مصاحبه با استاد | قرار گرفتن در مدار «دریافت الهامات الهی» - صفحه 11

336 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 172 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیز وخانم شایسته ودوستان گلم

    الان من مشغول دوتا شغل هستم وکسب درامدمییکنم

    6ساله بیشترین علاقمو صرف اموزشهای استاد عباسمنش کردم فکر وذکرم شده صحبتهای استاد کل خانواد استادمیشناسن اسمشوازمن شنیدن .

    چندماه قبل بمن الهام شد استاد موفقیت بشم وترسییدم گفتم مدرک دانشگاهی نیاز داره

    درسلسله فایلهای جدید استاد فهمیدم این رشته نیازبه مهارت دانشگاهی نداره و فقط باساختن باور کارپیش میره .اعتمادبنفسم 100برابرشده .

    علاقه شدیدی به شغل استاد دارم دوستدارم شبانه روزی وقتم ازادباشه خوابم کم باشه فقط اموزش ببینم تمرکزکنم دراین زمینه شغل استاد ومنم به مرحله استادی برسم سمیناربرگزارکنم سایت بزنم و کسب درامدکنم ازسخنرانی انگیزشی .همیشه میگم خوش بحال استادچقدرکارش اسونه و علاقه هم که دارم به این شغل امروز خدابمن الهام کرده پرنیا چراکه نه ،خب توهم برو تواین شغله ومثل استادت بشو وقتی اینقدر فکروذکرت این اموزشها هستش وبهش ایمان داری کلی هم نتیجه گرفتی برو تو مسیر بقیه مسیروبهت الهام میکنم تا تهش برو وهمین شغل رواددامه بده تا اخرعمرت .

    دیروز داشتیم پرده های چندمیلیونی خریدم برای کل خونه رونسب میکردیم و چوب پرده اضافه مونده بایک قپه عین میکروفن شده اینارو توهم گذاشته دخترم باهاش بازی میکنه امروز داشتم برای اولین بار تمرین سخنرانی میکردم وبرای یک ملت صحبت میکردم دخترم میخنده ذوق میکنه دیدم وای چقدرحسه خوبیه این سخنرانی مخصوصا میکروفن بدون سیم دستم بود احساس حرفه ای بودن میکردم:)

    واقعا هم حرفه ایم 6ساله شبانه روزی اموشهارودنبال میکنم الانم استادم .

    فقط استادبه شماگفتم این ایدمو فعلا توخانوادم اعلامش نمیکنم تا اولین سمینارموبرگزارکنم وخانوادم کم کم بفهمن وسورپرایزبشن .

    عشق من این اموزشهاست خیلی بمن ارامش میده عشق من اموزش دادن به مردم هست خب طبیعتا ثروتم نتیجه این عشق میشه .

    امروزکه خدابمن الهام کرد ازالان تمرکز میزارم روی اموزش سخنرانی وساخت باور وتجسم برای سخنران حرفه ای شدن .

    خیلی الان احساسم خوبه خیلی شوق و ذوق دارم پامو بزارم جای پای استاد وپیش برم وبه موفقیتهای بزرگ برسم .وپرستیژشغلی هم خیلی برام مهمه

    اسون بودن شغل خیلی برام مهمه

    اینکه منواستادخطاب کنن

    شهرت خیلی برام مهمه

    علاقه شبانه روزی بدون خستگی باعشق اموزش ببینم وعمل کنم

    کسب درامدکنم برام مهمه .

    اینکه بدون تعویق انداختن با ولع اموزش ببینم برام مهمه همشو توشغل استادپیداکردم علاقه من مثل علاقه استادشده .

    خدایاشکرت برای این اموزشها والهامات واضحت

    استاد دوستت دارم وازتون سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    علی شهناز گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    بنام خدا سلام استاد و خانم شایسته

    سلام دوستان عزیزم

    در مورد ایده های الهامی واقعا من قبول دارم تکامل خیلی مهمه چون به قول استاد خدا بی نهایته ولی ما به اندازه درک و ظرفمون دریافت میکنیم مثل مثال ریاضی امکان نداره یه بچه کلاس اولی انتیگرال رو درک کنه در مورد پیامبر هم همین بوده در مورد استادم همین بوده ولی این تکامله با عمل کردن به ایده ها و درس گرفتن و پاس کردن درسها رشد میکنه ظرفمون بزرگ میشه در مورد خود من یه مدتیه رو این باور کار میکنم که خدا رو باور کنم که همه چیو میدونه و هر لحظه به ما میگه بعدش اومدم تو خیلی چیزهای کوچیک امتحان میکنم و تکاملمو حس میکنم قشنگ دارم رشد میکنم و میفهمم چطور این نیرو از جای پنهان با من صحبت میکنه مثال جدیدش اینه من زبان انگلیسی آموزش میبینم تو این دوره تو اینترنت یه رقابت آنلاینی هست آزمون میگیره اون روز چند تا رقابتو پش سر هم باختم بعد گفتم خدایا تو کمکم کن این یکی رو پیروز بشم گفت پس اعتماد کن و به سوالات نگاه نکن من میگم کدوم گزینه رو بزنی سوالات چهار گزینه ای بود خدا شاهده سوالاتو نمیخوندم میگفتم خدایا کدوم گزینه میگفت مثلا دو رو بزن خیلی جالبه اون آزمونو با اختلاف پیروز شدم خب من ایمانم قوی تر شد اینجوری باید ادامه بدم تا این که بتونم ظرفمو بزرگ کنم وگرنه این نیرو در مورد هر کاری میگه ولی من باور نمیکنم و عمل نمیکنم خیلی تو زندگیم هر روز مثال پیش میاد

    استاد سپاسگزارم برای این فایل طلایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    یس﴿١﴾

    یاء، سین

    وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾

    سوگند به قرآن کریم،

    إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿٣﴾

    که بی تردید تو از فرستادگانی،

    عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿4﴾

    بر راهی راست [قرار داری.]

    ===================================

    ای وای و ای وای و ای وای ای داد از عشق

    از شوقش از جورش فریاد فریاد از عشق

    بی تابم با جانم چه کردی

    در کارت حیرانم چه کردی

    دیدی با ایمانم چه کردی جانانم

    راهی بی پایان داری ای عشق

    در رگ ها جریان داری ای عشق

    با سرها پیمان داری ای عشق میدانم

    سلام استاد جانم،سلام فرستاده ی خداوند

    منو میشناسید استاد ؟!من سعیده م،سعیده شهریاری

    الان همون جایی هستم که ٢٢ فروردین ١4٠٢ این فایل نشانه ی روزانه م شد و وقتی داشتم به صدای بهشتیتون گوش میدادم،خداوند به قلبم الهام کرد باید بری کیش …

    کیش…؟!چرا کیش…؟!نمی‌دونم …

    خدا میگه ،پس باید برم ….

    من پریشانم از آن زلف در باد

    در دلم نینوایش نغمه سر داد

    شوق آن عطر گیسو مرا میخواند

    او ز هر سو به آن سو مرا میخواند

    او مرا او مرا او مرا میخواند می آیم…

    خدا منو صدا زد،خدا منو به سمت خودش خوند،چطور لبیک نمیگفتم؟!چطور به سمتش مهاجرت نمی‌کردم؟! مگه توحید تموم سرمایه ی زندگی من نبود؟!مگه همیشه به خدا نمی گفتم من می‌خوام ابراهیمت باشم؟!صداشو شنیدم و گفتم چشم …هرچی تو بگی چشم…

    کجا میخوای بری؟با کی میخوای بری؟!با کدوم پول میخوای بری؟!سر کدوم کار میخوای بری؟!تو کدوم خونه میخوای زندگی کنی ؟!بچه هات چی میشن؟!

    نمی‌دونم،نمیدونم،نمیدونم،اون میگه برو و من باید برم …

    شوق آن عطر گیسو مرا میخواند

    او ز هر سو به آن سو مرا میخواند

    او مرا او مرا او مرا میخواند می آیم…

    خدا …؟! خدا همه چیزه،مثل نوره،مثل یک رنگ…خدا من،خدا تو،خدا همه،خدا یک حشره ست،خدا یک ستاره ست…

    اینارو از شما یاد گرفته بودم استاد،بهم گفته بودید تو حرکت کن در ها باز میشه،تو عمل کن کمک ها از همه طرف میرسه،گفتید سعیده ایمانی که عمل نیاره حرف مفته،گفتید سعیده جهان به شجاعان پاسخ میده …تو فقط حرکت کن …

    و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

    ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

    نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد

    نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

    چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر

    تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

    استاد من فقط یک لبیک گفتم و رفتم اونجایی که بهم گفته بود …دست خالی ،بدون توشه،بدون همراه …

    خدا برام همه کار کرد …همه کار …

    به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او

    نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

    همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد

    بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

    دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش

    به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

    استاد میدونید چرا این کامنت رو براتون نوشتم؟!دیشب بهم الهام شد،دست بچه هات رو بگیر و از گرگان برو،فعلا برگرد خونه ی قبلیت…

    گفتم چشم و همه چیز رو جمع کردم تا برم،وقت رفتن فهمیدم فردا بابام نوبت آنژیو گرافی قلب داره…یک لحظه پام سست شد…بابام به حضور من احتیاجی نداشت ولی من …..

    اما میدونستم وقتی بهم میگه باید تسلیم بشم و برم،باید برم …

    استاد فقط با بابام خداحافظی کردم و دوتا جمله گفتم مراقب خودتون باشید،انشالله خیره…

    استاد میدونید این سعیده کدوم سعیده ست؟!

    این همون سعیده ست که وقتی مادر همسرش میخواست آنژیو گرافی کنه،با لباس اتاق عمل ،کنار پزشک تو اتاق کت لب ایستاده بود …

    اما وقتی دیشب خدا گفت حتی برای آنژیو گرافی پدرت پشت در اتاق عمل نمون بهش گفتم چشم …

    از امروز صبح‌که بیدار شدم،فقط یک آیه ورد زبونم بود :

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الان که دارم این کامنت رو براتون مینویسم ١٠ دقیقه ست مادرم بهم زنگ زده و گفته بابا صحیح و سلامت از اتاق عمل اومده بیرون،الحمدالله هیچ مشکلی هم نداشته …حتی غروب هم مرخص میشه و می‌ره خونه …

    استاد من وقتی خبر سلامتی بابام رو شنیدم فقط سجده به درگاه الله زدم وازش تشکر کردم یک بار دیگه پدرم رو بهم هدیه داد …وسر سجده م،مدام این تیکه از آیه توی سرم پخش میشد:

    إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى، إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى، إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى

    انگار بهم میگفت من پدرت رو بهت دوباره بخشیدم،چون تو اون رو به من سپردی….

    آره استاد …کار خوبه خدا درست کنه ،سلطان محمود خر کیه؟!

    خدا استاد …خدا…

    من خدا رو با هیچی عوض نمیکنم،من از مسیر توحید و یکتاپرستی به هیچ قیمتی نمیگذرم،من این مسیر سعادت رو با هیچ مسیری عوض نمیکنم …من توکل و ایمان و امید رو با هیچ قیمتی نمی‌فروشم ….

    دوستون دارم استاد،شما به من خدای واقعی رو شناسوندید،شما منو با اصلم آشنا کردید،شما بهم یاد داد به جای عقل خودم روی قدرت پروردگارم حساب کنم،شما بهم یاد دادید تسلیم بودن یعنی چی:إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ ۖ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ

    و‌من با عشق زمزمه میکنم…:

    فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه، فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه، فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه

    «به پروردگار کعبه سوگند، رستگار شدم.‏»

    دوستون دارم استاد ،دوستون دارم از روشنی قلبم …

    به امید دیدار روی ماه بهشتیتون در بهترین زمان و مکان با بهترین نتایج توحیدی

    قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(136بقره)

    بگویید: ما به خدا و آیاتى که بر ما نازل شده و نیز آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و سبطها نازل آمده و نیز آنچه به موسى و عیسى فرستاده شده و آنچه بر پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان آمده است، ایمان آورده‌ایم. میان هیچ یک از پیامبران فرقى نمى‌نهیم و همه در برابر خدا تسلیم هستیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 202 رای:
    • -
      حمزه لطیفی صدر گفته:
      مدت عضویت: 1265 روز

      سلام به تمام دوستان عزیزم

      سلام به دختر توحیدی

      دیروز پارک جنگلی گمبوعه اهواز بودیم من و برادرم و پسردایی هام که نزدیک دو ساعت فقط من به تنهایی راشون رقصیدم و بعد کلانتری اومد گفت چی زدی اول صبح که اینقدر می‌رقصی گفتم هیچی و تفتیشمون کردن و هیچی پیدا نکردم ، راستی تنها جرمی که داشتم این بود که من فست بودم به برکت دوره قانون سلامتی و اول صبح شکر گزاری ام رو کرده بودم که این همه انرژی رو و احساس خوب رو داشتم و دارم

      آقا اینجا چه خبره تو این دانشگاه توحیدی همه دوستان

      گُل بگو و گُل بشنو از خدا

      این شعر ها فعلا سنگینه برام هضمشون ، مثل داستان خضر و موسی

      این یکی از کامنت های بود که اشک شوق براش ریختم

      درود بر شما سعیده خانم ، انگار خدا بهت میگه دخترم نگران هیچی نباش همه چیز رو بسپار به من و برو دنبال ماموریت ات

      به قول استاد :

      تو مثل ابراهیم باش حرکت کن بچه رو تو صحرا رها کن من تو ناز و نعمت بزرگش میکنم

      تو مثل موسی باش قومیت رو بردار و عصات بنداز ، من دریا را برات باز میکنم

      تو مثل نوح باش کشتی رو بساز و باران رحمت الهی میباره

      روز هزار بار خدا رو شکر میکنم بابت دوستان توحیدی و بینظیر این سایت جهانی …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      سلام و درود به سعیده عزیز…

      بهتً تبریک میگم.. این سرسپردگی در مقابل خداوند رو..

      که برگشتین به فریدون کنار..به خونه قبلیتون…

      الله اکبر…

      سعیده جان..منم طی تمرکز 50 خورده ایی روز ..پروجکت کردن خودم در سایتهای مختلف…

      روز گذشته…ایده الهامیم وارد مغازه شخصی خودم ،”در سراسر ایران شدم…به امید الله!..

      بقول خانم سلیمی عزیز مادر نمونمون..

      گفت بدترین گناه!…اینه که از رحمت خداوند ناامید باشی!.

      منم دقیقا روز پنج شنبه صبح بهم الهام شد..باید از مادرت چند تومنی پول قرض بگیری …

      .دقیقا صبح زود.. خداوند از زبان مادرم بهم گفت اینکار رو انجام بدی..و من چشم رو گفتم..

      ..

      گفتم مامان کارتتو بهم میدی من یه مقدار پول نیاز دارم بهم گفت اشکالی نداره.گفتم تا طی هفته اینده انشالله برات واریز میکنم..

      سعیده جان بخدا به 24 ساعت نرسید.

      خداوند یه شخصی رو برام فرستاد..

      بهم گفت نرگس چکار میکنی گفتم تو فلان حیطه .که دستکشهای زنانه کشی هست کار میکنم..

      بهم گفت چقدر خوب بهم نشون میدی..سعیده “همون لحظه” همون مقدار که بهم الهام شد ..از کارت مامانم پول بردارم..

      به ،همون مقدار از من خرید کرد…و بعداش من به مادرم برگردوندم..

      .

      تا روز جمعه هدایتم کرد به بوشهر گردی و کلی اتفاقات خوب…

      بهم گفت حتما باید بری…کلی تجربیات عادی ..

      و روز شنبه ایده الهامیم وارد مغازه مجازیم،” شد..به لطف و کَرم خودش!..

      و امروز دارم برای هدفم قدمهای

      جدیدی برمیدارم و دارم خودمو براش:مهیا میکنم..

      تمام اون 50 روز..که پیام قبلی رو برات فرستادم..

      همه اون ایده ها به من داده شد …تا من رشد مهارتی و رشد شخصیتی در تمامی جنبه های زندگیم داشته باشم…

      و امروز خوشحالم که چقدر رشد کردم…و چقدر بزرگ شدم.انشالله از روزهای اینده تو این مسیر رو”میام برات میفرستم..

      واقعا روی شونهای خداوند نشستن..چقدر پرسعادت و پر برکته..انگار تو دنیای “دیگه داری زندگی میکنی…

      زمین تا اسمون با زندگی گذشتت متفاوته.الله اکبر از این قدرت الهامات..

      بقول دوستمون دیگه دارییم به ازادی میرسیم و حرص خیلی چیزها رو نمیخوریم.و مشکلاتمون نسبت به قبلا زودتر حل میشه..

      سعیده اینقدر اینروزا هم از نظر مهارتی و هم از نظر شخصیتی قوی شدم…

      که اصلا یه درصدم “مثل” زندگی گذشتمم نیستم.

      اره میگفتم..چی شد اینفرد این جنس رو از من خرید کرد..گفت تا بحال همچنین چیزی رو ندیدم.چقدر خوشکله..گفت چقدر اسم نرگس رو زیبا روی کارت حک کردی چقدر زیباست..

      تمام این ایده الهامیم از طرف خدا بود.اصلا کردیت بخودم نمیدم..

      و امروز سپاسگزار خداوندم که در مسیر درستی و پاکی و راه سعادتمندی دنیا و اخرت گام برمیدارم….

      راسی این اهنگ زیبای راغب..تک به تک کلامهاش پر از نور الهی بود..

      منم دانلودش کردمو اشک ریختم..

      تشکر سعیده عزیز ..

      بازم بهت تبریک میگم..برای رفتن به گام جدید..انشالله برات بهترینها رو میخام..دوست عزیزم…

      در نهایت…

      استاد عزیزم..ممنونم بزرگترین هدیه انسانیت و اشرف مخلوقات بودنو. بهمون بخشیدی…با تمام وجودم با تمام رگهای بدنم سپاسگزارتم.

      سعیده عزیز..بازم برامون بنویس دَمت گرم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1761 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِلْمُؤْمِنِینَ «44»

      خداوند آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید، همانا در این آفرینش، براى اهل ایمان نشانه‌ى قطعى است.

      اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ «45» عنکبوت

      آنچه را از کتاب (آسمانى قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن و نماز را به‌پادار، که همانا نماز (انسان را) از فحشا و منکر باز مى‌دارد و البتّه یاد خدا بزرگ‌تر است و خداوند آنچه را انجام مى‌دهید مى‌داند.

      ——————————-

      سلام سعیده جانم

      سلام عشق عزیزم

      سلام سعیده توحیدی و نورانی پروردگارم

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر

      که باز سعیده

      با یه کامنتِ

      توحیدیِ دیگه

      از عششششقت

      ما رو کُشت

      ما رو کُشت

      ما رو کُشت

      چه شگفتانه زیبا

      بی اندازه توحیدی

      الهی شکر برای چشمام

      که از عشقت خیسِ خیسه

      الهی شکر

      الهی شکر

      الهی شکر

      تحسین بر شما باد دختر

      زیبا صورت و زیبا سیرتم

      اینقدر زیبا بود کامنتت که اصن دلم راضی نمیشد فقط پنج ستاره امتیاز بهش بدم و بگذرم، حتماً باید میامدم تحسینمو عاشقانه تقدیمت می کردم

      سعیده جانم خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای سلامتی بابای بزرگوار و عزیزت الهی که سالهای طولانی با عزت و سلامتی سایه پر مهر و پر خیر و برکتشون بر سر شما و کل خانواده مستدام باشه

      قضیه آنژیوگرافی پدر بزرگوارت خاطره آنژیوگرافی دوم همسرم در تهران بفاصله 5 روز بعد از آنژیوی اولش در ارمنستان در ذهنم مرور شد که ایشونو به اتاق عمل بردن و من به خدا سپردمش و با قلبی آروم رفتم طبقه همکف تو سالن بزرگ و لاکچری بیمارستان روی مبل نشستم و ایرپاد تو گوشم گذاشتم و یه فایل از استاد رو گوش کردم. همینجوری که با دقت داشتم گوش میدادم یه آقای خوشرو ومهربونی که روبروم نشسته بود بمن گفت چرا تو فکری جانم؟ خیره انشالله، با لبخند بهش گفتم تو فکر نیستم جناب دارم فایل گوش میدم، اونم گفت کار خوبی می کنی، فایل هنوز تموم نشده بود که به گوشیم زنگ زدن و گفتن کار همسرم با موفقیت انجام شده و به ریکاوری بردنش، بعد من رفتم برای ناهارم کباب کوبیده خریدم و خوردم!

      چقدر بیگانه بودم با اون سُعادی که چند سال قبل پدرم رو برای آنژیو برده بودن اتاق عمل و من پشت در، نگران و تسبیح بدست مشغول صلوات و ذکر و نذر و نیاز بودم، اصن چیزی نمی تونستم دهنم بزارم از بس که نگران بودم

      خدا رو میلیاردها میلیارد بار شکر که همه ما رو به استاد ابراهیم نشانمون و این مسیر زیبای توحید ناب و راستین هدایت کرد

      همین، فقط میخواستم تحسینت کنم

      انشالله خیلی زود دور استاد حلقه میزنیم و از خاطرات زیبا و تجربه های شیرین و نتایج خیلی خوب و توحیدیمون برای همدیگه تعریف می کنیم

      بعدش شایدم قبلش میریم پیش سُمی جان و girl’s night های شگفت انگیز و بینظیری رو تجربه میکنیم!

      خلاصه نمیزارم تنهایی بری!

      با عشقی مادرانه روی زیباتر از ماهت رو می بوسم

      غوطه ور در دریای الطاف الهی

      و سرشار از نور و عشق الهی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا ۚ کَذَٰلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿١٠٣یونس﴾

        آن گاه پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند،می رهانیم، همین گونه بر ما فریضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهیم.

        =====================================

        خانم سلیمی عزیز و مهربانم سلام

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به قلب سلیمتون.

        الهی شکرت برای حال خوبتون،الهی شکرت برای تک به تک کامنت های پر از نورتون،الهی شکرت برای خط به خط پاسخ پر از عشقتون،الهی شکرت برای احساس خوشبختی بی قید و شرطتتون،الهی شکرت برای توحید قلبتون،الهی شکرت برای مدار سعادتمندیتون،الهی شکرت برای حضور پربرکتتون،الهی شکرت برای سلامتیتون،الهی شکرت برای همین لحظه،همین حال،همین وصل بودن،همین قلب هایی که با نور توحید و قرآن بهم وصل شده…

        دوستون دارم از روشنی قلبم.

        دیشب میخواستم براتون پاسخ بنویسم و یک تمرین ستاره ی قطبی پر نور برای خودم بسازم،اما یکم تعادل فرکانسیم بهم خورد و فهمیدم به مدارتون دسترسی ندارم و نتونستم بنویسم…

        اما الان چرا،قلبم بازه بازه …

        یک دریای نیلی رنگ وصل شده به آسمون بیکران رو جلوی چشم هام میبینیم که کلی ابرهای پنبه ای در حال رقص و آوازند و صدای سبحان الله ای که با قلب شنیده میشه…

        وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۩(١5رعد)

        تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند -از روی اطاعت یا اکراه- و همچنین سایه‌هایشان، هر صبح و عصر برای خدا سجده می‌کنند.

        نیلا نیکا هم سخت مشغول بازی اند،با باقی مانده ی ابزارهای پرستاری مادرشون ،دارند به عروسکشون آمپول و سرم میزنند و پیگیر سلامتی و بهبود بیمارشون هستند…

        و یک سعیده که در عین شکرگزاری و تسلیم بودن و قلب باز ،علیرغم داشتن یک زندگی آرام،آزادی زمانی،ورود نعمت و ثروت از بینهایت طریق به زندگی …به دنبال پیگیری جریان هدایت و خروج از منطقه ی امن و ورود به دل ترس ها و طی کردن مدارهای رشد و پیشرفت و سعادته …

        اینجا همه چیز آرام،عالی و پر از نور خداوند است…آنجا چطور ؟!

        دوستون دارم،دوستون دارم از روشنی قلبم.

        ازتون ممنونم که به ندای قلبتون گوش کردین و برام نوشتید،از خداوند سپاسگزارم که قلبم رو برای نوشتن پاسخ برای شما باز کرد.

        در پناه خدای نور و عشق و آزادی میسپارمتون.

        به امید دیدارتون در اولین girl’s night با عششششق،قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
        • -
          فاطمه سليمى گفته:
          مدت عضویت: 1761 روز

          بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

          یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ «1»سوره جمعه

          آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، براى خداوند تسبیح گویند، فرمانرواىِ با قداستِ عزیز حکیم.

          ========================

          سلامی آمیخته با عشق و از روشنی قلبم به سعیده عزیز و نازنینم

          تحسینت می کنم، اصن تحسین کردن شما اجتناب ناپذیره، نمیشه تحسین نکرد!

          سعیده جانم من دیروز این آیه ای که بالای کامنتم ذکر کردم رو بمحض اینکه از خواب بیدار شدم بر زبانم جاری شد، و یکی دو بار دیگه هم در خلال روز خود بخود گفتم، و شب که کامنتا منتشر شد نقطه آبی پر برکت از طرف شما داشتم و دیدم که شما هم توی کامنتت به این موضوع اشاره کردی…

          گفتی اینجا همه چیز آرام، عالی و پر از نور خداوند است…آنجا چطور؟!

          سعیده جان… چی بگم

          اینجا دقیقاً دقیقاً همین طوره…

          قبل از دریافت پیامت، توی کامنتم که برای گام 25 گذاشتم انگار جواب سؤالتو داده بودم، احتمالاً خوندی کامنت دیروزمو

          اشکها امونم نمیده

          همه اش همزمانی همه اش هدایت همه اش حال خوب، همه اش در حال داد و ستد عشق و حال خوب با خدا، و با اطرافیانم، از خیلی نزدیک تا خیلی دور، چه فیزیکی و چه مجازی(شما و بچه های سایت)

          جریان پول و ثروت و بیشمار نعمت تو زندگیم

          همه اش آسان شدنم برای آسانی…

          دیشب وقتی که رفتم رو تخت که بخوابم گفتگوهای خیلی قشنگی با خدای نازنینم داشتم، گفتم خدایا من خیلی احساس خوشبختی می کنم، در همه جنبه های زندگیم هدایتم کردی و رشد و پیشرفت کردم، از زندگیم راضی ام، از خودم و عملکردم راضی ام، از تو راضی ام، تو هم از من راضی باش، کمکم کن، من میخوام به جایگاه نفس مطمئنه برسم

          راستی سعیده جانم این چیزایی که تو بعضی پاسخهام بشما گفتم (که نمیزارم تنهایی بری امریکا)از روی محبت و من باب شوخیه؛ خیلی دوست دارم با هم بریم، ولی من کی باشم که بزارم یا نزارم، من فقط باید روی خودم کار کنم و حالم خوب باشه، و خدا خودش بهترین چیدمان هارو برام انجام میده…

          جالبه اونجا که نوشتم اشکها امونم نمیده، همون برق خونمون و کوچه قطع شد، اینم یه همزمانی دیگه که خدا برام مهیا کرد، که حال و احساس توحیدی معنویم معنوی تر بشه

          آخخخیییش چقدر حال خوبم خوبتر و زیباتر شد

          خدا رو میلیاردها بار شکر

          به امید دیدارت در بهترین و مناسب ترین زمان

          عاشقتم بی قید و شرط

          بوس به خودت و دو فرشته خوشگلت

          هر روز بیشتر در آغوش گرم خدا باشی و متنعم از نعمتهای گوناگون و بیشمارش

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 740 روز

      به ناممم خدای جانممم که هرچه دارم از اوستتتت

      سلااام استاد

      سلام سعیده شهریاری عزیزممم

      سلام دختررر

      (به خدا منتظر همچین لحظه ای بودم تا بیام رگباری برات بنویسممم

      میپرسی چی؟ مگه میخوایم چی بگم؟!

      ..الان میگم ….)

      .

      .

      بابااااااا

      دختررررررر

      داری چیکار میکنیییی

      همه ی تقدیرو تشکر بهترین ها رو از آن خودت کردیییی

      هر موقع میرم پایین سایت همششش اسم تو توی تمام بیلبورد ها هستتتت

      اونم نه یکی …

      بلکه چندتاااا

      چند روز پیش که رتبه اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم رو مال خودت کرده بودییی

      که والا من شک کردم هی روی هر کدوم میزدم …ببین این اکانت یکیه یا ما چند تا سعیده شهریاری داریمممم

      ستارهههه هااااا که کاملههه هیچی …

      بابا …

      اصلا نمیدونم چیزی بگممممم

      دمتتت گرممم

      ….

      والا اول کامنت که گفتی سلام استاد منو میشناسی …من سعیده شهریاری هستم …

      به خودم گفتم …

      باباااااا

      دیگه کی شما رو نمیشناسهههههه

      همه می‌شناسند

      ..

      همه این دختر توحیدی و با ایمان رو میشناسنددددد

      …….

      چیکار داری میکنییی دختررررر.

      چطوری اینقدر با ایمان داری پیش میرییییی….

      چطور اینقدر خوب داری عمل میکنییییی

      عاشقتم دختررررر

      میدونی چقدر دنبال کننده داری ….

      دنبال کننده ی واقعی به خدا اینجاستتتت…

      اون اینیستا و یوتیوب و اینا همه فیکه به خداااا …

      دیگه از محتوا و کامنتاااا که نگمممم….

      آدمای واقعی اینجان ….

      و من چقدر خوشبختممممم که اینجامممم

      آخ والا نمیدونم چی بگممم

      فقط اومدم بگمممم

      عاشقتنمممممممم

      مننننننننننننن

      خیلییی خوبییی

      خیلی نفسیییی

      خودت چندین بار دستان خدا شدی برای مننننن

      خیلی جیگریییی

      خیلی عشقیییییی

      خیلی عزیزییییییی

      خیلییییییییییییییییی

      مرسی ازت ….

      وای راستیییی

      وقتی داشتی خودتو با یه سال و خورده ای پیش مقایسه میکردیییی یه نگاهی به تعداد روز عضویتم انداختم و گفتم …ملیکااا ببین …ببین برای توهم حدود کمتر از دو سال هست که عضویییی ….ببین چه ایمانی نشون داده …

      ببین چقدر تغییر کردهههه

      حالا به خودت نگاه کن …

      به نتایجت نگاه کن …

      ببین خودم چقدر پیشرفت کردی چقدر با ایمان تر شدی

      چقدر دارا تر شدیییی

      به خاطر همین آموزه هاستتت

      به خاطر داشتن این سایت و تمرکز دست و پا شکسته روی این آگاهی ها بودااااا

      راهتو گم نکنیااااا

      یادت نره باید مثل آبجی سعیده به الهامات خدا بگی چشممممم

      باید شده به خاطرش دست از نگرانی و دلسوزی برای خانوادتم برداری و بریییی

      بری …

      حتی اگه هیچ پشتوانه ای نداشته باشیییی

      …..

      عاشقتمممم خانم شهریاری عزیزم …

      بانوی قدرتمند و با ایمان دلم ….

      عزیز دل سایتتتتتت

      دوستت دارم …

      تو هم مراقب خودت باش …

      بهتر بگم …

      خدا حافظ تو باشه نفسسسسسس

      منتظر کامنتای قشنگت هستم ….

      کلی بوس بهتتتتت

      عشق منییییی

      در پناه الله یکتا باشید …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ

        کسی که خواهان عزّت است ،تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد؛ و آنها که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر آنان نابود می‌شود.

        =====================================

        ملیکای عزیزم سلام

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به قلب سلیمت.

        اینکه این وقت از روز،چراغ پر نورِ آبی برام روشن بشه،درحالیکه من در حال صحبت و درخواست هدایت از خداوندم،یعنی این پیغام مستقیم از طرف خودش اومده …

        برای همه ی مهربونی هات ازت سپاسگزارم،تموم کامنت قشنگت رو با لبخندی روی لب خوندم و تحسینت کردم که انقدر قلبت روشنه و میتونی سخاوتمندانه دوستت رو تحسین کنی.

        ملیکای عزیز و نازنینم،نمیدونم این ویژگی از چه زمانی در من ایجاد شد،اما خیلی وقته که تحسین بچه هارو میخونم و خوشحال میشم و بینهایت توی قلبم ازشون سپاسگزاری میکنم اما در نهایت به صورت کاملا قلبی این تحسین هارو به خداوند متعال تقدیم میکنم،چون می‌دونم فقط و فقط و فقط عزت از آن خداونده و اگر اسمی بالا میره،اگر کامنتی نوشته میشه و خونده میشه،از قدرت خداونده،چون من خودمو خیلی خوب میشناسم،سعیده ی قبل از توحید رو،سعیده ی بعد از عجین شدن با توحید رو…پس کاملا واضح و مشخص می‌دونم هر خیری که بهم رسیده از خداونده و بس و نه هیچ چیز دیگه …

        و این تسلیم بودن،خشوع و بندگی در برابر قدرت رب العالمین بینهایت مدار های بالا و بالاتر داره که من آرزو دارم هر روز یک مدار به سعادتمند دنیا و آخرت نزدیکتر بشم…

        همه ی این هارو نوشتم که بدونی سعیده چیزی از خودش نداره،عزت و سربلندی همه از آن اونه و سخاوتمندانه به هرکسی که میخواد میبخشه…

        ازت ممنونم که نور خدارو برام آوردی رفیق دلبرم،قلب روشنت رو میبوسم و در پناه خدای عشق و نور و آزادی میسپارمت.

        به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
        • -
          علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
          مدت عضویت: 1717 روز

          درود بر شما خانم شهریاری.

          خداوند را شکر و سپاس بخاطر اینکه در مدار کامنت شما قرار گرفتم.

          بینهایت شما را تحسین میکنم بخاطر این حد از تسلیم بودن، این حد از تقوا، این حد از تواضع، این حد از عزت نفس، این حد از توحید و یکتا پرستی و این حد از ایمان.

          واقعا نکته بسیار مهمی بود قانون تواضع که چقدر مناسب لحظه اکنون من بود.

          و این همان آسان شدن برای آسانی هاست.

          خداروشکر میکنم بخاطر اینکه چقدر راحت و عالی مرا آسان کرد برای آسانی ها که یادم باشه تواضع داشته باشم.

          که بیاد بیارم هر آنچه دارم از خدای یکتاست.

          ممنون و سپاسگزارم از شما خانم شهریاری عزیز.

          از استاد عزیزم و خانم شایسته و تیم عباسمنش سپاسگزارم بخاطر این امکان عالی که شبکه ی اجتماعی قدرتمندی ایجاد شده که الهی ترین کامنت ها و الهی ترین کلامها، هر روز به مقدار بینهایت، در این سایت جاری است.

          و این فراوانی نعمت خداوند هست.

          خداروشکر.

          عاشتونم. سپاسگزارم خانم شهریاری، استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم.

          ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی صفری گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام سعیده خانوم خوبین امیدوارم هرجا هستین شادوثروتمندو موفق باشین در تمام طول زندگیتون .دیدم که دوره قانون سلامتی روگرفتین تبریک میگم .من هنوز نگرفتم ولی کمکی خواستم ازتون اینکه اگر میشه بگین چیا مصرف کنم برای تغذیه مثلا خرما گردو گوشت مرغ اب پز یا کبابی یا تخم مرغ باگوشت مرغ روغن دنبه روغن زیتون سبزیجات گوجه خیار پیاز سیر نون جو تخمه بادام زمینی بادام درختی فندق بادام هندی غذا ها چیا استفاده کنم چون یه جورایی هم میخوام عضله بسازم چیا خوبه روزانه مصرف کنم و ورزش کنم

      قدم 180 وزنم 73

      و27سالمه اگر راهنمایی کنید ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    به نام خدای نور

    سلام استاد جان، سلام مریم جان قابل ستایش

    سلام به دوستان هم پروژه ای برای مهاجرت به مدار بالاتر

    شاید اتفاقی که میخوام تعریف کنم ربطی به این فایل نداشته باشه (شاید هم داشته باشه) اما دلم خواست یک ردپا از خودم داشته باشم.

    راستش من از صبح پنج شنبه دچار کمردرد شدم با اینکه سابقه کمردرد رو به ویژه در دوسال اخیر که مرتب ورزش میکنم اصلا نداشتم. شدت درد بیشتر شد. به طوری که حتی خم و راست هم نمیتونستم بشم یا به سختی می نشستم. به طوری که خواهرم مرتب میگفت از ورزش زیاد هست. حرکتی رو اشتباه زدی یا وزنه سنگین برداشتی.

    من با خودم فکر میکردم علتش چیه؟ من که حرکات ورزشی رو درست انجام دادم. سابقه کمردرد نداشتم. حتی روز قبل هم ورزش نکرده بودم و حالم عالی بود پس چرا بدون علت درد شروع شد؟؟؟

    گفتم خدایاااا من نمی فهمم دلیلش رو خودت بیا بگو علتش چیه این درد؟ بعد که فکر کردم دیدم شروع درد ربطی به ورزش نداشت. استاد یادگرفته بودم از شما که هر درد جسمی یک علت درونی داره. فکر کردم با خودم ببینم کجا زدم تو خاااااکی. و فهمیدم ( استیکر دست روی پیشانی)

    من شب قبل در مورد ویژگی نه چندان جالب یکی از همکارام دائم فکر می کردم. که چرا امروز فلان کار رو کرد چرا اون حرف رو بهم زد. منظورش چی بود؟ و حال خودم از درون خوب نبود و از اون برخورد انرژی منفی گرفتم. و دائم با این که میخواستم کنترل ذهن کنم نمیتونستم. یعنی فکر میکردم من که تعریف نکردم برای کسی ماجرا رو پس کار بدی نکردم ولی درون خودم که در مورد رفتارش فکر می کردم؟؟؟ همین عدم کنترل ذهن باعث درد شده بود (طبق قانون به هر چی فکر کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه).

    بعد نشستم با خدا صحبت کردن که متوجه شدم مرسی روی شونه ام زدی که دارم خاکی میرم. توبه میکنم و دقت و حساسیت بیشتری روی کنترل ذهن و یادآوری ویژگیهای مثبت افراد انجام می دم.

    حداقل اینکه اون فرد با انجام کارش باعث شد وقت من کمتر تلف بشه یکجای دیگه و نکات مثبتی که توی اون اتفاق برای من بود رو بررسی کردم.

    استاااااااد استااااااد خودمم باورم نمیشد درد خیلی خوب شد یعنی 5٠٪؜ کاهش داشت شایدم بیشتر بدون این که هیچ کاری کرده باشم. بلافاصله بعد از این که گفتم خدایا من به خودم ظلم کردم درد شروع کرد به کم شدن. نتیجه از همون لحظه شروع شد. و امروز بعد از ٢4 ساعت از برگشتن به مسیر ٩٠٪؜ بهبود درد داشتم (به طوری که خواهرم با چشمهای گرد نگاهم می کنه که خوب شدی؟؟؟)

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر که زودتر میتونم نشانه ها رو بفهمم که کجا زدم تو خاکی و سریع برگردم.

    یک چیز دیگه هم که این هفته اخیر با خوندن کامنتهای فایلهای پروژه یادگرفتم و به عمق جانم نشست مفهوم لا اله الا الله بود.

    یکی از بچه ها نوشته بود وقتی میگی هیچکس جز علی در خانه نیست و فقط علی در خانه است هر دو یک معنی دارند (اگر دقیق نوشته باشم)

    پس وقتی میگی لا اله الا الله یعنی هیچکس جز خدا نیست یعنی اینکه همه چیز خداست. کلی ذوق کردم برای همین درک جدید. این که آدم با یادآوری این مثال همه رو خدا ببینه. آدمهایی که باهاشون برخورد می کنه. وسایلی که کارهارو برامون آسون میکنن…. همه چیز همه چیز. خیییییلی زیباست خیییییلی. عااااشق این مفهوم شدم.

    از صمیم قلبم سپاسگزارم از شما به خاطر آموزشهاتون. و از خانم شایسته عزیز به خاطر این پروژه های بی نظیر. دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 989 روز

      سلام دوست عزیز

      من هدایتی کامنت شما رو خوندم من هم دیسک کمر دارم ولی مدتیه بیشتر شده پهلوم میگیره میزنه به پام نمیدونم علتش چیه خودم همش در فکرش ام دارم تو خونه ورزش میکنم شاید هم پیش خانواده گفتم رفتم آمپول زدم شاید هم کسی دیدم این جوریه میشه بگی دقیق چکار کردی خوب شدی ؟خدا رو شکر بهتری

      قبلا این جوری میشدم ولی اون وقت قانون نمی دونستم الان می خوام از قانون استفاده کنم

      مرسی بابت کامنت زیبات مرسی بابت جوابت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سمیرا گفته:
        مدت عضویت: 815 روز

        سلام مریم جان.

        من هیچ کاری نکردم نه قرص، نه آمپول هیچی و اصلا سابقه کمردرد نداشتم. یعنی شکر خدا سابقه هیچ بیماری ندارم و چکابی هم که هر شش ماه انجام میدم همه چیز نرمال هست. برای همین برام عجیب بود چرا این اتفاق افتاده. من فقط فهمیدم علتش از ورزش نبوده پس با توجه به آموزه های استاد که همیشه میگن هر درد جسمی یک علت درونی داره ربطش دادم به حال درونی بدی که یکی دوروز قبل داشتم. سعی کردم روی نکات مثبت توجه کنم و از موارد ناخواسته اعراض کنم. برای من شکر خدا جواب داد.

        با علائمی که شما می فرمایید احتمالا درد سیاتیک هست.

        من دوره قانون سلامتی رو هنوز خریداری نکردم چون فکر میکردم من که وزنم عالیه، آزمایشات خونی و چکابم همیشه نرماله، حتی یکبار پزشکم با تحسین گفت چه لایف استایلی دارید شما که جواب آزمایشاتتون این هست

        ولی یکبار کامنت یکی از بچه ها رو خوندم که ایشون هم شرایطی مثل من رو داشتند ولی با ورود به دوره قانون سلامتی متوجه خیلی از اشتباهاتی شدند که در برخورد با بدنشون داشتند پس فهمیدم من هم قطعا اشتباهات زیادی در برخورد با بدنم دارم و متوجه نیستم فعلا.

        البته باز هم من تو کامنتهایی که از بچه ها در این پروژه خوندم یک چیز قشنگ هم یاد گرفتم که که متنش رو براتون اینجا کپی میکنم:

        هرچی توی دنیای مادی میبینیم و تجربه میکنیم فقط ی آینه اس ک نشون میده توی دنیای واقعیمون ک ارتعاشیه،چی داریم!

        the field change matter.

        دنیای واقعی ما ارتعاشیه

        خود ما ارتعاشیم نه این بدن

        این درک بشه متوجه میشیم چقد آب در کوزه است و ما داریم جون میککنیم تصویرو تغییر بدیم بجای اینکه ارتعاشو عوض کنیم تا تصویر خودش براحتی عوض بشه

        ب قول یک شخصی

        بجای اینکه با ماده،ماده رو تغییر بدیم

        زمینه رو تغییر میدیم،ماده خودش تغییر میکنه اصن.

        بجای اینکه با جذب بخوایید تومور رو درمان کنید،حس سلامتی رو تولید کنید تا تصویر توی دنیای مادی،خودش عوض شه و تومور ک هیچی،هرچی ک ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه بدونه اینکه دنبال حذف شدنش باشید……

        خیلییییییییییییی مونده از نظر من تا ادما متوجه بشن تمام چیزی ک از انسان ها تجربه میکنن،فقط فیلمی از خودشونه،و وقتی خودشون هماهنگ میشن تصویر دیگه ای آینه نشون میده بهشون……”

        توجه به سلامتی، سلامتی رو با خودش میاره این چیزی عست که من درک کردم تا الان.

        امیدوارم تونسته باشم پاسخ مناسبی براتون نوشته باشم براتون آرزوی سلامتی دارم دوست عزیز. در پناه الله یکتا باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نعیم پورشفقی گفته:
    مدت عضویت: 1713 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد بزرگوار و استاد مریم نازنین

    خداروشکر که این آگاهی هارو از استاد می شنویم

    خداروشکر که در مسیر درست قرار گرفتیم

    چقدر حس قشنگیه وقتی از قرآن و پیامبرانش

    می‌شنویم

    استاد عزیزم من شروع کردم قرآن رو از اول خوندن و کم کم دارم برای اولین بار قرآن رو به آخر میرسونم .چقدر آدم احساس سبکی و قدرت پیدا میکنه وقتی همش تو قرآن میبینی که خداوند روزی دهنده و توبه پذیره .خداوند آگاه به همه امور،خداوند توانا و رحیمه ،و کسانی که شکرگزارن مورد رحمت خداوند یکتا هستند آدم به با این باورهای توحیدی و قدرتمند کننده چقدر احساس آرامش میگیره .

    خداروشکر که استاد جان یه دید مناسب‌تر و قشنگتر از خداوند به ما نشون دادین .

    چقدر آدم روحش لطیف میشه یارب تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    وسلام علی المرسلین و الحمدالله رب العالمین

    سلام و درود خداوند بر پیامبران و حمد و ستایش مخصوص فرمانروای جهانیان است .

    بحث شهود :

    خداوند همیشه با ما سخن می گوید و این چقدر قشنگه که همچین سروری داریم

    چه لذتی داره وقتی از این رب درخواست میکنی که ظرف وجودیمو بزرگتر کن یارب تا الهامات رو بیشتر درک کنم

    استاد عزیزم چقدر این نگاهتون که نگاه قرآنه و شما اون نگاه رو به ما نشون دادید آدم رو به وجد میاره که تلاش کنه سمت خودش رو کار کنه تا از این رحمت خداوند بهره بگیره

    چقدر خوب در مورد نزول تکاملی آیه ها و سوره ها به پیامبر رو توضیح دادین

    و من بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد

    خدایا شکرت

    خدایا ایمان ما رو توکل ما رو روز به روز به خودت بیشتر و بیشتر کن

    استاد سپاسگزار از شما و بانو شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      علی صفری گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام اقای نعیم پور خوبین امیدوارم هرجا هستین شادوثروتمندو موفق باشین در تمام طول زندگیتون .دیدم که دوره قانون سلامتی روگرفتین تبریک میگم .من هنوز نگرفتم ولی کمکی خواستم ازتون اینکه اگر میشه بگین چیا مصرف کنم برای تغذیه مثلا خرما گردو گوشت مرغ اب پز یا کبابی یا تخم مرغ باگوشت مرغ روغن دنبه روغن زیتون سبزیجات گوجه خیار پیاز سیر نون جو تخمه بادام زمینی بادام درختی فندق بادام هندی غذا ها چیا استفاده کنم چون یه جورایی هم میخوام عضله بسازم چیا خوبه روزانه مصرف کنم و ورزش کنم

      قدم 180 وزنم 73

      و27سالمه اگر راهنمایی کنید ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        نعیم پورشفقی گفته:
        مدت عضویت: 1713 روز

        سلام دوست من

        اگه هنوز دوره رو نگرفتید و مشکلی در جسمتان ندارین بهتره تمرکزتان رو بذارین روی دوره های دیگه.

        ولی اگه واقعا میخواین بخرین دوره رو

        غذاهایی که من میخورم .ماهی .مرغ.گوشت گاو و گوسفند.گردو.بادام زمینی .خیار گوچه. چون وزنتون کمه چربی حیوانی .کلم سفید و بنفش و کاهو .کاهو پیچ .میتونی با اینا به سالاد درست کنی (یعنی کلم سفید و بنفش و گوجه رو بریزید تو خرد کن بعد خیار و کاهو پیچ قاطیش کنی)توت فرنگی تمشک.بلوبری.تخم مرغ.اب قلم .سیر و زیتون .روغن زیتون.گوشت آب پز یا کبابی

        اووکادو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم

    استاد چقدر وقتی از قرآن صحبت میکنید لذت میبرم چقدر قشنگ از قرآن میگویید

    همیشه توضیحاتتون از قرآن را، فقط من از زبان شما شنیدم هیچ کجای دیگه نشنیدم

    استاد خیلی دوستتون دارم.

    چقدر قشنگ خصوصیات حضرت موسی را گفتید

    چقدر سیر تکامل پیامبر محمد را عالی توضیح دادید

    چقدر داستان موسی و خضر را عالی گفتید

    استاد تحسینتون میکنم چقدر قرآن را قشنگ درک کردید من فکر نمیکنم کسی تا حالا از این زوایا که شما قرآن را درک کردید درک کرده باشد

    میدونید من چون خیلی معنی قرآن را خوندم تا بفهممش همیشه دنبال درک قرآن بودم ولی به این دقیقی و درستی درکش نکرده بودم

    شاید خداوند به خاطر اینکه من تشنه درک قرآن بودم شما استاد عزیزم را سر راهم قرار داد

    خدایا بینهایت شکر.

    استاد عزیزم ظرف وجودمون که ازش صحبت کردید هم تکامل میخواهد

    خدایا من میخواهم هر روز و همیشه بیشتر و بیشتر ظرف وجودم بزرگ بشه خدایا هدایتم کن

    خدایا من الهاماتت را باور دارم

    خدایا ای پروردگارم ، من به شما ایمان دارم و هدایتم کن که ایمانم بیشتر و بیشتر بشه

    خدایا من حمد و ستایش تو را میکنم زیرا حمد و ستایش فقط مخصوص شماست پروردگار جهانیان خداوندِ رب العالمین خدایا عاشقاتم

    استاد اونجا که گفتید( ما هم یه موسی ایم )دوست داشتم این توصیفتون رو خیلی لذت بردم آره. درسته.،. چقدر همون لحظه توی دلم ، خودمو به خدا نزدیک دیدم بیشتر حسش کردم بر خلاف گذشته ام که همیشه از پیامبران برای ما یه بت ساخته بودند و به خاطر باورهای اشتباه ، خودمو خیلی از خداوند دور میدیدم

    اره درسته

    خدایا من هم یه موسی هستم

    چقدر حالم خوب شد چقدر حالم خوبه

    خدایا من هم میخواهم پیامبرت باشم خدایا ما را به طرح الهی زندگیمان برسان خدایا ما را بنده خودت کن فقط بنده تو باشیم

    خدایا ما تسلیم تو هستیم

    خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از خودت یاری میطلبیم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که مورد غضبت قرار گرفتند و نه راه گمراهان

    در پناه الله یکتا شاد باشید آزادی داشته باشید سلامت و موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

    پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوب و بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را مشیتش تعلق گیرد گمراه می کند و هر که را مشیتش تعلق گیرد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست.

    سلام استاد عزیزم و دوستان گرامی

    عجیبه که بنده فراموش میکنم که هدایت همیشه بر مبنای خیره!!

    عجیبه که یه وقتهایی اونچه خودم دوست دارم رو به حساب مصلحت خدا میزارم!!

    اول به خودم و آخر هم به خودم میگم

    جهان در بر دارنده اصولیه

    که خداوند تبیین فرموده

    و صلاح و رستگاری من در پرتو عمل به اون اصوله

    متاسفانه به خاطر درک غلط از بحث عملکرد سیستمی قوانین الهی، بعضا خواسته های خودمون رو ملاک خوشبختی قرار میدیم و فکر میکنیم ملاک سعادت ما اون چیزیه که دوست داریم بهش برسیم

    و فکر میکنیم این سیستمی عمل کردن جهان، یعنی درست و غلط به طور کلی وجود نداره و فقط در رسوندن من به خواسته یا دور کردنم از خواسته ها تعریف میشه!!

    و این خیلی خطرناکه..

    به قول خداوند چه بسیار چیزهایی را میپسندید که شر شما در آن است..

    ما به این جهان اومدیم برای درک و شناخت خداوند و حرکت به سوی او

    این مسیر دربردارنده دستورالعمل هاییه که نه فقط درست و غلط بودن مسیر رو نشون میده

    بلکه درست و غلط بودن خواسته رو هم نشون میده

    هدایت فقط نشون دادن مسیر درست نیست

    بلکه هدایت به ما درست و غلط بودن خواسته رو نشون میده..

    بخاطر اینکه بسیاری از خواسته های ما از الگوهای ذهنی ما و به قول خداوند هواهای نفسانی ما تشکیل شده

    و در طی مسیر تکامل و عبور از اون خواسته ها

    ما به خواسته های حقیقی میرسیم

    همین چند وقت پیش در پاسخ به عزیزی که سوال کرده بود چرا خدا به بنی اسرائیل که درخواست کرده بودن غذاشون از گوشت به پیاز و … تغییر کنه فرموده آیا بهتر رو با بدتر معاوضه میکنید نوشته بودم که استاد دلیلش رو در دوره سلامتی توضیح دادن که بدن با گوشت آداپته شده..

    اما عجیب بود دوستانی پاسخ دادن که اصلا بحث خوب و بد نبوده و خدا هر کسی رو به سمت خواسته خودش هدایت میکنه نه اینکه مثلا مصرف گوشت درسته و مصرف کربوهیدرات اشتباه!!

    توحید بزرگترین اصل جهان و دربردارنده اصول کلیه که هم مسیر رو نشون میده و هم درست و نادرست بودن خواسته ها رو..ما نمیتونیم بریم دنبال مشروبات و در مسیری قرار بگیریم که به راحتی به دست بیاریم و بعد بگیم هدایت شدم به مسیر دریافت مشروبات!! این بحث هدایت نیست..این بحث ضلالته..هدایت در مدار خداوند و ضلالت در مدار شیطانه

    و در نهایت خداوند دخالتی در تعیین مسیر ما نمیکنه و طبق مشیتش با ما رفتار میکنه

    و ما مسئول تمام اتفاقات زندگیمون هستیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1394 روز

      سلام خدمت دوست عزیزم حسین آقا

      برداشت و درک خودم رو میگم .

      بطور کلی احساس ما که نشات گرفته از فطرت ماست و نادرست بودن رو به ما هشدار میده .

      بطور کلی کل جهان بر اساس خیر،فراوانی،فضل ،لطف ،رحمانیت شکل گرفته است.

      عملکرد سیستم بر اساس کلیات بالا نیست و بلکه بر اساس درخواستها شکل گرفته و به همین دلیل خوب و بد وجود دارد و به همین دلیل قانون جذب وجود دارد .

      هر کسی بر اساس باورهایش ظرف خود را شکل می‌دهد حالا اگر باورها سمت درستی نیست (درست از دیدگاه ما)اتفاقات بر اون اساس شکل می‌گیرد.

      مثلا در مورد همون آیه ای که شما جواب دادید،گوشت خوراک برتر است ولی من که درخواست پیاز و عدس و …دارم خب به همون سمت هدایت میشم.

      الان مثلا یه نفر معتاد است درخواستش جنس است و خب سیستم به همون سمت هدایتش میکنه.ممکنه از نظر من و شما درست نباشه ولی ایشون خواسته و هدایت شده و هر اتفاقی هم افتاد مسئولیت داره .

      سپاسگزار شما بزرگ مرد هستم که با درک بالاتون منو هم راهنمایی میکنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1804 روز

        سلام خدمت شما برادر گرامی و ممنون از نظرتون که به اشتراک گذاشتین..ببینید همیشه هدایت به سمتیه که آدم رو رشد میده، همون که خدا میگه لعلکم یرشدون..یعنی اونی که به سمت بدتر شدن میبره اسمش هدایت نیست..چرا نیست؟ بخاطر اینکه در جهت رشد نیست، ولی در جهت مشیته..یعنی طرف میخواد چیز بدتری رو به بهتر ترجیح بده..اوکی..خداوند اسباب رو براش فراهم میکنه.ولی این دیگه اسمش هدایت نیست..میشه یضل من یشا..یعنی کسی که در مشیت باشه گمراه میشه..از طرفی بد و خوب هست ولی درکش نسبیه..بد و خوب از منظر توحید..از این منظر که ما خدا رو بهتر درک میکنیم و میشناسیم یا ازش دور میشیم..مثل کسی که در هوای آزاد نفس بکشه یا در خلا..نسبی بودن به درک ما برمیگرده و احساس خوبی که در ما رشد میکنه نشان دهنده عمق درک ما از خداوند و اصطلاحا نزدیک شدن ما به خداونده..در بحث شکل دادن به باورها موضوع اینجاست که جلوی همه ما طرحی واحد قرار داره..به اسم طرح الهی..به اندازه ای که ما با باورهامون درک درستی از اون طرح پیدا میکنیم گویی تصویر دقیق تری کشیدیم و لذت بیشتری میبریم..یعنی این نیست که نظام باورهای ما بر اساس هیچ اصلی نباشه و باورها به خودی خود تعیین کننده خوشبختی آدما هستن..نه..این نظام باورها و تصویرسازی های ما به اندازه ای که به اون طرح الهی نزدیک تر میشه ما خوشبختی رو بیشتر درک میکنیم..و در نهایت انسان ها از تکثرات به سمت وحدت حرکت میکنن..در مورد احساس هم یه نکته بگم که بعضا خیلیها در موردش دچار اشتباه میشیم..احساس خوبی که استاد میگن و در موردش تحقیق علمی کردم در واقع حالتی از بی ذهنیه که حسش رو نمیشه تعریف کرد..نه شادیه نه غم..نه هیچ کدوم از واکنش های احساسی که براشون استیکر تعریف شده..تعریف درستش بنظرم مستیه..نمیدونم بیمارستان رفتین و بهتون مورفین تزریق کردن یا نه چون این حالت شبیه همون حالته..عرفا از مستی در اشعارشون برای درکش استفاده میکنن..تمام احساساتی که ما ازشون صحبت میکنیم و برای دیگران قابل درکه، صرفا تعاریف و شبیه سازیهای ذهنیه که اگر توفیق بشه در موردش خواهم نوشت..اما الهام در بر دارنده یک نوع شعف درونیه که با حتی اون احساساتی که بچه ها با الهامات اشتباه میگیرن فرق داره..بزار مثال بزنم..وقتی رفتم سر معامله خونه و تو بنگاه گفتن خونه سندش گرو بانکه و به طرف پول بدید سندو آزاد کنه و زیر قیمت خونشو معامله کنه فکر میکنید چه احسای داشتم؟ حس شدید نگرانی..اما در اوج همین نگرانی یه حس شعف درونی بهم گفت انجامش بده!! شما هر جور حساب کنید اون هیجانی که بچه ها با احساس خوب و الهامات اشتباه میگیرنش نمیتونست اون لحظه برای منی که دچار نگرانی شدید بودم اتفاق بیفته..نمیدونم میتونم مطلبو برسونم..احساس خوبی که همون الهامه جنسش از جنس توحیدخ..یعنی هیچ احساس متضادی نداره.. احساساتی که ذهن میسازه و ما رو فریب میدن همشون زوج و دوتایی هستن..ان شاالله علمی تر در موردش خواهم نوشت..فقط بدونید به اندازه ای که رشد میکنیم، الهامات قوی تر میشه و تاثیرش در جان و نفس انسان هم قوی تر میشه..مثلا پیامبر وقتی وحی رو دریافت میکردن به قدری این شعف شدید بود که از خود بی خود میشدن..خود من در حالت شعف یه وقتهایی نمیتونم راحت نفس بکشم و وقتی نفس میکشم با اشک همراه میشه..حتما تجربش کردید..مثل بغض های استاد موقع ضبط خیلی از فایلها..این همون الهاماته و الهامات به سمت تعالیه..به سمت یک مقصد و اون هم صراط مستقیم

        نه مقاصد مختلف

        لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ ۚ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          ابراهیم گفته:
          مدت عضویت: 1394 روز

          سلام دوست عزیزم

          باز هم درک خودم رو میگم:ضلالت و هدایت هر دو از یک سیستم است و بستگی به ورودیها و ایمان ما داره.

          بر اساس آنچه شما میفرمایید پس بحث سیستم کنسله ؟

          باورها هم دقیقا اصل هستند و ما بر اساس اونها تبدیل میشیم.

          در مورد احساس هم حتما اون احساس شعف نباید باشه،اگه مقداری هم خوب باشه ما داریم درست عمل می‌کنیم البته بحث احساس درونیه و ابزارهای بیرونی موقتی منظورم نیست.

          در کل حسین آقا همه علوم برای عارف خلاصه شده در توحید است و دریافت ها ساده هستند و پیچیده نیستند.

          درس اُستاد عباس منش دیدگاه سیستمی است و شُدن بر اساس ورودی به سیستم است و در واقع خروجی همون چیزی است که باور کرده ایم.

          آنچه من فهمیدم و درک کردم همین بوده و امیدوارم دوستان هم مشارکت کنند تا بهتر متوجه بشویم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          علی قادری چاشمی گفته:
          مدت عضویت: 2046 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سلام و صد درود بر داداش حسین و آقا ابراهیم گرامی

          بعد از قدردانی از شما دو عزیز که برای رشد تشریک مساعی می کنید، عرض می کنم که؛

          گر بریزی بحر را در کوزه ای

          چند گنجد فرصت یک روزه ای

          چطور میشه از ذات بینهایت، از نگاه ذهن محدود صحبت کرد؟!!!

          این خردمندان و آموزگاران بشری (چه پیامبران و چه دیگر بزرگان) بودند که با تزکیه و بازسازی و بهبود نظام باورهای خودشون، ترجمه ی بهتری از طرح الهی رو به مردم زمانها و ما نشان دادند.

          اینطور می خوام بگم که هر چقدر نظام باوری فرد پالایش شده تر باشه به نسبت درک و دریافت بهتری از ذات و صفات خداوند داره.

          انصافا اینطور صحبت کردن در سایت معمول نیست چون اغلب تجربیات دوستان در قلمرو ذهن و محسوسات هست، یعنی در قلمرو صفات الهی، البته که بسیار نازل و مادی

          موضوعی که حسین آقا داره به اون نگاه میکنه و توضیحاتی هم داده که خیلی سربسته و مختصر و مفید بوده، به نظرم یکم بالاتر از نگاه ذهنی دوستان سایت هست،

          آقا ابراهیم هم از منظر نگاه سیستمی، که استاد بارها در موردش توضیح داده و اینکه خداوند بر اساس اصولی معین فقط رفتار میکنه که اصلا احساسات یا بهتر بگویم هیجانات در آن تاثیری ندارد.

          بنده چند ماه پیش تجربه ای داشتم و در همان ایام بارها در سایت از آن به عنوان هدایت نوشتم که دقیقا از همین عملکرد سیستمی خداوند بود، داستان اینکه بعد از مدتی کار کردن بر روی ورودی هایم با کمک سایت و دوره ها، به این نتیجه رسیدم که باید هدفی را که دارم تجربه کنم، البته که در این مسیر احساسات خوبی را هم داشتم، این احساساتم شوق ذهنی بود و هیجاناتی بود که از هوای نفس برخاسته بود، چرا؟؟؟ چون ریشه اش از منیت و کمبود درونی ام بود، الآن خوب می توانم در این مورد بنویسم چون به محض تجربه اش فهمیدم که هدفم نبود و هوسم بود، چون آنرا برای رضایت قلبی نمی خواستم، بلکه برای شوآف کردن می خواستم، الآن راحت می توانم در موردش بنویسم ولی آنروز ها به هیچ وجه نمی توانستم آنرا(این کد مخفی)تشخیص بدهم.

          اینکه خدا چه دستانی را آورد تا مرا به آن خواسته برساند کاملا بر اساس عملکرد سیستمی جهان و خداوند است( کلا نمد هولاء و هولاء )

          اما اینکه بعد از اینها بهتر فهمیدم که مسیری که استاد در موردش صحبت می کند و از آن هم رفته با برداشتی که من داشتم خیلی تفاوت داشت،

          بنده اغلب در بند هیجانات و احساساتی شدن بودم، نه آن احساس خوبی که استاد در موردش صحبت می کند،

          برای همین است که می گویم اغلب گفته های دوستان در کامنت ها از قلمرو احساسات ذهنی و هیجانات لحظه ای است، چون تحت تاثیر فایل ها و جملات به یک احساس خوب ذهنی می رسیم و غافل از اینکه باورهای سیمان کاری شده هنوز استوار هستند،

          در مورد خودم که اعتراف می کنم که هنوز در مورد آن جهاد اکبری که اینقدر استاد و خانم شایسته در موردش صحبت می کنند، معلول هستم.

          برای گسترش ظرف وجودم هنوز تصمیم جدی نگرفته ام، خودم هنوز غرق کثرت ها هستم و از وحدت به چند حرف و جمله دلخوش کردم. لذا برای اینست که احساس خوب و شعف درونی که از وصل به منبع ناشی می شود را با احساس خوب و هیجانات گذرای ذهنی را متفاوت می دانم، این آیه خیلی حرف برایم دارد؛

          أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

          پس آیا کسی که کردار زشتش برای او زینت داده شده و [به این سبب] آن را خوب دیده [مانند کسی است که در پرتو ایمان، خوب و بد را تشخیص داده است؟] همانا خدا هر که را مشیتش تعلق گیرد گمراه می کند و هر که را مشیتش تعلق گیرد هدایت می نماید. پس مبادا جانت به سبب حسرت هایی که بر آنان می خوری از بین برود؛ بی تردید خدا به آنچه انجام می دهند داناست.

          خوشحال هستم که لطف خدا شامل حال بنده شده تا برای بودن در مسیر رشد از دوستانی چون شما یاد بگیرم.

          و سلام علی من تبع الهدی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حسین و نرگس گفته:
            مدت عضویت: 1804 روز

            سلام به علی آقای عزیزم..احسنت و تبریک..تبریک بابت اینکه دارین سفر میکنید از نگاه ذهنی به نگاه شهودی… چون حق رو با حق میشه شناخت..ماها اگه بخوایم حنجره پاره کنیم تو حتی این سایت توحیدی، دوستانی که نگاه ذهنی دارن به قضیه نمیخوان بپذیرن و وارد این وادی حیرت بشن و درک کنن و بعد بیان نظرات سازندشونو بیان کنن..افراد کمی هستن که بپذیرن کشش اصلی و حقیقی بشر به سمت یک اصل واحده..و خوشبختی یعنی خدا رو زندگی کردن در تمام جنبه های زندگی، افراد کمی هستن که درک کنن که فرق هست بین نگاه شهوانی به مسائل جنسی با نگاه مقدس به این مسائل..که وقتی از نگاه ذهنی به سمت نگاه شهودی میریم همین روابط جنسی میشه ابزار توسعه عفت و کرامت!! نگاه ذهنی به هر چیزی اگه در حد تجربه و گذر از اون خلاصه نشه، به سیکل وسواس گونه ای تبدیل میشه که شخص هیچ وقت نمیتونه ازش بیرون بیاد، اینه که جهنم اصطلاحا ابدیه، چون بشر در هزار توی ذهنی اسیر میشه که نمیتونه بپذیره که ناقصه تا ابزاری بشه در دست آگاهی مقدس و بی شکلی که ماییم، که نه جنسیت داریم نه زمان و نه هویت…که تنزل پیدا کردیم در سطح مادی که حقیقت وجودیمون رو پیدا کنیم نه اینکه ماده به باتلاقی تبدیل بشه که حقیقت ما رو دفن کنه و من درس گرفتم..که برای اغنای هیچ ذهنی تقلا نکنم..چون ذهن اغنا نمیشه، مگه اینکه ساکت بشه و آگاهی پشت اون ذهن ما رو بشنوه..موفق باشی عزیزم..امیدوارم دوستان و خود من، به جای کپی کردن مطالب استاد، اونو درک کنیم..مثل محی الدین عربی که به آگاهی رسید و آگاهیشو مکتوب کرد که فریاد توحید بود..اما صدها ساله که شاگردانش فقط مطالبشو بلغور میکنن و نوک انگشتش رو میبینن نه آنچه که بهش اشاره کرد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              علی قادری چاشمی گفته:
              مدت عضویت: 2046 روز

              سلام و درود به داداش حسین دوست داشتنی و دیگر دوستان

              انگار این وادی که صحبتشو می کنی اصلا نمیشه توضیحش داد، چون فقط باید تجربه اش کرد.

              یادمه چندین سال پیش مطلبی می خوندم که از آیت الله بهجت پرسیدند که چرا از حالات و احوالی که تجربه میکنه چیز زیادی نمیگه؟

              الآن خیلی بهتر درکش می کنم،

              می گفت که مثل اینه که بخواهی برای یک بچه از لذت ارتباط زناشویی صحبت کنی.

              خیلی ساده هست ولی عمیق!

              چند روز پیش یک کامنتی رو می خوندم که خیلی ازش لذت بردم، می گفت ماها با استاد و این مسیر آشنا شدیم از گارد و حجاب قبلی وارد یک حجاب جدید شدیم،

              منیت ذهنی ما جنسش از یکسری اطلاعات کهنه بود که حالا فقط پوستین عوض کرده

              باز رفتیم توی تعصبی نوین،

              باباااا باید بنده اون خدا، همان الله، هو باشیم و در بند هیچ کس و هیچ جا و هیچ چیز نباشیم،( خود بنده که تا چند سال تا همین چند ماه پیش توی گارد و بند عباسمنش رفته بودم، میگفتم استاد عباسمنش و دیگر هیچ!)

              البته که همه اینها کار ذهنه

              چند هزار سال طول کشید تا بشر بفهمه که نباید ساخته دست خودش رو بپرسته، اما نمیدونم چند هزار سال دیگه باید طول بکشه که بشر بفهمه که نباید ساخته ذهنش رو بپرسته

              گویی هر بار فقط در زمینه ذهن بشر لول آپ میشه، نه روح

              انگار نه انگار که قرار بود که کلا ذهنش رو خاموش کنه،

              چرا مولانا به خودش می گفت؛ شاعر خاموش؟؟؟

              چرا اینهمه استاد از تسلیم صحبت میکنه، اینهمه میگه که از او هدایت بخواهیم، بنده او باشیم.

              به نظرم یعنی ذهن رو خاموش کنیم،

              اتصال به حضرت حق اصلا کار ذهنی نیست، اینهمه استاد توی دوره ها و فایلها در مورد اینکه به منبع وصل بشیم صحبت میکنه

              مگه میشه با عبارات تاکیدی و ذهنی به منبع وصل شد؟!!

              چند روز پیش با دوست فرکانسیم صحبت می کردم، حرف به اینجا رسید که فلسفه سجده یعنی؛ من در خدمت تو ام،

              سجده نمادی از بی اراده بودن ذهن در برابر روح هست

              یعنی اجازه دادن به خداوند تا که هدایت کنه و برنامه متعالی خودش رو از طریق این ذهن و جسم متجلی کنه.

              اصلا این آیه من ذی الذی یقرض الله قرضا حسنا هم داره همین رو میگه که؛ کیه که این اختیار و اراده اش رو به خدا قرض بده، جان و مال و زندگیش رو بسپره به اراده خدا

              انصافا درک عمق این مطالب برام سخته، چه برسه به عمل کردن به اینها

              هیچ ادعایی ندارم که تونستم یک دقیقه اینگونه باشم، فقط خدارو شکر می کنم که توفیق شنیدن و درک این معارف رو به بنده داده، چیزی که چند سال پیش اونرو یجورایی کفر می پنداشتم (اصلا نمیشه این موضوعات رو برای مردم عادی و مذهبی باز کرد، سریع برچسب کفر می زنند)

              این شعر هاتف اصفهانی خیلی برام حرف داره

              دوش، از شورِ عشق و جَذْبه‌ی شوق

              هر طرف می‌شتافتم حیران

              آخِرِ کار، شوقِ دیدارم

              سوی دیر مغان کشید عِنان

              چشمِ بَد دور، خلوتی دیدم

              روشن از نورِ حق، نه از نِیران

              هر طرف دیدم آتشی؛ کان شب

              دید در طور، موسِیِ عِمران

              پیری آنجا، به آتش افروزی

              به ادب، گِردِ پیر، مُغ‌ْبَچِگان

              همه سیمین‌عِذار و گل‌رخسار

              همه شیرین‌زبان و تنگ‌دهان

              عود و چنگ و نی و دف و بربط

              شمع و نُقل و گُل و مُل و ریحان

              ساقیِ ماه‌رویِ مُشکین‌موی

              مطربِ بذله‌گوی و خوش‌اَلْحان

              مُغ و مُغ‌زاده، مؤبَد و دَستور

              خدمتش را، تمام، بسته میان

              منِ شرمنده از مسلمانی

              شدم آن جا به گوشه‌ای پنهان

              پیر پرسید: کیست این؟ گفتند

              عاشقی بی‌قرار و سرگردان

              گفت: جامی دهیدَشَ از میِ ناب

              گرچه ناخوانده باشد این مهمان

              ساقی، آتش‌پرستِ آتش‌دست

              ریخت در ساغر آتشِ سوزان

              چون کشیدم نه عقل مانْد و نه هوش

              سوخت هم کفر از آن ‌و هم ایمان

              مست افتادم و در آن مستی

              به زبانی که شرحِ آن نَتْوان

              این سخن می‌شنیدم از اعضا

              همه حَتَّی الْوَریدِ و الشَّرْیان

              که یکی هست و هیچ نیست جز او

              وَحْدَهُ لا إِلهَ إِلا هُو

              بارالها شرمنده ام از این مسلمانی، از این ایمان و اعتقاد

              بارالها بنده ات را به فضل خویش، شهد درک وحدت وجودت را بچشان

              بارالها قلبی سرشار از یقین و ذهنی خالی از من را به بنده ات عطا کن

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 349 روز

    به نام رب مهربانم

    استاد عزیزم سلام

    خانم شایسته گرانقدر سلام

    و سلام به همه دوستان

    “به اندازه ای که میدونی عمل کن تا تکاملت طی بشه. تا ظرفت بزرگتر بشه برای دریافت آگاهی های بیشتر”

    این فایل بیانگر یکی از بزرگترین ترمزهای من هست. خوب که درون خودم جستجو می کنم میبینم من از وقتی عضو سایت عباسمنش شدم و طی استفاده از دوره ها و دانلودهای رایگان حواسم به این ترمز نبوده که من مدام دنبال ترمزهام هستم. یعنی خود مساله جستجوی ترمز شده بود ترمز من!!!!!!! یه جورایی حواسم به این نبود که دختر تو مثلا اگه یک اصل یاد گرفتی، بچسب بهش، تعهد داشته باش در انجامش، مستمر انجامش بده تا کم کم تکاملت طی بشه و ظرفت برای الهامات بزرگتر بشه. اون موقع خیلی راحت هدایت میشی به ترمزها و همینطور راه حل رفع ترمزها. و واقعا هم همینطور شد. من اومدم و اصولی که طی دوره ها و فایل ها تا اونجایی که کار کرده بودم و درک کرده بودم نوشتم و به خودم قول دادم که به هر قیمتی باید بهشون متعهد باشم و کم نیارم. عجله هم نکنم چه در دریافت تغییرات و نتایج و چه در دریافت آگاهی های بیشتر و مستمر عمل کنم. و دیدم که ترمزها به شکل های مختلف گفته میشد با جوابشون. یه جورایی حل المسائل. حالا یا از طریق کامنت دوستان، یا از طریق دوره کردن فایلها و درک جدید در مرور فایلها، یا از طریق صحبتهای اطرافیان و خلاصه به هزاران طریق.

    اصل اینه هرچی رو تا هر جا بلدیم انجام بدیم و اجازه رشد ظرفمون رو به خودمون بدیم. و جا باز کنیم برای آگاهی های بیشتر. تا قلبمون باز شه برای دریافت و عمل به الهاماتی که هر نفس جاریه.

    ممنون استاد و تشکر بغیرالحساب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به همه خوبان

    الهه ام

    وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ [1] (و هر کس به خدا توکل

    کند، پس او برایش کافی است)

    داستان حضرت موسی و خضر رو بارها خوندم ولی هیچی ازش متوجه نمیشدم تا امروز متوجه شدم که موضوع چی بوده اونم از زبان شما استاد عزیزم خیلی خوبه که شمارو دارم که به این سادگی یک موضوعی رو برای من توضیح میدید واقعا ازتون تشکر میکنم

    الهامات خداوند همیشگیه اما این منم که یا می‌شنوم و عمل میکنم یا تردید دارم الهاماته یا نجوا یا هم کلا نمیشنوم

    من در بحث الهامات جاهایی که آرامش زیادی داشتم انرژی مثبت داشتم واضح هدایت هارو دریافت کردم و عمل کردم و نتیجش شده ارامش بیشتر ولی زمان هایی هم بوده که عجله کردم ناراحت و عصبانی بودم نشنیدم و به ضرر خودم شد واقعا الویت زندگی ما باید ارامش باشه تا صدای خداوند رو بهتر بشنویم و من میتونم با تمرکز بر وی خودم وداشتهام سپاس گذاری کردن دیدن زیبایی ها به احساس آرامش برسم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    مهم ترین عامل برای تشخیص اصل از فرع و رسیدن به شهود چیست؟

    -خداوند همیشه با ما صحبت می کند

    -خداوند چندین بار سوگند به خورشید ماه آسمان بالا پایین چپ و راست خورده تا در نهایت بیان کند: فالهمها فجورها و تقواها خیر و شر شما به شما الهام می شود

    -ریشه ل ه م تنها یکبار و با شش تا هفت بار سوگند در این آیه بیان شده است

    -کلمه ی وحی به تعداد زیاد در سایر آیات بیان شده است

    -با توجه به آمادگی ما مسیر برای مان روشن می شود

    -با توجه به مدار ما آگاهی ها خالص تر می شود و ما آنها را دریافت می کنیم

    -با توجه به فهم و درک و میزان آمادگی الهامات الهی را دریافت می کنیم

    -به اندازه ی ظرف وجودمان الهامات الهی را دریافت می کنیم

    -خداوند می فرمایید: انا علینا الهدی بر ماست هدایت شما

    -همه ی ما به یک اندازه و به اندازه ی ظرف وجودمان به هدایت های الهی الهام و شهود دسترسی داریم

    -حضرت موسی به دلیل آماده نبودن ظرف وجودیش همواره از خضر ایراد می گرفت

    -دریافت الهامات الهی در قالب قرآن مربوط به میزان آمادگی و گنجایش ظرف وجودی پیامبر برای دریافت الهامات الهی است

    -پیامبر تکامل خود برای دریافت الهامات الهی را چندین سال طی کرد

    -پیامبر ابتدا سوره های کوتاه موزون شعر گونه نامفهوم سپس سوره های بلند و منطقی را دریافت کرده است

    -به میزانی که پیامبر توانسته به الهامات خود عمل کند جریان الهامات الهی به تجربه ی زندگی ایشان بدل شده است

    -جریان الهامات الهی بی نهایت است اما ما تنها به اندازه ی ظرف وجودیمان می توانیم آنها را دریافت کنیم

    -ما دسترسی به تمام الهامات الهی نداریم

    -قانون تکامل را رعایت کرده تا قدم به قدم الهامات الهی را دریافت و درک کنیم

    -به سراغ آیات اصل که متوجه آن می شویم و به کرات در سایر سوره ها تکرار شده رویم آنها را درک و سعی کنیم از آنها به صورت عملی در زندگی خود استفاده کنیم

    -آیات متشابه که درک درستی از آنها نداریم مربوط به جهان پس از مرگ است و نباید تمرکز خود را بر روی آنها قرار دهیم

    -جایگاه خود را به درستی تشخیص دهیم و از الهامات الهی در عمل استفاده کنیم

    -حضرت موسی شخصیتی شبیه به ما دارد به همین دلیل بیشتر مثال ها در قرآن مربوط به حضرت موسی است

    -خداوند به اندازه ی ظرف وجودمان الهامات الهی را برای ما واضح تر می سازد

    چگونه ظرف وجودمان را برای دریافت الهامات الهی گسترش دهیم؟

    -با عمل کردن به الهامات الهی

    -در مسیر درست قرار گرفتن

    -ایمان و عمل صالح داشتن

    -به دنبال هدایت بودن

    -به هر آن چیزی که دریافت کرده حتی اگر به ظاهر ترسناک بی نتیجه نیاز به شجاعت ایمان و جسارت بیشتر دارد عمل کردن

    -یافتن الگوهای مشابه

    می توانیم ظرف وجودیمان را برای دریافت الهامات الهی بزرگتر کنیم

    در نظر داشته باشیم:

    -هیچ گاه نمی توانیم ادعا کنیم که تمام الهامات الهی را دریافت می کنیم

    -در جهان مادی دسترسی کامل به الهامات الهی وجود ندارد

    -در دنیای غیر مادی دسترسی کامل به آگاهی ها وجود دارد

    -در دنیای مادی محدودیت وجود دارد و ما هیچ گاه بی نهایت را دریافت نمی کنیم

    -در دنیای غیر مادی همه چیز بی نهایت است

    چگونه به ایده های الهامی عمل کنیم و آنها را جدی بگیریم؟

    -مهم ترین عامل برای اجرا کردن ایده های الهامی باور به الهامی بودن آن از طرف خداوند است

    -اگر باور داشته باشیم ایده های الهامی از طرف خداوند است بدون شک به آنها عمل خواهیم کرد

    -باور داشته باشیم خداوند همواره در حال هدایت ماست و مسیرهایی که از نظر ما برای تحقق خواسته هایمان ناشناخته است را می داند

    -باور و ایمان قلبی داشته باشیم که ایده های الهامی خداوند به ما در جهت تحقق خواسته هایمان کمک می کنند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 740 روز

        بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

      سلام مهشید و شیرین عزیزم ..

      راسش اینکه دو نفر اینقدر قشنگ و با همکاری هم توی سایت به این قشنگی و با قدرت و مداومت توی سایت فعالیت می‌کنند برام خیلی تحسین بر انگیز بود …

      راسش نمیدونم دوست هستید یا خواهر ولی از تمام جواب ها و

      تمام ایمیل هایی که برام میاد میفهمم که بابا چقدر این مهشید و شیرین خفن هستنند

      مخصوصا از جوابایی که توی عقل کل میدین …به خودم میگم ببین چقدرررر قشنگ و با دقت حرف های استاد رو گوش داده و اینقدر قشنگ میتونه با قوانین ،کامل به این سوالات جواب بده …

      خلاصهه که خیلی دمتون گرم دخترااا

      عالی هستید …

      بعد از 3 بار گوش دادن این فایل وقتی کامنتتون رو خوندم انگار صدای استاد رو می‌شنیدم و باورتون نمیشه یه یکسری جاهایی که شاید شنیده بودم یه حس تازگی خاصی داشت برام ….

      من عازم یک سفر هستم از طرف دانشگاه یه سفر 5 روزه و قصد دارم علاوه بر لذت بردن توی اون سفر و هدایت خواستن از خدا کلییییی بیام توی سایت و روی خودم کار کنم ….

      مخصوصا کامنتای پر بار شماااااا

      عاشقتونم …

      ممنونم که هستید و اینقدر قشنگ می‌نویسید…

      در پناه الله یکتا باشیددد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهشید و شیرین گفته:
        مدت عضویت: 1242 روز

        به نام خداوند مهربان

        سلام ملیکا جان

        راستش را بگوییم از دیدن اسم شما که برای ما کامنت نوشته بودید اول شگفت زده و بعد خوشحال شدیم چون اولین کامنتی که از شما خوانده بودیم برای کتابی که رویا نیستند بود و بسیار لذت بردیم از آن و امروز روزی بود که ما با یکدیگر هم فرکانس شدیم بعد از مدت زیادی که در این خانواده بزرگ و الهی مشغول لذت بردن و آموزش هستیم.

        ممنون و سپاسگزار از محبتی که نسبت به ما دارید و سپاسگذارتر از این که قرار است بعد از سفرتان کامنتها و دست آوردهایتان را بخوانیم و از قلم زیبا و تشبیهات سلیس و روان تان دوباره بیاموزیم و لذت ببریم.

        حتما سفر خوبی را در پیش خواهید داشت و هدایت های خداوند برای شما لحظات خوبی را رقم خواهد زد مخصوصا برای شما که به احساس خوب خودتان واقف هستید .

        ما هم از شما ممنونیم که هستید و زیبا می نویسید، با کلماتی پر انرژی و جملاتی گویا.

        دم شما هم تا ابد گرم گرم.

        از خداوند درخواست داریم همواره سلامتی، شادی، ثروت، موفقیت در لحظه لحظه زندگیتان را با شما همراه کند و بخوانیم و بخوانیم شادی هایتان را.

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سیده ملیکا مرتضوی گفته:
          مدت عضویت: 740 روز

          بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

          سلام مهشید و شیرین عزیزم …

          سلام دوستان عزیز جانم …

          نمیدونید وقتی فهمیدم از شما برای من کامنت اومده چقدر خوشحال شدم و ذوق کردم …

          توی کل این روزایی که توی سایت عضو هستم شما اولین افرادی بودید که شناختم …

          و همیشه برای من تحسین برانگیز بودید ….

          این ایمانی که نشون میدید …این حرف هایی که اینقدر مودبانه و از دل ببان میکنید ..

          راسش نمیدونید چقدر ذوق کردم وقتی نوشته بوید که اولین بار چه کامنتی از من خوندید …

          اینقدررررر ذوق کردم …

          که اینقدر خوب من رو به یاد آوردید….

          ممممممنونممممم ازتونننن

          چقدررررررر

          تحسین کردم ….

          چقدر دوستتتون دارم ….

          (کلی استیکر چشم قلب و قلب قرززز)

          امیدوارم هرکجا هستید حالتون عالی باشه ….

          ممنونم که در این سفر برایم دعای خیر کردید …

          واقعا هدایت خداوند رو نمیتونم توی این سفر نبینم …همه جا هست ….

          در بیابان …در آسمان…

          در گل ها و دانه های شن ….

          در این ریگ ها …

          در تک تک نگاه های بنده هایش ….

          حالا که با من همسفری دوست داشتم …

          چیزی برایتان تعریف کنم …..

          وقتی اینجا آمده بودم …

          جایی که 40 سال پیش رزمندگانی اینجا دفاع می‌کردند….

          به خودم میگفتم…

          این حس عجیبی که دارم برای چیه ؟

          من که با توجه به قوانینی که استاد گفتن نباید موافق تغییر شرایط بیرونی باشم …

          این حس خوبی که از این شهدا میگیرم ..

          این حس چیه ؟

          .

          باورت نمیشه ….انگار صدایی در گوشم پیچید …

          ایمانیست که به عمل آورده شده ….

          .

          دور و برم را نگاه میکردم …

          و انگار میدیدم …حس میکردم …

          به چهره ی عکس های شهدا که نگاه میکردم …انگار حضورشان را می‌دیدم….همینجور که صحنه های جنگ و معرفت و گذشته ی این مکان را می‌دیدم….

          خدایی…

          با صدایی که حتی نمی توانم جنسش را بگویم …

          به من می‌گفت…

          نگاه کن ….

          حسی که میگیری …به خاطر ایمانی است که این افراد نشان داده اند …

          هرگونه ای که شلیک شد …هر قدمی که اینجا برداشته شد …

          از پیروی از هدایت ما بود ….

          و این افراد و جوان هایی که اینجا بودند…ایمان نشان دادند …توکل نشان دادند ….

          ملیکا …

          آن زمان اینگونه بود …آن زمان آن هدایت ها برای این افراد اینگونه بود …

          و برای تو به گونه ی دیگریست …

          آنها در این بیابان می‌جنگیدند و تو باید در بیابان درونت بجنگی …با کفری که ریشه کرده …

          آنها از الهامات اینگونه پیروی کردند …تیر زدند قدم برداشتند …کمک کردن معرفت نشان دادند …

          فکر نکن اینجا فقط تیرو تفنگ بوده …

          چه شب هایی که همین چوان ها با من صحبت می‌کردند…تعمق می‌کردند تعقل می‌کردند تفکر می‌کردند روی خود کار می‌کردند…خود را افکار و باورای خودشون رو مورد برسی قرار می‌دادند

          از خدا هدایت می‌خواستند و در دل شب ایمان نشان می‌دادند….

          یادم هست که مادر شهیدی میگفت پسرم یک شب رفت و انگار عاشق شد …می‌گفت حال و هوای آنجا…بچه های آنجا فرق داشتند ایمانشان خدایشان …باورهایشان فرق داشت …

          میدونی یادم به چی افتاد …

          به این سایت …

          به شما …

          به تمام دوستانی که اینجا هستند ….

          حال و هوای اینجا …

          ایمان اینجا …

          کاملا با همه جا فرق می‌کند…

          ممنونم از همتون …

          از وجودتون

          ..

          از خدایی که می‌پرسید…

          و خیلی دوستتون دارم …

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مهشید و شیرین گفته:
            مدت عضویت: 1242 روز

            به نام خداوند مهربان

            سلام ملیکا جان

            میدانیم که حال دلتان عالی است چرا چون شما کسی هستید که حال و هوای دل دیگران را درک میکنید، شمایی که برایتان ارزش دارد جوانی که برای ایمانش، هدایتش برای حال دلش جنگید، شمایی که معنای عشق را می دانید و دیگران را عاشق خود می کنید، شمایی که ….اما واژه کفر در دلتان بی انصافی محض است شمایی که خدا را در بیابان، در اسمان، در گلها و دانه های شن و در ….می بینید و از زیبایی های آن لذت می برید شما که فرقی با این جوانانی که معنای ایمان و عشق را درک کردند ندارید. کفر و ایمان در یک جا نمی گنجند.

            از خواندن کامنت شما بسیار خوشحال شدیم و واقعا سپاسگذار مهر و محبت شما هستیم و سپاسگذارتر از این همه لطف و خوشحال تر از آن که شما در این سفر دست آوردهای زیادی را خواهید داشت که حقایقی را در آینده بیشتر برای شما نمایان خواهد کرد و قوانین را مخصوصا داشتن احساس خوب را سر لوحه زندگی خود قرار داده آید و خواهید داد. شما با جوانانی که گاهی در پیاده روی می بینیم قابل مقایسه و قیاس نیستید البته مقایسه ای در کار نیست اما دخترانی را که امروزه می بینیم همان قدر که به فکر سیگار، مد، زیبایی، بوی فرند، لباس مارک…..هستند خدا، ایمان، هدایت، پاکی….. برای آنها کیلویی چند؟ می بینیم که شما چقدر با آنها متفاوتید و این بسیار با ارزش است چرا که هدایت های خداوند در همه زمان بدرقه راهتآن و روشن کننده مسیر زندگیتان بوده و حقایق و قوانینی را از استاد عزیزمان و قرآن می دانید که سدی محکم در برابر وسوسه های ذهنیتان ساخته شده است. از صمیم قلب برایتان آرزوی هدایتهای خداوند را داریم که به آن کاملا واقفید و باز هم ممنون از کامنت زیبایتان امیدواریم سفرهای زیادی را طبق هدایت‌های خداوند و درخواست‌هایتان داشته باشید و روز به روز در هر لحظه شوق و اشتیاق زندگی و در لحظه زندگی کردن را بیشتر و بیشتر درک و عمل کنید.

            در پناه رب یکتایمان همواره سلامت، شاد، ثروتمند و موفق باشید. ما هم از وجودتان ممنونیم و می بوسیمتان.

            خدایا شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: