خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    به نام انرژی معجزه‌گر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک‌تر است و به خوشبختی و ثروتمندی و داشتن زندگی عاشقانه و رویایی برای من بیشتر از خودم مشتاق است

    به نام سیستمی قانونمند که قدرت خلق‌کنندگی تمام اتفاقات زندگیم را به دست باورها و افکار من داده است، تا بتوانم با حفظ احساس خوب‌ و ارسال فرکانس مناسب، از راه‌های لذت‌بخش و آسان به تمام آرزوها و شرایط دلخواهم برسم

    به نام خدای قدرتمند و مهربانی که جهانی سرشار از عشق و فراوانی و نعمت و فرصت و ثروت و خوبی و آدم‌های خوب را به بی‌نهایت مقدار آفریده

    و من را نیز موجودی بسیار ارزشمند خلق کرده که لیاقت تجربه همه نعمت‌های کوچک و بزرگش را دارد.

    سلام به همه زیبایی‌ها، آدم‌های خوب و باایمان، سلامتی، آرامش، آسایش و رفاه، عشق و وفاداری، ثروتمندی، لذت‌های پاک و تجربه‌های ناب، موفقیت، خوشبختی، سعادتمندی و هر چیز خوبی که در جهان زیبا و غنی ما وجود دارد.

    *

    – من خالق شرایط زندگیم هستم.

    من مسئولیت زندگیم رو کاملا به عهده می‌گیرم.

    دلیل اضافه وزنم، شیوه زندگی است که خودم برای خودم انتخاب کردم، نه ژنتیک خانوادگی من…

    – هر اتفاقی که وارد زندگی من میشه، این خودم هستم که آگاهانه یا ناآگاهانه اون اتفاق رو خلق کردم.

    این من هستم که دارم شکل می‌دم به روابطم

    این من هستم که دارم شکل می‌دم به اتفاقات زندگیم

    این من هستم که دارم شکل می‌دم به جسمم و میزان سلامتی یا تناسب اندامم

    این من هستم که دارم شکل می‌دم به وضع مالیم

    حالا هر کجا من نتیجه‌ مناسبی نگرفتم، ی چیزی ی مسئله‌ای هست که باید حل بشه

    و من توانایی حلش رو دارم؛

    چون من دارم با رفتارم، با افکارم، با عادت‌هام و با باورهام شکل می‌دم به اتفاقات شرایط زندگیم.

    یعنی من اگه با دست خودم، خودم رو در چاه انداختم، خیلی خوب هم می‌تونم خودم رو از چاه دربیارم.

    حالا که این قانون رو می‌دونم، می‌خوام بیام توی تک‌تک قسمت‌های زندگیم بهبود و پیشرفت ایجاد کنم؛ و هر روز بهتر و بهتر بشم.

    توی بحث اعتمادبه‌نفسم، روابطم، درآمدم، تناسب اندامم، مهارت‌هام، من با تغییر افکار و باورهایم، آرام‌آرام به مداری هدایت می‌شوم که قطعا شرایطم بهتر و بهتر می‌شود.

    با تغییر افکارم به فردی تبدیل می‌شوم که نه تنها از مشکلات فرار نمی‌کند، بلکه آنها را حل می‌کند.

    – باور باید تبدیل بشه به شجاعت، اقدام و حرکت کردن.

    پس به جای قربانی شرایط بودن، خالق شرایطم خواهم بود.

    و روی خودم درست کار کنم و مسائل را بصورت ریشه‌ای حل کنم.

    حتی به اندازه‌ای که افراد و شرکت‌های مختلف، مسائل و مشکلاتشان را حل کردند، ثروت ساختند و پیشرفت کردند.

    – توانایی من برای حل مسئله به من قدرت می‌دهد که از پس هر شرایطی بربیایم.

    من می‌توانم و قدرت این را دارم که تمام مسائل زندگیم را حل کنم.

    چون من خالق شرایط زندگیم هستم.

    برای تغییر در روابط، وضع سلامتی، میزان درآمد و… این من هستم که

    باید روی خودم کار کنم،

    باید تغییر کنم،

    و مسائل را حل کنم.

    من کنترل کامل زندگیم رو در دست دارم،

    و می‌خوام سرم رو بالا بگیرم و مسائل زندگیم رو حل کنم،

    و برم که بهتر بشم، ثروتمندتر بشم، سلامت‌تر بشم، خوشحال‌تر بشم، اعتمادبه‌نفسم بیشتر بشه، شجاع‌تر بشم…

    من خالق شرایط زندگیم هستم،

    من کسی هستم که مسائلش را حل می‌کند

    و رشد می‌کند

    و به موفقیت مالی و ثروت بسیار می‌رسد.

    *

    در جواب به سوال استاد باید بگم که بارها شده که با مسئله‌ای هر چند کوچیک. روبرو شده باشم و تونسته باشم با کمی فکر و کار فیزیکی اونو به ی روشی حل یا تسهیلش کنم.

    فقط بگم که بله، اون لحظه احساس خیلی خوبی نسبت به خودم و توانایی‌هام پیدا کردم، حتی احساس غرور مثبتی هم می‌شه گفت داشتم؛ در واقع، خوشحالی بخصوصی تو دلم به پا شده بود و احساس می‌کردم الان دیگه هر مسئله‌ای جلوی پام پیش بیاد می‌تونم با کمی فکر و تلاش حلش کنم؛ احساس ارزشمند بودن، به درد خوردن و لیاقت داشتن هم می‌کردم اون زمان.

    اما حقیقت اینه که امروز که این فایل رو گوش دادم، تازه متوجه اهمیت مسائل و مشکلاتی که توی زندگی برامون پیش می‌آد شدم. یعنی از این زاویه به این موضوع نگاه نکرده بودم؛ اما الان به لطف استاد عباس‌منش متوجه اهمیت موضوع

    “حل کردن ریشه‌ای مسائلی که در زندگی روزمره با اونها مواجه می‌شیم” و “رشد و پیشرفت و کسب ثروت” به واسطه اونها شدم.

    همچنین باور ارزشمند “من خالق شرایط زندگیم هستم” رو که احساس بسیار خوبی بهم می‌ده، از این پس، بیشتر از قبل، بهش اهمیت می‌دم،

    و مهم‌تر اینکه، مسئولیت وضع کنونی زندگیم، اعم از روابطم، مقدار درآمدم، میزان سلامتی و تناسب اندامم و… رو کاملا به عهده می‌گیرم،

    و عوامل بیرونی مثل دولت، خانواده، ژنتیک، قیمت دلار و… رو دخیل در رقم زدن اتفاقات زندگیم نمی‌دونم،

    و این حقیقت، که هر چه الان در زندگیم رخ داده، تماما حاصل باورها و عادات و افکار و رفتارهای خودم هست رو می‌پذیرم،

    و برای تغییر و بهبود شرایط زندگیم، باز هم به سراغ درون خودم می‌رم،

    یعنی روی افکار و رفتار و باورهای خودم کار خواهم کرد،

    تا شرایط دلخواه و رویایی‌ام رو بدون کم و کاست، به تجربه زندگیم تبدیل کنم.

    *

    من باور دارم که در جهانی بسیار زیبا، غنی و سخاوتمند زندگی می‌کنم که خالقی قدرتمند، مهربان و بخشنده دارد و

    در آن بی‌نهایت نعمت و فرصت و ثروت و بی‌شمار خوبی و زیبایی و آدم‌های خوب وجود دارد و

    من موجودی بسیار ارزشمند ‌و لایق هستم که قرار است سفری بسیار شیرین، لذت‌بخش و عاشقانه را در این جهان فوق‌العا‌ده زیبا تجربه کنم ‌و

    در کمال سلامتی، عزتمندی، ثروتمندی، خوشبختی و سعادتمندی، پیوسته شکرگزار خالق بخشنده و مهربانش باشم.

    من با ایمان و اطمینان به سیستمی قانونمند، انرژی قدرتمند و خالقی هدایت‌گر و حامی، و غفور و رحیم

    و باور به اینکه فارغ از گذشته‌ای که داشتم، باز هم خداوند برای من ارزش بسیار قائل است، چون آدم خوبی هستم و در تلاشم هر روز بهتر و بهتر از دیروز باشم،

    من موجودی بسیار ارزشمند هستم که لایق تمام نعمت‌های خداوند است؛

    و باور دارم که:

    من به این جهان زیبا آمده‌ام تا

    زندگی فوق‌العا‌ه‌ای رو تجربه کنم،

    آبرومند باشم،

    عزتمند باشم،

    ثروتمند باشم،

    شاد و خوشحال باشم،

    قوی و قدرتمند باشم،

    سالم و سلامت باشم،

    زیبا و دوست‌داشتنی باشم،

    آرامش و آسایش داشته باشم،

    در رفاه کامل باشم،

    لذت‌های پاک مختلف رو تجربه کنم،

    در همه ابعاد زندگیم موفق و کامیاب باشم،

    بسیار عاشق باشم،

    بسیار عاشقم باشن،

    تا خوشبخت و خوشبخت و خوشبخت زندگی کنم،

    به دنیا آمده‌ام تا به گسترش این جهان زیبا و سخاوتمند کمک کنم،

    تا اثر بسیار خوبی از خودم به جا بزارم،

    تا برسم و لذت ببرم و شکرگزار باشم.

    خدای قدرتمند و مهربان من، برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایده‌آل و رویایی‌ام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.

    خدای سخاوتمند من، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، ثروت، سلامتی، عشق، آگاهی‌ها و هر خیر و برکتی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2895 روز

    سلام به استاد جان و دوستان عزیزم

    دقیقا دیروز با یکی از دوستان در مورد همین موضوع یعنی احساس قربانی بودن در شرایط رو داشتم صحبت می کردم و اینم یه همزمانی عالی بود با انتشار این ویدئو

    خیلی تا حالا از پدر و مادر خودم یا حتی زیاد از همسرم شنیدم توی صحبت با دیگران یا بچه ها که من خودم نخوردم دادم بچه ام خورد من خودم نپوشیدم دادم اون پوشید خودم کفش نداشتم ولی برای بچه ام خریدم و کلی خود سرزنشی و دیگر سرزنشی و احساس قربانی شدن برای اینکه آقا تقصیر فلانی بوده من وضعیت الانم بدین شکل است

    این صحبت منو به فکر فرو برد و از خودم سوال کردم که آیا در آینده من هم این احساس رو در مقابل همسر و فرزندانم دارم ؟

    و جوابش برای من خیر بود

    چرا ؟

    چون من اولویت اول همه چیز خودم هستم و یه جورایی خود خواه هستم توی رسیدن به خواسته هام

    بابت همین هم همیشه بهترین رو پوشیدم بهترین ادکلن رو خریدم واسه خودم مسافرت عالی رفتم بهترین غذاها رو خوردم و همیشه بهترین رو برای خودم اول انتخاب کردم

    و همین رفتار هم پیام بسیار بزرگی برای همسر و فرزندان م بود که برای خودشون ارزش قائل باشند و اولویت با خودشون باشه البته که اینم نه که کسی رو آدم حساب نکنیم یا به قول استاد دیگه از این طرف خر بیافتم نه

    ولی این احساس رو نداشتم خدا را شکر

    یه موضوع دیگه هم در مورد پول هست

    فک کنم همه مردم ایران یا شاید جهان در مورد پول مشکل توی باور هاشون دارند حتماً

    چند وقت پیش من 20 میلیون تومان دستمزد یه کار رو از یه نفر دریافت کردم اولش نمی دونم یه جوری شدم انگار

    انگار احساس می کردم من به اون طرف ظلم کردم و خودم رو لایق نمی دونستم و ذهنم هی نجوا می کرد مگه تو چکار کردی که اینقدر پول گرفتی

    این اولین تجربه من در مسیر علاقه ام بود که از تولید یک محصول پول و ثروت وارد زندگی من میشد و چه تجربه لذت بخشی هم بود کیف داشت واقعا این اتفاق چون برای اولین بار من محصولم رو که چیزی حدود سه ماه با عشق روش کار کرده بودم به فروش رسونده بودم اونم نقد و اونم 20 میلیون در صورتی که حقوق کارمندی من با 13 سال سابقه 15 میلیون در ماه بیشتر نیست و این یه موفقیت بسیار اساسی و بزرگ برام بود

    خلاصه این احساس رو داشتم

    و انگار یه باور و یه آگاهی بهم داده شد

    که آقا اون فردی که 20 میلیون تومان به من داده اصلا قرار نیست چیزی ازش کم بشه یا پولش توی حسابش کم بشه اون با پرداخت این هزینه هزاران برابر سود میکنه و به پول و زندگی ش برکت می‌باره و هزار برابر این پول به حسابش بر می گرده

    جهان جهان فراوانی هست

    من توی دوره شیوه حل مسئله به این موضوع در مورد خودم پی بردم که من با راحت و ساده انجام شدن کارها ذهنم مشکل داره و از اون رنج می بره و همیشه عادت داشته که کارها پیچیده و سخت و زمانبر و با زحمت و زجر زیاد انجام بشوند و با راحتی و سادگی خیلی خوشش نمیاد

    برای همین هم وقتی که من کاری رو که شکلش کاملا با قبل فرق می کرد

    از توی خونه با عشق و لذت در مسافرت حتی این نرم افزار رو طراحی کردم و دستمزدش هم نقد به حسابم واریز شد

    این برای ذهن من گنگ بود و با هر ترفندی سعی در خراب کردن اوضاع داره

    اما خبر خوب برای من اینه که من تغییر کردم و نشونه اش هم نتایج هست که برام اتفاق افتاده اند

    خدا را شکر استاد بابت این آگاهی های زیبا و ناب و راهگشا

    دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2214 روز

    سلام

    سلام

    سلاااام

    استاد جان من تحسین تون میکنم، من اراده شما رو برای فهمیدن و استفاده از قانون سلامتی تحسین می‌کنم، سخاوتمندی شما رو در به اشتراک گذاشتن دانسته‌هاتون با دیگران تحسین میکنم، من سلامتی، شادابی، جوانی و خوش اندامی شما و تمام دوستانی که توی دوره هستند رو تحسین می‌کنم و کیف میکنم، هر بار ذهنم میاد میگه دیر شد، وقت کمه، برو فکر چاره باش بهش میکنم همه چیز هست، حتی قانون سلامتی هم هست و من همیشه جوان و شاداب میتونم از دستیابی به خواسته ها و اهدافم براحتی استفاده کنم، خدایا شکرت

    خداروشکر برای این فضای زیبای پرادایس برای این دریاچه زیبا و انعکاس زیبایی ها که دوبرابر شدن، دوتا خونه زیبا دوتا جنگل زیبا دوتا آسمون زیبا

    به به خدایا شکرت چقدر این درختان سرسبز و زیبا شدن، شما اولین باری که یک سال کامل رو توی پرادایس بودید از همه فصول با بچه ‌درون زیبا از آسمون برامون فیلم گرفتید و گفتید درخت‌ها دارن سبز میشن ، و من همیشه همیشه لذت میبرم از این شکوفا شدن از این سبز شدن که زیباترین درجه های رنگی سبز هستند، خدایا شکرت، من عاشق این سایه روشن های نورخورشید و برگ های درخت ها هستم، که سایه ها رو زیباتر به نمایش میگذاره، به به خدایا شکرت

    لذت میبرم از این فضا از این آرامش و ازادی و استقلال و ثروت و موفقیت شما و با خودم مرور میکنم که می‌شود می‌شود.

    خدایا شکرت

    من تا دو_سه سال پیش همچین آدمی بودم استاد، با خودم میگفتم اگر با این درجه تحصیلی و استعداد و پشتکارم رفته بودم یک رشته تحصیلی دیگه و مثلا دکتر شده بودم، چمیدونم از این شغل ها که نشونه موفقیت و ثروتمند شدن میدونن، الان اوضاع چنین بود و چنان بود… اگر اون سال فلان تصمیم رو نگرفته بودم الان کجا بودم و چه ها شده بود و از این افکار… ته تهش هم اینطوری بود که با خودم میگفتم دیگه تصمیم اشتباهی بود که گرفتم، یه مدت هم به مامان میگفتم من بچه بودم شما نباید اجازه می‌دادی همچنین رشته ای برم بخونم، یا درباره جابجایی م همیشه میگفتم شما نگذاشتید من برم و … خلاصه که استاد تا وقتی همچنین افکاری داشتم در واقع همچین باورهایی داشتم هیچ پیشرفتی هم نداشتم، نه در زمینه مالی نه در زمینه های فردی، روابط داغون داشتم حتی با خانواده م، سر کاری میرفتم برای حدودا ده سال که هیچ نکته مثبتی برام نداشت و هر وقت مشتری داشتم مشتری های داغون بدتسویه کن و پروژه هایی که گیر داشت و کش میومد و از وقتی با شما آشنا شدم دیگه نمیگم مشتریهای شغل من بد هستند و همه همینطوری هستند، نه! میگم من خودم توی فاز اشتباهی بودم که اینطور نتیجه ها رو داشتم، اواخر دیگه اینقدر دچار بی‌هدفی و ناامیدی شده بودم و تسلیم سرنوشت!!! شده بودم که شبها اینقدر قبل از خواب فیلم میدیدم که خوابم ببره نه اینکه سرم رو بذارم روی بالشت و هزار جور فکر و خیال و اضطراب بیاد سراغم… تا اینکه به سایت و آموزش های شما هدایت شدم

    شاید همون اشتیاقی که توی یکسری پروژه ها داشتم و قلبمو به تپش مینداخت باعث شد دنبال زندگی بهتر باشم، نمی‌دونم دقیقا نقطه شروع کجا بود، ولی یادم میاد سالها پیش معتقد بودم که هیچ چیز نمیتونه اتفاقی باشه و تسلیم سرنوشت بودن و تقدیر از پیش تعیین شده اصلا منطقی نیست، منصفانه که اصــلا

    و استاد من با شما آشنا شدم از طریق یکی از شاگردهای شما، و بعد از چند وقت با شجاعت تمام به خودم گفتم من لیاقتم بیشتر از اینهاست

    از شغلم استعفا داده بدون اینکه به خانواده م بگم و بعد از مدتها که پرسیدن چرا سر کار دیگه نمیری گفتم من مدتهاست استعفا دادم، داستان ش رو جای دیگه توی سایت تعریف کردم دیگه تکرارش نمیکنم.

    میخوام بگم که وقتی قبول کردم که یک مشکلی وجود داره، راه حل ها بهم گفته شد

    ایراد زیاد داشتم وقتی که شروع کردم، ولی خدا بهم لطف کرد و شروع کردم، ابزارگرایی و کمالگرایی از بزرگترین مشکلات من بودند و الان توی مداری قرار گرفتم که قبول کردم که میخوام حل‌شون کنم که حل شدنی هستند

    و خیلی باگ شخصیتی دیگه

    خیلی بیشتر از قبل میگم برم ببینم خودم چه کار کردم که همچنین نتیجه ای گرفتم، می‌بینید استاد، هنوز هم میگم چه‌کار و این همین ترمزی بود که همین الان که نوشتمش خودشو بهم نشون داد

    من باید یاد بگیرم و باور کنم که بگم چه فرکانسی فرستادم فرکانس!

    باید به خودم یاد بدم که دیگه مثل قبل نباشم،

    از وقتی که شروع کردم به رشد و بهبود شخصیت و رفتار و باورها، نتایجم تغییر کرد، و من مشتاق تر شدم

    الان دیگه مثل قبل نیست در پنجاه _شصت درصد مواقع حواسم هست که مسئول زندگی و نتایج و اتفاقات و برخوردها و روابط و هر چیزی که تجربه میکنم خودم هستم، میدونم که الان باید بیشتر یاد بگیرم که کانون توجه‌م رو کنترل کنم، باید بیشتر دقت کنم که با وسواس تمرکز و توجه م رو خرج کنم، مدتها قبل از اینکه محدودیت دسترسی به اینترنت و فضای مجازی پیش بیاد من دیگه اینستا نمی‌رفتم، واتساپ توی گروه ها و بحث های خانوادگی و دوستانه نمی‌رفتم و فقط برای کار ازش استفاده میکردم و … ولی بقول شما همیشه میشه بهتر شد، با کیفیت تر راحت تر ساده تر موفق تر پولسازتر پولدارتر

    مدتیه باور کردم باور کردم که وقتی قبول کنم مسئله ای مشکل هست، راه حل بهم نشون داده میشه، ولی قبلا که می‌گفتم من کمالگرا هستم و به عنوان یک خاصیت شخصیتی م بهش نگاه میکردم و باور کرده بودم که همینه که هستم و اینطور به دنیا اومدم و راه حلی نداره فقط منو مورد رنجش قرار می‌داد این اخلاقم، ولی این اواخر قبول کردم که یک ایرادی هست که قابل حل و قابل تغییر و چیزی نیست که من نتونم تغییرش بدم، برای همین آگاهی و هوشیاری م در طول روز برای این مورد اخلاقی م بیشتر شده و به خودم میگم شیرین این کمالگراییه، حواست باشه مثل قبل تو دام‌ش نیفتی،،، دارم روش کار میکنم استاد هنوز کامل نتونستم کنترلش کنم ولی بهتر شدم.

    استاد جان من داشتم فایل رو میدیم و مینوشتم، کمی خونه مون شلوغ شد و اومدم کنار دریا توی ساحل نشستم به غروب زیبا نگاه میکنم، یک باد ملایم بهاری میوزد و همون امواج نرم و یکدستی که روی سطح دریاچه پرادایس همیشه هست رو دارم روی سطح آرام دریا تماشا می‌کنم، جاتون سبز ، اینقدر اینجا بزرگ و فراوانی فضا و نیمکت و نور و امنیته که با اینکه فاصله زیادی با خیابون ندارم ولی باد صدای ماشینها رو از من اونقدر دور کرده که با این فضا و این کیفیت هوا فکر میکنم اومدم روی دامنه کوه نشستم و به شهر نگاه میکنم از بالا و نورهایی که یکی یکی دارن روشن میشن و تاریکی شب که داره کم کم آسمون رو میگیره… هممممممم نفس عمییییق

    خدایا شکرت که اینقدر آزادی و استقلال و امکانات دارم که تونستم به محض خواستن از خونه بزنم بیرون و کمتر از ده دقیقه به همچین فضایی برسم، خدایا شکرت

    03:24

    چسبنده بودن به روابط

    توجه کردن به نکات منفی

    صبح تا شب به نازیبایی ها توجه کردن

    استاد اینها مواردی هست که شما دارید درباره روابط مثال میزنید، ولی همون‌طور که خودتون همیشه میگید ، شما مثال میزنید من باید توی مسایل خودم تعمیم‌ش بدم، مسائلی که من در حال حاضر دارم یکی درآمد و کسب و کارم هست و یکی مهاجرت م

    که مخصوصا توی مورد مهاجرت م همین چسبیدنم بهش باعث شده که نتونم تمرکز کامل داشته باشم، به مشکلات احتمالی توجه کردنم و نگران اتفاقات نیفتاده بودنم باعث شده نتونم اون پیشرفتی که باید رو در کارهام داشته باشم

    ممنونم از شما که این موارد رو میگید و من چراغ ذهنم روشن میشه، من همیشه میگم نویسنده های خوب یک حرف هایی میزنن که منه خواننده میگم اااا من اینو میدونستما ولی اصلا تا حالا به واقعیتش با بیان کردن عینی اون فکر نکرده بودم

    یک حرفهایی رو شما دارید میگید که من توی اعماق ذهنم میفهمیدمشا، میدیدم که یه چیزی هست ولی با گفتن شماست که داره عینیت پیدا می‌کنه برام، واقعا سپاسگزارم

    03:53

    من نمیتونم بگم من خیلی با استعداد هستم و یادگیری خیلی خوبی دارم ولی این زبان خاص سخته برای همین من هنوز ماهر نشدم، آخه من چند درصد از استعداد و مهارتی که راجع بهش حرف میزنم رو استفاده کردم که بگم من با تمام توانم تلاش کردم و نشد؟ نکردم دیگه! من از تمام مهارت م استفاده نکردم، چون هر چی تا الان پیشرفت کردم همونقدر تمرکز داشتم، و میدونم که بیست درصد هم نبوده! خوب کی مقصره ؟! خودم

    04:24

    دقیقا قبلا که مشتری‌های داغون داشتم میگفتم همه همینطورن، با همکارام صحبت می‌کردیم همه یکصدا میگفتیم اره مشتری خوب نیست و … نتیجه شد که همه مشتری های من داغون بودن

    از وقتی مسئولیت رو پذیرفتم مشتری ها بهتر شدن درآمدم بیشتر شد و اصلا توی یکی از پروژه هام که بیشترین سود رو هم برام داشت یک مشتری و پروژه ای داشتم که من توی خواب هم نمیدیدم که واقعی باشه کسی که بگه این پروژه، این پول این شما، هر وقت کار تمام شد بهم خبر بده… و از همون وقت من گفتم ببییییین پس هست، میشه همچین مشتری داشت و چند وقت پیش داشتم فکر میکردم میگفتم هستند کسانی که همه مشتری ها و پروژه هاشون این کیفیتی هستند، وس منم میخوام جزو همون طراح‌هایی باشم که همه مشتری هام این مدلی هستند و مطمینم که از این بهتر هم هست که من یک روزی با خودم میگم اااااا ببین من دنبال اون سطح پروژه بودم ببین که ده برابر بهترشم هست، واقعی هسسسست .

    خدایا شکرت

    05:03

    استاد این جریان قربانی بودن رو دارید میگید گفتم چطوری میتونم قربانی شرایط مالی نباشم ؟ چون شما میگید که هیچ چیز رو نباید تحمل کنم

    قربانی بودن همون تحمل کردن با زجر کشیدنه دیگه

    ذهنم گفت، هیچی، نمیشه قربانی شرایط مالی و درآمدی نبود، گفتم نه میشه، وقتی استاد میگه، وقتی هستند دوستانی که توی سایت دارم میبینم اینقدر عالی تونستن شرایط شون رو تغییر بدن پس میشه قربانی نبود

    بعد دیگه ساکت شد !

    خوب حالا چکار میتونم بکنم؟ آهاااا توجه به اونهایی که درامد بالا دارن کسب و کار موفق دارن و … اینه چیزی که الان از دستم برمیاد، چون همیشه میگفتم با خودم که من اینهمه اقدام عملی میکنم پس چرا نتیجه ها مداوم و پایدار نیست،،، الان فهمیدم، استاد متچچچچکرم که بهم فکر کردن رو یاد دادی

    متچککککرم

    ( استاد من اومدم کنار یک پارک بازی، یک عده ای سوار این تاب زنجیری ها شدن که میره توی ارتفاع چند ده متری ، خیلی جالبه، یکی جیغ میکشه تمام مدت، یکی مدام مامانشو صدا می‌کنه، یکی یاحسین یا حسین میکنه، یکی مهسا رو که روی صندلی اونطرفی نشسته صدا میکنه، خیلی خندیدم ، یکروز میام خودم هم امتحان میکنم و براتون تعریف میکنم)

    07:41

    این مورد قربانی شرایط مالی بودن، من اون زمان که برای کسی کار میکردم میگفتم رییسسم کم پول میده

    بعد رفتم برای یک جای دولتی کار کردم گفتم دولتی کار کنی همینه پول کمه و سروقت هم نیست

    حالا که خودم کارآفرین شدم هم میگفتم مشتریه دیگه باید منتظر باشی بیاد، نیمد من کاری از دستم برنمیاد، یا بعضی وقتا به اطرافم نگاه میکنم میگم فلانی اینقدر رفاه و ثروت داره بخاطر شغلشه ها یه جای درست پیدا کرده هم حقوق خوب میگیره هم استرس سرماه و حقوق دادن به دیگران و گاهی پول بودن و گاهی نبودن هم نداره!!!

    آخ آخ که چقدر من خوشحالم که شما دارید بجای من مسایل رو پیدا میکنید، لطف میکنید مثال میزنید فقط کافیه من هوشیار به این آگاهی ها باشم که دیگه از این به بعد توی دام نندازم خودم رو

    خدایا شکرت که کارآفرین و صاحب کسب و کارم هستم خدایا شکرت که همین دوسال که مستقل شدم به اندازه تمام اون سالهای کارمندی پول ساختم خدایا شکرت که به خیلی از خواسته هام تونستم برسم خدایا شکرت

    پس هنوز هم میتونم بیشتر رشد کنم

    خدایا شکرت

    08:40

    الهی شکر

    الهی شکر

    که شما دارید سخاوتمندانه این باورهای ناب رو برای من دیکته میکنید

    استاد واقعا سپاسگزارم واقعا واقعا

    من میتوانم هر مساله رو حل کنم، چون خودم بوجودش اوردم

    چون قدرت تغییر خیلی چیزها رو داشتم و موفق شدم

    چون می شود

    چون میتونم خودمو از چاه بیارم بیرون

    09:10

    استاد خیلی خیلی ممنونم که دارید از خودتون مثال میزنید، اینطوری من خیلی خیلی خوشحال میشم و میگم ببینااااا وقتی استاد تونسته با همین روش ها به این درصد از موفقیت و ثروت برسه پس منم اگر همین راه رو برم میتونم موفق باشم خدایا شکرت که به استاد هدایتم کردی و داری بهم نشون میدی ادامه دادنم چه نتایج زیبا و پرباری رو به همراه دارم برام

    (من توی مسیر برگشتم به سمت خونه از یک پارک خیلی بزرگ و پر از درخت رد میشم، استاد یک درختی هست توی منطقه ما به اسم گل ابریشم، یک درخت بسیار بزرگه که ماها به این درختهای خیلی بزرگ میگیم بابُل، مثلا میگیم بابُلِ گل ابریشم، بوی بههههشت میده جاتون واقعا سبز نمیدونننید چه عطری فضا رو پر کرده به به خدایا شکرت)

    10:35

    استاد من دارم راه میرم توی مسیر رسیدن به خونه و فایل رو تماشا می‌کنم و هر بار برای نوشتن نکته ها می‌ایستم، زانوم لرزید از هیجان و شوق وقتی اینطوری شما ایستادید و میگید اگر توی ایران هستی و منو توی آمریکا میبینی من تونستم شرایطم رو تغییر بدم و …

    با تمام وجودم از سخاوتمندی الهی شما که دارید اینطور از زندگی خودتون مثال میزنید ازتون سپاسگزارم، از مریم جون که اینقدر باکیفیت دارن تصویربرداری میکنن هم خیلی ممنونم خیلی

    18:16

    استاد الان دارم میفهمم که منظورتون از تغییر کردن چیه، یکسری تغییرات رو انجام دادم ولی عمیق‌تر متوجه ش نشده بودم، الان که دارید درباره تغییر اخلاق و رفع احساس قربانی شدن صحبت میکنید و مثال میزنید مدارم چون بالاتر رفته دارم دقیق تر متوجه ش میشم، چند مدت پیش کامنت ها رو میخوندم و فایل ها رو گوش میکردم، که این عبارت تکرار می‌شد برام که اگر نتایج تون رشدش متوقف شده باید به مرحله بالاتر برید و بیشتر کار کنید روی خودتون بیشتر تغییر لازم دارید، نمیدونستم باید چکار کنم ولی الان برام واضح تر شد خداروشکر که چه تغییرات دیگه رو میتونم انجام بدم، ممنونم واقعا

    18:26

    اصلا خود عبارت حل مساله یه حالت مثبت خیلی خوبی داره، قبلا که این عبارت برام عینی نشده بود، میگفتم که فلان مشکل یا فلان باگ یا فلان ترمز رو دارم باید رفعش کنم، احساس میکنم یه بار منفی داشت این کلمات، البته که خودم هم ناامید بودما، چون اوایل با خودم میگفتم اووو اینهمه مشکل دارم کجا میشه این پیچیدگی ها رو رفع کرد، مرحله بعد گفتم نه اونقدرها هم بد نیستم پیچیدگی ها رو رفع میکنم چون هدفمند داشتم میشدم، مرحله بعد از پیدا کردن ترمز خوشحال میشدم میگفتم هرچی هم سخت و پیچیده باشه درستش میکنم، مرحله بعد شد اینکه گفتم دیگه نباید فکر کنم پیچیدگی یا سختی وجود داره همین ذهنم رو میترسونه و باعث میشه بیشتر مقاومت کنم و بترسم و برای دست به کار شدن این‌دست و اون‌دست بکنم، این خیلی مهم بود برام استاد,خیلی ! اینکه ببینم چی باعث میشه دست بکار نشم، اونو اول تغییر بدم، تا ترسم بریزه

    22:09

    _ استاد من حدودا سال 88 بود یک پروژه داشتم برای دانشگاهم باید تحویل میدادم، برنامه فتوشاپ خوب مثل امروز پیشرفت نکرده بود کامپیوترم هم معمولی بود، سه تا نرم‌افزار تخصصی داشتم، یکی یکی استفاده شون باید میکردم، یکی ش رو غیر فعال میکردم اون یکی رو فعال میکردم و کار میکردم ولی هیچوقت نمی‌گفتم نمیتونم انجام بدم و برم کارهام رو بیرون برام اجرا کنن و پولشو بدم مثل خیلی از همکلاسی هام

    یادم میاد یک پروژه ی سه بعدی شیشه ای ارایه دادم با معمولی ترین فتوشاپ و با استفاده از ابزارهای اولیه ش بدون برنامه3D اینقدر حرفه ای اجراش کردم و تمام تنظیمات ش رو یادداشت کردم جز به جز که وقتی استادم کار رو دید ازم خواست تنظیمات ابزار برنامه رو بهش نشون بدم، برای دوستام کلاس آموزشی تکنیکی که خودم پیداش کرده بودم میگذاشتم و بهشون یاد میدادم.

    _ ولی بزرگترین حل مسأله من و رفتن تو دل ترسهام و خارج شدن از منطقه امن من همون بود که از شغلم خارج شدم و تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم، نه دفتر داشتم نه امکانات نه هیچ ایده ای، نه مجوز… استاد بدون هیچ چی کارم رو شروع کردم، توی سوییت گوشه حیاط خونه مون با همون لپتاپی که داشتم، شروع کردم حتی یه مداد هم نخربدم، مجوزی که مدتها بخاطر دریافتش شروع کارم رو عقب مینداختم حتی برای یک پروژه هم استفاده نکردم، و خدا شجاعت منو دید و پندمی شد و جهان به نفع من تعطیل شد، کارم آنلاین شد، مشتری ها آنلاین، وقت استراحت، وقت کار وقت خلوت وقت مراقبه فرااااوان خدا بهم داد، پاداش قدمی که برداشته بودم، من بجای اینکه به قربانی بودنم توی شغل قبلی‌م ادامه بدم خارج شدم و راه برام روشن شد.

    _ دیدم یکی از ترمزهایی که جلوی خیلی از اتفاقات خوبی که می‌تونه برام بیفته رو میگیره #وابستگی منه، من که همیشه می‌گفتم وابسته نیستم و مستقل هستم ولی مدتی پیش دیدم وابستگی‌های پنهانی دارم که فکر میکنم ندارمشون ولی دارم و خیلی هم جدی هستن،،، چکار کردم؟ اومدم از ساده‌تربن وابستگی هام شروع کردم

    مثلا پتو روی تختخوابم رو جمع کردم و گذاشتم توی کمد، و هرشب با یه پتو متفاوت خوابیدم، در این حد میخوام بگم از مسایل ساده و روزمره شروع کردم استاد

    کم کم یاد گرفتم وابسته نباشم، رسیدم به مرحله ای که بخاطر اطرافیانم انتخاب‌هام رو تغییر نمیدم و برای خودم تصمیم میگیرم، قبلا فکر میکردم فلانی به من وابسته س بذار حالا برنامه خوشگذرانی و گردش و … رو باهاش هماهنگ کنم آخرش میدیدم که رفتم جایی برای گردش که دوست ندارم یا اصلا نرفتم بخاطر چی؟ بخاطر کی؟

    اینها رو حل کردم استاد و الان از صددرصد رسیدم به بیست و سی درصد و خیلی خیلی خیلی خوشحال تر و آزادتر هستم، خیلی بیشتر برای خودم ارزش قایل هستم و جهان هم برای من احترام و ارزش بیشتری قائل‌ه و خوشی های بیشتری برام فراهم می‌کنه.

    _ میخواستم گوشیم رو اپدیت کنم از جابجایی حجم فیلم و عکس هایی که روش بود میترسم و اپدیت نمیشد، اومدم کم کم و سی تا ، پنجاه تا عکس و فیلم رو کم کم منتقل کردم به لپتاپم و گوشیم سبک شد.

    میخواستم از لپتاپ جدیدم استفاده کنم از حجم فایل هایی که باید جاب‌جا میکردم میترسیدم و با لپتاپ قدیمی با سختی برای پروژه هام استفاده میکردم و تحمل میکردم و انرژی و تمرکز منو می‌گرفت و کم کم فایل ها رو جا‌ب‌جا کردم و دیدم حتی یک روز هم زمان نبرد

    فکر میکردم هارد جانبی‌م فضا نداره همش فکر میکردم که باید بدونه جدید بخرم، یکروز نشستم پای کار و دیدم فیلم های اضافی زیادی دارم همه رو پاک کردم هارد خالی شد اصلا

    استاد شما توی دوره دوازده قدم راجع به نگرانی های بیهوده صحبت می‌کردید، و من با تجربیاتی که بدست آورم فهمیدمش، درکش کردم و باورش کردم و هربار که نگرانی بیهوده ای دارم بعد که میرم تو دل مساله میبینم اصلا نبوده چیزی که من بخوام راه حل خاصی براش پیدا کنم برای خودم یادداشت میکنم و میگم این نگرانی بیهوده بود، یادم باشه کمتر توی دام‌ش بیفتم.

    استاد خیلی ممنونم که بهم یاد دادید خودم رو چطور آموزش بدم و مشق کنم و مستقل باشم

    23:06

    این پیدا کردن ترس ها، این یادگرفتن ها، این اقدام های عملی باعث شده من به نسبت قبل امیدوارتر باشم، راحت تر بتونم خودم رو آروم کنم، کمتر دچار استرس و نگرانی بشم، اعتماد بنفس بیشتری داشته باشم و شجاع تر باشم و راحتتر به دل ترسهام برم، به خودم بیشتر افتخار کنم و خودم رو بیشتر دوست داشته باشم.

    استاد من یه تغییر بزرگتر هم کردم، خودم خیلی برایش ارزش قایلم، اون هم اینه که دیگه از اینکه یک راهی رو برم و متوجه بشم که راه مورد نظر من نیست و به هدفی که میخوام منو نمیرسونه، راحت برمی‌گردم و دیگه ادامه نمیدم، قبلا از ترس قضاوت دیگران هرجور بود ادامه میدادم اصلا برای همین ده سال یکجا کار کردم، و وقتی تغییر کردم رفتم توی بهترین کارگاه جواهرسازی و دوره جواهرسازی دیدم چون یکسری طرح زده بودم هیچ جا قبول نمی‌کرد که برام بسازه گفتم اشکال نداره خودم میرم یاد میگیرم، و بعد از یکسال تقریبا که ماهر شدم و باهام قرارداد هم بستن که اونجا کار کنم، دیدم درسته ماهر شدم ولی اگر بمونم باید برای ساخت طرح های کارگاه کار کنم و وقتی برای طرح های شخصی‌م ندارم، عذرخواهی کردم و با وجود اینکه قرارداد هم بسته بودم اومدم بیرون و خداوندم کارفرمایی به من داده بود که بدون اینکه بخواد ترش‌رویی بکنه قبول کرد و برام آرزوی موفقیت کرد و با رضایت از اونجا خارج شدم.

    24:25

    من الان دارم مساله ای که خیلی منو میترسونه، خیلی، ولی این رو هم میدونم که راه حل داره ولی باید بیشتر روی خودم کار کنم و وقتی به نتیجه رسیدم میام و براتون تعریف میکنم، هر وقت استرس و اضطراب میاد سراغم میگم شیرین این هم نگرانی بیهوده س حواست باشه ها، ولی هنوز کامل نتونستم قضیه رو حلش کنم چون خیلی میخوام به نتیجه برسم چسبیدم بهش، میگم که این یعنی مشکل یعنی مسأله یعنی اینکه راه حل دااااارد

    توکل به خدا

    از خدا میخواهم که حلال مسایلم باشم

    از خدا میخواهم که قوی باشم

    از خدا میخواهم که کمکم کنه بتونم قربانی مسایل و شرایط نباشم

    آمین.

    استاد من هم عاشقتونم

    مریم جون خداقوت، مرسی از کادرها و مناظر زیبایی که هوشمندانه در طی فایل قاب‌بندی کردید.

    پی‌نوشت: الان اومدم متنی رو که نوشتم بخونم و ایراداتی که در حین نوشتن پیش آمده رو رفع کنم، یادم اومد برای اینکه بهم یاد دادید خودافشایی یک حسن رفتاره که منو رشد میده و کمک می‌کنه بهتر بشم ازتون تشکر نکردم، ممنونم که از خداوندم که منو به دوره دوازده قدم هدایت کرد و ممنون از شما که این جمله رو به عینه ابراز کردید و من حک شد روی ذهنم، ممنونم از خودم که شجاع شدم و آزادانه خودافشایی میکنم، ‌چون باور دارم که موفق میشم و اینجا کسی نیست که منو مسخره کنه یا قضاوت کنه و همه این ایراداتم رو رفع میکنم و به موفقیت های دلخواهم میرسم. خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (62)

    الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ (63)

    آگاه باشید که قطعاً بر اولیاى خدا، نه ترسى است و نه اندوهگین مى شوند.

    آنان که ایمان آورده اند و شیوه ى آنان پرهیزکارى است.

    من خالق زندگی خودم هستم.

    اگر این جمله را درک کنیم زندگی ما بهشتی میشه .

    وقتی کسی خودش را قربانی شرایط و عوامل بیرونی می دونه درواقع شرک می ورزه به خداوند.

    چون قدرت را از الله می گیره و به دولت ها ، سیاست‌ها ، افراد با نفوذ می دهند .

    قدم اول اینکه این قدرت خداوند را که به همه ما داده قبول کنیم ، یعنی من با افکارم می تونم شرایط زندگی را آن طور که دوست دارم خلق کنم بسازم و ایجاد کنم یعنی همیشه شاد و خوشحال و سالم باشم ، ثروتمند باشم و با خانواده ام و همکارانم روابط بسیار عالی داشته باشم ، کلا کیفیت زندگی ام را درست بسازم، بله این قدرت را الله مهربان به همه ما داده ولی 99درصد مردم اصلا باور نمی کنند و قبولش نذارن.

    بنابرین من باورم را عوض می کنم ، که خداوند صاحب تمام قدرتها و نعمتها و ثروت ها هست.

    کافیه خواسته ام را واضح مشخص کنم و به الله مطرح کنم و به چگونگی رسیدن به خواسته فکر نکنم

    باور کنیم که خداوند منو به خواسته ام هدایت می کنه من باید باهوش باشم و نشانه های الله را تشخیص بدم و آنها را تایید کنم و عمل کنم،

    مرحله دوم عمل کردن است که استاد عباسمنش خیلی تاکید دارن که باید ایمان خود مان را به الله نشان دهیم ، لازمه اش کمی شجاعت قلبی هست که وقتی قدم اول را بر می داریم ، هدایت ها پشت سر هم می آد

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 658 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    به نام رب العالمین

    سلام به روی ماهت استاد نازنینم

    سلام مریم عزیز و دوستداشتنی

    سلام به دوستان توحیدی و همفرکانسیم,,

    از خدا میخوام هر چی حال خوبه نصیب قلب های مهربونتون باشه

    ——————————————————————————-

    فکر کن به مسائلی که حل کردی و بعدش چقدر به خودت افتخار کردی؟

    یک دوستی از زندگیم رفت, اعتراف میکنم اولش از دستش ناراحت شدم، داشتم دست و پا می‌زدم و هی پایین‌تر میرفتم….تا اینکه تسلیم شدم, شروع کردم با خدای درونم صحبت کردن, همه چیو بهش گفتم, نه اینکه ندونه ها!!! ولی مثل دو تا رفیق صمیمی من میگفتم اون با دقت تمام گوش می‌داد…

    دیدم دارم آروم میشم، عصبانیتم کم و کمتر شد، رنجش‌ام رو پاک کرد…

    پذیرفتم اون دوستم و هر کسی که من باهاش رابطه دارم هر رفتاری که با من داشته باشه من اون رفتارشو خلق کردم اینجا بود که تونستم ببخشم, رها کنم و حتی براش دعا کنم و از خدا بخوام که هدایتش کنه، عشق رو در زندگیش بیشتر کنه…..

    وقتی دیدم با تکیه بر الله تونستم از پس این مسئله بر بیام کلی به خودم افتخار کردم،، قدرت رو در درونم احساس کردم

    دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت

    دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

    هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب

    باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

    ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد

    چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سام احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    به نام الله .سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی.استاد چقدر حرفاتون زیباس چقدر منو زیر و رو میکنه همیشه منم دنبال مقصر بودم هرچیزی که تو زندگیم بود میگفتم تقصیر دولته تقصیر شهرمه تقصیر دهه 70نسل سوخته یم ما .ولی چن ماه میدونم همشوو خودم ساخته بودم من خاالق زندگی خودمم از هر لحاظ .چن ماه پیش بدهی داشتم و مغازه کوچکی داشتم اجاره ی ولی 90 درصد جناسشو با چک خریده بودم تا چک هام همش پاس نشد و من فشار اومد روم .با توکل ب الله و آموزشهای شما استاد اون مسائله رو حل کردم و همه ی اجناس رو فروختم زیر قیمت تا آرامش داشته باشم تا بتونم ورودی های ذهنمو بهترو اگاهانه توجه کنم همه میگفتن این همه مشتری و تو مغازه ت جا افتاده .تو دلم میگفتم الله همیشه فرصت داره جهانو نامحدود فرصت ها درست کرده من باز میتونم درست کنم من خالق زندگی خودم هستم .و شکر الله اعتماد بنفسم عالی شد .بازم ممنون از استاد من که دوره شیوه حل مسائل رو ندارم و انشالله ب زودی میخرمش .الله یارو یاورتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    محمدحسین مقدم گفته:
    مدت عضویت: 856 روز

    استاد دسته‌بندی انتخاب شده برای این فایل عالی هستش “فرصتی شگفت انگیز به نام تضاد”.

    من مطمئنم دلیل اصلی موفقیت های شما در تفاوت نوع دیدگاه شما با دیگرانی هست که به درستی شما فکر نمی کنند و نتایج عالی شما را نگرفته اند.

    شما تضاد ها رو فرصت می دونید. این

    دیدگاه فوق العاده زیبا هستش. پشت این دیدگاه شجاعت و اعتماد به رب بسیاری دیده می شود.

    اینکه اعتماد می کنیم و میگیم این تضاد اومده تا خواسته ی من رو نشونم بده، نشون میده به قدرتی بینهایت خیر خواه اعتماد داریم.

    نقطه عطف همه ی آدم هایی که زندگی شون رو زیر و رو کردن و به نوعی quantum leap انجام دادند، این هستش که، این جمله رو به خودشون گفتند “من مسئولیت زندگیم رو می پذیریم”.

    من برای شعور کیهانی احترام قائلم، به دنیا آمدنم در این کشور و این خانواده و این موقعیت بهترین اتفاق ممکن برای من بوده است. من با این شرایط پا بر زمین گذاشتم که این مسائل را حل کنم و پیشرفت کنم.

    پس با عشق همه ی ابعاد زندگی ام را می پذیرم، و از الان به بعد با آگاهی هایی که بدست می آورم زندگی ام را آنگونه که دوست دارم خلق می کنم.

    همه ی ما این تجربه رو داریم که در لحظاتی از زندگی که مسئله ای داشتیم گفتیم خدایا همه چیز رو می پذیرم و دلیل اینکه شرایط اینگونه است به علت طرز فکرهای نادرستی است که من داشته ام، و میسپارم به تو هدایتم کن تا حلش کنم. و بعدش واقعا دیدیم که درها باز شدن و هدایت اللهی مسیر رو مشخص کرده.

    دوست دارم آهنگ My life is mine از خانم Francine Jarry رو بهتون معرفی کنم که بسیار مرتبط با این فایل می باشد.

    از استاد گرامی و خانم شایسته ی عزیز بسیار سپاسگزارم.

    با آرزوی بهترین ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    سمیه حسنلو گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    سلام استاد عزیزم خدا قوت.

    استاد من بزرگترین کمکی که تونستم به خودم کنم و در واقع یه مسئله خیلی مهمی برای خودم حل کنم مسئله صحبت نکردن راجب چیزهایی که نمیخوام و انرژی منفی داره و حالمو بد میکنه هستش و اونم مدیون شما هستم که تو یکی از فایلهای دانلود ی شما فرمودید راجب چیزی که نمیخوای صحبت نکن من وقتی این فایل رو گوش کردم متوجه شدم حال بد من به خاطر اینه که من با خودم از درون خیلی حرف میزنم و در واقع یه جنگ درونی داشتم هی حرف حرف حرف تا اینکه این فایل رو گوش کردم و به خودم گفتم خوب سمیه حواست باشه راجب چی حرف میزنی و بطور آگاهانه گفتگوی درونیمو کنترل کردم و خیلییییییییییی از مسائلم حل شد حالم خوب شد دیگه نمی ترسم از اینکه با یه مسئله ای روبرو بشم که ناراحتم کنه در واقع برای خودم راهکار گذاشتم وقتی ناراحتم میگم خوب تو میتونی تا نیم ساعت ناراحت باشی بعد دیگه راجبش حرف نمیزنی البته بگم که گاهی وقتا از دستم در میره و یهو خیلی زود به خودم میام میگم سمیه نشتی انرژی داری حواستو جمع کن و تمام میشه تمرکز میکنم رو کارم و خیلی بهتر شدم و هرروز دارم رو خودم کار میکنم تا 100 درصد بشم .

    استاد عزیزم خیلی دوست دارم که فایل حل مسائل الان بخرم فعلا نمیتونم تو بحث مالی یه استارتی زدم تا به لطف خدا به سود ثابت برسم(به قول شما درآمد نه سود ) بعد حتما حتما نه تنها این فایل بلکه همه فایلهارو خریداری میکنم تا زندگی خوبی رو در این دنیا تجربه کنم.

    شاد سلامت و ثروتمند در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    به نام مهربانترین و بخشنده ترین خداوند جهان هستی به نام او که همه چی هست همه کس هست و خودش برایم کافیست

    سلام به عزیزان دلم

    سلام به استادان گرانقدرم که صادقانه و خالصانه برای بهبود زندگیمان تلاش میکنن تلاشی همراه با عشق که کامل طرف مقابل این عشق رو احساس میکنه ،ومن سپاسگزار خداوندم هستم برای هدایتم به سمت بهترینهای جهان هستی

    استاد من فردی بودم تسلیم روزگار، تسلیم شرایط،و همیشه میگفتم همینی که هست درسته ،البته الان هم همین نگاه رو دارم اما متفاوت با قبل

    قبلتر فکر میکردم این که هست درسته و من باید بسازم باهاش و خودم رو باهاش وقف بدم اما الان نگاهم اینه که شرایطم هرچی که هست درسته و باید همین باشه و من باید خودم رو رشد بدم و هر روز بزرگتر کنم و بهتر کنم برای بهتر و زیباتر زندگی کردن

    قبلترها فکر میکردم هر اتفاق و شرایط که پیش میاد حکمتی درش هست و خداوند برام خواسته و من با تحمل کردنش آخرت رو برای خودم بهتر خواهم داشت

    اما الان نگاهم اینه که من با بهبود شرایطم دنیا و آخرت خودم رو زیباتر میکنم نه با تحمل زندگی نادلخواه در دنیا.

    استاد قبلترها فکر میکردم هرچی خدا برام بخواد همون میشه ،اما الان با یقین و اطمینان میگم خداوند منتظر ببینه من چی میخوام تا همون بشه

    چه دنیای جاهلانه ای داشتم و وارد چه دنیای زیبایی شدم با هدایتهای خداوند هدایتگر و مهربانم به سمت بهترینها و شما دو عزیز بزرگوار

    از خداوند میخواهم در این دنیای جدیدم همینطور هدایتم کنه به زیباترینها و قلبم باز باشه برای درک هدایتهای بینظیرش که او بهتر میداند خیر و شر من رو و به من الهام میکنه و من فقط باید بگم چَشم با چِشم بسته و در مسیر باشم و بمانم

    خدایا شکرت

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    سلامممم به خوشتیپ ترین و آگاه ترین استاد دنیااااااا

    چطورین؟ امیدوارم عالییییییییی باشین

    به به یه فایل ناب دیگه و چه موضوع فوق‌العاده ای

    یعنی استاد جانم میلیون ها مثال میتونم بزنم برای موضوع این فایل میلیون ها که هیچ بی نهایت

    استاد عزیزم به علاوه اینکه یه عامل بیرونی پیدا میکنن که سرزنشش کنن میگن که اگر وضع مالی خوبیم ندارن بخاطر گرونیه یه عامل بیرونی که توی زندگی ما تاثیری نداره چون ما با باور هامون خالق شرایط زندگی مون هستیم

    یه مثال بزنم

    خاله ی من کار ناخن رو خیلی دوست داره ولی اون کارو به عنوان شغل دومش میدونه یعنی این باور رو نداره که میتونه به راحتی از اون شغل ثروت بی نهایت بسازه یعنی خیلی آدم پوچه چون شجاعت نداره که توی یک مسیر بمونه و از این شاخه میپره به اون شاخه دیشب داشت با مامانم حرف می‌زد و میگفت اره من یه جای دیگه کار میکنم ، ناخنم کار میکنم ، یارانه هم میگیرم و لی بازم ندارم و بعد گفت خب بخاطر اینکه گرونیه دیگه چون همه چی رو گرون کردن من ندارم !!!!!

    چه ربطی داره تو عامل درونی به اسم باور رو ول کردی چسبیدی به عامل بیرونی که هیچ تاثیری توی زندگیت نداره؟ باور های تو درمورد ثروت پوچه و در نهایت ثروتی هم جذب نمیکنی که اگه بکنی جیبت سوراخه

    چون استاد میگفتن بعضی ها جیبشون بزرگه ولی سوراخه یعنی هرچی پول درمیارن فوری خرج میشه و چیزی براشون نمیمونه

    یعنی استاد جانم توصیف نشدنی خداوندم رو شکر میکنم که منو هدایت کرد تا قدرت هایی که به من داده رو باور کنم و با استفاده از اون ها زندگی فوق‌العاده ای رو برای خودم خلق کنم

    من به جرعت میتونم بگم که جزو اون دسته از آدم هایی هستم که خالق شرایطشونن

    چون استاد عزیزم میگه که :

    اگر میخوای ببینی که چقدر باور هات تغییر کرده ببین نتیجه هات چقدر تغییر کرده

    و کلا اصلا یه زهرای دیگه متولد شده ، ماشین هایی رو توی خیابون میبینم که جزو خواسته هامه ماشین هایی که قبلا حتی به صورت تصادفی هم نمیدیدمشون چرا؟ چون ما چیزی به اسم تصادفی نداریم

    همه چیز بر طبق قوانینه وهیچ چیزی شانسی نیست

    مثلا توی همین روابط عاطفی میشینن میگن که اره من دوست دارم همسرم اینجوری باشه اونجوری باشه درصورتی که اول باید نگاه کنن به خودشون ببین اون ویژگی هایی که میگن رو خودشون دارن؟

    چون ما میدونیم که هرکدوم از ما توی مدارهایی هستیم که توی اون مدار ها یسری آدما هستن که ما با اون ها برخورد می‌کنیم پس اول باید به خودمون نگاه کنیم

    یا مثلا استاد جانم یه نفر یه جا یه اشتباهی میکنه میگه نه فلانی مقصره در صورتی که اون اشتباه رو تو کردی و تو مسئول اون کاری چرا میندازی گردن یکی دیگه؟

    یعنی هرجوری شده میخوان از زیر مسئولیت در برن توی زندگیشون که اصلا اینو قبول نمیکنن که خودشون خالق شرایطن پس هرچی که توی زندگی شون هست خودشون به وجود آوردن اینو اصلا قبول نمیکنن میگن نه آقا من اگه پول ندارم دولت مقصره ، دلار مقصره ، گرونی مقصره و….. ولی یه بار نمیگن که نه من مقصرم من با باور هام این هارو خلق کردم خب حالا دوسشون ندارم؟ اشکالی نداره باور هامو تغییر میدم شرایطم تغییر میکنه که البته باور ها هم یه شبه تغییر نمیکنه کار سختیه ولی خب ممکنه البته برای او فردی که چندین ساله داره با اون باور های پوچش زندگی میکنه سخته ولی ممکنه ولی بعدش فقط لذت خالص میبری و به معنای واقعی کیف میکنی

    ولی خب دیگه همه لایق شنیدن این حرفا نیستن و من بییییییییییییییییییییییییی نهایت خوشحالم که لایق شنیدن این حرف ها هستم و خودم زندگی مو خلق میکنم

    درمورد این که استاد گفتین مثلا طرف با پارتنرش مشکل داره باید بگم که به قول خودتون

    یه آدم میتونه با دونفر دوتا رفتار متفاوت داشته باشه چون اون دوتا آدم دوتا فرکانس متفاوت میفرستن

    یعنی اگه پاتنرت خوب بوده ولی الان بد شده ببین تو چه فر‌کانسی فرستادی که اون اخلاق بدش رو جذب کردی

    یه مثال بزنم

    من یه همکلاسی دارم که خوب آدم خوبیه و با من خیلی خوب برخورد میکنه ولی همین همکلاسی من با یکی از دوستاش بد برخورد کرد چرا؟ چرا با من خوب برخورد کرد ولی با دوستش نه؟ چون من و دوستش دوتا فرکانس متفاوت فرستادیم اونم با ما متفاوت رفتار کرد

    جالبه خدا شانس نخواسته؟؟ شانس!!!!!!!!!

    چیزی که وجود نداره و ساخته ی ذهن آدم هایی هست که نمی‌خوان مسئولیت زندگیشونو به عهده بگیرن به شدت از این کلمه بدم میاد `شانس`

    اتفاقا بخاطر مدارشه نه اینکه شانس نداره چون گفتم

    همه چیز بر طبق قوانینه و هیچ چیزی شانسی نیست

    وقتی تو مدارت پایین باشه با آدم هایی برخورد میکنی که توی اون مدارن و این قانون بدون تغییر خداونده

    استاد جانم اینجور آدم ها توی همه ی مسائل زندگیشون همیجورین یعنی در همه ی مسائل زندگیشون مسئولیت رو میندازن گردن عامل بیرونی

    یا مثلا اون فردی که از توی یه شرکت در میاد میره یه شرکت دیگه ولی اوضاع براش خوب که نمیشه هیچ بدترم میشه چرا؟ چون خودشون رو تغییر نداده اومده مکانش رو تغییر داده چون باور هاشو تغییر نداده و با همون باور ها رفته یه شرکته دیگه خب اون فقط مکانش تغییر کرده اون اصل کاریه تغییری نکرده که

    بعدشم ما هیچ چیزی رو از همون اولش نداریم منظورم اینکه مثلا ما از همون اولش قند نداریم همه چیز بدن ما روی نظمه مگه اینکه انسان بیاد دست کاریش کنه

    البته اون زهرای قدیمی این نگاه رو داشته ولی اون زهرا دیگه مرده و این زهرای جدید متولد شده

    هیچ اتفاقی تاکیید می کنم هیچ اتفاقی بدون اجازه من توی زندگی من رخ نمیده

    تک تک اتفاقات با فرکانس ها و باور های

    من به وجود میاد

    من حتی سرما هم میخورم میگم زهرا تو چه فرکانسی فرستادی که اینو جذب کردی چون میدونم حتی اینم به واسطه فرکانس من به وجود اومده

    وقتی ما اینو آگاهانه بدونیم دیگه باید تااخر عمرمون روشون کار کنیم چون میدونیم که هیچ محدودیتی برای رشد وجود نداره

    من خودم به شخصه هرروز دارم بهتر از دیروز میشم

    این حرف استاد خیلی نکته داره که گفتن من توی اون گرمای 40 درجه تصمیم گرفتم که باور کنم خودم خالق شرایط زندگیم هستم

    یعنی استاد از همون جایی که بوده شروع به تغییر باوراش کرد بعد آرام آرام مکانشم تغییر کرد آدمای دورشم تغییر کرد یعنی اومد تمرکزشو گذاشت روی عامل درونی به اسم باور

    حتی توی همین ایرانش که خیلیا می‌نالن استاد جانم خداشاهده امکانش نیست وگرنه عکس زیبایی هایی رو براتون میذاشتم که آدم دوست داره اون هارو همینجوری نگاه کنه و بگه خدایا شکرت برای اینهمه نعمت ، فراوانی و زیبایی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    توی همین ایرانش من دارم به تک تک خواسته هام میرسم فعلا تصمیمی برای مهاجرت ندارم که اگرم داشتم اول تمام اون چیزهایی رو که میخواستم توی ایران به دست می‌آوردم بعد مهاجرت میکردم همینجوری که تا الان به دست آوردم خواسته های قشنگمو

    چون میدونم کشور و.. توی زندگی من تاثیری نداره و باور های من تاثیر 100در100 توی زندگی من دارن

    یعنی این تصمیم شجاعت میخواداااااا اینکه تو بیای قید اون کارو بزنی و با شجاعت قدم بزاری توی مسیری که دوست داری و میدونی که درسته توی اون مسیر بمونی

    این شجاعت میخواد که باور داشته که شغلی که عاشقشی میتونه برای تو بی نهایت ثروت بسازه چون یه شغل خاص باعث ثروت مند شدن ما نمیشه

    این باوره که باعث ثروت مند شدن ما میشه

    و خوشحالم که آدم شجاعی هستم خدای من توصیف نشدنییییییی شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    یعنی ما وقتی بخواییم به سمت خوب بریم همه چی خیلیییییییی زود تر از حد تصور تغییر خواهد کرد و عالی میشه من اینو با پوست و گوشت و خونم احساسش میکنم

    فقط میتونم بگم خداوندم همه ی وجودم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت که منو هدایت کردیییی تا خالق شرایط زندگیم باشم

    ما با حل مسائل مون ثروت میسازیم

    کلیییی پیشرفت میکنیم و اعتماد به نفسمون میره بالا

    ما با حل مسائل مون بزرگ تر میشیم

    جواب مسئله توی دل خود مسئله است

    چقدر این باور ها خالصه و ما باید تا آخر عمرمون

    روشون کار کنیم

    یعنی وقتی باور کنی که من توانایی حل مسائل رو دارم دیگه از مسائل فرار نمیکنی

    اشغالو رو نمیدازی زیر مبل اون مسئله رو حلش میکنی و از ثروت میسازی تازه مسائل ما به راحت ترین شکل ممکن حل میشن و ما باید مسائل مون رو به صورت ریشه ای حل کنیم تا دیگه تکرار نشن تا برای همیشه حل بشن

    ما هیچ وقت با یه زندگی برخورد نمیکنیم که هیچ مسئله ای توش نداشته باشه چون ما داریم توی دنیای مادی و دو قطبی زندگی می‌ کنیم یعنی هم بالا داریم هم پایین

    تازه مسائل همیشه به نفع ماست چون ما با حل اونا پیشرفت میکنیم بزرگ تر میشیم کلیییییی اعتماد بنفسمون میره بالا و کلیییی تجربه کسب می کنیم

    کلی ثروت مند میشیم و ثروت میسازیم وقتی با ، باور های درست بری توی دل مسائل، مسائل همیشه به نفعت تموم میشه ، وقتی باور داشته باشی که تو خالق شرایط زندگیت هستی

    وقتی این باور های خالص رو درمورد مسائل داشته باشی دیگه از مسائل نمیرسی و ازشون فرار نمیکنی بجاش با آغوش باز برای حل مسئله میری

    درمورد اینکه استاد جانم گفتین درمورد حل مسئله یه مثال بزنید مایه دونه بقچه داشتیم وسط اتاق خواب بود و کلی جا گرفته بود بعد گفتیم که بیایم اینو بفروشیم مامانم گفت که نه اینو لازم دارم من یه یزره فکر کردم گفتم خب برای اینکه خاک نشه یه پلاستیک بندازیم دورش ببریمش بزاریمش بالکن بعد ورش داشتیم و استادجانم کلیییییی جامون باز شد بقچه هم نفروختیم به همین سادگی و راحتی مسئله ما حل شد

    و همش میگفتم دمم گرم چه ایده نابی دادم

    یا یه بار یکی از دست بندام پاره شد و من خیلییییی اون دست بند رو دوست داشتم یه کوچولو ناراحت شدم ولی گفتم اشکال نداره و سپردم به خداوندم که من رو به راحل هدایت کنه بعد به مامانم گفتم که بره کش دستبند بخره و من اونو درستش کنم و استاد جانم درستش کردم و خیلییییییی خوش‌حال شدممممم

    اصلا آدم وقتی یه مسئله ای رو حل میکنه یه آدم دیگه ای میشه به قول اون دوست عزیزمون اعتماد بنفست می‌چسبه به سقف

    تازه این یه نمونه کوچیکش بود

    ما باید به همین سادگی و راحتی مسائل بزرگ تر از اینم حل کنیم چون ما توانایی حل مسائل رو داریم چون ما با این توانایی اصلا به دنیا اومدیم

    ماباید بزرگ تر مسائل مون باشیم

    اتفاقا استاد جانم اون کسانی که از مسائل فرار می کنن تازه ثروت هم از دست میدن

    تازه ما در هر موقعه باید آرام باشیم تا الهامات رو دریافت کنیم و باید مسائل رو با آرامش حل کنیم

    در نهایت عاشقتونمممممممممممممممم استاد جانم که این آگاهی های خالص رو به ما میدین و توصیف نشدنییییی خداوندم رو شکرگزارم که منو به سمت شما هدایت کرد شمایی که انقدر خالص و نابین عاشقتونمممممممممممممممم استادم اون قدری که توصیف نمیشهههههههههه

    عاشقتونمممممممممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: