توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

1225 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه و مسعود گفته:
    مدت عضویت: 1605 روز

    به نام خداوندی که هر انچه دارم از ان اوست ..

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان همفرکانسی ام ..نمیدانم قبلا کامنتی برای این فایل نوشته ام اما به گمانم نوشته …

    بینظیر بود و من خدارا در این فایل دیدم ..زمانی شنیدم که درست نیاز بود بشنومش ….

    حالا امده ام از اتفاقی که میتوانم معجزه بخوانمش برایتان بگویم تا رد پایی باشد برای بعد ها ….

    من در حال حاضر در حال کارکردن روی فایل 15 دوره ثروت یک و فایل دوم قدم سوم هستم …میکاپ کار اتیست هستم و امسال 4 سالی میشود که این حرفه را شروع کرده ام …روز ها فکر میکردم که چگونه میشود درامدم بیشتر و البته که بسیار به قانون تکامل پایبندم…الان به صورت درصدی کار میکنم و یک سال و حدودا 6 ماه است که در یک سالن ثابت هستم باز هم به صورت درصدی …دیشب پدرم گفت باید سالن بزنی (پدرم و همسرم هر دو از شاگردان استاد عباسمنش هستند به لطف الله مهربان )و پدرم ادامه داد : دخترم باید شروع کنی …باید با ترس هایت روبه رو شوی ..باید بروی در دلش …من خودم برای یک سال برایت سالن اجاره میکنم ،خودم کرایه ی ماهیانه اش را میدهم …خودم برایت دستگاه کارت خوان میگیرم و تو فقط شروع کن …راستش را بخواهید در تمام مدتی که پدرم این هارا میگفت من میفهمیدم این خداست .. میفهمیدم که خدا در قالب پدرم امده ….میفهمیدم که این مثال همان دوستی ست که در دوره ی عزت نفس استاد میگفت امده بود که کمکش کننه اما استاد به خاطر باور های شرک الود او را شریک قرار داده ….من دیشب خدا را دیدم ….البته این چند رو خدا چند نشانه برایم فرستاده بود اما من متوجه نشده بودم تا دیشب که به این واضحی به من راه حل را گفت ….

    حالا من امده ام بگوییم من ،فاطمه ،بنده ی بیست و چند ساله ی کوچک خداوند قول میدهم بندگی کنم این خدای رزاق را … به هر طریقی که خودش بگوید ….

    منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قرب است و به شکر اندرش مزید نعمت …

    شاید باورتان نشود اما من فهمیدم که متن را خدا نوشت و نه من … حتی جمله منت خدای را ،اصلا یادم نبود وقتی شروع کردم نوشتن خودش اومد و نوشته شد ….

    خداروشاکرم که من روی کول خودش نشونده و همه ی کارهامو خودش پیش میبره ،نه الان ،سالهاست که اینطوریه اما منه مشرک متوجه ش نبودم ….خدای من …ای ارباب مقدس من ،اکنون در بارگاه الهی ات ،زانو میزنم و سجده ی شکر بجا می اورم که تو ای ارباب مقدس من ،همواره دست در دستانم داری ،سر برشانه هایم میگذاری ،و در گوشم زمزمه میکنی :آرام باش بنده ی دوست داشتنی من …بارت را به من بسپار …من ان را برایت حمل میکنم و به نیکوترین مقصد ها میرسانم …خیالت جمع جمع جمع باشد … من همه چیز را درست میکنم …

    وقتی این کلمات در گوشم طنین انداز میشود غرق در ارامشی عجیب ،همه چیز را به دستان پرتوان خدایی میسپارم که سالهاست خدایی میکند ….

    خدای من ،معبودا … پروردگارا …سرورا …چگونه سپاست را به جا اورم که زبان از شکرت قاصر است و قلم از سپاست ناتوان ……….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  2. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    به نام خداوند رحمان او که زندگیم را به راحتی و آسانی کشانده

    او که سمیع است و علیم

    اوکه رفیع است عظیم

    الهی خودت بگو تا بنویسم الهی خودت بببار به این انگشتان که من عاجزم از هر کلام و سخنی در درگاه تو

    احساس عجز میکنم

    4 روز تسلیم توام

    و امروز در این جلسه توحیدی در پیشگاه تو سر فرود می‌آوردم و احساس عجز و ناتوانی میکنم از تغییر خودم خدایا تو مرا تغییر بده مرا کمک کن که بدون تو بدون قدرت والا مقام حق تو هیچم

    سلام بر استاد عزیزم مریم شایسته عزیز و همه دوستان و خانواده پر مهرم

    استاد واقعا این جلسه هروز داره به من یاد آوری میکنه و حتا توحید عملی جلسه ده هر بار گوش میدم یاد میگیرم چطوری تسلیم باشم چطوری به خودم غره نرم

    خداوند عزیزم من همین جا میگم که من عاجزم من در مقابل تو هیچ من سرم در برابر تو پایینه

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    من عاجز ترینم به درگاه تو

    وقتی گرسنه میشه چه کنترلی رو خودم دارم وقتی زیر وزنه موندم تو باشگاه من چی هستم آخه

    همین امروز بود گفتم خدایا به نظرت دارم این حرکت میزنم درسته تو جوابم رو بده

    ی دفعه یکی هز دوستانم ا مد گفت این حرکت جز بهترین حرکتاس و دیشب داشتم دربارش تو یوتوب فیلم میدیدم خب اون به من فهموند برای هر چیزی وقتی بگی ناتوانم جواب میدم بهت به خدا که ناتوانم

    به خدا که در برابر تو من هیچی نمی‌فهمم

    همین امروز بعد باشگاه هیچی نخوردم

    اومدم سر کار بعد فشارم افتاد با عجله کاور کردم که چی که زود انجام بشه و کلی حس بد و بعد بی حال شدید که و دراومدن کنترل ذهن از دستم و نتونستن کنترل کردن زبان و ذهن البته ایراد نمیگیرم از 7ودم من انسانم خطا میکنم اما میخوام بگم بهش گوش نکنم هیچی نیستم این زندگی آسون و راحت الا داره توسط خداوند اداره میشه

    وقتی بهش بگی ناتوانم اون دیگه فرمون رو دست میگیره می‌بردت که سوت بزنی که حال کنی

    عباس منش اگه الا تو این مرحله چون به خدا گفته من نمیدونم و تو میدونی

    قبلا نمیدونستم تسلیم به چه معنا و خوب درک نمیکردم الا چند روزه که گوش میدم توحید عملی رو و تازه ی چیزایی فهمیدم و باز هم میگم نفهمیدم خدای خوبم تو به من بگو تو منو هدایت کن

    من از 6ر خیری که از تو به من برسه فقیرم بخدا که هروز این جلسرو گوش لدم و کامنت بنویسم باز هم تکراری نمیشه و هروز بهتر در میکنم توحید رو

    دوره احساس لیاقت منو خیلی رشد داده استاد جانم سپاس گذار خداوند برای این دوره

    سپاس گذار خداوندم برای کامنت های بچها این سایت که باعث میشه گفتگوهای ذهنی بهتری رو جایگزین کنم

    احساس بهتری بهم دس بده

    دیشب بازی بارسا و پاریس بود با اینکه بارسا دو گل پیش بود اما پاریس برد چون ژاوی تازه کاره چون زود عصبی میشه آرامش خودش رو حفظ نمیکنه میتونست با داشتن کنترل ذهن خودش رو و تیمش رو آروم کنه اما نه تنها این کارو نکرد با این کار هم نیمکت و هم بازیکنای خودش رو بهم ریخت و اونجا بود که باخت اما انریکه در بازی قبلی آرامش خودش رو حفظ کرد و باعث شد بازیکناش تو خونه بارسا 4 تا گل بزنن

    واقعا تسلیم بودن یعنی وقتی بازیکنت اخراج شد صبر کنی آروم که شدی تعویض مناسب انجام بدی نه با ی تصمیم اشتباه دیگه کل بازی رو بهم بریزی

    خیلی همین فوتبال برای من درس داشت که هر لحضه غرور برت داره و به خودت مغرور بشی گور خودت رو کندی با سر میخوری زمین

    این چند روز به خدا میگم میگم هرجا پن از مسیر خارج شدم هرجا مغرور شدم بهم بگو به من بفهمون که بتونم کنترل ذهن کنم و دوباره برگردم به مسیر

    تو منو هدایت کن من انسانم خطا میکنم فراموش کارم تو به من یاد بده و به من بفهمون

    خدایا ازت ممنونم که کنارم قربونت برم

    برای هر کاری برای هر کلامی هر سخنی هدایتم کن من در برابر تو هیچی نیستم پروردگار من

    فرمانروای من ببخش تمام گناهی را که جلو ی نعمت های تو به زندگی ام را گرفته است

    خدایا ببخش مرا

    من عاجزم در برابر تو و قدرت و علم و آگاهیت

    استاد ازتون ممنونم که کلام حق را جاری میکنی

    در پناه حق شاد سالم ثروتمند و سعادتمند باشید

    اگه تسلیم بشی لعلک ترضی میشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ «54»

    همانا پروردگار شما خداوندى است که در شش روز (و دوران) آسمان‌ها و زمین را آفرید و سپس بر عرش (جایگاه قدرت و تدبیر جهان) مستولى شد. او روز را به وسیله‌ى شب که به سرعت آن را دنبال مى‌کند، مى‌پوشاند و خورشید و ماه وستارگان را (آفرید) که تسلیم فرمان اویند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر تنها از آنِ اوست! خجسته و مبارک است خداوندی که پروردگار جهانیان است

    ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ «55» سوره اعراف

    پروردگارتان را با تضرّع و پنهانى بخوانید، قطعاً او تجاوزگران را دوست ندارد.

    ===================================

    سلام به استاد عزیزم و استاد مریم جانم و هم خانواده ای های عزیزم

    الهی که حال همگی عالی و دلهامون پر از نور توحید باشه همواره متصل به خداوند باشیم

    چقدر این همزمانیها شیرینه!، چقدر این الگوی تکرار شونده دلپذیره که من روز قبل اتفاقاتی برام رخ میده و بعد فرداش میبینم فایلی روی سایت میاد که درباره همون موضوعاته!

    استاد شایسته جانم خیلی سپاسگزارم چقدر فایلها رو مناسب انتخاب می کنی

    خدا رو صدهزار مرتبه شکر

    هربار که فایلهایی مثل روزشمار روی سایت قرار میگیره و من دوباره گوش می کنم و خودمو با بارهای قبلی که گوش کرده بودم مقایسه می کنم چقدر واضح رشد و پیشرفتم رو متوجه میشم،

    چقدر می بینم دارم بهتر عمل می کنم، چقدر توحیدی تر فکر و رفتار می کنم

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    این مثال رانندگی و تازه کار بودن و  توکل بر خدا و ازش کمک خواستن رو تقریباً همه ی ما با گوشت و پوست و استخونمون تجربه کردیم و حس کردیم

      من خیلی وقته که تقریباً تمام روز  با خدای خودم همصحبتی دارم، در عین بندگی باهاش رفاقت و صمیمیت دارم، از اول صبح تو دفترم می نویسم

    خدا جانم میخوام همه ی فکرهام، حرف زدنهام و کارهام با هدایت تو باشه، قبل از انجام هر کاری از تو هدایت بخوام، اگه یادم رفت خودت بمن یادآوری کن

    و خدا هم یادم میندازه قربونش برم هر روز بهتر و بیشتر هدایتم می کنه کارهارو برام آسونتر می کنه، منو آسانتر می کنه برای آسانیهای بیشتر

    خدا رو میلیاردها بار شکر که هر چی بیشتر روی توحید و خودشناسی و خداشناسی و بهبود خودم کار می کنم زندگیم از هر نظر بهتر و زیباتر میشه

    تو همین دنیا دارم توی بهشت زندگی می کنم

    اهتمام تام دارم که به خودم غره نشم…

    فقط توی رانندگی نمی دونم چرا خیلی یادم نمی مونه که از اول بگم خدایا فرمون دست تو، و وسط راه یا آخرای راه یادم میاد

    و خدا همین حالا بمن الهام کرد که روی یه برگه بنویسم با خط درشت بنویسم خدایا فرمون دست تو و روی شیشه ی جلو  بزارم، که تا سوار ماشین میشم ببینم…

    الهی شکر که صلاتی هرچند مختصر بجا آوردم

    خدا رو شکر برای وجود استاد بینظیرم و استاد شایسته جان خیلی مهربونم و دوستای الهی و نازنینم

    عاشقتونم و همگی رو به خدای مهربان میسپرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    کیومرث خدادادی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این هم نعمت که بهمون عطا میکنه و شما استاد عزیز یکی از بهترین نعمتها هستی واقعا.

    این فایل انگار واسه من ساخته شده انصافا . دقیقا تو شرایطی هستم که انگار اگاهیهای این فایل چاره گشای مسیر منه . صبح که از خواب پا شدم هدایت شدم به سایتتون و وقتی فایل رو دیدم سریع دانلود کردم و گوش دادم و انصافا یکی از پاشنه اشییلهای من روی خودم حساب کردن و کمتر روی هدایت خدا حساب کردن هستش. و من الان توی شرایطی هستم که چند بار زمین خوردم و حالا میفهمم که چقدر در مسیر اشتباه بودم و کمتر روی هدایت خدا حساب میکردم.

    الحق والنصاف بدون هدایت خدا نمیشه بدون کمک خدا نمیشه و اگر بشه با جون کندن میشه. و آسان میشه وقتی که خدا رو وارد زندگیمون میکنیم و عنان زندگی رو میدیم دستش.

    سپاسگذارم ازتون استاد کار ورست

    خدایا شکرت بابت همه چیز.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  5. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    برم سر اصل مطلب ک تجربه ی همین روزهای اخیرمه!

    من با خشوع و تواضع،با تسلیم بودنه کامل،هدایت خدارو دریافت کرده بودم و باشگاه (هوم جیم) زده بودم

    در شروع کار ورودی های مالی،شاگرد،…نتیجه به جهت همون تسلیم بودنا و من بلدنیسمو تو بگوها ایجاد شده بود!

    6ماه گذشت…

    دو هفته ی اخیر بعد از تموم شدن تعطیلات عید،مجدد شروع به کار کردم

    دیدم یکی در میون شاگردام کنثل میکنن!

    البته ک من بخاطر احساس لیاقتم ،شهریمو بالاتر برده و با وجود نجواها ک الان شاگردات میرن،طردت میکنن،تو تنها میشی،اشتباه کردی ندا … و هزاران سرزنش که از بازی ذهن میومد

    طی همین دو هفته،با کمک فایلای احساس لیاقت و البته که یاداوری همون انرژی،همون منبع،همون اصل،همون نور،همون الله،همون پرودگار،همون خدا که در شروع کار ،ازش درخواست میکردم که تو بهم بگو چطور،تو بهم بگو از کجا ،تو بهم بگو چگونه؟

    من هیچی نمیدونم خدا

    من هیچی بلد نیسم

    من اولشم که شروع کردم همش کار تو بود

    کلاسامو پر کردی،ادمهای خوبتو برام فرستادی

    تو کردی

    حالا بازم با تو…

    همین دیروز ،ی پیام دریافت کردم که نداجون من نمیتونم بیام کلاس…

    چشمامو بستم،گفتم خدایا من میدونم کار تو بود..

    من میدونم که جا باز کردی برای بهترش..

    من میدونم که داری یه جریان جدید توی این اقیانوس زندگیم راه میندازی..

    من میدونم که قراره این بدن و این ندارو ببری برای تجربیات بهتر..

    من میدونم که قرار چیزهای جدید بهم نشون بدی..

    ذهن اروم بود..

    قلبم میتپید شکر..

    باشگاهی دارم که خودم میتونم تمرین کنم،چی ازین بهتر..بدون محدودیت… شکر

    هنوز شاگردای خوبی دارم و شب باهاشون کلاس دارم شکر…

    رسیدم خونه،شروع کردم غذا درست کردن،منی ک مدتها بود همیشه از بیرون غذا سفارش میدادم ،اما انگار این الهام بود ک بلندشو ،ذهنتو ببر ی جایی ک نخواد تورو پایین بیاره،البته ک نمیتونست،چون من خیلییییی اروم بودم ،حس کوه بودن داشتم،محکمو استوار

    به ابجی لیلا (لیلا بشارتی،یکی از دستای خدا برای اشنایی با مسیر استاد) زنگ زدم

    گفتم ابجی این روزها این اتفاقا داره میفته و البته ک من هیچ غمو ترسی ندارم

    هرکی از بیرون ب این کاره من نگاه میکرد،میگفت این دختر دیوانست،شهریرو بیشتر کرده دونه دونه شاگرداشم کنثل میکنن،این میخنده و بهشون میگه موفق باشی

    اره من دیوونم ،دیوونه ی همون عشق،دیوونه ی همونی که دلم بهش قرصه،که خودش برای من همه کسه..

    بعد از صحبتمون با ابجی ،دراز کشیدمو چشامو بستمو گفتم،ای عشق تو همه چیزی،من واقعا ندای قبل ندای پارسال نیستم،چون تورو پیدا کردم

    چشام گرم شدو خوابم برد

    مسیج اومد..

    پیام واریز…

    شاگرد خصوصی،4میلیون

    نگاه به سقف کردم..

    گفتم جواب دادی به ارامشم به توکلم..

    داغی اشکام هنوز روی گونم حس میشد..

    دوبار دینگگگ پیام..

    شاگرد خصوصی قدیمم..

    هم تمرین خصوصی هم رژیم..8میلیون

    دیگ اشکام بند نیومد…

    12میلیون کمتر از نیم ساعت

    4برابر همون ادمهایی ک کنسل میکردنو من لحظه ای شک نداشتم که خدا نشسته و داره با چشمای پر از عشقش،هی میگه دخترم دخترم نترسی،من هستم یوقت فکر نکنی داری تنها میشی،من اینجام

    اره من صداشو توی وجودم میشنیدم..اهنگ علی زندوکیلی و هق هقای من که به پهنای صورتم و چشمایی که نمیدیدو تلاش میکردم بنویسم

    از عشقش

    از بزرگیش

    از …

    از بس که عمری خورده ام بغض گلویم را

    دریا دلم حالا ببند ای عشق جویم را

    بی پرده با من باش این مردُم نمیدانند

    تنها حجابت فاش کرده مو به مویم را

    این چند قطره اشکِ تو عشق است یا بازی

    که میبرد این چند قطره آبرویم را

    من صحبتم با زندگی جز عشق چیزی نیست

    چون خوانده ام دستِ حریفِ روبرویم را

    زیباترین رویایی، حتی در این تنهایی

    من اینهمه زیبایی، هرگز ندیدم

    شبیهِ کوه دردم، هر شب صدایت کردم

    تا به خودم برگردم، تو را شنیدم

    در سینه ات، یک راز پنهان است و میخواهم

    پایان دهم، امشب عذابِ جستجویم را

    در سینه ام، یک آرزو دارم نمیگویم

    شاید خودت پیدا کنی آن آرزویم را

    زیباترین رویایی، حتی در این تنهایی

    من اینهمه زیبایی، هرگز ندیدم

    شبیهِ کوه دردم، هر شب صدایت کردم

    تا به خودم برگردم، تو را شنیدم

    من پر از انرژی،پر از امید رفتم برای کلاسهای شبم

    و دوباره لطفو برکتش از طریقای شاگردای شبم،که برام کادو خریده بودن

    و اما امروز،از امروز بگم که همین توحید با من چه ها نکرد

    با هدایت های همون الله ،من به خرید ماشین صفر دنا پلاس رسیدم

    ماشین هاچ بک پراید مدل 91ام رو با تمام عشقبازی که کرده بودیم،فروخته بودم

    توی پروسه فروشش به دلیل توقیف حجاب که من روحمم خبر نداشت،پلاک زدن به مشکل خورده بودو داستای تعطیلیه عیدو این چیزا…

    همه ی اعضای خانواده من،دنبال پارتی یا رشوه به افسرو ازین داستانا بودن،من اوایل اسفند ماشینو فروختم و تقریبا یکماه ازاین پروسه پارکینگو قوانینه مردم(نه قوانین منو خدا) گذشته بود

    امروز اقای خریدار زنگ زد،گفت من ماشینو سند زدم بالاخره

    و کاراشو انجام دادم

    گفتم هزینه ی پارکینگو جرثقلیل چقد شده،پرداخت کنم..

    گفت هیچی نشده…

    گفت قیمته ماشین بالا رفته،راضی باشین شما…

    من به‌چه خریداری هدایت شده بودم که این همه صادقو امین بوده..

    میتونست یه عددی بگه..

    اما ادم درستکار…

    اونروزا ک همه حرفه رشوه و پارتی میزدن،من چشم دوختم به اون بالایی ،گفتم تو ،توی قضیه طلاقم،وقتی از خودت خواستم،وقتی چشمم به خودت بود نه بندت ،نه وکیل،نه قاضی…برام انجامش دادی…

    اینبارم انجامش میدی،من هیچ راهی بلد نیسم تو بهم بگو..

    و حالا انجامش داده..

    حالا انجامش داده

    انجامش داده..

    اره معلومه ک انجام میده

    معلومه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2156 روز

      ندای عزیزم سلاااام

      بعد از مدتها ب کامنتت هدایت شدم

      پارسال وقتی برای اولین بار روز شمار رو‌شروع کردم

      توی خوندن کامنتها ب شما هدایت شدم که با ی اختلاف 4 یا 5 روزه از من جلوتر بودین

      و اون زمان هنوز باشگاه نداشتین و تو کامنتها نوشته بودین دلتون میخواد داشته باشین …

      خوشحال شدم نگم چقدهاااا

      یعنی با ذوووق داشتم کامنت میخوندم

      وقتی فهمیدم که باشگاه خودت راه انداختی

      مرحبا

      در مورد شهریه و‌کنسلی

      منم بعد از سال نو

      به شاگردهام پیام دادم

      و اعلام کردم که شهریه کلاس در سال جدید با …. مبلغ برگزار میشه

      اولین زبان اموزم

      فقط وقت جلسه بعد رو رزرو کرد

      زبان اموز دومم هم‌همینطور

      فقط گفت که از فردا میخواد بیاد کلاس

      ولی زبان اموز سومم

      که مبلغ و سطح کلاسش از بقیه بالاتر

      وقتی اعلام‌ کردم مبلغ شهریه در سال جدید … هست

      گفت اطلاع میده ک کلاس میاد یا نه

      و تا الان هم هنوز خبر نداده

      وقتی میخواستم مبلغ شهریه جدید رو‌محاسبه کنم

      خود ذهنم مقاومت داشت که زیاااده

      و اینا قبول نمیکنن

      یا میاد دوباره‌کلی چونه میزنه

      ( تو پرانتز بگم

      من با این زبان اموزم کم و‌بیش رفت و امد داریم

      و چ پولهایی که خرج نمیکنن

      مثلا عید دنبال تابلو‌فرش ابریشم بود که از 42 میلیون شروع قیمتش

      300 کیلومتر بکوب برو ی شهر دیگه

      2 تومن بده ی لباس برا دختر 3 ساله بخر

      عکاسی رزرو کن کنار دریا

      و …

      کلی بریز و بپاش دیگه

      ولی برای پرداخت 280 تومن کلاس زبان

      باید فکر کنه

      خب چرا این خانم ک اینقدررر خرج میگنه

      ب من‌که میرسه برای پرداخت زورش میاد

      چون من خودم لایق اون مبلغ نمیدونم

      چون من اون فرکانس میفرستم‌که خیلی میشه در دراز مدت که پسر این خانم میخواد کلاس بیاد

      یعنی من بجای اونا حساب کتاب میکنم

      امروز صب عجب بارونی داشت میزد

      تو خونه تنها بودم

      رفتم تو حیاط

      دستم گرفتم زیر بارون

      گفتم خدایا بارون رحمتت داره میباره

      ب اسونی

      باران رحمتت، سلامتی، ثروت و شادی رو هم ب زندگیم حاری کن

      گفتم خدایا میدونم اگه کلاس کسرا کنسل شده

      چون تو میخوای با ی مشتری بهتر برام پرش کنی

      برای ذهنم مثال از مشتری های دست ب نقد و محترمی که داشتم اوردم که زودتر شهریه چندین جلسه رو‌پرداخت ‌میکردن

      خیلی اروم شدم

      دفترم اوردم و شکرگزاری نوشتم

      و الان هدایت شدم ب کامنت شما

      ک موضوعش مشابه تجربه من بود

      برات ارزوی بهترینها رو‌دارم

      موفق باشی ندا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Sajjad Abolhasani گفته:
      مدت عضویت: 1130 روز

      سلام به ندا خانوم توحیدی عزیز

      کامنتتون اشک از چشمام سرا زیر کرد

      خیلی به این کامنتتون نیاز داشتم

      و‌تحسینتون میکنم ندا خانوم به خاطر ایمانتون

      راستی یادمه روز شمار رو‌ تقریبا با شما اما یه نمه عقب تر شروع کردم و یادمه تازه میخواستی باشگاه بزنین

      انشالله موفق باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نفیسه کرمی گفته:
    مدت عضویت: 590 روز

    سلام به استاد عزیزم

    صبح به این نیت از خواب بیدار شدم که بروم و در آموزشگاه رانندگی ثبت نام کنم و گفتم تا صبحانه بخرم سفر به دور آمریکا را هم نگاه کنم دیشب نشانه هدایت من رفتن و یاد گرفتن رانندگی بود و خیلی واضح به من گفته شد حالا وقت عمل کردن و دیشب به خودم قول دادم اولین کار فردا ثبت نام کردن است همیشه به خاطر ترس عقب انداخته بودم یه زمانی میگفتم ما که ماشین نداریم

    بعد که ماشین خریدیم به لطف الله بهانه های دیگه و بعد با راهنمایی های شما فهمیدم ترسه و باید وارد ترسها شد و وقتی اومدم توی سایت و فایل جدید را دیدم گفتم خدایا شکرت توحید عملی که من عاشق شنیدن حرفهای استادم و اصل همینه و وقتی صحبت‌های شما شروع شد شوکه شدم در مورد رانندگی و ترس خواهرتان بودباخودم گفتم خدایا دوباره هدایت برای رانندگی خدایا شکرت خدایا داستان این رانندگی چیه؟در دقیقه های اولیه فایل دائما حرف رانندگی و مثال رانندگی

    را می‌شنیدم و بعد از خوردن صبحانه و قبل از تمام شدن فایل لباس پوشیدم و رفتم سمت آموزشگاه و قبل از وارد شدن به آموزشگاه ایستادم و گفتم خدایا توکلم به توست من را هدایت کن به ذهنم اومد بپرسم ببینم کدام مربی بهتره یک دفعه گفتم نه خدا من را به این واضحی هدایت کرده بقیه هم با خدا احتیاج به کسی ندارم خدا برای من کافیست و کارهارو درست میکنه و رفتم داخل با حس خوب و وقتی از شرایط و قیمت پرسیدم خشکم زد متصدی گفت اگه فقط تا امروز ثبت نام کنید دو میلیون تومان کمتر پرداخت میکنید از فردا

    تعرفه قیمت جدید اجرا میشه و باید دو میلیون تومان بیشتر پرداخت کنید و فقط گفتم خدایا شکرت تویی که آگاهی تویی که عالمی تویی که اولی تویی که آخری .

    در صورتیکه من اصلا از قیمت و هیچی خبر نداشتم و آموزشگاه دیگری رفتم در صورتیکه آنجا تعرفه جدید را اجرا می‌کردند و فقط همون آموزشگاهی که من رفتم با قیمت قبل بود

    من زمانیکه تازه وارد سایت شده بودم وقتی شما می‌گفتین هدایت نمی فهمیدم شما چی میگید برام تازه و عجیب بود که خدا با ما حرف میزنه با اینکه درک نمیکردم ولی حرفهای شما را گوش میدادم هر روز و هرروز .

    برای عید امسال می‌خواستیم بریم مسافرت دقیقا شب قبل مسافرت خواب دیدم پدرم به من زنگ زده و به من میگه شناسنامه با خودت ببر در صورتیکه اصلا خبر نداشتن که ما می‌خواهیم بریم مسافرت و بعد داییم گوشی را گرفت وگفت مسافرت به شما خوش بگذره

    وقتی رفتیم برای اجاره خانه از شوهرم کارت ملی خواستن و شوهرم نداشت ومن گفتم من شناسنامه دارم و دادیم و خانه را اجاره کردیم و سفر هم خیلی به ما خوش گذشت چقدر حرفهای شما درسته خدا برای همه چیز و هرموردی که بخواهیم هدایت میکنه و چقدر احساس خوبی داره

    در مورد سوال ایده های خودم هیچ کدام به نتیجه نرسید و فقط عذاب و سختی برایم داشت و نزدیکترین آدم به ما به من و شوهرم و بچه ام توهین و بی احترامی میکرد فکر میکردم آن شخص تنها کسیه که میتونه به من کمک کنه و بسیار تحمل کردم آن موقع نمی‌دانستم که من فقط به خدا احتیاج دارم و فقط خدا برای من کافیست هرروز صدای شما را می‌شنوم که با صدای بلند میگفتید دوستان هیچکس تاکید می‌کنم هیچکس نمیتونه به شما کمک کنه فقط و تنها کسیکه میتونه به شما کمک الله یکتا است فقط از خدا بخواه روی هیچ انسانی حساب باز نکن فقط روی خدا حساب باز کن چقدر زیبا و باشکوهه چقدر عالیه چقدر آرامش‌بخش که به هیچ انسانی نیاز نیست

    خدایا قلب مرا خانه خودت قرار بده تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم مرا به راه راست و نعمتهایت هدایت کن

    از شما سپاسگزارم سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    مهرک الهی گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    سلام به استاد عزیزم وشایسته ی جانم

    وتموم همکلاسیهای هم مسیرم.

    من اومده بودم که ثروتمند بشم،اومده یودم که قدرتمند بشم،اومده بودم که ازبیزاری ازخودم فرارکنم،

    اومده بودم که سرمو گرم کنم تا ازشکستهایی که حتی فکرشم نمیکردم بخورم،دوربشم وبه یاد نیارمشون

    نمازمیخوندم ولی دریغ ازاینکه سرسوزنی خدارو حس کنم

    بایکدنیا سوال ازخداوند خشمگینی که ادعادمیکرد ،عادله.

    سرگشته وحیران درانتهای وجودم فقط میپرسیدم وجوابی نبود

    بلاخره رهاکردم وپذیرفتم که تقدیرم اینه ومثل کسی که درمسابقه ای که باختن مساوی مرگه ،خودم رو بازنده یافتم.

    وقتی فایلی ازشمارو دریک گروه تلگرامی دیدم وفقط به این علت دانلودش کردم که نوشته های فرستنده اون فایل،خیلی واسم قابل درک بود.

    نه اینکه دیده باشمش،فقط چون کامنتاش قلبا به من اثرمیکرد.

    بعداز اون پرسیدم اینی که تواین فایل صحبت میکنه کیه؟چیز دیگه ای هم ازش دارید؟

    وهمینطوراومدم تاعضوسایت شدم وارزوی خرید دوره ای ازشما.

    تشنه بودم وجرعه جرعه ازاین دریا مینوشیدم وباز بزرگترین قسمتی که نمیتونستم هضمش کنم اینجمله بود

    که خدا همه گناهان رو میبخشه الا شرک

    ومن تشنه انقدرنوشیدم،تااینکه عدالت خداوندم برام واضح شد ومعنی توحید

    ،آشکار

    وحالا عاشقانه دوره هارو خریدم وحس میکنم دیگه سوال خاصی ندارم که بپرسم ودیگه نمیخوام دوره ای رو بخرم

    الای اینکه فهمیدم که من به چه چیزی نیاز دارم؟

    جواب ،«««« توحیده. »»»»

    من چی میخوام؟

    «««میخوام موحدباشم ومشرک نباشم»»»»

    وقتی امروز به سایت سرزدم و سرتیترفایل جدیدو دیدم

    قلبم به وجد اومد ،وفهمیدم که حالا ،،،،

    تنها چیزی که میتونه به من حس خوشبختی بده ««««توحیده.»»»»

    ازوقتی درمسیر قوانین قدم گذاشتم،دارم خوشبختی رو درتموم وجوه زندگیم لمس میکنم

    ومطمئنم که تا آخرعمرم فقط رو به جلو خواهم بود,,, اگر دراین موضوع بهتربشم

    ولی اون چیزی که منو به سمت وعشق به توحید دعوت میکنه،فقط موفقیت نیست،

    یک وجه عالی ازخودموپیدادکردم که عاشق توحید شده وحظی که این مقوله به من میده قابل قیاس با هیچ چیزی نیست.

    نمیدونم چقدرتونستم این موضوعو توضیح بدم واصلا این روال درسته یا نه

    واصلا اهمیتی هم نداره که روالش همین باشه

    احساس میکنم که اون جوونی هستم که به نگاهی عاشق شده وبه حرف هیچکس اهمیتی نمیده.

    انگارهمه چیز دنیابسیارکمرنگترازاین موضوعه .

    وفقط دلم میخواد وارد سایت بشم وفایل توحید عملی ببینم

    ودوره توحیدی بخرم

    چون چیزی مهمترازاین نیست.

    روزموساختی استاد خوبم.

    توحید عملی قسمت دهم رو تقریبا هرروز میشنوم واین فایل هم ،مثل دوره هام ،سیو شده وجزو لیست نامبروان قرارگرفته.

    امروز سوپرایز شدم وازاین خیربزرگی که روزیم شده ،بسیارازخداوندم وشما سپاسگزارم.

    آرزو میکنم این حس ناب روزی همه همکلاسیهای خوبم بشه

    وخودم هرروز بهترولایقتربشم برای دریافتش..

    بامهر

    عاشقتونم

    مهرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  8. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    یارب العالمین

    سلام به دوزوج خوشبختی

    سلام به تک تک دوستان توحیدی وباعشقم

    استاد عزیزم خیلی خوشحالم روی ماهتون رو میبینم

    استاد عزیز تبربک میگم به خواهرتون که با کارکردن رو خودشون تونستند یه ماشین عالی رو جذب کنند.

    چقدر به نکته عالی اشاره کردید،اکثر انسانها وقتی اول کار میخوان هرکاری رو شروع کنند، اولش اون احتیاط شدیدهست و یجورایی بیشتر خداروصدا میزنند وازش هدایت و کمک میخوان، وبعدش تویه اون کار به مهارت میرسن یه غرور خاصی میاد، ویجورایی دیگه از هدایت خداوند و احتیاط دور میشن، یجورایی منیت میگیرن.

    یاد این آیه زیبا از قرآن سوره الاسرا میفتم

    وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الْإِنْسَانُ کَفُورًا ﴿67﴾وزمانی که در دریا سختی و آسیبی به شما رسد، هر که را جز او می خوانید ناپدید و گم می شود، و هنگامی که شما را [با سوق دادنتان] به سوی خشکی نجات دهد [از خدا] روی می گردانید. و انسان [با اینکه الطاف خدا را همواره در زندگی خود لمس می کند] بسیار ناسپاس است.

    من یادمه اول رانندگی بسیار محتاط بودم و یادمه انقدر از خدا کمک میخواستم وچنان دقت و احتیاط بود که هرلحظه از خداوند کمک میخواستم، بعداز یمدت دیگه دیدم اون مهارت عالی شدم و غرور گرفتم، ولی از وقتی بامباحث شما اشنا شدم، هروقت سوار ماشین میشم میگم خدایا فرمون زندگیم دست تو، توهدایت کننده ای تو محافظ منی،هیچ برگی بدون اذن تو به زمین نمیفته. خودت هدایتم کن بمکان و زمان درست.خودت یاری دهنده و محافظم باش

    حتی یادمه قبلنا انقدر کتاب و مطالب انگیزشی میخوندم و خودم رو عقل کل میدونستم، ولی از یجایی به بعد از خداوند هدایت خواستم که من رو با قوانین خالصت هدایت کن، دستمو گرفت و به این سایت الهی و توحیدی دعوت کرد، هیچوقت نقطه عطفم رو که چقدر واضح هدایتم کرد به این سایت و دوره12قدم، هیچوقت یادم نمیره.

    من قبلنا وقتی به هردستاوردی میرسیدم، چنان غرور من رو میگرفت انگار، نه انگار که قبلش تو کویر بودم، یادم رفته بود چقدر از خداوند درخواست میکردم‌، چقدر ساعتها باهاش صحبت میکردم، ولی وقتی بهش میرسیدم و به اصطلاح امروزی، خرم از پل میگذشت، انگار دیگه همه چی رو بخودم نسبت میدادم، براحتی فراموش میکردم که خداوند از طریق دستانش داشت کارامو انجام میداد، ولی العان نمیگم عالی شدم، چون بمحض اینکه بگم عالی ام باز غرور ومنیت، میگیرم، هر موفقیت کوچک و بزرگ برام شه، بخدا میگم خدایا مرسیکه از طریق دستانت داری بهم عشق میدی،کارامو راه میندازی،بخدا من هیچم، مرسیکه من رو خالق زندگیم آفریدی، من درخواست میدم، و توهم برام مهیا میکنی، بشرط بندگی تو، بعضی جاها واقعا خیلی از خواسته هام نشده، بخدا میگم خدایا میدونم جهانت رو بینقص آفریدی، منم بعضا یجاهایی ترمزایی دارم، تکاملی روشون کار مبکنم و تمرکزبزارم میدونم بدون استثنا بهم میدی، دیگه مثل قبل غر نمیزنم

    حتی من تو ماشینم یه نماد قلب باتسبیح، برادرزدم برام درست کرده و یه پلاک الله هست اون رو، رو آینه ماشین آویزون کردم که وقتی سوار میشم من رو یاد خداوند بندازه(صدالبته اینا فرع هست) که بهم یادواری کنه حمید این ربی که میپرستی قدرت جهان دستشه، همه کیهان رو داره مدیریت میکنه با بالاترین دقت که تو عقل آدمی هم نمیگنجه، فقط از این بخواه، بابا ارباب جهانه، کل این آدما، جانواران، سیارات رو اون خلق کرده، فقط روی نیازت به این باشه، فقط به این وابسته شو، چون میدونم یه لحظه از یادش غافل میشم قدرت رو میدم به عوامل بیرونی، من بشخصه خیلی خیلی باید روی باورای توحیدیم کار کنم،استاد باوراتون واقعا عالیه.

    خدایا تو اگر هدایتم نکنی هیچی نیستم،اگر راه رو بهم نشون ندی من هیچکاری بلد نیستم، تو هستی که بلدی،توهستی که علیمی،تو هستی که رزاقی، اگر رزق ونعمتی که تو زندگی من هست،بخاطر حضور توعه،بخاطر رحمت توعه

    استاد عزیز بینهایت ازتون سپاسگزارم که باز به ندای قلبتون لبیک گفتید و این فایل زیبا وپرمحتوارو که نیاز خیلی از ماهاست، ازجمله خودم رو که حمید تو هیچی نیستی در مقابل پروردگارت، رو با صدای واضح وقویتر بهم رسوندی.

    عاشق همتونم باعشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  9. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1622 روز

    سلام سلام به استاد عزیز

    سلام به مریم جان شایسته

    و سلام به همه دوستان و همکلاسی های عزیز

    چقدر فایل خوبی بود، وقتی دیدم فایل جدید فایل توحید عملیه اصن گل از گلم شکفت:) عاشق این فایلای توحید عملی هستم و چقدر لذت بردم از کلمه به کلمه ش… وای اون آخرش، با اون آهنگ، اون لبیک ها، تصاویر… چنان غلیان احساساتی داشتم که قابل وصف نیست، اشکم همینجوری سرازیر بود و به شدت احساس سپاسگزاری و خوشحالی و اپرشییشن داشتم از این سعادت که تونستم همچین مفاهیمی رو ببینم و درک کنم

    این توضیح استاد چقدر خوب بود، که قاطی نکنیم تواضع در برابر خدا رو با احساس منفی بلد نبودن و نا آگاهی و اینا:

    هر چقدر که من در مقابل خداوند، بگم نمیدونم، بیشتر از الهامات خداوند دریافت میکنم، قلبم بازتره، و به همون نسبت هم زندگی بهتر و راحت تری دارم چه تعبیر قشنگیه!!! ینی یه تقلب خیلی عالی بهمون رسوند استاد:)) حالا تقلب نه، کلید، اگه همیشه حواسمون به این تعبیر و این فرمول باشه چه نتایجی میتونیم ازش بگیریم.

    وقتی بدونیم خدا کمکمون میکنه، احساس گیر کردن نمیکنیم تو هیچ مسئله ای

    وای وای این که واسه خود من بارها پیش اومده، ینی یه مسئله ی ساده ای حتی، وقتی اصن حواست نیست که بابا من میتونم تو همینم از خدا کمک بگیرم، بعد هی فقط رو خودت حساب میکنی، راهایی که از قبل بلد بودیم امتحان میکنیم، هی بیشتر گیر میکنیم، عین قاشق تو عسل:)) حالا الانا من وسطش یادم میفته که بابا بسپرم به خدا، از خدا براش کمک و راه حل بخوام… و بعد چنان به راحتی اون مسئله حل میشه که آدم میمونه متحیر

    خداروشکر جدیدا بیشتر حواسم به این قضیه هست. تو مسائل کاری که خیلی وقتا یه مشکلایی برای بعضی پرونده ها پیش میاد، دیگه پنیک نمیکنم، از همون اول میگم خدا هست، اینو میسپرم به خدا و میدونم به بهترین شکل پیش میره… و واقعا همین میشه:)

    مثالهاتون عالیه استاد، خیلی ملموس و قابل درک و فهمه

    وای اون مثال چت جی پی تی قشنگ برای من بود:)) ما خب تو کارمون خیلی از چت جی پی تی استفاده میکنیم، برای ادیت و بهبود انواع نامه هایی که مینویسیم، اتفاقا جدیدا همین حالت برای من پیش اومده که انگار دیگه چت جی پی تی هم مثل قبلنا قشنگ و درست جواب نمیده، و الان میفهمم دلیلشو… من اصلا حواسم نبود که آگاهانه در ذهن داشته باشم که چت جی پی تی هم از دستای خداست، که موقع استفاده از اون هم اول از خدا بخوام که اون درست برام کار کنه… خدایا چقدر توحید قشنگه و چقدر میتونه در عین سادگی پیچیده باشه، یا شرک چقدر راحت و مخفی و بی سر و صدا میاد یواشکی خودشو یه گوشه ی ذهن جا میده!

    خدایا شکرت برای این آگاهی های نابی که استاد توحیدیمون رایگان در اختیارمون میذاره

    فقط کافیه حواسمون باشه همه چی رو صرفا از خدا بخوایم، همه چی رو از خدا بدونیم، بعد اون زندگی راحتی که استاد میگه تجربه میکنیم، که در تمام جنبه ها زندگیمون خیلی راحت پیش بره، تو بحث سلامتی، روابط، کاری، مالی… بدون اینکه زجری بکشیم براشون (نه اینکه کاری نکنیم ها، زجری نکشیم)

    به خاطر اینکه فرمون رو دادیم دست خدا

    خدایا کمکم کن همیشه یادم باشه و حواسم باشه فرمونو بدم دست تو، هوا برم نداره بگم نه خودم بلدم

    تا آدم ها و موقعیت ها و شرایط خوب تو زندگیم وارد بشه

    و این به معنای اعتماد به نفس پایین نیست، این فقط در مقابل خداست، جایگاه ما و جایگاه خدا

    و اتفاقا هرچی جلوی خدا خاشع تر باشیم، جلوی دیگران سرمون بالاتره

    خدایا شکرت، من که احساس میکنم اون موقعیت ها و شرایط خوب و البته آدمهای خوب خیلی نزدیکن، که بیان تو زندگیم، البته که همین الانم خیلی اومده تو زندگیم، ولی اون موقعیت آنچنانی و پروموشن و پیشرفت رو دارم حس میکنم که بهم نزدیکه

    چقدر قشنگ میشه روزمون وقتی هرروز با این آیه ها شروع بشه

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    اهدنا الصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    غیر المغضوب علیهم و لا الضالین

    خدایا شکرت

    وای این مثال درس خوندن و امتحان دادن، الان که میخوام چندهفته دیگه آیلتس بدم:)

    من اینو تجربه هم کردم، سری قبلی هم که آیلتس دادم سال 2019 همین قانون رو حالا با درک اونموقعم تجربه کردم، اون موقع ها بیشتر تجسم رو بلد بودم و بارها تجسم کردم که مثلا تو اسپیکینگ همون موضوعی که تمرین کردم، از همون سوال میاد، و چندتا موضوع بیشتر رو کار نکردم… وای وقتی اگزمینر سوالش رو پرسید ناخودآگاه لبخند زدم از ذوقی که کردم، همون موضوعی که روز قبلش تمرین کرده بودم همون رو پرسید و عالی دادم امتحانمو

    حالا این سری هم حتما همینطور خواهد شد و بهتر، حتما بهتر، چون این دفه اون ایمان قویتر و از خدا خواستن هم هست

    خدایا شکرت برای هدایتت

    خدایا شکرت برای ربوبیتت

    خدایا شکرت برای ظرفم و سعادتم در دریافت این آگاهی ها

    وای فقط آخر فایل… چقدر لحنش زیبا و روحانی و دلنشینه

    یاد چند روز پیش افتادم که خسوف کامل داشتیم اینجا تو کانادا و آمریکا

    اون لحظه که ساعت 3 بعد از ظهر یه دفه همه جا تاریک شد… اونم یه لحظه ی روحانی ای بود، یه احساس عجیبی داشت، حضور خدا و قدرت خدا رو انگار آدم بیشتر و از نزدیک تر حس میکرد

    خدایا شکرت

    استاد یه دنیا ممنون برای این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      آیناز حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      نسیم جان چقدر من دید گاه های شما رو دوست دارم چقدر زیبا می نویسید انشالله امتحان رو عااالی قبول میشید چه سعادتی داشتند بچه های آمریکا و کانادا که خسوف زیبا رو تجربه کردند اینکه همه چی با نظم و قدرت الهی در جریانه همه چی سر جای خودش ،دل آدم قرص میشه به نیرویی که چقدر زیبا همه چی رو هدایت میکنه

      ممنون و سپاس برای کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فائزه مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1038 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزممم خیلییی دوستتون دارم و مثل همیشه میگم نوش جونتون که آنقدر خوش بخت هستید

    از کجا شروع کنم که حق مطلب ادا بشه

    از ستاره ای قطبی که هر روز توش مینویسم خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم

    من را به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشان نعمت داده ای نه گمراهان

    اسفند ماه سال پیش ی پس گردنی خوردم من رنگ کار ی سالن هستم و اون سالن به قول خود صاحب سالن تخصصی مو هستش و کار خودشون فر دائم

    یک سال میشه که تو اون سالن کار میکنم و اما از مشتری بگم کلا این سالن در ماه دو تا مشتری فر داشت ،قبل از عید سالن ی جا به جایی داشت و از خیابان بهشتی کرج امد عظیمیه با 5٠ میلیون تومن اضافه تر از اون پول پیش قبلی جایی تعجبه کسی که کرج بلده این دو تا لوکیشن خیلییییی تفاوت دارن خلاصه اسفند ماه ١٠٠ برابر افضایش مشتری و در آمد داشتن اول خوشحال بود برای خانم مدیریت این در صورتی بود که من مشتری هامم افت کرده بود اسفند و اما نکتش کجاست من پیش خودم میگفتم من دارم روی خودم کار میکنم خونم خیابان اصلی گوهردشت ماشین زیر پام فلان در حالی که این خانم نه موقعیت مالی خوبی داره نه خانواده ای انچنانی ،به ماند. درامد این خانم تویی اسفند ١٠٠ برابر شد ی پس گردنی به من بود که بچه جان کم توهم خوب بودن بزن وقتی غرور میگیرت و میگی اینااا که کلا در حد من نیستن خدا ی جوریی بلندشون کرد که اگه از نزدیک نمیدیدم باورم نمیشد چند هفته است که دارم به خدا میگم خدایا من نمیدونم من هیچی نمیدونم کمکم کن

    اول حالم گرفته بود

    رفتم سراغ دوره احساس لیاقت و جلسه اول خودم رو باکسی مقایسه نکنم و احساس لیاقت کنم حال خودمو خوب کردم که احساس خوب اصله بعد از خدا کمک خواستم ی ایده های بهم الهام شد که سالن بزنم به خدایا گفتم اگه خوبه خودت به راحتی انجامش بده که انجام نشد الان ی ایده ای دیگه امده امیدوارم خدا کمکم کنه خیلییی دوست دارم خیلیییییی درامد داشته باشم سرم تو کار خودم باشه انشالله خدا کمکم میکنه تویی این مرحله از زندگیم باید کنترول ذهن داشته باشم و احساس خودم رو خوب نگه دارم

    و اینکه این امد برام

    شراب لطف خداوند را کرانی نیست

    اگر کرانه نماید قصور جام بود

    ظرفم رو بزرگ کنم و از منم هام کم کنم خدا به منم میده ظرف که بزرگ بشه حله

    اینم بگم که چرخ زندگیم خیلییی روان ی جاهای ی پس گردنی لازم دارم که به خودم بیام اما کلا زندگی ام خیلییی روان خداروشکر جایی که ازش کمک میخوام میگم اوسا کریم من نمیدونم خودت درستش کن درست میشه جایی که منم منم دارم پس گردنیش میزنه میگی بدو دنبالم بچه پرو

    این اتفاقات مال یک ماه پیش جایی که این خانم مدیر کارها رو به خدا سپرد با چشم خودم دیدم چقدر آسان شد برای آسانی

    و درک این مطلب که هر کسی هر جایی هست جایی درستشه هیچ بی عدالتی نشد هر کسی با افکار و باورش سر جایی درستش قرار داره چه اون خانم که در امدش به ١٠٠ برابر میرسه چه من که افت در امد دارم این اینجا نوشتم و هر روز با خودم تکرارش میکنم چون این نکته پاشنه آشیل منه

    خدایا قدرت درک و عمل به قوانینت رو بهم بده

    خدایا ظرف وجودم را بزرگ کن

    خدایا بهم رزق بی حساب بده

    خدایا بهم سلامتی بده

    خدایا بهم احساس خوب بده

    خدایا بهم کنترول ذهن بده

    خدایا من را آسان کن برای آسانی

    خدایا بهم در برابر خودت تواضع بده

    خدایا بهم ایمان بده

    خدایا بهشت را در دنیا و آخرت نصیب من کن

    خدایا تنها تورو میپرستم و تنهااااااااا از تو یاری میخواهم من را هدایت کن به راه راست راه کسانی که بهشان نعمت داده ای نه گمراهان

    دوستتون دارم و ازتون ممنونم استاد قشنگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: