معضلی ویرانگر به نام "جلب توجه" - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

334 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز نود ونهم

    سلام استاد عزیز و تمامی دوستان همراه

    قبل از شنیدن این فایل هدفم خرید دوازده قدم بود ولی الان ب نسبت قبل با هدایت خداوند مطمعن تر شدم به خرید بسته عزت نفس اول از همه

    استاد من ی تفاوتی ک با بقیه داشتم این بود که برعکس بقیه ک پست میذاشتن و فضای مجازی فعال داشتن ،من دور بودم از این جو…ن بخاطر اعتماد بنفس و عزت نفس..بلکه بخاطر عدم اعتماد بنفس ولی ب شکلی دیگه

    چون فکرم این بود جذابیت کافی ندارم درحالی که واقعا اینطور نیست

    فک میکردم نباید خودم رو تو فضای مجازی نشون بدم چون از بقیه کم دارم ولی در واقع خیلی امتیازات مثبت هم دارم

    و خلاصه میخوام بگم همیشه حضور پررنگ داشتن نشونه کمبود عزت نفس نیست بلکه انزوا داشتن هم ی نمود دیگه از کمبود اعتماد بنفس هست و ما نباید خودمون رو در کلمات گول بزنیم بلکه اصل و هدف استاد رو باید درک کنیم

    من زیاد اهل عکس نبودم اهل شو آف نبودم اهل استوری نبودم بخاطر عدم اعتماد بنفس…و خیلی ها ک خودشون رو نشون میدن بازم در شکل و پوسته ای جدید نشونه کمبود اعتماد بنفس هست هرچند خیلی محو و مخفی هست

    درواقع باید خود خود اصلی مون باشیم طوریکه اگه خودمون رو چه نشون بدیم چه نشون ندیم از درون خودمون احساس کم ارزشی و خجالت نداشته باشیم

    این خیلی کار داره

    استاد حق دارن وقتی عزت نفس داشته باشیم تحت هر شرایطی له و خورد نمیشیم و همواره سرمون بالاست

    من خودم ب شخصه فعلا عزت نفسم خیلی کمه و خودمم کاملا آگاهم

    همین که نظر دیگران برام مهمه و در واقع اهرم حال خوب و بد من هست یعنی کمبود دارم.

    این حرفتون استاد خیلی خوشایندم شد که هر وقت دیدید حرف و عملتون میخواد شما رو در نظر بقیه نشون بده و در واقع جلب توجه کنه همون موقع باید دهنمون رو ببندیم

    خدایا من نمیتونم همه رو راضی کنم اصلا امکانش نیست چون هرکسی تفکرو سبک خاص خودش رو داره و ایجوری همیشه در رنج و عذاب هستم ،مث همین الانم

    ولی از خداوند هدایت میخوام برای تشخیص مسیر درست ،علاقه شخصی و سبک مورد علاقه م،واقعیت حتی خودم رو دقیق نیمشناسم ،چطور انتظار دارم همه همه بهم احترام بذارن و طبق میلم پیش برن وقتی خودم خودمو نمیشناسم

    شناخت یعنی دقیقا بدونم چی ازخدا میخوام با اطمینان و قطعی

    خدایا ازت میخوام هزینه خرید بسته عزت نفس رو ب دستم برسونی خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و ثروتمند در دو دنیا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1273 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم

    امروز یه فایلی رو دیدم ، موضوع فایل روانشناسی ثروت بود ولی یه جاهایی اشاره می‌کردید به عزت نفس و ارتباط اون با مهارتهای فردی هر شخص.

    از اونجایی که به لطف الهی یه سری مهارت های شخصی دارم ولی هنوز نتونستم ازشون کسب درآمد کنم گفتم این کلید واژه ای که توی صحبتهای استاد عباس منش هست خیلی مهمه . این پاشنه آشیلم هست. عزت نفس . اولین کاری که کردم دوره عزت نفس رو گذاشتم توی سبد خریدم. هنوز هم هیچ ایده ای ندارم که از کجا قراره پولشو بیارم ولی مطمئنم خداوند به ازای هر یک قدم من نه هزار قدم بلکه هزاران کیلومتر به طرف من میاد.

    از اونجایی که هر محصول کلی فایل آگاهی داره. فایلهای مرتبط با عزت نفس رو باز کردم. گفتم بذار با آگاهی ها شروع کنم. بذار عزم جدی خودم رو برای بهبود عزت نفس به جهان اثبات کنم.

    و باورم نمیشه برای همین یه فایلی که قبلاً هم چند بار دیده بودمش پنج صفحه متن مکتوب کنم.

    یادمه قبلاً برام این موضوع باعث اضطراب شده بود که اصلا مشهور شدن چیز خوبیه یا نه. الان به نوعی پاسخش رو گرفتم ، اصلا خود همین نگرانی از اهمیت داشتن نظر دیگران میاد. و همین اهمیت و توجه داشتن نظر دیگران پیش زمینه شرک میشه. استاد چقدر شما بی نظیر روی خودتون کار کردین. شما مبنای کار رو توحید قرار دادین. الان میبینم عزت نفس اون خط باریک بین توحید و شرکه.

    اونیکه عزت نفس داره و محتاج توجه و نظر دیگران نیست انسان موحد تریه،و اونیکه محتاج نظر و توجه دیگرانه به طرف شرک‌ کشیده میشه.

    یاد اون تعهد روز اول شروع به کارتون افتادم که همیشه توی فایلها میگید، تعهد دادین و درخواست کردین پیام رسان توحید باشید.

    یه جایی ذیل توضیحات شما ، بیاد یه موضوعی افتادم که یادم نیست اینو توی چه کتابی خوندم یا از شاید توی چه سخنرانی شنیدم … و اون اینکه «آدم ها اونقدر به دیده شدن و توجه دیگران اهمیت میدن، که بد توجهی رو به بی توجهی ترجیح میدن» یعنی افرادی که مدلهای عجیب لباس یا آرایش دارن. یا افرادی که کارهای عجیبی میکنن، یا وارد مسائل خلاف و جرم و بزهکاری و خشونت میشن، آدمهایی هستن که به دنبال کسب توجه و تأیید دیگران هستن. حتی برخی از خانمها تو روابط شون خودشون رو به بیماری میزنن،یا بحث و مشاجره میکنن تا فقط دیده بشن، و از حالت «نادیده گرفته شدن» در بیان. یا برعکس اون آقایونی که با رفتارهای نامناسب به دنبال قدرتنمایی هستن.

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیز بخاطر این فایل و این آگاهیهای توحیدی.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند تون و بخاطر این سایت.

    در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    امروز روز 99ام از روزشمار تحول زندگیه منه

    و این فایل که معضل اکثریته

    من یاد گرفتم که از خودم سوال کنم که آیا کاری که می‌خوام انجام بدم برای خودم و رضایت خودمه یا دیگران ؟؟؟

    من یاد گرفتم که همواره برای خودم زندگی کنم .

    من یاد گرفتم که دیگرانی در زندگی من وجود ندارن

    من یاد گرفتم که دوباره اولویت هامو بهتر مشخص کنم .

    یادگرفتم که هرچقدر دنبال جلب توجه باشم بیشتر از اصل خودم دور میشم .

    یادگرفتم این انسانهای بزرگی که استاد ازشون اسم برد رو الگو قرار بدم مثل خوده استاد و بیشتر به این پی بردم که چنین اشخاص بی حاشیه ای چقدر با خودشون تکلیفشون معلومه ،چقدر خودشونو خوب میشناسن و چقدر با خودشون و خدای خودشون زندگی میکنن و درصلحن اشخاصی مثل انیشتین که بدون حتی یک شبکه اجتماعی معروفترین فرد کره ی زمینه ، اشخاصی مثل وارن بافت که با وجود بودن در بالای جدول ثروتمندان اما مثل همیشه بدون اضافه کاری کاراشو انجام میده و اصلا دنبال جلب توجه نیست ،اشخاصی مثل استاد عباس منش عزیز که چقدر در مسیر درست حرکت کردن همواره و با اینکه می‌تونه هزاران برنامه شرکت کنه و حتی بهترین محتواهارو درست کنه ،اما همیشه سعی می‌کنه که تنها اولویتش احساس خوبش و اتصال و ارتباط عمیقی با این نیرو باشه ، شخصی که تو الگوهایی که میبینم نهایت عزت نفسه نسبت به جایی که شروع کرد و الان جایگاهی که داره و انقدر آزاد و رها نسبت به همه چیز ، یاده طوفان مایکل افتادم که فایلش و استاد گذاشته رو سایت و صحبت می‌کنه و انقدر رها و آزاد صحبت می‌کنه فارغ از اینکه طوفان شاید کل زندگیشو تو فلوریدا از بین ببره میشه اون آرامش و رها بودنو حس کرد تو چهره و کلام استاد ، استادی که تمام اولویتش احساس خوبشه در هر لحظه و درگیر مسابقه ، جلب توجه ، بیشتر کردن فقط صفرای بانکی نیست ، یه جایی استاد گفتن که ثروت به معنای بی نیازیه نه زیاد کردن صفرای بانکی و مسابقه و چقدر خودشون دارن عمل میکنن به آگاهی ها و گفته هاشون ،

    من یاد گرفتم که حتی استاد هم در این جایگاه راه دورو درازی داره برای رفتن و بهبود و بهبود و من باید تلاشمو برای آگاهانه زندگی کردن برای بهتر زندگی کردن برای هماهنگی میان ذهن و روحم هزاران برابر بیشتر کنم و فقط ننویسم و حرفشو نزنم بلکه جهاد اکبری که به راه انداختم و با تمام وجود ادامه بدم و هرروز سعی کنم با یک ترسم روبه رو بشم و برم تو دلش و بدونم که هر قدمی که به سوی موفقیت برداشته میشود ،حاصل مواجه شدن و کنار زدن یک ترسه ، ترسی که موهبت و باعث میشه ایمان معنا بشه اما به شرطی که همواره در صدد بهبود شخصیتم باشم و همواره با شجاعت قدم بردارم و بدانم و به یاد بیارم که کیم و بعد برای خودم زندگی کنم و به خدایی باور داشته باشم که هدایت و حفاظت از مرا برخود واجب کرده است .

    من عاشقتونم عزیزانم

    الهی خوشبختی و سعادت و آرامش حقیقی سهم تک به تک لحظه هاتون باشه .

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه رب یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام

    روز 99 سفر

    خداروشکر میکنم که این مدت در این سفرهستم و هر روز دارم برای بهتر شدن شخصیتم روی خودم کار میکنم از خودم متشکرم و از خودم قدر دانی میکنم که در این مسیر قدم بر میدارم و اینبار بسیار با تعهدتر از قبل دارم روی خودم و کنترل ورودی هایم تلاش میکنم .

    خداروشکر میکنم که هر روز من رو هدایت میکنه .

    واقعا این فایل و صحبتهای استاد در این فایل یکی از معضلات من در قبل بوده و الان و بعد شنیدن فایلهایی این مدلی از استاد عزیزم بسیار و بسیار بهتر از قبلم میباشم و به لطف خدا نتایج اش رو دارم در زندگی ام مشاهده میکنم .

    امروز داشتم به یک موردی کارم فکر میکردم و الان با گوش دادن این فایل در اخرش فهمیدم که باید چگونه به این موضوع کاری ام نگاه کنم تا بهبودی حاصل بشود و موضوع من به بهترین شکل جلو بره .

    من فهمیدم که در کارم خودم رو موفق نمیدونم چونکه دارم خودم رو از عینک بقیه و جامعه نگاه میکنم . وقتی که از عینک خودم به خودم نگاه میکنم و نوشته هایم در مورد خودم رو میبینم و گذشته ام رو با الان مقایسه میکنم میبینم که من در کارم پیشرفت دارم . ولی چون خودم رو دارم با مقیاس و معیار جامعه و فضای مجاز از یک انسان موفق میسنجم میبینم که من طبق اون مقیاس ها موفق نیستم ولی طبق نگاه خودم و با مقایسه ی گذشته ام با الان من در کارم پیشرفت هایی داشته ام و من از خودم خیلی شخصیت بهتری ساخته ام .

    من قبلا با مشتری هایی که مالک ملک های صد میلیاردی بودن نمیتونستم حتی صحبت کنم و مذاکره کنم . ولی الان با شوخی و خنده و البته با احترام با مالک های هزار میلیاردی صحبت میکنم و در مورد بازدید و مشتری و قرارداد به راحتی حرفامو میزنم .

    خدا شاهده من قبلا واسه یه مالک ویلای مثلا 10 میلیاردی جرعت نمیکردم تماس بگیرم . میگفتم نکنه که خوب حرف نزنم و ضایع باشم تو حرف زدن ، چند روز پیش در یک مذاکره ی تلفنی با یک مالکی که مالک هزاران میلیارد تومن ملک هست قاطع و با اعتماد به نفس صحبت کردم و اونقدر این تماس هایم مفید بود که کار رو پیش بردم .

    حالا ذهن من میاد میگه تو درسته که داری این مذاکرات رو میکنی ولی الان چرا اون خونه و ماشین و ویلا رو نداری ؟؟؟

    من سر این موضوع خیلی اذیت میشم و خیلی گاهی خودم رو بی ارزش و کارم رو بی ارزش میبینم در صورتی که من در همین کارم که املاک و فروش ملکهای صنعتی میباشد بارها تا یک قدمی قراردادهای هزار میلیاردی رفته ام .

    البته چند ماهه که این نوع فعالیت را با هدایت ها و نشونه های خدا دارم انجام میدم و قبلا فقط تو کار فروش انلاین املاک بودم ولی همون املاک رو وقتی یه ملکی 50 میلیاردی بهم میسپردن من حتی جرعت نمیکردم که اگهی اش کنم چه برسه که بخوام مذاکره کنم و صحبت کنم با خریدار و مشتری و …

    الان من این همه پیشرفت کردم و دارم در یک قدمی فروشهای چند صد میلیاردی قدم بر میدارما . ولی این ذهن این ذهن ….

    میاد میگه تو الان داری چه کار خاصی میکنی ؟؟ اینکه چیزی نیست …. من باید قانع اش کنم که بابا من تا دیروز واسه یه قرارداد اجاره ی ملک کلی دست و دلم میلرزید و نمیتونستم تلفنی حرف بزنم الان دارم واسه ملکهایی در سطح کشور ایران فعالیت میکنم …. چرا میگی که این چیزی نیست ؟؟؟

    ذهن میگه چون تو هنوز اون خونه و اون ماشین رو اون حساب بانکی رو نداری ……

    واقعا میبینم که این گفتگوی ذهنی همین مقایسه ی ما با اون مقیاس کلی در جامعه است که سبب دلسردی و سر افکندگی ما میشه سبب میشه که ما دستاورد هامون رو کوچک ببینیم چونکه داریم با عینک جامعه خودمون رو میبینیم .

    من خودم رو میگم واقعا این زمینه ایراد دارم . به زبون میگم که حرف و نگاه مردم مهم نیست ولی در باطن من در ناخود اگاه من چنین گفتگوهایی وجود داره که داره به من میفهمونه که اتفاقا نظر مردم و نظر جامعه تا حدی مهمه واسم در حدی که دستاورد هام رو اصلا نمیبینه چون که من شبیه حرف بقیه ی مردم نیستم ، چون شبیه الگوی جامعه در مورد یک فرد موفق نیستم پس من موفق نیستم …. این رو ذهن من بهم میگه … ذهنی که باید من بهش سوار باشم داره من رو بازی میده و بجای اینکه کنترلش دسته خودم باشه ، کنترلش دسته الگوهای جامعه است ….

    خدایی الان خیلی بهتر از روزهای اول هستم ولی امروز و با توجه به این فایل و نوشته هام …. میبینم که این موضوع نیاز به نگاه مردم چقدر در درونم ریشه ای است و چنین ترمزی رو ایجاد کرده .

    البته خدایی با نوشتن این کامنت این ترمز رو شناسایی کردم و از استاد عزیزم و این فایل ارزشمندتون بسیار سپاسگزارم …

    الان میخوام برم و در مورد این موضوع و حل این ترمز در دفترم بنویسم و به خودم راهکار بدم ….

    خدایا برای این روزهایی که دارم هر روز بهتر میشم و روی خودم کار میکنم ازت متشکرم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    محمد رستگارراد گفته:
    مدت عضویت: 2669 روز

    سلام دارم خدمت استاد باحال و مشتی خودم

    استاد همین الان داشتم روی این فایلتون کار میکردم که رسیدم به اون جایی که گفتید پایه و اساس زندگی ات را برا این اساس بگذار که انسان ارزشمندی هستید و نیاز نداری دیگران ارزش تورا مشخص کنند که یهو یاده یه فایلی از اسطوره فوتبال کریستیانو رونالدو افتادم که یه جایی باهاش زمانی که خیلی جوون بود باهاش داشتن مصاحبه میکردن که چند تا از بازیکنایه دیگه منچستر هم بودن بعد اون خبرنگار به اونا میگه بهترین بازیکن تاریخ فوتبال کیه ریو فردیناند میگه مارادونا رونالدو با اعتماد به نفس بالا میگه ( من ) بعد همه میخندن خواستم بگم که واقعا منی که تصمیم دارم این راهو برم باید مثل کریستیانو خودم لایق بهترینا بدونم و اصلا و ابدا به نظر و حرف دیگران کار نگیرم الان چند روز دارم روی همین زمینه روی خودم کار میکنم خوشبختانه حواشی زندگیم داره روز به روز کم تر میشه خدارو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    .k namdar گفته:
    مدت عضویت: 3541 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت استاد عزیز ودوستان خوبم .

    من دوره عزت نفس رو اوایل سال که استاد تخفیف رو رو محصولات گذاشته بودن خریدم .دوستان نمیتونم بیان کنم که این دوره چقدر فوق العاده س .تمام زندگی ما به عزت نفس ما وابسته س از روابط ما گرفته تا شغل و ………….. .من وقتی به 5 ماه قبل خودم برمیگردم میبینم من اصلا یه ادم دیگه ای شدم رفتارم توی محیط کار .توی خانواده با دوستام …همه وهمه زمین تا اسمون فرق کرده .موفقیت هایی که من این مدت به دست اوردم مخصوصا در زمینه شغلی فقط و فقط به خاطر استفاده از این دوره بوده .به دوستان توصیه میکنم اگر میخوان واقعا بفهمن چطور خودشونو دوست داشته باشن ،اگر میخوان موفقیت های بیشتری رو وارد زندگیشون کنن حتما حتما حتما حتما این دوره رو تهیه کنن و نتیجه ها ی فوق العاده شو توزندگیشون ببینن .دوستان فقط عزت نفس به انسان جرات حرکت به سمت خواسته ها .جرات درخواست های بیشتر ودریک کلام جرات حرکت به سمت یه آینده دلخواه رو میده . شااد باشید و ثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام خدمت دوستانم

    این فایل نشانه امروز من بود

    چقدر این به موقع به فریادم رسید و از شیندن این فایل چقدر لذت بردم و درک مناسب تری داشتم

    من قبلاً این فایل را هم شنیده بودم اما اینقدر برایم واضح و دلچسب نبود

    این معضل جلب توجه خلی در زندگی ما انسانها پر رنگ بوده چون ما در کودکی ها مورد مقایسه قرار گرفتیم و به نحوی دوست داشتیم که ما نسب به فلانی ها یک درجه باید بالاتر باشم

    من خلی به این مورد گرفتار بودم و همیشه دوست داشتم طبق نظر دیگران حرف بزنم و طبق خواسته و نظر دیگران لباس بی پوشم و کاری در زندگیم انجام دهم که دیگران از من تعریف و تمجید داشته باشد

    یک دوره زندگی را قشنگ این چنین زندگی کردم

    چون دوران دانشگاه رشته حقوق را می خواندم و افراد که در رسانه ها ظاهر می شدند و بحث های سیاسی داشتند را خلی با جدیت دنبال می کردم و برنامه هایش را بعضی موقع چند بار گوش می کردم و می گفتم کاش من هم بی توانم مانند فلانی ها این اطلاعات و آگاهی را می داشتم و در رسانه ها حاظر می شدم ‌این چنین بحث ها را می کردم

    و افرادی که می آمدند خود را در تمام امور آگاه می دانستند و شخصیت های دیگری را زیر سوال می بردند و از عالم و آدم انتقاد داشتند و یکسری راهکار ها را بیان می کردند در بین بخشی از افراد جامعه طرف دار های زیادی داشتند و مردم حرف های شأن را دست به دست می کردن و تحسین می کردن که این چنین فعال است و می داند و درد مردم را بیان می کند

    و این چنین نگرش را دوست داشتم و برای رسیدن به این مراحل هم کار های انجام دادم و قشنگ می دیدم که این افراد که تلاش می کند همیشه در رسانه ها حاظر شده و ابن حرف ها را بیان کند اصلا وضعیت زندگی مناسب ندارند و حال شان خوب نیست و همیشه نگرانی و دغدغه دارند و من کم کم از این راه خودم را دور ساختم چون من دیگر این نقش بازی کردن برایم جذابیت نداشت و علاقمندی آن کمتر شده بود

    در حالیکه یکسری راهها را رفته بودم و به ابن جایگاه رسیده بودم که در رسانه ها حاظر شوم و این چنین حرف ها را هم بیان کنم

    و چند بار هم در این چنین مباحث اشتراک کردم و خوشحال بودم اما بعداً احساس می کردم که این را جذابیت ندارد چون هزاران گونه اتفاقات تا جالب را هم می تواند در پی داشته باشد و آن هم در کشور مانند افغانستان

    و دیدم که این کار برای من نیست و من تا چی وقت برای دیگران زندگی کنم و حرف های را بیان کنم که دیگران از من تعریف و تمجید کند

    اما من به نحوی از این راه خودم را دور ساختم در حالیکه خلی زیاد شناخت نداشتم اما در درونم حسی می گفت این راه تو نیست

    و در همان زمان های که مصروف فعالیت های رسانه بودم خلی کم در فضایی مجازی فعالیت می کردم در حالیکه خلی از دوستانم انتقاد می کرد که تو در چنین موقعیت و شرایط هستی چرا فعالیت بشتر نمی کنی و من واقعا از این چنین کار ها لذت نمی بردم در حالیکه خلی از افراد را می دیدم که تمام تمرکز شأن روی این بود که مردم برایش حرف بزند و چه چه کند برایش

    اما تا هنوز که هنوز است بعضی موقع چنین نگرش های در ذهنم می آید که فلان موقعیت را کسب کنم و یا فلان مرحله برسم که دیگران بگوید آفرین بر تو که این چنین مسیر های را رفتی و به این مرحله خود را رساندی

    اما بازهم می گویم که این نگرش من از کجاها نشات می گیرد و دنبال نشان دادن چی چیزی است و کمی از این کار هم منصرف می شوم که نباید برای نشان دادن زندگی ام برای مردم قدمی بردارم بلکه راه که درست است و خودم دوست دارم و برایم آرامش و لذت می دهد را دنبال کنم

    و کمتر از یک سال می شود که با استاد عباس منش بصورت تعهدی هستم از فضایی مجازی دور هستم و اصلا علاقمندی بودن در این چنین فضاهای را ندارم و خلی هم خوشحال و سپاسگذار خداوند هستم

    وقتی من از فضای مجازی خودم را دور ساختم احساسم بهتر است و افکارم روی هر مسله ای نمی چرخد و به نحوی افسار افکارم را در دست خودم گرفتم و لذت می برم و خوشحالم

    و اینکه من از گذشته هایم کدام تصویر ‌ فیلم و آن هم در زمان که مصروف فعالیت های رسانه ای بودم ندارم و چون بشتر در زمان حال زندگی مردم و خلی علاقمندی به جمع کردن این تصاویر ها نداشتم

    و چند وقت پیش یکی از دوستان گفت از آن زمان که در رسانه فعالیت داشتی تصویر و فیلم و اسناد های اگر داری می تواند زمینه مهاجرت شما را به کشور های اروپایی راحت تر می سازد و من نگاه کردم که هیچ‌چیزی ندارم بعنوان دست آورد که نشان دهد من این کار ها را انجام داده ام و حتی بابت نداشتن این اسناد ها ناراحت نشدم

    چون حالا آموخته ام که من دارم روی قوانین خداوند کار می کنم و خداوند خودش بلد است که زمینه مهاجرت من را به کشوری که دوست دارم فراهم سازد و از این بابت حتی خوشحال هستم

    عملی کردن و بودن در این مسیر را از استاد خوبم عباس منش آموختم و همیشه برای شأن دعایی خیر می کنم و سپاسگذار خدای خوبم هستم که مرا به این مسیر پر از خیر و برکت هدایت کرد

    در حالیکه می بینم بعضی از افراد را که دنبال جلب توجه است و حرکاتش را متوجه می شوم و خودم را تحسین می کنم که تو در این منجلاب جلب توجه نیستی و آگاهانه داری زندگی می کنی

    خداوند را بسیار شاکر و سپاسگذارم که در همه حالت هوایم را داشته و مرا به سمت خوبی ها و نعمت ها هدایت کرده

    از استاد عباس منش ممنونم که با صحبت های ناب شأن دارند هر روز ما، راحت تر شرین تر و قشنگ تر زندگی می کنیم

    خدایا صدهزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ندابشارتی گفته:
      مدت عضویت: 1386 روز

      باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

      روز 99 ام و تعهد من!

      با سلام خدمت شما دوست عزیزم

      من هنوز این روز و فایل رو گوش ندادم و اومدم اگاهی ها و کامنتارو بخونم

      کامنت زیبای شما،انگار یاداوری راهی که در پیش گرفته بودم،بود

      ازتون ممنونم

      اینکه باورهای محدود کننده ی عموم و ندونستن و اگاهی نداشتن راجب فرمول زیبا و راحتو قدرتمند قانون که همه چیز باورهای ماست،چقدر احساس و نگاهشون رو با ما متفاوت کرده

      اینکه مهاجرت به یک جای بهتر،منوط به گذشته ی ما و رزومه ی ما نیست

      منوط به قانون شهرو کشورو قاره و جهان نیس

      منوط به سرمایه و حساب بانکی نیست

      ما مهاجرت میکنیم به جاهای بهتر چون باور داریم کارها راحت اتفاق میفته

      چون باور داریم که لایقیم جای بهتری باشیم

      چون باور داریم همه چیز اسان و سریع و بدونه هزینه اتفاق میفته

      چون باور داریم هیچ قدرتی بالاتر از خدا و خودمون وجود نداره

      اینکه این زمین های گسترده ی جهان،برای همه ی ماست و میتونیم هرجایی باشیم که دلمون میخواد

      راجب فضاهای مجازی،چقدر موافقم با باورهای شما

      چقدر خودم برای خودم بودم زمان هایی که اگاهانه تصمیم گرفتم برای وجود خودم باشم نه برای جلب توجه یا هرچیزی ازین قبیل

      و البته که گاها هم اشتباه کردمو فراموش کردم

      ولی تمام موفقیتام و جهش های عالیه زندگیم ،در دوره ی دی اکتیو کردن اینستاگرامم بوده

      خوشحالم

      و

      سپاسگذار شما

      موفق باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        روف رضایی گفته:
        مدت عضویت: 922 روز

        سلام برشما دوست عزیز

        امید وارم که زندگی تان مملو از آگاهی و دانایی باشد

        و آن گونه دوست داری زندگی تان را ادامه دهی

        بدون اینکه دنبال جلب توجه از طرف دیگران باشی.

        و امید وارم که هر کدام از ما از نتایج دوستان خوب مان بهترین درس ها را آموخته و درس های عالی که از استاد خوب مان کسب می کنیم باعث تغیرات موثر تر در زندگی مان شود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    به نام خداوند هدایت کننده در هر جا و هر زمان

    سلام به استاد عزیزدلم.

    یه راس بریم سر اصل مطلب.

    چند درصد از کارایی که انجام میدی به خاطر مورد توجه قرار گرفتن توسط دیگران است؟

    حقیقتا قبل از خوندن کامنتا فقط یه مورد به ذهنم اومدم اما الان متوجه شدم که خیلی از کارهای زندگیم بخاطر جلب توجه هست:

    1)وقتی جاهایی میرم که خیلی خفنن به جای لذت بردن همش دلم میخواد گوشی دربیارم فیلم بگیرم و برا بقیه بفرستم تا نظر اونا رو جلب کنم.

    2) گاهی تو گروه خانوادگی از خودم فیلم میفرستم در حالی که پشت ماشین دارم آهنگ میخونم برای اینکه نظر اونا رو جلب کنم که بگن بابا تو چه باحالی چه شادی و داری از زندگی لذت میبری.

    3) این مورد عکس و فیلم فرستادن برا بقیه اینقدر شدید شده که حتی وقتی برای اولین بار دارم با یکی چت میکنم سریع میرم تو گالری میگردم ببینم چی دارم برا اون بفرستم تا نظرشون جلب بشه.!

    4) منی که اصلا عکس پروفایل برام مهم نبود از وقتی رفتم دانشگاه رو عکس پروفایلم حساس شدم و هی عوض میکنم و با وسواس بهترین عکسامو میذارم.

    5) وقتی لباسی میپوشم نظر بقیه برام مهمه و اگر کسی کنارم باشه میگم نظرت چیه؟ و نظر یکی از دوستام خیییلی برام مهمه جوری که وقتی از یه لباس من خوشش نیاد منم دیگه از اون لباس بدم میاد.

    6) و اما میرسیم به مهم ترین بخشی که بشدت عزت نفسم تو این مورد ضعیفه و بشدت احتیاج به توجه بقیه دارم و اون هم محیط دانشگاه هست.

    الان بیشترین اتلاف انرژیم اینه که دوست دارم تو دانشگاه بشدت مورد توجه و تایید قرار بگیرم. لباسای خوب میپوشم و حتی منی که ارایش نمیکردم گاهی رژ لب میزنم.

    وقتی جلو آینم نمیگم فاطی چطور شدی؟ میگم از نگاه بقیه من الان زیبا هستم یا نه؟ این مورد باعث شده حتی یه مدت رو بینیم حساس بشم.. من با بینیم مشکل ندارم ولی میگم بقیه میگن بینیت فلانه پس برم عمل کنم که بقیه چیزی نگن.. اونم منی که وااقعا حال نمیکنم با عمل بینی!

    ببین چقدر ضعیف شدم که تو فکر اینم به خاطر حرف مردم برم دماغمو عمل کنم!!!!

    یا مثلا چند شب پیش که درگیر یه پروژه برا دانشگاه بودم از میزم که پر از خودکار و برگه شده بود عکس گرفتم فرستادم تو گروه دانشگاه! فقط برای جلب توجه فقط برا اینکه پسرا بگن چه دختر باحالیه بین دخترا.

    فقط برا اینکه دلشون برام بسوزه و بگم آخییییی:/

    نمیدونم این خلا بزرگ از کجا میاد شاید از بچگی تو ذهنمه. چون بچه. بودم خیلی بی اعتماد به نفس بودم و انگار همیشه محتاج محبت بقیه بودم اما الان بااینکه تغییر کردم از لحاظ عزت نفس اما خاطره بچگیم پاک نشده و همون حس نیاز و تو دانشگاه دارم.

    و جالبه نظر پسرا بیشتر برام مهمه. یعنی نظر دخترا هم برام مهمه ها ولی پسرا بیشتر. اصلا هم قصد وارد رابطه شدن با هیچکدوم و ندارم فقط دلم میخواد نظر پسرا به عنوان دختر کول و باحال کلاس بهم جلب بشه.

    خدایا واااقعا ازت سپاسگزارم که هدایتم کردی به این فایل و این ریشه یابی عمیق. مطمئنم این پاشنه آشیلم عالی حل میشه.

    اگر موضوعی به نام تایید شدن توسط دیگران اهمیتش و برات از دست بده چه تغییراتی در اولویت زندگیت و انرژیت و… رخ میده؟

    چقدر زندگی برام لذت بخش میشه واقعا.

    میدونی چقدر از انرژی روزانم برای فکر کردن به اینکه از نظر مردم من چطور هستم تلف میشه؟ و این میشه فرکانس منفی و من و از اصل خودم خیلی دور کرده.

    به قولی از اولویت های خودم فاصله گرفتم. هدف من تمرکز روی نکات مثبت. در عین حرکت به سمت هدف هست. ولی در طول روز همش ذهنم درگیر این حواشی مسخرس!

    اگر این مسئله حل بشه با ذهنی خالی از دیگرانمیرن دانشگاه و با تمرکز به استاد گوش میکنم و تمام ذهنم اینه که چیکارکنم بیشتر توی درس و کارم رشد کنم.

    ذهنم خالی از دیگران هست. لباسایی که دوست دارم و میپوشم و هرگز به نظر افراد اهمیت نمیدم.

    با همکلاسی هم خیلی خوب رفتار میکنم و به نکات مثبتشون توجه میکنم بدون اینکه یک درصد تو ذهنم بیاد که فلانی راجبم چی فکر میکنه یا اینکه دماغم الان چطوره یا اینکه فلان پسر نظرش جلب شده یا نه:/

    اصلا یکی از دلایلی که ارتباطات آنچنان عالی هم با بچه ها ندارم همینه. من محتاج تاییدشونم و طبق قانون به هر چی نیاز داشته باشی ازت دور میشه.

    خب برای حل این ترمز قوی چیکار کنم:

    قصد دارم کتاب رویا هایی که رویا نیستند فصل 6 رو بخونم. چون راجع به زندگی به سبک شخصی هست.

    باید یه سبک شخصی برا خودم تعیین کنم و طبق اون زندگی کنم.

    باید باور کنم که من فاطمه گندم کار اینقدر باارزش هستم که نیازی به تایید و توجه هیچکس ندارم.

    من خدایی رو دارم که در هر لحظه داره بهم توجه میکنه و من و از توجه خلق بی نیاز میکنه.

    من باور دارم ارزشمند هستم.

    خدایا در این مسیر کمکم کن که ادامه بدم چون مسیر طولانی ای هست و نیاز داذه به مداومت تا نتیجه بده. دارم با قدرت میرم سمت یکی از تغییرات بنیادین دیگه که تا حالا هیچوقت تو وجودم کشفش نکرده بودم.

    در پناه حق و با ارزوی قدرت و مداومت در مسیر برای شما عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام خدمت استاد عزیز من

    فایل امروز نشانه من بود ،من هر وقت که احساسم بگه روی نشانه امروزم کلیک میکنم وقبلش به خدا میگم چیزی باشه که لازمه حال الانم باشه

    اولش که عنوان دیدم ارتباطشو با افکارم نفهمیدم ولی الان که بیشتر دقت میکنم و کامنتا رو خوندم فهمیدم امکان نداره اولا فایلی از استاد منتشر بشه و پر از آگاهی نباشه و این یکی از بهترین فایلهای بود که گوش دادم ،چون این معظل فکر کنم همه ما به نوعی داریم

    وقتی به گذشته خودم فکر میکنم میبنم کل زندگیم دنبال تایید دیگران و جلب توجه بودم و همیشه دوسداشتم روی زبونها باشم ..

    از هیکل گندم گرفته که همیشه در حال وزنه زدن بودم که بقیه ازم تعریف کنن تا ورزشهای رزمی که عاشق این بودم بهترین باشم و ازم تعریف کنن و حتی تتوهای بدنم که وقتی شروع کردم به زدنشون فقط دلم میخواست تو چشم باشم

    خلاصه زندگی من روی این موج سوار بود و چه ضربها که نخوردم و هر جا میدیم کسی کنارمه که الان تمام توجها به سمت اونه کل روزم خراب میشد و احساس پوچی میکردم و تمام توجهات حق خودم میدونستم

    الان بهش فکر میکنم چه شبای که تا صب غرق در فکرای بیخود بودم که خواب برام زهر مار میکرد فقط بخاطر بیشتر تایید شدن از طرف دیگران

    منم مثل خیلی از بچها روزها فایل گوش دادم تا یکم ذهنم گاردشو پایین آورد و الان خیلی راحتر شدم و بی خیال تر

    از لباس پوشیدنم گرفته تا حتی حرف زدنام که دیگه دنبال تایید گرفتن نیستم ،دیگه حتی دنبال این نیستم تتوهامو به کسی نشون بدم و یا حتی از اطرافیانم که با یه چشم دیگه بهم نگاه میکردن بپوشونم ،بلکه خیلی راحت لباس میپوشم و بی خیال ترم و جالب اینکه از وقتی من راحتر شدم حتی نگاه دیگران به من هم عوض شده و طوری نگاه میکنن بهم که اصلا انگار تتو ندارم و این برا خودم خیلی جای تعجب

    اخه قبلا هر جا میرفتم همه یا پچ پچ میکردن یا علنی بهم جوری نگاه میکردن که متوجه میشدم ولی الان حتی یک بار نشده جوری نگام کنن که احساس کنم من تتو روی بدنم دارم و حتی چند باری هم شده از تتوهام تعریف کردن و اینم بخاطر دقت خودم روی نکات مثبت بقیه بود

    من اگر بخوام زندگیمو به دو برهه تقسیم کنم به دوران که هم دنبال توجه بودم و این دوران جدید از زندگیم که دیگه ونبال تایید از دیگران خیلی کمتر از گذشته هستم ،چون میدونم پاشنه آشیلمه و باسد روش کار کنم و اگر بیخیال بشم خیلی زود دوباره ریشه میزنه و کنترلش واقعا سخته

    استاد عزیز بسیار ممنونم از شما بخاطر انتشار این آگاهی ها و همچنین از دوستان عزیز که با کامنتهاشون واقعا در این مسیر بهم کمک کردن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام

    این فایل عجین است با دوره عزت نفس .

    من خودم را همیشه خودم تحسین می کنه می خواهد کسی تحسین کنه یا نکنه به حال من فرقی نداره

    یکی از مواردی که من را از خانواده ام دور کرد همین مسئله بود که منجر به حسودی خیلیها می شد منم گفتم مگر مریضم ول کن با خودت در خودت زندگی کن راحت و آسوده

    خدا خودش همه چیز را به من داده مهم نیست که کسی بخواهد ما را تشویق کنه یا نکنه خودمان هستیم یعنی قائم به ذات

    توی ماشین بودم و در ته کوچه باید می پیچیدم ماشینی دیگر هم آمد که شاسی بلند و بزرگ بود و یک پیک موتوری دختر خانمی پشت رول بود که دیدم شروع کرد به موتوری که پیک بود به فحش دادن و خلاصه فهمیدم که می گه چرا دنبال من می آیی پیک هم گفت خانم مگه من بی ادبی به شما کردم دارم راهم را می روم به شما چه کار دارم…. پیش خودم گفتم طرف می خواد توجه داشته باشه نداره می گه چرا نیست و از حرکتش ماندم که چه حرکتی است .

    خوشبختانه من در نسل جدید این موارد را کمتر می بینم یعنی جهان رو به رشد و پیشرفت است ولی خوب همیشه همه جور آدمی هم هست.

    بهترین حالتی که این روزها یاد گرفتم لبخند و سکوت است.

    کیفیت بهتر است نه کمیت و این فایل این را توضیح میدهد خیلی ممنون

    در پناه خدای القدوس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: