live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بی نظیرم
و سلام به تمامی دوستای عزیز و بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره ؛ نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با عشق و با لذت و با شوق و ذوقم این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدای مهربانم ؛تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
اره خدای عزیزم ؛تو جان و جهان منی؛ تو گنج بی پایان منی
تو رودخانه ی سراسر رحمت مایی
و این رحمت و مغفرت و کرامت و رحمانیتت همیشه روان است
خدایا شکرت که دارم با تمام وجودم احساست میکنم
خدای مهربانم تو زندگی منی؛ تو قلب عاشق منی؛ تو تمام دارایی منی
مهربانم من جان و جهان رو میخام ؛ شادی و ثروت و نعمت رو میخام؛ اما همه ی این ها رو با تو میخام
ای عشق ابدی من ؛تو تنها کسی هستی که کارهایی میتونی انجام بدی که از دست هیچ کسی برنمیاد
هیچ کس نمیتونه به ما طول عمر بده ؛روزی نامحدود بده اما تو میتونی ای خالق وهابم
عاشقتم خدای مهربونم چقدر زیبا بهمون گفتی که رزق و روزی رو از راهی بهتون میدم که فکرشم نمیکنی
اه خدای مهربانم؛ چقدر زیبا منو دیوانه و مجنون خودت کردی
و من هر روز دارم بیشتر تو رو توی وجودم حس میکنم
چقدر زیبا دارم بیشتر لحظاتم را با خودت سپری میکنم ؛دارم راه میرم؛ حرف میزنم ؛دارم کار میکنم و دارم تو را توی تمام وجودم حس میکنم
خدای مهربانم چقدر زیبا منو عاشقانه توی اغوش گرمت گرفتی و داری به زیباترین زمان ها و مکان ها هدایت میکنی
خدایا تو را به خاطر این همه حس و حال عالی و الهی م هزاران بار شکر میکنم
و این حس و حال زیبایم بهم حس رهایی رو هدیه داده
استاد عزیزم من هر روز که دارم تکاملم رو طی میکنم ؛دارم بیشتر خدا رو توی وجودم حس میکنم
دارم بیشتر با خدا عشق بازی میکنم
و چقدر زیبا بهمون یاد دادی که با خدا باش و پادشاهی کن
چقدر زیبا بهمون یاد دادی که فقط و فقط روی خدا حساب باز کنم
چقدر زیبا بهم یاد دادی که اگر ایمانت به خدا باشه و اگر به خدا اعتماد کنی ؛خدا هم برات کن فیکون میکنه
استاد عزیزم چقدر زیبا داری رسالتت رو توی این دنیا انجام میدی
چقدر زیبا بهمون توحیدی بودن و یکتاپرستی رو یاد دادی
چقدر زیبا منو با خدایی اشنا کردی که یک لحظه فکر کردن به این که ازش جدا بشم به خدا دیوونه م میکنه
و من به خودم تعهد دادم که تا اخر عمرم توی این مسیر الهی بمونم
استاد عزیزم من اومده بودم که با اموزش های شما به سلامتی و ثروت و نعمت برسم
اما من یه چیزی رو پیدا کردم که بودن با خودش زندگی م بهشتی شده
اره اره ؛من خدایی رو توی وجودم پیدا کردم که شده تمام زندگیم؛ شده تمام وجودم
خدایی که برام همه چیز و همه کس شده
خدایی که قلبم رو با حضورش روشن کرده
خدایی که منو دیوونه و مجنون خودش کرده
خدایی که هر وقت با ایمانم صداش زدم منو با عشق جواب داد
استاد عزیزم؛ زندگی م با اموزش های ناب و الهی تون بهشتی شده
و میخام با تمام وجودم ازت تشکر کنم و خدا رو هر لحظه به خاطر وجود ارزشمندت توی زندگیم هزاران بار شکر میکنم و به خدا برای خلقت بینظیرت” فتبارک الله احسن الخالقین” میگم
خدایا شکرت که به این زیبایی منو به این فایل زیبا هدایت کردی
فایلی که با شنیدن هر کدوم از جملاتش تمام وجودم پر از احساس الهی شده
فایلی که دارم بهم کلی درس و اگاهی های بینظیری رو بهمون یاد داده خدایا شکرت
خدایا شکرت که دارم استاد بینظیرم رو توی این فضای بهشتی و رویایی میبینم ؛ فضایی که دیدنش روحم رو پرواز داده و چقدر جای عالی رو برای لایوتون انتخاب کردین استاد بینظیرم و بهمون کلی حس و حال الهی رو هدیه داد خدایا شکرت
من عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر صورتت پر از نور و ارامش خداست ؛ من عاشق این لبخند زیباتونم ؛ عاشق لباس خوش رنگ و کلاه زیباتونم خدایا شکرت
من عاشقتم استاد بینظیرم که بهمون گفتی “من احساس یه ادم ۲۲ ساله رو دارم ” و احساس میکنم از زمان ۲۰ سالگی م هم پرانرژی ترم و هم از لحاظ فیزیکی سالم ترم و هم قدرتمندتر و احساس بهتری دارم ” و این جمله ی زیباتونم منو یاد اون فایل بینظیر تام بریدی انداخت و چقدر من با این جمله ی بینظیرتون انرژی گرفتم ؛ اینقدر که پر از حس عالی بود و با تمام وجودم این احساس بینظیرتون رو این همه انگیزه ی عالی تون رو این همه شور و نشاط بی نظیرتون رو این همه احساس عالی تون رو و این همه قوی بودن تون رو این همه سلامتی بینظیرتون رو با تمام وجودم تحسین میکنم و دقیقا استاد من از همون موقعی که عضو این خانواده ی الهی مون شدم و دارم با اموزش ها و اگاهی های شما زندگی میکنم به خدا خیلی پر انرژی تر شادتر و سرحالتر و شاداب تر و بسیار سالم و سلامت تر و در تمام جنبه های زندگیم عالی تر شدم.
من عاشق این خنده های زیباتونم استاد بینظیرم که منم با خنده هاتون میخندم و کلی احساس م عالی تر میشه.
استاد عزیزم ؛چقدر این سوال رو که “چی کار کنیم که بعد از یه مدتی کار کردن روی باورهام رها نکنم و این راه رو ادامه بدم” رو عالی برامون واضح و عالی توضیح دادین
اینکه برمیگرده به اینکه چقدر ما داریم باور میکنیم که این کار کردن روی ذهن مون و توجه کردن به نکات مثبت ؛ نوشتن و احساس سپاسگزاری و نوشتن سپاسگزاری به خاطر نعمت هایی که خدا بهمون هدیه داده ؛و باور کنیم که این نوع تفکر داره نتایج خوب تری رو برامون بوجود میاره و چقدر شما استاد عزیزم این موضوع رو با مثال عالی برامون واضح ترش کردین خدایا شکرت
اینکه ما بعد از اینکه با سپاس گزاری و توجه کردن به زیبایی ها اون خواسته مون رو بوجود اوردیم باید این مسیر درست که باعث شد این نتایج رو بدست اوردیم رو ادامه بدیم ؛ چون ما فراموش کاریم و ممکنه به محض اینکه نتایج رو بدست اوردیم درگیر اون نتیجه بشیم و فراموش کنیم که عامل اصلی رسیدن ما به خوشبختی چی بوده و چه عواملی باعث میشه که ما یک زندگی بهشتری روداشته باشیم و این ما خودمون هستیم که با ذهن مون این خواسته رو بدست اوردیم و از این مسیر درست دور بشیم پس همیشه باید این رو به یاد خودمون بیاریم که این تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی ها و سپاسگزاری هست که باعث میشه ما به احساس خوب مون برسیم و همین احساس خوب داشتن هم؛ باعث میشه اتفاقات عالی رو تجربه کنیم پس باید اصل رو مدام یاداوری کنیم به خودمون که این ما هستیم که داریم با ذهنمون و با افکار و باورهامون زندگی مون رو خلق میکنیم .
دقیقا استاد این جملات الهی و بینظیرتون رو دارم من با تمام وجودم حسش میکنم چون داره توی زندگیم رخ میده و اونم با سپاسگزاری روزانه م که از خواب بیدار میشم و این سپاسگزاری که تمام وجودم رو پر از حس عالی میکنه و بهم انرژی فوق العاده ای رو هدیه میده و با تمام وجودم و با عشق و با لذت و با شوق و ذوق هر روز این کار رو انجام میدم و این سپاسگزاری کلی نعمت رو وارد زندگیم کرده
من با سپاسگزاری به خاطر نعمت هایی که هنوز نداشتم ولی هر روز خدا رو با احساس عالی م به خاطر اون نعمت سپاسگزاری میکردم و میدیدم بعد از چند روزی بهم هدیه داده و اون لحظه فقط میتونستم خدا رو سپاسگزاری کنم و سجده شکر رو به جا بیارم
یا با توجه کردن بر روی نکات مثبت و زیبایی ها کلی احساس م عالی میشه و همین احساس عالی بهم کلی اتفاقات عالی رو هدیه داده و چقدر این قانون زیبای خدا عالی داره جواب میده
و چقدر زیبا بهمون یاد دادی که “سپاس گزاری” یک ابزاری هست که توی هر حالتی معجزه میکنه ؛خدای من این جمله تون استاد تمام وجودم رو پر از حس ناب الهی کرد و یه بغض شیرینی گلوم گرفته اینقدر که دارم با تک تک جملات تون حس خوب رو میگیرم و چقدر زیبا برامون سپاس گزاری رو تعریف کردین
” سپاس گزاری “یک ابزاری هست که در تمام موارد چه اینکه در قله ی موفقیت باشیم و چه در قعر ذلت باشیم ،سپاس گزاری میتونه بهمون کمک کنه تا اوضاع مون بهتر بشه توی هر حالتی که هستیم
و چقدر زیبا بهمون یاد دادی که سپاس گزاری واقعی داشته باشیم ، سپاسگزاری که قلبت باز میشه و حالت خوب میشه و تمرکزمون روی نعمت ها میره و زیبایی ها و این کار باعث میشه که کلی اتفاقات عالی وارد زندگی مون بشه و من این رو دقیقا توی زندگی م تجربه کردم
و وقتی “سپاس گزاری واقعی” هست که ما انجامش میدیم قلبمون به ما میگه که ما توی مسیر درستی هستیم احساس مون خوب میشه و رها میشیم و ارامش پیدا میکنم و دقیقا دقیقا استاد من با سپاسگزاری به خدا روحم پرواز میکنه و اشک میریزم و من هر روز دارم خدا رو به خاطر تک تک نعمت هایی که بهم داده شکر میکنم و اول میام این ایه ی زیبا رو اول تمام سپاس گزاری هام مینویسم ” خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم پس مرا هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی و نه کسانی که بر انها غضب کردی و نه گمراهان” و بعد میام شروع میکنم خدارو به خاطر تک تک نعمت هایی که توی تمام زمینه های سلامتی و روابط و ازادی ها وضعیت مالی و اعتماد به نفس و عزت نفس م و ارامش و تمام موفقیت هام مینویسم و اینقدر حس و حالم خوب میشه که بعد از اینکه انجام دادم پر از حس الهی میشم اینقدر که حال و هوام الهی و بهشتی میشه و پر میشم از انرژی الهی ؛ واقعا سپاسگزاری توی زندگیم معجزه ها کرده و داره میکنه و من با قدرت این کار الهی رو تا اخر عمرم ادامه میدم چون برام زیباترین حس و حال رو هدیه داده و هر روز دارم این سپاسگزاری رو با لذت بیشتر و با حس بهتر انجام میدم.
و این ایه ی زیبا در مورد سپاسگزاری خیلی زیباست و چشمام رو پر از اشک کرده
“شکرتم لازیدنکم” اگر سپاسگزار باشی شما رو میافزایم و شما رو بزرگ میکنم ” و دقیقا این ایه مفهوم شکر نعمت ،نعمتت افزون کند رو برامون میرسونه
“سپاسگزاری” بزرگترین دروازه ی دریافت نعمت هاست و سپاسگزاری واقعی ” لاخوف علیهم و لا هم یحزنون “رو توی وجودمون بوجود میاره و سپاسگزاری واقعی باعث میشه که نه ترسی از اینده و نه حزنی از گذشته داشته باشیم” و باعث میشه که تمرکز مون روی توانایی و مهارت ها و تمام نعمت هایی که بهمون داده بزاریم و این سپاسگزاری واقعی برامون معجزه میکنه که من بارها این معجزه رو توی زندگیم تجربه کردم و کلی نعمت رو با سپاسگزاری وارد زندگیم کردم.
استاد من توی زمینه ی سلامتی و توی خیلی از جنبه های دیگه از زندگیم نتایج فوق العاده ای گرفتم و الان خداروشکر چهار ستون بدنم سالم و سلامته و خداروشکر یه رابطه ی عالی و بسیار الهی رو با عزیزدلم دارم و توی روابط م عالی ترین شده و ازادی هایی که دارم و هزاران نتیجه ای که داره توی زندگیم رخ میده.
ممنونم ممنونم استاد بینظیرم که تجربه تون درمورد “توجه بر نکات مثبت و کنترل ذهن عالی تون رو توی بانک و این سپاسگزاری واقعی تون رو برامون تعریف کردین که تونستین اون احساس عالی رو به خودتون بدین” اتفاقی که با کنترل عالی ذهن تون تونستین اون رفتارشون رو با خودتون برانگیخته کنید و اوضاع رو به صورت عالی با ذهن تون و فرکانس های عالی تون تغییرش بدین و اینطور عالی کارهاتون رو براتون انجام دادن که همین اتفاق کلی برامون درس داشت و با تمام وجودم این کنترل ذهن عالی و این توجه تون بر روی زیبایی ها و نکات مثبت و سپاسگزاری های عالی تون رو تحسین میکنم بهمون یاد دادین که باور داشته باشیم که میتونیم با ذهن مون و با افکارمون شرایط رو به نفع خودمون تغییرش بدیم. و چه حس خوبیه وقتی که میتونی با ذهنت شرایط به ظاهر نازیبا و نامناسب رو به یک شرایط فوق العاده عالی تغییرش بدیم و با تمام وجودم ؛وجود الهی و توحیدی تون رو تحسین میکنم بهترین استاد دنیا.
خدای من خدای من ،استاد این خواب تون که برامون تعریف کردین به خدا تمام وجودم رو دگرگون کردین و چقدر زیبا اون پیام خدا رو دریافت کردین و بهش عمل کردین و اومدین توی این مسیر الهی قدم برداشتین و حرکت کردین و روی باورهاتون کار کردین و اینطور زیبا با ذهن تون این زندگی بهشتی رو برای خودتون خلق کردین و با تمام وجودم، تمام وجود الهی تون رو تحسین میکنم بهترین الگوی من.
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که کافیه ما تمام تمرکزمون رو روی زیبایی ها و نکات مثبه باشه تمرکزمون روی نعمت ها و ثروت ها و فراوانی ها باشه و سپاسگزاری کنیم و تمام دنیا مون تغییر میکنه و کافیه که توی این مسیر الهی ثابت قدم بمونیم و ادامه بدیم با اراده ی پولادین مون.
اشنالله منم بتونم این دوره ی زیبای قانون افرینش رو تهیه کنم و کلی از اگاهی هاش استفاده کنم و توی زندگی م عملی کنم و زندگی م رو زیباتر کنم.
و چقدر زیبا بهمون یاد دادی که بهترین راه شناسایی باورهامون عملکردمون هست که نشون میده باورهای ما چی هست نه حرف هامون نه ادا و اطوارهامون
ای جانم به این سریال بهشتی مون اینقدر که من باهاش تونستم زندگی م رو تغییر بدم اینقدر که تونستم مدارم رو بالاتر ببرم و تکامل م رو تصاعدی م طی کنم کلی باورهای بهشتی رو برای خودم بسازم و خدارو شکر که این خبر عالی رو بهمون دادین که ادامه داره.
و چقدر عالی درمورد تغییر مکان زندگی مون برامون توضیح دادین که وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم خود به خود یک سری اتفاقات رخ میده که اگر اون شرایط اطراف مون خوب نباشه هدایت میشیم به فضای بهتری یعنی جهان ما رو هل میده به حرکت کردن مگر اینکه یه سری وابستگی ها داشته باشیم و یا ممکن اون مکانی که توش هستیم خوب باشه ولی با فرکانس های جدیدمون هدایت بشیم به مکان های بهتری و وقتی که ما روی خودمون کار میکنیم خیلی ساده هدایت میشیم به مکان های بهتر مگر اینکه یه سری مقاومت داشته باشیم
و اصل اینه که انچه اطراف مون از لحاظ فیزیکی برامون اتفاق میافته هماهنگ با فرکانس هامون و وقتی که ما تغییر میکنیم اطراف ما هم تغییر میکنه اگر جای بهتری باشه با فرکانس های الان مون و البته ما هم یه علاقه ای برای حرکت کردن داشته باشیم خیلی زود هدایت میشیم و حرکت میکنیم
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که هر حرکتی که به امید پیشرفت و برای درک بهتر جهان و هر حرکتی به امید تجربه های جدیدتر و برای حرکت فیزیکی باشه و در زمینه ی مهاجرت باشه و این ادم ها خودشون تصمیم میگیرن و حرکت کنند خیلی پیشرفت میکنن
و جهان داره هر لحظه با فرکانس های من عمل میکنه و اینکه با تمرکز کردن روی زیبایی ها و سپاسگزاری و اگه با باروهامون مناسب مالی که باعث میشه ترس هامون کمتر میشه و ایمان مون و ارامش مون و رهایی مون بیشتر بشه یعنی اینکه ما تو مسیر درستی داریم حرکت میکنیم.
و “بازی خیلی ساده ست برای خوشبختی و موفقیت “و وقتی که بتونیم ذهن مون رو کنترل کنیم میتونیم دنیا رو کنترل کنیم.
عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر با عشق و با احساس الهی تون برامون گفتین بازی ساده ست و کافیه که ما این کارهای ساده رو تکرار کنیم و بیشتر ذهن مون رو کنترل کنیم و یه زندگی بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم و با تمام وجودم این زندگی بهشتی شما دستان بینظیر خدا رو تحسین میکنم و چقدر این ازادی هاتون رو دوست دارم و با تمام وجودم تحسین میکنم و منم عاشق ازادی م و اولویت اول زندگی م ازادی شده.
و کل داستان “کنترل ذهن مون” هست و اگر بتونیم کنترل ذهن رو داشته باشیم؛ میتونیم زندگی مون رو کنترل کنیم.
خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم این فایل بهشتی رو ببینم و کلی احساس عالی رو به خودم هدیه بدم و کلی اگاهی های نابی رو ازش یاد بگیرم و توی زندگی م عملیش کنم.
ممنونم ممنونم ازت استاد بینظیرم که این لایو بهشتی رو با عشق و با احساس خوب تون بهمون هدیه دادین و اینطور ما هم رو پر از احساس عالی و پر از اگاهی های ناب و الهی کردین.
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و قوی ترو قدرتمندتر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
به نام خداوند زیبایی ها
سلام استاد جونم،وای چقدر خوشحال شدم روی ماهتونو دیدم.هر روز انگار جوانتر و زیباتر و جذابتر به نظر میرسین استاد جونم.
اول بگم که من محو تماشای تصویر شده بودم اصلن اینقدر زیبا و جذاب بود اون موج آب که باعث میشد سایه های درختا شناور به نظر بیان.استاد من هی سعی میکردم به حرفهای شما گوش بدم ولی یه دفعه ای غرق تصویر میشدم به خودم میومدم میدیدم چند دقیقه از فایل رد شده و من چیزی نفهمیدم.دوباره برمیگشتم به عقب از اول ببینم😀 این اتفاق چندین بار واسم افتاد خودم خندم گرفته بود وسط فایل.خدایا شکرت بابت این همه زیبایی خدایا شکرت بابت این بهشت زیبامون. ممنونم استاد خیلی خیلی از شما ممنونم که این همه زیبایی ،این همه نعمت و این همه آگاهی رو به اشتراک میزارین باهامون.
استاد جونم من نتونستم فایلو لایو ببینم ولی تا پیامشو گذاشتین که روی سایت قرار گرفته با خوشحالی اومدم .نمیدونم چرا اینقدر دوست داشتم صدای شمارو بشنوم با اینکه ۲۱ لایو تو سایت گذاشتین من همشو ندیدم.ولی اینو دوست داشتم بشنوم و ببینم و ذوق و شوق داشتم واسش. وقتی که حرفاتونو شنیدم فهمیدم که دقیقا سوالات درون من بوده که اینقدر اشتیاق داشتم واسه شنیدن. انگار این لایو رو خصوصی واسه سوالات من گذاشتین.انگار من از شما یه جلسه مشاوره میخواستم شما هم چون اونور دنیا بودین و راهمون دور بوده به صورت تصویری مشاوره دادین😉خدایا شکرت که جهان اینقدر دقیق به سوالاتم پاسخ میده.واقعا سپاسگزار خداوندم هستم که قوانینی گذاشته که به راحتی هر چیزی رو که میخوام به روشهای مختلف بهم میرسونه.از جایی که اصلن فکرشو نمیکنم!
استاد وقتی از مهاجرت گرفتین و اینکه کسانی که مهاجرت میکنن واستون ارزشمندن احساس خوبی بهم داد به خودم افتخار کردم به عنوان شاگرد خوب شما.احساس کردم دارین به من میگین این حرفارو.البته من فقط تصمیم گرفتم مهاجرت کنم اونم از شهر و استانی به یه شهر و استان دیگه تو ایران.از شهر خودم که اطرافه مشهده به یه شهر شمالی کشور . استاد بخوام از این تصمیمم بگم داستانها داره که حالا تو نتایجم تو فایلهای دوازده قدم میزارم.ولی همین تصمیم و اقدامهای کوچیکی که دارم انجام میدم بهم احساس خوب و آرامش داده.
شما هم که تو این فایل صحبت کردین انگار واسه من نشونه بود.چون تو ستاره قطبیم از خدا نشونه میخوام هر روز.
خدایا شکرت .خدا بینهایت شکرت
استاد جونم از سپاسگزاری که گفتین واقعا درک کردم اینو که میگین قلب آدم باز میشه یعنی چی.این شبا که میام اتفاقات روزانه رو مینویسم و خواسته هام تو ستاره قطبی تیک میخوره وقتی شکر گذاری میکنم بابتشون اینقدر مینویسم که دیگه دستم درد میگیره و خودکار چند لحظه میزارم کنار دوباره شروع میکنم به نوشتن.وقتی مینویسم نیشم تا بناگوش باز میشه وقتی به خودم میام خندم میگیره از حالت صورتم.
همین دیشب به خدا گفتم زبانم و کلامم قاصره از شکر نعماتت.و اینو از ته دلم به خدا گفتم واقعا زبانم قاصره از این همه نعمت و حال خوب و آرامش و اتفاقات خوب.
از ترس ها گفتین، منم این روزا واسه همین تصمیمی که گرفتم( مهاجرت) گاهی وقتها نجواهای ذهنم منو میترسونه از اینکه همچین تجربه ای نداشتم و یه دختر تنها چطور میتونم تو یه شهر دیگه با یه فرهنگ دیگه که هزاران کیلومتر از شهر خودم دوره و به دور از خانواده
با یه شرایط جدید زندگی کنم. ولی خدارو شکر ایمانم بیشتره و میتونم ذهن نجواگرمو خاموش کنم و با خودم تکرار میکنم همین خدایی که اینجا و در کنار منه اون جا هم هست.تا حدودی موفق میشم خاموشش کنم ولی خب نه صد در صد.اون کار خودشو میکنه منم تمام تلاش خودمو میکنم افسارشو بگیرم.
استاد بهترین چیزی که این روزا بهم کمک کرده و حالمو خوب کرده و مصداق الا بذکر الله تطمئن القلوب شده واسم میدونین چیه؟
جلسه ی چهارم از قدم پنجم اونجا که در مورد آیه ی عسی ان تکرهو شیئا صحبت میکنین.
استاد در مورد این فایل هر چی بگم کمه اصلن واقعا زبانم قاصره از صحبت کردن در این مورد
استاد حال و هواتون تو این فایل و احساستون یه چیز دیگست و من تو این فایل یه جور دیگه عاشقتونم.یه جور خاص که فقط خودم میفهمم و شاید کسانی که در مدارش باشن.
استاد جونم بازم ممنونم از شما و از مریمجان عزیز،شما دستان خداوند هستین تو زندگی من که باعث شدین دنیارو یه جور دیگه ببینم و خدای واقعی که پروردگار عالم هست رو پیدا کنم.
بینهایت از شما سپاسگزارم🙏
بهنام خدایی که رب العالمین است.
سلام به استاد عزیزم ،خانوم شایسته عزیز ، دوستان عزیز.
چه حالی میده سرشب بشینی تو مغازه بعد ازین که یک روز لذت بخش رو تا اینجا سپری کردی و شروع کنی به کامنت نوشتن در این سایت. که لذت بخش ترین و مهم ترین کاره چون مارو درمسیر درست ثابت قدم نگه میداره.
در حالی این کامنت رو دارم مینویسم که امروز عالی بوده خدارو شکر تمام ابعاد همه چیز خیلی لذت بخش پیش رفته
میخاستم همین الان برای جهت دهی کانون توجهم سپاسگذاری های امروزم رو بنویسم
گفتم این فایل که برای خانه تکانی ذهن هست استاد راجب سپاسگذاری هم خیلی قشنگ توضیح دادن چی بهتر ازین که بیام همینجا کامنت بزارم تا هم خودم احساسمخوب بشه توجهم بره روی سپاسگذاری .
هم استاد و خانوم شایسته و دوستانم لذت ببرن از خوندن کامنت.
امروز یک طلوع فوق العاده عالی رو در روستا تجربه کردم
اول صبح بیدار میشی با چهره و چشمان خوابالو صدای مرغ و خروس و سگ و گوسفند و اینا وای خدای من چقدر لذت بخشه .
طلوع خورشید و یک روز جدید شروع شده و تو تمرین ستاره قطبی خواسته هارو مینویسی بعدش میگی خب من در خواستم رو کردم از خدا برای امروز حالا دیگه وقت لذت بردن از صدای مرغ و خروس و گوسفند و ایناست حالا موقع لذت بردن از طلوع پر انرژی خورشیده باید رها باشی و لذت ببری.
من 23 سالمه
و بعدش اومدم در مغازه و از همون لحظه اول یه مشتری اومد چقدر فوقالعاده و دوس داشتنی و خوش اخلاق
و الآن که داشتم فکر میکردم گفتم خدای من مدت هاست که امروز و بیشتر روزا دقیقا همه چیز روبه راهه چقدر آدم های دوس داشتنی میان به سمت من
مشتری های فوقالعاده
چه مهارتی تو کارم یه دست آوردم خداروشکر نسبت به تجربه ام واقعا عالیه
چقدر سلامتی بدنم
خانواده و دوستان فوقالعاده
اصلا همه چیز عالیه
واقعا استاد چقدر عالی همیشه میلیون ها بار من شنیدم که اینو میگن وقتی توجه میکنی به چیز هایی که بهت احساس بهتری میده
شاید اولش سخت باشه
ولی بعدش انقد اتفاقای خوب زیاد میوفته که اصلا نکته منفی وجود نداره یا انقد کمه که اصلا در برابر نکات مثبت یک هزارم هم نمیشه.
مثلا امروز من واقعا هیچ نکته منفی نداره خدارو شکر واقعا.
البته به قول استاد شیطان همیشه نجوا میکنه که وقتی تو بهشت هم باشیم بخاطر شکستن ناخون کوچیکه انگشت اونجارو برامون جهنم کنه
و یکی از راه هایی که وقتی این نجوا ها در طول روز میاد بیایم تو سایت یا هرجایی سپاسگذاری هامون رو بنویسیم اونوقت مث من میگی
بابا اگه یک آدم نامناسب هست تو زندگیت. به جاش هزار آدم فوق العادهستن بیا به اونا توجه کن
.واقعا سپاسگذاری معجزه میکنه همین الان تا اینجا که نوشتم.
احساسم به شدت ده برابر بهتر شد از 10 دقیقه قبل
این آرامش اولین و بهترین نتیجه است دیگه
چی بهتر ازین که از شدت خوشحالی اشکت در بیاد
.
شاید کسانی که تمرکز بر نکات منفی دارن از بیرون ببینن فکر کن ادا در میارم یا هرچی.
ولی واقعا تو این دوسالی که تو سایت هستم .
و سعی کردم بهتر بشم
واقعا الان خداروشکر اگه یکنکته منفی باشه تو زندگیم به جاش هزاران نکته مثبت هست وقتی به اونا فکر میکنم اصلا میگم هیچ نکته منفی نیست.
مث استاد که گفتن موقعی که بدهکار بودن
هرکی ازشون میپرسیده حالت چطوره ایشون میگفتن خداروشکر عالیم .
شاید اونا فکر میکردند استاد الکی میگه.ولی استاد میگن من هزاران نعمت دیگه داشتم که توجهم رو اونا بود
این دقیقا همین قدرت قانون و کنترل کانون توجه هست که استاد ازون زمان هرروز هدایت شدن به نعمت ها و خوشبختی بیشتر
و ما با این کار کردن روی خودمون انقد جدا میشیم از بدنه جامعه که واقعآ اینجوریه من وقتی کسانی رو میبنم که توی یک مشکلاتی دارن دست و پا میزنن که اصلا میگم خدای من من اصلا اینو تجربه هم نکردم .
درگیری های ذهنی و در جنگ بودن با خدا و مردم و یک مسائلی که واقعا میگم چطور این مسئله انقدر مهمه براشون
مث مثلا حرف بقیه
یا ترس از تهدید
یا هرچیزی
البته نمیتونم بگم من که عالیم نه منم مث همه نجوا میاد ولی
وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم
انصافا 99 درصد مشکلات و درگیری هایی که بقیه دارن و نداریم و هرروز هم همه چیز داره آسون تر میشه
الا دیگه واقعا میبینم من هیچمشکلی ندارم تو زندگیم
از نظر مالی که اصلا هیچ بدهی ندارم خداروشکر
کسب ک کار خودمو دارم که هرروز داره بهتر میشه
سلامتی دارم که واقعا عالیه حالم .روابط فوقالعاده با همه.
و اصلا از صب که بیدار میشم
یه بار به داداشم گفتم که من دیشب موقع خواب به خودم گفتم کاش موقع طلوع بیدارشم و لذت ببرم و دقیقا صبح برای طلوع خورشید همون لحظه خود به خود بیدار شدم لذت بردم چند دقیقه و دوباره خوابیدم.
حرفی که داداشم زد گفت تو دیوانه ای
و بعد به خودم گفتم این احساس لذت از کوچک ترین چیز ها برای خیلیا دیوانگیه
یعنی دیدم نزدیک ترین کسان من اصلا از شنیدن صدای مرغ و خروس لذت نمیبرن تازه فوش میدن میگن سر صبح نمیزارن بخوابیم
از طلوع خورشید خوشحال نمیشن
و کلا تمرکز میکنن روی این که خروسه نمیزاره اینا صبح بخوابن از همون صبح تمرکز بر نکات منفی و احساس بد و میبینم
الان در بلند مدت داداش من از چاله خودشو در میاره میندازه تو چاه
جوری که از صب تا شب کار میکنه وامم میگیره
قرض هم داره ار چند نفر
قرض هم داده به چند نفر که پولشو نمیدن و عصبیه
و هزاران اتفاق بد دیگه
که به قول استاد میگن وقتی اینارو میبینید ایمانتان به قانون بیشتر میشه دیگه
و من چقدر عالی دارم فرق بین زندگی خودم و داداشم رو درک میکنم
من نه قرضی دارم
نه وام گرفتم
کارم یک کار فنی و تمیز و راحت که با لذت کار میکنم. و آدم های دوس داشتنی و فوقالعاده که هرروز هم همه چی برای من داره بهتر میشه
برای داداش من همه چیز داره بدتر میشه
دوستان خودتون این الگو هارو حتما دارین
اینا نشون میده که آقا تمرکز بر سپاسگذاری و لذت بردن بخاطر اون صدای خروس
تا طلوع خورشید
تا یک پیرمردی که اول صب تو خیابان بدون این که بشناسه شمارو بهتون سلام میکنه
تا سلامتی خودت و خانواده
و درختان طبیعت
و میلیون چیز قشنگ دیگه
اینجا خودشو نشون میده که میرسی به جایی که میتونی با قدرت بگی همه چیز عالیه خدایا شکرت واقعا.
و اون کسی که تمرکز بر ناسپاسی داره و احساس بد و گله و شکایت هرروز و هرروز امروز از دیروز بدتر میشه زندگیش.
واقعا وقتی سعی کنیم جوری زندگی کنیم و به قانون عمل کنیم
برعکس بقیه توجه کنیم بر نکات مثبت و سپاسگذاری و ایجاد باور های خوب
خیلی زود از بدنه جامعه جدا میشیم
که از نظر ذهنی معلول هستن
واقعا خیلیا خودشون رو از چاله در میارن میندازن تو چاه مث داداش من
که همش داره دست و پا میزنه و کل دنیا و خدار رو مقصر میدونه به جز خودش.
و با دیدن معلولان ذهنی
اصلا نباید دلسوزی کنیم چون فقط خودمون میریم تو فرکانس اونا و هیچ تاثیری بر زندگی اونا نداریم تا خودشون تغییر نکنن
فقط با دیدن اونا باید ایمانمان به قانون بیشتر بشه و با قدرت بیشتری روی خودمون کار کنیم
هرروز بهتر بشیم توی کنترل ذهن توی سپاسگذاری و مهارت در کسب و کار و مهم ترین چیز که همه اینا باید برسه به این موضوع یعنی احساس خوب و لذت بردن و رهایی
و میبینم که آقا من زندگی خودمو دارم خلق میکنم
من از صبح که بیدار میشم نقاشی زندگیم رو میکشم و میگم میخام چیارو تجربه کنم چیزدهایی که فاصله فرکانسی زیادی ندارن باهام
و بعد میرم و لذت میبرم و مث الان که تازه سر شب
نگاه میکنم به روزم میبینم آره من زندگیم رو خلق کردم امروز حتی بهتر از چیزی که میخواستم
و ایمانم قوی تر میشه باور هام قوی تر میشن میرم تو مدار بالا تر خواستههای بزرگتر در تمام ابعاد و قدم به قدم با تکامل
به همه خواسته هام میرسم با لذت رهایی شادی آرامش سپاسگذاری و…
خدایا شکرت چقدر لذت بردم از نوشتن این کامنت
استاد خوبم و خانوم شایسته و دوستان عزیزم عشاقتونم عاشقتوتم عاشقتونم
در پناه رب العالمین شاد و ثروتمند و سلامت باشید
خدانگهدار.
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا (84 کهف)
ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشتهای به دست او دادیم.
=======================================
خانه تکانی ذهن گام به گام
گام هفدهم:لایو|خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواه
سلام به استاد عزیز و استاد بانو شایسته دوستان نازنینم در این سایت الهی
امیدوارم که حال همگی عالی باشه
تنها دلیل نتایج ما عمل به قانونه، اول قوانین رو باید بشناسیم و بعد طبق اونها عمل کنیم، چندتا قانون ساده و کلی هست که در همه موارد جواب میده
توجه به نکات مثبت کنیم، چون قانون اینه که به هر چه که توجه می کنیم از اصل و اساس همون وارد زندگیمون میشه
احساس خودمونو خوب نگهداریم، چون قانون اینه که احساس خوب= اتفاقات خوب و احساس بد= اتفاقات بد
سپاسگزاری از خداوند بخاطر نعمتهامون چون هر چی بیشتر سپاسگزاری کنیم نعمتهای بیشتری بما داده میشه،خداوند خودش در قرآن با تأکید گفته
لَئن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم
اگر شکرگزار باشید حتماً شما را می افزایم،
یعنی ظرف وجودمونو بزرگتر می کنه و در نتیجه نعمتهای بزرگتر و بیشتری وارد زندگیمون میشه
و ایمان به این قانون که من خالق زندگی خودم هستم
و اگر میخوایم نتایجمون پایدار باشه باید همواره طبق قانون عمل کنیم، مثل غذا خوردن که اینجور نیست که یه بار غذا بخوریم و برامون کافی باشه هر روز باید رو باورامون کار کنیم و اونا رو بهبود بدیم
یادمه که چند سال پیش تو یکی از فایلهایی که گوش کردم استاد این قضیه خواب دیدن و مسابقه با معلولان رو تعریف کرد، و اون زمان زیاد برام مفهوم نبود الان خیلی واضحتر درک می کنم
مخصوصاً وقتی که در ارتباط با بقیه قرار می گیرم، تفاوت بین خودم و بقیه خیلی زیاد برام آشکار میشه انگار هر کدوم از یک سیاره جدایی هستیم
من فقط باید رو خودم متمرکز باشم و خودمو دریابم
خدا رو شکر که این روزا بیشتر حواسم به خودم و کارهام هست، و دریافتم که هر چقدر کمتر حرف بزنم به نفع خودم هست، بیشتر عمل کنم
دیروز با همسرم و دختر عزیزم نسیم جان که چند روزی هست اومده ایران رفتیم خونه خواهرم که اسمش سعیده هست و منو یاد سعیده شهریاری عزیزم میندازه که واقعاً نورانی و توحیدی هست خدا حفظش کنه و انشاءالله بزودی از کامنتهای توحیدیش بهره مند میشیم،
اینقدر خوب بود و خوش گذشت که من همش سپاسگزاری می کردم و متوجه بودم که این رابطه قشنگ رو من (و دخترام) با کار کردن رو خودمون و عمل کردن به آموزه های استاد خلق کردیم،خواهرم به نسیم گفت من هروقت با مامانت صحبت می کنم آرامش می گیرم، چقدر من خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم
خواهرم می گفت صبح پسرش رفته آشپزخونه و دیده که مامانش چند جور غذای خوشمزه تدارک دیده برای ناهار، و بعد بشوخی به مامانش گفته ننه چه کردی برای سُعاد جونت(من اسم شناسنامه ایم فاطمه هست ولی از بدو تولد تا حالا همه منو به اسم سُعاد میشناسن و صدا میزنن)
این رابطه قشنگ رو من خلق کردم، با ابراز محبتم، با گفتن ویژگیهای زیبا و مثبت عزیزانم به خودشون، و هر روز رابطه مون خدا رو شکر قشنگتر و دلپذیرتر میشه،با دخترام که دیگه از اونهم قشنگتر، با همسرم هم خدا رو شکر خیلی رابطه مون خوبه خیلی بهتر از قبله، ولی یه سری ایرادهایی دارم که بیشر باید حواسم باشه و بیشتر رو خودم کار کنم، تا انشاءالله در این زمینه هم شاهد رابطه عالیتری باشم
امروز در حین گوش کردن به فایل و نت برداری کردن و کامنت نوشتن، تمرین عملی صحبتهای استاد شد، اونجا که من با ایرپاد داشتم به فایل گوش می کردم، و ناگهان صدا قطع شد، من فکر کردم شارژش تموم شده و خواستم که کابل شارژر رو وصل کنم و به برق بزنم، که متوجه شدم کابل رو همراه خودم نیاوردم، (ما آخه دیروز از تهران اومدیم خونه شهرستانمون)
با حال خوب و بدون اینکه ناراحت بشم پذیرفتم و خدا رو شکر کردم که هدفون معمولی هم دارم، و نگاهم به مناظر زیبای اطراف خونه مون افتاد که از همه پنجره های خونه چشم اندازمون هست، و خودبخود شروع به سپاسگزاری کردم، و جالب اینه که چند ثانیه بعد صدای ایرپاد دوباره در اومد و من تونستم با ایرپاد ادامه بدم…خدا رو هزاران بار شکر
یه موضوعی که چند روزه دلم میخواد مطرح کنم اینه که بنظرم هر روز یک گام روی سایت قرار میگیره یه کمی زوده، حد اقل برای من اینجوره، من الان خیلی بیشتر از دو ساعت وقت میزارم، شاید حد اقل 4-5 ساعت وقت میزارم که چند بار فایل رو گوش بدم و درباره اش فکر کنم،نت برداری کنم و خیلی هم دوست دارم که کامنت بنویسم، ولی کارهای دیگه ای هم دارم و باید به اونها هم برسم، و یک جور حس عجله در من ایجاد می کنه
امیدوارم که این گامهابه شکل یک روز در میون باشه تا من هم بتونم همگام با انرژی مثبت بقیه پیش برم، البته تا حالا هم همه گامها رو گوش کردم، ولی نتونستم همه رو نت برداری کنم و کامنت بنویسم، چندتاش نیمه کاره توی نوت گوشیم مونده
خدا رو شکر برای این مسیر قشنگی که خداوند منو به سمتش هدایت کرد
خدا رو شکر برای وجود استاد عزیزم و استاد شایسته جانم و همه دوستان عزیزم که با کامنتهای بینظیرشون افق دیدم وسیعتر میشه و از زوایای دیگری به موضوع نگاه می کنم و راهکارهای جدیدی یاد می گیرم
خدا رو بینهایت شکر برای همه نعمتهای زندگیم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق باشید و سعادتمند در هر دو جهان
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد بزرگم و همه عزیزان
استاد امروز 1403/06/05
امروز تولد 29 سالگیم وارد 30 سال میشم.
از خدا هدایت خواستم اول حافظ بهم گفته که تو مسیر درستی هستی ناامید نشو صبر داشته باش ادامه بده ،نگران نظر دیگران نباش و بخاطر ریا کاری کاری انجام نده،گفته تقوا پیشه کن یعنی کنترل دهن داشته باشم،و آخر هم گفته تو مسیر خود شناسی و خداشناسی باش هر روز خدا بهتر بشناس .
و چقدر زیبا گفته من نیتم این بود که خدایا هدایتم کن که چطور تو مسیر باشم چیکار کنم هر روز بهتر بشم.
و به عنوان نشانه امروز این لایو اومده.
من این لایو چند روز پیش تو بخش کلیدها کنترل ذهن گوش دادم ولی امروز درک های عالی داشتم که هدایت خدا بود.
اول اینکه تو این فایل تبریک تولدتون بوده حس کردم دارن به من تبریک میگن این همه اعضای عالی خانواده عباس منشی،دوم اینکه منم دقیقا همیشه وقتی سنم میپرسن میگم شاید 28 سالم باشه ولی قلبم شور وشوقم انگیزه ام مثل بچه های 20 ساله واقعا حسش میکنم.
خدایا شکرت بابت هدایت که گفتی سن عدد.
ببین استاد چقدر خدا قشنگ سوالم جواب داد با سوال بچه ها
اینکه چیکار کنم که بعد از مدتی کار کردن روی خودم این مسیر ترک نکنم
همون نیتی که من داشتم،واقعا همین باید هدف داشت به نظرم وقتی انسان هدف داره نمیتونه ترک کنه من وقتی پارسال به مدت یک ماه هر لحظه زیبایی میدیدم تو دفتر مینوشتم هدایت شدم به دوره عزت نفس ،دقیقا 6 ماه روی این دوره بودم هنوز نتایجم تو آخر جلسه نزاشتموقتی خدا هدایتم کرد روی دوره عزت نفس کار کنم و جز هدفگذاری امسالم بود با انگیزه پیش رفتم کلی نتایج گرفتم و همه اون نتایج نوشتم میخوام ویس بگیرم برای تقویت باورها، که آره رویا جان با کار کردن با کنترل ورودی ذهن ،با شکر گزاری کردن،با تمرکز روی خودم گذاشتن کلی نتایج گرفتم پس باید ادامه بدم روزهای هم دیده بودم پارسال که مسیر ول کردم مراقب ورودی نبودم کلی چک ولگد خوردم.
پس دومین هدایت کار کردن همیشگی روی خودم ،ستاره قطبی نوشتن،سپاسگزاری کردن از این همه نعمتی که دارم،
آره استاد درست میگید منم 3 سال پیش که وارد این مسیر شدم اصلا حسی نداشتم به سپاسگزاری ولی به قول استاد های عزیزم ادامه دادم گفتم من بالاخره بهش میرسم خدا شاهد جز خواسته هام بود با لذت سپاسگزاری کنم
الان استاد چس بگم روزی نیست که من شده برای یکبار سپاسگزاری از ته دل که اشک شوقم میاد قلبم باز میشه انگار دیگ غم ندارم دیگ نگران نیستم من این حس تجربه میکنم هر روز.
همین امروز صبح این حس داشتم اینکه من چقدر بزرگ شدم تا سالهای قبل گدایی میکردم منتطر دیگران بودم ولی امروز انگار خود به خود منتطر نبودم خوب مسلمه که دوست داشته باشم از بی نهایت دستان خدا هدیه بگیرم ولی محتاج نبودم.
گفتم امروز خودم خودم سوپرایز میکنم هدیه میخرم گل میخرم کافه میره از هر لحطه ام لذت میبرم. واقعا خدا رو شکر میکنم.
استاد داستان معلولیت و خواب گفتید
آره درسته منم جاهای اتفاقی تو مهمونی هستم میبینم بقیه در مورد چه چیزای حرف میزنن چی چیزای خوشحالش ن میکنه اصلا دنیای من فرق داره دنیای من مقایسه رویای پارسال و امسال که مطمئنم اگه اون نتایج گرفتم امسال که دیگ کن فیکون میشه.
بحث دیگ در مورد تغییر مکان
خدای من شاهد همین دیروز به همسرم میگفتم من دلم تغییر مکان میخواد من آدم یکجا بمون نیستم من دلم تغییر میخواد هر دفع یه وسیله خونه تغییر بدم نوع غذام تغییر بدم
حتی مستاجر بودیم برعکس خیلیا مثل همسرم من عاشق این بودم هر سال خونه تغییر بدیم اصلا وابستگی به اون خونه نداشتم یا همین خونه که کلی با تجسم ساخته مش دونه دونه وسایل اضافه کردم بازم دلم میخواد برم
همین که به سبک قانون سلامتی عذا میخورم تغییره
همین که از عموم جامعه کنده شدم و فکرم و باورم تغییر دادم
ولی امروز فهمیدم که شاید من وابسته نیستم به این خونه ولی فرکانسی هنوز به اون مرتبه بالا نرفته .به قول حافظ باید صبر کنم باید از این محیط لذت ببرم هموز تو این خونه تجربه های مونده که کسب کنم چشم خدای عزیزم چشم عزیزدلم.
بحث دیگ احساس لیاقت در روابط بود ،آره استاد من هنوز رابطه ام خیلی خوب نشده بهتر شده ولی من بهتر از این میخوام
اینجا خدا هدایتم کرده دوره عشق و مودت جدی کار کنم بازم چشم از فردا دوره عشق مودت شروع میکنم .
من روابط عالی،آدم های هم فرکانس میخوام پس باید باورهای درستش ایجاد کنم.
احسا ترس:وای وای که چقدر دوره عزت نفس بزرگم کرده که خیلی راحت تو دل بزرگترین ترس هام رفتم و چقدر با اعتماد به نفس شدم و از خودم لذت میبرم افتخار میکنم دوره عزت نفس عالی ،من این دوره دوست دارم هر روز گوش بدم هر وقت بیرون میرم تمرینات استاد یادم میاد انجام میدم.
استاد من بعد 28 سال عشق که به موهای پیکسی داشتم زدم قبلا میترسیدم بهم نیاد ،یا دیگران چی میگن،
استاد با هدایت الله به بهترین آرایشگاه با یک آدم هم فرکانس روبرو شدم موهای که زیبا شده راحت شدم چون موهام فر بود واقعا سختم بود البته زیبای داشت ولی به چه قیمتی ،حتی اواخر نمیتونستم خوب بشورم خارش گرفته بودم بعد همونجا موهای لایت زیبا که آرزوش داشتم رفتم اصلا خدا چنان کمکم کرد که نگو همه این کارها با قیمت فقط 800 تومن انجام شد خود طرف 100 تومن تخفیف داد بهم بدون اینکه بگم و من تشکر کردم ولی تو دلم قدرتش به خدا دادم
رفتم کلاس شنا یاد گرفتم منی که ترس از آب داشتم…
نتایج خیلی عالی بوده من همیشه روی دوره عزت نفس کار میکنم از خدا میخوام دوره احساس لیاقت تهیه کنم تا مکمل هم باشن.
و بحث آخر قرآن
آره استاد من همیشه دوست داشتم نمازو قرآن عالی درک کنم و بفهمم ،البته چند باری معنی خوندم ولی حس خوبی نمیگرفتم برام گنگ بود دیروز برنامه قرانی گرفتم تا هر جا هستم بتونم معنی بخونم
اینجا شما دوره قانون آفرینش معرفی کردید با 12 قدم چون خودم 12 قدم دارم جلسه های قرآنی جدا کردم تا گوش بدم
چقدر هدایت ها شدم
اینکه تو این مسیر باشم و باورم درست کنم.
روی ورودی دهنم کنترل کنم
دوره عشق و مودت جلسه قرانی 12 قدم و عزت نفس کار کنم
و خلاصه و درکی که از این فایل داشتم همراه دستاوردهای که داشتم با شکرگزاری هام نوشتم تا ویس بگیرم بارها گوش بدم که اصل روی اینا بزارم.
در آخر باید بگم من همیشه دنبال الگو بودم و شما بازم در آخر گفتید شما بهترین الگو تو همه موارد هستید روابط عالی،ثروت عالی،آزادی زمانی و مکانی،ارامش و شکر گزاری عالی،
و مهم تر که همه رو خودتون خلق کردید قبلا نبود.
کل این داستان ها هم فقط فقط کنترل ذهن هست که با شکر گزاری کردن دیدن نکات مثبت خودم و اطراف و ساختن باور مناسب تو هر زمینه ای و کار کردن هر روز روی خودم تا خلق شرایط زندگی رویایم .
خدایا شکرت.استاد ازتون از ته وجودم سپاسگزارم که دستی از دستان خدا شدید هر چقدر سپاسگزاری کنم بازم کمه.
عاشقتونم دلم میخوام بغلتون کنم ببوسم شما رو ،
استاد میرسه اون روز باور کنید حالا چه تو ایران چه کشور دیگ ولی من تا اون روز صبر میکنم لذت میبرم نتایج خلق میکنم تا با دست پر بیام پیشتون اونوقت از احساس شکرگزاری تمام وجودم لبریز از عشق بشه.
در پناه خدا شاد و پیروز باشید
به نام خداوندبخشاینده مهربان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین
وهمه ی دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی
چقدر اگاهی های این گام به من کمک کرد چقدر هماهنگ بود چقدر این گام ها هم زمانی خوبی داره با شرایط الان من واقعا از شما سپاسگذارم خانم شایسته مهربان
چه سوال خوبی دوستمون پرسیدن و چ جواب هایی عالی مادریافت کردیم از استاد
این واقعا یک تله بزرگه که ادم فراموش میکنه که دلیل نتایجش چی بوده و چون یه کار ذهنیه ودیده نمیشه ادم خیلی باید اگاه باشه
واقعا چقدر من باور دارم که توجه به نکات مثبت سپاسگذاری وروخودم کار کردن نتایج بهتری برام میاره
دیشب تو کامنتم گفتم که یه جنگی بین عمل کردن وکار فیزیکی کردن تو ذهن من انگار عمل کردن رو یه کار فیزیکی میدونه در حالی که توجه به نکات مثبت سپاسگذاری رو خودم کار کردن همون ایمان که عمل میاره
همون ایمان به اینکه این ج میده اگه اینجوری فک کنم اگه اینجوری عمل کنم
استاد تو بانک پانشد یه عمل فیزیکی بکنه شما فکر کنید پا میشد میرفت به اصطلاح دل اون ادمهارو نرم کنه یا میرفت یه بانک دیگه یا بحث میکرد یا هرکار دیگه ای کاری که ادمهایی که از قانون خیر ندارند انجام میدهند احساسشون بد میشه حالشون بد میشه
واتفاقات بد میفته
اما استاد ایمان داره که اگر بتونه ذهنشو کنترل کنه بتونه سپاسگذار باشه بتونه اروم باشه اتفاقات خوب میفته وهمه چی تغییر میکنه
مسئله اینجاست من فک میکنم که این برای کارهای کوچیک انجام میشه در حالیکه برای جهان این تعریف نشده کوچیک وبزرگ نداره
من الان بدهی دارم تمرکز میذارم روی زیبایی ها روی نعمت ها روی سپاسگذاری ها روی فراوانی ها و این از هزارتا کا فیزیکی به نظر من سخت تره و پاداشش هم صدبرابر بیشتره
این تفاوت نتایج استاد با بقیه باور داره ایمان داره که این کار کردن رو خودم ج میده نه بیل زدن لین همون ایمان که عمل میاره
مگه چند نفر تو دنیا اینجوری عمل میکنند شاید عده ای
کمی اونم نا اگاهانه واقعا این اگاهی فایل امشب مختص من بود چقدر ارامم کرد
سپاسگذاری که من رو به نه ترسی داشته باشم نه غمی برسونه به اون حالت زیبا و قشنگ یکی شدن با ربم و تسلیم اون بودن
چه جالب استاد گفتن باور داشتم اگه بتونم ذهنم رو کنترل کنم ورق برمیگرده
واین که چون فاصله هست بین تغییر فرکانس و نتیجه اون ادم گول میخوره اینجا همون استقامت در ایمان که خدا در قران میگه
توی دوهفته گذشه اندازه یک سال اتفاقات عالی برام رخ داده که نگو
اما ذهنم امروز حسابی منو ترسونده بود که از صبح دارم کنترلش میکنم وبه یادش میارم اتفاقات خوب رو که همه چیز عالی پیش میره ونه ترسی هست ونه غمی در زمان مناسب گفته میشه که چیکار کنیم
این داستان استاد در مورد مسابقه رو میتونم تاحدود اندکی درک کنم که وقتی اطرافیان خودم رو میبینم که درگیر یک سری چیزهای الکی هستن و خودشون رو بخاطرش نارحت میکنن اما من اصلا برام مهم نیست
وتعجب میکنم که چرا اینا اینجوری فکر میکنند
درحالی که تا یک مدت پیش خودم هم اینجوری فکر میکردم
هیچ مسابقه ای در کار نیست
درپناه حق
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا ازت سپاسگزارم که جزو یک درصد آگاه جامعه هستم
خدایا ازت سپاسگزارم که لایق شنیدن این آگاهی ها ی ناب هستم که تو هیچ کتابی نوشته نشده
امروز تاریخ ۹۹/۱۲/۲۱ هست صبح که از خواب بیدار شدم دفتر سپاسگزاریم و باز کردم تا بنویسم
خیلی خیلی اتفاقی یه صفحه باز شد که دیدم تو اون صفحه نوشته بودم
امروز تاریخ ۹۸/۱۲/۲۱ است و من به خودم و خدای خودم قول میدم که در سال ۹۹ به فلان هدفم رسیده باشم
هدفی که اصلا به خاطر اون اومدم و عضو سایت شدم
و شاید مهم ترین دغدغه من و همسرم بود
کلی از خداوند سپاسگزاری کرده بودم که من به این خواسته ام میرسم
میدونستم که میشه
وقتی مرور کردم دیدم دو ماه بعد این خواسته ما محقق شد
وقتی مرور کردم دیدم درسته اوضاع الان خیلی خیلی بهتر هست از اون موقع
درسته ما به خیلی از خواسته های دیگه مون هم رسیدیم
ولی انصافا ما همون یک سال پیش هم حالمون همینطور عالی بود با اینکه شاید به ظاهر اوضاع سخت بود ولی من و همسرم همیشه سعی کردیم لذت ببریم و رها باشیم چون میدونستیم که خداوند به موقع ما رو به این خواسته مون میرسونه
و هیچ وقت لذت بردن از زندگیمون و موکول نکردیم به زمانی که به خواسته هامون برسیم
و همیشه سپاسگزار خدا بودیم و این سپاسگزاری رو با احساس خوبمون و با لذت بردن از داشته هامون نشون میدادیم
و من فقط اشک ریختم و این و یک نشانه دیدم از طرف خداوند
که چقدر زیبا خداوند کارها رو برات انجام
چقدر زیبا خدا برات همه چیز میشه
به شرط توکل
من با اساتید زیادی کار کردم و از اینکه اوضاع هیچ تغییری نمیکنه ناراحت بودم ولی استاد عباس منش یه حرفی زد که خیلی بهم انگیزه داد و آروم شدم
استاد گفت وقتی شروع میکنی رو خودت کار میکنی و با قوانین آشنا میشی اوضاع یه ذره بهتر میشه این یه ذره بهتر شدن رو ببین و بدون که قانون جواب میده و ادامه بده
هیچ چیز یک شبه اتفاق نمیفته
منتظر یه معجزه خاص نباش بلکه همه چیز آرام آرام اتفاق میفته
این حرف استاد باعث شد که من دیگه عجله نکنم
و من باید از مسیر لذت ببرم
خیلی مهمه که از مسیر لذت ببریم
و این جمله هم خیلی من و آروم کرد که استاد میگن
علی الحساب از این داشته هات لذت ببر و شکر گزار باش
فعلا که اینا رو داری لذت ببر
مگه نه اینکه وقتی ما به خواسته هامون میرسیم خوشحال میشیم پس وقتی همیشه خوشحال باشیم همیشه لذت ببریم یعنی به خواسته هامون رسیدیم
و من کوچکترین نشانه ها و کوچکترین تغییرات و دیدم و ادامه دادم و سپاسگزار خداوند بودم و همینطور همه چیز هرروز بهتر و بهتر شد
وقتی برگشتم به سال قبل و با امسال مقایسه کردم دیدم که اتفاق دیگه ای که برامون افتاد این بود که
ما تونستیم از محل زندگیمون مهاجرت کنیم
ما تونستیم وابستگی ها رو کنار بزاریم
ما تونستیم پا رو ترس هامون بزاریم و بریم تو دل ناشناخته ها
ما قدم اول رو برداشتیم و خدا هزار قدم برای ما برداشت
ما کارهای سمت خودمون و انجام دادیم و خدا هم کارهای سمت خودش و انجام داد
ما از همون شرایط از همون خونه از همون محل لذت بردیم تا هدایت شدیم به جایی که من هنوز میگم معجزه شد انقدر که خونه ما زیباست و فوق العاده
ولی به قول استاد معجزه تا وقتی اتفاق نیفته معجزه هست وقتی اتفاق میفته میبینی که یه روند طبیعی بوده
ما زندگیمون هیچ ربطی به چند سال پیش نداره اصلا شخصیت ما عوض شده و این
نتیجه کار کردن رو قانون هست
نتیجه احساس خوب داشتن هست
نتیجه لذت بردن از داشته های فعلیت هست
نتیجه اعتماد کردن به خدا هست
نتیجه حرکت کردن تو دل تاریکی هست وقتی که هیچ چراغی روشن نیست
ولی خدا چراغ راهت میشه
زمانی زندگی من تغییر کرد که فهمیدم بحث ادا درآوردن نیست من باید شخصیتم تغییر کنه من باید رفتارم عوض بشه
زمانی من میفهمم که باورهام عوض شده که رفتارم عوض بشه
زمانی که آرامش دارم و احساسم خوبه میفهمم که باورهام عوض شده
استاد من و همسرم هرروزمون پر از اتفاقاتی هست که خودمون خلق میکنیم
اتفاقاتی که تو ذهنمون قبلا دیده بودیم
اتفاقاتی که سناریوش و نوشته بودیم از قبل و خدا مهر تایید و زده بود
و وقتی دیگه این همه نتیجه میگیری وقتی به یه جایی میرسی که میگی ای خدا یعنی من همون آدم هستم که الان دارم اینطوری رفتار میکنم
وقتی میبینی تو خواستی و توکل کردی و قدم برداشتی شد
وقتی گفتی بشو و شد
دیگه نمیتونی قانون رو کتمان کنی دیگه نمیتونی بگی قانون جواب نمیده
دیگه میدونی هر اتفاقی که تو زندگیت بیفته خودت خلقش کردی
مگه میشه کسی مسیر و درست بره و نتیجه نگیره
ولی باید حواسمون باشه که همیشه رو باورهامون کار کنیم
اگه رو خودمون کار کنیم رو به جلو حرکت میکنیم ولی اگه کار نکیم پسرفت میکنیم و بر میگردیم به عقب
ما ثابت نیستیم چون جهان ثابت نیست
و شیطان همیشه میخواد ما رو از مسیر دور کنه ولی اون هیچ تسلطی بر ما نداره
شیطان فقط بهت وعده میده دیگه این خودت هستی که بهش گوش کنی یا نه
مثل استاد که تو بانک بهش بی توجهی کرد و ذهنش و کنترل کرد
این حرف استاد همیشه تو گوشم هست که
راهی که همه ی مردم دارن میرن تو برعکسش و برو
سعی کردم خیلی خوب عمل کنم به این موضوع
همیشه سعی کردم با تمام وجودم ورودیهای ذهنم و کنترل کنم
سعی کردم هر کاری بقیه میکنن من انجام ندم
سعی کردم آگاهانه برای خودم سبک شخصی انتخاب کنم و بهش عمل کنم
فارغ از اینکه دیگران چه فکری میکنن من راه خودم و برم
الانم که سال جدید داره میاد نمیخوام مثل بقیه مردم باشم که انگار فقط همین دو هفته براشون عیده
بعد که تموم میشه همه چیز یادشون میره
برای من هرروز عیده
هرروزی که بتونم کانون توجهم رو کنترل کنم و به زیبایی ها توجه کنم
هرروزی که بتونم یه چیز جدید یاد بگیرم و بهش عمل کنم
هرروز که بتونم با افکارم اتفاقات زندگیم و خلق کنم
اون روز برام عیده
هرروز که از خواب بیدار میشم روز تولدم هست و میگم خدایا شکرت که یه روز قشنگ دیگه رو بهم هدیه دادی
استاد راجب اون داستان که تعریف کردین تو بانک اتفاق افتاده
من این درس و گرفتم که اینها به خاطر عزت نفس شما بوده
شما به جای اینکه احساس قربانی بودن داشته باشین تونستین ذهنتون و کنترل کنید و تمرکز کنید روی زیبایی ها
تمرکز رو زیبایی ها در حالتی که اوضاع به ظاهر مساعد نیست واقعا هنر میخواد
ولی اگه بتونی این کار و انجام بدی اونوقت معجزه شو میبینی
این توانایی میخواد که از دل نازیبایی ها بتونی زیبایی رو بیرون بکشی
همه چیز در احساس خوب هست
همه چیز در کنترل کردن کانون توجهمون هست
همه چیز در سپاسگزاری کردن بابت داشته هامون هست
همه چیز در ایمان و اعتماد به خدا و قدم برداشتن هست
نیازی به تکنیک نیست
و مهم ترین قانون اینه که
از جایی که الان هستی با هر شرایطی که داری لذت ببر
از داشته های فعلیت لذت ببر
فقط و فقط توجهت و تمرکزت رو زیبایی ها باشه
هر چیز زیبایی رو که دیدی تحسین کن
و همیشه با حال خوبت سپاسگزار خداوند باش
اونوقت جهان به خدمتت درمیاد
و هدایت میشی به زیبایی های بیشتر و شرایط بهتر
این یک قانون است و امکان خطا هم نداره
خدایا ازت سپاسگزارم تا ابد
چقدر لذت بردم
من هم تو این 6ماه که شروع کردم به کنترل ذهن و در لحظه بودن و شکرگذاری خدا مثل پازل که سراسر خیر برام میچینه و یه صحنه زیبا میسازه
من حدود یک ماه که نشانه تو سایت برام عوض نشده و وقتی کامنت شما را خوندم حس کردم این خودم نوشتم
با خوندن کامنتتون اشک شوق ریختم از حمایت خداوند و با تک تک سلول های بدنم شکرگذاری کردم
از خداوند مهربان برای زندگیتون صلح نور عشق آرامش ثروت میخوام
قالَ اللَّـهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
(آنگاه) خداوند میفرماید: «این روزی ست که راستگویی راستگویان به آنان سود میبخشد.» آنان، بهشتهایی دارند که از زیر (درختان) آن، رودهایی جاری ست؛ در حالی که همیشه در آن خواهند ماند. خدا از آنان راضی است، و آنان(نیز)از او راضیاند. این، نجات و پیروزی بزرگ است.
مائده – 119
سلام به استاد جان و مریم جانم درود خداوند بر شما…
امروز حسم گفت بهم کامنتمو با آیه روزم شروع کنم
:)
●گام هفدهم خانه تکانی ذهن●
》》》خروج از جامعه معلولان باوری و خلق زندگی دلخواه《《《
خداوندا خودت هدایت و حمایت گر من باش توی نوشتنکامنت الهی به امید خودت….
قبل از نوشتن هر چیزی بگم که از قانون سپاسگزاری من از صفر به همه چی رسیدم
و خلق نتایج من همینطور که توی کامنتای قبلیم گفتم با شکرگزاری استارت خورد ….
.
.
حدود دو سه روز پیش بود که دختر خالم(دختر دوست مامانم) بهم تکست داد
در قالب اینکه “مائده ازت ممنونم برای اینکه توی این مسیر راهنماییم کردی دارم نتیجه هاشو میبینم”
حالا این مسیری که پریا ازش حرف میزد چیه؟؟
مسیر شکرگزاری
کسی که دیده بود من چه نتایجیخلق کردم و گفت به منمبگو
یاد گرفتم که هرگز از راهی گه دارممیرمبرای کسی حرف نزنمو به کسی نصیحت نکنم
تا مادامی که نتایجمنو ببینند حال خوب منو انرژی بالای منو ببینند
بعد خودشون وقتی اومدنسمتم
منمراه و نشونشون مبدم دقیقا همینشد :)
خدایا شکرت
از این فایل دوس دارم حرف بزنم و بگم من چطور با تمرکز روی نکات مثبت پدر و مادرم
و شکرگزاری برای نکات مثبتشون زندگیمو از این رو به اون رو کردم….
اول قبل از شکرگزاری و مینویسم که قشنگ احساس کنم چی بود و چیشد :::::
طبیعتا هر دختری مثل من این تجربه هارو داشته
که مامانش بهش گیر بده
باباش بهش گیر بده
اجازه ندن هر کاری که دوس داره انجام بده
مسلما این داستان توی هر خانواده ای برای هر دختری تو سن 18 سالگی بوده چه بسا کمتر یا حتی بیشتر ….
داستان من یه خورده متفاوته
اینجوزی بود که من فقط مورد عدم اجازه و گیرها نبودم بلکه مورد توهین سرزنش دشنام و حتی کتک خوردن بودم….
طوری که هیج وقت یادم نمیره
مامان شخصتی بود هر جا میشست از منی که دخترشم مدام بد میگفت و همه جا آبروی منو میبرد
باعث میشد خورد و خاکشیر بشم
کمتر از 18سالم بود که حتی توی جمع میزد توی دهنم
و پدرم چه سخصتی بود
اینکه از شدت ترس هیچ وقت نتونستم باهاش حرف بزنم و ارتباط بگیرم به کنار
مدام مورد مقایسه با بچه های فامیل و خانواده بودم
و هر روز حرف های رکیک و زشت
طوری که اگه من یه شب با پسرخالم توی جمع خانوادگی برای احوال مرسی دست میدادم
شبش زیر فحش بودم که دختره فلان فلان شده چطور به خودت اجازه دادی با اون پسره چی چی
دست بدی
.
.
.
اینکه رنگروشن لباس و من تا سن 20 سالگی تجربه نکردم اتفاق قشنگیه
جوراب کالج پوشیدن شده بود برام یه رویا
به لطف بابا از اول که سمت هیچلوازم میکاپی نرفته بودم همین الانشم همینم هیچ چیزی به عنوان کیف میکاپ ندارم با اینکه 25سالمه
و خب اسمشونم بلد نیستم و خیلی جاها با افتخار میگم یاد ندارم از چی حرف میزنید
چون دیگه علاقه ای هم پیدا نکردم ….
خلاصه لباس راحتی اجازه نداشتیم بپوشیم
رنگ روشن لباسم که حرام بود
جوراب ساق کوتاه اعتبارمو میبرد زیر سوال
حرف زدن با نامحرم که جام وسط جهنم بود
بیرون رفتن با دوستا که اصلا دوستی نمیذاشتن برام که بیرونشون باشه
تولد رفتن که باید بگم عین یه نگهبان بالا سرم بودن
خلاصه هزاران دسته از این اتفاقا
عشق و محبت که زیر خط فقر
بروز احساسات که نگم براتون چیزی به اسم بروز احساسات من نچشیدم و ندیدم
این در حالیه که مائده خانومتون به شدت دختر احساساتی هست :)
احترام که معنی نداشت توی خانواده ما اونم برای دخترا:)
اینقد زیر این فشارا بودم گه تبدیل شدم به الماس
اونم چه الماسی
خب قرار نبود اینا همینطوری ادامه پیدا کنه
این دخترک داستان نزاشت زندگیش به همینجا ختم بشه دنبال راه حل گشت
اذییت شدنا که شده بود برام یه عادت
بهش عادت کرده بودم مخصوصا کتکای مامان گه کبود میشدم عجیییییب
یه روزی از همینروزا که داشتم فایل های استاد و گوش میدادم اومد از شکرگزاری در شرایط نامطلوب حرف زد
ایشون گفتن میشه تو بدترین شرایط چیزهایی باشه که براشون شکرگزاری کنی
چیزایی که دارم مینویسم با پوشت و گوشت و استخون بهش رسیدم و معجزه رو در آن واحد همینطور که استاد جان میگن رسیدم
حالا میگم براتون …..
وقتی شنیدم که میشه توجه گزاشت روی نکات مثبت و شکرگزاری نوشت
گفتم منمممممم میخواااااام
اینقد تحت فشار ضربات حمله های هوایی و زمینی از جانب خانواده و اطرافیان بودم که دیگه جونی نداشتم
با اون انگشت کوچیکه خودمو میکشیدم که بتونم زنده بمونم و ببینم اینایی که استاد میگه جواب میده یا نه؟؟؟!!!!
.
..
همون روزا یه دفتر برداشتم به زور روز اول تونستم یه چیزی بنویسم و شکرگزاری کنم
اونم به زوووووووور و بلاااااااااا
چی بود؟ نوشته بودم خدایا شکرت برای اینکه ماملنم امروز صدامزد برای نهار که برم نهار بخورم
روز دوم : خدایا شکرت که بابام اومد تو خونه سلاممکرد
روز سوم: خدایا شکرت که میز نهار خوردی داریم میتونیم دور هم غذا بخوریم
روز چهارم: خدایا شکرت که مامانم بیدارم کزد با صدای بلندش اگز با صدای بلند بیدارم نمیگزد شاید بیدار نمیشدم
روز پنجم: خدایا شکرت که بابام امروز زد تو برجکم برای خرید لباس خب این خوبه چون داره بزرگم میکنه
و.و.و .
….
…
..
روزها با این شکرگزاری ها روی نکات مثبتی که به زور پیدا میکردم میرفتم جلو
حتی اگر نکته مثبتی نبود تبدیلش میکردم به مثبت تا بتونم احساس خودمو خوب نگه دارم
روزها و هفته ها و ماه ها اینجوزی سپری شد
در همین اثنا با فایل های راندا برن هم کار میگردم
رفته رفته چیزهای بیشتری میدیدم
بچههههه هااااااا مرگمممممم بود بشینم بنویسم
مررررگممممم بود
با گریه مینوشتم و به خدا میگفتم نشونم بده یه رفتار خوب که بتونم امروز شکرگزاری کنم
تازه یواشکی من شکرگزاری مینوشتم که مبادا بیان بالاسرم و بگناون چیه داری مینویسی
شبا آخر شب که همه خواب بودن چراغ قوه گوشیمو روشن میکردم و مینوشتم
اونقد نوشتم نوشتم که یواش یواش راه ها داشت باز میشد…..
خب از اون شرایطی که داشتم انتطار یه روز معجزه رو نداشتم به خودم فرصت داده بودم
روزها گذشت
شکرگزاری تبدیل با عادت قشنگی شده بود برام
طوری که من میگفتم تو خونه خدایا شکرت
بابا که صدامو میشنید میگفت
مرررررگگگگگ چقد میگی خدایا شکرت:)
ولی من بازم ادامه میدادم خیرههههه تر از قبل…..
بعد از گذشت نمیدونم دقیقا چند وقت یه ماه
دوماه دقیق خاطرمنیس..
نتایج داشت هویدا میشد
الله و اکبر الله واکبر
خدای من چی داشتم میدیدیم
رفتار خوب!
عشقو علاقه!
بروز احساسات از جانب مادر!!!!!
طرفداری مامان جلو بقیه از من!!!!!!
اجازه دادن بابا برای خریدن مانتو عید به رنگ قرمز!!!!!
خداااااای من چی داشتم میدیدم
.
.
.
همه چی داشت عوص میشد
اینقد احترامم بین خانواده بالا رفته بوددکه از من مشورت میخواستن
مامانم وقتی کسی تو جمع مشخرم میکرد پشت اون آدم در میومد اما الان طرف من بود
جواب پسرخاله هامو میداد
حتی پسرخاله هامم تعجب کرده بودن به عبارتی برگی براشون نمونده بود
بابام اینقد تغییر کرده بود که میگفت باباجان باهام حرف یزن راحت باش
خدای من خدای من
دیگه خبری از دعواهای هر روزه نبود
خبری از کتک هاای هر روزه نبود
مامانم دیگه حتی به خودش اجازه نمیداد صداشو روی من بلند کنه
چه برسه بخواد بزنه منو
خدای من خدای من
الانکه دارممینیوسم مو به تنم سیخ شده
داره یادم میاد چیبوده چیشده
اینقد این شرایط الان برام عادی و بدیهی شده
که یادم رفته قبلا شرایطم چی بود
هر روز آرزوی مرگ میگردم
میگفتم کی برسه من بمیرم
الان دیگه چه ربطی به گذشته ام ندارم
گذشته ای که ازش حرف میزنم
همین چند ساله پیشه هااااا همنچیندور نیست
اما من چرا یادم رفته؟؟؟؟
خداوندا شکرت شکرت شکرت…..
امروز که از خواب بیدار میشم
با پیامای محبت آمیز پدرم همون پدری که چن سال پیش میخواست سر به تنم نباشه
الانبا کلی عشق و محبت برام مینویسه دختر قشنگم دختر ماهم دختر نازم برات آرزوی موفقیت میکنم
این پدر ؛ همون پدری که با فحش و ناسزا میخواست مارو تربیت کنه
این همون پدره:)
امروز هر رنگلباسی کهوبخوامو میتونمبپوشم هیج ممنوعیتی ندارم
هر مدل با هر اندازه
هر رنگجورابی که بخوام و دارمبا مدل های مختلف
با پسرخاله هام جلو پدرم دست میدم
و حتی دیگه ممنوعیت حجابم ندارم
هر طورکه بخوام دارمزندگی میکنم
تصمیمات زندگیمو خودم میگیرم
تازه مامانو بابا برای هر کارشون میاناز من مشورت میگیرن
همونایی که میگفتن تو هیچیحالیت نیست
بابا وقتی از خواببیدار میشه
بلند میگه خدایا شکرت برای سلامتی که دارم
یا بهممیگه مائده ویس های استاد و بزار گوش کنیم
یا حتی گاها عبارات تاکیدی سپاسگزاری و میگه برام بنویس و بزن به ایینه خونه
این همون بابایی که منو مسخره میگزد
الان خودش جلوتر از من بیدارمیشه و دفترش بازه و شروع میکنه به نوشتن
باورتون میشه اینقد تغییر؟ ؟؟؟
خدایا شکرت خودمم گاها باورمنمیشه وقتی میشینم مرورومیکنم میبینم
ببین شده معجزه رخ داده
نشستی بگیهمینه که هست دنبال راه حل گشتی و تونستیالماس درون مائده رو کشفش کنی
امروزه چنلن احتراممبین خانواده
تو فامیل تو اطرافیان زیاد شده که وقتی میخوان باهامحرف بزنن قبلش بهمتکستمیدن
تایمداری مائده جانباهات حرف بزنیم
اینهمون دختریه که مسخره دست این و اون بود
پیش ماملنممیرفتن و میگفتن ایندخترت ال و بله
و مامانم نه میزاشت نه برمیداشت میگفت اره
دختره فلانفلان شده
:)
اماااااا الان بعد از حدود چندسال تغییر پایدار زندگیم
وقتی باهاش میرم مهمونی یا دورهمی
مامانم شخصا میره پیشمیزبان و میگه دخترم پذیرایی نشده…
خدای من خدای من خدای من
شکرت شکرت شکرت
هنوز خودمو انسان شکرگزار و قدردانی نمیدونم
با اینکه هر روز دارمشکرگزاری مینویسم
اما حسیکه باید باشه از صمیمقلب نیست
میخوامکه خداوند هدایتمکنه به راه راست به زاه انانیکه برایشاننعمت داده ای نه آنانی که غضب کرده ای و نه گمراهان
الهی شکر رب من
سلام به مائده ی عزیزم، مائده ی بهشتی
دختر کامنتت یه جوری نورانیه که باید عینک بزنیم بخونیم:)
بینهایت لذت بردم از خوندن دلنوشته ت و یک دنیا ازت ممنونم که نوشتی این کامنت رو و قلب ما رو روشن کردی:)
خیلی تحسینت میکنم واقعا تو شرایط سخت شکرگزاری کردن هنره، و تو هنرمند خوبی بودی تو این زمینه و چه نتایجی گرفتی
نوش جانت و گوارای وجود این زندگی و شرایط جدیدی که برای خودت ساختی
و خدا رو هزار مرتبه شکر که از طریق کامنت تو من رو هم هدایت کرد که اگر خصوصیتهای نامناسبی تو بعضی از اطرافیان یا کلا شرایط ناجالبی میبینم، شروع کنم به سپاسگزاری برای نکات مثبتِ اون شخص یا اون شرایط… من بیشتر تمرکزم رو اعراض کردن بود ولی انگار اصلا حواسم نبود که میشه خیلی بهتر از این هم عمل کرد و با شکرگزاری، شرایط رو کاملا تغییر داد! خدایا هزار مرتبه شکرت برای این هدایت:)
به قول سعیده جان شهریاری عزیز، بوس به کله ت مائده جان
در پناه خدا موفقیت هات روزافزون باشه (بوس و قلب فراوان)
نسیییییم خنکی از جانب پروردگار:)
سلام به روی ماهت نسیم جووووونم
زیباترین خوش خنده ترین
چقدر زیبا میخندی
اینقد انرژی رفته بالا وقتی کامنتتو خوندم که دوس داشتم همین لحطه برم فقط برقصممممم ساعت ها
از شدت انرژی بالایی که درونم ایجاد کردی …..
یه دنیا دووووووست دارم
و شگرگزارم برای وجود باارزشت
و الهی شکر که نشانه بودم از جانب الله که اونم خودش هدایتم گرد
به نوشتن
نسیم جان دلممممم قانون جواب ترینه به شرط ایمان تعهد استمرار
و به لطف خانم شایسته بزرگوار
تو این مسیر متعهدتر شدم و دارم ادامه میدم
عاااااشقتم میبوسمتتتتت
دوست دارم سوفلااااایسی زیادااااا:))))
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست و بشدت کافی
سلام مائده جان دختر زیبا صورت و زیبا سیرت و خوش اندام و توحیدی
اولین باری که اسم و پروفایل شما رو دیدیم که کنار یه موتور مشکی گرفته بودید من اون عکس رو ذخیره کردم خیلی تحسین برانگیز بود هم استایل و موتور خفنی داشتید از کامنت اون روز چیزی یادم نمیاد فقط تصویر و نام شما در ذهنم حک شد و از تصویر شما یه دختر شجاع و دلیر دریافت می شد،ولی در ذهنم بک گراند، زندگی تون، یک دختر پولدار با احترام تمام و کمال از بچگی بود. و الان با خوندن این کامنت، فهمیدم تصورم از بودن دختر شجاع و دلیر درست بود، فقط در مورد گذشته شما کاملا اشتباه کردم و البته شاید این طور بهتر باشه که قدر این احترام خود ساخته رو بیشتر میدونید و اگه از بچگی بهتون احترام میذاشتند شاید اصلا معنی اون رو متوجه نبودید و یه چیز عادی بود. و الان ارزش بسیاری برای شما داره. من شما را بسیار زیاد تحسین می کنم،از اینکه با کار کردن روی خودتان به پدر و مادرت و اطرافیان کمک کردی. شما (البته اول استاد و بقیه دوستانی که در این مسر هستند)مصداق عینی این دو بیت مولانا هستید.
مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
براتون بهترین ها رو آرزو می کنم.
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید. الهی آمین
سلام بر تو ای بانوی توحیدی
چقدر خوووووشحاللمممم کامنتتو میخوووونمممم رضوان جونم
تصوری که از من داشتی برام خیلی جالب بود چون شاید باورت نشه
اکثر انسان هایی که در ارتباط با من هستن تصورشون از من چنین چیزیه
که یه دختر ثروتمند از لحاظ مالی هستم
اما وقتی بیشتر شناختن منو
بهم گفتن حسی که بهمون میدی اینو میرسونه شخصیست اینجوریه مائده:)
میخوام بگم اما تصوری که از من داشتی کاملا دزست بود
من همیشه اسم خودمو گزاشتم تایگر یعنی ببر
عاشق حیوون ببر هستم
میخوام تحسینت کنم برای ذهن قوی گه داری که من حتی خودم فراموش کرده بودم عکسی که روی پروفایلم دز گدشته بوده
عااااااشقتممممم رضوان
باید بگم من شیفته کامنت هایی که مینیوسی هستم و همیشه تحسینت میکنم و یه چیز دیگه هم بگم
دوس دارم بدونی
من عکساتو خیلی دنبال میکنم
مخصوصا وقتی میای عکس خودتو با استفاده از تجسم خلاق توی پرادایس میزاری کنار اون آتیش
اخهخخخخ که باید بگم چه عشقییی میکنم وقتی اینقد خوشگل داری از قانون تجسم استفاده میکنی
دختر تحسین برانگیزه بی اندازه به کراااااات:)
و در آخر باید بگم چه دیدگاه قشنگی
اینکه منبا کار کردنروی خودم به خانوادم کمک کردم
خدای من
چه لذتی داشت این نگاه برام
تا الان میگفتم من سود بردم
ولی با ایننگاهت دارم میبینم اتفاقا خانوادمم سود بردن
چون حالشون بهتر شده
انرژی بیشتر شده
تو مسیر در حرکتن
میتونم فقط بگمممممم عاااااااشقتمممممم رضوان جانم
بی نهایت به کرااااااات
سوفلااااییی دوست دارم
سپاسگزارم ازت برای نگرشی که بهم دادی و کامنتی که برام نوشتی
و تعریفی که نسبت به من داشتی
سپاسگزارم عزیزدلم
مائده نازنین سلام و صد سلام.
در تضادی هستم که انگار هیچی حالم رو خوب نمیکرد و هدایت شدم به کامنت شما از طریق کامنت رضوان بانو جان برای شما ….
شما را میشناسم و گاهی کامنت هایت را میخوندم و لذت میبردم ….
اما این بار تو این شرایط باز برام خیلی خیلی درس داشت و کلی لذت بردم و حال دلم بهتر شد و به خودم گفتم که شیما بانو جان جانان، الان هم بشین خوبی های این وضعیت بیماری سخت پدر و در بیمارستان بودم رو ببین و تکرار کن …. تکرار کن …. تکرار کن ….. به امید حال بهتر و احساس بهتر و نتایج بهتر و سربلند بیرون آمدن از این شرایط به ظاهر خیلی سخت … بگو شیما … حتی اگر فرصت نداری بنویسی … بگو … بگو و سپاسگذاری کن …..
تبریک و احسنت و خدا قوت به شما بانو جان به این استمرار و نتایج عاااالیت، به استاد عزیز که اینطور ما رو آگاه کرده و فقط باید عمل کنیم … خدا رو سپاس مائده جانم… خیلی دوستت دارم….
ممنون از کامنت کاملت با جز به جز توضیحات و بیان احساساتت….
در پناه پروردگار عالم
شیما بانو
سلام مائده عزیزم.چقدر با این کامنتت ایمان من رو قوی تر کردی که میشود در روابط تا این حد تغییر ایجاد کرد.تحسینت میکنم وتبریک میگم بهت که شکر گزاری رو شروع کردی وادامه دادی وادامه دادی تا نتایج خلق شدند.ممنون از وقتی که گذاشتی واین قدر خوب تو ضیح دادین
سلام مریم عزیزم
دورت بگزدم الهی شکررررز الهی شکر که این کامنت باعث شد ایملنت قوی تر بشه باید بگم
با افتخار صددرصد شدنیهههه
فقط نیاز به تکامل و استمرار داریم به شرط تعهد
عاااااشقتممممم که لینقد بهم عشق دادی اینقد انرژی
از اینکه ریپلای دوستای هم فرکانسیمو به کامنتام میبینم بیشتر انگیزه میگیرم بنویسم از خودم و نتایجم
شکرگزار برای وجودت مهربون دختر
ایملندارم به زودی میای از خلق نتایج دلخواهت مینیوسی
ببین دختر قوی
ایملن دارماااااااااا گفته بااااشمممم
چون خودم طعمشو چشیدم و الان راضی ترییینممممم
عااااشقتمممم هوارتاااا سوفلااااایی دنیااااهاااا دوست دارم:))
به نام یکتای بی همتا
به نام خدایی که هدایتم کرد که این فایل رو ببینم و کمکم میکنه که این کامنت ارزشمند رو بنویسم
خدایا به امید تو
استاد بزرگوارم سلام
مریم شایسته نازنینم سلام
و سلامی گرم به دوستان عزیزم که هر بار توی هر فایل وقتی کامنت هاشون رو میخونم، وجودم سراسر عشق، ایمان و تعهد میشه برا یادامه دادن، برای کار کردن روی خودم و رد پا گذاشتن و ایمانی که هزاران برابر میشه که این من هستم که با باورها و کانون توجهم؛ همه اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم
استاد عزیزم مثل همیشه سر حال و شاداب هستید و با حال عالی که نشات گرفته از یه درون عالی هست نشستید و این لایو رو برگذار کردید
استاد هنوز در مدار دیدن لایو های شما بصورت زنده نیستم با اینکه تلاش کردم اما قطعا همینکه شما اینقدر بزرگوارید که بعد از هر لایو، فایلش رو برامون داخل سایت میذارید، برای من یه دنیا ارزش داره و من قدر تمام تلاش های شما و مریم نازنین رو میدونم و همیشه عاشقانه سپاسگذار وجود ارزشمندتون هستم و همواره از خداوندم براتون سلامتی شادی آرامش عشق جاودان و لذت های بی انتها رو آرزو دارم
استاد چقدر فضای پشت سر شما زیباست… میدونم که آگاهانه چنین فضایی رو انتخاب کردید طوریکه اون دریاچه زیبا با جریان ملایم آب پشت سر شماست و یه پهنه بسیار زیبا و درختان سرسبز که دیگه آخر زیبایی هست و من به خاطر این همه زیبایی که میبینم و حالم خوب میشه این همه زیبا بینی رو مدیون روح لطیف شما و مریم نازنین هستم، شکر گذاری میکنم
استاد چقدر در مورد سن خوب گفتید
اینکه سن یه عدده و اینقدر روش حساس نباشیم و وقتی من سالمم، حالم خوبه، پر انرژیم و آرامش دارم، چقدر مهمه که چند سالمه؟؟
یه آشنا داریم که خیلی دوستش دارم چون همیشه مثل برادر بزرگترمه
سالها پیش بهش گفتم فلانی پیر شدیا..
جوابش همیشه توی ذهنمه و شما که صحبت کردید در مورد سن، مجد اومد توی ذهنم
بهم جواب داد: شن که مهم نیست، مهم اینه که قلبت جوون باشه و واقعا همین حالا هم نسبت به سنش، خیلی جوون تر و شاداب تره
من نمیدونم آگاهانه و یا نا آگاهانه این توی ذهنم موند و اصلا الان هم خودم همین باور رو دارم چون خدا رو شکر با وجودیکه 38 سالمه، برخلاف خیلی از هم سن های خودم، سالم تر، شاداب تر، زیبا تر و رو فرم تر هستم و ایمان دارم عدد سنی مهم نیست، بلکه درون من و شادابی درون من هست که مهمه
* چکار کنیم که جریان باور سازیمون ادامه دار باشه؟؟؟
استاد چقدر خوب همشیه میگید که سوال خوب بپرسیم تا به جواب های خوب برسیم، تا فکر کنیم. شاید این موضوع توی این مسیر برای همه ماها اتفاق افتاده یا بیفته ، اما مهم اون ادامه دادنه هست
ماها انسانیم و در ذات انسانیمون، فراموشی وجود داره
حالا چرا فراموش میکنیم؟؟ گاهی به خاطر وابسه شدن
گاهی به خاطر چسبیدن به یسری نتایج که حاصل همین باورسازی های مثبت هستن، ما به مرور یادمون میره که یهراهی رو آغاز کردیم و یه تکاملی رو طی کردیم و ب یه نتایجی رسیدیم حالا در هر زمینه ای
بعد چون باورهامون تغییر میکنه، رکانس هامون هم تغییر میکنه و نتایج میان…
تا وقتی ادامه بدیم اون مسیر رو، نتایج هر روز بهتر و قابل توجه تر میشن اما گاهی خیلی نتیجه برامون مهمه و میپسبیم بهش و غرق میشیم توی نتایج به طور یکه باور سازی و ادامه دادن رو یادمون میره، اون کم کم در جا میزنیم و حتی یه سیر نزولی رو طی میکنیم و به یه جایی میرسیم که تغییرات برعکس مسشن و شرایط خیلی بدمیشه
اون موقع ماها میشیم دو دسته: یا میگیم قانون جواب نمیده
یا اینکه آگاهانه میفهمیم که آهان… تا وقتی من عمل میکردم و باور میساختم و حرکت میکردم، نتایج میومدن و تغییرات ایجاد میشد اما وقتی چیزهای دیگه اومدن و برام شدن اولویت، دیگه روند تغییر کرد و نتایجم برعکس شد
پس آگاهانه توجه کردن به زیبایی ها، توجه به داشته ها و شکرگذاری قلبی و نه فقط زبانی بابت همه نعمت ها، حتی کوچکترنشون، باعث میشه همیشه روی دور پیشرفت و بهبود باشم
اینکه همیشه بر آگاهانه کار کردن روی خودمون تاکید میکنید همینه، چون فراموشی جز ذات مادی ماست و اگه نخوایم عمدی توجه کنیم به زیبایی ها، نخوایم نکات مثبت رو از دل تضادها بکشیم بیرون، نخوایم این باور رو تقویت کنیم که من و باورهام و کانون توجهم داریم اتفاقات زندیگم رو رقم میزنیم، روند اتفاقات معکوس میشه چون قانون اینه
تا وقتی غذا بخوریم سیریم
تا وقتی به نکات + توجه کنیم، آرامش داریم و حالمون خوبه
تا وقتی در مسیر اهدافمون حرکت کنیم، نتایج رومیبینیم و تحقق پیدا میکنن
شکر گذاری، شکرگذاری، شکرگذاری این یه اصله
اصلی که دروازه ورود نعمت ها به زندگیمونه
البته ادا نباشه
اابته برای اینکه بقیه ظاهرا به به و چه چه کنن نخوام ذکر بگم و فکر کنم که بله این یعنی شکرگذاری
استاد باید بگم که من شکرگذاری واقعی و قلبی رو از شما یاد گرفتم
استاد وقنی گفتید که شکرگذاری ، لطیفتون کرد
وقتی گفتید شکرگذاری اشک توی چشماتون میاره و قلبتون باز میشه
باید بگم که من هم تک تک این حس ها رو تجربه کردم و چقدر زیبا هست که برای همه چیزمون شکرگذار واقعی باشیم که ظرف وجودمون گسترده بشه و لایق دریافت بشیم
اینکه شکر نعمت ، نعمتت افزون کند داره اصل رو به من میگه
اینکه شکرگذار باشی که اینجایی و داری درس هایی رو میشنوی و عمل میکنی که زندگیت رو نسبت به دیروزت، حتی 1% بهبود داده
شکرگذار باشی که دوستانی داری که مدام ورودی های + به ذهنت میدن و فقط داری از وجودشون لذت میبری و حالت خوبه
اصلا شکرگذاری وقتی خوبه و درسته و داره جواب میده، که حالت باهاش خوبه، که آرامش داری
همینکه نگاه به دنیای اطرافت میکنی و میبینی چقدر نعمت و ثروت اطرافته و تو میتونی از وجودشون استفاده کنی، شکرگذاری رو میطلبه که تک تک سلول هات به سجده در میان و من دارمعادت میکنم که دیگه مثل قبل، نگاهم به آسمون نباشه و سپاسگذاری کنم که حتی گاهی با چشمای بسته و یه لبخند شکرگذاری میکنم و خودم میفهمم که چه حالی دارماون لحظه
خدایا شکرت که هر چقدر شکرکنیم گاهی نمیتونیم سپاس همه داشته هامونو به جا بیاریم
استاد عزیزم، مثال بانک رو که زدید چقدر لذت بردم که گفتید اگه به ظاهر همه اوضاع بده و نامساعده، من با توجه به موارد +، بیام اون ظاهر بد رو به نفع خودم تغییرش بدم و وقتی باور داشته باشیم، همین اتفاق میفته
استاد شما دوباره که نه،هزارمین باره به ماها با همین اتفاقی که افتاد ثابت کردید که همه چیز نوع نگاه من به مسائل هست فارغ از اینکه واقعا چه اتفاقی افتاده
یعنی این منم که به یه اتفاق معنی میدم و اونو یا مطابق میلم تغییرش میدم با اینکه مخالف خواسته خودم
استاد چقدر دوست دارم که این کنترل کردن ذهن رو توی این لحظه های حساس ، واقعا تجربه کنم و سعی کنم این بشه روال عادی رفتارای من
اصلا اینکه میگید عملکرد ما، نشون دهنده باورهی ماست دقیقا همینه
شما باور داشتید که با نگاه زیبا ، با ترکز بر زیبایی ها در اون لحظه که میتونستید دلایل زیادی بیارید که حالتون خوب نباشه، اما آگاهانه با توجه به باورهاتون که با تکرار و تمرین بدستش آوردین، جوری متفاوت نگاه کردید و عکس العمل نشون دادید، که دقیقا برانگیختگی در روابط رو به بهترین شکل به ماها نشون دادید
پس من هر عملی انجام میدم، هر حرکتی میزنم، حاصل توجه مکرر من به دنیای بیرونمه و هر چقدر روی دنیای درونم کار کنم، اون اعمال و حرکات بیرونی من، بهتر و زیباتر و در مسیر خواسته های من میشن و اون موقع دقیقا من خالق مطلق زندگیم هستم
شما ثابت کردی که احساس خوب = اتفاقات خوب
و من باید بدونم که مدام باید این کار رو انجم بدم تا قدرت کنترل ذهنمو توی هر لحظه داشته باشم و این یعنی من دارم درست حرکت میکنم و اینجا بودنم ، فقط از روی عادت و وقت تلف کردن نیست، من دارم نتیجه میگیرم و باور دارم که اتفاقات + رخ میدن در حالیکه من واقعا تغییر + کرده باشم
بازی دنیا سادست
اگه من سخت نگیرم، ساده میشوم برای سادگی ها و اگه ایمان داشته باشم به خداوند ، همواره هدایت هایی در همون مسیر سادگی و آسانی برای من رخ میده
دنبال یه تکنیک خاص نباشیم، نبوده و نیست ، اصل معلومه چیه ، همونو که گرفتیم دیگه ولش نکنیم، همین
من خیلی لذت بردم از این لایو، 2 بار دیدمش و قطعا باز هم میبینم و بیشتر میفهمم و برداشت میکنم
سپاسگذار شما عزیزان هستم که باز هم در مسیر باور سازی، این فایل ارزشمند رو برامون گذاشتید
روز و روزگارتون شاد شاد شاد
سلام دوست عزیز، خواندن کامنتت برا من نشانه بود
جریان ادامه دار باورسازی👌
تو هر روز زیباتر و شاداب تری
ما هر روز زیباتر و شاداب تریم
خدایا شکرت😍
به نام یکتا خالق هستی
سلام فاطمه جان
ممنونم نازنینم که نوشتی برام
خدت رو شکر که کامنت من برات نشانه بود و حالت رو عالی کرد
خدایا همیشه در کلماتم جاری شو تا حال خودم و دوستانم رو عالی تر از عالی کنم
توی سال جدید هم برات بهترینها رو میخوام
بازم ممنونم عزیزم و برای هممون لذت بردن دائمی توی این مسیر عالی رو آرزو دارم💖💖🥳🥳🌷🌷🎉🎉
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد عزیزم و مریم زیبا که شماها دردونه قلب من هستین
خدایا دمت گرم
سلام دوستای نازنینم هم فرکانسی های من تو این مکتب الهی
خدایا هزاران بار شکرت که امروز هم بهم فرصت دادی بیام و بنویسم خدایا دمت گرم
دلم نمیخواد از این فایل دل بکنم یعنی خود دل من دلش نمیاد کنده بشه
نمیدانم کی بود
نمیدانم حتی چندشنبه بود اصلا یادم نمیاد چقدر موجودی داشتم ولی میدونم خیلی خیلی کم بود سوار ماشینم شدم رفتم یکی از باکلاس ترین نوشت افزار شهرم. فک کنم ادرس قبلیشو رفته بودم خیابان زرهی سر بعثت. عاشق دفترهایی هستم که رنگ جلدشون گل گلی و صورتی باشن نمیدونم چندتا ولی حداقل 3 تا خریدم اصلا نمیدونم چی شد هدایت شدم به دفترهایی که اف قیمتی خورده بودن و با جیب من هم خوانی داشتن به مسئولش گفتم خودکار برند سی کلاس یا بیک میخوام اوناکه نوکشون کلفت باشه چون برام مهمه دست خطم قشنگ بیفته و اینو هم بگم به لطف الله بشدت دست خط قشنگی دارم اینم خدایا شکرت
ی خودکار از ی برندی برام معرفی کرد که عجیب قشنگ جوهر میداد و خطم خوشکل میشد.
فک کنم اولین دفتری که شروع کردم رنگ جلدش صورتی بود اون خودکار جدیده و ی سانازی که تعهدی داشت قدم برمیداشت برای تغییر و من هیچ انتخابی نداشتم جز اینکه به هر قیمتی شده تغییر کنم. دقیقا همون مثال قشنگی که استاد تو دوره دوازده قدم فک کنم جلسه دوم از قدم دوم بود اگه بدونین دارین از ی صخره پرت میشین و هیچ راهی ندارین که چنگ بزنین به ی بوته خار و همین چنگ زدن تنها راه زنده موندن شماست.
مدت ها بود عضو سایت بودم اما برای خودمم عجیب بود هر روز ی دفتر دست بگیرم و بابت هر چیزی که دارم یا میبینم شکر کنم و حال خوب بسازم
خدایا بی نهایت سپاس گذارم امروز منو بیدار کردی
خدایا بی نهایت سپاس گذارم بهم فرصت زندگی دادی
خدایا بی نهایت سپاس گذارم امروز فرصت دارم از فراوانی جهان هستی استقاده کنم و لذت ببرم
خدایا بی نهایت سپاس گذارم امروز تو خیابون محلمون رانندگی میکنم
خدایا بی نهایت سپاس گذارم کرم مرطوب کنندمو خریدم
خدایا بی نهایت سپاس گذارم ماشینم بنزین داره
خدایا بی نهایت سپاس گذارم گوشیم زنگ خورد و مشتری قیمت جنس گرفت
خدایا بی نهایت سپاس گذارم گوشی مدل بالا دارم
و هزاران جمله ای که با خدایا بی نهایت سپاس گذارم هر روز شروع میشد
و از بین این همه دفتر هایی که پر کردم ی جمله سپاس گذاری در جای جای سلول های تن من حک شد
خدایا شکرت امروز صبحونه خوردم
شاید بار غم این جمله رو فقط خودم بدونم چقدره. برای کسی که عاشق صبحونه بوده و تمام انرژی روزانشو از خوردن صبحونه میگرفته چه بلایی سرش اومده بوده که توان ی صبحونه ساده رو نداشته و زمانی که نجات پیدا کرده و صبحونه خورده و تشکر کرده. این سپاس گذاری جنسش از تمام داشته های دنیا برام فرق داشت.
یادمه وقتی مشغول شدم به خوردن صبحونه خدا میدونه چه شوقی تو وجود من غل غل میکرد که ببین داری خوب پیش میری داری قدم برمیداری دووم بیار.
شاید خوردن و نخوردن ی صبحونه برای تمام عالم ی چیز مسخره باشه اما من در حجمی از غم و افسردگی بودم که باور نمیکردم ی روز بتونم صبحونه بخورم.
خدایا هزاران بار شکرت
و من هر روز مینوشتم. هر روز که چه عرض کنم انصافا تمام ساعت روز مینوشتم
خدا میدونه من چقدر خالی کردم ذهنمو.
ولی انصافا خیلی برای من طول کشید تا تونستم خدارو پیدا کنم
به خودم میگفتم ببین ی سنگی پیدا کردی و از این سنگ ی مجسمه الماس بیرون میاد شروع کن بشم الله
خیلی تصورش برام راحت بود حس میکردم ی پارچ اب پاشیدم رو سنگ و گرد و خاکش رفت و برام شفاف شد
عه ساناز ببین داری خوب پیش میری؟فقط دووم بیار و قدم بردار
خدا میدونه در این جهان به این وسعتش با 8 میلیارد جمعیتش تنها ی سانازی بود از ورژن اینده که داشت به ساناز ورژن گذشته امید و انگیزه میداد. اینقدر که من خودم به خودم حرف زدم و بهش امید دادم هیچ معلمی به دانش اموزش اینقدر برای تعلیم حرف نزده
و همین هم کافی بود ی دلسوزی مث خودم برای خودم
ی ثانیه الان من اگه از هزاران جنبه و زاویه هم بهش نگاه کنی و هزاران دلیل و برهان بیاری و هزاران سخت گیری کنی نمیتونه به هیچ وجه شبیه ی ثانیه اون روزهای من باشه.
و این یعنی انقلاب در زندگی من که هنوز هم بسیار بسیار جا داره برای رشد خیلی خیلی بهتر و تمام این موفقیتها و حال خوب دقیقا از همون کلمه به کلمه شکرگزاری بابت حتی اینکه نون سر سفره داشتم میاد.
خدایا هزاران بار شکرت.
الان این تایم من در عشق ترین لحظه ی زندگیم دارم کامنت مینویسم. با عشقم اومدیم سر ساختمانی که داره برای کارگاهش میسازه من جدا شدم از اونا و اومدم تو ی فضای باز با خدا عشق بازی میکنم و بدهی هامو به این سایت پرداخت میکنم. و حتی برای شب مادرم تماس گرفته شام درست کردم بیا. من شدم محبوب قلب همه ادم هایی که اطرافم هستن. خدایا دمت گرم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سلام به ساناز عزیز
امیدوارم که الان حالت توپ توپ باشه
اومدم که از طرف خدای خودم بخاطر این زندگی که ساختی سپاسگزاری کنم
خدایاشکرت که ساناز را زنده کردی
خدایاشکرت که ساناز را از دل یه رابطه عاطفی نجات دادی
خدایاشکرت که به ساناز ماشین خوب دادی که هر خیابانی که دلش میخواد را دور بزند
خدایاشکرت که منو از اینستاگرام و ادمهای کفور جدا کردی و اوردی به سایت استاد عباسمنش
منو برگردونی به این مسیر
من امروز داشتم کامنتهای این فایل میخوندم هر روز کارمه خوندن کامنت های هر فایل
بعد هر کامنتی را میخوندم سرمو که از صحفه دور میکردم به اون بیرون و ادمهای اطراف نگاه میکردم میگفتم چرا اینا با ادمهای اینجا زمین تا اسمون فرق میکنن
چرا اینقدر تفاوت؟؟یعنی چی!!
خدایاشکرت بخاطر رابطه عاشقانه ساناز
خدایاشکرت بخاطر این احساس عشقی که ساناز در وجودش خودش بهش رسید برعکس خیلیها که برای پر کردن خلع های مالی و روحیشون اینقدر ذهنشون فقیر هست که اولین چیزی که به ذهنشون میرسه ازدواجه
یعنی خودشون و تواناییشون تو هیچ مورد باور ندارن فکر میکنن یکی بیاد اونا رو هندل کنه
خدایاشکرت بخاطر اینکه ساناز میتونه صبحونه بخوره
ساناز منم توی غذا خوردن چقدر بد بودم چقدرر کم اشتها بودم همیشه حالم بد بود ولی الان هر روز صبح تخم مرغ میخورم
و حالم از قبل بهتره
خدایاشکرت بخاطر این اسایش و ارامشی که ساناز با قدرت خودش برای خودش ایجاد کرده، مگه چندتا دختر و پسر توی ایران باور دارند که دولت و کشور و جایی که زندگی میکنن در خلق خواسته هاشون نقش اصلی نداره
همه فراری ان
خدایاشکرت بخاطر اون پسر خوشبخت که ساناز پیدا کرده
باید خیلی به خودش افتخار کنه که با دختری مثل تو توی رابطه ست که اینقدر قدر شناس خداونده بخاطر حتی اون نون و صبحانه ای که میخوره
خدایاشکرت بخاطر حساب بانکیت که هر بار کامنتهات خوندم نوشتی خالی شده ولی خدا پرش کرده
یا لینک جدید بهت داده جنس هات پرسودتر بفروشی
خدایاشکرت بخاطر خونه چند خوابه ای که قراره در اینده بخری
و ماشین بهتری که قراره جدید بخری و اینکه قراره در شغلت جهانی ام بشی
خدایاشکرت که به ساناز یاد دادی حساب کردن روی خودت و مسئولیت زندگی رو پذیرفتن
خدایاشکرت که بهش خواهر و برادر همراه دادی
خدایاشکرت بخاطر توانایی کنترل ذهنی که به ساناز دادی
خدایاشکرت که هستی و با این دوستان و سایت داری بهم میگی میشه یه رنگ دیگه ام زندگی کرد
خواسته ی همیشگی همین بوده که بتونم در تمام جنبه ها مسئولیت زندگیم برعهده بگیرم و مستقل زندگی کنم از بیرون خداروسپاس که با دیدن تو ساناز عزیز ترکی کوچک بر ذهن سیمانی هم ایجاد شد.
در پناه خدا باشی عزیزم