مثل ابوموسی نباشیم - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/02/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-02-22 08:27:482024-03-08 07:09:13مثل ابوموسی نباشیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رب العالمین
روز 136 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز
من خیلی خوشحالم که این مطالب را دوباره میشنوم و از خودم راضی هستم.
من همیشه فکر میکردم چون اینجوری بودم و همیشه در حال تغییر بودم اشتباه بوده. چون از نظر دیگران این اشتباهه.
من از جوانی و وقتی شروع به کار کردم اینجوری بوده. من همیشه دوست دارم چیزها و کارهایی که دوست دارم را تجربه کنم.
آدم ماجراجویی نیستم اما در چیزهایی که دوست دارم تجربه های جدید را بدست میارم.
همیشه در حال تجربه در جاهای مختلف بودم کارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم.
حتی در مورد هنر که من نقاشی انجام میدم آدم متفاوتی هستم و همش در حال تلفیق هستم . اصلا از اینکار نمیترسم . هیچ وقت همنترسیدم. همیشه میگم فوقش خراب میشه.
من جاهای خیلی خوبی کار کرده ام و وقتی از اون محیط ها اومدم بیرون همه گفتند دیوانه ای. و خیلی وقت ها هم خودم به خودم میگفتم شاید اونا درست میگفتند. من اگه اونجاها مونده بودم الان بازنشسته میشدم.
ولی الان با این صحبت های استاد از خودم راضیم . من خیلی تجربه های قشنگ بدست آوردم . همکارهای مختلف شرکت های مختلف را تجربه کردم. من با نرم افزارهای متفاوت کار کردم . مهم این بوده در اون زمان من لذت بردم . شاید الان بازنشسته نشده ام اما وقتی از خاطراتم میگم برام لذت بخشه.
الانم از خودم راضیم چون دارم نقاشی متفاوت را تجربه میکنم . کاری جدید خلق میکنم و به خودم میبالم.
خوشحالم که خودم خالق زندگیم هستم و من اینجوری زندگیم را چیدم و امروز از خودم و از زندگی که کردم راضیم.
شاید هم دوره ای های من همشون الان مثلا یه حقوق ثابتی دارن و یا یک جا بطور ثابت کار کرده اند اما تجربه هایی که من کسب کردم اصلا قابل قیاس نیست.
و ممنون استاد که با این فایل حال دلم خوب شد . و خوشحالم که من هیچ وقت مثل ابوموسی نبودم.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
خیلی خیلی دوستتون دارم
سپاسگزارم
سلام
اینکه یک نواختی را انتخاب نکردی همین خود خود ایمانی هست که به خدا داشتی همین که دنبال یک حقوق ثابت نبودی یعنی اینکه، دنبال پیشرفت میگشتی
من اول هر کارم کارگری دیگران را میکردم
ولی اون کاری که انجام میدادم اون کار را برای خودم میدانستم واگر چندین برابر صاحب کار من سود برده ویک مبلغ ناچیزی بهم داده از خدا سپاس گذار بودم
واین که حالا خودم صاحب شرکت شدم
افرادی که برای من کار میکنند از جون و دل کار مبکنند
مثلا همین امروز من9میلیون درآمد داشتم ونفراتی که برام کار میکردند هیچ کم کاری نکردند
چون به این ایمان داشتم که خداوند همه جهان را مامور کرده تا من به موفقیت های فراوان برسم
خدایا سپاس بابت این کامنت زیبای مینای کاشی
هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش
هجرت:تاریخ اسلام برمبنای مهاجرت حضرت محمد بناشده.پس هرجرت درنزد خداخیلی بزرگه وخداوند به شجاعان پاسخ میده. من ازهمون نوجوانی عاشق ماجراجویی بودم عاشق رفتن وگشتن چون نمیدون کی وکجا ازیه بزرگی شنیده بودم که دنیادیدن وگشتن به ازدنیاخوردنه.
من شهرهای زیادی رودفتم اون موقعها بااین قوانین آشنانبودم که اگه اشنابودم متمآهستم که الان ثروت بینهایتی داشتم.ولی بازم خداروشکر الان عضواین سایت هستم 2ساله مهاجرت کردم تهران کارخاصی کردم وخداروشکرنتیجه گرفتم خدا درهای رحمت وبرکتش بروی من بازکرده خداوند به شجاعان جایزه میدهد خدایاشکرت
خیلی وقتها سیع میکنم مسیرهای جدیدی روبرم وقتی میرم بیرون سیع میکنم هردفعه یک جای جدیدیرو تجربه کنم وزیبایی های بیشتری ببینم و هردفعه خداوندسورپرایزم میکنه.
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
118. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
قوی باش و حرکت کن قدم بذار تو ناشناخته ها و نگاهت رو تغییر بده طیبه
من امروز که بیدار شدم مثل همیشه شروع کردم با خدا حرف زدم و گفتم خدا تو بگو امروز چه کارایی باید انجام بدم
بعد از صبحانه شروع کردم به رنگ کردن نقاشیا و آینه دستیای جدید تا ان شاء الله اگر خدا بخواد یکشنبه ببرم جلو مدرسه و بفروشم
الان که داشتم مینوشتم یهویی فایل رو پلی کردم و دقیقه 15 رو زدم گوش بدم که یهویی دیدم استاد گفت
خیلی از ماها با صحبت کردن با آدمای غریبه نگران میشیم ، از اینجا شروع کنیم بریم با آدمای غریبه حرف بزنیم
خودش خارج شدن از منطقه امنه
و دقیقا این حرف برای من بود که چند روزه دارم تلاش میکنم ، و چالشی که داشتم نمیتونستم تو مترو تو واگن بلند حرف بزنم و بگم نقاشیام فروشیه و کار دست خودمه و یا تو بی آر تی
و قدم هایی برداشتم و خدا برام بی نهایت قدم برداشت و من این یک هفته رو پیشرفت بزرگی داشتم
و انقدر حس آرامش دارم که سعی میکنم بازم عمل کنم و ایمانم رو به خدا در قدم برداشتنام و ادامه دار بودن عمل کردن و حرکت کردنم به خدا نشون بدم
شب حدود ساعت 8 مادرم اومد گفت میره بیرون تا به خواهر زاده ام چیزی بده ببره خونه شون بعد دیدم خواهر زاده ام اومد گفت تو حیاط مدرسه استعداد یابی هست
و انقدر بچه ها با مادراشون اومدن
من یه لحظه از پنجره نگاه کردم دیدم آره زیادن گفتم خب خدا نظرت چیه من حاضر بشم برم دوباره ایمانم رو بهت نشون بدم و نقاشیامو ببرم برای فروش
که حس کردم که نباید بری و دوباره گفتم برم باز شنیدم نرو
اومدم نشستم پای نقاشیام
بعد مادرم زنگ زد گفت طیبه بیا اینجا بفروش انقد جمعیت هست گفتم اول نه نمیام ولی بعد مامانم گفت پاشو بیا گفتم باشه و حاضر شدم
لباسامو پوشیدم ،هی میشنیدم نرو ،بهت نمیگم نرو و حس میکردم نباید برم و باز گوش نمیدادم و گفتم خب میخوام برم ایمانم رو در عمل بهت نشون بدم و وسیله هامو به آدما نشون بدم
چرا نرم؟؟؟
و یه لحظه فکر کردم گفتم نکنه ذهنمه داره منو منصرف میکنه از رفتن ؟
اومدم هندزفری گوشیمو بردارم تا برم از اتاق بیرون تا برم اونجا
درک کردم که باشه برو ولی اگر ضرری برات بود من بهت گفتم نرو
اینو که شنیدم گفتم باشه ولباسامو درآوردم و شروع کردم به نقاشی کشیدن
چون قبلا اینجوری شنیدم و و لحظه آخر این یادم اومد که استاد میگفت صدای خدا رو بشنوید حس آرامش میده ولی نجواهای شیطان مضطرب و نگرانتون میکنه
بعد من دیدم اون لحظه آروم بودم و آرامش داشتم که گفتم باشه نمیرم و نرفتم
گفتم نمیدونم چرا گفتی نرو ولی چشم هر چی که تو بگی خدا
سعی میکنم بعدا که خواستم برم برای فروش نقاشیام اونموقع ایمانم رو نشون میدم و تلاش میکنم
یادمه قبلا وقتی از خدا میپرسیدم نمیتونستم تشخیص بدم یا حتی درک کنم
ولی از وقتی که هر روز میگم خدا تو خیر و شرم رو بهم هر لحظه بگو و تمام حرفای استاد رو هر روز صبح مینویسم که میگفت متواضع باشید در مقابل خدا
بیشتر حسش میکنم و وقتایی شده فکر کردم منطقی نیست و ولی انجام دادم بعدش دیدم که درست بوده و از این که به این حس درونی و صدای خدا گوش دادم برام خیر شده
بی نهایت سپاسگزارم ازت خدای خوب من
سلام ، این اولین کامنت من هست ، انقد برام جالب بود که نتونستم کامنت نزارم .
من یه مشکلی دارم که باید با یکنفر راجب موضوع مهمی صحبت کنم و خیلی میترسیدم ، همیشه اینجور کارها به پدر و مادرم میسپردم . با اینکه الان 34 سالمه و گفتنش شاید برای بعضیا قابل درک نباشه تواناییشو نداشتم ، شاید تو خیلی موضوعات شجاعت دارم اما تو اینجور موضوعات خیلی ترسوام . امروز صبح زیاد گریه کردم و گفتم خدایا من میخوام نترسم میخوام شجاع باشم . حتی اگه برم و شکست بخورم پیش خودم شرمنده نیستم . نمیخوام به پدر و مادرم بگم . باید تنهایی حلش کنم نمیدونم چجوری . اومدم توی سایت و گفتم خدایا مرا به نشانه ام هدایت کن
که این فایل اومد . هنگ کردم ، گفتم واقعا این مرا به نشانه ام هدایت کن چقد واقعیه
بسیار برام جالبه که دقیقا استاد راجب ترس حرف زدن
الان میخوام برم خودم تنهایی حلش کنم .
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما زهرا اولادی عزیز
چقدر سپاسگزارم ازت صمیمانه که از وجود خودت اینجا توی این جمع بزرگ و صمیمی ردپا گذاشتی.
چقدر تحسینت کردم عزیزم برای تصمیمی که گرفتی و قطعا یک قدم برای رفتن تو دل ترس هات برداشتی.چقدر خوبه اینجا همه با هم داریم رشد میکنیم حتی با یک قدم به ظاهر کوچیک مثل همین چد خط نوشتن با صداقت و ایمان….
چقدر سپاسگزار خداوندم که قوانین ثابتش همیشه و همه جا درست جواب میده حتی توی استفاده کردن دکمه “نشانه ی من”. واقعا ممنونم که نوشتی وباعث شدی تا یادم بیاد این خدایی که تو رو هدایت کرد به سادگی و آسانی به چیزی که تو لازم داشتی قطعا همین خدای احد و واحدم منو هم به راه حل های مسائلم میرسونه. چون بقول استاد جان در دوره شیوه ی حل مسائل زندگی همه مسائل راه حل دارند، نه تنها راه حل دارند بلکه راه حل های ساده و قابل دسترس داره. همه مسائل راه حل هاش همین نزدیکی هاست، در دل خودش هست ما باید پاک کنیم قلب و روح خودمون و چشم هامون رو تا ببینیم و هدایت بشیم به راه حل ها به جواب ها…
منم این فایل رو الان به عنوان نشانه ی من بهش هدایت شدم بعد از خوندن متن انتخابی کامنت شما رو خوندم و دلم خواست بیام بنویسم و چقدر دلم برای نوشتن تنگ شده بود.
راستی بهتون هم خوش آمدگویی صمیمانه و از ته دل میگم که اینجا هستین.
ممنون و سپاسگزارم که باعث شدی زیر کامنتم بنویسم و کلی چیز برام یادآوری شد.
و بارها هم برای این جمله ات تحسینت کردم زهرا جان: “الان میخوام برم خودم تنهایی حلش کنم .”
این آهنگ و قسمتی از شعرش هم با عشق تقدیم به تو دوست ارزشمندم:
خدا همینجاست…
خدا همینجاست تو بی کسی هام وقتی کــه از عشق معجزه میخوام
…چشم هاتو باز کن معجزه میشه….
خدا همینجاست بین و من و تو ساده ی ساده عین منو تو….
خدا همینجاست…
برات از الله یکتا بهبودهای درونی و بیرونی خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام دوست خوبم ، ممنونم از حرفهای زیباتون ، الان یکماه از اون کامنت میگذره و من میخواستم نتیجه اون اتفاق بهتون بگم ، وقتی به اون شخص زنگ زدم اولش تا حدی مخالفت کرد ولی من گفتم باید درستش کنم ، تمام وجودم میترسید ، مادرم میگفت بزار من صحبت کنم ، گفتم امکان نداره باید خودم حلش کنم .
و حلش کردم . به لطف پروردگار مهربانم و باز ایمانم به تمام قوانین بالاتر رفت و نمیدونم شاید بخاطر این ایمان و شجاعتی که بخرج دادم ، یک اتفاق فوق العاده باور نکردی دقیقا 5روز بعد برام افتاد . در حد معجزه
برای شمام بهترینارو آرزو دارم
سلام به شما دوست عزیز و ارزشمندم
چقدر سپاسگزارترم کردی امشب با داشتن این خبر و نتیجه،با داشتن نقطه آبی رنگ کنار اسمم، چقدر خوشحال ترم از تمام مسیری که برداشتم و دارم میرم و قراره منم با شناخت بیشتری که از خودم دارم پیدا میکنم پا بزارم روی ترس هام.چقدر خوبه که ترس هامون رو بشناسیم و از خدا میخوام منو آسان کنه برای اسانی ها تا به آسانی چیزهایی که باید در وجود خودم بشناسم رو بفهمم و با شجاعت و ایمانی که اونم خوده خداست که بهم میده پا بزارم توی دلش ون و تغییرشون بدم. چون باور دارم که ما هستیم که خالق زندگی خودمون هستیم و من و تو و هر کسی که اینجاست و داره ادامه میده در مسیر اگاهانه خلق کردن و تغییر دادن زندگی خودش هست.
زهرا جان بازم ازت ممنون و سپاسگزارم برای نتیجه و خبری که از خودت برام نوشتی و این قدم به ظاهر کوچیک ولی مهم رو برداشتی واقعا خوشحال شدم واقعا خیلی خیلی خوشحالم کردی. خداروشکر برای اینجا که بهترین و امن ترین جای دنیاست که فرکانس های خوب و عشق و صلح و دوستی دریافت کنی.خداروشکر خداروشکر ….
ارادتمندت فهیمه
سلام بر استاد توحیدوهمه خانواده عباسی منشیم
خوشا بسعادت استاد ابراهیمیم که در همین دنیا هم بهشت واقعی را دارن تجربه میکنن چه متظره ی زیبایی پشت سرتون هست که آدمو مسخرخودش میکنه لایقش هستید گوارای وجود ارزشمند هردوعزیز بزرگوار🙏🏻
استاد استاد استاددددددد چیکار کردی با خودتون ماشاالله یعنی واقعا خودتون هستید قابل باور نیست واونم توی این مدت کم من که فقط محو تماشای تریپ جدید استاد شدم
استاد تورا به مقدساتتون اگه میشه این دوره را یکم سریعتر محبت بفرمایید اصلا خیلللللللی دلم میخواد سر ورازشو بکشفم
موشکی جواب میده انگاه
چه بکند این دوره خدایی من هروقت میخوام لباسی چیزی بخرم بخودم میگم یکم صبر بفرما بعد از دوره سلامتی
گرچه که این فایل بسیار پرباری بود در مورد شجاعت داشتن تودل ترسهایمان رفتن وتجربه کردن چیزهای جدید دراین فرصت بسیار محدود زندگی که زندگی را واقعا زندگی کنیم واز لحظه لحظه اش لذت ببریم تا روز رفتن حسرت چیزی بردلمان نمانده باشد
ولی خدایی من که همشششششش به این اندام وهیکل بسیار زیبای استاد ودوره سلامتیشون می اندیشیدم باشد که زود بیاید ورستگارمان کند
سلام استاد عزیزم چقدر این فایل هدایتی بود و چقدر نکات قشنگی رو گفتید… مدتیه که از فایلاتون استفاده میکنم و خیلی شجاع تر شدم و نسبت ب این چند ماه واقعا تجربیات خیلی خفن تری داشتم و برای هفته دیگ قصد دارم ک تنهایی به مسافرت برم با این که همه میگن حوصلت سر میره و کلی بهونه دیگ ولی خب من از شما یاد گرفتم که با تنهایی خودم خیلی حال کنم و چالش های جدید رو تجربه کنم.. انجام این چالش ها فکر منو خیلی بزرگ تر کرده و به اعتماد بنفسم خیلی کمک کرده الان واقعا دلم میخواد برم تنها تو جنگل ی شب بخوابم و با همه ی ترسام مقابله کنم حس افتخاری که بعد از تجربه هر چالشی دارم واقعا بی نظیره استاد من چند وقت پیش به خودم قول دادم که پیشرفت کنم و تلاش کنم برای زندگیم و الان چند قدمی اومدم جلو تر و مطمعنم ب زودی خیلی خفن تر میشم… ی دنیا تشکر بخاطر فایلای قشنگتون و ی دنیا تشکر از مریم جون عزیزم که عاشقانه تحسینشون میکنم عااااشقتونممم❤️😘❣️
سلام استاد عزیزم
چه احساس عالی دارم شما میبینم با این همه تغییر یه جوری دارم به وضوح شدن رو در تمام زندگیتون میبینم تحسینتون میکنم
هر فایلی رو که ارایه میدید میگم دیدی خدا هدایتم کرد به همون استادی که میخواستم همون منطقی که فطرتم و ذاتم قبولش میکنه این صحبت ها یه تفکر بزرگ و تعمق عمیق پشتشه میخوام لحظات زندگیم پر باشه از این تفکر که رفتار یه خروس میشه نقطه ی الهام ،این روزا دارم یه نگهبان میزارم در دروازه ی ذهنم افکار منفی اجازه ی ورود ندارن الان ۴روزه تاحدود زیادی موفق بودم .میخوام زندگی بسازم که تمام زندگیم تجربه ی کارهایی باشه که دوست دارم تجربشون کنم .یه جورایی همه ی لحظات عمرم رو زندگی کنم .
عاشقتونم ممنونم تحسینتون میکنم مریم جان هم که ماشالله استادی هستن که باید از ایشون هم کمال تشکر رو داشته باشم .
💕💕💕💕💕
بهنام خدا
سلام وعرض ادب خدمت دوستان عزیز واستاد عباس منش خوشتیپ
این فایلو همین الان پشت فرمون دانلود کردم دیدم 😊من حدود چهار سالی هست با گروه عباسمنش آشنا شدم خیلی خیلی تغییر مثبت داشتم که قابل توضیح دادن نیست.
فایل امروز دیدم ابوموسی رو میگم نمیدونستم بخندم یا گریه. من چند وقته زندگیم خدا روشکر خیلی خوب شده با یه فرمون دارم میرم جلو ولی کم کم داره یه حالت یکنواختی و بیمزه گی میرسه همش کار کار 😐 چند وقته میخوام ماشین عوض کنم با این به راحتی میتونم عوض کنم نمیتونم ریسک کنم میگم همین خوبه، دوروبریام میگن خسیسی ولی نه باور کنین واسم هیچ فرقی نمیکرد ولی امروز که اینو دیدم … حس کردم دارم میشم، ابو موسی که استاد گفت… شکرت خدا کت امروز باز به کمک استاد عزیز یه تلنگر بهم زدی شکر شکر… در پناه خدا روز به روز موفقتر و ثروتمندتر باشین روز همگی خوشو پر انرژی
به نام الله یکتا استاد عباسمنش عزیز این اولین کامنتی است که دارم برای شما زیر این فایل میزارم فقط به این دلیل که از محیط امنم که این بود که (کامنت نگذارم )خارج شوم بعد از آشنایی با شما و دنبال کردن کلیپ هایتان باور من به کلی عوض شد و به این نتیجه رسیدم که مدیریت فروشگاه را که در انجا شغل بسیار اسانی داشتم و فقط دستور میدادم را رها کنم و بیاییم و فقط کلیپ های شما را ببینم دیدم دیدم دیدم تا اینکه فهمیدم علاقه من تدوین است و حالا دارم در مسیر علاقه ام قدم برمیدارم و سر از خوشی نمیشناسم من تا چند وقت دیگه میایم و از نتیجه های باورنکردنی خودم که بدست اوردم نیز برای شما خواهم گفت در کلیپ ها خودتان ابراز میکردید که وقتی یک نفر کامنت میگذارد خیلی خوشحال میشوید امیدوارم این کامنت را نیزببینید و خوشحال شوید با تشکر
به نام خدا
سلام
من هم از وقتی وارد برنامه های استاد شده ام و خیلی به هدایت گوش میکنم اهل ریسک شدن شده ام حتی در بعضی مواقع هم دیگران تعجب می کنند و هم خودم !!!!!
یادمه پارسال بود من که تجربه ی خیلی کوچیکی از کوهنوردی داشتم ، با همسرم و یه گروهی که فکر میکردم همین چند تا هستن به کوهنوردی رفتم و همین که رفتم همه به هم نگاه میکردن تا آخر سر یکیشون روبهم کرد و گفت : شما هم نیومدی کوه حالام که اومدی اینجا رو اومدی و بقیه هم هیچی نگفتن حالا نگو این مسیر از اون مسیرهای سخت هست و راهنما هم دارن ولی ته دل من بهم میگفت اینا بگن تو برو
خلاصه راه افتادم و تا آخرش هم رفتم و خدا را شکر با سلامتی برگشتم
حتی در مسیر یه حسی بهم میگفت : فقط بخند از اون چشمه هایی که بلند بود و تاساق پا خیس میشد و سخت بود من خنده کنان عبور میکردم که بعضی از اون افراد بهم میگفتن شما چقدر خوشحال و شادی و می خندی ؟؟؟؟؟
خلاصه من تجربه های زیادی دارم و الان هم تصمیم دارم خودم وارد دل ترس هام شوم و برم به دنبال خونه خریدن و زندگی کردن در خونه ی خودم ، خونه ای که به اسم خودم باشه ، خونه ای که مالکش خودم باشم و در اختیار خودم باشه و می دونم خداوند حامیه منه و همراه منه و می دونم مالک همه ی زمین ها خداونده
خدایا خودت کمکم کن
خدایا شکرت
باید حرکت کنم صرفا نه برای این خاطر که مجبورم بلکه با هدایت الله حرکتی نمادین رو انجام بدهم
نباید بزارم چالش ها مثل قبل من رو اونقدر اذیت کنن که دیگه سر به بیابون ها بزارم ، بلکه باید خودم با مسایلم کنار بیام و با قوانینی که تا به الان میدونم ، اونها را به راحتی با کمک الله مهربانم حلشون کنم
من وقتی باور میکنم که برای تمام مسایل و تضادهام راه حل های زیادی وجود داره خیلی خوشحالم و خدا راشکر میکنم
من وقتی باور میکنم که میتونم خودم خالق زندگیم باشم فارغ از اینکه دیگران هیچ نقشی ندارند خیلی خوشحالمو خدا راشکر میکنم
خدایا بزرگیت رو شکر
خدایا عظمتت را شکر