چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2151 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    .

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربانم.

    امیدوارم که بهترین ها در دنیا و آخرت نصیبتون بشه

    بخاطره این درک از قوانین کیهانی که با عشق انتشار میدید.

    .

    چه سؤالات هوشمندانه و عالی پرسیدید یعنی قشنگ معلومه که پشت این سؤالات چقدر درایت بوده که گفتید چه سؤالی بپرسیم که بچه ها بهتر بتونن به آگاهی برسن و جواب مسائلشون رو پیدا کنن

    واقعا سپاسگزارم ازتون و خدارو شکر میکنم که هر لحظه منو داره آگاه تر میکنه نسبت به مسیر و درهای نعمتش رو به روی من باز میکنه

    از وقتی که فایل رو دیدم در سایت 3 بار گوشش دادم و اومدم سرکار شروع کردم به نُت برداری کردن و مو به مو جملات استاد رو نوشتم و چیز هایی رو شنیدم که در سِری های قبلش که گوشش داده بودم اصلاً نفهمیده بودم و واقعاً نوشتن معجزه میکنه، خدایا شکرت بخاطره درک این قوانین جهانی.

    .

    خب بریم سراغ سؤالات:

    .

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    خب من خواسته ام در وهله ی اول رسیدن به در آمد خوب و مناسب بودش و بعدش به استقلال مالی

    ولی محقق نشده

    خواسته بعدی داشتن ماشین های خارجی و لوکس دنیا

    خواسته بعدی داشتن خانه شخصی

    خواسته بعدی داشتن ویلا های زیبا و به روز

    خواسته بعدی سفر به کل شهر های ایران و بعدش خارج

    خواسته بعدی رابطه زیبا و قشنگ داشتن

    خواسته بعدی بیزینس شخصی خودم را داشتن

    و خیلی از اهداف بوده که واقعا هیچکدومش تیک نخورده

    (و خیلی وقتا نا امید شدیم و احساسمون بد شده و شک کردیم به قانون که برای من جواب نمیده

    و موضوع این بوده که اصلاً من داشتم مسیر رو اشتباهی میرفتم و فقط صِرف خواسته داشتن و هدف داشتن نیس بلکه باید رسیدن به اون خواسته برات منطقی باشه)

    .

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    واقعاً جواب این سؤال خیلی راحت است دقیقاً مثل

    مرحله دوم اجابت هستش که خداوند همیشه اکسپت میکنه

    و حتی اگه توی فک و فامیل و دوست و آشنا نباشه

    دیگه اونقدر در هر خیابان و کوچه و هر کجا میتونی این آدم ها رو ببینی که به راحت ترین شکل ممکن همان چیزی رو که تو میخوای رو این افراد الان دارن و لذت میبرن و هر نوع کسب و کاری که باعث آسودگی و راحتی افراد شده و داره جهان رو گسترش میده

    فقط باید نگاهتو تغییر بدی تا اون افراد رو ببینی چون تا زمانی که با همان عینک قبلی داری نگاه میکنی شاید این افراد در کنارت باشن ولی تو بی توجه هستی بهشون.

    استاد،

    من الان یک هفته ای هستش که هدایت شدم به پل پارک وی تهران و میرم ماشین های لاکچری و گران قیمت رو میبینم و میشمارم و به خودم میگم که میلاد اگه اینا تونستن همون خواسته ای که من میخوام داشته باشم رو الان در زندگی این افراد هستش پس چرا فکر میکنم نمیتونم برسم

    مگه چه فرقی هستش بین منو اون آدم؟؟؟

    (و جالبی این بود که بیشتر ماشین های مدل بالا رو میبینم که یه زوج خوشبت و زیبا نشستن داخلش

    و خیلی جالب تر ازون اینه که وقتی در مدار این ماشین ها هستم فقط توی خیابان این ماشین ها میان توی مسیرم

    و بقیه ماشین ها انگار حذف شدن از دایره چشمان من.)

    و در مورد کسب و کارم میتونم بگم که من سال 1399 که وارد املاک مهستان شدم

    اونجا خیلی خوب همه چی و یه همکار داشتم بنام مهران قاسمی و این شخص اصلاً توی هفته 3 الی 4 بار قرارداد داشت و قرارهاش گُل میشد و جالبی این بودش که اصلاً خیلی فایل هم نشون نمیداد

    خیلی هم تقلا نمیکرد

    خیلی هم استعداد نداشت

    تازه بچه ی شهرستان بود

    خیلی هم آن تایم نبود توی کار ولی همیشه قرارداد های تُپُل داشت و به راحتی قرارداد هاش انجام میشد و

    همیشه در بهترین مکان و زمان قرار میگرفت و بعد دو سال هم دفتر املاک خودش رو هم زد

    و من ازش خیلی الگو میگرفتم

    .

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    و حالا (جوابی که اومد بحث احساس لیاقت بود)

    که من یجورایی از درون خودمو لایق ثروتمند شدن نمیدونمممممممم

    و از هر زاویه ای نگاه میکنم میبینم که این نگاه خیلی پر رنگ هستش در وجودم

    و از نوع رفتارم داره مشخص میکنه

    اگه من خودمو لایق ثروتمند شدن بدونم که نیازی ندارم صبح تا شبمو بهم بدوزم

    اگه من خودمو لایق ثروتمند شدن بدونم نیازی نیست که زجر بکشم برای قرارداد نوشتن

    اگه من خودمو لایق ثروتمند شدن بدونم نیازی نیست که بدو بدو و عجله کنم

    اگه من خودمو لایق ثروتمند شدن بدونم نیازی نیست که افسوس بخورم

    و خیلی چیزای دیگه…..

    و

    این بحث احساس لیاقت بسیار موضوع مهمی هست نه تنها در موضوع ثروتمند شدن بلکه در مورد هر موضوعی توی زندگی

    حتی توی بحث خالق بودنمون

    که اگه خیلی وقتا ما خواسته هامونو خلق نمیکینم به این دلیل هستش که خودمونو یه خالقِ با لیاقت نمیدونیم

    چرا اینو میگم ـ

    چون خداوند در آیه 14 سوره مؤمنون

    میاد یه کُد زیبایی رو میگه و اونم اینه که:

    {ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ

    آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم. پس آن علقه را [به صورت‌] مضغه گردانیدیم، و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است}

    و

    اون کُد،

    کُدِ (فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ)

    هستش که میگه:

    *آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است!

    *پس همیشه سودمند و بابرکت است خدا که نیکوترین آفرینندگان است!

    *در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان!

    *پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

    .

    یعنی خدا به خودش میگه من بهترین خالق هستم و ته ته تهش هستم و اگه از نگاه انسانی بهش نگاه کنیم اینو نشون میده که خدا خودشو خیلی لایق میدونه توی خلق کردن و میگه من هر چی رو بخوام و اراده کنم خلقش میکنم دقیقاً در این آیه زیر همینو میگه:

    آیه 82 سوره یس

    {إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

    فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.}

    پس، چرا ما که از خود خداییم و خداوند این قدرت رو به ما داده، اونوقت ما خودمون رو لایق خلق کردن های زیبا نمیبینم؟؟؟

    این بحث لایق بودن همین الان بهم گفته شد و خداوند بهم الهام کرد که در بحث خالق بودن خیلی از شما انسان ها خودتون رو لایق خلق زیبا نمیدونید که همه چیز رو ربط میدید به عوامل بیرونی و شانه خالی میکنید و اوضاع بر شما بد و بد و بد تر میشه.

    واقعاً موضوع درک خالق بودن خیلی باید عمیقاً روش کار بشه و لیاقت رو درش ایجاد کنیم و بپذیریم که

    من دقیقاً مثل خداوند،

    (أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ = بهترین آفرینندگان)

    هستم البته با این تفاوت که خدا بهترین آفرینندگان در کل جهان هستش ولی من بهترین آفریننده برای زندگی خودم هستم نه عوامل بیرونی نه دولت نه خانواده و نه هیچ چیزی دیگری

    و این مهم ترین موضوع هستش و فکر میکنم این دوره کشف قوانین زندگی توی بزنگاه به سراغ ما اومد که این موضوع رو خیلی جدی بگیریم…

    .

    استاد عباس منش به نظرم خیلی قوی این بحث خالق بودن رو توضیح بدید چون همه ما درش مشکل داریم

    خواهشاً بگید که چجوری و ببا چه درکی پذیرفتید که موضوع خالق بودن رو که من خودم هستم که دارم خلق میکنم؟؟؟

    میدونید استاد، این ضعف خیلی از ما انسان ها هستش

    و ازون روزهایی بگید که ما الان در اون شرایط قبل شما هستیم که چجوری و چگونه وقتی این الهام و وحی از طرف خداوند دریافت کردید که خداوند گفت:(تو خودت خلق میکنی و خالقی)

    این آگاهی رو بدون هیچ چون و چرا پذیرفتی و مثل وحی مُنزل پذیرفتید؟؟ آره استاد اینو بیشتر توضیح بدید!!

    و ما هم دقیقاً مثل شما بپذیریم و قبولش کنیم و اونوقت موفقیت هامون بعد از درب این آگاهی هستش

    مرسی استاد عباس منش که عاشقانه پاسخگو هستید…

    واقعاً من نیاز دارم به این آگاهی ها

    من باید به اصل خودم برگردم

    من باید اینو قشنگ درک کنم چون تا وقتی اینو درک نکنم به صورت زیگزاگی حرکت میکنم.

    چون خیلی از بچه هایی که توی سایت هستیم نتونستیم این موضوع رو 100٪ و مثل شما بپذیرنم که اون نتایج شما رو نگرفتیم

    استاد اینو جوری توضیح بدید که منطقی تر از همیشه درک کنیم و پذیراش باشیم چون حس میکنم الان خیلی از ما بچه ها آماده ی این تغییرات هستیم که به چند مدار بالاتر بریم و مثل وحی منزل و عیناً مثل شما بپذیریم.

    و موضوع بعدی اینه که ما خیلی خوب درخواست نمیکنیم از خداوند یعنی باز توی درخواست کردن احساس لیاقت نداریم

    که من هر چیزی رو درخواست بدم خلق میشه و درخواست هامون خیلی قدرتمند نیست و توی درخواست کردن هم مشکل داریم و لایق نمیدونیم خودمون رو

    که در این زمینه من حس میکنم دوره

    دوره قانون آفرینش | بخش دوم

    abasmanesh.com

    میتونه در نحوه درخواست کردن و احساس لیاقت داشتن به ما کمک کنه

    و

    الان فهیمدم که چرا خداوند در کد نویسی روز 3 من در دوره کشف قوانین زندگی

    منو هدایت کرد و بهم گفت که همراه این دوره عزت نفس رو هم کار کن که احساس لیاقت رو بسازی

    ،

    آه خدای من شکرتتتتتتتتتتت.

    .

    خدایا شکرت که منو هدایت میکنی هر لحظه تا به مسیر مستقیم برسم و ازت ممنونم که داری اینقدر قشنگ آگاهی بهم میدی.

    عاشقتونم رفقا.

    .

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    (پروردگارا) تنها تو را می‌پرستیم، و از تو یاری می‌جوییم و بس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      سلام میلاد عزیزم.

      چه کامنت عالی ای. من الان وسط دوره 12 قدم و دوره شیوه حل مسائل هستم.

      آگاهی ای که خداوند داد بهم از جلسه چهارم شیوه حل مسائل این بود که برو الگو پیدا کن. چیزی که استاد توی قدم چهارم خیلی روش تاکید کرد، و توی جلسه چهارم شیوه حل مسائل هم تاکید کردند.

      که یکی از راه های پیدا کردن الگو کامنتهای بچه هاست. چقدر عالی بود این کامنتی که وسطش خداوند هدایتتون کرد. خداروشکر.

      حسم گفت بنویسم برات تو خودت میدونی کجا باید بری ولی انگار شک داری. اینکه احساس یه خالق لایق بودن را داشته باش. این لیاقت را واسه خودت بساز. اینو به منم گفت. چند روز هست داره میگه. تو میتونی. تو بخواه، تو درست بخواه، تو بخوا که اهدنا صراط مستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و الالضالین.

      تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید کرد.

      چقدر این هدایت شما به دلم نشست. چقدر خداوند را شاکر شدم امروز در این لحظه از روز به کامنت شما هدایت شدم داداش عزیزم.

      من چند روز پیش بدون اینکه بخوام هیچ سایت یا اپلیکیشن شرایط هوایی را چک کنم از خداوند باران رحمتش را خواستم، و اون بهم عطا کرد، تازه دقیقا اونجوری که خواستم، من خواستم که آب جاری بشود و شد.

      این منو به این باور رسوند که من تا این حد میتونم خالق شرایط خودم باشم، من میتونم تا این حد از خداوند فراوانی و نعمت بخواهم، من میتونم از خداوند هدایت بطلبم، فقط کافیه احساس خوبی داشته باشم، ذهنمو کنترل کنم، از خدا بخواهم هدایتم کنه، از خدا بخواهم درک کنم هدایت هایش را و از خداوند بخواهم عمل کنم، سریعا و فورا به الهامات و هدایت هایم عمل کنم.

      توی کارم یه تضادی دارم الان، اوایل احساس خوبی نداشتم و با یاد آوری قوانین ذهن نجوا گرم را آرام کردم، خدا میدونه با دیدن فایلهای استاد چقدر بیشتر حالم خوب شد، اولین هدایتی که رب العالمین بهم داد این بود برو ببین چقدر هزینه کردی، کامل بدست آوردم، بعد گفت برو یه آزمایش بگیر از بتن، رفتم و گرفتم، بعد گفت زنگ بزن و حرفت را بزن. امروز هم موقع اینه که بروم و ایمانم را نشان بدهم و حرفم را بزنم.

      تو یه برهه ای هستم که باید به رب العالمین ایمانم را نشان بدهم. مثل زمانی که استاد میگفت دعوا میکردم و وقتی روی خدا حساب باز میکردم اگه حتی تعداد بیشتری افراد بودند من برنده بودم. الان تقریبا توی اون حالتم و این خالق بودن، این احساس لیاقت برای خالق بودن، این راحت بودن با راحتی، راحت بودن برای راحت رسیدن با خواسته هام، آزاد بودن از خواسته هام حتی، اینکه عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شرُّ لکم، تمام این آگاهی های این چند روز خیلی داره بهم کمک میکنه که من لایق اینم به راحت ترین روش ممکن، به راحت ترین حال و با بهترین احساس به خواسته هام برسم، من نیازی نیست کار زیادی انجام بدهم، خداوند همه اش را واسم انجام می‌دهد.

      امیدوارم به بهترین روش ممکن هدایت شویم و به راحت ترین روش همه ی ما به خواسته هامون برسیم.

      ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    Ali ariya گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته ،شایسته ،شایسته بر هر نعمت

    -من در رابطه با سوال ها به طور کلی توضیح میدم استاد میتونم بگم مبحث مالی هست که من باهاش چالش دارم

    یعنی میتونم بگم که قبل دوره 12 قدم که الان قدم 10 به پایان رسید

    من واقعا یک سری از باور های خیلی خیلی سمی داشتم و در حالی که از نظر فیزیکی نسبت به همین الانم خیلی بیش تر کار میکردم و نتیجه ام این بود که عملا فقط روز ام رو میتونستم با اون درآمدی که داشتم بگذرونم

    و خیلی از خواسته های درونی من به هیچ عنوان بر طرف نمیشد

    مثل زمان مسافرت رفتن

    مثل خرید یک سری از چیز های جدید

    مثل خرید کردن بدون اینکه هی موجودی حساب رو چک کنی و …

    در دوره 12 قدم با استاد به آگاهی هایی رسیدم و تغییرات خیلی خیلی خوبی رو در خودم دیدم که واقعا بدون اینکه حرکت خاصی کنم و یا جریان خاصی و دنبال کنم با همون عملکرد قدیم با همون کار با همون مقدار مهارت در کارم فقط با استفاده از آگاهی هایی که استاد در دوره میگفتن اتفاقات عالی و تجربه کردم از همین جهت هم به درآمد بالاتر و اتفاقات شگفتی هدایت شدم

    الان هم این رو میدونم هر چه قدر بیش تر روی خودم ذهنم و باورهام و آگاهی های درون دوره کار کنم

    نتیجه ام تغییر خواهد کرد

    اون آگاهی ها درون دوره چیکار کردن ؟

    وقتی که من باورهامو تغییر دادم

    تغییر دادنی که واقعا به راحتی بود

    خب استاد انقدر عالی منطقی آموزش میدادن که خب واقعا ذهن من جای مقاومت نداشت

    الانم به میزانی که اون آگاهی ها رو بیش تر باور کنم

    مطمئنن بیش تر دریلفت میکنم

    من در شغل خودم فکر میکردم که فقط دیگران

    یا شرکت ها و … توانایی کسب درآمد های بالا رو دارن

    مثلا یه باور مخرب ام این بود که

    اون ها خیلی قابلیت های خاصی دارن

    خیلی مهارت های عجیبی دارن

    اون ها خیلی فرق دارن

    اون ها آشنا و پارتی دارن

    اون ها سیستم های بزرگی هستند که سالیان سال باید وقت گذاشت تا به اون ها رسید

    و دقیقا من با این باور ها فقط داشتم فیزیکی کار میکردم و عملا پام رو ترمز عجیبی بود

    یه مثالی میزنم :

    من شغل ام آسانسور هست : تماما به صورت مهارتی و فنی نزدیک به دوسال آموزش فنی دیدم پیش یک استادی به قولی پیش یک اوستایی که 30 سال کارش همین بود

    به هیچ عنوان هم پولی دریافت نمیکردم یعنی شرط کاری بین من و اون معلم کار همین بود که میگفت من همه چیز تجربه مو در کار یاد میدم

    ولی پولی نمیدم برای یادگیری

    من هم قبول کرده بودم

    من کار رو یاد گرفتم و با یه شجاعت الهی ازش جدا شدم و شروع کردم خودم برای خودم کار کنم

    کار اومد من کار میکردم به صورت فیزیکی روزانه میشد 17 ساعت کار میکردم

    ولی وقتی میشستم حساب میکردم با هزینه شاگرد و غذا و رفت و امد من عکلا فقط کار کرده بودم و هیچ چیزی ام نمونده بود

    یادمه 3 سال پیش میگفتم اگر مثلا

    100 عدد ساختمان سرویس داشته باشم و هر کدوم 100 هزار تومن هم بدن من 10 میلیون تومان از سرویس درامد کسب میکنم

    گذشت و من این باگ رو دیدم که نمیشه این روند درست نیست

    من هر چی فیزیکی تر تلاش میکنم

    نمیشه و نمیرسم

    هدایتی با یکی از اساتید در رابطه با همین مسیر موفقیت آشنا شدم

    بعد هم به سمت استاد هدایت شدم که بعدا فهمیدم اون استاد عالی یکی از شاکردان استاد عباسمنش بوده

    دوره 12 قدم استاد رو برداشتم

    و عملا میگم کم تر از همون موقع تلاش کردم خیلی کم تر

    و روی باور هام بیش تر کار کردم و باید بیش تر کار کنم چون خیلی کار دارم که حالا حالا باید این ذهن کنترل شه

    فقط اینو بگم الان یکی از سرویس هایی که دارم بیمارستانی هست که قرارداد بستم 12 میلیون اونم با 5 دستگاه آسانسور در حالی که من فکر میکردم 100 عدد باید باشه

    کلی مشتری های جدید

    سازنده های عالی

    کار های تخصصی عالی تر با درآمد بالاتر و با شهامت اللهی که بهم داده شد در این مسیر

    من هیچ تبلیغاتی نکردم

    هیچ عمل خاصی انجام ندادم

    نمیدونم چه طور بگم

    تغییرات من نیاز به شجاعت داشت که استاد با آگاهی ها به من داد

    یادمه دوست قدیمی من زمانی که من دو سال بود کار میکردم البته در یک شغل دیگه

    اون دوسال بعد از من شروع کرد و بعد از دوسال دیدم به راحتی پیشرفت کرده (دقیقا مشابه من شرایط من و اینکه بدون بودجه )

    به چشم دیدم خونه شو به راحتی خرید

    ماشین خوب شو به راحتی خرید

    کسب و کار عالی شو رونق داد و بزرگ تر و بهتر کرد

    اون موقع یادمه گفتم کارش خوبه و شانسش خوب

    یادمه میگفتم کارشه و محیط کارشه و نوع کارشه

    که باعث پیشرفتش شده

    چیزی که من میدیدم غیر از شانس و یه هویی و کار

    باور دیگه ای نبود

    حسادت درونی و واضح حس میکردم

    نه حسادتی که اون چرا داره

    حسادتی که من چرا نمیرسم و نرسیدم

    بعد ها با مطالب استاد فهمیدم

    شغل هر چی میخاد باشه خداوند بی نهایت طریق داره که تو رو هدایت کنه به مسیر های عالی و درست

    الان به اون حد از راحتی خیال مالی و شرایط عالی نرسیدم ولی میتونم بگم هزار درصد از هر جهت نسبت به اوایل دوره احساس پیشرفت میکنم

    چه از جهت روابط ،چه از جهت مالی چه از جهت معنوی و ارتباط با خدام

    من اینو فهمیدم که اتفاق میفته فقط باید رو خودم کار کنم و اون حرکت و عمل در مسیر گفته میشه و هدایت الهی خودش تو رو در مسیر پیشرفت قرار میده

    من الان جنس کارام عوض شده

    نوع مشتری هام

    نوع کسب و کارم

    درآمدم

    روحیه ام

    حس و احساس زندگیم

    من یک تغییر اساسی و احساس میکنم و بهش رسیدم

    و خیلی خیلی هنوز کار دارم برای بهبود و پیشرفت

    خواسته های اساسی الان دارم که ذهنم خیلی مقاومت میکنه و انشالله بعد دوره 12 قدم بهم گفته میشود که چه دوره ای برای من و ادامه اون مسیر زیبا مناسبه

    ممنون از خدام که من رو در این مسیر زیبا قرار داد و ممنون از استاد و مریم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      نگین فلامرزی گفته:
      مدت عضویت: 1702 روز

      سلام علی آقا

      هزاران هزار. مرتبه شکر بخاطر پیشرفت که کردیند

      هزاران مرتبه شکر که باگهاتون و متوجه شدیم و روش کار میکنید

      تا وقتی که هدفتون بهبود هست خداوند هم هدایتتون می‌کنه البته که باید تکاملتون و پشت سر بزارین

      ممنونم ازتون بخاطر کامنت زیباتون که با با شر کردیند

      سلامت و شاد وثروتمند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Ali ariya گفته:
        مدت عضویت: 1176 روز

        سپاسگزار شما دوست عزیز هستم

        هدایت یگانه خالق پشت و پناه همه ی ما باشه و همچنین ممنونم از توجه و نگاه ارزشمندتون

        در مورد باگ ها و ترمز هایی که من دارم یک اصلی و دنبال میکنم و اینه که خداوند خودش وظیفه خودش دونسته هدایت من رو استاد در مباحث دوره در آیات قرآنی گفتن و خودم هم مطالعه کردم

        حتی نجواهای ذهنیم بعضی وقتا میگه درسته هدایت میکنه ولی تو به اندازه کافی سمت خودت رو انجام نمیدی که خدا هدایت کنه

        ( مبحث آیه قرانی که اجابت میکنم درخواست درخواست کننده ای را که او هم مرا اجابت کند )

        من باوری که ساختم و در جواب ذهنی که نجوا میکنه

        میگم :خداوند من دائم الهدایته یعنی خدای من قضاوت کننده من نیست خدای من نشسته ببینه من چیکار میکنم که الان مچمو بگیره یا اینکه هدایت رو بفرسته و من عمل نکنم و بعد بگه خب دیگه

        دیگه تموم شد انجام ندادی عمل نکردی دیگه باید عذاب شو بچشی

        من نگاهم اینه که منو خدا با تمام چیزی که هستم دوست داره و دائم به دنبال اینه که من رو به خواسته هام برسونه و دائم در حال هدایت منه بدون در نظر گرفتن نقص ها و موارد اینچنینیم

        درسته باید عمل کنم ولی اون نیروی الهی خودش اون جرات و شجاعت عمل به اون هدایت رو میده

        سمت من کنترل کردن ورودی هاست

        سمت من توجه نکردن به کمبود و بدی هاست

        سمت من توجه به زیبایی های جهانمه

        سمت من اعتماد به خدامه

        که مطمئنن اگر الان هنوز به خیلی از خواسته هام نرسیدم به خاطر

        همین سمت های خودمه وگرنه خدا و رحمت لامنتهاش همیشه هست و بوده و خواهد بود

        من آرامش ام دقیقا درون همین موضوعه که خدای من عاشق اینه من به خواسته هام و آرزوهام برسم

        و همیشه و دائم در حال هدایت منه

        حالا

        اگر فرض بگیریم هدایتی فرستاد که نیاز به عمل کردن من داره و من عمل نکردم و پام دقیقا روی یک ترمز اساسیه و ترس ها نزاشتن عمل کنم و یا ایمان کافی عمل به اون هدایت رو نداشتم

        من باورم اینه (خیلی خالصه و خیلی کار دارم و باید خیلی کار کنم که این باور بشینه) اینکه خدای من الان دیگه نمیگه تمام عمل نکردی وقت عذاب کشیدنته

        خدای من میره مثلا یه دوره ای از استاد یا یک عاملی به عنوان شخص، تجربه یا هر چیزی و میاره که دقیقا اون ترمز من درونش هست و من رو متوجه اون موضوع میکنه

        و خیلی بار ها هم که من دیدم

        ترمز هایی رو ازم برداشته که من بعد چندین ماه فهمیدم و یادم اومده که این ترمز و این باور مخرب رو داشتم

        ولی الان دیگه ندارم حتی زومم نبودم روش که بخام برطرفش کنم خودش برطرف شده

        ممنون از شما نگین عزیز که با کامنت زیباتون من رو دوباره یاد هدایت گری خداوند بزرگ انداختین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    امیر پیروز گفته:
    مدت عضویت: 3130 روز

    سلام و وقت بخیر خدمت خانواده عزیزم و استاد خوبم

    من به شخصه جز افراد دسته دوم بودم که هر ساله و هر ماه و هر روز اهدافی رو برای خود میذاشتم ولی هرگز عملگرا نبودم.

    البته که چند هفته ای میشه که دارم تغییر بنیادی خودمو پیگیری میکنم و واقعا نتایج شگفت زده بوده از دو رقمی شدن نتیجه کنکورم و قبولی در رشته مورد علاقم در دانشگاه رنک اول ایران تا توجه های بسیار محبتت آمیزی که آرزو بودن برای من تا پیشنهاد کاری که درآمدمنو به شش برابر سود میرسونه در آینده نزدیک.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر واقعا حتی با بیاد آوردن این اتفاقات در زندگی من و تایپ کردن در موردشون داره در همین لحظه جوری به من احساس ارزشمندی میده که حتی قابل تصور نیست.

    خلاصه شاید آدم دقیقی برای پاسخ دادن به این پرسش های ارزشمند نباشم چون هیجوقت از ته دل واسه یه هدف مایع نذاشتم و تازه دارم واقعا تغییرات اساسی میکنم.

    ولی در این شش سال که توفیق بودن در سایت رو داشتم متوجه این موضوع بودم که استاد همیشه یک بالانس بین عملگرا بودن و استفاده از قوانین رو به صورت قابل توجه ای آموزش دادن و گوشزد کردن و از تمام وجودم از ایشون سپاسگزارم

    پرپرتم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      مرضیه براتی گفته:
      مدت عضویت: 1892 روز

      سلام دوست عزیز

      از صمیم قلبم بهتون تبریک میگم برای رتبه کنکورتونو تحسینتون می کنم

      اینکه تونستید در این سن کم هم به درآمد برسید .هم روابط خوب ایجاد کنید و رتبه دو رقمی بشید خیلی نتایج بزرگیه

      واقعا خوشحال شدم

      امیدوارم که این موفقیت ها ادامه داشته باشند

      براتون آرزوی بهترین ها را از خداوند هدایتگر و حمایتگر دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما امیر پیروز عزیز

      تحسین تون میکنم برای نوشتن این کامنت و خوب فکر کردن هاتون

      تبریک میگم برای نتایج خوبی که گرفتین و نتیجه کنکورتون و درامدتون.

      واقعا بنظرم همین ادامه دادن تون و در مسیر کسب آگاهی و ادامه دادن در این مسبر بودین، یعنی پا فراتر از صرفا گروه دوم هستید یک تلاشی داشتید اما حای اهرم رنج و لذت تون نیاز به کار بیشتر داشته، به هر حال اومدم بگم آفرین دوست ارزشمندم. دمت گرم.

      براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام خالق زیبا و قدرت مند

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که با این عشق همیشه از استاد فیلم میگیرن و تو این مسیر هدایتی کمک بزرگی هستن برای همه ی بچه های سایت

    روزی که این فایل رو شنیدم بین زمین و هوا بودم

    اصلا عین دیوونه ها راه میرفتم و با خودم حرف میزدم !!!!!!

    انگار که از کما اومده باشم بیرون

    انگیزه گرفتم شوقم زیاد شد امیدوار شدم

    چون تو مسیر خواسته هام انقدر کند همه چیز پیش میره و انقدر این چرخه سخت میچرخه که داشتم ناامید میشدم یا فکر میکردم باید خواستم رو تغییر بدم تا اینکه هدایت من از یک خواب شروع شد

    خوابی شهودی …..

    دیدم یه کسی با اشگ داره بهم میگه نیلوفر من میترسم گفتم از چی گفت از اینکه رقص رو یه خاطر پول رها کنی بغلش کردم و گفتم نترس من دارم میرم سر تمرین نگران هیچی نباش عشقم داره منو پیش میبره هر روز از خواب بیدار شدم گریم گرفت

    انگار‌خدا بود

    خدا میدونه چقدر عشق تو وجودمه و من هرجا مقاومت داشته باشم یه چیز رو خوب باور کردم

    خدا عاشق گسترش جهانه

    و مسیر موفقیت من و رسیدن به خواسته هام به گسترش جهان کمک میکنه

    و خدا صد در صد حمایتت میکنه زمانی که تلاش تورو ببینه حرکت تورو ببینه

    اما مدتی بود یادم‌رفته بود علاوه بر حرکت باید باور های درست داشته باشی

    اون روز داشتم‌راجب رقص با دونفر صحبت میکردم و گفتم

    مهم نیس که شما چند ساله دنسر هستید

    مهم اینه اون زمان رو درست استفاده کنید تا به موفقیت برسید

    زمان رو توی مسیر درست باید بزارید

    من تو مسیر غلط زمان‌گذاشتم و به هیچ‌نتیجه ای نرسیدم

    ولی زمانی که فهمیدم بازی چیه همه چیز خیلی تو یک زمان طبیعی و حتی گاهی با سرعت بالا داره پیش میره تو روند‌پیشرفتم

    بعد که شبش فکر کردم دیدم در مورد خواسته هامم همینه

    من واسه خواسته ام تلاش کردم زمان‌گذاشتم اما باور های غلط داشته باشم ده سال دیگه ام زمان بزارم و تلاش شبانه روز کنم فایده نداره

    و هدایت خدا یکشنبه کلا اینطوری بودم که

    خدایا هرچقدر به هدایت گری تو ایمان بیارم کمه

    انقدر همه چیز زنجیزه وار من رو هدایت کرد‌که عشق کردم

    و به خودم گفتم عاشقتم که مثل یه پر سبک خودت رو سپردی به نسیم هدایت الهی تا هرجا خواست ببره تورو

    چون این فایل همزمان شد با سوالات من و سوالات من همزمان شد با این فایل و این فایل هم زمان شد با جلسه چهارم دوره بی نظیر عزت نفس که الان دارم روش کار میکنم و استاد تو این قسمت راجب اینکه چطور به این باور برسیم که هرچی دیگران بهش رسیدن رو ماهم میتونیم بهش برسیم حرف میزنن….

    خداروشکر میکنم واقعا….

    حالا میخوام جواب سوالات رو بدم

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    1) داشتن کلاس رقص و گرفتن شاگرد

    2) داشتن درامد از موضوع مورد علاقم

    3) شرکت در دوره قانون سلامتی

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    1):داشتن کلاس رقص و گرفتن شاگرد

    در مورد خواسته اول ام من واقعا تلاش کردم

    یعنی خیالم راحته هیچ جا‌کم نذاشتم از تمرین کردن که تو هر شرایطی بوده تو هررررر شرایطی

    از تست دادن و درخواست کردن تو کل باشگاه های شهرم کرج

    از تحقیقات تئوری که چقدرررر عمیق و عالی انجام دادم اینکار رو

    واقعا روزی نبوده که واسه هدفم قدم برندارم حتی شده یه قدم کوچیک تعهد دادم به خودم واسه اینکار و سرش ام موندم

    اما نتیجه نداده ! یعنی سر خب مهارتم که واقعا از نتیجه راضیم اما یه شاگرد نتونستم بگیرم !!!

    و این خواسته این نیست که الان داشته باشم

    5 ساله دارمش و یک ساله سرش خیلی جدیم و تلاش میکنم قبلا تلاشی نبود اما الان ک هست دیگه واسم منطقی نیست نرسیدن بهش

    اما میشناسم کسایی رو که چقدر راحت با تلاش کمتر و زمان کمتر نتیجه گرفتن

    تو دوستانم نه اما

    یسری افراد رو تو اینستاگرام میبینم که یک عالمه شاگرد دارن ورکشاپ میزارن عالم آدم میریزن تو ورکشاپشون بعد من از کجا میفهمم زمان و تلاش کمتر بوده از اونجایی که توانایی هاش از من کمتره سواد و درکش از من کمتره

    حتی تو شهرم میرم سر کلاس ها میبینم مربی اصلا انقدری بلد نیست که میتونه شاگرد من باشه اما کلی شاگرد داره باز !!!!!

    2) داشتن درامد از موضوع مورد علاقم

    در این موردم که خب هیچی منافاتی با خواسته اولم نداره دلیل اینکه جدا نوشتم اینه که خواسته اولم علاوه بر پول بحث تست کردن ایده هام واسه آموزش و داشتن تجربه واسم بسیار مهمه به همین دلیل جدا نوشتم

    اما در این مورد باید بگم که یکی از دوستانم طی یک سال تا دوسال تلاش مربی بدن سازی شده و خب کلی شاگرد داره البته نمیگم درامدش خیلی خوبه درسته شاگرد زیاد داره اما خب میدونم درآمد انچنانی نیست به خاطر حالا یسری محدودیت هاش

    اما خب من همون هم الان آرزومه داشته باشم

    واقعا توی 24 سالی که زندگی کردن نشده یه درامد ثابت داشته باشم نه بتونم روش حساب کنم هرچی بوده پروژه ای و تو زمان محدود بوده الان تو این یک سالیم که تمام تمرکزم رو گذاشتم روی رقص توقع داشتم بعد 6 ماه حداقل یه درامد کم حتی داشته باشم

    و نشد یعنی چون رشته ام گرافیک بوده از طریق گرافیک درامد داشتم اما رقص و توش اینهمه مهارت دارم حتی یه هزار تومنی نبوده و این موضوع فشار های زیادی رو گاهی روم میاره که با کنترل ذهنم تلاش میکنم توجهی بهش نکنم اما میدونم که یکی از ریشه های ترس و بی عزت نفس شدنم همینه و نمیتونم انکارش ام کنم

    اما این دوست من واقعا نمیتونم بگم باز اندازه من تلاش داشته

    چون زمستون میومد پارک میدید من دارم تمرین میکنم یک دقیقه دووم نمیاورد و سریع میگفت بریم یه جای گرم بعد من اونجا تمرین میکردم و واسش تعجب بود !!!!!

    البته نمیگم خودش تمرین نداشته اما حداقل تو شرایط راحت تری بوده تمرینش

    اما من با عشق تمرین میکردم اونجا بدون اینکه واسم سخت باشه چون عاشق کاری بودم که میکردم

    و مثال دیگه همین دنسر هایی که اطراف من هستن و میبینم واقعا توانایی شون به اندازه من نیست اما نه نتها شاگرد و درامد دران بلکه شاگرد های خیلی خوب و متعهدیم دارن

    و خیلی از بچه های سایت که میبینم چطور با باور های درست دارن از علاقشون پول در میارن

    3) شرکت در دوره قانون سلامتی

    خیلی از بچه های سایت به راحتی تو این دوره شرکت کردن و نتیجه عالی گرفتن

    حتی پارسال تابستون با یه دختری تو پارک آشنا شدم بحث به جایی رفت که گفت آره من قانون سلامتی استاد رو خریدم و حتی با سایت آشنا نبود فقط اون دوره رو خریده بود و خیلی راحت و من اون موقع با جون دل دلم میخواست تو دوره شرکت کنم

    و اون دختری که هم سن من هم بود انقدر راحت به این هدف رسیده بوده

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    راستش در مورد ترمز هام خیلی مطمعن نیستم اما اون چیزایی که احساس میکنم شاید باعثش بوده رو مینوسم اما بعد ها که به خواستم رسیدم باز یه کامنت زیر همین فایل میزارم دقیق تر راجب ترمز هام و باور هایی که روشون کار کردم صحبت میکنم

    1) داشتن کلاس رقص و گرفتن شاگرد

    ترمز اول : حس میکنم که شاگرد کمه و خب اگه مربیم ام هست که کلی شاگرد داره مگه شهر من چقدر بزرگه و متقاضی رقص داره اینهمه مربی هست کی میاد تو کلاس من ثبت نام کنه یا اصلا کی منو میشناسه و پیدا میکنه (عدم وجود فراوانی)

    ترمز دوم : حس میکنم خشم من نسبت به مهارت کم مربیا باعث حسادت و احساس قربانی شدن من شده که تو کامنت هام قلبمم توضیح داده بودم و دارم رو این باور کار میکنم خداروشکر با وجود دوره عزت نفس

    ترمز سوم : اصلا کی به رقص علاقه منده ؟؟؟؟

    اینهمه رشته چرا بیان hip hop و waacking کار کنن !!!!

    و جالبه جای اینکه مهارت تخصصی من باعث رشد مالیم بشه به من این محدودیت رو داده که ببین همه میان رقص که قر بدن و خوش بگذرونن کی آموزش اصولی‌میخواد اخه ؟ کی آموزش تخصصی میخواد؟؟

    اصلا کی براش مهمه که این مفاهیمی که تو از رقص درک کردی رو بشنوه که تا حالا هیچ دنسری تو ایران راجبش حرفم نزده !!!!!

    کی به اینکه رقص هنره و باید دید هنری بهش داشت اهمیت میده

    همه‌فقط دوست دارن که یسری ویدیو رو کاور کنن تا خفن تر باشن تو جمع دوستاشون !!!!!!

    ترمز چهارم : کلاس رقص زمانت رو محدود میکنه و یه ناشناخته اس

    جالبه با اینکه انقدر این خواسته تو وجودم پر رنگه میترسم که برم تو دل ناشناخته هام من سابقه نداشتم یه‌تعهد این چنینی داشته باشم و میترسم که سر این تعهدم بمونم البته این ترمز نسبت به بقیه راحت تر واسم حل کردنش

    چون جالبه تو موضوعات بالا عوامل بیرونی رو دخیل میدونم و حس میکنم باید رو توحیدم بیشتر کار کنم

    2) داشتن درامد از موضوع مورد علاقم

    ترمز اول : کی رو دیدی از کارش راضی باشه ؟؟؟

    البته انصافا خوب روش کار کردم خیلیییی مثال اوردم واسه خودم همیشه اما حس میکنم باز جای کار داره

    ترمز دوم : هیچ دنسری درامد بالا نداره و توام‌چون ثروت میخوای از این طریق شاید بهش نرسی

    انصافا رو این باورم خوب کار کردم و اینم باز جای کار داره

    چون همش دنسرای پر درامد رو مثال میزنم اما میفهمم که باز ذهنم میگه نه این سبکش فرق داره این قدش اینطوریه این هیکلش اینطوریه این فلانه….

    و خداروشکر الان که رو جلسه چهار عزت نفسم دارم رو این ترمز کار میکنم واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر

    ترمز سوم : پول سخت به دست میاد و چون تو توی مسیر علاقتی باید سخت کار کنی که حداقل اگه لذت میبری از کارت ولی با تلاش فراوان باشه باز و چون پول سخت به دست میاد هدف توام سخت به دست میاد (اینا رو انگار خدا الان بهم گفت قبلا بهش نرسیده بودم…… )

    باید رو اینکه پول آسون به دست میاد کار کنم

    ترمز چهارم : به بقیه میخوای بگی کلاس رقص داری راجب چه فکری میکنن نمیگن اینهمه درس خوند اخرم درامدش رو اینطوری داره !!!!!

    که خداروشکر باز هم به لطف دوره عزت نفس دارم رو این موضوع کار میکنم

    3) شرکت در دوره قانون سلامتی

    ترمز اول : چون درامد نداری نمیتونی غذاتو از خانواده جدا کنی و به سبک خودت تغذیه داشته باشی و مجبوری که با ساز دیگران برقصی حتی که دوره رو بخری نمیتونی پاش تعهد باستی و کم میاری

    ترمز دوم : چون تو رژیم های زیادی شکست خوردم از اینکه این بار هم پای این تعهد واینستم میترسم و فکر میکنم بالاخره میرسه روزی که دلت کیک بخواد شیرینی بخواد و نتونی دووم بیاری و همه چیز از بین بره

    اما باید شمارو استاد واسه خودم الگو قرار بدم

    که قبلا مثل من آدمی بودید که عاشق غذا بودید اما حالا انقدر زیبا تغذیه تون اصلاح شده اصلا قبلا غذا خوردن شمارو و لذت بردنتون رو از غذا و خوراکی میدیدم یاد خودم میافتادم که من هم همینقدر عاشق غذا خوردنم ولی باز یه ترمزی که هست میگم نه استاد انسانیه که از تو قدرت مند تره از نظر ذهنی و تونسته که قوی ادامه بده و باز هم این ترمز که دیگران با ما فرق دارن میاد سراغم ولی باید باور کنم چیزی از دیگران کم ندارم …

    ترمز سوم : انقدر این تغییر واسه منی که ارزوم بوده از بچگی اضافه وزنم درست بشه بیشتر از هرچیزی بزرگه که میترسم بهش نرسم و باید رسیدن به این خواسته رو برای خودم طبیعی و بدیهی کنم

    ترمز چهارم : تو مهمونیا میخوام چیکار کنم :/

    واقعا قبول دارم ترمز مسخره ایه :///////

    اما چون خانواده من به شدت اهل مهمونی رفتن و مهمونی گرفتنن و منم بارها رژیمم تو همین مهمونیا شروع شکستش بوده این رفته تو ذهنم و باید این باور رو هم روش کار کنم

    _

    در اخر سپاس گزارم بی نهایت از خدا و از شما استاد

    با این وجود من متوجه شدم کجای کار میلنگه و کجا باید انرژی بزارم

    یادمه تو اگاهی های دوره ثروت 2 گفتید این تغییر باور ها واسه کسیه که مهارت داره اما نمیتونه ازش پول در بیاره و حالا من خیالم راحته که عالی کار کردم‌و دارم میکنم مهارتم عالیه و حالا باید فقققققط تمرکز بزارم رو تغییر این باور ها و این مسیر رو راحت تر ادامه بدم و در کنار تمرینات فیزیکی تمرینات ذهنیم رو جدی تر بگیرم

    خداروشکر که ترمز هام رو شناسایی کردم

    استاد واسه این فایل صد میلیون بار تشکر کنم باز کمه

    چطور این خوبی شمارو جبران کنم که این اگاهی هارو به صورت هدیه به ما میدید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      بهینا گفته:
      مدت عضویت: 1162 روز

      سلام نیلوفر عزیز

      خواستم بگم تو شما دومین کامنت این فایل هستی که خوندم و برام جالب بود شما ام دنسری… چون منم دنسرم و مدتی هست کار میکنم…راجع به اینکه آیا کسی آموزش اصولی میخواد و آیا تو ایران کسی به این موضوع توجه میکنه..باید بگم بله البته که خیلی ها هستن.. من فکر کنم یه چند سالی از شما کوچیک ترم و در بین اطرافیانم خیلی ها هستن که عاشق هیپ هاپن… الان حتی سبکای کانتمپرری و رباتیک هم متقاضی های زیادی توی ایران دارن…سبکای شما هم قطعا همینطوره و فقط نیازه که اون افراد رو پیدا کنین… مخصوصا هیپ هاپ که شناخته ترین سبک بین مردم هست… بحثی که هست بله خیلی موافقم با حرفتون که میگید خیلی مربی ها هستن که مهارت کافی ندارن … الان جدیدا از هر 10 نفر تو ایران 7 نفرشون میگن که دنسرن و 5 نفرشون مربی برای همین حرفاتون رو درک میکنم..

      شما روی هدفتون متمرکز شید،پیج تون رو افزایش بدید،از خودتون ویدیو های بهتر از بقیخ بذارید که مهارتتون دیده بشه.. بعد اعلام کنید که ورک شاپ میذارید مطمئنم کسایی هستن که شرکت کنن.

      مخصوصا اینکه مهارت و تجربه شما از خیلی های دیگه بالاتره

      ولی به نظرم بیشتر روی موضوع فراوانی کار کنید… هیچ محدودیتی برای شاگرد نیست و هیچ مربی ای حق شاگردای کس دیگه ای رو نخورده.. به این فکر کنید که هر چقدر که مربی های رقص بیشتر باشن افراد بیشتری به رقص علاقه مند میشن و این کمیونیتی بزرگ تر میشه.

      هیچ مسابقه و رقابتی این وسط نیست و باور فراوانی رو بیشتر تمرین کنید

      علاقه شما به رقص کامل نوید این رو میده که میتونید توش موفق بشید

      با آرزوی بهترین ها براتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1335 روز

      سلام

      عالی بود دختر

      واقعا کیف کردم

      چقدر عالی به خودت فکر کنی

      به ترس هات

      به ترمز هات

      چقدر توانمندی که رفتی سراغ علاقه ات

      الان هرکسی جرات رفتن به سمت علاقه اش رو نداره

      چقدر‌خوب در مورد ترمز هات گفتی

      تو اگه با همین فرمون بری

      و باور هات رو درست کنی

      کنترل ذهن داشته باشی

      بهترین ایران میشی در کمتر از یکسال و حالا کمتر و یا بیشتر

      چون عالی داری پیش میری

      تبریک میگم بهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ناسیا لطفی گفته:
      مدت عضویت: 1204 روز

      سلام نیلوفر جان ،وقتت به شادی وروشنی .آفرین به این همه شهامتت وصداقتت عزیزم که کلی از باورهای مخربت رو گفتی واینقدر از درون خودت وترمزهات آگاهی.وچقققدر عالی که دوره ی عزت نفس رو تهیه کردی باور کن تمام چیزهایی که گفتی به همین عزت نفس ما بر می گرده وشما هم که تهیه اش کردی ومطمئن باش با کارکردن روی آموزشهای این دوره کلی تغییرات در شرایطت ایجاد میشه .به درجه ای می رسی که با دمپایی وشلوار تو کوچه می ری نون می خری واصلا برات مهم نیست بقیه چی فکر می کنند(چون یکی از باگهای من از کودکی همین بوده)،همونطور که من میرم وخیلیا چپ چپ نگاه می کنند ومن با خودم می گم ناسیا اصلا نگرش اینا تو زندگی تو چه تاثیری داره .واقعا احساس لیاقت وارزشمندی درهایی از برکت وثروت وفراوانی رو تو زندگی من باز کرد .نیلوفر جان این رو به عنوان مثال برات مطرح می کنم چون من یوگا کار کنم وخوب هم کار می کنم ولی مدرکی هنوز ندارم و چون رو باورهام کار کردم هر جا میرم یه دفعه یه صحبتی از یوگا به میون میاد ومنی که قبل از این فکر می کردم کی میاد یوگا تو فرهنگ ما خیلی باهاش آشنا نیستن،ولی همون موقع که می فهمن من یوگا کار می کنم ،شماره ی منو میگیرن ومن میگم من مدرکی ندارم ولی میگن اشکالی نداره وقتی میان پیشم برای تمرین ،جلسه ی بعد رو هم وقت میگیرن .عزیز دلم خواستم بگم که شما با این همه مهارت و تخصص مطمئن باش اگر روی احساس ارزشمندیت کار کنی ،می ترکونی ،خداوند از جاهایی که فکرش رو نمی کنی مشتری وهنراموز برات جور می کنه ،برات تبلیغ می کنه،کارت رو خاص جلوه میده.شما با این‌همه آگاهی از ذهنت مطمئنم که به زودی میای ومی نویسی از موفقیت‌های بیشترت.

      امیدوارم پر از حس ها و اتفاقات عالی در پناه حق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نیلوفر قاسمی گفته:
        مدت عضویت: 1142 روز

        سلام به دوست عزیزم

        اول از همه‌که چقدر اسم شما زیبا و خاصه

        از شما سپاس گزارم که با مثال زیبایی که از خودتون زدید من رو به این باور های زیبا بیشتر اگاه کردید

        با تمام وجود از لطف و مهر شما سپاس گزارم

        اینکه میگید خدا برات تبلیغ میکنه و کارت رو خاص جلوه میده‌واقعا زیبا بوددد چون با تموم‌ وجود حس کردم‌من‌این باور رو نسبت به خدا نداشتم و حالا باید رو این باورم کار‌کنم‌:)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ناسیا لطفی گفته:
          مدت عضویت: 1204 روز

          سلام نیلوفر مهربون وهنرمند،وقتت به شادی وروشنی

          ممنونم از مهرت ️ من خودم هم اسمم رو خیلی دوست دارم .مطمئنم با این درجه از آگاهی به مسیرهای عالی هدایت میشی چون هنر تو واقعا خاصه .ودرست میگی وقتی فقط به خودش توکل می کنیم ،همه چیز رو برای ما آسون می کنه جوری که راضیه راضی میشیم چون در قرآن فرموده «لعلک ارضی »

          در پناه حق پر از اتفاقهای عالی باشی عزیزم ️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهام لطیف گفته:
        مدت عضویت: 1557 روز

        سلام به شما دوست عزیزم ناسیا خانم

        راهنمایی های ارزشمندتون برای دوست عزیزمون نیلوفر رو تحسین میکنم.

        داشتم فکر میکردم اگر ناسیا خانمی باشی که من میشناسم،

        همکار هم هستیم،و یکبار هم در برنامه اینستاگرام به شما پیام دادم و متوجه شدم که از بچه های پرادایس و سایت هستین.

        امیدوارم در یوگا و کارهای مورد علاقه تون بسیار موفق باشین.

        منهم از دوستداران یوگا هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ناسیا لطفی گفته:
          مدت عضویت: 1204 روز

          دوست عزیزم سلام ،وقت شما به شادی وروشنی ،به به چقققدر خوشحالم از آشنایی با شما ،ببخش عزیزم اگر شما رو به جا نمیارم ،چون دایرکتها زیاد بود ولی احتمالا همون موقع هم خیلی باید خوشحال بوده باشم از پیام پر مهرت،الهی شکر که شما رو اینجا تو سایت الهی استاد عزیزم می بینم .امیدوارم پر از برکت جاری واتفاقهای خوب باشی دوست مهربونم ️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امیرحسین خواجوی گفته:
      مدت عضویت: 1696 روز

      سلام خانم نیلوفر

      افرین به پیدا کردن باورهای محدود کننده

      اولا اینو بگم تا خواستم واستون کامنت بزارم ذهنم گفت کامنت نزار خودت به نتایج بزرگی نرسیدی میخوای قانون رو به بقیه یاد اور بشی؟

      منم به ذهنم توجهی نکردم و اومدم براتون کامنت بزارم

      اتفاقا منم دیروز جلسه 4 عزت نفس رو دیدم

      اگه خاطرتون باشه تو جلسه 4 استاد میگن: فکر نکنید افرادی که به موفقیت رسیدن نجواهای ذهنی ندارند. نه اونا هم نجوا دارند ولی تونستند کنترلش کنند

      یا خوده خدا تو قران میگه:

      ما همه ی شما رو از یک نفس افریدیم.

      این یعنی چی؟ یعنی اینکه همه ما از یک قدرت ذهنی برخورداریم. همه ذهن نجواگر داریم که سرکش هست امل افرادی که موفق شدند تونستند این ذهن رو کنترل کنند (که واقعا کار سختیه تو همش باید حواسش بهش باشه یا بهتره بگم باید اگاهانه ذهنمون رو سمت موضوعاتی هدایت کنیم خوراکی بهش بدیم که احساس بهتری به ما میدن)

      مثلا خوده من یه حسی بهم گفت برو هتل اسپیناس

      رفتم چقدر ثروت و فراوانی رو دیدم

      چقدر ماشین های چند میلیاردی دیدم

      چقدر دختر پسر هایی رو باهم دیدم که تو رستوران دارن لذت میبرند

      این شد ورودی ذهن من

      امروز هم دارم سعی میکنم ذهنم رو روی اون فراوانی که دیشب دیدم بزارم احساسم خوب میشه خواسته در قلبم ایجاد میشه که منم باید از کسب و کارم ثروت بسازم یک شریک عاطفی داشته باشم باهاش بیام اینجا و لذت ببرم

      توجه کردن به اینا میشه کنترل ذهن

      دیدن کسانی که موفقیت مد نظر مارو بدست اوردن میشه فکت میشه واقعیت

      پس هر وقت ذهنتون میاد بگه نمیشه سخته و فلانه و اینا ، بهش میگی این تونسته منم میتونم راهش رو پیدا میکنم

      البته عزت نفس داشتن باعث میشه قوی توی مسیر بمونیم و عدم وجود عزت نفس باعث میشه ذهن کنترل زندگی مارو بدست بگیره و روز خوش نخواهیم داشت

      بنظر من احساس عدم لیاقت بزرگترین باور و کد مخربی هست که در ذهن خوده من و خیلیا داره ران میشه اما ناآگاهانه

      مثلا میگم من دوست دارم مشتری زیادی داشته باشم از اون ور هم مشتری میاد جنس بخره در ناخوداگاهم میگم نخره بهتره چون میخوام احساس ترهم و قربانی شدن رو تجربه کنم که بخاطر عدم وجود عزت نفس هست

      خلاصه که عزت نفس مثل ستون های یک خونه هستند و بقیه باور ها روی عزت نفس قرار میگره مثل باور فراوانی و اینا

      توکل به خدا بتونیم این سنگربان رو در وجودمون نهادینه کنیم تا به سوی کمال خوشبختی و عشق و ارامش حرکت کنیم

      براتون بهترین های خداوند رو اروز میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نیلوفر قاسمی گفته:
        مدت عضویت: 1142 روز

        سلام به دوست عزیز هم فرکانسیم

        واقعا وقتی پاسخ های شما عزیزان رو میخونم یا ایمیل های خانم شایسته عزیز رو احساس میکنم‌ خدا یک عالمه دوست عالی به من داده که تو این مسیر با تمام‌قوا به من‌کمک کنن باور های مناسب بدن انگیزه بدن

        و چقدر لذت میبرم از شدت خلوص شما عزیزانم

        واقعا رفتن به جاهایی که فراوانی رو به یاد آدم بیاره یکی از بهترین تمرین هاست من خودم تو محلی که زندگی میکنم خیلی رستوران و کافه هست

        عصرا که میرم پیاده روی هی به خودم یاد آور میشم که ماهی یه رستوران یا کافه داره باز میشه اینجا بعد‌جالبه که همیشه زودتر از همه متوجه باز شدنشون میشم

        یا فروشگاه و میوه فروشی میرم هی به خودم میگم که چقدر فراوانی هست یه زمان حتی اگر پول هم داشتی باز داشتن امکانات سخت بود اما الان زمانی که به ثروت برسی همه جور امکانات و محصولاتی در دسترسه

        یا همین دیدن روابط قبلا به خاطر شکست هایی که داشتم نفرت داشتم از دیدن دونفر باهم اما الان با عشق تحسین میکنم ذوق میکنم و تو دلم میگم من هم همچین روابطی رو میخوام جذب کنم ولی میدونم بسیار زیاد مقاومت دارم که باید روشون کار کنم

        خلاصه تمرین هایی که مثال زدید بسیار زیبا بودن و سپاس گزارم از لطف زیاد شما واستون آرزوی موفقیت های روز افزون میکنم ️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    جواد jk گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    این صحبت ها استاد و آماده شدن این دوره برای من حکم معجزه بود

    از وضعیت الانم میگم قبل از گرفتن این دوره

    الان در شرایط هستم ک به قول استاد شب روزم بهم دوختم تا به خواسته ام برسم و حدود یک سال است ک بدون هیچ تعطیلی و بدون هیچ استراحتی دارم روزی 17 ساعت کار میکنم تخصص خیلیی زیاد یاد گرفتم زبان زیاد برنامه نویسی یاد گرفتم پروژه ها زیاد انجام دادم جا های مختلف کار کردم ولی اصلا اون چیزی ک انتظارش داشتم نشده با کمک دوره های که از استاد داشتم یه کم بهتر شد اوضاع درآمدم ولی باز هم هزینه ها بیشتر شده با این ک این همه دارم کار میکنم ولی اصلا نتیجه اون چیزی ک میخوام نشده حتی در خیلی موارد بد تر شده به خاطر کار کردن زیادم رابطم با اطرافیانم و حتی پارتنرم از دست دادم و چون هیچ استراحتیم نداشتم و فشار کار زیاد هم داشتم بدنمم ضعیف شده و حتی اوضاع در حد بدتر هم شده ک درگیر مسائل مالی دادگاه شکایت از من شده و فقط با کمک توکل به خدا و دوره ها 12 قدم و آموزشا استاد و تونستم روحیم حفظ کنم و نا امید نشم

    و جالب بگم ک کنار خودم دوستی دارم ک یک صدم من هم کار نمیکنه شاید ولی درآمدش 100 برابر منه و هم سن من هم هست و حتی تخصص من از اونم الان میتونم بگم بیشتر ولی در آمد اون خیلی بیشتر از منه و لذت میبره از زندگی و همیشه در حال تفریح

    و چند روز بود ک به خدا داشتم میگفتم خدایا من ک با تمام وجود تلاش میکنم چرا تغییر ایجاد نمیشه ک در حالت نا امیدی بودم و وارد سایت استاد شدم و دیدم استاد آپدیت دوره کشف قوانین گذاشته میتونم بگم اون سه تا ویدئو قبلی این دوره رو هر کدوم بیشتر از ده بار نگاه کردم و با خودم میگفتم آره آره دقیقاااا

    اینا نوشتم تا قبل از خریدن دوره مستند برام بمونه و به یاد داشته باشم ک در چه شرایط بودم

    و در انتها ممنونم از خدا مهربان ک جواب متوکیل را میدهد از طریق دستانش بر روی زمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  6. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    سلام بر عزیزان

    استاد جان من تا حالا خیلی از فایلهای شمارو گوش دادم اما این فایل اولین فایلی هست که وقتی گوش دادم و عمیقا و عمیقا به فکر فرو رفتم

    اولش که به این سوال فکر کردم که آیا هدفی هست که براش تلاش کرده باشم و نتیجه ای نگرفته باشم گفتم بله هدف هست اما من به اندازه کافی تلاش نکردم برای نتیجه، بعد که گفتین نیاز به تلاش سخت نیست تا به هدفت برسی یه تکونی خوردم و متوجه شدم که من الان حدود 10- 12 ساله که میخوام یه رابطه عاطفی معمولی حتی نمیگم رویایی داشته باشم اما هنوز موفق نشدم و این خیلی منو به فکر فرو برد که چرا من نباید به این خواسته م برسم؟ آیا 10 سال کمه؟ آیا من دوباره باید صبر کنم؟ پس چه طور تمام آدمهایی که دورو بر من هستن تونستن یه رابطه ای برای خودشون بسازن اما من هنوزم موفق نشدم واقعا مشکل کار من کجاست که من با وجود 30 سال سن هنوز نتونستم وارد رابطه بشم که بخوام بگم آیا از رابطه م راضی هستم یا نه اصلا استاد من تا حالا در زندگیم کسی رو ندیدم که از لحاظ روابط مثل خودم باشه طوری که به هیچ نتیجه ای نرسه

    استاد جان من 3 سال هست که با شما آشنا شدم و تقریبا 6 ماهه که دارم جدی روی خودم کار میکنم یه عالمه نتیجه کوچیک گرفتم و خدارو شکر میکنم اما درمورد رابطه عاطفی فقط در این حد نتیجه گرفتم که آدمهای نامناسبی که قبلا میومدن سمتم دیگه نمیان و این روند تغیرات من خیلی خیلی کند پیش میره درباره روابط

    قبل از این سه سال خیلی تلاش ها کردم واسه اینکه بتونم یه ازدواج خوب داشته باشم اما اصلا تلاشهام نتیجه ای برام نداشت . اونموقع ها من مذهبی بودم و فکر میکردم رابطه درست فقط اینه که با طرف محرم شی وگرنه دوست پسر دوست دختری حرومه اون موقع که بینهایت شرک در وجود من بود دست به کارهای احمقانه ای میزم مثل دعا گرفتن .نذر کردن. نماز شب خوندن. چله بستن . یه سریا میگفتن تو طلسم شدی و بختتو بستن هیچ وقت نمیتونی ازدواج کنی

    یه مدت هم رفتم توو برنامه های دوستیابی که اونجا اتفاقا بیشتر باعث شد اعتماد به نفسم بیاد پایین ، همه اینا رو گفتم که بگم به اندازه درک و فهمم در اون زمان تلاشمو کردم اما هیچ نتیجه ای نگرفتم اتفاقا ناامید تر و احساس بدبختی بیشتری کردم

    بعد که با شما آشنا شدم فهمیدم دلیل اصلی مشکل من اینه که اعتماد به نفس ندارم و شروع کردم به کار کردن روی خودم خیلی چیزها در من تغییر کرد خیلی اتفاقا تغییر کرد اما من همچنان تنها هستم و نتونستم رابطه دلخواهمو درست کنم

    حالا میخوام صادقانه بگم که چقدر باورهای نادرست درمورد روابط داشتم که هنوز درمن حل نشده

    اول اینکه من در کودکی پدرمو از دست دادم و اصلا رابطه پدرو مادرم رو ندیدم که بخوام اول از اونا الگو برداری کنم بعد که خواهرام ازدواج کردن همه شون ازدواج های ناموفقی داشتن که ذره ای ازش راضی نبودن نه تنها خواهرام بلکه تمام افرادی که دور و بر من بودن هیچ کدومشون از رابطه عاطفیشون راضی نبودن و خیلیاشون حتی جدا شدن

    قسم میخورم توو اینمهمه سال که زندگی کردم حتی یک رابطه خوب هم ندیدم،به جرات میگم حتی یه مورد هم ندیدم، البته به جز رابطه شما با خانم شایسته

    همیشه توو مدرسه وقتی میفهمیدم که هم کلاسی هام دوست پسر داشتن قضاوتشون میکردم و میگفتم اینا هوس بازن و نمیتونن خودشونو کنترل کنن

    به خاطر باورهای مسخره مذهبی که داشتم توو چشمای هیچ پسری نگاه نمیکردم و میگفتم گناهه، اگر پسری هم بهم نگاه میکرد بهش اخم میکردم

    خیلی از دوستام و افرادی که در سن پایین ازدواج میکردن رو قضاوت میکردم و میگفتم اینا چقدر بدبختن که دارن انقدر زود ازدواج میکنن مثل دهاتیا زود میرن خونه شوهر بچه داری کنن ولی من خوشبخترم میرم دانشگاه درس میخونم و حالا حالا هم ازواج نمیکنم

    به خاطر باورهای مذهبیم چون وارد رابطه نمیشدم همه بهم میگفتن تو سرد و بی احساسی تو هیچی از عشق نمیدونی و من اینو پذیرفته بودم

    دقیقا و دقیقا و دقیقا این باورو داشتم که اگر ازدواج کنم از خدا دور میشم اصلا خدا دوست نداره من رابطه عاشقانه داشته باشم اصلا لذتهای جنسی خدارو از یاد من میبره و همیشه و همیشه و همیشه احساسم و نیازهامو سرکوب میکردم انقدر این روند ادامه پیدا کرد که من به افسردگی رسیدم

    به جایی رسیدم که فهمیدم باید ازدواج کنم اونم فقط به خاطر اینکه میگفتن با ازدواج نصف دینت ادا میشه یعنی واقعیت این بود که من با تمام وجودم دوست داشتم یه رابطه عالی با کسی که ایده آلمه داشته باشم اما این آرزومو و درواقع این خواسته رو که خیلی هم خوب و طبیعی بود پست و بی ارزش و غیر انسانی تلقی میکردم همین موقع ها بود که وقتی میدیدم به خواسته م نمیرسیدم عصبانی میشدم و حسادت میکردم وقتی میشنیدم کسی داره ازدواج میکنه و اینطوری هی از خواستم دورتر میشدم

    استاد جان میدونم ترمز اساسی من احساس عدم لیاقته و خیلی دارم روی لیاقتم کار میکنم من تمام تمرینهای های عزت نفسو انجام دادم اما حقیقت اینه که وقتی به گذشته م نگاه میکنم متوجه میشم که احساس لیاقت در من کشته شده بود و زنده کردن این احساس واقعا برای من زمان میبره من یه جاهایی به خودم حق میدم که انقدر از لحاظ لیاقت پایین باشم وقتی که در کودکی میومدم چیزی بردارم بخورم و بهم میگفتن نباید بخوری این واسه مهمونه یا همیشه خونه رو واسه مهمون تمیز میکردیم و هزاران مثال دیگه که این باورو در من ساخته بود که من لیاقت چیزهای خوب رو ندارم و یا چیزهای خوب سخت به دست میان

    حالا من روی این باورهایی که بالا گفتم کار کردم اما هنوزم ترمزهایی دارم مثل اینکه مثلا اگر ازدواج کنم محدود میشم یا مادرشوهرم توو زندگیم دخالت میکنه یا ممکنه ازدواجم به طلاق برسه یا ممکنه ناخواسته بچه دار بشم و من بچه نمیخوام و…. ومطمئن هستم که بینهایت ترمز در ذهن من هست درمورد روابط که این فایل فوق العاده باعث شد خیلی عمیق تر از قبل به خودم فکر کنم

    استاد عزیزم بینهایت از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2149 روز

      یاسمن عزیزم سلام

      کامنت زیبات خوندم

      چ خوب ترمزها رو گفتی

      مثلا اون تمیزی خونه رو من الان متوجه شدم

      ی چیزی هم ک از کامنتتون متوجه شدم اینه که شما اول باید با خودت تنها حالت خوب باشه

      یعنی از بودن با خودت لذت ببری

      برای خودت هدیه بخری

      تنهایی بری کافه

      و کلی کار دیگه

      وقتی از بودن با خودت، تنهاییت لذت ببری

      هدایت میشی ب مدار کسایی که حالشون از بودن با خودشون خوبه و وابسته نیستن

      رابطه آزاد بدون وابستگی

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        یاسمن اسدنژاد گفته:
        مدت عضویت: 1892 روز

        سلام به شما دوست عزیز ممنونم از راهنمایی شما

        از وقتی این فایلو گوش دادم اصلا یه حال عجیبی دارم هیچ کدوم از فایلهای استاد انقدر منو به فکر کردن وانداشته بود این فایل تنها فایلی هست که با اشتیاق نشستم و دارم تک تک کامنتهارو میخونم

        کاملا درسته من در گذشته اصلا خودمو دوست نداشتم و هیچ جایی خودمو آدم حساب نمیکردم انقدر ظلم ها در حق خودم کردم انقدر نعمتها و لطفهای خداوند رو پس زدم که اگر بخوام بگم یه کتاب میشه از وقتی که جدی روی دوره عزت نفس کار میکنم و همه تمرینهاشو انجام میدم خیلی احساسم به خودم عوض شده گاهی وقتا با تمام وجود دوست دارم خودمو بغل کنم و وقتی خودمو درآینه میبینم خیلی خوشحال میشم اینا عین حقیقته خیلی از رفتارهای من تغییر کرده خیلی زیاد و به همون نسبت دارم میبینم که چقدر هم رفتارهای اطرافیانم درباره من تغییر کرده چقدر اتفاقات زندگیم تغییر کرده مثلا نمونه ش رفته بودیم با خواهرم بستنی قیفی بخوریم نمیدونم چرا بستنی فروشه بستنی منو بیشتر از همه ریخت به طوری که هم خواهرم و هم بقیه متوجه شدن که بستنی من بزرگتر از بقیه س یا مثلا رفته بودم نونوایی آقایی که نونارو میداد همینطوری نونارو میذاشت هر کی نوبتشه برداره اما نوبت من که شد با دونا دستش و با حالت احترام انگار که داشت نونو به من تقدیم میکرد و میلیونها اتفاق این شکلی که قبلا در زندگی من نبوده و یا برعکسش بوده اما الان هست به خاطر همین نتایج این سوال برام پیش اومده که چرا در زمینه روابط هیچ اتفاقی برام نمیوفته حتی از لحاظ مالی و سلامتی هم نتایج خیلی کوچیکی گرفتم اما درباره روابط اصلا

        وقتی که برای این فایل کامنت گذاشتم بعدش متوجه یه ترمز دیگه در روابط شدم و اون احساس قربانی شدن هست اینکه فهمیدم من با وجود این همه خوبی و درستکاری و ظاهر خوب چرا هیچ مرد خوبی تا حالا به سمتم نیومده و دوباره یه ترمز دیگه اینکه یه آقایی هست توی محله مون که حدودا 6 سال پیش از من خاستگاری کرد بعد که من فهمیدم این آقا اهل همه جور خلافی هست بهش جواب رد دادم اما اون خیلی خیلی سعی میکرد که راههای مختلف به من نزدیک شه اما من حتی ذره ای تمایل بهش نداشتم و همیشه وجودش حالمو بد میکرد حالا بعد از اینهمه سال که خودم تغییر کردم انقدر همه چیز زندگی من تغییر کرده باز میبینم این آقا توی خیابون که منو میبینه جلب توجه میکنه و من متوجه شدم که این ترسو دارم که نکنه گولشو بخورم و حاضر بشم باهاش ارتباط برقرار کنم نمیدونم احساس میکنم این ترس باعث شده فضای فکریم به جای فرد ایده آلم به این آقا معطوف شه و این خودش عامل بازدارنده س وبعدش به این نتیجه رسیدم که باورهای مخرب من درباره روابط بیشتر از چیزیه که فکرشو میکنم اما در کل خدارو شکر میکنم که حداقل پذیرفتم که مشکل از طرف خودمه و این امیدو دارم که بلاخره به خواسته م میرسم

        به امید الله مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          صالح گفته:
          مدت عضویت: 1243 روز

          سلام به خواهر عزیزم خانم اسد نژاد

          هم کامنت اصلی شما رو خوندم هم جوابی که به اون دوستمون دادین رو

          و یه چیزی بهم گفت براتون بنویسم

          میدونم اون چیز خداونده

          و خداوند از بی نهایت طریق به بنده گانش لطف میکنه

          ما اینجا همه با هم دوست و همکلاسی هستیم باید به هم کمک کنیم اگه از دستمون کاری بر میاد

          منم دقیقا مشکلی که شما دارین رو داشتم

          مهمترین موضوع زندگیم شده بود روابط

          و به قول شما تو کانال های دوستیابی هم رفته بودم و عزت نفسم رو خورد کرده بودم

          خیلی چک و لگد خوردم تا اینکه یه روزی تصمیم گرفتم رها کنم

          تصمیم گرفتم دیگه در موردش نه کاری انجام بدم و نه حتی دعایی بکنم

          اونجا بود که خداوند وقتی تسلیم شدن منو دید دست به کار شد

          و یه شخصی رو وارد زندگیم کرد

          که خیلی راحت دستمو گرفت و منو از باتلاقی که داشتم با دستو پا زدن زیادی خودم رو غرق میکردم نجات داد

          وقتی کامنتت رو خوندم یاد پارسال خودم افتادم که چقدر شبانه روز دعا میکردم یه رابطه عاطفی داشته باشم که شریکم منو بفهمه منو دوست داشته باشه و رفیقم باشه

          امروز با خوندن کامنت شما یادم اومد که این خاسته الان تو زندگیمه گفتم هم از خداوند تشکر کنم

          و هم قوانین رو به خودم یاد اوری کنم که وقتی رها میکنی خداوند دست به کار میشه

          و هم بهت بگم خواهر عزیزم

          از استاد یاد گرفتم که برای رسیدن به خاستم هیچ تکنیک و روش و تمرین خاصی نیاز نیست

          فقط باید برای زندگی شور شوق داشته باشی

          صبح که بلند شدی شروع که لذت بردن

          شروع کن به رهایی و کیف کردن

          خاسته تو خیلی وقته منتظر به دستت برسه

          اما وقتی رها کنی اون میاد

          حتی رهایی هم نباید به این دلیل باشه که خب من رها میکنم تا خاستم بیاد

          بعد شب بشینی حساب کتاب کنی من امروز رها بودم چی شد پس

          رهایی یعنی اصلا دیگه هیچ وقت فکر نکنی بهش

          اصلا با خودت بگی میخوام تنهایی لذت ببرم از عمری که باقی مونده

          میدونم سخته ولی آجی خوبم این تنها راهشه

          باید یه رهایی از جنس تسلیم در تک تک سلول هات اتفاق بی افته تا اجازه ورود نعمت ها صادر بشه

          من نبودم که این کامنت رو نوشت

          این توسط خداوند برای تو بود

          دوس دارم یه روزی یجا یه کامنت ازت بخونم که نوشتی کنار همسر جذابت داری عشق و شادی و ثروت و سلامتی رو هر روز زندگی میکنی

          بدرود..

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            یاسمن اسدنژاد گفته:
            مدت عضویت: 1892 روز

            سلام به شما صالح عزیز

            وای خدای من شاید باورتون نشه همین دیشب داشتم کامنتارو میخوندم و با خودم گفتم خدا کنه به کامنتی هدایت بشم که کسی شرایط مشابه منو داشته و الان به خواسته ش رسیده و الان که کامنت شمارو خوندم این خدای سریع الاجابه رو بیشتر از همیشه باور کردم

            خیلی خدارو شکر میکنم

            بهتون تبریک میگم که تونستین به خواسته تون برسید وقتی که گفتین یاد یک سال پیش خودتون افتادین و الان میبینید که به خواسته تون رسیدید احساس کردم سال بعد همین موقع من هم همچین کامنتی رو برای کس دیگه ای خواهم نوشت

            نور امید خیلی زیادی در دلم روشن شد

            مهم ترین نکته ای که بهش اشاره کردین رهایی هست بله کاملا درسته این هم موضوع مهممیه که خیلی دارم روش کار میکنم و به امید الله که روزی برسه که نتایجم بزرگتر از چیزی باشه که طلب کردم

            بازم از شما ممنونم برای کامنتتون که از خیلی جهات خوشحالم کرد و ممنون از دعای قشنگی که برام کردی

            در این کامنت واقعا احساس کردم که خداوند داره از زبان صالح با من حرف میزنه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            محمد کرمی گفته:
            مدت عضویت: 1220 روز

            سلام دوست عزیزم

            آقا صالح عزیز

            چقدر لذت بردم از قانون رهایی که توضیح دادین و چقدر به دلم نشست ..شاید جواب سوال چند دقیقه پیش خودم باشه که داشتم از خدا درخواست کرده بودم

            که چرا من به خواستم نمیرسم و الان فهمیدم باید رها باشم باید لذت ببرم از زندگی ..

            مگه ما از زندگی چی میخوایم اگر ثروت برای حال بهتر برای شوق بیشتر پس باید با شوق بیدار شدن برای چیزی که قراره گیرت بیاد از خواب بلند شی لذت ببری و هر کاری که انجام میدی برای حال بهتر باشه و اون موقست که تو داری انرژی خوب به دنیا میدی و خواسته ما هم چیزی جز اون انرژی خوب نیست چه رابطه باشه چه ثروت

            و طبق قانون بدون تغییر خداوند از جنس همون حال خوب وارد زندگیت میشه

            دوست عزیز من الان پاشنه آشیل خودمو یعنی رهایی متوجه شدم و باید بیشتر روش کار کنم

            ممنونم ازت بابت انتقال این آگاهی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              صالح گفته:
              مدت عضویت: 1243 روز

              سلام به اقا محمد عزیز

              مرسی از توجهت

              و مرسی که گفتی ما باید با شوق ذوق از خواب بیدار شیم و منتظر خاسته هامون با عشق زندگی کنیم

              این جمله نیاز الان من بود دوست خوبم

              و مرسی از استاد که شرائطی فراهم کرد که انسانهای هم فرکانس همدیگرو پیدا کنن و اطلاعاتی بینشون رد بدل بشه که در واقع مهم ترین اطلاعات در کیهانه

              رهایی عجیب جواب میده محمد

              ما وقتی دنبال یه چیزی هستیم و پیداش نمیکنیم و بیخیالش میشیم

              فردا که نشستیم رو مبل داریم چایی میخوریم میبینیم عه اون گوشه افتاده

              این کار جهانه که تو خاستت رو بده و براش زور نزن اینور اونور رو نگرد بشین چاییتو بخور من برات پیدا میکنم

              این کار انرژی هاست

              منتها ما با بزرگ شدن و ذهن منطقی

              همیشه در مورد مسائل مالی یا سلامتی یا روابط

              میپرسیم خب از کجا

              چطوری

              توسط چه کسی

              ما در مورد خاسته های کوچیک رها هستیم

              و راحت بدست میاریم

              اما اگه بتونیم این جنس از بیخیالی به قول استاد علی بی غمی رو همیشه همه جا داشته باشیم جهان اونوقت گوش به فرمان ماست

              ما بچه بودیم یه اسباب بازی رو میدیدیم با تمام وجود میخواستیمش و پدر یا مادرمون دستمون رو میکشیدن و میبردن مارو و میگفتن نه پول ندارم فعلا

              ما چیکار میکردیم

              ما غصه نمیخوردیم

              ما زندگی میکردیم

              ما فراموش میکردیم

              و به طرز جادویی چند وقت بعد اون وارد زندگیمون میشد

              هرچی بزرگتر شدیم و یاد گرفتیم روی خاسته هامون قفلی بزنیم کار رو خراب کردیم

              چسبیدن به خاسته در واقع اعلام این فرکانس به جهانه که من حالم خوب نیس میخوام داشته باشمش تا خوب شم

              جهان هم به کسی که حالش خوب نیس

              حال بد بیشتری عطا میکنه

              رهایی خاسته این فرکانس رو میفرسته که من حالم خوبه من خوشحالم از زندگی و برای خوشحالی بیشتر اون خاستمم میخوام

              و کار جهان اینه که به کسی که حالش خوبه

              خوبی بیشتر عطا کنه

              بدرود دوست خوبم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            M-A گفته:
            مدت عضویت: 1173 روز

            سلام دوست عزیز من پاسخ شما رو خوندم فقط یک سوال برای من ایجاد شده

            اینکه شما اول باورهاتون اصلاح کردید و بعد رها کردید یا اینکه با همون باور های محدود کنندتون رها کردید و تسلیم شدید؟

            من همیشه فک میکنم رهایی وقتی جواب میده که اول باورهای درست شده باشه؟

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              صالح گفته:
              مدت عضویت: 1243 روز

              سلام دوست خوبم

              بله درسته رهایی زمانی

              جواب میده که ما باور های درستی داشته باشیم

              رهایی برای من امروز در کسب کارم نیازه

              رهایی برای یک فرد بیمار در مورد بیماریش نیازه

              برای شخصی که دوست داره یه رابطه خوب داشته باشه تو اون مورد نیازه

              اگه باور های غلط ترس

              ترمز های سفت سختی داشته باشیم رهایی نتیجه ایی نداره

              رهایی در واقع اجازه دادن به خداونده برای دست به کار شدن

              وقتی ما رها میکنیم خداوند دست به کار میشه

              اما خداوند چه کاری برای ما انجام‌میده؟

              خداوند طبق تضادی که ما بهش بر میخوریم خاسته هامون رو میدونه

              و با توجه به باور های درستی که داریم خداوند به همون اندازه کارگشا میشه

              مثلا در مورد روابط من باور های داغونی دارم و همیشه یا تنهام یا ادم های نا مناسب رو جذب میکنم

              بعد از یه مدت خستگی رها میکنم

              و میگم به درک اصلا نخواستیم

              خب این رهایی در واقع کاری از پیش نمیبره

              خداوند اینجا کاری برای من نمیتونه انجام بده

              چون من ته ذهنم به خداوند نقشه راه ندادم

              و بهش نگفتم برام درستش کن

              من چطوری به خدا نقشه میدم

              با باور هام

              خداوند باور هام رو به من ثابت میکنه

              خودش که برای من خاسته ایی نداره

              بر خلاف گذشته که بهمون گفتن اگه خدا بهت چیزی نمیده چون به صلاحت نیس

              اما ما اینجا یاد گرفتیم که خداوند اینجوری عمل نمیکنه

              خداوند همونجوری شکل میگیره که ما از درون با باور هامون میسازیمش

              حالا رهایی

              وقتی یه باور قدرتمند کننده رو ساختی واقعا ساختی ها

              نه اینکه در موردش اطلاعات کسب کردی

              وقتی واقعا اون باور رو ساختی خود به خود رهایی درونت اتفاق می افته

              مثلا

              تو در مورد وعده بعدی غذاییت

              خیالت راحته که از یه جایی جور میشه نگران نهار امروز یا شام امشب نیستی

              یعنی نسبت به سیر شدن شکمت خیالت راحته رها هستی

              و خیلی اسان این خاستت محقق میشه

              هر وقت در مورد خاسته هات

              چه روابط باشه چه ثروت

              چه سلامتی

              به این حد از رهایی و خیال راحتی رسیدی

              یعنی اون باور در ذهنت نهادینه شده

              و تو اصلا بهش فکر نمیکنی

              و خداوند راحت تورو بهش میرسونه

              من خودم تو زمینه مالی این رهایی رو ندارم و هر روز نگرانم

              و تا زمانی که واقعا رها نکنم

              مثل رهایی که در مورد وعده غذایی گفتم

              ثروت سراغم نمیاد

              میدونم که وقتی یه خاسته ایی رو میخوایم و واقعا بهش نیاز داریم رها کردن سخته

              اما این تنها راه رسیدن به خاستس

              باور ایجاد کنیم

              باور باعث خیال جمعی مون میشه

              و خاسته میاد

              و در نهایت میخوام بگم رویاهامون محقق میشن اگه بیخیالشون نشیم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          نگار گفته:
          مدت عضویت: 2149 روز

          دوست قشنگم

          چ خوب ک ی ترمز دیگه رو پیدا کردی

          این حس قربانی بودن من داشتم و هنوزم ی جاهایی خودش نشون میده

          ولی چون شناختمش میتونم زود مچش بگیرم

          سالها با اینکه ازدواجم با عشق بود

          احساس قربانی بودن داشتم

          که کیلومترها از خانواده ام دورم

          سالی ی بار میتونم برم بهشون سر بزنم

          جون بکنم تا دخل و ب خرج برسونم و قسط رد کنم

          احساس اینکه همسرم قدرم نمیدونه

          و اینقدر ادامه دار شد

          که فرزندم اوند این حس کاملتر کرد

          ی بچه بد قرق

          که مرتب نق میزد

          ساعتها گریه میکرد و من خودم درمونده و قربانی میدیم

          نمیدونستم که با افکارم دارم اینا رو جذب میکنم بیشتر و بیشتر

          و حقیقتا از حس قربانی بودن و دلسوزی و ترحم دیگران لذت میبردم

          ولی الان اگاه شدم

          من خودم زندگیم میسازم

          من قربانی نیستم

          دوست عزیزم

          ی چیزی ک الان ب ذهنم اومد که برات بنویسم اینه

          ب خواسته ات ( داشتن رابطه عاطفی) نچسب

          احساس کردم چسبیدی بهش

          رها کن و از وجود خودت و لحظه حال لذت ببر

          هر روز صب ب خودت بگو

          فقط برای امروز

          میخوام فقط ب زیبایی های خدا، زندگیم، شهرم، مردم…. توجه کنم

          فقط برای امروز

          و فرداش دوباره اینکار انجام بده فقط برای همون روز

          ( جز تمرینات یکی از فایلهای رایگان)

          و اینکه میتونی ویژگی های مدنظرت از فرد مقابل بنویسی

          بابت اونها شکر گزاری کنی

          و البته سعی کنی ویژگی های اخلاقی مثبتت تقویت کنی

          یعنی جوری که خودت لایق تحربه رابطه با فردی بدونی که ویژگی های مورد نظرت داره

          فایل رایگان

          داستان هدیه تولدم

          عالی سرچ کن، پر از نکته اس که بنظرم میتونه کمکت کنه

          خواستم لینک براتون بدارم، متاسفانه لینک اشتراک برام باز نشد

          موفق باشی

          و خبرای خوب ازت بشنویم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            یاسمن اسدنژاد گفته:
            مدت عضویت: 1892 روز

            سلام دوباره به شما دوست عزیز

            صمیمانه ازتون سپاسگذارم که تجربه خودتون رو در اختیار من گذاشتین و فایلهایی که معرفی کردین و راهکارهایی که بهم دادین

            شاید باید بیشتر روی موضوع رهایی کار کنم چون به جز شما هم یک دوست دیگه به این نکته اشاره کردن

            شاید رسیدن به این خواسته خیلی راحتر از چیزی باشه که من فکر میکنم شاید باید به خودم بگم:

            آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

            یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    افشین ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2079 روز

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته ی مهربون و همه ی دوستای خوبم.

    استاد کامنت من متفاوت هست از چیزی که گفتین توی این فایل چون درواقع من جوابی برای این سه تا سؤال ندارم. من توی زندگیم بیشتر جزء دسته ی دوم بودم که فرمودید با این که هدف گذاری میکنن ولی حرکتی نمیکنن برای اهداف شون.

    اما یه تجربه از خودم میخوام بگم که همین چندماه پیش برام اتفاق افتاد:

    من تا حالا هیچ وسیله ی نقلیه ای نداشتم و همیشه پیاده و با اتوبوس و تاکسی اینور اونور میرفتم. پارسال (سال 1401) به لطف خدا مشغول به کاری شدم که درآمدم چند برابر کار قبلی شد و البته امسال هم باز درآمدم بالاتر رفته و کاری هم هست که بهش علاقه مند شدم. این درآمد بالاتر باعث شد که به فکر این بیفتم که ماشین بخرم. یه بار با دایی خودم (که نقاش ماشین هست و خرید و فروش ماشین هم میکنه) صحبت کردم که ماشین چی سراغ داری و با چقدر پول میشه یه ماشین دست دوم روپا و سالم خرید و از این صحبتها. داییم تجربه های خودش رو گفت و میگفت که هروقت نصف پول ماشین رو داشتی اقدام کن و بقیه ش هم جور میشه. اگه بخوای صبر کنی تا پول جمع کنی و بعد بخری گرون تر میشه و دیگه نمیتونی بخری.

    وقتی این حرفا رو میزد وسوسه انگیز بود. منم شرایطی داشتم (و دارم) که خیلی راحت میتونستم هرماه 7 یا 8 میلیون تومن قسط بدم.

    ولی پیش خودم گفتم میخوام نقد بخرم نمیخوام وام داشته باشم قسط بدم نسیه بگیرم چک بدم پول قرض کنم و از این چیزا. میخوام شب که میخوابم هیچ نگرانی نداشته باشم واسه این که بدهی دارم.

    و بی خیالش شدم و گفتم بذار پول میذارم کنار و هروقت که پول ماشین کامل شد میخرم.

    از اینجا به بعد یه عالمه همزمانی و معجزه باعث شد که خیلی راحت بتونم صاحب ماشین بشم.

    داستان از این قراره که من بهمن ماه پارسال شاید حدود 10 میلیون تومن پول داشتم (شایدم کمتر) که پدرم گفت 80 میلیون تومن میریزم به حسابت که یه ماشین پیش خرید کنی و بقیه ی پولش رو هم خودت بده وقتی ماشین رو تحویل دادن. برای خواهرم هم همین کار رو کرد که ثبت نام کنه. ولی من با خودم گفتم نمیخوام دغدغه و نگرانی داشته باشم که تا 9 ماه بعد که زمان تحویل ماشین هست پول بذارم کنار که مابقی پول ماشین رو بدم و اگه پولش کامل نشه چیکار کنم. بازم پیش خودم گفتم میخوام پول کامل ماشین رو داشته باشم و بخرم. و جالبه که بابام هم قبول کرد. البته در مورد بابام هم بگم که خداوند دلش رو نرم کرد که این کارو بکنه وگرنه بابام همون کسی هست که وقتی سال 89 کنکور دادم و دانشگاه دولتی قبول نشدم منو از خونه انداخت بیرون. کسی که هیچوقت از این جور کارها ی پرخرج برای من و مادرم نمیکرد و نمیکنه و کسی نیست که پولدار و سرمایه دار باشه همیشه از لحاظ مالی خیلی معمولی بوده. از سال 93 پدر و مادرم طلاق گرفتن و جدا زندگی میکنیم الآن. و من توی این چند سال باهاش تلفنی اصلا صحبت نکردم و باهاش کاری نداشتم و در مجموع چندبار دیدمش اونم توی مهمونی یا مراسم ترحیم.

    خلاصه وقتی این پول اومد توی حسابم به دایی م زنگ زدم و گفتم ماشین سراغ داری؟ گفت اتفاقا خیلی خوب شد الآن زنگ زدی. یه ماشین تصادفی خریده بودم قبلا که نتونستم درستش کنم و پول کم آوردم همین فردا میخواستم بفروشمش. میذارم واسه تو. کم کار و خوب هم هست.

    بعدش بابام گفت که 20 میلیون دیگه هم میریزم به حسابت که بشه 100 میلیون تومن منم خیلی خوشحال شدم. البته بابام گفت که من گنج پیدا نکرم و هیچ ارثی هم بهم نرسیده برای هر هزار تومن از این پول زحمت کشیدم (هنوز هم باورم نمیشه که بابام این مقدار پول رو به من هدیه داده. اصلا و ابدا فکرشو نمیکردم یه روزی همچین کاری بکنه واسه من)

    دایی م گفت که این ماشین رو برات جمع میکنم تمام شده ش برای تو 120 میلیون میشه در صورتی که این ماشین با این مدل حداقل 150 میلیون تومن قیمت داره ولی من از تو سود نمیخوام فقط هزینه هایی که کردم رو ازت میگیرم (خدایا شکرت)

    ماشین رو داده بود به صافکار که درستش کنه و اون بدقولی کرده بود و بعد یک ماه و نیم دست به ماشین نزده بود. ولی این به نفع من شد چرا که باعث شد داییم یه فکر دیگه بکنه: قبلا یه ماشین مزایده ای (توقیف شده توسط پلیس) خریده بود با قیمت خیلی پایین که قطعاتی که نیاز هست رو ازش باز کنه و ببنده روی ماشین من. اون ماشین مزایده ای کاملا سالم و فابریک بود فقط چند سال توی پارکینگ زیر آفتاب بوده و رنگش آفتاب سوخته شده بود. دایی م گفت مجوز تعویض اتاق و تعویض رنگ برای ماشین تو میگیرم و موتورش رو سوار میکنم روی این بدنه که کاملا سالم هست و بعد رنگش میکنم. (خدایا شکرت)

    البته نزدیک 4 ماه طول کشیده ولی من مشکلی ندارم چون مدام با خودم مرور میکردم که چطور خدا کارها رو راحت برای من پیش برد که بتونم ماشین بخرم.

    چند روز پیش داشتم با دایی م حرف میزدم گفت شانست خوبه یه نفر میخواست لاستیک های ماشینش رو اسپرت کنه چهار حلقه لاستیک سالم و تقریبا نو روی ماشینش بود برات خریدم 1 میلیون تومن (درصورتی که یه دونه اش رو بخوای بخری بالای 1 میلیون هست)

    یه نفر دیگه از مشتری هام روکش صندلی های ماشینشو عوض کرده و روکش های قبلیش که سالم هم هستن رو رایگان بهم داد. میذارم واسه تو.

    یه ضبط jvc خوب هم دارم با باند میبندم روی ماشینت برو حالشو ببر.

    خودمم بیمه ش میکنم برات.

    الآن که دارم این کامنت رو مینویسم کار رنگ ماشین تقریبا تموم شده و تا یک هفته دیگه آماده است و تعویض پلاک شده.

    به همین راحتی کارها انجام شد و نتیجه اش این شد که من به خواسته ام رسیدم بدون نگرانی و زجر کشیدن بدون بدهی بدون وام بدون قرض بدون چک بدون نسیه به راحتی به راحتی

    من در کل کمتر از 20 میلیون تومن خودم پرداخت کردم و ماشینی رو خریدم که الآن 160 میلیون (و شاید بیشتر) قیمت داره

    خدایا شکرت

    ممنونم که خوندید

    شاد و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    از این که تمام تلاشهایمان را کرده باشیم اطمینان زیادی ندارم چون هر زمان راه و ایده و روش نو و تازه ای به ذهن مان می رسد انجام می دهیم و جالب این که فکر می کنیم روز قبل کار زیادی انجام نداده بودیم یعنی زمان مثل این که برای ما کش می آید اگر دیروز سه تابلو می کشیدیم امروز چهار عدد می کشیم و زمان هم هنوز باقی است این مثال را برای توضیح بیشتر دادم که ابهامی در آن نباشد و هر روز قدرت ما برای انجام کار بیشتر می شود و جالبتر از این راههایی است که خداوند برای رسیدن به هدفمان در موقع مناسب برایمان مهیا یا پیش‌پایمان می گذارد. ما نقاشی می کنیم و البته بعد از نوشتن و پاسخ دادن عقل کل و یا فایلها اما هنوز موفقیتی در فروش آنها نداشته ایم با این که سعی خودمان را کرده و تلاشی را که به نظر خودمان توانسته انجام داده ایم ولی اکنون دیگر فروش آنها برای ما جذابیت کمتری دارد تا خلق آن و دقیقا به همین نکته ای که استاد ذکر کرده اند که باید از طول مسیر لذت ببری رسیده ایم و تمامی اینها با توکل به خداوند و هدایت او صورت گرفته است و به عقب که نگاه می کنیم در طی این یک سال و چند ماهی که ما عضو خانواده بزرگ جهانی استاد شده ایم خودمان هم باور نداریم این همه تغییر را. صبح با دعا و نوشتن فانوس دریایی شروع می شود و کارنامه‌ای را برای ما تا شب رقم می زند که مروری بر گذشت روز و بر داشتها و تلاش‌هایمان از زمان بر مبنای صرف انرژی مان داشتیم.

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    بیشتر آشنایی ما با سرگذشت و بیوگرافی نقاشانی بوده است که در کتابها خوانده آیم مانند سهراب سپهری یا کمال الملک ویا پل گوگن یا داوینچی که همه آنها جدای از وضعیت مالی خود برای دست یابی به آنچه که در فکر و ذهن و ایده های الهامی به آنها بوده بسیار بسیار عاشقانه عمل کرده اند و با تمام وجود خود در پی کشف قوانینی در رابطه با رنگها،تاثیر نور در طبیعت، چگونگی تلفیق رنگها، دید خاص خود از آنچه که در طبیعت می بینند و به تصویر کشیدن ان، کشف راز ارتباط رنگهای مکمل ویا متضادوو……..بودند و به معنای واقعی هنگامی که نقاشی می کردند آنقدر غرق در کار خود بودند که اگر نور خورشید رو به غروب نمی رفت آنها متوجه نمی شدند و اگر در آتلیه بودند ساعتها می گذشت و شاید هم روزها که آنها در گیر خلق آنچه که در ذهن خود بودند می شدند و جالبتر از همه این که کمتر نقاشی را می توانی پیدا کنی که اثری را که خلق می کرد در زمان خودش مورد پسند مردم قرار می گرفت .آنها همیشه افکار و باورهایی جدا از اکثریت مردم جامعه داشتند و در اکثر موارد حتی مسخره هم می شدند اما اکثر آنها یا بهتر است بگویم همه آنها به آنچه که می دانستند و به آن ایمان داشتند که درست است عمل می کردند ایمانی همراه با عمل.اما آنها رمان رسیدن به اهدافشان را به درستی نمی دانستند مهم خلق ایده و هنرشان بود زمان برای آنها مفهومی مانند بقیه نداشت

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    باورهای مخرب زیادی را ما داریم هر چند که نمی توان آنها را از قبل شمارش کرد چون اطلاعی از وجود آنها نداریم و با تمرکز بیشتر بر روی فایلهای استاد و گوش کردن و عمل کردن به نکاتی که ایشان می فرمایند کم کم پی به آنها برده آیم اما باورهایی که تا کنون به آن رسیده ایم

    اول از همه باور کمبود است که یکی از ترمزهای مخفی ذهن ما بود

    دومین باور ، باور بی ارزش بودن کار هنری و پرداخت نشدن بهایی بابت آن است و سومین آنها شرک که ما ناخودآگاه در بعضی از موارد می فهمیم که خود ما قدرت زندگیمان را حتی سر موضوعی پیش پا افتاده به دیگری می دهیم و به یادمثال راه رفتن مورچه می افتیم مثالی برای افراد مشرک.

    دیدن استاد در روبروی دریاچه ای که این روزها به فواره زیبایی هم مزین شده است و پاشیدن قطرات آب مانند مروارید غلتان به آسمان باز هم ما را غرق در شادی کرد و روزی به روشنایی نور و آب را برای ما به ارمغان خواهد اورد و صدای استاد و سخنانشان که به رنگ سبز درختان پرادایس است انواع سبزهایی که در زیر نور خورشید می درخشد و زحمات بی دریغ و بی حد خانم شایسته عزیز که در تمامی این مراحل ما را یاری دادند تا بتوانیم خوب ببینیم، خوب بشنویم و خوب درک کنیم.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
    • -
      صبا گفته:
      مدت عضویت: 1938 روز

      سلام دوست گرامی

      کامنت شما رو خوندم

      من یه ترمز خیلی قوی از نوشته های شما پیدا کردم که خودتون متوجه اون نیستید

      متاسفانه چون سرگذشت نقاشان رو در گذشته خوندید الگوی خیلی بدی از اونها توی ذهن شما نقش بسته و باور مخربی شکل گرفته که باعث شده فروش نداشته باشید

      اگر این باور رو ادامه بدید من به شما قول میدم آثارتون بعد از مرگ شما خیلی طرفدار پیدا خواهد کرد و قیمت های بالایی خواهد داشت

      این ترمز شماست: “جالبتر از همه این که کمتر نقاشی را می توانی پیدا کنی که اثری را که خلق می کرد در زمان خودش مورد پسند مردم قرار می گرفت .”

      ببنیند شما باور کردید که آثار نقاشان چون از اکثریت جامعه جدا بودند در زمان خودشون طرفدار نداشتند و این خیلی باور خطرناکیه

      چون دقیقا اونها هم همین باور رو داشتن

      این اصلا جالب نیست برعکس خیلی هم وحشتناکه

      به چه دردی میخوره بعد از مرگ معروف و پولدار شدن؟؟

      روی این ترمز کار کنید. این همه نقاش امروز هستند که ثروتمند از دنیا رفتند نمونه اش خانم ایران درودی که در اوج شهرت همین پارسال از دنیا رفتن

      ایشون خیلی تابلوهاشون قیمت بالایی داشتن به طوری که با پولی که داشتن اقدام به ساخت موزه شخصی برای آثارشون کردن و الان هم موسسه ایشون داره کارای موزه رو انجام میده

      ایشون در زمان حیات شون خصوصا این اواخر خیلی در ایران معروف شده بودن و لایوهای طولانی میزاشتن و من خودم همیشه لایوهاشونو میدیدم و با وجود کهولت سن پرانرژی صحبت میکردن

      ایشون باور لیاقت بالایی داشتن برای هنرشون

      تحصیلات بالا

      در فرانسه درس خونده بودن

      و ما مردم هم در کنارش بودیم

      این هنر نیست که هنرمند از جامعه خودش جدا باشه

      امروز مردم به جایگاهی از فرهنگ رسیدن که هنرمندانشون رو با احترام رفتار میکنن

      آثارشون رو میخرن

      فالورشون میشن

      هنرمندان ما اصلا در تنهایی نمیمیرن

      قدیم رو رها کنید

      اونا الگوهای خوبی نیستن

      این الگوها زیادن

      این هارو پیدا کنید

      نه کسایی که بعد از مرگشون معروف شدن

      وگرنه شک نکنید که شما هم همین سرنوشت را خواهید داشت

      امیدوارم کمکتون کرده باشم

      خوشحال میشم نظرتون رو بدونم

      واثقی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مهشید و شیرین گفته:
        مدت عضویت: 1244 روز

        به نام خداوند مهربان

        سلام خانم واثقی

        ممنون از لطف شما ما از خواندن کامنت شما خیلی خوشحال شدیم و واقعا ما فکر نمی کردیم که این یک باور باشد چه برسد به این که ترمز هم باشد و نظر شما برای ما راهنمایی بسیار درست و با ارزشی بود که آن را یک نشانه از طرف خداوند می دانیم و اگر باور درستی داشتیم حتما تا به حال موفق‌تر از این بودیم. حتما الگوهای مناسب را پیدا خواهیم کرد و بر روی باورهای مان بیشتر کار می کنیم اگر نظر دیگری دارید خوشحال می شویم که آن را بدانیم. با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما.

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          صبا گفته:
          مدت عضویت: 1938 روز

          سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه

          مطمئن بودم که اصلا حواستون به این موضوع نیست

          چون ترمزها خیلی نامحسوس هستند

          و خیلی مخفی

          با نوشتن میشه پیداشون کرد

          باید کامنت های خودتون رو بارها بخونید و هر جمله رو بررسی کنید

          این الگویی که بهتون معرفی کردم در زمینه هنر واقعا الگوی کاملیه

          توصیه میکنم کتاب ایشون رو بخرید و بخونید

          کتاب در فاصله دو نقطه ایران درودی که به چاپ 36 رسیده!!!

          در زمان زنده بودنشون

          تمام لایوها و پست های ایشون رو ببینید تا باهاش آشنا بشید

          ایشون کودکی سختی داشتن و دچار بیماری هایی بودن

          ولی به عشق نقاشی بهش غلبه کردن

          البته فک میکنم به همین دلیل باورهای سلامتی شون مشکل داشته باشه چون در اواخرعمر هم دچار بیماری هایی شدن

          پس حواستون باشه در بعد سلامتی اعراض کنید از ایشون

          یه نکته ای رو بگم

          در یکی از لایوهاشون گفتن من نقاشی از یه قسمتی از کهکشان کشیدم که بهم الهام شد اون تصویر

          و بعد ها دیدم عکس اون قسمت رو گرفتن و با نقاشی من مو نمیزنه در صورتی که هیچکس اون تصویر رو ندیده بود و بعد از نقاشی من اون عکس گرفته شده

          تمام آثارشون الهاماتی هست که بهشون شده

          ایشون معروفن به نقاش نور

          نور رو میتونن بشکن

          منظورم نور روی اجسام و سایه نیست

          خود نور رو در آثارشون بررسی کنید

          در همین کتابشون نوشتن که به مشکل مالی میخورن یه مدت و تابلو کنار خیابون میفروشن

          کارت پستال درست میکنن میفروشن

          اصلا نترسید از اینکه کنار خیابون تابلوهاتونو بزارید

          از یه جایی شروع کنید

          در قدم اول دوره 12 قدم استاد میرن به یه نمایشگاه که نقاشی های چاپ شده میفروشن با قیمت های بالا مثلا 2000 دلار

          اون جلسه خیلی میتونه بهتون کمک کنه

          خبر موفقیت هاتونو بهمون همین جا بدید حتی اگه چند سال بعد شد

          واثقی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            مهشید و شیرین گفته:
            مدت عضویت: 1244 روز

            به نام خداوند مهربان

            سلام خانم واثقی

            از خواندن کامنت شما خیلی خوشحال شدم نه به خاطر این که در این مورد مهم نکات با ارزشی را گفته آید بلکه بیشتر برای این که یک هم زبانی که می داند چه چیز در کجا درست قرار گرفته و یا اشتباه یک فرد آگاهی که بیرون از خودت باورهایت را مورد نقد و بررسی قرار می دهد و راهنمایی دقیق و درستی را انجام می دهد و نه تنها این و مهمتر انکه پشت هر کلمه محبتی قرار دارد که آن را احساس کردم و ممنون از شما حتما خبرها را به شما خواهم داد، مخصوصا که انگیزه خوبی هم بوجود آوردید من هم برای شما آرزوی موفقیت دارم ممنون

            خدایا شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نگین فلامرزی گفته:
      مدت عضویت: 1702 روز

      خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر این کامنت بینظیر مهشید و شیرین عزیزم.

      خدای من خدای من چقدر عالی نوشتید

      اول از همه باور کمبود است که یکی از ترمزهای مخفی ذهن ما بود

      دومین باور ، باور بی ارزش بودن کار هنری و پرداخت نشدن بهایی بابت آن است و سومین آنها شرک که ما ناخودآگاه در بعضی از موارد می فهمیم که خود ما قدرت زندگیمان را حتی سر موضوعی پیش پا افتاده به دیگری می دهیم و به یادمثال راه رفتن مورچه می افتیم مثالی برای افراد مشرک.

      واقعا قابل تحسین هستند

      امیدوارم حالت که این باورهای اشتباه مون و فهمیدیم وبا استمرار دست به اقدام بزنیم

      به فکر بهبود گرایی باشیم و دست از کمالگرایی برداریم

      خدایا تو هدایتم کن

      خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم

      خدایا تو قادر و توانایی من از خودم هیچ چیز نمی‌دونم راه حل تمام مسایل تو میدونی هدایتم کن

      خدایا من از هر نیازمندی نیاز مند ترم این تویی که میتونی کمکم کنی

      خدایا من می‌خوام لذت ببرم از این زندگی روی شونه های تو می‌شینم و سکان زندگیم و میسپارم به دستهای امن تو

      دوست عزیزم انشا که هر روزت بهتر از روز قبلت باشه

      سلامت شاد و ثروتمند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشیند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    آرزو کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    سلام ب استاد و مریم عزیزم

    خدارو هزاران بار بخاطر وجود پربرکتتون شکر میکنم

    در رابطه با سوال اول باید بگم که هر چی فکر کردم یادم نیومد که هدفی رو میخواستم و براش تلاشم کرده باشم و بهش نرسیده باشم اگرم ب خواسته ای نرسیدم حتما بی انگیزگی و نداشتن شور وشوق بوده

    اما مثالای زیادی دارم از هدف هایی ک با تمام وجود خواهان رسیدن بهشون بودم و بهشونم رسیدم

    اولیش این بود ک من همیشه توی مدرسه جزو شاگردای درس نخون بودم از ابتدایی تا اخرین سال راهنمایی و خیلی حسرت شاگرد زرنگارو میخوردم و فکر میکردم اونا حتما یه فرقی با من دارن یا کلا ذاتا باهوش ترن تا اینکه وارد دبیرستان شدم و سال اول باینکه خیلیم اهل درس خوندن نبودم سرصف اسمم و ب عنوان شاگرد سوم کلاس خوندن اقا مارو میگی یه لحظه زمان و مکان و کامل از دست دادم‌گوشام شروع کرد ب زنگ زدن هرچی صدام میکردن دیگه نمیشنیدم و از اون روز بود ک چنان قدرت و اعتماد بنفس بالایی گرفتم که تا اخرین روز تحصیلم توی دانشگاه شاگرد ممتاز کلاس میشدم و هر کسی هر جای درس رو نمیفهمید میومد پیش من ک براش توضیح بدم و این اتفاق زمانی برای من افتاد ک الگو دیدم بارها و بارها برای خودم شاگرد سوم‌شدنم رو یاد اوری کردم و ازش قدرت گرفتم واسه شاگرد اول شدن واسه فعالیت های دیگه توی مدرسه واسه سرصف رفتن و ب نامه اجرا کردن

    یه هدف دیگه ای ک من تونستم بهش برسم بخصوص با کمک اموزهای شما استاد جان

    رشد عالی پیج اینستگرامم در زمینه کاریم بود

    وقتی همکارای خودمو میدیدم که چقدر معروف و موفقن توی کارشون و همه توی دنیای مجازی میشناسنشون تجسمم میکردم ک اگه منم مثل اینا انقدر توی کارم رشد کنم چقدرررر ادم خفن و موفقیم و همیشه میرفتم پیجاشونو میدیدم و توی دلم تحسینشون میکردم تا زمانی که همراه اشنایی با اموزه های شما تصمیم گرفتم ک منم فعالیتمو توی اینستا شروع کنم استاد اینم بگم قبلش کلی تلاش کرده بودم و ب در و دیوار زده بودم خودمو همه راهای تبلیغاتی و کلیپایی ک ترند میشد و هرچیزی ک میگفتن باعث دیده شدن پیجت میشه رو انجام دادم ولی دریغ از یه پله بالاتر رفتن

    خلاصه فعالیت درست و توحیدی من توی پیجم وتولید محتوا در زمینه ای ک عاشقش بودم (دنس) همراه با کار کردن من روی باورهام شروع شد و کمتر از یک سال پیج من از صفر به 100 رسید با یه رشد تساعدی باور نکردنی مشتری هایی ک از داخل و خارج کشور میومدن از جاهایی ک اصلا ب عقلم نمیرسید و فیلمای توی پیجم بازدیدای میلیونی میخوردن این در حالی بود ک من فقط روی باورهام کار میکردم و اصلا دیگه ب راهای رشد پیج و دیده شدن و معروف شدنه اصلا فکر نمیکردم و برامم مهم نبود خدا خودش شده بود همه کاره کسب و کار من حتی یادمه چند نفری بودن ک همزمان باهم میخواستیم پیجمونو توی اینستا رشد بدیدم و کلی دورها و سمینارای مربوط به اینستگرام رفته بودن بعد از یه مدت ک پیج منو دیدن مبهوت مونده بودن ک تو مگه چیکار کردی ک انقدر رشد کردی ولی ما هنوز همونجوری موندیم

    اما من ک میدونستم از کجا داره اب میخوره

    خدا بود ک داشت همه کارای منو میکرد من ک همون ادم قبلی بودم باهمون فیزیک و توانایی فقط داشتم روی باورهام کار میکردم

    استاااااد یکی دیگه از هدف هایی ک خیلی رسیدن بهش برام مهم بود فعال کردن درامد زایی کانال یوتیوبم بود اونم از ایران ک فیلتره ک باید حتمااااا یا یه دوستی میداشتم خارج از کشور ک زمانی ک شروع کردم ب فعالیت اصلا دوستی نداشتم یا باید میدادی ب یسری شرکت ها ک نصف درامدتو برمیداشتن واسه خودشون خیلی برام مهم بود یوتیوبم ب درامد زایی برسه چون با قانون اشنا شده بودم ومیدونستم ک همه چیز باورهای منه و تحریم بودن و نداشتن دوست خارج از ایران بهانست همه چیز برای من تعقییر میکنه و بطرز راحتی مثل هلو بپر تو گلو این اتفاق برای یوتیوب من افتاد و خداوند منو با یکی از دستانش نیمای عزیز ک ایتالیا زندگی میکنه اشنا کرد و وقتی ازش درخواست کردم با کمال میل و روی باز پذیرفت و همه کارای مربوط ب حساب گوگل ادسنس و یوتیوب منو انجام داد و من یوتیوبرم شدم این در حالی بود ک چندتا از شرکتا ب من میگفتن تو کانالت چون اهنگ کپی رایت داره دیگه نمیشه کاریش کرد و مرده ب حساب میاد

    اما من قانون هارو باور نکردم من خورم دارم میسازم هر چیزی رو ک میخوام با دیدن الگوها و همکارام ک توی زمینه کاری من چقدر موفق بودن یوتیوبر بودن پس منم خواستم و بارها و بارها ب ذهنم نشون دادم ک اگه اون تونسته منم میتونم کلی توی زمینه کاریم رشد کردم گفتن نمیشه توی ایران کارت مجاز نیست میگیرنت نمیذارن فعالیت کنی اما ب قول استاد توی جلسه یک قدم هفت وقتی تو توی مدار خوبی ها باشی اصلا شرایط و اتفاقات و ادمای بد تورو نمیبینن آقا اصلا نمییییییبیننت ب تو دسترسی ندارن

    وخیلی مثالای دیگه دارم ک دیدم ک کسی تونسته و رفتم و انجامش دادم اما این مثالای بالا جزو اتفاقاتی بود ک قبلا برام رویا بود

    و من ب راحتی بهش رسیدم

    خداروهزاران مرتبه سپاس از شما بهترین استاد دنیا و مریم جانم ک چقدر عالی دارید قانون رو ب ما یا میدید

    خیییلی دوستون دارم و مطمعنم ک بزودی از نزدیک کلی بغلتون میکنم

    کلی ماااااااچ وبوس و عشق بهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1892 روز

      سلام به شما آرزوی عزیز

      خیلی بهتون تبریک میگم به خاطر موفقیتهاتون

      بین کامنتهایی که تا حالا خوندم شما اولین کسی هستین که گفتین به هر چیزی که میخواستین رسیدین به هرچیزی که رویا بوده براتون رسیدین و این در من احساس خوب و امیدهای جدیدی ساخت

      این باور که میشود

      براتون آرزوی موفقیتهای بیشتری میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3817 روز

      آرزوی عزیزِ زیبارو و توانا

      لذت بردم از خواندن کامنتت و اینکه میدونی چراا نتایجت با دیگرانی که با خودت شروع کردند متفاوت

      خداروشکر میکنم که دستای خدا را باز گذاشتی، خیلی چیزها به نام قوانین یوتیوب را باور نکردی هدایت سدی به انجام کار درست در زمان و مکان مناسب و این فوق العاده است باید خداروشکر کرد برای این هدایت برای این درک برای این لحظه.

      میدونی که ؟

      .

      .

      عاشقتومم موو کاکو ( چشمک )

      پیش به سوی شادی و دیونه بازی بیشتر، یوهوووو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      ایمان بابایی گفته:
      مدت عضویت: 1730 روز

      سلام آرزو ی عزیزم

      اون جمله ی استاد که نوشتی وقتی در مدار درست قرار داشته باشی آدم ها و اتفاقات بد به تو دسترسی ندارن وقعا تکونم داد و سوزنم روی اون جمله گیر کرد و وقتی به خودم اومدم دیدم چندین دقیقه داشتم بهش فکر میکردم .

      تحسینت میکنم تورو و بی شک با همین حس و حال خوب و انرژی عالی اتفاقا و شرایط خوشگلی برات رقم میخوره تو از اون نمونه افرادی هستی که داری سوت زنان تو جاده ای که دورش پره درخته ادامه میدی و کیف میکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نیلوفر قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 1142 روز

      آرزو عزیز هروقت ایمیلی دریافت میکنم برای فعالیت شما سریع میپرم تو سایت تا ببینم چی نوشتی

      چون بین تمام دنسر هایی که میشناسم

      شما به ساده ترین شکل داری درامد کسب میکنی

      بهترین باور هارو داری

      و زیبا ترین اندیشه

      چقدر کیف میکنم شما رو میبینم

      گاهی به پیج شما سر میزنم و از سادگیش لذت میبرم

      اونوقت خیلی از دنسر ها گروه میزنن فیلم های انچنانی با نوشتن داستان هزارتا اضافه کاری میگیرن و هزینه میکنن و ویدیو ها در حد تیزر های فیلم های هالییوده

      اما دریغ از کوچک ترین نتیجه مالی با اینکه خیلی هم توانا هستن

      اما شما بی نظیر هستی

      چون هیچکس رو نقد نکردی

      من‌میدونم تفاوت شما با اون هایی که نتیجه نگرفتن مخصوصا تو حوزه رقص و هنر چیه

      شما مثل دیگران کسی رو نکوبیدی و تحسین کردی

      چقدر این اخلاق شما زیباست

      من خیلی تو جمع دنسر ها بودم

      که البته الان نیستم و دیدم چقدر دارن همه رو میکوبن و ایراد میگیرن و مسخره میکنن !!!!

      و با این مقایسه متوجه میشم چقدر قانون درست عمل میکنه

      و نوش جانتون این نتایج شما

      شما دوست داشتنی ترین هنرمند و توحیدی ترین هستی :)

      کامنت های شمارو که میخونم پر از ذوق و انگیزه و امید میشم

      پر از لذت

      چقدر تحسین برانگیز هستید

      خدا موفقیت روز افزون به شما بده

      و به امید روزی که منم بیام راجب اینکه به تمام خواسته هام رسیدم صحبت کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آرزو کریمی گفته:
        مدت عضویت: 1694 روز

        سلام به دختر خوش سیماو خوش انرژی خودم چقدر عکس پروفایلت بهم حس خوب میده

        یکسالگیت رو بهت تبریک میگم نیلوفر جاااان

        و همچنین دوره عزت نفس مبارک باشه ایشالا کلی نتیجه های خفن ازش بگیری

        در رابطه با جو حاکم بین مربیا خب راستش من چون فعالیت کاریمو همزمان با کار کردن روی خودم شروع کردم هیچ وقت بینشون نبودم و همیشه تا تونستم تمام تمرکزم روی خودم بوده فقط و اگه همکاری رو میدیدم ک خیلی از من موفق تره کلی انگیزه میگرفتم و خوشحال میشدم چون اون مربی اینده منی بود ک داشتم روی خودم کار میکردم و یه الگوی خیلی خوب برام ب حساب میومد من همیشه توی دعاهام از خدا میخوام که بهترین هنر جوها و مشتری هو رو برام بفرسته بخصوص از نظری اخلاقی و خوش انرژی بودن خودت از فضای سمی اینستگرام باخبری ک چجوری کامنت تخریب و توهین میزارن

        اما اینو بهت بگم ک همیشه هر کامنتی زیر پست های من اومده فقط تحسین بوده و حال خوب و کلی برای اینکه حالشون و خوب میکنم برام دعا میکنن توی مدار خوبی ها حتی توی فضای اینستا هم ک باشی خوبیاش ب سمتت میاد

        به قول محمد رازی(یکی از دوستای عباس منشیم)میگفت تو حتی کیفیت فیلمایی هم ک میزاری داغونه

        و همه اینا نشون میده ک موفقیت و ثروت چیزی فراتر از شغله جدیدا خیلی دارم این باور رو حس میکنم ک موفقیت مالی و ثروت فقط یه انرژیه هیییییچ ربطی نداره ب اینکه دوربین من ایفون 14 باشه یا فلان لباس تنم باشه موقع ضبط یا حرکت عجیب غریبی برم

        فقط میگم خدایا الان چ اموزشی بزارم گفته میشه و من با ساده ترین لباسام و گوشی دستم و سه پایه قشنگم فیلممو ضبط و پست میکنم و میگم خودت این اموزش رو فقط ب دست اون دسته از ادمایی برسون ک به شادی و حال خوب و یادگیری این حرکت نیاز دارن

        نیلوفر زیبای من ممنون از کامنت پراز عشق و حال خوبت ممنون از اینکه باعث شدی دوباره موفقیت هامو مرور کنم

        کلی بوس و بغل تقدیم تو باد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          نیلوفر قاسمی گفته:
          مدت عضویت: 1142 روز

          ارزوی عزیزم

          چقدر حرفای نوید بخشی به من زدید

          چون من خیلی شک داشتم

          که تو اینستاگرام که انقدر فضای مسمومی داره ادامه بدم یا نه

          اما الان میبینم که شما این حرفارو انقدر قشنگ زدید راجب کارتون تو اینستاگرام قلبم واقعا تپید واسه این باور شما به قانون فرکانس

          و اینکه مرسی به خاطر تمام این حرفای زیباتون من خیلی خوشبخت هستم که تو حوزه کاری خودم با یک فرد موفق مستقیم در ارتباطم و میتونم باور هاش رو شناسایی کنم

          از ته قلبم واست بهترین ها بهتتتترین های بهترین رو میخوام ارزوی عزیز و مهربان :))))

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3437 روز

      سلام آرزوی عزیز ….تبریک بهت میگم برای موفقیتهات میشه بگی چه باورهاییی ساختی و بیشتر روی چی کار کردی برای رشد پیجت ؟؟؟؟ بیشنر روی چی کاری کردی هم توی پیجت هم یوتیوب چون منم این خواسته رو دارم ولی توش موفق نبودم ….مممنونم عزیزدلم برای پاسخت پیشاپیش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2494 روز

    چرا با وجود تلاش فراوان به اهدافم نرسیده ام ؟

    به نام خدای غفور رحیم

    با سلام خدمت استاد عزیزم خام شایسته ی عزیز و همه ی دوستان خوبم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با انها بزرگ

    امروز صبح که دوست عزیزم پیام اومدن فایل جدید رو بهم داد و اومدم صفحه سایت رو باز کردم و عنوان فایل رو دیدم مفهوم آیه :

    و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوه الداع اذا دعان

    رو خیلی بهتر و واضح تر درک کردم

    فهمیدم که استاد پیام آور خداوند برای من شده تا پاسخ سوالی که چند روزه ذهن من رو به خودش مشغول کرده رو دریافت کنم و این یعنی من در زمره بندگان خداوند هستم و خداوند براش مهمه که جواب سوال من رو اینجوری میده اگر اینطور نبود که از واژه ی عبادی استفاده نمیکرد و کلمات دیگه ای رو بکار میبرد مثل ناس و یا واژه های مشابهش

    و همین چقدر امید بخشه

    بعد از اینکه استاد فایل قبلی رو گذاشتن روی سایت با عنوان :

    چگونه با کشف قوانین به خواسته هایم رسیدم

    اون فایل من رو به فکر فرود برد که چرا من مثل استاد و یا مثل بچه های سایت که نتایج فوقالعاده ای گرفتن نتونستم به اونچه که مد نظرم هست برسم توی این 4 سال

    البته که نمیخوام ناسپاسی کنم و ناشکری چون من الان خیلی متفاوت شدم از قبل از آشنایی با استاد از همه لحاظ و یکیش همینه که درحالی که خیلی از افراد همین موقع که ما داریم این آگاهی ها رو دریافت میکنیم غافل از هرچی حتی نمیتونن از تختخوابشون بیان بیرون که بخوان ی هدفی داشته باشن

    سلامتی که داریم آرامشی که داریم

    خواب و استراحت خوبی که داریم

    و حتی کسب و کار و درآمدی که داریم

    اما برای من روند تغییرات خیلی آرام بوده جوری که همیشه فکر میکنم با اینهمه انرژی و وقت و تلاشی که من داشتم باید نتایج جوری می بود که دیگه بعد از 4 سال من به اون چیزهایی که مد نظرم بوده و هست میرسیدم و این طبیعی نیس

    بعضی وقتها تکامل رو بهانه میکردم که حتما تکاملم طی نشده و باید آرام آرام پیش برم که با این صحبت هایی که استاد کردن تکامل نمیتونه دلیلش باشه چون هستن بچه هایی توی سایت که در کمتر از این زمانی که من وقت گذاشتم و کار کردم به اون چیزهایی که من میخوام رسیدن مثل خرید زمین و ماشین و درآمد های 100 میلیونی به بالا و …..

    بعضی وقتها میگفتم نباید خودم رو مقایسه کنم با دیگران چون سیر رشد و پیشرفت هر کسی فرق میکنه با توجه به بک گراندی که داشته اما اینهم باز من رو قانع نمیکرد چون بالاخره باید اون تصاعده اتفاق می افتاد

    خلاصه همین درگیریهای ذهنی باعث میشد که من رو سوق بده به سمت احساس بد که البته سعی میکردم کنترلش کنم و تو احساس بد نمونم طبق اصل احساس خوب اتفاق خوب و احساس بد اتفاق بد

    تا اینکه امروز از خداوند خواستم که آرامش رو بر قلبم جاری کنه تا بتونم درک درستی داشته باشم از آگاهی های استاد که جوابش رو امروز توی این فایل دریافت کردم

    همون لحظه ای که استاد شما با اون تیشرت سفید رنگ ظاهر شدین جلوی قاب دوربین اونم توی این بهشت رویایی انگار که نوری به قلبم تابیده شد و ی حس خیلی خیلی خوبی گرفتم فقط از دیدن رنگ سفید لباس شما بماند خیره شدن به این اندام فوق العاده که خودش نمود عمل به قانونه .

    وقتی به بدن شما داشتم فکر میکردم متوجه شدم که من در مورد سلامتی باورهام خوب بوده چون خیلی راحت با دوره سلامتی تونستم 11 کیلو وزن کم کنم اونم منی که اضافه وزن خاصی نداشتم که خیلی اذیت کننده باشه فقط ی ذره شکم داشتم که اونم آب شد .و همین نشون میده که چقدر میشه راحت به ی خواسته رسید اگر مقاومتی یا همون ترمزی نباشه

    استاد جان شما توی فایل قبلی گفتین من به هرچی که میخواستم رسیدم و هیچ چیزی نیست که من آرزوی داشتنش رو داشته باشم ااما من وقتی به خودم نگاه کردم هنوز خیلی چیزها هست که دوست دارم داشته باشم البته که با بودن توی این مسیر به خیلی چیزهام هم رسیدم ولی این بی نیازی که شما داشتین راجع بهش صحبت میکردین هنوز اتفاق نیفتاده

    و وقتی سوال اول این فایل رو خوندم :

    سوال اول :

    چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن رو انجام داده ای هنوز به آن نرسیده ای ؟

    جواب: دیدم که بله من خیلی چیزها است که با وجود اینکه تلاش کردم بهشون برسم ولی هنوز اتفاق نیفتادن مثل :

    پیدا کردن عشق و علاقم

    ازدواج

    استقلال مالی

    سوال 2:چه افردی را میشناسی که با وجود تلاش های کمتر یا تلاش های مشابه شما خواسته های آنها محقق شده است ؟

    مرجع من برای اینکاربعضی از بچه های سایت هستن که وقتی کامنت هاشون رو میخونم و یا داستان هدایتشون رو میبینم و میخونم که در عرض 4 تا 5 سال به اونچه که میخواستن رسیدن و الان اون چیزهایی که مد نظر من هستن رو دارن مثل آقای عطار روشن آقای خوشدل و مطمانا خیلی های دیگه هم هستن که اصلا کامنت نمیزارن با وجود اینکه خیلی نتیجه گرفتن یا خیلی کم کامنت میزارن و من از این طریق متوجه میشم که چه پیشرفت هایی داشتن

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای(ترمز های مخفی) را میتوانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر میکنی باعث شده که با وجود این همه تلاش باز هم به آن خواسته ها نرسی ؟

    فکر میکنم ریشه ی همه ی اینها :

    خوب نشناختن خودم و فاکتور سن باشه

    مثلا در مورد ازدواج من خیلی روی باورهام کار کردم دوره عزت نفس رو گرفتم دوره به صلح رسیدن رو گرفتم و روشون کار کردم و هنوز هم دارم گوششون میدم .در کنارشون روی باورهای توحیدیم کار کردم و دارم میکنم و جدیدا هم با دوره حل مسایل دارم روی این مورد کار میکنم و حتی به محضی که شروع کردم نشانه ها هم اومدن اما در نهایت نمیشه اون چیزی که من میخوام

    توی ناخودآگاه من انگار این فاکتور سنه هنوز خیلی کمرنگ نشده و البته که باور کمبود هم تقویتش میکنه که با این سن مورد مناسب کمه

    در مورد استقلال مالی هم باز من کار کردم روی باورهام هم با دوره کسب و کار هم روانشناسی ثروت یک ولی روند تغییرات کنده مثلا درآمد من 10 برابر شده ولی این ده برابره ی مبلغی نیست که من راضی باشم که به من استقلال لازم رو بده

    یا در مورد پیدا کردن عشق و علاقم الان تبدیل شده به ی آرزو برای من که هرچی فکر میکنم به نتیجه نمیرسم در موردش که چه چیزی هست که من عاشقانه دوسش داشته باشم واقعا نمیتونم به شناخت برسم میدونم چه توانایی هایی دارم اما هیچکدومشون عشق سوزانی توشون نیست

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1684 روز

      سلام نسرین عزیزم که همیشه کامنت های فوق العاده ای میزارید

      من خواستم نظر خودم بگم در مورد سن چون یه مدت ذهن منم درگیر کرده بود امیدوارم بتوانم حق مطلب و بهت بگم

      من خودم به خاطر سن و باور کمبود مرد در سن ٢۵ سالگی ازدواج کردم سریع یعنی خانواده من میگفتن تو همون ٢۵ سالگیم که تو هم موندی و از این حرفا انقدر من استرس گرفته بودم که حد نداشت و زمانی ازدواج کردم که اولا دوزار عزت نفس نداشتم و بخاطر باور کمبود مرد که سالها تو مغز من کرده بودن ازدواج کردم نتیجه چی شد ١٢ سال زجر و عذاب یعنی این ترس منو نابود کرده بود بعد همه میگفتن سریع طلاق بگیر تا سنت بیشتر نشده یه ازدواج دیگه بکنی اما خداروشکر خدا هدایتم کرد یه روز و این مسئله برای همیشه برام حل شده و هیچ استرسی ندارم

      اولا در مورد باور کمبود که به من میگفتن تعداد زنا بیشتر از مرداست کاملا دروغ برو تو گوگل اداره امار اولا و ببین میبینی که اتفاقا تعداد جمعیت زنها ١ میلیون کمتر از مرداست پس اصلا اینو باور نکن بعد فکر کردی خدا تعادل در جهان برقرار نمیکنه خدا نمیزاره زمینش خراب بشه خدا مدیریت جهان بر عهده داره و همه چی طبق نظم بعد یه مسئله دیگه چرا ما برای خودمون تاریخ انقضا میزاریم تاریخ انقضا ما زمان مرگ ماست که اونم دست خداست یکی تو کودکی یکی پیری پس من تصمیم گرفتم برای خودم تاریخ انقضا نزارم این سن فقط حرفای مردم هست که اصلا نباید اهمیت بدی مثل فقر و فحشاء که همه ادما همش میگن هیچ سنی برای ازدواج و داشتم رابطه عاشقانه وجود ندارد تا زمانی که زنده هستیم این فرصت داریم مگر خودمون بخواهیم این فرصت از خودمون بگیریم اونم با گوش دادن به باور مردم جامعه اگر یوتیوب داری خیلی میتونه کمکت کنه تو برنامه امریکن تلنت یه خانمی که ٨۵ سال سن داشت با پاتنر ۴۵ سالش امد رو سن و شروع کرد به رقصیدن اتفاقا برنده هم شدن یعنی اصلا به این حرفا گوش نکن که مرد نیست یا سنت زیاده همش چرت و پرت ادماست همانطور که برای داشتن هیکل زیبا ثروت هیچ وقت دیر نیست و کلی ادما تو سن بالا کلی هیکل خفن ساختن و ثروتمند شدن برای رابطه عاشقانه هم هیچ وقت دیر نیست تا زمانی که زنده هستیم فرصت داریم و همیشه هست اما مهم ترین مسئله واقعا تو روابط عزت نفس اون زن ٨۵ ساله اصلا احساس بد و اینکه صورتش کلی چروک نداشت اون انقدر از درونش قدرتمند بود که یه مرد ۴۵ ساله عاشقانه کنارش بود و عاشقانه میرقصید باهاش خیلی دلم خواست اینا رو بگم البته واقعا اول به خودم میگم امیدوارم برای شما هم مفید باشه در پناه خدا باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام به ندا جان عزیز. واقعا پاسخت حجت رو بر من تمام کرد چقدر با آوردن اون الگو منطقی کردین این قضیه رو برام .توی زمینه سن من خیلی بهتر شدم از وقتی که از آگاهی های استاد استفاده میکنم ولی بعضی وقتها توی ناخودآگاهم ران میشه مخصوصا وقتی میبینم افراد با سن کمتر از من راحت ازدواج میکنن خودش رو نشون میده .واقعا این پاسخ شما هم هدایت خداونده برای من که این ترمز رو از ذهنم پاکش کنم و خدا وند رو شاکر م که چهره و اندامم جوری هست که اصلا بهم نمیاد 45 سالم باشه و همین خودش ی نعمت بزرگه .مرسی عزیزم که به ندای قلبت گوش کردی و برام نوشتی خیلی خیلی حسم خوب شد عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربون

      سلام نسرین جان

      کامنت شمارو خیلی دوست دارم و همیشه میخونم خواستم یه راهنمایی کنم نسرین جان استاد توی عشق مودت یه فایلش درمورد سن صحبت کرد و گفت خیلی از خانمها نگران این هستن که سنشوبالا رفته ودیگه کسی اینا نمیگیره در حالی که خیلیا دوست دارن با خانمهای سن بالا ازدواج کنن چون میگن اونا عاقلترن )البته که شما هنوز سنی ندارید

      ولی کاش میتونستیدعشق مودت رو بخرید من از وقتی خریدم و به حرفای استاد عمل کردم بقدری آدمهای اطرافم خوب شدن که به خودم میگم چرا اینا قبلا اینطوری نبودن فهمیدم من رو خودم خوب کار کردم از خانوادم از مردم…. و من خودم بیشتر عاشق خودم شدم عزیزم اگه عشق مودت رو خریدی بعد متوجه ی این حرف من میشی

      و مطمینم آدمهای زیادی هستن که عاشق شما هستن وقتی رو خودت کار میکنی خودتو ارزشمند کنی همه به سمتت میان

      و اون موقع خودت حق انتخاب داری لیاقتت کدوم یکی از هموناس انشالله که سری بعد بیای بنویسی عروس شدی

      برات آرزوی خوشبختی میکنم موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام به فاطکه جان دوست عزیزم . مرسی عزیزم باری این نکته ی ارزشمندی که عنوان کردی از دوره مودت . بله توی برنامم هست خرید این دوره ان شا الله در زمان مناسب هدایت میشم به خریدش . بله خدا رو شکر خودم هم این احساس رو دارم که خیلی عاقل تر و پخته تر و بزرگتر شدم از وقتی که اودم توی این مسیر زیبای خودشناسی و خدا شناسی . مرسی عزیزم که وقت گذاشتی و نظرت رو برام مکتوب کردی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الیاس و فاطمه سادات گفته:
      مدت عضویت: 1370 روز

      فاطمه سادات

      سلام دوست عزیزم.

      من همیشه لذت میبرم از خوندن کامنتهات.

      یه جمله ات نظرمو جلب کرد گفتم برات کامنت بذارم.

      آخر متنت گفتی پیدا کردن یک رابطه عاشقانه برات شده آرزو.

      عزیزم بنظرم همین یه باگه.

      نباید برات بشه آرزو.

      وقتی میگی آرزویه،یعنی دست نیافتنیه.

      یعنی خیلی ازش دوری.

      بنظرم تمرکزتو از روش بردار و خودتو رها کن.

      یادته استاد در دوره کسبو کار گفتن هرچی که عظیم باشه برامون یعنی ما خیلی دوریم ازش؟

      موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام به دوست خوبم . مرسی عزیزم که این نکته رو بهم یادآوری کردین البته من در مورد کارم این رو نوشتم نه روابط ولی خوب که دقت کردم بله حق با شماست و سعی میکنم رهاتر باشم در مورد این موضوع .بله استاد توی دوره کسب و کار دقیقا این رو گفتن و الان که جلسه اول رو توی ذهنم مرور کردم دیدم بله من ناخودآگاه از این واژه استفاده کردم که همین نشون دهنده فاصله فرکانسی زیاده باز هم ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          الیاس و فاطمه سادات گفته:
          مدت عضویت: 1370 روز

          فاطمه سادات.

          وای نسرین جان منم دقیقا همین مشکلو دارم.

          میگم اکثرا هدفشون مشخصه و اراده انجامشو ندارن.

          ولی من اصلا نمیدونم دقیقا چه کاریو دوس دارم.

          هرچی لیست مینویسم،خودمو بررسی میکنم،از اول طوری نبودم که عاشقانه به یه هنر یا کار علاقه داشته باشم.

          هیچ کاری نیس که حاضر باشم روزی 10 ساعت براش وقت بذارم و خسته نشم.

          واسه همین سراغ هر حرفه ای میرم وسط راه خسته میشم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      فهیمه مقاتلی گفته:
      مدت عضویت: 2499 روز

      سلام به نسرین خانم عزیز، دوست خوب و زرنگ کلاس، با اینکه خودت قانون را خیلی بهتر از من درک کردی و عمل کردی ولی دوست داشتم در مورد سن که پاشنه آشیلتون هست بهتون بگم هستند کسانی که رابطه عاطفی خوب و عاشقانه دارند حتی با وجود اینکه سن زن بیشتر از مرد بوده و زندگی خوبی کنار هم دارند چون سن فقط یک عدد هست اون فرکانس و هم مدار مهمه که دو نفر بتوانند با عشق کنار هم زندگی کنند، بیا الگوهایی رو پیدا کن که با سن بالا و یا حتی سن بیشتر خانم از آقا رابطه خوبی دارند من چون این الگو رو دیدم باور دارم سن ملاک نیست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2494 روز

        سلام به فهمیه جان . مرسی عزیزم که قانون باورها رو بهم یادآوری کردی .بقول استاد دونستن یکی چیز تا باور کردنش تا عمل کردن بهش خیلی فرق میکنه .من میدونم که سن فقط ی عدده و مهم فرکانس دو نفره چون قبلا نمیدونستم اما این باید نهادینه بشه توی وجودم از طریق تکرار و پیدا کردن فکت ها و سعی میکنم این رو عمل کنم بهش .ممنونم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: