گفتگو با دوستان 37 | «توحید»، اساس خوشبختی - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

466 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام بر استاد عزیز

    چقدر عالی که یکی دیگر از فایل های گفتگوی استاد با دوستان را در حال شنیدن هستم

    باورهای خوب

    الگوهای خوب

    نمونه های موفق

    همه اینها را می توان بصورت چراغی برای هدایت راه خودم بکار بگیرم و از آن برای رسیدن به موفقیت خودم کمک بگیرم

    اولین درسی که یاد گرفتم و واقعا برایم عالی و مهم بود این است که روی باورهای توحیدی خودم بسیار کار کنم

    همیشه خداوند را کنار خودم ببینم و از او کمک بگیرم

    همیشه از او هدایت بخواهم و از او کمک بگیرم و از دستهای هدایتگر او همیشه کمک بخواهم و خدای مهربان هم من را در این راه براحتی کمک خواهد کرد

    نکته زیبای دیگر برایم این بود که هرگز روی خودم غره نشوم و همیشه بدانم که یک نیروی برتر و قوی تر در این جهان وجود دارد

    توحید

    بدانم که هیچ عامل بیرونی وجود ندارد و توکل بر خدای خودم کنم و در ذهن خودم قدرت را به خدای خودم بدهم و از او کمک بخواهم و از او کمک بگیرم

    این علاقه و این حس و حال خوب که در صدا و صحبت های استاد وجود دارد همگی نشان از راهی است که در آن وجود دارم کاملا درست است و این مسیر همان مسیری است که من را به سرمنزل مقصود خواهد رساند

    دقیقا این حال و هوا و این حس و حال را من هم داشتم و با همه وجود خودم از فایل های رایگان شروع کردم

    چه باور خوبی اینجا یاد گرفتم

    عیب ندارد که من ناراحت بشوم ولی عیب دارد که این ناراحتی را ادامه بدهم

    یک درس عالی

    یک نکته کلیدی

    قدم به قدم جلو بروم

    قدم به قدم کار کنم

    هیچ عجله ای نداشته باشم

    اگر یکبار اتفاق افتاده است باز اتفاق می افتد

    همیشه او هوای من را دارد

    با ترس های خودم روبرو بشوم و خودم را به دل ترس های خودم بیندازم

    همه اینها کنار هم سبب می شود که خدای مهربان خودش برساند و او خودش همه مهره ها را کنار هم می چیند تا من برای خودم به بهترین شکل ممکن و به بهترین حال ممکن بتوانم به موفقیت دست پیدا کنم

    خدا را شکر که استاد مهربان این فایل های عالی را تهیه می کنند تا برای من انگیزه و هدف و الگو باشد

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    به نام خداوند مهربان من

    سلام به همگی عزیزانم

    امروز روز 116ام از روزشمار تحول زندگیمه

    و این فایل و صحبت های رزای عزیز که کلمه به کلمشو مزه مزه کردم و با تمام وجودم حس کردم ،خونه تنهام ،غذامو گرم کردم و نشستم سره سفره و داشتم می‌خوردم و گوش میدادم ،رزا گف که هیچی برا سپاس گزاری نمی‌دیدم و شروع کردم از سیب توی یخچال از پتوی روی تخت از سقف بالا سرم سپاس گزاری کنم ،خدااااااااااا تو چقدر نزدیکی ،اونجا که رزا گفت کم کم حس کردم یه وجودی کنارمه اشکام ریخت و سره سفره مکث کردم و گوش دادم فقط ، چه آرامشی تو این جمله هست که خدایا من نمی‌دونم تو می‌دونی ، خدایا من عاجزم من ناتوانم تو توانایی تو منو ببر ،تو به من بگو ، خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتری تو وجودمو سرشار و غنی کن و جای تمام نداشته هام بنشین تا داراترین و ثروتمندترین آدم دنیا باشم ، آنکس که تو را ندارد چه دارد؟؟؟؟و آنکس که تورا دارد چه ندارد؟؟؟؟؟ خدااااایااااااا پناهم باش ،خدای رزا منم تو ببر مثل رزا مثل استاد مثل همه اونایی که هیچ ایده ای برای خواسته های بزرگشون نداشتن اما رسوندیشون و دارن تو رویاهاشون زندگی میکنن ،خدایا با قلبی سرشار از آرامشی که به من عطا کردی و با احساس سپاس گزاری فراوان و با اشکهایی که داره می‌ریزه دارم مینویسم و ازت راضیم همه جوره و از این به بعدم من نمی‌دونم واقعا ،خدایا من واقعا نمیدونم تو منو ببر لطفاً ،خدایا لطفاً منو تو مسیر درک توحید و اجرای توحید در لحظه به لحظه ی زندگیم حرکت بده و موحدترم گردان ،خدایا کمکم کن تا به غیر از تو نبینم در تمام لحظه هام ، خدایا من به عینه دیدم که هر موقع رها بودم و سپردم به تو و توحیدی عمل کردم همه چیز اونطور که میخواستم و حتی بهتر از اون اتفاق افتاده ،پس خدایا به من توانایی کنترل ذهن بده ،تا همواره جلوی نجواهای ذهنم و بگیرم و در هر لحظه به یاده تو باشم که تنها و تنها یاده تو آرام بخش دل من است ،ای خدای مهربان من لطفاً لحظه ای مرا به حال خود وا مگذار ، خدای مهربانم من تو هدایت کن به باورهایی که باید ساخته بشه ،به موانعی که باید از ذهنم برداشته بشه برای تجربه ی خواسته هام ،خدایا من تسلیمم کمک کن تا بیشتر و بیشتر تسلیم باشم ، خدایا من فقط تو رو دارم و تو برای من کافی هستی ،اگر ابراهیم و به اون مقام رسوندی ،میتونی منم در اون مسیر حرکت بدی و برسونی پس کمکم کن به مانند ابراهیم اسماعیل هایم را قربانی کنم و به مانند ابراهیم به تو بنگرم به مانند ابراهیم تورا اجاااابت کنم من به درگاه تو سلاحی جز دعا ندارم ، پس از خطاها و اشتباهاتم درگذر و منو پاک تر و خالص ترم گردان از ناخالصی ها

    که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم و سربه سجده برای تو میگذارم که سجده بهترین تجلی بندگیست .

    در پناه الله یکتا تسلیم امر او باشید .

    الهی آمین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    سلام به استادعزیزوخانم شایسته

    بازم استادمثل همیشه چکارکردین باروح ودل ما، چه فایل نابی، همه اش توحیدی،

    سلام به رزای عزیز، چه نام زیبایی، چه صدای سراسرآرامش بخشی، چقدرباخودت درصلح بودی، چه قدرتوحیدبرروح وجسم وزبان ت جاری بود، سراسرگفتگوت بااستادمن اشک توچشمام جمع شده بود، هی میگفتم ببین اینه معنی سپردن خودت تودستای خداوند، وخدایی که دراین نزدیکی ست، خیلی خوشحال م که باشمادوست عزیزهم فرکانس شدم وتونستم توساعتای اولیه ی انتشاراین فایل صحبت هات روبشنوم، وفقط لذت برم وچیزی یادگرفتم، ازخداوندبرات موفقیت های بیشتروبیشتری رومیخوام، چقدرخوب تکامل ت روطی کردی ورعایت کردی برعکس من که انسان عجولی هستم، صبروپشتکارت روتحسین میکنم دوست عزیزموفق وشادباشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فرانك گفته:
    مدت عضویت: 2283 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستان عزیز

    اول یه تشکر از استاد عزیزم کنم بابت این کلاب هوس و بعد از دوستان عزیز که با گفتن و نوشتن نتایجشون خواسته های ما را بزرگ‌تر می کنن. فایل گفتگو با دوستان قسمت 38 برا نشانه من اومده بود و وقتی گوش کردم و کامنت بچه ها را خوندم یکی از دوستان به قسمت 37 اشاره کرده بود و صحبت های رزا عزیز.

    فورا رفتم و اون جلسه را گوش کردم و صحبت های رزا عزیزم گوش کردم به پهنای صورت اشک ریختم چون خودم هم امریکا هستم و می دونم توی غربت که ادم خانواده نداره چقد توکل کردن خودشو نشون میده و ایمان خیلی قوی می خواد.

    جالبه من این فایل قبلن شاید سال پیش گوش کرده بودم و یه سری صحبت های رزا یادم بود ولی اصل مطلب یادم نبود که گفت سرکارش بش کاری نمی سپردن و اون می گفته رییس شرکت کیه خدایا من می خوام

    بزارین تجربه خودمو در این مورد بگم:

    من دانشجو دکترا مخابرات هستم و در تابستان گذشته در یکی از شرکت های بزرگ امریکا کاراموزی رفتم و کلن مدل امریکا اینجوریه که هر جا کاراموزی میری همونجا کار فول تایم بت پیشنهاد میدن. اما داستان من: روز اول که رفتم شرکت سوپروایزرم نبود و یه آقایی امریکایی که از گروه و تیم مخابرات اون شرکت بود اومد پیشمون ( من و به کاراموز دیگه که اون دانشجوی لیسانس بود) خودشو معرفی کرد و گفت ما رسم داریم روز اول نفر جدید به تیممون میاد برا ناهار دعوت می کنیم و چون رییس نیست به من گفته که امروز با هم بریم ناهار. ( چنین رسمایی ایران نداشتیم ) رفتیم رستوران و داخل راه اون اقا برگشت گفت اصن احساس غریبی نکنی ما ها همه اینجا از جاهای مختلف امریکا هستیم و حسابی هوامو داشت. از اینجا جالب میشه که وقتی رفتیم داخل رستوران پرسید فرانک اهل ایران هستی گفتم بله گفت منم فارسی بلدم من چشام گرد شد گفتم از کجا، داستانشو برام گفت و … کلی با هم حرف زدیم و خندیدیم و بقیه هم که متوجه نمی شدن ما چی میگیم. من عصر رفتم خونه به همسر گفتم می دونی چی شده و داستان گفتم اونم گفت وای حواست باشه این جز گروه های …. هستن و من از اون موقع از این اقا ترسیدم، کار به جایی رسید که خودش هم متوجه شده بود اصن دیگه بام فارسی حرف نمی زد و من از این اقا برا خودم بت ساخته بودم و کم کم پروژه هایی که من متخصص اون بودم بم نمی دادن و میدادن به اون دانشجوی لیسانس که اصن هیچی سر در نمی آورد ازش.

    همش می نالیدم که چرا این ‌پروژه ها به من نمیدن من خیلی عالی هستم تو این زمینه و …

    در آخر کار با اینکه منتورم خیلی خیلی ازم راضی بود به من پیشنهاد فول تایم ندادن جون من این اقا را می گفتم نمیذاره من داخل شرکت کار کنم.

    تفاوت من و رزا عزیزم این بود که من شرک ورزیدم ولی رزا ایمانشو نشون داد و می کفت خدایا خودت جور کن. تبریک بت می گم رزا جان که اینقد تو اون شرایط ایمان داشتی.

    امیدوارم همتون در هر جای دنیا که هستین سلامت و شاد و ثروتمند باشین. بتونیم ایمانم و توکلمون را روز به روز در عمل بیشتر کنیم.

    ( راستی استاد فایلتون که دیدم گفتم افرین به استاد که چه رژیمی گرفتن که اینقد خوش تیپ شدن، با دیدن فایل های قدیمتون هزاران بار تحسینتون می کنم، عاشقتونم)

    دوستتون دارم

    (بماند به یادگار 29 نوامبر 2023)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 914 روز

    درودبه استادتوحیدی عزیزم ومریم جان

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت عجب نشانه ای وتصویرزیبای استادم دراین نمای بی نظیرازقاب موبایلم وپشت سرگرامی شان منظره پارادایس وآفریده های زیبا وباشکوهت ازابرودرختان ودریاچه رویایی توجه به همین هامرادگرگون می کندسیرنمی شوم همه چیز تازگی داردبرایم وباورهایی که باصحبتهای ناب استادم چه زیبادرذهنم تزریق می شوندباورتوحیدی که چقدرمراازهمه نگرانی هاآزادکرددرکنارتفسیرقرآن باکلام تاثیر گذار استاد.

    صحبتهاونتایج دوستان عزیزوتوحیدی ام سحرجان که ان شاالله هنوزدرسایت باشندونتایجشان روزبه روزعالی تر.

    استادم من آرام آرام توحیدرادرکنارتان یادگرفتم ولی بایدهرروزبه خودم یادآوری کنم تاذهنم هرروزبارورباشدوهمه چیزرابه خدابسپارم کلا بشوم من وخداوچه تیمی می شویم وبه قول رزاعزیزسلولی بایدتغییرکنیم ومن هرلحظه سلولی خداوندرادروجودم تجلی می دهم بایدباتمام پوست واستخوانم بخواهم وحرکت کنم بایدباجریان هستی خودم راهماهنگ کنم تاله نشوم وچقدرتغییرباشکوه است ،متفاوت می شوی پاک می شوی ازناپاکی هاوچقدردراین مسیرزیباتکامل به دادم می رسددیگرعجله ای ندارم به خودم فرصت رشدمی دهم ووقتی ایمان پیداکنم که مسیرم درست وراست است وحرکت کنم خداوندهم عزتمندانه راههای رشدوپیشرفت رابرایم بازمی کندوخداوندبرایم کافیست…..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم جانم، و همه ی دوستای قشنگم

    کامنتم رو اشتباهی روی فایل دیگری نوشتم چون چندتا پنجره باز بود، ولی استاد جانم توی جلسه ی دوم عزت نفس یادم دادین خودمو بخاطر اشتباهاتم سرزنش نکنم؛ منم بیخیال نشدمو گفتم روی فایل اصلی بزارم که بعدا ردپامو گمش نکنم:

    چقدر به شنیدن این فایل نیاز داشتم، و چقدر خدای سریع الاجابم دقیق منو هدایت کرد

    از رزای عزیز بابت شرح زیبایی که از زندگیش گفت سپاسگزارم

    استاد از اینکه از توحید میگین خیلی خیلییی سپاسگزارم

    فکر کنم پاشنه آشیل همه هست و همش باید یادآروی کنیم

    استاد جانم از وقتی یادم میاد از بچگی، مادر و مادربزرگم بهم میگفتن: درس خوبه کار خوبه شغل خوب داشتن خوبه ولی شوهر خوب از همه چی مهم تره! هرموقع از آرزوهام میگفتم که میخوام برم فلان جا، میخوام دنیا رو بگردم، میخوام فلان چیز بشم، حتی وقتی میگفتم میخوام پولدار بشم، بهم میگفتن ایشالا خدا یه شوهر خوب بهت بده، همه اینا باهم میاد، با اون برو کل دنیا رو بگرد. شوهر کن، بعدش هرکاری میخوای بکنی بکن. حتی وقتی میخواستن دعا کنن، میگفتن هیچ دعایی بهتر از سفید بختی نیست، ایشالا سفید بخت بشی مادر، به زودی های زود!!!

    نیتشون پاک بود بندگان خدا، از روی مهربونی و خوش قلبی میگفتن، ولی حواسشون نبود چه برنامه ی مخربی دارن روی ذهن من نصب میکنن…وابستگی!

    استاد من زندگی کردنمو، تفریح کردنمو، خوشی کردن، پیشرفت کردنمو، همه و همه رو باید وابسته به شریک عاطفیم میدونستم، همه ی خوشیامو متوقف میکردم تا زمانی که ازدواج کنم، و اونم شانسی بود دیگه، اگه شوهره خوب بود من خوشبخت میشدم. اگه بد بود دیگه زندگیم میسوخت…اگه اون با من خوب رفتار میکرد من خوشحال بودم، اگه یه موقعی حالش گرفته بود من دیگه باید زندگیم جهنم میشد

    اون باید برای من همه کس میشد، دوست، عامل خوشی، تفریح…

    چون بعد از ازدواجم دوست تعطیل، زندگی تعطیل، پیشرفت و هدف و انگیزه و رویا تعطیل میشد و زندگیت میشد طرف، اگه این خوشیارو میخواستی باید یه سوپرمن پیدا کنی!!! کسی که بیاد به قول رزا جان زندگی تورو متحول کنه، چون خودت نمیتونی تنهایی اینکارارو بکنی، یا اجازه نداری، یا جامعه بده، یا چه معنی میده یا…

    در کل اختیار حالت دست یه عامل خارجی بود و این حال منو به شدتتتت بد میکرد.

    بطوریکه الان که به سنی رسیدم که خانواده منو به سمت ازدواج سوق میدن، تصمیم جدی گرفتم همه ی اینارو برای خودم حل کنم

    و واقعااا خیلییی فکر کردم تا تونستم این شرک خفی رو بعد از ماه ها و حتی سالها درون خودم ریشه یابی کنم، تا بتونم جلوی آبشخورشو بگیرم

    شرکی که منو از لذت های زندگیم دور کرده بود، خوشی های منو پاز کرده بود تا یه روزی یه کسی بیاد برای من پلیش کنه و بعد تااازه زندگی سلام!!!

    که با توجه به قانون خیال واهی!!!

    استاد من از بچگی خودمو میدیدم که مهاجرت میکنم و آزادام، سبک بالم، میتونم رها و شاد زندگی کنم، و الان خداروشکر میکنم، امسال خیلی خیلی به آزادی عمل رسیدم و انشاالله مهاجرت هم در راهه، ولی این زنجیره انگار به پای من بسته بود که باید به روش درست بازش کنم

    این مدت برگشتم به دوره ی عزت نفس و خواستم با تعهد بیشتر روش کار کنم، چون نتایج سری اول فوق العاااده بود…

    هرکاری کردم نتونستم از فایل دوم برم فایل بعدی، استاد شاید من صدهااااا بااار به این جلسه گوش کردم دیگه همه ی دیالوگاشو حفظم، ولی هربار آگاهی های جدید تر و پخته تری به من میده…خداروشکر میکنم.

    میخوام یه مثال از توحید بگم و تاثیری که روی زندگی مادرم داشته:

    همونطور که پیش زمینه دادم مادربزرگ من بخاطر شرایطی که توش بزرگ شده بودن فکر میکردن ازدواج همه چیزه و هیچی برای یک خانوم واجب تر از شوهر نیست

    مادر من خانوم تحصیل کرده ایه در یکی از بهترین رشته های روز، بسیار خوش برخورد و زیبا و هنرمند…ولی به علت همین برنامه ی مخرب، موقع مجردیش هیچ استقلالی رو تجربه نکرده، هیچ خوشی، جوونی و هدفی که براش تلاش کنه برای خودش تعریف نکرده، و کلید قفل همه چیز رو در داشتن یک ازدواج موفق میدیدن

    بعد از خواستگاران زیاد، بلاخره با پدرم که ایشونم در زمان خوشون همه چیز تموم بودن با بلند پروازی های خودشون ازدواج میکنن و همه چیز عالی بوده

    ولی امان از قانون که استثنا نداره

    مادر من مایه ی تمام خوشی های زندگیشون رو پدرم میدونستن، و وقتی پدر من نخاعشون آسیب میبینه دیگه انگار همه ی اون آرزو ها و هدف ها هم چال میشن

    زندگی مادرم وقف میشه، اون همه هنر و استعداد و آرزو و انگیزه خاک میخورن،

    و الان سالها میگذره، مادرم فرصت تجربه ی بسیاری از خوشی های روزگار رو از خودش صلب کرد..حتی با اینکه پدرم خیلی بهشون اصرار میکردن و تشویق میکردن ولی فایده ای نداشت، باوره که زندگی رو میسازه

    باوره که تورو به جای خوب، شرایط خوب، اتفاقات خوب هدایت میکنه

    اگر ذهن مشکل داشته باشه هیچ عامل بیرنی نمیتونه تورو نجات بده

    و اگه ذهن سازنده باشه هیچ عامل بیرونی نمیتونه جلوی تورو بگیره

    مادر من الان خودشون رو قربانی سرنوشت میدونن و حتی گاهی پدرم! همه ی خوشی ها و ناراحتی هاشوون حول محور شریک عاطفیه، و استاد شما یادم دادین این شرکه، و جواب شرک هم جز این نیست…با اینکه مادر خودمن ولی قانون قانونه و من فقط میتونم اینو همش به خودم یادآوری کنم و روی خودم کار کنم

    من خیلی خوشبختم که در سن کم وقبل از اینکه توی سیکل ناماسب مادر و مادربزرگم بیفتم هدایت شدم

    به اینکه خودم خالق لحظه به لحظه ی خوشی هام هستم، خودم باید بسازم برای خودم اون بهشتی که میخوام رو، چون هیچکس به اندازه ی خودم نمیدونه که چی میخوام، و هیچکس به اندازه ی من و خدای من نیرو نداره که منو خوشحال کنه، برام بهشت بسازه، لذت بسازه، زندگی دلخواهمو بسازه.

    خوشحالم که برام واضح شده که من باید در مسیر لذت بردن از زندگیم قرار بگیرم، و آدم های مناسبی که در این مسیر هستن به من برخورد میکنن و ما در کمال توحید از هم مسیر بودن باهم لذت میبریم، لذت های مشترک داریم، شباهت داریم، هماهنگی داریم و همه ی اینا طبیعیه نیازی به هیچ تلاشی نداره

    دیگه اون مثال معروف مادربزرگ که میگفتن شوهر مثل گنجشک میمونه، یه لحظه غفلت کنی میپره! اگه سفت بگیریش میمیره نیست

    دیگه از اون عذاب روحی ناشی از وابستگی خبری نیست،

    اون ترس از اینکه اگه طرف رفت زندگیم تمومه، یا حالا چیکار کنم که رابطه رو حفظ کنم وجود نداره

    چون تو چه طرف باشه چه نباشه، داری در مسیر درستی که بهت لذت میده حرکت میکنی، خودت با توکل به رب داری این مسیر رو میری به هیچی وصل نیستی که اگر ایستاد یا راهش کج شد حالت بد بشه.

    خدای من شکرت

    به قول استاد یه شبه نمیشه کامل باورهارو تغییر داد، اما باید تغییرات کوچیکو دید و بابتشون خوشحال بود

    و من خوشحالم، و من سپاسگزارم

    همین که حالا حداقل میدونم علت تضاد های روحی من چیه خدارو هزاران مرتبه شکر

    همین که قبل از اینکه حال بد من روی زندگیم تاثیر بزاره جلوشو گرفتم و برای حلش اقدام کردم خداروشکر

    خداجونم

    میدونم تغییر در این مسیر ممکنه اولش خیلی خیلی سخت باشه، نجواها هستن، عادت به شیوه ی فکر کردن قبلی، و سبک زندگی قبلی هست

    اما خداجون من از تو میخوام که این راه رو برای من سهل و هموار کنی

    خدای بزرگم ازت میخوام قلبم رو به مسیر درست هدایت کنی و دلم رو به این راه مطمئن کنی

    کمکم کن و همواره هدایتم کن تا به بهترین وجه این آگاهی هارو عملی کنم

    چون من به تنهایی ضعیفم، من قدرتی ندارم، من راه رو نمیدونم، هدایتم کن که اگه تو هدایتم نکنی از شقاوتمندانم

    استاد عزیزم، از شما سپاسگزارم که توحید رو برای من واضح کردین و من چقددددر الان خوشبختم، چقدر احساس میکنم بهبود و شفا یافتم.

    استاد جانم مرسییییی ازتون..خدای بزرگم شکرت که هدایتم میکنی و راهو نشونم میدی.

    برای همگی آرزوی سعادت، عشق و آرامش و ثروت و شادی از ته دل دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    سلام استاد عزیز مریم عزیزم،ودوستان نابم

    خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم،که این فایل رو شنیدم،ساعت شش صبح،نمیدونید چه غوغایی تو وجودم شروع شده،ممنونم رزای عزیزم،که شدی صدای خدا،ودل این سحر،اینقدر گریه کردم،وباهمون خدایی که حسش کرده بودی،ارتباط برقرار کردم،،تا این دردهای چندساله از تمام وجودم بیرون رفت،انگار خالص شدم..

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت، که خودت درهارو باز میکنی،از خدا خواستم که من هم یک روز مثل رزا بیام وراحت تمام معجزات رو بگم،چون رزا زندگی من رو در نوع دیگه ش تعریف کرد،ومن اواسط راه رزا هستم،پس به امید اونروز که بیام ومنم عاشقانه برای بچه ها وشما استاد عزیز ،بگم که چی تو زندگیم گذشته،ومن هم بتونم مثل رزا در دل یک شب،اشک شوق یک انسان رو دربیارم،واونم بگه ،آره اینم یه معجزه،دوره‌ی جدید زندگیش رو شروع کنه..

    من چند ماهی هست که تا قدم شش رو خریدم،ولی به خاطر یک سری مسائل نتونستم قدم هفت و بقیه قدمهارو رو تهیه کنم،البته که این هم خودش حکمتی داشت،چون تو این چند ماه اخیر به جرات میتونم بگم ،کل شش قدم رو شخم زدم وزیر و رو کردم، واصلا با چند ماه قبلم زمین تا آسمون فرق کردم ،فایلهای رایگان رو دارم دونه به دونه نت برداری میکنم،واصلا زندگیم داره متحول میشه،واز خدا خواستم هر وقت که زمانش بود ،شروع کنم به خرید بقیه قدمها، که خدا هم گفت،چهاردهم دی ماه پول برات واریز میشه،به راحتی برو وشروع کن به خرید قدمها

    ومن بعد ازنوشتن این کامنت در اول صبح این روز زیبا قدم هفت رو به امید الله میخرم،ودیگه خدا میدونه به قول استاد چه اتفاقاتی قرار بیفته

    الهی به امید خودت

    استاد عاشقتونم،مریم بانو عاشقتونم،وعاشق شما دوستان ناب وخالصم

    خدایا صدهزار مرتبه سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    Mohamad گفته:
    مدت عضویت: 1726 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان…

    واقعا با چه زبونی صحبت کنم که لذت بردم از صحبتهای رزا خانم که انسان میتونه از کجا به کجا برسه واقعا چه درسهایی واسه من داشت که میتونه انسان از تضادهای زندگیش چه نتایجی بگیره …

    من الان که دارم این کامنت رو مینویسم اشک شوق دارم میکنم که این روزها در قرنطینه کرونا هستم و درگیر این بیماری شدم و واقعا که خدا گفته هر اتفاقی بیفته به نفع ماست و من تو این چند روز که درگیر این بیماری هستم چه کارهایی که عقب افتاده بود رو انجام دادم و روی مهارتهام بیشتر کار کردم که الانم تو فقط این چند روزم نسبت به ۶ماه پیشم زمین تا اسمون فرق کردم و این نتیجه این تضادم بود چقدر ذهنم رو کنترل کردم تو این شرایط، چقدر فایلهای استاد رو گوش دادم و نجوای شیطانی میومد سمتم که بابا تو که داری رو خودت کار میکنی دیگه چرا درگیر این بیماری شدی و من به این فکر میکردم که تو این شرایط قرنطینه چقدر کارهای خوب کردم و خداوند رو سپاسگزارم که انسان میتونه تو هر شرایطی به نکات مثبتش توجه کنه و خداروشکر که توانایی این کار رو داشتم که انجام دادم و مطمئن هستم که چه درهایی بعد از این قضیه قرنطینه واسم باز میشه..دوست داشتم این حس خوبم رو با شما داشته باشم…♥️🤗✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    Fariba گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    سلام خدای من. سلام استاد عزیزم و مریم بانو.

    و دو دوست عزیزم که صحبت کردن و خدارو هزار مرتبه شکر که هر دو به موفقیت رسیدن.

    راستش من با حرفای رزای عزیزم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم تا حالا پیش نیومده بود این فایلهای گفتگو با دوستان رو گوش بدم و اینقدر روم اثر گذار باشه.

    همون لحظه ایی که صحبت کردی و گفتی میخای با جزئیات بگی صحبتهات رو قلبم نشست و بگم که بارها و بارها زدم عقب که تکرار بشه که خوب متوجه بشم که با تمام وجودم درک کنم.

    وسط صحبتات اشکم جاری شد نمیخاستم بشنوم تموم شه بره… خاستم از ثانیه ثانیه اش درس بگیرم… مثل اینکه من رزا بودم و تو اون شرایط اینقدر شیوا بیان کردی.

    وسط صحبتات قطع کردم و به دیوار اتاقم خیره شدم گفتم چرا من در این حد خدا رو هنوز لمس نکردم…. منم همونموقع گفتم خدایا تو به استادم کمک کردی به رزا کمک کردی پس میتونی به منم کمک کنی… تو کنارشون هستی… زدم بقیه صحبتا وای چقدر جالب بود چقدر ایمانتو نشون دادی، چقدر جرات و جسارت واقعا قابل تحسینه.

    و قشنگترین حرف… این بود… گفت نمیخایمت و گفتم خداروشکر و … خب باز متوقف کردم و گفتم اگه من بودم میگفتم خدایا کمکم کن و چنین دری باز میشد بعدش با این همه امید که تو دلم جون میگرفت یهو میگفتن نمیخایم چی میگفتم… دیدم هنوز در حد رزا ایمانم قوی نشده حتما ناراحت میشدم نمیدونم… خداردهزاران بار شکر که الان حالت خوبه که خداروکنارت داری که شرایط گذشته رو قدم به قدم پشت سر گذاشتی…

    استاد جان خدا رو به واسطه شما میخام عمیقا لمس کنم شما تونستی✔️ خیلیا به واسطه شما تونستن✔️… رزا هم تونست✔️… پس منم میتونم ✔️ خدای خوبم سپاس که در مداری هستم که میتونم این حرفا رو بشنوم و درک کنم. اشکام هنوز خشک نشده 😅خداروهزار بار شکر 🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      ازاده اله بخشي گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      سلام دوست عزیزم فریبا جان

      ورودت رو به خانواده تبریک میگم عزیزم مطمئن باش و ایمان داشته باش خدای بی نهایت مهربونی که تا اینجا هدایت کرده و تنها نذاشتت از این به بعدم میدونه چطوری هدایت کنه و بهترینها انتظارت رو میکشه عزیزم اینو منی میگم که هر دوره ای رو خریدم چندین برابرش دریافت کردم با کلی نتایج شگفت انگیزی که فقط خودم و خدا میدونیم تا چه حد عالیه ودوستان حاضر دراین سایت میتونن درک کنن که حتی بعضی اتفاقهای به ظاهر معمولی هم شبیه معجزس وقتی بعد از دهها سال به نتایجی برسی که با کل سالهایی که تلاش کردی برابر و حتی بالاتره یعنی نتایج ده سال تلاش من برای زندگیم یه طرف و نتایج این یکسال و نیم اشنایی با این راه هموار و سرسبز یه طرف بلکه هم کفه این یکسال و خورده ای سنگینتره و خیلی هم سنگینتر ،مطمئنم شما فریبا جان و تمام دوستان عزیزی که در سایت هستند هم با باور داشتن به اموزشها و تنها خدارو منشأ خیروبرکت دونستن با هدایت و حمایت های بینظیر خدای مهربون عالیترینهارو رقم میزنین و از نتایج عالیتون برای ما مینویسین تا ایمانمون هر بار بیشتر و بیشتر بشه ،خدارو شکر میکنم که هدایتم کرد به این مسیر بی نهایت زیبا و شگفت انگیز و سپاسگزار از استادی که تو دنیا تکه و نظیر نداره خدایا شکرت بهترینها رو براتون از خداجون خواستارم که لایق عالیترینها هستین .

      در پناه خدا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشین و زندگیتون پر از عطر و طعم و نور خدای مهربون

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Fariba گفته:
        مدت عضویت: 1421 روز

        سلام عزیزم من پیام شما رو الان دیدم،

        چقدر جملاتت برام دلنشین بود چقدر آدمها اینجا صیقل خورده ترن نورانی ترن، چقدر هاله ایی از محبت دورشون هست که مرد و زن هم نداره، چقدر این استاد تواناست که نه تنها من بلکه در قلب همه محبوبه، چقدر دنبال کردن استاد تو این مسیر زیبا لذت بخشه، خداروهزاران مرتبه شکر که اینجا همه چی پر از آرامشه پر از حس ناب خداییه، ممنون از خدای درونت که این کامنت زیبا رو برام گذاشت. ❤️🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سپاسگزار خداوندم برای یک زندگی دوباره و یک روز دیگه در این سایت با ارزش.

    دیروز صحبتی با یکی از دوستانم که در سایت هم فعال هست پیش امده بود و میخوام در مورد اون صحبت اینجا بنویسم…

    دیروز من به این دوست عزیزم گفتم که باورهای ثروت افرین رو جدی بگیر چون میتونی به خدا ایمان داشته باشی ولی ثروتمند نشی چون همچیز باورهای مناسب هست چون هر کدوممون خالق زندگی خودمون هستیم.

    دیشب با من تماس گرفت گفت میخواستم در مورد این حرفی که زدی بیشتر صحبت کنی و الان که صبح شده خداوند بیشتر هدایتم کرده و اگاه ترم کرده تا بنویسم…

    درک الان من این هست که خداوند همانند خورشید، اکسیژن،آب،و زندگی هر نعمت دیگه ای… قوانینی رو هم به همین شکل افریده و همانطور که کافر ها از این نعمت ها میتوانند استفاده کنند همین طور شکر گزاران و مسلمانان هم میتوانند از این نعمت ها استفاده کنند ..

    مگر فرعون به یگانگی خداوند ایمان داشت که ثروتمند بود خیر فرعون طبق قوانین الهی در جایگاهی قرار گرفته بود که بهش نعمت داده بشه چون او باورهای ثروت افرین داشت…

    در واقع همچیز خداست و خداوند هیچ کس را قصاوت نمیکنه این ما هستیم که یکدیگر رو مدام قضاوت میکنیم …خداوند به همه ی ما به یک اندازه نزدیکه …

    صحبت من این هست که اگر به یگانگی خداوند و به رب بودن خداوند ایمان بیاریم در کنار ثروت ارامش هم داریم در کنار آرامش شاد و خوشبخت هم هستیم و در کنار همه ی اینها جهان پس از مرگ هم بدست اوردیم که آنجا تنها نیستیم و خداوند را به اندازه ای که باور کرده ایم در آن دنیا هم به همان اندازه با ماست و از بی نهایت نعمتهای خداوند لذت میبریم…

    درست هست به ظاهر کسی که به یگانگی خداوند ایمان نیاورده پولدار شده و ظاهرش این هست بدون خداوند به همچیز رسیده اما قوانین رسیدن به ثروت را کسی جز خدا نیافریده پس باز هم در باطن با خداوند با قوانین خداوند به ثروت رسیده …

    مثل اینکه درست هست من زنده ام و نفس میکشم اما اکسیژن رو کی افریده اما این تن سالم و سلامت رو کی افریده جز خداوند هیچ چیزی چنین قدرتی رو نداره و خداوند توانا و قادر مطلق هست …

    بدون اجازه خداوند برگی از درختی نمیفته…

    خداوند مثل ما انسان ها نیست که نعمت بده و پشتش منت بزاره …خداوند وهاب هست ،خداوند بی نهایت هست.

    خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان هست که هیچ وقت بخشندگی و مهربانیش رو درک نخواهم کرد…

    همه ی نعمت های خداوند بخشندگی و مهربانیش رو به تصویر میکشه …

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ما را به راه راست به راه خوشبختی و سعادت هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه انان که غضب کردی و نه گمراهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: