گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-27 05:33:192024-04-19 07:08:33گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربانم
سلام به استادان عزیزم وبچه های روزشمار
در مورد چک ولقد خوردن از جهان وتغییر بعدش چیزی به یاد ندارم …ولی قطعا بارها بوده ولی حضور ذهن ندارم چون مدت 5سالی میشه که دارم با اموزشهای شما زندگی میکنم وسعی کردم قبل از اینکه اوضاع وشرایط سخت بشه با سوالات جادویی چطور از این بهتر چطور از این راحتتر میشه ؟به مسیرهای بهتر هدایت بشم وزندگی من همیشه خداروشکر درحال بهبود باشه.
من وهمسرم باهم وکنار هم کسب وکارمون که رستوران هست رو داشتیم واوضاع وشرایط عالی بود .ولی من زمانهایی که همسرم همزمان بامن در محل کار حضور داشت حس میکردم یه پتانسیلی هست که اونجا ازش استفاده نمیشه البته همون زمانها به ایشون میگفتم من حواسم وتمرکزم به همه چی هست شما تمرکزت رو بزار روی بهبود شرایط وایده های خلاقانه رو اجرا کن تا کارمون پیشرفت کنه..ولی واقعا با این وجود حس میکردم میتونم این همه عشق وانرژی رو در جای دیگری استفاده کنم واینجا انرژی من داره ذخیره میمونه واستفاده ی بهینه نمیشه وهدایت خواستم وخداوند پاسخگو خیلی زود پاسخ داد ویک مغازه ی 120 متری نوساز نزدیک رستوران خالی شد واز طرف مالک اونجا به ما پیشنهاد اجاره شد ومن این رو یک نشونه دیدم وخلاصه که من الان در شعبه ی دوم کسب وکارمون که یک کترینگ موفق ودر حال پیشرفت هست مشغولم وتمام انرژی وعشقم اونجا استفاده میشه وشکوفا میشه.
استاد عزیزم با اموزشهای شما خصوصا در دوره ی احساس لیاقت زندگیم هر روز در حال بهبود بیشتره وبسیار از شما سپاسگزارم.
عاشقتونم.
راستی خواهرم ندا طلایی خواستش که مهاجرت هست رو به جهان اعلام کرده والان در حال لذت بردن از زندگیشه وتمام این فایلها مهاجرت دوست عزیزمون به کیش وهمینطور مهاجرت عاطفه ی عزیز به ترکیه تمام اینها نشانه ی واضح ومحکم لز جهانه که نداجان تو در مسیر درستی وبه همین عشق ولذت از زندگی وکارت وهمینطور کار کردن روی باورهات ادامه بده یکم جلوتر مهاجرت تو به جای درست در یک شرایط درست اتفاق میافته.
خیلی خوشحالم استاد جان که خودم واعضای خانوادم به این مسیر زیبا وپراز خیروبرکت هدایت شدیم .
سلام به استاد عزیزم و هرانکه در حال مطالعه این متنه.
چه حس خوب ِ بیشتری داد این بخش ازگفت و گو با دوستان …
چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
این روزا احساس میکنم در حضور و مورد توجه ویژه خدا قرار گرفتم…
با گوش کردن داستان تغییر “امیر” اون دوستی که گفت من “غواص” هستم یک دفه شور و شوقی در دلم ایجاد شد که منم داستان تغییر زندگیمو بگم .
با توجه به مدار این روزام ، نقطه عطف این بخش مکالمه واسه من اون قسمتی هست که استاد گفتن :
یکی از تمرین هایی که خیلی کمک میکنه خودمون اصلاح کنیم ، فک کردن به اون لحظه ای هست که عزائیل میگه بیا بریم …
اون لحظه چی بهش میگی ؟
با توجه به این مسیری که الان دارم ادامه میدم ، اون لحظه چی بهش میگم ؟
آیا میگم نه تورو خدا یکم دیگه میخام زنده باشم و ازش زمان میخای برای انجام کار یا تجربه ای ؟
باید جوری مسیر زندگی رو پیش ببریم که تا گفت بریم ، مشتاقانه بهش بگم ،برررررریم … من خودمو تجربه کردم …
جوری زندگی کنید که لحظه مرگ حسرت چیزی تو دلتون نباشه…
کاری رو انجام بدین که دوست دارین …
فعلی که روح شمارو به پرواز در میاره و فارغ از بحث پول و … حاضر به انجامش هستین به صورت داوطلب…
و یک بار عنوان این گفتگو ” چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟ “ جلو چشمم اومد…
در واقع چی میشه که ادم رو تصمیماتش تعلل میکنه یا علارقم تمایلش اقدام نمیکنه یا حتی بعد اقدامش اون بازخورد مناسبو نمیگره به عقب برمیگیرده ؟؟؟؟
این محبثی هست که به صورت مفصل در دوره کشف قوانین و البته خیلی واضحتر در توضیحات بیشتر جلسه ششم واکاوی شده
خیلی جالبه اتفاقا دیروز بهم الهام شد گوشش کردم …
به صورت مختصر میگم که استاد در پاسخ یکی از دوستان که نوشته بود : اگه هرکسی بره دنبال کاری که دلش میخاد و بهش احساس خوب میده ، پس وظایف انسانی/مادرانه/پدرانه/بشر دوستانه چی میشه ؟؟؟
خب بگذریم از پاسخ کامل و درست استاد … اما چیزی که من ازون دوره و اون جلسه ، درک کردمو باعث شد همه محدودیت هام تقریبا تبدیل بشن مثه سوخت جت این بود که :
۱- من خودم با شناخت کامل ، با تکیه بر اگاهی های قبل تولد ، این زندگی رو انتخاب کردم
۲- خودمو درچهارچوب هنجارهای جامعه قرار ندم و بیدار بشم ، بیدار بشم و کاری که قلبم میگه ، فارغ از انتظارات یا نگاه دیگران انجام بدم
۳- خود واقعیمو پیدا کنمو واسه خودم زندگی کنم ، من یه بار به دنیا اومدم و میخام این وقتمو واسه تجربه های خودم پاس کنم
//////خب من از خدا ممنونم که اونقدری منو حمایت کردو اماده بودم که با شنیدن این حرف استاد که میگه : کاری رو انجام بده که واقعا دلت میخاد از همون ماه اولیه اشناییم با این سایت که همزمان شده بود با یه تضاد به ظاهر بد و تعطیل شدن محل کارم ، به خودم گفتم : مهدی آقا الان شما دلتون چی میخاد ؟
گفت : حالا که کارو بار تعطیل شده بریم تو طبیعت و بچرخیم و شاد باشیم …
واقعا منم خودمو در عمل کردن به این الهام خـــــــــــفه کردمو واقعا هر روزم برنامه کردن بود و دور دور …
خوب یادمه اون زمان داشتم رو دوره عزت نفس و کتاب رویا ها کار میکردمو تمرینی که استاد میگفت تنها برید تو دل طبیعت و با خدای خودتون بگید ، بخندید ، شاد باشید …
یادمه تو یکی از برنامه هام روبه رو شدم با یه آبگیر بزرگ ( سد بُتنی ) …
دلم گفت لباستو بکن و برو شنا کن!!!!!!!
خب اولش ترسیدم ، تنها بودم ، محیط ناشناخته بود …
به خودم گفتم اگه من برم تو این آب و بمیرم ، خوشحالم که در مسیر تجربه کردن خودم و زندگی مُــردم و اگه هم زنده بیام بیرون خب خداروشکر خیلی قویتر میشم…
خلاصه اینکه من رفتم تو آب و شنا کردم …
بحدی تماس با آب روح منو به پرواز در اورد که هربار میگفتم : مهدی آقا الان دلتون چی میخاد ؟
بی برو برگرد میگفت بریم تو سَد شنا کردن…و منم میگفتم اوکی و میرفتیم ( تنهایی) و فهمیدم به شنا کردن و در آب بودن علاقه دارم و هر فرصتی پیش میومد میرفتمو تنهایی ساعت ها شنا کردن و دور دور !
خب بعد چن وقت شرکتی که توش کار میکردم باز شدبرگشیتمو علارقم میل باطنیم کاری رو انجام میدادم که دوسش نداشتم
من دلم میخاست تو آب و دریا باشم اما تو خیابون و بیابون مشغول نقشه برداری بودم !
خب یه سری نشونه ها واسم مشخص شده بود که “ پنیرم ” داره تموم یا بهتره بگم تلخ میشه …
همزمان داشتم رو دوره کشف قوانین کار میکردم تا اینکه نشونه هاش ظاهر شد که عین تضاد پارسال ، اوایل آشناییم با این سایت ، شرکت قراره تعطیل بشه و…
از طرفی یه پروژه هم برای شهرداری مشهد انجام داده بودیم که به خاطر یه ایراد کوچیک در اول کار تمااااااااااااااااام محاسبات گویا به مشکل خورده بودو باید دوباره کاری میشد و من سر اون پروژه خیلی خیلی روم فشار اومدو سنگین بود واسم .
از طرفی چون من مقصر نبودم جم کردن دوبارش واسم زجر آورد بود…
همین دی ماه ۱۳۹۹ بود که مدیر عامل شرکمتون یک دفه به من گفت : یک هفته ، ده روزی برید مرخصی تا ببینیم میتونیم برای حل این مشکل چکار کنیم !!!
مجدد تو گوشم صداش اومد : این همون سیکله و قراره تعلیق نیرو داشته باشن …
یه تضاد دیگه هم باهاش روبه رو شده بودم که بخاطر همین بحث بیماری جهانی استخر ها بسته بود و از طرفی چون زمستون بود نمیتونستم برم تو اون آب گیر بزرگ شنا کنم
و این آلارم دائم تو گوشم بود : مهدی آقا بریم شنا کنیم ، رسالت و وظیفه این روزات شنا کردنه و برای خودم شبیه سازی میکردم که اگه الان عزائیل بیاد چی بهش میگم ؟؟
در جواب بهش گفتم یه فرصت کوچیک بده من برم تا بندر عباس یه آب تنی کنم بعدش جون منو بگیر !!!!!
حالا چرا بندر عباس ؟!!!!
من تا بحال به جنوب ایران سفر نکرده بودم و حرف استادواسم پلی میشدکه اونجا هوا خیلی گرمه و التبه بچه که بودم عموم از خاطره سفری تعریف میکرد که مشهد یک متر برف باریده و سگ سرما ! ایشون همون لحظه لخت تو آب داشته قــِـر میداده !!!
خب من آگاه شدم به دنیا اومدن تو مشهدو به این دلیل انتخاب کردم که دور است از دریا که گویا نشونه ای باشه واسم بر تجربه و حرکتم به سمت خواستم… در واقع تا این مرحله رو به یاد اوردم …
یک بار دیگه از خودم پرسیدم : مهدی آقا الان دلتون چی میخاد ؟
گفت یه بلیط هواپیما بگیر بریم بندر شنا کنیم و برگردیم !!!!
این حرفش همزمان شد واسم با جلسه عزیز یازدهم کشف قوانین که استاد مختصر گزارشی از دوره “ OPEN WATER ” ینی اولین گرید غواصی که شرکت کرده بودن به عنوان هدیه رو نمایی کرده بود.
اوووووووووووو خدااااااااا ….
استاد چقدر ذوق کردم وقتی دیدم دارین وسایل غواصی میخرین …
چقدر ذوووق کردم وقتی خیس از استخر اومدین بیرونو از سختی بویانسی یا همون تمرین شناوری تعریف میکردین … سیلندر اکسیژنو بلند میکردین …
چقدر ذوق کردم وقتی که از ساحل به دریا دایو زدین …
چقدر دلم خواست !
هیچ چیزی رو تا به این لحظه فکر میکنم به اون اندازه دلم هنوز نخواسته …
در واقع من علاقه مند شده بودم به آب و البته غواصی اما فکرشو نمیکردم میشه داشتش میشه تجربش کرد
فکر میکردم خیلی دوره …
اما با دیدن شما گفتم نه میشه … میشه … منم میخام …
خب اینجا من اگاه شدم که باید تغییر کنم و به سمت خواستم حرکت کنم …
همه اینارو گفتم که برسیم به اینجا …
پنیر یا شغلم واسم تلخ و البته نشونه هاییم بود که قرار بود تعلیق نیرو داشته باشن …
از طرفی مشهد دیگه شده بود منطقه امن و به نوعی دلم میخاست یه زندگی جدیدو شروع کنم
و البته استاد میگفت تمام تغییرات و رشد زندگی من از بدو مهاجرتم رخ داده و منم با اینکه تغییرات مثبتی تو زندگیم رخ داده بودو به مرحله ای رسیده بودم که حداقل فهمیده بودم میتونم خالق رویداد ها و زندگیم باشم
و اینکه حسم به مهاجرت خوب بودو اصلا مبنای تاریخ اسلام بر مهاجرت حضرت محمد بوده ، ایه ۹۷ سوره نساء که فرشتگان به اونی که جونشو داره میگیره میگن چطور زندگی کردی ؟
اون طرف میگه من ناکام بودم میگه بد بخت چرا مهاجرت نکردی ؟؟ بدون حالا که مهاجرت نکردی به عنوان تنبیه میبریمت جهنم و یک بار دیگه ناکامی رو میچشی …
خوب یادمه دقیقا یک هفته طول کشید که من تصمیم به تغییر گرفتم و به رئیسم گفتم من تمایل به همکاری با شرکتو ندارمو علارقم ااااون همه مزایا ، اون سابقه کار و جایگاه شغلی و کلی آپشن های خانوده پسند که داشتم باهمـــــشون خداحافظی کردمو و همه پل های پشت سرم رو “با احترام “ خراب کردم بدون اینکه بدونم قدم بعدی چیه !
فقط بهم گفته شد ازین شغل استعفا بده !!!!!
البته ۲۸۰ روز تکامل و فعالیتم در سایت و تمرین دوره ها پشتبانه این حرکتم بود…
— یاداوری روبه روشدنم با عزائیل و سوال تاریخی که : مهدی اقا الان دلت چی میخاد منو به حرکت و تغییرات زیادی وا داشت …
واضح الهامات و صدای خدارو تو سرم ، ازطریق مکالمه تلفنی و …. میشنیدم …
بعد اینکه استفعا دادم بهم الهام شد برم قشم و بعدش برم جزیره هنگام …
و داستان کامل این حرکتمو در جلسه اول جهان بینی توحیدی یک ثبت کردمو در این رد پا میخام اینو بگم که
خداوند برای بنده اش کافی هست و هدایتش میکنه …
تو خود پای در راه بنه خود راه بگویدت که چون باید رفت …
من همه چیزو ول کردم حسم مثه ابراهیم یا موسی بود که تو بیابان بهش گفته شد به سمت اون نور که از دور دیده میشه برو …
خب بعد فوت پدرم طبق رسم و رسومات به نوعی سرپرست خانواده بودم و البته کلی مسئولیت های تحمیلی اجباری که تو باید جای بابا رو برای خونواده پر کنی و الان تو مرد خونه ای و باید حواست بیشتر به مادر و خواهرت باشه و کلی ازینجور چیزا …
من تا اون لحظه دو هفته از خونه و خونوادم دور نشده بودمو با مادرو خواهرم زندگی میکردم…
گفتم خدایا خونوادمو میسپارم به تو و میرم مشغول به کاری میشم که الان دلم میگه انجام بدم و اونا رو تنها گذاشتم ، از کارم استعفا دادم و برای اولین بار یک بلیط بدون بازگشت گرفتم به جنوب ایران …
شنا کردن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شنا کردن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شنا کردن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هدایت هایی شدو تنهایی “۲ روز ” تو ساحل اقامت کمپی داشتمو و در زیبا ترین سایت های مرجانی جزیره هنگام شنا میکردم
تا اینکه باز خدا منو هدایت کردو با ماشین اومدم قشمو به راحتی و البته واقعـــــــــــــــــا معجزه وار به
بهتررررررین دایو سنتر بین المللی فعلی قشم هدایت و
در ماه اول به عنوان مسئول اتاق لوازم و
ماه دوم به عنوان سوپروایزر و
این در این ماه سوم رابطه نزدیکی با مدیر داخلی پیدا کردمو یه جورایی در نبود ایشون بعضی از کاراشو انجام میدم…
در واقع به لطف خدا سه ماهه تو این مرکز مشغول به کار هستم و در یه شرایط نسبتا خوب دارم زندگی میکنم…
دَت سِـت !
خدا میدونه من هیچ هیچ هیچ و هیچ شناختی ازینجا و حتی غواصی نداشتم
میخام اینو بگم که خداوند همه چیز شد واسم …
من نه خونه داشتم…
نه کار…
نه پارتی …
و البته محدودیت های مالی هم همراهم بود …
فقط یه هدف یا رسالت داشتم “شنا کردن” و انجام کاری که روحمو به پرواز در میاورد …
– این روزا با توجه به موج مجدد این بیماری و قرنطینه شدن جزیره
یک فرصت عااااااالی واسم باز شده که تمام وقت هم رو باور هام کار کنم و هم هر وقت که دلم خواست برم اسنورکلینگ و شنا …
اینو هم در پایان بگم : استاد بهم گفتن وقتی در مسیر علایقتون حرکت میکنید و تکاملتونو طی میکنید ثروت ها به اشکال مختلف وارد زندگیتون میشه و …
خب این روزا من تو دوره جهان بینی توحیدی یک هستم …
بچه ها معجزه و تغییر بزرگ این دوره واسه منم رخ دادو مهاجرت کردم و هدایت شدم به شغل مورد علاقم ! رسالتم!
موهای تنم سیخ شد بخدا .
تو یکی از جلسات این دوره من به استاد قول دادم تا اخر عمرم رو پاشنه آشیل عجله و بی صبریم کار کنم…
وقتی تو این حوزه وارد شدم ، وقتی مدرسین غواصی و حرفه ای ها رو دور و برم میبینم ،
ذهنم شروع میکرد زووود باش زووود باش حرفه ای شو برو دوره هاتو بگذرون …
یه حسی مثه اون حالتی که استاد در بدو ورودش به امریکا رخ دادو ذهنش میگفت زووود دوره ها رو به زبان انگلیسی برگزار کن و …
اما من خیلی اروووم گفتم میخام از مسیر لذت ببرم …
در حالی که سه ماهه خونوادمو ندیدمو ازشون دورم … تا چند وقت پیش دائم زنگ میزدن میگفتن دلشون تنگ شده ، میگفتن ما هم میخایم پیش تو باشیم و ازینجور چیزا …
اما من گفتم میخام تکاملمو طی کنم و به ثبات فرکانسی برسم…
خیلی حسم خوبه … این روزا با مفهوم جدیدی اشنا شدم… با گوش کردن جلسه نهم جهان بینی توحیدی میخام منم مثه استاد رو شونه های خدا بشینمو نعمت های زندگیمو به سادگی بدست بیارمو زیبایی ها رو تجربه کنم …
این درخواست و مداری هست که این روزا توش قرار گرفتم …
شاید باورش سخت باشه فک کنم دوهفته گذشته بود مدیر مجموعه منو صدا کرد ، رفتم دفترش ، بعد صحبت کردن از پشت میزش پاشد و اومد سر منو بوس کرد و گفت مهدی اقا ازینکه تو مجموعه ما هستی افتخار میکنیم و رو کرد به مدیر داخلی و گفت دوره اپن واتر رو به عنوان هدیه واسم فعال کنه …!!!!
کورس اپن واتر اولین مرحله ورود و غواصی در آب های آزاده …
اولین پله و مرحله حرفه ای شدنه …
و البته هزینه ثبت نامش حدودا دوبـــــرابر حقوق الانمه !
و این روزا به قول استاد در راستای بهبود و بهتر شدن همیشگی قبل ازینکه اوضاع بخاد سخت یا راکد بشم
تصمیم گرفتم از سوییت و محل اقامتی که همین موسسه در اختیارم گذاشته به یک خونه بهتر نقل مکان کنمو خونوادمو بیارم پیش خودم…
این روزا علارقم یه سری محدودیت های مالی به تکرار میکنم : خدا واسه من یک خونه عالی با شرایط عالی در یک مکان عالی با اسباب و وسایل عالی میشه …
از خدا یه خونه و شرایط بهتر واسه زندگی کردن میخام…
فکر میکنم مدار و مرحله زندگیم مثه اون قسمتی هست که استاد در ماه های اولیه مهاجرتش به تهران باهاش روبه رو شده ، اون مرحله ای که از سوییت به قصد گرفتن مای تابه ! میاد بیرونو بمب !!!!!
دستان خدا میاد ، یه خونه عالی ، با یه شرایط عالی ، با کلی وسایل نو و عالی واسش هماهنگ میشه و از اقامت تو سوییت های خانه معلم رهـــــا میشه و مابقی داستانو هم که همه بلدین ….
خدایا شکرت …
چقدر حسم خوب شد این متنو نوشتم …
من میدونم که چند وقت دیگه میایمو مینویسم از فضل و رحمت بی نهایت خدا که به شکل بی نهایت بر من جاری تر شده و این چالش ها رو چطور با موفقیت پاس کردم…
میدونم این اتفاق میوفته…
خوب یادمه و ردپاهام تو همین سایت هست که اون اوایل آشناییم با استاد گاهی آخر کامنت هام مینوشتم :
ارادتمند ، مهدی وثوق
الان از : مشهد/ ایران
یه روزی یه مشهدی کامنت منو خونده بودمو ازینکه همشهری بودیم ذوق کردو واسم کامنتی نوشت…
من در پاسخ به اون دوست عزیز نوشتم :
اینکه ” درحال حاضر” افتخار زنده بودن و زندگی در دنیا ، مشهد/ایران رو دارم خیلی خداروشکر میکنم و ازینکه با شما همشهری هستم خوشحالم و اون ذوق همشهری بودنو دقیقا وقتی که فهمیدم متولد ۱۳۷۴ هستی رو حس کردم ، چون منم متولد ۷۴ هستم : ))
باور دارم اموزش ها و عملکردی که من مطابق اموزه های استاد عباسمنش انجام میدم زندگیمو تغییر میده و میتونم برسم به فـــــــــــــــــــــراتر از هرانچه میخوام …
اصلا اینکه پای اون کامنتم نوشتم مشهد/ایران – که باعث شد شما ذوق کنی از همشهری بودنمون اینه من باور دارم هدایت میشم به جاهای بهتر … میدونم از مشهد / از ایران میرم…
منم مثه استاد میخام لــَست باشم ، آزاد و رها … بی هر فرم و قالب …
هیچ محدودیتی رو نمیتونم قبول کنم…
خدایا با تمام وجود برای این روحیم ازت سپاس گذارم
پیشنهاد میکنم بعد مطالعه این متن بری و فایل ” ارامش در پرتوی اگاهی شماره یک ” رو گوش کنی
ارامشی پیدا میکنم با اون فایل که وصف ناشدنی …
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت : )
چی بگم واقعا …
چی بگم.
حسم مثه حالتیه که استاد در فایل ” پاسخ به مسابقه کنترل ورودی ” داشت …
معنی اون مکث کردنا و ریز لبخندش و گاهی زول زدن به اون طرف رو دارم میفهمم …
خدایا شکرت چقدر این لبخندی که گاهی از رضایت میاد رو لبم دوست دارم////////////////
/////////////////////////////
//////////
در پایان میخام اینو بگم
من از زندگیم راضیمو اگه الان آلارمش بیاد و بگه باید این دنیا رو ترک کنی ، مشتااااااقانه میگم بررررررریم …
مرگ ،
یه ،
در قدیمیه ،
که روبه یه باغ ، ، باز میشه …
من تا جایی که میتونستم و با توجه به داشته هام از زندگیم لذت بردم ، سعی کردم ، سعی کردم زیبا زندگی کنم و حداقل با نوشتن این کامنت سعی کردم انگیزه ای ایجاد کنم که دنیا جای بهتری بشه واسه زندگی کردن.
ارادتمند
مهدی وثوق
الان از : جزیره زیبای قشم / ایران
+۳۷۷
مهدی عزیز واقعا دلم نیومد براتون کامنت نزارم نمیدونم چه کامنت های قبلی رو از شما خوندم که اسمتون رو فعال کرده بودم که هروقت که کامنت میزارید برا من ایمیل بیاد امشب که کامنتتون رو خوندم سریع سیر تکاملی ورشدتون برام یاداوری شد وفهمیدم که چرا اسمتون رو فعال کردم چه قدر خوشحال شدم چه قدر افتخار کردم بارک اله پسر توحیدی شجاع عملگرا
مهدی عزیز به خدا زبانم قاصره اصلا کامنت شما جای هیچ عذر وبهانه ای رو برای کسی باقی نمیزاره اینقدر اعتماد واین قدر رفتن به دل ترسها بابا چی بگم من، اینکه سرپرست خانواده باشی ولی ابراهیم وار رفتار کنی نشان از خوب کارکردن و یا بهتر بگم عالی کارکردن شما بر روی باورهای توحیدیتونه و اینجاست که استاد میگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفته، تحسین میکنم برا این ایمان تبریک میگم به این اعتماد و رفتن به دل تجربه های جدیدتون و اعتماد وتسلیم به این مسیر الهی وتوحیدی همچنان منتظر خوندن کامنت های سرشار از نتیجه و توحیدی شما هستم مهدی عزیز به امید موفقیت های روزافزون
آفرین مهدی عزیز
چقدر زیبا بود داستان گوش کردنت به فرمان خداوند
حسابی مشتاق دیدارت هستم
من جزیره کیش هستم و هر وقت دوست داشتی بیا پیشم تا با هم غواصی کنیم
و لذت ببریم خدا رو شکر دوستان فوق العاده ای مثل تو دارم
حالا هم که غواص شدی حتما هشتک #غواص_شو رو نگاه کن
بسیار عالی دوست عزیزم
چقدررررر کامنت شما ارزشمند و پر از آگاهی بود.
بسیار لذت بردم و بعضی از جمله هات رو یادداشت کردم.
از این به بعد من هم از خودم نی پرسم که سارا جون الان دلت چی می خواد؟؟
خداروشکر به خاطر این محیط زیبا و دلنشین که می تونیم دوستان هم فرکانسی داشته باشیم و حرف دلمون رو بزنیم.
خداروشکر بابت هدایت هاش
خداروشکر بابت این مسیر لذت بخش
سلام
ممنونم بابت انرژی و احساسی که از طریق کامنتت نثارم کردی!
– خوشحالم که یادداشتم باعث شده رِفرش بشی.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اون متن حدود ۲۰۰ روز پیش نوشته شدو بعد اون تاریخ خیلی مسمم تر و بیشتر از خودم هر بار میپرسم:
مهدی آقا جان ؛ اگه الان قرار باشه ازین دنیا بری آخرین تجربه/خواسته قبل مرگت میخای چی باشه ؟
تا الان یک بار با تمام وجود رسیدم به مرحله ای که گفتم مرسی من لذت بردم آمادم که برم ازین دنیا ، اما اگه قبلش تارگت بعدیمم تجربه کنم محبتتو بر من تمام کردی …
در واقع این سوال شده مبنا و اولویتی که زندگی و فعالیت هامو بر اساسش دارم پیش میبرم و ببیییییین خیییییلی داستانم جالب شده
تا الان ، ،
خدای من ، ؛ ،
ن م ی ت و ن م توصیف کنم که چقدررررر همه چی عالی پیش داره میره…
یه سری رخداد عالی پیرو اخرین خواسته ی این روزای قبل مرگم که میخام تجربه کنم داره ظاهر میشه کع توضیحش در این مقال نمیگنجد.
این روزا دارم به اشکال مختلف تکرار میکنم :
خدایاشکرت که منو خیلی شیرینو راحت
هدایت کردی به یه پست عالی روی عرشه ی یه کشتی بزرگ که با تمرکز و راحتی تمام فایلهای عباسمنشو گوش میکنمو لذت میبرمو ثروت میسازمو دریانوردی میکنم…
🌱 به صورت واضح تر گزارشای هدایت ها و حرکتامو در کامنت های دوره ی قانون آفرینش (پنجم به بعد) دارم مینویسم.
خوش باشی سارای عزیز و امیدوارم اون لحظه که اومدو گفت بریم ، بگی بررررریییم . من زیبا زندگی کردمو باعث شدم دنیا جای زیباتری بشه واسه زندگی.
ارادتمند
مهدی وثوق
+۵۷۴
سلام آقا مهدی بزرگوار
راستش اول که اومدم کامنت ها رو بخونم چون کامنت شما طولانی بود، داشتم سرسری ازش میگذشتم که یادم اومد از خدا خواستم برای اقدامی که انجام دادم و ایمانی که برای ورود به مرحله جدید زندگی به خداوند داشتم برام تصاویری رو به نمایش دربیاره که به یقین برسم و همچنان پرقدرت در مسیری بمونم که با باور به نشونه ها برخلاف ظاهر موضوع و نظر دیگران، پذیرفتم که هیچ هدایتی نمی تونی خالی از زیبایی و مصلحت و عشق باشه و کامنت شما رو تا انتها خوندم و لذت بردم بابت ایمان به خدا و شهامت ورود به دنیای ناشناخته ها. تبریک می گم بهتون که در مسیر خلق زیبایی در پرواز هستید.
چقدر خوبه داشتن فضایی که با کوچکترین تردید، چشم اندازی گسترده از نتایج مصمم بودن و نتایج با ایمان کامل به خداوند راه رفتن رو نشون میده. همواره بدرخشید و بدرخشیم که رضایت خداوند در تماشای اشرف مخلوقات روی زمینه.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
استاد چهار گروه از افراد را معرفی کردند دسته اول با دیدن نشانه های تغییر، شرایط خود را تغییر نداده تا زمانی که زیر چرخ دنده های جهان له شوند. دسته ی دوم زمانی تغییر می کنند که تا مرز شکست پیش رفته و چیزی برای از دست دادن ندارند. دسته ی سوم با دیدن نشانه های کوچک به سرعت تغییر می کنند و دسته ی آخر که بهترین افراد بوده و تنها درصد کمی را به خود اختصاص می دهند، آن هابی هستند که پیش از مواجه شدن با تضاد و دیدن نشانه خودشان را بهبود می دهند.
کسانی که به دنبال علایق خود می روند علاوه بر حسرت نخوردن هنگام مرگ به گسترش جهان نیز کمک خواهند کرد باید سبک شخصی خود را داشته باشیم و به تمام خواسته های خود دست یابیم. وقتی در مسیر علایق خود حرکت می کنیم به فرد حرفه ای تبدیل شده درهایی باز می شود و اتفاقاتی رخ می دهد که اکنون هیچ تصور ی از آن نداریم.
افرادی که حرکت می کنند و مسیر درست را ادامه می دهند نتایجی خواهند گرفت که تبدیل به الگویی برای دیگران خواهند شد.
قاعده ی جهان این است که همیشه رو به رشد و پیشرفت است باید همواره هدف داشته باشیم و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای خود تعیین کنیم.
همه ی ما پتانسیل رشد در هر سنی را داریم و نباید به خاطر سن، اهداف خود را به تاخیر بیاندازیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام ودرود به استاد عزیزم ومریم جون عزیزم.
چند روزی بود که احساس بدم رو کنترل میکردم بالاخره دیروز به هم ریختم که کامنت قبلیم راجع به احساس دیروزم بود.
خیلی جالبه بعد از ارسال دیدگاهه دیروزم ،یه کم احساس سبکی کردم .وقتی ارسال شد و رفت .اومدم با خودم فکر کردم وبه خودم گفتم ناهید امشب روز زن و روز مادر ! واقعن تو باید الان تو این حس وحال باشی ؟!
خوب میفهمیدم که ضعیف عمل کردم .
والان جایگاهم اینجا و این حس وحال نیست.
میدونستم دارم سر چیزی که تغییرش فعلن دست من نیست خود آزاری میکنم.
کاملا واضح وآشکار بود افکارم رفته بود سمت منفی ها وکمبودها.
مثل بچه ها دنبال بهونه میگشتم که خودمو توجیه کنم .
غافل از اینکه جهان با کسی سر این داستان شوخی نداره.
خیلی قدرتمندانه اومدم افکارمو جهت دهی کردم سمت مثبتهای زندگیم .
به خودم گفتم اگه خودتو دوست داری اگه برای خودت ارزش قائل هستی باید قدرت وتوانایی درست کردن احساست را داشته باشی واگرنه هیچی از قوانین جهان سر در نیووردی !!!
دنبال بهانه واستدلال هم نگرد که فایده نداره.
وقتی میدونی برای جهان هیچ توجیهی قابل قبول نیست وتو با احساس بدت اتفاقات بدتری رو جذب میکنی وواقعن هم همین طور بود ،اونروز همین جوری برام میبارید.
چرا ذهنتو از همون ابتدا که شروع میکنه به نجوا ،نتونستی کنترل کنی که به اینجا کشیده بشه .
من همون ناهیدم .احساساتم همون احساسات بود.
همسرم همون همسر بود.
اتفاق جدیدی رخ نداده بود.
چرا تونسته بودم این یه سال اخیر انقد عالی عمل کنم ولی دیروز انقد بد عمل کردم .
خلاصه این یاد آوری ها رو به خودم کردم .
خودمو سرزنش نکردم اما به خودم حق این اشتباه را هم ندادم .
همین که فهمیدم .گفتم الان چکاری انجام بدم بهتره؟!
به همسرم زنگ زدم و گفتم بیا خونه .
تا برسه خونه تمام قوانین بخصوص مباحث دوره ی کشف قوانین رو مرور کردم .
چون این دوره رو نزدیک به 6ماهه فک کنم دارم کار میکنم وهرروز کدنویسی میکنم .
اول اینکه به خودم گفتم تو قدرت خلق اتفاق جدید را داری که باید در چنین مواقعی آگاهانه اینکارو بکنی .
برای احساس بدت دنبال بهانه وعوامل بیرونی نگرد که تو خودت باور کردی همه چی تو درون توعه!
تمرکزتو بزار روی خواسته هات نه روی ناخواسته ها!
این یه تضاد بود و تو باید بتونی از پسش بر بیایی!
فرکانسهاتو تغییر بده !
خوشبختی رو تو مقصد نبین .قرار بود از مسیر لذت ببری.
وقتی میبینی حالت خوب نیست باید کاری کنی که حالت خوب بشه !
سعی کن از اتفاقات، پیش فرضهای مثبت داشته باشی .
یادت رفته وظیفه ی تو تسلیم بودن وداشتن ایمان بود.و وظیفه ی خدا رسوندن تو به خواسته هات .
یادت رفته قرار بود تو صبوری کنی وفقط تماشاگر این زندگی باشی وهرجایی سهمی داشتی انجامبدی وبقیه رو بسپاری به خدای قادر وتوانات .
همه ی اینا رو تو دفترم نوشتم .دیدم حس وحالمخیلی بهتر شد.
ووقتی همسرم از در وارد شد ناخود آگاه به آغوش کشیدمش وازش عذر خواهی کردم .
بنده خدا قلبش داشت از جا کنده میشد.اصلا انتظار چنین واکنشی از سمت من نداشت.
دیدم آروم گرفت .
آخه وقتایی که من باش خوب نباشم متاسفانه به خاطر وابستگیش ،چهرش زود پژور وداغون میشه .
همون لحظه انقد از خدا سپاسگزاری کردم .حتی عذر خواهی کردم .
متوجه شدم تو اون هفته تمرکزمو برده بودم به نقاط ضعف همسرم .وریز ریز جم شده بود تا دیروز که حالمو بد کرده بود.
در حالیکه همسرم نقاط مثبت زیادی داره .
شب با آرامش خابیدم .
گفتم خدایا چ قدرتی به ما آدمها دادی .
واقعن با یه انتخاب ساده میتونیم حالمونو به بهترین شکل ممکن یا بدترین شکل ممکن در بیاریم.
من به عینه دیروز در لحظه اینو تجربه کردم .
خوشحال شدم که تونستم مقاومت خودمو نسبت به همسرم بشکنم چون گفتم دیگه دوست ندارم خودمو اذیت کنم واین در حالی بود که اگه به رفتار دیروزم ادامه میدادم حالم خیلی بدتر میشد.
خوشحالم که به این درک رسیدم که نباید اجازه بدم احساس لیاقت من زیر سوال بره .
اینکه متکی به کسی نیستم .این خودمم که در چنین شرایطی هایی باید حال خودمو از درون خوب کنم .
امروز عالی بودم .
روز خیلی خوبی رو گذروندم .
همه چی عالی عالی بود .
خدایا سپاس سپاس به خاطر اینکه در کنارمون هستی .
سپاس به خاطر وجود استاد عزیزم .
که حس ارزشمندی واحساس لیاقت را از درون بهمون یاد داد.
خدایا واقعن ممنونم ازت که انقدی بزرگمون کردی که در اوضاع نا به سامان ،بتونیم حال خودمونو خوب بکنیم .
تازه متوجه شدم یه ضعف بزرگی در درون خودمه که هرز گاهی باعث ایجاد چنین حسی میشه .
استاد پیشم نیست اما باورتون میشه تو ذهنم استاد را تجسم کردم و بهش قول دادم حتمن رو این ضعفم کار کنم تا برای همیشه از بین بره.
استاد تنها کسیه که تو خلوتم باهاش حرف میزنم .
تمام قولهامو بعد از خدا به استاد میدم .
احساس میکنم دینی به گردنم داره ومن باید درست اداش کنم .میدونید چون دانشجوی استاد هستم دلم میخاد الگوی مناسبی برای دیگران باشم ووقتی عملکردخوبی نداشته باشم یه جورایی نمیگم عذاب وجدان اما حالم بد میشه .
حالا همین احساسم باعث میشه حواسمو بیشتر و بهتر جمکنم .این چیزیه که برای من ارزش داره .شاید به حال استاد فرقی نکنه اما برای من مهمه !
بازم از همه ی کائنات سپاسگزارم که همگی دست به دست هم دادن و عامل حال خوبی من شدن .
استاد جونم مرسی مرسی که هستی .
مریم جونم بانوی خوبو و مهربون ودوست داشتنی، روز شما هم مبارک .
به نام خدایی که هرلحظه هرلحظه هدایت میکند دردانه های نازنینش را
به نام خدایی که با تمام عشققق قدرتت خلق زندگی ام را تنها وتنها وتنهاااا در دستت خودمم قرار داده
سلام به روی ماه استاد قشنگمم الهی من قربونتون برمم😍😍😍
سلام به روی ماه عشق منن مریم نازنینم تک تک خانواده ی پرازعشق وتوحیدی ام
عاشقتونممم عاشققتونمم استادعزیزم😍😍
خدای من شکرتتت هزاران بارشکرت که چقدرزیبا چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنیی هرلحظه بهم الهام میکنیی چقدرزیبا هرلحظه مسیررر روبرایم هموارتر میکنی چقدرزیبا هرلحظه هدایتم میکنیی وانچه که برایم لازم ترین لازم ترین استت ازبینهایت طریق انچه که باید بشنوم و ببینم و اگاهی های نابت رو بهم میگی و نشون میدی هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنیی هرلحظه هدایتم میکنیی خدای من شکرت که یه روز دیگه یه روز زیبایی وپراز اتفاقات واگاهی های ناب دیگه ات رو فرصتی دادی که چشمانم روباز کنمم و ببینم این همه نعمت و برکت وعشق زیباییی های بینهایتت رو خدای من شکرت هزاران بارسپاسگذارم که امروزهم فرصتی دادی که همسفر وهمقدمم این همه اگاهی ها این همه درس ها زیبایی های بهشت نابت باشم همسفر استاد عشقم استاد نازنینم مریم جان قشنگم خدای من شکرت هزاران بارشکرتدکه لایقق شنیدن و بهتر بهتر درک کردننن بهتر عمیق تر فهمیدن و عمل کردننن سریع این همه اگاهی ها و بینهایت درس های ناب وخالصت هستم خدای من شکرت سپاسگذارم سپاسگذارم برای هرلحظه هدایت های نابت
استاد استاد قشنگم الهی من قربونتون برم جقدرعاشق این عشق نابتونمم نمیدونم چطور سپاسگذار خداوندم باشم برای اینکه اسنقدر همیشه به موقع هدایتت میکنه وبهتون الهام کرد که اصلا ازاول این کلاب هوس رو ایجاد کنین استاد نمیدونین که چقدررر از اولین قسمت نا الان که یازدهمین است چقدررر چیدر دربهترین بهترین زمان بود الله اکبر چقدر داره بزرگم میکنهه چقدرر چقدر ثانیه بهذثانیه اش پاسخ و جواب هدایتت خداونده برای منن استاداستاد جقدررر ترمزام رو نشونم داد جقدررر باوذام رو تغییر داد جقدرر رشدم داد رشدم داد وهدایتم کردد به سمتتت بهتر بهتر تغییر کردن به سمت اینکه دقیقا دقیقا استاد قدم بردارم برم بهدسمت علاقه ام استاد عاشققتونمم عاشقتونم خدای من نمیدونم اصلا از کجا شروع کنمم اسنقدرر اینن فایلل اینقدر که خود خود هدایت خداوند براب من بود الله اکبر دقیقا من داشتم دیشب برای خودم دقیقا این توضیحات و اگاهی ها و کلاممم ناببب شما استاد نازنینم بعد از صحبت های بینهایت ارزشمند امیر بینظیزمون بود استاد استاد چقدر چقدرررر این فایل سراسررر اگاهی سراسر هدایتت ومهر تایید وهدایتت خداوندم برای ثانیه ثانیه ی تصمیمات اخیرم بود اصلاا چقدرزیبا جقدر زیبا ودقیققق خداوند هدایت میکنهه الله اکبر چقدرزیبا و دقیق هدایت میکنهه چقدرزیبا گفتین استاد قشنگم که تک به تک حتی تجربیاتی که دونه دونه بچه هایی ناب و عشقای نازنینم میگن چقدرر خود هدایتهه چقدر میتونه باورام رو قوی تر کنه چقدرر الگویی بینظیرییی برام هست که ببین چقدر وقتی واردد مسیر عشق علاقه ات بشی درست مثل امیر نازنینم که اصلا مهم ترین درسش برام قدم برداشتنن سریع و دریافت الهاماتش بود و قدم برداشت وسریع نشانه های خداوند روو درک کرددد خدای من خدای من جقدراین برای من درس داشت که حتی قبل اون چک و لگد جهان این نشانه ها هدایت های خداوند رو که هرلحظه داره باهامون صحبت میکنه هرلحظه داره هدایتمون میکنهه هرلحظه بهمون نشون میده چقدرزیبا دریافت کرد و قدم برداشت. استاد استاد عاشققتونم چقدرر عاشققتونم نمیدونم چی بگمم چی بگم از ثانسه ثانیه این فایللل های گفتگوو دوستان و نازنین های زندگیم که چقدرر کلامم خداونده جقدر هدایت و وحی خداونده وچقدر داره شجاع ترر و چقدر داره باورام قوی تر ومحکمتر و چقدر داره حای اون باگ هامو نشون نیده یاد رف نازنین عادله ی قشنگمم عشق دلم افتادم که چقدررزیبا گفت که باید به خداا پول پرداخت کرد برای ثانیه به ثانیه ی این همه سخاوت وعشققق و این همه اگاهی های خداوند که استاد اینقدر عاشقانه اینقدربا تمام عشقققتون دارین رایگان دزاختیارمون میدارین چقدرمن عاشققتونم چقدرسپاسگذازتون هستم.چقدر سپاسگذارم سپاسگذارم استاد نازنینم.سپاسگذارم برای این عشقتون برای ایننن سخاوت نابتون که با تمام عشقق اینن همه اگاهی های نابب خداوند زو این عشقتون رو با خانواده ی نابتون به اشتراک میذارین سماسگذارم الگوی تمام عیار من عاشققتونم من😍😍 چقدر این فایل لحظه به لحظه اش برای من بود خدای من خدای من الله اکبر😭 چقدر مصمم ترم کرد که قدم بردارمم چقدر مصمم ترم کرد که این تصمیمی که گرفتم رو اجرا کنمم وبهتر بهتر نشانه ها وهدایت های خداوندم رو بشنوم وه اوو هرلحظه داره با نشانه باهدایت هاش باهام صحبت میکنه هرلحظه هدایت میکنه
این منمم که باید ذهنم خالی کنمم و دریافت کنمم نشانه های نابش رو درک کنمم و تسلیمش باشمم خدای من خدای من
اخ استاد نازنینم دیشب که تصمیم گرفتم که تصمیم گرفتم از اون رشته ایی که به خاطرش حتی مهاجرت کردم به سمت ترکیه. و وقتی واردش شدم وخوندم دیدم نه این اون نیست که به قول امیر نازنینم وقتی داری انجامش میدییی نه گشنه بشی نه گرسنه بشیی تنها عشقق کنی و عشق کنیی تنهاا کیف کنی و لذت ببری و ذوق کنی دیدم نه این اون نیست من دارم زور میزنمم من دارم زور میزنم و انگار استاد نازنینم اون گاریه رو به خودم بستم دیدم که حتی اگه ثانیه بیشتر بمونمم دارم به خودپ به وقتم به انرژی که میذارم ظلم میکنمم دارم به ارزشمندی و لیاقت درونم ظلم میکنم اینارو دارمم به خودم برای خودم مینویسمم و برای خودم تکرار میکنم که بهتر بهتر درک کنمم و بهتر بگیرم ودریافت کنمم نشانه های خداوندم را به خدا که دیگه میخواد چطوری به ادم بگهه چطوری میخواد هدایتتت کنه ازاین واضح تر استاد باورتون نمیشه کقتی دیشبب اصلا اونم هدایت خداوند بود اونقدر که ثانیه به ثانیه ی تک به تکک این فایل های گفتگوو چقدرر درون مننن تاثیر داشت جقدررر توحیدی ترمم چقدررر متوکل ترم جقدر شجاعترم کرد چقدر چقدرعاشققق ترم کرد چقدررر😭😭 اولش سخت بود استاد قشنگم چون توی بهترین شهر ترکیهه توی بهترین دانشگاهش اما به قول منصوزه ی نازنینم چقدرزیبا گفت که چه فایده وکیل یک باشی و حتی اینقدر هم پول دار باشی. چه فایده وقتی خوشحال نیستی چه فایده وقتی شاد نیستی وقتی لذت نمیبریی و من عاشقق این لذت بردنممم عاشقق این عشقم عاشقق این عشقم عاشقق این احساس خوبم عاشقق تجربه ی ثانیه ثانیه ی خودمم و دقیقا دقیقا جقدر زیبا گفت امیر نازنینم جقدر زیبا گفت که وقتی قدم برمیداری وقتی با عشقق با ایمان با توکللل قدم برمیدارییی به سمت اون چیزی که عاشقشی و با عملت نشون میدی با عملت نشون میدی که خداوندم هرلحظه هدایتم میکنهه هرلحظه بهم الهام میکنهه تنها او برایم کافی ترینه از جایی که فکرشو نمیکنی به خاا دزهاا برایت باز میشهه هدایتت ها به سمتت میاد دقیقا دقیقا ومن با تمام.وجودم درهمون لحظه ای که تصمیم گرفتمم درهارو برایم باز کردد که احساس ارامش اصلاا سبک بودنی احساس کردم استادقشنگم که حد ن اره چقدرررارام.ترر چقدر مطمئن ترر شد قلیم این همون بینهایت بینهایت هدایت اوستت بینهایت که هرلحظه هرلحظه باهات صحبت میکنه هرلحظه هدایتت میکنه میخوام بگم چقدرر جقدر ثانیه به ثانیه ی این تک به تک گفتگو های عزیزان قلبم که چقدرعاشقشونم وبا تمام وجودم چقدرتحسینشون میکنم چقدرتحسینشون میکنمم برای من از درس هم درس تر داشتت برایم بینهایت بینهایت هدایت خداوندم بود اصلا هرلحظه هدایت بود حتی تک به تک تجزبه هایی که بچه ها به قلبشان الهام میشد ومیکفتتن تک به تکش هدایتتت و مکمل همدیگه بود خدای من خدای من شکرت. هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت برای این همه نعمت و این همه اگاهی ها و این همه هرلحظه هدایت های نابت خدای من سپاسگذارم سپاسگذارم امیرعزیزم چقدر چقدزبا تمام وجودم این ایمان نابت این شجاعتت بینطیرت رو چقدزتحسینتت میکنم چقدرتحسینت میکنمم عزیزجانم
چقدررر چقدر عاشق این درک بینظیزتم امیر نازنینم چقدرر چقدر این عالی عمل کردن سریع ودقیقت اینکه چقدرزیبا گفتی این جمله منو کشت
که اینکه به سمت ان چیزی که بهش علاقه داری نمیری این یه جور شرکه یعنی انگار پیش خودت میگی که خداوند حمایتم نمیکنه الله اکبررررر😭😭😭 خدای من خدای من چقدر چقدر زیبا گفتی چقدر زیبا گفتی امیر عزیزم که دقیقا دقیقا اینکه وقتی من باوررر دارمم وقتی باور دارم ایمان دارم که او از بینهایت طریق بهم الهام میکنه هدایتم وحمایتمم میکنه به سمت بینهایت بینهایت زیبایی ها به سمت هموارتر شدن مسیز علایئقم و ببین این چقدر چقدر مهمه که توی مسیر علائقه ات تو ارزش خلق کنی و مولد ثروتتت باشییی که این ثروتت این هرچقدر بتونی اینقدر عالیی گسترش بدی جهان را و دستی باشی که میتونه اینقدرعاشقانه گستزش بدی جهان رو و من چطور میتونم گستزش بدم جهان رو رشدد کنه جهان وقتی خودم منن توی مسیر علاقه عشققم با لذت لذت لذت انجام بدمش و قدم بردارم وارزش خلق کنمم و عشقق کنم مثل سبحان نازنینم و چقدر بینطیر گفتی وقتی قدم برداشتی و شجاعتت به خرج دادی چقدر زیبا چقدر زیباا خدادند پاداش میده پاسخ میده به اون ایمانتت به اون توگلتت به اون توحیدت چون همه چیزززایمانه همه چیزز این درک درست توحیدهه که من قدم برمیدارمم پن حرکت میکنم من نمیدونم چطوری من هیچی نمیدونم اونه که تنهاا کارارو برام انجام میده اونکه هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنه اونه که عاشقق منهه عاشقق ترینه از من که تجربه کنم و لذت ببرم توی همین فرصتی که بهم داده خودمو جهانم رو تجربه کنم ومن چقدرررچقدررعاشقق این تجربه ی دروننم و بزرگتر شدن ظرف ودردنم هستم جقدرررچقدرعاشقق این عشقمم چقدر عاشقتمم امیر عزیزم.
چقدررتحسینتت میکنم این شجاعت نابت رو که تنهاا قدم برداشتی و توکل کردی چقدر چقدرتحسینت میکنم عزیزمم بهترین های بهترینن های بهترین هارو برایت میخواهمم دوست نازنینم خدای من شکرت هزاران بارشکرت خدای من یعنی چقدر جای جای این فایلل برای منن کلامم خداوند بودد استاد قشنگم چقدربرام درس داشت الله اکبر
استاد استاد عاشققتونم منن عاشقتونم چقدر زیبا ترین گفتین چقدرزیبا گفتین که گسی که داره به گسترش جهان کمک میکنه داره بیشترین منافع بیشترین زیباییی ها بینهایت نعمت ها به سمت جاری ترین میشه
خدای من خدای من استاد نازنینم این جملتون این کلام نابتون روبایدبا طلا نوشت اصلا ثانیه به ثانیه ی این فایلللل بینهایتت هدایت گونه و سراسر وحی خداوند زا باید با طلا نوشت چقدر زیبا گفتین استاد نازنینم که ما چند صباحی دراین دنیای نادی هستیم وباید جوری تجربه کنیم خودمون رو جوری زندگی کنیم جوریی تجلی خداوند باشیمم که وقتی زمان رفتن برسه با احساس ارامش با احساس رضایت رضایت که اره از خودم راضی امم. من تونستم تجربه کنمم من تونستمم خلق کنمم وتونستم ازاون نیرو وقدرتیی که خدای نازنینم درونم نهادینه کرده بود که منمم کهدخالققق صد درصدد تک تک شزایطط. زندگیم هستنن تونستنم خلق کنم ولذت هرلحظه ام رو ببرم استاد قشنگم چقدر چقدر زیبا گفتین که یکی از بهترینن تمرین هایی که میتونیم هرلحظه برای خودمون انجامش بدیم وهر دفعه بهتر بهتر وجدی تر مسیر رو قانونمند تر و خداگونه تر وتوحیدی تر کنیم دقیقا همون لحظه ی مرگ و به یاد اوردن لحظه ی مرگه چقدرزییبا گفتین استاد عزیززم قربونتون برم من چقدررراین جمله بینظیزبود چقدر الماس بود که یه جوری مسیرمون رو تصحیح کنیم که لحظه ی مرگ اگه عزرائیل اومد بگیم بریمم و با تمام وجود اماده باشیم چون دقیقا استفاده کردم از تک تک لحظاتتت ناب زندگیم چون تک تکش رو تجربه کردم خودمو رو روحم.روو جهانم.را تجربه کردم و به سمت انچه که عاشقش بودم غرق لذتش میشدمم و روحم رو گسترده تر میکرد رفتم وتجربه اش کردم و الان چقدرر عاشققق تر ومشتاق ترمم به سمت اغوش خداوندم برم ومهم تراز همه مهم تراز همه وقتی که من بتونممم یتونم از جهان اکنونم این.جهان مادی بتونمم مسیر یگانه ی توحیدش رو برم ووقتی اینجا بهشت اینجا روبرای خودم بسازمم وقتی خوب زندگی کنمم و بهتر بهتر رشد کنمم وبهشتی زندگی کنممم اون طرف هم بهشتش روتجربه خواهم کردد چقدرراین کلام نابتون برام درس داشت استاد نازنینم چقدرزیبا گفتین
نکته ی بینهایت مهم: وقتی من توی مسیر علاقه ام قدم برمیدارم چقدر میتونم.هر دفعه حرفه ای تر بشم.چقدر مشتاق و با انگیزه ترم که میتوننم بهتر بهتر حرفه ایی تر بشم چقدر زیبا ِفتین استادم چقدر زیبا گفتین که وقتی من توی مسیر علاقه ام میرم هرلحظه براش وقت میذارم عشق میذارم با عشققق خودمو به چالش میکشم چون دوست دارم بیشتزبیشترر غرق بینهایتت اون حرف یا اون کاری که دارم عاشقانه انجامش میدم بشم و بینهایتت بیشتربیشتر ازش بدونم مهارتم بهتر بهتر بشه چقدرر چقدر برام درس داشت استاد نازنینم اونجایی که گفتین که وقتی قدم به قدم وارد مسیر علاقه وعشقت میشی شاید اصلا فکرشم نکنی که چقدر میتونه با حرکت تو با ادامه دادن تو با استمرار و تلاش و بهتر بهتر کردن باوراااات و عملکردت چقدر میتونهههه گسترده تر بشه وچقو میتونه درهاییی به روت باز بشه که اصلا نمیدونستی که وجود دارن الله اکبر الله اکبر
چقدررررعاشقق این قانون بدون تغییر خداوندم خدای من شکرت چقدر زیبا گفتین استاد نازنینم که این داستان این قانون خداونده کع وقتی وارد مسی. عشقت میشی وداخلش حرکت میکنی و بازم خودتو رشد میدی درهایی برات باز میشه که از جایی که گمان نمیکنی ازبینهایت طریق به سمت بهتربهترین ها هرلحظه هدایتت میکنه هرلحظه هدایتت میکنه. واصلش اصلللش اصلش همین ورد به عشق علاقه ام بوده خدای من
خدای من شکرت هزاران بازشکرتتت رای تک تک اگاهی ها و درس های ناب وخالصت خدای من هزاران بارشکزت
استاد قشنگممم الهی من قربون این ذوق عشققق نابتون بشم وقتی هرلحظه میشنوین نتایج تک تک بچه هارو چقدرعاشقق این ذوق و عشثتونمم چقدرعاشققتونمم من چقدر زیبا تحسین میکنین چقدرزیبا عشق میورزین عاشققتونمم
ای جانممم ای جانممم عشق دل من عاطفه ی نازنینم چقدر چقدر برام این عملگرایی این الگوی ناب بودنتت این شجاعت و اینن عشق نابت چقدربرام درس داشت عزیزجانم چقدر چقدربینهایت بینهایت تحسینت میکننمن جان دلمم چقدر این عشق نابت رو این شجاعتت که قبلا در تلاش بود از صبح تا شب الان چقدر عالی روی باورات کار کردی وبه راحت ترین شکل داری عشقق میکنی توی مسیرعلاقه ات استاد نازنینم چقدر جقدر زیبا گفتین چقدرزیبا گفتین که شنیدن وبهتر بهتر درک کردن تک به تک نتایج بینهایتت بینطیر عزیزان قلبمم عشقای دلم جقدرر میتونه انگیزه مون رو چقور میتونمم ایمانمون باورامون روو عشقمون ذوق و شوقمون رو قوی تر قوی تر کنه برای ادامه مسیر مصمم تر محکمتر و متعهد ترمون کنه چقدرررر بینطیزبود خدای من اصلااا یه دوره ی بینهایت بینهایت گزانبهایی است که اصلا نمیشه به خدا نمیشه با کلمات گفت چقدررر برای منم کلامم واگاهی های خداوند بود جقدر چقدرر گرابهاتتتترین است خدای من خدای من شکرت هزاران بارشکرت که هرلحظه هدایتم میکنییی هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنییی هرلحظه هدایتم میکنیی به سمت رشد بهتر و بیشتر عمیق ترت هرلحظه عاشقانه ی عاشقامه هدایتم میکنی
استاد عزیزم.چقدر چقدر زیبا گفتین که چقدر میتونه دونه دونه از بچه های قشنگپوم عزیزان قلبم چقدر تک تک نتایجشون و اگاهی هایی که جاری میکنن وتجربیات خداییشون چقدر میتونه مصمم ترمون و بینهایت متعهد تر د قوی تر باور پذیرتر و چقدر میتونه الگو باشه برامون اصلا استاد دقیقا دقیقا برای بهتر بهتر منطقی تر کردن و بهتر بهتر باورپذیرتر کردن به اینکه میشوو میشود که مثل تک تک بچه ها و رفیق های نازنینم وپراز عشقمم که قدم برداری و روی خودت کار کنی شجاعت ایماننن عشقق نشون بدی و نتایج هر دفعه بهتر بهتر بشه چقدرررر داره میگه که این یگانه مسیررر سعادت و خوشبختی یگانه مسیرر تجربه ی خواسته و مسیریگانه توحیدده و با ادامه دادن با هردفعه بهتر بهتر هردفعه که بهتر بهتر روی خودمون کار میکنیم هرلحظه هی بهتر بهتر میشیم چقدر میتونیم وقتی که نتایجمون بهتر بهتر و عمیق ترشد چقدرر میتونیم الگو و الهاپ بخش بشیمم برای هر کسی که میخواد وخواسته اش اینکه مسیر توحیدد وسعادت خوشبختی ودرک قوانین رو طی کنه چقدر اینو تجربه کردم استاد عزیزم و چقدرر واقعا ذهن هر وقت بهش الگو و منطق و الگوهایی میاری برای رسیدن به خواسته چقدر میتونه منطقی تر و باور پذیرتر باشه بهش که میشودد و همینن الهام بخش یودن همین الگو بودن چقدررر خود عبادته جقدررر خود عشقههه چقدر چقدر من عاشقق این الهام بخش بودنمم چقدر خود عبادت. گسترش جهانه که باور پذیرتر و ایمانن طرف رو قوی تروقوی تر میکنه برای حرکت برای عمل کردن و ادامه دادن عاشقققتممم عاطفه ی نازنینم چقدربا تمام. وجودم با تمام عشقمم این شجاعت و ایمان نابت رو این عزت نفس بینظیرت رو چقدر تحسسنت میکنمجقدر ازت یاد گرفتم عشق ولم چقدرتحسسنت میکنمم خداروهزاران بارشکرتتت برای تجربیات تک به تک عزیزان قلبم وچقدربا تمام قلبمم عاشقشونم چقدرتحسینشان میکنمم ای جانم من فقط میخواستم با تمام وجودم سبحاان نازنینمون رودزاغوش بکشم خدای من چقدرر بینطیرهه سبحان عزیزمون دراین سن و این نهاست ارامشی که جاری ترین بود ازشون ای جانمم الهی من قربونن این ذوق و شوقت بشمم سبحان قشنگم خدای منن ای جانم یعنی من فقط میخواستم بغلش کنم اینقدر که سبحان عزیزم اینقدر که واقعا عمیق و نهایت ارامش صحبت کرد خدای من خدای من چقدر چقدربرای من الگو بود که دراین سن چقدر قدم برداشته درمسیر علاقع اش و بیزینس خودش رو راه اندازی کرده وچقدر داره بهم.میگه همه چیزززباورای منهه همه چیززز ایمان منهه باورای منه وجهان تنها وتنهاا وتنهاااا به باورا وافکارر تنهاا من پاسخ میده هیچ.چیزیی هیچ قدزتی نداره هیچ.چیزیی بیرون من نیست دقیقا چقدر زیبا الگویی برامون هست که بیسن توی همین سن چقدر بینطیر روی خودش کار کرده و قدم.برداشته و مستقل شده وچقدز داره میگه همه چیززز میشه همه چیز میشه به هیچ هیچ عامل بیرونی هیچ.ربطی نداره چون همه چیز تنهاا باورای منه همه چیز چقدر زیباذگفت سبحان عزیزم که اگه بیام ومقایسه کنم با چند سال قبلم از زمین تا اسمون تغییر کردم و اینه اون تغییر شخصیت که منجربه نتایج بینظیر میشه و مهم اینکه دراول باید باید شخصیت ما درون ما باورا و رفتاررر وعملکرد ما تغییر کنه و وقتی عملکرد ورفتار ما تغییر کنه
اونوقت میفهمیم که باورا جاش نشستن و بهتر بهتر شدن چقدرر بینطیربودد یعنی چقدرربرام درس داشتت جای جای صحبت های بینطیر سبحان عزیزم چقدزبا تمام وجودم این درک بینظیزش روو اینکه چقدر در همین سن به دنبال رشد و پیشرفت بهتر شدن خودش وباوراشه ومهم تراز همه چقدر زیبا گفتین استادم چقدر زیبا گفتین که هدف داره چقدرر برام درسه چقدر برام درس داشت این جملهذی طلایی سبحان نازنینم که جقدر زیبا گفت که اونجوری بتونمم ارزش خلق کنمم جقدر این بینهایت با کیفیت تره چقدر نهایت کیفیته خدای من چقدر برام درس داشت که توی مسیر علاقه ام بتونم ارزش خلق کنمم اززش ایجاد کنمم چقدرتحسینش میکم چقدر چقدرتحسینش میکنمم چقدربینهایت تحسینش میکنممم عاشقتم من سبحان قشنگم عشق من عاشقتم👏👏😍😍😍
استاد نازنینم من عاشققق این عشق نابتونم چقر چقدر تحسینتون میکنم که حتی توی تک تک مصاحبه های افراد موفق جقدرر ردپای قانون رو بیرون میکشیدد چقدز این خصلت نابت و توحیدیتون برام درس داره که حتی توی تک به تک شخصیت وعملکرد وزفتار افراد ناب موفقمون مثل امباپه چقدر چقدرر بینهایت با نگاه قانون نگاه میکنین چقدرر قانون روو اصلل زو بیرون میکشید چقدز عاشقتونم چقدرتحسینتون میکنم چقدرعاشققق این نگاه نابتونم استاد نازنینم چقدرعاشق این عشق نابتونم رو توضیحاتتون درموزد این امباپه این رشد و درک وعمیق بودنش اینکه چقدر به بالغ بودنش رسیده وهم چقدر الگوی بزرگی شده که حتی مربیش داره از اون یاد میگیره و چقدر الگویی حتی به بینهایت بالاتر از سن های خودش شده واینن نتایج باورهاست این کار باورهاست اینکه همه چیزرر باوراست همه چیز که وقتی تو باورای درستی داشته باشی وقتی که به خودت باور داشته باشی وقتی درمسیر درست باشی هرلحظه هرلحظه هدایتت میشی به سمت بهتر بهتر شدن عالی ترشدن وقتی با خودت درصلح باشیی چقدر زیبا جهان نیزعاشقانه ی عاشقانه باتودرصلح میشن درست مثل نگاه ورفتاز نای مزبی امباپه ومم چقدررعاشق این عمیق بودن عاشق این بالغ بودن و درک و فهم صلح بینطیر امباپه امم چقدرر برام درس داشت استاد نازنینم که چقدر تک به تک این الگو ها چقدر میتونه ذهنمون رو بازتر کنه چقدر میتونه مصمم تر و بینهایت باور پذیر تر کنه برامون که میشودد حتی توی همون سن که بعضی ها تویرحال وهوای جوانی و اینا هستن این پسر چقدر تمرکزش روی خودشه جقدرر عمیقه چقدر هدفش براش مهمه چقدرر اونقدر فهمیده عمل میکنه که حتی برای مربی ها هم مربیست و اینکه چقدر زیبا استاد قشنگم میگن نه تنها دردسر ایحا نمیکنه که هیچ بلکه اینقدر خوب زندگی میکنه وجهان را جای بهتری برای زندگی قرار میده خدای نازنینم شکرت هزاران بارشکرت برای تک به تک الگوهای نابب بینطیزت که هرلحظه نشانم میدی هزاران بارشکرت که هرلحظه هدایتمم میکنیی و بهم یگی که میشودد بینهایت بینهایت میشودد وقتی که من با تمام قلبمم وجودم روی باورام کار کنمم و هرلحظه هرلحظه تسلیم هدایت های ناب تو باشم تو عاشققانه ی عاشققانه عاشق اینی که من لذت تجربهدی خواسته هایم رو بچشم وجهان نابت رو گستزش دهمم و من چقدر چقدر عاشقق اینم چقدرر خدای من سپاسگذارم که هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنی هرلحظه بهم الهام میکنهه هرلحظه هدایتم میکنیی به سمت درک بهتر وبهتر عمیق ترر قوانین بی نقص و بی تغییرت که چقدر بینظیر پاسخ وجواب میدهد خدای من سپاسگذارم که امروزهم با تمام عشقق وفضل و بینهایت عشق این همهه اگاهی های نابب این همه درس ها هدایت هایی کلام نابت رو روزیی ام کردی و فرصتی دادی که همسفر استاد عزیزم و مریم.نازنینم باشم سپاسگذارم که هرلحظه هدایتم میکنیی که همه توییی همه تویی همه هدایت توست وتنها وتنها توبرایمم کافی ترین کافی ترین هستی تنهاا وتنههاا توکلل میکنمم به تو تنهاا تورا میپرستم تنهها توزا میپرستمم وتنهه وتنهاا ازتو یاری میجویمم خدای من شکرت هزاران بارشکرت استاد قشنگم عاشقتونم عاشقتکنم نمیدونم چطور سماسگذار این همه عشقتون باشمم عاشققتونم که اینقدربا عشقق بی وقفه ۴ ساعت این همهه اگاهی های نابب این همه کلام وحی منزل خداوند راا با خانواده ی نابتون به اشتراک گذاشتین خداروهزاران بارشکرمیکنم برایوجود نازنینتون عاشقتونم بسنهایت سپاسگذارم عاشقتونم
خدای من شکرت هزاران بارشکرت مازا به سمت مسیر کسانی که به انان نعمت و برکت و عشق ثروت سلامتی عطا کردی هدایتمان کن یگانه معبود من که همه چیزز توییی 💙
سلام استاد ان شاالله که همیشه همینقدر زیبا و در اوج ارامش ببینمتون و قطعا هم همینطور میشه چون به رب ایمان دارم
خداروشکر میکنم که در مدار خواسته هام قرار گرفته که یکی از خواسته هام دریافت هدایت های بیشترخداوند از طریق شماست من به قانون فرکانس ایمان اوردم چون چن روزه دارم تلاش میکنم برم توحید عملی ۷رو گوش کنم و هربار نصفه میمونه و دیگه زیاد اصرار نکردم و گذاشتم وقتی تونستم فرکانسمو بهتر تنظیم کنم و بیشتر که روی خودم کار کردم از خداوند به عنوان هدیه این فایل رو هدایتی دریافت کنم و بتونم با گوش دل بشنومش و. درکش کنم
برای همین خداروشکر میکنم که امروز این فایل رو که مستقیقا با. افراد کم سن صحبت کردین تونستم در مدارش باشم و در بهترین زمان بشنومش اینکه فرمودسن خودتون در سن ۲۱سالگی با اینکه بیزنس داشتین و موفق هم بودین ولی نمیدونستین خواسته تون چیه خیلی منو دگرگون کرد شمایی که اینطور در عمق خواسته هاتون دارین با لذت زندگی میکنین اونمبدون هییچ زحمت و رنج خاصی بلکه با تلاش شیرین و لذت زیاد با سوت زدن و قدم زنان و کلی حس خوب مسیر رو طی کردین و به بهترین ها رسیدین و هنوزم در حال طی کردن و رسیدنین این بیشترین انگیزه و تحول رو در من ایجاد کرده حتی وقتی که تو سریال زندگی در بهشت فرمودین لحظه ای نیس که بدون برنامه و بیکار باشم و هرلحظه در حال فعالیتم و برنامه دارم برای این بهشت زیبا و همزمان هم لذت میبرم و هم رو خودم کار میکنم و هم الهامات رورو دریافت میکنم وچون فکر میکنم و عملی میکنم واقعا بمب انگیزه این واین طرز فکر منو کلا زیر رو کردین من یک بعدی بودم و فکر میکردم فقط باید رنج بکشم تا به یه خواسته برسم بتونم لذت ببرم و تو اتجام یک کار فقط باید اون کار رو انجام بدم بدون هیچ توجهی به زیبایی ها و یا حتی الهامات ولی خداروشکر دارم با بیشترین لذتی که تو جهان وجود دارم مسیر رو طی میکنم خداروشکر
استاد من ۲۱سالگی رو تموم کردم و وارد ۲۲سالگی شدم از ورودم به ۱۴۰۰بهانه شد که به خدا بگم این سال جدید و اینکه این رقم ۱۳میشه ۱۴منم میخوام یه تغییری بکنم که جهان مات پ مبهوت بمونه چه از نظر هدفم و درسم و چه از نظر شخصیتی ته دلم فقط میگفتم میخوام تغییر کنم و مثلا از نظر من این بود که مسواک هامو منظم بزنم نماز اول وقت بخونم کم بخوابم وزیاد درس بخونم کل کلش همین بودچون وضعم به حدی داغون بود که اینا شده بود بهترین کار برام من حسااابی از دنیا چک و لقد خوردم و چندین بار اقدام به خودکشی داشتم با اینکه فکرمیکردم خیلیی ادم مذهبی پ خداپسندی هستم ولی همیشه حالم بد بود راستش من خیلی زود و در عرض چن ماه فشارهای زندگی منو بزرگ کرد در سن چهارده سالگی بعد چن سال قهر و اشتی و کلی ماجرا که به شدتتت سخت پ باور تکردی و تلخ بودن و گفتنش هم درست نیس رو طی کردم و مادرم ترکم کرد پ با پدری مریض و کلی دادگاه وبرو بیا پاسگاه و شب و روزهای پر تنش از سال۹۳و خب من تو مدرسه ی نمونه دولتی درس میخوندم جایی که خیلیا ارزوشو داشتن ولی همون سال اول مامان و بابام دعواشونو اوردن تو مدرسه م و ابروم رفت و همه دوستام کل باطن زندگیم رو دیدن و یک کلاغ چهل کلاغ باعث شده بود حتی بدتر از اونچه که در لاطن هست رو تصور کنن و اینطور ادامه پیدا کرد من با سختی درس خوندم و در حدی شده بود که پقتی داشتم انتخاب رشته میکردم که برم رشته تجربی معاون مدرسه ثبت نامم نمیکرد وو باور نمیکرد معدلم اونقدر خوب باشه که تجربی بشه رفت و با کلی تعجب و اینا کارنامه م رو نگاه کرد و ثبت نام کرد تا اینکه از همون سال دوم تا پیش دانشگاهی همه افراد کلاس همون ممیموندن پکه هرسال تغییر نمیکردن اون سال فردی از اعضای فامسل ما تو اون کلاس بود که از قصد مامانم گفته بود معاون منو با اون همکلاسی کنه و اون تمام اتفاقاتمون رو تو کلاس تعریف میکرد پ من خیلی تحت فشار بودم و از طرفی تو خونه هم تحت فشار بودم و شبا کلا گریه میکردم و روز ها با چشمای پف کرده و سردرد میرفتم مدرسه و اونجا تنها مینشستم تو راه پله بام و سعی میکردم یه راهی برای خودکشی پیدا کنم یا همش گریه میکردم حتی یادمه سوم راهنمایی اون سه ماه اخر که مامانم رفته بود و فضای خونه دیوانه کننده بود من راه میرفتم تو کلا میشستم هر لحظه درحال گریه و اه بودم
تا اینکه از همون بچگی که رویای پزشک شدن رو داشتم علاوه براون تو تئاتر هم زیاد مقام اوردم وو نوازندگی هم خیلی دوس دارم تصمیم گرفتم پزشک بشم که با خوندم درسم کنارشم اینیکی هارو انجام بدم و با خودم میگفتم دوران مدرسه که کنکور مهمه درسته الان افت تحصیلی کردم بخاطر شرایطه من موفق میشم تو کنکور و این حرفا باوحود اینکه شمارو از همون سالها میشناختم ولی هرگز سمت سایت نیومده بودم
چون فرکانسم به شدت منفی بود
جالبه فکر میکردم خیلی هم ادم خوبی ام و حتی ۷سال تمام چادری بودم تا اینکه از مهر ماه سال ۹۹قهر کردم و دیگه چادر سر نکردم
و این شش ماه اخر مه رتبه سومین کنکورم اومده بود و از زندگی خانوادگی هم ناامید مطلق بودم با اینکه تو طی این سالها خیلی اتفاق میفناد که سه ماه مدام یا دوماه اینا بکوب من تو رخت خواب و ناراحتو توو قهر سر میکردم
اما این شش ماه مطلق بدون یک روز وقفه ادامه دادم و از کنار جوب هم بدتر شده بودم و هرروز غم و بالای ۱۵ساعت خواب و افکار گدشته که رهام نمیکرد و تحقیر اطرافیان و بریدن از تمام جهان و اقدام به خودکشی اذرماه یه نامه به خودم نوشتم که منکه میخوام بمیرم تا کنکور خودمو نمیکشم اگه قبول نشم شب رتبه ها خودمو تموم میکنم حتی روششم پیدا کردم این نامه رو نوشتم و تموم شد تا اینکه دم عید دیدم همونطور ادامه دادم فقط خودکشی رو محول کردم به تابستون بعد رتبه ها
نزدیکای عید با اکانت جدیدم عضو سایت شدم با اینکه قبلا اینجا حساب کاربری داشتم ولی هرگز سر نزده بودم فقط در حد ثبت نام و یک کلمه هم نخوندم بودم از ۱۸اسفند ثبت نام کردم عضو شدم و تا اون موقه فقط عقل کل رو میشناختم و هی میگفتین محبوب ترین دانلود ها نمیدونستم چیو میگین تا اینکه من دقیقا روز اول عید دانلودی های رو پیدا کردم و شروع کردم گوش دادن دیگه از این جا به بعد حرفامو فکر نمیکنم واژه ای باشه بتونخ این حس منو و معجزه های بی نهایتی که هرروز چن تا اتفاق افتاده رو بتونه توصیف کنه ولی درحدتوانم مینویسم
اول اینکه من خیلی میخوابیدم و خیلی ناامید بودم خیلی حس گناه میکردم هر لحظه از درون خودم رو سرزنش میکردم حتی خودزنی هم میکردم عزت نفس صفر اعتماد بنفس پوچ همش تحقیر و کتک و احساس اضافه و کنیز بودن تو جهان داشتم کلا تمام لجن های یک باتلاق در من بود و با وجود این همه شرایطی که فکر میکردم تغیرشون چندین سال طول میکشه در عرض یک روز ساعت خواب من از بالای۱۵ساعت در روز رسید به ۵ساعت اونقدر سرعت تغییرم بالا بود که تشنه بودم و هرروز ده ساعت یا بیشتر فایل گوش میدادم مینوشتم و عمل میکردم و دیگه نمیدونم چی بگم خانوادم عاشقم شدن هرلحظه در تلاشن که منو شاد کنن هی حس مهم بودن به من میدن عزت نفسم رفت بالا تجربه های ناب شش ماه بود که قهر بودم و ماشین پدرم رو سوارنشدم و. پامو ازخونه بیرون نذاشتم بجز یکبار که رفتم دوستمو دیدم وبقیه دندون پزشکی و اینا بود مریض بودم چن سال و حتی این اواخر قلب درد شبانه روزی داشتم و اصلا نمیدونم چجوری و شاید حتی در یک لحظه تمام اینا از بین رفت و من چن بار رفتم طبیعت گردی و لذت بردم مراقبه کردم جهان ادم هایی رو سر راهم قرار داد که معجزه وار نشونه شدن برای رسیدن به خواسته م تمام ترسهام از بین رفته تماااام ترسها باور کنین
تماااامش یک ترسی حتی سر سوزنی ندارم
ثروت زیاااادی وارد زندگیم شد قرئه کشی بزنده شدم پدرم کلی پول داد و …از دستان خداوندی بینهایت طریق و روز بروز هم زیاد تر میشه
خودم رو با ایمان فرض میکردم ولی فهمیدم که مشرک بودم و در اوج شرک داشتم زندگی میکردم برای همنم هر لحظه م مملو از غم سنگین بود با شما عشق واقعیم خداروتجربه کردم البته قبل از این خیلی وقتا به خدا نزدیک میشدم تو جاهای مختلف غیر از سایت تو مجازی فایل های شما رو میدیدم اغلبو اون دوره ها حالم خیلی خوب بود با خدا حیلی خوب بودم ولی دوباره این رشته قطع میشد و همون شرایط قبلی برمیگشتم الان میفهمم که از همون روزی که خانوادم از. هم واشید خداوند شمارو برام هدیه داد و هی میخواست که منو هدایت کنه ولی من مقاومت میکردم الهامات زیادی داشتم حتی الاتم یادمه ولی خیلی راحت بی توجهی میکردم مسخره میکردم و ادامه میدادم و تو لجاجتم میموندم تا اینکه دم عید دیگه بریدن و خواستم که خودمم این هدایت رو دریافت کنم استاد من عاشق تهرانم و دوس دارم برم تهران دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران باشم و اونجاهم به مرور بازیگر بشم و نوازندگی هم یاد بگیرم و کارکنم وو ادمی باشم که یک لحظه هم بیکار نمیشه ولی باورام اشتباه بود و مطمئن بودم مثل بقیه اطرافیانم که بابام نمیذاره از. در خونه برم بیرون چه برسه به تهران و خودمم ترس داشتم که قراره اونجا تنهایی چجوری زندگی کنم منی که دوس دارم حتی روزای تعطیلم برنگردم بخاطر کارایی که قراره اونجا انجام بدم وس چطور میشه کلی چرا و چطور تو ذهنمبود که تو لایو شما من جواب کامنت دوستی رو دادم و یک خواهری اومد دایرکتم و گفت اشنا بشیم و اون فرد یک دختر قدرتمند و خودساخته که کلی تجربه داره و مستقل دارهتو تهران زندگی میکنه و دست خدا شد به تمام ابهامات و چطور و چرا خام جواب داد و نشونه بزرگ شد برام چندین نشانه ی واضح از جاخای مختلف دریافت کردم که فقط اشک ریختم و هر لحظه م شده معجزه ونشانه و الهام و هدایت نمیدونم چی بگم اونی که تو این ۴۰روز تقریبا اتفاق افتاده قدر ده سال نوشتن میخواد و من به شخصیتی دقیقا مخالف شخصیت قبلیم تبدیل شدم اصلا ذره ای شباهت بین من الانم و من قبلیم نیس و همینطور به سررررررعتتت دارم جلو میرم خودم هیجان زده م و نمیدونم چطوری اینهمه با سرعت میشه و اقدام به درس خوندن کردم و لی چون هنوز کنکور ندادم و نتیجه نیومده نیمتونم از. نتایجم بگم ولی باور دارم همین سرعتی که تو یک ماه شدم این تو دوماه هم میتونم بشم یک رتبه برتر کنکور و دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران
مثل روز برام روشنه که من پنج ماه دیگه هم مهاجرت کردم به تهران بدون مخالفت و حتی با کمک کردن پدر به عنوان دستی از پروردگار و چنان معجزه های بیشتر تو زندگی من اتفاق میفته که جهان مات و مبهوت بمونه من سد کنکور رو خواهم شکست و تو دوماه به رتبه تک رقمی خواهم رسیدم به وضوح نشونه ها شو دریافت کردم و میکنم حتی استاد پارسال که خیلی از فایلای شمارو تو پیج های مختلف مجازی میدیدم مخصوصا اون فایل معلول ذهنی به ایمانی رسیده بودم اون دوره که میدونستم تو کنکور معجزه میبینم و رفتم سر جلسه دیدم تمام گزینه ها زیرشون تیره میشه و بعد چن لحظه محو میشه استاد واقعا من این معجزه رو دیدم ولی کم اعتماد کردم و چن درس اخرو همون گزینه هارو بدون خوندن سوالا زدم و بعدنتایج دیدم درصد های اون درصد خیلی بالاس و. رتبه من بدون خوندن کلمه ای درس اونقدر خوب شدکه حتی رشته های پیراپزشکی شهرای دیگه مثل بندرعباس و همدان و سمنان و کلی شهرای با این سطح قبول میشدم ولی نرفتم چون از همون سال اولی که کنکور میدادم یک بار هم غیر این خواسته چیز دیگه ای رو نخواستم استاد جالبه که شروع خواستن تغییر من هم عین معجزه بود من تو اخرین لایو شما که دم عید بود کامنتارو باز کردین پ کلی سوال میپرسیدن و من از شما پرسیدم چطور میشه در زمان کوتاه مسیر های خیلی طولانی رو رفت و شما دقیقا همون الهام معلول ذهنی در باره ثروت رو تو لایو تعریف کردین و جوابم منو دادین و از همونجا شروع شد و من وارد سایت شدم و از همون نقطه معجزه ها شروع شد
حتی یک هزارم این یک ماه تغییر رو نتونستم بیان کنم اینطور تفسیرکنم که در هسته کره زمین بودن و الان در اوج ترین نقطه اسمانم نه اصلا کل جهان رو احاطه کردم و روحم اونقدر بزرگ شده که مکان و زمان نمیشناسم وحس میکنم بیشترین احساس ازادی جهان برای منه الان و خوشبخت ترین فرد جهانم ذر این حد نه اصلا واژه ای نیس بشه بیان کرد
الان یک ساعته که دارم مینویسم براتون(خیلی خوشحالم و حال خودمم خیلی بهترشد) ولی اگر سالها بشینم و فقط همین یک ماه اخیر رو بنویسم بازم تموم نمیشه چه برسه به معجزه های بی نظیر اینده که قراره تا جایی مه بتونم بعد قبولی و معجزه هدفم بیام و بگم براتون از نتایجم اونم با صدای خودم تو کلاب هاوس یا جاهای دیگه اونم با گوشی ایفونی که قراره بخرم حتی اگه نسخه اندروید کلاب هاوسم منتشر بشه 😍استاد معجزه اصلی زندگی من افریدن شما بود که خداوند نگاه ویژه ای به ادم هایی که در دوره شما زنده هستیم کرده و خداروشکر میکنم که مثل شما یکتا پرستم و همزبان شمام و در ایران بدنیا اومدم خدایا شکرت استاد و خانم شایشته مهربانم عاشقتونم شما بهترین دستان پروردگار روی زمین هستین که شنیدن حرفاتونو برای تمام انسانها ارزو میکنم خدایا شکرت
دوست عزیزم سلام. قربونت برم، چقد مشخص بود این داستان رو با احساس نشستی نوشتی و از خودت گفتی
انقد داستانت شبیه بود به من که ریز به ریزشو خوندم و خیلی خداروشکر کردم که اینجا کنارمونی
واقعا تحسینت میکنم که با وجود این همه تضاد و مشکلات همه رو با قدرت پشت سر گذاشتی و تصمیم گرفتی خودتو بسازیو زندگیتو خلق کنی، مطمعنم که با قدرت تمام با باور هایی که شکل گرفته تو ذهنت هر اون چیزی که میخوای بدست بیاری رو راحت بدستش میاری و موفقیتای بزرگتو با همون گوشی ایفونی که میخری و منم میخوام بخرم (خخخ) میای تو کلاب هاوس بهمون میگی…
ارزوی بهترینارو برات دارم
چقدر این فضا خوبه چقدر انسانهای خالص و ناب و شریفی داره این خانواده وچقدررر خوشحال و سپاسگذارم که هم فرکانس شدم با شما و خداوند منو هدایت کرد و الان این پیام زیبا رو دارم میخونم و اشک دور چشمام حلقه زد و خیلی خیلی خیلی ممنونم از شما که این پیام رو برام نوشتین و حال فوق العاده خوبی رو بهم دادین وحس مثبت و زیبارو به من منتقل کردین من ایمان دارم خیلیییی بیشتر از اونچه که فکر میکنیم بدست خواهیم اورد و گوشی ایفون هم یک جز لذت بخش این دستاوردها خواهد بود روزی میرسه همه کنار هم ماهم میایم و از نتایج فوق العاده مون میگیم الان هم هرروزمون پر از معجزه ست ولی اون خواسته خوشگلمون که بیاد موقع ش میرسه که تعریف کنیم داستانمون رو و بهم و به خودمون افتخار کنیم خدایا شکرت بخاطر سید مهدی جان مهربان که امروز دست زیبای تو شد تا لبخند و حال خوب رو برام هدیه بدی بی شک هزاران برابر این انرژی ها به زندگی تون برمیگرده و تک تک اعضای خانواده صمیمی استاد عباسمنش در کهکشان زیبای این جریان در مدار های نورانی و به شددددت مثبت وعالی پیش خواهیم رفت خداوقوت برادر 💎
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عباس منش من می خواهم یک داستانی تعریف کنم که ربط به کامنتم دارد.
یادم آمد که روز های تابستان پدرم می گفت بیائید باهم یک بازی کنیم.
آن بازی این طور بود که باید اتفاق های خوبمان را در آن روز می نوشتیم.
و پدرم همیشه نفر اول در این مسابقه یا بازی میشد.
حتی یک روز گفت که من یک نیسان دیده ام که رنگ آن سبز لجنی بوده و خیلی خیلی قشنگ بوده است.
استاد عباس منش همین چیز های خوب بود که مرا به سمت خداوند بیش تر جلب می کرد و هر روز که این مسابقه را ادامه می دادیم ، هر روز اتفاق خوبمان بیشتر می شد .
آن روز ها برای من خیلی خوب بود و شب با خیال راحت می خوابیدم.
حالا من یک داستان دیگری دارم که به تازه گی اتفاق افتاده که باز هم من یک درسی از خداوند گرفتم.
در هفته ی قبل که دسبند فروشی میکردم استاد من یک کار اشتباهی کردم آن اشتباه این بود که ارزش دست بند های خود را نمی دانستم
و ارزان می فروختم و روز اول 13 تا دست بند را با قیمت هر کدوم 10 هزار فروختم.
و مادر و پدرم گفتند چرا همه ی این ها را با10 هزار فروخته ای دست بند های تو باارزش تر از این حرفاس
بعدش من فردای آن روز یاد گرفتم که 20 یا 30 بفروشم از آن به بعد یاد گرفتم که برای خودم و دست بندام ارزش قاعل باشم
و من متوجه ی یک چیزی هم شدم آن وقت که 10 هزار می فروختم مشتری کم داشتم
ولی وقتی قیمت ها را بردم بالا مشتری های زیاد تری نسیبم شد. و این برای من خیلی جالب بود .
استاد من تازه گی ها دارم به رفتار بابام توجه می کنم یادمه که قبلا وقتی به لبتابش می خوردی عصبانی می شد
و می گفت حواست کجاست ولی یک بار پام به جایی خورد و با سر افتادم روی لبتاب بابام و اون
گفت که چیزیست نشد من خیلی توجه کردم بابام از اون زمانی که با شما اشنا شده خیلی تغیر کرده و من اون روز فهمیدم که بابام هر روز داره
به سمت ثروت نزدیک تر می شه
استاد من در شنا توانستم 2 دقیقه نفسن رو هبس کنم برای شروع خوبه مگه نه
من اگر بیشتر تلاش کنم و تمرین می توانم هدقل 10 دقیقه زیر آب باشم
استاد خداوند مرا به یک آیه دعوت کرد و من خیلی چیز ها دربارش فهمیدم الخیرفی ما وقع
خداوند میگوید هر چیزی که اتفاق برایت می افتد خیری درآن است
تازه استاد عباس منش من می خواستم برای محمد حسن کامنت بنویسم
بعد با لبتاب بابام نوشتم بااینکه کیبرد لبتاب بابام اینگلیسی بود
اول پدرم به هم گفت که بی خیال شو برو با تبلت خودت یا گوشی مامانت بنویس
اما من گفتم نه بابا این برای بعدنم خیلی به دردم می خوره
بعد از چند ساعت تونستم که به صورت خیلی تند کامنت برای محمد حسن بنویسم پدر و مادرم و
خودم تشویقم کردن و خیلی تعجب کردن
ممنون از کسانی که برام کامنت نوشتین
ممنونم از دوست خوبم محمد حسن ممنونم از خاله فهیمه ممنونم از عمو جواد ممنونم از آسمان عزیز که می خواستم بهش 5 ستاره بدم ولی 3
ستاره سبط شد.خداحافظ
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام شینا ی قشنگ و نازنین
آفرررررررین به شما دختر باهوش و زرنگ، آفرررررررین به شما دختر هنرمند و ورزشکار.
وقتی در مورد پیشرفت هایت در شنا می گی خیلی ذوق می کنم آخه من هم مدتی است که شروع به آموزش دیدن شنا کردم و چند تا ویدئو دانلود کردم و از اونها دارم یاد میگیرم، ما این جا مربی آزاد نداریم چون استخر شرکت نفت است فقط برای اعضای شرکت نفت دوره آموزشی می گذارند و فقط غریق نجات هست. اعضای آزاد هر کس خودش باید یاد بگیره. منم با همون فیلم ها کرال سینه و پشت و دوچرخه رو یاد گرفتم.
و یه فیلم هم در مورد افزایش حبس نفس دانلود کردم، اول 50 ثانیه بیشتر نمی تونستم نفسم رو حبس کنم، بعد با تمرین شد 1 دقیقه و 50 ثانیه. شما الان دو دقیقه نفس ات رو حبس می کنی خیلی عالیه، با تمرین مطمئنا به زودی به دقیقه های بیشتر می رسی.
شینا جان شما خیلی عالی هستی، مراقب خودت باش.
در پناه حق روز به روز قوی تر و هنرمند تر و زرنگ تر بشی عزیزم.
یه عالمه بوووووس به روی ماهت، قشنگم
درود بر شینای عزییییز و دوس داشتنی
احسنت به تو که از الان داری تمرکزی روی خودت کار میکنی هم روی کانون توجهت هم روی بالا بردن مهارتهات. خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنت قشنگت
وااای باورم نمیشه. تو هم بیزینس داری؟ شاید برات جالب باشه که بگم خواهرزاده منم کهاسمش کانیا هست دستبند و گردنبند درست میکنه و میفروشه اونم مثل خودت خیلی مهربون و توانمنده و با وجود سن کمی که داره احساس مسئولیت بسیار بالایی داره چه در خونه چه مدرسه و حتی اگه مهمونی بره. و البته مثل خودت خوشتیپ و خوش اندامه
ازت سپاسگزارم که با اوردن کلام خدا بازم یادآوری کردی که هرچه اتفاق میوفته سراسر خیره. خدایاشکرت
شینای عزیزم ممنون که هستی.
ممنون از بابا و مامان بزرگوارت که باعث شدن مسیر هدایتت به این سایت هموارتر بشه.
آرزوی سلامتی و موفقیت هر روزه برات دارم. خدا نگهدارت عزیزقشنگ
شینای عزیز خاله، سلاااااااام و صد سلام. خدا قوت گل دختر خاله. خیلی خیلی دوستت دارم و از کامنت هایت کلی لذت میبرم. انشاا…. به زودی ببینمت و بتونی با پسر عزیزم علی جان که مثل شما و محمدحسن جان، 10 ساله است کلی بازی کنین. کامنت شما و محمدحسن جان را همیشه براش میخونم و کلی خوشحال میشه و شماها را تحسین میکنیم.
باز هم برامون بنویس و از موفقیت هایت برامون بگو. در پناه خدا جون باشی همیشه
بوس
خاله شیما
به نام ویاد الله مهربان
سلام ودرود خداوند به روی ماه فرشته زمینی خداوند شینای عزیز وارزشمند
احسنت خاله جان چه حس وحال خوبی گرفتم از کامنتت از داستانهایی که تعریف کردی وارزشی که برای خودت ودستبندهایت قائل شدی
احسنت به تو دختر نازم که از الان داری پول میسازی
فرشته نازنینم من دقت وتلاش وپشتکارت رو تحسین میکنم که هم متوجه تغییر رفتار اسداله عزیز شدی وهم تلاش کردی تا با لب تاب پدرجانت کامنت بنویسی
عزیزدلم همین که تو درخواست کردی تا پدر جانت یه اکانت جداگانه برات بسازه تا عضو سایت بشی نشانه این است که تو دختر قوی وشجاع ومستقلی هستی
چه عالی که موفق شدی 2 دقیقه نفست را درشنا حبس کنی فکر نکنم خاله اینکار را بتونه انجام بده باید امتحان کنم
فرشته قشنگم روی چون ماهت را میبوسم وخیلی دوست دارم وامیدوارم روزی از نزدیک تورا ببینم
بهترینها نصیب قلب مهربان وروح لطیف وبزرگت عزیزم
یا حق
به نام خدای مهربان
سلام شینای عزیزم
شینا جان
میدونستی که من خیلی خوشبختم؟؟؟
میدونستی که خدا چقدر من رو دوست داره که هر بار بهم میگه بیا توی سایت و بهم نشونه میده تا کامنت تو رو بخونم؟؟؟
شینا جانم نمیدونی چقدر اتفاق های خوب و بزرگی در انتظارته
خیلی خوشحال هستم که از کامنت هات انرژی میگیرم و ازت دارم یاد میگیرم عمو
آفرین که برای خودت برای کارت برای دستبند هات ارزش قائل شدی و اون ها رو با قیمت بیشتری داری میفروشی
تو اشتباهی نکردی که ده هزار تومان فروختی عزیزم
این هم قسمتی از کار هست ولی در عوض فهمیدی که کارت چقدر ارزشمنده
و به محض اینکه فهمیدی و قیمت رو بردی بالا خدا هم برات مشتری های بیشتری فرستاد و این یعنی ایمان بخدا و ایمان به فراوانی نعمت های خدا
آفرین که حواست به بهبود و پیشرفت پدرت هست
آفرین که با صفحه کلید لپتاب بابا کامنت برای محمد حسن نوشتی
آفرین عزیز دلم
لذت میبرم از خواندن کامنت های خوشگلت دورت بگردم
برات بهترین ها رو آرزو میکنم عزیز دلم
در پناه خدای مهربان باشی
سلام عزیزم گلم خوشکل من
چقد ذوقت کردم عشقم اندازه دخترم هستی ای خدا
تو بزرگ بشی چی بشی
چقدر هم خوشکلی عکستو گذاشتی عزیزم
کامنتت پراز حال خوب بود
افرررررین تحسینت میکنم انگیزه من رو بیشتر برای کسب وکار وادامه مسیر ادامه دادی
ای خدا
این شیناجون مارو حفظ کن
برات آرزوی موفقیت و سلامتی وثروت
ودرجات عالی در آینده ات دارم
دوست دارم خاله فاطمه
سلام استاد خوب و مهربانم
امیدوارم خوشحال و سرحال باشین 🌹
اگر به سمت چیزی که علاقته نری ، شرک به خدا ورزیدی ، و خیال میکنی که خدا تو رو در مسیر علائقت حمایت و هدایتت نمی کنه
این جمله اول فایل قشنگ هدایت خدا بود چون من باید در جهت علاقم (بحث روابط) برم و با طرف مقابلم صحبت کنم
وحالا این جمله برام هدایت بود که باید نترسم و قدم بردارم و برم الهامی که بهم شده رو اجرا کنم
و از نتیجش نترسم
امروز خدا بهم الهام کرد اگر تو بتونی اصلا به سمت کسی فرکانس نفرستی خیلی خوبه
چون اینجوری اجازه دادی خدا با فرکانس ناب خودش مسائلتو حل کنه
بتونی فکر نکنی به نتیجش بتونی نگران نشی بتونی نترسی بتونی نظر کسیو مهم ندونی بتونی علائق خودت رو مهم بدونی و خودتو ارزش مند تا خدا بهت علائقتو هدیه کنه
بتونی خودتو کمتر از بقیه ندونی و لایق رسیدن به خواسته های قلبیت بدونی
اول باید بفهمی خواستت هست یا نه ، اول شک و تردیدات از بین بره . ترسهاتو منطقیشون کنی و بعد وقتش که برسه خودت با عشق با اندکی ترس ولی با شوق حتما حرکتتو انجام میدی
🍇🍇
جوری مسیرتو تصحیح کن که بتونی حرکت کنی بتونی همین حالا ادم درستی باشی و بتونی تو علائقت حرکت کنی تا لحظه ی مرگت پشیمون نباشی و نخوای برگردی خیلی چیزا رو درست کنی
و تو همین عمری که الان کردی ، درست ترین نسخه خودتو ارائه داده باشی به جهان و به خودت و خودتو تجربه کرده باشی و اونچه علاقه قلبی توئه رو تجربش کرده باشی
استاد من امروز داشتم به روند زندگیم فکر میکردم گفتم ایا من چک و لگد خوردم یا نه
جواب این بود که من طبق تجربیات زندگیم و تضادهام رفتم جلو . مثلا وقتی تو بچگی رفتارای بد دیدم . گفتم من باید رفتارمو اصلاح کنم . تا با بچم رفتارم خوب باشه .
خوب هرادمی طبق تضادهاش به سمت خواسته هایی خلاف اون تضادها حرکت کرده
و باتوجه به تضاداش تصمیم میگیره چطوری هدف تعیین کنه برای خودش
🌲🌳
نکاتی که بلدم هم بنویسم :
هر هدفی داری باید با قانون تکامل در نظرش بگیری ، یعنی یک پله جلوتر از خودت
برای هدفت باید بها بپردازی بهایی در خور اون هدف و خدا با الهامات و هدایتاش بهت میفهمونه چه بهایی باید بپردازی برای هر هدف
باید تصمیماتی بگیری و اصولی محکم واسه خودت تعیین کنی
این تعیین اصول ، مدار تو رو بالاتر میبره چون خودتو متعهد به انجام اصول درستی می کنی که لازمه ی رشد تو و حرکتت به مدار بالاتر هست ، که خواستتم تو مدار بالاتره پس برای تعیین اون اصول حتما گوش به زنگ الهامات باشی چون خیلی مهمه
🌿
استاد خوبم من شما رو بارها تحسین می کنم چون جهانو جای زیبایی برای زندگی کردید
بما نشون دادین زندگی خوب ساختن شانسی نیست بلکه قوانین ثابتی داره راحته اسونه تکاملیه لازم نیست کوه بکنی
اگر بقیه ادمها تونستن من هم میتونم چون خدا عادله و به همه قدرت خلق خواسته داده . و سیستم فکری عصبی همه ادمها یکسانه
کافیه اعتماد کنیم بخدا و اما صبوری …
صبری شایسته ی خواسته 😊
🍃🍃
استاد منم خیلی مشتاق هستم که با شما صحبت کنم ای کاش فکری هم به حال دوستان زیادی که اندروید دارن بکنید چون این دوستانم زیاد هستن و ما هم خیلی مشتاق سخن گفتن با استاد مهربانمون هستیم
🥀🥀
نکته بعدی اینه که بالغ بودن فهمیده بودن درک داشتن ربط به سن و سال نداره .
من استاد از بچگیم با تضادهای زیادی برخورد داشتم و دوستم که باهم حرف میزنیم ۶۰ سالشونه و تعجب میکنن که من انقدر اگاهی دارم . ولی خب بازم تجربه هم مهمه تو مسیر زندگی چون ما با عمل کردنه که اگاهیا رو بیشتر درک کنیم
🍇🍇
امروز یه مطلب دیگه هم اومد به ذهنم
اینکه ما اگر میگیم خدا و اگر میخوایم با خدا باشیم و تو مسیرش باشیم چون واقعا درک کردیم که خداست که بما همه چیز میده .
و خودشم از اول قلبمونو هدایت کرد به مسیر خودش . زمانی که کسی نوید نتیجه بمن نداده بود من خودم قید همه چیو زدم و واقعا اومدم تو مسیرش فقط چون اولش بامسیر خدا ارامش گرفتم همون ارامش اوردم جلو و درسته که خیلی اتفاقات برام رخ داد اما میگم اینام بهای خواسته هام بود تا من سنجیده بشم که چقدر میتونم تو مسیر درست خودمو محکم نگه دارم و از مسیر خدا نرم بیرون
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون
🌙
استاد خوب و مهربونم خیلی لذت بردم از این فایل و از این تواضعتون مهربونیتون اونجا که گفتین ما تا کی بتونیم این روند عاشقانه رو با بچه های عزیزمون ادامه بدیم . وجودم سرتاسر عشق شد . ممنونم که انقدر خوب هستید استاد مهربونم
خدا برای ما نگهتون داره 🌹🌹
در پناه خدای مهربان
سلام به عشق دلم مینوی عزیزم
امیدوارم در مسیر عشق و آرامش و پاکی خداوند باشی عزیزم
میخوام ازت سپاسگزاری کنم دست ارزشمند خداوند که با تایپ کردن کلماتی که همش حک شده بره قلبت بوده هدایتگرم بودی
اون تیکه اول که در مورد رفتن به دنبال علایق و کنار گذاشتن شک و تردید ها و منطقی کردن ترس ها که میخوای این فرمول رو توی رابطه ت ایجاد کنی چقدر درس گرفتنی هست هم توی رابطه ای که میخوام و هم توی عشق و علاقه ام و بقیه چیزا…
عاشقتم عزیزم
این نکته یادم اومد مینویسمش
اینکه اول ما باید از خودمون بپرسیم توی فلان مورد دوست داری چیو تجربه کنی و چجوری باشه!!
اگر نمیدونیم یعنی ذهنمون دستع بندی نشده و در اون مورد باورهای توحیدی نساختیم که بلافاصله ما رو بع منبع جواب ها وصل کنه و ما رو به شناخت برسونه…
پس قبل از اینکه به سمت کسی فرکانس بفرستیم و دنبال ایجاد رابطه باشیم
قبل از اینکه بخوایم به زور دنبال اقدام کردن توی حوزه مورد علاقه مون باشیم
اولش باید ذهنمون خالی کنیم بعد از خودمون بپرسیمم چی میخوایم و خواسته واقعی مون چیه؟؟؟
عاشقتم دوست خوبم در آرامش خود خدا باشی💕😙💋👩❤️💋👩
سلام مریم عزیزم ، من از شما ممنونم من من من 😊 ، اخه کامنت گذاشتن شما شده برام یک نشونه . ببین اومدی کامنت گذاشتی نکته هم توی کامنتت نوشتی ، خوب چی بهتر از این ؟ هم اموزش ببینی و هم اموزش بدی .
و کامنتت رو که خوندم . اومدم پایین و کامنت بعدی ، برام هدایت بود این دیگه یعنی قشنگ خود خودت دست خدا شدی 😊 ممنون مریم عزیزم مطمئنم که تو موفق موفقی 😎
کامنت بسیار زیبایی بود
فقط سوالی در رابطه با کامنت شما برام پیش اومد نمیخواستم اشتباه متوجه بشم گفتم بپرسم اولش گفتی( علایق تو روابط نترستم)
من نمیدونم از یه نفر خوشم میاد بعضی وقتا بهش فک میکنم اما نمیدونم هوسه یا علاقه گیج شدم این کامنت خوندم به فکر فرو رفتم البته تکلیفمم با خودو معلوم نیس خودم حس میکنم باید فرکانسمو درس کنم اون اگه هم فرکانس من باشه میاد
یا نه برم بهش بگم بهت فک میکنم ممنون میشم کمکم کنی
سلام دوباره
عزیزم فراموش کردم که بگم
تحت هر شرایطی هستی حتما از خداوند هدایتش رو بخواه
تا او بهت بگه چه کار کنی
یک وقت هدایت بر مطرح کردنه و یک وقت بر نگفتن . خدا بهتر میدونه عزیزم . و سعی کن ذهنتو کاملا خالی کنی و هیچ فکری نکنی تا خدا هدایتشو برات برسونه . منتظرش بمون
شاد باشی ❤🍇🥀
سلام عزیزم فردی که من میخواهم برم باهاش صحبت کنم خودش قبلا از من خواستگاری کرده عزیزم . و اون خودش پا پیش گذاشته ولی من بخاطر یکسری ترمزها نتونستم باایشون حرفهامو بزنم . ترسها و تردیدها بودن . و حالا برای انکه بتونم شرایطمو مطرح کنم اول باید باورمو درست کنم و بعد برم صحبت کنم
ممنونم عزیزم
سلام مینوی عزیزم کامنت تو واقعا الهام خداوند بود که به تو وبه من شد امیدوارم این تصمیمت بهترین تصمیم زندگیت باشه چون تو لایق بهترین هایی خیلی کامنتت برام الهام بخش بود فقط میخواستم از صمیم قلبم ازت سپاسگذاری کنم خیلی با درک بالایی از آگاهی کامنت نوشتی بازم میگم سپاسگزارم و عاشقتم میبوسمت😍😍😍😚😚😚
سلام سِودای عزیز امیدوارم شاد باشی
عزیزم فردی که میخواستم باهاشون صحبت کنم ایشون ، ابتدا خودشون از من خواستگاری کرده اند و من بخاطر یکسری ترمزها هنوز نتونستم برای صحبت کردن باایشون حاضر بشم . و الانم با برداشتن ترمزهامه که میتونم برم و برای مطرح کردن شرایطم ، اقدام کنم .
امیدوارم همواره تحت حمایت خدا باشیم . منم میبوسمت دوست گلم
سلام بر استاد نازنین و مریم جان عزیزم و همه دوستان هم فرکانس
عاشقتونم من
عاشقتوووونم
عااااشششقتووونم
خدا رو شکر که هر روز با فایلهای بینظیرتون یک تلنگر و کلی حس خوب منتقل میکنید
خدا رو شکر از بودن اینجا و حالا و این همه حالِ دلِ خوب😍
عاشقتونم من
سپاس بی حد از دوستان عزیز بابت بیان تجربیات شون
در خصوص دوست عزیز امیر که در خصوص هدایت به شغل مورد علاقه و خواسته دلخواه شون و تلنگری که خیلی مناسب به خودشون زدند و حرکت کردند و در مسیر خواسته شون حرکت کردند و نتایج خوبی گرفتند و خواهند گرفت
و باعث شد به این قضیه بیشتر و بیشتر فکر کنم و بیشتر به اینکه ایده هایی که دارم رو خیلی جدی پیگیر باشم و در جهت انجام خیلی مصمم قدم بردارم و به نشانه هایی که بهم گفته میشه خیلی دقیق تر توجه کنم و اگر واقعا در این مسیر هستم و این فایلها رو گوش میدم و در مسیر الهی قدم برداشتم نباید خیلی ساده از ایده هام و خواسته هام بگذرم و چقدر زیاد باید تکرار کنم حرفی که عمل نیاورد حرف مفت است و چقدر باید مصمم بشم که خواسته هام به نتیجه برسونم و لذت زندگی رو با تمام وجودم تجربه کنم و به خودم یادآوری کنم که توی مسیر که بودم و خواسته های کوچیکم که در مواردی در حد فاصله چند ساعت اتفاق افتاد و شکرگزار خدا شدم و کلی از رسیدن خواستم حال خوبی داشتم خواسته های بزرگ و بزرگتر هم شدنی هست…اصلا مگه میشه خواسته یی شکل بگیره و نشه…شدنی بوده که به ذهنم اومده…مثل مهاجرت😍
به قول استاد که معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است که باعث گسترش جهان میشه
با قدرت باید باورهای مناسب خواسته های بزرگمو بسازم البته برای الان من بزرگ است و وقتی برسم دیگه خواسته بزرگی نیست ولی باید با امید پیش رفت همون طور که خیلی از افراد خواستن و شد ……و خیلی مصمم پیش بسوی موفقیت
حقیقت من خیلی زیاد این شغلی که در حال حاضر در حال انجامش هستم خیلی علاقه داشتم و دارم و لذت میبرم ولی خب به زندگی در طبیعت خیلی زیاد علاقه مندم و جز ایده های همیشگی زندگی من بوده است و باید خیلی جدی و جدی تر به این خواسته م توجه کنم و خیلی راحت نسبت به این خواسته بی توجه باشم ، گاهی فکر میکنم عاشق کارم بودم در یک برهه، ولی عشق زندگی من بودن در طبیعت هست پس چرا نشستم و اون جوری که باید پیگیر این قضیه نبودم…چندباری حرکت کردم ولی نه انقدر جدی و مصمم که نسبت به خیلی کارها انجام دادم…نیاز به یک تصمیم جدی و رو به جلو بگیرم و توجه کنم به هدایت الله💪 از همون قانون خارپشتی کمک بگیرم …مگه همین قانون خارپشتی رو جای دیگه به وضوح نتیجه شو ندیدم پس حالا هم میشه و خواهد شد 💪
یک نکته که حدود یک هفته درگیرش شدم طبق فایلهای دوره آفرینش که ۱۰۷آرزو باید نوشته شود یک هفته مدام در حال فکر کردن و نوشتن ۱۰۷ آرزو هستم ولی واقعا جای تعجبه که هنوز نتونستم تمام کنم … واقعا نمیتونیم ۱۰۷ خواسته داشته باشیم بعد میخواهیم به خواسته هایمان برسیم وقتی که خودم هنوز خواسته هامو درست نمی دونم و نشناختم …
و چقدر حرف استاد تلنگر عجیبی داشت مثل پتک توی سرم کوبیده شده
اینکه واقعا به لحظه مرگ فکر کنم واقعا اگر اون روز امروز باشه من واقعا این همون مسیری بود که میخواستم؟؟؟
نه حقیقت اصلا این مسیری که هست و این زندگی حالای من اون چیزی نیست که بتونم موقع مرگ بگم راضیم
و هنوز خیلی علایقم هست که تجربه نکردم
و خیلی از لذتهاست که بدنبال تجربه ش هستم ،
خیلی کارها هست که باید انجام بدم،
خیلی جاها هست که باید ببینم
و …و … و …..
باید برم در مسیر علایقم و واقعا اجازه بدم درهای مسیر به علایقم باز شود و بچشم طعم شیرین تجربیات رو… باید خیلی نسبت به این موضوع جدی تر بشم و قدم های محکم و پیوسته بردارم و در حد حرف نگذارم باقی بماند و به عمل برسانم که اگر روزی روز مرگ من شد با لذت مرگ را در آغوش بگیرم، که از این زندگی و این دنیا لذت وافر برده باشم و بهشت این دنیا رو تجربه کرده باشم و پیش بسوی بهشت ابدی😍🤩
ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه🤩🤩😍😍 الهی آمین …الهی آمین…الهی آمین
چقدر جدیدا وقتی با خدا راز و نیاز میکنم میفهمم چی میگم چقدر قبلا اینها برای من در حد یکسری کلمات بود ولی حالا پر از انرژی و حالِ خوبه😍
چقدر قبلا ناآگاه بودم و خواسته واضحی نداشتم از خدا و همیشه شاکی بودم اخه این چه زندگییییهههه….مگه من واضح خواسته بودم از خدا و نداده بود….حالا که میدونم قوانین این جهان رو ….
چقدر صحبت ها مکمل هم داره پیش میره و صحبت های عاطفه جان و عمل به نشانه هایی که داشتند و عمل کردند و قبل از اینکه اوضاع نامناسب شود شروع به تغییر و حرکت کردند، چقدر در دلم تحسین تون کردم و چقدر از صحبتهاتون انرژی گرفتم 😍😍🤩🤩
در خیلی جاهای این مسیر زندگی در حال لذت بردن هستم ولی خیلی بهتر از این هم میتوانست باشد و بهتر از بهتر شود
البته که خیلی کارها بود که انجام دادم و شد و عجیب است چرا برای مهاجرت و خواسته های بزرگم هنوز اقدام جدی انجام ندادم
نباید بگذارم به جایی برسم که دنیا با لگد بخواد منو پیش ببره البته که برای بعضی کارها نباید خیلی عجول بود و حرکت کنم باور مناسب بسازم و عمل کنم و صبر ضمیمه کار کنم تکاملم انجام بشه رقم خواهد خورد شک ندارم وقتی ایده ش اومده یعنی این خواسته من انجام پذیره
چقدر لذت بردم از تجربیات سبحان عزیز که با سن کم و انقدر با انرژی بدنبال ایده شون رفتن و در جهت خواسته شون حرکت کردند
و چقدر تلنگر سنگینی بود که من با وجود ۳۵ سال سن بعد از یک هفته هنوز نتونستم ۱۰۷ آرزو و خواسته مو بتونم بنویسم
یعنی در این سن هنوز من خواسته هامو به وضوح نشناختم و چقدر نیاز دارم کار کنم و در این مسیر الهی با اراده پیش برم و روی باورم خیلی زیاد کار کنم و مدام تکرار کنم حتی نتایج خیلی کوچیکم رو
استاد جان من این مسیری، این زندگی ، این تجربیات رو عاشقانه دوست دارم و شک ندارم اتفاقات فوق العاده برام رقم میخوره و یک روز از نزدیک از همه اتفاقات خوب زندگیم براتون خواهم گفت و شک ندارم خیلی نزدیک هست
سپاس از دنیا دنیا آگاهی ناب و خالص تون
خدا رو شکر از این همه خوبی و قشنگی
بماند این کامنت ها برای روزگار قشنگ آینده که برمیگردم و یادم میاد که این خواسته ها را داشتم و رسیدم بهش😍
در پناه رب😍
دوست عزیزم لذت بردم از صحبت هات !
این تیکه از صحبتت :
«چقدر تلنگر سنگینی بود که من با وجود ۳۵ سال سن بعد از یک هفته هنوز نتونستم ۱۰۷ آرزو و خواسته مو بتونم بنویسم»
یهو جریانی از
هدایت خداوند داره در من جاری میکنه که یه چیزایی بگم :
به میزانی که خودمون میشناسیم ، به میزانی که تایید دیگران مبنای انتخاب خواسته هامون نمی ذاریم ، به میزانی که حواسمون هست تضادها دارن چی به ما میگن ، به میزانی که فقط رضایت خودم و صلح خودم برام مهمه خواسته ها واضح میشن.
در واقع واضح شدن خواسته ها ربطی به عوامل بیرونی مثل سن ، کار و جنسیت و شهر اینا نداره که بگیم اینا دلیل شدن من بفهمم بلکه میزان آگاهی و فهم ما برای دریافت پیام هاییه که روح در برخورد با تضاد ها به ما میده !
حسرت اینکه دیر من آگاه شدم و احساس گناه هم نداشته باشیم چون بسته به میزان آمادگی مون ، درک میکنیم جهان چطوره؟ قانون چیه ؟ خواسته های من چیه
خود واضح شدن خواسته پروسه تکاملی داره یه دفعه ای نیست !
باید ترمزها برداری !
خودت و ذهنت بکنی از بقیه !
خودشناسی با خواستن و آرزو کردن ارتباط مستقیمی داره !
(خود من یه زمانی اینقدر ذهنم قفل بود که جرئت خواستن نداشتم فکر میکردم اگر چیزی بخوام پر رو میشم خدا یا دیگران دوستم ندارن ببین شدت باورای منفی را)
اینه ارزش ستاره قطبی که میخواد یادت بده بابا آرزو کن یه چیزی بخواه مغزت آکبند نذار !
من از همه ی تمرینات به شدت با این تمرین مقاومت داشتم خیلی طفره میرفتم از انجامش بهونه میآوردم ! چون عضله خواستن من خیلی ضعیف بود چقدر کار کردم ریشه ها کشف کردم تا الان میتونم حداقل روزانه چند تا خواسته بگم ! و خیلی آسون و راحت در مدت کوتاهی البته بسته به مدار دریافت میکنم و لذت میبرم
با خودت صادقانه روبرو بشی، ارزش هات بسنجی!
حواست باشه خواسته ات بخاطر تایید و لایک و فالوو و رضایت و دوست داشتن بقیه نباشه !
یادت باشه ممکنه خواسته هات حتی عزیزات خوشحال نکنه حتی ممکنه مسخره و طردت کنن چون بزرگ میخوای ، آیا طاقتش داری ؟ نه اینکه خواسته ات بد یا به ضرر اون ها باشه نه ! چون ممکنه اونا ظرفشون آماده نباشه تو رو سردت کنن بگن این برای تو زیادیه یا بترسونت از پسش برنمیای ! ما خیرت میخوایم به همین چیزی که هستی راضی باش !
خیلیییییییییی حواست باشه گول حرفای به ظاهر منطقی شون نخوری ! بگن زوده دیره دلار کشور رییسجمهور ، فلانی ، بیماری و …. تو هم شل بشی متوقف بشی ! یادت بره میتونی آرزو کنی و به تو داده خواهد شد !
(پس اگر خواسته واقعیت پیدا کردی جار نزن تو دلت نگه دار با خاموشی و در پنهان کارت انجام بده براش تلاش کن بذار نتایج خودشون نشون بدن نذار زبونت بیشتر از نتایجت کار کنه ! )
خواسته ات از روی کمبود نباشه که به یه حداقل راضی بشی بگی مثلاً من که بیکارم حداقل یکاری داشته باشم یا یه عمری تنها بودم بذار حداقل یکی تو زندگیم باشه ولی پر از تضاد نه این با روح عظیم و ارزشمند مون نمیخونه !
ما میتونیم بهترین هارا تجربه کنیم
همیشه بهترین در مداری که هستیم باشیم و با لذت و شادی لحظه هامون سپری بشه !
راضی شدن به حداقل ها توهین به شعور و عظمت ظرفیت روح مونه !
فک کن خداوند به اندازه کل کیهان به ما ظرفیت دریافت داده ( خودش تو قرآن گفته آسمان ها و زمین را مسخر و رام شما کردم بنظرم یعنی هرچی میخوای بردار همش برای تو خلق کردم ) بعد من با یه قاشق دستم میخوام نعمت دریافت کنم، چرا ؟ چون ایمانم کمه ! چون کمبود و عدم باور به فراوانی تمام وجودم گرفته ! چون اسیر و زندانی افکار پوچ گذشتگان و اطرافیان شدم !
با احساس لیاقت خواسته هامون انتخاب کنیم بهترین هارا بخوایم جواب جهان همیشه اکی هست یعنی خدا همیشه موافقه که ما شایستگی و لیاقت تجربه کنیم ! پس اگر خواسته ای نداریم یا یا حداقل هاست یعنی ترمز ها و باورهایی هست که باید بگردم پیدا کنم و برطرفشون کنم !
به جایی برسم که محکم و پر قدرت بدون ترس خواسته هام پیدا کنم و خلقشون کنم .
این ها آگاهی هایی بود که جاری شد و خودمم میدونم از همه بیشتر برای خودمه امیدوارم جز عمل کنندگان باشم 🎁💜🌺
سلام فرنوش عزیز و فوق العاده
چقدر زیبا ، چقدر فوق العاده، چقدر مهربانانه، چقدر دوستانه ، چقدرررر با عشق برام نوشتید
چه خدای مهربانی دارم که چنین دوستان هم فرکانسی فوق العاده یی در این مسیر کنارم قرار میده
شما خیلی بینظیرید و چقدرررر زیبا نکات مهمی بهم یادآوری کردی و چقدر خالصانه و عاشقانه نوشتید
هر اندازه بگم چقدر لذت بردم کم هست
چشم به نکاتی که اشاره کردید حتما توجه میکنم و با عشق بهشون بیشتر از قبل فکر میکنم و خدا رو شکرگزارم که کامنت من انقدر خوب بود که این حرفهای پر عشق رو نصیبم کرد…فرنوش عزیزم بی حد سپاس از شما هربار که کامنتتونو میخونم لذتم صد چندان میشه ممنونم عزیز دلم 🤩😍
من یه دانش آموز پیش دبستانی این مسیر پر عشقم و دارم قدمهای آرام و پیوسته برمیدارم و شک ندارم به این مسیر و این هدایت که در این مسیر چنین دوستان خالص و مهربانی دارم و انقدر زیبا در این مسیر کنارم قرار گرفتند و آگاهی ناب شونو در اختیارم میگذارن
شما بی نظیری بانو جان و حرفهاتون پر عشق
در پناه رب
منتظر همیشگی کامنت پر عشق تونم😍
سلام دوست عزیز. چه حرفای زیبایی زدید که خیلیییی شبیه حال منه. منم در سه مورد با شما خیلی شبیه ام. 1. از شغل فعلی ام راضی ام و عاشقانه به اون رسیدم2. ولی همزمان بطرز عجیبی عاشق طبیعتم که خصوصا با رشته تحصیلی و شغلمم کاملا همخوانی داره3. عاشق مهاجرتم. کلا انگار این گفتگوهای کلاب هاوس عیدی امسال ما بود. خیلی خیلی تاثیرگذارند. عجیب فرکانسهای منو تشدید میکنه. هر روز آگاهییهای هماهنگ و مکمل هم از گوش و کنار جهان داره میرسه و احساس خوب و خوبتر ایجاد میکنه که قطعا نویدبخش تحقق علایق و رویاهامونه. ممنونم از کامنت زیباتون و از زحمات بی وقفه استاد عزیز و خانم شایسته گرامی بی نهایت سپاسگزارم..
سلام علی عزیز
انقدر این مسیر زیبا و بینظیر هست و میشه هرروز لذت بیشتری از این آگاهی های ناب و خالص برد و با قدرت پیش بسوی موفقیت
چند خط نوشتید و چقدر گرم و دلچسب … چقدر مصمم تر شدم و پر انرژی تر ….ممنونم ازتون …واقعا عیدی خوبی یود برای امسال مون و امسال سال تحقق رویاهامون خواهد شد
در پناه رب
منتظر خبرهای فوق العاده خوبتون هستم😍
سلام دوست خوبم چقدر زیبا ودلنشین صحبت کردین وچقدر من رو بردین تو فکر که این مسائل واسه منم وجود داره زندگی تقریبا خوب ورو به پشرفتی دارم ولی خیلی خواسته ها دارم که در مسیرش کند حرکت میکنم واین حرفهای شما تلنگری به من هم بود ممنون از حرفهای خوبتون🙏🙏
سلام دوست عزیزم سمیه جان
خدا رو شکر که کامنتم به نظرتون مفید واقع شد و ان شالله در این مسیر پر از عشق با قدرت پیش میریم
به یاری حق😍
منتظر پیام های پر عشق و پر از محبتتون هستم
سپاس از حسن توجه ت
لاجرم اتفاقات خوب در پیش است😍
چقدر انرژی میگیرم وقتی کامنت دوستان عالی رو میبینم که با عشق برای من مینویسنن
عاشقتونم😍🤩
سلام به ندای نازنین منننن به عشق زیبای من من چقدربا تمام وجودمم این عشق نابتون رو تحسسننتون میکنم چقدرربینهایا تحسسنتون میکنمم میخواستمم بارها براتون بنویسم با عشققق دراغوش بگیرمتون که چقدر چقدر زیبا نوشتین چقدررررعاشق این درک بینظیزتونم چقدزبینهایت بینهایت تحسینتون میکنمم چقدر بینهایت تحسسنتون میکنمم این درک بینطیرتون رو.چقدرعاشق این عشق نابتون این ایمانننن ایمان ایماننن بینطیرتون هستممم چقدررربینهایت بینهایت تحسینتتون میکنممم چقدرررغرق ترین شدم وراین عشق نابتون خداروهزاران بارشکرررمیکنمم برای وجود نازنینتتت عشق دلم برای این همه عشق نابت خداروهزاران بارشکرررمیکنم که چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنهه بهمون الهام میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنهه به سمت درک بهتر بهتر به سمتت دزک عمیق تررر و بهترر غرق شدننن دراین عشق نابش هرلحظه هدایتمممممون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه عاشققتونمم عاشققتونمم چقدرربینهایت بینهایت تحسینتتون میکنمم چقدرلذت بردمم چقدرعشققق کردمممم چقدرعشقق کردم چقدزتحسسنتتون میکنمم چقدرربینهایت تحسینتتون میکننمم عاشقتونم عاشقققتونمم الهی که هرلحظه هرلحظه غرق عشققق خداوندم غرق بینهایت نعمت ها و فراوانی ها و ثروتها بینهایت زیبایی ای خداوندم باشییی الهی که جریانی ازبینهایت بینهایت نعمت ها فراوانی هااا جریانی از بینهایت عشققق ارامش لذت شادی سلامتی ازبینهایتتت طریق جاری ترین جاری ترین باشه برلحظه لحظه ات عشق مننن بهترین های بهترین های بهتریننن هارو برایت میخواهمم ازیگانه قدزتت جهان که تنهاا قدرت اوستت تنهاا او کافی ترین کافی ترین است تنها اووست که عاشقانه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتتتمون میکنه عاشققتونمم😍😍😍
سلام اِلی عزیزم دوست فوق العاده پر انرژی و پر عشق
عاشقتم عزیزم چقدر با عشق و با محبت
چقدر گرم و مهربانانه
چقدر دوستانه و پر محبت
چقدر دلنشین و فوق العاده
برام نوشتید چقدر لذت بردم از این همه انرژی و حرفهای گرم و دلچسبتون
چقدر خوشحالم و شکرگزار خدای مهربانم که توی این مسیر الهی دوستای مهربان و پر عشق کنارم قرار داده و چقدر فرشته گونه هستید
ممنونم که انقدر حالِ خوب و بینظیر بهم دادی و چقدر انرژی گرفتم از کامنتت
❤❤❤❤🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍
عاشقتونم بینظیر ترین دوستان که میشه باشن اینجا در این خانواده جمع شدن …فوق العاده یید
در پناه رب مهربان😍
تغییر شخصیت جسارت میخواهد
این عنوان فایلی ست که استاد چندسال پیش در فضای طبیعت ضبط کرده بود
حالا میخوام این فایل به صورت نوشتار اینجا بنویسم :
به نام خدای مهربان من سید حسین عباسمنش هستم و باز هم سپاسگزار خداوندم که این فرصت داد که در خدمت شما عزیزانم باشم
نمیدونم یادتونه یا نه!
چند وقت پیش یه فایلی من آماده کردم در موزد تغییر و توی اون فایل گفتم که انسان ها خیلی سخت تغییر میکنند.. خیلی خیلی میذارن اوضاع خراب بشه، توی همون فایلی که گفتم شما جز کدوم گروه هستید..!
افرادی که قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه تغییر میکنند
افرادی که وقتی اوضاع خراب بشه تغییر میکنند
یا افرادی که تغییر نمیکنند
عهههه
بعد از مدتی بعد از اینکه من اون فایل آماده کردم و برگشتم به تهران..
رفتم پیش یکی از دوستام که سالهای خیلی قبل ما باهم یه کاری رو شروع کرده بودیم
یعنی اون توی کلوب بازی های کامپیوتری بود
و به منم پیشنهاد داد و من اون موقع خیلی سنم کم بود شاید حدود ۱۵، ۱۶ سالم بود
به منم پیشنهاد داد که توام بیا این کار بکن
و من اون موقع یه مغازه ای داشتم، مغازه تعمیر رادیو و تلویزیون و توی منطقه پایین شهر یه مغازه ی کوچیکی اجازه کرده بودم (اههه یه ادم از اونجا الان رسیده به کووجااا🤐😮) و رادیو و تی وی و ضبطو اینا تعمیر میکردم
اون دیگه به من پیشنهاد داد که بیا درآمدش خوبه
اون موقع خب منم علاقه داشتم به بازی های کامپیوتری خیلی ذوق داشتم که این کار انجام
بدم
خلاصه من با تحریک دوستم رفتم و یه دستگاهیی به نام میکرو اون موقع بود با یه تی وی سیاه و سفید گذاشتم کنار کارم بچها میومدن بازی میکردن و هزینه شو پرداخت میکردن
دستگاه میکرو بعد شد سگا بعد شد پلی استیشن دو تا سه تا پنچ تا دیگه مغازه بزرگ داشتم ۷،۸ تا دستگاه داشتم با تی وی های رنگی خیلی مدل بالا خوب و درامد بالا
اما..
یکسری نشونه ها اومد که تو باید تغییر کنی
و باید برنامت عوض کنی
نشونه ها چی بود؟؟؟
درامد من داشت کمتر میشد با اینکه درامد بسیار بالا بود توی اون سن کم ولی..
نسیت به ماه قبل داشت کمتر میشد یه مسئله دیگه ام بود که دست زیاد شده بود به قول معروف افراد زیادی وقتی دستگاه پلی استیشن وقتی اوایل اومدن قیمتشون خیلی زیاد بود قیمتشون بعد کمتر شد و افراد زیادی میتونستند بخرند
حتی توی خونشون هم بچها متیونستند بخرند و استفاده کنند و دیگه نیاز نبود که بیان پولی پرداخت کنند که بیان توی کلوپ بازی های کامپیوتری و اون بازی ها رو بازی کنند
و من همون موقع فهمیدم این روند نمیتونم ادامه بدم
و
تونستم ببینم آینده این روند رو یعنی خیلی موقع ها هست شما باید بتونید آینده این چیزی که الان هستید ببنید اقا من با این وضعیتی که الان دارم پیش میرم
۱۰ سال دیگه کجاام؟؟ آیا اونجایی هست که واقعا من میخوام باشم یا نه جای مناسبی نیست!!!
وقتی که من فکر کردم دیدم آیندش اینه که ۱۰ سال بعد فرض کن مثلا یه درامد کمتری از الان دارم نه توانمندیم بیشتر شده بالاخره اونجا یه محیطی بود که چیزی برای یاد گرفتن نداشت و مگر اینکه بخوای بازی های کامپیوتری بیشتری یاد بگیری.. و به من حداقل کمک چندانی نمیکرد..
نه اطلاعاتم بیشتر شده نه افراد بیشتری شناختم یعنی یعنی اون وجودم من اون چیزی که در درون من بود اینو دوست نداشت و نمیخواست این روند ادامه بده
و من اومدم تغییر دادم و اومدم بندرعباس و از صفر شروع کردم
و فکر کنم توی اون فایل درموردش صحبت کردم که چه اتفاقاتی افتاد
………………(پیام لگو سایت)
اون دوستم که به من پیشنهاد داد که خودش کلوپ بازیهای کامپیوتری داشت اون همونجا موند و اون اون موقع درآمدش از من خیلی بیشتر بود و یه جای خیلی خوبی توی شهر داشت و خیلی مغازش..
یادمه من و اونایی که کلوپ داشتیم میگفتیم آقا این طرف چقدر وضعش خوبه چقدر مشتری داره چقدر سرش شلوغه خیلی خیلی مغازش شلوع بودو از صب تا شبببب پر از مشترییی بود
عههههه یادمه اون موقع تازه ازدواج کرده بود و یه خونه خیلی کوچیک ۴۰ متری توی همون محله های پایین شهر خریده بود خب اون موقع برای ما رویاااا بود خونه داشتن و ماشین داشتنووو و اینا سنم خوب خیلی کم بود شاید مثلا ۱۸،۱۹ سال همین حول حوش
وقتی این فایل اماده کردم و گفتم وقتی رفتم ایران بذاز برم این دوستم ببینم
۲۰ سال پیش ما باهم یه کاریووو شروع کردیممم..
ببینم الان چیکار میکنه…
دیدم..!! باورتون نمیشه همون مغازه همون مغازه هسسسست
یعنی مغازش عوض نشده همونجا مستاجر هست داره اجاره میده
و داره کار میکنه و مغازش خیلی خلوت تر از اون موقع هاستتت.
ولی بازم بچها دارن بازی میکنند چون توی منطقع مرکز شهر بود..
باهاش صحبت کردم خب حالت چطوره جطوری حالت خوبه و ایناااا….
ته حرفش این بود که من از وضعیتم خیلی ناراضیم و من درواقع ۲ تومن درامد دارم و ماهی یکو دویست دارم اجاره میدم
و ماهی ۸۰۰ تومن دارم سود میکنم دنبال اینم که برم یه کار اداری یه جایی استخدام بشم
تا من یکو دویست سیصد پونصد تومن داشته باشم و خیلی اوضاع خیلی داره بهم فشار میاره..
و این دیدگاهم داشت که من هیچ بلد نیستم و توی این مدت فقط توی مدت داشتم کار میکردم و هیچی بلد نیستم دیگه کسی به من کاری ام نمیده سنممم ام رفته بالا
گفتم خب خونه چیکار کردی زمین و.. ماشین و فلان
گفت اون خونم فروختم و بیام یه خونه بهتر بگیرم بعد قیمت خونه ها رفت بالا و من دیگه نتونستم خونه بخرم و همونم از دست دادم و الان مستاجر هستم
ماشینم که یه ماشین درب و داغون معمولی داشتووو
و داشت به همین روووند ادامه میداد..
بعد من یادم اومد توی ذهنم اینکع چع روندی توی ذهنم اتفاق افتاد که من اوضاع اون موقغ که خیلی عالی بودو و درآمد عالی داشتوو ترک کردم چون فعمیدم این سیستم و این روند نتیجه چندانی برای من در آینده دور نخواهد داشت
خیلییی دوس داشتم این تجربه با شمااا به اشتراک بذارم..
خیلیییی از افراد هستند که بخاطر ترسسس هاشون، نگرانی هاشون بخاطر اینکه نمیدونن آینده چی میشه..
بخاطر شاید بی ایمانیشووون
دست به تغیییر نمیزنند حرکت نمیکنند
من حتی وقتی که اومدم توی منطقه خودمون (فکر کنم کهگیلویه و براحمدو میگه استاد)
دیدم افراد خیلی زیادی هستند با توجه به توانمندی های خیلی زیادی که دارند با توجه به استعداد های بسیاز زیادی که دارند اما شهامت حرکت کردن ندارند
شهامت تغییر کردن ندارند شهامت اینکه از این تواناییشون استفاده کنند برای موفقیت و پیشرفت بیشتررر ندارند
به این فکر کنید که چرا نمیخواهید تغییر کنید؟چرا این وضعیت داره شما رو آزار میده ولی هنوز حرکت نمیکید سعی کنید ۱۰ سال آینده رو ببینید سعی کنید مسیری که دارید طی میکنید ببینید کجاست و چقدر اوضاع داره بدتر میشه!!یعنی وقتی که شما عوض نکنید خودتون رو اگر اوضاع الان کمی به شما فشار میاره ۱۰ سال دیگه بسیار بسیار زیاد به شما فشار میاره، بتونید این فشار ۱۰ سال بعد الان حس کنید.که این فشار این سختی این عذاب که میخواد ۱۰ سال دیگه برای شما بیاد
۲۰ سال دیگه به وجود بیا الان احساسش کنید که به شما انرژی بده برای حرکت کردن که شمارو مجبور کنه که حرکت کنید(این قسمت جمله استاد خیلی مهمه)
یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه شما تغییر کنید اینه که آینده رو ببینید که با همین روند دارید پیش میرید و ببنید که چقدر اوضاع بد میشه چقدر شرایط بد میشه..
چقدر داغون میشه.. همون چیزی که من دیدم توی کسب و کارم.. با اینکه سنم خیلی کم بود ولی میدونستم درامدم هر روز داره درامدم داره کمتر میشه…
درستع درامد حالا حالاهاا خیلی خوب بود شاید تا چندسال دیگع هم میتونستم این درامد داشتع باشم
اما موضوع از این بود که داشت هر روز آب میرفت کوچکتر میشد
و چیزی به وجود من اضافه نمیکرد اون کار..
چیزی به تواتمندی های من استعداد ها و ظرفیت من اضافه نمیکرد..
و اون موقع فهمیدم باید تغییر کنم
.
.
و الان توی هر شرایطی که هستی و شرایطت داره خراب میشه
نشونه ها رو ببین
هم از لحاظ مالی و هم روابط خانوادگی.. اگر داره توی زندگی زن آ شویی توی زندگی با فرزندت
مثلا قبلا ماهیی یکبار دعوا و بحث سنگین میکردین الان شده هفته ای یکبار
هر روز داره این تایم بیشترو بیشتر میشه بدون که چند وقت میشه روزی یک بار ساعتی ۱ بار
پس الان باید یه فکری به حالش بکنییی
پس الان باید توی رفتارهات باورهات و کارات تغییراتی ایجاد کنییی
نه اینکه وقتی اوضاع خیلی خیلی خراب و سخت شد
در تمام لحظه های زندگیتون در تمام موضوعات مختلف باید آمادگی تغییر داشته باشید
باید آمادگی تغییر در تمام جنبه های زندگیتون داشته باشید
قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که..ناتوان بشی به قول معروف بیچاره بشییی..
که چاره ای نداشته باشی مجبور باشی ادامه بدی
(یا میگن چیزی برای از دست دادن نداشته باشی)
هرچند هم در ناتوانی مطلق هم انسان اگر بخواهد و ایمان داشته باشه و خدا رو باور مته میتونه تغییرات شروع کنه و نتایج خیلی بزرو ببینه..
اما چرا بذاریم اوضاع اینقدر بد بشع مثل یه بیماری هست چرا بذاریم این بیماری اینقدر در وجود ما ریشه کنه که مجبور باشیم با یه عما جراحی درستش کنیم چرا با یه پرهیز از یک غذای نامناسب درستش نکنیم..
چرا با یه تغییر کوچک درستش نکنیم
(استاد در مورد این حرفتون دقیقا من این صحنه چند روز پیش دیدم که مادر بزرگم مریض شد و اوردنش پیش دکتر و مجبور شدن روزی ۸ تا قرص بهش بدن و قبلش سرم بزنه و یه امپول ۷۰۰ هزارتومنی بزنه و کلا بیشتر از ۱ میلیون خرج کنه.. درصورتی که نشونه های بیماری از هفته های قبلش ایشون میداشته و خودش در مقابل منو مادرم اذعان داشت که اره حالم اینطوری و اونطوری بووود و نکته ش این بود که مامانم میگفت من میدونستم مامانم حالش کمی بده…
و دراخر مامانم گفت اگر همون موقع گفته بودی و میرفتی یه دکتر و چکاب میکردی خودتو به اینجا نمیرسید
اونجا انگار یه چیزی داشت از این حرف مامانم توی گوشم میخوند اما استاد وقتی رفتم متن این فایل خوندم و دقیقا گفتید که انها نشانه ها رو درک نمیکنند متوجه شدم اصلا ما نشانه ها رو نه جدی میگیریم نه درک میکنیم که اوضاع خودش به سمت فلاکت میره)
باید حواسمون باشه که جهان داره تغییر میکنه و ما هم باید به همون نسبت با جهان تغییر کنیم..
توی کسب و کارمون توی بیزینسمون
توی سلامتی توی رفتارمون توی همه قسمت های مختلف زندگی..
وقتی که من این دوستمون دیدم واقعا به خودم آفرین گفتم
گفتم ببین پسر این آینده توعه هاااا تازه این وضعیتش از تو خیلی بهتر بود اون اول کار
خیل وضعش بهتر بود ولی ببین این دقیقا مثل توعه ۲۰ سال داره همین کار ادامه میده من توی این ۲۰ سال ده ها شغل عوض کردم
ده ها تجربه کسب کردم
با هزاران نفر آشنا شدم
یه سری تجربه هام به شکست انجامید
یه سری تجربه هام موفقیت آمیز بود ولییی همه اینا باعث شد من بزرگتر بشممم
من قوی تر بشممم
من شجاع تر بشمم
من با ایمان تر بشممم
ولی اون ۲۰ سال فقط داشت همین کاروو انجام میداد
و اونم نتیجه ش بود
و دوست داشتم در اولین فرصت این فایل براتون آماده کنم و بهتون بگم که هر روز دنبال تغییر باشید
هر روز بگید چیکار کنم که امروز بهتر از دیروزم باشممم؟؟؟
توی چه قسمتی از زندگیم باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بدتر نشه که هیچ اوضاع خیلی عالی بشه؟؟؟؟؟
نشانه ها رو ببنید خداوند داره با شما صحبت میکنه خداوند داره از طریق نشونه ها با شما صحبت میکنه
نشونه ها رو ببینید حواستون جمع باشه مثل اون قورباقه نباشید که توی آب سرد میذازن زیر اب گرم میکنند و این اروم اروم گرم میشه و اون نمیفهمه گرم شدن آب رو(آخ آخ)
و اینقدرتوی آب میمونه تا میپزه و میمیره
اون نشونه ها رو درک نمیکنه
اگر کسب و کارت داره کم رنگ تر میشه داره پایین تر میره حتمااا باید تغییری توش ایجاد کنی
یا توی یه جای دیگه توی یه برنامه دیگه ای باشییی..
ممکن سیستمت سنتی بوده باشه باید مدرنش کنی.. ممکنه نیاز داشته باشی به اینترنتی کردن کسب و کارت من نمیدونم که کسب و کار تو دیگه فقط اینو میدونم که اگرر داره هر روز هر روز داره کوچکتر میشه هر روز داره درامد و مشتری هات کمتر میشه توان مالیت داره کاهش پیدا میکنه..
باید به فکر باشی
نپذیر که این طبیعیه
نپذیر که این رکود اقتصادیهه..
اینو باور مکن خیلیا دارن توی همین رکود اقتصادی دارن درامد های عالی کسب میکنند
اونایی که زودتر به پیشواز تغییر رفتند
زودتر مغازشون گسترش دادند چمیدونم نمای مغازه رو تغییر دادند
زودتر خودشون با مشتری ها بهتر کردند
زودتر کسب و کارشون اینترنتی کردند
زودتر با عوامل مختلف کار کردن برای پیشرفت بیشتر
ازت میخوام که حواست به نشونه ها باشه
و بدون خداوند با همین نشونه ها داره با ما صحبت میکنه
داره به ما هینت و پیغام میده
باید تغییر کنید
و اینو یادت باشه توی هر شرایطی که هستی باز هم میشه اون شرایط بهترر کرد
هرچقدر خوب و هرچقدر بد
اگر شرایط عالی و درامد بینظیری داری بدون که بازم میشه بهترررش کرد
فقط باید یه سری تغییرات در خودت ایجاد کنی مخصوصاااا در باورات مخصوصا در طرز فکرت
امیدوارم هرکجا هستی در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی، خدانگهدار..
نوشتن این متن منو یاد اور یه سری نشونه ها این اخیرم انداخت
میرم قدم محکم بعدی بردارم 👣 به امید الله مهربان
استاد از شما بخاطر این فایل ممنونم
خیلی فرکانسش با فرکانس فایل شما جز کدام دسته اید یکی بود
اصلا یه لحظه تیکه هایی که داشتید صحبت میکردید فکر میکردم دارم اون فایل گوش میدادم
عاشقتونم
ارادتمند شما : مریممم🐱💕
سلام مریم عزیزم، افرین، افرین واقعا تحسینت میکنم، چقد خوب و قشنگ اومدی حرفتو شروع کردی، چقد خوب تک تک جزییات فایل استادو بیان کردی
چقد خوب مثال زدی از چیزایی که وقتی اگاهی پیدا میکنیم تو زندگیمون درکش میکنیم.
اره واقعیتش تا زمانی که اگاهی نداریم حتی یه مریضی کوچیک رو هم نمیتونیم تشخیص بدیم چه برسه هدایت های بزرگ خدارو..
همیشه به خودم میگم هدایت های خدا مثل یه رودخونه اب زلال همیشه جریان داره این ماییم که هنوز خوابیم و به درک نرسیدیم که اون هدایت هارو درک کنیم
گاهی روی خودمون تو یه زمینه کار میکنیم، یذره لبمون خیس میشه، یه کوچولو هدایت میشیم، گاهی اونقد اگاهی پیدا میکنیم که مثل پریدن وسط رودخونه اب میشه و همینجور از زمین و زمان هدایت میاد سمتمون
شاید هیچوقت این موضوع رو درک نمیکردم تا وقتی که اگاهی هام زیاد نمیشد.
اما این اواخر میخواستم چند روزی رو تو طبیعت تنها باشم و قصد سفر کردم
همه چیز اماده بود و اماده بودم که یه روز قبل از سفرم کلاس دانشگاهم کنسل شد و افتاد تو روز حرکتم، با خودم گفتم چیکارکنم؟ نمیدونم این هدایته یا نه، بزار برم همونجا میرم سرکلاسم..
تصمیم گرفتم که برم، و شب یکی از دوستام یه پیامی بهم داد در حالی که اصن در جریان چیزی نبود که مسیر فلان شهر ها رو بستن، و من صبح زود که پاشدم برم خوندمش و فهمیدم که این هدایته…
نرفتم و فقط دوروز بعدش رفتم و تو طول اون سفر متوجه اتفاقایی شدم که فهمیدم جریان هدایت واسه چی بوده.. و شاید یه نصفه روز از سپاسگذاری و شکر و شوق خداجونم حتی نتونسم یه کلمه به زبون بیارم
فقط راه میرفتم خداروشکر میکردمو ذوق میکردم واسش
میخواسم بگم که اره… هدایت همیشه هست.. ولی زمانیکه ما چشمامونو باز کنیم و اگاه باشیم و دست به تغییر بزنیم نتیجشو میبینیم…
خیلی خیلی خوشحالم از بودنتون و داشتنتون
عاشقتونمممم
سلام داداش گلم
ممنونم از هدایتی که جاری کردی
همه اش هدایت خدا و الهام خدا بود که در آن واحد تصمیم گرفتم انجامش بدم هرچند که شاید میتونست غیر منطقی باشه
یاد اوری این تجربه هاا میتونع خیلی ایمانمون بیشتر کنه
عاشقتم، در پناه خدا میسپارمت.. ❤️
به نام یکتای بی همتا و سلام بدوست عزیزم
ممنونم نازنینم که اون فایل رو برامون کامل نوشتی
تک تک جملات استاد رو ذکر کردی مثل اینکه دقیقا دارم اون فایل رو گوش میدم و عجب هماهنگی بی نظیری
چقدر قانون همیشه یکسانه و داره جواب میده اگه ما با چشم دل نگاه کنیم و درس بگیریم و از تجربه های خودمون و بقیه استفاده کنیم، الگو بگیریم و با ایمان به خدا بریم جلو و جهان چه زیبا پاداش میده به انسانهای با ایمان که حرف و عملشون یکیه، دقیقا مثل استادمون
بازم سپاسگذارم برای هممون خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت رو آرزو دارم💖💖💖💎💎💎🥳🥳🥳💜🌈😘😘😘🌹🌹🌹🌹
مریم نازنین من عشق زیبای منننن نفس خواهریییی قلببب منن چقدر چقدرررعاشقتنممم چقدرعاشقققتممم چقدر خداروهزاران بارشکرمیکنممم سپاسگذارم برای وجود نازنینتتت صدایت که برایم صدای خداست حضورت نور تر از نور است درلحظه لحظع ی زندگی نابم چقدرررعاشق این اتصال نابتمم که چقدر زییاا چقدر زیباااا گفتی و چقدر زیبا تر نوشتی چقدربسنهایت بسنهایتتتتت لحظه به لحظه و بند بندش برای من بودد که چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه خداوندم عاشقانه ی عاشققققانه هرلحظه هدایتممم میکنهه هرلحظه هدایتم میکنههه همه اوستتت همه چیزاونهه تنهاا قدرتتتت اونهه تنهاا او کافی ترینن کافی ترینهه تنها اوو کافی ترینه چقدربا تمام وجودممم این عشق نایت روو ایننن اتصالللل بینطیرت رو که چقدر زیبااا این همه اگاهی های خداوندم را جاری کردی وبهت الهام کرد که این فایللل ناب رو که جمله ی اولش منو کشتت😭😭رو بنویسییی چقدر چقدر بینهایتتت تحسینتتت میکنممم عشق خواهریی چقدربینهایا بینهایت تحسسنتت میکنمم این اتصالل نابت این عشق بینهایتت رو. چقدربینهایت بینهایت تحسینت میکنمممم جقدر ازت یاد میگیزم عشق خواهری چقدرعاشققققتممم عاشقققتممم چقدربینهایت بینهایت تحسسنتتت میکننم عشق دلم چقدربینهایت این عمل کردن نابت رو چقدربا تمام وجودمم چقدربینهایت تحسینت میکنمم چقدرربینهایت تحسینتت میکنممم عاشقانه عاشققققتممم عاشققتم قهرمان منن الهی که هرلحظخ هرلحظه غرق بینهایت بینهایت نعمت ها وفراوانی هاو ثروتها و زییایی ها غرق بینهایت عشق خداوندم باشیییی الهی که هر انچه که میخواییی هر انچه که در دل داریییی به بسنهایت بسنهایت. فراتر از تصورتت بینهایتش برسییی به چشم ببینی نور قلبممم عاشقققتم چقدر زیبا ترین گفتی تو قستمتی که ما نشانه هارو دریافت نمیکنیم اصلا جدی نمیگیریم که خداوند هرلحظه هرلحظه با نشانه هاااا با هرلحظه هدایت هایش هرلحظه داره باهامون صحبت میکنههه هرلحظه هدایتمم میکنهه هرلحظه داره با نشانه ها صحبت میکنه هرلحظه هدایتمون میکنهه الهی که هرلحظه غبق ترین و بینهایتتت واصح تر عمیق تر بشنویم و عمل کنیم به نشانه ها وهدایت های نابش که اوهرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه بهمون الهام میکنهه هرلحظه هدایتت میکنه که همه اوستتتت همه چیززاوست همه چیززاوست تنها قدرتت اوست عاشققتممم عشق من عاشققققتممم خودهرنازنین من عاشقتمم چقدررربینهایت بینهایتت این عمیقق بودن این درکک بینظیرت رو جقدررینهایت تحسینتت میکنمم عشق منن چقدررتحسینت میکنمم چقدرربینهایت تحسینتتت میکنمممم عاشققتممم عاشقتمم بینطیربودد جقدرربینظیربودد خدای من شکرتتت شکرتت عاشقتمم
سلام الهامم جانم
سپاسگزارم بخاطر عشق بی قید و شرطی که همیشه سعی میکنی سرازیرش کنی
منم تحسینت میکنم و ایمان دارم اگر ادامع بدی حتما اتفاقات خوبیووو رقم میزنییی و میای میگیی و منم منتظرمم بشنومممم خبر موفقیت و پیششرفت هاتوو عزیزدلمممم.
♥️♥️🤩😍🤓🌿😛😻💝