ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 3 - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حق نگهدار گفته:
    مدت عضویت: 1637 روز

    مثل همیشه، خداوند بهترین فایل رو در بهترین زمانی که نیاز داشتم سر راهم قرار داد. یکی از بزرگترین سپاسگزاری های من همین همیشه هدایت شدن به فایل مناسب در زمان مناسبه واقعا خدایا عاششششقتم که این یکی از بزرگترین نعمتای زندگیمه.

    من برنامه نویس فول استکم. من هم سمت فرانت ( ظاهر و دیزاین ) و هم بک اند (منطق، دیتا و…) کار میکنم. دقیقا همین دو روز پیش سر کار من یه دیتایی رو که اتفاقا تستش هم کرده بودم وقتی اومدم رو اکانت خود مشتریمون اضاف کنم باعث شد دیتای اصلی مشتری بپره. به طور کلی اولش خیلی نگران شدم ولی دیدم کاریه که شده، اولین کاری که کردم با ارشدم و مدیریت راجب مسئله ای که پیش اومده و حلش صحبت کردم. من خودم رو آماده کرده بودم که اگر در این مورد باهام برخوردی شد خیلی به خودم نگیرم و ناراحت نشم ولی با کمال تعجب چیزی که باهاش روبه رو شدم برخورد خیلی خیلی خیلی عادی همکارانم بود !!! که خیلی برا من عجیب بود انگار که اتفاقی که رخ داده خیلی هم عجیب غریب نیست و خوب حالا یچیزی شده بیاید رو حلش تمرکز کنیم. حتی وقتی به ارشدم گفتم باهام برخورد نکردند که چرا این اشتباهو کردی، اولین صحبتشون این بود که چرا تو کار زیاده روی میکنی و به خودت فشار میاری و راجب این باهام صحبت کردند که نگران حالم هستند، بعدش ایده برا حلش دادند.

    درحالی که من از درون به شدت خجالت زده بودم، این آدم ها انقدر خوب با من برخورد کردن و حتی من رو هم آرام کردند و بعد با آرامش به دنبال راه حل گشند. و مسئله رو به راحتی گذاشتند پای اینکه من تازه دستم داره رو پروژه راه میوفته و یجاهایی ممکنه غلق هارو ندونم.

    واقعا این شغل فوق العاده، این همکاران دوست داشتنی و بی نظیر، همه رو خداوند به صورت هدایتی سر راه من قرار داد و من واقعا هرچی فکرش رو میکنم درتوانم نخواهد بود به اندازه ای که باید به خاطر وجودشون از خداوند سپاسگزاری کنم.

    حتی مدتی پیش یه اشتباه بدتر از این من کل سیستمی که به هزاران نفر سرویس میده رو آوردم پایین، یعنی دیگه بدتر از این ممکنه نبود. ولی باز ارشدم زمانی که باهام تماس گرفتند اولین صحبتشون این بود که «فدای سرت خودتو ناراحتش نکن» و حتی اشتباه من رو در این مورد پوشاندند.

    تا مدتی بعد این اشتباه بالا که گفتم من خودم سرسنگین و نگران و کنترل ذهنمو از دست داده بودم که خودش منجر به اشتباهات ریز ریز دیگه ای هم شد!!!

    همیشه یمدت کوتاه که از اون اشتباه میگذره من در نهایت و در ادامه کار متوجه میشم که یجاهایی حتی اون اشتباه لطف خداوند به من بوده، برای مثال من یک اشتباه رو در مقیاس کوچیکی انجام دادم که به لطف خداوند تجربه من از این اشتباه باعث جلوگیری از اون در مقیاس بزرگتر یا موارد حساس تر شده.

    درباره روش های عملی برا جلوگیری از رخداد چنین اشتباهاتی اولین موردی که به ذهنم میرسه مسلط شدن روی هنر حیاطی کنترل ذهن هست. میشد از یسری از اشتباهات ریز و درشت متوالی به راحتی اجتناب کرد ا گر من تونسته بودم بعد از همون اشتباه اول به هم نریزم و خودم رو نبازم و حالم بد نشه.

    مورد دوم، اینکه موقع انجام تسک ها باید بیشتر دقت کنم، با حوصله و بدون عجله همه چیز رو بررسی کنم تا مطمئن بشم که همه چیز اوکی هست و سرجاش هست. خیلی از مواردی که پیش اومده ریشش حتی عحله من بوده.

    (The bellow section is exactly the above section, after I remembered I was supposed to do my homework in English so I added an English versin as well. From next time I’ll do it from the beginning. )

    As always the best file in the best time related to the current situation in my life. Couldn’t be more grateful about that.

    Hi I,m Mohamad and I,m a full-stack developer, which means I’m capable of working on both front & back part of a software.

    Exactly two days ago, I accidentally destroyed part of one of our client’s data. I was scared at first but soon I realized that being afraid and ashamed is no help to this situation so I contacted my boss and seniour to discuss the issue with them. To be honest, I was taken aback by their reactions to the issue. They both were so calm as if this is something usual to happen, let go of the problem for now and focus on the fix.

    Even when I talked to my seniour, his first concern was that I shouldn’t be doing this much overtime and that this can be harmful for my health.

    Exactly before that I was having a lot of ruminatin. And seeing my colleagues being so calm and open minded proved to be really soothing.

    I would never conceal my gratitude toward having such wonderful colleagues.

    Aboute the ways to actually avoid these mistakes in practice, the first and the most important one is to master mind and focus control. Lossing my control and not being able to get a hold of myself is still my biggest weakness ever. As someone who wants to gain full control over his life, it’s really critical to master this art. The second one could be that I need to be more cautious. It’s inevitable that developers make occasional mistakes, yet we could avoid most of them with being more careful.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به همه عزیزانم

    به‌خصوص به استادان عزیز و پر تلاشم و خانم شایسته عزیز استادی که بینهایت درسها از ایشون گرفتم.

    یک پیشنها در مورد قرار گرفتن فایلهای خود شناسی در لیست دانلودها و یا کلیدها داشتم.

    فایلهای خودشناسی دسته بندی شده اما وقتی روی کلیدها میزنم و روی توانایی به نام خودشناسی کلیک میکنم فقط یازده فایل میاد درصورتی که وقتی از روی این فایل کلیک کردم روی توانایی به نام خودشناسی تعداد فایلها بیشتره

    اگر میشه یا توی دانلودها این دسته بندی باشه یا روی همون کلیدها اما تمام فایلها قرار بگیره برای راحتی دسترسی به فایلهای خودشناسی

    ممنون بابت تمام بهبودها و تشکر ویژه از استاد خودم خانم شایسته عزیز برای این دسته بندی‌ها منظم و عالی

    خدایا ما را هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    بسم الله النّور

    سلام استاد عباس منش عزیز

    در جواب سوال اول فایل باید بگم که بیشتر وقتا وقتی اشتباه داشته باشم فقط اولش یه کوچولو ناراحت میشم اما بعدش فکر می کنم که چی شد و چرا این اشتباه رو کردم . چه کاری نباید می کردم و یا چه کاری باید می کردم بعضی وقتا هم تو دفتر می نویسم که چجور پیش رفتم و از این به بعد چجور پیش برم که تکرار نشه. اما خیلی کم پیش اومده که در لحظه از خودم عصبانی بشم که اینجور موقع ها به شدت خسته هم بودم، ولی بازم زود آروم میشم و بیشتر به تغییراتی که باید داشته باشم فکر می کنم. همین چند روز پیش متوجه شدم که تو روال کاری خودم یه اشتباه داشتم ، دو سه روزی فقط فکرم مشغول بود ، از دست خودم عصبانی نبودم. تا قبل از این فکر می کردم که اون روال هدایت الله هست اما متوجه شدم که اشتباه فکر می کردم. یاد توضیح شما افتادم که اشاره داشتین به اینکه شیطان حتی برای پیامبران هم نجوا می کرد اما خداوند یاری می کرد. به خودم گفتم اشکالی نداره ، تو اون دو سه روز به همه ی جوانب کارم فکر کردم و به نکات مثبت کارم توجه کردم و دیدم که من سعی می کردم که خیلی خوب کارم رو انجام بدم ، اما در دو مورد اشتباه داشتم. به خودم گفتم این تجربه است. و اگه بخوام از اشتباهاتم بترسم نمی تونم به راهم ادامه بدم. یادم افتاد که خیلی ها ممکنه اشتباه کنن اما اونایی موفق شدن که اشتباهات اونا رو متوقف نکرد و بعد از گرفتن درس ها پر قدرت تر و آگاهتر ادامه دادن. تصمیم گرفتم منم اشتباهم رو بررسی کنم و ببینم که چی شد که این کار رو کردم . خودم رو بخشیدم و گفتم که اینهمه خانواده ها ابراز رضایت داشتن ، اینهمه بچه ها تو نمرات زبان مدرسه شون پیشرفت عالی داشتن . این یک دو اشتباه نباید اون همه تلاش های مثبت و ارزشمند من رو زیر سوال ببره. و همون موقع که فهمیدم روالم اشتباه بوده ، از همونجا متوقفش کردم و دو سه روزی بهش فکر کردم و به لطف خدا روالم رو تغییر دادم . هم آرامشم بیشتر شد و هم یهو در عرض چند روز تعداد شاگردانم دو برابر شد.

    البته من از اول اینطوری نبودم. همیشه بعد از اشتباهاتم خودم رو سرزنش می کردم تا اینکه 5،6 سال پیش تو یه سخنرانی از استاد شاهین فرهنگ شنیدم که گفتن باید از اشتباهات خودمون درس بگیریم ، اگه درس نگیریم بازم تکرار میشه ، اینقدر تکرار میشه یا زیر اون اشتباه له میشیم یا درس لازم رو میگیریم . وقتی درس لازم رو گرفتیم و رویه ی خودمون رو تغییر دادیم عملاً جلوی اون اشتباه رو گرفتیم. از اون روز به بعد یواش یواش دید من نسبت به اشتباهات خودم تغییر کرد. و بر همین اساس تونستم تصمیمات بزرگی بگیرم و آگاهانه جلوی اشتباهات بزرگ یا کوچیک خودم رو بگیرم البته مواردی رو که فهمیدم اشتباهه. بعضی وقتا اشتباه رو دیر می فهمیم اما به نظر من مهم اینه که وقتی فهمیدیم که اشتباهه روش درست رو پیش بگیریم و خودمون رو به سمت درست پیش ببریم.

    و باز هم ممنونم استاد عزیز ، آرزو می کنم زمانی برسه که بتونم به راحتی چندین ساعت در روزم رو به سایت شما اختصاص بدم و از این منبع عظیم آگاهی استفاده بیشتری داشته باشم.

    اللّهم ثبّت اقدامنا…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ژاله احمدی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم ومریم عزیزم

    من وقتی اشتباهی میکنم لحظه اول درونی خودمو سرزنش میکنم ولی سریع خودمو جمع میکنم

    وبه خودم میگم اشتباهی پیش اومده و گذشته ونباید ذهنمو مشغول کنم مهم اینه که تکرارش نکنم

    تکرار کردن اشتباه بدتر از سرزنش خودم هست.

    هیچ وقت دوست ندارم که بعد اشتباه به خودم بگم

    ای کاش این کارو نمیکردم یا این حرفو نمیزدم

    یا این کارو میکردم واین حرفو میزدم

    هرچی بوده گذشته و تمام شده باید به فکر بعدا باشم.

    من در فروشگاه سم وکود پیش پدرم کار میکنم 7ساله دقیقا بعد از تموم شدن لیسانس میکروبیولوژی.

    من در کارم اشتباه ‌کردم و سم اشتباهی به مشتری دادم و مشتری شکایت کرد و پدرم خسارتو داد

    من برای اولین بار که موضوعو شنیدم خیلی ترسیدم چون از محصول هیچ سودی نگرفته بود و محصول سوخته بود به حرف مشتری میگفت من سم علفکش برای کلزا میخواستم ولی من سم علفکش گندم دادم ولی هیچ مدرکی نداشت واسه اثبات این موضوع

    من هم اصلا این موضوع یادم نبود که اون روز اون چی خواسته بود چون بعد یک ماه شکایتشو گفت

    من اول به پدرم میگفتم قبول نکن چون شاید اون اشتباها به من گفته که همچین سمی بده

    ولی بعدها از اینکه چون من بدون مدرک مربوطه به این شغل سم میفروشم ترسیدم که درهر صورت مقصر منم و این جدا از اون مسئله مشکل سازه و نکنه پام به دادگاه باز بشه و پرونده دار بشم و شب های آرامی نداشتم و به خودم میگفتم ای کاش اینجا کار نمیکردم وقتی درسشو نخوندم و پدرم به خاطر من کوتاه اومد وتفاهمی هزینه خسارتو داد.

    اصلا دوست نداشتم کسی این موضوعو بدونه ونظرش درمورد من عوض بشه و مشتری ها با شک وتردید از من خرید کنند وفقط خانوده ام میدونستند

    تا اینکه به خیر گذشت

    من از اون به بعد همیشه با خودم تکرار میکردم که حتما از مشتری دقیق چندبار سوال کنم که برای چه محصولی سم میخواد وسم هایی که میدم حتما دوباره چک کنم واز خودم مطمئن باشم

    خیلی تو ذهنم بود که مدرک ارشد گیاه پزشکی بگیرم و دولتی شرکت کردم و قبول نشدم و باز بیخیال شدم که من با همین مدرک همینجا کار میکنم دیگه

    و من توانایی خوندن ارشد و آزمونش ندارم درصورتی که پدرم اصرار به خوندن ارشد دانشگاه آزاد با هزینه خودش میده ولی من تنبلی در رفت وآمد دانشگاه و خوندن واسه امتحانات قبول نکردم

    وتا به امروز که بازدید از فروشگاه ما شد باز با این مسئله رشته ام مواجه شدم و تصمیم قطعی گرفتم که حتما نیازه به داشتن این مدرک برای آرامشم خودم تا با اعتماد به نفس بیشتر کارمو ارتقا بدم و مشاوره قطعی به مشتریانم بدم چون سوال بیشتر مشتریانم همینه آیا رشته ات مرتبط با این کاره؟

    از خدای خودم میخوام که منو به بهترین و درست ترین راه هدایت کنه برای پیشرفت شخصیتی خودم

    سپاسگزار از خدای خودم و استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    استاد عزیزم و مریم جانم سلام.

    چقدراین ویدیو که دیدم از شما استاد برام جالب بود چندین ماهه درگیر این قضیه هستم احساس کردم کلام خدا رو دارید انتقال میدید به من.

    استاد من نزدیک به 2ساله که در رشته میکروبلیدینگ در حال آموزش هستم و همچنان هنوز در انجام مدل زنده مشکل دارم بسیار حالم بد میشه از خراب کار کردن روی مدل اشتباهاتمو هم متوجه میشم بعد از کار میام عکسها رو چک میکنم و به خودم یه عالمه بد و بیراه میگم که آخه ندای خنگ بفهم آخه تا الان 20تا مدل زدی بسه دیگه چندبار خطا چندبار اشتباه آخه.استاد من یه مشکلی که دارم اینه تا بالای سر مدل قرار میگیرم تمام افکارم بهم میریزه انگار اصول کار از دستم خارج میشه و فراموش میکنم که قراره اشتباهات قبلمو دیگه الان برای این مدل تکرار نکنم انقدر استرس ذهنم بالاست که خطا پشت خطا و دوباره بعد کار یه آدم عصبی و از دست خودم ناراحت هستم.

    به هیچ وجه به این فکر نمیکنم که نمیتونم چون تواناییهای وجودمو کامل میشناسم اما این استرس و هول شدن داره زندگی منو بهم میریزه متاسفانه و راندمان در هر کاری و داره میاره برام پایین اگر از بچه های اینجا کسی میتونه منو راهنمایی کنه خواهش میکنم کمکم کنید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 824 روز

    به نام انرژی معجزه‌گر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیک تر است و به خوشبختی، سعادتمندی، آرامش، سلامتی، ثروتمندی و داشتن زندگی سرشار از عشق و وفاداری و تجربه لذت های ناب و وصف نشدنی و زندگی در آسایش و رفاه برای من، بیشتر از خودم مشتاق و مصر است

    به نام خدای مهربان و بخشنده ای که جهانی سرشار از نعمت و فرصت و ثروت و فراوانی آدم های خوب و هر چیز خوبی را به بی نهایت مقدار خلق کرده

    و من را خالق زندگی خودم آفریده تا بتوانم از راه های ساده و لذت بخش به خواسته ها، آرزوهای کوچک و بزرگ و زندگی دلخواهم برسم

    به نام خدایی که مرا بسیار دوست دارد و من را موجودی بالیاقت، ارزشمند، عزتمند، شایسته و لایق نعمت هایش خلق کرده و هر روز بر عزت نفس و میزان لیاقتم برای دریافت نعمت هایش می افزاید.

    *

    سلام.

    سلام به هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان هست

    سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان در همه جهان از گذشته های دور تا همین حال حاضر و آینده

    سلام به تمام عوامل و راه‌های هموار و لذت بخشی که به فرمان خداوند برای رسیدن من به خواسته ها و آرزوها و شرایط دلخواه و رویایی ام برایم مهیا می شوند

    سلام به:

    خوشبختی و آرامش

    موفقیت و ثروتمندی

    سلامتی و زیبایی

    امنیت و ایمنی

    عزتمندی و آبرومندی

    لیاقت و شایستگی

    آسایش و رفاه

    مهربانی و محبت

    عاشقی و وفاداری

    فراوانی و ثروت

    نعمت و فرصت

    راهنمایی و هدایت خداوند

    احساس ارزشمندی و اعتماد‌به‌نفس

    زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری

    زندگی مملو از تجربه‌های ناب و لذت‌های وصف‌نشدنی

    سعادتمندی و عاقبت به خیری

    *

    نکات و باورهای این جلسه:

    – اشتباه کردن طبیعی بوده و قسمتی از روند یادگیری است و مهم این است که از آن اشتباه درس بگیریم و به توانایی هایمان شک‌ نکنیم و احساس خوبی نسبت به خودمان داشته باشیم.

    – نحوه واکنش ما به اشتباه‌هایی که انجام می دهیم، نشان می دهد که چه ذهنیتی داریم.

    به این گونه که یک ذهنیت قدرتمندکننده وقتی که مرتکب اشتباهی می شود، آن را می پذیرد و در ادامه آن را به‌عنوان فرصتی برای پیشرفت قلمداد می کند.

    از طرفی، یک ذهنیت محدودکننده، آن اشتباه را به ناتوانی و بی عرضه بودن نسبت داده و خود را به درد نخور می انگارد و حتی گاها دچار اعصبانیت شده و خود را به شدت سرزنش می کند.

    – بنابراین با اولین خطا در بیزنس یا روابط یا هر زمینه دیگری، نگویید که برای این کار ساخته نشده ام و خود را سرزنش نکنید، چراکه این باورها بمانند سدی جلوی پیشرفت شما را خواهند گرفت.

    – از اشتباهات خود درس بگیر و در نوبت بعدی از آنها به نفع خودت استفاده کن.

    – آدمی که خودش را می‌شناسد ‌و دارای ذهنی قدرتمند است، اشتباه خود را می پذیرد و آن را فرصتی برای رشد و پیشرفت می بیند.

    – یک ذهن قدرتمند باید بتواند به خودش بگوید که اشتباه پیش میاید، درسی که از آن اشتباه می گیرم مهم است و در حقیقت آن را به‌عنوان یک موهبت یا گیفت از جانب خدا ببیند.

    – آگاه باش که هیچ زمینه ای نیست که نتوانی در آن بهبود پیدا کنی.

    خواه نوعی ورزش باشد یا محاسبات ریاضی و کدنویسی، کاری فنی باشد یا هنری.

    – هیچ کاری در دنیا نیست که انسان نتواند آن را یاد بگیرد.

    پس به دنبال چیزی که به آن علاقه داری برو و تلاش کن و اشتباه کن،‌ درس بگیر و در نهایت، رشد کن.

    – به‌خاطر واکنش و حرف مردم، از اشتباه کردن نترس.

    بدان که ما برای مردم زندگی نمی کنیم. بنابراین دنبال قانع کردن مردم نباش.

    – طبق اصول خودت رفتار کن و با درس گرفتن از اشتباهات، پیشرفت کن و قدرتمندتر شو.

    – از تجربیات جدید فرار نکن. هر کاری را شروع کنی ممکن است در آن اشتباه کنی، ولی این به اون معنا نیست که شما به درد این کار نمی خورید. اتفاقا به آن معناست که یکسری درس ها وجود دارند که هنوز آنها را بلد نیستی و خبر خوب این است که آن درس‌ها قابل یادگیری هستند.

    پس آنها را یاد خواهی گرفت و تکرار و تمرین می کنی و روی خودت کار می کنی و ادامه میدی و ادامه میدی تا در نهایت، بهتر میشی.

    – از اینرو، پس از اشتباه کردن، خیلی خودتان را تخریب نکنید و نگویید که به درد این کار نمی خورم. در واقع، به توانایی‌هات شک نکن.

    – هر چقدر بیشتر روی یک موضوع کار کنید، مغز هم بیشتر در آن زمینه قوی‌ و قوی‌تر می شود.

    خواهید دید از یک جایی به بعد، بدون اینکه حتی آگاهانه فکر کنی، مغزت بطور اتوماتیک جواب می‌دهد.

    – پس با احساس خوب و یقین به توانایی هایت، فقط ادامه بده و ببین که چطور می توانی در هر زمینه ای بهتر شوی.

    – نترس از اشتباه کردن، خجالت نکش از اینکه خطا کردی ‌و‌ خودت را ابدا سرزنش نکن.

    *

    سوال این قسمت:

    به اشتباه مهمی که اخیرا انجام دادی فکر کن. در آن زمان چه واکنشی داشتی و چطور با خودت برخورد کردی؟ آیا آن را فرصتی برای خود دیدی و درس گرفتی و راحت بودی باهاش یا به شدت خودت را سرزنش کردی و شخصیت خودت را ناتوان دیدی و از خودت ناراضی بودی؟

    پاسخ سوال:

    اخیرا ی اشتباهی انجام دادم و الکی الکی، بخش مهمی از پولی رو که پس انداز کرده بودم، هدر دادم. وقتی حساب کتاب کردم دیدم خیلی اسراف کردم و از دست خودم ناراحت شدم. بیشتر دلم سوخت که با اون پولی که به باد دادم رفت می تونستم کارهایی خوب زیادی بکنم. مثلا فلان قدر دلار یا طلا بخرم.

    حتی یادمه که اون زمان دوره احساس لیاقت تازه شروع شده بود و مدام می گفتم حیف نبود این چیزها رو خریدم، به جاش می تونستم توی این دوره عالی شرکت کنم. جالبه حتی اگر همه این پول هایی که هدر دادم رو جمع می کردم می تونستم تمام دوره ها رو با هم یکجا بخرم و این باعث میشه از دست خودم خیلی ناراحت بشم و خودم رو بیشتر سرزنش کنم.

    البته باید بگم من از اردیبهشت گذشته که شروع کردم به گوش دادن به فایل های دانلودی و محصولات استاد، تو خیلی از زمینه ها از جمله زمینه مالی اوضاعم خوب شد. حتی الان که خودم رو مانیتور می کنم می بینم من از پس انداز خیلی کم و درآمد خیلی کمتر، به شرایط خیلی خیلی خوبی رسیدم. در واقع تاثیر حرف های استاد و در ادامه، تغییر نگرش من با توجه به قوانین و اصلاح باورهایی که داشتم، باعث ی انقلاب در زندگی من شد. حتی با اینکه می دونم هنوز در بخش ابتدایی روند تکاملی خودم هستم، نتایج واقعا عالی بوده برام. در حقیقت، من الان به فراوانی در جهان ایمان پیدا کردم و می دونم جا برای کامیابی و ثروتمندی من و بقیه آدم ها هست.

    حتی اون زمان که داشتم پولمو راحت خرج می کردم مدام به خودم می گفتم، اشکال نداره، دوباره پول درمیارم میزارم جاش. با خودم زمزمه می کردم من راحت پول در میارم، پول زیادی قرار وارد زندگیم بشه… و برای همین همون موقع که پول خرج می کردم تقریبا 90 درصد می گفتم هیچ اشکالی نداره و ی 10 درصدی از اینکه دارم خرج می کنم ناراحت بودم. تا اینکه این اواخر همش فکر اینکه چرا اخه اون همه پولو خرج کردم داره اذیتم می کنه. یعنی انگار هر چقدر هم که باز دارم پول در میارم، فکر اینکه اگر اون پول هم تو حسابم بود چقدر عالی میشد، داره آزارم میده.

    خلاصه متوجه هستم که ذهنم ی چیزی مابین ذهن قدرتمندکننده و محدودکننده هست، نمی دونم شاید از یک زاویه دیگه کسب به من نگاه کنه، یک کفه ترازو بیشتر سنگینی کنه.

    حالا اینکه چه درسی از این اشتباه خودم گرفتم باید بگم که اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که قبل از خرید کردن، قبل از تصمیم برای واریز پول، به این فکر کنم که آیا واقعا به اون لباس یا وسیله نیاز دارم یا نه؟ از خودم بپرسم آیا واقعا اون مبلغ برای اون کالا منطقیه؟ آیا الان زمان مناسبی برای خرید اون لباس یا چیز بخصوص هست یا بعدا هم می تونم اونو با قیمت بهتر تهیه کنم؟

    در حقیقت موقع پول خرج کردن می خوام خودم رو مانیتور کنم و ببینم آیا تصمیمم برای خرید درسته یا نه. چون بیشتر خریدهایی که کردم غیرضروری و مازاد بودن و اینه که بیشتر داره اذیتم می کنه. یعنی من یکسری چیزها خریدم که شاید کمتر کسی جای من باشه اون کارو بکنه ولی چون دلم می خواست تجربه‌اش کنم اونها رو بی درنگ خریدمشون و همین الان هم از این بابت اصلا پشیمون نیستم. برای مثال خودم رو مهمون خوردن ی چیز بخصوص و گرون قیمت کردم، که باعث شد تجربه شیرینی داشته باشم، و اتفاقا همون یکبار هم برام کافی بود و لذت بردم ازشون. اما از اینکه چیزی خریدم که گرون بود، نیاز هم نداشتم بهش و حتی الان گوشه کمدم افتاده، اعصبانیم از خودم.

    ولی خب الان که دارم این موضوع رو باز می کنم و اشتباه خودمو بررسی می کنم، یکم دارم آروم‌تر میشم. احساس می کنم با این تحلیل ساده، احتمالا از اشتباهات مشابه و بزرگ‌تری در آینده می تونم جلوگیری کنم. یعنی دوباره همچین کاری نکنم که پشیمون بشم.

    الان که نگاه می کنم، می تونم برای عید امسال حتی هیچ چیز برای خودم نخرم، چون هر چی نگاه می کنم، تقریبا همه چی هست، مگر دو تا چیز ریز که پولی نمیشن اصلا، یعنی با پول دو روز کاریم می تونم اونها رو بخرم. خدا رو شکر.

    واقعا خدا رو شکر چون هم توی زمینه تحصیلیم و علاقه ام استعداد کافی دارم و هم توی کار خانوادگی‌مون. و خدا رو هزاران بار دیگه شکر، چرا که هنوز جوون و سالم هستم و می تونم توی همه این زمینه ها کار کنم و پول زیادی دربیارم. فقط دیگه بیشتر حساب کتاب می کنم تا جلوی ولخرجی های بی مورد رو بگیرم.

    راستش نمی تونم بگم‌ الان کلی ایده و راهکار اومده تو ذهنم تا درسی که از این اشتباه گرفتم رو در عمل اجرا کنم :)

    اما اگر مثلا فلان لباس یا وسیله باشه 5 میلیون، با خودم می گم بنظرت بخرم یا نه؟ این لباس برام بیشتر می صرفه یا برم ی 100 دلاری پس انداز کنم، یا برم ی تیکه طلای مینیمال بخرم، ی تجربه جدید کسب کنم، برای خودم جایزه بگیرم و یکی از محصولات باقیمانده سایت رو بخرم یا نه، اصلا بیام کل خانواده رو ی شب توی یک رستوران لاکچری مهمون کنم و لذت همنشینی و گپ زدن با خانواده رو بچشم. یعنی با هر قیمتی که قراره بپردازم، خواه 500 تومن باشه یا 10 میلیون و یا بیشتر، بیام ببینم با همون مقدار پول، آیا کارهای بهتری می تونم انجام بدم یا نه. دست آخر، با ی لیستی از گزینه های که اولویت بندی هم شده باشن بنظرم بهتر هم می تونه باشه، یک تصمیم خوب بگیرم.

    اصلا این درس رو تعمیم می دم به همه چیز، یعنی قبل از انجام هر کاری خوب فکر کنم، تمام جوانب رو در نظر بگیرم، سبک سنگین کنم، اولویت بندی کنم، حتی لازمه مشورت کنم و در آخر تصمیم بگیرم و توکل بر خدا دیگه :)

    *

    من باور دارم که در جهانی غنی و سخاوتمند زندگی می‌کنم که

    در آن بی‌شمار نعمت و فرصت و ثروت و آدم‌های خوب وجود دارد و

    من قرار است سفری بسیار لذت بخش در این جهان داشته باشم ‌و

    در کمال خوشبختی و سعادتمندی، پیوسته شکرگزار خالق بخشنده و مهربانش باشم.

    بنابراین:

    خدای بزرگ برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایده‌آل و رویایی‌ام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.

    خدای مهربان، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، آگاهی ها و هر خیری رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت ممنونم.

    خدای بخشنده من، به خاطر همه شرایط و عوامل ریز و درشتی که در مسیر رسیدن من به خوشبختی و داشتن زندگی ایده ال و رویاییم ترتیب میدی، هزاران بار ممنونم.

    خدای قدرتمند من، بخاطر تمام نعمت های کوچیک و بزرگی که به من عطا کردی، از اولین روز زندگیم تا حال حاضر و همچنین اونهایی که در آینده دور و نزدیک به من خواهی داد، هزاران هزار بار متشکرم.

    خدایا

    بخاطر سلامتی و امنیتی که برایم مهیا می کنی،

    بخاطر آدم‌های خوبی که وارد زندگیم می کنی،

    بخاطر همسر فوق العاده ای که نصیبم می کنی،

    بخاطر موفقیت های آینده ام،

    بخاطر فرصت های خوبی که جلوی پاهام می گذاری،

    به خاطر ثروت عظیمی که نصیبم می کنی،

    به خاطر عزت و ارزش و احترام و آبرویی که بهم می بخشی،

    بخاطر تجربه های ناب و لذت های وصف نشدنی که به من عطا می کنی،

    به خاطر رفاه و آسایشی که به من می بخشی،

    بخاطر برکتی که به زندگیم دادی و میدی،

    بخاطر احساس آرامش و خوشبختی که برام فراهم می کنی،

    بخاطر داشتن زندگی دلخواه و ایده آلم،

    برای رسیدن به خواسته ها و رویاهای کوچک و بزرگم،

    پیوسته و پیشاپیش، میلیون ها بار سپاسگزار و ممنون تو هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حسین سلطانیه گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی، در رابطه با سوال این جلسه که فرمودید اشتباهات چه تاثیری بر ذهن شما دارن؟

    راستش من دانش آموز کنکوری هستم و درواقع سال اولی هست که پشت کنکور هستم و درحال مطالعه ام، راستش اون اوایل که آزمونی راجعب درسی رو خراب میکردم حدودا 1 یا 2 روزی فکرم درگیر میشد و کاملا به توانایی هام شک میکردم و کلا به قول شما تو درو دیوار میرفتم!

    اما خداروشکر با پیشرفت هایی که کردم و گوش کردن به فایل های شما نظرم درباره ی اشتباهاتی که انجام دادم تغییر کرده و هر دفه که اشتباهی میکنم تو هر زمینه ای یا به یک تضادی بر میخورم، این باور درونم هست که من توانایی انجام هرکاری رو دارم چون در گذشته توانستم با اکثر تضادهایی که برام بوجود اومده، مقابله کنم و به خوبی ازشون درس بگیرم و پیشرفت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سحرکیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2709 روز

    سلام به استاد بی نظیرم و مریم عزیز

    سوال :به اشتباهی که اخیرا انجام ددی فکر کن و چه واکنشی نسبت به خودت داشتی؟

    من اول از همه از استاد بی نهایت سپاسگزارم بابت دوره شیوه حل مسئله که انقد زندگی و خودم رو نسبت به خودم عالیتر کرد.

    تا قبل از دوره شیوه حل مسئله من وقتی اشتباهی میکردم شروع میشد نجواهای ذهن و سرزنش کردن و تو عرضه نداشتی ببین فلانی چقد خوب تونست تو اصلا بلد نیستی کاری کنی و همینجور تخریب خودم و حتی گاهی انقد سرزنش کردن خودم زیاد میشد که من اصلا دیگه سراغ اون کار یا هر چی بود نمیرفتم …

    و اما حالا و اما حالا به لطف الله مهربان اوایل که وقتی شروع کردم با توجه به دوره شیوه حل مسئله که به خودم یاد بدم وقتی اشتباهی کردم خودم رو سرزنش نکنم و این اشتباه داره به من مسیر درست رو میگه و سری بعد دیگه اون راه رو نمیرفتم .مسیر و ایده و راه کار جدیدی رو با توجه به اشتباهم شروع میکردم هرچند استاد اوایل این کار بازم سرزنش کردن بود اما من گوش نمیکردم و هی تمرین میکردم نجواها رو کنترل میکردم تا بعد از چند ماه خداروشکر انقد عالی شدم در این کار که خودمم تعجب میکنم. تا اشتباهی میکنم میگم عزیز دلم هیچ اشکالی نداره تو در مسیر یادگیری هستی حالا بجای سرزنش کردن و احساس بد دادن به خودت بیا ببین این مورد سری بعد چجوری درست کنیم که مثل این دفعه نشه، باور کنید استاد وقتی اینجوری پیش میرم هی تمرینات کار علاقه ام با کیفیت تر بهتر و عالیتر از قبل میشه و اینکه هی باورم نسبت به اینکه منم میتونم هرکاری که بخوام انجام بدم و چقد احساسم خوب میشه..

    بی نهایت سپاسگزارم از پروردگارم و از شما استاد بی نظیرم و مریم گلی

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    چه فایل فوق العاده ای استاد.

    چه همزمانی جالبی رخ داد برام، گوش دادن این فایل و تجربه ای که از اشتباه اخیرم داشتم.

    من همین اخیرا تصمیم گرفته بودم که نقاشی رنگ روغن رو یاد بگیرم به سبک آلاپریما. و این اولین باری بود میخواستم کار با رنگ روغن روی بوم رو انجام بدم. تا قبل از اون فقط با مدادرنگی و سیاه قلم نقاشی کشیده بودم. اما هیچ کلاس اموزشی برای رنگ روغن نرفته بودم. و برای این سبکی که میخواستم بکشم هیچ کلاس اموزشی حضوری توی شهرمون پیدا نکردم. برای همین تصمیم گرفتم که از اموزش های انلاین یوتیوب استفاده کنم و خود اموخته پیش برم و اگه قرار باشه خدا خودش یه معلم خوب واسه این سبک به سمتم هدایت میکنه. وقتی برای اولین بار میخواستم چیزهایی که یاد گرفتم رو حالا روی بوم بکشم خیلی خیلی سخت تر از چیزی بود که فکرش رو میکردم و یجورایی افکارم داشت سعی میکرد منو به سمت ناامیدی ببره. رنگا رو خراب کرده بودم. نقاشی هم آخرش شبیه چیزی که میخواستم درنیومد. قبل از اون فکر میکردم رنگ روغن مثل نقاشی با مدادرنگی برام مثل آب خوردنه ولی فهمیدم اینجور نیس. ولی سریع ذهنم رو کنترل کردم و نذاشتم افکار ناامید کننده سراغم بیان و بخوان منو منصرف کنن که کلا بیخیالش بشم. به خودم گفتم اشکالی نداره، این یه تجربه خیلی عالی بود به عنوان اولین تمرینم روی بوم. میدونم با تمرین و تلاشم هر دفعه بهتر و بهتر میشم و من قطعا خواهم توانست اون تابلوهایی که آرزومه یه روزی بکشمشون رو بکشم. من خدا رو دارم، قدرتی که هرچیزی رو بهش بسپرم برام انجام میده. اون منو هدایت میکنه به سمت مسیری که بتونم به خوبی یاد بگیرم و به خواسته ام نزدیک شم. اصلا خودمو سرزنش نکردم و نگفتم که من بدرد این کار نمیخورم. به خودم گفتم همونطور که کار با مدادرنگی رو یاد گرفتم و الان حرفه ای هستم توش، این رو هم یاد میگیرم و بسیار حرفه ای میشم. اینو قشنگ میبینم و برام واضحه وقتی تجسمش میکنم. هرکاری رو که بخوام میتونم انجام بدم. اگه من میتونم تجسمش کنم پس میتونم انجامش هم بدم. و خدارو کلی شکر کردم.

    استاد باورتون نمیشه خیلی برام جالب بود. روز بعدش خیلی هدایتی یه فیلم اموزشی از استاد باب راس رو توی اینستا دیدم و توجهم رو به خودش جلب کرد. حسم بهم میگفت برو اولین قسمت برنامه هاشو ببین. رفتم دیدم و باورم نمیشد، داشت مهمترین نکته و رمز نقاشی به سبک آلاپریما (همون سبکی که میخواستم یاد بگیرم) رو میگفت و اونم این بود که میبایست قبل شروع نقاشی یک لایه کامل از مجیک وایت به بوم بزنیم تا بتونیم اونجور که میخوایم رنگها رو فید کنیم. چیزی که من اصلا تا قبلش نمیدونستم و به شکل و روش دیگه ای انجام داده بودم و برای همین هرچی تلاش میکردم نقاشیم به شکلی که میخواستم درنمیومد و کار سختی بود برام. اونجا بود که فهمیدم اصلا روشم اشتباه بوده و چقدر خوشحال بودم از هدایت خداوند. درسته که فقط همون نکته نبود و بازهم به کلی تمرین نیاز داشت. حتی همون مجیک وایت که باب راس میگفت توی ایران پیدا نمیشد و فقط از امازون میشد بخریم. اما من بعد از اون به ویدیویی هدایت شدم که یاد میداد با چه ترکیباتی خودمون اون مجیک وایت رو بسازیم.

    امید بسیار زیادی درونم بوجود اومده بود. هدایت های الله همراهم بود و من قشنگ حسشون میکردم. چون تو این مسیر خودمو به اون سپرده بودم.

    بعد از اون این ایده به ذهنم اومد که به همراه تمامی اموزشهای استاد باب راس نقاشی هامو پیش ببرم و برای تک تک شون تجربه کسب کنم و مهارتم رو هردفعه بیشتر کنم و هر دفعه یه پله بالاتر برم.

    خوشحالم ازینکه اون اشتباه باعث یه هدایت بزرگتر شد. و من تسلیم و ناامید نشدم. به توانایی هام شک نکردم. و دنبال ایرادهای کارم میگردم هردفعه و از اشتباهاتم درس میگیرم. و به توانایی های خودم یقین دارم و از این مسیر یادگیری لذت میبرم.

    ازتون سپاسگزارم بخاطر این فایل فوق العاده

    شاد و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3191 روز

    به نام تنها نیروی عالم، خداوند مهربان بسیار هدیه دهنده خدای وهابم.

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان ارزشمند.

    اشتباه اخیر من وابستگی به یک شخص در رابطه بود. در حالیکه داشتم روی خودم کار میکردم، اما این چیزی بود که همیشه توش مشکل داشتم و دارم حتی هنوز.

    – فقط از روی احساسات تصمیم گرفتم.

    – بله هدایت خدا بود اما من به هدایت خدا دل بستم و چسبیدم به این هدایت و دیگه شد شرک اصلا، تبدیل شد به دیدن یه آدم بجای خدا و ندیدن اصل و منشا و بجاش دیدن یه آدم و بزرگ کردن یه آدم جوری که انگار اون آدمه که میخواد برای من خوشبختی و شادی بیاره.

    – بجای تمرکز کردن روی خودم و اولویت دادن به خودم، به کار کردن روی خودم به رشد و پیشرفت خودم، اولویت رو دادم به اون فرد و خواسته های اون فرد و خودم رو بکلی فراموش کردم و از خودم و از خدای درونم دور شدم از هماهنگی با خودم دور شدم و چطور ممکنه آدمی خودشو فراموش کنه و بتونه با فرد دیگری هماهنگ باشه.

    -مشخص نکردن نوع رابطه از همون اول، اگه برای خودم برای احساس خودم ارزش قائل بودم و خودم رو خوب میشناختم میدونستم که نباید رابطه رو عمیق کنم چون ضربه میخورم و خیلی قاطعانه برخورد میکردم و از خودم و احساسم مراقبت میکردم که اینکارو نکردم و اجازه دادم ضربه بخورم متاسفانه.

    – حساب کردن رو یه آدم که منو به خواسته هام برسونه.

    -اولویت دادن به خواسته های اون بجای اینکه ببینم من چی میخواستم و خواسته های خودمو اولویت بدم‌.

    -اجازه دادن به ذهنم که جلو بره توی چیزی که اصلا معلوم نبود تهش.

    توضیح بده وقتی آن اشتباه رخ داد، چه احساسی داشتی؟ چطور واکنش نشان دادی و چه برخوردی با خودت داشتی؟

    خب اولش به شدت خودم رو سرزنش کردم، اون اشتباه رو به شخصیت خودم وصل کردم و به احساس ناتوانی رسیدم ذهنم میگفت تو کلا مشکل داری هیچ وقت نمیتونی درست بشی، هیچ وقت نمیتونی برخورد مناسبی با این موضوع تو زندگیت داشته باشی، همیشه احساسی برخورد میکنی و نه منطقی. اما کم کم تلاش کردم که ببینم چه درسهایی برام داشت این تجربه و تغییر کنم شیوه مو تغییر بدم.

    • چه درس هایی می توانی از اشتباه اخیر خود بگیری تا در موقعیت های مشابه آینده، عملکرد بهتری داشته باشی؟

    • خط قرمزم رو خدا قرار بدم و از بقیه رها بشم، خداوند رو همه کاره زندگی خودم قرار بدم، خداوند رو نفروشم به هیچ چیزی در این دنیای مادی، در هر لحظه خداوند و رضایت خدا بالاترین اولویت رو در زندگیم داشته باشه و همینطور عمل به هدایت خداوند چون اونه که کمکم میکنه یک زندگی همراه با آرامش رو تجربه کنم که اگه ذره ای دل ببندم به غیر اون برای رسوندن رزق و خیر نا امید و شکست خورده با مخ میخورم زمین و بدونم این خداست که ممکنه از طریق هر کسی منو به عالیترین شکل به خواسته ام برسونه،اون شخص اصلا مهم نیست مهم خداونده که داره به من رزقشو میده و منبع و منشا هر موفقیتی و هر خیری که به من میرسه خداست و بس.

    • این اشتباه چه فرصت هایی برای بهتر شدن برایت دارد؟

    • این اشتباه کمکم کرد توحید رو بهتر درک کنم اهمیت توحید رو خیلی عمیقتر درک کنم.

    • این اشتباه کمکم کرد که خودم رو قدر و ارزش درونی خودم رو پیدا کنم و یاد بگیرم مراقبت کردن از خودم رو اولویت بدم به هر چیز و هر کس دیگه.

    این اشتباه کمکم کرد قاطع تر باشم و از فکر و نظر آدمها که قبلا خیلی برام مهم بود فراتر برم و بجای راًی کردن آدمها رضایت خداوند رو ارجحیت بدم در کارهام که بدون اون کوچکترین موفقیتی نخواهم داشت هرگز.

    از چه زاویه قدرتمندکننده ای باید به این اشتباه نگاه کنی تا نه تنها به توانایی هایت شک نکنی بلکه برای بهتر شدن، انگیزه بگیری؟

    چه سوال خوبی، جوابشو خداوند دیروز بهم گفت و اونم اینه که من سر جای خودم نبودم وقتی ما خودمونو خوب بشناسیم به مسیری میریم که با درونمون هماهنگه چه توی شغل و کاری که میکنیم و چه توی رابطه و چون سرجای درست خودمون هستیم همه چیز خوب پیش میره و آسون پیش میره و انقدر نیاز به تلاش زیاد و تقلا برای درست کردن اوضاع اصلا نیست وقتی سرجای درست خودمون نباشیم یا با فرد درست و مناسب نباشیم به سختی می افتیم و هر چقدر تلاش میکنیم به نتیجه خوبی هم نمیرسیم اما وقتی تسلیم خدا میشیم و از اون میخوایم که هدایتمون کنه اون مارو به مسیری میبره با فردی همراه میکنه که توی اون مسیر آسونی و راحتی و آرامش هست چه توی کار چه توی رابطه یا هر موضوع دیگه.

    استاد عزیز و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم برای زحمتی که میکشید و محتوای فوق العاده اثربخشی که تولید میکنید، در پناه خدا شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    با عشق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: