گفتگو با دوستان 6 | برکت تصمیمات از پیش تعیین شده - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-17 08:58:072024-04-19 06:47:23گفتگو با دوستان 6 | برکت تصمیمات از پیش تعیین شدهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام مهربان پروردگارباسخاوتم
قسمت شش گفتگو بااستاد
خوب دوتا نکته رو من ازاین فایل دریافت کردم یک همیشه باید هدف داشته باشم
دو،بهترین زمان تغییر درزمان خوبی و خوشی زمانی که همه چی مرتبه
راسش همونجوری که قبلا هم گفتم اتفاقا من درست برعکس فکر میکردم فکرمیکردم در زمان خوشی به هیچی نباید دست بزنم چون ممکنه خراب شه 😉 ودرزمان خراب شدن اوضاع هم باید مقاومت کنم چون نشانه ی وفا داری و قوی بودنه😁جهل تا کجا آخه….🤦♀️
الان میفهمم از نا آگاهیم بوده وعزت نفس پایینم اینکه نکنه حالا تغییری ایجاد کنم یهو بزنم همه چی روخراب کنم
درحالی که هیچ چیزی اتفاقی نیست ومن اگه تکاملمو طی کرده باشم و درمسیر صحیح باشیم وباورهای درست داشته باشم همیشه میتونم درمسیر بهبود دائمی باشم
ودوم اینکه خودم همیشه خودمو وهمه ی جنبه های زندگیمو آنالیز کنم و ببینم تو کدوم جنبه ها نیاز به تغییر دارم تا بدون چک و لگد جهان برمو خودم تغییرش بدم
هرچند که الان میدونم درحوزه روابط باچندنفر نیاز به این تغییر دارم
اما من وظیفم رو خودم کار کردنه اونوقت که مدارم بالاتر بره قطعا آدمها شرایط و اتفاقات هماهنگ با مدار بالاتر رو تجربه میکنم
وجهان منو هدایت میکنه به شرایطی که ازقبل درست هست👍🏻👍🏻👍🏻💪💪💪💪
سپاسگزارم از شما که تااینجا همراهم بودین
سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آگاهی ها رو با قلب وسعیشون به صورت دانلودی در اختیار ما قرار میدن
وسپاس گزارم از مهربان پروردگارباسخاوتم که منو به این سایت توحیدی هدایت کرد😊👍🏻💚🙏
عشق برای همتون🥰💚
سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز.. و تمامی اعضای خانواده صمیمی و گروه تحقیقاتی سایت استاد عباسمنش..درمورد این گفتگو، که کی تغییر برای من اتفاق افتاد، که چک و لگد خوردم، این داستان بر میگیرد به سال 85 که من از ولایت خودمون مهاجرت کردم به شهر..چون دوس نداشتم زندگی تکراری رو، از بچگی رویاهای زیادی داشتم بلند پرواز و بلند پرواز بودم..که خداوند هدایتم کرد..داستان برمیگرده ب سال 94 من تو شرکتی کار میکردم که از کار لذت نمی بردم و دوس نداشتم بالاجبار کار میکردم، جاهای مختلفی کار کرده بودم..! این گفتگو مورد تضاد هست که دوستان دارن از تجربه هاشون صحبت میکنند.. استاد شما در این بحث گفتید: من اولین کتابی که خوندم این بود چه کسی پنیر منو جابجا کرد..وقتی تو شرکت کار میکردم بیش از حد به تضاد خورده بودم، طوری که هر روز میگفتم، خدایا این چه شغلیه، آخه با این هم میشه کار زندگی کرد..! من تو هزارتوی زندگیم، داشتم، دنبال پنیر تازه میگشتم، دیگه واقعا خسته شده بودم از پنیرای کهنه خودم، یاد شعر میوفتم، بیزارم از این کهنه خدایی که تو داری..هر روز مرا تازه خدایی دگرست..تو شرکت کار میکردم، هر روز از خدا میخواستم بهترین جا کار کنم، باز یاد شعر میوفتم، تو چون خواهی خدا خواهد چنین.. میدهد حق آرزوی متقین..یه معجزه ای بهم رخ داد، منتظر معجزه نباشید خودتان معجزه کنید..یکی از همکلاسیم اتفاقی باهام تماس گرفت، گفت آقا یه کار شرکتی هست که خیلی خوبه حقوقش عالیه مزایا امکانات و همه چی داره..بلافاصله قبول کردم، و از فردا شرکت سابق، نرفتم و چند روز بعد که دوستم گفته بودبیا تهران رفتم تهران، من نمیدونستم کار چیه ولی دقیقا یادمه، وقتی سوار اتوبوس شدم، به خدا توکل کردم، و باز یاده این آیه میوفتم، حسبی الله لا الی اله هو علیه توکلت و هو ربی عرش العظیم..خدا برایم کافیست هیچ معبودی جز او نیست..او پروردگار عرش بزرگیست.. فقط یه حسی یه نیرویی یه انرژی بهم میگفت فقط برو..! و باور داشتم، از سوی خدا دارم هدایت میشم وقتی رسیدم تهران با دوستم رفتیم یه خونه، که بچه های زیادی بودند..! تقریبا 10 الی 15 نفر..! من چند روز مهمون اونا شدم..بعده چند روز یه مستندی برام گذاشتن تا ببینم..برام خیلی جالب بود..! بعدش گفتن کار ما، بازاریابی شبکه ای هستش، که اسمش نتورک مارکتینگ.. با اینکه من تو بازاریابی پخش مواد غذایی کار کرده بودم..! و نتیجه نگرفته و موفق نبودم..تصمیم گرفتم، به شهر خودم برگردم، لاکن، لیدر و آفیسر بچهها، منو فالو کرد..حرفای جالبی و مثبتی میزدن، و رو من تاثیر میذاشت..بعدش یه کتابی بهم دادن و گفتن باشه اگه میخوای بری برو، ولی قبل رفتن این کتاب بخون.چه کسی پنیر منو جابجا کرد. وای وقتی خوندم، تحت تاثیر قرار گرفتم، حس میکنم، داستان زندگی من یه جورایی با داستان زندگی شما، یه جورایی در بعضی جاها وجه مشترک داره، که گفتید من اولین با کتاب چه کسی پنیر منو جابجا کرد با این قانون آشنا شدم، منم دقیقا مثل شما، حالا برای کار هم به بندرعباس هم رفتم، با اینکه نامزد بودم، ماشین و همه چی رو، ول کرده بودم به امان خدا..! به خودم گفتم، یه چیزی هست من خبر ندارم، بیشتر و بیشتر کنجکاو شدم، بهم یه تکانی داد، که تو کتاب 4اثر مرکب، یکی از سر فصل هاش این به بحث اشاره شده! بعد کتاب حکایت و فرزانگی رو خوندم، دولتمند آنی به اون کارمند میگه، اگه میخوای به ثروت برسی، باید خودت مجاب کنی، و پشت تو، به دیوار بچسبوتی، که دیگه هیچ راه برات نمونده، با سمینار راز دکتر آزمندیان آشنا شدم، منو دگرگون کرد روز به روز تغییر در من ایجاد میشد، با اینکه به منزله کار رفته بودم، ولی از اون سال، من با قانون جهان هستی آشنا شدم، و برگشتم به شهر خودمون، این روند، ادامه دادم، استاد نمیدونم ولی تو اون سال صدای شمارو هم میشنیدم که، بچه میذاشتن گوش میدادیم، بعدش تو اینستاگرام فایل های 1 دقیقه شمارو گوش میدادم،استاد عرشیانفر هم گوش میدادم و همچنین دکتر آزمندیان و سخنرانان بزرگ انگیزشی جهان، از تونی رابینز گرفته تا جیم ران..بلاخره، تو تلگرام با استاد محمد بصیری آشنا شدم، در مورد 8 جلسه رایگان متافیزیک، دقیقا یه سال پیش، خیلی آموزش هارو جدی شروع کردم، 3 الی 4 ماهی داشتم گوش میدادم و تمرین هر انجام میدادم، نمیدونم یه الهامی بهم اومد تو اینستاگرام یه صحفه دیدم که نوشته بود بیش از 500 فایل رایگان تلگرام، استاد عباسمنش، و بلاخره هدایت شدم تو سایت شما، الان فایل های دانلودی شمار گوش میکنم، خیلی منو، متحول کرده، زندگیم خیلی تغییر کرده، البته قبل آموزش های شمار که میخواستم شروع کنم یه اتفاقاتی به شرایط و آدمایی سر راه من قرار گرفتند.که هذا من فضل ربی..که دست به دست هم دادن تا منو اهدافم برسونن.. الانم،یه سالی هست، تو این مسیرم، و قانون جذب، بهم نتیجه داده، و امیدوار نیستم بلکه مطمئنم و باور دارم به تک تک رویاهام و آرزوهام میرسم، وقتی فایل انگیزشی شمارو گوش میکنم، که میگید اون خدایی که این رویاها و آرزوهارو که، تو قلبم قرار داده، میتونه اون به واقعیت تبدیل کنه، خیلی انرژی میگیرم..و هر روز فایل های شمارو گوش میدم، تمرین میکنم، خواسته هامو هرشب مینویسم، و صبح فرداش میخونم، تا تو مدارش قرار بگیرم..
و به قول شما استاد که میگید: ایمانی که در آن عمل نباشد حرف مفت است..درسته به اهدافم نرسیدم، ولی خدارو هزاران بار شکر میکنم، تو این مسیر قرار گرفتم و هستم..و از خدا برای تک تک اعضای، دوستان صمیمی سایت استاد عباسمنش..باور ابراهیمی، ایمان نوحی، صبر ایوبی، و ثروت سلیمانی رو خواستارم، انشاا..که این واقعیت زندگی من، برای همه تاثیر گذار باشه آمین، هر جا هستید شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید، خدانگهدار..
سلام استاد عزیزم
طبق فایل قبلی من نوشتم که انسان در شرایط بد نباید تغییر کنه و ممکنه همه چیز بد تر بشه
در این فایل متوجه شدم که انسان وقتی باید تغییر کنه که در جایی که هست به یک سقف رسیده باشه
یعنی دقیقا در یک بهشت باشیم و از بهشت تغییر کنیم به یک بهشته دیگه
و در این حالت آدم میتونه با حس خوب و ایمان جلو بره و پیشرفت کنه
مثله دنده های موتور میمونه تغییر باید پر بشی تا بری دنده ی بعد
و تغییر آگاهانه خیلی بهتره یعنی جلو جلو به پیشواز تغییر بره و براش آماده باشه.
سلام آقا حسین عزیز
دوست دانا و آگاه من چه مثال جالبی زدی
شرایط آدم وقتی که توی بهشت باید تغییر کنه و به بهشت بهتر و بزرگتر تبدیلش کنه
مثل دنده ماشین که وقتی به اوج قدرت خودش تو دنده خاص رسید نوبت به دنده بعدی با شتاب بیشتر
سپاسگزارم ازت دوست عزیزم ..
استاد عزیز همیشه میگه گنجهایی توی کامنتها نهفتست و الحق که گل میگه ..
سپاسگزارم از استاد عزیز بخاطر این گنجینه ای که پادشاهش شماید و دریای از آگاهی داخلش نهفتس
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که در حال پیشرفت هستیم از جایی به بعد فکر می کنیم نتایج خود به خود در زندگی ما رخ داده و مسیر حرکتی خود را فراموش می کنیم و دیگر حرکت و تلاشی نمی کنیم و متوقف می شویم که اوضاع بسیار بدتر از سابق خواهد شد. بنابراین باید همیشه و در تمام ابعاد و حوزه ها روی خود کار کنیم تا زمانی که خود به فکر بهبود خود هستیم با تضادی مواجهه نخواهیم شد اما اگر خودمان به فکر بهبود وضعیت خود نباشیم جهان ما را وادار به تغییر خواهد کرد و با تضادهای بسیار بدی مواجهه خواهیم شد که مجبور به تغییر شویم پس خودمان برای خود اهداف چالش برانگیز انتخاب کرده و با ایمان توکل و باور به خداوند حرکت کرده و نعمت و ثروت بی شماری دریافت کنیم.
همیشه شرایط و روند زندگی خود را بررسی کرده تا متوجه باشیم شرایط به ضرر ما نشود و زودتر از اینکه به اجبار مجبور شویم تغییر کنیم.
تا زمانی که شرایط ایده آل و خوب است و در روزمرگی گرفتار نشده ایم با دیدن کوچکترین نشانه تغییر کنیم. مشکل ما این است تا زمانی که به تضاد و مشکلات بزرگ برخورد نکنیم خودمان را بهبود نمی دهیم .
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و تمامی اعضای عالی سایت
استاد عزیز سپاس گزارم بابت تهیه چنین فایلهای ارزشمندی
استاد این فایلها که عزیزان میان از نتایجشون میگن غوغایی در درون من و بچه هایی که از دوره های شما استفاده میکنن ایجاد کرده و خود تهیه این قبیل از فایلها نشونه درخواست شما برای بهتر شدن و پاسخ خداوند برای ایجاد تاثیر گزاری بیشتر هست !!!
استاد گفتم از تغییرات خودم بگم تا عزیزان دلم انگیزه بگیرن و سوخت حرکت باشه برای اونها
استاد عزیز من یه طلبه بودم که تازه سال ۹۶ از حوزه متخرج شده بودم و مدرک کارشناسی تفسیر و علوم قرآن رو داشتم ولی همیشه تفاسیر قرآن من رو به قناعت نمی رسوند و اینم بگم استاد قبل از آشنایی با شما در حوزه سخنوری خودم رو تقویت کردم و خیلی زودتر از بقیه دوستانم شروع کردم برای سخنوری و از جمع پنج نفر استارت کار رو زدم آیتم های فن بیان آموزش دیدم و خیلی زود تو فاصله ۴ ساله شدم یکی از بهترین خطبای شهرستان و مسئول تقسیم خطبا در حوزه های ذی ربط …. خلاصه استاد همین روحیه بهتر شدن دنبال آیات زندگی ساز از قرآن بودم تا روی منبر تغییر و تاثیر ایجاد کنم و اون سبک تفاسیر قدما نه من رو به قناعت می رسوند نه مخاطبانم هر چند که میخاستم کلامم رو با داستان و شعر بزک کنم و با تغییر تن صدا ولی تاثیر آنی داشت تاثیرش در این حد بود که بهم می گفتن جناب شیخ احسنت عجب بیانی لذت بردیم ولی عمل نمی آورد و این واسم جای سوال بود چطور میتونم بهتر چطور تاثیر بیشتر و شروع کردم به تحقیق روی قرآن برای شناخت آیات جهان شمول و زندگی ساز … تو یوتیوب استاد اینقدر فایلهای تفسیری رو زیر رو کردم که حد و حصر نداشت به یه سری آگاهی ها رسیده بودم ولی جواب سوالم نبود تا اینکه همین جست و جو همین قدم برای تغییر خدا از زبان یکی از دستانش شما رو بهم معرفی کرد و بعد از کلی مقاومت یکی از فایلهای شما و اولین فایلی که از شما دیدم بررسی حزن در قرآن بود یعنی چنان انقلابی در من ایجاد شد که نظیر نداشت تمام اتفاقات و بلاهایی که سرم اومده بود از جلوی چشمام انگار گذشت انگار گم شدم رو پیدا کرده بودم انگار فرهاد به شیرینش رسیده بود و فهمیدم چطور باید آیات زندگی ساز رو بیابم و فهمیدم چه دیدی خدا به قلب شما از قرآن الهام کرده استاد شاید بچه ها ندونن ولی منی که خوره تفسیر بودم و انواع سبک ها رو کار کردم میتونم به جرات بگم شما اولین فرد در تاریخ بودی که قرآن رو رمز گشایی کردی و نظریه جدیدی بر شناخت آیات محکم قرآن دادین …
استاد سبک تفسیری شما به این صورت هست که شما از اونجایی که میدونید خدا نیرویی که به درخواست ها و فرکانس های ما پاسخ میده ……. در قرآن به دنبال اون آیاتی بودید که فارغ از زمان و شرایط جامعه پیامبر اون نیرو پاسخ داده و یه الگوی یکسان رو دنبال می کنه و دونستین تکرار این آیات توسط اون نیرو در رفتار پیامبر بی دلیل نیست حتما یه قانونیه که در صورت عدم استفاده از این قانون پیامبر ضربه می بینه و به موفقیت نمی رسه مثل آیات خوف و حزن مثل آیات شکر گزاری نظیر آیات اینکه نخای به زور مردم رو قانع کنی و هدایشون کنی به نوعی و بخای به زور اونها رو به بهشت ببری ….. و کلی آیات دیگه و از این قوانین در سایتتون و دوره هاتون استفاده کردید و شد چیزی که همه در عجبن از هدایت خداوند و از حلول قدرتش در یکی از بندگانش وقتی استاد این رو فهمیدم شروع کردم به تغییر و این تغییر با فواصل زمانی چند ماهه بود ابتدا وارد علاقه م شدم و اون توضیح و آموزش قوانین جهان شمول قرآن بود دیگه سخنرانی رایگان و منابر رو کنار گذاشتم چون تاثیری نداشت و شروع کردم به برگزاری دوره ابتدا حضوری بود و بعد در حین برگزاری بستر رو برای آموزش مجازی فراهم کردم وارد فضای انیستاگرام شدم الان از اکثر استان های ایران و حتی خارج از کشور شاگرد دارم و مات و مبهوت دورهای فهم قرآن میشن و میگن یعنی قرآن به همین سادگی بود چرا دیگران متوجه نشدن گفتم چون اونها تغییر نکردن و نخاستن به دید دیگه به این کتاب بنگرن .... و در آخر استاد اگه تغییر نکرده بودم همون آدم افسرده با یه حقوق بخور نمیر بودم با همون منابر بی تاثیر و هم کلام شدن با آدم هایی که از سر ترس پا منبر می نشستن نه از سر شوق و علاقه
ممنونم دست پر قدرت خدا که الگوهای ذهنی ما رو به شدت در جهت خیر و فراوانی الله تغییر دادین و البته خود ما هم خواهان تغییر بودیم
شاد و سربلند و پایدار سید عزیز و مریم بانوی مهربان و تمامی اعضای عالی سایت
باریکلا خوشم اومد
متشکرم که ازنتایجتون گفتید
کمک کردید به ما هم برای حرکت دراین مسیر
ممنونم
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته و تمامی دوستان هم مداریم
خدایا شکر که این فرصت به من داده شد که گفتگو استاد با دوستان به مطالب های ارزشمند استاد گوش کنم و لذت ببرم از دوستان خوبم با نتیجه خودشون خیلی خوشحالم و سوالات خیلی خوبی را مطرح کردند و چقدر عالی استاد توضیح دادند
وقتی که ما شروع میکنیم و دیگه حرکت نمیکنم و اوضاع بدتر از قبل می شود چون باید حرکت کنیم برای پیشرفت در اصل قبل از اینکه شرایط بد بشه باید حرکت کنیم و یک کاری که چیزی یاد بگیریم و رشد کنیم وقتی که میخواهیم تغییر کنیم با وجود نشانه ها باید آماده شوید قبل از اینکه طوفان بیاید و همه چیز را خراب کند
از شما استاد ممنونم بابت آگاهی نابتون
در پناه الله یکتا شاد سلامت پیروز و موفق باشید انشاالله
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته ی عزیز ودوستهای هم فرکانسی خوبم
چه قدر این فایل خوب وعالی بود ، چه قدر مارو به چالش میکشه ، چه قدر ما رو توفکر میبره که مواظب باشیم سرگرم روزمرگی نشیم.
من خودم عاشق آدمهایی هستم که هرلحظه درحال تغییر وپیشرفت کردن هستن، افرادی که خودشون رو همیشه با یک روز ، بایک هفته ، بایک ماه وسال قبل خودشون مقایسه میکنن.
به نظر شخصی من انگیزه وتغییر هرلحظه ی ما چیزیه که مقدار کمی از افراد تو زندگی بهش فکر میکنن، من وخانواده ی صمیمی که تواین سایتبا هم هستیم، دنبال این انگیزه و تغییر روتین زندگی هستیم ، نه اینکه 2روز حالمون خوب باشه بعد دوباره برگردیم روی سیستم زندگی قبلیمون.
من هنوز هیچ بسته ای ازبسته های استاد نخریدم وفقط وفقط چندساله بافایلهای رایگانشون روی خودم کار میکنم .
امروز یک تغییر توی شخصیت خودم دیدم که خیللللی لذت بردم وخدارو خیللللی شکر کردم، بچه ها باورتون میشه من 18ساله یک جاده ای رو دارم سالی 7یا 8بار میرم ومیام .این جاده ، جاده ی لرستان هستش که میرم خونه ی پدرشوهرم، امروز من این جاده رو داشتم نگاه میکردم وانقدر ذوق کردم وطبیعت رو دیدم وشکرگزاری کردم ونکات مثبت جاده رو دیدم که همسرم بهم گفت مگه بار اولت هست که این جاده رو میبینی ، میخوام بگم یک ذره تغییر چه غوغایی میکنه در درون انسان وچقدر لذت میبری از لحظه های زندگی .خدایا صد هزار مرتبه شکررررررررت که دراین مسیرم
چه قدر دوست عزیزمون زیبا گفتن که آدم همیشه باید روی خودش کارکنه ومن این رو هم تو زندگی دارم میبینم که فقط کافیه 2روز روی خودت کارنکنی دوباره برمیگردی روی پله ی اول.
دوستان عزیزم تغییر کردن خیلی مهمه ولی تعهد داشتن واراده داشتن دراین مسیر خیللللللللی مهمتر هست که ما کم نیاریم ، خسته نشیم ، انگیزه وارادمون رواز دست ندیم وحرکت کنیم وحرکت کنیم وهرلحظه روی خودمون کارکنیم مثل غذا خوردن ، مثل خوابیدن که اگه به بدنمون نرسه نابود میشیم.
امیدوارم هرکجا که هستین هرلحظتون ازلحظه ی قبلیتون شادتر وپرانگیزه تر باشه وهمیشه درحال تغییر زندگیمون باشیم.
درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند باشید
سلام خدمت همه ی شما همراهان سایت عباس منش که از تجربه های ارزشمند خودتون برامون به اشتراک میزارید
و سلام ویژه خدمت استاد عملگرا نه فقط سخنران استاد عباسمنش عزیز
میخوام از تجربه ی تغییر خودم براتون بگم
من دقیقا پارسال به همین موقع ی کارگاه بزرگ میناکاری داشتم به سه تا نیرو که هنر دستم علاوه بر اینکه به شهر های اطراف ارسال میشد به کشور های اطراف مثل امارات و المان هم ارسال شد
وشرایطم داشت به خوبی پیش میرفت که اوضاع ایران بهم ریخت فروش اومد پایین هزینه ی حمل و نقل رفت بالا و مبلغ پس انداز من خیلی کم شد
و چند شب بعدش من داشتم با یکی از دوستانم در مورد شراط کاریم صحبت میکردم که بحثمون رسید به علاقه مندی ها و من گفتم واقعا به خیاطی و طراحی لباس خیلی علاقه دارم گفت خب برو یاد بگیر اگه کمکی خواستی من هستم همین حرف شد انگیزه ی حرکت من
رفتم با مبلغ پس اندازی که داشتم کلاس خیاطی ثبت نام کردم آبان ماه بود و ته مانده سفارشات قبلی میناکاری هم تکمیل کردم وفرستادم برای مشتری ها و به نیرو هام هم گفتم من دیگه کار نمیکنم و ترجیحم بر این شد که تمرکزم بزارم روی خیاطی
بچه ها مقاومت میکردن ولی من هدفم مشخص شده بود هرچی سرمایه هم داشتم قصد داشتم بفروشم به یکی از همکارام اطلاع دادم و گفت همشو بر میدارم همه رو خرید کرد شد بخشی از شهریه کلاسم و پول جیبی روز مرم
کلاسام رفتم و همینطور کار میکردم لباس میدوختم میبردم نشون مربیم میدادم و ایراد کارم میگفت من تو شرایطی رفتم خیاطی که هیچ پیش زمینه ای نداشتم
نه مامانم خیاط بود نه باقی خانم های فامیلمون باید خودم یاد میگرفتم و خودم جمع میکردم ادامه دادم و الان که یکسال گذشته دوخت هام مورد تایید مربی شده و هرجلسه بهم میگه زینب چی دوختی بپوش بیار ببینم
اینم بگم اموزشگاهس که میرم خیلی اموزشگاه معتبری توی استانمون والان که هنوز مدرکم نگرفتم مشتری برام اومد و به درامد از طریق خیاطی رسیدم و اتفاق جالب بعدی اینکه من یک سال دوره ی خیاطی با پنج میلیون شهریه گذروندم ولی سال جدید شده سیزده میلیون بیش از دوبرابر
و اینکه به موقع شروع کردم برام لذتت بخش بود
و الان هم اتاقم دارم تبدیل به مزون دوخت میکنم
سلام زینب خانوم
دوست هنرمند من خیلی خوشحالم بخاطر جسارتی که داشتی و تمرکزی که روی کارت و مهارت میزاری
خیلی جسارت میخواد آدم از مسیری که به ظاهر خیلی خوبه بکنه و پا در ناشناخته ای بزاره که بهش علاقه داره و این ایمان وافعا قابل تحسین
مطمئنم با این ایمانی که داری خیلی زود توی رشته تخصصی خودت پیشرفت چشمگیری خواهی داشت..
منتظر خبرهای خوب هستم دوست عزیرم
سپاسگزارم از شما محمد جان بابت وقتی که گذاشتید
و کامنت منو خوندید و نظرتون نوشتید
باعث شد دوباره برگردم و پیامم بخونم و یادم بیفته از چه شرایطی گذر کردم
امیدوارم که این ایمان همینطور که تا این لحظه باعث رشدم شده ازین به بعد هم نیز همینطور باشه
به نام عشق یگانه
داشتم فایل رو گوش میدادم و با اشتیاق تمام میخواستم که از آگاهیهای این جلسه هم نوش کنم و لذت ببرم. یک لحظه یاد کامنتها و گزارشات فایل قبلی گفتگو با دوستان افتادم و به خودم گفتم اگر الان با استاد صحبت میکردی چه چیزی برای عرضه داشتی؟ آیا در مورد اهدافت صحبت میکردی که هنوز بهشون نرسیدی؟نمیشه که هی بگی اهداف بزرگی در سر دارم و من میتونم به این و به اون برسم! الان واقعا چه چیزی برای عرضه داشتی؟ و یک فایل صوتی برای خودم آمادت کردم و دیدم که من یک عمره که دارم ذهنم رو سر تئوریات میگذرونم ولی در عمل …
واما این رو الان و درحال حاضر برای عرضه دارم ،اینکه من قبلنها جزو دسته ای بودم که تا سر حد مرگ و فنا میرفتم تا شروع به تغییر و توفیقات اجباری کنم و روال تغییرات خیلی کند بود ولی الان جزو دسته ای هستم که با یه کم مشکل و دردسر واحساس ناخوب شروع به کار و تغییر میکنم و تا حالا شدم جزو دسته دوم ولی به شدت تمایل دارم و اشتیاقش رو در خودم احساس میکنم که جزو دسته اول باشم که بدون هیچ گیر وگازی خودم به استقبال رشد وتغییر وارتقا برم تا با تضاد خاصی مواجه نشم و یا با یک تلنگر مثل بچه آدمیزاد بیفتم دنبال رسالت و کارهای الهیم که خداوندگار مهربان برام تدارک و تهیه دیده .وچه بهشتیه این مسیر و چه عشقیه این رسالت.الهی هزاران مرتبه شکر
قبلا به شدت در برابر عملگرایی مقاومت داشتم و الان پنج شش ماهی هست که خیلی آهسته و پیوسته دارم روال عملگرایی رو طی میکنم ولی با گزارشهای الماس گونه و جواهر نشانی که دوستان داشتن ذوق و اشتیاق و امیدم برای اینکه در آینده ای بسیار نزدیک این اعمال و کارها به نتایج درخشانی تبدیل میشن هزاران برابر شده.واقعا ایمان آوردم که کائنات عااااشق سرعته و الله سریع الحساب…
تمام این دوستان از وقتی که بصورت عملی شروع کردن به کار کردن به آموزه ها و الهاماتشون در عرض کمتر از یک سال تونستن به نتایج باورنکردنی برسن، نتایجی که نتنها دیگران بلکه خودشون رو هم که دارن به قانون عمل میکنن شگفت زده کرده واین درونم رو سرشار از عشق میکنه. آخه گاهی ذهنم میگه بابا عباسمنش اینها رو برای خودش داره میگه چون خودش توانمنده فکر میکنه همه میتونن اینجوری باشن.ولی اینها دیگه عباسمنش نیستن ،عباسمنشهایی هستن که از دل آگاهی و ایمان و خودشناسی زاده شدن و این بار نه مادرشون که خودشون خودشون رو متولد کردن طبق سلیقه و باور و ایمان خودشون.
خدای بزرگم واقعا سپاسگزارم که این سایت رو جمع خوبان قرار دادی ومن رو در این سایت الهی مستقر کردی.استاد عزیزم ازت سپاسگزارم که انقدر ارتعاش خوبی داری که همه این بچهای بهشتی و گل و بلبل رو توی این سایت دور هم جمع کردی تا ایمان و باور همدیگه رو قویتر کنیم و به همدیگه امید و اشتیاق بیشتری بدیم.
به امید خدا در آینده ای نزدیک ،خیلی نزدیک منم میام و با قدرت وایمان و شچاعت از نتایجی که تو زندکیم خلق کردم و ورژن جدیدی که از خودم ساختم با باورها و ایمان وثروت و سلامتی و روتبط و عزت نفس و توکل کاملا متفاوت و رو به ارتقا برای بچهای زیبا و الهی و پاک سایت صحبت خواهم کرد.
عاشقتونم نازنین خدایم ک استاد الهی، دوستان الهی و مریم الهی و سایت الهی
🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🌻🏵🌼🏵🌻🌼🏵🌻🌼
منم اولین کتاب موفقیتی که خوندم همین کتاب
چه کسی پنیر منو جابه جا کرد بود.
و اولین کتابهای غیر درسی که خوندم
منظومه شمسی 1و2 بود.(تو دوران دبستان و اوایل راهنمایی)
استاد شما فرمودین که برای مهاجرتتون شرایط عالی بوده از شرایط بهشتی که داشتید برای پیشرفت بیشتر رفتید بندرعباس (در واقع یسری چالش ها و تضادها تلنگرها باعث نشدن که این تصمیم رو بگیرید؟)
تجربه من قبل از مهاجرتم از استان خوزستان به استان اصفهان شرایط کلی و دامنهی امن و خیلی چیزها داشتم اما یسری تضادها،چالشها ،فقدانها از دست دادن ها روزهای سخت هم داشتم همون سالی (زمستان 1400)که تصمیم به مهاجرت گرفتیم سه ماه قبل از مهاجرتم (بهار 1401)خیلی زیاد سپاسگزاری میکردم و تمام جنبه های مثبت اطرافیان ،شهرمون،شرایط زندگیم رو در نظر گرفتم
و بابتشون واقعا حس خوب و احساس قدر دانی داشتم. روی خودم خیلی کار میکردم و با داشته هام دلخوش بودم و دیگه به اون تضادها و چالش ها اهمیت ندادم. شاید بی حس و سر شده بودم شاید ظرفم وجودم بزرگتر شده بود
از تیرماه 1401 که اینجا (اصفهان) هستیم با چالشهای جدیدتر و مسائل جدید برخورد کردم اما 80 درصد مواقع در حال یادگیری این قوانین و آگاهی ها هستم
پخته تر هستم آرومترم
ولی هنوز هم گاهی نوسان فرکانسی دارم خیلی شرایط بالا و پایین میشه؟ مخصوصا از لحاظ مالی یسری از دست دادن ها داشتم
چطور میتونم به یک حال استیبل برسم ؟
گاهی چند روز حالم خوبه یک روز حالم ناخوش
هر چند که نسبت به سالهای گذشته مخصوصا از لحاظ آرامش خیلی آرومترم و پیشرفت قابل ملاحظه ای در اکثر جنبه های زندگی ام داشتم.