live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-29 02:02:592024-09-29 06:45:40live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله باری تعالی
سلام به استادان عزیزم وهمه دوستان
گام نهم از خانه تکانی ذهن
هدف های بزرگ با قدم های کوچک و متوالی شروع میشوند من از شما یاد گرفتم بجای کمال طلبی در جهت بهبود مستمر وتدریجی حرکت کنم
اگرکاری در ابتدا که میخواهی شروع کنی کل پروژه رو در نظر بگیری خیلی سخت میشه باید تیکه تیکه وکم کم درست بشه
من با کار کردن روی خودم خونه ای رو که سالها بوددست پدرم بود و هزینه اش رو داده بودم ،خریداری کرده بودم ولی بهم داده نمیشد خدا رو شکر من با کنترل ذهن وباور الخیر فی ماوقع این اتفاق رو خیر میدیدم سال پیش که با عشقم پیش پدرم رفته بودیم خودش سند خونه رو بهم دادوگفت برو درستش کن من وعشقم از خوشحالی تو پوستمون نمی گنجیدیم وما پاداش این مسیر رو گرفتیم
من این خونه رو در حالی تحویل گرفتم که برق قطع شده بود کنتور آب شکسته لوله های آب ترکیده و به خاطر اینکه کسی داخل خونه نبوده سقفش آویزون وقتی خونه رو دیدیم اصلا دپرس شدیم تا یک هفته نمیدونستم چکار کنیم اصلا کجاش رو درست کنیم داشت گریه ام میگرفت خدا رو شکر خودم رو کنترل کردم و شروع کردم نکات مثبتش رو بشمرم وحالم بهتر شد گفتم این خونه خیلی مهندسی سازه بزرگه جای خوبی داره ویلایی هست جلوش دیوارساحلی داره که رودخانه خیلی زیبایی از جلوش رد میشه محیطش سرسبزه هوای پاک وخوبی داره
اول کابل گرفتم وبرقش رو وصل کردم روشنایی خانه وصل شد که دیدم لامپ ندارم چندتا لامپ ومهتابی خریدم قفل درب گرفتم محافظ پنجره گذاشتم شن و ماسه آوردم وبنا گیرم نیومد خودم بناشدم یکی از پنجره ها رو برداشتم وبجاش دیوار گذاشتم وهمون پنجره رو اون طرف خونه نصب کردم و دوباره هم یک قسمت دیوار ریخته بود خودم چیدم
گل کار دیواری بودکه به ارتفاع دو متر وعرض 3 مترگذاشتم خیلی صاف طوری که پدرم دید گفت کدوم بنا رو آوردی من وعشقم خندیدیم گفتم خودم بنا هستم چقدر توی این پروژه من تجربه کسب کردم و بزرگتر شدم ابزار خریدم دور پنجره رو متر گرفتم وبه اندازه آهن گرفتم ومحافظ جوش دادم ضد زنگ زدیم و دوباره رنگ کرم در سه مرحله زدیم و با عشقم نصب کردیم وآخر کار که میدیدیم چقدر لذت میبردیم که خودمون کار ها رو انجام میدهیم واون اعتماد به نفسی که بدست آمد باعث شد تمام در ها رو ضد زنگ بزنیم ورنگ بزنیم دوباره من دوتا درب دیگه جوش دادم وسیمان کاری کردم
پرده های خونه رو خودمون اندازه گرفتیم عشقم دوخت و نصب کردم وآنقدر این پروسه لذت بخش بود که ما فکر میکردیم طرح میریختیم وعمل میکردیم ونتیجه کار رو که میدیدیم اون موفقیت بسیار ارزشمند بود برامون وهر دفعه خودمون رو تحسین میکردیم واقعا من انسان فوق العاده ای هستم من بینظیرم از پس هر وسیله ای برمیایم من یک نابغه ام خدایا شکرت
بهبود تکاملی ومستمر همچنان ادامه داره کلی لوازم بردیم از یخچال وگاز وفرش و.. که شد ویلای تفریحی، ویلای تنهایی من وعشقم البته داخل خونه هنوز کار داره وکم کم بهبود داده میشه
سپاسگزارم استاد از وقتی که مستمر فایل ها رو گوش میدم باورهای جدید هی مرور میشه وزندگیم تکاملی در حال رشده بعضی وقتا کمتر خیلی وقتها هم بیشتر عاشقتم استاد عزیزم ای بنده توحیدی خدا
به نام ربّ یگانه هدایتگر جهان هستی
گام نهم از پروژه “خانه تکانی ذهن، گام به گام”
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستان خوبم در این پروژه هدایتی
وقتی میخوای یک درخت تنومند از هر چیزی داشته باشی، میدونی که باید بری یا نهالش رو بکاری یا بذرش رو اگر خاکت به قدری حاصلخیز و آماده باشه میدونی نهال کاشتن برات بهترین گزینه ست اما وقتی میدونی خاکت اونقدرا داخلش درخت های خوب کاشته نشده و ازش استفاده مفید نکردی و بهش رسیدگی نکردی خب میدونی که باید انرژی و زمان بیشتر و حتی مضاعف بگذاری و اصلا یه پروژه بزاری تا درخت های موریانه خورده، علف هرز ها و.. رو از جا در بیاری و کل زمین رو صاف کنی و از بذر کاشتن شروع کنی؛ در هر صورت چه نهال رو بکاری چه بذر رو خیلی ازش مراقبت میکنی، اینکه کم و زیاد نشه براش همه چیز به اندازه باشه، خیلی لطیف باهاش برخورد میکنی و ‘توقعی هم ازش نداری’ که خب یه هفته انرژی و زمان گذاشتم پس زود باید به ثمر بشینه نه! میدونی که هنوز نهاله هنوز بذره => نیاز داره روش کار بشه؛ => هنوز نیاز داره بهش سخت نگیری؛ => توی طوفان و سرما بهش امید داشته باشی تا مقاوم بشه؛ => بازم ازش مراقبت کنی تا ریشه هاش محکم بشه و مسیرش رو از دل خاک به سمت آب و مواد معدنی باز کنه تا بتونه روی پای خودش بایسته؛ => بدونی که هنوز زمان نیاز داره و قدم به قدم نهالت رشد میکنه و شروع میکنه به میوه دادن؛ => نیاز داره که حتی وقتی می بینی بعضی از نهال هات دارن رشد میکنند، زود متوقع نشی و بخوای تماام نهال هات رو به یک شکل ببینی و بگی پس چرا بقیه شون رشد نداشتن؟! => بدونی که هر نهال شرایطش فرق میکنه یکی زود تر رشد میکنی و به ثمر میشینه یکی دیر تر => نیاز داره که خودت هم اونقدر قوی باشی که به انتخابی که کردی برای کاشتن نهال شک نکنی، سرزنش نکنی و به بقیه شون هم امید داشته باشی؛ => خودت رو با افراد دیگه مقایسه نکنی و به خودت یادآوری کنی که به اندازه حاصلخیز و آماده بودن خاکت داری نتیجه میگیری؛ => به اندازه رسیدگی خودت برای باز کردن جا برای رشد نهال و نه علف های هرز کنارش.. همون زمان که نهال رو میکاری، بعد از یه مدت کنارش علف های هرز مخصوص اون نهال هم یکم یکم شروع میکنند رشد کردن خیلیی جالبه ها هر نهالی یسری علف های هرز مخصوص خودش رو داره! شاید اون نوع علف هرز که کنار یه نهال میبینی رو هیچوقت کنار نهال دیگه نبینی یا بعضی علف هرز ها رو کنار بیشتر نهال هایی که کاشتی میبینی که اتفاقا شرایط رو ایجاد کرده برای رشد یسری دیگه از علف های هرز دیگه،، خدای مننن میبینیی؟ چقدر این شباهت به جاست؟
مثل باورهای محدودکننده ای که توی زمینه های مختلف هر باور قدرتمندکننده ای رو بخوای بسازی و روش کار کنی یسری نجواها و باورهای محدود هم در اون حوزه کنارش هست؛ یسری باورهای محدود ریشهای هستند هر زمینهای از زندگیت رو نگاه کنی یه ردی ازش میبینی که راه باز کرده برای بقیه باورهای محدود بعضی هاشون هم اونقدر قوی نیستن و مختص به یک بُعد هستند که اگر هرس بشن و روشون کار بشه، کار ذهن رو راحت تر میکنه تا باورهای قدرتمند و خوب بیشتر رشد کنند و از تمام فضای ذهن استفاده کنند برای گسترش پیدا کردن چون نمیشه که توی یه خاک هم علف هرز باشه هم درخت یا نهال! بالاخره یکی شون بیشتر از منابع استفاده میکنند و دیگری رو کنار میزنند، ریشه دیگری خشک میشه یا حتی اون علف هرز میاد ریشهاش رو میزنه به ساقه نهال و از اون شروع میکنه تغذیه کردن تا ضعیفش کنه و از پا درش بیاره،، اینجاست که متوجه میشی اون علف هرزه قرار نیست با یه بار هرس کردنش برای همیشه از بین بره! میدونی بازم رشد میکنه بازم باید تا قوی نشده هرسش کنی و به نهالت رسیدگی بیشتر کنی تا وقتی درخت بشه و ثمر بده حتی اونموقع هم که نهالت به درخت تبدیل شد و هم از ثمرش استفاده کردی نباید خیالت راحت باشه چون میدونی این علف هرز ها هستن! آره نسبت به درختی که ساختی و ریشهاش چند کیلومتر رفته زیر خاک اونقدر قوی نیستن اما میدونی هم که نمیتونی بزاری به رشد شون ادامه بدن و باید هی کار کنی روشون اما نه به اندازه قبل! چون الان درخت تنومندی رشد دادی با ریشه های قوی و عملا نیاز نیست اونقدر زمان و انرژی که قبلا صرف میکردی رو الان هم صرف کنی اما تا آخرش میدونی که هرچقدر هم درختت تنومند، با ثمر و سایه خوب باشه ولی بازم در معرض رشد علف های هرز هست و کار تو هم هرس کردن و این یک روند مستمر و همیشگی هست..
من وقتی توضیحات این جلسه رو خوندم خیلی تجربه های مشابه داشتم اگر بخوام یکی از اونها رو بگم:
یکی از دوستان پدرم توی دانشگاه آمریکا و ایتالیا درس میدن و داشتم باهاشون صحبت میکردم گویا بابام بهشون گفته بود که زبانم خوبه و مسلطم که ایشون از وسطای گفتگو یهو شروع کردن انگلیسی حرف زدن و من انقدرر ذوق کردم و جواب شون رو میدادم که متوجه نشدم چقدر صحبت مون طول کشید ولی ایشون یه موضوعی رو میگفت و من ادامه می دادم.. بعد از مکالمه ای که داشتیم مامانم داشت برام روند زبان یاد گرفتنم رو توضیح میداد که همین زبانی که الان انقدر عاشقشم و هر روز بخش روتین زندگیمه بهتر کردنش، ترم های اول یه بار انقدر برام سخت شده بود که بعد از کلاس با گریه رسیدم خونه و به مامانم میگفتم ‘نمیتونم از پسش بر بیام و من یاد نمیگیرم!’ و بعد مامانم بهم هدف هام و اون تصویر آخر رو نشون میداد که اصلا چرا من خواسته یاد گرفتن زبان و کلاس زبان رفتن رو از 9سالگی شروع کردم! بعد از اون مامانم گفت وقتی هدف هایی که همیشه میگفتی با یاد گرفتن زبان می خوام بهشون برسم رو برات یادآوری کردم بلند شدی رفتی تکالیفت رو نوشتی؛ و دیگه کل 7سالی که زبانم رو تمام کردم دیگه یادم نمیاد یکبار هم نه گله کرده باشم و نه اعتراض از سخت بودن روند.. من وقتی این داستان رو شنیدم خب یکم طول کشید تا یادم اومد همچین تجربهای داشتم چون تنها چیزی که از روند زبان خوندن توی ذهنم هست، فقط پیشرفت هام بوده و روان و آسون بودن همه چیز
میخوام بگم درک داشتن روند و استقامت داشتن در عمل چقدر کمک کنندست تا خودمون رو اذیت نکنیم و فشار ذهنی الکی روی خودمون نزاریم،، توی همین روند زبان من قششنگ به یاد آوردم چه اتفاقاتی برام افتاده و هر چالش و مسئله رو چطور سعی کردم هندل کنم و واقعا همین قدم برداشتن ها و ادامه دادن ها و پشتکار داشتن و نا امید نشدن از اون ویژنی که داری، نتایج بعدی رو رقم میزنه حالا هرچقدر هم میخواد اول کار احساس کنی کم میاری ولی وقتی استارت کار رو میزنی و یکی یکی قدم ها رو بر میداری و این تکاملِ طی میشه هربار که یه لول بالاتر میری احساس میکنی که چقدرر توانمند هستم چقدرر این روند رو دوست دارم و دارم ازش لذت می برم.. اصلا وقتی داخل روندی و قدم ها رو طی میکنی خودت نوآور میشی و دوست داری خلاقیت و سبک خودت رو پیدا کنی، مثلا داخل همین روند موضوع هندرایتینگ خب داخل هیچ کلاسی به ما یاد ندادن اما خودم گفتم بیام از این ترم سعی کنم یکم قشنگتر بنویسم و به حروف شکل های مختلف میدادم و واقعا عالی میشد یه مدت بعد آخر فیلمای انگلیسی میدیدم اسم عوامل رو با یه هندرایتینگ قشنگتر مینویسه رفتم خودم یاد گرفتم و روش کار کردم؛ یه ترم دیگه اومدم گفتم میخوام فقط تمرکزم رو بزارم روی لهجه امریکن و ته توی داستان رو در آوردم؛ یه ترم دیگه گفتم لهجه امریکنم خیلی خوبه میخوام کلا لهجهام رو عوض کنم یه لهجه پر چالش تر روش کار کنم که عاشقش باشم و نیم ساعت قبل از شروع جلسه اول ترم جدیدم لهجه ام رو تغییر دادم به بریتیش و کلیی حرکت و پیشرفت دیگه یعنی همهه چیز تکاملی جلو رفت قدم قدم توی مسیر باتوجه به شرایطم ایده می اومد و انجامش دادم و درونم همینطور بنیه اعتماد به نفس محکم تر ساخته میشد اینکه “من می تونم” “از پسش بر میام” و هی ایده های جدید بعدی و قدم های بعدی اشتیاق برای ادامه دادنم رو بیشتر میکرد اما ابدا هیچکدوم از این قدم ها و بهبودهایی که ایجاد شد و برداشته شد از اول مسیر برام مشخص نبود که! فکر کنم حتی اگر بر میگشتیم به اون روزی که مامانم میگفت خیلی ناراحت بودم بهم میگفتن بابا هنوز کلی تجربه دیگه هست میخوای بری هندرایتینگ کرسیو و کاپرلیت یاد بگیری، لهجه های جدید یاد بگیری و عوض کنی و مدرکت رو با 90.6 بالاترین استیج یعنی outstanding تموم کنی و.. میگفتم من این ترم رو بگذرونم بیگ شات زدم بقیش که دیگه هیچی!!
اما الان که به این مسیر نگاه میکنم میبینم چه اتفاقی داخلش افتاده و چطور درونم رو رشد داده و راه رو برای کلیی توانایی دیگه برام باز کرده و باور “امکان پذیری و توانمندی” کارهای دیگه رو بهم داده فقط سود بوده و سود که از برکاتش هرچقدر بگم کم گفتم و البته که هنوزم ادامه داره و هر روز من دارم روش کار میکنم و باید همین روند رو به حوزه های مختلف تعمیم بدم؛ خیلی مثال دیگه برام یادآوری شد اما دوست داشتم این روند قشنگی که داشتم رو با شما به اشتراک بزارم و به عنوان تمرین این جلسه بنویسم، خداروشکر بخاطر فرصتی که دارم تا این گام رو هم با تعهد بردارم^^
به نام خداوند جهان آفرین
خدایا صدها هزار بار شکر که قوانین ثابت هستند و میتوانیم آن را جای جای زندگی ببینیم
سلام استاد و مریم جان
علف های هرز
افکار منفی
تکرار اتفاقات ناخواسته
توجه به آنچه نمی خواهیم
همگی باعث میشود تا زندگی سخت و در هم بشود
و ید طولانی میخواهد تا دانه دانه پیدا کنیم و خسته نشویم
وقتی تعهد میدهیم و کار میکنیم رو افکار کمی مسیر باز میشود
اما بخواهیم مسیر چند ساله ذهن را باز کنیم باید جلو برویم و جلو تر
و گاهی چنان لذت بخش میشود که از شدت شادی اشک می ریزیم خدایا شکرت بابت آگاهی های این فایل که روزی مان کردی
باید یاد بگیریم از طبیعت
از کودکان و
از اتفاقات تا بتوانیم خالق بهتری باشیم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام به استادم و مریم جان
خانم شایسته ممنون بابت دسته بندی خانه تکانی
من تا الان دوتا مقاومت های ذهنیم رو پیدا کردم
یکی اینکه موفقعیت دیگران رو تحسین نمیکردم فقط خیلی ساده میگفتم خداروشکر،الان میگم اگه اون تونسته منم میتونم منم لایق این نعمت ها هستم،
دوم اینکه تازه دارم درک میکنم کنترل ذهن تجسم گفتگوهای ذهنی گانون توجه ورودی های مناسب ،جایگاه خودتو بشناس که کجا قدم میزاری در شان تو هست یا نه،اینکه چی میخوام و الان کجام،یا اینکه کمالگرا نباشم،همه اینها از خانه تکانی ذهن امد بیرون
الان پامو از در خونه میزارم بیرون میگم خداوندا هدایتم کن که توجهم به خواسته هام باش تا طبق قانون از جنس همون وارد زندگیم بشه،دیگه موفقعیت برام دست یافتنی شده،
در این فایل که حول مهورش درس تکامل هست،میدونم هممون دوست داریم یک شبه به همه حا برسیم اما نشدنی هست،حتی وقتی ازم سوال میکنن الان اگر 5میلیارد بهت میدادن چکار میکردی میگم من این پول رو نمیخوام،دوست دارم خودم بسازم و از ساختنش لذت ببرم و رشد خودمو ببینم،دلم میخواد مرتبا خداوند هدایتم کنه چی بگم چکار کنم دست به چه عملی بزنم،یه جورای قبل از هر کاری که انجام بدم میگم اول ببینم خدا با من چه صحبتی میکنه بعد انجامش میدم
خدایاشکرت تو این مسیرم
و هر روز ظهر مهم ترین کارم رو انجام دادن گام ها هست و میخوام تا اخرش برم ببینم مثل شما حانه تکانی میشم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز و تمام دوستان فوق العاده ی سایت بهشتی
رد پایی از گام نهم :
وجود باور های محدود کننده در ذهن که مثل علف هرز ریشه زده اند و گسترش یافتن و با یافتن انها فکر میکنم اون هارو از بین بردیم ولی مثل پیچک به باور های دیگر ما چسبیده اند وانها روهم درگیر کردند .
پس برای ازبین بردنشون نیاز به تلاش مستمر و تکاملی هست .کار یک شب نیست .باید کمکم شناسایی کنیم و تغییر دهیم و باورهای سازنده جایگزین کنیم نتیجه بگیرم و انگیزه بگیرم برای ادامه .
چقد این حرف استاد الهام بخش بود برای من که کارهای به ظاهر سخت رو به قسمت های کوچک تقسیم کن ،قدم بردار چالش هایش رو حل کن و اماده شو برای قدم بعد و اینطور چقدر احساس قدرت میکنی از انجام کاری که میترسیدی انجام بدی.چه حس خوبی .
واقعا سپاسگذارم از خانم شایسته ی عزیز بابت این پروژه ی فوق العاده چقدر فایل ها با ترتیب زیبایی چیده شده اند .چقدر تاثیر گذارند.چقدر سرفصل هایی که اول فایل مینویسند فوق العاده است چ جملات نابی که هر کدوم مثل یک باور تقویت کننده است .سپاسگذارم .
دوست داشتم این رو هم بگم که وقتی فایل جدید استاد که کامنت لیلای عزیز رو خوندن و مثل بمب انرژیه واسه من و تا الان پنج بار گوش دادم، رو دیدم متوجه شدم که استاد در مقایسه با این فایل های لایو گذشته چقدر درون ارام تری دارمد،آرامش بیشتر ،که به وضوح دیده میشه ،احساس خوب فوق العاده که به ما هم منتقل میشه و چقدر حس من خوب میشد از دیدن این ارامش.
خدایا شکرت این است نتیجه ی ایمان و توکل و استمرار در این مسیر .
من با این که چند ساله عضو سایت هستم ولی هبچ وقت در عمل ب اگاهی ها استمرار نداشتم و مثل یویو نتایج بالا و پایین میشد و فکر میکردم که خرید دوره و گوش دادن به فایل ها قراره کاری انجام بده ،قراره باور سازی کنه و به خاطر همین باور های غلط ب نتیجه نمیرسیدم .و عجولانه عمل میکردم ،فکر میکردم سریع فایل هارو گوش بدم به اخر برسه تا من هم ب نتبجه برسم ،اما نه همه چیز به من بستگی داره ب احساس من به عمل ب اگاهی ها به تقویت ایمان . دوباره دوره ی دوازده قدم رو در کنار این پروژه شروع کردم اما اینبار با آرامش بدون عجله ،سعی در عمل به آگاهی ها ،فکر و تامل به سخنان استاد که اصلا بعضی حرف هارو انگار بار اوله میشنوم.و چقدر حسم این بار خوبه چقدر از همین شرایط الانم خوشحالم و لذت میبرم و چقدر زیباتر دارم تلاش میکنم برای محقق کردن خواسته هام.با خودم عهد بستم تا دوسال دیگه به بیشتر برنامه هام برسم و بیام اینجا کامنت بزارم و از نتایجم حرف بزنم .
قبلا فکر میکردم خب من فایلای استاد رو گوش میدم و اتفاقات دلخواهم مثل معجزه و خیلی زود رخ میدن ولی دیدم نه معجزه همین حال خوب در مسیر رسیدن به خواسته هاست،آرام و بدون عجله.باید از مسیر لذت ببرم و تمام تمرکزم روی رسیدن به نوک قله نباشه.
بسیار سپاسگذارم بابت مطالب الهی و زیباتون .بابت این سایت فوق العاده که حال خیلی هارو خوب کرده.
شما جزو شکرگذاری های هر روز من هستید.
سپاسگذارم
به امید موفقیت و حال خوب همیشگی برای همه عزیزان.
به نام رب هدایتگرم
روز نهم پروژه:
: وقتی کاری شروع میکنی، کارت رو قطعه قطعه تقسیم کن مرحله به مرحله پیش برو
: در مسیر خیلی چیزها یاد میگیری که بزرگت میکنه
: موفقیت،موفقیت میاره وقتی به موفقیتی میرسی احساس قدرت میکنی، اعتماد بنفست بالا میره باعث میشه کارهای بعدی رو بهتر انجام بدی
: اگر قدم ها را یکی یکی بردارید خیلی چیزها در هنگام قدم برداشتن بهتون گفته میشه
الانِ خودت رو با کسی که ده پونزده سال یک مسیری رو رفته مقایسه نکن اونهم قبلا مثل الانِ تو بوده با اشتیاق ادامه داده و به اینجا رسیده
: یکجا بودن و کاری نکردن خوشبختی نیست جهنمه ،آدم دوست داره مولد باشه ،خلق کنه چون باعث رشدش میشه
: باید اجازه بدهی نتایجت پایدار بشه بعدا درموردش صحبت کنی
: وقتی در مسیر قرار میگیری و قدم اول رو برمیداری ،بقیه کارها راحت میشه ،موفقیت تصاعدی رشد میکنه
: از طبیعت خیلی درسها میشه گرفت که باید ازش استفاده کنیم
این صحبتها همون چیزیه که نیاز به شنیدنش داشتمو تا حالا کسی بهم نگفته بود ولی شما مثل برادر بزرگم هستید یه راهنمای عالی و استادی دانا که با سخاوتمندی کامل این سخنان ارزشمند رو بهم گفتید تا با عمل بهشون پیشرفت کنم ،سعادت دنیا و آخرتم عمل به آگاهیاییه که شما در اختیارمون میذارید اما گاهی از مسیر خارج میشم و روی تعهدم محکم نیستم ،مشکل قانون نیست اگه دیر نتیجه میگیرم مشکل منم که هنوز توی مسیر ثابت نیستم.
خانم شایسته عزیزم سپاسگزارتونم که این پروژه رو آماده کردید و روی سایت گذاشتید ، برای من مثل معجزه س و خیلی متناسب با شرایط فعلیمه ، شنیدن فایلها هرروز سوپرایزم میکنه خدایاشکرت
درود خدمت همه دوستان
استاد عزیزم
چجوری میتونم از شما تشکر کنم؟
اون همه نتایج قشنگی که تو گام های قبلی نوشتم به کنار
و اما اون اتفاقی که گفتم هر وقت افتاد میام تعریف میکنم
بلخره بهش رسیدم
خدایا شکرت
ممنونم خدا جونم
استاد ممنونم ازت
بلخره خونه خریدم
وقتی که چند ماه بود دنبال خونه اجاره ای میگشتم که همشون قیمتشون بالا بود و منو همسرم مجبور شدیم جدا از هم زندگیکنیم
من خونه مادرم بودم و اون تو یه اتاق کوچیک نگهبانی باغ زندگیمیکرد
باغی که چند سال تلاش در فروشش داشتیم حتی به زیر قیمت اما هیچکس حاضر به خریدنش نمیشد
چون خیلی مشکلات داشت و شاید تو این دو سال بالای 50 نفر برای بازدید میومدن اما هیچکدوم پیداشون نمیشد
و چند روز پیش که همسرم برای پیدا کردن خونه اجاره ای به بنگاه یکی از دوستاش میره بهش میگه یه واحد اپارتمان فول امکانات تازه ساز سراغ دارم نمیخوای بخری؟همسر منم میگه نه هیچکس خریدار باغم نیس و اگه ام فروش بره پول من به این اپارتمان نمیرسه و در کمال ناباوری بنگاه داره میگه میخوای به صاحب خونه زنگ بزنم یه وقت حاضر بشه باغتو با اپارتمان عوض کنه
و بله فکر میکنید چیشد؟
ما دیشب خونه رو قولنامه کردیم
خدا جونم عاشقتم
من خونه اجاره ای میخواستم اما وقتی هیچ جوره پیدا نمیشد و پولمون نمیرسید غر نزدم
نگفتم چرا باید با مادرم زندگی کنم
خدا شاهده چون خونه مادرم خیلی کوچیکه همه وسایلم ولباسام تو پلاستیک و چمدونه و چقدر زندگی سخت بود اما همش یاد حرفای استاد میفتادم و خدارو بخاطر خونه مادرم شکر میکردم
هر وقت میرفتم باغ همسرم همون اتاق تاریک قدیمیو بهش میرسیدم و تمیزش میکردم و حتی اشپزی میکردم و بخاطر تک تک امکانات کوچیکی ک داشت بخاطر پیکنیکیکه روش غذا میپختم بخاطر شیر اب گرمی که داشت بخاطر پنجره ی کوچیکی که رو به باغ داشت واسه همشون شکرگذاری کردم
و الان خدای بزرگم داره پاسخ میده
استاد نمیدونید چقدر خونه مون خوشگله چقدر شیک و تمیزه پر از کابینت کمد دیواری کف سرامیک
استاد من خیلی شبا ک میرفتم پیش همسرم تو اون اتاق باغ بخوابم تا صبح سردم بود ولی خدارو بخاطر همون هیتر کوچیک برقی ک گرما میداد شکر میکردم و میگفتم اگه همین نبود همسرم یخ میکرد شبا
استاد الان خونمون سیستم گرمایشی کف خواب و پکیج داره
کلی پنجره های قشنگ و نو با ویو شهر
خدایا من میدونم تو این معاملرو انجام دادی
میدونم تو همه چیو پیش بردی
استاد من میدونم این تازه اولشه
چون تازه دارم میفهمم شکرگذاری یعنی چی
این حس قشنگو برای همتون ارزو میکنم
سلام سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم
این قسمت ها به حدی واضح توی همون دو دقیقه اول جواب سوالات من رو میده که من اصلا دستپاچه میام فقط توی سایت کامنتش کنم
آخه مگه میییییییشه مگه میشه اینقدر دقیق و از 10 جا
یعنی من یه سوالی می کنم اونم نه به وضوح با تضاد یا تو کار یا توی مرور اهدافم و هرچی یهو یه سوالی پیش میاد و باورتون نمیشه همون لحظه جواباش اومده قبلش جواباش اومده آره قبلش اومده
یعنی مثلا این فایل دیروز اومده بود و من هر روز گام ها رو همون روز گوش کردم به جز گام نهم که دیروز نتونستم و امروز گوش کردم و دقیقا باید امروز گوشش میکردم چون امروز بود که راجع به این موضوع سوال کردم و جوابش اومد. بی نظیره این دوره گام به گام. این دوره رایگانه ولی هر ارزشی که براش بگین کمه چون بیییی نظیره مثل همه فایل ها مثل همه دوره ها که یه پولی بابتش میدیم ولی در ازاش چیزی دریافت می کنیم که غیر قابل ارزش گذاریه ممنونم از شما.
«موفقیت همینه انجام کارهایی که باید انجام بدی، احساس موفقیت، احساس توانایی، احساس اعتماد به نفس بهت کمک می کنه قدم بعدی رو محکم تر برداری»
دقیقا به یه جایی رسیده بودم که توی کارم باید یه قدم به قدم می کردم که ایمان بیشتری نیاز داشت و به خدا گفتم کمکم کنه بتونم این قدم رو راحت بردارم و خدا از زبون شما بهم گفت چیکار کنم که این کار رو راحت بردارم.
من عاشق خدام چون اینجوریه که از 10 جا جواب رو بهت میگه تا ترست بریزه مطمئن شی نجوا نیست. چون امروز برای همین سوالم از قانون سوال 12 قدم هم استفاده کردم و نتیجه ای که می خوام رو به خدا گفتم و گفتم چیکار کردم که اینجوری شد و در جواب جمله ای از یکی از فایل های شما توی دوره 12 قدم قدم 12 که می گفتین :«از یه نقطه ای که خیلی با جایگاه فعلیت فاصله نداره شروع کن، یه موفقیتی کسب کن و ازش انرژی بگیر خودباوری بگیر با خودت صحبت کن در موردش بگو که تونستی و به خودت انرژی بده و دوباره برو سراغ هدف بعدی» اومد توی ذهنم.
الانم که اومدم این فایل رو پلی کردم و همون اول شما این حرف رو زدین و من عااااااشق این خدام. خدایا ممنونم که اینجوری بنده تو هدایت می کنی قررررربونت برم
اصلا وقتی شما این جمله رو گفتین من از جام پا شدم و توی خونه می چرخیدم و بلند بلند با خودم حرف میزدم که خدایا آخه تو چقدر از من جلو تری چرا من به این جلوتر بودنت اعتماد نمی کنم چرا ایمانم کم و زیاد میشه. من که توی رابطه به تو اعتماد کردم و همیشه جمله ام توی رابطه این بود: خدا 2 سال از من جلوتره پس من نمی دونم خودش هر کاری می کنه بکنه. و من رابطه ام رویایی تر از چیزیه که توی رویاهام بوده و واقعا خدا از فضل خودش گذاشت روش و به من داد. حالا توی ثروت این اعتماد رو چرا نمی کنم. چرا هر روز هرچی میشه اینو به خودم نمی گم و خودم رو آزاد نمی کنم از بند نجوا ها. اصلا دری به روم باز شد یه در بزرگ که توی اون 2 دقیقه بود.
…………………………………………………………………………….
الان فایل رو تا آخر گوش کردم و می خوام تا زمانی که بیدارم بارها و بارها این فایل رو گوش کنم چون باید بره توی پوست و گوشتم بشینه چون تمام کاریه که باید انجام بدم
ممنونم استاد عزیزم که زبان خداوند هستید و این آگاهی های بی نظیر رو به ما میدین. ممنونم از خانم شایسته عزیز برای درست کردن این گام به گام بی نظیر.
به نام خدای مهربان و روزی رسان
گام نهم
سلام و احترام
اخخ که چقدر من از کمال گرایی ضربه خوردم !!
زندگی یعنی لذت بردن از لحطه ها..
زندگی یعنی گام به گام حرکت کردن
هدف هایم را کوچک کنم ولی ارزوهایم را بزرگ نگه دارم …
به ارزوها نچسبم و قدم های فعلی را بردارم ..
ذره ذره از دایره ی امنم خارج شم و چیزای جدید رو تجربه کنم و یاد بگیرم ..
هدف های شعاف گونه نداشته باشم
ارزش من با خودمه .. ارزش من با مدارکم نیست ..ارزش من به موفقیت هام نیست.. ارزش من به خودم و وجودمه ..
باورهای محدود کننده مثل علف های هرز تمام ذهن رو درگیر میکنن و زمان و انرژی میخوان تا باورهای محدود کننده رو بکنی بندازی دور و یک جاده ی صاف و زیبا توی ذهنت بسازی..
موفقیت یک شبه حاصل نمیشه بلکه حاصل ادامه دادن و ادامه دادن و استمرار و ناامید نشدنه
افراد موفق یک شبه موفق نشده اند بلکه یک روند تکاملی طی کرده اند …
خودم رو با خودم مقایسه کنم و بابت هر بهبوپ کوچک به خودم تحسین کنم و کمال گرا نباشم .. چون کمال گرایی باعث میشه همیشه هی بخوای ارزشمندی خودت رو وابسته به فلان موفقیت کنی و بعد بهش میرسی بازم فکر میکنی کار خاصی نکردی !!
بابت هر موفقیت کوچکی خودم رو تحسین کنم و به خودم بگم افرین.. حتی اگر تونستم یه کلمه س جدید مثلا انگلیسی یاد بگیرم ..
همیشه با خودم رفیق باشم ..
گذشته رو رها کنم ..
هر روز روی ذهنم کار کنم و باورهای قدرتمند کننده بسازم
احساس خودم رو خوب نگه دارم و احساس خوب رو وابسته به نتیجه نکنم .. بلکه احساس خوب رو با کوچکترین موفقیتی در خودم ایجاد کنم ..
افرین به شما بابت این تلاشتون و این حاده ی جنگلی زیبا ..
اگر تلاس کنم و ادامه بدم و ناامید نشم زندگی من هی صاف تر و رون تر میشه ..
ببین چقدر تمرین کد نویسی خواسته ها برای من نعمت اورده توی زندکیم این چند روز !! باید اینا رو سپاسگزار باشم و نگم خب اینا که نشد نعمت !!! بلکه بگم خدایا شکرت ببین هنوز یک ماه نشده و تمرین کد نویسی خواسته ها چه کرده !! اگر یکسال بشه چه شود !!!
خدایا شکرت
هزاران سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و خانم فرهادی عزیز و مدیر فنی فوق العاده سایت و دوستانم کمیابم
🌸🌸🌸🌸
متن نوشته شده روی این فایل به تنهایی اینقدر آگاهی بخشه که از خوندنش سیر نمیشم و با هر بار خوندن یه آگاهی جدیدی درک می کنم و به وضوح میشه روند تکاملی خانم شایسته عزیز رو تو درک قوانین و آگاهی بخشی دید.
چقدر خانم شایسته نگاه تیزبین و ظریفی به قوانین دارند، من همواره با خوندن متن ها تحسینتون می کنم.
استاد خدا رو شاکرم که شما رو تو مسیر زندگیم آورد تا زندگی رو اون طور که دوست دارم خلق کنم بدون حسرت خوردن به خاطر گذشته و ترسیدن از آینده .
خدا قوت که مسیر جنگلی رو به اون زیبایی از درخت ها و شاخه و برگ های هرز پاکیزه کردی، خدا میدونه چقدر با انجامشون باورهاتون در عمل به قوانین قوی تر شده و چه الهاماتی دریافت کردین و چه نعمت ها و لذت هایی رو تجربه خواهید کرد.
چقدر تلاش های فیزیکی تون قابل تحسینه، من هم فکر می کردم که وقتی ثروتمند تر شدم دیگه نیازی نیست دست به هر کاری بزنم و باید پولم برام کار کنه! حالا درک می کنم که چرا خانم شایسته واسه نظافت خونه و کارهای روزمره اش آدم اجیر نمی کنه.
باوری که از دیدن فیلم ها و حتی شنیدن زندگی ثروتمندا بدست آورده بودم در هم کوبیده شد.
یعنی چه که نخوای کارها و وظایف خونه و زندگیت رو انجام ندی و بسپریش دست افراد دیگه ؟!
پولدار هستی که هستی ! این دلیلی بر فرار از کارها و مسئولیت هات نیست . بهونه بی بهونه ( از خط قرمزهای استاد که مدام تو گوشم تکرار میشه)
البته من آدم بهونه بیار و فرار از مسئولیت هام نیستم ولی این باوره هم بود که برای همیشه عطایش را به لقایش بخشیدم .
استاد تمام حرف ها و صحبت هات تو تک تک فایلها تلنگره ، تلنگری که تنم رو میلرزونه!
چقدر خدا رو شاکرم که اسباب راحت فایل گرفتن رو دراختیار شما قرار داده که ما میتونیم تو زندگی روزمره تون هم باشیم و اجرای عملی قوانین رو تو زندگیتون ببینیم.
تازگیها درک کردم هر انسان پولدار و موفقی رو هم نمیشه الگو قرار داد! ( نگفتم ثروتمند چون ثروتمندی ابعاد گسترده تری نسبت به پولداری داره ، یه پولدار فقط پولداره ولی یه ثروتمند یعنی همه چی رو با هم داره مثل استاد عزیزم)
خیلی با این درک جدید راحت تر شدم ، کم آدمی مثل استاد رو میشه الگوی رفتاری قرار داد.
استاد عزیزم واسه اراده و انگیزه ای که تو روش تغذیه ای جدید دارید تحسینتون می کنم، اینم از اون روش های سختیه که اراده زیادی میخواد. من تقریبا یک سالی رو به این روش تغذیه پیش رفتم ، واقعا عالی بود و سطح انرژیم اینقدر زیاد شده بود که دیگه کار کم میاوردم برای انجام دادن . ولی چون اعتماد به نفسم پایین بود و به حرف دیگران اهمیت میدادم ترکش کردم .
خیلی خوشحالم که الگوی مناسب دیگه تو روش تغذیه پیدا کردم .
استاد عزیزم بی نهایت سپاس گزارم از شما به خاطر این لایوهایی که میگیرید و کوچکترین نتایج رو با ما به اشتراک میزارید.
در پناه ربّ خوبیها همیشه حال خوب داشته باشیم.🌹🌹🌹🌹🌹