live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/03/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-12 01:48:112024-10-12 03:44:55live | خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سپاسگزاری یک ابزاریست که معجزه میکنه
اگر سپاسگزاری واقعی باشه ،اتفاقات عالی میفته
نه اینکه وانمود کنی داری سپاسگزاری میکنی
باید قلبت آروم بشه احساس خوب بهت دست بده
قشنگ حسش کنی اون آرامش درون رو
خداوند در قرآن فرموده اند که
اگر سپاسگزار باشی بر شما میافزایم
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه نعمت و فراوانی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه زیبایی و سلامتی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این همه آگاهی و شناخت
کلا زمانی که سپاسگزاری میکنم درونم آرامش داره
حالم خوب میشه و احساس خوبی دارم
دقیقا زمانی که یکم ذهنم درگیر میشه
سریع میرم توی دفترچه یادداشتم شروع میکنم به سپاسگزاری و شکر گذاری
من خودم یه اتفاق خوبی که واسم افتاد رو واستون بگم
دو روز پیش قرار شد از مسافرت بیست روزه ای که رفته بودم برگردم و بخاطر یه جراحی که کرده بودم نمیشد وسایل و چمدون اینا بلند کنم
ذهنم داشت احساس خوبم رو بد میکرد که چه بکنم تنها توی قطار با چمدان وکوله پشتی وداشتم نگران میشدم
که یهو گفتم بذار یه سپاسگزاری کنم و احساسم رو خوب نگهدارم و بعد دیگه موضوع رو رها کردم و اصلا بهش فکر نکردم
و دیروز که سوار قطار شدم تا ورودی قطار که داداشم وسایل ها رو آورد
داخل قطار هم که همون سالنی که سوار شدم
کوپه سومی بود و خدا رو شکر مسیر دور نبود
وزمانی که رفتم توی کوپه چقدر بچه های خوبی بودن
چقدر دوست داشتنی و مهربون
همین که رفتم داخل بچه ها خوشحال که من اومدم
چون من دو ساعت بعد از اینکه قطار حرکت کرد بین راه سوار شدم و بچه ها منتظر بودن که همسفرشون کیه
یه جوری بچه ها خوشحال شدن انگار قبلاً همدیگر رو میشناختیم و نشستم داخل
و همون تخت پایین رو دادن بهم و کوله پشتی و چمدونم رو گذاشتن بالا بدون اینکه من بهشون بگم
وجالب اینکه هنوز نمیدونستن که عمل کردم پام رو
خلاصه خیلی بهم خوش گذشت و اون نگرانی یک دقیقهای رو که داشتم قبلش هیچ اتفاق نیفتاد
وبا احساس خوب و سپاسگزاری و اون یادداشتی که نوشتم همه چی تغییر کرد
و یک تجربه شیرین و سفری عالی رو داشتم تا مقصد
تازه بین راه گفتم پام عمل کردم
چقدر بچه ها هوامو داشتن و همه چی واسم آماده کردن
ونذاشتن کوچکترین حرکت بکنم
خدایا شکرت برای این همه عشق و محبت
خدایا شکرت برای این سفر فوقالعاده
خدایا شکرت برای این دوستان جدید و فوق العاده
خدایا سپاسگزارم ازت
آروزی موفقیت و خوشبختی برای همه دوستان و همراهان همیشگی
بنام فرمانروای کل جهان
سلام
استاد صحبتهای شما درمورد سپاسگزاری خیلی دگرگونم کرد . و باخودم عهد کردم ازاین به بعد وقت وانرژی زیادی برای سپاسگزاری وتمرکز برنکات مثبت زندگی ام بزارم .
برای تایید صحبتهای شما می خواهم تجربیات امروزم را که بعد از سپاسگزاری وتمرکز بر جنبه های مثبت زندگی ام خلق کردم را بگویم .
امروز صبح طبق عادت همیشگی ام اولین کاری که انجام دادم سپاسگزاری بود. بعد از سپاسگزاری دفتر جنبه های مثبت زندگی ام را برداشتم ودرمورد یکی از جنبه های مثبت زندگی کلی مطلب مثبت نوشتم .
چقدر بعدازانجام این تمرینات من سرحال تر و پرانرژی می شوم خدایاشکرت
کمتر از ۲ ساعت متوجه شدم مبلغی به حسابم واریزشد. پولی که واریز شد طلب من ازکسی بود ولی اصلا انتظار نداشتم امروز برایم واریز شود. خدایاشکرت . سریع به خودم گفتم دیدی قانون جواب میده. هنوز درذوق اتفاق اول
بودم که متوجه پیام بعدی شدم . بله لیست رژیم غذایی که یک هفته بودمنتظرش بودم ولی امروز دیگه بی خیالش شدم وبهش فکر هم نکردم از طریق دکتر م به دستم رسید وچیزی که مرا خیلی شگفت زده کرد این بودکه
برنامه ی غذایی که من امروز برای خودم ترتیب داده بودم ( یعنی حسم به من گفتم سراغ چه چیزهایی بروم) با
لیست رژیم یکی بود . خدای من مگه میشه . خدای من هروقت به الهامات عمل می کنم درست درمیاد. الله اکبر
بعد به خودم یادآور شدم که قانون همینه به هرچیز مثبت توجه کنی نتیجه اش اتفاقات عالی است . نتیجه اش رسیدن به خواسته است . بله من هنوز منتظر اتفاقات عالی هستم وایمان دارم که این اتفاقات خوب تازمانی که درمسیر هستم برایم ررخ می دهد.
از وقتی هم که دوره قانون آفرینش ودوره به صلح رسیدن باخود را شروع کردم خیلی زندگی ام بوی آرامش و احساس خوب و روابط عالی و پول به خودش گرفته . تمرینات این دوره ها عالی هستندو من خودم را متعهد کردم برای این تمرینات . الان کاملا درک می کنم حرفهای استاد را که همیشه می گوید تا تمرین انجام ندهی هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. تا اقدام نکنی و دست به عمل نزنی هیچ نتیجه ای وارد زندگی ات نمی شود.
………………
یه وقتهایی این فکر درسرم میاد که نکنه ازکسی عقب یاجابمونم ( نجوای ذهن) بعد به خودم میگم این مسیری که درآن هستم این همه آگاهی که من از قانون و درک خداوجهان وشناخت خودم ( توسط استاد) یادگرفتم و
درحال یادگیری هستم ؛ چندنفر میشناسم که این آگاهی ها را دارند. بعد می بینم هیچ کسی دراطراف خودم
پیدانمی کنم . ومی گویم من دربهترین مسیر زندگی هستم و این بالاترین نعمت وثروتی هست که خداوند به من عطا کرده و دراین مسیر هیچ مسابقه ورقابتی نیست و حالم بهتر میشود.
یعنی بزرگترین شکرگزاری ام برای بودن دراین مسیر زیباست . خدایاشکرت .
به قول استاد بقیه ای وجود ندارد همه معلول هستند.تمام تقلا کردن ها وزجر کشیدن ها و این همه مشکل درزندگی آنها به خاطر اینکه (گمراه) هستند برای تمرکز روی نازیباییها ست.
…………………….
درمورد هجرت من خودم به شخصه از جابه جایی و حرکت به یک جای جدید مخصوصا مهاجرت را خیلی دوست دارم . باتوکل به الله مهربان درفرکانس ومدارش قرار بگیرم و تجربه کنم .
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ
پروردگارا! به من حکمت و دانش مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق کن
سپاسگذارم برای این آگاهی ها .
درپناه الله یکتا
بنام خدای مهربان
سلام به استادان عزیزم وسلام به همه دوستانم در این بوستان بهشتی
استاد چندروزه میخوام بیام کامنت بزارم یعنی دقیقا بعد اون فایلی که گذاشتید درمورد لیلای عزیز
که چه کرد اون فایل و صحبتهاتون با من
ولی هربار میگفتم نه
تا اینکه امروز و این فایل که رفتین روقسمت شکرگزاری
گفتم الان وقتشه باید بنویسم
من اون فایل درباره لیلای عزیز رو چند روزپشت سر هم گوش میدادم و اونجا که میگفتید اگه یکی دست بزاره رو نقطه جوشت و تو مثل قبل عمل کنی یعنی تغییر نکردی و داری خودتو گول میزنی
دلم یهو میشکست حالم یه جوری میشد و احساس میکردم من این مدت هیج پیشرفتی پس نداشتم
چرا؟
چون دقیقا تو همون دو روز، قبل گوش دادن به فایل یه جریاناتی پیش اومد که من زدم جاده خاکی و جواب طرف رو دادم
البته که کوتاه بود
ولی بود
وهی میگفتم سعیده استاد با توئه
جالب اینه که من همیشه این مسائلو اعراض میکردم ولی اون دوبار شده بودم سعیده قبلی
دفعه سوم که دقیقا شنبه قبل بود همونجا پوزش کردم یه جورایی بهم برخورد اونم خیلی خیلی زیاد
و به کارام فکر کردم و فکر کردم
دیدم من چند وقته برا یه تضاد کوچولو داشتم دنبال ریشش تو خودم میگشتم که هرچی میگشتم نمیفهمیدم جیه
هر روز نشانه امروزم رو میزدم تو قران از خدا میهواستم ولی انگار نه انگار جوابی نمیومد
واین درونن منو کلافه کرده بود بدون اینکه بفهمم نشتی انرژی پیدا کرده بودم
گفتم خدایا ایتکه نشد من باید حالمو خوب کنم باید این روندو تغییر بدم
همون موقع خدا هدایتم کرد سعیده مگه تو لایو اصل خارپشتی ننوشتی احساس خوب داشتنه که اصله
پس بیا همه چیو بریز دور فقط تمرکزتو لیزری بزار رو احساس خوب
حالم کمی بهتر شد بقیه فایلو گوش دادم آخرش باز یه هدایت دیگه اومد
گفت ببین همه دارن از شکرگزاری میگن
گفتم خب منم صبخ وشب دارم مینویسم و سعیم بر شکرگزاری بیستره
گفت حتما کمه دیگه ببین لیلا میگه هرجی دارم از شکر گزاریه افلاطون عزیز میگه مهمترین دستاوردهای من از شکر گزاریه
اسداااله عزیز تو اون کامنتش نوسته بود استاد قرار بوده دوره ای بنام شکرگزاری رو ران کنه
فلان کامنت نوشته چند ماه شکرگزاری این نتایجو برام داشت و هزاران جیز دیگه که مثل قطعات پازل اومدن جلو چشمام که تمرکزی اینکارو شروع کن
همونروز گفتم اره واقعا من اون معحزاتی که میشه از این روش بدست اوردو هنوز ندیدم و همون موقع متعهد شدم به نوشتن داشته هام
از اتاق خودم شروع کردم وبا عینک ذره بینی سعی کردم هر انچه که وجود داره رو بنویسم
قرار گذاشتم هر روز 50 تا مورد از داشته هامو بنویسم و بابتشون به حس خوب و شکرگزاری برسم البته گفتم باید در طول روزم همش حواسم باشه بابت هرچیزی شکر کنم
الان یه هفتس دارم اینکارو میکنم 400 مورد نوشتم فقط از اتاق خودم و یه سرویس بهداشتی و یکم از اتاق دخترم
تازه خیلی مسائل رو دونه به دونه ننوشتم
مثلا نوشتم جورابهای زمستانی حورابهای اسپرت یا بلوزهای تو خونه ای و نیومدم بابت تک تکشون یه مورد جداگانه بنویسم و الان 400 مورد رو در اوردم به لطف خدای مهربون که موندم وقتی شکر گزاریهام بابت فقط وسایلی که دارم تموم بشه به چند هزار میرسه تازه بعدش شکر تک تک اعضای سالم بدن خودم و دخترم و همسرم و توانمندیهامونو نکات مثبت اخلاقی هر کدوممون
وای خدای من چقدر باید بنویسم و این مسیر ادامه داره و اون نتایجی که بعد نوشتن همشون بیاد فک کنم مثل بهمنی عظیم از نعمت و ثروت منو شگقت زده کنه انشالله
واما بگم از نتایج این یه هفته
اول از همه به خودم قول دادم همه ادمای اطرافم رو بپذیرم به همون شکلی که هستن یعنی نیام توذهنم بگم ای بابا جرا توجهش به چیزای منفیه یا چرا نمیتونه اخبار گوش نده و …..وسعیم رو گذاشتم بر اینکه مسائل رو از دید اونا ببینم یعنی بگم خب مثلا دخترم حق داره از مشق بدش بیاد آخه کدوم دختر 8 ساله ای عاشق مشقه منم بچه بودم فقط بازی دوست داشتم پس حق داره دیر بره سراغشون بعد
روز اول همسرم که تازه از اصفهان اومد دوباره راهی اصفهان شد این یعنی نشتی انرژی کمتر صدای کمتر اخبار و…..
روز دوم داشتم یکم استراحت میکردم صدای پیامک گوشی اومد تو دلم گفتم کاش واریزی بانک میومد
بعد گفتم اخه از طرف کی؟
بعد گفتم خدایااز طرف تو
بازگفتم خدام از طریق بنده هاش کارهارو میکنه
بیخیال شدم تا ایتکه تلفنم زنگ خورد و یکی از عزیزانم بود بعد یه کم احوالپرسی گفت شماره کارتتو بده
واقعا در جا خشک شدم گفتم واسه چی و توضیح داد بله اولین واریزی از طرف خدا
دلم میهواست جیغ بزنم
میدونید این همزمانی برام خیلی حذاب بود من تا دودقیه قبلش داشتم این نجواها رو تو سرم میگذروندم خدام همون موقع گفت بفرما
روز بعدش مامانم که مدتها بود بخاطر کسالتش پای تلفن نمیومد وقتی زنگ زدم گوشی رو برداشت وای که چقدر ذوق کردم وکلی باهاش حرف زدم و گفت خیلی حالم خوبه وکلی صحبتهای شیرین وجذاب دیگه
دوروز بعدش دوباره یکی دیگه برام پول ریخت و منم قدم 4 رو بعد مدتها تاخییر خریدم خداروشکر
بعد دیروز که یکی از خواهرام زنگ زد یهو یادم افتاد ا چه جالب این خواهرم که باید هر روز بهم زنگ میزد و خب یه سری صحبتهای ناخواسته هربار مطرح میکرد الان 4 روزه زنگ نزده بود و من اصلا متوجه نبودم که اینم اثر شکرگزاری و تعهد به موندن در احساس خوبه
استاد انقدر نتایح باحال دیگه هم که از حوصله دوستان خارجه گرفتم که قشنگ حس میکنم رفتارای دنیا باهام عوض شده یاد این آهنگ افتادم
وقتی که من عاشق میشم دنیابرام رنگ دیگس
صبح خروس خونش برام مثله یه اهنگ دیگس
بعدش
بخداگفتم چه جوری شکر کنم که نتیجه بهتری بگیرم در جا خدا منو یاد کامنت حسین ونرگس عزیز انداخت که به این فکر کنین اگه اون نعمتو نداشتینش اوضاع چه جوری بود
واقعا که اینم کولاک میکنه یعنی بخاطر یه ابر کوچولو که گذاشتی لای درز در که حشره نیاد تو هم کلی ذوق میکنی و شکر گزاری
البته اینم بگم دارم رو احساس خوبم بشدت کار میکنم
یعنی تا یه چیزی میشه سریع میگم خدایا برا اینکه حسم خوب بشه الان چی بگم؟ الان چیکار کنم؟ الان چه رفتاری نشون بدم؟
والحق که خدام در جا هدایتم میکنه و انقدر خوب چند تا چالشی که تو این یه هفته برام پیش اومد رو عالی با کمک خدا مدیریت کردم و همه چی یه جور دیگه شد و عالی تموم شد که دقیقا حس کردم تمرکز گذاشتن فقط رو هدف نباید باشع تمرکز گذاشتن رو یکی از اصول قانون چقدر نتایجو متفاوت میکنه
راستی اینم بگم تو تابستون امسال من بخاطر هوای عالی که بود یعنی تا یه ذره هوا خنک میشد کلی شکرمیکردم به همه میگفتم وکلی بزرگش میکردم حتی اگه طول روز بیشترگرم بود یه دوسه ساعتی که بهتر میشد کلی میگفتم و مینوشتم وحالمو خوب میکردم
دقیقا دیدم هرچی من اینکارو اگاهانه تر میکنم هوا داره روز به روز خنک تر میشه
شاید باورتون نشه مردادماه امسال رامسر انقدر خنک بود که کولرا خاموش و ما گاهی شبا حتی پنجره هارو میبستیم وپتو هم مینداختیم
قشنگ حس میکردم خدا داره قدرت سپاسگزاریو نشونم میده
کاربه جایی رسیده بود که گفتم خدایا میترسم با این فرمون پیش بره بریم تو زمستون
وعامدانه شکر کردنهامو کمرنگ تر کردم که انقدرم سرد نشه
دارم از مردادماه اوج گرما تو شمال حرف میزتم
به هرکی میگفتم باورش نمیشد ولی شده بود دیگه
استاد عزیزم انقدر حالم خوبه انقدر عالیم که با کلام نمیتونم بگم وامروز تو این فایل که میگفتین دروازه های نعمت رو براتون باز میکنه
میگفتم اره دقیقا باز میکنه وهرجی میگفتید رو فقط تایید میکردم و لذت میبردم که اصل صحبت امروزتون درباره شکرگزاری بود
میدونید استاد من تجسم و شکرگزاری رو مثل دسربعدغذا میدونم
همونطور که دسر سر یه میز لذت بخش ترین و خوشمزه ترین چیدمان اون میزه
این دوتاهم برامن همینجورن چون از همون اولش با یه حال عالی شروع میشه
مثلا کنترل ذهن نتیجش شیرینه ولی خودش کارسختیه ولی این دوتا از اول شیرینن
میخوام بگم اصل خارپشتیه احساس خوب رو اگه تو عمل پیاده کنیم و هر لحظه حواسمون باشه الان چه جوری حسمو باید خوب کنم واقعا همه اصول دیگه رو هم خودبخود رعایت کردیم وشکر گزاری
که نگم از حس شیرینش ازطعم دلپذیرش
من تو یه برهه ای ادمی شده بودم که میترسیدم حتی تو دلم بابت یه چیزی شکر کنم نکنه یه اتفاق بدی برام بیوفته!!!!!
ببینین به چه فاجعهای تبدیل شده بودم ولی الان در عوض همش دنبال اینم که یه جیزی پیدا کنم که شکرشو بگم و گاها دوست دارم جیغ بزنم و بگم وهمه رو تواین حسم شریک کنم
خدایا واقعاشکرت که میتونم بگم شکزت
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
بنام خدای مهربانم
سلام و درود به خانواده صمیمی عباسمنش
یه آمپول فوق آگاهی بود این لایو.
بریم سراغ جلسه رایگان اما پر از نکات گوهربار استاد عزیزم:
۱. چکار کنیم که بعد از مدتی کار کردن روی باورهام رهاش نکنم. یا به عبارتی دیگه تداوم خودم رو حفظ کنم؟ چون میدونیم دیگه تا زمانی که داریم کار میکنیم نتایج هم ظهور پیدا میکنن دیگه:
موضوع اینه که ما واقعا چقدر از صمیم قلب اعتقاد داریم به این موضوع و داریم بهش عمل میکنیم؟
چقدر باور داریم که نتایج ما در گرو
همین احساس خوب داشتن هست؟
احساس آرامش داشتن هست؟
سپاسگذاری هست؟
توجه به نکات مثبت هست؟
چقدر داریم باور میکنیم که همین چند تا کار ساده دارن اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنن؟
احساس خوب رو بیاید برا خودمون بازش کنیم…ینی چی واقعا احساس خوب؟
خب یه معتاد رو هم اگه بش بگی چی حالته خوب میکنه شاید بگه یه گرم از فلان مواد….اما واقعا احساس خوب اینه؟
حالا جالبه برام نمیدونم جلسات استاد هماهنگ میشن با اتفاقات زندگی من، چجوریه؟ نمیدونم…خیلی از اتفاقاتی که استادمثال میزنه روی صحبتش با منه…
چند وقت پیش یه رابطه عاطفی داشتم و خب ترکید اون رابطه😅😅 بعد الان نگاه میکنم میبینم چقدر من واقعیتش چسبیده بودم به این رابطه و اون فرد.
اون وابستگی روابط رو خراب میکنه دوستان..اینو جدی بگیرید.
وقتی یه چیزی رو شدیدا میخوایمش و داریمش و باز هی میخوایمش و بهش چسبیدیم، از همون چیز/فرد ضرر میخوریم.
انسان کلا فراموش کاره…ینی یادش میره این رابطه رو خودش جذب کرده بعد چون براش عادی میشه اون رابطه، هی کم کم برمیگرده به همون شرایط قبل ، گیر دادن ها و ….احساس بد و گریه و غصه خوردن..
دوتا نگاه هست تو این قضیه:
یکی که میگه چرا اینجوری شد؟ حتما طرف یه مشکلی داره و بدرد من نمیخوره یا حالا هرچی
اما نگاه دومی میگه مشکل از من و فرکانس های خود منه که این نتایج رقم خورده، قانون خوب جواب داد اما تا زمانی که من داشتم ازش استفاده میکردم.
این رابطه با قانون بوجود اومده اما من بجای ادامه همون مسیری که موجب این رابطه شده، شروع کردم درگیر حواشی شدم. چرا؟ چون ذهن چموش رو اگه نبریش سمت سپاسگذاری و تمرکز بر نکات مثبت و … این ذهن میره یه سمت دیگه….سمت عیب جویی، گیر دادن، حواشی،عع چرا اینکارو نکردی؟ چرا اون کارو نکردی؟ چرا لباست اینجوریه؟
اینو خوب میفهمم چرا که خودم تجربش کردم.
یواش یواش بجای اینکه خودم حال خودم رو خوب کنم احتیاج داشتم که فلانی بهم پیام بده و حالم رو خوب کنه.
بخاطر همین خیلی از ماها فراموش میکنیم که عامل اصلی رسیدن ما به خوشبختی چی بوده!
عامل اصلی اون احساس خوب بوده!
احساس سپاسگذاری بوده
توجه به نکات مثبت خودم و طرف مقابل بوده
ولی اگه همیشه به یاد خودم بیارم و ندم تو حاشیه- یعنی ما باید همیشه افکار خودمون رو، احساس خودمون رو مانیتود کنیم.
یه سری افکار بد، احساس ناجور یا حال جسمی بد که میاد سراغم باید درک کنم که دارم میرم تو حاشیه. باید دوباره شروع کنم. با تمرکز بیشتر روی احساس خوب.
اون ویژگی های خوب خودم و طرف مقابلم رو بنویسم
سپاسگذاری بنویسم.
سپاسگذاری به تنهایی معجزه میکنه. در هر شرایطی که باشی سپاسگذاری یه درجه هی میبره شما رو بالاتر
شیطان ولی میگه خیلی از بندگانت سپاسگذار نیستن درحالی که من از بالا و پایین و چپ و راست میام.
سپاسگذاری که احساس خوب بده به ما ها، سپاسگذاری واقعی…چون سر جهان رو نمیشه کلاه گذاشت…فرکانس کار میکنه.
سپاسگذاری که قلبت باز بشه
حالت خوب بشه
تمرکزت میره رو نعمت ها
سلامتیت رو میبینی
زیبایی های اطرافت رو میبینی
چه چه بلبل رو میبینی
فرکانس ارسالیت فرق کنه و دیگه اون قبل نباشی
اگر تمرین درست انجام بشه اتفاقات خوب از در و دیوار وارد زندگی تون میشه
سپاسگذاری بخاطر چیزهایی که داری، شرایطی که داری.
اگر آدم شروع کنه و به خاطر چیزهایی که داره سپاسگذار باشه و بنویسه دروازه هایی از نعمت به زندگیش باز میشه:
آقا سپاسگذاری صحیح و درست و حسابی احساس آدم رو تغییر میده، نتیجش رو قلبت بهت میگه که شما در مسیر درست هستید. احساس تون خوب میشه، بدن تون رها میشه، دردهای فیزیکی تون کم میشه، بدنتون سبک میشه، آرامش پیدا میکنید. خیلی مواقع با نوشتن این احساس رو زنده کنید.
وقتی آدم شروع میکنه به نوشتن متوجه میشه چقدر نگاه نکرده درواقع و شرمنده میشه که چه نعمت هایی داشته که میتونسته نداشته باشه…
اون تصادفی که بخیر گذشت
اون اتفاق بدی که نیافتاد
اون تسویه حسابی که راحت انجام شد.
انسان همینه ها…ینی ما باید خودمون رو به عنوان کسی که شکست میخوره تو این مسیر، ولی بازم میتونه بلند بشه.
شیطان میتونه کاری کنه که تو بهشت باشی و احساس بدبختی کنی.
میگه خودش که میبینی خیلی از بندگانت رو که شکرگذار نیستند در حالی که من از بالا و پایین و چپ و راست بر اونها وارد میشم.
دوستان اون ترازوی توجه دست ماست
اینکه چقدر سمت بدی ها سنگین بشه یا سمت خوبی ها همش دست ماست
به قول قرآن اگر شکرگذار باشید شما را می افزاییم. ظرف درون شما رو بزرگتر میکنیم.
سپاسگذاری بزرگترین ترازوی دریافت نعمت هاست. سپاسگذاری که احساس خوب بهتون بده
سپاسگذاری که بگه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.
سپاسگذار ویژگی های مثبت خودم باشم.ویژگی هایی که دارم. نقاط مثبت خودم.
هر شکلی که بهتر جواب میده دیگه: نوشتن باشه، صحبت کردن با خودت باشه، صحبت با خدای خودت باشه.
در همون لحظه تک تک سلول های بدن شما فرکانس جدید رو دریافت میکنن و فرکانس برگشتی متفاوتی رو ارسال میکنند. تجربه بانک استاد.
اینکه بدون اینکه کاری به دیگران داشته باشیم، نکات مثبت اطرافیان رو برانگیخته کنیم. با کار کردن روی فرکانس خودمون، با توجه به زیبایی ها و نکات مثبت اون محل.
چقدر واقعا ما راحت میتونیم شرایط رو تغیر بدیم(مثال بانک استاد) و چقدر راحت تر ما میتونیم این قضیه رو فراموش کنیم که شرایط میتونه جور دیگه ای هم رغم بخوره.
بهرحال شیطان درون میگه شرایط همینه، اونها باهات دشمن ان.
اما خدای درون چی؟ میگه این ظاهر قضیه اس. تو میتونی ظاهر قضیه رو تغییر بدی.
اگر فرکانس درست بفرستی،
اگر کانون توجه ات رو تغییر بدی،
اگرباورهات رو درست کنی،
اگر سپاسگذار باشی،
اگر تمرکزت رو بزاری رو چیزهای زیباتر
این قدرت منه
من ابرقدرتمندم
همیشه همه چی تو دستای من بوده…
۲. تو این جهان افراد کمی هستن که واقعا متعهدانه روی خودشون و باورهاشون و فرکانس هاشون دارن کار میکنن.
اون رویای صادقه استاد:
اصلا مقایسه ای در کار نیست.
اصلا مسابقه ای در کار نیست.
همه معلول اند.
۹۹.۹% مردم جهان اینطوری اند.
توانایی کنترل ذهنشون رو ندارند.
الان مردم واقعا فرکانس خودشون رو رو چی میزارن؟ توجه شون رو چی هست؟
ماهواره؟ تلویزیون؟ جنگ؟ بیماری؟فقر؟
یه تعداد اندکی هستن که متعهدانه دارن رو فرکانشون و خودشون کار میکنن.
اگر شما واقعا تمرکز کنید روی سپاسگذاری، توجه کنید به نکات مثبت، روی احساس خوب و ثابت قدم باشید، نتایج رو خواهید دید.
(البته تا زمانی که داری از این قوانین استفاده میکنی)
۳. در مورد تغییر مکان زندگی بگید:
وقتی دارید روی خودتون کار میکنید به جاهای بهتر هدایت میشید، ینی جهان یجورایی هل تون میده به مسیر بهتر.
ینی وقتی دارید روی خودتون کار میکنید به مکانهایی هدایت میشید که با فرکانس های حال حاضر شما خیلی مناسب تره. خیلی ساده هدایت میشید. مگر اینکه شما یه سری وابستگی ها داشته باشی و البته که جهان هم از کسانی که مهاجرت میکنن حمایت میکنه.
کسی که ایمانش رو نشون میده، جهان کمکش میکنه و درهایی از نعمت و برکت رو روش باز میکنه.
در پایان سپاسگذارم از خدای مهربانم که جهان رو خیلی ساده آفریده با قوانین ساده تر.
اینکه این جهان تکنیک خاص و خفنی نمیخواد.
بازی خیلی سادس.
هیچ شب خاصی وجود نداره، هبچ روز خاصی نیست
همه روزها عیدن
همه روزها پر از برکت و شادیه
جهان با فرکانس های من هماهنگه
وقتی من در حال ارسال فرکانس خوبم، اتفاقات خوب رو تجربه میکنم و وقتی در حال ارسال فرکانس نامناسب ام، تجربیات نامناسب رد هم تجربه خواهم کرد.
با همین بحث ساده سپاسگذاری، توجه به نکات مثبت، توجه به نقاط قوت خودم و بقیه و ایجاد باورهای مناسب که ترس هام رو کمتر میکنه دیگه…
وقتی من ترس هام کمتر بشه، احساسم خوب میشه دیگه
ایمان من بیشتر میشه
توکل من بیشتر میشه
آرامش من بیشتر میشه
رهاتر میشم
آزاد میشم
هیچ فرمول جادویی و تکنیک فضایی وجود نداره…
اون دایره سنگی زرد مال مایاها نیست
فقط یه لاکپشته
وقتی تونستی ذهنت رو کنترل کنی،
دنیات رو کنترل میکنی و هرچقدر تمرین کنی، توش قوی تر میشی
مثل تمرین پیانو میمونه ولی قبول دارم که درکش سخت تره چون ما پیانو رو به چشم میبینیم که داره کار میکنه ولی تو بحث فرکانس عملا ما چیزی نمیبینیم….
میگیم علت فلان نتیجه فرکانسای من بوده، نبوده… ولی خدا به کسانی پاداش میده که ایمان داشته باشن به قوانین
به بما کسبت ایدیهم
به بما قدمت ایدیهم
به بما کانو یعلمون
به صراط انعمت علیهم
خود قرآن خیلی ساده گفته که ما این رو ساده کردیم برای کسانی که می اندیشن
هنون بحث حزن و آیاتی که آورده شده که آقا اندوهگین مباش!!!
دیگه آیه از این ساده تر؟؟
در پایانم میخوام تحسین کنم این مسیر اللهی رو که ما رو در صراط انعمت علیهم قرار میده. و آزادی مکانی، مالی و رمانی رو نصیب ما میکنه.
فرقی نمیکنه هیچ فرقی بین آزادی که استاد عباسمنش داره و آزادی که من دارم نیست! فقط مرحله و مدار هامون متفاوته.
خوب متوجه شدم نسبت به قبل خیلی آزاد ترم ولی اینم خوب میدونم که خیلی جای پیشرفت دارم.
پس نگران نیستم چون دارم آینده مسیر خودم رو میبینم.
خیلی خوب متوجه میشم که استاد میگه من آینده ام رو بصورت عمومی و پابلیک گفتم چطور میشه…الان هیچ تعجبی نمیکنم. میگم خب نتیجه مسیر مگه قراره چیزی غیر از این باشه؟؟؟؟
واقعا خداوند رو سپاسگذارم…
واقعا واقعا واقعا تفاوتی بین محصدلات و فایل های رایگان نیست…
رایگان و غیر رایگان فقط یه برچسبه
چرا که الان تو ابن مدارم فایلی به ارزشمندی این جلسه که لایو هم بود ندیدم و تجربه نکردم.
چقدر این جلسه پربار و گوهربار و ارزشمند بود و هست و من هی بازم باید گوشش بدم.
از خدای مهربانم سپاسگذارم بخاطر این مسیر پر از برکت، سلامتی و عشق..از چشمای زیباتون ممنونم که کامنت من رو مطالعه کردین.
و از خدای مهربانم براتون طلب ثروت و سلامتی و شادی بیشتر و بیشتر رو آررومندم.
فروردین ۱۴۰۰
سلاام مصطفی عزیز
از خوندن کامنتت لذت بردم واستفاده کردم واااقعا چقدر خوب تونستید در مورد این فایل این همه نکات مثبت وپر از انرژی بنویسید وچقدر اگاهی به دوستان خودتون بدهید .ممنونم دوست همفرکانسی من راااستی ۵ ستاره هم برا امتیاز دادن به شما کمه.
موفق وموید باشید
پروژه ی«خانه تکانی ذهن، گام به گام»
گام هفدهم live | live |خروج از جامعه “معلولان باوری” و خلق زندگی دلخواه
سلام و هزاران درود و سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم و ساکنین این سایت بهشتی و الهی و ملکوتی!!!!
الهی حال دلتون مثل همیشه عالی و جیب تون پر پول و ثروت و نعمت و در سلامتی و تندرستی احوالتون متعالی باشه
موضوع صحبت استاد عزیز و نازنینم!!!!!
برانگیختگی در مبحث روابط
و دیگر اینکه عجله ای برای مسابقه دادن با دیگران نباشیم
یکی از مباحثی که در روابط . کنترل ذهن بالایی میخواد اینه که بتونیم در لحظه ای که همه چی بر خلاف خواسته ی ماست و یا درک مناسب و متقابلی با هم نداریم و روابطمون با دیگران به چالش کشیده میشه بتوانیم اعتراض کنیم و به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم..
اگر بتوانیم قانون رو به یاد بیاوریم اینکه ذهن را آگاهانه بسمت و سوی دیگری هدایت کنیم و به آرامش برسونیم یعنی مهم ترین اصل رو یاد گرفتیم واقعا با همین به یاد آوردن قانون برانگیختگی انگار کلید اوضاع را در دستمون داریم و می توانیم اوضاع و شرایط را بنفع خودمون بچرخانیم و نکته ی فوق العاده طلایی است که باید همیشه آن را با خودمان تمرین و تکرار کنیم …
من چندین بار چنین تجربه ای را داشتم و توانستم با درک این قانون شرایط را بسمت خودم تغییر بدم ..
یکی از چندین داستان اینه که !!
در مهر ماه سال 1401 من تازه وارد این خانه ی جدیدم شده بودم بعد از دو سه ماه مدیریت این ساختمان به شخص و واحد دیگری واگذار شده بود .(( نمیدونم فکر کنم قبلنا در یک فایلی این داستان رو نوشته باشم))
من هم تازه وسایل ها رو جمع و جور کرده بودم که یهویی برق خانه قطع شد منم فکر کردم خوب ممکنه عادی باشه بعد از چند ساعت دیدم هنوز برق وصل نشده درب واحد رو باز کردم متوجه شدم آسانسور کار میکنه و چراغ های همسایه ها روشنه و نزدیک غروبه و خانه ی من تاریک شده … بعدش فهمیدم سیم کشی داخل واحد من دچار اشکال شده بود که فقط برق خانه ی من قطع شده بود و از آنجایی که تازه وارد این منطقه جدید در پردیس شده بودم هیچ کسی رو نمی شناختم که بیارم و برام درست کنه .. بخاطر همین به مدیریت قبلی تماس گرفتم که اون بنده خدا هم رفته بود شهرستان و اینجا نبود . ولی بهم گفت با مدیریت جدید هماهنگ بشم. خلاصه مدیریت جدید رو پیدا کردیم و ازشون کمک خواستم ولی گویا ایشون بخاطر مسایل ساختمان و مشکلات با مدیریت قبلی برخورد نامناسبی با من کرد و حتی حاضر نشد کنترهای برق واحد منو بهم نشون بده و یا حد اقل یک راهنمایی کنه. در واقع اصلا از برق اطلاعی نداشت و بلد نبود .. بعدش هم با اخم و تَخم یک موضوع دیگه ای رو مطرح که شما چرا از درب پارکینگ رفت و آمد میکنید و ریموت پارکینگ خراب میشه شما حق ندارید از ریموت استفاده کنید فقط کسانی که ماشین دارند باید از اینجا استفاده کنند … خلاصه تند تند داشت همینطوری حرف میزد
منم اولش به ایشون گفتم زانوی من درد میگیره نمی تونم از درب ورودی و از پله استفاده کنم .. یعنی داشتم با آرامش باهاش صحبت می کردم و دلیلیش رو میگفتم بعدش دیدم شروع به تهدید کرد و گفت به من ربطی نداره شما چه مشکلی دارید الان به صاحبخانه تون زنگ میزنم !!! سرشو هم تکون میداد و حرف های زد که من خیلی ناراحت شدم… ولی هزاران بار خدا را شکر که در آن شرایط فقط سکوت کردم و فوری بهش گفتم هر کاری دوست دارید بکنید !!! رومو ازش برگرداندم و بدون اینکه به حرف هایش توجه کنم رفتم داخل آسانسور سوار شدم رفتم خونه و بقول معروف اعراض کردم و ادامه ندادم …
از آن روز برای مدتی اصلا باهاشون روبرو نشدم و یا اگر هم روبرو می شدم ازشون رومو بر میگردوندم … ولی روی خودم کار می کردم .. هر روز توی دفترم می نوشتم خدایااا شکرت برای اینکه همسایه های خوبی دارم
خدایااا شکرت که همسایه هام از هر جهت به من کمک می کنند ..
خدایااا شکرت آقای فلانی مدیر ساختمان از من عذرخواهی میکنه
خدایااا شکرت که من در روابطم ثروتمندم
خدایاااا شکرت که با هر کسی روبرو میشم فقط و فقط مهر و محبت و عشق را دریافت میکنم
خدایاااا شکرت من انسان دوست داشتنی هستم و من لایق بهترین رفتارها هستم
من لایق و ارزشمند و دوست داشتنی هستم
من همیشه بهترین افراد را برای بهبودی مسایل زندگیم جذب می کنم
روابط من همیشه سرشار از عشق و مهر و محبت و آنرژی مثبت است
جهان سرشار از مردمان فوق العاده و نازنین و مهربان و دوست داشتنی است که از هر جهت به من کمک می کنند
خلاصه .. هر روز این موضوع رو بشکل های مختلف می نوشتم . چون مهم بود که بتونم این برانگیختگی رو بچالش بکشم بخصوص اون چند روز اول خیلی نجواهای ذهنی بهم حمله کرده بودن ولی من سعی می کردم مدام ذهنمو ساکت کنم .. همش از خودم می پرسیدم .. مگه من چی کاری کرده بودم که با همچنین رفتاری روبرو شدم ؟؟؟…
همش از خودم سوال می کردم..
خلاصه فکر کنم دو سه هفته ای نگذشته بود که اوضاع تغییر کرد .. چطوری تغییر کردنش خیلی جالب بود!!!!
بازم مجبورم این قسمت رو تعریف کنم چون این موضوع دیگه سبب خیر اون تضاد اولیه شد.
چند وقتی بود که هر شب یکی ماشین شو توی جایگاه پارکینگ من میذاشتن و من اصلا نمیدونستم چه کسی هست و یا میهمانشون بود و یا خودشون .. حالا چون من ماشین نداشتم این حقو بخودشون داده بودن که بدون اطلاع من جایگاه پارکینگ منو اشغال کنند .. از قضا یک شب دختر خواهرم نیمه شب از کرج رسید منزل ما و بخاطر اینکه جایگاه پارکینگم اشغال شده بود مجبور شد ماشین شو بذاره توی خیابان ..
اینجا شد که من خیلی ناراحت شدم فردا بعد ظهرش میخواستم برم بیرون چرخ خریدمو برداشتم و اومدم توی پارکینگ دیدم چند نفر از آقایون همسایه ها داخل پارکینگ هستند بهشون گفتم .. ببخشید میشه بگید این ماشین کیه که گذاشته توی جایگاه پارک ماشین من .. چرا هر شب یکی ماشین شو اینجا میذاره … خدا اقل ازم اجازه میگرفت که من بدونم به چه کسی مراجعه کنم ؟؟؟
ترا خدا اگر من اشتباه میگم به من بگید که من اشتباه دارم صحبت میکنم !!؟؟. آیا این کار درستیه !!؟؟ یعنی من باید هر دقیقه دنبال صاحب ماشین بگردم !!؟؟ ..
یکدفعه دیدم همان آقای مدیر جدید از راه پله دوید و اومد پایین و گفت خانم سلطانی ببخشید!!!! شما حق دارید!!
منم اولش فکر کردم همینطوری داره از طرف دیگران از من عذر خواهی میکنه!!!! بخاطر همین همش پشت مو بهش میکردم چون نمی خواستم اصلا باهاش صحبت کنم بخاطر حرف های نامناسب اون روزش!!!
خلاصه بعدش با خجالت گفت این ماشین منه!!!!! حق با شماست . من اشتباه کردم
ترا خدا ببخشید من اون روز با شما خوب صحبت نکردم .. میدونم اونروز با شما بد صحبت کردم …
چندین بار همینطوری هی تکرار می کرد و میگفت .. شما حق دارید .!!!
منم همینطوری حیرت زده نگاهش می کردم ..
البته چون داخل پارکینگ داشتن یک درب مجزای دیگه ای درست میکردن که لوازم جوشکاری داخل پارکینگ بود بخاطر همین توی جای پارک من ماشین پارک میشد … ولی جالبیش آنجا شد که در همون لحظه ای که همه بخاطر این کار جوشکاری و ساختن درب پارکینگ مجزای دیگه داخل محوطه بودن و نکته ی بعدش اینه که از قضا همون روز ماشین مدیر هم جای پارک من گذاشته بود !!!!!! خلاصه با عذر خواهی کردن چندین باره ی مدیر ساختمان با خیر و خوشی و آشتی کنان گذشت و خدا رو شکر تا امروز هم خانمشون و هم خودشون همیشه و همیشه واقعا با مهربانی و احترام با من روبرو میشن و واقعا دوستم دارند و عزت و احترام خیلی زیادی میزارند خدایااآاا شکرت
دوباره چند روز بعدش دوباره یک اتفاقات جالب دیگری افتاد که بازم در حضور یکی از همسایگان که شخص محترمی بود ازم عذر خواهی کرد و گفت اصلا اشکالی ندارد شما از درب پارکینگ استفاده میکنید . حالا چه فرقی می کنه چه ماشین از این درب حرکت کنه چه شما هیچ فرقی نمیکنه و خلاصه مهر و محبت بیشتری ایجاد شد خدا رو شکر
این قانون برانگیختگی برای من بارها و بارها جواب داد که اگر بخوام هر کدومشون رو تعریف کنم یک کتاب میشه !!! فقط می تونم بگم که اگر خودمون رو بخداوند بسپاریم خداوند خودش همه ی پازل ها رو دقیق و درست و مناسب میچینه !!! پس سعی کنیم که فقط به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم و از خداوند بخواهیم که خودش مهر ما رو در قلب دیگران نرم و گرم کنه . و این جمله رو همیشه هزاران بار به خودم یادآوری می کنم و میگم .
کار ساز ما به فکرکار ماست
فکر ما در کار ما آزار ماست
در واقع این ما خودمان هستیم که خودمون رو با نجواهای ذهنی آزار میدیم در صورتی که می توانیم از لحظات مون لذت ببریم و فقط به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم که خداوند از فضل و رحمت خودش دلها را برای ما بر می انگیزاند و مهر ما را در دلها نرم و گرم میکند
داستان آن برق هم بگم که آخرش چی شد نگران نباشید همه چی بخوبی و خوشی انجام شد !!!! البته بعد از اون دلخوری با مدیر عزیز ساختمان.!!! زنگ زدم به همان تعمیر کار قدیمی آچار فرانسه ی همیشگی خودم آقای زنگنه ای که همیشه همه جا در هر شرایطی کمکم میکرد .. خلاصه همان شب یک برقکار ماهر رو آورد و شکر خدا برق واحد خانه ام درست شد … خدایاااا شکرت
خدا رو شکر
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد برای رسیدن به اهداف و خواسته هایم.
خدایاااا شکرت که چنین استادانی داریم که با چنین فایل های ارزشمندی ما را بسمت کامنت نوشتن و کار کردن روی باورها مون راهنمایی میکنند واقعا جای شکر داره که در همین سه چهار ساعتی که تمرکزمو روی این فایل و نوشتن و ویرایش همین کامنت گذاشتم بدان معنی است که توانستم روی ذهنم کار کنم و بلطف خداوند برای اینکه چنین موقعیت و فرصتی برام ایجاد شد تا بتوانم روی کنترل ذهنم کار کنم و چنین دستاوردها و نتایجی را فراموش نکنم هزاران هزار بار از خانم شایسته ی عزیزم و استاد نازنینم تشکر و قدردانی میکنم خدایااآاا شکرت
خدایااا خودت منو با آسانسور الهی خودت ببر در مسیر رشد و پیشرفت های پولی و مالی و مادی و معنوی و خیر و خوشی و سلامتی و تندرستی و شادمانی و کامیابی و خوشبختی و سعادتمندی
الهی آمین
بقول استاد عزیزمون هدف از زندگی لذت بردن است پس هیچ عجله و مسابقه ای نیست چون مثل همان خواب استاد که دیدن تمام اون مردمی که ما می خواهیم باهاشون مسابقه بذاریم معلولانی هستند که اصلا این قوانین جهان هستی را نمیدانند و اینها همان 99٪ جامعه هستند که هنوز بیدار نشدند .. و ما هم همان 1٪ از افرادی هستیم که از بدنه ی جامعه جدا شدیم !!! پس هیچ عجله و مسابقه ای با هیچکس نداریم
خدای مهربانم شکرت به من نعمت و قدرت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟
دوستون دارم یک عالمه
خدایا شکرت
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام استاد و خانم شایسته.
الان که دارم این رو می نویسم در تعطیلات سال نو به سر می بریم هوا بی نهایت خنک و عالی شده گلها و گیاهان از خواب زمستونی در اومدن و همه چیز بسیار زیبا شده .
استاد این سوالی که بهش جواب دادین یکی از سوالات مهم توی مغز من بود و چه خوشحالم که دوباره به این فایل هدایت شدم.
استاد داشتم کامنت ها رو می خوندم یکی از بچه ها نوشته بود هنوز توی مداری نیستم که لایو هاتون رو به صورت زنده ببینم یه دفعه یادم افتاد که من خیلی از لایو هاتون رو به صورت زنده دیدم یکم که بیشتر فکرکردم دیدم که موقع لایو من از گوشی استفاده نمی کردم ولی یه دفعه حس کردم که باید گوشی رو چک کنم و با نوتیف لایو شما رو به رو شدم.
استاد وقتی که داشتم برای بار دوم به این فایل گوش میکردم یه ایده بهم الهام شد که همه ی فایل های لایو تون رو دانلود کنم و با جدیت و تعهدی که موقع شروع یه دوره دارم بهشون گوش بدم . این فایل ها چون رایگانن خیلی هامون حس میکنیم اون قدر ها مهم نیستن .
الان که دارم این کامنت رو می نویسم تا اخر لایو شماره دوازده رو گوش کردم و استاد چه اگاهی های بی نظیری تو فایل های رایگانتون هست .
یه ایده ی دیگه هم که بهش رسیدم این بود که برای فایل های صوتی تصویر و اطلاعات بزارم چون فایل ها رو وقتی دانلود میکنیم ناشناخته ان. که حقیقتا این خیلی برای من جالب نبود. خلاصه که الان یه البوم با 17 تا فایل صوتی دارم که همشون به ترتیب و با یه تصویر قشنگ و اطلاعات مربوط به فایل ها کنار همن . پانزده ساعت اگاهی های ناب.
یه چیز دیگه هم که به چشمم اومد تکامل تو کیفیت این فایل ها بود با اینکه اولین لایو حدودا برای یه سال و نیم پیشه ولی این پیشرفت و بهتر شدن خیلی به چشم میاد
قبل از اینکه بریم سراغ نکات فایل یه چیزی رو می خوام بگم . قبلا وقتی یه کامنتی رو میدیدم که اومده دقیقا نکات فایل رو نوشته اینجوری بودم که خب چرا انقدر به خودش زحمت میده حرف های استاد رو بنویسه ؟ موقع گوش دادن به یکی از فایل های لایو به جواب رسیدم وقتی ما می نویسیم یا بهتر بگم وقتی می نویسم بر اساس مداری که الان هستم اگاهی ها رو دریافت میکنم و همونا رو می نویسم بعدا که فایل رو بار ها و بار ها گوش دادم و به سراغ نکات میرم می بینم که چقدر ناقص نوشتم با اینکه مطمئنم اون موقع که داشتم می نوشتم تمام تلاشم رو کردم که نکته ای از قلم نیفته . و میفهمم که مدارم بالا تر رفته و اگاهی های بیشتری رو درک میکنم.
نکات لایو 21 :
چیکار کنیم که وقتی شروع به حرکت می کنیم ادامه بدیم و رها نکنیم ؟
بر میگرده به اینکه چقدر ما باور کنیم این نوع تفکر داره نتایج بهتری رو برای ما خلق می کنه.
تمرکز روی نکات مثبت و سپاس گذاری و… که در اخر به احساس خوب می رسن رو انجام میدیم یسری چیزا به طور واضح شروع به رخ دادن می کنه که نمی تونی نادیده بگیری قدرت ذهنت رو .
انسان ذاتا فراموش کاره . یسری نتایج تو زندگی ما میاد بعد ممکنه ما درگیر اون نتایج بشیم . اولش خیلی خوشحال و سپاس گذاری ولی یواش یواش یادمون میره عاملی که باعث این نتیجه شده رو و بعد کم کم نتیجه بد میشه و درنهایت نابود میشه . بعضیا به نتیجه میرسن که قانون جواب نداد بعضی ها هم که یکم بهتر فکر میکنن به این نتیجه میرسن که قانون جواب داد تا وقتی که من بهش عمل می کردم .
درگیر حواشی شدن و شرک ورزیدن یکی از مهم ترین عوامل فراموشی مسیره. مدام باید به خودمون یاد اوری کنیم قانون رو .
سپاس گذاری یه ابزاریه که تو هر حالتی معجزه می کنه. چه رو قله ی موفقیت باشی چه تو قعر جهنم وضعیت تو رو بهتر میکنه سپاس گذاری واقعی ربطی به مذهب نداره . چیزیه که وقتی انجامش میدی حال دلت خوب میشه . توجه ات میره رو زیبایی های اطرافت. وقتی که اینکار رو انجام میدم بوم بوم اتفاقات عالی از در و دیوار وارد زندگی من میشه.
تو هر شرایطی که هستیم یه چیز هایی هست که می تونیم بخاطرش سپاس گذار باشیم و به احساس خوب برسیم . سپاس گذاری ای که احساس خوب بهمون بده هااااا. نه فیلم بازی کردن و تلاش برای کلاه گذاشتن سر خدا. اگه سپاس گذاری واقعی باشه ارامش پیدا میکنی.
نوشتن که اصن جادو میکنه . نوشتن زیبایی ها و سپاس گذاری ها . وقتی می نویسی نعمت ها رو اصن شرمنده میشی که خداوند این همه به من نعمت داده و من سپاس گذار نیستم.
شیطان این قدرت رو داره که اگه تو بهشت باشی و ناخن کوچیک انگشت پات شکسته باشه کاری کنه که برات جهنم باشه بهشت .
همین که شروع می کنی به شمردن نعمت ها می بینی معجزه اش رو. همون لحظه تک تک سلول هات واکنش نشون میده بهش.
تمرکز روی نکات مثبت ادم ها وجه ی خوب اونها رو برانگیخته میکنه.
اگه ذهنت رو کنترل کنی می تونی بازی رو برگردونی. باید کنترل ذهنت رو دستت بگیری . توجه ات رو از ظاهر نازیبا بگیری و روی زیبایی ها بزاری
شیطون میاد بهت میگه همینه که هست خدا میگه تو می تونی این ظاهر رو تغییر بدی .
تو دنیای امروز ادم های کمی هستن که تمرکز شون روی اصله.
اون موقع ها که داشتم روی باورهای ثروتم کار می کردم و خیلی دنبال این بودم که چه کار دیگه ای انجام بدم که به موفقیت برسم یه خوابی دیدم. توش یه مسابقه ی دو میدانی بود و هر کسی زودتر برسه به ثروت بیشتری میرسه همه ی مردم جهان هم هستن . داور سوت رو زد من شروع کردم با تمام توان دوییدن. هیچ کس ازم جلو نمی زد با احتیاط نگاهی به عقب انداختم دیدم هیچ کس پشت سرم نیست . دیدم همه اون دور دور ، نزدیک خط مسابقه ان همه دارن حرکت میکنن ولی همه فلج ان و با دست و ناخن و چونه دارن خودشون رو میکشن جلو. خدا داره میگه اصن مسابقه ای درکار نیست همه معلولن. تو بشین رو باور هات کار کن. اصن بحث کمبود نیست. نگران رقابت با بقیه نباش فضای جامعه جهان در جایی که همه گمراهن. همه دارن زجر میکشن جون تمرکزشون روی مشکلاته.
* اگه واقعا متعهد باشی زود دنیای تو تغییر میکنه .
* وقتی تو مدارش باشی با سپاس گذاری انقدر حال میکنی که اشک هات بند نمیاد بستگی داره به مدارت.
* بهترین راه شناسایی باور ها عملکرد شماست . عملکرد شما نشون میده باور هاتون چیه نه حرف هاتون.
* وقتی رو باور هات کار کنی جهان تو رو هدایت میکنه به جاهای بهتر مگر اینکه شما ترمز های زیادی داشته باشین .
* هر حرکت رو به جلویی رو تحسین کن . تغییر کن قبل از اینکه جهان مجبورت کنه تغییر کنی.
* مهاجرت فاکتور اصلی نیست اون باور پشتش مهمه.
* روی چیزهای اصلی سرمایه گذاری کن . چندین برابرش رو بهت میده
* احساس ترس توهمه اگه تو دلش بری میبینی می فهمی هیچی نیست.
* هیچ تکنیک خاص و مخفی نیست برای موفقیت . ولی بازی خیلی ساده اس . هیچ شب خاصی وجود نداره . هیچ حرکت خاص و عجیبی نیست که باعث موفقیت بشه. اگاهانه به چیز های ساده با توجه به نکات مثبت و با باور های مناسب که ترس رو کمتر کنه در مسیر جلو بریم.
* همه چیز ساده تر از چیزیه که فکر میکنیم
* کنترل ذهن مهمه که کنترل ذهن واسه کسی که تمرین نکرده کار ساده ای نیست. مثل همه ی کار ها که وقتی اول واردش میشیم سخته.
* اگه می خوای تو این مسبیر نتیجه بگیری دنبال چیز های حاشیه ای نرو دنبال فرمول های جادویی و…
مثل قران که ساده اس و بار ها تو قران گفته این کتاب رو براتون اسون کردیم نه این که هفت تا بطن داره و هر کسی نمی فهمتش. چون ساده است متوجه نمیشیم.
گفت اسان گیر بر خود کار ها کز روی طبع جهان سخت میگیرد بر مردمان سخت کوش
BLH-aeri, Thu, Mar 25 9:08 pm ^-^
به نام خدا
سلام و احترام و وقت خوش. امیدوارم سلامت و خوش باشید. خیلی ممنونم از شما استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز بابت به اشتراک گذاشتن این مطالب عالی، واقعا چقدر تک تک این جمله ها ارزشمند هست استاد با چه زبونی تشکر کنم که هر جمله ای که گفتین یه درک بزرگی بهم داد مثل همیشه مثالهاتون یه فکت دقیق برای ذهنم بود که درکم رو بیشتر کرد. بسیار ازتون سپاسگزارم و قدردان زحماتتون بابت به اشتراک گذاشتن این مطالب بسیار ارزشمند. براتون آرزوی سلامتی و دل خوشی بیشتر تو هر لحظه رو دارم…..
عاشقتونم………..
بسم الله النور
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین
عاشقتونم و سپاسگزارم بابت این لایو پر از آگاهی
نکته اول سپاسگزاری که کلید رسیدن به خواسته ها
تمرکز بر نکات مثبت
کنترل ذهن
و رسیدن به احساس خوب هست
و از قدرت نوشتن که باعث میشه فرکانس من رو بالاتر ببره و تمرکزمو رو بیشتر متوجه میکنه تا بیشتر و بیشتر به یاد بیارم
نکته بعدی کنترل ذهن در هر شرایط هست که داستان بانک رو گفتید که باعث میشه نتایج بهتری رقم بخوره و باز اینجا سپاسگزاری میتونه بیشترین کمک رو بکنه چون وصل میشم به نیروی عظیم که تنها قدرت هست
وقتی سپاسگزار باشم حتی میتونم رفتار آدم هارو برانگیخته کنم به نفع خودم
وقتی از حق به جانبی پرهیزکنم میتونم سپاسگزار باشم
نتایج وقتی من تصمیم میگرم نگاه بهترین هر ماجرا داشته باشم از همون موقع تغییر میکنه و به نفع من پیش میره
استاد از داستان بانک میشن کل قانون رو نگاه کرد و میشه دید که شما تو این چند ساعت چقدر دقیق و عمیق به قانون عمل کردید و نتیجه شد رضایت شما و تمام داستان در نهایت به نفع شما شد
یاد بگیرم تمرکزمو از نکات منفی بردارم و بزارم روی نکات مثبت و سپاسگزاری
وقتی من قانون رو میدونم باید به اون عمل کنم و حواسم به نجوا ها باشه و به ظاهر نگاه نکنم من میتونم ظاهر رو تغییر بدم اگر سپاسگزار باشم و من فراموش میکنم ازاین قدرتم استفاده کنم
قسمت دوم
فراوانی آدم هابی که تو لایو حضور داشتن خدایا شکرت 😍
دقیقا بینهایت انرژی میگیرم وقتی ازقوانین حرف میزنیم
داستان خواب شما هم بازم کلی درس
اول سوالات خوب بپرسم (که شما گفتید چیکار کنم راجب مساعل مالی همون نتیجه رو که در روابط گرفتم بگیرم )و پاسخ همیشه داده میشود یعنی پاسخ در درون من است مثل خواب شما که بعد از این سوالات اتفاق افتاد
و پاسخ اینکه مسابقه ای در کار نیست و تو نیازنداری با کسی مسابقه بدی تو میتونی دنیا خودتو بسازی و فقط با کار کردن روی باور ها میشه دنیایی بسازی که بهشت رو همین الان تجربه کنی
ومعنی معلولیت ذهنی اینکه تمام مدت تمرکزتو بزاری روی نکات منفی نه این معلویتی که ما به بعضی از آدم های خاص میگیم
و دلیل اتفاقات ناخوشایند فقط و فقط تمرکز روی همون جنس اتفاقات و اخبار و نازیبایی و ناسپاسی هست
اما دنیای تو تغییر میکنه وقتی تعهد میدی که نگاهتو تغییر بدی و سعی کنی تمرکز بزاری روی زیبایی ها
و قسمت بعدی راجب قانون آفرینش
نظر منم اینه که عالی هست چون منم دنیام با این دوره زیبا تغییر کرد و الان هربار که گوش میدم خودمو با گذشته مقایسه میکنم فقط میتونم بگم خدایا شکرت
تکامل تکامل در درک سپاسگزاری و عملکرد هرچه بیشتر سعی کنم روی خودم کار کنم تکامل رو طی میکنم و به مدار درک بهتر و عملکرد بهتر میرسم
عملکرد من نشون دهنده باور های من هست نه حرفام دقیقا استاد این نکته طلایی هست
زندگی در بهشت واقعا بینظیر هست استاد که تغییر و رشد کوانتومی من از شروع این سریال شروع شد که قانون رو به عینه در زندگی روز مره شما دیدم و درک کردم
تغییر مکان
وقتی من باور هامو تغییر میدم جهان هم شروع میکنه به هدایت من به سمت جاهای بهتر مگر اینکه مقاومت داشته باشم که همون باور های غلط راجب مکان های جدید هست که دقیقا شما با سریال زندگی در بهشت کلی باور های منو شخم زدید راجب کل جهان و بخصوص آمریکا
حرکت به امید بهبود جهان و تغییر جهان و شهامت مهاجرت کردن و تغییر
بازم یاد آوری اینکه وقتی درست روی باور هام کار کنم خداوند هدایت میکنه منو به جاهایی همسنگ باور های من
به اجبار مهاجرت نکن برای تغییر و بهبود با شهامت حرکت کن و مهاجرت کن
باور ها و ایمان فاکتور اصلی هست
سرمایه گذاری روی خودم باعث میشه خیلی خیلی بیشتر از این ها دریافت کنم (دقیقا استاد محصولات شما بینهایت ارزشمند هستند )
ترس ها :وقتی تو دل ترس ها میری میبینی که ترسی وجود ندارد وقتی با ایمان حرکت کنی دقیقا اینو من لمس کردم و تجربه کردم و پا گذاشتم روی یک عالمه ترس و حرکت کردم و نتیجه بسیار عالی شد
قانون خیلی ساده است و هیچ وردر وروز خاص و اعمال خاصی وجود ندارد این باور ها یعنی محدود کردن خودم و خدا به روز خاص و کار خاصی
ساز و کار جهان پاسخ به فرکانس های منع به همین سادگی
من سعی کنم با همین تمرین های ساده مثل سپاسگزاری و تمرکز زرنکات مثبت و کنترل وردی ها و ساخت باور های قدرتمند کننده
هرچه که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و امید و ایمان و قدرت من بیشتر بشه به من کمک میکنه
کنترل وردی ها فیلتر کردن آدم های منفی
کنترل وردی ها همه چیزه
خدایا شکرت که استاد جان داره میگه بچهای سایت بچهای خاصی هست 😍😘
هیچ تکنیک خاصی لازم نیست داستان خیلی ساده است مثل قرآن که خیلی روان و آسان هست
وقتی با این ذهنیت به قرآن نگاه کنم میبینم که چقدر قانون رو ساده و قابل فهم برای من بیان میکنه قوانین رو به زبان ساده میگه
کل داستان ساده است ونمیخاد دنبال راه عجیب و غربیت باشم برای خوشبختی
وقتی میتونی آیندتو پیش بینی کنی که درک کنی قانون رو
عاشقتونم که زندگیتون آنقدر شفاف هست و دقیقا استاد خودتون هستید و دلیل تاثیر گذاری هم همینه که شما خودتون هستید بدون ماسک و نقاب زدن
عاشقتونم که آنقدر راحت و ساده قانون رو آموزش میدید
و هرچه به قانون عمل کنم اعتماد به نفسم بیشتر میشه و نتایج بزرگتر میشه
استاد جان دقیقا دلیل تاثیر گذاری حرف های شما اینه که خودتون اولین عامل به حرف هاتون هستید
آزادی زمانی و مکانی و مالی دقیقا توی تک تک فایل هاتون مشخص هست
لذت بردن از داشته هات هست
سبک شخصی شما بینظیرع استاد همین مرغ و خروس ها و این جای بسیار زیبا ومهمتر ازصفر ها و اعداد حساب بانکی لذت بردن از همون که هست
باور کنید که بازی پیچیده نیست چون خیلی ساده است نمیبینمیش
همین سپاسگزاری بینهایت تاثیر گذار است
کل داستان اینه که ذهن مو کنترل کنم زندگیمو میتونم کنترل کنم
ساخت باور ها ی قدرتمند کننده باعث میشه نتایج بهتری بگیرم و هرروز و هرروز که کار کنم نتایج مدام و پایدار و بیشتر و بیشتر میشه
استاد جان عاشقتونم و عزت شما ابدی و پایدار باشه
وقتی من روی خودم کار میکنم مدار اطراف منم تغییر میکنه
استاد یک عالمه نتایج عالی هست که دلم میخاد حتما براتون بگم
و عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😍😍🤗🤗
به نام رب الارباب
سلام به استاد عباسمنش دوست داشتنی و همه دوستان همفرکانسی ام در این سایت الهی
من میخوام اتفاقی که همین 10 روز پیش در بانک برایم همسرم اتفاق افتاده را براتون بنویسم و بگم واقعا قوانین دقیق و دقیق کار میکنه و این ما هستیم که سرنوشت خودمون را رقم میزنیم .
همسرم برای یک کار بانکی یه سر میرن بانک .همسرم میگه اگه قبلنای من بود هی گله و شکایت میکردم که چرا این همه افراد نشستند تو بانک و فقط 2 تا باجه باید کار راه بندازند و بقیه باجه ها بیکار نشستند و کلا از رییس و کارمندها گرفته تو ذهنم ازشون شکایت میکردم .این سری که وارد بانک شده بودند شماره گرفته بودند و نشسته بودند و میگفتند که 40 نفر تا نوبتشان مانده بود و باید صبر میکردند تا نوبتش برسه.
همسرم میگه همون لحظه شروع کردم ببینم چه زیباییهای تو بانک وجود داره مشغول اونها شدم و داشتم تحسین میکردم و حتی باجه هایی که کار مردم را انجام میدادند تحسین میکردم و همچنین تمیزی بانک و حتی گلدانهای گلی که اونجا بود را نگاه میکردم و تحسین میکردم یهویی یک نفر از پشت به شانه ام زد و یک شماره به من داد .همسرم میگه اصلا پشت سرم را هم نگاه نکردم و فقط شماره را گرفتم و تشکر کردم .داشتم شماره ای که به من داده شده را نگاه میکردم که در همین حین شماره ای که به من داده شده بود را خواندند و من همان لحظه با خوشحالی رفتم و کارم به عالیترین شیوه حل شد و کار بانکی ام را انجام دادم و دراسرع وقت همه چیز به بهترین شکل انجام شد.
وقتی همسرم این اتفاق را برایم تعریف کرد واقعا شاد شدم و یاد قانون بدون تغییر خداوند افتادم احساس خوب = اتفاقات خوب.
استاد عزیزم بابت فایلهای خانه تکانی ذهن که بصورت گام به گام در سایت گذاشته میشه ازتون سپاسگزارم.از خانم شایسته ی دوست داشتنی هم که وقت ارزشمندشون را برای ارایه چنین فایلهای بینظیری میگذارند هم بینهایت سپاسگزارم.
استاد انگار دوره بینظیر 12 قدم برام تکرار میشه و یه جاهایی میبینم با اینکه من روزها این فایلها را گوش میدم و عمل میکنم ولی باز هم کم هست و باید تکرار و تکرار و تکرار کنم و هرگز از این مسیر زیبا و جاده آسفالته خارج نشم و همچنین مغرور نشوم که تا به الان که به اینجا رسیدم همش هدایت خداوند بوده و من خودم بدون هدایت خداوند هیچی نیستم.
این کامنت بماند به یادگار از 1403/07/21
سلام به دوست عزیز وهم فرکانسیم
خداروشکر درکنار هم در مسیر هدایت حرکت میکنیم چه زیبا کامنت نوشتین وقتی کامنت شما را میبینم خودبخود انرژی میگیرم حتی وقتی اسم زیبای شما را میبینم خانم خندانی …….منم قبل ترها اگه میرفتم بانک ومیدیدم بقیه ی باجه ها کار نمیکنن سریع اعتراض میکردم تا اونها بخودشون بیان وزودتر کار من انجام بشه وچقدر حال خودم بد میشد ولی الان برم بانک سعی میکنم فرصتی خوبی باشه برای گوش دادن به فایلها ی استاد ودیدن زیباییها وتحسین کردن آدمها وامکانات بانک وزیباییهایش باید دردل هرچیزی یاد بگیرم زیبایی ها را بکشم بیرون ……خدایا هرچه جلوتر میروم متوجه میشوم قانون خدا وقتی اجرا شود خیلی اتفاقهای عالی برایم میفتد حتی اتفاقهای بظاهر بد نتیجه های شیرین دارن
سلام. صحبت از شکرگزاری شد و من دوست داشتم یکی از تجربه هامو از شکرگزاری بگم.
یکی از لذتها و تفریحات من پیاده رویه که اغلب هم با دوستانم میریم. یکبار یادمه که خیلی پیاده روی کرده بودیم و حسابی گشنه شده بودیم، شدیدا هوس پیتزا کردیم بعد نگاه کردیم دیدیم پول پیتزا نداریم، بجای پیتزا رفتیم یه نون روغنی با پنیر خامه ای خریدیم و مشغول خوردنش شدیم و من انقدر از درون بدون اینکه حتی واژه ای در درون من گفته بشه، در قلبم سپاسگذار خداوند بودم بخاطر اون نون پنیر که تمام وجود من سرشار از احساس فوق العاده ای شد و قلبا خداوند رو شکر کردم بخاطر اون لحظه.
بعد از خوردن نون پنیر دوباره راه افتادیم و هرکس رفت سمت خونه خودش و وقتی من رسیدم خونه دیدم خواهرم پیتزا سفارش داده و یدونه هم برای من سفارش داده و پیتزا هم تازه رسیده و گرم و خوشمزه آماده زدن تو رگه. و من نشستم با عشق اون پیتزا رو خوردم و تمام وجودم سرشار از شگفتی شد از اینهمه لطف خداوند بمن.
طبق تجربه من اگر ادم واقعا با قلبش احساس سپاسگذاری داشته باشه نعمتها و خوشی ها میدون بطرفش و من بزرگترین حس سپاسگذاری رو در وجود خداوند در بطن تک تک سلولهای خودم و اینکه من با خداوند احاطه شدم، با یک نیروی خیرخواه عظیم که ابرقدرت مطلق هستیه و اون قدرت عاشق منه، عاشق اینه که من همیشه حال دلم عالی باشه، پیدا کردم.
واقعا بزرگترین سپاسگزاری من که انگار فورمولیه برا همه ی سپاسگراریهای دیگه وجود خداوند در درون منه که بمن حس اطمینان قلبی در مورد همه چی میده مگر زمانهایی که من فراموش میکنم که همچین وجودی وجود داره و اجازه میدم ترسها و ناامیدی ها منو شکار کنن.
برای هممون و بخصوص خودم قلبی سپاسگزار آرزو میکنم که همچین قلبی دروازه ورود نعمتهاست به زندگی.
یا حق👋🌹🌹🌹