روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5 - صفحه 6

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1978 روز

    سلام استاد جانم

    استاد نمیدونید این چند تا فایل چقدر معجزه آسا شده برای من

    دقیقا همونچیزیه که توی اون روز و توی اون چالش‌های جاری بهش احتیاج دارم

    چند روز پیش که بدنبال جواب سوالات ذهنیم میگستم از طریق کانتت یکی از دوستان هدایت شدم به دیدن دوباره فایل توحید عملی قسمت 9

    اون قسمتی که خدا در جواب مادر موسی بهش میگه ما گرفتیم آنچه را انداختی

    چقدر با این قسمت اشک ریختم

    و حالم دگرگون شد

    و امروز دقیقا تو فایل هدایت قسمت اول که گذاشتید خدا نمود عینی این قضیه رو نشونم داد

    همون شوینده معروف داستان

    وقتی خانم شایسته اون سر دنیا یه خواسته ای داره

    خدا این سر دنیا اون شوینده رو میندازه جلوی در

    و دقیقا همون خدا به دل شما میندازه که این شوینده رو بردار بزار توی ماشین

    و بعد از صد کیلومتر تقاضای فیزیکی خانم شایسته مطرح میشه

    یعنی قطعا در اون لحظه ای این فکر به ذهن خانم شایسته اومده که در ذهنش اون شوینده رو درخواست کرده ، در لحظه خدا کارو انجام داده یعنی دقیقا همون قسمت شعر که می‌گفت رهرو ما اینک اندر منزل است

    رهرو خانم شایسته اینک دقیقا تو ماشین کنار استاد روی صندلی‌ گذاشته شده

    درسته هنوز بصورت فیزیکی خانم شایسته لمسش نکرده

    اما دقیقا تو راهه و داره میاد حتی قبل از اینکه اقدام فیزیکی ( دادن پیام ) اتفاق افتاده باشه

    خدایا چیکار داری میکنی

    خدایا چی داری میگی بهم

    به محض اینکه خواسته ای توی ذهن شکل میگیره جهان دست بکار میشه

    فقط کافیه آرام باشی و بجریان هدایت الهی اعتماد کنی

    اون دیکه خودش بلده چطور مهره ها رو کنار هم بچینه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    ناصر چالاک گفته:
    مدت عضویت: 941 روز

    سلام و درود و عرض ارادت خدمت استاد عزیز و همه دوستان توی فایل پیشرفت کوانتومی استاد عرشیانفر عبارات تاکیدی قشنگی بود که حیفم اومد اینجا ننویسم:

    من لبریز از انرژی های خارق العاده هستم 

    امروز قشنگ‌ترین روز زندگی من است

    امروز زندگی را جشن می‌گیرم

    امروز زمین و زمان در خدمت من هستند

    به لطف خدا من سلطان عالم هستم

    من جانشین قدرتمند خداوند روی سیاره زمین هستم

    من یک موجود بی‌نظیر و تکرار نشدنی هستم

    من معدن انرژی‌های مثبت هستم

    من کارخانه تولید شادی و عشق هستم

    به لطف پروردگار عزیزم از در و دیوار آسمان و زمین امروز برای من طلا می‌بارد

    من خوش شانس‌ترین آدم روی زمین هستم

    من یک نابغه خلاق هستم امروز زمین و زمان در حال کمک کردن من برای رسیدن به آرزوهایم هستم

    من بمب انرژی‌های خلاقانه هستم

    من پا در هر کجا بزارم خیر و برکت و نور و شادی و ثروت با خودم آنجا می‌برم

    من روح پاک خدا هستم

    همه آدم‌های اطراف من منو دوست دارند و به رشد من کمک می‌کنند

    هرجا که میرم خداوند از قبل آنجا حضور داشته و همه کارهای مرا روبرا کرده

    امروز به تک تک ترس‌های خودم حمله می‌کنم

    امروز خوشبخت زندگی کردن را به همه مردم دنیا نشون میدم

    امروز حق الهی خودم را که شادی و ثروت هست از کائنات می‌گیرم

    امروز رد پای خدا را در تک تک لحظه‌های زندگیم احساس می‌کنم

    امروز با قدرت خداوند همه نشد‌ها را شد می‌کنم

    امروز مسئولیت تک تک کارهای خودم را به عهده می‌گیرم

    من قهرمان عرصه ثروت و عشق هستم

    من یک ثروتمند شاداب هستم

    ابر و مه و خورشید و فلک تحت فرمان جانشین خداوند هستند

    امروز صدای همه موجودات هستی را می‌شنوم که می‌گویند نترس و حرکت کن

    امروز به تک تک توانمندی‌های خودم ایمان دارم

    من به نابغه بودن خودم ایمان کامل دارم

    تمام کائنات در جواب آرزوهای من پاسخ مثبت می‌دهند

    خداوند با تمام عظمتش عاشق منه

    امروز در هر لحظه از زندگیم دستان نوازشگر خداوند را در زندگیم حس می‌کنم

    من دارم لحظه برآورده شدن خواسته‌ها و آرزوهایم را می‌بینم

    من دارم لذت برآورده شدن آرزوها و خواسته‌هایم را حس می‌کنم

    من به برآورده شدن هدف‌ها و آرزوهای خودم ایمان کامل دارم

    هیچکس نمی‌تونه جلوی قطار موفقیت و پیشرفت منو بگیره

    به لطف خداوندِ بزرگ قطار رشد و پیشرفت من با سرعت هرچه تمام‌تر در حال پیشرفته

    دوستان و نزدیکان و آشنایان من همه و همه یار و یاور من در رسیدن به هدف‌های من هستند

    کسی که در قلبش خداست جاش همیشه بالاست

    با انرژی پروردگارم همه مشکلات را از سر راه برمی‌دارم و با تمام وجودم می‌گویم یا علی و یا علی و یا علی

    من آنقدر بزرگم که همه عوالم در وجود من جای دارد

    من خوشبخت‌ترین آدم این عالم هستم

    ما ز بالاییم و بالا می‌رویم

    با ثروت و پیشرفت به زیباتر شدن تمام انسان‌ها کمک می‌کنم

    با خدا هیچ چیز محال نیست

    همه مامورهای آسمانی و زمینی در حال کمک کردن به من برای رسیدن به خواسته‌هایم هستند

    مثل همیشه از جایی که فکرش نمی‌کنم برای من کمک می‌رسد

    من به غیب و نیروهای فوق العاده غیبی ایمان دارم

    هر لحظه از هر لحاظ در حال پیشرفت کوانتومی هستم

    بهترین ها امروز در سر راه من قرار می‌گیرند

    همه کارهایم به قشنگ‌ترین شکل موجود درست شده است

    من از توی هر سختی لذت و سعادت را بیرون می‌کشم

    امروز قدر تک تک نعمت‌هایم را می‌دانم

    امروز زندگی را با تمام وجودم زندگی می‌کنم

    امروز به خودم قول می‌دهم که زیباترین کلمات را بر زبانم جاری کنم

    امروز به خودم قول می‌دهم که آرام و مهربان و متین باشم

    من به آسانی و سادگی آهنربای جذب ثروت هستم

    بهترین انسان‌ها و ایده‌ها و افکارها به سمت من جذب می‌شوند

    امروز به پیشرفت و ثروت در زندگیم خیر مقدم می‌گویم

    امروز شاهد قشنگ‌ترین اتفاق‌های زندگیم هستم

    من عاشق کار و درآمدم هستم

    من عاشق عزیزانم هستم

    خدا را هزار مرتبه شکر که جسم و ذهن و روحیه پاک و آرامی دارم

    خدا را شکر زندگیم روز به روز در حال زیباتر شدن است

    امروز قدر وجود نعمت عزیزانم را می‌دانم

    خدا را شکر که دروازه‌های ثروت و پیشرفت به روی من و خانواده‌ام باز شده است

    من خالق تمام زندگی خودم هستم

    تمام ذرات عالم در خدمت من هستند و مرا به سوی آرزوهایم هدایت می‌کنند

    من به منبع بی‌کران عشق و قدرت وصل هستم

    می‌خواهم- می‌توانم -می‌شود

    خواسته‌های من به سمت من در حال حرکت هستند امروز به چیزهای خوب می‌اندیشم امروز خوب حرف می‌زنم و عالی عمل می‌کنم

    من باید تغییر کنم

    من باید تغییر کنم

    من باید تغییر کنم

    با خدا همه چیز امکان پذیر است

    من در جایگاه واقعی و الهی خودم هستم و رسالتم را می‌دانم

    با خدا هیچ غیر ممکنی برای من وجود ندارد

    زندگی من یک جشن فوق العاده است

    در تمام روز روحیه شادی

    و شکرگزاری خودم را حفظ می‌کنم

    می‌بخشم تا دریافت کنم

    عشق می‌دهم تا عشق بگیرم

    من هر روز عادت‌های خوبم را تقویت می‌کنم

    من خوش شانس و خوش روزی هستم

    من یکی یه دونه خدا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1718 روز

    سلام استادان عزیزم.

    روز 122.

    بینهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم.

    چقدر جالب و عالی. اینکه انسان به صورت کاملا هدایتی بیاد و در مورد موضوعاتی صحبت کنه که 20 روز بعد دقیقا در راستای اتفاقات و شرایط کشور ایران باشه.

    موضوع مهم این هست که ما توانایی کنترل 100 در 100 زندگی خودمان را داریم. این واقعا موضوع مهمی هست و این اصل و اساس توحید و یکتا پرستی است.

    به این معنا که ما باور داریم تمام اتفاقات با فرکانس و باروهای خودمان رقم میخوره و من به عنوان موجودی که توانایی generat یا سازنده، تولید کننده ی فرکانس ها، در هر لحظه درحال تولید فرکانس‌هایی هستم که شرایط و اتفاقات زندگی من را تشکیل می‌دهد.

    حالا اون مسیری درست است که به من احساس خوبی میدهد. اون احساس درست، و سازنده زندگی من هست.

    خب حالا وقتی ما بیاییم و تمرکز کنیم روی شرایطی که نادلخواه ماست و اعتراض کنیم از نا خواسته ها، در نهایت از جنس همون شرایط را دریافت میکنیم. یعنی شرایطی که نادلخواه است.

    حالا من اگر باهوش باشم، بجای تمرکز و توجه به ناخواسته ها، میام تمرکز و توجهم را می‌گذارم روی خواسته هایم. خواسته هایی که باعث رشد شخصیت من می شود. خواسته هایی که باعث رشد جهان می‌شود.

    پس در نهایت به این نتیجه عالی می‌رسیم. که با توجه و تمرکز به هر آنچه بخواهیم می‌رسیم. مثال میلیون ها مثالی که هر وقت حالمون خوب بوده، همون روز تماما شرایط خوب را دریافت کردیم. و هر وقت حالمون نازیبا بوده، شرایط نازیبا دریافت کردیم و یه جورایی کل جهان شده یک کبریت که باعث انفجار هر لحظه ما می شود.

    خب حالا چجوری سعی کنیم اکثر اوقات حالمون را خوب نگه داریم؟

    برای اینکه بتونیم احساس خوبی داشته باشیم و بتوانیم تمرکزمون را بگذاریم روی خواسته هایمان، با کنترل ورودی ها و در نتیجه کنترل ذهن به این نتیجه عالی می‌رسیم.

    پس با کنترل ورودی ها کنترل ذهن امکان پذیر هست.

    به قول آمریکایی ها trust me اینکه توی مسیر نازیبا باشی و بخوای ذهنتو کنترل کنی تقریبا غیر ممکن هست.

    من خیلی سریع ذهنم را کنترل میکنم. این هدایت رب العالمین هست. این که بتوانم ذهنم کار کنترل کنم.

    من دقیقا استاد عزیزم شرایط نازیبایی سال گذشته را بیاد می آورم، به شکر رب العالمین آلات شرایطی دارم بسیار زیبا. تقریبا نمی‌گویم اصلا ولی تقریبا چیزی نیست که بخوام بخاطرش عصبی ک نگران شوم.

    من استاد هر وقت به شرای نازیبایی بر میخورم چند تا آیه میاد تو ذهنم:

    البقره

    وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقًا قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ؛ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﻣﻴﻮﻩ ای ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪ، ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭﺯﻱِ ﻣﺎ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﻮﻩ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻛﻪ ﺷﺒﻴﻪِ ﻫﻢ ﺍﺳﺖ، ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ؛ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﻲ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ است ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ .(٢5)

    نشون میده آخرت ادامه این جهان است. از اونجایی که می‌گوییم این چیزی است که از قبل به ما روزی داده بود خدای یکتا.

    پس خداوند یکتا نتیجه این کنترل ذهن این دنیا را اینجوری میده.

    و آیه انا لله و انا الیه راجعون

    این ها از قبیل آیاتی است که من وقتی دیگه خیلی کنترل ذهن برام سخت میشه به خودم یادآور میشم.

    بر اساس آیات بالا من میدونم اگر این دنیا احساس خوبی نداشته باشم، اون دنیا جهنم خوبی دارم. و اگر این دنیا احساس خوبی داشته باشم، قطعا اون دنیا هم احساس خوب و بهشت خوبی دارم. پس مگر دیوانه ام هم از این دنیا و هم از اون دنیا لذت نبرم؟

    خدا هدایت میکنه. این قانون بدون تغییر خداوند است. منظورم اینه پس با این باورها من ذهنمو کنترل میکنم، و نتیجه عالی میشه. خدا وقتی احساس خوبی داشته باشی هدایتت میکنه به شرایط زیبا و عالی.

    عاشتقونم استاد عزیزم. خیلی این درس هایی که شما به ما می‌دهید عالیه.

    بهترین و بزرگترین نتیجه اش احساس خوبی هست که داریم. آرامشی که در وجودمان نهادینه می شود. وقتی توحید و یکتا پرستی را درک می‌کنیم، انگار خداوند توی قلبمون تجلی میکند، اینقدر احساسات زیباست. اینقدر حال دلمون خوب میشه.

    برای من که اینطور شده و واقعا دارم لذت میبرم.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر. این زندگی واقعا زیباست.

    عاشقتونم استادان عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیز و گرامی و همه ی دوستانم درمسیررشدوپیشرفت الهی

    سپاسگزاره خداوندم که من رو لایق مسیری از رشد پیشرفت شخصیتی قرارداد تا بتونم جوری زندگی کنم که هم دردنیا و هم درآخرت سرم بالا باشه

    این روزهااحساس میکنم بیشتر تومدار عملکرد به قانو افتادم،یعنی قشنگ میفهمم دارم جوره دیگه ای نسبت به همه ی مسائل زندگیم نگاه میکنم وعمل میکنم

    تاچندوقت پیش انگار بیشتر زورمیزدم تا همه ی مسائل زندگیم رو اززوایه ای بهش نگاه کنم که بهم احساس بهتری بده،وهمین زور زدنه یجایی دیگه کم میورد و اجازه نمیداد که حالواحساسم خوب باشه و مثل یک بمب یجایی میترکید و واقعا ذهنم کم میورد ومثل دیوونه ها میشدم

    اگه آدم زیادی منم منم کنه و بگه مننن خودم میدونم،خودم حالیمه،تسلیم به جریان هدایت هم نمیشه و هی میخواد خودش درجهت مخالف دریا تقلاکنه و پارو بزنه،درصورتیکه اگه هراتفاقی توی زندگی براش میوفته خودشو تسلیم کنه و نخواد با کبروغرور جوری رفتارکنه که انگار دیگران جذام دارن اون وقته که خداهم هدایتش میکنه به یک رفتاروگفتارمناسب

    من از خودم وفرزندم مثال میزنم،دخترم که شش سالونیم سن داره،توبعضی موارد زیادی کله شقی میکنه،و من هم ناخوداگاه طبق عادت گذشتگانم جوری کله شق تر از دخترم بااون رفتارمیکنم که انگار دوتا دشمن میوفتن به جون هم وتو هرموردی من باااید پیروز میشدم،چون از گذشته یادگرفته بودم که بچه نباید رو حرف بزرگترش حرف بزنه

    خوب تا مدتی این مدلی پیش رفتم،دیدم نه تنها فرزندم توی رفتارش بهتر عمل نکرد،بلکه هربار بایک بهانه ی جدیدتر منو وادار به رفتار واکنش گرا تری میکرد،و همین باعث شده بود که روز به روز رابطه ی منوفرزندم پر تنش تر بشه

    این رفتارهامون واقعامنو خیلی آزارمیداد،و هی خودمو گول میزدم که دارم فایل گوش میدم وچرا هروز فرزندم جوری رفتارمیکنه که من عصبانی تربشم

    تااینکه چندروزپیش نشستم کلی ازخودم سوال پرسیدم،که دلیل اینهمه تنش و رفتارنامناسب ما بخاطرچیه،که هربارهم داره بیشتروبیشترمیشه

    گفتم طبق آموزشهایی که دارم میبینم دلیل صددرصد هررفتاری که هرآدمی بامن داره خودمم،دارم زیادی خودمو تبرئه میکنم که مشکل از رفتار فرزندمه،چون من تو اکثرموضوعات پوچ وبیهوده انتظار رفتار عاقلانه ای ازفرزندم دارم،انگار دارم بارفتارام بهش میفهمونم که مثلا توموضوع نظافت مثل من عمل کنه،واگه مثلا لباسشو بی حواسی سرجاش قرارنداد یک جنجالی به پامیکردم

    یامثلا یه شب دوست داشت توتختش نخوابه و پیش من باشه،یه جنجالی به پامیکردم که نه توباید ازهمین الان استقلال رو یادبگیری

    یعنی یک انتظارایی از فرزندشش سالم دارم که هنوز نتونسته درست استقلال رو درک کنه،هنوز نتونسته بفهمه تمیزی ونظافتی که من انتظاردارم یعنی چه

    خوب چون درگذشته بامن اینجور رفتارشده،و بااینکه یادمه چقدر آرزوداشتم یشب توبغل مامانم بخوابم ولی چون جوری رفتارمیکرد که انگار یشب توبغلش خوابیدن جرم بود،منم ناخوداگاه دارم بافرزندم اینگونه رفتارمیکنم،و آرزوی یه شب خوابیدن تپبغلم رو به دل فرزندم میذارم و اگه یشب بامقاومت اون بلاخره پیشم بخوابه انگار فکرمیکنم دارم اونو وابسته بارمیارم

    درصورتیکه وقتی مدتی زیاد این موضوعو سخت نگیرم،اتفاقا فرزندم هم زیادسخت نمیگیره وفقط بایک شب خوابیدن پیشم بهونش تموم میشه و دوباره شب بعد سرجای خودش میخوابه

    میخوام بگم این الگو که آدم اگه توکوچکترین مسئله ی زندگی هم زیادی سخت نگیره و نخواد فقط خودش حرف اولو بزنه وادای آدم بلدا رو دربیاره،بخدا کل شرایط زندگی هم جوری پیش میره که حالواحساس ادم هم خوب پیش میره

    یعنی قشنگ میفهمیدم دارم سرموضوعات پوچ بافرزندم سروکله میزنم،یعنی اونقدر بخاطر چیزای الکی بهش گیرمیدادم که چشمم مدتی کورشده بود دست خط زیباش رو که امسال سال اول خوندنو نوشتنشه ببینم،انگار روی قلبم مُهر خورده بود که مهربونی دخترمو ببینم که چقدر توی جمع کلاسشون ساکته وبه حرف معلمش خوب گوش میکنه و شاگرداول کلاسشونه،و وقتی معلمشون بهم میگفت دخترت بی نظیره،اونقدر درگیر رفتارای قبلش میشدم که فکرمیکردم معلمشون داره به من دروغ میگه

    واقعا آدم وقتی تومداری باشه که یک موضوعو نفهمه و درک نکنه،هیچوقت نمیتونه حالواحساسشو خوب نگهداره،اگه آدم دلیل صددرصد رفتاردیگران باخودش رو خودش ندونه بخدا نمیتونه احساسش رو هم خوب نگهداره

    من اگه زیادی توموضوع رفتاربافرزندم کله شقی نمیکردم و یکم بیشتر ویژگیهای خوبش رو میدیدم،و ازاون انتظار رفتار عاقلانه ای نداشتم اینقدر رفتارای دوتامون به تنش نمیکشید

    یعنی صب که ازخواب پامیشدیم دوتامون منتظر بودیم یه کلام حرف ازدهنمون بیرون بیاد انگار همین یک کلام کافی بود تا این یک کلام به بحث کشیده بشه

    اون من بودم که یبار نخواستم سکوت کنم و بذارم فرزندم اونجور که دوست داره رفتارکنه و حرف بزنه و یبار بهش حق بدم که اون هنوز شش سال بیشتر سن نداره

    ومیفهمم که دلیل تموم رفتارهام بخاطراینه که گذشته بامن اینجوری رفتارشده،و انگار بااینکه میدونم خیلی هم لازم نبود مادرم درگذشته تااین حد بهم سخت بگیره و بلاخره من یک ادم مستقل میشدم،اما انگار ناخوداگاه بازهم دارم اون رفتارهای گذشته رو به پاهام غلوزنجیر میکنم و همون انتظاری که درگذشته مادرم ازمن داشته رو الان از فرزندم دارم

    بخداهرموقع اجازه دادم بچگیشو بکنه و هرجور دوست داره رفتارکنه و تجربه کسب کنه اتفاقا اون روز هم جوری رفتارکرده که به تنش کشیده نشده

    تاوقتی خودم سمت خودم رو درست نکردم،اون هم رفتارش بامن تغییری نکرد،تا وقتی من ازش انتظار داشتم مثل خودم تومسئله نظافت و ترتمیزی رفتارکنه همیشه جوری رفتارمیکرد که منو به عصبانیت بیشتر وادارمیکرد

    الان چندوقتیه اگه هم میخوام بهش یادبدم که لباسشو سرجای خودش قراربده،به جای اینکه سرش دادوبیداد کنم که این چه وضعشه لباساتو میندازی وسط اتاقت،بهش میگم بیا باهمدیگه اتاقتو تمیزکنیم تاانرژی خوبی به اتاقت بدیم

    وقتی اینجوری کلامم رو تغییردادم اتفاقا اون هم بیشترازمن استقبال میکنه که باهمدیگه شروع کنیم به مرتب کردن وسایل خونه

    بخدا من از طریق فرزندم تازه دارم درک میکنم که دلیل همه ی رفتارای اطرافیان باما خودمونیم

    یعنی جهان بلاخره ازیه طریقی به آدم میفهمونه که دلیل صددرصد اتفاقات خودشه

    البته اگه تومدارشنیدن این اگاهی ها بوده باشه،وگرنه هستن آدمایی که تااخره عمرشون دلیل تموم بدبختیاشون روهمسرو فرزندودولتو دیگرعوامل میدونن

    من واقعا تورفتارم بافرزندم تسلیم شدم و ازخودم شروع کردم به تغییرکردن،و چقدر دارم چندروزه طعم آرامش واقعی بافرزندم رو حس میکنم،چقدر دارم رها تر رفتارمیکنم نسبت به رفتارش،و هرموقع واکنش جالبی نشون نمیده،من سکوت میکنم و اجازه میدم خودشو خالی کنه،و وقتی دربرابر رفتارش سکوت نیکنم و هیچ واکنشی نشون نمیدم،بخدا چند دقیقه بعدش ازم عذرخواهی میکنه

    من اگه بافرزندم درست رفتارنکنم،فرزند فرزندم هم بافرزندم همیشه رفتارهاشون به تنش کشیده میشه،من اگه نتونم کلامم رو کنترل کنم،فرزندم هم درآینده بافرزندش نمیتونه کلامش رو کنترل کنه

    وای برمن اگه خواسته باشم دوباره مثل قبلم بااون رفتارکنم،و خواسته باشم الگوی بدی برای فرزندم باشم

    خدایا من تسلیم به درگاه تو هستم،کمکم کن تاهمیشه خوب رفتارکنم و کمک کنم به فرزندم تا حداقل من به عنوان یک مادر درزندگیش الگوی خوبی براش باشم

    الهی آمین

    هرکجا هستید درپناه خدای رب العالمین میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2499 روز

      به نام خالق هستی

      سلام صبح بخیر

      فرزند دنیایی است پر از بودن در لحظه

      خیلی خوبه دختر دارید

      قدر لحظه ها رو باهاش بدونید

      حالا کم و زیاد میگذرد مهم اینکه از بودنش لذت ببریم

      من 2فرزند دارم سخت گیر نیستم

      ولی وقتی آرام هستم آرامش دارم

      جور دیگه خوب است

      ولی بچه ها خوبن دنیای خودشون رو دارند و بزاریم بازی کنند حرف بزنند بخندند و خاطره خوبی از بچه گی بخاطر داشته باشه

      وقتی پسرم شیطونی میکنه

      میگم‌شیطون

      جواب میده نه بگو باهوش

      همیشه چنان دلایل منطقی داره

      میخوای پرو نشه تشویق نمیکنم ولی تو دلم کلی ذوق میکنم و اجازه میدم خودش باشه

      بزاریم شاد باشن

      از لحظات بودن کنارت لذت ببر که روزی میگی کاش خونه بود لباسهایش وسط اتاق

      شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت درکنار عزیرانت

      بهترینها تقدیم لحظات ت باد باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهسا حبیبی گفته:
      مدت عضویت: 1433 روز

      سلام عزیزم

      وای گفتی منم همینجورم

      با اینکه پسرم یکسال و نیم شه ولی خیلی دوتامون پرخاش گر شدیم

      من به علی بی غم معروف بودم ولی الان با بچم نمیتونم. گاهی میگم آرومتر رفتار کنم ولی بازم ییه جایی آمپر میچسبونم

      واقعا نمیدونم چی کنم

      ..

      .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2312 روز

      سلام صفا جان

      سپاسگزارم از کامنت زیبایی که نوشتین

      سپاسگزارم که با کامنتتون بهم یادآوری کردین هر رفتار نادرستی که از طرف بچهام بهم میشه اثر رفتارو واکنش وفکر اندیشه ی خودمه

      صفا جان شما با کامنتتون یه نکته مهم واساسی زندگیم رو بهم گوش زد کردین سپاسگزارم

      چقدر تحسینتون کردم از نحوه برخورد وتصمیم صحیح وعاقلانه ای که گرفتین چقدر لذت بردم از نتیجه ای که از عملکردتون گرفتین.

      آره دقیقا باید توجهمون رو بزاریم روی نکات مثبت شون ودر عمل ورفتار خودممون،راه ورش درست رفتار کردن رو بهشون یاد بدیم واجازه بدیم بچها خودشون مسیر درست رو انتخاب کنن،و اگه یه جایی هم اشتباه رفتار کردن خودشون متوجه این اشتباه بشن وسعی کنن این موضوع رو اصلاح کنن.

      به نظرم یه جاهایی هم ما باید از بچهامون درس بگیریم وخودمون رو اصلاح کنیم.

      انشاالله که خداوند هممون رو هدایت کنه

      صفا جان انشاالله که در کنار همسر وفرزند نازنینتون زندگی سرشار از عشق ومحبت وشادی ولذت داشته باشین وروز به روز شاهد رشد وپیشرفت فرزند گلتون باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      هاجر صالحی گفته:
      مدت عضویت: 1635 روز

      سلام به صفای عزیز

      لذت بردم از کمنتتون عزیزم، خط به خط رو که میخوندم احساس میکردم خودمم با خواهر کوچکترم.

      دقیقا همین سخت گیری یک مساله کوچیک، مسولیت قبول کردن تو بخش مالی و سلامتی و روابط دیکه ،به جز این

      کمنتت هدایت قشنگی بود انگار خودمو از بیرون دیدم، دقیقا رفتار و نصیحت و سختگیری هایی ک پدرم تو کوچیکی میکرد الان دارم با خواهرم که فقط شیش سال کوچتر از منه انجام میدم

      تسلیم بودن چقدر کمک میکنه

      بهترین ها رو براتون میخام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 694 روز

      سلام صفا جان

      امروز و دیروز یه سوالی که داشتم و درمورد این بود که من چرا بیشتر وقتا درون خودم، با یکی از نزدیکانم نمیتونم ارتباط خوبی داشته باشم و یکسری رفتاراش درونم رو اذیت میکنه و یه وقتایی نمیتونم خوب ارتباط برقرار کنم باهاش

      حتی از وقتی آگاه شدم و فهمیدم که همه رفتار های آدما با ما ، دلیلش فرکانسایی هست که خودمون میفرستیم و باورایی که داریم ولی این یه نفرو هر بار سعی میکردم که درونم باهاش به صلح برسم در اصل با خودم به صلح برسم و تلاش میکردم ولی بعد چند روز دوباره یه احساس درونی ناخوبی دربرابر رفتار یا حتی حرف زدنمون داشتم ولی هر بار میگفتم چرا هنوز با اینکه با بقیه آدما یه سری چیزا رو که قبلا اذیتم میکرد به صلح رسیدم ولی این یه موردو نتونستم هنوز

      الانم با یه سوال دیگه اومدم اینجا ولی وقتی نظر شمارو خوندم ،متن کاملتونو نخوندم ،دو قسمتی که نظرمو جلب کرد خوندم، بلافاصله رفتارم و فرکانسی که به فردی از نزدیکانم که در درون باهاش مشکل دارم یادم اومد

      داشتم بهش فکر میکردم

      الان سوالی داشتم و به خدا گفتم هدایتم کن یهویی دیدم بالای صفحه سایت نوشته داستانی برای هدایت الهی اومدم ولی هنوز به جواب اون سوالم که پرسیدم نرسیدم

      الان که دارم مینویسم یه صدایی بهم گفت کامل بخون نظرش رو

      الان دست نگه میدارم ببینم از اول نوشته تونو بخونم

      این دوتا قسمتی که خوندم درموردش بگم بعد : بعد خوندن چند تا نظر به نظر شما هدایت شدم که نوشتین :

      واقعا آدم وقتی تومداری باشه که یک موضوعو نفهمه و درک نکنه،هیچوقت نمیتونه حالواحساسشو خوب نگهداره،اگه آدم دلیل صددرصد رفتاردیگران باخودش رو خودش ندونه بخدا نمیتونه احساسش رو هم خوب نگهداره

      بخدا من از طریق فرزندم تازه دارم درک میکنم که دلیل همه ی رفتارای اطرافیان باما خودمونیم

      یعنی جهان بلاخره ازیه طریقی به آدم میفهمونه که دلیل صددرصد اتفاقات خودشه

      البته اگه تومدارشنیدن این اگاهی ها بوده باشه،وگرنه هستن آدمایی که تااخره عمرشون دلیل تموم بدبختیاشون روهمسرو فرزندودولتو دیگرعوامل میدونن

      و بعد این نوشته :

      اون وقته که خداهم هدایتش میکنه به یک رفتاروگفتارمناسب

      الان که چند بار نوشته تونو خوندم فکر کردم

      گفتم ببین طیبه ببین چه رفتاری تو اون فردی که از نزدیکانت هست و هنوز رفتارش اذیتت میکنه ؟؟؟؟

      یهویی به خودم اومدم دیدم دارم میگم طیبه خودت تو خودت بگرد

      تازه فهمیدم من سعی داشتم این مدت رفتار خودشو دلیل اذیت شدن درون خودم بدونم

      با اینکه برای همه و اطرافیان قبول کردم و میدونم برای همه بدون استثنا خودم خالق شرایط و رفتار آدما با خودم هستم

      ولی این مدت داشتم مقاومت میکردم درمورد این فرد که نه ،اون باید خودش رو اصلاح کنه

      الان فهمیدم دلیلش مقاومت من بوده و پیدا نکردن دلیل اذیت شدن از درونم

      وقتی فکر کردم دیدم خودمم اون رفتارارو میکنم یه وقتایی و الان که در اون فرد هست و منو اذیت میکنه باید خودم سعی کنم در مورد موضوعاتی که از دون اذیت میشم رو به صلح برسم باخودم که امروز روز نهم روز شمار تحول زندگی من درمورد به صلح رسیدن باخود بود

      دقیقا خدا هدایتم کرد به نظر شما تا درمورد این مکضوع تلاش کنم و به صلح برسم با خودم تا حالم عالی تر بشه

      خداروشکر میکنم که این نوشته پر از درس و آگاهی رو دیدم و ازش کم‌ک میخوام که بتونم عمل کنم و به صلح برسم و رها بشم درمورد این موضوع

      خدایا شکرت

      صفا جان براتون عشق و شادی و دوست داشتن و ثروت و سلامتی از خدا طلب میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        صفاگنجی گفته:
        مدت عضویت: 1749 روز

        سلام دوست عزیزم طیبه جان

        خداروشکر که من یکی از دستان خداوند شدم تا هدایت بشید به سمت کامنتم و بیشتر درک کنید دلیل تموم اتفاقات زندگیمون خودمونیم

        من هم درمورد رفتار دیگران اتفاقی شبیه شمارو تجربه کردم

        یه فردی توی فامیل ما بود و هنوزم هست که ایشون رفتارهاشون برای همه ثابت شده بود که توی جمع خیلی رفتارمناسبی ازخودش بروز نمیده،یعنی یجورایی برای همه شناخته شده بود

        ومن یجورایی ازین موضوع سواستفاده کرده بودم و همیشه خودمو تبرئه میکردم که این آدم خودش مشکل داره و اونه که باید خودشو اصلاح کنه

        این بود که من هربار ایشون رو توجمعی میدیدم چنان رفتار بی ادبانه ای بامن داشت که خودم تعجب میکردم چجور بخودش اجازه داد اینجور رفتار رو بامن داشته باشه

        تااینکه بااستفاده از این آگاهی ها یک روز خودم رو مجبور کردم بشینم اول ازهمه از خودم سوال کنم که چرااین هربار داره رفتارش بامن پرخاشگرانه تر میشه و اینکه من چرا یبار نخواستم به نکات مثبتش توجه کنم

        بخداقسم اون روز نشستم ریزترین نکات مثبتش رو روی کاغذ اووردم ونوشتم،و چندین بار اون نکات مثبت رو میخوندم،بااینکه خیلی زورم میومد و رفتار ناپسندش واقعا نه تنهابرای من بلکه برای همه رو شده بود،اما من نخواستم مثل بقیه فقط اون ادم رو مقصر بدونم و نشستم ازخودم شروع به تغییر دادم

        وقتی اون نکات مثبتش رو چندین بار خوندم و هنوزهم اون کاغذ رو دارم و چندوقت یبار اونها رو میخونم،بخدا باورت میشه بااینکه خونشون تکیه به خونه ی ماهست،ولی الان نزدیکه به هفت ماهه که شرایط جوری پیش رفته که اصلا ما همدیگه رو ندیدیم

        انگار مدار ما ازهمدیگه جداشد

        من تاموقعی که داشتم به نکات منفیش توجه میکردم اتفاقا تومداری هم بودم که هرچندروز یکبار باید رفتاری ازاون رو برانگیخته میکردم که واقعا تحملش کاره حضرت فیل بود،انقدر که واضح رفتارناپسندانه ای ازخودش بروز میداد

        الان مدتهاست اون رو ندیدم ولی اون نکات مثبت حتی به ظاهر ریزی هم که داره من به خودم زیاد یاداور میشم،و همین که احساسم خوب میشه و ذهنم فروکش میکنه برام کافیه،و هرشب تا میخواد رفتارای گذشته ی این آدم بهم یاداوری بشه،شروع میکنم به حرف زدن باخودم و میگم من اون ادمو بخشیدم و نیازی نیست رفتارای گذشتش رو یاداوری کنم،ازخداهم میخوام که اونو هدایتش کنه

        بخدا هروقت میگم خداهدایتش کنه،اتفاقا همین دعا بیشتر برای خودم تأثیرگذاشته و فردای اون روز خدا منو توی سایت به یه کامنتی هدایت میکنه که ازون کامنت هزاران درس یادگرفتم و تو زندگیم بهش عمل کردم

        به همین سادگی و پرخیروبرکتی میشه همین دعای به ظاهرساده

        بنظرم ما آدما زیادی رفتارای دیگران رو سخت میگیریم،اگه یکم ریزبینانه تر به موضوع نگاه کنیم،وشرایط طرف مقابلمون رو هم درنظرداشته باشیم،و بخودمون بفهمونیم که آقا همه ی آدما فقط سرشارازبدی نیستن،حداققل یه نصفه خوبی هم دارن که میشه به اون اشاره کرد

        خوب من تجربش کردم،فقط برای حال خوب خودم ویژگیهای خوبش رو به خودم یاداوری کردم،والان جهان مارو ماه هاست که ازلحاظ فرکانسی جداکرده،بااینکه ازلحاظ فیزیکی خونه هامون تکیه به همدیگست،اما چون داریم ازلحاظ فرکانسی ازهمدیگه فاصله میگیریم،جهان هم اجازه نداده که چشممون توچشم همدیگه بیوفته

        اتفاقادیروز هم داشتم اون نکات مثبتش رو باصدای بلندبرای خودم میخوندم،اولش برام خیلی سخت بود،اماحالا باذوق میخونمشون

        چون یادگرفتم بپذیرم هرآدمی باهردیدگاهی اومده خودشو تجربه میکنه،حالا میخواد خوبی رو تجربه کنه یا بدی رو اون دیگه به من ربطی نداره

        اگه من خوبیِ آدمارو میخوام برانگیخته کنم،پس بسم الله باید ازخودم شروع کنم و باخودم به صلح برسم،خودمو دوست داشته باشم،فارغ ازینکه دیگران بامن درصلحن یا نه یادوستم دارن یا نه

        تازمانیکه خودم باخودم درست نشم،دیگران هم بامن درست نخواهند شد

        براتون آرزوی بهترینها رو دارم

        خدایاروهدایتگرتون به سمت خوبی ها باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          طیبه گفته:
          مدت عضویت: 694 روز

          سلام صفا جان ممنونم از نوشته ات

          آخرای نوشته ات باز یاد یه موضوعی افتادم که چند وقت پیش سعی داشتم با کسانی که میان خونمون درمورد موضوعاتی حرف میزنن که در مدار پایین تر قرارم میده ،بگم که حرف نزنن و قانون خونه ما عوض شده و از خوبیا حرف بزنن

          ولی بعد یه جریانی پیش اومد و یه فایلی رو از استاد دیدم که تصمیم گرفتم فقط و فقط روی خودم کار کنم و از درون خودم رو سعی کنم بهتر کنم و از مسیر تغییرم لذت ببرم

          از اونروز که دیگه به رفتارای دیگران توجهی نمیکنم احساس میکنم پیشرفتم چند برابر شده و بیشتر عمل میکنم و درک میکنم

          این حرفتون :

          اگه من خوبیِ آدمارو میخوام برانگیخته کنم،پس بسم الله باید ازخودم شروع کنم و باخودم به صلح برسم،خودمو دوست داشته باشم،فارغ ازینکه دیگران بامن درصلحن یا نه یادوستم دارن یا نه

          تازمانیکه خودم باخودم درست نشم،دیگران هم بامن درست نخواهند شد

          و چند روزه از فایلای استاد و از نظر شما که خوندم بار ها به خودم تکرار میکنم

          و معجزه شو به چشمم دیدم

          رفته بودم خرید کنم از فروشنده سوال کردم متوجه نشدم دوباره سوال کردم دیدم یکم عصبانی شد

          گفتم ببخشید من متوجه نشدم ممنونم که دوباره گفتین

          بعد که خرید کردم تموم شد ،چند ماهه من از هر مغازه ای خرید میکنم تشکر میکنم و میگم پر روزی باشید

          همینو که به فروشنده مغازه دار گفتم انگار نه انگار کمی عصبانی بود بلافاصله خندید و انقد ذوق کرد با یه پر روزی باشید گفتن من

          اونموقع انقد حس خوبی داشتم گفتم خدا همه اثرات تو هستا

          یه نفس عمیق کشیدم و با یه حس فوق العاده گفتم خدایا شکرت

          این روزا آدما خیلی مهربون تر شدن با من حتی با اون فردی که همون شب نظر شما رو خوندم و هدایتی که خدا از طریق نوشته شما به من داد تا تصمیم جدی بگیرم و به درون خودم نگاه کنم

          آروم تر شدم نسبت به اون فرد که از نزدیکانم هست و

          حتی وقتی رفتاراشو بررسی کردم دیدم منم یه وقتایی تو شرایط مختلف اون رفتارارو از خودم نشون دادم که الان رفتارش اذیتم میکنه

          و اینکه به خودم گفتم تلاشمو میکنم تا با خودم درمورد همه چیز به صلح برسم هرآنچه که لازمه و در مسیرش لذت ببرم که احساسم عالیه

          خداروشکر میکنم که امروز دوباره با نظر شما بهم یادآور کرد که مسیرم درسته و ادامه بدم

          برای شما عشق و شادی و آرامش و بهترین حس و بینهایت ثروت و سلامتی از خدا میخوام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          طیبه گفته:
          مدت عضویت: 694 روز

          دوباره سلام صفا جان

          یه حرف از استاد یادم اومدمد

          اومدم بنویسم ویرایش بزنم دیدم نمیاره

          گفتم دوباره در پاسخ بنویسم

          تو یکی از فایلا استاد میگفت که اگه مثلا یکی تو صف نونوایی میاد و بدون نوبت نون میگیره اگه اون رفتارش اذیتت میکنه اون دقیقا اصول توعه که انجامش ندی

          یا مثال خودمو بزنم

          من که گفتم اون فردی که از نزدیکانم هست یه سری رفتاراش اذیتم میکرد الان که یادم افتاد حرف استاد رو باید سعی کنم اصولم باشه که اون رفتارارو انجام ندم

          یا فرکانسی بفرستم که عشق و شادی و دوست داشتن باشه تا رفتار هر دومون بهتر باشه نسبت به هم

          تو این مدت خیلی از اصولای رفتاریم تصیح شدن و با این روش سعی میکنم اصل هام رو پیدا کنم و با خودم به صلح برسم

          اینم یاد گرفتم امروز که خدا که از راه های مختلف بهم نشونه یا هدایت یا ایده و کمک میرسونه

          از راه های مختلف هم بهم نشون میده که رفتارم رو تغییر بدم و تلاشم رو که میبینه هر روز بیشتر بهم یادآوری میکنه و اصول های جدیدی رو بهم میگه که عمل کنم بهشون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عباس ایزدمهر گفته:
      مدت عضویت: 874 روز

      سلام خانوم گنجی

      چقدر عالی قانون رو تونستید در ارتباط با فرزند عزیزتون پیاده کنید واقعا متن شما تلنگری شد تا در ارتباط با فرزندانم این قانون رو بهتر پیاده کنم بهتون تبریک میگم بیشتر دعوا و مرافعه والدین با فرزندانشون بیشتر بخاطر همین افکار گذشته است که حرف. حرف والدین باید باشه که اگر یکم منطقی فکر کنیم و زیاد سخت نگیریم بیشتر مشکلات و تنش ها حل میشه .به امید موفقیت روزافزون همه دوستان گروه عباسمش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      سلام صفا جان.

      لذت میبرم از مامان ها کامنت میخونم، از تجربیاتشون با فرزند نازنینشون.

      واسم یه کلاسِ درس هست.

      شما در درجه ی اول یه انسانِ در مسیر رشد و بعد یه مامانِ آگاه هستی.

      درسته هیچکدوم مون بی اشتباه نیستیم ولی خیلی شجاعت میخواد بیایم تو مسیرِ بهبود و متوجهِ افکار و رفتارهامون بشیم و درصددِ بهبود خودمون باشیم از همه لحاظ.

      من خیلی بهت افتخار میکنم که پیدا کردی روابط تون از کجا آسیب دیده، شناسایی کردی دلیل رو و بعد در مسیر بهبود روابطت با دختر نازنینت هستی.

      من خیلی استفاده میکنم از کامنتهای اینچنینی، که بهم یادآوری میکنن آرامش چیه و برای خلقش باید چه کرد.

      رابطه ای سرشار از عشق و احترام و دوستی رو برات آرزو میکنم با دختر نازنینت و همه ی عزیزانت.

      خوشحالم که خداوند هدایتم کرد به کامنتت، ممنونم که نوشتیش.

      ممنونم که یادم انداختی خودم کامل نیستم و در حال یادگیری هستم.

      فرزندم هم کامل نیست و در حال یادگیری خواهد بود.

      به جفتمون سخت نگیرم و صبور باشم تو مسیر یادگیری ها.

      نی نیِ من تو دلمه ولی میدونم که از همین الان باید دقت و تمرین کنم تا خیلی چیزها رو یاد بگیرم در رابطه با قندِ عسلم.

      هم به جفتمون خوش بگذره این حیات و زندگی.

      چقدر زیبا همه ی جوانب رو دیدی و نوشتی ازشون.

      از اینکه هدفت هست فرزندی مستقل تربیت کنی، و حواست هست به احساسش که دوست داره گاهی پیش شما بخوابه.

      اینکه دختر قشنگت تحسین برانگیزه و اینو نوشتی، یعنی احترام میذاری بهش.

      اینکه نظافت یا هر کاری از دیدِ شما با دختر نازنین 6 ساله ات متفاوته و به گونه ای زیبا این قضیه رو مدیریت میکنی.

      آفرین بهت.

      در پناه خدا باشی عزیزم، همه مون باشیم.

      خدایا شکرت که کنترل ذهن و توجه به زیبایی ها بلافاصله جوابِ خوب میده.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        صفاگنجی گفته:
        مدت عضویت: 1749 روز

        سلام به شما سمانه جان عزیز

        سپاسگزارم ازشما که به کامنت هم هدایت شدید

        عززززییزم بهتون تبریک میگم که داری مامان میشی،ان شالله تاآخر بارداریتون یک بارداری سالم وشیرینولذت بخش همراه نی نی عزیزتون به سر ببرید

        مامان شدن خیلی حسش بی نظیره،واقعا براتون ازخدای بزرگ میخوام که ازهمین الان الگوی خوبی برای فرزندتون باشید

        وان شالله بهترین الگو برای فرزندتون و فرزندان فرزندتون باشید

        امیدوارم که من هم بتونم درعملکرد بارفتاروگفتاربافرزندم ثابت قدم باشم و همیشه یک قدم بهتر برای بهبود خودم بردارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 1381 روز

      سلام بر صفای عزیزم

      کامنتتون دقیقا شبیه زندگی من ودو تا فرزندم بود وخصوصا ابنکه فرزند من پسر و14 سالشه و واقعا سن بدی را داره طی میکنه ،واقعا اینقدر تنش بین ما زیاده که گاهی فکر میکنم بزرگ شدنش را اصلا متوجه نشدم ازبس تو فکر ادم کردنش واینکه مطیع من باشه وهر حرفی رافقط یکبار بهش بزنم واویزه ی گوشش بشه برای تمام عمرش،من را به فکر فروبرد وتاثیر گذار بود ،امیدوارم بتونم در زندگیم به کار بگیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم صفای متعهد ارزشمند وفعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر زیبا گفتی ومن رو به خودن بهتر نشان دادی وجرقه ای در ذهن من به وجود آمد که با فرزندم مثل قبل رفتار نکنم

      بهت تبریک میگم چقدر خوب روی خودت کار کردی تا این ضعفهای خودت رو بتونی بشناسی وبرای درست کردن زندگی عالی داری تلاش میکنی تا بهترین باشی

      برای خودت ودختر نازنینت آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم وخداوند یار ویاور همه ماباشد انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1198 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    به نام خدای عادل

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به بانو شایسته

    خداااای من

    استاد جان شنبه که آزمون محدودیت ذهن رو سایت قرار گرفت و من هدایت شدم به دوره فوق العاده

    شیوه حل مسائل زندگی

    سریع خریدم با لطف پروردگارم

    دو روز جلسه یک بودم

    دو روزه که رو جلسه دو و سوالات بی نظیرش استپ کردم

    آنقدر سوالات عالی هست که من پی بردم به نشتی انرژی ام

    من فکر میکردم اوضاع فکریم خوبه در مسیرم فقط باید ادامه بدم تا تکامل طی بشه همین که تو این سایتم و فایل میبینم و کامنت میخونم و سری به عقل کل میزنم و اینا خوبه دیگه بسه دیگه ولی با عنایت رب خودم فهمیدم که نه

    موضوع به این درستی هم که فکر میکنم نیست

    اومدم این فایلو دیدم و دقیقا استاد جان نوتیس کرد که

    تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود دهم

    آخه چرا من همش تمرکزم روی همسرمه

    با اینکه پارسال این فایلو گوش دادم اونموقع این صحبت‌ها رو اصلا به خودم ربط نمی‌دادم و میگفتم من که قاطی معترضین نیستم من حواسم به خودم و زندگیمه

    ولی الان فهمیدم حواسم به زندگیمه یعنی حواسم به همسر بنده خدامه

    همش دنبال پیدا کردن باورهای محدود کننده این موجودم همش می‌خوام ازش ایراد پیدا کنم و البته که فکر میکنم اگه ایشون عوض بشه زندگی منم تغییر می‌کنه

    ای داد بیداد ای دل غافل

    و اصلا فکر هم نمی کردم که این ایراد رو من دارم

    از سوالات خودشناسی دوره شیوه حل مسائل

    فهمیدم

    خدارو شکرت چقدر تو مهربونی

    چقدر دوستت دارم خدا

    چقدر شکر میکنم بخاطر وجود ارزشمند استاد تو این زمونه و هدایت شدن من به سمت توحید

    دوستان دوره ها چشم آدمو باز می‌کنه

    من از خداوند می‌خوام که لحظه به لحظه کمکم کنه تا قدمهام رو محکم بردارم

    تو عمل کردن دستم رو بگیره و آسان کنه برای آسانی ها

    الحمدلله رب العالمین

    در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  6. -
    محمد حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه

    چقدر قوانین خوب کار می‌کنه و چقدر قوانین خوب خدا نزدیک به هم هست به این دلیل که وقتی روی یک مورد کاری میکنیم خود به خود خیلی از موارد هم به قول استاد روغن کاری میشه و اصلا نیازی نیست که زحمت زیادی بکشیم

    این فایل از جمله فایل های هست که به صورت ریشه ای خیلی از مسایل رو حل می‌کنه

    تمرکز و بهبود روی خواسته ها نه ناخواسته ها

    وقتی که فایل رو نگاه میکردم و‌ گوش میکردم ذهنم خودکار میرفت به سمتی که من چگونه عمل کردم و دقیقا همیشه به دو قسمت تقسیم میشه

    یکی قبل از آشنایی با استاد و دیگیری بعد از آشنایی با استاد و عمل کردن به اگاهی های ناب جناب استاد

    من خودم خیلی از موارد بود از جمله کارم و روابطم و… اکثر مواقع اگر به مسیله ای برمیخوردم همیشه دنبال مقصر بودم و قاعدتاً به خاطر اینکه حق از جانب رو رعایت کنم دیگری رو مقصر میکردم که با بهش میگفتم یا بدتر تو ذهنم خودخوری میکردم که چرا بهش نگفتم که در هر دو صورت همیشه تو ذهنم حل که نمیشد هیچ یک آشوب و درگیری ذهنی هم ایجاد میشد و همیشه هم مسایل بیشتر میشد و شده جزیی از عادت و زندگی ….

    ولی بعد از کسب آگاهی و البته به اندازه ای که عمل کردم تو کل مراحل زندگیم لذت بیشتری برام از جمله کارم که شکر خدا هر روز داره بهتر و بیشتر میشه قبلا تمام با استرس و بیکاری بود و بدهکاری

    تو رابطه با همسرم که هر روز داره عاشقانه ها بیشتر میشه و آرامش وسیع تر که قبلاً همیشه نارامی بود و افکار فوق العاده منفی و….

    توی بحث روابط با دیگران که اگر قبلا تقریبا توی عمل اعتباری نبود الان خیلی ها دوست دارند فقط ما من در ارتباط باشند و با من کار کنند و خیلی ها حتی کارهاشون رو فقط فقط میدن که من انجام بدم ….

    و ختم کلام هر جا خودم رو مسول 100 درصدی کل زندگیم دونستم من بردم توی همه موارد

    و هر جا که انگشت اشاره رو به سمت دیگران نشانه رفتم من باختم

    خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم که اینجا هستیم و هر روز داریم با کمک خدای خوبی ها هدایت میشم به سمت ناب ترین زندگی

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  7. -
    سهیلا مقدمی گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    الهی شکرت

    رب من پادشاه و فرمانروای عالمیان دوستت دارم و شاکرم

    تو در منی تو با منی و به من نزدیک تر از رگ گردنمی

    سلام استاد جانم

    سلام مریم بانو جانم

    سلام دوست همفرکانسیم که در حال خواندن کامنتم هستی

    خیلی خوشحالم خیلی شاکرم خیلی احساس نابی را تجربه میکنم و خواستم این احساس لطیفم را با شما به اشتراک بگذارم

    من هم مثله اکثر دوستان که کامنتهایشان را می خواندم

    این روزها دچار تضاد هایی شده بودم

    نگم براتون که چقدر خود را سردرگم و در بند و حصار ذهنم همچون پرنده ای در قفس در حال تقلا برای آزادی میدیم

    گاهی احساس ضعف میکردم

    گاهی احساس عجز و سرگشتگی

    و گاهی دلم می سوخت برای اسارت خودم

    خوب من خیلی روی خودم کار کردم سالیان سال با مفاهیم کنترل ذهن ،فرکانس ،جذب ،ناخواسته،خواسته،…آشنا بودم

    ولی در این مدتی که عضو سایت شدم و افتخار همفرکانسی با این مکتب و استادان و دوستان نازنین را داشتم با توحید و برکاتش آشنا شدم

    این روزها وقت امتحان بود

    سهیلا بیا جواب بده این تو و این برگه امتحان در دستت

    مگه یکساله نمیگی ایاک نعبد و ایاک نستعین؟؟؟!!

    تنهاو تنها تو را میپرستم

    تنها و تنها از تو یاری میجویم

    الان وقت ثابت کردنه الان وقته نمره قبولی گرفتنه

    آیا میتونی توی دل ماجراها دل بسپری به رب

    آیا می تونی مشرک نباشی

    بگی تنها وتنها چشمم به تو هستش خدای من

    آدم‌ها ،شوهر،پدر،مادر،رییس،مشتری،،،

    اینا همش قصه هستن

    آدم‌ها فقط عروسک های قصه

    من و تو واقعیت زندگی و تضادهام و خواسته هام هستیم

    فقط من و تو

    من و خدای من

    من و رب من

    من و وجود الهی من

    من و من

    @@@@@@@

    من این روزها اینو فهمیدم ایمان و توحید و توکل و باور ینی اینکه بفهمم من مجهزم به نیرویی از جنس ابر خوشه های کیهانی

    و این مرا کافیست تا برنده این کشاکش بین من و ذهنم باشم چون قلب من جایگاه عشق است نور است خدا است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  8. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 814 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام و درود بر استاد خوبان

    و تمام دوستان زیبا اندیشم ”

    وقتی خودت باشی پیدا میشی ”

    نذار حرف های کسی ناامیدتون کنه ”

    اگر کسی گفت نمیشه مطمئن باش خودش نتونسته ”

    اونم می خواد تو هم نتونی ”

    استاد بعد از 250 روز عضو سایت بودن

    دارم خودمو پیدا میکنم …

    نمیشه و نمی تونم شرکه ”

    مگه خدا رو باور نداری ،

    من باورهایی در خودم ساختم که نمی تونم، رویای بزرگی نداشته باشم.

    نمی تونم بزرگ فکر نکنم.

    نمی تونم ثروتمند نباشم. نمی تونم ”

    قانون لیاقت رو باور کردم .

    خداوند در بهترین زمان

    و مکان بهترین الهامات رو بهت میکنه ”

    این قانون لیاقت منه .

    که من ارزشمندم .که من الهام داده میشم

    که من راهنمایی میشم.

    من همکار ندارم ؟

    من رفیق ندارم ؟

    اون بهت میگه ”

    قرار نیست تو کاری بکنی ”

    چهره واقعی آدمها رو بهت نشون میده.

    همون لحظه بهت میگه. نه ده سال دیگه

    همون لحظه میگه بااین آدم نباش.

    همون لحظه میگه اینو خط بزن .

    همون لحظه بهت میگه وارد این کار شو .

    همون لحظه میگه این کتاب رو بخون

    چقدر با نا امید کردن خودت …

    خودت و خدا رو ناراحت کردی؟

    چطور میخای به روی خدا نگاه کنی ؟

    من در زمین مظلوم بودم …

    میدونی چی بهت میگه ”

    میگه مگه زمین خدا پهناور نبود …

    توش سفر میکردی.

    مگه این همه الهام برای تو نبود .

    یکی شو گوش میکردی ؟

    نذارید فرصت ها تموم بشه.

    نذارید به اون لحظه برسه.

    دقیقه نودی نباش.

    چقدر تضاد داشتی .چقدر حسرت خوردی؟

    نمیخای تغییر کنی ، نمیخای حرکت کنی ؟

    نمیخای یک کتاب بخوانی؟

    نمیخای یک دوره شرکت کنی ؟

    نمیخای روی خودت سرمایه گذاری کنی؟

    فکر میکنی اون شانس داشت .

    خدا برای اون خواسته برای من نخواسته؟

    فکر میکنی توی یک خانواده ی فقیر به دنیا اومدی باید تا آخر عمر باید فقیرانه زندگی کنی ؟؟؟

    هیچ وقت اینجوری فکر نکن ”

    قرار بود بدتر از اینها بشه، تازه خدا بهت رحم کرد.

    تا کی میخای فرصت بسوز ونی؟

    تا کی میخای این دست و اون دست کنی ؟

    از تضادها باید یاد بگیریم؟

    آگه یاد گرفتی باید فوق ستاره بشی؟

    خیلی نامردی آگه فوق ستاره نشی ؟

    یه کم برای خودمون ارزش قائل شیم ”

    یه کم برای رویا هامون ارزش قائل بشیم ”

    این همه استاد از قانون میگه؟

    هنوز قوانین رو یاد نگرفتی ؟

    مگه مدال قهرمانی رو نمیخای ؟

    مگه اون خونه واسه تو ساخته نشده.

    مگه اون ماشین واسه تو ساخته نشده که سوارش بشی؟

    اگه تجسم میکنی یعنی میتونی؟

    پس بدستش بیار.حرفمو باور کن .

    هر آنچه برای تغییر لازمه تو داری ؟

    بهونه بی بهونه؟

    این همه فایل ، این همه دوره؟

    این همه سرمایه گذاری روی تو ؟

    چرا خودتو باور نداری؟

    مگه چند سال سی سالگی و 40 سالگی و….

    تکرار میشه؟

    حداقل درست زندگی کن ؟

    تو قانون رو بلدی و یاد گرفتی؟

    و میفهمی؟

    به محض اینکه احساس تو خوب کردی و به قانون عمل میکنی جواب میده.

    پس آگه قانون اینه. منم میخام؟

    پس چرا استفاده نکنم؟

    پس رویاهای بزرگ انتخاب کن…

    تا موتورت روشن بشه، کم نخواه زیاد بخواه.

    نگو فقط یک مغازه میخام بزنم .

    تو باید مجموعه هایپراستار ها رو بزنی ؟

    نگو من میخام طلا بگیرم، تو باید الگوی نسل ها بشی؟

    میخای ازدواج کنی ، تو باید ملکه ی زندگی یک آدم بشی؟

    با کسی زندگی کن تا تو رو بالا ببره ؟

    با کسی زندگی کن که همیشه ویژگی های مثبت تو بهت بگه؟

    با افتخار بگو من الان اینجام ”

    من دیگه هیچ چیز رو از دست نمیدم.

    من ایمان دارم … موفق میشم.

    .

    .

    الهی هم سو بشید با کائنات

    نسیم عشق ، نوازشگر لحظه هاتون.

    بدرود تا درودی دیگر …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  9. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و سلام به دوستان فوق‌العاده‌ام

    دیشب خاستم بیام و بنویسم اما سایت برام بالا نیومد!

    الان میفهمم که الان بیشتر نیاز دارم به نوشتن تا دیشب

    شب که میشه میرم تو حیاط عظمت آسمون به زانو درمیاره منو به قدری احساس شگفت انگیزی دارم که حد نداره مثل همون زمانهایی ک استاد میگفتن لطیف شده بودم

    من دیدم شبها چقدر لطیفترم چقدر به خدا نزدیکترم ولی روزا این احساس کمتره

    پس تصمیم گرفتم همین احساس فوق‌العاده رو تو روز هم داشته باشم چون قوغا میکنه

    این چندروز یکی از خانومهای جوون فامیلمون با تصادف فوت کرد

    خوب همسایمون بود و همیشه باهم در ارتباط بودم و اینم میدونم که تا یکجاهایی از قوانین الهی خبر داشت و بشدت داشت نتایج عالی خودش و بچهاش‌میگرفتن

    این بنده خدا که فوت کرد من خیلی درسها گرفتم

    دیشب رفته بودم تشیع جنازه

    من اصلا تشیع جنازه نمیرم ولی برای گرفتن یکسری درسها تصمیم گرفتم اینجا برم

    من توهمین چندروز دیدم چقدر زندگیم تغییر کرده و خدامیدونه و فقط خدا میدونه که من چه احساسی داشتم

    خیلی درس داشت برام و مدام تو این چند روز به خودم گفتم

    چقدر ایمانم بیشتر شد چقدر با خوندن قران هرروز من چیزای جدیدی یاد گرفتم

    چقدر آرزوهام دست یافتنیه

    چقدر همه چیییی بینظیر هست واقعا

    اما حتی با اینکه همه چیز بینظیره من‌هواسم نبود به اینکه اروم‌اروم‌ذهنم داشت گمراهم میکرد

    من‌دیدم که خیلی بیشتر از قبل دارم‌تو جمعهای منفی قرار میگیرم

    و امشب ی اتفاقی افتاد که ی چنددقیقه حالم‌رو گرفت ولی بعدش دیدم نه اتفاقن این به نفع من بود

    این‌اتفاق به من‌یاداوری کرد خاسته هام‌رو

    بمن‌یاداوری کرد که چی میخام

    من میخام‌بین این ادمها نباشم

    میخام برم‌میخام‌مهاجرت کنم

    این تضاد عالیی بود عالییییی

    اره من‌خاسته هام‌دوباره یادم اومد و دوباره غرق شدم تو وجود خودم از دنیای بیرون اومدم‌بیرون و اومدم‌درون‌خودم

    خداروصد هزار مرتبه شکر کردم که من خالق زندگیه خودمم

    وقتی داشتم دفن میکردیم با خودم‌گفتم ببین فری

    هیچکس نتونست جلوی مرگش رو بگیره حتی بهترین دکترها

    هیچکس نتونست چون اون یک روح مجرد بود

    و هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره

    ن پدر ن مادر ن دایی ن عمو ن رئیس جهمور و نه هیچکسی

    میدونم الان که هنوز تو این شهرم و توابن خانواده ام یعنی نتایج فرکانسهای قبلم

    و من از این به بعد خیلییی بیشتر از قبل به این موضوع که “تنها تنها و تنها منم که خالق زندگیمم” ایمان اوردم

    روزها و شبهایی که وقتی قران‌رو میخونم و چقدر ایمانم قویتر میشه به این قانون اشک میریزم اصلا احساسم‌رو نمیفهمم

    همین غرق بودن در وجود پروردگارمه که وقتی به خاسته هام‌فکر میکنم‌انگار دارمش انگار هست و اشکام میاد

    یادمه استاد قدم 2 جلسه 2 گقته بودن

    تجسم کنید و بزارید اشکاتون بیاد اونموقع میگفتم چرا من هروقت تجسم‌میکنم اشگام نمیاد

    ولی الان میبینم که اشکام وانمیسته اصلا

    امروز تو خیابون که داشتم میومدم اینقدر همه چیز زیبا و خدایی بنظر میرسید اشگام همینجوری میریخت و سپاسگزاری میکردم خاسته هام‌رو میگفتن و چقدر من‌دختر خوشبختی هستم (:

    خدایا صدهزاران مرتبه شکر

    امروز 10تا مشتری داشتم خدایا شکرت از 4تا امروز رسیدم به 10تا

    خدایا شکرت خداشکرت خدایاشکرت

    بخدا اصلا نمیفهمم چجوری این اتفاقها میوفته

    تنها چیزی که همش جلو چشمامه

    (خدای بخشنده مهربان روزی رسان قدرتمند توانا هدایت کننده مهربان مهربان مهربا خدای مهربان)

    ایناست که هروز روزمو مبسازه و همین الان که دوباره گفتم اشک تو چشمام جمع شده و تپش قلبم بالاتر رفته خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    ای خدای توانای من‌شکرت

    برای همه چی شکرت

    ربنا آتنا فِدُنیا حسنه و فلآخره حسنه و غنا عذاب‌نار

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام هدایت الله

      سلام ودرود به خواهر عزیزم فرشته توحیدی وارزشمند سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر عالی آموزنده ونکته های خوبی داشت خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم

      بهت تبریک میگم نوشته‌ای شما امید وباورهای خوبی که قطعا با کارکردن شما روی خودتان بسیار شفاف بود ومیشود آن را حس کرد چقدر قلم بسیار خوبی داری امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایجها را از تمام جنبه‌های زندگی آن را دریافت کنید

      درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرشته شریفی گفته:
        مدت عضویت: 1282 روز

        سلام داداش محمدرضا

        خیلی از ارزوهای قشنگی که کردی

        ممنونم

        بخاطر چشمان زیبای شما

        که کامنت زیبای منو خوند

        و دستان پر مهرتون

        که برام کامنت گذاشت

        و قلب پراز عشقتون

        که عشق رو فرستاد و

        منی ک دریافتش کردم

        از شما ممنونم

        برای حضورتون

        برای بودنتون سپاسگزارم

        دوستتون دارم

        و ارزوی سلامتی ثروت و عشق بازی با پروردگار یگانه و یکتا را دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      بنام خدای علیم و حکیم ”

      سلام و درود گرم با عطر گل و به لطافت لبخند رضایت خدا ”

      سلام بر فرشته ی فرشته ”

      حالتون عالی و متعالی ”

      قبل از هر چیز برای آن عزیز سفر کرده،از خداوند متعال غفران، و رحمت الهی خواهانم ”

      کامنت سرشار از احساس خوبتون رو خوندم ” و چقدر لذت بخش بود و با احساس

      و پراز آگاهی ”

      انشاءالله هدایت بشید به مسیری که خودتون دوست دارید فرشته ی عزیز ”

      از مشتری های خوب گرفته تا مهاجرت ”

      دلتان شاد ”

      زندگی تون زیبا و پراز اتفاقات قشنگ”

      دلتون به پاکی آسمون ”

      صحبت هاتون سرشار از انرژی مثبت ”

      بهترین ها ” رو براتون آرزومندم “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    یگانه بانو گفته:
    مدت عضویت: 772 روز

    به نام الله

    سلااااامممم

    امروز یه زندگی‌نو رو شروع کن

    تصمیم بگیر با آرامش زندگی کنی

    انسانی که آرامش داره میدونه گذشته مرده

    امروز از نو متولد شده

    خدا امروز بهش فرصت زندگی داده

    روزت رو با امید شروع کن

    دست از مقاومتها و تعصباتت بردار

    و با عشق خدا برو جلو

    میخوام امروز درمورد احساس « آرامش »صحبت کنم.

    نکته ی کلیدی که در همه ی آموزه هایی که از استاد شنیدم به شکل پررنگی خودنمایی می‌کنه.

    اسکاول شین یه جمله ی خیلی قشنگ داره که میگه:

    «به محض آرام شدن دریای افکار، کشتی‌های نجات از راه می‌رسند.»

    که دقیقا اشاره داره به همین حس آرامش.

    یادمه زمانی که بتازگی با قانون جذب و کتاب های موفقیت آشنا شده بودم، از یه تکنیکی به نام هواوپونوپونو زیاد صحبت میشد.

    الان که تا حدودی از قوانین هستی آشناییت پیدا کردم دیدم نه تنها این تکنیک،بلکه تمامی فوت و فن هایی که مدرسین قانون جذب ازش به عنوان تکنیک و روش های معجزه گر یاد میکنند، منتهی میشه به همین حس آرامش.یا به عبارتی همون قانون خودمون احساس خوب= اتفاقات خوب

    فقط زیادی آب و تابش میدن و میپیچونن و یه جورایی بازار گرمی میکنند.

    تو همین تکنیکی که ازش نام بردم، به فرد آموزش داده میشه که مسئولیت ناخواسته ی بوجود اومده رو بپذیره و در مقابلش تسلیم باشه، و از خداوند بخواد که دیتاهای منفی بوجود آورنده این مسأله رو پاکسازی کنه.همین پذیرش و سپردن بخدا، یه حس آرامشی ایجاد می‌کنه که باعث رخ دادن اتفاقات خوب میشه.

    یا همین ذکرهای معجزه گر که از این ذکر فلان قدر با فلان شرایط بگی به آرزوهات می‌رسی.اینم برمیگرده به باور انسان، اگه باور کنه که با اینکار بهش میرسه و به آرامش و اطمینان قلبی برسه .اتفاقا خیلی وقت ها هم البته باندازه باورش نتیجه میگیره.اینم باز منتهی شد به همون حس آرامش.

    یا همین بحث شکرگزاری

    چه برای داشته ها، چه برای خواسته ها قبل رسیدن بهش

    در هر صورت یه حس آرامشی دست میده به انسان، که همین احساس آرامش باعث رخداد های قشنگ میشه.

    میدونین چی میخوام بگم دوستان؟؟؟؟

    میخوام بگم مهم نیست از چه راهی با چ باوری میخوای به اون حس آرامش برسی، فقط باید اون حس رو تجربه کنی تا اتفاق هایی که منتظرشی برات رخ بده.

    همین که مسئولیت شرایط زندگیتو میپذیری و سعی میکنی با تغییر باورها و کانون توجهت به آرامش برسی، مسیرو درست رفتی.

    و استاد چقدر قشنگ و با بیانی شیوا قوانین هستی برامون آموزش میدن، با آگاهی هایی که بدست میاریم چقدر راحت میتونیم اصل و از فرع تشخیص بدیم و مسائل پیش اومده رو حل کنیم.دنبال تکنیک یا شگرد خاصی نیستیم، وقتی قوانین و بلد باشی میتونی تو همه ی زمینه ها براحتی ازش استفاده کنی و نتیجه بگیری.

    عاشقتووووووونم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      بنام خداوند ، آرامش بخش قلب ها ”

      سلام بر یگانه ی بی نظیر ”

      سلام بر دختر زیبا ” و زیبا اندیش ”

      بازم یک کامنت زیبا ”

      خداوند رو شاکرم در مدار شنیدن و دیدن این کامنت زیبا هستم ”

      آرامش ”

      آرامش ”

      آرامش ”

      چقدر زیباست این کلمه ”

      چقدر زیبا گفتن ”

      اسکاول شین ”

      و چقدر یگانه ی بانو”

      خوب توضیح دادن ”

      دست گلت طلا … گل دختر ”

      روزتون پراز امید ”

      پراز آرامش ”

      پراز برکت ”

      پراز اتفاق های خوب ”

      دنیاتون پراز محبت ”

      لحظه هاتون پراز عشق و شادی ”

      زندگی تون پراز آرامش ”

      I wish you best.

      I wish you good life.

      I wish you success.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: