ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله
جواب سوال یک :من خیلی خیلی روی این مورد کار کردم و کار می کنم و کار خواهم کرد
چون یکی از ضربه های شدیدی که جهان بر سرم فرود آورد همین حسادت کردن بود
فکر کنم اگر با استاد نبودم تا به الان و. قانون را نمی دونستم و رعایت نکرده بودم تا حالا از دنیا رفته بودم و پودر شده بودم
موفقیت و موفقیت های دوستان من خیلی زیاد هست
مثلا یکی از اقوام تقریبا چند ماه پیش ماشین شاسی بلند زیبایی را دریافت کرد خدا را صد هزار مرتبه شکر
یکی از اقوام با اینکه خونه ی فوق لاکچری را داره و سه طبقه هست ولی باز هم به بهتر شدنش فکر می کنه و داره بنایی می کنه و بهتر و زیباتر و به روزترش می کنه
نمی خواهم بگم خانواده بده و از این حرف ها ولی خانواده من . منی که بواسطه استاد عباس منش عزیزم . دارم روی خودم کار می کنم . خانواده ی من اصلا در مدار من نیستند یعنی ما همدیگر را نبینیم خیلی هم من راحتر هستم هم همسرم هم دخترم .
سوال یک. من از زاویه آیی نگاه می کنم که به احساس بهتر برسم و تا می تونم تحسین میکنم
دیروز رفتم بیرون تا فقط لذت ببرم و اونقدر ماشین ها را تحسین کردن که حالم عالی شد خدا را شکر
سوال دوم .. درس های که می تونم از موفقیت افراد بگیرم این هست که در بیشتر اوقات من با این افراد بودم که الان از دیدگاه من یا ناظر بیرونی موفق هستند چون تکامل خودشون را کاملا طی کرده اند و در 99درصد مواقع حالشون عالی و خوب بوده و الآنم هم هست
امیدوارم همیشه در مدار دریافت بهترینها باشند
…
من برای اینکه برام سوال بود که چطور افراد موفق می،شوند با یکی از اقوام نزدیک شدم و دیدم اینها همیشه در وام گرفتن هستند و زندگیتون را قسط و قرض لبریز کرده و چقدر خوشحال هم هستند که چقدر ما برد کرده ایم که در ایران باید وام گرفت تا وام نگیری هیچی نمیشی و از این جور حرف ها
به خودم اومدم
به خودم گفتم بابا این همه استاد جونم میگه بابا قرض نگیرید وام نگیرید .. یه موقع گول ظاهر افراد را نخوریم
یه موقع خدایی نکرده کمی ها و ماستی ها باعث نشود به هر ماری دست بزنیم
من به راحتی خیلی از افراد از زندگیم حذف شده اند و برنامه های استاد عباس منش هم که خیلی دنبال می کنم اونقدر که همسرم میگه می خواهی بروی پیش استادت ؟؟میگم آره چرا که نه من که از خدامه
چه ترمزهای را در این برنامه قرار دادید
خدا را شکر
خدا شما را برامون نگه داره
الهی خدا ثروتی بهتون بده که نتونی حساب و کتاب کنی
الهی که بهترینها براتون رقم بخوره
…
استاد عزیزم ممنون متشکر و بی نهایت سپاسگزارم که این سلسله برنامه ها را برامون قرار دادید
…
استاد عزیزم .. استاد بهتر از جانم .. من به خیلی از خواسته هام رسیدم ولی می خواستم در مورد خواسته ی من که …. زندگی کردن در خونه ی خودم هست هم بفرمایید
چون این خواسته برام خیلی طول و درازه و هیچ جوری اصلا به این خواسته نزدیک هم نمیشوم
خیلی از ترمزهای ذهنیم را در مورد این خواسته فهمیدم و دارم روش کار می کنم ولی نمی دونم چرا بهش نمی رسم چون زمانش خیلی وقته و طولانی شده
ممنون میشوم استاد عزیزم در سلسله برنامه هاتون بفرمایید
تا به این خواسته نزدیک و نزدیک تر شوم و دریافتش کنم
سلام استاد عزیزم و مریم خانم مهربان
راستش نوشتن جواب سوالاتی که شما پرسیدید و افکار خودم در این قسمت برام سخت بود و ذهنم مقاومت داشت ولی صحبت های شما در آخر این فایل باعث شد فکر کنم زمان اون رسیده که واقعاً با تعهد روی خودم کار کنم و افکارم را اینجا راحت بنویسم.
موفقیت دیگران مخصوصاً افراد مشهور مثل ایلان ماسک یا خود شما استاد عزیز واقعاً من را خوشحال می کنه و برام الهام بخشه ولی بلافاصله ذهنم شروع به مقایسه می کنه شرایط زندگی خانوادگی اون افراد مثلاً پدر و مادر و کشور و .. اون افراد را با خودم مقایسه می کنم و در این تله می افتم که مثلاً ایلان ماسک یا استاد عباسمنش از سن خیلی کمتری شروع کردن و من خیلی دیر آگاه شدم و سالها گیج و گم بودم و یا شرایط خانوادگیشون مثل من در به داغون نبوده مثلاً باباشون بی سواد نبوده یا دو تا زن داشته باشه و کلی بچه و کل زندگی همه به هم بریزه یا تعداد بچه های خانواده کمتر بوده یا مثلاً مادر ایلان ماسک با سواد بوده و مثل مادر من بی سواد و کلی مشکل نداشته ووو ……این مقایسه ها بارها در ذهن من و حتی در صحبت های من با خانواده و دوستم اتفاق افتاده تله مقایسه و به دنبال اون احساس قربانی بودم یه جورایی متوفقم می کنه احساس عقب ماندن در زندگی می کنم و یه جورایی بی عرضه بودن با این که توانایی های زیادی دارم ولی به خودم که نگاه می کنم می بینم 43 سالم شده و در هیچ زمینه ای نه تخصص درست و حسابی دارم و نه هیچ کاری و به خاطر باورهای گذشته ام یه جورایی مادربزرگ خانواده شدم و بیشتر زمانم را صرف پرستاری و کنترل دیگران می کنم و کلا زندگی ام در حاشیه گذشته
از افراد نزدیک مثل دوستان یا خانواده و فامیل کسی موفقیت خیلی بزرگی به دست نیاورده ولی موفقیت های کوچک مثل خریدن ماشین یا رفتن به یه کلاس خاص و اینها بوده
دختر عمه ام تازگی قسطی ماشین خریده و من خیلی براش خوشحال شدم ولی باز احساس عقب ماندن در زندگی به من دست داد.
دختر برادرم که تقریباً 18 سال از من کوچکتر هست معلم دبستان شده خییلی به بچه ها و کار کردن با بچه ها علاقه داره خوشحال شدم ولی باز همین حس عقب ماندن در زندگی و نداشتن شجاعت برای این که دنبال کاری بروم به من دست داد و باز در تله مقایسه می افتم
از مسیر دختر عمه ام این درس را گرفتم که با توجه به شرایط خیلی سخت خانوادگی و با از دست دادن همزمان پدر و مادرش در اثر بیماری باز هم به کارش ادامه داد و با وجود باورهای غلط مالی که داره ولی باز هم تلاش می کنه
از مسیر دختر برادرم این الهام را گرفتم که زندگی بی حاشیه داشته باشم و دنبال علاقه ام بروم نکته اصلی که در تمام موفقیت ها چه در افراد مشهور یا افراد معمولی می بینم اینها هستن:
1- شناخت علاقه مندی واقعی
2- تمرکز کامل روی اون علاقه مندی و دنبال کردن آن
3- دوری کردن از حواشی مثل راضی کردن دیگران یا وقت زیادی برای دیگران صرف کردن یا مسائل و مشکلات جامعه و …
از شما استاد عزیزم برای آماده کردن این فایل ها ممنونم صحبت های شما بی اندازه برای من ارزشمند هستند و مسیر زندگی من را تغییر دادند
بعد از چند سال که با برنامه های شما آشنا هستم یه مدته که تصمیم گرفتم با تعهد بیشتری به صحبت های شما عمل کنم. از یکی از قدیمی ترین پرونده های ذهنم که تقریباً فسیل شده بود شروع کردم و تصمیم گرفتم این پرونده را برای همیشه ببندم الان یه مدته که دارم روی این موضوع کار می کنم به زودی در چند ماه آینده این پرونده با تلاش من برای همیشه بسته خواهد شد. با تمام این مقایسه ها و افکار ولی یه چیزی همیشه اون ته ته ذهنم میگه تو از عمق دره تاریک ناآگاهی شروع کردی و قدم به قدم آگاهی های زیادی به دست آووردی و اساتید خیییییییییلی خوب و بی نظیری مثل استاد عباسمنش داری از ته دره تاریک ناآگاهی حالا به سطح رسیدی که ناهمواره ولی می تونی حرکت کنی و به قله برسی نگاهت فقط به مسیر خودت باشه و با جاده دیگران کاری نداشته باش
برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم
سپاسگزار خدای هستم که هر روز منو اگاهتر وروحمو بزرگتر میکنه.
سلامی عاشقانه به استاد عزیز وخانواده دوست داشتنی که قدم در بهبود خودشون و این جهان برداشتن سپاسگزارم .
سپاسگزاری دوم قلبا وعاشقانه از الهامات زیبای دوست عزیز ایدا عزیز که با متن زیبا وفوق العاده وگران بها استادانه بیان کرد قدردانی کنم ..خوشحالم بابت این پیشرفت وروح بزرگی خواگاهانه بدست میارن واقعا خوشحالم که در این مسیر هستم .که از نادانی به خامی رسیدم با این که هنوز خامم در مقابل دوستانم ولی خوشحالم که افرادی هستن که به من روحیه جنگجو طلبی میدن ومن هم با خانواده عباس منشی پیروز میدانم….. ایدای عزیز از وقت والهامات درونیت سپاسگزارم.. م.ر
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان الهی من
اول سپاسگزارم استاد عزیزم بابت آگاهی ها و آموزشهای نابی که هر بار دارید برای ما آماده میکنید خدا قوت
شرایط زیاد نرمالی نداشتم ولی فایل رو قطع کردم به گفته استاد عزیزم و اومدم جواب سوال رو بنویسم
استاد جانم وقتی که یکی از نزدیکان و یا اطرافیانم به موفقیتی میرسن قبل از اینکه با قوانین و شما آشنا بشم خب حالم بد میشد و خودمو لی عرضه میدیدم البته خوشحال میشدم برای طرف مقابل ولی نسبت به خودم حس بی عرضگی و بی لیاقتی دست میداد مثلا زمانی که دخترایی که از من سنشون کمتر بود و راحت شغل داشتن یا گواهینامه گرفته بودن و رانندگی میکردن و مادر و پدرم میومدن ازشون تعریف میکردن حس بدی نسبت به خودم میگرفتم که ببین از تو کوچیکترن و تو هنوز موفقیتی نداری
ولی استاد جان این باعث میشد که منم تصمیم بگیرم که منم باید موفقیت کسب کنم منم میتونم اگه اون با اون شرایط و سن تونسته منم میخام
و باعث شده که یه موفقیتهایی کسب کنم
ولی الان که خداروشکر با قوانین آشنا شدم خیلی خوشحال میشم و سعی میکنم تحسینشون کنم و حس خوب بگیرم تا جهان هم خوبیها و موفقیتهارو به سمتم هدایت کنه و بیشتر سعی میکنم الگو بگیرم
استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاسگزارم و به خودم تبریک میگم که برخلاف تضادی که توش بودم و شرایط نامناسب ولی تعهد دادم و اومدم جواب سوال رو نوشتم و الان حس و حالم خیلی بهتر شد
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم… ازتون واقعا ممنونم بابت این سری فایل های بی نظیر و مفیدتون
حین اینکه داشتم به تمرینی که دادید فکر میکردم تا در دفترم بنویسم یک نکته توجه من و به خودش درمورد خودم جلب کرد یا بهتره بگم یک باور محدود کننده …. ازونجا که ممکنه خیلی از افراد این نوع باور و بصورت پنهان داشته باشن ترجیح دادم در بخش کامنت ها به اشتراک بزارم امید هست که کمک کننده باشه :)
یکی از باورهایی که باعث شده تا الان از موفقیت هیچکدوم از اقواممون خوشحال نشم و حسادت بورزم این بود که انگیزه مناسبی برای پیشرفت نداشتم و اون این بود که برای چشم و حرف فامیل و اقوام و اینکه از همه بواسطه موفقیتم برتر باشم دوست داشتم به موفقیت برسم … همیشه اسمم توی دهن مردم باشه و مردم برای موفقیت هایی که بهش رسیدم انگشت به دهن بمونن و از من تعریف کنن … و این باعث میشد از اینکه موفقیت یکی از اقوام بشه نقل دهن بقیه و همه ازش تعریف کنن برنجم و بگم پس من کی میخوام پیشرفت کنم … همه دارن ازم جلو میزنن و اینجوری بود ک حسم بد میشد….
درصورتی که من باید برای رشد و تعالی خودم پیشرفت کنم ، من باید پیشرفت کنم تا پتانسیل های نهفته درونمو شکوفا کنم ، من باید پیشرفت کنم تا از ظرفیت های بی شماری که خدا درونم قرار داده استفاده کرده و تقویت شون کنم
ممنون استاد بابت این فایلتون که باعث شد من این باور محدودکننده رو در خودم پیدا کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان جان
سال 98 که بورس ایران صعود عجیبی داشت پسر دایی بنده که کارگزار بورس بود میلیاردر شد ایشون هم سن منه و اسمش رحمان هست .
خونه بزرگ در تهران گرفت ماشین عالی گرفت و ملکهای زیادی در شمال و تهران خرید.
من و رحمان از بچگی با هم بودیم و یه جورایی تو همه چیز باهم رقابت داشتیم.
بعداز شنیدن این خبر که مثل بمب تو فامیل منفجر شد من داشتم از حسادت میمردم شب و روز نداشتم و فکرو ذهنم فقط درگیر این ماجرا بود.
ذهنیت محدود کننده :
1_ احساس حسادت وحشتناک
2_احساس ناتوانی شدید
3_احساس شکست بزرگ برای خودم
4_ احساس شدید محدود بودن ثروتها
5_احساس بهتر بودن رحمان از من
6_احساس اینکه زمان داره به سرعت میگذره و هر لحظه داره برای من فرصت تموم میشه
7_احساس اینکه رحمان خیلی از من جلو زده( زندگی رو یک مسابقه فرض کردن)
8_احساس اینکه حتما پارتی یا رانتی داشته
9_منتظر بودم تا شکست بخوره و ثروتش رو از دست بده
10_با خودم میگفتم حتما شانس ابورده
11_باخودم میگفتم حتما بزرگنمایی میکنه و خیلیاشم دروغه.
12_ احساس عدم لیاقت
ذهنیت محدود کنندم وحشتناک بوده نه؟
این همه باور و دلیل منفی برای موفقیت نزدیکترین فامیلم.
حتی نوشتن این 12 مورد برام سخت بود.
اما بعدها به لطف آموزشهای استاد عزیزمون تونستم خیلی خودمو اصلاح کنم
ذهنیت قدرتمند کننده :
1_ خیلی رحمانو تحسین کردم
2_ گفتم حتما لیاقتشو داشته که به این موفقیتها رسیده
3_ اگر اون تونسته حتما منم میتونم
4_ ثروتها و فرصتها بی نهایته
5_ هیچ وقت دیر نیست
6_باید روی ذهنیتم خیلی بیشتر کار کنم
7_خدای عزیزم منو هدایت و حمایت میکنه
سلام مجدد خدمت استاد بزرگم و دوستان عزیز ،
استاد ممنون بابت این فایل بی نظیر و آگاهی هایی که بهمون هدیه دادید از راه دور میبوسمتون ،
استاد راستش اگه این سوالات رو قبل از دوره ی احساس لیاقت و ارزشمندی میخواستم پاسخ بدم خیلی برام راحت بود چون به مقایسه گر بودم و خیلی با افراد بیشتر در ارتباط بودم ،اما به لطف دوره ی 12 قدم ،قانون سلامتی و روانشناسی ثروت و دوره احساس لیاقت که با همسرم با اکانت های مختلف تهیه کردیم و شخصیتمون رو تو تمام جنبه ها سعی کردیم بهبود بدیم به لطف خدا به نتایجی رسیدیم که فکر میکنم الان اگه اطرافیانمون تو سایت باشند حتما حتما من و همسرم رو مثال میزنند و یقین دارم که همه ی اونها جلوی اسم ما مینوسند که از زمانی که شاگرد استاد عباس منش شدند تبدیل به انسان های دیگه ای شدن و هیچ ربطی به گذشته ندارند،
استاد خداروشاهد میگیرم که به قدری من و سودا تو آرامش و احساس خوب و در صلح بودن با خودمون هستیم که واقعا به قول خودتون آسون شدیم برای آسونی ها و به لطف قانون سلامتی یه شاه پسرم تو راه داریم که فروردین به دنیا میاد و نمیدونم چجوری باید ازتون تشکر کنم و احساسمون قابل وصف نیست
فقط میتونم ممنون باشم ازتون که زندگیمون با لطف خدا و هدایتش به مسیر شما گلستان شده و بی نهایت سپاسگزارتون هستم ،
واقعا انقدر مشغول رشد خودمون بودیم وزمان زیادی داخل سایت هستیم که جز شما استاد عزیزم و خانم شایسته کسی نبوده که شاهد موفقیت هاشون باشیم و همیشه شما الهام بخش ما برای رشد و پیشرفت و تغییر بودید،
البته از امروز که تصمیم گرفتم تو قسمت کامنت گذاشتن و مطالعه کامنت دوستان مشارکت کنم قطعا شگفت زده میشم از دیدن موفقیت افراد زیادی مثل خودم تو سایت ،
دوستون دارم
درود بر تنها عشق ابدی
درود بر دو استاد عزیزم ،دو عشق و باران رحمت و برکت که هر روز همچون سیل میبارید و افکار زنگار بسته ذهنم را میشویید و همچون آفتاب طلوع می کنید و با تشعشعات پر فروغ خود ذهن و قلب و افکارم را پر نور و قدرتمند می کنید.
درود بر دوستان بی نظیرم
و دوباره یک فایل پر از برکت و آگاهی امروز سهم قلبم شد که گویا قراره نوید بخش یک محصول جدید باشه.
استاد همونطور که خداوند بیشتر از ما می خواد که ما ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند باشیم ،شما هم بیشتر از ما دوست دارید که ما در مسیر رشد فکری و تغییر شخصیتی باشیم،از این همه سخاوتمندی شما استادهای عشقم سپاس گزارم هر چند که هر چقدرم سپاس گزاری کنم هرگز قادر نخواهم بود حتی ذره ایی عشق و الطاف بی پایان شما را جبران کنم.
من درباره محتوای این فایل بی نظیر مدت هاست که فکر کردم و با دیدن موفقیت های افرادی که تا حدودی به من نزدیک هستند کنجکاو هستم و همیشه از خودم می پرسم که دلایل موفقیت های این افراد چه باورها و چه اقداماتی هست و یک سری نکات در ذهنم تداعی می شد اما امروز شما با لحن همیشه مهربان و تأثیر گذارتون باعث شدید که من با تمرکز بالا ریز جزییات را بنویسم که حدود یک ساعت زمان برد و دوست دارم اینجا مکتوب کنم که الهام بخش باشه حداقل برای خودم.
اولین شخصی رو که می خوام به عنوان یک فرد بسیار موفق دربارش بنویسم،پسر دایی من هستند،ابتدا از ویژگی های اخلاقیشون که از دوران کودکی داشتند میگم:ایشون از بچگی یک انسانی کاملا تنبل و پرخور بودن با سطح هوشی بسیار متوسط و با مدرک دیپلم؛ بعد از گرفتن مدرک دیپلم حدود دو سال در یک موسسه معتبر با گذراندن دوره های آموزشی برنامه نویسی و نرم افزار و اخذ مدرک آموزشگاهی شروع به کار کردن در شرکت های خصوصی با سمت کارمندی و با حقوق بسیار معمولی و حتی ماشین هم برای رفت و آمد نداشتند و از شرایط صفر استارت کارشون زده شد با شور و انگیزه و عشق بی نهایت به طوری که همیشه وقتشون فقط و فقط به کار و یادگیری مهارت های جدید می گذشت و حتی تعطیلات عید و لحظه تحویل سال هم مشغول کار بودن بدون خستگی (البته قصد من تأکید بر این باور نیست که ثروتمند شدن به زیاد کار کردن یا زور بازو هست )،تا جایی که بعد از حدود ده سال همون پسر بچه شیطونِ از زیر کار در برو تبدیل شد به معاون نرم افزار پشتیبانی بانک مرکزی با میلیاردها ثروت و سرمایه،سرمایه گذاری های کلان در بورس،ماشین شاسی بلند آخرین مدل،خانه خوب در شمال شهر تهران،در بهترین و گران ترین باشگاه های بدنسازی ورزش کردن و با نفوذِ بسیار بالا و اقتدار و سیاست کاری بی نظیر؛ در زمینه ازدواج و روابط هم خیلی خوب عمل کردن و همسرشون از خانواده های با اصالت و ثروتمند و موفق هستند البته که دایی من هم از لحاظ موقعیت شغلی و ثروت در سطح خوب و معقولی هستند.
احساسی که من از موفقیت های پسردایی عزیزم دارم فقط تحسین هست و هر بار که میبینمشون با عشق و صداقت و با تمام وجودم می گم که به وجودشون افتخار می کنم و لذت می برم و یک بار ازشون پرسیدم که چه باورهایی و چه مسیرهایی و چه حل مسائلی باعث این همه موفقیت ایشون شده و یک تابو شکنی بزرگی درباره شغل کارمندی در ذهن من ایجاد شد و پاسخ هایی که دریافت کردم تماما برمی گرده به احساس لیاقت،پشتکار،صبر،شور و انگیزه قوی،خارج شدن از منطقه امن و رفتن در دل ترس ها و اعتماد به نفس قوی و تمام این ویژگی های شخصیتی ایشون می تونه با آگاهی از قوانین خداوند باشه یا کاملا ناخودآگاه اما نتیجه تغییر بنیادین زندگیشون بود و این موفقیت ها هم چنان صعودی هست و من با دیدن موفقیت هاشون به یاد سوره بقره آیه 186 میوفتم
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامى که بندگان من، از تو دربارهی من سؤال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [و به مقصد برسند].
که شما در مصاحبه 26 چقدر زیبا و واضح و شفاف توضیح دادین که خداوند درخواست هر درخواست کننده ایی را پاسخ می دهد فقط باید در در مدار خداوند قرار بگیریم؛ حالا چطور می توان در مدار خداوند قرار گرفت؟ این که بر سیستمی بودن جهان آگاهی داشته باشیم و فقط به درخواست کلامی بسنده نکنیم و هر روز شخصیتمون و باورهامون را بهبود ببخشیم و ایمان داشته باشیم که با تغییر ورودی هامون قطعا نتیجه و خروجی متفاوتی خواهیم داشت و رفتار خداوند هم با تغییر خواهد کرد چون خداوند به ما از رگ گردن نزدیک تر است و مهم ترین صفتی که خداوند برای خود در این آیه توصیف کرده همین واژه قریب=نزدیک هست و این فایل باعث شد من یک بار دیگه با دقت بیشتر یک فلش بک به مصاحبه 26 داشته باشم.
افراد موفق دیگه ایی که خیلی خلاصه میگم از دوستان نزدیک من هستند که یکی از اونها سال هاست ازدواج کردن و لس آنجلس کاملا شاهانه زندگی می کنن و دوست دیگه من که پنج سال هست کانادا زندگی می کنن و هر دو از لحاظ هوش در سطح کاملا متوسط رو به پایین هستند و آخرین مدرک تحصیلیشون دیپلم هست و یاد یکی از فایل های شما میوفتم استاد که درباره یکی از بستگانتون صحبت می کردید که بسیار با استعداد و تحصیل کرده بودن اما آدم موفقی نبودن و واقعا درک می کنم که هوش و استعداد و مدرک تحصیلی کوچک ترین تأثیری در موفقیت افراد نداره همانطور که این دوستان عزیز من نه استعداد خاصی و حتی هیچ مهارت خاصی در هیچ زمینه ایی نداشتند و حتی یک روز هم کار نکردن و هیچ فعالیت خاصی برای موفقیت و یا مهاجرت نکردند اما همیشه خودشون رو لایق زندگی کردن در بهترین کشورها می دونستند و همیشه دوستانشون را از بهترین افراد انتخاب می کردند و تمام تمرکز صحبت هاشون حول محور کشور آمریکا و کانادا بود و از دید من اصل و اساس تمام موفقیت ها و باورها اصل توحید هست و در کنارش هدفمند زندگی کردن ؛و من همیشه دوستانم را تحسین می کنم و هر بار عکس ها و فیلم هاشون رو میبینم قند توی دلم آب می شه و بیشتر باور می کنم که می شود.
مثال های زیادی از نزدیکانم دارم اما قصد زیاده گویی ندارم چون در تمام مثال ها ویژگی ها و باورها و مسیرهای مشترکی نهفته است که تماماً از قوانین جهان و هم مدار شدن با خداوند نشأت می گیره.
استاد عزیزم امروز کلاً ذهنم در مدار موفقیت و چگونگی قرار گرفتن در مسیر موفقیت بود و در دفتر 200 برگی زیبای خودم چند صفحه نوشتم تا ردپایی برای خودم بگذارم تا هر وقت این ذهن نجواگر خواست منو از مسیر خارج کنه با خوندنشون برای ذهنم منطق درست بیارم و تا قانعش نکنم دست از سرش بر نمی دارم و دلیل تمام این اتفاق های فوق العاده شما استادهای عشق هستید و بی نهایت سپاس گزار این انتقال آگاهی هاتون هستم،این شما بودین که از لیلای بی تفاوت به همه چیز یک آدمِ به شدت کنجکاو ساختید و باعث شدین که هیچ چیز را بدون منطق و بدون فکر و بدون قانونِ درست نپذیرم،شما از من، منِ دیگه ایی ساختید که این منِ جدید را خیلی دوست دارم که بهترین ارتباط را با هم و با پروردگارمون داریم.
چقدر خوبه که هستید و هر روز تشنه تر و عاشق ترم می کنید به امید روزی که در مسیر خرید محصولات بی نظیرتون قرار بگیرم و تا آن روز این فایل هایی که سخاوتمندانه به ما هدیه میدین نهایت لذت و استفاده رو می برم و از خداوند می خوام که شما را برای ما حفظ کنه و بیشتر و بیشتر غرق در رحمت و نعمت های پروردگار باشید که لایق بهترین ها هستید،شما باارزش ترین گوهر زندگی ما هستید.
دوستون دارم
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها
سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین وهمه دوستان الهی درسایت توحیدی عباسمنش
این سوال که استادشما مطرح کردید راخواستم جواب بدهم دیدم خیلی فرق میکنه اون فردی که به موفقیت خاصی رسیده چه نسبتی با من داشته باشه
اگر اون فرد فرزند یاهمسر یا برادر یا خواهرم یا فرزندان خواهریابرادرم باشد بسیار ازموفقیت آنها خوشحال میشوم وتشویق وتحسین میکنم آنها را
همانطور که برای قبولی آنها دردانشگاه وموفقیت تحصیلی وبعد کسب وکار عالی هرکدام ازآنها بسیار شاد شدم وتحسین کردم
ولی درارتباط با همکارانم گاهی پیش میاد که کاری را آنها بهتر ازمن انجام میدهند وتبحر بیشتری دارند من غبطه میخورم که نمیتونم مثل آنها باشم وفکرمی کنم آنها بهتر ازمن دراین قسمت کار عمل میکنند وافسوس میخورم وحتی میروم میپرسم چطور آن کار راانجام دادید وباتوضیح آنها هنوز نتوانستم بخوبی آنها کارم رادریک مورد بخصوص بهتر انجام بدهم ولی ناامید نشدم وبادیدن ویدئو دریوتیوب تلاش میکنم پیشرفت کنم
درمجموع بادیدن موفقیت بقیه انگیزه میگیرم که من هم توانمند هستم وازعهده کارهایم بخوبی برمیام
استاد ارتوضیحات عالی شما سپاسگزارم چون به خودشناسی من کمک میکنه
شادوسلامت وموفق باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته
وسلام به دوستان همفرکانسی
من خودمو دوباره متعهد کردم که به سوالات هر جلسه پاسخ بدم امیدوارم که بتونم تا آخر دوره پای تعهدم بمونم
سوال
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟
در پاسخ به این سوال باید بگم که من معمولاً از موفقیت افراد خیلی خوشحال میشم همیشه افراد موفق رو توی ذهنم تحسین میکنم همیشه دوست داشتم و دارم مثل اونا باشم و خودمم موفق باشم تو زندگی
این احساسیه که من دارم کمتر احساس حسادت میکنم نسبت به موفقیت افراد
شاید یه حس حسادتی تو وجودم شکل بگیره ولی حسادتی نبوده که منو به نابودی بکشونه بلکه بیشتر باعث گرفتن انرژی و انگیزه و حرکت میشده کما اینکه الانم تو زندگیم در حد توانم موفق هستم و مطمئنا اگر یکی از آشناهام تو سایت بودو میخواست جواب سوال شمارو بده اسم منم جزو افراد موفق مینوشت(ایموجی کمی خجالت و سرخ شدن )
تمرین این قسمت:
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
راستش استاد عزیز تو آشناها وفامیلای ما افرادی که خیلی موفق باشند و اسم و رسمی داشته باشند نیست ولی هستند افرادی که خیلی خوب عمل کردن و موفقند مثل
خودم ،همسرم ،و بچه هام مخصوصا پسرو دخترم (بخاطر گذروندن دوره احساس لیاقت من اینجا اسم خودم و خانواده مو نوشتم اگ موفق به گذروندن این دوره بی نظیر نشده بودم قطعا اینکارو نمیکردم )چندتا از شاگردهام که معلمشون بودم یکی شون دکتر شده و تخصص گرفته دوتا از برادرای همسرم ، دوتا از دوستام و
یکی از فامیلای دور خودم که این فامیلم تو سن جوونی خیلی عالی عمل کرده و حسابی تو کار خودش موفقه
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
من همیشه از موفقیت افراد خوشحال میشم مگه اینکه اون فرد بخواد موفقیتش رو یه جور دیگه بهت نشون بده
به اصطلاح خودمون بخواد با موفقیتهاش پز بده که کمتر اینجور افراد رو دور و برم دیدم اما دیدم نمیگم نیستند هستند کسانی که به خاطر پول و ثروتی که دارند یه وقتایی یه کارایی که نباید بکنن رو میکنند که قشنگ نیست
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
من از این زاویه نگاه میکنم که اون فرد حتماً تو مدار درست بوده فرکانسهای درست ارسال کرده به جهان هستی و جهان هم به اون پاداش داده
و به خاطر تغییر باورهاش بوده
تلاشی که نتیجه داده
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟ بهترین درسی که میتونم بگیرم اینه که بگم اگر اونا تونستند موفق بشن حتماً منم میتونم چون خواستن توانستن است وبا تغییر باورها میشه موفق بود و هر ناممکنی ممکن میشه به شرطی که تو مسیر درست باشی
خداروشکر بخاطر این سایت الهی و این همه آگاهی