ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2 - صفحه 21
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-04 20:39:222024-02-14 06:06:02ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و مریم جان مهربانم
جواب سوال که وقتی یا مشکلی برخورد می کنم چه عکس العملی دارم؟
شاید اولش یه کم بهم بریزم ولی زیاد توی این شرایط نمی تونم بمونم و معمولا با خودم خلوت می کنم و از خودم می پرسم که مشکلم چیه و چرا این موضوع من رو بهم می ریزه ، یا طبق قانون چطور باید با این مسیله برخورد کنم و چه طور باید فکر کنم و چطور باید عمل کنم و بلافاصله حالم خوب می شه و هر وقت با اون مسیله برخورد می کنم یا اون موضوع یادم میاد دوباره قانون یا جوابهای خودم رو مرور می کنم و خود به خود آنقدر تکرار می شه که اصلا دیگه فراموشش می کنم و خودش بعد از مدتی که یه دفعه دقت می کنم می بینم چقدر راحت حل شده.
البته روی بعضی از چیزهایی که فکر می کنم پاشنه آشیلم هست و با وجود دانستن قانون و سعی در عمل به اون آنقدر درونم ریشه داره که باید مرحله ای پیش برم و از خودم توقع بی جا برای حل شدن یه دفعه ای اون نداشته باشم و هر موقع دوباره من رو بهم می ریزه اول به خودم می گم که چقدر نسبت به قبلم بهتر شدم و خوبه دارم رشد می کنم و من ادامه می دم و خدا هم یاری ام می کنه.
البته این رو به لطف آموزه های دوره شیوه حل مسایل و پیدا کردن باگ کمال گرایی ام هست و به لطف خداوند یه مسیله که شاید خنده داردباشه ولی پاشنه آشیل من بوده و الان به لطف خدا خیلی خیلی عالی شدم حساسیت من به درس پسرم بوده ، از اونجا که خودم یه بچه درس خون بودم و عامل بیرونی تحصیلات و مدک دانشگاهی عمری درونم زمزمه می کرده تا با آگاهی های استاد متوجه این باگ شدم و فکر می کردم حل شده ، چون دیگه دنبال مدرک دانشگاهی برای کارم نیستم ، ولی دیدم به شکل برخوردهای شدید با پسرم در من هنوز وجود داره ، به حل آن پرداختم.
ولی در مورد مابقی مسایل خیلی راحت برای خودم دلیل منطقی میارم آنچه را که به من آرامش می ده ، توی اون مسیله و مشکل رو حل می کنم.
البته من مهارت خاصی توی این زمینه دارم و تا یاد دارم قبل از آشنایی با استاد هم این روش رو داشتم و معمولا آدم آروم و بی حاشیه و نسبتا موفقی بودم.
درود درود درود
برهمه
مخصوصا استاد نازنین
من یکی از چالش های زندگیم ورزش کردن هست
چون هیکل متناسبی دارم انگیزه برای ورزش ندارم در حالی که باید برای حفظ سلامتیم حداقل پیاده روی داشته باشم ولی مدام تنبلی می کردم
وقتی این فایل گوش کردم
به خودم گفتم بابا ،پیاده روی روی 1 ساعت فقط ولس سلامتی نیست که ،آسمون خدا رو هر روز میبینی (من کارم آنلاین در خانه هست) ،هر روز اکسیژن کافی به دست میاری ،هر روز اتفاقات جدید میبینی در مسیر پیاده رویت،بعد پاکست گوش میدی ،و سلول های بدنت پر انرژی تر نیشن و….
و به خودم گفتم روزی نیم ساعت شروع کن به پیاده روی و به خودت سخت نگیر و اجازه داری توی روز بارونی شدید نری
و خلاصه امروز کلی عشق کردم ،رفتم پیاده روی و نیم ساعت حالت سریع راه رفتم و دم خودمو و استاد و همه ی عزیزان که با کامتت هاشون کلی چیز یاد من دادن تا به الان ،گررررررررررم
دوستتون دارم
زیاد زیاد
سلام به استاد عزیزم امیدوارم حالتون عالی باشه
استاد جان این فایل انقلابی در ذهنیت من ایجاد کرد یک جرقه بزرگ و این جواب سوال و معنایی بود که مدتها به دنبالش بودم
اینکه چرا من نمی تونم به هدفی برسم چرا این قدرت و توانایی رو در وجودم نمی بینم هر بار که بحث رسیدن به اهداف بود من دلسرد و ناامید میشدم چرا من نمی توانم و تقصیر را گردن پدر و مادرم می انداختم که مرا در بچگی ضعیف و تخریب کردن اما چاره چه بود من رویا و آرزو داشتم که هیچ وقت از وجودم پاک نشدم و هر بار که مسئله یا هدفی در مسیرم پیش می آمد خودم را میلاختمکه من زن رسیدن به هدفهای بزرگ نیستم منو چه به این کارا اما دوباره این شعله درونم به من انگیزه نی داد که حرکت کنم اما ذهنم بشدت با من مقاومت می کرو بااینکه مدتها فهمیده بودم که این ضعف بخاطر تخریب شدن از سوی خانواده و خودم در طی سالها مخصوصا دوران بچگی بوده مدتها با خودم فکر می کردم که من باید رها کنم کار کردن روی خودم و از پی تغییر شخصیت خود بر نمی اییم چرا که نمی توانم تغییر کنم و از عهده مسائل زندگی بر نمی آیم اما آتشی در درونم مرا با وجود تمام اشتباهات به جلو سوق می داد من هر روز صبح از خدای طلب آگاهی و الهاماتی می کنم که مسیرم روشنتر باشد و هر روز خدا آنگونه با من صحبت میکند انگار دورن من و روبروی من نشسته فقط از قدرت عمل و استمرار را نمی دانستم که چگونه بتونم بر ذهنم غلبه کنم
من بیش از یکسال با شما آشنا هستم و باور تون نمیشه چقدر رو فایلها تمرکز می کردم و بلد نبودم به تمرین عملی برسم که پایدار باشه یا اونقدر درک پایین بود که تمرین نمی کردم فقط گوش می دادم و این جلسه فوق العاده عالی بود و دوباره دری رو به روم باز کردین
راستش زندگی من مر از چالشه اگه بخوام بگم زیر صفره من در مواجه با آنها احساسات گوناگون را تجربه گردم حس ضعف ناتوانی نگرانی غم و اضطراب چند روز و حتی تا ما هها و سالها طوری که شخصیتی ضعیف رو پرورش داده بودم اگر چه خودم فکر می کردم زن قوی هستم
به محض رو به رو شدم اهنگ غمگین گوش می دادم یا خوراکی مورد علاقه مو می خوردم یا کتاب می خواندم یا با داد وبیداد آن را سر دیگران خالی می کردم
یا در بعضی مسائل که پیش میاد سعی می کنم جوری نگاه کنم که بهش بهش خیال باشم خودش درست میشه چون بعضی چالشها از عهده من بر نمیان مثل کار کردن و مستقل بودن با اینکه وضع مالی خوبی نداریم اما کاری می کنم که خودم به حولس پرتی میزنم چالشی ک منو خیلی ناراحت می کنه عصبانی ام می کنه خشمگین میشم و در آخر با خوردن خوراکی ذهنم آروم میشه چون اونها در حد حل کردن نمی بینم گاهی اوقات با حرفزدن با همسرم ازش می خوام حل کنه و زور هم میزنم ولی اگه نشد این دیگه از شانس منه
ولی حالا چالشها و مسائلی بوده که کوچکتر بودن مثل جدا شدن از خانواده بردار همسرم که سالها باهم زندگی میکردیم و این در ذهنم ماند چون اصرار من با وجود اینکه خانواده بسیار متعصب داشتیم و از سمت دو خانواده بسیار تحت فشار بودیم اما پافشاری کردیم و برای آن حرکت کردیم
اما با بعد از آشنایی با شما آن آتشی که در وجودم شعله ور بود و راهی برای فوران پیدا نمی کرد آرام روزنه ای بسوی بیرون پیدا کرده است
بعد از بیش از،یکسال من بسوی کار کردن و درآمد داشتن حرکت کردم اگرچه شکست بود اما تجربه ای کسب کردم و قدم بعدی برای شروع دوباره دریک مسیر به من جرات و ایمان داد و دوباره من ارتباط با مردم درس گرفتم
و حالا چالش جدیدی را انتخاب کردم که کاملا مرا دگرگون می کند کار کردن در بستر اینترنت و تخصص کسب کردن و ارتباط با مردم
چرا که من شخصیتی فراری از مردم بودم بخاطر ضعف و عزت نفس پایین از قضاوت شدن و از،شکست خوردن بی نهایت ترس داشتم سالها در لاک خودم بودم و فقط سرگرمی من کتاب بود
اما حالا با این چالش جدید اضطراب و نگرانی دارم اما امید هم دارم
چالش بعدی که در حال حل آن هستم بحث تغذیه و خوراک من بود که میل زیادیبه خوردن شیرینی جات و کیک داشتم و در حد اعتیاد آنگونه این سبک تغذیه من از دوران بچگی بوده
الان که دارم این مسیر را طی می کنم خیلی جاها به دلیل نداشتن آگاهی کم آوردم اما باز هم ادامه دادم و خدا رو شکر هیچ ربطی به گذشته خود ندارم با وجود مخالفت شدید پدر و مادر و خانواده همسرم و سرزنش و تحقیر کردن دوست دارم باز هم ادامه دهم
انشالله در یدم بعدی از برنامه روزانه ام می نویسم که در جهت آنها حرکت کردم اگر جه مدتها ست برنامه روزانه می نویسم ولی ذهنیت من که این کارها سخت ک طاقت فرسا ست و بی نتیجه ای نمیرسد حرکت مستمر و پیشرفت داشتن را از من می گرفت چون خودم را هدف و حل مسئله ام بسیار دور میدیم
استاد عزیزم نمی دونید با ایندفایل چه کمک بزرگی به من کردین ازتون ممنون که به این پرنده زیبا اما زخمی و اما در حال بهبود دوباره مسیر پرواز کردن یاد دادین
بسم الله الرحمان الرحیم
به نام خداوند نور
سلام به استاد جانم و سلام به تمام دوستان گلی که نوشته بنده رو میخونند
من الحمدالله رب العالمین در برخورد با چالش های زندگیم خیلی پیشرفت داشتم، طوری که از وقتی که روی باورهام کار کردم، خوب یاد گرفتم که در مواجهه با چالش های زندگیم به خودم میگم که این چالش یک تضاد هست برای پیشرفت من
مثلا من بخاطر وام های زیادی که برداشتم قسط هام خیلی سنگین شده، و این قسط های زیاد و سنگین تضادی شد برای من که بفهمم دیگه دوست ندارم با سیستم وام زندگی کنم و باید بجای فکر وام بودن، دنبال این باشم که مولد ثروت باشم و پول دربیارم، و این قضیه یک انگیزه بسیار قوی شده برای من که کسب و کارم رو رشد بدم و پول عالی بسازم
چالش دیگه ای هم هست توی بیزینسم که مشتری اونجور که دوست دارم در حال حاضر ندارم، اما با تمام وجودم دارم روی باورهام کار میکنم و به خودم قول دادم انقدر کار کنم و کار کنم و کار کنم تا برسه روزی که همیشه مشتری داشته باشم و همیشه گوشیم زنگ بخوره و مشتری های عالی داشته باشم
من این درس بزرگ رو از استاد عباسمنش یاد گرفتم که مسائل و چالش ها و حتی مسائلی که ما مشکلات بهشون میگیم، قراره یک درس مهمی به ما بدن، اگر درسش رو بفهمیم حرکت میکنیم برای بهبودش و اوضاع خیلی خیلی خوب میشه، ولی اگر درسش رو نفهمیم و فکر میکنم این مسائل فقط برای این هستن که دنیا دار مکافاته و زندگی بدون درد و رنج امکان پذیر نیست و … اوضاع هر روز بدتر و بدتر میشه
خداروشکر میکنم که از وقتی این نگاه رو ایجاد کردم آرامش درونم فوق العاده بیشتره، به قول استاد باید بگیم که هر اتفاقی میفته به نفع منه، و اگر با این دید به مسائل نگاه کنیم ایده های عالی بهمون الهام میشن و اگر به ایده ها جامه عمل بپوشونیم رشد و پیشرفت میکنیم
در پایان اینو بگم که آنتونی رابینز میگه مردم همیشه از من میپرسن که برای خوشحالی چه چیزی لازمه؟
بهشون پاسخ بدم یک کلمه: پیشرفت!
اگر شما همواره در مدار پیشرفت و رشد باشی همیشه انسان خوشحالی هستی
اگر ما بگیم تمام این چالش ها برای رشد و پیشرفت ماست و قدم برداریم تا حلشون کنیم، همیشه در مدار رشد و پیشرفت هستیم و همیشه خوشحال و شاد خواهیم بود
در پناه خداوند بی همتا
سلام به استاد قشنگم مرسی که این همه وقت میزارید و با عشق این فایل ها رو برامون ظبط میکنید عاشقانه دوستون دارم و شما با گفتن این قوانین زیبا کمکم میکنید این زندگی رو به زندگی زیبا تغییر بدم ازتون سپاسگزارم
با چالش های زندگی چطور بر خورد میکنید؟
خب تقریبا تمام چالش های زندگیم رو باختم و خودم برای خودم تصمیم نگرفتم .
وقتی تو زندگیم به چالشی برمیخورم عصبی میشم به شدت احساس نا امیدی و ناتوان بودن میکنم و کنفت میشم و احساس میکنم قدرت رو به رویی با اون چالش رو ندارم و ازش فرار میکنم و فرار میکنم.
در زندگیم کلا یاد نگرفتم چطور باید این ها رو حل کرد چون تا یه اتفاق ساده ای هم میافته خانواده با خشم عجله و بزور حلش میکنن .
و الان هم تو مسیری کنکور هستم که دارم از اون چالش فرار میکنم و اون رو خیلی بزرگ تر و فرا تر از خودم میدونم و این باعث نفرت من نسبت به کنکور و هر چی رشته پزشکی میشه چون احساس میکنم توانایی بدست آوردن اون رو ندارم (ولی خب خودم هم خیلی علاقه ای بهش ندارم و دوست دارم بازیگری و سینما و تئاتر بخونم ولی جرعت گفتش به پدرم رو ندارم ولی میدونم اگر در زندگیم موفق نشم نه کسی از من نمیپذیره که پدرم مانع موفقیت من شد نه خودم از خودم )
از یه جایی به بعد هم نفرت من به درس بیشتر شد که به شدت مقایسه میشدم و میشم و خیلی حالم رو بد میکنه و دومیش هم اینکه معلم های خوبی نداشتم هم از نظر سواد و هم از نظر وجدان ولی میدونم بازم مقصر اصلی زندگیم خودم هستم و خودمم که باید تغییر کنم
در کل از این زندگی خسته شدم و دوست دارم تغییر کنم از این قفس بپرم شدم مثل عقابی که تو قفسه و هیچ اختیاری از خودش نداره میخوام رها بشم و پرواز کنم
تمرین
چه چالشی تو زندگی من هست که ازش فرار میکنم؟
کنکور
چه چیز هایی در برخورد با این چالش یاد خواهم گرفت چه نعمت هایی به من خواهد شد چقدر پیشرفت میکنم چقدر مهارت هام بیشتر میشه چقدر ترس هام کمتر بیشتر میشه
علم و دانش یاد میگیرم . سر سخت تر میشم و یاد میگیرم باید تلاشم مداوم باشه . اینکه جنگنده تر باشم
. آزادی . شادی . رهایی . آرامش . اعتماد بنفس . کلی فرصت های بینهایت. در آوردن پول . رفتن باشگاه بدنسازی رفقا جدید . دوست های جدید. مسافرت . گردش . تفریح . کلی پیشرفت . میتونم زندگی واقعی رو تجربه کنم . میتونم به آرزو هام برسم. کلی عشق و خوشحالی رو تجربه کنم .
یاد میگیرم چطور با چالش ها بر خورد کنم . یاد میگیرم چطور زندگی کنم .
کلی ترس هام کمتر میشه کلی از ترس هام از بین میره دوباره اون جسارتم رو بدست میارم .
کار هایی که باید برای حل این مسئله انجام بدم به قسمت های کوچیک قابل مدریت تقسیم کن .
درس خوندنه
خیلی خب بیا پارت های 1.30
با عشق مطالعه کن
فصل به فصل ادامه بده
دوستان عزیزم اگر تا این جا پیام من رو خوندید ماچ به کلتون و سپاس از شما و اگر فکر میکنید میتونید توضیحاتی رو کامل کنید یا اگر جایی از تمرین اشتباه بهم بگید سپاسگزار میشم
استاد عزیزم عجب سلسله فایلای خفن و پرمحتوا و واقعا اموزنده ای دارین تولید میکنین این فایل انگلر واسه من ساخته شده ! خب من دوره حل مسائل رو همون موقع که داشت اپدیت میشد تو اردیبهشت اینا بود اگه اشتباه نکنم گرفتم و تعهدم خوب بوده که نتیجه گرفتم ولی هنوز باید بهتر روش کار کنم . تا قبل از وارد شدن به این دوره استاد میدونین تو فکر من چی بود ؟ خب اگه قانون درسته و همه چی میتونه انقدر خوب پیش بره مثل مال استاد پس زندگی بینقص باید باشه ولی چرا بعضیا مسئله دارن ؟ خب اگه من خلق میکنم پس یجوری یکاری میکنم که هیچ مشکلی تو زندگیم نیاد به هیچ مسئله ای نخورم ولی روی خودم که کار کردم دیدم زندگی بدون مسئله ارزشی نداره ! این مسائل و چالشا هستن که من عزت خودمو میفهمم این چالشا هستن که میفهمن چقدر ایمان دارم و با حل هرمسئله بارها قوی تر میشم و پیشرفت میکنم ! در نگاه اول یکم بهمم میریزه مث همین مسئله ای که الان باهاش درگیرم و مطمئنم درهایی از پیشرفت قراره روم باز بشه ؛ ولی خیلی زود خودمو جمع میکنم و از اولین ایده ای که میاد قدمامو شروع میکنم و یکم که ادامه میدم اصن موقعیت ها شرایط همه چی بهم کمک میکنن که سرعت حل مسئله بره بالا . هرچی بیشتر میگزره بیشتر میفهمم هیچ چیز صفر و صدی نیس که یکنفر هیچ نگرانی ای نداشته باشه یا کاملا نگران باشه این انتظار یه انتظار بیهوده و سخت گیریه که ما از خودمون داریم ؛ منم همینم و انسانم و ممکنه با مسائلم بهم بریزم ولی به هیچ وجه اجازه نمیدم تو این شرایط بمونم و میرم جلو تا حل بشه همون خدایی که نفس منو میکشه منو از وقتی یه طفل بودم ناتوان ناتوان کمکم کرده با دستانش ، همون خدا اینجا هم بهم کمک میکنه مسائلمو حل کنم .
تمرین این جلسه :
چیزی که الان منم درگیر کرده ، اینه که من چرا پول کافی ندارم . امشب نشستم با خودم فکر کردم و دیدم من همش تمرکزم روی کمبود پوله و شرک زیادی هم دارم . همش دارم میگم اه چرا بابام بهم پول نمیده من که توانایی ندارم پول بسازم خودم اه چرا مامانم فلان چیزو میگیره درحالی که من پول میخوام و صد ها اه و اه دیگه . این نشون میده چقدر ذهن من باور های محدود کننده داره راجب پول . توی جلسه قبلی به دوستم اشاره کردم که خودش پول میسازه با اینکه بسیار ثروتمندن و خانوادش اصلا کمکش نمیکنن و خودش سکه میگیره دلار میگیره اصن یکسر تو نخ ایده هاشه ولی من دارم غر میزنم . الهی شکرت که دلبر جانم منو به ضعفا و فرصت هایی برای رشد اگاه کردی !
اگه من برم تو دل حل این مسئله ، اول از همه ایمانم به خدا خیلی خیلی بیشتر میشه ! وقتی من پول میسازم ادم ارام و مهربان تری ام و ازادی دارم . دقیقا یک هفته پیش بود که از تدریس کلاس خصوصی زبان یه پول عالی ساختم و اصن این باور توم پررنگ شد که دیدی خدا روزیتو داد نگاهت فقط به خدا باشه نه دست پدر یا مادر یا هر عامل بیرونی دیگه ! من با حل این مسئله خیلی عزت نفسم بالا میره و این عزت نفس تو همه زاویه های زندگی باعث ترکوندن من میشه . استاد انقدر کلامتون به قلب و ذهنم همزمان میشینه که میگم اره بابا خدا داره حال میده بهت با این چالشا ببین استاد چی داره میگه گوش کن با دقت گوش کن ماهان .
ایده من فعلا اینه که یک : یه تایم اختصاص بدم واسه سکوت با خودم و انتخاب اولویت هام و تمرکز لیزری روی اون ایده های محدودم چون خیلی علایق مختلفی دارم که سردرگمم میکنن . دو اینکه برم فایلای مربوط به ثروت رو جدا کنم تا جای ممکن و هرروز گوش بدم و صدالبته که هرروز یک الگو پیدا کنم واسه این باور ها . یعنی من میخوام از کار روی ذهنم شروع کنم . درونم هم بهم میگه اقا انقدر دنبال عامل بیرونی نباش ! من فکر میکنم خب پول ارایشگاه مامانم پول کفش بابام رو اصن دادن به من ایا من مسئلم واقعی حل میشه ؟! من ذهنم ایراد داره من هزار میلیاردتومنم بزارن جلوم با باورام نابودش میکنم مسئله عدد نیس مسئله اون شخصیت منه . پس بعد از انتشار این کامنت میرم سراغ این فایل های هدیه روی سایت . اقا نمیدونم چی میشه و انتظارم ندارم یهو یه گونی پول بیاد ولی میدونم باید برم تو دل مسیر هدایت میشم.
استاد یچی راجب تجربه یادم اومد خب من همیشه میترسیدم نکنه به یه دختری پیشنهاد بدم بگه نه با اینکه خیلی خوشتیپ و مهربون و جنتلمن هم هستم و واقعا رابطم با جنس مخالف خوبه ولی این کمالگرایی این سم مهلک اذیتم میکرد و همین باعث شده بود تا یجا استاپ کنم و همش روابط کاملا سطحی تجربه کنم ولی همین اذر ماه امسال به یه دخدری فقط گفتم با وجود همه نقص ها و اشتباهاتم و اونم قبول نکرد بعد من خیلی خیلی خوشحال شدم ! گفتم اخیش اگه میکرد که من از کار و زندگیم میفتادم وابسته میشدم . بعد فهمیدم ذهن من اصن ایراد داره ناخوداگاهش من خوداگاه دوست دارم رابطه رو ولی ناخوداگاهم میگه نه از خدا و موفقیت دور میشی و بعد دیدم این باور در مورد ثروتم هست و اصن به یه حدی از خودشناسی رسیدم که بیا و ببین ! اونم همش با پنج دقیقه پروسه درخواست کردن از یه دختر ! من باورم مناسب بود و انسان قوی ای بودم که الان اینجام و روی خودم کار میکنم و قصد دارم دوره بینظیر عشق و مودتم بخرم وگرنه میتونستم نابود شم ! الهی شکر همش کار خدامه و ازش میخوام هدایتم کنه چون اون فقط یار و یاورمه بقیه خیلی راحت میتونن برن اونه که باهام تا لحظه مرگ میمونه و بعد مرگم ترکم نمیکنه …
از همین پروسه خلق خواسته هام و حل مسائل میخوام کیف کنم با بشکن و سوت برم جلو ! الهی به امید تو !
سلام به استاد عزیزم.این اولین کامنتم هست تو سایت و حسم بهم گفت بیام بنویسم هم در مورد آشنایم با سایت و هم در مورد این فایل
وقتی به چالشی و مسئله ای برمیخوردم قبل از قانون:سریع عصبی میشدم،همش دیگران مقصر میدونستم همش استرس و نگرانی داشتم و فک میکردم دیگه حل نمیشه و آخر دنیا شده و از پسش برنمیام… اما الان ک با قانون آشنایی دارم اولش صددرصد یکم بهم میریزم و ناراحت میشم بعدش سریع میام قانون رو مرور میکنم ک احساس بد=اتفاق بد
میگم ک باید فک کنم ببینم چ خیری تو این مسئله برام هست ،و میام زاویه دیدم رو عوض میکنم نسبت بهش میگم هر چی بشه آخرش به نفعه منه و میشینم بررسی میکنم ببینم چ درسی داره برام و کم کم آروم میشم و وقتی هم آروم بشی صدای خدا رو میشنوی و هدایت میشی به راه حل مناسب
و داستان آشنایم با سایت از طریق خواهرم بود ک میدیدم همش داره نگاه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا میکنه و همش میگفت استاد با قانون تونسته زندگیش رو بسازه و.. من اصلا گوش نمیدادم( تو مدارش نبودم) تاااا اینکه پارسال آذر ماه بود که یه کلیه درد شدید گرفتم یهویی و رفتم سونوگرافی گفت یکی از کلیه هات سنگ داره و من روزای خیلی سخت داشتم تو همون روزا بود که اون یکی خواهرمم کلیه درد گرفت و خیلی سخت شده بود روزا برامون با دردهای شدید کلیه
خسته شده بودیم دوست داشتم نجات پیدا کنم ولی نمیدونستم چجوری ،تو یکی از اون روزا خواهرم که تو سایت بود اومد یه فایل گذاشت و دیدم صدای سید علی و عادله و شکیبای عزیز بود ک با ذوق از نتایجشون میگفتن ،اون صداها انگار نوری بود برام تو تاریکی.. و منم دلم میخواست زندگیم تغییر کنه همون لحظه خواهرم گفت بیا 12قدم رو بگیریم تا زندگیمون تغییر کنه منم که مشتاق تغییر بودم گفتم باشه و 12قدم رو خواهرم با اکانت خودش گرفت و خدا شاهده که همون روزای اول کلیه درد من خواهرم به طرز عجیبی از بین رفت و انگار سنگ پودر شد یهو
و چون طناب زیاد میزدم و ورزش میکردم ک سنگ کلیه دفع بشه زانو درد عجیبی اومده بود سراغم ک زانو دردم هم خوب شد
یه مدت زیادی هم بود که خونریزی لثه داشتم
اونم به طرز شگفت انگیزی خوب شد و الان یک ساله ک خوب خوب شدم ب لطف الله
یکم ک گذشت باز خواهرم گفت دوره قانون سلامتی هست میگن خیلی خوبه بیاید اونم بگیریم و اونم با اکانت خودش خرید
و اینا گذشت که خودم اومدم عضو سایت شدم .تا اون موقع اصلا نمیدونستم قانون چیه و چجوریه و کم کم فایل های رایگان میدیدم شکر گزاری میکردم و تمرین ستاره قطبی هم انجام میدادم. بعد از چند ماه یهو دیدم پدرم بدون اینکه وسیله ای نیاز داشته باشیم رفته یهویی گاز و کولر و لباسشویی خریده(این در صورتی بود ک ما وسایل نیاز نداشتیم فقط تعویض شدن) و اینا به نظرم شکر گذاری بود ک انجام میدادیم… یبار اومدم تو سایت داشتم نگا فایلها و کامنتا میکردم ک یهو برخوردم به یه کامنتی(هدایت خدا) که نوشته بودن آقا رضا احسنت ک دسته چک و پاره کردی و…منم کنجکاو شدم رفتم فایل دیدم و چقد که باعث انگیزه در من شد …
موضوع بعدی این بود که خواستم برم دندون پزشکی قبلش از خدا خواستم ک دکتر خوش اخلاق باشه و هزینه کم باشه و براش شکرگزاری میکردم…وقتی رفتم کار دندونم سه جلسه طول کشید و هر جلسه هزینه رو حساب میکردم .جلسه سوم ک رفتم قبلش گفت هزینه میشه یک و پونصد و وقتی کارم تموم شد رفتم حساب کنم به طرز عجیبی گفت حساب کتابا تموم شده میتونی بری
گفتم یعنی حساب نکنم گفت نه حسابی نداری دیگه(پول این جلسه رو خدا برام حساب کرد)
و وقتی اومدم بیرون از مطب با پدرم رفتیم جایی ک اصلا قرار نبود بریم (هدایت خدا) دقیقا مثل همون طبیعتی ک سفر به دور آمریکا چند روز قبلش داشتم میدیدم(توجه به زیبایی ها و هدایت شدن)چون همون موقع ها سفر به دور آمریکا میومد رو سایت
و گذشت تا یکی دوماه بعدش یکم خسته شده بودم به خدا گفتم به خواستم میرسم؟ وقتی خوابیدم خواب دیدم زمین لرزه شدیدی اومد ک همه فرار کردیم بیرون و اما عجیب بود ک فقط زمین میلرزید اما جایی خراب نمیشد بعد تو همون خواب و بیداری بودم ک یهو یه صدای خیلی بلند و محکمی(صدای خدا) تو خونه پیچید که گفت دیدی این کار من بود زمین و زمان لرزید اما جایی خراب نشد و فقط لرزید .وقتی تونستم این کارو کنم یعنی نمیتونم تو رو به خواستت برسونم؟هنوز صداش تو گوشمه
مورد بعدی اینه که کل فضای مجازیم رو پاک کردم و بیشتر روز میام سایت
آدمای منفی و اضافی به طرز عجیبی بدون اینکه من کاری انجام بدم حذف شدن از زندگیم
حس و حالم عالی شده قبلاً همش کسل وبی انگیزه و بی هدف وخوابآلود بودم
الان با خودم در صلحم و خودمو دوست دارم
شکرگزاری ک میکنم عجیب حس و حالم عالی میشه حس میکنم دارم پرواز میکنم اینقدر ک حالم عالی میشه
به صدای قلبم گوش میدم(خدا همیشه باهام حرف میزنه)و هدایتم میکنه
و الان ک تو چند دوره مردد هستیم و خواهرم چند روز پیش کامنت سارای عزیز رو میخونه و گفته که کشف قوانین عالیه و ما جوابمون رو گرفتیم و ان شاالله ک دوره رو تهیه میکنیم
استاد چند باری خواب شما و خانم شایسته رو دیدم امیدوارم ک یه روزی از نزدیک ببینمتون
و هزاااااران نتایج دیگه ک خیلی طولانی میشه
از سید علی و عادله جان و آقا ابراهیم عزیز ک باورهای توحیدی ک تو کامنتات مینویسی عالیه و سپاسگزارم بابت کامنتات که باعث انگیزه میشه برام .از آقای عطار روشن خیلی سپاسگزارم بابت فایلی که دارن و من چندین بار گوش دادم و میدم و انگیزه میگیرم
از سارای عزیز سپاسگزارم بابت کامنتات که عالیه و باعث میشه که منم شجاع تر بشم و برم تو دل هدف هام و ترسام و از سعیده شهریاری عزیز ک اینقدر قشنگ مینویسی و آقا افلاطون عزیز و فاطمه رسول و پسر گلتون که اینقدر قشنگ مینویسید برامون
و همه ی دوستان که نمیشه تک تک نام ببرم ک میاید از نتایج زیباتون برامون مینویسید و باعث انگیزه واسه بقیه میشید
من این نتایج و هزاران نتایج دیگه ک طولانی میشه گفتنش رو فقط تو چند ماه کار کردن رو قانون به دست آوردم .یکساله عضوم اما فقط چند ماه بیشتر نیست ک مدام میام تو سایت
واماااا از شما استاد عزیزم ک نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم فقط میگم ک بدون شک جاتون توی بهشته. ان شاالله هر انرژی که میفرستید برامون هزاران برابرش به زندگی خودتون برگرده .من همیشه و هر روز تحسین میکنم اِرادتون رو .و روز نیست ک اسمتون رو تو خونه نبرم
و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم بابت فایلهایی ک فیلم میگیرید و میزارید برامون
من هر روز یه فایل از زندگی در بهشت یا سفر آمریکا میبینم و توجه ام رو میزارم رو زیبایی ها .سپاسگزارم از شما و استاد. در پناه الله یکتا باشید
در آخر هم از خواهرم سپاسگزارم ک منو با سایت آشنا کرد و روزی هزار مرتبه شکر گذار خدا هستم ک از طریق خواهرم هدایتم کرد به این سایت
سلام استادجان قبل از هر صحبتی ازشما تشکر میکنم بابت اگاهی های نابی که به رایگان در اختیار ما قرار دادید و این لطف و مهربانی شماست ……
من در برخورد با چالش ها همیشه بسیار ضعیف عمل میکنم و حسابی توی لاک خودم فرو میرم یادمه سرکار وقتی جواب مسئله ای رو نمی دونستم خواب سراسر وجودم رو میگرفت واصلا مغزم ابدا و ابدا اجازه هیچ کاری بهم نمیداد البته الان خیلی بهتر شدم این حالت خواب الودگی رو ندارم و نهایتا تا چند روز سردرگم میشم ولی با خودم صحبت میکنم که ببین این درسها رو تو باید یاد بگیری اینها اومدن که تو رو بزرگت کنند رشدت بدن …
من چند سالی بود مدام درگیر کارهای قانونی بودم جلسه های مداوم …..درگیری…… این قدر درگیر شده بودم که حتی کسانی که من اصلا نمیشناختمشون از من به عنوان شاهد توی جلسات رسیدگیشون نام میبردند و این جا بود که گفتم ببین تا درسشو یاد نگیری همین اش و همین کاسه اس بیا و تمامش کن و اجازه بده به ارامش برسی ….
اینجا بود که ذهنمو ساکت کردم و خیلی با ارامش رها کردم و باهاش خیلی خوب کنار اومدم وشکر خدا به خوبی و خوشی تمام شد و من منتظر نتیجه نهایی هستم و به لطف خدا مطمئنم در زمان درست و در مکان درست بهترین نتیجه رو میگیرم…..
چالش ها ماهیتا ن منفی هستند و ن مثبت بلکه نگاه ما به ان چالش هست که ان رو برای ما مثبت یا منفی میکنه
من چالش حال حاضرم یادگیری حسابداری و ابدیت کردن خودم هست که مغزم برای انجامش انرژی ازاد نمیکنه
کارهایی که باید انجام بدم
روزی 5 صفحه از کتاب رو بخونم
روزی یک سمینار حسابداری بینم
موهبت های که بدست خواهم اورد :
افزایش حقوق و هدایت شدن به کارهای بزرگتر
افزایش اگاهی ها و ارتقا شغل
افزایش اعتماد به نفس
برگزاری دوره های اموزشی با تسلطی که روی مطالب پیدا خواهم کرد
کیفیت کارم بالاتر میره و همکارام به کارفرماهای بیشتری معرفیم میکنند و مشکلات کارفرماهای زیادیی رو با عالی ترین کیفیت برطرف میکنم
با تایم کمتر درامد بیشتر
میتونی دور کاری برداری
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم
سوال: با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟
استاد عزیزم هیچ کس نیست که بتونه ادعا کنه من در وهله اول روی خوش نشون میدم نسبت به مسائل یا چالش ها همه آدمها احساساتشون دگرگون میشه ولی یاد گرفتم که موندن در این احساس غلطه که ما رو از مسیر خوشبختی دور میکنه و اینجاست که باید ایمانمون رو به خداوند نشون بدیم
وقتی با چالشی روبه رو میشم بعدش به خداوند میگم خدایا توی این اتفاق چه درسی برای من داری ؟ یا میدونم که با هر اتفاقی میخوای خودتو به من نشون بدی یا اینکه چه حکمت و خیریتی در این اتفاق برای من رقم خواهی زد؟
اردیبهشت امسال وقتی در یک جشنی شرکت کردم گوشیم به سرقت رفت و من هاج و واج مونده بودم که باید چیکار کنم فورا خودم رو به کلانتری اون منطقه رسوندم و اعلام سرقت کردم و در همین حین که داشتم میرفتم به سمت کلانتری حرف های شما میومد توی ذهنم که باید کنترل ذهن داشته باشم و حالم رو خوب نگه دارم و زاویه دیدم رو عوض کنم و جایی که اتفاق ناجالب میافته باید ایمانم رو به خدا نشون بدم در شرایط گل و بلبل که نشون دادن ایمان کاری نداره! یا یاد اون فایل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی افتادم که شما در اون لحظه چجوری واکنش نشون دادید و بعدش چه خیری در اون اتفاق بود و جالب این بود که من درسته که گوشیم پیدا نشد اما هدایت شدم به خرید یک گوشی بهتر با حافظه عالی تری
چون اون گوشیم که به سرقت رفت حافظه اش زودی پر میشد و من مجبور بودم مدام فایل هایی که داشتم رو پاک کنم و برای ذخیره فایل هام مشکل داشتم اما اون اتفاق رقم خورد که من یک روز که درخواست یک گوشی عالی رو از خداوند داشتم با یک اتفاق در ظاهر ناجالب به خواستهام برسم. برای همین یاد گرفتم که هروقت اتفاقات ناجالب برام رقم میخوره فورا بگم خدایا چه خیری در این اتفاق نهفتهست خیریتش رو بهم نشون بده
خدایا شکرت
بنام خدای مهربان
سلام ب استاد عزیزم و استاد شایسته ی دوسداشتنی و سلام ب دوستان توحیدی خودم
خداروشکر میکنم ک منو ب این مسیر خودشناسی هدایت کرد
و استاد عزیز و سرراهم قرار داد
و خداروشکر میکنم بخاطر وجود نازنین دوستان بینظیرم با وجود اینکه هیچ کدومو از نزدیک ندیدم
ولی خیلی احساس نزدیکی دارم بهشون
و خیلی ازشون درس میگیرم
الهی صدهزار بارشکرت
ذهنیت قدرتمند کننده درمقابل ذهنیت محدود کننده قسمت 2
این فایل منو برد ب نقطه ی عطف زندگیم
زمانی ک ب بزرگترین چالش زندگیم برخوردم
اونجا ک استاد گفت اگه نتونی ارتباط برقرار کنی و رابطه ایجاد کنی
اون رابطه رو از دست میدی ک ی چالش میشه برات یا ب عبارتی
بایه چالش خودشو نشون میده
چالشی ک مجبور شدم باهاش روب رو شم
و بارها از خودم پرسبدم چرا من؟
چیکار کردم مگه؟
بقیه چطور ارتباط برقرار میکنن؟
باید چیکار میکردم ک نکردم؟
من چی کم داشتم از بقیه؟
باید چیو یاد بگیرم؟
باید چیکار کنم ک بهبود بدم خودمو؟
و باعث شد هدایت بشم ب ابن مسیر
و باعث پیشرفت من شد خداروشکر
اینکه خودمو بشناسم
خدامو پیدا کنم
الان یادگرفتم ک اون ی چالش و موهبت بود اون موقع میگفتم خدایا من چ گناهی کردم ک اینجور عذابم کردی
دل کی رو شکوندم
نفرین کی دامنو گرفت
ولی الان میدونم ک من فقط نتیجه ی فرکانس باورهای خودم و دریافت کردم
بازتاب فرکانس عدم ارزشمندی خودمو گرفتم
اینکه ب بقیه قدرت میدادم تو ذهنم و..
و خداروشکر یواش یواش هدایت شدم ک باید چیکار کنم
چ قدم هایی و بردارم
و منو خییلی بزرگ کرد این چالش
والان سپاسگزار خداوندم ک این موهبت و بهم داد و باعش شد
خودمو دوسداشته باشم
ب خودم احترام بزارم
خواسته م و بشناسم
اینکه خودم مستقل بشم برای خودم تصمیم بگیرم
کار کنم
هدف داشته باشم
امیدداشته باشم
انگیزه داشته باشم
لبخند ب راحتی بیاد رولبم
آرام باشم
خواب راحت داشته باشم
بدونم ذهنم چطور داره کار میکنه و فرکانس میفرسته
و اینکه من خودم خالق زندگی خودمم
و هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی من نداره
الهی صدهزار بارشکرت
کار را انجام بده تا توانایی انجام آن را بدست آوری ..ناپلئون هیل
من باهمین آگاهی کلی چالش و تو کارم حل کردم اوایل خیلی درمانده میشدم و کلافه و حالم گرفته میشد
بعد با دادن ی تایم استراحت ب ذهنم و آروم کردن خودم دوباره شروع کردم ب حل کردم والبته قبلش از خداوند هدایت خواستم و خییلی عاالی و راحت بهم گفته میشد ک چیکار کنم
و مسئله حل میشد
ی جورایی الان چالش های کارمو خداروشکر تو خیاطی چون باورم قوی ترشده راحتتر انجام میدم
ولی مهمترین چالشی ک الان فک میکنم درگیرشم کار کردن رو باورهامه
ذهنم خیلی مقاومت داره
مثلا من الان دوره احساس لیاقت و دارم
خداروشکر و قدم 1 و2رو دارم و فایل های رایگان
واقعا بعضی وقتا ذهنم اینقد درگیر میشه ک کدوم و گوش بدم
چطور رو همه کار کنم
و بهتر عمل کنم ک خودم کلافه میشم
از دوستانی ک همچین تجربه ای داشتن ممنون میشم ک راهنماییم کنن
سپاسگزارم بخاطر وجود ارزشمند استاد و همگی عزیزانم
سلام و درود
خیلی کامنت خوب بود البته خیلی کامنت های دیگرت هم من خوندم عالی بودند
بخصوص کامنت که تو یه فایلی مقیاس کهکشان و … را نسبت به خواستهایت مقایسه کرده بودی همین الانم چاپ شده دارم و برای خودم یاداوری میکنم و اینکه باور سازی میکنم از روی نوشتهای شما
خانم زیبای هستی تحسینت میکنم
برای گوش دادن فایل های استاد کاملا هدایتی عمل کن طبق انروزی که اب باغچه را باز گذاشتی و کلی لذت بردم از هدایت و کنترل ذهنت افرین
من اولین کامنتم است که روی سایت استاد میزارم و من اکثر دورهای استاد را تهیه کردم البته با یه اکانت دیگر و یه زمانی برام ارزو بود یه دوره از استاد را داشته باشم الان فکر کنم نزدیک 19 تا دوره و بینهایت تغییرات دارم
اما برای فایل گوش دادن که کدوم گوش بدم یا نه واقعا هدایتی گوش میدم
همین فایل های زیبای استاد که اخیرا منتشر شده همهشون خواسته های من بودند در مراقبه هایم از رب العالمین زیبا درخواست میدادم و خیلی زود اجابت شد و من خیلی درس گرفتم
باز قدردانی میکنم از کامنت زیبات
یادت نره آب را ببندی.
هوالمحبوب
سلاااام ب شما رفیق خوبم
نمیدونید چقددد خندیدم و کلی انرژی گرفتم
با
کامنت عالی و زیبایی ک برام نوشتین و سپاسگزارم بخاطر تعریفتون از زیبایی ک خداوند بهم عطا کرده
واینکه چشمای زیبابینی دارین
محمد عزیز دوست ارزشمندم ازت خیییلی سپاسگزارم ک وقت ارزشمندت و گذاشتی
و باعشق برام پاسخ نوشتی
نقطه ی آبی از طرف شما قلبم و روشن کرد و بهم دل گرمی داد ک زکیه مسیرت درسته
و بهم یادآوری کرد مسیری و ک شروع کردم
و آگاهی هایی ک بهم گفته شده و درک کردم
الهی صدهزار بارشکر بخاطر وجود نازنین دوست ارزشمندی چون شما ک حامل پیامی از طرف خداوند بودین برام
خیلی خوشحال شدم ک کامنت های من براتون مفید بوده و خداروشکر کردم بابتش
چقد تحسینتون کردم بابت داشتن 19تا از دوره های ارزشمند استاد
چقد خوب گفتین ک هدایتی گوش کنم حتما این کارو انجام میدم ب امید خدا
واینکه عاشقتونمم پاره ای از وجود خدا و من:))