قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 36
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-30 06:06:422022-12-12 06:56:25قانون تغییر ناخواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود فراوان خدمت استاد گرامی و سرکار خانوم شایسته عزیز*
چقدر زیبا و پرمعنا و چقدر ساده با مثال های عینی و ملموس تمرکز بر روی زیبایی ها رو توضیح دادین واقعا ممنونم استاد…
من خودم یا بهتره بگم خود ناآگاهم از جمله افرادی بودم که درست مثل همون مثال که زدید طرف میره اردو و فقط بد بودن غذا رو میبینه…منم متاسفانه عادت کرده بودم فقط به نکات منفی توجه میکردم و فقط همونا رو میدیدم ولی باز جای شکرش باقیه زیاد با کسی حرف نمیزدم که بخوام حال بقیه رو هم بگیرم فقط خودم بودم و خودم ولی خوب همین نجواهای درونی ارتعاش بیرونی رو تشکیل میده و من دائما نکات منفی رو بیشتر میدیدم و دائم بهم ثابت میشد تو درست فکر میکنی .تا اینکه با سایت معجزه آسای شما آشنا شدم و خدارو تا جایی که توان دارم شاکرم بابت این موضوع.
اولین بخش از سایت شما که من رو مجذوب خودش کرد سریال زیبا و دوست داشتنی زندگی در بهشت بوده و هنوزم که هنوزه عاشق این سریالم و هر بار هم که ببینم بازم برام تازگی داره اصلا چشمام قلبی میشه چون میدونم قراره زیباترین حالات زندگی و زیباترین اتفاقات رو ببینم با فوق العاده ترین آدم ها.
دقیقا از زمانی که شروع به دیدن این سریال کردم و آگاهانه تمرکزم رو گذاشتم روی زیبایی ها آرامش خالص به زندگیم تزریق شد و اتفاقات خوب بود که پشت سر هم میفتاد .شروع کسب و کارم .رونق کسب و کار همسرم .به سفرهایی میرفتیم که عینا همون تصاویر سریال رو میدیدیم وتجربه میکردیم .
از جمله تجربه هایشخصیم که میتونم بگم بهش رسیدم اینه که گاهی اوقات درسته تمام تمرکزمون رو میزاریم رو نکات مثبت ولی ممکنه باز هم یه کوچولو ناخواسته ببینیم و تجربه کنیم که اون هم باز به فایل های با ارزش استاد راهنمایی شدم و فهمیدم درجه دار نتیجه میگیریم یعنی اگه قبلا خیلی این حال و تجربه میکردیم الان یا تعداد دفعات حس اون حال کم میشه.یا بازه ای که اتفاق میفته طولانی تر میشه . از خدا میخوام هممون به جایی برسیم که انقدر تعداد خواسته هامون بی شمار باشه که ناخواسته ها اصلا به چشم نیان و فقط باعث آگاهی بیشتر برامون باشن.
تجربه ی ملموس من در این موضوع اینه که من یه شب خواب بد دیدم صبح حالم زیاد خوب نبود هر کاری کردم تا حالم خوب شه یجورایی بمباران انرژی مثبت تا از اون حال در بیام … زمانیکه حالم خوب نبودمیشه گفت این پروسه برای من 2 ساعت طول کشید دقیقا داشتم چیزایی رو میدیدم که اصلا دلم نمیخواست تا اینکه با خودم گفتم باید حالم و خوب کنم .اینطوری نمیشه .پیاده روی کردم… به چه مناظر زیبایی هدایت شدم رفتم خرید و در عین معجزه دیدم چیزی که خیلی وقت بود دنبالش بودم رو پیدا کردم و خیلی خوشحالم کرد خریدش و میببینی جهان در آن واحد جواب این تلاش برای حال خودتو خوب کردن و انرژی مثبت رو بهت میده عین معجزه ..
ممنونم از خدا که منو راهنمایی کرد به اینجا این صفحه و این کامنت ….
ممنونم از شما دوستان هم فرکانسی عزیز
و بسیار ممنونم از خانوم شایسته و استاد عزیز بابت فراهم کردن این سایت*
خداروشکر
درودبه استادعزیزم ومریم نازنین
وهمه دوستان عالیم
چقدربی نظیره این فایل هردفعه که بهبهش گوش میدم مطالب عالی تری دریافت می کنم .
خدایاشکرت بابت همه چیزووجوداستادبافهم ودانش مان ومن چقدرخوشبختم که شمارودارم.
یک عمرتوجه به ناخواسته هاچه بلاهایی سرمان آورد،مدام درگیرهمه چی چیزبودن وبیهوده زندگی کردن ازپیگیری اخبارهاتاسریال هاورفت وآمدهای پوچ وبدرنخوربابستگان ودوستان ناآگاه که تورابیشتردرچاه عمیق نادانی فرومی بردندوااای که اصلا رفتن به وادی گذشته چقدردردآوراست.
دنبال عوامل بیرونی وحواشی و بعددرخانه ادامه دادن ولبریزازخشم ونفرت آخراین چه زندگیی بودخدایی ،منجلاب ……
وبعدواردوادی دیگر،سرزمینی باسرنوشتی جدیدکه خداوندبرایت رقم می زندوتوخودت راآرام آرام ازچاه عمیق ناآگاهی بیرون می کشی ودست دردست خداوندواستادت فقط می شنوی وذهنت هم کم کم باتوراه می آیدومی گویی آخیش راحت شدم چه بوی متعفنی به خودم ازباورهای مخرب گرفته بودم خودت راتمیزوپاکیزه مهیای سفردرونی می کنی وبافراغ بال برای درآغوش کشیدن زندگی وطعم خوش آن تلاش می کنی تلاشی بالذت،خیلی هاراحذف می کنی ،خیلی هاخداوندازسرراهت برمی دارد،ذهنت راشخم می زنی وعلف های هرزازباورها ورفتارهای نامناسب رابیرون می ریزی تاذهنت جابازکندبرای کاشت باورهای جدیدوشخصیتت شکل می گیردوتوافتاده ومتواضعانه هرروزروی خودت ورفتار،گفتاروکردارت متمرکزمی شوی تازه می فهمی زندگی یعنی چه آخ دردت می گیردولی باشناخت اهرم رنج ولذت رنجهایت رابه لذت ابدی تبدیل می کنی وبهشت راتادنیای دیگرهم که میروی باخودت داری.
آسوده شدم وقتی خودم رابه قول استادازبطن جامعه وخانواده ای که چیزی نیاموختم جزعقب افتادن ازخوشی ولذتهای ناب زندگی ،نفس کشیدم باتمام وجودم وتمام زندگیم شداستادوسایت طلایی ایشان باهمه زیباییهای زندگی درپارادایس وسفرهاو………وهدف دارومتعهدانه واصولی زندگی کردنم، چه دنیای بی نظیری برایم آفریدی خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام بر آقای عباس منش عزیز و دوستان عزیزی که کامنت من رو میخونید
من این فایل رو گوش دادم به سهم خودم اگر بخوام صحبت کنم:
همیشه در هر زمان از تاریخ ما موافقین و مخالفین متعصب نا اگاهانه داریم و داشتیم که اصلا کاری به مسائل تزیسین و سیاسی… ندارم من خودم به شخصه تا الان شاید به اندازه انگشت های دستم نشده که با کسی چه انتقادی چه مذاکره ای سر مسائلی که هزار پیچ و خم داره داشته باشم چون تهش اصلا بنظرم هیچ نکته مثبت نداره و همیشه هر کجا که بحث سیاسی یا هر چیزی هست که میدونم طرف مقابلم یا خودم سواد تکمیلی لازم نداره هیچ وقت وقت خودمو بقیه نمیگیرم چون سیاست کلا پدر و مادر نداره تجربه خودم سالهای سال تو جاهای خاص کار کردن هست که فهمیدم سیاست با هر چیزی اگر خودم تمایل دارم شخصی مصالعه و استفاده تو زندگی خودم کنم این الگو که برای من خیلی اثر داشته تنها و کمترین اثرش خودمو از تنش ها دور کردم
نکته بعدی من همیشه اصلا سریال های خونگی ننشستم ببینم مگر انگشت شمار مثل شهرزاد… اونم تو تایم بیکاریم ولی کلا تلویزیون رو خیلی نگاه نمیکنم مگر در مهمونی… روشن باشه ولی اگر خودم تایم استراحت داشته باشم بخوام تلویزیون ببینم رازبقا… شگفتی های دنیا میبینم مستند مانند نه فیلم… ولی اخبار رو تنها تنها برای چند چند بودن خودم تو شرایط کاری خودم رصد میکنم ولی برای خودم عین پدر و مادری که برای بچه اش شرط میزاره چارچوب گذاشتم اگر قرار باشه خبری تو رو در رنج و عذاب و اشتباه حرکت زدن تو هر مسئله ای بشه همونم قطع
چون من یه برهه روی سوشیا ها تصمیماتی میگرفتم معاملاتی میکردم که شاید سود بود ولی برایم عسر و رنج و سختی زیادی داشت به نسبت اون سود
الان تنها سایتی که نهایت بررسی کنم بلومبرگ… اونم برام بد تا الان نبوده سودمند بود چون معتقدم خیرالامور فی اوسطه ها وسط هر چیزی اگر روی انسان اثر نزاره از نوع بدش عیب نیست
ولی کلا دیگه یاد گرفتم که ذهنم رو فیلتر بزارم برای ورودی و خروجیش هر چیزی رو خوراک ذهنم نکنم
نمونه کوچش من دو ماه پیش دختر عمه بنده با اینکه خودش تو دولت سر دبیر… هست
هی بهم میگفت ماشینم میخوام عوض کنم فلان خبر گفتن بهمان خبر گفتن گرونی میشه…. من بهش گفتم اگر میخوای من برات ماشینت جابجا کنم بهم خبر نگو که چی میخواد بشه
بزار تصمیمات درست بگیرم اگر قرار بود به حرف ایشون باشم ماشینش باید با قیمت کم میدادم ماشین جدیدش با قیمت بالا تر میخریدم حدودا اختلاف مابه تفاوت ضررش 150 تومن میشد در حالی که من با تصمیمات غیر احساسی غیر سوشیایی براش ماشینش بالاترین قیمت و ماشین جدیدش قیمت خوب خریدم نه تنها ضرر 150 تومنی نداد الان 200 تومن هم سود کرده
این یک نمونه از فیلترهایی در ذهنم زدم گاهی عین ربات منطقی باشم تا احساسات هیجانی عمل کنم
همیشه برای کاری که قراره بکنم یکم فکر میکنم یکم مشورت میکنم با همه اینها من حدود دو ماه پیش سر یه مشکلی که روانمو بهم ریخت 2500 میلیارد رو هوا بردم کم پولی نیست ولی باز نباختم و مطمنم درستش میکنم اونم مقصر دیدگاه خودم بود باز سر طمع یه حرکت اشتباه زدم
پس باید آدم تو زندگیش فیلتر ذهنی داشته باشه فیلتر رفتاری و عملکردی داشته باشه
من زندگی رو یه ماشین میدونم
ذهن آدم رو یه فرمون ماشین
اگر نتونیم تو زندگی این فرمون رو هدایت کنیم قطعا ما رو چپ میکنه
متاسفانه خیلی ها که نازیبایی های ایران میگن حتی ایران گردی نکردن بدونند بهشت گمشده کجاست! من الان دو هفته میشه هر پنجشنبه و جمعه با یه تیم کوهنوردی میریم طبیعت گردی شعار ما شده اون روزها ساعتی رو بدون توجه به چیزهای با ارزش بی دغدغه سپری کن از طبیعت لذت ببر از قدرت هستی و شکر گذاری
این هفته جا دوستان خالی از چهارشنبه عصر تا جمعه شب میریم آبکمره جای قشنگی در ایران همیشه جاویدان چرا پس لذت نبریم چرا پس شکر گذار نباشیم چرا پس همش به منفی ها توجه کنیم اتفاقا برای همین سفر کلی مرغ و ماهی… خریدیم ببریم کباب… شکر خدا که سالمیم بریم تفریح
شکر خدا که لایق این دور همی های لحظه شماری کردن کی پنجشنبه و جمعه میشه بریم هستین
شکر خدا مه کار میکنیم داریم بخریم و بخوریم
این نکات زیباست تا گرونی فلان چیز و بهمان چیز
چون فقط به عواملی دارن توجه میکنند که دست خودشون نیست گرانی فقر ووو دستشون نیست و چون بلد نیستند نسبت به اون عوامل ریسک های سیستماتیک خودشون رو کنترل و مدیریت کنند فقط دنبال بهانه تراشی و مقصر طلبی هستند
هر روز دنبال اخبار منفی هر روز یاس و ناامیدی نه تنها خود رو به یغما ببرن بلکه بقیه هم دوست دارن با احساس همزاد پنداری و همدردی راهی کنند هر روز دنبال این هستند کدوم سیلیبریتی با کی ازدواج… واقعا علافی تا چقدر؟ سرک کشیدن تو زندگی به عده تا چقدر زشتی!!!!!!!!! اون کلیپ خانمی که ضجه میزد از کمبود اعتماد به نفس چقدر خودش خوار در خار بیابان کرد که چرا فلان آقا با من ازدواج نکردی حقارت تا چه حد؟؟؟؟؟ بعد همون فرد انتظار داره با وایرال شدنش یه عده رو سیلاب این سونامی هیجانی و تصمیم احساسی خود کنه یعنی ترحم طلبی کردن
من همیشه گفتم وقتی که میخوای بزاری برای گله و شکایت ها وقت بزار برای رشد استعداد های بهتر
همیشه میگن تخریب کاری نداره ساختن کار داره خیلی ها راحت تخریب میکنند ولی بهای ساختن و سازندگی رو ندارن بدن
اینکه آدم به هر چی فکر کنه باش مواجه میشه دقیقا همینه به چیزهای بد فکر کنی مسیر های پر پیچ و خمی رو هر روز باید طی کنی هر چقدر راحت تر زندگی بگیری مسیرت هر روز هموار تر هست
پس چرا باید مسیر پر پیچ و خم انتخاب کنیم؟؟؟؟؟؟؟
من خودم به شخصه تو همین ایران عزیز زندگی کردم با اینکه مادرم خارج از کشور بهترین کشور هست
پدرم با اینکه خانه در خارج از کشور داره و خودمم کم کشورهایی نرفتم ولی باز ایرانم رو با افتخار دوست دارم و ابدا دنبال نازیبایی ها نیستم مگر خیلی ها که تو همه شرایط کار میکنند گدا و فقیر شدن؟؟؟
خیلی ها دارن تو همین گرونی ها پول درمیارن چرا؟
چون جنم و توانایی اینکه روی خودشون تمرکز کنن به جای دنبال مقصر گشتن در خودشون زنده و رشد دادن
دنبال وقت تلقی نیستند
دنبال این نیستند ترحم طلبی کنند و دنبال محبت دیگران باشند
نمونه افراد موفق کم نداریم که الانم دارن نفس میکشد و از زندگی لذت میبرن
من خودم به این نتیجه رسیدم دنبال رضایت خودم از خودم باشم تا راضی نگه داشتن دیگه و اصلا برام مهم نیست دام این افراد نیفتم و برایم هزار حرف بزنند
چون دام این افراد یعنی چون ذاتا این افراد عقب ماندگی نسبت به شرایط زندگی… دارند دنبال ترحم طلبی هستند و دنبال قربانی کردن احساسات بقیه به نفع خود
و چون چند بار این مدلی سرم آمده دیگه الان خیلی منطقی رفتار میکنم بدون اینکه احساسی بشم ابدا حرکت با رفتار یا عملکردی نمیکنم بعدش بگه چرا این جور شد نهایت جمله ی آخر که میتونم بگم من خودم در صفحات مجازی هم هستم ولی برای خودم برنامه دارم مثلا اگر تلگرام یا واتس اپ دارم کسی بهم اونجا پیام میده گفتم آخر هر هفته اونجا رو چک میکنم پس از خودم برای برای انتظار نساختم باید حتما همون روز جوابش بدم و بلعکس
از پیام هایی که اصلا وقت گیر هست کلا دوری میکنم حتی شده نخونده پاک کردم طرف بهش بر خورده
اینستا بیشتر برای شغل خودم عضوم و نهایت روزی 1 ساعت شاید بوده هفته ای 1 ساعت هم نشستم فقط مطالب شغلی خودمو بررسی کردم
پس میشه آدم صفحات مجازی داشت ولی با مدیریت درسته استفاده کرد
نکته آخر در باره حجاب بود
حجاب یه امر شخصی هست بستگی به شخصیت فرد حالا چه شخصیت اجتماعی چه شخصی خانوادگی
بسته به تحصیلات فرد و نگرشش
و حریم های خصوصی شخصی فرد
من خیلی جاها ازم درباره حجاب سوال شده گفتم هر انسانی خودش میدونه محدوده خط قرمزش در حفظ ارزش های خودش چیه ممکنه یه خانم با یه آقا از یه نگاهی از روی هوس به بر بخوره ممکنه بکی تا ببخشید بهش تجاوز و اذیت هم نشه برنخوره
منتهی حجاب در یه حدی عرف تابع همگانی هست خدا وقتی زن و مرد رو آفرید زشتی های اون ها رو پوشاند
والا چرا باید در پایین ترین و مخفی ترین جا باشه خب دلیل داشته و ارزش هر انسانی به لباس های تنش هست پس خودش میدونه که در کجا و چه شرایطی چطوری آزادی برای خودش معنی کنه که ارزش های خودش برای خودش فروشکست نشه
من نه تابع چادر و مقنعه هستم نه مانتو های کلا باز که بدن خانم…
برای آقا هم همین…
ولی ارزش های هر فردی اول از ورودی های ذهنیش شکل میگیره و کم کم اونا بفعل میشن چه در کلامش چه در نگاهش چه در پوشش و…
آزادی برای همه یه معنی واحد داره حالا شاید جاهایی برای هر کسی یکم کمرنگ تر یا پرنگ تر ولی کسایی که ادعا میکنند به قول آقای عباس منش آزادی هاشون سلب شده این افراد قطعا در عمل بدتر هستند
پوشش یه جز از زندگی و دغدغه های انسان هست که ما فقط اونو بولد کردیم
والا به دختر یا پسر از زمان 7 الی 8 نهایت 15 سالگی هر جایی تربیت شده تو هر محیط و تربیت وراثتی و اکتسابی شخصیت و حریمش شکل گرفته دیگه لازم نیست کسی برای اون فرد خط و حد حدود تعیین کنه
ولی متاسفانه ما خودمون با یکسری رفتارهامون و گفتارهامون بلکه عملکردهای پوششی… سبب میشیم ناهنجاری هایی رو ایجاد که مورد اخطار و تذکر بشیم
و اینم بگم آزادی در هر فرهنگی یه مفهوم و معنی داره
آزادی در ایران تا آمریکا تا حتی افغانستان… مفهومش مقتضی اون شرایط فرق داره
من در باره همین آزادی یه خانمی در اقدام ما بود در مجالس خانوادگی بی روسری بودن تا شوهر خاتم میامد ایشون از ترس ایشون روسری سر میگرفتن
من یه روز به شوهر ایشون گفتم چرا آزادی رو برای خانمت معنی نمیکنی و آزادی خانمت هم برای خودت معنی نمیکنی و از وجه اشتراک این نگرش یه آزادی درست کنید که خانمت از ترس تو پیش تو حس نامحرمی روسری سر کنه پیش ما که نامحرم حس محرمی کنه!
متاسفانه ما ها بنظرم بهمون یاد ندادند و خودمون هم یاد نگرفتیم به عقاید هم احترام ولو اگر مخالف اون عقیده ایم
و اگر قراره یه فرد رو در کنار خود به هر عنوان و لقب بپذیریم به آزادی های اون فرد تا زمانی که به آزادی های ما اجحاف و تعرض نمیکنه احترام بزاریم
اون آقا یا خانمی که معتاد میشه یا جانی و قاتل به خودی خود نمیشه و نشده اون فرد در دوران کودکی یا جلوش دائم صحبت شده یا در محیطی بوده که این چیزها جز بدیهیات براش بوده یا دائم فیلم هایی با ژانر… انتخاب و میدیده
نهایت رسیده در همون نقش اینبار خودش فاعل اون حرکت بوده برعکس هم یه دکتر یا مهندس یا وکیل… هم قطعا در شرایطی بودن که اثر گذاری داشته براشون
پس دوستان ذهنمون رو در ورودی ها کنترل کنیم و تو یه فایلی کامند گذاشتم و گفتم دو مدل اثر هست گاهی ما به شرایط اطرافمون اثر گذاریم اون که هیچ موظفیم ورودی های ذهنیمون به صورت ضمیر ناخودآگاه جوری تنظیم کنیم که دائم خلق اثر نکات خوب باشیم
گاهی شرایط اطرافمون بهمون اثر گذاری داره یعنی ما اثر پذیریم
در این حالت ما باید باز انتخاب کنیم چه چیزی رو باید خوراک ذهنمون بدی چه چیزی رو نه منع کنیم از ورودش عین این ارگان های خاص جلد درب کلی سیستم امنیتی و حفاطتی که کنترل ورود و خروج میکنند ذهن ما هم همین باید باشه
نباید به چیزهای بی ارزشی که تهش هیچ منفعت شخصی یا عام المنفعه نداره خودمون رو درگیر کنیم برا راضی نگه داشتن بقیه ای که فقط دنبال قربانی کردن ما برای جبران نیازهای عقب مانده خود هستند
اگر این نکات رو یاد بگیرم قدرت گاهی نه گفتن رو یاد بگیریم
قدرت اینکه ببخشید من نمیتونم کمک شما کنم
قدرت اینکه ببخشید من الان کار دارم
قدرت اینکه بگیم باید فکر کنم ولی قطعا نمیتونم کمک کنم
مطمن باشید تحولات زندگی ما روز به روز بیشتر میشه
روز بر همه خوش
ور تایم کارم دارم اینو مینویسم دلم نیامد ننویسم انشالله که مفید باشه
به نام پروردگار نور و زیبایی
با سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته گرامی و همه دوستان خوب هم فرکانس
خدایا شکر که قانون جهان هستی وقتی استاد درک کردن و چقدر عالی صحبت کرد و از آن نتیجه گرفتند و نباید وقتی مردم جهت خلاف قانون را می روند ما هم برویم و نباید تحت تاثیر چیزی قرار بگیریم و تمرکز فقط باید روی خودمان باشد و اهمیت باید بدهیم بر روی ورودی های ذهن خودمان
با هر چی که بجنگی و مبارزه کنیم بیشتر وارد زندگی ما می شود این یک قانون است و نباید فراموش کنیم به هر چیزی که توجه کنیم داریم آن را خلق می کنیم اگر احساس ما خوب باشد با افکار و فکر ما اتفاقات خوب زیادی را تجربه میکنیم داستان موسی که خداوند گفت برو با زبان خوش با آنها حرف بزن ولی آن ها گوش نمی دهند بدون اینکه بجنگد اعراض از ناخواسته ها توانست فرعون را شکست دهد اگر بتوانیم ذهن خودمون روی زیبایی و قشنگی خوشبختی تمرکز کنیم خداوند جهان ما را به جایی هدایت میکنه که از این جمله چیزها وارد زندگی ما می شود و برعکس ما هم میشود اتفاق بیفتد
در مورد چیزی که نازیبا است صحبت نکنید و در مورد زیبایی حرف بزنیم کار راحتی نیست که نا جالبی را می بینیم حرف نمیزنیم ولی اگر حرف نزنیم پاداش خوبی هم جهان به ما میدهد همه شما را به خدای بزرگ مهربان میسپارم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پیروز و سعادتمند باشید انشاالله
سلام استاد عزیزم و بچه های محترم سایت
نمیدونستم درباره این اتفاق شما فایلی داشتین و این فایل تو نشانه امروزم برام اومد و خداروشاکرم
چون اون اتفاقات7/8ماه پیش کلا مسیر زندگیه منو تغییر داد، نگاهمو به جهان تغییر داد و کلی تاثیر دیگه که 99.9درصدش مثبت بود برام البته نمیدونم رو زندگیه بقیه چه تاثیری گذاشت و چه درسایی یادگرفتن ازش
این فایل رو که دیدم میخواستم تجربیات خودم رو از اون رویدادها براتون بگم ، من اون موقع دانشگاه بودم که این اخبار اومدو یه سری جریانات شکل گرفت و بچه های رشته ماهم تو دانشکدمون 99درصدشون از تمام ورودی های رشتمون تصمیم گرفتن که دیگه کلاس نرن و فقط با موجی که شکل گرفته بود همراه باشن و به قول خودشون روشن فکریشون رو نشون بدن ،حمایتشون رو نشون بدن یا نمیدونم هر طرز تفکری که داشتن اونم به شکل شدید نشون بدن به ملت و دولت وغیره
ولی این وسط من میدونستم یه چیزی اشتباهه ،این حرکت درست نیست و فقط تهش به ضرر تموم میشه ،نه اینکه بی تفاوت باشما ،فقط میدونستم این شکل از جریانی که شکل دادن درست نیست و یه حسه قوی بهم میگفت تو شرکت نکن تو فقط راه خودتو برو ،اون زمان هنوز با قانون ها به این وضوح آشنا نبودم فقط صدای درونیم بود ،فکر میکردم اون دوسه تا دوستمم مثل من فکر کنن و باهم باشیم ولی خب اونا بهم پشت کردن و بعضی هم از ترسشون همراهم نشدن(که البته بعدا از آموزشای استاد متوجه شدم نباید رو هیچ کسی حساب باز کرد) ولی خب به هر حال من خودم تنها کارامو انجام دادم کلاسامم شرکت کردم تنهای تنها یعنی حتی یه نفر دیگم نمیومد کلاس ، سرویس صبح دانشکده رو فقط من بودم که سوار میشدم خالیه خالی بود. و وقتی هم، هم کلاسیام وقتی متوجه شدن بهم انواع برچسبا رو زدن ،توهین کردن و کلی حرفای دیگه و دلیلشون واقعا خنده دار و مضحک بود یعنی واقعنا اونم اینکه چون تو میری کلاس ما غیبت میخوریم!!!! به همین سادگی ! حتی نمیخواستن بهای چیزی که براش میجنگیدنو بدن، همونطور که من بهای کلاس رفتنمو میدادم،(کلاس رفتن برام مهم نبود فقط میدونستم بین کلاس رفتن یا قاطی اون جریان شدن،کلاس رفتن درسته حسم اینو میگفت ،اگه حسم میگفت نه کار اونا درسته قطعا انجامش میدادم ولی نمیگفت حتی داشت جلومو میگرفت)
و من متوجه شدم اینها اصلا هیچ هدفی رو دنبال نمیکنن و فقط دارن کورکورانه یه کارو انجام میدن و بعد منی رو که ازشون تبعیت نمیکنم متهم میکنن…
این بود آزادی که میخواستین؟؟ شماکه مستبد ترین!!
دقیقا همون برداشتی که استاد داشتن اول فایل گفتن رو منم اونجا فهمیدم ،ولی اینم فهمیدم که نمیتونم با بحث کردن قانعشون کنم ،وخب یکی دوهفته بعدشم کلا طبق همین قانون توجه، اونها کلا از زندگیم حذف شدن و من ترم سه دانشگاه رشتمو ترک کردم درحالیکه قبلا حتی فکر اینکارو هم نمیکردم و من برگشتم خونه و از اون زمان آروم ترین روزای زندگیمو تجربه کردم ،هرچند چالشای دیگه ایی دارم ولی اون آدما و شرایط دیگه نیستن و یه ماه دیگه کنکور میدم دوباره نمیدونم نتیجه نهایی چی میشه ولی به هدایت پروردگارم ایمان دارم که همونجوری که از اون شرایط نجاتم داد تهش هم عالی رقم میخوره
هنوز باورای خودم خیلی اشکال دارن خیلی زیاد ولی از اینکه یه جاهایی به صدای درونیم گوش دادم خوشحالم
و از اینکه خدا با قراردادن شما استادعباس منش عزیز سر راهم ،جواب خیلییی از سوالامو داره بهم میده واقعا سپاسگزارم
و از شماهم سپاسگزارم امیدوارم موفق تر ،سالم تر و شادتر باشید
به نام خالق یکتا
سلام استاد عزیزم و همه دوستان گلم
استاد چقدر لذت بردم از این فایل و مباحثی که گفتید
سپاسگزارم ازتون️
الان که دارم فکر می کنم و به یاد میارم ، میبینم وقتی اون اتفاقات داخل کشور افتاد من هم مثل اکثریت افراد اطرافم و افراد جامعه ، تمرکزم رو گذاشته بودم بر روی نا زیبایی ها و به قولی اتفاقاتی که حس بدی به من می داد ، و من توی یک بازه زمانی حدودا 3 ماهه کاملا تمرکزم بر روی اتفاقات ناجالب بود که داخل کشور رخ میداد، به حدی که از صبح تا آخر شب مداوم توی اینستاگرام ، توی مدرسه و توی خونه و … درمورد این اتفاقات با افراد صحبت می کردم و نظر می دادم و بیشتر و بیشتر تمرکزم رو بر روی نازیبایی ها می ذاشتم و به همون میزان هم نتایج و اتفاقات بدی رو در زندگی خودم تجربه میکردم.
توی اون بازه زمانی که تمرکزم بر روی اتفاقات نازیبا بود ، نتایج هر روز بدتر و بدتر می شد به طوری که در بیشتر جنبه های زندگیم اثر منفی گذاشته بود ( از افت تحصیلی گرفته تا تنش و اضطراب ، نداشتن آرامش و حتی درگیری با اطرافیان که عقیده متفاوت با من داشتند)
بعد از مدتی از این احساس بد و این نتایج ناخواسته ، خسته شدم و به خودم گفتم دیگه بسه ،
تنش و درگیری و … دیگه بسه
چک و لگد خوردن از جهان دیگه بسه
و سپاسگزار خداوند بزرگ هستم که خیلی زود و قبل از اینکه شدت این چک و لگد ها زیاد بشه ، به من کمک کرد تا مسیر درست رو پیدا کنم
و از اونجا به بعد سعی کردم خودم رو بهبود بدم
اولش سخت بود ولی هر چی بیشتر تلاش کردم و نتایج بهتر شد ، در ادامه کار آسون و آسون تر میشد
و زمانی که اصرار به باور ها و عقاید نادرست قبلیم رو تا حدی کنار گذاشتم ، می تونستم با چشمان باز تر به اطرافم نگاه کنم ، آدم های اطرافم رو میدیم و نتایج اون هارو با افکار و اعمالشون مقایسه میکردم
و متوجه شدم آدم هایی که کمتر غر می زنن و کمتر از عوامل بیرونی شکایت می کنند و بیشتر تمرکزشان بر روی خودشون و زیبایی ها هست ، نتایج خیلی بهتری نسبت به بقیه آدم ها می گیرند
و همه اینها به من کمک می کرد و انگیزه میداد تا بیشتر روی خودم کار کنم و بیشتر حواسم باشه تمرکزم رو روی چه چیزهایی می زارم
و من بیشتر و بیشتر در این راه پیش رفتم تا آماده دریافت آگاهی های بزرگتر شدم .
خداوند هدایتگر یکی از بزرگترین هدایا زندگیم رو به من داد و به طرز باور نکردنی من رو به سایت عباسمنش هدایت کرد
(داستان آشنایی من با گروه تحقیقاتی عباسمنش توی پروفایل عمومی من هست)
بعد از عضویت توی سایت و استفاده از آموزه های استاد عباسمنش ، اهمیت نوع ورودی هایی که دریافت می کنیم رو بیشتر فهمیدم و ورودی هام رو بیشتر کنترل کردم .
ارتباطم رو دوستان و آشنایانی رو که منفی نگر بودن رو کمتر و کمتر کردم تا حدی که الان با هیچکدومشون ارتباط زیادی ندارم و فقط درحد سلام و احوال پرسی هست
پیج های اینستاگرامی که تمرکزشون بر روی نازیبایی ها بود رو آنفالو کردم و فقط پیج های افراد موفق رو دنبال می کردم ، که بعد از مدتی فهمیدم دنبال کردن اون پیج ها نمی تونه تا حد سایت عباسمنش به من کمک کنه و بعد اینستاگرامم رو کاملا حذف کردم و الان فقط فعالیت های سایت عباسمنش رو دنبال می کنم و بسیار هم از این تصمیم راضی هستم
از زمانی که وارد سایت شدم تا به الان نتایج خیلی خوبی گرفتم ( پیشرفت تحصیلی واقعا خوبی داشتم ، ارتباطم با آدم های اطرافم بهتر و صمیمی تر شده ، آرامش خیلی خیلی بیشتری نسبت به قبلا دارم، ترس هام کمتر شده و توکل به خدا و حرکت کردن برام خیلی آسون تر شده ، اعتماد به نفسم بالاتر رفته ، ارتباطم با خودم و خداوند خودم نزدیک تر شده ، و الان از خودم رضایت دارم
همه این نتایج حاصل فقط 5 ماه کار کردن بر روی خودم و کنترل ورودی ها هست و میدونم که هنوز خیلی از راهم باقی مونده و خیلی باید بیشتر روی خودم کار کنم چون نتایج خیلی میتونه بزرگتر و عالی تر باشه
و برای همه این نتایج و آگاهی ها از استاد عباسمنش عزیزم و خداوند یکتا سپاسگزارم
با سلام خدمت استاد خوش چهره و خوش اندام خودم
استاد این فایل بار چندمه تو این چندماه میبینم و حسابی نکات ارزنده ای داره مثل همه فایلهاتون و خیلی دوست دارم تاثیر این توجه در زندگی خودم بگم
اول با این جمله معروف از حضرت علی شروع می کنم که:
مراقب افکارت باش که گفتارت می شود
مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود
مراقب رفتارت باش که عادتت می شود
مراقب عادتت باش که شخصیتت می سازد
مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت رقم میزند
نتیجه میگیرم که سرنوشت من توسط افکار من ایجاد میشه سرنوشت از اسمش معلومه سر+ نوشت پس همون طور که شما عنوان کردید من به هر چیزی که توجه کنم دقیقا از همون جنس میبینم و توجه کردن یعنی ایجاد احساس درونی من نسبت به موضوع که باهاش برخورد میکنم که اگر احساس من خوب باشه یعنی توجه من به نکات مثبت است و این احساس خوب باعث اتفاقات خوب میشه و اگر احساس من بد باشه یعنی توجه من روی ناخواسته هاست و احساس بد باعث اتفاقات بد میشه
همونطور که تو قانون جذب توضیح دادید که همین امروز اونو دیدم اینو عنوان کردید که توجه من به اهداف مورد نظرم اگه با احساس خوب همراه باشه یعنی در مرحله دریافت قرار دارم و اگر با احساس بد همراه باشه یعنی ترمز ذهنی و مقاومت ذهنی در دریافت اون خواسته دارم
اصل این جهان توجه است که اگر من شرایطی میخوام باید به احساس خوب اون شرایط برسم وگرنه اگر من توجه ام روی نکات منفی باشه هر جا برم ذهنم و نحوه تفکر و توجه با خودم میبرم و از اموزه های استاد عزیزم یاد گرفتم که شرایط زندگی من به عوامل بیرونی ربطی ندارند، بلکه به خودم ربط داره وگرنه ما دکتر و مهندس ثروتمند داریم و دکتر و مهندس فقیر هم داریم تفاوت در نوع نگاه این عزیزان است
من اینو خیلی خوب فهمیدم و تو بیزینسم و ارتباطم با همسرم به صورت خیلی حرفه ای درک کردم که وقتی ریشه حرکتی و صحبتی و هر چیزی منفی باشه نتیجه اش هر اتفاقی بیفته چیز جالبی نبوده چون با جهان کدنویسی شده ای طرف هستم که میگه دو دو تا میشه چهارتا، و حالا با تمرکز بر نعمت هایی که دارم و اتفاقات بسیار خوبی که تو زندگیم افتاده میتونم به جای بهتری از این جهان هدایت شم وقتی من قدرت لذت بردن از چیزای کوچک ندارم عمرا عمرا عمرا جهان منو هدایت نمیکنه به لذت های بزرگ مگه میشه من نتونم وزنه دو کیلویی بلند کنم ولی قدرت بلند کردن 10 کیلویی داشته باشم؟؟؟
کنترل ذهن یعنی زندگی عالی یعنی اینکه من باید تمرین کنم و بتونم در هر لحظه مقاومتها و ترمزها از بین ببرم و توجه به نکات مثبت افراد و اطراف انجام بدم وقتی حالم بد میشه باید یادم باشه احساس بد اتفاقات بد میاره پس کافیه به داشته هام توجه کنم یک کاری بکنم که ذهنم از اون فکر منفی دور بشه و اصطلاحا تو اون افکار غرق نشم و تو کتاب رویاها خیلی عالی استاد تمارینی مطرح کردین که باعث میشه ذهنم راحت سوییچ کنم
در رابطه با نتایج توجهاتم چند مورد بگم
در دوران پاندمیک در شروع زیاد توجهی به این موضوع نداشتم ولی از زمانی که نزدیکان من به اون شرایط مبتلا شدن این توجه من باعث شد که خیلی راحت منی که سالم بودم و هیچ علایمی نداشتم تو عرض یک روز به اون شرایط مبتلا بشم طوری که انگار چندین روزه اینطوری شده بودم و بعدش که اوکی شدم درک کردم که توجه نکنم و واقعا دیگه اصلا راجع به واکسن هم حرف نمیزدم و هرجا راجع به این موضوع صحبت میشد اگاهانه توجه نمیکردم و اتفاقی افتاد که الان مدت سه ساله من به هیچ بیماری مبتلا نشدم
یک مورد دیگه بگم که همین چند وقت پیش یکی از عزیزان من که همسن خودم بود به رحمت خدا رفت و من دیگه قانون بلد بودم و به این باور اعتقاد داشتم که بازگشت همه به سوی اوست ولی خوب بعضی مواقع ناخودآگاهانه میرفتم تو احساس همدردی و سریع الارم های جهان دریافت میکردم و سریعا سوییچ میکردم ولی بازم میرفتم تو توجه منفی و بازم ذهنم میکشوندم به سمت سلامتی و بالاخره تونستم خداروشکر در تمام مراسم ها اگاهانه توجهم بردارم و ویس های شمارو داخل گوشم میذاشتم و گوش میکردم و شکر سلامتی خودم و سایرین انجام میدادم چون من درک کردم که توجه من اتفاقات رقم میزنه و چون میدونستم اگه تو احساس بد برم جهان منو هدایت میکنه به شرایطی که احساس بد بیشتری دریافت کنم
و کلی مثال دیگه تو زندگی هممون هست که وقتی بررسی میکنم هرجا توجهم اوکی بوده زندگی گل و بلبل شده فارغ از هر گونه شرایطی که حاکمه
خداروشکر برای وجودت استاد و ممنون از خانم شایسته عزیز بابت این سایت بینظیر و پر از اگاهی
سلام
فایلهایی که میگذارید بسیار پر معنا و مفهوم و عمیق و در عین حال قابل فهم بیان میشه که باید بارها و بارها و بارها تکرار بشه تا قابل باور بشه برامون.
من چند وقتی هست که فایلهای رایگان رو میبینم و تمرکزم رو بر روی رعایت کردن نکته هایی که استاد میفرمایند گذاشتم و تمام تلاشم رو میکردم و میکنمو موضوع جالبی دوست دارم با دوستان به اشتراک بگذارم این هست که حداکثر تلاششون رو در زمینه رعایت نکات بکنند ولی اگر جایی به صورت ناخواسته نشد و نتونستن رعایت کنن آگاه باشن که نگذارند این نوضوع باعث عصبانیت یا به هم رختن ذهنشون بشه چون این موضوع هم یکی از تله ها در این زمینه هست که من خودم خیلی باهاش درگیر بودم و از اینکه نتونستم رعایت بکنم نکاتی رو که استاد گفتن از خودم عصبی میشدم و چون ناخوداگاه به عصبانیت توجه میکردم طبق قانون عصبانیت بیشتری به سمتم میومد و از وقتی تونستم به این موضوع مسلط بشم شرایط داره بهتر برام پیش میره.
این اولین کامنت من برای این سایت هست گرچه بیش از یک سالی هست که مرتب فایلها رو میبینم و امروز به این نکته پی بردم که هدف استاد از اینکه میگن کامنت بگذارید و رد پای خودتون رو ثبت کنید این هست که فرکانس مثبتمون مداوم حفظ بشه از استاد به خاطر این بینش و دانایی بالا سپاسگذارم و خداروشکر میکنم که به این سایت و فایلهای عالی راهنمایی شدم .
سلام خدمت استاد عزیزم
باز هم مثل همیشه اصل قانون از تمام زوایا و با ذکر مثال و با دقت کامل توی این فایل بینظیر به ما آموزش دادین و آدرس جاده ای که ما رو مستقیم و بدون حاشیه به سمت خوشبختی هدایت میکنه رو نشونمون دادید وفقط کافیه درکش کنیم و بهش عمل کنیم
صحبتهای شما استاد منو خیلی تو فکر فرو برد که آیا منی که میگم قانون میدونم بهش عمل میکنم
قضاوت در مورد رفتار دیگران انجام میدم یا نه
چند وقت که من توی محیط کارم با یکی از آشناهای بسیار نزدیک خودم که همکارم هست بحثهای رو داشتم در مورد همین اعتراضات و بگیر و ببندا
من یاد گرفتم از شما که اعراض کنم و انصافا در 80٪ مواقع خیلی خوب بهش عمل کردم
اما توی بحثهای تکراری که با خمکار خودم داشتم و از زاویهای دیگه در موردش صحبت میکرد و من نظر خودمو میگفتم و میدیدم که این همکار عزیز ما بشدت موضع میگیره و میخواد جوری برخورد کنه که حرف اون درسته …اولش یکم مقاومت میکردم حتی ناراحت میشدم ولی میگفتم باید اعراض کنم دیگه ادامه ندم
ولی الان میفهمم که توی ناخودآگاه من همش در حال خورده گرفتن از این دوست عزیزم هستم و همین موضوع باعث میشه در مقابلم جبهه بگیره و بخواد بحث کنه ،چون من جوری باهاش حرف میزدم که حرف من درسته و اونم میخواد حرف خودشو به کرسی بشونه
در حالی اون طبق مدار خودش و با نگرش خودش درست میگه و منم باید احترام بزارش بهش
و طبق قانون هر کسی با توجه به مدار خودش نتایج خودشو میگیره پس چه لزومی داره خودمو درگیر بحث اونا بکنم من نباسد قضاوت کنم کسی رو چون خود منم قبلنا همچین دیدگاهی داشتم ولی الان قانون میدونم و باید به خودم بگم قانون مدار و فرکانس میگه هر کس در هر جایگاهی که هست و هر نیتیجه ای که میگیره در لایقترین جای خودش …
پس وظیفه من روی خودم کار کردن و روی باورهای که بهم قدرت میده ..
فرکانسی بفرستم که از جنس همون توی زندگیم تجلی پیدا کنه
و به خودم بگم اگه میخوام کسی قضاوت کنم اولین سوال از خودم این باشه که منم بودم در گذشته آیا این عکسالعمل داشتم یا نه ؟
و چیزی که برای خودم میخوام آیا برای دیگران هم میخوام ..
اگه دوسدارم به عقیده من احترام بزارن باید برای عقاید دیگران هم احترام قائل بشم
آفرین من خیلی سال شمارو میشناسم ولی ی مدت دور شده بودم ازتون البته سعی میکردم خودمو تو این مسیر نگه دار با استاد عرشیانفر خانم مینا جهانبخت و…ولی الان دوستم گفت برو تو سایت فعالیت میکنن عضو سایتتون شدم دوست دارم الان اشک بریزم از بس خوبین خداروشکر