گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/55.jpg
720
1280
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-09 11:54:572024-04-30 04:10:25گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرطشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین،
خلاصه ای از نکات این فایل:
← ما فارغ از اینکه چه کارهایی می تونیم انجام بدیم دوست داشتنی هستیم، ارزشمند هستیم، و به همون شکل، بقیه هم فارغ از توانایی هاشون ارزشمند هستند. این موضوع خیلی کمک میکنه به رابطه ی خودمون با خودمون و رابطه ی خودمون با دیگران.
← وقتی آدم خودش رو دوست داره، خیلی راحت خودش رو می بخشه، خیلی راحت خودش رو می پذیره، و خیلی راحت میتونه با بقیه هم ارتباط برقرار کنه.
← ما آدم هایی هستیم با ویژگی های متفاوت، بعضی از ماها یه ذره تندتر هستیم، بعضی از ما یه ذره مهربون تریم، بعضی از ماها توی بحث های جسمانی قوی تریم، بعضی ضعیف تریم، بعضی از ماها استعدادمون توی ریاضیات یا مسائل منطقی بالاتره، بعضیا توی مسائل هنری بالاتره…وقتی که وارد جامعه میشیم، به خاطر مقایسه هایی که اغلب پدر و مادر ما رو با موفقیت های دیگران کردند، ما سعی می کنیم مثل یه سری الگوها بشیم، و یه جورایی استعدادها و توانایی های خودمون رو فراموش می کنیم، بعد با خودمون دیگه دوست نیستیم، یعنی اون ویژگی هایی که هستیم رو دوست نداریم و سعی می کنیم که یه سری ویژگی ها و توانایی هایی که جامعه و فرهنگ ارزشمند میدونه رو داشته باشم و این تقلایی هست که خیلی از ما تو زندگیمون کردیم و شاید باعث بشه ما بریم یه سری مهارت ها کسب کنیم، ولی ما علاقه ای به اون ویژگی یا فیلد اصلاً نداریم و بعداً راضی نخواهیم بود.
← ما باید بشناسیم خودمون رو، خیلی مهمه که با خودمون در صلح باشیم، ما قرار نیست توی همه چیز عالی و جزو بهترین ها باشیم، قراره که ما خودمون باشیم، بریم سراغ اون چیزایی که توانایی و علاقه ش رو داریم، و بپذیریم که آدما با هم متفاوت هستن، حتی در مورد اخلاق های شخصیتی، مثلاً بعضیا هستن که خیلی آدمای رکی هستن، خیلی راحت حرفشون رو میزنن، خیلی شاید اون حرفه تند باشه، از لحاظ آداب اجتماعی خیلی حرف درستی نباشه، شاید دل بشکونه و … ولی اون کسی که رک هست، خیلی اوکی هست با این قضیه و همیشه همینجوریه و آدمای دیگه هم اون رو با اون ویژگیش میپذیرن، از دستش هم ناراحت نمیشن، به این فکر کنید، به چه دلیل؟ به این دلیل که اون طرف خودش پذیرفته و اوکی هست با خودش. مسئله درست یا غلط بودن این قضیه نیست، مسئله از دید فرکانسی هست. اون تردید و اون شکی که ما روی خودمون داریم و همیشه احساس میکنیم اشتباهیم، این رفتارم اشتباهه، این کارم اشتباهه، این جایی که هستم اشتباهه، و اون عدم اعتماد به نفس، عدم عزت نفس، عدم دوست داشتن خود، اونا باعث میشه ما همیشه توی تردیدی باشیم درباره ی هر کار و هر رفتاری که انجام میدیم، و جهان همون تردید و همون شک رو به ما نشون میده، جهان واکنش های منفی دیگران رو نشون میده. ولی دیدیم بعضیا ده برابر از ما رفتار بدتری دارن، ولی هیچ کس از دستشون ناراحت نمیشه. پس به این میرسیم که اولاً، ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم، دوماً بپذیریم تفاوتمون رو با دیگران، نخوایم خودمون رو لِوِل کنیم از هر جهت، یعنی یه استانداردی رو در نظر بگیریم و بگیم یک انسان کامل اینه که اخلاقش اینجوری باشه، شرایطش اینجوری باشه، قدش فلان باشه، اندامش فلان باشه، اینجوری صحبت کنه…و من تو همه چیز خودم رو level کنم بشم یه استاندارد جهانی. هیچ آدم موفق و خوشبختی استاندارد جهانی نداشته.
← خودتون با اون چیزی که هستید راحت باشیدف خودتون رو دوست داشته باشید، البته که ما باید روی نقاط ضعفمون کار کنیم، البته که باید نقاط قوتمون رو بهتر کنیم، ولی به معنای استانداردسازی نیست، ویژگی های به ظاهر بد دیگران رو راحت تر میپذیریم، همونجوری که ویژگی های به ظاهر بد ما از دید دیگران رو هم راحت تر میپذیریم در مورد خودمون. در عین حال هم میدونیم که ما قرار نیست همه رو راضی کنیم، قرار نیست با همه ارتباط عالی داشته باشیم.
خدایا شکرت که امروز این فرصت رو برام فراهم کردی تا دوباره این فایل ارزشمند رو گوش بدم و در موردش بنویسم.
امروز شنبه هست (ویکند) و ما این هفته لانگ ویکند داریم، یعنی دوشنبه هم تعطیله و در مجموع سه روز تعطیل داریم. عزیز دلم رفته ایران و من اینجا تنها هستم و از این فرصت تنهایی دارم استفاده می کنم تا بیشتر به فایل ها و کامنت ها برسم. خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت بهشتی یا همون غار حرا به قول سعیده. دیروزم سعیده تو یکی از کامنت هاش عبارت هایی که توی سایت پایه گذاری کرده رو ردیف کرده بود، دیگه کپی رایت داره، نمیشه بی اجازه به کار ببریم (خخخخ)
از خدا میخوام همه ی ما رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره.
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
عاشقتونم (قلب های زیاد)
سلام به دلبرِ دل انگیزِ دل خواه !
خیلی وقت بود،دلم میخواست برات بنویسم ولی به فرکانست دسترسی نداشتم،تو کدوم مدارها سیر میکنی دختر؟؟؟
اولا بینهایت برات خوشحالم برای عزیزدلی که وارد زندگیت شده و از خدا میخوام از نور خودش ،به خوشبختی هاتون بیاره و همیشه در کنار هم توحیدی و عاشق و سعادتمند و ثروتمند زندگی کنید.
اومدم بگم توی اون لیستی که نوشتم بعدا یادم اومد که (یاسِ من) رو فراموش کردم بنویسم!
خلاصه که یاسِ من هم ،حق کپی رایت داره:) به عزیزدلت هم گوش زد کن هربار خواست بگه،قبلش باید بگه به قول سعیده :))))
باتشکر :))))
بوووس به کله ت رفیق !
سلام به سعیده ی عزیزم، چراغ سایت!
والا خودم هم نمیدونم تو چه مداری سیر میکنم (استیکر زدن روی پیشانی)…یه روز بالام، یه روز پایینم…این بار حتماً بالا بودم که تو برام کامنت نوشتی (چشمای قلبی)
مرسی برای آرزوهای قشنگت عزیزم، قطعاً همه ش به خودت برمیگرده و مطمئنم یه روز میای از نتایج عالیت در مورد روابط صحبت میکنی.
بازم به قول خودت: به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان (قلب ها)
پ.ن: آقا قبول نیست، خوب تو نویسندگیت خوبه زیاد مینویسی، همه چی میشه “به قول سعیده” ! ما جوجه نویسنده ها فکر کنم بهتره اول همه کامنتامون یه “به قول سعیده” بگیم بعد کامنتمون رو شروع کنیم، چون هرچی میخوایم بگیم تو قبلاً گفتی (خخخخ)
.
.
مزاح میفرمایم البته…نوش جونت که نویسندگیت خوبه و اینقدر تعریف و تحسین میشنوی بابت نوشته های بی نظیرت…منم همه رو عاشقانه میخونم و کِیف میکنم.
عاشقتم دختر، بوس و بغل!
سلام یاسمن جون
عزیز دلم من هیچ وقت وقتی بچه ها حرفای استاد کپی میکنند نگاه نمیکنم اما دختر چقدر عالی که شما اینکار رو کردی من دقیقا یکبار دیگه حرفای استاد با نوشته دیدم که خیلی برام اثر گذار بود واقعا مشکل منم همین بود که وقتی یه اشتباهی میکنم ول کن خودم نیستم البته خیلی بهتر شدم اما بازم سرزنش ها میاد انقدر میاد که اشکم درمیاد دقیقا کاری که والدین باهامون کردن خودم دارم با خودم میکنم خدا میدونه من چقدر تغییر کردم و رشد کردم اما باز سر این موضوع سرزنش هنوز ایراد دارم خیلی زیاد که بر میگرده به دوست داشتن خودم اگه من خودمو دوست نداشته باشم یا خودم زیبا نبینم یا عاشق خودم نباشم یا خودمو نبخشم یا خودمو همینطوری که هست قبول نکنم واقعا انتظار دارم دیگران با من چطور باشن فرض کن که یه لباس خیلی خوب داری یا یه پارتنر خیلی خفنی داری وقتی خودت قبول داری خوبه و مواظبشی و و بهش همه جوره افتخار میکنی همه هم قبولش دارن ولی وقتی خودت میگه زشته بد داغون همه هم این نظر دارن بعد داشتم در مورد غفور و رحیم بودن خدا تحقیق میکردم یه هدایتی شدم فرض کن بدن ما خودش غفور و رحیم یعنی وقتی بیماری یا زخمی در بدنمون ایجاد میشه خودش خوب میشه و جاش پاک میشه و حتی اگه بیماری داشته باشیم وقتی خوب شد تازه قویتر و بهتر هم میشیم این در مورد روحمون باید خودمون ایجاد کنیم یعنی ما در برابر خودمون غفور و رحیم باشیم تا از خدا بخواهیم با من غقور ورحیم باشه یعنی من باید خودم و در لحظه ببخشم وو با تغییر زاویه دید به بهترین زاویه اون مسیله نگاه کنم و بد خودم و ببخشم و ازش بگذرم و با تغییر زاویه دید بگم بهترین میشه نه اینکه همش تو فاز سرزنش برم مثل اینکه دستت زخم هر روز یه چاقو بهش بزنی خوب بابا خوب نمیشه که چقدر من باید روی دوست داشتن خودم کار کنم چقدر خدا میدونه تا با خودم به صلح برسم
مرسی یاسمن جون بابت کامنت بینظیرت
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و درود خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
وَ اللَّـهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ
و خدا از آنچه در قلبهایتان میگذرد آگاه است
وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
و او به همه چیز داناست.
استاد عزیزم با شما ،با آموزش های بی نظیر شما
با توحیدی بودن شما ، هر روز نور ایمان خداوند را بیشتر در قلب ما زنده می کنید .
استاد دقیقا تک تک گفتار و کلام شما درست و حقیقت محضِ
تک تک کلمات گوهر بار شما از منبع الهی میاد
استاد نمیدونم چی بگم شما اونقدر دقیق و درست و به موقع هستید
اونقدر کلمات شما درست و بجا هست
اونقدر مثال های شما
اونقدر نکات مهم شما، اونقدر جمله بندی های شما ، درست و دقیق و بجا و اصلا خداگونه هست
آدم میگهه عههههههه اصلا همینه آره منم همینو میخاستم آره جوابمو گرفتم ، اصلا این فایل برای من بود ، استاد برای من گفت ، مخاطب استاد من بودم و … و…..
من اساتیدی را دیدم اصلا جمله اول با دوم با سوم فرق میکنه الان اینجان بعد میرن یجای دیگه توضیحاتشون فرق داره
یعنی اصلا حرفاشون مثالشون هیچ ربطی نداره
ختم کلام آدم نمیفهمه
ولی من دور خدای خودم بگردم
چه علم و دانشی بشما داد
که اصلِ اصله …
استاد من 8 صبح دیروز اومدم سایت بنر فایل 179
گفتگو با دوستان قسمت 54 کینه و نفرت= بیماری بود
ک خیلی برای من مفید بود خیلی آگاهی ارزشمندی برای من بود
در کمتر از ثانیه یعنی یه ثانیه نشد دیدم دستم خورد به گوشیم اومده این صفحه
بارها پیش اومده میخام برم صفحه بعد کم کمش دو ثانیه طول میکشه
ولی دیدم به ثانیه نشدم دیدم صفحه جدید هستم
شوک شدم گفتم این من نبودم خودِ خدا بود، مطمئن بودم خدا میخاد من این فایلو گوش بدم
استاد عزیزم این چه فایلی بود استاد
استاد شما دقیقا درست گفتید
خدا همه چیه …خدا زمانِ…خدا مکانِ…خدا صداست…خدا تصویره…خدا حسِ…خدا من…خدا تو…خدا همه…خدا یه حشره ست…خدا یه ستاره ست…خدا یه انرژیه که همه چیو در بر گرفته…خدا یه قانونِ…خدا یه نظمِ…خدا یه تعادلِ…
بله خدا به قلب همه مردم آگاه است
خدا به همه امور آگاه است
خدای من، من را آورد تو این صفحه تا جوابمو بگیرم
تا نجاتم بده تا راهمو پیدا کنم
تا تکاملم را طی کنم
استاد دقیقا شب قبل تضادی داشتم دقیق دقیق عین همین فایل
چطور میشه خدای من ، من را بیاره اینجا بمن آرامش بده
این عشق خدا بمن نیست پس چیه
این علاقه ی خدا بمن نیست پس چیه
خدا خیلی دوسم داره خدا عاشق منه
خدا میخاد من آرام باشم و در آرامش باشم
استاد خدای من که تو قلبمه دو روزه یک جور خاص دارم حضورش حس میکنم فقط خودش میدونه
یه جور خاص دارم سپاسگزاری نعمتها را بجا میارم فقط خودش میدونه
آخ استاد عزیزم اصلا نمیدونم چطور حال خوبمو وصف کنم از عشق خدا بخودم
آره واقعا من الان در مرحله ای هستم ک خدا عاشق منه
و من در مسیر شناخت خداوند
و چه بسا که من شدم عاشق و دیوانه و گمگشته و دلبسته ی الله یکتا
میرسه اونروز یقین دارم میرسه …
استاد من فایلو پلی کردم صورتم خیس شد از گریه
از عشق خدا بمن از لطف و کرمش بمن
از این هماهنگی از این همزمانی
اونقدر هیجان زده شدم خواستم همون لحظه کامنت بزارم اما گفتم هیجانت را کنترل کن .
درستو از این فایل بگیر ببین خدا چی میخاد ازت
از دیروز چندین بار گوش دادم
خدا فقط میخاد من بزرگ بشم
خدا میخاد روحم بزرگ بشه …
میخاد من به صلح برسم و به آرامش برسم …
خدا میخاد من زندگی را زندگی کنم …
من چطور میتونم دور خدای خودم نگردم ؟
من دور خدای خودم میگردم اولا ک عاشمه
دوما و سوما ک استاد عزیزم شمارا در مسیرم قرار داد
خداااایاااااا بیکران بیکران سپاسگزارم
استاد عزیزززمممم با تمام وجودم میخام الهی
خداوند علم و دانش شما را هزاران هزار برابر برکت بده
خدااااا جوووون دلممممم عاشقتم من
مرسی برای حضورت در من در زندگیم
سلام دوست خوبم .سپاس از کامنت زیبایت .یک نکته خیلی مهم که یاد آوری کردی و چند وقت پیش برایم جالب و عجیب بود اینکه استادعزیز تمام و تمام گفته هایشان یکی است ،یک قانون،یک باور ،یک دیدگاه و… محصول چندین سال پیش با فایل دانلودی که چند وقت پیش گوش می کردم تمامش یک موضوع را بیان میکند قوانین بدون تغییر خداوند در کلام و بیان استاد جان جاری می باشد .استاد جان دستهایمان را گرفت هدایت و راهنمایی مان کرد خداوند دستانش را محکم تر با عشق بگیرد.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم
این گفتگو دقیقا گفتگویی بود که قبل از دیدن و شنیدن این فایل با خواهرم داشتیم در موردش صحبت میکردیم و هماهنگی با این گفتگو مهر تاییدی بود که چقدر این موضوع و مباحث رو بیشتر و بیشتر در موردش فکر کنم و عمل کنم
سلام به نگار عزیزم که فوقالعاده با اعتمادبه نفس و خیلی دسته بندی شده و با نحوه عملکردت و نتایجی که ایجاد شده موضوعات رو مطرح کردید واقعا لذت بردم
نگار عزیزم از عزت نفس گفتید اینکه چطوری تونستید بپذیرید که فارغ از اینهمه دستاورد علمی و موفقیتهای عالی که داشتید خودتون رو به خاطر انسان بودنتون به خاطر شریف بودنتون خصوصیات اخلاقی خوبی که دارید از درون خودتون رو شایسته و لایق و دوست داشتنی بدونید نه به خاطر دستاوردهاتون خودتون رو دوست داشته باشید و خودتون رو تحسین کنید. شما نگار عزیز و همه ما انسانها ساخته دست خالقی هستیم که جز ارزش خلق نکرده بنابراین بی قید و شرط ارزشمند و لایق بهترینها هستیم وقتی مثل نگار جان به این باور می رسیم آرام آرام خودمون رو میپذیریم ویژگیهای اخلاقی خودمون رو میپذیریم و با خودمون به صلح می رسیم وقتی خودمون رو دوست داریم میایم با خودمون صادقانه صحبت میکنیم اونوقت هست که دلیل رفتارهامون رو که از باورهامون نشات میگیره رو از جمله ترس ،باورهای مذهبی شدید یا خجالتی بودنمون رو آروم آروم پیدا میکنیم و برطرف کنیم و این رشد شخصیتی باعث میشه مثل نگار جان کارهای شگفت انگیزی انجام بدیم آروم و مهربان و خوشحال تر باشیم و متعاقبا روابطمون با دیگران هم بهتر میشه و دیگران هم وقتی ما خودمون رو میپذیریم این فرکانس رو از ما دریافت میکنند و به ما ویژگی های خوبمون رو میگند و اعتمادبه نفس ما هم بالاتر می ره و به خودمون افتخار میکنیم
موفقیت مالی نگار جان هم که چقدر زیبا با درک قانون فراوانی و درک درست که ثروت بینهایته همه انسانها به یک اندازه به ثروت دسترسی دارند و جهان به اندازه ای که تو خودت رو لایق و شایسته بدونی و با باور فراوونی هر چقدر بیشتر و زیاد بخواهی به تو میده و تو هر چقدر ثروتمند تر میشی انسان بهتر و شایسته تری میشی و کمبودی نیست که ما کمتر بخواهیم که به دیگران هم برسه این تفکر کمونیستی که من در یک سطح با دیگران بمونم که همه راضی باشیم برگرفته از باور کمبودو عدم لیاقت هست باوری که از فیلمهای دوران بچگی ما مثلا زورو به ما داده شده که شعار معروف زورو این بود همه برای یکی ،یکی برای همه و این ورودی ها در ذهن ما این باور رو ساخته که ثروتمند شدن من ناعدالتی هست در حق آدمهای فقیر همه باید در یک سطح مالی باشیم تا عدالت اجرا بشه
وقتی با تمام وجودت باور میکنی تنها راه رسیدن به خداوند ثروتمند شدن هست ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست اونوقت عاشق پول ساختن میشی و از خرج کردن با باور فراوونی لذت میبری از گسترشی که با ثروتت ایجاد میکنی لذت میبری و همین عشق تو رو به پول ساختن بیشتر هدایت میکنه و نگار عزیز که وقتی باور کردند که ثروتمند شدن ربطی به ساعت کاری و تلاش فیزیکی سخت نداره تونستند با صرف زمان کمتری درآمد خودشون رو بیست برابر در طی دوسال ارتقا بدند نگار جان تحسینت میکنم فوقالعاده نتایج خوبی گرفتی و الگو و انگیزه شدی برای همه ما بچه های سایت موفقیتت ابدی باشه
وقتی بی قید و شرط خودت رو لایق میدونی خودت رو دوست داری و احساس ارزشمندی خودت رو به مهارتهات،کارت، تحصیلات و درآمد و امکانات و جایگاه اجتماعی گره نمیزنی وخودت رو با نقاط قوت و ضعف میپذیری و دوست داری اونوقت دیگران هم تو رو دوست دارند و میپذیرند
باااارها باید این نکته مهم رو به خودم یادآوری کنم ما آدمهایی هستیم با ویژگی های ظاهری ،افکاری ،رفتاری و اخلاقی ، توانایی و علایق متفاوت و این تنوع کاملا طبیعی و نیاز جهان هست ولی مسیله از جایی بغرنج میشه که ما وقتی وارد جامعه میشیم توسط خانواده یا دیگران یا حتی خودمون مقایسه میشیم با آدمهای دیگه که فلان موفقیت شغلی،ورزشی، هنری، تحصیلی رو به دست آوردند یا فلان ویژگی شخصیتی رو دارند که مورد تحسین جامعه و فرهنگ و خانواده ها هستند اونوقت ما خودمون به کل تمام علایقی که داشتیم یا ویژگیهایی خاص خودمون رو فراموش میکنیم و میخوایم مثل اون آدم موفق بشیم به همین دلیل خیلی تلاش میکنیم یه نتایجی هم بدست میاریم ولی از یه جایی به بعد دیگه خسته میشیم باااااید ویژگیهای خودمون رو بشناسیم،علایقمون رو بشناسیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و با خودمون به صلح برسیم و سعی کنیم بهتر بشیم و بپذیریم که نقطه کمالی هم نیست
فراوونی در سلایق آدمها هم هست در همه زمینه ها ویژگیهای اخلاقی ،مهارت ،سبک زندگی ،نگرش و دیدگاه های متفاوت مذهبی، و…… افراد زیادی هستند که این ویژگی اخلاقی یاظاهری یا خدمات تو رو میپذیرند دوست دارند هیچ مشکلی هم ندارند اگر تو ،ویژگی اخلاقی خودت رو ظاهرت رو کارت رو بپذیری دوست داشته باشی با افرادی هم فرکانس میشی که اونها هم تو رو میپذیرن
اصلا یه وقتهایی میخوایم خیلی لول و استاندارد خودمون رو بالا ببریم نه به این دلیل که بهتر بشیم به خاطر خودمون به این دلیل که دیگران ما رو تایید و تحسین کنند بگند چقدر تو خوبی مهربونی عالی هستی اتفاقا همینطور هم میشه با افرادی برخورد میکنی که تو رو تحسین و تایید میکنند اما نه رابطه ای شکل میگیره نه خدمات تو رو میخواند فقط تایید و تحسین میکنند و بعد هم میرند هیچ اتفاقی هم نمی افته
بارها همون طور که استاد گفتند افرادی رو دیدیم که از نظر اصول روابط استانداردهای خوبی نداشتند ظاهر و اندام خاصی ندارند فقط به خاطر اینکه خودشون رو پذیرفتند و دوست دارند در رابطه ها و کارشون با افرادی مواجه شدند که اونها هم با همون ویژگیهای اخلاقی ظاهری اونها مشکلی ندارند و ارتباط شکل گرفته و موفق هم بودند
لزوم رسیدن به موفقیت و خوشبختی داشتن استانداردهای عالی نیست بلکه پذیرفتن بی قید و شرط خودت دوست داشتن خودت هست و هیچ وقت خودت رو به خاطر اشتباهات سرزنش نکن قرار نیست ما با همه آدمها ارتباط عالی داشته باشیم قراره با آدمهای هم فرکانس خودمون در ارتباط باشیم پس نیاز نیست همه آدمها رو راضی کنیم کافیه با توانایی ذهنی و فیزیکی خودمون راحت باشیم
استاد شما تمام تلاشتون رو کردید از هر موضوعی که صحبتش رو میکنید خودتون قبلا انجامش داده باشید نتیجه هم گرفته باشید و از نتایجتون بگید الگو باشید نه صرفا یه معلم همون طور که گفتید خیلی برای اینکه الگو تمام عیار حرفهاتون خودتون باشید خیلی به خودتون سخت گرفتید به همین دلیل خیلی تاثیرگذار هستید به همین دلیل ما بارها میگیم اگر استاد تونسته با صرف ساعت کاری و فعالیت فیزیکی کمتر ولی هوشمندانه کار کردن به درآمد بیشتر برسه پس ما هم میتونیم اگر استاد از اون شرایط مالی سخت تونسته با تغییر باورها به ثروت برسه ما هم میتونیم کافیه مثل استاد باور و عمل کنیم استاد این حد الگو و باور پذیر شدنه که امکان پذیر میکنه رسیدن به خواسته ها رو این سخت گرفتن به خودتون ارزشش رو داشت وقتی انقدر برای ما باور پذیر میکنید رسیدن به خواسته هامون رو به داشتن استادی چون شما افتخار میکنم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من 😘
سلام دوستان عزیزم سلام به نگار مهربونم عاشقتم و چقدر تحسینت کردم آنقدر رشد و درک و آگاهی و خود شناسی و اینکه چقدر قشنگ پاشنه های آشیل تو پیدا کردی و آنقدر قشنگ روش کار کردی و نتیجه هم رشد عزت نفست و هم رشد درآمدی و چقدر چقدر تحسینت کردم تک تک کلمات تو عزیز دلم و خدارو شکر میکنم بابت وجود دوستان عزیزی چون شما که هر کدوم برای من الگو بینظیر هستید و با خودم میگم اگر این دوستم تونست منم میتونم اگر استاد گفت و این دوستم باور کرد و توانست منم میتونم اگر استاد تونست منم میتونم وقتی چند بار آبزیان چند نفر میشنوم که میشود بهتر باور میکنم
استاد جان ممنونم بابت این سری فایل ها که دوستان نتایجشون رو که میگن مقاومت ذهن من کمتر میشه و برام باور پذیر تر میشه راستش هنوز ذهن من مقاومت داره و وقتی شما ازنتایج میگید فوری ذهن من میگه استاد آدم خاصی هست و اون نتیجه گرفته من نمیتونم اما وقتی تک تک دوستان میگن ذهن من بیشتر قبول میکنه ازتون بینهایت سپاسگزارم استاد جان
اما فایل بینظیر امروز که دقیقا پاسخ خداوند بود به درخواست من که داشتم روی رشد کسب و کارم کار میکردم که بم الهام شد روی احساس ارزشمندی و باور فراوانی باید کار بشه که اون شب دقیقا شما و نگار جان کلید رو دستم دادید و امروز بیش از ده بار فایل رو گوش دادم
چقدر باید روی این موضوع کار کنم که من بدون هیچ دست آوری دوست داشتنی و ارزشمند هستم منم عین نگار جان البته شاید برای من خیلی خیلی بیشتر بود که اگه من چیزی نباشم یا دست آوردی نداشته باشم آدم ارزشمند و دوست داشتنی نیستم و اگه من از خودم نگذرم و خودمو زیر پا نزارم زن خوب و مادر خوبی نیستم که چقدر هم باور های غلط عمیقی تو وجودم راجب این موضوع هست
داشتم به این فکر میکردم که چرا کن با اینکه عاشق کارم هستم و تغییر شغل دادم و کارم هم هنر هست و هم تولید و خلق اما تو این چند ماه درجا زدم به ابن رسیدم که من نه خودمو ارزشمند میدونم و نه کارمو و حتما باید به چیزی به خودم یا کارم بچسبونم که این احساس ارزشمندی رو داشته باشم و باید برم و دوباره مقاله های بینظیر مریم جان رو بخونم
اینکه استاد گفتید من خودمو باور ندارم و به خاطر مقایسه و حرف های دیگران میخام شبیه اون آدم که از نظر بقیه موفق هست بشم دقیقا این تو وجود من چقدر پررنگ هست و مدام میخام شبیه یکی دیگه باشم تا مردم قبولم کنند و اصلا خود باوری ندارم با وجود اینکه من خودم آدم بسیار هنرمند و موفق هستم اما باورش ندارم این که نگار عزیز گفت من آدم ارزشمندی هستم این زنگ هست تو گوش من اما باید بشه باور اینکه من موفقیت هارو بزارم کنار و فقط باور کنم به واسطه اینکه خداوند من رو خلق کرده موجود ارزشمند و دوست داشتنی هستم باید این باور ساخته بشه و منم تا میام از خودم تعریف کنم سریع میگم من آدم خوب و دوست داشتنی هستم چون فلان هنر رو دارم فلان موفقیت رو دارم چون مادر فداکاری هستیم در صورتی که باید باید باور کنم من همین که هستم یعنی ارزشمند هستم و هرکس با من هم فرکانس هست در کنارمن میمونه و این پاشنه آشیل من هست که میخام همه رو راضی نگه دارم و طبق میل دیگران باشم چون میترسم که از دست بدمشون و یا من رو تایید نکنند و من مدام در گیر قضاوت خودم هستم که چرا فلان حرف رو زدی یا فلان کار رو انجام دادی البته خیلی خیلی بهتر شدم از قبل اما باید مدام روس کار کنم و بهتر و بهتر بشه
و این باور فراوانی که بزرگترین واسه آشیل من باور کمبود هست و اینکه خودم رو لایق دریافت این همه فراوانی نمیدونم باید برم و از کلید ارزشمند که مریم جان تو سایت گذاشتن در مورد فراوانی استفاده کنم و برنامه ریزی کردم انشالله برای کار روی این دوتا موضوع
منم چند وقت هست که اصلا ذوق رسیدن به خواسته هامو و خرید کردن رو از دست دادم چون ته ذهنم اینو پیدا کردم که اگه زیاد داشته باشم آدم بدی هستم و باید روی کار بشه
دیروز داشتم به خودم میگفتم چرا الکی میگی من خرید رو دوست ندارم مگه میشه به خانوم عاشق خرید کردن نباشه مریم جان رو ببین چقدر با دست و دلبازی برای خودش خرید میکنه یا فلانی رو ببین تو فقط و فقط از باور های محدود و ترس هات که برای خودت ارزش فاعل نیستی و خرید نمیکنی به همون که داری قانع هستی و تازه افتخار هم میکنی با خودم میگم خوب الان دوتا مانتو دارم بسه یا دوتا لباس خونه دارم بسه در صورتی که واقعا دلم ضعف میره واسه اون لباس اما ذهنم آنقدر باور غلط داره که اجازه نمیده و انگیزه حرکت و رشد کارمو رو هم برای این باور های غلط از دست دادم
استاد جان عاشقتم که با این فایل به موقع کمک کردی ترمز هامو پیدا کنم و انشالله روش کار میکنم و نتیجه رو حتما حتما میام و میگم و خدارو شکر دارم باز تمرکزی از اول روی دوره بینظیر دوازده قدم کار میکنم که سری قبل نتایج رویایی بود و این بار برای رشد و ثروت ساز شدن کارم دارم روی این دوره بینظیر کار میکنم
عاشقتونم استاد جان عاشقتونم مریم جان و روی ماهتون رو میبوسم و انشالله به زودی میبینمتون 😘😘😘
بنام خدایی که به شدت نزدیک است
سلام استاد عزیزم
ممنون بابت این فایل پر از آگاهی
از نگار عزیزم هم بابت بیان دستاوردهایشان بسیار ممنونم
اول از همه نگار عزیزم را تحسین می کنم که بسیار با تسلط صحبت کردند و اینکه اصلا در هیچ کدام از قسمت ها دچار اضطراب نشدند و این دلیلش این است که روی عزت نفس خودشون خوب کار کردند و این به من یاد داد که هر لحظه آماده باشم که از دستاوردهام جلوی استاد صحبت کنم بدون این که هیجانزده بشم این حد تسلط بر کلام و صحبت قابل تقدیره
صحبتهایی که نگار جون کردند نشانه هایی برای من داشت
من چند روز پیش تولدم بود و یکی از همکاران قدیمم بهم زنگ زد و تبریک گفت و در اثنای صحبتهامون من گفتم که در این دو سال فوق لیسانسم را گرفتم و چون به ایشون نگفته بودم تعجب کرد و کلی تحسین کرد و …
بعد از مکالمه من خودم احساس کردم که حس خوبی گرفتم بابت این دستاورد و احساس ارزشمند بودن پیدا کردم
که چه خوب من که با ایشون صحبت کردم هم در کارم پیشرفت کردم هم درس خوندم و … خوب من دقیقا همین احساس ارزشمندی خودمو وصل به اینها و الان انگار خداوند از طریق صحبت نگار جان بعد دو روز بهم نشونه نشان داد که نه عزیزم قرار نبود که حس ارزشمندی خودت را وصل به دستاوردهات بکنی
جالبه برام که این باورهای غلط یک جورایی انگار در گوشه ای هستند و در عمل و در صحبتها خودشون را نشون می دهند مثلا در دوره احساس لیاقت من روی این باور کار کردم که من بدون قید و شرط ارزشمندم ولی تو این جور مکالمات مچ خودمون را می گیریم که نه هنوز این باور درونی نشده است و باید روی خودمون کار کنیم
اینکه از درون خودمون را دوست داشته باشیم بدون بزک هایی که به قول نگارجان برای اینکه به خودمون بگیم ارزشمندیم اونها را کسب می کنیم
چقدر تو همین قسمت اکثرا ایراد داریم در هر محفلی می نشینیم همه دارند می گن چی دارند چی کسب کردند ولی هیچ وقت کسی نمی گه چه تغییر شخصیتی کرده است چقدر داره روی عزت نفسش کار می کنه چقدر داره روی نقاط قوت و نقاط ضعفش کار می کنه چون اکثرا اینو دستاورد نمی دونند دستاورد حتما باید با مقیاسهای جامعه سنجیده بشه
من هفته پیش که تولدم بود بین دوستانی بودم که وقتی صحبتهاشون را می شنیدم با خودم می گفتم چقدر خوب که من دیگه این موضوعات برام اهمیت ندارد چقدر نگاهم به مسائل زندگی عوض شده اینکه کسی نمی تونه باعث بشه من از محیط کاری بیام بیرون چون باورم اینه که وقتی من تغییر نکنم جهان با مامور کردن آدمها باعث می شه که من از اون محیط بیام بیرون
اگر تو روابط درست عمل نکنم خداوند اون فرد را مامور می کنه به اینکه به من یاد بدهد که اگر در روابط خودت بیشتر از فرد مقابل دوست نداشته باشی نتیجه خوبی نمی گیری و اون فرد ماموره که درسهای جهان را به من بدهد و به جای متنفر شدن از اون فرد من باید درسهام را بگیرم و تغییر کنم چون اگر تغییر نکنم از طریق یک آدم دیگه دوباره این درسها به من داده می شود
جالب بود که اون شب می دیدم که صحبتهای دوستانم همه در مورد گله و شکایت از آدمها و از محیط و شرایط بیرونی بود و فقط شاکر خداوند بودم که من چند سال قبل با یک تضاد از شرکتمون اومدم بیرون و از اونجا به بعد شروع کردم به تغییر ولی باز هم برام تضاد از نوع دیگری به وجود آمد و باز شروع کردم به تغییر و اینو فهمیدم که واقعا درسته! تضادها با ما دوستند اومدند به ما درس بدهند تا یاد بگیریم و ورژن بهتری از خودمون را به جهان نشون بدیم چون این جهان جهان ایستا نیست
اگر تغییر نکنیم وادار به تغییر می شیم و تا تغییر نکنیم در دور تسلسل تضادهای مختلف می مونیم و جهان دست از سر ما بر نمی داره تا تغییر کنیم و یا ما را زیر چرخهای خودش له می کنه چون جهان نیاز به انسانهایی دارد که ایستا نباشند
استاد دیشب داشتم فایل دیگری از شما گوش می دادم به اسم ابوموسی نباشیم همون خروس شما که پاشو از محدوده امن خودش بیرون نمی زاشت و با ترس هاش زندگی می کرد شاید زنده مونده ولی لذت نبرد و چیزی را تجربه نکرده
چقدر همزمانی با این فایل داشت و نکته هایی که حتما باید می گرفتم
چقدر خوشحالم که نگار جان درآمدشون 20 برابر شده و این ثابت می کنه که وقتی روی باورهامون کار کنیم با همون شغل قبلی درآمدمون افزایش پیدا می کنه بدون تغییر ساعت کاری
مورد بعدی که منو به فکر فرو برد اینکه نگار جون گفتند وقتی به نکته رسیدند که خودشون را دوست ندارند به جای اینکه احساس قربانی بودن پیدا کنند و در ناراحتی بمونند دو روز اینترنتشون را خاموش کردند و رفتند دنبال دلیلش و خودکاوی کردند
چقدر این نکته برای من درس داشت جایی که استاد می گن بعضی جاها فایل را استپ کنید و برید بنویسید که شما چه درکی دارید چرا شما اینطور عمل نمی کنید دلیل رفتارهاتون را بفهمید
و نگار جون دو روز زمان گذاشتند بدون اینترنت یعنی بدون هرگونه عامل حواس پرتی و جهان پاسخگو ایشون را هدایت کرد به جواب سوال
و خودشناسی به جز این نیست که ما دلیل رفتارهامون را بفهمیم که آبشخور این رفتار من چیه؟
مثلا این که همش می خوام به دیگران مهربونی کنیم بدون هیچ درخواستی و خودمون را آدم مهربونی نشون بدیم ولی بعد از یک مدت می فهمیمم که این اتیکت و کلمه مهربون بودن به ما احساس ارزشمندی می ده برای همینه که حاضریم دو برابر کار کنیم تا این اتیکت را روی خودمون داشته باشیم و دیگران قضاوتمون نکنند که تو چقدر بی احساسی و تو چقدر بی معرفتی
من خودم این رفتار را در خودم دیدم که همش دوست دارم به دیگران اثبات کنم که مهربونم با گذشتم پر تلاشم وظیفه شناسم …
ولی از یک زمانی که روی خودم کار کردم خیلی بهتر شدم وقتی انتقاد دیگران را می شنیدم اصلا سعی نمی کردم توضیح بدهم که نه من این نیستم
بلکه از خودم می پرسیدم که آیا این انتقاد را نسبت به خودت قبول داری اگر آره سعی می کردم تغییر کنم نه توجیه کنم و اگر نه، اهمیت نمی دادم و سعی می کردم که فراموش کنم اون انتقاد را و جواب هم ندهم
و این خیلی به من کمک کرد البته نیاز به بهبود بیشتری دارم ولی با اینحال در این مورد از خودم کمی راضی هستم و می دونم که تغییر کردم
وقتی نگار جون از ویژگی های خوبشون گفتند که ایشون انسان شریفی هستند خیلی لذت بردم و یاد فایل استاد افتادم که گفتند سرمایه اصلی شما چیست و استاد در اون فایل گفتند که صادق بودن و انسان درستی بودند سرمایه اصلی است
یادمه اون روز چقدر سورپرایز شدم که چه خوب پس من چقدر صفات خوب دارم من البته قبلا این باور را داشتم که مثلا از محیط کار می اومدم بیرون یا از تو رابطه ای می اومد م بیرون می گفتم اونا منو از دست دادند و به این باور داشتم چون بسیار مسئولیت پذیر صادق و وفادار هستم
و این جمله نگار جان دوباره به من یادآوری کرد که باید اینها نشانه ارزشمندی من باشد فارغ از دستاوردهایم
و اینکه با خصوصیات اخلاقی خودمون راحت باشیم چقدر خوب که توضیحات استاد را که شنیدم دیدم بله من هم در کار خیلی جدی هستم ولی در محیط دوستانه با همکارام عالی ام ولی در فضای کاری جدی می شم شاید خیلیها بهم می گفتند ولی من نمی تونستم تغییر کنم و این خصوصیت خودم را می پسندیدم و این صحبت استاد باعث شد برسم به اینکه من درست رفتار می کردم
مثلا من دوست ندارم با دیدن فیلمهای بی محتوا وقتم را هدر کنم با چت های بی محتوا احساسم بد می شود
جالبه با معرفی یکی از دوستان برای بهتر شدن مکالمه زبان انگلیسی یک اپلیکیشن نصب کردم ولی همون روز اول دیگه با خودم گفتم خودت بهتره مسیر بهتری را پیدا کنی چون همه آدمها نیومدند اینجا فقط مکالمه شون را قوی کنند و این باعث آزارم می شد که کسی حرف های بی محتوا می زد
اینکه نگار جون گفتند کالبدشکافی کردند در خودشون و دلیل جدی بودنشون را فهمیدند و آرام آرام با این خصلت خودشون دوست شدند
خیلی برام جالب بود که ایشون هر موردی را موشکافانه تحلیل می کردند تا دلیلش را بفهمند و به قول استاد آشغالها را زیر مبل نمی زدند بلکه با بررسی می فهمیدند دلیل رفتارشون چیه و جالبه گفتند آرام آرام با این خصلتم دوست شدم
چقدر این نکته برای من آموزش داشت که نخواهیم یکهویی رفتارمون عوض بشه و یا نتیجه وارد زندگی مون بشه
و حرفهای استاد در این مورد هم خیلی جالب بود که بعضی ها با رفتار خودشون اکی هستند و برای همینه که با همون اخلاق تو جامعه روابط خوبی دارند
من گاهی اوقات می گفتم فلانی را ببین این همه رفتارهای تند داره ولی انگار نه انگار کسی از دستش ناراحت نمی شه ولی دلیلش این بوده که خودش خودش را سرزنش نمی کرده و باهاش اکی بوده
و جالب بود نگارجون گفتند چون دیگه کسی بهشون می گفت جدی هستی بهشون برنخورد آروم آروم مهربون تر می شدند همون که استاد می گن بحث نکنید وقتی ازتون انتقاد می کنند نخواهید توضیح و توجیه کنید چون همه اینها یعنی مقاومت و توجه
و جهان چون شما توجه می کنید از همون جنس بیشتر براتون به وجود می یاره
بنابراین نگار جون وقتی از انتقاد دیگران نرنجید هدایت شد به سمت یک اخلاق بهتر و یا اینکه دیگران دیگه دست روی این خصوصیت ایشون نگذاشتند
مرحله بعدی اینکه ایشون خواستند ببینند دوست دارند چجور آدمی باشند و چرا اینو دوست دارند و چطور می تونند اینو بسازند
واقعا عالیه
یادمه همیشه استاد می گفتند که من هیچ وقت خودمو با کسی مقایسه نمی کنم من برای خودم یک رل مدل ساختم توی رفتار و تمام خصوصیات خودم را با اون رل مادلی که خودم می خوام باشم مقایسه می کنم
و اینکه نگار جون گفتند دقیقا همراستا با همون صحبت استاد است
ممنون از خانم شایسته عزیز با این دسته بندی های خوبشون به ما کمک می کنند که محتواها را با موضوعات مربوطه شون دنبال کنیم
از استاد عزیزم و نگارجان هم تشکر می کنم
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید
سلام ،خانم ایزدی عزیز
بسیار عالی فایل رو تحلیل کردید
موضوع به موضوع صحبت های استاد و نگار خانم کنار هم گذاشتید و نظر خودتون رو هم به همون موضوع اضافه میکردید.بسیار استفاده کردم از کامنتتون
مدتیه جلسه یک و دو عزت نفس رو دارم کار میکنم ،بعد از این همزمانی و شنیدن این گفتگو استاد و نگار خانم خیلی بهتر متوجه ارزشمند بودن خودمون بدون هیچ قید و شرطی شدم و موشکافانه دارم روش کار میکنم
کامنت شما بهم کمک کرد .ممنونم
در پناه الله یکتا باشید
سلام آقای باقری عزیز
ممنون بابت توجهتون به کامنت من
خدا را شاکرم که کامنتم به شما کمک کرد
چقدر خوب که دوره عزت نفس را کار می کنید اینکه گفتید موشکافانه روی حس ارزشمندی بدون قید و شرط کار می کنید خیلی خوشحالم کرد. مطمئنم نتایج عالی در پیش رو دارید.من بیشتر نتایجم با کار کردن روی دوره عزت نفس شروع شد براتون آرزوی موفقیت دارم.
بسم الله النور الغفور القریب المجیب الحی القیوم
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و مقدس
چند وقت بود که در نوت گوشی ام نوشته بودم (نگار گفتگو با دوستان 55) و اصلا علت این کار رو نمیدونستم و جالب اینجاست که حتی نرفتم اون قسمت رو نگاه کنم تا اینکه امروز این قسمت شد قسمت 185 فصل هفتم روز شمار تحول من و اون رو گوش کردم و اولین بار بود اون رو می شنیدم شاید هم شنیده بودم یادم رفته بود. من این روزشمار رو که تا قسمت 75 که روی سایت بود دانلود کرده بودم و به ترتیب گوش می دادم و خلاصه نویسی می کردم. قسمت اول که در مورد چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه و قسمت بعد که ظلم به خود از دیدگاه قرآن بود، و قسمت چشم زخم در قران، تحول عظیمی در باورهای محدود کننده ام در این موارد بود و مرا وارد دنیای جدیدی کرد.
اول از همه نگار خانم رو تحسین می کنم بخاطر نتایجی که گرفته دو اینکه چیزی که از این قسمت فایل برایم بولد شد احساس ارزشمندی بود و میخوام جریانی که چند روز پیش برایم افتاد رو بگم.
قبل از اینکه وارد حرفه ی کوتاهی بشم دختر همعروسم نزدیک به یکسال قبل از من شروع کرده بود و علاوه بر دوره ای که در شهرستان خودشون رفته بود دوره یکماهه در اهواز و یک دوره ی بین المللی در تهران رفت و مرتب عکس ار کارهاش میذاشت و من کارهاش رو میدیم می گفتم وای چقدر قشنگ کوتاه می کنه. تا اینکه خودم هم وارد این حرفه شدم و دیگه اون رو دنبال نکردم و حواسم رو بیشتر به کارام دادم ولی پس ذهنم این بود که اون خیلی حرفه ای است. حتی یه روز هم که اومده بودند خونمون و صحبت سر کارتخوان شد و گفتم که کارتخوان آزاد گرفتم که محدودیت تراکنش نداشته باشم اون گفت: من بانکی گرفتم و روزی سی، چهل تا می کشم. و این شد غول در ذهنم که این چقدر مشتری داره و من اینقدر مشتری ندارم تا همین تعطیلی های اربعین گفتم تا این چند روزه مشتری ندارم بهش بگم برم پیشش. ( البته قبلش بهش گفته بودم بیام یه روز پیشش فقط نگاه کنم و فراوانی مشتری رو ببینم که برای منم منطقی بشه این حد از مشتری) بهش زنگ زدم گفت که فردا یه مشتری بیشتر ندارم و نمی ارزه بیایی و شنبه دارم میرم اهواز مدل بزنم و بذار به مدیر سالن بگم و… یکهفته بعدش بهش پیام دادم چی شد؟ جواب داد که سالن که نمی تونی بیایی فقط غیر از اینکه کله مانکن بخری بهت آموزش بدم.و من اصلا بهش نگفته بودم بهم آموزش بده. خلاصه کلا منصرف شدم تا همعروسم کوچیکه اومد خونمون و دیدم موهاش رو کوتاه کرده و مدل باب زده، گفتم کی برات کوتاه کرده؟، از قضا همین دختر همعروسم براش کوتاه کرده بود وقتی اون کوتاهی رو دیدیم، تو دلم گفتم بابا من که از این قشنگ تر و تمیز تر کوتاه می کنم. چرا پیش خودم فکر کردم اون قشنگ تر کوتاه می کنه؟!!!
بعد رفتم اینستا رو نصب کردم و رفتم کارهاش رو نگاه کردم، بجز دو مدل که در دوره آپدیت است بقیه مدل ها را من خیلی قشنگ تر و شیک تر زدم. یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که توانایی و زیبایی کار خودم رو نادیده گرفته بودم و فکر می کردم مرغ همسایه غاز.
بعد در مورد اینکه گفته بود من روزی سی چهل تا کارت می کشم، فکر کردم و دیدم ای دل غافل این اصلا با واقعیت جور در نمیاد مگه میشه آدم تو 6 ساعت 30 تا کار تحویل بده حتی اگه بخواد یه چتری ساده هم بزنه نمیتونه همه رو تحویل بده. و این حرف بیشتر برای بازار گرمی بود و من بدون فکر قبول کرده بودم و بجای اینکه نتیجه مثبت بده احساس عدم شایستگی بهم داده بود.
الان وقتی این رو متوجه شدم مصمم شدم که به مدیر سالن که ازم درخواست کرد که بهش کوتاهی یاد بدم با قدرت و اعتماد بنفس کوتاهی آموزش بدم و ارزش کار خودم رو بیشتر بدونم و مسلما نتیجه ای کاملا متفاوت خواهم داشت.
رضوان جان دوست دارم که اینقدر با استعداد و فوق العاده ای.
استاد عزیزم تو را سپاس بخاطر آموزش های بینظیر و زندگی بخش تون
در پناه حق روز به روز همه ی ما توحیدی تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین
بنام الله
سلام ودرودخداوند به رضوان عزیز دوست خوش ذوق وخوش سلیقه وخلاق خودم
رضوان جان شما بی نظیر وستودنی هستی عزیزم
احسنت به شما،چه انرژی گرفتم از کامنتت عزیزم
مطمئنم که شمادر زمینه کوتاهی به موفقیت های بالایی می رسید چون شما فوق العاده خلاق هستیدومن بی صبرانه منتظرم تا بیای واز نتایج موفقیتهایت در تمام جنبه های زندگی برایمان بنویسی
خیلی دوست دارم دوست خوش قلب ومهربونم
روی چون ماهت رو میبوسم
زندگی ای سراسر عشق ،آرامش ،سلامتی وثروت روز افزون را از خداوند متعال برایت خواستارم
یاحق
سلام به رضوان عزیز
کامنتت رو خوندن وتحسینتون میکنم
و مطمنم که به موفقیت های عالی میرسی.
واقعا درسته ماها خودمون رو قبول نداریم…اگه ما به خود باوری برسیم..
کاملا به صلح با خودمون میرسیم
یه کامنتی سارا مرادی همت در جواب
حمیدرضا نوشته لینکس رو میزارم برو هردوتا رو بخونم خیلی بهتر به آدم کمک میکنه
abasmanesh.com
واقعا ماها تواناییهای خودمون رو نمیبینم و فکر میکنیم که کار خاصی انجام ندادیم…
منتظر خوندن نتایج عالی ت هستم
عااااشقتممم
گفتوگوی استاد با دوستان قسمت ۵۵
سلام به استاد عزیز و مریم نازنینم. سلام به دوستان همفرکانسی و نگار عزیز.
استاد جان ممنونم ازتون. نکتهای که گفتید درباره دوست داشتن خودمون و اینکه قراره ما خودمون باشیم، و اینکه بعضیا با اینکه در ظاهر رفتارشون درست نیست مثلاً تندخو یا رُک هستند ولی افراد با اونها مشکلی ندارند و اوکی هستند، خیلی برام جالب بود. یاد خودم افتادم که گاهی به یکی گفتم بالای چشمت ابروست سریع ناراحت شده و قهر کرده و فلان. ولی یه نفر دیگه سر اون طرف داد و بیداد کرده و حرف برخورندهای بهش زده، همون آدم ناراحت نشده و اصلاً انگار نه انگار. گاهی هم تازه با اون رفتار حال کرده.
الان با حرف شما فهمیدم دلیلش رو. چون من انقدر اعتمادبهنفسم پایینه که بعد از اون رفتارم سریع خودم رو سرزنش کردم و گفتم وای چه حرفی زدم، چرا اینطوری گفتم، کاش نمیگفتم، کاش فلان کار رو کرده بودم، حالا چی میشه، دلش شکست، خیلی بد شد. و تازه از اطرافیانم هم میپرسیدم که به نظر تو من حرف بدی زدم. و… خلاصه این روند اشتباه رو داشتم.
ولی اون فرد دیگه که در خانوادهم هست با وجود رفتار تند و برخورندهش اصلاً احساس تردید در رفتارش نداره. خودش رو سرزنش نمیکنه. با اعتمادبهنفس معتقده که کار درستی کرده و حرف خوبی زده. و در نتیجه دیگران هم رفتار اون رو درست و خوب میبینند.
استاد در واقع با توضیحات شما برام روشن شد که دلیل این تفاوت اینه که من با خودم در صلح نیستم، خودم رو دوست ندارم یا خودم رو نپذیرفتم. ولی اون آدم خودش رو پذیرفته و دوست داره.
جهان همون رفتار ما رو بهمون برمیگردونه. اگه من تردید داشته باشم و خودم رو نپذیرم، جهان همون تردید و نگاه نامطلوب رو برمیگردونه. و دیگران هم من رو نمیپذیرند.
این درس رو من اینجا گرفتم که باید روی خودم کار کنم. خودم رو بپذیرم و دوست داشته باشم. 👍👍
نگار جان، چقدر حرف های خوبی زدید. اینکه درآمدتون بیست برابر شده، تحسینتون می کنم و تبریک میگم. ❤️👏👏👏😍
نکته ای که درباره ساعت کار و عدالت در مورد ثروت گفتید و اینکه ما باید ثروت زیادی بخوایم و خودمون رو شایسته ثروت بدونیم، خیلی نقاط تاریک رو برای من روشن کرد. سپاسگزارم.
منم باید به خودم بگم اگه نگار تونسته، پس منم میتونم. باید کار کنم و الگو بگیرم. ✅
من به خاطر لیاقتی که دارم باید زیاد بخوام. هر کسی خودش باید بره بشقابش رو هر چقدر که میخواد پر کنه. 👌👌
استاد عزیزم ازتون ممنونم که الگوهای موفق رو به ما معرفی میکنید.
استاد اینکه در مورد خودتون گفتید من بعضی استانداردهای اساتید رو ندارم، فرمال زندگی کردن و رسمی بودن رو بلد نیستم و…، میخوام بهتون بگم شما عالی هستید، بهترین هستید، خودتون هستید، ناب و اصیل و یگانهاید. و همین حرفهای شما رو برای ما حقیقی و شنیدنی میکنه. چون شما ادا درنمیآرید. فیلم بازی نمیکنید. خودتون هستید.
گاهی بعضی فایل ها رو میبینم، بدون کات، شما یک ساعت حرف میزنید، بدون تپق، بدون لکنت، بدون مِنمِن، بدون دستپاچه شدن، بدون از روی متن خوندن، خودتون فیالبداهه حرف میزنید.
خُب چطوری میشه؟ گاهی یارو از روی متن و با صد تا کات دادن و تدوین کردن هم نمیتونه درست حرف بزنه، چه برسه به اینکه تأثیرگذار حرف بزنه.
این تأثیرگذاری حرفهای شما از کجا میآد؟ از همون ناب و اصیل بودنتون، از وصل بودنتون به مبدأ، از باور و عمل شما به قانون.
شما وقتی میخواید یه درسی رو بدید با دل و جون درس میدید، عاشقانه مباحث رو مطرح میکنید. یه چیزی رو همین طوری بدون باور نمیگید و برید. چون باور دارید، چون حرفهاتون از دل برمیآد، طبعاً بر جان و دل ما میشینه.
خود من بارها موقع دیدن فایلهاتون از حس خدایی و حقیقی و نابی که ازتون گرفتم گریه کردم و پر از حس سپاسگزاری و شکرگزاری شدم. ❤️🙏
اینها یعنی اینکه شما بهترین هستید. ازتون بینهایت سپاسگزارم. در پناه الله یکتا غرق شادی و ثروت و سلامتی باشید.
خدایا شکرت برای این همه. به بهترین مسیرها هدایتمون کن.
سلام دوست عزیزم
من امروز هدایت شدم به این بخش سایت و این فایل استاد با نگار عزیز رو کامل گوش دادم و کامنت دوستان و شما رو خودم و دیدم چقدر این عدم پذیرش خودم رو من رو هم دارم در حالی که بارها ادعا کردم من با خودم در صلح هستم من خودم رو پذیرفتم اما وقتی استادو شما در کامنتتون از این سمت عدم پذیرش رو توضیح دادین که ممکنه ما یه عادت داشته باشم مثلا رک حرفی رو بزنیم یا تندخویی کنیم و یا طوری صحبت کنیم که بعدش بارها نگران باشیم و عذاب وجدان داشته باشیم که نکنه دل کسی بشکنه یا کسی بدش بیاد و تمام اینها به خاطر کمبود عزت نفس و در صلح نبودن با خودمان هست که من بارها در روابطم این تجربه رو داشتم و نمیدونستم که این ایراد کار من هست در حالی که میبینم اطرافیانم چندین برابر من تندخوتر و رک تر و راحت تر در صحبت کردن هستن و همه هم اونها رو بیشتر دوست دارن چون اون افراد در فکرشون از این کار خودشون ناراحت نیستن گله ندارن ومیگن باید اینطور میگفتم پس قول میدم دیگه هر وقت خواستم انرژی بدی بفرستم به صحبت هایی که با افراد داشتم جلوی خودم رو بگیرم ( البته بدون نیت ازار و اذیت کسی) و بگم نه باید میگفتم و تمام حرف های خودم رو بدون ترس از قضاوت بقیه راحت بزنم .
برای مثال من چند وقت پیش در جمعی بودم که با شخصی که خیلی برام فرد عالی و محترم و با شخصیتی هست بحثی پیش اومد و مجبور شدم نظریه های خودم رو بگم و ایشون خیلی رک به من حرفهایی زد که من ناراحت شدم و من هم خیلی مودبانه یه حرف هایی به ایشون زدم اما آخر شب که خواستم از اون جمع جدا بشم به دخترم گفتم به نظرت از من ناراحت شده خوبه برم پیشش و رفتم پیش اون شخص و گفتم ببخشید اگر حرفی زدم و شما رو ناراحت کردم و تمام منطقم برای این عذر خواهی این بود که من عادت ندارم کسی از دستم دلخور بشه و حالا متوجه میشم چقدر اشتباه کردم و فرکانس های بدی رو فرستادم .
ممنونم از شما و استاد که من رو بسیار آگاه کردین من باید بیشتر خودم رو دوست داشته باشم و بپذیرم
سلام به شما دوست خوبم فروغ عزیز
سپاسگزارم ازت فروغ جان. وقتی دیدم شما برام کامنت نوشتی گفتم مگه من خودم چه کامنتی داشتم؟
و اومدم کامنت خودم رو هم خوندم.
ممنونم که باعث شدی برگردم و از وضعیت گذشته خودم باخبر بشم.
عزیزم دقیقاً مشکل در کمبود عزت نفسه.
من بارها همین وضعیت رو داشتم و بارها بعد از یه گفتگو که حالت جدی پیدا کرده و شکل بحث گرفته، بعداً از اون فرد عذرخواهی کردم و گفتم ببخشید اگه تند حرف زدم.
در حالی که نباید عذرخواهی می کردم. من که بی احترامی و توهین نکرده بودم.
همون جدیتی که من در بحث داشتم اون فرد مقابلم هم داشت.
چرا من عذرخواهی کردم و اون نه؟
چون من مشکل عزت نفس داشتم.
و اون فرد نداشت.
حالا امروز شکر خدا به نسبت چند ماه پیش خیلی تغییر کردم. و عزت نفسم خیلی بیشتر شده.
براتون سلامتی و ثروت و شادی و عزتمندی از خداوند طلب می کنم فروغ عزیزم.
سلام استاد عزیزم
چقدر من خوشحال هستم که تونستم با شما صحبت کنم. قبل از اینکه شما جلسه را شروع کنید من با خودم صحبت کردم تجسم کردم و گفتم من این بار آماده هستم که با استاد صحبت کنم و خیلی حرف دارم که بهشون بگم. الان به جایگاهی رسیدم که بتونم از نتایجم بگم.
دفعات قبل که شما در کلاب هاوس برنامه برگزار می کردید من مقاومت داشتم دستمو بالا بیارم اما این بار خیلی راحت و مصمم تصمیم گرفتم و از خدا خواستم چون خودمو واقعا لایق این همصحبتی میدونستم.
زمانی که شما نام منو صدا کردید من کاملا اماده بودم و بینهایت خوشحال شدم
استاد و خانم شایسته نازنین
نتایجی که میخواستم به شما بگم خیلی بیشتر از مواردی بود که زمان اجازه داد بیانشون کنم و الان می خوام که بیشتر در موردشون باهاتون صحبت کنم
تغییرات خیلی زیادی توی شخصیت من ایجاد شده که من به ترتیب میگم
اول از همه اینکه من یک شخصیتی در خودم ایجاد کردم که حل کننده مسائل هست با توجه به چیزی که از شما دیدم توی سریالهای مستند و دوره ها من کسی شدم که هر اتفاقی میافته میپرسم از خودم که الان چطور میتونم این مسئله را حل کنم؟ چه واکنشی نشون بدم بهتره؟ و همواره فکر میکنم که بهترین رفتار چیه؟
هیچ وقت کاسه چه کنم چه کنم دستم نمیگیرم یا منتظر باشم کسی به من کمک کنه یا کسی به من بگه باید چیکار بکنم. مسئولیت پذیر ترین شخص زندگیم خودم هستم و از شما یاد گرفتم که مسائل رو خودم حل کنم
البته به این معنا نیست که من کمک از دیگران نگیرم بلکه به این معنا است که منتظر بقیه نمیمونم و خودم به فکر راه حل میفتم. چشم به بقیه ندوختم
دومین موردی که خیلی تغییر کرده اینه که قبلا خودم را با بقیه خیلی مقایسه می کردم با افرادی که همسن من هستند یا حتی زمانی هم دوره بودن باهام
من نگاه میکردم اونارو و اینکه بالاتر از من هستند اما سال گذشته انقدر روی خودم کار کردم که بالاخره به یک نتیجه رسیدم این که من نباید جایگاهی که الان درش هستم را با جایگاه فعلی دیگران مقایسه کنم به این دلیل که نقطه شروع ما یکسان نیست آنها متفاوت هستند مسیر و بک گراند ما متفاوت بوده.
بالاخره پارسال تونستم واقعاً به این نتیجه برسم و به جای جایگاه فعلیم منحنی رشدم رو ببینم.
همچنین یکی از صحبتهای خانم شایسته خیلی به من کمک کرد در یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت
ایشون گفتند از تاریکی میترسیدند اما حلش کردن و بعد توضیح دادند وقتی کسی که یک مسئله و ترسی داره و بهش غلبه میکنه بعد از اون، اصلا با کسی که از اول اون مشکل رو نداشته برابری نمیکنه، خیلی خیلی بالاتر از اونه
به خاطر اینکه با چالش روبهرو شده و سربلند بیرون آمده و خیلی قراره تو اعتماد به نفس بهش کمک بکنه و سرعت رشد رو افزایش بده
این موضوع توی تحسین خودم و دیدن منحنی رشدم و عدم مقایسه جایگاه فعلیم با جایگاه دیگران بهم بی نهایت کمک کرد♥️😇
در حال حاضر هم دارم روی دوره سلامتی کار میکنم و نتایجم رو برای استاد ایمیل فرستادم اما خلاصهش کاهش وزن راحت ۶ کیلیویی طی یک ماه و افزایش فوقالعاده انرژیمه.
خدا را شکر می کنم بابت اینکه به ٢ دغدغه من توسط استاد جواب داد:
یک؛ اینکه من هیچ وقت دوست نداشتم دوران پیری روی تخت بیمارستان همراه با درد و بیماری داشته باشم
دو؛ همچنین دوست داشتم انرژیم انقدر زیاد باشه که بتونم به کارهای زیادی برسم و آرزوهای فراوانی که در دل دارم رو محقق کنم
الان خداروشکر با دوره استاد هر دو ممکن شدن.
امیدوارم بتونم متعهدانه عمل کنم به دوره سلامتی استاد تا بتونم تضمین کنم سلامتی و طول عمر باعزتم رو و با یک بدن سالم به تموم آرزوهام برسم♥️♥️
استاد جانم امیدوارم از نزدیک شما و مریم جونم رو ببینم🤗 از صمیم قلب دوستتون دارم
نگار عزیزم سلام
خیلی لذت بردم از صحبت های بی نظیرت
چقدر لذت میبرم از کامنت هایی که بچه ها درباره نتیجه هاشون صحبت میکنن
مخصوصا از نتایجی که در مورد عزت نفس گرفتی خیلی خوشحالم و تحسینت میکنم
ممنونم که تو کامنتت صحبت های قشنگت رو کامل کردی
اینکه گفتی خودم رو با دیگران مقایسه میکردم برای من یک نشانه بود
چون گاهی خودم دچار این موضوع میشم و نمیتونم توانایی های خودم رو ببینم
سپاسگزارم ازت و تحسینت میکنم
در پناه خدای مهربان باشی
سلام مونا جان دوست هنرمندم
من قبلا پروفایل شما رو خونده بودم و میدونم که با همسر عزیزت مشغول کار جذاب عکاسی هستید. براتون بهترین هارو ارزو میکنم
مونا جان واقعیتش من هم خیلی درگیر این مساله بودم تا اینکه تمام پیشرفت ها و موفقیت هامو نوشتم ریز تا درشت و هی خوندم تا یادم بمونه از کجا شروع کردم. شما هم از صفر شروع کردی منم همینطور و هر دو میدونیم از صفر شروع کردن یعنی چی و در مسیر ماندن و ادامه دادن یعنی چی…
به خودت افتخار کن که مسیرت رو پیدا کردی جانم و یادت باشه که ما همواره باید در حال بهبود باشیم یعنی هیچ تهی وجود نداره که بگیم اگر به اونجا برسیم دیگه موفقیم یا تمومه. اینطوری سخت نمیگریم دیگه. همچنین نتایج ما با نتایج دیگری اصلا اصلا قابل مقایسه نیست. عین مقایسه ببر با فیل میمونه. انسان ها به قدری شرایطشون با هم متفاوته که ما نمی توووووونیم بگیم کی از کی بهتره یا موفقتره.
بعضی وقتها به خودم میگم من اگر منحنی رشدم و نقطه ۰ تا الانم رو با منحنی رشد مثلا ملکه الیزابت مقایسه کنم شاید از اون بیشتر رشد کرده باشم. واللااا 😃😃😃😃
خلاصه که مرسی از کامنتت
الهی که به رضایت عمیق قلبی برسی❤
سلام به نگار جان عزیزم
وای خدایااااا چقدر از صحبت کردنت لذت بردم اخههههه من .
یه جوری در آرامش و کامل صحبت کردی که اگر کسی ندونه فکر میکنه از رو یه متن داشتی سخنرانی میکردی ولی جز عباسمنشی ها کسی نمیدونه که این آرامش از کار کردن رو خودت اومده .
اخ چقدر پرباری تو اخه
چقد لذت بردم فقط از صحبت کردنت
چندییین بار فقط گذاشتم توصیحات خودت پلی بشه از بس چکیده ای از دوره های استاد عزیزمون بود .
چقدر از اون تیکه صحبتت که در مورد عدالت در مورد ثروت توضیح کردی ، عشق کردم ، لذت بردم و چقدرررررررر تحسینت کردم بابت این درک و ایت آگاهی هایی ک کسب کردی
وای خدااااا این فایل فوق العاده بود ، فوق العاده بود باید چندین و جندین چنددددددد بار فقط صحبت های شما رو گوش داد .
از ته ته ته قلبم تحسینت میکنم دختر زیبارو
الهی که دوباره صداتو بشنوم و از نتایج بی نظیرت و فراوونت بشونم دوباره و لذت ببرم .
سراسر عشق و آرامش و ثروت و شادی باشی نگار نازنینم ❤❤
سلام آسیه جانم
خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم گلم
چقدر انرژی گرفتم از کامنتی که برام نوشتی. سپاسگزارم
من هم ارزو میکنم شما عزیزِ جان کلی نتایج فوق العاده بگیری و بیای بهمون بگی و ما کِیف کنیم از شنیدنشون و بگیم ایشون دوست ماست و اگر تونسته پس ما هم میتونیم
دمت گرم زیبا جان
در سلامتی و عشق و ثروت باشی همیشه❤✨
سلام دوست عزیز ( پروفسور سلیمانی)
دوست عزیز واقعا سپاسگزارم و تحسین میکنم شما را به خاطر تعهدت و نتایجت و کلام نافذ و دلنشینت
دیشب که فایل را گوش دادم با توجه به کامنت هایی که خونده بودم از شما حسم گفت ایشون همون نگار سلیمانی هست که کامنت هاش را خوندم
دقیقا از لحظه شروع چندین بار فایل را نگه داشتم و کلی آگاهی و مطالب جدید را درک کردم و میتونم با یقین بگم از جمله فایل های گفتگو بود که خیلی به من کمک کرد و کمک میکنه
عزت نفس
مثل یک نوزاد بودن ، رها بودن و خود بودن فارغ از نقش ها و نقاب ها و کاراکترها
من دوست دارم چه آدمی باشم ؟
چرا دوست دارم چنین آدمی باشم ؟
و چطور میتونم بسازمش؟
عدالت در مورد ثروت
احساس لیاقت و شایستگی
عاشق پول ساختن و ولع خرید داشتن
عدم ارتباط درآمد به ساعات کار
درآمد بیست برابری و دو برابر شدن هر ماه
و کلی نکته دیگه
خصوصا اون جایی که گفتید چنتا حوزه را عوض کردید و رسیدید به کار مورد علاقه خیلی برام مفید چون یه نجواهای داشت اذیتم میکرد این تجربه جدیدی را که شروع کردم
هر چند دقیقا همون روز صبح به یه درک جدید رسیدم که امیدوارم درست باشه گفتم ما خالق صددرصد زندکی خودمون هستیم پس خالق عشق علاقه و رسالت خودمون هم هستیم و خدا یه برنامه و رسالت از پیش تعیین شده برامون قرار نداده
حالا یه سری از همون دوران کودکی این عشق و علاقه را پیدا میکنن و یه سری با تجربه کردن خودشون
و این درک باعث شد رها بشم و وابسته این خواسته نباشم که رسالتم چیه
و قطعا نیاز به کار کردن و طی نکامل داره
و چقدر کامل و دقیق در مورد عزت نفس و رفیق بودن و پذیرش خودمون گفتید
این فایل را ذخیره کردم و این کامنت راهم برای سپاسگذاری از شما نوشتم و هم برای این که هر چند وقت یه بار مرور کنم و ببینم
خدا را شکر میکنم به خاطر وجود چنین دوستان الهی
و امیدوارم روز به روز شادتر و ثروتمند تر و سلامت تر و خوشبخت تر باشید
سلام خدمت دوست عزیز اقای شفیعی
ممنونم از کامنتتون و چه جالبه که پروفسور رو که من در یکی از کامنتهام نوشته بودم خاطرتون مونده. به من محبت دارید مرسی.
خوشحالم گفتگوم با استاد و کامنتهام براتون مفید بودن.
در مورد تغییر مسیر هم واقعیتش به نظرم باید به درونتون مراجعه کنید. قلبتون میگه با کدوم مسیر راحت هستید. همچنین نشانه هارو دنبال کنید. برای من کلا شرایط جوری روشن و هموار میشد که به نوعی قدم بعدیم رو میدیدم
خیلی هم به قدم های بعدترش فکر نکنید
منتها یک نکته خیلی مهم هست: به گفتگوهای ذهنیتون توجه کنید تا ببینید منشا تصمیم های شما چیه؟ بعضی وقتها به خاطر ترس یا کمبود یا دلایلی که ریشه در باورهای نامناسبتون هست وارد یک مسیری میشید. پس اول از همه به شناخت خودتون برسید نتایج و مسیری که تا الان اومدید رو از نظر بگذرونید و بعد تصمیم بگیرید
براتون ارزوی بهترین هارو دارم. موفق باشید✌✌✌
سلام نگار جانم عاشقتم عزیزم
چقدر تحسینت میکنم آنقدر رشد و عزت نفس رو عزیزم چقدر تک تک کلمات و صحبت هاتو با استاد تحسین کردم که آنقدر قشنگ خودتو شناختی و روی خودت کار کردی تمام حرف هات برام پیام بود اینکه خودمو ارزشمند بدونم و روی باور فراوانی کار کنم دقیقا همون چیز هابی رو که الان باید میشنیدم همون پیام هارو اززیان تو و استاد شنیدم عاشقتم و ازت ممنونم که آنقدر قشنگ مسیر رو توضیح دادی و نتایج عالی رو گفتی تا پیام باشه برای من همیشه بدرخشی دوست خوبم عاشقتم 😘😘😘
سلام بر زهرای هنرمند و عزیزم
که هم به سبب کارهای قشنگت تحسینت میکنم هم به خاطر گفتگوی عالی که با استاد داشتی و از نتایج عالیت خصوصا در حوزه به ارامش رسیدن و روابط بهتر با خانواده گفتی و هم به سبب سلامتی و زیبایی جسمی که بهش رسیدی.
عزیز دلم خیلی ممنونم از محبتت و خوشحالم که صحبت هام برات مفید بوده. الهی که تو هم در کار جدیدت موفقترین باشی. زهرا جان من ۳ بار تغییر مسیر دادم در کارم و الان بالاخره توی کاری هستم که خیلی دوستش دارم و توی کسب مهارت و تجربه درش خیلی تلاش کردم
واقعا صحبت استاد که فرمودن تکامل و تصاعد خیلی صحیح هست. ارام ارام رشد میکنیم در کارمون و بعد به تصاعد میرسیم.
برات ارزو میکنم که به رضایت قلبی عمیقی برسی
دوستت دارم❤❤❤😘😘😘
سلام نگار جان
چقدر لذت بردم از صحبت هاتون و این فایل چقدر فوق العاده بود و واقعا لذت بردم چقدرر شخصیت فوق العاده ایی داری.
بک جایی گفتی که فکر میکنی
میدونی این شخصیت رو خود منم دارم البته کمرنگ شده یکم اما الان که این فایل رو گوش دادم احساس میکنم خیلی مشتاق تر شدم که اینطوری کلا توی زندگبن رفتار کنم
چه نکات قشنگی درمورد ثروت اشاره شد در این فایل بهش.
و برای من درس داشت اینکه
• لیاقت ایجاد کردن برای ثروت
• عاشق پول ساختن بودن
میدونی این عاشق پول ساختن بودن رو منم دقیقا احساس میکنم پاشنه آشیل دارم و منم مثل شما باید روش فکر کنم و تعمل کنم
واییی چقدر این فکر کردن نگار بینظیره!
حتما درمورد این موضوع فکر خواهم کرد در چندروز آینده که چرا واقعا من عاشق پول ساختن نیستم؟ داستانش چیه؟ راهکارش چیه؟
در هر صورت خیلی فایل فوق العاده ایی بود بینهایت ازت سپاسگزارم که صحبت کردی اینقدر قشنگ
هرکجا هستی شاد باشی.
دوست عزیزم سپاسمندی شما هستم،نشانه ای امروزی من این فایل بود وباعث شد که خیلی به فکری عمیق فرو بروم و 6 صحفه با فارمت 11 ازخودم بنویسم وتمام عیوب ام رابنویسم وبگویم این منم،که همزمان باشد با چالش های که ناشی ازین قبول نداشتن خودم هست.خدا را شاکرم که درچنین مکانی هستم وبا انسان های هستم که هرکلامی شان مرا به درون خودم می کشاند مرا ازبیرون کنده میکند وبه خودم وصل میکند ،مرا به سمت منبع هدایت میکند.وبرای شما تبریک می گویم که توانستید به ارامش برسید شما ثروت اصلی را دراختیار دارید.وتشکرمیکنم که درین مسیر مرا همراهی کردید وباعث شدید که ساعت بیایم وازخود بگویم وبرای خود بگویم وچیزهای بگویم که نمی توانستم قبول اش کنم که این منم.
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِیدِ(24حج)
و به گفتار خوش و طریق خدای ستوده هدایت شوند.
=======================================================================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته جانم
سلام به دوستان نازنین و توحیدی
خداروشکر برای شروع یک روز توحیدی دیگه،هنوز زنده م،نفس میکشم،هنوز امید دارم،ایمان دارم،توکل دارم،احساس قربانی شدن ندارم،به جاش به خلق کردن فکر میکنم،به تجربه ی یک روز بهتر،آروم تر،متوکل تر و دریافت هدایت های بهتر و بهتر ….
استاد تو جلسه 2 قدم پنج میگه:این ایمان که کارهارو پیش میبره،این توکل که کار هارو پیش میبره،خیلی وقت ها بخاطر مداری که توش هستیم نمیتونیم مثبت فکر کنیم،هی میگیم چه جوری؟چه جوری میخواد اوضاع تغییر کنه؟
وضعیت دیشب من!درگیر همزات شیطان شده بودم و حریف اشکام نبودم،هرکاری میکردم به افکار مثبت فکر کنم و با حال بهتر بخوابم نمیتونستم…قرآن خوندن و گوش کردن و تکرار عبارت تاکییدی های مثبت هم نمیتونست ذهنم رو کنترل کنه،کم پیش میاد انقدر ضعیف بشم در مقابل شیطان ولی خب…پیش میاد!پیش میاد که بیفتم تو دل تاریکی و درگیر آینده ی ترسناکی بشم که شیطان برام مصور میکنه …هیچی دیگه،با همون گریه ها خوابم برد،صبح که بیدار شدم میدونستم افکارم از همونجایی که قطع شده شروع میشه،پس سریع با گوش کردن به سوره ی حدید در نطفه خفه ش کردم!
وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾
وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿٢﴾
وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿٣﴾
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿4﴾
ۚوَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿5﴾
وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿6﴾
این عبارت ها، فقط تیکه ی آخر 6 تا آیه ی اوله …که قدرت توحید از هر حرفِ هر کلمه ش میچکه …و خیلی به کنترل ذهنم و کم شدن نجواها و ایمان و توکلم کمک میکنه،برای اینکه از ناخواسته ها و کمبود ها اعراض کنم و سعی کنم به اهدافم و خواسته هام فکر کنم و به جای حساب کردن روی توان نامحدود خودم،روی توانایی نامحدود الله حساب کنم.
خب اوضاع یکم بهتر شد،و بعد نوبت گوش کردن به فایل بنر سایت بود،مطمئن بودم خداوند برام پیغام آورده،مطمئن بودم جواب یکسری از سوال هام اینجا هست،جریان هدایت همیشه با من هست در هر لحظه از هر فایل این سایتِ الهی، با من صحبت میکنه،با هر کامنت،با هر نقطه ی آبی،با هر نشانه ی روزانه،با هر صحبت استاد،مسیر توحیدی من رگلاژ میشه به سمت الله …و همین هم شد! از دقیقه ی 23 به بعد رو چند بار و چند بار و چند بار گوش کردم و هربار با شنیدن صحبت های استاد،نفسم تازه تر شد.
افرادی هستند که یکسری چیزهارو رفتند یاد گرفتند،بعد میان اون هارو توضیح میدن،اصلا هم اشتباه نیست،اصلا هم کار بدی نیست،اصلا هم چیز ناپسندی نیست،خیلی هم خوبه،آدم میره یک علمی رو یاد میگیره و بعد میاد توضیح میده!اما این چیزی بود که من اصلا بهش علاقه ای نداشتم و ندارم و نخواهمم داشت!من چیو دوست داشتم؟من دوست داشتم رول مادل باشم،دوست داشتم که الگو باشم،دوست داشتم کسی باشم که آنچه که میگوید چیزی باشد که به آن عمل کرده است و از آن نتیجه گرفته است،آدمی باشه که نتایجش صحبت کند نه حرفاش!بخاطر همین به خودم سخت گرفتم،خیلی به خودم سخت گرفتم،خیلی جاها هم خیلی اذیت شدم سر اینکه میخواستم الگوی خوبی باشم،خیلی جاها خیلی به خودم فشار آوردم و بعضی موقع ها میگفتم اصلا چه غلطی کردم من،اصلا گور بابای همه چی،اصلا من هیچی نمیخوام،اصلا من نمیخوام الگو باشم،چرامن اینقدر باید به خودم فشار بیارم؟چرا باید انقدر مواظب تک تک رفتارام باشم،مواظب تک تک پروسه ی پیشرفتم باشم،یک جاهایی این فشار خیلی بهم میومد ولی باز به خودم میگفتم که یا نباید صحبت کنی،یا اگر میخوای برای دیگران صحبت کنی باید خودت تمام و کمال به اون ها عمل کرده باشی،انتخاب!این دیگه قربانی کردن یک سری چیزهاست،باید بهاشو بپردازی.
گرفتم استاد!گرفتم!خیلی با شرایط خودم کنار اومدم،شرایط من،پاسخ به درخواست های خود منه.
من هم مثل خیلی از بچه ها زمانی که با شما آشنا شدم،به شدت دنبال موفقیت مالی بودم،تموم فکر و ذهنم این بود که اگر شرایط مالی رو درست کنم من بالاخره خوشبختی رو تجربه میکنم،هرچقدر بیشتر پیش رفتم و همزمان که شرایط مالیم هم بهتر میشد،من با عشقی خیلی خیلی بزرگتر آشنا شدم و اون عشق توحید بود! دیگه من شدم یک مجنون و دیوانه برای رشد شخصیت توحیدی…البته که با تاکیید میگم توحید و ثروت از هم جدا نیست،اما اون چیزی که برای من اهمیتش بیشتر بود این بود که توحید رو درک کنم و بهش عمل کنم و تموم ابعاد زندگیم رو باهاش بسازم.هرچقدر بیشتر تونستم بهش عمل کنم،سرعت تغییرات زندگیم بیشتر شد و ایمان و توکل من بیشتر و بیشتر …استاد من هیچ وقت علاقه ای به آموزش و استاد موفقیت بودن نداشتم اما بینهایت دلم میخواست یک کمک کوچیکی به گسترش جهان توحیدی کرده باشم،اما نه با حرف،با عمل و نتیجه…من بالغ بر هزارتا کامنت و رد پا توی سایت دارم ولی بیرون ازین سایت با ده نفر هم درمورد این قوانین صحبت نکردم،من اصلا کاری به کسی ندارم،من فقط میخوام با توحید نتیجه کسب کنم و نتایجم با بقیه صحبت کنه،قبلا هم توی یکی از کامنت هام نوشته بودم که وقتی از خدا شخصیتِ توحیدی میخوای،خدا از آسمون با زنبیل برات توحید نمیفرسته!توحید یعنی عمل! توحید یعنی رفتن تو دل ترس هات،توحید یعنی حفظ ایمان وتوکل و اعتماد به رب.
یک چیزی شبیه همون مفهوم السابقون سوره ی واقعه که خدا میگه اینا فیوریت های منن!
السابقون اونایی هستند که میرند تو دل ترس هاشون،با ایمان و توکل پیش میرندو بعد با نتایجشون با بقیه صحبت میکنند!
این به معنی سختی و زحمت و گرسنگی و بیخانمانی کشیدن نیست….اتفاقا هربار جهان اطراف من جوری تغییر کرده که همه چیز ساده تر شده،پول ساختن ساده تر،آدم های با کیفیت تر،امکانات بیشتر،اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتر ….
اما کنترل ذهن!کنترل ذهن!کنترل ذهن!
چه کنترل ذهنی میخواد که بچه ی شیرخواره رو روی رود نیل رها کنی و اعتماد کنی به الهام قلبت که وعده ی خدا حقه و بچه حتما سالم به مقصد میرسه؟!
چه کنترل ذهنی میخواد که مریم مقدس باشی و بعد بچه بغل بری توی شهر!و ایمان داشته باشی خدا در زمان دقیقش به کمکت میاد!
چه کنترل ذهنی میخواد که وقتی دارند میندازنت توی آتیش تو دست ازتوحید و یکتا پرستی برنداری؟
چه کنترل ذهنی میخواد که وقتی با اصحابت از دست فرعونی ها فرار کردی و اومدی کنار دریا و هر لحظه سپاه دشمن داره نزدیک و نزدیکتر میشه…همه ترسان و هراسان بهت میگن ما گیر افتادیم و کارمون تمومه و تو بگی:
قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ
موسی گفت: هرگز چنین نیست، که خدا با من است و مرا به یقین راهنمایی خواهد کرد.
خدا میدونه ازون روزی که از کیش برگشتم چندبار با این ذکر ذهنم رو در شرایط سخت کنترل کردم،هربار بهم میگفت دیگه بدبخت شدی و کارت تمومه،بهش میگفتم:کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ
هنوزم دارم میگم،…هر روز…
بار آخری که اومده بودم تهران،عید نوروز بود،یک ماهی بود که طبق هدایتم از کار پرستاری انصراف داده بودم،درواقع یک سفر هدایتی بود که خود خدا پلنش رو برام ریخت تا بتونم ذهنم رو کنترل کنم اما همون موقع هم من هی میگفتم چطوری؟چطوری؟خدایا چطوری؟
هنوز فروردین تموم نشده بود که خدا برام درهارو از جایی باز کرد که به عقل جن هم نمیرسید،اما الان که باز توی همون موقعیتم،طبق هدایتم از کارم انصراف دادم و بازهم با پلن خداوند،اومدم تهران،ذهنم داره همون بازی رو برام درمیاره…شیطانه دیگه،شیطان!قسم خورده تا لحظه ی آخر مارو از مسیر توحید دور کنه …اما من هم دیگه بازی دستم اومده!
من برای دریافت توحید بیشتر،بهای بیشتری دارم پرداخت میکنم،شیطان هم لجش گرفته از چپ و راست و بالا و پایین میخواد حمله کنه …یک وقتایی هم موفق میشه و من میشم مثل استاد و میگم عجب غلطی کردم! من اصلا توحید عملی بیشتر نخواستم بابا!ولکن!چرا باید این همه فشار رو تحمل کنم؟!
ولی درهر صورت توی این مسیر نور الله و وعده ی حقش با من هست:
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلًا
یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.
وقتی داشتم این کامنت رو مینوشتم،مامانم ازم پرسید میری پشت لپ تاپ،چی مینویسی؟گفتم درس و مشق هام!
گفت درس و مشقت چی هست؟گفتم درس ومشق های خودم دیگه!همونایی که این دوسال دارم انجامش میدم! درس های موفقیت و خودشناسی و معرفت و خداشناسی و قرآن …
گفت خب چی مینویسی؟
گفتم مادر من،مگه شما یک جمله از حرفای من قبول داری که من الان بیام برات توضیح بدم؟توی این دوسال کدوم از یک حرفای منو تایید کردی که من الان بگم چی دارم مینویسم؟
اونم طبق معمول شونه هاش رو انداخت بالا و رفت پیِ کارهایی که خودش داشت…
این مسیری که من این مدت طی کردم،این رفتار من با بقیه ست،حتی با مادرم که از جانم عزیزتره و از همه بیشتر برام زحمت کشیده،من دنبال بلندگو بودن نیستم،من حرفای استاد رو گوش نمیدم که برم به بقیه بگم،من قرآن رو نمیخونم که به بقیه یادش بدم،من کامنت نمینویسم که تاپ کامنت بشم؛یا بقیه بیان فقط تحسینم کنند …
من برای بهتر شدن زندگی خودم به حرفای استاد گوش میدم.
من برای درک بیشتر خودم قرآن میخونم.
من کامنت مینویسم برای ردپا گذاشتن از خودم و تکرار و تمرین قانون.
حالا بقیه میخوان هرچی بگن،بگن،به قول استاد من ازین مسیر نتیجه گرفتم!من نتیجه دستمه!
آخ چقدر عاشق این جمله ی استادم:)
اگر تموم جهان بیان بگن مسیرت اشتباست،من نتایجمو میکوبم تو صورت جهان:)))
استاد اتفاقا من عصبانیت و جدی بودنت رو دوست دارم،بینهایت …
من هیچ وقت توی زندگیم،آدم با اراده ای نبودم! همیشه اهدافم رو نصفه و نیمه رها میکردم …اما قسم به اون روزی که من هدایت شم به این سایت مقدس!به این غار حرا …بزرگترین هدف من شد توحید و هر روز برای رسیدن بهش مصمم تر شدم.
و این مسیر ادامه داره ….
امروز ده شهریور ماه 1403،و من مثل همیشه تسلیم مسیر توحید و خودشناسی و خداشناسی و جریان هدایتم!حتی اگر خدا بگه خونه ی کیش رو به صاحبش پس بده و برگرد فریدونکنار و تو همون خونه زندگی کن،وبرای رسیدن به اهدافت از صفر همه چیز رو دوباره شروع کن،من میگم چشم اوستا!هرچی شما بگی!
من نه چیزی میدونم و نه چیزی بلدم!
تو میدونی و تو بلدی …
هرچی تو گفتی،همون!
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٢٨6﴾
خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند. هر کس عمل شایسته ای انجام داده، به سود اوست، و هر کس مرتکب کار زشتی شده، به زیان اوست. [مؤمنان گویند:] پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا مرتکب اشتباه شدیم، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! تکالیف سنگینی برعهده ما مگذار، چنان که بر عهده کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! و آنچه را به آن تاب و توان نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را بیامرز؛ و بر ما رحم کن؛ تو سرپرست مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما.
پایان این صلات با ندای الله اکبر اذان ظهر همراه شد…
الله اکبر…الله اکبر از تموم نگرانی هامون …
پیش به سوی خیر العمل ….
«در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست، ولی در نماز پایان است.شاید این بدین معناست که پایان نماز آغاز دیدار است.»
درپناه نور باشید همیشه…نورآسمون ها وزمین…خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ
سلام سعیده ی عزیزم
خداقوت بابت این صلات هات که مدام توحید رو مرور میکنی.
سعیده جان یکجای حرفات عجیب درکت میکنم، اون قسمت ک گفتی وقتی توحید میخای ،خداوند تو زنبیل نمینذازه برات.
دقیقا، همینطوره ، من مهاجرت کرده بودم، همینطور ک خواسته م رو به خدا گفتم،گفتم خدایا میخام آدم موحدی بشم.
آقا جریاناتی پیش اومد ،در شرایط و موقعیت هایی قرار گرفتم که هی باید انتخاب میکردم بین توحید و شرک رو.
اون هدف اصلی یکطرف،اصن این جریانی ک باز شده بوذ یکطرف، گاهی وقتا متعجب میشدم، چرا این حجم از اتفاقات و شرابط پیش میاد ،اونم از زمانی ک دارم روی خودم کار میکنم، اتفاقات و تجربیاتی ک درسایی رو بم میداد ک دز طول زنذگی و مدرسه و دانشگاه اصن یک هزارمش رو یاد نگرفته بودم.
تا یکم مشرک عمل میکردم قشنگ میدیدم نتیجع چطور بد میشه سریع.
اون زمانم الهامی به من شد، ک اینا بخاطر درخواست خودته.
دیدی ذهن همیشه میاد الهامات رو توهم جلوه میده،، در همین افکار بودم پارسال اینا ک یک قسمت از مستند خدا که مورگان فری من هست رو دیدم،دقیقا همین جمله رو گفت ،گفت ک وقتی ک از خدا میخای صبور بشی، خدا ی دکمه نمیزنه ک صبور بشی، شرایطی رو پیش میاره ک تو رو صبور کنه.
توحید عملی ، خداوند هم یک مسیر شخصی،یک داستان شخصی بزای هر کس هست.
من صدسال هم ک فایلای توحید عملی رو گوش میدادم ولی تو این مسبر وارد نمیشدم، درک نمیکردم، خدا ی تجربه ست، جایی هست ک مطابق قانونش عمل میکنی و میبینی ک چطور میاد تو صحنه و کارا رو برات درشت میکنه، ک خودتم هزاران بار تجربه کردی
بهترین ها رو برات میخام عزیزم
با عشق
سلام و درود به سعیده عزیز!…
سعیده جان طبق پیشرفتهایی که در این چند ماه عمل به قوانین داشتم…هر روز که میگذره خداوند داره یسری تمرینات توحیدی رو بهم میده..
.
قبلا من آدم بسیار عجولی برای پیشبرد کارم داشتم.یادمه حتی دانشجو هم که بودم…همین رگ عجله همیشه برام سختی و رنج رو بهمراه ،’میداشت…
امروز طبق هدایتم به یکی از توضیحات خانم شایسته عزیز.منو درک بیشتری از مفهموم توحید عملی و شرک’برام قابل درکتر کرد…
انگار نوشته های شما..شد گل سر سبد این جنس از درک من!
واقعا درک توحید به خرف زدن نیست نیاز به عمل داره….
توحید عملی که برای منم یسری تمرینات پا گذاشتن روی ترسهام و کلی کار در همین چند ماه رو بهم،’الهام کرده….
سعیده چقدر ما انسانها بعضی وقتها نادون میشیم..یه لحظه مثل شما..که نجوا میاد میگه چطوری؟اینروزا منم در همین استیبل قرار گرفتم..امروز چند دقیقه وارد این کنترل ذهن شدم..اینقدر فشارش زیاد بود..که فقط میگفتم خدا بهم کمک کن..
مامانم یوصل بهم میگه..دختر چکار میکنی با گوشیت..اون نمیدونه ولی از طرف یدونه از خاهرم خیلی مورد سوال قرار می گیرم..
.ولی میخام بگم ارزششو داره..ولی همیشه سعی کردم.جاهایی که اشتباه کردم..اینروزا زیپ دهنمو ببندم..
و سعی کنم به قانون خوب عمل کنم.تا اونجایی که سعی میکنم..سعی کردن.تا عمل کردن یسری تفاوتهایی رو داره…
.
الله اکبر از بزرگی خداوند…که وقتی ازش هدایت میخای..و میخای تو مسیرش قدم برداری..بسته به ظرفت بهت تمرین میده..اگه تونستی انجامش بدی موفق میشی برای مدار بعدی..
منم اینروزا منتظر الهامات خداوند برای قدم بعدایم هستم..
یوقتایی کنترل ذهن برام سخت میشه.میگم چطوری؟!..(همون صحبت استاد که اونم یجاهایی کم میورده..دلمو بیشتر به ارامش رسوند که ادامه بدم)..جون نجوا هست..اون تقوای منه که ادامه بدم..و اصل همینه!
بهشت به بها میدن نه بهانه!
میدونی هر چی بهتر قانون رو میدونم..داره بیشتر منو بخودش پایبندتر میکنه!..منو بیشتر ترغیب میکنه تا دست از اون رفتارهای قدیمی ایم بردارم…
واقعا یه موقعه هایی برام سخت میشه.اشک میدیزم..ولی بهم میگه باید این جنس از یادگیری رو خوب درک کنی…
امان از دست عجله!
ولی با باور توحیدی و هدایت به قرآن داره بیشتر صبورترم میکنه!..
سعیده این عطش توحیدی…داره باور گذشتمو زغال میکنه..
من یه ادم بسیار شبطون و عجله..و پافشار برای رسیدن به هر جنبه ایی از خاسته ام…بقول خودمون ادم بی حوصله!
الان خداوند داره تمرین صبور بودن و آرامش داشتن رو بیشتر برام بازگوتر میکنه.بیشتر داره بهم یاد میده..که من ناتوانم.چند روز پیش یه سرما خوردگی شدید خوردم.مثل روغن در آب جیز ولیز میخوردم..
نا نداشتم..بهم گفت دیگه عجله میکنی!.
وای چقدر درک توحید خداوند داره بیشتر بهم یاد میده…
که یادت بمونه تو بنده من کجای کاری!ناتوانی خودمو در این چند روز دیدم.بدون یه زره قرص بخورم.خودش این بیماری رو از بدنم خارج کرد!.
سعیده جان!…میدونی چیه…یه عمر اشتباه فکر کردن و باور ساختن ،….خیلی سخته که بخای یه شبه بدونی درک کنی قوانین خداوند رو…
میدونی مو رو از ماست میکشه بیرون….و با تکامل تو رو پیش میبره
الان میدونم این توحید یعنی چه.میدونم این یادگیری و تسلیم بودن انتهایی نداره…و من باید هر روز هر روز پیش بسوی این مسیر الهی ثابت قدم باشم!
پیامتون یه ارامش مضاعفی رو بصورت عملی بهم نشون داد!..تا بدونم مسیر خداوند بحرف مفت نیست.به کارکردشه!….
تشکر از شما دوست عزیزم!منم تا آخر این توحید عملی،’ پابرجا هستم.و میدونم بازگشت من یعنی نابود شدنم!…
سلام خدمت یکی یه دونه استاد زندگیم و عزیز کرده ی خدا
خیلی دلم برای کامنت نوشتن تنگ شده بود
ولی امروز حسم داشت فریاد میزد برو بنویس آنچه گفته میشود رو ..
بسم رب چشم هایم 💎
صحبت های این دوست عزیزمون خیلی ب دلم نشست … انگار حرفای دل من بود همچنین صحبت های شما استاد عزیزم
میدونین چیه استاد من خودم یکی از همون ادم رک هایی هستم ک مثال زدین و شدیدا هم با خودم راحت و اوکی م راجب این موضوع چرا؟ چون نتایج زندگیم بقدری بزرگ شدن ک دلم میخواد فریاد میزنم محاله مسیر هلنا مسیر نادرستی باشه ولی نتایج و نعمت ها و لذت ها و شادی ها و رابطه عاشقانه و سلامتی و رزق بغیر حساب الله همینجوری رگباری وارد زندگی من شده باشه
اگر من اینهمه نتیجه تو دستمه پس قطعا شخصیت ساخته شده من شخصیت مناسبی هست و مسیری ک تا ب امروز رفتم و ازین ب بعد با قدرت و تعهد و تمرکز چندین برابر خواهم رفت قطعا مسیر درستیه
این مسیر مسیر درستیه
من فقط سعی کردم و سعی میکنم مسیر استاد عباسمنش رو برم و تا ب الان ب اندازه ایمانم ب اندازه استقامتم ب اندازه تعهدم نتیجه گرفتم الهی شکر
بدون اینکه برم ورکشاپ عباسمنشی ثبت نام کنم یا تو گروه های عباسمنشی نیاز باشه بچرخم و وقت و انرژی ای ک خداوند در اختیارم گذاشته رو بخوام خدای نکرده حروم کنم و جز ناسپاسان باشم
خیلی کوتاه مختصر و مفید میخوام بگم ب دوستانی ک دارن این کامنت منو میخونن !
استادان قانون جذبی ک ادای استاد عباسمنش رو در میارن رها کنین !
پاکسازی و هواپونوپووووو نووو رو رها کنین !
فارکس و کریپتو رو رها کنین !!!
دل بدین گوش بدین گوش جان بدین ب صحبت های توحیدی استاد استادان سید حسین عباسمنش ک مسیر سعادت دنیا و آخرت در توحید هست !
اگر که براتون مهمه رسیدن ب خواسته هاتون
اگر ک براتون مهمه رسیدن ب اهداف تون پس هرچی استاد عباسمنش میگه رو مثل وحی منزل بدون چون و چرا قبول کنین و فقط بگین چشم !
بهتون قول میدم خدا جوری بهتون حال میده ک نفهمین از کجا اومد یهویی این همه خوشبختی و سعادت 😭
من هلنا الان دارم از داون تاون زیباترین شهر کشورم نروژ کامنت مینویسم
چون الان امروز دقیقا سه ماه هست ک وارد رابطه ای عاشقانه شدم با بهترین و زیباترین پسر دنیا
کی این اتفاقا افتاد ؟
زمانی ک من ب خداوند گفتم نوکرتم من تسلیمم دیگه
ریش و قیچی دست خودت
خودت ببر منو خودت بیار
خودت راهنمام باش خودت رفیقم
خودت مدیرم باش و خودت مدبرم
و دل دادم ب سخنان توحیدی استاد عباسمنش مثل وحی منزل با تمام گوشت و پوست و استخونم باورشون کردم و تا حد توانم بهشون عمل کردم در ارتباطاتم و در تقریبا همه ابعاد زندگیم
اینا حرفایی بود ک مدتها سر دلم مونده بود و باید میزدم اینجا
من هلنا با کوله باری از نتایج پایدار چندین ماهه میخوام بگم هرروز کار کردن رو خودمون ارزشش رو داره بخدا ک داره
عاشقتونم
خیلی وقت ندارم
همه تون رو ب خدا میسپارم
خدا یار نگه تار همتون باشه ایشالا 🙏🏻♥️🥰
الهی شکرت بخاطر اینکه بار دیگه فرصتی دوباره و جان و نفسی دوباره برا کامنت نوشتن و گذاشتن رد پا دادی
سلام هلنای عزیز و خودساخته
نمیدونی چقد منتظرت بودم که دوباره بیای کامنت بذاری بعد از اون دیدگاهت که نوشته بودی در سفری رویایی هستی که همون موقع وقتی شنیدم انقد خوشحال شدم و انقد احساس رهایی و حال خوب بهم دست داد که چشامو بستم و یه نفس عمیق کشیدم درست مثل الان
هلنای عزیز مطمئن بودم که حسابی داری روی خودت کار میکنی و همچنان در این مسیر هستی ایول دمت گرم
فقط میخواستم تحسینت کنممممم
و بگم عاشقتم هلنا
عاشقتم که انقد متعهدانه روی خودت کار کردی
و هرنتیجه ای که گرفتی نوش جونت💕
لذتشو ببر که لیاقتشو داری
از اون موقع که تو قسمت شکرگزاری در عقل کل هرروز میومدی با عشق از خودت و زیبایی هات و تولد فوق العاده ای که خودت خلق کردی میگفتی با تو آشنا شدم و وقتی که یه خورده بیشتر درموردت فهمیدم همیشه این رهایی و این خودت بودن این راحتیت و این همه انرژی که داری روو با تمام وجودم تحسین میکردم
منم الان دارم تو یه جای بهشتی با یه آب و هوای بهشتی برات مینویسم عزیزم
حال دلت همیشه عالی باشه و موفق تر و خوشحال تر و پرانرژی تر ببینمت😉❤️
بترکون و موفق تر شو و خوشحال ترمون کن❣️
عزیز دلمیییییی ریحانه جان
خدارو شکر میکنم بابت ثابت قدم بودن مون و پایدار بودن مون تو این سایت کهکشانی 🤩
مرسی ک برام نوشتی عزیزم
روزم ساخته شد با خوندن کامنت پر مهرت اول صبحی 🥰😘😍🙏🏻
همچنان با گذشت سالها بر این باورم که اگر ما فقط بتونیم همین یه تمرین سپاسگذارانه زیستن رو در عمل درست انجام بدیم نعمت و ثروت از در و دیوار میریزن برامون و وارد زندگی مون میشه !
سپاسگذار بودن و سپاسگذار زیستن رو خیییییلی جدی بگیریم باید !
سپاسگذارم 🥰🌹🙏🏻
به نام خداوندوهاب
سلام به هلنا خانوم موفق و باانگیزه
من تحسین میکنم شماروکه مهاجرت کردی
من تحسین میکنم شماروکه تحسین کردن وبه افرادیادمیدی
من تحسین میکنم شماروکه رابطه ی زیبات روخلق کردی
من تحسین میکنم شماروکه احساس لیاقت رودرخودت به وجودآوردی
من تحسین میکنم شماروکه سپاسگذاری وسپاسگذاری زیستن وانجام میدی
سپاسگذارم
سلام هلنای عزیز و دوست داشتنی
دختر زیبا
بهت تبریک میگم اولا بخاطر رابطه پر ازعشقی که در بطنش هستی و از صمیم قلبم و از ته قلبم از خداوند میخوام که هر روز عشقتون به هم بیشتر و هر روز بیشتر در فرکانس و مدار هم باشید ،
مگه میشه الگوی رابطه ای مث استاد و مریم جان رو آدم ببینه و تحسین کنه و سپاسگزار خداوند باشه بخاطر اینهمه عشق بدون وابستگی ، و خودش هدایت نشه به همچین رابطه ای
قطعا تو هلنای عزیزم خیلی الگو گرفتی تو روابط از استاد و خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی
و دوباره بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم بخاطر تک تک نتایجی که گرفتی و الان خوشحالی براشون .
وقتی نتایج یکی از دوستای گلم رو میبینم و میخونم و حس خوشحالی شون رو درک میکنم ، انگار خودم اون نتیجه رو گرفتم
الهی همیشه در شادی و عشق و ثروت و آرامش باشی هلنای عزیزم ❤
سلام آسیه عزیزم 🥰
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت و اینهمه انرژی مثبت و تحسین و دعای خیری ک کردی ♥️🙏🏻😍
الهی ک همه اینا ضربدر بی نهایت بشه و برگرده ب زندگی خودت عزیز دلم
من همیشه گفتم همه جا و بازم میگم :
فقط یک ذهن آرام و یک قلب مطمئن میتونه تحسین کنه موفقیت های دیگران رو
منم بهت تبریک میگم عزیزم ک انقدر تمرین « تحسین » رو بهش مسلط شدی 😍
عاشقتم ♥️🥹
سلام استاد عباسمنش عزیزم ❤️
سلام خانم شایسته مهربونم❤️
و سلام هلنای عزیزم❤️
بعد از استاد عزیزم و مریم جان ،توحیدی ترین آدمی که اخیرا باهاش آشنا شدم تو هستی😘…الان که کامنت تو رو اینجا دیدم مطمئن ترین آدم روی زمینم که شهودم بهم درست گفته زهرا،دوست جدیدت شاگرد اول مکتب استاده و از خدای عزیزم بخاطر این نشانه و آشنایی با تو بسیار سپاسگزارم 🙏🌹
همه ی این راههایی که گفتی رو من رفتم . سالها مسیرهای فرعی رو رفتم ،در جهالت و گمراهی غوطه ور بودم تا اینکه به لطف خدای مهربونم با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم و با گوش سپردن به حرفهاش و عمل کردن به اونها مسیر هدایت واقعی رو پیدا کردم .
هر روز تعهدم به خدام و خودم در راستای عمل به این آموزه های توحیدی بیشتر و بیشتر میشه .
واقعا به این درک رسیدم که توحیدی ترین استاد دنیا استاد عباسمنشه و هزاران بار شاکر خداوند هستم که شاگرد این مکتب شدم .
خدایا شکررررررررت
سلام ب روی ماه زهرای عزیزم
ستاره درخشان این کهکشان 🤩
مرسی ک برام نوشتی بانو
خدا رو شکر میکنم ک تونستم این حس شاگرد اول استاد عباسمنش بودن رو ب شما منتقل کنم 😍🥹
این واقعا برا من یه ارزوست ک بتونم سبقت بگیرم در عمل کردن بیش از پیش رو قوانین خداوند از بقیه و بتونم همیشه شاگرد اول استادم باشم و با نتایجم با دیگران حرف بزنم
ب امید بزرگتر شدن نتایج 😍🥰
سپاسگذارم زهرا جان 🙏🏻🥹
سلام هلنا عزیزم
چقدر خوشحالم ک از دستاوردات اینجا برامون نوشتی…
اول از همه واااقعا تحسینت میکنم ک مهاجرت کردی،مهاجرت شجاعت میخواد ایمان قوی میخواد و بهت تبریک میگم برای این قدم بزرگ و عالی ک برداشتی،من خودم مهاجرت رو خیلی دوست دارم اما فعلا در حال مهاجرت از طرز فکر قدیمی ب طرز فکر جدید هستم در حال مهاجرت از مدار قبلی ب مدار بالاتر هستم و روزی میام و اینجا براتون از مهاجرت فیزیکیم میگم…
و بهت تبریک میگم برای رابطه فوق العاده ای ک داری چقدر قانون خداوند در همه جا داره خودشو ثابت میکنه تو دوست خوبم لیاقتتو نشون دادی ب جهان ک لایق یه رابطه عالی هستی و جهان هم بهت گفت فرمانبردارم سرورم…
دوست خوبم سوالی دارم امیدوارم چ از شما چ از طریق دستان دیگ خداوند ب جوابم برسم…
من توی سایت و توی حرف های استاد متوجه شدم انگار زیاد با بازار فارکس و کریپتو موافق نیستین در حالی ک من توی بازار فارکس کار میکنم و تا الان هم فقط تو در و دیوار بودم،اموزش دیدم و میدونم ک استراتژی ک یاد گرفتم واقعا جوابه ولی من تا الان جواب نگرفتم ب خاطر باور های محدود و ترمز های زیادی ک در مورد ثروت دارم یا سود نکردم یا نتونستم سودم رو نگه دارم میدونم ک اگه باور هام درست بشه و طبق قوانین عمل کنم ب نتیجه میرسم و این شغل رو وااااقعاااا دوسش دارم چون تمام ازادی هایی رو ک میخوام میتونه بهم بده ولی وقتی میبینم اینجا درمورد این بازار زیاد موافق نیستن فکری میشم ک نکنه شغلی ک انتخاب کردم درست نباشه دچار شک و دودلی میشم.
با خودم کلی نشستم فکر کردم ک این شغل چ پیشرفتی در جهان میتونه داشته باشه و فهمیدم ک ب غیر از ازادی هایی ک بهم میده من میتونم در زمان کمتر ب پول بیشتر و راحت تر برسم و درنتیجه میتونم بیشتر و راحت تر خرج کنم،میتونم با ازادانه مسافرت رفتنم ب جهان خدمت کنم و از اینجور مسائل ولی نمیدونم چرا اینجا درمورد این شغل ی مقاومت هایی هست…
خوشحال میشم نظرتون رو بدونم….
سلام هلنا جان خوبیننن؟
من خیلی دوست دارم رفتار های آدمارو و عقایدشون و سعی میکنم که ازشون یاد بگیرم و در زندگیه خودم و بقیه استفاده کنم
با این حساب میشه به من از ویژگی های همسر عزیزتون بگین؟
چون توی پروفایلتون هم دیدم از ویژگی هاش گفته بودین که از 100 تا
عباس منشی
عباس منشی تره!
و باورهاش و رفتارش رو سعی میکنید ازش یادبگیرید!
به نام خدای زیبا ،مهربون ودوست داشتنی .سلام هلنای زیبا ،از اونجایی که ارتباط قلبی شدیدی باهات دارم بارها وبارها هدایت میشم به کامنت های زیبایت .تبریک می گم اتفاقات زیبای زندگیت رو .خدا رو هزاران مرتبه شکر که خالق تمام زیباییهای زندگیمون هستیم .از خوندن نتایج زیبات واقعا لذت بردم .بهترینها رو برات آرزو می کنم وعاشقانه دوست دارم .
سلام عزیز دلم
ماشالله و احسنت بر شما که رک هستید و حرف دلتون رو می زنید
چون من خودم حالا برای باورهای قبلیم نمیتونستم حرف دلمو بزنم و با تند گویی و با ناسزا گویی می خواستم حرف دلمو بزنم و نتیجشم این میشد که همه ازم فراری بودن و هر جا منو می دیدن از من فرار میکردن؟؟؟!!!!!! بعد می گفتم من که کاری نکردم ؟؟ چرا اینجور یشد ؟؟؟ همه از سوالات اشتباه دیگه و الان یه انسان دیگه ای شدم و الان با کامنت شما هم فهمیدم باید حرف دلمو بزنم منتها ته دلم آروم باشم
ممنون دوست عزیزم
ممنون مرد خدا
سپاس گزارم خدای من
به نام پادشاه رزاق مهربان و هدایتگر عالمیان
سلامی صادقانه و خالصانه خدمت الگوی تمام عیار زندگی ام استاد سید حسین عباس منش و سلامی از صمیم قلبم خدمت استاد بانو شایسته و تمامی هم فرکانسی های عزیز دلم
دوست عزیزم هلنا جان سلاااااااااااام ان شاالله هرجا هر مکان و در هر زمانی در این سیاره زیبا هستی زندگیت احاطه از شادی ، سلامتی ، آرامش ، خوشبختی ، سعادتمندی ، ثروت بیکران باشه و از صمیم قلبم از خداوند میخواهم در بالاترین مدار صلح درونی با خودت و خدای خودت باشی
هلنا جان واقعا کامنتت روی من تاثیر بسیار بسیار بسیار زیادی گذاشت و هزاران بار خداوند رو شکرگزارم که من رو هدایتم کرد به کامنت شما و روی من تاثیر گذاشت و درس بزرگی ازش گرفتم و بیاد آوردم که زمانی که منم تسلیم خداوند شدم چطوری معجزه وار زندگی من رو از زمین تا آسمان عوض کرد در زمینه سلامتی روحی ، سلامتی روانی ، سلامتی جسمانی و بسیار بسیار بسیار بسیار نتیجه های دیگه مثل صلح درونی رضایت درونی از خودم و خدای خودم و احساسی که الان دارم که بهم میگه ابوالفضل ازت راضیم و بسیار نتیجه های دیگه نوشتنش طولانی میشه
و همه این نتایج رو به لطف خداوند از آموزش های بی نظیر و فوقالعاده استاد سید حسین عباس منش گرفتم و هزاران بار از صمیم قلبم ازش تشکر میکنم.
استاد سید حسین عباس منش نبی خدا ، رسول خدا ، پیامبر خدا از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم
هلنا جان دوست عزیزم واقعیتش برنامه ای برای نوشتن کامنت برای شما نداشتم ولی خب احساس قلبی ام گفت برو برای هلنا کامنت بنویس و تشکر کن بابت قلم شیوایی که از درونش نشأت گرفته و تحسینش کن بابت تمام نتیجه هایی که گرفته
منم گفتم چشم پادشاه من
هلنا جان دوست عزیزم از صمیم قلبم و با تمام احساسات قلبی ام تحسینت میکنم و ازت تشکر میکنم که آنقدر صادقانه و رک حرف دلت رو زدی واقعاً دم غیرتت گرم
هلنا جان واقعا آفرین بر تو و تحسین برانگیزی که این همه نتیجه گرفتی در تمامی جوانب واقعاً لیاقت تک تک نتیجه هایت را داری از صمیم قلبم تحسینت میکنم و الگویی هستی برای من. نه تنها در کامنت بلکه در خلوت خودمم بارها و بارها تحسینت میکنم برای تمامی نتیجه هایت که دقیقاً از درون لیاقتشون رو داری آفرین به تو
راستی برای رابطه ات و ازدواج با کریستوفر بی نظیر هم تحسینت میکنم به یقین خودت بی نظیری و لایقی که با کریستوفر بی نظیر یکی شدین
هلنا جان از صمیم قلبم بهترین نعمت هارو باکیفیت ترین نعمت هارو در تمامی ابعاد جهان هم در این دنیا هم در آخرت از خداوند براتون خواهانم