گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خدا - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-27 07:33:072024-04-30 02:31:56گفتگو با دوستان 51 | شرایط دریافت هدایت خداشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رب العالمین
روز 151 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیز و همه دوستان
اینقدر ذوق کردم این فایل را بعد از کامنت خودم در قسمت 150 ام گوش کردم .
من در اون کامنتم کاملا درک درستی از همین فایل را که قبلا گرفته بودم را نوشته بودم و الان که این فایل را گوش کردم به خودم آفرین گفتم.
احساس کردم که نمره خوب گرفتم چون این فایل ها را من قبلا گوش کرده بودم و تمام فایل ها را من گوش کردم اما همش یادم میره و من عاشق این روزشمار هستم که برام یادآوری میکنه.
اما کامنت قبلی دقیقا احساسی که داشتم از درک این فایل بود قبل از اینکه بهش برسم و استاد در این فایل بگوید.
درس های یاد گرفته من :
وقتی هدایت خدا را میشنویم که حالمون و احساسمون خوبه . همزمان هدایت نجوای شیطان هم هست . اما اگر من حالم بده و احساس خوبی ندارم مثلا افسرده هستیم خشمگین هستیم محاله بتونیم هدایت خدا را بشنویم .
تنها راهش در اومدن از اون فرکانس است اگر در این فرکانس کاری بکنیم حتما و حتما به نجوا گوش کرده ایم و راهنمای ما شیطان است.
تا حالا دیدین کسی از روی خشم کار نیکو بکنه.؟
محاله
تا حالا دیدین در حالت افسردگی تصمیم درست بگیریم ؟
محاله
حتما و حتما باید احساسمون را یه ذره بهتر کنیم
ما باید از حالت افسردگی به حالت احساس گناه برسیم. احساس ناشایستگی یه پله بهتر از ترس و ناامیدی و افسردگی است.
ما نمیتونیم در حالت ترس و ناامیدی به احساس امیدواری یکدفعه برسیم.
نمیشه .
باید آرام آرام حالمون را خوب کنیم
ما حتما بعد از نا امیدی به درجه نگرانی میرسیم نگرانی و دودلی و آشفتگی خیلی خیلی بهتر از افسردگی و ترس است.
پس نباید خودمون را سرزنش کنیم بلکه وقتی یه ذره حالمون بهتر میشه خوشحال باشیم و بگیم داریم درست میریم . راه همینه.
و این تمرین میخواد . تمرین و تکرار . اصلا مقوله زمان در تکامل وجود ندارد بلکه تمرین و تمرین میخواد یکی به راحتی میتونه این درجه ها را سریع با حال خوب طی کنه. اما مهم طی کردن راه است.
نه زمان سپری شده.
استاد با تمرینات زیاد چند ساعت حالش بد شده . و بعد گفته بریم بگردیم و خوش بگذرونیم.
اما ممکنه برای هر کدوم از ما یه جور دیگه باشه.
وقتی به درجات امیدواری میرسیم و از خودمون رضایت پیدا میکنیم یواش یواش باورهای خوب میتونه کمکمون کنه.
اونموقع هیجان و شور اشتیاق در ما پیدا میشه .
و وقتی هیجان و شور داریم وقتی حالمون و احساسمون حالت سپاسگزاری میگیره از همه چیز راضی میشیم . همون لعلک ترضی میشه.
یعنی فرکانس عالی داریم و باید سعی کنیم این فرکانس را همینجا خوب نگه داریم.
و وقتی اتفاقی به ظاهر بد میفته و داریم به حالت بدبینی و سرخوردگی میریم سریع بفهمیم . سریع بفهمیم که از مسیر دور شدیم.
و سریعا اقدام کنیم.
و به قول استاد با چیزهای ساده حالمون را خوب کنیم. با خوش گذشتن با دیدن آسمون با شنیدن صدای پرنده دیدن خنده بچه ها و هزاران راه که برای هرکسی میتونه متفاوت باشه.
مهم حواس پرتی ذهن از اون حالت بد به خنثی بودن است و وقتی خنثی بشیم میتونیم به حالت خوب هم برسیم.
پس طبق قانون بدون تغییر جهان هستی و بقول استاد کلمه : ” لاجرم”
وقتی حالت خوبه احساست خوبه لاجرم اتفاقات خوب یکی یکی پیش میاد .
احساس خوب = شرایط و اتفاقات عالی
استاد ممنونم از آموزش های شما
من دارم در این روزشمار درس پس میدم تا خودم بفهمم که چقدر این موضوعات را درک کرده ام و عمل کرده ام.
و ردپای خودم را میزارم تا بدونم کجاها بوده ام.
اولین کامنت در روزشمار من کجا و 151 امین کامنت روزشمار من کجا.
خودش یه چکاپ فرکانسیه . بدون اینکه متوجه باشم تکامل را طی کرده ام. خدایا شکرت
خدایا شکرت برای این مسیر سبز
سپاسگزارم
دوستتون دارم
151مین گام روزشمارزندگی به نام خدا.
سلام به استادودوستان.
الهی شکرت که همه چی عالیه ونی نی منم سالم است.
روزشمار150 نمیدونم چرابازنشد!!!؟؟؟؟؟؟
سپاس خداراکه مرابه مدت 5ماه است توی این دوره بارهبریت خودش تومسیرنگه داشته الهی شکر.
من ازدیشب به اتفاقات به ظاهربد گذشته که نگاه میکنم. ازهمش نتیجه های خوب وعالی روبرداشت میکنم.
مثلآ میگم اگه فلان زمین روباخواهرم خریدیم همسایه ی کناری قولنامه ای به گردن خودش داشت از2الی 3ساله که مازمین روخریدیم هیچی نمیگه!!فقط میگه بیاین شماهم بسازین!!!!!!!
حالابعداز2ال3سال چیزی نگفته !!!حالاقولنامه ی تاریخ قبل قولنامه ی ما به دادگاه ارائه میکنه. وبه ظاهرزمین روازدست دادیم.
اگر مااون زمین روداشتیم محله ی قربت نشین بی فرهنگ.. که واقعافکرشومیکنم انگارجهنم بود!!!!
ولی الان به این محله که من اسمش روبهشت گذاشتم زندگی نمیکردیم. خدایاچه خوب اون زمین ازدست ماخارج شدبه ظاهرضرر!!!!!!!!
وچندمورددیگرروبه الخیروفی ماوقع تبدیل کردم.
وبه قول استادعباسمنش بایدالان فکرکنم. که اتفاقات بدپیداکنم!!!!یعنی من خودم کلاازقبل از آشنایی با قانون جذب خیلی به چیزی به خصوص منفیهاتوجه نداشتم. الان هم همون مسیربی توجهی روادامه میدم وخیلی هم موفقم وبیشترازاینکه تنهاباخانواده ی خودم هستم حال میکنم.
وازاینکه توفایل گفتگوی دوستان 51سیداستادعرشیانفربااستادلایوداشتن.
استادعرشیانفرفرمودندهرکس میخوادرفیق فابریک خداباشه بایدامتحانات سخت پس بده مثل ابراهیم خلیل آلله!!!!!!
ولی من به خدامیگم من ابراهیمت نیستم من لیلا هستم وبه سادگی بایدسرشونه هات بگیری مسیرهارو،زود، ردم کنی تو به من وعده ی آسونی دادی وگرنه اصلا برات نماینده نمیشدم که ازبهشت بیام اینجابرای رفاقتی باتوآزمون آسان هم خبری نباشد.
نه داداش درسته میگم الخیروفی ماوقع!!!!
خوب توهم منودرک کن. خودت توقرآن گفتی هرکس رابه اندازه ی وُضعش، وتوانش آزمایش میکنیم.
من توقعم ازخدازیاده. وتوانم زیادنیست همینی که هستم خدامنوپذیرفته یاحق.عاشقتونم بااین همه آموزههای ناب توی محصول عزت نفس استادعرشیانفرفرمودند.
آیااستادت تاب ترینه!؟
آیابچه هات وهمسرت نابترینه!؟
خیلی سوالات دیگه.
قبلا میگفتم:نه!ولی حالامیگم آره هرچی دارم درجه یک. دارم چون من لایق عالیترینم نعمات الهی هستم. حالایادم میاد من کی هستم!؟من چی هستم!؟ خواسته هایم رابه چی منبع انرژی واگذارمیکنم..؟؟؟؟؟
وخاطرم جمع هستم که کسی هست جواب خواسته هاموبده.
خوب ماخاطرجمع نباشیم کی میخوادخاطرجمع باشه!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
ننه ی صمدخخخخخخخخخخخخخخ.!
به نام خدای یکتا و هدایتگر 🤍🌿
سلام استاد جانم💞
استاد جان از شما ممنونم که کتاب الهی رو زیباتر برامون شرح میدین،سپاسگزارم بابت اینکه دستی از دستان خدا هستین و مارو آگاه میسازین
واقعا واقعا الان بهتررررر درک میکنم
واقعا لذت میبرم وقتی موضوعی رو با آیه ای از قرآن توضیح میدین
واقعا ایمانم قوی تر شده
و از خداوند درخواست میکنم که بیشتر آگاهی هارو بهم نشون بده و در مسیر حامیم باشه ❤️
سلام
الخیر فی ما وقع
دنبال خونه هستیم و همه چیزو سپردم به خودش و میدونم بهترین ها برام اتفاق میفته
و شغل دولتی دارم و دوست دارم شجاعت بهم بده تا بتونم کسب و کار خودمو شروع کنم و کار با عشق که نتیجش شکوفایی استعداد ها و توانایی هامه رو داشته باشم تا از انجامش لذت ببرم و آزادی زمانی و مکانی و پولی داشته باشم و آسون بشم برای آسانی ها و ظرف وجودی هم بزرگ بشه تا نعمت های الهی را بیشتر و بیشتر دریافت کنم
خدایا سر تا پا گوشم برای شنیدن و دریافت الهامات و بوسیله دستانت مرا یاری کن
باسلام خدمت دوستان
این فایل نشونه امروزمن بود
ازخدابرای کاروشغلم هدایت خواستم خداهم گفت توذهنتوکنترل کن احساس خوب داسته باش هدایت میشی به شغلی که دوست داری
مادرهرلحظه داریم هدایت میشیم به سمت افکاروباورهامون اگه باورداریم خداباماصحبت میکنه ومالایق هم صحبتی باخداوندهستیم هدایت میشیم
ازخدابخاهیم خداهدایتمون میکنه وبه ایده هاوالهاماتی که میشودعمل کنیم چون ایمانی که عمل نیاردحرف مفت است
من خداروشکراززمانی که بااستادعزیزم اشناشدم اکثرمواقع حالم عالیه چون حرف های استادیک انرژی فوق العاده ای داره وبیشترین فرکانس روداره
خداروشکرمیکنم که باشماهستم
خدایاماروهدایت کن به راه کسانی که به انهانعمت داده ای ونه گمراهان
درپناه الله یکتاشادوسربلندوثروتمندوسعادتمنددردنیاواخرت باشید🤎❤❤❤❤❤🍀🍀♥️♥️♥️♥️🍁🍁🍁🌹🌹🍂🍂🍂🍂🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
احمدفردوسی
۱۴۰۰/۱۱/۱۹
سلام استاااااادعزیزم،خیلی وقته ننوشتم چون یه مدت توسایت نبودم وامروزبرگشتم پرازآگاهی ،تجربه بایدبگم چقدردورشدن ازاینجابرام طاقت فرسابود،بایدبگم جززیبایی نمیبینم ولی حالاکه ازدل طوفانهابیرون اومدم همش باخودم میگم اگه تواین مسیرنبودم کجابودم؟بابت هرحرف وآگاهی تومسول هستی ازخدابرای هدایت شدنم سپاسگذارم ،چقدرذهن منووادارمیکنه که احساسم خراب بشه ونتونم خوش بگذرونم بایدبگم باآموزه های شمابه آرزوهام رسیدم ولی نمیتونم خوش بگذرونم چون باورهای مخرب گذشته بامنه واگه برم وهرروزروباورام کارنکنم برمیگردم به گذشته ای که دوسش ندارم خداجونم شکرت هرلحظه ازگوش دادن به این فایل میگذره داره حالم بهتروبهترمیشه ،آگاهی تاوان داره استادپرازعشقم ازتوبابت همه آموزه های قشنگت ممنونم
به نام خدای یگانه من
سلام استادهای عزیزم و مریم جانم و همه دوستان
فایل روزشمار فصل ششم 151
استاد من دارم دوره عزت نفس کار میکنم این روزا خیلی هدایت ها رو درک میکنم هر لحظه تو کوچک ترین کارها ،مثلا امروز قبل اینکه برم سرویس دنبال بچه ها یک لحظه گفتم کف ماشین مرتب کنم دیدم کفش های جفت پسرام زیر صندلی عقب ماشین بود اگه میرفتم بیرون از خونه اونا کفش نداشتن همون لحظه گفتم خدایا شکرت که بهم الهام کردی بیام کف تمیز کنم.
استاد دیشب به یک تضادی تو رابطه عاطفی بین خودم همسرم برخوردم .
من کلا تو این 13 سال زندگی مشترک همش میخواستم همسرم خوب جلوه بدم البته نکته مثبت بود اینکه جلوی دیگران اصلا در مورد نکات منفی حرف نمیزدم یه جوری میترسیدم دیگران از این روی همسرم متوجه بشن یا ترس از بی آبرویی بود از این طرف خودم اذیت میشدم همش بهش احساس گناه میدادم و خودم احساس قربانی که من جلوی دیگران خوبی تو رو میگم ولی تو به من ظلم میکنی حتی خانواده خودم منو زنی بدقلق و غرغرو ولجباز میدیدن و همسرم عالی.
از یکی دو سال پیش کم کم خود واقعیم شدم روی خودم کار کردم بخصوص بعد اومدن تو این سایت و کار کردن دوره ها ،تو کامنت های عزت نفس نوشتم رابطه ام با همسرم خیلی خیلی بهتر شده احترام گذاشتنش خرج کردنش منو آزاد ورها گذاشتن ولی تو یک مسائلی که پاشنه آشیل بود راه حل پیدا نمیکردم هی به خدا میگفتم تسلیم تو هستم حتی تو فایل روز شمار که گفتین تسلیم باشین باور کنید که حل مسائل به شما الهام میشه فقط از خدا در خواست کنید سوالتون بپرسید منم در رابطه با این پاشنه آشیل پرسیدم تا اینکه دیشب اون اتفاق افتاد استاد میدونید چی شد همسرم خود به خود کاری کرد که خواهرم از کاراش متوجه بشه یعنی من دخالتی نداشتم خواهرم قضیه بهم گفت .خیلی خیلی برام سخت بود قلبم درد گرفت دیروز غروب نشانه هام فایل توحید عملی بود همون لحظه که خواهرم بهم گفت بهم الهام شد باید عمل کنی باید الان حست خوب نگه داری اگه تو این مسیری در طول روز حالت خوبه اگه یه همچین اتفاقی افتاد اول بدون مسئولش خودتی بعد الخیر ما وقع.
مطمئن باش یک خیری تو این کار هست من شاید الان ندونم استاد به همون رب یگانه ام قسم یک ساعت حالم بد بود رفتم تو اتاق سکوت کردم همسرم هی میپرسید چی شد گفتم فقط فعلا باهام کاری نداشته باش الان نمیخوام حرف بزنم از خدا کمک خواستم گفتم بیام تو سایت حالم یه کوچولو خوب نگه دارم زدم فایل سفر به دور آمریکا فک کنم قسمت 63 بود دیدم کلا در مورد رابطه زیبای دو نفر باهم بود زوج ها با هم میرقصیدن بوسه میزدن بغل میگرفتن همو .بازم اونجا گفتم خدایا شکر طبق جلسه دوم عزت نفس که گفتین خواسته آدم از دل تضادی میاد گفتم خدایا من از این رابطه ها میخوام به نکات منفی خودمون توجه نکردم بلکه به رابطه زیبای اون روز ها توجه کردم اشک شوق ریختم حالم بهتر شد به خودم افتخار کردم .
صبح هم حسم خوب نگه داشتم یه جوری انگار بیخیال بودم به قول شما علی بی غم .
خوب اینکار کرد که کرد به من چه .خودش مسئول کار خودش چرا قبضش دم در خونه من بیاد صبح اهنگ شاد زدم تو ماشین لذت بردم وقتی یکی از بچه ها دیر کرده بود گفتم الخیر ماوقع بازم توجه به نکات مثبت کردم اومدم شیشه ماشینم تمیز کردم همه بچه ها رو به موقع رسوندم اومدم خونه ،دیدم خود به خود دیدم به همسرم عادی بود دیگه اون حس بد دیشب نداشتم باهاش صحبت معمولی کردم اصلا اون قضیه تو ذهنم چیز عادی شد.
بعد الان اومدم این فایل گوش دادم گفتم خدایا من چقد خودم کم ارزش میدونستم گاهی وقتا تو شوک میرم با این الهامات .از این آگاهی ها گاهی وقتا میترسم ولی میدونم دارم تکامل ام طی میکنم .
اصلا رابطه ام با خدا عالی شده قلبم آروم شده من رویا یک آدم به شد زودجوش ،عصبانی،از کوچک ترین مسئله گذشت نمیکردم الان ببین .
مهم ترین خواسته ام آرامش قلبم تو هر لحظه بود به قول شما همون آرامشی که اگه طوفان بیاد من یک گوشه میشینم میگم خدا خودش کمک میرسونه الان آرامشم اون مدلی .
مطمئنم اتفاق عالی میافته با این کنترل ذهن ،با این گوش دادن الهامات .
دیشب تو همون یک ساعت عصبانیت چند نجوا اومد که برو تو خیابون ولی الهام درونم گفت با این کار میخواد خودت قربانی نشون بدی به همسرت احساس گناه که ببین تو حالم بد کردی نمیخوام کنارت باشم من قربانی شدم .
اومد بهش بگم برای چی اینکار کردی الهام درون گفت مگه استاد نگفت اتفاقی افتاد دنبال چرا نباش ببین چه درسی باید بگیری
اومد گفت ببین چه اتفاقی افتاد آبروت رفت الان خواهرت در مورد همسر و تو چی فکر میکنه الهام درونم گفت مگه تو مسئول دیگران هستی به تو چه .هر کسی مسئول کارهای خودش .چرا برای دیگران غصه بخورم حتما تو این کار خیر واصلاح.
هر میگفت کاری بکن الهام آخر گفت مگه استاد نگفت وقتی حست بد هرچی به فکرت میاد نجوا شیطان الان فقط باید کاری کنی یه کوچولو حست بهتر کنی که از خدا کمک خواستم
دیدم خوابم نمیبره رفتم سفر به دور آمریکا دیدم حالم بهتر شد کامنت خوندم کم کم بهتر شدم خوابم برد.
و امروز تو این حالت با این اتفاق من این فایل گوش دادم خدا بهم گفت رویا جونم قربون قد وبالای تو برم راهت درسته مسیرت درسته .به من افتخار کرد همچنین خودم.
الان حسم چندین برابر بهتر شد و آروم تر .
استاد من با رویای چند ماه پیش بهتون بگم 60 درصد فرق کردم در حدی که خودم میترسم انقد تسلیم هستم آنقدر آرومم. بعد میبینم این همون خواسته قلبی خودم بود آرامش تو هر لحظه
خدایا شکرت خدایا عاشقتم خدایا بازم بهتر لز این آرامش میخوام هدایت های بیشتر نشانه های بزرگتر منم میخوام به حدی برسم که تو دل هر اتفاق جز زیبایی چیزی نبینم .
من دو روز بود فایل روزشمار ندیدم این تاخیر هم به صلاح من بود که تمرکز تو این موقعیت این فایل گوش بدم
اصلا این سایت از طرف خدا ،همه اش نشانه و هدایت خداست استاد دستی از دستان خدا مثل محمد ابراهیم موسی عیسی یوسف که دستی از دستان خدا بودن که الهامات دریافتی از خدا به ما برسونن .
قربون استادم برم عاشقتم استاد یکی از خواسته های بچگیم داشتن پیامبر تو دوران خودم بود که رسیدم بعدیش دیدن روی پیامبرم از نزدیک در آغوش گرفتنش بود.
یادم بچه بودم میگفت پیامبر که همش مرد من چطور یک نامحرم بغل کنم بعد خودم قانع میکردم پیامبر خدا که چشمش پاک دلش پاک من اون موقع انقد ذوق دارم هیچی نمیفهمم.
استاد من اون روز میبینم یا انقد بزرگ میشم نتیجه میگیرم که تو اون زمان شما میای ایران و من به زیباترین و راحت ترین روش میام دیدنتون یا میام آمریکا .دست خدا باز میزارم من خواسته دیدن روی ماه شما و مریم جان باقیش با خدا .
همش تو رویاهام میبینم با شما روبرو حرف میزنم بغلشون میکنم میبوسمتون .با هم اهنگ های شاد میزاریم با دوستان هم فرکانسی کلی میخونیم و میرقصیم .
خدایا شکرت خدایا شکرت امروز یک روز عالی فوق العاده است .
سپاسگزارم از تک تک ذرات و نیروها و موجوداتی که دست به دست هم دادن تا من اینجا باشم اینارو بگم بنویسم و لذت ببرم.
در پناه خدا شاد و پیروز باشید.
مسیح میگه: معجزه زمانی اتفاق می افته که آرامش و شادی عمیق درونی داشته باشی
هدایت هم همینه!
.
نمیدونم چرا چندوقته تا میام تو سایت، هی این فایل برام باز میشه!
خیلی جالبه برام
هربار هم میخوام نادیده بگیرمش اما…
نه
دقیقا با من کار داره!
.
حالا که حالم خوب شده و رو خودم کار کردم،
چندوقته تصمیم گرفتم یه نمایشگاه انفرادی بذارم بعد از دوازده سال
از شهودم که هدایت خواستم
گفت از هیشکی مشورت نگیر
به حرفش گوش ندادم
گفتم زشته آخه با فلان استاد که در جریان کار من بود صحبت نکنم
باز گفت نکن
من گفتم نمیشه! زشته
و رفتم باهاش حرف زدم
… اونم زد منو شکلاتی کرد!… اعتماد به نفسمو خُرد کرد
گفت اصلا صلاح نمیدونم نمایشگاه بذاری
کارات خوب نیست
و یه سری ایراد گرفت از من که ایراد نبود
من به عمد ساختارشکنی هایی کرده بودم که در دیدِ سنتی و کلاسیک اون خوب نبود
.
یاد اون آهنگ و شعر فرهاد افتادم که میگفت:
بی سبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم.
.
دوروز حالم بد بود.
آروم آروم تک تک خاطرههایی یادم اومد که همون آدم صدبار جلو بقیه کارای هنری و شخصیت منو خُرد کرده بود!
.چرا این چیزا قبل از اینکه باهاش حرف بزنم یادم نمیومد؟!
چون من خوشبین شده بودم و فراموشکار نسبت به بدیهای افراد
ولی حس شهودم که یادش بود!
به این رسیدم که این شهود و حس ششم
یک عصاره ست
عصاره ی تمام تجربه ها و تمام خاطره ها و نتیجه گیری ها… که بدون هیچ توضیحی در لحظات حساس
فقط میتونه به ما آلارام بده که بکن یا نکن!
چرا من بهش اعتماد نمیکنم؟
صد دفعه ضربه خوردم وقتی بهش گوش نکردم!
هی فکر میکنم الکیه
ولی واقعیه!
.
الان حرفهای اون خانم باعث شده منصرف بشم از نمایشگاه گذاشتن و این در حالیه که بیشتر از دوساله یک عالمه باعشق کار کردم و قاب کردم کارامو و مجسمههامو کلی خرج کردم و وقت گذاشتم و باعشق ساختم و همشون آماده نمایش هستن!
….
بیا!
همین میشه دیگه!
.
درباره این آمریکا رفتنتون هم استاد که تعریف کردین
یاد تک تک درهایی افتادم که خدا اجازه داد دیگران روی من ببندن و بعد منو هدایت کرد به سمت یک دربازه ی بزرگ!
بزرگ تر از اون درهای کوچیک
.
فیلم سیندرلا رو دیدین؟
انیمیشنش نه ها! فیلمش
اونجا که از دست مادر ناتنی و خواهرهاش به ستوه میاد و با گریه میپره روی اسب
و فقط فرار میکنه از خونه
به ناکجا
دقیقا سر از جنگل و لوکیشینی درمیاره
که اتفاقا همون روز و همون لحظه پسر پادشاه داشته اونجا تفریح میکرده
و اصلا همون لحظه میشه نقطه عطف زندگیش!
اگر اون آدمای بد مجبورش نمیکردن که فرار کنه
اونم هیچ وقت اینهمه از خونه دور نمیشد! چسبیده توی خونه و آشپزخونه و دنیای کوچیکش
.
ماهایی که مهاجرت کردیم هم همینه
گاهی بعضی ها لعنت میفرستن به ایران و سیاسیون که ای کاش وطن و خونه جای بهتری میبود و لازم نبود بریم از ایران
ولی من همش میگم خداروشکر که مجبور شدم حرکت کنم
وگرنه نمیفهمیدم جور دیگه هم میشه زندگی کرد
تو بعضی کشورها که میری اصلا انگار داری توی آینده زندگی میکنی
.
حتی من الان درگیر اینم که دوباره ازینجا هم مهاجرت کنم بالاجبار
سخته برام
ولی باید یادم باشه
هربار از جایی مثل شغلی
رانده شدم
اون اتفاق بعدیش، بزرگتر و بهتر و پربرکت تر بوده برام
امید که برای شما هم همینطور باشه
خیر پیش
الهامات خیلی نرم و آروم است
اصلا نباید سخت گرفت
و سختش کرد
امروز من از خداوند هدایت خواستم
و با آرامش کامل خوابم برد
وقتی بیدار شدم
خدا خودش بهم گفت
از همین جایی که هستی شروع کن
همون آنی بلند شدم و
رفتم داخل آشپزخونه
شکرگزاری کردم و همه جا را تمیز کردم
شب با همسرم و دخترم از وسایلی که مدت ها بود استفاده نمی کردم
استفاده کردم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت
و عصر هم من را هدایت کرد به سوره مبارکه ی فرقان
یعنی سر تا سر این سوره همه قانون است
قانون بدون تغییر
قانونی که مو لا درزش نمی ره
خیلی برای من به جا بود
چند بار خواندم
آیه های که تکان دهنده بود را نوشتم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت
سلام به استاد عزیزم.
استاد جانم اول باید بگم این فایل۱۳دقیقه ایو باید ۱۳میلیون بار دیگه هم گوش بدم .استاد جانم چقدر درک آگاهی شما با دیگران با اساتید دیگر فرق میکنه نوع نگاه،نوع برداشت شما،نوع تفکر،نوع زندگی،اصلا چی باید بگی و چه جوری باید زندگی کنید که به درد انسان ها بخوره همه ی صحبت های شما توی فایل یه طرف نوع برداشت شما از فکر خدا یه طرف دیگه
نمیدونم استاد متوجه ی منظورم میشید یانه اصلا به قول آقا ابراهیم چشم عباس منش چه جوری میبینه که بقیه نمیبینن اصلا نمیتونن ببینن ذهن عباسمنش چه جوری درک میکنه که بقیه نمیتونن درک کنن
فقط میتونم بگم خدایا شکرت که زنده ام و میتونم شاگردی استاد عزیزمو بکنم🙏🏻🙏🏻
عاشقانه دوستون دارم واقعا عاشقانه دوستون دارم🙏🏻🙏🏻🎀🎀🎀🎀🙏🏻