پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-22 06:31:002024-08-04 11:31:14پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 7شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام به دوستان عزیز و استاد وخانم شایسته
وقتی دوستان از قران مینویسن،به خوذم میگم من چقدر عقبم،ولی واقعا درک میکنم که چقدر آرامش بخش هست حتی خوندن کامنت های دوستان از قران
جالبه قدم11استاد در مورد الگو تکرار شونده صحبت کرده بود اما من پارسال اصلا نشنیده بودمش،جالبه مصادف شده با این فایل های ارزشمند،من دلیل اشتباه تکرار شونده خودمو واقعا ورودی خودم به خودم میبینم،مثلا همیشه دنبال کار دیگه ای هستم و فکر میکنم تو کار دیگه موفق ترم،بخاطر همین باور 3سالی یکبار شغلمو عوض کردم که بی ربط بوده با شغل های قبلیم،اما الان به این نتیجه رسیدم بابا اگر دارم تو تین کاری که دارم حتی 1درصد هم موفق تر میشم نشونه اینکه تو همین کاراستعداد دارم حالا یا علاقش میاد یا هدایت میشم به شغل دیگه،واقعا که خدا هواسش بهم هست به شرطی که اینو تکرار کنم و باور کنم که هدایت میشم
سلام احمد آقا خیلی از شما سپاس بابت این پیام برای من بود ، قلبم آروم شد ، اینگار جوابم رو گرفتم ، من نزدیک به 9سال سابقه کارمندی دارم ، از اون موقع که با این قوانین آشنا شدم ،خیلی دوست نداشتم کاری رو بکنم که اصلا دوست نداشتم کارکم خیلی راحت بود ، تا این که گفتم از یه جایی باید شروع کنم ،اصلانم کاری که استاد میگه عاشقش باشین نبود ، یک ماهی که از کارمندی اومدم بیرون این ذهن نجوا گر یه سره دارم میگه کو چی شد این کاری که انجام میدی که عاشقش نیستی ، چرا از کارمندی بیرون اومدی کارت راحت بود ، تا اینجا به کامنت شما رسیدم
یا علاقه اش میاد یا هدایت میشم ، قلبم آروم شد ، من واقعا دوست دارم دارم تاثیر گذار و مفید باشم برای جهان ، باز اگه راه حلی داشتین در اختیار ام قرار بدین ، سپاسگزارم ازت دوست هم مسیر
سلام اقا سلیمان عزیز،منم از شما سپاسگذارم که پیام منو خوندید،اتفاقا آقا سلیمان منم کارمندم و امروز ظهر پیش دوستانی بودم که میگفتن،گویا عموشون با28سال سابقه کار 35تومن حقوق میگیره با مدرک دکترا،میگفت پسر عمو تو نیروگاه اتمی هست 28تومن میگیره،دامادمون رییس شعبه بانک شهر هست 18تومن میگیره،بعد با سابقه 8سال،با مدرک بالای فوق لیسانس،خودم فوق لیسانس ابزار دقیق هستم تو شهرداری سرپرستم 15تومن میگیرم
بهش گفتم من خودمم کارمندم اما دوستای دارم که تو شغل های مختلف آزاد کبابی،یا سوپری یا ویزیتوری دارن یا استاد جلوبندی هستن با مدرک دیپلم هر ماه 15تا 20تومن تا 40میلیون درامد دارن،
بعد خودش گفت اره کار کارمندی ادم به هیچ جا نمیرسه،
راستش من خودمم مثل شما الان کارمندم و به خدا سپردم که تا 1سال آینده برای خودم کار کنم،اما وقتی میگم کجا چجوری با چه سرمایه ای حالا اجارشو از کجا جور کنم و سرکایشو اولین چیزی که میاد سراغم ترس هست
،مدت ها بهش فکر میکردم،تا همین 1ساعت قبل از اینکه پیام شما رو بخونم،یاد یک صحبتی از استاد افتادم که میگفت همه بدبختی ما انسان ها میکشیم از این هست که توحید رو درک نکردیم، فقط رو خودمون حساب میکنیم،روی کسی که جهان رو داره مدیریت میکنه حساب نمیکنیم و غافل هستیم چه قدرتی داره چه توانای های داره و همه کار میتونه برامون انجام بده،
به خودم گفتم آره همینه،چرا رو هر چیزه بیرونی حساب وا میکنم جز رو خدا،من رو توحساب باز مردم،دست میازم له سمت تو هست،هر خیری از طرف تو به من برسه من میگم چشم،نحتاجم سرورم،فقیرم به امر تو،نیازمندم،چشم هر چی تو گفتی
من میخوام کار خودمو داشته باشم از کجا شروع کنم،خودم برام بساز،حالا که بی نهایت هست
،بابا بخدا هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته برام که مسیرمو هموار کنه برای درامد بیشتر،آرامش بیشتر،خداوند میتونه درهارو برام باز کنه،توانایشو داره،هر دری از هر طریقی،به هر شیوه ای،به هر شکلی،میتونه راه گشای من باش،ما که هیچی نمیدونم از اینده قراره چی پیش بیاد برامون،پس تنها کاری که ازمون بر میاد توکل کردن هست و ایمان به اینکه کمکش در حال رسیدن،من منتظرجوابم هستم،یالا بهم بگو،بزار سر راهم،چه کسی ارزشمند تر از خودم تو این دنیا،چه کسی لایق تر از خودم تو این دنیا،
من به خودم یاد آور کردم گذشتمو هوون جاهای که خداوند هدایتم کرد رو بیاد اوردم،گفتم تا احمد تو نمیدونی ولی خدا که میدونه چجوری باید چکار کنم،من بک روزی تصمیم گرفتم از کار شرکتی بیام بیرون نمیدونستم واقعا کجا باید برم فقط به دلم شده بود بیام بیرون،لحظه اخر خداوند با توجه به شرایط زندگیم هدایتم کرد به موقعیت بهتر تو همون شرکت،و موندم باز به کارمندیم ادامه دادم،و شرایط برام بهتر شد اما من کار خودمو دوست داشتم الان که6ماه گذشت میفهمم خدا داره کار خودشو میکنه و من تکاملمو اینجا میگذرونم هنوز برام زود بود بیام بیرون از کارمندی،الان وقتی به سال آیندم فکر میکنم که قراره از شرکت بیام بیرون کجا برم چکار کنم ،میگم بابا همونجوری که خدا یه کاری کرد من از اون جایگاه قبلیم بیام بیرون،به وقتش بهم میگه چکار کنم کجا برم،تازه میفهمم استاد میگه من هر کاری نمیفهمم باید چکار کنم میگم ادامه میدیم میریم جلو خدا خودش هدایتمون میکنه
سلام به استاد عزیزم،مریم جان و دوستان عزیز
یک از مواردی که همیشه به خودم یادآوری میکنم درمورد اشتباهات وخطاهاست
نگاهم رو به اشتباه تغییر دادم
اول از همه قدرت پذیرش رو در خودم افزایش دادم
که اینکار اشتباه است وقبول کنم که اشتباه بوده و توجیه نکنم
در قدم بعدی عذاب وجدان نگیرم و خودم رو سرزنش نکنم و کلی حسم رو بد نکنم
قبول کردم من آدمم انسانم خطا میکنم
اشتباهم رو قبول کنم و سعی کنم تکرارش نکنم بدون عذاب وجدان بدون ناراحتی و سرزنش یا سرکوفت
ببینم چطوری میتونم اشتباهم رو اصلاح کنم
منشا خطام چیه
نپذیرم همینی که هست
چیکار کنم تکرار نشه
مثلا وقتی خوب گوش نمیدم و زود جواب میدم و عصبانی میشم راهکارش چیه چجوری خودم رو کنترل کنم
سعی میکنم نرم در مسیر توجیه کردن
که طرف این حرفا رو زد یا فلان کار رو کرد و من رو عصبانی کرد من باید کنترل احساسم رو به دست بگیرم
در وام گرفتن خیلی اشتباه میکنم و وسوسه میشم وام بگیرم
البته فکر میکردم کار درستیه و این طوری میتونم پول ذخیره کنم الان خداروشکر سعیم اینه وامم رو تسویه کنم و سراغ وام نرم
خیلی وقتها نمیدونیم کاری که انجام میدیم اشتباهه
وقتی فهمیدیم به جای رفتن تو فاز ناراحتی و عذاب وجدان احساسمون رو کنترل کنیم و به دنبال اصلاح باشیم
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و باحال خوب باشید
بنام فرمانروای جهانیان
درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و تمام دوستان گلم
بعضی مواقع اینقدر اشتباهات را تکرار میکنیم که میشوند عادی برایمان و فکر میکنیم که درستش همینه ولی در اصل اینطوری نیست
استاد عباس منش با طرح این سوال چقدر جالب مارا به فکر فرو می برد که دقت کنیم به اطرافمان به کارهایمان وقتی این سوال را خوندم به فکر فرو رفتم و یه الگویی پیدا کردم که دیگر برایم عادی شده اشتباهی که هر ماه تکرار میشد وقتی حقوق میگرفتم حداکثر تا دهم ماه پول داشتم و دیگه تمام هیچی نمیتونستم بعدش بخرم و منتظر حقوق ماه بعد میمونم و اینقدر تکرار شده بود که عادت کرده بودم حتی بچه هایم هم عادت کردند و سوال می کنند کی حقوق میدن و منم فکر میکردم کارمندی یعنی همین و این تکرار و تکرار و تکرار
حالا می فهمم که مدیریت مالی بلد نیستم حال میفهمم پس انداز کردن بلد نیستم حالا میفهمم که اقساطی خرید کردن یعنی چی حالا میفهمم وام یعنی چی و خودم با عدم آگاهی این بلا ها را سر خودم آوردم
از مهر ماه بازم فعالیتم را توی سایت شروع کردم و هر روز دارم فایل هارا می بینم و می نویسم و این هدایت توسط خداوند انجام شده خدایا متشکرم
دومین اشتباه تکرار شونده
الان که دارم روی خودم کار میکنم عشقم مخالفه با استاد عزیزم و اصلا قبول نداره این چیزها را و من به خودم میگم باهاش در مورد قانون صحبت نکنم ولی باز صحبت میکنم و باهم بحثمون میشه
سومین اشتباه تکرار شونده در زندگیم
پیش خودم فکر میکردم که خیلی میدونم آخه ادم هایی اطرافم بودن که بهم میگفتن تو با بقیه فرق داری باهوشی و منم مغرور میشدم و این غرور هی تکرار شد تکرار شد ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم والان به لطف خداوند و کمک های استاد عباس منش و شما دوستان گرامی فهمیدم که من هیچی نیستم و همه چی خداست فقط خدا
فعلا اینا به ذهنم رسید
خیلی دوستتون دارم استادعزیزم و دوستان گلم در این سایت عالی
خداراشکر میکنم به خاطر این آگاهی ها
بزرگترین الگوی ضربه زننده که بهم ضربه از نظر سلامتی استرس . مالی … می زنه و در زندگیم وجود داره ؟
1- مادرم . خیلی روی خودم کار کردم خیلی از نظر روحی بهش وابسته بودم مریض می شد مریض می شدم . مسیرمون 1000 کیلومتر ولی همیشه خواستم تو خوشیها با هاش باشم . اول اونو می بینم ونگرانی هاشو .. هر چی نگرانش می کرده سعی کردم درستش کنم . اینطوری شدم ساپورتیو 5 تا خواهر برادر . از بچهگی شون تا الان که هر کدام صاحب زندگی هستند وبچه دارند . براشون کار انجام دادم .
ولی تصمیم گرفتم دیگه نگران نباشم ول می کنم . که اون خدای خودش رو داره . خودش زندگی شو انتخاب کرده ولی تا صداشو می شنوم دوباره می ریزم . دوباره سعی می کنم چالشهاشو حل کنم … دوباره دوباره….والان که می خوام بعد دوماه ببینمش دکتر ببرمش . نگرانی دختر دومش رو داره .. داره نفسم رو می بره . طاقت نگاهشو نگرانی شو ندارم . فقط دلم می خواد بیاد سرم رو بزارم روی پاهاش وبگم ارومم کن … ارام جانم باش ……
به نام خالق زیبایی ها سلام
کدوم اشتباه با این که میدونم غلط اما بازم تکرارش میکنم .
خوب من میدونم وقتی اختلاف نظر با افراد دارم نباید با اون ها بحث کنم میدونم یعنی تمرکزم میره سمت ناخواسته هام اما اون لحظه تمام این ها یادم میره انگار مغزم قفل میکنه ترس میاد سراغم احساس کوچک شدن و نگرانی احساس کنترل شدن و قربانی شدن و ضعیف بودن همین طوری پشت سرهم و باعث میشه بحث بالا بگیره اما هیمن که یک ساعت بعدش آروم میشم میگم خوب میتوانستم فلان کار کنم یا فلان حرف بزنم یا اصلا سکوت کنم چرا من این کار کردم ؟
2. موضوع بعدی هم از بچگی عاشق این بودم که بشینم فیلم و انیمیشن ببینم یعنی تمام فیلم ها و سریال های تلوزیون دنبال میکردم الان شکر خدا این طوری نیستم یعنی اگه کسی تلوزیون روشن نکنه اصلا سمتش نمیرم و به کارهای خودم میرسم کاری به فیلم ایرانی که اصلا ندارم اما وقتی خانواده میشینه فیلم میبینه اگه منم اون جا باشم این فکر میاد که حالا یه کوچولو یه تیکه از فیلم ببین بعد برو بعد به خودم میام میبینم تا تیتراژ پایانی فیلم نشستم همون موقع هم این فکر میاد بابت مریم این فیلم مناسب نیست بر پایه خشم و کینه و دسیسه و …. نبین اما کو گوش شنوا میگم نه من اطلاعات خوب برداشت میکنم .
3. استاد یه کج فهمی از قانون که به تازگی متوجه اش شدم هم بگم من وقتی شما میگفتید جهان مثل ایینه عمل میکنه مثلا اگه مادرم حرفی میزد یا یه کاری میگفت که باید انجام بدم که برخلاف میل من هم بود با این که نظرم میگفتم بعد میدیدم نه نظر من الان تاثیری نداره تو ذهنم این فکر می اومد که آره اگه تو الان این کار انجام بدی برخلاف خواسته قلبی خودت شرایط بدتر میشه و از این جنس اتفاق بیشتر میافته و این یعنی تو مادرت برای خودت بت کردی به خصوص وقتی کار به تحکم میرسید خوب ته این افکار چیز مناسبی درنمیاد و اتفاقات جالبی نمیشد با خودم میگفتم باید چی کار کنم تا این چند روز که متوجه شدم آقا مریم جهان مثل ایینه عمل میکنه یعنی اگه احساس بد بفرستی اتفاقاتی که احساس بد بیشتری در تو به وجود میاره در زندگیت بیشتر میشه و بلعکس اگه احساس خوب داشته باشی اتفاقاتی که احساس خوب بیشتری درتو ایجاد میکنه میافته در واقع جهان کاری به رفتار تو نداره اون بر اساس احساس تو که نشان از فرکانس تو هست عمل میکنه امید وارم با این مطلب که فهمیدم بیشتر بتوانم افکارم مدیریت کنم دوست دارم قانون بهتر درک کنم و بهتر عمل کنم به یاری خدا انشاالله از تغییرات مثبت بیام بگم در زندگیم
راستی فهمیدم وقتی احساسم بد هست و تلاش میکنم حال خودم خوب کنم و زاویه دیدم عوض کنم این فکر میاد که تو داری خودت گول میزنی از کجا آب میخوره از فراموش کردن اصل قانون از همین کج فهمی من نسبت به قانون قبلا فکر میکردم قانون فهمیدم اما الان میبینم نه هنوز اون طور که باید متوجه نشدم و درک نکردم که اگه این طور بود نتایج باید متفاوت می بود . خوش حالم که دارم بهتر از قبل خودم میشناسم خدایا شکرت شکر
در پناه الله شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند و سالم تر از این لحظه باشید .
سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنین وهمه ی متعهدین
اشتباه تکراری
همه ی کارهایی که به خداوند اعتماد نداشتم در آن اشتباهات تکراری پدیدارشد
ترس از رفتارهای مخربانه ی دیگران و قدرت دادن به دیگران در ذهن ،،
اشتباه تکراری،، عدم تمرکز برنکات مثبت
دیگران =نداشتن کنترل ذهن =نداشتن اعتماد به خداوند
نادیده گرفتن قدرت الهی درون و ترسیدن
موقعی که از ترس طرد شدن برخلاف میل غیبت کنیم…..اشتباه تکراری !!!!
موقعی که احساس قربانی بودن کنیم
هراشتباهی رخ دهد قدرت خداوند را کنار بگذاریم و به نجواهای ذهن (اتفاقات بیرون وانسان های بیرون)قدرت بدهیم
اشتباه تکراری یعنی ای آدم حسابی خودت مسببی
شرک داشتی و عظمت درونتا درک نکردی به این مرحله رسیدی
اشتباه تکراری (سرزنش خودت ودیگران)
اشتباه تکراری!! نداشتن جرات نه گفتن
اشتباه تکراری!!
گم کردن وسایل شخصی که برمیگرده به ذهن مشوش وبه هم ریخته ی وپر از افکار مخرب
اشتباه تکراری!! بی احترامی وخشونت بادیگران که این هم از شرک میاد چون دیگران را باعث وبانی،اتفاقات میدانیم
اشتباه تکراری!! (حسادت ) که برمیگرده به نداشتن باور فراوانی و درنهایت شرک داشتن
اشتباه تکراری!! (روا نداشتن ثروت و فراوانی برای خود یا دیگران)،که برمیگرده به ترس از طرد شدن از طرف دیگران که همان شرک است ،،یا نگرش جهان محدود داشتن است
اشتباه تکراری!! میدانم میدانم،،،وعمل نکردن.
اشتباه تکراری!! بیشتر دانستن و جدیدتر دانستن وکار نکردن روی خود!!
اشتباه تکراری!! در نقطه ی امن بودن وتقلا نکردن برای خوشبختی
اشتباه تکراری،پز دادن،،که برمیگرده به نداشتن عزت نفس =نداشتن اعتماد به خداوند
اشتباه فوق العاده تکراری ،،مرور ناخواسته ها در ذهن و بزرگ کردن پدیده ها در ذهن=فراموش کردن خداوند و نداشتن اعتماد به پروردگار
اشتباه تکراری!! .بس بودن ،،،روان نبودن و سقف تعیین کردن برای خوشبختی =باور محدودیت وشرک به خداوند
اشتباه تکراری !! ناسپاسی =ندیدن زیباییها ونعمات پروردگار
اشتباه تکراری !! تمرکز برنکات منفی دیگران=ندیدن نقاط مثبت=ندیدن خداوند در هر انسان و در هر ذره
اشتباه تکراری!! عجله داشتن ولذت نبردن که این عجله داشتن چه پیامدهای ناگواری در هر زمینه ای دارد که خودم خیلی تجربه کردم=نداشتن اعتماد به خداوند
اشتباه تکراری!! درس نگرفتن و انجام اشتباهات گذشته ونشکستن عادت های ذهنی=ترس و اعتماد نداشتن به خداوند
اشتباه تکراری!! دلسوزی برای دیگران =نداشتن اعتماد به خداوند
اشتباه تکراری پند و نصیحت دادن به دیگران در حالیکه خود هیچ نتیجه ای نگرفته باشیم=فریب ذهن و دورشدن از اجرای قوانین
اشتباه تکراری دوست نداشتن خود و قبول بی احترامی دیگران=نداشتن عزت نفس=قدرت دادن به دیگران=نداشتن اعتماد به خداوند
اشتباه تکراری،،عمل نکردن به قوانین زندگی=نداشتن اعتماد به خداوند=اعتماد به نتایج مزخرف وتکراری گذشته
به هر تضادی بر میخوریم اشتباهی درونمان جوانه زده و رشد میکند و تبدیل به اشتباهات تکراری میشود
((اتفاقات به ما میگویند چه اشتباهی داری وکجا درست عمل کردی)). !!!!
((بیشتر اشتباهات،به خاطر کنترل ذهن نداشتن و نداشتن اعتماد به خداوند و دوست نداشتن خود،و در نقطه ی امن بودن)) روی میدهد.
باتشکر وسپاس فراوان
سلام استاد عزیزم
امروز ظهر در ساعت 13 و 34 دقیقه من دیدگاهم رو در مورد الگوهای تکرار شونده قسمت 7 نوشتم ، و ی چیزایی گفتم ،استاد الان که مجددا اومدم دارم نظرمو مینویسم خیلی ذوق دارم چون یکساعت پیش هدایت شدم به قدم پنجم جلسه چهارم دوره دوازده قدم که الخیرو فی ماوقع ،من اصلا به این فکر نکرده بودم وقتی که داری رو خودت کار میکنی و اتفاقاتی که برات میفته در جهت رسیدن تو به خواسته هات هست و باید فقط ایمان داشته باشی به این قضیه و اتفاقات ، باید اعتماد کنی به خداوند بزرگ و بلند مرتبه و باید بدونی هر چه میخای و هر چه که درخواست داری ،او میشنوه و برات اتفاقاتی رو رقم میزنه تا تو رو به خواسته ات برسونه ولی چون ما عجول هستیم و صبرم نداریم و میخایم سریع از اون موقعیتی که درش هستیم در بیاییم یادمون میره که این اتفاقات داره مسیر تو رو عوض میکنه تا تو به خواستت برسی ،الهی شکرت، من عاشق این هدایت خداوندم ،چطور بهم گفت که برو فایل قدم پنجم رو گوش بده الهی شکرت چقدر حالم خوبه ،فهمیدم که هوامو داره صدامو میشنوه و جواب میده الهی شکرت الهی شکرت ،
ممنونم از شما بخاطر توضیحات خوبی که میدید تو این دوره ،الهی شکرت که با شما اشنا شدم الهی شکرت بخاطر زیبایی هدایت خداوند ، الهی صد هزار مرتبه شکرت
سلااااام ،درست امروزکه حس کردم عالی بودم ،باز نتونستم ذهنمو کنترل کنم وبهم ریختم ولی خب همین که حتی یک بارتونستم عاقلانه پیش برم به خودم تبریک میگم حس خیلی خوبی بود،همین که فهمیدم الگوی تکرارشونده من ازکجاست خیلی خوبه ،من باید جلوی اتفاقات تکراری روبگیرم دوست دارم به جایی برسم که فرکانسم انقدر بالا بره که دیگه این اتفاقات روتجربه نکنم،چون امروز که داشتم عمیقا فکر میکردم این بود که خودم این حسو به طرفم میدم که اون اتفاق تجربه کنم حالا که فهمیدم فرکانسمو بالا بردم وبازهم اتفاق افتاده یعنی هنوز قوی نشدم باید ادامه بدم به این روند ،چون تمرین کردن یک اصل مهمه اینکه علت روفهمیدم وحالا که سعی کردم ونتیجه گرفتم حالا باید تکرارکنم تا برای بقیه هم جابیفته چون بایک بار تغییرمن همه چیز تغییر نمیکنه،همیشه یه چی گم میکنم همیشه دعوام میشه چون حواسم به خودم نیست باید خییلی حواسمو جمع کنم،چون یک هفته س دارم این فایل روشب وروز تکرار میکنم همش صدای استاد توگوشمه که چرا هربار این اتفاق میفته؟؟؟؟؟؟پس طبیعی وعادی نیست حواسمو بایدجمع کنم شانس نیست ،علت روپیدا کن مریم ،استاد عزیزم ممنونم بازهم فکر میکنم تاهدایت بشم برام ایده بیاد تابفهمم چون تجربیات زندگی هرکس متفاوته ،واستاد داره کلیات میگه حالا باید بدونم چرا داره تکرار میشه؟چه کاری باید انجام بدم؟؟
سلام
خدمت استاد عزیزم و دوستان
لیست الگو های تکرار شونده من
1.سریع صحبت کردن بدون فکر و اندیشه.
2.ارتباط برقرار کردن با آدم های پایین تر از سطح خودم و عدم ارتباط با آدم های بالاتر از خودم
3.قرض دادن و قرض گرفتن پول
4.حس ترحم داشتن نسبت به آدم های ضعیف و گفتن برنامه ها به دیگران
5.دیدن فیلم های به درد نخور و چرخیدن در فضای مجازی از جمله اینستاگرام
6.در گذشته به سر بردن و افسوس خوردن بابت فرصت های از دست رفته
7.با ترس و خجلی صحبت کردن
8.راضی نگه داشتن بقیه
9.پشت گوش انداختن کارها و امروز و فردا کردن آن ها
10.درون گرا بودن بیش از حد
به نام الله یکتا
سلام به همه بچه های عباس منشی باحال
استاد وقتی آدم فایل هاتون رو گوش می گیره باید تک تک جملاتش روقاب طلا بگیره بزاره جلوش تا هر روز ببینش وبشه ملکه ذهنش
جمله اول این فایل
[[تمام اتفاقات زندگی مون رو با افکار وباورهاوکانون توجهمون به وجود میاریم یعنی هراتفاقی که در زندگی مااتفاق میفته چه خوب چه بد چه خواسته چه ناخواسته داره توسط خودما به وجود میادنه هیچ عامل بیرونی دیگه ای. هراتفاقی که میفته هرشرایطی که پیش میادخودمون داریم خلق می کنیم]]
چقدرآشناست!
بچه که بودم اگرباکسی بحث می کردم یادعوا می کردم وقتی به بابام می گفتم،به جای اینکه باطرف مقابل برخورد کنه من رو دعوا می کرد وچون به این قضیه اعتراض می کردم می گفت:
بچه فلانی بی عقله توکه بی عقل نیستی
حالا منظورش رومتوجه میشم که من وقتی فرکانسام درست باشه باورهام درست باشه اصلا باآدم نامناسب هم مدار نمیشم چه برسه بخوام بحث ودعوا کنم یعنی اون آدم دعوایی هم جذب خودم بوده وبابام درست می گفت.
درمورد پترن ها من قبلا وسایلم رو گم می کردم حتی بعضی مواقع یه وسیله تودستم بود دنبالش می گشتم خیلی مواقع کارهام رو می نوشتم تایادم نره این به این دلیل بود که ذهنم آشفته بود همش تودرو دیوار بودم
من این شرایط رو نپذیرفته بودم همش دنبال دلیلش بودم تا اینکه تو سایت استادعباس منش دارو و درمانش رو پیدا کردم عجله رفت اضطراب رفت کلافگی رفت آرامش آمدو الان اون گم شدن وسایل به صفرنزدیک شده.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
((من انجام کارهای ضروریام را مرتب به تعویق میاندازم))
((من همیشه کارهایم را در آخرین لحظه انجام میدهم))
من همیشه وقتی سریه قرار می خوام برم یا یه کاری رو می خوام انجام بدم می گذارم دقایق آخر اقدام می کنم پیش خودم میگم هنوز وقت هست یه ربع مونده به وقت قرار راه بیفتم برم سرقرار البته برعکسشم هست وقتی می خوام به یه اداره ای مراجعه کنم همش به خودم میگم زودی باش تااول صبحه اداره شلوغ نشده برو عجله می کنم وبه اون اداره که میرم یاکارمنده نیست یاکارم انجام نمیشه؛ نمی دونم چه باوری اینجا داره عمل می کنه؛ البته الان خیلی بهتر شدم.
((من در مدیریت پول هر بار همان اشتباه را تکرار میکنم))
من درمدیریت پول خیلی خوب عمل می کنم فقط یه ذره حساسم توپول خرج کردن، که الان خیلی بهترشدم
هنوز باورهام یه کم به این سمته که به جای کسب درآمد بیشترخرجم رو کم کنم.
((من همیشه غذای نامناسب میخورم با اینکه هر بار از این کار ضربه میخورم))
خداییش بعدازاجرای دوره قانون دوره سلامتی وضعیت جسمیم خیلی بهتر شد واصلا مشکلی نداشتم وهربارکه از مدارخارج میشدم قشنگ ضربه رو می خورم ومتوجه میشم ولی به خاطر وزن پایینم بعضی مواقع سطح انرژی جسمیم هم میادپایین مجبورم بعضی موادقندی روبخورم یاساندویچ همبرگربخورم.کارم کشاورزی هست وبعضی مواقع کارسنگین می کنم.
((من جایی که باید حرفم را بزنم و نظراتم را بیان کنم،همیشه سکوت میکنم با اینکه بارها از این اشتباه ضربه خوردهام))
جدیدنا کمتر اتفاق می فته. ولی قبلا جایی که باید نظرم روبیان وازحقم دفاع می کردم سکوت می کردم یا از مواضعم خیلی کوتاه می یومدم که ناشی ازترس هام بود ولی الان روخودم کار کردم خیلی بهترشدم
درمورد خواب اگرشب ها دیربخوابم روز بعد حال وحوصله ندارم وعصبی هستم نمی دونم چرا انجوری میشم
ویک اشتباه بزرگ که پاشنه عاشیلم هست رودربایستی کردن بادیگران هست که همیشه ضربش رو می خورم نمی تونم قاطعانه صحبت کنم وسرحرفم بمونم وکوتاه نیام
به امیدروزی که الگوهای تکرار شونده ماچیزهای مثبت پیشرفت وموفقیت باشه.الهی آمین