live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرز - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-29 02:02:592024-09-29 06:45:40live | شباهت باورهای محدود کننده با علف های هرزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود اول از همه به مریم خانم شایسته عزیز بابت متن بی نقص و فوق العاده لایو 14 و بعد به استاد عباسمنش پر انرژی و با اراده و اعضای بی نظیر خانواده مون
راستش انقد لایو شماره 13 گیرا و قوی و خدایی و درست و دقیق بود که انگار لایوهای قبل و بعد اون سوء تفاهمن!! فکر میکنم نیاز به گذشت زمان داریم تا یه کم از حال و هوا و انرژی بینظیر لایو 13 فاصله بگیریم و تمرکز کنیم رو لایو ها و فایل های جدید.
آفت کمال گرایی رو که خانم شایسته به زیبایی و دقیق تو متن این فایل توضیح دادن رو، من به نوعی در کارم و زندگیم تجربه کردم که قاعدتا نتایجش جز ضرر و برگشت به عقب و دلسردی چیزی نبوده. اینکه بخوام یه شبه ره صد ساله رو برم، اینکه همش حواسم به نتایج آخر کار و رسیدن به مقصد و همه چی در اوج خودش و بی نقصی باشه، بجای قدم به قدم رشد کردن و پیش رفتن و رسیدن و لذتِ در لحظه بودن رو بردن، یه کابوس زجرآور و دیوانه کننده است که نهایتا ارمغانی جز ناامیدی و پشیمونی و اتلاف وقت و انرژی و پول نداره. اما خب ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است، من دانشجوی راه موفقیت و پیشرفت هستم و اشتباه کردن هم جزئی از شخصیتِ آدمیزاد. به لطف خدا و با دریافت آموزه های سایت عباسمنش پی به اشتباهاتم بردم و سعی کردم ازشون درس بگیرم و پا در راهی بذارم که بهم میگه اولویتت این باشه که در لحظه زندگی کنی و خوش باشی و فرمون زندگیت رو آگاهانه بسپری دست فرمانروای مطلق جهان و بهش اعتماد کنی و خوشبین باشی که تورو میبره سمت مقصد خوشبختی و سعادت. دارم یاد میگیرم عجله نکنم، یاد میگیرم دنبال چوب جادویی نباشم که یهو بزنم به زندگیم و کن فیکون بشه همه چی و من تازه شروع کنم به لذت بردن. دارم یاد میگیرم که مهم ایده ها و نقشه های بزرگ داشتن نیست، مهم برداشتن قدم های کوچیک و حرکت کردن و رقم زدن نتایج کوچیکه که مثل تکه های یه پازل هزار تکه کم کم کنار هم چیده میشن و در نهایت باعث اجرا و پدیدار شدن یه ایده بزرگ و مفید میشن. دقیقا روند زندگی استاد، طی کردن این مسیر تکاملی و رو به پیشرفت رو نشونمون میده، استادی که سالها پیش توی یه اتاق 12 متری سیمانی با سقف چوبی و بدون امکانات اولیه با حموم و دستشویی و آشپزخانه مشترک توی یه محله بی نام و نشون توی بندرعباس زندگی میکرد و تلویزیون خونه اش یه تلویزیون هفت هشت اینچی سیاه و سفید و خسته بود و وسیله زیر پاش یه موتور یاماها 100 آبی تنه جوشی که همیشه خدا هم خراب و داغون بود، به لطف خدا و با همت بینظیرش رسیده به جایی که فقط وسعت دو تا از مِلکهاش تو آمریکا 60 هکتاره، یعنی 600هزار مترمربع!!، فقط تو آروی خوشگلش، چهارتا تلویزیون با ابعاد مختلف داره و کلکسیونی از موتورهای مدرن و با کیفیت و پرسرعت دنیارو در اختیار داره، این یعنی یه روند تکاملی درست و لذتبخش. سوخت و انرژی این مسیر چی بوده؟ حال خوب و شادی درونی، الان و در اوج موفقیت و ثروت و شهرت و خوشبختی همون خنده ای رو لبهای استاده و همون شادی و شعفی رو بروز میده که تو اون فیلم خونه سیمانی بندرعباس تو فایل به رویاهایت باور داشته باش رو لباش بود و شادی تو لحن و چهره اش موج میزد.
این گوهریه که منم دنبالشم و برای به دست اوردنش دارم تمرین میکنم، اینکه حالم تحت هر شرایطی خوب باشه و شادیم درونی و ذاتی باشه نه وابسته به محیط و شرایط و موقعیت و اطرافیانم. اینکه هر روز صبح که پا میشم و یک روز دیگه رو شروع میکنم شاکر خدا باشم که بازم بهم فرصت زندگی کردن و ساختن و حرکت کردن و لذت بردن رو داده، اینکه اگه الان فلان ماشین خاص و گرونقیمت زیر پام نیست، از ماشین ارزونم از دوچرخه ام از پاهای سالمم استفاده کنم و لذت ببرم تا ظرفم بزرگ شه، تا نشون بدم که حواسم به تمام داشته هام و نعمتهام هست و با شکرگزاری از خدا بخوام ظرف و ظرفیتم رو بزرگتر کنه. اینکه اگه الان امکان مسافرت به دور اروپا و آمریکا و اقامت تو هتلهای لوکس رو ندارم از پیاروی و گپ زدن با خانواده ام تو پارک سر کوچه مون و شنیدن صدای پرنده ها و دیدن درختای تازه سبز شده لذت ببرم و خدارو شکر کنم بابت زیباییها، مث همون کارایی که استاد تو زندگیش کرده که حالا داره وسط بهشت خودساخته اش تو بهترین کشور جهان،کیفِ دنیا رو میکنه، مث همون موقعی که با همون موتور یاماها داغون میزده به دل جاده و از قم میرفته تا وسط جنگلهای شمال و تو چادر شبهاش رو صبح میکرده و از صمیم قلب لذت می برده، این میشه در لحظه زندگی کردن. اینکه منتظر ننشسته تا حتما یه ماشین شاسی بلند فول آپشن مدرن و یه ویلای دوبلکس مجلل و مبله دو هزار متری تو رامسر بخره و حساب بانکیش هم میلیارد میلیارد پول توش باشه بعد بگه خب الان وقتشه که برم خوش بگذرونم و لذت ببرم، که اگه میخواست اینجوری فکر و اقدام کنه مطمئن باشین عمرا هیچوقت نمی تونست الان با این آرامش قلبی و آسودگی خاطر وسط بهشت 20 هکتاریش بشینه و مارو تو لذتهاش شریک کنه و به درجه ای از اقناع و ثروت و آسایش برسه که مدعی بشه که دو سه ساله که دیگه به ملک جدید خریدن فکر نمیکنه، اینه اثرات اون تکامل و معنوی بودن ثروتمند شدن.
من کارم فروش زعفرانه تو تهران، وقتی که به دلیل لذت نبردن از شغل قبلیم و اعتراضهای متعدد به مدیران ارشدم از کار قبلیم با یه درآمد عالی و یه سِمت بالا و با امکانات رفاهی مناسب اخراج شدم، بصورت صفر کیلومتر وارد حوزه فروش زعفران شدم و میخواستم یه شبه و بخاطر ثابت کردن خودم به بقیه، راه صد ساله رو برم که باعث ایجاد یه بدهی بزرگ و از دست دادن ماشین مورد علاقه خودم و همسرم شدم و تازه سرم خورد به سنگ. شروع کردم با بازاریابی حضوری پنج مثقال پنج مثقال زعفران فروختن به مغازه دارا و دور و بریام اونم بصورت امانی و نسیه تا جا بیفتم تو بازار و در عین حال داشتم با کمک سایت عباسمنش روی خودم و باورهام کار میکردم و این روند دو سال طول کشید و من کم نیاوردم و ادامه دادم، اشتباه کردم و ادامه دادم، زمین خوردم و ادامه دادم، مسیرم کج و راست شد و ادامه دادم ،فروشهام رسید به دویست گرم، به پونصد گرم، به یک کیلوگرم زعفرون، به پنج کیلو و ده کیلو، به کار کردن با شرکت های معتبر و بزرگ و بنام، ساختن و داشتن یه تیم پنج نفره، سایت فروش اینترنتی راه انداختن و هنوز راه ادامه داره اما بدون عجله برای رسیدن بدون حرص خوردن و مقایسه کردن خودم با دیگران، بدون عذاب و تقلا برای زود رسیدن و میانبر زدن،دارم یاد میگیرم بزرگ فکر کنم اما کوچیک و پیوسته قدم بردارم،دارم الگو میسازم تو ذهنم که همه آدمهای موفق و ثروتمند یهویی و یه شبه به اینجایی که الان هستن نرسیدن.
اینا رو نوشتم اول برای تمرین و یادآوری خودم و بعد برای اینکه شاید یه وقتی یه جایی به درد کسی بخوره که تازه اول راهه، که عجول نباشه واسه رسیدن که لذت ببره از مسیرش. پول و ثروت و رفاه قطعا بدست میاد اما این عمر و جوونی و وقتمونه که داره ازش کم میشه و میگذره،پس بجای اینکه عمرمون رو بسرعت پشت سر بذاریم برای رسیدن به وقت خوشگذرونی و لذت بردن، منتظر نباشیم تا همه چی درست شه بعد شروع کنیم به لذت بردن.همین الان کیف کنیم با نعمتهایی که داریم، تمرین کنیم همیشه لبخند بزنیم و شاد باشیم، یاد بگیریم شادیمون درونی و جوشان و واقعی و همیشگی باشه نه گذران و ساختگی و وابسته به غیر.
از خدای لایتناهی برای این خانواده نازنین، شادی بی پایان و بی بهونه ، انگیزه فراوون، امید بینهایت، ایمان قلبی و آرامش پایدار میخوام. سایه تون مستدام
استاد چقدر زیبا بود
مریم جونم متنی که نوشتید عالی تر
واقعا کمالگرایی چیزی جز شکست و ناامیدی واسه آدم نداره، بارها این مساله رو لمس کردم با پوست و استخون، کمالگرایی بیشترش هم برمیگرده به اون ویترینی که آدم میخواد به دیگران عرضه کنه و مثلا بگه آره من اینو دارم و این کار بزرگ رو کردم و … و گرنه آدمی که با خودش در صلح باشه و خودش رو همونطور که هست با نتایج کوچیکش بپذیره و تحسین کنه چه احتیاجی داره به تایید و تحسین دیگران، مساله اینجاست که ما با خودمون توو صلح نیستیم و همش دنبال اینیم به خودمون ثابت کنیم کم بودیم کم گذاشتیم و … و این قطعا بر میگرده به عزت نفس داشتن، واقعا چقدر همه چیز زنجیروار به هم وصله و ما برای موفقیت باید روی همه جنبه ها روی خودمون کار کنیم.
به شخصه بارها این کمالگرایی من رو از ادامه مسیر باز داشته و باعث شده وسط کار رهاش کنم. مثال ملموسش رو میتونم در رابطه با ساز زدن بزنم بارها یک ساز رو شروع کردم به یادگرفتن و به خاطر عجله ای که داشتم واسه کامل بودن و حرف دیگران (که مثلا بعد یه ماه میگفتن خب بلاخره کی فلان آهنگ رو برامون میزنی و …) به خودم قبولوندم که من این کاره نیستم و رهاش کردم… و این رها کردن چقدر ترس توی من ایجاد کرده که با وجود علاقه زیاد نتونم برم سراغ ساز یادگرفتن و زدن، میدونی چند روز پیش باز این علاقه بدجوری اومد سراغم مخصوصا که یه ساز جدیدی اومده که صداش فوق العاده رویایی اا (هنگدرام)، و باز نجوا ها اومدن بابا دوباره اینم نصفه ول میکنی و میوفتی سر زبون (نزدیک ترین و عزیزترین آدمها ها) که آره دوباره شقایق یه سازی رو شروع کرد و ول کرد! ولی به خودم گفتم اندفعه اگر قرار شد شروع کنم به هیچ کس نمیگم که شروع کردم، واقعا چه لزومی داره کسی بدونه من چی کار می کنم؟ مگه نه اینکه من واسه دل خودم میخوام یاد بگیرم؟! بعد از شش ماه که مسلط شدم اگر دلم خواست سازم رو میارم و براشون میزنم (به قول استاد با نتایج میرم جلو آدم ها)
این یه مثال ساده بودها، قطعا هممون هزار تا مثال داریم که این کمالگرایی اا ما رو از ادامه مسیر بازداشته، کمالگرایی یا مهم بودن نظر دیگران که همه اینا به نظرم برمیگرده به ایراد داشتن ما توو عزت نفس. اگر خودمون رو، چیزی که هستیم رو دوست داشته باشیم، اشتباهات گذشته رو بپذیریم و کنارشون بزاریم و قدر نتایج کوچولو کوچولو خودمون رو بدونیم و براشون خدا رو شکر کنیم، قطعا اوضاع خیلی بهتر خواهد شد. به قول استاد نتایج بزرگتر تساعدی خودشون رو نمایان میکنن. وقتی ما داریم روی خودمون هر روز کار میکنیم، شاید ظاهر امور نشون نده ولی خواسته هامون هم دارن به ما نزدیک میشن.
ایمان و تقوا یعنی چی؟ یعنی نترسیدن، ادامه دادن، نا امید نشدن اگر این اصل کلی رو پذیرفته باشیم که احساس خوب= اتفاقات خوب پس دیگه نگران نیستیم پس کی اون اتفاق بزرگه (اون خونهه، اون ماشینه) ظاهر میشه، اگر به خدا و قانون هاش ایمان داریم، فقط باید ادامه بدیم و سعی کنیم هر روز بهتر از روز قبل باشیم، هر روز کنترل بیشتری روی ذهنمون داشته باشیم، هر روز آگاهانه تر رفتار و عمل کنیم. وقتی عظمتی به اسم خدا و قانونش رو پشت احساس های خوبمون داریم فقط باید ادامش بدیم بدون ترس و نگرانی.
خدایا شکرت که اینجام
دوستون دارم موفق تر و پیروز باشید.
سلام استاد،امروز یه حرکتی بزرگی بنظرم زدم که یک ترمز بود توی ذهنم و مخصوصا جزو باورهای محدود کننده ثروت…من دوره های شمارو پارسال رفیقم که خریده بود ازش به قیمت۲۰۰هزار تومن ریختم و خدایش نتیجه هم زیاد گرفتم و کلا تمام فایل های رایگان شمارو دیدم مخصوصا سفرنامه که خودش یه دوره فوق العاده بود و سرشار از فراوانی و امروز تصمیم گرفتم تمام دروه هاتونو که حدود چن دوره رو دیدم بودم رو پاک کنم!خیلی بین عقلم و قلبم جدل بود بین این قضیه و بعد از چند ماه همین قبل این کامنت یه حسی از درون گفت برو اینکارو بکن،الان درک میکنم چرا اینکارو کردم چون من لایق خریدن دوره های شما از سایت خودتون هستم و چرا نخرم مگه این کار دست نایفتنی هست؟خیر این یه باور محدود کننده و یه ترمز بود که خیلی بچشم نمیومد و خداروشکر میکنم که قلبم بر عقلم پیروز شد…و باتوجه به اینکه شنیدم ثروت۱رو میخاین اپدیت بدید خیلی خوشحال شدم و ایشالله خودم جزو کسایی هستم که این دروه رو تهیه میکنم،ممنون از زحمات شما❤
فقط خواستم اینجا بنویسم به صورت هدایتی و تقویت باور هدایت الهی خواستم و هدایت شدم اینجا و استاد دقیقااااااااا این پاشنه آشیل من بود که واقعا ازش بی خبر بود و فکر کنم 5بار تا الان متن این قسمت خوندم .
احسنت احسنت احسنت به این متن .
چقدرررر نکته سنج چقدر دلی و چقدر واضح از قلبم درک کردم و پذیرفتم.با تک تک کلمات.بی نهایت سپاس گزار و قدردان این همه نکته بینی این همه زیبایی هستم.
زدید توو خال. یا زدم توو خال …یا بهتر بگم خدا زد توو خال برام …
مشغول نوشتن و تحلیل برای سال جدید هستم این روزا و از خدا هدایت خواستم .عین همیشه بهترین و دقیق ترین و اصل مطلب آورد.
به قول استاد نمیزارم شک به یک ساعت برسه و از خدا میخوام کمک کنه در انتخاب اصل.و من اومدم به این فایل اصل.
الهی شکر…الهی شکر …الهی شکر ….
اومدم سریع بنویسم و ردپا تکامل بزنم و برم بارها و بارها از این متن سیراب بشم و عمیق تر با برنامه ریزی قدم های عملی کوچیک روی این پاشنه اشیل کمال گرایی و جلب توجه کار کنم. که توو سال جدید رضایت قلبی خودم و رب به دست بیارم و به مرحله تسلیم و پذیرش خودم و باروری عزت نفسم بپردازم. حتمااااااااااا مینویسم ازنتایجم به امید رب.
باز هم از صمیم قلب سپاس گزار شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان در مورد کل سایت و این فضا الهی ممنونم.
انشاالله خداوند همه مارو از نردیکان و رستگاران خودش بدونه .کسانی که بهشون راه راست راه نعمت و فراوانی دنیا و اخرت را داده . الهی آمین.
عاشقتونمممممممممم
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گلم.
واقعا به درک تکامل رسیدن نعمت بزرگیه که متاسفانه اکثرمون در ابتدا و برای شروع تغییراتمون و حتی دستیابی به اهدافمون درک درستی از تکامل نداشتیم و با نقص عجله پیش میرفتیم .
یادمه در ابتدا به خاطر کسب آگاهیهای جدید و ذوق و شوقی که تو وجودم بود خیلی عجله میکردم .
دلم میخواست همه چیز رو سریع راست و ریس کنم و تغییراتم زود شکل بگیره و اگه هدفی رو دنبال میکنم زود بهش دست پیدا کنم. تو زمینه ی روابط با همسرم و پیشرفت مالی خیلی به این شیوه عمل کردم.
وقتی عجله میکنیم متوقعتر میشیم یعنی سطح توقعمون نسبت به خودمون بالا میره . در ابتدا فکر میکنیم منطقی و معقولانه است اما همچنان با گذر زمان متوجه میشیم مسیرو داریم اشتباه میریم .هیچ نیازی به عجله نیست . با عجله کردن میخاستیم آسیبها و خسارتها و کمبودهایی که به خاطر اشتباهات گذشته داشتیم رو جبران کنیم .
که این همون زور زدن و تقلا کردن بیش از حد هستش که استاد همیشه با این جریان زندگی مخالفت کردن و بارها گفتن بدست اووردن هر چیزی باید راحت و طبق روال باشه. اینکه من فکر کنم باید سرعت عمل یا تلاشمو بیش از اندازه کنم نه تنها اتفاق خاصی نمیفته حتی ممکنه یه جاهایی منو متوقف کنه چرا ؟ چون وقتی سطح توقعت از خودت بالا باشه و تو نتونی به اون جایگاهی که خودت میخوای برسی کم کم حس نگرانی و ناامیدی سراغت میاد. همین نگرانیها کم کم ترسهاتو تشدید میکنه و در نهایت کاملاً تو رو به احساس بد میبره در نتیجه با احساس بد، تو نمیتونی خالق اتفاقات خوبی باشی.
ولی اگه درک درستی از قوانین جهان داشته باشی ، میتونی بفهمی که رسیدن به اهداف و خواستههامون نیاز به تکامل داره چون تغییر افکار و باورهامون یه شبه بوجود نیومدن که بتونیم یه شبه تغییرشون بدیم.
با نقص عجله فقط به خودمون آسیب میزنیم و یه جورایی به خودمون ظلم میکنیم چرا که خودمونو تحت فشار قرار میدیم.
اما زمانی که به خودمون فرصت بدیم و سعی کنیم با حس خوب و داشتن آرامش در راستای رسیدن به اهداف و خواستههامون حرکت کنیم یعنی به خودمون احترام گذاشتیم.
سعی کنیم هر روز تمریناتی برای تغییراتمون داشته باشیم. اجبار و تحمیل کردن چیزی هیچ وقت جواب نداده و نخواهد داد بنابراین بدون کنترل کردن زمان ، باید از مسیر لذت برد.
به قول استاد عزیز اگه به موضوعی از صفر تا صد نگاه کنیم قطعاً انگیزه ی کمتری برای حرکت داریم. باید هدف رو انتخاب کرد و قدم به قدم گام برداشت.
با هر قدمی که برمیداریم بهتر متوجه میشیم قدم بعدی رو چطور برداریم چون به مرور زمان با تجارب بهتری آشنا میشیم و نگاهمون به هر موضوع تغییر پیدا میکنه.
از عوامل مهمی که باعث انگیزه ی بالا برای ادامه راه میتونه وجود داشته باشه یکی دیدن نتایج کوچیک خودت و دیگری توکل کردن و با هدایت خدا پیش رفتن هستش .
به میزان که شناخت و ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه قطعاً با اعتماد بیشتری گامهای بعدی رو برمیداریم. در واقع خودمون رو به خداوند میسپاریم و از خداوند میخواهیم که ما رو با هدایت خودش به هر مسیری که درست هستش هدایت کنه . دیگه اصرار و پافشاری روی هدف یا خواستهای نداریم اجازه میدیم طبق شرایط و موقعیت خودمون، خداوند ما رو به بهترین مسیر هدایت کنه.
متوجه میشیم که خداوند بهتر از ما میدونه و بیشتر از ما آگاهه . پس اصراری به خواسته ی خودمون نداریم .خواستمون رو بیان میکنیم و در راستای اون حرکت میکنیم اما اگه در مسیر با مشکل یا تضادهایی برخوردیم شکوه و شکایت نمیکنیم بلکه با اعتمادی که به خداوند کردیم پذیرای همه اتفاقات میشیم حتی اگه جهت اهدافمون تغییر کرد اونو بهترین اتفاق ممکن محسوب میکنیم.
کمکم سپردن خودت به جریانات هدایت خداوند چنان درک و فهمی از زندگی بهت میده که هر روز به خاطرش سپاسگزار خداوند میشی.
و از اینکه با عقل و منطق خودت پیش نرفتی از خداوند ممنون میشی.
از اونجایی که افکار ما محدود هستش و خداوند به بینهایت طریق میتونه ما رو به هر خواستهای برسونه بهتره به قوانین جهان اعتماد کنیم و اندازه ی سهم و نقش خودمون قدم برداریم نه بیشتر!
به قول استاد که همیشه میگن : تقسیم کار داشته باشید. شما اندازه ی سهم خودتون تلاش کنید بقیش که شامل ترس و نگرانیهای ما میشه بسپارید به خداوند.
خدا هم نمیاد یه دفه همه ی مسیرو به شما نشون بده . با توجه به میزان درک و اعتماد شما ، قدم به قدم بهتون نشون میده .
هر چقد بیشتر بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم و رهاتر باشیم و تمرکزمون بیشتر روی احساس خوب و دیدن زیباییها و لذت بردن از زندگی باشه مسیر برامون راحتتر و هموارتر خواهد شد و زودتر به هداف و خواستههامون خواهیم رسید.
نیازی به حرص زدن ، غبطه خوردن ، عجله کردن و مقایسه کردن نیست. فقط کافیه به الگوهای مناسب نگاه کنیم و افرادی چون استاد رو الگو و خط مش زندگیمون قرار بدیم.
باور داشته باشیم که هر چیزی در وقت و زمان خودش اتفاق خواهد افتاد بدون اینکه ما دست و پایی براش زده باشیم.
من امسال با آغاز سال جدید سعی کردم با این نگاه پیش برم و بیشتر به خدا اعتماد کنم.
به نظر خودم دستاوردهام تو این شش ماهه گذشته خیلی بیشتر از سالهای پیش ، بوده و اینها رو نشونه و تجربه ی خوبی میبینم .
انشاالله که بتونیم روز به روز درک خودمونو نسبت به قوانین بیشتر و خودمونو موظف به اجرا و عملکرد درست آگاهیهایی که کسب میکنیم بدونیم.
استاد جونم عاشقتم . مرسی که هستی.
الهی که باشی همیشه .
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
علف هرز را استاد عباسمنش به باور محدود کننده تشبیه کردن ، دقیقا هم درسته و البته باید یادمون باشه همون علفهای هرز که استاد تمیز کردن هر سال باید این کار را تکرار کنند و اینطور نیست که یکبار تمیز کنی و برای همیشه بسه ، در ذهن ما هم همینطور است هر روز و هر لحظه باید مراقب ورودهای ذهن باشیم و اجازه ندیم هر چی وارد ذهن بشه ، چون ورودهای منفی باورهای محدود کننده می سازند.
نکتهی بعدی ،
اشاره به یکی از جلسات روانشناسی ثروت1 هست که ، مربوط به ذهن فقیر میشه ، یعنی پولی داشته باشم و فقط بخورم و بخوابم وراحت زندگی کنم و با هیچی کار نداشته باشم و هیچ مشکلی و مساله ای نباشه .
اما ذهن ثروتمند، باور دارد با هربار که مساله ای حل می کنه داره قویتر میشه داره در مسیر مهارت و تخصص خود را بالا می بره و از مسیر لذت می بره.
به نام آفریننده یکتا
سلام بر استاد گرانقدرم و سلام بر دوستان گلم در خانواده صمیمی عباس منش🌺، امیدوارم حال همگی خوب باشه.
خیلی کلیپ رو دوست داشتم. خیلی حال و هوای قشنگی داشت. منظره خیلی جالب و لذت بخش بود. از این فایل لایو خیلی میشه درس گرفت، مهمترین درس که استاد اشاره کردن ارتباط بین علفهای هرز جنگل و باورهای محدود کننده ذهن ماست. برای تغییر باورهای محدودکننده لازمه منطق های قدرتمند براش بیاری، برای ذهنت مثال بزنی. مثلا باور به فراوانی، من مطلبی رو در کتاب “خود مقدس شما”✨ اثر وین دایر خوندم که گفتم بابا اینکه میگن ثروت در جهان بینهایته و فضل خداوند بی انتهاست درسته، بینهایت یعنی چی؟ مگه اینطور نیست که منابع جهان از آب، غذا، چوب درخت، اکسیژن، طلا، نقره، سنگ های معدنی و… داره تجدید میشه، (توی کتاب مبحث تجدیدپذیر بودن منابع مد نظرم بود) منابع هر لحظه داره تولید میشه، آب داره تصفیه میشه، درختان جدید کاشته میشن، میوهها و سبزیهای جدید داره به عمل میاد و در تهیه غذاهای مختلف استفاده میشن، توی مبحث انرژی که کلی منبع انرژی پاک کشف شده از خورشید، باد، موج دریاها گرفته تا موارد دیگه. مثال دیگه اینکه تمام اینها در سیاره کوچک ماست نسبت به عظمت جهان هستی، کافیه بزرگ فکر کنی و بپرسی آیا منابع جهان به این بزرگی محدوده؟ کمه؟ یا اینها همه نجواهای شیطانه که وعده به فقر و کمبود میده و خدا وعده به مغفرت و ثروت بیش از حد رو میده.🙏❤️ یعنی یه کلیپ دیدم که داشت از زمین فاصله میگرفت و میتونستی عظمت جهان رو ببینی، اول منظومه شمسی رو میدیدی، میرفت عقبتر تا کهکشان راه شیری پیدا بود، عقبتر که میرفت فقط کهکشان میدی، میلیاردها میلیارد کهکشان، باز هم عقبتر میرفت میدیدی جهان ما توی یه کره هست، همه اینها توی یه تار کهکشانی از این کره (جهان ما) قرار گرفته و میلیاردها از این تار کهکشانی در این کره وجود داره. اصلا باید کلیپ رو ببینید، دیوانه کننده است. نمیدونم دیگه چی بگم. یعنی میگی واقعا جهان ما اینقدر بزرگه؟ اینقدر خالق جهان قدرتمنده؟ 👈میتونه زندگیت رو کن فیکون کنه👉، فقط به اندازهای که باورش میکنی برات کار انجام میده، یا به عبارتی به اندازهای که خودت رو لایق موفقیت بدونی، جهان هم به همان اندازه تو رو لایق خوشبختی میدونه.🌷 خدایا شکرت از این آگاهی. 🔶
درباره یاد گرفتن استاد درست میگن، از هر فردی که مطلبی میشنویم، بپرسیم آقا شما که این مطلب رو میگی، نتیجه شما از عمل به این مطلب چیه؟🤔 چه دستاوردی داشتی؟ اونوقت نتیجه بگیریم باورهای اون فرد رو قبول کنیم و از کارهایی که انجام داده الگو بگیریم یا خیر؟ چون اونوقت که ما مطالب اون فرد رو باور کنیم، از صحبتهاش تاثیر میپذیریم و جهان هم مطابق با باورهامون شرایط و موقعیتها رو توی زندگیمون تعیین میکنه.
مطلبی درباره یاد گرفتن به ذهنم رسید و اون اینکه فرض کنید دو قسمت جداگانه دارید که یکی مربوط به آموختهها و ذهنیت گذشته🌺 و یکی مربوط به آموختهها و درسهای جدیدی هست که از یه طریقی مثل کتاب، فیلم یا غیره به شما رسیده.🌹 یادگیری وقتی اتفاق میوفته که در مرحله اول دسته اول نسبت به دسته دوم و در مرحله بعد برعکس مورد بررسی و تحقیق قرار بگیره. یعنی یه بار صحت و درستی مطالب جدید نسبت به آموختههای گذشته و یه بار صحت آموختههای گذشته نسبت به مطالب جدید تجزیه و تحلیل بشه. 🌻 و توجه داشته باشید یادگیری تا اونجایی که من فهمیدم چیزی از جنس ✨زنجیره تداعی✨ است. زنجیره تداعی یعنی اینکه شما یه مطلبی میشنوی، اگه دوست داری مطلب رو یاد بگیری، درباره اون مطلب بدنبال تجربه از زندگیت یا مثال یا مطالبی که از منابع مختلف خوندی میگردی و تداعی میکنی و میگی این موضوع از فلان طریق ربط پیدا میکنه به مطالب دیگه و به این صورت یه زنجیره میسازی به اسم زنجیره تداعی و اینطور مطلب رو یاد میگیری. مثل حل پازل میمونه، یه قطعه که پیدا میکنی سعی میکنی قطعه رو ربط بدی به قطعاتی از پازل که رنگ مشابه یا موضوع مشابهی دارند و تعداد قطعات متصل به هم رو افزایش بدی. اونوقت طرحی که از داخل قطعات درست، میبینی میتونه مصداقی از یاد گرفتن باشه. این مطلبی بود که دوست داشتم بگم.🌼
مطلبی استاد گفتن درباره اینکه کسانیکه مهاجرت میکنن، نه کسانیکه بدلیل شرایط سخت بلکه کسانیکه دوست داشتن تغییر کنن و بدنبال بهبود در زندگیشون هستن، استاد برای این افراد ارزش جداگانهای قائل هستن. این مطلب من رو به یاد آیه ۹۵ سوره نساء انداخت که خدای بزرگ میفرماید:
لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
“آﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺟﺴﻤﻰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ] ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻚ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺟﻬﺎﺩﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ”
برداشت من از آیه این است که خدا میفرماید هر دو گروه مؤمنان را پاداش میدهد اما تلاش کنندگان در راهش با جانها و مال هایشان را بر کسانیکه نسبت به گروه اول، گویا نشستهاند و حرکتی ندارند، برتری داده و آنان را به پاداش، نعمت و ثروت زیاد وعده داده است.
امیدوارم در پناه خداوند بزرگ همیشه شاد🌷، سلامت🔶، موفق🌸، سربلند🌼، ثروتمند✨ و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 👑🌟
خدایا صدهزار مرتبه شکرت🙏
سلام بر استاد عباس منش عزیز
چقدر فلوریدا زیباست واقعا
و چقدر این ملکی که دارین زیباست
انشالله میام اونجا میبینمت استاد
و از اوجا ماهی میگریم
و خداروصدهزارمرتبه شکر میکنم که حالم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالیه و سپاسگزارم که شما این قدر خوب هستید دوست دارم باهام دوست باشی یه روز هایه بهت زنگ بزنم در باره قانون حرف بزنیم
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
سرفصل آگاهی های فایل نهم خانه تکانی ذهن
هدف های بزرگ، با قدم های “کوچک اما متوالی” محقق می شوند: تو کامنت قبلی نوشتم، در مسیر هدفم، خیلی ملو پیش می رفتم ولی با این وجود دست نکشیدم و متعهد بودم، زمانیکه خدا ببینه شما متعهد هستی انسانها و شرایط خوب رو جلوی راهت قرار میده. وقتی ما به محله جدید نقل مکان کردیم مدتی توی آموزشم وقفه افتاد اون هم متاسفانه به خاطر باورهای محدود کننده ای بود که در مورد شهریه آموزشگاههای اون منطقه داشتم، بعد از حدود دو سال در آموزشگاه محل زندگی جدیدم ثبت نام کردم، حدود یک سال بعد دوباره خونه امون رو عوض کردیم و دقیقا بغل خونه امون فرهنگسرایی بود که آموزش موسیقی هم داشت و آموزشم رو با هزینه مناسب ادامه دادم، البته بگم تا اون موقع هنوز باور مرتبط با هدفم رو ایجاد نکرده بودم، بعد از عوض شدن یک استاد و جایگزینی استاد دیگه در فرهنگسرا، که تا الان من همچنان تحت آموزش ایشون هستم، این استاد فوق العاده، نگاه من رو به هدفم تغییر داد (به قول امروزی ها ترکوند.) اگر حتی قدمهات کوچیک باشند بعد از مدتی تلاشت به بار خواهد نشست. این استاد نازنین باعث شد، استعداد ذاتی نهفته وجودم در هنر، شکوفا بشه و من چنان با اشتیاق هر روز بیشتر و بیشتر روی هدفم تمرکز می کنم که به خودم می گم ای کاش زودتر ایشون رو ملاقات می کردم و خیلی زودتر این اشتیاق و تمرکز انجام می شد، الان خودم از رشد در تعجبم.
در این مدت از فایل های هدیه استفاده می کردم و دوره ی شیوه حل مسائل زندگی رو هم خریده بودم و کار می کردم و تغییرات عظیمی در من به وجود آورد، که در فایل های قبلیم در مورد یکیش نوشتم و اینجا هم در مورد یکی دیگه اش که تمام استعداد من رو شکوفا کرد می نویسم.
من در دوره شیوه حل مسایل معجزه باور سازی رو با عمق وجودم درک کردم، با ساخت هر باور جدید شاهد اتفاقات رویدادهای بینظیر می شدم، من باورهای جدید رو پیدا می کردم و هر روز صبح با همسرم، در مسیر محل کارم می ساختیم، ما هر روز باورهای بهتر و با ارزش تری رو ایجاد می کردیم تا اینکه طبق فرمایش استاد مسیر تکامل طی شد و من به ساخت باورهای مربوط به هدفم رسیدم به 21 روز هم نرسید، خیلی راحت و سریع چندین قدم مهم برداشتم هر باوری می ساختم هر چی تو ستاره قطبی می نوشتم تیک می خورد. تلاش من همونه ولی دارم هر روز بیشتر به هدفم نزدیک می شم. هر جلسه خیلی بیشتر مورد تشویق استادم قرار می گیرم، واقعا حس ام قابل وصف نیست
قدم ها داره یکی یکی بر داشته می شه، تکاملم داره طی می شه، باورهای جدید هر روز داره شکل می گیره.
امروز فایل شیوه حل مسائل رو گوش می کردم طبق فرمایش استاد وقتی مدار هامون بالا میاره درک مون از مطلب قبلی که شنیده بودیم بیشتر می شه، امروز صحبت های خانم شایسته عزیز در این دوره بر جان و روحم بیشتر نشست، با خودم گفتم خود این دوره پایه همه دوره هاست تو دنبال چی بودی دختر.
وقتی کاری را به اتمام می رسانی که در شروع سخت به نظر می رسید، اعتماد به نفسی که از “توانستن” در وجودت ساخته می شود، از هر نتیجه ی بیرونی، سازنده تر و رشد دهنده تر است: زمانیکه برای رسیدن به هدفم قدم های که هر روز در ستاره قطبی می نویسم رو بر می دارم شاهد افزایش اعتماد به نفسم هستم. به همین راحتی
به طور مستمر اما تکاملی، از دایره محدودیت های ذهنت، فراتر برو: باورهای محدود کننده من بعد از پا گذاشتن رو ترس هام و شروع قدم ها داره پیدا می شه و سریع داره جاش باورهای قدرتمند کننده ساخته میشه خدا رو شکر
نتیجه پشتکار و ادامه دادن: فقط پشتکار در ایجاد تغییر با ساخت باور و کار روی هدف، ایمان به مشیت الهی و قوانین بدون تغییر خدا، توکل و دست نکشیدن از هدف و صبر و شکیبایی و طی کردن تکامل نتیجه رو نمایان می کنه و لا غیر
چگونه مقاومت های ذهن را درباره “امکان پذیر بودن خواسته” کم کنیم تا ذهن نسبت به اجرای ایده های الهامی در راستای خواسته، دست به کار شود: تلاش برای ایجاد منطق های قوی. من با انجام هدفم رسالتم رو تو دنیا انجام خواهم داد، شادابتر، سالمتر و ثروتمندتر و با اعتماد به نفستر خواهم شد.
همیشه قدم بعدی وقتی هویدا می شود که قدم کنونی را برداری. زیرا توانایی لازم برای برداشتن قدم بعدی، “در طی اجرای این قدم” در وجود شما ساخته می شود: تا قدم اول رو برندارید هرگز نمی تونی قدم بعدی رو ببینی این یک اصله، من تا تمرکز رو هدفم نکرده بودم تا اعتماد به نفسم رو بالا نبرده بودم تا باورهای خودم رو درست نکرده بودم حتی چنین روزی رو تصور هم نمی کردم.
در مسیر هدف، خودت را با دیگران مقایسه نکن. بلکه قدم کنونی را با قدم های قبلی خود مقایسه کن: من اصلا به غیر از هدفم به چیزی توجه نمی کنم چون فکر می کنم جاده مستقیم همینه که استاد داره یادم میده چرا باید به مسیرهای فرعی سرک بکشم و انرژی و وقتم رو تلف کنم.
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
دوره «شیوه حل مسائل زندگی» هست به همه دوستان این دوره رو توصیه می کنم.
ممنونم از استاد و مریم جان در تهیه گام های این دوره پاکسازی ذهن.
شباهت علف هرز و باورهای محدودکننده در ذهن:
ذهن مثل هر زمین و مزرعهای پر از باورهای محدودکننده هست که این باورها به صورت طبیعی در حال رشد و گسترش خودشون هستن و اگر رسیدگی و پاکسازی انجام ندی کم کم تمام فضای ذهنت پر از هرزباورها میشه و به همین نسبت فضای کافی برای رشد باورهای قدرتمند کننده و اصلباور کمتر و کمتر میشه
بنابراین باید آگاهانه و مستمر در حال پاکسازی و خانهتکانی و هرس کردن باشی تا جنگل سرسبز و زیبای ذهن همواره فضای کافی برای رشد باورهای قدرتمند کننده و اصلباور داشته باشه و قابل استفادهتر و مفیدتر باشه .
یکی از مهمترین غذارسانها به این علفهای هرز عدم کنترل ورودیهاست ک من همواره در زمانی ک از فضای آموزهها و سایت فاصله گرفتم متوجه این تغییر منفی شدم .
البته که این تغییر مثل عملکرد طبیعت نامحسوس و مستمر و بدیهی انجام میشه و گاهی لازم هست واقعا بادقت و ریزبینی بررسی بشه تا متوجهش بشی اما اگر متوجه نشی آروم آروم اینقدر این رشد هرزباورها بیشتر و بیشتر میشه که دیگه نیاز نیست زحمت بکشی و دقت کنی احساس ت بهت نشون میده که چقدر اوضاع خراب شده
اما دوباره به محض شروع این هرس کردن آرامش و حس خوب در تو شروع به شکل گیری میشه .
…
موفقیت یک احساس درونی هست که در پایان کارها در وجود انسان شکل میگیره و این احساس سبب رشد اعتماد به نفس و احساس قدرت درونی میشه .
احساسی که از انجام کارهای جدید و فراتر از محدودیتها در وجود انسان ایجاد میشه خیلی ارزشمندتر و مهمتر از نتایج بیرونی اون کار انجام شده هست.
دقیقا این اعتماد به نفس و احساس قدرت رو تجربه کردم زمانی که هدفی رو انتخاب کردم که برای من کمی ناشناخته بود و تازگی داشت و فراتر از روتین و تجربههای تکراری من بود ، اولش با ترس و دلهره همراه بود اما وقتی قدم به قدم پیش رفت داشتم در اون مسیر هربار جسارتم بیشتر میشد و حس قدرت میکردم
…
موفقیت موفقیت میاره ، من چقدر عاشق این باور هستم که بارها از زبان استاد شنیدم . موفقیت سبب موفقتر شدن من میشه پس من اگر وارد دایره و سیکل موفقیت بشم دیگه اگر خودم جلوش رو نگیرم این حرکت همینطور ادامه پیدا میکنه و من رو هربار بیشتر جلو میبره و موفقیتهام رو بزرگتر تر و بزرگتر میکنه .
…
همیشه باید از دایرهی محدودیت ها بالاتر بری
قطعا اجرای این اصل به جسارت و ایمان نیاز داره چرا اصلا حد و مرز ها برات احساس امنیت میاره و وقتی میخوای پا رو فراتر بگذاری با ترسی رو ب رو هستی که حاصل ناشناخته هاست اما زمانی که ایمان داری و شجاعت به خرج میدی و از دایره محدودیت ها عبور میکنی تجربه ی موفقیت و احساس قدرت و رشد شروع میشه و چون موفقیت سبب موفقیت میشه پس تا زمانی که این روند توسط خودت متوقف نشه تو در مسیر رشد و تکامل و بهبود قدم برمیداری ک خیلی خوشایند هست و حال خوب کن …
…
وقتی میخوای کاری رو شروع کنی نباید به کل کار و پروژه نگاه کنی
قطعه قطعه کنی ، قدم به قدم ترسیم کنی
و وقتی قدم اول رو برمیداری قدم های بعد بهتر و باکیفیت تر و با سرعت بیشتر انجام میشه و تو هم در این مسیر رشد میکنی و تکامل پیدا میکنی و برای قدمهای بعد آماده تر میشی
فیل رو چطور میخورن؟
لقمه لقمه
اگر به بزرگی و عظمت فیل نگاه کنی قطعا انجام شدنش رو ذهن غیرممکن نشون میده ولی زمانی که قطعه قطعه در نظر میگیری و کار رو از قطعه اول شروع میکنی ، هم برای انجام قطعههای بعدتر آماده میشی و هم اینکه حس خوب برداشتن قدم اول به تو قدرت ادامه دادن میده .
…
همواره به نتایج کارها و منفعتهایی که از انجام کارها به دست میاد باید توجه کنی و این نتایج رو ببینی و تحسین کنی .
این ویژگی رو من بسیار و بسیار در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا در اخلاق و روحیات استاد و مریم عزیز دیدم که همواره نتایج خلق شده شون رو ولو در یه برنامه ساده و کوچیک دیدن و تحسین کردن و برای خودشون بزرگنمایی کردن و ب خودشون برای اجرا و خلق اون نتایج جایزه و حس ارزشمندی دادن . کاری که در فضای جامعه ما طبیعی و بدیهی نشون داده میشه که دیگه بالاخره این کاری که انجام دادی همچین کار شاقی نبوده دیگه ، باید انجام میدادی و این باور باعث میشه ذهن احساس فرسودگی و خستگی کنه و از انجام کارها لذتی نبره چرا که تقدیر و تشکری دریافت نمیکنه و من دارم سعی میکنم این عادت رو در خودم ایجاد کنم ک وقتی کار و برنامه ای رو هرچند ساده و کوچیک استارت میزنم و به سرانجام میرسونم از خودم تقدیر و تشکر کنم حتا در حد یک فنجان قهوه و چای تا ذهنم برای انجام کارها شرطی بشه و بیشتر لذت ببره از پروژههایی که براش برنامه ریزی میکنم و ازش میخوام .
…
راهنمایی درونی به نام “بهبود گرایی مستمر”
همیشه در مسیر انجام کارها و برنامه ها ممکن هست که انسان دچار تله و دام کمالگرایی بشه و احساس کنه که برای انجام اون کار به اندازه کافی آماده نیست یا اینکه اون کار به راحتی ها نمیتونه انجام بشه و این کمالگرایی اجازه و امکان اقدام رو بگیره از انسان و ساخت این باور که من در مسیر بهبود هستم و میتونم قدم به قدم نسبت به قبل رشد داشته باشم و پیش برم کمک میکنه تا جسارت و شجاعت اقدام در وجود انسان رشد کنه و خب قطعا نتایج از انجام دادن ها اتفاق میافته .
…
یکی از باورهای محدودکننده در شروع کارها و هدفهات مقایسه خودت با افراد موفق و رشدیافته هست
دقیقا این یکی از مواردی هست ک من باید روی خودم کار کنم چرا که این مقایسه بسیار احساس ت رو بد میکنه و تو رو از اصل ت دور میکنه و از هدایت و الهام الهی در راستای خواسته هات فاصله میگیری
باید این باور جایگزین بشه ک تمام افراد موفق در مسیر موفقیت خودشون بهبود ها رو به صورت مستمر و قدم به قدم تجربه کردند و اگر الان در نقطه صد ایستاده اند به معنی این نیست که هیچوقت در نقطه ی یک و دو نبودند بلکه این من هستم که درحال حاضر اون نقطه رو دارم میبینم و نباید از عقبه و گذشتهی اونها غافل بشم و روند تکاملی جهان رو فراموش کنم . روندی که در مورد همه اینطور بوده و هست و خواهد بود .
…
خلق کردن و مولد بودن باعث زنده بودن و رشد انسان میشه
اصلا این باور رو این روزها خیلی بیشتر درک میکنم . مولد بودن سبب ثروت میشه
مولد بودن سبب عزت نفس میشه
مولد بودن سبب سرزنده بودن و شاد بودن و رشد کردن میشه
مولد بودن سبب احساس ارزشمندی میشه
و برعکس تنبل و کسل بودن باعث دلمردگی و فقر و احساس عدم لیاقت میشه
…
پایدار شدن نتایج در مسیر اهداف ت نشان دهندهی رشد واقعی توست
نه نتایجی که به صورت مقطعی دریافت میکنی . چ در مورد رشد درآمدت چه در مورد روابط ت و چه در مورد احساس و فرکانس وجودی ت ثبات هست که نشان میده تو رشد و تغییر داشتی و این دقیقا تعریف عادت هست . یعنی چیزی که در وجود و زندگی ت شکل گرفته. عادت به موفق بودن و عادت به شاد بودن عادت به ثروتمند شدن به صورت مستمر …
خدایا شکرت برای درک و آگاهی هایی که این روزها به لطف خانه تکانی ذهن روزی م شده . بهشون فکر میکنم . مشاهده شون میکنم . فرکانس م رو تغییر دادن .️
از تو میخوام که در من عادت به رشد کردن و بهبود مستمر رو ایجاد کنی و به من قدرت بدی از محدودیت هام فراتر برم و در سیکل موفقیت و پیشرفت قرار بگیرم .
به نام خدا
سلام به شما دوست عزیز
خواستم ازتون سپاسگزاری کنم بابت اینکه انقدر ریزبینانه به چه نکته عالی اشاره کردید.
این ویژگی رو من بسیار و بسیار در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا در اخلاق و روحیات استاد و مریم عزیز دیدم که همواره نتایج خلق شده شون رو ولو در یه برنامه ساده و کوچیک دیدن و تحسین کردن و برای خودشون بزرگنمایی کردن و ب خودشون برای اجرا و خلق اون نتایج جایزه و حس ارزشمندی دادن . کاری که در فضای جامعه ما طبیعی و بدیهی نشون داده میشه که دیگه بالاخره این کاری که انجام دادی همچین کار شاقی نبوده دیگه ، باید انجام میدادی و این باور باعث میشه ذهن احساس فرسودگی و خستگی کنه و از انجام کارها لذتی نبره چرا که تقدیر و تشکری دریافت نمیکنه و من دارم سعی میکنم این عادت رو در خودم ایجاد کنم ک وقتی کار و برنامه ای رو هرچند ساده و کوچیک استارت میزنم و به سرانجام میرسونم از خودم تقدیر و تشکر کنم حتا در حد یک فنجان قهوه و چای تا ذهنم برای انجام کارها شرطی بشه و بیشتر لذت ببره از پروژههایی که براش برنامه ریزی میکنم و ازش میخوام
امروز هدایتی صوتی این فایل رو گوش کردم و دوباره هدایتی به کامنت شما هدایت شدم وازتون ممنونم بابت اینکه برامون مینویسید و کمک میکنید به درک بیشتر ما
با اجازتون کامنت شما رو کپی کردم و تو برنامه هام گذاشتم که هر روز بابت هر کاری که با موفقیت انجام میدم برا خودم بزرگش کنم و از خودم تشکر و قدردانی کنم و بشه جز عادتهام.
بازم ممنونم
آرزوی بهترینها رو براتون دارم
در پناه خدا باشید