هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2015 روز

    سلام و ارادت بیکران به استاد دوست داشتنی ام که متواضعانه و با تمام وجودم به استادی قبولشون دارم

    بی نظیر بود این آگاهیها. یعنی منی که درحال مطالعه دوره 12 قدم هستم می بینم که شما خیلی از آگاهیهایی رو که در دوره هاتون و در واقع محصولات خریدنی بیان می کنید، در فایل های دانلودی مثل این فایل بسیار ارزشمند هم با توضیح و تفسیر میگید و این به عهده دانشجو هست که مطلب رو بگیره و انجام بده یا نده. شما خساست به خرج نمی دید و مهربانانه و سخاوتمندانه هر جایی کوچکترین فرصتی که گیر بیاد قوانین رو برای همه توضیح میدید و تکرار می کنید. واقعا بابتش سپاسگزارم.

    این نکته رسز رو هم بگم چقدر با این تغییر استایل و سبک زندگی از لحاظ چهره و بدن جوانتر شدید. اصلا پوستتون به روشنی نشون میده چقدر سالم هستید.

    در مورد هدفگذاری باید بگم من به شخصه بعد از 3 سال و خورده ای که با شما و سایت فوق العاده تون آشنا شدم و از اردیبهشت سال 99 شروع کردم به 12 قدم از اونجایی که در مدار درستی قرار نگرفته بودم تا قدم 6 رفتم و متوقف شدم و هنوز هم جلوتر نرفتم. ولی چند ماهه که دارم جدی تر کار می کنم الان تازه متوجه شدم اشکال اصلی کارم کجاست. این مورد رو در کامنت مربوط به جلسه 3 قدم سوم که برای ششمین بار گوشش دادم و تازه گرفتم مشکلم کجاست توضیح خواهم داد. فقط اشاره کنم که یکی از اشکالات اصلیم در نوع هدفگذاریم بوده.

    ساده بگم لقمه بزرگتر از دهانم برمی داشتم. هنوز در حد اهدافم نبودم و ناخودآگاه ازشون می ترسیدم و انجامشون نمی دادم یا ثبات قدم نداشتم.

    امسال بجای هدفهای گنده گنده اومدم گفتم سعیده خانم اول ساعت خوابتو درست کن. از 10-11بیارش روی 8-9. خوب یه مدت روی 8 کار کردم دیدم انرژی لازم رو ندارم وگذاشتم روی 9. الان بعد از چند هفته خودم بدون آلارم قبل از 9 بیدارم. البته این به علت زودتر خوابیدن شب هم بوده.

    با خودم گفتم اگه خوابت رو تنظیم کنی ناخودآگاه هم انرژی بهتری از خواب باکیفیت شبت به دست میاری هم فرصت بیشتری واسه کارها و برنامه های روزانه ات داری. و همین هم شده. من به راحتی فرصتش رو پیدا کردم که صبح ها هم یک ساعت توی خونه با شبکه جم فیت ورزش کنم. که نیم ساعتش یوگا هست که من عاشقشم و به نوعی مراقبه هم محسوب میشه. و نیم ساعت بعدیش بدنسازی و فیتنس.

    الهی صد هزاااار مرتبه شکر که من صبح ها فرصت می کنم تا ترانه خوابه علاوه بر ورزش و مراقبه و ناهار آماده کردن کامنت هم بنویسم. دوره هام رو خلاصه و تمرین کنم. ذهنیات و باگ ها و ریشه های افکارم رو بنویسم. تازه چقدر خوشحالم که این رو براتون می نویسم که ……

    من دیگه نوع شغل رو هدفم قرار ندادم و گفتم دست خدا رو باز می گذارم منو هدایت کنه به یک فعالیت اقتصادی که هم بتونم بالاسر دخترم باشم. هم بتونم دوباره باردار بشم و با رفت و آمد اذیت نشم هم پول دربیارم. نتیجه اعتماد به خدا و الهاماتش چی شد؟

    این شد که شغل قبلی همسرم که پشت کامپیوتری هم هست و با یک فوتوشاپ و اینترنت انجام میشه دوباره رونق گرفته و ایشون که میره بنگاه املاک سر کار خودش و مشتریهای کار دوم(قبلی) رو به من میسپاره و من کارشون رو توی خونه انجام میدم و پول میسازم. الهی بی نهایت شکرت! نه از دو سه تا کاری که خودم قبلا انجام می دادم بلکه از راهی آسونتر و پردرآمدتر.

    می خوام بگم هدفگذاری اینجوریه که به قول استاد فقط نیاز باشه کمی بند کفشت رو محکمتر ببندی.

    نتیجه مثبت ورزش کردنم رو هم بگم: هم وزنم کمتر شده. هم ناخودآگاه شق و رق میشینم و قوز گردنم که طی سالها درس خوندن ایجاد شده بود به وضوح کمتر شده. عضلاتم قویتره و و اگر هم گرفتگی ایجاد بشه زود با ورزش فردا رفع میشه.

    در ضمن چقدر اعتماد بنفسم بالاتر رفته که میتونم کار مثبتی رو در زندگیم رقم بزنم و این میشه انگیزه برای قدمهای بعد. الان خیلی پرانرژی شاداب هستم و احساس پوچی قبل رو ندارم. من فرمانروای دنیای خویشم.

    استاد بی نظیرم ازتون با تک تک سلولهام سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 935 روز

    بنام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به زیبایی و آسانی و عزت

    .

    واقعااا تحسین برانگیزید

    واقعااا نمونه انسانی هستید که مرزهای محدودیت رو نه تنها شکسته که هیچ مرزی برای دستیابی به خواسته هایش وجود ندارد.

    با دیدن ایمان و همت شما و دل سپردنتون به حریان هدایت میشه تفاوت هاتون رو با دیگران درک کرد

    دیدن شما و دستاوردهاتون نمایشی از عظمت نیروی آدمی است.

    تحسین برانگیزید

    .

    نکات بسیار با ارزشی بیان کردید

    هدفداشتن ، تعهد برای رسیدن به ان بدون وابستگی به شکل و مسیری خاص و راه هدایت رو باز گذاشتن.

    استمرار و پایداری در راه هدف

    تکرار الگوهای جدید تا همیشه برای ساخت عادات جدید

    .

    وقطعااا کنترل ذهن های بسبار

    قطعااا دیدن ریزه ریزه پیشرفتها برای ادامه راه

    قطعااا صبر و اطمینان به مسیر

    .

    افرین برشما

    افرین بر همت بلندتون.

    و اما در مورد سوالات

    من اهدافی مثل کنکور ارشد

    کتاب نوشتن

    تولید محتوا

    و…

    کسب کردم چیزی که دررسیدن به اینها کمکم کردن اهرم رنج و لذت بودن و

    خوب سختی مسیر شون هم به دلیل بی ایمانیم بود

    هیجوقت دراین اهداف با مفهوم هدایت پیش نرفتم

    یعنی اصلا اشنا نبودم

    و همیشه خدا برای خودش بود و من برای خودم

    فقط به زبان میگفتم الهی به امید تو

    اما در دلم در وجودم اصلا اعتنایی به این جمله نداشتم چه برسد به ایمان و اطمینان

    .

    من ریشه تمام ناکامی ها رو در بی ایمانیم میدونم

    .

    و البته درگذشته هم به این موضوع رسیده بودم اما اصرار و پافشاریم به دستیابی به ایمان خیلی کم بودش

    فکر میکردم خودش همینکه بگم حله

    اما نه

    ایمان و اطمینان و سرسپردگی کار میبره

    تمرین میخاد

    تکرار میخاد

    .

    که اینروزاااا دارم کار میکنم روش

    همه وجودم رو دارم میزارم

    اینبار دیگه باید روسفید از این ازمون دربیام

    سپاسگزارم یارب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    صفورا گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    سلام به استاد و همه ی دوستانم در مسیر هدایت

    بعضی فایلا رو که میزارید نمیتونم سکوت کنم و از کنارش بگذرم من سه سال پیش 12 قدم رو تهیه کردم و یکسال پیش قانون سلامتی رو

    استاد شما بما یاد دادین که همیشه الگو بگیرید از آدمها توی اون موضوعی که از نظر ما موفق هستند اما واقعا چجوری خودتون تونستید این کار مهم رو انجام بدین که توی جهان همه میگن غیر قابل درمانه و تا آخر عمر باید همراهت باشه (درمان دیابت نوع دو و بیماری های خودایمنی )

    شما توی همه ی فایلاتون دنبال انرژی بالا جسمانی بودین ، من میدونم و اونایی ک این فایل قانون سلامتی رو درست عمل کردن که این انرژی بالا چقد در پیشبرد اهداف کمک کنندس

    من تا جای که شما رو میشناسم دنبال هیچ الگویی نرفتم

    شاید نتونم حق مطلب رو ادا کنم اما شما زندگی منو تو این دو فایل به سمت و سویی بردین که اگر نداشتمشون با درد باید میمردم چون بیماری از من درمان شد ک هزار تا عمل جراحی هم درمانش نبود

    و همه متعجب از درمان من

    توی 12 قدم یه ادم دیگه شدم که اصلا توی این کامنت نمیتونم بیان کنم از تجسم که با هیچ یه معامله ایی انجام دادم که زندگیمو از اینرو به اونرو کرد از لحاظ مالی

    اما هنوزم بعد سه سال دارم گوششون میدم و میگم خدای من سه سال پیش چقدر کمتر میفهمیدم اما خب لج هم نکردم و هرچی استاد میگفتین با همه ی نفهمیدنم قبولشون میکردم و میگفتم اگر ایشون میگن حتما درسته اما حالا با تمام سلول های بدنم درکشون میکنم و خدا رو بابت وجود همچین آدمی توی زندگیم سپاسگذارم چقدر من خوشبختم که توی دوره ایی دارم زندگی میکنم که شما هم هستید و تونستم بشناسمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    سعید زندیه گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    عرض سلام و ادب دارم خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته بزرگوار و دوستان گرامی

    اتفاقا همین دیروز بود که داشتم یه مروری به اتفاقات این دو سال اخیر زندگیم می کردم، یعنی تقریبا از اواخر آبان 1400 که با استاد عزیز و سایتشون آشنا شدم و با مباحثشون شروع به کار کردن روی خودم کردم، اتفاقا دنبال سررسیدی هم میگشتم که اون زمان دستم بود و اهدافم رو توش نوشته بودم، یادمه یه فایل رایگانی بود که سه قسمت داشت و با مضمون اینکه چطور تا سال آینده میشه درآمد رو سه برابر کرد و من از ته قلبم این خواسته در وجودم شکل گرفت که منم میخوام ولی ایده ای براش نداشتم اما باور کردم که چون شما میگین پس حتما شدنیه چطورش رو من نمیدونم، یه اشاره ای هم توش شده بود که شرایط فعلی مون رو بنویسیم، میتونم بگم اون اولین چکاپ فرکانسی بود که من اون زمان به عنوان یه دانشجوی مبتدی دوره های استاد انجامش دادم. چقدر اون روزها شیرین و دوست داشتنی بود، دقیقا حس یه آدم تشنه رو داشتم که به یه چشمه آب گوارا رسیده. اصلا انگار رو ابرا بودم، رگباری فایل گوش میدادم، اون زمان کارمند یه شرکت خصوصی بودم و چپ و راست ماموریت میرفتم تو ماشین فقط فایلای استاد بود و بس، سیر نمیشدم از شنیدنشون، همسرم هم باهام همراه شده بود و هیچ مقاومتی نداشت و اونم مثل من عاشقانه گوش میداد. همه چی خیلی خوب بود، حالمون خیلی خوب بود به چند تا مسافرت هدایت شدیم و به طرز جادویی تو یه مسافرت کاری که خانواده م هم همراهم بودن یه تماسی از یه دوست قدیمی باهام گرفته شد، و پیشنهاد کاری بهم داد، همزمانی ها به شکلی شده بود که تو مسیر برگشت میتونستم به اون شهر مورد نظر هم سری بزنم و کار جدید رو بررسی کنم، خلاصه که این اتفاق افتاد و من آخر سال با شرکتی که توش کار میکردم تسویه کردم و وارد کار جدید شدم به طرز جادویی درآمدم افزایش پیدا کرد و بجای سه برابر من تا پایان سال 1401 پنج برابر درآمد سال قبلش رو دریافت کردم، کللللییی اتفاق خوب رو تجربه کردم همممممه اقساطم رو پرداخت کردم آزاد آزاد آزاد شدم. امااااااا حواسم نبود که اون مسیری که من رو به اونجا رسونده چیه، من تو مدت این دو ساله تمااام دوره های استاد عزیزم رو تهیه کردم، از شرکت دوم هم استعفا دادم و یه شرکت کوچ رو برای خودم تاسیس کردم و از ابتدای سال مستقل شدم و مجدد مهاجرت کردم و الان با همسرم داریم این شرکت رو میچرخونیم و خدا رو شکر از اول سال تا الان چند تا پروژه موفق هم انجام دادیم ولی چالش های زیادی رو هم تجربه کردیم، این چالش ها نتیجه فراموش کردن مسیری هست که سال قبلش ما رو به درآمد 5 برابری هدایت کرده بود.

    میدونید تازه درک کردم که اون حال خوش، اون عطش شنیدن فایل ها، اون حسی که انگار رو ابرا بودم باعث شد تا به اون مسیر جادویی هدایت بشم، من گفتم میخوام درآمدم سه برابر بشه ولی چطورش رو نمیدونم اما برعکس اواخر سال قبل من خیلی آرامش ذهنی نداشتم، خودم یه مسیری رو تعیین کرده بودم، توش پا گذاشتم و روش اصرار داشتم که به نتیجه برسونمش، به چالش های زیادی برخوردم مثل سال قبلش رها نبودم، یجاهایی درگیری عصبی داشتم با خانواده به تنش برخوردم اون شرایط رویایی مالی سال قبل رو نداشتم، در مجموع تونستم درآمد مناسبی داشته باشم اما توازن دخل و خرجم از دستم در رفت و مثل سال قبلش زندگیم روان نبود. ببینید میخوام مرز بین انجام کار توسط خدا و انجام کار توسط خودمون رو بگم، من سال 1401 درسته کارم فول تایم بود و سخت هم بود اما من هدایت شده بودم و درآمدش خستگی کار رو ازتنم در میاورد امسال شاید با اون سختی کار نکردم اما درگیری های ذهنی فراوانی داشتم یجورایی میخوام این مفهوم رو برسونم که از یه جایی به بعد دیگه ناخواسته و ندانسته به خدا گفتم خب دیگه تو برو کنار بقیشو خودم میدونم چکار کنم، اونم گفت بفرما ببینم چکار میخوای بکنی و رسید بجایی که الان هستم. ببینید این اشتباهیه که استاد بارها و بارها به طرق مختلف هم گفته بودن اما به نظرم تا سرمون نیاد درکش نمیکنیم، ما واقعا نمیدونیم یا نمیفهمیم که چی باعث ایجاد نتایج خوبمون میشه، صبح که این فایل رو به عنوان نشانه امروزم گوش دادم و بعدشم کامنت خانم روژینای عزیز رو خوندم و توش به مسیرهایی که نوشته بودن باید برای خودمون یاد آوری کنیم توجه میکردم پی بردم که بله ایراد کار همونی بوده که دو سه هفته س دارم روش کار میکنم، درست از زمانی که تا یه رسیدن به یه درگیری شدید خانوادگی هم پیشرفتم اما لطف خدا شامل حالم شد و من رو به آرامش هدایت کرد و با گوش دادن قرآن و با کنترل ذهنم تونستم قائله رو ختم به خیر کنم. اونجا بود که آخرین چک و لقدم رو خوردم جهان، کائنات، خداوند، اوضاع و شرایط همه داد میزدن که باید رفتارت رو اصلاح کنی اما من متوجه نبودم که حال خوبم، رفتار مناسبم، آرامشم باعث رخ دادن اتفاقات خوب گذشته م شده و همش به دنبال یه راهکار بیرونی بودم. الان حدود دو هفته س که جوش و خروش درونی من فروکش کرده، صد البته که نیاز به روند تکاملی داره که من همون سعید دو سال قبل با اون آرامش و صلح درونی بشم اما میخوام بگم از روزی که خواستم این تغییر رو در وجودم ایجاد کنم جهان هم باهام همراه شده، رسیدم به اون نقطه که باید پارو نزد وا داد دل رو به دریا داد و ایمان دارم خودش میبره من رو به جایی که به هدفهام برسم چون قبلا هم اینکارو برام کرده، اما فرقش اینه که دیگه اینبار فهمیدم که من فقط خواسته م رو بگم، مسیر و روش رسیدن به خواسته رو برای خدا تعیین نکنم، اصل هدف آزادی مالی هست، آزادی مکانی و زمانی هست، تجربه عشق و محبت و خوشبختی هست، داشتن آرامش روحی و روانی هست، داشتن رابطه معنوی قوی و مستحکم با پروردگارمون هست، اینها چیزاییه که من از زندگیم میخوام دیگه چکار دارم خداوند چطور و چجور و از طریق کی و با چه کسی این تجارب و این لذت ها رو به من میده. باور کنید روزی نیست که یه نشونه جدید رو نبینم که به مسیر جدید ایمانم بیشتر نشه، نمونه ش همین فایل، نمونه ش پیشنهادای کاری جدید که باید پیگیرشون بشم و روشون کار کنم. میخوام بگم استاد تو این فایل چند دقیقه ای خلاصه ای از کل آموزش های لازم برای رسیدن به خواسته ها رو گفتن امیدوارم با شنیدنش و عمل کردن بهش نتیجه بگیرید و دیگه مثل من اتفاقات ناخواسته رو تجربه نکنید.

    در نهایت خدا رو شکر میکنم که الان به یه آرامش نسبی در کنار همسر و فرزند عزیزم رسیدم، هر روز دارم روی خودم کار میکنم که رفتارم با این دو تا دسته گل که عشقای زندگیم هستن بهتر و بهتر از قبل بشه، دوسدارم شاد باشم و از عشق و شادی و خوشحالی خودم به اونها هم بدم، دوسدارم به استقلال مالی برسم و هربار شرایط بهتری رو برای خودم و خانواده م فراهم کنم، بینهایت از خدا سپاسگزارم که من رو که روی لبه ی تیغ رفتم به زندگی دوباره برگردوند، خداروشکر که زیر سقف خونه خودم هستم خدا رو شکر که هر شب با پسرم بازی میکنم خدا رو شکر که همسرم کنارمه، خدا رو شکر که داشته و نعمت هایی که شاید قبلا برام کمرنگ شده بودن برام به طرز شگفت انگیزی بولد شدن، هر چند اتفاق تلخی رو پشت سر گذاشتم اما یاد گرفتم که چطور باید شکرگزار نعمت های خداوند عزیزم باشم.

    من اینقدر هدف و خواسته برای تمرکز کردن دارم که اگه یاد بگیرم فکر و ذکرم رو به اون سمت معطوف کنم ناخواسته ها و چیزایی که تا چند هفته قبل باعث بروز تنش در زندگیم شده بود خود به خود محو خواهند شد، صحبت هام خیلی طولانی شد اما دوسداشتم هر آنچه که تو دلم بود رو بگم، خداوند قسم خورده هفت بار هم قسم خورده که ما رو هدایت میکنه به شرط اینکه ما هدایت پذیر بشیم و ازش بخوایم که بهمون بگه، مطمئن باشید میگه.

    شکرگزارم برای داشتن خدایی که بینهایت بزرگ هست

    برای همگی آرزوی سلامتی و تندرستی عشق و خوشبختی و آرامش میکنم

    خدا نگهدار همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    محبوبه صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 1705 روز

    به نام خدای مهربونم

    نکاتی که من از این فایل آموختم.

    1. اول اینکه ببینم اولویت من چیه، چی هست که اگه درست شه من به خیلی از خواسته های دیگه ام هم می رسم. چون من بسیار خواسته دارم ولی الان کدوم اولویت داره. خواسته ی استقلال مالی دارم، خواسته ی رابطه‌ی عاطفی دارم، مهاجرت، خواسته ی اینو دارم که صاحب سبک شم تو علایقم … و ….

    اما کدوم اولویت داره، اگه به کدوم برسم راه رسیدن به خیلی ها هموار میشه. و اعتماد به نفس من می ره بالا.

    درس اول این بود: برای من این اصل و اولویت مهارت آموزی هست، متخصص شدن توی حوزه ی مورد علاقه ام.

    2. شما همین الان استاد جان برای من این باور رو ایجاد کردید که میشه این همه تغییر کرد. خب من ظاهر و اون وضعیت جسمانی شما رو خیلی راحت و واضح می تونم ببینم و مقایسه کنم. یه روز خواستید، همون موقع هم باور داشتید، ایمان داشتید، اطمینان داشتید که به این خواسته هم می رسید همون طور که به خیلی های دیگه رسیدید. این ایمان چطور ایجاد شده بود؟ دیدن خواسته هایی که قبلاً بهش رسیدید. منم به خیلی از خواسته هام رسیدم. من از روستا مهاجرت کردم به شهر، یه خواسته ی عمیق تو بچگیم بود. بعد اومدم تهران، دانشگاه تهران، دقیقا رشته ای که انتخاب کرده بودم. من هر وقت می خواستم نفر اول باشم، شدم. هر وقت خواستم نمره ی خوبی بگیرم، گرفتم. خیلی چیزا بود ک خواستم داشته باشم و بهم داده شد مثل همین موبایل توی دستم که دارم باهاش می نویسم این دیدگاهو. دارم در مورد چیزایی صحبت می کنم که لحظه ی درخواست کردن و اشتیاق داشتنشون رو یادمه. اگر ریز بشم چقدر چیز کوچولو هست که هر روز می خوام و بهم داده میشه. و بهشون دست پیدا کردم.

    3. این درس رو گرفتم که راه رسیدن به همه ی خواسته ها یکی هست و باید اونقدر باهوش باشم که الگوها رو پیدا کنم و از همون مسیرها برم و اون الگوها رو عادت خودم کنم اگر نتایج پایداری می خوام.

    4. بعد از اینکه به وضوح رسیدم در مورد خواسته ام، مطمئن بودم برای تعهد بیشتر به یه سری از افراد نزدیک روابطم بگم تا زمانی که شرایط سخت میشه یادم بیاد که من تعهد داده ها. برای همه شرایط ممکنه سخت شه. ایمان و اطمینانه هست که شجاعت و جسارت اعلام کردن رو با خودش میاره‌.

    باز اون ایمان و اطمینان هم الکی به دست نمیاد، از شناخت درست خودت و هدفت و احساس لیاقت میاد.

    5. وقتی حرکت می کنی، ایمان داری و باور داری، خداوند هدایتت می کنه از مسیرهایی که اولش شاید ایده ای برایش نداشتی.

    این قسمت دو تا درس برای من داشت ‌‌

    اولی: اول با همون چیزی که می دونی حرکت می کنی. و ایمان را هدایت خدا داری. نه اینکه هیچ کاری نکنی و منتظر هدایت به راه بهتر و کاراتر باشی. حرکت، حرکت، حرکت می کنی و به اون راه کاراتر هدایت میشی.

    دومی: ذهنتو باز می ذاری، به اون راه حلی که داری نمی چسبی..

    …….

    6. نتایج کوچیک رو می بینی، جشن می گیری براش، تحسین می کنی، این نتایج کوچیک باید موتور انگیزاننده ی تو باید حرکت و استمرار باشند.

    و اون وقت نتایج بزرگتر می گیری و اون نتایج انگیزه رو باید بیشتر بکنه و توی سیکل مثبت می افتی.

    7. تو مسیر نتیجه گرفتن، الگو ها رو پیدا کن. چه کار ها چه باور ها موجب این نتیجه ها شده؟ الگو ها رو پیدا کن و همینا رو تبدیل کن به شخصیت خودت، تبدیل کن به عادت، ما تابع عادت های خودمونیم. نتایج پایدار حاصل رفتارهای پایدار تو هستند ‌‌

    حاصل عادات تو هستند.

    8. با رسیدن به یک هدف به بی نهایت طریق به هزاران نفر، بلکه میلیون ها نفر، بلکه میلیارد ها نفر خیر می رسونی.

    الگویی می شوی از اینکه می شود. انگیزه ای ایجاد می کنی برای حرکت بقیه

    علاوه بر ارزش هایی که تو دنیا ایجاد می کنی.

    …..

    رسیدن به یک هدف احساس بهتر بهت می ده، احساس قدرت بهت می ده برای رسیدن به یک هدف بزرگتر… اعتماد به نفس تو رو می بره بالا..

    ….

    هر کدوم از ما به خیلی از خواسته هامون رسیدیم، همه ی چیزای دیگه ای که می خوایم هم یه خواسته ان …

    برای هر کسی تو مسیر رسیدن به خواسته اش فکر ها و نجوا های محدودکننده میاد باید روش برخورد با اونا رو یاد بگیری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اینجاست‌ که باید کنترل ذهن کنی.

    ….

    وقتی شما به یه موفقیت می رسی، راه رسیدن به موفقیت های دیگه رو پیدا می کنی چون الگو ها و راه و روش ها یکی هست ‌‌

    ….

    هدف از رسیدن به یه هدف می تونه این باشه: رسیدن به هدف های بزرگتر و این انگیزه بخشه

    اعلام کردن هدف کار ذهنی بسیار پیچیده ای هست،کار راحتی نیست اما اگر به اون حد از آمادگی به اون حد از تعهد و به اون حد از ایمان رسیده باشی که من می خوام به هدفم برسم، اون شجاعت و جسارت رو داری که بیای جلو و اعلامش کنی. بگی که من می خوام به این هدف برسم.

    …..

    ‌ وقتی که حرکت می کنی و ایمان داری و باور داری که خداوند هدایتت می کنه، از مسیرهایی که شاید اولش ایده ای نداشتی برایش، هدایت میشی.

    …..

    من می خوام به این هدف برسم، از هر مسیری که هدایت بشم، اولین وب که به ذهنم میاد حرکت می کنم و منتظرم که تو مسیر هدایت ها گفته شه و ادامه بدم. ذهنمو باز می ذارم.

    ….

    وقتی نتیجه ها میاد، الگو ها رو پیدا کن و بگو من فقط باید ادامه بدم. فقط ادامه بده و باید به یک لایف استایل برسی

    ….

    نتیجه ها کمک می کنه مسیر رو ادامه بدی بعد که ادامه می دی نتیجه ها بزرگتر میشه، نتیجه ها که بزرگتر بشه کمک بیشتری می کنه که مسیر رو ادامه بدی، مسیرو که ادامه بدی نتیجه ها بزرگتر میشه و تو یه سیکل مثبت می افتی.

    …..

    مهمه که بدونی از چه مسیری نتیجه ها رخ داده ‌‌‌، برای اینکه بر نگردی به همون آدم قبلی که نتایج نامناسب رو داشت باید روی ذهنت کار کنی و اون مسیر جدید رو تبدیل کنی به عادت… تبدیل کنی به ویژگی شخصیتی، به رفتاری که درونت هست… تبدیل کنی اون رفتار رو به کسی که هستی، به خودت…

    ….

    دلیل اینکه نتایج عوض میشه برای اینه که مسیر متفاوت رو رفتی. حالا برای اینکه این نتایج مناسب تر ادامه پیدا کنه باید این رفتار مناسب تر تو وجودت ادامه پیدا کنه. جزء خودت شه و تبدیل شه به عادت …

    اگه باهوش باشم باید الگو ها رو پیدا کنم. و تبدیلشون کنم به خودم… به چیزی که هستم به شخصیتم

    ….

    من هم دنبال نتایج کوتاه مدت نیستم، این زندگی برای انسان های ضعیفه. من قوی هستم پس مسیری رو می خوام که هر روز فقط رو به بهبود باشه و برای اینکه نتایج فقط رو به بهبود باشه باید رفتارهام همیشه بهتر و بهتر بشه.

    باید تو مسیر درست، (مسیری که نتیجه می ده) استوار ادامه بدم

    وقتی مسیری رو می رم و از اون مسیر نتیجه می گیرم اون مسیر رو باید حک کنم توی ذهنم. فقط باید روی این ریل حرکت کنی.

    ….

    من هم دوست ندارم که زندگیم یو یو و سینوسی باشه، هر روز باید بهتر باشه، هر روز باید پیشروی کنم.

    ….

    وقتی به نتایج خوب و پایدار می رسم، فقط من نیستم که ازش استفاده می کنم، من تنها کسی نیستم که ازش سود می برم. هزاران نفر، بلکه میلیون ها نفر، بلکه میلیارد ها نفر ازش سود می برند ‌‌‌

    این میشه انگیزه، این میشه سوخت، این میشه احساس ارزشمندی و لیاقت…

    ….

    به بی نهایت طریق به بقیه خیر می رسونی

    الگو می شوی از اینکه می شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2660 روز

      سلام محبوبه عزیز

      بسیار عالی درک خودتون رو از صحبت های استاد نوشتید

      میتونم بگم دو صفحه از درک نوشته های شما برای خودم نکته برداری کردم

      چقدر خوبه فضای این سایت

      چقدر خوبه که دوستای خوبی مثل شما دارم که زحمت میکشند و سخاوتمندانه چند بار کامنت مینویسند و درک خودشون رو از این صحبت های بسیار ارزشمند به اشتراک میزارن و باز هم به گسترش بیشتر این آگاهی ها در جهان کمک میکنند

      سپاس دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    امیرحسین ترکمان گفته:
    مدت عضویت: 2077 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    استاد عزیزم سلام ، مریم خانم پر از احساس سلام

    دوستان من در این سایت زیبا سلام

    امیدوارم حال قلبی تک تکتون پر از احساسات خدایی باشه و از لحظات زندگیتون بی نهایت لذت ببرید.

    به لطف الله مهربان چندین و چندین هدف بوده که تو زندگیم بهش دست پیدا کردم مثل خرید نقدی خودرو ، مثل خرید خونه ، مثل خرید گوشی با برند دلخواهم و مسافرت خارجه ، خرید هدیه های عالی برای خانوادم ، بزرگ کردن بیزینسم و کلی هدف این چنینی که لذت بردن و آسان کردن زندگی رو برام رقم زدند

    خدا رو هزاران بار بابت تیک خوردن خواسته هام سپاسگزارم.

    شاید کمتر پیش اومده باشه بخوام به الگو های رفتاری رسیدن به خواسته هام فکر کنم ؛ ولی ایمان داشتن به چیدمان خدا که در زمان صحیح و در موقع مقرر میشود.

    پس 1. ایمان داشتن به خدا.

    2.ایجاد احساس شکر گزاری.

    3.ارجاء ورودی های مناسب از قبیل فایل های استاد ، حذف موزیک ، حذف tv ، حذف انسان های که تضاد تفکرات یا همسو بودن تفکرات رو با من ندارن.

    4.ساخت باور های جدید که میشود.

    5.الگو گرفتن از افراد موفق.

    و تضاد های که انگیزاننده من بودن تا در این مسیر و شکوفا شدن باقی بمانم

    زمانی که با ایده خاص پولسازیم مواجه شدم شرایط منفی مالی رو تجربه میکردم و با کمترین امکانت ممکن اون تارگت رو استارت زدم و باور اینکه دیگه بد تر از این نمیشه که جلو رفتمو جلو رفتم با شکل گیری نتایج اولیه هر لحظه خداروشکر کردمو به قدم های بعدیم هدایت و هدایت شدم تا خلق تموم خواسته هام رو داشته باشم.

    به گمون خودم بزرگترین عامل رسیدن به خواسته های من اقدام کردن و عمل کردن با هر آنچه داشتم بود که اگر نگاه منطقی قرار بود داشته باشم هیچ وقت نمیتونستم شروع بکنم

    شجاعت زدن به دل ناشناخته ها دیگر موضوعی بود که تو اون زمان از خودم نشون دادم و حالا خودم رو تحسین میکنم بابت اون عملکرد و این نتایج

    خداروهر لحظه شاکرم بابت زندگیم

    بابت سلامتیم

    بابت وضعیت مالیم

    بابت روابطم

    بابت احساسات طول روزم

    بابت این که من هم مثل استاد الان یه الهام دهنده هستم

    بابت حضور استاد که تو زندگیم مثل بزرگتری عمل کرده که راه رو نشونم داده مثل یک برادر بزرگ (استاد شما برای من مثل برادر عزیزی بهترین الگوی تکاملی همه چیز به نسبت چند سال پیش که تازه رفته بودید آمریکا برای شما هم فرق کرده و من شمارو تحسین میکنم درود و احساس مثبت ما هر لحظه با شماست در جهان هستی خوش بدرخشی)

    و بابت خیلی چیزای دیگه که تو زندگیم با عشق ازش بحره میگیرم

    خدای بزرگ وبخشنده من شکررررررررت

    خدای مهربون من شکرررررررررت

    سعادتمند و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    به نام خداوند خوش نگار

    سلام و عرض احترام به دوستان عزیزم

    دوستانی که در مسیری که هستم در اطرافم از دوسستان نزدیک کمتر شده و می دانم که این طبیعی هست و خدا شکر ادم هایی جلوی من ظاهر میشوند بسیار مثبت و …

    من یک جایی شنیدم استاد میگفت وقتی رفتار جدیدی در من ایجاد میشد حتی وسوسه هم نمیشدم چون روی باور های دهنیم خوب کار کرده بودم منم خواستم تجربه ای بگم

    من مدت کوتاهی میشود که در سریال زندگی استاد وقتی شاخه هارا مییبریدند گفت بزنید نابود کننید ببرید شاخه های اضافی و علف حرز ها را که اسیب به رشد شما میزند

    برای من این رفتار یکیش سیگار بود و واقعا بعد چند سال من براحتی گفتم اصلا معنی ندارد چیزی که اذیتم میکند پافشاری کنم انداختتتتتم دور دور دور چون باورم این بود رو بار هام کار کرده بود که چیزی که به من ارامش میدهد دست خودم است نه سیگار چیزی که در من استرس ایجاد میکند سیگار است چیزی که نازییباست این سیگار استت چیزی که الگویی که در افراد موفق میبینم با سیگار من به ندرت یا اصلا ندیدم/وقتی حال به حال میکند میبرم این حرز را وقتی روبوسی بوی سیگار باعث زدگی افراد میشود ویا در ارتباط با جامعه بوی بد حس بد ایجاد میکند قطعا چیز جالب خلق نمیکند در باره منن و بریدم و خواستم بگم این جمله که حتی وسوسه هم نشدم من هم وسوسه نمیشوم چون باور هام که روشون کار میکنم . هر روز بهتر و بهتر باید بشودمیگم افرین میلاد من بهت افتخار میکنم من عاشقتم و ممنونم ازت و سپاسگزارم از خداوند بابت هدایتش

    با تشکر از همه ی عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      هلن گفته:
      مدت عضویت: 4010 روز

      سلام اقا میلاد

      دمت گرم که تو این مدت کوتاهی کهاومدین تو سایت اینقدر عملگرا و متعهد شدین و استمرار داشته باشین.

      یه ستاره طلایی هم گرفتین.

      هر روز بهتر از گدشته.

      خدا میدونه چه خواسته هایی رو برا خودتون رقم بزنید اینجا.

      سالی که نکوست از بهارش پیداس.

      بهتون تبریک میگم.

      بدون که مسیر موفقیت ادامه داره……

      در پناه خدا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    به نام خدای غفور و رحیمم

    سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی، سلام به دوستی که زحمت فیلمبرداری این فایل رو کشید و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباس‌منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    استاد جان، چقدر لذت بردم، استاد جان، من همش در حین دیدن فیلم توی دلم تحسینتون میکردم و به زبون میگفتم عاشقتم. چقدر دوستتون دارم که با قلبتون با ما صحبت میکنید. خدایا شکرت.

    استاد جان، من از این فایل یاد گرفتم که بیام به افراد قابل اعتماد اطرافم، خواسته‌هام رو بگم و با قدرت بگم من می‌خوام به این هدفم برسم. تا در روزهایی که قضیه رو شل و ول میگیرم، به یاد بیارم که من قول دادم و باید پای حرفم وایسم.

    استاد جان، تحسینتون میکنم به خاطر اندام فوق‌العاده‌ای که ساختید، تحسینتون میکنم که بدنبال نتایج پایدار هستید.

    استاد جان، من یاد گرفتم که اگر یه مسیری رو دارم میرم و یه سری نتایج هرچند کوچیک دارم میگیرم، باید با دیدن کوچکترین نتایج تحسین کنم، جشن بگیرم و بگم باید ادامه بدم، نگم چه فایده من ماشین خارجی میخواستم، الان مثلا پراید دارم، چه فایده خونه رویایی میخواستم، مثلا الان اجاره نشین هستم. مثال زدم، نباید عجله کنم. باید صبر کنم.

    استاد جان، شما توی دوره عزت نفس میگید: خیلی افراد برای این دیگه حرکت نمیکنن، ناامید شدن، چون میان یک هفته مثلا زبان کار میکنن، میگن چه فایده، من نمیتونم صحبت کنم، اصلا ولش کن، زبان خیلی سخته، من یاد گرفتم که ساخته شدن هر چیزی یک روند داره، یک تکامل داره، من باید صبر کنم، باید به یاد بیارم که خدا هم برای خلقت این جهان زمان داشت.

    توی این مثال این موضوع رو از شما شنیدم که اگر از یه مسیری به یه سری نتایج رسیدم، دیگه باید اون مسیر رو با قدرت ادامه بدم و به عقب برنگردم. بخوام اون تغییرات رو به عادت تبدیل کنم، بشه جزیی از شخصیتم. باید بدنبال نتایج پایدار باشم، نه اینکه یه مدت کار کنم بعد فکر کنم کافیه. باید به خودم بگم من یه سری تغییرات رو در باورها و رفتارم ایجاد کردم که منجر به این نتایج شده، شانسی در کار نیست، باید این تغییرات تبدیل به سبک زندگی من بشه.

    من باید به خاطر بیارم که وقتی به یه سری نتایج میرسم، نه تنها من، بلکه خیلی از افراد از مواهب رسیدن من به اون رویا بهره‌مند میشن. مثل والت دیزنی که وقتی به رویای پارک دیزنی لند رسید، چند میلیون نفر هم لذت بردن و خیلی افراد به خودشون گفتن: بذار رویای خودم رو جدی بگیرم، بذار برای یک بار دیگه باورش کنم.

    من یاد گرفتم که قدم‌های اول رو بردارم و ذهنم رو برای دریافت هدایت‌های خداوند باز بذارم. نگم من می‌خوام فقط از این مسیر خاص به خواسته هام برسم.

    تمرین:

    چند مورد از خواسته‌هایی که به آنها رسیده‌ای رو در نظر بگیر:

    1) رانندگی کردن با ماشین.

    2) اینکه میخواستم از بیکاری، شغل و درآمدی داشته باشم.

    3) اینکه تصمیم گرفتم روی عزت نفسم کار کنم.

    4) مطالعه و یادگیری زبان انگلیسی.

    چه الگوها و رفتارهایی به شما کمک کرد که به آن اهداف برسی؟

    – درخصوص رانندگی من با وجود ترس زیاد، رفتم توی دل داستان، بارها تمرین کردم، حتی یه مدت بعد دیدم از پارک دوبل و پارک روی پل ترس دارم و این بار وقتی سطح قبلی رو گذرونده بودم، رفتم انجامش دادم.

    – من میرفتم بیرون و اولش شیشه مغازه ها رو نگاه میکردم، چند جا رفتم صحبت کردم بابت کار، به خودم میگفتم من همیشه باید کار کنم، همیشه باید پول بسازم. همون موقع بود که سربازی من تموم شده بود و من ایده‌ای که داشتم این بود که با تنها پولی که داشتم، که دو میلیون بود بیام و قدم اول رو بخرم. از شاگردی و از حقوق ماه اول یک میلیون شروع کردم.

    – من دیدم خیلی از این شاخه به اون شاخه میپرم و نیاز دارم روی خودم کار کنم. تصمیم گرفتم یه دوره تهیه کنم، اول نظرم کشف قوانین بود، اما دوره عزت نفس رو گرفتم و دارم کار میکنم، اقداماتم این بود که آگهی تبلیغاتی انجام میدم، قدم میزنم و محکم با خودم صحبت میکنم، نقاط قوت و توانایی‌هام رو به خودم یادآوری میکنم، سر میز غذا دعا میخونم و بعد شروع به غذا خوردن میکنم. از مسیرهای جدید برمی‌گردم خونه.

    – اینکه اعتمادبنفسم رو به نتیجه گره نزنم، به میزان تلاش و اراده‌ای که خرج میکنم ربط بدم و بگم کاری به نتیجه ندارم، فقط ادامه میدم، این کار رو یه مدت توی اولویت گذاشتم و به تعویق ننداختمش، انجامش میدادم و بعد میرفتم سراغ یه کار دیگه.

    چطور انگیزه‌هایت را حفظ کردی؟

    – درخصوص رانندگی واقعا برای من سخت بود، اما اینکه اطرافیان میگفتن ماشین رو بردار و رانندگی کن و اینکه خودم می‌دیدم مثلا پسر دایی‌هام دارن رانندگی میکنن و به خودم میگفتم نمیشه یادش نگیری.

    – درخصوص کار کردن، کار کردن روی قدم اول کمکم کرد اولین قدم‌ها رو بردارم. با خودم صحبت میکردم، روی باورهام کار میکردم، یه جورایی هم بدیل بیکار بودن، اوضاع مالیم داشت سخت میشد و باعث شد که بخوام کار داشته باشم و از خونه بزنم بیرون.

    – درخصوص عزت نفس، من دارم نتایجم رو به خودم یادآوری میکنم. توی ستاره قطبیم دارم قانون رو تایید میکنم و به خودم میگم ادامه بده. از انجام کارهایی که برام ترس داره و رفتن توی دلشون، لذت میبرم.

    – اینکه وقتی پادکست گوش میدادم، یه سری عکسها رو می‌دیدم که مربوط به پادکست‌ها بودن و من تحسین میکردم، لذت میبردم و بعد میرفتم یه فایل دیگه و دوباره تحسین عکس بعدی، عکسها چی بودن؟ مثلا عکس یه دورهمی بود، عکس دست دادن یه خانم و آقا و …

    چه نگاهی کمک میکرد که هدایتها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟

    راستش فکر میکنم توی شنیدن و عمل کردن به هدایتها خوب عمل نمیکنم.

    – در زمینه رانندگی این نگاه که خداوند بهم میگه که به چه مسیری برم، هدایتم میکنه، ازش میپرسم که خدایا کدوم مسیر رو برم که کوتاهتر باشه یا اینکه کدوم مسیر بهتره.

    – توی کارم این نگاه رو دارم که دوست دارم یاد بگیرم، دوست دارم چیزهای جدید یاد بگیرم، به همین خاطر هم از همکارام سوال میکنم و بعضی وقتها ایده‌هایی دریافت میکنم که کارهام رو ساده‌تر انجام بدم. مثل اینکه یه سری برگه داشتم که کد کالا توشون نوشته شده بود، یه ایده آمد که یه نشونه‌هایی رو به یه تعدادی از برگه‌ها بچسبونم که حالت دفترچه تلفن پیدا کنه و سرعتم توی پیدا کردن کدها بیشتر بشه.

    – اینکه باور دارم خدا هدایتم میکنه، برای مثال برای یه کاری میرم بیرون، بعد یه حسی میگه با فلان مغازه آگهی انجام بده. این نگاه رو دارم که اگر می‌خوام پیشرفت کنم، باید حرکت کنم، باید تمرین انجام بدم.

    – اینکه اون فایل‌هایی که برام جدیدن، اون فایل‌هایی که هنوز روون نیستم رو باید بیشتر کار کنم. یه حسی میگه بعد از این پادکست، برو سراغ فلان فایل از فلان سطح.

    چطور نجواهای ذهن را کنترل میکردی و در مسیر میماندی؟

    – درخصوص رانندگی، این نجوا بود که نمیتونی، خیلی سخته، بابا، اصلا شاید من نخوام رانندگی یاد بگیرم. این نگاه که باید یادش بگیرم، راه دیگه ای ندارم و اینکه آقا اصلا بگو من میترسم ماشین خاموش بشه، بلد نیستم، به ماشین خسارت بزنم، ایراد نداره، من می‌خوام ادامه بدم. حتی یک بار یادمه آینه بغل خورد توی درب و شکست، اما با این وجود ادامه دادم.

    – این نجوا بود که تو نمیتونی پول بسازی، کی به تو کار میده؟ کار کردن همه وقت و زمانت رو میگیره. من می‌دیدم یه چیزی می‌خوام ولی پول ندارم، پس کمکم میکرد که بخوام وضعیتم رو بهتر کنم، میگفتم: من باید کار کنم. من به خودم فراوانی رو یادآوری میکردم.

    چه الگوهایی ایمان شما رو در مورد امکان‌پذیر بودن خواسته تقویت میکرد؟

    استاد جان، یکی از الگوهای من شما هستید. من توی الگوبرداری هم لازمه روی خودم کار کنم. اما وقتی شما رو میبینم و میبینم چقدر تغییر کرده زندگیتون و همیشه در مسیر بهبود هستید، کمکم کرده که یه بخشی از ذهنم مربوط بشه به موفقیت و اینکه بخوام حرکت کنم. خدا رو شکر میکنم که من رو با شما و این خانواده صمیمی آشنا کرده.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    چقدر لذت بردم از ورزش کردن شما، استاد عزیزم، چقدر از اون جمله اینجا کسی قضاوت نمیشه لذت بردم، چقدر وسایل خوشرنگ و تمیز اونجا رو تحسین میکنم، چقدر اون پنکه زیبا و بزرگ بود، چقدر تحسین میکنم آقایون و خانمهایی که ورزش میکنن و به سلامتیشون اهمیت میدن. تحسین میکنم اندام فوق‌العاده‌ و سلامتی شما رو، براتون سلامتی و طول عمر با عزت آرزو میکنم، چقدر از آهنگ بی کلام لذت بردم، چقدر اون رکابی سبز رنگتون زیبا بود، چقدر دوستش داشتم، چقدر تحسینتون میکنم که کار و ورزش و لذت و سلامتی و تفریح و همه چیز شما با همه، آخه مگه میشه. تحسین میکنم اون همه فراوانی دستگاهها رو توی اون باشگاه ورزشی.

    استاد جان، عاشقتم.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    امیدوارم همه دوستای گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    فهیمه مقاتلی گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    به نام خداوند مهربانی ها

    به نام خداوند زیبایی ها

    به نام خداوند شادی ها

    به نام خداوندی که بخشندگی و مهربانی اش تمامی نداره

    به نام خداوندی که منو جانشین و ملکه خودش روی زمین آفرید

    به نام خداوندی که از روح خودش در من دمید

    به نام خداوندی که اسمش مایه آرامش قلبمه

    به نام خداوندی که اسم قشنگش، روحم را لطیف میکنه و اشک هام رو جاری میکنه

    به نام خداوندی که به من عشق میده و عشق دریافت میکنه

    به نام خداوندی که منو به سمت این خانواده الهی هدایت کرد

    سلام به استاد عزیز و بزرگوارم و خانم شایسته مهربانم و تمام دوستان عزیزم در سایت الهی

    استاد عزیزم خیلی از شما سپاس گذارم، این چندین فایل اخیر واقعا بینظیره اگه فقط روی همین چند فایل آخر تمرکز بزاریم زندگیمون کن فیکون میشه با این فایل ها حجت رو بر ما تمام کرید و به ما یک جی پی اس و مسیر یاب حرفه ای هدیه کردید که به آسان ترین و سریع ترین و هموار ترین و لذت بخش ترین مسیر ها به خواسته هامون هدایت می شویم

    و حتی به فکر وسایل ها و ابزارهای مورد نیاز ما ( تجربیات خودتان) که به احتمال زیاد در مسیر رسیدن به خواسته هایمان نیاز داریم بودید و ما را با کوله باری از تجربه راهی کردید

    خوب اگه میخوام تجربه های که استاد عزیزم از هفت فایل قبل به من آموختند را مروری کنم تا حواسم باشه چیزی رو برای بردن به این سفر معنوی از قلم جا نندازم

    از فایل عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد شروع میکنم

    1. با خودم در صلح باشم، به این معنیه که به ویژگی های مثبت دیگران، زیبایی ها و داشته هایم توجه کنم، وقتی روی نکات مثبت تمرکز کنم احساسم خوب میشه و این حس خوب موجب لطیف شدن روح و هماهنگ شدن با منبع اصلی یعنی خدا میشه و وصل شدن به منبع نتیجه ای جز خوشبختی، سعادت، حس خوب، شادی و لذت نداره و پاداش ها و وعده های خداوند وقتی از راه می رسد که قلب و روح با ذهن یکی شود

    2. یاد گرفتن توانایی شکر گذاری بخاطر تمام چیز های که دارم حتی چیزهای ساده و کوچک، چون تا زمانی که از چیزهای کوچک سپاس گذار نباشم ظرف سپاس گذاری ام بزرگ تر نمیشه، و با سپاس گذاری بخاطر تمام داشته ها موجب بزرگ تر شدن ظرفم و در نتیجه نعمت ها و برکت های بیشتری وارد زندگی ام می شود، و وقتی میدونم با سپاس گذاری ظرفم بزرگتر میشه و نعمت بیشتری رو دریافت میکنم، پس با شوق و ذوق بیشتری سپاس گذاری میکنم

    3. یاد گرفتن توانایی شکار زیبایی ها و نعمت ها و نکات مثبت هر چیزی و هر کسی که میبینم، چون به هر چیزی توجه کنم از جنس و اصل و اساس اون وارد زندگی ام می شود، وقتی حس و حالمون خوبه در هر شرایطی که باشیم ذهنمون از رو هوا زیبایی ها رو شکار میکنه

    4. حالا چطور ذهنم را عادت بدهم که به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنه، از همین لحظه یاد بگیرم چه چیزی موجب آرامش و راحتی و خوشبختی بیشتر من در زندگی شده و به کوچکترین چیز و نکات مثبت و زیبایی ها اطرافم ریز بین باشم و شکارشون کنم مثلا همین گوشی خوبم که الان به من امکان نوشتن کامنت برای تمرکز بر زیبایی ها و نکات مهم فایل ها میده

    5. هیچ وقت خودم را با کسی مقایسه نکنم چون من نمیدونم اونا قبلا چه فرکانسی داشتند و با چه باورهای مسیرشون رو شروع کردند، من وظیفه ام اینه مه خودم را با خود دیروز و گذشته مقایسه کنم و ببینم اگه رشد و پیشرفت داشته ام یعنی در مسیر درست هستم و قدر دان نتایج کوچکم باشم

    6. یکی از راه های تربیت ذهن برای تمرکز بر زیبایی ها، اومدن به سایت و گوش دادن فایل ها و خوندن کامنت دوستان و کامنت نوشتن و سپاس گذاری کردنه

    7. برای اینکه روابط خوبی داشته باشم باید ویژگی مثبت افراد حتی نزدیکانم را بهشون بگم و تحسینشون کنم و حتی در مورد ویژگی هاشون بنویسم و بابتش سپاس گذار باشم و اینقدر این کار را تکرار کنم که تبدیل به عادت بشه و خیلی زود نتیجه به شکل همان رابطه و خصوصیات اخلاقی که من دوست دارم وارد زندگی ام می شود و اطرافم از آدم های بهتری پر میشه

    8. هر چیز زیبا یا جای زیبا میبینم خیلی ریز بینانه تجسمش کنم و خودم رو در اونجا حس کنم، و قدرت تجسم را دست کم نگیرم، و با دیدن همه چی ذوق زده بشم و لذتشو ببرم مثل اینکه روز اوله که پام روی کره زمین گذاشتم، این حس واقعی باشه نه اینکه ادا در بیارم اگه اولش برام سخته اشکال نداره ادا در بیارم ولی کم کم این زیبا بینی در وجودم نهادینه میشه، واقعا تا زمانی از چیزی لذت نبری و بهش توجه نکنی بهش نمیرسی و یا به سختی میرسی ولی این تجسم و حس خوب و شور و شوق داشتن به یک چیز نیروی خیلی قوی داره و چنان انگیزه به من میده که ساعت ها میتونم خودم را در جای زیبایی که میخوام تصور کنم، وقتی من زیبایی ها را تصدیق میکنم و خداوند هم من رو آسان می‌کند برای دیدن زیبایی ها

    9. همیشه سعی کنم آدم مثبت اندیش و مثبت نگر باشم و با دید خوب و مثبت به همه چیز و همه کس نگاه کنم و همیشه سعی کنم خوش بین باشم و پاداش من به شکل آرامش و حس خوب در زندگی ام بهم داده می شود

    10. برای ورودی های ذهنم ارزش قائل باشم و هر چیزی نبینم، نشنوم، صحبت نکنم، در ذهنم مرور نکنم و وقتی جهان تعهد من رو میبینه به من کمک میکنه و سخاوت مندانه پاداشم را با هدایتم به جای بهتر و زیبا تر و مثبت تر می دهد

    11. همه چیز به نگاه من به دنیا بستگی داره این من هستم که تصمیم میگیرم با چه دیدی به دنیا نگاه کنم تا دنیا همون را بهم برگردونه

    11. برای کنترل ذهن و اتمام حجت با ذهن بهش بگم اگه جلوی ورودی های منفی اش مثل شنیدن غیبت ها، گله و شکایت ها، دروغ ها، بیماری ها، بلا ها، مصیبت ها نگیره دودش به چشم خودش میره و خودش ضربه میخوره و رنجش را میکشه

    و در کل اصلا آدم نا مناسبی باشم برای شنیدن درد ودل دیگران

    یادم باشه به کسی غر نزنم، گیر ندم، نصحیت نکنم، انتقاد نکنم، سر زنش نکنم، سرم تو لاک خودم باشه تمرکزم بزارم روی بهبود خودم بجای وقت صرف کردن برای چرندیات دیگران

    12. یکی دیگه از اصول کنترل ذهن اینه نه تنها در مورد نا زیبایی ها با دیگران صحبت نکنی حتی توی ذهنم هم در موردش حرف نزنم

    13. از لحظه حال از لحظه ای که بهم اجازه زندگی در این دنیا داده شده لذت ببرم، خداوند منو برای لذت بردن آفریده، تصمیم بگیرم فقط برای همین امروز همین لحظه بی خیال از همه چیز آزاد و رها و با حس خوب زندگی کنم و این وظیفه الهی ام رو خوب انجام بدم

    14. از تمرینات اصولی و مهم زندگی ام توانایی شکر گذاری و توجه به زیبایی ها و نعمت ها هست

    و این رو بدونم که در همه چیز باید تکامل طی شود حتی در دیدن زیبایی ها هم تکامل میخواد و حتی نوشتن کامنت هم تکامل میخواد شاید من الان نتونم خوب بنویسم ولی همین که دارم سعی میکنم نکات فایل را از دلش بکشم بیرون و بنویسم یعنی دارم تکامل را طی میکنم

    15. وقتی که در سیکل مثبت و درست افتادم حواسم باشه که این شیطان منو گمراه نکنه و در گوشم زمزمه نکنه که دیگه همه چی تمومه همه چی یاد گرفتی دیگه نمیخواد مسیر رو دنبال کنی، تا وقتی که من دارم روی خودم کار میکنم و در مسیر درست هستم این نتایج خودش رو نشون میده همین که روی خودم کار نکنم و مواظب ورودی هام نباشم کم کم دوباره به مسیر نادرست قبلی بر میگردم اگه میخواهم نتیجه بگیرم با ایمان برای همیشه این مسیر رو ادامه بدم حتی استاد هم با این همه کار کردن روی خودش مواظب ورودی هاش هست و آگاهانه روی ورودی های ذهنش فیلتر گذاشته

    16. یکی از راه های کنترل ذهن زمانی که در مکان یا جمعی حظور داریم و فضای نامناسبی هست سعی کنم یا محل را ترک کنم یا با سوال حافظه ای موضوع صحبت را عوض کنم یا هندزفری بزارم توی گوشم تا صحبت های نامناسب را نشنوم

    17. یاد بگیرم هیچ وقت به دنبال ایراد گرفتن از چیزی نباشم این ایراد گرفتن که همه بلد هستند مهمه این ذهنم را تربیت کنم در مواجه با هر مسئله به دنبال راه حل باشه و نه به دنبال ایراد گرفتن

    18. یکی از راه های خوب کنترل ورودی ها و برای گرفتن افسار ذهن، کنترل کلام هست چون اگه بتونم دهانم را کنترل کنم می توانم ذهنم را کنترل کنم، یاد بگیرم دهانم را زمانی باز کنم که می‌خواهم در مورد نعمت ها و زیبایی ها حرف بزنم

    19. ما در جهان دو قطبی زندگی میکنم هم خوب، بد، زشت، زیبا، فقیر، ثروتمند، زیبایی، نازیبایی هست ما تصمیم میگیریم به چی توجه کنیم تا از جنس اون وارد زندگی ما بشه

    20. پس تا اینجا فهمیدیم مهم ترین کاری که من باید در زندگی انجام بدم و بزرگ ترین تاثیر با اختلاف نسبت به تمام چیزها داره اون هم کنترل کانون توجه هست

    21. یکی از مهم ترین و قوی ترین سلاح کنترل ذهن، نوشتن است و اگه یه زمانی یا جایی یه مسئله ای پیش اومد و نیاز به کنترل ذهن داشتم با نوشتن و سپاس گذاری کردن در مورد نعمت ها و زیبایی ها سعی کنم افسارش را بگیرم و کنترلش کنم

    ، نوشتن حتی از صحبت کردن هم تاثیر گذار تر هست

    22. نکته مهمی که دوست داشتم بنویسم اینه که بدونم هر چه زمان بیشتری برای دیدن این فایل ها و نوشتن کامنت در مورد زیبایی های فایل و خواندن کامنت سپری کنم فرکانس سازنده تری به جهان ارسال کرده ام و حتی هر چی کامنت طولانی تر یادگیری درس های فایل ها برام راحت تر میشه

    23. یه نکته دیگه اگه شرایط آنقدر ناجالب بود که حتی نتوانستیم در مورد زیبایی ها بنویسم و توجه کنیم حداقل در در مورد نا زیبایی ها صحبت نکنیم و خدا گفته در مورد مشکلاتتون حتی با من هم صحبت نکنید، و این حس اینکه کسی برام هم دردی کنه بزار کنار چون اونا هر دفعه ناراحتیت رو بهت یاد آوری میکنه و باعث بدتر شدن احساست میشه

    24. یکی از قدرتمند ترین روش ها برای احساس سپاس گذاری اینه که از خودم بپرسم در این لحظه بخاطر چه چیزها یا چه کسانی سپاس گذار هستم

    25 . چقدر لذت بخشه وقتی به خواسته هامون برسیم و خواسته هامون جلو چشممون باشه و هر لحظه به یاد خودم بیاورم که از کجا و با چه ایمان و استمراری و باوری شروع کردم و به این نتیجه رسیده ام و موجب انگیزه و شور و شوق بیشتر ما می شود و موجب ادامه دادن مسیر برای همیشه می شود

    27. و خواسته ای رو که می خواهم بنویسم با جزئیات و تجسمش کنم که بهش رسیدم و اون حس رضایت و شادی رسیدن به خواسته ام رو با تمام وجود لمس کنم

    این رو بدونم آرزو ها نمی میرند مگر اینکه من بکشمشون ، من باید بهشون برسم تا ایمانم قوی تر بشه برای رسیدن به خواسته های بعدی

    و اما نکته های که در این فایل باید انجام بدم

    1. یک هدف اصلی را برای خودم مشخص کنم که دوست دارم به اون برسم و این هدف موجب رسیدن من به هدف های بعدی میشه مثلا هدف امسال من کار کردن بیشتر روی خودمه دوست دارم نسبت به ارسال زمان های بیشتری صرف گوش دادن فایل ها و خوندن کامنت ها و نوشتن کامنت بزارم

    به لطف خدا در این ماه به تصمیمم عمل کردم و آن شالله با پشتکار این مسیر رو ادامه بدم و در اینجا اعلام می‌کنم که هدف اصلی‌ ام کار کردن بیشتر روی باورهام باشه

    2. چقدر کار کردن روی این هدف به من کمک میکنه؟ صد در صد موجب رشد و پیشرفت من در تمام جنبه ها از سلامتی، آرامش، حس خوب، شادی، لذت، نعمت، برکت، رابطه خوب، نزدیک تر شدن به خدا میشه

    3. برای ایمان داشتن به این مسیر که درسته از استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان موفق سایت الگو میگیرم که این مسیر صد در صد جواب می دهد

    4. وضعیت فعلی من در تمام جنبه ها اگه بخوام بنویسم یه چیز معمولیه،

    5. با رسیدن به این هدفم من را چه بخوام چه نخوام به خواسته های بعدیم میرسونه چون این کار کردن روی باورها اصل و اساس رسیدن به همه خواسته ها با باورهای درسته

    6. پس طبق گفته استادم قدم اول تعهدم را در میان شما اعلام می‌کنم تا زمانی که از مسیر دور شدم به یاد خودم بیاورم که اگه روی باورهام کار نکنم از هم فرکانسی بودن با شما دور میشیم و موجب خجالت زدگی من میشه، و تعهد بعدی که از خدا میخوام زمان های مورد نیاز رو برام فراهم کنه تا من بیشتر روی خودم کار کنم، این هم از لطف خداونده که از وقتی تصمیم به بیشتر کار کردن روی خودم گرفتم کمکم کرده تا شب ها بیشتر بیدار بمونم تا بتونم کامنت بخونم و بنویسم من ساعت 6 صبح بیدار میشم تا 2 شب هم نخوابم مشکلی ندارم این هم لطف خداونده که بخاطر انگیزه من بهم داده که نیروی خستگی ناپذیر دارم که اصلا یه جا نمیتونم بشینم که مامانم میگه تا حالا ‌شده بشینی،

    میخواهم این کار کردن روی خودم در شب روی اینقدر ادامه بدم که جزئی از عادتم بشه، فکرش که میکنم شب خیلی بهتر میتونم روی خودم کار کنم چون دخترم خوابه و من با آرامش و در سکوت و با حس مثبت تری کامنتم رو مینویسم

    راستی میخواستم از آقای عطا روشن عزیز تشکر کنم بخاطر یه کامنتی گذاشته بودند من کامنتشون رو نخونده بودم ولی همسرم چند موردش رو بهم گفت، و چقدر این نکات بهم کمک کرد، این چند وقته خیلی فکر می‌کرد چطور ذهنم را در برابر بازی گوشی های دخترم کنترل کنم واقعا کنترل ذهن برام سخت بود اصلا نمیزاشت فایل گوش کنم، از وقتی کامنت آقای عطا روشن در کامنتش اشاره کرده بود، همین که حست بده و ناراحتی که بچه ات نمیزاره روی خودت کار کنی این مسیر نادرستیه موجب بدتر شدن احساست و بدتر شدن رفتار فرزند میشه، بخدا همین یه جمله اش زندگی ام تغییر داد الان چند روزه که دخترم میگه با هام بازی کن باهاش بازی می‌کنم و سخت نمیگیرم که داره وقتمو میگیره امروز اصلا رفتار دخترم صد درجه تغییر کرده یه دختر 5 سال از صبح قربون صدقه من میره بوسم میکنه و اصلا امروز خودش بازی کرده هیچی به من نگفت از صبح برای خودش ترانه میخونه خیلی دختر شاد و پر انرژیه، امروز به تمام معنا درک کردم که تمام رفتارهای دخترم بخاطر واکنش های نا مناسب من بوده، از اینجا از آقای عطار روشن که دست خدا شدند تا جواب سوالم رو بده تشکر میکنم

    3. خوب مرحله بعد که من به نتایج رسیدم با رسیدن من به خواسته هایم موجب لذت من میشه و با رسیدن من به خواسته هام، الگوی خوبی برای خانواده ام و نزدیکانم و دیگران برای ادامه دادن مسیرشون برای رسیدن به خواسته هاشون میشم، در کل چرخه رسیدن به خواسته ها انتهایی نداره همش سوده و سوده

    دوست داشتم تمام نکات فایل های قبل می‌نوشتم ولی چون همشون مهم بودن نمیتونستم همشون بنویسم چند روز طول میکشه کامنتشون کنم تا اینجای فایل فکر کنم 4 ساعتی زمان برد تا نوشتم،

    امیدوار که همیشه من و تمام دوستان عزیز در مدار حظور در این سایت الهی باشیم و بتوانیم از صحبت های گرانبهای استاد عزیزمون استفاده کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2235 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام فهیمه جان مهربان بانوی ثروتمند

      دختررر چقدر زیبا نوشتی، چه نکات عالی رو یادآوری کردی، چقدر زیبا دسته بندی کردی.

      خیلی متن ات رو دوست داشتم.

      این بند رو خیلی دوست دارم

      18. یکی از راه های خوب کنترل ورودی ها و برای گرفتن افسار ذهن، کنترل کلام هست چون اگه بتونم دهانم را کنترل کنم می توانم ذهنم را کنترل کنم، یاد بگیرم دهانم را زمانی باز کنم که می‌خواهم در مورد نعمت ها و زیبایی ها حرف بزنم

      این بند جایی است که ضربه هام رو ازش میخورم، کنترلش برام سخته برای همین یه جمله نوشتم که هر روز صبح بهم یادآوری کنه جلوی زبان ات رو بگیر.

      بهتر شدم ولی خیلی جای کار داره.

      مررررسی فهیمه جان، نوشته ات مثل یه انرژی زای خنکی بود که بعد از یه ساعت کاری سخت بهت رسیده باشه.

      در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2237 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگر

    سلام به تمام دوستان گرامی

    سپاسگزارِ خداوند مهربان هستم که در مسیر تعهدی که دادم برای رسیدن به هدف اصلی امسالم …

    دیروز هدایت شدم به دوباره دانلودِ این فایل و به صورت جدی چندین بار نگاه کردن و تأمل کردن در آگاهی های این فایل و در نهایت مکتوب کردن هدفم در این صفحه.

    در دیدگاه بعدیم در مورد یک هدف خیلی خیلی بزرگی که توی زندگیم بهش رسیدم و چقدررر به من انگیزه داد برای حرکت های بعدی می نویسم.

    امسال پس از مشاهده‌ی فایل «هدفی متفاوت برای سال جدید»

    abasmanesh.com

    توی این دیدگاه به صورت عمومی اعلام کردم که می خواهم شخصیتی در خودم ایجاد کنم که: در سفر بیزنس کنم و در سفر پول بسازم و همیشه هم در سفر باشم

    چرا این سبک از زندگی رو انتخاب کردم؟!

    چون بارها ایده های الهامی خودم رو بهشون عمل کردم و چندتا شغل مختلفی که بهشون علاقه داشتم (به غیر از شغل فعلی‌ام، مشاور املاک) رو امتحان کردم (بیزنس نمایشگاه ماشین، بیزنس موبایل، بیزنس و هنر عکاسی، حتی شغل های به شدت فنی و فیزیکی، بیزنس بوتیک و ..)

    من به لطف خدا به خاطر عزت نفسی که داشتم… نمی خواهم بگم حرف دیگران روی من تاثیر نمی گذاشت ؛ خب، حرف هایی مثل چرا اینقدر شغل عوض می کنی و … بود! ولی من اهمیت نمیدادم چون این نگرش خیلی توی ذهنم پر رنگ تر بود که من فقط یه بار فرصت زندگی کردن دارم و من باید اون چیزی که عاشقش هستم رو پیدا کنم و تا آخر عمرم همون کار رو انجام بدهم

    باید از این فرصت کوتاهی که خداوند بهم هدیه داده نهایت استفاده رو ببرم

    اوکی ، با توجه به تجربه هایی که در طی چند سال آشنایی با استاد عباس منش داشتم (در واقع من حرف های استاد رو از روز اول جدی می گرفتم و عمل می کردم) و ایجاد این نگرش که عشق و علاقه ام باید کل زندگیم باشه … نه اینکه کارم جدا باشه و زندگی شخصیم هم جدا …

    به خود شناسی خیلی خیلی ارزشمند و خوبی از خودم رسیدم

    من می‌دونم چقدررررر عاشق تکنولوژی هستم ، حتی میدونم بیشتر به چه شاخه هایی از تکنولوژی علاقه دارم

    من می دونم عاشق چه نوع طبیعتی هستم و چی ها رو دوست دارم تجربه کنمُ و ازشون بگذرم … و چی ها رو دوست دارم همیشه توی زندگیم داشته باشم

    من می‌دونم دوست دارم کجا (منظورم یک لوکیشن خاص نیست ، منظورم ویژگی هایی که دوست دارم اون فضا داشته باشه) زندگی کنم

    می دونم چه مدل ویلایی رو دوست دارم تو چه لوکیشنی (منظورم یک لوکیشن خاص نیست، منظورم ویژگی هایی هست که می خواهم اونجا داشته باشه) داشته باشم

    حتی با جزییات می دونم می خواهم ویلای من چه شکلی باشه و حتی پارکینگش چقدر‌ فضا داشته باشه و چه ماشین هایی داخلش داشته باشم

    البته که هر بار که با خودم گپ میزنم به شناخت بهتری از خودم میرسم

    البته که هر بار که میرم مسافرت به شناخت بهتری میرسم

    من میدونم که می خواهم چه زمانی (منظورم یک تاریخ خاص نیست ، منظورم رسیدن به یک جایگاه خاص هستش) ازدواج کنم ، همسرم چه ویژگی هایی داشته باشه ، حتی اسمش رو هم انتخاب کردم که … می خواهم اسمش این باشه … چون این اسم رو دوست دارم ، معنی این اسم اینه … و هم معنی امسش خیلی خیلی زیباست و هم آوای زیبایی که داره برای من شنیدن هر بار و هر بار اون اسم رو لذت بخش می کنه

    یعنی می خواهم بگم با اینکه هنوز دوره‌ی احساس لیاقت رو تهیه نکردم و به جلسات خودشناسی دوره که تعدادشون هم کم نیست نرسیدم طی این چند سال بودن با استاد عباس منش به خودشناسی های خیلی زیادی رسیدم

    با این مقدمه و این تجریباتی که ذکر کردم (از شناخت از خودم) امسال واقعا به این نتیجه رسیدم که دوست دارم همیشه در سفر باشم و برم از ایران گردی شروع کنم و … در ادامه سفرهایی شیرین به کشورهایی که دوست دارم داشته باشم و در نهایت در آمریکا ساکن بشم

    (البته که بعداً ممکنه نظرم برای سکونت عوض بشه ولی فعلا انتخابم آمریکاست چون بیشترین شناخت رو از این کشور دارم و یکی از مهم‌ترین اولویت هایم که آزادی در تمام ابعاد هستش رو این کشور داره)

    این درخواست و این خواسته هم که بیییی نهایت زیاد برایش اشتیاق دارم ، از اونجایی نشأت می‌گیره (از یک تضاد بزرگ که ریشه در کودکی ام داره) که خانواده‌ی من خیلی اهل سفر نبودن و ما بسیار کم در کل عمرم سفر خانوادگی رفتیم و من یه آدمی ام که بی نهایت عاشق سفر هستم

    به همین خاطر هم از اون موقعی که یادم میاد یه کمی مستقل شدم من سفر های تنهایی زیاد رفتم و تعداد سفر هایی که تنهایی رفتم از اون تعداد سفری که با خانواده‌ام رفتم خیلی بیشتر هستش

    یه موضوع دیگه هم هستش که خیلی من رو هل میده به سمت حرکت برای رسیدن به این هدف

    من از تکرار مکررات واقعااا بیزارم!

    من دوست دارم هر بار محیط زندگیم عوض بشه ، آدم هایی که باهاشون ارتباط میگیرم جدید باشن ، مناظری که می بینم ، آب و هوایی که تجربه می کنم ، لباس هایی که می پوشم ، مسیر هایی که میرم … همه و همه … هر بار جدید باشن

    اوکی

    حالا یه سری ترمز هم داشتم برای رسیدن به این خواسته‌ام که دارم آگاهانه باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین این ترمز ها می کنم

    «وابستگی به خانواده»

    به خانواده‌ام که تقریباً می توانم بگم وابستگی خاصی ندارم ، خیلیییی تو این موضوع رها هستم ، بارها خودم رو تو موقعیت های مختلف محک زدم ، من با اینکه خیلیییی خانواده‌ام رو دوست دارم و هر وقت هر جایی صحبتی بشه که بخواهم از پدرم ، مادرم و بقیه اعضای خانواده صحبت کنم ، چنان با شور و شوق و احساسی وصف ناپذیر ویژگی های مثبت اون آدم (مثلاً پدرم) رو میگم که شما می توانی از چشم های من احساس فوق‌العاده ای که تو اون لحظات دارم رو ببینی

    ولی وابسته نیستم می‌دونی چرا؟ چون بارها و بارها تنهایی رفتم سفر و بی نهااااااایت بهم خوش گذشته و واقعاً کیف کردم

    با خودم در صلحم و خودمُ و خدای خودم برایم کافیست

    خیلی خوبه آدم بتوانه با آدم ها روابط مصالحت آمیز داشته باشه و باهاشون بره سفر و خوش بگذرونه ، من هم همینجوری ام ولی خیلی خیلی هم خوبه که بتوانه خودش تنهایی بره سفر و کییییف کنه ، ویژگی ای که دقیقاً من دارم و از این بابت به خودم افتخار می کنم

    «وابستگی به دوست و رفیق یا همکار»

    تو این زمینه هم نسبت به قبلم بهترم ولی هنوز امسال ریشه هایی از این ویژگی درون خودم پیدا کردم که کمر همت بستم برای تغییر اساسی در این زمینه

    برای همین ، قدم اول رو همون اول سال پس از مشخص کردن هدفم برداشتم

    من با جسارت و با آگاهی از این وعده‌ی خداوند که به شجاعت های من پاداش میده … یه سری از آدم ها رو از دایره‌ی ارتباطاتم حذف کردم …

    «سخت گرفتن به خودم تو یه سری موضوعات ساده و عدم لذت بردن از هر لحظه از زندگیم»

    مثلاً غذا باید حتماً فلان موقع بخورم ، باید غذای من حتماً فلان ویژگی رو داشته باشه …

    حتماً باید فلان ساعت بخوابم … یا باید این‌ ویژگی های خاص رو محل خوابِ من داشته باشه (مثلاً میزان نور و صدا و …)

    حتماً باید همیشه سرم رو شونه بزنم و تافت بزنم و سر و صورتم آنکارد شده و از نظر بقیه! شیک و خوشگل باشه

    (همون‌جوری که توی دیدگاه های قبلیم هم گفتم) آگاهانه روز 29 اسفند سرم رو کامل کچل کردم و اتفاقا کچل بودن خیلی مزایا و راحتی های زیادی داره و خیلی راضی‌ام از تصمیمم

    خیلی هم با چهره‌ی خودم هنگام کچل بودن راحت و اوکیم و در هر حالتی عاشق خودم هستم

    حالا این موضوع سخت گرفتن و لذت نبردن از لحظه که خیلیییی در وجودم ریشه داره …

    برای همین آگاهانه یک رستاخیر به پا کردم برای ایجاد یه عالمه عادت های رفتاری مناسب

    «تمرکز بر فایل های صوتی و تصویری ای که می خواهم خودم تجربشون کنم»

    آگاهانه میزان خیلی زیادی از حافظه‌ی موبایلم رو اختصاص دادم به اون قسمت هایی‌ از سریال ها‌ی روی سایت (زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا و …) و آگاهانه تماشا می کنم و تحسین می‌کنم و خودم رو توی اون فضاها و اون موقعیت ها با جزییات تجسم می کنم

    به خودم افتخار می کنم …

    واقعاً به خودم افتخار می کنم ، چون با توجه به درکی که از فایل «هدفی متفاوت برای سال جدید» داشتم، هدف من چیزی هست که واقعاً برای دل خودم می خواهمش ، نه برای اینکه چشم بقیه رو کور کنم ، نه برای اینکه چون فلانی بهش رسیده من هم می خواهم بهش برسم.

    خدایا شکرت

    در پناه خداوند مهربانی ها ، خداوند سفر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: