اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد من هنوز فایل رو ندیدم . فقط موضوع فایل رو دیدم از خود بی خود شدم . چون من این روزها دارم به شدت تو باور توحیدیم کار میکنم و هر چقدر گوش میدم سیراب نمیشم. شما تو فایل توحید عملی 6 گفتید من اول باورهای توحیدیم درست شد و بعد نتایج زندگیم اتفاق افتاد . وااااااااااااای استاد هر روز به شوق توحیدی تر شدنم از خواب بلند میشم و هر روز تو دفترم مینویسم من میخوام از دیروزم توحیدی تر بشم و جهان رو ببین چطوری داره به خواسته های من پاسخ میده . الله اکبر الله اکبر الله اکبر
استاد الان واقعا به این درک رسیدم که عامل بدبختی اکثریت مردم شرک هستش و چقدرررررررر هم پنهاااااانه.
چند روز پیش به خودم میگفتم :تو قبلا نماز میخوندی و می گفتی سبحان ربی الاعلی وبحمده آیا واقعا منظورت ( رب) بود . یک بار سبحان دلار بحمده بوده ، یه بار سبحان مادرم و پدرم بحمده ، یه بار سبحان رئیس جمهور بحمده، یه بار سبحان سپاه بحمده ، یه بار سبحان مادرشوهرم بحمده ، یه بار سبحان معلم کلاس سومم بحمده ، یه بار سبحان برجام بحمده ، …. و آخریش سبحان شوهرم بحمده . شایدم آخریش نباشه و بازم پیدا کنم
هممممممممه خدای من بودن. قدرت رو تو همه میدیدم جز اون الله یکتا جز رب من
نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم استاد به خاطر این فایل های توحیدیتون . الان که دیدم موضوع فایل توحید عملی 8 هست میخوام بال در بیارم و بدون اینکه فایل رو ببینم اومدم سریع پیام بزارم و ازتون تشکر کنم . استاد من خدای واقعی رو با شما پیدا کردم .
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
پرادایس زیبا ، زیباتر و دلرباتر شده با اون ابرهای پشته ای در حال حرکت ، با اون فواره که موجهای کوچیک زیبایی ایجاد کرده
من نمونه ای بارز در مقابلم دارم در خصوص این تحقیق ، من دوتا خواهر دوقلو دارم که در شرایط یکسان و در یک خانواده بزرگ شدن و در یک رشته تحصیلی تا پایان لیسانس با هم بودند و بعد از آن هر کدام زندگی کاملا جدا و برعکس هم دارند و هر کدام براساس باورهاشون زندگی اونها داره پیش میره یکیشون سرشار از نعمت و زندگی عالی ولی یکی دیگه در شرایط خیلی خیلی معمولی هستن و بعد از شروع دوره ثروت 1 و عوامل و مثالهای عالی که استاد زدن من همیشه به دنبال این الگوها در بیرون و جامعه هستم و وقتی دقت میکنم کامل میتونم تاثیر باورها را در زندگی و شرایط خودم و دیگران ببینم
و امــــا پاسخ به سوالات شما :
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
در این زمانها دقیقا قدرت خلق رو از خودم گرفتم و احساسی که بمن دست میده این هست که من یک عروسک خیمه شب بازی و فقط بازیگر هستم
——————
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
این باورها در اون شرایط باعث احساس بدتر در من میشده و بعلت عدم باور تغییر شرایط توسط خودم به ناامیدی و افسردگی رسیدم چون همیشه خودمو در مقابل این عوامل عملا خلع سلاح میدیم و از اونجا که قانون میگه احساس بد = اتفاقات بدتر شرایط بدتری پیش می اومد و دقیقا انگار در یک مرداب دست و پای الکی میزدم و از اونجا که افراد قانون رو نمیدونن که احساس بد اتفاقات بدتر رو پیش میاره در این مواقع میگن :
“” وقتی بیاد همه چی با هم میاد “” یا اینکه “”هر چی سنگه مال پای لنگه””
—————————————
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
دقیقا در این زمان شرک خودشو بوضوح نشون داده و من بجای باور به اینکه خدایی هست که برای همه ما هست دست به دعا و نذر و شفاعت و پیدا کردن پارتی و گرفتن قرض و بدهی شده ایم و منتظر بهتر شدن شرایط و گذر از شرایط حساس کنونی بوده ایم و همیشه منتظر یک معجزه بوده ایم غافل از اینکه این خود من هستم
که معجزه رو خلق میکنم .
—————————–
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
بعد از آشنایی با سایت و تغییرقدم به قدم الگوها و باورهای ذهنی شرایط زندگی من بهتر و بهتر شده و شرایط بهتری رو تجربه میکنم در تمام ابعاد زندگی من این تغییرات کاملا مشهود هست و افراد برام دیگه بت نیستن ، اعتماد بنفس من خیلی بیشتر شده ، با خودم بیشتر در صلح هستم
با شروع دوره جدید کشف قوانین و جلسه اول و تعهد به انجام تمرین و تیک خوردن درخواستها این باور که من خالق اتفاقات هستم نه هیچ عامل دیگه ای در من داره قویتر میشه
——————————————————–
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با کنترل ورودیها ، بمباران کردن ذهن با فایلها ، خواندن کامنت دوستان و آگاه شدن از نتایج اونها باعث شده که خیلی بهتر از قبل باورهای شرک آلود رو تشخیص بدم
و این باور باعث جسارت و شجاعت در من شده و باعث شده که نوسانات دلار و نوسانات بازار و گاها کاهش فروش منو ناراحت و عصبانی نکنه
از نه گفتن افراد دیگه ترسی ندارم و برام مهم نیست
دچار حرص و طمع نمیشم
آرامش و آسایش بیشتری دارم
ایمانم بیشتر شده
لذت بیشتری میبرم
در چالشها و مسائل سردرگم و دستپاچه نمیشم
مسائل و مشکلات من خیلی کمتر شده
چرخ زندگیم روون تر شده
سپاسگزار شما و خانم شایسته عزیز هستم بخاطر فایلهایی که سرشار از آگاهی هست و هر روز ما رو به سمت بهتر شدن سوق میده
خدا را سپاسگزارم به خاطر این همه آگاهی و کسی که از طرف پروردگار اگاهی دهنده به ماست و یکی از دستان پر قدرت خداوند است.
چقدر زیبا و چقدر قدرتمند استاد عزیز در مورد شرک صحبت کردید و چقدر لذت بردم استاد عزیز وقتی صاحب قدرت را در تمام امور خداوند میدانید.
تنها باور ماست که جهان ما را شکل میده اگر ما باور داشته باشیم ژنتیک یا هر چیز دیگه ای در زندگی ما موثره ما همون را تجربه میکنیم و یا اگر تنها قدرت را خدا ببینیم ان وقت هیچ چیزی نمیتونه تو زندگی ما تاثیرگذار باشه همانطور که استاد عزیز همواره تنها قدرت عالم را خدا دانسته و خود را مسیول زندگی خود میداند و به این همه موفقیت و سعادت دست پیدا کرده است.
یک تجربه ای که من داشتم از این شرک خفی این هست که سالها فکر میکردم من جادو شدم توسط بعضی از اشنایان و به خاطر همین هست که برخی امورم خوب پیش نمیره و واقعا هم دنیا همین روی خودش را به من نشون میداد و دایم گره میفتاد توی کارام اما وقتی با استاد اشنا شدم و فهمیدم هیچ قدرتی نمیتونه در زندگی من تاثیرگذار باشه و فقط این افکار من هست که باعث ایجاد گره در زندگیم شده و خودم را مسیول همه امور و افکار و باورهام دانستم گره های زندگیم یکی پس از دیگری باز شد و من به وضوح به این باور و نتیجه رسیدم که واقعا تنها قدرت خداست و خودم مسیول و خالق زندگی خودم هستم.
سپاسگزارم خدای مهربان سپاسگزارم به خاطر وجود استاد عزیز در زندگیم به خاطر هدایتت و به خاطر لطف و محبتت به من و سپاسگزارم از شما استاد عزیز که دستی هستی از دستان قدرتمند خداوند بر روی زمین برای اگاهی و هدایت انسانها سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم از مریم عزیز از این بانوی نمونه.
وااااای استاد خداوند چه عاشقانه جوابم را با زبان شما بیان میکند انگار این فایل دقیقا برای خود من بوووود
استاد چقدر در زندگی ضعیف عمل کردم و هر کجا شکستی حاصل میشد بویی از شرک بود هر کجا ضیف بودم نمیکشتم دنبال علت فقط دلایل به ظاهر محکم خودم رو چسبوندم به جامعه و ….
الان که نگاه میکنم به عقب، هرجا سخن از تنبلی بوووود دلیل قانع کننده برای خودم داشتم اما دریغ از اینکه خودم چی ؟؟؟؟برای خودم چکار کردم؟؟
استاد منی که حتی ترس از دیگران وشرک مطلق اجازه نمیده یه اکانت حقیقی برای خودم بگیرم ،ترس های درونم وشرک اینکه توی بیمارستان چی میگن؟؟چه روزهایی عهد بستم ودوباره خاموش!!!!!
چه روزهایی مثل یک کودک آرام درون خونه نشستم وساعت ها به دیوار خیره شدم وحتی ترس اجازه حرکت نمیداد بهتر ه نگم ترس!!!شرک مطلق!!!
یه زمانی آرزوم این بود خانم دکتر اما الان فقط وفقط فرار میکنم از خودم واز دیگران الان دلم کمی قدرت وجسارت میخواهد وکمی ذوق وشوق !
دوست دارم آرامش داشته باشم و یه خانم خونه دار باشم و تجربه کنم مادر بودن وهمسر بودن و آشپزی ولذت بردن از خانواده داشتن !!
اما شرک مطلق دیگران چه میگن؟
استاد خداوند بهتون پاداش عظیم بده که ما رو از ظلمات وتاریکی ها به سوی نور میاری
انگار خداوند به زبان شما حجت روبرایم تمام میکند میگوید ریحان برخیز وحرکت کن!!!!!
ورها کن آنچه غیر من است!!
استاد هر وقت که بهانه تراشی کردم خداوند بهم بهانه های بیشتر معرفی کرد گفت بگیر نووووش جونت آنچه که خودت میخواستی بهت دادم این به سبب توجه وباورهاته!!!!!!
یادمه یکبار اونم با حرف های شما پا گذاشتم روی ترس هام وتمام فاصله کرمان تا مازندران رو رانندگی کردم اونم تنهایی واین سفر دلچسب ترین سفر تنهایی ام بوووود
سفری به ظاهر تنهایی ولی معبودی که لحظه به لحظه باهام بوود
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم استاد عباسمنش بزرگ و مریم جون خوشگل و بینظیر
وااای وااای عجب فایل بهشتی بود خدارو بی نهایت شکرت چه موزیک رویایی و قشنگی بود خدارو بی نهایت شکرت مناظر رویایی رمانتیک عاشقانه از عشق الهی خدارو بی نهایت شکرت چه آرامشی چه سکوتی چه احساس امنیتی آدم داره با این طبیعت و نیچر بکر و بینظیر خدارو میلیاردها بار شکرت
من فقط به هر کسی که این حرف رو میزنه که نمیدونم ژنتیک ربط داره از این چرت و پرتا بخدا فقط میخندم استاد من هر لحظه هر لحظه دارم خالق بودنه بی حد ومرز خودمون رو حس میکنم با تمام آگاهی هایی که فقط و فقط از شما و دوره هاتون دارم من تو خونواده ای بزرگ شدم که همه پزشک و متخصص هستن از این حرفای چرت و پرت فوق العاده زیاد میگن و من تا میبینم دارن از این چرت و پرتا میزنن سریع اون محل رو ترک میکنم و یا بحث رو عوض میکنم و سریع فایلای شما رو گوش میدم به نتیجه هایی که از دوره های شما گرفتم سریع فکر میکنم به بی نهایت خالق بودنه خودمون فکر میکنم الگوهایی که اینجوری که دیگران میگن نیست رو سریع پیدا میکنم و ذهنم منطقی آروم میشه ساکت میشه واحساس یقین احساس آرامش احساس اطمینان و امنیت دارم و میگم خدایا تو چقد عادلی تو چقد بینظیری که ما رو خالقه زندگی خودمون آفریدی ما حتی تو رفتار با بقیه با خودمون کنترل داریم تا این حد ما خالقیم دیگه بقیه موارد جای خودشو داره من با دوره ی قانون سلامتی شما ثابت کردم هم به خودم هم به همه که عضله ساختن به باشگاه رفتن و وزنه زدن های سخت و مداوم نیست تنها ورزش من پیاده روی هر روز و شب هست تنها ورزش من و روزی یه وعده غذا خوردن و گاهی هم فست هست، طوری که اصلا هیچکی باورش نمیشه من تنها ورزشم پیاده رویه یه نتیجه ی فوق العاده کوچیکه تو زندگیم استاداااااا نتایج دیگه م نمیدونم از کدوم بگم براتون رابطه م با خدام روابط بین فردی م ثروت م سایتم عزت نفسم کدوم بینظیر و عالی و همه چی عالی اما جا داره بازم بیشتر و بیشتر و بیشتر تا بی نهایت روی خودم کار کنم
همه چی باوره همه چی فرکانسه همه چیییییییییییییییییی همه چی مداری هس که ما توش قرار داریم
من خودم به همه چی جوری توجه و نگاه میکنم که بهم احساس عالی بده احساس آرامش بده به خوبی های همه ی آدمها چه سیاسی چه غیرسیاسی توجه میکنم به خوبی های هر چیزی توجه میکنم تا از جنس اون خوبی ها برام بیاد و من نتیجه تو دستمه و عوامل بیرونی نتایج افکار و باورا و فرکانسای ما هست
چی رو باور میکنیم چیزی که به ما احساس بهتر و عالی تری بده ما رو به اهدافمون برسونه تا باعث گسترش جهان بشیم چیزی که خدا میخواد که انجامش بدیم
فقط و فقط باورای مناسب باید برای خودمون بسازیم و از این حرفای چرت و پرت دوری کنیم اگر حرفی به ما احساس خوب میده احساس اطمینان یقین آرامش میده اون حرف خداست اون الهامه اون واقعیت داره و اگر حرفی به ما احساس بدی میده احساس ترس نگرانی کمبود میده اون نجوای شیطانه اون حرف دروغه کذب محضه و وجود نداره
بارها و بارها استاد گفتن تو قرآن اومده که خدا میگه شیطان به شما وعده ی فقر و فحشا میده و خدا به شما وعده فراوانی و فزونی وثروت میده
اینکه باور کنی ژنتیکه دیگه کاریش نمیشه کرد یعنی احساس کمبود احساس ترس و نگرانی و کمبود فوق العاده ی عزت نفسسسسس
ژنتیکی وجود نداره باورای تو هستن که وجود دارن چی رو باور میکنی چی رو میپذیری چیزی رو قبول کن که بهت احساس عالی یقین اطمینان آرامش بده و تو رو به اهدافت برسونه من بی نهایت حواسم به این موضوع شرک نورزیدن به خداوند بی همتا و بینظیر مون هست بی نهایت
به قول استاد تو دوره عشق ومودت جلسه 8که راجع به عدم وابستگی به غیر خداوند و به طرف مقابلمون به رابطه حرف زدن باهامون شرک ورزیدن مومن به خدا مثل راه رفتن مورچه ای در دل تاریکی شب بر روی صخره ی سیاه مخفیه
خیلی خیلی باید حواسمون به این موضوع باشه بی نهایت باید حواسمون باشه من تو بحث روابط به این موضوع حواسم چهارچشمی هست به این موضوع هر لحظه چون واقعا مبحثه مهمیه
در هر صورت خدارو بی نهایت بار شکر برای این حد از خالق بودن خودمون که فقط و فقط با باورامون و فرکانسمون داره زندگیمون خلق میشه
استاد عزیزم و مریم جون خوشگل عاشقتونم
به امید دیدنتون فلوریدا
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و خداوند یار و یاور و نگهدار همه ی ما باشه
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
گنجی نهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین خلق را آفریدم تا شناخته شوم
و چه زیبا مولانا این حقیقت را درک کرده بود
مولانایی که در روزگاری زندگی میکرده که نه اینستایی بود و نه اینترنتی و…
ولی چنان غرق در توحید بوده که اکنون ما میبینیم که اشعارش در و دیوارهای شهرمان و این سایت و… را پر کرده
حقیقتا که او در الله یکتا فانی شده بود و یَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَـٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ شده بود
اما او چه هدیه ای از ملکوت خدا برای ما دارد؟
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
ما آینه جمال خدا هستیم
ما یک نسخه از تجلی عظمت خدا هستیم
حال آیا واقعا اینگونه است؟
آیا وقتی من به جمعی وارد میشوم ، به گونه ای وارد میشوم که انگار یک شاهزاده دارد وارد آن جمع میشود و همه از دیدن من مات و مبهوت بمانند و کسی جرات تفکر در گرانی و منفی ها و هر چه غیر خدا است را داشته باشد؟ دقیقا مثل سکانس ورود حضرت یوسف به مجلس زنان مصر
آیا وقتی به خرید میروم عزتمندانه خرید میکنم یا دنبال تخفیف و جنس بی کیفیت هستم؟
آیا وقتی در کنار انسان ها قرار میگیرم دیگران عطر خدا را در کنار من حس میکنند و به برکت فرکانسِ بالای من در آرامش قرار میگیرند؟
و…
و در ادامه مولانا چه زیبا میگوید که
بیرون ز تو نیست…
هر چه هست در درون توست
میگه برو به سفر درون و اسکن کن وجود خودت را تا بفهمی که در چه حالی…
خدایا به تو پناه میبرم از اینکه به تو شرک بورزم
اما از خاطرات خود چه بگویم
من قبلا خیلی سیاسی بودم و درگیر سیاست
حتی یادمه برای انتخابات ریاست جمهوری میرفتم تبلیغ میکردم که
آی مردم به این رای بدهید ، برنامه هایش بهتر است
او اگر بیاید خوشبخت میشویم و…
و آن شخص مورد نظر من هم آمد اما هیچ چیزی هم اتفاق نیفتاد که نیفتاد
و من چقدر گمراه بودم که دلم را وعده های او خوش کرده بودم اما دلم را به وعده های خدا نه
من چقدر گمراه بودم که خدا اولویت آخر من بود و إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ لِرَبِّهِۦ لَکَنُودࣱ شده بودم
واقعا در آن ایام خدا در نزد من اعتباری نداشت اما اکنون سعی میکنم توحیدی تر باشم…
همین چند وقت پیش من در دوران سربازی مسوولیت توزیع غذا را بر عهده داشتم
و کارم اینگونه بود که غذا را تحویل میگرفتم و خودم تنهایی با ماشین نیروی انتظامی در سطح شهر کرمان به توزیع غذا میپرداختم…
تا اینکه خوردیم به اعتراضات سراسری مردم بخاطر فوت خانم مهسا امینی که از مهرماه شروع شد و تا مدت ها ادامه داشت
و حقیقتا وقتی که برای اولین بار دیدم که مردم به یکی از ماشین های نیروی انتظامی آسیب زده بودند ترسی در دلم ایجاد شد و هر گاه که جلوتر میرفتم و به خاطر مسؤولیتی که بر دوشم بود که می بایست به محله هایی میرفتم که در آنجا مواجه میشدم با شعارهای تندی که بروی دیوار نوشته شده ؛ این نجواهای شیطان می آمد و مثل پیکور در ذهنم کار میکرد که
ببین بیرون چه خبره؟
الان میان هم خودت را و هم ماشینت را آتیش میزنند…
الان یه سنگی پرت میکنند به سمت شیشه ماشین و…
و در همان موقع ندایی آرامبخش این آیه قرآن را در درونم زمزمه کرد
همین چند روز پیش داشتم با خودم میگفتم ایکاش استاد توحیدعملی 8 را میگذاشت
و امروز صبح وقتی که سایت را باز کردم دیدم به به…
دوست دارم این فایل های شما را
دوست دارم اون قسمت یکی از فایل های شما را که میگین
“من یاد گرفته ام که فقط روی خدا حساب کنم”
دوست دارم روزی سایت را ببینم که شما فایل توحید عملی صد و یازده را روی سایت بارگزاری کردین
یعنی همینجوری بگین خدا خدا خدا
همینجوری بگین خود به خود درست میشه ، تو نگران نباش ، تو احساستو خوب کن…
و ما گوش بدیم…
مثل لالایی بگذاریم توی گوشمون و و ذهن نجواگر را بخوابانیم…
استاد عباس منش تشکر میکنم از اینکه یک روز تصمیم گرفتین در یک باغ چادر بزنید و با خودتون خلوت کنید و نتیجه اش شد فصل پنج کتاب رویاهایی که رویا نیستند که اینقدر من این تیکه از آن کتاب شما را دوست دارم که گفتید
حاضر بودم بمیرم ولی مرا به بی ایمانی متهم نکنند…
واقعا بی نظیرید
از خانم شایسته هم بی نهایت ممنونم که از هم استانی های بنده هستند که روزی تصمیم به تغییر میگیرند و اینقدر رشد میکنند که اکنون در آمریکا ساکن هستند و…
راستی گفتم هم استانی
ولی حقیقت همه ما چیز دیگری است
کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب و …بهانه است
و این اسم ها و استان و کشور و… برچسب های دنیایی هستند برای جَعَلۡنَـٰکُمۡ شُعُوبࣰا وَقَبَاۤئلَ لِتَعَارَفُوۤا۟
سلام به رضای عزیزم که انقد قشنگ از خداوند گفتی وحال دلمو عالی کردی نمیدونم چه سریه که وقتی صحبت از خداوند میشه حس وحالم عجیب تعقیر میکنه یه حس نزدیکی یه حس ارامش درونی بعضی وقتا میشینم باخودم حرف میزنم هی از خودم سوال میکنم از خدای خودم که چطور دارم وابستش میشم دارم حسش میکنم منی که اگه خواسته ی داشتم فک میکردم اگه امام حسینو واسطه قرارندم اصلاخداصدامونمیشنوه از ارامش خبری نبود توزندگیم والان انقد تعقیر اینا از کجا میاد منبعش چیه الان که دارم مینویسم فک میکنم به قبلام میبینم خداخیلی عااشقمه خیلی دوسم داره من همونم که اصلا نمیتونستم یه خط کامنت .باخوندن کامنتت حالم خیلی خوب شد.عاشقتم.
مدت عضویتتون رو که دیدم متوجه شدم تازه وارداین سایت شده اید
ببینیداصل درخواست کردن ازانسان هامشکلی نداره ولی این که بخوایم به افرادوابسطه بشیم وفقط بگیم که این فردمیتونه کارمنوانجام بده این مشکل داره واین یعنی حساب کردن روی ادم هابایدبه خودمون بکیم اگراین فردنشدافراددیگه ای هم هستندکه کارمنوانجام بدن
این موزدپدروپسریک مثالی بودکه بهترمتوجه بشیم مفهوم شرک وبی ایمانی رو
امیدوارم که باادامه دادن این مسیردرک بهتری ازقوانین داشته باشی
در مثال من دوباره توجه کنید و روی این کلیدواژه تامل کنید تا بهتر درک کنید
پدرقدرتمند و ثروتمند
بیا پیش خودم
آدامس نعنایی
همسایه
منظور من این بود که وقتی پدر بفهمد پسرش قدرت پدر خود را نادیده گرفته بهش بر میخوره و به شدت ناراحت میشه و شاید تا مدت ها چنین رفتاری از فرزندش را نبخشه
حال خدا هم همینجوری از شرک ما ناراحت میشه
البته این مثال موجب این نشود که ما نگاه انسان گونه به خدا داشته باشیم و درک سیستمی بودن خدا را نادیده بگیریم
شرک یعنی اینکه قدرت خدای درون خودمان را نادیده بگیریم و به عوامل بیرونی که هیچ کنترلی روی آنها نداریم بدهیم…
اما در مورد درخواست
ما یک قانون داریم به اسم قانون درخواست
شما وقتی از دیجی کالا سفارش میدهید این یک نوع درخواست است و پشت این درخواست چه حسی است؟
حالا تصور کنید که رئیس یک بانک یک بار درخواست شما را رد کند و شما با خود بگویید بیچاره شدم و بعد بدنبال رییس بانک بیفتین و درخواست مجدد دهید و او دوباره رد کند و شما مجددا…
در پشت این درخواست چه احساسی نهفته است؟
درخواست داریم تا درخواست
مهم نیتی است که سوار بر آن درخواست میکنیم…
و یک نکته دیگر هم بگویم که خودم چشیدم و به شما بگویم که از اینجا ضربه نخورین
وقتی که انسان با یک آگاهی روبرو میشود از جانب شیطان روزنه ای در او ایجاد میشود که خیلی او را به وسواس فکری میاندازد و حقیقتا این اندیشه او را رنج میدهد
و راه مقابله با این حس بد و رنجش فکری پناه بردن بر خداست
و اقرار بر اینکه من نمیدانم و تو میدانی
وصادقانه به او بگویین که میخواهم یک دم از تو غافل نباشم
و اینجاست که با یاد او آرام میشویم و روز بروز تحت تعلمیات خودِ خودِ خودِ خودش توحیدی تر میشویم
فراموش نکنیم که او همه چیز میشود همه کس را
خدا معلم بسیار خوبی است
به قول یکی از بزرگان بنام امام محمد باقر
“هر کس به آنچه که بداند عمل کند ؛ خدا آن جیزهایی را که نمیداند به او می آموزد”
در پناه خدا باشین
همان خدایی که هدایتگر زنبور عسل است و با زنبور عسل صحبت میکند
ما که اشرف مخلوقات اوییم و بر زنبور عسل برتری داریم
واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم چقدر عالی نوشتید و چقدر عالی با آیه های قران تطبیق کردید واقعا تحسینتون میکنم مخصوصا اونجا که از سوال حضرت داود نوشتید و پاسخ خداوند رو بیان کردید لذت بردم لذت بردم
من بارها وبارها قران رو ختم کردم ولی باور میکنید انگار این آیه برام تازگی داشت انگار تا به حال ندیده بودم خیلی استفاده کردم موفق و پیروز باشید
و چه زیبا عطار نیشابوری در داستان موسی و شیطان یک نصیحت زیبا از زبان شیطان به موسی و همه ما دارد
گفت دائم یاد دار این سخن
من مگو تا چون نگردی همچو من
میگه اگر میخوای مثل من از درگاه خدا دور نشی مثل من مباش و من من نکن
کسی که منیت در او نباشد و مانند سلیمان نبی ذکر لبانش هَـٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی باشد و در پشت هر اتفاق خوب و بد زندگی اش خدا را ببیند ؛ میشود مثل حضرت محمد که خدا در او تجلی میکند و برایش مَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ میشود
منیت یعنی اینکه چاره اندیشی های خود را کنار بزنیم و تسلیم خدا شویم و بگوییم خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من تسلیمم و اختیارم را به تو می سپارم ؛ تویی که بهترین هدایتگری و تو مرا به مقصدم ببر
دقیقا مثل زمانی که اجازه میدهیم دکتر ما را بیهوش کند تا ما را به خواسته مان که سلامتی است برساند
یا مثل زمانی که تمام وجود خود را در اختیار خلبانی میگذاریم که نه او را دیده ایم و با او آشنا هستیم ؛ به جهت اینکه او ما را به مقصدی که درخواست داده ایم برساند..
حال وقتی که به یک جراح و خلبان اعتماد میکنیم و خودمان را تسلیم آنها میکنیم ؛ چرا خود را تسلیم خدایی که مهربان ترین مهربانان است نمیکنیم ؟
چرا در برابر خدا خط و نشان میکشیم و در برابرش سکوت نمیکنیم و اختیار خویش را تسلیم او نمیکنیم تا او بیاید و در ما تجلی کند و ما را به طرح الهی ای که در درونمان گذاشته برساند؟
واقعا چرا؟
چه سوال زیبایی است که باید در مراقبه هایمان از خود بپرسیم…
در پناه الله مهربان باشین ؛ همان الهی که از زبان مولوی به همه ما میگوید
چقدر کامنتتون زیبا بود چقدر عالی رابطه پدر پولدار و پسرش رو ربط دادید به خداوند و بندگانش، خیلی حس خوبی گرفتم از نوشته هاتون، من هم فصل 5 کتاب رویاهایی که رویا نیستند همیشه یه گوشه ی ذهنم هست و همیشه وقتی با ترسام روبه رو میشم ناخودآگاه به فکر این کتاب و این تجربه استاد میافتم، استاد آنقدر زیبا در این فصل کلمات رو به جا استفاده کردند و آنقدر با جزییات توضیح دادند که من تصویرش رو توی ذهنم ساختم و بعضاً حتی احساس میکنم که فایل تصویری از اون باغ و اون ماجراها دیدم، آنقدر که توی ذهنم صحنهها واقعی ساخته شده، در حالی فقط نوشته هست، واقعا فایل های توحیدی استاد یک جنس و حس و روح دیگه ای دارند. انگار خود خدا مستقیم نشسته و داره باهات صحبت میکنه. خالص و ناب.
خیلی ممنونم از کامنتی که گذاشتید، واقعا لذت بردم، در پناه خدا.
چقدر زیبا نوشتی از آیات قرآن ، از اشعار زیبای مولانا ، تعداد بسیاری از اشعار مولانا درس قانون میده به ما و انقدر زیبا بیان میکنه که به قلب انسان راه پیدا میکنه .
و جمله آخرتون دررابطه با اسم ها و برچسب های دنیایی مفهوم بسیار زیبا و عمیقی داشت میشه ساعت ها درمودش فکر کرد .
و ممنون از نکته های زیبای دیگه ای که نوشتید ، عالی بود .
گل پسر دوسداشتنی که حرفات تا عمق قلب منو به تسلیم در برابر خدا دعوت کرد
چقدر حسودیم شد که آیات قرآن اینقدر زیبا و روان توضیح میدی و منم جزو خواستهام مینویسمش و از خدا هدایت میخوام که بتونم مثل شما کندکاش کنم در آیات روشن و درکشون کنم و به این زیبای توضحیشون بدم
ممنونم ازت استاد جان که الگوی بینظیری شدین برای ما که درک کنیم قانونهای خداوند
فقط دلم میخواد داد بزنم آرامش درونم رو از روزی که خدای واقعی درک کردم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزو دوست داشتنی
و سلام به آقا رضا احمدی عزیز
آقا رضا خیلی لذت بردم از این درک قشنگی که داشتید و تحسینتون میکنم که اینقدر عالی بیان کردید …خدا را شاکرم که هر لحظه از طریق شما عزیزان خودش را به من نشون میده و درک و آگاهی من را افزایش میده
بدون تعارفات و بی شیله پیله، مفید و مختصر، آیات و اشعار مرتبط، مثال مرتبط و عالی، به به، آفرین به تو که اینقدر عالی درک کردی و عالی بیان کردی.
آره بخدا، انگار کلید گنجهای جهان در اختیارمونه بعد پامیشیم میریم گدایی از این و اون؛ خودش ضمانت کرده که میدم، میدم، میدم، هرچی بخوای نزده منه، من، بخواه تا بدم، به چه زبونی بگم، من تو رو خلق کردم همه چیزتم ضمانت میکنم، پول، سلامتی، همسر، شغل، خونه،… هرچی بخوای میدم، فقط لب تر کن، بعد ما میریم درِ این و اون گدایی.
حالا خداس که فقط گفته گناه شرک رو نمیبخشم، دست ماها بود، با رعدوبرق میزدیم یارو رو از وسط دو نصفش میکردیم، که مگه باتو نیستم، گدااااا، کجا میری؟؟
دوست عزیز عاشق کامنت شما شدم. و چه کردی با من. اشکم در اومد که من چه کردم با خودم.
کاملا مثال شرکی که زدی با پوست و خونم حس کردم. که من مثلا همه کار برای دخترم میکنم و دلم میخواد هرچی میخواد به خودم بگه . بعد اون بره از کسی یه تقاضای بیجا بکنه. چه حال بدی میشم. وای اینو کاملا درک کردم.
من یه بنده معمولی چه حالی میشم. حالا ببین خدایی که اینهمه عظمت را در وجودم گذاشته و به من میگه من خدای توام و فقط از خودم بخواه و من ابله منه نادان از غیر درخواست کردم . خوب اون خدا میگه از کی خواستی از بنده ای که حتی قدرت خلق پوسته روی هسته خرما را نداره . حالا که از اون خواستی برو از خودش بگیر.
و سالهاست که آواره در این زمین به دنبال غیر بودیم و در شرک به سر میبردیم.
چه مثال خوبی زدی منو به خودم آوردی. چه مثال قشنگی از آینه زدی . من آینه جمال خدا هستم. حالا توی این آینه چه خصوصیتی از خدا را دارم نشون میدم.
وهابیت را ؟ رزاق بودن را؟ رحمانیت را ؟ چه خصوصیاتی را نشون میدم. میخوام چه قدرتی از خدا را گسترش بدم.
من دوست دارم در آینه چی ببینم. آنچه نشون میدم همون باورهای منه.
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست.
من واقعا لذت بردم از کلامت. این کلام خدا بود که توسط کامنت بوسیله شما برای من اومد . و من ممنونم که نوشتی آنچه از دلت گذشت.
من ممنونم از استاد که یه فایل میزاره و هزاران فایل از دلش در میاد. چه درس هایی نهفته داره این فایل ها.
ممنونم از خدای مهربونم که منو در این مسیر قرار داده .
سلام رضا عزیز تا الان این قدر این آیه برام بلد نشده بود که وقتی خوندمش به خودم گفتم و گفتم دقیقا با منه و منم که مشرک هستم و یک لحظه بقض کردم و کمی در موردش فکر کردم و خدا هیچ راه فراری برای مشرک بودن نگذاشته و اگر من این گونه باشم خسرو فی الدنیا و آخره شدم .
خیلی منون از شما به خاطر این کامنت قشنگتون
در مورد داستان زیبا و توحیدیتون منم تجربه ای مشابه رو داشتم و خدارو شکر با خوندن کامنتتون یاد آوری شد برام و من توی اوج شلوغی درگیری بازار تهران به راحتی و با اعراض ازش به سلامتی گذشتم .
چقدر قشنگ نوشتین احساس تون رو لذت بردم به فکر فرو رفتم
داداش من بزرگ تریم مشکل زندگیم که در حال حل آن هستم مسئله ایمان و شرک هست اما از اونجای که نسئله ای بزرگ تر از خودم نمیبینم می توانم با کمک و هدایت خداوندی که من رو به درخواست قلبم هدایت کرد به این مکان الهی و توحیدی همون الله یکتا قدم به قدم قلب من رو جلاء میدهد و پاک و پاک ترم می کنه.
رضا جان خیلی تشکر می کنم از اینکه امروز یک رفیق به دروازه زتدگیم نزدیک تر شد و من با عشق از بودن کنار شماها لذت میبرم.
برای هممون از رب یکتا توحید میطلبم که مشکل عمده ما همین توحید هست مشکل عمده خودم و اگر فقط 1 درصد در وجودمون مسئله ایمان به یگانگی الله ایمان به بودن تنها فرمانروای نطلق زمین و آسمان ها الله اینان به تنها هادی و پناه دهنده فقط 1 درصد در قلبم ایجاد شود زندگیم کنفیکون خواهد شد.
بازهم تشکر از مرامت که با قلبت نوشته ای موفق و خوشبخت ببینمت رفیق
سپاسگزارم از پروردگارم که همواره هدایتم میکنه و هرچی که میگذره بهتر درک میکنم که ما فقط اومدیم خودمون و خواسته هامونو تجربه کنیم و این سیکل که ما خواسته هامونو تجربه میکنیم و جهان با ما از طریق بدست اوردن خواسته هامون همواره رو به پیشرفت. و این فقط و فقط به شرط توحید و توکل و باور به خدای وهابم هست.
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
چقدر خوب و ساده و قابل فهم شرکو توضیح دادین چقدر ساده و زیبا ممنونم از این نوع بیان ساده تون
اگر ما بتونیم شرک رو درکنیم و بدونیم که ندانسته چه جور داریم به شیطان قدرت میدیم و خدا رو تا دیده میگیریم هیچ وقت و به هیچ عنوان و دلیلی نه غمی داریم و نه ترسی که همگی از بی ایمانی و شرک وجودمون سرچشمه میگره
از این باور توحیدی که از خوندن قران برای خودتون ایجاد کردید و مشخصه که چقدر درک خوبی از قران دارید و چقدر لذت بخشه دیدن ایمانی که در زندگی داره ازش استفاده میشه در روزهای سخت در مشکلات میاد سراغت و میگه از من بخواه که من هستم تنها کسی که میتونه به تو بده چون همه ی قدرتها و فرصت ها در اختیار منه
سپاسگزارم که انقدر زیبا نوشتید و خداوند در متن شما جاری شد️
چقدر کامنتتون هدایت خدا بود واسه من، تا اسم سوره توبه رو دیدم فهمیدم این کامنت واسه منه
چون چند وقته همه ش قران واسم رو سوره توبه باز میشه
تازه فهمیدم چقدر تغییر کردم، بعد دو سال الکی چرخیدن، با 6 روز تعهد روی ارتباط با خدای خودم، همه نشانه هایی که گفته بودین رو داشتم!!!
من تو هر جمعی الان سربلند و با افتخار وارد میشم
ادم هایی که همیشه منفی بودن، به طرز عجیبی تو جمعی که من هستم اصلا حرف های بی کیفیت نمیزنن و حتی راجب قوانین صحبت میکنن!
ادم ها انگار نور خدارو در من حس میکنن و علاقه عجیبی به من و ارتباط داشتن با من پیدا کردن
و… تمام نشانه هایی که نوشتین!
خدا میدونه روز 60 ام یا 600 ام تعهد من قراره چه معجزاتی اتفاق افتاده وقتی اینا فقط نشانه های 6 روز اول هست!!!!
خیلی خیلی خوشحالم
ممنونم از شما برادر عزیزم که دست خدا شدین برای من، تا تغییراتم تو همین مدت کوتاه یادم نره و البته یادم بمونه ویژگی های خداگونه بودن چطور هست و سعی کنم هی این ویژگی هازو بیشتر پرورش بدم
واقعا که خدا همهههه چیز رو برای ما افریده و مارو برای خودش
پسر چه کردی چه گرد وخاکی راه انداختی مرد ازخط به خط کامنتت معلومه که این نوشته خود خداست من همیشه این مثال رو بارها و بارها زدم که واقعا فکر کن پدرت همه چی داشته باشه وبری پیش ی غریبه و ی آدامس ازش بگیری اونم با التماس خب معلومه وقتی پدر بفهمه از درون بهم میریزد وداغون میشه حالا فکرشو بکن چقدر خدا ما بنده هاشو دوست داره که هر چقدر هم ما شرک میورزیم بازهم عاشقانه ثانیه به ثانیه داره هدایتمون میکنه و از ما بیشتر مشتاقه که تو مسیر درست حرکت کنیم و متاسفانه هر چقدر ضربه میخوریم فقط ازاین شرکه،
چقدر من عاشق این شعر حضرت مولانا هستم
ای نسخه نامه الهی که تویی
ای آیینه جمال پادشاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
ازخودم بطلب که هر آنچه خواهی تویی
من قبلاً اصلا مفهوم این شعر زیبا رو نمیفهمیدم هر چقدر بیشتر قانون رو درک میکنم بیشتر میفهمم که همه چی فقط خودمم چقدر من ساده بودم ی زمانی دست به هر عامل بیرونی میزدم که زندگیم تغییر کنه بدون اینکه بدونم من باید باورهام رو تغییر بدم
چقدر دنبال انگیزه بودم ،چقد دست و پا میزدم،تلاش میکردم ، تا ی جایی فهمیدم که همه چی باوره اگر باورهام رو درست نکنم هر چقدر هم بدو بدو بکنم هیچ فایده ای نداره ،
ی جمله ای رو قبلاً شنیدم که میگفت اگر به یک احمق انگیزه بدی تو فقط یک احمق با انگیزه داری الان معنی این جمله قشنگ میفهمم وقتی باور مخرب باشه زندگی تغییر نمیکنه تمام آموزه های استاد هم داره حول این شعر زیبای حضرت مولانا میچرخه،
فایل فقط روی خدا حساب باز کن استاد عباس منش رو اگه بگم هزار بار گوش دادم غلو نکردم هر وقت بهم میریزم یا از دیگران توقع دارم این فایل رو با عشق گوش میدم
منم عاشق این جمله استادم که گفت من یاد گرفتم که فقط روی خدا حساب باز کنم،
و منم دارم تلاش میکنم که بتونم فقط روی خدا حساب باز کنم
و خداوند برای من کافیه مگه من چی میخوام از خدا که تو خدایی خدا یافت نمیشود
الان بزرگترین آرزوی من اینکه که به این درک برسم که با تمام وجود فقط روی خودش حساب باز کنم نه کس دیگه ای
استاد فایل های توحیدی وجود منو شخم زد فایل های توحیدی رو باید برای تمام عمر گوش بدیم ولی اگه بگم این جزو بهترین فایلهای شماست بی انصافی کردم من هر فایلی رو گوش میدم درونم غوغایی به پا میکنه مگه شما فایلی دارین که خوب نباشه
استاد وقتی فایلی رو گوش میدم و از توحید گفتین انگاری دنیا رو بهم میدن میگم اخ جون یه قدم دیگه نزدیک شدم به خدای حقیقی
رضا جان ازت ممنونم از آیاتی که استفاده کردی که سراسر ارامشه فقط با زمزمه کردن این آیات وجودم پر میشه از آرامش خدا
پسر هر چی تحسینت کنم بازم کمه دمت گرم کولاک کردی عاشقتم.
سلام به انسانهایی که شبیه آقا رضا عطر خدا رو میتونی از صحبتهاشون استشمام کنی آقا رضا اونجایی که گفتین دوست دارم تو برام لالایی بگی و من ذهن نجوا گرم رو خاموش کنم گریه کردم اشک ریختم هیج چیز به اندازه ی توحید نمیتونه دلم رو نرم کنه واقعا ازتون ممنونم چقدر بی نظیر بود کامنتتون خیلی لذت بردم
اینارو مینویسم برای یادآوری به خودم، یک نیرو هست در جهان، یک نیروی واحد که منبع همه چیزه و اگه من اونو باور کنم دنیا و آخرتم آباد شدس، مثل یک پادشاه زندگی میکنم، ولی اگه شرک بورزم و یادم بره که قدرت کیه و یادم بره که عزت دست کیه و کیه که عزت میده،رو سیاه برمیگردم سمت خودش،هر چقدر تلاش کنم اعتبار بگیرم از بقیه، تایید شم از نظرشون،و یادم بره منبعی رو که همه چیز از آن اونه، جز فلاکت چیزی نمیبینم، اگه شرک بورزم اولین چیزی که ازم گرفته میشه و بر من حروم میشه احساس آرامش و رضایته، پس بهزاد نورانی درس رو بگیر، خدایا منو بیامرز و هدایت کن، گوشمو زود بپیچون اگه رضایت جز تورو خواستم،خدایا منو به خودت نزدیک کن، منو تسلیم خودت ببین،ببخش خطاهامو، رو بقیه حساب کردنامو،خدایا منو به حال خودم ول کن من ضعیفم و نیازمندم به تو.اصل تویی از من راضی باش. من مدت ها بود که از مسیر درست خارج بودم و یادم رفت بود که وظیفه من بندگیه فقط اونه، و ضربشم سخت دیدم،تا ناکجا آباد رفتم تا فرکانس اسفل سافلین، اما اون هدایتم کرد و دستمو گرفت،خدایا شکرت خدایا شکرت، چقدر دلم برای این آرامش تنگ شده بود هیچی آرامش نمیشه، یاد جمله استا. از پیامبر اسلام افتادم:نیت شرک در دل مومن مثه راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه و صاف در دل تاریکی شب پنهان است. برای خودم و شما دوستان عزیزم آرزوی آرامش و هدایت و برکت دارم️
خیلی خوشحالم که نیمه شب حدودا ساعت 3 در حال خواندن و نکته برداری از روی کامنت های نشانه ی امروز من، فایل” شناسایی ترمز های مخفی ذهن درباره ثروت” در سایت مشغول بودم که ناگهان متوجه شدم فایل جدیدی روی سایت قرار دادید و بسیار متعجب شدم که هیچ نظری فعلا روی این فایل قرار داده نشده!!!
این بود که یه حس سمج و قوی منو هل داد به سمت اینکه برو هدفون رو بیار، دفتر و قلم هم که دم دستت هست، هنوزم با اینکه شام مهمون داشتی خوابت نمیاد، فردام که جمعه است، دیگه چه بهونه ای داری … فایل رو با جان و دل گوش کن و کامنت بنویس… نمیدونم چی میخام بنویسم ولی میدونم که فقط یه حسی داره منو هل میده… پس یا اعتماد به خدای درونم مینویسم
《دومین کامنت، دومین رد پا》
در همین ابتدای فایل عاشق این موسیقی آغازین شدم که غرق در حس آرامش و آگاهی شدم. گویی قلبم به من میگفت زهرا جان آگاهی های این فایل برای توعه، پس با گوش جان ببین، بشنو و یادداشت کن.
فواره ی زیبای وسط دریاچه، صحنه ی بسیار فوق العاده ای ایجاد کرده خدایا شکرت، آسمان آبی، جنگل های پوشیده از درختان سبز، ابرهای سفید زیبای خداوند…یک پکیج بی نظیر برای هر آنکه دلش لذت و عشق و آگاهی میخواهد.
خدایا شکرت به خاطر این نعمات که گاهی فراموش می کنیم و برامون عادی میشن. من یاد گرفتم از همین فضا لذت ببرم.
خصوصا شب ها که میریم کوه عمیقا دلم میخاد در آرامش شب با ستاره ها و ماه صحبت کنم؛ یا تو کوه و جنگل و یا حتی پارک دوست دارم بشینم زمین و فایل های شما رو گوش بدم و یا دفترم رو بردارم و فقط بدون توقف بنویسم و بنویسم و بنویسم و شکرگزاری کنم از داشته هام و چیزایی که دور و اطرافم میبینم و حس میکنم.
موضوع این فایل که استاد میگن دانشمندان فهمیدن شادی و خوشبختی هم به ژنتیک ارتباط دارد. تعریف شرک از نظر استاد، شرک نقطه مقابل توحید و به معنای قدرت دادن به عوامل بیرونی است. در قرآن نیز تنها گناهی که گفته شده بخشیده نمی شود، شرک است. استاد میگن اگر حتی در گوشه ی ذهنت به عوامل بیرونی باور داری، در روز های سخت مغز میره سراغ اون عامل بیرونی! که در اینجا ژنتیک است.
دلیل اینکه منبه این فایل هدایت شدم:
《من و همسرم عاشق این هستیم که فرزند دوقلوی پسر داشته باشیم؛ در حالیکه در ژن ما دوقلوزایی وجود ندارد… به خاطر اینم هست که من به این فایل در ایننیمه شب هدایت شدم؛
گویی خدا اومده درگوشی بهم بگه
بنده ی ارزشمند من، تو منو بارو کن،
تو قدرت رو به عوامل بیرونی نده،
من خودم قادر مطلق هستم،
خودم از خزانه ام بهت میبخشم،
تو فقط از من بخواه
و هیچ چیز دیگه ای رو بارو نکن،
خودم بهت فرزند دوقلوی سالم و صالح و شایسته میبخشم.》
به قول استاد اینکه به راحتی بپذیریم شادی به ژنتیک ربط داره، پس اگر من نتونم شادی و خوشبختی ایجاد کنم، مغز من به راحتی اون رو به موضوع ژنتیک ربط می دهد.
باید مواظب باشیم که چه چیز هایی رو می شنویم و چه چیزهایی رو بارو میکنیم؛ چون مغز ما همیشه دنبال مقصره که بگه مشکل از من نیست، دیگران مشکل دارن!
《پس همین الان باید باوری در مورد این ژن، که بهم کمک نمیکنه و هم جهت با خواسته ام نیست رو از ذهنم پاک کنم و به جاش باوری بسازم که این موضوع ربطی به ژنتیک نداره و از فردا باید الگوهایی رو پیدا کنم که بدون داشتن این ژن دوقلو دارن.
خدایا صد هزار مرتبه شکر همین الان یه الگو به ذهنم اومد که هفته پیش که مشهد بودیم، خانمی رو تو حرم دیدم که فرزند دو قلو داشت، ازشون سوال کردم و خانم هم پاسخ دادند که اصلا سابقه چنین چیزی رو تو فامیل و طایفه نداشتن و فقط به خواست خدا ایشان دو قلو باردار شدن،،، خدایا خیلی خیلی ممنونم که یه الگو همین الان به ذهنم رسید.
واقعا هیجان زده شدم جایی که استاد مثال ژنتیک راجع به دوقلوهای همسان زدند!!!
انگار نشونه واضحی برام اومد که بنده ی ارزشمند من،
مهر تایید بر خواسته امشب زده شد
خواسته ات در این نیمه شب اجابت شد.
دوقلوهات آماده ی زمینی شدن هستن
فقط کافیه بری به استقبالشون
و کادوهات رو از خدای وهاب دریافت کنی》
آنچه که در زندگی تجربه میکنیم، آیینه ی تمام نمای باورهای ماست.
پس من هم همین رو باور میکنم که خدای وهاب من امشب خواسته دل من رو اجابت کرد؛ پیشاپیش سپاسگزاری میکنم بابت داشتن فرزندانم.
همیشه تو فایلهای توحیدی تون یه جوری صحبت میکنید که هم متوجه اصل میشیم و هم متوجه مسئله خودمون و هم یه امیدی تو دل ما زنده میشه
خیلی بزرگه باورهاتون و من وشما فرسنگ ها فاصله داریم ،چرا که من با وزیدن هر باد ناموفق تسلیم شیطان میشم و شما ثبت اقدامنا هستید
این موارد که پیش میاد من متوجه ضعف در ایمانم میشم
قدرت دادن به هر عامل بیرونی شرک و اعتماد به خودمون و ایمان به رب العالمین اصل است
باز هم مسئله اصلی ما باور توحیدی و توحید عملیه
زمانی که از حرف میگذریم و فهم میکنیم و درک میکنیم نوبت عمل که میرسه خودم رو میگم جا میزنم ،دلیلش چیه؟هنوز 100 درصد به اصل ایمان ندارم و مثل همون برق لحظه ای فقط بعضی وقتها وصل میشم
در صورتی که نتیجه پایدار زمانی میاد که شرک رو بزارم کنار و فقط وفقط باور کنم به اصل و وجودش و اصولش و اینکه برگی بدون اذن او بر زمین نمی افته
دوست دارم هدایت بشم به سمت مستقیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
مصداق:در مورد وضعیت مالی کلیه مقصر رو دولت،نظام اقتصادی کشور و….میدادم،نتیجه کم آوردن مالی و ضعف مالی و …شد وبعد از تهیه ثروت یک و دوازده قدم متوجه اشتباهم شدم و سعی بر ایجاد باورهای درست کردم و تا حدی موفق شدم که تونستم به لطف خدا بدهی ها را صاف کنم،جلو نشتی رو بگیرم و در حال رشد هستم
اما مشکل من با اینکه خیلی فایلها رو گوش میکنم اینه که باز هم شیطان از راههای مختلف وارد میشود نه از طریق ورودی که اونجا رو محکم کردم بلکه با یاد آوری خاطرات گذشته که قبلا کجا بودم و مقایسه با دوستان و…..
راه نفوذ شیطان بینهایته پس روی راههای نفوذش تمرکز نکنیم بلکه روی کنترل ذهنمون روی باورهای درست تمرکز کنیم و خوراک خوب بهش بدیم و جایی که نیازه اعراض کنیم و بی توجه باشیم و توجه را ببریم روی موضوعات دلخواه البته این تقوا(کنترل ذهن) تمرین و ممارست میخواد و باید به خدا توکل کرد وهرجا لغزیدیم دیگه از درسش استفاده کنیم نه اینکه بخواهیم حالمون را بد کنیم نگاه کنیم که آیا میتونیم برای بهبود راه ازش استفاده کرد یا نه ،،در غیر این صورت تمرکز کنیم روی مسیرمون که توحیدِ،، باورمون این باشه خداوند مالک و صاحب قدرته ودگر هیچکس ،، تنها بخواهیم روی خدا حساب بازکنیم ،، سعی کنیم به چشم یک رفیق که همیشه روش میشه حساب کرد نگاهش کنیم تا کم نیاریم
خدایا هدایتمان کن به راه راست راه آنان که نعمت فراوان عطاکردی
سپاسگزارم که کامنت منو خوندی و راهنماییم کردی،کاملا درسته نجوای شیطان حتی برای پیامبران در زمان وحی هم بوده ولی شناسایی اون نجوا در لحظه و کنترل ذهن خیلی مهمه.هر توجیحی هم بیارم برای کنترل نکردن ذهن درست نیست و میشه با توحید وتوکل از نجوا گذشت.
“باورمون این باشه خداوند مالک و صاحب قدرته ودگر هیچکس ،، تنها بخواهیم روی خدا حساب بازکنیم ،، سعی کنیم به چشم یک رفیق که همیشه روش میشه حساب کرد نگاهش کنیم تا کم نیاریم”
این قسمت کامنتت رو خیلی دوست داشتم و امیدوارم به این درجه و مدار برسم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم
استاد من هنوز فایل رو ندیدم . فقط موضوع فایل رو دیدم از خود بی خود شدم . چون من این روزها دارم به شدت تو باور توحیدیم کار میکنم و هر چقدر گوش میدم سیراب نمیشم. شما تو فایل توحید عملی 6 گفتید من اول باورهای توحیدیم درست شد و بعد نتایج زندگیم اتفاق افتاد . وااااااااااااای استاد هر روز به شوق توحیدی تر شدنم از خواب بلند میشم و هر روز تو دفترم مینویسم من میخوام از دیروزم توحیدی تر بشم و جهان رو ببین چطوری داره به خواسته های من پاسخ میده . الله اکبر الله اکبر الله اکبر
استاد الان واقعا به این درک رسیدم که عامل بدبختی اکثریت مردم شرک هستش و چقدرررررررر هم پنهاااااانه.
چند روز پیش به خودم میگفتم :تو قبلا نماز میخوندی و می گفتی سبحان ربی الاعلی وبحمده آیا واقعا منظورت ( رب) بود . یک بار سبحان دلار بحمده بوده ، یه بار سبحان مادرم و پدرم بحمده ، یه بار سبحان رئیس جمهور بحمده، یه بار سبحان سپاه بحمده ، یه بار سبحان مادرشوهرم بحمده ، یه بار سبحان معلم کلاس سومم بحمده ، یه بار سبحان برجام بحمده ، …. و آخریش سبحان شوهرم بحمده . شایدم آخریش نباشه و بازم پیدا کنم
هممممممممه خدای من بودن. قدرت رو تو همه میدیدم جز اون الله یکتا جز رب من
نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم استاد به خاطر این فایل های توحیدیتون . الان که دیدم موضوع فایل توحید عملی 8 هست میخوام بال در بیارم و بدون اینکه فایل رو ببینم اومدم سریع پیام بزارم و ازتون تشکر کنم . استاد من خدای واقعی رو با شما پیدا کردم .
دوستتون دارم استاد نازنینم
دوستتون دارم آرامش من
سلام نازنینم
سپاسگذارم
چقدر کامنت رت دوست دارم تشکر میکنم دستت را میبوسم عزیزم ممنون
عالی رود سپاسگذارم
وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَـٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ یَعِظُهُۥ یَـٰبُنَیَّ لَا تُشۡرِکۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ)
[سوره لقمان ١٣]
این شرک چیه که میگه ظلم بسیار بسیار بزرگی است؟
(یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوۤا۟ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ …)
[سوره التوبه 28]
این شرک چیه که میگه مشرکان نجس هستند؟
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
و خدا به او گفت که
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف
گنجی نهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین خلق را آفریدم تا شناخته شوم
و چه زیبا مولانا این حقیقت را درک کرده بود
مولانایی که در روزگاری زندگی میکرده که نه اینستایی بود و نه اینترنتی و…
ولی چنان غرق در توحید بوده که اکنون ما میبینیم که اشعارش در و دیوارهای شهرمان و این سایت و… را پر کرده
حقیقتا که او در الله یکتا فانی شده بود و یَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَـٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ شده بود
اما او چه هدیه ای از ملکوت خدا برای ما دارد؟
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
ما آینه جمال خدا هستیم
ما یک نسخه از تجلی عظمت خدا هستیم
حال آیا واقعا اینگونه است؟
سپاسگذارم
بنام خدای ثروت آفرین
سلام بر استاد گرانقدر و مریم عزیز
پرادایس زیبا ، زیباتر و دلرباتر شده با اون ابرهای پشته ای در حال حرکت ، با اون فواره که موجهای کوچیک زیبایی ایجاد کرده
من نمونه ای بارز در مقابلم دارم در خصوص این تحقیق ، من دوتا خواهر دوقلو دارم که در شرایط یکسان و در یک خانواده بزرگ شدن و در یک رشته تحصیلی تا پایان لیسانس با هم بودند و بعد از آن هر کدام زندگی کاملا جدا و برعکس هم دارند و هر کدام براساس باورهاشون زندگی اونها داره پیش میره یکیشون سرشار از نعمت و زندگی عالی ولی یکی دیگه در شرایط خیلی خیلی معمولی هستن و بعد از شروع دوره ثروت 1 و عوامل و مثالهای عالی که استاد زدن من همیشه به دنبال این الگوها در بیرون و جامعه هستم و وقتی دقت میکنم کامل میتونم تاثیر باورها را در زندگی و شرایط خودم و دیگران ببینم
و امــــا پاسخ به سوالات شما :
زمانی که باور به تاثیر عوامل بیرونی مثل: ژنتیک، سیاست، قدرت یک فرد خاص و… داشتید، چه نتایجی در زندگیتان گرفتید؟
در این زمانها دقیقا قدرت خلق رو از خودم گرفتم و احساسی که بمن دست میده این هست که من یک عروسک خیمه شب بازی و فقط بازیگر هستم
——————
به محض اینکه اوضاع کمی سخت شده، چطور این نوع باورهای شرک آلود مثل (تاثیر ژنتیک، قیمت دلار، اوضاع اقتصادی و… ) شما را به احساس ” ناتوانی از تغییر آن شرایط سخت ” رسانده است؟
این باورها در اون شرایط باعث احساس بدتر در من میشده و بعلت عدم باور تغییر شرایط توسط خودم به ناامیدی و افسردگی رسیدم چون همیشه خودمو در مقابل این عوامل عملا خلع سلاح میدیم و از اونجا که قانون میگه احساس بد = اتفاقات بدتر شرایط بدتری پیش می اومد و دقیقا انگار در یک مرداب دست و پای الکی میزدم و از اونجا که افراد قانون رو نمیدونن که احساس بد اتفاقات بدتر رو پیش میاره در این مواقع میگن :
“” وقتی بیاد همه چی با هم میاد “” یا اینکه “”هر چی سنگه مال پای لنگه””
—————————————
و چطور به خاطر آن باورهای شرک آلود، قدرت خلق شرایط زندگی را از خودتان گرفته اید و به آن عوامل محدود کننده بیرونی داده اید؟
دقیقا در این زمان شرک خودشو بوضوح نشون داده و من بجای باور به اینکه خدایی هست که برای همه ما هست دست به دعا و نذر و شفاعت و پیدا کردن پارتی و گرفتن قرض و بدهی شده ایم و منتظر بهتر شدن شرایط و گذر از شرایط حساس کنونی بوده ایم و همیشه منتظر یک معجزه بوده ایم غافل از اینکه این خود من هستم
که معجزه رو خلق میکنم .
—————————–
وقتی آن باورهای شرک آلود را تغییر دادید، چه تغییرات مثبتی در نتایج شما ایجاد شد؟
بعد از آشنایی با سایت و تغییرقدم به قدم الگوها و باورهای ذهنی شرایط زندگی من بهتر و بهتر شده و شرایط بهتری رو تجربه میکنم در تمام ابعاد زندگی من این تغییرات کاملا مشهود هست و افراد برام دیگه بت نیستن ، اعتماد بنفس من خیلی بیشتر شده ، با خودم بیشتر در صلح هستم
با شروع دوره جدید کشف قوانین و جلسه اول و تعهد به انجام تمرین و تیک خوردن درخواستها این باور که من خالق اتفاقات هستم نه هیچ عامل دیگه ای در من داره قویتر میشه
——————————————————–
به چه شکل توانستید باورهای توحیدی را جایگزین این باورهای شرک آلود کنید؟ این نگاه توحیدی چه تغییراتی در رفتار، شخصیت، عملکرد، ایمان و جسارت شما ایجاد کرده است؟
با کنترل ورودیها ، بمباران کردن ذهن با فایلها ، خواندن کامنت دوستان و آگاه شدن از نتایج اونها باعث شده که خیلی بهتر از قبل باورهای شرک آلود رو تشخیص بدم
و این باور باعث جسارت و شجاعت در من شده و باعث شده که نوسانات دلار و نوسانات بازار و گاها کاهش فروش منو ناراحت و عصبانی نکنه
از نه گفتن افراد دیگه ترسی ندارم و برام مهم نیست
دچار حرص و طمع نمیشم
آرامش و آسایش بیشتری دارم
ایمانم بیشتر شده
لذت بیشتری میبرم
در چالشها و مسائل سردرگم و دستپاچه نمیشم
مسائل و مشکلات من خیلی کمتر شده
چرخ زندگیم روون تر شده
سپاسگزار شما و خانم شایسته عزیز هستم بخاطر فایلهایی که سرشار از آگاهی هست و هر روز ما رو به سمت بهتر شدن سوق میده
در پناه الله یکتا باشید
سلام مریم عزیز
بینهایت سپاسگزارم چقدر خوب و کامل توضیح دادید
و چقدر عالی وقتی که طبق قانون عمل کردید و باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین باورهای شرک الود کردید چقدر نتیجه تونست تغییر کرد
دقیقا جملهای تو کامنتتون ماله شرایط الان من بود که
از نه گفتن افراد دیگه ترسی ندارم و برام مهم نیست
واقعا چیزی که من خیلی بهش نیاز دارم و باید تو این مواقع ذهن خودم رو کنترل کنم
تا بتونم در مسیر درست قرار بگیرم
بینهایت سپاسگزارم از شما مریم عزیز که این اگاهی رو با من به اشتراک گذاشتید
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه رب شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانواده عباسمنش
خدا را سپاسگزارم به خاطر این همه آگاهی و کسی که از طرف پروردگار اگاهی دهنده به ماست و یکی از دستان پر قدرت خداوند است.
چقدر زیبا و چقدر قدرتمند استاد عزیز در مورد شرک صحبت کردید و چقدر لذت بردم استاد عزیز وقتی صاحب قدرت را در تمام امور خداوند میدانید.
تنها باور ماست که جهان ما را شکل میده اگر ما باور داشته باشیم ژنتیک یا هر چیز دیگه ای در زندگی ما موثره ما همون را تجربه میکنیم و یا اگر تنها قدرت را خدا ببینیم ان وقت هیچ چیزی نمیتونه تو زندگی ما تاثیرگذار باشه همانطور که استاد عزیز همواره تنها قدرت عالم را خدا دانسته و خود را مسیول زندگی خود میداند و به این همه موفقیت و سعادت دست پیدا کرده است.
یک تجربه ای که من داشتم از این شرک خفی این هست که سالها فکر میکردم من جادو شدم توسط بعضی از اشنایان و به خاطر همین هست که برخی امورم خوب پیش نمیره و واقعا هم دنیا همین روی خودش را به من نشون میداد و دایم گره میفتاد توی کارام اما وقتی با استاد اشنا شدم و فهمیدم هیچ قدرتی نمیتونه در زندگی من تاثیرگذار باشه و فقط این افکار من هست که باعث ایجاد گره در زندگیم شده و خودم را مسیول همه امور و افکار و باورهام دانستم گره های زندگیم یکی پس از دیگری باز شد و من به وضوح به این باور و نتیجه رسیدم که واقعا تنها قدرت خداست و خودم مسیول و خالق زندگی خودم هستم.
سپاسگزارم خدای مهربان سپاسگزارم به خاطر وجود استاد عزیز در زندگیم به خاطر هدایتت و به خاطر لطف و محبتت به من و سپاسگزارم از شما استاد عزیز که دستی هستی از دستان قدرتمند خداوند بر روی زمین برای اگاهی و هدایت انسانها سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم از مریم عزیز از این بانوی نمونه.
در پناه ایزد یکتا شاد و سربلند باشید.
سلام استاد جان وخانم شایسته عزیز
وااااای استاد خداوند چه عاشقانه جوابم را با زبان شما بیان میکند انگار این فایل دقیقا برای خود من بوووود
استاد چقدر در زندگی ضعیف عمل کردم و هر کجا شکستی حاصل میشد بویی از شرک بود هر کجا ضیف بودم نمیکشتم دنبال علت فقط دلایل به ظاهر محکم خودم رو چسبوندم به جامعه و ….
الان که نگاه میکنم به عقب، هرجا سخن از تنبلی بوووود دلیل قانع کننده برای خودم داشتم اما دریغ از اینکه خودم چی ؟؟؟؟برای خودم چکار کردم؟؟
استاد منی که حتی ترس از دیگران وشرک مطلق اجازه نمیده یه اکانت حقیقی برای خودم بگیرم ،ترس های درونم وشرک اینکه توی بیمارستان چی میگن؟؟چه روزهایی عهد بستم ودوباره خاموش!!!!!
چه روزهایی مثل یک کودک آرام درون خونه نشستم وساعت ها به دیوار خیره شدم وحتی ترس اجازه حرکت نمیداد بهتر ه نگم ترس!!!شرک مطلق!!!
یه زمانی آرزوم این بود خانم دکتر اما الان فقط وفقط فرار میکنم از خودم واز دیگران الان دلم کمی قدرت وجسارت میخواهد وکمی ذوق وشوق !
دوست دارم آرامش داشته باشم و یه خانم خونه دار باشم و تجربه کنم مادر بودن وهمسر بودن و آشپزی ولذت بردن از خانواده داشتن !!
اما شرک مطلق دیگران چه میگن؟
استاد خداوند بهتون پاداش عظیم بده که ما رو از ظلمات وتاریکی ها به سوی نور میاری
انگار خداوند به زبان شما حجت روبرایم تمام میکند میگوید ریحان برخیز وحرکت کن!!!!!
ورها کن آنچه غیر من است!!
استاد هر وقت که بهانه تراشی کردم خداوند بهم بهانه های بیشتر معرفی کرد گفت بگیر نووووش جونت آنچه که خودت میخواستی بهت دادم این به سبب توجه وباورهاته!!!!!!
یادمه یکبار اونم با حرف های شما پا گذاشتم روی ترس هام وتمام فاصله کرمان تا مازندران رو رانندگی کردم اونم تنهایی واین سفر دلچسب ترین سفر تنهایی ام بوووود
سفری به ظاهر تنهایی ولی معبودی که لحظه به لحظه باهام بوود
استادجان بینهایت سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم استاد عباسمنش بزرگ و مریم جون خوشگل و بینظیر
وااای وااای عجب فایل بهشتی بود خدارو بی نهایت شکرت چه موزیک رویایی و قشنگی بود خدارو بی نهایت شکرت مناظر رویایی رمانتیک عاشقانه از عشق الهی خدارو بی نهایت شکرت چه آرامشی چه سکوتی چه احساس امنیتی آدم داره با این طبیعت و نیچر بکر و بینظیر خدارو میلیاردها بار شکرت
من فقط به هر کسی که این حرف رو میزنه که نمیدونم ژنتیک ربط داره از این چرت و پرتا بخدا فقط میخندم استاد من هر لحظه هر لحظه دارم خالق بودنه بی حد ومرز خودمون رو حس میکنم با تمام آگاهی هایی که فقط و فقط از شما و دوره هاتون دارم من تو خونواده ای بزرگ شدم که همه پزشک و متخصص هستن از این حرفای چرت و پرت فوق العاده زیاد میگن و من تا میبینم دارن از این چرت و پرتا میزنن سریع اون محل رو ترک میکنم و یا بحث رو عوض میکنم و سریع فایلای شما رو گوش میدم به نتیجه هایی که از دوره های شما گرفتم سریع فکر میکنم به بی نهایت خالق بودنه خودمون فکر میکنم الگوهایی که اینجوری که دیگران میگن نیست رو سریع پیدا میکنم و ذهنم منطقی آروم میشه ساکت میشه واحساس یقین احساس آرامش احساس اطمینان و امنیت دارم و میگم خدایا تو چقد عادلی تو چقد بینظیری که ما رو خالقه زندگی خودمون آفریدی ما حتی تو رفتار با بقیه با خودمون کنترل داریم تا این حد ما خالقیم دیگه بقیه موارد جای خودشو داره من با دوره ی قانون سلامتی شما ثابت کردم هم به خودم هم به همه که عضله ساختن به باشگاه رفتن و وزنه زدن های سخت و مداوم نیست تنها ورزش من پیاده روی هر روز و شب هست تنها ورزش من و روزی یه وعده غذا خوردن و گاهی هم فست هست، طوری که اصلا هیچکی باورش نمیشه من تنها ورزشم پیاده رویه یه نتیجه ی فوق العاده کوچیکه تو زندگیم استاداااااا نتایج دیگه م نمیدونم از کدوم بگم براتون رابطه م با خدام روابط بین فردی م ثروت م سایتم عزت نفسم کدوم بینظیر و عالی و همه چی عالی اما جا داره بازم بیشتر و بیشتر و بیشتر تا بی نهایت روی خودم کار کنم
همه چی باوره همه چی فرکانسه همه چیییییییییییییییییی همه چی مداری هس که ما توش قرار داریم
من خودم به همه چی جوری توجه و نگاه میکنم که بهم احساس عالی بده احساس آرامش بده به خوبی های همه ی آدمها چه سیاسی چه غیرسیاسی توجه میکنم به خوبی های هر چیزی توجه میکنم تا از جنس اون خوبی ها برام بیاد و من نتیجه تو دستمه و عوامل بیرونی نتایج افکار و باورا و فرکانسای ما هست
چی رو باور میکنیم چیزی که به ما احساس بهتر و عالی تری بده ما رو به اهدافمون برسونه تا باعث گسترش جهان بشیم چیزی که خدا میخواد که انجامش بدیم
فقط و فقط باورای مناسب باید برای خودمون بسازیم و از این حرفای چرت و پرت دوری کنیم اگر حرفی به ما احساس خوب میده احساس اطمینان یقین آرامش میده اون حرف خداست اون الهامه اون واقعیت داره و اگر حرفی به ما احساس بدی میده احساس ترس نگرانی کمبود میده اون نجوای شیطانه اون حرف دروغه کذب محضه و وجود نداره
بارها و بارها استاد گفتن تو قرآن اومده که خدا میگه شیطان به شما وعده ی فقر و فحشا میده و خدا به شما وعده فراوانی و فزونی وثروت میده
اینکه باور کنی ژنتیکه دیگه کاریش نمیشه کرد یعنی احساس کمبود احساس ترس و نگرانی و کمبود فوق العاده ی عزت نفسسسسس
ژنتیکی وجود نداره باورای تو هستن که وجود دارن چی رو باور میکنی چی رو میپذیری چیزی رو قبول کن که بهت احساس عالی یقین اطمینان آرامش بده و تو رو به اهدافت برسونه من بی نهایت حواسم به این موضوع شرک نورزیدن به خداوند بی همتا و بینظیر مون هست بی نهایت
به قول استاد تو دوره عشق ومودت جلسه 8که راجع به عدم وابستگی به غیر خداوند و به طرف مقابلمون به رابطه حرف زدن باهامون شرک ورزیدن مومن به خدا مثل راه رفتن مورچه ای در دل تاریکی شب بر روی صخره ی سیاه مخفیه
خیلی خیلی باید حواسمون به این موضوع باشه بی نهایت باید حواسمون باشه من تو بحث روابط به این موضوع حواسم چهارچشمی هست به این موضوع هر لحظه چون واقعا مبحثه مهمیه
در هر صورت خدارو بی نهایت بار شکر برای این حد از خالق بودن خودمون که فقط و فقط با باورامون و فرکانسمون داره زندگیمون خلق میشه
استاد عزیزم و مریم جون خوشگل عاشقتونم
به امید دیدنتون فلوریدا
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و خداوند یار و یاور و نگهدار همه ی ما باشه
سلام سلام
امیدوارم حال همگی خوب خوب باشه
چه هوایی
چه ابرهایی
چه منظره خوشگل و جذابی
اصلا ساعت 5/5 صبح چ انرژی بهم داد
استاد چ بک گراندی داشتی
مخصوصا چند دقیقه اول
چه ابرهای خوشگلی
قشنگ حسش کردم
این صحنه
اگ بگم حتی بوش را هم فهمیدم دروغ نگفتم
من تو بحث سلامتی همیشه برگ برنده ای داشتم
برگ برنده ای که همیشه از بچگی تعریفش کردم
برگ برنده ای که یادم نیست اخرین باری که رفتم دکتر کی بوده ( به جز دندون پزشکی )
و همیشه قدرت سلامتیمو از بچگی دادم به گلبول های سفید بدنم
واقعا گلبول های سفید
لنفسیت های T و B
هر ویروس و باکتری را میزنند میترکونند
حتی یادمه تو دوره پاندمیک
من حتی ی بار بیمار نشدم
در صورتی ک تموم خانواده من شدن
تو موضوع دیگه ای که بخوام بگم
من هیچ وقت تو زندگیم
چیزی به نام
چشم زخم
طلسم
جادو
و امثال این دری وری ها را هیچ وقت خدا ن قبول داشتم ن قبول کردم
ن حتی حاضرم در موردش بحث کنم
یا بخوام حتی بهش فکر کنم
ولی تا بحث این موضوع به گوشم میرسه
میگم
ای خداااااااا
چقدر خدای اینا کوچیک و بدبخت و بدردنخوره
که انقده قدرتش کمه نمیتونه
جلوی حسادت ی ادمی را به بنده اش بگیره
انقده این خدا کوچیکه ک نمیتونه جلوی شر ی جادوگر وایسته
یا خدا اینا نمیتونه شر و بدبختی ی تیکه کاغد را بگیره
اصلا اینا چرا دارند این خدا را میپرستن
هیچ وقت نتونستم درک کنم اینا چجوری همچین چیزی را ب خدایی قبول دارم
این حرفایی ک میزنم
از بچگی میزدم
حتی خیلی سال قبل از اشنایی با سایت
بابا خدا تو قران گفته
بدون اذن من برگی از درخت نمیفته
ما این ایه را قبول نداشتیم که هیچی حتی فکر نکردیم
برو ببین چقدر درخت رو زمین وجود داره و هر درختی چقدر برگ داره
خدایی ک تو قران میگه من بهترین محافظم
من تو این شرایط میتونم بگم
واقعا توحید زیادی داشتم
و هیچ وقت ترسی از این مسائل نداشتم
و هیچ وقت هم اتفاقی برایم نیفتاده
تموم شد و رفت
و خیلی مواقع هم از تهدید و قدرت ادم ها ن ترسیدم
ن لرزیدم
اگ کسی تهدیدم کرد
با پر رویی گفتم هرکاری دوست داری بکن
و تا اونجایی ک تونستم کنترل ذهن کردم
و تمرکز ذهنم را گذاشتم روی نکات مثبت
و نتیجه اش این شد که همه چی به خوبی حل شد
و حداقل برکتش این بود خش بهم نیفتاد
چیزی ک الان یادمه
چند ماه پیش
شخصی که
برادرش سرهنگ ارتش بود
اون یکی برادرش تو وزارت کشور بود
پدرش جانباز بالای 60 درصد بود
به خاطر ی سری سوتفاهم از من تو دادگاه شکایت کردن و
اون سرهنگ ارتش به من زنگ زد و کلی تهدید کرد
ک ما قدرت داریم
من سرهنگم
نمیدونم فلان بیسار و اینا
و کاری میکنم ک روزی صدبار بگی غلط کردم
من قبل از اشنایی با سایت بود
خدا میدونست چه شرکی وجودمو میگرفت و الان کجا بودم
ولی من ادمی بودم ک خیلی روی خودم کار کرده ام
با پر رویی گفتم برو هرکاری ک میتونی و دوست داری بکن و نامردی اگ کاری بتونی بکنی و نکنی
تو دادگاه میبینمت
و تا اونجایی ک تونستم ذهنمو کنترل کردم
و با اینکه بی گناه بودم
و به خاطر سوتفاهم این اتفاقات داشت میفتاد هی تو ذهنم حس قربانی شدن میمود
هی حس اش نخورده و دهن سوخته میمود تو ذهنم
و من ذهنمو کنترل میکردم
حتی پسر عمو من وکیله پایه یک
ولی خدا شاهده که حتی ی بار روی اون حساب باز نکردم
و نتیجه اش این بود
ک شکایتو پس گرفتن اونم چند روز قبل از برگزاری دادگاه
ولی ی جا به خاطر شرک یه ضربه ای خوردم
که خوده خدا میدونه چقدر دردم گرفت
چقدر درد کشیدم
چقدر به خاری و بدبختی افتام
چقدر تو سری خور شدم
من ی رابطه عاطفی داشتم
ک میتونم به جرئت بگم کیفیت اون رابطه را در اطرافم ندیدم
و چقدر من لذت میبردم و چقدراحساس خوشبختی داشتم
و همین جا و همین لحظه خدا را شکر میکنم
ک این شخصو ی مدتی وارد زندگی من کرد
و ما دوتایی چقدر باهم لذت بردیم
ولی از ی جایی من شروع کردم رفتن توی دل شرک
و وابستگی من شروع شد و ثانیه به ثانیه بیشتر و بیشتر و بیشتر میشد و اینجا بود
ک یه ضربه ای خوردم ک 3 ماه طول کشید دردش تموم بشه
3 ماه طول کشید ک از اون بدبختی بیرون بیام
و شروع کردم ب خوردن دوره عشق و مودت
ی شرک دیگه ای که دارم
از جمهوری اسلامی و اخوند و حکومت متنفرم
با اینکه از بچگی اخبار نمیدیم
با اینکه اصلا این جور بحث ها را دنبال نمیکنم
با اینکه هیچ وقت رزق و روزیمو دست شخصی نمیدیم
و حتی شانسو قبول نداشتم
ولی از اونجایی ک میدونم احساس ما قطب نمای ما هستن
وقتی اسم جمهوری اسلامی و رهبر و خمینی و رئیس جمهور میاد
چنان از تو بهم میریزم ک خدا میدونه
همگی در پناه الله یکتا
سلام دوست خوبم آقا علیرضا
شجاعت و بی باکی تو ستودنی است
البته اگه پشتت به خدا گرم باشه نه به تواناییهای خودت
یا زور بازوی خودت یا اعتماد به نفس خودت
من چون طب سنتی هم کار کردم یه نکته به خودم و شما یاد آوری می کنم
چون تو خیلی از جاها من مثل شما عمل کردم
نکته اینه:
هر چیزی حد اعتدالی داره و یه حد افراط و یه حد تفریط.
مثلا تو زمینه علم و دانایی حد اعتدال آن حکمت است و حد افراط مکر و نیرنگ و حد تفریط آن هم بلاهت و کودنی
تو زمینه دل و جرئت داشتن حد اعتدال آن شجاعت است و حد افراط آن تهور و بی باکی و حد تفریط آن هم جبن و ترسویی
باید مواظب باشیم از حد شجاعت فراتر نرویم
من خودم تو خیلی از زمینه ها جای کار دارم ولی در زمینه
تنفر و نفرت داشتن از کسی این را برا خودم حل کردم
چون از آسیبهای بسیار آن خصوصا آسیبهای جسمی آن آگاه شدم
هم چنین آرامش و حس خوب را از آدم میگیره
شاد و عالی باشید پسر شجاع و دل دار
بسم الله الرحمن الرحیم
(وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَـٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ یَعِظُهُۥ یَـٰبُنَیَّ لَا تُشۡرِکۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ)
[سوره لقمان ١٣]
این شرک چیه که میگه ظلم بسیار بسیار بزرگی است؟
(یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوۤا۟ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ …)
[سوره التوبه 28]
این شرک چیه که میگه مشرکان نجس هستند؟
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
و خدا به او گفت که
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف
گنجی نهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین خلق را آفریدم تا شناخته شوم
و چه زیبا مولانا این حقیقت را درک کرده بود
مولانایی که در روزگاری زندگی میکرده که نه اینستایی بود و نه اینترنتی و…
ولی چنان غرق در توحید بوده که اکنون ما میبینیم که اشعارش در و دیوارهای شهرمان و این سایت و… را پر کرده
حقیقتا که او در الله یکتا فانی شده بود و یَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَـٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ شده بود
اما او چه هدیه ای از ملکوت خدا برای ما دارد؟
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
ما آینه جمال خدا هستیم
ما یک نسخه از تجلی عظمت خدا هستیم
حال آیا واقعا اینگونه است؟
آیا وقتی من به جمعی وارد میشوم ، به گونه ای وارد میشوم که انگار یک شاهزاده دارد وارد آن جمع میشود و همه از دیدن من مات و مبهوت بمانند و کسی جرات تفکر در گرانی و منفی ها و هر چه غیر خدا است را داشته باشد؟ دقیقا مثل سکانس ورود حضرت یوسف به مجلس زنان مصر
آیا وقتی به خرید میروم عزتمندانه خرید میکنم یا دنبال تخفیف و جنس بی کیفیت هستم؟
آیا وقتی در کنار انسان ها قرار میگیرم دیگران عطر خدا را در کنار من حس میکنند و به برکت فرکانسِ بالای من در آرامش قرار میگیرند؟
و…
و در ادامه مولانا چه زیبا میگوید که
بیرون ز تو نیست…
هر چه هست در درون توست
میگه برو به سفر درون و اسکن کن وجود خودت را تا بفهمی که در چه حالی…
خدایا به تو پناه میبرم از اینکه به تو شرک بورزم
اما از خاطرات خود چه بگویم
من قبلا خیلی سیاسی بودم و درگیر سیاست
حتی یادمه برای انتخابات ریاست جمهوری میرفتم تبلیغ میکردم که
آی مردم به این رای بدهید ، برنامه هایش بهتر است
او اگر بیاید خوشبخت میشویم و…
و آن شخص مورد نظر من هم آمد اما هیچ چیزی هم اتفاق نیفتاد که نیفتاد
و من چقدر گمراه بودم که دلم را وعده های او خوش کرده بودم اما دلم را به وعده های خدا نه
وعده فراوانی که خدا خودش ضمانت کرده که
وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَهࣰ مِّنۡهُ وَفَضۡلࣰاۗ وَٱللَّهُ وَ ٰسِعٌ عَلِیمࣱ
[سوره البقره ٢68]
من چقدر گمراه بودم که خدا اولویت آخر من بود و إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ لِرَبِّهِۦ لَکَنُودࣱ شده بودم
واقعا در آن ایام خدا در نزد من اعتباری نداشت اما اکنون سعی میکنم توحیدی تر باشم…
همین چند وقت پیش من در دوران سربازی مسوولیت توزیع غذا را بر عهده داشتم
و کارم اینگونه بود که غذا را تحویل میگرفتم و خودم تنهایی با ماشین نیروی انتظامی در سطح شهر کرمان به توزیع غذا میپرداختم…
تا اینکه خوردیم به اعتراضات سراسری مردم بخاطر فوت خانم مهسا امینی که از مهرماه شروع شد و تا مدت ها ادامه داشت
و حقیقتا وقتی که برای اولین بار دیدم که مردم به یکی از ماشین های نیروی انتظامی آسیب زده بودند ترسی در دلم ایجاد شد و هر گاه که جلوتر میرفتم و به خاطر مسؤولیتی که بر دوشم بود که می بایست به محله هایی میرفتم که در آنجا مواجه میشدم با شعارهای تندی که بروی دیوار نوشته شده ؛ این نجواهای شیطان می آمد و مثل پیکور در ذهنم کار میکرد که
ببین بیرون چه خبره؟
الان میان هم خودت را و هم ماشینت را آتیش میزنند…
الان یه سنگی پرت میکنند به سمت شیشه ماشین و…
و در همان موقع ندایی آرامبخش این آیه قرآن را در درونم زمزمه کرد
(ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُوا۟ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَـٰنࣰا وَقَالُوا۟ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ)
[سوره آل عمران 173]
و آرام شدم و ذکر لبم حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ شد
و یاد و خاطره فصل پنجم کتاب رویاهایی که رویا نیستند استاد عباس منش که در مورد ترس و ایمان بود نیز بر آرامش من می افزود…
و به خیر و خوشی گذشت و تمام شد بدون اینکه یک خط بروی خودم و ماشین نیروی انتظامی بیفتد
و الان خاطره شد
خاطره ای که میتوانم با خود تکرار کنم و بر ایمان خودم بیفزایم…
خاطره ای که برایم تداعی کننده این قانون مهم است که
بیرون مهم نیست ، مهم درون است
و قسم به روزی که ما در برابر پروردگار می ایستیم
روزی که عده ای سربلند به خدا نگاه میکند…
و عده ای سر به زیر…
(إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسࣰا قَمۡطَرِیرࣰا)
[سوره اﻹنسان 10]
استاد عباس منش خیلی ممنونم از شما
همین چند روز پیش داشتم با خودم میگفتم ایکاش استاد توحیدعملی 8 را میگذاشت
و امروز صبح وقتی که سایت را باز کردم دیدم به به…
دوست دارم این فایل های شما را
دوست دارم اون قسمت یکی از فایل های شما را که میگین
“من یاد گرفته ام که فقط روی خدا حساب کنم”
دوست دارم روزی سایت را ببینم که شما فایل توحید عملی صد و یازده را روی سایت بارگزاری کردین
یعنی همینجوری بگین خدا خدا خدا
همینجوری بگین خود به خود درست میشه ، تو نگران نباش ، تو احساستو خوب کن…
و ما گوش بدیم…
مثل لالایی بگذاریم توی گوشمون و و ذهن نجواگر را بخوابانیم…
استاد عباس منش تشکر میکنم از اینکه یک روز تصمیم گرفتین در یک باغ چادر بزنید و با خودتون خلوت کنید و نتیجه اش شد فصل پنج کتاب رویاهایی که رویا نیستند که اینقدر من این تیکه از آن کتاب شما را دوست دارم که گفتید
حاضر بودم بمیرم ولی مرا به بی ایمانی متهم نکنند…
واقعا بی نظیرید
از خانم شایسته هم بی نهایت ممنونم که از هم استانی های بنده هستند که روزی تصمیم به تغییر میگیرند و اینقدر رشد میکنند که اکنون در آمریکا ساکن هستند و…
راستی گفتم هم استانی
ولی حقیقت همه ما چیز دیگری است
کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب و …بهانه است
و این اسم ها و استان و کشور و… برچسب های دنیایی هستند برای جَعَلۡنَـٰکُمۡ شُعُوبࣰا وَقَبَاۤئلَ لِتَعَارَفُوۤا۟
در پشت پرده اسرار و حقایقی دیگر است…
سلام به رضای عزیزم که انقد قشنگ از خداوند گفتی وحال دلمو عالی کردی نمیدونم چه سریه که وقتی صحبت از خداوند میشه حس وحالم عجیب تعقیر میکنه یه حس نزدیکی یه حس ارامش درونی بعضی وقتا میشینم باخودم حرف میزنم هی از خودم سوال میکنم از خدای خودم که چطور دارم وابستش میشم دارم حسش میکنم منی که اگه خواسته ی داشتم فک میکردم اگه امام حسینو واسطه قرارندم اصلاخداصدامونمیشنوه از ارامش خبری نبود توزندگیم والان انقد تعقیر اینا از کجا میاد منبعش چیه الان که دارم مینویسم فک میکنم به قبلام میبینم خداخیلی عااشقمه خیلی دوسم داره من همونم که اصلا نمیتونستم یه خط کامنت .باخوندن کامنتت حالم خیلی خوب شد.عاشقتم.
سلام وقتتون بخیر اقا رضای عزیز
در مورد مثال پدر پولداری که زدید سوالی برام پیش اومد
که ایا این خطاست درخواست کردن دیگران که چیزی ازشون بخوایم ؟ نکنه ما مشرک شدیم یا به روی غیر خدا حساب باز کردیم
یا اصلا این مدل صحبت کردن با خدا از روی شرک میشه یا توحید که خدایا تو دل فلانی بنداز کار منو راه بندازه در خواست منو قبول کنه
سلام برخانم چهارمحالی عزیز
مدت عضویتتون رو که دیدم متوجه شدم تازه وارداین سایت شده اید
ببینیداصل درخواست کردن ازانسان هامشکلی نداره ولی این که بخوایم به افرادوابسطه بشیم وفقط بگیم که این فردمیتونه کارمنوانجام بده این مشکل داره واین یعنی حساب کردن روی ادم هابایدبه خودمون بکیم اگراین فردنشدافراددیگه ای هم هستندکه کارمنوانجام بدن
این موزدپدروپسریک مثالی بودکه بهترمتوجه بشیم مفهوم شرک وبی ایمانی رو
امیدوارم که باادامه دادن این مسیردرک بهتری ازقوانین داشته باشی
شادوموفق باشی
احمدفردوسی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام معصومه خانم عزیز
ببینید دوست من
در مثال من دوباره توجه کنید و روی این کلیدواژه تامل کنید تا بهتر درک کنید
پدرقدرتمند و ثروتمند
بیا پیش خودم
آدامس نعنایی
همسایه
منظور من این بود که وقتی پدر بفهمد پسرش قدرت پدر خود را نادیده گرفته بهش بر میخوره و به شدت ناراحت میشه و شاید تا مدت ها چنین رفتاری از فرزندش را نبخشه
حال خدا هم همینجوری از شرک ما ناراحت میشه
البته این مثال موجب این نشود که ما نگاه انسان گونه به خدا داشته باشیم و درک سیستمی بودن خدا را نادیده بگیریم
شرک یعنی اینکه قدرت خدای درون خودمان را نادیده بگیریم و به عوامل بیرونی که هیچ کنترلی روی آنها نداریم بدهیم…
اما در مورد درخواست
ما یک قانون داریم به اسم قانون درخواست
شما وقتی از دیجی کالا سفارش میدهید این یک نوع درخواست است و پشت این درخواست چه حسی است؟
حالا تصور کنید که رئیس یک بانک یک بار درخواست شما را رد کند و شما با خود بگویید بیچاره شدم و بعد بدنبال رییس بانک بیفتین و درخواست مجدد دهید و او دوباره رد کند و شما مجددا…
در پشت این درخواست چه احساسی نهفته است؟
درخواست داریم تا درخواست
مهم نیتی است که سوار بر آن درخواست میکنیم…
و یک نکته دیگر هم بگویم که خودم چشیدم و به شما بگویم که از اینجا ضربه نخورین
وقتی که انسان با یک آگاهی روبرو میشود از جانب شیطان روزنه ای در او ایجاد میشود که خیلی او را به وسواس فکری میاندازد و حقیقتا این اندیشه او را رنج میدهد
و راه مقابله با این حس بد و رنجش فکری پناه بردن بر خداست
و اقرار بر اینکه من نمیدانم و تو میدانی
وصادقانه به او بگویین که میخواهم یک دم از تو غافل نباشم
و اینجاست که با یاد او آرام میشویم و روز بروز تحت تعلمیات خودِ خودِ خودِ خودش توحیدی تر میشویم
فراموش نکنیم که او همه چیز میشود همه کس را
خدا معلم بسیار خوبی است
به قول یکی از بزرگان بنام امام محمد باقر
“هر کس به آنچه که بداند عمل کند ؛ خدا آن جیزهایی را که نمیداند به او می آموزد”
در پناه خدا باشین
همان خدایی که هدایتگر زنبور عسل است و با زنبور عسل صحبت میکند
ما که اشرف مخلوقات اوییم و بر زنبور عسل برتری داریم
“تو خوددحدیث مفصل بخوان از این مجمل”
(وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتࣰا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ)
[سوره النحل 68]
سلام به همه عزیزان
واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم چقدر عالی نوشتید و چقدر عالی با آیه های قران تطبیق کردید واقعا تحسینتون میکنم مخصوصا اونجا که از سوال حضرت داود نوشتید و پاسخ خداوند رو بیان کردید لذت بردم لذت بردم
من بارها وبارها قران رو ختم کردم ولی باور میکنید انگار این آیه برام تازگی داشت انگار تا به حال ندیده بودم خیلی استفاده کردم موفق و پیروز باشید
سلام بر مریم خانم عزیز و بزرگوار
ممنونم از اینکه کامنت بنده را مطالعه کردید و مورد توجهتون بود
فقط یک نکته بگم که این آگاهی که از حضرت داوود گفتم از قرآن نیست بلکه یک حدیث قدسی است
حدیث قدسی هم از ملکوت خداوند است که در قالب الفاظ بر زبان بزرگان نشسته است
البته این حدیث موید قرآنی هم دارد
موید قرآنی از جنس اینکه ما تجلی خدا هستیم و جوهر خدا و ما یکی است…
ما گنج نهان خدا هستیم…
در داستان حضرت عیسی و کارهای خداگونه اش که در قرآن ذکر شده تفکر کنید
او مرده را زنده میکرد…
او بیماران لاعلاج را شفا میداد…
او در پرنده ای که از گل ساخته شده بود فوت میکرد و به اذن خدا پرنده جان میگرفت…
(وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیۤ إِسۡرَ ٰۤءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِـَٔایَهࣲ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیۤ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡـَٔهِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَ ٰلِکَ لَـَٔایَهࣰ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ)
[سوره آل عمران 49]
خب سوالی پیش می آید که حضرت عیسی چه کسی بود؟
او بشری بود مثل همه ما ، منتها او به حقیقت و ارزشمندی خود پی برده بود…
امیدوارم این حقیقت و گوهر گرانبهای خود را درک کنیم قبل از اینکه روزی برسد که در آن روز سخت پشیمان شویم که چه عظمتی داشتیم و غافل بودیم…
امیدوارم جزو آن دسته نباشیم که خدا را فراموش کردیم که فراموشی خدا مساوی است با فراموشی عظمت خودمان ؛ به قول قرآن
(وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُو۟لَـٰۤىِٕکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ)
[سوره الحشر ١٩]
و حال سوال اصلی این است که چرا من چنین احساسی ندارم
چرا احساس نمیکنم که من عظمتی در درون خودم دارم با این عنوان که
“من از جنس پروردگارم می باشم و مانند او قدرت خلق کنندگی دارم”
جوابش در یک ترمز بزرگ نهفته است
ترمزی بنام “منیت”
به قول حافظ
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
منیت همان چیزی است که شیطان بخاطر آن از درگاه خدا رانده شده
او گفت
(قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرࣱ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارࣲ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینࣲ)
[سوره اﻷعراف ١٢]
سرپیچی خدا را کرد و در جواب خدا گفت
أَنَا۠ خَیۡرࣱ مِّنۡهُ
من من من از انسان برترم
و چه زیبا عطار نیشابوری در داستان موسی و شیطان یک نصیحت زیبا از زبان شیطان به موسی و همه ما دارد
گفت دائم یاد دار این سخن
من مگو تا چون نگردی همچو من
میگه اگر میخوای مثل من از درگاه خدا دور نشی مثل من مباش و من من نکن
کسی که منیت در او نباشد و مانند سلیمان نبی ذکر لبانش هَـٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی باشد و در پشت هر اتفاق خوب و بد زندگی اش خدا را ببیند ؛ میشود مثل حضرت محمد که خدا در او تجلی میکند و برایش مَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ میشود
منیت یعنی اینکه چاره اندیشی های خود را کنار بزنیم و تسلیم خدا شویم و بگوییم خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من تسلیمم و اختیارم را به تو می سپارم ؛ تویی که بهترین هدایتگری و تو مرا به مقصدم ببر
دقیقا مثل زمانی که اجازه میدهیم دکتر ما را بیهوش کند تا ما را به خواسته مان که سلامتی است برساند
یا مثل زمانی که تمام وجود خود را در اختیار خلبانی میگذاریم که نه او را دیده ایم و با او آشنا هستیم ؛ به جهت اینکه او ما را به مقصدی که درخواست داده ایم برساند..
حال وقتی که به یک جراح و خلبان اعتماد میکنیم و خودمان را تسلیم آنها میکنیم ؛ چرا خود را تسلیم خدایی که مهربان ترین مهربانان است نمیکنیم ؟
چرا در برابر خدا خط و نشان میکشیم و در برابرش سکوت نمیکنیم و اختیار خویش را تسلیم او نمیکنیم تا او بیاید و در ما تجلی کند و ما را به طرح الهی ای که در درونمان گذاشته برساند؟
واقعا چرا؟
چه سوال زیبایی است که باید در مراقبه هایمان از خود بپرسیم…
در پناه الله مهربان باشین ؛ همان الهی که از زبان مولوی به همه ما میگوید
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
(إِنِّیۤ أَنَا۠ رَبُّکَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوࣰى)
[سوره طه ١٢]
سلام آقا رضای عزیز ممنونم از راهنماییتون
من خیلی استفاده کردم از متن خوبتون مخصوصا اینکه مثالهای خوب قرانی میزنید و این نشان از تسلط شما به قران هستش
در پناه خداوند مهربان صحیح و سالم باشید
و این آگاهیهای ناب را در اختیار
بقیه قرار بدین و در این راه موفق و سربلند باشید
به نام خدا
سلام آقا رضا
من واقعا مات و مبهوت کامنتهای شما شدم .
چه جملات آموزنده و توحیدی !!!
تحسینتان میکنم ،لذت بردم از کامنتتان که به عنوان محبوبترین دیدگاه انتخاب شده و بقیه کامنت شما در پاسخ به دوستان عزیز.
کلا درس هست تک تک جملاتتون. جوری که تصمیم گرفتم همه کامنتها ، از اولین واژه تا آخرین واژه را ذخیره داشته باشم.
بینهایت متشکرم از شما که به این زیبایی اطلاعات ناب و توحیدی را در اختیار ما میگذارید .
در پناه الله یکتا، سلامت،سعادتمند و ثروتمند باشید
سلام به آقا رضای عزیز
مرررررسی که اینقدر بی نظیر توضیح دادی
زیبا مثال زدی، خیلی لذت بردم پسر خوب
از اینکه تو این سن اینجوری قانون و توحید رو درک کردی، دست مریزاد داری
و مطمئناً در آینده ای نزدیک میایی و واسمون از نتایج بزرگت کامنت میزاری
انشاالله که در پناه الله شاد، سالم و ثروتمند باشی
به نام خدای توانا و مهربان
درود به شما آقای احمدی عزیز
چقدر دیدگاه شما آموزنده و اگاهی بخش بود
واقعاً یک دنیا سپاسگزارم
اونجایی که شما مثال خدمت در نیروی انتظامی رو زدی و بعدش به این موضوع اشاره کردی که…
و به خیر و خوشی گذشت و تمام شد بدون اینکه یک خط بروی خودم و ماشین نیروی انتظامی بیفتد
و الان خاطره شد
خاطره ای که میتوانم با خود تکرار کنم و بر ایمان خودم بیفزایم
خاطره ای که برایم تداعی کننده این قانون مهم است که
بیرون مهم نیست ، مهم درون است
ماشاالله بهت تبریک میگم که توانستی در این حد توحید را در عمل اجرا کنی
پایدار باشید و سر بلند
خدایا (ای فرمانروای کل جهانیان) تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام به برادر توحیدام، رضا
احسنت به شما که اینقدر روی خودتون کار کردین، واقعا عالی مینویسید،جایی که خطاب به استاد گفتین
همین جوری بگین، خدا خدا خدا
همین جوری بگین خودبه خود درست میشه
تو نگران نباش، تو احساستو خوب کنن
هزار بار با خودم تکرار کردم
شرک تمام وجودمو گرفته بود،، بخاطر بزرگترین تضاد زندگیم
خواندن کامنت شما،، دوباره معنای توحید رو برام باز کرد
که، فقط روی خدا حساب باز کنم
الهی که قلبتون از الهامات خداوند پر بشه.
سلام آقای احمدی عزیز
چقدر کامنتتون زیبا بود چقدر عالی رابطه پدر پولدار و پسرش رو ربط دادید به خداوند و بندگانش، خیلی حس خوبی گرفتم از نوشته هاتون، من هم فصل 5 کتاب رویاهایی که رویا نیستند همیشه یه گوشه ی ذهنم هست و همیشه وقتی با ترسام روبه رو میشم ناخودآگاه به فکر این کتاب و این تجربه استاد میافتم، استاد آنقدر زیبا در این فصل کلمات رو به جا استفاده کردند و آنقدر با جزییات توضیح دادند که من تصویرش رو توی ذهنم ساختم و بعضاً حتی احساس میکنم که فایل تصویری از اون باغ و اون ماجراها دیدم، آنقدر که توی ذهنم صحنهها واقعی ساخته شده، در حالی فقط نوشته هست، واقعا فایل های توحیدی استاد یک جنس و حس و روح دیگه ای دارند. انگار خود خدا مستقیم نشسته و داره باهات صحبت میکنه. خالص و ناب.
خیلی ممنونم از کامنتی که گذاشتید، واقعا لذت بردم، در پناه خدا.
سلام آقا رضای عزیز
چقدر زیبا نوشتی از آیات قرآن ، از اشعار زیبای مولانا ، تعداد بسیاری از اشعار مولانا درس قانون میده به ما و انقدر زیبا بیان میکنه که به قلب انسان راه پیدا میکنه .
و جمله آخرتون دررابطه با اسم ها و برچسب های دنیایی مفهوم بسیار زیبا و عمیقی داشت میشه ساعت ها درمودش فکر کرد .
و ممنون از نکته های زیبای دیگه ای که نوشتید ، عالی بود .
سلام آقا رضا عزیز و توحیدی
گل پسر دوسداشتنی که حرفات تا عمق قلب منو به تسلیم در برابر خدا دعوت کرد
چقدر حسودیم شد که آیات قرآن اینقدر زیبا و روان توضیح میدی و منم جزو خواستهام مینویسمش و از خدا هدایت میخوام که بتونم مثل شما کندکاش کنم در آیات روشن و درکشون کنم و به این زیبای توضحیشون بدم
ممنونم ازت استاد جان که الگوی بینظیری شدین برای ما که درک کنیم قانونهای خداوند
فقط دلم میخواد داد بزنم آرامش درونم رو از روزی که خدای واقعی درک کردم
سپاسگزارم از شما دوست عزیز و توحیدی
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزو دوست داشتنی
و سلام به آقا رضا احمدی عزیز
آقا رضا خیلی لذت بردم از این درک قشنگی که داشتید و تحسینتون میکنم که اینقدر عالی بیان کردید …خدا را شاکرم که هر لحظه از طریق شما عزیزان خودش را به من نشون میده و درک و آگاهی من را افزایش میده
الهی هزاران بار شکرت
سلام
به به، چقدر عالی کامنت گذاشتی.
بدون تعارفات و بی شیله پیله، مفید و مختصر، آیات و اشعار مرتبط، مثال مرتبط و عالی، به به، آفرین به تو که اینقدر عالی درک کردی و عالی بیان کردی.
آره بخدا، انگار کلید گنجهای جهان در اختیارمونه بعد پامیشیم میریم گدایی از این و اون؛ خودش ضمانت کرده که میدم، میدم، میدم، هرچی بخوای نزده منه، من، بخواه تا بدم، به چه زبونی بگم، من تو رو خلق کردم همه چیزتم ضمانت میکنم، پول، سلامتی، همسر، شغل، خونه،… هرچی بخوای میدم، فقط لب تر کن، بعد ما میریم درِ این و اون گدایی.
حالا خداس که فقط گفته گناه شرک رو نمیبخشم، دست ماها بود، با رعدوبرق میزدیم یارو رو از وسط دو نصفش میکردیم، که مگه باتو نیستم، گدااااا، کجا میری؟؟
عالی بود کامنتتون، مرسی.
موفق و پیروز باشید
سلام آقای احمدی .
دوست عزیز عاشق کامنت شما شدم. و چه کردی با من. اشکم در اومد که من چه کردم با خودم.
کاملا مثال شرکی که زدی با پوست و خونم حس کردم. که من مثلا همه کار برای دخترم میکنم و دلم میخواد هرچی میخواد به خودم بگه . بعد اون بره از کسی یه تقاضای بیجا بکنه. چه حال بدی میشم. وای اینو کاملا درک کردم.
من یه بنده معمولی چه حالی میشم. حالا ببین خدایی که اینهمه عظمت را در وجودم گذاشته و به من میگه من خدای توام و فقط از خودم بخواه و من ابله منه نادان از غیر درخواست کردم . خوب اون خدا میگه از کی خواستی از بنده ای که حتی قدرت خلق پوسته روی هسته خرما را نداره . حالا که از اون خواستی برو از خودش بگیر.
و سالهاست که آواره در این زمین به دنبال غیر بودیم و در شرک به سر میبردیم.
چه مثال خوبی زدی منو به خودم آوردی. چه مثال قشنگی از آینه زدی . من آینه جمال خدا هستم. حالا توی این آینه چه خصوصیتی از خدا را دارم نشون میدم.
وهابیت را ؟ رزاق بودن را؟ رحمانیت را ؟ چه خصوصیاتی را نشون میدم. میخوام چه قدرتی از خدا را گسترش بدم.
من دوست دارم در آینه چی ببینم. آنچه نشون میدم همون باورهای منه.
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست.
من واقعا لذت بردم از کلامت. این کلام خدا بود که توسط کامنت بوسیله شما برای من اومد . و من ممنونم که نوشتی آنچه از دلت گذشت.
من ممنونم از استاد که یه فایل میزاره و هزاران فایل از دلش در میاد. چه درس هایی نهفته داره این فایل ها.
ممنونم از خدای مهربونم که منو در این مسیر قرار داده .
و براتون آرزوی سعادت و سربلندی دارم
سلام داداش
چقدر مثالت زیبا چقدر بهتر مفهوم
شرک و بزرگی خدا را رسوندی پسر
دمت گرم خیلی لذت بردم الا
بذکر االله من تطمئن القلوب
فقط وفقط باید خدا دلها آرامش
میگرد
عشقی داداش انشالا همیشه موفق
و سربلند و پر روزی باشی
به نام خدای هدایتگر ومهربان
سلام رضا عزیز تا الان این قدر این آیه برام بلد نشده بود که وقتی خوندمش به خودم گفتم و گفتم دقیقا با منه و منم که مشرک هستم و یک لحظه بقض کردم و کمی در موردش فکر کردم و خدا هیچ راه فراری برای مشرک بودن نگذاشته و اگر من این گونه باشم خسرو فی الدنیا و آخره شدم .
خیلی منون از شما به خاطر این کامنت قشنگتون
در مورد داستان زیبا و توحیدیتون منم تجربه ای مشابه رو داشتم و خدارو شکر با خوندن کامنتتون یاد آوری شد برام و من توی اوج شلوغی درگیری بازار تهران به راحتی و با اعراض ازش به سلامتی گذشتم .
در پناه رب خدایی باشید
سلام آقا رضا داداش گلم
چقدر قشنگ نوشتین احساس تون رو لذت بردم به فکر فرو رفتم
داداش من بزرگ تریم مشکل زندگیم که در حال حل آن هستم مسئله ایمان و شرک هست اما از اونجای که نسئله ای بزرگ تر از خودم نمیبینم می توانم با کمک و هدایت خداوندی که من رو به درخواست قلبم هدایت کرد به این مکان الهی و توحیدی همون الله یکتا قدم به قدم قلب من رو جلاء میدهد و پاک و پاک ترم می کنه.
رضا جان خیلی تشکر می کنم از اینکه امروز یک رفیق به دروازه زتدگیم نزدیک تر شد و من با عشق از بودن کنار شماها لذت میبرم.
برای هممون از رب یکتا توحید میطلبم که مشکل عمده ما همین توحید هست مشکل عمده خودم و اگر فقط 1 درصد در وجودمون مسئله ایمان به یگانگی الله ایمان به بودن تنها فرمانروای نطلق زمین و آسمان ها الله اینان به تنها هادی و پناه دهنده فقط 1 درصد در قلبم ایجاد شود زندگیم کنفیکون خواهد شد.
بازهم تشکر از مرامت که با قلبت نوشته ای موفق و خوشبخت ببینمت رفیق
بینظیر بود خیلی لذت بردم.
واقعا توحید همه را همه چیز میشود به شرط ایمان.
سپاسگزارم از پروردگارم که همواره هدایتم میکنه و هرچی که میگذره بهتر درک میکنم که ما فقط اومدیم خودمون و خواسته هامونو تجربه کنیم و این سیکل که ما خواسته هامونو تجربه میکنیم و جهان با ما از طریق بدست اوردن خواسته هامون همواره رو به پیشرفت. و این فقط و فقط به شرط توحید و توکل و باور به خدای وهابم هست.
سپاسگذارم وسلام وسپاسگذارم
سپاس فروان
وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَـٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ یَعِظُهُۥ یَـٰبُنَیَّ لَا تُشۡرِکۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمࣱ)
[سوره لقمان ١٣]
این شرک چیه که میگه ظلم بسیار بسیار بزرگی است؟
(یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوۤا۟ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسࣱ …)
[سوره التوبه 28]
این شرک چیه که میگه مشرکان نجس هستند؟
تصور کنید پدری را که بسیار ثروتمند و قدرتمند و دارای اعتبار بالایی در نزد مردم است و این پدر تنها یک پسر دارد که خیلی دوستش دارد و به او گفته که هر وقت ؛ هر چیزی که خواستی بیا پیش خودم تا به تو آن چیز را بدهم
حالا یک روز به این پدر خبر میدهند که پسرت رفته در خانه همسایه و از همسایه تقاضا کرده که هزینه یک آدامس نعنایی را به او بدهد تا آن را تهیه کند و مصرف کند…
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…
چه حالتی به این پدر داستان ما دست میدهد؟
حتما پدر داستان ما با خودش میگوید که ایکاش فرش خانه ام را آتش میزدی ولی چنین کاری با من نمیکردی…
پدر داستان ما با خود میگوید که من بروی پسرم غیرت داشتم و حاضر نبودم که خواری درخواست از غیر خودم را در چهره او ببینم اما او چه کرد؟…
این فقط یک مثال بود تا کمی مفهوم شرک را درک کنیم
و گرنه خدا کجا و این پدر کجا….
شرکی از جنس اینکه من قدرت خدای خودم را نادیده بگیرم و به هر چیزی روی آورم غیر خودش
شرکی از جنس اینکه خدا با خودش میگوید
نگاه کن اینو ؛ چه قدرت عظیمی درونش گذاشتم ولی او چه کرد با خودش؟
حرف برای گفتن زیاد است…
حضرت داوود سوالی برایش پیش آمد که خدایا چرا خلق را آفریدی؟
و خدا به او گفت که
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف
گنجی نهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین خلق را آفریدم تا شناخته شوم
و چه زیبا مولانا این حقیقت را درک کرده بود
مولانایی که در روزگاری زندگی میکرده که نه اینستایی بود و نه اینترنتی و…
ولی چنان غرق در توحید بوده که اکنون ما میبینیم که اشعارش در و دیوارهای شهرمان و این سایت و… را پر کرده
حقیقتا که او در الله یکتا فانی شده بود و یَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَـٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ شده بود
اما او چه هدیه ای از ملکوت خدا برای ما دارد؟
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی
وی آینهٔ جمال شاهی که توئی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
ما آینه جمال خدا هستیم
ما یک نسخه از تجلی عظمت خدا هستیم
حال آیا واقعا اینگونه است؟
سپاسگذارم
سلام دورد بر دوست عزیز
چقدر خوب و ساده و قابل فهم شرکو توضیح دادین چقدر ساده و زیبا ممنونم از این نوع بیان ساده تون
اگر ما بتونیم شرک رو درکنیم و بدونیم که ندانسته چه جور داریم به شیطان قدرت میدیم و خدا رو تا دیده میگیریم هیچ وقت و به هیچ عنوان و دلیلی نه غمی داریم و نه ترسی که همگی از بی ایمانی و شرک وجودمون سرچشمه میگره
بابت کامنت زیباتون سپاسگزارم
سلام ادب
رضا جان عزیز کامنت بسیار زیبات را خوندم ، به کار بردن آیات قرآن واشعار مولانا کار آدمهای با ذوقه وجای تقدیر وتشکر داره
به خاطر حسن سلیقه و صدالبته آگاهی های نابی که با ما به اشتراک گذاشتی سپاسگزارم
در کامنتهایی که دوستان عزیز مینویسندآیات واشعار زیادی در مورد توحید مشاهده میکنیم واین نشانه درک بالای اعضا سایت است
خدای یکتا را بابت این سایت توحیدی شاکرم وآرزوی توفیق روزافزون برای همه اعضا دارم
خداوند نگهدارتون باشه
سلام دوست عزیزم اقا رضا
واقعا از خوندن کامنت شما لذت بردم
از این باور توحیدی که از خوندن قران برای خودتون ایجاد کردید و مشخصه که چقدر درک خوبی از قران دارید و چقدر لذت بخشه دیدن ایمانی که در زندگی داره ازش استفاده میشه در روزهای سخت در مشکلات میاد سراغت و میگه از من بخواه که من هستم تنها کسی که میتونه به تو بده چون همه ی قدرتها و فرصت ها در اختیار منه
سپاسگزارم که انقدر زیبا نوشتید و خداوند در متن شما جاری شد️
سلام دوست عزیز
چقدر کامنتتون هدایت خدا بود واسه من، تا اسم سوره توبه رو دیدم فهمیدم این کامنت واسه منه
چون چند وقته همه ش قران واسم رو سوره توبه باز میشه
تازه فهمیدم چقدر تغییر کردم، بعد دو سال الکی چرخیدن، با 6 روز تعهد روی ارتباط با خدای خودم، همه نشانه هایی که گفته بودین رو داشتم!!!
من تو هر جمعی الان سربلند و با افتخار وارد میشم
ادم هایی که همیشه منفی بودن، به طرز عجیبی تو جمعی که من هستم اصلا حرف های بی کیفیت نمیزنن و حتی راجب قوانین صحبت میکنن!
ادم ها انگار نور خدارو در من حس میکنن و علاقه عجیبی به من و ارتباط داشتن با من پیدا کردن
و… تمام نشانه هایی که نوشتین!
خدا میدونه روز 60 ام یا 600 ام تعهد من قراره چه معجزاتی اتفاق افتاده وقتی اینا فقط نشانه های 6 روز اول هست!!!!
خیلی خیلی خوشحالم
ممنونم از شما برادر عزیزم که دست خدا شدین برای من، تا تغییراتم تو همین مدت کوتاه یادم نره و البته یادم بمونه ویژگی های خداگونه بودن چطور هست و سعی کنم هی این ویژگی هازو بیشتر پرورش بدم
واقعا که خدا همهههه چیز رو برای ما افریده و مارو برای خودش
با خوندن کامننتون به انسان بودن خودم افتخار کردم
سپاسگزارم بی نهاااایت
سلام رضا جان دوست هم فرکانسی ،
پسر چه کردی چه گرد وخاکی راه انداختی مرد ازخط به خط کامنتت معلومه که این نوشته خود خداست من همیشه این مثال رو بارها و بارها زدم که واقعا فکر کن پدرت همه چی داشته باشه وبری پیش ی غریبه و ی آدامس ازش بگیری اونم با التماس خب معلومه وقتی پدر بفهمه از درون بهم میریزد وداغون میشه حالا فکرشو بکن چقدر خدا ما بنده هاشو دوست داره که هر چقدر هم ما شرک میورزیم بازهم عاشقانه ثانیه به ثانیه داره هدایتمون میکنه و از ما بیشتر مشتاقه که تو مسیر درست حرکت کنیم و متاسفانه هر چقدر ضربه میخوریم فقط ازاین شرکه،
چقدر من عاشق این شعر حضرت مولانا هستم
ای نسخه نامه الهی که تویی
ای آیینه جمال پادشاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
ازخودم بطلب که هر آنچه خواهی تویی
من قبلاً اصلا مفهوم این شعر زیبا رو نمیفهمیدم هر چقدر بیشتر قانون رو درک میکنم بیشتر میفهمم که همه چی فقط خودمم چقدر من ساده بودم ی زمانی دست به هر عامل بیرونی میزدم که زندگیم تغییر کنه بدون اینکه بدونم من باید باورهام رو تغییر بدم
چقدر دنبال انگیزه بودم ،چقد دست و پا میزدم،تلاش میکردم ، تا ی جایی فهمیدم که همه چی باوره اگر باورهام رو درست نکنم هر چقدر هم بدو بدو بکنم هیچ فایده ای نداره ،
ی جمله ای رو قبلاً شنیدم که میگفت اگر به یک احمق انگیزه بدی تو فقط یک احمق با انگیزه داری الان معنی این جمله قشنگ میفهمم وقتی باور مخرب باشه زندگی تغییر نمیکنه تمام آموزه های استاد هم داره حول این شعر زیبای حضرت مولانا میچرخه،
فایل فقط روی خدا حساب باز کن استاد عباس منش رو اگه بگم هزار بار گوش دادم غلو نکردم هر وقت بهم میریزم یا از دیگران توقع دارم این فایل رو با عشق گوش میدم
منم عاشق این جمله استادم که گفت من یاد گرفتم که فقط روی خدا حساب باز کنم،
و منم دارم تلاش میکنم که بتونم فقط روی خدا حساب باز کنم
و خداوند برای من کافیه مگه من چی میخوام از خدا که تو خدایی خدا یافت نمیشود
الان بزرگترین آرزوی من اینکه که به این درک برسم که با تمام وجود فقط روی خودش حساب باز کنم نه کس دیگه ای
استاد فایل های توحیدی وجود منو شخم زد فایل های توحیدی رو باید برای تمام عمر گوش بدیم ولی اگه بگم این جزو بهترین فایلهای شماست بی انصافی کردم من هر فایلی رو گوش میدم درونم غوغایی به پا میکنه مگه شما فایلی دارین که خوب نباشه
استاد وقتی فایلی رو گوش میدم و از توحید گفتین انگاری دنیا رو بهم میدن میگم اخ جون یه قدم دیگه نزدیک شدم به خدای حقیقی
رضا جان ازت ممنونم از آیاتی که استفاده کردی که سراسر ارامشه فقط با زمزمه کردن این آیات وجودم پر میشه از آرامش خدا
پسر هر چی تحسینت کنم بازم کمه دمت گرم کولاک کردی عاشقتم.
سلام رضای عزیزم
شما خیلی فوق العاده هستین
شما بی نظیر هستین
شما خیلی آگاهیت
من نرم افزار قران رو باز کردم و کامنتات رو مطالعه کردم
هر سخنی میگفتی یه آیه قرانی هم براش میاوردی
مشخصه ک قرآن رو ب خوبی و تمرکزی مطالعه میکنی
ممنونم بابت نظراتت
در پناه الله شاد و سلامت باشی برادر عزیزم
سلام به دوست و داداش خوبم آقا رضا احمدی .
کامنتت خیلی برام جذاب و دوست داشتنی بود چقدر از مثالت لذت بردم چون خودم پدر هستم کاملاً حس کردم که چی گفتی .
و قشنگ گفتی که ما انسانها از نظر قوم و نژاد و رنگ پوست و … فرقی با هم نداریم و یکی هستیم .
در پناه ربّ العالمین شاد و ثروتمند باشید.
سلام به انسانهایی که شبیه آقا رضا عطر خدا رو میتونی از صحبتهاشون استشمام کنی آقا رضا اونجایی که گفتین دوست دارم تو برام لالایی بگی و من ذهن نجوا گرم رو خاموش کنم گریه کردم اشک ریختم هیج چیز به اندازه ی توحید نمیتونه دلم رو نرم کنه واقعا ازتون ممنونم چقدر بی نظیر بود کامنتتون خیلی لذت بردم
رضا عزیزم
با خوندن کامنت زیبات اشک در چشمانم جاری شد
چقدر زیبا آیات قرآن رو در خلال توضیح های نورانیت نوشتی
چه زیبا کلام الله مجید رو بلدی
چه زیبا از اجرای توحید در عملت گفتی
بسیار لذت بردم از نوشته های زیبات
همیشه در پناه خداوند سبحان و ثروتمند باشی
به نام رب یکتا.
اینارو مینویسم برای یادآوری به خودم، یک نیرو هست در جهان، یک نیروی واحد که منبع همه چیزه و اگه من اونو باور کنم دنیا و آخرتم آباد شدس، مثل یک پادشاه زندگی میکنم، ولی اگه شرک بورزم و یادم بره که قدرت کیه و یادم بره که عزت دست کیه و کیه که عزت میده،رو سیاه برمیگردم سمت خودش،هر چقدر تلاش کنم اعتبار بگیرم از بقیه، تایید شم از نظرشون،و یادم بره منبعی رو که همه چیز از آن اونه، جز فلاکت چیزی نمیبینم، اگه شرک بورزم اولین چیزی که ازم گرفته میشه و بر من حروم میشه احساس آرامش و رضایته، پس بهزاد نورانی درس رو بگیر، خدایا منو بیامرز و هدایت کن، گوشمو زود بپیچون اگه رضایت جز تورو خواستم،خدایا منو به خودت نزدیک کن، منو تسلیم خودت ببین،ببخش خطاهامو، رو بقیه حساب کردنامو،خدایا منو به حال خودم ول کن من ضعیفم و نیازمندم به تو.اصل تویی از من راضی باش. من مدت ها بود که از مسیر درست خارج بودم و یادم رفت بود که وظیفه من بندگیه فقط اونه، و ضربشم سخت دیدم،تا ناکجا آباد رفتم تا فرکانس اسفل سافلین، اما اون هدایتم کرد و دستمو گرفت،خدایا شکرت خدایا شکرت، چقدر دلم برای این آرامش تنگ شده بود هیچی آرامش نمیشه، یاد جمله استا. از پیامبر اسلام افتادم:نیت شرک در دل مومن مثه راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه و صاف در دل تاریکی شب پنهان است. برای خودم و شما دوستان عزیزم آرزوی آرامش و هدایت و برکت دارم️
به نام خدای هدایتگرم به سمت شادی و عشق و خوشبختی
سلام استاد عزیزم
خیلی خوشحالم که نیمه شب حدودا ساعت 3 در حال خواندن و نکته برداری از روی کامنت های نشانه ی امروز من، فایل” شناسایی ترمز های مخفی ذهن درباره ثروت” در سایت مشغول بودم که ناگهان متوجه شدم فایل جدیدی روی سایت قرار دادید و بسیار متعجب شدم که هیچ نظری فعلا روی این فایل قرار داده نشده!!!
این بود که یه حس سمج و قوی منو هل داد به سمت اینکه برو هدفون رو بیار، دفتر و قلم هم که دم دستت هست، هنوزم با اینکه شام مهمون داشتی خوابت نمیاد، فردام که جمعه است، دیگه چه بهونه ای داری … فایل رو با جان و دل گوش کن و کامنت بنویس… نمیدونم چی میخام بنویسم ولی میدونم که فقط یه حسی داره منو هل میده… پس یا اعتماد به خدای درونم مینویسم
《دومین کامنت، دومین رد پا》
در همین ابتدای فایل عاشق این موسیقی آغازین شدم که غرق در حس آرامش و آگاهی شدم. گویی قلبم به من میگفت زهرا جان آگاهی های این فایل برای توعه، پس با گوش جان ببین، بشنو و یادداشت کن.
فواره ی زیبای وسط دریاچه، صحنه ی بسیار فوق العاده ای ایجاد کرده خدایا شکرت، آسمان آبی، جنگل های پوشیده از درختان سبز، ابرهای سفید زیبای خداوند…یک پکیج بی نظیر برای هر آنکه دلش لذت و عشق و آگاهی میخواهد.
خدایا شکرت به خاطر این نعمات که گاهی فراموش می کنیم و برامون عادی میشن. من یاد گرفتم از همین فضا لذت ببرم.
خصوصا شب ها که میریم کوه عمیقا دلم میخاد در آرامش شب با ستاره ها و ماه صحبت کنم؛ یا تو کوه و جنگل و یا حتی پارک دوست دارم بشینم زمین و فایل های شما رو گوش بدم و یا دفترم رو بردارم و فقط بدون توقف بنویسم و بنویسم و بنویسم و شکرگزاری کنم از داشته هام و چیزایی که دور و اطرافم میبینم و حس میکنم.
موضوع این فایل که استاد میگن دانشمندان فهمیدن شادی و خوشبختی هم به ژنتیک ارتباط دارد. تعریف شرک از نظر استاد، شرک نقطه مقابل توحید و به معنای قدرت دادن به عوامل بیرونی است. در قرآن نیز تنها گناهی که گفته شده بخشیده نمی شود، شرک است. استاد میگن اگر حتی در گوشه ی ذهنت به عوامل بیرونی باور داری، در روز های سخت مغز میره سراغ اون عامل بیرونی! که در اینجا ژنتیک است.
دلیل اینکه منبه این فایل هدایت شدم:
《من و همسرم عاشق این هستیم که فرزند دوقلوی پسر داشته باشیم؛ در حالیکه در ژن ما دوقلوزایی وجود ندارد… به خاطر اینم هست که من به این فایل در ایننیمه شب هدایت شدم؛
گویی خدا اومده درگوشی بهم بگه
بنده ی ارزشمند من، تو منو بارو کن،
تو قدرت رو به عوامل بیرونی نده،
من خودم قادر مطلق هستم،
خودم از خزانه ام بهت میبخشم،
تو فقط از من بخواه
و هیچ چیز دیگه ای رو بارو نکن،
خودم بهت فرزند دوقلوی سالم و صالح و شایسته میبخشم.》
به قول استاد اینکه به راحتی بپذیریم شادی به ژنتیک ربط داره، پس اگر من نتونم شادی و خوشبختی ایجاد کنم، مغز من به راحتی اون رو به موضوع ژنتیک ربط می دهد.
باید مواظب باشیم که چه چیز هایی رو می شنویم و چه چیزهایی رو بارو میکنیم؛ چون مغز ما همیشه دنبال مقصره که بگه مشکل از من نیست، دیگران مشکل دارن!
《پس همین الان باید باوری در مورد این ژن، که بهم کمک نمیکنه و هم جهت با خواسته ام نیست رو از ذهنم پاک کنم و به جاش باوری بسازم که این موضوع ربطی به ژنتیک نداره و از فردا باید الگوهایی رو پیدا کنم که بدون داشتن این ژن دوقلو دارن.
خدایا صد هزار مرتبه شکر همین الان یه الگو به ذهنم اومد که هفته پیش که مشهد بودیم، خانمی رو تو حرم دیدم که فرزند دو قلو داشت، ازشون سوال کردم و خانم هم پاسخ دادند که اصلا سابقه چنین چیزی رو تو فامیل و طایفه نداشتن و فقط به خواست خدا ایشان دو قلو باردار شدن،،، خدایا خیلی خیلی ممنونم که یه الگو همین الان به ذهنم رسید.
واقعا هیجان زده شدم جایی که استاد مثال ژنتیک راجع به دوقلوهای همسان زدند!!!
انگار نشونه واضحی برام اومد که بنده ی ارزشمند من،
مهر تایید بر خواسته امشب زده شد
خواسته ات در این نیمه شب اجابت شد.
دوقلوهات آماده ی زمینی شدن هستن
فقط کافیه بری به استقبالشون
و کادوهات رو از خدای وهاب دریافت کنی》
آنچه که در زندگی تجربه میکنیم، آیینه ی تمام نمای باورهای ماست.
پس من هم همین رو باور میکنم که خدای وهاب من امشب خواسته دل من رو اجابت کرد؛ پیشاپیش سپاسگزاری میکنم بابت داشتن فرزندانم.
سلام به همسفر توحیدیم نازنین زهراچه اسم قشنگی داری
عزیزم کامنت شماروخوندم واضح چقدر عاشق فرزنددوقلو هستین
درکت میکنم وحست بهم رسید
چون خودم هم عاشق دوقلو هستم
واز خدا دوقلوی دختر وپسر درخواست کردم که صالح وسالم وزیبا باشن باکلی عشق وباوری قوی درخواستم را تقدیم کردم
ومطمأنم که حتماو100/100اجابت میشود چون درقران امده که
فدعونی استجب لکم
پس کافی باباوری قوی وتوحیدی درخواست کنیم که قطعا اجابت میشود
وچقدر زیباست که اینروزاهمش عکس.وفیلمهای دوقلوی دختر وپسر رو خیلی جاها میبینم
وحتی درخوابم
عزیزم انشالله درخواست توهم اجابت میشه وحتما میشه چون شما باور خیلی قپی به منبع داری ولایق دریافتی
انشالله دوتا پسر زیبا وصالح وسالم خدا نصیبت کنه وباعشق دراغوش بگیری
منتظر شنیدن این خبر خوب هستم
دوستت سنا
عاشقتم وعاشق این نگاه توحیدی ات به خدا
سلام خدمت استاد عزیزم
همیشه تو فایلهای توحیدی تون یه جوری صحبت میکنید که هم متوجه اصل میشیم و هم متوجه مسئله خودمون و هم یه امیدی تو دل ما زنده میشه
خیلی بزرگه باورهاتون و من وشما فرسنگ ها فاصله داریم ،چرا که من با وزیدن هر باد ناموفق تسلیم شیطان میشم و شما ثبت اقدامنا هستید
این موارد که پیش میاد من متوجه ضعف در ایمانم میشم
قدرت دادن به هر عامل بیرونی شرک و اعتماد به خودمون و ایمان به رب العالمین اصل است
باز هم مسئله اصلی ما باور توحیدی و توحید عملیه
زمانی که از حرف میگذریم و فهم میکنیم و درک میکنیم نوبت عمل که میرسه خودم رو میگم جا میزنم ،دلیلش چیه؟هنوز 100 درصد به اصل ایمان ندارم و مثل همون برق لحظه ای فقط بعضی وقتها وصل میشم
در صورتی که نتیجه پایدار زمانی میاد که شرک رو بزارم کنار و فقط وفقط باور کنم به اصل و وجودش و اصولش و اینکه برگی بدون اذن او بر زمین نمی افته
دوست دارم هدایت بشم به سمت مستقیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
مصداق:در مورد وضعیت مالی کلیه مقصر رو دولت،نظام اقتصادی کشور و….میدادم،نتیجه کم آوردن مالی و ضعف مالی و …شد وبعد از تهیه ثروت یک و دوازده قدم متوجه اشتباهم شدم و سعی بر ایجاد باورهای درست کردم و تا حدی موفق شدم که تونستم به لطف خدا بدهی ها را صاف کنم،جلو نشتی رو بگیرم و در حال رشد هستم
اما مشکل من با اینکه خیلی فایلها رو گوش میکنم اینه که باز هم شیطان از راههای مختلف وارد میشود نه از طریق ورودی که اونجا رو محکم کردم بلکه با یاد آوری خاطرات گذشته که قبلا کجا بودم و مقایسه با دوستان و…..
واقعا کنترل ذهن خیلی سخته
به امید نتایج بهتر برای خودم و شما دوستان
سپاس استاد عزیز
سلام ابراهیم خلیل
راه نفوذ شیطان بینهایته پس روی راههای نفوذش تمرکز نکنیم بلکه روی کنترل ذهنمون روی باورهای درست تمرکز کنیم و خوراک خوب بهش بدیم و جایی که نیازه اعراض کنیم و بی توجه باشیم و توجه را ببریم روی موضوعات دلخواه البته این تقوا(کنترل ذهن) تمرین و ممارست میخواد و باید به خدا توکل کرد وهرجا لغزیدیم دیگه از درسش استفاده کنیم نه اینکه بخواهیم حالمون را بد کنیم نگاه کنیم که آیا میتونیم برای بهبود راه ازش استفاده کرد یا نه ،،در غیر این صورت تمرکز کنیم روی مسیرمون که توحیدِ،، باورمون این باشه خداوند مالک و صاحب قدرته ودگر هیچکس ،، تنها بخواهیم روی خدا حساب بازکنیم ،، سعی کنیم به چشم یک رفیق که همیشه روش میشه حساب کرد نگاهش کنیم تا کم نیاریم
خدایا هدایتمان کن به راه راست راه آنان که نعمت فراوان عطاکردی
کامنتت خیلی زیبا بود آقا ابراهیم
سلام بر آقا مصطفی عزیز
سپاسگزارم که کامنت منو خوندی و راهنماییم کردی،کاملا درسته نجوای شیطان حتی برای پیامبران در زمان وحی هم بوده ولی شناسایی اون نجوا در لحظه و کنترل ذهن خیلی مهمه.هر توجیحی هم بیارم برای کنترل نکردن ذهن درست نیست و میشه با توحید وتوکل از نجوا گذشت.
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ
“باورمون این باشه خداوند مالک و صاحب قدرته ودگر هیچکس ،، تنها بخواهیم روی خدا حساب بازکنیم ،، سعی کنیم به چشم یک رفیق که همیشه روش میشه حساب کرد نگاهش کنیم تا کم نیاریم”
این قسمت کامنتت رو خیلی دوست داشتم و امیدوارم به این درجه و مدار برسم
سپاسگزارم از راهنماییت