https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-24 08:07:502024-07-25 06:25:06گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت
296نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز من هم دست شما رو با افتخار میبوسم با این نکات طلایی و ارزشمندی که هر بار از زاویه جدیدی بهش نگاه میکنید و دید ما رو عمیقتر و گسترده تر میکنید و ما رو شگفت زده میکنید با این توضیحات زیبا و ساده و منطقی.انشالا بیام پارادایس زیبا و از نزدیک دستان الهی شما رو ببوسم که چنین دستی از دستان خداوند رحمان هستید.
استاد چرا واقعا حرفهای شما انقدر دقیقه؟ چرا یکراست میزنه تو خال ؟ کامل حرف حساب رو میزاره کف دستمون همون نکته مهمی که بااااید بدونیم وگرنه سالها از عمرمون رو باید صرف فهمیدم این نکته بکنیم وانقدر واضح و شفافه که فقط مقاومتهای سنگین ذهن میتونه جلوی اون درکها رو بگیره ،مگر کسی آگاهانه خودشو بزنه به کوچه علی چپ تا اینها رو نبینه و نشنوه.وگرنه چطور میشه این آگاهیهای صریح و واضح رو دید و شنید و تحت تاثیر این نور هدایت قرار نگرفت؟
من اصلا دید مادی و زمینی نسبت به این سایت ندارم کاملا احساس میکنم یک سفره رحمانیتی از آگاهیهای ناب الهی هست.
دیروز خونه دوستان بسیار خوبم مهمان بودم که اونها هم از خانواده عباسمنشی خودمون هستن. میگفتم بچه ها ما یک عمر دنبال معنویت و شناخت خدا و آگاهی و حقیقت بودیم ،ولی از کانال این سایت و استاد آسمانیمون داریم هم به ثروت میرسیم ،هم عزت نفس،هم انگیزه، هم زیبایی و هم آگاهیهای به شدت خالص و ناب و الهی! واقعا دیگه چی از خدا میخوایم ؟ چطوری میشه شکر این نعمت رو بجا آورد؟ واستاد عزیز چی داره میگه. میگه که ریش و قیچی((( کاملا ))))دست خودته ، مواظب باش بجای آراسته کردن خودت قیچی رو تو چشمت فرو نکنی و بزاری تقصیر روزگار و مردم و خداو غیره.
تا حالا هر چی خنگ بازی درآوردی بسه، خودتی ،خودتی که زندگی خودتو با تمام جزئیات و کلیات ساختی و اگر گند زدی به زندگی و سلامتی و روابط و ثروت و عزت نفست تنها کسی که باید مسئولیت تمام و کمالش رو برعهده بگیره خودتی و تنها کسی که میتونه این تعفن و گند زدگی رو از زندگیت پاک کنه و تبدیل به بهشت برین و گسترده و پرنعمت الهی بکنه که هر چی که دلت بخواد توش پیدا بشه، فقط و فقط خودتی.
و همینطور بازم بحث پیش اومد ومن گفتم بچها اعتماد به نفس هممون حتی الان که مدتهاست رو خودمون داریم کار میکنیم به طرز غیر قابل باوری تخریب و ویران هست و خودمون از عمق فاجعه خبر نداریم و هممون باید دوره عزت نفس استاد رو تهیه کنیم.اونام به شوخی گفتن عجب تبلیغی میکنی راستشو بگو چقدر پورسانت میگیری از استاد؟ منم تو دلم گفتم استاد قبلا پورسانت هممون رو داده ،خیلی هم زیاد داده و خودمون خبر نداریم.
من نمیخوام در مورد تجربیات و حرفهای بسیار زیبای شکیبای عزیز که خیلی هم از خودش و خانواده اش الگو گرفتم وممنونشون هستم صحبت کنم. اون دو تا شاه کلیدی رو که استاد اینجا مطرح کرد انقدر پر نور هستن که من فقط اونها رو میبینم و چشم من رو نسبت به بقیه نکات ارزنده این فایل کور کردن و بااااید از تک تک این جملات ناب و آسمانی تابلو فرشهای زیبا وارزنده ای ساخت و توی گوشه گوشه اتاق خونمون نصب کنیم و اون هم اینها هستن:
۱.”جهان همون لحظه و به همون اندازه که ما تغییر میکنیم برای ما تغییر میکنه.”
درست مثل آینه و با دقت وسرعت نشون دادن تغییرات ما درآینه. وچه مثالی واضحتر و تاثیرگذارتر از این.
من خودم جزو اون دسته افرادی هستم که همیشه میگفتم که چرا من تغییر میکنم ولی جهانم تغییر نمیکنه؟ دیگه چکار باید میکردم که نکردم؟ واستاد به من میگه که نه عزیزم،عمق باورهای محدودت انقدر زیاده که خیلی بیشتر از اینها باید رو باور و اعمالت کار کنی تا نتایج بزرگ و ملموس و چشمگیر رو ببینی وفعلا همون تغییرات ونتایج کوچیک رو به فال نیک بگیر و بدون که راه درسته اما توقع الکی از آینه و از جهان نداشته باش.
۲.صبر به این معنا نیست که تو هی تحمل کنی تا تغییرات بزرگ اتفاق بیفته چون این اتفاق هرگز و هرگز نمیفته. صبر به این معناست که توقع زیادی نداشته باشی و به همون اندازه که باورها و اعمالت تغییر میکنن انتظار نتیجه داشته باشی و روی این تغییرات (( تعهد و مداومت )) داشته باشی و وسطای کار ول نکنی یا دلسرد نشی.
به خدا این قوانین و کلام زیبایی که از دهان استاد خارج میشن بینهایت ارزشمند هستن و صمیمانه از خداوند بینهایت و بسیار اجابت کننده میخوام که توفیق عمل به این آموزه های بسیاز زیبا و زندگی بخش رو بهمون عطا کنه.
الهی آمین
الهی هزاران مرتبه شکر بخاطر رزق و روزی گرانبهای امروزم،به خاطر دوستانم وخانواده ام و مریم نازنین و استاد الهی و آسمانی و نورانی ام.
سلام استاد عزیزو خانم شایسته عزیز خیلی خوشحالم که دوباره میتونم دیدگاهم رو باهاتون راجع به قسمت ۲۰کلاب هاوس به اشتراک بزارم
دوموضوع خیلی مهم که باعث دست به قلم شدن من تو سایت شد صبر و تغییر .موضوعی که این روزها ذهن من رو درگیر کرده بود خیلی خوشحالم که جواب سوالاتم رو گرفتم
ممنونم از استاد عزیز که خیلی قاطع پاسخ دادن ومن یاد گرفتم
در زمینه تغییر کردن اینکه به قول استاد
آدم زمانی میتونه به خواسته هاش برسه که این ایمان رو داشته باشه که بخواد درمسیر رسیدن به خواسته هاش تغییرکنه
اینکه نتایج آدمهای موفق وسوپر موفق در تغییرر کردنشون هست وادامه دادن مسیر دلخواهشون وتلاش برای بهتر شدن
ومهم ترین موضوع:قانون کلی وجودداره که باعث میشه آدمها بارهاوبارها یادخودش بیاره این هست که
جهان درهرلحظه وبا فرکانس های این لحظه من لحظه بعد من رو رقم میزنه یا خلق میکنه
به قول استاد هرلحظه جهان اطراف من(شرایطآدمهاایده هاموقعیتهاآنچه که اطراف من اتفاق میفته) داره با فرکانس های اون لحظه من خلق میشه
خیلی مهم هست که هرلحظه آگاه باشیم تو چه مسیری حرکت میکنیم
بهتون افتخار میکنم زندگی هدفمندی رو دارین استاد عزیز که باعث شده فقط رو هدفتون تمرکز کنین یاد گرفتم برای اینکه نتایج بزرگتری رو به دست بیارم باید وباید تعهدداشته باشم وبا تعهد وتمرکز مسیرم رو به جلو ببرم
موضوع بعدی که یاد گرفتم وباعث شده خیلی ها نتایج سریعی رو به دست بیارن موضوع صبر هست که درست متوجه شدن معنای صبر رو من یاد گرفتم جهان به اندازه ای که ماتغییر میکنیم تغییر میکنه مثل مثال آینه و بالابردن دستتون کاملا واضح شد برای من همون لحظه جهان پاسخ میده
من به خودم قول میدم اینکه وقتی درمسیردرست هستم باید ادامه بدم برای بهتر نتیجه گرفتن ومتوقف نشدن
خداروشکر جواب سوالات این چندروزمو پیدا کردم خیلی ممنونم از شما
وخیلی دوست دارم یه روزی با دوستان هم فرکانسی خودم آشنا بشم.از نزدیک واز شنیدن نتایجشون وتجربه هاشون لذت ببرم
سلام به استاد عزیزم ، مریم جونم و همه ی دوستای گلم
الهی شکر به خاطر این فایل فوق العاده و پر از آگاهی
الهی شکر به خاطر همزمانی این فایل و تجربه ی امروز من
خدایا وقتی فرمون دست توئه چقدر قشنگ میچینی
چقدر قشنگ برنامه ریزی میکنی
چقدر همه چیز رو دقیق پیش میبری
البته که از فرمانروای عالم جز این هم انتظار نمیره:)
تنها کاری که من باید انجام بدم اینه که خودمو بکشم کنار از جلو دست و پات و اجازه بدم که تو کار خودتو انجام بدی
فقط و فقط فرمون رو بدم دست تو و خودم رو رها کنم
عقل منطقی و ذهن همه چیز دان خودم رو بذارم کنار
آره اینه فرمول خوشبختی و راه رسیدن به تمام خواسته ها
امروز کلی نجوا اومد و کلی شیطان وسوسه کرد که کامنت نذارم و از تجربه ی امروز خودم نگم
اما خدا هدایتم کرد و تونستم شکستش بدم و غلبه کنم به کمالگراییم چون دیگه فهمیدم این تنها راه خوشبختیه
کنترل ذهن ، غلبه بر شیطان ، غلبه بر کمالگرایی ، آسان کردن کار ، استمرار ، استمرار ، استمرار، رد پا گذاشتن از خودم همیشه و همیشه و همیشه
خب بریم سراغ اصل مطلب و تجربه ی شیرین امروزم :
اکثر وقتایی که من اومدم تهران و اینجا کار دکتر داشتم ، واسم تجربه های خوبی نبوده و شرایط و اتفاقات اونطوری که میخواستم پیش نرفته ، به آدم های نامناسب هدایت شدم و البته که همش بخاطر فرکانس خودم بوده
اما میخوام در مورد این نکته ای که استاد گفتن صحبت کنم :
دقیقا از همون لحظه ای که ما سعی میکنیم فرکانس های بهتری رو ارسال کنیم ، نتایج ظاهر میشه و دقیقا از همون لحظه میتونیم تغییر شرایط رو در زندگیمون ببینیم . نیازی به صبر کردن نیست و در هر لحظه که داریم رو خودمون کار میکنیم ، همه چی عوض میشه
آره دقیقا من امروز اینو به وضوح تجربه کردم
اینبار تجربه ی متفاوتی از دکتر اومدن رقم خورد ، اونم فقط بخاطر اینکه من مدت کوتاهیه که به لطف الله کار کردن رو خودم رو شروع کردم و تو این زمینه تا جایی که تونستم استمرار به خرج دادم
این سری فرق داشت با تمام دفعه ی های قبلی
من واسه مشکل چشمم به دکتر مراجعه کردم
اینبار به بهترین اپتومتریست هدایت شدم که چقدر کامل و عالی واسم توضیح دادن و ابهامات و سوالاتم رو رفع کردن
بعدش به یه متخصص چشم فوق العاده هدایت شدم که نوبت گرفتن ازشم هفته ی پیش به صورت کاملا هدایتی پیش رفت و انتخاب دکتر رو به خدا سپردم
این شد که امروز به یه دکتر بی نظیر هدایت شدم
چقدر عالی راهنماییم کردن ، چقدر واضح و کامل مشکلم رو شرح دادن و چقدر راهکار های خوبی واسه درمان بهم پیشنهاد دادن طوری که هر آنچه که ابهام در هر موردی داشتم رفع شد و تماما خیالم از بابت چشمم راحت شد چون این مسئله از لحاظ ذهنی تمرکز زیادی از من گرفته بود.
بعدشم که از بیمارستان بیرون اومدیم یه آقای پیر و خوش اخلاق و باحال همینطوری یهویی اومد سمت من و بهم اشاره کرد و گفت تو نمرت بیسته:))))
دقیقا متوجه نشدم که چرا همچین چیزی گفت
تنها چیزی که میدونم اینه که من نحوه ی خلق اتفاقات رو امروز به چشم خودم دیدم
دقیقا دیدم که چطور فرکانس ها کار میکنه
دقیقا دیدم که من چطور میتونم خالق صد در صد زندگیم و اتفاقات یک ثانیه بعدم به وسیله ی فرکانس هر لحظه م باشم
دیدم که به محض اینکه سعی کردم مقداری توحیدی تر باشم ، همه چیز تغییر کرد ، همه چیز….
دیدم که احساس خوب من و کنترل ذهنم توی بیمارستان باعث شد که موقع بیرون اومدن اون پیرمرد بهم بگه نمرت بیسته
دیدم که فرکانس های هر لحظه م داره اتفاقات لحظه بعدم رو رقم میزنه
اما اما اما…
و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
من نبودم که این کارا رو انجام دادم ، تماما خدا بود که همه ی این اتفاقات رو برنامه ریزی کرد و پیش برد
من فقط تونستم به اندازه ی سر سوزنی توحیدی باشم و توحیدی عمل کنم و فقط روی خودش حساب کنم
گرچه که هدایتم به مسیر توحید و توان درکشم در حد مدارم بازم کار خودش بود و هر چی دارم از خودشه
خدایا ازت ممنونم که امروز بهم نشون دادی وقتی همه چی رو به تو بسپرم چطور نتایج تغییر میکنه
ازت ممنونم که داری کم کم بازی رو بهم یاد میدی
همونطور که تا اینجا هدایتم کردی و من هیچی از خودم نداشتم و ندارم ، باقیشم خودت پیش ببر الله مهربانم:)))
استاد بیشتر از هر چیز لذت میبرم از آموزشهای ساده ودقیق وریز شما
تحسینتون میکنم که اینقدر با منطق ودقیق ازبین صحبتهای دوستان نکته های مهم قانون رو درمیاورید واینقدر کامل ورساموضوع رو توضیح میدین
استاد وقتی شکیبا جان داشتن از نتیجه هاشون صحبت میکردن تحسینش کردم آره قانون جواب میده
بعد که شما توضیحاتی درمورد صحبتهای شکیبا جان دادین دیدم چقدر ریز به صحبتهای بچها توجه دارین واین موضوع صبر که شکیبا جان درموردش صحبت کرد رو برامون باز کردین
واز اینکه قانون جهان هستی بر پایه ی عدالته
ومثل آینه عمل میکنه وبه محضی که در خودمون تغییر ایجاد میکنیم در لحظه نتیجه میگیریم وجهان بهمون پاسخ میده،امیدوار میشم وتوجه وتمرکز بیشتری میزارم که قدم قدم با تغییرات کوچیک کوچیک ونتیجه های بدست اومده قدمهام رو بزرگتر کنم ونتیجه های بزرگتر بگیرم
به اندازه ای در خودمون تغییر ایجاد میکنیم به همون اندازه نتیجه هم میگیریم.
دوستان عزیز بعداظهرروز گذشته قصدکردم که حوالی عصرباهمسرعزیزم وپسرگلم ارمین بیایم کرمان پیش دیگر پسرگلم امیرمحمد که سرباز میباشد وهمچنین برای بازدید یک ملک
بهشون گفتم که کاراتون راانجام بدین ساعت 8 به بعد بریم کرمان
ارمین گفت میشه من نیام ؟
گفتم براچی؟
گفت تازه ازبندرعباس آمدم وکارعقب افتاده دارم ( ارمین دانشجوی فیزیک دانشگاه امیرکبیر میباشد که فعلا پیش ما هست)
گفتم نه بهتراست که بیایی آنجا هم خونه خودمون هست وتوراحت میتونی بری اطاقت هرکاری داری انجام بدی
مقاومت داشت
همسرم گفت بذارازادباشه اگه دوست داشت بیاد
امامن به طورعجیبی اصرارداشتم بیاد
درنتیجه برای لحظاتی کنترل ذهنم روازدست دادم وبین من وهمسرم بعدازمدتها بگو مگو رخ داد آن هم با باتندی البته بیشترازجانب من
اصلا خودم هم تعجب کرده بودم چرادارم این حرفهای بی ربط رومیرنم
انگارنجواها فرصت پیداکرده بودند تا به نوعی ازمن انتقام بگیرن
اماخوشبختانه خیلی سریع درعرض چنددقیقه افسارذهنم رودردست گرفتم وموقع نهارسعی کردم فضاروتلطیف کنم وبدون اشاره به صحبتهای چنددقیقه پیشم بحث جدیدی روباارمین جان بازکردم
ارمین ساعت 6رفت باشگاه وهمسرعزیم هم بعداز تعطیل شدن موسسه آمدن خونه ومن همان موقع ازخداطلب بخشش کردم بخاطر رفتارناشایستم درچندساعت قبل
گفتم من خودم رومیبخشم چونکه خدامنوبخشید
دلم آرام شد وهمه چیزوسپردم به خدای خوبم
لازم به یادآوری است من اززمانی که دراین مسیرالهی هستم هرزمان که بههردلیل کنترل ذهنم روازدست میدم هرچندکوتاه وحسم بدمیشه خداوند وجهان خیلی سریع به طورعجیبی پس گردنی میزنه که حواست باشه داری ازمسیرخارج میشی ها
خلاصه ارمین هم قرارشد بیادبعدازآماده شدن سه نفری ازخونه باماشین خوشکلم حرکت کردیم هنگام خروج از یکی به اخرین میدان شهر به سمت کرمان درحال حرکت بودیم البته باسرعت تفریبابالا دقیقا در ابتدای دایره میدان یک مرتبه یک موتوری بدون چراغ بادوراکب مثل عجل جلوما سبز شدند
بازم یادصحبتی ازاستادافتادم که فایلی همین چندروز پیش ازشون گوش کردم که می گفتند
خداهمیشه مواظب مون هست چقدربرامون اتفاق افتاده هنگام رانندگی با اختلاف یک سانت یایک لحظه جلو عقب شدن ازیه اتفاق ناگوار جلوگیری کرده خداست که داره همه چی رو مدیریت میکنه
به شرط اینکه اگربه او توکل کنیم وفقط روخودش حساب کنیم وفقط از اوکمک بخواهیم
خدایابی نهایت شکرت که این حادثه روازمن دورکردی
خدایاشکرت که اینقدرزمانبندی ات دقیق بود که اجازه ندادی تامن باموتورسیکلت وراکبین ان برخوردکنم
خدایاشکرت که بازهم به من یاداوری کردی که حواسم باشه حق ندارم حتی یرای دقایقی کوتاه کنترل ذهنم روازدست بدم وحسمو بدکنم
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و تک تک دوستان نازنینم
چقدر لذت بخش و گوارا و شیرین و دلچسب هست ، اینکه به یک منبع لایتناهی و آگاهی های بی نظیر وصل باشی و هر لحظه که نیاز داشته باشی برای صبر کردن ، بتونی وارد سایت بشی و روح و روان و وجود خودت رو تغذیه بکنی با نور و هدایت خداوند .
و قلب و روحت آرام بگیره و مجددا شروع کنی به حرکت کردن
و به این درک برسی که کار کردن روی باورها و ایمان ، و کسب این آگاهی ها نیاز همیشگی هست و تا روز آخر عمر مثل غذا خوردن و تنفس کردن باید این کار رو بهتر از قبل ادامه بدی ، نه مثل قبل!
امروز صبح بین تمرین ستاره قطبی و کدنویسی خواسته ها و شکرگزاری ، الله مهربان واضح و آشکار هدایتم کرد برای نوشتن این کامنت و یک ردپای عالی برای آینده خودم که قطعا برای تقویت ایمان و باورهام ، جلوتر ، بهش نیاز پیدا خواهم کرد.
الهی به امید
یا رب العالمین ، از نور و رحمت و فضل و آگاهی و بصیرت خودت بر ما ببار
همه ما در سرزمین تو زندگی می کنیم و در فضای تو نفس می کشیم و هر آنچه داریم از آن توست
الله رحمن و رحیم و تواب و رزاق و وهاب و تواب ، ای مهربان ترین مهربان ها ، هر آنچه برای رشد و بهبود تمام عیار شخصیت نیاز داریم بر ما عطا کن
خدای مهربان ، هر آنچه برای خلق آگاهانه زندگی و برای خلق ارزش و موفقیت و ثروت و زیبایی ، نیاز داریم بر ما جاری کن
تنها تو را می پرستیم و تنها و تنها از تو یاری می جوییم
خدای مهربان برای تمام امورم ، از دم و بازدم ، غذا خوردن ، حرکت کردن ، برای مشق توحید و بندگی ، خودشناسی و تقویت باورها ، افزایش مهارت ها و تقویت استعدادهای ذاتی که به من عطا کرده ای ، صبر کردن ، طی کردن روند و تکامل ، برای تقویت شجاعت و جسارت ، برای احیای احساس لیاقت و ارزشمندی و برای برداشتن قدم های بعدی درمسیرم و برای تک تک امورم از طلب یاری ، کمک ، راهنمایی ، هدایت و محافظت دارم.
تنها منبع نور و هدایت و یاری و مدد و پشتیبانی و ایمنی و آسایش و رفاه و آرامش و خوشبختی و موفقیت و نتایج عالی و دستاوردها تویی
تنها منبع دفع بلاها تویی
تنها دلیل افزایش بی نظیر اتفاقات خوب در زندگیم و کمتر و کمتر شدن ناخواسته ها تویی
هر آنچه دارم از آن توست و به هر خیری که از تو به من برسه فقیر و محتاج و نیازمندم
و این فقر و نیاز و احتیاج به تو ، نگین و گوهری بسیار ارزشمند هست و دلیل تمام زیبایی هاست
در مسیر زیبای زندگی ، یک لحظه ما رو به حال خودمون وامگذار
ما رو آسان کن برای آسانی ها
الهی به امید تو
باید هر روز به جهاد اکبر ادامه بدم و بهبود شخصیت تمام عیار خودم رو اصلی ترین عامل دریافت موفقیت ها و پاداش های الهی بدونم.
و هر چقدر بهتر و عمیق تر و خالص تر این مسیر رو طی کنم ، زندگی برام زیباتر و لذت بخش و آسان تر میشه.
استاد عزیزم ، تا قبل از آشنایی با شما برداشت من از کلمه صبر کاملا اشتباه و غلط بود و این برداشت و باور اشتباه به معنی کلمه صبر ، تمام باورهای من رو به سمت سختی و مشقت و تحمل کردن کمبودها و سختی ها و هچنین تقویت عدم خودباوری و ارزشمندی هدایت کرده بود.
اما ،
به لطف و فضل خداوند و ادامه دادن به درک آموزش های شما استاد عزیزم ، کم کم به این درک رسیدم که ،
صبر یعنی تغییر افکار و باورها و تغییر ریشه ای عملکردها
صبر یعنی شجاعت
صبر یعنی عمل کردن
صبر یعنی قدم برداشتن و در جا نزدن
صبر یعنی وارد دل کارهای بزرگ شدن
صبر یعنی شناخت خودم و گیفت هایی که به من عطا شده
صبر یعنی شناسایی علایق و استعدادهای الهی درونم
صبر به معنی دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری نکردن نیست
صبر به معنی حرف های خوب زدن و تکرار جملات تاکیدی و هیچ کاری نکردن نیست!
صبر یعنی عمل به الهامات
صبر یعنی ایمان به هدایت شدن در قدم های بعدی
صبر یعنی با همین داشته های فعلی شروع کردن
صبر یعنی ایمان به واضح شدن مسیر و واضح شدن قدم های بعدی توسط خداوند
صبر یعنی ایمانی که باعث عمل و حرکت بشود
صبر یعنی امید داشتن و دلسرد نشدن حتی در زمانی که عمل من به نتیجه مورد نظر منجر نشده
صبر یعنی بخشنده نور بودن
صبر یعنی شناخت استعدادهای درونی من که منجر میشه به خدمت به انسان ها
صبر یعنی افزایش سطح مهارت ها و هر روز بهتر و بهتر شدن
صبر یعنی حرکت ، رشد ، بهبود ، توکل ، تسلیم بودن
استاد عزیزم ، در این روزها که در حال برداشتن قدم های بزرگ در مسیر بسیار زیبای خلق ارزش هستم ، این فایل ، ایمانم رو قوی تر کرد.
شب ها تا دیر وقت بدون خستگی و تشنگی وگرسنگی و با یک شور و شعف و عشق وصف ناشدنی در حال تدوین فایل های خودم هستم. و نمی دونم چطور در دل ساعت ها دارم جلو میرم.
در دل کار ، زمانی که تو تدوین فایل هام گیر می کنم ( تو فتوشاپ و پریمیر ) ، به خدا کلمه ایاک نعبد و ایاک نستعین معجزه می کنه و درها رو بازمی کنه ، و ایده ها میاد و مشکل اون لحظه من به زیبایی حل میشه.
اینجاست که معنی صبر رو بهتر درک می کنم
صبر یعنی متوقف نشدن و ادامه دادن
در اویل مسیر تو دوره 12 قدم ، جملات تاکیدی رو تکرار می کردم و به دلیل برداشت اشتباهم از صحبت های شما ، منتظر تغییر اتفاقات بیرونی بودم و فکر می کردم صبر یعنی ، من این فایل ها رو هر روز تکرار کنم ، و همون رفتارها و اعمال قبلی رو انجام می دم و معجزات رخ میده!
و این نوع طرز فکر به دلیل ریشه باورهای غلط خودم بود .
میکس حرفهای شما با باورهای غلط من ، باعث این نوع برداشت شده بود و این نوع برداشت من ، باعث شده بود مسیرم خیلی سخت پیش بره و نتایج تغییر نکنه . و باعث شده بود ترمزهای ذهنی من بیشتر بشه.
فکر می کردم که قوانین اشتباه هستند
یا درمورد من جواب نمی دهند.
کامنت های 4 سال پیش دقیقا اون نوع نگاه رو تایید می کنه.
ولی کم کم ، با تغییر باورهام و سیم کشی مجدد ذهنم
با کمتر شدن ترس ها و بیشتر شدن شجاعت و شهامت و جسارت در وجودم
با احیای احساس ارزشمندی و لیاقت درونی
با بالاتر رفتن ندای امید بخش خداوند در وجودم و کمتر شدن نجواهای منفی ذهنم
با تکرار کردن هر روزه فایل ها و دوره های شما
با قطع کردن تمام ورودی های مخالف خواسته هام
با احساس خوب بیشتر در طول روز
با شکرگزاری بهتر و خالص تر
با بهتر شدن در زمینه علایقم و مطالعه بسیار عمیق و تسلط بر روی کارهام
با تمرکز کردن روی بهبود خودم و روی برگرداندن از اطرافیانم و توجه نکردن به حواشی
رفته رفته بهتر شدم ، صبر رو درک کردم ، و ادامه دادم
و فهمیدم که خداوند به شجاعان پاداش می دهد
خداوند به صابرین پاداش می دهد
فهمیدم که ثروت ها و نعمت ها و خوشبختی ها ، در گرو خلق ارزش و خدمت کردن به جهان و گسترش دنیاست
فهمیدم که اگر میخوام ثروت پایدار داشته باشم باید از صفر شروع کنم با هر چیزی که الان دارم
فهمیدم که صبر یعنی وقتی به خدا توکل می کنم ، همه چیز بیرون از من درسته و باید ادامه بدم
فهمیدم که صبر مخالف وام و چک هست و باید تکامل خودم رو طی کنم .
فهمیدم که اصل خوشبختی و لذت و سعادت همین رشد کردن و طی کردن مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هاست
صبر یعنی دیدن اتفاقات بسیار کوچک و به ظاهر بی اهمیت
ولی همین اتفاقات زیبا ، قبلا وجود نداشت . از برخورد خوب همسرم ، از رفتار مودبانه فرزندانم با من.
از حذف شدن انسان های غیر هم فرکانس با من
از آرام تر شدن محیط کار
از ارتقا شغلی بعد از 18 سال و افزایش بی نظیر حقوقم
از برخورد مناسب افراد مختلف با من
از خواب خوب و راحت
از هدفمند بودن و عشق و شور و انگیزه برای رسیدن به اهدافم
همه اینها و صدها اتفاقات دیگه در نتیجه صبر کردن و ادامه دادن خلق شد.
من 4 سال پیش توانایی حل کردن کوچک ترین مشکلات خودم رو نداشتم و مثل برگی در دل باد بودم . ولی الان وقتی که بهبودها و تغییرات خودم رو می بینم می فهمم که صبر کردن یعنی چی.
الان که ارزشهای بسیار بسیار عالی و بی نظیر و رویایی رو در مورد جسم خودم خلق کردم می فهمم که دقیقا منظور از صبر چیه.
الان که به لطف و فضل و هدایت خداوند تونستم به سطحی از خودباوری و شجاعت و شهامت و احساس ارزشمندی برسم که بشینم جلوی دوربین و بدون وقفه و بدون متن از خلق ارزش صحبت کنم ، می فهمم که منظور از صبر چی بوده.
الان که مثل یک کودک که پدرش قول داده صبح براش جایزه بخره ، از خواب بیدار می شم و ساعت ها روی خلق دوره خودم کارمیکنمو احساس لذت و خوشبختی واقعی رو تجربه می کنم ، بهتر می فهمم که همه اینها به دلیل صبر کردن و ادامه دادن و ناامید نشدن خلق شده.
چقدر زیباست ، چقدر لذت بخشه ، چقدر حالم رو خوب می کنه در مورد این مسائل صحبت کردن
چقدر خوبِ که درک کنم خودم همه چیز هستم ، اگر من خودم رو بهبود بدم همه چیز خودبخود بهتر میشه
هیچ چیزی بیرون از من مهم نیست ، هیچ عامل بیرونی از خانواده و دولت و ممکلت و مدرک و … تاثیری در موفقیت من نداره
اینها رو قبلا نمی فهمیدم ولی با صبر کردن و ادامه دادن ، این حقایق رو بهتر و بهتر درک کردم
تقویت ایمان
احساس لیاقت
احساس ارزشمندی
خودباوری
شجاعت
جسارت
شهامت
حرکت و عمل صالح
و اعمال و رفتارهای متفاوت به قبل هست که همه چیز رو رقم می زنه
و پاداش صبر ، درک بهتر این عوامل مهم و اساسی هست.
خداوند منتظر تغییر و حرکت کردن و ایمان آوردن ماست .
وقتی ما یک قدم رو به صورت دقیق برمیاداریم ، انصافا خدا همون موقع جواب میده ، مثال زیبای استاد در مورد بالابردن دست در مقابل آیینه برام بی نهایت موضوع رو خوب جا انداخت.
بحث اینکه من قبلا فکر می کردم که دارم روی خودم کار می کنم ، ولی کار کردنی که به تغییر رفتارها و اعمال منجر نشه ، هیچ نتیجه ای رو در پی نداره ، و من دقیقا این باگ رو داشتم که به لطف الله مهربان با عمل کردن به آموزش های استاد عزیزم ، به درک صحیحی از کلمه صبر و معنی روند و تکامل در رشد و بهبود و خلق نتایج پی بردم.
الهی شکرت
قلبم باز شد ، چقدر نعمت و موهبت ارزشمندی هست ، کامنت نوشتن و مشق عشق و توحید و بندگی واقعی خداوند در این است مقدس.
چقدر حالم رو خوب می کنه وقتی صلاه رو به جا میارم و این مطالب و آگاهی های ناب رو مرور می کنم .
چقدر ارزشمند این کار و چقدر اتفاقات خوبی رو در این لحظه داریم رقم می زنیم
الهی شکرت برای حضورم در این مسیر بی نهایت زیبا و لذت بخش
الهی برای حضورم در کلاس توحید و موفقیت و توکلِ استاد عزیزم
الهی شکرت برای حضور در بین دوستان ارزشمند و موفق و نازنین
الهی شکرت برای تلاش آگاهانه برای خلق زندگی دلخواه
الهی شکرت برای یک پله بهتر شدن و خالص تر شدن
الهی شکرت برای یک قدم جلوتر رفتن و حرکت کردن و صبر کردن
خدای مهربان رو برای حضورم در کلاس درس شما استاد عزیز شکرگزارم
سلام استاد جان و بهترین درودهای پروردگار تقدیم به شما
سلام مریم بانو جان. عشق و احترام خاص تقدیم به شما
سلام به همه دوستان خوبم. ارادتمندم
اتفاقا مدتیه تو فکر شکیبا جان و خواهرشون عادله کیانی فر و همسر دوست داشتنیش سید علی خوشدل هستم. اصلا نیستن. امیدوارم هرجا هستن در پناه لطف و رحمت رب العالمین شاد و تندرست و در مسیر رشد باشن.
استاد به حق گفتید جهان مثل آیینه عمل میکنه و در همون لحظه پاسخ ما رو میده. من دیدم. من حس کردم. من با تمام وجود درکش کردم.
اصلا جهان امون نمیده کلامت منعقد بشه، اصلا مکث نمیکنه تا فکری که از سرت گذشته کامل بشه و ساخته و پرداخته اش کنی، سریع کن فیکون میشه.
فقط تفاوتی که هست اینه که چشم ما و عمر ما چون مادیه و محبوس در گذر زمانه بعضی اتفاقاتی که در لحظه رخ میدن تا بتونیم پاسخ فرکانسمون رو ببینیم در دایره دید ما نیستن. ولی در حال رخ دادنن.
یعنی دقیقا مثل مثال نون گرم که خودتون تو دوره مقدس 12 قدم زدید، همون لحظه ای که یک سیگنال فکری از ذهن من می گذره و هوس نون گرم می کنم، به شرطی که ایمان داشته باشم از راه میرسه و به چگونیگیش فکر نکنم، اون نون میاد تو پروسه رسیدن به دست من.
اون فرکانس من در لحظه پاسخ داده شده اما یک فرآیندی دارن بعضی کارها که ما اون فرآیند رشد و به عمل اومدن رو گاهی نمی خواهیم با نمی تونیم ببینیم چون انسان مادی هستیم.
اما اگر به خدای این مدارها و قوانین اعتماد داشته باشیم مطمئنیم که پرونده اون درخواست در دست اجراست و بزودی اصل اون موضوع به زندگی ما وارد میشه.
حتی من تجربه کردم که دقیقا تو همون لحظه یا چند ثانیه اول پاسخم داده میشه.
چند روز پیش ابراهیم جانم به شوخی گفت هیچ صدایی دلنشین تر از sms بانک نیست
بخدا هنوز ت کلمه نیست از دهنش خارج نشده بود که sms واریزی بانک واسش اومد و چشماش گرد شد. تازه نمی دونست که کی ممکنه واسش واریز کرده باشه. کلی فکر کرد و حدس زد تا بالاخره فهمید کی بوده. که بعد از مدتی که قرار بوده پول واریز کنه همین الان تو همین لحظه واریز کرده.
خوب این اگه قانونمندی نیست پس چیه؟
خیلی مثال دارم. به لطف خدا و شاگردی کردن در مدرسه توحیدی استاد عباسمنش عزیزم تونستم یه مقدار بیشتر از قبل به اندازه تلاشم نتایج لذتبخش قانون های کیهانی رو لمس و مزه مزه کنم.
شهریور ماه گذشته که جرأت به خرج دادم و گفتم به هر قیمتی شده می خوام بیرون از خونه کار پیدا کنم، در صورتیکه نه ماشین داشتم نه فکری برای مهد کودک رفتن بچه ام داشتم، نه کسی منو می شناخت نه من کسی رو می شناختم، یه روز گوشی تلفن رو برداشتم و به هرچی دبیرستان غیرانتفاعی اطرافمون بود زنگ زدم.
یکی از همون اولین تماسهام نتیجه داد. منو واسه تدریس ریاضی دعوت کردن و بدون اینکه اصلا مدارکم رو ببینن گفتن اگه معلم خودمون رفتنش 100درصدی بشه شما حتما جایگزینش میشی.
من اون زمان داشتم فرکانس قوی ای از اعتماد به خدا رو می فرستادم. چیزی ته دلم می گفت نگران بچه نباش نمی گذاریم اذیت شه.
نگران پول اسنپت نباش همه چی جور میشه تو فقط برو.
ذهنم تا میومد دودوتا چهارتا کنه که مگه 5 تومن حقوق چیه که 4 تومنشو بدی اسنپ و مهدکودک؟ یه صدای قوی می اومد که برو نگران نباش.
توی مهر ماه یه روز که واسه یه کار اداری تهران بودم، موبایلم زنگ خورد و مدیر همون مدرسه گفت خانم رضایی شما اون روز با تلفن خونه ات زنگ زدی و شماره موبایلت رو به ما نداده بودی. من شماره خونه ات رو سیو نکردمو کلی گشتم تا از توی مموری تلفن پیداش کردم. امروز زنگ زدم خونه توم شماره موبایلتو از همسرت گرفتم.
دختر تو چرا از اول شماره موبایلتو ندادی که من اینهمه دربه در دنبالت نگردم؟
با خودم گفتم یاااااا ابالفضل وقتی قرار باشه کاری جور بشه اینجوری یکی مامور میشه همه شماره ها رو زیر و رو کنه تا پیدات کنه. خدایا شکرت.
فرداش رفتم و قرارداد نوشتم با اینکه 10 روز از مهر گذشته بود.
قبلا تعریف کردم ولی انقدر برام شیرینه که بازم می نویسم.
یک هفته نشد که با اسنپ می رفتم مدرسه و دخترمو مهد میذاشتم از 7:30 صبح تا 2:30 ظهر، که همسرم تصمیم گرفت صبح ها نره بنگاه و بمونه خونه پیش بچه.
دلتنگی من برای بچه اینجوری رفع شد. چون واقعا اذیت میشد اینهمه ساعت مهد بمونه.
هزینه مهد هم از دوش من برداشته شد.
ماشین هم عملا صبح ها خونه بود پس من با ماشین می رفتم سرکار. پس هزینه اسنپ هم حذف شد.
از طرفی کلاسهای بیشتری بهم دادن و حقوقم بجای 5 تومن شد بالای 8 تومن.
یه نگاه کردم به خودم و دیدم به چه سرعتی همه چی تغییر کرد.
اصلا هر روز شرایط متفاوت میشد بطوریکه اصلا در مهیله من نمی گنجید که چطور قراره همه چی عوض بشه و همه راضی باشن.
چرا؟
چون من از آموزشهای استاد یه شجاعتی گرفته بودم که خودمم خودمو نمی شناختم. انگار پاهام بی اراده می رفتن جلو و منو با خودشون کشون کشون میبردن.
دقیقا تو همین مهر و آبان بود که همسرم گفت دیگه بنگاه املاک نمیرم و می خوام کار قبلی خودم رو تخصصی و باتمرکز انجام بدم. تو خونه کار می کنم و نیازی هم به دفتر و دستک و هزینه و کرایه هم نیست.
تو همون آبان ماه کارش آنچنان گرفت که تونست هزینه خرید یه ماشین دنا رو دربیاره. من اصلا شاخ درآورده بودم.
از اون موقع تا الان ما همچنان از لحاظ مالی رو به رشدیم و خداروشکر داریم هی بهتر و بهتر میشیم.
حالا همین رشد مالی چقدررررر برای ما برکت و نعمت وارد زندگیمون کرده و چقدر ما رو سپاسگزارتر کرده، فقط خدا میدونه.
می خوام بگم از همون لحظه ای که من استارت ذهنی و عملی زدم برای تغییر جهان واکنش نشون داد. اتفاقات دومینو وار رخ دادن و هی درهای بیشتر و بزرگتری یکی بعد از دیگری باز شد.
خیلی برکات فقط از همین یک موضوع وارد زندگیمون شد که چندتاش رو لیست می کنم:
1- من کلی تجربه در خلال تدریس پیدا کردم.
2- چقدر دوستان خوبی تو مدرسه پیدا کردم و ارتباطات زیبایی بینمون شکل گرفت. چه خاطرات خوشی با همکارانم ساختیم.
3- درآمدی از خودم داشتم که باهاش برای خودم و فرزند و هرکسی که اراده می کردم هدیه می خریدم و اون پول فقط و فقط مال خودم بود و استقلال و اختیارش رو داشتم هرجور دام می خواد خرجش کنم.
4- با حقوقم دوره 12 قدم رو تا قدم آخر خریدم و همچنین دوره احساس لیاقت رو. و الان دارم از برکات دوره فوق العاده احساس لیاقت لذت میبرم.
5- دخترم رو از آذرماه بردم مهد کودک روزی 3 ساعت میره و کلی پیشرفت کرده. اونها تشخیص دادن با گفتاردرمانی خیلی بهتر هم میشه و من از این پیشنهاد استقبال کردم. می برمش یه کلینیک عالی توی جهانشهر کرج و بچه ام داره روز به روز اعتمادبنفسش بالاتر میره و مهارت کسب میکنه.
6- رابطه ام با همسرم هی داره عالیتر میشه و هردومون بسیار بسیار آرامش داریم کنار هم.
7- تا قبل از این رشد مالی موجودی کارتم همیشه بین 100 تا 500 هزار تومن بود ولی الان اصلا از 5 میلیون تومن پایینتر نمیاد. یعنی حداقل 10 برابر قبل فقط توی یکی از کارتهام دارم.
شاید این رقم برای بعضیا یه شوخی باشه ولی من از خدا بابتش هر روز تشکر می کنم. باورم نمیشد در عرض فقط چند ماه ورودی مالیم 10 برابر بشه. من انتظار 2-3 برابر داشتم. توی بقیه کارتهام هم حدود 40 میلیون تومن دارم. علاوه بر کارتهای همسرم که جداگانه ذخیره میکنه یا طلای آبشده و دلار و یورو باهاشون میخره.
8- دستم بازه برای خرید اقلامی که مورد نیازمه هرچند ولخرجی نمی کنم و اولویتم خرید یه خونه دیگه است.
9- بارها ناخودآگاه این حرف از دهنم دراومده که من دلم می خواد بدون فروش این خونه بتونیم یه خونه دیگه بخریم. یعنی باورم شده که میشه چیزی نفروخت و باز هم خرید. این یعنی باورهای مالیم بهتر شده.
10- خانواده های من و همسرم دیگه نگران درآمد ما نیستن و فشار ذهنیش از رومون برداشته شده. یادمه عید 2 سال پیش خونه پدرم بودم و یکهو دندون درد وحشتناکی گرفتم که بایستی سریع دندونم عصب کشی میشد. ما پولشو نداشتیم و از مادرم قرض گرفتیم. پسش هم ندادیم. البته ازمون نگرفت ولی من این چیزا یادم نمیره. الان با یادآوری همچین اتفاقاتی فقط با احساس خوب از خدا تشکر می کنم که هدایتمون کرد به مسیر پرنعمت تر و ساده تر. به آرامش و آسایش.
الان مادرم هروقت برای خرید مغازه اش پول کم داشته باشه راحت مثلا 50 میلیون تومن بهش قرض میدیم و اونم خیلی خوش حسابه و زود تسویه میکنه. این خیلی برای من لذتبخشه….
11- چند روز دیگه تولد یکی از همکارامه و منم دعوت شدم. مدیر و معاون هردو بهم پیام دادن و با نهایت عشق و محبت و احترام دعوتم کردن. هردوشون هم در مورد من از کلمه مهربون و دوست داشتنی و محترم استفاده کردن.
این روابط سالم و احترام و عشق برای من یک دنیا ارزش داره چون با فرکانس پاک قلبیم جذبش کردم. این آدمهای فوق العاده وجودشون برام ثروته.
12- چقدرررر عزت نفسم و آرامش ذهنیم بیشتر شده که می تونم با دخترم هر روز بازیهای خلاقانه کنم و به رشد مهارتی و ذهنیش کمک کنم. اگر درگیر افکار منفی بودم نمی تونستم یک مادر کافی برای فرزندم باشم و عذاب وجدانش ولم نمی کرد.
الان حس می کنم خودم دارم همزمان با دخترم شکوفاتر میشم.
13- نتایجی که تغییر باورهام تا اینجا برام رقم زده چراغ راه اول خودم، و بعد کسانی میشه که دارن دنبال نور می گردن و من هر روز نقطه های آبی دل اگیزی رو از دوستانم دریافت می کنم که بهم میگه سعیده کارت رو درست انجام دادی. همین فرمون ادامه بده.
از طرفی خودم حس شاگردی بیشتری در محضر استاد و دوستان ارزشمندم در سایت می کنم و با بیشتر کامنت خوندن هر روز دیدم بازتر و دلم گرمتر میشه.
چه نتیجه ای از این بالاتر؟
که حس کنی چرخ زندگیت روانتر میچرخه. که به چشم ببینی که داری قد می کشی. و لذتشو میبری!
خداروشاکروسپاسگزارم بابت این سایت بهشتی وارزشمند که باید با گفتن یا اللهِ عاشقانه واردش شد و سجده شکر گذاشت بابت وجود استاد توحیدی وبی نهایت تاثیر گذار ش که عمل کردن به صحبتهای نابش جز نتایج مثبت به همراه نخواهد داشت وپکیج کاملی از صراط الذین انعمت علیهم ….
واینطور به نظاره بنشینی رشدوپیشرفت شاگردانش در این دانشگاه عالی که با هر نتایج عالی شان مثل سعیده عزیزم گل از گل وجودم بشکفد وخداروشاکروسپاسگزارباشم وکلی ذوق کنم وبه خود هرلحظه ببالم، عجب جایی هدایتم کرده ای خدای عزیزم ،معبودم ، آنقدرایمانم را قوی نمودی که مرا در محیط امنی چون این سایت مقدس ایزوله کرده ای وهرروز معجزاتت شدشکرگزاری بیشترم ….
سعیده جان بابت تغییرات عالی ومثبت وروبه رشدوپیشرفتت بی نهایت خوشحالم به ویژه که داستان هدایتت هم در نوع خودش با آن کلام ناب قرآن بی نظیر بود عزیزجان
من بی نهایت شما رو تحسین می کنم و همیشه نوشته های باارزشتون رو در جای جای سایت می بینم و می خونم.
شما شایسته تحسین هستید. همیشه قوی، همیشه در حال کار کردن روی خودتون و پر انرژی. ماشاالله
خیلی خیلی از شما متشکر و سپاسگزارم که انرژی پاک قلبتون رو برام مکتوب کردید و من کاملا حسش کردم.
قبلا خیلی زیادی سرم فقط تو لاک خودم بود و نه کامنت کسی رو می خوندم و نه کامنتی می نوشتم، ولی از ابتدای سال پیش شروع کردم به شناختن دنیای اطرافم در سایت.
چشمامو باز کردم و دیدم چه جنب و جوشی هست که من خودمو ازش محروم کرده بودم، چه درسها میشه از دوستان و داستان هدایتشون گرفت و من اهمیت نداده بودم!
بعد یواش یواش ارتباطم رو با دوستان آغاز کردم و هربار داستان رشد کسی رو از نوشته هاش می خوندم یک درجه ایمانم به مسیر بیشتر میشد.
تازه فهمیدم که چرا استاد میگن بچه بنویسید و از خودتون ردپا به جا بگذارید. نوشته های دوستانتون رو بخونید تا درسها بگیرید.
و به لطف خدا الان نسبت به پارسالم از زمین تا آسمون فرق کردم و زندگیم پربارتر شده.
اونم به لطف آشنایی با زندگی دوستان خوبی مثل شما.
براتون عشق بیکران، ثروت بی پایان مادی و معنوی و سلامتی کامل آرزو می کنم.
عاشقتم بخدا ،اینقدر زیبا نوشتی و بصورت شمارشی از برکات زندگیت گفتی که دلم نمیومد تند تند کامنت بخونم و با هر بار رفتن از شماره 1 به 2 ،مشتاقتر میشدم نتیجه بعدیتو بخونم
اشک شوقم جاری شد و باعث شد مرور کنم اتفاقات زندگی خودمو و بفکر فرو برم و یادآور بشه برام منی که دو سال پیش از جلو مغازه پاستیل فروشی رد میشدم و نمیتونستم برای بچم بخرم و اشک غم میریختم ،همین چند روز پیش بردم و براش اسباب بازی گرون قیمتی که خودش دوسداشت خریدم و فقط محو تماشاش بودم که چطور فروشنده رو سوال پیچ میکرد و با شوق خواستشو اجابت کردم براش
منی که توی زندگیم هیچ وقت نتونسته بودم طلا با پول نقد خودم بخرم الان با پولای ریزی که جمع کردم چند تیکه طلا خریدم و این آواخر هم تصمیم گرفتم برای متقاعد کردن ذهن منطقیم یه انگشتر بخرم بزارم روی دستم که وقتی بهش نگاه میکنم نجواهای ذهنم ساکت بشه،پولی که جمع کردم اندازه یه انگشتر زنونه جمع و جور شد و منم اصلا برام مهم نبود که زنونست خریدمش و انداختم دستم و همیشه لمسش میکنم و به ذهنم یادآور میشم من میتونم با پول دوست باشم
بقول شما چرخ زندگیم رونتر شده ،آدمهای زندگیم مهربونتر شدن ،مسائلم خیلی راحت حل میشه و همینطور پیش میرم
ممنونم ازت که نتایجتو با قلم شیوات اینجا نوشتی و باعث شدی منم دست به قلم شم
امیدوارم هر کجا هستی سلامت تندرست باشی خودت و خانواده محترمت
سلام آقا محمد که همنام داداشمی. شما هم مثل برادر خودمی
با اینکه آشنایی چندانی با شما ندارم ولی انقدر حس عمیقی به دوستان سایتم دارم که فرقی نمیکنه آقا باشن یا خانم، چه سن و سالی و با چه ظاهری باشن، همه و همه برام عزیز و دوست داشتنی هستن و با خوندن نتایجشون بال درمیارم.
انقدر حس احترام و ارادت عمیقی به همه دارم که دلم میخواد فقط بیکار باشم و ساعتها بشینم کامنتهای دوستانمو بخونم.
چه خدای بزرگی داریم!
چه منتی خدا رو سر ما گذاشته که با استاد عباسمنش هم مدارمون کرده!
این قوانین جهان هستی شگفت انگیزترین چیزیه که تو عمرم شناختم. اینکه جهان مانند آیینه عمل می کند منو دیوونه خودش کرده.
برام عین یه بازی شده. همه جا دنبالش می گردم.
و جالبه که همه جا ردپاش رو پیدا می کنم.
اگر هم علمم به دونستن دلیل اتفاقات نرسه مطمئنم که فرکانسی پشتش هست که از دید من پنهانه ولی وجود داره. اون وقت دلم قرص میشه.
بی نهایت لذت بردم وقتی از تغییر دنیاتون نوشتید. اشکم جاری شد که گفتید پاستیل واسه فرزندتون نمی تونستید بخرید و کاملا اون حس رو درک می کنم. حس عجز و فشار. حس خفگی.
ولی برعکس الان. به لطف بیکران خدا و به کمک آموزشهای راستین بنده عزیز خدا استاد عباسمنش، زندگیم سراسر شده گشایش.
الهی صد هزار مرتبه شکر که در زندگی شما هم رنگ و بوش جاریه.
حس خوب اعتماد به خدایی که گفته ادعونی استجب لکم
همین الان من که از خستگی ناشی از یک روز پرکار خوابم برده بود، با صدای دلنشین sms واریزی بانک بیدار شدم و چقدر خدا رو شکر کردم که وقتی من خوابم هم برای من نعمت می فرستی، بعد یادم اومد که از بعدازظهر داشتم واسه شما و بقیه دوستانم کامنت می نوشتم و نصفه مونده.
از لطف و محبتتون بی نهایت سپاسگزارم و انرژی فوق العاده ای که از خوندن کامنت پراحساستون گرفتم رو به رسم ادب به توان 2 می رسونم و به خودتون و خانواده عزیزتون برمی گردونم. ان شاالله حسش کنید و حظ بی حساب ببرید.
نور و رحمت پروردگار تقدیم به قلب روشنتون برادر خوبم.
احسنت وهزار آفرین وای نمیدونی که چقدر کیف کردم از نتایج عالی که برا خودت رقم زدی انگار که این نتایج مال خودم بود اینقدر با خواندن نتایجت احساسم فوق العاده شد
سعیده جان از صمیم قلب موفقیت ها را بهت تبریک میگم
دوست مهربان چقدر خوشبختم که در کنار شما خوبان ودر این سایت الهی هرروز یاد میگیرم با تغییر باورهام زندگی ای به مراتب شادتر وبا آرامش بیشتری را تجربه کنم
سعیده جانم چقدر خوشحال شدم وخداراشکر کردم که دختر گلت هم رو به بهبود هست و خداوند از خزانه بی کرانش به زندگی وکسب کار خودت وهمسر نازنیت برکت بخشیده
سعیده عزیزم زندگی ای سرشار از ثروت ونعمت وآرامش روز افزون مزین به عشق ونور الهی را برایت خواستارم
بی صبرانه منتظرم تا بازم از موفقیتهات بنویسی عزیزم
یکی از لذتبخش ترین اتفاقات دنیا دیدن حضور مستمر دوستانی مثل شما در مسیر رشده.
اینکه هستید و دست از تلاش برای بهبود همه جانبه زندگی برنمی دارید به من هم قوت و انگیزه میده که دست از تلاش برندارم و با انرژی شماها همراه بشم. و چه کسی راستگوتر و وفادارتر به عهدش از خدا؟
انگار یه قدم که با کفش برداری، بقیه اش رو خودش اسکیت پات میکنه و هلت میده به جلو که به اندازه 10 قدم سوت بزنی و فقط لذت ببری و سر بخوری.
دیروز شنیدم دوستم بعد از چندین و چند سال مستاجری بالاخره خونه خریده.
این دوست و همسایه عزیزم قبلا یه خونه ویلایی جای خوب داشتن که سر یه ورشکستگی مالی از دستش دادن و همچنان حسابهای همسرش مسدوده.
صاحبخونه اش هفته پیش یکهو خونه رو میگذاره برای فروش و در عرض 2 روز خونه فروش میره و اینا مجبور میشن پاشن.
همین اتفاق ناگهانی باعث میشه به فکر خرید خونه بیفتن با اینکه دستشون خالی بوده. ولی زن و شوهر هردو بر اثر فشار و تضادی که سالها درگیرش بودن و دیگه کارد به استخونشون رسیده بوده فقط میگن باید هرجور شده دیگه خونه بخریم و میرن جلو.
وقتی برام تعریف میکرد که چطور توی فقط 2 روز یه خونه نقلی تروتمیز پیدا کردن که هم بنگاه دار و هم صاحبخونه چطور همه جوره باهاشون راه اومدن اشکم فقط سرازیر شد و هی اسم خدا رو صدا زدم.
انگار که خدا این صاحبخونه رو مأمور کرده بود خونه اش رو بفروشه تا اینا محبور شن خونه بخرن، و اون یکی فروشنده رو هم مأمور کرده بود تا با تمام یکرنگی و خلوص نیتش خونه اش رو با شرایط خیلی خاص به این بندگان خدا بفروشه.
با پول کم و مهلت برای تهیه مابقی پول.
انقدر شاد شدم و شکرگزاری کردم از دیروز تا حالا که گفتم اگر این اتفاق رو اینجا ننویسم حق بندگیم رو ادا نکردم.
یه همچین خدایی داریم فهیمه جان که تو لب تر کنی واست فرشته هاش رو آماده به خدمت ردیف میکنه.
بعد ما هی نگران کی و کجا و چطور میشیم.
جالبه که هی یادمون میره برامون چه کارهایی کرده و دوباره به شیطان اجازه خودنمایی میدیم.
اما سربلند و مفتخرم که بگم کسی که شاگرد خوب مدرسه توحیدی استاد عباسمنش باشه شیطان جرأت نمیکنه زیاد دوروبرش بپلکه. چون روزبروز نور وجودش از ایمان به رب العالمین شعله ورتر میشه و شیطان در محضر خدا جایی برای موندن نداره.
به امید خدایی تر شدن همه مون و نزدیکتر شدن بیشتر و بیشتر به منبع نور و آگاهی.
ازت بی نهایت سپاسگزارم که برام نوشتی و خوشحالم کردی عزیزدلم.
که زندگی رو هم برای خودتون و هم ما اینقدر زیبا و با کیفیت کردید.
چقدر بی نظیر بود این قسمت. استاد ممنونم ازتون که از بچه ها می خواید نتایجشون و تجربه هاشون رو بگن، درسته خیلی از حرفاشون هم ارزشمند و خوبه ولی ممکنه طبق قانون نباشه، ممکنه اشتباه درک کرده باشن و اشتباه انتقال بدن، و در طی این بیست قسمت، من در صحبت دوستان خیلی باورهای اشتباه یا برداشت های اشتباه رو میدیدم و بهتره که اونها انتقال پیدا نکنه، و تنها کسی که ازش باید و نباید و قوانین جهان رو بیاموزیم فقط خودتون باشید که 15 ساله توی این کار هستید و جز به جز تجربه کردید و درست و غلط رو شناختید.
متشکرم از دوستانی که میان از نتایجشون اینقدر عالی صحبت می کنن. قسمتی که منصوره جان، نقاشی کار می کرد در ایران و الان ایتالیا بود، یکی از بهترین قسمت ها بود، از این جهت که فقط با نگاه قانون سرنوشت خودش رو تعریف کرد و توضیحات بی نظیر استاد، ارزش اون قسمت رو دوچندان کرد برای من.
من شروع کردم، با برنامه پریمیر، فایل های گفتگو با دوستان رو تدوین می کنم و فقط توضیحات شمارو بصورت خالص و ناب میخوام داشته باشم، چون خیلی حرفاهای طلایی گفته شده، میخوام پشت سرهم داشته باشم و استفاده کنم.
از شکیبای عزیزم ممنونم اینقدر متین و شیرین صحبت می کرد، شکیبا جان ممنونم که درآمدت رو به رقم گفتی و این چقدر برای من باورسازی داشت، چقدر کیف کردم واقعا از کارت شکیبا جان، چون خودم کسب و کارم رو یکسالی هست شروع کردم تقریبا، و به قول استاد یه جاهایی حرکتم آرام شد و بیشتر خواستم صبر کنم، هفت ماهی در این حالت بودم، دیدم نه بابا، صبر جایز نیست، فقط حرکت، اونهم با نهایت توان. با اینکه قبلا استخدام جایی بودم و خوب پول می ساختم، الان توی کسب و کار خودم تقریبا میشه گفت صفر هستم. دوست دارم روزی برسم به 16 میلیون که یکی از آرزوهای منه و تحسینت می کنم عزیزم که روزی به جایی که آرزوی خیلی هاست رسیدی.
البته همین هفت ماهی که من در عالم سستی و انتظار گذروندم و هم سال 99 که شما گفتی مغرور شدی، بخشی از مسیرمون بود، که بی بروبرگشت بفهمیم چطوری میشه رشد کرد و پول ساخت. یعنی اون هفت ماه اینقدر منو آگاه کرد که اگه صدتا فایل گوش میدادم، اینقدر درونی درک نمی کردم که جهان چطوری کار می کنه. تا یکی دوماه پیش همه اش خودمو سرزنش می کردم، و حسرت می خوردم چرا اون هفت ماه کم کار کردم، اگه اون هفت ماه رو هم به همین شدت الان رفته بودم، الان نتایجم خیلی بزرگ بود، اما در طی همین گفتگو با دوستان و تفکر خودم و الهامات خداوند، فهمیدم اون هفت ماه، بخشی از مسیرم بوده تا من درس بگیرم، یجوری درس بگیرم که برای همیشه توی ذهنم بمونه، و دیگه فراموش نکنم، بعد از اون هفت ماه من خیلی چیزها درک کردم و فهمیدم که در این مقوله نمی گنجه توضیح بدم. فقط بگم با تمام وجودم با خودم اوکی شدم و دیگه ناراحت اون روزها نیستم. همه چی بخشی از مسیره رشد ماست.
استاد بزرگوار، با اون مثالی که در مورد آینه زدید و یادآوری عبارت کن فیکون که در یکی از فایل ها توضیح دادید، کاملا موضوع برام روشن شد، و منی که قبلا ناراحت بودم از نتایج کمم، الان مثل روز برام روشن شد که دقیقا چطوریه داستان. میدونستم به خودم ربط داره و الان با این توضیحات عالی، درک بی نظیرتری گرفتم. توی اون فایل هم شما گفتید: رسیدن به خواسته های ما باید همونطوری باشه که تصمیم می گیریم دستمون رو بیاریم بالا و همون لحظه انجام میدیم یا همون لحظه اجابت میشه، یعنی حتی یک ثانیه فاصله نیست بین لحظه ی فکر کردن و لحظه ی اجابت، همان لحظه هستش. و شما گفتید خداوند و قوانین جهان به همین صورت اجابت می کنه خواسته هارو و اگر اجابت نمیشه به خاطر تمام اون ترمزهایی هستش که توی ذهنمون شکل گرفته.
بعد از شنیدن و یادداشت کردن این گفته های ارزشمند در مورد کارکرد جهان و آینه و صبر کردن، استپ کردم فایل رو و تمام جنبه های زندگیم رو از دوسال پیش تا امروز مرور کردم، قطعا خیلی هاش یادم نیومده و اونهایی که به خاطرآوردم دیدم، بابا، چقدر تفاوت، چقدر نتیجه، چقدر رشد…و دیدم اتفاقا خیلی هم نتیجه گرفتم. و دقیقا به اندازه ای که تغییر کردم نتیجه گرفتم.
گفتم بیام سایت ببینم چه پیامی خدا برای من توی روز تولدم داره.
وقتی دیدم عنوان متن «فرآیند تکاملی تغییر شخصیت» به خودم گفتم چه چیزی زیباتر از این.
امسال رو بزارم برای بهبود خودم.
برای تعهد بیشتر.
و کار کردن روی آگاهی هایی که دارم می آموزم.
البته الان هم دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم ، که این دوره دوره ی بینظیر و فوق العاده ای و خیلی خوشحالم که دانشجوی این دوره هستم و از آگاهی های این دوره استفاده میکنم.
همینجوری که داشتم این فایل امروز رو برای نشانه ی تولدم گوش میدادم همسرم اومد خونه و گفت میخاد با من صحبت کنه.
مهدی همسرم داشت به من میگفت فاطمه بابت خانواده ی که داری خیلی خیلی از خدا سپاسگزاری کن.
تو خانواده ای داری که همیشه از اونها محبت دیدی، همیشه با تو عالی رفتار کردن، و امشب که به مناسبت تولدم مهمونی گرفتم ،گفت اونها رو با عشق بغل کن و دوست داشتنت رو بیشتر از همیشه به اونها نشون بده.
مهدی داشت از عشق و محبت صحبت میکرد و من در خودم داشتم به این فکر میکردم چقدر عشق دادن به دیگران و محبت کردن به اونها میتونه قلب من رو بزرگتر و روح بزرگتری رو در من جاری کنه.
میخام امروز عصری برای مامان گلم بخر و از اون بابت تولدم تشکر کنم و بهش بگم ممنونم که من رو به این دنیای زیبا آوردی و من که آخرین فرزند خانواده هستم از قبل یه عالمه خواهر و برادر داشتم و از روزی که به دنیا اومدم با عشق و محبت شون من رو سالهای سال با اینکه الان فرزندی دارم و بزرگ شدم به من همچین دارن و نشونم میدن.
و توی ذهنم مهدی همسرم رو تشویق میکردم و با لبخند رضایتی نگاهش میکردم و از خدای خوبم بابت داشتن مهدی در زندگیم به عنوان عشق الهی تشکر میکردم و از اینکه اینقدر روحش بزرگ و عاشقانه کنار من هستش و با عشق از خانواده ی من صحبت میکنه خوشحال بودم.
حرفهای استاد توی فایل نصفه موند گذاشتم بقیه ش رو شب که از مهمونی برگشتم گوش بدم تا بیشتر بهم بچسبه.
چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم و تحسینت کردم برای این احساس سپاسگزاری که منطقی در ذهنت ایجااد کردییی.
بابت احساس لیاقتی که در خودت ساختی و همینطور برای اینکه روز تولدت به یمن رخصت ورودت در این دنیای شگفت انگیز از مادر نازنینت با دادن گل بهش تشکر میکنی یه عااالمت تحسینت کردم.
فاطمه ی نازنینم بهت تبریک میگم برای این حس ناب سپاسگزاری درونی که در خودت ساختی و سپاسگزارتم که من رو هم به یاد نعمت بودنم در خانواده ای ارزشمند و پر از عشق انداختی.
واااقعااااا فکر کن حتی قبل از اومدنمون پروردگار عالم بستری رو باا عشق برای ورودمون آماده کرده.
مثلااا من بعد حدود 4 سال از داداش بزرگم قششنگ با برنامه ریزی قبلی به این دنیا اومدم.بابااام کلی ذوق چشامووو زده.
مامانم به تنها دخترش رسیده.یه عالمه چیزای خفن خاصه من فراهم کردن.آخههه کیییی این حس ها رو درونشون قرار داده جز خدا.
خدا گفته این بنده ی خاصه منه و مهرم رو تو دلشون قرار داده.
آاااخ که چقد داداش بزرگم از من مراقبت کرده.کلیییی داستان برا تعریف کردن داریم از وقتایی که مامانم و بابام میرفتن سر کار و اون به من رسیدگی میکرده.
ولیییی انصافاااا منم وقتی بزرگتر شدم با عشق خواهرانم براش محبتاش رو تا حدودی جبران کردم.
واای امروز با جانه دلم چقد از این موهبت خانواده که خدا بی حساب بهمون بخشیده حرف زدیم و سپاسگزار خداوند بودیم.
ببیییین چپ و راااست دارن بهمون محبت میکنن.حالا با پولشون با خدمات فیزیکشون با احساس پاکشون.وااای اگه اینا رزق نیست پس چیههه؟
فاطمه ی نازنینم تولدت میلیون هااا بار مبارک.
سه تا دوسته ناااب مردادی دارم که تولد یکیشون رو حسابی تبریک گفتم و مونده دو نفر دیگشون که بخاطرشون ریمایندر روشن کردم.
قطعااا مرداد ماهی ها نابن عزیزن خاصن و لایق ناب ترین ها و زیبا ترین ها و خاص ترین ها
از خداوند سال پیش روت رو پر از برکت پر از رشد پر از حال خوب و پر از ثروت و پر از رزق بی حساب خواستارم
سپاسگذارم که هدایت شدم وکامنت شما احساس خوب بسیاری خوبی رو در من تثبیت کرد که جهان خیلی سریع به محض اینکه رو باورهامون کار کنیم جواب خواهد داد .
من نیز به عشق ومحبت ودوستی میاندیشیدم وبراستی دوستان و خانواده واطرافیانم رو داشتم در کانون تمرکز عشق ومحبت ومهربانی قرار میدادم وبا حسی مملو از مهربانی لحظه های ناب اول صبح کنار دیواری آجری تو صف نون منتطر آماده شدن نون سنگک بودم که این افکار وهزاران تفکر زیبا در من خلق شدن ولذت بردم .
ممنون از احساس خوبت کامنت خوبت ..
سپاسگذارم که هستیم ودر کنار هم با صلات کردن ومطالعه همین کامنت ها بیشتز در معرض محبت وعشق خواهیم بود ….
میخام امروز عصری برای مامان گلم بخر و از اون بابت تولدم تشکر کنم و بهش بگم ممنونم که من رو به این دنیای زیبا آوردی و من که آخرین فرزند خانواده هستم از قبل یه عالمه خواهر و برادر داشتم و از روزی که به دنیا اومدم با عشق و محبت شون من رو سالهای سال با اینکه الان فرزندی دارم و بزرگ شدم به من همچین دارن و نشونم میدن.
باسلام به اساتیدعزیز وسایر دوستان .تحسین میکنم وخدا را شکر که روابط عالی با خانواده داریدطوری که حتی همسر محترمتان یاد آوری میکنندوروز به روز عالی تر وعالی تر شودبه صورت خیلی اتفاقی وارد این بخش شدم و کامنت زیبایتان را خواندم .فاطمه عزیز تولدتان خیلی مبارک است .روز عالی را در کنار عزیزانتان تجربه کنید واز ته دل شاد باشیدوشکرگزار
سلام و درود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین
سلام ودرود فراوان به دوستان الهی ام
روز شمار تحول زندگی من :172
گفتگو با دوستان قسمت 20
از موانع بزرگی که منع ذهنی در من ایجاد میکرد این بودکه من خودم همه چی بلدم خودم میتونم درست کنم یا همین جور که شکیبا جون اشاره کردند این است که دیگران باید تغییر کنند ومنی که بواسطه اصرار یکی از دوستانم وارد سایت و عضو شدم ذهنم نسبت به خیلی از موارد مقاومت داشت آنقدر که بعضی از کامنتهای دوستان که می خواندم خندم می گرفت ولی خیلی از مطالب هم خوب درک کردم با آگاهیهای دوره عزت نفس متوجه شدم بیشتر مشکلات من به خاطر نداشتن احساس ارزشمندی وقدرت نه گفتن وترس از حرف مردم هست با کار کردن دوره قانون آفرینش مقدار خیلی کمی از مقاومت ذهنم کمشد کم کم متوجه شدم آره درسته این افکار وفرکانس وکانون توجه من هست که اتفاقات وشرایط زندگی ام را رقم میزندو شروع کردم به کار کردن روی عزت نفسم دیدم جریان زندگی من تغییر کرد هم از لحاظ شخصیتی خودم تغییر کردم هم اتفاقات زندگی ام دیگه متوجه شدم باید به ویژگیهای مثبت افراد توجه کنم واز هر ناخواسته ای اعراض کنم وبا همین تغییرات من از همسر سابقم جدا شدم وزندگی سراسر عشق وصمیمیت واحترام با شخصی که واقعا معجزه واردر مسیر زندگیم قرار گرفت ازدواج کردم وهمانطور که شما استاد عزیزم اشاره کردید به محض اینکه من تصمیم به تغییر گرفتم واکنش جهان متفاوت شد صبری در اینجا مطرح نیست فقط قانون تکامل هست ومتعهد بودن در این مسیر
ونکته مهم تر مواظب ورودیهای ذهن وکانون توجهمون باشیم همان مثال میوه که شکیبا جان مطرح کردند
من وقتی به بعضی از خواسته هام رسیدم فراموش کردم که مسیر رسیدن به خواسته های دیگه نیز همین هست به همین دلیل چون تعهدی نداشتم و درک نکردم که این بهبود هر روز وهر لحظه باید ادامه داشته باشد از مسیر دور شدم بعد از مدتی متوجه شدم من خیلی از رفتارهای اشتباه قبلم را دارم تکرار میکنم مثلا اگر همسرم میخواست برام خرید کنه میگفتم نه لازم ندارم وخیلی مواردی که در ظاهر پیش پا افتاده بود ولی ریشه در باورهای اشتباه من داشت همان حس ناجی بودن و حمایتگری که داشتم ، دوباره میومدم هر از گاهی بعضی فایلها را گوش میدادم آن هم فقط برای اینکه حالم خوب باشد بخصوص فایلهای سفر به دور آمریکا سری اول آنهم اصلا کامنت نمیگذاشتم ودر آن بین من نشانه ها را می دیدم که باید تغییر کنم از همه طرف جهان به من یاد آوری میکرد ولی من کورتر از این حرفها بودم یه غرور کاذب پیدا کردم که تو دیگه بلدی چکار کنی باهمین گه گاه سر زدن به سایت و فایل گوش دادن میتونی دوباره تغییر کنی وایندفعه توقعم از دیگران بیشتر بود که من تغییر کردم حالا بقیه باید تغییر کنند ولی زهی خیال باطل ،تغییر دیگران فقط در زندگی خودشان کار ساز هست نه من
خاصیت جهان مادی تغییر است درختان در زمستان میمیرند وتمام برگهای آنها می ریزه ودر بهار قویتر از سال قبل زنده میشن ،حتی خود انسان از یه نطفه تبدیل میشه به جنین وجنین میشه کودکی که تشکیل شدن تمام اعضای بدنش هم خودش تغییر هست و روند تکاملی را دارد همانطور که شکیبا جان گفتند تضاد وتکامل در کنارهم هستند
تضادها سبب تغییر روش ورویه زندگی ما می شوندچون وجود تضادها خواسته های مارا واضح تر میکند ووجود تضادها در مسیر رشد زندگی را به مراتب زیباتر از قبل میکنند
ومن وقتی حسابی چک ولگد دنیا را خوردم بیشتر قانون را درک کردم گفتم من هیچی نیستم وهیچی نمیدونم وبهتر درک کردم که باید تغییر کنم تا با روند جریانی جهان همراه باشم وبرگشتم دوباره به مسیر وتمام تمرکزم را گذاشتم رو خودم وتغییر خودم، والان به لطف آموزههای استاد هم در فایلهای رایگان وهم دوره های احساس لیاقت ودوازده قدم بقدری شخصیتم تعییر کرده که قابل قیاس با قبل نیست وقتی در موقعیتهای قبلی قرار میگیرم متوجه میشم واکنشی متفاوت تر از قبل دارم وآن موقعه که متوجه تغییراتم میشم آرامشی که دارم وحال خوبی که دارم همه اینا نتیجه تمرکز ،وتمرین کردن واستمرارم در این مسیر زیبا هست
خدا را هزاران هزار بار سپاسگزارم بخاطر وجود استاد نازنینم ، مریم بانوی زیبا ودوستان الهی ام
خداراهزاران هزار بار سپاسگزارم بخاطر قوانین ثابت حاکم بر جهان هستی که من با درک این قوانین وعمل کردن طبق این قوانین میتونم در تمام جنبه های زندگیم روز به روز بهتر عمل کنم وهر قسمت که دوست ندارم تغییر بدهم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام به دوست عزیز .سپاس از کامنت زیبایتان.به تضادی در این چند روز برخوردم و امروز نکته پر رنگی که ایرادم هست را در کامنت شما یافتم که کمتر به آن توجه کرده بودم ( اینکه با کار کردن روی خودم توقع ام از دیگران زیاد میشود.من تغییر کردم منتظر که دیگران تغییر کنند ؛تغییر دیگران فقط در زندگی خودشان کارساز هست نه من.) باید که این جمله طلایی را مشق کنم تا کامل بفهمم. موفقیت روز افزون در تمام جنبه های زندگی رابرایتان آرزومندم .
سلام به خانواده ام
استاد عزیز من هم دست شما رو با افتخار میبوسم با این نکات طلایی و ارزشمندی که هر بار از زاویه جدیدی بهش نگاه میکنید و دید ما رو عمیقتر و گسترده تر میکنید و ما رو شگفت زده میکنید با این توضیحات زیبا و ساده و منطقی.انشالا بیام پارادایس زیبا و از نزدیک دستان الهی شما رو ببوسم که چنین دستی از دستان خداوند رحمان هستید.
استاد چرا واقعا حرفهای شما انقدر دقیقه؟ چرا یکراست میزنه تو خال ؟ کامل حرف حساب رو میزاره کف دستمون همون نکته مهمی که بااااید بدونیم وگرنه سالها از عمرمون رو باید صرف فهمیدم این نکته بکنیم وانقدر واضح و شفافه که فقط مقاومتهای سنگین ذهن میتونه جلوی اون درکها رو بگیره ،مگر کسی آگاهانه خودشو بزنه به کوچه علی چپ تا اینها رو نبینه و نشنوه.وگرنه چطور میشه این آگاهیهای صریح و واضح رو دید و شنید و تحت تاثیر این نور هدایت قرار نگرفت؟
من اصلا دید مادی و زمینی نسبت به این سایت ندارم کاملا احساس میکنم یک سفره رحمانیتی از آگاهیهای ناب الهی هست.
دیروز خونه دوستان بسیار خوبم مهمان بودم که اونها هم از خانواده عباسمنشی خودمون هستن. میگفتم بچه ها ما یک عمر دنبال معنویت و شناخت خدا و آگاهی و حقیقت بودیم ،ولی از کانال این سایت و استاد آسمانیمون داریم هم به ثروت میرسیم ،هم عزت نفس،هم انگیزه، هم زیبایی و هم آگاهیهای به شدت خالص و ناب و الهی! واقعا دیگه چی از خدا میخوایم ؟ چطوری میشه شکر این نعمت رو بجا آورد؟ واستاد عزیز چی داره میگه. میگه که ریش و قیچی((( کاملا ))))دست خودته ، مواظب باش بجای آراسته کردن خودت قیچی رو تو چشمت فرو نکنی و بزاری تقصیر روزگار و مردم و خداو غیره.
تا حالا هر چی خنگ بازی درآوردی بسه، خودتی ،خودتی که زندگی خودتو با تمام جزئیات و کلیات ساختی و اگر گند زدی به زندگی و سلامتی و روابط و ثروت و عزت نفست تنها کسی که باید مسئولیت تمام و کمالش رو برعهده بگیره خودتی و تنها کسی که میتونه این تعفن و گند زدگی رو از زندگیت پاک کنه و تبدیل به بهشت برین و گسترده و پرنعمت الهی بکنه که هر چی که دلت بخواد توش پیدا بشه، فقط و فقط خودتی.
و همینطور بازم بحث پیش اومد ومن گفتم بچها اعتماد به نفس هممون حتی الان که مدتهاست رو خودمون داریم کار میکنیم به طرز غیر قابل باوری تخریب و ویران هست و خودمون از عمق فاجعه خبر نداریم و هممون باید دوره عزت نفس استاد رو تهیه کنیم.اونام به شوخی گفتن عجب تبلیغی میکنی راستشو بگو چقدر پورسانت میگیری از استاد؟ منم تو دلم گفتم استاد قبلا پورسانت هممون رو داده ،خیلی هم زیاد داده و خودمون خبر نداریم.
من نمیخوام در مورد تجربیات و حرفهای بسیار زیبای شکیبای عزیز که خیلی هم از خودش و خانواده اش الگو گرفتم وممنونشون هستم صحبت کنم. اون دو تا شاه کلیدی رو که استاد اینجا مطرح کرد انقدر پر نور هستن که من فقط اونها رو میبینم و چشم من رو نسبت به بقیه نکات ارزنده این فایل کور کردن و بااااید از تک تک این جملات ناب و آسمانی تابلو فرشهای زیبا وارزنده ای ساخت و توی گوشه گوشه اتاق خونمون نصب کنیم و اون هم اینها هستن:
۱.”جهان همون لحظه و به همون اندازه که ما تغییر میکنیم برای ما تغییر میکنه.”
درست مثل آینه و با دقت وسرعت نشون دادن تغییرات ما درآینه. وچه مثالی واضحتر و تاثیرگذارتر از این.
من خودم جزو اون دسته افرادی هستم که همیشه میگفتم که چرا من تغییر میکنم ولی جهانم تغییر نمیکنه؟ دیگه چکار باید میکردم که نکردم؟ واستاد به من میگه که نه عزیزم،عمق باورهای محدودت انقدر زیاده که خیلی بیشتر از اینها باید رو باور و اعمالت کار کنی تا نتایج بزرگ و ملموس و چشمگیر رو ببینی وفعلا همون تغییرات ونتایج کوچیک رو به فال نیک بگیر و بدون که راه درسته اما توقع الکی از آینه و از جهان نداشته باش.
۲.صبر به این معنا نیست که تو هی تحمل کنی تا تغییرات بزرگ اتفاق بیفته چون این اتفاق هرگز و هرگز نمیفته. صبر به این معناست که توقع زیادی نداشته باشی و به همون اندازه که باورها و اعمالت تغییر میکنن انتظار نتیجه داشته باشی و روی این تغییرات (( تعهد و مداومت )) داشته باشی و وسطای کار ول نکنی یا دلسرد نشی.
به خدا این قوانین و کلام زیبایی که از دهان استاد خارج میشن بینهایت ارزشمند هستن و صمیمانه از خداوند بینهایت و بسیار اجابت کننده میخوام که توفیق عمل به این آموزه های بسیاز زیبا و زندگی بخش رو بهمون عطا کنه.
الهی آمین
الهی هزاران مرتبه شکر بخاطر رزق و روزی گرانبهای امروزم،به خاطر دوستانم وخانواده ام و مریم نازنین و استاد الهی و آسمانی و نورانی ام.
😘😘😘🥲🥲🥲🤗🤗🤗💞💞💞💥
سلام استاد عزیزو خانم شایسته عزیز خیلی خوشحالم که دوباره میتونم دیدگاهم رو باهاتون راجع به قسمت ۲۰کلاب هاوس به اشتراک بزارم
دوموضوع خیلی مهم که باعث دست به قلم شدن من تو سایت شد صبر و تغییر .موضوعی که این روزها ذهن من رو درگیر کرده بود خیلی خوشحالم که جواب سوالاتم رو گرفتم
ممنونم از استاد عزیز که خیلی قاطع پاسخ دادن ومن یاد گرفتم
در زمینه تغییر کردن اینکه به قول استاد
آدم زمانی میتونه به خواسته هاش برسه که این ایمان رو داشته باشه که بخواد درمسیر رسیدن به خواسته هاش تغییرکنه
اینکه نتایج آدمهای موفق وسوپر موفق در تغییرر کردنشون هست وادامه دادن مسیر دلخواهشون وتلاش برای بهتر شدن
ومهم ترین موضوع:قانون کلی وجودداره که باعث میشه آدمها بارهاوبارها یادخودش بیاره این هست که
جهان درهرلحظه وبا فرکانس های این لحظه من لحظه بعد من رو رقم میزنه یا خلق میکنه
به قول استاد هرلحظه جهان اطراف من(شرایطآدمهاایده هاموقعیتهاآنچه که اطراف من اتفاق میفته) داره با فرکانس های اون لحظه من خلق میشه
خیلی مهم هست که هرلحظه آگاه باشیم تو چه مسیری حرکت میکنیم
بهتون افتخار میکنم زندگی هدفمندی رو دارین استاد عزیز که باعث شده فقط رو هدفتون تمرکز کنین یاد گرفتم برای اینکه نتایج بزرگتری رو به دست بیارم باید وباید تعهدداشته باشم وبا تعهد وتمرکز مسیرم رو به جلو ببرم
موضوع بعدی که یاد گرفتم وباعث شده خیلی ها نتایج سریعی رو به دست بیارن موضوع صبر هست که درست متوجه شدن معنای صبر رو من یاد گرفتم جهان به اندازه ای که ماتغییر میکنیم تغییر میکنه مثل مثال آینه و بالابردن دستتون کاملا واضح شد برای من همون لحظه جهان پاسخ میده
من به خودم قول میدم اینکه وقتی درمسیردرست هستم باید ادامه بدم برای بهتر نتیجه گرفتن ومتوقف نشدن
خداروشکر جواب سوالات این چندروزمو پیدا کردم خیلی ممنونم از شما
وخیلی دوست دارم یه روزی با دوستان هم فرکانسی خودم آشنا بشم.از نزدیک واز شنیدن نتایجشون وتجربه هاشون لذت ببرم
(به نام الله مهربان و هدایتگر)
سلام به استاد عزیزم ، مریم جونم و همه ی دوستای گلم
الهی شکر به خاطر این فایل فوق العاده و پر از آگاهی
الهی شکر به خاطر همزمانی این فایل و تجربه ی امروز من
خدایا وقتی فرمون دست توئه چقدر قشنگ میچینی
چقدر قشنگ برنامه ریزی میکنی
چقدر همه چیز رو دقیق پیش میبری
البته که از فرمانروای عالم جز این هم انتظار نمیره:)
تنها کاری که من باید انجام بدم اینه که خودمو بکشم کنار از جلو دست و پات و اجازه بدم که تو کار خودتو انجام بدی
فقط و فقط فرمون رو بدم دست تو و خودم رو رها کنم
عقل منطقی و ذهن همه چیز دان خودم رو بذارم کنار
آره اینه فرمول خوشبختی و راه رسیدن به تمام خواسته ها
امروز کلی نجوا اومد و کلی شیطان وسوسه کرد که کامنت نذارم و از تجربه ی امروز خودم نگم
اما خدا هدایتم کرد و تونستم شکستش بدم و غلبه کنم به کمالگراییم چون دیگه فهمیدم این تنها راه خوشبختیه
کنترل ذهن ، غلبه بر شیطان ، غلبه بر کمالگرایی ، آسان کردن کار ، استمرار ، استمرار ، استمرار، رد پا گذاشتن از خودم همیشه و همیشه و همیشه
خب بریم سراغ اصل مطلب و تجربه ی شیرین امروزم :
اکثر وقتایی که من اومدم تهران و اینجا کار دکتر داشتم ، واسم تجربه های خوبی نبوده و شرایط و اتفاقات اونطوری که میخواستم پیش نرفته ، به آدم های نامناسب هدایت شدم و البته که همش بخاطر فرکانس خودم بوده
اما میخوام در مورد این نکته ای که استاد گفتن صحبت کنم :
دقیقا از همون لحظه ای که ما سعی میکنیم فرکانس های بهتری رو ارسال کنیم ، نتایج ظاهر میشه و دقیقا از همون لحظه میتونیم تغییر شرایط رو در زندگیمون ببینیم . نیازی به صبر کردن نیست و در هر لحظه که داریم رو خودمون کار میکنیم ، همه چی عوض میشه
آره دقیقا من امروز اینو به وضوح تجربه کردم
اینبار تجربه ی متفاوتی از دکتر اومدن رقم خورد ، اونم فقط بخاطر اینکه من مدت کوتاهیه که به لطف الله کار کردن رو خودم رو شروع کردم و تو این زمینه تا جایی که تونستم استمرار به خرج دادم
این سری فرق داشت با تمام دفعه ی های قبلی
من واسه مشکل چشمم به دکتر مراجعه کردم
اینبار به بهترین اپتومتریست هدایت شدم که چقدر کامل و عالی واسم توضیح دادن و ابهامات و سوالاتم رو رفع کردن
بعدش به یه متخصص چشم فوق العاده هدایت شدم که نوبت گرفتن ازشم هفته ی پیش به صورت کاملا هدایتی پیش رفت و انتخاب دکتر رو به خدا سپردم
این شد که امروز به یه دکتر بی نظیر هدایت شدم
چقدر عالی راهنماییم کردن ، چقدر واضح و کامل مشکلم رو شرح دادن و چقدر راهکار های خوبی واسه درمان بهم پیشنهاد دادن طوری که هر آنچه که ابهام در هر موردی داشتم رفع شد و تماما خیالم از بابت چشمم راحت شد چون این مسئله از لحاظ ذهنی تمرکز زیادی از من گرفته بود.
بعدشم که از بیمارستان بیرون اومدیم یه آقای پیر و خوش اخلاق و باحال همینطوری یهویی اومد سمت من و بهم اشاره کرد و گفت تو نمرت بیسته:))))
دقیقا متوجه نشدم که چرا همچین چیزی گفت
تنها چیزی که میدونم اینه که من نحوه ی خلق اتفاقات رو امروز به چشم خودم دیدم
دقیقا دیدم که چطور فرکانس ها کار میکنه
دقیقا دیدم که من چطور میتونم خالق صد در صد زندگیم و اتفاقات یک ثانیه بعدم به وسیله ی فرکانس هر لحظه م باشم
دیدم که به محض اینکه سعی کردم مقداری توحیدی تر باشم ، همه چیز تغییر کرد ، همه چیز….
دیدم که احساس خوب من و کنترل ذهنم توی بیمارستان باعث شد که موقع بیرون اومدن اون پیرمرد بهم بگه نمرت بیسته
دیدم که فرکانس های هر لحظه م داره اتفاقات لحظه بعدم رو رقم میزنه
اما اما اما…
و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
من نبودم که این کارا رو انجام دادم ، تماما خدا بود که همه ی این اتفاقات رو برنامه ریزی کرد و پیش برد
من فقط تونستم به اندازه ی سر سوزنی توحیدی باشم و توحیدی عمل کنم و فقط روی خودش حساب کنم
گرچه که هدایتم به مسیر توحید و توان درکشم در حد مدارم بازم کار خودش بود و هر چی دارم از خودشه
خدایا ازت ممنونم که امروز بهم نشون دادی وقتی همه چی رو به تو بسپرم چطور نتایج تغییر میکنه
ازت ممنونم که داری کم کم بازی رو بهم یاد میدی
همونطور که تا اینجا هدایتم کردی و من هیچی از خودم نداشتم و ندارم ، باقیشم خودت پیش ببر الله مهربانم:)))
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام ودرود خدمت استاد عزیزم ومریم جانم
سلام دوستان نازنینم
چقدر فایل های گفتگوی استاد با دوستان رو دوست دارم
چقدر این گفتگوها درس داره واسم
استاد بیشتر از هر چیز لذت میبرم از آموزشهای ساده ودقیق وریز شما
تحسینتون میکنم که اینقدر با منطق ودقیق ازبین صحبتهای دوستان نکته های مهم قانون رو درمیاورید واینقدر کامل ورساموضوع رو توضیح میدین
استاد وقتی شکیبا جان داشتن از نتیجه هاشون صحبت میکردن تحسینش کردم آره قانون جواب میده
بعد که شما توضیحاتی درمورد صحبتهای شکیبا جان دادین دیدم چقدر ریز به صحبتهای بچها توجه دارین واین موضوع صبر که شکیبا جان درموردش صحبت کرد رو برامون باز کردین
واز اینکه قانون جهان هستی بر پایه ی عدالته
ومثل آینه عمل میکنه وبه محضی که در خودمون تغییر ایجاد میکنیم در لحظه نتیجه میگیریم وجهان بهمون پاسخ میده،امیدوار میشم وتوجه وتمرکز بیشتری میزارم که قدم قدم با تغییرات کوچیک کوچیک ونتیجه های بدست اومده قدمهام رو بزرگتر کنم ونتیجه های بزرگتر بگیرم
به اندازه ای در خودمون تغییر ایجاد میکنیم به همون اندازه نتیجه هم میگیریم.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجود پاکتون.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
باسلام وعرض ارادت خدمت اساتید گرانقدروشمادوستان عزیزم درسایت توحیدی وصمیمی عباسمنش
دوستان عزیز بعداظهرروز گذشته قصدکردم که حوالی عصرباهمسرعزیزم وپسرگلم ارمین بیایم کرمان پیش دیگر پسرگلم امیرمحمد که سرباز میباشد وهمچنین برای بازدید یک ملک
بهشون گفتم که کاراتون راانجام بدین ساعت 8 به بعد بریم کرمان
ارمین گفت میشه من نیام ؟
گفتم براچی؟
گفت تازه ازبندرعباس آمدم وکارعقب افتاده دارم ( ارمین دانشجوی فیزیک دانشگاه امیرکبیر میباشد که فعلا پیش ما هست)
گفتم نه بهتراست که بیایی آنجا هم خونه خودمون هست وتوراحت میتونی بری اطاقت هرکاری داری انجام بدی
مقاومت داشت
همسرم گفت بذارازادباشه اگه دوست داشت بیاد
امامن به طورعجیبی اصرارداشتم بیاد
درنتیجه برای لحظاتی کنترل ذهنم روازدست دادم وبین من وهمسرم بعدازمدتها بگو مگو رخ داد آن هم با باتندی البته بیشترازجانب من
اصلا خودم هم تعجب کرده بودم چرادارم این حرفهای بی ربط رومیرنم
انگارنجواها فرصت پیداکرده بودند تا به نوعی ازمن انتقام بگیرن
اماخوشبختانه خیلی سریع درعرض چنددقیقه افسارذهنم رودردست گرفتم وموقع نهارسعی کردم فضاروتلطیف کنم وبدون اشاره به صحبتهای چنددقیقه پیشم بحث جدیدی روباارمین جان بازکردم
ارمین ساعت 6رفت باشگاه وهمسرعزیم هم بعداز تعطیل شدن موسسه آمدن خونه ومن همان موقع ازخداطلب بخشش کردم بخاطر رفتارناشایستم درچندساعت قبل
گفتم من خودم رومیبخشم چونکه خدامنوبخشید
دلم آرام شد وهمه چیزوسپردم به خدای خوبم
لازم به یادآوری است من اززمانی که دراین مسیرالهی هستم هرزمان که بههردلیل کنترل ذهنم روازدست میدم هرچندکوتاه وحسم بدمیشه خداوند وجهان خیلی سریع به طورعجیبی پس گردنی میزنه که حواست باشه داری ازمسیرخارج میشی ها
خلاصه ارمین هم قرارشد بیادبعدازآماده شدن سه نفری ازخونه باماشین خوشکلم حرکت کردیم هنگام خروج از یکی به اخرین میدان شهر به سمت کرمان درحال حرکت بودیم البته باسرعت تفریبابالا دقیقا در ابتدای دایره میدان یک مرتبه یک موتوری بدون چراغ بادوراکب مثل عجل جلوما سبز شدند
درکسری ازثانیه ترمزکردم وتلاش کردم مسیرم رومنحرف کنم تا باآنها برخوردنکنم
همسرم فریادزد خدایا کمک کن
مواظب باش زدی بهشون !!!!!
خودم هم یک لحظه گفتم تمومه زدم
اماخدای مهربانم حی حاظربود
الله اکبربه بزرگی خدا
همان لحظه یادصحبتهای استادافتادم
که بارها ازایشان شنیده ایم که میگن
هیچ برگی بدون ازن خدا ازدرخت نمی افتد زمین
بازم یادصحبتی ازاستادافتادم که فایلی همین چندروز پیش ازشون گوش کردم که می گفتند
خداهمیشه مواظب مون هست چقدربرامون اتفاق افتاده هنگام رانندگی با اختلاف یک سانت یایک لحظه جلو عقب شدن ازیه اتفاق ناگوار جلوگیری کرده خداست که داره همه چی رو مدیریت میکنه
به شرط اینکه اگربه او توکل کنیم وفقط روخودش حساب کنیم وفقط از اوکمک بخواهیم
خدایابی نهایت شکرت که این حادثه روازمن دورکردی
خدایاشکرت که اینقدرزمانبندی ات دقیق بود که اجازه ندادی تامن باموتورسیکلت وراکبین ان برخوردکنم
خدایاشکرت که بازهم به من یاداوری کردی که حواسم باشه حق ندارم حتی یرای دقایقی کوتاه کنترل ذهنم روازدست بدم وحسمو بدکنم
خدایاشکرت که تورادارم
خدایاشکرت که همیشه حافظ ونگهدارمون هستی.
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و تک تک دوستان نازنینم
چقدر لذت بخش و گوارا و شیرین و دلچسب هست ، اینکه به یک منبع لایتناهی و آگاهی های بی نظیر وصل باشی و هر لحظه که نیاز داشته باشی برای صبر کردن ، بتونی وارد سایت بشی و روح و روان و وجود خودت رو تغذیه بکنی با نور و هدایت خداوند .
و قلب و روحت آرام بگیره و مجددا شروع کنی به حرکت کردن
و به این درک برسی که کار کردن روی باورها و ایمان ، و کسب این آگاهی ها نیاز همیشگی هست و تا روز آخر عمر مثل غذا خوردن و تنفس کردن باید این کار رو بهتر از قبل ادامه بدی ، نه مثل قبل!
امروز صبح بین تمرین ستاره قطبی و کدنویسی خواسته ها و شکرگزاری ، الله مهربان واضح و آشکار هدایتم کرد برای نوشتن این کامنت و یک ردپای عالی برای آینده خودم که قطعا برای تقویت ایمان و باورهام ، جلوتر ، بهش نیاز پیدا خواهم کرد.
الهی به امید
یا رب العالمین ، از نور و رحمت و فضل و آگاهی و بصیرت خودت بر ما ببار
همه ما در سرزمین تو زندگی می کنیم و در فضای تو نفس می کشیم و هر آنچه داریم از آن توست
الله رحمن و رحیم و تواب و رزاق و وهاب و تواب ، ای مهربان ترین مهربان ها ، هر آنچه برای رشد و بهبود تمام عیار شخصیت نیاز داریم بر ما عطا کن
خدای مهربان ، هر آنچه برای خلق آگاهانه زندگی و برای خلق ارزش و موفقیت و ثروت و زیبایی ، نیاز داریم بر ما جاری کن
تنها تو را می پرستیم و تنها و تنها از تو یاری می جوییم
خدای مهربان برای تمام امورم ، از دم و بازدم ، غذا خوردن ، حرکت کردن ، برای مشق توحید و بندگی ، خودشناسی و تقویت باورها ، افزایش مهارت ها و تقویت استعدادهای ذاتی که به من عطا کرده ای ، صبر کردن ، طی کردن روند و تکامل ، برای تقویت شجاعت و جسارت ، برای احیای احساس لیاقت و ارزشمندی و برای برداشتن قدم های بعدی درمسیرم و برای تک تک امورم از طلب یاری ، کمک ، راهنمایی ، هدایت و محافظت دارم.
تنها منبع نور و هدایت و یاری و مدد و پشتیبانی و ایمنی و آسایش و رفاه و آرامش و خوشبختی و موفقیت و نتایج عالی و دستاوردها تویی
تنها منبع دفع بلاها تویی
تنها دلیل افزایش بی نظیر اتفاقات خوب در زندگیم و کمتر و کمتر شدن ناخواسته ها تویی
هر آنچه دارم از آن توست و به هر خیری که از تو به من برسه فقیر و محتاج و نیازمندم
و این فقر و نیاز و احتیاج به تو ، نگین و گوهری بسیار ارزشمند هست و دلیل تمام زیبایی هاست
در مسیر زیبای زندگی ، یک لحظه ما رو به حال خودمون وامگذار
ما رو آسان کن برای آسانی ها
الهی به امید تو
باید هر روز به جهاد اکبر ادامه بدم و بهبود شخصیت تمام عیار خودم رو اصلی ترین عامل دریافت موفقیت ها و پاداش های الهی بدونم.
و هر چقدر بهتر و عمیق تر و خالص تر این مسیر رو طی کنم ، زندگی برام زیباتر و لذت بخش و آسان تر میشه.
استاد عزیزم ، تا قبل از آشنایی با شما برداشت من از کلمه صبر کاملا اشتباه و غلط بود و این برداشت و باور اشتباه به معنی کلمه صبر ، تمام باورهای من رو به سمت سختی و مشقت و تحمل کردن کمبودها و سختی ها و هچنین تقویت عدم خودباوری و ارزشمندی هدایت کرده بود.
اما ،
به لطف و فضل خداوند و ادامه دادن به درک آموزش های شما استاد عزیزم ، کم کم به این درک رسیدم که ،
صبر یعنی تغییر افکار و باورها و تغییر ریشه ای عملکردها
صبر یعنی شجاعت
صبر یعنی عمل کردن
صبر یعنی قدم برداشتن و در جا نزدن
صبر یعنی وارد دل کارهای بزرگ شدن
صبر یعنی شناخت خودم و گیفت هایی که به من عطا شده
صبر یعنی شناسایی علایق و استعدادهای الهی درونم
صبر به معنی دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری نکردن نیست
صبر به معنی حرف های خوب زدن و تکرار جملات تاکیدی و هیچ کاری نکردن نیست!
صبر یعنی عمل به الهامات
صبر یعنی ایمان به هدایت شدن در قدم های بعدی
صبر یعنی با همین داشته های فعلی شروع کردن
صبر یعنی ایمان به واضح شدن مسیر و واضح شدن قدم های بعدی توسط خداوند
صبر یعنی ایمانی که باعث عمل و حرکت بشود
صبر یعنی امید داشتن و دلسرد نشدن حتی در زمانی که عمل من به نتیجه مورد نظر منجر نشده
صبر یعنی بخشنده نور بودن
صبر یعنی شناخت استعدادهای درونی من که منجر میشه به خدمت به انسان ها
صبر یعنی افزایش سطح مهارت ها و هر روز بهتر و بهتر شدن
صبر یعنی حرکت ، رشد ، بهبود ، توکل ، تسلیم بودن
استاد عزیزم ، در این روزها که در حال برداشتن قدم های بزرگ در مسیر بسیار زیبای خلق ارزش هستم ، این فایل ، ایمانم رو قوی تر کرد.
شب ها تا دیر وقت بدون خستگی و تشنگی وگرسنگی و با یک شور و شعف و عشق وصف ناشدنی در حال تدوین فایل های خودم هستم. و نمی دونم چطور در دل ساعت ها دارم جلو میرم.
در دل کار ، زمانی که تو تدوین فایل هام گیر می کنم ( تو فتوشاپ و پریمیر ) ، به خدا کلمه ایاک نعبد و ایاک نستعین معجزه می کنه و درها رو بازمی کنه ، و ایده ها میاد و مشکل اون لحظه من به زیبایی حل میشه.
اینجاست که معنی صبر رو بهتر درک می کنم
صبر یعنی متوقف نشدن و ادامه دادن
در اویل مسیر تو دوره 12 قدم ، جملات تاکیدی رو تکرار می کردم و به دلیل برداشت اشتباهم از صحبت های شما ، منتظر تغییر اتفاقات بیرونی بودم و فکر می کردم صبر یعنی ، من این فایل ها رو هر روز تکرار کنم ، و همون رفتارها و اعمال قبلی رو انجام می دم و معجزات رخ میده!
و این نوع طرز فکر به دلیل ریشه باورهای غلط خودم بود .
میکس حرفهای شما با باورهای غلط من ، باعث این نوع برداشت شده بود و این نوع برداشت من ، باعث شده بود مسیرم خیلی سخت پیش بره و نتایج تغییر نکنه . و باعث شده بود ترمزهای ذهنی من بیشتر بشه.
فکر می کردم که قوانین اشتباه هستند
یا درمورد من جواب نمی دهند.
کامنت های 4 سال پیش دقیقا اون نوع نگاه رو تایید می کنه.
ولی کم کم ، با تغییر باورهام و سیم کشی مجدد ذهنم
با کمتر شدن ترس ها و بیشتر شدن شجاعت و شهامت و جسارت در وجودم
با احیای احساس ارزشمندی و لیاقت درونی
با بالاتر رفتن ندای امید بخش خداوند در وجودم و کمتر شدن نجواهای منفی ذهنم
با تکرار کردن هر روزه فایل ها و دوره های شما
با قطع کردن تمام ورودی های مخالف خواسته هام
با احساس خوب بیشتر در طول روز
با شکرگزاری بهتر و خالص تر
با بهتر شدن در زمینه علایقم و مطالعه بسیار عمیق و تسلط بر روی کارهام
با تمرکز کردن روی بهبود خودم و روی برگرداندن از اطرافیانم و توجه نکردن به حواشی
رفته رفته بهتر شدم ، صبر رو درک کردم ، و ادامه دادم
و فهمیدم که خداوند به شجاعان پاداش می دهد
خداوند به صابرین پاداش می دهد
فهمیدم که ثروت ها و نعمت ها و خوشبختی ها ، در گرو خلق ارزش و خدمت کردن به جهان و گسترش دنیاست
فهمیدم که اگر میخوام ثروت پایدار داشته باشم باید از صفر شروع کنم با هر چیزی که الان دارم
فهمیدم که صبر یعنی وقتی به خدا توکل می کنم ، همه چیز بیرون از من درسته و باید ادامه بدم
فهمیدم که صبر مخالف وام و چک هست و باید تکامل خودم رو طی کنم .
فهمیدم که اصل خوشبختی و لذت و سعادت همین رشد کردن و طی کردن مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هاست
صبر یعنی دیدن اتفاقات بسیار کوچک و به ظاهر بی اهمیت
ولی همین اتفاقات زیبا ، قبلا وجود نداشت . از برخورد خوب همسرم ، از رفتار مودبانه فرزندانم با من.
از حذف شدن انسان های غیر هم فرکانس با من
از آرام تر شدن محیط کار
از ارتقا شغلی بعد از 18 سال و افزایش بی نظیر حقوقم
از برخورد مناسب افراد مختلف با من
از خواب خوب و راحت
از هدفمند بودن و عشق و شور و انگیزه برای رسیدن به اهدافم
همه اینها و صدها اتفاقات دیگه در نتیجه صبر کردن و ادامه دادن خلق شد.
من 4 سال پیش توانایی حل کردن کوچک ترین مشکلات خودم رو نداشتم و مثل برگی در دل باد بودم . ولی الان وقتی که بهبودها و تغییرات خودم رو می بینم می فهمم که صبر کردن یعنی چی.
الان که ارزشهای بسیار بسیار عالی و بی نظیر و رویایی رو در مورد جسم خودم خلق کردم می فهمم که دقیقا منظور از صبر چیه.
الان که به لطف و فضل و هدایت خداوند تونستم به سطحی از خودباوری و شجاعت و شهامت و احساس ارزشمندی برسم که بشینم جلوی دوربین و بدون وقفه و بدون متن از خلق ارزش صحبت کنم ، می فهمم که منظور از صبر چی بوده.
الان که مثل یک کودک که پدرش قول داده صبح براش جایزه بخره ، از خواب بیدار می شم و ساعت ها روی خلق دوره خودم کارمیکنمو احساس لذت و خوشبختی واقعی رو تجربه می کنم ، بهتر می فهمم که همه اینها به دلیل صبر کردن و ادامه دادن و ناامید نشدن خلق شده.
چقدر زیباست ، چقدر لذت بخشه ، چقدر حالم رو خوب می کنه در مورد این مسائل صحبت کردن
چقدر خوبِ که درک کنم خودم همه چیز هستم ، اگر من خودم رو بهبود بدم همه چیز خودبخود بهتر میشه
هیچ چیزی بیرون از من مهم نیست ، هیچ عامل بیرونی از خانواده و دولت و ممکلت و مدرک و … تاثیری در موفقیت من نداره
اینها رو قبلا نمی فهمیدم ولی با صبر کردن و ادامه دادن ، این حقایق رو بهتر و بهتر درک کردم
تقویت ایمان
احساس لیاقت
احساس ارزشمندی
خودباوری
شجاعت
جسارت
شهامت
حرکت و عمل صالح
و اعمال و رفتارهای متفاوت به قبل هست که همه چیز رو رقم می زنه
و پاداش صبر ، درک بهتر این عوامل مهم و اساسی هست.
خداوند منتظر تغییر و حرکت کردن و ایمان آوردن ماست .
وقتی ما یک قدم رو به صورت دقیق برمیاداریم ، انصافا خدا همون موقع جواب میده ، مثال زیبای استاد در مورد بالابردن دست در مقابل آیینه برام بی نهایت موضوع رو خوب جا انداخت.
بحث اینکه من قبلا فکر می کردم که دارم روی خودم کار می کنم ، ولی کار کردنی که به تغییر رفتارها و اعمال منجر نشه ، هیچ نتیجه ای رو در پی نداره ، و من دقیقا این باگ رو داشتم که به لطف الله مهربان با عمل کردن به آموزش های استاد عزیزم ، به درک صحیحی از کلمه صبر و معنی روند و تکامل در رشد و بهبود و خلق نتایج پی بردم.
الهی شکرت
قلبم باز شد ، چقدر نعمت و موهبت ارزشمندی هست ، کامنت نوشتن و مشق عشق و توحید و بندگی واقعی خداوند در این است مقدس.
چقدر حالم رو خوب می کنه وقتی صلاه رو به جا میارم و این مطالب و آگاهی های ناب رو مرور می کنم .
چقدر ارزشمند این کار و چقدر اتفاقات خوبی رو در این لحظه داریم رقم می زنیم
الهی شکرت برای حضورم در این مسیر بی نهایت زیبا و لذت بخش
الهی برای حضورم در کلاس توحید و موفقیت و توکلِ استاد عزیزم
الهی شکرت برای حضور در بین دوستان ارزشمند و موفق و نازنین
الهی شکرت برای تلاش آگاهانه برای خلق زندگی دلخواه
الهی شکرت برای یک پله بهتر شدن و خالص تر شدن
الهی شکرت برای یک قدم جلوتر رفتن و حرکت کردن و صبر کردن
خدای مهربان رو برای حضورم در کلاس درس شما استاد عزیز شکرگزارم
به امید نتایج بزرگ
به امید پاداش ها و موفقیت های بزرگ
موفق و سربلند و خوشبخت و سعادتمند باشید
خدانگهدار
به نام خالق هدایتگر
سلام استاد جان و بهترین درودهای پروردگار تقدیم به شما
سلام مریم بانو جان. عشق و احترام خاص تقدیم به شما
سلام به همه دوستان خوبم. ارادتمندم
اتفاقا مدتیه تو فکر شکیبا جان و خواهرشون عادله کیانی فر و همسر دوست داشتنیش سید علی خوشدل هستم. اصلا نیستن. امیدوارم هرجا هستن در پناه لطف و رحمت رب العالمین شاد و تندرست و در مسیر رشد باشن.
استاد به حق گفتید جهان مثل آیینه عمل میکنه و در همون لحظه پاسخ ما رو میده. من دیدم. من حس کردم. من با تمام وجود درکش کردم.
اصلا جهان امون نمیده کلامت منعقد بشه، اصلا مکث نمیکنه تا فکری که از سرت گذشته کامل بشه و ساخته و پرداخته اش کنی، سریع کن فیکون میشه.
فقط تفاوتی که هست اینه که چشم ما و عمر ما چون مادیه و محبوس در گذر زمانه بعضی اتفاقاتی که در لحظه رخ میدن تا بتونیم پاسخ فرکانسمون رو ببینیم در دایره دید ما نیستن. ولی در حال رخ دادنن.
یعنی دقیقا مثل مثال نون گرم که خودتون تو دوره مقدس 12 قدم زدید، همون لحظه ای که یک سیگنال فکری از ذهن من می گذره و هوس نون گرم می کنم، به شرطی که ایمان داشته باشم از راه میرسه و به چگونیگیش فکر نکنم، اون نون میاد تو پروسه رسیدن به دست من.
اون فرکانس من در لحظه پاسخ داده شده اما یک فرآیندی دارن بعضی کارها که ما اون فرآیند رشد و به عمل اومدن رو گاهی نمی خواهیم با نمی تونیم ببینیم چون انسان مادی هستیم.
اما اگر به خدای این مدارها و قوانین اعتماد داشته باشیم مطمئنیم که پرونده اون درخواست در دست اجراست و بزودی اصل اون موضوع به زندگی ما وارد میشه.
حتی من تجربه کردم که دقیقا تو همون لحظه یا چند ثانیه اول پاسخم داده میشه.
چند روز پیش ابراهیم جانم به شوخی گفت هیچ صدایی دلنشین تر از sms بانک نیست
بخدا هنوز ت کلمه نیست از دهنش خارج نشده بود که sms واریزی بانک واسش اومد و چشماش گرد شد. تازه نمی دونست که کی ممکنه واسش واریز کرده باشه. کلی فکر کرد و حدس زد تا بالاخره فهمید کی بوده. که بعد از مدتی که قرار بوده پول واریز کنه همین الان تو همین لحظه واریز کرده.
خوب این اگه قانونمندی نیست پس چیه؟
خیلی مثال دارم. به لطف خدا و شاگردی کردن در مدرسه توحیدی استاد عباسمنش عزیزم تونستم یه مقدار بیشتر از قبل به اندازه تلاشم نتایج لذتبخش قانون های کیهانی رو لمس و مزه مزه کنم.
شهریور ماه گذشته که جرأت به خرج دادم و گفتم به هر قیمتی شده می خوام بیرون از خونه کار پیدا کنم، در صورتیکه نه ماشین داشتم نه فکری برای مهد کودک رفتن بچه ام داشتم، نه کسی منو می شناخت نه من کسی رو می شناختم، یه روز گوشی تلفن رو برداشتم و به هرچی دبیرستان غیرانتفاعی اطرافمون بود زنگ زدم.
یکی از همون اولین تماسهام نتیجه داد. منو واسه تدریس ریاضی دعوت کردن و بدون اینکه اصلا مدارکم رو ببینن گفتن اگه معلم خودمون رفتنش 100درصدی بشه شما حتما جایگزینش میشی.
من اون زمان داشتم فرکانس قوی ای از اعتماد به خدا رو می فرستادم. چیزی ته دلم می گفت نگران بچه نباش نمی گذاریم اذیت شه.
نگران پول اسنپت نباش همه چی جور میشه تو فقط برو.
ذهنم تا میومد دودوتا چهارتا کنه که مگه 5 تومن حقوق چیه که 4 تومنشو بدی اسنپ و مهدکودک؟ یه صدای قوی می اومد که برو نگران نباش.
توی مهر ماه یه روز که واسه یه کار اداری تهران بودم، موبایلم زنگ خورد و مدیر همون مدرسه گفت خانم رضایی شما اون روز با تلفن خونه ات زنگ زدی و شماره موبایلت رو به ما نداده بودی. من شماره خونه ات رو سیو نکردمو کلی گشتم تا از توی مموری تلفن پیداش کردم. امروز زنگ زدم خونه توم شماره موبایلتو از همسرت گرفتم.
دختر تو چرا از اول شماره موبایلتو ندادی که من اینهمه دربه در دنبالت نگردم؟
با خودم گفتم یاااااا ابالفضل وقتی قرار باشه کاری جور بشه اینجوری یکی مامور میشه همه شماره ها رو زیر و رو کنه تا پیدات کنه. خدایا شکرت.
فرداش رفتم و قرارداد نوشتم با اینکه 10 روز از مهر گذشته بود.
قبلا تعریف کردم ولی انقدر برام شیرینه که بازم می نویسم.
یک هفته نشد که با اسنپ می رفتم مدرسه و دخترمو مهد میذاشتم از 7:30 صبح تا 2:30 ظهر، که همسرم تصمیم گرفت صبح ها نره بنگاه و بمونه خونه پیش بچه.
دلتنگی من برای بچه اینجوری رفع شد. چون واقعا اذیت میشد اینهمه ساعت مهد بمونه.
هزینه مهد هم از دوش من برداشته شد.
ماشین هم عملا صبح ها خونه بود پس من با ماشین می رفتم سرکار. پس هزینه اسنپ هم حذف شد.
از طرفی کلاسهای بیشتری بهم دادن و حقوقم بجای 5 تومن شد بالای 8 تومن.
یه نگاه کردم به خودم و دیدم به چه سرعتی همه چی تغییر کرد.
اصلا هر روز شرایط متفاوت میشد بطوریکه اصلا در مهیله من نمی گنجید که چطور قراره همه چی عوض بشه و همه راضی باشن.
چرا؟
چون من از آموزشهای استاد یه شجاعتی گرفته بودم که خودمم خودمو نمی شناختم. انگار پاهام بی اراده می رفتن جلو و منو با خودشون کشون کشون میبردن.
دقیقا تو همین مهر و آبان بود که همسرم گفت دیگه بنگاه املاک نمیرم و می خوام کار قبلی خودم رو تخصصی و باتمرکز انجام بدم. تو خونه کار می کنم و نیازی هم به دفتر و دستک و هزینه و کرایه هم نیست.
تو همون آبان ماه کارش آنچنان گرفت که تونست هزینه خرید یه ماشین دنا رو دربیاره. من اصلا شاخ درآورده بودم.
از اون موقع تا الان ما همچنان از لحاظ مالی رو به رشدیم و خداروشکر داریم هی بهتر و بهتر میشیم.
حالا همین رشد مالی چقدررررر برای ما برکت و نعمت وارد زندگیمون کرده و چقدر ما رو سپاسگزارتر کرده، فقط خدا میدونه.
می خوام بگم از همون لحظه ای که من استارت ذهنی و عملی زدم برای تغییر جهان واکنش نشون داد. اتفاقات دومینو وار رخ دادن و هی درهای بیشتر و بزرگتری یکی بعد از دیگری باز شد.
خیلی برکات فقط از همین یک موضوع وارد زندگیمون شد که چندتاش رو لیست می کنم:
1- من کلی تجربه در خلال تدریس پیدا کردم.
2- چقدر دوستان خوبی تو مدرسه پیدا کردم و ارتباطات زیبایی بینمون شکل گرفت. چه خاطرات خوشی با همکارانم ساختیم.
3- درآمدی از خودم داشتم که باهاش برای خودم و فرزند و هرکسی که اراده می کردم هدیه می خریدم و اون پول فقط و فقط مال خودم بود و استقلال و اختیارش رو داشتم هرجور دام می خواد خرجش کنم.
4- با حقوقم دوره 12 قدم رو تا قدم آخر خریدم و همچنین دوره احساس لیاقت رو. و الان دارم از برکات دوره فوق العاده احساس لیاقت لذت میبرم.
5- دخترم رو از آذرماه بردم مهد کودک روزی 3 ساعت میره و کلی پیشرفت کرده. اونها تشخیص دادن با گفتاردرمانی خیلی بهتر هم میشه و من از این پیشنهاد استقبال کردم. می برمش یه کلینیک عالی توی جهانشهر کرج و بچه ام داره روز به روز اعتمادبنفسش بالاتر میره و مهارت کسب میکنه.
6- رابطه ام با همسرم هی داره عالیتر میشه و هردومون بسیار بسیار آرامش داریم کنار هم.
7- تا قبل از این رشد مالی موجودی کارتم همیشه بین 100 تا 500 هزار تومن بود ولی الان اصلا از 5 میلیون تومن پایینتر نمیاد. یعنی حداقل 10 برابر قبل فقط توی یکی از کارتهام دارم.
شاید این رقم برای بعضیا یه شوخی باشه ولی من از خدا بابتش هر روز تشکر می کنم. باورم نمیشد در عرض فقط چند ماه ورودی مالیم 10 برابر بشه. من انتظار 2-3 برابر داشتم. توی بقیه کارتهام هم حدود 40 میلیون تومن دارم. علاوه بر کارتهای همسرم که جداگانه ذخیره میکنه یا طلای آبشده و دلار و یورو باهاشون میخره.
8- دستم بازه برای خرید اقلامی که مورد نیازمه هرچند ولخرجی نمی کنم و اولویتم خرید یه خونه دیگه است.
9- بارها ناخودآگاه این حرف از دهنم دراومده که من دلم می خواد بدون فروش این خونه بتونیم یه خونه دیگه بخریم. یعنی باورم شده که میشه چیزی نفروخت و باز هم خرید. این یعنی باورهای مالیم بهتر شده.
10- خانواده های من و همسرم دیگه نگران درآمد ما نیستن و فشار ذهنیش از رومون برداشته شده. یادمه عید 2 سال پیش خونه پدرم بودم و یکهو دندون درد وحشتناکی گرفتم که بایستی سریع دندونم عصب کشی میشد. ما پولشو نداشتیم و از مادرم قرض گرفتیم. پسش هم ندادیم. البته ازمون نگرفت ولی من این چیزا یادم نمیره. الان با یادآوری همچین اتفاقاتی فقط با احساس خوب از خدا تشکر می کنم که هدایتمون کرد به مسیر پرنعمت تر و ساده تر. به آرامش و آسایش.
الان مادرم هروقت برای خرید مغازه اش پول کم داشته باشه راحت مثلا 50 میلیون تومن بهش قرض میدیم و اونم خیلی خوش حسابه و زود تسویه میکنه. این خیلی برای من لذتبخشه….
11- چند روز دیگه تولد یکی از همکارامه و منم دعوت شدم. مدیر و معاون هردو بهم پیام دادن و با نهایت عشق و محبت و احترام دعوتم کردن. هردوشون هم در مورد من از کلمه مهربون و دوست داشتنی و محترم استفاده کردن.
این روابط سالم و احترام و عشق برای من یک دنیا ارزش داره چون با فرکانس پاک قلبیم جذبش کردم. این آدمهای فوق العاده وجودشون برام ثروته.
12- چقدرررر عزت نفسم و آرامش ذهنیم بیشتر شده که می تونم با دخترم هر روز بازیهای خلاقانه کنم و به رشد مهارتی و ذهنیش کمک کنم. اگر درگیر افکار منفی بودم نمی تونستم یک مادر کافی برای فرزندم باشم و عذاب وجدانش ولم نمی کرد.
الان حس می کنم خودم دارم همزمان با دخترم شکوفاتر میشم.
13- نتایجی که تغییر باورهام تا اینجا برام رقم زده چراغ راه اول خودم، و بعد کسانی میشه که دارن دنبال نور می گردن و من هر روز نقطه های آبی دل اگیزی رو از دوستانم دریافت می کنم که بهم میگه سعیده کارت رو درست انجام دادی. همین فرمون ادامه بده.
از طرفی خودم حس شاگردی بیشتری در محضر استاد و دوستان ارزشمندم در سایت می کنم و با بیشتر کامنت خوندن هر روز دیدم بازتر و دلم گرمتر میشه.
چه نتیجه ای از این بالاتر؟
که حس کنی چرخ زندگیت روانتر میچرخه. که به چشم ببینی که داری قد می کشی. و لذتشو میبری!
الهی بی نهایت شکرت!!!!
خدایا عاشقتم.
استاد عاااااشقتمممم
چه کسی میگوید من بروز نمیدهم؟!
همه چیز را به خدایم گفته ام…
سلام به سعیده جانم
خداروشاکروسپاسگزارم بابت این سایت بهشتی وارزشمند که باید با گفتن یا اللهِ عاشقانه واردش شد و سجده شکر گذاشت بابت وجود استاد توحیدی وبی نهایت تاثیر گذار ش که عمل کردن به صحبتهای نابش جز نتایج مثبت به همراه نخواهد داشت وپکیج کاملی از صراط الذین انعمت علیهم ….
واینطور به نظاره بنشینی رشدوپیشرفت شاگردانش در این دانشگاه عالی که با هر نتایج عالی شان مثل سعیده عزیزم گل از گل وجودم بشکفد وخداروشاکروسپاسگزارباشم وکلی ذوق کنم وبه خود هرلحظه ببالم، عجب جایی هدایتم کرده ای خدای عزیزم ،معبودم ، آنقدرایمانم را قوی نمودی که مرا در محیط امنی چون این سایت مقدس ایزوله کرده ای وهرروز معجزاتت شدشکرگزاری بیشترم ….
سعیده جان بابت تغییرات عالی ومثبت وروبه رشدوپیشرفتت بی نهایت خوشحالم به ویژه که داستان هدایتت هم در نوع خودش با آن کلام ناب قرآن بی نظیر بود عزیزجان
واقعا تبریک ودر پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید عزیزدلم …..
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام الله مهربان
سلام به مریم جان زیبا و پرتلاش
من بی نهایت شما رو تحسین می کنم و همیشه نوشته های باارزشتون رو در جای جای سایت می بینم و می خونم.
شما شایسته تحسین هستید. همیشه قوی، همیشه در حال کار کردن روی خودتون و پر انرژی. ماشاالله
خیلی خیلی از شما متشکر و سپاسگزارم که انرژی پاک قلبتون رو برام مکتوب کردید و من کاملا حسش کردم.
قبلا خیلی زیادی سرم فقط تو لاک خودم بود و نه کامنت کسی رو می خوندم و نه کامنتی می نوشتم، ولی از ابتدای سال پیش شروع کردم به شناختن دنیای اطرافم در سایت.
چشمامو باز کردم و دیدم چه جنب و جوشی هست که من خودمو ازش محروم کرده بودم، چه درسها میشه از دوستان و داستان هدایتشون گرفت و من اهمیت نداده بودم!
بعد یواش یواش ارتباطم رو با دوستان آغاز کردم و هربار داستان رشد کسی رو از نوشته هاش می خوندم یک درجه ایمانم به مسیر بیشتر میشد.
تازه فهمیدم که چرا استاد میگن بچه بنویسید و از خودتون ردپا به جا بگذارید. نوشته های دوستانتون رو بخونید تا درسها بگیرید.
و به لطف خدا الان نسبت به پارسالم از زمین تا آسمون فرق کردم و زندگیم پربارتر شده.
اونم به لطف آشنایی با زندگی دوستان خوبی مثل شما.
براتون عشق بیکران، ثروت بی پایان مادی و معنوی و سلامتی کامل آرزو می کنم.
سلام خانوم رضایی عزیز و دوسداشتنی
عاشقتم بخدا ،اینقدر زیبا نوشتی و بصورت شمارشی از برکات زندگیت گفتی که دلم نمیومد تند تند کامنت بخونم و با هر بار رفتن از شماره 1 به 2 ،مشتاقتر میشدم نتیجه بعدیتو بخونم
اشک شوقم جاری شد و باعث شد مرور کنم اتفاقات زندگی خودمو و بفکر فرو برم و یادآور بشه برام منی که دو سال پیش از جلو مغازه پاستیل فروشی رد میشدم و نمیتونستم برای بچم بخرم و اشک غم میریختم ،همین چند روز پیش بردم و براش اسباب بازی گرون قیمتی که خودش دوسداشت خریدم و فقط محو تماشاش بودم که چطور فروشنده رو سوال پیچ میکرد و با شوق خواستشو اجابت کردم براش
منی که توی زندگیم هیچ وقت نتونسته بودم طلا با پول نقد خودم بخرم الان با پولای ریزی که جمع کردم چند تیکه طلا خریدم و این آواخر هم تصمیم گرفتم برای متقاعد کردن ذهن منطقیم یه انگشتر بخرم بزارم روی دستم که وقتی بهش نگاه میکنم نجواهای ذهنم ساکت بشه،پولی که جمع کردم اندازه یه انگشتر زنونه جمع و جور شد و منم اصلا برام مهم نبود که زنونست خریدمش و انداختم دستم و همیشه لمسش میکنم و به ذهنم یادآور میشم من میتونم با پول دوست باشم
بقول شما چرخ زندگیم رونتر شده ،آدمهای زندگیم مهربونتر شدن ،مسائلم خیلی راحت حل میشه و همینطور پیش میرم
ممنونم ازت که نتایجتو با قلم شیوات اینجا نوشتی و باعث شدی منم دست به قلم شم
امیدوارم هر کجا هستی سلامت تندرست باشی خودت و خانواده محترمت
بازم برامون بنویس
به نام الله یکتا
سلام آقا محمد که همنام داداشمی. شما هم مثل برادر خودمی
با اینکه آشنایی چندانی با شما ندارم ولی انقدر حس عمیقی به دوستان سایتم دارم که فرقی نمیکنه آقا باشن یا خانم، چه سن و سالی و با چه ظاهری باشن، همه و همه برام عزیز و دوست داشتنی هستن و با خوندن نتایجشون بال درمیارم.
انقدر حس احترام و ارادت عمیقی به همه دارم که دلم میخواد فقط بیکار باشم و ساعتها بشینم کامنتهای دوستانمو بخونم.
چه خدای بزرگی داریم!
چه منتی خدا رو سر ما گذاشته که با استاد عباسمنش هم مدارمون کرده!
این قوانین جهان هستی شگفت انگیزترین چیزیه که تو عمرم شناختم. اینکه جهان مانند آیینه عمل می کند منو دیوونه خودش کرده.
برام عین یه بازی شده. همه جا دنبالش می گردم.
و جالبه که همه جا ردپاش رو پیدا می کنم.
اگر هم علمم به دونستن دلیل اتفاقات نرسه مطمئنم که فرکانسی پشتش هست که از دید من پنهانه ولی وجود داره. اون وقت دلم قرص میشه.
بی نهایت لذت بردم وقتی از تغییر دنیاتون نوشتید. اشکم جاری شد که گفتید پاستیل واسه فرزندتون نمی تونستید بخرید و کاملا اون حس رو درک می کنم. حس عجز و فشار. حس خفگی.
ولی برعکس الان. به لطف بیکران خدا و به کمک آموزشهای راستین بنده عزیز خدا استاد عباسمنش، زندگیم سراسر شده گشایش.
الهی صد هزار مرتبه شکر که در زندگی شما هم رنگ و بوش جاریه.
حس خوب اعتماد به خدایی که گفته ادعونی استجب لکم
همین الان من که از خستگی ناشی از یک روز پرکار خوابم برده بود، با صدای دلنشین sms واریزی بانک بیدار شدم و چقدر خدا رو شکر کردم که وقتی من خوابم هم برای من نعمت می فرستی، بعد یادم اومد که از بعدازظهر داشتم واسه شما و بقیه دوستانم کامنت می نوشتم و نصفه مونده.
از لطف و محبتتون بی نهایت سپاسگزارم و انرژی فوق العاده ای که از خوندن کامنت پراحساستون گرفتم رو به رسم ادب به توان 2 می رسونم و به خودتون و خانواده عزیزتون برمی گردونم. ان شاالله حسش کنید و حظ بی حساب ببرید.
نور و رحمت پروردگار تقدیم به قلب روشنتون برادر خوبم.
بنام الله
سلامی گرم همراه با عشق وانرژی به سعیده نازنین
احسنت وهزار آفرین وای نمیدونی که چقدر کیف کردم از نتایج عالی که برا خودت رقم زدی انگار که این نتایج مال خودم بود اینقدر با خواندن نتایجت احساسم فوق العاده شد
سعیده جان از صمیم قلب موفقیت ها را بهت تبریک میگم
دوست مهربان چقدر خوشبختم که در کنار شما خوبان ودر این سایت الهی هرروز یاد میگیرم با تغییر باورهام زندگی ای به مراتب شادتر وبا آرامش بیشتری را تجربه کنم
سعیده جانم چقدر خوشحال شدم وخداراشکر کردم که دختر گلت هم رو به بهبود هست و خداوند از خزانه بی کرانش به زندگی وکسب کار خودت وهمسر نازنیت برکت بخشیده
سعیده عزیزم زندگی ای سرشار از ثروت ونعمت وآرامش روز افزون مزین به عشق ونور الهی را برایت خواستارم
بی صبرانه منتظرم تا بازم از موفقیتهات بنویسی عزیزم
دوستت دارم
یاحق
به نام نامی پروردگارم
فهیمه جاااااان دوست قدیمی من سلام به روی ماهت گلم
یکی از لذتبخش ترین اتفاقات دنیا دیدن حضور مستمر دوستانی مثل شما در مسیر رشده.
اینکه هستید و دست از تلاش برای بهبود همه جانبه زندگی برنمی دارید به من هم قوت و انگیزه میده که دست از تلاش برندارم و با انرژی شماها همراه بشم. و چه کسی راستگوتر و وفادارتر به عهدش از خدا؟
انگار یه قدم که با کفش برداری، بقیه اش رو خودش اسکیت پات میکنه و هلت میده به جلو که به اندازه 10 قدم سوت بزنی و فقط لذت ببری و سر بخوری.
دیروز شنیدم دوستم بعد از چندین و چند سال مستاجری بالاخره خونه خریده.
این دوست و همسایه عزیزم قبلا یه خونه ویلایی جای خوب داشتن که سر یه ورشکستگی مالی از دستش دادن و همچنان حسابهای همسرش مسدوده.
صاحبخونه اش هفته پیش یکهو خونه رو میگذاره برای فروش و در عرض 2 روز خونه فروش میره و اینا مجبور میشن پاشن.
همین اتفاق ناگهانی باعث میشه به فکر خرید خونه بیفتن با اینکه دستشون خالی بوده. ولی زن و شوهر هردو بر اثر فشار و تضادی که سالها درگیرش بودن و دیگه کارد به استخونشون رسیده بوده فقط میگن باید هرجور شده دیگه خونه بخریم و میرن جلو.
وقتی برام تعریف میکرد که چطور توی فقط 2 روز یه خونه نقلی تروتمیز پیدا کردن که هم بنگاه دار و هم صاحبخونه چطور همه جوره باهاشون راه اومدن اشکم فقط سرازیر شد و هی اسم خدا رو صدا زدم.
انگار که خدا این صاحبخونه رو مأمور کرده بود خونه اش رو بفروشه تا اینا محبور شن خونه بخرن، و اون یکی فروشنده رو هم مأمور کرده بود تا با تمام یکرنگی و خلوص نیتش خونه اش رو با شرایط خیلی خاص به این بندگان خدا بفروشه.
با پول کم و مهلت برای تهیه مابقی پول.
انقدر شاد شدم و شکرگزاری کردم از دیروز تا حالا که گفتم اگر این اتفاق رو اینجا ننویسم حق بندگیم رو ادا نکردم.
یه همچین خدایی داریم فهیمه جان که تو لب تر کنی واست فرشته هاش رو آماده به خدمت ردیف میکنه.
بعد ما هی نگران کی و کجا و چطور میشیم.
جالبه که هی یادمون میره برامون چه کارهایی کرده و دوباره به شیطان اجازه خودنمایی میدیم.
اما سربلند و مفتخرم که بگم کسی که شاگرد خوب مدرسه توحیدی استاد عباسمنش باشه شیطان جرأت نمیکنه زیاد دوروبرش بپلکه. چون روزبروز نور وجودش از ایمان به رب العالمین شعله ورتر میشه و شیطان در محضر خدا جایی برای موندن نداره.
به امید خدایی تر شدن همه مون و نزدیکتر شدن بیشتر و بیشتر به منبع نور و آگاهی.
ازت بی نهایت سپاسگزارم که برام نوشتی و خوشحالم کردی عزیزدلم.
سلام استاد بزگوار
و خانم شایسته بزرگوار
که زندگی رو هم برای خودتون و هم ما اینقدر زیبا و با کیفیت کردید.
چقدر بی نظیر بود این قسمت. استاد ممنونم ازتون که از بچه ها می خواید نتایجشون و تجربه هاشون رو بگن، درسته خیلی از حرفاشون هم ارزشمند و خوبه ولی ممکنه طبق قانون نباشه، ممکنه اشتباه درک کرده باشن و اشتباه انتقال بدن، و در طی این بیست قسمت، من در صحبت دوستان خیلی باورهای اشتباه یا برداشت های اشتباه رو میدیدم و بهتره که اونها انتقال پیدا نکنه، و تنها کسی که ازش باید و نباید و قوانین جهان رو بیاموزیم فقط خودتون باشید که 15 ساله توی این کار هستید و جز به جز تجربه کردید و درست و غلط رو شناختید.
متشکرم از دوستانی که میان از نتایجشون اینقدر عالی صحبت می کنن. قسمتی که منصوره جان، نقاشی کار می کرد در ایران و الان ایتالیا بود، یکی از بهترین قسمت ها بود، از این جهت که فقط با نگاه قانون سرنوشت خودش رو تعریف کرد و توضیحات بی نظیر استاد، ارزش اون قسمت رو دوچندان کرد برای من.
من شروع کردم، با برنامه پریمیر، فایل های گفتگو با دوستان رو تدوین می کنم و فقط توضیحات شمارو بصورت خالص و ناب میخوام داشته باشم، چون خیلی حرفاهای طلایی گفته شده، میخوام پشت سرهم داشته باشم و استفاده کنم.
از شکیبای عزیزم ممنونم اینقدر متین و شیرین صحبت می کرد، شکیبا جان ممنونم که درآمدت رو به رقم گفتی و این چقدر برای من باورسازی داشت، چقدر کیف کردم واقعا از کارت شکیبا جان، چون خودم کسب و کارم رو یکسالی هست شروع کردم تقریبا، و به قول استاد یه جاهایی حرکتم آرام شد و بیشتر خواستم صبر کنم، هفت ماهی در این حالت بودم، دیدم نه بابا، صبر جایز نیست، فقط حرکت، اونهم با نهایت توان. با اینکه قبلا استخدام جایی بودم و خوب پول می ساختم، الان توی کسب و کار خودم تقریبا میشه گفت صفر هستم. دوست دارم روزی برسم به 16 میلیون که یکی از آرزوهای منه و تحسینت می کنم عزیزم که روزی به جایی که آرزوی خیلی هاست رسیدی.
البته همین هفت ماهی که من در عالم سستی و انتظار گذروندم و هم سال 99 که شما گفتی مغرور شدی، بخشی از مسیرمون بود، که بی بروبرگشت بفهمیم چطوری میشه رشد کرد و پول ساخت. یعنی اون هفت ماه اینقدر منو آگاه کرد که اگه صدتا فایل گوش میدادم، اینقدر درونی درک نمی کردم که جهان چطوری کار می کنه. تا یکی دوماه پیش همه اش خودمو سرزنش می کردم، و حسرت می خوردم چرا اون هفت ماه کم کار کردم، اگه اون هفت ماه رو هم به همین شدت الان رفته بودم، الان نتایجم خیلی بزرگ بود، اما در طی همین گفتگو با دوستان و تفکر خودم و الهامات خداوند، فهمیدم اون هفت ماه، بخشی از مسیرم بوده تا من درس بگیرم، یجوری درس بگیرم که برای همیشه توی ذهنم بمونه، و دیگه فراموش نکنم، بعد از اون هفت ماه من خیلی چیزها درک کردم و فهمیدم که در این مقوله نمی گنجه توضیح بدم. فقط بگم با تمام وجودم با خودم اوکی شدم و دیگه ناراحت اون روزها نیستم. همه چی بخشی از مسیره رشد ماست.
استاد بزرگوار، با اون مثالی که در مورد آینه زدید و یادآوری عبارت کن فیکون که در یکی از فایل ها توضیح دادید، کاملا موضوع برام روشن شد، و منی که قبلا ناراحت بودم از نتایج کمم، الان مثل روز برام روشن شد که دقیقا چطوریه داستان. میدونستم به خودم ربط داره و الان با این توضیحات عالی، درک بی نظیرتری گرفتم. توی اون فایل هم شما گفتید: رسیدن به خواسته های ما باید همونطوری باشه که تصمیم می گیریم دستمون رو بیاریم بالا و همون لحظه انجام میدیم یا همون لحظه اجابت میشه، یعنی حتی یک ثانیه فاصله نیست بین لحظه ی فکر کردن و لحظه ی اجابت، همان لحظه هستش. و شما گفتید خداوند و قوانین جهان به همین صورت اجابت می کنه خواسته هارو و اگر اجابت نمیشه به خاطر تمام اون ترمزهایی هستش که توی ذهنمون شکل گرفته.
بعد از شنیدن و یادداشت کردن این گفته های ارزشمند در مورد کارکرد جهان و آینه و صبر کردن، استپ کردم فایل رو و تمام جنبه های زندگیم رو از دوسال پیش تا امروز مرور کردم، قطعا خیلی هاش یادم نیومده و اونهایی که به خاطرآوردم دیدم، بابا، چقدر تفاوت، چقدر نتیجه، چقدر رشد…و دیدم اتفاقا خیلی هم نتیجه گرفتم. و دقیقا به اندازه ای که تغییر کردم نتیجه گرفتم.
واقعا متشکرم ازتون برای این گفتگوهای ناب الهیی….
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم
امروز 5مردادماه روز تولدمه.
گفتم بیام سایت ببینم چه پیامی خدا برای من توی روز تولدم داره.
وقتی دیدم عنوان متن «فرآیند تکاملی تغییر شخصیت» به خودم گفتم چه چیزی زیباتر از این.
امسال رو بزارم برای بهبود خودم.
برای تعهد بیشتر.
و کار کردن روی آگاهی هایی که دارم می آموزم.
البته الان هم دارم روی دوره ی عزت نفس کار میکنم ، که این دوره دوره ی بینظیر و فوق العاده ای و خیلی خوشحالم که دانشجوی این دوره هستم و از آگاهی های این دوره استفاده میکنم.
همینجوری که داشتم این فایل امروز رو برای نشانه ی تولدم گوش میدادم همسرم اومد خونه و گفت میخاد با من صحبت کنه.
مهدی همسرم داشت به من میگفت فاطمه بابت خانواده ی که داری خیلی خیلی از خدا سپاسگزاری کن.
تو خانواده ای داری که همیشه از اونها محبت دیدی، همیشه با تو عالی رفتار کردن، و امشب که به مناسبت تولدم مهمونی گرفتم ،گفت اونها رو با عشق بغل کن و دوست داشتنت رو بیشتر از همیشه به اونها نشون بده.
مهدی داشت از عشق و محبت صحبت میکرد و من در خودم داشتم به این فکر میکردم چقدر عشق دادن به دیگران و محبت کردن به اونها میتونه قلب من رو بزرگتر و روح بزرگتری رو در من جاری کنه.
میخام امروز عصری برای مامان گلم بخر و از اون بابت تولدم تشکر کنم و بهش بگم ممنونم که من رو به این دنیای زیبا آوردی و من که آخرین فرزند خانواده هستم از قبل یه عالمه خواهر و برادر داشتم و از روزی که به دنیا اومدم با عشق و محبت شون من رو سالهای سال با اینکه الان فرزندی دارم و بزرگ شدم به من همچین دارن و نشونم میدن.
و توی ذهنم مهدی همسرم رو تشویق میکردم و با لبخند رضایتی نگاهش میکردم و از خدای خوبم بابت داشتن مهدی در زندگیم به عنوان عشق الهی تشکر میکردم و از اینکه اینقدر روحش بزرگ و عاشقانه کنار من هستش و با عشق از خانواده ی من صحبت میکنه خوشحال بودم.
حرفهای استاد توی فایل نصفه موند گذاشتم بقیه ش رو شب که از مهمونی برگشتم گوش بدم تا بیشتر بهم بچسبه.
و خدا با کمک بندگانش با من از عشق صحبت میکنه.
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم.
تولدم مبارک.
دروود و سلاااام نازنین فاطمههه
تولدت مبااارک عزیز جااان
چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم و تحسینت کردم برای این احساس سپاسگزاری که منطقی در ذهنت ایجااد کردییی.
بابت احساس لیاقتی که در خودت ساختی و همینطور برای اینکه روز تولدت به یمن رخصت ورودت در این دنیای شگفت انگیز از مادر نازنینت با دادن گل بهش تشکر میکنی یه عااالمت تحسینت کردم.
فاطمه ی نازنینم بهت تبریک میگم برای این حس ناب سپاسگزاری درونی که در خودت ساختی و سپاسگزارتم که من رو هم به یاد نعمت بودنم در خانواده ای ارزشمند و پر از عشق انداختی.
واااقعااااا فکر کن حتی قبل از اومدنمون پروردگار عالم بستری رو باا عشق برای ورودمون آماده کرده.
مثلااا من بعد حدود 4 سال از داداش بزرگم قششنگ با برنامه ریزی قبلی به این دنیا اومدم.بابااام کلی ذوق چشامووو زده.
مامانم به تنها دخترش رسیده.یه عالمه چیزای خفن خاصه من فراهم کردن.آخههه کیییی این حس ها رو درونشون قرار داده جز خدا.
خدا گفته این بنده ی خاصه منه و مهرم رو تو دلشون قرار داده.
آاااخ که چقد داداش بزرگم از من مراقبت کرده.کلیییی داستان برا تعریف کردن داریم از وقتایی که مامانم و بابام میرفتن سر کار و اون به من رسیدگی میکرده.
ولیییی انصافاااا منم وقتی بزرگتر شدم با عشق خواهرانم براش محبتاش رو تا حدودی جبران کردم.
واای امروز با جانه دلم چقد از این موهبت خانواده که خدا بی حساب بهمون بخشیده حرف زدیم و سپاسگزار خداوند بودیم.
ببیییین چپ و راااست دارن بهمون محبت میکنن.حالا با پولشون با خدمات فیزیکشون با احساس پاکشون.وااای اگه اینا رزق نیست پس چیههه؟
فاطمه ی نازنینم تولدت میلیون هااا بار مبارک.
سه تا دوسته ناااب مردادی دارم که تولد یکیشون رو حسابی تبریک گفتم و مونده دو نفر دیگشون که بخاطرشون ریمایندر روشن کردم.
قطعااا مرداد ماهی ها نابن عزیزن خاصن و لایق ناب ترین ها و زیبا ترین ها و خاص ترین ها
از خداوند سال پیش روت رو پر از برکت پر از رشد پر از حال خوب و پر از ثروت و پر از رزق بی حساب خواستارم
در پناه حق باشی عزیز دلم
سلام نگین جان
ممنونم بابت پیام پر مهرتون.
ممنون بابت پیام تبریک تولد.
خوشحالم که پیام من برای شما پر از حس خوب و یاد آور نعمت زیبای خداوند بوده است.
امیدوارم روزهای شما همسرشار از حال خوب و آرامش و سلامتی و ثروت باشه.
در پناه خداوند سعادتمند باشید.
سلام دوست ارجمندم
سپاسگذارم که هدایت شدم وکامنت شما احساس خوب بسیاری خوبی رو در من تثبیت کرد که جهان خیلی سریع به محض اینکه رو باورهامون کار کنیم جواب خواهد داد .
من نیز به عشق ومحبت ودوستی میاندیشیدم وبراستی دوستان و خانواده واطرافیانم رو داشتم در کانون تمرکز عشق ومحبت ومهربانی قرار میدادم وبا حسی مملو از مهربانی لحظه های ناب اول صبح کنار دیواری آجری تو صف نون منتطر آماده شدن نون سنگک بودم که این افکار وهزاران تفکر زیبا در من خلق شدن ولذت بردم .
ممنون از احساس خوبت کامنت خوبت ..
سپاسگذارم که هستیم ودر کنار هم با صلات کردن ومطالعه همین کامنت ها بیشتز در معرض محبت وعشق خواهیم بود ….
میخام امروز عصری برای مامان گلم بخر و از اون بابت تولدم تشکر کنم و بهش بگم ممنونم که من رو به این دنیای زیبا آوردی و من که آخرین فرزند خانواده هستم از قبل یه عالمه خواهر و برادر داشتم و از روزی که به دنیا اومدم با عشق و محبت شون من رو سالهای سال با اینکه الان فرزندی دارم و بزرگ شدم به من همچین دارن و نشونم میدن.
عالیه با سپاس
باسلام به اساتیدعزیز وسایر دوستان .تحسین میکنم وخدا را شکر که روابط عالی با خانواده داریدطوری که حتی همسر محترمتان یاد آوری میکنندوروز به روز عالی تر وعالی تر شودبه صورت خیلی اتفاقی وارد این بخش شدم و کامنت زیبایتان را خواندم .فاطمه عزیز تولدتان خیلی مبارک است .روز عالی را در کنار عزیزانتان تجربه کنید واز ته دل شاد باشیدوشکرگزار
سلام به روی زیبات فاطمه جان عزیز
تولدتتتون مبارککککک
الهی امسالت توحیدی تر باشی وتوحیدی تر عمل کنی.
الهی هرروزت پراز عشق و شادی باشه
الهی هرروزت لذت وعاشقانه واحساس عالی باشه
از صمیم قلبم این روز رو بهت تبریک میگم.
الهی به هر آنچه که خواسته داری
به راحتی وسادگی خلقش کنی.
ولذت ببری در کنار خانواده وعزیزانت
عشقتون پایدار
در پناه الله
نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت
خدایی کافرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
سلام و درود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین
سلام ودرود فراوان به دوستان الهی ام
روز شمار تحول زندگی من :172
گفتگو با دوستان قسمت 20
از موانع بزرگی که منع ذهنی در من ایجاد میکرد این بودکه من خودم همه چی بلدم خودم میتونم درست کنم یا همین جور که شکیبا جون اشاره کردند این است که دیگران باید تغییر کنند ومنی که بواسطه اصرار یکی از دوستانم وارد سایت و عضو شدم ذهنم نسبت به خیلی از موارد مقاومت داشت آنقدر که بعضی از کامنتهای دوستان که می خواندم خندم می گرفت ولی خیلی از مطالب هم خوب درک کردم با آگاهیهای دوره عزت نفس متوجه شدم بیشتر مشکلات من به خاطر نداشتن احساس ارزشمندی وقدرت نه گفتن وترس از حرف مردم هست با کار کردن دوره قانون آفرینش مقدار خیلی کمی از مقاومت ذهنم کمشد کم کم متوجه شدم آره درسته این افکار وفرکانس وکانون توجه من هست که اتفاقات وشرایط زندگی ام را رقم میزندو شروع کردم به کار کردن روی عزت نفسم دیدم جریان زندگی من تغییر کرد هم از لحاظ شخصیتی خودم تغییر کردم هم اتفاقات زندگی ام دیگه متوجه شدم باید به ویژگیهای مثبت افراد توجه کنم واز هر ناخواسته ای اعراض کنم وبا همین تغییرات من از همسر سابقم جدا شدم وزندگی سراسر عشق وصمیمیت واحترام با شخصی که واقعا معجزه واردر مسیر زندگیم قرار گرفت ازدواج کردم وهمانطور که شما استاد عزیزم اشاره کردید به محض اینکه من تصمیم به تغییر گرفتم واکنش جهان متفاوت شد صبری در اینجا مطرح نیست فقط قانون تکامل هست ومتعهد بودن در این مسیر
ونکته مهم تر مواظب ورودیهای ذهن وکانون توجهمون باشیم همان مثال میوه که شکیبا جان مطرح کردند
من وقتی به بعضی از خواسته هام رسیدم فراموش کردم که مسیر رسیدن به خواسته های دیگه نیز همین هست به همین دلیل چون تعهدی نداشتم و درک نکردم که این بهبود هر روز وهر لحظه باید ادامه داشته باشد از مسیر دور شدم بعد از مدتی متوجه شدم من خیلی از رفتارهای اشتباه قبلم را دارم تکرار میکنم مثلا اگر همسرم میخواست برام خرید کنه میگفتم نه لازم ندارم وخیلی مواردی که در ظاهر پیش پا افتاده بود ولی ریشه در باورهای اشتباه من داشت همان حس ناجی بودن و حمایتگری که داشتم ، دوباره میومدم هر از گاهی بعضی فایلها را گوش میدادم آن هم فقط برای اینکه حالم خوب باشد بخصوص فایلهای سفر به دور آمریکا سری اول آنهم اصلا کامنت نمیگذاشتم ودر آن بین من نشانه ها را می دیدم که باید تغییر کنم از همه طرف جهان به من یاد آوری میکرد ولی من کورتر از این حرفها بودم یه غرور کاذب پیدا کردم که تو دیگه بلدی چکار کنی باهمین گه گاه سر زدن به سایت و فایل گوش دادن میتونی دوباره تغییر کنی وایندفعه توقعم از دیگران بیشتر بود که من تغییر کردم حالا بقیه باید تغییر کنند ولی زهی خیال باطل ،تغییر دیگران فقط در زندگی خودشان کار ساز هست نه من
خاصیت جهان مادی تغییر است درختان در زمستان میمیرند وتمام برگهای آنها می ریزه ودر بهار قویتر از سال قبل زنده میشن ،حتی خود انسان از یه نطفه تبدیل میشه به جنین وجنین میشه کودکی که تشکیل شدن تمام اعضای بدنش هم خودش تغییر هست و روند تکاملی را دارد همانطور که شکیبا جان گفتند تضاد وتکامل در کنارهم هستند
تضادها سبب تغییر روش ورویه زندگی ما می شوندچون وجود تضادها خواسته های مارا واضح تر میکند ووجود تضادها در مسیر رشد زندگی را به مراتب زیباتر از قبل میکنند
ومن وقتی حسابی چک ولگد دنیا را خوردم بیشتر قانون را درک کردم گفتم من هیچی نیستم وهیچی نمیدونم وبهتر درک کردم که باید تغییر کنم تا با روند جریانی جهان همراه باشم وبرگشتم دوباره به مسیر وتمام تمرکزم را گذاشتم رو خودم وتغییر خودم، والان به لطف آموزههای استاد هم در فایلهای رایگان وهم دوره های احساس لیاقت ودوازده قدم بقدری شخصیتم تعییر کرده که قابل قیاس با قبل نیست وقتی در موقعیتهای قبلی قرار میگیرم متوجه میشم واکنشی متفاوت تر از قبل دارم وآن موقعه که متوجه تغییراتم میشم آرامشی که دارم وحال خوبی که دارم همه اینا نتیجه تمرکز ،وتمرین کردن واستمرارم در این مسیر زیبا هست
خدا را هزاران هزار بار سپاسگزارم بخاطر وجود استاد نازنینم ، مریم بانوی زیبا ودوستان الهی ام
خداراهزاران هزار بار سپاسگزارم بخاطر قوانین ثابت حاکم بر جهان هستی که من با درک این قوانین وعمل کردن طبق این قوانین میتونم در تمام جنبه های زندگیم روز به روز بهتر عمل کنم وهر قسمت که دوست ندارم تغییر بدهم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام به دوست عزیز .سپاس از کامنت زیبایتان.به تضادی در این چند روز برخوردم و امروز نکته پر رنگی که ایرادم هست را در کامنت شما یافتم که کمتر به آن توجه کرده بودم ( اینکه با کار کردن روی خودم توقع ام از دیگران زیاد میشود.من تغییر کردم منتظر که دیگران تغییر کنند ؛تغییر دیگران فقط در زندگی خودشان کارساز هست نه من.) باید که این جمله طلایی را مشق کنم تا کامل بفهمم. موفقیت روز افزون در تمام جنبه های زندگی رابرایتان آرزومندم .
بنام الله
سلام ودرود فراوان به شما دوست عزیز وارزشمندم
خداراسپاسگزارم که کامنتم تونست به شما کمک کند تا باگی را در ذهنتان پیدا کنید واینها همه از معجزات این سایت الهی هست
سپاسگزار وجود ارزشمندتم نقطه آبی شما قبل از خواب قلبم را روشن کرد وممنون از دعای خوبتان
در پناه الله مهربان شاد وموفق وسلامت وثروتمند باشید زندگی ووجود نازنینت مملو از عشق ونور الهی..