شیوه مدیریت انتقادات - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-03 00:47:452024-02-14 07:27:00شیوه مدیریت انتقاداتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند رحمان
پناه میبرم از شر شیطان وسوسه گر
پناه میبرم از افکار وسوسه گر
به خداوند عشق و مهربانی لبخند میزنم
عاشقتم استاد عزیزم که در هر فایل باعث رشد و تکامل ما میشی
ای بنازمت استاد این نکته اندازه 1000هزار کتاب ارزش داره
اگر یه نفر ازت انتقاد میکنه دردت میاد به خاطر اینه که خودت داری خودتو انتقاد میکنی
((به خاطر همون احساس بدی که سر انتقاد کردن خودت تجربه کردی ))
ای بنازمت استاد این پاشنه آشیل من و شاید خیلی از بچه های این سایت باشه
این ریشه داستان دور ودرازی داری
این پاشنه آشیل از دوران بچگی شکل گرفته تا الانم ادامه دار بود
و تغیر دادنش نیاز به زمان زیادی داره
ما ها خیلی دوست داریم به نتایج مختلف برسیم
و قاعدتا خیلی سخت گیر شدیم که رفتار های درستی انجام بدیم
افکار درستی پرورش بدیم و متاسفانه یه ذره شخصیت کمال گرایی هم داریم
و این سخت گیری باعث شده که یه اشتباه رفتاری یا افکاری میکنیم
خودمون جریمه کنیم یا با خودمون خیلی بد برخورد کنیم
یا بنا بر هر دلیلی ممکنه یه سری نتایج به ظاهر بد در زندگی ما رقم بخوره
چند وقت پیش داشتم قرآن میخوندم
خیلی برایم جالب بود
گناه کار ترین فرد قران فرعون هست
فرعونن کیه فرعون قاتل 12000 هزار کودک مظلوم هست
اون بود که دستور داد 12000 هزار کودک بی گناه کشته بشه
موسی میخواد بره پیش فرعون خدا بهش میگه
یا موسی فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ
و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا بترسد
با اینکه این همه گناه کرده
اما ببین خدا داری چه جوری با بنده اش برخورد میکنه
بد ما سر یه سری ااتفاق هایی که اشتباه مکنیم
چه قد خودمون سخت مورد انتقاد قرار میدیم
و چه قد سخت خودمون میبخشیم
این ریشه دوران بچگی ماهاست
که در جامعه با سختی به اشتباهات ما پاسخ میدادن حالا ما هم یاد گرفتیم که اینگونه خودمون بد انتقاد قرار بدیم
تا دفه بد این کار نکنیم
تا دوباره مرتکیب این اشتباه نشیم
اما باز چون الگوی باوری داریم دوباره همون اشتباه مکنیم
و دوباره خودمون فقط مورد انتقاد قرار میدیم
احساس بد تجربه مکنیم
و دیگرانم قشنگ میان مارو مورد انتقاد قرار میدن
احساس بد تجربه میکنیم
و قشنگ میرن رو اعصابت
و قشنگ در همون لحظه دوست داری ……….( برای هر کسی یه جوریه )
عجب سیکل قشنگیی
اینجاس که مفهمیم باور های چه قد ریشه میتونه در زندگی ما اثر بزارن
خیلی دوست دارم سجاد عزیزم
اگر هزارم اشبتاه کنی
اگر هزارم خطا کنی
اگر هزارم بدونی که نباید اون کارو کنی اما باز مرتکب میشی
اگر هزار بار دیگه هم اشتباه کردی
بازم دوست داشتنی و ارزشمند هستی
عاشقتم عزیز دلم
در پناه خداوند رب العامین (ان کسی که هر لحظه هواسش به شماس )
یه عالمه عشق و مهربانی و لبخند آرزو میکنم
سلام اقا سجاد.
چقدر خوب نوشتین.
ممنونم برای کامنت خوبتون.
مخصوصا از گفتگوی آخر پیام با خودتون، خیلی لذت بردم.
مطمینم مهربون بودن، قشنگ صحبت کردن با خود هم روند تکاملی داره.
یعنی با همین نوشتن ها و تمرین ها شروع میشه و هر لحظه بهتر و بهتر میشیم.
امروز در موقعیتی بودم که به دلیل پیش زمینه ی ذهنی از فردی که قبلا انتقاد میکرد، یا صحبتهایی که میکرد یه جور حس ناخوشایند داشتم و اصلا نمیخواستم با این ترسم روبه رو شم…
به خدا گفتم من نمیدونم، تو میدونی.
تو هدایتم کن…
ورق برگشت.
اون فرد رو دیدم.
متوجه شدم اگه چیزی میگه از روی نیت بد نیست…
صحبتهای استاد در این فایل، رو به قدرِ درکم پیاده سازی کردم.
حالم خوب بود و لذت بردم از معاشرت.
در صلح بودم با خودم.
خدا رو خیلی شکر میکنم برای این فایل خوب، فایل انتقاد، که عمیقا بهش نیاز داشتم.
چقدر راهکارهای فایل عالیه.
بررسی اینکه فرد منتقد با چه هدفی انتقاد میکنه؟
مغرضانه است یا مفید؟
اعراض کنم یا بپذیرم یا تشکر کنم برای توجه فرد به خودم…
اگه مفیده، رفتارمو بهبود بدم و …
انتقاد از رفتارم و عملکردم رو از شخصیتم جدا کنم.
احساس ارزشمندیمو جدا کنم از اشتباهاتم.
با خودم مهربونتر شم.
نفس عمیق بکشم تا کنترل ذهن کنم تا واکنش احساسی و هیجانی بروز ندم.
چقدر مثالهاتون خوبه استاد جان، ممنون و سپاس گزارتونم تا همیشه.
چقدر آگاهی های این فایل دلچسبه، چقدر راهکارها عالی هستن، عین نقشه ی راه هستن، مرسی که سخاوتمندانه در اختیارمون قرار میدین این آگاهی های ناب رو.
بی نهایت نعمت هر ثانیه وارد زندگیتون بشه استاد جانم.
خدایا عاشقتم، شگفت انگیزی، سپاس گزارتم تا همیشه.
قربونت بشم من
عاشقتم
عاشق این چهره ی فوق العاده قشنگ و مهربانت
با اون لخندی که به من هدیه دادی
یه عالمه ازت تشکر میکنم
چه قد از تجربه ات استفاده کردم
دوباره همه چیز برایم تکرار شد
واقعا ما یه کمی کنترل ذهن میتونم شهد اون رابطه قشنگ (حتی اگر فرد مریض روانی هم باشه )
تجربه کنیم
چه قد قدرت مند میشیم وقتی کنترل ذهن کنیم و عشق کنیم
عشق کنیم عشق کنیم و کیف کنیم
خیلی ممنونم ازت
از خدا وند رب العامین (آنکس که لحظه ای هواسش از ما پرت نمیشه )
یه عالمه لبخند بیشتر
یه عالمه مهربانی و عشق
یه عالمه احساس خوشبختی بدون دلیل
براتون ارزومندم
سلام سجاد جان، برادر و دوستِ خوب و مهربونم.
در درست ترین زمانِ ممکن، وقتی در تلاش برای کنترل ذهن به سر میبردم برای مسئله ای (در حیطه ی روابط) دایره ی جذاب آبی جلوی چشم هام خودنمایی کرد و پیام قشنگت به دستم رسید.
میدونی اولین چیزی که سریع از قلبم با صدای بلند فریاد زده شد چی بود؟
خدا داره عشق و توجهش به من رو، از زبون سجاد جان، بهت منتقل میکنه.
بلافاصله گفتم خدایا شکرت.
خدایا عاشقتم.
قبلش دقیقا به دلیل فایلهای جذاب استاد، برای کنترل ذهنم و تغییر فرکانسم از تنش به آرامش سریع دفترمو باز کردم شروع کردم به نوشتن سپاس گزاری، تحسین آدم ها و …
و ایمان داشتم به حرف استاد که فرکانس سپاس گزاری به شدت بالاست و قوی و سریع عمل میکنه…
همینطورم شد…
اول پیام شما رسید دستم…
بعد ماجرا به گونه ای دیگه جلو رفت…
نه تنها کدورت تازه ای به وجود نیومد، بلکه کل ماجرا انگار 180 درجه برعکس شد…
چرا؟
شاید چون تو نوشته هام دقیقا تحسین کردم اون بنده خدایی رو که شاید تولید حساسیت کرده بود برام…
البته که بعدش متوجه شدم همش سوتفاهم بود.
میخوام ازت خیلی تشکر کنم که دست خدا شدی و عشق خدا رو بهم هدیه دادی با پیام قشنگت.
با جملاتِ زیبات.
با تحسینت.
با توجهت به من، چهره ام، لبخندم و کامنتم.
سپاس گزارم و تحسینت میکنم که انقدر زیبا و خالصانه کامنت نوشتی.
بی نهایت ممنونم ازت و برات یه دنیا عشق، صفا، صمیمیت، دوستی، مهر، محبت، حس خوب میفرستم.
و از خدا میخوام برات که دقیقا اونجایی که نیاز به عشق و آرامش داری، برات بهترینش رو بفرسته از طریقِ دست های مهربونش.
در آغوش گرم و پر از امنیتِ خدا باشی همیشه آقا سجادِ مهربون و باصفا.
یادِ یه چیزی افتادم که خالی از لطف نیست برات بنویسم:
من تو اوریگامی، یه شاگرد داشتم به اسمِ سجاد، حدودا 8 الی 9 ساله.
به شدت بااستعداد، باصفا، مشتی و مهربون.
وقتی دیدم شما پیام فرستادی با این متنِ زیبا و حال خوب کن، یاد شاگردم هم افتادم و شادیم مضاعف شد.
بهترین ها برای تو و قلبِ پاک و مهربونت.
یه لطفِ دیگه هم بهم کردی با پیامت:
یادم انداختی خودمم به خودم بگم:
سمانه جان عاشقتم.
دوستت دارم.
قربون صورتِ همچون ماهت برم.
قربونِ لبخندِ قشنگت برم.
قربونت برم که انقدر مهربونی.
قربونت برم که داری تلاش میکنی، اقدام میکنی برای رشد و بهبودت و هر روز قدم بر میداری، هر ثانیه قدم بر میداری.
این دایره ی کوچولوی آبیِ جذاب، چه معجزه هایی رو هر لحظه داخل خودش منتقل میکنه به آدم ها، خدایا شکرت برای کامنت های سایت
خدایا میدونم و ایمان دارم که خیلی زمان بندی و چیدمانت عالیه، برای همین به تو توکل میکنم تو همه چیز، چه تو مواردی که ساده تر باور میکنم چه مواردی که سخت تر باور میکنم و باید بیشتر تمرین کنم رو باورهام. مرسی که تو زندگیمی خدای هدایتگرم و سمانه عاشقته.
سلام به سمانه عزیز و دوس داشتنی خودم.
سمانه عزیزم چقدر دوست دارم.
چه فرکانسی داری!
فرکانس آرامش
یه آرامش عمیق و لذت بخش.
مثل حس خوب دراز کشیدن به پهلو کنار یه پوشش گیاهی پر از گل های زیبایی که گلبرگ های سفید کوچولو داره و وسطش زرد.
وبقیشم برگای سبز کوتاهی زمین پوشونده و این گلا بلندترن .و ی رطوبت و خنکی ملایم دوس داشتنی تو هوا احساس میکنی و میبینی که وای ببین گلا چه جوری دارن ظریف و زیبا تکون میخورن روبروی چشمات این صحنه زیباست و ی لبخند خیلی خیلی کامل و شاد رو لبت.و میگی خدایا عاشقتم.(من مطمعنم که این مدل لحظات برات پیش اومده) شما کامنتات این شکلی انقدر زیبا و آرامش بخش و حال خوب کن و خدایا عاشقتم گو کن.
(نمیدونم چرا یهو همچین توصیفی اومد جلو چشمم)
سمانه جان
چقدر تحسین میکنمت چقدر خوشحالم برات.
چه قدر رابطت با خدا زیباست.چقدر صمیمی هستید با هم.
منم ارزوم همچین دوستی با خدا داشته باشم هدایتاش و نشونه هاش و کمکاش متوجه شم.
عزیزدلم سمانه دوس داشتنی من ممنونم که مینویسی
به طرز شگفت انگیزی آرامش بخش مینویسی!
من ایمیلم فعال کردم رو کامنتای شما تا غرق اون آرامش زیبات بشم و ازت یاد بگیرم.
چقدرم ادبیاتت
و شکل نوشتنت
فاصله گذاریات
بولد کردنت عالیه.
چقدر زیبایی!
ای خدا شکرت برای داشتن سمانه دوس داشتنی تو زندگیم .خدایا سپاس گذارم.
باید بهش میگفت که چقدر دوسش دارم.و چقدر سپاس گذارش هستم.
خدایا عاشقتم.
سلام مهتا جانم
چقدر اسم زیبا و خاصی داری.
اجازه بده از داستانِ پاسخت برای خودم بنویسم:
امروز تو ایمیل متوجه شدم برام پیام فرستادی:
چندین بار زدم روی لینک تا مثلِ همیشه و بقیه ی پاسخ های ارسالی باز شه تا بخونم، آخه پیامت رو از داخل سایت متوجه نشدم.
پیامی نشون داده نشد و همون بالای این صفحه فقط نشون داده میشد، در حالیکه بقیه پاسخ هامو که میزدم قشنگ منو میبرد سر پیام دوستان عزیزم و میخوندمشون.
برام عجیب بود چرا پیام مهتا جان با اینکه تو ایمیلم اومده ولی باز نمیشه؟
به خیر برداشت کردم.
عصر مجدد تست کردم بازم هیچی.
با خودم گفتم شاید پیامت رو حذف کردی که کلا نمایش نمیده.
خلاصه پاسخ های دیگه رو خوندم، کیف کردم، سومین پاسخی که اومد یه ساعت قبلش ایمان داشتم که میاد…
بعدش هم باز هم گفتم پاسخ جدید میاد سمانه، بازم هست، امشب هدیه زیاد گرفتی، یه پاسخ دیگه هم تو راهه …
که خلق شد، الان اومدم تعداد کامنتهایی که امروز نوشتم رو ببینم و بشمارم که دیدم پایینشون که پیامهای دریافتیم رو میاره، اسم تو و پیامت چشمک زد…
ذوق کردم.
گفتم بالاخره دسترسی ام به پیام و مدارِ مهتا باز شد.
آخ جون.
بریم سراغِ پیامِ دوست داشتنی ات.
مهتای نازنینم خیلی ممنونتم با این کامنت دلربایی که برام نوشتی.
با این عشقی که برام فرستادی.
ممنونتم برای تک تک تحسین هات و انرژی خالص و نابی که برام فرستادی و بهم هدیه دادی.
هر روز بیشتر و بیشتر لمس و حس میکنم خدا رو، هدایت هاشو، قوانین ثابت و بدون تغییرشو، حسِ خوب=اتفاقات خوب رو، معجزات سپاس گزاری و تحسین رو، تاثیر باورهای امیدبخش و سالم در زندگیم رو…
برات آرزو میکنم هر لحظه غرق شی تو عطرِ خدا، لحظه هات پر از حضور خدا بشه، بشی رفیقِ خدا…
از خودش بخواه، حتما که میشه…
سال 99 استاد از هدایت گفت و من شنیدم…
غرق شدم از اون موقع تا حالا تو این معجزه ی هدایت.
برات غرق شدن تو معجزه ی هدایت خدا رو آرزو میکنم.
مهتا جانم، تا قبل از کامنت نویسی تو سایت، علاقه مند نوشتن بودم برای همین عاشقِ کپشن نویسی تو اینستاگرام و پستهام بودم.
از وقتی خداحافظی رسمی کردم از اونجا و رسماً پیوستم به اینجا خیلی خوشحالم…
نوشتن اونجا کجا و نوشتن اینجا کجا…
هر چقدر هم صادق، اونجا یه نقاب کوچولو ناخوداگاه داره آدم…
اما اینجا…
امان از اینجا…
از این سایت به قولِ استاد جانِ عزیز دلم الهی
امان از این سایت توحیدی
با استاد نمونه اش
با مریم جانِ نمونه
با اعضای سایتِ نمونه…
که سخاوتمندانه همگی آگاهی هاشونو به اشتراک میذارن با هم.
که بی دریغ همو تحسین میکنن.
که آگاهی های ناب رو یادآوری میکنن برای هم.
سپاس گزارم از خدای قشنگم که منو آورد بین شماها، همه تون، تک به تک تون.
از هر کدوم یه چیز یاد گرفتم و میگیرم…
مهتا جان چقدر تعبیر و تصویرسازی ات زنده بود، خودمو روی چمن تصور کردم…
مهتا جانم، دوستت دارم و بهت افتخار میکنم که انقدر قشنگی، قشنگ و خالصانه و مهربانانه نوشتی.
خنده ی روی لبم بعد از خوندن پیامت، هدیه ی امشب تو به من بود.
حسِ خوب بهم دادی، بی نهایت حس خوب بیاد سمتت.
امیدوارم تک تک ثانیه هات عید باشه و خوشی و سلامتی و ثروت.
عاشقتم که انقدر با خودت در صلح و آرامشی.
نوشتن این کامنت از کسی برمیاد که با خودش در صلحه، نگاهِ زیبایی داره به جهان.
ممنون و سپاس گزارم ازت که زمانت، دست هات، قلمت رو به من اختصاص دادی و برام نوشتی.
هدیه ای که بهم دادی صاف روی قلبم نشست، گوشت شد به تنم، شیرینی شد به روحم، انرژی شد به زندگی و لحظاتم.
بی نهایتش بگرده به خودت و زندگیت عزیز دلم.
در آغوش گرم و نرم و امن خدا باشی.
ماچ به روی همچون ماهت.
یه خواسته ی دیگه هم دارم، یه هدیه ی دیگه هم میخوام از خدا:
دلم میخواد امشب یه پاسخ داشته باشم از زهرا جانم، زهرا جان نظام الدینی…
دلم براش تنگ شده و دوست دارم بخونم پیامشو…
خدایا سپاس گزارم برای دوستی های ناب داخل این سایت، خدایا مرسی برای دوستانِ توحیدیِ عزیزی که در این سایت بهم هدیه دادی.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
استاد همین فایلی که مربوط به شلوغی های اخیر بود با آقای عرشیانفر لایو داشتین، شروع من با شما و سایت بود. البته من آنلاین ندیدم یک ماه بعدش از روی سایت دیدم … از اون فایل اولین نتیجه رو از آموزه های شما گرفتم و دیگه خیالم راحت شد که میتونم وارد دوره ها بشم.
در مورد انتقاد دیگران ….
واقعا این کمال گرایی یکی و دو تا به آدم ضربه نمی زنه. من اینو با تمام وجود حس کردم که اینقدر من از خودم توقع داشتم و تلاش کردم که بعدش اگر کسی انتقاد کرده فکر کردم داره به شخصیت و تلاش من حمله میکنه.
من این اواخر دو تا از اساتیدم جداگونه بهم انتقاد کردن یکیشون گفتن که فرزانه داری چیکار میکنی فلانی و بهمانی کاراشونو کردن مهاجرت کردن الان کانادا آمریکا دارن کار میکنند حتی خانم ایکس ترینر برتر شده بهش جایزه دادن تقدیر کردن… تو داری دور خودت می چرخی آیا؟
یه مدت رو حرفش مکث کردم و در اون مدت خودمو زیر نظر گرفتم همین سه روز پیش مچ خودمو گرفتم که من در ظاهر میخوام مهاجرت کنم در باطن چسبیدم بد جوریم چسبیدم .. خواستگارایی داشتم که فقط به خاطر اینکه تهران زندگی میکردن گفتم نه و هزار تا داستان سر هم کردم که مگه شهر خودم چشه که پاشم برم تهران، من پامم اونجا نمیزارم …حتی با اینکه در ظاهر دوس داشتم برم آمریکا متوجه شدم نسبت به همونم مقاومت دارم یعنی ریشه اینجاست که من تو این مورد ترسو هستم خیلیم ترسوعم چسبیدم به نقطه ی امنم چسبیدم به آدمایی که میشناسم محیطی که آشناست و جلوی خواسته های خودم ایستادم. و نقد استادم کاملا درسته…
حتی یادمه یه بنده خدایی بود سر پایان نامم باهاش صحبت کرده بودم برای آنالیز داده هام که اگه بشه به جای SPSS از روشای رشته ایشون استفاده کنم … تو اوج کرونا چقدر از دست من حرص خورد که بابا تو چرا اقدام نمیکنی و من با این شرایط مهاجرت کردم این کارو کن اون کارو کن و من متوجه نبودم ایشون داره اشکال واقعی و درست منو میبینه و داره در حقم لطف میکنه اینقدر این نصیحتا از ایشون و مقاومت من بالا گرفت که دیگه کار به جایی رسید که ارتباط ما کلا قطع شد. اما شنیدم ایشون با همون شجاعتش از اروپا رفت کانادا و چقدر پیشرفت کرد. منم دور سر خودم چرخیدم تا هفت ماه پیش که الان کم کم دارم پیشرفت میکنم و ترموزامو در میارم. یعنی اون زمان بهانه میاوردم که من که مقاله ندارم! الانم که مقاله دارم اتفاقا آمریکا هم چاپ شد کاری نکردم. یعنی این ذهن اینقدر قشنگ چرت و پرت میگه وقتی مقاومت داره که حد و اندازه نداره کنتور هم نمی ندازه…
واقعا خوشحالم که یکی یکی دارم با موانع درونی خودم ملاقات میکنم. نمی دونم به چه مسیری هدایت میشم اما همین که پذیرفتم و با این ترس مواجه شدم خوشحالم و خدارو شکر میکنم و از استاد ممنونم.
و دارم حرکت میکنم ببینم به چه راهی هدایت میشم.
فعلا رفتم بانک حسابامو جز اونی که الان دارم ازش استفاده میکنم بستم، کارمندای بانک میگفتن چرا میبندی این حساب ای تسهیلاتو داره فلان بهمان من خودم متوجه ترس درونیم بودما قشنگ داشت در تمام وجودم موج میزد اما گفتم چون دیگه قرار نیست اینجا باشم …
و بعد اومدم سر وقت وسایلم و کتابام اونا رو هم پاکسازی کردم کمشون کردم.
زبانم که به خاطر فایل یک عزت نفس و تمرین انجام کارای عقب افتاده یه مدت دارم میخونم.
و نرم افزارهایی که میدونم تو کشورای پیشرفته باید بلد باشم از دیروز دارم وقت میزارم بهتر یاد بگیرم.
مدارک تحصیلیمم آزاد کردم و درخواست کردم که دانشگاه بهم تحویل بده.
تو تمام همین اقدامات کوچیک ترس با من بوده همین الانم هست…
از ابتدا دارم فایل های دانلودی رو گوش میدم از مصاحبه با استاد شروع کردم که بتونم باورای درست استاد رو در این زمینه بگیرم که اینقدر از جا به جا شدن و محیط جدید نترسم. اینقدر بهونه نیارم … قسمت اول استاد گفتن بچه ها میگن بز و گوسفندا رو چیکار میکنین وقتی نیستین جواب من اینکه از خدا خواستم کارمو راحت کنه و می سپارم به خودش. همین فایل اول از دیروز بارها دیدم هنوز دارم به عمقش فکر میکنم … به عمق ایمان …
یعنی هفت ماهه من اینجام و استاد هم آمریکا هستن و مباحث مهاجرت چقدر زیاد هست توی سایت و ذهن من عجب ماهرانه پیچونده داستانو تا الان که انتقادات جدیدی دریافت کردم و ظرفیت پذیرفتنشو پیدا کردم.
حرکت میکنم و مطمئنم خدا هدایتم میکنه (همینم دارم با ترس میگم. ترس و ایمان با هم یکجا نیستن اما دارم تمرین میکنم). و از ملاقات با تاریکی ها و نورهای درونم دارم لذت میبرم چونکه اینطوری میتونم بهبودش بدم.
در پناه الله به بهترین مسیر ها هدایت بشین
سلام دوست عزیزم :)
چقدر عالیه که توهم داری روی خودت مخصوصا برای توکل به خدای یگانه و مهاجرت به جاهای ناشناخته کار میکنی…مطمئن باش وقتی فقط و فقط بی شک و شبهه بی ترس و دلهره و بی کتمان هدایت خداوند فقط فقط اون خدای هدایتگر توکل میکنی اون خودش تورو به بهترین مسیرها هدایت میکنه و دربهترین زمان و بهترین مکان بهترین چیزهارو به تو نشون میده فقط کافیه باورش کنی و البته ازش بخوای:)
دوستت دارم
همیشه در پناه حق موفق و شاد و سالم باشی:)
سلام به فرزانه عزیز
بسیار خوشحال شدم که توانستید ترمزهای ذهنی خودتون رو شناسایی کنید و در صدد رفع آنها اقدام موثری بعمل اورید ،و از اونور هم آنچه که در ذهنتون هست رو صادقانه بر زبان میارید و سعی در تقویت باور صحیح دارید
امید است در پناه الله مهربان بتوانید به بهترین شرایط خالق زندگی خویش باشید و روز به روز نعمتها و خواسته هایتان پشت سر هم قطار وار تیک تایید بخورند و سراسر زندگیتان از ارامش و صلح لبریز گردد
منم جاهایی بوده که ترس داشتم و بعدا که اقدام نمودم دیدم که یه ترس واهی بیش نبوده و فقط درگیری ذهنی برایم درست کرده است و با اقدام عملی از بین رفته ،،
تنها راه از بین بردن ترسها و نجواهای شیطانی ،اقدام عملی است و.رفتن به دل آنها
به امید اینکه روزهای آتی از موفقیتها و مهاجرتتون به بهترین شکل ،کامنت بزارید و ما هم خانواده صمیمی عباس منش اون رو بخونیم و قوت قلبی برای اقدامات ما بشود
بنام خدای همیشه هدایتگرم .
سلام استاد عزیزززززم ،سلام مریم جان .
خدایااااشکرت که همیشه به موقع میرسی ،و همیشه به موقع هدایتم میکنی ،استاد عزیزم باور من درباره تک تک فایل های شمااا اینکه ،دقیقااا به موقع میان،همون زمانی که بهشون نیاز دارم ،خدای خوبم ،مثل یک معلم شمارو برام میرسونه تااا بهم نکات تکمیلی رو بگه.
اول میخوام بگم که از وقتی روی خودم کار کردم انتقاد غیر سازنده و تخریب کننده نداشتم ،از وقتی شروع کردم روی عزت نفس و دوست داشتن خودم کار کردن ،روی هماهنگ کردن ذهن و روحم ،به جرعت میگم هیچ کسییی نبوده که بخواد منو تخریب کنه ،با اننتقاداتش ،اگرم بوده باید بگم من یادم نیست ،از وقتی شخصیتمو بکل تغییر دادم ،همه چیز بیرون از من تغییر کرد،استاد عزیزم میخوام راجب انتقادات سازنده بگم ،من اینجور انتقاداتو هدایت از سمت الله میدونم ،و دقیقاااا این جور انتقادات زمانی بهم گفته میشد کههه باید بهبود میدادم و یا قدمی برمیداشتم،مهسایی که اگه قبلا بود ،انتقاد سازنده و غیرسازنده متوجه نمیشد و زوووود واکنش نشون میداد ،و سریع میخواست جواب بده ،استاد فایل های شمااا چنان انقلابی درونم من به وجود آورد که خدا شاهده بعضی وقتااا قبلا خودمووو یادم میره اونقدر که شخصیتم تغییر کرده ،خلاصه بگممم روز هایی بود که میخواستم قدم اولیه رو برای مهاجرتم بردارم ،بهم الهام شد که بنا به علاقم برم و مهارت های کامپیوتری خودمو افزایش بدم ،من هیچ اگاهی نداشتم و اولین قدم ،رفتن به کلاس کامپیوتر بود ،شروع کردم کلاسارو رفتن ،سیستم نداشتم ،خدا هدایتم کردو یه سیستم با قیمت مناسب و عاااالی تونستن بخرم بدون اینکه بخوام ،پولی قرض بگیرم ،کلا همه چیز عاااالی پیش رفت ،اما مدتی بود کههه لبتابمو تو خونه گذاشته بودمو باهاش کار نمیکردم ،با اینکه میدونستم باید کار کنم ، تمرین کنم ،یه روز بابام اومد خونه و به شوخی برگشت گفت مهساااا لبتاب خریدی واسه چییی ،دختر چرا با ذوق اول یه کارو انجام میدی بعد کلا ولش میکنی ،پول جای اون دادی و این حرفااااا،،،،استاد بخدا که اگه قبلا بود از این انتقاد میترکیدم:)اولین زنگی که به ذهنم خورد این همون حرفی بود که من به خودم در طول روز میگفتم و عمل نمیکردم بهش ،انگار خدا از زبون بابام داشت الهامشو بهم تموم میکرد که باید با ذوق دوباره کار کنی ،اینکه باید روی عزت نفست بیشتر کار کنی و کارا رو نصفه نیمه رها نکنی،این انتقاد انگار جرقه ای بود برای حرکت دوباره من ،ناراحت نشدم از حرف بابام بلکه تو دلم کلی ام تشکر کردم ازش ،تو این فایل متوجه شدم بهتره تشکرمو زبونی بهشون بگم گرچه بابام انتقادش تخریب کننده نبود.این تجربه بهم بارهاا میگه جهان آیینه باور های توعه ،کافیه خودت ،خودتو تخریب کنی،کللل هستی دست به دست هم میده برای تخریبت،یا برعکس تحسین کنی ،همههه تحسینت میکنن.
امااا نکته هدایتی این فایل که به موقع رسید ،دیشب تو مهمونی بودم ،پسر خالم خیلی پسره شوخی هست ،خب با همه شوخی میکنه ،دیشب یه انتقاد از من کرد ،خب میشه گفت هم شوخی بود هم شاید تخریب کننده برای من ،اونور نشسته بودن و هی منو تخریب میکردن و مبخندیدن ،باباش از اونور گفت مهسااا تورو میگن هااا،و من کامل میدونستم با منه ،اونقدر برام حرفش خنده دار بود ،و اصلاااا برام مهم نبود ،الان که حرفای شمارو شنیدم ،واقعااا مصداش همین بود،من خودمو باور دارم ،پس اصلا حرف اون مهم نمیتونست باشه ،منتظر بودن مهسا واکنش نشون بده ،امااا من انگار به دیوار داشت اون حرفارو میزد ،بخدااا ،سریع تو دلم شروع کردم از خودم تعریف کردن و بی توجهی به حرف اونااا،الان متوجه شدم ،کارم درست و بجااا بوده ،از اینکه جواب ندادم ،و اصلا و ابدا ناراحت نشدم بلکه برام فان و سرگرمی بود.
این منم ،مهسای آرومی که به هرچیزی واکنش نشون نمیده ،بخدااا باورم نمیشع بعضی وقتااا این همهههه تغییر کردم استاااااد ،خیلی خوشحالم خیلیییی ،وقتی از قانون توی زندگیم استفاده میکنم و عمل عمل و بازهم عملللللل،وقتی عمل میکنم خیلییییی ذوق میکنم ،باید بازم بهتر بشم بهتر و بهتر…….
من لیاقت بهتر شدن هر روزه رو دارم.
در پناه خدا باشید.
سلاااااااااامممممم دوست عزیزمممممم
شما چقدر زیبااااااااا و فوقالعاده راه های اعراض رو یادگرفتی و در زندگیت اجرا میکنی دمت گرم با لین همه تغییر و نتایج فوق العاده و از حرفات متوجه شدم که در کنترل ذهن هم مهارت بالایی داری و واقعا بهت تبریک میگم معلومه که دمت خیلی گرمه خیلییییی دوستت دارم دارم انرژیت فوقالعاده است دوست عزیزممممممممممم چقدر انرژی خوب و چقدررررر واقعا ازت یادگرفتمممممم مرسی ازتتتتتتتتت واقعا سپاسگزارم :)))))
سلام دوست زیبای من.
چقدر خوشحالم که وقت گذاشتی و کامنت منو خوندی ، خداروشکر که این خونه امن رو دارم ،شکر که اعضاق خانوادم در فرکانسم هستن و حرفامو درک میکنن ،منم دوستت دارم ،و چقدر با انرژی و فوق العاده برام کامنت گذاشتی،ازت ممنونم که تحسینم کردی ،برات بهترینارو از خدا آرزو میکنم.
در پناه خدا باشی مهربون.
به نام الله مهربان
سلام استاد زیبا و دوست داشتنی.
خدا رو شکر امروز هم درس بزرگی از شما یاد گرفتم سپاسگزارم.
البته قبلا بیشتر واکنش نشان می دادم از وقتی که روی خودم کار میکنم خیلی بهتر شدم واعراض می کنم.
امروز درسهای بهتری اموختم که انتقاد چند مدل هست واز سازنده اش می شود درس بگیری وبه بهبود من کمک می کند خیلی سپاسگزارم استاد واز خدایم سپاسگزارم که هدایتم کرده به زیباترین وصادق ترین موفقترین وبا ایمانترین فردی که تو زندگیم دیدم وشنیدم وهر روز باوت وجودت استاد عزیز سپاسگزار خدای خودم هستم.
موفق و سلامت باشی بهترین
سلام بر ربم
سلام بر استاد عباسمنش
سپاسگزارم از ربم به خاطر هدایتم به سمت شما وسپاسگزارم از شما استاد به خاطر همه این آگاهی هایی نابی که به من دادید سپاسگزارم استاد.
انتقاد
امروز من یاد گرفتم
جهان آئینه ماست
هر انتقاد ناخوشایندی که از ما میشه ریشه در خودمون داره ریشه در صلح نبودن با خودمون ،شاید اون ایراد رو من هروز از خودم میگیرم و میدونم وخودم دوسش ندارم وراجب بهش احساس گناه میکنم باید راجب اون مُسئله خاص با خودم به صلح برسم ،خودمو بپذیرم ،و روی اعتماد بنفسم کار کنم واگر اون اون مُسئله رو ایراد میدونم خودم برای همیشه یه بار حلش کنم وآرامش رو تو وجودم به خودم برگردونمو با خودم تو صلح باشم .
وانتقاد مغرضانه رو اصلا تحویل نگیرم وحتی بهش فکر هم نکنم وتمرکز م رو بازم بزارم روی خودم روی اعتماد بنفسم،روی باور احساس لیاقتم ،روی عالی تر شدن خودم.
جهان آئینه ماست .
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم استاد.
به نام الله یکتا
سلام به استاد عباسمنش و مریم جان عزیز و دوستان عزیز این سایت بهشتی
استاد خیلی ممنون بابت توضیحات ارزشمندتون من معمولا خیلی خیلی کم مورد انتقاد قرار میگیرم البته قبلا یکم میشنیدم که اونم از وقتی دوره حل مسائل زندگی رو تهیه کردم و با توضیحات ارزشمند شما و مریم عزیز راجب کمالگرایی و جایگزین کردنش با بهبود گرایی تقریبا به این حرف شما رسیدم که من بی نقص نیستم و اگر کسی پیش بیاد که به ندرت ازم انتقاد میکرد با کمال میل گوش میکردم و میکنم و دقیقا مثل آموزه های این فایل،از اون شخص تشکر میکردم و اگه سازنده بود سعی میکردم تغییر رو تو خودم ایجاد کنم و اگر نه که بهش اهمیتی ندم،،تا اینجای ماجرا که خیلی خوبه تنها جای قضیه که منو خیلی تکون میداد انتقاد مادرم از مدل پوششم و لاک زدنم و این جور مسائل هست که هر چند وقت یکبار تکرار میشه ((البته من کاملا متوجه میشم اون لحظه مادرم به هوای خودش داره منو نجات میده از گناه و فکر میکنه باید به من هشدار بده))ولی گاهی وقتا که این مسائل رو به همسرم میگه و اونو تقریبا مقصر این موضوع میدونه که تو مردی تو باید زنتو جمع کنی من از کوره در میرم و عصبانی میشم البته با همه ی این حرفا با مادر دعوا نمیکنم یا صدامو روش بلند نمیکنم فقط کوتاه جوابشو میدم ،ولی بعد خودم رو اذیت میکنم و تا چند روز با خودم حرف میزنم و درگیری ذهنی دارم، در واقع مادر من خانواده مذهبی دارن و روز به روز که سنشون داره بیشتر میشه داره خرافاتی تر میشه و تقریبا داره از اون ور بوم میوفته من یه حجاب کاملا معمولی دارم و با لباس های معمولی و گاهی وقتا لاک میزنم(ولی انتظار مادرم(دوست داره) از من پوشش کامل هست ،یعنی موهات معلوم نباشه آستین مانتو هات کوتاه نباشه لاک نزن مانتو کوتاه نپوش و…تو زمان مجردی هم تو خونه به زور میگفتن باید چادر بزاری تا زمانیکه خونه ی ما هستی)البته از آخرین بار یکساله گذشته و دیگه مادرم با این موضوع کنار اومده که من خودم هر جور دوست دارم میپوشم و میگردم و این به کسی مربوط نمیشه البته فکر میکنم کار کردن رو خودم باعث شده مامان دیگه بهم کاری نداشته باشه چون هنوز با این مسائل مشکل داره ولی به من دیگه چیزی نمیگه
استاد خدا رو شکر با استفاده از فایل های ارزشمندتون تقریبا میشه گفت خیلی خیلی کم یا اصلا مورد انتقاد قرار نمیگیرم و کلا تو همه ی مسائل به یه حدی از صلح رسیدم که قابل توجه برای خودم و همسرم که باهام زندگی میکنه هست
ممنون استاد جان بخاطر وقتی که میزارید و فایلهای عالی برامون ضبط میکنید
در پناه الله یکتا باشید
سلام به استادِجان و خانم شایسته مهربون
استاد من اگه بخام در مورد خودم بگم و شناختی که از خودم بدست آوردم درمورد این مسئله من در گذشته
بشدت عزت نفس پایینی داشتم و هر انتقادیو متاسفانه میپذیرفتم و واکنش من پذیرفتن این انتقادات بود بحدی که کل شخصیتمو میبردم زیر سوال و مثلا یکی بهم بهر دلیلی حسادت یا تخریب یا هر دلیل دیگه ای بهم میگفت مثلا تو چقد فرم صورتت کشیده است و خوشگلیتو کم کرده من دچار استرس میشدم بهش میگفتم آره درست میگی هی میرفتم جلوی آینه میگفتم کاش اینجوری نبود فرم صورتم بعد با کسایی که بیشتر باهاشون صمیمی بودم هی میپرسیدم میگفتم من صورتم چه شکلیه من خوشگلم و هزاران سوال دیگه و هی ذهنم درگیر اون انتقاد میشد یا مثلا میگفت تو صدا این مشکلو داره یا طرز صحبتت خیلی ضعیفه یا دستات کوچیکه قدت زبادی بلنده چقد سرکلاس بد توضیح دادی فلان درسو و…..
واین توی شخصیتم خیلی زیاد بود من با فایلای اعتماد بنفس رایگانتون اینارو فهمیدم استاد یه جمله وسط حرفاتون میگین که هروقت یادش میوفتم گریه ام میگیره اون جمله توی فایل یک اعتماد بنفسه که میگین بابا دست بردار دست بردار خودتو دوس داشته باش …. استاد وقتی قانون جذبی شدم و قانون جذبی بودن من از یه گروه که توش عضو بودم شروع شد بعد چون خیلی سریع میخاستم بفهمم داستان چیه برام جذاب بود هی صحبت میکردم با بچه های گروه و خب اونا براحتی ازم انتقاد میکردن و بهم میگفتن تو فلان مشکلو داری منم با تمام وجودم میپذیرفتم گاهی وقتی یاد اون تایم از زندگیم میوفتم میفهمم چقد تسلیم بودم و فقط میخاستم یاد بگیرم شاید خیلی تقلا میکردم خیلی سوال میپرسیدم ولی با تمام وجودم میخاستم تغییر کنم نتایج که کم کم وارد زندگیم شد اعتماد بنفسم رفت بالا و بالاتر بعد باز طبق عادتم میخاستم از بقیه کمک بگیرم و هی سوال بپرسم یهو گفتم مریم استاد داره میگه به ندای قلبت گوش بده فقط هدایت خدا رو دنبال کن و… از اون لحظه من یه مریم متفاوت شدم
کسی که دیگه فقط و فقط سعی کرد به حرف خدای درونش کنه و هر چیزیو قبول نکنه اونم بدون فکر ، معیار سنجشم شده بود قانون
اگه اون حرف طبق قانون و بررسی خودم درست بود میپذیرفتم و اگه نبود نمیپذیرفتم و دیگه عجله ای نداشتم برای رشد میگفتم به وقتش میفهمم
همه اینارو گفتم بگم استاد من آدمی بودم که احساساتی که بعد هر انتقادی بهم دست میداد عصبانیت نبود و اینکه دفاع کنم از خودم بلکه پذیرش بودو دچار استرس و شک درمورد خودم میشدم
انگار تمام هویت من نگاه دیگران نظر دیگران بود
استاد من به جرات میتونم بگم 80یا حتی90درصد این صحبتاتون توی این فایل رو ناخوداگاه دارم اجرا میکنم و بقدری آدم اروم و ریلکسیم که به سختی کسی میتونه احساساتمو بالاپایین کنه و مدیریت احساساتم کاملا در دست خودمه و باز هم با تمام وجودم میخام بهترو بهتر شم و میدونم خدای من هرلحظه منو هدایت میکنه به تبدیل شدن به بهترین ورژن خودم
عاشقتونم :)
سلام بر استاد عزیزم استاد جان آرمین گل گاشت
شیوه مدیریت انتقاد
استادجان من خودم
با جمله شما که میگین باخودم درصلحم آهنگ خوندم چه آهنگی
من وقتی داشتم این مسیر جدید رو شروع میکردم
ازطرف بعضی همکاران که حتی کوچکترین موفقیت کسب نکردن مورد انتقاد قرارگرفتم
وهدفشون تخریب بود
ازاینکه تورو به چی خوانندگی!
البته من نباید موضوع هدفم رو قبل از اجرا به اشتراک میگذاشتم اما ذهن خودم رو کنترل کردم
و توجه نکردم خیلی سخت بود
و
اما بعضی ها هم که انتقاد سازنده داشتن وکلی درس گرفتم وکلی تشکرکردم
خب بریم سراصل مطلب
حدودا3سال پیش دوره روانشناسی ثروت روتهیه کردم
واونجا متوجه شدم به چه چیزی علاقمند ترانه سرایی
اما حالا چی شد که من چنین ترانه زیبایی نوشتم وخودم ملودیش رو ساختم وخلاصه بعداز تقریبا2سال خوندمش
موضوع براین قرار بود که معاون اداره گفتن که بچه ها باید شب بیان برای خالی کردن باری که از تهران میاد
اما من گفتم شما چرا ازما تایمی بیشتر کار میخواید اما اضافه کار نمیدین
گفتن که همینه اگه امشب نیاین اخراجتون میکنم
منم نرفتم وفردا صبح با2ساعت پاس ساعتی رفتم سرکار
به من اجازه کار ندادن
ومن هم اومدم بیرون اداره
ونه به اداره کار شکایت کردم
نه به همکاری گفتم که سفارشمو بکنه هیچ وهیچ وتازه خیلی تو احساس خوب بودم
ویه بار میخواستم برم دنبال خواهر
ودر همون حین فایل های شما رو گوش میدادم
احساسم عالی عالی بود
وهی زمزمه میکردم باخودم درصلحم
باخودم درصلحم
تاخونه هی این جمله رو میگفتم
که بعدش طبق الهامات واتفاقاتی که رخ داده بود این پاپ عالی رو نوشتم درخیلی از جملات از جمله های نابی که شما استفاده میکنین در قسمت پاپ ورپ استفاده کردم
وبعدش داشتم پیج یک دوستی که در اینستاگرام پست میزاره وبرای شروع پستش از جمله چطوری جون دل،چطوری عزیز،سرکیفی،برقراری، استفاده میکنه که من با خلاقیت با این جملات رپ درست کردم چون این فرد هم یک انسان فرکانسی هست و وقتی در احساس خوب به من الهام شد که از چندجمله ایشون وشما رپ درست کنم
گفتم آقا کاری به قوانین موسیقی ندارم این درسته درسته
وبدون داشتن علمی از موسیقی
رفتم برای خوندن
(البته دارم شروع میکنم به آموزش ویادگیری از یوتیوب)
ضمنابعداز28روز برگشت به کار خوردم
وتازه از سال بعدش اضافه کار ما رو هم دادن
تنها دلیل اتفاقات خوب وبرگشتن من به محل کار ودادن اضافه کار
توجه من به اصل قضیه بود نه فرعیات
توجه من به نکات مثبت معاون بود
توجه من به نکات مثبت اداره مون بود که باعث این اتفاقات خوب شد واین اتفاق باعث شد بیشتر به فکر کاری باشم که عاشق هستم باشم
که به لطف دوره های شما به خصوص دوره روانشناسی2
وارد دنیای جدیدی شدم وعشق اصلی خودم ترانه نویسی انگیزشی وخوانندگی با ملودی های خودم یافتم
واین شد حاصل این حرکت
یک آهنگ بسیار زیبا وفرکانسی
پاپ
باخودم در صلحم درکمال آرامشم…
کنارساحل دریا رویاهامو به تصویر میکشم
من همیشه شاد شادم…
چون خدارو به خلق ترجیح دادم
همه وجودم فقط اونه…
خودش درمسیرم هزاران دست میرسونه
بایدتوکلت خدا باشه…این یک راه نیست تنها راهشه
اگه مسیرت درست باشه…آرامش بدرقه راهشه
(قسمت رپ )
چطوری جون دل؟ چطوری عزیز؟سرکیفی؟ برقراری؟
یه وقت واسه خواسته ات نکنی گریه زاری
شاید بعضی از روزات باشه تاریک…
اما تو باید عملا پا روی ترسهات بزاری
درسهایی که تویه ترسه هیچ جایی نیست…
یه کاغذ وقلم بردار ترسهاتو بنویس
خودتورونزن به اون راه ادای حال بدا رو درنیار…
راهتو بازه با افکار بد روزهای بدتر میاد
قانون خدا قانون فرکانسه…
واسه خوشبختی بنده هاش تاس نمیندازه
وجودتو پرکن ازشدن…
این تضادها باعث انگیزم شدن
واسه تجربه حس آرامش وخوشی…
توباید ایمان داشته باشی
وقتی میخوری به تضادیو آخرشی…
بگی توکل به اونه حل همه چی
اونوقت که معجزه واست رُخ میده..
خدا توروبه سمت رویاهات سوق میده
خب بریم ببینم چه نجواهایی رو ندیده گرفتم
نگاه همسایه وبچه محلهای بعداز بیرون اومدن آهنگ چطور میشود؟
نگاه همکارام چطور میشود؟
من یک خدماتی هستم وتونباید این کار رو بکنی
ضمنا اینجا اداره هست واگرمتوجه بشن تو پاپ ورپ میخونی بیرونت میکنن!!
آقا تو یه رزمی کاری بعدا میخوای رپ بخونی تو باید همون کارهایی قبلی رو انجام بدی!
اونوقت نگاه هم باشگاهی هایت چه میشود؟
آقا اصلا اینها رو کار نداریم
تو متاهلی دوتا بچه داری یه حقوق 8تومنی و33سال سن تازه میخوای بری سمت چیزی که دوسش دارم
ول کن آقا ول کن
توداری حق زن وبچه تو زیر پا میزاری
تواصلا از موسیقی چیزی بلد نیستی
باید پیش استادان معروف کلاس بری
حداقل5سال آموزش خوانندگی ببینی؟
اما اما اما ببینید چطوری قانعش کردم
گفتم یادته میخواستم برم سربازی گفتی تو پارتی نداری وامکان نداره نزدیک شهرت خدمت کنی؟
اما خدمت کردم وچقدر راحت مرخصی میومدم
گفتم یادته میخواستم ازدواج کنم میگفتی تو پشتوانه نداری توکار نداری وازدواج کردم وبه صورت معجزه آسا همه چیز به خوبی پیش رفت
یادته اویل زندگی وقتی از نظر مالی شرایط سختی داشتم میگفتی که دیدی بخاطر این روزا گفتم ازدواج نکن؟!!اما من رفتم سراغ الهاماتم وبا یه گاری کاسبی کردم وانقدر فروشم خوب شدکه هم خونه خریدم وهم زمین
گفتم یادته میخواستم برم کارمند بشم
گفتی تو دیپلم ردی نداری ونمیتونی جایی سرکار بری!!
اما دیدی رفتم وتازه لیسانس خودم رو هم گرفتم
خلاصه استادعزیزم ایمانم را درعمل نشان دادم نه در جمله
واز بعداز بیرون اومدن آهنگم
ازطرف مدیرکل ومعاون فنی تشویق شدم
از طرفی اکثر کارمند تحسین شدم
از طرف اکثر فامیل وهمسایه تحسین شدم
ودستان در مسیرم اومدن که نگین ونپرسید
وحالا به فکر بیرون اومدن از کار کارمندی هستم
وجا داره اینجا بگم که در 17سالگی یه رپ زیبا خونده بودم اما چون اعتماد به نفسم پایین بودم وازطرفی با قوانین آشنا نبودم نتونستم برنجواها غلبه کنم
ادامه ندادم وآشنایی من باشما وآموختن باجان ودل آموزه های شما این موفقیت رو رقم زده
ضمنا نمیخوام بگم درس خوبه یابد
نمیخوام بگم ازدواج خوبه یا بد
نمیخوام بگم بچه داری خوبه یانه
من اگه به گذشته برگردم هیچوقت ادامه تحصیل روانتخاب نمیکنم واین یک نگاه وخلاء بود
هرچند درسهای بزرگی در تحصیل گرفتم
امیدوارهمیشه در کمال آرامش باشید
سلام دوست همفرکانسی من
خیلی عالی بود شعرت لذت بردم با قدرت ادامه بده که جهان به شجاعان پاسخ میده و حمایتشون میکنه بقول استاد این ایمانه این باوره پیش میبره . ی امیدی در من زنده شد با خوندن کامنتت که میشه
با باور درست نگاه درست زندگی مو تغییر بدم میشه رسید ب مقصد و از مسیر لذت برد . موفق باشی تو مسیر رشدت
سلام عزیزدلم
ترانه که نوشتم به معنای واقعی الهام بود از جنس جملات کاملا میشه این رو احساس کرد
ممنونم از نگاه وکامنت زیباتون
یقینا همینطور به هرچیزی با دیدگاه جدید نگاه کنیم احساس نابی رو تجربه خواهیم کرد وازطرفی یقینا اتفاق نابی را خواهیم تجربه کرد
سلام دوست عزیزم
کامنتت خیلی عالی بود واینا همه نشان از ایمان بخدا واعتمادبه نفس فوق العادتون داره
واقعا تحسینتون میکنم شعر فوق العاده زیبا وپر از حس خوب ساختین ومطمینم توی مسیر میتونین خیلی موفق باشین
ونکته جالب چقدر باخودتون درصلح بودین وجز ارامش خودتون به هیچ چیز فکر نکردین
سلام هم فرکانسی عزیزم
ممنونم از توجه شما
خداروهزاران بار شکر میکنم که دراین سایت هستم ودوستان بی نظیری همچون شما رو دارم
خیلی خیلی ممنونم از تحسین وانگیزه دادن شما
الهی همیشه در کمال آرامش باشید
بله باخودم در صلح بودم که چنین جملات نابی رو نوشتم وسپس با غلبه بر ترسهام خوندمشون
بهتون تبریک میگم
عالی بود توکل کردنهات به خدا و پیروز شدنت در برابر نجواها
انشااله در مسیر زندگیت موفق باشی
خیلی دوست داشتم آهنگت رو بشنوم ولز نمیدونم چطوری بهش دسترسی پیدا کنم
چقدر جای اینجور آهنگها تو زندگی ما خالیه
همش اعتراض و فحش رو تو رپ میخونن
چرا انگیزسی نباشه
قطعا خدا حمایتتون میکنه چون چیزی ک شما دنبال تولیدش هستی خواسته خیلی ها بوده
ممنونم از شما دوست عزیزم
انشاالله که به وقتش به گوشتون میرسه
میشه گفت من اولین رپر انگیزشی هستم که 0تا100ازجملات کیهانی استفاده کردم
وخداروشاکرم که توسط آموزه های استاد به عشق واقعی خودم رسیدم
برای شما بهترینها رو آرزومیکنم
سلام آقا آرمین.
خیلی هدایتی مسیرم افتاد به خوندنِ کامنتِ شما…
دنبالِ یه کامنت بودم، که کامنت شما چشمک زد گفت منو بخون سمانه، برای تو مطالبی دارم که به دردت میخوره.
بدون درنگ شروع کردم به خوندن.
رسیدم به این عبارت:
من نباید موضوع هدفم رو قبل از اجرا به اشتراک میگذاشتم.
عجب چیزی نوشتین…
حس کردم مچِ خودمو گرفتم وقتی خوندم.
تو گوشم زنگ زد…
من گاهی جلو جلو از کار یا تمرینی که میخوام انجام بدم میگم و این گاهی منجر به درست انجام نشدنش شده…
البته که اینم از الگویِ رفتاریِ پر تکرارِ شتاب داشتنم در انجام کارها میشه.
دوری از شتاب و داشتنِ صبر برای من از نونِ شب واجب تره.
مرسی که نوشتین و باعث شدین گفتگو و تحلیل کنم با خودم.
مرسی که این درس که استاد بارها اشاره کردن بهش، رو یادآوری کردین برای من با نوشتنش تو کامنتتون.
در مسیر دستیابی به رویاهاتون براتون آرزوی بهترین هارو دارم. رسیدن به هر چیزی که خواسته ی قلبیِ خودتونه و درخواستش فرستادید برای خدا جان.
تحسینتون میکنم برای:
پیدا کردن کار مورد علاقه تون
کنترل ذهن
شجاعتتون
صلح درون
توجه به زیبایی ها
اینکه تحسین کردن معاون و اداره رو
این جمله خیلی قشنگه:
باید توکلت خدا باشه…این یک راه نیست تنها راهشه
اگه مسیرت درست باشه…آرامش بدرقه راهشه
سلام آقا آرمینِ پرتلاش و توحیدی.
داشتم کامنت اول رو مینوشتم، مشغول انجام کاری شدم و ناتمام ثبت شد.
حتما که درستش همونطوری بوده اون موقع.
خیلی خیلی تحسینتون میکنم:
برای ایمان با عمل.
برای بی توجهی به نجواهای محدود کننده و ترمزها.
برای ادامه دادن مسیرِ کارِ مورد علاقه تون.
برای توجه و اهمیت و ارزشی که برای خودتون قائلین و این ارزشمندی و لیاقت رو خودتون خلق کردین برای خودتون.
خیلی ممنونم آقا آرمین، برای نوشتن کامنت به این خوبی، فرکانسِ بالا و امیدبخش و راهنما.
قسمتی که خودتون در جوابِ نجواها و ترمزها جواب دادین و مثال اوردین از موفقیتهای گذشته تون به خودتون، شگفت انگیز بود، در موردِ تحصیل، شغل، ازدواج و …
خدا رو شکر که هدایت شدم به خوندن کامنت پر محتوا و عالی تون.
هر لحظه، به بهترین ها هدایت شین و بی نهایت لذت ببرین از زندگی تون در کنار عزیزانتون.
خدایا شکرت که اینجا منبعی از آگاهی های ناب در دسترسمه به راحتی و آسانی و شیرینی، خدایا شکرت بی نهایت، خدایا عاشقتم.
سلام سمانه خانوم عزیزم
ممنونم ازتوجه شما
خیلی دوس داشتم یه روزی بیام واز کاری که عاشقش بودم به استاد وهم فرکانسی ها بگم
که خدا رو شکر قدم اول رو برداشتم
ودارم به معنای واقعی جهان رو جایی بهتری واسه زندگی میکنم
خداروشکر از داشتن دوستان خوبی مثل شما
الهی همیشه درکمال آرامش باشید
سلام به استاد مهربان
سلام به دوستان خوب خودم
ممنون خدای خودم هستم که در حال شنیدن این فایل ارزشمند هستم
این فایل برای من خیلی نکته ها داشت
الگوهای تکرار شونده که اکنون استاد روی سایت گذاشته اند واقعا برای من خیلی درس هایی داشت
روی خودم وقتی کار می کنم و شروع به فکر کردن می کنم چیزهایی را من دریافت می کنم که تاکنون هرگز به آنها فکر نکرده بودم
همین بحث انتقاد کردن از خودم هم یکی از معضلاتی است که همیشه من با آن درگیر هستم و هر کسی که از من انتقاد می کند من بهم می ریزم و حالم گرفته می شود
وقتی که از من انتقاد می شود و حالم را خراب می کند این بدان معنی است که من خودم از خودم زیاد انتقاد می کنم
چرا که جهان بازتاب افکار و باورهای خود من است
وقتیکه من از دیگران زیاد ایراد می گیرم جهان هم کسانی را سر راه من قرار می دهد که از من زیاد ایراد می گیرد
وقتی که از دیگران زیاد انتقاد می کنم و ایراد می گیرم جهان هم کسانی را سر راه من قرار می دهد که آنها هم از من ایراد می گیرند و دنبال نقطع ضعف من هستند
این نکته و این درس واقعا برای من عالی بود و رعایت کردن آن خیلی حرف ها را در خود دارد
خیلی اوقات دوستان از من انتقاد می کنند که آن برای کمک کردن است و یک نوع سازندگی است و این بسیار خوب است
اما یادم باشد که در قدم اول از طرف خودم این سوال را بپرسم که وقتی کسی از من انتقاد می کند از او بپرسم که علت این انتقاد چه بوده است و آنوقت بهتر می توانم بفهمم علت آن انتقاد چه بوده است
و چه نکته عالی دیگری
تشکر کردن از کسی که نظر خودش را به من می گوید و از من انتقاد می کند حال چه آن انتقاد سازنده باشد و چه مخرب
این مورد بارهای بار در زندگی و درکار برای من رخ داده است و خیلی اوقات من با آن درگیر بوده ام
بحث نکردن
توضیح ندادن
دنبال نظر طرف را جلب نکنم
بخواهم توضیح بدهم
بخواهم استدلال کنم
انجام ندهم و فقط باید بگذارم و بگذرم
این درس هم واقعا برای من عالی بود
عمل کردن به صحبت های استاد سبب می شود که زندگی من روز به روز روان تر بشود و آرامش بر زندگی من بیشتر و بیشتر بشود
یکی از دلایلی که من خودم خیلی اوقات ناراحت می شدم و از انتقاد دیگران سریع بهم می ریختم به این دلیل بود که در ذهن خودم اینگونه فکر می کردم که همیشه کار من درست است و همیشه دنبال کمال گرایی بودم
این معضل کمال گرایی که در ذهن من وجود داشت سبب می شود که همیشه به دنبال این بودم که بهترین کار را ارایه بدهم و خود این یک معظل بود
کمال گرایی برای منی ک بیماری بود که در دوره شیوه حل مسائل زندگی به این نکته پی بردم که این کمال گرایی چقدر برای من اثر بد و سو داشته است
اکنون می دانم که بجای کمال گرایی باید روی خودم و بهبود گرایی عمل کنم
در میان اگر کسی هم به من انتقادی کند او به من کمک کرده است چرا که اشتباه کردن بخشی از مسیر پیشرفت است و من باید اشتباه کنم تا بتوانم به نکات مهم و کلیدی وجود خودم پی ببرم
این فایل را باید چندین بار گوش بدهم
برای من خیلی آموزنده بود و خیلی درس هایی تازه یاد گرفتم
ممنونم از خدای خوب خودم که من را به این راه عالی هدایت کرد
ممنونم از خدای قدرتمند خوب خودم
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام ایزد
سلام به استاد عزیز ودوست داشتنی
سلام به دوستان عزیز سایت
استاد فوق العاده ای توی همه چی توی اطلاعات توی روابط توی ثروت توی همه چی خلاصه الان هم که دیگه داری از درون مارو حسابی زیر و رو میکنی
واقعا جالب بود همه ی اینایی رو که میگفتی دقیقا درست بود این 3 ،4 تا فایل آخرتون انقلاب عجیبی در من ایجاد کرده نمیدونین دارین با ما چیکار میکنین من که مثل یک پرنده شدم و دارم پرواز میکنم عجیب دارم از درون خودم چیزای عجیبی کشف میکنم واقعا بعضی مواقع گریه ام میگیره نه از روی ناراحتی بلکه خوشحالی که دارم اینقدر خوب حضور خداوند رو توی زندگیم با بودن شما احساس میکنم از خداوند بینهایت سپاس گذارم که وقتی ازش کمک خواستم بهترین آدمشو یا بگم بهترین یاورشو برام فرستاد
ممنون به خاطر حضورتون
همیشه سبز و پایدار باشین