https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-17 05:54:082023-07-07 09:15:54چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
939نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
«زاهدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد ؛ از سرِ پیمان بِرَفت با سرِ پیمانه شد» «گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت ؛ قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد»
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همینطور سلام و درود به همه دوستان نازنینم. از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و رحمت و برکت و فراوانی و آرامش و احساس خوب براتون درخواست میکنم که صد البته مدار توحید مدار فراوانی نعمتها ست.
استاااااااااااااد من چه باوری رو بسازم که شما بیشتر فایل بذارید، یا زود به زود ببینمتون اینقدر دلتنگ تون نشم. دو روزه، هر یک ساعت یبار سایت رو رفرش میکنم ببینم فایل جدید اومده یا نه. و بالاخره خدا رو شکر که بقول حافظ «گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت» خدا رو شکر که این انتظار ارزشش رو داشت.
صبح خواب موندم و نزدیک بود که دیر برسم به محل کار، ساعت 5:35 که از خواب بیدار شدم بلافاصله سایت رو چک کردم و دیدم فایل جدید داریم. از همون موقع none stop دو بار فایل رو گوش دادم و یبار دیگه هم بعداً گوش دادم. و ذهنم بشدت تقلا میکرد برای کامنت نوشتن. ولی دیدم اصلاً به ذهن نیست. به قلبه. باید ذهن آروم بشه تا قلب بتونه کامنت بنویسه.از صبح درگیرش بودم تا عصر. عصر بود رفتم توی باغچه جلوی ایستگاه آتشنشانی نشستم روی زمین و با خداوند گفتگو کردم، خدایا این ذهن نجواگر چی میگه؟ حرف حسابش چیه؟ تسلیم آقا ، تسلیم، من چه چیزی میدونم که بخوام حرف بزنم. خدایا خودت یه کامنت بفرست تا بذارم توی سایت. عمدا نشستم روی زمین. که یادآور تسلیم بودن باشه به درگاه خداوند، من که از موسی پیامبر عزیزتر نیستم که خدا بهش گفت فاخلع نعلیک… کفشتو دربیار ، حالا من چرا باید نگران خاکی شدن لباسم باشم. (سر تسلیم من و خشت در میکده ها ؛ مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت)
استاد یه جایی فرمودین در گذشته وقتی از باور و تغییر باورها برای حصول خواسته صحبت میکردین یه عده از اطرافیان شما موافق صحبتهای شما نبودن. خب این فکر کنم سختترین درسی بود که جهان هستی به اون اطرافیان شما داد. الان بهشون بگی سلام به جای جواب سلام احتمالاً میگن «باور». شاید ما گذشته شما رو ندیده باشیم . من خودم از وقتی با استاد عباس منش آشنا شدم که استاد زندگیش پرفکت بود (الحمدلله). ولی اونایی که درگذشته به شما خندیدن درحالیکه گذشته شما رو دیدن، و الان نتایج امروزتون رو می ببینن، فکر کنم یه سری باورها رو روی کاغذ بنویسن بندازن توی لیوان آب حل کنند نوش جان کنن، بلکه نتایج شما رو کسب کنن. و مطمئنم خیلی از اونها امروز چراغ خاموش توی سایت شاگرد تون هستن. قبلاً توی کامنت نوشته بودم که جایی شنیدم شخصی از قول استادی توی اینستاگرام حرفهایی میزده. یه لبخند زدم گفتم من که میدونم اون استاد شاگرد استاد عباس منش خودمونه، ولی من این صحبتها رو دارم دسته اول دریافت میکنم.
استاد من الان تمرکز گذاشتم روی دوازده قدم و ان شاالله تا چند روز آینده به لطف و هدایت پروردگار میخوام دوره عزت نفس رو شروع کنم. و اصلا هم نگران افزایش قیمت این دوره شگفت انگیز کشف قوانین نیستم چون میدونم باید تکاملم رو طی کنم و من پاشنه آشیلم رو در عزت نفس و کمبود احساس لیاقت میدونم. به وقتش آگاهی های این دوره بهم داده خواهد شد. 8 میلیون که چیزی نیست، 80 میلیون هم بشه ارزشش رو داره. من روی خودم کار میکنم خداوند هم شرایط پرداخت بهای رسیدن به خواسته رو برام فراهم میکنه.
استاد از روابط و موفقیت های مختلف در زمینه های مختلف گفتین. این صحبتهای شما به جانم نشست. من بشدت در مورد عزت نفس نیاز دارم که روی خودم کار کنم چون واقعاً نه تنها در مورد بعضی موفقیت ها احساس لیاقت نمیکنم ، بلکه توی یه سری شرایط حساس ذهنم آلارم میده که «تو لایقش نیستی ، تو لایقش نیستی»
و من میدونم که خداوند با کسی خصومت نداره. نمیدونم این قسمت رو چطوری توضیح بدم. توی ذهنم تصور میکنم که اگه خداوند با چهره ای انسانی بر من تجلی کنه ، قطعاً لبخند زنان و با آغوشی باز ایستاده و میگه حمید من، بیا بنده من ، بیا تا بهترین نعمتها رو بهت ببخشم، فقط تو لب تر کن بگو چی ازم میخوای، یه وقت غصه نخوری ، یه وقت نگران و مضطرب نشی، من هستم، گنجهای من تمومی نداره، رحمتم بی نهایته، هر چقدر بگی بهت میبخشم، هر چقدر بخوای بهت مهربانی میکنم… اگه یه آدم اینا رو بهمون بگه ما میگیم این آدم در عوضش چی میخواد ؟ خب خدا که به من نیازی نداره. فقط میگه احساست خوب باشه. فقط کنار من بمون. بهم نعمت میده، من میگم الهی شکر ، بازم نعمت میده میگه این پاداش شکرگزاری. خب چطور ممکنه. نعمت خودش بود، شکرگزاری هم نعمت خودش بود، چرا بازم بابتش بهم پاداش داد؟
مثل یه بابایی که برای بچه اش یه بستنی بخره، و بعدش بگه اگه بگی خیلی ممنون یه بستنی دیگه برات میخرم، حالا من بچه لج کردم نمیگم خیلی ممنون. «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» اى آدمى، چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده است؟ حمید ، از خودت چی داری که به درگاه خداوند سرکش میشی. جسم مخلوق خودشه، که از اعماق خاک همین سیاره بیرون اومده. روح هم انرژی خودشه. این وسط تو چی میگی …؟
امروز همون موقع که توی باغچه نشسته بودم ، دیدم یه حشره خیلی ریز، کوچیکتر از مورچه، روی لباسم راه میره، بهش گفتم: تو چه درخواستی داری از رب العالمین ، تو هم داری به درگاه خداوند روزی دریافت میکنی و ماموریتی رو انجام میدی. باورتون میشه دلم نیومد بندازمش پایین، با یه برگ خشک برداشتمش که به مخلوق خداوند احترام گذاشته باشم… (نامبرده از کودکی خل بود، نگرانش نباشید، آدم عاقل با حشره سلام،علیک میکنه مگه خخخخ اگه کسی ببینه فکر میکنه با والتر وایت در ارتباطم)
چند روز پیش توی گوگل یه عکس دیدم از یه کهکشان
….این لینکشه ،ببینید، اگه تونستین با حداکثر کیفیت دانلودش کنید، و به جزییات دقت کنید، یه دونه عکس بالای 60 مگابایت ، فقط یکی از میلیاردها کهکشان توی پهنه کیهانه، روی نقاطش زوم کنید، هر نقطه اش از خورشید ما بزرگتره، ببینید خورشید ما توی مقیاس این عکس و مقیاس این کهکشان به سختی دیده میشه یا شاید اصلا دیده نشه، پس زمین ما غیرقابل دیده شدنه، حتی تلسکوپ هابل هم توی این مقیاس نمیتونه ما رو ببینه. (این کهکشان اسمش Pinwheel Galaxy هست و این تصویر یکی از تصاویریه که تلسکوپ هابل برداشت کرده، 21 میلیون سال نوری از ما فاصله داره، تخمین میزنن 1 تریلیون ستاره داشته باشه) من تا چند روز محو تماشای این تصویر بودم، و عظمت خالق که نمیتونم بفهمم چقدره، حتی کوچیکی خودم رو هم نمیتونم بفهمم. حالا به نظرتون اگه خداوند بخواد همه این کهکشان رو به یه نفر ببخشه از ثروتش چیزی کم میشه؟ میلیاردها کهکشان از این نوع داره.
قرار نبود کلاس درس نجوم بشه ، فقط میخواستم بگم رب العالمین بینهایت ثروت داره و بینهایت میتونه بهمون ببخشه، و صدالبته مشتاقه که ببخشه. همه عظمت زمین ما یه دونه ماسه هم نیست. اگه نداریم خودمون درها رو بستیم. خودمون درخواست نکردیم. «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی» ای پروردگار من، ای رب من ، منم که به خودم ظلم کردم، من رو مورد رحمت و آمرزش خودت قرار بده.
استاد منو ببخش از موضوع صحبت شما فاصله گرفتم و چیزایی رو نوشتم که شاید خیلی مرتبط نیست با فایل. ولی بقول خودتون گفته شد و منم نوشتم. (استاد گلایه نکنی از حمید پر حرف ، کسی که با حشرات سلام احوالپرسی میکنه و قربون صدقه شون میره ، کلا تو باغی دیگه است)
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایل و بخاطر این دوره بی نظیر. و تمامی تلاشهای ارزشمندتون در راستای بروز رسانی دوره ها. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
چقدر کامنتت بجا وعالی بود. انگار خدابا کلام تو بامن صحبت میکرد.
با کامنتت اشک ریختم وروی زمین نشستم. منم تسلیمم. منو هم هدایت کن رب من.
چقدر این روزها که تمرین فراوانی انجام میدم خداهدایتم میکنه به فراوانی بیشتر
کامنت تو مرتبط با فایل استاد بود. اینکه وقتی من آماده باشم. روی خودم کارکردم. پسری اون طرف کشور کامنتی میگداری که منو حیران میکنه. منو دربرابر ربم تسلیم میکنه.
وقتی باورمیکنم آدم خوب فراوان هست. هدایت میشم به آدم خوبی مثل شما
وقتی باورمیکنم همه ی مردها انسان های شریفی هستند واگه به مردی برمیخورم تو زندگی هدفش فقط سواستفاده نیست. زبون بازی نمیکنه تا من احساسی پیداکنم. هدایت میشم به کامنت سراسر توحیدی شما
ممنون وسپاسگزارخداهستم بخاطر هدایتش
ممنون وسپاسگزار شماهستم که آنچه به قلبت الهام شد نوشتی
ممنون وسپاسگزار استاد هستم که با این فایل قلب من رو آرام وآرام ترکرد
چقدر باورهای خوبی پیدا کردم وچقدر. جهان زود جواب میده
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند و گرانبهای شما، و از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
خدا رو شکر میکنم که کامنتی که ظاهراً من نوشتم ولی اعتبارش با خداست در شما احساس خوب و مثبت ایجاد کرده. از شما ممنونم برای پاسخ ارزشمندتون.
من به سر به پروفایل تون زدم و دیدم چقدر عالی که شما دوره دوازده قدم رو تموم کردین و دوره شیوه حل مسائل زندگی رو هم دارید و دوره عشق و مودت. پیشنهاد میکنم دوره عزت نفس رو هم بذارید توی سبد خرید تون ، بقول استاد عباس منش دوره عزت نفس یه از بنیادی ترین آموزشهاست که همه مون بهش احتیاج داریم.
بسیار بسیار لازم و ضروریه که شما خودتون رو لایق بدونید.
به این نگاه نکنید که 8میلیارد انسان روی این سیاره زندگی میکنه، از شخص شما انسان ارزشمند فقط و فقط یه دونه وجود داره، قبلاً هم نبوده و بعد از شما هم نخواهد آمد. شما روح خداوند رو در درون خودتون دارید. خداوند خودش با دست خودش شما رو خلق کرده. و اینکه رب العالمین ما بر خودش واجب کرده بخشیدن نعمت و ثروت رو ، بر خودش واجب کرده رزق دادن رو، بر خودش واجب کرده مهربانی و هدایت کردن رو، پس شما لایق بهترین ها هستید چون خداوند شما رو این چنین خلق کرده.
ببینید اینها رو همینجوری ننوشتم، بر اساس آیات قرآن نوشتم، کلام خدا.
و نفخت فیه من روحی
هو الذی یصورکم فی الارحام
و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها
ان علینا للهدی
انه کان بکم رحیما
ببینید وقتی یه آیه ای از قرآن رو میبینید ، این باور رو بسازید که این یک قانون الهیه. خداوند با اون آیه از من بنده اش میخواد در مسیر هدایتش قرار بگیرم و سری حق و حقوق شما رو بر خودش واجب میکنه، میگه سرپرستی الله رو بر خودت پذیرفتی بنده من، من خدا هم بر خودم واجب میکنم هر چیزی رو خواستی بهت ببخشم.
بهترین نعمتها و بهترین شرایط ، بودن در کنار بهترین و مهربانترین و توحیدی ترین انسانها… شما لایق بینهایت هستین.
سلام ودرود به برادرعزیزم. سلام وصلوات وتشکرمن راازشهر زیبای یزد پذیرا باش
بارها کامنتت را خوندم واشک شوق ریختم. اگه بدونی با کامنتت وتسلیم شدنم چه معجزاتی تو این دو روز اتفاق افتاد
خداوند رو عاشقانه کنارم حس کردم وباعشق برام معجزه کرد وقتی آرام گرفتم وتسلیم شدم
دیروز برای تمرین اعتماد نفس به بزرگترین نمایشگاه اتومبیل شهرم رفتم واز صاحب اونجا تقاضا کردم درمورد ماشین ها واپشن اونها برام توضیح بده وبعدش با اینکه تمام بدنم میلرزید تقاضا کردم سوار ماشین مورد نظرم بشم. خدای من. با عزتمندی قبول کرد وچقدر حالم عالی شد. وچقدر اعتماد به نفسم بیشتر شد
بعد برای تشویق خودم را به کافی شاپ مهمون معجون کردم
امروز صبح کامنت شما مهرتاییدی بود بر ارزشمندی من که خدایا کلام شما باهام صحبت کرد
سلام و درووووووود فراوان خواهر بزرگوارم. الهی که حالتون خوب و مثبت و توحیدی باشه. از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون که اتفاقا برای من نشانه است.
یزد زیبا. چند سال پیش اومدم یزد و بسیار بسیار از دیدن این شهر دوست داشتنی و زیبا لذت بردم و مردم دوست داشتنی و گویش خیلی زیبای مردم یزد. تو مدت چند روزی که از مهمان نوازی مردم عزیز یزد لذت میبردیم مهمان خانواده ای بودیم که برنامه داشتن برای مهاجرت و الان توی چندساله که ساکن سنخوزه کلیفرنیا هستن. امروز وقتی از سر کار برمیگشتم توی گوشی داشتم قرآن گوش میدادم و وقتی قرآن تموم شد فایل «داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2» شروع شد به پخش شدن. منم به فال نیک گرفتم و گوش دادم. شیفت کاریم تموم بود و سوار سرویس شدم برگردم به خوابگاه. حالا استاد داره چی میگه، ماجرای مسدود شدن کارت بانکی توی پاریس و تحویل دادن ماشین، رفتن به سفارت آمریکا و گرفتن ویزا و اون خانمی که فارسی بلده. یکی یکی استاد داره نشانه ها رو میگه و من خودمو توی سفارت آمریکا دارم تجسم میکنم که اینها داره برای من اتفاق میافته. همزمان که به استاد گوش میدم خودمو تجسم کردم که قراره با افسر سفارت صحبت کنم برای رفتن به آمریکا ، اونجایی که استاد میگه به ما گفتن شما برید یه سمت دیگه. نجواها شروع شد،بعد گفتم نکنه به من ویزا ندن و ناامید برگردم. همون موقع که من به این موضوع فکر کردم توی تجسمم، توی مسیر یه تریلی کنار جاده ایستاده بود، شروع کرد به حرکت کردن و خیلی به سرویس ما نزدیک شد راننده مون سرعتشو کم کرد و آروم از کنارش رد شد، تو حین این کاهش سرعت دیدم روی باکس کنار تریلرش نوشته Richmond گفتم ریچموند کجا بود؟ خیلی اسمش آشناست فکر کنم استاد عباس منش توی سفر به دور آمریکا رفتن ریچموند. رفتم توی گوگل سرچ کردم ریچموند دیدم مرکز ایالت ویرجینیا ست. حالا دارم عکسهای ریچموند رو نگاه میکنم استاد میگه داشتیم میرفتیم سفارت بین خواب و بیداری بودم تو ماشین خانم شایسته یه بنر تبلیغاتی دیده با عکس مجسمه آزادی توی نیویورک. حالا منم ذوق زده که هیچ جای نگرانی نیست برات اکی میشه و میری، چطوریشو نمیدونم …
الان شما اسم یزد زیبا رو آوردین من یاد اون خانواده دوستمون افتادم که با موفقیت و با شجاعت و توکل به رب العالمین هدایتگر رفتن آمریکا. و این نشانه های امروزم.
امیدوارم همون جوری که به من احساس خوبی داد به شما هم حس خوبی بده و براتون نشانه باشه.
براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم و ازتون بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم زهرا خانم. الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی و توحیدی باشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این کامنت براتون احساس خوب به همراه داشته و وقتی احساس تون خوب باشه یعنی اون لحظه قلب ما به رب العالمین متصل میشه. چیزی که خداوند ازمون انتظار داره یه اتصال همیشگیه. ولی ذهن نجواگر و استرسی ، تا یه چیزی میشه میترسه و وقتی ترس و نجوا میاد دیگه این ارتباط قلبی به حاشیه میره. در حالیکه قلب همیشه آرامش داره و به خداوند وصله.
الهی که همیشه همیشه متصل باشید به رب العالمین و زندگی خودتون رو به بهترین شکل خلق کنید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
اینجانب در حالیکه در 24ساعت اخیر کمتر از 3ساعت خوابیدم والان چشم هام برای خواب التماس میکنه …باز هم نتونستم برات ننویسم و تحسینت نکنم …
من کل عمرم توی راهنمایی و دبیرستان اگر زنگ انشایی بود،همیشه درخواست کل کلاس این بود که من بیام انشامو بخونم،شاید بخاطر تموم کتاب هایی که میخوندم قبلا …ذهنم رو برای نوشتن رها کرده بود …اما اعتراف میکنم اگر هم کلاسی من توی اون سال ها بودی حتما ،من حرفی برای گفتن نداشتم !
چه جوری انقدر رووون،انقدر خوووب،انقدررر با اگاهی مینویسی حقیقتا …؟ دست مریزاد …
نقطه ی عطف ماجرا باز همزمانیه، نه در آیه قرآن
اینبار بخاطر عذرخواهی از استاد بخاطر شاگرد شلوغ کلاس بودن
الان فهمیدم شما هم مثل من ته کلاس میشینی
بچه های زرنگی هستیماااا :)))
اما شالوده ای از شیطنت،عدمتمرکز به موضوع درس،صحبت با حیوانات و باغ و بستان همراه ماست
و البته جنسی از انرژی هدایت … :)
بیشترکه دقت میکنم این تیکه از کلاس،رضوان و محمد فتحی و الهه رشیدی رو هم میبینم به خدا :))))))
خدایی که خودش توی قرآن به پیامبر گفته هر گاه بندگانم از نزدیکی م پرسیدن به آنها بگو من نزدیکم و آنها رو اجابت میکنم به شرط اینکه آنها هم به من ایمان بیاورند
سلام فرشته ی توحیدی خدا
سلام متصل ترین عشق الله
پیامم رو در حالی مینویسم که اشکهایم مثل بارون بهاری داره میباره
اشک هایی که دارن منو هر لحظه به خدا نزدیک تر میکنن
عاشقتم آبجی قشنگم
عاشقتم آبجی توحیدی و شاد و ثروتمندم
چی بگم از این کامنتی که همین امروز صبح داشتم به خدا میگفتم خدای وهابم من میخام بنده های نابت رو سعید شهریاری و حمید امیری سید علی خوشدل و عادله جان و…. رو به زودی ببینم و حالا قشنگ منو خدایت کرد به این کامتت زیبای شما
آخ قربونت برم خدا که هر لحظه داری بهمون نشانه میدی که وعده ی دیدار نزدیک
قربونت برم خدای وهابم که هر لحظه هوامونو داری
چی بگم از این اشکهایی که بند نمیاد
چی بگم از این آرامشی که تمام وجودم رو گرفته
چی بگم از این قلب پر از نوری که دارم با تمام وجودم و با تک تک سلول های بدنم خدا رو حس میکنم
خدا من عاشقتم
من دیوونه تم
تو تمام وجود منی
من بدون تو هیچ ارزشی ندارم
من بدون تو میمیرم
خدای مهربونم من عاشقتم
سعیده جان حسم گفت از اتفاق دیروزی که سرکارم برام افتاد برات بگم
دیروز که رسیدم سرکارم با همه ی همکارام سلام کردم
رسیدم به سرپرست مون خانم اذر کردار سلام کردم
با لبخند زیباش اومد جلوم و بهم گفت من عاشقتم و یه آلو سیاه شیرین و خوشمزه رو بهم داد بهم گفت این رو برا شما نگه داشتم و به هیچ کس ندادم ؛ رفتم ورودی مو زدم دیدم یکی از همکارای اون شیفت اومد جلوه بهم گفت خانم رشیدی من عاشقتم اگه دوست داری من امروز به جای شما کارهامون رو انجام میدم
یکی دیگه از همکارام اومد بهم گفت خانم رشیدی من اگه بخام با یکی زندگی کنم تا آخر عمرم شمایی
یکی دیگه شون اومد بهم گفت من هر وقت شما رو میبینم قلبم اکلیلی میشه
سعیده جان آخه کی میتونه به غیر از خدا اینطور دل ها رو برام نرم و گرم کنه
کی میتونه به غیر از خدا اینقدر کارها رو برامون راحت و آسون کنه
خدایا شکرت
به خدا همون موقع هیچی برام گفتن نداشتم فقط داشتم به همکارام نگاه میکردم و فقط یه لبخند میزدم
ببخشید اگه که کامنتم طولانی شد حسم گفت و منم نوشتم
از شما عزیزم ممنونم به خاطر کامنتای فوق العاده ای که هر دفعه مینویسی و حس و حالمون رو عالی ترین میکنی
خدایا از تو میخاهم که یک چشم بر هم زدن به خودم وانگذاری
میخوام عین بوشهریا گلایه ات کنم. حالا میای زیر کامنت سی سعیده کامنت قشنگ میلیز سی خوم کامنت نمیلی ؟! دستت طلا دده.
الهه جان ،خواهر گلم چقدر لذت بردم از کامنتت بینهایت ، حالا این آدمها بودن که بهت عشق ورزیدن، فکرشو بکن خالقمون که آدمها رو میفرسته به ما عشق بورزن، خودش چقدر داره عشق نثارمون میکنه.
وقتی تو مدار توحید باشیم خدا خودش آدمها رو دور و بر ما جمع میکنه. همونجوری که برا حضرت محمد و برای حضرت ابراهیم، نوح و موسی و عیسی انجام داد. اونها که مردم رو جمع نکردن. اونها از توحید گفتن و مردم دور شون جمع شدن.
اصل و اساس همه چیز توحیده. و انسانی چنین ارزشمند و توحیدی و لایق و دوست داشتنی بنام الهه ، چرا نباید عشق دریافت کنه. اگه دیدی توی خیابون راه میری و آدمهای غریبه هم بهت گل هدیه میدن بدون این فقط بخش کوچیکی از نعمتهای خداست که در مدار توحید میتونی دریافتش کنی.
برات بینهایت نعمت میخوام. واقعاً دیگه نمیدونم چیو چطوری درخواست کنم، ولی میگم الهی همیشه تو مدار توحید باشی و هر چی نعمت توی مدار توحید هست رو دریافت کنی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر گلم.
کامنت زیبات که خوندم یه لبخند زیبایی روی لبام اومد
شما عشقییی کوکاااا
شماااا فوق العاده ترینی
شما بینظیری ترینی
کوکااا چقدر زیبااا برام از توحید نوشتی
چقدر زیبا برام از خدا نوشتی
چقدر زیبا برام از توحید نوشتی
همینه کوکااا به خدا همه چیز توحیده
وقتی توحیدی باشی یعنی همه چیز رو داری
این کامنت زیبا و الهی و توحیدیت منو یاد صحبت های امروزم با یکی از همکارام انداخت و چشمامو بارونی کرد و حسم گفت برات بنویسم داداش الهی م
امروز داشتم در مورد شهریار عزیز شاعر بینظیرمون صحبت میکردم
همکارم بهم گفت میدونی داستان سرودن شعر علی ای همای رحمت چیه
بهش گفتم نه
گفت یه سرچی کن ببین خیلی داستانش جالبه
وقتی اومدم داستانش رو خوندنم اشک از چشمام سرازیرشد
داستانش این بوده که شهریار توی خلوت خودش شعر علی ای همای رحمت رو نوشته بوده و به هیچ کسی نگفت و فقط خودشو خدای خودش از این داستان باخبر بودن
یه شب اقای مرعشی نجفی خواب میبینه که توی مسجد کوفه یه محفلی از شاعرای عرب بودن
و امیرالمونین هم حضور داشته و در خواست میکنه که شاعران فارسی زبان رو بیارند
و محتشم و چندتا از شاعرای فارسی زبان دیگه م حضور داشتن
امیرالمونین میگه که پس شهریار ما کجاست
و بعد شهریار حضور پیدا میکن و شعر علی ای همای رحمت رو میخونه
اقای مرعشی از خواب بیدار میشه
و میپرسه که شهریار کیه و درخواست میکنه که شهریار رو از تبریز به قم بیارند
خلاصه شهریار میاد و اقای مرعشی ازشون میپرسن که شما کی این شعر رو سرودی
شهریار با تعجب میگه که هیچ کس از این شعر خبر نداشته ؛شهریار فوق العاده منقلب میشه و میگه: من فلان شب این شعر را گفتم و تا کنون کسی رو در جریان سرودن این شعر قرار ندادم
و چقدر زیباست این شعر که میگه
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را // که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین // به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
خدای من چقدرررر این شعر زیباست و چقدر زیبا داره امیرالمونین رو توصیف میکنه
اون وجود الهی و توحیدی ش رو
اون خود شناسی و خدا شناسی ش رو
اون بخشندگی و مهربانی ش رو
الله الله این جای شعر شهریار ادمو دیوونه میکنه
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت // متحیّرم چه نامم شَهِ ملک لافَتی را
خدای من چقدر امیرالمونین غرق در توحید بوده
که شهریار داره میگه نمیتونم خدا بخوانمش نه بشر
و من چقدررر عاشق شخصیت امیرالمونین و اون تواضع و فروتنی شون در برابر الله مهربانم
ببخش کوکااا خیلی کامنتم طولانی شد
حسم گفت و منم برات نوشتم
باورت میشه حمید از موقعی ک نوشتم به نام خدای شادی افرین تا این لحظه به خدا انگار توی این دنیا نبودم و اینقدر غرق در عشق الله و ویژگی های شخصیتی امیرالمونین شده بودم که روحم پرواز کرده بود
خدایا شکرت
عاشقم من داداش توحیدی م
الهی که همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون باشه
الهی که از زمین و اسمون برات رزق و روزی بغیر الحساب هدیه بده
سلام و درود به خواهر نازنینم الهه جان. سپاس سپاس سپاس بخاطر این کامنت بی نظیرت.
یبار شخصی به پیامبر میگه در مورد محبتش به حضرت علی ،و پیامبر در پاسخ قسم میخوره که هر کسی علی رو دوست داشته باشه ، خدا هم اون شخص رو دوست داره. ما از شخصیت حضرت علی غافل هستیم در حالیکه مضامین بسیار درخشانی از امیرالمومنین علیه السلام هست در خصوص توحید و ستایش پروردگار. حضرت علی خطبه در مدح و توحید خداوند. مناجات مسجد کوفه و دعای کمیل حضرت علی آدم رو دیوانه میکنه.
چقدر توصیفات زیبایی دارن از توحید.
دقیقا این حال و احساس توحیدیت رو درک میکنم و چقدر تحسینت میکنم الهه جان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
اینقدر از این دوتا کامنتت که در پاسخ سعیده جان و آقا حمید نوشتی لذت بردم و حس و حال عالی ازش گرفتم که دلم خواست برات بنویسم و ازت تشکر و قدردانی کنم
چقدر حال و هوای کامنتات پر از شور و نشاط و عشق به خدا و بنده های خدا هست چقدر زیبا احساستو از قلبت روی نوشته هات جاری می کنی(مثل همین دوستانی که براشون پاسخ گذاشتی و خیلی از دوستای دیگه) خدا رو شکر بر وجود همه شما دوستان توحیدی ام
خدا رو شکر که حال دلت عالیه
الهی شکر که وجودت پر از نور الهیه
ماجرای شعر شهریار درباره حضرت علی رو قبلاً شنیده بودم ولی باز هم اینجا از خوندنش حال عجیبی پیدا کردم و مو بر اندامم راست شد
وقتی که دلت مالامال از توحید باشه و اخلاص در عمل داشته باشی و شعرت از روی معرفت و آگاهی به جایگاه والای امیر المؤمنین باشه(ز علی شناختم من به خدا قسم خدا را) اونوقت خدا هم به این زیبایی پاداشتو میده و امیر المؤمنین کار تو رو تأیید میکنه و تحسین می کنه
ازت ممنونم عزیزم که کامنتات آگاهی و حال خوب به ما هدیه میده
در پناه خدای مهربان روز بروز توحیدی تر عاشقتر شادتر موفقتر و سعادتمند در هر دو جهان باشی
سلام و درود به شما خانم شهریاری گرانقدر. فرشته نجات. انسان ارزشمند و توحیدی و حنیف.
سعیده سعیده سعیده… چقدر خوشحال میشم وقتی ازت کامنت دریافت میکنم. چقدر من تو رو دوست دارم سعیده جان خدا خودش شاهده. و در مورد کامنت ها گفته بودی ، خودت که از من خیلی فرکانست بالاتره، بیشتر از من روی خودت کار کردی، بیشتر از من بها پرداخت کردی، قربانی دادی، سعیده جان اعتبار این کامنت ها با من نیست.
وقتی استاد عباس منش ، با این همه نتایج، ااااایییییییین همه نتایج طلایی، این همه سلامتی، این همه حال خوب این رابطه عالی، این زندگی در بهشت ، استاد داره میگه «من اجازه بدم تا خداوند هدایتم کنه، اجازه بدم تا گفته شود و من بهتون بگم» من که شاگرد آماتور استاد هستم.
یه لحظه تصور کن سایت شبیه کلاس درس مدرسه بود ، الان من جلوی دفتر منتظر بودم ناظم بیاد بعلت شلوغ بازی توی کلاس، تو هم احتمالاً داشتی تمرین حل میکردی…
بسیار بسیار مشتاقم اون روزی هستم که دور استاد عباس منش جمع میشیم با بچه های سایت. بخوام اسم ببرم میترسم اسم یکی از قلم بیافته… همه عزیزانی که این خواسته رو دارن، همه دور هم جمع بشیم کنار استاد عزیزمون. و از نتایج بگیم و از توحید بگیم و حالمون خوب باشه، و اشک شوق بریزیم و خدا رو شاکر و سپاسگزار باشیم.
سعیده عزیزم، از خداوند میخوام در بهترین زمان و مکان و شرایط این نقطه آبی رو بدستت برسونه و کلی احساس خوب و مثبت و عالی و توحیدی به قلب زیبای تو سرازیر کنه.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی ، در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
درود به تو و قلم زیبات که انقدر قشنگ همه چیز رو جاری کردی و چه قدر قشنگ یک فوتیج (footage) کوتاه رو از نشستن جلو باغچه و داستان مورچه گفتی و چه قدر قشنگ رسیدی به نقطه قشنگ نهایی رسیدی ..
نجوم دنیای مورد علاقه منه که وقتی واردش میشم سیر نمیشم
از تراس خونه ای که اینجا هستم ویو خیلی قشنگ و بازی دارم به آسمون و تقریبا غروب کامل ساعت 9:30 شب هستش!
ستاره شمال انقدر تو آسمون زیبا و قشنگ میدرخشه و وقتی که آلودگی هوا نیست همه چیز شفاف تر و قشنگ تر دیده میشه …
می خوام بگم فکر نکن اینکه داری به مورچه دقت می کنی و ستاره ها نشان از اینه که باید از بقیه عذرخواهی کنی بلکه شما عزیزم داری دقیقا بر اساس قانون الله عمل می کنی و خدا شمارو خیلی دوست داره که داره بهت نشون میده نشانه هاش رو!
خیلی ها هستن که انقدر درگیر جزئیات ساده زندگیشون هستن که حتی اسم هابل رو نمیدونن و فک می کنن همون هابیل و قابیله!
چه قدر قشنگه که رها مینویسی و اصلا مهم نیست برات که بقیه چه فکری می کنن این یعنی ورود از دنیای منطق به دنیای جنون (دنیایی که تازه میتونی ببینی و تازه میتونی درک بکنی … )
از هیچ بنی بشری برای اینکه جریان حق رو داری بیان میکنی عذرخواهی نکن که عذرخواهی یعنی پذیرفتن اشتباه!
شما خیلی کار درستی کردی و خیلی دقیق حالت رو بیان کردی
میدونی هزاران آدم هستن که حتی جرئت ندارن همین جمله ساده رو بگن :
صبح خواب موندم و نزدیک بود که دیر برسم به محل کار،
چون همیشه ما فراری هستیم از حقیقت های ساده زندگی ولی شما شجاعت کردی قشنگ زندگی نامه وار بیانش کردی
بدون که الله به قلمت برکت میده و نوشتنت حقه و همیشه با عشق وقتی برام کامنت مینویسی می خونم و خوشحالم که در این مسیر داریم با هم قدم برمی داریم
سلام و درود فراوان به انسان توحید و بنده شایسته خداوند سیدعلی خوشدل ، سید علی توحید دل ، سید علی خوش ایمان …
انسان بینظیر، هر چقدر تحسینت کنم کمه، این پاسخ رو چند بار خوندم ولی هر بار اشکم سرازیر شد. تو چقدر انسان توحیدی هستی.
حافظ میگه «این خرد خام به میخانه بر ؛ تا می لعل آوردش خون به جوش»
خرد خام همون ذهن نجواگر بزرگوار که میخواد ادای آدم های عاقل رو دربیاره و رفتار منطقی داشته باشه.
میخانه کجاست ؟ درگاه خداوند ، مدار توحید.
می لعل چیه خون رو به جوش بیاره؟ یاد خداست ، عشق الهی، که خرد رو از کار میندازه و به خودش وصلت میکنه. ببین ویژگی شراب چیه؟ اینکه انسان رو از خود بیخود میکنه ، عقل رو زائل میکنه، حافظ چون میگه عشق الهی ، این وصل شدن باعث میشه محو آگاهی الهی باشی ، و از خود بیخود بشی و عقل خودت رو نادیده بگیری این ویژگی تشبیه میکنه به شراب و می و جام باده و…
آره وقتی محو تماشای ستاره قطبی میشی، وقتی ستاره ها رو نگاه میکنی بیاد میاری «انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب» ما بودیم که آسمان دنیا را با ستارگان زینت بخشیدیم. دیگه ستاره نیست که زیباست ، خدای خالق ستاره است که بر جسم و روح و جان و قلب انسان جاری میشه.
اونوقتی که خرد خام رو وصل کنی به خداوند یه مورچه هم میشه کلاس درس توحید، یه برگ سبز درخت میشه کلاس درس توحید.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مدار توحیدی و زیبا و این بندگان توحیدی و ارزشمندی که دوستان من قرار شون دادی.
سید علی جان من لینک عکس کهکشان رو توی کامنت گذاشته بودم ولی یادم نبود سرور اجازه نمیده لینک ارسال بشه.
اگه دوست داشتی اون تصویر کهکشان رو ببینی توی سایت ویکی پدیا کلمه pinwheel galaxy یا کهکشان فرفره رو سرچ کن و بعداً اون عکسی که حداکثر رزولوشن رو داره رو باز کن. و ببین چقدر شگفت انگیزه.
ازت ممنون و سپاسگزارم بخاطر اون نکته زیبا در خصوص عزت نفس که بهم یاد دادی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سید علی عزیزم.
وقتی میری خلوت میکنی با خدا، وقتی میری ازش صلاح و مشورت میگیری که چی بنویسی، معلومه که میشی رسول خودش و برای اونهایی که باید بشنون از خودش میگی.
من امشب بین کامنت بچههای سایت گریه کردم، هر کلمهای که از خدا گفته میشد، دلم رو هوایی میکرد، انگار تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است که وقتی کسی اینچنین از دلش در مورد خدا میگه، اینطوری زیر و رو میشیم. به نقطه تسلیم محض میرسیم. هیچ جز خودش طلب نمیکنیم.
درسته که کار باید از روی تکامل طی بشه، درسته که هدایت میشیم و به شکلی به خواستههامون میرسیم که طبیعی و منطقی به نظر برسه؛ اما من همیشه از خدا میخوام که جوری من رو به خواستههام برسونه و هدایت کنه که وقتی کسی پرسید این رو چجوری به دست آوردی، سرم رو بالا بگیرم و با افتخار بگم: هذا من عندالله. مثل حضرت مریم در جواب سوال متعجب زکریا وقتی پرسید: یا مریم انی لک هذا و مریم میگه: هذا من عندالله و یرزقه من حیث لا یحتسب .
نصفی از ما وقتی کامنت مینویسیم تو حال خودمون نیستیم و من هم ادامه کامنت شما ناخودآگاه این حرفها از قلبم گذشت و بر صفحه نشست. بهقول شما هیچ ربطی هم به موضوع فایل نداره؛ اما معلوم نیست استاد تو چه حال و هوای خداگونهای بودن که هممون رو اینطوری هوایی کرند.
کامنت سیدعلی خوشدل عزیز رو هم میخوندم همین حال و هوا رو داشت و من دلم نمیخواست کامنتش تموم بشه. هر چی هست از نیت صاحبخانه است و بیتردید خواسته من که محقق شد. امروز صبح تو ستاره قطبی نوشتم امروز از هر نفسم خدا چکه میکنه و شب موقع خواب با کامنت شما عزیزان به خلسهای ناب از این حس رسیدم.
برای شما، برای همه بچههای سایت، برای استاد پیغمبرصفتمان، برای خانم شایسته عزیز، برای بچههای پشت صحنه و برای خودم گشودهشدن درهای من حیث لایحتسب رو آرزو میکنم.
ممنونتم بابت محبتی که صادقانه از حرفحرف و کلمهکلمهٔ کامنتت نثار من شد.
چقدر خوشحالم که با وجود اینکه کمتر از یک ساله که مهمون این بهشت شدی، (البته طبق روزهایی که پروفایلت نشون میده) اما به این معرفت و نگاه زیبا رسیدی که این همه نعمت و فراوانی رو میبینی و چنان ذوقزدهٔ این نعمتها شدی که میگی شکر کمه. واقعا درست میگی، من گاهی در شکرگزاری حس میکنم الان از شدت خوشحالی روح از بدنم جدا میشه. اونجاست که فکر میکنم این شکرگزاری در برابر لطف و مهربونی اونی که در مقابلش سر به سجده گذاشتیم، چقدر کمه. شاید خیلی از ماها با این خلسههای عاشقانه روبه رو شده باشیم که حس کنیم سلول به سلول بدنمون داره خدا رو شکر میکند و تازه هنوز به رضایت نرسیدیم که حق شکر رو به جا آوردهایم یا نه و البته که بالاترین شکر، شکر عملی و حس رضایت و تسلیمبودنه.
دوست مهربان خوش ارتعاشم،
اسم زیبات برام یه نشونه بود. نشونهای از رهایی. رهایی از همه چیز. آزادی مطلق و حتی رهایی از خواستهها که این مرحلهٔ دشوار آغاز رسیدن است.
برات بهترینها رو آرزومیکنم. لبخند زیبای خدا همراه تمام لحظههات!
سلام و درود به شما خانم نظام الدینی گرانقدر ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون و نعمت زمان تون که به رشد آگاهی من کمک کردین.
یه جمله ای توی کامنتتون نوشته بودین «انگار تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است» بی اختیار یاد این ابیات از غزل 628 مولانا افتادم.
«ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد؟ ؛ خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد؟» «ای باغ تویی خوشتر یا گلشن گل در تو؟ یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد؟» «ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش ؟ یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد؟»
مگه میشه کسی مشتاق نعمتهای خداوند باشه و خود خدا رو نخواد بپذیره. و کسی باشه که به خدا برسه و رب العالمین از بینهایت نعمت و ثروت بهرمندش نکنه. مگر اینکه خودمون مانع ورود نعمتها باشیم. یادم نیست این جمله رو توی داستان هدایت کدوم یکی از بچه های سایت خوندم که نوشته بود استاد اومدم توی سایتت تا ثروتمند بشم قرآن رو دستم دادی. پیشنهاد میکنم آیات 10 تا 14 سوره صف رو یه نگاهی کنید.
دقیقا خداوند با آغوش باز منتظر بنده هاشِ تا بهشون بینهایت نعمت ببخشه.
در مورد سیدعلی عزیز گفته بودین ، سیدعلی بسیار بسیار انسان ارزشمند و توحیدیه. کامنتهای سیدعلی رو میخونم میگم خدایا این پسر چقدر بینظیره. و نکته اش اینکه سیدعلی تجربیات عملیش رو داره میگه. یعنی فقط حرفهای قشنگ نمیزنه ، تجربیات قشنگش و ایمان عملی قشنگش رو برامون میگه، این پسر لایق بینظیر ترین نتایج هست.
از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و شادمانه ترین لحظات رو برای شما و برای همه دوستان درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
آقا من چند ساعته نشستم کامنت شما تموم بشو نیست، گویا یه صفحه از سایت رو اختصاص دادن ب شما :))))) تبریک تبریک.خداروشکر واقعا من این صمیمیت بین بچه ها رو می بینم حظ میکنم از این جهان فرکانسی ک با وجود فرسنگ ها کیلومتر ارتباط و صمیمیتی ایجاد کرده ک من بین انسان هایی ک از لحاظ مسافت بهم نزدیکن ندیده ام. آقا گشتم نبود. و استاد شما چه فرکانس توحید خالص و دوست داشتنی دارین ک همچین شاگردان توحیدی و بی نظیری رو رشد دادین.هی عشق بیشتر و بیشتر
راستش جمله ای ک نوشته بودین(اومدم تو سایت تا ثروتمند شوم، قرآن رو در دستم دادی) همزمانی ایش رو دیدم گفتم چرا منم ب این پاسخ ها و ابراز محبت ها اضافه نکنم، اتفاقا دیشب من در حین پیاده روی گفتم الان چی حال میده؟ فایل توحیدی، قسمت 1 اومد، اواسطش رو حدود 5 بار گوش دادمش، اواسط فایل دیوانه میشیم با کامنت دوستمون. حفظش شدم آمده بودم میلیاردر شوم، قرآن را در دستم قرار دادی گفتی بخوان. کلید گنج های آسمان و زمین در این کتاب نهفته شده. گفتی بخوان و اجابت کن مرا. ادعونی استجب لکم. خواندم تورا اجابت کردی مرا. واااای اونجایی ک از بت پرستی میگه منو میکنه و مییییبره از جامعه از فکرهای زمینی. کجا میتونم تو این بلبشو آرامشم رو پیدا کنم اصن حتی میلیاردر هم بودم ولی این هم صحبتی با ربم رو یاد نداشتم چه فایده ؟!! و من چقدر خوشبختم و ما چقدر خوشبختیم. بت پرستی توجیح وضعیت اسف بار کنونی ات است، بت پرستی قدرت دادن ب دولت و کشور و بندگان پروردگارت است
حالا همزمانی. اینکه دیشب من این فایل توی گوشم باشه بعد همزمان دلم یه صندلی بخواد روبروی ماه و ستاره درخشان کنارش و خیره بشم بهش و هیچی نگم سکوت کنم و بزارم نسیم و آرامش و سکوت و این فایل کار خودش رو بکنه.یه حالی شدم ک اصن میگم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود، بعد میگم خلق خدا دنبال چی می دویین، اگر بدونید ما اومدیم فقط بندگی کنیم ایک خیلی راحته خیلی خوبه نهایت آسودگی عه اصن.
راستی تصویر اون کهکشان مارپیچ رو دیدم الله اکبر اون رنگ بندی رو دیدین؟ ممنون بابت پیشنهادتون. وقتی مستندات سیارات رو نگاه میکنم ب کوچیکی خودمون ب فانی بودن این دنیا پی میبرم، میگم نگران چی هستی. قدرت پروردگارت رو ببین. فک کردی خواسته تو کاری داره براش عظمتو ببین آخه به خودمم میگم دنبال چی میدویی!؟؟
یه داستان بگم براتون همین دیروز من هدایت وار وارد یک شغلی شدم و شرایط ام هم خیلی خوب بود.رفتم و اومدم و همون بعدازظهرش بهم زنگ زدن ک شما خیلی خوب و باوقار و عالی بودین( گفتم میدانم میدانم صد البته. تو دلم گفتم خخخ) ولی برادر بزرگ گفتن ما فعلا نیرو نمیخواییم انشاله کار گسترش پیدا کرد و …. بعد من چی گفتم گفتم اشکالی نداره معذرت خواهی نداره هر چی خیره دست شما درد نکنه و تمام. یعنی من اصلا ذره ای دلم تکان نخورد. گفتم من نه از اولش اونقدررر هیجان زده و از خود بی خود شدم و نه الان ناراحت میشم مگه من خودم رفته بودم گشته بودم نع هدایت شدم و حالاهم حتما خیری هست و نیازی نیست ک برم. حتما قراره ربم ز رحمت گشاید در دیگری
و میدونین اون مکانی ک رفتم کلییی مرد بودن و من تنها کارمند زن اونجا بودم و چقدر احساس قدرت کردم از اینکه ترسی وجود نداره، فرقی بین جنسیت انسان ها نیست. و یک عالمه الگوی مردان پاک و محترم و متشخص دیدم ک درخواستم بود بعد از دیدن این فایل. اصن یه تمرین عزت نفس بود ک سربلند بیرون اومدم و به خودم افتخار کردم. و امروز متوجه شدم و گفتم خدایا حتی اگر بهم زنگ زدن گفتن بیا حقوقتم بالاتر میبریم نمی روم، یعنی دلم نمیره. اگر من امروز میرفتم سر اون کار نمیتونستم این آگاهی ها این پیام ها رو بخونم این عشق بازی با خدام رو داشته باشم. گفتم خدات میخواد بشینی سرجات بندگی کنی. من اوردمت بندگی کنی عشق کنی.
راستش مدتیه از شغلی ب شغل دیگه میرم بدنبال علاقه قلبی ام، میروم آنجا ک دلم و پاهایم همزمان یاریم بدن. بعد فهمیدم این تغییر میز و صندلی هیچ تاثیری روی حال خوش من نداره. قلبم آزادی رو فریاد میزنه، تنها اولویت اصلی من آزادی ام است ک بشینم و بخوانم و بنویسمو یاد بگیرم. میدانم ب زودی هدایت میشوم ب آن شغلی ک، شغل نه میخواهم هرکاری کنم ک حال دلم آنجا خوب باشد. میخواهم برای خودم کار کنم این لذت بخش ترین است، اون وقت رابطه قوی تری میسازم با پروردگارم. اون وقت روحیه قوی تری میسازم. اون ثروتی ک خودم با کمک و هدایت ربم خلقش میکنم رو میخوام. چشیدن طعم اون ثروت رو میخوام.
نمیدونم قراره چه کاری کنم ولی میدونم چه کاری رو نباید انجام بدم. هر روز و هر روز هدایت میطلبم ولی میدونم آرامش و حال خوب مهم ترین است. هستیم و رشد میکنیم نگران نیستم.
سپاسگزارم از شما.از پیام های توحیدی تون، از آیه هایی ک می نویسن، از اشعارتون( ک البته اینجانب هنوز ب درک از اشعار نرسیدم).
سلام و درود به شما خانم احمدی گرانقدر و بزرگوار. عید قربان بر شما مبارک. عید توحید و قربانی کردن در مسیر رسیدن به خداوند.
بسیار از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنتی که برام نوشتین و چقدر نکات طلایی و ارزشمند توش داشت. سپاسگزارم.
یه نکته که برام جالب بود مدت حضور ماست توی سایت تقریباً با یه اختلاف ده روزه عضو شدیم، شما ده روز زودتر از من.
از طرفی این احساس خوب و مثبتی که بین اعضای سایت هست توی کامنت ها که بعضاً ما با اعضای خانواده خودمون نداریم. مثال بزنم دیروز من خونه مادرم اینا بودم 3 تا انسان غریبه اومدن و رفتن و من فقط یه سلام و احوالپرسی خشک و خالی باهاشون داشتم که این غریبه ها طبق شناسنامه برادرهای منن. ولیییی روزها بر من گذشت که چه روابط زیبایی رو تجربه کردم در این کامنت ها با کسانی که به لحاظ فیزیکی و جغرافیایی کیلومترها از هم دور بودیم. ولی به لحاظ فرکانسی اعضای یک خانواده بودیم و چه چیزی ما رو کنار هم قرار داد؟ توحید.
یه جایی مثال بت پرستی رو زده بودین، من خودم هنوز ناخواسته درگیرش میشم، وقتی توی شرایط سخت مستأصل میشم و حضور عوامل و شرایطی رو لازمه رسیدن به خواسته ام میدونم و نمیتونم با تکیه بر ایمانم به راه حل برسم، این نشون میده من هنوز و هنوز و هنوز به اون شرایط ایمان و توکل و توحید عملی نرسیدم. پس آره باید بازم بیشتر و بیشتر روی شناخت توحید و رها شدن از شرک کار کنم. بقول یکی از دوستان عزیزم که مثال بال پرواز و بستن وزنه به پا رو میزد، توحید بال پرواز انسان به طرف خداست و شرک وزنه ای به پا. و خدا میدونه من هنوز چقدر وزنه دارم.
در ادامه کامنت ارزشمند تون از کار کردن و محل کارتون گفته بودین . بسیار بسیار تحسین تون میکنم و هر چقدر میخوندم فقط باورهای درست و ارزشمندی رو دریافت میکردم در خصوص عزت نفس و دوست داشتن خودتون و در صلح بودن با خودتون. فارغ از قضاوتهای اطراف. خیلی خوبه که خواسته تون از کار کردن عشق و علاقه قلبی و آزادی شخصی خودتونه. و حاضر نیستید به هر قیمتی فقط کار کنید تا درآمد داشته باشید، یا اینکه مشاغل مختلف رو تجربه میکنید این هم ریشه در عزت نفس شما داره که تجربه میکنید و اجازه میدین خودتون رو بهتر بشناسید، بیشتر یاد بگیرید و بدونید چیو میخواین یا چیو نمیخواین.
چقدر عالیه که از جریان هدایت الهی، در زندگی تون هر روز و هر لحظه درخواست کمک میکنید.و خداوند خودش به انسان وعده داد «إنَّ عَلَیْنٰا لَلْهُدیٰ»
ازتون بینهایت ممنون و سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام خانم احمدی عزیز لذت بردم از خواندن کامنت الهی تون با تمام وجودم تحسینتون میکنم که اینقدر عالی دارید در این مسیر الهی قدم برمیدارید و به لطف الله و سایت استاد عباس منش ما هم میتونیم از این همه آگاهی ناب بهره ببریم به خداوندی خدا تو عمرم ندیدم جایی مقدس تر از این جایی که همه دور هم جمع شدیم و با صمیم قلب به همدیگه عشق میورزیم از فایل توحیدی 1 نوشتین اصلا نمیدونم من چند ده بار این فایلو گوش دادم و همیشه انگار بار اولمه که دارم میشنومش بخدا هر فایلی از استاد رو میشنوم همینه هر چند بار جلسات قدم رو گوش میدم انگار بار اوله و همون ذوق و شوق رو دارم ،از شرک و بت پرستی گفتین وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم میبینم تا قبل از قدم برداشتن تو این مسیر اصلا خدا جایی تو زندگی من نداشت زندگیم پر بود از بت های رنگ و وارنگ و دل خوش بودم که ایول این دیگه خودشه پیداش کردم اما دریغ که هر لحظه داشتم از معبود دور میشدم به هر دری میزدم اما کو نتیجه کو آرامش انگاری رو تردمیل میدویدم چه کلاسهایی که شرکت نکردم و هزینه نکردم اما انگاری فقط یک مشت آگاهی هایی که تلمبار میشد به آگاهی های قبلی و الان درک میکنم که دانستن برای فقط دانستن خود جهله یکی از بزرگترین پاشنه های اشیلم همین بحث توحیده که خدا رو شکر اساسی بهش حمله ور شدم و هر روز احساس میکنم که تو مسیر درستم بله حق با شماست خانم احمدی عزیز اوج شرک اینه که شرایط اسف ناک کنونی خودمون رو توجیه کنیم و به غیر خدا قدرت بدیم که الا ماشاالله هممون بدون استثنا صدها بار از این قضیه شرک چه ضربه های سنگینی که نوش جان نکردیم خدا رو شکر میکنم که الان توی ی محیطی هستم که انصافا بوی خدا رو میده خود من اومدم تو این مسیر که پولدار بشم ولی یهو به خودم اومدم دیدم قرآن تو دستمه و روزی حداقل دو ساعت زمان میزارم برای درک قرآن اونم منی که ی زمانی اینقدر جاهل بودم که هر کی از قرآن میگفت مسخره اش میکردم و الان قرآن جزیی از زندگیم شده عاشق جلسات قرآنی قدم ها هستم که استاد آیات خدا رو تفسیر میکنه استاد عاشقتم که از وقتی با شما آشنا شدم کم کم دارم میفهمم آرامش یعنی چه، هر چند اول مسیرم و خیلی راه دارم تا همه رویاهام رو لمس کنم اما آرامشی که الان دارم رو هیچوقت نداشتم خانم احمدی دوست خوب و الهی ممنون بابت کامنت زیباتون ببخشید که کامنتم طولانی شد استاد بی نهایت دوست دارم
بسیار سپاسگزارم بابت سخاوت تون و این پیام محبت آمیزی ک برام نوشتین.
دقیقا بزرگ ترین و مهم ترین دستاوردی ک از همون اول ک وارد این سایت الهی میشی همون آرامش هست ک تا قبلش کلییی دوییدیم و زور زدیم ولی نتونستیم پیداش کنیم.
آرامشی ک بهت توحید رو یاد میده، بهت میگه خدایی ک قبلا میشناختیش ب کلیی غلط بوده
چقدر عالی ک به طور مستمر روی قرآن کار میکنید. من خودم وقتی به معنی یک سری آیه ها میرسم اصن انگار یک کتاب قوانین زندگی ب زبان کاملا سلیس گذاشتن جلوم میگن بخون هر نکته ای برای زندگی عالی بخوای اینجا هست یه کتاب تقلب برای ساخت زندگی عالی، یک ایه ای از سوره کهف چند روز پیش دیدم دیوانه شدم گفتم خدایا یعنی تو در این مورد هم صحبت کردی نوشته بود هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم» مگر اینکه در مشیت الهی باشد./ و هرگاه فراموش کردی، پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند»
انشاله ک هر روز آرامش بیشتر، عشق و سلامتی و ثروت بیشتر رو تجربه کنید در پناه الله
از پاسخ زیبایت برای کامنت آقا حمید خوشتیپ وموحد وپراز اطلاعات لذت بردم واونجا که نوشتی ثروت و.. همه بهانه است برای رسیدن به او وچه درست گفتی
من را یاد فایل که استاد بنام انرژی که خدا مینامیم انداخت واستاد فرمودند همه چی اونه همه چی خدا است وقتی به خدا میرسی ثروت میاد رابطه عاطفی میاد آرامش میاد تفریح میاد ترس فرار میکنه
آره همه چی خداست بشرط باور ووقتی خدا رو با ایمان پذیرفتیم وتوکل کردیم ودیگه نگران نبودیم ودنبال چگونگی نبودیم بعد اتفاقات دلخواه مون شکل میگیره
سپاسگزلر خداوندم برای وجود افراد چون شما واقا حمید وسید علی وخانم شهریاری و…دیگردوستان همراه که خوندن دلنوشتهایشان دری از درهای آگاهی رو برویم باز میکنند
مهمترین نکتهای که من این روزها بهش فکر میکنم، دقیقا رسیدن به این نقطه است که بتوانم نگرانی و وسوسهٔ چگونگی رو از خودم دور کنم و شما چه زیرکانه به من یادآوری کردید که اصلا توکل یعنی همین رهایی.
طی این مسیر که به آن اشاره کردین، بدون بارهای اضافی مثل غصه و عجله و حرص و …بسیار شیرین خواهد بود و صدالبته چقدر همراهی مهربانان باصفایی چون شما راه را کوتاه و لذتبخش میکنه.
برای شما سبدسبد گل مهر و عطر خوش مهربانی رو آرزو میکنم.
تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است که وقتی کسی اینچنین از دلش در مورد خدا میگه، اینطوری زیر و رو میشیم. به نقطه تسلیم محض میرسیم. هیچ جز خودش طلب نمیکنیم.
کامنتهات رو دنبال میکنم و از حس مثبت و سرزندگی وجودت جون میگیرم و تحسینت میکنم.
چقدر خوبه که ما تو این فضا به این راحتی میتونیم همدیگر رو تحسین کنیم، به هم مهر بورزیم و ندیده و نشناخته پایههای دوستیهای زیبا رو رقم بزنیم. دوستیهایی که حول محور توحید میچرخند و به هم نزدیکمون میکنند و بیشک این از نگاه و نیت زیبابین استاد نشئت میگیره. به این آیات دقت کن:
میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما بُرد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است. همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی.
درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید؛ و چه نیکوست فرجامِ آن سرای!
اینها صحبتهای اهل بهشته و ویژگیهای افرادی که وارد بهشت میشن. توی بهشت نه رنجی هست نه غمی و وقتی اهل بهشت به هم میرسند به همدیگر درود میفرستند. و رفتار یکدیگر رو تحسین میکنند.
این گوشه از کرهٔ زمین هم هرچند مجازی اما یه عده دور هم جمع شدهاند که وقتی به هم میرسند مثل بهشتیان همدیگر رو تشویق میکنند و درود میفرستند. جایی که این قدر لبریز از امید و حس مثبت هست که به ندرت نه خسته میشی، نه غمگین و وقتی لابهلای متنها و کامنتها پرسه میزنی و سرخوشانه جولان میدی، تمام ترسهات هم تموم میشه.
چقدر اسم بهشت برازندهٔ اینجاست و چه خوب جایگاهی است.
سمانهجانم
امیدوارم تو دلت از ذوق و شادی دائم قند آب بشه و رو لبهات پر از خندههای شیرین باشه و دنیای اطرافت تمثیل بهشتی باشه که نه ترسی در آن هست و نه غمی.
استادجان، همهٔ این زیباییها رو مدیون شماییم که کرسی خدا رو آوردین تو شاهنشین قلب ما بنا کردین. دمتون گرم! روزگارتون خوش!
از زیباییِ کلاغ هامون برات بگم: قد کشیده با دم کشیده ای که مشکی نیست، رنگ داره داخلش…
یه چیزی تو مایه های سبز و آبی رنگه و منو شگفت زده میکنن از خوشگلیشون.
آواز هم خوند برام و رفت…
هر کسی با باورهای خودش زندگی میکنه، که برای اون شخص درسته، حالا اگه من باورهامو عوض کنم بازم همون باورهای جدید برای من درستن.
این روزا درکم نسبت به باور زیر و رو شده…
هر چیزی رو باور کنم، برای من همون میشه…
چون کلِ وجود من اون مسئله رو باور میکنه و بهش یقین پیدا میکنه، همون هم برام تحقق پیدا میکنه…
به قول استاد جان، خب حالا که همه چی باوره بیام باورهامو قشنگ و درست کنم، شخم بزنم تو باورهام، ببینم کدوما سازنده و امید بخش و راهبر هستن، کدوما ترمز؟
چرا اینارو گفتم؟
به خاطر کلاغ جان مون.
قبلا شنیده بودم که میگفتن کلاغ بد یمن هست.
مخصوصا وقتی قار قار میکنه خبر بد میاد و …
یا خدا!!!!!!
ما چه کردیم با این حیوانِ زیبای خدا؟
چطوری اینطوری باور کردیم؟
همه چیز به دریچه ی نگاه من بستگی داره فقط…
انتخاب من چیه؟
طوری فکر کنم به هر چیزی که بهم حس خوب بده یا بد؟
انتخاب با منه…
کلاغ هایی که من میبینم تو باغچه، که در کنار گنجشک و کبوترها پرواز میکنن از این درخت به اون درخت میپرن، آواز میخونن، به دنبالِ زندگیِ خودشونن، خیلی زیبا هستن با اون دُم های رنگی و شگفت انگیزشون…
تا حالا بهم مجال ندادن ازشون عکس بگیرم.
انگار بهم میفهمونن سمانه خانم الان فقط اجازه داری ببینی، عکس بی عکس.
اونجایی که اجازه ی عکس گرفتن از زیبایی ها دارم خدا خودش بهم میگه…
دسترسی ام مشروطه، دلیلش هم منطقیه.
چون فعلا باید یاد بگیرم گاهی لذت در عکاسی از زیبایی هاست، گاهی لذت فقط در توجه آنلاین و در لحظه است به اون زیبایی اونم از دریچه ی چشم خودم کاملا مستقیم و بی واسطه.
یه اتفاق جذاب افتاد امروز زهرا جان.
رفتم پارک پیاده روی، بعد نشستم رو نیمکت که از زیبایی های محیط بهره ببرم، دقیقتر ببینم، بشنوم و بنویسم تو نوت موبایلم…
بالای سرم تو آسمون، پروازِ دست جمعی پرنده ها رو دیدم در سه گروه مجزا…
ویدئو گرفتم ازشون، یه دل سیر هم تماشا کردم.
وقتی دور میزدن انگار برق میزدن، عینِ الماس.
تو آسمون یهو برق میزدن از قشنگی…
کمی اونورتر هم یه هواپیما داشت رد میشد که براشون آرزوی خیر کردم…
استاد میگن همه جا پتانسیل بهشت شدن رو داره، من شخصا تجربه اش دارم میکنم، محیط زندگیم تو بهشته، فکر کن هر روز صدای آواز پرنده ها رو بشنوی، گاهی آواز همین بزرگواران صبح تو رو از خواب بیدار کنه، گاهی بیان رو شاخه نزدیک پنجره آشپزخونه بشینن و تو ببینیشون اون لحظه…
چه شود…
بهشته دیگه، بهشت.
از بوی هوا و نسیمی که میاد، باد که میپیچه تو شاخه و برگها و صداش نگم برات…
بهشته دیگه، بهشت.
اون ابرهای کپلی و خوشگلی که میان تو آسمون…
امروز هم خدا منو یه ربع به 4 بیدار کرد عینِ دیروز…
چون میدونه دوست دارم شروعِ آواز خوندن پرنده ها رو راس ساعت 4 بامداد بشنوم…
امروز واسه خودم نوشتم: چقدر هدایت و زمان بندیِ خدا دقیق و با جزییاته، یه جوری هدایت میکنه وقت انجام یه کار رو که دقیق همه چیز با هم جفت و جور میشه…
دیروز صبح حوالیِ 6 بهم گفت پاشو الان وقت پیاده رویه، موبایلمو زده بودم شارژ ولی 80 درصد بود، پر نشده بود، گفتم چشم، الان میرم.
تا حاضر شم بیام موبایلو بردارم که برم دیدم بله 99 درصد و شد 100.
ایم یه مثال ساده است ولی کامل نشون میده خودش برنامه ریزِ قهاری هست، من فقط بگم چشم به بقیه کارها کار نداشته باشم، فقط برم دنبالِ انجام دادن کارهایی که تو هدایت بهم میگه…
والا خیلی راحت تره، من بکشم کنار بذارم خدا منو ببره جلو
سُکان و فرمون رو بدم دست خودش، من عین مسافر بشینم اجازه بدم منو ببره، هر جایی که مقصد اون لحظه است پیاده ام کنه، برم به انجامِ اون کار برسم، دوباره سوار ماشین شم تا منو ببره مقصد بعدی و بعدی و بعدی…
غُر نزنم
عجله نکنم
از مسیر بیرون از پنجره هم لذت ببرم…
والا
چی بهتر و راحت تر از این؟
هر وقت اجازه ی هدایت کردن دادم به خدا، یعنی درخواست مستقیم و محکم داشتم که عشقم خودت هدایتم کن، بهترین اتفاق ممکن افتاده برام با انجامِ اون هدایت.
اونجاهایی هم که درک نکردم یا یادم رفته میتونم هدایت بگیرم و با فرمون من جلو رفتیم هم که معلومه دیگه، گفتن نداره…
تفاوت از زمین تا آسمان است…
گوش بده سمانه جون
صبر کن سمانه جون
راضی ام از تلاشت سمانه جون
میدونم که بهتر و بهتر میشی هر لحظه چون داری تلاش میکنی، تمرین میکنی.
مرسی که مسئولیت پذیری در برابر خودت و تصمیماتت رو داری تمرین میکنی و یاد میگیری عزیز جانم.
از کجا رسیدم به کجا…
از زیبایی کلاغ جان هامون رسیدم به اینجا.
مرسی که برام کامنت نوشتی زهرا جانم.
مرسی که آیه قرآن آوردی تو کامنتت برای من.
مرسی از دعای قشنگت.
مرسی که از فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون نوشتی.
مرسی که از اتصال بهشت هامون با هم به منبع نوشتی.
بهشت همینجاست…
تو قلبِ همه مون.
هر جا بریم باهامون میاد…
مرسی که من و کامنتهامو دنبال میکنی، باعثِ خوشحالیمه.
بهترین ها برای تو عزیزم.
استاد جانم، سپاسِ بیکران برای تک تکِ فایلهاتون، برای حضورتون، برای انرژی تون هنگام انتقالِ فایلها…
خدا بهتون عزّت ابدی بده.
هر فایلی گوش میدم بیش از بیش شیفته تون میشم که چقدر انسانِ درستی هستین.
ممنونم از احساسات پرشور و زیبات. تو مثل رحمت خدا بیکران محبت میکنی و این جزو نکات زیبای توئه که قابل تحسینه؛ اما به چه نکته زیبایی اشاره کردی. زیبایی کلاغها.
اینجا باید یه اعترافی بکنم. من اصلا از صدای کلاغ آزار نمیبینم و حتی یه جاهایی برام حس نوستالژی خوشایندی رو ایجاد میکنه. در ضمن خوبه که این رو هم بدونی درسته که بعضیها کلاغ رو بدیمن میدانند؛ اما این همه ماجرا نیست. کلاغ در ادبیات نماد هوش و فراسته، در برخی آیینها کلاغ پرندهایه که پیغام خدا رو میآره (از نظر اونها البته) و برای همین الان هم بعضیها وقتی قارقار کلاغ رو میشنوند میگن خوش خبر باشی!
در بعضی جاها هم نماد تغییره. گروهی هستند که معتقدند: کلاغ به عنوان روح حیوانی این پیام مهم را می رساند که نباید از تغییر هراس داشت. و این نکته برای تو که اینقدر دقیق به طبیعت اطرافت توجه میکنی، میتونه کمککننده و الهامبخش باشه. که هر بار صدای این پرندهٔ زیبا رومیشنوی به خودت یادآوری کنی که من در حال تغییرات مثبت و رو به جلو هستم. انگار پیغامی که این پرنده از جانب خدا برات میآره اینه که در مسیر تغییرت از هیچ چیز نترس.
گذشته از همه اینها از رنگ زیبای اون نمیشه گذشت و نادیده انگاشت.
چه بحث کلاغشناسی راه انداختیم، (شما با استیکر خنده بخون) اما برای خودم جالب شد که دیگه هر بار صدای کلاغ برام نماد پیغام تغییر و حرکت رو به جلوست. دیگه از این به بعد که این پرنده رومیبینیم خوشحال میشیم که آخ جوووون، یه خبر خوب در راهه و کمترینش اینه که ما حرکت رو به جلو خواهیم داشت.
اشاره تو به کلاغ برای من یه نکتهٔ دیگه هم داشت، من رو یاد یه جملهای از استاد انداخت که میگفتن من تو همه یه نکتهٔ مثبت بیرون میکشم. حتی توی صدام و هیتلر هم نکتهٔ مثبت بیرون میکشم. اینطوری جهان روی مثبتش رو بهم نشون میده. این دقیقا کاریه که تو کردی و بر خلاف تصور همه از این پرنده، به زیبایی رنگ وکشیدگی بدنش توجه کردی و آفرین داری!!!
سلام سمانه جان به به دختر چه کردی چه حس خوبی گرفتم از این همه عشق ورزی که با خدا و محیط اطرافت کردی چقدر لذت میبرم که هر روز قسمت اعظمی از تایم آزادم رو فقط از خواندن کامنتهای شما عشقای خدا دارم فیض میبرم خیلی جالبه ی زمانی که منم بچه بودم کلی باور مخرب در مورد حیونا داشتم که کلاغ هم یکیش بود به قول شما صبح اگه صدای قار قار کلاغ میومد تمام بدنم میلرزید که امروز رو خدا به خیر کنه الان خندم میگیره چه جوری خودم رو محروم کردم از این همه زیبایی وشگفتی که اطرافم بود حالا خدا اون روزو نمیآورد که ی جغد رو یکی میدید که نشسته رو دیوار خونش الله اکبر خدا رو شکر که آگاه شدیم که از همه چی لذت ببریم منی که عاشق سگ هستم جرات نمیکردم نوازش کن این موجود دوست داشتنی رو میگفتن تو قرآن گفته سگ نجسه حالا چرا نجسه میگفتن نمیدونیم ولی گفته دیگه منم باور کرده بودم خدایااااااا شکرررررت که الان فهمیدم که خدا هر چی خلق کرده رو حساب کتابه و هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده و هیچ حیوان بد یمن یا خوش یمنی وجود نداره آفرین بر تو دختر خوب خدا مرررسی
چه فرخنده صبحی بشه صبحی که ایمیلمو باز کنم ببینم 4 پاسخ دارم از 4 تا دوست عزیزم، که یکی شون زهرا جانِ عزیزمه.
خیلی دوستت دارم، یعنی فرکانسِ مثبتی که از سمتت میاد به سمتم، خیلی بالاست. وقتی عکستو میبینم ذوق میکنم، اوایل به دلیل شباهتت به یکی از عزیزترین دوستهام به سمتت اومدم، بعد دیدم چه باحال، وقتی کامنت هاتو میخونم بیشتر ازت خوشم میاد و این شد که کم کم عاشقت شدم…
وقتی مینویسی، صاف میره روی قلبم میشینه.
نه فقط کامنتهات برای من، کلا کامنتهات یه آن دارن که منو جذبِ خودشون میکنن، از درونت خلوص رو دریافت میکنم، پاکی رو، آرامش رو، وقار رو، صد البته زیباییِ ظاهر و باطن.
دقیقا همین حس رو از سمتِ سعیده جان شهریاری هم دریافت میکنم.
عادت کردم وقتی در مورد یه انسان، چه دوستم باشه چه غریبه ای که بار اول میبینمش زیبایی ببینم، حتما بهش میگم…
همون تمرین تحسین دیگران، که استاد تاکید دارن روش و چقدر هم موثر و جذابه.
وقتی میگم قشنگی های یه انسان رو، خودم خیلی خوشحال تر میشم.
چون میفهمم اون لحظه بیدارم، قلبم بیداره، فعاله، زنده است، به عبارتی وصلم به خدا که تونستم ببینم و حس کنم و درک کنم اون زیبایی رو…
این لحظات واقعا خوشحال کننده هستن برام.
در ظاهر ساده است، اما خیلی تاثیرات عمیقی میذاره روی من.
زهرا جانم مرسی که برام کامنت نوشتی و من سیر نمیشم از خوندنِ کامنت هات.
دقیقا تو یکی از دوستانِ من در این سایت ارزشمند و توحیدی هستی که دوست دارم بخونم ازت، قلمت شیرین و دلچسبه، چون از دلت مینویسی مستقیم میره میشینه به دل.
دوستت دارم و تحسینت میکنم که ساده و تاثیرگذار و شیرین صحبت میکنی.
در مورد کلاغ، چقدر باورهای قشنگ و امیدبخشی نوشتی. خوشم اومد.
چقدر جالبه که باورهای متفاوت نسبت به یه موضوع وجود داره، که هر کسی با توجه به پیشینه خانوادگی و تربیتی اش، فرهنگِ محل زندگیش، آموزش هایی که دیده و … اون باورها رو یاد میگیره…
حالا من دقیقا الان، تو سن 36 سالگی به این نقطه رسیدم سمانه حالا تو دوست داری با کدوم باور زندگیتو بسازی؟
باورهایی که حس خوب میدن: حس امید، حس سلامتی، حس ارامش، حس ثروت و …
یا باورهایی که حس ترس، خشم، کینه و … تولید میکنن برات…
قدرت انتخاب= قدرت خلق کنندگی
استاد جان بی نهایت سپاس گزارم که اینو بهم یاد دادین.
که در ادامه اش منو متوجه کردین مسئولیت همه انتخاب هام، تصمیمات و رفتارم با خودمه چه خوب چه بد، و این فرصتو دارم هر لحظه افکار، باورها، اعمالم رو به روز کنم، هیچ توقف یا وضعیت فیکس شده و ثابتی وجود نداره، دائم میتونم بهتر شم، اگه خارج شدم از ریل دوباره برگردم …
مثل همون شعری که میگه صد بار اگر توبه شکستی بازآ…
این شگفت انگیزه که خدا همیشه مسیر رو باز گذاشته که برگردیم.
که نترسیم، خجالت نکشیم. سرزنش نکنیم خودمونو و فکر کنیم آب از سرمون گذشته…
(آب از سرم گذشته خودش یه ترمزه)
هر لحظه میشه آپدیت کنیم خودمونو، بهبود بدیم…
دیروز تو لحظات سختِ ذهنی، انقدر خدا قشنگ خودش دستمو گرفت برگردوند تو مسیر که حیرت کردم…
خدا خیلی بزرگه…
خیلی
خیلی
من بهش اعتماد دارم…
بارها و بارها و بارها کارهایی کرده که فقط گفتم خدایا داری چیکار میکنی با من!
امروز صبح تو پیاده روی، عین طوطی پشت هم الهی الحمدالله میگفتم…
قلبی، نه زبونی.
زبونم نمیتونست متوقف شه
به عبارتی قلبم به زبونم دستور میداد.
این شد که امروز یکی از شگفت انگیز ترین هاست که باز هم تکرار خواهد شد هر روز…
واردِ کانالِ هماهنگی با خدا شدم.
بعد وارد کانال هماهنگی با خودم شدم.
بعد وارد کانال صلح با خودم شدم…
یه طوری شده که میگه، هدایت میکنه، من عین کَره و عسل انجام میدم که تولیدِ شادیِ بیشتر و بیشتر میکنه …
فرمول هم ساده است…
توجه به نکات مثبت و زیبایی ها
احساس خوب= اتفاقات خوب
دقیقا این اصل، الان حاکمه تو زندگیم و داره هر لحظه شرایطم بهتر و بهتر میشه از همه ی ابعاد…
انگار که من رسالتم تو زندگی اینه که فقط تمرکزی روی همین اصل کار کنم، مابقی خودشون درست میشن…
هدایت میشم…
خیلی اصلِ خوبیه
گاهی خیلی راحت
گاهی تلاش میخواد
اما در نهایت کار نشدنی نیست….
میشه
اما به صبر
به رعایت روند تکاملی
دیروز به کمک دست خدا، مامانم تونستم باگ و ترمزم رو شناسایی کنم که داشت راه نفسمو میبست، حالمو خراب کرده بود…
که اصلا متوجه نبودم دارم از کجا ضربه میخورم…
وای از اون لحظه ای که تو گفتگوهامون، با مادرم، یهو پرده کنار رفت و من روحم رو عریان دیدم…
وای…
از جایی خوردم که هیچ فکرشو نمیکردم…
فکر میکردم میفهممش، دیدم نه! رَکَب خوردم ازش…
ترمزِ عدمِ رعایتِ روندِ تکاملی…
یا خدا…
شتاب دوباره کار دستم داده بود و اصلا نفهمیدم کِی وارد شد، کی اومد نشست روی مُبلِ ذهنم، کِی صمیمی شدیم و اختیارم رو به دست خودش گرفت…
چقدر باشکوهه لحظه ای که ترمز شناسایی میشه…
تو این مدت اخیر، بعد دو فایل شگفت انگیز آخر استاد، این دومین ترمزی هست که شناسایی کردم:
اولیش بستن راهِ ورودِ هدیه به زندگیم بود، که راه ورود نعمت رو خودم بسته بودم، که خدا رو شکر بلافاصله بعد از شناسایی، نعمت فوران کرد تو زندگیم.
وای از کج فهمی هام یا به قول استاد جان میس اندرستینگ ها…
برداشت آگاهی ها، اونطور که خودم دوست دارم برداشت کنم نه اونطوری که حقیقتشونه.
دومیش هم همین، عدم رعایت روند تکاملی، که شتاب داشتن باعث ایجادش میشه…
الان حس کردم پاشنه آشیل من شتاب هست…
چون یه خروار مثال اومد بالا که چه آسیب هایی بهم زده…
خب خدا رو شکر خدا تکلیفِ بعدی مو داد دستم الان…
کار کردن روی کنترل کردنِ شتاب برای سمانه جان…
چشم به روی دو دیده
آخ جون مشق دارم، اونم چه مشقی
ماچ بهت زهرا جان…
دیدی الکی عاشقت نیستم…
دیدی چقدر فرکانست بالا و مثبته که من به حرف زدن و تحلیل و بررسی داخل خودم افتادم
خیلی سپاس گزارم که دست خدا شدی که بنویسم…
که خودمو بررسی کنم…
ماچ به روی همچون ماهت زهرای نازنینِ نظام الدینیِ شیرین و زیبا.
راستی، امروز اولین سالگرد اومدنمون به این خونه ی قشنگه، به بهشتمه، خیلی سپاس گزار خدام که من و همسرم رو آورد اینجا…
جشن سالگرد از دیروز شروع شده و مطمئنم امروز خیلی اوج میگیره…
عاشقتم زهرا جان، بی نهایت حس خوب خلق کنی برای خودت، بی نهایت اتفاقات خوب بیاد سمتت.
ممنونم با همه ی قلبم برای توجه ات به من و تحسین هات.
از این به بعد کلاغ ببینم یا صداشو بشنوم یادِ رشد و بهبود میوفتم…
حرکت به جلو و رفتن تو دلِ تغییرات
مرسی برای باور جذابی که کمکم کردی بسازم واسه خودم.
و نمیدونه که این تحسین کردنش این انرژی دادنش روز آدم را تا آخر میسازه
چقدر برا من هم اتفاق افتاده که پیادهروی میرم یه گربه میبینم یه کلاغ میبینم سلام میکنم باهاش حرف میزنم یه روز هندزفری در گوشم بود و خوب تا دیدم کلاغ را حرف زدم بعد متوجه شدم بلند صحبت کردم و نزدیکم هم یه خانواده بودن کلی خودم خندیدم به خودم
ولی حمید جان من در بهترین زمان وارد سایت شدم که استاد هر روز جواب سوالهای منو میده اصلا روزها میگم خوب از کدوم شروع کنم از بس هر دو دوره عالی هست کشف قوانین و حل مسائل
امروز تو دفترم نوشتم برا کد نویسی یه فایل عالی و صحبتهای عالی بشنوم و چقدر قشنگ بعد یه مدت که وارد شدم دیدم استاد فایل جدید گذاشتن و همون جا گفتم خدایا شکرت چقدر خوب تو این مدت جوابهای منو میدی
من تازه فهمیدم زندگی یعنی چه
اینکه تو یه مجلس باشی و تو مجلس تو راحت باشی بدون اینکه بخوای فکر کنی بقیه راجب بهت چی میگن برقصی و شاد باشی و اینکه یه سری بهت بگن مثل پسرها شدی موهات را کوتاه کردی و من بگم تو این جمع خانم ها تک هستم و بگم مهم اینکه من راحت باشم و حست خوب باشه با وجود اینکه بچه آت به خاطر میوه نشسته حالش خوب نباشه و من هم برا بچه ام چیز میبردم هم میرقصیدم و همه میگفتن تو خیلی بیخیالی و راحتی من هم فقط میخندیم میگفتم خوب میشه
حتی با وجود اینکه ظهرش همسرم موقع رانندگی لجبازی میکنه و من تا یه دفعه چسبوندبه ماشین جلویی داد زدم ولی باز هم حالم تا آخر شب عالی بود حتی از همسرم هم عذر خواهی کردم ولی کار اشتباهش را با وجود اینکه نمیپذیزه من عنوان کردم و موقع برگشت بهم گفت دوستدارم و یه کلمه قشنگ دیگه هم بهم گفت
خوب همینه دیگه زندگی اینکه من اون سمانه قبل نیستم که تو یه جمعی که بودم فقط نگاه ام رو همسرم بود که چرا اخم کرده چرا جواب نمیده ……
و خدا رو شکر میکنم که دوستان ارزشمندی همچون شماها دارم
هر وقت خدا هدایتم میکنه که پاسخ بذارم برای کامنتی، حتما که پلن خودش رو داره.
که انجامش برای خودمم به عنوان اولین نفر، سرشار از حس خوب و شادی میشه.
چقدر وقتی کامنتت رو خوندم لذت بردم از صلحی که با خودت داری، از اینکه داری زندگی رو زندگی میکنی…
وقتی از کوتاهیِ موهات خوندم گفتم چه بامزه عینِ هم هستیم و تشویق شدم به نوشتن و ازت ممنونم که با کامنتت این انگیزه و شوق رو در من ایجاد کردی که بنویسم …
منم تازگی موهامو کوتاهِ کوتاه کردم…
همون پسرونه ی خودمون.
وای که نمیدونی چه لذتی داره فارغ از نظرِ مردم، اون کاری رو بکنی که خودت رو راضی و خوشحال میکنه.
اون روزی که تصمیم به کوتاهی گرفتم هیچ تصمیمی نداشتم از قبل براش.
به هیچی فکر نمیکردم، حتی یادِ نظر مردم و … هم نبودم.
فقط لبریز از شوق بودم که خدا گفته و هدایت کرده، منم چشم میگم…
کاملا همه چیز منظم و طبق برنامه ریزی خدا جلو رفت اون روز…
موهام بلند بود و بعد کوتاه شد به سادگی و شیرینیِ هر چه تمام توسط یه خانم آرایشگر بسیار خوشرو و خوش انرژی و مهربون.
میدونی چند تا مورد همزمان از دلم رد شد اون لحظه که مصمم شدم پاشم برم آرایشگاه یهویی و بی برنامه قبلی…
1- وقتی چیزی با هدایت خدا دستم میرسه واسه انجام، بی درنگ چشم میگم، انجامش هم همیشه عین عسل برام شیرینه، عین کره نرم و روان و ساده است.
2- یهو یاد مریم جانم افتادم، خانم شایسته جانم، که موهاش کوتاهه، خیلی جسارت میخواد یه خانم موهاشو کوتاه کنه اونم خیلی کوتاه و پسرونه، تازه این همه مدت هم کوتاه نگهشون داشته، مریم جون باعث شد دلم بخواد ازش الگوی جسارت بگیرم و تو انجام تصمیمم راسخ تر بشم.
دقیقا مثل وقتی که الگوم شد واسه تنها بودن و نترسیدن…
خروج از نقاط امنم…
تجربه کردن کارهای تعمیراتی یا فنی تو خونه و …
مریم جون خیلی الگوی منه، از بس صلح درون داره و در مسیر پیشرفت و بهبود تلاش میکنه هر لحظه.
عاشقتم مریم جانِ شایسته، شایسته ی همه ی خوبی ها و زیبایی های جهان.
3- موهام نیاز داشتن به تجدید قوا و نفس کشیدن و سبک شدن، این فرصت بهشون داده شد.
4- سوالی درونم مطرح شد که آیا سمانه وابستگی داری به موهات؟ حاضری وابستگیتو قطع کنی؟
و جواب من به سرعت این بود، دقیقا چون میخوام وابستگی نداشتن رو تمرین کنم پس حالا که اینطور شد حتما کوتاه میکنم تا بزرگتر شم، روحم بزرگتر شه.
خدایا کمکم کن خودم جدا شم و فاصله بگیرم از هر اون چیزی رو که باعثِ وابستگی در من میشه، میخوام رها باشم، نچسبم به هیچ چیز، لذت ببرم تا هست، تا هستم، ولی نچسبم به هیچ چیز. چون فقط میخوام به تو بچسبم و وابسته ات بشم هر ثانیه تو زندگیم.
خلاصه که کوتاه کردم، کیف کردم، سبک شدم، غرقِ لذت شدم، هی به خدا گفتم بابا دمت گرم، من اگه میدونستم با این کوتاهی انقدر خوشحال میشم، جهانم زیر و رو میشه زودتر اقدام میکردم.
انقدر وقتی حموم میرم موهامو میشورم با این حجم کم خوشحالم که نگو…
تا هفته اول از ذوقم هر بار دست میکشیدم تو موهام و میدیدم کوتاه و خلوته انقدر ذوق میکردم که نگو…
همیشه وقتی خدا هدایتم میکنه که فلان کار رو انجام بده، همش واسم سودِ و سودِ و سود.
اولیش حس و حالِ خوب خودمه از چشم گفتن به خدا و انجامش، و بعد محسنات انجام اونکار دونه دونه میان جلو چشمهام.
اما بریم سراغِ نظر دیگران:
هر کی دید تعجب کرد، گفت چرا؟
گفتم دوست داشتم، یعنی علاقه داشتم تجربه کنم، تنوع عالی شده و با شوق گفتم که خیلی خفنه و بی نهایت از این تغییر و تنوع لذت میبرم.
بعضیا میگفتن حیفه و …
حتی خود خانم آرایشگر با احتیاط کوتاه میکرد.
من گفتم بزن، راحت باش، من تصمیمِ قاطع دارم برای کوتاهی بدون هیچ وابستگی.
جالبه برام، متوجه شدم چقدر بعضی از خانم ها به موهاشون وابستگی دارن…
یه خانمه مشتری بود، اونم گفت حیفه و …
و سایرِ عزیزان…
و برای من همچنان عجیب بود که وابستگیِ انسان به دارایی یا داشته هاش چقدره؟ تا کجا ادامه داره؟ تا کجا برای نگهداشتنشون تلاشِ مضاعف میکنه؟ آیا میتونه بگذره ازشون یه روزی و عبور کنه؟ آیا اگه داشتن اون دارایی از جایی به بعد براش تولید رنج کنه، هم هنوز نگهش میداره یا رهاش میکنه؟ اصولا حد و اندازه ی داشته ها و وابستگی بهشون چقدره؟ میتونه همین لذت از داشته ها تبدیل بشه به رنجِ نگهداشتنشون بر اثرِ وابستگی؟؟
الان یاد فایل استاد افتادم، در مورد ثروت گفتن، باید پُر شد تا بعد رهایی اتفاق بیوفته.
بعد استاد رفتن به سمتِ سادگی، چون پر شدن…
چقدر اون فایل محشره و عاشقشم.
در اوجِ دارایی و ثروت، از یه جایی به بعد رهایی اتفاق میوفته…
برای موهام فکر کنم این اتفاق افتاد، پُر شدم و بعد رسیدم به رهایی، یعنی سیر شدم و به رهایی رسیدم.
برای همین تا وقتی بلند بودن، لذت بردم.
وقتی کوتاه شدن هم لذت بردم.
چقدر خوبه یاد بگیرم، تا جایی که لذت میبرم از داشته هام استفاده کنم، کیف کنم، اگه یه روزی قرار شد که برن هم با همون لذت ازشون خداحافظی کنم و بسپرمشون به خدا برن دنبالِ ادامه ی زندگیشون و منم برم دنبال ادامه ی زندگیم.
برای همین دلم میخواد و درخواست کردم از خدا که تو همه چیز پر شم، سیر شم، و به رهایی برسم که عجب طعمِ شیرین و نابی داره این رهایی.
خیلی مهمه، حالم با خودم، انتخاب هام، تصمیماتم، سبکِ زندگیم خوب باشه، که الحمدالله هست و خیلی خوشحالم از این بابت و از این مسیرِ جذاب.
مسئولیت انتخاب هامو و کل زندگیمو هم به عهده گرفتم این اواخر دیگه چون تازه درک کردم مفهومِ خالقِ زندگیِ خودم بودن رو.
الهی شکرت.
سمانه جان، الان ساعت 4 بامداد دوشنبه 29 خرداد جان هست که دارم مینویسم برات…
خواب بودم، بیدار شدم، هدایت شدم بیام سایت، چند تا کامنت خوندم و رسیدم به کامنت شما و دلم گفت که بنویسم برات…
الان دقیقا پرنده ها دارن آواز میخونن و صداشون از پنجره به گوشم میخوره…
سمانه جان، دقیقا یه روزهایی نزدیک ساعت 4 بامداد خدا بیدارم میکنه که این صدای زیبا رو که عاشقشم بشنوم.
چون دقیقا پرنده ها از ساعت 4 بامداد به بعد شروع میکنن به خوندن.
منم واسشون غش و ضعف میکنم.
مدتیه آلارم گوشی مو قطع کردم که خدا خودش بیدارم کنه.
گاهی صبح زود با صدای خودِ پرنده ها بیدار میشم.
آیا آلارم قشنگ تر از صدای پرنده های خداوند که میخونن، وجود داره برای بیدار شدن از خواب؟ اونم در اوجِ آرامش و لذت، همراه با حس خوب و نشاط؟
مثلا دوستانِ بزرگوار دیروز ساعت 5:20 منو بیدار کردن از خواب.
بلافاصله بیدار شدم رفتم سراغِ سایت و کامنت های محشرِ بچه ها که اغلب روزم رو میسازن با شادی و رشد و بهبود.
بعدشم به کارهای خونه رسیدم و پیاده روی و …
داشتم فکر میکردم از وقتی بر اثر تاثیرات دوره قانون سلامتی که خوابم رو تنظیم کرده خودش، زود بیدار میشم به راحتی، چقدر زمانم برکت کرده تو زندگی، چقدر کار میتونم انجام بدم و لذت ببرم اونم با حالِ خوب و لذت بردن از تک تک کارهایی که انجام میدم.
این شگفت انگیزه برام.
خدایا شکرت بی نهایت برای دوره قانون سلامتی.
استاد جانم بی نهایت سپاس گزارم برای این دوره.
تازه هر چی جلوتر میره ابعادِ شگفت انگیز این دوره روی خودم واسم بهتره آشکار میشه.
کاهش وزن تازه ساده ترین ارمغان و هدیه ی این دوره برای منه، از لحاظِ بهبود خوابم هنوزم شگفت زده ام که چی شده سمانه ی خوابآلود عشقِ خواب، تبدیل شده به این سمانه که ساعت خوابش کمتر شده، خیلی راحت عینِ یه بچه تا چشم هاشو خواب میگیره، تو چند ثانیه میخوابه، از اونور هم به سادگی بلند میشه از خواب؟
نتایج سلامتیِ جسمانی ام هم دیگه جای خود.
بی نهایت شاکرِ خدا هستم برای تمام این حال و احوالاتِ خوشم.
و من عاشق این خدا هستم که هر چی تو دفتر کد نویسیم بنویسم برام رخ میده
از اونجایی که نوشته بودم واسم دیدگاه بنویسن و جواب بهم بدن اون هم بهترین جواب و از زبان شما شندیم انچه را که باید میشنیدم
سپاس از لطفت
چقدر خودم را درگیر موهام میکردم تا شسته بشه و خشک بشه و الگو خوبم مریم جان باعث شد من این کار را انجام بدم فارق از اینکه دخترم مخالفت کرد فارق از اینکه عمو تو باغ بهم بگه پسر منم بگم جانم عمو
واقعا رهایی لذت داره و من دارم آرام آرام لمس میکنم حس میکنم
چقدر دوست دارم که با فروش کفشهام که نو هستن و چینی هام که 15 سال خاک خوردن دوره بینظیر سلامتی را بخرم تا حالا خدا روشکر دو دوره عالی و فوق العاده کشف قوانین و حل مسائل را خریدم و از خدا میخوام تا این دوره هم بخرم چون واقعا از لحاظ سلامتی که اوکی باشه چرخت کامل میچرخه
از خدا برات بهترین ها را خواستارم چون لایق بهترین ها هستی
از اینکه به من گفتی شجاعت دارم ، جسارت دارم ، عزت نفس دارم ….
چقدر خوشحال شدم که راهم درسته مسیر درسته
من کسی بودم که اگه یه لباس برا خودم یا بچه ها میخواستم بخرم باید نظر میگرفتم از خواهر و بقیه و کلی تو مغازه منتظر میشدم تا جواب بهم داده بشه چون میخواستم همیشه همه چیزم تک باشه ولی با نظر بقیه
ولی امسال من فارق از اینکه از کسی نظر بخوام برا بچه هام و خودم خرید کردم و اون هم چه خریدهای عالی که هر کس میدید دوست داشت و آدرس میپرسید
اینکه فارق از اینکه بقیه بگم خیلی موهات کوتاه شد برا به خانم قشنگ نیست من فقط بخندم و شوخی کنم
اینکه فارق از اینکه همسرم با من مخالف باشه در یه سری از کارهام ولی من کاری را میکنم که درست باشه
من یه پس اندازی داشتم وتو سبد خریدم دوره قانون سلامتی و روابط را گذاشتم ولی وقتی دوره قانون آفرینش را دیدم و صحبتهای اولیه استاد جان را گوش کردم گفتم این را باید بخرم چون ماله منه
انشاالله که خدا برام مهیا میکنه
و ممنونم ازت که در بهترین زمان و بهترین فرکانس جهان هستی برام مینویسی
دختر جان چشمات قشنگ و زیباست که زیبایی میبینه
از خدا میخوام همیشه در همه حال بهترین ها مال خودت باشه و همیشه رو لبت خندون باشه و ثروت و نعمت به سمتت روانه بشه چون لایق بهترین ها هستی
امیدوارم وقتی این پیام میرسه دستت و میمیخونیش سرشار از حس های خوب باشی و یه عالمه اتفاق های خوب تو زندگیت پیش بیان. هر چی که خودت دوست داری و درخواستش رو به خدا دادی.
واردِ ایمیلم شدم، مجدد هدایت شدم به این پاسخِ شما برای خودم.
تبریک میگم بهت که تا الان تو فرکانس و مدارِ خرید دو دوره شیوه حل مسائل و کشف قوانین زندگی بودی، برات آرزو میکنم در بهترین زمان گوش بدی و تمرین کنی و بهترین نتایج رو برای خودت خلق کنی.
قدرتِ خلق کنندگیِ زندگیِ خودمون، که خدا بهمون داده، شگفت انگیزه، عینِ معجزه است…
اتفاقا الان داشتم تو دفترم مینوشتم در مورد یکی از خلق کردن هام…
خوبه یه بار هم اینجا بنویسم تا هم رد پا بمونه از خودم، هم تاکید شه برای ذهنِ خودم تا بتونه بهتر درک کنه، باور کنه.
سه شنبه وارد یه چالش روابطی شدم، ذهنم داشت نجوا میکرد در رابطه با رفتار یه بنده خدایی که اشتباه میکنه، زور میگه و …
یه واکنشِ ریزی هم بروز دادم…
سریع یادم افتاد ذهنتو کنترل کن، اگه ادامه بدی به حسِ بد، اتفاقات بد میان در مسیرت…
سریع دفترمو باز کردم سپاس گزاری نوشتم.
خب طبیعتا اولش فقط مینوشتم، حس عمیقی تو نوشتنم نبود، اما میدونستم هر چی جلوتر برم و ادامه بدم بهتر میشم.
در نوشتن هام اون بنده خدا رو برای مهربونیش تحسین کردم، قلباً باور دارم که مهربونه، خیلی خیلی …
ورق برگشت، حالم بهتر شد، آرومتر شدم، موقعِ روبه رویی با اون بنده خدا نه تنها دیگه کدورتی نبود، بلکه اوضاع کاملا 180 درجه برعکس شده بود…
کاملا سورپرایز شدم که تغییر افکارِ من به سمت زیبایی، چطوری موقعیت رو به کل عوض کرد.
الهی شکر بی نهایت.
رفتم روی موجِ ارامش، تسلیمِ خدا بودن که به شدت دوست دارم وقتی میرم روی این موج…
خیلی سبک میشم.
اصلا آروم میشم.
انگار جهان ایستاده، سر و صدا نداره، شتاب نداره…
آروم راه میرم، آروم کارهامو انجام میدم، بدونِ ذره ای شتاب…
برای من با پیشینه ی شتاب، این خودِ خودِ معجزه است.
خدایا شکرت.
استاد جانم مرسی.
تغییر افکار و بهبودم به واسطه ی لطف خدا و آشناییم با شما و آموزش هاتونه که کم کم نفوذ کردن داخلم و دارن شخصیت جدیدی شکل میدن در درونم.
شخصیتی آروم تر، صبورتر، واکنش خلق کن، کنترل ذهن داشتنِ بهتر، شخصیتی که توجهش به زیبایی ها بیشتر جلب میشه تا نازیبایی ها…
استاد جانم سپاس گزارتونم برای تک تک نتایج ریز و درشتم تو زندگی.
یاد فایلی افتادم که زمان پندمیک رفتین بانک، اول کارتون رو انجام ندادن، غر زدن که بدون هماهنگی اومدین و …
بعد شما شروع کردین به تحسین کردن و کنترل ذهن در اون موقعیت.
و بعد ورق برگشت.
نه تنها اونکار رو انجام دادن براتون، شما درخواست انجام چند کار دیگه رو هم دادین و به راحتی براتون انجام داد رئیس بانک.
الگوی خوبِ زندگیم تو همه ی جوانب، استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، سپاس گزارم برای همه چیز، برای همیشه.
سمانه سادات عزیز و قشنگ و شجاع:
شک نکن در بهترین زمان هدایت میشی به خریدِ دوره ی شگفت انگیز قانون سلامتی.
و غرق در لذت میشی از حرکت در این مسیر.
شاید هم وقتی این پیامو میخونی خریده باشیش.
خیلی هم عالی.
ماچ به روی همچون ماهت.
در آغوش خدا باشی، ثروتمند، سلامت، شاد.
خدایا شکرت که مینویسم، نوشتن معجزه ی زندگیِ منه، خدایا شکرت که تو دفترهام مینویسم، خدایا شکرت که اینجا در این محیطِ الهی مینویسم.
خدایا شکرت که هدایتم میکنی به بهترینها هر لحظه، عاشقتم، عاشقتم، عاشقتم.
سلام و درود به شما سمانه خانم گرانقدر ، از لطف و محبت و بزرگواری شما سپاسگزارم. ممنونم بخاطر پاسخ ارزشمند تون.
چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم و اونجایی که در مورد کلاغ گفته بودین خندیدم. هیچ اشکالی نداره. ما نگران قضاوت بقیه میشیم، حضرت ابراهیم و موسی و نوح و حضرت محمد هم مورد قضاوت قرار گرفتن ما که دیگه جای خود داریم. امروز ما میدونیم حضرت محمد کی بود، ولی نمیدونیم قضاوت کننده ها کی بودن.
مدار توحید مدار عشقه.
الهی که همیشه همیشه در مدار توحید و عشق الهی باشید. و از بینهایت نعمت و رحمت و ثروت بهرمند بشید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید خواهر بزرگوارم.
همیشه به خواندن کامنت های شما بسیار علاقه دارم چقدر زیبا از قرآن واشعار زیبا ب ای بیان دیدگاه های خود استفاده می کند چقدر مثال زیبایی از بستنی وپدر ورابطه آن با نعمت هایی که داریم وخداوند زدید واقعا ما انسان ها چقدر باید ناشکر باشیم که از هیچ به ما وجود ببخشند ونعمت بدهند وبعد خدایی که تمام هست ما از اوست به ما بگوید سپاسگزاری کن تا بیشتر دریافت کنی نه از این بابت که من نباز دارم از این جهت که تو در مدار دریافت بیشتر قرار بگیری ومن مثل بچه های لجباز وخیره سر اطاعت نکنم وتکبر کنم
برای تمام دوستان خودم بهترین ها را آرزو دارم واز شما برای قلم زیبا وصداقت تون سپاسگزارم
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون و خدا رو شکر میکنم بخاطر این جمع توحیدی که داریم. خدا رو شکر که این کامنت براتون احساس خوبی رو به همراه داشته. از درگاه خداوند میخوام که همواره شکر و حمد و سپاس و توحید رو بر قلب و جان و زبان ما جاری کنه.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
بی نهایت از این کامنت زیبا لذت بردم کامنتی که از جانب ربم برای من بود برای این که بیاد بیارم تن از خودش جان از خودش مواد غذایی و ….. از خودش همه چی افکار و عقل و… خودش من کی باشم که بخواهم ناامید بشم و بگم نمیشه من کی باشم که بخواهم نگران باشم فقط تنها کاری که باید کنم لذت بردن اعتماد کردن به ربم به جسمم به خودم چرا که خودمم از ربم جسمم از رب تمام جهان از رب و بس
هرجا هستید در پناه یکتا رب العالمین شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .
الهی که حال دلتون عالی و توحیدی و مثبت و زیبا باشه و احساس خوب هر ثانیه اتفاقات خوب رو براتون رقم بزنه.
خیلی ممنونم از پاسخ ارزشمندتون و نعمت زمانی که استفاده کردین تا برای کامنت من پاسخ بنویسید. از درگاه رب العالمین بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام بر مهندس حمید حنیف که و ما کان من المشرکین است
چقدر فضای جالبیه فضای سایت که میشه دنبال کرد کی داره چی مینویسه و چی میگه خدا رو شکر
حمید آقا جان من چند روزی که فایلی روی سایت نبود و ایمیلی برای نوشته های شما و دو سه تا دیگه از برو بچ برام نیومد واقعا دلم گرفته بود تا اینکه شما زحمت درخواست فایل جدید دادی
حمید شما کار نگیر فایل رو سایت هست یا نه
بنویس بابا ما منتظریم بنویس که خوب مینویسی
من و خیلیای دیگه هنوز ایمیلها رو باز میکنیم نوشته کامنت حمید امیری میگیم بپریم ببین باز چی نوشته و مخصوصا شما و سعیده خانم شهریاری
به هر حال بگذریم
گفتم یه فال حافظ برات بگیرم همین اومد دیگه چیکار کنیم
یک معنیش اینه البته برای کارمندان دولت که آقا کارمندی خوبه در دولت بمانین(یا خدا حافظ الان حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت میگه بخدا جواد یه معنی دیگه داره بابا اون نیست
کمی استیکر خنده )
خلاصه لینک اون کهکشان رو گویا سرور سایت پاک میکنه (سروره دیگه و سَرور همه ما .
دو تا استیکر دیگه از همونا)
ولی من تا شما یه آدرس میدی از فایلی آهنگی چیزی میزنم و از امام گوگل میپرسم و ایشون هم سخاوتمندانه بهم میده
و اینکه سلیمان گونه در کنار مورچه ها میشینی باهاشون دو کلوم اختلاط میکنی هم خیلی باحاله اما بدون و آگاه باش که سلیمان هم شوی آخر اسیر مور میگردی
راستی دارم بنایی میکنم که البته خودش یه کتاب مفصل داستان هدایت و حمایت کفایت و … داره روز دوم که اسکلت آهن ساختمان رو سر پا کردیم دیدم یه صدایی میاد هوپ هوپ هوپ
هوپ هوپ هوپ
گفتم خدایا چیه
هر چی میگشتم پیداش نمیکردم زدم تو گوگل هوپ هوپ (نخند یره بقول ما خراسانیا)
برام آورد این صدای مرغ سلیمانه هد هد
اصلا اسمشم فکر کنم ازم صداش گرفتند
یکی از دوستام گفت این خیلی خوش یمنه فرداش هم دوباره اومده بود رفته بود بالای بلندترین تیر آهن نشسته بود تا وقتی پیداش کردم کلاهم افتاد و چشمام بنور خورشید کور شد
خلاصه این رفت و ما ساختمون رو ساختیم و الان که آخراشیم بخواست خدا
دوباره بعد یکسال و خورده ای اومد حالا یا خودش بود یا ممدشون . من که رنگش نکرده بودم ببینم همونه ولی به نیت همون قبلیه باهاش برخورد کردم دوباره همون بالا نشسته بود و هوپ هوپ هوپ
این دفعه بیاد یک نامه برات مینویسم میدم بیاره فقط ذبحش نکنی پیش من بوده
به اون دور و بریاتم بگو من تخت ندارم برات بیارن
خلاصه حمید آقا من شروع به بنایی کردم(هر جا استیکر میخاد خودت اعراب گذاری کن) همون اول روی دیوار انبار بنایی مون طوری که همه ببینن نوشتم این گاد وی تراست
چون کارگرا که همشون انگلیسی بلد نیستند که (جا استیکری)
و خدا از در و دیوار آورد تا ساختمش
به مو میرسه ولی قطع نمیشه بقول رزا در قسمت 37 گفتگوی کلاب هوس (اینجوری لینک بده تا سرور نفهمه )
خلاصه که عالمی داریم با نوشته هات
تو کار نگیر فایل هست نیست به این کارا چیکار داری فقط بنویس کامنتا تو بفرست بیاد
عاقاااااا…. یعنی من مبهوتم از این فایل و از این همه کامنت های عالی . که هر چی میخونی سیر نمیشی و تو دلت خدا خدا میکنی که ای کاش شب ما سحر نمیشد…. و میتونستیم تا ابد تو این سایت باشیم و بچرخیم و بخونیم و بخندیم و برقصیم و شاد باشیم. بس که خوبن بس که بهمون اگاهی میدن. اصلا قشنگ حضور خدا را حس میکنی اینجا که باهاته که داره هدایتت میکنه که اگه سکوت کنی و آرام باشی صداشو میشنوی. که کلامش به قلبت جاری میکنه. بهت میگه این کارا بکن اینا بگو اونجا بروو….. نمونش همین الان.که قلبم به تپ تپ افتاد و صدای یافتم یافتم من به طبقه بالایی خونمون رسید. راستش چن روزی بود که دنبال فایل رزا میگشتم. قبلا گوش داده بودم و الان یادم نمی اومد کدوم فایل بود. تا اینکه هدایت شدم به کامنت شما دوست عزیز که مستقیم اشاره کرده بودید به این فایل. چی بگم از این فایل که حرفهای رزا و استاد بی نظیر بود . بی نظیر که هیچ تکان دهنده بود. این همه ایمان این همه عمل به قانون.خلاصه که خوشحالم که استاد این همه شاگردای موفق و عملگرا داره. اینا همش برخاسته از صداقت و توحید ایشونه. خداراشکر میکنم برای وجود تک تک تون که دستی از دستهای خدا هستید و دری از آگاهی را به رویم باز میکنید. خیر دنیا و آخرت نصیب همه شما عزیزان.
سلام جوااااااااد خوبی داداش، فدای تو عزیزم . خیلی ممنون بابت کامنتت و خیلی ممنون بابت فال حافظ. اگه خواجه حافظ شیرازی مرحوم نشده بود قطعاً الان کلی از دستت شاکی میشد بخاطر این تفسیر. ولی منظور خوبی داره حافظ.
«در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود : (هر کسی از ابتدای خلقت لطف و نعمت خداوند شامل حالش شده باشه)
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود: ( همیشه احساس خوشبختی و حال خوب و سپاسگزاری خواهد داشت)
من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار : (هر موقع که از یاد خداوند غافل باشم)
گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود (متوجه این شدم که حال و احساس بد و کفران نعمت باعث اتفاقات بد و پشیمانی خواهد بود)
«جواد جان این چیزی که نوشتم اون چیزی بود که من تونستم درک کنم شاید مفهومی بالاتر از این باشه ، این ظرفیت کاسه من بود»
راستی من قبلاً لینک فرستاده بودم، نمیدونم از چه موقع این شکلی شده، و اینکه کلی حالم گرفته شد ولی آره بقول خودت همیشه یه راهی وجود داره. و اون هم اینکه میری توی ویکی پدیا و سرچ میکنی pinwheel galaxy یا کهکشان فرفره ، یه عکسی رو میاره و اون بالاترین رزولوشن رو باز کن تا بدونی من در مورد چه جهان بینهایتی حرف میزنم . ببین جواد این عکسه اینجوری منو حیران کرده، فرض کن میشد کهکشان رو روبروی خودت ببینی. واقعاً آدم دربرابر عظمت کبریایی پروردگار سر به سجده میذاره. سبحان الله.
چقدر تحسینت کردم وقتی ماجرای ساخت و ساز رو نوشتی برام. خیلی عالی بود. و اون هدهد که با صدای زیباش پیام آور توحید شده.
یادمه وقتی خیلی بچه بودم از کسی شنیدم هدهد در ابتدا این تاج رو بالای سرش نداشته و بخاطر ماموریت توحیدی که انجام میده اینجوری تکامل پیدا میکنه و این تاج رو خداوند بهش هدیه میده. درستی یا نادرستی این موضوع اهمیتی توی اصل ماجرا نداره اونجایی که خداوند میگه «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» خدا را تسبیح مىگویند هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، آن فرمانرواى پاک از عیب را، آن پیروزمند حکیم را.
کنجکاوی مقدس منو کشوند به جایی که رفتم توی گوگل و هدهد رو سرچ کردم و یه ویدیو دیدم از صدای زیبای هدهد. من این صدا رو بارها شنیده بودم، حتی هدهد رو هم دیدم، ولی هیچوقت یه هدهد رو در حال آواز خوندن ندیده بودم. خیلی نشانه زیبایی بود. و نشانه بعدی در مورد فایل زیبای کلاب هوس که بعد از نوشتن کامنت برای شما میخوام برم ببینمش.و جمله زیبای ما به خداوند ایمان داریم، اعتماد داریم توکل میکنیم.
In GOD we TRUST.
ازت خیلی خیلی ممنونم جواد عزیزم. تو بینظیری پسر. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
خیلی خیلی ممنونم از شما بخاطر کامنت ارزشمند و زیبایی که بهم هدیه دادین. اصل توحیده ، اصل تمرکز روی خود خداست. خداوند کار پیچیده ای ازمون نمیخواد ، همینکه تسلیم باشیم، و خضوع داشته باشیم همون طور که توی کامنتتون نوشتین. و اینکه با شکر و حمد و طلب آمرزش حالمون رو خوب نگه داریم. آدمها مهم نیستن، توحید مهمه. وقتی شما در مدار توحید باشی خداوند خودش بینهایت نعمت و ثروت بهتون هدیه میده، منجمله این نعمتها انسانهای هم مدار و توحیدی هستن.
منم یه وقتایی که توحیدی عمل نکردم با چک و لگد جهان هوشیار شدم. از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و تمام دوستان بهشتی سایت و آقا حمید عزیز(به قول دوستان حمید حنیف)
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم گفتم برم تو سایت کامنت بخونم و مثل استاد روزمو با کامنتای سایت بسازم که با کامنت شما شروع کردم و کلی لذت بردم اول از همه از قلم شیوا و راحتتون که معلوم بود از دلتون میاد چون خیلی به دل مینشینه و دوم اینکه بینهایت از تسلیم بودن شما به درگاه خدا لذت بردم و همصحبتی شما با مورچه کوچولو(باید بگم من تو این مورد از شما اوضاعم وخیمتره من با گلها با حیوونا با کوه با جنگل با دریا با در دیوار هم حرف میزنم)البته وقتی که تو این حال هستم خدا رو کنارم حس میکنم وانگار مخلوقات خدا هم صدای منو میشنون و من تو اون لحظه هیچ حسی جز سپاسگزاری ندارم
خواستم ازتون تشکر کنم بابت کامنت عالی که نوشتین که باعث شد چند ده کامنت دیگه نوشته بشه و من الان ساعتهاست که دارم کامنت های شما و دوستان و میخونم و لذت میبرم و البته کلی آگاهی جدید بدست آوردم و چقدر شما با حوصله به کامنت همه ی دوستان پاسخ دادید و یکی از یکی زیباتر و توحیدی تر بود
ممنون دوست و برادر عزیز کلی لذت بردم .بعد از دوره حل مسائل و کار کردن روی خودم و کنار گذاشتن کمال گرایی(که هنوز هم کار دارم) کمی توحید رو در عمل دارم بیشتر نشون میدم و از خدا همیشه توحید
و توحید بیشتر خواستم و این کامنتا چیزی نبود جز توحید و عشق واقعی به خدا و برگشت اون عشق با قدرت بیشتر به بنده ی خدا به قول یکی از دوستان توحیدیمون رسیدن به مادیات و …همه بهانست اصل رسیدن به خداست که من هر وقت چیزی از خدا خواستم انقدر خدا با عشقش به من منو سیراب کرد که شاید منو درک کنید(حتما درک میکنید)گاها خواستمو فراموش کردم.
هر وقت خواستم کامنت بنویسم از تحسین شروع شده ولی آخرش با عشق به الله تمام میشه الان هم دلم حال عجیبی داره که اگه بخوام به نوشتن ادامه بدم چند صد صفحه میشه
بازم ازتون ممنونم که اینقدر با عشق و توحیدی کامنت مینویسید
سلام و درود به شما سیده زهرا. بسیار بسیار شما رو تحسین میکنم بخاطر این نگاه زیبایی که دارید. منو ببخشید شما رو به اسم کوچیک صدا زدم. من در کل برای سادات احترام خاصی قائل هستم. و از طرفی اسم زیبای شما که هم نام حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) هستید. نمیدونم چطوری و از کجا شروع شد ولی از وقتی یادم میاد احترام و ادب قائل هستم برای نام مبارک حضرت فاطمه زهرا(س). و اسم شما رو که دیدم به خودم این اجازه رو دادم شما رو به اسم کوچیک صدا بزنم.
بسیار از کامنت تون لذت بردم. از ابتدای کامنتتون آیات قرآنی و داستانهای متعددی بیادم اومد که اگه بخوام دونه دونه بنویسم خیلی طولانی خواهد شد، فقط به دوتا نکته اکتفا میکنم. اول اون آیه قرآن که خداوند میفرماید «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» که هر آنچه که ما تصور کنیم حتی سنگها و مواد جامد هم مشغول تسبیح خداوند هستن. تا چه برسه به موجودات زنده و این وسط اشرف مخلوقات راه ظلم و جهل رو در پیش میگیره. اونجایی که در دل اتم های یک ماده الکترون ها به دور هسته گردش میکنن دارن تسبیح خداوند رو میگن. و قدرت بینهایت شون رو از خداوند دریافت میکنند از ابتدای خلقت در گردش بودن و تا بینهایت ابدیت به گردش به دور هسته ادامه خواهند داد. ذرات پروتون و نوترون که در مرکز هسته دارای ارتعاشاتی هستند و هیچوقت متوقف نمیشن. و این انرژی از کجاست ؟
و نکته دوم رو خلاصه بگم در حکایت کلاس درس ابدی و ازلی توحید که توسط رب العالمین روی این. سیاره برگذار میشه هر روز و هر لحظه و هر ثانیه… «برگ درختان سبز در نظر هوشیار ؛ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار »
از شما ممنون و سپاسگزارم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما دوست گرانقدر و بزرگوار، بسیار از لطف شما ممنون و سپاسگزارم.
سپاسگزارم که زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین.
منو ببخشید با تأخیر جواب میدم. تقریباً هفته ای که گذشت کمی مشغول کار بودم.
این هم مداری ها گاهی اوقات آدم رو شگفت زده میکنه، توی قرآن هم به موضوع در مدار بودن افراد اشاره هایی شده، از اون حیث که یک سری ویژگی های مشترک برای اهل ایمان بیان شده. و اینکه ایمان به خداوند نتایجی رو برای انسان به همراه میاره منجمله جمع شدن افراد هم مدار دور همدیگه.
از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
حمید دیشب باهات حرف زدم چقدر اروم شدم داستان این هدایتت رو بهم گفتی که زدی بیرون و از خدا خواتستی که کمک کن و بتونی بنویسی…
حمید همیشه برامون بنویس چقدر تو روحت پاک چقدر تو روحت بزرگ وقتی بهت گفتم وام گرفتم و ناراحتم و اگاهانه این تصمیمم رو گرفتم بهم گفتی ما انسلانیم و خطا کار مهم نیست که مسیر اشتباه میری مهم اینه که مسیر اشتباه رو ادمه ندی اره دیشب با خانوم رفتیم بیرون با دوستامون پیلده روی داشتم با دوستم حرف میزدم گفتم یه حمیدی دارم تو زندگیم که تونستم پیداش کنم و ازش درسها یاد بگیرم حمید برای وجودت خداروووو بینهایت سپاس گزارم بینهایت مننونممممممممم الهی شکرت رب من بینهایت ازت ممنونم و چقدر قشنگی و چقدر وصلی تووو حمید عزیزممم
الهی صد هزار بار شکر برای وجودت دوستت دارم حمید عزیزممم…
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند و عاقبت بخیر باشی
خوبی برادر ، خیلی ازت ممنونم بخاطر این همه لطف و محبت و الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی عالی باشه.
ببین حسین جان منم هنوز قسط دارم که در گذشته وام گرفتم، ولی از وقتی اومدم توی این سایت و از آموزش های استاد دارم یاد میگیرم دیگه وام نگرفتم و تعهد دادم که قرضی چیزی نخرم. همین پروسه سختش رو توی ذهنت تصور کن وقتی یه کارمند بانک ساعتها وقتتو الکی هدر میده تا یه برگه کاغذ رو از سمت چپ میزش برداره و یه خط خطی کنه و بذاره سمت راست، همین چقدر توهین آمیزه برای انسان.
توی پیامی که برام فرستادی خیلی قشنگ این ترمز و این پاشنه آشیل رو شناسایی کرده بودی که چون توی بکگراند ذهنت موضوع وام رو در نظر داشتی همه درها به روت بسته میشد تا مجبور بشی وام بگیری.
وقتی تصمیم میگیری تحت هیچ شرایطی وام نگیری ، همون درهایی که تا دیروز بسته بودن یهو باز میشن.
من الان توی همون شرایط هستم. گفتم خدایا من وام نمیگیرم، قرض نمیگیرم ، قسطی و شرایطی و قرضی هم خرید نمیکنم… هر وقت شرایطش رو داشتم میخرم. توی این شرایط جهان هستی ازمون یه امتحان میگیره ببینم چقدر پای حرفمون هستیم. اگه توی امتحان شکست بخوریم هیچ اشکالی نداره ، تجربه کسب میکنم ، اونقدر این امتحان تکرار میشه تا درسامون رو یاد بگیریم به نفع خودمونه که زودتر یاد بگیریم چون از یه جایی به بعد واقعا دردناک میشه.
ابتدای خرداد ماه من وقتی من حقوقم رو صرف هزینه های مختلف کرده بودم و مقدار کمی توی دستم مونده بود ناگهانی کمپرسور کولر ماشینم به فنا رفت، خود به خود و من موندم و گرمای بالای 40-45 درجه و ماشین بی کولر و کلی کار که من در طول روز باید انجام بدم. یه دوستی دارم که میتونم همین الان گوشی رو بردارم و بهش بگم یه کمپرسور میخوام. اتفاقا رفته بودم پیشش و همون ماشین رو چک کرد گفت کمپرسورش رفته و باید تعویض کنی، من دارم، بیا ببر هر موقع داشتی پرداخت کن، گفتم خیلی ممنونم ازت هر وقت داشتم حتما میام پیشت میبرم. از اون اصرار از من انکار. گفتم من یه تعهدی با خودم دارم که قرضی چیزی نخرم. دو سه روز بعدش میدونی چی شد … شاید فکر کنی از جایی که فکرشو نمیکردم مسئله کولر حل شد ولی نه، منبع آب ساختمون جر خورد و من موندم و یه اعصاب داغون، ولی میفهمیدم خدا منو تنها نمیذاره، از ته وجودم ازش درخواست کمک کردم … مگه ساختمون بدون منبع آب هم میشه درحالیکه یه روز در میون آب شهر وصل میشه ؟ دیگه باید من قرض میگرفتم. خانمم اصرار کرد که از خانواده اش قرض بگیره ، منم داشتم تسلیم میشدم. گفتم نه ، اگه لازم بشه با چسب پنج سانتی منبع رو تعمیر کنم بازم پای تعهدم میمونم. رفتم جعبه ابزار رو برداشتم اومدم بیام سراغ منبع ببینم چیکار کنم، توی گرمای بوشهر که چندان تفاوتی با خوزستان نمیکنه ، دستگیره جعبه ابزار کنده شد و هر چی داخلش بود خالی شد، یه آن منو میبینی میخواستم بگم خدایا چه خصومتی با من داری …؟ گفتم حمید داری چه بلایی سر خودت میاری، هر اتفاقی سرت میاد کارخودته، و بعداً میخوای این گره رو با اعتراض و شکایت کور تر کنی؟ سااااااااکت باش و آرام . وسایل رو از کف خیابون جمع کن. (ماشین توی خیابون جلوی ساختمان بود، جعبه ابزار رو از صندوق عقب ماشین برداشتم) شروع کردم به جمع کردن وسایل از روی آسفالت داغ، دیدم لابلای وسایل یه چسب دو قلوی خمیری هست از این صنعتی ها که برای کارهای سخت استفاده میشه. دیدم من اینقدر حالم بد بوده که در آرامش یادم نبوده که این چسب رو دارم توی جعبه ابزار ، و خداوند متعال جعبه ابزارم رو خالی کرد تا بهم بگه حمید این چسب رو استفاده کن برای منبع آب.
یاد شعر پروین اعتصامی افتادم، (چون برای جستجو خم کرد سر ؛دید افتاده یکی همیان زر ؛ سجده کرد و گفت کای رب ودود ؛ من چه دانستم ترا حکمت چه بود ؛ هر بلائی کز تو آید، رحمتی است ؛ هر که را فقری دهی، آن دولتی است؛ گندمم را ریختی، تا زر دهی ؛ رشتهام بردی، که تا گوهر دهی)
خلاصه من رفتم با اون چسب منبع رو تعمیر کردم و براحتی و براحتی و مثل آب خوردن منبع درست شد. و وقتی با صاحب خونه در موردش حرف زدم با روی باز پذیرفت که من منبع آب رو تعویض کنم توی اولین فرصت و اون هزینه اش رو از اجاره کم کنه. (خودش ساکن یه شهر دیگه است). من حدود 20 و خورده ای روز از خرداد رو با ماشین توی گرما جابجا شدم تا پای تعهدم بمونم. و چند روز دیگه که شیفت کاریم تموم بشه ماشین رو میبرم برای تعمیر کولر، و تعویض اون منبع آب. تمام طول این مدت هر بار صداش زدم خدایا، خودت میدونی چه خبره، من پای تعهدم هستم، تو هم شرایط رو بر من آسان کن. مطمئنم این درسی بود که من باید یادش میگرفتم و اگه یادش نمیگرفتم، اگر صبوری کردن در مسیر تکامل رو یادش نگیرم بازم جهان هستی امتحان های سختتری ازم خواهد گرفت.
حسین جان توحید و هدایت خدا اصل و اساس همه چیزه. اگه توی مسیر توحید و هدایت خداوند بمونیم بهترین آدمها و بهترین نعمتها رو برامون میاره. ولی اگه من بگم فلان آدم میتونه بهم قرض بده، وام بده ، کمک کنه، لطف کنه، و و و … خدا از طریق همون آدم منو مایوس میکنه که فلانی باید میومدی در خونه خدا. باید اصل و اصالت رو میدادی به خداوند.
حالا یه سوال ، آیا ارزشش رو داره یه بنده شایسته خدا بره جلوی یه کارمند معمولی بانک و گردن کج کنه که فلانی لطف کن و ترحم کن یه خط خطی بکش توی کاغذهای من و بعداً یه پولی بهم قرض بده و دو برابر ازم پس بگیر؟
الهی که دستان گره گشا، نجاتگر، هدایت کننده و یاری رسان خداوند هر ثانیه به ثانیه در زندگیت دونه دونه مسائل رو برات حل کنه، گره ها رو باز کنه، هدایت کنه، حمایت کنه، بهت آرامش ببخشه. الهی که همیشه روی شونه های خدا باشی. حسین از این همه محبتت ممنونم. خیلی بهم لطف داری. خیلی خوشحالم که خداوند دوست خوبی چون شما بهم هدیه داد.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان.
سلام کاکام حمیددد خدا قوت فکر کنموالان در کنار خانوادت هستی بعد از چهارده روز کاری خدا قوتت بده…
حمید اینایی که گفتی خیلی خالصن خیلللی من هنوز شیشه خورده زیاد دارم که دارم به لطف خدا و اموزهای استاد اصلاحشون میکنم به امید رب …
حمید شما کارت خیلی درست ایجوری که شما داری رو خودت کار میکنی و بندگی میکنی و مخلصی و ایمان داری من هنوززززز کار دارم من هنوزززز باید خیلی کار کنم روی خودم به لطف رب خیلللی
ولی میدونم خیلی زود به این قشنگیه میرسم چون خدا باهام چون استاد باهام چون تو هستی تمام بچه ها هستن
یه خانواده بزرگی دارم که ازشون یاد میگیرم و میرونمشششش تخت گازززززززززززززززز
دوستت دارم حمید عزیزم مرسی که برام کامنت میزاری و لذت میبرمممم دمت گرم رفیقمممم
.
در پناه جان جان شاد سلامت و ثروتمند باشی عشققققققققققققققق
حسین جان یه توصیه برادرانه. خداوکیلی ایقه از مو تعریف میکنی کوکا، و البته همش لطف خدان به بنده ناچیزش ، ولی کوکا چرا به خودت برچسب منفی میزنی ؟
کوکا خدا میگه «الله ولی الذین آمنوا » مگه بهش ایمان نیاوردی؟ وقتی بهش ایمان داری وقتی اهل ایمان هستی، ولی و سرپرست مون الله ه.
پس به خودت برچسب نزن، کوکا توی یه سری مسائل باورهای بهتری نسبت به منم داری. از اون جهت میگم که الان شما دوره کشف قوانین داری ولی من هنوز توی مدارش نیستم. و اینکه من و تو توی یک سطح و مدار هستیم، نشون به این نشون که الان با هم در ارتباطیم. و همه مون به یک اندازه به فرمانروای قدرتمند بینهایت دسترسی داریم. پس به وجود ارزشمند خودت افتخار کن.
برات از درگاه جان جانان رب العالمین بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم.
سلام حمید عزیزم الهی که حال دلت خوب بشا در کنار خانواده
چقدر تو بزرگو دوست داشتنی هستی حمید الهی شکر برای وجودت دوستت دارم
حمید به امید رب موفقیتها نزدیک با خوندن کامنتها هاب بچه ها و با کار کردن رو خودم به امید الله تعهد کار خودش میکنه از خدا خواستم که هدایتم کنه برای زمانم برای وقتم که به تمام کارام برسم واقعااا تو این مشکل اساسی دارم بلد نیستم از وقتام استفاده کنم که بتونم تمرکزی به تمام کارام برسمم…
به امید رب میام در مورد این چند روز صحبت میکنمممممم
دوستت دارم کاکاممم در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند باشی رفیقققق
چه غوغایه اینجا تو این رشته از کامنتها. انقدر کامنت خوب بود که نمی دونستم برا کدوم جواب بذارم، از کامنت فوق العاده ی شما و بعدم پاسخ های زیبا و خوندنی دوستان نابی مثل سعیده شهریاری و الهه رشیدی و حتی سید علی خوشدل و بقیه دوستان که واقعا یکی از یکی زیباتر و دلنشین تر بود. یادم نمیاد سری کامنتی خونده باشم که نوشته ی این تعداد انسانهای توحیدی و نازنین باشه. و یه لحظه خدا رو شکر کردم که تو این فرکانس هستم و هدایت شدم به خوندن مجدد کامنت اصلی شما و کلی کامنت اضافه شده. این یعنی من در حال پیشرفتم و بسیار خوشحالم از این.
حمیدجان کامنتهات فوق العاده ان. پر از حس خوب و توحیدی. همیشه از خوندن کامنتات لذت می برم بخصوص که ترکیب آیات قرآن و اشعار بسیار زیباس. اینکه اینننهمه وقت با ارزشت رو می ذاری و میای جواب کامنت کلی از دوستان رو می دی نشان از بزرگی شخصیتت و در عین حال خاکی بودنت داره. تحسینت می کنم هم بخاطر فرکانس و مدار بالات هم بخاطر قلم شیوا و دوست داشتنی که داری…
چقدر از دوستی و صمیمیت قشنگی که بین شما شاگرد زرنگای کلاس برقراره لذت بردم. مدتیه که یکی از خواسته های من از خدای مهربونم اینه که اینجایی که هستم دوستان عباسمنشی ببینم و از هم صحبتی شون لذت ببرم.
خدا رو شکر می کنم که چندین ساله مهاجرت کردم البته قبل از آشنایی با استاد… و البته که چک و لغت ها خوردم از جهان چون با قوانین آشنایی نداشتم ولی خدا رو شکر آشنایی با استاد شد چراغ راهم و از اوج مشکلات و دردسرهایی که بعدها فهمیدم خودم به زندگیم دعوت کرده بودم، رسیدم به آرامشی دلچسب، عاشق خدایی که کلللی با خدای قبلیم فرق داره و عاشقمه و چندین ساعت از روزم رو صرف فایلهای استاد نازنین و خوندن کامنت عزیزانی مثل شما می کنم و مدارم رو بهبود می دم. تلنگری شد که برم داستان هدایتم رو هم اضافه کنم به پروفایلم که خالی از لطف نیست و برای خودم کلی یاداوری خواهد شد که خدا چقدر دوستم داره و دستم رو گرفته و آوردتم به تنها بهشتی که زمینی هست.
از خداوند مهربان شادی و سلامتی و عزت و ثروت روزافزون برای همه ی شما دوستان جان و خودم می خوام.
کامنت شما عالی بود و کاملا دلی بود. و اینقدر کهکشان را قشنگ توضیح دادید و من بدون دیدن اون داشتم باز هم به عظمت خدا فکر میکردم که من کجای این خلقتم؟
خزانه بی کران هستی
نمیدونم چی بنویسم فقط ازتون ممنونم بابت کامنت شما.
یه چیز جالب که چند وقته منو به حیرت انداخته یه حشره بسیار ریز فقط به اندازه یه نقطه است و من این روزها فقط روی گوشیم که راه میره میبینمش. و این را نمیتونم توصیف کنم چقدر ریزه به اندازه نقطه که با مداد نوکی بزارید. و وقتی روی گوشی روشن حرکت میکنه دیده میشه.
و من هر دفعه با خدا حرف میزنم میگم آخه چجوری. ؟ این حشره به این ریزی پا داره دست داره قلب داره حرکت میکنه تمام علائم حیات را داره . و داره میخوره داره زندگی میکنه. با اینهمه ظرافت خدایا تو آفریدی و همهچیز را براش مهیا کردی.
پس برای من که جهان را افریدی و گفتی در این نقطه زمین زندگی کن و لذت ببر و فقط شکرگزار باش.
خدایا عظمتت را شکر.
البته من متاسفانهاین حشره ریز را چون اینقدر ریزه مجبورم با دستمال کاغذی برش دارم و بندازمش توی سطل.
خواستم ازتون تشکر کنم بابت کامنت دلیتون که اینقدر به دل نشسته که محبوب همه شده.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و البته ببخشید بابت تاخیر در پاسخ. اینقدر بچه های سایت عزیز هستن برام، باور کنید دلم نمیاد کامنتشون رو بی پاسخ بذارم و فقط یه امتیاز بدم و برم، یه وقتایی از دستم در میره. واقعاً کامنتتون منو بیشتر به فکر فرو برد در عظمت خلقت. همون حشره به اون کوچیکی ، سیستم عصبی و قلب و گوارش داره. سبحان الله. به نظرم میرسه بعضی از این حشرات رو خداوند فقط خلق کرده که به ما درس بده.
«سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» منزه است پروردگار تو -آن پروردگار پیروزمند- از هر چه به وصف او مىگویند.
ذهن انسان با همه نبوغ و قدرت تجسم و خلاقیتش، حتی از تجسم و توصیف رب عالم عاجز و ناتوانه.
همواره شاد و سلامت باشید در مدار توحید .
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
درسته که کامنت شما از موضوع فایل استاد فاصله گرفت ولی من از شما متشکرم بخاطر این کامنت زیباتون
چون چند تا نشانه برای من داشت اول اینکه من دو تا محصول 12 قدم ( تا قدم چهارم ) و عزت نفس رو دارم و این چند روزه با خودم میگفتم که از کدومشون شروع کنم برای مرور کردن که از کامنت شما متوجه شدم که اول 12 قدم رو شروع کنم و بعد عزت نفس.
دوم اینکه من چند وقتیه روی باور های فراوانی کار میکنم و مثال کهکشان که گفتین نشان از فراوانی بی نهایت خداوند رو داره و من خیلی لذت بردم و خدا شاهده که این چند وقته پول از راههای مختلف بدست میارم .
سپاسگزارم از خداوند بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته و دوستان عزیزم که واقعاً کامنت های فوق العاده ای رو مینویسن.
من روی خودم کار میکنم خداوندم بهای رسیدن به خواسته مو برام فراهم میکنه
استاد جانم عاشقتونمممممممممممممممم بابت این سایت فوقالعاده و بچه های فوقالعاده ترش خداییییییییی مننننننننننن هرچقدررررررررررررررررررررررررررر بگم توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت برای این سایت
بچه هاش
و استاد عزیزمممممم
کمممممممممم گفتمممممممم
خدای من شکرت
یعنی ادم با دیدن کهکشان به این پی میبره که چقدرررررررررررررررررررررر دربرابر پروردگارش کوچیکه
اینکه هرچیزی از خداوند بخواییم به ما میده چون و هیچ چیز محالی وجود نداره
چون فرمانروای این جهان خداوندیه که این کهکشان ها رو خلق کرده و بقول دوست عزیزمون
اگر بخواد یدونه از این کهکشان هارو به ما بده از دارایی خدا کم میشه؟؟؟ صددرصد خیر
و من همیشه این رو به خودم میگم که اون فردی که از خداوند میخواد که ثروتی بهش بده که فقط دستش به دهنش بره درک نکرده دارایی توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی خداوند رو
بخاطر همینه که میگن راضی باش ولی قانع نباش
یعنی به خاطر ماشینی که داری یا هرنعمت دیگه ای شکرگزار باش که شکر نعمت نعمتت افزون کند
ولی قانع نباش به همون
بخاطر همین من همیشه از خداوندم ثروتی میخوام که منوبی نیاز کنه
و این نشونه رو هم برام فرستاد که از طریق یکی از دستانش به من گفت
تو ، توی این مسیر بمون من بینیازت میکنم از هرچیزی
این دقیقا وعده خداس و وعده خدا حقه
استاد جانم عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه
سلام و درود فراوان به شما دوست عزیزم. خدا رو شاکرم که در کنار این خانواده توحیدی قرار دارم. و بسیار بسیار از لطف و محبت و بزرگواری شما سپاسگزارم که زمان ارزشمندتون رو هدیه دادین و برام پاسخ نوشتین. امیدوارم خداوند بر لیاقت من افزون کنه که دریافت کننده خوبی باشم.
اعتبار این کامنت ها با خداست، من نوشتم از صبح داشتم تقلا میکردم که بنویسم، خدا شاهده یه آیه هم نمیتونستم کپی پیست کنم. ولی وقتی تسلیم شدم و درخواست کردم که هدایتم کنه بهم گفته شد. پس اعتبارش مال خود خداست. بسیار بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر متعهدانه دارید روی خودتون کار میکنید. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
حمید جان من عاشق کامنتهای زیبا و دلی تو هستم و وقتی تو سایت پیام میذاری بالافاصله برام ایمیل میاد و اکثر میام میخونم و کیفشو میبرم
شاید باور نکنی من کلی ترمز و کلی الهاماتم رو از همین خوندن کامنتهای شما دریافت کردم
تو این کامنت مثل همیشه خدا دقیقا داشت بجای شما با من صحبت میکرد و میگفت و من هم تو گوشیم نکته برداری میکنم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
یعنی همزمانی با این دقت چطور ممکنه
اگر اینها معجزه نیست پس چیه ؟
بیشتر توضیح میدم
من جدیدا به لطف دوره کشف قوانین زندگی دارم کدنویسی انجام میدم و تمریناتی که برای خودم مشخص کردم در روز انجام میدم
تو ذهنم برای چیزی که میخوام داشته باشم تک تک اتفاقات رو دارم کد نویسی میکنم
و دقیقا همش برام رخ داد
از کشاورز ، از محصول باکیفیت و قیمت مناسب ، از راننده ، از نحوه معامله ، نحوه قرار داد ، حتی فاصله حمل و نقل
همه چی دقیقا همون چیزی شده که تا الان من کدش رو نوشتم و خواستم
تاکید میکنم بدون اینکه هیچ زوری بزنم ، بدون اینکه هیچ تلاش فیزیکی خاصی بکنم تمام اتفاقات و شرایط و حتی ادمها خودشون سمت من اومدن و من بخاطر باورهام فقط در مکان و زمان مناسب قرار داشتم و به این نعمتها برخورد کردم
تمام این روند خلق خواستهها فکر کنم تو مدت 15 روز پله پله ساختم و خلق کردم
فقط فقط یه گام مونده تا برسم به پول اون هم ثبت سفارش خریدار
یعنی تمام اتفاقات یک به یک بصورت معجزهوار برام رخ داد و فقط اون نقطه پایانی مونده که این پازل تکمیل بشه
ولی امان از این نجواهای شیطان که فقط منتظر فرصته که سری سر به زنگها بیاد خفتت کنه و نذاره تو به خواستهات برسی
و چون ارسال فرکانس و تبدیل این فرکانس به خواسته چون زمان میبره تو همین مدت شیطان داشت کار خودش رو میکرد که حالم رو بد کنه تا از مسیر منحرف بشم
به لطف خدای هدایتگر من مثل همیشه توسط خدا هدایت شدم به کامنت فوق العاده و بینظیر شما حمید عزیز و اون شاه کلید و جواب خدا رو از نوشتهای زیبای شما دریافت کردم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
خدایا بینهایت سپاسگزارم منو همیشه هدایت میکنی به مسیر صاف و راحت و اسون مسیر کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
عاشقتم حمید جان
انشالله هر کجا از این کره خاکی زیبا هستی در پناه خدای هدایتگر شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشی
سلام به آقا حمید عزیز با کامنت های بینظیرش دوست عزیزم منم دقیقا چند روز پیش یه حشره خیلی کوچیک روی پرده ام بود از مورچه ریز تر و داشتم به این فکر میکردم که اینم تمام وجودش خدا در بر گرفته و بر این هم احاطه دارد بد میایم از ادما حساب میبرم همه جهان حتی این حشره به این کوچکی هم خدا دربر گرفته منم داشتم اتفاقا به این موضوع فکر میکردم
عکس تون دیدم شما ماشالله چقدر خوش قیافه هستید و رنگ چشم های بسیار زیبایی دارید واقعا خدا خالق زیبایی هاست
راستیتش نمیخواستم از ظاهرتون تعریف کنم اما گفتم اینکار بکنم و یه چیزی بفهمم یه چیز جالبی هست من از بچگیم هر کسی و هر چیزی قشنگ بود ذوق میکردم و میگفتم آقا اولا اطرافیان من میگفتن اصلا خوب نیست اما در مورد جنس مخالف انگار دارم چه گناهی میکنم که تعریف میکنم من از ته دلم هر چی خوبه میگم و هیچ قصدی ندارم همینطور وقتی خانم زیبایی ببینم همیشه زیبایی هاشو بهش میگم واقعا بدون قصد و نیت اما میخواستم یه سوالی بپرسم واقعا چرا وقتی از یک مرد تعریف میکنه یک زن گارد گرفته میشه و یه سری ها فکر خوبی ندارند مثلا در سراسر جهان برد پیت و تام کروز و دیوید بکهام و دیکاپریو همه خانم ها ازشون تعریف میکنند حتی تو برنامه های زنده تلویزیونی ولی تو ایران یه سری از ادما سریع گارد میگیرن من چند وقت پیش دختر عموم بهم زنگ زد البته سنش زیاده هم سن مادرم هست سه تا پسر داره و واقعا من هر چی از شخصیت خوب بچه هاش بگم کم گفتم آقا باشخصیت فوق العادن همشون هم ازدواج کردن منم که خودم شوهر دارم حرف شد در مورد پسراش گفتم واقعا پسراتون آقان باسخصیتن تکن واقعا هم همینه اما یهو به من گفت حتما داری باچشم برادری میبینی من اول نفهمیدم و داشتم همین طوری میگفتم دوباره همین حرف تکرار کرد من گفتم خوب معلومه و بعد تلفن قطع کردم خیلی داشتم به این جملش فکر میکردم خوب معلومه که من به عنوان یک انسان دارم ازش تعریف میکنم همین اما نمیدونم مشکل کجاست که این فرهنگ در جامعه به این شکل ما در کنار هم یک انسانیم و نقاط قوت همو خوبه که بگیم اینم کلی حرف زدم که واقعا ببینم مشکل از اینه که واقعا تحسین کردن جنس مخالف عیب زشته یا فرهنگ غلطه
سلام و درود به شما ندا خانم گرانقدر. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و لطف و محبت شما. واقعاً با شما موافق و هم نظر هستم. من بارها و بارها انسانهایی رو دیدم که بخاطر یه سری ویژگی های ظاهری یا پوشش یا تلاششون شایسته تحسین بودن. ولی خب با آگاهی از این موضوع که یه عده ای ممکنه برداشت نادرست کنن، من سعی میکنم فقط جاهایی تحسین کنم که واکنش منفی نداشته باشن. معمولاً هم واکنش بدی دریافت نکردم. بوده یه آقایی رو دیدم بدنساز خیلی خوش هیکل تحسینش کردم، یه فروشنده فروشگاه رو دیدم کارشو با دقت انجام داده تحسینش کردم، واقعاً خودش یه لحظه جا خورد که من به جزئیات کارش اهمیت دادم و ازش تعریف کردم.
ماشین زیبا دیدم به صاحبش تبریک گفتم. هنر زیبا دیدم، هنرمندش رو تحسین کردم.
واقعاً حیفه ما بخوایم تمرکز کنیم روی فیدبک منفی انسانها. در حالیکه میتونیم روی مثبتها و زیبایی ها تمرکز کنیم و خداوند تمام انرژی جاری در جهان هستی رو مامور کنه تا زیبایی های بیشتر به چشم ما برسه و حالمون خوب بشه. سوره لیل رو بخونید آیه وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ یعنی تصدیق و تحسین کردم نیکیها.وقتی خدا میگه این کار، کار خوبیه ، پس بیخیال بنده هااااااااش. آدمها باورهای خودشون رو حرف میزنن، چرا باور آدمها ؟ بریم سراغ باور خدا خودش ، اون لذتبخش تره.
الهی و توحیدی و مثبت باشید، در بهترین زمان و مکان و شرایط. خیلی خیلی ممنونم از کامنت ارزشمند تون. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
حاجی درسته که این کامنتت ربطی به فایل استاد نداشت اما از تعداد کامنت ها و ستاره ها مشخص هست که کلام رب هست
آره رفیق توی این کهکشانی که اسم بردی برای من قانون فراوانی خداوند رو زنده کرد
که جواد آقا ببین و بیاد خودت بیار که یک عکس به قول حمید جان 60 مگی این همه نعمت و فراوانی هست که تو حتی نمیتونی اپسیلنی ازش درک کنی چه برسه بخوای بفهمی
پس فراوانی توی همه چیز هست
توی ثروت
توی روابط خوب
توی آدم های خوب
توی سلامتی
توی حال خوب حتی
توی عشق و علاقه به خود مهربونش
و ……….
آره حمید جان ممنونم که باز هم نوشتی و باز هم بهت تبریک میگم بابت این کلماتی که مینویسی از طریق رب العالمین
خدایا شکرت
حمید جان خلیل دوست دارم برادر
و چقدر هم عکست زیبا هست و چقدر هم چهره جذابی داره بهت افتخار میکنم عشقم
سلام و درووووووود جوااااااااد جااااااانم ، حالت چطوره یره ، دلم برات تنگ رفته بود.
حال و احوالت چطوره جواد عزیزم، انسان ارزشمند و توحیدی. امیدوارم حالت عالی عالی عالی باشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان نازنین و خانواده توحیدی چون شما.
کامنتت خیلی حالمو خوب کرد جواد، امیدوارم به و لطف و هدایت رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط بتونم روی ماهت رو ببینم. خدا رو شکر میکنم خداوند منت سرم گذاشت و چیزی رو به قلبم الهام کرد، و باعث حال خوب دوستانم شد.
اصلا خود همین حال و احساس خوب یعنی حضور خداوند توی قلبمون.
جواد این روزها خیلی احساس عجیبی دارم، بینهایت مشتاق خداوند هستم. اینقدر مشتاقش هستم که اگه همین الان بهم بگه حمید برگرد بیا پیش خودم میگم باشه. دوست دارم هر چقدر بیشتر و بیشتر در مدار توحید بالاتر برم. وقتی میگم خل شدم با حشرات هم سلام، احوالپرسی میکنم واقعا دست خودم نیست. «رشته ای بر گردنم افکنده دوست ؛ میکشد آنجا که خاطر خواه اوست»
جواد عزیزم، داداش گلم ، خیلی دوستت دارم انسان ارزشمند و توحیدی. از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات میخوام. الهی که اینقدر حالت خوب باشه و اینقدر نشانههای توحیدی دریافت کنی اینقدر هدایت بشی که به بهترین شکل برای خودت موفقیت های طلایی بسازی و برامون از نتایجت بگی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی جواد جان.
سلام و درود به شما سارا خانم. امیدوارم در پناه رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید و حال دلتون عالی عالی عالی باشه. از لطف و محبت شما بینهایت سپاسگزارم. و خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت وجود ارزشمند شما و این خانواده توحیدی که دارم. از دعای خیرتون چقدر لذت بردم و از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها. بییییینهایت ثروتمند باشید.
چقدر عالی نوشتی…(دیگه این جمله تکراری شده :))) نمیدونم چی بگم)
ولی انقدر سرمست شدم که گفتم حتماً باید بنویسم!
انقدر از خوندن کامنت شما و بعد پاسخ های دوستان غرق لذت و اشک و خنده و احساس شادی و نزدیکی به خدا شدم که واقعاً انگار از این دنیا خارج شدم!
خدا رو با تمام سلول هام شکر میکنم که نعمت این کلاس و هم کلاسی شدن با شما دوستان بی نظیر با قلم های دیوانه کننده و طناز رو به من داد…و من لایق این هستم که از این فضا بهره ببرم و سرمست بشم!
در پناه خدا بهترین ها رو برای شما و همه ی هم کلاسی های نازنینم آرزو میکنم!
خوشحالم برای داشتن دوستانی مثل شما که کامنتهای عمیق و نافذی مینویسین چقدر قشنگ مینویسی چه احساسی داره کامنتت الله واکبر
بار اولی که کامنتتون رو خوندم از آیه اول رد شدم و فقط سرسری خوندمش ولی مجددا که خاستم کامنتها رو بخونم هدایت شدم به کامنت شما و نمیدونید چقدررررررر این آیه احساس متفاوتی برام ایجاد کرد
قطعا برای من بود این آیه چون چندروزی احساسات متفاوتی داشتم لغزش داشتم خدا از قلم تو با من حرف زد ( و ﻣﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻋﺬﺭ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻜﻨﻴﻢ ؟؟؟)
به یکباره تمام ناخوشیامو شست و برد
خدایاشکرت
ازت ممنونم دوست عزیزم انشاالله در پناه الله یکتا سالم و سعادتمند باشی.
حمید جان درود خدا بر شما و جمع توحیدی که در آن قرار داریم.
داداش شما تنها نیستی ، من خودم با درختها و برگ ها خشک هم حرف میزنم وقتی انسان در مسیر توحید قرار میگیرد جهان جور دیگری برایش میشود، خدا را شاکرم که در جمع خوبان هستم، از کامنت توحیدی که نوشتی ممنونم، حال دلم خوبتر شد و خدا رو هزار بار شکر میکنم که در این مسیر زیبا و باشکوه هستیم، مسیری که خداوند فرموده ، همه چیز رو مسخر شما کردم، بابت وقتی گذاشتی ممنونتم ، در پناه آلله یکتا شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و باشیم، آمین
سلام و درود به شما حیدر جان برادر عزیزم . بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. و اینکه زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت اختصاص دادین.
یاد اون بیت شعر معروف میافتم که میگه :«برگ درختان سبز در نظر هوشیار ؛ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار»
واقعاً همه ذرات عالم کلاس درس توحیده. به شرط باور و اعتقاد ما. و اینکه درها رو باز کنیم تا خداوند معجزاتش رو بفرسته.
ازت خیلی ممنونم ، عذرخواهی میکنم با تاخیر کامنتتون رو پاسخ میدم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
داروم با این موسیقی بی کلام به نام Ruth & Sylvie from Daniel Hart این کامنت را برات می نویسوم کاکو
خیلی حس خوبی داروم و خیلی حس خوبی از خواندن کامنتت گرفتوم، اینکه اینجور فانی و پرانرژی و این چنین خلاقیتی داری جزیی از سرمایه اته و اینه که تو را خاص کرده در کنار کلی ویژگی مثبت دیگه.
خیلی چیزها را میتونم تحسین کنم الان و میخوام
از این جهان بی نهایته بی نهایت که کهشکانی که فهمیدی و دیدی فقط یکی از هزاران هزاران و بازم هزارران هزار کهکشان خدا توی این جهان هستی و میدونی که جهان های دیگه با قوانین متفاوت دیگه؟؟؟ I don’t know
فقط میتونم ربطش بدم به خدای یکتایی که رب العالمین خودشو معرفی کرده.
از تحسین این سایت، عواملش، استاد، دوستان عزیزمون و همه ی ما خالقمون یکی، مالکمون یکی، و بازگشتمون هم یکی …
دیروز یکی از دوستای دخترم رفته بود تهران سفر و به خودش میدونی هدیه تولدش چی داد؟؟
باورت میشه؟!
بانجی جامپینگ از بلندترین ارتفاع ایران … برج میلاد اره به خودش این هیجان را هدیه داده بود. نمیدونم چرا اینو گفتم ولی بدون که خیلی گلی خوشحالم که عکس قشنگ خودتو گذاشتی روی پروفایلت جاش خالی بود که پر شد ان شاا.. پر کردن یکی یکی ضعف هات و قوی تر شدنت را ببینیم.
عاشقتم
هیچی مثل عزت نفس نمیشه این روزا هم خودم بیشتر دیدم کارهایی که میخوام و نکردم سر از همین بوده.
سلام بر محمد جان عزیز دلم. خوبی داداش. خیلی دوستت دارم محمد مارکوی عزیز.
از این همه لطف و محبتت ممنونم و خدا رو شاکرم که کامنتم احساس خوبی در قلب نازنینت ایجاد کرده.
اون دوست عزیزی که رفته بانجی جامپینگ در ابتدای خلقت دل و جرأت بوده بعداً دست و پا درآورده. از طرف من کلی تحسینش کن. حتماً سلام منو بهش برسون و بگو خداوکیلی خیلی جرأت داری.
من از بس توی فضای ایمنی و پیشگیری از حادثه بودم که ذهنم رو محدود کردم. مثلا توی مبحث کار در ارتفاع و نجات مصدوم اینقدر کار با طناب و تجهیزات سختگیرانه است که عملاً جایی برای ریسک وجود نداره. ولی جرأت به خرج دادن برای پرش بانجی… این یه موضوعیه که الان ذهن من داره میگه من بمیرم هم حاضر نیستم اینو امتحان کنم، یعنی ببین باید منو به زور ببندن پرتم کنن پایین. قطعاً خودم نمیرم. ولی قلبم داره میگه هر طور شده باید اینو امتحان کنم تا ذهن نجواگرم رو ساکت کنم. بارها شده وقتی توی پالایشگاه بالای سر مخزن یا استراکچر هستم یا مثلاً رفتم کنار ساحل یه جایی که ارتفاعش از سطح آب زیاده ، ذهن همش میخواد برگرده عقب. من عمدا میرم لبه وایمیستم میگم پایین رو ببین، تو نیستی که منو نجات میدی، خداست که منو نگه داشته. و عمدا این ذهن رو قلقلک میدم. کارتن تام و جری رو یادته ، گربهه رو میکشیدن روی زمین رد ناخن هاش میموند ، وقتی به بانجی فکر میکنم ذهن من الان همون شکلیه. ولی قلبم بیشتر شبیه جری شده اون موقعی که حال تام رو گرفته و داره خنده های شیطانی میکنه.
دیروز وقتی بهم sms دادی بعدش دوره عزت نفس رو خریدم، از دیروز تا این لحظه هنوز جلسه 1 هستم و استاد اینقدر سطح مدار بالایی صحبت میکنه که من به سختی درک میکنم چی میگه. الان میگم استاد عباس منش چطوری بدون داشتن استاد روی خودش کار کرده و الان برای عزت نفس محصول درست کرده.
واقعاً شگفت انگیزه.
محمد عزیزم ازت خیلی ممنونم
بخاطر کامنتت، بخاطر قلب مهربانت، بخاطر روح پاکت . بخاطر اون شیطنتها و فان بودن کودک درونت. و بخاطر اون sms نشانه ات، که دقیقاً قبل از اینکه برم توی سایت برای خرید محصول به دستم رسید.
بینظیری پسر
بیییییینظیییییری
دوستت دارم محمد مارکوی عزیز.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
خیلی خوشحالم ک چهره ی زیبات رو از زاویه ی نزدیک میبینم
من کامنت های فوق العادت رو میخونم
و تحسینت میکنم ک توی کامنتات اشعار شاعران و همین طور قران رو ذکر میکنی
آروم شدم وقتی گفتی نگران افزایش قیمت این دوره ی شگفت انگیز کشف قوانین نیست و باید تکاملت و طی کنی و بعد خدا خیلی راحت در زمان مناسب و در مکان مناسب هزینش رو بدستت میرسونه و خدا کاری نداره ک این دوره 4 تومن باشه یا 10 تومن تو خدای فراوانی رو باور کنی میلیار ها میلیاد بهت میده
چون من توی حول حولکی افتاده بودم ک رسول زود بخر تا گرون نشده
ولی صدایی توی وجود آلارم میداد این مخالفه مطالبیه ک دنبال میکنی
من باید آروم باشم و روی خودم کار کنم توی مدارش ک قرار بگیرم ب راحتی بهم داده میشه
لذت بردم ک اینقدر عزت نفس داری و با خودت در صلحی ک با دیدن یه مورچه لذت میبری و باهاش حرف میزنی و بهش احترام میزاری
لذت بردم ک ارزشش رو در کوچکیش ندیدی
اگه دنیا رو مثه یه سیستمی تصور کنیم ک از چرخ دنده های مختلفی ک انسان ها هستن تشکیل شده و داره کار میکنه
این چرخ دنده ها یکی شون بزرگه – یکی شون کوچیکه – یکی شون شکلش با بقیه فرق داره – یکی جنسش فرق داره – یکی شون رنگش فرق داره
( یکی رنگ پوستش سفیده یکی سبزست – یکی قد کوتاهه یکی قد بلنده – یکی بینش کوچیکه یکی بزرگه – یکی موهاش لخته یکی فر – یکی دکتره یکی مهندسه و….)
ولی
همشون ارزشمندن و اگه حتی اون چرخ دنده کوچیکه خراب بشه این سیستم متوقف میشه – پس قرار نیست چون کوچیکه کارایی نداشته باشه – بی ارزش باشه
من باید بار ها و بار ها ب خودم بگم ک
رسول تو ارزشمندی – با همین چیزی ک الان هستی – با همین شغلی ک داری – با همین لباسی ک پوشیدی
رسول عزیزم تو ارزش مندی – نیاز نیست ک فاکتور های یه فرد موفق ک جامعه مشخص کرده داشته باشی تا بعد ارزشمند باشی
حتما دکتر مهندس باشی
منم امروز برای خودت ارزش قائل بودم و وقتی با رفیقم رفتیم گوشی ای ک تعمیراتی تحویل داده بودیم رو تحویل بگیرم
داخل ک رفتیم سلام و احوال پرسی ک کردیم گفت یکم منتظر بمونید و همون لحظه در آب معدنی و باز کرده بودن و خودشون نوش جان میکردن و ما هم نشسته بودیم بدون اینکه چیزی بگیم گفت برای مهندسا آب بریز
یا وقتی تو کتاب خونه بودم و مطالعه میکردم راحت با ادما ارتباط میگرفتم بهم لبخند میزدن حتی یبار باهاشون تاحالت سلام نکرده بودم
رفتیم کافه با رفیقم و موقع حساب کردن من میخواستم حساب کنم و رفیقم نذاشت گفت شیرینی گواهی نامم من نفر اولی بودم ک بهش شیرینی
سلام و درود به شما رسول عزیز . خیلی خیلی متشکرم از لطف و محبت شما و منو ببخشید که اینقدر با تأخیر به کامنت تون پاسخ میدم. یه وقتایی کارها زیاد میشه و از طرفی نوشتن کامنت نیاز به احساس خوب داره. یادمه یه کامنت براتون نوشتم ولی چون حس خوبی نداشتم لغو ارسال زدم.
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و مدارمون تغییر کنه آگاهی های بیشتری به سمت ما خواهد اومد، خداوند از بینهایت طریق بهمون اطلاعات میرسونه. مثلا من توی دوره شیوه حل مسائل ، یه نکته ای رو فهمیدم در مورد قانون سلامتی که خیلی برام ارزشمند بود. در حالیکه این دوتا دوره ربطی به هم نداشتن. از جایی که فکرشو نمیکنی شرایط تهیه دوره ها برات فراهم میشه. قیمت و مبلغ مهم نیست. یکی از ویژگی های تغییر مدار، خودش رو توی درآمد نشون میده. شما وقتی درآمدت چند برابر بشه براحتی این محصول رو تهیه میکنی با قیمت بالاتر و فراغ خاطر بیشتر.
این نکات ارزشمندی که در مورد برچسبهای جامعه و باورهای خودمون در مورد خودمون و احساس ارزشمندی مون اینها رو استاد توی دوره ارزشمند عزت نفس بیان کردن.
اون مثالی که از کتابخانه زده بودین دقیقاً نکته ای بود برای اثبات قانون مدارها. وقتی مدارمون عوض میشه با کار کردن روی خودمون، توی مثال شما با مطالعه ، آدمهای مدارهای بالاتر در دایره دوستان ما قرار میگیرن و یه سری آدمهای گذشته حذف میشن.
خیلی ممنونم از شما رسول جان بخاطر کامنت ارزشمند تون. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
امیدوارم همین الان که دیدگاه من رو می خوانی حال دلت بی نهایت بی نهایت بییییی نهایت عالی باشه
حمید جان چقدر من دوستت دارم مرد بزرگ
من یه جورایی به خودم اجازه نمیدهم بگم «حمید»
دوست دارم «حمید جان» یا «آقا حمید» صدات کنم
چون من 28 سالمه و شما بزرگتری و بارها از دیدگاه های شما آگاهی ها کسب کردم و علمم بیشتر شده و بارها و بارها با خواندن دیدگاه های شما به احساس ارزشمندی احساس دیدن خداوند در نوشته های شما… به احساس خوب رسیدم
دارم فکر می کنم….
دارم فکر می کنم به اینکه چطور می توانم تشکر کنم به شکلی که شما لایقش باشی
واقعاً سپاسگزارم و ازت می خواهم به این نوشتن ها ادامه بدهی
واقعاً با قلبم دوستت دارم مرد بزرگ
یکی از ویژگی های مثبت من اینه که همیشه از آدم هایی که توی زندگیم تاثیر گذار بودن و باعث رشد و پیشرفت شخصی من شدن قدردانی می کنم
همیشه جلوی خودشون و پشت سرشون به نیکی و ارزشمندی ازشون یاد می کنم
از شما تا به حال پیش چند تا از همکار هام هم تعریف کردم
ولی از اونجایی که اون در مدار نیستند (یعنی تو باغ نیستند:) ) نمیگم دیدگاه در سایت گذاشتی
میگم مثلاً داشتم با یکی از دوستام آقا حمید که آتش نشانِ پالایشگاه نفتی تو عسلویه است صحبت می کردم
بعد آقا حمید فلان موضوع رو گفت یا از فلان فرد نقل قول کرد
البته اینقدر ها هم کتابی ها حرف نمیزنم ها:)
تو نوشته هام اینجوری می نویسم :)
این ها رو میگم تا بهت بگم که چقدر ارزشمندی و چقدر بعضی از نوشته ها باعث خیر و برکت و گسترش جهان میشه
برای اینکه انگیزه بگیری و باز هم برامون بنویسی
جدیداً دیگه عجله ای در نوشتن دیدگاه ندارم
بارها شده دیدگاه یه دوستی رو خواندم خواستم تشکر کنم ولی حسم بهم گفته رد شو … برو… الان وقت نوشتن نیست!!! نمیدونم چرا اینو بهم میگفت ولی از اونجایی که حالم خوب بود میدونستم که این الهام هستش از طرف خدا نه نجوا از طرف شیطان
به همین خاطر میگفتم چشم و رد میشدم
اما اینبار فرق می کنه
من الان حسم (خدایدرونم) شدیداً می گفت بنویس
به نشانه قدردانی و تشکر هم که شده برای آقا حمید بنویس
من هم گفتم چشم
یه دیدگاهی در پاسخ به آقای حسین عبادی نوشتی زیر این فایل
abasmanesh.com
من این رو برای خودم کپی کردم تو یک نت در اپلیکیشن فوقالعاده گوگل کیپ نت
و بالاش هم نوشتم
دیدگاه حمید امیری در پاسخ به حسین عبادی
در مورد سر بلند بیرون آمدن از امتحان خدا
نمیدونی …. خودت نمیدونی …. که چقدررررر این دیدگاه برای من تاثیر گذار بود و همین امروز در حالی که داشت نجواهای شیطان من رو به سمت گناه ، ناشکری و فعولو فاحشه سوق میداد اومدم توی سایت مثل یه موتاد که دنبال مواد میگشت… گشتم و گشتم و گشتم تا این دیدگاه رو پیدا کردم یه کمی آروم شدم و بعدش هدایت شدم قدم های بعدی چند تا دیدگاه دیگه هم خواندم و از اون حس و حال گناه آلود اومدم بیرون و به پاکی رسیدم :)
واقعاً سپاسگزارم
یا همین امروز عصر زمانی که امروز دو سه بار از کوره یه کمی در رفتم و صدام بالا رفت
اومدم توی سایت و هدایت شدم داستان شیرین هدایت شما رو خواندم :)
باورت نمیشه که چقدررررر لذت بردم چقدررررر تحسینت کردم و چقدر برای من آموزنده بود
واقعاً درود بر ذات شریف شما
که اینطور (بی شیله پیله با صداقت ، صداقتی که واقعاً در نوشتهی شما موج میزد … من فرکانسش رو دریافت کردم) اومدی و داستان هدایت خودت رو نوشتی
من عاشق نوشتن هستم عاشق سخنوری هستم
عاشق تاثیر گذاری روی دیگران
کلاً این تو خون من هست که دوست دارم برای دیگران صحبت کنم
دوست دارم الگویی موفق برای دیگران باشم
دوست دارم مایهی افتخار خانوادم باشم
واقعاً داستان هدایت شما ، حکم یک چکیده بسیار جامع و کامل و با زبان شیوا برای من داشت
این رو جدی میگم ها
این رو جدی میگم آقا حمید… باور کن
اصلاً پروفایلت رو سیو کردم و دوست دارم بیام هر چند وقت یک بار داستان هدایتت رو بخونم چون بسیار آموزنده است
و نکات طلایی ای درِش هست
1- عدم خود سرزنشی به خاطر اشتباهات گذشته ام و بر عکس درس گرفتن ازشون و افتخار کردن به خودم برای اینکه این مسیر رو طی کردم و همین الان هم که دانشجوی استاد عباس منش هستم و از اعضای این سایت ارزشمند هستم ، 10 هیچ از بقیه افراد جامعه و حتی دوستانی که کتاب های موفقیتی می خوانند و با آموزش های اساتید دیگه پیش میرن جلو تر هستم
2- درک کنم قانون تکامل رو (به شدددددت پاشنه آشیلم هستش) و بفهمم که این جنگلی که دارم میسازم فعلاً بذرهایش زیر خاکه ولی جوونه ها رو دارم می بینم
پس
باید و باید و باید ادامه بدهم
باید درک کنم این نتایج به خاطر کار کردن روی خودم بودم
به خاطر ورودی هام بوده
به خاطر سپاسگزاری کردن هایم بوده
و …
من نباید نتایجم سینوسی باشه
نباید دو پله برم بالا بعد دوباره باااااا مخ بخورم زمین
نههههه
باید همیشه رو به بالا حرکت کنم باید همیشه این مسیر رو ادامه بدهم
3- نچسم به اینکه من می خواهم فلان نتایج بزرگ مثلاً فلان ماشین خفن رو داشته باشم بعد لذت ببرم از زندگیم!!
نه اتفاقاً فاصلهی بین من و خواسته هام فقط و فقط و فقط با احساس خوب پر میشه بنا بر این از زندگیم و داشته هام لذت ببرم
خودمو بابت کوچکترین نتایج بارها تحسین کنم و به خودم افتخار کنم
به خودم افتخار کنم به خاطر همین چیزی که تات الان ساختم
حمید جان بین مردم ممکنه این بد در رفته باشه که املاکی ها … فلان هستن!!
نمیگم تا به حال شیطان من رو وسوسه نکرده و طمع نکردم
اما انصافاً و انصافاً یکی از سالم ترین و صادق ترین و درست کار ترین آدم هایی که در حوزه مشاوراملاک و کلاً کسب و کار می شناسم…. خودم هستم:)
در حدی که چند تا از دوستانی که خودشون دفتر دارن و مدیر املاک هستن من رو دعوت به کار کردن
و
دوست دارن که من کارشناس و مشاور دفتر اون ها باشم
این ها قبلاً نبوده که
ایجاد کردم…
حالا چیزی که هست باورهایم در مورد خدا و ثروت غلط بوده ، ثروت زیادی نساختم
ولی همین اعتبار و نام نیک که ایجاد کردم این ها خودش بزرگترین سرمایه های زندگی من هستش
باید این ها رو ببیمم و به خودم بگم که این ها ارزشمنده
(این ها آگاهی فایل دانلوی سرمایه اصلی شما چیست؟ هستش)
4- چهارمین موضوعی که از داستان هدایت شما درک کردم و بسیار لذت بردم که چندین بار در جای جای صحبت هات اشاره کردی
اینه که زندگی باید همش لذت بردن و لذت بردن و لذت بردن باشه
اینکه من ذجر بکشم و پوستم کنده بشه تا به موفقیت برسم
عرق بریزم و کارگری کنم تا پول به دست بیارم تا اون پول خیر و برکت داشته باشه
این ها همش از دم چرت و پرته و کسی که در مسیر توحید و در مسیر رشد و گسترش جهان حرکت می کنه و ارزش خلق می کنه باید و باید به راحتی و با لذت به ثروت های افسانه ای برسه
بزرگترین الگوم هم خود استاد عباس منش هستش
حمید جان حرف برای زدن زیاد دارم ولی به همین جا بسنده می کنم
درس های دیگه ای هم از داستن هدایت شما یاد گرفتم که شاید بعداً بهش اشاره کنم
سپاسگزارم از خداوند به خاطر وجود ارزمشندت
راستی عکس پروفایل جدیدت هم دیدم بسیار خوشتیپ و زیبا هستی شما
و الان که چهره واقعی خودت رو می بینم و دیدگاه هایت رو می خوانم خیلی بهتر با اون نوشته ها ارتباط برقرار می کنم
در پناه خداوند مهربانی ها باشی دوست ارزشمند و هم فرکانسی من
الهی که حال دلت عالی عالی باشه و هر موقعی که کامنت منو میبینی احساس قلبی منو دریافت کنی که من چقدر دوستت دارم.
محمد حسین کامنتت اینقدر خوب بود که تصمیم گرفتم یه کم برای پاسخ دادن صبوری کنم و چند بار بخونم تا بهتر درک کنم.
اول از هر چیز ازت ممنونم که اینقدر به من محبت داری و به نیکی از من یاد میکنی و باور دارم این فقط و فقط بخاطر خوبی و زیبایی قلب نازنین خودته که در مورد من جایی که من حضور ندارم و اگر هم توی کامنتت نمینوشتی برام هیچوقت متوجه نمیشدم ، اونجا به نیکی از من یاد کردی فقط و فقط و فقط نیکی و خوبی و زیبایی و اخلاق خوب و ویژگیهای مثبت خودت بوده که به دیگران به نام من ارائه دادی. محمد حسین عزیزم خدا رو شاکرم که با چنین دوست ارزشمندی هم مدار هستم. همینکه میتونیم با هم گفتگو داشته باشیم. چه تماس تلفنی باشه ، چه گفتگوی رو در رو و چه کامنت سایت ، همه شون اشکالی از ارتباط هستن. من هم مثل شما از دوستان نقل قول میکنم، مثلا میگم بقول یکی از دوستان که اهل مشهد هست، یا یه دوستی دارم تهران، یا یه دوستی دارم قم یا رفیق دارم فلانجا … بقول فلان دوستم فلان موضوع… این الگو رو منم دارم و بسیار تحسینت میکنم که آموزشهای استاد رو در عمل داری انجام میدی از اون جهت که استاد میگه در مورد این آموزشها با کسی صحبت نکنید و شما داری بهش عمل میکنی یا موضوع صداقت در کار و اون همه پیشنهادات مختلف از نقاط مختلف این صرفاً مهر تاییدی هست بر صداقت کاری و دقت شما در انجام کار. یاد اون فایل استاد عباس منش افتادم که میگفتن سرمایه اصلی ما چیه.
محمد حسین جان از همه این موضوعات که بگذریم توی کامنتت من متوجه یه تغییر شدم، احساس ارزشمند و جاری بین کلماتت. خیلی به قلبم نشست. احساس تکامل، بلوغ و تغییر مدار و رشد و پیشرفت در شما رو متوجه شدم و بسیار بسیار تحسینت میکنم. آدمها خودشون چون مشغول تلاش و پیشرفت هستن، خودشون توی دل ماجرا هستن ممکنه به این قسمت توجه نکنن، ولی من متوجهش شدم و وظیفه خودم دونستم که بهتون این نکات رو یادآور بشم و تحسین کنم و تحسین کنم و تحسین کنم. محمد حسین عزیزم، برادر بزرگوارم ، بسیار تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار کردی و من از دل کامنتت تغییر مدارت رو متوجه شدم. کلمات فقط 7% انتقال مطالب هستن، 38% لحن گفتار، و 55% زبان بدن. ببیییییییین، من با اون 7% کلمات تو تغییر مدارت رو فهمیدم در حالی که 93% باقیمانده رو نداشتم. فکرشو بکن چه کردی با اونهایی که از نزدیک 100% ارتباط رو دریافت میکنن . پس تو لایق دریافت بهترین پیشنهادات کاری و دریافت بهترین فرصت های بیزینسی هستی.
خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم محمد حسین عزیز ، خیلی ازت ممنونم بخاطر تعهدت بخاطر بینظیر بودنت ، بخاطر اینکه نعمت یه دوست ارزشمند هستی توی زندگیم. از درگاه خداوند متعال درخواست بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات دارم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
خیلی خیلی از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. از لطف تون ممنونم.
در اوج کوتاه بودن کلمات، معانی بسیار بزرگی رو به همراه داشت.
حقیقتش رو بخواید منظورتون رو از رمز کارت بانکی متوجه نشدم.
یه کم توضیح بدین. رمز کارت بانکی من 1987. و الان تموم بچه های سایت اینو میدونن، فکرشو بکنید این سایت چقدر در پناه امنیت و حمایت رب العالمین هست که من براحتی اینو میگم .
از شما ممنون و سپاسگزارم در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم نوری گرانقدر و بزرگوار. از کامنت ارزشمند تون بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. الهی که همواره در پناه هدایتهای رب العالمین در مسیر تکامل و پیشرفت و موفقیت باشید. بسیار تحسین تون میکنم بخاطر تعهد تون در مسیر کار کردن روی بهبود و رشد و پیشرفت خودتون.
بسیار تحسین برانگیز بود عملگرا بودن تون در مورد سرچ کردن تصاویر کهکشان.
مثال صبحت من در خصوص حشرات الزاماً به معنی گفتگو با اون حشره نیست. بلکه یک گفتگو و نجوای بین ذهن و قلب خودمونه . اینکه با جریان هدایت همراه بشیم و به ذهنمون یادآوری کنیم که فلانی به فرموده خداوند در قرآن حتی این حشره هم در مسیر تکامل و هدایت رب العالمین و در راستای خیر و منفعت به جهان هستی خلق شده و عبث و بیهوده نیست.
از شما ممنونم بخاطر فیدبک مثبت تون به کامنت من، و خداوند رو شاکرم بخاطر اینکه چیزی رو به قلبم الهام کرد تا بنویسم و باعث احساس خوب بندگان ارزشمندش باشم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام حمید آقای عزیز و خداقوت. به به چه عکس پروفایل زیبایی گذاشتین خیلی وقت بود که هدایت نشده بودم به کامنتتون پروفایل قبلیتونو یادم بود و یه دفعه دیدم و گفتم ماشاءالله ماشاءالله حمید آقا چه خوب عکس پروفایلشونو عوض کردن.
حمید آقا اتفاقا کامنت شما و آقای سیدعلی خوشدل دقیقا برای جواب سوالهای منه
خدایا شکرت
وقتی هدایت شدم به این فایل ذهن و منطقم میگفت این فایل به سوالت ربطی نداره. ولی هدایت شدم به کامنتهای برتر دقیقا خط به خطو خدای من با من حرف زد و راهو بهم نشون داد.
خداجونم گفت که ادامه بده هرچی که بخای من بهت میدم این چیزایی که تو میخای برای من هیچی نیست تازه باید بیشتر و بیشترش کنی نباید بخاطر این یه مسایل ریز حالتو بد کنی
منم فقط ازت حال خوب و احساس خوب و شکرگذار همین لحظه ت باش همینارو فقط میخام.
دیشب آقای خوشدل با کامنتشون منو دیوانه و مست کرد
و امروز کامنت شما برادر بزرگوارم
واقعا هر روز من بهتر و بهتر تکاملمو دارم درک میکنم و میفهمم که تکامل یعنی چی. من اگه دوماه قبلم بودم و کامنت شما رو میخوندم فقط میگفتم چقدر جالب نوشته و تحسینتون میکردم.
اما امشب وقتی خط به خط کامنت شمارو خوندم واقعا با تمام گوشت و استخونم حسش و درکش و انگار من دارم با اون حشره صحبت میکردم حتی یه لحظه گفتم بزار این سوالم ازش بپرسم. سپاسگزاری تو حشره جون از خدایت چجوریه.؟
حمید آقا سپاسگزارم ازت برای وقت گذاشتنت
از خداوند متعال براتون آرزوی موفقیت سلامتی. ثروت و سربلندی میخام.
اول تحسین تون می کنم به خاطر این حجم از اطلاعاتی که از کهکشان ها دارید.من کامنت های شما رو خیلی دوست دارم به خاطر اینکه همیشه نکاتی رو توش مطرح می کنید اطلاعات عمومی من رو افزایش می ده.
خواستم تحسین تون کنم و ازتون بپرسم این چه باوری هست که شما دارید؟ در کنار این همه حجم از کارهایی که دارید اما وقت تون برای مطالعه های آزاد هست …
با اینکه شاغل هستید.متاهل هستید مسئولیت زندگی و از همه مهم تر اینقدر روی خودتون خوب عالی کار می کنید و توی سایت ساعت ها هستید و کنار همه اینها وقت برای مطالعه های دیگه هم دارید. من چندوقت آمدم چندباور در مورد فراوانی زمان خوندم و مدام تکراررر می کنم هرچی بیشتر من تکرارر می کردم حجم کارهام به همان اندازه بیشتر و زمان گیرتر میشد طوری که فعالیت منو از سایت الهی که سایت عباس منش بسیار کم کرد طوری که ازستاره طلایی کنار اسمم متوجه شدم یا خداا چقدر من دور شدم از سایت 2 ستاره نصفی از دست دادم یعنی اینقدر دور شدم.برنامه ریزی هم می کنم برای کارهام اما متاسفانه نمی رسم هروقت می آم توی سایت شما آقای زرگوشی ،آقای سید علی ،سعیده جان ، رضوانه جان و چندتا از دوستان رو که می بینم درکنار شاغل بودن اینقدررر خوب کار می کنید روی خودتون واینقدر مطالعه آزاد دارید نشونه از باور فراوان زمان برای شما است.
این نشون می ده چقدر تمرکز تون روی سایت و خودتون خوب بود و تحسین تون می کنم وتبریک می گم بابت نتایج تون.
من شاغل نیستم. اما همیشه برای انجام برنامه هایی برنامه ریزی کردم زمان کم می ارم. خیلی دوست دارم یکسری کارهایی که دوست دارم انجام دهم اما سر این باور مخرب که من وقت کم می آرم وقت نمیشه نرسیدم.
بازهم سپاسگزارخداوند هدایتگرهستم که باردگربه من فرصت دادتالحظاتی زیبا روبااستادعشق وتوحید عباسمنش گرانقدروخانم شایسته به حق شایسته ودوستان عزیزم دراین مسیرتوحیدی تجربه کنم
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
استادعزیزم دراینجا میخواهم راجع به موضوع ابتدایی فایل بحث شگفت انگیز” هدایت” بنویسم وتجربه خودم رودرااین راستا که درچندروز گذشته ودرحال حاضر برام اتفاق افتاده بگم
ماجراازاین قراره که ما درسال 98 خانوادگی اقدام به تاسیس موسسه اموزشی ویژه کودکان بامتدجدید کردیم (داماد ودخترگلم وهمسرعزیزم) که بعدازیه فعالیت 6ماه به صورت حضوری درگیربیماری پندمیک شدیم ودرابتدای سال 99 ناچاربه تعطیل موسسه شدیم ولی چون دراین مسیرزیبا بودیم ودرحال کارکردن روی خودمون بودیم وبافایلهای دانلودی ومحصولات ثروت1 و12قدم همراه بودیم وباتوجه به اینکه هنوز درک درستی ازقوانین نداشتیم ولی ارام بودیم وچون موضوع فراگیر وهمگانی بود خودمون رو قانع وذهنمون روکنترل میکردیم وچون ازطرفی هم این اتفاق همزمان شده بود بامباحث تضاد درثروت 1سعی میکردیم که این اتفاق رو یک تضاد ببینم وباخودمون فکرکردیم که قطعا این اتفاق باعث رشدبیشتر وبهبود موسسه خواهدشد
ودرمدت خیلی کوتاهی اموزش روبه صورت اپ وانلاین دنبال کردیم و دران مدت دوسال بیماری به لطف خداوند رحمان نه تنها متقاضیان موسسه کم نشد که بیشرهم شد تااینکه درمهرسال 1401خوشبختانه شرایط عادی شد ومجددا فعالیت موسسه حضوری شدومابه صورت کاملا هدایتی ومعجزه اسا بایکی ازشرکتهای بزرگ ایران مستقردرشهرمون برای پذیرش فرزندان گل کارکنان شرکت مذکور درقالب تفاهم نامه هدایت شدیم وبه یکباره تعدادمتقاضیان که دستان خوب خدابودن به چندبرابر افزایش یافت (ویادان جمله کلیدی استاددرجلسه 1قدم6 افتادم که گفتن اگه بیزنسی داری یامحصولی برای فروش دارین ایا این امکان هست که یک نفربیاد درماه به اندازه ده نفرازشماخریدکنه وقطعاامکان داره ومنطقی است ودرماه بعدبازاین یک نفربشه دو نفر قطعا امکان پذیره که باعث بشه درامدت چندبرابربشه ) ودراون مقطع کسب درامدعالیییی باعث رشد وبهبود وارتقاع موسسه درحوزه های مختلف شدتااینکه بعداز2ترم همکاری ازاول سال جدید ادامه همکاری به دلیل تغیر مدیریت بخش اموزش شرکت مذکور تااین لحظه به حالت تعلیق درامده
وبازهم موسسه به یک اتفاق به ظاهربد برخورده وباتوجه به اینکه ماجمع 4 نفره که ازعوامل اصلی موسسه هستیم و دراین مسیرزیباقراداریم بعدازیکی دوروز که کمی احساس مون بدشد سریع خودمون روجمع جورکردیم وباید ایمان خودمونونشون میدادیم باید باور داشته باشیم که این اتفاق به ظاهربد یک تضادبیش نیست که اومده تامارارشدبده او مده تاصرفا متکی به یه سازمان وشرکت نباشیم اومده توخودمون روبه جریان هدایت بسپاریم که به لطف خدا وباکلام گوهرباراستادنازنین که روز به روز داریم به درک بهتری ازجریان هدایت می رسیم وقطعا دستان خوب خدااینقدرزیادهستن که به قول استادعزیز خدا ازطریق دیگردستانش به ما سودخواهد رسوند مافقط باید روی خداحساب کنیم وهمه چیزو به خدابسپاریم
وظیفه مادراین مقطع اینه که اول روی خودمون کارکنیم وکارمون رو باکیفیت هرچه بیشتر ارایه دهیم ونگران نتیجه نباشیم
خلاصه کلام دراین مدتی که کودکان وبچه های نازنین موسسه مون کاهش یافته بودند فرصتی عالیییی پیش اومدتا مسول اموزش موسسسه( که خود موسس نیزمیباشد )به فکرارتقاسطح کیفی مربیان ودیگرکارهای عقب افتاده موسسه بپردازد که هبچ وقت این امکان براشون فراهم نشده بود
وماهمچنان که داشتیم به پایان سال تحصیلی نزدیک میشدیم تصمیم گرفتیم که برای جذب متقاضیان جدید برای ترم تابستان اقدام کنیم و باتوجه به اموزه های استاد عزیز ماهیچ اعتقادی به تبلیغات گسترده وپرهزینه نداشتیم وتصمیم براین شدصرفا برای معرفی موسسه تعدادی تراکت چاپ کنیم وخودمون به صورت چهره به چهره درمکانهای عمومی مثل پارکها، بوستانها مرکزاداری ودولتی اقدام به توزیع نمایم که باتوجه به تقسیم کاری که صورت گرفت این بخش کاربیشتربه بنده محول شدومن هم بلافاصله بعدازچاپ روزاول دریکی ازپارکهااقدام به توزیع تراکت همراه باتوضیحات نمودم که این برای اولین باربود که درطول زندگی ام چنین کاری میکردم (وهمانطور که درنوشته های قبلی توضیح دادم کارمند بازنشسته فرمانداری شهرمون هستم)وبلافاصله این ایده الهام شد که فردابرم دانشگاه علوم پزشکی که جامعه هدف بزرگی روپوشش میده این توزیع روداشته باشم وفردارفتم دانشگاه وشروع به توزیع همراه باتوضیحات نمودم ویکی یکی اتاقها رو پشت سرگذاشتم وبه انتهاب راهرو رسیدم وهنگام برگشت یکی ازکارکنان شریف منوصدازدوتوضیحات بیشتری روخواست ومن هم توضیح دادم وایشون گفت
چراشمادارین به این شکل توزیع میکنین ویشنها د دادکه برم نزدمدیرپشتیبانی ورفاهی دانشگاه تاازطریق سایت دانشگاه موضوع اطلاع رسانی بشه واگر براتون مقدورباشه که درصدی برای کارکنان تخفیف بدین اوضاع خیلی بهترمیشه ومن هم باتوجه به صحبتهایی که قبلا باهمکاران درموسسه داشتیم موافقت کردیم
جالب بدونین که ماسال قبل باهمین دانشگاه تماس داشتیم وپیشنهاد همکاری داده بودیم که گفته بودن دانشگاه چنین برنامه ای نداره
خلاصه اون کارمند شریف محبت کرد وباهم رفتیم نزد مدیر وزمانی که بامدیرروبرو شدم دیدم خدایا این فردکسیه که زمانی کارمند بودم درجلسات زیادی باهم بودیم که درجلسات شرکت میکرد وایشون بلافاصله پیشنهاد ماروپذیرفت ودستور پیگیری واقدام رودادند والان که دارم کامنت میزارم صبح اول رفتم دانشگاه وتفاهم نامه درکمترین زمان ممکن امادشد وتحویل گرفتم واینجا بود که به اهمیت اصل مهم واساسی ” هدایت “که استادعزیز تاکیددارند پی بردم که زمانی که ماخودمون روبه جریان هدایت میسپاریم همه چیزبرامون راحت ترپیش میره همه امورمعجزه وارپیش میره ایدهای جدید به ماالهام میشه ودرزمان مناسب قرارمیگیربم به انسانهای شریف هدایت میشیم وباتلاش کمتر به نتایج بزرگتر میرسیم
وبازبه من الهام شدواین ایده اومد که اقاحالا نهادبعدی وروزبعد رفتم شهرداری وبازهم به طورمعجزه اسا وحیرت انگیزی به واحدی هدایت شدم که بازم مسولش کسی بود که سالیان سال زمان کارمندی و برگزاری انتخابات این کارمندشریف ازشهرداری به صورت ماموریت با فرمانداری همکاری میکردوسابقه دوستی هم باهم داشتیم که ایشون هم پذیرفت که قطعاشهرداری باموسسه همکاری خواهد کرد وامروزصبح که برای پیگیری مراجع کردم گفت به لطف الله مهربان فرداتفاهم نامه اماده خواهد بود
وباوردارم که این مسبرهمچنان ادامه خواهدداشت به شرط اینکه رهاباشم وخودموبسپارم به جربان هدایت وففط روی خداحساب کنم نه روی بندگان خدا
بسیار از شما ممنونم به خاطر به اشتراک گذاشتن این تجربه عالی، حقیقتا نوشتن این کامنت با بیان تمام جزییات فنی و توضیحات کامل، کار حوصله بر و زمان بری بوده.به خاطر نوشتن این کامنت شما را تحسین میکنم.
همچنین تحسینتان میکنم به خاطر امید و ایمان و ساختن باورهای درست و پایبند بودن به اصول ، که وقتی نتایج خوب آن حاصل شد، من هم از خواندن آن ذوق کردم.
اتفاقاً من هم بازنشسته یک شرکت صنعتی هستم و حالا در یک انتشارات نوپا، بخش نویسندگی کودک فعالیت میکنم و چقدر زیباست کار برای بچه ها، آینده سازان این سرزمین. نوشته شما کلی نشانه و ایده خوب به من داد، مرسی.
وباسلام وعرض ارادت خدمت شماسرورگرامی علی اقای بردبارعزیز
بسیار تابسیارازلطف شماممنونم
وخداوندروشاکرم که نوشته ام موردتوجه جنابعالی قرارگرفت
من هرروز که ازخواب بیدارمیشوم اولین کارم سرزدن به سایت توحیدی عباسمنش هست که همین جاجاداره بازم اولا سپاسگزارخداوند باشم که منوبه این مسیروجمع صمیمی والهی هدایت کرد
ودوما بازم بسیارتابسیارتشکرمیکنم ازاستادنازنین وخانم شایسته عزیز وسایرعوامل سایت و همه دوستان نازنینم درسایت عباسمتش
وامروز هم طبق عادت روزانه ام به سایت سرزدم ویکباردیگه کامنت خودموبه منظور یاداوری به خودم خوندم ووقتی که به انتهای کامنت رسیدم پاسخ شمادوست عزیزم روخوندم کلی به من انرژی داد وحالمو خوب کرد وامیدوارم که نکاتی که مطرح شده مورد استفاده شما وسایر عزیزانم درسایت قرارگیرد
وازخدوند رحمان درخواست دارم که درهرلحظه مارامشمول هدایت خودگرداند وانی مارابه حال خودرهانکند و درهرلحظه نجواهای ذهن ونجواهای شیطان راازما دورکنه تافقط صدای خودش را که همانا وعده ثروت ،سلامتی ، فراوانی ،امید ،زیبایی وخوشبختی است رابشنویم
“جهان به همان اندازه شما را لایق داشتن خواسته تان می داند که خودتان خود را لایق آن خواسته بدانید.”(کتاب رویاها)
سلام خدای مهربونم که دوست داره مم همیشه شاد باشم و اگه ببینه دلم گرفته، کاری میکنه شاد و خوشحال بشم. خدایا شکرت
سلام استادم، سلام مریم جانم
سلام به دوستان توحیدی ام
استاد این پرتز و کاشت گونه و … بیشتر در خانم های متاهل دیده میشه تا مجرد، اونم بخاطر باورهای که اگه به خودت نرسی و چش شوهرت سیر نشه میره سراغ یکی دیگه و چشش یکی دیگه رو میبینه. و ناگفته نماند خود من تا موقع که این فکرها را داشتم همسرم حتی به کمترین زیر ابروی من گیر میداد،به لباس پوشیدنم، به اینکه من چرا نمی رم ناخن بکارم،چرا موهام رو کراتین نمی کنم و.. و کلی عذاب برای خودم درست کرده بودم فقط بخاطر این باور مسخره که زن باید خودش رو برای همسرش خوشکل کنه که فلان و…..
و اما از موقعه ای که دارم روی عزت نفس ام کار می کنم، نه تنها از این صحبت ها نشده، تازه دیروز به همسرم گفتم میخوام برم صورتم رو اصلاح کنم گفت صورتت خوبه، مو نداره، این خارجی ها رو نمیبینی صورتشون مو داره کارش ندارن. و خیلی خوشحال شدم که قانون همیشه جواب میده.
گرچند آخرش صورتم را بخاطر دل خودم اصلاح کردم.
استاد شما گفتید که هر کاری پتانسیل ثروت رو داره، به شرط باور درست، شور و شوق و عشق به اون کار و این خیلی برای ام غیر قابل لمس و فهم بود. تا اینکه آیه 15 حجر را خواندم.
و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه بدبو بیافریدیم(حجر15)
و این رو به گفت: چه چیزی باعث شد که گل و لای گندیده، بشه اشرف مخلوقات و آسمان ها و زمین مسخر او شوند؟
غیر از اینکه این عشق خداوند با سرشت انسان عجین شده و او را برتری داده، پس اکه کارت رو با عشق و باور درست، عجین کنی میشه بهترین و پولسازترین کار.
بعد ذهنم دوباره مقاومت داشت که نه منظور عشق نیست یه چیز دیگه است بهش گفتم باشه میریم تو سایت ببینم چی میگه و الله اکبر همان صفحه اول سقر به دور آمریکا قسمت 29 پایان شعر رهسپار به اصل عشق اشاره کرد و حجت را تمام
من اگر گبرم و یا موسی و محمد دین من
آن مهم نیست دگر چون، عشق والاتر زهر چه مذهبم
و این عشق به هر چی و هر کاری میتونه شاه کلید موفقیت در اون کار باشه.
سلام بر استاد،خانم شایسته و دوستان عزیزم در سایت فوق العاده عباسمنش دات کام
باورهای محدود یا ترمزها در بعضی موارد واضح و مشخص هست ولی در اکثر مواقع برای پیدا کردن ترمزها و عوامل عدم پیشرفت در هر موضوعی باید بشینیم با خودمون دو دو تا چارتا کنیم تا پیدا کنیم و خیلی ریزه
ما با چند سال کار در موضوعی که تضاد داریم و جزء ناخواسته های ما محسوب میشه و تلاش 100 درصدی نتیجه مطلوب را نمیگیریم و از اصل موضوع نا امید میشیم و اصلا میکشیم زیر همه چیز
مثلا شاید در موارد روابط نتیجه مطلوب را گرفته باشیم ولی چون زود فراموش میکنیم مثل اینکه از همون اول روابطمون خوبه ولی چون در زمینه مالی مدنظر را نگرفتیم به کل مسیر بدبین میشیم و کل قانون را زیر سوال میبریم
شاید آگاهانه تلاش کنیم ناخواسته هامون رفع بشه ولی در ناخودآگاه ما ترمزهای ریزی وجود داره که نمیزاره ما حرکت کنیم
شاید اصلیترین مشکل ما عجول بودن ما در نتیجه گیری در زمان اندک است
منظورم از زمان سیر تکامل فرکانسی و مداری هست
ما انتظار داریم مایی که تا دیروز 500 میلیون بدهی داشتیم تا سال آینده درآمد میلیاردی داشته باشیم و بهترین زندگی را فراهم کنیم
هیچ کسی به جزء شما نمیتونه ترمزهای عدم پیشرفت و نتیجه گیری شما را پیدا کنه و رفع کنه چون هیچ کسی مثل شما با خودتون و درون و افکارتون آشنا نیست
فایل بسیار ارزشمندی بود واقعا، چقدر ترمز های اصلی و کلی در مورد روابط رو توضیح دادید و باز کردید
استاد یچیزی که در طول این فایل هی تو ذهنم تکرار میشد این بود که من چقدر نیاز به تغییر باور هام دارم و چقدر اصلا تغییری نکردم انگار…
یعنی هزاران کیلومتر فاصله دارم با جایی که شما توضیح میدید که باید باورهامون اونجوری باشه…
درک کردم که خیلی کار دارم هنوز…خیلی تعهد و تمرکز و ایمان و انرژی باید بزارم…
چون من توی تمام این ترمز ها ایراد دارم، تمام این ترمزها من ایراد دارم توش و مقاومت دارم و البته بنظرم خیلی از افراد جامعه اینجوری هستن و این نشون میده با این باور ها و این ترمز ها اگر رابطه ای هم شکل بگیره قطعا به سرانجام خوبی منتهی نمیشه… چون این ترمز هارو دارم و جهان ثابت میکنه بمن اینارو و وقتی ثابت میکنه اون باور منفی بدتر و بدتر میشه…
خیلییییییییی زیاد راه دارم واقعا… خیلی باید کار کنم، اینجوری که معلومه کم انرژی گذاشتن و به طور سرگرمی کار کردن با این آگاهی ها اصلااااا جواب نمیده و این مسیر مسیر افراد جدی و متعهد و با ایمانه… و تنها همین افراد نتیجه میگیرن…این موضوع که من خیلی کار دارم هنوز و اینکه توقع نداشته باشم از جهان برای پاسخ وقتی که تغییر خاصی نکردم، برام خیلی بولد شد…
وقتی این ترمزهارو مرور میکردید دیدم خدایا من تمامشو دارم بعضا خیلیاشون وحشتناک شدید و قوی هستن… ولی من توقع داشتم از جهان برای نتایج جدید و عالی… اصلا نمیشه که این ترمزهارو داشته باشیم و نتایج خوبی بگیریم
خیلیاشون هم منشا عزت نفسی داشت، خداروشکر من این دوره رو دارم و باید برم خیلی کار کنم روش، همه چی عزت نفسه به قول شما… استاد حقیقتا صد در صد این ترمز ها میشه منشاشون رو کمبود عزت نفس دونست…
همون جمله ای که همیشه میگید، عزت نفس همه چیزه، یا توحید همه چیزه…
جدا از اینکه این ترمزهارو باید رفع کرد و به قول شما باز که: یک شبه نیست این مسیر و این تغییرات یک شبه نیست…
جدا از این موضوع، بیشترین چیزی که مشهود بود برای من و من دریافت کردم از این فایل اینه که واقعا تغییر عمده ای نکردم من و طبیعتا توقع بیجایی نباید داشته باشم از جهان و خدا… و باید 1000% تلاش ذهنی و تغییر باورام رو بیشتر کنم و واقعا که تغییر جهاد اکبر میخواد…
اول از همه میخوام بگم :خدایا شکرت که من و با استاد عباس منش و قوانین زندگی آشنا کردی .
بینهایت از شما استاد عزیزسپاس گزارم که تمام ترمز های من درمورد روابط روگفتین .
از شما سپاس گزارم که منه ٢٠ ساله قرار نیست ١٠سال آزمون وخطاب کنم تا به این آگاهی ها برسم این یک باور فراوونیه که خداوند میتونه تویک لحظه از طریق بهترین دستش بهت این همه آگاهی بده.
من از بچگی خیلی دوست داشتم زود ازدواج کنم وزود بچه دار بشم وخوانواده تشکیل بدم. چون تفاوت سنی خودم ومامانم کمه دوست داشتم درمورد خودم هم همین تجربه رو کنم.
همیشه خواستم این بود که با اولین کسی که رابطه برقرار میکنم همونی باشه که باهاش ازدواج میکنم.
ولی به علت کنجکاوی تو سن ١٩ سالگی وارد رابطه شدم وبه خاطر باور های اشتباه که قوی ترینش این بود که از بچگی شنیده بودم وبیشتر از تجربه ها ی خاله هام چون تفاوت سنیم باهاشون کم بود.
پسر ها خیانت کارهستند و چون این باور هارو داشتند(خاله هام) خب تجربه اش میکردند .
ومن بازبان تصویر و الگو این باورتو درونم شکل گرفت و همون تجربه هارو کردم
البته من به لطف خدا از سن ١۴ سالگی بااستاد آشنا شدم .
و وقتی هم که تو رابطه بودم سعی میکردم که
مثلامثبت اندیش باشم و وقتی این باور تو ذهنم می آمد(خیانت) بهش توجه نمیکردم ولی از رفتارهام ونگرانی هام معلوم بود که این باور توی وجودم هست و خلاصه بعد از ۵ ماه رابطه ام تموم شد وچون رابطه اول بود فکر نمیکردم که به خاطرباور های منه که این تجربه رو کردم فکر میکردم خب اون شخص ایراد داره و اتفاقا وقتی رابطه ام تموم شد بعدش یک امتحان مهم داشتم و چون باقانون آشنا بودم به خودم سریع باباور های مناسب احساس خوب دادم وتمرکزم رو گذاشتم روی امتحاناتم و قبول شدم .
پیش خودم میگفتم که دیگه وارد رابطه نمیشم و تمرکز میکنم روخواسته هام ولی دوباره خیلی اتفاقی وارد رابطه شدم اونم به دلیل باورم بود که شنیده بودم آدم وقتی وارد رابطه میشه دیگه نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و دوباره همون تجربه کردم فقط با یک شخص دیگه .
بعد از اون که الان باشه دیگه تصمیم گرفتم وارد رابطه نشم و یکسری باور های اشتباه تو وجودم شکل گرفت که همش و استاد توی این فایل توضیح دادند .
باور هایی مثل
من باید پرفکت باشم بعد وارد رابطه بشم . اینکه رابطه وقت من میگیره نمیزاره رو خواسته هام تمرکز کن.
باید ثروتمند باشم که یک ثروتمند گیرم بیاد و همه ی ترمز هایی که استاد گفتند .
بااینکه رابطه رو دوست دارم واز بچگی خانواده تشکیل دادن رو دوست داشتم هی به خودم این باور و میدادم که تنهایی بهتره اصلا من تنها به این دنیا اومدم و تنها ازاین دنیا میرم و رابطه مهم نیست.
استاد عزیزم امروز شما با یک فایل رایگان که به نظر من میلیارد ها دلار ارزش داره کل ترمز های من که اگر خودم میخواستم پیدا کنم ١٠ سال زمان میبرد گفتین نمیدونم چطوری ازتون سپاس گزاری کنم .
البته باید خیلی رو این باور ها کارکنم چون به قول استاد باور ها یک شبه به وجود نمیاد که یک شبه از بین بره.
یک تشکر دیگه هم بکنم از خانم شایسته عزیز
بابت این بروزرسانی فوق العاده محصول کشف قوانین زندگی .
دوستان باورتون نمیشه چه محصولیه چه آگاهی هایی داره استاد دمتون گرم واقعا
به کسایی که دارند تبریک میگم و برای کسانی که ندارند آرزو میکنم که خداوند از بی نهایت طریق شما رو با این آگاهی ها
هم فرکانس کنه .
من دختر سمیرا نظری هستم .
و خیلی کم پیش میاد که کامنت بنویسم ولی نمیتونستم نیام واز استاد و خانم شایسته سپاس گزاری نکنم .
با دیدن این فایل فهمیدم نتیجه هایی در زندگی دارم ازچه باورهای غلطی هست که شاید از دیدگاه خودم درست هست وروی باور م تاکیید داشتم
فهمیدم چطور فرزندم رو راهنمایی کنم تا تصمیم درست بگیرد
چطور باورهایی که خوب نیست حذف کنم وباورهای درست را جایگزین کنم
در فایل استاد اینقدر آگاهی زیاد وکاربری به ما گفتن باید 10بار فایل رو ببینیم نت برداری کنیم
من اینقدر ذوق زده شدم با یک بار دیدن کامنت گذاشتم تا فقط از استاد تشکر کنم که این آگاهی های ناب رو برای ما گذاشتن واز مریم جان تشکر میکنم برای بروز رسانی دوره های عالی وباعث میشه این دوره ها عالیتر بشوند وبرای ما هر روز ورودی های مثبت وعالی باشد
من هرروز با ذوق واشتیاق سایت رو نگاه میکنم اگر فایل جدید باشد ببینم یا از فایل های روز های گذشته گوش کنم تا بتونم هرروز ورودی مثبت ویک آموزش ببینم تا بتونم شرایط زندگیم رو بهتر وبا کیفت تر کنم
با آروزی سلامتی وشادی برای استاد عزیز ومریم جان وهمه دوستان در سایت عباس منش
خدایا هزااااااران مرتبه ازت سپاسگزارم برای این راهنمایی ها و آگاهی هایی که توسط استاد عزیزم به ما گفته میشود ️
سلام به استاد قدرتمندم
سلام به خانم شایسته زیبا
سلام به همه دوستان و همراهانم
خیلی دیدگاهم بازتر شد نسبت به رابطه و روابط.
واقعا راه راستی و درستی همینه که خودت رو لایق بدونی
لایق بهترین دوستان،بهترین زندگی،بهترین سلامتی و….
و باید درهای قلبت رو به روی همه هدایت های خدا باز بذاری.
من زمانی دورم شلوغ بود از آدم های بی کیفیت که نمیدانستم آن زمان چه تاثیر مخربی بر روحیه و شخصیتم میذاره اما به لطف خداوند و هدایت هایش بعد از اینکه با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم خیلی خیلی خواسته و آگاهانه دورم را از آدم های بی کیفیت زندگی خلوت کردم و از اونجا به بعد بود که خداوند درهای رحمتش رو روی من یکی پس از دیگری گشود و اگر بخوام براتون توضیح بدم که با چه انسان های شریف و دوست داشتنی آشنا شدیم خیلی زمان میبره.
ولی یادتون باشه که تنها نکته اش اینه که خودت رو لایق بدونی و شایسته احترام و عزت و اطرافت رو برای دوستان با محبت خالی کنی تا خداوند جاهای خالی را با دوستان خوووووب و درجه یک پُر کند.
سلام استاد عزیزم خسته نباشید برای این زحمتی که برای ما میکشید و با لذت با عشق این آگاهی های ارزشمند رو در اختیار ما قرار میدید و همین فایل خودش یه محصول ارزشمند بود که چقدرررر پاسخ سوالات منو داد که ترمز هام کجاست و چقدر احساس آرامش بهم داد که من تنها نیستم که این شکل زندگی رو دارم و میتونم با تغییرشون زندگیم رو متحول کنم استاد من برای اینکه بتونم درکم رو از این فایل به اشتراک بزارم نیازه که یه مثالی از زندگی خودم بزنم.
استاد من الان 1,5 ساله که با شما آشنا شدم و البته کلی تغییرات داشتم و شروع آشنا من با شما زمانی بود که طلاق گرفتم و در شرایط روح ما جالبی بودم و با شما آشنا شدم.
حالا چرا طلاق گرفتم:
دلیلش تمام این باور های بود که الان گفتید من نه تنها توی زندگی متاهلیم بلکه توی روابط دوستی با دخترهای قبل و حتی بعد از جداییم هم دارم داشتم تجربه ش میکردم و همه ش همین هوایی بود که توضیح دادید من مرتب خیانت رو تجربه کردم چون صبح تا شب در مغازم کاسب ها جمع میشدن و ازین چرا و پرت ها میگفتن و منم میشنیدم و چنان ضربه ای تو همین مورد خوردم که دیگه حالم جا اومد و اینطوری بگم استاد تمام باورهایی رو که الان گفتید من دارم و به عینه در زندگیم تجربه شون کردم و الان از وقتی که با شما آشنا شدم خیلی خیلی تغییر کردم و در بحث روابط هم ترجیح داده بودم که تنها باشم تا بتونم خودمو تغییر بدم چون واقعا میترسم دوباره ضربه بخورم و اینم امروز فهمیدم که یه ترمزها!!! دیگه بیشتر توضیح نمیدم که بخوام عمیق وارد این موضوع بشم ولی اینو میدونم و همیشه میگفتم خدایا من که از نظر ظاهری عالی هستم،ادم صادقی هستم،چشم پاکم،نجیبم،حلا خورم ولی چرا آنقدر در روابط به من ظلم میشه و دریغ از این که من فرکانسش رو دارم تا خودآگاه میفرستم و امروز متحول شدم.
حالا درکم از باور چیه:
باور به اینصورت عمل میکنه که وقتی ما شروع میکنیم در مورد هر موضوعی درست فکر میکنیم یا فکر درستش رو در ذهنمون اجرا میکنیم و باورهای مخرب قبلی رو دیگه نمیپذیریم و بهش الگو نشون میدیم آرام آرام هدایت میشویم به انجام کارها و رفتارهایی به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم و اونوقت نتایج متفاوت میشه و ما بیشتر باور میکنیم که داره جواب میده چون جهان مارش ثابت کردن افکار ماست و بعد این سیکل بیشتر و بیشتر ادامه پیدا میکنه و ما باید اینو بدونیم که درسته که الان با توجه به آگاهی های این فایل خودمون رو لایق نمیدونیم و نمیتونیم خودمون رو بپذیریم ولی به محض اینکه باورهای جدید رو در رهنمون مرور کنیم اونوقت یک احساس متفاوتی در وجود ما شکل میگیره و رفتارهای جدیدی انجام میدهیم و باید اینم گوشه رهنمون داشته باشیم که تجربیات تلخ گذشته به خاطر باورهای گذشته س و این به ایمان ما به قوانین بستگی داره که چقدر قانون باورها رو باور کردیم و درک کردیم.
باورها برنامه های هستند در ذهن که وقتی مینویسیشون در تمام زمینه ها وی ما تاثیر میزارن یعنی اگر باور داشته باشیم که ما چون خیلی جوون یا خیلی پیر هستیم و نمیتونیم رابطه درستی داشته باشیم به این دلیل اونوقت همین باور در کسب و کار و ارتباطات و مسافرت و ورزش و در تمام ابعاد زندگی ما تاثیر میزاره و خبر خوب اینه که وقتی این نوع باورهای تغییر کنن خیلی از ابعاد رفتاری ما تغییر میکنه و در اصل باورها گرداننده های چرخ روزگار برای ما هستن و وقتی باورها از نگاه درست حرکت کنند در ذهن ما اونوقت ما دیگه اون آدم ثابق نیستیم و اون نوع احساسات مخرب رو نداریم چون باورهامون تغییر کرده و سر همینم رفتارهای متفاوت انجام میدهیم یعنی من اینطور متوجه شدم که باورها تغییر کنن تو هم درونا جور دیگه ای احساس میکنی و تنها راه درک این موضوع اینه که تجربه ش کنی یعنی بیای روی یک باور کار کنی و اونوقت رفتار متفاوت رو در درونت ببینی و بعد میفهمیم که بحث حقیقی تغییر باور ها یعنی چی.
من برای خودم الان یک راهکار به ذهنم رسید:
به این دید رسیدم که خب برای من یه دفعه تغییر این همه باور سخته و تصمیم گرفتم یکی از این باورهایی رو که مثال زدید و من در خودم دارم رو بیام به صورت تمرکزی روش کار کنم و بعد که نتیجه گرفتم با احساس قوی تر برم سراغ بعدی و میخوام متعهدانه بیام و یک هفته روی کی از این باورها کار کنم و حتما نتیجه ش رو توی همین فایل میزارم و اونوقت دونه دونه همه رو امتحان کنم.
حالا برای یادآوری به خودم باورهایی رو که با لطف فراوان اعلام کردید رو مینویسم که در ذهنم بیشتر ثبت بشه:
1.ترمز:
من از لحاظ ظاهری آدم خوشگل و جذابی نیستم (این باور از کمبود عزت نفس و احساس عدم لیاقت میاد) یعنی فرد خودش رو دوست ندارم و آنقدر توی ذهن خودش از خودش ایراد گرفته و این باور در ذهنش قدرت گرفته و سر همین همیشه فکر میکنه باید یه چیزی در ظاهرش تغییر کنه تا دخترها یا پسرها آزیتا خوششون بیاد.
باور درست:
زیبایی به ظاهر نیست و به درون منه و هر کسی به شکلی زیباست و همه آدمها زیبا آفریده شدن و هر کسی زیبایی درونی منحصر به فرد خودش رو داره و من نیاز ندارم خودم رو با کسی مقایسه کنم و شبیه کسی باشم چون من خودم ارزشمند هستم و لایق هستم و خودم رو دوست دارم به خاطر توانایی ها و ارزش های درونیم و ارزش های خودم رو بسته به ویژگی های درونی خودم میدونم حالا هر چیزی که دارم .
2.ترمز:
من توانایی خاصی ندارم ،ویژگی خاص و دوستداشتنی ای ندارم،با نمک و خوب نیستم و کسی نمیخواهد با من باشه و نمیتونه با این ویژگی های تا جالب در کنار من لذت ببره.
باور درست:
باید الگوهایی رو پیدا کنیم و ببینیم که آدمهایی هستن که خیلی هم معمولی هستن و روابط فوقالعاده ای دارن و نباید به استانداردهایی که جامعه مشخص میکنه برای روابط خوب باور داشته باشی و من باید درونا برای خودم ارزش قایل باشم و خودم رو درونن انسان بزرگی بدونم و باید توانایی های درونی خودم رو ببینم.
3.ترمز:
همه آدمهای خوب و درست حسابی رفتن و دختر خوبی نیست و…(این باور از باور کمبود نشات میگیره.
باور درست:
در جهان میلیاردها نفر دختر و پسر خوب هست که عاشق شخصی با ویژگی های کنه چون من هم انسان ارزشمندی هستم و نروژ هم این دخترها و پسرها تعدادشون بیشتر و بیشتر میشه و هستن دخترها و پسرهایی که عاشقانه منتظر این هستند که مثل من رو پیدا کنند و در زمان و مکان مناسب به این رابطه هدایت میشم.
4.ترمز:
من لایق رابطه عاشقانه نیستم و مناسب نیستم و ایراد دارم و لیاقت ندارم که یک رابطه عاشقانه داشته باشم.
باور درست:
این باور بر میگرده به دوران بچگی و تو سری هوایی که خوردیم از جامعه،مدارس،والذین،دوست ها و باور کردیم که لیاقت نداریم و بی ارزشیم و ما باید خودمون رو لایق بدونیم و احترام برای خودمون قایل باشیم تا جهان افراد مناسب رو وارد زندگیمون کنه چون در هر صورت برای جهان فرقی نمیکنه که ما چه فکری میکنیم جهان فقط به افکار ارسالی ما پاسخ میده باید امتحان کنیم آگاهانه تا نتیجشو ببینیم خودمون رو لایق بدونیم و اینجوری فکر کنیم آرام آرام بیرون تغییر میکنه و اصلا هم نباید به چطور و چگونه ش کاری داشته باشیم و خودمون رو نباید با تجربیات قبل محک بزنیم چون بعد از تغییر این فکر شرایط تغییر میکنه و رفتارهای ما هم تغییر میکنه یعنی به محض نپذیرفتن باورهای تا جالب و مخرب و ایجاد باورهای خوب ناخودآگاه رفتارهای ما تغییر میکنه و اونوقت فرکانسهای متفاوت به جهان میفرستیم و چون ما داریم جدید و خوشبینانه فکر میکنیم جهان هم به ما ثابت میکنه افکار ما رو که ما لایق و ارزشمند هستیم و بر عکس.
5.ترمز:
من همیشه آدمهای تا مناسب رو جذب میکنم و هر دختر یا پسری که میاد توی زندگیم میخواد بهم خیانت کنه،از من سو استفاده کنه و …و ازین باور میاد که من شانس ندارم و آدم خوب هیچوقت سمت من نمیاد کلا من لایق آدمهای ما جالبم و تقدیر من اینه و… و اونوقت جهان هم ثابت میکنه که درست میگیم؟
باور درست:
ما باید این الگو رو در رهنمون بشکنیم و به خودم.ن بگیم که من به خاطر باورهای قبیلیم و ویژگی های قبلیم فرکانسهای مخرب قبلیم بوده که این آدمها رو جذب کردم و از زمانی که من شروع کردم و فکر و باورهای رو عوض کردم و باور فراوانی رو در ذهنم ایجاد کردم شرایط هم تغییر میکنه و تجربیات کن همش به خاطر این بوده که منم آدم جالبی نبودم و الان باور دارم که انسان جالب و ارزشمندی هستم و جهان هم همینو ثابت میکنه و این یک قانون باید بپذیریم که خود ما به واسطه افکارمون داریم ایندمون رو خلق میکنیم.
6.ترمز:
تمام روابط آخرش به جدایی و بدبختی و رنگ ختم میشه و این باور بر میگرده به شنیده های ما که شنیدیم و پذیرفتیم و همش به این فکر میکنیم که آخرش بد میشه و همین باور حتی نمی آره که بخوابیم رابطه ای رو شروع کنیم چون باور داریم آخرش بدبختی داره و…؟
باور درست:
باید ببینیم که روابطی هستن که تا آخرش لذت بردن و دارن لذت میبرم و این نگاه رو داشته باشیم حتی اگر جدا هم بشم اول اینکه خب دختر یا پسر خوب زیاده و جهان بر پایه فراوانیه و انسانهای خوب بیش از حد وجود داره و من اگرم جدا شدم در رابطه ای باعث شده من بزرگتر بشم با تجربه تر بشم آگاه تر بشم برای رابطه فوقالعاده بعدی و باعث رشد من شده هر چی که بوده،هر چند که اگر این باور رو نداشته باشی هرگز جدایی رو تجربه نمیکنی و اگرم تجربه کنی معنای خوبی داره یعنی اینکه قراره یه کیس بهتر بیاد تو زندگیت و ما اگر در مسیر درست باشیم یک رابطه میتونه برامون خوشی بیشتر و بیشتر بیاره.
7.ترمز:
من باید پرفکت باشم،من باید کامل باشم،من باید بی نقص باشم برای اینکه بتونم یک رابطه رو شروع کنم (این باور مخرب از کمال گرا بودن میاد)؟
باور درست:
هیچ کسی در این دنیا نیست و نبوده و نخواهد بود که کامل بوده باشه و کلا انسان موجودی هست که ناقصه و به سمت کمال حرکت میکنه و هرگز کامل نخواهد شد این ماهیت انسانه و در کل کیهان هیچکس نیست که کامل باشه و همین رو مرور کنیم در ذهن و بپذیریم اونوقت جهان هم شرایط بیرون ما رو تغییر میده.
8.ترمز:
افراد همیشه بهم خیانت میکنن آدمها خیانت کار شدن و…همین باور جلوی تجربه یک رابطه صادقانه و پاک رو از ما میگیره چون جهان به باورهای ما پاسخ میده همین باور باعث شده اصلا وارد رابطه نسیم چون میترسیم که دوباره رنج بکشیم؟
باور درست:
این همه آدم هستن توی اقوام تو خانواده که دارن سالم و زیبا و عاشقانه زندگی میکنن و دارن لذت میبرم در کنار. هم ما باید اینو بپذیریم و مرتب به رهنمون بگیم که رابطه های عاشقانه بینهایت هست و اونوقت جهان هم به ما ثابت میکنه که درسته و آدمهای صادق و خوب و دوستداشتنی و متعهد رو وارد رابطه ت میکنه وقتی باور میکنیدپسر و دختر خوب هست همه پسرها و دخترها عالین،صادقن،پاکن اونوقت جهان هم میاره ش توی زندگیت تا تجربه ش کنی.
9.ترمز:
من پسر پولداری نیستم یا دختر نداری هستم و ضعیفیم و ازین حرفا؟
باور درست:
ارزش من به وجودمه من یک انسانم با وجود ارزشمند الهی که قدرت خلق داره و هر لحظه اراده کنه میتونه زندگیش رو خلق کنه و من ارزش خودم رو به شرایط بیرونی ربط نمیدم شاید الان شرایط مالی خوبی نداشته باشم ولی قرار نیست تا ابد اینطوری باشم و میتونم با باورهای شرایط مالی و زندگیم رو تغییر بدم چون من با افکار و باورهای دارم زندگیم رو خلق میکنم و خداوند هم عادله . به من این اجازه رو داده که خودم زندگیم رو خلق کنم و باید الگوهایی رو ببینیم که طرف معمولی بوده ولی یک رابطه فوقالعاده عالی رو داره با یه آدم عالی تجربه میکنه.
10.ترمز:
من بهتره تنها باشم ،من دوست دارم تنها باشم،تنهایی پیشرفتم بهتره؟
باور درست:
اینکه انتخاب کنیم تنها باشیم اصلا ایرادی ندارد ولی باید تشخیص بدیم که این باور داره از چه فکری نشات میگیره از همون افکاری که در قبل توضیح داده شد یا نه واقعا از خواسته درونیه،یعنی من میتونم ارتباط بگیرم از نه شنیدن نمیترسم و اراده کنم دوست خوب پیدا میکنم ولی الان ترجیح دادم که یه مدت تنهایی رو تجربه کنم باید اینو بتونیم تشخیص بدیم.
و در ضمن اینم بدونیم انسان یک موجود اجتماعیه و داشتن روابط میتونه زندگی رو شیرین تر کنه یعنی تو لذت میبری و اگر هم یکی باشه در کنار هم لذت میبرید و خیلی هم شیرینه رابطه داشتن اینکه بری یه مهمونی و جایی یه لیدی زیبا هم کنارت باشه خب خیلی لذت بخشه و… ولی باید بدونیم از روی نام توانی تنهایی رو انتخاب کردیم یا از روی خواست خودمون.
11.ترمز:
توی سرنوشت ما نوشته شده و ما فامیلی همین و این تقدیر بوده که ما رابطه نداشته باشیم و تنها باشیم و…؟
باور درست:
هیچ چیزی برای ما مقدر نشده و ما انسانهایی هستیم که به واسطه افکار و باور هامون در لحظه آینده خودمون رو خلق میکنیم و خداوند هم هرگز سرنوشت مقدر نکرده و اگه اینجوری بود که اصلا نمیشد به خدا گفت عادل خدا فقط پاسخ میده به درخواستهای ما
کلنمد هوالا و هوالا
(ما شما را هدایت میکنیم به هر سمتی که بخواهید)
12.ترمز:
من اصلا تو روابط خوب نیستم و بلد نیستم با یه دختر یا پسر چطوری ارتباط بگیرم و صوتی میدم و…و خب چون بلد نیستم اصلا چرا برم انجامش بدم؟!
باور درست:
مگه ما قبل از به دنیا اومدن توی شکم مادرمون چیزی بلد بودیم کلا همه ما آدمها؟!!!
ما انسانیم یاد میگیریم کلا به این جهان اومدیم برای پیشرفت و یادگیری و تجربه کردن باید تجربه کنیم تا یاد بگیریم و هیچ انسانی کامل نیست که از قبل بلد بودن باشه فقط تفاوتش اینه که اون تکاملش رو در این موضوع طی کرده و ما باید آشنا بشیم تجربه کنیم و هر بار خودمون رو بهبود بدیم کلا با تجربه کرده که میتونیم یاد بگیریم مثل راه رفتن که کلی زمین خوردیم تا تونستیم راه بریم اگه اینجوری بود و در بچگی تلاش نمیکردیم که راه بریم و از زمین خوردن میترسیدیم الان همه مون باید چهار دست و پاه راه میرفتیم پس باید بدونیم که هیچکسی مادر زاد عالی نبوده و تجربه کرده تا یاد گرفته. خود من توی این موضوع پاشنه آشیل زیادی دارم و علتشم اینه که نظر مردم و اینکه چه قضاوتی بشم برام خیلی مهمه و همین ترمز کلی ترمز دیگه رو برام ایجاد کرده که خیلی هم دارم روش کار میکنم.
13.ترمز:
اگر وارد رابطه بشم آزادیم رو از دست میدم خب چرا برم خودمو اسیر کنم چون فکر میکنیم رابطه عاشقانه یعنی اسارت و محدودیت (که هر چند استاد من فکر میکنم این باور هم از ناتوان بودن در پیدا کردن رابطه در من شکل گرفته وگرنه کسی دوست ندارن تنها باشه)؟
باور درست:
ما باید یاد بگیریم و اینطوری فکر کنیم که قرار نیست وقتی رابطه ای ایجاد شد همدیگه رو حبس کنیم و آزادی همدیگه رو بگیریم باید بگیم هم مندازادم هم اون آزاده و محدودیتی نیست ما قراره در کنار هم لذت ببریم و شما زندگی شخصی خودتو داری و منم همینطور و ما با هم دوستیم و نباید دوستمون آزادی همدیگه رو بگیره و به هم دیگه تعهد داریم و اگر این باور رو داشته باشی فردی به سمتت میاد که بهت ثابت کنه باورت رو
مثال: زندگی شیرین خود استاد و خانوم شایسته .
و باورهای فراوااان.
استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم و همچنین از خانم شایسته عزیز که آنقدر با عشق این دوره ها و فایلها رو برای ما آماده میکنید.
خدای عزیزم ممنونم و سپاسگذارم ازت که منو در این مسیر زیبای سبز هدایت کردی و زندگی منو دگرگون کردی.
من کسی هستم که هرچقدرررر تلاش کردم نتونستم رابطه عاطفیم رو درستش کنم
اولین جرقه ای که رابطه عاطفیه منو به نابودی کشوند همین عدم لیاقت بود
من میدیدم ک چقدر طرف مقابلم بهم عشق میورزع و با خودم میگفتم ن اون خیلیییی بهتر منه من لیاقت اینهمه عشق رو دارم واقعن؟
یهو به خودم اومدم دیدم هرکاری میکنم نمیشه
نکات مثبتشو توجه کردم بازم نشد ک نشد
چرا؟
چون عتماد به نفسم پایین بود باور به فراوانی نداشتم
باور به توانایی ها و زیبایی ها و جذابیت هام نداشتم
و چی شد؟
کات!
تصمیم داشتم دیگ هیچوقت به رابطه عاطفی فکر نکنم حدااقل تازمانی ک به موفقیت های بزرگ برسم
اما امروز بعد از گوش دادن به این فایل و فکر کردن به ی رابطه قشنگ و عاشقانه چیشد؟
ی دختر و پسر باعشق و علاقه اومدن تو و با کلی شوخی و خنده باهم کلیی خوراکی خریدند و رفتن !
این نشونست!
من خیلی خوب میدونم ک من براحتی میتونم افراد رو جذب خودم کنم چون من بینهایت زیبا هستم
اما رابطه ادامه دار نمیتونم داشته باشم و بخاطر وابستگی و ترسها و صدالبته کمبود عزت نفسمه
من از وقتی که خودم رو دوباره سپردم به دستهای مهربان پروردگارم اتفاقات بینهایت عالیی دراطرافم میوفته
من شخصی هستم ک در رابطه عاطفی به خودم بسیار ضربه زدم
اما به خودم دادم ک دیگه دست از ظلم به خودم بردارم و اجازه بدم ک افرادی ک وارد زندگی من میشن رو خداوند بیاره
چون بارها دیدم ک وقتی میسپرم و رها مبکنم خودمو چقدر همه چی عالی پیش میره مثل الان
اره من اجازه میدم انسانهای دور و ور من رو خداوند بیاره و من تسلیمم
.
من اینقدد از ادمهای اطراف و اونایی ک خودم انتخابشون کرده بودم ضربه خوردم که نگاه میکنم میبینم هیچکدوم ارزش نداره ک بخام بزور نگهشون دارم
اگر بمونن بیشتر اسیب میبینم
من اجازه میدم ک خداوند انسانهای جدید رو وارد زندگی من بکنه و این خیلی بهتره برای من
.
حتی اینم میخام ک از لحاظ فیزیکی از ادمهای اطرافم دور بشم و خداروشکر دارم رو خودم کارمیکنم و از خداوند درخاست کردم ک منو به جایی هدایت کنه ک دوستای عباسمنشی داشته باشم
و اینم بگم ک من یکی از مهمترین ویژگیی هایی ک میخام همسر اینده ام داشته باشه اینه ک یکی از شاگرد زرنگای استاد باشه و از بچهای سایت باشه
من میخام همه عمرم رو تواین سایت فوقالعاده به نتایج عالیی بگذرونم
و میخام دور ورم پر بشه از انسانهایی با فرکانس های مثبت
استاد جانم ازت سپاسگزارم
من الان فقد رو عزت نفسم دارم کار میکنم و خیلیی دلم میخاد از لحاظ شعلی و مالی پیشرفت کنم
ولی اگه این ما بین کسی ک خداوند درمدار من است رو بیاره تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم
ولی اگه بهر دلیلی الان نیومد مشکلی نیست
من اروم اروم هرچی بیشتر میگذره قانون رو بهتر درک میکنم ک بیشتر عمل میکنم
مطمعنم خداوند پاسخ میده .
رابطه عاطفی واقن بینهایت تجربه زیبا و لذتبخشیه ک من باید روی این جنبه از زندگیم کارکنم چون بسیار دوستدارم ک یک رابطه عالیی رو تجربه کنم با یک انسان دوستداشتنی و قوی
عاشقتم استاد عزیزم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرتمون باشیم
«قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» ؛ «وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: به یقین ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺸﺮﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻨّﺖ ﻣﻰ ﻧﻬﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﻢ ، ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ ؛ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻋﺬﺭ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻜﻨﻴﻢ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱِﻣﺎﻥ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﺑﺮ ﺁﺯﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ، ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻳﻢ ، ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ. (سوره ابراهیم آیات 11,12)
«زاهدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد ؛ از سرِ پیمان بِرَفت با سرِ پیمانه شد» «گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت ؛ قطرهٔ بارانِ ما گوهرِ یکدانه شد»
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همینطور سلام و درود به همه دوستان نازنینم. از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و رحمت و برکت و فراوانی و آرامش و احساس خوب براتون درخواست میکنم که صد البته مدار توحید مدار فراوانی نعمتها ست.
استاااااااااااااد من چه باوری رو بسازم که شما بیشتر فایل بذارید، یا زود به زود ببینمتون اینقدر دلتنگ تون نشم. دو روزه، هر یک ساعت یبار سایت رو رفرش میکنم ببینم فایل جدید اومده یا نه. و بالاخره خدا رو شکر که بقول حافظ «گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت» خدا رو شکر که این انتظار ارزشش رو داشت.
صبح خواب موندم و نزدیک بود که دیر برسم به محل کار، ساعت 5:35 که از خواب بیدار شدم بلافاصله سایت رو چک کردم و دیدم فایل جدید داریم. از همون موقع none stop دو بار فایل رو گوش دادم و یبار دیگه هم بعداً گوش دادم. و ذهنم بشدت تقلا میکرد برای کامنت نوشتن. ولی دیدم اصلاً به ذهن نیست. به قلبه. باید ذهن آروم بشه تا قلب بتونه کامنت بنویسه.از صبح درگیرش بودم تا عصر. عصر بود رفتم توی باغچه جلوی ایستگاه آتشنشانی نشستم روی زمین و با خداوند گفتگو کردم، خدایا این ذهن نجواگر چی میگه؟ حرف حسابش چیه؟ تسلیم آقا ، تسلیم، من چه چیزی میدونم که بخوام حرف بزنم. خدایا خودت یه کامنت بفرست تا بذارم توی سایت. عمدا نشستم روی زمین. که یادآور تسلیم بودن باشه به درگاه خداوند، من که از موسی پیامبر عزیزتر نیستم که خدا بهش گفت فاخلع نعلیک… کفشتو دربیار ، حالا من چرا باید نگران خاکی شدن لباسم باشم. (سر تسلیم من و خشت در میکده ها ؛ مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت)
استاد یه جایی فرمودین در گذشته وقتی از باور و تغییر باورها برای حصول خواسته صحبت میکردین یه عده از اطرافیان شما موافق صحبتهای شما نبودن. خب این فکر کنم سختترین درسی بود که جهان هستی به اون اطرافیان شما داد. الان بهشون بگی سلام به جای جواب سلام احتمالاً میگن «باور». شاید ما گذشته شما رو ندیده باشیم . من خودم از وقتی با استاد عباس منش آشنا شدم که استاد زندگیش پرفکت بود (الحمدلله). ولی اونایی که درگذشته به شما خندیدن درحالیکه گذشته شما رو دیدن، و الان نتایج امروزتون رو می ببینن، فکر کنم یه سری باورها رو روی کاغذ بنویسن بندازن توی لیوان آب حل کنند نوش جان کنن، بلکه نتایج شما رو کسب کنن. و مطمئنم خیلی از اونها امروز چراغ خاموش توی سایت شاگرد تون هستن. قبلاً توی کامنت نوشته بودم که جایی شنیدم شخصی از قول استادی توی اینستاگرام حرفهایی میزده. یه لبخند زدم گفتم من که میدونم اون استاد شاگرد استاد عباس منش خودمونه، ولی من این صحبتها رو دارم دسته اول دریافت میکنم.
استاد من الان تمرکز گذاشتم روی دوازده قدم و ان شاالله تا چند روز آینده به لطف و هدایت پروردگار میخوام دوره عزت نفس رو شروع کنم. و اصلا هم نگران افزایش قیمت این دوره شگفت انگیز کشف قوانین نیستم چون میدونم باید تکاملم رو طی کنم و من پاشنه آشیلم رو در عزت نفس و کمبود احساس لیاقت میدونم. به وقتش آگاهی های این دوره بهم داده خواهد شد. 8 میلیون که چیزی نیست، 80 میلیون هم بشه ارزشش رو داره. من روی خودم کار میکنم خداوند هم شرایط پرداخت بهای رسیدن به خواسته رو برام فراهم میکنه.
استاد از روابط و موفقیت های مختلف در زمینه های مختلف گفتین. این صحبتهای شما به جانم نشست. من بشدت در مورد عزت نفس نیاز دارم که روی خودم کار کنم چون واقعاً نه تنها در مورد بعضی موفقیت ها احساس لیاقت نمیکنم ، بلکه توی یه سری شرایط حساس ذهنم آلارم میده که «تو لایقش نیستی ، تو لایقش نیستی»
و من میدونم که خداوند با کسی خصومت نداره. نمیدونم این قسمت رو چطوری توضیح بدم. توی ذهنم تصور میکنم که اگه خداوند با چهره ای انسانی بر من تجلی کنه ، قطعاً لبخند زنان و با آغوشی باز ایستاده و میگه حمید من، بیا بنده من ، بیا تا بهترین نعمتها رو بهت ببخشم، فقط تو لب تر کن بگو چی ازم میخوای، یه وقت غصه نخوری ، یه وقت نگران و مضطرب نشی، من هستم، گنجهای من تمومی نداره، رحمتم بی نهایته، هر چقدر بگی بهت میبخشم، هر چقدر بخوای بهت مهربانی میکنم… اگه یه آدم اینا رو بهمون بگه ما میگیم این آدم در عوضش چی میخواد ؟ خب خدا که به من نیازی نداره. فقط میگه احساست خوب باشه. فقط کنار من بمون. بهم نعمت میده، من میگم الهی شکر ، بازم نعمت میده میگه این پاداش شکرگزاری. خب چطور ممکنه. نعمت خودش بود، شکرگزاری هم نعمت خودش بود، چرا بازم بابتش بهم پاداش داد؟
مثل یه بابایی که برای بچه اش یه بستنی بخره، و بعدش بگه اگه بگی خیلی ممنون یه بستنی دیگه برات میخرم، حالا من بچه لج کردم نمیگم خیلی ممنون. «یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» اى آدمى، چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور کرده است؟ حمید ، از خودت چی داری که به درگاه خداوند سرکش میشی. جسم مخلوق خودشه، که از اعماق خاک همین سیاره بیرون اومده. روح هم انرژی خودشه. این وسط تو چی میگی …؟
امروز همون موقع که توی باغچه نشسته بودم ، دیدم یه حشره خیلی ریز، کوچیکتر از مورچه، روی لباسم راه میره، بهش گفتم: تو چه درخواستی داری از رب العالمین ، تو هم داری به درگاه خداوند روزی دریافت میکنی و ماموریتی رو انجام میدی. باورتون میشه دلم نیومد بندازمش پایین، با یه برگ خشک برداشتمش که به مخلوق خداوند احترام گذاشته باشم… (نامبرده از کودکی خل بود، نگرانش نباشید، آدم عاقل با حشره سلام،علیک میکنه مگه خخخخ اگه کسی ببینه فکر میکنه با والتر وایت در ارتباطم)
چند روز پیش توی گوگل یه عکس دیدم از یه کهکشان
….این لینکشه ،ببینید، اگه تونستین با حداکثر کیفیت دانلودش کنید، و به جزییات دقت کنید، یه دونه عکس بالای 60 مگابایت ، فقط یکی از میلیاردها کهکشان توی پهنه کیهانه، روی نقاطش زوم کنید، هر نقطه اش از خورشید ما بزرگتره، ببینید خورشید ما توی مقیاس این عکس و مقیاس این کهکشان به سختی دیده میشه یا شاید اصلا دیده نشه، پس زمین ما غیرقابل دیده شدنه، حتی تلسکوپ هابل هم توی این مقیاس نمیتونه ما رو ببینه. (این کهکشان اسمش Pinwheel Galaxy هست و این تصویر یکی از تصاویریه که تلسکوپ هابل برداشت کرده، 21 میلیون سال نوری از ما فاصله داره، تخمین میزنن 1 تریلیون ستاره داشته باشه) من تا چند روز محو تماشای این تصویر بودم، و عظمت خالق که نمیتونم بفهمم چقدره، حتی کوچیکی خودم رو هم نمیتونم بفهمم. حالا به نظرتون اگه خداوند بخواد همه این کهکشان رو به یه نفر ببخشه از ثروتش چیزی کم میشه؟ میلیاردها کهکشان از این نوع داره.
قرار نبود کلاس درس نجوم بشه ، فقط میخواستم بگم رب العالمین بینهایت ثروت داره و بینهایت میتونه بهمون ببخشه، و صدالبته مشتاقه که ببخشه. همه عظمت زمین ما یه دونه ماسه هم نیست. اگه نداریم خودمون درها رو بستیم. خودمون درخواست نکردیم. «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی» ای پروردگار من، ای رب من ، منم که به خودم ظلم کردم، من رو مورد رحمت و آمرزش خودت قرار بده.
استاد منو ببخش از موضوع صحبت شما فاصله گرفتم و چیزایی رو نوشتم که شاید خیلی مرتبط نیست با فایل. ولی بقول خودتون گفته شد و منم نوشتم. (استاد گلایه نکنی از حمید پر حرف ، کسی که با حشرات سلام احوالپرسی میکنه و قربون صدقه شون میره ، کلا تو باغی دیگه است)
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایل و بخاطر این دوره بی نظیر. و تمامی تلاشهای ارزشمندتون در راستای بروز رسانی دوره ها. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام ودرود برادر عزیزم
چقدر کامنتت بجا وعالی بود. انگار خدابا کلام تو بامن صحبت میکرد.
با کامنتت اشک ریختم وروی زمین نشستم. منم تسلیمم. منو هم هدایت کن رب من.
چقدر این روزها که تمرین فراوانی انجام میدم خداهدایتم میکنه به فراوانی بیشتر
کامنت تو مرتبط با فایل استاد بود. اینکه وقتی من آماده باشم. روی خودم کارکردم. پسری اون طرف کشور کامنتی میگداری که منو حیران میکنه. منو دربرابر ربم تسلیم میکنه.
وقتی باورمیکنم آدم خوب فراوان هست. هدایت میشم به آدم خوبی مثل شما
وقتی باورمیکنم همه ی مردها انسان های شریفی هستند واگه به مردی برمیخورم تو زندگی هدفش فقط سواستفاده نیست. زبون بازی نمیکنه تا من احساسی پیداکنم. هدایت میشم به کامنت سراسر توحیدی شما
ممنون وسپاسگزارخداهستم بخاطر هدایتش
ممنون وسپاسگزار شماهستم که آنچه به قلبت الهام شد نوشتی
ممنون وسپاسگزار استاد هستم که با این فایل قلب من رو آرام وآرام ترکرد
چقدر باورهای خوبی پیدا کردم وچقدر. جهان زود جواب میده
الهی صدهزارمرتبه شکرت
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند و گرانبهای شما، و از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
خدا رو شکر میکنم که کامنتی که ظاهراً من نوشتم ولی اعتبارش با خداست در شما احساس خوب و مثبت ایجاد کرده. از شما ممنونم برای پاسخ ارزشمندتون.
من به سر به پروفایل تون زدم و دیدم چقدر عالی که شما دوره دوازده قدم رو تموم کردین و دوره شیوه حل مسائل زندگی رو هم دارید و دوره عشق و مودت. پیشنهاد میکنم دوره عزت نفس رو هم بذارید توی سبد خرید تون ، بقول استاد عباس منش دوره عزت نفس یه از بنیادی ترین آموزشهاست که همه مون بهش احتیاج داریم.
بسیار بسیار لازم و ضروریه که شما خودتون رو لایق بدونید.
به این نگاه نکنید که 8میلیارد انسان روی این سیاره زندگی میکنه، از شخص شما انسان ارزشمند فقط و فقط یه دونه وجود داره، قبلاً هم نبوده و بعد از شما هم نخواهد آمد. شما روح خداوند رو در درون خودتون دارید. خداوند خودش با دست خودش شما رو خلق کرده. و اینکه رب العالمین ما بر خودش واجب کرده بخشیدن نعمت و ثروت رو ، بر خودش واجب کرده رزق دادن رو، بر خودش واجب کرده مهربانی و هدایت کردن رو، پس شما لایق بهترین ها هستید چون خداوند شما رو این چنین خلق کرده.
ببینید اینها رو همینجوری ننوشتم، بر اساس آیات قرآن نوشتم، کلام خدا.
و نفخت فیه من روحی
هو الذی یصورکم فی الارحام
و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها
ان علینا للهدی
انه کان بکم رحیما
ببینید وقتی یه آیه ای از قرآن رو میبینید ، این باور رو بسازید که این یک قانون الهیه. خداوند با اون آیه از من بنده اش میخواد در مسیر هدایتش قرار بگیرم و سری حق و حقوق شما رو بر خودش واجب میکنه، میگه سرپرستی الله رو بر خودت پذیرفتی بنده من، من خدا هم بر خودم واجب میکنم هر چیزی رو خواستی بهت ببخشم.
بهترین نعمتها و بهترین شرایط ، بودن در کنار بهترین و مهربانترین و توحیدی ترین انسانها… شما لایق بینهایت هستین.
امیدوارم تونسته باشم شما رو متوجه اون گنج واقعی درون خودتون کنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام ودرود به برادرعزیزم. سلام وصلوات وتشکرمن راازشهر زیبای یزد پذیرا باش
بارها کامنتت را خوندم واشک شوق ریختم. اگه بدونی با کامنتت وتسلیم شدنم چه معجزاتی تو این دو روز اتفاق افتاد
خداوند رو عاشقانه کنارم حس کردم وباعشق برام معجزه کرد وقتی آرام گرفتم وتسلیم شدم
دیروز برای تمرین اعتماد نفس به بزرگترین نمایشگاه اتومبیل شهرم رفتم واز صاحب اونجا تقاضا کردم درمورد ماشین ها واپشن اونها برام توضیح بده وبعدش با اینکه تمام بدنم میلرزید تقاضا کردم سوار ماشین مورد نظرم بشم. خدای من. با عزتمندی قبول کرد وچقدر حالم عالی شد. وچقدر اعتماد به نفسم بیشتر شد
بعد برای تشویق خودم را به کافی شاپ مهمون معجون کردم
امروز صبح کامنت شما مهرتاییدی بود بر ارزشمندی من که خدایا کلام شما باهام صحبت کرد
بازم ممنونتون هستم
سلام و درووووووود فراوان خواهر بزرگوارم. الهی که حالتون خوب و مثبت و توحیدی باشه. از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون که اتفاقا برای من نشانه است.
یزد زیبا. چند سال پیش اومدم یزد و بسیار بسیار از دیدن این شهر دوست داشتنی و زیبا لذت بردم و مردم دوست داشتنی و گویش خیلی زیبای مردم یزد. تو مدت چند روزی که از مهمان نوازی مردم عزیز یزد لذت میبردیم مهمان خانواده ای بودیم که برنامه داشتن برای مهاجرت و الان توی چندساله که ساکن سنخوزه کلیفرنیا هستن. امروز وقتی از سر کار برمیگشتم توی گوشی داشتم قرآن گوش میدادم و وقتی قرآن تموم شد فایل «داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2» شروع شد به پخش شدن. منم به فال نیک گرفتم و گوش دادم. شیفت کاریم تموم بود و سوار سرویس شدم برگردم به خوابگاه. حالا استاد داره چی میگه، ماجرای مسدود شدن کارت بانکی توی پاریس و تحویل دادن ماشین، رفتن به سفارت آمریکا و گرفتن ویزا و اون خانمی که فارسی بلده. یکی یکی استاد داره نشانه ها رو میگه و من خودمو توی سفارت آمریکا دارم تجسم میکنم که اینها داره برای من اتفاق میافته. همزمان که به استاد گوش میدم خودمو تجسم کردم که قراره با افسر سفارت صحبت کنم برای رفتن به آمریکا ، اونجایی که استاد میگه به ما گفتن شما برید یه سمت دیگه. نجواها شروع شد،بعد گفتم نکنه به من ویزا ندن و ناامید برگردم. همون موقع که من به این موضوع فکر کردم توی تجسمم، توی مسیر یه تریلی کنار جاده ایستاده بود، شروع کرد به حرکت کردن و خیلی به سرویس ما نزدیک شد راننده مون سرعتشو کم کرد و آروم از کنارش رد شد، تو حین این کاهش سرعت دیدم روی باکس کنار تریلرش نوشته Richmond گفتم ریچموند کجا بود؟ خیلی اسمش آشناست فکر کنم استاد عباس منش توی سفر به دور آمریکا رفتن ریچموند. رفتم توی گوگل سرچ کردم ریچموند دیدم مرکز ایالت ویرجینیا ست. حالا دارم عکسهای ریچموند رو نگاه میکنم استاد میگه داشتیم میرفتیم سفارت بین خواب و بیداری بودم تو ماشین خانم شایسته یه بنر تبلیغاتی دیده با عکس مجسمه آزادی توی نیویورک. حالا منم ذوق زده که هیچ جای نگرانی نیست برات اکی میشه و میری، چطوریشو نمیدونم …
الان شما اسم یزد زیبا رو آوردین من یاد اون خانواده دوستمون افتادم که با موفقیت و با شجاعت و توکل به رب العالمین هدایتگر رفتن آمریکا. و این نشانه های امروزم.
امیدوارم همون جوری که به من احساس خوبی داد به شما هم حس خوبی بده و براتون نشانه باشه.
براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم و ازتون بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
وایییی آقا حمیدددد گللللل
چقدرررررررررررررررررررررر کامنت هاتون از جنس توحیده
اصلا کامنت بچه ها توی این سایت از یه جنس خاصیه
از جنس توحیده
و من این کامنتتون رو یه نشونه ای از طرف خداوندم برای خودم میدونم
خیلیییییییییییییی سپاس گزارم برای اینکه کامنت زیباتون که اعتبارش برمیگرده به خدا جانه جانان
عاشقتونمممممممممممممممم
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم زهرا خانم. الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی و توحیدی باشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که این کامنت براتون احساس خوب به همراه داشته و وقتی احساس تون خوب باشه یعنی اون لحظه قلب ما به رب العالمین متصل میشه. چیزی که خداوند ازمون انتظار داره یه اتصال همیشگیه. ولی ذهن نجواگر و استرسی ، تا یه چیزی میشه میترسه و وقتی ترس و نجوا میاد دیگه این ارتباط قلبی به حاشیه میره. در حالیکه قلب همیشه آرامش داره و به خداوند وصله.
الهی که همیشه همیشه متصل باشید به رب العالمین و زندگی خودتون رو به بهترین شکل خلق کنید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به حمییید حنییییف بی نظظظظیییر
پسر شما بینظیر وفوق العاده ای،باورکن
اینجانب در حالیکه در 24ساعت اخیر کمتر از 3ساعت خوابیدم والان چشم هام برای خواب التماس میکنه …باز هم نتونستم برات ننویسم و تحسینت نکنم …
من کل عمرم توی راهنمایی و دبیرستان اگر زنگ انشایی بود،همیشه درخواست کل کلاس این بود که من بیام انشامو بخونم،شاید بخاطر تموم کتاب هایی که میخوندم قبلا …ذهنم رو برای نوشتن رها کرده بود …اما اعتراف میکنم اگر هم کلاسی من توی اون سال ها بودی حتما ،من حرفی برای گفتن نداشتم !
چه جوری انقدر رووون،انقدر خوووب،انقدررر با اگاهی مینویسی حقیقتا …؟ دست مریزاد …
نقطه ی عطف ماجرا باز همزمانیه، نه در آیه قرآن
اینبار بخاطر عذرخواهی از استاد بخاطر شاگرد شلوغ کلاس بودن
الان فهمیدم شما هم مثل من ته کلاس میشینی
بچه های زرنگی هستیماااا :)))
اما شالوده ای از شیطنت،عدمتمرکز به موضوع درس،صحبت با حیوانات و باغ و بستان همراه ماست
و البته جنسی از انرژی هدایت … :)
بیشترکه دقت میکنم این تیکه از کلاس،رضوان و محمد فتحی و الهه رشیدی رو هم میبینم به خدا :))))))
دیوانه شدم رفت :))))
شایدم از بی خوابیه :)))
من برم تا استاد منو از کلاس بیرون نکرده
:))))))
در پناهههه حققققققق بااااشی پسر فوق العاده
قلب فراوان
به نام خدایی که همین نزدیکی ست
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تره
خدایی که نام و یادش آرامش بخش قلب هامونه
خدایی که تمام دارایی مونه
خدایی که تنها عشق ابدی مونه
خدایی که برامون همه چیز و همه کس میشه
خدایی که دل ها رو برامون نرم و گرم میکنه
خدایی که خودش توی قرآن به پیامبر گفته هر گاه بندگانم از نزدیکی م پرسیدن به آنها بگو من نزدیکم و آنها رو اجابت میکنم به شرط اینکه آنها هم به من ایمان بیاورند
سلام فرشته ی توحیدی خدا
سلام متصل ترین عشق الله
پیامم رو در حالی مینویسم که اشکهایم مثل بارون بهاری داره میباره
اشک هایی که دارن منو هر لحظه به خدا نزدیک تر میکنن
عاشقتم آبجی قشنگم
عاشقتم آبجی توحیدی و شاد و ثروتمندم
چی بگم از این کامنتی که همین امروز صبح داشتم به خدا میگفتم خدای وهابم من میخام بنده های نابت رو سعید شهریاری و حمید امیری سید علی خوشدل و عادله جان و…. رو به زودی ببینم و حالا قشنگ منو خدایت کرد به این کامتت زیبای شما
آخ قربونت برم خدا که هر لحظه داری بهمون نشانه میدی که وعده ی دیدار نزدیک
قربونت برم خدای وهابم که هر لحظه هوامونو داری
چی بگم از این اشکهایی که بند نمیاد
چی بگم از این آرامشی که تمام وجودم رو گرفته
چی بگم از این قلب پر از نوری که دارم با تمام وجودم و با تک تک سلول های بدنم خدا رو حس میکنم
خدا من عاشقتم
من دیوونه تم
تو تمام وجود منی
من بدون تو هیچ ارزشی ندارم
من بدون تو میمیرم
خدای مهربونم من عاشقتم
سعیده جان حسم گفت از اتفاق دیروزی که سرکارم برام افتاد برات بگم
دیروز که رسیدم سرکارم با همه ی همکارام سلام کردم
رسیدم به سرپرست مون خانم اذر کردار سلام کردم
با لبخند زیباش اومد جلوم و بهم گفت من عاشقتم و یه آلو سیاه شیرین و خوشمزه رو بهم داد بهم گفت این رو برا شما نگه داشتم و به هیچ کس ندادم ؛ رفتم ورودی مو زدم دیدم یکی از همکارای اون شیفت اومد جلوه بهم گفت خانم رشیدی من عاشقتم اگه دوست داری من امروز به جای شما کارهامون رو انجام میدم
یکی دیگه از همکارام اومد بهم گفت خانم رشیدی من اگه بخام با یکی زندگی کنم تا آخر عمرم شمایی
یکی دیگه شون اومد بهم گفت من هر وقت شما رو میبینم قلبم اکلیلی میشه
سعیده جان آخه کی میتونه به غیر از خدا اینطور دل ها رو برام نرم و گرم کنه
کی میتونه به غیر از خدا اینقدر کارها رو برامون راحت و آسون کنه
خدایا شکرت
به خدا همون موقع هیچی برام گفتن نداشتم فقط داشتم به همکارام نگاه میکردم و فقط یه لبخند میزدم
ببخشید اگه که کامنتم طولانی شد حسم گفت و منم نوشتم
از شما عزیزم ممنونم به خاطر کامنتای فوق العاده ای که هر دفعه مینویسی و حس و حالمون رو عالی ترین میکنی
خدایا از تو میخاهم که یک چشم بر هم زدن به خودم وانگذاری
عاشقتم آبجی توحیدی م
به امید دیدارت فرشته ی بهشتی الله
سلاااااام به ملکه الهه
به الهه قشششنگ خودددددم
مررررسی که مینوووویسی…
مررررسی که طولااانی مینویسی…
خط به خط کامنتات که نه …کلمه به کلمه ش…حرف به حرفش برام لذتش بخش الهه …
تو نمیدونی چه موووجود دوووست داشتنی هستی…
میدونی من بارها و بارها تجسم کردم اومدم حافظیه و بی خبررر پرییدم بغلت …؟
اینجاست که شاعر میگه …
لحظه دیداااار نزدیک است…
باز من دیوانه ام مسسستم
باااز میلرزد دلم دسسسستم
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))
من عاشقتم الهه ….به خدا قسم نمیدونم توی چه فرکانسی هستی …نیاز نیس از همکارات باشم و هر روز ببینمت تا عاشقت باشم …
از ته قلبم بهتتتت علاااقه دارم نااازنییین
این محبت ها رو کی ایجاد کرده ….؟از شمال تا جنوب ….؟
قربون خددااا برم با این عشق و علاقه ای که توی وجوودمون قرار داده …
عشق توحیدی ….
دلم روشنه الهه …
بزودی میبینمت ….
شمارو …محمدجانو….حمید حنیییف …و تمووووم بچه های توحیدی دلنششییین سایت که به دیدن هرکدومشون فکر میکنم دلللللم قنننج میره
ازت خواهش میکنم …همیشه بنویس….
تو مثل یک آینه ی شفاف نور خدا رو بازتاب میکنی …بی اغراق
دوووست داااارم بی نهایتت
به امید دیدارت
در بهترین زماااان و مکااااااان
عشق و قلب بی نهاااایت من رو از شمال پذیرا باش خواهر قشنگم
سلام و درود به الهه جان.
خوبی آبجی .
الهی که حال دلت همیشه همیشه عالی باشه.
میخوام عین بوشهریا گلایه ات کنم. حالا میای زیر کامنت سی سعیده کامنت قشنگ میلیز سی خوم کامنت نمیلی ؟! دستت طلا دده.
الهه جان ،خواهر گلم چقدر لذت بردم از کامنتت بینهایت ، حالا این آدمها بودن که بهت عشق ورزیدن، فکرشو بکن خالقمون که آدمها رو میفرسته به ما عشق بورزن، خودش چقدر داره عشق نثارمون میکنه.
وقتی تو مدار توحید باشیم خدا خودش آدمها رو دور و بر ما جمع میکنه. همونجوری که برا حضرت محمد و برای حضرت ابراهیم، نوح و موسی و عیسی انجام داد. اونها که مردم رو جمع نکردن. اونها از توحید گفتن و مردم دور شون جمع شدن.
اصل و اساس همه چیز توحیده. و انسانی چنین ارزشمند و توحیدی و لایق و دوست داشتنی بنام الهه ، چرا نباید عشق دریافت کنه. اگه دیدی توی خیابون راه میری و آدمهای غریبه هم بهت گل هدیه میدن بدون این فقط بخش کوچیکی از نعمتهای خداست که در مدار توحید میتونی دریافتش کنی.
برات بینهایت نعمت میخوام. واقعاً دیگه نمیدونم چیو چطوری درخواست کنم، ولی میگم الهی همیشه تو مدار توحید باشی و هر چی نعمت توی مدار توحید هست رو دریافت کنی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی خواهر گلم.
به نام خدای شادی افرین
سلااام کوکااای بینظیر و الهی و توحیدی و ثروتمندوم
موو عاشقتووم عزیزووم
کامنت زیبات که خوندم یه لبخند زیبایی روی لبام اومد
شما عشقییی کوکاااا
شماااا فوق العاده ترینی
شما بینظیری ترینی
کوکااا چقدر زیبااا برام از توحید نوشتی
چقدر زیبا برام از خدا نوشتی
چقدر زیبا برام از توحید نوشتی
همینه کوکااا به خدا همه چیز توحیده
وقتی توحیدی باشی یعنی همه چیز رو داری
این کامنت زیبا و الهی و توحیدیت منو یاد صحبت های امروزم با یکی از همکارام انداخت و چشمامو بارونی کرد و حسم گفت برات بنویسم داداش الهی م
امروز داشتم در مورد شهریار عزیز شاعر بینظیرمون صحبت میکردم
همکارم بهم گفت میدونی داستان سرودن شعر علی ای همای رحمت چیه
بهش گفتم نه
گفت یه سرچی کن ببین خیلی داستانش جالبه
وقتی اومدم داستانش رو خوندنم اشک از چشمام سرازیرشد
داستانش این بوده که شهریار توی خلوت خودش شعر علی ای همای رحمت رو نوشته بوده و به هیچ کسی نگفت و فقط خودشو خدای خودش از این داستان باخبر بودن
یه شب اقای مرعشی نجفی خواب میبینه که توی مسجد کوفه یه محفلی از شاعرای عرب بودن
و امیرالمونین هم حضور داشته و در خواست میکنه که شاعران فارسی زبان رو بیارند
و محتشم و چندتا از شاعرای فارسی زبان دیگه م حضور داشتن
امیرالمونین میگه که پس شهریار ما کجاست
و بعد شهریار حضور پیدا میکن و شعر علی ای همای رحمت رو میخونه
اقای مرعشی از خواب بیدار میشه
و میپرسه که شهریار کیه و درخواست میکنه که شهریار رو از تبریز به قم بیارند
خلاصه شهریار میاد و اقای مرعشی ازشون میپرسن که شما کی این شعر رو سرودی
شهریار با تعجب میگه که هیچ کس از این شعر خبر نداشته ؛شهریار فوق العاده منقلب میشه و میگه: من فلان شب این شعر را گفتم و تا کنون کسی رو در جریان سرودن این شعر قرار ندادم
و چقدر زیباست این شعر که میگه
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را // که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین // به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
خدای من چقدرررر این شعر زیباست و چقدر زیبا داره امیرالمونین رو توصیف میکنه
اون وجود الهی و توحیدی ش رو
اون خود شناسی و خدا شناسی ش رو
اون بخشندگی و مهربانی ش رو
الله الله این جای شعر شهریار ادمو دیوونه میکنه
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت // متحیّرم چه نامم شَهِ ملک لافَتی را
خدای من چقدر امیرالمونین غرق در توحید بوده
که شهریار داره میگه نمیتونم خدا بخوانمش نه بشر
و من چقدررر عاشق شخصیت امیرالمونین و اون تواضع و فروتنی شون در برابر الله مهربانم
ببخش کوکااا خیلی کامنتم طولانی شد
حسم گفت و منم برات نوشتم
باورت میشه حمید از موقعی ک نوشتم به نام خدای شادی افرین تا این لحظه به خدا انگار توی این دنیا نبودم و اینقدر غرق در عشق الله و ویژگی های شخصیتی امیرالمونین شده بودم که روحم پرواز کرده بود
خدایا شکرت
عاشقم من داداش توحیدی م
الهی که همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون باشه
الهی که از زمین و اسمون برات رزق و روزی بغیر الحساب هدیه بده
خدایا شکرت
به امید دیدارت پادشاه توحیدی الله
سلام و درود به خواهر نازنینم الهه جان. سپاس سپاس سپاس بخاطر این کامنت بی نظیرت.
یبار شخصی به پیامبر میگه در مورد محبتش به حضرت علی ،و پیامبر در پاسخ قسم میخوره که هر کسی علی رو دوست داشته باشه ، خدا هم اون شخص رو دوست داره. ما از شخصیت حضرت علی غافل هستیم در حالیکه مضامین بسیار درخشانی از امیرالمومنین علیه السلام هست در خصوص توحید و ستایش پروردگار. حضرت علی خطبه در مدح و توحید خداوند. مناجات مسجد کوفه و دعای کمیل حضرت علی آدم رو دیوانه میکنه.
چقدر توصیفات زیبایی دارن از توحید.
دقیقا این حال و احساس توحیدیت رو درک میکنم و چقدر تحسینت میکنم الهه جان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
الهه جان سلام
اینقدر از این دوتا کامنتت که در پاسخ سعیده جان و آقا حمید نوشتی لذت بردم و حس و حال عالی ازش گرفتم که دلم خواست برات بنویسم و ازت تشکر و قدردانی کنم
چقدر حال و هوای کامنتات پر از شور و نشاط و عشق به خدا و بنده های خدا هست چقدر زیبا احساستو از قلبت روی نوشته هات جاری می کنی(مثل همین دوستانی که براشون پاسخ گذاشتی و خیلی از دوستای دیگه) خدا رو شکر بر وجود همه شما دوستان توحیدی ام
خدا رو شکر که حال دلت عالیه
الهی شکر که وجودت پر از نور الهیه
ماجرای شعر شهریار درباره حضرت علی رو قبلاً شنیده بودم ولی باز هم اینجا از خوندنش حال عجیبی پیدا کردم و مو بر اندامم راست شد
وقتی که دلت مالامال از توحید باشه و اخلاص در عمل داشته باشی و شعرت از روی معرفت و آگاهی به جایگاه والای امیر المؤمنین باشه(ز علی شناختم من به خدا قسم خدا را) اونوقت خدا هم به این زیبایی پاداشتو میده و امیر المؤمنین کار تو رو تأیید میکنه و تحسین می کنه
ازت ممنونم عزیزم که کامنتات آگاهی و حال خوب به ما هدیه میده
در پناه خدای مهربان روز بروز توحیدی تر عاشقتر شادتر موفقتر و سعادتمند در هر دو جهان باشی
سلام و درود به شما خانم شهریاری گرانقدر. فرشته نجات. انسان ارزشمند و توحیدی و حنیف.
سعیده سعیده سعیده… چقدر خوشحال میشم وقتی ازت کامنت دریافت میکنم. چقدر من تو رو دوست دارم سعیده جان خدا خودش شاهده. و در مورد کامنت ها گفته بودی ، خودت که از من خیلی فرکانست بالاتره، بیشتر از من روی خودت کار کردی، بیشتر از من بها پرداخت کردی، قربانی دادی، سعیده جان اعتبار این کامنت ها با من نیست.
وقتی استاد عباس منش ، با این همه نتایج، ااااایییییییین همه نتایج طلایی، این همه سلامتی، این همه حال خوب این رابطه عالی، این زندگی در بهشت ، استاد داره میگه «من اجازه بدم تا خداوند هدایتم کنه، اجازه بدم تا گفته شود و من بهتون بگم» من که شاگرد آماتور استاد هستم.
یه لحظه تصور کن سایت شبیه کلاس درس مدرسه بود ، الان من جلوی دفتر منتظر بودم ناظم بیاد بعلت شلوغ بازی توی کلاس، تو هم احتمالاً داشتی تمرین حل میکردی…
بسیار بسیار مشتاقم اون روزی هستم که دور استاد عباس منش جمع میشیم با بچه های سایت. بخوام اسم ببرم میترسم اسم یکی از قلم بیافته… همه عزیزانی که این خواسته رو دارن، همه دور هم جمع بشیم کنار استاد عزیزمون. و از نتایج بگیم و از توحید بگیم و حالمون خوب باشه، و اشک شوق بریزیم و خدا رو شاکر و سپاسگزار باشیم.
سعیده عزیزم، از خداوند میخوام در بهترین زمان و مکان و شرایط این نقطه آبی رو بدستت برسونه و کلی احساس خوب و مثبت و عالی و توحیدی به قلب زیبای تو سرازیر کنه.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشی ، در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
فرشته های زیبا نیلا و نیکا رو هم ببوس.
سلام حمید جان عزیز
درود به تو و قلم زیبات که انقدر قشنگ همه چیز رو جاری کردی و چه قدر قشنگ یک فوتیج (footage) کوتاه رو از نشستن جلو باغچه و داستان مورچه گفتی و چه قدر قشنگ رسیدی به نقطه قشنگ نهایی رسیدی ..
نجوم دنیای مورد علاقه منه که وقتی واردش میشم سیر نمیشم
از تراس خونه ای که اینجا هستم ویو خیلی قشنگ و بازی دارم به آسمون و تقریبا غروب کامل ساعت 9:30 شب هستش!
ستاره شمال انقدر تو آسمون زیبا و قشنگ میدرخشه و وقتی که آلودگی هوا نیست همه چیز شفاف تر و قشنگ تر دیده میشه …
می خوام بگم فکر نکن اینکه داری به مورچه دقت می کنی و ستاره ها نشان از اینه که باید از بقیه عذرخواهی کنی بلکه شما عزیزم داری دقیقا بر اساس قانون الله عمل می کنی و خدا شمارو خیلی دوست داره که داره بهت نشون میده نشانه هاش رو!
خیلی ها هستن که انقدر درگیر جزئیات ساده زندگیشون هستن که حتی اسم هابل رو نمیدونن و فک می کنن همون هابیل و قابیله!
چه قدر قشنگه که رها مینویسی و اصلا مهم نیست برات که بقیه چه فکری می کنن این یعنی ورود از دنیای منطق به دنیای جنون (دنیایی که تازه میتونی ببینی و تازه میتونی درک بکنی … )
از هیچ بنی بشری برای اینکه جریان حق رو داری بیان میکنی عذرخواهی نکن که عذرخواهی یعنی پذیرفتن اشتباه!
شما خیلی کار درستی کردی و خیلی دقیق حالت رو بیان کردی
میدونی هزاران آدم هستن که حتی جرئت ندارن همین جمله ساده رو بگن :
صبح خواب موندم و نزدیک بود که دیر برسم به محل کار،
چون همیشه ما فراری هستیم از حقیقت های ساده زندگی ولی شما شجاعت کردی قشنگ زندگی نامه وار بیانش کردی
بدون که الله به قلمت برکت میده و نوشتنت حقه و همیشه با عشق وقتی برام کامنت مینویسی می خونم و خوشحالم که در این مسیر داریم با هم قدم برمی داریم
برای سعادت بی نهایت از خدا می طلبم دوست خوبم
سلام و درود فراوان به انسان توحید و بنده شایسته خداوند سیدعلی خوشدل ، سید علی توحید دل ، سید علی خوش ایمان …
انسان بینظیر، هر چقدر تحسینت کنم کمه، این پاسخ رو چند بار خوندم ولی هر بار اشکم سرازیر شد. تو چقدر انسان توحیدی هستی.
حافظ میگه «این خرد خام به میخانه بر ؛ تا می لعل آوردش خون به جوش»
خرد خام همون ذهن نجواگر بزرگوار که میخواد ادای آدم های عاقل رو دربیاره و رفتار منطقی داشته باشه.
میخانه کجاست ؟ درگاه خداوند ، مدار توحید.
می لعل چیه خون رو به جوش بیاره؟ یاد خداست ، عشق الهی، که خرد رو از کار میندازه و به خودش وصلت میکنه. ببین ویژگی شراب چیه؟ اینکه انسان رو از خود بیخود میکنه ، عقل رو زائل میکنه، حافظ چون میگه عشق الهی ، این وصل شدن باعث میشه محو آگاهی الهی باشی ، و از خود بیخود بشی و عقل خودت رو نادیده بگیری این ویژگی تشبیه میکنه به شراب و می و جام باده و…
آره وقتی محو تماشای ستاره قطبی میشی، وقتی ستاره ها رو نگاه میکنی بیاد میاری «انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب» ما بودیم که آسمان دنیا را با ستارگان زینت بخشیدیم. دیگه ستاره نیست که زیباست ، خدای خالق ستاره است که بر جسم و روح و جان و قلب انسان جاری میشه.
اونوقتی که خرد خام رو وصل کنی به خداوند یه مورچه هم میشه کلاس درس توحید، یه برگ سبز درخت میشه کلاس درس توحید.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مدار توحیدی و زیبا و این بندگان توحیدی و ارزشمندی که دوستان من قرار شون دادی.
سید علی جان من لینک عکس کهکشان رو توی کامنت گذاشته بودم ولی یادم نبود سرور اجازه نمیده لینک ارسال بشه.
اگه دوست داشتی اون تصویر کهکشان رو ببینی توی سایت ویکی پدیا کلمه pinwheel galaxy یا کهکشان فرفره رو سرچ کن و بعداً اون عکسی که حداکثر رزولوشن رو داره رو باز کن. و ببین چقدر شگفت انگیزه.
ازت ممنون و سپاسگزارم بخاطر اون نکته زیبا در خصوص عزت نفس که بهم یاد دادی.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سید علی عزیزم.
برادر عزیزم، حمید آقای توحیدی
وقتی میری خلوت میکنی با خدا، وقتی میری ازش صلاح و مشورت میگیری که چی بنویسی، معلومه که میشی رسول خودش و برای اونهایی که باید بشنون از خودش میگی.
من امشب بین کامنت بچههای سایت گریه کردم، هر کلمهای که از خدا گفته میشد، دلم رو هوایی میکرد، انگار تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است که وقتی کسی اینچنین از دلش در مورد خدا میگه، اینطوری زیر و رو میشیم. به نقطه تسلیم محض میرسیم. هیچ جز خودش طلب نمیکنیم.
درسته که کار باید از روی تکامل طی بشه، درسته که هدایت میشیم و به شکلی به خواستههامون میرسیم که طبیعی و منطقی به نظر برسه؛ اما من همیشه از خدا میخوام که جوری من رو به خواستههام برسونه و هدایت کنه که وقتی کسی پرسید این رو چجوری به دست آوردی، سرم رو بالا بگیرم و با افتخار بگم: هذا من عندالله. مثل حضرت مریم در جواب سوال متعجب زکریا وقتی پرسید: یا مریم انی لک هذا و مریم میگه: هذا من عندالله و یرزقه من حیث لا یحتسب .
نصفی از ما وقتی کامنت مینویسیم تو حال خودمون نیستیم و من هم ادامه کامنت شما ناخودآگاه این حرفها از قلبم گذشت و بر صفحه نشست. بهقول شما هیچ ربطی هم به موضوع فایل نداره؛ اما معلوم نیست استاد تو چه حال و هوای خداگونهای بودن که هممون رو اینطوری هوایی کرند.
کامنت سیدعلی خوشدل عزیز رو هم میخوندم همین حال و هوا رو داشت و من دلم نمیخواست کامنتش تموم بشه. هر چی هست از نیت صاحبخانه است و بیتردید خواسته من که محقق شد. امروز صبح تو ستاره قطبی نوشتم امروز از هر نفسم خدا چکه میکنه و شب موقع خواب با کامنت شما عزیزان به خلسهای ناب از این حس رسیدم.
برای شما، برای همه بچههای سایت، برای استاد پیغمبرصفتمان، برای خانم شایسته عزیز، برای بچههای پشت صحنه و برای خودم گشودهشدن درهای من حیث لایحتسب رو آرزو میکنم.
درود بر زهرای نازنینم
داشتم دیدگاه اقا حمید رو میخوندم به پاسخ شما رسیدم غرق قلم شما شدم
.
واقعااا چه میگذره اینجااا
همه کامنتها الهی
از جنس نور وتعالی شدن
.
هذا من عندالله
واااای که دیوانه کرد من رو
.
چقدر برام دلچسب بود تصور ایستادن درجایگاهی که با عشق با خشوع و خضوع بگم
هذا من عندالله
.
همین الانم همین رو باید بگم
حال اینروزهای من فقط از نزد خداست
خدای من شکر کم هست
چه بگویم از این آگاهی هااا
.
هذا من عندالله
زهرا جانم
روح لطیف و متصل به عرش الله
سپاسگزارم که انچه از درونت جاری شد رو بر ما نوشتی تا همچون منی به ایمان و اعتماد بیشتر طیِ طریق کنم
.
خوش بدرخشی خواهر عزیز دلم
رهای عزیزم
ممنونتم بابت محبتی که صادقانه از حرفحرف و کلمهکلمهٔ کامنتت نثار من شد.
چقدر خوشحالم که با وجود اینکه کمتر از یک ساله که مهمون این بهشت شدی، (البته طبق روزهایی که پروفایلت نشون میده) اما به این معرفت و نگاه زیبا رسیدی که این همه نعمت و فراوانی رو میبینی و چنان ذوقزدهٔ این نعمتها شدی که میگی شکر کمه. واقعا درست میگی، من گاهی در شکرگزاری حس میکنم الان از شدت خوشحالی روح از بدنم جدا میشه. اونجاست که فکر میکنم این شکرگزاری در برابر لطف و مهربونی اونی که در مقابلش سر به سجده گذاشتیم، چقدر کمه. شاید خیلی از ماها با این خلسههای عاشقانه روبه رو شده باشیم که حس کنیم سلول به سلول بدنمون داره خدا رو شکر میکند و تازه هنوز به رضایت نرسیدیم که حق شکر رو به جا آوردهایم یا نه و البته که بالاترین شکر، شکر عملی و حس رضایت و تسلیمبودنه.
دوست مهربان خوش ارتعاشم،
اسم زیبات برام یه نشونه بود. نشونهای از رهایی. رهایی از همه چیز. آزادی مطلق و حتی رهایی از خواستهها که این مرحلهٔ دشوار آغاز رسیدن است.
برات بهترینها رو آرزومیکنم. لبخند زیبای خدا همراه تمام لحظههات!
درود زهراا جانم
خواهر قشنگم
رفیق و همراهم در این خانواده پراز اگاهی
.
ممنون از تک تک آگاهی هایی که در این فضاااا پخش میکنی و من رو غرق در روشنی میکنی
.
تو این مدت به این درک رسیدم که چیدمان الهی عجب چیدمانی هست
.
انگار من فقط باید کار خودم رو مطابق قوانین انجام بدم
فقط قدمهام رو مطابق قوانین بردارم
و خداوند هر قدم من رو دهااا برابر ارزشمندتر میکنه به سمتم برمیگردونه.
.
فهمیدم تقلااااا اصلا در قوانین الهی جایگاهی نداره
در قوانین الهی
عشق است و
زیبایی
و صبوری
.
دوست داشتم اینهااا رو برای زهرای قشنگم بنویسم
.
من رهااا دارم میشم
رهای رها
و این برام اوج زیبایی هست
سپاسگزارم که همراهم هستید و من رو تشویق میکنید در این مسیر با پیامهایی که برام میزارید
.
خداروشکر که اینجا هستم
سلام و درود به شما خانم نظام الدینی گرانقدر ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون و نعمت زمان تون که به رشد آگاهی من کمک کردین.
یه جمله ای توی کامنتتون نوشته بودین «انگار تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است» بی اختیار یاد این ابیات از غزل 628 مولانا افتادم.
«ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد؟ ؛ خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد؟» «ای باغ تویی خوشتر یا گلشن گل در تو؟ یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد؟» «ای عقل تو به باشی در دانش و در بینش ؟ یا آنک به هر لحظه صد عقل و نظر سازد؟»
مگه میشه کسی مشتاق نعمتهای خداوند باشه و خود خدا رو نخواد بپذیره. و کسی باشه که به خدا برسه و رب العالمین از بینهایت نعمت و ثروت بهرمندش نکنه. مگر اینکه خودمون مانع ورود نعمتها باشیم. یادم نیست این جمله رو توی داستان هدایت کدوم یکی از بچه های سایت خوندم که نوشته بود استاد اومدم توی سایتت تا ثروتمند بشم قرآن رو دستم دادی. پیشنهاد میکنم آیات 10 تا 14 سوره صف رو یه نگاهی کنید.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ تِجَارَهٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ
ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺠﺎﺭﺗﻲ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؟ (١٠ صف)
دقیقا خداوند با آغوش باز منتظر بنده هاشِ تا بهشون بینهایت نعمت ببخشه.
در مورد سیدعلی عزیز گفته بودین ، سیدعلی بسیار بسیار انسان ارزشمند و توحیدیه. کامنتهای سیدعلی رو میخونم میگم خدایا این پسر چقدر بینظیره. و نکته اش اینکه سیدعلی تجربیات عملیش رو داره میگه. یعنی فقط حرفهای قشنگ نمیزنه ، تجربیات قشنگش و ایمان عملی قشنگش رو برامون میگه، این پسر لایق بینظیر ترین نتایج هست.
از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و شادمانه ترین لحظات رو برای شما و برای همه دوستان درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به شما دوست عزیز، آقای امیری
آقا من چند ساعته نشستم کامنت شما تموم بشو نیست، گویا یه صفحه از سایت رو اختصاص دادن ب شما :))))) تبریک تبریک.خداروشکر واقعا من این صمیمیت بین بچه ها رو می بینم حظ میکنم از این جهان فرکانسی ک با وجود فرسنگ ها کیلومتر ارتباط و صمیمیتی ایجاد کرده ک من بین انسان هایی ک از لحاظ مسافت بهم نزدیکن ندیده ام. آقا گشتم نبود. و استاد شما چه فرکانس توحید خالص و دوست داشتنی دارین ک همچین شاگردان توحیدی و بی نظیری رو رشد دادین.هی عشق بیشتر و بیشتر
راستش جمله ای ک نوشته بودین(اومدم تو سایت تا ثروتمند شوم، قرآن رو در دستم دادی) همزمانی ایش رو دیدم گفتم چرا منم ب این پاسخ ها و ابراز محبت ها اضافه نکنم، اتفاقا دیشب من در حین پیاده روی گفتم الان چی حال میده؟ فایل توحیدی، قسمت 1 اومد، اواسطش رو حدود 5 بار گوش دادمش، اواسط فایل دیوانه میشیم با کامنت دوستمون. حفظش شدم آمده بودم میلیاردر شوم، قرآن را در دستم قرار دادی گفتی بخوان. کلید گنج های آسمان و زمین در این کتاب نهفته شده. گفتی بخوان و اجابت کن مرا. ادعونی استجب لکم. خواندم تورا اجابت کردی مرا. واااای اونجایی ک از بت پرستی میگه منو میکنه و مییییبره از جامعه از فکرهای زمینی. کجا میتونم تو این بلبشو آرامشم رو پیدا کنم اصن حتی میلیاردر هم بودم ولی این هم صحبتی با ربم رو یاد نداشتم چه فایده ؟!! و من چقدر خوشبختم و ما چقدر خوشبختیم. بت پرستی توجیح وضعیت اسف بار کنونی ات است، بت پرستی قدرت دادن ب دولت و کشور و بندگان پروردگارت است
حالا همزمانی. اینکه دیشب من این فایل توی گوشم باشه بعد همزمان دلم یه صندلی بخواد روبروی ماه و ستاره درخشان کنارش و خیره بشم بهش و هیچی نگم سکوت کنم و بزارم نسیم و آرامش و سکوت و این فایل کار خودش رو بکنه.یه حالی شدم ک اصن میگم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود، بعد میگم خلق خدا دنبال چی می دویین، اگر بدونید ما اومدیم فقط بندگی کنیم ایک خیلی راحته خیلی خوبه نهایت آسودگی عه اصن.
راستی تصویر اون کهکشان مارپیچ رو دیدم الله اکبر اون رنگ بندی رو دیدین؟ ممنون بابت پیشنهادتون. وقتی مستندات سیارات رو نگاه میکنم ب کوچیکی خودمون ب فانی بودن این دنیا پی میبرم، میگم نگران چی هستی. قدرت پروردگارت رو ببین. فک کردی خواسته تو کاری داره براش عظمتو ببین آخه به خودمم میگم دنبال چی میدویی!؟؟
یه داستان بگم براتون همین دیروز من هدایت وار وارد یک شغلی شدم و شرایط ام هم خیلی خوب بود.رفتم و اومدم و همون بعدازظهرش بهم زنگ زدن ک شما خیلی خوب و باوقار و عالی بودین( گفتم میدانم میدانم صد البته. تو دلم گفتم خخخ) ولی برادر بزرگ گفتن ما فعلا نیرو نمیخواییم انشاله کار گسترش پیدا کرد و …. بعد من چی گفتم گفتم اشکالی نداره معذرت خواهی نداره هر چی خیره دست شما درد نکنه و تمام. یعنی من اصلا ذره ای دلم تکان نخورد. گفتم من نه از اولش اونقدررر هیجان زده و از خود بی خود شدم و نه الان ناراحت میشم مگه من خودم رفته بودم گشته بودم نع هدایت شدم و حالاهم حتما خیری هست و نیازی نیست ک برم. حتما قراره ربم ز رحمت گشاید در دیگری
و میدونین اون مکانی ک رفتم کلییی مرد بودن و من تنها کارمند زن اونجا بودم و چقدر احساس قدرت کردم از اینکه ترسی وجود نداره، فرقی بین جنسیت انسان ها نیست. و یک عالمه الگوی مردان پاک و محترم و متشخص دیدم ک درخواستم بود بعد از دیدن این فایل. اصن یه تمرین عزت نفس بود ک سربلند بیرون اومدم و به خودم افتخار کردم. و امروز متوجه شدم و گفتم خدایا حتی اگر بهم زنگ زدن گفتن بیا حقوقتم بالاتر میبریم نمی روم، یعنی دلم نمیره. اگر من امروز میرفتم سر اون کار نمیتونستم این آگاهی ها این پیام ها رو بخونم این عشق بازی با خدام رو داشته باشم. گفتم خدات میخواد بشینی سرجات بندگی کنی. من اوردمت بندگی کنی عشق کنی.
راستش مدتیه از شغلی ب شغل دیگه میرم بدنبال علاقه قلبی ام، میروم آنجا ک دلم و پاهایم همزمان یاریم بدن. بعد فهمیدم این تغییر میز و صندلی هیچ تاثیری روی حال خوش من نداره. قلبم آزادی رو فریاد میزنه، تنها اولویت اصلی من آزادی ام است ک بشینم و بخوانم و بنویسمو یاد بگیرم. میدانم ب زودی هدایت میشوم ب آن شغلی ک، شغل نه میخواهم هرکاری کنم ک حال دلم آنجا خوب باشد. میخواهم برای خودم کار کنم این لذت بخش ترین است، اون وقت رابطه قوی تری میسازم با پروردگارم. اون وقت روحیه قوی تری میسازم. اون ثروتی ک خودم با کمک و هدایت ربم خلقش میکنم رو میخوام. چشیدن طعم اون ثروت رو میخوام.
نمیدونم قراره چه کاری کنم ولی میدونم چه کاری رو نباید انجام بدم. هر روز و هر روز هدایت میطلبم ولی میدونم آرامش و حال خوب مهم ترین است. هستیم و رشد میکنیم نگران نیستم.
سپاسگزارم از شما.از پیام های توحیدی تون، از آیه هایی ک می نویسن، از اشعارتون( ک البته اینجانب هنوز ب درک از اشعار نرسیدم).
در پناه الله موفق، ثروتمند و سالم باشید.
سلام و درود به شما خانم احمدی گرانقدر و بزرگوار. عید قربان بر شما مبارک. عید توحید و قربانی کردن در مسیر رسیدن به خداوند.
بسیار از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنتی که برام نوشتین و چقدر نکات طلایی و ارزشمند توش داشت. سپاسگزارم.
یه نکته که برام جالب بود مدت حضور ماست توی سایت تقریباً با یه اختلاف ده روزه عضو شدیم، شما ده روز زودتر از من.
از طرفی این احساس خوب و مثبتی که بین اعضای سایت هست توی کامنت ها که بعضاً ما با اعضای خانواده خودمون نداریم. مثال بزنم دیروز من خونه مادرم اینا بودم 3 تا انسان غریبه اومدن و رفتن و من فقط یه سلام و احوالپرسی خشک و خالی باهاشون داشتم که این غریبه ها طبق شناسنامه برادرهای منن. ولیییی روزها بر من گذشت که چه روابط زیبایی رو تجربه کردم در این کامنت ها با کسانی که به لحاظ فیزیکی و جغرافیایی کیلومترها از هم دور بودیم. ولی به لحاظ فرکانسی اعضای یک خانواده بودیم و چه چیزی ما رو کنار هم قرار داد؟ توحید.
یه جایی مثال بت پرستی رو زده بودین، من خودم هنوز ناخواسته درگیرش میشم، وقتی توی شرایط سخت مستأصل میشم و حضور عوامل و شرایطی رو لازمه رسیدن به خواسته ام میدونم و نمیتونم با تکیه بر ایمانم به راه حل برسم، این نشون میده من هنوز و هنوز و هنوز به اون شرایط ایمان و توکل و توحید عملی نرسیدم. پس آره باید بازم بیشتر و بیشتر روی شناخت توحید و رها شدن از شرک کار کنم. بقول یکی از دوستان عزیزم که مثال بال پرواز و بستن وزنه به پا رو میزد، توحید بال پرواز انسان به طرف خداست و شرک وزنه ای به پا. و خدا میدونه من هنوز چقدر وزنه دارم.
در ادامه کامنت ارزشمند تون از کار کردن و محل کارتون گفته بودین . بسیار بسیار تحسین تون میکنم و هر چقدر میخوندم فقط باورهای درست و ارزشمندی رو دریافت میکردم در خصوص عزت نفس و دوست داشتن خودتون و در صلح بودن با خودتون. فارغ از قضاوتهای اطراف. خیلی خوبه که خواسته تون از کار کردن عشق و علاقه قلبی و آزادی شخصی خودتونه. و حاضر نیستید به هر قیمتی فقط کار کنید تا درآمد داشته باشید، یا اینکه مشاغل مختلف رو تجربه میکنید این هم ریشه در عزت نفس شما داره که تجربه میکنید و اجازه میدین خودتون رو بهتر بشناسید، بیشتر یاد بگیرید و بدونید چیو میخواین یا چیو نمیخواین.
چقدر عالیه که از جریان هدایت الهی، در زندگی تون هر روز و هر لحظه درخواست کمک میکنید.و خداوند خودش به انسان وعده داد «إنَّ عَلَیْنٰا لَلْهُدیٰ»
ازتون بینهایت ممنون و سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام خانم احمدی عزیز لذت بردم از خواندن کامنت الهی تون با تمام وجودم تحسینتون میکنم که اینقدر عالی دارید در این مسیر الهی قدم برمیدارید و به لطف الله و سایت استاد عباس منش ما هم میتونیم از این همه آگاهی ناب بهره ببریم به خداوندی خدا تو عمرم ندیدم جایی مقدس تر از این جایی که همه دور هم جمع شدیم و با صمیم قلب به همدیگه عشق میورزیم از فایل توحیدی 1 نوشتین اصلا نمیدونم من چند ده بار این فایلو گوش دادم و همیشه انگار بار اولمه که دارم میشنومش بخدا هر فایلی از استاد رو میشنوم همینه هر چند بار جلسات قدم رو گوش میدم انگار بار اوله و همون ذوق و شوق رو دارم ،از شرک و بت پرستی گفتین وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم میبینم تا قبل از قدم برداشتن تو این مسیر اصلا خدا جایی تو زندگی من نداشت زندگیم پر بود از بت های رنگ و وارنگ و دل خوش بودم که ایول این دیگه خودشه پیداش کردم اما دریغ که هر لحظه داشتم از معبود دور میشدم به هر دری میزدم اما کو نتیجه کو آرامش انگاری رو تردمیل میدویدم چه کلاسهایی که شرکت نکردم و هزینه نکردم اما انگاری فقط یک مشت آگاهی هایی که تلمبار میشد به آگاهی های قبلی و الان درک میکنم که دانستن برای فقط دانستن خود جهله یکی از بزرگترین پاشنه های اشیلم همین بحث توحیده که خدا رو شکر اساسی بهش حمله ور شدم و هر روز احساس میکنم که تو مسیر درستم بله حق با شماست خانم احمدی عزیز اوج شرک اینه که شرایط اسف ناک کنونی خودمون رو توجیه کنیم و به غیر خدا قدرت بدیم که الا ماشاالله هممون بدون استثنا صدها بار از این قضیه شرک چه ضربه های سنگینی که نوش جان نکردیم خدا رو شکر میکنم که الان توی ی محیطی هستم که انصافا بوی خدا رو میده خود من اومدم تو این مسیر که پولدار بشم ولی یهو به خودم اومدم دیدم قرآن تو دستمه و روزی حداقل دو ساعت زمان میزارم برای درک قرآن اونم منی که ی زمانی اینقدر جاهل بودم که هر کی از قرآن میگفت مسخره اش میکردم و الان قرآن جزیی از زندگیم شده عاشق جلسات قرآنی قدم ها هستم که استاد آیات خدا رو تفسیر میکنه استاد عاشقتم که از وقتی با شما آشنا شدم کم کم دارم میفهمم آرامش یعنی چه، هر چند اول مسیرم و خیلی راه دارم تا همه رویاهام رو لمس کنم اما آرامشی که الان دارم رو هیچوقت نداشتم خانم احمدی دوست خوب و الهی ممنون بابت کامنت زیباتون ببخشید که کامنتم طولانی شد استاد بی نهایت دوست دارم
سلام و درود ب آقا سعید عزیز
بسیار سپاسگزارم بابت سخاوت تون و این پیام محبت آمیزی ک برام نوشتین.
دقیقا بزرگ ترین و مهم ترین دستاوردی ک از همون اول ک وارد این سایت الهی میشی همون آرامش هست ک تا قبلش کلییی دوییدیم و زور زدیم ولی نتونستیم پیداش کنیم.
آرامشی ک بهت توحید رو یاد میده، بهت میگه خدایی ک قبلا میشناختیش ب کلیی غلط بوده
چقدر عالی ک به طور مستمر روی قرآن کار میکنید. من خودم وقتی به معنی یک سری آیه ها میرسم اصن انگار یک کتاب قوانین زندگی ب زبان کاملا سلیس گذاشتن جلوم میگن بخون هر نکته ای برای زندگی عالی بخوای اینجا هست یه کتاب تقلب برای ساخت زندگی عالی، یک ایه ای از سوره کهف چند روز پیش دیدم دیوانه شدم گفتم خدایا یعنی تو در این مورد هم صحبت کردی نوشته بود هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم» مگر اینکه در مشیت الهی باشد./ و هرگاه فراموش کردی، پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند»
انشاله ک هر روز آرامش بیشتر، عشق و سلامتی و ثروت بیشتر رو تجربه کنید در پناه الله
سلام به زهرا خانم
از پاسخ زیبایت برای کامنت آقا حمید خوشتیپ وموحد وپراز اطلاعات لذت بردم واونجا که نوشتی ثروت و.. همه بهانه است برای رسیدن به او وچه درست گفتی
من را یاد فایل که استاد بنام انرژی که خدا مینامیم انداخت واستاد فرمودند همه چی اونه همه چی خدا است وقتی به خدا میرسی ثروت میاد رابطه عاطفی میاد آرامش میاد تفریح میاد ترس فرار میکنه
آره همه چی خداست بشرط باور ووقتی خدا رو با ایمان پذیرفتیم وتوکل کردیم ودیگه نگران نبودیم ودنبال چگونگی نبودیم بعد اتفاقات دلخواه مون شکل میگیره
سپاسگزلر خداوندم برای وجود افراد چون شما واقا حمید وسید علی وخانم شهریاری و…دیگردوستان همراه که خوندن دلنوشتهایشان دری از درهای آگاهی رو برویم باز میکنند
شاد سالم و موفق باشی
دوست عزیزم
مهمترین نکتهای که من این روزها بهش فکر میکنم، دقیقا رسیدن به این نقطه است که بتوانم نگرانی و وسوسهٔ چگونگی رو از خودم دور کنم و شما چه زیرکانه به من یادآوری کردید که اصلا توکل یعنی همین رهایی.
طی این مسیر که به آن اشاره کردین، بدون بارهای اضافی مثل غصه و عجله و حرص و …بسیار شیرین خواهد بود و صدالبته چقدر همراهی مهربانان باصفایی چون شما راه را کوتاه و لذتبخش میکنه.
برای شما سبدسبد گل مهر و عطر خوش مهربانی رو آرزو میکنم.
خوش بدرخشید!
سلام به زهرا جانِ زیبا، خوش طینت و شیوا سخنم.
چقدر قشنگ تحسین کردی.
چقدر قشنگ از خدا نوشتی.
چقدر این جمله ات دلنشینه:
تمام خواسته ما فقط خداست و پول و ثروت و موفقیت بهانه است که وقتی کسی اینچنین از دلش در مورد خدا میگه، اینطوری زیر و رو میشیم. به نقطه تسلیم محض میرسیم. هیچ جز خودش طلب نمیکنیم.
خدا باشه، همه چیز لذت بخشه…
بدونِ حضورِ خدا، هیچ لذتی معنیِ لذت نمیده.
زهرا جان، بنویس و بنویس و بنویس…
خوشحال میشم که کامنت هاتو بخونم.
ماچ به رویِ همچون ماهت.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سمانه جانم، رفیق زیبای زیبابینم،
کامنتهات رو دنبال میکنم و از حس مثبت و سرزندگی وجودت جون میگیرم و تحسینت میکنم.
چقدر خوبه که ما تو این فضا به این راحتی میتونیم همدیگر رو تحسین کنیم، به هم مهر بورزیم و ندیده و نشناخته پایههای دوستیهای زیبا رو رقم بزنیم. دوستیهایی که حول محور توحید میچرخند و به هم نزدیکمون میکنند و بیشک این از نگاه و نیت زیبابین استاد نشئت میگیره. به این آیات دقت کن:
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ. الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ
میگویند: سپاس خداوند را که اندوه را از (دل) ما بُرد؛ بیگمان پروردگار ما آمرزندهای سپاسپذیر است. همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی.
یا این یکی رو ببین:
سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید؛ و چه نیکوست فرجامِ آن سرای!
اینها صحبتهای اهل بهشته و ویژگیهای افرادی که وارد بهشت میشن. توی بهشت نه رنجی هست نه غمی و وقتی اهل بهشت به هم میرسند به همدیگر درود میفرستند. و رفتار یکدیگر رو تحسین میکنند.
این گوشه از کرهٔ زمین هم هرچند مجازی اما یه عده دور هم جمع شدهاند که وقتی به هم میرسند مثل بهشتیان همدیگر رو تشویق میکنند و درود میفرستند. جایی که این قدر لبریز از امید و حس مثبت هست که به ندرت نه خسته میشی، نه غمگین و وقتی لابهلای متنها و کامنتها پرسه میزنی و سرخوشانه جولان میدی، تمام ترسهات هم تموم میشه.
چقدر اسم بهشت برازندهٔ اینجاست و چه خوب جایگاهی است.
سمانهجانم
امیدوارم تو دلت از ذوق و شادی دائم قند آب بشه و رو لبهات پر از خندههای شیرین باشه و دنیای اطرافت تمثیل بهشتی باشه که نه ترسی در آن هست و نه غمی.
استادجان، همهٔ این زیباییها رو مدیون شماییم که کرسی خدا رو آوردین تو شاهنشین قلب ما بنا کردین. دمتون گرم! روزگارتون خوش!
سلام زهرا جانم
داشتم صفحه ی فایل 3 برابر کردن درآمد قسمت3 رو باز میکردم که کامنتهاشو بخونم که یهو دایره آبی اومد جلو چشم هام…
میدونی چیه؟
اولش یه کامنتی رو میخونم، یه مقدار که میگذره بعدا انگار که نشست کنه مفهومش برام بالا میاد که چی شد؟
آگاهی تو کامنت چی میگفت؟
جالبه برام…
لحظه ی اول طبیعتا ذوق هست از دریافت یه کامنت از طرف یه دوستِ توحیدیِ عزیز…
و اما بعد…
من میمونم و پیامی که به دستم رسیده و قراره چیو بهم یادآوری کنه یا یاد بده.
لحظه ی اول: پیام رو باز کردم، چشم هام قلبی قلبی شد که پاسخ از طرفِ زهرا جانم هست با اون انرژیِ همیشه زیبا و دوست داشتنیش.
همون لحظه کلاغ خوشگل جان های باغچه مون، اومدن نشستن گوشه پنجره…
از زیباییِ کلاغ هامون برات بگم: قد کشیده با دم کشیده ای که مشکی نیست، رنگ داره داخلش…
یه چیزی تو مایه های سبز و آبی رنگه و منو شگفت زده میکنن از خوشگلیشون.
آواز هم خوند برام و رفت…
هر کسی با باورهای خودش زندگی میکنه، که برای اون شخص درسته، حالا اگه من باورهامو عوض کنم بازم همون باورهای جدید برای من درستن.
این روزا درکم نسبت به باور زیر و رو شده…
هر چیزی رو باور کنم، برای من همون میشه…
چون کلِ وجود من اون مسئله رو باور میکنه و بهش یقین پیدا میکنه، همون هم برام تحقق پیدا میکنه…
به قول استاد جان، خب حالا که همه چی باوره بیام باورهامو قشنگ و درست کنم، شخم بزنم تو باورهام، ببینم کدوما سازنده و امید بخش و راهبر هستن، کدوما ترمز؟
چرا اینارو گفتم؟
به خاطر کلاغ جان مون.
قبلا شنیده بودم که میگفتن کلاغ بد یمن هست.
مخصوصا وقتی قار قار میکنه خبر بد میاد و …
یا خدا!!!!!!
ما چه کردیم با این حیوانِ زیبای خدا؟
چطوری اینطوری باور کردیم؟
همه چیز به دریچه ی نگاه من بستگی داره فقط…
انتخاب من چیه؟
طوری فکر کنم به هر چیزی که بهم حس خوب بده یا بد؟
انتخاب با منه…
کلاغ هایی که من میبینم تو باغچه، که در کنار گنجشک و کبوترها پرواز میکنن از این درخت به اون درخت میپرن، آواز میخونن، به دنبالِ زندگیِ خودشونن، خیلی زیبا هستن با اون دُم های رنگی و شگفت انگیزشون…
تا حالا بهم مجال ندادن ازشون عکس بگیرم.
انگار بهم میفهمونن سمانه خانم الان فقط اجازه داری ببینی، عکس بی عکس.
اونجایی که اجازه ی عکس گرفتن از زیبایی ها دارم خدا خودش بهم میگه…
دسترسی ام مشروطه، دلیلش هم منطقیه.
چون فعلا باید یاد بگیرم گاهی لذت در عکاسی از زیبایی هاست، گاهی لذت فقط در توجه آنلاین و در لحظه است به اون زیبایی اونم از دریچه ی چشم خودم کاملا مستقیم و بی واسطه.
یه اتفاق جذاب افتاد امروز زهرا جان.
رفتم پارک پیاده روی، بعد نشستم رو نیمکت که از زیبایی های محیط بهره ببرم، دقیقتر ببینم، بشنوم و بنویسم تو نوت موبایلم…
بالای سرم تو آسمون، پروازِ دست جمعی پرنده ها رو دیدم در سه گروه مجزا…
ویدئو گرفتم ازشون، یه دل سیر هم تماشا کردم.
وقتی دور میزدن انگار برق میزدن، عینِ الماس.
تو آسمون یهو برق میزدن از قشنگی…
کمی اونورتر هم یه هواپیما داشت رد میشد که براشون آرزوی خیر کردم…
استاد میگن همه جا پتانسیل بهشت شدن رو داره، من شخصا تجربه اش دارم میکنم، محیط زندگیم تو بهشته، فکر کن هر روز صدای آواز پرنده ها رو بشنوی، گاهی آواز همین بزرگواران صبح تو رو از خواب بیدار کنه، گاهی بیان رو شاخه نزدیک پنجره آشپزخونه بشینن و تو ببینیشون اون لحظه…
چه شود…
بهشته دیگه، بهشت.
از بوی هوا و نسیمی که میاد، باد که میپیچه تو شاخه و برگها و صداش نگم برات…
بهشته دیگه، بهشت.
اون ابرهای کپلی و خوشگلی که میان تو آسمون…
امروز هم خدا منو یه ربع به 4 بیدار کرد عینِ دیروز…
چون میدونه دوست دارم شروعِ آواز خوندن پرنده ها رو راس ساعت 4 بامداد بشنوم…
امروز واسه خودم نوشتم: چقدر هدایت و زمان بندیِ خدا دقیق و با جزییاته، یه جوری هدایت میکنه وقت انجام یه کار رو که دقیق همه چیز با هم جفت و جور میشه…
دیروز صبح حوالیِ 6 بهم گفت پاشو الان وقت پیاده رویه، موبایلمو زده بودم شارژ ولی 80 درصد بود، پر نشده بود، گفتم چشم، الان میرم.
تا حاضر شم بیام موبایلو بردارم که برم دیدم بله 99 درصد و شد 100.
ایم یه مثال ساده است ولی کامل نشون میده خودش برنامه ریزِ قهاری هست، من فقط بگم چشم به بقیه کارها کار نداشته باشم، فقط برم دنبالِ انجام دادن کارهایی که تو هدایت بهم میگه…
والا خیلی راحت تره، من بکشم کنار بذارم خدا منو ببره جلو
سُکان و فرمون رو بدم دست خودش، من عین مسافر بشینم اجازه بدم منو ببره، هر جایی که مقصد اون لحظه است پیاده ام کنه، برم به انجامِ اون کار برسم، دوباره سوار ماشین شم تا منو ببره مقصد بعدی و بعدی و بعدی…
غُر نزنم
عجله نکنم
از مسیر بیرون از پنجره هم لذت ببرم…
والا
چی بهتر و راحت تر از این؟
هر وقت اجازه ی هدایت کردن دادم به خدا، یعنی درخواست مستقیم و محکم داشتم که عشقم خودت هدایتم کن، بهترین اتفاق ممکن افتاده برام با انجامِ اون هدایت.
اونجاهایی هم که درک نکردم یا یادم رفته میتونم هدایت بگیرم و با فرمون من جلو رفتیم هم که معلومه دیگه، گفتن نداره…
تفاوت از زمین تا آسمان است…
گوش بده سمانه جون
صبر کن سمانه جون
راضی ام از تلاشت سمانه جون
میدونم که بهتر و بهتر میشی هر لحظه چون داری تلاش میکنی، تمرین میکنی.
مرسی که مسئولیت پذیری در برابر خودت و تصمیماتت رو داری تمرین میکنی و یاد میگیری عزیز جانم.
از کجا رسیدم به کجا…
از زیبایی کلاغ جان هامون رسیدم به اینجا.
مرسی که برام کامنت نوشتی زهرا جانم.
مرسی که آیه قرآن آوردی تو کامنتت برای من.
مرسی از دعای قشنگت.
مرسی که از فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون نوشتی.
مرسی که از اتصال بهشت هامون با هم به منبع نوشتی.
بهشت همینجاست…
تو قلبِ همه مون.
هر جا بریم باهامون میاد…
مرسی که من و کامنتهامو دنبال میکنی، باعثِ خوشحالیمه.
بهترین ها برای تو عزیزم.
استاد جانم، سپاسِ بیکران برای تک تکِ فایلهاتون، برای حضورتون، برای انرژی تون هنگام انتقالِ فایلها…
خدا بهتون عزّت ابدی بده.
هر فایلی گوش میدم بیش از بیش شیفته تون میشم که چقدر انسانِ درستی هستین.
خدا حفظتون کنه برای همه مون.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام سمانهجان
ممنونم از احساسات پرشور و زیبات. تو مثل رحمت خدا بیکران محبت میکنی و این جزو نکات زیبای توئه که قابل تحسینه؛ اما به چه نکته زیبایی اشاره کردی. زیبایی کلاغها.
اینجا باید یه اعترافی بکنم. من اصلا از صدای کلاغ آزار نمیبینم و حتی یه جاهایی برام حس نوستالژی خوشایندی رو ایجاد میکنه. در ضمن خوبه که این رو هم بدونی درسته که بعضیها کلاغ رو بدیمن میدانند؛ اما این همه ماجرا نیست. کلاغ در ادبیات نماد هوش و فراسته، در برخی آیینها کلاغ پرندهایه که پیغام خدا رو میآره (از نظر اونها البته) و برای همین الان هم بعضیها وقتی قارقار کلاغ رو میشنوند میگن خوش خبر باشی!
در بعضی جاها هم نماد تغییره. گروهی هستند که معتقدند: کلاغ به عنوان روح حیوانی این پیام مهم را می رساند که نباید از تغییر هراس داشت. و این نکته برای تو که اینقدر دقیق به طبیعت اطرافت توجه میکنی، میتونه کمککننده و الهامبخش باشه. که هر بار صدای این پرندهٔ زیبا رومیشنوی به خودت یادآوری کنی که من در حال تغییرات مثبت و رو به جلو هستم. انگار پیغامی که این پرنده از جانب خدا برات میآره اینه که در مسیر تغییرت از هیچ چیز نترس.
گذشته از همه اینها از رنگ زیبای اون نمیشه گذشت و نادیده انگاشت.
چه بحث کلاغشناسی راه انداختیم، (شما با استیکر خنده بخون) اما برای خودم جالب شد که دیگه هر بار صدای کلاغ برام نماد پیغام تغییر و حرکت رو به جلوست. دیگه از این به بعد که این پرنده رومیبینیم خوشحال میشیم که آخ جوووون، یه خبر خوب در راهه و کمترینش اینه که ما حرکت رو به جلو خواهیم داشت.
اشاره تو به کلاغ برای من یه نکتهٔ دیگه هم داشت، من رو یاد یه جملهای از استاد انداخت که میگفتن من تو همه یه نکتهٔ مثبت بیرون میکشم. حتی توی صدام و هیتلر هم نکتهٔ مثبت بیرون میکشم. اینطوری جهان روی مثبتش رو بهم نشون میده. این دقیقا کاریه که تو کردی و بر خلاف تصور همه از این پرنده، به زیبایی رنگ وکشیدگی بدنش توجه کردی و آفرین داری!!!
روز و روزگارت خوش دوست زیبابین و خوشسخن من!
زندگی در بهشت گوارای وجودت!
سلام سمانه جان به به دختر چه کردی چه حس خوبی گرفتم از این همه عشق ورزی که با خدا و محیط اطرافت کردی چقدر لذت میبرم که هر روز قسمت اعظمی از تایم آزادم رو فقط از خواندن کامنتهای شما عشقای خدا دارم فیض میبرم خیلی جالبه ی زمانی که منم بچه بودم کلی باور مخرب در مورد حیونا داشتم که کلاغ هم یکیش بود به قول شما صبح اگه صدای قار قار کلاغ میومد تمام بدنم میلرزید که امروز رو خدا به خیر کنه الان خندم میگیره چه جوری خودم رو محروم کردم از این همه زیبایی وشگفتی که اطرافم بود حالا خدا اون روزو نمیآورد که ی جغد رو یکی میدید که نشسته رو دیوار خونش الله اکبر خدا رو شکر که آگاه شدیم که از همه چی لذت ببریم منی که عاشق سگ هستم جرات نمیکردم نوازش کن این موجود دوست داشتنی رو میگفتن تو قرآن گفته سگ نجسه حالا چرا نجسه میگفتن نمیدونیم ولی گفته دیگه منم باور کرده بودم خدایااااااا شکرررررت که الان فهمیدم که خدا هر چی خلق کرده رو حساب کتابه و هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده و هیچ حیوان بد یمن یا خوش یمنی وجود نداره آفرین بر تو دختر خوب خدا مرررسی
به نام خدای هدایتگرم
به نام خدای مهربونم
سلام زهرا جانم.
چه فرخنده صبحی بشه صبحی که ایمیلمو باز کنم ببینم 4 پاسخ دارم از 4 تا دوست عزیزم، که یکی شون زهرا جانِ عزیزمه.
خیلی دوستت دارم، یعنی فرکانسِ مثبتی که از سمتت میاد به سمتم، خیلی بالاست. وقتی عکستو میبینم ذوق میکنم، اوایل به دلیل شباهتت به یکی از عزیزترین دوستهام به سمتت اومدم، بعد دیدم چه باحال، وقتی کامنت هاتو میخونم بیشتر ازت خوشم میاد و این شد که کم کم عاشقت شدم…
وقتی مینویسی، صاف میره روی قلبم میشینه.
نه فقط کامنتهات برای من، کلا کامنتهات یه آن دارن که منو جذبِ خودشون میکنن، از درونت خلوص رو دریافت میکنم، پاکی رو، آرامش رو، وقار رو، صد البته زیباییِ ظاهر و باطن.
دقیقا همین حس رو از سمتِ سعیده جان شهریاری هم دریافت میکنم.
عادت کردم وقتی در مورد یه انسان، چه دوستم باشه چه غریبه ای که بار اول میبینمش زیبایی ببینم، حتما بهش میگم…
همون تمرین تحسین دیگران، که استاد تاکید دارن روش و چقدر هم موثر و جذابه.
وقتی میگم قشنگی های یه انسان رو، خودم خیلی خوشحال تر میشم.
چون میفهمم اون لحظه بیدارم، قلبم بیداره، فعاله، زنده است، به عبارتی وصلم به خدا که تونستم ببینم و حس کنم و درک کنم اون زیبایی رو…
این لحظات واقعا خوشحال کننده هستن برام.
در ظاهر ساده است، اما خیلی تاثیرات عمیقی میذاره روی من.
زهرا جانم مرسی که برام کامنت نوشتی و من سیر نمیشم از خوندنِ کامنت هات.
دقیقا تو یکی از دوستانِ من در این سایت ارزشمند و توحیدی هستی که دوست دارم بخونم ازت، قلمت شیرین و دلچسبه، چون از دلت مینویسی مستقیم میره میشینه به دل.
دوستت دارم و تحسینت میکنم که ساده و تاثیرگذار و شیرین صحبت میکنی.
در مورد کلاغ، چقدر باورهای قشنگ و امیدبخشی نوشتی. خوشم اومد.
چقدر جالبه که باورهای متفاوت نسبت به یه موضوع وجود داره، که هر کسی با توجه به پیشینه خانوادگی و تربیتی اش، فرهنگِ محل زندگیش، آموزش هایی که دیده و … اون باورها رو یاد میگیره…
حالا من دقیقا الان، تو سن 36 سالگی به این نقطه رسیدم سمانه حالا تو دوست داری با کدوم باور زندگیتو بسازی؟
باورهایی که حس خوب میدن: حس امید، حس سلامتی، حس ارامش، حس ثروت و …
یا باورهایی که حس ترس، خشم، کینه و … تولید میکنن برات…
قدرت انتخاب= قدرت خلق کنندگی
استاد جان بی نهایت سپاس گزارم که اینو بهم یاد دادین.
که در ادامه اش منو متوجه کردین مسئولیت همه انتخاب هام، تصمیمات و رفتارم با خودمه چه خوب چه بد، و این فرصتو دارم هر لحظه افکار، باورها، اعمالم رو به روز کنم، هیچ توقف یا وضعیت فیکس شده و ثابتی وجود نداره، دائم میتونم بهتر شم، اگه خارج شدم از ریل دوباره برگردم …
مثل همون شعری که میگه صد بار اگر توبه شکستی بازآ…
این شگفت انگیزه که خدا همیشه مسیر رو باز گذاشته که برگردیم.
که نترسیم، خجالت نکشیم. سرزنش نکنیم خودمونو و فکر کنیم آب از سرمون گذشته…
(آب از سرم گذشته خودش یه ترمزه)
هر لحظه میشه آپدیت کنیم خودمونو، بهبود بدیم…
دیروز تو لحظات سختِ ذهنی، انقدر خدا قشنگ خودش دستمو گرفت برگردوند تو مسیر که حیرت کردم…
خدا خیلی بزرگه…
خیلی
خیلی
من بهش اعتماد دارم…
بارها و بارها و بارها کارهایی کرده که فقط گفتم خدایا داری چیکار میکنی با من!
امروز صبح تو پیاده روی، عین طوطی پشت هم الهی الحمدالله میگفتم…
قلبی، نه زبونی.
زبونم نمیتونست متوقف شه
به عبارتی قلبم به زبونم دستور میداد.
این شد که امروز یکی از شگفت انگیز ترین هاست که باز هم تکرار خواهد شد هر روز…
واردِ کانالِ هماهنگی با خدا شدم.
بعد وارد کانال هماهنگی با خودم شدم.
بعد وارد کانال صلح با خودم شدم…
یه طوری شده که میگه، هدایت میکنه، من عین کَره و عسل انجام میدم که تولیدِ شادیِ بیشتر و بیشتر میکنه …
فرمول هم ساده است…
توجه به نکات مثبت و زیبایی ها
احساس خوب= اتفاقات خوب
دقیقا این اصل، الان حاکمه تو زندگیم و داره هر لحظه شرایطم بهتر و بهتر میشه از همه ی ابعاد…
انگار که من رسالتم تو زندگی اینه که فقط تمرکزی روی همین اصل کار کنم، مابقی خودشون درست میشن…
هدایت میشم…
خیلی اصلِ خوبیه
گاهی خیلی راحت
گاهی تلاش میخواد
اما در نهایت کار نشدنی نیست….
میشه
اما به صبر
به رعایت روند تکاملی
دیروز به کمک دست خدا، مامانم تونستم باگ و ترمزم رو شناسایی کنم که داشت راه نفسمو میبست، حالمو خراب کرده بود…
که اصلا متوجه نبودم دارم از کجا ضربه میخورم…
وای از اون لحظه ای که تو گفتگوهامون، با مادرم، یهو پرده کنار رفت و من روحم رو عریان دیدم…
وای…
از جایی خوردم که هیچ فکرشو نمیکردم…
فکر میکردم میفهممش، دیدم نه! رَکَب خوردم ازش…
ترمزِ عدمِ رعایتِ روندِ تکاملی…
یا خدا…
شتاب دوباره کار دستم داده بود و اصلا نفهمیدم کِی وارد شد، کی اومد نشست روی مُبلِ ذهنم، کِی صمیمی شدیم و اختیارم رو به دست خودش گرفت…
چقدر باشکوهه لحظه ای که ترمز شناسایی میشه…
تو این مدت اخیر، بعد دو فایل شگفت انگیز آخر استاد، این دومین ترمزی هست که شناسایی کردم:
اولیش بستن راهِ ورودِ هدیه به زندگیم بود، که راه ورود نعمت رو خودم بسته بودم، که خدا رو شکر بلافاصله بعد از شناسایی، نعمت فوران کرد تو زندگیم.
وای از کج فهمی هام یا به قول استاد جان میس اندرستینگ ها…
برداشت آگاهی ها، اونطور که خودم دوست دارم برداشت کنم نه اونطوری که حقیقتشونه.
دومیش هم همین، عدم رعایت روند تکاملی، که شتاب داشتن باعث ایجادش میشه…
الان حس کردم پاشنه آشیل من شتاب هست…
چون یه خروار مثال اومد بالا که چه آسیب هایی بهم زده…
خب خدا رو شکر خدا تکلیفِ بعدی مو داد دستم الان…
کار کردن روی کنترل کردنِ شتاب برای سمانه جان…
چشم به روی دو دیده
آخ جون مشق دارم، اونم چه مشقی
ماچ بهت زهرا جان…
دیدی الکی عاشقت نیستم…
دیدی چقدر فرکانست بالا و مثبته که من به حرف زدن و تحلیل و بررسی داخل خودم افتادم
خیلی سپاس گزارم که دست خدا شدی که بنویسم…
که خودمو بررسی کنم…
ماچ به روی همچون ماهت زهرای نازنینِ نظام الدینیِ شیرین و زیبا.
راستی، امروز اولین سالگرد اومدنمون به این خونه ی قشنگه، به بهشتمه، خیلی سپاس گزار خدام که من و همسرم رو آورد اینجا…
جشن سالگرد از دیروز شروع شده و مطمئنم امروز خیلی اوج میگیره…
عاشقتم زهرا جان، بی نهایت حس خوب خلق کنی برای خودت، بی نهایت اتفاقات خوب بیاد سمتت.
ممنونم با همه ی قلبم برای توجه ات به من و تحسین هات.
از این به بعد کلاغ ببینم یا صداشو بشنوم یادِ رشد و بهبود میوفتم…
حرکت به جلو و رفتن تو دلِ تغییرات
مرسی برای باور جذابی که کمکم کردی بسازم واسه خودم.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام به حمید جان عزیز
دوستی که هیچ پاسخی را بدون جواب نمیزاره
دوستی که فقط خوبی ها را میبینه و فقط تحسین میکنه
و نمیدونه که این تحسین کردنش این انرژی دادنش روز آدم را تا آخر میسازه
چقدر برا من هم اتفاق افتاده که پیادهروی میرم یه گربه میبینم یه کلاغ میبینم سلام میکنم باهاش حرف میزنم یه روز هندزفری در گوشم بود و خوب تا دیدم کلاغ را حرف زدم بعد متوجه شدم بلند صحبت کردم و نزدیکم هم یه خانواده بودن کلی خودم خندیدم به خودم
ولی حمید جان من در بهترین زمان وارد سایت شدم که استاد هر روز جواب سوالهای منو میده اصلا روزها میگم خوب از کدوم شروع کنم از بس هر دو دوره عالی هست کشف قوانین و حل مسائل
امروز تو دفترم نوشتم برا کد نویسی یه فایل عالی و صحبتهای عالی بشنوم و چقدر قشنگ بعد یه مدت که وارد شدم دیدم استاد فایل جدید گذاشتن و همون جا گفتم خدایا شکرت چقدر خوب تو این مدت جوابهای منو میدی
من تازه فهمیدم زندگی یعنی چه
اینکه تو یه مجلس باشی و تو مجلس تو راحت باشی بدون اینکه بخوای فکر کنی بقیه راجب بهت چی میگن برقصی و شاد باشی و اینکه یه سری بهت بگن مثل پسرها شدی موهات را کوتاه کردی و من بگم تو این جمع خانم ها تک هستم و بگم مهم اینکه من راحت باشم و حست خوب باشه با وجود اینکه بچه آت به خاطر میوه نشسته حالش خوب نباشه و من هم برا بچه ام چیز میبردم هم میرقصیدم و همه میگفتن تو خیلی بیخیالی و راحتی من هم فقط میخندیم میگفتم خوب میشه
حتی با وجود اینکه ظهرش همسرم موقع رانندگی لجبازی میکنه و من تا یه دفعه چسبوندبه ماشین جلویی داد زدم ولی باز هم حالم تا آخر شب عالی بود حتی از همسرم هم عذر خواهی کردم ولی کار اشتباهش را با وجود اینکه نمیپذیزه من عنوان کردم و موقع برگشت بهم گفت دوستدارم و یه کلمه قشنگ دیگه هم بهم گفت
خوب همینه دیگه زندگی اینکه من اون سمانه قبل نیستم که تو یه جمعی که بودم فقط نگاه ام رو همسرم بود که چرا اخم کرده چرا جواب نمیده ……
و خدا رو شکر میکنم که دوستان ارزشمندی همچون شماها دارم
و خدا روشکر میکنم برا وجود استادهای عزیزم
به نام خداوندِ هدایتگرم.
سلام به همه ی عزیزانم.
سلام سمانه جان
سلام هم نام جان
سلام سمانه ی خدا
هر وقت خدا هدایتم میکنه که پاسخ بذارم برای کامنتی، حتما که پلن خودش رو داره.
که انجامش برای خودمم به عنوان اولین نفر، سرشار از حس خوب و شادی میشه.
چقدر وقتی کامنتت رو خوندم لذت بردم از صلحی که با خودت داری، از اینکه داری زندگی رو زندگی میکنی…
وقتی از کوتاهیِ موهات خوندم گفتم چه بامزه عینِ هم هستیم و تشویق شدم به نوشتن و ازت ممنونم که با کامنتت این انگیزه و شوق رو در من ایجاد کردی که بنویسم …
منم تازگی موهامو کوتاهِ کوتاه کردم…
همون پسرونه ی خودمون.
وای که نمیدونی چه لذتی داره فارغ از نظرِ مردم، اون کاری رو بکنی که خودت رو راضی و خوشحال میکنه.
اون روزی که تصمیم به کوتاهی گرفتم هیچ تصمیمی نداشتم از قبل براش.
خیلی هدایتی، صبحش خدا جانم گفت برو موهاتو کوتاه کن سمانه، منم عینِ فنر، عینِ بنز بلند شدم حاضر شدم رفتم آرایشگاه پیاده…
به هیچی فکر نمیکردم، حتی یادِ نظر مردم و … هم نبودم.
فقط لبریز از شوق بودم که خدا گفته و هدایت کرده، منم چشم میگم…
کاملا همه چیز منظم و طبق برنامه ریزی خدا جلو رفت اون روز…
موهام بلند بود و بعد کوتاه شد به سادگی و شیرینیِ هر چه تمام توسط یه خانم آرایشگر بسیار خوشرو و خوش انرژی و مهربون.
میدونی چند تا مورد همزمان از دلم رد شد اون لحظه که مصمم شدم پاشم برم آرایشگاه یهویی و بی برنامه قبلی…
1- وقتی چیزی با هدایت خدا دستم میرسه واسه انجام، بی درنگ چشم میگم، انجامش هم همیشه عین عسل برام شیرینه، عین کره نرم و روان و ساده است.
2- یهو یاد مریم جانم افتادم، خانم شایسته جانم، که موهاش کوتاهه، خیلی جسارت میخواد یه خانم موهاشو کوتاه کنه اونم خیلی کوتاه و پسرونه، تازه این همه مدت هم کوتاه نگهشون داشته، مریم جون باعث شد دلم بخواد ازش الگوی جسارت بگیرم و تو انجام تصمیمم راسخ تر بشم.
دقیقا مثل وقتی که الگوم شد واسه تنها بودن و نترسیدن…
خروج از نقاط امنم…
تجربه کردن کارهای تعمیراتی یا فنی تو خونه و …
مریم جون خیلی الگوی منه، از بس صلح درون داره و در مسیر پیشرفت و بهبود تلاش میکنه هر لحظه.
عاشقتم مریم جانِ شایسته، شایسته ی همه ی خوبی ها و زیبایی های جهان.
3- موهام نیاز داشتن به تجدید قوا و نفس کشیدن و سبک شدن، این فرصت بهشون داده شد.
4- سوالی درونم مطرح شد که آیا سمانه وابستگی داری به موهات؟ حاضری وابستگیتو قطع کنی؟
و جواب من به سرعت این بود، دقیقا چون میخوام وابستگی نداشتن رو تمرین کنم پس حالا که اینطور شد حتما کوتاه میکنم تا بزرگتر شم، روحم بزرگتر شه.
خدایا کمکم کن خودم جدا شم و فاصله بگیرم از هر اون چیزی رو که باعثِ وابستگی در من میشه، میخوام رها باشم، نچسبم به هیچ چیز، لذت ببرم تا هست، تا هستم، ولی نچسبم به هیچ چیز. چون فقط میخوام به تو بچسبم و وابسته ات بشم هر ثانیه تو زندگیم.
خلاصه که کوتاه کردم، کیف کردم، سبک شدم، غرقِ لذت شدم، هی به خدا گفتم بابا دمت گرم، من اگه میدونستم با این کوتاهی انقدر خوشحال میشم، جهانم زیر و رو میشه زودتر اقدام میکردم.
انقدر وقتی حموم میرم موهامو میشورم با این حجم کم خوشحالم که نگو…
تا هفته اول از ذوقم هر بار دست میکشیدم تو موهام و میدیدم کوتاه و خلوته انقدر ذوق میکردم که نگو…
همیشه وقتی خدا هدایتم میکنه که فلان کار رو انجام بده، همش واسم سودِ و سودِ و سود.
اولیش حس و حالِ خوب خودمه از چشم گفتن به خدا و انجامش، و بعد محسنات انجام اونکار دونه دونه میان جلو چشمهام.
اما بریم سراغِ نظر دیگران:
هر کی دید تعجب کرد، گفت چرا؟
گفتم دوست داشتم، یعنی علاقه داشتم تجربه کنم، تنوع عالی شده و با شوق گفتم که خیلی خفنه و بی نهایت از این تغییر و تنوع لذت میبرم.
بعضیا میگفتن حیفه و …
حتی خود خانم آرایشگر با احتیاط کوتاه میکرد.
من گفتم بزن، راحت باش، من تصمیمِ قاطع دارم برای کوتاهی بدون هیچ وابستگی.
جالبه برام، متوجه شدم چقدر بعضی از خانم ها به موهاشون وابستگی دارن…
یه خانمه مشتری بود، اونم گفت حیفه و …
و سایرِ عزیزان…
و برای من همچنان عجیب بود که وابستگیِ انسان به دارایی یا داشته هاش چقدره؟ تا کجا ادامه داره؟ تا کجا برای نگهداشتنشون تلاشِ مضاعف میکنه؟ آیا میتونه بگذره ازشون یه روزی و عبور کنه؟ آیا اگه داشتن اون دارایی از جایی به بعد براش تولید رنج کنه، هم هنوز نگهش میداره یا رهاش میکنه؟ اصولا حد و اندازه ی داشته ها و وابستگی بهشون چقدره؟ میتونه همین لذت از داشته ها تبدیل بشه به رنجِ نگهداشتنشون بر اثرِ وابستگی؟؟
الان یاد فایل استاد افتادم، در مورد ثروت گفتن، باید پُر شد تا بعد رهایی اتفاق بیوفته.
بعد استاد رفتن به سمتِ سادگی، چون پر شدن…
چقدر اون فایل محشره و عاشقشم.
در اوجِ دارایی و ثروت، از یه جایی به بعد رهایی اتفاق میوفته…
برای موهام فکر کنم این اتفاق افتاد، پُر شدم و بعد رسیدم به رهایی، یعنی سیر شدم و به رهایی رسیدم.
برای همین تا وقتی بلند بودن، لذت بردم.
وقتی کوتاه شدن هم لذت بردم.
چقدر خوبه یاد بگیرم، تا جایی که لذت میبرم از داشته هام استفاده کنم، کیف کنم، اگه یه روزی قرار شد که برن هم با همون لذت ازشون خداحافظی کنم و بسپرمشون به خدا برن دنبالِ ادامه ی زندگیشون و منم برم دنبال ادامه ی زندگیم.
برای همین دلم میخواد و درخواست کردم از خدا که تو همه چیز پر شم، سیر شم، و به رهایی برسم که عجب طعمِ شیرین و نابی داره این رهایی.
خیلی مهمه، حالم با خودم، انتخاب هام، تصمیماتم، سبکِ زندگیم خوب باشه، که الحمدالله هست و خیلی خوشحالم از این بابت و از این مسیرِ جذاب.
مسئولیت انتخاب هامو و کل زندگیمو هم به عهده گرفتم این اواخر دیگه چون تازه درک کردم مفهومِ خالقِ زندگیِ خودم بودن رو.
الهی شکرت.
سمانه جان، الان ساعت 4 بامداد دوشنبه 29 خرداد جان هست که دارم مینویسم برات…
خواب بودم، بیدار شدم، هدایت شدم بیام سایت، چند تا کامنت خوندم و رسیدم به کامنت شما و دلم گفت که بنویسم برات…
الان دقیقا پرنده ها دارن آواز میخونن و صداشون از پنجره به گوشم میخوره…
سمانه جان، دقیقا یه روزهایی نزدیک ساعت 4 بامداد خدا بیدارم میکنه که این صدای زیبا رو که عاشقشم بشنوم.
چون دقیقا پرنده ها از ساعت 4 بامداد به بعد شروع میکنن به خوندن.
منم واسشون غش و ضعف میکنم.
مدتیه آلارم گوشی مو قطع کردم که خدا خودش بیدارم کنه.
گاهی صبح زود با صدای خودِ پرنده ها بیدار میشم.
آیا آلارم قشنگ تر از صدای پرنده های خداوند که میخونن، وجود داره برای بیدار شدن از خواب؟ اونم در اوجِ آرامش و لذت، همراه با حس خوب و نشاط؟
مثلا دوستانِ بزرگوار دیروز ساعت 5:20 منو بیدار کردن از خواب.
بلافاصله بیدار شدم رفتم سراغِ سایت و کامنت های محشرِ بچه ها که اغلب روزم رو میسازن با شادی و رشد و بهبود.
بعدشم به کارهای خونه رسیدم و پیاده روی و …
داشتم فکر میکردم از وقتی بر اثر تاثیرات دوره قانون سلامتی که خوابم رو تنظیم کرده خودش، زود بیدار میشم به راحتی، چقدر زمانم برکت کرده تو زندگی، چقدر کار میتونم انجام بدم و لذت ببرم اونم با حالِ خوب و لذت بردن از تک تک کارهایی که انجام میدم.
این شگفت انگیزه برام.
خدایا شکرت بی نهایت برای دوره قانون سلامتی.
استاد جانم بی نهایت سپاس گزارم برای این دوره.
تازه هر چی جلوتر میره ابعادِ شگفت انگیز این دوره روی خودم واسم بهتره آشکار میشه.
کاهش وزن تازه ساده ترین ارمغان و هدیه ی این دوره برای منه، از لحاظِ بهبود خوابم هنوزم شگفت زده ام که چی شده سمانه ی خوابآلود عشقِ خواب، تبدیل شده به این سمانه که ساعت خوابش کمتر شده، خیلی راحت عینِ یه بچه تا چشم هاشو خواب میگیره، تو چند ثانیه میخوابه، از اونور هم به سادگی بلند میشه از خواب؟
نتایج سلامتیِ جسمانی ام هم دیگه جای خود.
بی نهایت شاکرِ خدا هستم برای تمام این حال و احوالاتِ خوشم.
بهترین هارو برات آرزو میکنم سمانه جان.
در آغوش گرم و پر از امنیت خدا باشی همیشه.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام به سمانه جان عزیز هم نام خودم
چقدر خوشحال شدم برام کامنت نوشتی
و من عاشق این خدا هستم که هر چی تو دفتر کد نویسیم بنویسم برام رخ میده
از اونجایی که نوشته بودم واسم دیدگاه بنویسن و جواب بهم بدن اون هم بهترین جواب و از زبان شما شندیم انچه را که باید میشنیدم
سپاس از لطفت
چقدر خودم را درگیر موهام میکردم تا شسته بشه و خشک بشه و الگو خوبم مریم جان باعث شد من این کار را انجام بدم فارق از اینکه دخترم مخالفت کرد فارق از اینکه عمو تو باغ بهم بگه پسر منم بگم جانم عمو
واقعا رهایی لذت داره و من دارم آرام آرام لمس میکنم حس میکنم
چقدر دوست دارم که با فروش کفشهام که نو هستن و چینی هام که 15 سال خاک خوردن دوره بینظیر سلامتی را بخرم تا حالا خدا روشکر دو دوره عالی و فوق العاده کشف قوانین و حل مسائل را خریدم و از خدا میخوام تا این دوره هم بخرم چون واقعا از لحاظ سلامتی که اوکی باشه چرخت کامل میچرخه
از خدا برات بهترین ها را خواستارم چون لایق بهترین ها هستی
سمانه جان عزیز
سلام سمانه جانِ زیبا.
از پروفایلت آرامش و صلح درونی و شادی میباره.
امروز هم دوباره یه ربع به 4 بامداد بیدار شدم…
بلافاصله اومدم سایت.
دایره آبی رو دیدم و ذوق کردم از کامنتت عزیزم.
کیف کردم از کامنتت.
داخل کامنتت شجاعت دیدم، جسارت دیدم، شوخ طبعی دیدم، رهاییِ کودکِ درون دیدم، پشتکار دیدم، عزت نفس دیدم.
تحسینت میکنم.
مخصوصا با اون قسمت جانم عمو کیف کردم.
به یاریِ خدا در بهترین زمانِ ممکن هدایت شی به تهیه ی دوره ی ارزشمند قانون سلامتی تا جسم سالم و انرژیِ فراوانی برای خودت خلق کنی.
ممنونم از دعای قشنگت برام، انرژی مثبتی بهم منتقل کردی سمانه جان.
زندگیت سرشار بشه از حس های خوب و اتفاقات خوب.
خیلی خدا رو شکر میکنم برای سایت و دوستانِ نابم
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام به دوست عزیزم سمانه جان
سپاس بیکران از تحسینت
از اینکه به من گفتی شجاعت دارم ، جسارت دارم ، عزت نفس دارم ….
چقدر خوشحال شدم که راهم درسته مسیر درسته
من کسی بودم که اگه یه لباس برا خودم یا بچه ها میخواستم بخرم باید نظر میگرفتم از خواهر و بقیه و کلی تو مغازه منتظر میشدم تا جواب بهم داده بشه چون میخواستم همیشه همه چیزم تک باشه ولی با نظر بقیه
ولی امسال من فارق از اینکه از کسی نظر بخوام برا بچه هام و خودم خرید کردم و اون هم چه خریدهای عالی که هر کس میدید دوست داشت و آدرس میپرسید
اینکه فارق از اینکه بقیه بگم خیلی موهات کوتاه شد برا به خانم قشنگ نیست من فقط بخندم و شوخی کنم
اینکه فارق از اینکه همسرم با من مخالف باشه در یه سری از کارهام ولی من کاری را میکنم که درست باشه
من یه پس اندازی داشتم وتو سبد خریدم دوره قانون سلامتی و روابط را گذاشتم ولی وقتی دوره قانون آفرینش را دیدم و صحبتهای اولیه استاد جان را گوش کردم گفتم این را باید بخرم چون ماله منه
انشاالله که خدا برام مهیا میکنه
و ممنونم ازت که در بهترین زمان و بهترین فرکانس جهان هستی برام مینویسی
دختر جان چشمات قشنگ و زیباست که زیبایی میبینه
از خدا میخوام همیشه در همه حال بهترین ها مال خودت باشه و همیشه رو لبت خندون باشه و ثروت و نعمت به سمتت روانه بشه چون لایق بهترین ها هستی
سلام سمانه سادات عزیزم.
امیدوارم وقتی این پیام میرسه دستت و میمیخونیش سرشار از حس های خوب باشی و یه عالمه اتفاق های خوب تو زندگیت پیش بیان. هر چی که خودت دوست داری و درخواستش رو به خدا دادی.
واردِ ایمیلم شدم، مجدد هدایت شدم به این پاسخِ شما برای خودم.
تبریک میگم بهت که تا الان تو فرکانس و مدارِ خرید دو دوره شیوه حل مسائل و کشف قوانین زندگی بودی، برات آرزو میکنم در بهترین زمان گوش بدی و تمرین کنی و بهترین نتایج رو برای خودت خلق کنی.
قدرتِ خلق کنندگیِ زندگیِ خودمون، که خدا بهمون داده، شگفت انگیزه، عینِ معجزه است…
اتفاقا الان داشتم تو دفترم مینوشتم در مورد یکی از خلق کردن هام…
خوبه یه بار هم اینجا بنویسم تا هم رد پا بمونه از خودم، هم تاکید شه برای ذهنِ خودم تا بتونه بهتر درک کنه، باور کنه.
سه شنبه وارد یه چالش روابطی شدم، ذهنم داشت نجوا میکرد در رابطه با رفتار یه بنده خدایی که اشتباه میکنه، زور میگه و …
یه واکنشِ ریزی هم بروز دادم…
سریع یادم افتاد ذهنتو کنترل کن، اگه ادامه بدی به حسِ بد، اتفاقات بد میان در مسیرت…
سریع دفترمو باز کردم سپاس گزاری نوشتم.
خب طبیعتا اولش فقط مینوشتم، حس عمیقی تو نوشتنم نبود، اما میدونستم هر چی جلوتر برم و ادامه بدم بهتر میشم.
در نوشتن هام اون بنده خدا رو برای مهربونیش تحسین کردم، قلباً باور دارم که مهربونه، خیلی خیلی …
ورق برگشت، حالم بهتر شد، آرومتر شدم، موقعِ روبه رویی با اون بنده خدا نه تنها دیگه کدورتی نبود، بلکه اوضاع کاملا 180 درجه برعکس شده بود…
کاملا سورپرایز شدم که تغییر افکارِ من به سمت زیبایی، چطوری موقعیت رو به کل عوض کرد.
الهی شکر بی نهایت.
رفتم روی موجِ ارامش، تسلیمِ خدا بودن که به شدت دوست دارم وقتی میرم روی این موج…
خیلی سبک میشم.
اصلا آروم میشم.
انگار جهان ایستاده، سر و صدا نداره، شتاب نداره…
آروم راه میرم، آروم کارهامو انجام میدم، بدونِ ذره ای شتاب…
برای من با پیشینه ی شتاب، این خودِ خودِ معجزه است.
خدایا شکرت.
استاد جانم مرسی.
تغییر افکار و بهبودم به واسطه ی لطف خدا و آشناییم با شما و آموزش هاتونه که کم کم نفوذ کردن داخلم و دارن شخصیت جدیدی شکل میدن در درونم.
شخصیتی آروم تر، صبورتر، واکنش خلق کن، کنترل ذهن داشتنِ بهتر، شخصیتی که توجهش به زیبایی ها بیشتر جلب میشه تا نازیبایی ها…
استاد جانم سپاس گزارتونم برای تک تک نتایج ریز و درشتم تو زندگی.
یاد فایلی افتادم که زمان پندمیک رفتین بانک، اول کارتون رو انجام ندادن، غر زدن که بدون هماهنگی اومدین و …
بعد شما شروع کردین به تحسین کردن و کنترل ذهن در اون موقعیت.
و بعد ورق برگشت.
نه تنها اونکار رو انجام دادن براتون، شما درخواست انجام چند کار دیگه رو هم دادین و به راحتی براتون انجام داد رئیس بانک.
الگوی خوبِ زندگیم تو همه ی جوانب، استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، سپاس گزارم برای همه چیز، برای همیشه.
سمانه سادات عزیز و قشنگ و شجاع:
شک نکن در بهترین زمان هدایت میشی به خریدِ دوره ی شگفت انگیز قانون سلامتی.
و غرق در لذت میشی از حرکت در این مسیر.
شاید هم وقتی این پیامو میخونی خریده باشیش.
خیلی هم عالی.
ماچ به روی همچون ماهت.
در آغوش خدا باشی، ثروتمند، سلامت، شاد.
خدایا شکرت که مینویسم، نوشتن معجزه ی زندگیِ منه، خدایا شکرت که تو دفترهام مینویسم، خدایا شکرت که اینجا در این محیطِ الهی مینویسم.
خدایا شکرت که هدایتم میکنی به بهترینها هر لحظه، عاشقتم، عاشقتم، عاشقتم.
سلام بر سمانه صوفی عزیز هم نام خودم
سمانه جان دیشب در بهترین حال و بهترین زمان پیام قشنگت را خواندم
میخواستم دیشب جواب بدم ولی دختر نازم آوینا جان با رقص دونفره که با پدرش انجام میداد و صداهاش نتونستم پاسخ بدم
امروز در آرامش کامل پاسخ میدهم
ممنون به خاطر تمام لطفی که به من داشتی
انشاالله که در زمان مناسب دوره را خریداری میکنم
خدا روشکر که اینقدر به نتایج خوب و صلح با خودت رسیدی تبریک میگم بهت و همچنان ادامه بده
تا به بهترین ها هدایت بشی چون لایق بهترین ها هستی
برات مثل خودت ارزو میکنم در آغوش خدا باشی ثروتمند ، سلامت و شاد باشی
در پناه الله
سلام و درود به شما سمانه خانم گرانقدر ، از لطف و محبت و بزرگواری شما سپاسگزارم. ممنونم بخاطر پاسخ ارزشمند تون.
چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم و اونجایی که در مورد کلاغ گفته بودین خندیدم. هیچ اشکالی نداره. ما نگران قضاوت بقیه میشیم، حضرت ابراهیم و موسی و نوح و حضرت محمد هم مورد قضاوت قرار گرفتن ما که دیگه جای خود داریم. امروز ما میدونیم حضرت محمد کی بود، ولی نمیدونیم قضاوت کننده ها کی بودن.
مدار توحید مدار عشقه.
الهی که همیشه همیشه در مدار توحید و عشق الهی باشید. و از بینهایت نعمت و رحمت و ثروت بهرمند بشید.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید خواهر بزرگوارم.
سلام به برادر بزرگوارم
همیشه به خواندن کامنت های شما بسیار علاقه دارم چقدر زیبا از قرآن واشعار زیبا ب ای بیان دیدگاه های خود استفاده می کند چقدر مثال زیبایی از بستنی وپدر ورابطه آن با نعمت هایی که داریم وخداوند زدید واقعا ما انسان ها چقدر باید ناشکر باشیم که از هیچ به ما وجود ببخشند ونعمت بدهند وبعد خدایی که تمام هست ما از اوست به ما بگوید سپاسگزاری کن تا بیشتر دریافت کنی نه از این بابت که من نباز دارم از این جهت که تو در مدار دریافت بیشتر قرار بگیری ومن مثل بچه های لجباز وخیره سر اطاعت نکنم وتکبر کنم
برای تمام دوستان خودم بهترین ها را آرزو دارم واز شما برای قلم زیبا وصداقت تون سپاسگزارم
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم ، بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون و خدا رو شکر میکنم بخاطر این جمع توحیدی که داریم. خدا رو شکر که این کامنت براتون احساس خوبی رو به همراه داشته. از درگاه خداوند میخوام که همواره شکر و حمد و سپاس و توحید رو بر قلب و جان و زبان ما جاری کنه.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام خالق هدایتگر جان آفرین سلام
بی نهایت از این کامنت زیبا لذت بردم کامنتی که از جانب ربم برای من بود برای این که بیاد بیارم تن از خودش جان از خودش مواد غذایی و ….. از خودش همه چی افکار و عقل و… خودش من کی باشم که بخواهم ناامید بشم و بگم نمیشه من کی باشم که بخواهم نگران باشم فقط تنها کاری که باید کنم لذت بردن اعتماد کردن به ربم به جسمم به خودم چرا که خودمم از ربم جسمم از رب تمام جهان از رب و بس
هرجا هستید در پناه یکتا رب العالمین شاد و پیروز و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .
یاحق .
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم
الهی که حال دلتون عالی و توحیدی و مثبت و زیبا باشه و احساس خوب هر ثانیه اتفاقات خوب رو براتون رقم بزنه.
خیلی ممنونم از پاسخ ارزشمندتون و نعمت زمانی که استفاده کردین تا برای کامنت من پاسخ بنویسید. از درگاه رب العالمین بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود
من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار
گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود
سلام بر مهندس حمید حنیف که و ما کان من المشرکین است
چقدر فضای جالبیه فضای سایت که میشه دنبال کرد کی داره چی مینویسه و چی میگه خدا رو شکر
حمید آقا جان من چند روزی که فایلی روی سایت نبود و ایمیلی برای نوشته های شما و دو سه تا دیگه از برو بچ برام نیومد واقعا دلم گرفته بود تا اینکه شما زحمت درخواست فایل جدید دادی
حمید شما کار نگیر فایل رو سایت هست یا نه
بنویس بابا ما منتظریم بنویس که خوب مینویسی
من و خیلیای دیگه هنوز ایمیلها رو باز میکنیم نوشته کامنت حمید امیری میگیم بپریم ببین باز چی نوشته و مخصوصا شما و سعیده خانم شهریاری
به هر حال بگذریم
گفتم یه فال حافظ برات بگیرم همین اومد دیگه چیکار کنیم
یک معنیش اینه البته برای کارمندان دولت که آقا کارمندی خوبه در دولت بمانین(یا خدا حافظ الان حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت میگه بخدا جواد یه معنی دیگه داره بابا اون نیست
کمی استیکر خنده )
خلاصه لینک اون کهکشان رو گویا سرور سایت پاک میکنه (سروره دیگه و سَرور همه ما .
دو تا استیکر دیگه از همونا)
ولی من تا شما یه آدرس میدی از فایلی آهنگی چیزی میزنم و از امام گوگل میپرسم و ایشون هم سخاوتمندانه بهم میده
و اینکه سلیمان گونه در کنار مورچه ها میشینی باهاشون دو کلوم اختلاط میکنی هم خیلی باحاله اما بدون و آگاه باش که سلیمان هم شوی آخر اسیر مور میگردی
راستی دارم بنایی میکنم که البته خودش یه کتاب مفصل داستان هدایت و حمایت کفایت و … داره روز دوم که اسکلت آهن ساختمان رو سر پا کردیم دیدم یه صدایی میاد هوپ هوپ هوپ
هوپ هوپ هوپ
گفتم خدایا چیه
هر چی میگشتم پیداش نمیکردم زدم تو گوگل هوپ هوپ (نخند یره بقول ما خراسانیا)
برام آورد این صدای مرغ سلیمانه هد هد
اصلا اسمشم فکر کنم ازم صداش گرفتند
یکی از دوستام گفت این خیلی خوش یمنه فرداش هم دوباره اومده بود رفته بود بالای بلندترین تیر آهن نشسته بود تا وقتی پیداش کردم کلاهم افتاد و چشمام بنور خورشید کور شد
خلاصه این رفت و ما ساختمون رو ساختیم و الان که آخراشیم بخواست خدا
دوباره بعد یکسال و خورده ای اومد حالا یا خودش بود یا ممدشون . من که رنگش نکرده بودم ببینم همونه ولی به نیت همون قبلیه باهاش برخورد کردم دوباره همون بالا نشسته بود و هوپ هوپ هوپ
این دفعه بیاد یک نامه برات مینویسم میدم بیاره فقط ذبحش نکنی پیش من بوده
به اون دور و بریاتم بگو من تخت ندارم برات بیارن
خلاصه حمید آقا من شروع به بنایی کردم(هر جا استیکر میخاد خودت اعراب گذاری کن) همون اول روی دیوار انبار بنایی مون طوری که همه ببینن نوشتم این گاد وی تراست
چون کارگرا که همشون انگلیسی بلد نیستند که (جا استیکری)
و خدا از در و دیوار آورد تا ساختمش
به مو میرسه ولی قطع نمیشه بقول رزا در قسمت 37 گفتگوی کلاب هوس (اینجوری لینک بده تا سرور نفهمه )
خلاصه که عالمی داریم با نوشته هات
تو کار نگیر فایل هست نیست به این کارا چیکار داری فقط بنویس کامنتا تو بفرست بیاد
ما منتظریم سلیمان
به سلیمان جهان از طرف مور سلام …
فعلا
عاقاااااا…. یعنی من مبهوتم از این فایل و از این همه کامنت های عالی . که هر چی میخونی سیر نمیشی و تو دلت خدا خدا میکنی که ای کاش شب ما سحر نمیشد…. و میتونستیم تا ابد تو این سایت باشیم و بچرخیم و بخونیم و بخندیم و برقصیم و شاد باشیم. بس که خوبن بس که بهمون اگاهی میدن. اصلا قشنگ حضور خدا را حس میکنی اینجا که باهاته که داره هدایتت میکنه که اگه سکوت کنی و آرام باشی صداشو میشنوی. که کلامش به قلبت جاری میکنه. بهت میگه این کارا بکن اینا بگو اونجا بروو….. نمونش همین الان.که قلبم به تپ تپ افتاد و صدای یافتم یافتم من به طبقه بالایی خونمون رسید. راستش چن روزی بود که دنبال فایل رزا میگشتم. قبلا گوش داده بودم و الان یادم نمی اومد کدوم فایل بود. تا اینکه هدایت شدم به کامنت شما دوست عزیز که مستقیم اشاره کرده بودید به این فایل. چی بگم از این فایل که حرفهای رزا و استاد بی نظیر بود . بی نظیر که هیچ تکان دهنده بود. این همه ایمان این همه عمل به قانون.خلاصه که خوشحالم که استاد این همه شاگردای موفق و عملگرا داره. اینا همش برخاسته از صداقت و توحید ایشونه. خداراشکر میکنم برای وجود تک تک تون که دستی از دستهای خدا هستید و دری از آگاهی را به رویم باز میکنید. خیر دنیا و آخرت نصیب همه شما عزیزان.
سلام به برادر عزیزم ..آقای یووسفی
اول یک خدااقوت به دستان زحمتکش شما …برای خلق سرپناه برای مخلوقات خداوند …
کاری که میکنی بی نهایت ارزززشمند و معنویه …
هر ثانیه از زمانی که به کارت مشغوولی رو صلات حساب کن …
دوما بی نهاااایت سپاسگزارم برای اینکه لطفی که بهم داشتید و اسمم رو توی کامنتتون آوردید ..
ممنونم که وقت میزارید و کامنتای منو میخونید … بینهایت برام ارزشمنده …بی نهایت …
این لطف پروردگار منه که این همه انسان فوق العاده رو به عنوان رفیق های توحیدی زندگیم بهم هدیه داده …
من بعد دوماه اومدم گرگان خونه ی پدری …دیروز عمه ی عزیزم اومده بود دیدنم …گله میکرد که سعیده عووض شدی …کم محبت شدی …
منو داری …خنده م گرفته بود …
توی دلم گفتم …عمه جان قربون شکل ماهت …دو دقیقه اگر درمورد ناخواسته هات تونستی صحبت نکنی …منفی حرف نزنی …خودم دور سرت میگردم …
خبر نداری تموم عشق و محبت من داره توی سایت خرررج میشه …برای بهترین انسان های خدااااا
آقاجواد ..کامنتت فووق العاده بود …کلی به هرخطش خندیدم ….عالی بود :))))))))))
منم دلم هد هد خواست …لطفا بهش بگو …بعد اینکه رفت پیش حمیدِ حنیف …یسر به ما فقیر فقرا هم بزنه … سپاااسسسس
خداروصدهزار مرتبه شکر برای شروع فوق العاده ی امرررووز
امیدوارم در بهترین زمان و مکان …این نقطه ی آبی به دستتون برررسه
در پناه یکی یک دونه الله بی نظیررر باشید همیششششه
سلام جوااااااااد خوبی داداش، فدای تو عزیزم . خیلی ممنون بابت کامنتت و خیلی ممنون بابت فال حافظ. اگه خواجه حافظ شیرازی مرحوم نشده بود قطعاً الان کلی از دستت شاکی میشد بخاطر این تفسیر. ولی منظور خوبی داره حافظ.
«در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود : (هر کسی از ابتدای خلقت لطف و نعمت خداوند شامل حالش شده باشه)
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود: ( همیشه احساس خوشبختی و حال خوب و سپاسگزاری خواهد داشت)
من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار : (هر موقع که از یاد خداوند غافل باشم)
گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود (متوجه این شدم که حال و احساس بد و کفران نعمت باعث اتفاقات بد و پشیمانی خواهد بود)
«جواد جان این چیزی که نوشتم اون چیزی بود که من تونستم درک کنم شاید مفهومی بالاتر از این باشه ، این ظرفیت کاسه من بود»
راستی من قبلاً لینک فرستاده بودم، نمیدونم از چه موقع این شکلی شده، و اینکه کلی حالم گرفته شد ولی آره بقول خودت همیشه یه راهی وجود داره. و اون هم اینکه میری توی ویکی پدیا و سرچ میکنی pinwheel galaxy یا کهکشان فرفره ، یه عکسی رو میاره و اون بالاترین رزولوشن رو باز کن تا بدونی من در مورد چه جهان بینهایتی حرف میزنم . ببین جواد این عکسه اینجوری منو حیران کرده، فرض کن میشد کهکشان رو روبروی خودت ببینی. واقعاً آدم دربرابر عظمت کبریایی پروردگار سر به سجده میذاره. سبحان الله.
چقدر تحسینت کردم وقتی ماجرای ساخت و ساز رو نوشتی برام. خیلی عالی بود. و اون هدهد که با صدای زیباش پیام آور توحید شده.
یادمه وقتی خیلی بچه بودم از کسی شنیدم هدهد در ابتدا این تاج رو بالای سرش نداشته و بخاطر ماموریت توحیدی که انجام میده اینجوری تکامل پیدا میکنه و این تاج رو خداوند بهش هدیه میده. درستی یا نادرستی این موضوع اهمیتی توی اصل ماجرا نداره اونجایی که خداوند میگه «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» خدا را تسبیح مىگویند هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، آن فرمانرواى پاک از عیب را، آن پیروزمند حکیم را.
کنجکاوی مقدس منو کشوند به جایی که رفتم توی گوگل و هدهد رو سرچ کردم و یه ویدیو دیدم از صدای زیبای هدهد. من این صدا رو بارها شنیده بودم، حتی هدهد رو هم دیدم، ولی هیچوقت یه هدهد رو در حال آواز خوندن ندیده بودم. خیلی نشانه زیبایی بود. و نشانه بعدی در مورد فایل زیبای کلاب هوس که بعد از نوشتن کامنت برای شما میخوام برم ببینمش.و جمله زیبای ما به خداوند ایمان داریم، اعتماد داریم توکل میکنیم.
In GOD we TRUST.
ازت خیلی خیلی ممنونم جواد عزیزم. تو بینظیری پسر. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام به برادر عزیزم جواد آقا (اتفاقا اسم برادر کوچیکم هم جواده)، بی نهایت بی نهایت لذت بردم از خوندن کامنت شما، و چقدر خندیدم و شاد شدم.
داشتم کامنتای سعیده جان شهریاری رو میخوندم که بر حسب اتفاق رسیدم به کامنت شما، جالب اسم خودمم سعیدست
براتون آرزوی صحت و سلامتی و تندرستی دارم. در پناه دستان پر مهر خداوند خوشحال و ثروتمند باشید
سلام و ارادت خدمت شما خواهر بزرگوار
ممنونم از اینکه من رو به عنوان برادر کوچیکتون صدا میکنین و البته که خانم شهریاری هم به ما لطف دارند و منو برادر میخونن .
شاید برای شما هم خیلی جالب باشه که اسم خواهر واقعی من هم سعیده است .
انشاالله که مثل معنی اسمهاتون همیشه احساس سعادت و خوشبختی همراه قلبتون باشه
درود بر اقا حمید که توی ی باغ دیگست که خیلی هم اتفاقااااا لذتبخش تر و زیباتر هست
.
من این باغ رو خریدارم
از توی باغ دیگه بودن لذت میبرم
وقتی همه عالم غرق در روزمرگی های نامناسب باشه
غرق در حواشی هاااا باشه
بودن تو ی باغ دیگه از جنس معرفت
از جنس اصل اصل
از جنس نور و روشنی
از جنس یکی شدن با هستی و طبیعت رو هزااار میخرم.
ـــــ
تحسین بر شماااا
چه زیبا اموختی درسهای زندگی رو
چه قلم زیبایی
قلمی که هدایتی نوشته
افرین
.
سپاسگزارم که با ایاتی الهی روشنی بخش روزم شدید
سپاسگزارم
.
ـــــــــ
خدایا من رو ببخش که دیر تو رو به دنیای خودم راه دادم
دیگه دنیای من نه
همش تو
همش تو
ـــــــ
این فایل از استاد چند جنبه داره
که درسهای قرانیش برای من فعلاااا بسیار پررنگ تر شده
انگار که روحم برای شنیدن اینهااا تشنه تر بوده
منتظرتر بوده
به خاطر همینه که باید بازهم گوشکنم و بخونم
تا وجوه دیگر این فایل رو دریابم
ـــــــــ
خدایا شکرت
سپاسگزارم
.
چقدر شما دوستان تحسین برانگیزید
خدایاشکرت
سلام و درود به شما رها خانم .
خیلی خیلی ممنونم از شما بخاطر کامنت ارزشمند و زیبایی که بهم هدیه دادین. اصل توحیده ، اصل تمرکز روی خود خداست. خداوند کار پیچیده ای ازمون نمیخواد ، همینکه تسلیم باشیم، و خضوع داشته باشیم همون طور که توی کامنتتون نوشتین. و اینکه با شکر و حمد و طلب آمرزش حالمون رو خوب نگه داریم. آدمها مهم نیستن، توحید مهمه. وقتی شما در مدار توحید باشی خداوند خودش بینهایت نعمت و ثروت بهتون هدیه میده، منجمله این نعمتها انسانهای هم مدار و توحیدی هستن.
منم یه وقتایی که توحیدی عمل نکردم با چک و لگد جهان هوشیار شدم. از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
بنام الله یکتا
تنها پروردگار جهانیان
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و تمام دوستان بهشتی سایت و آقا حمید عزیز(به قول دوستان حمید حنیف)
امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم گفتم برم تو سایت کامنت بخونم و مثل استاد روزمو با کامنتای سایت بسازم که با کامنت شما شروع کردم و کلی لذت بردم اول از همه از قلم شیوا و راحتتون که معلوم بود از دلتون میاد چون خیلی به دل مینشینه و دوم اینکه بینهایت از تسلیم بودن شما به درگاه خدا لذت بردم و همصحبتی شما با مورچه کوچولو(باید بگم من تو این مورد از شما اوضاعم وخیمتره من با گلها با حیوونا با کوه با جنگل با دریا با در دیوار هم حرف میزنم)البته وقتی که تو این حال هستم خدا رو کنارم حس میکنم وانگار مخلوقات خدا هم صدای منو میشنون و من تو اون لحظه هیچ حسی جز سپاسگزاری ندارم
خواستم ازتون تشکر کنم بابت کامنت عالی که نوشتین که باعث شد چند ده کامنت دیگه نوشته بشه و من الان ساعتهاست که دارم کامنت های شما و دوستان و میخونم و لذت میبرم و البته کلی آگاهی جدید بدست آوردم و چقدر شما با حوصله به کامنت همه ی دوستان پاسخ دادید و یکی از یکی زیباتر و توحیدی تر بود
ممنون دوست و برادر عزیز کلی لذت بردم .بعد از دوره حل مسائل و کار کردن روی خودم و کنار گذاشتن کمال گرایی(که هنوز هم کار دارم) کمی توحید رو در عمل دارم بیشتر نشون میدم و از خدا همیشه توحید
و توحید بیشتر خواستم و این کامنتا چیزی نبود جز توحید و عشق واقعی به خدا و برگشت اون عشق با قدرت بیشتر به بنده ی خدا به قول یکی از دوستان توحیدیمون رسیدن به مادیات و …همه بهانست اصل رسیدن به خداست که من هر وقت چیزی از خدا خواستم انقدر خدا با عشقش به من منو سیراب کرد که شاید منو درک کنید(حتما درک میکنید)گاها خواستمو فراموش کردم.
هر وقت خواستم کامنت بنویسم از تحسین شروع شده ولی آخرش با عشق به الله تمام میشه الان هم دلم حال عجیبی داره که اگه بخوام به نوشتن ادامه بدم چند صد صفحه میشه
بازم ازتون ممنونم که اینقدر با عشق و توحیدی کامنت مینویسید
در پناه الله یکتا باشید
سلام و درود به شما سیده زهرا. بسیار بسیار شما رو تحسین میکنم بخاطر این نگاه زیبایی که دارید. منو ببخشید شما رو به اسم کوچیک صدا زدم. من در کل برای سادات احترام خاصی قائل هستم. و از طرفی اسم زیبای شما که هم نام حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(س) هستید. نمیدونم چطوری و از کجا شروع شد ولی از وقتی یادم میاد احترام و ادب قائل هستم برای نام مبارک حضرت فاطمه زهرا(س). و اسم شما رو که دیدم به خودم این اجازه رو دادم شما رو به اسم کوچیک صدا بزنم.
بسیار از کامنت تون لذت بردم. از ابتدای کامنتتون آیات قرآنی و داستانهای متعددی بیادم اومد که اگه بخوام دونه دونه بنویسم خیلی طولانی خواهد شد، فقط به دوتا نکته اکتفا میکنم. اول اون آیه قرآن که خداوند میفرماید «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» که هر آنچه که ما تصور کنیم حتی سنگها و مواد جامد هم مشغول تسبیح خداوند هستن. تا چه برسه به موجودات زنده و این وسط اشرف مخلوقات راه ظلم و جهل رو در پیش میگیره. اونجایی که در دل اتم های یک ماده الکترون ها به دور هسته گردش میکنن دارن تسبیح خداوند رو میگن. و قدرت بینهایت شون رو از خداوند دریافت میکنند از ابتدای خلقت در گردش بودن و تا بینهایت ابدیت به گردش به دور هسته ادامه خواهند داد. ذرات پروتون و نوترون که در مرکز هسته دارای ارتعاشاتی هستند و هیچوقت متوقف نمیشن. و این انرژی از کجاست ؟
«فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
و نکته دوم رو خلاصه بگم در حکایت کلاس درس ابدی و ازلی توحید که توسط رب العالمین روی این. سیاره برگذار میشه هر روز و هر لحظه و هر ثانیه… «برگ درختان سبز در نظر هوشیار ؛ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار »
از شما ممنون و سپاسگزارم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سپاسگزارم جناب امیری
که بسیار از شما می اموزم
خداروشکر که در این فضااا انقدر همه یک جنس و همراه و همدل هستن که باامنیت خاطر میایم مینویسیم
باامنیت خاطر نظرمون رو میدیم
و قشنگتر اینکه همه در یک مسیر در حرکتیم
شاید مدارهااا متفاوت باشه
اما همه برای رسیدن به مدارهای با کیفیت و بالاتر و بهتر اینجاییم
.
سپاسگزارم که دعاهایی زیباااا بدرقه راه شیرین من کردید.
.
شاهد درخشیدنتون هستیم انشالله.
.
و همه کنارهم موفقیتهاتون رو جشن بگیریم ایشالله
سلام و درود به شما دوست گرانقدر و بزرگوار، بسیار از لطف شما ممنون و سپاسگزارم.
سپاسگزارم که زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین.
منو ببخشید با تأخیر جواب میدم. تقریباً هفته ای که گذشت کمی مشغول کار بودم.
این هم مداری ها گاهی اوقات آدم رو شگفت زده میکنه، توی قرآن هم به موضوع در مدار بودن افراد اشاره هایی شده، از اون حیث که یک سری ویژگی های مشترک برای اهل ایمان بیان شده. و اینکه ایمان به خداوند نتایجی رو برای انسان به همراه میاره منجمله جمع شدن افراد هم مدار دور همدیگه.
از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام حمید سلاممم عشققق سلام رفیقممم…
حمید دیشب باهات حرف زدم چقدر اروم شدم داستان این هدایتت رو بهم گفتی که زدی بیرون و از خدا خواتستی که کمک کن و بتونی بنویسی…
حمید همیشه برامون بنویس چقدر تو روحت پاک چقدر تو روحت بزرگ وقتی بهت گفتم وام گرفتم و ناراحتم و اگاهانه این تصمیمم رو گرفتم بهم گفتی ما انسلانیم و خطا کار مهم نیست که مسیر اشتباه میری مهم اینه که مسیر اشتباه رو ادمه ندی اره دیشب با خانوم رفتیم بیرون با دوستامون پیلده روی داشتم با دوستم حرف میزدم گفتم یه حمیدی دارم تو زندگیم که تونستم پیداش کنم و ازش درسها یاد بگیرم حمید برای وجودت خداروووو بینهایت سپاس گزارم بینهایت مننونممممممممم الهی شکرت رب من بینهایت ازت ممنونم و چقدر قشنگی و چقدر وصلی تووو حمید عزیزممم
الهی صد هزار بار شکر برای وجودت دوستت دارم حمید عزیزممم…
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند و عاقبت بخیر باشی
سلام و درود به شما حسین جان
خوبی برادر ، خیلی ازت ممنونم بخاطر این همه لطف و محبت و الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی عالی باشه.
ببین حسین جان منم هنوز قسط دارم که در گذشته وام گرفتم، ولی از وقتی اومدم توی این سایت و از آموزش های استاد دارم یاد میگیرم دیگه وام نگرفتم و تعهد دادم که قرضی چیزی نخرم. همین پروسه سختش رو توی ذهنت تصور کن وقتی یه کارمند بانک ساعتها وقتتو الکی هدر میده تا یه برگه کاغذ رو از سمت چپ میزش برداره و یه خط خطی کنه و بذاره سمت راست، همین چقدر توهین آمیزه برای انسان.
توی پیامی که برام فرستادی خیلی قشنگ این ترمز و این پاشنه آشیل رو شناسایی کرده بودی که چون توی بکگراند ذهنت موضوع وام رو در نظر داشتی همه درها به روت بسته میشد تا مجبور بشی وام بگیری.
وقتی تصمیم میگیری تحت هیچ شرایطی وام نگیری ، همون درهایی که تا دیروز بسته بودن یهو باز میشن.
من الان توی همون شرایط هستم. گفتم خدایا من وام نمیگیرم، قرض نمیگیرم ، قسطی و شرایطی و قرضی هم خرید نمیکنم… هر وقت شرایطش رو داشتم میخرم. توی این شرایط جهان هستی ازمون یه امتحان میگیره ببینم چقدر پای حرفمون هستیم. اگه توی امتحان شکست بخوریم هیچ اشکالی نداره ، تجربه کسب میکنم ، اونقدر این امتحان تکرار میشه تا درسامون رو یاد بگیریم به نفع خودمونه که زودتر یاد بگیریم چون از یه جایی به بعد واقعا دردناک میشه.
ابتدای خرداد ماه من وقتی من حقوقم رو صرف هزینه های مختلف کرده بودم و مقدار کمی توی دستم مونده بود ناگهانی کمپرسور کولر ماشینم به فنا رفت، خود به خود و من موندم و گرمای بالای 40-45 درجه و ماشین بی کولر و کلی کار که من در طول روز باید انجام بدم. یه دوستی دارم که میتونم همین الان گوشی رو بردارم و بهش بگم یه کمپرسور میخوام. اتفاقا رفته بودم پیشش و همون ماشین رو چک کرد گفت کمپرسورش رفته و باید تعویض کنی، من دارم، بیا ببر هر موقع داشتی پرداخت کن، گفتم خیلی ممنونم ازت هر وقت داشتم حتما میام پیشت میبرم. از اون اصرار از من انکار. گفتم من یه تعهدی با خودم دارم که قرضی چیزی نخرم. دو سه روز بعدش میدونی چی شد … شاید فکر کنی از جایی که فکرشو نمیکردم مسئله کولر حل شد ولی نه، منبع آب ساختمون جر خورد و من موندم و یه اعصاب داغون، ولی میفهمیدم خدا منو تنها نمیذاره، از ته وجودم ازش درخواست کمک کردم … مگه ساختمون بدون منبع آب هم میشه درحالیکه یه روز در میون آب شهر وصل میشه ؟ دیگه باید من قرض میگرفتم. خانمم اصرار کرد که از خانواده اش قرض بگیره ، منم داشتم تسلیم میشدم. گفتم نه ، اگه لازم بشه با چسب پنج سانتی منبع رو تعمیر کنم بازم پای تعهدم میمونم. رفتم جعبه ابزار رو برداشتم اومدم بیام سراغ منبع ببینم چیکار کنم، توی گرمای بوشهر که چندان تفاوتی با خوزستان نمیکنه ، دستگیره جعبه ابزار کنده شد و هر چی داخلش بود خالی شد، یه آن منو میبینی میخواستم بگم خدایا چه خصومتی با من داری …؟ گفتم حمید داری چه بلایی سر خودت میاری، هر اتفاقی سرت میاد کارخودته، و بعداً میخوای این گره رو با اعتراض و شکایت کور تر کنی؟ سااااااااکت باش و آرام . وسایل رو از کف خیابون جمع کن. (ماشین توی خیابون جلوی ساختمان بود، جعبه ابزار رو از صندوق عقب ماشین برداشتم) شروع کردم به جمع کردن وسایل از روی آسفالت داغ، دیدم لابلای وسایل یه چسب دو قلوی خمیری هست از این صنعتی ها که برای کارهای سخت استفاده میشه. دیدم من اینقدر حالم بد بوده که در آرامش یادم نبوده که این چسب رو دارم توی جعبه ابزار ، و خداوند متعال جعبه ابزارم رو خالی کرد تا بهم بگه حمید این چسب رو استفاده کن برای منبع آب.
یاد شعر پروین اعتصامی افتادم، (چون برای جستجو خم کرد سر ؛دید افتاده یکی همیان زر ؛ سجده کرد و گفت کای رب ودود ؛ من چه دانستم ترا حکمت چه بود ؛ هر بلائی کز تو آید، رحمتی است ؛ هر که را فقری دهی، آن دولتی است؛ گندمم را ریختی، تا زر دهی ؛ رشتهام بردی، که تا گوهر دهی)
خلاصه من رفتم با اون چسب منبع رو تعمیر کردم و براحتی و براحتی و مثل آب خوردن منبع درست شد. و وقتی با صاحب خونه در موردش حرف زدم با روی باز پذیرفت که من منبع آب رو تعویض کنم توی اولین فرصت و اون هزینه اش رو از اجاره کم کنه. (خودش ساکن یه شهر دیگه است). من حدود 20 و خورده ای روز از خرداد رو با ماشین توی گرما جابجا شدم تا پای تعهدم بمونم. و چند روز دیگه که شیفت کاریم تموم بشه ماشین رو میبرم برای تعمیر کولر، و تعویض اون منبع آب. تمام طول این مدت هر بار صداش زدم خدایا، خودت میدونی چه خبره، من پای تعهدم هستم، تو هم شرایط رو بر من آسان کن. مطمئنم این درسی بود که من باید یادش میگرفتم و اگه یادش نمیگرفتم، اگر صبوری کردن در مسیر تکامل رو یادش نگیرم بازم جهان هستی امتحان های سختتری ازم خواهد گرفت.
حسین جان توحید و هدایت خدا اصل و اساس همه چیزه. اگه توی مسیر توحید و هدایت خداوند بمونیم بهترین آدمها و بهترین نعمتها رو برامون میاره. ولی اگه من بگم فلان آدم میتونه بهم قرض بده، وام بده ، کمک کنه، لطف کنه، و و و … خدا از طریق همون آدم منو مایوس میکنه که فلانی باید میومدی در خونه خدا. باید اصل و اصالت رو میدادی به خداوند.
حالا یه سوال ، آیا ارزشش رو داره یه بنده شایسته خدا بره جلوی یه کارمند معمولی بانک و گردن کج کنه که فلانی لطف کن و ترحم کن یه خط خطی بکش توی کاغذهای من و بعداً یه پولی بهم قرض بده و دو برابر ازم پس بگیر؟
الهی که دستان گره گشا، نجاتگر، هدایت کننده و یاری رسان خداوند هر ثانیه به ثانیه در زندگیت دونه دونه مسائل رو برات حل کنه، گره ها رو باز کنه، هدایت کنه، حمایت کنه، بهت آرامش ببخشه. الهی که همیشه روی شونه های خدا باشی. حسین از این همه محبتت ممنونم. خیلی بهم لطف داری. خیلی خوشحالم که خداوند دوست خوبی چون شما بهم هدیه داد.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان.
بنام خداوند بخشنده و مهربانم.
سلام کاکام حمیددد خدا قوت فکر کنموالان در کنار خانوادت هستی بعد از چهارده روز کاری خدا قوتت بده…
حمید اینایی که گفتی خیلی خالصن خیلللی من هنوز شیشه خورده زیاد دارم که دارم به لطف خدا و اموزهای استاد اصلاحشون میکنم به امید رب …
حمید شما کارت خیلی درست ایجوری که شما داری رو خودت کار میکنی و بندگی میکنی و مخلصی و ایمان داری من هنوززززز کار دارم من هنوزززز باید خیلی کار کنم روی خودم به لطف رب خیلللی
ولی میدونم خیلی زود به این قشنگیه میرسم چون خدا باهام چون استاد باهام چون تو هستی تمام بچه ها هستن
یه خانواده بزرگی دارم که ازشون یاد میگیرم و میرونمشششش تخت گازززززززززززززززز
دوستت دارم حمید عزیزم مرسی که برام کامنت میزاری و لذت میبرمممم دمت گرم رفیقمممم
.
در پناه جان جان شاد سلامت و ثروتمند باشی عشققققققققققققققق
سلام و درود به حسین عزیز.
کوکا دورت بگردم ، ممنونم از ای همه لطف و محبتت.
تحسینت میکنم، خیلی عزیزی برام.
حسین جان یه توصیه برادرانه. خداوکیلی ایقه از مو تعریف میکنی کوکا، و البته همش لطف خدان به بنده ناچیزش ، ولی کوکا چرا به خودت برچسب منفی میزنی ؟
کوکا خدا میگه «الله ولی الذین آمنوا » مگه بهش ایمان نیاوردی؟ وقتی بهش ایمان داری وقتی اهل ایمان هستی، ولی و سرپرست مون الله ه.
پس به خودت برچسب نزن، کوکا توی یه سری مسائل باورهای بهتری نسبت به منم داری. از اون جهت میگم که الان شما دوره کشف قوانین داری ولی من هنوز توی مدارش نیستم. و اینکه من و تو توی یک سطح و مدار هستیم، نشون به این نشون که الان با هم در ارتباطیم. و همه مون به یک اندازه به فرمانروای قدرتمند بینهایت دسترسی داریم. پس به وجود ارزشمند خودت افتخار کن.
برات از درگاه جان جانان رب العالمین بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم.
دوستت دارم کوکا.
عشقی ، عشق.
بنام خداونده بخشنده ومهربانم
سلام حمید عزیزم الهی که حال دلت خوب بشا در کنار خانواده
چقدر تو بزرگو دوست داشتنی هستی حمید الهی شکر برای وجودت دوستت دارم
حمید به امید رب موفقیتها نزدیک با خوندن کامنتها هاب بچه ها و با کار کردن رو خودم به امید الله تعهد کار خودش میکنه از خدا خواستم که هدایتم کنه برای زمانم برای وقتم که به تمام کارام برسم واقعااا تو این مشکل اساسی دارم بلد نیستم از وقتام استفاده کنم که بتونم تمرکزی به تمام کارام برسمم…
به امید رب میام در مورد این چند روز صحبت میکنمممممم
دوستت دارم کاکاممم در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند باشی رفیقققق
سلام به شما بنده ی توحیدی خداوند مهربان
چه غوغایه اینجا تو این رشته از کامنتها. انقدر کامنت خوب بود که نمی دونستم برا کدوم جواب بذارم، از کامنت فوق العاده ی شما و بعدم پاسخ های زیبا و خوندنی دوستان نابی مثل سعیده شهریاری و الهه رشیدی و حتی سید علی خوشدل و بقیه دوستان که واقعا یکی از یکی زیباتر و دلنشین تر بود. یادم نمیاد سری کامنتی خونده باشم که نوشته ی این تعداد انسانهای توحیدی و نازنین باشه. و یه لحظه خدا رو شکر کردم که تو این فرکانس هستم و هدایت شدم به خوندن مجدد کامنت اصلی شما و کلی کامنت اضافه شده. این یعنی من در حال پیشرفتم و بسیار خوشحالم از این.
حمیدجان کامنتهات فوق العاده ان. پر از حس خوب و توحیدی. همیشه از خوندن کامنتات لذت می برم بخصوص که ترکیب آیات قرآن و اشعار بسیار زیباس. اینکه اینننهمه وقت با ارزشت رو می ذاری و میای جواب کامنت کلی از دوستان رو می دی نشان از بزرگی شخصیتت و در عین حال خاکی بودنت داره. تحسینت می کنم هم بخاطر فرکانس و مدار بالات هم بخاطر قلم شیوا و دوست داشتنی که داری…
چقدر از دوستی و صمیمیت قشنگی که بین شما شاگرد زرنگای کلاس برقراره لذت بردم. مدتیه که یکی از خواسته های من از خدای مهربونم اینه که اینجایی که هستم دوستان عباسمنشی ببینم و از هم صحبتی شون لذت ببرم.
خدا رو شکر می کنم که چندین ساله مهاجرت کردم البته قبل از آشنایی با استاد… و البته که چک و لغت ها خوردم از جهان چون با قوانین آشنایی نداشتم ولی خدا رو شکر آشنایی با استاد شد چراغ راهم و از اوج مشکلات و دردسرهایی که بعدها فهمیدم خودم به زندگیم دعوت کرده بودم، رسیدم به آرامشی دلچسب، عاشق خدایی که کلللی با خدای قبلیم فرق داره و عاشقمه و چندین ساعت از روزم رو صرف فایلهای استاد نازنین و خوندن کامنت عزیزانی مثل شما می کنم و مدارم رو بهبود می دم. تلنگری شد که برم داستان هدایتم رو هم اضافه کنم به پروفایلم که خالی از لطف نیست و برای خودم کلی یاداوری خواهد شد که خدا چقدر دوستم داره و دستم رو گرفته و آوردتم به تنها بهشتی که زمینی هست.
از خداوند مهربان شادی و سلامتی و عزت و ثروت روزافزون برای همه ی شما دوستان جان و خودم می خوام.
سلام بر شما دوست عزیز آقای امیری
کامنت شما عالی بود و کاملا دلی بود. و اینقدر کهکشان را قشنگ توضیح دادید و من بدون دیدن اون داشتم باز هم به عظمت خدا فکر میکردم که من کجای این خلقتم؟
خزانه بی کران هستی
نمیدونم چی بنویسم فقط ازتون ممنونم بابت کامنت شما.
یه چیز جالب که چند وقته منو به حیرت انداخته یه حشره بسیار ریز فقط به اندازه یه نقطه است و من این روزها فقط روی گوشیم که راه میره میبینمش. و این را نمیتونم توصیف کنم چقدر ریزه به اندازه نقطه که با مداد نوکی بزارید. و وقتی روی گوشی روشن حرکت میکنه دیده میشه.
و من هر دفعه با خدا حرف میزنم میگم آخه چجوری. ؟ این حشره به این ریزی پا داره دست داره قلب داره حرکت میکنه تمام علائم حیات را داره . و داره میخوره داره زندگی میکنه. با اینهمه ظرافت خدایا تو آفریدی و همهچیز را براش مهیا کردی.
پس برای من که جهان را افریدی و گفتی در این نقطه زمین زندگی کن و لذت ببر و فقط شکرگزار باش.
خدایا عظمتت را شکر.
البته من متاسفانهاین حشره ریز را چون اینقدر ریزه مجبورم با دستمال کاغذی برش دارم و بندازمش توی سطل.
خواستم ازتون تشکر کنم بابت کامنت دلیتون که اینقدر به دل نشسته که محبوب همه شده.
موفق و شاد و سلامت زندگی کنید
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و البته ببخشید بابت تاخیر در پاسخ. اینقدر بچه های سایت عزیز هستن برام، باور کنید دلم نمیاد کامنتشون رو بی پاسخ بذارم و فقط یه امتیاز بدم و برم، یه وقتایی از دستم در میره. واقعاً کامنتتون منو بیشتر به فکر فرو برد در عظمت خلقت. همون حشره به اون کوچیکی ، سیستم عصبی و قلب و گوارش داره. سبحان الله. به نظرم میرسه بعضی از این حشرات رو خداوند فقط خلق کرده که به ما درس بده.
«سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» منزه است پروردگار تو -آن پروردگار پیروزمند- از هر چه به وصف او مىگویند.
ذهن انسان با همه نبوغ و قدرت تجسم و خلاقیتش، حتی از تجسم و توصیف رب عالم عاجز و ناتوانه.
همواره شاد و سلامت باشید در مدار توحید .
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.
سلام آقا حمید
درسته که کامنت شما از موضوع فایل استاد فاصله گرفت ولی من از شما متشکرم بخاطر این کامنت زیباتون
چون چند تا نشانه برای من داشت اول اینکه من دو تا محصول 12 قدم ( تا قدم چهارم ) و عزت نفس رو دارم و این چند روزه با خودم میگفتم که از کدومشون شروع کنم برای مرور کردن که از کامنت شما متوجه شدم که اول 12 قدم رو شروع کنم و بعد عزت نفس.
دوم اینکه من چند وقتیه روی باور های فراوانی کار میکنم و مثال کهکشان که گفتین نشان از فراوانی بی نهایت خداوند رو داره و من خیلی لذت بردم و خدا شاهده که این چند وقته پول از راههای مختلف بدست میارم .
سپاسگزارم از خداوند بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته و دوستان عزیزم که واقعاً کامنت های فوق العاده ای رو مینویسن.
بنام الله مهربان
سلام گرم دارم خدمت دوست عزیزمن آقا حمید توحیدی و بی نهایت
اول بگم خودت یه کهکشانی و بی نهایتی
حمید جان در حد ما صحبت کنید حداقل متوجه بشیم گل پسر ؟
مرسی از کامنت های که می نویسی .دستتون طلا. و دستت توی دنیا باشه و قلم تون، توانا واقعا!!!
باور کنید ، من هنوز هنگ این فایلم ،و از دیروز که متوجه شدم فایل جدید اومده من سه یا چهار با گوشش دادم .
و هر چه بیشتر گوش میدی انگار عطشت بیشتر میشه و بیشتر لذت میبری ؟
ما همه تسلیم اونیم و بس!
حمید عزیز
کمال تشکر رو دارم ازتون بابت این آگاهی های ناب
که بدون هیچ چشم داشتی منتشر میکنید ..
خداوند رو شاکرم برای وجود شما.
دعا گوی شما هستیم و از خداوند متعال خواستارم بهتون سلامتی و نعمت فراوان عطا کنه. انشاءالله
سایتون برقرار باشه!
منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذار تون هستیم
به شخصه دوست تون دارم
و عاشقتونم
علم و تقوا داشته باشید
و خود رو برای اون مسیری که خلق میکنید ؟
مهیا ساز
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلاممممممم به دوست عزیز و هم فرکانسیم
امیدوارم که حالتون عالیییییییییییییییییی باشه
کامنتت بییییییییییییییییییییییییی نظیر بود
من هم کهکشان هارو خیلی دوست دارم و یه عالمه عکس ازشون دارم و یه نکته مهم ما میتونیم ازشون الگو بگیریم
برای باور فراوانی
که انقدررررررر ستاره فراوانه همههههههه چی فراوانه
خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتت
و اون جمله هم توصیف نشدنی فوقالعاده بود که
من روی خودم کار میکنم خداوندم بهای رسیدن به خواسته مو برام فراهم میکنه
استاد جانم عاشقتونمممممممممممممممم بابت این سایت فوقالعاده و بچه های فوقالعاده ترش خداییییییییی مننننننننننن هرچقدررررررررررررررررررررررررررر بگم توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت برای این سایت
بچه هاش
و استاد عزیزمممممم
کمممممممممم گفتمممممممم
خدای من شکرت
یعنی ادم با دیدن کهکشان به این پی میبره که چقدرررررررررررررررررررررر دربرابر پروردگارش کوچیکه
اینکه هرچیزی از خداوند بخواییم به ما میده چون و هیچ چیز محالی وجود نداره
چون فرمانروای این جهان خداوندیه که این کهکشان ها رو خلق کرده و بقول دوست عزیزمون
اگر بخواد یدونه از این کهکشان هارو به ما بده از دارایی خدا کم میشه؟؟؟ صددرصد خیر
و من همیشه این رو به خودم میگم که اون فردی که از خداوند میخواد که ثروتی بهش بده که فقط دستش به دهنش بره درک نکرده دارایی توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی خداوند رو
بخاطر همینه که میگن راضی باش ولی قانع نباش
یعنی به خاطر ماشینی که داری یا هرنعمت دیگه ای شکرگزار باش که شکر نعمت نعمتت افزون کند
ولی قانع نباش به همون
بخاطر همین من همیشه از خداوندم ثروتی میخوام که منوبی نیاز کنه
و این نشونه رو هم برام فرستاد که از طریق یکی از دستانش به من گفت
تو ، توی این مسیر بمون من بینیازت میکنم از هرچیزی
این دقیقا وعده خداس و وعده خدا حقه
استاد جانم عاشقتونمممممممممممممممم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههههههههههههههههههههههه
عرض سلام و احترام دارم خدمت شما جناب آقای امیری
با دیدن کامنت بسیار بسیار خوبتان ، مشتاق شدم که خدمتتان پیام ارسال کنم و سپاسگزاری کنم از توضیحات بسیار ارزشمندتان و بسیار مفیدتان.
پیامتان نشان میده که خیلی زیاد روی باورهاتون کار کردید و به نتایج عالی رشد شخصیتی رسیدید.
با دیدن این کامنت پرمحتوایی شما بزرگوار ،وارد پاسخهای شما در عقل کل شدم و بسیار بسیار استفاده کردم از راهنمایی های ارزشمندتان.
خدا را سپاسگزارم برای چنین انسانهای خوبی که با پاکی دل ،تمام دانسته هایشان را به اشتراک میگذارند.
سلامت ،سعادتمند و ثروتمند باشید.
سلام و درود فراوان به شما دوست عزیزم. خدا رو شاکرم که در کنار این خانواده توحیدی قرار دارم. و بسیار بسیار از لطف و محبت و بزرگواری شما سپاسگزارم که زمان ارزشمندتون رو هدیه دادین و برام پاسخ نوشتین. امیدوارم خداوند بر لیاقت من افزون کنه که دریافت کننده خوبی باشم.
اعتبار این کامنت ها با خداست، من نوشتم از صبح داشتم تقلا میکردم که بنویسم، خدا شاهده یه آیه هم نمیتونستم کپی پیست کنم. ولی وقتی تسلیم شدم و درخواست کردم که هدایتم کنه بهم گفته شد. پس اعتبارش مال خود خداست. بسیار بسیار تحسین تون میکنم که اینقدر متعهدانه دارید روی خودتون کار میکنید. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
حمید جان من عاشق کامنتهای زیبا و دلی تو هستم و وقتی تو سایت پیام میذاری بالافاصله برام ایمیل میاد و اکثر میام میخونم و کیفشو میبرم
شاید باور نکنی من کلی ترمز و کلی الهاماتم رو از همین خوندن کامنتهای شما دریافت کردم
تو این کامنت مثل همیشه خدا دقیقا داشت بجای شما با من صحبت میکرد و میگفت و من هم تو گوشیم نکته برداری میکنم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
یعنی همزمانی با این دقت چطور ممکنه
اگر اینها معجزه نیست پس چیه ؟
بیشتر توضیح میدم
من جدیدا به لطف دوره کشف قوانین زندگی دارم کدنویسی انجام میدم و تمریناتی که برای خودم مشخص کردم در روز انجام میدم
تو ذهنم برای چیزی که میخوام داشته باشم تک تک اتفاقات رو دارم کد نویسی میکنم
و دقیقا همش برام رخ داد
از کشاورز ، از محصول باکیفیت و قیمت مناسب ، از راننده ، از نحوه معامله ، نحوه قرار داد ، حتی فاصله حمل و نقل
همه چی دقیقا همون چیزی شده که تا الان من کدش رو نوشتم و خواستم
تاکید میکنم بدون اینکه هیچ زوری بزنم ، بدون اینکه هیچ تلاش فیزیکی خاصی بکنم تمام اتفاقات و شرایط و حتی ادمها خودشون سمت من اومدن و من بخاطر باورهام فقط در مکان و زمان مناسب قرار داشتم و به این نعمتها برخورد کردم
تمام این روند خلق خواستهها فکر کنم تو مدت 15 روز پله پله ساختم و خلق کردم
فقط فقط یه گام مونده تا برسم به پول اون هم ثبت سفارش خریدار
یعنی تمام اتفاقات یک به یک بصورت معجزهوار برام رخ داد و فقط اون نقطه پایانی مونده که این پازل تکمیل بشه
ولی امان از این نجواهای شیطان که فقط منتظر فرصته که سری سر به زنگها بیاد خفتت کنه و نذاره تو به خواستهات برسی
و چون ارسال فرکانس و تبدیل این فرکانس به خواسته چون زمان میبره تو همین مدت شیطان داشت کار خودش رو میکرد که حالم رو بد کنه تا از مسیر منحرف بشم
به لطف خدای هدایتگر من مثل همیشه توسط خدا هدایت شدم به کامنت فوق العاده و بینظیر شما حمید عزیز و اون شاه کلید و جواب خدا رو از نوشتهای زیبای شما دریافت کردم
1.. توکل کن
2.. تسلیم باش
3.. از خدا طلب امرزش کن
خدایا بینهایت سپاسگزارم منو همیشه هدایت میکنی به مسیر صاف و راحت و اسون مسیر کسانی که به انها نعمت دادی نه گمراهان و غضب شدگان
عاشقتم حمید جان
انشالله هر کجا از این کره خاکی زیبا هستی در پناه خدای هدایتگر شاد ، سالم ، خوشبخت و ثروتمند باشی
فعلا
یا حق
سلام حمید جان
چقدر عالیه که یاد گرفتی و مرتب عکس ها رو عوض میکنی
افرین بهت که اینقدر عالی تسلیم شدن رو بهمون یاد دادی و چقدر لذت بخش بود…
چقدر خوبه این داستان صحبت با مورچه و ارزش و احترام به موجودات
صد درصد که احترام گذاشتن به هرکس احترام به خود تلقی میشه…
واو یعنی قراره از این به بعد کامنت هات رو تو دوره عزت نفس همببینیم چقدر عالیه
انشالله که هدایت بشی به سمتش واز اگاهی هاش لذت ببری
چقدر دوره پرفکتی هست و چقدر اگاهی هاش برام کمک کننده بوده..
خدا را شکر بابت این همه کامنت های عالی که باعث درکی تر شدن قوانین برام میشه..
چقدر خوبه که اینقدر تو سایت ها جست و جو میکنی و با عشق هر سری در مورد ی چیز برامون کامنت میکنی…
این سری هم رفتی دنبال ی عکس با کیفیت در مورد ی کهکشان جادویی و خارق العاده…
چقدر لذت بخش هست ادامه دادن و اجرا کردن هر روز بهتر از دیروز انهم در عمل…
در مورد دوره دوازده قدم برامون بگو
بگو ببینم چقدر دوره جادویی هست….
ببینم باید برم سراغ دوره حل مسائل یا دوازده قدم
چقدر این که گفتی نگرانی ندارم بابت افزایش قیمت برام جالب و جادویی بود – واقعا که این سایت ارزشش رو دارد….
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزان
شما شما واقعا چه انسانهای بینظیری هستید
از خوندن کامنتهاتون این چند روزه فقط دارم گریه میکنم.شما و چن تا دیگه از دوستان
با خوندن کامنتاتون دارم به خودم میام.
من چقدر ایمان شما و این ارتباط هماهنگ و عالی با خدا رو تحسین میکنم.
راستش بم برخورده میخام از جنس شماها بشم.
حمید اقا شما خیلی خوب توصیف میکنی،خلاقیت تو بیانتون عالیه
و غیر از بیان آگاهی ها اطلاعات عمومی مارو هم بیشتر میکنی
من چقدر خوشبختم که اینجا با شما دوستان هستم
خیلی ذوق دارم این روزا، چون یه الگوی بینظیر و باب خودم رو توی سایت پیدا کردم،یکی از فوق العاده های سایت
قرار بود امشب زودتر بخابم اما نمیتونستم و هدایت شدم به کامنت شما،خداروشکر
خدا این وجود پاک شما رو حفظ کنه
اااااخ که دمت گرم صبح اول وقت حالموخوب کردی حمیدجان چقد اشک ریختم ولی ازروی شوق
خدایا شکرت بابت این بندگان نازنینت
چقد دلم قرص شده که نترس ونگران نباش یکی هست کنارت
نترس نگران نباش یکی هست همینجا بین من وتو خدایاشکرت که هستی
سلام به شما دوست عزیزم آقا حمید
خدای من الحق که کامنتتون مهر تایید خداوند روشه یا خدا اشک ریختم و چقدر حس و حال خوبی دارم خدایا شکرت
چه درکی بالاتر از این از توحید و یکتاپرستی
آفرین و صد آفرین به شما تحسین میکنم قدرت کلامتون که تاثیر عمیقی بر روح و روانم داره .
براتون آرزوی خوشبختی،سعادت و ثروت در دنیا و آخرت دارم .
سلام به آقا حمید عزیز با کامنت های بینظیرش دوست عزیزم منم دقیقا چند روز پیش یه حشره خیلی کوچیک روی پرده ام بود از مورچه ریز تر و داشتم به این فکر میکردم که اینم تمام وجودش خدا در بر گرفته و بر این هم احاطه دارد بد میایم از ادما حساب میبرم همه جهان حتی این حشره به این کوچکی هم خدا دربر گرفته منم داشتم اتفاقا به این موضوع فکر میکردم
عکس تون دیدم شما ماشالله چقدر خوش قیافه هستید و رنگ چشم های بسیار زیبایی دارید واقعا خدا خالق زیبایی هاست
راستیتش نمیخواستم از ظاهرتون تعریف کنم اما گفتم اینکار بکنم و یه چیزی بفهمم یه چیز جالبی هست من از بچگیم هر کسی و هر چیزی قشنگ بود ذوق میکردم و میگفتم آقا اولا اطرافیان من میگفتن اصلا خوب نیست اما در مورد جنس مخالف انگار دارم چه گناهی میکنم که تعریف میکنم من از ته دلم هر چی خوبه میگم و هیچ قصدی ندارم همینطور وقتی خانم زیبایی ببینم همیشه زیبایی هاشو بهش میگم واقعا بدون قصد و نیت اما میخواستم یه سوالی بپرسم واقعا چرا وقتی از یک مرد تعریف میکنه یک زن گارد گرفته میشه و یه سری ها فکر خوبی ندارند مثلا در سراسر جهان برد پیت و تام کروز و دیوید بکهام و دیکاپریو همه خانم ها ازشون تعریف میکنند حتی تو برنامه های زنده تلویزیونی ولی تو ایران یه سری از ادما سریع گارد میگیرن من چند وقت پیش دختر عموم بهم زنگ زد البته سنش زیاده هم سن مادرم هست سه تا پسر داره و واقعا من هر چی از شخصیت خوب بچه هاش بگم کم گفتم آقا باشخصیت فوق العادن همشون هم ازدواج کردن منم که خودم شوهر دارم حرف شد در مورد پسراش گفتم واقعا پسراتون آقان باسخصیتن تکن واقعا هم همینه اما یهو به من گفت حتما داری باچشم برادری میبینی من اول نفهمیدم و داشتم همین طوری میگفتم دوباره همین حرف تکرار کرد من گفتم خوب معلومه و بعد تلفن قطع کردم خیلی داشتم به این جملش فکر میکردم خوب معلومه که من به عنوان یک انسان دارم ازش تعریف میکنم همین اما نمیدونم مشکل کجاست که این فرهنگ در جامعه به این شکل ما در کنار هم یک انسانیم و نقاط قوت همو خوبه که بگیم اینم کلی حرف زدم که واقعا ببینم مشکل از اینه که واقعا تحسین کردن جنس مخالف عیب زشته یا فرهنگ غلطه
سلام و درود به شما ندا خانم گرانقدر. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و لطف و محبت شما. واقعاً با شما موافق و هم نظر هستم. من بارها و بارها انسانهایی رو دیدم که بخاطر یه سری ویژگی های ظاهری یا پوشش یا تلاششون شایسته تحسین بودن. ولی خب با آگاهی از این موضوع که یه عده ای ممکنه برداشت نادرست کنن، من سعی میکنم فقط جاهایی تحسین کنم که واکنش منفی نداشته باشن. معمولاً هم واکنش بدی دریافت نکردم. بوده یه آقایی رو دیدم بدنساز خیلی خوش هیکل تحسینش کردم، یه فروشنده فروشگاه رو دیدم کارشو با دقت انجام داده تحسینش کردم، واقعاً خودش یه لحظه جا خورد که من به جزئیات کارش اهمیت دادم و ازش تعریف کردم.
ماشین زیبا دیدم به صاحبش تبریک گفتم. هنر زیبا دیدم، هنرمندش رو تحسین کردم.
واقعاً حیفه ما بخوایم تمرکز کنیم روی فیدبک منفی انسانها. در حالیکه میتونیم روی مثبتها و زیبایی ها تمرکز کنیم و خداوند تمام انرژی جاری در جهان هستی رو مامور کنه تا زیبایی های بیشتر به چشم ما برسه و حالمون خوب بشه. سوره لیل رو بخونید آیه وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ یعنی تصدیق و تحسین کردم نیکیها.وقتی خدا میگه این کار، کار خوبیه ، پس بیخیال بنده هااااااااش. آدمها باورهای خودشون رو حرف میزنن، چرا باور آدمها ؟ بریم سراغ باور خدا خودش ، اون لذتبخش تره.
الهی و توحیدی و مثبت باشید، در بهترین زمان و مکان و شرایط. خیلی خیلی ممنونم از کامنت ارزشمند تون. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام الله مهربان
سلام به رفیق شفیق خودم
یره خیلی کارت درسته
مدنستی ؟؟؟؟ آیا ؟؟؟؟
حاجی درسته که این کامنتت ربطی به فایل استاد نداشت اما از تعداد کامنت ها و ستاره ها مشخص هست که کلام رب هست
آره رفیق توی این کهکشانی که اسم بردی برای من قانون فراوانی خداوند رو زنده کرد
که جواد آقا ببین و بیاد خودت بیار که یک عکس به قول حمید جان 60 مگی این همه نعمت و فراوانی هست که تو حتی نمیتونی اپسیلنی ازش درک کنی چه برسه بخوای بفهمی
پس فراوانی توی همه چیز هست
توی ثروت
توی روابط خوب
توی آدم های خوب
توی سلامتی
توی حال خوب حتی
توی عشق و علاقه به خود مهربونش
و ……….
آره حمید جان ممنونم که باز هم نوشتی و باز هم بهت تبریک میگم بابت این کلماتی که مینویسی از طریق رب العالمین
خدایا شکرت
حمید جان خلیل دوست دارم برادر
و چقدر هم عکست زیبا هست و چقدر هم چهره جذابی داره بهت افتخار میکنم عشقم
مشتاق دیدار رفیق
سلام و درووووووود جوااااااااد جااااااانم ، حالت چطوره یره ، دلم برات تنگ رفته بود.
حال و احوالت چطوره جواد عزیزم، انسان ارزشمند و توحیدی. امیدوارم حالت عالی عالی عالی باشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان نازنین و خانواده توحیدی چون شما.
کامنتت خیلی حالمو خوب کرد جواد، امیدوارم به و لطف و هدایت رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط بتونم روی ماهت رو ببینم. خدا رو شکر میکنم خداوند منت سرم گذاشت و چیزی رو به قلبم الهام کرد، و باعث حال خوب دوستانم شد.
اصلا خود همین حال و احساس خوب یعنی حضور خداوند توی قلبمون.
جواد این روزها خیلی احساس عجیبی دارم، بینهایت مشتاق خداوند هستم. اینقدر مشتاقش هستم که اگه همین الان بهم بگه حمید برگرد بیا پیش خودم میگم باشه. دوست دارم هر چقدر بیشتر و بیشتر در مدار توحید بالاتر برم. وقتی میگم خل شدم با حشرات هم سلام، احوالپرسی میکنم واقعا دست خودم نیست. «رشته ای بر گردنم افکنده دوست ؛ میکشد آنجا که خاطر خواه اوست»
جواد عزیزم، داداش گلم ، خیلی دوستت دارم انسان ارزشمند و توحیدی. از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات میخوام. الهی که اینقدر حالت خوب باشه و اینقدر نشانههای توحیدی دریافت کنی اینقدر هدایت بشی که به بهترین شکل برای خودت موفقیت های طلایی بسازی و برامون از نتایجت بگی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی جواد جان.
سلام به روی ماهِ آقا حمید
اول از همه بابت این کامنت های بینظیری که مینویسید سپاسگزارم
تلفیقی از اشعار و آیات و مسایل علمی
خدایا شکرت بخاطر وجود حمید ِ عزیز
الان اومدم تو سایت کامنت بخونم یهو عکس جدیدتون دیدم
خیلی ذوق کردم یهو قلبم گفت براتون بنویسم و تشکر کنم از اینکه عکس خودتون و گذاشتین
وقتی بچه ها عکس خودشون و میزارن موقع کامنت خوندن من خیلی بیشتر ارتباط برقرار میکنم
در ضمن شما خیلی چشمهای زیبایی دارین و همرنگ لباستونِ
خداوند علاوه بر هوش و قلب مهربون چهره زیبایی هم به شما داده
ایشالا که عشقتون با عزیزدلتون بینظیر باشه
و ثروت هم مثل باران بر زندگیتون بباره و در آزادی مالی و مکانی لعلک ترضی بشید
سلام و درود به شما سارا خانم. امیدوارم در پناه رب العالمین در بهترین زمان و مکان و شرایط باشید و حال دلتون عالی عالی عالی باشه. از لطف و محبت شما بینهایت سپاسگزارم. و خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت وجود ارزشمند شما و این خانواده توحیدی که دارم. از دعای خیرتون چقدر لذت بردم و از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها. بییییینهایت ثروتمند باشید.
انک انت الوهاب
سلام به آقا حمید عزیز!
چقدر عالی نوشتی…(دیگه این جمله تکراری شده :))) نمیدونم چی بگم)
ولی انقدر سرمست شدم که گفتم حتماً باید بنویسم!
انقدر از خوندن کامنت شما و بعد پاسخ های دوستان غرق لذت و اشک و خنده و احساس شادی و نزدیکی به خدا شدم که واقعاً انگار از این دنیا خارج شدم!
خدا رو با تمام سلول هام شکر میکنم که نعمت این کلاس و هم کلاسی شدن با شما دوستان بی نظیر با قلم های دیوانه کننده و طناز رو به من داد…و من لایق این هستم که از این فضا بهره ببرم و سرمست بشم!
در پناه خدا بهترین ها رو برای شما و همه ی هم کلاسی های نازنینم آرزو میکنم!
«الله تویی وز دلم آگاه تویی
درمانده منم دلیل هر راه تویی
گر مورچه ای دم زند اندر ته چاه
آگه زِ دَمِ مورچه و چاه تویی»
سلام وصلوات به شما آقا حمید عزیز
خوشحالم برای داشتن دوستانی مثل شما که کامنتهای عمیق و نافذی مینویسین چقدر قشنگ مینویسی چه احساسی داره کامنتت الله واکبر
بار اولی که کامنتتون رو خوندم از آیه اول رد شدم و فقط سرسری خوندمش ولی مجددا که خاستم کامنتها رو بخونم هدایت شدم به کامنت شما و نمیدونید چقدررررررر این آیه احساس متفاوتی برام ایجاد کرد
قطعا برای من بود این آیه چون چندروزی احساسات متفاوتی داشتم لغزش داشتم خدا از قلم تو با من حرف زد ( و ﻣﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻋﺬﺭ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻜﻨﻴﻢ ؟؟؟)
به یکباره تمام ناخوشیامو شست و برد
خدایاشکرت
ازت ممنونم دوست عزیزم انشاالله در پناه الله یکتا سالم و سعادتمند باشی.
به نام خداوند مهربان
حمید جان درود خدا بر شما و جمع توحیدی که در آن قرار داریم.
داداش شما تنها نیستی ، من خودم با درختها و برگ ها خشک هم حرف میزنم وقتی انسان در مسیر توحید قرار میگیرد جهان جور دیگری برایش میشود، خدا را شاکرم که در جمع خوبان هستم، از کامنت توحیدی که نوشتی ممنونم، حال دلم خوبتر شد و خدا رو هزار بار شکر میکنم که در این مسیر زیبا و باشکوه هستیم، مسیری که خداوند فرموده ، همه چیز رو مسخر شما کردم، بابت وقتی گذاشتی ممنونتم ، در پناه آلله یکتا شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و باشیم، آمین
سلام و درود به شما حیدر جان برادر عزیزم . بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. و اینکه زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت اختصاص دادین.
یاد اون بیت شعر معروف میافتم که میگه :«برگ درختان سبز در نظر هوشیار ؛ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار»
واقعاً همه ذرات عالم کلاس درس توحیده. به شرط باور و اعتقاد ما. و اینکه درها رو باز کنیم تا خداوند معجزاتش رو بفرسته.
ازت خیلی ممنونم ، عذرخواهی میکنم با تاخیر کامنتتون رو پاسخ میدم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
ها حمید گل آقا
داروم با این موسیقی بی کلام به نام Ruth & Sylvie from Daniel Hart این کامنت را برات می نویسوم کاکو
خیلی حس خوبی داروم و خیلی حس خوبی از خواندن کامنتت گرفتوم، اینکه اینجور فانی و پرانرژی و این چنین خلاقیتی داری جزیی از سرمایه اته و اینه که تو را خاص کرده در کنار کلی ویژگی مثبت دیگه.
خیلی چیزها را میتونم تحسین کنم الان و میخوام
از این جهان بی نهایته بی نهایت که کهشکانی که فهمیدی و دیدی فقط یکی از هزاران هزاران و بازم هزارران هزار کهکشان خدا توی این جهان هستی و میدونی که جهان های دیگه با قوانین متفاوت دیگه؟؟؟ I don’t know
فقط میتونم ربطش بدم به خدای یکتایی که رب العالمین خودشو معرفی کرده.
از تحسین این سایت، عواملش، استاد، دوستان عزیزمون و همه ی ما خالقمون یکی، مالکمون یکی، و بازگشتمون هم یکی …
دیروز یکی از دوستای دخترم رفته بود تهران سفر و به خودش میدونی هدیه تولدش چی داد؟؟
باورت میشه؟!
بانجی جامپینگ از بلندترین ارتفاع ایران … برج میلاد اره به خودش این هیجان را هدیه داده بود. نمیدونم چرا اینو گفتم ولی بدون که خیلی گلی خوشحالم که عکس قشنگ خودتو گذاشتی روی پروفایلت جاش خالی بود که پر شد ان شاا.. پر کردن یکی یکی ضعف هات و قوی تر شدنت را ببینیم.
عاشقتم
هیچی مثل عزت نفس نمیشه این روزا هم خودم بیشتر دیدم کارهایی که میخوام و نکردم سر از همین بوده.
سلام بر محمد جان عزیز دلم. خوبی داداش. خیلی دوستت دارم محمد مارکوی عزیز.
از این همه لطف و محبتت ممنونم و خدا رو شاکرم که کامنتم احساس خوبی در قلب نازنینت ایجاد کرده.
اون دوست عزیزی که رفته بانجی جامپینگ در ابتدای خلقت دل و جرأت بوده بعداً دست و پا درآورده. از طرف من کلی تحسینش کن. حتماً سلام منو بهش برسون و بگو خداوکیلی خیلی جرأت داری.
من از بس توی فضای ایمنی و پیشگیری از حادثه بودم که ذهنم رو محدود کردم. مثلا توی مبحث کار در ارتفاع و نجات مصدوم اینقدر کار با طناب و تجهیزات سختگیرانه است که عملاً جایی برای ریسک وجود نداره. ولی جرأت به خرج دادن برای پرش بانجی… این یه موضوعیه که الان ذهن من داره میگه من بمیرم هم حاضر نیستم اینو امتحان کنم، یعنی ببین باید منو به زور ببندن پرتم کنن پایین. قطعاً خودم نمیرم. ولی قلبم داره میگه هر طور شده باید اینو امتحان کنم تا ذهن نجواگرم رو ساکت کنم. بارها شده وقتی توی پالایشگاه بالای سر مخزن یا استراکچر هستم یا مثلاً رفتم کنار ساحل یه جایی که ارتفاعش از سطح آب زیاده ، ذهن همش میخواد برگرده عقب. من عمدا میرم لبه وایمیستم میگم پایین رو ببین، تو نیستی که منو نجات میدی، خداست که منو نگه داشته. و عمدا این ذهن رو قلقلک میدم. کارتن تام و جری رو یادته ، گربهه رو میکشیدن روی زمین رد ناخن هاش میموند ، وقتی به بانجی فکر میکنم ذهن من الان همون شکلیه. ولی قلبم بیشتر شبیه جری شده اون موقعی که حال تام رو گرفته و داره خنده های شیطانی میکنه.
دیروز وقتی بهم sms دادی بعدش دوره عزت نفس رو خریدم، از دیروز تا این لحظه هنوز جلسه 1 هستم و استاد اینقدر سطح مدار بالایی صحبت میکنه که من به سختی درک میکنم چی میگه. الان میگم استاد عباس منش چطوری بدون داشتن استاد روی خودش کار کرده و الان برای عزت نفس محصول درست کرده.
واقعاً شگفت انگیزه.
محمد عزیزم ازت خیلی ممنونم
بخاطر کامنتت، بخاطر قلب مهربانت، بخاطر روح پاکت . بخاطر اون شیطنتها و فان بودن کودک درونت. و بخاطر اون sms نشانه ات، که دقیقاً قبل از اینکه برم توی سایت برای خرید محصول به دستم رسید.
بینظیری پسر
بیییییینظیییییری
دوستت دارم محمد مارکوی عزیز.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام حمید عزیزم
خیلی خوشحالم ک چهره ی زیبات رو از زاویه ی نزدیک میبینم
من کامنت های فوق العادت رو میخونم
و تحسینت میکنم ک توی کامنتات اشعار شاعران و همین طور قران رو ذکر میکنی
آروم شدم وقتی گفتی نگران افزایش قیمت این دوره ی شگفت انگیز کشف قوانین نیست و باید تکاملت و طی کنی و بعد خدا خیلی راحت در زمان مناسب و در مکان مناسب هزینش رو بدستت میرسونه و خدا کاری نداره ک این دوره 4 تومن باشه یا 10 تومن تو خدای فراوانی رو باور کنی میلیار ها میلیاد بهت میده
چون من توی حول حولکی افتاده بودم ک رسول زود بخر تا گرون نشده
ولی صدایی توی وجود آلارم میداد این مخالفه مطالبیه ک دنبال میکنی
من باید آروم باشم و روی خودم کار کنم توی مدارش ک قرار بگیرم ب راحتی بهم داده میشه
لذت بردم ک اینقدر عزت نفس داری و با خودت در صلحی ک با دیدن یه مورچه لذت میبری و باهاش حرف میزنی و بهش احترام میزاری
لذت بردم ک ارزشش رو در کوچکیش ندیدی
اگه دنیا رو مثه یه سیستمی تصور کنیم ک از چرخ دنده های مختلفی ک انسان ها هستن تشکیل شده و داره کار میکنه
این چرخ دنده ها یکی شون بزرگه – یکی شون کوچیکه – یکی شون شکلش با بقیه فرق داره – یکی جنسش فرق داره – یکی شون رنگش فرق داره
( یکی رنگ پوستش سفیده یکی سبزست – یکی قد کوتاهه یکی قد بلنده – یکی بینش کوچیکه یکی بزرگه – یکی موهاش لخته یکی فر – یکی دکتره یکی مهندسه و….)
ولی
همشون ارزشمندن و اگه حتی اون چرخ دنده کوچیکه خراب بشه این سیستم متوقف میشه – پس قرار نیست چون کوچیکه کارایی نداشته باشه – بی ارزش باشه
من باید بار ها و بار ها ب خودم بگم ک
رسول تو ارزشمندی – با همین چیزی ک الان هستی – با همین شغلی ک داری – با همین لباسی ک پوشیدی
رسول عزیزم تو ارزش مندی – نیاز نیست ک فاکتور های یه فرد موفق ک جامعه مشخص کرده داشته باشی تا بعد ارزشمند باشی
حتما دکتر مهندس باشی
منم امروز برای خودت ارزش قائل بودم و وقتی با رفیقم رفتیم گوشی ای ک تعمیراتی تحویل داده بودیم رو تحویل بگیرم
داخل ک رفتیم سلام و احوال پرسی ک کردیم گفت یکم منتظر بمونید و همون لحظه در آب معدنی و باز کرده بودن و خودشون نوش جان میکردن و ما هم نشسته بودیم بدون اینکه چیزی بگیم گفت برای مهندسا آب بریز
یا وقتی تو کتاب خونه بودم و مطالعه میکردم راحت با ادما ارتباط میگرفتم بهم لبخند میزدن حتی یبار باهاشون تاحالت سلام نکرده بودم
رفتیم کافه با رفیقم و موقع حساب کردن من میخواستم حساب کنم و رفیقم نذاشت گفت شیرینی گواهی نامم من نفر اولی بودم ک بهش شیرینی
گواهی نامه میداد الهی شکرت
سلام و درود به شما رسول عزیز . خیلی خیلی متشکرم از لطف و محبت شما و منو ببخشید که اینقدر با تأخیر به کامنت تون پاسخ میدم. یه وقتایی کارها زیاد میشه و از طرفی نوشتن کامنت نیاز به احساس خوب داره. یادمه یه کامنت براتون نوشتم ولی چون حس خوبی نداشتم لغو ارسال زدم.
وقتی ما روی خودمون کار کنیم و مدارمون تغییر کنه آگاهی های بیشتری به سمت ما خواهد اومد، خداوند از بینهایت طریق بهمون اطلاعات میرسونه. مثلا من توی دوره شیوه حل مسائل ، یه نکته ای رو فهمیدم در مورد قانون سلامتی که خیلی برام ارزشمند بود. در حالیکه این دوتا دوره ربطی به هم نداشتن. از جایی که فکرشو نمیکنی شرایط تهیه دوره ها برات فراهم میشه. قیمت و مبلغ مهم نیست. یکی از ویژگی های تغییر مدار، خودش رو توی درآمد نشون میده. شما وقتی درآمدت چند برابر بشه براحتی این محصول رو تهیه میکنی با قیمت بالاتر و فراغ خاطر بیشتر.
این نکات ارزشمندی که در مورد برچسبهای جامعه و باورهای خودمون در مورد خودمون و احساس ارزشمندی مون اینها رو استاد توی دوره ارزشمند عزت نفس بیان کردن.
اون مثالی که از کتابخانه زده بودین دقیقاً نکته ای بود برای اثبات قانون مدارها. وقتی مدارمون عوض میشه با کار کردن روی خودمون، توی مثال شما با مطالعه ، آدمهای مدارهای بالاتر در دایره دوستان ما قرار میگیرن و یه سری آدمهای گذشته حذف میشن.
خیلی ممنونم از شما رسول جان بخاطر کامنت ارزشمند تون. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به شما دوست عزیزم آقا حمید حنیف
امیدوارم همین الان که دیدگاه من رو می خوانی حال دلت بی نهایت بی نهایت بییییی نهایت عالی باشه
حمید جان چقدر من دوستت دارم مرد بزرگ
من یه جورایی به خودم اجازه نمیدهم بگم «حمید»
دوست دارم «حمید جان» یا «آقا حمید» صدات کنم
چون من 28 سالمه و شما بزرگتری و بارها از دیدگاه های شما آگاهی ها کسب کردم و علمم بیشتر شده و بارها و بارها با خواندن دیدگاه های شما به احساس ارزشمندی احساس دیدن خداوند در نوشته های شما… به احساس خوب رسیدم
دارم فکر می کنم….
دارم فکر می کنم به اینکه چطور می توانم تشکر کنم به شکلی که شما لایقش باشی
واقعاً سپاسگزارم و ازت می خواهم به این نوشتن ها ادامه بدهی
واقعاً با قلبم دوستت دارم مرد بزرگ
یکی از ویژگی های مثبت من اینه که همیشه از آدم هایی که توی زندگیم تاثیر گذار بودن و باعث رشد و پیشرفت شخصی من شدن قدردانی می کنم
همیشه جلوی خودشون و پشت سرشون به نیکی و ارزشمندی ازشون یاد می کنم
از شما تا به حال پیش چند تا از همکار هام هم تعریف کردم
ولی از اونجایی که اون در مدار نیستند (یعنی تو باغ نیستند:) ) نمیگم دیدگاه در سایت گذاشتی
میگم مثلاً داشتم با یکی از دوستام آقا حمید که آتش نشانِ پالایشگاه نفتی تو عسلویه است صحبت می کردم
بعد آقا حمید فلان موضوع رو گفت یا از فلان فرد نقل قول کرد
البته اینقدر ها هم کتابی ها حرف نمیزنم ها:)
تو نوشته هام اینجوری می نویسم :)
این ها رو میگم تا بهت بگم که چقدر ارزشمندی و چقدر بعضی از نوشته ها باعث خیر و برکت و گسترش جهان میشه
برای اینکه انگیزه بگیری و باز هم برامون بنویسی
جدیداً دیگه عجله ای در نوشتن دیدگاه ندارم
بارها شده دیدگاه یه دوستی رو خواندم خواستم تشکر کنم ولی حسم بهم گفته رد شو … برو… الان وقت نوشتن نیست!!! نمیدونم چرا اینو بهم میگفت ولی از اونجایی که حالم خوب بود میدونستم که این الهام هستش از طرف خدا نه نجوا از طرف شیطان
به همین خاطر میگفتم چشم و رد میشدم
اما اینبار فرق می کنه
من الان حسم (خدایدرونم) شدیداً می گفت بنویس
به نشانه قدردانی و تشکر هم که شده برای آقا حمید بنویس
من هم گفتم چشم
یه دیدگاهی در پاسخ به آقای حسین عبادی نوشتی زیر این فایل
abasmanesh.com
من این رو برای خودم کپی کردم تو یک نت در اپلیکیشن فوقالعاده گوگل کیپ نت
و بالاش هم نوشتم
دیدگاه حمید امیری در پاسخ به حسین عبادی
در مورد سر بلند بیرون آمدن از امتحان خدا
نمیدونی …. خودت نمیدونی …. که چقدررررر این دیدگاه برای من تاثیر گذار بود و همین امروز در حالی که داشت نجواهای شیطان من رو به سمت گناه ، ناشکری و فعولو فاحشه سوق میداد اومدم توی سایت مثل یه موتاد که دنبال مواد میگشت… گشتم و گشتم و گشتم تا این دیدگاه رو پیدا کردم یه کمی آروم شدم و بعدش هدایت شدم قدم های بعدی چند تا دیدگاه دیگه هم خواندم و از اون حس و حال گناه آلود اومدم بیرون و به پاکی رسیدم :)
واقعاً سپاسگزارم
یا همین امروز عصر زمانی که امروز دو سه بار از کوره یه کمی در رفتم و صدام بالا رفت
اومدم توی سایت و هدایت شدم داستان شیرین هدایت شما رو خواندم :)
باورت نمیشه که چقدررررر لذت بردم چقدررررر تحسینت کردم و چقدر برای من آموزنده بود
واقعاً درود بر ذات شریف شما
که اینطور (بی شیله پیله با صداقت ، صداقتی که واقعاً در نوشتهی شما موج میزد … من فرکانسش رو دریافت کردم) اومدی و داستان هدایت خودت رو نوشتی
من عاشق نوشتن هستم عاشق سخنوری هستم
عاشق تاثیر گذاری روی دیگران
کلاً این تو خون من هست که دوست دارم برای دیگران صحبت کنم
دوست دارم الگویی موفق برای دیگران باشم
دوست دارم مایهی افتخار خانوادم باشم
واقعاً داستان هدایت شما ، حکم یک چکیده بسیار جامع و کامل و با زبان شیوا برای من داشت
این رو جدی میگم ها
این رو جدی میگم آقا حمید… باور کن
اصلاً پروفایلت رو سیو کردم و دوست دارم بیام هر چند وقت یک بار داستان هدایتت رو بخونم چون بسیار آموزنده است
و نکات طلایی ای درِش هست
1- عدم خود سرزنشی به خاطر اشتباهات گذشته ام و بر عکس درس گرفتن ازشون و افتخار کردن به خودم برای اینکه این مسیر رو طی کردم و همین الان هم که دانشجوی استاد عباس منش هستم و از اعضای این سایت ارزشمند هستم ، 10 هیچ از بقیه افراد جامعه و حتی دوستانی که کتاب های موفقیتی می خوانند و با آموزش های اساتید دیگه پیش میرن جلو تر هستم
2- درک کنم قانون تکامل رو (به شدددددت پاشنه آشیلم هستش) و بفهمم که این جنگلی که دارم میسازم فعلاً بذرهایش زیر خاکه ولی جوونه ها رو دارم می بینم
پس
باید و باید و باید ادامه بدهم
باید درک کنم این نتایج به خاطر کار کردن روی خودم بودم
به خاطر ورودی هام بوده
به خاطر سپاسگزاری کردن هایم بوده
و …
من نباید نتایجم سینوسی باشه
نباید دو پله برم بالا بعد دوباره باااااا مخ بخورم زمین
نههههه
باید همیشه رو به بالا حرکت کنم باید همیشه این مسیر رو ادامه بدهم
3- نچسم به اینکه من می خواهم فلان نتایج بزرگ مثلاً فلان ماشین خفن رو داشته باشم بعد لذت ببرم از زندگیم!!
نه اتفاقاً فاصلهی بین من و خواسته هام فقط و فقط و فقط با احساس خوب پر میشه بنا بر این از زندگیم و داشته هام لذت ببرم
خودمو بابت کوچکترین نتایج بارها تحسین کنم و به خودم افتخار کنم
به خودم افتخار کنم به خاطر همین چیزی که تات الان ساختم
حمید جان بین مردم ممکنه این بد در رفته باشه که املاکی ها … فلان هستن!!
نمیگم تا به حال شیطان من رو وسوسه نکرده و طمع نکردم
اما انصافاً و انصافاً یکی از سالم ترین و صادق ترین و درست کار ترین آدم هایی که در حوزه مشاوراملاک و کلاً کسب و کار می شناسم…. خودم هستم:)
در حدی که چند تا از دوستانی که خودشون دفتر دارن و مدیر املاک هستن من رو دعوت به کار کردن
و
دوست دارن که من کارشناس و مشاور دفتر اون ها باشم
این ها قبلاً نبوده که
ایجاد کردم…
حالا چیزی که هست باورهایم در مورد خدا و ثروت غلط بوده ، ثروت زیادی نساختم
ولی همین اعتبار و نام نیک که ایجاد کردم این ها خودش بزرگترین سرمایه های زندگی من هستش
باید این ها رو ببیمم و به خودم بگم که این ها ارزشمنده
(این ها آگاهی فایل دانلوی سرمایه اصلی شما چیست؟ هستش)
4- چهارمین موضوعی که از داستان هدایت شما درک کردم و بسیار لذت بردم که چندین بار در جای جای صحبت هات اشاره کردی
اینه که زندگی باید همش لذت بردن و لذت بردن و لذت بردن باشه
اینکه من ذجر بکشم و پوستم کنده بشه تا به موفقیت برسم
عرق بریزم و کارگری کنم تا پول به دست بیارم تا اون پول خیر و برکت داشته باشه
این ها همش از دم چرت و پرته و کسی که در مسیر توحید و در مسیر رشد و گسترش جهان حرکت می کنه و ارزش خلق می کنه باید و باید به راحتی و با لذت به ثروت های افسانه ای برسه
بزرگترین الگوم هم خود استاد عباس منش هستش
حمید جان حرف برای زدن زیاد دارم ولی به همین جا بسنده می کنم
درس های دیگه ای هم از داستن هدایت شما یاد گرفتم که شاید بعداً بهش اشاره کنم
سپاسگزارم از خداوند به خاطر وجود ارزمشندت
راستی عکس پروفایل جدیدت هم دیدم بسیار خوشتیپ و زیبا هستی شما
و الان که چهره واقعی خودت رو می بینم و دیدگاه هایت رو می خوانم خیلی بهتر با اون نوشته ها ارتباط برقرار می کنم
در پناه خداوند مهربانی ها باشی دوست ارزشمند و هم فرکانسی من
سلام و درود به محمد حسین عزیز
الهی که حال دلت عالی عالی باشه و هر موقعی که کامنت منو میبینی احساس قلبی منو دریافت کنی که من چقدر دوستت دارم.
محمد حسین کامنتت اینقدر خوب بود که تصمیم گرفتم یه کم برای پاسخ دادن صبوری کنم و چند بار بخونم تا بهتر درک کنم.
اول از هر چیز ازت ممنونم که اینقدر به من محبت داری و به نیکی از من یاد میکنی و باور دارم این فقط و فقط بخاطر خوبی و زیبایی قلب نازنین خودته که در مورد من جایی که من حضور ندارم و اگر هم توی کامنتت نمینوشتی برام هیچوقت متوجه نمیشدم ، اونجا به نیکی از من یاد کردی فقط و فقط و فقط نیکی و خوبی و زیبایی و اخلاق خوب و ویژگیهای مثبت خودت بوده که به دیگران به نام من ارائه دادی. محمد حسین عزیزم خدا رو شاکرم که با چنین دوست ارزشمندی هم مدار هستم. همینکه میتونیم با هم گفتگو داشته باشیم. چه تماس تلفنی باشه ، چه گفتگوی رو در رو و چه کامنت سایت ، همه شون اشکالی از ارتباط هستن. من هم مثل شما از دوستان نقل قول میکنم، مثلا میگم بقول یکی از دوستان که اهل مشهد هست، یا یه دوستی دارم تهران، یا یه دوستی دارم قم یا رفیق دارم فلانجا … بقول فلان دوستم فلان موضوع… این الگو رو منم دارم و بسیار تحسینت میکنم که آموزشهای استاد رو در عمل داری انجام میدی از اون جهت که استاد میگه در مورد این آموزشها با کسی صحبت نکنید و شما داری بهش عمل میکنی یا موضوع صداقت در کار و اون همه پیشنهادات مختلف از نقاط مختلف این صرفاً مهر تاییدی هست بر صداقت کاری و دقت شما در انجام کار. یاد اون فایل استاد عباس منش افتادم که میگفتن سرمایه اصلی ما چیه.
محمد حسین جان از همه این موضوعات که بگذریم توی کامنتت من متوجه یه تغییر شدم، احساس ارزشمند و جاری بین کلماتت. خیلی به قلبم نشست. احساس تکامل، بلوغ و تغییر مدار و رشد و پیشرفت در شما رو متوجه شدم و بسیار بسیار تحسینت میکنم. آدمها خودشون چون مشغول تلاش و پیشرفت هستن، خودشون توی دل ماجرا هستن ممکنه به این قسمت توجه نکنن، ولی من متوجهش شدم و وظیفه خودم دونستم که بهتون این نکات رو یادآور بشم و تحسین کنم و تحسین کنم و تحسین کنم. محمد حسین عزیزم، برادر بزرگوارم ، بسیار تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار کردی و من از دل کامنتت تغییر مدارت رو متوجه شدم. کلمات فقط 7% انتقال مطالب هستن، 38% لحن گفتار، و 55% زبان بدن. ببیییییییین، من با اون 7% کلمات تو تغییر مدارت رو فهمیدم در حالی که 93% باقیمانده رو نداشتم. فکرشو بکن چه کردی با اونهایی که از نزدیک 100% ارتباط رو دریافت میکنن . پس تو لایق دریافت بهترین پیشنهادات کاری و دریافت بهترین فرصت های بیزینسی هستی.
خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم محمد حسین عزیز ، خیلی ازت ممنونم بخاطر تعهدت بخاطر بینظیر بودنت ، بخاطر اینکه نعمت یه دوست ارزشمند هستی توی زندگیم. از درگاه خداوند متعال درخواست بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات دارم.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلاااام و صد سلااام به آقا حمید
چه کامنت لطیفی بود برادر …
و خدا خجالت نمیکشه که مثال یه پشه رو بزنه …
و شما اون مورچه و اون کهکشانو همزمان مثال زدید و خیلی خوبم کنار هم نشستن اتفاقا …
هردو به یه اندازه میگفتن رب عظیمه و …
کریم …
سپاس برادر برای کامنت عالیتون
*0123 رمز کارت بانکیتون نیست احیانا؟:)) -تجربیات صندوقداری-
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم
خیلی خیلی از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. از لطف تون ممنونم.
در اوج کوتاه بودن کلمات، معانی بسیار بزرگی رو به همراه داشت.
حقیقتش رو بخواید منظورتون رو از رمز کارت بانکی متوجه نشدم.
یه کم توضیح بدین. رمز کارت بانکی من 1987. و الان تموم بچه های سایت اینو میدونن، فکرشو بکنید این سایت چقدر در پناه امنیت و حمایت رب العالمین هست که من براحتی اینو میگم .
از شما ممنون و سپاسگزارم در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
درود مجدد
صندوقدار که بودم یه مشتری داشتیم آتشنشان بود رمز کارتش 0123 بود 123 آتشنشانیه دیگه درسته؟
همینجوری گفتم برای فان ماجرا
.
.
خب میگه دیدگاهت باید طولانی تر باشه وگرنه منتشر نمیشه
.
.
چی بگیییییم دیگه
.
.
یه شعر قشنگ که تازگیا خوندم:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر/
آرامتر از آهو بی باک تر از شیرم/
هر لحظه که کوشیدم در کار کنم تدبیر/
رنج از پی رنج آمد زنجیر پی زنجیر/
این شعر بشدت زیبا و درست رو تو کامنتای فوووووووق العاده خفن بچه ها تو لایو 3 استاد خوندم
امید که به حدنصاب رسیده باشه کاراکترا
در پناه رب العالمین
سلام و درود به شما خانم احمدی گرانقدر.
شعر بسیار زیبایی بود، ازش لذت بردم.
امیدوارم هیچوقت به شماره آتش نشانی نیاز نداشته باشید ولی
ولی
ولی
دختر خوب ، شماره آتشنشانی 125 دونستن این شماره جزو ملزوماته، اورژانس هم 115 است. 123 شماره اورژانس اجتماعیه.
توی کشورهای پیشرفته معمولاً یه شماره اضطراری دارن. مثل آمریکا که 911 ناین وان وان.
مرکز تماس اضطراری.
شخص تماس میگیره و حادثه رو گزارش میکنه، اپراتور 911 تصمیم میگیره آتش نشانی رو بفرسته یا اورژانس یا پلیس یا همه رو با هم.
دونستن شماره تماس اضطراری جز ملزوماته.
الهی که در پناه رب العالمین همواره در امنیت و آرامش و آسایش باشید. متنعم و ثروتمند و سلامت.
خیلی ممنونم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون.
سلام آقا حمید
بازم دیدگاه شما
و بازم اشکهای جاری من
ممنونم از درک عمیقی که نسبت به بزرگی خدا و بزرگی کهکشانها داشتید و به ما انتقال دادید
ممنون که اینقدر زیبا کامنت میزارید و اینقدر زیبا به دل ما میشینه
ممنون که اینقدر ساده و بی پرده صحبت میکنید
و ممنون که با حشرات حرف میزنید
به خاطر کامنت بسیار تاثیر گذارتون
برم که توی گوگل یه سرچی در مورد کهکشانها داشته باشم
براتون بینهایت آرزوی موفقیت دارم
سربلند و پیروز باشید
سلام و درود به شما خانم نوری گرانقدر و بزرگوار. از کامنت ارزشمند تون بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم. الهی که همواره در پناه هدایتهای رب العالمین در مسیر تکامل و پیشرفت و موفقیت باشید. بسیار تحسین تون میکنم بخاطر تعهد تون در مسیر کار کردن روی بهبود و رشد و پیشرفت خودتون.
بسیار تحسین برانگیز بود عملگرا بودن تون در مورد سرچ کردن تصاویر کهکشان.
مثال صبحت من در خصوص حشرات الزاماً به معنی گفتگو با اون حشره نیست. بلکه یک گفتگو و نجوای بین ذهن و قلب خودمونه . اینکه با جریان هدایت همراه بشیم و به ذهنمون یادآوری کنیم که فلانی به فرموده خداوند در قرآن حتی این حشره هم در مسیر تکامل و هدایت رب العالمین و در راستای خیر و منفعت به جهان هستی خلق شده و عبث و بیهوده نیست.
از شما ممنونم بخاطر فیدبک مثبت تون به کامنت من، و خداوند رو شاکرم بخاطر اینکه چیزی رو به قلبم الهام کرد تا بنویسم و باعث احساس خوب بندگان ارزشمندش باشم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام حمید آقای عزیز و خداقوت. به به چه عکس پروفایل زیبایی گذاشتین خیلی وقت بود که هدایت نشده بودم به کامنتتون پروفایل قبلیتونو یادم بود و یه دفعه دیدم و گفتم ماشاءالله ماشاءالله حمید آقا چه خوب عکس پروفایلشونو عوض کردن.
حمید آقا اتفاقا کامنت شما و آقای سیدعلی خوشدل دقیقا برای جواب سوالهای منه
خدایا شکرت
وقتی هدایت شدم به این فایل ذهن و منطقم میگفت این فایل به سوالت ربطی نداره. ولی هدایت شدم به کامنتهای برتر دقیقا خط به خطو خدای من با من حرف زد و راهو بهم نشون داد.
خداجونم گفت که ادامه بده هرچی که بخای من بهت میدم این چیزایی که تو میخای برای من هیچی نیست تازه باید بیشتر و بیشترش کنی نباید بخاطر این یه مسایل ریز حالتو بد کنی
منم فقط ازت حال خوب و احساس خوب و شکرگذار همین لحظه ت باش همینارو فقط میخام.
دیشب آقای خوشدل با کامنتشون منو دیوانه و مست کرد
و امروز کامنت شما برادر بزرگوارم
واقعا هر روز من بهتر و بهتر تکاملمو دارم درک میکنم و میفهمم که تکامل یعنی چی. من اگه دوماه قبلم بودم و کامنت شما رو میخوندم فقط میگفتم چقدر جالب نوشته و تحسینتون میکردم.
اما امشب وقتی خط به خط کامنت شمارو خوندم واقعا با تمام گوشت و استخونم حسش و درکش و انگار من دارم با اون حشره صحبت میکردم حتی یه لحظه گفتم بزار این سوالم ازش بپرسم. سپاسگزاری تو حشره جون از خدایت چجوریه.؟
حمید آقا سپاسگزارم ازت برای وقت گذاشتنت
از خداوند متعال براتون آرزوی موفقیت سلامتی. ثروت و سربلندی میخام.
درپناه حق.
سلام دوست عزیز… مرسی که هر چی به دلت اومد نوشتی … هر وقت تو سایت عباس منش میام می گم چقدر آدم خوب در این جهان هستی انگار اینجا از همه جهان جداست
.. از همه قیل و قال هاش جداست .
واقعا وقتی میام تو سایت و کامنت های بچه ها رو می خونم انگار وارد ی محیط مقدس و آروم شدم که منو ب فکر می بره همراه با شادی .. جایی که انگار
داری با کلی آدم دیگه حال خوب رو تجربه می کنی .. دقیقا ی جایی مثل بهشت
آن شالله که همه مون خیلی متعهدانه در زمینه خواسته هامون پیش بریم و ی روز بیایم با نهایت خوشحالی از تجربه رسیدن بهش بنویسیم …
موفق باشی دوست عزیز
سلام درود فراوان به آقای امیری عزیز سلام.
اول تحسین تون می کنم به خاطر این حجم از اطلاعاتی که از کهکشان ها دارید.من کامنت های شما رو خیلی دوست دارم به خاطر اینکه همیشه نکاتی رو توش مطرح می کنید اطلاعات عمومی من رو افزایش می ده.
خواستم تحسین تون کنم و ازتون بپرسم این چه باوری هست که شما دارید؟ در کنار این همه حجم از کارهایی که دارید اما وقت تون برای مطالعه های آزاد هست …
با اینکه شاغل هستید.متاهل هستید مسئولیت زندگی و از همه مهم تر اینقدر روی خودتون خوب عالی کار می کنید و توی سایت ساعت ها هستید و کنار همه اینها وقت برای مطالعه های دیگه هم دارید. من چندوقت آمدم چندباور در مورد فراوانی زمان خوندم و مدام تکراررر می کنم هرچی بیشتر من تکرارر می کردم حجم کارهام به همان اندازه بیشتر و زمان گیرتر میشد طوری که فعالیت منو از سایت الهی که سایت عباس منش بسیار کم کرد طوری که ازستاره طلایی کنار اسمم متوجه شدم یا خداا چقدر من دور شدم از سایت 2 ستاره نصفی از دست دادم یعنی اینقدر دور شدم.برنامه ریزی هم می کنم برای کارهام اما متاسفانه نمی رسم هروقت می آم توی سایت شما آقای زرگوشی ،آقای سید علی ،سعیده جان ، رضوانه جان و چندتا از دوستان رو که می بینم درکنار شاغل بودن اینقدررر خوب کار می کنید روی خودتون واینقدر مطالعه آزاد دارید نشونه از باور فراوان زمان برای شما است.
این نشون می ده چقدر تمرکز تون روی سایت و خودتون خوب بود و تحسین تون می کنم وتبریک می گم بابت نتایج تون.
من شاغل نیستم. اما همیشه برای انجام برنامه هایی برنامه ریزی کردم زمان کم می ارم. خیلی دوست دارم یکسری کارهایی که دوست دارم انجام دهم اما سر این باور مخرب که من وقت کم می آرم وقت نمیشه نرسیدم.
براتون بهترین ها رو آرزو دارم در پناه الله مهربان
بانام خداوند هدایتگروهستی بخش
باسلام ووقت بخیرخدمت استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته نازنین وهمه دوستان گل همسفر
بازهم سپاسگزارخداوند هدایتگرهستم که باردگربه من فرصت دادتالحظاتی زیبا روبااستادعشق وتوحید عباسمنش گرانقدروخانم شایسته به حق شایسته ودوستان عزیزم دراین مسیرتوحیدی تجربه کنم
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
استادعزیزم دراینجا میخواهم راجع به موضوع ابتدایی فایل بحث شگفت انگیز” هدایت” بنویسم وتجربه خودم رودرااین راستا که درچندروز گذشته ودرحال حاضر برام اتفاق افتاده بگم
ماجراازاین قراره که ما درسال 98 خانوادگی اقدام به تاسیس موسسه اموزشی ویژه کودکان بامتدجدید کردیم (داماد ودخترگلم وهمسرعزیزم) که بعدازیه فعالیت 6ماه به صورت حضوری درگیربیماری پندمیک شدیم ودرابتدای سال 99 ناچاربه تعطیل موسسه شدیم ولی چون دراین مسیرزیبا بودیم ودرحال کارکردن روی خودمون بودیم وبافایلهای دانلودی ومحصولات ثروت1 و12قدم همراه بودیم وباتوجه به اینکه هنوز درک درستی ازقوانین نداشتیم ولی ارام بودیم وچون موضوع فراگیر وهمگانی بود خودمون رو قانع وذهنمون روکنترل میکردیم وچون ازطرفی هم این اتفاق همزمان شده بود بامباحث تضاد درثروت 1سعی میکردیم که این اتفاق رو یک تضاد ببینم وباخودمون فکرکردیم که قطعا این اتفاق باعث رشدبیشتر وبهبود موسسه خواهدشد
ودرمدت خیلی کوتاهی اموزش روبه صورت اپ وانلاین دنبال کردیم و دران مدت دوسال بیماری به لطف خداوند رحمان نه تنها متقاضیان موسسه کم نشد که بیشرهم شد تااینکه درمهرسال 1401خوشبختانه شرایط عادی شد ومجددا فعالیت موسسه حضوری شدومابه صورت کاملا هدایتی ومعجزه اسا بایکی ازشرکتهای بزرگ ایران مستقردرشهرمون برای پذیرش فرزندان گل کارکنان شرکت مذکور درقالب تفاهم نامه هدایت شدیم وبه یکباره تعدادمتقاضیان که دستان خوب خدابودن به چندبرابر افزایش یافت (ویادان جمله کلیدی استاددرجلسه 1قدم6 افتادم که گفتن اگه بیزنسی داری یامحصولی برای فروش دارین ایا این امکان هست که یک نفربیاد درماه به اندازه ده نفرازشماخریدکنه وقطعاامکان داره ومنطقی است ودرماه بعدبازاین یک نفربشه دو نفر قطعا امکان پذیره که باعث بشه درامدت چندبرابربشه ) ودراون مقطع کسب درامدعالیییی باعث رشد وبهبود وارتقاع موسسه درحوزه های مختلف شدتااینکه بعداز2ترم همکاری ازاول سال جدید ادامه همکاری به دلیل تغیر مدیریت بخش اموزش شرکت مذکور تااین لحظه به حالت تعلیق درامده
وبازهم موسسه به یک اتفاق به ظاهربد برخورده وباتوجه به اینکه ماجمع 4 نفره که ازعوامل اصلی موسسه هستیم و دراین مسیرزیباقراداریم بعدازیکی دوروز که کمی احساس مون بدشد سریع خودمون روجمع جورکردیم وباید ایمان خودمونونشون میدادیم باید باور داشته باشیم که این اتفاق به ظاهربد یک تضادبیش نیست که اومده تامارارشدبده او مده تاصرفا متکی به یه سازمان وشرکت نباشیم اومده توخودمون روبه جریان هدایت بسپاریم که به لطف خدا وباکلام گوهرباراستادنازنین که روز به روز داریم به درک بهتری ازجریان هدایت می رسیم وقطعا دستان خوب خدااینقدرزیادهستن که به قول استادعزیز خدا ازطریق دیگردستانش به ما سودخواهد رسوند مافقط باید روی خداحساب کنیم وهمه چیزو به خدابسپاریم
وظیفه مادراین مقطع اینه که اول روی خودمون کارکنیم وکارمون رو باکیفیت هرچه بیشتر ارایه دهیم ونگران نتیجه نباشیم
خلاصه کلام دراین مدتی که کودکان وبچه های نازنین موسسه مون کاهش یافته بودند فرصتی عالیییی پیش اومدتا مسول اموزش موسسسه( که خود موسس نیزمیباشد )به فکرارتقاسطح کیفی مربیان ودیگرکارهای عقب افتاده موسسه بپردازد که هبچ وقت این امکان براشون فراهم نشده بود
وماهمچنان که داشتیم به پایان سال تحصیلی نزدیک میشدیم تصمیم گرفتیم که برای جذب متقاضیان جدید برای ترم تابستان اقدام کنیم و باتوجه به اموزه های استاد عزیز ماهیچ اعتقادی به تبلیغات گسترده وپرهزینه نداشتیم وتصمیم براین شدصرفا برای معرفی موسسه تعدادی تراکت چاپ کنیم وخودمون به صورت چهره به چهره درمکانهای عمومی مثل پارکها، بوستانها مرکزاداری ودولتی اقدام به توزیع نمایم که باتوجه به تقسیم کاری که صورت گرفت این بخش کاربیشتربه بنده محول شدومن هم بلافاصله بعدازچاپ روزاول دریکی ازپارکهااقدام به توزیع تراکت همراه باتوضیحات نمودم که این برای اولین باربود که درطول زندگی ام چنین کاری میکردم (وهمانطور که درنوشته های قبلی توضیح دادم کارمند بازنشسته فرمانداری شهرمون هستم)وبلافاصله این ایده الهام شد که فردابرم دانشگاه علوم پزشکی که جامعه هدف بزرگی روپوشش میده این توزیع روداشته باشم وفردارفتم دانشگاه وشروع به توزیع همراه باتوضیحات نمودم ویکی یکی اتاقها رو پشت سرگذاشتم وبه انتهاب راهرو رسیدم وهنگام برگشت یکی ازکارکنان شریف منوصدازدوتوضیحات بیشتری روخواست ومن هم توضیح دادم وایشون گفت
چراشمادارین به این شکل توزیع میکنین ویشنها د دادکه برم نزدمدیرپشتیبانی ورفاهی دانشگاه تاازطریق سایت دانشگاه موضوع اطلاع رسانی بشه واگر براتون مقدورباشه که درصدی برای کارکنان تخفیف بدین اوضاع خیلی بهترمیشه ومن هم باتوجه به صحبتهایی که قبلا باهمکاران درموسسه داشتیم موافقت کردیم
جالب بدونین که ماسال قبل باهمین دانشگاه تماس داشتیم وپیشنهاد همکاری داده بودیم که گفته بودن دانشگاه چنین برنامه ای نداره
خلاصه اون کارمند شریف محبت کرد وباهم رفتیم نزد مدیر وزمانی که بامدیرروبرو شدم دیدم خدایا این فردکسیه که زمانی کارمند بودم درجلسات زیادی باهم بودیم که درجلسات شرکت میکرد وایشون بلافاصله پیشنهاد ماروپذیرفت ودستور پیگیری واقدام رودادند والان که دارم کامنت میزارم صبح اول رفتم دانشگاه وتفاهم نامه درکمترین زمان ممکن امادشد وتحویل گرفتم واینجا بود که به اهمیت اصل مهم واساسی ” هدایت “که استادعزیز تاکیددارند پی بردم که زمانی که ماخودمون روبه جریان هدایت میسپاریم همه چیزبرامون راحت ترپیش میره همه امورمعجزه وارپیش میره ایدهای جدید به ماالهام میشه ودرزمان مناسب قرارمیگیربم به انسانهای شریف هدایت میشیم وباتلاش کمتر به نتایج بزرگتر میرسیم
وبازبه من الهام شدواین ایده اومد که اقاحالا نهادبعدی وروزبعد رفتم شهرداری وبازهم به طورمعجزه اسا وحیرت انگیزی به واحدی هدایت شدم که بازم مسولش کسی بود که سالیان سال زمان کارمندی و برگزاری انتخابات این کارمندشریف ازشهرداری به صورت ماموریت با فرمانداری همکاری میکردوسابقه دوستی هم باهم داشتیم که ایشون هم پذیرفت که قطعاشهرداری باموسسه همکاری خواهد کرد وامروزصبح که برای پیگیری مراجع کردم گفت به لطف الله مهربان فرداتفاهم نامه اماده خواهد بود
وباوردارم که این مسبرهمچنان ادامه خواهدداشت به شرط اینکه رهاباشم وخودموبسپارم به جربان هدایت وففط روی خداحساب کنم نه روی بندگان خدا
استادعزیزم بازم بسبارتابسیار ازشما وخانم شایسته نارنین بخاطر کلام افسونگرتون وهمه دوستان گلم درسایت عباسمنش بخاطر نوشته های درس اموزشون تشکرمیکنم وبهترینها رابراتون ارزو دارم
تاکلامی دیگرخدایاریاورتان باد
سلام دوست عزیزم
بسیار از شما ممنونم به خاطر به اشتراک گذاشتن این تجربه عالی، حقیقتا نوشتن این کامنت با بیان تمام جزییات فنی و توضیحات کامل، کار حوصله بر و زمان بری بوده.به خاطر نوشتن این کامنت شما را تحسین میکنم.
همچنین تحسینتان میکنم به خاطر امید و ایمان و ساختن باورهای درست و پایبند بودن به اصول ، که وقتی نتایج خوب آن حاصل شد، من هم از خواندن آن ذوق کردم.
اتفاقاً من هم بازنشسته یک شرکت صنعتی هستم و حالا در یک انتشارات نوپا، بخش نویسندگی کودک فعالیت میکنم و چقدر زیباست کار برای بچه ها، آینده سازان این سرزمین. نوشته شما کلی نشانه و ایده خوب به من داد، مرسی.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
بانام پروردگاریکتا وبی همتا
وباسلام وعرض ارادت خدمت شماسرورگرامی علی اقای بردبارعزیز
بسیار تابسیارازلطف شماممنونم
وخداوندروشاکرم که نوشته ام موردتوجه جنابعالی قرارگرفت
من هرروز که ازخواب بیدارمیشوم اولین کارم سرزدن به سایت توحیدی عباسمنش هست که همین جاجاداره بازم اولا سپاسگزارخداوند باشم که منوبه این مسیروجمع صمیمی والهی هدایت کرد
ودوما بازم بسیارتابسیارتشکرمیکنم ازاستادنازنین وخانم شایسته عزیز وسایرعوامل سایت و همه دوستان نازنینم درسایت عباسمتش
وامروز هم طبق عادت روزانه ام به سایت سرزدم ویکباردیگه کامنت خودموبه منظور یاداوری به خودم خوندم ووقتی که به انتهای کامنت رسیدم پاسخ شمادوست عزیزم روخوندم کلی به من انرژی داد وحالمو خوب کرد وامیدوارم که نکاتی که مطرح شده مورد استفاده شما وسایر عزیزانم درسایت قرارگیرد
وازخدوند رحمان درخواست دارم که درهرلحظه مارامشمول هدایت خودگرداند وانی مارابه حال خودرهانکند و درهرلحظه نجواهای ذهن ونجواهای شیطان راازما دورکنه تافقط صدای خودش را که همانا وعده ثروت ،سلامتی ، فراوانی ،امید ،زیبایی وخوشبختی است رابشنویم
امین یاربالعالمین
بهترینهارابرایتان ارزو دارم
همواره درپناه حق شاد سلامت تندرست وثروتمند باشید.
به نام خدایی که با عشق گِل ما را سِرشت
“جهان به همان اندازه شما را لایق داشتن خواسته تان می داند که خودتان خود را لایق آن خواسته بدانید.”(کتاب رویاها)
سلام خدای مهربونم که دوست داره مم همیشه شاد باشم و اگه ببینه دلم گرفته، کاری میکنه شاد و خوشحال بشم. خدایا شکرت
سلام استادم، سلام مریم جانم
سلام به دوستان توحیدی ام
استاد این پرتز و کاشت گونه و … بیشتر در خانم های متاهل دیده میشه تا مجرد، اونم بخاطر باورهای که اگه به خودت نرسی و چش شوهرت سیر نشه میره سراغ یکی دیگه و چشش یکی دیگه رو میبینه. و ناگفته نماند خود من تا موقع که این فکرها را داشتم همسرم حتی به کمترین زیر ابروی من گیر میداد،به لباس پوشیدنم، به اینکه من چرا نمی رم ناخن بکارم،چرا موهام رو کراتین نمی کنم و.. و کلی عذاب برای خودم درست کرده بودم فقط بخاطر این باور مسخره که زن باید خودش رو برای همسرش خوشکل کنه که فلان و…..
و اما از موقعه ای که دارم روی عزت نفس ام کار می کنم، نه تنها از این صحبت ها نشده، تازه دیروز به همسرم گفتم میخوام برم صورتم رو اصلاح کنم گفت صورتت خوبه، مو نداره، این خارجی ها رو نمیبینی صورتشون مو داره کارش ندارن. و خیلی خوشحال شدم که قانون همیشه جواب میده.
گرچند آخرش صورتم را بخاطر دل خودم اصلاح کردم.
استاد شما گفتید که هر کاری پتانسیل ثروت رو داره، به شرط باور درست، شور و شوق و عشق به اون کار و این خیلی برای ام غیر قابل لمس و فهم بود. تا اینکه آیه 15 حجر را خواندم.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه بدبو بیافریدیم(حجر15)
و این رو به گفت: چه چیزی باعث شد که گل و لای گندیده، بشه اشرف مخلوقات و آسمان ها و زمین مسخر او شوند؟
غیر از اینکه این عشق خداوند با سرشت انسان عجین شده و او را برتری داده، پس اکه کارت رو با عشق و باور درست، عجین کنی میشه بهترین و پولسازترین کار.
بعد ذهنم دوباره مقاومت داشت که نه منظور عشق نیست یه چیز دیگه است بهش گفتم باشه میریم تو سایت ببینم چی میگه و الله اکبر همان صفحه اول سقر به دور آمریکا قسمت 29 پایان شعر رهسپار به اصل عشق اشاره کرد و حجت را تمام
من اگر گبرم و یا موسی و محمد دین من
آن مهم نیست دگر چون، عشق والاتر زهر چه مذهبم
و این عشق به هر چی و هر کاری میتونه شاه کلید موفقیت در اون کار باشه.
اصل شالوده عزت نفس عشق به خود بی قید و شرط.
اصل یه ازدواج موفق عشق و دوستی بی قید وشرط
اصل یه کسب و کار موفق، عشق به آن بی خستگی
و….
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر استاد،خانم شایسته و دوستان عزیزم در سایت فوق العاده عباسمنش دات کام
باورهای محدود یا ترمزها در بعضی موارد واضح و مشخص هست ولی در اکثر مواقع برای پیدا کردن ترمزها و عوامل عدم پیشرفت در هر موضوعی باید بشینیم با خودمون دو دو تا چارتا کنیم تا پیدا کنیم و خیلی ریزه
ما با چند سال کار در موضوعی که تضاد داریم و جزء ناخواسته های ما محسوب میشه و تلاش 100 درصدی نتیجه مطلوب را نمیگیریم و از اصل موضوع نا امید میشیم و اصلا میکشیم زیر همه چیز
مثلا شاید در موارد روابط نتیجه مطلوب را گرفته باشیم ولی چون زود فراموش میکنیم مثل اینکه از همون اول روابطمون خوبه ولی چون در زمینه مالی مدنظر را نگرفتیم به کل مسیر بدبین میشیم و کل قانون را زیر سوال میبریم
شاید آگاهانه تلاش کنیم ناخواسته هامون رفع بشه ولی در ناخودآگاه ما ترمزهای ریزی وجود داره که نمیزاره ما حرکت کنیم
شاید اصلیترین مشکل ما عجول بودن ما در نتیجه گیری در زمان اندک است
منظورم از زمان سیر تکامل فرکانسی و مداری هست
ما انتظار داریم مایی که تا دیروز 500 میلیون بدهی داشتیم تا سال آینده درآمد میلیاردی داشته باشیم و بهترین زندگی را فراهم کنیم
هیچ کسی به جزء شما نمیتونه ترمزهای عدم پیشرفت و نتیجه گیری شما را پیدا کنه و رفع کنه چون هیچ کسی مثل شما با خودتون و درون و افکارتون آشنا نیست
سلام دوست نازنینم
اوقات بکام باد
دست گلت …. عالی بود .لذت بردم ممنون سپاسگذارم بابت کامنت خوبت
شاید آگاهانه تلاش کنیم ناخواسته هامون رفع بشه ولی در ناخودآگاه ما ترمزهای ریزی وجود داره که نمیزاره ما حرکت کنیم
شاید اصلیترین مشکل ما عجول بودن ما در نتیجه گیری در زمان اندک است
منظورم از زمان سیر تکامل فرکانسی و مداری هست
ما انتظار داریم مایی که تا دیروز 500 میلیون بدهی داشتیم تا سال آینده درآمد میلیاردی داشته باشیم و بهترین زندگی را فراهم کنیم
هیچ کسی به جزء شما نمیتونه ترمزهای عدم پیشرفت و نتیجه گیری شما را پیدا کنه و رفع کنه چون هیچ کسی مثل شما با خودتون و درون و افکارتون آشنا نیست
میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
سپاسگذارم
به نام الله مهربان
سلام دارم خدمت محمد درخشان هوره
امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه
مرسی از کامنت تون و به نکته ی خوبی اشاره کردید و واقعا یه سری از ترمز ها خیلی ریز هستن و نمیدونی اصلا از کجا اومده و ریشش کجاست؟
و هرکسی به جز خودش دقیقا نمی تونه ،ترمز ها عدم پیشرفتش کجاست و باید خودش پیدا کنه ؟
و هرکسی با درون و افکار خودش بیشتر آشناست.
یکی از موضوعات اصلی هم بحث عجول بودنه، من میشناسم یه سری افراد که میخان دوروزه به همه جا برسن …
کمال تشکر رو دارم از کامنت تون محمد عزیز
خدا یا شکرت به خاطر وجود شما.
بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم
در پناه حق باشید
و سایتون مستدام
سلام به استاد عباسمنش عزیز
فایل بسیار ارزشمندی بود واقعا، چقدر ترمز های اصلی و کلی در مورد روابط رو توضیح دادید و باز کردید
استاد یچیزی که در طول این فایل هی تو ذهنم تکرار میشد این بود که من چقدر نیاز به تغییر باور هام دارم و چقدر اصلا تغییری نکردم انگار…
یعنی هزاران کیلومتر فاصله دارم با جایی که شما توضیح میدید که باید باورهامون اونجوری باشه…
درک کردم که خیلی کار دارم هنوز…خیلی تعهد و تمرکز و ایمان و انرژی باید بزارم…
چون من توی تمام این ترمز ها ایراد دارم، تمام این ترمزها من ایراد دارم توش و مقاومت دارم و البته بنظرم خیلی از افراد جامعه اینجوری هستن و این نشون میده با این باور ها و این ترمز ها اگر رابطه ای هم شکل بگیره قطعا به سرانجام خوبی منتهی نمیشه… چون این ترمز هارو دارم و جهان ثابت میکنه بمن اینارو و وقتی ثابت میکنه اون باور منفی بدتر و بدتر میشه…
خیلییییییییی زیاد راه دارم واقعا… خیلی باید کار کنم، اینجوری که معلومه کم انرژی گذاشتن و به طور سرگرمی کار کردن با این آگاهی ها اصلااااا جواب نمیده و این مسیر مسیر افراد جدی و متعهد و با ایمانه… و تنها همین افراد نتیجه میگیرن…این موضوع که من خیلی کار دارم هنوز و اینکه توقع نداشته باشم از جهان برای پاسخ وقتی که تغییر خاصی نکردم، برام خیلی بولد شد…
وقتی این ترمزهارو مرور میکردید دیدم خدایا من تمامشو دارم بعضا خیلیاشون وحشتناک شدید و قوی هستن… ولی من توقع داشتم از جهان برای نتایج جدید و عالی… اصلا نمیشه که این ترمزهارو داشته باشیم و نتایج خوبی بگیریم
خیلیاشون هم منشا عزت نفسی داشت، خداروشکر من این دوره رو دارم و باید برم خیلی کار کنم روش، همه چی عزت نفسه به قول شما… استاد حقیقتا صد در صد این ترمز ها میشه منشاشون رو کمبود عزت نفس دونست…
همون جمله ای که همیشه میگید، عزت نفس همه چیزه، یا توحید همه چیزه…
جدا از اینکه این ترمزهارو باید رفع کرد و به قول شما باز که: یک شبه نیست این مسیر و این تغییرات یک شبه نیست…
جدا از این موضوع، بیشترین چیزی که مشهود بود برای من و من دریافت کردم از این فایل اینه که واقعا تغییر عمده ای نکردم من و طبیعتا توقع بیجایی نباید داشته باشم از جهان و خدا… و باید 1000% تلاش ذهنی و تغییر باورام رو بیشتر کنم و واقعا که تغییر جهاد اکبر میخواد…
سلام به همگی .
اول از همه میخوام بگم :خدایا شکرت که من و با استاد عباس منش و قوانین زندگی آشنا کردی .
بینهایت از شما استاد عزیزسپاس گزارم که تمام ترمز های من درمورد روابط روگفتین .
از شما سپاس گزارم که منه ٢٠ ساله قرار نیست ١٠سال آزمون وخطاب کنم تا به این آگاهی ها برسم این یک باور فراوونیه که خداوند میتونه تویک لحظه از طریق بهترین دستش بهت این همه آگاهی بده.
من از بچگی خیلی دوست داشتم زود ازدواج کنم وزود بچه دار بشم وخوانواده تشکیل بدم. چون تفاوت سنی خودم ومامانم کمه دوست داشتم درمورد خودم هم همین تجربه رو کنم.
همیشه خواستم این بود که با اولین کسی که رابطه برقرار میکنم همونی باشه که باهاش ازدواج میکنم.
ولی به علت کنجکاوی تو سن ١٩ سالگی وارد رابطه شدم وبه خاطر باور های اشتباه که قوی ترینش این بود که از بچگی شنیده بودم وبیشتر از تجربه ها ی خاله هام چون تفاوت سنیم باهاشون کم بود.
پسر ها خیانت کارهستند و چون این باور هارو داشتند(خاله هام) خب تجربه اش میکردند .
ومن بازبان تصویر و الگو این باورتو درونم شکل گرفت و همون تجربه هارو کردم
البته من به لطف خدا از سن ١۴ سالگی بااستاد آشنا شدم .
و وقتی هم که تو رابطه بودم سعی میکردم که
مثلامثبت اندیش باشم و وقتی این باور تو ذهنم می آمد(خیانت) بهش توجه نمیکردم ولی از رفتارهام ونگرانی هام معلوم بود که این باور توی وجودم هست و خلاصه بعد از ۵ ماه رابطه ام تموم شد وچون رابطه اول بود فکر نمیکردم که به خاطرباور های منه که این تجربه رو کردم فکر میکردم خب اون شخص ایراد داره و اتفاقا وقتی رابطه ام تموم شد بعدش یک امتحان مهم داشتم و چون باقانون آشنا بودم به خودم سریع باباور های مناسب احساس خوب دادم وتمرکزم رو گذاشتم روی امتحاناتم و قبول شدم .
پیش خودم میگفتم که دیگه وارد رابطه نمیشم و تمرکز میکنم روخواسته هام ولی دوباره خیلی اتفاقی وارد رابطه شدم اونم به دلیل باورم بود که شنیده بودم آدم وقتی وارد رابطه میشه دیگه نمی تونه جلوی خودش رو بگیره و دوباره همون تجربه کردم فقط با یک شخص دیگه .
بعد از اون که الان باشه دیگه تصمیم گرفتم وارد رابطه نشم و یکسری باور های اشتباه تو وجودم شکل گرفت که همش و استاد توی این فایل توضیح دادند .
باور هایی مثل
من باید پرفکت باشم بعد وارد رابطه بشم . اینکه رابطه وقت من میگیره نمیزاره رو خواسته هام تمرکز کن.
باید ثروتمند باشم که یک ثروتمند گیرم بیاد و همه ی ترمز هایی که استاد گفتند .
بااینکه رابطه رو دوست دارم واز بچگی خانواده تشکیل دادن رو دوست داشتم هی به خودم این باور و میدادم که تنهایی بهتره اصلا من تنها به این دنیا اومدم و تنها ازاین دنیا میرم و رابطه مهم نیست.
استاد عزیزم امروز شما با یک فایل رایگان که به نظر من میلیارد ها دلار ارزش داره کل ترمز های من که اگر خودم میخواستم پیدا کنم ١٠ سال زمان میبرد گفتین نمیدونم چطوری ازتون سپاس گزاری کنم .
البته باید خیلی رو این باور ها کارکنم چون به قول استاد باور ها یک شبه به وجود نمیاد که یک شبه از بین بره.
یک تشکر دیگه هم بکنم از خانم شایسته عزیز
بابت این بروزرسانی فوق العاده محصول کشف قوانین زندگی .
دوستان باورتون نمیشه چه محصولیه چه آگاهی هایی داره استاد دمتون گرم واقعا
به کسایی که دارند تبریک میگم و برای کسانی که ندارند آرزو میکنم که خداوند از بی نهایت طریق شما رو با این آگاهی ها
هم فرکانس کنه .
من دختر سمیرا نظری هستم .
و خیلی کم پیش میاد که کامنت بنویسم ولی نمیتونستم نیام واز استاد و خانم شایسته سپاس گزاری نکنم .
مرسی که هستین عاشششششقتونم من
سلام ودرود به استاد عزیز ومریم جان
امروز من با دیدن چهره استاد خیلی خوشحال شدم
با انگیزه وشور شوق فراوان فایل وتماشا کردم
با دیدن این فایل فهمیدم نتیجه هایی در زندگی دارم ازچه باورهای غلطی هست که شاید از دیدگاه خودم درست هست وروی باور م تاکیید داشتم
فهمیدم چطور فرزندم رو راهنمایی کنم تا تصمیم درست بگیرد
چطور باورهایی که خوب نیست حذف کنم وباورهای درست را جایگزین کنم
در فایل استاد اینقدر آگاهی زیاد وکاربری به ما گفتن باید 10بار فایل رو ببینیم نت برداری کنیم
من اینقدر ذوق زده شدم با یک بار دیدن کامنت گذاشتم تا فقط از استاد تشکر کنم که این آگاهی های ناب رو برای ما گذاشتن واز مریم جان تشکر میکنم برای بروز رسانی دوره های عالی وباعث میشه این دوره ها عالیتر بشوند وبرای ما هر روز ورودی های مثبت وعالی باشد
من هرروز با ذوق واشتیاق سایت رو نگاه میکنم اگر فایل جدید باشد ببینم یا از فایل های روز های گذشته گوش کنم تا بتونم هرروز ورودی مثبت ویک آموزش ببینم تا بتونم شرایط زندگیم رو بهتر وبا کیفت تر کنم
با آروزی سلامتی وشادی برای استاد عزیز ومریم جان وهمه دوستان در سایت عباس منش
خدایا هزااااااران مرتبه ازت سپاسگزارم برای این راهنمایی ها و آگاهی هایی که توسط استاد عزیزم به ما گفته میشود ️
سلام به استاد قدرتمندم
سلام به خانم شایسته زیبا
سلام به همه دوستان و همراهانم
خیلی دیدگاهم بازتر شد نسبت به رابطه و روابط.
واقعا راه راستی و درستی همینه که خودت رو لایق بدونی
لایق بهترین دوستان،بهترین زندگی،بهترین سلامتی و….
و باید درهای قلبت رو به روی همه هدایت های خدا باز بذاری.
من زمانی دورم شلوغ بود از آدم های بی کیفیت که نمیدانستم آن زمان چه تاثیر مخربی بر روحیه و شخصیتم میذاره اما به لطف خداوند و هدایت هایش بعد از اینکه با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم خیلی خیلی خواسته و آگاهانه دورم را از آدم های بی کیفیت زندگی خلوت کردم و از اونجا به بعد بود که خداوند درهای رحمتش رو روی من یکی پس از دیگری گشود و اگر بخوام براتون توضیح بدم که با چه انسان های شریف و دوست داشتنی آشنا شدیم خیلی زمان میبره.
ولی یادتون باشه که تنها نکته اش اینه که خودت رو لایق بدونی و شایسته احترام و عزت و اطرافت رو برای دوستان با محبت خالی کنی تا خداوند جاهای خالی را با دوستان خوووووب و درجه یک پُر کند.
شما همه دوستان من هستید
امیدوارم هرجا هستید موفق و سربلند باشید️
سلام استاد عزیزم خسته نباشید برای این زحمتی که برای ما میکشید و با لذت با عشق این آگاهی های ارزشمند رو در اختیار ما قرار میدید و همین فایل خودش یه محصول ارزشمند بود که چقدرررر پاسخ سوالات منو داد که ترمز هام کجاست و چقدر احساس آرامش بهم داد که من تنها نیستم که این شکل زندگی رو دارم و میتونم با تغییرشون زندگیم رو متحول کنم استاد من برای اینکه بتونم درکم رو از این فایل به اشتراک بزارم نیازه که یه مثالی از زندگی خودم بزنم.
استاد من الان 1,5 ساله که با شما آشنا شدم و البته کلی تغییرات داشتم و شروع آشنا من با شما زمانی بود که طلاق گرفتم و در شرایط روح ما جالبی بودم و با شما آشنا شدم.
حالا چرا طلاق گرفتم:
دلیلش تمام این باور های بود که الان گفتید من نه تنها توی زندگی متاهلیم بلکه توی روابط دوستی با دخترهای قبل و حتی بعد از جداییم هم دارم داشتم تجربه ش میکردم و همه ش همین هوایی بود که توضیح دادید من مرتب خیانت رو تجربه کردم چون صبح تا شب در مغازم کاسب ها جمع میشدن و ازین چرا و پرت ها میگفتن و منم میشنیدم و چنان ضربه ای تو همین مورد خوردم که دیگه حالم جا اومد و اینطوری بگم استاد تمام باورهایی رو که الان گفتید من دارم و به عینه در زندگیم تجربه شون کردم و الان از وقتی که با شما آشنا شدم خیلی خیلی تغییر کردم و در بحث روابط هم ترجیح داده بودم که تنها باشم تا بتونم خودمو تغییر بدم چون واقعا میترسم دوباره ضربه بخورم و اینم امروز فهمیدم که یه ترمزها!!! دیگه بیشتر توضیح نمیدم که بخوام عمیق وارد این موضوع بشم ولی اینو میدونم و همیشه میگفتم خدایا من که از نظر ظاهری عالی هستم،ادم صادقی هستم،چشم پاکم،نجیبم،حلا خورم ولی چرا آنقدر در روابط به من ظلم میشه و دریغ از این که من فرکانسش رو دارم تا خودآگاه میفرستم و امروز متحول شدم.
حالا درکم از باور چیه:
باور به اینصورت عمل میکنه که وقتی ما شروع میکنیم در مورد هر موضوعی درست فکر میکنیم یا فکر درستش رو در ذهنمون اجرا میکنیم و باورهای مخرب قبلی رو دیگه نمیپذیریم و بهش الگو نشون میدیم آرام آرام هدایت میشویم به انجام کارها و رفتارهایی به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم و اونوقت نتایج متفاوت میشه و ما بیشتر باور میکنیم که داره جواب میده چون جهان مارش ثابت کردن افکار ماست و بعد این سیکل بیشتر و بیشتر ادامه پیدا میکنه و ما باید اینو بدونیم که درسته که الان با توجه به آگاهی های این فایل خودمون رو لایق نمیدونیم و نمیتونیم خودمون رو بپذیریم ولی به محض اینکه باورهای جدید رو در رهنمون مرور کنیم اونوقت یک احساس متفاوتی در وجود ما شکل میگیره و رفتارهای جدیدی انجام میدهیم و باید اینم گوشه رهنمون داشته باشیم که تجربیات تلخ گذشته به خاطر باورهای گذشته س و این به ایمان ما به قوانین بستگی داره که چقدر قانون باورها رو باور کردیم و درک کردیم.
باورها برنامه های هستند در ذهن که وقتی مینویسیشون در تمام زمینه ها وی ما تاثیر میزارن یعنی اگر باور داشته باشیم که ما چون خیلی جوون یا خیلی پیر هستیم و نمیتونیم رابطه درستی داشته باشیم به این دلیل اونوقت همین باور در کسب و کار و ارتباطات و مسافرت و ورزش و در تمام ابعاد زندگی ما تاثیر میزاره و خبر خوب اینه که وقتی این نوع باورهای تغییر کنن خیلی از ابعاد رفتاری ما تغییر میکنه و در اصل باورها گرداننده های چرخ روزگار برای ما هستن و وقتی باورها از نگاه درست حرکت کنند در ذهن ما اونوقت ما دیگه اون آدم ثابق نیستیم و اون نوع احساسات مخرب رو نداریم چون باورهامون تغییر کرده و سر همینم رفتارهای متفاوت انجام میدهیم یعنی من اینطور متوجه شدم که باورها تغییر کنن تو هم درونا جور دیگه ای احساس میکنی و تنها راه درک این موضوع اینه که تجربه ش کنی یعنی بیای روی یک باور کار کنی و اونوقت رفتار متفاوت رو در درونت ببینی و بعد میفهمیم که بحث حقیقی تغییر باور ها یعنی چی.
من برای خودم الان یک راهکار به ذهنم رسید:
به این دید رسیدم که خب برای من یه دفعه تغییر این همه باور سخته و تصمیم گرفتم یکی از این باورهایی رو که مثال زدید و من در خودم دارم رو بیام به صورت تمرکزی روش کار کنم و بعد که نتیجه گرفتم با احساس قوی تر برم سراغ بعدی و میخوام متعهدانه بیام و یک هفته روی کی از این باورها کار کنم و حتما نتیجه ش رو توی همین فایل میزارم و اونوقت دونه دونه همه رو امتحان کنم.
حالا برای یادآوری به خودم باورهایی رو که با لطف فراوان اعلام کردید رو مینویسم که در ذهنم بیشتر ثبت بشه:
1.ترمز:
من از لحاظ ظاهری آدم خوشگل و جذابی نیستم (این باور از کمبود عزت نفس و احساس عدم لیاقت میاد) یعنی فرد خودش رو دوست ندارم و آنقدر توی ذهن خودش از خودش ایراد گرفته و این باور در ذهنش قدرت گرفته و سر همین همیشه فکر میکنه باید یه چیزی در ظاهرش تغییر کنه تا دخترها یا پسرها آزیتا خوششون بیاد.
باور درست:
زیبایی به ظاهر نیست و به درون منه و هر کسی به شکلی زیباست و همه آدمها زیبا آفریده شدن و هر کسی زیبایی درونی منحصر به فرد خودش رو داره و من نیاز ندارم خودم رو با کسی مقایسه کنم و شبیه کسی باشم چون من خودم ارزشمند هستم و لایق هستم و خودم رو دوست دارم به خاطر توانایی ها و ارزش های درونیم و ارزش های خودم رو بسته به ویژگی های درونی خودم میدونم حالا هر چیزی که دارم .
2.ترمز:
من توانایی خاصی ندارم ،ویژگی خاص و دوستداشتنی ای ندارم،با نمک و خوب نیستم و کسی نمیخواهد با من باشه و نمیتونه با این ویژگی های تا جالب در کنار من لذت ببره.
باور درست:
باید الگوهایی رو پیدا کنیم و ببینیم که آدمهایی هستن که خیلی هم معمولی هستن و روابط فوقالعاده ای دارن و نباید به استانداردهایی که جامعه مشخص میکنه برای روابط خوب باور داشته باشی و من باید درونا برای خودم ارزش قایل باشم و خودم رو درونن انسان بزرگی بدونم و باید توانایی های درونی خودم رو ببینم.
3.ترمز:
همه آدمهای خوب و درست حسابی رفتن و دختر خوبی نیست و…(این باور از باور کمبود نشات میگیره.
باور درست:
در جهان میلیاردها نفر دختر و پسر خوب هست که عاشق شخصی با ویژگی های کنه چون من هم انسان ارزشمندی هستم و نروژ هم این دخترها و پسرها تعدادشون بیشتر و بیشتر میشه و هستن دخترها و پسرهایی که عاشقانه منتظر این هستند که مثل من رو پیدا کنند و در زمان و مکان مناسب به این رابطه هدایت میشم.
4.ترمز:
من لایق رابطه عاشقانه نیستم و مناسب نیستم و ایراد دارم و لیاقت ندارم که یک رابطه عاشقانه داشته باشم.
باور درست:
این باور بر میگرده به دوران بچگی و تو سری هوایی که خوردیم از جامعه،مدارس،والذین،دوست ها و باور کردیم که لیاقت نداریم و بی ارزشیم و ما باید خودمون رو لایق بدونیم و احترام برای خودمون قایل باشیم تا جهان افراد مناسب رو وارد زندگیمون کنه چون در هر صورت برای جهان فرقی نمیکنه که ما چه فکری میکنیم جهان فقط به افکار ارسالی ما پاسخ میده باید امتحان کنیم آگاهانه تا نتیجشو ببینیم خودمون رو لایق بدونیم و اینجوری فکر کنیم آرام آرام بیرون تغییر میکنه و اصلا هم نباید به چطور و چگونه ش کاری داشته باشیم و خودمون رو نباید با تجربیات قبل محک بزنیم چون بعد از تغییر این فکر شرایط تغییر میکنه و رفتارهای ما هم تغییر میکنه یعنی به محض نپذیرفتن باورهای تا جالب و مخرب و ایجاد باورهای خوب ناخودآگاه رفتارهای ما تغییر میکنه و اونوقت فرکانسهای متفاوت به جهان میفرستیم و چون ما داریم جدید و خوشبینانه فکر میکنیم جهان هم به ما ثابت میکنه افکار ما رو که ما لایق و ارزشمند هستیم و بر عکس.
5.ترمز:
من همیشه آدمهای تا مناسب رو جذب میکنم و هر دختر یا پسری که میاد توی زندگیم میخواد بهم خیانت کنه،از من سو استفاده کنه و …و ازین باور میاد که من شانس ندارم و آدم خوب هیچوقت سمت من نمیاد کلا من لایق آدمهای ما جالبم و تقدیر من اینه و… و اونوقت جهان هم ثابت میکنه که درست میگیم؟
باور درست:
ما باید این الگو رو در رهنمون بشکنیم و به خودم.ن بگیم که من به خاطر باورهای قبیلیم و ویژگی های قبلیم فرکانسهای مخرب قبلیم بوده که این آدمها رو جذب کردم و از زمانی که من شروع کردم و فکر و باورهای رو عوض کردم و باور فراوانی رو در ذهنم ایجاد کردم شرایط هم تغییر میکنه و تجربیات کن همش به خاطر این بوده که منم آدم جالبی نبودم و الان باور دارم که انسان جالب و ارزشمندی هستم و جهان هم همینو ثابت میکنه و این یک قانون باید بپذیریم که خود ما به واسطه افکارمون داریم ایندمون رو خلق میکنیم.
6.ترمز:
تمام روابط آخرش به جدایی و بدبختی و رنگ ختم میشه و این باور بر میگرده به شنیده های ما که شنیدیم و پذیرفتیم و همش به این فکر میکنیم که آخرش بد میشه و همین باور حتی نمی آره که بخوابیم رابطه ای رو شروع کنیم چون باور داریم آخرش بدبختی داره و…؟
باور درست:
باید ببینیم که روابطی هستن که تا آخرش لذت بردن و دارن لذت میبرم و این نگاه رو داشته باشیم حتی اگر جدا هم بشم اول اینکه خب دختر یا پسر خوب زیاده و جهان بر پایه فراوانیه و انسانهای خوب بیش از حد وجود داره و من اگرم جدا شدم در رابطه ای باعث شده من بزرگتر بشم با تجربه تر بشم آگاه تر بشم برای رابطه فوقالعاده بعدی و باعث رشد من شده هر چی که بوده،هر چند که اگر این باور رو نداشته باشی هرگز جدایی رو تجربه نمیکنی و اگرم تجربه کنی معنای خوبی داره یعنی اینکه قراره یه کیس بهتر بیاد تو زندگیت و ما اگر در مسیر درست باشیم یک رابطه میتونه برامون خوشی بیشتر و بیشتر بیاره.
7.ترمز:
من باید پرفکت باشم،من باید کامل باشم،من باید بی نقص باشم برای اینکه بتونم یک رابطه رو شروع کنم (این باور مخرب از کمال گرا بودن میاد)؟
باور درست:
هیچ کسی در این دنیا نیست و نبوده و نخواهد بود که کامل بوده باشه و کلا انسان موجودی هست که ناقصه و به سمت کمال حرکت میکنه و هرگز کامل نخواهد شد این ماهیت انسانه و در کل کیهان هیچکس نیست که کامل باشه و همین رو مرور کنیم در ذهن و بپذیریم اونوقت جهان هم شرایط بیرون ما رو تغییر میده.
8.ترمز:
افراد همیشه بهم خیانت میکنن آدمها خیانت کار شدن و…همین باور جلوی تجربه یک رابطه صادقانه و پاک رو از ما میگیره چون جهان به باورهای ما پاسخ میده همین باور باعث شده اصلا وارد رابطه نسیم چون میترسیم که دوباره رنج بکشیم؟
باور درست:
این همه آدم هستن توی اقوام تو خانواده که دارن سالم و زیبا و عاشقانه زندگی میکنن و دارن لذت میبرم در کنار. هم ما باید اینو بپذیریم و مرتب به رهنمون بگیم که رابطه های عاشقانه بینهایت هست و اونوقت جهان هم به ما ثابت میکنه که درسته و آدمهای صادق و خوب و دوستداشتنی و متعهد رو وارد رابطه ت میکنه وقتی باور میکنیدپسر و دختر خوب هست همه پسرها و دخترها عالین،صادقن،پاکن اونوقت جهان هم میاره ش توی زندگیت تا تجربه ش کنی.
9.ترمز:
من پسر پولداری نیستم یا دختر نداری هستم و ضعیفیم و ازین حرفا؟
باور درست:
ارزش من به وجودمه من یک انسانم با وجود ارزشمند الهی که قدرت خلق داره و هر لحظه اراده کنه میتونه زندگیش رو خلق کنه و من ارزش خودم رو به شرایط بیرونی ربط نمیدم شاید الان شرایط مالی خوبی نداشته باشم ولی قرار نیست تا ابد اینطوری باشم و میتونم با باورهای شرایط مالی و زندگیم رو تغییر بدم چون من با افکار و باورهای دارم زندگیم رو خلق میکنم و خداوند هم عادله . به من این اجازه رو داده که خودم زندگیم رو خلق کنم و باید الگوهایی رو ببینیم که طرف معمولی بوده ولی یک رابطه فوقالعاده عالی رو داره با یه آدم عالی تجربه میکنه.
10.ترمز:
من بهتره تنها باشم ،من دوست دارم تنها باشم،تنهایی پیشرفتم بهتره؟
باور درست:
اینکه انتخاب کنیم تنها باشیم اصلا ایرادی ندارد ولی باید تشخیص بدیم که این باور داره از چه فکری نشات میگیره از همون افکاری که در قبل توضیح داده شد یا نه واقعا از خواسته درونیه،یعنی من میتونم ارتباط بگیرم از نه شنیدن نمیترسم و اراده کنم دوست خوب پیدا میکنم ولی الان ترجیح دادم که یه مدت تنهایی رو تجربه کنم باید اینو بتونیم تشخیص بدیم.
و در ضمن اینم بدونیم انسان یک موجود اجتماعیه و داشتن روابط میتونه زندگی رو شیرین تر کنه یعنی تو لذت میبری و اگر هم یکی باشه در کنار هم لذت میبرید و خیلی هم شیرینه رابطه داشتن اینکه بری یه مهمونی و جایی یه لیدی زیبا هم کنارت باشه خب خیلی لذت بخشه و… ولی باید بدونیم از روی نام توانی تنهایی رو انتخاب کردیم یا از روی خواست خودمون.
11.ترمز:
توی سرنوشت ما نوشته شده و ما فامیلی همین و این تقدیر بوده که ما رابطه نداشته باشیم و تنها باشیم و…؟
باور درست:
هیچ چیزی برای ما مقدر نشده و ما انسانهایی هستیم که به واسطه افکار و باور هامون در لحظه آینده خودمون رو خلق میکنیم و خداوند هم هرگز سرنوشت مقدر نکرده و اگه اینجوری بود که اصلا نمیشد به خدا گفت عادل خدا فقط پاسخ میده به درخواستهای ما
کلنمد هوالا و هوالا
(ما شما را هدایت میکنیم به هر سمتی که بخواهید)
12.ترمز:
من اصلا تو روابط خوب نیستم و بلد نیستم با یه دختر یا پسر چطوری ارتباط بگیرم و صوتی میدم و…و خب چون بلد نیستم اصلا چرا برم انجامش بدم؟!
باور درست:
مگه ما قبل از به دنیا اومدن توی شکم مادرمون چیزی بلد بودیم کلا همه ما آدمها؟!!!
ما انسانیم یاد میگیریم کلا به این جهان اومدیم برای پیشرفت و یادگیری و تجربه کردن باید تجربه کنیم تا یاد بگیریم و هیچ انسانی کامل نیست که از قبل بلد بودن باشه فقط تفاوتش اینه که اون تکاملش رو در این موضوع طی کرده و ما باید آشنا بشیم تجربه کنیم و هر بار خودمون رو بهبود بدیم کلا با تجربه کرده که میتونیم یاد بگیریم مثل راه رفتن که کلی زمین خوردیم تا تونستیم راه بریم اگه اینجوری بود و در بچگی تلاش نمیکردیم که راه بریم و از زمین خوردن میترسیدیم الان همه مون باید چهار دست و پاه راه میرفتیم پس باید بدونیم که هیچکسی مادر زاد عالی نبوده و تجربه کرده تا یاد گرفته. خود من توی این موضوع پاشنه آشیل زیادی دارم و علتشم اینه که نظر مردم و اینکه چه قضاوتی بشم برام خیلی مهمه و همین ترمز کلی ترمز دیگه رو برام ایجاد کرده که خیلی هم دارم روش کار میکنم.
13.ترمز:
اگر وارد رابطه بشم آزادیم رو از دست میدم خب چرا برم خودمو اسیر کنم چون فکر میکنیم رابطه عاشقانه یعنی اسارت و محدودیت (که هر چند استاد من فکر میکنم این باور هم از ناتوان بودن در پیدا کردن رابطه در من شکل گرفته وگرنه کسی دوست ندارن تنها باشه)؟
باور درست:
ما باید یاد بگیریم و اینطوری فکر کنیم که قرار نیست وقتی رابطه ای ایجاد شد همدیگه رو حبس کنیم و آزادی همدیگه رو بگیریم باید بگیم هم مندازادم هم اون آزاده و محدودیتی نیست ما قراره در کنار هم لذت ببریم و شما زندگی شخصی خودتو داری و منم همینطور و ما با هم دوستیم و نباید دوستمون آزادی همدیگه رو بگیره و به هم دیگه تعهد داریم و اگر این باور رو داشته باشی فردی به سمتت میاد که بهت ثابت کنه باورت رو
مثال: زندگی شیرین خود استاد و خانوم شایسته .
و باورهای فراوااان.
استاد عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم و همچنین از خانم شایسته عزیز که آنقدر با عشق این دوره ها و فایلها رو برای ما آماده میکنید.
خدای عزیزم ممنونم و سپاسگذارم ازت که منو در این مسیر زیبای سبز هدایت کردی و زندگی منو دگرگون کردی.
سلام به استاد عزیزم و همگی دوستان
اوه استاد چقدر به این فایل نیاز داشتم
من کسی هستم که هرچقدرررر تلاش کردم نتونستم رابطه عاطفیم رو درستش کنم
اولین جرقه ای که رابطه عاطفیه منو به نابودی کشوند همین عدم لیاقت بود
من میدیدم ک چقدر طرف مقابلم بهم عشق میورزع و با خودم میگفتم ن اون خیلیییی بهتر منه من لیاقت اینهمه عشق رو دارم واقعن؟
یهو به خودم اومدم دیدم هرکاری میکنم نمیشه
نکات مثبتشو توجه کردم بازم نشد ک نشد
چرا؟
چون عتماد به نفسم پایین بود باور به فراوانی نداشتم
باور به توانایی ها و زیبایی ها و جذابیت هام نداشتم
و چی شد؟
کات!
تصمیم داشتم دیگ هیچوقت به رابطه عاطفی فکر نکنم حدااقل تازمانی ک به موفقیت های بزرگ برسم
اما امروز بعد از گوش دادن به این فایل و فکر کردن به ی رابطه قشنگ و عاشقانه چیشد؟
ی دختر و پسر باعشق و علاقه اومدن تو و با کلی شوخی و خنده باهم کلیی خوراکی خریدند و رفتن !
این نشونست!
من خیلی خوب میدونم ک من براحتی میتونم افراد رو جذب خودم کنم چون من بینهایت زیبا هستم
اما رابطه ادامه دار نمیتونم داشته باشم و بخاطر وابستگی و ترسها و صدالبته کمبود عزت نفسمه
من از وقتی که خودم رو دوباره سپردم به دستهای مهربان پروردگارم اتفاقات بینهایت عالیی دراطرافم میوفته
من شخصی هستم ک در رابطه عاطفی به خودم بسیار ضربه زدم
اما به خودم دادم ک دیگه دست از ظلم به خودم بردارم و اجازه بدم ک افرادی ک وارد زندگی من میشن رو خداوند بیاره
چون بارها دیدم ک وقتی میسپرم و رها مبکنم خودمو چقدر همه چی عالی پیش میره مثل الان
اره من اجازه میدم انسانهای دور و ور من رو خداوند بیاره و من تسلیمم
.
من اینقدد از ادمهای اطراف و اونایی ک خودم انتخابشون کرده بودم ضربه خوردم که نگاه میکنم میبینم هیچکدوم ارزش نداره ک بخام بزور نگهشون دارم
اگر بمونن بیشتر اسیب میبینم
من اجازه میدم ک خداوند انسانهای جدید رو وارد زندگی من بکنه و این خیلی بهتره برای من
.
حتی اینم میخام ک از لحاظ فیزیکی از ادمهای اطرافم دور بشم و خداروشکر دارم رو خودم کارمیکنم و از خداوند درخاست کردم ک منو به جایی هدایت کنه ک دوستای عباسمنشی داشته باشم
و اینم بگم ک من یکی از مهمترین ویژگیی هایی ک میخام همسر اینده ام داشته باشه اینه ک یکی از شاگرد زرنگای استاد باشه و از بچهای سایت باشه
من میخام همه عمرم رو تواین سایت فوقالعاده به نتایج عالیی بگذرونم
و میخام دور ورم پر بشه از انسانهایی با فرکانس های مثبت
استاد جانم ازت سپاسگزارم
من الان فقد رو عزت نفسم دارم کار میکنم و خیلیی دلم میخاد از لحاظ شعلی و مالی پیشرفت کنم
ولی اگه این ما بین کسی ک خداوند درمدار من است رو بیاره تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم
ولی اگه بهر دلیلی الان نیومد مشکلی نیست
من اروم اروم هرچی بیشتر میگذره قانون رو بهتر درک میکنم ک بیشتر عمل میکنم
مطمعنم خداوند پاسخ میده .
رابطه عاطفی واقن بینهایت تجربه زیبا و لذتبخشیه ک من باید روی این جنبه از زندگیم کارکنم چون بسیار دوستدارم ک یک رابطه عالیی رو تجربه کنم با یک انسان دوستداشتنی و قوی
عاشقتم استاد عزیزم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرتمون باشیم