ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا چگینی گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    به نام خداوند مهربان و هدایتگر مابه بهترین مسیر

    سلام و درود بر استاد عباس منش عزیز که هر روز بیشتر از قبل دوستش دارم و برایش ارزوی بهترین ها را دارم و همچنین خانم شایسته گرامی که واقعا شایسته تر از او سراغ ندارم و همه دوستان در این سایت الهی

    به سوالات این فایل مفصل در دفترم جواب دادم اما برداشت و نتیجه کلی را در قالب کامت می نویسم برای گذاشتن رد پا.

    این سری سوالات باعث می شود که کمی بیشتر فکر کنیم و آگاهی هایی که از قبل داشته ایم را به یاد بیاوریم. من قبلا هیچ گاه تصور نمی‌کردم حسادت داشته باشم اما به بعضی ها انگ حسادت می زدم. از دوستی بسیار اگاه و مهربان یاد گرفتم که “من زمانی میتوانم خصلتی در دیگران را تشخیص دهم که آن خصوصیت در من وجود داشته باشد” مثلا اگر من فکر میکنم فلانی خسیس است صددرصد خودم این خصوصیت اخلاقی را دارم وگر نه متوجه آن در دیگران نمیشوم و این مساله باعث شد خودم را بهتر بشناسم. با کمی تفکر پی بردم من بیشتر به کسانی حسادت داشتم که احساس می‌کردم از نظر تحصیلات, وضعیت مالی و خانوادگی, ظاهر, درجه اجتماعی و… از من پایین‌تر هستند و یه جورایی حق اونا نمی‌د‌ونستم که به سطحی بالاتر از من برسن. فکر می‌کردم من بیشتر تلاش کردم, بیشتر هزینه کردم ، زمان گذاشته ام و از اول بالاتر بودم که این تفکر بیشتر از باور کمبودم ناشی می شد. یعنی وقتی کسی به جایی میرسد گویا سهم من کمتر میشد و فرصت برای من تمام میشد. اما وقتی این نکته طلایی را از استاد عباس منش یاد گرفتم که ” هر کس در جای درست خود قرار گرفته است و ما با توجه به فرکانس و باورهایمان زندگی خود را خلق میکنیم و هیچ بی عدالتی صورت نگرفته.” کم‌کم پذیرش افرادی که قبلا آن شرایط را حقشان نمی دانستم پیدا کردم.

    خدا را شکر در حال حاضر با اگاه شدن از این قانون هر موفقیت و پیشرفت را در هر فردی( چه آشنا و چه غریبه) ببینم تحسین میکنم و از ته دل برایش بهترین ها را آرزو میکنم و می دانم که حتما باورها و عملکرد خوبی داشته اند که در موقعیت بهتری قرار گرفته اند. میدانم که جهان انقدر بزرگ و نعمت ها به حدی نامحدود هستن که همه ما انسانها لیاقت داریم در بهترین شرایط ممکن زندگی کنیم و وقتی کل کره زمین ما در مقابل کیهانی که خداوند افریده به اندازه یک دانه شن در ساحل دریا هم نیست پس ثروت و خوشبختی تک تک ما می‌تواند بی نهایت باشد و سهم هیچ کس هم کم نمی شود. حسادت در مقابل این حجم از عظمت و ثروت دنیا واقعا بی معنی است و ثروتمندترین و موفق ترین انسانها هم باز ذره ای که کل را ندارن.

    اگر از خداوند بخواهیم می تواند به هر کسی نامحدود ثروت، سلامتی و … بدهد. اگر دیگران توانسته اند ما هم می‌توانیم به شرط اینکه مانند آنها باور داشته باشیم و عمل کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2026 روز

      خیلی عالی بود دوست عزیزم

      به خصوص اون قسمت که گفتی اگر متوجه یه ویژگی بد در کسی شده ای بدان تو خودت اون ویژگی رو داری که در اون شخص می بینی ، یا به خاطر نقصی و کمبودی در توست که اون ویژگی در طرف مقابل که آینه درون توست پیدا می شه برات.

      من با این حرف شما متوجه باز این باور محدود کننده خودم شدم که ذهنم چون فکر می کنه باید برای رسیدن به خواسته ها سختی بکشی و از خواسته هات چشم بپوشی و تا می توانی تلاش کنی و تغلا کنی ، پس وقتی می بینه کسی به راحتی و فقط با خوش بودن ، فقط با حرکت در مسیر لذت بیشتر، در شرایط بهتر هست احساسم رو بد می کنه ، در صورتی که باید به این ذهنم بارها و بارها بگم ، عزیز من تو اشتباه فکر می کنی و جهان بر اساس راحتی و آسانی و لذت بنا شده و خداوند بیشتر از تو می خواد که تو خوش باشی و لذت ببری به خاطر همین ساز و کار جهان رو بر اساس لذت و خوشی و توجه کردن به زیبایی ها و نعمتها بنا کرده و هر کس که بیشتر به دنبال خواسته ها و لذتهاش بره به جای تلاش زیاد برای پول یعنی بیشتر برای خودش ارزش قایل شده و موجودیت خودش رو خیلی بالاتر از هر چیز دیگه ای مثل پول می دونه و جهان هم در جواب این فرکانس ارزشمندی که هماهنگ با ذات الهی هست به او از بی نهایت راه روزی و رفاه می رسونه، یا پدرش براش ماشین می خره یا شوهرش هر چی می خره به اسمش می خره یا دوستان خوبی که به شکلهای مختلف و با جون و دل براش کار می کنن و .. جهان به فرکانس خودارزشی او پاسخ می ده.

      حالا تو وقتی این رو نمی دونی می ری و همه کارها رو می خوای خودت بکنی و کلی تلاش می کنی و واقعا با این تغلاها به هیچ جایی نمی رسی و انگار روی تردمیل می دوی و فقط خودت رو خسته می کنی و سر جای خودت هستی.

      پس حالا که به لطف خداوند و چون خواستی و خودت رو لایق دونستی که در مسیر علاقه و لذتها بری و مابقی عمرت رو برای دل و لذت خودت زندگی کنی و جهان هم تو رو آگاه کرده با این اسرار آفرینش با دستان پر مهرش به شکل استاد عزیزم، پس هوشیار و باهوش باش و از این گنج استفاده کن و لذت ببر و سعادت دنیا و آخرت رو برای خودت بساز به راحتی و با باور واقعیت جهان هستی که داره هر روز داد می زنه و با تو حرف می زنه.

      خدا یا شکر و سپاسگزارم که به من این قدرت رو دادی که افسار ذهنم رو به دست بگیرم و هر جا که می دونم درسته ببرم.

      شکر و سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حسین امیری گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    باسلام خدمت استاد عباس منش استاد شایسته و تمام دوستان توحیدی

    1.اگر یکی از دوستان یانزدیکان به موفقیت قابل توجهی برسد شما چه احساسی درباره موفقیت اون فرد داری؟

    اگه بخام به این سوال به صورت سطحی جواب بدم و خودم رو گول بزنم میگم که تحسینش میکنم و خیلی خوشحال میشم و انگیزه می گیرم بالاخره من نزدیک 2سال و خوردهای هست که با استاد آشنا شدم و می دونم که باید موفقیت دیگران رو تحسین کنم و ازشون الگو بگیرم اما حقیقت اینه که من فقط می دونم ولی درکش نکردم وجزیی از باورهام نشده وقتی که موفقیت کسی رو میبینم مخصوصا آشنایان رو همون اول چنتا احساس بهم دست میده هم ناراحت میشم هم یکم شایداحساس تنفر میکنم و هم میترسم و غصه می خورم ناراحت میشم که چرا خدا به اون داده به من نداده احساس تنفر یا قضاوت بهم دست میده که درسته حالا به فلان موفقیت رسیده ولی چه فایده داره مثلااخلاق نداره یا مثلا رابطش با خانمش فلان جوره و دوست دارم یه جوری اون موفقیت رو کوچیک کنم یا وقتی یه خبر بدی از اون طرف میشنوم انگار یه جورایی خوشحال میشم و اینجوری یه سر پوش روی نرسیدنهای خودم میزارم یا ذهنم دنبال نقطه ضعفهای طرف می گرده و بدمم نمیاد که بقیم مطلع بشن از این موضوع ووقتی اون طرف رو می بینم یه حس بدی بهم دست می ده که ببین اینم تونست اما توهنوز نتونستی وترسمم از اینه که پس من کی و چجوری با این حقوق کارگری و با این تورم به خاسته هام میرسم چرا من هیچ ایده ای برای پول ساختن ندارم چرا من هیچ تخصصی ندارم و کارگرم نکنه من نتونم و با کلی حسرت از این دنیا برم یا گاهی که توی خیابون هستم و مغازه هارو میبینم میگم خوش به حالشون که از اول رفتن دنبال علایقشون و الان ببین چقدر راحت پول می سازن و راحت به خواسته هاشون میرسن توام هستی تا آخر عمرت باید کارگر باشی و برای بقیه کار کنی

    البته اینا در همون اول که این خبر رو میشنوم هست و بعد از شاید 1یا2ساعت با کنترل افکار و آگاهانه حال خودم رو خوب میکنم ولی همون ابتدای شنیدن این احساسات رو دارم

    ادامه تمرینات رو هم در دفترم انجام میدم

    موفق و شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
    • -
      زهرا دیواندری گفته:
      مدت عضویت: 1550 روز

      درود برشما چقدر انگار خودم نوشته بودم احساس واقعی منم همیطوره اولش خودمو گول میزنم ولی واقعیت ته مونده حسادت واحساس کم بودن خودت میمونه ،بعد شروع میکنم به اینکه اون براش مهم نیس الان چطور زندگی میکنه ویا اونطور که من برا بچهام وهمسرم مایه گذاشتم نزاشته یا مهم نیس از دیگران استفاده کرده وزیر منت اونا باشه براش حرف بزنن و……

      ولی انگار اخرش این حقیقت عریان میمونه که موفقیت نتیجه باور من نبوده بازم خداروشکر که میشه با اموزه های استاد حال خودمون رو خوب کنیم وبرا رفع ایرادامون سعی کنیم

      متشکرم از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    پریا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 937 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته عزیزم

    سلام به همه دوستان گرامی

    استاد جان اول از همه ازتون ممنونم بابت این همه آگاهی های ناب در این فایل رایگان

    استاد جان خیلی خوشحالم که هر زمانی که فایل جدید در سایت قرار میگیره ندای قلبم میگه برو سایت رو چک کن و همیشه هدایت میشم به فایل های عالیتون

    خدایا شکرت

    خب بریم سراغ آگاهی های این فایل:

    ( ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده )

    +همه ی اتفاقات ما بر اساس نگرش و ذهنیت ما رقم میخورد.

    + باورها و تغییر نگرش ها شرایط زندگیمون رو رقم میزنن و اصلا قرار نیست ثابت باشن کاملا میتونن تغییر کنند.

    +به اندازه آیی که باورهاو نگرش های محدود کننده به سمت باورهای قدرتمند برن زندگی در همه ی ابعاد تغییر میکنه.

    (جهان چیزی نیست جز بازتاب باورهای ما)

    +هر چقدر از آگاهی ها (قانون تغییر ناپذیر خداوند)استفاده کنی میتونی شرایطتت رو تغییر بدی، مهم نیست الان در چه شرایطی هستی درچه خانواده زندگی کردی.. با چه شرایطی مالی هستی..، به راحتی میتونی شرایط رو تغییر بدی و به محض اینکه بخوای تغییر بدی شرایط و باورهاتو به اندازه آیی که به بخوای شرایط زندگیت در همه ی ابعاد تغییر میکنه،

    باور داشته باش اگر روی خودت کار میکنی تغییر میکنی ،انقدر میتونی از درون تغییر کنی که دنیای بیرون کاملا تغییر کنه..

    +وقتی افراد موفق رو میبینیم باید ازشون ایده بگیریم و برامون الهام بخش باشن و به باور پذیری بیشتری برسیم و الگو برداری کنیم

    کنجکاو باشیم که اون فرد چه جوری به اون موفقیت رسیده ؟

    از خودمون بپرسیم چه باوری ساخته چه ذهنیت داشته ؟

    چه راهنمایی هایی میتونیم ازشون دریافت کنیم ؟

    از اون فرد با احساس اعتماد به نفس بپرسیم که چه باوری ایجاد کرده تا موفقیت رسیده؟(من در این موضوع باید خودم رو بیشتر تقویت کنم موقعیتش بارها پیش اومده که پرسیده باشم اما نباید فکر کنم اون بالاتر از من هست باید با اعتماد به نفس بالا بپرسم چون من هیچ کم و کاستی ندارم نسبت به اون فرد اگر اون فرد تونسته پس من هم حتما میتونم فقط به دو شرط مهم :

    مثل اون فرد باور هامو تغییر بدم و مثل اون فرد عمل کنم

    چون جهان در هر لحظه در حال پیشرفت هست اگر من هم بخوام در هر زمان هر مکان میتونم فقط کافی بخوام تا به موفقیت برسم؛

    به خودمون بگیم اگر اون شخص تونسته به اون موفقیت برسه پس تو هم میتونی و سمت خودمون رو انجام بدیم و جلوی نجوا های شیطان رو بگیریم.

    بریم سراغ تقویت کردن این باورها:

    +افراد زیادی موفق بشن شانس تو برای موفق بودن بیشتر میشود.

    +موفقیت دیگران باعث نمی‌شود تو دیده نشی.

    +تو توانا هستی و اگر تو هم بخوای با باورهای درست با الگو برداری از افراد موفق به موفقیت افراد حتی بهتر اون افراد میتونی برسی..

    +موفقیت موفقیت میاره

    +هیچ شانسی هیچ تقدیری هیچ سرنوشتی وجود نداره در هیچ کدوم از ابعاد زندگی فقط نگاه افراد هست که متفاوته…

    تو هستی که زندگیت رو تمام تمام تمام اتفاقات زندگیت رو چه خوب چه بد رقم میزنی فقط کافیه این اصل بپذیری تا در مسیر درست قرار بگیری و هدایت بشی

    +حسادت کردن و داشتن باور های غلط فقط خودت رو از رسیدن به موفقیت دور میکنه اگر بتونی ذهنت رو تغییر بدی به شکلی که به احساس بهتری برسی تو هم باور میکنی و در مسیر قدم برمی‌داری

    میپذیری اگه برای اون شده برای تو هم میشود..

    (حسادت فقط باعث میشه حتی در مسیر که دوست داری حرکت نکنی )

    + اگر بخوای نتایج بزرگ بگیری باید باورت هاتو تغییر بدی

    سوال قسمت اول:

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!

    آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!

    یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!

    پاسخ:

    خیلی زیاد خوشحال میشم و برام یه انگیزی بزرگی ایجاد میشه که روی خودم بیشتر کار کنم تا در زمان آینده من هم الگوی مناسبی باشم.

    باعث میشود مرزهای من شکسته بشه باعث میشه ذوق و شوق من برای رسیدن به خواستم بیشتر بشه باعث میشه به ساختن الگو های مناسب

    باعث میشه من متعهد تر باشم در ساختن باورها

    باعث میشه تلاش ذهنی بیشتری داشته باشم

    باعث میشه به باور پذیری بیشتری به تحسین بیشتر به حال خوب بیشتر….

    تمرین این قسمت:

    نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.

    سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

    مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

    پاسخ:

    1) بچه های هم دوره ایم در کلاس های نجات غریق که در اولین امتحان به راحتی قبول شدن با اینکه تمرین کمی داشتن و ضعیف تر از من بودن

    2)پدر دوستم که به راحتی این ماه تونست ماشین عالی خریداری کنه

    3)یکی از دوستان هم تیمیم در مسابقات کیک بوکسینگ با تمرکز بالا و باور داشتن به توانایی هاش تونست رقیبی که از خودش قد بلند تر بود رو به راحتی شکست بده.

    4)برادرم که دو بار در ساختن دستگاه برش شکست خورد اما با ادامه دادن و ناامید نشدن به نتیجه دلخواهش رسید.

    5)خواهرم که به تنهایی آلمان زندگی می‌کنه و کاملا مستقل هست.

    مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    پاسخ:

    برای تمامی افراد خیلی خوشحال میشم و بهشون افتخار میکنم و سعی میکنم هربار تحسینشون کنم

    مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

    سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

    به خود باوری بیشتری برسم

    الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

    پاسخ:

    1)باید الهام بگیرم که هرچیزی رو به راحتی میتونم بهش برسم

    2)باید سعی کنم کنترل ذهن بهتری داشته باشم

    3)باید سعی کنم به تشویق هیچ فردی نیازی نداشته باشم

    4)باید به خود باوری بیشتری برسم

    5)باید جلوگیری کنم از نجواهای شیطان ازشون با حال خوب بپرسم چه ذهنیتی درمورد خواستشون داشتن.

    6)اگر اون فرد تونسته به موفقیت مشابه برسه تو هم حتما میتونی برسی(الگو برداری)

    7) در لحظاتی که ناامید هستم به خاطر بیارم افراد موفق زندگیم رو

    8) با یاد اوری این افراد به انگیره ی بیشتری برسم

    9)قانون تکامل رو رعایت کنم

    سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است

    1)توکل به خداوند در هر لحظه و هرجا

    2)تسلیم بودن در برابر خداوند

    3)ساختن باورهای مناسب مثل این که خداوند تورو به مسیر های هموار و درست هدایت می‌کنه

    4)رفتن به دل ترس هام

    5)جسارت داشتن

    6)ساختن اعتماد به نفس بیشتر

    (خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی عالی)

    (خدایا مثل همیشه یارویاور من باش تا در مسیر راستی، درستی ،نعمت ، ثروت و شادی قرار بگیرم…)

    خدایا بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1733 روز

      بنام خدای مهربان

      سلاام ب پریای عزیزم

      خداروشکر میکنم بابت هدایتم ب کامنت فوق العاده ی شما

      خییلی ازت ممنونم برای نوشتن این آگاهی های ارزشمند و نکات مهم

      چقد حس عالی گرفتم از کامنتت

      مخصوصا اینجا ک گفتی:

      باور داشته باش اگر روی خودت کار میکنی تغییر میکنی ،انقدر میتونی از درون تغییر کنی که دنیای بیرون کاملا تغییر کنه..

      قلبم پراز نورشد وایمانم قوی تر

      و پیام خداوند و از طریق شما دریافت کردم

      ک زکیه مسیرت درسته باقدرت ادامه بده اگه داری روخودت کار میکنی

      تغییر میکنی، اینقدررر میتونی از درون تغییر کنی ک دنیای بیرون کاملا تغییر میکنه برات

      خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم ک اینجام و تو مسیر درست هستم ب لطف خداوند

      و از استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر این سایت الهی و و آگاهی های ارزشمند ووجود نازنین شما عزیزان

      درپناه الله یکتا شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      شادی مرادی گفته:
      مدت عضویت: 1329 روز

      سلام ب پریا جان عزیزم

      ک اینقدرررر دقیق و شفاف صحبت کردن

      لذت بردم از خوندن دیدگاهت عزیزدلم

      ثابت کردی کاراموز استاد هستی

      ازخدا برات بهترین ها رو میخام

      ازخدا میخام هممون ب راه پاکی صداقت ثروت و سلامتی هدایت بشیم

      هدایت شیم ب مسیر بندگانی ک خدا ب آنان نعمت های زیادی عطا کرد

      از خدا برای همه ی دوستان درخانواده ی بزرگ استاد عباس منش

      خواهان خیروبرکت و شادی روزافزونم

      و از موفقیت تک تک شماها بسیار خوشحال وخرسند میشم

      گاهی بغض میکنم از تغییرات زندگی دوستانم

      گاهی اشکم سرازیر میشه

      و خدارو هزار بار شکر و سپاس میگم برای وجود انسانهای پاک

      شکر میکنم بخاطر وجود استادبزرگمون

      استاد گرانقدر ک از دل و جون برا ما مایه میذارن

      ک ب بهترین شکل زندگی کنیم

      پریا جان سرافراز باشی گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ســـمیه گفته:
    مدت عضویت: 652 روز

    اگه یکی از افراد نزدیک شما به موفقیت بزرگی برسه ، شما چه احساسی دارید ؟

    راستش قبلا ها … قبل آشنایی با سایت خیلی احساسم بد می شود احساس عقب افتادن و احساس کمبود بهم دست میداد و سعی میکردم تقلا کنم که منم یه چیزیو بدست بیارم که‌ منم جلو بیفتم اما الان بهتر شدم و فوکوسم بیشتر اومده رو خودم اما بازم جای کار دارم …

    دروغ چرا ؟ این ذهن مدام‌ میاد زندگی بقیه رو هایلایت کنه و بکوبه تو سرم اما در تلاش برای کنترل و مهارشم … انرژی زیادی میخواد این احساس حسادت رو از بین بردن اما همین که متوجه ش میشم و یادآوری میکنم به خودم که احساستو بد نکن همینم یه پون مثبته .

    راستش چیزی که متوجه شدم و ذهنم رو‌ مجاب کردم اینه که همین احساس حسادت خیلی زیرپوستی باعث ناسپاسی هم‌ میشه ، شاید خودمون متوجه نشیم اما موندن تو احساس حسادت همونیم که داریم رو ازمون میگیره ، چون چشم دوختیم به نعمت بقیه و غافل شدیم از داشته های خودمون‌ .

    اون‌ قسمت که گفتید شاید باور داشته باشید که شانس آورده … راستش من قبلا این‌ ذهنیت رو داشتم هنوز هم گاهی به ذهنم میاد که فلانی چون تو اون‌ موقعیت و تو اون شرایط بوده شانس آورد توم اگه تو اون موقعیت و شرایط باشی میتونی و همین نجواهای ذهنی هم‌ منو از مسیرم دور میکنه هم بیشتر میخواد دستاورد بقیه رو بی ارزش جلوه بده .

    خلاصهههه … تمرین میخواد تمرین میخواد و منی که در تلاش برای تغییر شخصیتمم نمیتونم ادعا کنم اصلا حسادتی برام نمونده اما خب واقعاااا این احساسات نسبت به قبلا خیلی کمرنگ شده .

    موفقیت افراد نزدیک به من :

    بزرگ خونواده : کارآفرینه و کلی میتونه تسهیلات‌ کلان بیاره .

    احساسم نسبت به موفقیتش ؟ همیشه خدا ربطش دادم به شانس به زبون بازی به سیاست … ‌ که بابا این‌ وصله به یه جای ، این جوریام نیست فقط تظاهر و ظاهرسازیه … کلا انکار کردم دستاوردهاشو .

    یکی از اقوام : ازدواج پر از عشق و ثروت داره .

    احساسم نسبت به موفقیتش ؟ راستش اولین باری که خبر ازدواجش رو شنیدم دروغ چرا بهم ریختم و موفقیتش رو به شانس و غیره ربط دادم ، حتی کلی همسرش رو تخریب کردم .نمیخواستم قبول کنم حسادت میکنم کلی احساساتم بد شد و مدام خودمو مقایسه میکردم .

    البته خدای الان این جنس احساسات برام خیلی کمرنگ شده و حتی خنده م میگیره از این ذهنیت و احساساتی که داشتم ولی خب همین که سوال رو شنیدم و نوشتم فورا این فرد یادم اومد که بابا قبول کن که این آدم در زمینه ازدواج موفق عمل کرده و تو از شنیدن و‌ دیدن موفقیتش احساست بد شده بود .

    ولی خب به خودمم افتخار میکنم که الان انقدر تغییر کردم که اصلا برام دیگرانی مطرح نیست فقط و فقط فوکوسم روی خودمه و احساساتم نسبت به بقیه خوب شده و موفقیتی رو هم که ببینم به چشم نشانه تلقی میکنم و اتفاقاااااا استانداردهامو بالا میبره که اگه برای فلانی شده واسه من قراره بهترم بشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
  5. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1751 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر استاد عزیز و بانوشایسته و همه دوستان عزیز و مهربانم در این جمعِ بهشتی و زیبا ، جمعی که در اینجا جمع شده ایم و مشغولِ چکش کاری و هرس کردن ناخالصی هایِ خود هستیم تا خالصِ خالصِ خالص شویم و وارد مدارِ بندگان شویم که در حریمِ امنِ الهی قرار گرفته اند ، حریمی که شیطان هم اجازه ورود به آنجا را ندارد و خود شیطان هم دستانش را به نشانه ی تسلیم بالا برده که آقا من راه نفوذی برای اینها ندارم…

    (إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ)  [سوره الحجر 40]

    باشد که خدا توفیقِ ما را روز افزون کند تا در این مسیری که ما را بدان هدایت کرده ثابت قدم باشیم تا روز بروز در مسیر خودشناسی خالص شویم ، همانا ما در برابر او که منبع همه خوبی ها است ، عاجز و فقیرهستم و هر احساسِ ناب و زیبایی را هم که تجربه میکنم ؛ توفیقی از جانب اوست ، مثل کلام حضرت شعیب در قرآن که…

    …وَمَا تَوۡفِیقِیۤ إِلَّا بِٱلله…  [سوره هود 88]

    و اما این فایلِ زیبا…

    همزمانی های خدا چقدر زیباست که‌ من دیروز داشتم در‌مورد خودشناسی فکر میکردم و امروز صبح فایلی را بروی سایت دیدم که کلید واژه اش این است ؛ توانایی ای بنام خودشناسی….

    خودشناسی ، قابلیت این را ندارد که از آن بتوان صحبت کرد بلکه باید آن را چشید ، دقیقا مثل مزه لواشک ؛ اگر من صبح تا شب و شب تا صبح در مورد مزه لواشک بنویسم و حرف بزنم ، نمیتوانم آنگونه که شایسته است آن را بیان کنم و برای درک زیباتر مفهوم لواشک فقط کافی است یک تکه ای کوچک از آن را بروی زبانم بگذارم و همین تکه ی کوچک با من کاری میکند که ساعتها سخنرانی و خواندن مقاله در مورد مزه لواشک ، نمیکند….

    حال ، چرا داستانِ خودشناسی به مزهِ لواشک رسید؟ زیرا که خواستم از آن نیروی برتر درخواست کنم که خدایا طعمِ زیبای خوشناسی را به من بچشان و ما را از گفتار در مورد آن خاموش کن ، همانا که یک جرعه چشیدنِ طعم زیبای خودشناسی با من کاری میکند که ، به قول حافظ شیرازی…

    برقی  از  منزلِ   لیلی   بدرخشید  سحر

    وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد

    خدایا همین یک برق مرا کافیست تا سکوی پرتاب من شود و فارغ شوم از هیاهوهای عالم و محو تماشای تو باشم و به اندازه یک پلک به هم زدن ، از همصحبتی با تو غافل نباشم و در همه جا تو را ببینم که خودت به ما فرموده ای که…

    فَأَیۡنَمَا تُوَلُّوا۟ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱلله  [سوره البقره ١١5]

    و اما از خدا طلب کمک میکنم تا کمی از درک و فهمم در عرصه خودشناسی ، از لحظات اولیه ورودم به این سایت تا اکنون ؛ بنویسم

    سکانس به سکانس مینویسم و جلو می آیم…

    سکانسِ اول:

    روزهای اولیه ای که از استاد فایل گوش میدادم ، یکی از فایل هایی که من آن را زیاد گوش کرده ام که شمارشِ تعداد دفعاتِ آن از دستم خارج شده ، فایلی است با عنوانِ “رابطه ما با انرژی ای که آن را خدا میدانیم” و در آن فایل ، استاد یک جمله ای را بیان کردند که در آن روزها برایم جالب بود و آن این بود که…

    “…همه چی خودشه ، اصلا خدا منم ، خدا تویی ، خدا یک حشره است و…”

    چقدر این جمله برای من عجیب و جالب بود و البته کمی سنگین….

    و اما سکانس دوم:

    استاد عباس منش در زمان گذشته تی شرتی داشتند که روی آن نوشته شده بود که

    I CAN CREATE ANY THING I WANT

    یعنی که من میتوانم هر آنچه را که بخواهم خلق کنم

    (اگر به فایل استاد بنامِ “توانایی ای بنام کنترل ذهن” مراجعه کنید میتوانید ببینید که استاد در حین ضبطِ این فایل ، این تی شرت را پوشیده بووند)

    این جمله خیلی برایم عجیب بود که این جمله،  یک جمله ای است در وصفِ خدا که کار او “کُنْ فَیَکونُ” است و هر چه را که اراده کند خلق میکند ، مگر استاد عباس منش خداست که اینجوری روی پیراهنش نوشته؟

    و در همان حوالی و تفکر  حول این سوال بودم که هدایت شدم به یک  غزلِ زیبا از مولانا که میفرماید… (در واقع خدا از زبان او میفرماید)

    گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

    گفت   این   هست    ولی   جانِ پدر   هیچ  مگو

    آره ، اینجا وادی خاموشی است و باید سکوت کرد و به قول مولانا “هیچ مگو” باشیم و نباید هیچی بگوییم و گرنه به سرنوشتِ منصور حلاج دچار میشویم که آمد در جمعِ عمومی مردمی که از این حقیقت بی خبر بودند و این حقیقت را بر ملا کرد و آنها نتوانستند سخن او را درک کنند و به او نسبت کفر دادند و او را به بالای دار آویختند…

    منصور حلاج حقیقت را گفت و شیخ محمود شبستری با استناد به این آیه ی قرآن که ندای “أَنَا ٱلله رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ” از درختی بلند میشود ، به دفاع از منصورِ حلاج میپردازند که او حرفی را نزده بود که مستحق به دار آویختن شود…

    (فَلَمَّاۤ أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَـٰطِىِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَیۡمَنِ فِی ٱلۡبُقۡعَهِ ٱلۡمُبَـٰرَکَهِ مِنَ ٱلشَّجَرَهِ أَن یَـٰمُوسَىٰۤ إِنِّیۤ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ)  [سوره القصص ٣٠]

    و بعد در قالب یک تک بیتی زیبا از او به دفاع می پردازد که…

    روا باشد انا الحق از درختی

    چرا نبود روا از نیک بختی؟

    میگوید که ، چطوره که ندای “من خدا هستم”  از داخل یک درخت میتواند بلند شود ولی نمیتواند از حنجره یک انسان صالحی چون منصور حلاج بلند نشود؟

    منصور حلاج این حقیقت را درک کرده بود ولی به قول حافظ جرمِ او این بود که این حقیقت را در بین نااهلان برملا کرد و ما او را قضاوت نمیکنیم که چرا چنین کرد و…؟؟؟!!! بلکه از داستانِ او عبرت میگیریم که خاموش باشیم و در بین نااهلان سخن نگوییم….

    گفت  آن  یار کز  او گشت  سرِ دار  بلند

    جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

    ولی خدا را شکر که اینجا میشود گفت…

    و اما سکانس سوم:

    یک سخنِ زیبا از بزرگمردی که کلامش و افکارش ، برای من حکمِ یک مواد خامی را دارد تا تفکراتم را زیباتر کنم ، سخنی از حضرت علی علیه السلام که میفرمایند…

    مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ

    هر کس که خودش را شناخت ، گویا که خدا را شناخته…

    واقعا چه سخن عجیبی است که…

    خودشناسی=خدا شناسی

    یعنی در درونِ من چنین عظمتی است که از آن غافل شده ام؟

    و اما سکانس چهارم

    در اینستاگرام ، شخصی برای من کلیپی را ارسال کرده بود که از یک بچه ی اروپائی که سنِ کم و فطرت پاکی داشت ، در مورد خدا سوال میپرسند و او جوابی میدهد بسیار زیبا و در جوابش یک جمله بود که عجیب به دلم نشست و آن این بود که…

    کسی که خدا را باور ندارد ، انگار که خودش را باور ندارد

    و اما سکانس آخر که تیرِ خلاص بود از قرآن…

    یک آیه ی زیبا که آن را با مرکب آبی رنگ ، خوشنویسی کرده ام تا جلوی چشمانم قرار دهم و با نگاه کردنش ، عظمتِ فراموش شده ای خودم را به خودم یادآوری کنم و آن این است که…

    (وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُو۟لَـٰۤئکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ)

    و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی باعث این شده که آنها عظمتِ خودشان را هم فراموش کرده اند ، آگاه باشید که آنان همان فاسقانند…

    [سوره الحشر 19]

    فقط کافی است تامل کنیم که

    فراموشی خدا مساوی است با فراموشیِ عظمتِ درون خودمان…

    چه عظمتی آخه درون ماست؟؟؟!!!

    آری ، عظمتی از جنس خودِ خودِ خودش بودن

    اینکه ما هم از جنس او هستیم و بهتر است بگوییم که خودِ خودِ خودش هستیم و مظهر تجلی تمام و کمال او هستیم

    و خسارت عظیم برای من این است که این عظمت خداگونه بودنِ خودم را فراموش کنیم و‌ لحظات مرگ که کار از کار گذشته به یاد آورم که چه عظمتی داشتم و ای دل غافل که دیگر فرصتی برای پشیمانی نیست که نیست….

    ذکر این نکته هم زیباست تا مفهوم آیه بالا را بهتر درک کنیم که “فسق” در زبان عربی به معنای خارج شدن هسته خرما از دورن خرما میباشد….

    واقعا چه شباهتِ ظریف و زیبایی است که برای آنهایی که خدا را فراموش میکنند و از او جُدا میشوند ، تعبیر “أُو۟لَـٰۤئکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ” را به کار میبرد که ٱلۡفَـٰسِقُونَ از همان ریشه فسق است و این یعنی که…(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)

    وقتی که خدا را فراموش کنیم ، زندگی ما ؛ نکبت بار و سراسر درد و رنج و عذاب  و به معنای واقعی کلمه ، یک جهنم تمام عیار میشود ؛  به قول خودش در قرآن…

    (وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَهࣰ ضَنکࣰا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَهِ أَعۡمَىٰ)

    [سوره طه 124]

    وقتی که خدا را فراموش کنیم ، بجای اینکه همنشین و هم صحبت انسان هایِ فرکانس بالایی شویم که ما را به یاد خدا میاندازند ، همنشین شیطان صفتانی میشویم که همنشینی با آنها جز خسارت و زیان ، چیزی برای ما به همراه ندارد ، به قول خودش در کتاب قرآن…

    (وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَـٰنࣰا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینࣱ)

    [سوره الزخرف 36]

    =================================

    الان ذهن نجواگر میگوید پس تکلیف اینهایی که آشکارا ظلم و ستم میکنند و اصلا خدایی را نمیشناسند و دستورات او را زیر پا میگذارند و یادی از او نمیکنند ولی زندگی ای پر از نعمت دارند چیه؟

    معمولا وقتی دو آیه بالا را میخوانیم ، چنین سوالی در ذهن ما ایجاد میشود ولی این سوال جواب دارد و آن بحث سنت “استدراج و امهال” است که مجال بحثش در اینجا نیست…

    آن چیزی که برای ما مهم است این است  که مثل استاد عباس منش باشیم که خدا اولویت اول زندگی اش باشد و غرق در نعمت باشد ، ما این را میخواهیم….

    =================================

    حال وقتی دائم الصلاه باشم و هر لحظه بیاد او باشم و او را اولویت اول زندگی ام قرار دهم و به تعبیر قرآن مصداقی از آیه زیر شوم…

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱذۡکُرُوا۟ ٱللَّهَ ذِکۡرࣰا کَثِیرࣰا) [سوره اﻷحزاب 41]

    به جایگاهی میرسم که فقط کافیست بگویم باش تا بشود ، جایگاهی که حق الهی من است و باید آن را داشته باشم و به کمتر از آن راضی نباشم ، همان جایگاهی که خدا در قرآن میفرماید…

    (إِنَّمَاۤ أَمۡرُهُۥۤ إِذَاۤ أَرَادَ شَیۡـًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ) [سوره یس 82]

    پس پناه میبرم به خودِ خودِ خودش از اینکه فراموشکار شوم و یادی از او نکنم که این فراموشی مساوی است با…،

    به قول شاعر…

    دمی کان بگذرد بی یاد رویش

    از آن دم بی شمار استغفر الله

    یقینا او بهترین پناه برای من است تا در آغوشش آرام گیرم و از جنسِ خودش شوم و عظمتِ فراموش شده خودم را دوباره احیا کنم تا تجلی تمام و کمال او شوم در راستای گسترش جهان…

     

    این بود چند سکانسِ هدایتِ خدا برای من در عرصه خودشناسی که وقتی به خودشناسی برسیم میفهمیم که در ما کیهانی نهفته شده است و….

    حقیقت همین است و لاغیر

    حقیقت همان است که خدا در یک حدیثِ قدسی به حضرت داوود فرمود که…

    کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف

    ای داوود ، من گنجی مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین مخلوقات را خلق کردم تا با تجلی در آنها شناخته شوم…

    آری ، او در مخلوقاتش تجلی پیدا کرده و قسمتی از اسماءِ خودش را در آنها به عرصه ظهور رسانده و اما به صورت تمام و کمال در یکی از مخلوقاتش بروز پیدا کرده و آن انسان است…

    انسان گلِ سر سبد مخلوقات عالم است و این تاجِ کرامت را خدا به او بخشیده

    وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیۤ ءَادَمَ و….  [سوره اﻹسراء ٧٠]

    ولی داستانِ انسان به همینجا ختم نمیشود بلکه انسان مجهز شده به یک سیستمِ اختیار و انتخاب که موهبتی است از سمت پروردگار به او که میتواند با آن به جایگاه والایی برسد که دیگر مخلوقاتِ خدا از رسیدن به آن عاجزند و یا میتواند به یک جایگاهی برسد که از حیوانات هم پست تر شود ، به قول قرآن…

    أُو۟لَـٰۤائکَ کَٱلۡأَنۡعَـٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُو۟لَـٰۤائکَ هُمُ ٱلۡغَـٰفِلُونَ

    [سوره اﻷعراف ١٧٩]

    خوشا به حال دسته اول و پناه بر خدا از اینکه جزو دسته دوم باشیم…

    خوشا به حال دسته اول که با اختیار خویش در جستجوی حقیقتِ گمشده خویش بودند و به فضای یکتایی با او رسیدند و…

    مثل حضرت محمد که در برابر آن هستی مطلق ، تبدیل به نیستی مطلق شد و خدا برایش “وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ” شد

    یا مثل حضرت علی علیه السلام که سخنانِ الماس گونه او در نهج البلاغه ، نقل محافل و مجالسِ مردانِ و زنانِ خداجو میباشد و گوشه ای از عقاید او هم در این سایت در قالب دو فایل توحیدی با نام های “باورهای توحیدی علی علیه السلام در دعای کمیل” و “باورهای ثروت ساز علی علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه” ، موجود است

    یا مثل مولانا که در روزگاری زندگی میکرده که نه اینترنتی بوده و نه شبکه ی اجتماعی ولی او با اختیار خویش ، خودش را در وجود الله یکتا فانی کرد و “وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَـٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ” ، شد و ما میبینیم که اشعار او زینت بخشِ در و دیوار شهرهایمان و کتاب هایِ درسی مدارس و دانشگاه هایِ کشورمان شده است…

    خوشا به حالِ خداجویانی که با لطفِ خودِ خودِ خودش ، حواشی را کنار زدند و از افکار محدود کننده فارغ شدند و به فضای یکتایی با او رسیدند و….

    افکارِ محدود کننده ای مثل اینکه “فلانی نباید خوشبخت باشه ، زیرا من چشمِ دیدن خوشبختی او را ندارم” ، را از ذهن خویش پاک کرده اند و بجای آن فکر ضعیف ، اینگونه فکر کرده اند که او هم انسانی مثل من بوده و اکنون توانسته ، پس این انسان رسولی از جانب خدا برای من است تا به من بگوید که تو هم میتوانی ؛ پس

    مننننن هممممم میتوانممممم

    و حسن ختامِ نوشته من سخنی باشد از حضرت علی علیه السلام که دیروز روزی چشمانم شد و لحظاتی مرا غرقِ در تفکر کرد که….

    عَجِبْتُ لِمَن یُنْشِدُ ضـالَّتَهُ وَ قَدْ اَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا یَطْلُبُها

    در شگفتم از کسى که در پى یافتن گمشده خویش مى گردد، در حالى که «خود» را گم کرده و در پى یافتن «خویش» نیست!

    واقعا چه سخن زیبا و در عین حال توبیخ آمیزی برای من است که حکم اهرم رنج را برای من دارد…

    با خودم فکر کردم و دیدم چه سخن حقی است

    اگر من تلفن همراه خودم را یا یک وسیله ای دیگر را گم کنم ، خواب و خوراک از سرم میپرد که ای بابا ، این گوشی ما گم شد و کلی اطلاعات من پرید و رفت و برای پیداکردنش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنم ولی…

    ولی وای بر من که من هنوز خودِ خودِ راستین و واقعی ام را گم کرده ام و عین خیالم هم نیست ، خودِ راستینی که ارزشش در برابر آن گوشی گمشده بسیار بسیار بسیار بیشتر است و پیدا کردن آن به منزله رسیدن به بهشتِ دنیا و آخرت من است…

    واقعا وای به حالِ من که اگر دنبال حواشی باشم و از چنین گوهرِ ارزشمندی غافل باشم و در لحظاتِ مرگ که کار از کار گذشته متوجه این عظمت شوم و آرزوی برگشت به دنیا رل بکنم ولی…

    (حَتَّىٰۤ إِذَا جَاۤءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ۝  لَعَلِّیۤ أَعۡمَلُ صَـٰلِحࣰا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّاۤۚ إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَاۤىِٕلُهَاۖ وَمِن وَرَاۤىِٕهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ)  [سوره المؤمنون 99 – ١٠٠]

    من عاجز هستم و هیچی نمیدونم ، فقط میدونم باید به خودِ خودِ خودش پناه ببرم که نجاتم دهد از این گمراهی و دربدری ، همانگونه که با هدایت کردنم به این سایت و اندیشه های زیبا ؛ به من چشمک زده که بیا بپر توی بغل خودِخودِ خودم تا که تو را به جایگاهِ “ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَهࣰ” ، برسانم و سند شش دانگی را که خودِ خودِ خودت ، با افکار نازیبا و محدود کننده ات ، به بایگانی اموال بلوکه شده فرستاده بودی ، را برایت آزاد کنم تا عشق و حال کنی و غرق در حمد و سپاس من باشی از استفاده از این نعمت ها ، سند شش دانگی از جنسِ…

    (وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعࣰا مِّنۡهُۚ إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَـٰتࣲ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ)  [سوره الجاثیه ١٣]

    ای به قربانت خدا برای این آیه ی زیبا و برای آن مهری که در انتهای آیه زدی با عنوان إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَـٰتࣲ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ…

    تفکر…

    تفکر…

    تفکر…

    واقعا در این تفکر چی هست و این تفکر در نشانه هایت با انسان چه میکند؟؟؟!!!

    خدایا شکرت…

    وَءَاخِرُ دَعۡوَاهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ [سوره یونس 10]

    یا حق…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 990 روز

      بنام الله

      سلام بر اقا رضای عزیز

      اقا رضا من همیشه کامنت شمارو چندین بار میخونم

      با یکبار خوندن نمیشه درکش کرد

      وقتی کامنتتونو خوندم با خودم گفتم خوشا به حال همسر شما

      چرا که از صبح تا شب میتونه این حرفارو بشنوه

      در مورد استاد و مریم جان هم همین عقیده رو دارم اخه استاد در و گوهر میگه

      هرچند منم خیلی آدم خوش سخنی هستم البته که به اندازه استاد و شما نه

      ولی منم دارم سعی میکنم خداگونه بشم

      هممون دیدیم وقتی ناراحتیم یهو خدا چطور ی حرفی یا نشونه ای یا الهامی میکنه و قلبمونو آروم میکنه

      انگار آب میریزه روی آتیش ناراحتی و خشم و هرررر احساس بدمون

      دیدیم وقتی ناامیدیم ی حرکتی میزنه که شاخای ما درمیاد و توکلمون برای ادامه دادن مسیر میره حسابی بالا

      واقعا الا بذکرالله تطمئن القلوب

      خدایا تو خیلی خوبی

      من دوست دارم مثل خداوند باشم

      آرامش داشته باشم و اینو به اطرافیانمم منتقل کنم

      من احساس میکنم شما در این زمینه خیلی موفق بودین و من از صمیم قلب تحسینتون میکنم

      اقای احمدی ی تیکه از متنتون فوق العاده بود و من حسابی لذت بردم

      و اونم این بود؛

      وقتی به خودشناسی برسیم میفهمیم که در ما کیهانی نهفته شده است و….

      حقیقت همین است و لاغیر

      حقیقت همان است که خدا در یک حدیثِ قدسی به حضرت داوود فرمود که…

      کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف

      ای داوود ، من گنجی مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین مخلوقات را خلق کردم تا با تجلی در آنها شناخته شوم…

      آری ، او در مخلوقاتش تجلی پیدا کرده و قسمتی از اسماءِ خودش را در آنها به عرصه ظهور رسانده و اما به صورت تمام و کمال در یکی از مخلوقاتش بروز پیدا کرده و آن انسان است…

      انسان گلِ سر سبد مخلوقات عالم است و این تاجِ کرامت را خدا به او بخشیده

      وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیۤ ءَادَمَ و…. [سوره اﻹسراء ٧٠]

      اخ قربون خدا برم که واقعا گنج خود خود خودشه مخفی نیست خیلی هم پیداست و من هرلحظه حسش میکنم

      این احساس خوبی که دارم الان از جنس خداست،خدا همین جاست تو آغوششم و آرامشم میده

      آهههه خدای مهربونم دوستت دارم

      در مورد سکانس اول گفتین و الا اخر

      فوق العاده بودن

      سکانس اول من با استاد ی فایل دیگه بود و من دیگه دیووونه اش شده بودم حتی اسم استادم نمیدونستم ولی همش گوشش میدادم موقع ظرف شستن

      موقع خوابیدن اووووه هزار بار پلی میکردمش و خدا میدونه چقدرررررر معجزه هرر روز برام رخ میداد و منو شگفت زده کرد و باعث شد ایمانم بهش تقویت بشه

      فایل وظیفه خداوند

      و سوال استاد این بود که

      دوست دارم خداوند به چه وظایفی در مورد من عمل کند؟

      و بعد استاد میگفت این یکی از اون سوالات خیییلی خیللی جذاب زندگی منه

      اونجا که آیه 186 بقره رو میخوند استاد و میگفت فقط تو این ایه خداوند گفته من

      نگفته ما

      و گفته هر گاه بندگان من ازت پرسیدن کیو میپرستی بگو من الله رو میپرسم که به من نزدیکه

      به کی؟؟؟ به بندگاااان من

      الله ی رو میپرستم که اجابت کننده اس،اجیب فعل مزارع ،همواااااره در حال اجابت درخواست هاست

      وای خدای من چقدرررر گوشش میدادم و همون ی فایلو داشتم و اصلا دگرگونم کرد اون فایل

      منو به خداوند رسوند

      خدایا شکرت

      استاد عزیزم ازت ممنونم

      اقای احمدی از خداوند براتون خوده خوده خداوند رو میخوام چون خودش همه چیززززه

      حال خوبه

      آرامشه

      خوشبختیه

      ثروت و نعمت و برکت و سلامتیه

      و شما لیاقت دریافت همشو دارین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی قاضی گفته:
      مدت عضویت: 1262 روز

      سلام جناب آقای احمدی عزیز ،

      باید به شما لقب استاد را داد بی نهایت از خوندن کامنت شما شگفت زده شدم طوری که پرینت گرفتم و برای همسرم هم میخونم ، چقدر اطلاعاتتون در تمام زمینه ها قوی و شگفت انگیز است از این طریق خواستم از شما تشکر کنم و درخواست کنم باشید و بیشتر برای ما این آگاهی های ناب را به اشتراک بذارید .

      ارادتمند

      علی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    شینا زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 607 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد عباس منش و خانم شایسته

    امروز وقتی که داشتم سریال سفر به دور آمریکا را نگاه می کردم ممنون که هر جا می رید برایمان فیلم میگیرید و ممنونم که تمام جاهای زیبای آمریکا را به ما در آن سریال نشان دادید من خیلی از این سریال لذت بردم و کلی چیز های زیبا دیدم در فیلم و من امروز آن قسمتی که کشتی حضرت نوح (ع) را نشان دادید رو دیدم و لذت بردم. و فهمیدم

    خداوند اگر اراده کند هر کاری انجام می شود .

    استاد از دیشب خیلی برف بارید و هوای ایلام خیلی سرد بود و در دیشب باران هم بارید و پدرم امروز گفت که بیرون حسابی برف باریده و حالا وقتشه که بریم برف بازی و در ساعت12 رفتیم برف بازی و خیلی به هممون خوش گذشت.

    همه جا سفید بود اما خیلی شلوغ بود و حتی جایی برای سوزن انداختن هم نبود به خاطر همین پدرم گفت خداوند من را به یک مکان دیگری هدایت کرده است ما برگشتم و به آن مکان رسیدیم و به یک آبشار بزرگ و زیبا رسیدیم من تعجب کردم و به پدرم گفتم ما که 10 ساله توی این شهر زندگی می کنیم چرا من تاحالا به اینجا نیومده بودم واین جا را ندیده بودم پدرم گفت این ها هدایت خداونده اون جا خیلی پله داشت وقتی که رفتیم بالا تر بهشت بود همه جابرف و تگر های ریز پرکرده بود شگفت انگیز بود به خاطر همین گفتم که چرا توی کامنتم نگمش اون جا خیلی بکر بود حدود 1 ساعت اون جا بودیم برف بازی خودمون رو کردم و خدارا شکر کردیم وقتی که داشتیم به خونه بر می گشتیم توی فکر بودم که چجوری خداوند ما را از یک جای دور به بهشت دعوت کرده است من حالا توانستم امروز بهتر درباره ی این موضوع چیز های بیشتری را بفهمم.

    ممنونم از خاله فهیمه پژوهنده و خاله فهیمه زارع و خاله شهلا که گفتند لذت ببرم از شنا و من خیلی لذت میبرم از شنا کردن و ممنونم از خاله پری و خاله ام البنین و عمو وحید و عمو حمید که برام کامنت گذاشتند. خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      بنام الله

      سلام به روی ماهت عزیز دلم

      شینا جان چقدر تحسین برانگیز وبی نظیری عزیزم

      خداروشکر که بارش برف وباران خوبی داشتید وخوش به سعادتتون

      چقدر عالی که آگاهانه وباحال خوب زندگی میکنی عزیزدلم

      روی چون ماهت رو میبوسم

      خدانگهدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1441 روز

      سلام درود به دختر ایران زمینم شینای عزیز ، سلامممممم

      شینا چقدرررر خوشحال شدم کامنت تو دیدم اولین کامنتی بود که من از شما خوندم،

      دختر تو فوق العاده ای من تعاریف تو رو درکامنت پدربزرگوارت خوانده بودم. وبرات کامنت هم گذاشتم در کامنت پدرتون….

      خیلی خوشحالم که در کنارمون در این سایت الهی هستی.

      درود برتو

      منتظر کامنت ها خوشگلت هستم.

      شاد پیروز موفق باشی꧁꧂

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه همراهان بزرگوار خودم در این مسیر بی همتا

    خداروسپاس گزارم که در این روزهای زمستانی که با بارش زیبا و فراوان برف همراه شده دل ما به نور هدایت و آگاهی خداوند گرمه گرمه

    می خواستم تمرین جلسه2 دوره احساس لیاقت رو انجام بدم که هدایت شدم به این فایل فوق العاده و از همزمانی این فایل و چند اتفاق بی نظیر متوجه شدم که خداوند می خواد نکات مهمی رو به آگاهی های من اضافه کنه.

    من در لیست خودم اسم 14 نفر رو نوشتم که میشه گفت در زندگی زیاد تحت تاثیرشون هستم، خیلی وقت ها آگاهانه و بسیار از اوقات هم ناآگاهانه، به همین منظور به خودم گفتم حالا که این 14 نفر رو به یاد آوردی بیا و بگو به خودت که به نظرت این افراد در چه حوزه هایی موفقیت کسب کردند و تو چه حسی داری به موفقیت این افراد.

    فکر میکنم همه ما بدونیم که تو ذهنمون به چه کسانی حس خوب و بدی داریم اما زمانی که من این لیست رو نوشتم باورم نمیشد که چقدر حال من بده به نسبت اطرافیانم، یعنی موضوع از حس بد مقطعی گذشته بود، من افراد رو داشتم با این حسی که ازشون میگرفتم برای خودم تعریف میکردم.

    حسی که از بعضی ها میگرفتم خیلی ساده برام قابل تشخیص و بیان کردن بود و حسی که از بعضی افراد دیگه میگرفتم کمی ترسناک و ناشناخته و مجبور میشدم که بیشتر عمیق بشم اما همینطور که میمومد و من مینوشتم وزنه های سنگینی رو که به خودم متصل کرده بودم رو حس میکردم.

    نوشتن این لیست فایده های خیلی خوبی برای من داشت که در ادامه بیشتر بازش میکنم.

    من برای قسمت سوم این تمرین از تکنیک پیشنهادی خانم دبی فورد در کتاب نیمه تاریک جویندگان نور استفاده کردم چون به عقیده ایشون که به نظرم بسیار درست هم هست ما ویژگی هایی که در درون خودمون هست رو روی دیگران فرافکنی میکنیم، حالا این ویژگی ها هم میتونه یه سری از اخلاقیات باشه هم یه سری از دستاوردها اما اصل ماجرا اینه، یعنی به تعبیری در خود ما هست اما ما در دیگران متوجه اون میشیم. من برای فهم بهتر این موضوع این مثال رو برای خودم میزنم که میگم فرض کن در یک جمعی هستی که یه سری ها گوشی اپل دارند و یه سری ها گوشی غیر از اپل. وقتی تو متوجه میشی که چه افرادی در اون جمع گوشی اپل دارند اون افراد از اون پس بیشتر توجه تو رو به خودشون جلب میکنند چون تو متوجه یه نکته اشتراک بین خودت و اون ها شدی و میدونی که اون ها چه حس و تجربه ای رو از استفاده از این محصول دارن تجربه میکنند و شاید بقیه افراد دیگه خیلی برات جلب توجه نکنند. حالا همین اتفاق در مورد ما هم داره میفته یعنی وقتی یک موضوعی در فرد دیگری داره توجه ما رو به خودش جلب میکنه در واقع اون موضوع، چه خوب چه نامناسب، در خود ما هم هست و به این دلیل ما داریم خوب تشخیصش میدیم که خودمون داریمش.

    در واقع من وقتی داشتم این لیست رو مینوشتم یکی از اون نکاتی که خیلی به ذهنم اومد همین موضوع بود.

    اگر من دارم نسبت به موفقیت یک فرد مثلا در حوزه کسب و کار واکنشی به حالت حسادت از خودم نشان میدم به این خاطره که من حس میکنم که میتونم مثل یا حتی بهتر از اون فرد عمل کنم اما از اینکه روشش رو بلد نیستم دچار سوءبرداشت شدم.

    در حین نوشتن این لیست متوجه یه نکته خیلی مهم هم شدم که جزء ارکان اصلی احساس لیاقته و اونم این بود که خیلی از موفقیت هایی که اون افراد داشتند رو من اصلا نمی خواستم یعنی خواسته واقعی من نبود و فقط به این دلیل که از نگاه دیگران اون اقدام موفقیت اون فرد به حساب میومد من هم اون فرد رو آدم موفقی میدونستم.

    من در نگارش این لسیت به این نتیجه رسیدم که من نمی خوام جای هیچکدام از این افراد باشم و زندگی که خودم دارم خیلی برام لذت بخش تر و ارزشمندتره، خیلی واقعی تر و یونیک تره.

    اما در ادامه بخش سوم تمرین باز هم از روش خانم دبی فورد الهام گرفتم. تک تک افراد را در یک ملاقات حضوری خصوصی در ذهنم دعوت کردم و ازشون پرسیدم که چه درس یا حرفی برای گفتن به من دارید؟

    حرف هایی که این افراد به من زدند رو در ادامه مینویسم:

    نفر شماره 1 لیست: مهم نیست چقدر در گذشته دست کم گرفته شدی یا دیگران مسخرت کردند، اگر به قدرت خودت و خداوند ایمان داشته باشی خداوند عزت به تو میدهد.

    نفر شماره 2 لیست: باید خیلی خوشحال و سپاس گزار باشی که شرایط الان تو بسیار بهتر از زمانی بود که من شروع کردم، اون زمان من فقط یه سری رویا داشتم و حق خودم میدونستم که این ها رو تجربه کنم. درسته که من از دهات اومدم اما الان دارم از اصیل ترین آدم های شهر هم بهتر و راحت تر زندگی میکنم پس اگر من تونستم چنین شرایطی رو ایجاد کنم و تو هم در ارتباط خیلی نزدیک من بودی مطمئن باش که این مسیر برای تو انتهایی نداره پس تا میتونی بزرگ فکر کن و ایمان داشته باش که به همه چیز میرسی.

    نفر شماره 3 لیست: تو میتونی یه زندگی امن داشته باشی اگر مسیر درستی رو در پیش بگیری. موفقیت های موقت افراد گولت نزنه. دارایی های دیگران رو با دارایی های خودت مقایسه نکن. اگر آرامش داشته باشی و مسیر خودت رو بری اون وقت همه جای دنیا میتونی مطمئن زندگی کنی.

    نفر شماره 4 لیست: این حق توعه که یه زندگی درجه یک داشته باشی، فکر نکن برای اینکه چیزای خوب داشته باشی باید پدرت در بیاد یا خیلی تلاش فیزیکی سخت بکنی، تو لایقی، حقته همه چیزت باکیفیت و درجه یک باشه.

    نفر شماره 5 لیست: جذابیت تو خدادادیه، فقط به این دلیل این احساس رو نداری که فکر میکنی کسی از بیرون باید این رو‌‌ بهت متذکر بشه، درصورتی که تو جذاب ترین فردی هستی که تا حالا دنیا به خودش دیده،‌تو منحصربه‌فرد و کاریزماتیک هستی، این چیزیه که خودت باید به خودت بگی، نه اینکه انتظار از دیگران داشته باشی که بهت بگن، همه عاشق تو هستن، همه عاشق این هستند که با تو باشند، همه عاشق این هستند که با تو وقت بگذرونن و از جذابیت های تو بهره مند بشن.

    نفر شماره 6 لیست: اگر به خدا ایمان داشته باشی حتی تو زمان هایی که تو زندگی جوری گره خوردی که احساس میکنی دیگه کارت تمومه، خداوند جوری بازت میکنه و بالا میبرتت که همه فقط میتونن تحسینت کنند. تو لایق دوست داشته شدن هستی، تو لایق عشقی، تو توانا هستی در عشق.

    نفر شماره 7 لیست: اگر آدم ها به چالش میکشند تورو به این خاطره که از قدرت تو شاید واهمه دارند، شاید میدونند که تو چقدر توانمند هستی و به همین دلیل ممکنه مورد تمسخر قرارت بدن، این شرایط اتفاقا میتونه سکوی پرتاب تو باشه اگه تو در تیم این افراد بازی نکنی. همه چیز هدایت خداست برای اینکه تو بالا بروی.

    نفر شماره 8 لیست: شخصیت تو بسیار محترمه، هرگز نباید این رو دست کم بگیری. هرگز خودت رو توانایی هات رو دست کم نگیر. تو لایق احترامی.

    نفر شماره 9 لیست: ما اومدیم که لذت ببریم. حق توعه که همه چیز داشته باشی. هیچ چیزی رو فدای لذت بردن تو زندگیت نکن. از انجام کاری برای بیشتر لذت بردن تو زندگیت نترس، همه محدودیت ها فقط در ذهن خودته.

    نفر شماره 10 لیست: عاشق خودت باش، تا این رو یاد نگیری امکان نداره عشق واقعی رو تجربه کنی. جهان باید به تو خدمت کنه. تو ارزشمندتر از اون هستی که در تجربیاتت و تعریف های محدودکننده خودت خلاصه بشی. منتظر کسی نباش که بهت عشق بورزه، که باعث زیباتر شدن زندگیت بشه، خودت پیش برو.

    نفر شماره 11 لیست: خودخواه باش. تو زندگی هیچکس مهم تر از خودت نیست. رضایت تو به همه چیز الویت داره. اگر راضی نباشی نمیتونه این رضایت رو در دیگران هم ایجاد کنی. تو مستحق یک زندگی ایده آل هستی. تو برای این به جهان اومدی که زیبایی هات رو به نمایش بگذاری که تجلی زیبایی های خداوند باشی.

    نفر شماره 12: جسور باش. قبل از اینکه دنیا برای تو چالش ایجاد کنه خودت برای خودت چالش های دلخواهت رو ایجاد کن. خودت رو محک بزن. از محیط امنت خارج شو. بعضی وقتا خیلی خوبه که بفهمی با خودت چند چندی و چقدر به خداوند و خودت ایمان داری

    نفر شماره 13 لیست: راحت باش. بدست آوردن چیزی اصلا دشوار نیست. همه باید افتخار کنند از اینکه با تو هستند. هیچ وقت از خودت کم نکن تا به دیگران اضافه کنی. قاطع باش. خودت رو لایق و ارزشمند بدون. همه چیز به سادگی رخ میده. به خودت باور داشته باش و خودت رو با خودت مقایسه کن. اخلاق مهم ترین رکن موفقیته.

    نفر شماره 14 لیست: حق توعه که بهترین ها برای تو باشه. تو شایسته تر از اونی هستی که بخوای خودت رو با دیگران مقایسه کنی. هیچ کس حق نداره از تو بزرگ تر باشه. سعی کن بهترین خودت رو همیشه ارائه بدی.

    واقعا نوشتن این لیست خیلی برام الهام بخش بود. تمرین بسیار فوق العاده ای بود. باورم نمیشد گفت و گوهای ذهنی من انقدر ضعیف کننده بوده به شکلی که من انقدر خودم رو در مقیاس دیگران نالایق و ضعیف میدونستم اون هم نه با افراد خیلی مطرح، با آدم های خیلی معمولی زندگی خودم.

    به یاد آوردم زمان هایی که موفقیت های دیگران در ذهنم شدنی بود فقط بای این ذهنیت که اگر برای این فرد شده برای من هم می شود از مسیر بسیار ساده تر به اون رسیدم. اما باید اعتراف کنم در مقایسه با این افرادی که در لیست آوردم اصلا احساس خوبی نداشتم گاهی حس کردم که من بدشانسم، من آدم درجه2 و غیر جذابی هستم، من بی استعداد و پست هستم، من باید پدرم در بیاد، من اصلا مستحق نیستم که داشته باشم.

    این ها همان نشتی های فرکانسیه که خیلی ریز دارند انرژی ارزشمند درونی ما رو میخورند.

    خداروشکر که در این مسیر هستیم و از این آگاهی های ناب بهره میبریم. واقعا به شخصه وظیفه خودم میدونم که وقتی بهم گفته میشه بیام و بنویسم و امیدوارم که مسیر این آگاهی ها همچنان ادامه داشته باشه

    همه شما عزیزان رو به دست پرمهر خداوند میسپارم امیدوارم که خداوند بهترین ها را سهم شما عزیزان کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای:
    • -
      علی قاضی گفته:
      مدت عضویت: 1262 روز

      سلام جناب مقدم

      کامنت شما فوق العاده بود نتونستم فقط 5 ستاره بدم و تشکر کتبی از شما نکرده باشم ، حقیقتا باید این کامنت رو آنقدر خوند تا حفظ بشم فوق العاده بود سرشار از آگاهی های ناب .

      بسیار از شما دوست عزیز سپاسگزارم .

      ارادتمند

      علی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    وحید سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 3456 روز

    سلام بر همگی. امیدوارم که رو به جلو باشید.

    من دو نوع واکنش نشون میدم در این مواقع برای افراد خاصی خوشحال میشم و در مواردی هم ناراحت یا بهتر بگیم حسودیم میشه. یا حس خوبی به خودم ندارم.

    بیشتر برای افرادی که با من خوب هستن ولی خیلی نزدیک نیستیم از لحاظ خانوادگی میتونم بدونه حسادت خوشحال باشم. احتمالا به خاطر این که قرار نیست خانواده یا اطرافیان من رو با اون مقایسه کنن چون شناخت خوبی از طرف ندارن.

    ولی وقتی فامیل های نزدیک به موفقیتی میرسن. من مقداری احساس کمبود میکنم شاید برای اونا حسادت نکنم بیشتر خودمو تخریب میکنم که چرا من نتونستم. چرا من نمیتونم.

    احساس میکنم خانواده یا اطرافیان مقایسه میکنن و میگن ببین اون به کجا رسیده تو هنوز به اون موفقیت نرسیدی. همین حس مقایسه شدن از طرف دیگران بهم احساس بد میده. احساس می‌کنم از بقیه کمتر هستم. ¥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
  9. -
    سید محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام استاد

    این فایل نمیشه روش قیمت گذاشت

    هرچه گوش میکنم بازم کمه هر باری که گوش میکنم یه چیز جدید یاد میگیرم استاد این فایل خودش یه دوره هست خیلی فرکانس بالایی میخواد گوش کردن این فایل

    داشتم فکر میکردم که چی باعث شد فلان دوستم توکارش انقد موفق هس

    1تضاد ها

    2علاقه

    3پشت کار

    بزرگ ترینش تصاد بود که این فرد توکارش موفق شده چون تصاده انقد براش فشار آورده که مجبورشده موفق بشه توکارش خیلی برام درس داشت این فایل

    جواب. توبعضی ازآدم ها خیلی موفق شده و ازش سوال میکنم کنجکاب میشم چطور به این موفقیت رسیده الگو میگیرم خوشحال میشم

    ولی تو بعضی آدم ها یافلان دوستم هس حسادت میکنم

    یه دلیلی تو ذهنم پیدا میکنم که این فرد از این راه به موفیقت رسیده من نمی تونم یه بهونه میارم واسه خودم تونمیتونی اون این کار کرد موفق شد خودمو قانع میکنم

    هرچقد راجب این بارو محدود کنند بنویسم بازم هم کمه انقدکه ریشه داره این باور حسادت

    این باور مقایسه کردن خودمون با دیگران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
  10. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3113 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و تشکر فراوان برای ارائه این آگاهی های ناب و اهدای این هدیه گران بها وارزشمند….

    از استاد عباسمنش بازهم سپاس گذارم که آنقدر در مقابل کاربران سایت احساس مسئولیت میکنند و این هدایای گرانبها را به صورت رایگان در اختیار ما قرار میدهند…

    والا در جواب سوال اینکه با شنیدن موفقیت افراد چه احساسی به من دست می‌دهد،من اگر بدانم آن فردی که به موفقیت رسیده چه به صورت آگاهانه و چه به صورت ناآگاهانه از قانونی که استاد عباسمنش و کتاب قرآن توضیح میدهد استفاده میکنند میدانم که موفقیت متداوم است و اگر بدانم که شخص مذکور از قانون استفاده نمیکند،مثلا با وام یا کار خلاف (دزدی،فروش مواد مخدر،رباو…) به موفقیت رسیده است میگویم شاهنامه آخرش خوش است…ولی در هردو صوت خوشهال میشوم و برای فرد موفق دعای خیر میکنم…

    برای مثال افراد موفق اطرافم :

    لیست آشنایان و دوستان موفق:

    1رضا نصر آبادی

    موفقیت:کاهش وزن عالی وساختن شکم شش تیکه موفقیت مالی

    نوع احساس: احساس خوب

    مرحله سوم تمرین

    1:میتوانم از این موضوع الهام بگیرم که انسان در هر سن و سالی اگر تلاش و پشتکار داشته باشد میتواند به اندام دلخواه برسد،آقارضا نصر در کهنسالی ورزش را شروع کردن و با پشتکار و تداوم به اندام دلخواه خود رسیدن

    2درس هایی که از موفقیت های آقا رضا میتوانم بگیرم این است که هرگز با وجود توهین ها،تهمت هاو…نامید نشدن وباپشتکار ادامه دادن وصفر تا صد شرایط مالی و تناسب اندام دلخواه خود را ساختند و از دیگر ویژگی های شخصیتی آقا رضا نصر این است که همیشه به شهر وکشور خودش احساس خوب و مثبت دارند و هرگز وارد بحث های سیاسی و حاشیه نمی‌شوند و به سیاست مداران و رجال سیاسی و مذهبی احساس خوب و مثبت دارند

    2: زهرابازقندی

    نوع موفقیت:محاجرت به اروپا

    نوع احساس: احساس خوب

    1:از موفقیت این شخص این موضوع را الهام میگرم که موفقیت ربطی به ژنتیک و نژاد فرد ندارد و هرکسی که اراده ای قوی داشته باشد میتواند به موفقیت برسد،زهراخانم از نژادهای آلمانی،ترکی و انگلیسی وژرمن وبه اصتلاح خودشان ذات خوب و ژنتیک برتر نبود،هم شهری و دختر عمه ای من هستند و از همین شهر کوچک به این موفقیت ها در اروپا رسیدن

    ودرس هایی که از موفقیت ایشان یاد گرفتم این است که اگر انسان در رشته مورد علاقه خود ادامه تحصیل دهد میتواند به موفقیت های چشمگیری برسد (بر عکس تحصیل در رشته تحصیلی که شخص به آن علاقه ندارد و به خاطر حرف مردم در آن رشته تحصیل میکند)

    3مجتبی سدیدی

    نوع موفقیت: زندگی شخصی و خانوادگی خوب و خرید خانه در سن کم و…

    نوع احساس: احساس خوب

    الهامی که از موفقیت آقا مجتبی میگرم که همیشه اعتقادات دینی و مذهبی محکمی داشتند و هرگز وارد حاشیه نمی‌شوند

    ودرسهایی که از موفقیت این شخص میگرم،علی بی غم بودن وبی خیالی وخونسردی فراوان ایشان است و واقعاً اگر دنیا را آب ببرد آقا مجتبی ما را خواب میبرد،خخخححخ

    و….

    .

    .

    .

    .

    .

    ودرادامه چقدر استاد عباسمنش خوب توضیح دادن که وقتی کاربران برای فایلی بها پرداخت میکنند بیشتر و بهتر نتیجه میگیرن و این واقعیت دارد،من خودم اگر از سایت استاد عباسمنش محصول نخیرده بودم و بها پرداخت نکرده بودم شاید تا کنون feylونامید شده بودم و دیگر فایل های استاد عباسمنش عزیز را دنبال نمی‌کردم و به همان زندگی نکبت بار گذشته ام بازگشته بودم ….واکنون برای بها پرداخت کردن ارزش بالایی پیدا کرده،حتی زمانی که خواستم پلی استیشن بخرم،دستگاه اورجینال خریدم و دستگاهی خریدم که چندین بازی به صورت رایگان روی حافظه داخلی اش ذخیره هستند و چونکه خودم در دبیرستان رشته ام تراحی گرافیک بود و دیپلم گرفتم،میدانم که طراحی یک بازی کامپیوتری چقدر زمان بر است،وحاظر شدم پول بیشتری بپردازم ولی دستگاه پلی استیشن کپی خور و…نخرم،والله دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست،حال آنکه محصولات سایت استاد عباسمنش دنیا و آخرت مارا متحول میکند وخیلی از یک کنسول بازی با ارزش تر است…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای: