توحید عملی | قسمت 8 - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)

903 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیدا و مهرک گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به دوستان و استاد عزیزم

    چه فایل فوق العاده ایی بود استاد جانم ازتون بسیار سپاسگذارم

    دیروز با مهرک داشتیم فایل های زبان جدیدی که میخوایم یاد بگیریم رو دانلود میکردیم و با هم میگفتیم این زبان هم یاد بگیریم تو رزومه کاریمون دیگه 3 تا زبان مینویسم بخوایم به کشور جدید مهاجرت کنیم دیگه زبانمون فول شده و تاثیر میزاره که کارمون انجام بشه

    چیییی؟؟؟ تاثیر میزاره؟؟عوامل بیرونی تاثیر میزاره؟؟

    اگر هربار از خودم میپرسیدم چند درصد به عوامل بیرونی اعتقاد داری یه جوری محکم میگفتم معلومه که صفر درصد خودمم باورم میشد صفر درصده

    ولی تو مکالمه هام از این حرف ها هزاران بار استفاده کردم فارغ از اینکه بدونم دارم قدرت رو به چی میدم

    روزی که ما دوستای ثروتمند وارد زندگیمون شدن بارها این جمله رو گفتیم خوبه ما دوستای اینجوری داریم اگر فلان جور بودن اینجوری میشد اونجوری میشد

    روزی که مهاجرت کردیم گفتیم وای خداروشکر اگر تو اون کشور بودیم اینجوری بود الان شرایطمون پس خوبه که اینجاییم

    روزی که وارد مسیر شغلی خودمون شدیم و خواستیم طراحی رو شروع کنیم گفتیم خداروشکر ما یه حرفه بلدیم وگرنه چجوری میخواستیم ثروت بسازیم

    چیی داره میگذره تو این ذهن؟؟؟؟چقدر راحت گول میخوریم

    پیش خودمون مثلا داشتیم شکرگزاری هم میکردیم

    مگه استاد هزار بار نگفته ثروتمند شدن شما به شغلتون هیچ ربطی نداره هرکس توهرکاری که هست میتونه ثروت بسازه مگه تو اینو قبول نکرده بودی؟

    جهان همگ گفت خب دوست من تو همه ی این هایی که به دست آوردی به خاطر روزی بود که روی تمام باورهات کار کردی به خاطر روزی بود که تاثیر عوامل بیرونی صفر بود واست و حالا که فکر میکنی این ها تاثیر میزارن توی زندگیت

    بزار ببرمت هموون جاها تا اونها تاثیرشون رو بزارن

    اینجوری اینقدر راحت گول ذهنی که تو اولین سختی به سرعت نور مقصر رو پیدا میکنه رو خوردم

    ذهنی که اون ته ته ها با صدای آروم برای من میگه ولی اگر فلانی فلان روز اونکارو باهات نمیکرد اون چیزها رو تجریه نمیکردی

    چی میگی ذهن من ؟؟

    من دارم صد در صد اتفاقات زندگیم رو خودم خلق میکنم صد درررررررررر صد

    اون چیزی که تو زندگی من تاثیر گذاره نه کشوری که توش دارم زندگی میکنم نه تخصصی که بلدم نه زبان جدید

    فقط افکار من باورهای من تو زندگی من تاثیر گذاره

    فقط افکار من باورهای من تو زندگی من تاثیر گذاره

    فقط افکار من باورهای من تو زندگی من تاثیر گذاره

    همین تموم شد رفت

    چقدر با این فایل به خودم اومدم

    استاد عزیزم ازتون بسیار سپاسگذارم و خداروشکر میکنم که کنار شما تو این مسیر هستم

    ممنون از همه دوستان که از خوندن کامنتاشون لذت میبرم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    Amirreza گفته:
    مدت عضویت: 923 روز

    خدایااااااا خیلی باورهای شرک آلود داشتم من تا الان خودم خبرنداشتم … من همیشه شرک رو دررابطه به قدرت دادن به افراد میدونستم که مثلا فکرکنم کارمنو فقط اون شخص میتونه انجام بده یافقط بایدمنتظربمونم نظرش چیه نسبت به خواسته ای که من دارم که آیاانجامش میده برام یانه ؟ اما الان متوجه شدم اینی که بگم اوضاع اقتصادی بده ،بازارخرابه من ، یا فقط اوناییکه خیلی مهارت دارن یاخیلی تحصیلکرده هستن یا اوناییکه هوش اقتصادی ومالی خوبی ای دارن و اوناییکه در روابط با افراد بقول بعضی ها زرنگن میتونن موفق باشن و پول دربیارن ، یااینکه شرایط ظاهری برای بهتر دیده شدن خیلی مهمه ، فلان مشتری پولموبده یانده ، یافلان قراردادو ببندم یانبندم ،فلان همکارم چی بگه یانگه ، اینا همش شرک بود . پس قدرت خداوند چیه ؟ الان متوجه شدم از صبح که بیدار میشم یکسره تا شب به این چیزافکرمیکردم و نگران بودم تا شب که شرایط به چه صورت پیش میره ؟آدما چی میگن و قراره چی بشه ؟ واقعا نمیدونستم انقدر مشرک بودم من پس !!!!! اینروزا خیلی سعی میکنم بیشتر عاشق خداباشم ودیروز ازش درخواست کردم کمکم کنه بیشترعاشقش باشم بشناسمش .گفتم خودمو گزاشتم روی زمین تو برم دار .منم خیلی دلم میخواد ایمانم بهش خیلی زیادبشه الهی که بشه الهی که یروزی بیاد فقط جلوی چشمام خدای خودم باشه با هرنفسی که داره بهم هدیه داده .متاسفم ازینکه نشناختمش همه چیز برام بزرگ و قدرتمند بود بجز اون

    از خودش. بابت این آگاهی سپاسگزارم الان میخوام برم کلی بهش فکر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سیاوش گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم.خانم شایسته مهربان و همه دوستان هم خانواده ایم

    استاد چقدر این فایلهای توحید رو من از شنیدنشون سیر نمیشم.همشون رو روی گوشیم دانلود کردم و هرباره گوش میدم هرجا که حس میکنم به یه کمکی نیاز دارم و این فایلها خیلی بهم کمک میکنه که روی کی باید حساب باز کنم و از کی بخوام.

    استاد ننتایج زندگی من از اونجایی شروع شد که پذیرفتم من هستم که شرایط زندگیم رو رقم میزنم با کانون توجهاتم.از وقتی خداوند هدایتم کرد به سمت شما تازه با مفهموم توحید و شرک آشنا شدم و بمحض فهمیدنش متوجه شدم من بشدت روی عامل بیرونی پدر حساب میکنم.هر کم و کاستی که توی زندگیم داشتم سریع ذهنم میگفت که اگه پدرت اینکارو میکرد الان شرایط اینطور نبود.اگر فلان ماشین رو برات میخرید الان مجبور نبودی همش توی تعمیرگاه باشی واسه تعمیر پراید درب و داغونت.اگر و اگر و اگر… . استاد من خلاف شما توی خانواده مرفه بزرگ شدم با پدری ثروتمند و کاملا خانواده جو آرام و شادی دارن.اما من بودم که با قدرت دادن به همین یک عامل بیرونی جلوی کلی از خوشیها و لذت هام رو گرفته بودم و این قدرت دهی و این باور که پدر من باعث و بانی بدبختی های من هست مثل یک سد جلوی ورود نعمت ها به زندگیم رو گرفته بود. از وقتی که شروع کردم به کار کردن روی توحید دقیقا همون پدر رفتارش با من 180 درجه تغییر کرد و رفتارهایی با فقط من فقط من و فقط من میکرد که حتی مادر من هم باور نمیکرد که این پدر همون پدره.از محبت ها گرفته تا حرفهایی که مطمِنم توی کل زندگیش فقط به من گفته.این باور همیشه یک ترسی رو در وجودم ایجاد میکرد نسبت به پدرم که من حتی کوچکترین صحبتی رو با پدرم نمیتونستم داشته باشم و تا سن 30 سالگی میتونم بگم که جمعا سی دقیقه با پدرم صحبت نکردم.این در حالی بود که پدر من معروف هست به خوش تعریفی و خوش برخوردی و وقتی با دوستام در این مورد صحبت میکردم میگفتن اگه خوده خدا هم همین الان بیاد بگه تو داری راست میگی ما باور نمیکنیم.

    این ترس به تمام زندگیم هم مثل ویروس سرایت کرده بود و در برخورد با موضوعات مختلف هم به شیوه های مختلف خودش رو نشون میداد.مثلا در روابط,ترس از از دست دادن.در شغل,ترس از بیکاری و و و.

    اما از وقتی تصمیم به تغییر نگاهم نسبت به زندگی و نسبت به همین پدر گرفتم,اوایل از اینجا شروع شد که بصورت کاملا عجیب(البته الان میگم طبق قانون) پدرم برای احوالپرسی به من زنگ میزد,چیزی که سابقه نداشت.یعنی قبلا من هر وقت شماره پدر رو روی صفحه گوشیم میدیدم یا جواب نمیدادم یا بعد از جواب دادن مواجه میشدم با یه رفتار تقریبا تند(که اون هم بخاطر خودم بود و مسِولیتش رو پذیرفتم).و همه اینها رو بعنوان نشانه تغییر میدیدم.شاید برای کسیکه رابطه خوبی با پدرش داره این براش خنده دار باشه ولی برای من اتفاق خیلی بزرگی بود.و این مسیر رو ادامه دادم و ادامه دادم تا الان که واقعا هم خودم دلم برای پدرم تنگ میشه هم دل ایشون برای من و بابت حل شدنه این موضوع هزاران بار از خدای خودم سپاسگزارم بابت وجود شما استاد که توی این مسیر به زیبایی نشونم دادی باید چیکار کنم.

    و کار کردن روی این باور و جایگزین کردن باورهای خوب نسبت به پدرم کلی درهای رحمت بروی زندگیم باز شد.از نظر مالی از نظر احساس خوب از عزت نفس گرفته از از بین رفتن ترس هام که خیلی برام مهم بود چون حس میکردم آدم ترسویی هستم که کلا این با ذاتم در تضاد بود و از درون داشت روحم رو نابوود میکرد.

    وقتی این الگو رو درک کردم و الگو اومد دستم سعی میکنم توی تمام جنبه های زندگیم ازش استفاده کنم و در کنار آموزش های شما که مثل موتور جت میمونه و خیلی سریع و با لذت به خواسته هام میرسم.

    حرف زیاده استاد.بزودی میام میبینمت تا کلی لذت ببرم از حضورت.

    سپاسگزارم بابت این فایل فوق العاده.

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    به نام خدا

    ردپای 76

    سلام استاد جان و دوستای خوبم

    ابرها هیچ وقت برای من تکراری نمیشن ،همیشه منو به وجد میارن چقدر ترکیب آبی سفید سبز فوق العاده است

    چقدر درختچه های جدید زیبا و خوشرنگن

    خداروشکر بابت اینکه امروز صبحم با این تصاویر آغاز کردم

    واقعا این آگاهی بسیار با ارزشه ،نوع نگاه ما تعیین کننده اس !

    از اون فوق العاده تر نوع نگاهی بود که از شما یادگرفتم ،اینکه چقدر راحت گول میخوریم ،یه مثال می‌شنویم و می‌پذیریم که خب این درسته و تعمیم میدیم به کل ماجرا

    در حالی که راحت چشممون به اصل بستیم

    میپذیریم که ژنتیک عامل اصلیه ،در حالی که کلی آدم دیدیم که ژنتیک نتونسته بر اونها فایق بشه

    یا جنسیت یا کشور یا نوع کار خاص و…

    و چون اینطور باور کردیم به قول شما لاجرم اون اتفاق در زندگیمون به واقعیت ما تبدیل میشه

    این نوع نگاه باعث شد دیگه به راحتی هر حرفی نپذیرم و خیلی جالبه بعضا ذهنم خودش همراهی میکنه و میگه نخیر اینطوری نیس

    مثلا چند وقت پیش همه متفق القول داشتن راجب اینکه از راه درست نمیشه پول زیاد در آورد حرف میزدن

    اما ذهنم خودجوش مثال نقض می‌آورد، بدون اعتراض به صحبت های اون افراد

    هر چقدر بیشتر این فایل گوش میدم بیشتر کیف میکنم که واااای چقدر آگاهی های فوق العاده، اگه همین فایل خوب یاد بگیرم کلی از ترمز هام حل میشه

    از صمیم قلب میگم واقعا خوشحالم که استادی دارم که این حرف هارو منتشر میکنه و من لایق شنیدنش شدم

    از اون بهتر اینکه ،اینها فقط حرف نیس ،تبدیل به نتایجی شده که من هم توانایی لذت بردن ازش دارم

    منم صبح هامو تو پردایس شروع میکنم ،منم توان لذت بردن از ثروت فراوانی سلامتی عشق زندگی پیدا کردم

    کدوم استاد اینارو هم در اختیار من قرار میداد؟

    کجا میتونستم تو جمع آدمای مدنظرم باشم و نوع نگرششون مطالعه کنم و یاد بگیرم

    خداروشکر بابت همه این فراوانی ها.

    درباره سوال فایل

    من نتایجمو وصل کرده بودم به شرایط بیرونی !و به طرز عجیبی تو این سال ها از بلایای طبیعی گرفته تا شلوغی های مختلف وبیماری

    پشت سر هم اتفاق می‌افتاد!

    واقعا یادم نمیاد قبل تر ها هم اینطور بود یا نه !ولی تو 6،7سال اخیر که مدنظر منه ،هر اتفاقی میفتاد تا من یه مدت درگیر حواشی بشم و از هدفم دور شم و باز روز از نو روزی از نو

    و این سیکل هی تکرار می‌شد!واقعا سپاسگزار خدام که اون سبک زندگی ندارم چون واقعا آخر و عاقبت خوشی در انتظارم نبود !

    حالا چی در صحبت های استاد باعث شد من از سیکل خارج شم؟واقعا توحید و جمله الخیر فی ما وقع شاه کلید ماجرا بود

    قبل از هر چیز ،قدرت از غیر خدا گرفت و بعد باعث شد من تسلیم خدا باشم ،پذیرا تضاد ها باشم و اونهارو خیر از جانب خدا ببینم برای قوی تر شدن

    البته به اندازه ظرفم و مدت زمانی که رو خودم کار کردم موفق بودم و بسیار جای کار داره

    یکی از جاهایی که جدیدا تجربه کردم این بود که ،تو گروهی مدام از این حرف میزدن که عدالت نیس حقمون ضایع شده همه خوردن بردن و ما موندیم درمانده حرف میزدن

    اما من تقریبا 60 درصد مطمئن بودم که اینطوریم نیس ،هیچ کس جای کس دیگه نگرفته ،فراوانی هست ، عدالت برای کسی که باور داره هست و…

    خلاصه جهان برای تایید باورهای جدید ،یکی از دوستان بسیج کرد که چند خاطره از اقوام تعریف کنه برای من

    همه اون خاطره ها در تایید این بود که فراوانی هست !برای کسی که باور به بودنش داره

    اون نوع نگاه منو ناامید نکرد نذاشت من دست از تلاش بکشم و افرادی کنار من قرار داد تا باور جدید حمایت کنن

    باوری که از توحید حرف می‌زد، از فردی که قدرت به دستای خدا داده بود و شکی نداشت از هر دستی اون فراوانی ها وارد زندگیش میشه

    اون باور که حالا تقویت شده بود ،درون دل من آروم می‌کرد، و باعث شد کار سختی و با آرامش انجام بدم

    یه چینش فوق‌العاده از جانب خدا برای من بود که در زمان درست به دادم رسید

    اگه توحید نبود قرار بود خیلی سخت تر بگذره

    ازتون سپاسگزارم استاد عزیز

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مژگان ز گفته:
      مدت عضویت: 1337 روز

      درود بشمادوست عزیزوهمخانواده ای عزیزم

      ساراجان چه نگاه زیباوبااحساسی به طبیعت دارید،گاهی اوقات بایدنظرات اطرافیان بخصوص نظرات منفی رونادیده گرفت،نعمتها وفراوانیهاروبیشتروبهتردید ،تبریک بشما برای دیدگاه وباورهای زیباوموفقتون،من هم مثل شمادرگروههایی عضوبودم که همه نوع فکر دراون گفته میشد وقتی متوجه آثاراون شدم بیرون اومده وجواب دوستان اون گروه رونمیدم دیگه،این آرامش ونگاه خاص،مثبت وجذاب هست،فراوانی ،نعمت ثروت وبرکت همیشه هست اما چشم دل برای دیدن میخواهد،خداروشکرشما اینهاروتائیدفرموده اید،چشم دل بازکن که جان بینی،آنچه نادیدنی ست آن بینی،الله یکتا مهرومحبت،فراوانی،سلامتی وشادی رو براتون رقم بزنه،موفق ومویدباشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سپهر عزیزم گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    با یاد و نام خدای فراوانی‌ها و آسونی‌ها

    سلام به استاد عباسمنش دوست‌داشتنی خودم و خانم شایسته عزیز و همه دوست و رفیقای نازنینم تو این سایت الهی که هرروز هم صبح‌ها و هم شب‌ها تو تمرین فانوس دریایی بخاطر وجود تک تکتون از خدا هزاران هزار بار ممنونم و اینو خودتون نمی‌دونید ولی خدای رب العالمینم شاهده که بعد از خودش خیلی وقته که فقط و فقط شماها تو زندگی من وجود دارین چون همه آدمای غیر همفرکانس یا خودشون حذف شدن از زندگیم یا خودم حذفشون کردم ، از خانواده و فامیل گرفته تا دوست و آشناهای دور و نزدیک (همون حذف توپ بازی و زمین بازی و همبازی و قربانی کردن‌ها و بها دادن‌ها)

    بدون معطلی میرم سراغ محتوای این فایل فوق العاده و اینا رو با کمک خدا و الهاماتش مینویسم برای گذاشتن رد پا از خودم و خلع سلاح شدن و بیشتر رو شدن دست ذهن چموش:

    من تو کار خیرخواهانه و پربرکت مشاور املاک مشغولم

    قبل از همین عید یعنی درواقع از اواسط بهمن ماه این حرفها تو محل کارم و از طریق مشتریا و تقریبا همه اطرافیان میچرخید که دیگه از این بعد نمیشه معامله کرد و دیگه خرید و فروش نمیشه و دیگه اکثر مردم صبر میکنن که ببینن بعداز عید چی میخواد بشه و … خیلی چیزای دیگه که میتونید حدس بزنید ولی منم بعداز شنیدن هرکدوم از این حرف‌ها با خودم برعکسشونو زمزمه میکردم و بارها و بارها به خودم میگفتم و این قضیه ادامه داشت و هرچی به اسفند و اواخر اسفند نزدیک میشدیم این حرفهای بقیه بیشتر و بیشتر تکرار میشد ولی منم همچنان کوتاه نمیومدمو باورهای مناسبو با خودم تکرار میکردم البته اعتراف هم میکنم که گه‌گاهی ترس و نگرانی میومد سراغم ولی ادامه دادم و از یه جایی به بعد هم مدام و مدام فایلهای ما خالق شرایط خود هستیم و برنامه نویس زندگی خودت باش و جبر یا اختیار؟ رو‌ نگاه میکردم و خداروشکر درآمد من تو اسفند روند افزایشی خودشو داشت و خیلی خوب شد

    و رسیدیم به عید و 13 روز اول سال هم تقریبا فعالیتی نکردم با این توجیه و بهونه که دفتر املاک بسته‌س دیگه و گاهی فایل نگاه میکردم و گوش میکردم و تمرینا رو هم مینوشتم و اینجا میرسیم به یه اشتباه هرروزه

    چون تو تعطیلات عید کلا خونه بودم و جایی نرفتم در لابلای کار کردن روی باورهام در اکثثثثثثثثثثثثثثثر مواقع فیلم و سریال‌های کمدی خارجی و ایرانی نگاه کردم ، با این توجیه که حالا کمدی و خنده‌دارن و تاثیری ندارن و خوده استاد هم که تو یکی از فایلای زندگی در بهشت تو تلویزیون جدیدشون نشون داد که گاهی فیلم و سریال نگاه میکنه و از این بهونه‌ها

    و خلاصه از چهاردهم هم کارو جدی شروع کردم و رفتم املاک و هم کار کردن روی باورهامو نمه نمه با جدیت بیشتری ادامه دادم و فیلم و سریال نگاه کردن هم دوباره کاملا حذف شد از زندگیم

    و تو یک ماه و نیم اول 3 ، 4 تا از قراردادهام تقریبا تو لحظات آخر کنسل شدن و منی که تو اسفند ماه به لطف الله مهربان از 3 تا قرارداد فروشم حدودا 25 میلیون تومن پول ساخته بودم هیچ ورودی مالی و کمیسیونی بدست نیاوردم چرا؟؟؟؟؟؟ چون احتمالا افکار و باورهای قدرتمندی که قبلا ساخته بودم انگار ضعیف شده بودن و تو اون مدت تعطیلات خوب تغذیه نشده بودن و حالا اینجا باز میرسیم به یه اشتباه دیگه

    محرم و صفر !!

    کم کم گهگاهی این نجواها میومد تو ذهنم که داریم میرسیم محرم و صفرها ، دیگه اون موقع اصلا نمیتونی معامله و قرارداد داشته باشی ، دیگه پولای حساب خرج کردن و خرید کردنت که تموم شده و پول حساب پس اندازت هم که دیگه آخراشه ، دیگه تو این مدتم قرارداد و معامله نداشته باشی اون 2 ماه رو بی‌پول میمونی و دیگه فلان و دیگه بهمان و منم خیلی موفق نبودم تو مهار این نجواها و کنترل ترس و نگرانی‌ها و دقیقا یادمه که اواخر اردیبهشت دیگه یه روز به خودم گفتم حالا مگه چقد مونده تا محرم و رفتم سراغ یکی از تقویمای توی دفتر و نگاه کردم دیدم 28 تیر محرم شروع میشه و به ظاهر خیالم یه کم راحت شد که اوووووووووو حالا کو تا 28 تیر ، 2 ماه مونده بابا

    ای وای من

    ای وای من

    ای وای من از این شرک

    ای وای من از این گرفتن قدرت از خودم و خدای رب العالمینم و دادن قدرت به عوامل بیرونی

    حالا حساب کنید که از یه طرف هم افکار و باورهای قدرتمند قبلیم ضعیف شده بودن و مدارم انگار پایین اومده بود و نیاز به تقویت خیلی زیادی داشتن و از یه طرف هم این نجواهای شرک آلود و حال خراب کن داشتن تاثیرات منفی‌شونو میذاشتن ، ولی در هر حال من همزمان هم تو شغلم و هم تو کار کردن روی باورهام با توکل و امید به خدا ادامه دادم و قدم برداشتم و یکی از همین روزای خرداد آگاه شدم که این ترس و نگرانی‌ها ، دارن بهم میگن که تو مشرک شدی! تازه اینجا بود که من به این قضیه پی بردم و فهمیدم داستان از چه قراره!

    در این بین اینو بگم که من تو ماه خرداد فقط یه قرارداد اجاره تونستم داشته باشم و یک میلیون و 400 هزار تومن فقط ورودی مالی من شد و یه ذره امیدوار شده بودم

    و زمان کار کردن روی باورهامو بیشتر کردم ، از فایل نگاه کردن و فایل گوش دادن تا نوشتن و نوشتن و مثالهای منطقی آوردن برای ذهن چموش که مگه حضرت ابراهیم و حضرت موسی تو اون زمانه و شرایطی که زندگی میکردن به کسی یا چیزی باج دادن و تسلیم شرایط شدن که آخر تونستن بشن خلیل الله و کلیم الله ، مگه استاد عباسمنش تو همون سال 88 نبود که شرایط اون موقع‌ها تاثیری نذاشت تو زندگیش ، همونجوری که استاد عباسمش تونسته با افکار و باورهای قدرتمند خودش به هر چی که میخواد برسه پس برای منم میشه همونجوری که قانون برای استاد عباسمنش جواب داده قانون برای منم جواب میده همون خدایی که به استاد عباسمنش کمک کرده به منم کمک میکنه ، مگه سوئیچیرو هوندا نبود که تو جنگ ژاپن و امریکا بجای اینکه بره بشینه خونه بگه خب الان جنگه دیگه نمیشه کاری کرد رفت از موتور بمب‌های عمل نکرده موتور سیکلتو اختراع کرد و‌ ساخت ، مگه من تو همین اعتراضات پارسال که لحظه‌ای و ذره‌ای هیچچچچچ توجهی بهشون نکردم چند تا قرارداد و معامله به لطف الله مهربان تجربه نکردم ، مگه خدا نمیتونه که تو محرم و صفر به من کمک کنه ، به من ایده‌هاشو بگه ، برای من آدمای مناسبشو بیاره ، هدایتم کنه ، موفقم کنه توی کارم ، بهم رزق و روزیشو بده ، بهم نعمت‌هاشو بده ، مگه خدا گفته که من تو فلان ماه‌ها و روزای آخر هفته و توی سرمای شدید یا هوای خیلی گرم یا تو تعطیلات رسمی و غیر رسمی ایران ، صبح‌های خیلی زود و آخره شب‌ها دیگه نمیتونم برات کاری کنم و دیگه کاری از دستم بر نمیاد و باران رحمتم قطع میشه ، مگه جهان یه موقع‌هایی خوابش میره و عمل نمیکنه ، مگه قوانین و مشیت‌های الهی قطع و وصلی دارن ، …

    نوشتم و نوشتم و کار کردم و کار کردم و نوشتم و نوشتم که به لطف الله مهربان من با افکار و باورهای قدرتمندی که تو این 2 سال و نیم ساختم کلی قرارادای پولساز هم تو این لحظه‌م و هم تو محرم و صفر برای خودم بوجود میارم ، نوشتم که به لطف الله مهربان من جانشین خدا روی زمینم پس تابع هیچگونه شرایطی نیستم و هیچ کس و هیچ چیزی هم هیچ تاثیر و هیچ قدرتی تو زندگی من نداره ، نوشتم که به لطف الله مهربان منم که خالق 100 درصد کل زندگی خودم هستم و همه چی در خدمت من کار میکنه و خدا خودشم هر لحظه کمکم میکنه ، نوشتم خدا هر لحظه میتونه بهترین و بیشتر شرایطای مناسبشو برام پیش بیاره ، نوشتم هر لحظه میتونه که منو به خواسته‌هام برسونه و بهترین و بیشترین نعمت‌هاشو بهم بده ، هر لحظه میتونه ، هر لحظه میتونه ، دست خدا بالاترین دست‌هاس و فقط خدا برای من کافیه ، اگه کل آدما هم ترمز کنن و متوقف بشن من بازم گاز میدم و حرکت میکنم (این همون راز موفقیت مایکل شوماخره که خودش گفته که تو مسابقاتش بهش عمل میکرده) ، من کاری ندارم که همکارام و بقیه آدما چجوری فکر میکنن ، خدا از بی‌نهایت طریقش مشتریا رو به من وصلشون میکنه ، همونجوری که برای استاد عباسمنش این کارو داره میکنه ، همونجوری که برای حضرت محمد و اسماعیل و هاجر آدما رو دورشون جمع کرد ، همونجوری که همه رو به خدمت حضرت نوح و حضرت سلیمان درآورد ، همونجوری که آدما رو فرستاد دنبال حضرت عیسی و موسی ، خدا به همه بنده‌هاش به یک چشم نگاه میکنه و همه به یه اندازه به خدا نزدیکن و همه به یه اندازه به نعمتهای خدا دسترسی دارن ، پس برای منم این کارو میکنه ، نه برای همه برای من و اونایی که جوری دیگه‌ای فکر میکنن قطعا نتایج هم جوره دیگه‌ای رقم میخوره و و و

    و ضمنا من تو تیر ماه هم فعلا فقط یه قرارداد اجاره داشتم و کل ورودی این ماهم تا الان 1 میلیون و 600 هزار تومنه فعلا

    و من اطمینان دارم که خدا ایمان منو و قدم‌هایی که دارم برمیدارم و تمرکز و زمان و انرژی و تعهد و جدیتی که دارم میذارم نادیده نمیگیره و الان دیگه با آغوش باز منتظرم که ماه محرم و ماه صفر برسن چون مطمئنم که برای من ماه معجزه و تصاعد میشن و پر از شکوفایی و پیشرفت‌ها و موفقیت‌های پشت سر هم میشن ، چون منم که همه کاره زندگی خودم هستم و کل جهان به نفع من عمل میکنه و گوش به فرمان منه و دست به دست هم میدن که منو به خواسته‌هام برسونن ، همه چی مسخر منه ، همه چی در اختیار منه

    خداروشکر تو همه‌ی این مدتی که روی باورهای خودم کار کردم و دارم کار میکنم خدای رب العالمینم هم خیلی داره کمکم میکنه و خیلی هدایتم میکنه و مطمئنم که همونجوری که حضرت موسی رو بخشیده منم بخشید و ازش میخوام که همیشه و هرلحظه تو این مسیر نتایج و نشونه‌های امیدوار کننده و انگیزه بخش بهم بده تا ایمان و قدرت و خودباوریم قوی‌تر و قوی‌تر بشه و دوباره با هم همه چیو بسازیم خیلی بهتر از قبل خیلی بیشتر از قبل خیلی زیادتر از قبل خیلی راحتتر از قبل خیلی آسونتر از قبل و خیلی زودتر از قبل

    این اواخر یه روز انگار یه آگاهی و الهام الهی به ذهنم خطور کرد که سپهر خیلی ضایع‌س و خیلی زشته و خیلی خیته که خدا ببینه منه اشرف مخلوقاتش منه خلیفه‌ الله‌ش منه جانشینش روی زمین نسبت به کسی یا چیزی ضعف نشون بدم یا ازش حساب ببرم یا تسلیمش بشم یا بهش باج بدم یا تو ذهنم جلوش کم بیارم یا … خداییش هم خیلی یه جوریه ، خیلی مسخره‌س

    در آخر سپاسگزارم از استاد عباسمنش دوست‌داشتنی و خانم شایسته عزیز و خانم فرهادی و آقا ابراهیم بخاطر این فایلهای هدیه‌ی آگاهی‌بخش و الهی و خدایی که برای ما فراهم میکنن ، ممنونم از شماها و از همه بچه‌های سایت که همیشه با عشق و با لذت کامنتاشونو میخونم و درس‌ها میگیرم

    خدایا عاشششششششششقتم ، خدایا شششششششکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3798 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام به استاد عزیزم. بانو شایسته گرامی و همه عزیزان همراه در سایت مقدس عباس منش دات کام.

    نمیدونم تکامل من داره طی میشه و مدارم بالاتر میره که از فایل های استاد برداشت های بهتری می کنم و یا الهاماتی که استاد عباس منش از خداوند دریافت می کنن اینقدر داره کاربردی تر و عملی تر میشه. البته این صحبت های استاد حرف های جدیدی نیستن. سال ها قبل هم عین این صحبت هارو از استاد می شنیدم. اما الان مدار من داره بالاتر میره که این شکل دریافت هارو از این فایل ها دارم.

    واقعا استاد رو تحسین می کنم. تا چه حد ایشون روی خودشون خوب کار کردن که چیزهایی که شنیدنش برای ما اون قدر طبیعی شده که فرقی بین اون ها و واقعیت پیدا نمی کنیم رو با یه منطق استوار اشتباه بودنشو نشون میدن. مثلا در مورد همین ماجرای ژنتیک، این فایل رو که از استاد شنیدم تازه فهمیدم آره باباااااا! راست میگن استاد! وقتی میگی فلان چیز ژنتیکیه یعنی خدا این وسط هیچ کارس! باور به چیزی مثل ژنتیک دقیقا عین باور به جبره! یعنی چون بابای من فلان مساله رو داشته منم باید داشته باشم! خب این همون جبره دیگه. مگه نمیگیم باور به جبر یعنی شرک؟ مگه غیر از اینه که وقتی باور کنیم ما مجبور به تحمل یه شرایط، مجبور به داشتن عدد مشخصی از درامد، مجبور به داشتن نوعی بیماری و مجبور به قبول کمبود و … هستیم یعنی داریم دست خدا رو می بندیم؟ خب اینم همونه. وای خدا چقدر منطق داستان ساده بوده و من نمی فهمیدم. این تمرکز لیزری که استاد روی مباحث توحیدی دارن راه این الهامات رو باز می کنه ها! مسعود حواست باشه! هر وقت منم اینطوری تونستم ریزترین مواردی که در اون قدرت رو به غیرخدا میدم شناسایی کنم یعنی تمرکز لیزری روی این داستان گذاشتم. اون وقت با سرعتی که استاد در این مسیر حرکت می کنن من هم حرکت می کنم.

    واقعا اون حدیث پیامبر که می فرمایند شرک در دل امت من همچون راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب مخفیه چقدر درسته!

    اگه این منطق رو به درستی درک کنیم، دیگه واقعا چی می تونه مانع ما باشه برای رسیدن به هر چیزی؟ وقتی همه قدرت از آن خداست و اون هم این قانون رو گذاشته که قدرتشو برای خلق زندگی به انسان بخشیده، خب پس دیگه چرا باید محدودیت داشته باشیم؟ چی باعث میشه نتونیم به هرچی می خوایم برسیم؟ پذیرفتن این باوره که مارو به هرچیزی که بخوایم می رسونه.

    فعلا دو سه بار بیشتر این فایل رو گوش ندادم. باید بارها و بارها گوش بدم و هربار آگاهی های بیشتری ازش دریافت کنم. به امید خدا بعد از دریافت آگاهی های بیشتر میام و به سوالاتی که درج شده پاسخ میدم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

    1402/04/24

    01:59

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    فاطمه شاد گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    سلام استاد عزیز.

    سپاسگزارم از خداوند و از شما.

    من باید این فایل رو امروز میشنیدم.

    من باید این فایل رو میشندم…

    و چقدر درست میگید که حتی اگر نیم درصد به یک قدرت دیگه باور داشته باشم… مواقعی که حال دلم خوب نیست میان بالا و منو متلاشی میکنن یا درگیرم میکنن. یا به من بهانه میدن که… چه کنم، چکار دیگه میتونستم انجام بدم که ندادم. خسته شدم دیگه.. اصلا به درک.. حالا قرار نیست ک همه بچه دار بشن. اصلا انقدری ک من راحتم بقیه نیستن.. و هزارتا چیز دیگه

    بهانه هایی ک باعث میشن من صد در صد خودم نباشم. من مسوولیت کارهام و زندگیم و اتفاقاتی ک برام میفته رو بر عهده نگیرم.

    من برای اینکه هرماه با نتیجه منفی برای بارداری روبرو میشدم، این بهانه ها رو داشتم:

    اون سالها ک شما رو نمیشناختم میگفتم خدا نمیخواد. بعد میگفتم چرا خدا نمیخواد؟. چرا خدا اینکارو با من میکنه؟. چکار باید برای خدا کنم؟ نذر کنم؟ شاید من لیاقتش رو ندارم. چه گناهی کردم که این تاوانشه و هزارتا باور مزخرف دیگه.

    بعد ها ک کم کم و تکاملی و پله پله فهمیدم ک خداوند دوست داره من فرزند داشته باشم. خداوند این قانون رو این طبیعت رو در وجود من و همه امثال من گذاشته این منم ک باید از بدنم مراقبت کنم ورودی های خوب بهش بدم ک سالم باشه تا بتونم نتیجه خوب بگیرم.

    اما امان از انسان فراموشکار. امان از انسان عجول. امان از گوش دادن به میمونک های پر سرو صدای مغز که کمبود رو و احساسات بد رو به ما یاداوری میکنن.

    تو این مدت اخیر ک خیلی بهتر شدم که خیلی منطقی تر شدم. با خودم میگفتم چه دلیلی میتونه وجود داشته باشه اصلا ک من بچه دار نشم؟ منکه اینهمه روی بدنم کار کردم. با قانون سلامتی من و همسرم بین 15 تا 20 کیلو وزن کم کردیم. همه چیز درسته. همه بدن من و همسرم خوب کار میکنه.همه چیز سرجاشه پس چرا نتیجه نیست؟

    ولی با شنیدن این مطالب میفهمم که اون بک گراندهای ذهنم هزارتا ترس و فکر و شررررک وجود داره.

    یکی از جواب هایی که ذهنم به این چرا ها داده بود این بود: نکنه ژنتیکی من و همسرم باهم ب نتیجه نمیرسیم. من جدا قابلیت باردار شدن دارم و همسرم جداگانه سالم و اوکی هست. ولی باهم ژنتیکمون مشکل داره!!!!!!!!!!! مسخره بنظر میاد اما این مطلب رو چند سال پیش لابلای مطالب مفید و علمی دیگه اینترنتی خونده بودم. و از همون روزها رررررفت توی ته مغزم.

    بجای اینکه فکر کنم نکنه چون من درست رژیمم رو رعایت نمیکنم. نکنه چون من ورزشم رو پیاده رویم رو ویتامین هام رو درست استفاده نمیکنم. نکنه چون من دااااایم لابلای احساسات خوبم حس بد میاد سراغم و گاهی تسلیم احساسات منفیم میشم. و از همه مهمتر نکنه چون من حس بُریدن و وا دادن و قربانی شدن دارم و مسوولیت زندگیمو خودم محکممممم و صد در صد بعهده نگرفتم، نتونستم نتیجه بگیرم.

    قدرت رو میدم ب عوامل بیرونی… نه واضح… نه به زبان… اون زیر زیرا… جایی ک وقتی دُمش رو مگیریم و میکشیم بیرون میگیم چه موش زبل کوچولوی خونه خراب کنی بوده …

    سپاسگزارم از خدا بخاطر آگاهی امروز

    سپاسگزارم از استاد بخاطر حرف های قشنگ و خوبش ک هزاران بار با فرمت های مختلف اینو شنیده بودم اما امروز یک پله دیگه آگاهی و فهم رو طی کردم.

    ممنونم ممنونم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    شیرین سهیلی وند آذر گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    بنام خالق استاد ،،که راه هدایت رو با بهترین زبان ،نشون ما میده

    واقعا حرف های عالی بود ،هرچقدر بیشتربا.استاد پیش میرم باورهای غلط و شرک آلود خودم رو شناسایی میکنم .استاد شما مثل پیامبری شدی که صرات مستقیم رو نشون ما میده، و تاثیر درست کردن باورهام رو توی زندگی دنیا میبینم و ایمان دارم با همراهی شما و سایت بینظیرتون در آخرت هم جایگاه خوبی خواهم داشت ،،

    واقعا ممنونم از شما استاد عشق

    آرزوم دیدن و صحبت کردن از نزدیک با شماست

    براتون آرزوی طول عمر و سلامتی،دارم

    متشکرم،متشکرم،متشکرم

    و خدا رو هزار بار شکر که منو به مدار درست هدایت کرد …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    سارا اراد گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام به استاد عباسمنش و دوستان همراه

    امان ، اماااان از شرک پنهان،

    من از وقتی به این سایت هدایت شدم ‌ شروع کردم به دیدن فایل ها و خریدن محصولات و کار کردن روی خودم، همیشه با خودم فک میکردم من باورهای اشتباه زیاد دارم ولی شرک نه!!! با خودم فک میکردم من همیشه دست خدا رو تو زندگیم میبینم و برای همه کارهام ازش کمک میخوام .

    من از 17 سالگی کار میکردم و همیشه پول دراوردن رو دوست داشتم ولی از همون موقع ها هیچوقت پول برام نمیموند یا خرجش میکردم یا قرض میدادم یا تو ی شرایط های خاصی از دست میدادم! تا اینکه من در یک برهه زمانی با پدرم همکار شدم و با اون شروع کردم به کار کردن که واقعا پول خیلی خیلی خوبی هم درمیوردم ولی باز هم نمیموند ی روز که فروش خیلی خوبی داشتم همون لحظه پدرم بهم گفت که تو به من بدهکاری و باید این مبلغ رو بهم بدی! و من اون لحظه عصبانی شدم و با خودم گفتم ( البته هیچی چیزی به پدرم نگفتم و مبلغ رو دادم) که این ها هیچوقت نمیذارن من پولی دستم بمونه و همیشه هر وقت پولی درمیارم ازم میگیرند!!! خدایا خودت شاهدی که همون لحظه ی صدایی درگوشم گفت!! دیدی خودت باور داری این اگه شرک نیست پس چیه!!!

    خدا جوووونم همون لحظه فهمیدم که من قدرت رو از تو گرفتم به دست پدر و مادرم دادم!!! من همیشه باورم این بود که من هر پولی درمیارم خانواده م ارم میگیرن و نمیذارن اون پول دست کن بمونه و همیشه و همیشه این اتفاق میفتاد!!! من به نیروی خدا و به قدرت خدا اینان نداشتم و قدرت رو به خانواده ام داده بودم و از همین ضربه خوردم !!! هنوز دارم روی این باور اشتباهم کار میکنم و هنوز هم یکهو فراموش میکنم و ناراحت میشم که ای وای، اگه پول دربیارم اگر بفهمن ازم میکیرن.

    دختر خوب!!! اگه خدا بخواد هیچکس نمیتونه این پول رو ازت بگیره!!! هیچکسسسسس!

    چقد ترمز های پنهانی!!! اینکه هیچوقت پول دستم نمیموند یا ترس از پول دراوردن داشتم این بود که فک میکردم اکه پولدار بشم اینا ازم میگیرن و بار من میمونم و دستی دراز در برابر اینا!!!

    استاد عباسمنش ممنونم ازتون که زاویه نگاه من رو تغییر دادی به سمت بهتر شدن و دیدن شرک های پنهانی٫

    این کامنت رو گذاشتم برای خودم که یادم بمونه

    قدرت فقط و فقط دست خداست… ولاغیر

    اگر اون نخواهد برگی نمیافتد

    در پناه خدا و در پناه حق!

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    وحید ضیایی گفته:
    مدت عضویت: 794 روز

    به نام خداوند جبار

    سلام خدمت مردبزرگ

    صبح که هدایت شدم به این فایل به خودم گفتم باید بنویسم این فایل چه قد عالیه چه قد آگاهی دهنده اس واییی خدایاشکرت این آسمون چه قد خوش رنگه خدایا شکرت این دریاچه زیبا الان که هوا گرمه چه قد دوس دارم باتمام قدرت بپرم توآب لذت ببرم استاد عزیزم من از شما ممنونم شما دراین فایل به چند تا نکته مهمی اشاره کردید من تحت تاثیر قرار گرفتم منم قبل آشنایی باشما در مورد ثروت باور اشتباهی داشتم و تمام و همه افراد ثروتمند که بودن اطرافم همشون آدمای خیانت کار دزد بودن یا من دوستانی داشتم که جدرجدشون ثروتمند بودن من بهشون میگفتم ثروت اصلا توخون ایناس توژن ایناس ولی خدارو هزاران بار شکر که امروزه خیلی باورام درمورد ثروت عوض شده نه که ادا دربیارم حتی لایه زیرین مغزم خیلی عالی بازسازی شده با باورهای جدید درمورد ثروت و همین باورها باعث شده کلا طرز دید من نسبت به همه این افراد فرق کرده خداروهزاران بار شکرمن نشستم فکر کردم نوشتم الگو پیدا کردم و واقعا به این نتیجه رسیدم ثروتمندان نزد خداوند عزیزن

    میخام مثالی بزنم من یه نفرو میشناسم

    میگه بیماری اعتیاد ژنتیکی هسش ولی این واقعا اشتباهه تو خانواده ای که پدر اعتیاد داره باور کرده اعتیاد ژنتیکیه و منتقل فرزند میشه و فرزند هم اینوباور میکنه واز رفتارها و باورهای پدرو میبینه ولی این پدر نمیشینه فکر کنه ببینه من چه فکرایی دارم چه رفتارایی انجام میدم

    بگزریم

    حالا من درمورد خودم بگم من بعضی وقتا پرخاشگری میکنم و بهم میگن اصلا پرخاشگری ارثی رسیده به تو اصلا تو خون شماس منم یه اتفاقی میفتاد عصبی میشدم و کنترل ازدستم خارج میشد و به خودم میگفتم من ادم عصبی هستم ولی از خداوند کمک خواستم و نوشتم باور های جدید در مورد این موضوع و گوش کردم گوش کردم فایل های مرد بزرگ رو خدارو شکر بهتر شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: