درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 - صفحه 3

350 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    می خواهم یه مثال از زندگی خودم مرتبط به محتوای این درس بنویسم

    همین دیشب در قسمت 1 تمرکز بر نکات مثبت ـ فروشگاه آی کیا و در قسمت 14 – باز هم فروشگاه آی کیا ، من دو تا دیدگاه نوشتم و در یکی از دیدگاه هام درخواست کردم که استاد لطفاً باز هم از این محتواهای ارزشمند برای من روی سایت قرار بدهید

    (این پاراگراف اول/بالا رو گوشه‌ی ذهنتون داشته باشید)

    از اونجایی که چند وقت پیش درخواستی رو در مورد دوره ها و قیمتش از خانم شایسته داشتم

    و از اونجایی که می‌دونم خانم شایسته و استاد دائماً در رابطه با نتایج دانشجو ها ، که یکی از دانشجوهای فعال سایت من هستم ، صحبت می کنند ، راجع به دیدگاه های من و دیگر دوستان صحبت می کنند ، این انتظار رو داشتم که از طرف سایت یا از طریق یک ایمیل پاسخی دریافت کنم

    و

    بله درست حدس زدید ، یه مدت کوتاهی بعدش ، وقتی سایت رو باز می کردم در یک بازه‌ی زمانی مشخص اعلانِ یه تخفیف سیستمی رو در بالای سایت مشاهده می کردم

    و

    من حتی در یه دیدگاه دیگه هم باز برای خانم شایسته نوشتم

    و تشکر کردم از اینکه دیدگاه های من رو می خوانند و اگر اون درخواست قابل اجرا باشه ، اجرا می کنند

    مخصوصاً چون در اون اعلان نوشته شده بود این تخفیف برای شما که دانشجوی خاص سایت هستید (خاص – برگزیده – فعال ، یه همچین مفهومی بود ، پوزش می خواهم دقیقاً یادم نمی‌آید چی بود) اعمال شده ، من بیشتر باور کردم که اگر درخواست کنم ، پاسخ دریافت می کنم

    (حالا می خواهم ادامه‌ی همون پاراگراف اول رو بنویسم)

    به همین دلیل وقتی صبح از خواب بیدار شدم و اومدم توی سایت با فایل درس از توت فرنگی مواجه شدم ، خیلی ریلکس دانلود کردم و گفتم خب بسم الله بریم ببینیم چه درس هایی می توانیم یاد بگیریم

    و بعد هنگامِ دیدن فایل متوجه شدم که بله ، این دقیقاً همون درخواستی بود که دیشب من فرکانسش رو فرستادم و الان دریافتش کردم

    چرا اینقدر زود ؟! چون من از قبل یه میزان زیادی باور کرده بودم که ارزشمندم ، باور کرده بودم که دیدگاه های من توسط مدیران سایت خوانده می شود و بهش فکر می شود و پاسخی متناسب دریافت می کنم

    حتی اگر از دیشب تا به حال استاد یا خانم شایسته اون دوتا دیدگاهم رو هنوز نخوانده باشند و منتشر نکرده باشند … حتی اگر اون دوتا دیدگاه من رو همون رباط سایت منتشر کنه

    چون من انتظار پاسخ دریافت کردن داشتم و این انتظار خیلی قوی بود… اتفاقا خیلی زود جهان دست به کار شد و پاسخم رو که این فایل فوق‌العاده است رو امروز صبح دریافت کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2751 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام

    چه فایل باحالی بود ممنون استاد جان

    در مورد غذا و رستوران، من از خیلی وقت پیش باور کردم به خاطر حالا گفته های خانواده و نزدیکانم که اونم به خاطر باورهای محدودشون بوده که رستورانای گرون فقط پول دکورشونو میگیرن و غذاشون خوب نیست

    این باعث شده ما هرجا بریم ولو لاکچری ترین رستورانا و هتلا ولی با این نگاه، با اینکه مثلا با پدرم گفتیم امروز بریم فلانجا خیلی لاکچریه رفتیم ولی اینقدر این ذهنیتمون قوی بوده که بعدش فقط داشتیم از کیفیت بد غذاشون ناله میکردیم

    در عوض باور کردیم که چون طباخی ها ارزون ترن پس بیشتر غذا میدن و با کیفیت بهتر

    در صورتی که باید طبق اصول همه جایی دنیا این برعکس باشه

    الان شاید رستورانی که بتونه غذای هماهنگ با بدنو داشته باشه کم باشه یا آیتماشون محدود باشه و خودم ترجیح میدم فقط سراغ کبابی ها برم که اتفاقا خیلی دکور ساده ای دارن ولی اگر جایی رستورانی هم بود که غذای مناسب رو داشت، هنوز هم پس ذهن من این باور هست که نه خیلی شاخ غول نیست در صورتی که قطعا میتونه باشه

    خیلی جالب بود واقعا ایشالا قسمت دومشم خیلی زود بتونیم ببینیم کیف کنیم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    Asal rafiee گفته:
    مدت عضویت: 1666 روز

    سلام به استاد عزیز و بزرگوارم

    امروز هدایت شدم به فایل جدید و درس جدید

    قبل از هر چیز از استاد عزیزم بابت به اشتراک گذاشتن این فایل های رایگان سپاسگذارم که این اگاهی ها خودشون در قالب یه دوره اموزشی میتونست فروش بره و شما به رایگان در اختیار بچه های سایت قرار میدید و این باور را برای من تقویت کرد که ثروت بی نهایته شما نمیترسید از اینکه حالا چه دوره ایی بذارم و هزار تا افکار مشابه که نمیخام بهشون فکر کنم که چی ها میتونن باشن ولی در عوض با اینکار ثابت میکنید که اگاهی بی نهایته ثروت بی نهایت خداوند از راههای زیادی به من ثروت میرسونه و در زمان مناسب به من گفته خواهد شد

    واقعا از شما سپاسگذارم شما یک الگوی بی نظیر هستید

    رزق امروز از اگاهی های سایت عباس منش ………

    در مورد ذهنیت صحبت میکنید و اینکه به هر چیزی فکر کنید جهان همان را به شما نشان میدهد و این مکانیسم جهان هست و قانون یکسان هست و تغییر نمیکنه

    به قول اسکاول شین از کلام تو بر تو حکم میشود

    هر چیزی برای ما درسی داره و خداوند در هر چیزی و هر مطلبی درس اموزنده ایی قرار داره و درس امروز هم از یک توت فرنگی شیرین و ابدار شروع شد

    شما استاد چقدر نکته سنج هستید که به راحتی درسها رو یاد میگیرید

    الان که به گذشته دقت میکنم میبینم دقیقا من جاهایی که در مورد موضوعی ذهنیت خوبی داشتم

    دقیقا جواب مثبتی گرفتم و جاهایی که با پیش داوری به موضوعی وارد میشدم دقیقا بهم ثابت

    میکرد که دیدی درست فکر میکردم دیدی همون شد و من درک نمیکردم که اینها قواعد بازی هست که من

    بلدشون نبودم ما حتی زمانی که توی بحث فروش کار میکردیم مدام به مدیر فروشمون میگفتم فلانی نمیخره فلانی پول نمیده و ایشون تک کلامش بود که پیش داوری نکن و کارتو انجام بده

    و من ان زمان درک نمیکردم که دقیقا چرا این حرف رو ایشون میزنه شاید من دیگه جلوی اون فرد تکرار نکردم ولی توی ذهنم قضاوته رو میکردم و خوب نتیجه هم که نگفته مشخصه چی بود

    یا برعکسش زمانهایی که با ذهن مثبت پیش میرفتم واقعا نتیجه هم مثبت بود و این موضوع یکی از هزاران قانون بی تغیییر خداوند هست که امروز ریشه و اساسش رو به لطف استاد عزیزم پیدا کردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم به مریم عزیزم به خانواده ی عزیزم

    وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّـهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ

    (18 نحل)

    و اگر نعمتهای خدارا بشمارید ،به آخر نمی‌رسید.همانا خدا آمرزنده ی مهربان است.

    هرچقدر بیشتر از قوانین را درک میکنم بیشتر متوجه میشم که این سایت یکی از بهترین مکانها و فضایی است که هر چقدر زمان بذاری بیشتر رشد می‌کنی و نه تنها زمانی از دست نمیدیم بلکه به خاطر احساس خوبی که به دست میاریم اتفاقات خوبی واسمون می‌افته و زندگیمون با کیفت تر میشه در نتیجه شرایط به سمتی پیش میره که دوست داریم به شرط ماندن در مومنتوم مثبت که این سایت این مومنتوم مثبت را تقویت می‌کنه .

    واسه خود من زمانی که در روزمرگی قرار می‌گیرم نجواهای ذهنم بیشتر میشه اما با طراحی تمرین صلاه در راه رفتن و حتی هنگام فروش احساس بهتری نسبت به قبل دارم و هر زمانی که به این سایت بهشتی هدایت میشم سعی میکنم با کیفیت از اون لحظه ام استفاده کنم تا سمت خودم را در همون لحظه انجام داده باشم و خداوند هم به خوبی مثل همیشه سمت خودش انجام میده حالا هرچقدر من احساس خوبی داشته باشم سمت خداوند هم واسم بهتر عمل می‌کنه و همه چی داره آسان و راحت تر به نسبت قبلم پیش می‌ره و انشالله در زمان مناسب از نتایج شگفت انگیزم میگم .

    سپاس گذارم استاد عزیزم و مریم عزیزم

    عاشق همتونم

    پیشاپیش عید را بهتون تبریک میگم و به قول استاد انشالله امسال از سالهای قبل زندگیتون در هر جنبه ای با کیفیت تر باشه و رشد بهتری داشته باشین و چرخ زندگیتون آسان تر بچرخه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    سلام استاد

    یکی از دلایلی که خیلی توی مارکتینگ اشاره میشه که حتما ری ویوی فیک بزنید حتما کامنت بنویسید حتما تعداد لایک بالا باشه و … همش بخاطر همین پیش فرض ساختنه است!

    یادمه میگفتن فالور فیک بزنید چون اعتماد سازی میشه! و یادمه کسایی بودن که کارشون فروش فالور فیک بود!

    الحق که ذهنیت بسیار تاثیرگذاره

    شما فرض کنید(داستانم واقعیه) که من و خانواده میریم سفر

    بعد توی یه ماشین میریم و بر میگردیم توی یه جا میخابیم و …

    بعد یکی از محل خواب هزارتا ایراد میگیره و یکی میگه خیلی خوب خوابیدم! درصورتی که هوا که یکسان بوده

    حتی توی غذا پختن هم اینو میشه دید

    یک غذای ثابت رو من درست میکردم و دو نفر مختلف دو تا تجربه متفاوت داشتند

    یکی که من رو دوست داشت و با من رابطه احساسی داشت میگفت بهترین غذای زندگیم بود!

    یکی که دنبال ایراد گرفتن و تو سر زدن بود میگفت همچین چیز خاصی هم نیست!

    یادمه ترم 6 ام دانشگاه یه استادی بود که همه ازش فراری بودند

    میگفتن بده گیر میده اذیت میکنه و هزار تا حرف منفی دیگه

    یادمه که با دوازده قدم قدم دوم من داشتم کار میکردم و سعی کردم استفاده کنم در عمل

    من با ذهنیت مثبت سرکلاس این آدم رفتم و همه چیز تغییر کرد

    همون ادمی که میگفتن گیره تا ترم اخر برندارید شاید بمیره همه راحت بشیم:)

    همون ادمی که اذیت کن بود و بد اخلاق

    همون ادمی شد که سر امتحان به من خودش جواب رو گفت

    تنها سالی که امتحان تستی گرفت

    تنها سالی که اون درس تا اون موقع با دو تا استاد به جای یک استاد برگذار شد و اون سال من بود

    تنها سالی که …

    و به من نمره 20 داد!

    همه دنبال ده بودن حتی شاگرد زرنگ هامون!

    بعد به کسی میگفتم میگفتن تو جادو داری!

    بهم میگفتن اساتید یه جلسه ای دارن یه نفر رو عکسش و میندازن روی تخته و میگن به این باید همه نمره بدید و اون تویی!

    یعنی از یه جایی به بعد بچه ها اول ترم به استادا میگفتن و میگن که این عباس هیچ کاری نمیکنه ها ولی اخر از همه بالاتر میشه

    این که خاصه

    این که فرق داره

    این که …

    یعنی ذهنیت داره واقعا کار میکنه

    یه موضوع دیگه که اخیرا برام رخ داده بحث کارم بود

    من که وارد کارم شدم یه همکاری بود که اونجا کار میکرد

    بعد از حدود یک ماه ما یه روز نشستیم و با هم صحبت کردیم

    و ذهنیت هاشو راجب اون مدیران مجموعه شروع کرد به گفتن

    اره فلانی عقده ای فلانی نگاه بالا به پایین داره فلانی …

    بعد من داشتم میگفتم تو ذهنم بابا چرا تجربه من متفاوته؟؟

    همکارم به من میگفت تو سوگولی!

    تو تازه اومدی هرکاری برات انجام میدن!

    جالب اینجاست که ایشون به محضی که از شرکت رفت خیلی از درها باز شد

    خیلی از اون پیش فرض هارو در نهایت تجربه کرد

    با مدیرعامل و مدیری که واقعا مثل رفیق پشت ادم وای میستن در نهایت با دعوا و دلخوری و کلی حال بد جدا شد

    تازه چند وقت پیش که اومده بود من هندزفری گذاشته بودم که نکنه یه فکر منفی ازش بگیرم و تاثیر بزاره

    چون میدونم که چقدر ورودی های منفی رو سخت میشه تغییر داد

    حالا این مورد کمی خصوصی تره ولی بازم بیانش میکنم

    مادر من خیلی میگه باباتون خسیسه برای ما خرج نمیکنه و …

    ولی همین پدر من برای بقیه خیلی ادم لارجیه

    پدر من توی خونه خیلی سرده

    ولی توی دوستان و فک و فامیل به عنوان بهترین ادم شناخته میشه

    و تنها دلیلش پیش فرض هایی که ما داریم توی خونه و اونها ندارن!

    و از زمانی که من این پیشفرض هارو تغییر دادم و از زمانی که مادر من این پیشفرض هارو کمی تغییر داد نتایج تغییر کرد

    و شرایط متفاوت شد فقط به دلیل تغییر نگاهمون به یک ادم ثابت!

    اتفاقی که امروز صبح افتاد این بود که دیشب تا نیمه های شب داشتم روی دوره هم جهت با جریان خداوند کار میکردم و وقتی خوابیدم و دوسه ساعت خوابیده بودم یه دفعه صبح بیدار شدم و دیگه خوابم نبرد

    بعد ذهنم شروع کرد به اینکه بیا تصور کن پدر و مادر و برادرت رو توی یه تصادف از دست دادی و بعد خودت رو قوی نشون بده!

    تا اومدم که گوش بدم دیدم بعله چقدر ریز و زیرکانه میخاد من رو بکشونه توی مومنتوم منفی

    گفتم چرا وقتی این نعمت رو خدا بهم داده تصور کنم از دستش دادم؟

    و سریع جلوش رو گرفتم

    بعدش که دراز کشیده بودم مادرم در باز کرد و گفت حولت افتاده توی خونه همسایه و سوخته! و کلی سرزنشم کرد و …

    تا داشت احساسم بد میشد گفتم ببین دو حالت داره

    یا داری روی خودت کار میکنی و این خیره و تو نمیفهمی چطور خیره و خیره

    یا احساس و باورهات ایجادش کردن که بازم اگه بری تو مومنتوم منفی بازم بلا سرت میاد بیشتر و بیشتر!

    بعد سریع خدارو شکر کردم که ماشینم سالمه و …

    ولی واقعا ذهن من که تربیت شده و سالهای سال دیده همه اطرافیانش منفین و انتظارات منفی دارن و … حتی اگه من بخام بگم مثبت فکر کنه اول فکر میکنه دارم فریبش میدم

    یعنی حس میکنه دارم خرش میکنم :)

    بهم میگه بچه گول میزنی؟ فلانی پشت سرتو به استاد اینو گفته! تو باید دهنشو سرویس کنی! چی میگی؟

    ولی خب اولش سخته بعدش میافته روی دور

    زندگیتون به شیرینی توت فرنگی 19 دلاری :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1308 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    مثال توت فرنگی رو که زدید خیلییی تعجب کردم و گفتم واقعا ادما فکر میکنن که یه توت فرنگی بخاطر قیمتش خیلی فرق میکنه و بعد یاد خودم افتادم که سال پیش یادمه رفته بودم خرید و توی یه پاساژی بودم که یه فروشگاه نمیدونم به دروغ یا حقیقت زده بود نمایندگی پوما(توی ایران) خلاصه منم گفتم واو پوما و دیفالتم این بود که پوما یه برند خارجی خیلی خفن با جنس های خفن و کیفیت عالی هست ، رفتم داخل فروشگاه ، چیزی که چشم من میدید کیفیت خارق العاده و بسیار متفاوت بود با بقیه لباسا و اصن دست میزدم به لباسا میگفتم واوووووو جنسو ببین خدای من

    خلاصه که یه تیشرت رو چشمم گرفت و قیمتش 10 الا 11 برابر قیمت یه تیشرت اون شکلی توی یه حای عادی بود و یه شلوار گرمکن هم گرفتم و اونم چندین برابر قیمت یه شلوار عادی بود

    وقتی از فروشگاه اومدم بیرون احساس میکردم واو من چقدر پول دارم ، من از پوما خرید کردم ، و انقدرررر از کیفیتش مطمئن بودم که اصن شکی نداشتم که این لباس قراره سال های سال برای من بمونه

    گذشت و من یه مدت شاید یکی دو ماهه هر جا میرفتم با این لباس بودم از بس که دوستش داشتم

    اتافاقی که بعد از یکی دوماه افتاد این بود که آرم ها و مارک هایی که روی لباس بود کم کم داشت کنده و میشد ولی من هنوز باور داشتم که این یه لباس عالیه و درحالی که ارزون ترین لباسای من انقدر زود خراب نشدن

    بعد یه مدت کوتاهی یقش شل شد و بعد سوراخ شد یه قسمتش

    راسشتو بخوایین اون گرون ترین آشغالی بود که خریده بودم و مطئنم ازرش واقعی اون تیشرتی که من خریدم 200 هزارتومن بیشتر نبود ولی قیمتش 3.5 بود اونم 3 سال پیش

    الان که دارم فکر میکنم واقعا کیفیتش در حد یه زیرپوش نازک ارزون قیمت بود ولی چیزی که من توی فروشگاه اون موقع میدیدم یه تیشرت پومای اصل بود که بهترین تیشرتی بود که قرار بود من داشته باشم ولی نتیجه این شد که مزخرف ترین تیشرتی بود که من داشتمش

    اولش داشتم فکر میکردم که ادم دیوانست که 19 دلار برای یه توت فرنگی بده و بعد یاد خودم که افتادم دیدم نه من دیوانه نبودم که یه تیشرتی که جنسش اشغال بودو 10 برابر یه تیشرت عادی پول دادم

    من باور داشتم که این تیشرت ارزشش رو داره ، اگه همون توی یه فروشگاه عادی بود نمیگم نمیخریدم ولی شاید به گزینه های دیگه فکر میکردم

    الان که دارم فکر میکنم که چرا من اون توت فرنگی رو نمیخرم 19 دلار ، چون من شبکه اجتماعی سال هاست ندارم و توی ذهن من ارزش اون توت فرنگی مثل یه توت فرنگی عادی بود ( نوشتم بود چون الان که عکسش رو دیدم میفهمم که ذهنم داره میگه ایا چه مزه ای هست اون توت فرنگی 19 دلاری؟)

    بعضی وقتا من مهدی فکر میکنم که نه من فرق میکنم و من اگه فلان ورودی ذهنی رو هم بگیرم بازم اونطوری فکر نمیکنم ولی وقتی عمیق تر میشم میبینم تنها تفاوت مهدی الان با 3 سال پیش اینه که ورودی های متفاوت دیفالت های متفاوتی بهش داده همین و بس

    خیلی جالبه برام که دیدن عکس این توت فرنگی یه کوچولو ذهنمو مشغول کرد که آیا چیه و چه طعمیه

    حالا فرص کن توی اینستاگرام باشی و هر روز در مورد خاص بودن این تون فرنگی بشنوی خب مشخصه که توهم وقتی اون توت فرنگی رو میخوری فکر میکنی متفاوته نه چون میخوایی خودت رو گول بزنی یا ادا در بیاری نه واقعا برای تو متفاوته مثل همون لباسی

    من با اون لباسی که ورزشی بود جاهای خیلی رسمی هم میرفتم و نه تنها خجالت نمیکشیدم که با لباس ورزشی رفتم جای رسمی بلکه احساس غرور هم از اینکه من لباس اصل پوشیدم داشتم

    هر بار که اینا رو میشنوم میگم خداروشکر که من اینستا ندارم وگرنه مثل بقیه بودم

    یاد یه آیه از قرآن افتادم که میگه

    هرگاه شنیدید که آیات خداوند مورد کفر و مسخره شدن قرار میگیرد پس با آنان همنشینی نکنید تا به سخن دیگر مشغول شوند وگرنه شماهم مانند آنان خواهی بود (140 نسا)

    نمیاد بگه بابا شما که مومن هستین و محمد که پیامبره و دیگه شما که تحت تاثیر این حرفا قرار نمیگیرین

    چون خداوند میدونه ذهن چطوری کار میکنه میاد میگه اگه اون ورودی تو ذهن توهم بره توهم مثل اونا میشیا

    تنها تفاوت محمد با بقیه ورودی هایی بود که به ذهنش میداد ، اون چهل روز درسالی که میرفت فار حرا

    ته ذهن همه ما انگار دوست داریم که فکر کنیم که نه ما فرق میکنیم و این خیلیییییییییی مهمه که بدونم من هیچ فرقی نمیکنم این خیلی مهمه

    یادمه یه روزی یه مکالمه ای با یه دوستی داشتم در همین مورد

    اون دوستم چون فکر میکنه با بقیه فرق میکنه و برای اون دنیا قراره یه طور دیگه ای کار کنه هیچ وقت تصمیم به تغییر نمیگره و منتظره دنیا تغییر کنه چون فکر میکنه فرق میکنه چون فکر میکنه که اون با اینکه همون کاری رو میکنه که بقیه میکنن ولی اون نتیجه متفاوت میگیره چون اون خاصه

    خیلیییییییی باور خطرناکیه باور خاص بود

    مثل اینه که تو فکر کنی پلاک ماشین من خاصه و تموم چراغ قرمزا رو رد کنی درحالی که پلاکت خاص نیست و تو فقط اینطوری فکر میکنی و هر بار با یه لبخند به دوربین با حس غرور خاص بودن از چراغ رد میشی به فکر اینکه من که جریمه نمیشم و اما نتیجه قبض سنگینیه که میاد در خونت و بعد اعتراز میکنی به پلیس که چرا دوربین ها خاص بودن پلاک تورو متوجه نشدن چون نمیخوایی بپذیری که تو با بقیه هیچ فرقی نمیکنی و توهم جریمه میشی اگه از چراغ قرمز رد بشی

    این مسئله منم هست

    گاهی اوقات به خودم میگم دیگه خیلی خوب روی خودم کار کردم و دیگه به این راحتیا حرفای بقیه روی کن تاثیر نداره ولی در عمل میبینم چرا تاثیر داره و من فقط فکر میکنم که اینطوری نیست چون فکر میکنم من فرق میکنم

    در واقع به نظرم علت اینکه من یه مدتی نتیجه عالی میگیرم و بعد برمیگردیم عقب اینه که فکر میکنیم ما دیگه فرق کردیم ، چون چند وقت جریمه نشدیم فکر میکنیم پلاکمون خاص شده که جریمه نمیشیم درحالی که جریمه نمیشیم چون چراغ قرمز رو رد نمیکنیم به همین راحتی

    این مثالای خداوند بود و پاسخ به مسئله ای هست که دیشب برای من پیش اومد

    خدایا شکرت که هدایتم کردی

    یادمه عید سال پیش بود که من حدود 3 ماه بو که سیگارو ترک کرده بودم و با یه فردی رفتم توی رابطه که سیگار میکشید با این توهم که من مثل اون نخواهم شد و خودم رو کنترل میکنم پایان ماجرا این شد که پا به پاش سیگار میکشیدم

    واقعا این توهم من فرق میکنم رو اگه من بزارم کنار خیلی تصمیمات جدیدی خواهم گرفت

    وقتی مطمئن باشم فرقی نمیکنم دیگه توی هر جمعی نمیرم ، وقتی بدونم فرقی نمیکنم توی شبکه اجتماعی نمیرم ، فیلمای چرت نمیبینم

    چون اگه من کارایی رو میکنم که بقیه میکنن نتایجی رو خواهم گرفت که بقیه دارن میگیرن

    میتونم بگم همه اونایی که معتاد شدن فکر میکردن که نه اونا اگه بکشن معتاد نمیشن چون اگه مطمئن بودن معتاد میشن هیچ وقت انجامش نمیدادن

    تمام افرادی که سیگار میکشن قبول نمیکنن سرطان میگیرن چون فکر میکنن فرق دارن و اونا سرطان نمیگیرن و من اونجایی سیگارو گذاشتم کنار که فهمیدم من فرقی ندارم اگه بکشم منم مثل بقیه میشم

    این خیلیییییییییییی باور مهمیه که بدونم من فرقی با بقیه ندارم

    تنها تفاوت من وردی هام هست با بقیه

    ورودی هایی که دیفالت هارو میسازه که همون بخش نا خودآگاه ذهن هستن

    من توی بسکتبالم به یه مسئله ای برخورده بودم و اون این بود که توی تمرین واقعا فوق العاده بودم و اگه بخوام از صد نمره بدم 70 یا 80 ولی توی مسابقه 10 یا 20

    و برام سوال بود که خدایا داستان چیه ، من که مهارت هامو و توانایی هامو جا نمیزارم پشت در باشگاه برای مسابقه و این کارا رو من بلدم چرا من توی مسابقه نمیتونم انجامش بدم

    و بعد هدایت شدم به فایل های یه بنده خدایی توی یوتیوب که دقیقا داشت پاسخ میداد این مسئله رو

    ما وقتی توی کاری هستیم که بشدت درگیر میکنه ذهن رو و عملا نمیتونیم فکر کنیم ذهن میره سراغ دیفالت ها یا همون باور ها یا همون بخش نا خودآگاهش و کارایی رو انجام میده که مطابقت داشته باشه با اون

    مثلا من با اینکه چندین ماه واقعا کل زندگیم رو گذاشتم و تمرین کردم و مهارت شوتم رو هم خیلی تقویت کردم و واقعا خوب شوت میزنم نسبت به رده ای که بازی میکنم

    ولی من سال ها پیش وقتی کوچیک بودم چون خوب شوت نمیزدم مربیمون میگفت تو توی بازی شوت نزن و اگه شوت میزدم کلی داد و بیداد میکرد

    و این شد دیفالت ذهن من و الان که خوب شوت میزنم و مربی نیست که بهم بگه شوت نزن توی بازی دقیقا حسش اینطوریه که یه چیزی جلوی منو میگیره برای شوت زدن

    یا مثلا پیش میومد قبلا که یه بازی رو با اختلاف خییلیی خوب بازی میکردم مثلا 20 امتیاز میوردم ولی به طور معمول فرضا دو امتیاز میوردم توی بقیه بازی ها

    بعد الان که فکر میکنم میگم اقا این مهدی که 20 امتیاز اورده با اونی 2 امتیاز اورده مهارت هاشون یکسان بوده پس داستان چیه

    اگه من پتانسیل 20 امتیاز اوردن رو دارم پس چرا نمیتونم همیشه 20 امتیاز بیارم

    مسئله توی بخش ناخودآگاه ذهنه که نمیگذاره از لیمیت هایی که درست کرده خارج بشه

    چون براش ترسناکه که منی که تاحالا شوت نزدم و هر بار که شوت میزدم سرزنش مربی رو به همراه داشته الان بخوام شوت بزنم و تا وقتی اون ذهنیت تغییر نکنه مهم نیست من چقدر شوت زدن رو تمرین میکنم

    مهم اینه که نتیجه اینه که اصن شوتی نمیزنم که بخوام گل بشه یا نشه

    اینه داستان باورها

    و من از این به بعد توی این موضوع سعی دارم که این دیفالت رو برای خودم بگذرام که

    بازی فرصتی هست برای تمرین مهارت هام در شرایط مسابقه

    فرصتی هست برای به چالش کشیدن مهارت هایی که تمرین کردم

    استاد به نظرم یه مسئله ای که هست که الان دارم بهتر درکش میکنم اینه که من خوب متوجه نمیشدم باور چیه انگار درکش نمیکردم با اینکه شما بار ها توضیح داده بودین اما با این اتفاقات و درک اینکه باور همون دیفالت و بخش ناخودآگاه ذهنه احساس میکنم بعد از این سه سالی که با شما هستم خیلی بهتر دارم ماجرا رو درک میکنم

    الان دارم تازه انگار درک میکنم اهمیت باور هارو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    فاطی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    بنام خدای بخشنده مهربانم

    سلام به استادعزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستای عزیزم

    سال نوی همگی مون مبارک باشه

    خدایا شکرت

    چشامو باز کنم وارد سایت بشم و صبحم این چنین مبارک آغاز بشه

    برا ورودم به این دوره قراری با خدایم گذاشتم

    هنوز تیک نخورده

    دیشب به بچه‌ های ک هم مدارش هستن راستش یکم غبطه خوردم

    ولی زود بخودم اومدم

    و گفتم باید از زاویه دیگه بهش نگاه کنم

    پس اینو به عنوان نشونه یی برا بیشتر کار کردن با تمرکز رو خودم گزاشتم

    تا به مدارش برسم

    و صبح اینچنین پاداشم م رو گرفتم

    طبق قانون

    و لطف خداوندم

    خدای من شکرت

    این خبر تمدید عیدی من بود

    همون لحطه یه ایده به ذهنم رسید

    ایده پول ساختن از توانایی هام با کمترین بودجه .

    چند ساله وارد این کعبه شدم

    اما

    حسی ک این روزهای آخر سال دارم با قبل فرق داره

    مثل بقیه هول نونوار کردن ظاهر خودم رو ندارم

    یه حس عمیق تری دارم

    حسی ک دوره لیاقت در من زنده ش کرده

    صلح م با خودم

    با ظاهرم

    با زیبایی بدون آب و رنگی ک دارم

    دنبال شعاف نیسم

    بیشتر خودمو پذیرفتم

    و ارزشمند میدونم همین ک هستم

    و هر کاری میخوام انحام بدم رو با این حس انحام میدم

    این باوری ک ساخته شده

    حس بی نظیر بهاری و شکوفا شدن برام داره

    نمیدونم چقد با کلمات تونستم این حس نو شدن متفاوتم رو بیان کنم

    در درونم بهاری شکوفه زده به وسعت لطف بینهایت رب العالمین

    خداوندم هزاران هزار بار شاکرم

    آرزوم برای هممون شروع بهترین سال‌های زندگی مون

    انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مرضیه غلامی گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    با دیدن این فایل زیبا از استاد عباس منش زیبا یاد این تجربه ام افتادم

    تو دوران دانشجویی ام تو سال دوم که می‌خواستیم خوابگاه بگیریم،ما سه تا دوست بودیم و باید اینترنتی اتاق 4 نفره انتخاب میکردیم

    به اتاقی رسیدیم که 3 تا جای خالی داشت و یه نفر اونجا قبل ما تو اون اتاق بود

    اون یه نفر هم هم اتاقی های قبلی ش ازش راضی نبودن و 2 تا از دوستام هم نسبت بهش گارد داشتن گفتن آدم خوبی نیست و کلی حرفهای دیگه

    من بهشون گفتم حرفهای بقیه رو اهمیت ندیم

    ما که هیچ تجربه ی بدی باهاش نداریم و اصلا نمی‌شناسیم ش،بهشون گفتم من هیچ مشکلی ندارم

    و اونم تازه ما 3 تا که با هم دوستیم،اگه هم مشکلی پیش اومد از پسش بر میایم

    بالاخره همون اتاق انتخاب شد

    شاید باورتون نشه،اون دختری که اینقدر نسبت بهش گارد داشتند برای من یکی از بهترین دوستان بوده و هست،ما با هم فوق العاده اکی بودیم از همه نظر ولی دوستان چون از اول ذهنیت خوب نداشتند رابطه شون زیاد خوب نبود ،دوستام و هم اتاقی های قبلی اون دختر تعجب میکردند و میگفتند چطور اینقدر دوستت داره و باهات خوبه

    اون موقع قانون رو نمی‌دونستم ولی باور داشتم من اگه خوب باشم اطرافیانم هم خوب هستند

    خدایا شکرت به خاطر ذهنیت مثبت

    خدایا شکرت برای همه روزهایی که ذهن اونو خوب جلوه نمی‌داد ولی بهترین ها و زیباترین ها اتفاق افتاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    حمزه لطیفی صدر گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    سلام و درود به تمام دوستان عزیزم در این بهشت زیبا و پر از نعمت و خیر و برکت

    این فایل ساعت 6 صبح به وقت اهواز بعد از سحری و احتمالا اولین نفری بودم که دانلودش کردم اینقدر تو مومنتوم مثبت بودم خدا رو شکر

    یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

    پیشا پیش سال نو مبارک تمام دوستان سایت باشه و انشا الله در سال جدید همه ما همیشه در مومنتوم مثبت و رو دوش خدا سوار باشیم و چرخ زندگیمون همیشه نرم و روان حرکت کنه

    یه چند وقت پیش با یه دوستی بودم که اول صبح دوتا انرژی زا بزرگ زد بر بدن و من تعجب کردم و جای سؤال برام بود که مثلا این چرا اول صبح دوتا انرژی زا خورد یا بدنش چقدر کالری سوخته که میخواد اینقدر ورودی کاربوهیدرات و قندی بهش بده و خلاصه جای تعجب برام بود

    در واقع انرژی زا از چی درستش میکنند ؟

    ترکیبات نوشابه انرژی‌زا شامل کافئین، شکر، عصاره‌ی گیاهان علفی، ویتامین‌های گروه ب، اسیدهای آمینه، نگه‌دارنده‌ها و اسیدهای آلی و سایر ترکیبات می‌شود. ترکیبات نوشابه انرژی‌زا باید باعث بالا رفتن عملکرد فیزیولوژیکی و مغزی شوند. همچنین باید موجب تقویت تمرکز و جلوگیری از خستگی شوند

    کلید ها :

    ـ چون اسمش انرژی زا هست ، طرف فکر می‌کنه که انرژی بهش میده و این ساست شرکت هست که اسمش انرژی زا گذاشته

    ـ عکس روی قوطی سیاه انرژی زا یک ببری و آتیش دور قوطی گذاشتن که طرف موقعی که قوطی انرژی زا رو باز کنه و بخوره فکر کنه قدرت شیر بدست آورده

    ـ قیمتش هم کم نیست نسبت به نوشیدنی ها مشابهش

    ـ مردم هم علکی تبلیغ دهان به دهان میکنند

    و چون طرف با ذهنیت پیش فرضی که تو ذهنش ساخته این میخوره فکر می‌کنه انرژیش 5 برابر میشه اما در واقعیت اون چیزی نیست غیر از آب و شکر و کافیین و موادهای افزودنی که بدن ما اصلا این چیزها رو نمی شناسه و سازگاری ندارد

    اگه یکم تفکر و تأمل و تعقل کنیم که :

    اصلا بدن ما ماده های سمی رو می شناسه

    چه منابع معتبری هست که دکتری در مورد این مثالی که زدم انرژی زا هست که تایید می‌کنه که به بدن ما کمک می‌کنه مثل دکتر برگ ، جیسون فانگ ، دکتر اوسوبی ژاپنی که برنده نوبل شد ووو این دکتر های معرف و مشهور آمریکایی

    اصلا اجداد ما این غذاها و نوشیدنی های پر از شکر رو دیدند چه برسه که تجربش کنند

    دوستان مثال های زیاد دارم که همش به ذهنیت پیش فرض ما بر میگرده اما به این چند نکته بسنده میکنم

    میلیون‌ها کیلومتر اسکرول کردم تا به هدفم نزدیک بشم و این داستان همچنان ادامه داره

    استاد تاج سری مرسی که هستی بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    هاجر سیه نور گفته:
    مدت عضویت: 273 روز

    سلام به همه ی عزیزان سایت و پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم.

    باورها یا همون اعتقادات در رسیدن ما به اهداف و آرزوها حرف اول رو میزنه. شما اگر قلبا باور داشته باشی میتونی و میشه پس میشه، ولی اگر ذهنیت شما بر نشدن و ناتوانی باشه حتی اگر شرایط100 فراهم باشه قطعا نخواهد شد. من این نشدن رو واقعا تجربه کردم.ظاهرا همه چیز اکی و طبق روال داره پیش میره، ولب قدم آخر، پله آخر،نمیشه.. و گیج و منگ از اینکه چرا…؟! چرا کارهای من انجام نمیگیره، با اینکه حالم خوب بوده، امیدوار بودم و حرکت کردم بازم نشده.. وقتی فکر میکنم به این نتیجه میرسم ک درپس ذهن من همیشه یک نمیشه و من شانس ندارم، یا حتی من هنوز لیاقتش رو ندارم، هست ک نمیذاره من شیرینی رسیدن رو بچشم.. همیشه باید کارها به سختی و کند به نتیجه برسه، ک اون هم دلیلش باورها و افکار مسمومی هست ک از اطرافیان بما رسیده و تبدیل به باور شده…. همه چیز باوره.

    دنیای اطراف ما با قدرت ذهن و فکر ماست ک داره به ما نتیجه رو میده.. گاهی امکانات و شرایط مشابه برای افراد هست ولی نتایج زمین تا آسمان متفاوته… یک دلیل بیشتر نداره؛ باورها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: