تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3215 روز

    سلام به استاد عزیز، مریم جان با عشق و دوستان همفرکانسی سایت عباسمنش

    امروز وقتی از خونه میومدم بیرون که برم سمت محل کار طبق برنامه ای که برای خودم گذاشتم هندزفریم و گذاشتم و یک فایل از استاد و از دسته بندی توانایی کنترل ذهن پلی کردم(دارم تمرین قانون سلامتی و انجام میدم برای ماندن در احساس خوب تا جسمم هم در سلامت باشه) که توی مسیر گوش بدم و از اینکه چقدر مناسب با شرایط ذهنی اون لحظم بود اشکم درومد…

    چند دقیقه قبلش با خانم بداخلاقی که واحد بغلیمون زندگی میکنه برخورد کردم و از اونجایی که هر وقت سلام میدادم بزور جواب میداد دیگه اصلا سلامم نمیاد و بهش سلام ندادم!!!! و اخم و قیافه ای که گرفته بود باعث شد یسری افکاری که در مورد تجربه های بد از روابط با همسایه ها داشتم توی ذنم تداعی بشه، یسری ترسها بیاد سراغم، ذهنم در مورد پدرم که رفتارهای نابهنجار اجتماعی زیاد داره و من سالها بر این باور زندگی کرده بودم که پدرم و شرایط نامساعد خانوادم سرنوشت و شرایطم و بوجود آورده و بشدت در احساس قربانی در این مورد زندگی میکردم، بخصوص اینکه همین دیروز هم باز پدرم از این رفتارها انجام داد و البته دیروز سعی کردم کنترل ذهنم و با توجه به زیبایی ها، داشته ها بدست بگیرم و هرجا هم چیزی پیدا نمیکنم د ر لحظه شروع میکنم سوت زدن که واقعا جواب میده!!

    اما با اینکه خیلی وقته در مورد پدر و مادر و برادرم و تاثیرگذاریشون دارم روی خودم کار کردم اما باز هم گاهی اوقات باز باورهای قدیمی که مثل سنگ چسبیدن تو ذهنم کار میکنن و من با دیدن این همسایه دوباره رفتم به اتفاقات گذشته و تجربیاتی که داشتم در مورد اینکه همسایمون در مورد پدرم به خواستگارم بد گفته بود و اونا منصرف شده بودن و من با این اتفاق احساس حقارت زیادی و تجربه کردم و سالهای سال با باور اشتباهی که من با داشتن چنین خانواده ای نمیتونم زندگی خوبی داشته باشم و باعث شد که جهان با اتفاقاتی که برام رقم زد دقیقا همین باور و بهم ثابت کرد. تا اینکه با استاد عباسمنش و آموزشهاشون آشنا شدم و متوجه شدم باورهای من چقدررر ایراد داشته و شروع کردم به پیدا کردن الگوهایی که مثل من خانواده های ناکارآمدی داشتن و حتی بدتر از من بودن ولی موفق و خوشحالن.

    و شنیدن این فایل چقدر در مورد همین احساسات و افکار قشنگ و کامل و جامع توضیح داد و باعث شد من تصمیم بگیرم که ازش نکته برداری کنم و اینجا بذارم که توی ذهنم بیشتر بمونه. و چقدر بابا این آگاهی ها از خدا سپاسگزارم که در لحظه باعث شد بتونم ذهنم و کنترل کنم و به سمت باورهای درست و خوب هدایت کنم.

    • چیزی که من نمیتونم تغییرش بدم، هرچقدر هم که شکایت کنم ، من باید روی خودم کار کنم و روی چیزی که میتونم در خودم بهبود ببخشم کار کنم. من باید ساید خودم و انجام بدم. خیلی از شرایط بیرونی هست که توی زندگیم جالب نیست، بجای اینکه نق بزنم و غر بزنم و شرایط بیرونی و مقصر بدونم میام بخودم میگم که من میام روی خودم کار میکنم و میام بهتر میشم و کاری به شرایط بیرونی ندارم و بمن ربطی نداره، چیزی که من میتوانم تغییرش بدم شرایط بیرونی نیست، (رفتار و کردار و عقاید و سبک زندگی پدرم و مادرم نیست)، میتونم روی خودم و شخصیت خودم کار کنم.

    • وقتی که من همیشه شاکی باشم و این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه و باعث میشه من به نتیجه دلخواهم نرسم، این ذهنیتی هست که افراد شکست خورده دارن و بجایی هم نمیرسن.

    • اگر افراد موفق و بخوام الگو قرار بدم، هیچوقت گله و شکایت و غرزدن ندارن، و من با تحسین کردن این آدما از خدا میخوام بهم کمک کنه اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشم و منشم وسیع بشه که در مسائلی که دارم زمین و زمان و مقصر ندونم، و اینقدر باورهام و قوی کنم که اگر اتفاق ناخوشایندی برام رخ داد بگم و بپذیرم که ایراد از ذهن و باور خودم فقط و فقط که باید درستش کنم و انتقاد کردن و دیگران و مقصر دونستن فقط من و از خواسته هام و حال خوب دور میکنه و این خودش باوری هست که من باید جایگزین کنم با این باور که دیگران میتونن روی زندگی من تاثیر بذارن.

    • تا مادامی که شکایت کردن من یه عامل بیرونی باشه چیزی که اختیارش دست من نیست فقط اتلاف انرژی هست و هیچوقت هیچوقت من و به حال خوب نمیرسونه و هیچ اتفاق خوبی و تو زندگی برام رقم نمیزنه.

    • این تفکر که یک عامل بیرونی داره زندگیم و رقم میزنه، سمی ترین تفکر زندگی منه.

    • وقتی آدمای موفق و مطالعه میکنم میبینم دلیل اینکه اینقدر موفقن و اینقدر خوشحالن حتی مهمتر از مهارتهاشون ، با ذهن سمی حتی مهارتهایی که دارم هم ککمی بهم نمیکنه.

    • اگر نتیجه بیرونی مناسب نیست بخاطر بابام نبوده،

    • هر وقت خواستم شکایت کنم بیام زیپ دهنم و ببندم

    • به اندازه ای که باور کنم و بپذیرم خودم مسئول اتفاقات زندگیم هستم میتونم زندگیم و به نحو بهتری تغییر بدم، تا وقتی بگم بابام و مامانم و خانوادم هیچ اتفاق خوبی و نمیتونم رقم بزنم، چطوره که این همه آدم موفق، این همه دختر موفق که حالشون هم خوبه خانواده های به مراتب داغونتر از من داشتن و الان به اینجا رسیدن و من هنوز دربند این باورها که فقط احساسم و بد میکنه هستم ولی اونا تونستن……

    • اگر قرار هست متفاوت از اکثریت جامعه ایران نتیجه بگیرم باید متفاوت از اکثریت جامعه ایران فکر کنم، اگر بقیه از دولت و حکومت ناراضی هستن و شاکی من بیام ببینم کجای کار خودم ایراد داره

    • نپرسید که آمریکا برای شما چیکار کرده، بپرسید که شما برای آمریکا چکار کردید؟

    • من خودم اینقدر باید توی زندگی خودم خوب گل بزنم!! که بجای اینکه اجازه بدم با شرایط نامساعد خانوادم قضاوت بشم، بجای اینکه با کمبودهایی که اونا دارن دیده بشم با دستاوردهای خودم دیده و شناخته بشم. من نباید از خانوادم هویت بگیرم.

    • وقتی تمرکزم از روی رفتارهای اشتباه و باورهای اشتباه خانوادم بردارم میتونم روی خودم تمرکز کنم. حتی وقتی دارن رفتارهای ناخوشایندی انجام میدن رفتارهایی که برخلاف قوانین جهان هست من شاکی نباشم و اعراض کنم و توجه نکنم بلکه نکته خوبی و پیدا کنم اولا و به اون توجه کنم و از طرفی بخودم بگم من چقدر میتونم تغییر کنم که از پیامدهای رفتار خانوادم به دور باشم.

    • یا مثلا بجای اینکه از گرونی گوشت و مرغ شاکی بشم یا بترسم(و بگم نکنه نتونم طبق روال قانون سلامتی پیش برم و کم بیارم!!! ) بیام و بگم چکار کنم که بتونم اینقدر پول بسازم که اصلا برام مهم نباشه گوشت چقدر گرون میشه، حتی ده برابر میشه، من باید چه تغییری در خودم ایجاد کنم. قیمت گوشت و مرغ و که نمیتونم کنترل کنم، ولی قطعاااااااا میتونم افکار خودم و کنترل کنم، زندگی خودم و کنترل کنم.

    • از کجا میتونم شروع کنم: اولاً زیپ دهنم و ببندم و از شرایط شکایت نکنم و اینقدر غر نزنم و اینقدر عوامل بیرونی و مقصر زندگیم ندونم.

    • چطوره که یسری از آدما بودن که هم زمان شاه خیلی خوب زندگی کردن هم بعد از انقلاب خوب زندگی کردن. یسری هم برعکس اینا که اکرثیت هستن. اگر میخوای متفاوت از بقیه عمل کنی متفاوت از بقیه عمل کن و فکر کن، واینستا شکایتهای بقیه رو گوش بده و تو هم ادامه بدی همون نتایج و میگیری که اون میگیره، باید راهی پیدا کنی حرفای شکایت بقیه رو نشنوی و اگر تو فضایی قرار گرفتم خودم شکایت نکنم و بگم نه من باید تغییر کنم و عوامل بیرونی ربطی به من نداره. جهان بیرون آینه منه اگر من تغییر کنم بیرون هم برای من تغییر میکنه برای من شرایط عوض میشه فارغ از اینکه برای بقیه خوب نمیشه اون دیگه به خودشون ربط داره …

    و اولین قدم برای این تغییر تمرین برای “ماندن در احساس خوب” با توجه به داشتها هام، زیبایی ها، اهدافم و بودن در فضای شکرگزاری است و من این تعهد و در خودم ایجاد کردم که در این مسیر ثابت قدم پیش برم. به امید الله مهربان.

    خدایا من و به سمت لذتها و نعمتها و سلامتی هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      مهدی افتخاری گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      سلام و درودبه مریم عزیز

      خیلی عالی حق مطلب و این فایل رو ادا کردی با توضیحات زیباتون.واقعا در حین خوندن کامنت شما یاد صحبت‌های استاد عزیزم افتادم که این کامنتها مثل گنج میمونه و خوندنش درک عمیقتری از مطالب به ما میده .برای شما بهترین اتفاقات رو آرزومندم.در پناه خدای مهربان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سینا سبزواری گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      سلام مریم عزیزم

      چقدر فوق العاده بود کامنتت و چقدر برای من درس هایی داشت که دقیقا نیاز داشتم بشنومش و بینهایت ازت سپاسگزارم بابت این کامنت ارزشمندِ زیبات.

      خیلی هدایتی بود جریان اینکه من بیام این فایل رو بیینم و کامنت شما رو بخونم.

      به یک تضادی بر خورده بودم که احساسم رو بد کرده بود

      این احساس بد به خاطر تمرکزم روی عامل بیرونی و عواملی که نمیتونم تغییرش بدم بود بعد یادم اومد که استاد فایلی با موضوع-تمرکز بر روی آنچه که میتوانم بهبود بدهم- روی سایت دارند. حسم گفت اونو ببینم تا جوابمو بگیرم.

      قبلا هم این فایل رو دیده بودم اما الان خیلی بیشتر درک کردم چون نیاز میدیدم درک کنم

      و بعدش کامنتت بسیار بسیار مثال واضحی بود برای موضوعی که درگیرش بودم و خیلی کمکم کرد

      سپاسگزارم ازت

      خداوند یار و نگهدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیاوش گفته:
      مدت عضویت: 1539 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر خوب نوشتی.این فایل نشانه روزانم بود و خیلی بهم کمک کرد و کامنتی که شما گذاشتی باعث شد درکم بالاتر بره و بیشتر و واضحتر به جوابم برسم.مثالهایی که زدی خیلی خوب بود و برای درک بهتر بهم کمک کرد.ممنونم از کامنت قشنگت.برات بهترینها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فرینوش اخوان گفته:
    مدت عضویت: 2176 روز

    سلام به دوستان گلم و استاد عزیزم 😍😍

    من دقیقا الان وسط این ماجرا هستم 😅

    من از یه شهر کوچیک به تهران مهاجرت کردم و چندماهی هستش که مجبور شدم به شهر خودم برگردم…. خب پنج سال زندگی مستقل در پایتخت از من یه شخصیت دیگه ساخت، من بزرگ شدم، رشد کردم، یاد گرفتم اعتماد به نفس یعنی چی، سازگاری با فرهنگ های مختلف یعنی چی، تنهایی زندگی کردن یعنی چی، چرا اصن ادم باید خودش پول دربیاره، چرا ادم باید کارافرین باشه، چرا باید همیشه چشم اندازی از اینده داشته باشه، چجوری بزرگ فکر کنه و….

    ولی به یه سری دلایل که مقصر و مسببش خانواده نبودن (ولی در ظاهر به چشم بقیه اینجور دیده میشه، اما من میدونم که هر اتفاقی در زندگی من مسئولیتش باخودمه) من مجبور شدم بعد از پنج سال به شهر خودم برگردم ….

    به محض برگشت بااینکه بی نهاااایت تهران و هیاهو و شلوغی و عظمت و امکاناتش رو دوس دارم، اما تصمیم گرفتم به چیزی که دوسش دارم و ازش دور افتادم توجه نکنم و تمام تمرکزم رو بذارم روی اینکه من در این شهر میتونم یه کارافرین در حوزه طلا بشم و به هیچ چیز دیگه ای فکر نکنم💥

    ولی یک هفته بعد از برگشت همه چی جلوی چشمم بسیار سخت اومد، زندگی در جامعه ای کوچیک با یه فرهنگ بسته و شهری که هیچ هیجانی نداشت.

    همین که درگیر شرایط شدم و شروع کردم خانواده م رو مقصر بدونم و غر بزنم و گریه کنم، شرایط هی سخت تر و سخت تر شد، خانواده م اذیتم میکردن و هرروز تنها تر میشدم و با خدا قهر کردم و دیگه توی سایت نمیومدم هیچ فایلی گوش نمیدادم و مریضی معده گرفتم و ریزش مو گرفتم، صورتم شروع کرد جوش بزنه (پوستی که هیییچوقت جوش نمیزنه و هیچ لکی نداره)….ولی بخاطر اینکه حرفای استاد تاثیر خودش رو روی ناخوداگاهم گذاشته بود، بعد از یکماه خودمو جمع کردم و گفتم مسئولیت این برگشت رو قبول میکنم و همه چی رو از نو میسازم. شروع کردم باشگاه برم، هم روی تناسب اندامم کار میکردم هم روی انعطاف بدنی، همزمان مربی شافل در یک باشگاه نزدیک خونمون شدم، دوره ی طلافروشی رو گذروندم و بعد از گرفتن مدرکم پیج انلاین طلای خودم رو راه انداختم و همین ها باعث شد احترام خیلی زیادی از مردم دریافت کنم، تضادها با خانواده م کمتر بشه و قلبم اروم بگیره

    الان شاگردام خیلی دوستم دارن و بهم انرژی میدن، یه خواستگار از امریکا دارم و قبل از تظاهرات اولین فروش پیجم رو رقم زدم😍😍 که هرروز بخاطرش خداروشکر میکنم که با ۳۰۰ تا فالوئر تونستم اینجوری اعتماد سازی کنم که فالوئر بهم اعتماد کنه و ازم خرید کنه، مطمئنم که خدا برام مشتری میفرسته و زمانی میرسه که روزانه ۱۰۰ گرم طلا میفروشم

    همه ی اینها بخاطر این بود که من تصمیم گرفتم از شکوه و گریه زاری دست بردارم ، خیلی سخت بود اصلا نمیگم کار اسونیه، واقعااا کنترل ذهن کار سختیه ولی من دوباره همه چی رو به خدا سپردم و گفتم قطعا این اتفاق برای من یه سکوی پرتابه و نفعی در اون برای من هست و من نباید خودم رو درگیر ناخواسته هام بکنم، به گمشده ی خودم یعنی خدا پناه بردم دوباره باهاش درد و دل کردم، از ازار دادن خودمو سرزنش کردن خودم دست برداشتم و الان احساس میکنم مهاجرت بعدیم امریکاست، من از تهران اومدم که به امریکا هجرت کنم چه توسط ازدواج چه توسط ویزای کاری که خودم به زودی براش اقدام میکنم، درصورتی که اگه تهران میموندم هرگز فکر مهاجرت به سرم نمیزد

    من برگشتم که قوی تر بشم

    هیچ عامل بیرونی نمیتونه مانع رشد و بهبود من بشه،

    هرشرایطی که غیر قابل کنترل باشه، من فقط توجهم رو از روی اون اتفاق برمیدارم و به هدفام فکر میکنم،این اتفاق هم موقت منو زمین زد، اما قسم میخورم جمع و جور کردن خودم و دوباره شروع کردنم چنان عزت نفس من رو رشد داده که اصن قابل قیاس با قبلم نیستم، الان کاملا باورم شده که من از هر شرایطی به کمک خدا میتونم عبور کنم

    چون نگاه من به زندگی و دنیا داره به مرور با اموزشای استاد هرروز بهتر و بهتر میشه

    من در مسیر رشد و تکاملم

    امیدوارم هرکسی الان شرایط مشابهی رو تجربه میکنه به این فکر کنه که هیچ مشکل و غمی ابدی نیست و همه چیز حل شدنیه و هراتفاقی میفته قطعاااا نفع ما در اونه

    دوستون دارم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    فاطمه امیرسالاری گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی و زیبا

    ۱_ در مورد سوال اول استاد دوتا چیزی ک الان با توجه به فایل قبلی ک درس بزرگی برای من هس اینکه استاد حدود یکسال پیش من‌ اومدم بندرعباس خونه خواهرم توجهم رو کنترل نکردم و حرف هاشون گوش میکردم و شرایط بندر رو مقایسه میکردم باکشور عمان واز دولت حرف زده میشد و… و من استاد چنان ضربه ای از این توجه ها خوردم ک وقتی برگشتم شهرم شرایطی برای من اتفاق افتاد ک بخاطر اون توجه ها چنان در موقعیتی قرار گرفتم ک جهان به من فهموند و منو با دولت و پلیس و… روبه رو کرد ک ببین توجه کردی به دولت و … نتیجش هم جواب فرکانس هایی هس ک فرستادی. این درسی شد برام

    و استاد عزیز با توجه به مداری ک بودم و حتی مداری ک الان هستم از اینکه باید واقعا لیزری توجهت رو کنترل کنی بیشتر دارم اینو درک بیشتر و باز هم واقعا جای درک بیشتر داره و عمل کردن داره

    استاد چن روز پیش برگشتم‌ایران و همیشه این ذهنیته دارم (چرا میگم دارم چون واقعا تازه پاشنه آشیلم فهمیدم) اینکه هر دفعه میام بندر ،تمیز نمیدیدم هیچ چیز رو و ناامن میدیدم

    و با اسنپ داشتم برمیگشتم همش ترسیده بودم و ناامن میدیدم و همش حواسم به گوگل مپ بود ک داره از کدوم مسیر رد میشه و اینم بگم چقدر ادم محترمی بودن و چقدر کمک کردن بهم و چن تا چمدون هم داشتم

    ولی بخاطر ذهنیت اشتباه من و توجه کردن بهش بعد از دو سه روز، تنهایی رفتم لب دریا اتفاقی رقم‌خورد ک برمیگرده به توجه کردن به ناامنی این شهر

    و دقیقا همون روز داشتم قدرت تمرکز فایلش رو گوش میکردم و این درس رو باز به من داد و درکم به توجه کردن بیشتر کرد و حتی این توجه باید لیزری باشه

    و حواسم باشه ک واقعا هر لحظه هر لحظه توجهم آگاهانه بزارم روی زیبایی ها و نعمت ها.

    و این یکی دو روز اگاهانه توجه کردم به زیبایی ها و نعمت ها و کلی بندر رو تحسین کردم و نعمت هایی ک داره و داشتم کنار دریا راه میرفتم صبح زود و میدیدم ک دارن بهبود میدن کنار دریا کاشی کاری میکنن و…چ شهر رو و کلی تحسینشون کردم (همونطوری ک وقتی عمان بودم همینطوری ک قطر بودم گفتم اینجا هم باید نعمت ها رو ببینی و تحسین کنی و اصلا توجهم رو نمیزارم وارد این جریانات بشه ک بنظرم من همیشگی هس )

    و من هدایت شدم به سمت بازار ماهی فروش ها جاتون سبز میگو ماهی گرفتم اونم‌چه ماهی ترد و خوشمزه و بدون خاری وهمش هدایتی.

    و ما باید همیشه توجه کنیم‌ به زیبایی ها و نعمت ها تا اتفاقات خوب و عالی هم همیشه وارد زندگیمون بشه.

    و استاد دلیل اینکه چرخه زندگیمون بالا و پایین میشه و کنترل توجه کردن های ما ثابت نیس روی زیبایی ها، اتفاقات خوب هم همیشگی و ثابت نیس این هس ک رشد رو کُند میکنه این هس ک شما بهش میگید قدرت تمرکز داشته باشید و کانون توجهتون حواستون باشه روی چی میزارید.

    سپاس گزارم استاد عزززززیزم ک عاشقونه دوستون دارم و همچنین مریم‌جانم ک همیشه هر دو سلامت باشین و هر روز بخاطر وجودتون شکر میکنم.

    سپاس گزارم شما هستم ک سپاس گزاربودن هم یادمون دادید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    سلام به شما استاد بزرگوار

    دیشب فایل شهود و الهام دیدم فوق العاده بود ، الان اتفاقی که افتاده من حدودا یک ماه که با شما آشنا شدم همه چی رو کنسل کردم و از صبح تا شب دارم فایل ها گوش میدم و روی سه تا دوره قانون سلامتی و ثروت ۱ و عشق و مودت در روابط کار میکنم ،طوری که کل برنامه های آنلاین همه را پاک کردم و تنها ورودی من سایت و حرفهای دخترم ، هر چه پیش میرم با آموزه های شما ،یکتا پرستی ،ایمانم به قدرت خودم ،ارتباطم با خداوند و فهمم از قانون بیشتر میشه، و بطور عجیبی محو شدم در این آگاهی و خداروشاکرم،امروز با این فایل رفتم ی دور تو زندگی ام زدم و مرور شد ظلم هایی که به خودم کردم با دراز کردن انگشتِ اتهام به سمت بقیه ، همیشه پدرم و مقصر بدبختی هام میدونستم بعد مامانم و که ما رو ترک کرد بعد زن پدرم رو و داستان ادامه داشت بعد که ازدواج کردم شوهرم رو بعد دختر خاله ام رو که عاشق شوهرم شد و خلاصه کل زندگی ام همیشه ی داستان داشتم برای تعریف کردن که دیگران در حق من ظلم کردن و من مظلوم هستم و من آدم خوب با گذشت ،فداکار و قهرمان هستم و اگه بدبختم دلیلش تمام آدم های زندگی ام بودن ،این داستان تا سن ۳۸ سالگی ادامه داشت تا اینکه اینقدر توسط جهان سیلی خوردم مخصوصا در روابط عاطفی تا تسلیم شدم و گفتم خدایا دیگه خسته شدم خودت نجاتم بده و آروم آروم مسیر های آگاهی به روم باز شد و تونستم مسئولیت زندگی مو به عهده بگیرم و فهم کنم که مقصر تمام بدبختی های زندگی ام خودم بودم ، اگه با فردی ازدواج کردم که از همون ماه اول آشنایی میدونستم اهل خیانتِ و من چون تو همون مدار بودم اون آدم و جذب کردم و از ترس تنهایی ،بی کسی (شِرک) باهاش موندم و با سیلی محکم با ی بچه مجبور شدم از اون زندگی بیام بیرون .

    الان که ۴۰ سالمه حدودا ۲ سال میشه که دیگه هیچکسی و مقصر نمیدونم و هر اتفاق یا شرایطی پیش میاد اول از خودم میپرسم چرا برای من ؟من چه فرکانسی فرستادم که نتیجه اش شده این تجربه !!!

    و بعد فوکوس میکنم روی خودم و اصلاح و تغییر خودم و وقتی اینکار رو میکنم خودبخود اون موضوع در بیرون درست میشه 😊😉

    طی این ۴چهار سال که شروع به خودسازی کردم و حدود ۲سال میشه فهم کردم که همه چی به درون خودم برمیگرده ، خداروشکر در مقابل آگاهی های دوره ها و فایل های شما مقاومتی ندارم و سریع میپذریم و اگه چیزی و فهم نکنم با چند بار گوش دادن و یادداشت برداری میفهمم که چیکار باید بکنم ،اما طبق قانون تکامل ی فاصله بین فهم و عمل کردن تا نتیجه هست که من الان دقیقا توی همون فاصله قرار دارم و به امید خدای مهربان با پذیرش مسئولیت تمام زندگی ام دارم به سمت زندگی دلخواهم پیش میرم و به شدت احساس شادی و آرامش درونی دارم 😍

    و بینهایت از شما سپاسگزارم که با بیان شیوا و دلنشین تون این قانون رو به گوش ما زمزمه میکنید و بانی هدایت هستین .

    هم شما و هم مریم بانو رو تحسین میکنم که نمونه کسانی هستین که هدایت شدن به مسیر نعمت داده شدگان و مسیر مستقیم 🤩😍😘

    عاشقتونم 😍😘😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    Asma Heravi گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    با این جمله آغاز میکنم

    من هدایت شده هستم….

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    واقعا زمانی که تو هدایت شده باشی جهان به طور کاملا هدایتی و معجزه وار تو رو از بدنه ی جامعه جدا میکنه و در مسیر درست قرار میدهد…

    یکسال پیش مهاجرت کردم مهاجرت من کاملا هدایتی اوکی شد و هر آنچه الان در زندگی ام دارم تماما با استفاده از این قانون بوده است.

    اعتراف میکنم در دو سه روز گذشته بطور کاملا ناخودآگاه بهم ریختم و چون یک خانم بودم قلبم درد میگرفت…. و هزاران چرا در ذهنم رد میشد…از طرفی اینترنت قطع بوده و هست نمی‌توانستم با خانواده ام صحبت کنم و خبری از هیچکس نداشتم حتی از همسرم و خیلی کنترل ذهن برام سخت شده بود و از مدار خارج میشدم چند دقیقه وارد دنیای مجازی میشدم حالم بدتر از بد و چند ثانیه نگاه به آسمون میکردم گریه م میگرفت میگفتم خدایا…بهم حق بده دست خودم نیست… چگونه بی تفاوت باشم…

    این صدا در گوشم میگفت”گوش کن… هر چقدر دلیل تو منطقی باشد برای این احساس غم ،جهان منطق تو رو رو دلیل تو رو نمیشناسه به فرکانس تو پاسخ میدهد..به احساس تو در هر لحظه پاسخ می‌دهد…برو صورتت بشور به کارهای شخصی خودت ادامه بده…

    از فضا میومدم بیرون آهنگ گوش میکردم و طبق برنامه روزانه کارها رو انجام میدادم ولی دوباره دستم میرفت به سمت گوشی میخوام بگم …چون اینترنت من قطع نیست و وقت آزادم بیشتر شده کلاس های آنلاین م کنسل شده و …خلاصه …ذهن دنبال گوشی میرفت….بهر حال… درسته ما انسانیم دارای احساسات و بهم میریزیم ولی قانون احساسات نمیشناسه به فرکانس ما پاسخ می‌دهد به هرچه توجه کنیم از جنس همون وارد زندگی ما می‌شود…

    اگر به ظلم و بی نظمی و بی عدالتی توجه کنیم طبق قانون وارد زندگی ما هم می‌شود قانون مثل همون سیستمی که اتوماتیک برگه های امتحان صحیح میشوند و احساس معلم در اون دخالتی ندارد متاسفانه…

    بدی این فضای مجازی اینه که وارد بشیم دیگه نمیتونیم بیاییم بیرون مثل یک اعتیاد میمونه…و هر روز بیشتر درگیرش میشیم

    اینجا باید آگاهانه عمل میکردم با خودم گفتم…

    ببین اسما هر چه که الان داری از عملکرد تو تا الان تا این لحظه به قانون بوده است… تو در شرایط خیلی سختر قرار گرفتی زمانی که تمام زندگی فروخته شده بود قرار بود ویزا صادر بشه و همه چی کنسل شد و زندگی تو هم بین زمین و هوا مونده بود پروازها بسته بخاطر پندمیک و هزار تا طعنه و کنایه از اطرافیان که جوگیر شدی بری خارج…

    و تو آگاهانه اون اتفاق رو به خیریت و حکمت خداوند گرفتی ذهنت رو کنترل کردی و خدا پاسخ داد و ویزای تو یک ماه زودتر صادر شد و تنها چیزی تو رو به اینجا رسوند کنترل ذهنت بوده به خدا بسپار و مسیر خودت رو ادامه بده …

    جهان تو طبق باورهای تو هست تمام..چیزی از بیرون بر تو اثر ندارد چه بیرون تغییر بکند… چه نکند… با هر دولتی هر حکومتی…

    جهان تو به باورهای تو پاسخ می‌دهد

    دقیقا در این مصاحبه مربی تیم منچستر در پاسخ به گزارشگر که میپرسد اعتراضی نداری…

    میگه I just control what I can control

    من فقط کنترل میکنم چیزی را که میتوانم کنترل کنم.واقعا این جمله طلایی..در تمام جنبه های زندگی

    چیزی که از بیرون و کنترلش دست من نیست… آیا غیر از این تمرکزت رو از کارت برداشتی و جایی بیهوده هدر دادی…

    تو ( اسما) اگر جهان زیبایی میخوای فقط روی خودت کار کن جهان و افکار خودت رو کنترل و باورهای خودت رو بساز تو جهان دیگران رو هرگز نمیتونی تغییر بدی..‌‌..

    و اگر بدونی چه جوری سیسیتم خداوند داره عمل می‌کند، فقط روی باورهای خودت کار میکنی و جهان جوری تغییر میکند که در جهت رسیدن تو به خواستهایت هست…

    تغییر جهان دست تو نیست تو فقط اختیار دنیای خودت رو داری…

    کسیکه ناراضی و همیشه در حال ناراضی حتی شرایط هم طبق خواسته‌ ی الان ش تغییر بکند به گونه ای دیگر ناراضی…مثال خودتون پدران ما ۴۰ سال پیش ناراضی بودن الانم ناراضی ن ۴۰ سال دیگه هم ناراضی خواهند بود و این غر زدن‌ها تا ابد ادامه دارد چون دیدگاه توجه به ناخواسته هاست…

    قانون میگه ((هیچ عامل بیرونی ))

    بر زندگی تو اثر ندارد و تو هستی که اختیار ۱۰۰ درصد خلق زندگی خودت رو داری….

    دست گذاشتم روی دلم از فضای مجازی اومدم بیرون…

    میگم اینجا اینترنت هم قطع نیست و زیاد وسوسه میشم برای گفتن خیلی ناگفته ها ولی فقط توجه به ناخواسته هاست چون احساس خوبی در آن نیست…

    به قول شما اونجوری که ۹۹ درصد جامعه فکر میکنن و میرن تو نرو…

    خلاصه آگاهانه اومدم بیرون و تصمیم گرفتم بهترین خودم باشم…قبل از اومدن به سایت

    دفترم برداشتم با خدا صحبت میکردم و باز هدایت خواستم خدایا تو کمکم کن که بتونم ذهنم رو کنترل کنم و شروع کردم به سپاسگزاری برای هر آنچه در اطرافم دارم خدایا شکرت برای قانونی که قرار دادی و تغییرناپذیر و من اگر در راه آسفالته وارد شولدر جاده شدم از صداش بفهمم خارج شدم برگردم و دوباره در مدار درست قرار بگیرم و بعد با تمام وجودم دعا کردم برای عزیزانم که خداوند یه جوری با سایت آشناشون کند و بدونن خداوند چه جوری داره عمل می‌کند هر چند باید خودشون بخواهند…

    و بعد هدایت شدم به سایت و این فایل شما که مال ۲۰ روز پیش بوده..اینقدر هم زمانی ها…

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت تو خدای هدایتگر هستی هرکس یک قدم به سمت تو بیایید تو هزاران قدم به سمت او میری

    برای این بود که متن م رو با این جمله آغاز کردم من هدایت شده هستم…

    .و در آخر من نمیدانم خداوندا تو بر همه چیز آگاهی من تسلیمم…من خودم و کشورم و عزیزانم رو خانواده ام رو میسپارم به تو…

    استاد عزیزم و مریم جان مهربانم برای تمام زحماتتان برای سایت و اینهمه آگاهی سپاسگزارم.

    دوستون دارم.🥰🥰🥰🥰❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    آمین گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    باسلام خدمت استاد و مهربانوی گرامی

    و

    تمام دوستان سایت

    بعد از شنیدن این فایل دعای بچه های معتادان گمنام(دعای آرامش) تو ذهنم تداعی شد:

    خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم هر آنچه نمیتوانم تغییر دهم و شهامتی که تغییر دهم هر آنچه را میتوانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم .

    ومن برای خودم ارزو میکنم که با کمک این آگاهی ها یاد بگیرم دهان باز نکنم که این سخت ترین کار دنیاست.

    استاد عزیز

    آرزومند بهترینها براتون هستم خدا را به خاطر اینکه من رو لایق دونست تا کسی مثل شما سر راهم قرار گرفت بسیار سپاسگزارم و دست شما و خانم شایسته رو صمیمانه میفشارم .

    از تجربه این روزها باید بگم پیگیری اخبار تظاهرات و فالو کردن اخبار هنرمندا و ورزشکارا در مورد این اتفاقات

    حتی به صورت تیتر وار باعث دور شدنم از حال خوب و تصویر سازیای مکررم و حتی عبارات تاکیدیم شد.

    به نظر نمیاد انقدر موثر باشه ولی هست

    از دیروز صبح متعهد شدم که حتی ی نظر کوچک ویک خبر هم نخونم . و خدا روشکر حالم از روزای قبل بهتره. اینکه شما میگید به محض کنترل نتایج رخ نشون میدن حقیقت محضه.

    طلب خیر برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    ثريا حشمتي گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام

    و خداروشکر که میتونم با کامنتی که میذارم حالم رو بهتر کنم

    دیروز کلا داشتم کامنتهای جلسه ١۶ ثروت یک رو میخوندم

    و من که با کامنتها خیلی حالم خوب میشه و کلی نکته و درس میگیرم

    حالم بد شد!!!اونم بخاطر اینکه انگار از داشتن این همه باورهای داغون تو وجودم ازخودم بیزار شدم

    تغییرشون رو سخت دونستم و کلا از اینکه چقققدر این باورهای ریز ولی سفت و سخت دارن ورود نعمت رو ازم میگیرن حالم گرفته شد

    و نتیجه این احساس نا امیدی و سردرگمی چیزی نشد جز احساس بد بیشتر!!!

    البته تمام این لحظات انگشت اشارم سمت خودم بود که ثریا تو این باورها رو داری،تو تو چه مداری هستی که این شرایط رو تجربه میکنی

    و این یه پله ترقی محسوب میشه که کاری به عوامل بیرونی نداشتم و فقط از دست خودم خیلی عصبی و ناراحت بودم

    شب که از سر کار اومدم خونه ،با مامان و بابام کنتکت پیدا کردم

    البته جریان از این قرار بود که تو خونه تعمیرات داریم و قرار بود کاغذ دیواری بزنیم و یه سری کارای دیکه انجام شده بود و بابام خیلی از به هم ریختن خونه و این تغییرات غرمیزد در حالیکه هنوز یه ماه نشده !!!

    خلاصه تا من اومدم مامانم گفت میگن کاغذ دیواری زود خراب میشه و ال و بل و نمیخاد

    بابام رو تو اتاق دیدم با حالت عصبانی گفت نمیخادکاغذ دیواری بزنیم فقط کمد دیواری رو اکی کن دیگه تموم شه همه چی🙁

    منم که

    از عصر خیلی حالم گرفته شده بود از خوندن کامنتها و کشف باورهام و از دست خودم بیزار

    این حرفا هم مزید بر علت شد

    و البته بدون بحث ولی با ناراحتی گفتم باشه چه بهتر نمیزنیم منو بگو که بفکر راحتی شماهام !!

    و رفتم اتاقم کلی افکار مزخرف میمود و گریه که چرا من قربانی این شرایطم !!!!!!

    چرا من نمیتونم اوضاعم رو تغییر بدم

    چرا قانون رو میدونم ولی نتایج بزرک رو نمیگیرم

    چرا من قادر به تغییر بنیادین خودم نیستم

    چرا من انقققدر باورهای داغون و سیمانی دارم

    وووو

    بقول استاد

    ذهن شرایط رو طوری جلوه میده که برات جهنم میسازه

    در حالیکه در واقعیت اینطور هم نیست

    خلاصه صب هم ادامه همون فرکانس ولی یکم بهتر و خوندن کامنتا و دیدن این فایل که

    شاید اولش گفتم

    من که اصلا خیییلی وقته کاری به سیاست و دولت و عوامل بیرونی ندارم خداروشکربیخبرم از این مسایل

    ولی

    بعد که بیشتر دقت کردم دیدم

    همین که از دیروز حالم گرفته شد

    شاید در ظاهر میگفتم فقط خودم و باورهام مهمه در خلق زندگیم

    ولی باااز ته ذهنم عوامل بیرونی رو مقصر میدونستم🤨

    اگه خانوادم خیلی متمول تر بودن باورهای بهتری داشتم

    اگه از تلویزیون و مدرسه باورهای محدود کننده نمیدادن بهمون

    اگه تو کشور و خانواده مذهبی نبودم این باورهای مزخرف راجب ثروت نداشتم

    وووو

    مچ خودمو گرفتم

    بله

    درسته

    هر جا ضربه میخوریم از این شرک وجودمون بوده

    قدرت دادن به عوامل بیرونی

    ناامید شدن از تغییر شرایط

    مقصر دونستن دیگران

    با نوشتن این کامنت خواستم

    به خودم باز یاداور شم که

    خییییییلی باید حواست باشه ثریا

    شرک شرک شرک

    نابودت میکنه

    بردار تمرکزت رو از بیرون

    واقعاااا بردار

    نه در حرف و در خیال خودت

    خوبه که بهتر شدی نسبت به قبل

    ولی

    بااااااید خیلی بهتررررر ترررر بشی

    خدایا هدایتمون کن 🙏🙏🙏🙏🙏

    یه تجربه هم از بی تاثیر دونستن شرایط بیرونی بگم که مربوط به همین هفته گذشته میشه

    تو کامنت فایل نقش شوق و اشتیاق

    نوشته بودم که مدت یه ماهی میشه دارم هم روپیجم جدی کار میکنم و هم تقریبا هر روز کیک و شیرینی درست میکنم تا مهارتم بیشتر بشه و خلاصه خودم رو با این عشششقم مشغول کردم

    قرار شد یه تغییرات و بازسازی برا خونمون داشته باشیم

    و این موضوع اگه شاید قبلا بود بد جور منو به هم میریخت

    که

    حالا که من دارم جدیدکار میکنم

    دیدی تا تو خواستی قدمی برداری اینجوری شدوووو هزاراتا دلیل برا انجام ندادنش

    ولی

    من اصلاااا غر نزدم

    بعد از دو سه روز که کار بنایی داشتیم

    رفتم اشپزخونه رو که البته مورد تعمیر نبود ولی خاک الود و به هم ریخته شده بود تمیز کردم

    و اتفاقا تو یه روز دو نوع شیرینی و یه کیک پختم

    و تو همون اوضاع هم با کمبود امکانات عکسای خوبی گرفتم برا پیجم

    و البته چون رسپی هم میزارم مجبور بودم از هر مرحله عکس هم بگیرم و اینکار رو انجامش دادم

    اون کیک عصرونه رو برا یکی ازهمکارام البته بعنوان تشکر در قبال کاری که کرده بود بردم و تولدش هم روز قبل بود و بهانه شد برام (نگید شرک چون حواسم بود 😀)

    و بااااورتون نمیشه

    دو روز بعد بهم سفارش کیک تولد برا همسرش رو داد😊😊

    منم قبول کردم و البته خدااااااا پلن رو طوری چید که دو روز قبل از تولد گفت بیار برام

    و اگه اون روز درست نمیکردم بعدا اصلااا امکانش نبود

    چون کلا گاز فردار رو بخاطر کارای پکیج از اشبزخونه بیرون گذاشتیم و کلا دو روز برا نصب رادیاتورها اومده بودن و شرایط مهیا نبود

    و من بااااارها همش از خدا سپاسگذاری کردم که اخه چطور انقققدر عالی برام همه چی رو ردیف کردی

    کیک رو همین جوری ببرم

    بعد سفارش بگیرم

    بعد طرف بگه دو روز قبل درست کن میزارم یخچالمون

    دقیقا اون روز( البته نصف روز چون صب هم سر کار بودم)

    بتونم انجام بدم

    فقط لطف خودش بود

    والبته

    احساس خوب من

    و اصلااااا غر نزدنم به شرایط و حتی تو اون اوضاع خاک و به هم ریختگی با تعهد وعشقی که به کارم داشتم انجام دادم

    این نتیجه ی

    قدرت ندادن به عوامل بیرونی بود

    نتیجه ی تمرکز کردن رو کار خودت تحت هر شرایطی

    و پاداش خدا هم داده شد🙏

    و

    یه مورد دیگه اینکه

    اصلا این قطع شدن نت مصادف شد با همین روزایی که من خیلی امکان انجام کار قنادی رو نداشتم بعلت اینکه یا کارگر داشتیم یا اشبزخونه و گاز اکی نبوده

    و

    من گفتم ببین حتی همین اوضاع بیرون هم که به هم ریخته یه جورایی به نفع من شد

    که اکثرا تو اینستا فعال نیستن

    و منم هی ناراحت نمیشم که وای چرا فعالیتم تو پیجم کم شد

    و جنبه ی مثبت رو دیدم

    واقعاا میشه عمل کرد به قانون و بی تاثیر دونست عوامل بیرونی رو

    و پاداش این اعراض رو دید ازسمت خدا

    ولی یادمون میره و عمل نمیکنیم

    باید همییییشه این کار رو انجام داد

    چون خیلی پاشنه اشیل قوی تو وجودمون هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    جمال گفته:
    مدت عضویت: 1465 روز

    —————————————————————————

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَالْعَصْرِ (۱) إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ (۲) إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (۳)

    —————————————————————————

    چقدر این سوره زیبا، میتونه در چنین شرایطی آرام بخش و امیدبخش باشه، خدایا شکرت🙏❤️🌺

    استاد نازنینم سلام،

    خدارو بینهایت سپاسگزارم که توفیق جبری شد، اینترت رو قطع کردن، منم شش دانگ حواسم رو جمع کردم و دو سه روزی فایلهایی رو که تهیه کرده بودم، برای چندمین بار، باز مرور کردم، الهی شکر، الهی شکر، الهی شکر.🙏🙏

    و وقتی اومدم سایت و دیدم اینترنت وصل شده، و شما یک فایل جدید گذاشتین تو سایت، انگار که یک هدیه گرانبها از دنیا دریافت کردم، خدایا شکرت.🤗🙏

    استاد عزیزم من فکر میکنم صراط تو همین دنیاست، وقتی که من در چنین روزی هدایت میشم و چنین فایل ارزشمندی رو از شما میبینم و این فایل بنظر ساده چقدر میتونه در من تغییر ایجاد کنه، من مطمعن تر میشم که صراط تو همین دنیاست.🤗😊

    —————————————————————————

    پیامبر اسلام میفرماید:

    «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا .مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار می‌شوند»

    —————————————————————————

    💥… و این تغییرها هستند که درنهایت باعث تحولهای عظیم میشه.

    هیچ انسانی رو حتی خداوند نیز نمیتونه تغییر بده مگر اینکه، اون فرد خودش بخواد که تغییر کنه، و تمام تحولات در این دنیا حاصل تغییرهاست ولی تغییر برخلاف فطرت انسانه، انسان نمیخواد که تغییرکنه.

    اما وقتی که خداوند به بنده ایی، عنایتی میکنه، اونرو هدایت میکنه، تا چنین فایلی رو ببینه، بی شک خداوند میخواد که اون فرد تغییر کنه، ولی این عنایت خداوند صددرصد بدنبال درخواست بنده صورت خواهد گرفت؛ وقتی من از خداوند میخوام هدایتم کنه به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت داده، و نه گمراه و مغضوبین. و خدا من رو اینچنین هدایت میکنه.

    هر چه ما در این دنیا بدست میاریم، حاصل تغییرهاست، تغییر در شخصیت، تغییر در نگرش، تغییر در ایمان، تغییر در گرمای آغوش ، تغییر در … و بی شک یک انسان بهتر، یک زندکی بهتری را خلق خواهد کرد.

    —————————————————————————

    بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست

    در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

    —————————————————————————

    اولین قدم در رسیدن به خواسته ها تغییر است، ولی تغییر سخته، داستان داره، علم و دانش میخواد، آشنایی با قوانین الهی میخواد و…

    استاد عزیزم من این فایل رو سه بار گوش دادم ، کاملا درک کردم منظور شما رو از این فایل، ولی لابه لای این حرفها، الهامات دیگه ایی بهم شد.

    میشه گفت ۴مهرماه ۱۴۰۱ روزی که این فایل رو شما روی سایت گذاشتین، میتونه شب قدری باشه، شب رحمت خداوند رحمان که باعث شه من باشنیدن چنین فایل زیبایی و دریافت آگاهیهای نابی از زبان شما، تغییر عظیمی در درون من ایجاد شه، و باعث تحولی شگفت انگیز در من باشه.

    واین فایل شب قدری در من ایجاد کرد، و ما ادراک ما لیله القدر و.. و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟

    خدایا تو چه میکنی با بنده ات در این روز زیبا، که برای من تلنگری باشه، تا از خودم بپرسم، جدا، جمال تو چه کار داری میکنی تو این دنیا؟؟

    بی شک تغییر زمان خواهد برد، و خوش بسعادت فردی که برای تغییر و تحول در خودش انگیزه ایی داشته باشه، و این انگیزه برای من یک تصمیم خواهد بود، من امروز به خدای خود گفتم، خدایا من تصمیم گرفتم که آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ربطی به گذشته من نداشته باشه، من میخوام امروز رو برای خودم شب قدری قرار بدم و از خداوند هدایت بخواهم، که خدایا من میخوام از این پس قانونمند زندگی کنم، و میخوام فقط در مسیر قوانین تغییر ناپذیر جهان قدم بردارم.

    من ایمان دارم که برای یادگرفتن قوانین هیچ یک از این فایلهارو نباید دست کم بگیرم، و تمامی این فایلها، چه دانلودیها و چه محصولات هرکدام میتونه دستورالعمل خداوند باشه برای من که از زبان استاد عزیزم جاری میشه.

    خدایاشکر خدایاشکر خدایاشکر🙏🙏🙏

    من چنان باید تمام این فایلهارو ببلعم که در پوست و گوشت و استخوانم هک بشن، ومن یکسال بعد در ۱۴۰۲ وقتی خودم رو ارزیابی میکنم با خودم بگم: خدایا اگه اونروز من اون فایل رو نمیدیدم؟ اگه گوش نمیدادم؟ الان کجا بودم؟

    من امروز با الهام از این فایل زیبا و پرمغز تصمیم گرفتم چنان آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ارتباطی با گذشته من نداشته باشه.

    و هر تغییری حاصل یک انتخاب است، انتخاب اینکه من مسیر گذشته خودم رو ادامه بدم یا مسیر جدیدی رو برای خودم بسازم؟ مسیر جدیدی که منطبق با قوانین و همسو با آموزههای استاد نازنینم باشه.

    من ایمان دارم که همه چیز در زندگی ام تغییر خواهد کرد وقتی که من تغییر کنم، وقتی برسر دوراهی زندگی خودم رو قرار میدم، باید تصمیمی بگیرم، و این تصمیم تغییر بزرگی را در زندگی ام خواهد داد.

    وقتی خداوند میخواد چهره زندگی بنده ایی رو تغییر بده، هیچوقت نمیاد بگه، بیا این مال تو، خداوند مسبب الاسباب است، وسیله فراهم میکنه، سبب فراهم میکنه، و امروز اون وسیله برای من این فایل الهی بود.

    خدایا شکرت، خدایا هزاران هزار بار شکر.🙏🌺❤️

    هرگز تغییر حد و مرزی نداره، حتی اگه یکی میلیاردر هم باشه، باز با تغییر میتونه به یک سوپر میلیاردر تبدیل بشه.

    تمام این تغییرها که بدنبال آن تحولات عظیمی رو به زندگی من وارد میکنه، از اینجا آغاز میشه که من بدونم از این دنیا چی میخوام، تا طبق آن خواسته تصمیمی بگیرم.

    —————————————————————————

    جیم ران میگه: کافی نیست که تو فقط بدانی، توباید بشوی، توباید تغییر کنی.

    برای اینکه دنیای تو تغییر کند، توباید تغییر کنی.

    —————————————————————————

    برای اینکه همسرت باتو مهربان بشه تو باید تغییر کنی، برای اینکه کارمندت بحرفات گوش کنه، اونطور که دلت میخواد کار کنه، تو باید تغییر کنی، برای اینکه زندگی بر وفق مرادت باشه تو، تو، تو باید تغییر کنی، برای اینکه مردم عاشق تو بشن، بیان از تو خرید کنن، پای صحبتهات بشینن، تو باید تغییر کنی.

    بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست

    در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

    —————————————————————————

    جیم ران میکه، داستان زندگی تو، داستان شخصیت توست، و آنچه زندگی رو تغییر میده، تغییر در شخصیت توست.

    —————————————————————————

    من امروز از این فایل آگاهیهای زیادی گرفتم، بخوام در یک جمله کوتاه خلاصه کنم، اینه که من برای تغییر کردن باید هر روز بیشتر و بیشتر آموزش ببینم، من همیشه باخودم میگم، مهم نیست خریدن یک فایل یا یک دوره از سایت برام چقدر تموم میشه، مهم اینه که اگه اون فایل یا دوره رو نخرم، چقدر میتونه برام گرون تموم بشه.

    وقتی من تغییر کنم، وقتی من زندگی رو جوری که میخوام بسازم، دیگه من نگران قیمتها نخواهم بود، نگران بالا رفتن قیمت دلار نیستم، نگران تصمیمات دولتها نیستم، من دیگه اونموقع یاد گرفتم زندگی به شیوه خودم رو، و جایی که هرطور دلم میخواد زندگی خواهم کرد.

    استاد بیشتر مواقع، با وجود اینکه بالای دوساله شما رو میشناسم، وقتی شما رو میبینم تو فایلها میگم، خدایا، این آدم چه تغییری در خودش تونسته ایجاد کنه؟؟ چطور تونسته اینقدر عالی و مداوم تغییر کنه؟؟ و همیشه توی ذهنم اسطوره تغییر شمایید، اینکه چطور عالی ذهنتون رو آموزش دادین.

    —————————————————————————

    سربازی که در آموزش بیشتر عرق بریزه، در میدان جنگ کمتر خون میریزه، استاد بنظرم شما استادِ عرق ریختن در یادگیری بودین، و چقدر عالی تونستین این ذهنتون رو رام کنین.

    —————————————————————————

    من درک کردم که:

    قانون زندگی، قانونِ تقدیر نیست، قانون زندگی، قانونِ تغییرهاست.

    —————————————————————————

    خدایاشکر بخاطر آگاهیهایی که به من دادی🙏❤️

    خدایاشکر بخاطر هدایتهایت، خدایاشکر بخاطر الهاماتت، خدایاشکر بخاطر تمام اسبابی که فراهم میکنی تا من درمسیر خواسته هایم هدایت شوم.

    استاد عزیزم، از شما بخاطر همه چیز سپاسگزارم.

    موفق و پیروز و سربلند باشید.

    ❤️🙏🌺🌺🙏❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    خدا رو شکر که با بودن با شما استاد از جریاناتی که در بیرون و جامعه داره میگذره بی خبر شدم و از اونها دور جوری که از دیگران و اونهم بعد مدتی میشنوم که اون بیرون چه خبره و اصلا برام مهم نیست و هرچی که بیشتر داره میگذره بیشتر خودم برام خودم مهم میشم اینکه کی هستم و دارم چکار میکنم کجای کارم و کجا میخوام برم .هرچند که بعضی وقتها این آگاهی ها برای شناخت خودم با درد همراهه اما مثل اون داروی تلخی میمونه که قراره سلامتی رو به من هدیه کنه و این داستان این روزهای منه با دوره روانشناسی ثروت 1

    امروز اومده بودم که کامنت های جلسه 9 روانشناسی ثروت رو بخونم تا آگاهی و بیداری وجودم رو تقویت کنم با خوندنشون چون با شنیدن آگاهی های شما استاد در مورد بودن سرجای درست درد به سراغم اومده بوده و باید به دنیال درمان این درد در درون خودم میبودم اما وقتی اومدم توی سایت واطلاع رسانی فایل جدید رو دیدم که دو واژه کلیدی مهم تمرکز و بهبود توش بود نیاز به گوش دادنش رو حس کردم

    چقدر جالبه که این آگاهی ها 20 روز پیش بر کلام استاد جاری شده اما مصداق عینی اون همین چیزیه که الان داره باز در کشورمون اتفاق میافته ی الگوی تکرار شونده ای که خبر از ی مشکل ریشه ای در باورهای اکثریت جامعه ی ما میده

    همین جا یاد صحبت های استاد افتادم توی دوره ثروت 1 که استاد میگن من اگر چیزی رو پیش بینی میکنم پیشگو نیستم یا نوستراداموس نیستم فقط طبق قوانینی که یاد گرفتم میتونم بگم که دلیل این رفتارها چیه و از چه باورهایی نشات میگیره

    دلیل اینهمه اتفاق نا خواسته در ایران از یک باور ریشه ای نشات میگیره و اونهم پذیرفتن تاثیر عوامل بیرونی در زندگیه همون چیزی که استاد توی فایلهای توحید عملی و مخصوصا توحید عملی 1 از اون به عنوان شرک یاد میکنن :

    شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرون از ما برای خلق خواسته هایمان

    یعنی تصمیم بگیری قدرتی که خداوند برای خلق زندگی ات بوسیله فرکانس هایت به تو داده است را نادیده بگیری و دو دستی آن را به عوامل بیرونی بدهی که هیچ کنترلی روی آن نداری

    همون شرکی که اکثریت جامعه ی ما به اون مبتلاست و من هم خودم تا همین چند سال پیش جزشون بودم ولی کم کم سعی کردم و دارم میکنم که از این جرگه بیام بیرون

    چقدر با دیدن این مصاحبه ها و شنیدن صحبت های افراد موفقی مثل گواردیلیو میشه ردپای توحید رو در وجود این افراد دید که قدرت رو دارن به خودشون و دورنشون میدن نه به عوامل بیرونی .چقدر با دیدن این الگوها عطش توحید در وجود ما هم شعله ور میشه و چقدر شما استاد قشنگ دارین رسالتتون رو که اشاعه ی توحیده خیلی ساده اما عمیق آموزش میدین

    اونم با آوردن الگوهایی که ذهن ناخودآگاه جمعی ما ایرانی ها توی جاهای دیگه ای و به غلط دنبالشون میگردن

    داشتم با خودم فکر میکردم که شما استاد طبق گفته های خودتون چیز جیدی رو توی فایل هاتون نمیگین فقط دارین اصل رو از زوایای مختلف بررسی میکنین و توضیحش میدین مثل همون چیزی که خداوند توی قرآن انجامش داده اصلی که با داستان ابراهیم شروع شد و بعدش موسی عیسی یوسف و یونس و یعقوب و محمد و ……. و این داستان ادامه داره و الان توی این صحبت های شما داره توی داستان دنیای فوتبال و زین الدین زیدان و گواردیلیو و اون مربی سپاهانی تکرار میشه .بازم بقول خودتون آدم ها عوض شدن اما اون اصل یکیه همون محکم و متشابه و بقول قرآن بیماردلان به دنبال تاویل آیات متشابه هستن .حالا این بیمار دله توی شرایط مختلف ظاهر متفاوتی داره .اینجا بیمار دلان همون مربی هایی هستن که مرتب بعد از هر بازی گله و شکایت میکنن اما راسخون فی العلم همون زین الدین زیدان و گواردیلیو و امثالهم هستن

    چقدر زیباست بقول شما استاد منطق بی نقص قرآن که وقتی که درکش میکنی میتونی بسطش بدی به تمام جنبه های زندگی انسانی که توی همه چیز ی اصل هست و هزاران فرع کسی که اصل رو درک میکنه و روی میگردونه از فرعیات اونه که نتایج بی نهایت بزرگ میگیره مثل گواردیلیو موفقیت پشت موفقیت و کسی که میچسیه به حواشی اخراج پشت سر اخراج

    نکات مطرح شده در این فایل:

    1. چیزی که من کنترلی روش ندارم نباید خودم رو درگیرش کنم

    2. من فقط میتونم خودم رو بهبود بدم و هیچ توانایی برای تغییر عوامل بیرونی ندارم هرچند وقتی من خودم رو بهبود بدم شرایط بیرونی هم به نفع من تغییر میکنه

    3. افراد ناموفق دلیل شکست خودشون رو ی عامل بیرونی میدونن نه خودشون

    4. افراد موفق دلیل همه چیز رو خودشون میدونن

    5. سمی ترین تفکر زندگی ما اینه که ی عامل بیرونی داره زندگی ما رو رقم میزنه

    6. خود ما هستیم که اتفاقات رو رقم میزنیم

    7. وقتی افراد از لحاظ مهارتی در سطح بالایی هستن داشتن شخصیت خوبه که میتونه ملاک انتخاب باشه نه صرفا مهارت بالا.

    8. به اندازه ای که خودمون رو مسئول اتفاقات بدونیم میتونیم بهبودشون بدیم

    9. اگر قراره متفاوت از اکثریتی که مسیر نادرست رو میرن عمل کنیم باید متفاوت فکر کنیم

    10. باید اونقدر مولد ثروت باشیم که نوسان قیمت ها برامون مهم نباشه

    11. گله و شکابت نکردن ابزار قدرتمندی برای کنترل ذهن و به طبع اون کنترل زندگیه

    12. جهان بیرون آینه خود منه اگر من تغییر کنم اونم تغییر میکنه

    اما در مورد خودم و تجربه ها :

    استاد گفتین بنویسین کجاها گله و شکایت کردین و اوضاع بد شده و کجاها این کار رو نکردیم و اوضاع بهتر شده .در مورد من کل زندگیم قبل از آشنایی با شما با گله و شکایت گره خورده بود و نتیجه هم بتر شدن شرایط هر سال زندگیم بود از همه لحاظ .اما از 4 سال پیش که با بودن با شما کم کم یادگرفتم که همه چی خوددم و این خوده باید درست بشه اوضاع هم کم کم تغییر کرد وهنوز این تغییره ادامه داره

    ی نمونش همین جاییه که دارم زندگی میکنم .من با خواهرم اینا زندگی میکنم بعد از فوت پدر و مادرم و 2 سال تمام من به خاطر گله و شکایت کردن از اینکه چرا اینجوری شده سپری کردم که نتیجش حال بد و احساس بد بود جوری که بارها اشکم در می اومد اما از سال سوم که با آموزشهای شما درکم بیشتر شد و تصمیم گرفتم با خودم به صلح برسم

    و گله و شکایت کردن رو کم کنم خیلی حال و احساسم بهتر شد

    یا در مورد شغل و کار :

    من قبلا دیگران رو مقصر میدونستم در مورد عدم موفقیتم منظورم از دیگران خانواده و دولت بود اما الان به این نتیجه رسیدم که همه ی اتفاقات رو خودم رقم زدم با باورها و افکارم و دارم سعی میکنم با تغییر باورها و افکارم نتایج زندگیم رو تغییر بدم .الان روی خودم متمرکز شدم دیگه کاری به بیرونم ندارم میدنم خودم باید تغییر کنم تا اوضاع تغییر کنه و به میزانی که این رو باور کردم تغییرات هم رقم خورده

    به نظم میشه محتوای این فایل رو به صورت زیر خلاصه کرد:

    توحید مسئولیت بهبود تداوم = موفقیت پایدار

    سپاسگزارم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    خدارو شکر در این مسیرم و با تمام وجودم در حال کنترل ذهن هستم هرچند یه وقتایی عرصه تنگ میشه و با تمام وجود احساس عجز به وجود می آید اما باید یاد بگیری همین لحظات هست که باید باید با تمام قوآ بیشتر قوی تر به ریسمان الهی چنگ بزنی و بها رو پرداخت کنی،

    پرداخت بها در واقع یعنی همین چنگ زدن به ریسمان الهی کنترل ذهن کردن جدای از بدنه ی جامعه بودن و سرت توی کار خودت باشه و مستقیم بری جلو هرچند شرایط دلخواه نباشه،

    و چقدر من الان با تمام وجود اینو بیشتر متوجه شدم استاد جان که چقدر ناله کردن و انگشت اتهام به دیگران زدن راحته و حتی لذت بخش..

    توی فایل مصاحبه تون میگید اگر هم بحث یا صحبتی پیش بیاد بینمون توی زندگی، خانوم شایسته میگن من چه فرکانسی ارسال کردم که این چنین شد یعنی سریع انگشت اتهام رو میبرن سمت خودشون نه شما و هر عامل دیگه و حس قربانی داشتن،

    هزاران هزاران هزار درک و اگاهی داره همین یک جمله اگر در مدار باشی و با تمام وجود حسش کنی،

    انگشت اتهام فقط سریع به سمت خودت، من چیکار کردم من چه فرکانسی ارسال کردم من چه باوری داشتم درون من چه چیزی بوده من فقط من…

    بنظرم باید با تمام وجود بها رو پرداخت کرد برای اینکه به این باور برسی تو مسول زندگی خودت هستی تو مسول صدرصد احساسات خودت هستی، استاد جان نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم برای وجود ارزشمند شما و دوره های بی نهایت ارزشمند شما که باید فقط و فقط باور کرد بها پرداخت کرد استمرار به خرج داد و استقامت استقامت استقامت…

    با پوست و گوشت و استخوان درک کردم که تو مسول زندگی خودت هستی و این سخت ترین باوری هست ک باور کنی و درک کنی…

    وگرنه انگشت اتهام زدن به عوامل بیرونی خیلی راحته خیلی در مقابلش سراسر بدبختی و حال بد و حس قربانی بودن رو در پی خواهد داشت،

    دوره ی عشق و مودت با قدرت تمام میگید روزی هزار بار بگو من مسول صدرصد احساس خوب خودم هستم من مسول صدرصد زندگی خودم هستم و چقدر این نگاه متفاوت هست و چقدر بدنه ی جامعه قبول نمیکنه،

    چون معمولا هم صدا بودن اعتراض کردن بحث کردن انتقاد کردن نظر دادن داد زدن رو نشانه ی روشن فکری و اعتماد بنفس زیاد میدونن،

    و اگر راجب این موضوعات باهاشون صحبت کنی میگن به طرز عجیبی مسخره میکنن و قضاوت چیزی که شما هزاران بار فریاد زدید ک راجب این موضوعات با کسی صحبت نکنید تحت هیچ شرایطی،

    حتی تو قرآن هم بارها گفته شده اعراض کن توکل کن ،ما تورو وکیل و وصی نفرستادیم پیامبر حرفت رو بزن و برو…

    ولی اینجا نه اگر چیزی نگی نشان دهنده بی کلاسی و عدم اعتماد بنفس هست و اینکه تو روشن فکر نیستی، ببین کل دنیا دارن بحث میکنن اعتراض میکنن پس حتما یه چیزی هست حتما درسته هم رنگ جماعت شدن…

    یه نکته ی دیگه که خیلی بهش توجه کردم استاد جان،انسان هایی که به موفقیت های خیلی خوبی رسیدن و واقعا بزرگ هستند و فوق‌العاده قاعم به ذات و درخشان به هیچ عنوان هم رنگ جماعت نیستن، و اصلا دخالتی نمیکنن توی اعتراض کردن و آه و ناله کردن چون اونها خودشون، خودشون رو ساختن و اینقدر رشد کردن و موفق شدن و قطعا و یقینا به این باور رسیدن که همه چیز خودشون هستن و تلاش و باورهایشان پس کاری به عوامل بیرونی ندارن و اینکه هم رنگ جماعت باشند من الجمله خودتون استاد جان،

    و هرچقدر انسان معمولی تر و کوچک تر بیشتر هم رنگ جماعت هستند و بیشتر عوامل بیرونی رو دخیل میدانند، چون باورهایشان همین بوده و هست و قطعا و یقینا بیشتر ناله میکنند و دنبال یه چیزی بیرون هستند و برگی در باد…

    سپاسگزارم استاد بابت این همه آگاهی این همه علم درک روشنایی که با صحبت های ارزشمندتون بازگو میکنید و خداروشکر که در این مدار هستم و تمام تلاشم رو میکنم برای درک کردن و عمل کردن،

    به قول انیشتین باهوش اون انسانی هست که خودش رو تغییر میدهد یعنی این توانایی و یادگیری رو دارد که خودش را تغییر دهد این از باهوشی انسان هست وگرنه همرنگ بدنه ی جامعه بودن که کاری ندارد مشرک بودن حال بد داشتن دنبال عوامل بیرونی بودن راحت ترین کار توی دنیاست…

    باهوشی ینی انقدر آگاهانه زندگی کنی و آگاهانه خودت رو تغییر بدهی که دیگران از نتایج و شخصیت تو جلو تو ذوب بشوند…

    این جمله تون ملکه ی ذهن من شده، آن قدر روی خودت کار کن و آنقدر عالی نتیجه بگیر دیگران در برابر نتایج تو ذوب بشوند…

    عاشقتونم استاد جان و هرروز با تضادهایی که پیش میاد و بدنه ی جامعه ای ک میبینم بیشتر به ارزشمندی و بزرگی و زیبایی و متفاوت بودن شما پی میبرم و بیشتر درک میکنم بیشتر باور میکنم،

    و چقدر در این مسیر بودن و استقامت داشتن و استمرار داشتن نشان دهنده ی این آیه ی زیباست ((ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      سلام و درود به شما دوست ثروتمند و هم خانواده ای فرهیخته.

      عجب کامنت تاثیر گذار و آگاهی بخشی بود، یه دوره کامل آموزش بود برام. اصلاً دلم نیومد فقط پنج ستاره بذارم و برم و پاسخی ندم. بسیار تحسین برانگیز و پر از انرژی مثبت بود، اون آیه ای که نوشته بودین بسیار بسیار زیبا و هدایتگر بود و بابت یادآوری اون آیه ازتون قدردانی میکنم.

      واقعاً حق با شماست یه وقتایی کنترل ذهن سخت میشه، کنترل ورودی سخت میشه، توی جامعه حجم عظیمی از صحبت‌ها و اعتراض و ناله کردن ها بالا می‌گیره، عین یه طوفان. و اینجا ماییم که یه تنه باید از یه طوفان و تندباد اعراض کنیم بدون اینکه حالمون بد بشه. اینجاست که مفهوم جهاد اکبر که استاد مکرر توی آموزش ها بیان میکنن خودش رو نشون میده.

      یه آیه از قرآن براتون بنویسم تا هم یادآوری برای خودم باشه و هم قوت قلب و مهر تأیید به باورهای مثبت و توحیدی شما «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا – و خدا هرگز هیچ راه سلطه ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.» آیه ۱۱۴ سوره نساء

      این آیه به ما یادآوری می‌کنه که تازمانی که دستمون توی دست خداوند باشه شکست ناپذیر هستیم.

      از درگاه خداوند برای شما و همه اعضای سایت، سلامتی و آرامش و امنیت و شادکامی و موفقیت درخواست میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2117 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام عاطفه عزیزم

      سپاس برای کامنت فوق العاده ای که نوشتی مثل همیشه عالی بود عزیزم

      خیلی تحسینت میکنم که تو این مسیر الهی ثابت قدم هستی عزیزم

      میدونم که خیلی عالی داری رو قوانین و دوره ها کار میکنی و درک میکنی قوانین رو و بهش عمل میکنی

      این حد از تعهد برای کار کردن رو خودت همیشه برای من الگو بوده

      در پناه خدای مهربون به بهترین ها برسی عزیز دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: