سریال زندگی در بهشت | قسمت 101 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-22.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-11-24 07:47:582024-02-14 06:27:05سریال زندگی در بهشت | قسمت 101شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدا
سلام استاد عزیز و قگی و مریم جان دوست داشتنی
اینکه گفتین برای لذت بردن هیچ محدودیتی ندارم خیلی جالب بود و کاش بیشتر توضیح میدادین…. و اینکه نترس باشین و یا کنجکاو باشین از کودکی اینا رو داشتین واقعا تحسین برانگیز و غبته برانگیز هست.. وقتی شما از شجاعتتون صحبت میکردین و اینکه از بچگی توانایی لیدر شدن و سردستگی رو داشتین واقعا عالیه و غبته برانگیز.. و چقدر برای خودم متاسف شدم که همیشه خدا ترسو هستم و الانم هدفم اینه که کارمند بشم چون نمیتونم لیدر باشم.. چقدر برای خودم تاسف خوردم.. هیچ وقت خدا موفق نبودم در حالی که 30 سال از خدا عمر گرفتم… در حالی که آرزوهای من برای شما خاطره ست.. شما بدون زحمت هم از همون اولش کلی موفقیت داشتین و الانم که موفق ترین هستین. من نمیتونم یه شغل ساده پیدا کنم که توش احساس ارامش کنم و فعلا راضی باشم..
سلام دوست عزیزم
من هم مثل شما بودم ترسهای زیادی داشتم ولی همینطوری نمیمونید کافی از ته قلبتون از خداوند بخاید که هدایتتون کنه حتی اگه هیچ ایده ای نداشته باشید برای مقابله با ترسهاتون به خود خدا قسم من انقدر ترسو بودم که هیچکسی باورش نمیشد به روز با یه چمدون تنهای تنها برم یه شهر دیگه یعنی همه شاهاشون در اومد ولی من با اموزه های استاد و هدایت خداوند بدون خرید هیچ دوره ای فقط با فایلهای رایگان کلی پیشرفت داشتم
اگه فکر میکنید ترسو بودن بده باید از اهرم رنجش استفاده کنید و بدونید که سرزنشه از خود کار خطایی که انجام میدید مخربتره در پناه فرمانروای کاعنات باشید
سلام دوست عزیز ما توی بسته ی اعتماد به نفس یاد گرفتیم که خودمون رو هیچ وقت سرزنش نکنیم و احساس خوبی به خودمون داشته باشیم.انسان ها با هم متفاوتن نیاز نیس خودتون رو با کسی مقایسه کنید.فقط شروع کنید و درخواست کنید تا خدا بهتون الهام کنه که چه کاری باید انجام بدید و احساس خوبتون رو حفظ کنید.
وای استاد خیلی خوبی😂😂🤣🤣🤣😂😂عاشقتمممم چقدر جسور بودین فقط سع ساعت خندیدم به داستانه کارخونتون احسنت به این جسارت واقعا از همون اول لحظه هارو درمیافتین لحظه را دریاب بقیش چی میشه بیخیاللللل لذتتو ببر خیلی خوب بود خیلی صحبت های دلتشینی بود خدایا شکرت خیلی آموزنده بود عاشقتونم سپاسگذارم👏🏻💫🙏❤️مریم بانواز شما هم متشکرم بابت سوال های خوبتون❤️🌹❤️❤️
چقدر خوبه با مثالهای خودتون توضیح میدین قشنگ مفهوم درک میکنیم وقتی بحث شجاعت اومد اینکه اهرم رنج و لذت برای ترسهاتون استفاده میکنید مثال زدین باعث شد بیشتر از این اهرم استفاده کنم دقیقا قبل از جا به جایی خونه ترس داشتم نشستم همین اهرم رنج و لذت نوشتم و انقدر برام منطقی شد که ترسهام کمرنگ شد مثلا الان در برابر کیک خوردن هم بکار گرفتم همون لحظه توی ذهنم این جمله را میارم من با خوردن کیک چی بدست میارم با نخوردنش چی و منیکه عاشق کیک بودم الان خیلی راحت نمیخورم خیلی این اهرم فوق العاده هست
و بعد تجربه ناشناخته ها که فکر میکنم یکی از علتهاش همینه شما اهرم رنج و لذت خودکار ذهنی بکار میبرید لازم ندارید دیگه بنویسید بشینید بهش فکر کنید من قبلا نیاز داشتم بنویسم تا بتونم جلوی وسوسه ها و جلوی ترس هام بگیرم اما الانکه تمرین کردم نیاز نیست بشینم وقت بزارم تا بتونم رفتار درست بکنم الان سریع ذهنم میگه اینکار خوبه اگه خوبه چرا اینکار بده اگه بده چرا
چرا از لدت شیرینی بزنی چون لذت یک اندام خوب را داری و دقیقا توی ذهنم سریع در عرض چند ثانیه همش میاد بعد راحت میگه نه ممنون من نمیخورم بعد وقتی میبینم بشفاب روبروم هست و داره چشمک میزنه سریع جامو عوض میکنم یا بشقاب به شخص دیگه ای میدم که نباشه و انقدر این روش جواب داده که من الان کیک تولد نمیخورم دیگه حالا من کسی بودم که معتاد شیرینی و اگه شیرینی بود صبحانه ناهار شامم شیرینی میشد اما الان فهمیدم لذت لحظه ای مهم نیست وقتی رفتم مهمونی همه بهم گفتن چقدر اندامت مثل باربی و چقدر خوش اندامی انقدر این جمله و تصویر خودمو توی ذهنم تداعی کردم که الان هر روز یکساعت پیاده روی را هم به برنامم اضافه کردم حالا کلا من اصلا چاق نیستم و اضافه وزن اصلا ندارم اما دارم انقدر از این روش استفاده میکنم که سالم زندگی کردن برام تثبیت بشه چون یک بدن سالم با خوراک سالم و فعالیت درست همیشه سالم میمونه من روزبروز دارم زیبا تر میشم و با افزایش سن نگران نیستم
همین اهرم برای صبح بیدار شدن و برای کتابخوندن و… هم بکار گرفتم الان خیلی منظم شدم ممنون استاد که انقدر خوب اموزش میدین
مسله بعدی ترس ها را گفتید که من خودم استاد ترس های بی مورد بودم برای بقیه هم حتی نگران بودم خودم که بکنار و وقتی تونستم توحید و ایمان برای خودم بارها مرور کنم الان میگم تهش مردن و مردن دست خدا هست ترس هام خیلی خیلی کمرنگ شده و میدونم که این جسم فانی من اخر میمیره پس بزارم لذت ببرم و چقدر بی پروا تر شدم قبلا برای مرگ بقیه غصه هم میخوردم حتی برای فیلمهای غمگین هم گریه میکردم بااینکه فیلم بودن اما الان میدونم هیچ چیزی بدون اذن خدا نیست پس اگه مرگ کسی رسیده من مقصر نیستم من کاری نمیتونم بکنم من فقط میتونم خودم از زندگیم بهتر استفاده کنم و چقدر من ارامتر شدم منیکه شبها برای فکرهای منفی حتی خواب نداشتم الان در ارامش میخوابم
و قسمت دست خدا برای شما در فرانسه که انقدر منم دست خدا را دیدم که الان میفهمم این شخص از سمت خدا هست قبلا در صدد جبران بودم حس عذاب وجدان داشتم که خب پس منم باید سریع جبران کنم لطف کرده اما الان یادگرفتم از خدایم تشکر کنم و منم دست کمکی برای دیگران باشم نه اینکه سریع بخوام جبران کنم و دست خدای شما در فرانسه اون خانم بودن که چقدر هم براتون مفید واقع شدن
یکجایی به مریم جان گفتید کمالگرایی اینه استاد مثل روانشناس ها شدین من جا خوردم مریم جان یک جمله و رفتار متفاوت گفت شما سر ضرب جواب درست دادین مریم جان تایید کرد منم تایید کردم چون منم کمالگرا هستم و تایید دیگران برام خیلی مهمه و شما با یک جمله تشخیص دادین من تست روانشناسی که روانشناسم گرفت بهم گفت گاهی متعجب میشم از جوابهای عالی شما جوریکه میگم چطور انقدر خوب جواب میدین انگار اون پاسخ مخصوص منه که ازتون پرسیدم چقدر فوق العاده هست یک زمانی استر هیکس میدیم دقیقا روی سن ازش سوال میپرسیدن من جوابم یک چیز دیگه بود بعد یک جوابی میداد انگار از دنیای دیگه بهش الهام شده حتی نوع بیانش من متعجب نگاش میکردم این جواب صددرصد درسته اما چطور انقدر سریع پیداش کرد که بعد شنیدم که واقعا انگار ارتباطی با روحی داره که ازش میپرسه کتابش که خوندم دیدم کامل گفته که ارتباط گرفته و شما استاد دقیقا در همون مرحله هستید همون شیوه یک مکث پشتش جواب درست
خارق العاده است این توانایی
چقدر دوس دارم به این مرحله برسم
جواب درست در زمان درست توسط، ذهن من…
این شیوه با تمرین فکر کنم ایجادبشه مثلا مهران مدیری در برنامه هاش سر ضرب جمله ای میگه که باعث خنده حضار میشه همسر خودم سر ضرب جک میسازه که شما براش یک کلمه بگو سر ضرب یک چیزی میگه که ساعتها بخندی
چقدر این توانایی خوبه و فکر میکنم منم با تمرین میتونم بدستش بیارم و استاد شما در این کار فوق العاده عالی هستید جملات درست بر زبان شما میاد که من همش میگه اینا را از کجا میگه چطور به ذهنش میرسه
عالی بود جوابهاتون مرسی که هستید
به نام خدای دوستداشتنی مهربانترین مهربانان
سلام به همه عزیزانم
_من هدایت رو مجبور نمیکنم
استادیکبار از شما شنیدم که گفتین مثلا بین دوراهی بمونم و یک پرنده قشنگ بیاد بشینه توی یکی از راهها و من بگم از این راه بریم .من درکم از اینکه هدایت رو مجبور نکنیم اینه که من بین دوراهی بمون و هدایت بیاد مثلا همون پرنده و از یکی از راها بره من بگم نه من آدمم پس باید آدم بیاد از اون راه بره تا من راه درست رو بفهمم .
من وقتی هدایت بخوام میاد حالا به هر روشی با هر چیزی من نباید برای هدایت قانون و قوائد بزارم اصلا فکر میکنم هدایت قانون و قواعدی نیست هدایت بر طبق چیزی که من میخوام میاد و من باید هدایت رو بگیرم و عبور کنم به نظرم هدایت منطق نداره و یا به قول استاد شایسته نباید رفتار، روش، شیوه های گذشته و یا از قبل تعین شده رو قاطی هدایت کنیم و کاملا منعطف و پذیرا باشیم و تسلیم در برابر هدایت الله
_زبان نشانه ها چگونه است ؟؟
هدایت، شخصی ،دلی، قلبی هست و برای هرکسی متفاوت مهم گواهی قلب هست
هدایت با نشانیهایی میاد که برای من قابل درک هست و من مفهومش رو میفهمم خداوند با توجه به دانسته های من و درک من نشانه ها رو میفرسته شاید بشه گفت با توجه به باورهای من هدایتها میاد پس زبان نشانه ها شخصی هست و اصلا نیاز به زور زدن برای فهمیدنش نیست اطمینان قلبی کافیه برای دریافت هدایت.
مهم ایمان منه به هدایت شدن اینکه باور کنم که خداوند من رو هدایت میکنه
_احساس عجز داشتن
مهم این نیست که من احساس عجز نکنم مهم اینه که در احساس عجز نمونم
_احساس عجز یک موقع به خاطر تردید داشتنه که میتونم با توجه به هدایتها و تصمیم گیری سریع از حالت تردید در بیام
یک موقع به خاطر ترس از آینده نا معلومه که با امید دادن به خودم و مثال منطقی که فلان مسئله هم قبل بوده که نگران شدن و احساس عجز کردم اما حل شده احساس بد داشتن
_مهم در احساس خوب ماندن هست نه احساس بد نداشتن
_در احساس سرزنش کردن نماندن
_در احساس پشیمانی نماندن
_ آسان گرفتن به خودم اینکه من یک انسانم و امکان خطا و اشتباه هست اما باید اگاهانه در احساس خوب و ارامشم بمانم با یاد اوری موفقیتهای قبلی و توانایی خودم
من از وقتی که با این مسائل آشنا شدن بیشتر با خودم در صلحم بیشتر خودم رو قبول دارم و میپذیرم و به خودم آسون میگیرم
_قبول کردن اشتباه نه سرزنش کردن فقط درس بگیرم و گذر کنم و این آرامش باعث میشه کمتر اشتباه کنم
_حتی نگران سرزنش کردن دیگران هم نباشم من کارم رو درست انجام بدم با بررسی تمام مسائل اگر اشتباهی هم شد نه خودم خودم رو سرزنش کنم نه نگران سرزنش دیگران باشم و فقط درس بکیرم و ارام باشم که مهمترین مسله اون ارام بودنه هست
چطور اینقدر جسورید ؟این جسارت لز کجا میاد؟ ؟همین امروز کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل پنج رو میخوندم و جواب سوال مریم جان رو قبل پاسخ استاد میدم. استاد جسارتی که دارن برای رفتن به ناشناخته ها شاید برمیگرده به تجربه ای که داشتن چون یکبار درسشو گرفتن در دل اون تاریکی در باغ و خلوت و تنها و شنیدن صداهایی که براشون ترسناک بود اما برای اثبات ایمانشان از چادر بیرون رفتن حتی در قبرستان دور افتاده اون منطقه واردشدن و درسش رو گرفتن که همه ترسها واهی و ساخته ذهنه هیچ چیز ترسناکی وجود نداره و اون تجربه بعد از رفتن در دل ترسشون که حالشون رو عالی کرد و پر شدن از احساس شعف و شکرگزاری به نظر من اون لذت بعد از وارد شدن به دل ترسه در ذهن استاد مونده و در رفتارشون این پایدار شده که لذت هر کاری بعد از انجام دادش بینهایت شیرینتر از ترسیدن و انجام ندادنش هست که میشه همون اهرم رنج لذت استاد و مثالی که استاد زدن مشخص شد پاسخ من درست بوده و ترس خط قرمز استاد شده و جسارت نقطه مقابل ترسه .اینکه در اون باغ استاد میشنید که ایمان نداری برای استاد سخت بود
من تا به حال کسی رو با این حد از جسارت اصلا ندیدم
چه برسه به اینکه جسارت در خدمت کنجکاوی باشه
فکر میکنم اولویتهای استاد براش مهمتر از ترسهاست استاد میتونست با تور بره مسافرت اما اولویت استاد آزادی بود و رفتن به مسافرت با آزادی کامل و دیدن تمام نقاطی که خودشون میخوان نه تعین شده به وسیله دیگران و تجربه کردن موقعیت شهر ،مردم شناخت موقعیت اون شهر و یا کشور
وقتی به دل نشناخته ها بزنی وقتی با ایمان حرکت کنی جای ترس خداوند دستانش رو برای تو میفرسته و هدایتها میاد
یکی میاد که بلده به راحتی فرانسه صحبت کنه و حتما خیلی کمک کننده بوده براتون
_مهم مسیره، مهمه رسیدن نیست مهم چطور رسیدن هست با لذت و ارامش رسیدن به چیزی که میخوایم. به مشکلات و مسائل در مسیر فکر نکردن وبه تجربه کردن و در لحظه بودن و اگر (((تضادی بیاد کلیدی برای درهای آینده )))مهم مسیره و تجربه است نه مقصد به مقصد میرسیم نتیجه میاد مهم مسیری هست که طی کردیم پس از مسیر لذت ببرم از لحظه لحظه زندگی لدت ببرم.
_محدود نکردن فرزندانم اجازه رشد دادن بهشون و جلوشون رو نگیرم تا اون چیزی که درونشان هیت دست نخورده بمونه و فقط شد کنه
خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام به استاد ومریم عزیز.
کلید:توانایی به نام خود شناسی.
فایل:زندگی در بهشت قسمت 101.
سوال:هدایت
هدایت برای هر شخصی جوری هست که درکش کنه درواقع زبان نشانه ها برای هر شخصی جوری هست که اون درکش کنه برای ابراهیم نشانه قربانی نکردن فرزندش امدن قوچ هست برای قابیل امدن کلاغ وبرای نوح اب بیرون اومدن از تنور .
یعنی هرکس با یه نشانه ای درک می کنه هدایت خداچی هست. مهم سرسپردگی وتسلیم مخض خدا بودن هست واعتماد به رب.
سوال:احساس عجز وناتوانی
احساسهای به ظاهر بد در همه افراد رخ می ده این مهم نیست مهم نموندن در اون احساسه.
همه افراد حتی پیامبران هم ممکنه احساس عجز داشتند ولی درگیرش نشدند هدایت خواستن حرکت کردن از اون شرایط خارج شدند.
چه حس خوبی هست استاد وقتی این حرفها رو می زنید زمانی که دچار عجز وناتوانی می شم یه لحظه یادم به حرفهاتون می یفته می گم خدا خدا ازش بخواه تو حال بد نمون خدا هدایتت می کنه.
سوال:پشیمانی وخود سرزنشی
استاد می گه ممکنه کاری بکنم که خودم رو سرزنش کنم اما زیاد در اون حالت نمی مونه واین به خاطر اینه که خیلی زود خودم رو می بخشم به خودم سخت نمی گیرم .
همین سخت نگرفتن وبخشیدن باعث می شه نگران نباشم .
هر کسی ممکنه اشتباه کنه خطا کنه ما انسانیم مهم اینه که خودمون رو ببخشیم ودرسش رو بگیریم ودیگه مرتکب اون خطا نشیم.
اما اگر نگران سرزنش دیگرانیم این از کمال گرایی می یاد اینکه می خواهیم بهترین باشیم تا دیگران سرزنشمون نکنند این یه ضعفه وباید اصلاح بشه دیگران ممکنه قضاوت کنند وما نمی تونیم جلو دیگران رو بگیریم پس حرف بقیه مهم نیست کار خودت رو انجام بده.
چقدر خوبه که ادم بتونه خودش رو ببخشه من چون پسرم خیلی باهوشه وزود می گیره واینو بهش گفتیم انتظارش از خودش خیلی بالاست واگه اشتباهی می کنه خیلی از دست خودش ناراحت می شه ومدتها تو اون حس می مونه ونمی تونه خودش رو ببخشه برای خودم هم این اتفاقها می یفته البته کمی بهترشدم داشتم چقدر خوبه طوری رفتار کنم که پسرم هم یاد بگیره هر انسانی خطا می کنه خودش رو ببخشه واز اون احساس بیرون بیاد وچقدر راحتتر زندگی می کنیم.
سوال:جسارت ونترس بودن
این جسارت هم از اهرم رنج ولذت می یاد وقتی لذت برات خیلی زیاده و می خوای تجربه اش کنی رنجهاش رو فراموش می کنی ومی ری تودلش.
وشاید چیزی که از نظر بقیه جسارت باشه برای اون فردی که انجام می ده جسارت خاصی نباشه چون اون می خواد تجربه کنه وبراش ترسی نداره.
ویسری باورها در زمینه های مختلف باعث می شه شخص جسارت داشته باشه مثل زیر بار حرف دیگری نرفتن اینکه نخوای کسی دفاع کنه ازت نخوای بار باشی روی دوش بقیه اینا باعث می شه جسارت برخورد داشته باشی.
وباورهایی مثل آزادی مثل تجربه چیزهای جدید باعث می شه از رفتن به مکانهای غریبه جاهایی که تا به حال نرفتی ترسی نداشته باشی.
وهمین تجربه ها جسارتت رو برای انجام دوباره بیشتر وبیشتر می کنه.
استاد تحسینتون می کنم برای این همه جسارت وچقدر دوست دارم بتونم مثل شما عمل کنم.
استاد متشکرم .
در پناه خدا.
به نام خداوند دلهای پاک
که نامش بود در دلم تابناک
به نام کسی که مرا افرید
سرآغاز عشق است و نور و امید
سلام به استاد توانا و مریم بانوی عزیزم امیدوارم که حال دلتون خوبه خوب باشه
اول ازهمه بگم که استاد همین مکثی که بین صحبت دارین چقد زیباست اینکه هر لحظه منتظرین تا خداوند شما رو هدایت کنه
سوال:هدایت
استاد من از جوابتون اینو برداشت کردم که هنگامی که توی دوراهی قرار میگیرین به کوچکترین نشانه ای که بر میخورین اینو به منزله هدایت میدونید و دیگه جای حرفی باقی نیست که بگید نه خدا باید یه نشانه دیگه بفرسته و… زمانی که این نشانه کوچیک رو میبینین اینو برداشت میکنین که این همون هدایتست
من خودم زمانی که تو چنین شرایطی قرار میگیرم با کوچیکترین نشانه دیگه میگم این همون چیزیه که می خواستم
موضوع بعد اینکه توی احساس عجز موندن یا سرزنش کردن استاد من پارسال با مشاور صحبت کردم که من یه اتفاق که میفته وقتی میخوام به کارام برسم اون اتفاقه نمیذاره جلوشو میگیره احساس سرزنشه همش توی مغزمه دیگه جوریه که عصبانی میشم بهم گفت هر موقع این مشکل دوباره رخ داد یه برگه بردار توش بنویس ببین من بهت رسیدگی میکنم تو الان برو بذار من کارم رو انجام بدم(و البته بهم گفت که فقط اینو بگو و دیگه سراغش نرو انگار بازییش دادی) استاد به خدا از اون روز که من به سمت این حرفا هدایت شدم برای هر کاری که من این ترفند رو انجام میدم یعنی بطور خیلی منتظره ای جلوی فایل کات میشه انگار اصلا دیگه چنین موضوعی نبوده
خالی میشی از هر چی احساس بده انگار قبل از اینکه تو بری سراغش و درموردش فک کنی خودش موضوعو رو حل میکنه میره دیگه
موضوع نگران اشتباه کردن
وقتی ادم یه اشتباهی میکنه و نمیتونه جلوی نگرانیشو بگیره و انقدر به این نگرانی پر و بال میده که هر لحظه فرکانس منفی بیشتری به جهان ارسال میکنه و باعث تداوم بیشتر و بیشتر اون اتفاق میشه
و افرادی که سریع میتونن جلوی نگرانیشو بگیرن خود به خود جهان این موضوع رو از دور خارج میکنه
استاد نترس بودن شما در کاراهاتون واقعا ستودنیه
اینکه اینقدر به الله ایمان دارین اینقدر خدارو توی قلبتون حس میکنین و شرایط اینجوریه که توی چنین موقعیتی اینقدر زود بخودتون میاید که اون احساس ترسه تا بخواد خودشو جلو بندازه تردید رو ایجاد کنه یکی خوابندید زیر گوشش
و وقتی دارین در مورد کارهایی که انجام دادین و نذاشتین ترسه جلوشو بگیره صحبت میکنین لبخند میزنین خیلی خیلی شیرینه باعث میشه ادم فک کنه چقدر نترس بودن عالیه واقعا ازتون ممنوم که یه حس خیلی عالی رو بهم منتقل کردین
و مسئله اخر که منو رو بیاد یه خاطره انداخت
حرف زدن در مورد ریل های قطاره و چون من از خدا میخوام توی نوشتن هدایتم کنه وقتی در مورد این موضوع صحبت کردین هدایت شدم که من خاطره ای که در مورد ریلا دارم رو بنویسم
پدرم توی راه اهن کار میکنه بچه که بودم عاشق این بودم که برم سر کار پدرم و پیشش بمونم
تقریبا بیشتر اوقات مادرم غذای پدرم رو بهم میداد که براش ببرم و خدا میدونه چه لذتی داشت اینکه توی ریلا بدو بدو میرفتم تا قطار یوقت از یه طرف نیاد،
ما توی روستا زندگی میکردیم و عموم توی یه روستای دیگه پدرم وقتی میخواست بره خونشون از توی تونل میگذشت میرفت با اینکه اون زمان خیلی بچه بودم اما به خوبی یادمه به زور خودم رو باهاش همراه میکردم وقتی توی تونل میرفتیم تاریک تاریک بودو ماهم فقط با یه چراغ قوه
من میرفتم روی ریل و پدرم بهم میگفت فاطمه از الان تا اخر تونل تو سر ریل راه بیا من اینقدر پول بهت میدم هر بار که افتادی من 500 تومن از پول کم میکنم و تا وقتی ما از تونل درمیومدیم هیچی از پول نمونده بود و من چقد میخندیدم
خیلی خیلی تشکر میکنم که هرروز با صحبتاتون منو به سمت یه خاطره هدایت میکنید و باعث میشه با تمام وجودم از خداوند سپاسگذاری کنم مرسی که هستین.
•خدایا شکرت•
به نام الله
ب نام صادقانه ترین همراه زندگیم الله
سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
الان بخاطر درگیری مسأله ای بغرنج ،از صفحه مرا ب سوی نشانه ام هدایت کن از خدا خواستم بهم بگه قدم بعدی چکار کنم و
قبلش ب خودم گفتم خدایا باز ب من ثابت کن زور بیشتراز بنده هاته.
ب محض اینکه این صفحه آمد هنگ کردم چرا که تو سطر اول دوست عزیز نوشته اند.
استاد میدونین با دیدن این فایل یاد کدوم آیه قرآنی افتادم ؟؟؟ اونجا که خدا میگه زور ایمان آورندگان چندین برابره کافران هستش …
و دقیقا نیتی ک تو ذهنم بود این پاسخش آمد .
و نکته های زیبایی ک از این نشانه گرفتم .
یک. زور خدا از همه بیشتره.
دوم.جسارت عمل پیدا کردنم ک بخاطرش احساس گناه داشتم ک کار بس اشتباهی انجام دادم .و متوجه شدم بخاطر توکلی ک ب خدا تو قلبم هست همچین جسارت عملی از خودم نشون دادم.و از خودم دفاع کردم
سوم …سکوت کنم و حرف نزنم چرا که با حرف زدن با دیگران کارم خراب میشه .و اینکه سکوت بزرگترین قدرت و سلاح منه در این شرایط …
صحبت دوست عزیزم در نوشته شون
همین سکوت باعث میشه قدرت من هزاران برابر بشه و این بمعنای زور بازو نیست بلکه بمعنای اینه که وقتی جسارت عمل به الهامات قلبی رو پیدا کنم دنیا با قدرت منو در مسیر درست قرار میده.گاهی سکوت بزرگترین قدرته.. حتی پرقدرت تر از بمب اتم.
چقدر حالم خوب شد .
خدایا شکرت بابت هدایت الآنم…
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
الهی به امید تو دلبرجانم
خدای من شکرت زیاااااد
نشانه امشبم که باعث شد معجزه رخ بده ؛ من قدرتتو ببینم ینی شبیه فایل تسلیم استاد بود که قدم به قدم به الهاماتشون عمل کردن منم همزمانی برام رخ داد تا امشب فاطیما رو ببینم و قدرت خدا رو با تمام وجود ذرهایشو درک کنم
خدایا شکرت برای الله اکبرهایی که امشب حسشون کردم و بر زبانم جاری کردی
خدایا شکرت برام تضادها و اتفاقاتی که برام پیش اومد تا امشب در لولی بالاتر حس کنم و درک کنم بزرگیتو…
شکررررت زیااااد
به نام خداوند نان و خداوند جان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
یه روز زیبای دیگه با گفتگوی زیبای استاد و بانوی عزیزدر این مسیر موفقیت
هدایت یعنی چه،,,,شناختن درست و صحیح هدف ، انتخاب راه صحیح برای رسیدن به هدف و پایداری در مسیر است.همانطور که موسی هدایت شد ،وابراهیم وما هم هدایت ها داشتیم و نفهمیدیم
ما باید قانون هدایت رو کامل و واضح درک کنیم
جسور بودن استاد که دیگه حرف اول رو میزنه برامون واقعا لذت میبرم از این همه جسارت و شجاعت در همه کارها و اتفاقات ،وخیلی روی این موضوع دارم کار میکنم و میخام در این مسیر صد در صد جسور بشم
من میخام با ترس هام روبرو بشم و بر ترس هام غلبه کنم ،،حالا چه ترس از تاریکی باشه ،چه ترس از آدمها وچه حیوانات ،،من در این مسیر در حرکتم و دارم در موردش فکر میکنم که من میتوانم ،،،
بزرگترین اینا هم ترس از سخنرانی در جمع هست که باید حتماً انجامش بدم و توی برنامه ام هست از قبلاً هم در موردش برنامه ریختم
تحسین میکنم این همه جسارت و پیشرفت رو در همه مراحل کاری و زندگی
چقدر خوبه که بتونم این هدف هایی که نوشتم رو شروع کنم،،وبا شنیدن این گفته های فوقالعاده استاد خیلی انرژی گرفتم و امیدوار شدم
خدایا هزاران بار شکرت
موفق و پیروز و سربلند باشید
به نام خدا
نشانه روز
هدایت روز
گفتگوی خدا
چی بگم استاد
سلام استاد و مریم جان
مریم جان ایول بهت بابت سوالات قشنگ و عالی که از استاد پرسیدی
استاد چقدر با حال بودی تو بچگی
اصلا خاص بودی خدایی چطور جرات میکردی گواهی مدرسه جعل کنی
اصلا فقط تحسین کردم و ایول گفتم
می دونید از جرات شما خیلی خوشم اومد خدایا چی میگه
همیشه عاشق بچه شیطون بودم نه بچه خودم ولی از شیطنت خوشم میاد
از اینکه مثل بقیه نباشی خوشم میاد
و بهتون تبریک میگم
مسله ترس برام داشت میدونستم نشانه شیطان هست
اومدم و نشانه روز دو زدم
و دیدم هر جا قراره کم بیاریم باید بریم به سمتش
و امروز تو مسله دستمزد با احترام گفتم و نترسیدم
و چه خوب اون پرداخت کرد
و به جا هم نه گفتم و خودم رو بدردسر ننداختم
خدایا شکرت بابت آگاهی های که روزیم کردی
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال