درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 2

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 503 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه ی عزیزانم در این سایت فوق العاده

    استاد جانم چه همزمانی فوق العاده ای برای من با دیدن و شنیدن این فایل اتفاق افتاد . دقیقا من از دیشب شروع کردم به کارکردن روی پاشنه ی آشیل خودم . به صورت موضعی داشتم در مورد یک ایده ای که در ذهنم به وجود آمد و من رفتم و انجام دادم داشتم برای خودم تحلیل میکردم که چرا نتیجه برای من اتفاق نیافتاد . بعد متوجه شدم دلیل اتفاق نیافتادن نتیجه برای من در اینجا همون پاشنه آشیل همیشگی ام یعنی ارزشمند ندانستن کارم بود . یعنی من همیشه چون فکر می کردم که کارم ارزش کافی ندارد برایش مبالغ بسیار ناچیز در نظر میگرفتم و باز هم احساس می کردم که با گرفتن همون مبلغ ناچیز هم شاید در حق بقیه اجحاف شده باشد و دقیقا جهان هم به من عدم کفایت و عدم ارزشمندی کارم رو نشون میداد .

    بنابراین دیشب با جدیت تمام تصمیم گرفتم روی باور ارزشمندی خودم و ارزشمندی کارم کار کنم . و به خودم تعهد دادم که این باورهای مخرب رو که مثل لکه های سیاه در ذهنم هستند با رنگ سفید باور ارزشمندی خودم و کارم بپوشونم .

    در عقل کل احساس لیاقت رو سرچ کردم و چقدر دوستان عزیزم زیبا و موثر در مورد آن توضیح داده بودند و من چقدر استفاده کردم از کامنت دوستان .

    در یکی از کامنت ها اشاره شده بود به مقاله خانم شایسته عزیزم ( چرا با وجود تلاش به خواسته ام نرسیده ام . ( سوال رو کامل یادم نیست ) ) در این مقاله خانم شایسته در مورد اهمیت باورها توضیح داده بودند و اینکه ما باید به دو اصل اساسی تکیه کنیم اصل اول پاسخ جهان به باورهای ما و اصل دوم اصل تکامل

    در اصل اول ابتدا ما باید ایمان بیاوریم که جهان و پاسخ ها جز این چیز دیگری نیست . یعنی کل شرایط من اکنون مربوط به فرکانس هایی است که از ابتدا به جهان هستی ارسال کرده ام . بدون استثنا. یعنی هرچیزی که الان در زندگی من هست از سلامتی ، دارایی و اموال، روابط ، تعداد دوستان،راحتی و آسایش ، معنویت و …. و هر چیز و هر چیز در زندگیم هست به خاطر باورهای خودم هست . و ایمان آوردن به این باور کلیدی و اصلی جهاداکبر می خواهد .

    و بعد من میتوانم از همین باور کلیدی و اصلی استفاده کنم و زندگی خودم رو همانطور که دوست دارم خلق کنم .

    در بالای دفتر باورهای خودم نوشتم : باور ، باور ، فقط و فقط تغییر باور و دیگر هیچ

    تغییر باور بدون هیچ تردید و شک ( شک و تردید یعنی اینکه در کنار تغییر باور فکر کنم که باید کار دیگری هم انجام بدهم . ) فقط و فقط باور هست که زندگی ساز هست .

    برای تغییر باور اصلا اصلا نباید تردید داشت . تردید باعث میشه تمرکز و توجه کاهش پیدا کنه و نتیجه حاصل نشود .

    اصل : تمام اتفاقات زندگی من بدون استثنا حاصل باورهای من هست .

    نشانه ایمان به این اصل اینه که من بیشتر و بیشتر در احساس آرامش باشم .

    و چقدر خداوند بزرگ است و زود پاسخ میدهد به درخواست ها و امروز صبح با این فایل ارزشمند درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری مواجه شدم و چه همزمانی زیبایی . برای اینکه ایمان من بیشتر شود که همه چیز باورهای ماست .

    استاد جان فایل بسیار عالی بود .

    یک تجربه مشابه در مورد این موضوع در زندگی خودم دارم .

    چند مدت پیش ما به یک عروسی دعوت شدیم که آن عروسی از نظر خانواده من بسیار بی کلاس بود و ما را از رفتن به اون عروسی منع میکردند .

    فردای بعد از عروسی من داشتم عکسهای چند عروس دیگر رو در گالری موبایلم میدیدم . مادرم از من خواست که به ایشون عکس عروس دیشب رو نشون بدم .من هم عمدا و برای شوخی عکس یک عروس بسیار زیبا و لباس بسیار زیبا از یک عروسی اعیانی رو بهشون نشون دادم . در کمال ناباوری من مادرم گفت دیدی بهت گفتم نباید به این عروسی میرفتی . ببین این چه لباس بی کلاسی پوشیده . ببین چقدر عروس زشت هست و من ): کلا در افق محو شدم . حتی برای اینکه باورم نمشد حرف مادرم عکس رو به خواهرم هم نشون دادم و نظر ایشون هم همین بود . )::::

    بعد بهشون گفتم مادرم عزیزم من به شما عکس عروسی دیشب رو نشون ندادم که . این عروس اصلا ایرانی نیست .

    و اونجا بود که فهمیدم چقدر ذهنیت و نگرش روی قضاوتهای ما تاثیر گذار است و من به عنوان کسی که دارم روی باورها و ذهنیت خودم کار میکنم چقدر باید مواظب باشم که نظرات دیگران نباید برایم اهمیت داشته باشد .و چقدر باید روی کنترل ذهنم در همه حال و شرایطی کار کنم و مراقبت کنم .

    و به قول استاد:

    در مورد هر چیزی در زندگی اطلاعات ورودی نگرش ، ذهنیت و باور ایجاد میکنه .

    و این موضوع باور و کنترل ذهن باعث موفقیت ما هم در دنیا و هم در آخرت میشه .

    باز هم استاد جان سپاس بابت این آگاهی ها

    از خداوند متعال میخوام که بیشتر و بیشتر آگاهی و درک کسب کنم و ثابت قدم تر در این راه بمونم .

    آمین

    دوستتون دارم .

    در پناه خداوند یکتا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  2. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    استاد عزیز با گوش کردن فایل متوجه رفتارها وگفتار خودم در هر لحظه با خودم وبا دیگران شدم

    وتجربه هایی که بدنبال پیش فرضهای ذهنی ام از افراد واز خودم ایجاد شده وحتی بدنبال اون تصمیماتی که گرفتم چه در زمینه کاری وچه در زمینه ارتباطات با افراد خانواده ودوستان شرایطی وذهنیتی رو ایجاد کرده(چه افرادی که مورد توجه من هستند وتحسینشون میکنم،وچه افرادی که با پیش فرضهای ذهنی ام کمتر باهاشون در ارتباطم)

    که این روند ادامه داره

    حتی در مورد خودم وقضاوت کردن خودم ودرکم از آگاهی ها وهم قدم شدن با دوستان ،این پیش فرضی که تغییر شخصیتم خیلی زمان بر هست ونتایج من با توجه به تجربه های قبلی من در زمینه های مختلف،،،دیر تر ایجاد میشه،،،کنترل ذهن هر لحظه من رو ممکنه برام پیچیده کنه،مثل اینکه تو حالا حالا ها زمان میبره که گفتار وافکارت رو کنترل کنی، ،در صورتیکه بهتر از قبل عمل میکنم

    وآگاهتر هستم نسبت به فرکانسی که ارسال میکنم

    وتکرار بعضی تجربه ها رو دارم،که الان بیشتر درک میکنم که خودم از قبل انتظار رخداد این موضوع یا این ارتباط با افراد رو دارم،،در صورتیکه اگر نگاه من به اون موضوع عوض بشه،اتفاقات هم زیباتر رخ میده وایمان من به تغییر شخصیتم وروند رشدم بیشتر میشه

    البته استاد عزیز توجه به ظواهر وحواشی بخصوص در خرید کالا و وسایل خاص ممکنه دغدغه افراد باشه واینهم از عدم شناخت خودمون وآنچه که بهمون آرامش میده ودر راستای خواسته واقعی مون هست،ناشی میشه ،،،خدا رو شکر اینقدر شناخت خودم واحساس آرامش واقعی ام با تغییر شخصیتم برام مهم هست که هزینه ای برای خرید کالا یا برند خاص نمیذارم ودغدغه من نیست،،ولی مطمئنا اگر در شرایط مشابه قرار بگیرم طبق پیش فرضهای ذهنی ام در اون مورد عمل میکنم،،هرچند در زمینه رشد شخصیتم میتونه کمک کننده باشه که چقدر راحت با نوشتن پیش فرضهایی که دوست دارم در روند ارتباطات زیباتر با خودم وبقیه تجربه کنم،ذهنم رو با جهت دهی ،زیباتر کنم وآرامش بیشتری تجربه کنم

    سپاسگزارم استاد عزیز از وقت وانرژی که برای درک بهترمون از روند راحت تر رشدمون در این مسیر زیبا ،می‌گذارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم

    سلام به همه دوستان خوبم

    چقدر استاد آسون کردی ما را برای درک بهتر قانون جهان هستی با این ترکیب از مثال های واقعی که در حال رخ دادن در جامعه انسانی است

    مانند مثال یک توت فرنگی که چطور مردم با قدرت تلقین نتایج متفاوتی از یک موضوع خنثی می‌گیرند.

    مثال خودم درباره کتاب قرآن که در در گذشته با دادن ورودی های اشتباه به ذهنم و تعصبات دینی و عقیده های مردمی که با آنها بودم همان انتظارات و تجربه های را از کتاب قرآن در زندگیم داشتم که آنها به من گفته بودند.

    و اما با شک کردن با جستو جو کردن حقیقت که به منبع آگاهی های خالصی هدایت شدم که توسط شما داره ارائه میشه که یک تجربه کاملا متفاوت تری را دارم برای خودم رقم میزنم .

    که باورها و ذهنیت منه که داره اتفاقاتم رو رقم میزنه

    توی مثال کتاب قرآن این کتاب که یک چیز خنثی هست و منم که دارم با قدرت نگرشم و افکار و احساساتم از کتاب قرآن نتیجه میگیرم و هدایت میشوم یا با نگرش منفی گمراه میشم و کافر میشم به حقیقت و قوانین زندگی که خداوند در قرآن برای من آورده .

    پس این من هستم که با افکار و باورهایم و انتظاراتم و نگرشم به زندگی ام به اتفاقاتم واقعیت میبخشم و اگر که من با ذهنیت مثبت و افکار و نگرش مثبتی باشم و احساس خوبی دارم جهان موقعیت ها و شرایط وافرادی را وارد زندگیم میکنه که تبدیل میشه به حقیقت من .

    و ذهن من و باورهای من هستند که اون ورودی های که با خودشون هماهنگ هستند را تایید می‌کنند و قوی تر می‌شوند و یا هماهنگ نیستند را رد می‌کنند

    مثل مثال ثروت وقتی که من دارم سعی میکنم که به ذهنم بقبولونم که ثروت ساختن آسونه و میشه خیلی ساده و آسون ثروتمند شده به دلیل دیده ها و الگو ها و شنیده های قبلی اش نمی پذیره و من آگاهانه باید دنبال الگو های بگردم که دارن راحت پول میسازن و ثروت ساختن براشون خیلی آسونه و توی قرآن هم نشون بدم به ذهنم که ببین خدا برات آسونی رو میخواد تا یکم مقاومت هاش بشکنه و جهان هم بهم کمک میکنه با آوردن الگوهای مناسب تو زندگی ام که ببین چقدر این آدمها دارن راحت پول میسازن از توانایی های که دارن .

    اطلاعات و ورودی های من هستند که باور هام و نوع نگاهم را می‌سازند و تجربیات منو رقم می‌زنند.

    سپاسگزارم استاد عزیزم سال نو را به شما و خانم شایسته عزیزم تبریک میگم انشاالله که از تمام جهت ها بهترین سال و زیباترین سال و شادترین سال زندگیتون بشه امسال خیلی دوستتون دارم و بینهایت سپاسگزارم از شما .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 652 روز

      سلام زهرا جان

      احساسم گف برات بنویسم

      شرایطی مشابه داریم و دارم روی مبحث ثروت ودرامد فراوانی مشتری کارمیکنم

      و خب سالهای سال گفتن پول نیس ثروت خوب نیس مشتری کجا بوده پذیرشش سخته الان 2 ماهه دارم کار میکنم نشانه ها خیلی خیلی زیادشده

      دیشب سه بار قران باز کردم

      سوره نحل برام اومد ک هر صفحه نگاه کردم درمورد رزق خدا ومسخر کردن نعمتها برای ما بود

      باید وقت بذارم و

      سوره نحل

      رو کامل بخونم

      مطمعنم نشانه بزرگی برای تغییر باور من درمورد ثروت بود

      چون واسه بچه داری و قطع رابطه باافراد نامناسب هم پارسال هدایت شدم ب قران و باورهای منطقی وارد ذهنم شد از قران

      وقتی باور کردم براحتی اتفاق افتاد

      سپاسگذارم

      وبرات سالی پراز شادی وثروت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا گفته:
        مدت عضویت: 1716 روز

        سلام فاطمه عزیز

        سال نو را بهت تبریک میگم انشالله که سالی پر از فراوانی و برکت و رحمت و ثروت را داشته باشی

        خیلی خیلی ممنونم از کامنت زیبات

        این روزها خیلی نشانه های قشنگی از طرف خدای مهربانم دارم دریافت

        میکنم و این کامنت شما هم برام یک نشانه زیبای دیگه است برای خوندن سوره نحل

        و از خدای وهاب میخوام که همواره هدایتمون کنه و آسونمون کنه برای آسانی ها و فراوانی ها

        خیلی ازت سپاسگزارم عزیزم

        در پناه خدای مهربان همیشه شاد و پر انرژی و شاد باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیدمجتبی آیت گفته:
    مدت عضویت: 1609 روز

    به نام خداوندبخشنده و مهربان

    سلام

    استاد چه عیدی فوق العاده ای در واپسین ساعات سال 1403به ما دادی.

    این فایل واقعا پر از آگاهی بود من که با تمام وجود لذت بردم ویاد گرفتم.

    ذهنیت ما وپیش فرضهای های ذهنی ما در حال

    شکل دادن به اتفاقات هستند.

    ذهنیت ما از یک اتفاق خنثی می تواند برداشت مثبت داشته باشد و به همان نسبت رفتار مثبت و احساسات مثبت از خود نشان میدهد .

    واز همان اتفاق خنثی میتواند برداشت منفی داشته باشد وبه همان نسبت میتواند رفتار منفی واحساسات منفی از خود نشان دهد.

    حال با این باور که خداوندچنین قدرتی را برای ذهن من برنامه ریزی کرده تا من انسان با اختیار خود بتوانم انتخاب کنم که چه چیزی را دوست دارم تجربه کنم وبا چه نگاهی اتفاقات را تفسیر کنم تا نتایج آن طور که میخواهم برایم رقم بخورد، دیگر هیچ شرایط و تجربه ای نیست که من بخواهم

    ونتوانم خلق کنم .

    این یعنی قدرت این یعنی فقط من خالق زندگی خود هستم و تمام.

    بنا براین وظیفه من فقط ساختن باورهای قدرتمند کننده و تغییر نگاهم به اتفاقات آن گونه که دوست دارم و استاد شدن در اجرای این قوانین وعمل کردن به آنهاست.

    استاد بی نهایت سپاسگزار شما هستم که مارا با این قوانین آشنا وآگاه می‌کنی.

    پیشاپیش سال 1404شمسی رابه شما استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز وهمه دوستان عزیزم در این خانواده بزرگ تبریک میگویم .

    و انتظار رخ دادن بهترین اتفاقات وشرایط فوق‌العاده رابرای خودم وهمه شما عزیزان در سال جدید دارم.

    امیدوارم سال جدید پربار تر از همه سالهای زندگی مان باشد و سالهای بعد پر بار تر از سال جدید..

    به امید دیدارشما استاد عزیز..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    محمد رازی گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    سلام به دوستان گرامی و استاد عزیز

    من معلم ورزش هستم و این موضوع پلاسیو رو بارها و بارها تست کردم.

    یه سالى بچه های دبستان رو بردم مسابقات دومیدانی استانی

    بچه ها از یه مدرسه عشایری بودن و از نظر فیزیکی و روحیه تهاجمی فوق العاده بودن، اما تا وارد استادیوم شدیم و اینا برای اولین بار استادیوم، کفش میخی و پیست تارتان رو دیدن (متریال پیست دومیدانی)، از چهرشون مشخص بود که خودشون رو باختن.

    درحالی که رکوردهایی که ازشون گرفته بودم درحد مسابقات کشوری بود و اون بچه ها راحت تو مقام بودن

    یکم که گذشت دیدم بچه ها تو فاز مقایسه بیخودی افتادن و فکر میکنن بچه های مرکز استان خیلی از اینا بهترین

    بچه ها رو جمع کردم بردم یه کناری تمرین کنیم و اماده بشیم برا مسابقه

    اومدم بچه ها رو تا میشد بردم تو فضای باوری و سکرت مانند و بعد یه قرص ویتامین B2 تو کیفم بود، اونو در آوردم و گفتم این قرص خارجیه از آمریکا آوردن پنج دقیقه قبل این که برید رو خط استارت هر نفرتون این نصف قرص رو برید جایی که بقیه تیم ها متوجه نشن با نصف لیوان بخورید و کلی تاکید که تا برگردیم اصلا در رابطه با این قرص باهم صحبت نکنید که اگر بقیه تیم ها یا داورها بفهمن از مسابقه حذف میشید!.

    مسابقه شروع شد و همه بچه ها نگاهشون به نفر اول تیم بود، دونده 100 مترمون همراه من آمد نصف قرص رو خورد و باکمی با تاخیر همراه رفت پشت خط استارت

    صدای فرمان داور امد:آماده؟! رو

    و نفر اول اون دسته ورزشکار تیم ما شد.

    با هیجان زیاد آمد تو بغل من و همه بچه ها ازش میپرسیدن چطور بود؟

    اونم با آبوتاب داشت تعریف میکرد که؛ بچه ها وقتی می‌خورید تو بدنتون گرم میشه و احساس می‌کنی بال درآوردی (:

    خلاصه نفر‌ دوم، سوم و‌همه رفتن

    برای ماده های بعدی همش بهم میگفتن؛ آقا نمیشه اون نصفه دیگه رو هم بدید بخوریم؟!

    و منم گفتم؛ اصصصلا همینقدم برای شما زیاده اوردُز میکنین باید بدنتون عادت کنه

    اون مسابقه تمام شد و بچه های تیم ما با کلی مدال رنگارنگ برگشتن مدرسه

    یک هفته بعد دخترای همون منطقه مسابقه دومیدانی داشتن و همکارمون قبل مسابقه زنگ زد گفت؛ دخترای روستا میگن شما به بچه های اون مدرسه قرض دوپینگ دادید! میشه از اون قرص های انرژی‌زا برای تیم ماهم بیارید؟!

    اینجا بود که تازه فهمیدم نه تنها ضمیر پاک بچه ها این چیزا رو باور می‌کنه

    بلکه بزرگترها هم مستعد این چیزا هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    فاطمه کیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2011 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم

    امیدوارم که حالتون خیلی عالی باشه

    سپاس گزارم که این محتواهای عالی رو برای ما میذارید

    بریم سراغ فایل

    پیش فرض ها

    چندتا مورد یادم اومد گفتم بنویسم

    من 4 سال پیش انتشارات دانشگاه آزاد کار میکردم و رئیس من انشارات دانشگاه دولتی رو هم داشت یعنی هم آزاد هم دولتی

    همیشه زمانی که میومد سمت من از اون سمت خیلی بد میگفت خصوصا از مسئولینش که فلان و فلانن

    اون موقع اوایل کار کردنم با شما بود و تنها چیزی که تو ذهنم اومد که من قبول نمیکنم همچین چیزی رو آدم ها خیلی هم خوبن اگه با اون اونجوری رفتار میکنه با منکه اونجوری رفتار نمیکنن دو سال بعدش رئیسم منو فرستاد دانشگاه دولتی که اونجا باشم و اولین چیزی که ذهن من ورودی گرفته بود رو آورد شروع کنه جلوش رو گرفتم و حتی به خواهرم که با هم توی این مسیرم هستیم چیز زیادی نگفتم یعنی کل حرفایی که اونا گفتن رو نگفتم فقط گفتم از آقای فلانی بد گفتن اما میدونی چیه مطمئنم که رفتار عالی با از این آدم خواهیم دید و ما شروع میکردیم توجه کردن به نکات مثبت آدم ها و کسایی که باهاشون برخورد داشتیم استاد 2 سال دارم اونجا کار میکنم من جز احترام از همون آدم هیچی ندیدم هیچی

    حتی اگه منو بیرون ببینه نگه میداره و میخواد که منو برسونه دم در دانشگاه ببینه میگه سوار شو برسونمت با چه احترامی

    واقعا پیش فرض های ما در مورد یه موضوع که هیچ چیزی ازش نداریم خیلی میتونه تاثیر بزاره و دیدگاه مارو عوض کنه نسبت به اون موضوع

    یا یادمه زمانی که میخواستم ارائه به استادهامو بردارم اصلا من اطلاعی درمورد نحوه انتخاب درس ها نداشتم

    پیش فرض ذهنی من چی بود: هر زمانی که بخوام میرم درس هایی که بخوام رو برمیدارم با استادایی که بخوام و امتحانمم هماهنگ میکنم با استادم همین و دقیقا با همین پیش فرض سالم رفتم و اصلا خداوند معجزه وار برای من چید و من درس هامو برداشتم امتحانامم دادم و تمام

    1 ماه بعدش دوستم که اونم ارائه به استاد داشت زنگ زد گفت درساتو کی برمیداری؟ کی میایی؟

    گفتم منکه امتحان دادم یک ماه پیش

    گفت چطوری تو زمانی که اصلا ارائه به استاد نمیدادن و زمان تعطیلی 2 هفته دانشگاه بوده هیچکی نبوده تو درساتو برداشتی

    تازه استاد من با استادایی برداشتم که میخواستم ولی دوستم گفت مدیر گروه گفته خانوم دلبخواهی نیست با استادیی که ما بخواییم بهتون میدیدم نه استادایی که تو بخواهی

    الانکه اینو گفتین یاد جلسه 6 قدم 1 افتادم که گفتین نرین اطلاعات جمع نکنین 99 درصد اطلاعات مال کسایی که نرسیدن و همون ورودی پیش فرضت رو خراب میکنه راجع به یک موضوع

    عین امتحان افسر که همه هم تجربه دارن از هرکی بپرسی میگه افسر اینجوریه اونجوریه یه راهنما نزنی سریع ردت میکنه افسرها همه سخت گیرن فلانن

    والا افسری که من باهاش امتحان دادم استاد خودش داشت اصلا کمک من میکرد یادمه کلاچ و ترمز ور داشت به من کمک میکرد

    چون من نخواستم قبول کنم وقتی اون حرفارو شنیدم ورودی هامو بستم و حتی شروع کردم باورهای مناسب ساختن درموردش

    درمورد آدم ها همینه واقعا وقتی از یکی بد میگن بارها برای خودم پیش اومده بود که منم ناخودآگاه از اون آدم بدم میومد با اینکه حتی برخوردی باهاش نداشتم اما به لطف اموزرش های شما

    با باورهای مناسب و دیگه کار کردن رو شخصیتم الان دیگه در بیشتر مواقع سعی میکنم پیش فرض های مثبت داشته باشم

    انتظارات مثبت از آینده داشته باشم

    همیشه حواسم به احساسم باشه و مراقب ورودی هام باشم

    سپاس گزارم ازتون استاد قشنگم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    آگاهی‌های این فایل به میگه که چطور باور و افکار و پیش فرضهای ذهنی انتظارات من از هر موضوعی داره تجربیات زندگی منو تو هر زمینه ای رقم میزنه اون نگرش و باور من چطور منو خالق زندگیم میکنه

    میخوام از تجربیات خودم در مورد همین پیش فرضهای ذهنی ،باور و افکار و انتظاراتی که ذهن داره و طبق همون تجربیات زندگیش رو رقم میزنه بنویسم

    تو این روزهای پایانی سال بازار خرید و فروش خیلی پررونق هست و من و خواهرم برای پیاده روی و رفتن در مدار فراوانی تصمیم گرفتیم بازار بریم که خداروشکر فاصله زیادی با خونه ما نداره تا با دیدن این حجم از خرید و فروش و پولی که دست مردم هست و راحت خرید می‌کنند و فروشنده هایی که راحت محصول خودشون رو می فروختند طبق قانون بدون تغییر خداوند با این ورودی‌ها و باورهای مناسب لاجرم طبیعی در مدار فراوانی هدایت بشیم انشالله

    در این مسیر تجربیاتی داشتم که هماهنگ با آگاهی‌های این فایل بود . تو بازار مغازه دارهای زیادی بودند که مثلا لباسی رو با قیمت بالا می‌فروختند و همون لباس رو با همون کیفیت یه دست فروش تو بازار با قیمت خیلی پایین تر میفروخت و از لحاظ برخورد با مشتری با روابط عمومی خوب با لبخند و با حوصله محصول رو معرفی می‌کرد و میفروخت ولی عده ای با این پیش فرض که نه مغازه دار کاسب بازاره و سابقه کاسبی تو بازار رو داره حتما جنس محصولش بهتره باکیفیت تره و گرونتره میخریدند در حالیکه همون محصول رو دست فروش با همون جنس و کیفیت با قیمت کم تری داشت میفروخت رو قبول نداشتند و نمیخریدند

    در همین مسیر پیاده روی یه پسر بچه ده یا دوازه ساله ای رگال شلوار تو وسط بازار گذاشته بود و میفروخت وقتی من و خواهرم بهش رسیدیم دیدیم خیلی ساده داره شلوارها رو معرفی میکنه و فروش زیادی هم نداشت ولی خواهرم بهش گفت تو فروشنده حرفه ای هستم خیلی کارت رو خوب داری انجام میدی تو همه این شلوارها رو براحتی میفروشی اون پسر باور کرد و تائید کرد و لبخند زیبایی روی صورتش نقش بست فردا شب که من و خواهرم از اونجا رد شدیم دیدیم از اون رگال پر شلوار فقط چهار تا دونه مونده بود اون پسر بچه با این ورودی مثبتی که دریافت کرد باورش تقویت شد و راحت فروشش رو انجام داد

    در مورد قانون سلامتی که سلامتی کامل و انرژی و قدرت بدنی عالی برای من و خواهرم که در این مسیر هستیم رقم زد و با اون ورودی‌ها و پیش:فرضهای نادرست و محدود کننده که در مورد مواد غذایی در ذهن ما در گذشته بود واقعا در ابتدای مسیر نیاز به انرژی زیادی داشت که بتونیم اون باورها رو با کنترل ذهن تغییر بدیم ولی خدارو شکر با استقامت و ادامه دادن ما بلاخره این اهرم رنج و لذت تو ذهن ما در جای درست خودش قرار گرفت و تونستیم در مومنتوم مثبت بیافتیم و الان ناخودآگاه ذهن ما در مورد مواد غذایی ما رو فقط به سمت مواد غذایی مجاز در دوره قانون سلامتی میبره و کلا از بو و دیدن مواد غذایی غیر مجاز هیچ احساس خوب و ولع و اشتیاقی ایجاد نمیشه خیلی راحت ازش گذر میکنیم چون باور ما افکار ما انتظار ما اینه که بدن ما فقط با غذای مجاز قانون سلامتی سازگار و هماهنگه و اگر غیر این ورودی رو بخوریم صددرصد به بدن خودمون آسیب میزنیم به خودمون ظلم کردیم و در نتیجه سلامتی از دست میره و ما میخوایم همیشه در یه سلامتی رو به رشد در مسیر درست ادامه بدیم تا ابد

    وقتی با یه پیش فرض و باور محدود کننده و نادرست حرکت میکنی مسئله ای که ایجاد میکنه اینکه تو هداااایت نمیشی به مسیر انعمت علیهم چون اون پیش فرض باور و افکار نادرست اجازه نمیده تو به مسیر درست هدایت بشی و این میشه که تو رها و تسلیم هدایت نیستی سلامتی و ثروت و شادی و خوشبختی رو میخواهی ولی با این پیش فرض و افکار محدود کننده و نادرست اجازه نمیدی مقاومت داری که به مسیر درست خواسته هدایت بشی

    از خداوند میخوام که کمکم کنه این ورودیهای نامناسب پیش فرض های محدود کننده که از گذشته تو ناخودآگاه ذهن من هست و نمیزاره کاملا رها و تسلیم و بی مقاومت به هدایت باشم رو از ذهنم پاک کنم البته تکاملی و آروم تا اسون بشم برای اسونیها هدایت بشم به مسیر درست تصمیم گیری درست انتخاب درست و نتیجه درست رقم بخوره

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت در مدار این اگاهیها و نوشتن درکم ازش بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  8. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3083 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته عزیزم و دوستان گلم

    الهه ام

    نمی‌دونم به چه زبانی از شما و خدای مهربانم سپاسگذاری کنم از وقتی در دوره هم‌جهت با جریان خداوند همراه شدم و متوجه شدم که اگه گاردی در مورد کسی داشته باشیم اون فرد بدون اینکه بهش چیزی بگیم از فرکانسمون متوجه میشه تمام سعیمو کردم تا به الان که به ویژگی های مثبتشون فکر کنم و هر موضوعی پیش اومد بهش جوری نگاه کنمکه بهم احساس خوبی بده اما متاسفانه در دل این اگاهی ها من با یکی از نزدیکانم به جروبحث پرداختم که فقط از همین ذهنیت من در مورد ایشون که سال هاست همه رو آسی کرده و ذهنیت منفی در مورد ایشون و حدود مرز هایی که براشون تعیین نکرده بودم همون مثال باروت بودم که یکدفعه ترکیدم و حرف دلم رو با صدای بلند بهشون میزدم و واقعا کنترل کردن ذهن برام کار سختی بود و دارم از اون روز فقط میگم خیریتی پشت این داستان هست که انگار از این ادم میترسیدم و از اون روز احساس میکنم چقدر بزرگ تر شدم و همش میگم انگار اون روز من نبودم که حرف میزد چون استاد هروقت من میخواستم حرف دلم رو به کسی که داره رفتارش منو اذیت می‌کنه بگم با بغض و گریه بود و الان متوجه شدم چقدر من تغییر کردم و درس من این بود که شخصیت من مثل اون ادم بوده که همدیگه رو جذب کردیم و ازاون روز تمام تلاشم براینکه خودمو تغییر بدم و ذهنم رو تربیت کنم به سمت مثبت ها و ویژگی های مثبت وبدونم این منم که دارم حتی تصمیم میگیرم امروز با کی ملاقات کنم یا چطوری اون فرد با من برخورد کنه و باید یاد بگیرم انتظار مثبت داشته باشم و تمرکزم روی ویژگی های مثبت باشه نه به حرف قشنگ احساس کنم که روحم آرامش بگیره

    استاد خیلی این فایل به موقع بود چون نزدیک دیدو بازدید عید هستیم اینطوری خیلی به من کمک می‌کنه با ذهنیت مثبت به خانه نزدیکانم برم و خودم خالق اون لحظاتم باشم بی نهایت ازتون سپاسگذارم و منتظر قسمت دوم هستم و از خداوند برای شما بهترین هارو میخوام چون خودتون بهترین هستین عاشقتم استاد عشق ها

    یا ربالعالمین ازت سپاسگذارم که من رو به این بهشت هدایت کردی و جواب سوالات دیروز من رو امروز دادی اونم توسط استاد عشق ها دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 173 روز

    سلام و وقت بخیر به استاد عزیزم و همه دوستان

    خداوندشکل میگیره

    خداوند به شکل ایده واردزندگیمون میشه

    به شکل آدما وشرایط ومشتری خوب وروابط عاشقانه واردزندگیمون میشه -اسمش خداوندهست .

    همه اینا که گفتم ونگفتم وبعدامیگم همش اسمش خداست .

    اسمش انرژیه -نور آسمان وزمین -اصلا به این فکرکردید چراتشبیه کرده به نور

    همه جاروپرکرده ازنور

    چه ویژگیهایی داره به ویژگیهاش فکرکنید بحث موجی بودن نور

    اصلا برای همه دانشمندان هنوز که هنوزه جای سواله چرا نور دوتا ویژگی متضاد ازخودش نشون میده .

    فیلمها نگاه میکنیم چقدر اینا تاثیر میزاره روی ما چقدر باورهامونو تخریب میکنه

    فیلمهای تیوی اینوالقا میکنه افرادمیتونن دعاکنن ورد بخونن جنبل وجادوکنن وزندگی ماروخراب کنن درحالی که مانمیخایم این اتفاق بیوفته وفیلمها القامیکنن که تو توانایی تغییرزندگیتونداری -بلکه افراد دارن اتفاقات روبرات رقم میزتن.

    حواسمون باشه به چیزهایی که می بینیم وبفهمیم چه ورودیهایی داریم به مغزمون میدیم -چه چیزهایی روداریم میبینیم ومیشنویم

    تیوی ممنوع

    قانون اینومیگه اگراحساس شادی داشته باشید درطول روزخوشحال باشید -امیدوارباشید همواره ودرهمه شرایط -فقط وفقط اتفاقات خوب راتجربه می کنید -اگرشما غمگین باشید افسرده باشید عصبانی باشید -زندگی وجهان اتفاقاتی روبرات بوجود میاره که عصبانیت وعم بیشتری بوجودبیاد.

    درواقع این فکروبه جهان هستی ارسال می کنیم که من غم بیشتری میخام -جهان هم غم بیشتری وارد زندگی میکنه .

    اگرمیخوایدبه خواستتون برسید -بایدادامه بدید وحرکت کنیدوتوکل داشته باشیدوقوانین درک کنید -خیلی زودازسختترین روزای زندگیتون -بهترین روزای زندگیتونو میسازید -اون بازخوردها اتفاقا به شماکمک میکنه .زودتر راه وگره رابازکنی -فقط حرکت کن وادامه بده .

    چی درتو ازبین رفته که عید قراره اونو درتو برگردونه .عیدقراره یچیزایی روبرگردونه -ما ازتنظیمات کارخونه زدیم بیرون -وعید اون سادگی اون بیخیالی -اون علی بی غم بودن -همه چی ردیفه -همه چی خودش درست میکنه -اون درما ازبین رفته .قراره دوباره فطرت بیاد وسط -وفطرتمون همه چیمونو دست بگیره -ودوباره ریموت مارودست بگیره -الان ریموت مارا ذهنمون دست گرفته.

    همش ترس ترس

    همش فقر فقر

    هی میگه نمیشه نمیشه

    نداری نداری

    نترس -بزرگمون اینها اینجاست .

    بزرگمون کیه ؟

    الله

    داره حمایتمون میکنه

    میگه هرمشکلی اومد منوصدابزن -من همین بغلم

    هرکس بغیرخدا تکیه کند

    خداتکیه گاه اوراخراب میکند

    به بابات مینازی بخداپدرت کاری میکنه همه ارثشو ازت میگیره

    به همسرت مینازی کاری میکنه ازهمه مزایا محرومت میکنه

    به داداش بازاریت مینازی -داداشت دشمن اولت میشه

    اینویوسف پیامبربه معاونش گفت

    وقتی داداشاش اومدن یوسف میخندید

    معاونش گفت الاحضرت به چی میخندی

    یوسف گفت 9سالم بود-10 -11داداش داشتم -یکی ازیکی هیکلیتر -هی به داداشام نگاه میکردم میگفتم خوبه-هرکی بهم چپ نگاه کنه میگم داداشام چشمشو دربیارن -نمیدونستم همین داداشام این بلاهارو سرم میارن .

    همین امسال بگو خدایا به هرکس بغیرازتو توکل کردم .

    استفرالله

    آفرین استاد دونه به دونه کلماتی که ازدهان مبارکت درمیاد باید باطلانوشت هردفعه با آموزشهات کولاک بپامیکنی وساده وروان مطلبو میفهمونی .ازت سپاسگزارم برای آموزشهای عالی وازخدامیخام منو درعمل به این آموزشها کمکم کنه که براحتی همشو تمرین کنم .

    از مهرامسال خیلی روی تقویت شخصیتم کارکردم

    شخصیتم خوب بود عالیترشدم به لطف خدا – با آموزشهای شما الان احساس میکنم برام عادت شده ورفته به خورد شخصیتم خداروشکر .

    میفهمم مطالبو وهردفعه مطالب جذابتری یادمیگیرم .

    چهارشنبه سوری مبارک

    دیشب با ویانا رفتم تو کوچه

    خونه من ملارد تهران هست .

    اینجاچهارشنبه سوری خیلی مردم انرژی دارن خیلی جشن میگیرن .

    30سال عظیمیه کرج خونه پدرم بودم اونجا کمترجشن میگیرن .

    همه اینجا توملارد تهران بانارنجک وبمب و بالن جشن میگیرن:))))

    منو ویانا توکوچه جلوی خونه اتیش درست کردیم و صدای باند ماشین تا اخرزیادکردم واهنگهای شاد پلی کردم یدفعه دیدم 5تا خانواده ازهمسایه ها امدن توکوچه با ماهمراه شدن و خیلی خوش گذشت .ازصبح توفکر چهارشنبه سوری باحال بودم شب که شد با اینکه چوب نداشتم چوب هم جورشد و حسابی همسایه ها رو انداختیم توی انرژی مثبت وشادی واز روی آتیش پریدیم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    مصطفی نازی کلیشمی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    به نام خدای وهابی که رب من است

    سلام استاد جون و مریم عزیز

    سلام به همه بچه های سایت الهی عباسمنش

    می‌خوام یه تجربه از خودم در مورد خرید هندزفری بی سیم یا همون ایرپاد بگم. من چون فایل زیاد گوش می دم الان سه تا ایرپاد دارم. دوتاش از برند معروف سامسونگ هست و یکی از اون ها برند نام آشنایی نیست. هر سه تا رو از سایت دیجی کالا خریدم.

    در مورد برند سامسونگ شکی نداشتم و بدون اینکه نظرات و کامنت های زیر محصول رو بخونم خریدم رو انجام دادم. کماینکه جز هدف هام هم بود و میخواستم حتما بخرم. اما دوست داشتم یدونه ایرپاد دمه دستی هم داشته باشم. خلاصه در مورد این آخری کلی تحقیق کردم و خیلی نظر خودم. انگار که در مورد سامسونگ ها شک نداشتم و در مورد برندهای کمتر مطرح شک داشتم و میخواستم سرم کلاه نره. این رو هم بگم که مدل های سامسونگی که خریدم ده ها برابر قیمتشون گرون تر از این مدل غیر مطرح بود.

    بعد از تحقیق زیاد دقیقا طبق گفته استاد ایرپادی رو پیدا کردم که یکی از پر کامنت ترین ها توی سایت دیجی کالا بود. جالبه که از همون برند مدل های دیگه ای هم بود که نظرات زیادی روش نیومده بود و افراد زیادی نخریده بودند و کاملا شبیه همین ایرپاد هم بود.

    خلاصه من به خاطر نظرات مثبت بسیار زیاد و قیمت مناسب و بسیار ارزان تر از سامسونگ ها خریدم رو ثبت کردم و منتظر شدم تا اومدن.

    حالا چه تجربیاتی از استفاده در عمل داشتم؟ این ذهنیت مثبت من در مورد اون ایرپاد بی نام و نشان ولی با نظرات بسیار خوب در نهایت چه تجربه ای برای من خلق کرد؟

    اتفاقی که افتاد اینه که من در بالای 95 درصد مواقع از ایرپاد ارزون تره استفاده می کنم و چنان تجربه خوبی برام داشته که حد نداره. چون ذهنیت من به واسطه نظرات بسیار مثبت کالای ارزونتر خوب شده بود، برای من خیلی عالی بود.

    بریم سراغ دلایل تا به صورت واضح براتون شرح بدم:

    این ایرپاد نسبت به سامسونگ ها باتری بسیار قوی تری داره که اگه کل روز رو هم فایل گوش کنم بازم تموم نمی شه‌ در حالی که سامسونگ ها بعد از سه ساعت باید بزارم توی کیس شون تا شارژ بگیرن.

    این ایرپاد خیلی خوب صداهای بیرون رو به صورت طبیعی بلاک می‌کنه ولی سامسونگ ها یکیشون که کلا بلاک نمی کنه، اون یکی اما نویزکنسلینگ داره ولی خیلی زود باتری رو خالی می‌کنه.

    این ایرپاد ارزونه خیلی راحت توی گوش فیت میشه و من روی موتور هم ازش ساعت استفاده کردم ولی نمی افته. در حالی که سامسونگ ها وقتی کمی سرت تکون میخوره از گوش ات عملا می افته.

    کل این حرف ها رو زدم که بگم ذهنیت مثبت نسبت به یک کالای بی نام و نشان و ارزان قیمت چقدر می تونه روی تجربه آدم تاثیر بذاره.

    سوال اصلی اینجاست: چطور بیام از این قانون توی زندگی خودم استفاده کنم؟

    قانون اینه که ما با افکار و باورها مون شرایط مون رو رقم می زنیم. الان که این کامنت رو می نویسم در حیاط خانه شمال که به تازگی به این جا مهاجرت کردم، روی صندلی محبوبم نشسته ام و جلو روم کوه بلندی است که آفتاب تازه ساعتی است که از بالای این کوه سر زده، نسیم ملایمی می وزنه و پرنده ها در حال آواز خواندن اند. مرغ و خروس ها از دوردست صبح رو صدا می زنند. توی حیاط باغچه کوچکی دارم که گل های شمع دانی صورتی و قرمز دلبری می کنند. درختچه آلوچه شکوفه های سفید جادویی زده و با نسیم باد پخش حیاط می شن. هوا بسیار فرش و تازه است. کمی نیمه ابری است به خاطر همین تابش آفتاب روی صورتم بسیار لذت بخشه و صحنه روبروم هر لحظه منو به سپاسگزاری وامی داره.

    من همه ی این نعمت ها رو وقتی تهران بودم توی ذهنم تجسم می کردم. شوق داشتم. ذهنیتم توی اون شرایط شلوغ تهران روی موتور بسیار مثبت بود. فارغ بودم از دنیای بیرون و توی سپاسگزاری و تجسم های مثبت خودم غرق بودم. حتی همه از شلوغی و مسائلی که توی تهران بود می نالیدند. از هوای آلوده می نالیدند. از گرونی می نالیدند و… من فقط در اون شرایط کنترل ذهن می کردم و فقط از زیبایی ها عکس می گرفتم. من انقدر از زیبایی های شهر تهران عکس گرفتم و انقدر بی توجهی کردم به مشکلاتی که وجود داشت که خیلی سریع در دل دوره هم جهت با جریان خداوند به این فضایی که برای شما کمی شرح دادم منتقل شدم.

    قانون اینه که ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم. قانون اینه که نذاریم مومنتوم منفی شکل بگیره. هر طور شده باید یه راهی پیدا کنی که حالت رو خوب نگه داری. چون طبق این تجربه ای که از خرید ایرپادها داشتم وقتی ذهن من در مورد ایرپاد ارزون تر به واسطه نظرات عالی مثبت شد، در عمل برای من عالی شد. حتی برند سامسونگ هوایی که بسیار گرونتر هم خریدم برام تجربه خوبی نداشت.

    نکته جالب اینه که این ایرپادها رو به خواهرم هم دادم تا تست کنه ولی اصلا از ارزونه خوشش نیومد. اما ذهنیت مثبت من باعث شد که این ایرپاد ویژگی های رو داشته باشه که من نیازمندش بودم. مثل نیوفتادم از گوش، باتری فوق قوی و نویز کنسلینگ طبیعی تر. این ایرپاد ارزونتر از لحاظ مکالمه از سامسونگ ها پایین تره و از لحاظ بیس هم پایین تره. خواهرم به این دوتا مورد اشاره کرد که برای من زیاد مهم نیست. چون من کلا ایرپاد ها رو برای فایل گوش دادن می خواستم. نه مکالمه زیاد برام مهم بود و نه بیس داشتن. چیزی که از دادن ایرپادها به خواهرم دست گیرم شد اینه که ذهنیت من چیزی رو جذب کرد که من می خواستم. چیزی رو جذب کرد که من بهش نیازمند بودم

    حالا که همه چی ذهنیت ماست باید به تمام زندگی نگاه مثبت داشته باشم. چون این در نهایت به نفع من تمام خواهد شد.

    یاد انیمیشن گربه چکمه پوش آخرین آرزو افتادم که خود شما هم توی پردایس زیبا با مریم جون تحلیلش کردید. نگاه اون سگه با ذهنیت مثبت باعث می شد نقشه راه بسیار ساده باشه و همه چی نرم و روان پیش بره. درحالی که وقتی گربه ها یا رقیبانشون به نقشه نگاه می کردن مسیر بسیار صعب و مشکل می نمود.

    حالا یک نکته رو هم راجب تحلیل شما از این انیمیشن و دیگران بگم. نقد شما آنقدر خوب بود که:

    اولا منی که انیمیشن نگاه نمی کنم ترغیب بشم و برم دانلود کنم و نگاه کنم. این خودش داره همین قانون رو میگه که وقتی شما در مورد این انیمیشن انقدر ذهنیت مثبت به من دادید منجر شد که من برم و نگاهش کنم.

    ثانیا باعث شدید برم نقدهای دیگه رو هم بخونم.

    استاد شما چقدر خوب ارتباط ها رو پیدا می کنید. به معنای واقعی کلمه استاد برازنده شماست.

    نقد مثبت شما کجا و نقدهای دیگران کجا.

    پیدا کردن اصول و قوانین توی این انیمیشن توسط شما کجا و به حاشیه رفتن های دیگران کجا.

    انقدر نقدها افتضاح و منفی بود که کم کم داشت حالم از این انیمیشن بهم می خورد. شما چه ذهنیتی دادید و اون ها چه ذهنیتی می دادند. در نهایت دوباره اومدم و چند بار نقد شما رو گوش کردم و لذت بردم.

    نگاه ما داره شرایط مون رو رقم می زنه. از تجربیات زندگیم این قانون بارها برام اثبات شده.

    سپاسگزارم از استاد عزیزم بابت این فایل عالی.

    خدانگهدار

    در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 919 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیزم

      امیدوارم که حال تان خوب باشد

      از خواندن کامنتی شما کلی لذت بردم و از تجربه خرید ایرپاد ها کلی درس گرفتم

      منم وقتی ایرپاد قبلی ام باتری اش ضعیف شد دنبال این شدم که یک ایرپاد بهتر بیگرم که باتری اش قوی باشد و منم با کمک یکی از دوستانم از سایت دیجی کالا همچنین ایرپاد را گرفتم که نظرات بسیار خوب داشت

      از وقتی این ایرپاد را تهیه کردم چقدر راحت شدم چقدر لذت می برم از این ایرپاد

      چقدر باتری قوی دارد

      خلاصه خلی ازش راضی هستم

      چون منم با این نگاه گرفتم که این جنس خوبی است و برای من عالی است

      و اینکه از خونه و فضای که زندگی می کنی صحبت کردی چقدر لذت بردم و حالم بهتر شد و منم تجربه یک همچین فضای را همین لحظه از خداوند درخواست کردم

      چون اینقدر قشنگ آن فضا را بیان کردی و به تصویر کشیدی که آدم دوست دارد این چنین فضا های را در این فصل زیبایی سال تجربه کند

      از شما دوست خوبم ممنون و متشکرم که کامنت شما درس های خوبی بهم داشت و لذت بردم

      در پناه الله مهربان شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      خدیجه غلام زاده گفته:
      مدت عضویت: 1911 روز

      سلام به دوست عزیزم

      امیدوارم امسال سال خوبی

      داشته باشید و به همه ارزو هاتون برسید.

      این جمله شما تو گوشم زنگ زد « ذهنیت من چیزی رو جذب کرد که من می خواستم. چیزی رو جذب کرد که من بهش نیازمند بودم»

      و برداشت من :

      وقتی داریم روی خودمان کار می کنیم و در مسیر درست هستیم هدایت می شویم به آنچه که بهش نیاز واقعی داریم.

      یعنی وقتی توی ذهنت داشتن یک شرایطی میشه خواسته و آرزو حتی به صورت ناخداگاه. بعد مدتی

      اون شرایط رو جذب می کنی.

      چون جهان بر پایه خیره و جهان ما رو به خواسته هامون می رسونه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: