گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-27 05:33:192024-04-19 07:08:33گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم. سلام مریم گلی خانم عزیزم.
چقدر دوستون دارم. بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر همین سلسله فایلهای کلاب هاوس.
راستش بخوام بگم که از کجا من باورم و ایمانم به این مسیر راسخ و قوی شد جوری که هر وقتی تضادی اون ابتدای مسیر پیش میومد، میگفتم نه مشکل از منه، من باید تغییر کنم، اگه مسیر مشکل داشت است همه آدم نتیجه نمیگرفتند؛ از شروع گوش دادن به همین سلسله فایلهای گفتگو استاد با دوستان بود.
که البته خیلی خیلی هدایتی در مسیر این فایلها قرار گرفتم. بلد نبودم، خداوند هدایت کرد خوب یاد گرفتم.
استاد عزیزم وقتی داشتم به این فایل گوش میدادم، از ابتدا تا انتها از تغییراتی که دوستانم کردند، از نتایج عالی دوستانم؛ اومدم و خودم را با همین یکسال پیش مقایسه کردم.
یکسال پیش من توی سرما، وسط زمین خاکی، بدون هر گونه امکاناتی حتی بدون وجود یک صندلی برای نشستن، کار روی ذهنم کار میکردم و همینطور فایل گوش میدادم. استرس و نگرانی همواره با من بود اما تح قلبم یه ندایی میگفت: درست میشه، من با تو هستم، نگران نباش، تکاملتو طی کن.
خداروشکر بینهایت خداروشکر. فضا احساسی شد واسم. اشک الان اومد تو چشمام.
استاد خلاصه من اومدم و این مسیر را طی کردم و از بهمن ماه پارسال احساس لیاقتم اینقدر بالا رفت که شروع کنم به خرید دوره های آموزشی و از جامع ترین دوره هاتون که 12 قدم باشه شروع کردم.
استاد وقتی اینفایل را گوش میدادم و خودم را مقایسه کردم به این نتیجه رسیدم اگه پارسال ایمانم 10 بوده و فکر میکردم 90 هستم، الان میگم 90 هستم و پارسال 10، اینقدر تغییر.
الان تقریبا روزهای بیشتری حالم خوبه، احساس خوبی دارم. همش ذوق دارم. هی فکر میکنم میگم ببین اینجا این کارو میتونم بکنم، اینجا اون کارو میتونم بکنم، اینجا اینطور میتونم پیشرفت کنم، این کارو بکنم اینجوری میشه و هدایت ها و ایده ها هر روز داره به سمتم میاد. اما هیچ وقت از قانون تکامل غافل نمیشم. چون میدونم این یک روند تکاملی هیچ عجله ای ندارم. به محض اینکه یه الهامی میاد عملی میکنم، اما عجله نمیکنم برای جواب گرفتن و این هدایت رب العالمین هست.
اینو گفتم که بگم خدا میدونه چقدر از پارسال تا الان شرایطم بهتره.
استاد من همش میگفتم امیدوارم بیام و در مورد نتایجم بنویسم. دیگه چه نتیجه ای بهتر از احساس خوب دائمی است. خداروشکر.
قطعا درآمد بیشتر و بالاتر نشان دهنده این هست که ایمانت این قدر قوی شده، توکلت اینقدر بالا رفته، که داری نتیجه مالی میگیری(من گرفتم فقط دلم میخواد از برجی مثلا 200 میلیونی الان برسه به ماهانه 3 میلیارد که دست و بالم حسابی باز تر بشه)، ولی میخوام بگم توی این دوسال و مخصوصا جلسه اول یا دوم قدم دوم؛ که شما وقتی میخواستید در مورد اینکه احساس خوشبختی شما آیا گره خورده به نتایج مالی یکم مکث کردید، اون “مکث” اون مکث خیلی رو من تاثیر گذاشت؛ دیگه احساس لیاقتم، احساس ارزشمندی ام و احساس خوبم را به هیچ عنوان گره نزدم به نتایج مالی ام. البته که تکاملی بوده و 1 سال طول کشید که این نهادینه بشه تو وجودم.
خداروشکر. خداروشکر.
استاد دو روزه دارممیگم خدایا من یه کاری میخوام تو شمال یکم برم اونجا هم پول بسازم و هم از هوا لذت ببرم.
باورتون میشه همین الان یه دستی از دستان خداوند اومده تو دفترم میگه سوله ساز میشناسید؟
گفتیم خودمون سوله ساز هستیم، گفت سوله میخوام برای رودسر! یعنی من داشتم از درون ذوق میکردم خدایا چقدر خوب سمت خودتو انجام میدی. خدایا شکرت. یعنی همون لعلکم ترضی شدم.
استاد من خیلی چک و لگد خوردم، خیلی. ولی خداروشکر میکنم، اصلا دو سال پیش تا الان چنان تغییری کردم، که از هر روز احساسات نازیبا، رسیدم به هر روز احساسات زیبا. خداروشکر بینهایت خداروشکر و سپاس.
خداروشکر. بینهایت خداروشکر.
عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.
عاشقتم مریم خانم عزیزم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
بنام خدای مهربان
سلام ب استاد عزیز،مریم بانوی شایسته
و دوستان هم فرکانسی
خداروشکر میکنم که هدایتم کرد به این فایل ارزشمند و پراز آگاهی
فصل 5 روزشمار
درکی که من از این فایل داشتم و میخواهم بنویسم
من جز گروه دسته دوم بودم
و با چک ولقد بیدار شدم
ولی باز خداروشکر میکنم چون با شما استاد عزیز وقانون آشنا شدم
درمورد کارم هم همین طور
ولی خداروشکر هدایت شدم ب سمت علاقه م
…….
من باید کاری و انجام بدم که واقعا علاقه دارم وبا یک کم تلاش نتیجه میگیرم ازش
اینکه کاری و انجام بدم و تصمیماتی و که دوستدارم و بگیرم که بهم کمک میکنهای
به قول استاد ما چند صباحی بیشتر
تو دنیا نیستیم
باید جوری زندگی کنیم و خودمون
و تجربه کنیم که بعدا حسرت نخوریم که چ حیف شد من تومسیر استعداد و علاقه م
نرفتم
استاد چقد قشنگ گفتین
که وقتی تو مسیر علاقه ت حرکت میکنی
زندگی و زندگی میکنی
ایده های جدید
خلاقیت
خودتو به چالش میکشی
و لذت میبری
من با خیاطی اینایی که گفتین و دارم تجربه میکنم کیف میکنم
لذت میبرم
ولی از لحاظ
مالی هنوز درآمدم اونقدر
نیست که نیازهایی اولیه مو تامین کنه
ولی خداروشکر تازه قدم 1و2 رو خریدم
و یا نتیجه ای که دیروز گرفتم از گوش دادن ب جلسه قرانی قدم 1
من از دیروز صبح تاغروب منتظر بودم که ی پولی بیاد ب حسابم که بتونم هزینه دوره خیاطی که رزرو کرده بودم و پرداخت کنم
که کم کم داشت حسم بد میشد که چرا پولی که داداشم قرار بود بفرسته برام و نمیفرستاد
وهی گوشی و چک میکردم ک کی پیام واریز میاد
خلاصه هدایت شدم به تفسیرسوره حمد
اینکه ستایش مخصوص ال آله ی است
که فرمانروای جهانیان است
قدرت مطلق
رب
مدیر و فرمانروایی ک همه چی دستش هست
همه چی تحت کنترلش هست
قدرت آسمان ها وزمینه
اینکه خالق آسمان ها و زمین همون ربه
همون قدرت و فرمانروای آسمان ها وزمینه
و ..
باعث شد رها بشم و بسپرم به خدا تا برام انجام بده و پولو خودش
برام بفرسته
و دوساعت بعد پول اومد به حسابم خداروشکر
فقط با دادن قدرت به خدا
و تغییر زاویه دیدم با راحتی کارم انجام شد
و چن روز پیش صبح ک بیدار شدم بلافاصله رفتم
در پرچین و باز کردم
و باقچه و درختها و آسمون و ابرها رو داشتم نگاه میکردم و کلی لذت میبردم و خداروشکر میکردم
ک رو پشت بوم همسایه کبوترهای خوشگلش و دیدم و کلی تحسین کردم
من خییلی کبوتر ها رو دوسدارم مخصوصا وقتی ک پرواز میکنن انگار روح منم باهاشون پرواز میکنه
بعد دقیقا دوساعت بعد ک تو حیاط بودم و داشتم حیاطو جارو میزدم
ی کبوتر فوق العاده زیباااا
باشکووه
و بینظیرررر
ک تو گردنش ی طوق پولکی داشت
و داشت برق میزد الله اکبر
ی کبوتر مسافتی شناسنامه دار بود
دلم رفت براش و کلی تحسینش کردم
نشست تو فاصله ای 3متری من
و من اصلا شوک شدم
خدااای من گفتم خدایا چ قدرتی داره افکار من
این قانون فرکانس
هنوز دوساعت نگذشته از توجه وتمرکز من ب کبوتر های همسایه
این نشون میده ک من خالق هرلحظه ی زندگیم هستم
اینکه افکار پاسخ داده میشه
و من خالق زندگی خودم هستم
اگه من تونستم با توجه وتحسین کبوترهای همسایه دوساعت بعد ی کبوتر جذب کنم
ب راحتی میتونم ب بقیه خواسته هام هم برسم
وقتی ک حس وحالم عالی باشه
جهان لاجرم در مقابل من کرنش میکنه
واینکه خواسته ها دستیافتنی هستند
ب راحتی وآسونی
الهی صدهزار بارشکرت
بنام خدای مهربان سلام گرم ب استاد عزیزم ومریم خانم ودیگر دوستان گرامیم من از زمانی ک وارد این سایت مقدس شدم زندگی خوب وعالی دارم خیلی رو باورهام کار میکنم از خودم راضی هستم وهمیشه میخوام از مسیر زندگی لذت ببرم وشکر گزار خدای مهربان باشم با خودم در صلح هستم ارزش ونزلت خودم رو میدونم امروز برای خودم ی روسری خریدم وب خودم تبریک گفتم وخوشحال بودم منتظر کسی نیستم ک بیاد منو خوشحال کن زندگی ک خدا بهم هدیه داده تمیز و مرتب میکنم وعشق میکنم خدایا تو را سپاس بخاطر سایت بخاطر استاد وبخاطر دوستان عزیزم ک کامنتهای خوبشان را میخوانم واستفاده میکنم حالم خیلی خوبه واز خدا میخوام این انرژی فوقالعاده در تمام سایت احساس بش احساس خوب اتفاقات خوب سلامت باشید ب امید دیدار رحیمی
سلام میکنم به استاد و خانم شایسته عزیز
من اولین بارمه که کامنت مینویسم و الان که توی این فرکانس هستم و دارم به این سمت حرکت میکنم 14 سالمه.
استاد من از خیلی قبل تر حتی قبل از مدت عضویتی که توی سایت هست من با برنامه های شما آشنا بودم و اون موقع اصلا نمی دونستم که شما سایت دارید.
من خیلی وقت ها به فایل های شما گوش میدادم ولی به اونها عمل چندانی نمی کردم تا اینکه چند وقت پیش دیگه داشتم به خودم میومدم و میگفتم که چرا هنوز تغییری ایجاد نشده و متوجه شدم که من عمل چندانی به آموزه هام نمی کنم(البته اینم بگم که من تا قبل از اینکه مدرسه ها شروع بشه یعنی تابستون نتایجی گرفته بودم اما وقتی که مدارس شروع شد این نتیجه ها کمتر شد و من باید این وضعیت رو تغییر بدم)
من امسال کلاس نهمم و باید رشته تحصیلی انتخاب کنم ولی خیلی سردرگم بودم و نمیدونستم که باید چه رشتهایی رو انتخاب کنم و حتی علایقم چیه.ولی دیشب وقتی که داشتم این فایل رو گوش میکردم و شما گفتید به دنبال علاقتون برید یاد اون موقع هایی می افتادم که توی باشگاه مدرسه وقتی والیبال بازی میکردیم اصلا نمی دونستم زمان چجوری میره و وقتی مربی میگفت برید آماده شید من اکثرا تا آخر وقتی که میشد والیبال بازی میکردم.(البته با یکی از دوستام که اونم خیلی والیبال دوست داره) و فکر میکنم که علاقهی منه و اگه از این بابت مطمئن بشم به سمتش میرم
استاد میخواستم بگم که از این به بعد وقتی فایل هارو گوش میکنم به اونها عمل هم میکنم تا برام منجر به تغییر بشه و سلامتی بیشتر و استقلال مالی و دوستای مثبت اندیش و از همه لحاظ عالی و بقیه چیزهایی که میخوام وارد زندگیم بشه
استاد خیلی از آموزش های عالی و پرمحتواتون ممنونم و از خداوند هم تشکر میکنم که منو به این مسیر هدایت کرد.
بنام خدای بخشنده ومهربان
سلام استاد عزیز
ازقسمت اول گفتگو تون با دوست عزیزمون خیییییلی لذت بردم.
باید بگردین دنبال کاریکه وقتی انجامش میدین نه خسته میشین نه بفهمین زمان چجوری میگذره؟
هر موقع این حرفها رو میزدینمن همیشه غواصی میومد توذهنم!!
این تیکه از جملات دوست عزیزمون یه جرقه زد توی ذهنم که خدایا منم دقیقا اینو تجربه کردم
استاد عزیزم هر موقع این حرفا رو میزدین من همیشه توحید میومد توی ذهنم
من هر وقت اینجام حالم خوبه
من هر وقت که اینجام زمان رو حس نمیکنم
من هروقت که اینجام دوست ندارم جایی دیگه باشمو کار دیگه ای بکنم غیر از بودن درین جا
من هر وقت که اینجام متوجه نمیشم اطرافیانم چی میگن!یعنی اگه باهام صحبت کنن باید چند باز تکرار کنن تامتوجه بشم
من هر وقت که اینجا بودم بارها وبارها غذام سوخته
من هر وقت که اینجا بودم یهو به خودم اومدم دیدم عصر شده نه ناهار خوردم نه غذاپختم…..
اگه به سمت کاریکه علاقع دارین نمیرین این یه جور شرکه !
چن میترسین
میترسین که خدا حمایتتون نکنه و شروع نمیکنین!!
استاد من هم میترسم هم اینکه خودم رو باشما مقایسه میکنیم میگم بابا تا وقتی استاد به این بزرگی و تاثیر گزاری هس،کی به حرف من گوش میکنه!!
باید روی عزت نفسم خیلی کار کنم استاد خییییییلی
وقتی با این مباحث آشناشدم جو گیر شدم استاد خیلی دوست داشتم به دیگرانم بگم …
اینکارو هم کردم امااااااااا
توذوقم خورد حسابی!!بجای اینکه من روی دیگران تاثیر بزارم اونا داشتن روی من تاثیر میزاشتن که بابا اینا همش حرفه واست نون وآب نمیسه!
ومن با خوردن یه سیلی جانانه از جهان به این حرف شما رسیدم ک:
آموزش و دعوت دیگران به این مسیرکات!!!
انرزیم تحلیل میرفت استاد ،خیییلی انرژی ازم میبرد.
خدا روبعد از اون قضیه دیگه به هیچکس هیچی نگفتم اصلا.
اما اینکارو همیشه دوست داشتم و همیشه در درونم به اون آدما میگفتم من یکروزی توی اینکار استاد میشم.
میدونید استاد فرق منو امیر عزیز اگه اشتباه نکنم چیه !؟
ایسون قدم عملی برداشتن وبا عشق رفتن دنبال عشقشون ..
اماااااااا
من!!!!!بیشتر ترسیدم و یجورایی عملکردم اینو نشون میده که بیخیال شدم!!!
همون اوایل آشنائیم توی کامنت هام خیلی مینوشتم که اینکارو خیلی دوست دارم انجام بدم .
تا اینکه توحید عملی قسمت ۷ اومد !!!
استاد من متحول شدم با اون فایل و انگیزه گرفتم که برم تو دل ترسهام و…..
والان با این فایل دیگه هیچ شک و تردیدی برام نمی مونه.😎
اولین قدم برای رسیدن به کار مورد علاقه م که کار شماست😊
اینه اول باید یه شاگرد خوب باشم یه شاگردی که اینقد شاگردی کنه هر چند سال طول بکشه مهم نیس اینقد شاگردیتو میکنم استاد تا بشم مث استادم💪
تا یه روزی بلاخره اون روز میرسه که با افتخار اول هر صحبت و سنخرانیم بگم من
شاگرد استاد عباسمنش هستم😊
واز نتایجم باشما و دیگران حرف بزنم
عاشق این جمله تون شدم استاد👌👌
از هیچکس تاقبل اشنایی باشما نشنیده بودم این جمله رو🌺🌺
من با اینکه خیلی از فایلهاتونو دیدم اما هرگز نشنیده بودم که اگه دنبال کار مورد علاقه ت نری شرکه!!
خدا رو شکر خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت شنیدن ای آگاهی ها
استاد اونجایکه گفتین جوری زندگی کنیم که وقتی عزرائیل اومد گف بریم ؟
بگیم بریم…
خیییییلی ترسیدم استاد خییییلی
چن جواب من به عزرائیل صدر صد اینکه
لطفا بزار من ابنجا بمونم !
چن خییییییییییلی کارهای نیمه کاره و نکرده دارم!!
چن اصلا زندگی رو تجربه نکردم !!
چن توی زندون خود ساخته خودم بودم اینهمه سال تمام عمرم رو!!!
چن جز حسرت و پشیمانی کار دیگه ای نکردم !!!
و …..
من پارسال یه اتفاقی واسم افتاد که این صحنه رو مجسم کردم که اگه الان وقتش باشه و باید برم چی !!!!
ترس همه وجودمو گرفته بود استاد
ترس از اینکه من همش غافل بودم خواب بودم !!!
اونموقع تازه با شما آشنا سده بودم وبا صحبت های شما خودمو آروم کردمو عهد بستم که تغیر کنم.
تغیر هم کردم واقعا کلا یه آدم دیگه ای شدم چن استاد قبل آشنایی با شما خیلی درب و ذاغون بودم همش تو درو دیوار بودم!!!
اما الان خیییییییییییییییلی بهتر شدم گاهی تو در و دیوارم فقط😅
اینو میخاستم بگم استاد که آدمیزاد چقد فراموشکاره!!!
خیییییلی جای کار دارم خیییلی باید روی خودم کار کنم.
این دوست عزیزمون رو تحسین میکنم بابت قدم عملی ک برداشتن و منم میخام همینکارو انجام بدم.😊
و شما رو بی نهایت تحسین میکنم بابت اینکه بارها وبارها گفتین من اونقد خوب زندگی کردم که اگه همین الان عزائل اومد گف بریم؟
میگم بریم نوکرتم هستم
منم میخام استاد به این جایگاه شما برسم 😎
میخام شروع کنم استاد برم تو دل ترسهام
اینقد بهونه نیارم که بچه کوچیک دارم نمیتونم برم سراغ علائقم.
سپاسگزارم استاد عزیزم بابت آگاهی هایکه هر روز میاد روی سایت 🙏
هر رو ز پویا و فعالین …
هر روز یه فایل جدید…
هر روز یه تغیر جدید در سایت …
بینهایت ازتون سپاسگزارم تنها الگوی من هستین در تمام ابعاد
🤗
از الله یکتا هم سپاسگزارم بابت وجود این سایت و بودنم درین سایت توحیدی😎
سلام استاد عزیزم و مریم جان
واقعا سپاس فراوان از هدایت به این فایل و صحبت های ناب ،بخشندگی پروردگار یعنی رشد و گسترش را به کسانی که خواهان رشدند بخشیدن و استاد جون من عاشق حرکت کردن و پویایی ام ،حدود یه سال است با آموزش های شما همراهم و کلی نتایج عالی ،پارسال قبل از اینکه با شما آشنا بشم حدود یه ماه تمام از خداوند سوال می کردم که خدایا همه چی دارم پس چرا حسم خوب نیست و چرا ما که مذهبی هستیم و همه برنامه هامون را از بچگی در مسیر الهی حرکت کردیم و تلاش کردیم تا در مسیر درست بریم حالمون خوب نیست و چندین سوال دیگه ،حدود یه ماه بعد از هدایت شدن به سایت شما و با خرید دوره عزت نفس یه ماه نشده از همسرم جدا شدم به راحتی و آسونی و حدود ۳میلیارد مهریه ام را کامل بخشیدم و واقعا به آرامش رسیدم و بعد از چند ماه بهم الهام شد که کار را شروع کنم که دقیقا همون کاری بود که تا سه سال پیش عاشقانه انجام می دادم و با تغییر پست به مدیریت حدود سه سال بود بصورت خصوصی ادامه دادم و بهم گفته شد اون کار را شروع کنم جالبه دوره های مختلف را شروع کردم و روی خودم تمرکز کردم و همه باورام را درست کردم ولی هنوز نشده کار را جدی شروع کنم و هر چی سوال می کنم که چرا شروع نمی کنم با اینکه وسایل و مهارت و همه چی آماده است تا اینکه در هدایت هام بهم گفته شد شغلم را بذارم کنار ۱۸ ساله که در آموزش وپرورش مشغولم و الانم مدیر هستم ،تو زندگی قبلی بی نهایت تضاد عاطفی و مالی کشیدم و الان تازه به آرامش رسیدم ام همیشه راحت پول در میاوردم و بی نهایت خلاقم ،الان فهمیدم ترمزم این کار دولتی است و باید بذارم کنار از طرفی نمی دونم تکاملم طی شده و الان موقع شده که این زنجیرم را از پام باز کنم و پرواز کنم چون واقعا من عاشق آزادی و حرکتم ،بدون اینکه در فکر کسب ثروت فراوان باشم خود خدا الهام کرد که شروع کن و ایمان دارم که بی نهایت که اصلا به شمارش و حساب نمیاد بهم روزی میده فقط مونده این زنجیر که از خداوند می خوام ایمان حرکت کردن را بهم بده و از این امتحان هم سر بلند بیرون بیاره مرا ،همه ی زندگیم از کودکیم تا حالا پر از چالش و امتحان بوده و همش از خودش خواستم و خدا رو شکر تا این لحظه به لطف خدای یکتا ازشون پیروز بیرون اومدم و الانم از خودش می خوام کمکم کنه و بعدشم مهاجرت کنم .استاد جون ۲۵ سال کار کردن و در هر زمینه ای مهارت کسب کردن و راحت پول در آوردن به نظرتون تکاملم طی نشده هنوز ؟امیدوارم بتونم از این مرحله به راحتی عبور کنم و ایمانم را دوباره قوی تر کنم.
سپاس از شما
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 129 ام و تعهد من
پیش از اشنایی با شما،تغییر برام معنیه دیگه ای داشت و اصلا نگاهم به تغییر و اتفاقات و اصلا در یک کلمه،زندگی ،جوره دیگ ای بود
پیش از اشنایی با شما،وقتی شرایط سخت میشد،وقتی عرصه بهم تنگ میشد،وقتی کارام گره میخورد،وقتی باید منتظر میموندم برای نتیجه ی یک کاری،وقتی برخورده بد و بی احترامی میدیدم،وقتی احساس قربانی شدن داشتم،وقتی ترس داشتم و خیلییییی چیزهای دیگ .. فکر نمیکردم ک باید من تغییر کنم،اصلا فکر نمیکردم ک میشه همه چیو بهتر کرد،تا حدی میگفتم خب شرایط باید عوض شه،جا باید عوض شه،ادمه باید عوض شه،قانونه باید عوض شه،لباسه باید عوض شه ،غذاهه باید عوض شه،شهر باید عوض شه…هرچی بیرون از من باید عوض شه
و گاها به شدت من چکو لگدی میشدم ولی چون زندگی در نظره من و باورهای من از گذشته،به بیرون از من ربط داشت و من هیچ کاره بودم و بمن مربوط نمیشد این اتفاقات،احساس یاس داشتم ک این زندگی چقدر پوچه!چقدر مسخرست ک میای چند صباحی زندگی کنیو اون چیزایی ک میخوای رو نتونی تجربه کنی و تمام و بمیری
خیلی جاهام به سرعت متوجه میشدم و تغییراتی اتفاق میفتاد ولی صادقانه اولا اگاهانه نبوده ودوما میزان چک لگدام بیشتر از تغییرات و تلاشم برای زیرو رو کردنه زندگیم بوده
بعد از اشنایی باشما،کم کم به قدرتم پی بردم
کم کم فهمیدم منم که باید تغییر کنم
منم ک باید ذهنمو کنترل کنم
و حالا به همون میزان عمل و اقداماته من،ذوق و شوقه خاصی نسبت به زندگی دارم
هیچ چیزو بیرون از خودم نمیبینم
رو لحظه ها سوار شدم و تا جایی ک بتونم ذهنونجواهاشو کنترل کنم،از زندگی لذت میبرم و رها عمل میکنم
نمیدونم چجوری پیش میره
نمیدونم کی قراره اتفاق بیفته
نمیدونم کجا
فقط میدونم الان میتونم با عمق وجودم نفس بکشم و خوب باشم
فهمیدم ک پول،رابطه،احترام،همه چی با این احساس خوب خودش میاد
احساس خوبی ک از هیچ ترمزی نیس
احساس خوبی که از کنکاشه خودم و قدم برداشتن برای برطرفه ترمزا دارم
با خودم بیشتر حرف میزنم
البته ک نتیجه هم زیاد دارم و توی کامنتا نوشتم
در حال حاضر پاسپورت بدستم رسیده و میدونم این اولین قدم برای مهاجرتم بوده ک خودش اتفاق افتاده و داستان پاسپورتم خودش بخاطر همون باگها 7سال طول کشیده و این برای من خیلی با ارزشه،این یک نتیجه ی بزرگه برای من
برای قدمهای بعدی ،خیلی میشنوم ک بهم میگن برو مجوز بگیر تا وقتی میخوای رزومه بنویسی برای کشور مقصد ،بدونن ک تو توی کشور خودت باشگاه داشتی
اول ک این جملرو شنیدم،گفتم اره راست میگن!! اما خیلی سریع بخودم گفتم نه!تو فکر میکنی لازمه این کاغذ؟ مهاجرته تو در گروعه این مجوزه؟ تو برای بودن در یک مکانه بهتر،احتیاج به ثابت کردنه خودت داری؟
تو لایقی ک هرجا ک بهت احساس بهتری میده باشی
برای این بودن،تو نیاز به هیچ تقلایی نداری و اگه قراره و لازمه اقدامی صورت بگیره ،قطعا خیلی راحت اتفاق میفته،همونطور ک برای استاد و خیلی از اعضای این خانواده اتفاق میفته
حتی بمن گفتن برو مدرک دانشگاتو بگیر و اونم بفرس
و بازهم با خودم حرف زدم،در رابطه با این مدرک،بخودم گفتم برای کامل کردنه این کاره نصفه،قدم برمیدارم
نه بخاطر اینک فکر کنم ،وجود این مدرک،قراره ب مهاجرته من کمک کنه
من حتی نمیدونم کجا
نمیدونم چجوری
فقط میدونم اونقدر رهام،که هرچی برام پیش بیاد عالیه
از اطرافیانم خیلی میشنوم ک میگن ندا ما داریم حس میکنیم ک قراره بری
اما من این روزها،بخاطر درکم از زندگی،یه حال عجیبیب و بی ذهنی دارم
لبخند میزنم
هیچ مقاومتی چه برای رفتن،چه برای موندن ندارم
من حالم عالیه
سبک شدم
و با نتایجی ک توی این روزهای اخیر و البته هرلحظه ک دارم میسازم،بیشتر از همیشه احساس قدرت دارم و میدونم ک هیچی برای من نشد نداره
تکاملو درک کردم
و عالیه همه چی
چندروزه که سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم تا خواستههای جدید در من شکل نگیره
چون منو بیتاب میکنه
و نمیذاره از داشته های الانم که خواستههای برآورده شده ی دیروزم بوده لذت ببرم
تمرکز بیشتری گذاشتم روی شکرگزاری و حتی مرور دوباره ی شکرگزاریهای قبلیم
و همچنین یافتن چیزهایی که معمولا ریزترن و به چشم نمیان ولی حسهای خوب ایجاد میکنن و بالاخره نعمت به حساب میان
یک کشیشی هست که خانمه و اسمش رو متاسفانه یادم رفته، چند وقت قبل توی یک فایلی در اینستاگرام میگفت
بابا همیشه که نباید فقط از خدا درخواست کنیم،
گاهی هم باید بگیم خدایا شکرت
چندوقت فقط بهش بگیم که خدایا دوستت دارم فقط برای خودت و مرسی برای اونچه که دادی
همین
.
راست میگه. موقعی که شاکر هستی و همش درخواست نمیکنی پشت سر هم، از اضطرار و اضطراب و بیتابی در میای.
و همیشه به طور ظریف و پنهانی، پشت این خواستن های مدام، یک عجلهای هست و یک چرا نمیرسم و چرا ندارمش ریزی هست که تو رو از لذت بردن باز میداره.
.
یه نفر دیگه هست که فایلهاش فوقالعاده هستند،
تمام تمرینهاش برای اینه که تو رو متوجه زمان حالت کنه و بیاردت در لحظه
کمکت میکنه چند لحظه به خودت بیای.
حتما ازش چیزهایی دیدین و شنیدن
Michael Galyon
.
الان داشتم یه ویدئو چند دقیقهای ازش میدیدم
که میگفت
یه لحظه آگاه شو و سرتو برگردون و فضای اطرافت رو ببین… روبرو، چپ، راست، بالای سرت، ببین کجا هستی
و آگاه شو الان کجا نشستی؟
روی چی نشستی؟
ببین که اون بالش یا زمین یا صندلی داره حمایتت میکنه
…. همین کافیه
و
«نیازی به جای دیگری نیست»
.
آقا اون جمله آخرش منو دگرگون کرد!
من گاهی که تو سایت میام و جَوگیر میشم و باز بیشتر و بیشتر خواسته در من شکل میگیره
به دنبالش،
حتما یک جور نا رضایتی از وضعیت حالم هم شکل میگیره
این خود حرص زدنه
خودِ چشم و هم چشمیه
خودِ طمع کردنه
و سخته که این حس ها رو متعادل و درست
درک بکنیم و در خودمون ایجاد کنیم
این مدل حس ها خطرناکن
آرامشِ بی نیازی رو از آدم میگیرن.
من آدمایی رو تو زندگیم دارم و دیدم که سالهای سال بدون توجه به نظر دیگران، فقط از یک کیف یا یک شلوار استفاده کردند.
همه جا
و طرف برای خودش آدم بسیار معروف و دانشمندی هم هست
ولی وقتی میپرسی که استاد! چرا یه کیف جدید نمیگیری
میگه آخه نیازی ندارم!
همین خوبه
وقتی هم زنش بهش میگه بابا حوصلمون سر رفت از بس تو رو با این قیافه و لباس و کیف دیدیم
میگه، خب اون مشکل شماست
منکه راحتم
لزومی نمیبینم لباس دیگهای تهیه کنم. هروقت بخوام میخرم.
… این آدم دیگه فکوس کرده روی کارش
به حرف مردم حداقل توی این زمینه کار نداره
آرامش داره
حس بینیازی میکنه
همین کافی نیست؟
.
یه مادری رو میشناسم که مدام خواسته های جدید درش شکل میگیره و مدام خونه رو تغییر میده.
درسته هردفعه میرن یه جای بهتر و کلی امکانات بهتر به اون زندگی اضافه میشه
ولی باورتون نمیشه چقدر به روان بچه هاش و همسرش آسیب زده
اونایی که مثل من مدام جابجایی و سفر رو تجربه کردن یا مهاجرت شهر به شهر و کشور به کشور رو داشتن
میفهمن که هر جابهجایی
با تمام لذتهاش
سختیهای خودشو داره و چه تزلزلی در روان آدم ایجاد میکنه و گاهی آسیب زننده ست مدام تغییر و مدام جابهجایی
.
من خودم که مدتهاست فریاد میزنم
دلم میخواد یکجا نشین بشم
کارم، رابطه م، خونه م، ثابت بشه
و بشینم فقط به موفقیت ها و کارام برسم
….
خلاصه که خواستم بگم
برای لذت بردن از زندگی
همین چیزایی که الان داری کافیه
.
و یادت باشه
خداوند، برای خوشبخت کردنت، به چیزهایی که نداری و به چیزهایی که از دست دادی، نیازنداره
خدا بدون اونها هم میتونه خوشبختی رو وارد زندگیمون کنه
.
آمین
به نام خدایه مهربان…
سلام به همه
ولی من چک ولگد جهان روحسابی خوردم….. درروابط خیلی ضربه ها خوردم. درمورد عشقوعاشقی… درمورد… پول.. باورهای خیلی بد داشتن کاملا متضاد قوانین هستی.. درمورد سلامتی… وقتی که یک روز خسته تراز همیشه به تلگرام سرمیزدم وقبلا عضو یک کانل شده بودم که روانشناسی حال خوب بود وآنجا جملات قشنگ از بزرگان نوشته بود… وهردفعه خسته تراز همیشه به خاطره حس بدم حال بدم مثل همیشه که اصلا کنترل ذهن بلد نبودم خودم رو اروم کنم.. به این کانال سرزدم تا خودم رو یکم اروم کنم.. یهو یه جمله پنج. شش کلمه خوندم که خیلی منو اروم کرد اصلا به دلم نشست.. سریع زیرش رو خوندم دیدم نوشته این جمله از عباسمنش هست… سریع عضو کانالش شدم تا بازم بیشتر حالم رو خوب کنم… دیدم وای کلمه ها جمله ها چقدر ناب.. حرفهای طلایی رو میگه که تا حالا از زبون هیچ کس ندیده بودم ونشنیدم… وای خدایا ممنونتم بابت پرتابم به این دنیایی پر از حال خوب وحس خوب خدایا ازت بی نهایت سپاسگذارم ومتشکرم یا رب العالمین….. وای خدا چقدر مهربونه که بهم گفت دنباله حاله خوبی بیا من یه جارو نشون بدم که اصلا غرق بشی تو ای حس وحال خوب خدا جونم فقط میتونم بگم شکرت… سایت عباس منش… یعنی من قبلا خیلی تنها بودم احساس پوچی میکردم… اصلا روابطم داغون بود… خودم رو نمیشناختم… اصلا نمیدونستم چی میخوام…. خواسته هام چی بود… همش کینه ونفرت داشتم از همه… همش میخواستم یکی ضربه بخوره من نفس راحت بکشم… وای چقدر از خودم وخدا دور بودم… فقط اسم خدا رو میدونستم… خدایی که فکر میکردم چقدر بین بنده هاش فرق میذاره… از نظر ثروت فقیر بودم.. روابط داغون… حاله خوب اصلا همش ارزشم رو دیگران تعیین میکردن… سرنوشتم رو تقصیر این واون می انداختم… اصلا از زندگی لذت نمیبردم نمیدونستم لذت یعنی چه یکم خوش میگذروندم.. احساس گناه داشتم… همش دنبال ایراد گرفتن از خودم بودم… خلاصه بگم که همواره درحاله عذاب کشیدن بودم ومیخواستم که شدیدا تعغییر کنم… اما نمیدونستم که چه جوری وچگونه.. که خدا دستم رو گرفت واورد انداخت… تواین سایت بی نظیرومن کم کم از فضایه مجازی دور شدم… وفقط الان این سایت رو دارم وهرروز چند بار سرمیزنم ودنباله. تعغییر خودم هستم… انشالله دراینده نزدیک میام واز موفقیت هایم میگم به لطف الله یکتا…..
به نام خدای معجزه ها
یادگار 129
سلام استاد عزیزم و مریم قشنگم
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی
خدایا هزاران بار شکرت
واقعا خیلی خوشحالم که تا این لحظه تونستم تعهدی پای این صحبت های مقدس و الهی بشینم
خدایا شکرت این فرصت رو بهم دادی که بیام بنویسم
استاد اصلا خودتونو اذیت نکنین
سوژه میخواین برای چک و لگد؟؟
من
همیشه من
اصلا پروفایل منو ذخیره کنین به عالم و ادم نشون بدین و خداشاهده هزارتا مدرک هم میفرستم من ی داوطلب فوق العاده بودم برای چک و لگد روزگار
اونم تو هر جنبه ای از زندگی
شاید انصافا روزی هزارتا نشانه میومد که دختر مسیرت داره به ترکستان میره ولی من اصلا عضوی به نام گوش نداشتم که بشنوم
استاد من تو جنبه رابطه چنان لگدی از این جهان هستی خوردم که انصافا بعد از گذشت حدود یک سال وخورده ای همچنان جای زخمش بازه
و خدارو هزار بار شکر میکنم که منو لایق این لگد دونست
وگرنه من اصلا ادم بشو نبودم به هیچ وجه
والان که سراسر زندگی من ارامش محضه هر لحظه میگم خدایا هزاران بار شکرت که منو تنبیه کردی تا به مسیر اصلی بیام
تو حیطه کاری به جایی رسیدم که تماما شغلمو از دست دادم و حتی هزینه ی صبحونه ساده رو نداشتم وقتی مجبور شدم دفتر کارمو تحویل بدم
با بغضی خیلی سنگین گفتم خدایا شکرت
گفتم بزای پاکسازی من لازمه این ضربه
اصلا چقدر اون چک و لگد به جونم نشست
و خدا میدونه من چقدر هر لحظه سپاس گذارم که اون ضربه هارو خوردم
و خوش به حال دوستان که وقتی نشانه هارو میگرفتن جسارت داشتن انجام میدادن
البته تقریبا دیدم منم تفکیک شده پی هدایت رومیگیرم که ی روز گفتم واقعا ساناز یعنی به نظرت تو مسائل کوچیک خدا میتونه کمکت کنه ولی تو مسائل بزرگ نمیتونه؟؟
گفتم دختر تو اومدی قدرت خدا رو تقسیم بندی کردی که ی جاهایی زورش میرسه ی جاهایی نمیرسه
اون موقع بود فهمیدم که چرا پی هدایت رو نمیگیرم
دیدم من از بیس توکل ندارم نکه قدرت خدا تفکیک شده هست
و خدا رو شکر تا الان به اندازی که توکل کردم جواب گرفتم و هنوزم خیلی خیلی جا داره توکلم بیشتر بشه
خیلی جا داره اعتماد بنفسم بالا بره
عزت نفسم بالا بره
خیلی جا داره باور فراوانی بسازم
خیلی جا داره باور کمبود و محدود کننده هامو بشکنم
خیلی جا داره تمرکزی رو خودم کار کنم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت..