گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-26 08:26:532024-04-27 07:35:59گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم سلام به همه دوستان باعشق چقدر درس چقدر آگاهی بود تو این فایل من شاید بیش از ده بار اینو گوش دادم و درود میفرستم به رزای عزیز این قدر تو مسیر خداوند قدم به قدم حرکت کرد تکاملشو طی کرد وخداوند پاسخ داد به استقامت به شجاعت این بانو درسی که من گرفتم اینه که قدرت خداست اونه که صاحب اختیار ه اونه که قانونش بدون تعقیره خدایا بزرگیت شکر که به ما اجازه دادی خودمون خالق باشیم خدایی به این بزرگی ومحبت هزاران بار شکر گذارش هستم که منو تو مسیر هدایت قرار داده که باید قدم به قدم جلو برم درخواست کنم واون اجابت کنه من فرمان بردار خالقم هستم من به ربوبیت خداوند ایمان دارم وباورکردم که منو هدایت میکنه زمانی که به این بهشت وارد میشوم یه دونه از ایراداتی که دارم بهم گفته میشه از اینکه اینقدر دیر بااین سایت آشنا شدم ناراحت نیستم از این بابت خوشحال و شادم که از الان به بعد با چه باوری با چه افکاری زندگی کنم از الان به بعد زندگیم دیدنیه چون داره حرف میزنه با من من خودمو متعهد کردم که باشم تو مسیر چون بهترین جا همینه با بتوانی درک کنی خدا کیه خدا از بندههاش چی میخواد خدا منو هدایت کن من نیازمند هدایت تو هستم منو ببر به مسیر عشق شادی سلامتی وثروت تو بزرگی تو رحمان وتو رحیمی خدایا شکرت خدایا شکرت در پناه خدا باشید
این فایل واقعا هدایت محض بود، از همون ب بسم الله که استاد اتفاقی تصمیم گرفتن بیان کلاب هاوس، از صحبت هایی که در مورد حضرت ابراهیم زده شد، هر بار که استاد در مورد حضرت ابراهیم صحبت میکنند ایمانی دوباره در دلم زنده میشه و معنای توحید برام مرور میشه،
صحبت های رزای عزیز که واقعا انگار از اعماق قلبش با نهایت ایمانش بود واقعا همونجوری ک استاد گفت اشک من هم در اومد وقتی که احساسش و از تغییر فکرش در مورد خدا میگفت و احساس میکرد ک کنارش هست،
مواردی که رزا در عوج ناامیدی برای شکرگزاری پیدا میکرده، تک تک مسیرهای رزا هدایتی بوده و به قول استاد اونجایی که رزا وقتی بهش جواب رد دادن باز هم از اعماق وجودش خدارو شکر کرده که بالاخره اینا جواب دادن ❤️
استخدام تو شرکت و ارتقا شغلی و خلاصه همه و همه هدایت محض بوده،
وقتی رزا حرف میزد آرامشی عمیق میومد تو قلبم، انگار یکی تو قلب من داره حرف میزنه،
مخصوصا ک خودم رشته معماری هستم و یه جورایی شرایط رزا و دارم خیلی بیشتر احساسش میکردم. ❤️
خدایا بابت صحبت های استاد و رزا بی نهایت سپاسگزارم
این فایل ۴۵ دقیقه ای یه دوره کامل برای توحید و اعتماد کردن به خداوند و مسیر هست، ارزش اینو داره که بارها و بارها گوشش کنم
انقدربااین فایل عشق کردم نمیتونم چیزی بنویسم ،فقط میخوام ک صحبت درکلاب هاوس ادامه بدین ،رزای عزیز باگوش کردن داستانت اشک ریختم وبرات کلی خوشحال شدم وکلی از نتایجت درس گرفتم ک باکوچکترین نشونه خوشحال بشم،توجه کنم ب اینک خداهمیشه هست
این همزمانی ونظم خدا درست اون لحظه ک میخواسی کارتوکنسل کنی بی نهایت شکرگفتم
اونجا ک گفتی من بی کسی وحس کردم دردش ب استخوان کشیدم چون همچین تجربه ای داشتم ،اما دل سپردم بخدا و نتیجه گرفتم
بعضی جاهای داستانت احساس میکردم منومیگی وواقعا لمس میکردم ک چی میگی
ک از زور فشار ودرد دوش میگرفتی و مینوشتی ک فقط تخلیه بشی ،
خیلی درسهاگرفتم وبهت افتخارمیکنم دخترقوی
به نام مهربان پروردگار هدایت گرم به نام عشق به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که هر لحظه خیرو شروع بهم الهام میکنه ،به نام معشوقم...
سپاسگزارم از استاد عزیزم که این فضای بینظیر رو دراختیارمون قرار داد تا باورهامون قوی ترشه ومسیر تکاملیمون رو با آرامش و باور بیشتری طی کنیم
سپاسگزارم از رُزا ی عزیزم که باصدای زیباش وعملکرد توحیدیش چشم و گوشمو باز تر کرد و روحمو جلا داد ممنونم ازت دوست خوبم چقدر حال دلم بهترشدن با صحبتات
تو چقدر قوی بودی و پایبند بودی و چه متعهدانه مسیرتو طی کردی تحسینت میکنم و از خدای مهربونم ،تعهد وتوحیدی رو میخوام که منو به موفقیت هایی برسونه که دوست دارم داشته باشمش💪💪
امروز با گوش کردن این فایل تعهدم برای انجام کاری که داشتم انجام میدادم بیشتر شد
باورم خیلی قوی ترشد،دو سه روز بود که به فایل های استاد گوش نکرده بودم ،وانگار بنزینم برای حرکت ته کشیده بود
میدونستم این وقفه به ضررم هست ،وامروز بااین فایل ارزشمند دوباره پاشدم اونم چه پاشدنی 👌👌👍👍قدرتمندانه وعزتمندانه
میرم تا با توحید باایمان ،با تعهد ادامه بدم تا نتایج خلق شه
سپاسگزارباشم و لذت ببرم ازمسیرم و نشانه ها رو تحسین کنم وباورهای قدرتمندانه هم جهت با خواستم بسازم و پیش برم واستمرار داشته باشم تانتیجه خلق شه
تا بتونم باشرکت ها قرارداد ببندم و درآمدم رو افزایش بدم
این چیزیه که من میخوام،من نمیدونم چجوری میخواد این اتفاق بیوفته اما ایمانم رو حفظ میکنم و باقدرت ادامه میدم ،دیگه بقیش باخداست ،من وظیفم فقط اینکه سمت خودمو درست انجامش بدم،متعهد باشم با عشق و احساس خوب ادامه بدم وباورهتی هم جهت با خواسته بسازم
ومیدونم فرکانس این لحظه م داره اتفاقات لحظه بعد رو برام رقم میزند👌پس باحال خوب پیش میرم وعمل میکنم
سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدن تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
دوستتون دارم عشق برای همتون💚💚💚💚❤️❤️❤️❤️❤️❤️
دوستتون دارم
ب نام خدای عشق و فراوانی خداوند بخشنده مهربان
درود بر همه بزرگواران، شاید باورتون نشه ولی من اولین بار ک این فایل رو گوش کردم و بارهای بعد ک هدایتی بود اشکام بی اراده میآمد و چقد خدارو نزدیک میدیدم، چون خودم هم مهاجرت کردم خیلی خوب درک میکنم این حرف هارو، خیلی برام جالبه چون قبل از این که ب سایت استاد هدایت بشم با فایل هایی ک از اطراف ب دستم میرسید و بعد ها فایلهای دانلودی سایت عجیب تغییرم داده ک وقتی بعد از دوسال پسرم اومد پیشم گفت مادر بهت افتخار میکنم خیلی بهتر شدی و پر انرژی تر و با اراده تر تازه متوجه شدم فایلهایی ک من هروز از صبح تا شب گوش میکردم کار خودش رو کرده، در واقع تا اون موقع فکر میکردم این اتفاقات و موفقیت ها طبیعیه و باید انجام میشده، ولی ب سالهای قبل ک رجوع کردم دیدم همیشه کارها رو پشت گوش مینداختم و هیچ کار و راهی رو تا انتها ادامه نمیدادم، الان ک نگاه میکنم میبینم خیلی آروم تر و صبورتر شدم، بیشتر دنبال آموزش دیدن هستم، دوره هایی ک شروع کردم و تا گرفتن مدرک ادامه دادم با اینکه سالها بود درس و مشق رو کنار گذاشته بودم ولی در کشور غریب و با زبانی ک بزور حرف میزدم درس خوندم و الان میبینم بله شدنیه، وقتی با توکل به خدا قدم بر میداری راه برات روشن میشه، و قدم های بعدی خودشون رو نشون میدن، خدا بیشتر باهات حرف میزنه، و دیگه ب هیچکس احتیاج نداری و خودتی و خدا، خداروشکر شکر میکنم ک استاد ک واقعا میتونم بگم پیامبر زمان ماست در اوج اینکه فکر میکنیم در عصر جاهلیت نیستیم و همه چیز رو خوب میدونیم چنان مارو با خدا و توحید آشنا کرد ک واقعا حس میکنم دارم از اوج جاهلیت در میام، خدایا شکرت ک معنی پیامبر رو فهمیدم، شکرت ک راه رو برامون باز میکنی، مارو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک ب آنها نعمت داده ای
به نام تو که بهترینی 🦋🧡
رزای نازنینم، سپاسگزارم از شما بابت مسیر نورانی که طی کردید.
شما مشعلدار توحید برای من هستید.
حضور شما و شنیدن شما برای من یک نشونه هست،منی که بصورت لیرزی تمرکز کردم روی فایلهای رایگان استاد و الان در مسیری نورانی هستم که نشانه هام کوچک ولی دلم قرصه.
عزیزم، خدایا من نمیفهمم، من نمیدونم،تو بگو من چکار کنم.
این جملهی شما برای من همه چیز شد در چالشی که با اون روبرو هستم و میدونم وقتی ازش رد بشم، تکاملم در صراط مستقیم طی میشه.
خدایا ممنونم که اینچنین استادی و چنین شاگردای نابی و این جو خالص رو روزی من کردی.
استاد نازنینم درود به شما و تمام.
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
پریروز نمیدونم چم شده بود تمرکز کرده بودم رو نکات منفی. من یه مادر فوق العاده و نمونه دارم ولی زوم کرده بودم رو یه خاطره ی بد بچه گیم و موقع نهار سرِ یه ته دیگ بی ارزش با مامانم بحث کردم که تو برادرم رو بیشتر از من دوست داری. کلی حال خودم و مادرِ فوق العاده م رو بد کردم. بعدش دیدم اصلا نمیتونم زبان بخونم. رفتم تو آشپزخونه و خودم رو با کارهای خونه مشغول کردم اجاق گازو تمیز کردم کشوهارو ریختم بیرون و مرتب کردم در همین حین هم فایلهای استاد رو گذاشته بودم و گوش میدادم. خوبِ خوب نشدم ولی خیلی بهتر شدم. وقتی ناراحتم کارِ خونه به اضافه صدای استاد خیلی کمکم میکنه. در همین حین مامانم اومد تو آشپزخونه و گفت “مثل اینکه ناراحتی بیشتر کار میکنی😀” از حرفش خنده م گرفت و آشتی کردیم و حالم خوب شد. اون شب به خودم استراحت دادم سعی کردم به خودم سخت نگیرم. دیروز بهتر بودم متمرکزتر زبان خوندم ولی خیلی امیدوار نبودم.هنگام خواب ساعت سه صبح روی نشونه م زدم و این فایل اومد چون مادرم خواب بود فقط متن رو خوندم.امروز بعد بیدارشدن یادم بود که قبل از روزشمارم اصل فایل رو ببینم. با اینکه قبلا هم این رو دو بار دیده بودم ولی هروقت ناامید میشم خداوند بلندمرتبه من رو دوباره به سمتش هدایت میکنه تا جونی تازه بگیرم. صحبت های رزا واقعا اثر زیادی روم گذاشت اشکم رو درآورد بااینکه برام جدید نبود. باعث شد تصمیمات جدی بگیرم. حدودا یک هفته پیش به یک مصاحبه ی کاری رفتم که خیلی از شرکت و آدماش خوشم اومد و واقعا دلم میخواد در همچین جایی کار کنم. مصاحبه به زبان انگلیسی بود و با اینکه خبر نداشتم از پسش براومدم. خانمی که ازم مصاحبه میکرد در مورد ایمیل انگلیسی پرسید و من صادقانه جواب دادم که تا حالا ایمیل انگلیسی نفرستادم و ساختارش رو نمیدونم. بعدش بهم گفت که مصاحبه مون حدودا دو ماه طول میکشه و بعدش اگر باهاتون تماس گرفتیم برای مصاحبه ی دوم هستش. بعد از اون سعی کردم ایمیل حرفه ای انگلیسی یاد بگیرم ولی چند روزی بود ناامید شده بودم که هدایت شدم به این فایل و حرفهای رزا. حتما تمام تلاشم رو میکنم و مطمئنا وقتی جهان تعهدم رو ببینه به خواسته م میرسم و شرایط جور میشه. محل این شرکت بسیار دورتر از محل زندگیم هستش تصمیم گرفتم اگه قبول شدم حتی اگه سرویس نذارن برم. با اینکه حقوقش بالا نیست قبولش میکنم و قدر اینفرصت رو میدونم. رزا جان حرفای تو باعث شد این تصمیمات رو بگیرم. من تمام تلاشم رو میکنم و خداوند مطمئنا یا همین شرکت یا جایی بهتر نصیبم میکنه. من تسلیم خدا هستم و نقش خودم رو انجام میدم.
استاد عزیزم چقدر چهره تون زیباتر میشد وقتی به حرفهای سحر و رزا گوش میدادید. لبخند رضایتتون واقعا برام خوشحال کننده بود. از شما و مریم خانم عزیزم بسیار ممنونم بسیار بسیار بسیار🍀🍀🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش سرکار بودم و در حین انجام کار خودم داشتم به فایل های صوتی رایگان استاد طبق معمول گوش میدادم.
من این فایل رو بارها و بارها گوش کرده بودم اما گوش کردن اون روز متفاوت بود، انگار اونروز به فرکانسی رسیده بودم که درکش کنم این فایل رو وصحبت هاش رو. مخصوصا داستان رزا رو.
با اون صدای زیباش، لحن زیباش، روح پاک و روحیه ی شادش وقتی صحبت میکرد انگار که داشت با روح من حرف میزد، حرفاش و کلماتش تک به تک به دلم نشست و روحم با کمال میل قبولشون میکرد. کار به جایی رسید که که رزا میخواست به خاطر اینکه خوابگاهش رو از دست نده اولین شغل تمام وقتش رو رد کنه و بمونه توی خوابگاه.
اون لحظه ای که تلفن رو دستش گرفت، با خودش گفت خدایا تو یه بار این کار رو انجام دادی، دوباره هم میتونی انجام بدی، برای من انجامش میدی.
این رو که گفت یه بغض ناخواسته ت گلوم ترکید، سرکارو دور از چشم بقیه بی سرو صدا خودم رو سبک کردم و همزمان به صدای زییبای رزا گوش میکردم.
به محض اینکه اومدم شماره رو بگیرم اون خانمی که مسئول پذیرش خوابگاه بود اومد گفت رزا من با مالک اینجا صحبت کردم تو میتونی یه ماه دیگه بمونی ولی بعد از یه ماه باید بری.
جواب داد. به همین سرعت توکل جواب. استاد همیشه میگه خداوند سریع الپاسخ است. اینکه فقطو فقط بااااید خدا توی قلب و روح و تک تک باورهات نشسته باشه تا بتونی زندگی بهشتی و با کیفیتی رو تجربه کنی، به خداوندی خدا قسم نه هیچچ چیز و نه هیچچ کس نمیتونه جای توحید رو بگیره. انگار اون لحظه خدا بهم گفت:
ببین محسن، ببین، جواب سوالت اینه، قطعه گمشده ی پازلت توحیده. حالا فهمیدی؟ یا بازم دوست داری به روش خودت ادامه بدی و انتظار داری اوضاع تغییر کنه. توحید کارت رو درست میکنه والسلام.
خودم هم هر روز و چندین و چند بار به وضوح این موضوع رو تجربه میکنم، ولی بازم ذهن نجواگر و فراموش کارم دوست داره بره سر خونه اولش و فراموش کنه و منم دوباره بهش یاد آوری کنم.
راستش من چند وقتی هست که کجدار و مریز توی یکی از اتفاق هایی که خودم مثل روز برام روشنه برای خودم درستش کردم دارم دست و پنجه نرم میکنم، در طول روز چند لحظه ای حالم برمیگرده ولی سعی میکنم خوبش کنم، خلاصه اینکه تمام سعی و تلاشم رو با توکل بر خدا و توجه به نعمت های بیشمارش دارم انجام میدم.
امشب هم که یکم از این بابت اذیت بودم گفتم بزار یه نشونه از خدا بگیرم تا بلکه یکم آروم بشم، کلیک کردم روی قسمت “مرا به سمت نشانه ام هدایت کن” که دوباره و چندباره این فایل اومد. کامنتش رو کامل خوندم و یادم اومد درمورد توحیده. همون لحظه یه کتاب زبان (که الان کنارمه) تو دستم بود و صفحش باز بود، کتاب رو نگاه کردم دیدم داخلش نوشته:
Be Patient- صبور باش
این کلمه رو که دیدم، گفتم خدایا من نوکرتم، من چقدر دیگه نباید بفهمم که تو اینقددر واضح و روشن داری باهام حرف میزنی و من دوباره شرک وجودم رو گرفته.
بله بنده عزیز من: توحید داشته باش، صبر داشته باش، همه چیز آروم آروم درست میشه. تمام
نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و دوباره در برابر عظمت وجود خداوند و غربت نبودش توی وجودم بغض کردم و این دفعه از توی خونه با چشمانی خیس این کامنت رو نوشتم که همین جا جلوی همه بهت قول بدم که چشششم عززیز دلم. چشم
قول مردونه میدم که فقط خودت، و خودتی که همه چیز رو درست میکنی آروم آروم. خداوندی که این همه نعمت رو به ن داده راحت و آسوده، دست هاش رو هر روز میاره توی زندگیم تا کارهام رو انجام بدن، این یکی رو هم خیلی خشگل و ناااز برام انجام میده، نوکرشم هستم.
راه در جهان یکی است و آن راه توحید خداوند است.
خدایا شکرت برای وجود استاد عزیزم که مسیرش مسیر توحیده و به خاطر همین هم همه نشونه هاش صد در صد درستن.
خدای عزیزم شکرت برای وجودت و هر لحه فریادزدن خودت که مسیری راست تر و درست تر از مسیر خودت وجود نداره.
خدایا شکرت برای این جهان منظم و عادل که هر لحظه داری من رو به مسیر هدایت و درستی هدایت میکنی
خدایا شکرت برای جهانی که بر پایه توحیده، ذره ذره عالمش توحیدیه و غیر توحیدی توش دووم نمیاره.
خدایا شکرت برای اینکه هر لحظه در قلب و روح و نفسم حضور داری و من رو هدایت میکنی.
خدایا شکرت.
برم سراغ تماشا و یادگرفتن درس های جدید از این فایل.
این کامنت با عشقی سرشار و دلی آرام از یادخدا نوشته شد.
در هر دودنیا شاد، سالم و ثروتمند باشید.
سلام استاد جانم دلم چقدر آخه شما خوبی
اشک ذوقم داره میریزه چقدر خدا خوب منو هدایت کرد که این فایل رو گوش بدم…عاشقتم استاد جانم
بیاد یه داستان تعریف کنم واستون که هم رد پای باشه برا خودم و هم تجربه ی برای دوستان و هم تشکری از استاد عزیزم که زبون خدا بود توی این لحظات هنوز دقیقه چهارده فایلم ولی خداحالیم کرد.
از دیشب اساسی بهم ریختم چون چشمم دست بنده ی خدا بود ولی بدجوری رکب خوردم…
من و همسر جونم چند ماه میشه رفتیم سر زندگیمون به لطف خدا دیشب دعوت بودیم منزل پدرم که یه شامی بدن و بنام مراسمی که منو همسر جانم رفتیم سر زندگی، خلاصه کنم من چندساله تفکرم این بود من برم سر زندگی داداشام خانوادم چه نمیکنن برام شش تا داداش دارم،میگفتم یکیشون یه تلویزیون بزرگ کادو میده نتونه دوتا داداش باهم میگیرم یکی لباسشویی…حداقل زیر ده بیست میلیون کادو نمیدن،تازه تصور همسرمم نسب به برادر و خواهرم همین بود که داداش بزرگشون یخچال میره خواهر بزرگش…خلاصه دیشب فقط دو تا داداشام دعوت بودن که رو اونا بیشتر حساب میکردم کادو دادن یکی داداشام دو میلیون اون یکی سه میلیون و برادر خانومم که دعوت بود سه میلیون یعنی دیشب کارد میزدی تو شکمم خونم در نیومد منی که دوسال میشه انقد ریلکس و آروم شدم با رو خودم کار کردن و فایل های هر روز استاد که تو گوشمه،بعد اینکه مهمونی تموم شد برگشتم برادرا، منو همسرم خونه پدر موندیم و من بدجور قاطی کرده بودم کارت هدیه ها رو دادم مامانم بهشون پس بده دو میلیون چیه هدیه ازدواج من دیروز چهار جفت جوراب گرفتم پونصد تمن،پول شونزده جفت جوراب هدیه به ما دادن که زنش از مچ دست تا آرنج طلا دستشه…به خانومم گفتم سه تمن داداش بزرگتونم لطفا پس بده زیر منت کسی نباشیم…من دیگه با حال بد خوابم برد خیلی تلاش کردم آروم شم میدونستم حال بد مساوی با اتفاقات بد خوابم برد صبح ساعت پنج بیدار شدم دوباره قاطی نشستم نصف کتاب چگونه فکر خدا را بخوانید مرور کردم یکم آروم شدم بازم به اون آرامشی که هر روز دارم نرسیده بودم گفتم خدا جون هدایتم کن چیکار کنم این هدیه هارو پس بدم؟گفت برو تو سایت استاد نشانه من رو بزن من بهت میگم چیکار کنی…
نشانه منو زدم این فایل اومد توحید یه لبخند ریزی اومد گوشه لبم گفتم خدا جون چقدر بلدی من الان تو این لحظه به چی احتیاج دارم.
فایلو که تا اینجا گوش دادم دیدم من از نظر مالی قاطی کردم اگه خیلی دارا بودن که انقد مهم نبود اینا چی هدیه میدن یا نمیدن چون خودم پرم بعد این خانوم گفت ثروت رو کار کردم چقدر نتیجه گرفتم،الهام شد بهم اون پولی که اومده من بهت دادم اونام دست خدا بودن یکی دوتمنم خودت بذار روش ثروت یکو بخر و درآمدتو چند برابر تو که میخوای حلال و درست زندگی کنی برو بهاشو بده چون قبل آگاهیم پایین تر بود به جای ثروت رو رایگان گیرم اومد چند باری گوش دادم اول فایلها استاد میگفت بهاشو نپرداختن من رازی نیستم…حذفشون کردم گفتم بعدم خودم میخرمشون که درست شروع کنم با احساس آرامش که بتونم نتیجه بگیرم.خلاصه تصمیم بر این شد ثروت یک رو بخریم.اینم بگم نمیدونم چقدر موفقیت عالی در انتظارمه (من مربی بدنسازیم،
چند روز پیش باشگاهمون تعطیل شد حکم تخیله شو گرفتن خلاصه کنم ککم نگزید گفتم من یاد گرفتم باید تحت هر شرایطی حالم خوب باشه و شکر گذار باشم ولی یه وقتاییم شیطان ریز در گوشی یه چیزایی میگه دیشب کنترلمو از دست دادم.
ولی امروز با این فایل استاد جان خیلی چیزا بهم گفت که چشمت به دست من باشه نه بنده ی خدا ثروت یک رو از سایت استاد تهیه کن تا سال دیگه انقد فروش آنلاین داشته باشی از برنامه هات که احتیاج نداشته باشی کارمند کسی باشی،از عشقت تناسب اندام و ورزش و تغذیه پول های بزرگ بزرگ همیشه و همیشه وارد زندگیت میشه،من خیلی نتیجه ها دیدم از اعتماد به خدا
اول تغییر شخصیت و دیدم نسبت به زندگی
که از تک تک لحظاتم لذت میبرم
دو همسری بی نظیر خدای مهربونم بهم داده که هم فرکانسیم هر روز هر لحظه در مورد قوانین حرف میزنیم و پیاده میکنیم تو زندگیمون
سه یکی بهترین جاهای تهران خونه گرفتی با ویوی که تهران زیر دستمونه
وسایل خونه ی شیک
موتور خفن…
شغلی که عاشقشم پیدا کردم...
استاد جان یاد ندارم توی چندین سال که بینهایت موفقیت هام و از مسیر لذت بردم رو یک روزش فایل هاتونو گوش نداده باشم.
دوستون دارم
قُلِ ٱللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنۡهَا وَمِن کُلِّ کَرۡبࣲ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِکُونَ
بگو: خداست که شما را از آن تاریکىها نجات مىدهد و از هر اندوهى مىرهاند، باز هم به او شرک مىآورید آیه 64 سوره انعام
سلام به استادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستان دراین سایت مقدس
خداروشاکروسپاسگزارم که بار دیگر این فایل روزیم شد تا روند زندگیم را مثل یک فیلم جلوی چشمانم ببینم وبابت هرلحظه اش خداروشکر کنم که مرا به این مسیر رشدوپیشرفت دراین جایگاه مقدس کنار استادی توحیدی وعملگرا هدایت نمود تاطعم سعادت وخوشبختی را بعد از سالها زجرومشقت بچشم .
پا دراین وادی گذاشتن یعنی بایدها وخط قرمزها را رعایت کردن ،ازمنیت ها فاصله گرفتن وتوحیدی عمل کردن وهرروز آغوشی باز برای اتفاقاتی که در زندگی به وقوع می پیوندد ولی تو دیگر خدا را در قلبت داری و انگار اون اتفاق فقط آمده تا ایمان تو را در عمل ببیند وتو آرام آرام ترس ها از وجودت رخت برمی بندد ،سالیان سال بی ایمان بودی وخدا گفتن ها لقلقه زبانت ولی درونت پراز آشوب وترس وبی هدف ونابود به زندگی ادامه می دادی ومن همه اینها را پشت سرگذاشتم .
رزا جان که صحبت می کرد به خصوص مسئله جدایی ،یاد خودم افتادم آخ که چقدر چالش بزرگیست، نابودی کامل یک زندگی که سالهای طولانی از عمرت در آن گذشت وبه یکباره دود می شود وخاکسترهایی که تا مدت ها جانم را می سوزاند آن هم بی پشت وپناه ویک تنه دنبال تمام شدن رابطه ای که حاصلش دختری بود که در میان بی کسی ها وبی خانه بودن ها وتنهایی های خودت باید برای او هم تصمیمی می گرفتم تا به زندگی نامعلومش ادامه دهد واو خودش تصمیم گرفت برای همیشه برود شهرستان کنار پدرش ومن او را برای آخرین دیدار در اتوبوسی گذاشتم وآخرین نگاهایی که داشت محو ومحوتر می شد والان او هرکجا هست خداوند پشت وپناهش ،من هم حق زندگی داشتم وباید دوباره ازصفر شروع می کردم که داستانش را در قدم ها نوشته ام .
داستان زندگی هر کدام مان متفاوت است وخود می دانیم که بر ما چه ها گذشته وهمین گذشته ،مرا با ایمان تر ومتوکل تر کرد با آموختن کنار استاد،با اشک هایی که مرا یاد بی ایمانی هایم می انداخت وباید جهاد اکبری در وجودم به پا می کردم ولی از لحظه هدایت زیبای خداوند به این سایت مقدس داشتم آرام تر می شدم ،نور ایمان با کلام توحیدی استاد در دلم روشن شده بود باید نورانی تر می شد تا آرامش به قلب ناآرام وزخمی، از نبود خداوند ،می آمد ومن به لطف خداوند شخصی در زندگیم پدیدار شد که در این راه خیلی کمکم کرد ،کنارم بود وبا هم اکثر روزهای ابتدایی آشنایی با استاد کنار دریای بیکران خداوند به فایل های طلایی گوش می کردیم وچقدر شکر گزاری می کردم ولی دیگر واقعی بود من خدا را در قلبم دعوت کردم وتا به امروز همه کاره وجود وزندگیم شد.
چقدر آن روزها برایم خاطره انگیز شده ،هیچوقت نگذاشتم طعم دلچسب توحیدی اش ازوجووم برود هرروز زنده تر ومقدس تر وارزشمند وپربهاتر ،دفتری که آن روزهادر آن خیلی خواسته ها نوشته شد با احساس عالی وارامشی عجیب ولی همه ظرف مدت چند ماه برآورده شدند.
من بهبودیم برایم از هر خواسته مادی ارجحیت داشت بنابراین نوشتم آرزوی خرید دوره 12 قدم ،قانون سلامتی و…… را خدای عزیزم دارم وتو معجزه کردی معجزه با هر گوش دادن به دوره ها نور امیدت را دردلم روشن ونورانی نمودی ومن در جاده عمل کردن قرار گرفتم ،جاده ای لبریز از نعمت وفراوانی ومهم تر ازآن حس وجودت کنارم وهمه جا تو را دیدن حتی در قالب انسان ها ومن خوب این هارا درک کردم زمانی که دنبال خرید خانه بودم، ای جونم خدایا از وقتی تو را در قلبم ساکن کردم ،سلطان قلبم شدی و من شاهزاده ای که همه چیز ها را باهم داشت،استاد بی نظیر،،خوشبختی،آرامش،سلامتی،احساس عالی، رابطه عالی با مصطفی جانم،آزادی برای بیشتر آموختن توحید وبندگی کردن و تجربه های شیرین آنها را در این جای مقدس نوشتن تا ردپاها بماند برایم ومن قدردان تر وشکرگزارتر این مسیر الهی ولبریز ازنعمت را ادامه دهم هرروز وهرروز عاشقانه تروخالصانه تر با ایمان وتوکل به خودت.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم