ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 3 - صفحه 6

569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2008 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان وهمه ی دوستان نازنینم تواین مسیرزیبا

    تمرین جلسه سوم

    تفاوت ذهنیت قدرتمند کننده با ذهنیت محدودکننده

    اشتباهی وه تازگی مرتکب شدم بابت عجول بودن انسانیم بود که این پاشنه آشیل منه وخیلی باعجله دوست دارم به نتیجه برسم کارهامو تموم کنم فایلهارو زودگوش کنم خریدموزودبرم و…….

    کلا خیلی عجولم خیلی دارم سعی میکنم که کنترلش کنم اما اشتباه این چندروزم درباره ی عجله کردنمه

    ودوباره هم باعجله یه اقدامی کردم وبه لطف خدا وآموزشهای استاد وبودنم تومسیر بهبود یه قدمیه هرروزم سعی کردم خودمو سرزنش نکنم البته که باهراشتباهی اولین واکنش لحظه ایم هنوز سرزنش وربط دادن به شخصیتم هست واینکه من توانایی این کارروندارم اصلا منوچه به این کار من بدردهیچ کاری نمیخورم ودیگه خودتون بهترازپن نجواهای ذهن محدودکننده ومخربومیشناسید

    اما سعی کردم در عرض کمترازیه ساعت بشینم درست فککنم اصلا چرا عجله دارم چرا این واکنشو نشون دادم وایرادهامو با ذهنیت قدرتمندکننده ام پیداکردم وبراش اقداماتی که اون لحظه درک کردم رو انجام دادم وبخودم گفتم اگه این اشتباهونمیکردم نمیفهمیدم ایرادم چیه پس حتما باید اشتباهه میشده تا ریشه ای ترخودمو اصلاح کنم حتی یه قدم

    یا مثلا موضوع رانندگی که توپاسخ کامنت خودم برای جلسه دوم نوشتم من 48 سالمه و18 ستل پیش گواهینامه گرفتم اونموقع پاشین نبودکه بشینم والبته که وقتی سرچ کردم نوذهنم دیدم با انگیزه اینکه ازفلانیهاکم نیارم رفتم گواهینامه گرفتم وخلاصه بعداز گذشت 6 سال هم که ازدواج کردمو همسرم ماشین داشت چون فاصله شده بود وتصادف تواقوام ترسیدم بشینم واین شد که بعداز 18 سال فاصله ذهن محدودکننده ام اجازه ی رفتن تودل ترسمو نداده اما دیروز به چالشی که گفتم خوردم وانگیزه قوی گرفتم که باید به مراحل کوچولو تبدیلش کنم وبراش هرروزیه قدم حتما بردارم وخودمو متعهدکنم که مستقل بشم تواین زمینه والبته که خودمو سرزنش نکردم ویه لحظه رفتم توفازاینکه همسرمو مقصر بدونم وجلوه بدم اما باخودم گفتم تومسول 100٪این اتفاقی بپذیر وقتی تومسول همه چیزی پس حالاهم تومسولی ومیتونی این نتیجه روبرای خودت رقم بزنی درسهارو نوشتم تودفترم اهرم رنج ولذتمو نوشتم وازهمین امروز براش قدم برمیدارم انشالله

    چون با نتیجه ی این تعهدوهدفم قطعا کلی نتایج وبرکات بهتر واعتمادبنفس بیشتروبرای خودم رقم میزنم

    هود:114

    وَأَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ

    و نماز [=رویکرد به خدا] را در آغاز و انجام روز [=صبحگاهان و عصر] و نزدیک شب [=مغرب] بپادار، مسلماً نکوئی‌ها بدی‌ها را زایل می‌کند، این تذکری [=بیدار باشی] است برای بیدار دلان.

    چون ذهنیت قدرتمندکننده ای که بخداوند دارم بهم میگه که میتونی اشتباهتو تبدیل به نیکی ورشدکنی وقتی که صبح وشب به هدفم توجه کنم وقانونشو رعایت کنم وقدم بقدم پیش برم وبرای ذهنم رنجهاشو بازگوکنم ولذتهای شیرین این دستیابی به هدف قشنگمو پررنگ کنم قطعا به چیزی که میخوام میرسم چون خداوند ضایع نمیکنه پاداش کسانی روکه خودشون رو نیکوکارمیکنن ودنبال جبران اشتباهاتشون هستند حالا توهرسن وشرایطی مهم اینه که من هنوز زنده ام ونفس میکشم پس فرصت جبران واصلاح خودمو دارم

    هود:115

    وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ

    و [در برابر سختی‌ها] صابر باش که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد.

    خداروشکر که باآشنایی قامون هرچیز میشه بالذت بردن ازمسیر بخواسته هارسید من توانمندم همونطوریکه از فایلهای ارزشمند هدیه ی قانون سلامتی لاغری وتناسب اندام وسلامتی بهترروبرای خودم رقم زدم وخودمو متعهدکردم که بادقت فایلهارو گوش کنم این چالشم حلش میکنم

    من خودم مقصر 100٪ اینم که تاحالا راننده نشدم

    خودمم تمام توانمو میزارم که باقدمهای کوچیک هرروز ومستمرم براش تلاش کنم وراننده بشم انشالله بزودی میام وبا افتخارمیگم که بازهم تونستم من توانمندم همونطوریکه خانمهای راننده مسلط وماهربسیاری داریم منم میشم یکی دیگه ازاونها

    واینجوری تفاوت ذهن قدرتمندکننده روبا ذهن محدودکننده ام بهتر تو مغزم حک میکنم تا باچالشهای بعد به ثانیه برسونه درس گرفتنهاشو

    انشالله

    سپاسگزارم استادعزیزم واقعا این هدیه ها میلیونها تومن ارزش دارن خداروشکر بابت ثروتمندی وسخاوت شما که ازمازاد ثروتتون باعشق هدیه میدین به مایی که درمسیرتوحیدیم ولایق دریافت بهترین وخالص ترین واصل ترین آگاهی ها

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    جواد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    به نام خدا

    اول سلام عرض میکنم خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته و همه دوستان

    ضمن تشکر از شما مستقیم میرم برای پاسخ به سوال

    بله من حدود 2 تا 3 سال پیش وقتی اشتباه میکردم شروع میکردم به خود سرزنشی حتی گاهی با ناراحتی و دعوا با خودم برخورد میکردم.البته که راجع به اشتباهات بقیه هم همین کار رو میکردم و همه رو و خودم رو به نحوی قضاوت میکردم

    یه فایل استاد دارن بنام خودتان را هم قضاوت نکنین چه برسد به دیگران یه همچین چیزیه اسمش راجع به اون زدن هواپیمای اوکراینی توسط ایران بود اگه اشتباه نکنم

    بعد استاد خیلی جالب توضیح دادن که این ممکنه برا هر کسی و هر موضوعی پیش بیاد

    بعد من در یه شرکت کار میکردم مدیر با اینکه کم سن بود خیلی درک خوبی داشت

    من رو گذاشته بودند مسئول عمران

    من میگفتم مسئول قبلی ال کرده بل کرده اصلا نمیشه درستش کرد و از این حرفها

    بعد گفت فلانی هر کی هر کاری کرده درست بوده الان شما هم کاری که درسته رو انجام بده

    گذشت و من دوره عزت نفس رو خریدم و خیلی دیدم به این موضوع بازتر شد که حتی ممکنه بهترین افراد هم اشتباه کنن

    اون برای یاد گیری لازمه و دست از سرزنش خودم باید بردارم چون من قلبا باید خودم رو بیشتر از هر کسی دوست داشته باشم

    خب منم مثل همه اشتباه زیاد کردم اما درسهایی که از این اشتباهات گرفتم بسیار بزرگتر بوده از ضررهایی که در اثر اشتباهاتم کردم

    من احساس میکنم در این مورد دارم خوب عمل میکنم میشه گفت نمره قابل قبولی بخودم میدم که خودم رو برخلاف گذشته ام سرزنش نمیکنم حالا گاهی هم از دستم در میره ولی برای همین از دستم در رفتن هم خودم رو سرزنش نمیکنم میگم اینم جزیی از مسیره

    ممنونم که تا اینجا اومدین

    والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 703 روز

    سلام

    من واقعا قبلا اگر اشتباهی مرتکب میشدم کلی خودم رو سرزنش میکردم و بعد باعث میشد احساس ناتواتی و ناامیدی کنم کلی روی اعتماد به نفس و عزت نفسم تاثیر گذاشته بود ولی الان خداروشکر خیلی خوب شدم حتی توی کارم یه چیزی میخوام بسازم میگم اشکال نداره ایندفعه سعی میکنم از این قسمت درس بگیرم و دیگه این اشتباهون نکنم تجربه کسب میکنم و با خودم مهربونترم خودمو بیشتر دوست دارم درصورتی که قبلا خودمو سرزنش میکردم باعث میشد دوباره اون اشتباهو انجام بدم یا اصلا دیگه حرکتی نکنم

    خداروشکر الان راضی ام از خودم تو این مورد بهتر هم میشم…

    خب تمرین:اشتباهی که اخیرا انجام دادم این بود که در کارم خب من هیچ تجربه ای نداشتم و این کارو انجام نداده بودم اولش خیلی من کارم نامرتب بود تمیز و خوب در نمیومد ولی خداییش استاد اولین باری بود که خودم رو زیاد یا اصلا سرزنش نکردم خیلی آنی شاید حسم این بود چرا خوب در نمیاد و یکم خواست منو مقایسه کنه با خواهرم که تو این کار بهتره خوب اون آموزش دیده بود و از خیلی وقت پیش شروع کرده بود گفتم اونم که از اول بلد نبوده تمرین کرده یاد گرفته منم میتونم بعدش رفتم یکم تحقیق کردم تجربه کردم و یه کار بهتر و خوشگلتر ساختم و تمیزتر شد اون اشتباهاتم رو فهمیدم و دیگه انجام ندادم و گفتم من اول راهم هیچی از این کار بلد نبودم طبیعیه که بار اول خوب در نیاد کمالگرایی رو میزارم کنار مقایسه رو میزارم کنار نظر بقیه رو میزارم کنار من رقابتی ندارم با کسی این کار واقعا علاقمه دوسش دارم و خداروشکر هر چقدر نظر دیگران برام کم اهمیت تر میشه کمتر خودمو سرزنش میکنم واقعا این باورهای درست در ادامه ی این کار باید باشه و هی با خودم مرور میکنم روی دوره ی عزت نفس اخیرا کار کردم باید این سوخت باشه برای ادامه…

    تمرین سوم:من چه درسی میتونم بگیرم از این اشتباهم که دیگه تکرارش نکنم یا با چه دیدی نگاه کنم که به خودم و توانایی هام شک نکنم:اینکه آقا هر کسی از اول که بهترین و پرفکت و بی نقص نبوده تو کارش با تمرین و استمرار حرفه ای شده

    اینکه نظر دیگران مهم نیست نمیخوام به بقیه به خانوادم ثابت کنم که من توی هر کاری از اول بهترینم این ثابت کردن به بقیه که من از اول توی هر کاری بهترینم عالی ام یکم باید از ذهنم بیرون کنم این مسیر عشق و علاقمه من باید این کارو با عشق و حس خوب انجام بدم هر اشتباهی یه درسه برام که دفعه ی بعد بهتر بشم نمیخوام از همین اول به درآمد برسم یه کاری بسازم از همون اول دهن همه باز بمونه بگن چقدر عالیه یعنی میدونم تو این موضوع ثابت کردن و مهم بودن نظر بقیه یکم کار دارم به امید خدا پیش میرم فقط نباید درگیر مقایسه با بهترین ها و موفق ترین ها بشم در اول راه درگیر کمالگرایی درگیر حرف و نظر بقیه

    تمرین بعدی :اون درسهایی که از اشتباه قبلم گرفتم چجوری عملی کنم تا بهبود پیدا کنم:اینکه از همون اول نخوام یه کار بزرگ و خفن رو انجام بدم از کارای کوچیکتر انجام بدم

    از اون نکاتی که از آموزش ها و تجربه های دیگران گرفتم ایندفعه توی این کارم استفاده کنم میدونم آموزش دیدن بهتر میکنه کار و روندمو

    هی نخوام همون کار اولمو بفروشم باید فقط برای لذت و یادگیری بیشترم باشه

    فقط باید حرکت کنم اقدام کنم کمالگرایی رو بزارم کنار اینقدر کارای کوچیک یا تمرین انجام بدم تا خوب بشم تو این موضوع نه اینکه همه ی تمرکز و فکرم این باشه همین کارو شروع کنم بزرگ و حالا باید بهترین بشم تو همین کار اول نهههه تمرین و استمرار و تداوم شرط بهتر شدنه اقدام و ادامه

    و تمرین آخر هم اینکه باید حواسم باشه که ذهنم دفعه ی بعد قدرتمند عمل میکنه با نه منو محدود میکنه سرزش میکنه وقتی که اشتباه میکنم

    خب بزارید نکاتی که از این فایل یادگرفتم بنویسم که مرور بشه برام

    من هنگام هر اشتباهی نباید فک کنم که دیگه من استعداد این کارو ندارم یا ناتوانم یا بدرد این کار نمیخورم

    یا دیگران رو از ذهنم ببرم بیرون و حرف مردم رو که اونا منو بدرد نخور و ناتوان ببیند هنگام این اشتباه اونا چه فکری درمورد من میکنند

    باید ببینم روشم کجای کارم اشتباهه درس بگیرم از تجربیات دیگران استفاده کنم که دیگه اون اشتباه رو انجام ندم

    حتی بهترین و موفق ترین افراد هم ممکنه اشتباههای کاملا ساده ای رو انجام بدن این دلیلی برناتوانی و بی عرضگی اون فرد نیست نباید اشتباهات در کار و موضوعی رو به شخصیت خودم ربط بدم نه من توانایی دارم اصلا این ناتوانی و توانایی چیز مادرزادی نیست که من میتونم تو هر موضوعی که بخوام علاقه داشته باشم بهترین بشم با تمرین و استمرار مگه‌ من از همون اول خوندن و نوشتن بلد بودم که بعدش موفقترین توی حوضه ی درس بودم نه با تمرین و ادامه و استمرار و کسب تجربه موفقترین بودم من خودمو باور دارم به توانایی هام باور دارم به خودم و توانایی هام ایمان دارم تمرین میکنم و ادامه میدم توی حوضه ی کارم تا مثل درس خوندن موفقترین بشم فقط با حس خوب ایمان و باورداشتن خودم و توانایی هام به امید خدا

    فایلی بسیار مفیدی بود واقعا این فایلها در زمان مناسب دارند تهیه میشند و من آگاهی هاشون رو دریافت میکنم درست زمانی که نیاز دارم خوشحالم بخاطر این همزمانی

    استاد نازنینم شما بینظیرید و ممنون که با عشق این آگاهی های ارزشمند رو در اختیارمون میزارید به امید عمل به این آگاهی ها…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    فریده داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    با سلام خدمت استاد عزیرم، و خانم شایسته عزیز، در مورد فایلی که دیشب من گوش کردم و چقدر تاثیر گذاشت روی من، در واقع جواب سوالی بود که از خداوند خواستم هدایتم کنه، من 4 سال پیش یه ماشین ام وی ام 110 کوچکی قرمز داشتم که خودم با عشق خریده بودم اولین ماشین زندگیم بعد 3، 4 سال که داشتمش به خاط تمرکزم روی ضعف ماشین، که 3 سیلندر بود و کمی خستم میکرد،سبب شد ناسپاس و ناشکر بشم، و فقط تمرکز کنم روی عیب های ماشین. و کار به جایی رسیدکه گفتم این ماشینو میخوام چیکار، شرایطی پیش اومد که برادرم می خواست خونه بخره و پول کم داشت و منم با توجه به عقبه ناسپاسیم، شرایط جوری پیش رفته گفتم ماشین میخوام چیکار، من میخوام دستاورد داشته باشم و ماشین رو میفروشم و میام با شما شریک میشم، بعد از انجامش،فهمیدم چه نعمت بزرگی رو از دست دادم. چقدر از کارام عقب میمونم باید همه جا با تاکسی و اسنپ برم پرایوسی خودمو از دست دادم، چقد ورودی نامناسب به خاطر حصورم در جامعه تو تاکسی آسیب واردمغزم میشد همه غر میزدن چقد سرعت کارم اومد پایین به خاطر خستگی جسمی و روحی، خیلی باید مراقب پوشش میبودم چون پیاده بودم برام مساله پیش میومد خیلی جاها نمیتونم بدم چون مسیر دوره و محدود شدمو از 4 سال پیش فقط به خودم لعنت میفرستادم به خاطر اشتباهی که انجام دادم و اشتباه بعدیم که یکی از فایلهای استاد رو گوش دادم این بود که برای به دست آوردن چیزی چیز دیگه دو نفروشید و من فهمیدم که اشتباه کردم و از 4 سال پیش خودمو نبخشیده بودم تا چند ماه قبل که سعی کروم خودمو به خاطر اشتباهم ببخشم واز خداوند بخوام هدایتم که برای خرید ماشین جدید. درسهایی که گرفتم این بود که همیشه سپاسگزار باشم چون ناسپاسی مثل این مورد نعمت رو از کفم میبره درس دوم این بود که سرم تو زندگی خودم باشه اصلن کاری نداشته باشم که دیگران چیکار میکنم به خودم و خداوند ایمان داشته باشم و سبک زندگی شخصی خودم رو بنا کنم و اصلن تحت تاثیر دیگران که با صدای بلند زندگی میکنن قرا نگیرم . از همون چند ماه قبل وقتی با خودم به صلح رسیدم تمرکز کردم روی پس انداز برای خرید نقدی ماشین. و از خدا خواستم هدایتم کنه و با توجه به صحبتای استاد که میگفتن وقتی به آروی فک میکردن پول نداشتن ولی خدا هدایتشان کرد. منم دارم تمرکز میکنم دو هدفم و بازم به خود استاد با توجه به قانون تصاعد خداوند شرایط رو برام درست میکنه و نه دیگه اویزون کسی شدم که پول مشینو بهم بده که شرک محض بود با توکل به خداوند اون شاخ و برگ اضافی رو زدم و نه اینکه به قسط فک میکنم و ایمان دارم که خدا هدایتم میکنه برای خرید ماشین چون آگاه شدم و با تمام وجود درک کردم که بابت داشته هام باید سپاسگزار باشم که خداوند بزرگم کنه و اصلن سعی میکنم به حرف دیگران توجهی نکنم که میگن تو نمیتونی ماشین بخری، چون مزدوم به راه راست هدایت شدم راه کسانی که خداوند بهشون نعمت داده ، برای دیدن این فیلم خدا خداوند هدایتم کرد. چون به نیت جواب سوالاتم برای هدایت اپلیکیشن شما رو تو گوشیم باز کردم که خداوند منو به سمت نشانم هدایت کنه دیدم که صفحه اول این فایل هست و من فقط دارم اشک میریزم و همش به خاطر وجود شما استاد دادم شکرگزاری میکنم خداوند حافظ شما باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    معصومه سادات ناظری گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جان که اینقدر در این مسیر توحیدی ودربحث خودشناسی زحمت میکشن برای بدست اوردن نتایج مطلوب برای ما بسیار از شما عزیزان سپاسگذارم

    وسلام به دوستان توحیدی عزیزمم

    ———————————

    سوال این قسمت:

    به اشتباه مهمی که اخیرا انجام دادی فکر کن. در آن زمان چه واکنشی داشتی و چطور با خودت برخورد کردی؟

    آیا احساس شما این بود که:

    ” اشتباهی است که رخ داده و اشکالی ندارد. ببینم چه درسی برایم دارد؛ ببینم چه تغییر یا بهبودی ایجاد کنم که در آینده این اشتباه تکرار نشود؛ ببینم چطور می توانم در این موضوع بهتر شوم”؛

    آیا به شدت خود را سرزنش کردی!

    آیا آن اشتباه را به شخصیت خود وصل کردی و به احساس ناتوانی رسیدی؟!

    آیا به این نتیجه رسیدی که کلا به درد این کار نمی خوری؟

    چه سوال جالبی وبموقعی پرسیدین استاد با جواب به این سوال به خیلی از تغییراتم اخیرا رسیدم

    من اخیرا تصمیم گرفتم هر فایلی که میاد رو صفحه سایت کامنت بزارم وبه این شکل بیشتر روخودم کار کنم وصلاتم رو به این شکل حتما بجا بیارم حتی اگه دیر وقتم بود چون قبلا خیلی برام کامنت گذاشتن سخت وچالش برانگیز بود ولی الان خداروشکر روز بروز داره برام راحتتر میشه وچقدر بعد گذاشتن کامنت اتفاقات خوبی برام رقم میخوره به لطف خدا

    واما جواب اولین سوال که اخرین اشتباهتون چی بود وچه درسی ونتیجه ای گرفتین..؟ فایل قبلی و که گذاشتین استاد من بمحض اینکه تو سایت دیدم فایل جدید اومده با هیجان وذوق اومدم سراغ فایل و شروع کردم به گوش کردن وسوال وتمرین وانجام دادن بدون توجه به باتری گوشیم …بمحض اینکه کامنتم وگذاشتم وبدون اینکه بدونم چی گذاشتم چون هرچی نوشته بودم همون لحظه یه حسی بهم گفته میشد بنویس منم اطاعت میکردم ومینوشتم مثل الان… وبمحض اینکه دیدگاهمو بدون اینکه دوباره بخونم که اصلا چی نوشتم سریع فرستادم ،همون لحظه گوشیم باتری تموم کرد وخاموش شد …منم تا اومدم شارژر گوشی و وصل کنم و دوباره بیام تو سایت وکامنتم وبخونم واصلاح و ویرایشی اگه نیاز هست انجام بدم متوجه شدم اینترنت قطع شده وسایت بالانیومد خلاصه چون نصف شبم بود منم چشام وبزور باز نگه داشتم یکم که بالا و پایین کردم دیدم دیگه کاری ازدستم برنمیاد با خودم یلحظه گفتم اخه چرا حواست وجمع نمیکنی وباتری گوشیت وچک نمیکنی واین چه کامنتی بود گذاشتی و…یلحظه ی خیلی کوچولو تا اومدم خودم‌وسرزنش کنم ونجواهای شیطانی اومد سراغم سریع به خودم اومدم گفتم اولا من نگفتم وحسم گفت بنویس دوماااپیش میاد ادم اشتباه کنه و خواست خدا بوده هم گوشیم خاموش بشه هم اینترنت قطع بشه تو اون لحظه واین همزمانی رخ بده حتما حکمتی درش هست که من نمیدونم حالا بعدش چی میشه مهم نیست مهم اینه که من فایل وگوش کردم وتمرینات و انجام دادم

    الخیرو فی ما وقع.

    بعد نزدیک صبح بود راحت خوابیدم …اما اگه قبلا بود کلی باخودم کلانجار میرفتم خودم وسرزنش میکردم به خودم غر میزدم از استرس خوابم نمیبرد وکلی ناراحت میشدم وبخودم میگفتم اصلا کی به تو گفته کامنت بزاری و دیگه نمیزاشتم ….ولی الان کاملا برعکس کلی تغییر کردم وخوشحالم از کامنتی که گذاشتم والان هم مجددا دارم کامنت میزارم وخیلی

    خوشحالم از این حس که کلی تغییر کردمم و رد پایی واسه خودم گذاشتم که تغییراتم رو نشون میده وخیلی خوشحالم وخداروشکر میکنم از این همه تغییر واینقدر عزت نفس و احساس لیاقتم وخود ارزشمندیم بهتر شده

    شاید روزی یه نفر باخوندن کامنت من وتغییراتم وتاثییر سپاسگذاری در زندگیم وبدست اوردن این همه نتایج یه حرکتی باشه برا تغییر در زندگی یکی از عزیزان دراین سایت باارزش وحتی همین اتفاق که باعث شد دیدگاهم وبه این شکل فرستادم درواقع این اشتباهم باعث شد قدرت بیشتری بگیرم وتصمیم بگیرم عکس پروفایل بزارم روی سایت که این کار وبا وجود اینکه گذاشتن عکس روی سایت یکم پروسه داشت انجام دادم ومنتظر نتیجه ام اگه باز نشد دوباره انجامش میدم وهمینطور کامنت گذاشتن هم برام خیلی راحتتر از قبل شده خداروشکر….چون قبلا همین کامنت گذاشتن انگار سخنرانی تو سمینار هزار نفری بود برام اما الان به لطف خدا خیلی راحت دارم این کارو انجام میدم وعزت نفسمم بالاتر رفته وترس ودلهره از بین رفته واحساس خیلی عالی دارم نسبت به این کار

    ویه مثال دیگه من تو اشپزی تقریبا از پس هرنوع غذای جدید برمیام …یکسری اومدم پنیر درست کنم یمقدار سرکه اش بیشتر شد وهمش باخودم میگفتم واای اگه خراب شد چی….؟خلاصه نتیجه اش این شد که موقع استفاده خرد میشد سریع…بااین که من تو این زمینه خیلی حرفه ای بودم وهمیشه نتیجه خیلی خوبی میگرفتم اما این دفعه که این اتفاق افتاداولش یکم ناراحت شدم ولی بعدش به خودم گفتم اینم یه تجربه است و ازش درس گرفتم که اگه یمقدار سرکه اش بیشتر بشه وجوششم بیشتر بشه میشه ازش بعنوان کشک استفاده کرد البته با یه مقدار مواد افزودنی که بعد این جریان به این نتیجه رسیدم وبه خودمم افتخار کردم که چقدر از برخورد با هر تضادی به جای سرزنش کردن وناراحت شدن و به خودم منفی دادن میشه ازش کلی درس گرفت وپیشرفت کردواقعا خدایا سپاسگذارم بابت این همه توانمندی که بمن داده

    درپایان بازهم ازشما استاد عزیزم سپاسگذارم بابت این فایلهای بسیار ارزشمندی که به رایگان دراختیارمون میزارین وباعث رشد وپیشرفتمون میشه بینهایت ازتون تشکر میکنم وهمچنین خانوم شایسته ی عزیز که اینقدر زحمت میکشن در تهیه و تدوین این فایلهای بارزش وهمچنین از شما دوست عزیزم تشکر میکنم که وقت گذاشتین و فایل من رو خوندین

    خدایا بینهایت سپاسگذارتم بخاطر هدایتم به این مسیر توحیدی

    قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است

    برای همه ی شما عزیزان ارزوی سعادت وسلامتی و ثروت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    بادورود به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته عزیز که درست کردن این فایلها واقعاً زحمت میکشند وبا آموزه های خود ما رو در هرچه بهتر درست زندگی کردن رو آموزش میدهند . اشتباهات در زندگی ما یک نوع برداشت غلط داریم وفکر میکنیم ما برای این کار نیستیم ووسوسه های ذهنی طوری رفتار میکنیم که انگار که دیگه با این اشتباه کار تمام شد و دیگه باید نمیتونم این کاروادامه بدم و اینطور برخوردها .ولی اگه درست برداشت کنیم میتوانیم با اون اشتباه بهتر پیشرفت کنیم ودرسهای که باید از اشتباه بگیریم رو درست برنامه ریزی کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مینا مارکارادی گفته:
    مدت عضویت: 1463 روز

    سلام استاد عزیزم ‌مریم جان عزیز

    این جلسه عالی بود همه جلسه های شما عالی هست ولی این بسیار با یه اتفاقی در زندگیم ارتباط داشت

    من یه روابط خانوادگی داشتم که خیلی این رابطه برام شیرین بود واقعا بودن برام با اون اشخاص بسیار لذت بخش بود بهم خوش میگذشت وقتی با هم بودیم

    ولی به مرور بعد یه اتفاقی و نشخوار ذهنی و احساس کینه تو دلم باعث شد کم کم ارتباطم با اون شخص تیره بشه و همیشه تو ذهنم در حال دعوا و بازخواست بودم ازش از اونجای که خودمون میسازیم زندگیمونو ما یه روز در کنار هم قرار گرفتیم و شرایط پیش اومد که من از هر نگاه هر حرف اون شخص عصبی و عصبی تر میشدم اون شخص مهمان من بود و چند روز بعد باید برمیگشت به خونش ولی من طبق چیزی که تو ذهنم ساخته بودم شروع به بازخواست و دعوا کردن کردم

    بعد از اون جریان اول خوشحال بودم که بالاخره چیزهای که بود گفتم و متوجه اشتباهش کردم ولی به مرور زمان سرزنش احساس گناه که خدا داشت منو امتحان میکرد چرا صبوری نکردم اگر اون چند روزم صبر کرده بودم خدا به من پاداش صبر و امتحانشو داده بود یا منی که به آموزه های استاد گوش میدادم روزها چرا به کار نبردم دلم تنگ اون روابط شد برای اون جمع ولی دیگه اون روابط برنمیگرده و این بزرگ‌ترین اشتباهی بود که خودمو سرزنش کردم باقی اشتباهات راحت تر از کنارش میگذرم ولی این حس ناتوانی در وجودم گذاشت این فایل شما نقطه امیدی بود واسم استاد که آدم تا زندست تو هر شرایطی اشتباه میکنه مهم اینکه درس بگیریم من میپذیرم اشتباه کردم ولی به خودم قول میدم وقتی عصبانی هستم عکس العملی حرفی نزنم چون بعدش جبران نمیشه و ممکنه یه چیزی برای همیشه از دست بدم من درس میگیرم که سکوت فقط سکوت آرام بودن

    پشیمونی بعدش نداره

    اشکال نداره اشتباه کردم و من هنوز تا الان زندم تا جبران کنم با عشق و محبت برای چیزهای دیگری که دارم در زندگیم

    اولش مثل همیشه تمرین داشتم داخل دفتر مینوشتم خیلی دوست داشتم این موضوع پیش آمده را برای شما بنویسم خیلی احساس خجالت میکردم که اینجا یاداشتش کنم

    ولی گفتم اشکال نداره من یه انسانم و اشتباه کردم

    میام مینویسم تا هم پا رو ترسم بذارم و هم تعهدی باشه که دیگه همچین اشتباهی نکنم .

    استاد واقعا ازت ممنونم بار این حس گناه سرزنش امروز از رو دوشم برداشتی ️️️️️

    خدایا سپاسگذارم️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      امیرمهدی کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1428 روز

      به نام خدایی که از وقتی درست شناختمش زندگیم خیلی تغییر کرده

      سلام به شما مینا خانوم و استاد عزیز و مریم خانوم و بقیه دوستان

      خواستم بگم دمت گرم که اینقدر شجاعانه حرفتو زدی و واقعا لذت بردم که اینقدر شجاعانه پا رو ترست گذاشتی

      خدا رو شکر که با خوندن کامنتای شما انگیزه میگیرم و

      شکر به خاطر همچین بستری برای کنترل افکار (سایت عباسمنش)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حسنعلی سوختانلو گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    استاد جان من ازتون ممنونم بابت آگاهی هایی که در اختیار ما قرار میدین.

    استاد این چند تا فایلی که گذاشتین من هر کدوم گوش کردم دیدم با عملکرد من و اون چیزی که شما اونو عملکرد درست میخونین نزذیکه. احساس خوبی بهم دست داد.

    من جدیدن یه آپارتمان تو منطقه خودمون دارم میسازم. (طبقه اول)

    شروع این کارم و رسیدن به این ملک لطف خدا و آموزش شما بود. در واقع شما دستی از خداوند شدی و راه در خواست کردن از الله بهم آموزش دادین.

    ساخت این ملک غیر مجازه و شهر داری هم برای ساخت غیر مجاز سخت میگیره نه به اون شدت ولی گیر میده.

    چون کار باید کمی سریع تر باشه و عجله کردن تو کار خلاف قانون (کار بدون مجوز) طبیعیه من چندین چند اشتباه داشتم.

    به عنوان مثال من قرار بود واسه هاشیه رو به خیابان دوتا پنجرا بخرم تا نور گیر خوبی داشه باشه، ولی من یه پنجره بزرگتر خریدم و این یه اشتباه بزرگ بود.

    منتها من این اشتباه در همون لحضه که متوجه شدم،

    سریع ربطش دادم به هم زمانی کار های خداوند برای خودم.

    همیشه خودمو با این که این یه حکمتی از طرف خداوند بوده واسه من و کار من قانع کردم و از این مدل کارم راضیه هستم …

    درسته من اشتباه کردم که مجبورم تا چند طبقه دیگه اینو به همین شکل برم بالا… ولی نگاه من به این قضیه مثبت + بود و بعدا که خوب فکر کردم واقعا بهترین کار ممکن بود. که خداوند برام جفت جور کرد.

    هم کار زود جمع شد..

    هم نور کافی بود.

    هم هزینه کمتر شد.

    در کل اگر همه این اتفاقات یا ماجرا ها رو قبول کنیم و بسپاریم درست میشه…

    مثل بارانی که از آسمان میباره.

    یکی میگه خدایا شکرت،

    یکی میگه اه وقتش نیود،

    یکی میگه همه برنامه ها بهم ریخت،

    دریغ از این که این بستگی به ما داره و این نعمت خداونده برای همه افکار و قشر نعمته…. اگر متوجه بشیم انشاالله.

    انشا الله برای کار های بعدی این اشتباه تکرار نمیکنم

    ناگفته نماند یکی دوبار هم شیطون منو گول زد و من تو خودم گفتم خسته شدم از این مدل کار کردن ولی سریع از ذهنم انداختمش بیرون..

    واسه همتون آرزی سلامتی. سعادت. ثروتمندی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1565 روز

    به نام خدای مهربان خدای هدایت کننده و حمایت کننده

    سلام به همه عزیزانم

    استاد وقتی سوال مطرح شد از همون لحظه اول شروع کردم به فکر کردن بهش چیزی به ذهنم نیومد وقتی سوال تموم شد استپ زدم و باز هم فکر کردم اما باز هم چیزی به ذهنم نرسید .

    شده که مثلا غذا خوب نشده مثلا برنج زیاد نرم شه یا زیاد نرم نشه یا … و همسرم گفته که مثلا برنج اینبار قد نکشیده یا مثلا غذا شور یا بی نمک شه و یا مثلا یک جمع و تفریقی رو ذهنی انجام دادم برای حساب و کتاب و اشتباه شده اما هیچ وقت واکنشی که من داشته باشم زیاد به یادم نیومد و یا احساس خوبی نداشته باشم یا بگم من کارم رو خوب انجام ندادم و یا هر چیز دیگه ای اصلا پیش نیومده .باز بهش فکر میکنم و اگر چیزی یادم اومد حتما توی کامتهای بعدی مینویسم

    استاد بعد شنیدن توضیحاتتون در مورد اینکه وقتی توی کاری اشتباه میکنم و کارم رو خوب انجام نمیدم شاید بگم من به در این کار نمی‌خورم من اصلا اینکاره نیستم یک نکته ای یادم اومد من اولین باری که وارد این کارم شده بودم به قدری در کارم ایراد بود که کلی از کارهام و برگردوند و گفت خوب نیست اما من اصلا احساس بدی نداشتن دوباره تمام تلاشم رو کردم تا کارم رو بهتر انجام بدن و یادمه بعد از مدتی کارهام به قدری خوب شده بود که کسی که چندین سال توی این کار بود از دیدن کارهای من که کمتر از یکسال هم بود وارد این کار شده بودم تعجب میکرد و می‌گفت چقدر خوب زدی و به جایی رسیدم به لطف خدای مهربانم که همون کاری که اون اوایل برمیگردوند و می‌گفت خوب نیست هزارتا سفارش گرفته بود برای من و خیلی کارم عالی و تمیز و زیبا شده بود و خیلی خوشحال و ذوق زده بودم وقتی بهم گفت هزارتا سفارش گرفتم فقط برای کار شما

    استاد صحبتهاتون در مورد حرفهای مردم من رو یاد این مورد انداخت که من خیلی سعی میکردم در هر شرایطی بگم من بی تقصیرم مثلا در مورد همسرم در مورد فرزندم و هر موردی هر کسی و یا هرچیزی که یک کوچولو موردی پیش میومد میخواست بگم که من کاری نکردم من مقصر نیستم همه تقصیرها گردن فلانی هست و اینو بگم که یکی از فایلهایی که به من خیلی خیلی کمک کرد فایل آرامش در پرتوی الهی یک بود و هست که بارها و بارها این فایل رو گوش دادم و وقتی میگه [بیا از پیش‌داوری‌ها و حتی قضاوت‌ها رها شویم فقط گوش کنیم بیا باور کنیم که لزومی ندارد که از خودما ن دفاع کنیم بیا گوش دادن ساده رو تجربه کنیم ]

    من صدها بار این فایل رو گوش دادم غیر از ارامشی که در وجودم میزاره کمکم کرد خیلی جاها سکوت کنم و به خودم بگم لزومی نداره از خودم دفاع کنم یادمه آخرین بار که رفته بودم مهد کودک پسرم تا اومدن شروع کنم به گفتن چیزهای که برای دفاع خودم بود و مقصر جلوه دادن دیگران این جمله رو گفتم[خانم جمشیدی چیزی نگم بهتره]و تمام واقعا تمام

    هم خودم راحتر بودم و در آرامش بیشتر و هم صحبت‌ها به درازا و غیبتها نکشید. واقعا تصمیم گرفتم هر جا بی دلیل و فقط برای قضاوت از سمت دیگران از خودم دفاع کنم سکوت کنم و بقیه رو مقصر نکنم

    استاد در مورد تمرین این قسمت نمیدونم میشه بهش گفت اشتباه یا نه اینکه من دوتا چالش فعلا توی زندگیم هست که باید کاری بابت انجام بدم

    1_گذاشتن عکس پروفایلم در سایت که بارها و بارها امتحان کردم و نشد اما احساسم بد نشد،من سوال پرسیدم،سرچ کردم ،فایل دیدم اما هنوز پاسخم رو دریافت نکردم چون مشکل من مال همون لحظه اول یعنی اصلا نمیتونم وارد سایت ورد پرس بشم

    که اگر حل بشه من کلی اعتماد به نفسم میره بالاتر و کلی چیزهای جدید یاد میگرم یادمه اون اوایل که میخواستم وارد سایت بشم خیلی میترسیدم چون تا حالا اصلا اینکارو نکرده بودم و بارها امتحان کردم و موفق نشدم اما وقتی پیام خوش اومد شما رو دیدم کلی خوشحال شدم و انرژی گرفتم و به خودم افتخار کردم و خوب این غولی که برای خودم ساخته بودم شکست و راحتر با سایتهای دیگه برخورد کردم و راحتر بود برام

    2_درامدم هست که چالش دومم و قدمهای اولیه که توی کامتهای قبلم نوشته بودم رو انجام دادم و به لطف خدا ان شالله تا آخر این سلسله فایلها من هم از موفقیتهام در این درمورد حتما میگم

    خدایا شکرت بابت تمام داده ها و ندادهایت بابت مسیرهایی که من رو هدایت کردی و خواهی کرد برای موفقیت و آگاهی بیشتر و بیشتر

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سمیه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 636 روز

    سلام خدمت استاد ودوستان عزیز

    استاد اگر قبل تغییراتم بود روزها خودم رو شماتت میکردم وبه قول معروف دور اون کارو خط میکشیدم

    ولی الان پشتم به یه قدرت بزرگ گرمه

    میدونم من قدرت انجام هرکاری رو دارم وبعضی کارهارو چندین بار باید انجام بدم تا اوستا بشم

    هراشتباهیم رخ بده اونو یه تجربه میدونم ویه قدم برای نزدیک شدن به اون خواسته

    همیشه میگم وقتی بقیه آدما تونستن منم میتونم

    بخوام مثال بزنم تو بازی شطرنج هست

    روزهای اول من شطرنجو به دخترم یاد دادم از اونجایی که خیلی بااستعداده وبعد توسط پدرش حرفه ای شد مدام بازی رو ازمن می‌برد خیلی برام افت داشت چون خودم اول یادش دادم ولی من ناامید نشدم تمرین کردم بازی شطرنج توگوشیم ریختم ومدام بازی کردم

    حالا تقریبا سطح بازیمون هم سطح شده ومیدونم بازم تمرین کنم شکستش میدم ویه بازیکن حرفه ای میشم

    علاوه براینکه یه سرگرمی عالی تو خونه داریم

    من دختر قدرتمند خدا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: