گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

168 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2803 روز

    به نام یگانه رب رزاق و هدایتگرم

    خدایا یاریم کن تا احساس و آگاهی هایی ک داره جاری میشه بتونم بنویسم

    استاااااااااد

    من عاشقتممممممممممممم

    استاد جونم سلام ب روی ماهت

    وای استاد انقدر هیجان دارم انگشتام دارن از هم سبقت میگیرن برای تایپ احساسم

    خدای من خدای من بی نهایت شکرررت

    استاد این فایل چی بود؟؟؟؟

    بمب انرژی

    بمب باور

    بمب انگیزه

    بمب آگاهی

    بمب الگو برداری

    چی بگم من؟؟؟

    فقط میخوام داد بزنم بگم خدایاااا یگانه رب من، عاااااااااشقتم معبودم

    چ هدایت نابی بود برام

    من باید ۱۰۰ بار ۲۰۰ بار این فایل گوش بدم و بیاد بیارم که آقاااااا داستان خیلی خیلی خیلییی ساده تر از این حرفاست

    داستان موفقیت رو میگم

    داستان ثروتمند شدن رو میگم

    داستان رسیدن ب تمام و تک تک خواسته هامون رو میگم

    وای استاد میخوام تا صبح بگم عاشقتممممم ک ب الهامت عمل کردی و این ایده بی نظیر گفتگو با دوستان رو راه انداختی و این جریان انرژی و این جریان باورسازی و این جریان خلق و نتایجی ک در پی خودش داره

    الهی صدهزار بار شکرت صدهزااار بار شکر

    منصوره عزیزم من چقدررر با داستان زندگیت همزاد پنداری کردم

    من چقدر نتایجم شبیه بود و چقدر خواسته ای ک الان توش هستم شبیه مسیریه ک تو رفتی و من قبلا رفتم و الان بیاد آوردم که میشود..

    خداوند همه چیزو میچینه برات

    خداونده ک داره میگه عزیز من تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    چی میشه که آدم حرکت میکنه؟؟

    جز اینه که باور داره ک میشود.. نتیجه میگیرم.. پس حرکت میکنه ایمان فعالش رو ب جهان نشون میده و بعد درهایی باز میشه ک میگی خدایاااا همینقدر ساده؟؟؟ خدایااا همینقدر لذت بخش بود؟؟ من قبلش اصلا فکرشم نمیکردم همچین راهی وجود داشته باشه

    ولی تو معبودم

    بارها گفتی ک کاری ب چگونگیش نداشته باش

    تو حرکت کن

    برکت از من

    تو یه قدم بیا

    صد قدم من (آخ آخ چقدر من این جمله رو دوس دارم)

    و استادم من دیروز توسط یکی از کامنتهای بچه های گل سایت هدایت شدم ب کلمه مقدس نمیدونم

    اینکه بگم من نمیدونمممم

    خدایا من نمیدونم چجوری

    تو میدونی خودتم راهشو بهم میگی

    من فقط میدونم ک عااشق این هدفم و رسیدن بهشم

    فقط میدونم ک باید بهش برسم و تجربش کنم هدفمو خودمو

    و خدا در جوابم میگه: عاشقتم الهه جانم ک انقدر تسلیمی..چشم..اگه من خدای توام برات محققش میکنم.. تو فقط حال کن لذت ببر عشق کن و من راهشو برات جور میکنم عزیزم..

    دستتو بده ب من

    من هادی تو میشم

    میفتم جلو

    تو هم با خیال رااااحت بیا پشت سرم

    این میشه هدایت

    این میشه لذت بردن و رسیدن

    میگه عزیز دلم خیالت تخت داریم میرسیم

    تازه چشممو باز میکنه تو راه همش بهم زیبایی های مسیرمم نشون میده

    هی میگه الهه جانم اون منظره رو ببییین

    اون زوج عاشقو ببییین

    اوه اوه اون ثروتهای مولتی میلیون دلاری رو ببییین

    عزیز دلم داریم میریم سمتشون

    آماده باش برای یه اوج گرفتن خفن

    یوهووووووووووو

    من و خدا برای هممممه چیز کافی هستیم

    خدایا من عاشقتممممممم

    .

    استاد چ جمله طلایی گفتین

    چ راهکار خفنی دادین

    بخدا تمام راه های باورسازی رو بیخیال

    فقط همین جمله شما مرا بس:

    داستان موفقیتهای قبلیت رو بارها و بارها و بارها و بارهااا مرور کن

    ب خودت بگو بنویس تایپ کن صحبت کن نقاشی کن آقاااا چی بگم دیگه

    همه جوره مرورش کن

    هر روز هر روز

    انقدر بهش بگو ب ذهن منطقیت توضیح بده تا اینکه دستاشو بیاره بالا و بگه آقا من تسلیم!! برو ببینم چ میکنی…

    وای استادم

    دارم بال در میارم

    الان میفهمم چرا شما توی ۹۹/۹۹۹۹۹% فایلاتون دارین داستان و روند موفقیت هاتون رو مرور میکنید

    الان میفهمم چراااا انقدر داستان موفقیت شما برای من جذابه و هیچوقت تکراری نمیشه

    چون شما دارین از گفتنش ب احساس بی نهایت خوب و باور و ایمان قوی میرسین و این ایمان رو ب من مخاطب چقدر زیبا با زبان فرکانس منتقل میکنید

    عجب معامله دو سر سودی

    خداااای من

    ب قول مریم جون همش سوده و سوده و سوووود

    باید مرور کنی تا بیاد بیاری که آقا تو همونی ک یکبار تونستی

    تو همونی که باور کردی و شور و شوق داشتی و شور و شوق داشتی و شد

    ذهن فراموشگره

    یادش میره این مسیر رو

    وظیفه تو اینه ک مرتب ب یادش بیاره

    این اسبه خیلی چموشه

    خنگولیه

    یادش میره

    فقط میخواد افسار پاره کنه

    اما تو میتونی رامش کنی

    با مرور موفقیتهای قبلیت نتایجت

    وای استاد من همین دیروز داشتم داستان نتایج و موفقیتهامو مرور میکردم و ضبطشون کردم

    من ی روز جلوتر از این فایل بودم :))

    خدایا شکررررت

    امروز با شنیدن این حرف شما و داستان منصوره عزیزم ایمانم بیشتر شد و باید هر روز بلا اسثنا اون فایل نتایجم رو گوش بدم و بنویسم و مرور کنم بار ها و بارها ب شکلهای مختلف

    حتی الان ی ایده اومد ب قلبم ک بیا عکس ی سری از نتایجت رو ک داری بذار تو گوشیت و هر روز نکاشهون کن و بیاد بیار و تحسین کن خود ارزشمندت رو، تحسین کن خدای درون هدایتگرت رو ک هنوز هست همیشه هست و داره هدایتت میکنه

    بیاد بیار ک الهه تو همونی بودی ک یه روزی تصمیم گرفتی مستقل زندگی کنی و با دست خالی توی تهران رفتی دنبال خونه و بعدش درها برات باز شد و خداوند دستانش رو برات فرستاد و تو خونه عالیتو گرفتی و خداوند ب اون همممه شور و اشتیاق تو برای تجربه زندگی تنهایی و مستقل پاسخ داد

    چرا؟

    چون من عاااشقانه دوس داشتم با خودم خلوت کنم و تنها زندگی کنم

    چون من توی خوابگاه ب وضوح رسیده بودم ک میخوامممم زندگی تنهایی رو تجربه کنم

    چون من عاشق اتصالی بودم ک توی تنهاییهام با خدا برام رخ میداد

    و خداوند هر لحظه ما رو ب سمت کانون توجهمون داره هدایت میکنه

    و من هدایت شدم ب خونه نقلی و تمیز و زیبای خودم

    و وسایلم معجزه وار اومد تو زندگیم

    و دوستان الهی ک بعدش از خواهر و برادر بهم نزدیکتر بودن و خدا برام فرستاد

    و شغلم

    و درامدم

    و تفریح و سفرهام

    و هزاران نعمتی ک خداوند در پاداش ب شجاعتم ب من داد

    وای استاد انگشتام داره غوغا میکنه دارم با تمام توانم سریعترین تایپ زندگیمو انجام میدم و این صدای تق تق دکمه های کیبوردم مثل ی طنین ایمانه..صدای ایمان میده صدای شور و شوق میده صدای رفتن و رسیدن

    خدایا شکررررررت

    .

    الله اکبر

    استاد

    استااااد

    شما با دست خالی رفتین آمریکا؟؟؟!!!!

    وای استاد

    ایمان ابراهیمی شما منو دیوااانه میکنه

    ب خدا ک الگوی تمام عیاری هستین برام

    این باور ابراهیمی شما چی میگه؟؟؟ میگه من همونی ام ک تو ایران اون همه ملک و ثروت ساختم. پس من نباااید چیزی رو بفروشم..باید بسازم همونجوری ک اونجا ساختم..چون باور کردم ک من خالقم من خالقم

    استاد من عاشقتممم

    چقدر مسیر آسانی رو پیش روم گذاشتین

    و خداوند چقدر هدایت میکنه ما رو

    عاشقتم الگوی موحد من

    دلم میخواد محکمتر از همیشه بغلت کنم و بگم استاد قشنگم خیلی دوستت دارمممم

    ب زودی میام اینجا از نتایج مسیری ک توشم میگم..خدا ی درهایی ب روم باز کرده ک نتایجش تو راهه

    میبوسم روی ماهتون رو

    استاد ایمان دارم ک میبینمتون از نزدیک و اصلا دوست خانوادگی هم میشیم و با RV سفر میریم

    وای خدااا چ شود

    چ گفتگوهایی چ صحبتهایی قراره بین ما (من و همسرم) و شما و مریم جون رد و بدل بشه

    خدایااااا من پر از شور و شوقم

    .

    با عشق

    با ایمان

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    مژگان هستم گفته:
    مدت عضویت: 3770 روز

    سلام استاد عزیزم

    اول از همه خدارو شکر میکنم بخاطر این اپلیکیشن عالی که واقعا محیطى رو فراهم کرد که بتونیم یه گپ و گفت دوستانه و عالى با شما داشته باشیم

    اون شب که این گفتگو انجام شد من فک کنم دو ساعت بعدش به جمع دوستان پیوستم و از شدت هیجان واقعا قلبم تند تند میزد چون من همیشه خواب میدیدم که باشما تو خواب در مورد قوانین جهان حرف میزنیم ،انگارى خوابم تعبیر شده بود

    وقتى که اومدم تو room و دیدم دو ساعته که شما هستین و دارین با بچه ها حرف میزنین واقعا دوق زده شدم و دستمو بردم بالا تا حرف بزنم و فک کنم یه پنج دقیقه بعدش اسمم و گفتین و شروع کردیم به حرف زدن ،شاید باورتون نشه اما انگار دنیا رو بهم دادن وقتى باهاتون حرف زدم چون ابن خاسته ى قلبی من بود و جهان خاسته مو بهم داده بود

    از نتایجم گفتم البته همه شو نه چون انقد زیادن که واقعا از شدت هیجان یادم نمونده بود 😊

    بعد از اینکه صحبتم تموم شد و نوبت بقیه دوستان شد دیدم که بچه ها میگن خیلى وقته منتظرن حرف بزنن اما من همون موقع که اومدم تو روم باهاتون حرف زدم وبه همسرم گفتم که اینم بخاطر شور و اشتیاق من بود که دلم میخاست با استاد حرف بزنم جهان هم اشتیاقمو دید زود جواب مثبت داد

    امروز اومدم تون دو ساعت اول رو که تو روم نبودم از تو سایت ببینم و واقعا لذت بردم از صحبتهای دوستاى عزیزمون که وقتى تغییر کردن چه اتفاقی افتاده بود واسشون

    صحبتهای دوست عزیزى که هنرمند هم هستن شنیدم که میگفتن از زمانیکه رفتن ایتالیا همه چى عوض شده

    استاد ما و فک کنم اکثر دوستان زمانیکه اشتیاق به تغییر تو زندگیمون داریم یعنى حاضریم براى تغییر هر کارى بکنیم ،من خودم همه ش قبلا دنبال تغییر تو هرچیزى بودم جز افکار و باورهام

    با اموزه هاى شما یاد گرفتم که من باید نگاهم به اتفاقات رو تغییر بدم من باید باورهام راجع به خواسنه هامو تغییر بدم من باید خودمو تغییر بدم تا جهان منو هدایت کنه به سمت خواسته هام

    من فقط باید تو مسیر تغییر باشم و مواظب افکارم باشم چون ذهن فراموشکاره و من هى باید یادش بیارم چه مسیرى منى به این نقطه رسونده و همونو ادامه بدم

    استاد واقعا این صحبتهاتونو باید با طلا بنویسن چون کل مطلب اصلى تو این فایلها گفته شده و امیدوارم دوستان با دقت ببینند و تو مدار فهم و درک صحبتهاتون باشن

    استاد شما الگوى زندگى من هستین و من هر کارى که انجام میدم شمارو بارها به ذهنم میگم که ببین استادتو ببین چقد شهامت داشته ببین چقد ایمان داشته

    من مثه شما همه چى رو باهم خاستم و سپاسگزار خدا هستم که تو رابطه عاطفى بهترین رابطه با همسرم که بهترین رفیقمه رو دارم ،تو زمینه مالى هر روز در حال پیشرفتم ،داارم با شغلم عشق میکنم ،بهترین دوستها اطراف منه و دایره ارتباطیم پر از ادمهاى خوب و عالیه ،تو زمینه سلامتى که عالى ،خدایا شکرت

    ،مطمینم زمانیکه بیاین ایران و محیطى فراهم بشه که بتونیم شمارو ببینیم و نتایج رو بهتون نشون بدیم به خودتون ببالین که چقد بزرگ هستین

    از خدا ،براى شما و مریم جان عزیزم عشق ،سلامتى ،سعادتمندى و خوشبختى میخام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2964 روز

    سلام استاد عزیزم

    من از منصوره عزیز تشکر می کنم که اینقدر روند تکامل خودش را واضح توضیح داد و نکات اصلی را بیان کرد

    بعد از اینکه دو بار صحبتهای منصوره و استاد را گوش کردم چیزی که به ذهنم رسید این بود که چرا خیلی از ما فکر می کنیم برای جهانی شدن باید حتما خودمون هم جابجا بشیم ، من در مورد یه آقایی خوندم که ایشون توی تبریز زندگی میکنه و تخته گوشت درست میکنه و توی سایت آمازون میفروشه و در شرایطی داره این کار را انجام میده که ایران تحریمه ، ایشون با یه حساب بانکی در کشور دیگه این کار را انجام میده و محصولش فقط تخته گوشت هست خودشم که تبریزه ، چندین نمونه را خوندم و گفتم ببین اندیشه اون باوره س که داره این کارها را میکنه ، یا مثلا پارسال قبل از این بیماری به یک فرهنگسرا سر زدم که استاد نقاشی اونجا یه خانم جوان بود که نقاشی های بچه های بین ده تا پانزده سال را که تو ایران بهشون آموزش داده بود توی ترکیه و دبی برگزار میکرد و حتی شرایطی فراهم کرده بود که هرکس خواست بتونه همراه نقاشیش به اونجا بره ، یا مثلا یک نفر را می شناسم که پاش را از شهر فراتر نذاشته بود ولی برای اجرای طراحی تذهیب با یه گروهی به قطر دعوت شد که در و دیوار استادیوم را نقاشی کنند که دیگه خبر ندارم رفتند یا نه …. و استاد فرشچیان بزرگ که کارمند بودند و بخاطر عشق به نقاشی شبانه روز تابلو کشید و صدها نمایشگاه در خارج از ایران برگزار کرد و جهانی شد ….

    من هم نقاشی را شروع کردم و خیلی هم پیشرفتم خوب بوده ، البته سفر به نقاط مختلف جهان را خیلی دوست دارم اما اصلا باورم این نیست که برای جهانی شدن حتما باید خودم هم به جای دیگری برم ، من فکر می کنم از جهان میاند نقاشی های منو می خرند …. خیلی امید دارم استاد

    یه نمونه دیگه یه آقای جوانی هستند به نام نیما که ایشون تو اصفهان میناکاری میکردند و همه می دونیم که اصفهان مهد مینای دنیاست ولی این آقا رفته الان تو کانادا داره میناکاری میکنه ، اگر باورش باشه مسیرش هم باز میشه

    من فکر می کنم اون خدائه که سیستمی عمل میکنه را باید مدام به یاد بیاریم تا بتونیم نجوا را از ایمان تمیز و تشخیص بدیم ، کافیه منصوره باور کنه که سیستم خداوند به بینهایت دست مجهزه که کلید باز شدن اون مسیرها فقط شور و شوق و باور قدرت خداوند هست و اینکه ذهن منصوره الان یه مقدار مغلوب عوامل بیرونی شده ولی دوره روانشناسی ثروت یک با ویرایش جدیدش اصلا تو همون نقطه ای که هستی رشدت میده ، بزرگت میکنه مثلا من روی چوب طراحی میکنم بعد که دیدم نجارها خیلی اذیتم می کنند و سفارش هام را تحویل نمیدهند با کار کردن روی همین دوره ثروت به ذهنم رسید تابلو بکشم و همون کاری که روی چوب انجامش میدم را روی مقوا ماکت انجام بدم و قابش کنم و چند روز پیش رفتم قابسازی صحبت کردم و گفتم فعلا سه تا قاب با اندازه هایی که گفتم برام درست کنه که در عرض ده دقیقه درست کرد و تحویلم داد حالا من اینجوری هدایت شدم به کشیدن تابلو و تازه کلی هم ایده به ذهنم رسید که روی تابلوها انجام بدم ، اینجوری دیگه لنگ نجارها نیستم چون از استاد یاد گرفتم که پیله نکنم به یه چیزی و دست خدا را برای هدایت باز بذارم ، الان راحت میرم انواع قاب هرچی خواستم درجا برام درست میکنند با شیشه و همه چیز ، منم نقاشی می کشم و خودم تو خونه قاب میکنم و می فروشم … بچه ها دوره روانشناسی ثروت یک جدید بی نظیره ، یعنی همین که هی گوش میکنی بهت عزت نفس میده ، خودباوری میده ، جسارت بهت میده و خیلی خیلی ظرفت را بزرگ میکنه یعنی من قشنگ حس میکنم یه ظرفی درونم هست که هرروز بزرگتر میشه ، جواب سؤالات ذهنم را فوری از جهان میگیرم ، در برابر آدم ها قدرتمند تر شدم ، نمی ترسم ، برای روابطم حد تعیین میکنم در حالیکه اصلا قبلا اینجور نبودم و البته دوره عزت نفس هم که محشره ، یعنی این دو تا دوره کار با آدم می کنند بخصوص ثروت یک که قدرتهای درونیت را بیدار میکنند ، من با این دوره درک کردم که ثروت همون خداست و هرچیزی که باعث ترسم میشه رگه هایی از عوامل بیرونی داخلش هست که بخشی از شیطانه و می خندم و میگم پس ذهنم داره شیطنت میکنه ، شیطونه دیگه ، کارش شیطنته پس چرا من ازش بترسم و همینکه به این نقطه میرسم جریانی از نعمت میاد تو زندگیم …فدای استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    سپاسگزار خدایی که هر لحظه هدایت مون می کنه و اینقدر عالی برنامه ریزی می کنه تا من به هر آگاهی که نیاز دارم هدایت میشم.

    ممنونم از منصوره عزیزم که چقدر داستان زندگیش برام من درس داشت.

    اینکه بعد از رفتن به رشته حقوق متوجه شده که علاقه ای ندارم ، یعنی درک کرده نشانه ها و به وضوح بیشتری از خواسته های و سبک شخصی خودش رسیده و این نکته تحسین برانگیزی واقعاً اینکه روز به روز بهتر خودمون و علاقمندی هامون رو بشناسیم.

    و اینکه ادامه داده تا مدرکش رو بگیره ، برام این درس رو داره که وقتی نظر خانواده و دیگران روی ما تاثیر داشته باشه باعث میشه چند سال در مسیری بریم که زیاد مطابق علاقه و سلیقه مون نیست. و در نهایت نه خودمون راضی هستیم نه اون و نه مطمئنا دیگران هیچ وقت راضی میشن. و این بهم میگه که مرضیه فقط باید خودت و علایقت تعیین کننده اهداف زندگیت باشن.

    و یک نکته مهمی هم که برام درس داشت اینه که از خودش سوال خوب پرسیده اینکه اگر من بهترین وکیل هم بشم کلی هم پول دربیارم، اما شاد نباشم، چه فایده ای داره ؟

    و عاشق خداییم که هر لحظه ما رو هدایت می کنه و چقدر عالی منصوره جان دریافت کرد هدایت خدا رو که الان دیگه برو دنبال علاقه ات. می دونی درک من از هدایت خدا الان اینه که خدا مثل یک سیستم جی پی اس هر لحظه داره طبق ویژگی ها و علایق ما ، ما رو هدایت می کنه و مثل یک راهنما ما رو سوار ماشین خودش یا به قول استاد روز دوش خودش سوار می کنه و ما رو به خواسته مون می رسونه، فقط و فقط اگر من تسلیم باشم.

    و منصوره عزیزم چقدر تسلیم بود و وقتی که امیدش رو از همه قطع کرد و فقط از خدا خواست ، خدای اجابت کننده هم تمام موانع رو که سر راه داشتن گالری اش بود رو برداشت.

    اینم درک جدیدم از اجابت خداست ، اجابت کردن یعنی برداشتن موانعی که بین ما و خواستن مون هست ، به چه شرطی به شرط اینکه ما هم خدا رو اجابت کنیم، ما کی خدا رو اجابت می کنیم ، وقتی که موانع رو برداریم ، موانع همون باورهای محدود کننده و ترمزهاست، در واقع اینه که خودم از سر راه برم کنار و بذارم خدا برنامه ریزم باشه و من فق، تسلیم او ، عمل کنم به آنچه که به قلبم الهام می کنه.

    میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

    اون وقت می بینیم که خدا بهترین ها رو برامون رقم می زند توی بهترین جای شهر بهترین و مجهزترین دفتر رو برامون اوکی می کنه.

    یک درس دیگه هم که برام داشت، اینه که منصوره جان ایمان خودش رو نشون داده وقتی که عمل کرده به الهامش. در حالی که هیچ پولی نداشته می رفته و دنبال جا برای گالری می گشته.

    اون وقت خدا هم به بهترین شکل مهره ها رو چیده و بهترین ها رو رقم زده. جوری که درآمدش از پدرش هم بیشتر میشه و بهترین توی رشته خودش میشه.

    و وقتی که می خواد نقاشی هاش رو جهانی کنه، بازم خدا بهترین برنامه ریزی براش انجام می‌داده ، این از همون ایمان عالیش نشات گرفته. بی نهایت تحسینت می کنم منصوره جان.

    و با اینکه با رفتن به یک محیط جدید خودش رو مقایسه می کنه با دیگران و همین مقایسه کردن باعث میشه که بایسته اما بازم می بینم که چون از خدا هدایت خواسته خدا به مسیر استاد عزیزامون هدایتش کرده. و این فرصت رو خدا بهش داده که مستقیم از خود استاد مشاوره بخواد.

    من عاشق این خدااااااام.

    استاد جانم عاشقتونم که بودنتون در زندگیم یکی از بزرگترین نعمت های زندگی کنه.

    وقتی که انسان حرکت می کنه و ادامه میده با ایمان به خدا ،درهایی براش باز میشه که خیلی راحت به خواسته اش برسه.

    ایمان ، ایمانی که عمل میاره ، ایمانی که استمرار میاره. ما رو به نتایج عالی می رسونه.

    کسی که قبلاً توی حوضه ای موفق شده خیلی راحت می تونه موفق بشه توی حوضه های دیگه.

    یادآوری موفقیت ها و مسیرها و باورهایی که اون موفقیت ها رو رقم زده باعث میشه که بتونیم موفقیت های جدید رو کسب کنیم.

    استاد جان این باورتون رو خیلی دوست دارم که برای رسیدن به چیزی ، چیزی که دارین رو نمی فروشین. و باور دارین که هر چی که بخواین پولش رو می سازین.

    استاد جان چقدر عالی گفتین که باید همون شور و شوق و اشتیاق رو هم داشته باشیم. همون عشق و اشتیاق باعث میشه تا ما از مسیر لذت بیشتری ببریم و اگر با مانعی در مسیر مون مواجه بشیم با آرامش حلش می کنیم.

    استاد جان همین الان بهم الهام شد که برم موفقیت های گذشته ام و دلایل موفقیت هامو که به عنوان تمرین در عزت نفس نوشتم رو به صورت ویس ضبط کنم مرتب گوش بدم و بازم بررسی کنم و پیدا کنم دلایل موفقیت هام رو .

    تمریناتم از این فایل:

    ⁦❤️⁩به نشانه ها توجه کنم و در مسیر علایقم قدم بردارم.

    ⁦❤️ ایمان فعال داشته باشم و ایمانم رو به خدا در عمل نشون بدم

    ⁩⁦❤️ شاد بودن و علایق خودم هدف اول زندگیم باشه

    ⁩⁦❤️ بازم تکرار کنم که سوالات خوب و هوشمندانه از خودم بپرسم تا هدایت بشم به پاسخ های عالی

    ⁩⁦❤️ حرکت کنم در راستای خواسته هام و ادامه بدم ، ادامه بدم ، ادامه بدم…

    ⁩⁦❤️ موفقیت های گذشته ام و دلایلش رو مرتب به خودم یادآوری کنم و بارها بنویسم و در موردش صحبت کنم و بارها گوشش بدم

    ⁩⁦❤️ مرتب به فکر تغییر کردن و بهبود دایمی خودم باشم

    ⁩⁦❤️⁩ برای خریدن چیزی یا رسیدن به خواسته ای ، داشته هام رو نفروشم بلکه خلقش کنم. پولش رو بسازم.

    ⁦❤️⁩ عمل فوری به الهامات خدا

    خدا جونم برای اینکه دریافت این همه آگاهی و درس رو از فضل خودت روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    در پناه خدا، در تمام جوانب زندگی موفق باشید 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1659 روز

      مرضیه جان سلام

      امیدوارم که خوب و خوش باشی

      مرضیه جان این فایل نشانه من بود و کلیییی نشانه داشت برام که ان شا الله کامنتش رو جداگانه ثبت میکنم.

      اما هدایت شدم به کامنت شما و خیلی ازش لذت بردم و البته یه سری نشانه ها هم توی کامنت شما دیدم.

      مثلا همین یک ساعت پیش من یه متنی راجع به مواردی که در گذشته تونسته بودم یه سری تصمیصمات و اقدامات درستی، که تونسته بودم به واسطه باورها و منطق مناسب بگیرم رو نوشتم که تبدیل به ویسش کنم. که دیدم شما هم همچین چیزی رو توی کامنتتون نوشته بودین.

      و این بخش از کامنتتون رو هم خیلی دوست داشتم:

      درک جدیدم از اجابت خداست، اجابت کردن یعنی برداشتن موانعی که بین ما و خواستن مون هست. به چه شرطی؟ به شرط اینکه ما هم خدا رو اجابت کنی. ما کی خدا رو اجابت می کنیم؟

      وقتی که موانع رو برداریم.

      موانع همون باورهای محدود کننده و ترمزهاست، در واقع اینه که خودم از سر راه برم کنار و بذارم خدا برنامه ریزم باشه و من فقط، تسلیم او، عمل کنم به آنچه که به قلبم الهام می کنه.

      میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

      تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

      حتی همین تسلیم بودن رو هم من جز دلایل موفقیتم در دفعات قبل نوشته بود.

      خدارو شکر که ما هر لحظه در حال هدایت شدن هستیم.

      ازت ممنونم برای ثبت این کامنت

      در پناه خدا شاد و موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3375 روز

    سلام استاد عزیزم و منصوره ی دوست داشتنی، من موقعی که این فایل رو گوش دادم میخواستم تجربه ی خودم رو بنویسم اما تنبلی کردم تا اینکه امشب با دیدگاه آقای عطارروشن دوباره هدایت شدم به این صفحه و دوباره همون صدایی که ظهر بهم الهام کرد بنویس دوباره به قلبم الهام کرد که بنویسم میخوام اینبار تسلیم باشم و بنویسم، شاید باز کردن این تجربه ام کمی ترس داشته باشه برام چون از دوستان و آشنایانم اینجا هستند و کامنت من رو میخونن اما اونقدر روی خودم کار کردم که بی اهمیت باشم به این شکل نگرانی ها.

    اینکه منصوره جان با دست خالی به بنگاه ها سر میزد من رو یاد بزرگترین قدم زندگیم انداخت بزرگترین ایمانی که نشون دادم به خدای خودم و درهایی که بعدش باز شد و رشدی که کردم و اینکه چندین لول مدارم تغییر کرد و بالا رفت.

    من سال نود و هفت تصمیم گرفتم از بندرعباس به تهران مهاجرت کنم، من هم مثل استاد حتی نمیدونستم میدان ولیعصر یا میدان انقلاب تهران‌کجاست، کاملا غریب بودم و کلی هم به خاطر اون برنامه های تلویزیونی و حتی دیدگاه خانواده و اطرافیانم، تهران توی ذهنم غول بود، حتی وقتی به مادرم گفتم میخوام برم برای زندگی تهران، کوبید رو پاهاش گفت یا خدا، زده به سرت دختر؟

    تازه این در حالی بود که همه حتی خانواده ی همسرم فکر میکردن ما با جیب پر داریم میریم و باز میترسیدن، اما کل دارایی ما سه میلیون بود اونم تو سال نود و هفت که پول پیش خونه توی بندر حتی حداقل بیست میلیون بود، اینم بگم که بدون اینکه بدونم تهران میخواد چه اتفاقی بیوفته کل وسایل خونه رو جم کردم زدم توی انباری و خونه رو هم تحویل دادیم.

    ما تا زمانی که پرواز نشست حتی نمیدونستیم که کجا میخواییم بریم و بدون پول چی میخواد بشه، ظاهرا هیچ منطقی پشت این حرکت من نبود اما جالبی قضیه اینه که برای خودم منطقی بود کاملا، چون بارها تونسته بودم نتایج معجزه آسا رقم بزنم با همین جنس ایمان و توکل و تسلیم بودن و همسرم با من همراه شد چون اون هم به من خیلی اطمینان داشت، ما جفتمون از کارمون استعفا داده بودیم و تصمیم داشتیم بیاییم تهران برای زندگی و وقتی اومدیم تهران از هواپیما که پیاده شدیم (به خاطر شرایط بچه ام پرواز زمینی امکان پذیر نبود برامون) سوار تاکسی که شدیم راننده گفت کجا میرید من گفتم منطقه شش (همون منطقه که یه بار دو سال قبلش بچه ام رو برده بودم دکتر)

    راننده ما رو دم‌ یه هتل بین منطقه ی شش و یازده پیاده کرد دو سه روزی توی هتل بودیم و من منتظر بودم قدم بعدی بهم‌گفته بشه، بهم الهام شد کولر‌گازی هامو استوری بزارم برای فروش چون تهران نیازی به کولر‌گازی نداشتیم من استوری اطلاع رسانی کردم و بعدش بهم الهام شد بگردم دنبال خونه، حتی نمیدونستم کجا دنبال خونه بگردم یا به بنگاه بگم‌چقدر دارم یا میتونم بدم، هیچی هیچی نمیدونستم اما صبح روز چهارم از خواب بیدار شدم همسرم و دخترم خواب بودن اومدم لابی هتل از پذیرش پرسیدم کدوم سمت خونه واسه اجاره ارزون هست؟گفت من خودم مهرآباد جنوبی میشینم بیست تومن پیش دادم، اما من همین قدرم نداشتم، اصلا پول نداشتم.

    اما قدم بعدی مشخص شد باید برم سمت مهرآباد جنوبی، رفتم سر خیابون ماشین جلو پام ترمز کرد گفتم مهرآباد جنوبی چقدر میری؟گفت من خونه ام همونجاس سوار شو میرسونمت و هیچی ام ازم‌کرایه نگرفت و من رو دم بنگاهی پیاده کرد که اون بنگاه شد اولین و آخرین بنگاهی که من رفتم واسه خونه، به بنگاهی یه عددی که برای ذهن خودم تو اون شرایط معقول بود پروندم گفتم پول پیشم ده تومنه و ماهی هفتصد میتونم اجاره بدم، اونم‌گفت اتفاقا یه خونه با این حدود قیمت بیست دقیقه پیش سپردن این آدرس برو ببین میپسندی، خونه دو کوچه پایین تر از بنگاه بود یه آپارتمان چهار طبقه که خونه ای که ما اجاره کردیم تو همکف بود یه خواب شصت متری که از یه حاج خانوم سیده ی مومن بود که خودش طبقه ی دوم زندگی می‌کرد و بقیه بچه هاش طبقات بالایی، رفتم خونه رو دیدم خیلی تمیز و اوکی بود و رفتم بالا با حاج خانوم صحبت کنم که گفتن ما باورمون نمیشه مستاجر به این سرعت پیدا شد چون ما همین الان خونه رو سپردیم بنگاه، بعدش گفتم من حقیقتش حاج خانوم همین ده تومن پیشم ندارم شاید بتونم فعلا دو تومن بدم و منتظر بودم بگن مسخره کردی خانوم پاشو برو، اما اون گفت اشکال نداره، تو دخترمی بیا بشین خیالتم راحت، یعنی اونقدر تعجب کرده بودم از میزان نرمش قلب اونا که میخواستم همونجا گریه کنم.

    برگشتم هتل به همسرم‌گفتم خونه جور شد گفت با کدوم پول گفتم بدون پول، همون موقع یه مشتری برای کولر پیدا شد و پولو زدن به کارتم وگرنه کرایه برگشت به بندرم نداشتیم و من با دو میلیون پول رفتم پای قولنامه ی خونه اونم توی تهران اونم سال نود و هفت (تمام خونه های اطراف ما که یه محله کاملا تر و تمیز بود حداقل پیشش بیست میلیون بود).

    همسرم هنوز هم‌میگه من با اینکه کنارت بودم و وسط این داستان بودم ‌هنوز باورم‌نمیشه که تو چجوری آخه این کارو کردی؟چی بشه که راننده دقیقا همون هتلی پیادمون کنه که منشی پذیرشش توی همون منطقه ای خونه گرفته باشه که ما‌گرفتیم و اون راهنماییم کنه به قدم بعدی، چی بشه که من بیام سر خیابون و اولین ماشینی که وایسته خودش مال همون محله باشه و دم بنگاهی پیاده ام کنه که اون بنگاه بشه اولین و آخرین بنگاه، یعنی من اصلا نگشتم دنبال خونه اصلا دردسر و دربدری نداشتم هیچی توی شهری که اصلا بلدش نبودم، و چی بشه که بیس دقه قبلش سپرده باشن با بنگاه و چی بشه که حاج خانوم منو بپذیره بدون پول با اون همه محبت و لطفی که داشتن به من و چی بشه که همون موقع که خونه جور شد کرایه برگشت ما به بندر هم جور شد تا برگردیم و وسایلمون رو بیاریم تهران و بماند که اونجا تو اون خونه با اون همسایه ها چه درهایی برای من باز شد و برای کسب و کارم باز شد و چه اتفاقات عالی برای من افتاد و من چقدر رشد کردم و بزرگ شدم…

    من اینجا برای افراد هممدارم مینویسم این داستان و هیچ کدوم از اتفاقات زندگی من که هر کدومشون یه معجزه اس رو من هیچ جا تعریف نکردم حتی به خانواده‌ ام، چون درکش سخته برای کسانی که توی مدارش نباشن.

    اما کل زندگی من به این شکل بوده، دلیل اطمینان همسرم به من هم همین بود که بارها از این موارد و معجزات رو دیده بود که با ایمانم‌ رقم زدم.

    اما درنهایت این حرف استاد رو باید طلا گرفت که اصلا مهم ‌نیست چقدر ایمان داری اگر باورات در مورد پول درست نباشه ایمان تو رو جلو میبره اما بدون پول

    و من چند ماهه تصمیم گرفتم به باورای مخرب مذهبیم حمله کنم و میدونم که باورای ثروتساز با این درجه از ایمان و طی شدن تکامل من جفت بشه موفقیت باورنکردنی خواهد بود.

    استاد عزیزم ممنونم که به الهاماتتون عمل میکنید این ایده کلاب هوس چقدر عالیه و چقدر هممون داریم چیز یادمیگیریم، برای خودم هم مرور این دستاوردها چقدر ایمانم رو قوی تر میکنه، خدا رو سپاسگزارم که توی این جمع قرارم داده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      نعیمه حزباوی گفته:
      مدت عضویت: 2495 روز

      سلام ندای عزیزم

      واااقعا کامنتت عااالی بود وعااالیتر از همه شجاعتت وایمانت بووود که واقعا من در حین خوندن کامنتت یه لحظه خودم رو جااای تو گذاشتم ودیدم اگر جااای تو بودم میتونستم این همه ایمان داشته باشم میتوانستم این هنه شجاعت وجسارت داشته باشم ؟؟؟میتوانستم روی ترسهایم پا بگذارم وعملگرااا باشم

      دیدم واااقعا نه نمیتوانم وچقدر خودم را سرزنش کردم

      ولیی به خودم قول دادم که ایمانم را ذره ذره بیشتر کنم وترسهایم را کم کم کمتر کنم تابتوانم شجاع باشم زیرا خداوند به شجاعان پاسخ میدهد

      البته ناکفته نماند من هم یه تجربه از مهاجرت داشتم همراه هسرمحدود هشت ماه پیش از اهواز به کرج .اینکه همسرم ابتدا خیلی مخاف بود چووون من سالها خوایته م مهاجرت به کرج بود ولی همسرم خیلی ترس داشت وهمش میگفت من این جا برای خودم معازه دارم تو ملک شخصی ۲۵ سال سابقه دارم وبرم اونجا باید از صفر شروع کنم من نمیتوانم ترسهاش خیلی زیاد بودن که شروع کردم به کار کرد ۱۲ قدم وکم کم اتفاق افتاد در صورتی که همسرم اصلاا به کرج نرفته بود وهیچ ذهنیتی از اون شهر نداشت فقط روی گفته های من این تصیم رو گرفته بود ومن همش بهش میگفتم حالا ما میریم بلاخره از یه جااای شروع میکنیم وخداروشکر ترسهامون کمتر شده وتصمیمان را عملی کردیم ومهاجرت کردیم الان چند ماهی هست که کرج هستیم وخداروشکر کار همسرم با توکل برخدا وایمان ورفتن بر دل ترسها دزست شد وبا استفاده از ۱۲ قدم ومحصولات دیگه وفایلهای رایگان توانستم به خواسته م برسم البته انتطار بیشتری داریم ان شالله بتوانیم با کار کردن بیشتر روی خودمان ثروت زیادی وارد زندکیمان کنیم هدایت بشویم برای خرید دوره ثروت یک.البته سرفرصت داستلن مهاجرتمان وپیدا کردن شعل برا همسرم رابیشتر توضیح خوااهم داد‌.

      خسلی از کامنتون لذت برد.موفق موید باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سیدعلی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 2651 روز

    سلام به استاد خوب و نازنینم

    ساعت ۱:۵۶ دقیقه شبه که دارم این کامنت رو می نویسیم

    راستش ۳ روزه این سوال خیلی ذهنم رو مشغول کرده که ما چرا مسیر رشدمون رو فراموش می کنیم و زمانی که به انتهای یک مسیر یا تلاش و پروسه میرسیم انگاری دوباره گیج شدیم؟

    استاد عزیزم من خیلی از یکنواختی متنفرم با اینکه یکی از آسون ترین درآمد های دنیارو الان دارم ولی خیلی برام جالبه که دوباره شبیه اوایل دوران شروع به کارم می خوام یه حرکت خفن بزنم تا جهش بزرگ کنم.

    شاید به جرئت بگم بهترین روشی که تونسته تغییرات رو برای من راحت تر و منطقی کنه همین القا حس برنامه نویس بودن توی زندگیمه.

    تا به این لحظه چیزی رو قوی تر از اهرم سازی توی زندگیم موثر ندیدم!!!

    حالا شاید بپرسین اهرم سازی چیه؟

    همین چیزی که استاد خوبم تو این فایل بعد از صحبت های منصوره جان عزیز بهش اشاره کردن

    من حدود ۱ سال پیش یک روشی رو با الهام از سخن های استاد عزیزم ابداع کردم با اسم اهرم سازی

    من تو این روش هر موفقیت رو که به دست میارم به شکل اهرم یا دیلم برای مسیر بعدیم استفاده می کنم

    مثلا میگم ببین علی تو بهمن ۱۳۹۷ نمی تونستی با جنس مخالف صحبت کنی ، در کمتر از دو سال با بهترین دختر روی زمین که یکی از بهترین شاگرد های استادته ازدواج کردی و یک رابطه رویای ساختی!!!

    چه جوری شد که اینطوری شد؟؟ نمیدونی!!

    درسته هنوز هم نمیدونی فقط مطمئنی که یک مسیر مشخص طی کردی

    برای خودت یک سری وظایف تعیین کردی و با خودت رو راست بودی!

    نوشتی که اگر دختر ورزشکاری رو می خوام باید خودم هم ورزشکار باشم

    اگر انسانی رو می خوام باید خودم هم انسان با عزت نفسی باشم!

    یا تو مسیر خلق ثروتت، به جای اینکه به یک روند پول سازی عادت کنی همش تلاش می کروی اون روند رو تغییر بدی

    مثلا اگر یک کدی رو توی ۲۰ ساعت مینوشتی با استفاده روش های مختلف و درخواست از خدا اون رو میرسوندی به ۱۸ ساعت

    (نکته داخل پرانتز : گاهی شده بود که برای این ۲ ساعت کم کردن ۲ هفته وقت میراشتم!!)

    و این اهرم سازی و فهمیدن منطق رشد به جایی رسونده که حتی دیگه منتظر دریافت ایده الهام الهی از خدا نیستم ، در حال تست کردن و بررسی کردن روش های جدیدم

    استاد خوبم یه داستان جالب تعریف کنم ، از خدا خواستم نشانه ای بده تا اینو بیان کنم که نشانش رو تو همین فایل گرفتم

    من خیلی تلاش میکنم که علاوه بر بیداری تو خوابم آگاهی دریافت کنم چون حس می کنم محدودیت هام کمتره و میتونم تجربه بیشتری داشته باشم

    استاد جالبه بدونین تا الان من تا به حال حدود ۵ مرتبه خواب شمارو دیدم 😂😂

    که آخریش دو شب پیش بود و داشتیم تا صبح با هم در مورد مسیر کشف حقایق جدید صحبت می کردیم

    با هم به کشورهای های مختلف سفر کردیم و با استفاده دیاگرام ها و منطق تاثیر باورهاشون رو بر زندگیشون بررسی میکردیم.

    و من جواب تمام سوالات طی ۲ ماه گذشتم رو از طریق خواب دو شب پیشم گرفتم.

    واقعا شاید باورش سخت باشه ولی این آگاهی های که دریافت کردم هنشون جدید بود و انکار استاد یه سری دکره جدید برای من گذاشته بود!

    دلیل خوابم این بود که تغییر برام خیلی ارزشمنده و واقعا دوست دارم وقتی از این دنیا میرم انقدرم روحم آگاهی داشته باشه که اضافاتش رو خیرات کنم😂😂😂

    استاد تو همین فایل که باهم صوتی صحبت کردیم گفتین ” سید با اینکه درآمدش ۱۵۰ برابر شده ولی هنوز جای رشد داره و باید تلاش کنه بهترش کنه”

    من همون شب بعد صحبت شما مگه خوابم برد؟😂😂😂

    الان ۴ ۵ شبی بی خوابی زده به سرم میگم خوب ببین تو انقدر روز زمان خالی داری می تونی چه کار کنی؟

    الان این بیماری هستس فکر کن چه جوری با دانشت می تونی پول بسازی؟

    خب الان درآمدت انقدر شده چه جوری میتونی انرژیت رو برای کار نصف کنی بدون اینکه درآمدت تغییر کنه و این اضافه رو بخوای صرف کار جدید کنی؟

    و …

    امشب اولین ایده اومد و فک کنم به ۵ دقیقه نرسید که برای اجرا کردنش دست به کار شدم!

    با اینکه بهانه خستگی فیزیکی و …. دارم خوبشم دارم ولی میگم خب اکر این کار رو ۱ ساعت زودتر انجام بدی میدونی چه قدر خدا حال میکنه بعد به عنوان همکار و شریکت سعی می کنه بیشتر تلاش کنه؟😂😂

    (راستش رو بخواین یکم با خدا رکم و با هم خیلی رفیقم واسه همین تو کارام کم نمیزارم که بعد ازش شاکی بشم چون من کار نکنم اونم میره مرخصی😂)

    خلاصه که استاد خدا خیرتون بده این روزا خیلی حال و هوام مشتیه

    مطمئنم خیلی زود همدیگرو میبینم و باهم یک پینگ پنگ اساسی میزنیم، البته حتما تا اون موقع تمرین بکنبن 😂😂😂

    خیلی دوستتون دارم ، یاحق❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1364 روز

      سلام سید علی جان

      دوست داشتم برات یه کامنت قشنگ بنویسم ولی هیچوقت الهامی دریافت نمی کردم که بیام برات کامنت بنویسم

      الان که هدایت شدم به این کامنتت تصمیم گرفتم برات بنویسم

      با این حال این کامنتت برای دو سال پیش هست و اگر توی فرکانسش باشی قطعاً خداوند هدایتت میکنه که کامنتم رو بخونی

      علی جان من متولد 1374 و برنامه نویس پایتون هستم

      اسم شما رو به عنوان یک الگوی برنامه نویس موفق توی دفترم نوشتم و همیشه تحسینت میکنم

      تا یک ساعت پیش از خدا پرسیده بودم که چیکار کنم که من از لحاظ مالی توی همین برنامه نویسی که کار میکنم رشد کنم

      تا اینکه خداوند من رو هدایت کرد به یکی از فایل های سریال زندگی در بهشت که با شنیدن حرف های استاد خیلی چیزها دوباره برام یادآوری شد بعدش هم هدایت شدم به این کامنت شما که نوشته بودی موفقیت های قبلی مون رو اهرم کنیم برای هدف های جدید

      احساس میکنم که الان دوران خدمت رو داری میگذرونی

      من همین 4-3 ماه پیش به لطف الله معاف شدم خدا واقعاً به ساده ترین شکل ممکن کاری کرد که من در کمتر از دوماه معافیت دائم بگیرم و چقدر اینو هر بار به خودم میگم که حسن اگر که تو از قانون جهان هستی در راستای معاف شدنت استفاده کردی پس برای هر چیزی هم که بخوای این اتفاق میوفته

      آخه من تا قبل از اینکه اقدام کنم خیلی تلاش کردم که توجه ام روی معافیتم باشه و فقط از خدا همین رو درخواست می کردم و واقعاً همونی شد که من میخواستم

      حالا که فکرش رو میکنم در مورد مسائل مالی هم باید به همین شکل باشه بخاطره اینکه خداروشکر من الان توی کدنویسی خیلی بهتر از قبلم شدم خیلی روانتر کد مینویسم و از طرفی عاشق کارم هستم یعنی اینقدر که در حال حاضر دوستش دارم نمیشه بهش گفت کار ، علاقه ی منه

      من الان دارم دوره روانشناسی ثروت یک و دوره به صلح رسیدن با خود و دوره ارزش تضاد رو همزمان کار میکنم و خداروشکر خوب بوده ولی میتونه بهتر از این هم باشه

      به خدا میسپارمت علی جان

      تو پسر خوبی هستی ، آدم حرفه ای هستی

      دانش ات در زمینه ی برنامه نویسی و هم درکت نسبت به قوانین جهان هستی خیلی خوبه

      به امید ایمان و موفقیت های بیشتر توی زندگی تو و همسر عزیزتون عادله خانم نازنین

      دوستتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهلا غیاثوند گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلام امین جان

      کامنت فوق العادتو خوندم برادر ، دست شما دردنکنه که دربارش نوشتی عالی بود لذت بردم تقریبا یه بخش زیادیش رو تو دفترچم نوشتم 😍 مخصوصا اون قسمتی که گفتی منتظر بودم نشانه ای بیاد تا بنویسمش ، خیلی خوشحال شدمممممممممممم چون خیلی منم این داستان رو میخوام درسته هنوز تو اول راهمو و تکاملم تو دریافت هدایت در بیداری طی نشده ولی خیلی دلم میخواد این اتفاق در خواب برای من بیفته چون من کلا استاد خواب بینی بودم قبل ترها 😂😂😂😂

      آقا نوشتی که خیلی تلاش میکنی برای این موضوع و چقدر شگفت انگیزه و لذتبخش که این تجربه رو در کنار استادجان داشتی تبریک و تحسین فراوان برای شما 🌹🌹🌹 میشه بیشتر توضیح بدی که این تمرین و تلاش چه شکلی هست ؟؟؟؟ ممنون میشم آرزومند موفقیت های هرروزتون هستم و امیدوارم منم خیلی زیبا از دستاوردها و نتایجم در این مسیر براتون بنویسم . مچکرم 🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3817 روز

    سلام استاد عزیز و منصوره دوست داشتنی

    وقتی داشتم داستان زندگی شما رو گوش می دادم چندین بار شور و شوق در خودم احساس کردم به شکلی که تمام بدنم مورمور می شد.

    در تکمیل توضیحات استاد عباس منش دوست دارم نظر خودم رو با دوستانم به اشتراک بذارم

    در داستان زندگی شما نقش نیرویی نامرئی احساس می شود.

    نیروی که دیده و شنیده نمی شود و حتی شما اطلاع از وجودش نداری

    چون درباره اینکه به این نیرو امید داشتی یا … صحبتی نکردی

    اما عمل کردن شما همان ایمان و توکل کردن به قدرتی بالاتر از محدودیت ها مثل مقدار پول، نظر پدر و شرایط سنی است.

    عمل کردن به معنای درخواست کردن از این نیرو برای هدایت شدن است و مشاهده می کنیم که بدون اینکه شما نحوه هدایت را مشخص کنید یا به آن فکر کنید نیروی نامرئی وارد عمل شده و در دوست شما میل تماس گرفتن با شما را ایجاد می کند و در بهترین زمان شما را با فردی آشنا می کند که زمان هجرتش است

    هجرت به جایی که رویایش است و شما به مکانی که رویای شما بوده است هدایت می شوید.

    همزمانی هجرت آن فرد به کیش با همزمانی اقدام کردن شما برای داشتن گالری

    این همزمانی ها فقط و فقط در توان آن نیروی نامرئی است

    سالها با شوق و اشتیاق ادامه دادید تا وقت همزمانی بعدی فرا رسید

    شما با فردی آشنا شدی که مسیر تحقق رویای شما بود

    و به راحتی هم عشق را تجربه کردی و هم تحقق رویا را و شما به کشور ایتالیا مهاجرت کردی

    کشوری که برای شما فراتر از انتظار در حوزه مورد علاقه تان است.

    فراتر از انتظار ظاهر شدن خداوند از ویژگی هایش است و شما قبلا آن را تجربه کرده اید

    زمانی که آن گالری با آن شرایط رویایی برای شما فراهم شده بود

    شما به دنبال مکانی برای شروع کار خود بودید و خداوند شما را به مکانی آماده تر از آنچه شما به دنبالش بودی هدایت کرد

    اکنون شما برای تحقق خواسته ات به مکانی فراتر از انتظار هدایت شدی

    اما اینبار شما به دلیل نگاه به عوامل بیرونی به جای شگفت زده شدن از رسیدن به خواسته دچار ترس و نگرانی شدید

    درحالی که در ابتدای داستان شما با رسیدن به رویای خود فقط شگفت زده شدید چون توجهی به عوامل بیرونی نداشتید

    اکنون واقعیت ها را مرور کنیم:

    ۱- نیروی حمایت کننده نامرئی که شما را به ایتالیا هدایت کرد همان نیرویی است که روزی شما را به آن گالری هدایت کرد

    برای شما گالری شیشه ای در چهارباغ با میلان ایتالیا تفاوت دارد اما برای خداوند هیچ تفاوتی ندارد چون صاحب هر دوی آنهاست

    پس نباید به عوامل بیرونی توجه و فقط باید امید داشت که آن نیروی نامرئی حمایت کننده و هدایت کننده است

    ۲- شما چند سال گالری داشتید و فرد بسیار موفقی بودید و در بهترین حالت خود به ایتالیا هجرت کردید

    شما قهرمان داستان زندگی خود شدید و به عنوان یک برنده وارد مرحله بعدی تجربه زندگی شدید

    همه آنان که از قبل در ایتالیا زندگی میکرده اند قهرمان زندگی خود نیستند آنها احساس شما را ندارند

    آنها موفقیت شما را ندارند

    شما بعنوان یک فرد برنده و جنگجویی که به دنبال تجربه رویاهایش است وارد میدان شده اید

    شاید آنان که حضور دارند به ظاهر قوی تر و کامل تر از شما باشند اما شما یک قهرمان هستید

    قهرمان همیشه قهرمانه

    اشتیاق و انگیزه شما ابزاری است که در همه آنان که زاده ایتالیا هستند وجود ندارد

    پس با همان انگیزه و اشتیاق قدم بردار

    قدم های تو بسیار بلندتر از دیگران است و به زودی باز هم در صف اول خواهی بود و همان قهرمان بودن در ایران را اینبار در ایتالیا جشن خواهی گرفت

    منصوره همان منصوره است و خدایش نیز همان است. مکان برای خدا تفاوتی ندارد چون صاحب همه مکان هاست و تنها کافی است شما هم مانند خدا فکر کنید و به مکان بی توجه باشید

    ۳- به آنچه هستید توجه کنید

    حتما از استاد بارها شنیده اید که توجه باعث گسترش می شود

    شما مانند من و دیگران فقط دو انتخاب دارید

    توجه به آنچه داری یا توجه به آنچه نداری

    اگر به آنچه داری توجه کنی و به آنچه دیگران دارند توجه نکی داشته های شما افزایش می یابد و چون این افزایش از منبع بی نهایت است می تواند بارها بزرگتر از داشته های دیگران باشد

    اگر به آنچه دیگران دارند و خود نداری توجه کنی فاصله تو با آنچه دیگران دارند بیشتر و بیشتر خواهد شد

    پس بهتر است به آنچه خودت داری توجه کنی به مرور این تمرکز باعث گسترش داشته هایت می شود

    داشته های دیگران را تحسین کن و ذهن خود را در مسیر توجه به فراوانی قرار بده

    آن فراوانی وارد تجربه زندگی ات می شود چون تو شاهد آن بودی، تو تایید کردی و تو باور کردی

    ۴- و در آخر فرمول معجزه گر را با هم مرور می کنیم

    افکار تو احساس تو را می سازد و احساس تو اعمال تو را مدیریت می کند

    اگر افکار ترس، نگرانی که ناشی از توجه به نداشته هایت است را در ذهنت مرور کنی در تو احساس ناامیدی و بی انگیزگی ایجاد می کند و عمل تو و تصمیم تو قدرت چندانی ندارد و نتیجه نخواهد داد

    اما اگر افکار ایمان، توانایی، اشتیاق و … را در ذهنت مرور کنی در تو احساس موفقیت و شوق تجربه های جدید را ایجاد می کند و قطعا عمل و تصمیم تو با قدرت خواهد بود و نتیجه کار کاملا مشخص و متفاوت از طریق قبلی است

    شنیدن داستان تغییر شما فرصتی بود تا به آنچه نیاز دارم هر روز به خودم یادآوری کنم فکر کنم و این نوشته را به بهانه هم صحبتی با شما بر دیوار شهر رویاها بنویسم.

    نوشته ای که قطعا برای یادآوری کردن به خودم بود

    خدا را سپاسگزارم که با آنکه از عملکرد خودم در سالهای آشنایی با استاد عزیز راضی نیستم اما نتیجه فراتر از انتظار من شده است و اکنون در خانه خودم، در آرامش، در آزادی و بدون دغدغه گذر زمان به داستان زندگی شما گوش دادم و مواردی را جهت یادآوری قانون اینجا ثبت کردم

    خدا رو شکر مانند قبل نیستم و تغییر کرده ام

    خدا رو شکر برای اگاهی که هر لحظه در قلبم جاری است و باعث تجربه آرامش می شود

    خدا رو شکر دغدغه ای ندارم و می دانم نیروی نامرئی پاسخ اطمینان من به خودش را می دهد

    خدا رو شکر کسب و کاری دارم به گستردگی دنیای زیبا با همراهانی بی نظیر و دوست داشتنی

    خدا رو شکر هیچ اثری از مشکلات و نگرانی های چند سال قبل در زندگی من نیست

    خدا رو شکر تمام ساعات شبانه روز همراه خانواده ام هستم

    خدا رو شکر در هر لحظه از زندگی برای همان لحظه می توانم انتخاب کنم چه کاری انجام دهم تا از بودن در دنیا لذت ببرم

    مثل همین لحظه که انتخاب کردم داستان زندگی شما را بشنوم و لذت ببرم و تحسین کنم و با دوستان عزیزم هم کلام شوم

    چقدر لحظه شیرینی است

    خدا را شکر برای آنچه هستم و تجربه می کنم.

    در پناه خداوند هستیم و حیف است از پناهگاه خود بخاطر مجال دادن به ترس و نگرانی خارج شویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 676 روز

      باسلام خدمت شما آقای عطار

      خداروشکر میکنم بابت این سایت الهی و وجود انسانهایی مثل شما

      من چندین بار فایل نتایج شمارو گوش کردم وتصویری دیدم چقدر لذت بردم چه اراده ای داشتید

      ب شما افتخار میکنم

      وچقدر الگوی خوبی هستید برای من

      واین کامنت شما ب من یاد آوری کرد ک من چگونه با هدفهای قبلیم رسیدم برگردم بیاد بیارم وهمون مسیر رو برم وچقدر عالی متوجه شدید ک فکر خداوند چطوره که برای خدا فرقی نمیکنه ما چی بخایم وکجا باشم یا عامل بیرونی ما چی باشه مهم اینکه توکل کنیم وایمان داشته باشیم ک همه چیز برای خداست وبرای خدا همه چیز آسان است فقط ایمان من ب نیرویی ک همیشه بامن است ومن را هدایت می‌کند

      بازهم متشکرم از شما

      درپناه الله شاد وپیروز موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محسن درخشان گفته:
      مدت عضویت: 1722 روز

      سلام بر دوست عزیز آقای عطار روشن.ای مرد عجب جالب پرقدرت ودر کمال آرامش نوشتی ،من که لذت بردم و نکات بسیار عالی اشاره کردی.خیلی خوشم اومد .در پناه خداسربلند ،پیروز،سلامت و موفق باشید.خلاصه حال کردم،دمت گرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهلا غیاثوند گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلام دوست عزیز و بی نظیرم

      جز تحسین خداوند مهربانم که به این زیبایی این آگاهی ها و این درک رو بر قلب و جان شما جاری کرد و قدردانی بسیار از شما که آن را ثبت کردید و تحسین و تبریک دستاوردهای بی نظیرتون چیزی برای گفتن ندارم ، بسیار زیاد لذت بردم و چقدر زیبا قوانین رو مجددا دوره کردیم ، سپاسگزارم از خدای مهربانم که منو لایق زندگی در این خانواده صمیمی کرد خداروشکر چنین الگوهایی دارم خداروشکر که لایق دیدن و شنیدن و خواندن این آگاهی های خالص و زیبا هستم ، همیشه موفق و پر از دستاورد باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه ولمزیاری گفته:
      مدت عضویت: 1589 روز

      چقدر لحظه ی شیرینی است

      خداروشکر برای آنچه که هستم و تجربه میکنم

      در پناه خداوند هستیم …

      چقدر آگاهی،چقدر راهنمایی،چقدر قشنگ هدایت شدم به کامنت شما به داستان هدایت شما

      واقعا دری از آگاهی به روی من باز شد…ممنونم از داداش عزیزم که دیشب اسم شما رو آورد و من بدون اینکه اسم کامل شما یادم بمونه امروز به اسم عطار برخورد کردم و اومدم پیگیری کردم دیدم بله خودتون هستید،داداشم گفت خودت هدایت میشی ،چقدر من دارم از جریان هدایت لذت میبرم ..

      سپاسگزارم از آگاهی های ناب که درباره کیس منصوره ی عزیز در اختیار من گذاشتید،،،ولی اواخر متن گفتید نوشته ای که قطعا برای یادآوری کردن به خودم بود…در اصل برای یادآوری کردن به همه ی ما بود…در پناه الله یکتا همیشه شاد باشید 💚

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 2817 روز

      سلام و درود

      عالی بود جناب عطار روشن

      و چند برای من هم گفته های منصوره جان و هم شما یاداوری بود .

      که مسیری که تا به اینجا اومدم رو دوباره مرور کنم

      و امشب دوباره دفتر موفقیتهامو مرور کردم و خدا را شاکرم برای تمام این اگاهی هایی که به من داده تا در مسیر درست هدایت قدم بردارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی فرخی گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام دوست عزیزم آقای عطار روشن بسیار لذت بردم از کامنت زیباتون.از این کامنت زیبا مشخصه که کانون توجهتون روی اهداف و زیبایی های دنیای اطرافتون هست و حرفاتون احساس امنیت و آرامش در زندگی رو داره. امیدوارم هر جا که هستید شاد و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده ما اوست

    سلام ب استادعزیزم …خانم شایسته عزیز و بچه های عزیز …

    چقدر فایل زیبایی بود و چقدر این فایل درس های آگاهی دهنده داشت برای کسانی که میترسند …..و کسانی که نمیترسن و با دستان خالی قدم بر میدارندو موفق میشن ..یعنی با وجود ترس اقدام میکنن..

    ب وضوح فرق بین کسانی ک میترسند و قدم بر نمیدارند و کسانی که منتظرن تا یه پولی از یه جایی بدستشون برسه و بعد حرکت کنند رو در این فایل میبینیم

    برای کسانی که سایه ترس بر زندگی شون همیشه همراهشون هست .و در هر کاری که میخوان شروع کنن مانع ایجاد میکنه ترس باعث میشه که در همون جایی که هستن استپ کنن …

    برای موفقیت باید عشق باشه ….کسی مثل خانم منصوره عزیز با اندک پولی که داشت موفقیت رو ب تصویر میکشه ..

    اینا افسانه نیست اینا واقعیته که میشنوم …ب ذهنم میگم ببین و باور کن …

    معتقدم برای عشق دادن هیچ بهانه ای نیاز نیست ….ایمان همان عشقه که در وجود ماست …فقط باید تقویتش کنیم …ایمان همان شور و شوقیست که در وجود ماست فقط باید تمرین کنیم که از بین نره به خوبی ازش محافظت کنیم …

    برای تصاحب کردن عشق هیچ دلیلی نیاز نیست زیرا که شما خودتون عشقید و از عشق متولد شدید

    برای ارسال فرکانس های مثبت ب جهان هیچ بهانه ای لازم نیست شما میتوانید در هر زمان و هر مکانی که هستید فرکانس خواسته هاتون رو ب جهان ارسال کنید

    شما بدون هیچ بهونه ای میتونید احساس خوب داشته باشید اما قبلش برای این کار باید اگاهی های لازم رو کسب کرده باشید …و تمرین کرده باشید …

    عشق نیرویست که تورو ب حرکت در میاره …انرژی مثبت که ما از ان یاد میکنیم در واقع از عشق ب وجود میاد این عشق هست که دلگرمت میکندتا حرکت کنی ….

    این نیروی عشق هست که باعث میشود الهامات را از خداوند دریافت کنی

    عشق قدرتیست که درون همه ما ادما قرار داره …اما ترسهای انسان جلوی شکوفا شدن تو که همان عشق هست رو میگیرد این ترسهایت هست که قدرت را ازتو میگیرند

    ترس ها از هر نوعش که باشند یک وجه تشابه دارند و ان هم بد شدن احساس ماست …

    ترس از مشکلات …ترس از بدهکاری …ترس از طلبکار….ترس از ابرو …بی کاری …گرفتاریها …و هزاران مشکلات و بدبختیها …که از انها در ذهنت کوهی ساختی و انچنان بر روانت سایه وحشتناکی انداخته که هرگز راه فراری از ان برایت نذاشته در واقع فکرت خراب و داغونه ….و ترکیده هستی …

    ترس درست ب مانند حیوان مهاجمی ست که هر لحظه میخواد بهت حمله کنه و تیکه پاره ات کنه

    ترس چنان احساس درونیت رو بهم میریزه که باعث میشه مغز مواد شیمیایی رو در بدن ترشح کنه که سیستم سلامتیت رو ب مخاطره بیندازه ….

    ترس فکرت رو از کار می اندازه ….چنان که حوصله خودتم نداری ….

    وقتی بی پولی …

    وقتی بدهکاری ….

    وقتی کلی قرض داری …

    وقتی قسط ات عقب افتاده

    وقتی طلبکار و بانک دم ب ساعت برات زنگ میزنند …

    وقتی چک کشیدی موجودی حسابت کافی نمیباشد

    وقتی روابط عاطفی درب و داغون داری …وقتی ور شکسته هستی …وقتی از طرف بهترین رفیقت سرت کلاه رفته …وقتی پول دستی دادی پولت رو بهت بر نمیگردونند …و هزاران مورد دیگه ……..

    وقتی تمام کارها انگاری توی زندگیت گره خورده و کاری هم از دستت بر نمیاد

    اینجور مواقع چه جوری میخوای عشق بورزی ….؟

    چه جوری میخوای احساست رو خوب نگه داری تا ب اصطلاح فرکانسهای خوب ب جهان ارسال کنی ….؟

    بعضی وقتها انقدر فشار بر روی ادم زیاده که تحمل اون فشار رو نداریم و انگار داریم منفجر میشیم و اون حرفهای قشنگی که بعضی از بچه ها توی کامنت هاشون مینویسن ب چشم و گوش ادم نمیخوره ..

    اما نکته همینجاست ….

    تمام ادمای موفق در جهان روزی مشکل داشتن اما با وجود مشکلات در زندگیشون موفق شدن ..نمونه اش استاد خودمون عباس منش …..

    مهم اینه …هر چقدر فشار روت هست حواست باشه رها نشی …جدا نشی …

    هر چقدر هم فشار روت هست سعی کن همین یه کارو حداقل تو زندگیت انجامش بدی اون نقطه اتصال قطع نشه …اون ارتباط هر چند ضعیف هست اما متصل باشه حتی اگه ب مو بنده ..

    لحظاتی پیش میاد که احساست برای یه لحظه هم شده خوبه ……. در اینجور مواقع از همون ثانیه هایی که احساست خوبه نهایت بهره رو ببر و سعی کن از اون حالت متلاشی شدن در بیایی

    منظورم از اتصال ایمان ب خداوند هست کسی که در لحظات اخر ایمانش رو حفظ میکنه …

    معمولا وقتی که همه چی اوکیه شنیدن این حرفها زیباست و ادم لذت میبره اما وقتی که درب و داغون هستی چی …

    معمولا ادما در این جور مواقع هزیان میگن …

    ایمانشون رو از دست میدن و درست چند ثانیه قبل از منفجر شدن دستان خود را رو ب اسمان بلند میبرند و ب دنبال خداوند میگردند و از خداوند میخوان که کمکشون کنه …

    در صورتیکه خداوند میگه بنده من ………من پیشتم کجا توی اسمونا دنبال من میگردی من درون توام من بخشی از توام ….کجا دنبالم میگردی

    متاسفانه اشکال کار اینجاست ما انسانها فقط در چنین لحظاتی که از همه کس و از همه جا بریدیم ب خداوند پناه میبریم و دنبال خدا میگردیم …

    در شادیها مون خدا رو فراموش میکنیم اما در لحظات بدبختی سخت بدنبال خداییم …یعنی ما خداوند رو فقط برای بدبختیهامون نیاز داریم …موقع شادیهمان خداوند رو نمیخواهیم ….و از یاد میبریم

    در واقع اگر با همان درجه و غلظتی که در لحظات فروپاشی مون از خداوند طلب کمک میکنیم در تمام لحظات زندگی مون ب یاد خداوند باشیم هرگز ب اون لحظات سخت بر نخواهیم خورد که ب درجه انفجار برسیم

    خداوند در تمام لحظات پیش ماست و از ما محافظت میکنه اما این خود ماییم که کارهارو خراب میکنیم …

    در واقع ایمان یعنی همین …

    ایمان یعنی اینکه کلی بدهی داری …کلی مشکلات داری ..کلی گرفتاری داری اما ب خداوند ایمان داری که میشود ب خداوند ایمان داری که خودش کارها رو درست میکنه نیازی نیست من از ناراحتی بترسم و بترکم ….

    وقتی یکی مثل خانم منصوره که تو صحبتهاش عنوان کردند با دست خالی شروع کردند…….. وقتی هیچی پول نداشتن اون همه موفقیتهارو در ایران رقم زدند

    یعنی اینکه یک نیرویی هست که داره کارها رو انجام میده …. و ایمان ما همان دکمه فعال کردن این نیروست …

    این ما نیستیم که این کارهارو انجام میدیم ما فقط باید بخواهیم و اجازه بدیم …

    چرا …؟

    چون همان نیرو این تصمیم رو گرفته و قدرت انتخاب ب ما داده تا زندگیمون رو خودمون خلق کنیم …

    تا کس دیگه ای در زندگی ما دخل و تصرفی نداشته باشه ….

    شورو شوق یعنی همین که خداوند خودش کارهارو روبراه میکنه ………شوروشوق تو در واقع همان ایمان داشتن تو ب خداوند هست

    شورو شوق داشتن و با دستان خالی کاری رو شروع کردن ب نظر من همان تعریف دیگه ای از چیزی که ما بهش میگیم ایمان

    از بس که حالت خوبه از بس که انرژی داری از بس که احساست خوبه و باور داری با دست خالی شروع میکنی …

    بی دلیل نیست که استاد میگه احساس خوب داشتن خودش نشانه ای از ایمان هست …

    (خیلی از مواقع ما صحبتهای استاد رو درک نمیکنیم ..نمیفهمیم..چون که در فرکانسش نیستیم …این کار زمان میبره ..تازه ما ۱درصد از صحبتهای استاد رو درک کردیم که اینقدر احساس خوب رو تجربه کردیم )

    انقدر شور و شوق داری که ب هیچ چیز جز رسیدن به هدفت فکر نمیکنی …

    انقدر شور و شوق داری که هیچ استرسی نداری …در واقع استرس و نگرانی در مقابل شور و شوق تو ذوب میشه و هیچ ب حساب میان

    وقتی انقدر انگیزه داری برای رسیدن ب هدفت ….

    وقتی انقدر شور و شوق داری برای رسیدن ب هدفت حتی بی پولی هم نمیتونه احساست رو بد کنه که جلوی حرکتت رو بگیره خودش نوعی ایمان محسوب میشه ….

    ایمان یعنی همین …

    مگه ایمان داشتن شاخ و دم داره ….ب همین میگن ایمان ….

    ایمان یعنی احساس خوب داشتن …

    ایمان یعنی نترسیدن …

    ایمان یعنی شور و شوق داشتن …که من حرکت میکنم میرم جلو ………..خداوند خودش کارهارو درست میکنه …

    اصلا چه عاملی باعث میشه که ما بدون ریالی پول حرکت میکنیم و میریم مغازه ببینیم …؟

    واقعا چی در خودمون میبینیم که دست ب چنین کاری میزنیم …؟

    یا مثل استاد که با یه ساک و چمدان از بندر عباس میاد تهران

    چند نفر در دنیا پیدا میشن که دست ب چنین کاری بزنن ….

    دلیلش چیه …

    ب نظر من دلیلش همان شور و شوق هست …همان ایمان …همان باور

    دقیقا مثل عاشقی که چشماش کوره ….از شوق رسیدن ب عشقش هیچ چیز رو نمیبینه فقط عشقش رو میبینه ….ب هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنه …

    همین مورد رو در رسیدن ب خواسته هاتون در نظر بگیرید از بس شور و شوق داریم که نجواهای ذهنی رو اصلا نمیشنویم

    شور و شوق ما اجازه نمیده که حتی صدای نجواهای ذهنی مون در بیان…ب خاطر همینه که خانم منصوره با دستان خالی بلند میشه میره گالری ببینه

    چی میشه که ادم باور میکنه …؟

    ب خاطر اینه که شور و شوق انقدر انرژی مثبت بالایی دارند و فرکانس شون بالاست که شما به هیچ چیز منفی دیگه ای فکر نمیکنی …وقتی به هیچ چیز منفی دیگه ای فکر نمیکنی معلومه خب احساست خوبه دیگه ..وقتی هم احساست خوبه

    بقیه رو جهان برات انجام میده …بقیه اش دیگه ب تو مربوط نمیشه ..

    ماموریت تو ب عنوان انسان تا همینجاست که احساس خوبی داشته باشی …شور و شوق داشته باشی و از زندگیت لدت ببری

    انگیزه داشته باشی ….بقیه رو میسپاری ب جهان خودش بلد انجامش بده

    حالا همین مورد رو میخواییم ربطش بدیم ب مشکلات …قرضها …بدهی ها …که هر از گاهی احساس مون رو بد میکنند و شور و شوق و اشتیاق مون رو برای رسیدن ب اهداف و ارزوهامون کور میکنند

    وقتی مثل تمام کارهایی که در گذشته کردیم و انتظارش رو نداشتیم که درست بشه اما در کمال ناباوری درست شد …یا موقع هایی بود که کلی بدهی داشتیم و ما فقط نترسیدیم و احساس مون رو خوب نگه داشتیم و اون بدهی ها پاس شد

    وقتی با بودن بدهی ها و مشکلات و گرفتاری نمیترسی و احساست رو خوب نگه میداری و امید داری روزی از بند این مشکلات رها میشی این خودش یعنی ایمان …

    ایمان مگه چیه …

    همان باورداشتن ب اینکه خداوند تمام مشکلات من رو حل میکنه کافیه من فقط از خودش بخواهم این یعنی ایمان …زمانی که با دست خالی میرفتی مغازه ببینی ایا احساس بدی داشتی .

    در واقع شور و شوق تو …ازاد و رها بودنت ..احساس خوب داشتنت اتفاقات مشابه رو ب سمت شما جذب میکنه …و ترس رو از دل شما می زداید

    نترسیدن یعنی ایمان …شور و شوق یعنی ایمان ….احساس خوب یعنی ایمان …این جمله که : خداوند خودش کارهارو درست میکنه یعنی ایمان ….سپردن کارها بدست خداوند یعنی ایمان …

    اما کی ایمانش از همه قویتره …؟

    اون کسی که جای مهر رو پیشونیشه…..

    یا اون کسی که حرفهای زیبا در مورد خداوند میزنه …..

    اون کسی که نمازش قضا نمیشه ….

    هیچ کدام اینا هیچ ربطی ب ایمان نداره …

    ایمان همان نترسیدن هست …

    ایمان یعنی با وجود ترسیدن اما عمل کنی …

    ایمان یعنی با وجود داشتن بدهی و قرض و قوله اما احساست خوبه ….

    ایمان یعنی اینکه با وجود داشتن بدهی و مشکلات وقتی که شب از سر کار میری خونه پیش زن و بچه ات احساست خوب باشه و روحیه بشاش داشته باشی …

    مومن واقعی کسیکه افکار و ذهنش رو کنترل کنه ..

    ایمان یعنی با وجود داشتن مشکلات در زندگی اما حالت خوبه …نه در نقش ..نه با مواد مخدر و مشروب …

    ایمان یعنی همین و خداوند فقط ب بنده های مومن و شجاع و نترس پاداش میده …نه ب انسانهای ترسو که با ۴تومن بدهکاری زمین و اسمون رو به هم میدوزند و وقتی میرند منزل زن و بچه رو تحت فشار عصبی و روانی و استرس قرار میدن

    و فضای خونه رو مسموم میکنند ….

    ایمان یعنی با وجود داشتن مشکلات در زندگی خوشحال باشی …شاد باشی …روحیه عالی داشته باشی ….شور و شوق و انگیزه داشته باشی …

    ایمان یعنی اینکه ب خودت مدام بگی من نیرویی رو تو قلبم دارم ب نام خداوند که همیشه همراهم هست و هر لحظه پیشمه … من بهش ایمان دارم که کارهارو بهتر از هرکسی که تو میشناسیش برام انجامش میده و در بهترین زمان من رو در بهترین مکان قرار میده …ایمان یعنی این …

    خداوند خودش گفته اگه میخوای من کارهات رو انجام بدم شرطش اینه که شاد باشی …خوشحال باشی …احساست خوب باشه …

    در غیر اینصورت من نیستم ..انقدر بترس و از دیگران التماس بکن تا شاید مشکلاتت حل بشه اگر میخوای من مشکلاتت رو حل کنم حق نداری بترسی باید شاد باشی و از زندگیت لذت ببری ..

    شنیدن مطالب این چنینی از دوستان خیلی میتونه ب ساختن باورهای قوی در ما کمک کنه و ایمان که همان کلید موفقیت هست رو در ما تقویت کنه

    تبریک میگم و همینطور تشکر میکنم از خانم منصوره عزیز بابت ب اشتراک گذاشتن این تجربه زیبایشان با استاد عزیز و از استاد عزیزمون هم تشکر و قدر دانی میکنم که چنین فایل های زیبایی رو برای درک بهتر ما از قوانین جهان ب اشتراک میذارند و واقعا هم استاد داره بچه هارو جوری اموزش میده که خودشون دکتر خودشون باشند یعنی پاسخ تمام مسائل رو خودشون پیدا کنن و احتیاج به هیچ کس نداشته باشند

    استاد عزیزم لذت بردم از این فایل زیبا مطالب خیلی زیاد بود من خلاصه کردم …

    براتون بهترینهارو از خداوند مهربان خواستارم امیدوارم همیشه سبز و برقرار بمانید

    همینطور از شما بچه های نازنین سایت تشکر میکنم امیدوارم ب تمام خواسته هاتون در زندگی برسید

    متشکرم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
    • -
      Valafakher گفته:
      مدت عضویت: 1485 روز

      سلام حسین عزیز نشانه امروز من این فایل بود و کامنت شما مخصوصا انگار کلمه به کلمه برای همین روزهای منه…. ازت ممنونم ازت ممنونم ازت ممنونم که مهر تاییدی شدی روی باورهای امروزم و در این لحظه و برهه از زندگیم ازت ممنونم خدایا شکرت خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1537 روز

      چقدر لذت بردم از دیدن این فایل چقدر آگاهی ناب خوبه

      امشب داشتم فکر میکردم چرا کسی در اطراف من هم فرکانس من نیست و غافل بودم از دوستانش ناب چون شما و به قول یکی از دوستان در کامنتشون گوش نامحرم نیست محرم اسرار

      و چه خوب دوستانه چون شما داریم که همه مسایل عالی و رشد روحانی خودمون رو به اشتراک بزاریم و کمک کنیم دنیا جای بهتری برای زندگی شود

      و چه خوب راجع به ایمان و باور گفتید ما باید باور کنیم نیرویی برتر از ما هست که همه چیز رو در دست داره و روبراه می‌کنه فقط کافیه راه فرکانسی رو براش باز کنم اون از هر مسیری نمیاد بلکه مسیری مشخص مثل حال خوب احساس خ.ب سپاسگزاری

      و ایمان و باور هست که راه اونو باز می‌کنه ممنون از دادن آگاهی نابتون و استاد عزیزم نماینده خداوند در زمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    بابا عباسمنش تو چطوری اینارو اون موقع ها که نه الگویی داشتی نه هیچی اینقدر خوب درک کردی مرد ؟؟؟

    یا حضرت ابراهیم چطور این نگاه رو واقعا درون خودش ایجاد کرد ؟؟ اون که دیگه اصلا هیچ منبع و الگویی نداشت …

    من تازه هربار ایمان و توحید رو می فهمم و فکر میکنم که آها آها I Got it ، بعد که باز می رم جلوتر و اینجوری یه فایل می ذاری که شخم می زنه کلِ باورهام رو می بینم اون چیزی که فهمیدم قبلا چقدر احمقانه و کوچیک بوده و می تونم بگم نفهمیده بودم اصلا توحید یعنی چی ….

    عجیب این فایل شخم زد باورهام رو …

    هی استاپ زدم …. فکر کردم …. برگردوندم عقب …….. دوباره گوش کردم ….. ولی عجیب فهمیدم هیچی نمی دونم اصلا از ایمان و توحید و حرکت ….

    هربار که اینجوری یه فایلی شخم می زنه درونم رو وقتی میشینم بررسی می کنم رفتارام رو، رفتارایی که البته که از گذشته خیلی متفاوت تره و توش رنگ ایمان بیشتر دیده میشه ، ولی چقدر اون ایمانه با آگاهی جدید کمرنگه … :))))

    هربار که اینجوری شخم زده میشه به افکار و ذهنم می بینم من چیکار کردم که توقع نتایج درخشان دارم ؟؟؟ وقتی میام با آگاهی جدید می سنجم می بینم همینی هم که دارم کلی لطف پروردگار بوده که با همین یه مقدار تغییر کوچیک بهم داده شده ….

    هی باید اصلاح مسیر کرد …

    این کلمه به این کوچیکی “ایمان” یا “توحید” چیه که اینقدر درکش وسیعه آخه ؟؟؟

    چرا اینقدر عمق داره این لغت به این کوچیکی ….

    هرچی هی میری میبینی یک میلیاردومشم نرفتی ….

    همیشه هروقت میگفتین توی فایلاتون که من تازه این نتایجی که می گرفتم ۱ درصدم اون ایمان رو درک نکردم و نداشتم میگفتم چی میگه … یعنی چی ؟؟؟ داری توصیف میکنی ایمان و توحید رو … داری تدریس می کنی به این خوبی …. یعنی چی که ۱ درصدم هنوز درکش نکردم …

    چرا ؟؟؟

    چون نسبی به قضیه نگاه می کردم … نسبت به آگاهی ها و درک خودم و دریچه نگاهم به جهان داشتم این رو می گفتم …

    در صورتی که یک درصد شما چند میلیارد منه ….

    و یک درصد محمد شاید چند میلیارد شماست …

    و شاید یک درصد ابراهیم چند میلیارده محمد ….

    و بعد میبینی همه چیز در این جهان واقعا که بی نهایته و فقط به اندازه ظرف وجود ما بهمون داده میشه ….

    آگاهی ….. بی نهایته … حتی همین کلمه ایمان یا توکل یا توحید میشه براش بی نهایت عمق در نظر گرفت …

    توی ثروت …. وقتی ظرفت محدوده دورت پره از کسایی که همون ظرف محدود رو دارن …..

    قشنگ این جهان کبوتر با کبوتر … باز با بازه …

    وقتی آگاهیت میره بالا خیلی شیک و نرم آدم های دورت عوض میشن ….

    بعد که نگاه می کنی می بینی چقدر منطقی عوض شدن …. اصلا به این دلیل و این دلیل باید عوض می شدن …..

    اما واقعیت گم میشه ….. گول میخوریم از بس جهان این کار رو تمیز و منطقی انجام میده ….

    واقعیت چیز دیگه اس …. واقعیت به خاطر اون تغییرات درونیته ….

    این دنیا خیلی هنرمندانه برنامه نویسی شده ….

    الحق که خداوند بهترین برنامه نویس دنیاست ….

    یه مبحثی توی علم برنامه نویسی و کامپیوتر هست به نام virtual environments که میاد برای شما یک محیط مجازی در نظر میگیره …. نمیخوام خیلی بحث رو تخصصیش کنم به زبان ساده یک نمونه از کل رو به صورت مجازی با همون ویژگی ها و رفتار کلِ اصل برای شما در نظر می گیره تا اون Base و اصل تغییری ایجاد نشه …..

    به نظرم خداوند هرکدوم از ما رو درون یک virtual environment قرار داده که به شکلی کاملا منطقی بتونیم تمامی اتفاقات رو با کدهایی که می نویسیم خلق کنیم و هیچ تاثیری روی environment یا محیط و دنیای یکی دیگه یا کلِ اصل نتونیم بذاریم و در واقع جدا از هم در دنیاهای متفاوت درون یک دنیای کل باشیم ….

    و در صورتی که کسی کدهای من و خروجی کدهای من رو ببیبنه و پیاده کنه خوب اونم توی دنیای خودش همون نتیجه رو میگیره چون زبان برنامه نویسی یکیه …

    خداوند یک زبان برنامه نویسی برای طراحی و خلق برای ما قرار داده ….

    این زبان برنامه نویسی Syntax ها یا همون اصول نگارش یکسانی داره …

    به همین دلیلم هست که دقیقا وقتی هر کدوم از بچه ها یا خود استاد از نتایجشون و قدم هاشون می گن به راحتی میشه اون Syntax رو دید و کاملا میشه فهمید که همه از یه روش به اون خواسته رسیدن ….

    این بین ، ۹۹ درصد آدم ها اصلا برنامه نویسی بلد نیستن …. در صورتی که داکیومنت هاش (قرآن) و کلی فیلم های آموزشیش (این سایت برای فارسی زبانان و استرهیکس و …) به صورت رایگان در اختیار همه هست .

    اگر جامعه رو شبیه به stackoverflow یا Git یا دنیای اینترنت در نظر بگیریم فقط یه کدی رو از زندگی این و اون کپی می کنن می ذارن و یه برنامه ای ایجاد میشه ….

    ممکنه اون کد اصلا کد مخرب یا تروجان باشه ….

    ولی اون ها نمی فهمن که می تونن خودشون کد بنویسن …

    و این اختیار بهشون داده شده …

    هرجور که بخوایم می تونیم کد بنویسیم …

    بعد میایم میگیم اینترنت (جامعه) بد و دروغ گو بوده که کد من خراب بوده … یا شانس و تقدیر من این بوده که کد مخرب کپی کردم ….

    ولی ما اصل رو گم می کنیم …. اصلی که میگه این زبان برنامه نویسی مشترک با یک syntax و نگارش ثابت برای همه در اختیار همه در دنیا وجود داره و تا هر فرد هر کدی میخواد بنویسه و در زندگیش اجرا کنه ….

    تو می تونی باهاش یه اپلیکیشن یا یک وب اپلیکیشن بنویسی که دنیات رو تکون بده و زندگیت رو ساده و لذتبخش کنه و یا می تونی یک تروجان و کد مخرب بنویسی که بخشی رو یا کل زندگیت رو نابود کنه …

    ولی ما میایم به فرع توجه می کنیم ….

    میگیم اگه فلانی موفق شده به این خاطره که کانفیگ سیستمش قوی تر بوده ، رم قوی تری داشته ، سی پی یوی بالاتری داشته …. از چندین کامپیوتر استفادهع کرده و منابع قوی تری داشته یا کیبوردش بهتر بوده که تونسته بهتر کد بزنه و …..

    خلاصه کلی دلیل چرت که اصلا ذره ای مهم نیستن ….

    این توصیف و این تئوری برای منی که ذهنم کامپیوتری و منطقیه خیلی کمک کرده به درک بهتر دنیا و واقعا تمام نشونه هاشم توی علم ریاضیات و برنامه نویسی میشه ثابت کرد …

    انگار که این دنیا کلا همه اش از ریز تا درشت روی یک اصل می چرخه و با هر چیزی میشه بهش رسید و ثابتش کرد …

    واقعا تحسینتون می کنم که بدون هیچ الگویی اینطوری مسیر حق از باطل رو و ایمان اصل (نه ادا) رو پیدا کردید و حرکت کردید و خوب نتیجه هم که واضحه و چه جالب که این قانون دقیقا همه جا برای همه همینجوری بوده و ما چقدر راحت گول میخوریم بابت نتایج و دلایل رسیدن به نتایج …. در صورتی که یک اصل ثابت و ساده برای همه چیز هست …..

    ایمان

    یک کلمه ۵ حرفی با ۵ هزار میلیارد معنی در درونش ….

    خیلی تصمیمات جدیدی گرفتم بعد از دیدن این فایل به خصوص بعد از صحبت هخای پایانیتون استاد …

    باید بشینم بنویسم و یک ارزیابی اساسی رفتارام و کارهام رو بکنم و ببینم خدا وکیلی من چقدر ترسیدم و توهم زدم با اینکه فکر می کردم دارم حرکت می کنم و دارم ایمان به خرج می دم ….

    حس میکنم تکامل یعنی همین که هی روی خودت داری کار میکنی و آگاهیت بیشتر میشه و هی میای بر اساس آگاهی های آپدیت شده ات تنظیم مسیر می کنی …. نه تغییر مسیر …

    چون مسیر یکیه …..

    دقیقا مثل تنظیم ماهواره …. که اطراف اون فرکانس برفکی و تاره و باید هی تنظیم کنی تا شفاف و واضح بگیره …

    حس می کنم خیلی دارم نزدیک می شم به خواسته هام….

    خیلی نشونه هاش رو دارم می بینم .. و هر روز بیشتر و بیشتر میشه ….

    (* پیشنهاد میکنم بعد از دیدن این فایل حتما فایل توحید عملی ۶ رو گوش کنید)

    عاشقتم مرد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 112 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2431 روز

      اخ اخ رضاجان تموم شدمم چقدررر فوق العاده نوشتی چقدرررسراسر عشق بودد سراسرر کلام خداوند بود چقدرعاشق این درک بینطیرتممم عاشق این احساس نابتم که صفحه ی گوشیم رو ترکوند نمیدونم چندمین باره که دارم میخونم و هردفعه غرق ترش میشم اخ چقدر چقدرعاشق این اتصال نابتمم چقدربینظیربود چقدربینهایت بینهایت تحسینت میکنمم عزیزم چقدرتحسینتت میکنمم رفیق نازنین که اینقدر زیبا عمیقا غرق درکش میشی یعنی تموم شدم اونجایی که گفتی هر چقدر ادم میره جلوتر میفهمه که هیچی نمیدونه اینقدر که این کلمه ی توحید این کلمه ی ایمان عمیق ترینه وبینهایته چقدرزیبادگفتی رضاجان که همه چیزززتوحیدهه همه چیزتوحیده همه چیززایمانه همه چیززتنها اوستت همه چیززاونه که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه. هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه بهمون الهام میکنهه خداروهزاران بارشکرمیکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت درک بهتر بهتربهترش به سمت رشد بهترش چقدرمیخوام غرق ترین غرق ترین بشممم دراین توحید نابش چقدرمیخوام غرق ترین بشمم که همه اوستت همه عشق اوستتت همه اوست تنهاا او عاشقققتم پسرعاشقتم تو بینظیری بینطیر چقدرتحسینتت میکنم این درک بینطیرت رو چقدرتحسینتت میکنمم چقدرتحسینتت میکنمم

      وقتی نوشتی برین توحید عملی رو ببینید تموم شدمم چقدررربینظیرنوشتی رفیق عزیزم چقدربینظیرنوشتی توحیددد رااا عشق رااا ایمان. را چقدرعاشققق توحیدممم چقدرعاشقق این عشقم چقدربینطیربودد خدای من شکرت هزاران بارشکرت که همه هدایت توستت عاشقانه ی عاشقانه هدایتمم میکنی به سمت درک بهتر بهترت خداروهزاران بارشکرمیکنم که هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه

      چقدرزیبا گفتی که خداوند بهترین بهترین ویگانه ترین برنامه نویس دنیاست که چقدر چقدر زیبا وقتی ایمانت رو نشون میدییی وقتی تنهاا اورا میبینی چقدرعاشقانه ی عاشقانه برات میچینه الله اکبر

      چقدر زیبا گفتی و چقدربینطیر تشبیه کردی به زبان برنامه نویسی که دقیقا اینن تنهاا کد منه که داره کار میکنه من خالققق صد درصد هرلحظه ی زندگی خودم هستم وقتی قانونش رو درست وصحیح اجرا کنمم همه چیز به بهترین شکل اتفاق میوفته چون مسیررریکیه….مسیریکیه همه چیززز به کد منن به باورای من بستگی داره اینن تنها باوراب منه که داره رقم میزنه همه چیزو

      بینطیربود چقدرتحسینتت میکنمم رفیق عزیزم چقدررتحسینت میکنمم عاشقتم

      الهی که هرلحظه ات غرق عشقق ایمانننن وتوحیددد خداوندم باشی الهی که جریانی ازبینهایت نعمت ها بینهایت فراوانی ها ثروتها شادی ها جاری ترین باشه برلحظه لحظه ات بهترین های بهترین هارو برایت میخواهم از یگانه قدرتت جهان که همه چیززاونه همه چیززاونه وتنهاا او کافی ترین کافی ترینه که هرلحظه هدایت میکنه 👏👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اعظم اعرابی گفته:
      مدت عضویت: 1875 روز

      سلام و درود بر استاد عزیز ومریم جون دوست داشتنی و همه ی اعضای خانواده ام در این سایت.

      وممنون از تک تک کامنت هایی که هرکدوم درهایی از اگاهی و انگیزه را به روی من باز کرده.خدارو هزاران هزار مرتبه شکر به خاطر حضورم در این جمع صمیمی …..

      اقا رضا عزیزواقعا لذت بردم ازاین بیان شما و اینکه چقدر عالی قوانین را با علم کامپیوتر و برنامه نویسی توضیح دادید…فوق العاده بود

      مخصوصا اون قسمت که فرمودید :

      <> خیلی عالی بود

      ودر پایان برای همه ی اعضای خانواده ام در این سایت ارزوی ثابت قدم بودن در این مسیر و هدایت شدن به مسیر درست را ازخدای خوب و عزیزم خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      گل گفته:
      مدت عضویت: 1855 روز

      سلام آقارضای عزیز

      ممنون برای این دیدگاه عالیتون من چندباررررر از اول خوندم و چقدرررر دقیق و واضح بود ممنونم بی نهااااایت ممنونم

      اشک هام ریخت اونجا ک گفتین

      وقتی آگاهیت میره بالا خیلی شیک و نرم آدم های دورت عوض میشن ….

      بعد که نگاه می کنی می بینی چقدر منطقی عوض شدن …. اصلا به این دلیل و این دلیل باید عوض می شدن …..

      اما واقعیت گم میشه ….. گول میخوریم از بس جهان این کار رو تمیز و منطقی انجام میده ….

      واقعیت چیز دیگه اس …. واقعیت به خاطر اون تغییرات درونیته ….

      این دنیا خیلی هنرمندانه برنامه نویسی شده ….

      الحق که خداوند بهترین برنامه نویس دنیاست ….

      بله پروردگار ما انقدر برنامه نویس دقیقی هست ک تمام سیاره ها و‌ستاره ها و منظومه ها هرکدوم درمدار خودشون و البته همچنان درحال حرکت هستن و

      البته برای این لحظه در این سایت بهشتی یک متخصص کامپیوتر بیاد و از هنر تخصصیش این معادله رو ب زبان ساده و خیلی عااالی واضح تر کنه

      شماهم یکی از دستان پروردگاری ک به زبان برنامه نویسی گفتی.. از یک منظر دیگه الهامات رو گفتی و البته دیدگاه لایک بخوره و انتخاب بشه برای فایلی فوق العاده سرشار از آگاهی ها.. ممنونم از روح الهی شما و اون ذهن پاک شما ک چقدر باهم در صلح هستن. رفتی سر اصل مطلب و بعد کم‌کم باز کردی و از پایه توصیفش کردی.. ممنونم دوست فرکانس بالای سایت بهشتی. در پناه امن پروردگارمهربانی ها صاحب فضل و‌رحمت بی نهایت باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هدیه گفته:
      مدت عضویت: 1954 روز

      سلام محمد عزیز چقدر کامنت زیبایی بود خیلی لذت بردم وارد سایت شدم که کامنت بنویسم ولی کامنت شما را خوندم و دیدم هر انچه میخواستم بگم در دیدگاه شما بود بسیااااااار عالی بود برای شما ارزوی موفقیت میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا ساعدی گفته:
      مدت عضویت: 1641 روز

      سلام آقا رضا دمت گرم چقدر متن زیبا و واضحی نوشتی واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم من خیلی کم دیدگاه بچه ها رو می خونم ولی انگاری هدایت شدم نظرت رو بخونم و کلی باهاش اشک بریزم مرسی بخاطر این دیدگاه منطقی و شفافت، آره منم دقیقا باید هر روز مسیری که رفتم رو که به نتیجه رسیده بود رو دوباره و دوباره و دوباره به خودم یادآوری کنم و تنظیم مسیر کنم واقعا برات بهترینها رو آرزو میکنم امیدوارم هر روزت بهتر از دیروزت باشه باز هم از نظر تاثیر گزارت سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سید ساسان حسامی گفته:
      مدت عضویت: 1910 روز

      سلام رضای عزیز ممنون برای کامنت زیبات هر کسی خدارو و قوانینشو میتونه از طریق کارش برای خودش بدیهی کنه واقعا لذت بردم از توضیحاتت و ممنون که فایل ۶ توحید عملی یاداوری کردی و چه مکملی بود که بعد از خواندن کامنتت رفتم و دوباره دیدمش با این حال امشب برام تازگی داشت و انگار اصلا قبلا ندیده بودمش و با تضادی که همین چند ساعت قبل برام اتفاق افتاد کفتم الخیر ما فی الوقع و دیدن این فایل خیلی عالی بود ممنون از شما که دستی از جانب خدا شدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امیر آهنگری گفته:
      مدت عضویت: 1699 روز

      سلام دوست هم فرکانسی من

      واقعن همیشه برام سوال بود

      چطوری استاد بدون الگو دیدن این موفقعیت ها رو بدست اوردن

      و چجوری خداوند شناختن زمانی که هیچ کسی خداوند نمیشناخت

      و کسی درکی از قوانین نداشت

      و استاد با خانواده کاملن مذهبی

      واقعن کاری که استاد کرده میشه ساعت ها در موردش حرف زدو باور ساخت

      و اگر ما نتونیم خودمون تغییر بدیم خیلی بی عرضه هستیم

      چون الگویی مثل استاد داریم و بقول خود استاد هیچ بهانه ای برای تغییر نیست

      و اینقد در دسترس این مطالب اسان و ب راحتی

      و همه مطالب در فایل های رایگان میگه

      چقد استاد توحید عالی فهمیدن

      و شروع کردم ب عمل کردم و در راه توحید بودن

      در حالی که الان از داخل ایرانی

      کلی حتی نزدیکترین ادمهاشون

      و خیلی از جامعه بهش حسودی میکنن

      و خیلی ها فایهاشون با کمترین قیمت میفروشن

      و استاد کجاس اونها کجان

      استادی که ب نظرم میخاست تبلیغ کنه فقط از قانون سلامتی بالای 500میلیون دلار بدست می اورد

      ولی خدایی داره در قلبش که بیش از این پول ها براش می ارزه و اصلن تبلیغ نمیکنه

      واقعن زمان میبره تا ما خود استاد بادر کنیم

      الله اکبر

      واقعن استاد قابل تحسین کاری کردن

      که جهان برای ما زیبا و زیبا تر بشه

      جهان برای میلیون ها نفر زیبا شده

      خدایا شکرت هدایت شدم ب بودن در سایت عباسمنش

      آرزوی

      سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم برای همه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1858 روز

    به نام الله یکتا

    سلام بر شیرین ترین استاد دنیا

    از دیشب غوغایی تو وجودم آغاز شده

    حدود ساعت های ۲ شب بود که اومدم رو سایت و رو قسمت پاسخ به دیگاه های من کیلیک کردم

    خیلی وقت ها میام رو سایت و با خوندن پیام های با محبت و الهی و بی رنگ و ریا و برآمده از دل بچه ها خودمو شارژ میکنم

    به خودم میگم ببین امین این همه آدم هم فرکانس که قانون رو میفهمن و نمی زارم محیط اطرفم که خیلی تو این فضا نیستند منو سرد بکنه تو این راه

    خلاصه دیشبم به همین امید پیام ها رو باز کردم و هدایت شدم به خوندن پیام یکی از بچه های الهی سایت و یکی از بی نهایت دست خدا

    کامنت مربوط به همین تاپیک گفتگوی استاد عباس منش با دوستان بود

    قسمت سوم

    اونجا که استاد در جواب سپیده عزیز قضیه مدارها در هدایت رو توضیح داده بودن

    با اینکه یه کامنت خیلی مفصل براش نوشته بودم و کلی هم دوستان لطف داشتن به اون کامنت و این دوستی هم که پیام داده بود

    در ارتباط با همین کامنت برام یه پیام محبت آمیز فرستاده بود …

    ولی یه حسی بهم گفت امین اینو الان گوش بده

    دوباره گوش بده ..

    چون از صبح که پاشده بودم داشتم قدم دوم رو دوره میکردم و قصدم این بود آخر شب برم سراغ جلسه سوم قدم دوم

    ولی به اون ندای درونم لبیک گفتم و دوباره گوش دادم قسمت سوم همین گفتگوی استاد با دوستان رو

    دوباره گوش دادن همانا و غرق در لذت و آگاهی های جدید شدن همانا

    البته بگم ها از سر شب با تجسم و دوش و تمرکز روی زیبایی ها و بو کردن یاس های توی حیاط و …

    حسابی حالمو خوب کرده بودم و لی بازم دوست داشتم بهتر بشم …

    خلاصه یهو شروع کردم تو ذهنم همه چیزهایی که از استاد شنیده بودم و به همه کارهام تو این مدت فکر کردن

    و این حرف ها بهم گفته شد و به جانم نشست

    و محرم تر از این سایت و بچه هاش کسی رو نمی بینم و دوست دارم اون احساس بی نظیری که از دیشب پیدا کردم رو اینجا به اشتراک بزارم

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…

    از اینجا شروع میکنم که من هر چیزی از استاد گوش میکنم تهش میرسه به احساس خوب و کنترل ذهن

    ولی راستش با اینکه میدونستم درسته و این قانونه ولی نمیتونستم به صورت کامل درکش کنم

    یعنی کلی نتیجه گرفتم از همین حال خوب تو این چند وقته ولی نتونسته بودم تو ذهنم یه الگو و به قول استاد فکت و منطق ازش برای خودم بسازم

    و کسایی هم که ازم میپرسیدن بهشون میگفتم ببین جواب میده حال خوب ولی نمیتونم توضیحش بدم …

    ولی دیشب خود خدای مهربان برام توضیح داد با رسم شکل و تصویر

    مثل یه معلم مهربون …..

    چند شب پیش وقتی یه قسمتی از زندگی بهشت رو دیدم که استاد داشتن داستان خلق زندگی در بهشت رو توضیح میدادن

    و اون حرف های طلایی در بازه زندگی در طبیعت

    خیلی ریختم بهم

    چون من این زندگی رو تو شمال داشتم ….

    ولی با فشار اطرافیان و ناتوانی در کنترل ذهن از دستش داده بودم

    و تو حین پخش این قسمت همش افسوس میخوردم که چرا من یک سال زودتر با استاد آشنا نشدم تا الان تو همون حیاط رویایی تو شمال نشته بودم و حرف های استاد رو گوش میدادم

    خلاصه با همون حال قرآن رو باز کردم و این آیه اومد

    من برای شما پیامبری ناصح و امینم

    نعمت های خدا را بیاد بیارید تا رستگار شوید

    این که اسم امین اومد تو همون آیه تنم رو به لرزه درآورد

    و دیشب وقتی داشتم به صحبت های استاد عزیز و سپیده عزیز گوش میدادم یاد این ایه افتادم و بقیه حرف های استاد

    وقتی خدا ااینطوری برام قانون رو توصیح داد

    وقتی این پیام کلیدی رو از زبان استاد

    خدا برام فرستاد

    که هدایت تکاملیه

    و از یه مداری تو روابط که توش دعواست تو میتونی یه پله بری بالاتر و نیمتونی یه شبه بیای تو روابط عاشقانه و همین طور مسائل مالی و …

    و این جمله طلایی که منظور از طی کردن مدارها زمان طولانی نیست و ممکنه فاصله این مدارها تو زمان کوتاهی انجام بشه و لی حتما باید پله به پله جلو رفت

    الله اکبر

    الان یاد این شعر مولانا افتادم

    پله پله تا ملاقات خدا

    از مقامات تبطل تا فنا

    خلاصه بعد حرف های طلایی استاد

    خدا شروع کرد خودش با هام حرف زدن که امین عزیم

    مثل بازی های موبایل و کامپیوتری

    زندگی یک بازیه

    و یه سری قوانین ثابت داره

    و مهم ترین قانون این بازی تو هر مرحله ای احساس خوب هست

    یعنی اینکه امین مهم نیست تو کجای این بازی هستی الان

    دو حالت وجود داره

    یا وای میستی

    یا حرکت میکنی

    و اموزم بازم باهام حرف زد با این جمله طلایی منصوره عزیز تو این فایل که امروز باز م شنیدم که وقتی وای میستی همه چی وای میسته

    الله اکبر

    اگه وایسی مثل بازی های موبایل و کامپیوتری

    اون عنکبوت ها و حیووونا و چیزهای جورواجوری که تو بازیهای کامپیوتری هستند و میان جونت رو میگیرن برمیگیردی به عقب و میسوزی

    و اگر یک میلیارد بار هم وای سی و حرکت نکنی و یا اشتباه بازی کنی

    هیچ وقت بازی کامپیوتری دلش برات نمیسوزه

    و نمیگه آخی عزیزم

    تو ۱۰ ساله تو این مرحله ای بیا برو بالاتر

    و حتی ممکنه گیم آور شی و پرت شی از بازی بیرون اصلا

    و بری ته اسفل السافلین

    و برعکس اگه حرکت کنی و قوانین بازی رو رعایت کنی و مهارت داشته باشی

    میتونی پله به پله بری جلوتر و پیشرفت کنی

    و اینجا این پیام کلیدی رو دریافت کردم

    تمرین ستاره قطبی

    عزت نفس

    تمرکز رو خوبی ها

    و هر چیزی که داره اون احساس الهیت رو خوب میکنه

    عین زدن دکمه ها و فن ها درست و به جا

    تو یه بازیه که تو رو به سمت جلو حرکت میده

    یعنی تو بازی زندگی

    باید با دونستن قانون

    مهارت هایی رو یاد بگیری که تو رو کمک کنه تو این بازی که به بهترین شکل این بازی رو انجام بدی

    و قانون اول این بازی زندگی

    احساسه

    به قول استاد عزیزم

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس چه وقتی خوبه که تو مهارت داشته باشی

    مهارت از کجا میاد

    وقتی تو ایمان داشته باشی و متوکل و آرام باشی

    وقتی آرامی مرحله به مرجله

    لحظه به لحظه خدا تو این بازی هدایتت میکنه که کی و چه وقت چه دکمه ای رو بزنی و چه کاری انجام بدی

    امین فقط با هدایت الله میتونی این بازی رو به بهترین شکل طی کنی

    تا قبل از قانون فقط تکیت رو عقلت بود و خودت و تهشم دیدی

    عاقلان نقطه پرگار و چودند ولی

    عشق داند که در این دایره سرگردانند

    من این سرگردانی رو با تمام وجود ردک رکدم قبل آشنایی با استاد …..

    و بهم گفته شد

    امین مهمترین چیز احساسه

    احساس خوب نه وقتی به خواستت رسیدی

    احساس خوب تو همین مرحله

    بهم گفته شد امین تو وقتی تو این مرحله حالت خوب نیست

    امکان نداره بری مرحله بالاتر و اونجا احساست رو خوب کنی

    این یه قانونه

    این قانونه منه امین

    فقط و فقط زمانی میتونی بری جلوتر که همینجا که هستی

    همین حالا

    تو همین مرحله

    احساست رو خوب کنی

    چطوری

    همین پریشب برات پیام فرستادم

    وقتی تو احساس بد حسرت و افسوس گذشته

    قرآن رو باز کردی

    و من بهت گفتم

    نعمت های من رو به یاد آرید تا رستگار شوید

    یاد حرف های استاد عزیزم افتادم همزمانی که این حرف ها بهم گفته میشد

    یعنی الله یه یادم میاورد

    دقیقا تو قدم دوم گفتن :

    بچه ها من دنبال موفقیت نبودم

    من دنبال رستگاری و خوشبختی بودم

    وقتی استاد تو دوره الهی ۱۲ قدم این جمله رو گفتن

    مهم نیست برای ناراحتیت چه دلیلی داری هر چند منطقی باشه

    هر دلیلی که داشته باشی برای ناراحتی

    داری به خودت گاری میبندی تو این راه

    داری به خودت گاری میبندی

    بعد بهم گفته شد که امین

    تو بازی زندگی مهم نیست که الان شرایطط چقدر سخته یا آسونه یا هر چیزی که هست

    راه رستگاری اینه

    نعمت های خدا رو به یاد بیار

    بعد صدای استاد و مریم بانو تو گوشم پیچید که داشتن تو راه تو ماشین تو دوره دوازده قدم

    دربازه تمرکز روی خوبی ها حرف میزدن

    از سفر به تایلند

    از اون درختای خونه کرج

    از سپاسگزاری صدباره استاد برای یه ماشین ظرفشویی

    کلام استاد با همون لحن الهیش تو گوشم طنین انداز شد که

    بابا به خدا برای رسیدن به چیزی نیاز نیست کار خاصی بکنی

    این بازان نعمت الهی همیشه در حال باریدنه ……..

    و باز بهم گفته شد امین تنها راه رفتن از این مرحله ای که هستی اینه که احساست رو خوب کنی و نعمت های خدارو پیدا کنی تو همین نقطه ای که هستی و سپاسگزارباشی

    و حالت رو خوب کنی ….

    تا منم ظرفت رو بزرگتر کنم

    تا دستت رو بگیرم و ببرم پله به پله

    مرحله به مرحله

    یاد حرف استاد افتادم

    موفقیت حاصل تصممیم های درست و متوالیه

    نه یک الهام و هدایتی که یهو بیاد همه چی رو زیر و رو کنه

    نه…

    قدم به قدم وقتی حالت و احساست خوبه

    بهت حرکات و رفتارهای درست گفته میشه و تو باید طبق همون ها حرکت کنی

    و لی با لذت

    با احساس خوب

    واسه همینه که استاد اینقدر رو لذت تاکید داره

    واسه همینه برای ما از تام بریدی مصاحبه میزاره که میگه بابا ببین داشته لذت میبرده و رنجی در کار نبوده

    لذت برده از مسیر …….

    این جله طلایی استاد یادم اومد

    که گفتن بچه ها احساس خوشبختی من زمانی که تو بندر عباس بودم با الا ن فرقی نکرده …

    یعنی استاد تو همون بندرعباس قانون بازی رو فهمیدن و قدم به قدم هدایت شدت تا فلوریدا و خدا میدونه با حفظ همین حس خوب تا کجا ها که پیش برن …

    االه اکبر …

    چطوری دیگه باید استاد اینو بگه و چقدر باید تکرا رکنه امین که تو باورش کنی ….

    بهم گفته شد :

    فقط امین یادت باشه

    مهم نیست چقدر تو مراحل قبلی احساست رو خوب کردی

    اگه تو مرحله بعدی به هر دلیلی احساست رو بد کنی باز پرت میشی به عقب

    این یه قانونه

    و باز صدای استاد تو گوشم پیچید مهم نیست برای ناراحتیت چه دلیلی داری

    داری به خودت گاری میبندی

    داری به خودت گاری میبندی

    داری به خودت گاری میبندی

    از صبح که پاشدم یه امین دیگه شدم

    یعنی حس کردم تازه متولد شدم

    حس کردم تازه اومدم نشستم سر کلاس اول قانون

    سر کلاس اول استاد عباس منش عزیزم

    حالا به امید الله

    میخوام بیشتر و بیشتر و بییشتر

    از معلم عزیزم

    از عشقم

    از شمسم

    از ابراهیمم

    از استاد عباس منش عزیزم

    یاد بگیرم

    مهارت های کنترل ذهن و خوب نگه داشتن احساس رو

    داشتم منفجر میشدم و لی با نوشتن اینا کمی آروم گرفتم

    هزار جهد کردم که سر عشق بپوشم

    میسرم نشد بر سر دیگ و نجوشم

    و نوشتم تا وقتی که دوباره نجوا شروع میشه

    بازم بیام و این متنی رو که نوشتم بخونم

    تا یادم نره که چه چیزایی بهم گفته شد تو اون شب رویایی ……

    حافظم تو یه همچین شبی این شعر رو سروده قطعن

    زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

    پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

    نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

    نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

    سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

    گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

    عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

    کافر عشق بود گر نشود باده پرست

    برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

    که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

    آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

    اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

    خدایا شکرت برای هدایت

    خدیا شکرت برای دستان هدایتگری چون استاد عزیزم و بچه های الهی این سایت

    خدایا شکرت به خاطر خودم و این نعمت بودن ………..

    خدیا شکرت به خاطر خودت که هستی و همیشه هستی

    روزها گر رفت

    گو رو باک نیست

    تو بمان …

    ای آنکه چون تو پاک نیست …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 212 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2185 روز

      سلام دوست الهی من 🌹🌹

      خدایا شکرت برای این هدایت زیبا

      چقدر لذت بردم از این. درک زیبا

      از این همه نوشته که سرتاسر بوی الهی میده

      بخدا این جنس نوشته را فقط فقط

      خدا داشته می‌گفته و شما عزیز دل تایپ میکردی

      الله اکبر

      شما از هدایت الله میگید

      من اینجا حیران این همه بزرگی

      خدایا شکرت که اینقدر زیبا جوابم را دادی

      امین جان 🌹 مرررسی برای این که اومدی و با عشق نوشتی

      میدونی همون لحظه که خدا داشت شما را با فایلها و نوشته ها و تجربه های دوستان تو گفتگوی استاد و مهمتر از همه با کلام خودش هدایت میکرد

      همون لحظه داشت جواب من و خیلی از دوستان عزیز را با این قلم زیبای شما جواب میداد

      اگه بخوام قسمتی از این دیدگاه را مهمتر نشان بدم نمیشه

      از حرف اول تا آخرین کلمه سراسر

      نور و عشق و حضور خداوند بود

      امین عزیز بهترینها منتظر شما هستن

      من چه دعایی کنم برای شما خوب خدا

      وقتی اینقدر عالی هستید

      سلامتی و طول عمر با عزت برای شما دوست خوبم آرزومندم 🙏🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام بر برادر عزیزم

        محمد علی مهرجوی پر از مهر و محبت

        ممنونم از لطف شما

        خدارو شکر میکنم از اینکه خدا خواست و گفته شد و خدا مدد داد و اومدم و این ها رو نوشتم

        خدارو شکر میکنم برای گنج هایی مثل شما برادر عزیزم و همه بچه های الهی این سایت

        که میتونم راحت و بدون هیچ آدابی بنویسم و بدونم که حرفام شنیده و درک میشه

        منم برای شما برادر عزیز و مهربانم آرزو میکنم که غرق در سلامتی و عشق و ثروت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2703 روز

      امین عزیز اینجا نوشتم که باز به خودم و باز به شما دوست خوب و همقدمیم یاداور بشم که اره همینه احساس خوب وای امین جان نمیدونی چه جوری این احساس بد وارد ذهن ما میشه من هم امروز داشتم با دوقلوهام یه مستند از گرجستان و باکو میدیدیم نمیدونی چه جوری بهم ریختم اصلا یه هو به خودم اومدم و دیدم چه قدر از دست خودم و کشورم ناراحتم که چرا ما اینقدر عقب مانده ایم چرا این کشورها که همسایه های ما هستند اینجوری دارند با عزت زندگی میکنند میخواستم برم تو دفترم بنویسم وشروع کنم به خوب کردن احساسم گفتم بزار اینجا برا خودمون بنویسم مخصوصا ماهایی که دیگه به این حقیقت رسیدیم که این اتفاقات همش جذب خودمون بوده و به واسطه افکار وباورهای خودمون هست که اینجا هستیم و در واقع همون عدم لیاقت که در وجودمون نهادینه شده خیلی یه هو ممکنه برامون این حالت اتفاق بیفته و من دیدم که برا شما هم دقیقا این حس حسرت و سرزنش رخ داده اشکال نداره واقعا میگم ها اینارو به خودم میگم به خدا قانون همینه که نوشتی همین حرفایی که خدا باهات زده و اصلا مهم نیست که در گذشته چه قدر کار کردی چه قدر حالت خوب بوده خوب نتیجشو گرفتی ضرر که نکردی الانم که اگه حالمون خوب نباشه به هر دلیلی میگم به هردلیلی ضرر وزیانش به خودمون میرسه چه قدر خوبه که هراز چند گاهی هی بهم یاداوری کنیم این مسیر مهم رو وممنون از تو که دست خدا شدی برا هممون و اومدی و نوشتی ممنونم امین عزیز وتوحیدی، خدارو شکر ،خدارو شکر برا حضور این همه دوست الهی و توحیدی که اینجوری با عشق این انرژی الهی رو باما به اشتراک میزارید خدایا شکرت پس منم باید به وظیفه خودم عمل کنم منم باید قدردان این همه نعمت و کامنت های توحیدی و الهی باشم و وظیفه منم اینه که حالم رو در هر شرایطی خوب کنم و کنترل ذهن انجام بدم ،اتفاقا امروز داشتم با یه دوستی صحبت میکردم و بهش گفتم واقعا من به این عمل ایمان آوردم که منظور خداوند از اینکه مومنان در هر لحظه در همه حال در حال نمازند در واقع همون کنترل ذهن منظورش بوده همون حال خوب، همون حسرت نخوردن، همون امیدواری و حرکت وحال خوب در لحظه و آره خوب اینا سختند شاید برا خیلی ها همون دو سه رکعت عربی خوندن و خم وراست شدن خیلی راحت تر از این کنترل ذهن دائمی و همیشگی باشه ولی برای ماهایی که در این راهیم همین باید هدف و مسیر هرروزمون باشه

      منتظر کامنت های عالی و سرشار از آگاهیت هستم امین عزیز فعلا در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام بر شما زیبای عزیز

        ممنونم برای لطف همیشگی تون

        راستش همین امروز عصر دست بچه ها رو گرفتم و فقط چند تا کوچه از خونممون پایین تر وارد یک کوچه رویایی شدیم که درختان چنارتنومندی چنان فضای رویایی رو ساخته بودند که فقط غرق در لذت و شکر گذاری شده بودم و ته اون کوچه هم ختم میشد به کلی باغ های پرورش گل و دقیقا همون احساس قدم زدن تو جنگل های شمال بهم دست داد …

        تو این محله کوچه های دیگه ای هم هستند که پر از خونه هستند و هیچ روحی درونشون احساس نمیکنم ولی من امروز به اونها توجهی نکردم و فقط ازشون رد شدم تا برسم به این کوچه رویایی

        من از همون شب با خودم عهد کردم که حسرتی بر گذشته نخورم و خودمو با هیچ کسی مقایسه نکنم

        و خیلی جدی تر میخوام تمرکز کنم روی زیبایی های محیط اطرافم و دنبالشون بگردم و به مدد الله ازشون لذت ببرم

        میخوام از همین جایی که هستم شروع کنم زیبایی هاش رو دیدن و پیدا کردن و تحسین کردن و شکر کردن

        دیگه برام مهم نیست تو گذشته چیا داشتم و اینکه دیگران چه چیزهایی دارن و میخوام سعی کنم از این نجوای شیطانی مقایسه بیام بیرون

        و دقیقا خودم رو تو یه بازی تجسم میکنم که تنها راه رفتن به مراحل بالاتر احساس خوب تو همین شرایط هست و زندگی در لحظه ..

        دیگه نمیخوام حال خوبمو به آینده موکول کنم به امید الله

        بعد رفتن به اون کوچه رویایی دم اذان بود که به خونه رسیدیم

        و من از بوی عطر گل های یاسی که دقیقا 2 سال پیش تو همین ماه رمضان و دقیقا دم افطار کاشته بودم تو حیاط آپارتمانمون مست شدم ….

        و با خودم گفتم ببین امین دو سال پیش بود که اینو کاشتی یه بوته کوچیک بود

        و الان چنان تنومند شده و تمام کوچه رو پر از عطر خودش کرده

        زیبای عزیز این راهی رو که ما

        همه بچه های این سایت الهی شروع کردیم

        مثل همین بوته یاس میمونه که به شرط نگهداری از اون قطعا در آینده بوی عطرش هم خودمون رو مست میکنه و هم محیط اطرفمون رو

        فقط و فقط به شرطی که خدا مدد بده و هر وقت شیطان نجوا کرد

        آگاهانه بگردیم و زیبایی ها و نعمت های خدا رو پیدا کنیم و همونطور که گفتید دائم در نماز باشیم

        البته که همون ظاهر نماز و چند رکعتی که هست چیز بسیار خوبیه و به من شخصا احساس خوبی میده خوندنش

        ولی این توجه و صلات دائم رو باید از خدا مدد بگیریم و بشیم مثال

        خوشا آنان که الله یارشان بی

        به حمد و قل هوالله کارشان بی

        خوشا آنان که دائم در نمازند

        بهشت جاودان ماوایشان بی

        و اتقاقا امروز 2 بار پشت سرهم جلسه ششم قدم دوم رو گوش دادم که استادو مریم بانو چقدر کامل تمرکز بر روی زیبایی ها رو توضیح دادن

        و به قول استاد همه داستان همینه

        تمرکز کن روی زیبایی های اطرافت و تحسینشون کن تا از همون جنس و بیشترش وارد زندگیت بشن

        پناه میبرم از شر نجوا های همیشگی شیطان به الله یکتا

        حسرت

        مقایسه

        عجله

        و به جاش میخوام از خدا مدد بگیرم و شکرگزار همین لحظه حال و همین نقطه ای که در اون هستم باشم

        الهی آمین

        شاد و سلامت و ثروتمند و غرق در لذت و آگاهی باشید زیبای عزیز در کنار دو قلوهای نازنینتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      شادی رحیم زاده گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      سلام آقا امین عزیز

      شما نمیدونی که با تک تک کامنتاتون چه احساس بینظیری در من ایجاد میکنید،وقتی به مدت زمان عضویتتون نگاه میکنم که به نسبت من و خیلی اعضای دیگه زمان کمتری هست اما درک شما از قانون تحسین بر انگیزه.

      شعرهایی که از مولانا و حافظ مینویسید منو دیووانه میکنه،جنس کامنتاتون خیلی خاص،ناب انگار مخصوص خودتون.من بینهایت لذت بردم و ممنون که مینویسید و به درک بیشتر ما هم کمک میکنید🙌🏼🙌🏼🙌🏼

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام بر شادی عزیز

        ممنونم از لطف همیشگی شما

        اعتبار این زیبایی ها میرسه به الله یکتا و بندگان نیکش حافظ و مولانا و استاد عزیزم

        که تو زمان خودشون و در بازی خودشون شدن کارخانه تولید شادی و زیبایی

        خدا رو شکر برای اسم زیبایی که براتون انتخاب شده

        امیدوارم هر بار که اسمتون رو صدا میزنن

        اینو یه خودتون یاد آوری کنید که همه داستان همین شادی و همین احساس خوبه

        امیدوارم همیشه شاد باشید و غرق در لذت و آرامش در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2431 روز

      خدای من خدای من سلام به اقا امین نازنینمون

      چقدرعاشق اینن عشق نابتونم من خدای من چقدر چقدررربینظیربوددد یعنیی با چه عشقیییی داشتین می نوشتین خدای من چقدرررعاشق این درک بینظیرتونممم یعنی تموم شدم تموم شدمم چقدررررعاشق این اتصال نابتونم چقدر زیبا چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه و مستقیم انچه که برایمان لازم ترینه ازبینهایت بینهایت طریق بهمون الهام میکنهههه هرلحظه بهمون الهام میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنه چقدرچقدربا تمام وجودم این ارامشتون این اتصال نابتون رو چقدربینهایت بینهایت تحسیینتون میکنم چقدر ستایش میکنمم این اتصال عشق نابتون رو خدای من این ایه چقدرچقدر زیبا بود چقدررر در زمان مناسبب بود دقیقا دقیقا دقیقا چقدر زیبا گفتین که همه چیززز همه چیز احساس خوب ماستت کنترل ذهن در همون لحظه ی شماااا خدای من فقط میخوام بنویسم که چقدر زیبا بودد نکته به نکته اش رو اگه بخوام بگممم کل نوشته ی بینظیرتون میشه چقدر زیبا گفتین که احساس خوب اکنون من در همین مرحله ایی که هستم تنها این احساسه که میتونه منو به مرحله ی بالاتر ببره وای احساس دقیقا دقیقا همون به یاد اوردن نعمت های ناب اوست چقدرررعاشق این عشقمممم چقدرعاشق این عشقم چقدربینهایت بینهایت تحسیینتتون میکنم چقدربینهایت تحسیینتون میکنم این درک نابتون رو عاشق این شعر های ناب مولانای عزیز هستم که محو ترم میکنه چقدر تحسیینتون میکنم این عالی کنترل ذهنتون اینن ایمانتون رو چقدز تحسینتون میکنم چقدربینهایت بینهایت تحسینتون میکنمم اینن اتصال نابتونرو

      عاشقتونم بینظیربود بینظیرر که باید بارها بارها دقیقا بارها بخونمش خداروهزاران بارشکر میکنم که به قلبتون الهام کرد که بیاین و این اگاهی های ناب خداوندم را عشققققق اورا جاری ترین کنین خداروهزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه عاشقانه هدایتمون میکنه به سمت درک بهترو عمیق تر وعمیقترش هرلحظه هدایتمون میکنه الهی که هرلحظتون غرق ارامش عشق و اتصال و نعمت وبرکت وعشق و سلامتی باشه الهی که جریانی ازبینهایت نعمت ها و فروانی هاو ثروتها و زیبایی هاو اتصالو ارامش و شادی سلامتی جاری ترین جاری ترین باشه برلحظه لحظتون

      خداروهزاران بارشکرررر بهترین های بهترین هارو برایتان میخوامم از یگانهه قدرت جهان که همه اوست تنها قدرت اوست که چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه

      در پناه عشق خداوندم باشین عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هاشم داداشی گفته:
      مدت عضویت: 1390 روز

      سلام به دوست عزیزم

      من پریشان خاطر بودم و یه جورایی سردر گم همه چیز می‌دونم در صورتی که هیچی نمی‌دونم حتی خواستمو اون طور که بنویسم نمیتونم بنویسم نمی‌دونم چرا تو قدم دوم جلسه سوم 12 قدم از حرفای استاد فهمیدم که من برای پیشرفت خودم باید رو شخصیتم کار کنم و یه تغییر بنیادین انجام بدم اومدم زدم نشانه چون به نشانه خییییللللی اعتماد دارم این فایل اومد برام تا فایلو دانلود کنم گفتم بیام کامنت بحها رو بخونم کامنت شما رو باز کردم و شروع به خوندن کامنت کردم و سپاسگزار خداوندم هستم که هدایتم کرد به این قسمت من هنوز فایل استادو باز نکردم ولی خیلی از حرفا رو تو کامنت شما متوجه شدم و بهم خیلی آگاهی داد همین که من هدایت شدم جایی که الان شما دارید از قدم دوم جلسه دوم صحبت میکنید و گفته‌ای استادو یاد آوری میکنید برای من یک نشونه عالیه که من در مسیر درست هستم دوست عزیزم من در شرایطی وارد دوره 12 قدم شدم که اگه با خودم بود قبول نمی‌کردم چون شرایط ورود رو نداشتم ولی من کاملا به صورت هدایتی وارد دوره 12 قدم شدم طوری که وقتی نشونرو زدم آخر کامنت برام این طور اومد که اگه میخوایی چکاب فرکانسی تو بنویسی ضربه بزن من خودم موندم چکار کنم گفتم خدایا تو شرایط الان منو می‌دونی من بدهکارم باید بدهی مردمو بدم الان چه وقت دوره خریدنه ولی قلبم بهم گفت مگه تو خودتو نسپردی به خدا گفتم آره سپردم گفت پس اون خودش خیلی بهتر از تو موقعیت تو رو می‌دونه پس وارد شو و خریدم و الان که نگران بودم و خیلی سعی دارم میکنم که تو احساس خوب بمونم و به خاطر همین هم پناه آوردم به سایت و نشانه که دارم به شما کامنت میزارم خلاصه ممنونم از کامنت تون که راهنمای خوبی شد برام و دونستم که مسیرم درسته فقط باید نزارم موقعیت الآنم به قول استاد رو احساسم تاثیر بزارم من باید حال خودمو خوب نگه دارم و تکاملمو تو این دوره طی کنم و می‌دونم که موفق میشم و اینم می‌دونم که من با دوره 12 قدم به تکامل میرسم فقط باید صبر کنم چون من ذاتا آدم عجولی هستم و دارم تو این دوره یاد میگیرم که شخصیتمو تغییر بدم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که دارم مسیرمو درست طی میکنم از هدایت به کامنت شما بینهایت خوشحال شدم و انرژی گرفتم ممنونم از شما که حرفاتون قشنگ به دلم نشست و قوت قلبی برام شد.

      هر جا که هستید شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مینا گفته:
      مدت عضویت: 277 روز

      سلام آقا امین مرسی که نوشتی وچه خوب نوشتی انگار خدا داره باهام حرف میزنه

      منم جدیدا وارد این مسیر الهی شدم وتوی همین تایم کم نتایج کلی خیلی تغییرات مثبت داشته برام اما جزئی نه

      این ینی به طور کلی قانون رو درک کردم اما همش منتظر یه معجزم دنبال اون چیزی که همش میگن خدا باهام حرف میزنه

      گاهی یه حس بدی میاد سراغم که چرا شرایط دوباره بهتر نمیشه چرا تو همین مرحله موندم همش میگفتم خدایا بقیه چطوری متوجه الهاماتت میشن چرا من نمی‌فهمم اصلن ینی چی الهامات…

      امروز تصمیم گرفتم دوره قانون افرینش رو دوباره از جلسه اول گوش بدم بعد قسمت اول جلسه اول دوره داشتم دنبال کامنت سعیده جان میگشتم چون همیشه با خوندن کامنتای ایشون خیلی احساس خوبی بهم دست میده ناخودآگاه اومدم به کامنت شما وااااای نه من خودم نیومدم که خدااا منو هدایتم کرررد به این کامنت خدااایا شکررت

      اومدم خوندم و خوندم دیدم انگاار واقعااا خدا منو هدایت کرد به این پیام وچقدر قشنگ با پیام شما بهم گفت که مینا از همین مرحله‌ای که هستی لذت ببر شکرگزار این همه نعمتی که داری باش واااای چقد قشنگ کلی حسم خوب وعالی شد با این کامنتت

      خدایاااا بی‌نهایت سپاس‌گزارم بخاطر همه چی، خدایااا شکرت بخاطر هدایت به این کامنت زیبا بخاطر این حال خوب بخاطر این آرامش واین همه نعمت و زیبایی….

      ممنون از شما

      درپناهِ نور باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امیر آهنگری گفته:
      مدت عضویت: 1699 روز

      سلام ب امین عزیز

      چقد زیبا نوشتی

      و چقد توجهت ب زیبایی ها و در احساس خوب موندت زیبا بود

      اصل موضوع زنذگی

      احساس خوب=اتفاغای خوب

      چقد توصیفت از دوازده قدم سفر ب تایلند و حتی ظرفشویی استاد زیبا بود

      و یاد اوری خوبی برای من شد

      که استاد در زمانی که هیچی نداشتن از لحاظ مالی توجهشون ب زیبایی بود

      و احساسشون خوب بود

      و تمرکز ب خاسته ها بوده که این نتایج بی نظیر گرفتن

      و احساس بد مثل گاری بستن ب خود

      کامنتت خیلی زیبا بود و قوانین زیبا نوشتی

      امیدوارم هممون در هر لحظه ب قوانین بدون تغیبر خداوند عمل کنیم

      آرزوی

      سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت خداوند مهربان براتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: