live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
لایو 21
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدایا شکرت که باز هم فرصتی برام فراهم شد تا با جریان سیال سایت همرا ه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
استاد این لوکیشن و این لباس و کلاه شما داره انرژی نابی رو ساطع میکنه که آدم رو به وجد میاره
استاد دقت کردین که گذاشتن این فایل روی سایت امروز مصادف شده با روز بعثت پیامبر .در یک آن این از ذهن من عبور کرد و چشام بارانی شد. امروز روز بیست و یکم اسفند ماه 99 برابر با 27 رجب روز مبعثه:
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد
روزی که خداوند محمد رو در سن چهل سالگی رسول خودش اعلام کرد تا هدایتگر مردم جاهل باشه .فردی امی که هیچ مدرک و منسبی نداشت اما مساله آموز همه شد.اما اونقدر لیاقت داشت و همین نشین خداوند شد که کلامش رو که همون درخواست های خود محمد بود رو بر قلب محمد جاری کرد
و چقدر شباهت هست بین شما و محمد .
شما هم هیچ مدرک دانشگاهی نداشتین .هیچ منسبی نداشتین اما شدین رسول خدا تا هزاران هزار نفر رو با قوانین خدا آشنا کنین و اونها رو از جهل بیارین بیرون چون به خدا ایمان داشتین و تنها و تنها اون رو رب خودتون دونستین و روی اون حساب کردین
الن شما هم در سن چهل سالگی راهنمای خیلی از انسان ها هستین و درخواست هایی رو که از خدا داشتین و اجابت شده رو در قالب الهاماتی که بهتون میشه رو دارین نشر میدین
شما هم مثل محمد تهدید شدین و حتما آزارهایی دیدین از طرف مشرکان و کافران جاهل اما هیچ وقت دست از رسالتتون برنداشتین و ادامه دادین و الان نتیجش شده اینی که ما داریم میبینیم و میشنویم
الان شما شدین انیس و مونس دلهای ما .انیس و مونسی که دوست داریم ساعت ها باهاش باشم . به حرفهاش گوش بدیم چون حرفهاش آرام بخشه و آرامش رو در وجود ما به جریان میندازه و نتیجه ی اون میشه نزدیکی بیشتر به خودمون به خدای درونمون
وقتی به اینها فکر میکنم بیشتر باور میشه که همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم و میتونیم الهاماتش رو دریافت کنیم کافیه که لایق همنشینی با خداوند بشیم اونوقته که معجزات برای ما هم اتفاق میافته
خدایا شکرت که منم جز اون دسته افرادی هستم که دارن توی مسیر هدایت الهی با ساتاد قدم بر میدارن مسیری که مستقیمه مسیری که پر از نعمته .خدایا شکرت که جز مغضوب شدگانت نیستم. به یاد میارم اون روزهای اول
آشناییم با شما استاد رو که آروز داشتم به خدا نزدیک بشم اونقدر که اشکم سرایز بشه و الن که این جملات شکر گزاری رو نوشتم اشک تو چشام جمع شده .البته که به شدت اشک ریختن شما نیست که میز کامپیوترم خیس بشه چون شما خیلی رو خودتون کار کردین اما به اندازه کار کردنم داره میباره کم کم و نم نم .
چقدر جالب بود که از مریم جان پرسیدین سنتون رو و این نشون میده که سن و سال برای شما مهمه نیست مهمه اون حال خوشیه که شما بعد از آشنایی با قوانین پیدا کردین که اونقدر دامنش گسترده شده و عمقش زیاد که گذران عمر برای شما مهم نیست.
این انرژی و قدرت شما من رو یاد تعهدتون توی دوره دوازده قدم انداخت برای بالا بردن سطح انرژیتون و الان قشنگ مشخصه که به نتیجه ای که میخواستین رسیدین و وقتی فایل های النتون رو با فایل ها سه سال پیش مقایسه میکنم واقعا تفاوت انرژی هویداست
استاد ما هم مثل شما از وقتی با شما همراه شدیم خیلی شاداب تر و جوونتر شدیم. من سال 400 میرم توی 43 سالگی اما خدا رو شکر هر روز که دارم بیشتر روی خودم کار میکنم احساس شادابی و جوانی بیشتری میکنم و این هم از برکات بودن با شماست در مسیر الهی
چه نکته ی کلیدی رو اشاره کردین استاد که دیدن نتایجه که استمرار در کار کردن رو مشخص میکنه.مگه میشه آدم از مسیری نتایج خوبی بگیره و نخواد اون مسیر رو ادامه بده قطعا که میخواد اما چون ذات انسان فراموشکاره لازمه که هی دلیل رخ دادن اون نتایج رو به خودش یادآوری کنه تا یادش نره که از کجا شروع کرده و به کجا رسیده و اونقدر درگیر نتیجه نشه که فرایند رسیدن بهش رو فراموش کنه
نکته ی بعدی مانیتور کردن خودمونه که در هر لحظه باید افکار، باورها و احساساتمون رو رصد کنیم که از مسیر منحرف نشیم و اگر هم شدیم با رسوندن خودمون به احساس خوب و سپاسگزاری خودمون رو دوباره به مسیر برگردونیم
سپاسگزاری ابزاریه که در هر شرایطی معجزه میکنه .استاد همین جمله رو که شنیدم حدودا یک دقیقه فکر کردم به اتفاقات خوبی که توی این مدت یک دو ماه تجربه کردم و سپاسگزاری کردم خیلی حس و حال خوبی بود .عین این آزمایش های درس علوم که آدم وقتی انجامشون میده کاملا درکش میکنه من تو همین ی دقیقه هدایت شدم که قدرت شکر گزاری و سپاسگزاری رو بطور عملی درکش کنم تازه این ی مرور کلی و اجمالی بود دیگه دیتیلیش چه تاثیری میذاره !!!!
سپاسگزاری ربطی به دین و مذهب نداره.آره مردم آمریکا مراسم شکر گزاریشون رو هر ساله انجام میدن در حالی که بقول ما دین و مذهبی ندارن. اونوقت مایی که ادعای دینمون میشه و ی کتاب جامعی مثل قر ان رو داریم که بارها و بارها اصل شکر گزاری توش گفته شده:
1. ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿البقره: ۵٢﴾
آنگاه پس از آن [شرک گرایى، باز هم] از شما درگذشتیم؛ باشد که سپاسگزار باشید.
2. ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿البقره: ۵۶﴾
آن گاه شما را از پس مرگتان زنده کردیم شاید سپاس بدارید.
3. فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ ﴿البقره: ١۵٢﴾
بنابراین، مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم؛ و مرا سپاس گزارید، و [نعمتهاى بیشمار] مرا ناسپاسى نکنید.
4. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّـهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿البقره: ١٧٢﴾
هان اى کسانى که ایمان آورده اید! از نعمتهاى پاکیزهاى که روزى شما ساخته ایم، بخورید و سپاس خدا را بگزارید؛ اگر تنها او را مى پرستید.
(تازه اینها فقط آیات ی سوره ان )این اصل جایی توی زندگیمون نداره نتیجه ی اونها مشخصه نتیجه ی مردم ما هم مشخصه .البته من خودم هم قبلا جز این مردم بودم اما الن خدا رو شکر خیلی بهتر شدم توی این زمینه و دارم آگاهانه تمرینش میکنم
نشانه های سپاسگزاری واقعی:
قلبمون باز میشه
احساس رهایی میکنیم
سبک میشیم
آرامش پیدا میکنیم
جریان اتفاقات بانک خودش سرشار از درسه:
اینکه نقش کنترل ذهن رو در تغیر دادن مسیر اتفاقات رو نشون میده
اینکه در هر شرایطی باید سعی کنیم احساس خودمون رو خوب نگه داریم و اگر بتونیم اینکار رو بکنیم اونوقته که همه ی اتفاقات زیبا میشن حتی اتفاقات به ظاهر بد
اینکه کسی که اعتماد به نفسش بالا باشه میتونه درخواست کنه
اینکه چیزهایی رو از بندگان خدا درخواست کنیم که میتونن انجامش بدن و بقیه چیزها مثل سلامتی مثل رزق رو بقول حضرت علی از خدا بخوایم چون فقط اونه که میتونه اینا رو بده
اینکه این چیزی که توی زندگی عباس منش هست نتیجه کنترل آگاهانه ذهن و تمرکز بر زیباییها و سپاس گزاریه و هر چی توی این کار حرفه ای تر میشه جنس اتفاقات هم زیباتر میشن
چقدر انسان توانا هستش در خلق اتفاقات زندگیش کافیه که این رو باور کنیم .کافیه نجواهای شیطان رو نادیده بگیریم و صدای خدای درونمون رو بشنویم
بله استاد ماهم بارها نتیجه کنترل ذهنمون رو خیلی زود دیدیم مثل من که هر وقت نتم قطع میشه از این تکنیک استفاده میکنم و ذهنم رو میزارم روی فایل های سیو شده و روی اونها کار میکنم بعد یهو متوجه میشم که نت وصل شده
بله استاد جان شما این خواب یا رویاتون رو توی دوره دوازده قدم توی یکی از فایل هایی که راجع به ثروت صحبت کردین گفتین
خدایا شکرت که من هدایت شدم به مسیری که متفاوت شدم از بقیه بسته به میزان کار کردنم
خدایا شکرت که یکی از اتفاقات خوبی که توی این یک ماه من تجربه کردم خرید دوره ی قانون آفرینشه دوره ای که داره از پایه درک من از قوانین جهان رو پایه ریزی میکنه دوره ای که فعلا جلسه اولش رو گوش دادم و همین یک جلسه چقدر آگاهی داره توی قلبش
بهترین راه شناسایی باورها عملکرد ماست که نشون میده چه باوری داریم
جهان مکان زندگی ما رو متناسب با فرکانسهای جدیدمون تنظیم میکنه.اگر من هنوز توی اون جایی هستم که الان سه ساله توش هستم و دوس دارم ی مکان جدید و آزادتری رو تجربه کنم این به این معنیه که هنوز فرکانس های من اونقدر قدرتمند نشدن برای اینکه جهان من رو هدایت کنه به ی جای بهتر اما همینکه اینجا برام قابل تحمل تر شده یعنی اینکه من تونستم تغییراتی رو در خودم ایجاد کنم و با خودم و اینجا به صلح برسم و همین ی نشونه ی خوبی اما باید باز هم ادامه بدم و متوقف نشم تا اون تغییره اتفاق بیفته
مجبور به مهاجرت شدن به خاطر ی عامل بیرونی وفرار از اون پیشرفتی رو به دنبال نخواهد داشت
خدا رو شکر که شدم جز افرادی که برای بهبود و پیشرفت خودم دارم روی خودم سرمایه گزاری می کنم با خرید دوره های شما استاد
خدایا شکرت که خیلی از میزان ترسم کم شده از وقتی که هدایت شدم به این مسیر زیبا
اصل و اساس دوره های استاد عباس منش که اصل و اساس جهانه و خیلی هم ساده اس:
به هر چی توجه کنی از جنس همون بیشتر وارد زندگیت میشه .پس با کنترل ذهن و متمرکز کردن اون روی چیزهای خوب و زیبا خوبی و زیبایی رو میشه دعوت کرد به زندگی. اصل بازی همینه دیگه .تکنیک همینه و لا غیر
استاد اینجای فایل که بحث رسید به سادگی جهان و قوانینش دیشب داشتم ی مقاله ای رو توی حوزه خودم خلاصه میکردم رسیدم به بحث قطعیت و نظم توی جهان ی جمله ای توش خیلی جالب بود در مورد استعاره ی نیوتنی در مورد جهان که متناسب با همین بحثه است:
The Newtonian metaphor of the clockwork predictability:
The universe is as a gigantic clock which is governed by simple rules
استعاره نیوتنی در موردش بینی ساعتی :
جهان ی ساعت غول پیکره که توسط قوانین ساده اداره میشه
و چقدر حرفهای شما در مورد نیوتن و انشتین و توحیدی بودنشون برام مرور شد که و مطالبی که توی کتاب رویاها فصل دوم گفتین که انیشتین چقدر معتقد بوده به قوانین جهان که تونست نظریه نسبیت رو کشف کنه که جوابگوی تمام مسائل فیزیکه. انیشتن اونقدر به قانومند بودن جهان ایمان داشته که حتی گفته اگر ی روزی من مرده بودم و باز هم به جایی رسیدید که قوانین نسبت هم جوابگوی مسائلتان نبود فکر نکنید که دنیا بدون قانونه بلکه بدانید که هنوز نتوانسته اید قوانین رو پیدا کنید و گرنه بی قانونی در این دنیا وجود ندارد.
آره جهان داره با ی سری قوانین ساده اداره میشه ما الکی سختش کردیم . از بس ساده اس بهش توجه نمی کنیم
اصل تمرین و تکرار اصل ساده توجه به زیباییها و کنترل ذهنه .زندگی ی بازیه و فقط این اصل ساده کلید بازی و برنده شدن. اصل مهارت پیدا کردن توی این اصله
خدایا شکرت که دارم سعی میکنم این مهارت رو در خودم بالا ببرم
سپاسگزارم استاد
بی نهایت سپاسگزار رب العالمین هستم که در این برهه از زمان،در این مکان مقدس هستی ودست به قلم میشی وما رو هم در آگاهیهای نابت سهیم میکنی.خداوند رو خیلی شکر میکنم.ممنون خواهر خوبم🙏🙏
سلام .آقا ابراهیم عزیز .ممنونم از اظهار محبت شما دوست عزیز .
جان منن عشق منن قلب منن
تموم شدم تموم شدم خدای من فقط میخوام بغلتت کنمم ودراغوش بگیرمتت چقدرچقدرعاشق این اتصاللل نابتمم نور مننن چقدرعاشق این درک بینظیرتمممم چقدرزیبا نوشتییی چقدربینطیرنوشتی عشق مننن چقدر چقدربینهایتت تحسینتتت میکنممم این اتصالل نابت رو عشق دلممم چقدرررعاشققق این عشققق نابتمممم چقدرعاشقق این درک بینظسرتممم میخوامم فقط غرق ترین بشم در نوشته ها و هدایت های نابت خدا خداخدای من شکرتت هزاران بارشکرتتت که هرلحظه به سمت زیبایی های بیشتریی به سمت درکک بهترر قوانینتت هرلحظه هدایتمون میکنیی هرلحظه هدایتمون میکنیی چقدربینهایت تحسینتتتت میکنمم عشق منن چقدررچقدرربینهایت تحسینتتت میکنممم این اتصالل نایت راا چقدربینهایت تحسینتتتت میکنمم این درک بینطیرت رووو جای حایش بینظیربکدد بینطیربود چقدرغرق لذت شدممم چقدربینهایت تحسیتتت میکنمم قلب منم چقدزچقدربینهایت تحسینتتت میکنمم عشق منن بینهایت تحسینتتتت میکنمم بینهایت تحسینتتت میکنمم نور دلممم خداروهزاران بارشکر میکنممم که هرلحظه هدایتمکن میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنههه عاشقانه عاشقق ماستتت هرلحظه هدایتمون میکنهه خداروهزاران بارشکدررمیکنمم کههرلحظه هدایتمون میکنهه به سمت بینهایت درک بهترر جای جای قوانینش خدای من شکرتتتت هزاران بارشکرتتتت الهی که هرلحظه غرق عشققققق بینهایتتت ا امش بینهایت اتصال بینهایت و بینهایت زیبایی ها وف اوانی های خداوندم باشیی الهی که جریانی از بینهایتتت نعمت ها و برکت ها و زیباییی ها و ثروتها عشق ارامش جاری ترین باشه برلحظه لحظه ی نابت زیبای مننن بهتزین هایییی بهترینننن های بهتریننن هارو ب ایت میخواهمممم از یگانه قدرتتتت عالممم که تنها قدرتتتتت اوستتتت تنهاا قدرتتتت اوستتتت تنها اوو کافی ترینهههه کافی ترینههه تنها قدرتتتتتت اوستتت تنها اوو کافی ترینهههه کافی ترینهه کافی ترینهه تنها خداونددددم کافی ترینههه تنهاا قدرتتتت اوستتتت تنها اووو کافی ترینههه خداروهزازان بارشکرمیکنممم که هرلحظه هدایتمون میکنهه عاشققتم عاشققتمم نسزین نازنینمم بینهایت تحسینتتت میکنمم عشق مننن بینهایت تحسینتتت میکنمم بینهایت تحسینتت میکنمم عالیی بودد خدای من شکرتت هزاران بارشکرت عاشقتمم عاشقتم
سلام الا جان دوست داشتنی و عزیز و الهی .مرسی عزیزم که اینقدر ظرفت بزرگ شده که اینقدر با عشق وقت میذاری و برای بچه ها کامنت میذاری عزیزم. غرق بی نهایت عشق خداوند باشی همیشه
سلام دوست خوبم واقعا سپاسگزار خداوند هستم برا این لحظه که مرا هدایت کرد به این کامنت زیبای نسرین جان و خدا رو سپاسگزار و شاکرم که الان به لطف خودش من در شروع قدم اول هستم و هر لحظه داره آگاهی های جدید بهم میده
واقعا زیبا گفتید همه چیز احساس خوب و لذت بردن از لحظه به لحظه فرصتهایی که در کنارمون داره مث باد میگذرد
سلام دوست خوبم زهرا جان .خدا رو شکر که قدم اولتون رو برای خودشناسی و خداشناسی برداشتین عزیزم.با قدرت پیش برین و ادامه بدین چون شما لیاقتش رو دارین .لیاقت بهترین ها رو .ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی و پاسخ دادی .بهترین ها رو برات آرزو دارم
به نام خدای معجزه ها
سلام استاد عشق تر جان ومریم زیبا
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی و مقدس
خدایا هزاران بار شکرت که امروز هم بهم فرصت دادی بیام و بنویسم.
وای خدای من
استاد این فایل شاهکاره به والله شاهکاره
دقیقا مث این میمونه کلید بدی دست ی نفر بگی نگاه بابا بنداز رو این در برو تو. این کاخه این قصره این جواهره این الماسه
و طرف باید چقدر مشرک و بی ایمان باشه که حتی حاضر نشه در رو باز کنه
الله اکبر
انصافا سپاس گذاره شاه کلیده به والله شاه کلیده
دقیقا همین امروز صبح داشتم با عزیز دلم صبحونه میخوردم کلی ازم تشکر کرد که نون تازه گرفتم و بردم
تو قلبم گفتم خدای مهربان من خدای معجزه گر من فقط خودت میدونی چه معجزه ای به من دادی دقیقا همین ی سال و خورده ای پیش آرزو داشتم بتونم حتی ی لقمه صبحونه بخورم اما الان دارم با ی پارتنر فوق العاده تو ی رابطه فوق العاده با عشق و لذت صبحونه میخورم فقط خدا میدونه چه نعمته این اتفاق. و خدایا هزاران بار شکرت
من تک تک کلمه های این فایل رو با جان و دل گوش دادم و دلم میخواست تمام لحظه های زندگیم فقط همین فایل پلی بشه و من بگم جانم
انگاری وقتی میای بابت وجود ی نعمتی شکرگزاری میکنی خدا میخواد بهت ثابت کنه که راضی به زحمت شکرگزاری ما نبوده و به جبرانش نعمت ها بریزه رو سرمون. انگاری میگه بابا خجالتم نده منکه کاری نکردم خیلی خیلی بیشتر از این باید بهت پاداش بدم
خدا میدونه هزاران نعمت مادی هست که هر لحظه میطلبه بابتش سپاس گذار باشیم اما هر صبح که بیدار میشم به محضی که چشامو باز میکنم و روشنایی روز رو متوجه میشم میگم خدای مهربان دمت گرم که دوباره بهم فرصت زندگی دادی. فرصت اینکه دوباره تو خیابون های شهرم رانندگی کنم دوباره از وجود ماشینم لذت ببرم دوباره موزیک رپ پلی کنم و با صدای بلند بخونم دوباره برم دفتر کارم و نسکافه بزنم دوباره با مشتری و همکاری ها سرو کله بزنم و هرکی هم ازم خرید نکنه بهشون بگم الهی دلت درد بیاد(تکیه کلام همیشگی من)
خدا مهربان تر از واژه مهربان هست اونکه مث من درگیر زمان نیست که براش اصلا روز و شب معنی نمیده اما من روزها وقتی چشامو به هر سمتی میبرم فقط نعمت و زیبایی میبینم و شب ها موقع آرامش گرفتن هم بهش میگم دمت گرم که بی وقفه میبخشی
اصلا خدا چه میدونه من کی ام کجام چه شکلی ام من فقط فرکانس میفرستم و هر خواسته ای که دارم به شکل فرکانس براش میفرستم و رو فرکانس هام حک کردم هر کدام برای چه خواسته ای هست انگاری شدم مشتری ثابت خدا و اونم دیگه کم کم داره با من همکاری حساب میکنه میگه تو که هر روز دم دری و داری سفارش میدی میگم خب آره خیلی مسیرهارو اومدم دیگه وقتشه وقتی فقط به قدرت محض تو تکیه کردم جواب طلایی بدی بهم و چقدر اون بیشتر از من ذوق میکنه
اصلا نوع ذوق کردنش تو نعمت دادنش مشخصه. امروز خودش برام مشتری فرستاد اونم سود توپ
اصلا شده مث آینه همین که درخواست میدی سه سوته جواب میده
خدایا هزاران بار شکرت
دلم میخواد ادامه کامنت رو صبح موقع بیدار شدن بنویسم نمیدانم چرا ولی اینجوری شده دیگه
خدایا دمت گرم
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
الفاتحه
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است
سلااام به همه عزیزانم
استاد جان من حالا حالاها باید با این ایه ساعتها،روزها،و تا آخر عمرم با این ایه نورانی که بیس همه چیز هست زندگی کنم
توحید ،توحید و توحید
که اگر خوب گوش بسپاریم به استاد عزیز
میرسیم به شکرکزاری،شکرگزاری و شکرگزاری
صبح از خواب بیدار شدم و از خدای خودم برای اینکه یه روزِ دیگه به من اجازه داده که در مدارِ شکرگزاریِ بینهایت نعمتِش قرار بگیرم سپاسگزاری کردم و ستاره قطبی را نوشتم
و فقط و فقط ازَش خواستم امروز به من لیاقت شکرگزاری بده در تمام ابعاد
چای را دم کردم و منتظر دردونه ها بودم که بیدار بِشَن برای صبحانه
،فاطمه جانم بِهِم گفت که نون باید بگیری
رفتم نونوایی یه بنده خدایی پشتِ سرِ من وایستاده بود
که رو به من کرد و گفت خیلی گرمه ،کی میشه از این گرمای لعنتی نجات پیدا کنیم
الله اکبر ،الله اکبر ،الله اکبر
یه لبخندی بِهِش زدم و سریعا رومو به سمتِ نونوایی برگردوندم که دیگه کلامی از زبونِش منعقد نشد
و من تو دلَم بسیار از این بنده خدا سپاسگزاری کردم که منو یاد این نعمت انداخت که سالهای ساله داره به ما میتابه و منشا بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی برای ماست و میتونه منشا شکرگزار بودن بیشتر برای ما باشه.
خلاصه به صورت رگباری هر آنچه که تو ذهنم از فواید این نعمت بیپایان بود گفتم و به لذت رسیدم
و وقتی تابش خورشید را روی پوستم احساس میکردم دیگه احساسم هر لحظه بهتر و بهتر میشد چون من طور دیگه ای به این نعمت نگاه کردم.
استاد جان حدودا 3 سالِ پیش رفته بودم مستمری مادرم را بعد فوت پدرم درست کنم که رئیس برگش گفت باید کارشناس بیاد کارشناسی بشه و توی یه پرونده یه برگه دراومد و گفت بر اساس این بخشنامه باید کارشناسی بشه و عملا باید یه ماه صبر میکردیم تا پروسه انجام بشه
من اون روز رفتم خونه و دوروز دیگه با یه انرژی خیلی خوبی مراجعه کردم و در همون بدو ورودم شروع به سپاسگزاری از ساختمونِ زیبا و برخوردِ خوبِ پرسنل و هر چیزی که میشد در اون محل سپاسگزاری کرد را
انجام دادم و حالم عالی شد و رفتم که کارم رو دوباره پیگیری کنم
بله در کمالِ ناباوری رئیس نبود
میتونستم ناسپاسی کنم و غر بزنم ولی گفتم حتما خیره و پلنِ خداونده و همه چیز به نفعِ من تموم میشه
یه بنده خدایی گفت برید پیش معاون شعبه بیمه،
من رفتم پیش ایشون ،درحالی که حالِ خوشی را در قلبم و درونم احساس میکردم
معاون شعبه گفت بزارید پروده را نگاه کنم ببینم بخشنامه چی میگه در مورد شما.
خدارا شاهد میگیرم 15 دقیقه گشتن و هیچ چیزی پیدا نکردن و
این خانم گفت فقط شما برید پیش فلانی و یه تعهد بدید و از این ماه مستمری مادرتون برقرار میشه
منم که محکم خداوند را در آغوش گرفته بودم و حالم عالی بود
فقط به خودم متذکر میشدم که خدایا اگر تو را درک کنیم این زندگی برامون بهشت میشه.
و خلاصه که ماجرا به خوشی تموم شد بدون طی پرسه خاصی،همون روز انجام شد کارَم.
و دستهای بینهایتِ خداوند همراهِ من شدند.
استاد جان الان من باید هر لحظه با باور لیاقت و ارزشمندی همین نتایج کوچیک و بزرگ را به ذهنم بدم تا یادم نره که عاملی که باعث شده الان این آرامش و این نعمتها را داشته باشم رسیدن به حالِ خوبه که با سپاسگزاری و کنترلِ ذهن و توکل ایجاد شده و نخوام که نتیجه محور باشم و بچسبم به نتیجه .
بلکه هرروز و هر لحظه به خودم این نهیب را بزنم که ببین رسول این سپاسگزاری و رسیدن به حالِ خوبه که نتایج را به همراه داره.
و همین رسیدن به حالِ خوب بزرگترین نعمته که خداوند داره ظرفم را بزرگ میکنه و لاجرم نعمتها که بینهایت هستند دارن تو ظرفم وارد میشَن.
و من با چشم بینا و شکرگزار باید اینها را هر روز ببینم و به ذهنم منطق بِدَم که ببین داره نتایج به میزانِ تغییراتِ فرکانسیِ من دارن از راه میرسن و باید با قدرتِ بیشتری ادامه بِدَم.
و باید به حربه شیطان هم حواسم باشه که از چپ و راست و بالا و پایین تمامِ سعیش اینه کا من سپاسگزار نباشم و یکی از تله هاش همین معطوف کردنِ حواسّ من به نتیجه محور بودن هست.
استاد جان با اجازتون این هدایتِ امروزم را به سپاسگزاری بیشتر به فالِ نیکمیگیرم و این 20 دقیقه اولِ فایل را برش زدم و یه آهنگ براش گزاشتم و هر روز گوش میدم بهِش که یادم باشه که سه تا عامل هست که منو به منبع وصل میکنه
عاملِ اول
اینکه قدرت خلق را به من دادی که من زندگیم را با سپاسگزاری بسازم و من باید مسئولیت اون نقطه از زندگیم را که ازَش راضی نیستم و به خاطرِ بینهایت ورودی به اینجا رسیده به عهده بگیرم و فقط انگشت اشاره رو به خودم باشه نا به عواملِ بیرونی شغل،همسر،و بیماری و هزار تا عاملل بیرونی دیگه
عاملِ دوم
از همین الان که سپاسگزاری را شروع میکنم نتیجه در دستِ منه و اون حالِ خوبِ من هست
و اگر مدتی هست که روی خودم کار میکنم و یه اتفاقِ به ظاهر ناخوب ،
اومده که به من پاداش را برسونه به شرط اینکه من حالم خوب باشه و سپاسگزار باشم و طوری به قضیه نگاه کنم که حالِ خوب در قلبم احساس کنم.
عامل سوم
اینه که وقتی من مسئولیت پذیر شدم و سپاسگزاری کردم و به حالِ خوب رسیدم
حالا به منبع وصل شدم و حالا زمانی هست که من میتونم خواسته هام را به الله یکتا بگم با صحبت کردن، با فکر کردن ،با نوشتن شرایط دلخواهم و اینجاست که خداوند در این حس و حال بهترین پاسخ را با کوتاهترین زمان ممکن به من میده.
دقیقه 1 تا 5 فقط و فقط برمیگرده به احساس لیاقت و تمرکز به اصل که این کل چیزی هست که ما باید توجهمون تمام و کمال بِهِش باشه و همون کانون توجهمون هست .
سپاسگزاری ابزاری که شمارا ، چه تو قعر ذلت باشی ،چه تو قله موفقیت باشی
میتونه اوضاع شما را بهتر کنه..
استاد جان دقیقه 21 به بعد و داستانِ و الهام خواب برای شما بزرگترین درس را برای من داره و داشته که اولا زور نزنم برای رسیدن به خواسته هام و فقط و فقط با سپاسگزاری و کنترل ذهن و توکل مدارم و باور لیاقتم را بالاتر ببرم و این هم مسیر نمیشه که فقط و فقط سرم تو زندگیه خودم باشه و اصلا به هیچ کسی کاری نداشته باشم و مقایسه نکنم خودم را با بقیه و اگر هم به کسی نگاه کردم و الگو قرار دارم
که اون هم الگوهای درست هست
با این دید به اونها نگاه کنم که این بنده خدا تونسته
پس من هم با سپاسگزاری نعمتها ،داشته ها در تمام زمینه ها به این نقطه و بالاتر میرسم
انگیزه بگیرم برای اینکه با قدرت بیشتری ادامه بِدَم.
مسابقه ای در کار نیست و اینو به ذهنم بِدم که 99 درصد افراد دارَن خلاف مسیر رودخونه را میرن و من باید مصداق این شعر باشم
باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هر جا دلش خواست …
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست…
استاد جان من دیروز هدایت شدم به قدرم 7 و فایل 2
و خداوندی خدا احساس کردم برای اولین باره دارم این فایل را میشنوم و آگاهی های خالص تری را دریافت کردم از سپاسگزاری .
در دقیقه 30 :29 این لایو ارزشمند استاد جون این جملتون را باید از طلا نوشت
وقتی تو مدارِ سپاسگزاری باشید دیگه اشگِ چشمتون بند نمیاد و این نشونه باز شدن قلبه
الله اکبر.یعنی قلبتون را خداوند باز میکنه یعنی یه حسی را تجربه میکنید که حاضر نیستند با هیچ چیزی عوض کنید .
خدایا هزاران مرتبه شکرت.
به همه ما نعمت سپاسگزاری را عنایت فرما.
امین.
خدارا شکرت که به من اجازه دادی در مورد سپاسگزاری، تو دفتر مشقم بنویسم و باورهام را دوباره و دوباره بازیابی کنم و با قدرت بیشتری این مسیر بهشتی و لذت بخش را ادامه بدَم.
الهی شکرت.
(به نام الله مهربان و هدایتگر)
سلام به شما آقا رسول عزیز
خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم بابت کامنتی که نوشتید
من پروفایل شما رو فعال کردم و هر وقت کامنت میذارید شوق دارم که بیام کامنتتون رو بخونم
خیلی ازتون یاد میگیریم در هر موردی ،
و این کامنتتون که دیگه اصلا نگم….
به قول خودتون و حرف استاد که یادآوری کردین : وقتی سپاسگزاری قلبت باز میشه و ناخودآگاه اشک از چشمانت جاری میشه
واقعا همینطوره ، اون لحظه ای که قلب باز میشه با هیچییییی نمیشه عوضش کرد
اون لحظه که حس میکنی به پرواز دراومدی ، از هر وقتی به خدا نزدیکتری و چه حسی از این قشنگ تر:))))
شاید بهترین آرزویی که واسه هممون دارم اینه که تو زندگیمون از این لحظه هایی که قلبمون باز میشه بیشتر و بیشتر بشه انشالله:))
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام و درود به بانو صالحی عزیز
بسیار خوشحالم این روزها
و وقتی روزم را میخوام شروع کنم واقعا طوری شده که خودم را در بهشت تصور میکنم
یعنی واقعا سعی میکنم روی نعمتهام که بینهایته فکوس کنم و چیزی که الان متوجه شدم اینه که ذهنم راحت باهام همراهی میکنه چون دوسالی هست که من و فاطمه جانم واقعا بها دادیم و واقعا ورودیها را به صورت خیلی متعهدانه بستیم
و خدارا شاکرم که علاوه بر بینهایت نتایجی که وارد زندگیمون شده
حس و حال خوبی را داریم تجربه میکنیم
که بالاترین اون حس و حالِ سپاسگزاریه
خانم دکتر عزیز بسیار خوشحالم متوجه شدم شما اهل سنندج هستیدو من یه سالی در این شهر زیبا در لشکر 28 خدمت کردم و واقعا مردم بسیار خونگرم و محترمی داره و واقعا پر از مهر و محبت هستند.
خدارا شاکرم که با انسانهای شریف و محترمی در این سایت هستم و واقعا احساس میکنم جز خانواده خودم هستند و بسیار احساس نزدیکی میکنم به تک تک دوستانِ عزیز و ارزشمندم.
سپاسگزارم از لطف و محبت شما دوست گرامی.
براتون بهترینهارا آرزومندم.
سلام و درود خداوند بر آقا رسول گل
باورم نمیشه پسر تو هم لشگر 28 خدمت کردی!!!
من سال 81_ 82 اونجا خدمت کردم. توی کوی سازمانی بلوک افسر وظیفه ها کنار غذا خوری بودیم . چقدر خاطره ها برام زنده کردی پسررررر. واقعا خدمت نبود عشق و حال بود. یه تجربه تکرار نشدنی با دوستان نابی مثل خودت که هنوزم باهاشون در ارتباطم.
اوایل تو بلوکمون که حموم نداشتیم و گاز کشی نشده بود میومدیم حمام عمومی تو خ امام پائینتر از پادگان . ..نون سنگک شنی پنجشبه و جمعه ها.... پیاده روی از میدان انقلاب ( دوره میان) تا دیدگاه و برگشتن از همان مسیر….. خوردن لبو قرمز…. رفتن به تلفن عمومی در میدان آزادی برای تماس با خانواده ( 6 بهمن) … رفتن به حسن آباد برای گرفتن حقوق ماهانمون…رفتن به بازار شیطان و خرید میوه و تره بار و مایحتاج برای غذا پختن توی کوی….رفتن به استخر توی کوی بصورت رایگان… یادش بخیرررر .چه روزا و چه خاطراتی داشتیم…چند سال پیش با ماشین خودم بچه ها رو بردم و داخل کوی رو گشتم، خیلی تغییر کرده بود، ولی اون خاطرات زنده بودن…. نمی دونم چه سالی اونجا بودی ولی مطمئنم کلی خاطرات و حرف داری برای گفتن. بهانه ای بود بهد مدتها احوالی ازت بپرسم. روی ماه هلیسا و محمد حسن و جای من ببوس و به فاطمه جان سلام برسون. در پناه خدا باشید همگی.یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به اسدالله عزیزم
امیدوارم که حالت عالی باشه
راستش منم دقیقا سال 81 _82 در لشکر 28 خدمت کردم وبعد یک سال گردان 116 مامور شدیم به مهران
بریم
من در رکن 2 منشی بودم
و تموم اون خاطراتی که گفتی در دلم زنده شد و در طی خوندن کامنتت لبخند رو لبم بود
هر وقت میرفتم تو شهر واقعا انسانهای محترم و شریفی را میدیدم و برخوردشون عالی بود با من.
و 6 ماهی که در مهران هم بودم در سنگر بودیم و خونه های کاهگلی و شربت آبلیمو و گرفتن سهمیه یخ در ساعتهای بامدادی شب و
گردهمایی غروب با دوستان و خوانندگی خودم برای بچه ها
واقعا دوران خوب و به یادماندنی در لشکر و مهران گذروندم و همه و همه برام خاطره هست.
نمیدونم شاید هم تو اون صبحگاه ها همدیگه رو دیدیم و از کنار هم عبور کردیم.
سپاسگزارم از لطف و محبتت اسد جان
شماهم روی ماه شینا جان را ببوس
سپاسگزارم که مارا یاد کردی
و من و فاطمه جان هم در گفتگوهای روزانه همیشه شما و تعدادی از دوستان عزیزمون را یاد میکنیم و همیشه یه همصحبتی درباره کامنتهای عزیزان در گفتگوهای ما هست.
انشالله با این مسیر بهشتی
این استاد و دوستان
هر لحظه حضور خداوند را در لحظه لحظه زندگیمون حس کنیم و به سمت پیشرفت و بهبود دائمی حرکت کنیم.
سلام و درود مجدد رسول جان
عجیبه بخدا. مگه میشه؛ مگه داریم!!! دنیا چقدر کوچیکه خدااااا
اینکه دو نفر تو یه پادگان تو یه سال خدمت کرده باشن و بعد 22 سال از طریق یه سایت این بفهمن! اینم از معجزات خداونده.
من محل خدمتم دفتر نقدی تو پشتیبانی لشگر بود. من مسئول دادن پوتین و جیره افراد کادر و وظیفه بودم و تو مناقصات لشکر برای تامین مایحتاج لشکر شرکت می کردم.
یادته صبح ها هر روز تو میدان رژه پادگان ورزش میکردیم حدود یکساعت و من چون فوتبالم خوب بود، سرهنگ امامی راد (امیدوارم اشتباه نکردخ باشم اسمشو) فرمانده پشتیبانی لشگر بود و همه ازش حساب میبردن، منو صدا زد که تو تیمش بازی کنم و بعد از اون بود که ما رفیق فابریک هم شدیم و همه مثل امامی راد از من حساب میبردن خخخ یا بقول خودت شایدم از کنار هم رد شدیم بارها.
یادم میاد آنزمان بحث حمله آمریکا بود و از لشگر خواسته بودن که یه تیپ ببره مهران. جالبه بدونی من متولد مهرانم و بعد جنگ دیگه ساکن ایلام شدیم و برنگشتیم به مهران ولی دائمآ بعنوان سرزمین پدر و مادری رفت و آمد داریم . خوب دوم آوردی تو گرمای مهران. با بادهای سورانش در تابستان (محلی ها بهش میگیم سِموم) البته امیدوارم نیمه دوم اونجا خدمت کرده باشی. غروب زیبای مهرانُ حتما تائید میکنی. چون غروب دشت ها واقعآ خورشید بزرگ و زیباست.
ان شاء الله یروز ببینمت و کلی عکس نشونت بدم از لشگر و خاطراتت زنده بشه و بگیم و بخندیم. همیشه این هممداری و هم راستا و همجهت بودن شما و فاطمه جان رو تحسین میکنم و این مسیر رسیدن به خواسته ها رو هموارتر و زندگی را لذتبخش تر میکند.در پناه خداوند باشید عزیزانم. یا حق
سلام و درود خدمت اسداا..عزیز،،تک ب تک کامنت هاتو میخونم و لذت میبرم،واقعا عالی هستید..اسداله عزیز،،ی سوالی داشتم،،ایا شهریور ماه،وقت مناسبی هست برای سفر ب کردستان و کرمانشاه،،شما کدوم استان رو بیشتر پیشنهاد میدید،،ی چندتا جای دیدنی رو معرفی میکنید،،حالا روستایی باشه،،طبیعتی،،ممنونم ازت،،من برنامه داشتم برا عید نوروز برم،،ولی با پیگیری هواشناسی فهمیدم ب لطف خدا بارندگی زیاد داره و سرده،،میخواستم ببینم برا شهریور خوبه،،من تقریبا همه جای ایران رفتم،،فقط سمت غرب نیومدم..ممنون از لطفت..
سلام و درود خداوند بر آقا حمید گل
حمید جان سلیقه ها متفاوته. هر کسی ذائقه و سلیقه مختص خودشو داره. من خودم از تجربه جاهای جدید لذت میبرم. آب و هوای استانهای غربی مانند اکثر نقاط کشور در این یکی دو ماه تقریبا گرم است. بهترین زمان برای لذت بردن از استانهای گفته شده همون فصل بهار است. الان پیج های گردشگری و سایت های زیادی هستند که میتونید سرچ کنید و بصورت تصویری آن مناطق رو ببینید و اگه دوس داشتید سفر کنید. در پناه خدا باشی، یا حق
به نام الله مهربان
سلام مجدد به شما آقا رسول عزیز
ممنون بابت نقطه آبی که به قول سعیده جان در بهترین زمان و مکان به دستم رسید
دقیقا بعد از اینکه پیروز شدم بر نجوا های ذهنم و تونستم به احساس خوب و احساس سپاسگزاری برسم ، نقطه ی آبی شما رو دریافت کردم و بار دیگه مهر محکمی کوبیده شد بر اینکه قانون جواب میدهد!!
خدایی رو شکر میکنم که انقدر قشنگ داره هدایت میکنه و منو از فرکانسای ناجور میکشه بیرون و جدا میکنه از بقیه ، خیلی خدامون مهربونه ، خیلی رحمانه ، خیلی رحیمه ، خیلی کریمه ، خیلی زود پاسخ میده به تلاش های ما ، به کنترل کردن ذهنمون ، به کنترل احساس و ورودی هامون
الهی شکر که تو شهر زیبای من تجربه ی خوبی داشتین
واقعا این شهر و مردمش فوق العاده ن و خیلی خدا رو شکر میکنم که تو همچین شهر قشنگی زندگی میکنم
الهی شکر بخاطر وجود شما و فاطمه جونم تو این سایت که قشنگی این سایت رو صد ها برابر کردین و الگو های بی نظیری هستین واسه ما
موفق و پاینده باشید در این مسیر زیبا:)))
سلام خانم صالحی عزیز
بنده تمام پروفایل و نحوه آشنایی شما را یکبار خوندم و برای بار دوم اونو برای همسرم خوندم چقدر چهره مهربان و دوست داشتنی ای دارید و خیلی خوشحال شدم که فهمیدم کردید و هم زبان هستیم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.
(به نام الله یکتا و مهربان)
سلام خدمت شما دوست عزیزم
خیلی خیلی ازتون ممنونم که واسم نوشتین
خیلی خوشحالم کردین و مطمئنا صد ها برابر این انرژی مثبت به زندگی خودتون برمیگرده
سپاسگزارم که به من لطف داشتین
منم خیلی خوشحالم که دوستان کورد و هم زبان اینجا دارم
در پناه الله یکتا روز به روز موفق تر باشید:)))
سلام به استاد و مریم بزرگوارم
سلام به دوستان عزیز در این بهشت
استاد اونجاییکه گفتید درگیر رابطه میشیم و از مسیر و اجرا کردن با قانون دور میشیم، میخواستم تجربه خودمو بگم. می دونید استاد اگر ما در گذشته ی خودمون سرچ کنیم، نمونه های فراوانی پیدا میکنیم که حرفهای گرانبهای شمارو تصدیق می کنه. حتی اون موقع هایی که ناآگاهانه از قانون استفاده می کردیم.
قبلا در یک کامنتی با جزئیات توضیح دادم، من قبل از ازدواجم به مدت یکسال و نیم، با خودم خلوت می کردم و با خدا بصورت قلبی و با حال خوب راز و نیاز می کردم. چقدر حسم عالی میشد. وارد ارتباط عمیقی با خدا شده بودم. (آن هم یکسال و نیم) اتفاقی که افتاد این بود که با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردیم، و باورتون نمیشه چه رابطه ای بود، محشر، بی نهایت عالی، هرچی بگم،کم گفتم، اصلا فراتر از تصور بود. اینقدر همه چی عالی بود، به قول شما من درگیر رابطه شدم، به مرور دیگه اون خلوت بین خدا و خودم کم شد و بعد از مدتی دیگه انجام ندادم. فراموش می کردم. آخه همه چی عالی بود. و خیلی خوش می گذشت اون روزا. اتفاقی که افتاد دقیقا به مرور کیفیت رابطه هم کمتر شد. به قول شما رفت توی فضای وابستگی و گیر دادنم به بنده خدا. تا اینکه بعد از ۴-۵ سال از ازدواجم گذشته بود که خداوند منو با شما آشنا کرد، و الان دارم می بینم همه چی آروم آروم داره بهتر میشه.
استاد وقتی ما روی خودمون کار می کنیم، مهمترین نتیجه اش همون حال خوب دائمی و درونی هستش که حالا حالاها از چیزی ناراحت نمیشه، سرخوش و خونسرده، با خودش به صلح رسیده و این خصوصیت مهم باعث انتقال همین حس به طرف مقابل میشه. وقتی در کنار هم هستند به جای اوقات تلخی، میگن و میخندن. اما اونی که با خودش هم درگیره، از کاه، کوه میسازه، همش غرغر می کنه یا اینچنین رفتارها. فکر می کنم خیلی واضح و قابل درکه این چنین تجربیات که خیلی هامون داشتیم. پس این ادامه ی کارکردن های روی خودمون هستش که نتایج زیبا و رضایت بخش رو رقم میزنه. حالا راز و نیاز باشه، سپاسگزاری باشه، توجه به زیبایی ها باشه، کارکردن روی فایل های شما باشه، ترکیب همه اش باشه…فرقی نمی کنه کدوم. مهم اینه که این روند درست رو ادامه بدیم و درگیر نتیجه نشیم.
دلم میخواد اون یکی تجربه ام رو هم بگم. نزدیک ۹ ماه است با خواهرگلم در یک ساختمان هستیم و این اتفاق هم یکی از همون نتایجی بود که در این مسیر و تمرکزی کار کردن روی خودم و حس وحال عالی، بهش رسیدم. چیزی که اصلا فکرشوهم نمی کردم. اما بعد از همسایه شدن با ایشون، من تمرکزم برای کارکردن روی خودم کمتر شدن. همچنان در این مسیر بودم و فایل گوش می کردم، اما می دانم که خیلی پراکنده بود. و به مرور بازهم تضادهایی ناگهانی پیش می اومد. ریز و درشت. تا اینکه دوباره معده درد من که توی این دوسال عباس منشی بودنم خوب شده بود، برگشت. وقتی معده دردم شروع شد بیدار شدم و دیگه فهمیدم قضیه چیه. و از همان موقع، تمرکزی کار کردن روی باورهامو و خلوت با خدای خودم رو دوباره آغاز کردم.
واقعا این آگاهی و هوشیاری خیلی ریزه. اینکه اون نتیجه، نتیجه ی عالی هستش. خوش و سرحالیم باهاش، ولی بعد از مدتی میبینیم تضادها میاد. برای کسی که آگاه نیست خیلی سخته بخواد دقیقا بفهمه مشکل کجاست، چون تقریبا حال آدم خوبه و فکر می کنیم طبق قانون داریم پیش میریم (قانون احساس خوب). اما در اصل گول نتیجه رو می خوریم و باعث میشه از مسیر دور باشیم.
مشکل دقیقا خلوت نکردن روی خودمونه، وقتی خلوت می کنیم و با خدا راز و نیاز می کنیم، به منبع وصل میشیم. من که همچنین احساسی پیدا می کنم موقع صحبت با خداوند. و مشکل قطع اون اتصاله هستش.
خطوط زیر بصورت هدایتی گفت شد، چقدر برای خودم تازگی و آگاهی داشت، آگاهی جدیدی بود برام
حال خوب موقع اتصال به انرژی منبع کجا؟! و حال خوب دریافت نتیجه کجا!
حال خوب موقع ارتباط با خدا، یک حس خوب واقعی و عمیق هستش، یک حس مستقل، خارج از دنیای مادی، و اثراتش ماندگارتره.
اما حس خوبی که از کسی دریافت می کنیم ممکنه تا ساعتی بعدش از بین بره. این حس، وابستگی میاره و اصلا وابسته به یک انسان هستش، با خصوصیات انسانی.
وقتی ما از انرژی منبع، از خداوند حس خوب دریافت می کنیم، وقتی نیازش داریم، وقتی می خوایم آروم بشیم یا حالمون خوب بشه، همیشه و همه جا در دسترسه.
اما یک انسان، قادر نیست هر موقع ما بخوایم در دسترس ما باشه، و اتفاقا نبودش بیشتر حالمون رو بد می کنه.
اگر برای خودمون جدول بکشیم و ریز به ریز مقایسه کنیم متوجه میشیم، اون حال خوبه دریافت حس خوب از عزیزدلمون، خیلی تفاوت داره با حال خوب اتصال به منبع.
اون وقت بهتر می تونیم این دو حس خوب رو باهمدیگه تفکیک کنیم و فراموش نکنیم اصل کدامه و فرع کدامه. کدام دائمیه و کدام موقت. و کدومش حتما باید باشه. کدومشو انسان نیاز داره برای رشد و رسیدن به کمال. کدومش آرامش میاره. کدومش مارو باتقواتر میکنه. کدومش نعمات بیشتری برامون میاره. کدومش کمکون می کنه برای رسیدن به دیگر خواسته هامون.
چقدر زیباست این مسیر، چقدر زیباست این آگاهی برام. انگار الان برای ذهن خودم تفکیک شد دقیقا. آخه می دونید استاد، بارها شده بود گول همین حال خوب رو خورده بودم و نمیتونستم دلیل بدتر شدن شرایط رو پیدا کنم. حتی اگه یکی ازم سوال می پرسید که: واقعا نمی تونستم جواب بدم. چون برای خودم واضح نبود. الان چقدر مشخص شد و اگاه شدم. چقدر حالم خوبه الان بازم… خدایا شکرت. انگار کل اون متن های قبلی نوشته شد تا آروم آروم اتصال برقرار بشه، و پاراگراف آخری بیاد. خدایا شکرت، خیلی لذت بردم.
الان بیشتر از یک ساعت و نیمه که دارم روی این فایل و آگاهی هاش کار می کنم، تونستم تا دقیقه ۲۰ پیش برم. همین هارو کامنت می کنم، انشاله بقیه اش بعدا.
به امید دیدارتون توی پارادایس.
به نام خداوند هدایتگر
سلام دوست خوبم
چقدر زیبا نوشتی زلیخا جان
چقدر دقیق اشاره کردی
واقعا استاد چقدر قشنگ کامنتهایی که پر از درس و آگاهی ارزشمند هست و لایک میکنه تا ما هدایت بشیم و بخونیم
راست میگی دقیقا
من و همسرم یه مدت اصلا برنامه داشتیم و هرروز هر کدوم جداگونه میرفتیم تو خلوت خودمون و با خدا حرف میزدیم نمیدونی چه حس و حالی داشت اصلا متوجه گذر زمان نمی شدیم
واقعا آرامشی درون ما بود که با هیچ چیز نمی شد عوضش کرد
الانم حالمون خوبه حالمون عالیه نتایج هم خیلی زیاد شده ولی قشنگ جای خالی یه چیزی احساس میشه
انگار اون جوری که باید نمیچسبه بهت
واقعا حال خوب اتصال به منبع کجا و حال خوب دریافت نتیجه کجا
ازت ممنونم که انقدر زیبا نوشتی
قطعا این کامنت نشانه من بود و میخواست تلنگری به من بزنه
عاشقتم
خداوند یار و هدایتگرت باشه همیشه
سلام مونای نازنینم
عزیز دلم، همیشه وقتی کامنت های پربار شمارو می خونم، ارتباط قشنگتون با همسرتون رو تحسین می کنم، خیلی زیباست..امیدوارم روز به روز زیبایی های زندگیتون و کیفیت زندگیتون بیشتر بشه عزیزدلم.
آره عزیز دلم، حتما باید خلوت گزینی و راز و نیاز و سپاسگزاری با خداوند رو داشته باشیم، فقط اونطوری می تونیم سوخت و انرژی، کافی و کامل رو برای طی کردن مسیر زندگی رو بدست بیاریم.
ممنونم که نظر انرژی بخشت رو برام نوشتی مونای ارزشمندم
خداوند یار و هدایتگر شما هم باشه دوست خوبم.
بسم الله النور
سلام به استا. نازنینم 🫂سلام مریم جان مهربونم 🫂
عاشفتونم 🫀
استاد جان عجب فایلی همون اول مثال منو زدید خدایا چه میکنی یعنی این سری فایل ها دقیقا واسه حال و اوضاع من هست
یعنی امروز دهنم باز موند وقتی این فایل شروع شد
بله یه مسیری رو تمرکزی روی خودم کار کردم و به لطف خدا یه شرایط عالی برام پیش اومد تو تمام جنبه های زندگی و بعد آروم آروم تمرکزم از روی یکر گزاری برداشته شد و بدنم شروع به آلارم دادن کردن و یهو به خودم اومدم دیدم دارم فقط نکات منفی هر چیز رو میبینم و اون شرایطی که همیشه ارزوشو داشتم چه از نظر مالی و چه عاطفی داشت به یمت ناحالبی میرفت و خدا روشکر به موقع هدایت شدم و دوباره تمرکز کردم رو فایل ها و سپاسگزاری و خدا رو شکر دوباره شرایط عالی تر از قبل شد
به محض اینکه شروع کردم استاد ساعت 7 صبح خدا واسم مشتری فرستاد که خرید هم بکنه و هم منو تا باشگاه برسونه و هم با هم یه تمرین عالی داشته باشیم
دقیقا شیطان وقتی مت وسط بهشت بودم واسه ناخون کوچیک حتی بهونه کوچیکتر از اون داشت ذهن منو منحرف میکرد که خدا رو شکر به کمتر از یکی دو هفته رسید و دوباره اومدم تو مسیر
و به قول قران به محض اینکه توبه کنید خداوند را توبه پذیر و مهربان میبینید و من به محض اینکه دیدم ایراد کارم کجاست و زانو زدم و توبه کردم و از خدا طلب بخشش کردم برای ناشکری هام خدا از همون لحظه درهای رحمت رو باز کرد و شرایط حتی بهتر از قبل شد خدایا شکر
دقیقا به قول استاد شکر گزاری جواب میده که قلبت آروم بشه واقعا به حس دارندگی برسم وقتی ادا دربیارم هیچ اتفاقی نمیوفته یه مثال هم تو دوازده قدم زدید که یه گدایی نون هشک میزده تو آب و میگفته خدایا شکرت و ازش میپرسن با این اوضاع چطور میگی شکر میگه این خدا خودش میدونه که از صد تا فحش هم بدتره و اینکه من ادا دربیارم و از درون راصی نباشم همینه
دقیقا استاد روزی که من دوباره تمرکزی با این دوره شروع کردم علاعم بیماری همون روز خوب شد همون روز کلی اتفاق قشنگ افتاد اصلا نحوه برخورد دیگران با من کلی فرق کرد و خدا رو شکر اوضاع عالی تر از حتی قبل شد
استاد جان عاشقوتنم مریم جان خیلی دوستت دارم 🫂به زودی آمریکای زیبا میبنمتون🫂🫀
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته
سلام دوستان هم فرکانسی
استاد به نکتهی خیلی خوبی اشاره کردید
سن فقط یه عدده
من هم حدود سن شما را دارم ولی باور کنید از وقتیکه خدا رو جور دیگهای دیدم از وقتیکه احساسم خوب شده از وقتیکه روی باورهای خودم کار کردم و خیلی از باورهای محدودکننده رو گذاشتم کنار، اصلا احساس نمیکنم که سنم بالای چهل سال شده.
الان ورزش که میکنم قشنگ با همان قدرت با همون صلابتی که یک جوان بیست و دو و یا بیست و سه سال کار میکنند و از این بابت خدای خودم را بسیار شاکرم استاد
استاد جان، مهربان تر از جانم چی بگم به خدا شوکه شدم وقتی که یه مقداری از فایل گذشت.
چیزهایی را که داشتید میگفتید فقط برای من بود
انگار که این لایو فقط به سفارش من بود
همون چیزهایی میگفتید که من لازم داشتم
هرچند که نیم ساعت آخر رو افتخار داشتم که زنده گوش کنم اما منتظر بودم که فایل بیاد رو سایت
الله اکبر
الله اکبر
چی بگم
استاد یه بار دیگه با پتک زدین توسرم تا به هوش بیام و برگردم به مسیر درست.
من فراموش کرده بودم یکسری کارهای درست را که باعث شده بود من به این مسیر الهی برسم. من برام عادی شده بود این کارها
چه کاری؟؟؟؟
سپاسگزاری، سپاسگزاری سپاسگزاری
توی این فایل شما در مورد سپاسگزاری گفتید و اینکه فرکانس سپاسگزاری چقدر مهمه دقیقاً افتاد، دقیقاً دقیقاً درست گفتید من خودم یادم رفته بود و این لایو شما و این صحبت شما تلنگر بسیار خوبی به من بود تلنگری به من بود که برگردم و خودم را اصلاح کنم من فراموش کرده بودم که از کجا به کجا رسیدم و چه چیزی باعث اینهمه رشد و تغییر من شده بود غیر از اینکه من روی باورهای خودم کار کرده بودم و از همه مهمتر در ابتدابهساکن در ابتدایی که شروع کردم به کار بسیار بسیار آدم سپاسگزاری شده بودم و روزها و ماهها بود که من فقط و فقط نعمتهایی رو که داشتم میشمردم و بابت این بسیار بسیار سپاسگزار خداوند بودم در حدی که بعضی مواقع واقعاً اشکم درمیومد از اینهمه نعمت و ثروتی که خدا به من داده بود و من هیچ موقع اینها را ندیده بودم هیچ موقع ندیده بودم.
استاد واقعاً شاید این فایل فقط برای من بود شاید این فایل به خواستهی من بود یا در مسیر اصلاح رفتارها و باورهای من بود من بعد از اینکه با سپاسگزاری بسیار زیاد نتایج خیلی خوبی گرفتم مخصوصاً در زمینه باور و مخصوصاً در مورد شرایطی که داشتم با خودم قرار گذاشتم که بیایم روی باورهای مالیام کار کنم روی باورهای ثروت ساز که پاشنه آشیل من بود کار کنم و تقریباً مدت زیادی است که واقعاً به آن اندازه قبل سپاسگزاری را از یاد بردهام، سپاسگزار هستم ولی قبلش در هر نفس در هر قدم در هر حالتی خدا را سپاسگزار بودم و برای کوچکترین اتفاقات ممکن میگفتم خدایا شکرت، ولی الان به نسبت اون زمان خیلی کمتر شده و نتایج خودم هم به او نسبت خیلی کمتر شده است. با خودم داشتم دنبال این میگشتم که مشکل کار کجاست کجای کار من ایراد داره که نتایج اونطوری که باید و شاید اتفاق نمیافته، کدوم باور من چه باوری از من هست که باید اونو اصلاحش کنم تا نتایج تغییر کنه، خیلی داشتم فکر میکردم خیلی داشتم به خودشناسی خیلی داشتم کنکاش میکردم توی باورهای خودم و واقعاً نمیتونستم بهراحتی به این نتیجه برسم که آقا دلیل کم شدن نتایج من چیه؟؟؟ دلیلش چی میتونه باشه؟؟ نوشتم، برای خودم فکر کردم، با خودم حرف میزدم و با خودم صحبت میکردم، خودمو تجزیه تحلیل میکردم ولی بعد اون نکته اصلی را پیدا نمیکردم.
ولی خدا اون قدرتی که از همه برتر، اون قدرتی که مافوق همه قدرتها، از اون قدرتی که همه قدرتها را خلق کرده به وسیله دستی از دستان خودش یعنی سید حسین عباس منش راه او به من نشون داد، کلید به من داد، نشانه را به من داد،
من شکرگزاری ام به نسبت اون زمانی که نتایج خوبی میگرفتم کم شده بود
من بسیار آدم سپاسگزاری هستم، یکی از بزرگترین سپاسگزاری های من بودن در این جمع و داشتن و راهنمایی گرفتن و بودن با استاد گرامی خودم هست واقعاً نعمت بزرگی است واقعاً اینجا بینظیر.
ولی ولی ولی این مشکل من نبود، من دنبال اون نکته اساسی، دنبال اون ترمز ریزه میگشتم که آقا چی شده چرا نتایج من به نسبت قبل تغییر کرده؟ چرا نتایج من تغییر کرده؟ من که دارم اصطلاحاً روی خودم کار میکنم من که کنترل ورودی دارم من که دارم باورهای خوبی در وجود خودم میسازم، من که خیلی از باورهایم تغییر کرده، میتونم بهجرات بگم نسبت ب خود ششماهه قبلاً تغییر کرده، ولی نتایج اونطوری که باید و شاید نمیشد، خیلی دنبال این حلقه گمشده این ماجرا بودم که استاد گرامی من مثل همیشه مثل همیشه بینظیر و در زمان مناسب و در مکان مناسب و نکتهای را که من میخواستم بدونم و باید میدونستم را به من گفت. سپاسگزارم از تو ای ربالعالمین خودم.
آره اون نکته این بود که سپاسگزاری و شکرگزاری من کم شده بود، واقعاً این عضله من ضعیفشده بو، د عضله شکرگزاری من ضعیفشده بود و وقتیکه استاد گفت شما با شکرگزاری میتونی از بدترین از پائینترین درجه و بالاترین درجه برسی دقیقاً اونجایی بود که من باید میفهمیدم که من شکر گذاریم و سپاسگزاریم بهخاطر اینهمه نعمتی که خدا به من داده بهخاطر اینهمه ثروتی که به من داده که باور کن اصلا خیلی از این نعمتها و ثروتها با هیچ پولی قابل بدست آوردن نیست، من سپاسگزار نبودم من آنقدر که لازم بود سپاسگزار نبودم من آنقدر که بایسته و شایسته بود سپاسگزار نبودم واقعاً سپاسگزار نبودم و این سپاسگزار نبودن من باعث شد که این مشکلات برای من به وجود بیاد. خدای ربالعالمین من شکرت شکر که باز در زمان مناسب در زمان مناسب به من گفتی که ایراد کار کجاست. چرا؟؟
چون من متعهدانه دنبال پیدا کردن این ترمزم بودم دنبال پیدا کردن این قضیه بودم دنبال اینکه چرا کجای کار من گیر داده بودم و خدا وقتی تعهد منو دید وقتی تعهد منو دید گفت بنده من اینه مشکلت و من در کسری از ثانیه اصلا همهچی برام روشن شد من واقعاً عضله شکرگزاری در این مدت ضعیفشده بود خودم را درگیر مسائل دیگری کرده بودم درگیر تغییر باورها و درگیر مسائلی از ایندست شده بودم و شکرگزاری را فراموش کرده بودم و یادم رفته بود که من باید این عضلات را از هر عضلهای قوی و قویتر کنم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.
واقعاً نمیتونم نمیتونم اندازه خوشحالی و اندازه مسرتی که الان دارم رو بیان کنم شاید هیچکس غیر از خودم ندونه، که من چقدر خوشحالم که اون حلقهای گمشده و اون ترمز ریز کار خودمو پیدا کردم مثل کسی که ساعتها سالها ماهها دنبال گنج گمشدهاش میگشته ولی فارغ از اینکه غافل از اینکه گنج تو جیب خودش بوده، اون گنج تو جیب خودش بوده ولی یادش رفته که از جیبش دربیاره و از آن استفاده کنه من دقیقاً همین حسو دارم خدایا شکرت الحمدلله ربالعالمین خدایا شکرت خدایا شکرت.
استاد گرامی من شاید بیست دقیقه از فایلو گوش کردم و به نتیجه رسیدم این قسمت فایل که فقط برای من بود این قسمت لایو که فقط برای من بود خدایا شکرت خدایا شکرت که همچین استاد بینظیری دارم خدایا شکرت، استاد گرامی من پیامبر زندگی من خدایا شکرت خدایا شکرت که هستی سپاسگزارم حضرت استاد گرامی خانم شایسته عزیز از شما سپاسگزارم که زحمت تصویربرداری فایل برعهده شما بود بسیار سپاسگزارم از خداوندی که مرا در این مسیر قرار داده و امیدوارم که بتوانم بتوانم دوباره به همان فرکانس سپاسگزاری و شکرگزاری قبلاً رسیده بودم و باهاش داشتم دنیا را به دست میآوردم برگردم انسان فراموشکاره، انسان از نسیان میاد از فراموشکاری میاد من هم فراموش کردم من هم فراموش کردهام آنچیزی را که نباید فراموش میکردم من هم فراموش کردم آنچیزی که نباید فراموش کردم و پیامبر من سید حسین عباس منش به من تذکری داد به من تذکر داد که من دوباره برگردم به اونچیزی که فراموش کرده بودم پیدا کنم و دُر گرانبهایی را که گمش کرده بودم را پیدا کردم.
خدای من سپاسگزارم، ربالعالمین من سپاسگزارم
خدایا به من قدرتی بده که به همان خوبی که میگویم و مینویسم به همان خوبی عمل کنم الهی آمین
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
💙💜❤️💙💜❤️💙💜❤️💙💜❤️
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
پروژه خانه تکانی ذهن | گام هفدهم
خداروشکر میکنم که در مدار شنیدن و شرکت کردن در این پروژه زیبا قرار دارم و واقعا اسم پروژه با کاری که انجام میده همخونی جالبی داره وقتی استاد درباره اون اتفاقات داستان بانک صحبت کردند یاد خاطره ای از خودم افتادم که دقیقاً مشابه اتفاقی که برای استاد افتاده بود برای منم افتاده بود اما اون خاطره رو من به کل از یاد برده بودم و حتی یکبار هم بهش فکر نکرده بودم و این پروژه باعث شد ذهنم گرد و غبارها رو کنار بزنه و من یاد اون خاطره بیفتم و خیلی احساسم خوب شد و کلی هم احساس قدرت کردم از اینکه ما چقدر توانایی خلق زندگیمون رو داریم نوشتن و خوندن این خاطره خالی از لطف نیست:
وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد…
اواسط فروردین امسال بود که ما به یک عروسی که در شهرستان برگزار میشد دعوت شدیم و ما هم از تهران به سمت شهرستان حرکت کردیم اون موقع من داشتم دوره دوازده قدم رو کار میکردم و خیلی هم تمرکزی پیش میرفتم و خیلی حال و احساسم خوب بود توی یکی از عوارضی ها بود که یهو یه ماشین محکم از پشت به ماشین من کوبید و تقریباً پشت ماشینم ترکید در لحظه اول خیلی ناراحت شدم و نجواها شروع کرد که ای بابا چی شد پس تو که این همه روی خودت کار کردی چرا باید این اتفاق برات بیقته؟
حالا نه تنها مراسم عروسی رو از دست دادی بلکه ماشینت هم داغون شد و باید کلی اسیر بیمه و استاد کار و مکانیک و صافکار و نقاش و … بشی…
یادمه به تازگی جلسه ی قرآنی که استاد درباره آیه ی عصا ان تکروهوا … صحبت میکنه رو کارکرده بودم و سریع با خودم این آیه رو زمزمه کردم و یاد حرف استاد افتادم که گفتند:
اگر روی خودت کار میکنی هر اتفاقی با هر ظاهری بیفته قطعا به نفع تو خواهد بود
باز هم یک قدم دیگه احساسم بهتر شد و گفتم من الان باید ذهنم رو کنترل کنم …
بنابراین با آرامش کامل پیاده شدم که ببینم چی شده راننده عقبی هم مضطرب پیاده شد و فکر کرد من الان داد و بیداد میکنم و خیلی نگران بود اما من گفتم ایرادی نداره و بالاخره پیش میاد دیگه…
خیلی معذرت خواهی کردند اتفاقا نزدیک عوارضی تصادف کردیم و همونجا هم پلیس حضور داشت و رفتیم جلوی ساختمون پلیس پارک کردیم و تا پلیس بیاد و کارهای مربوطه رو انجام بده هوا هم خیلی سرد بود و بارون داشت کم کم شروع به باریدن میکرد…
نزدیک به پنج شش تا ماشین دیگه هم اونجا بودند که همگی تصادف کرده بودند و منتظر پلیس که کارا رو انجام بده…
خلاصه من شروع کردم به کنترل ذهن و گفتم حتما خیره و گفتم ببینم توی این حادثه چه نکات مثبتی میتونم دربیارم؟
یادم افتاد سپر عقب ماشینم از قبل شکسته بود و میخواستم عوض کنم اما هربار به یه دلیل عقب مینداختم گفتم خوب این یک نکته مثبت بدون اینکه خودم ریالی هزینه کنم سپر عوض میشه چون ایشون از پشت به من زده بود و مقصر صددرصد بود
دیگه چی؟
چراغ های عقب ماشینم هم به دلیل آفتاب خوردگی کمرنگ شده بود و الان شکسته بود گفتم خوب الان اون ها هم عوض میشه و این هم نکته مثبت بعدی
بعد با دخترم مسابقه گذاشتیم که هرکس بیشتر ماشین شاسی بلند بشماره برنده است و دیدیم توی چند دقیقه چقدر ماشین شاسی بلند رد شد و گفتم خدایا شکرت چقدر فراوانی هست…
و کلی نکته مثبت دیگه طوری که کلا یادم رفت تصادف کردیم و اون راننده من رو صدا کرد و گفت احتمالا تا نیمه های شب اینجا هستیم چون ما نفر آخریم گفتم ایرادی نداره منتظر میمونیم و هوا هم دیگه کاملا بارونی و سرد شده بود و همه زیر سقف کوچیک اون ساختمون منتظر بودن که کارشون انجام بشه…
تا اینکه رئیس اون قسمت اومد و همه شروع کردند به اعتراض و داد و بیداد که ما دوساعته معطلیم و کارمون رو راه بندازید و …
ایشون رفت داخل و بعد از چند دقیقه اسم من و کسی که باهام تصادف کرده بود رو صدا زد و گفت بیاید داخل اتاق من…
کنترل ذهنم کار خودش رو کرده بود ما رفتیم داخل اتاقی که بخاری روشن بود و گرم و روی صندلی های راحت نشستیم و ایشون کروکی رو کشید و کار ما رو که به ظاهر آخرین نفر بودیم راه انداخت…
وقتی اومدم بیرون دیدم بقیه همچنان زیر بارون و توی هوای سرد منتظرن که کارشون راه بیفته اونجا بود که گفتم خدایا شکرت چقدر ما توانایی داریم که اوضاع رو تغییر بدیم …
ماشینم هم درست شد بدون اینکه خودم هزینه ای بدم هم سپر عوض شد هم چراغ ها عوض شد و ظاهر ماشینم از اولش هم بهتر شد.
خدایا شکرت ممنونم خانم شایسته عزیز که با این فایل ها باعث میشید ما دوباره و از زاویه ی جدید به زندگی مون نگاه کنیم و ممنونم از استاد عزیزم بابت این آگاهی های ناب.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی ام
استاد عاشقتم که میگید همتون خیلی خوشگل و زیبا هستید 😍😍😍
استاد بازم میگم تولدت خیلی مبارک 😍😍😍
استاد چه باور زیبایی رو در مورد سن گفتید اینکه سن یه عدده والان احساس میکنید ۲۲ ساله هستید و حتی الان بسیار بیشتر از سن ۲۲ سالگیتون احساس بهتری دارید جسمتون قویتره و انرژی بیشتری دارید استاد منم سعی کردم تا به سن فقط به عنوان یه عدد نگاه کنم و هرروز که به صورتم اب میزنم این باورها مو تکرار میکنم که من هرروز جوانتر ، زیباتر، شادابتر ،پرانرژیترو جذابتر میشم و واقعا با تمام وجودم و صادقانه میگم که این باور قلبی تو ظاهرم مشهوده برای اینکه باورهای ما هست که واقعیت ما رو رقم میزنه خدایا شکرت
سوالاتی که استاد پاسخ دادند
چه کار کنیم تا وقتی بعد از مدتی که رو باورها مون کار میکنیم دوباره کارکردن رو باورها رو رها نکنیم؟
وقتی ما رو باورهامون کار میکنیم مثلا نوشتن شکرگزاری ،توجه به نکات مثبت ،کار کردن رو باورها نتیجه هایی به همراه داره از جمله احساس خوب ،همزمانی هایی که به وجود میاد فکر کنیم به نتایجی که به وجود میاد اینکه ما قدرت خلق کنندگی داریم نمی تونیم کتمان کنیم این نتایج کار کردن رو خودمون هست
واگر فراموش کنیم این موضوع رو اتفاقی که می افته اینه که مثلا ما با تغییر باورهامون یه رابطه عاطفی خیلی خوب رو خلق میکنیم و دیگه یواش یواش یادمون میره که چه عاملی باعث خلق این رابطه شده باز برمیگردم به حالت قبلی خودمون همون ویژگی های قبلی مثل حالت وابستگی ،یا اینکه خودم احساس خودم رو خوب نکنم و منتظر باشم اون فرد حال منو خوب کنه ویادمون میره اصل رو فراموش میکنیم تا وقتی رو خودمون کار میکنیم نتایج میاد مدام باید این موضوع رو به خودمون یاد آوری کنیم
و وقتی که رو خودمون کار نمی کنیم مسائلی پیش میاد که به ما آلارم میده به طور مثال از نظر سلامتی به مشکل می خوریم جایی از بدنمون درد میگیره و ……
سپاسگزاری ابزاری هست که تو هر حالتی معجزه میکنه شیطآن به خداوند میگه من از چپ و راست ،پشت و جلو میام وتو میبینی که اونها سپاسگزار نیستند
سپاسگزاری واقعی اصلا ربطی به مذهب نداره وقتی تمرکزت میره روی زیباییها و قلبت باز میشه بوم بوم نعمت تو زندگیتون میاد اگر سپاسگزار واقعی باشید قلبتون به شما میگه تو مسیر درستی هستید دردهای فیزیکی کم میشه بدنتون سبک میشه سپاسگزاری بزرگترین دروازه دریافت نعمتهاست (شکرتم لازیدنکم )شما را میافزایم
استاد گفتید :هرچقدر بیشتر زمان میگذره برای منی که دارم رو خودم آنقدر کار میکنم بیشتر میفهمم سپاسگزاری بزرگترین دروازه برای ورود نعمتها ست الله اکبر
سپاسگزاری واقعی نه ادا اطفار نه فیلم بازی کردن جلو مردم تسبیح دست بگیریم شیطان اگر تو بهشت باشی اگه ناخن کوچیکه پات شکسته باشه میتونه کاری کنه که فکر کنی تو جهنمی
سپاسگزاری واقعی (لا خوف علیهم ولا هم یحزنون )نه ترسی داری نه غمی ،تمرکز روی داشته ها ،روی توانایی ها،استعدادها ،ویژگی مثبت خودم و این شکل ظاهری وقتی می نویسیم و تجسم میکنیم .با خدا صحبت میکنیم معجزه رو میبینیم همون لحظه تک تک سلولهای بدن واکنش نشون میده بیماری از بین می ره. همون روز آدمهایی که رفتار نا مناسب داشتند رفتارشون با ما تغییر میکنه
تجربه ای که استاد تو بانک با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت و امکانات خوب بانک و تمرکز بر روی نعمتها وزیبایی ها باعث شد رفتار خوب آدمها برانگیخته بشه وبه راحتی اوضاع ۱۸۰درجه تغییر میکنه و چند کار شما رو پشت سر هم انجام دادند
باور به اینکه وقتی ذهن رو کنترل کنی اوضاع تغییر میکنه به جای اینکه روی ظاهر نامناسب رو ببینیم رو نکات مثبت تمرکز کنیم و سپاسگزار باشیم اوضاع تغییر میکنه چقدر ما توانمندیم چقدر ما تواناییم چقدر ما میتونیم به نجوای شیطان که داره ظاهر رو نشون میده توجه نکنیم وبه ندای خدای درون که میگه این ظاهر قضیه هست و ما با تمرکز به نکات مثبت و کنترل ذهن میتونیم اوضاع رو تغییر بدیم برای تک تک ما پیش اومده که اومدیم رو نکات مثبت تمرکز کردیم همون موقعه دوست قدیمون زنگ زده یا لب تاپ خود به خود درست شده یا پول پیدا کردیم و……
دنیای امروز آدم های کمی هستند که روی اصل و توحید و سپاسگزاری و تمرکز به نکات مثبت توجه میکنند ۹۹درصد مردم از لحاظ فکری معلولن
رویای صادقه ،الهام،خواب دیدید که تو مسابقه دو میدانی همه همون اول خط هستند معلولن و شما خیلی جلو هستیدزمانی که رو خودتون کار میکردید برای ثروتمند شدن دیدید که اصلا مسابقه ای در کار نیست همه معلولن بحث کمبود نیست بحث مسابقه نیست نیاز به مسابقه دادن نیست نودنه ونه دهم درصد جامعه دارند رو چی تمرکز میکنند؟در موردچی صحبت میکنند؟وقت و تمرکزشون رو شبکه های اجتماعی و اخبار منفی ،درگیرمنفی ها هستند تمر کزشون رو بدیهاست ،ناشکری میکنند مردم گمراه هستند
تمرکز روی زیباییها ،تمرکز رو فراوانی ها ،تمرکز روی سپاسگزاری دنیای شما رو تغییر میده
بهترین راه شناسایی باورها چیه؟عملکرد شما نشون میده باورهای شما چیه نه حرفها نه ادا اطفارها
فایلهای رایگان رو ببینید بارها و بارها وقتی مدارتون بالا رفت بدید محصولی رو که بهتون کمک میکنه بگیرید خیلی بهتون کمک میکنه
تغییر مکان زندگی :وقتی رو خودتون کار میکنید خود به خود اتفاق می افته اگر فضا نا مناسب باشه هدایت میشی به مکان های بهتر مگر اینکه وابستگی داشته باشید یا زنجیر هایی هست که نمیزاره اگر مکان خوبی هستی به مکان جالبتر ی از نظر فیزیکی که برای فرکانس جدید شما خوبه به سادگی هدایت میشید و حرکت میکنی اصل اینه که وقتی تغییر میکنی به جاهای بهتر هدایت میشی
مهاجرت کلا عالیه وحرکت کردن به امید درک بهتر جهان و تجربه های جدیدتر تو فضاهای مهاجرت خیلی اتفاق می افته اونایی که به خواست ومیل خودشون مهاجرت میکنند خیلی میتونند رشد کنند و ایمان و باور خوبی میخواد و پیشرفت خوبی میکنند اما اونایی که به خاطر مسائل سیاسی یا اقتصادی مجبور به فرار می شند اصلا رشد نمیکنند و همچنان ناسپاس وناراضی هستند
رابطه عاطفی خوب :برای داشتن رابطه عاطفی خوب دوره عشق و مودت دوره خوبی هست که روش سرمایه گذاری کنید میتونه خیلی کمک کنه
احساس ترس :ترس توهمی هست وقتی میدی تو دلش میبینی اصلا وجود نداره ترس از تنهایی،ترس از تاریکی،ترس از جن اصلا ترسی وجود نداره
تکنیک خاص:اصلا تکنیک خاصی نیست. شب خاصی نیست، شب لیله الرقائب، شب قدر، بعضی ها میرند اسمشون رو عوض میکنند فکر میکنند تاثیر داره تو ثروتمند شدنشون
بازی خیلی ساده ست اینها همش توهمات و فرعیات هست جهان هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ میده بازی خیلی ساده است احساس خوب اتفاقات خوب رو به وجود میاره، احساس بد اتفاقات بد رو به وجود میاره، سپاسگزاری،توجه به نکات مثبت ،باورهای مناسب من باعث میشه که ترس های من کمتر بشه وقتی باور فراوانی داریم ترس ها کمتر میشه ارامش دارم، توکل دارم، احساس خوب دارم همه چیز کنترل ذهنه نیاز به تمرین داره باید رو خودمون کار کنیم کانون توجه خیلی تحسین برانگیزنده هست اگر عمل کنیم نتیجه خودشو نشون میده
اصلا داستان عجیب نیست در قرآن گفته ما قرآن رو برای شما آسان کردیم آیا کسی هست پند بگیرد با این ذهنیت خیلی ساده و راحت داره در مورد قوانین صحبت میکنه درباره توحید،رب،الله،داستان ابراهیم ،موسی،عیسی،پیامبر،بازبان خیلی ساده داره قوانین رو میگه از بس ساده است نمی بینیمش قرآن آیات متشابه و آیات محکم داره افرادی که تو دلشون مرض دارند آیات متشابه رو تاویل میکنندوایات محکم راسخون به علم میگویند ما به کل قرآن ایمان آوردیم
استاد این موفقیت مالی این سبک زندگی رو پیش بینی کرده بودند و به صورت عمومی اعلام کرده بودند چون مطمئن بودند قانون داره عمل میکنه باید به قوانین بدون تغییر خداوند عمل کنیم فقط کافیه بهتر و بهتر کار کنیم و تکرار کنیم نتیجه میاد به خاطر همین یکی از بهترین انسانهایی هست که قبل از سن ۴۰ سالگی به ازادی مالی و زمانی و مکانی ودر همه زمینه ها روابط سلامتی کسی نیست که مثل استاد پکیج کامل رو داشته باشه وبا عزیز دلش ساعتها در مورد قوانین صحبت میکنه استاد دارند از اون چه دارند لذت میبرند از طبیعت و از مرغ و خروس ها لذت میبرند بازی اصلا پیچیده نیست سپاسگزاری، کنترل ذهن=کنترل زندگی ما وقتی رو خودمون کار میکنیم آدمهای اطراف ما هم تغییر میکنه حتی کامنت هایی که تو اینستاگرام میاد با فرکانس و مدار بالای استاد افراد کامنت های عالی میزارند
استاد من سعی کردم برداشتی از صحبتهای شما رو باز گو کنم عاشقتم استاد 😍😍😍😍
عزت شما زیاد و ابدی باشه استاااااااااد😙😙😙😙
خدایا عاشقتم که عاشقمی 😍😍😍😍😍
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
و خداوند منت نهاد بر مومنان که قرار داد فرستاده یی از خودشون که آیات را بهشون نشون داد و پاک کرد ذهن آنها را و قوانین جهان را که در کتاب است و حکمت یعنی دانشی که از قوانین برای خلق زندگی شون استفاده کنن رو به مومنان ، کسانی که به خدا ایمان دارند ، آموزش میدهد ،چون قبلش در گمراهی آشکار بودن
سلام استاد جونم
صبح که این آیه رو خوندم شما فقط در نظرم جلوه کردین و این آیه مصداق شماست
شما خداوند و انتخاب کردین و مصرانه در مسیر موندین تا قوانین و فهم و درک کنید و آموزش بدین به مومنان
خیلی سپاسگزارم خداوندم که هدایتم کرد به مسیر مومنین و هدایت شده ها
استاد اتفاقا دیشب سوالم از خدا این بود که چی میشه که استاد اینقدر نتایج بزرگ میگیره ؟؟؟ البته منظورم فقط نتایج مالی نیست چون خیلی ادم های ثروتمند هستن
شما نتایج در تمام ابعاد دارید
و این سوال و دیشب قبل خواب پرسیدم چطوری میتونم منم مثل استاد در تمام ابعاد نتایجم برام راضی کننده باشه ؟؟؟
استاد میدونی خدا چی بهم گفت ؟؟
گفت استاد خیلی تقوا داره و سپاسگزار ِ
باید اینقدر تمرین کنی تا در تقوا و سپاسگزاری به استادی برسی
و جالبه مثل همین رویای صادقه شما
خدا بهم نشون داد که شما از تمام نتایجی که گرفتین رهای رهای رها هستین
خداوند ذات و درون شما رو بهم نشون داد
اون غنی بودنتون در باطن
و بهم گفت این وسعت و رهایی که میبینی نتیجه اون تقوا و سپاسگزاری که دارید
من عاشق اون رهایی شما هستم
با تمام وجودم دلم اون رهایی و میخواد
غنی بودن
و چه همزمانی جذابی داشت آگاهی های من با این فایل بینظیر
انگار مهر تاییدی بود برای ادامه دادنم تا رسیدن به اون رهایی
استاد هر چقدر بیشتر عمیق میشم در قوانین و فهمشون و اجرایی کردن قوانین دقیقا به همین اصول میرسم
تقوا و سپاسگزاری
استاد جونم خیلی سپاسگزارتم
سپاسگزارتم که خداوند رو درست شناختی و درست تر به بقیه نشونش دادی
خدا حفظتون کنه
مریم عزیزم سپاسگزارتم که به ندای قلبت گوش میدی و آگاهی و حال خوب و گسترش میدی
خدا حفظت کنه عزیزم
بنام الله که تنها روزی دهنده اوست ….
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته و بچه های عزیز
احساس در ما یک ابزاریست برای رسیدن به اهداف و خواسته هامون………..دیده نمیشه مثل نیروی برق…… اما وجود داره و ما اثراتش رو در زندگیمون دریافت میکنیم …..ابزاریه در وجود ما دیده نمیشه اما خیلی قدرت داره …..
درک این موضوع کاریه که برای خیلی از ادمها دشواره….
کار با این ابزار پیش رفته ب دانش بالایی نیاز داره
هر کسی توان کار کردن با این ابزار رو نداره ….فقط انسانهایی میتونن از این ابزار بدرستی استفاده کنن که شناخت درستی از خود و خدا و قوانین جهان هستی داشته باشند …
بقول استاد ادمها وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرن ذهن انها بهشون مجال نمیده و سریع کنترل اوضاع رو به دست میگیره و چنان کن فیکون میکنه که بیا و ببین ….
میزنه تمام کارهارو خراب میکنه و بعد خودش رو کنار میکشه …….حالا ۶۰نفر باید بسیج بشن تا اون ویرانی که ذهن در یک لحظه ب وجود اورده رو درستش کنن..
این کار یک ذهن بیماره ….ذهنی که کنترل نشه
اما ادمهایی مثل استاد که توانایی بالایی در کنترل ذهن دارند آگاهانه و ب زیبایی اوضاع و احوال رو از دست ذهنشون میگیرن و خودشون کنترل میکنن
احساس در ما انسانها مثل یک پتانسیومتر می مونه ….
همانطور که پتانسیومتر شدت جریان انرژی در مدار را توسط تنظیماتی که انجام میگیره کم یا زیاد میکنه ….احساس ما یا حساسیت بی جا ما در ارتباط با موضوعات گوناگون و گاها پوچ و بی اهمیت مثل پتانسیومتر باعث میشه جریان انرژی در ما کم یا زیاد بشه ….
احساس چیزیست که دلیل ان برای سیستمی که خداوند برای جهان هستی وضع نموده هیچ اهمیتی ندارد اما برای یک انسان از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار هست ..
دلیل احساس شما برای جهان اهمیتی نداره اما برای ادمها از اهمیت بالایی برخورداره ….
در واقع زندگی ادمها ب احساسشون گره خورده ….احساس ما در واقع همون فرکانس ماست که به جهان ارسال میشه …
چون همه چی ب احساس ما وابسته هست …احساسات در واقع نوع ارتعاشی که در ان قرار داریم رو به ما نشان میدن دقیقا مثل آمپر بنزین ماشین که مقدار بنزین رو نشون میده …
بنابراین خیلی مهمه که احساس مون رو بشدت تحت کنترل بگیریم و نذاریم بی جهت سر هر موضوعی بد بشه تا جریان انرژی رو در بدنمان متوقف بکنه…. …
در واقع بد شدن احساس ما یک نشونه ست برای اینکه ما که بفهمیم جریان انرژی در بدن ما متوقف شده ….یا بهتره بگیم بدن ما یک وسیله ایست که با احساس کار میکنه ….
بد شدن احساس ما یعنی اینکه این وسیله داره بد کار میکنه و اگه همینجوری ادامه بدی میزنه یه جاهایی رو خراب میکنه ….
اگه احساس تون بد باشه فرکانس هایی هم که ب جهان ارسال میشه منفی ست
الان که فکر میکنم میبینم اتفاق چند روز پیش من چه همزمانی با این قسمت داره …….جالبه دو روز پیش رفتم بانک یه کاری داشتم اما کارم حل نشد
حقیقت کم کاری از کارمند مربوطه بود و باهم بحث کردیم طوری که کمی صدامون رفت بالا ….اینا در صورتیه که کم کاری از کارمند مربوطه بود تازه ایشون برخورد تندی هم داشت ..
میان بحثمون معاون بانک پادرمیونی کرد و در کمال تعجب همه ……..با حق ب جانب دادن کارمندش ب قضیه فیصله داد نهایت اینکه من حسابم رو دراون بانک بستم به خاطر کم کاری و خدمات ضعیف اون بانک…
جالبه یه اقایی هم دقیقا همون قسمتی که ما داشتیم بحث میکردیم پشت میزش نشسته بود و داشت پرونده های بانک رو دونه ب دونه ورق میزد انگار که جدیدا اومده بود ب اون بانک که بعدا متوجه شدم ایشون بازرس بودند …
خیلی جالب بود این آدم ….. بین اون همه سروصدا………. اقای بازرس که وظیفه اش در ارتباط با همین موضوعات هست اصلا یک کلمه هم حرف نزد…..
جدا از تفاوت بانکداری در ۲ کشور ……….داستانی که استاد از بانک و بانکداری در کشور آمریکا بیان کردند با اتفاقی که برای من افتاد تقریبا میشه گفت مشابه هم بود
ولی نتایج یکسان نبود …. ۱۸۰درجه تفاوت داشت …
اما درسی که این قسمت داشت :
اگر یک جنس از توجه ….یک جنس از افکار. …..از اتفاق…….. که احساس خوبی به ما نمیده باید کانون توجه مون رو از رویش برداریم باید از ریشه قطع بشه ..نباید بهش بچسبیم ….
تا زمانی که در این جنس از مدار بمانیم یعنی احساس بد …هرگز دسترسی ب فرکانس های خوب و دلخواهمون رو نداریم ….کاری که من نتونستم ب درستی انجامش بدم
هر فکری که در ذهن ماست یک فرکانس دارد ….
هر فرد با افکاری که در ذهنش دارد و کانون توجه اش فرکانس هایی را به جهان هستی ارسال میکند که او را در یک مدار خاص قرار میدهد
که در ان مدار با اتفاقات …شرایط …ادمهایی برخورد میکند که هم اساس با فرکانس های غالب اوست …
زیرا خداوند انرژیست …..جهان از انرژی تشکیل شده ….ما هم انرژی هستیم …افکار ما هم انرژیست و قانون جذب میگه انرژیهای مشابه همدیگرو جذب میکنن….ب چی داری فکر میکنی …؟ چه احساسی داری ..؟
داری اتفاقات لحظه ب لحظه زندگیت رو با افکارت رقم میزنی
دو اتفاق مشابه برای استاد و من افتاد اما خروجیش دو نتیجه کاملا متفاوت ….
استاد ب زیبایی با کانون توجه و تمرکزش اون اتفاق به ظاهر بد رو ب زیباترین شکل ممکن حل کرد اما من نتونستم ب زیبایی استاد کانون توجه ام رو بر نکات زیبای این ماجرا بذارم و برای من حل نشد و در نهایت ب قطع همکاری من وبانک انجامید……
این رو من از نتیجه کار فهمیدم . …
این فرق بین کسی که مرتب روی خودش کار میکنه و ب ذهنش مسلط هست ..در واقع استاد ب چیزهایی که داره آموزش میده خودش هم عمل میکنه خیلی زیبا بود …
استاد کنترل ذهن بهتری داشت و نتیجه بهتری هم گرفت ….
من کنترل ذهن ضعیفتری داشتم و ب اندازه ای که کنترل ذهن داشتم نتیجه هم گرفتم ب نظر خودم تازه خیلی هم نتیجه خوبی گرفتم احساس میکنم رشد زیادی داشتم ..از این اتفاق خرسندم ….
این اتفاقات برای همه افراد در طول روز امکان رخ دادنش هست مهم اینه که ب موضوعات بد نچسبیم و رهاش کنیم ….
من مطمئنم که در آینده قراره برام اتفاق بهتری بیوفته ….
مرسی از استاد عزیزم …
این لایو برام درسهای زیادی داشت …
براتون بهترینهارو از خداوند مهربان خواستارم
با تشکر….