ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهران پودینه گفته:
    مدت عضویت: 3559 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان

    من قبلا به استعداد اعتقاد داشتم و خیلی هم از جامعه این رو می شنوم که فلانی در این چیز استعداد داره و یا فلانی اصلا استعداد نداره

    ولی در حال حاضر به استعداد اعتقادی ندارم و الان به علاقه ، تلاش و پیشرفت و مداومت و پشتکار اعتقاد دارم و از همه مهم تر به باور و ایمان در مورد اون هدف یا چیزی که میخوایم بهش برسیم معتقدم .

    میخوام دو نمونه از زندگی خودم براتون بگم تا ببینید که استعداد اصلا مهم نیست یا به عبارتی اصلا استعدادی در کار نیست.

    من تا تقریبا 28 سالگی کارهای متعددی و تجربه کرده بودم و یه مدتی میرفتم و میومدم بیرون، تا اینکه رفتم سر یک کاری و تقریبا یکسال از کارم گذشته بود و بعد من رو منتقل کردن به یه جای دیگه ای که اصلا تا بحال تجربه اون کار رو نداشتم ،من داخل یه فروشگاه خیلی بزرگ کار می‌کردم که بعد از تقریبا یک سال با توجه به‌ نیازی که سازمان داشت من رو منتقل کردن به قسمت کافی شاپ، من اصلا تجربه کار در کافی شاپ رو نداشتم

    بعد از مدتی که گذشت از کار در کافی شاپ خوشم اومد با شور و شوق میرفتم سر کار

    تا جایی رسید که من آگاهانه آموزش هایی رو در زمینه کافی شاپ یاد میگرفتم و اون ها رو در کار تست میکردم خیلی تلاش میکردم حتی با هزینه خودم مواد تهیه میکردم که مثلا فلان قهوه رو درست کنم مثلا کاپوچینو یا لاته درست کنم

    خیلی آزمون و خطا میکردم اینقد تلاش و استمرار داشتم تا دیگه مهارتم خیلی خوب شد،من اوایل خیلی کارای دم دستی و اولیه کافی شاپ رو انجام میدادم بعد از مدتی که گذشت همونطور که گفتم بعد تلاش و استمرار و آموزش هایی که دیدم من تقریبا تمام کارهای کافی شاپ رو انجام میدادم ، مالک کافی شاپ من رو به عنوان مسئول کافی شاپ انتخاب کرد و تقریبا تمامی کارها به عهده من بود من تقریبا تمامی انواع قهوه،نوشیدنی های گرم و سرد رو تهیه میکردم و خداروشکر خیلی وضعیت عالی بود و من شور و شوق زیادی برای کار داشتم.

    خب میخواستم بگم من هیچ استعدادی در زمینه کافی شاپ نداشتم ولی با تلاش و تمرین و آموزش هایی که در این زمینه یاد گرفتم ،مهارتم رو بهبود دادم و در این زمینه به موفقیت هایی زیادی رسیدم.

    نمونه دوم از تجربه زندگی خودم :

    تقریبا بالای چهار ساله که خداوند منو با توجه به چیزی که ازش خواستم هدایت کرد به این کاری که در حال حاضر بهش مشغولم ،کاری که خیلی بهش علاقه دارم

    من در حال حاضر تریدر (معامله گر) هستم و قبل از این اصلا تجربه تریدری نداشتم و اون اوایل کارمم خیلی ضرر کردم، اشتباهمم این بود که میخواستم یک شبه پولدار بشم ،عجله داشتم،طمع داشتم

    از یه جایی به بعد دیگه گفتم باید یه کاری بکنم‌ این طوری نمیشه ضرر پشت ضرر ، جالبه اینو بهتون بگم با اینکه من ضرر میکردم ولی کارم رو دوست داشتم

    گفتم من باید آموزش ببینم دقیقا نمیدونم ولی بنظرم بالای 250 ساعت آموزش دیدم ،دوره های مختلف، کتاب های متعدد در زمینه کاریم،فایل های زیادی رو دیدم و گوش کردم و خداروشکر با چکیده اون ها به سبک شخصی خودم رسیدم و الان در حال حاضر دارم بخوبی کار میکنم و خیلی راضی هستم.

    در نمونه دومی هم که براتون گفتم من هیچ گونه استعدادی نداشتم ، من با توکل به خدا، تلاش و تمرین و مداومت و بهبود در مهارتم تونستم موفق بشم. خدارو صد هزار مرتبه شکر

    البته یه چیزی رو هم من همیشه به خودم میگم که اگه من به هر موفقیتی رسیدم اعتبارش رو به خدایی میدم که بهش ایمان دارم و عاشقانه دوسش دارم و عاشقانه میپرستمش. خدایا صدهزار مرتبه شکر

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    سپاسگزارم از استاد عباس منش برای تهیه این فایل ارزشمند و تمامی شما دوستان عزیزم

    ان شاءالله در پناه الله یکتا ، شاد ، سلامت ، ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    به نام الله

    من بچه بودم رفته بودم استخر اونجا همه غریبه بودن ،یه نفر منو هل داد وسط 2 متری و من کلی آب خوردم توی استخر و منو به زور بیرون کشیدن از آب،از همون موقع تا چند سال پیش از آب میترسیدم تا اینکه کم کم از استخرهای کم عمق شروع کردم تا الان که بدون دماغ گیر حتی شیرجه میزنم توی استخر و میرم کف 4 متری…

    البته یادگرفتم و تمرین کردم این وسط تکامل طی شد

    رشته انسانی بودم دبیرستان و به شدت از کتاب منطق بدم میومد چون کلا یه چیز عجیب غریبی هست(یه نگاه به کتابش کنین متوجه میشین چی میگم)من با هزار زور و زحمت و در نهایت با تک ماده فکر کنم ردش کردم…گذشت تا اومدم دانشگاه رشته حقوق و دوباره این منطق رو خدا گذاشت توی دامن من،انگار باید این بار حل میشد.من گفتم هر طوری شده من باید یاد بگیرمش،2 روز براش وقت گذاشتم و ریز به ریزش رو خوندم هزار بار تا پله پله یادش گرفتم و نمره ام شد 20 و اولین 20 دانشگاهم همین بود.

    البته توی قضیه درسی من همیشه چون درس نمیخوندم فکر میکردم استعداد ندارم اما جاهایی که هیچ راهی نداشتم و مجبور بودم ،وقتی با تمام تمرکز می‌نشستم پاش معجزه رخ می‌داد مثل آمار 2 که باز توی دانشگاه من بخاطر اینکه هیچی از ریاضی نمیفهمیدم و از رشته انسانی اومده بودم مدیریت ، یا شایدم بخاطر اینکه از بچگی همش به ما میگفتن ریاضی بده و سخته منم باور کرده بودم،همین موضوع باعث شد من 5 ترم این درس رو هی انتخاب رشته کنم اما نرم سر جلسه از ترس و از اینکه اصلا نمیخوندمش،یعنی یکم میخوندم می‌دیدیم هیچی یاد نمیگیرم و بی خیال میشدم(من 2 تا لیسانس دارم که اولیش مدیریت هست و بعدیش حقوق)

    یه استادی هم کلا این درس باهاش ارائه میشد که اگر در حد 20 مینوشتی بهت میداد 14 ،معاون دانشگاه بود و نه وقت درس دادن داشت و نه حوصله تصحیح کردن،خلاصه من ترم آخر گیر کردم و هیچ راه فراری نبود یادمه میخواستم بشینم زار زار گریه کنم،هیچ راهی نداشتم مجبور شدم بشینم از اول کتاب شروع کنم به خوندن ریاضی تخصصی که من حتی پایه اش رو هم بلد نبودم اونقدر با تمرکز و دقت و حوصله پیش رفتم که یادمه سر جلسه امتحان از سر ذوق نمیدونستم اول کدوم سوال رو جواب بدم از بس همش رو بلد بودم(تموم این ها لطف الله به من بود و من کردیت هیچ کدوم از اینها رو به خودم نمیدم)

    با عزت و سربلندی با یک نمره عالی پاس شدم و مدرک لیسانس رو گرفتم،و اونجا بود که فهمیدم با تلاش همه چی حل شدنی است….

    یا رانندگی با دوچرخه که اولش میخوری زمین ولی بعد یه مدت دستات رو هم ول میکنی و فقط رکاب میزنی، یا رانندگی با موتور که با تمرین تک چرخ میزنی و یا رانندگی با ماشین که با تکرار به مهارتی میرسی که راحت پشت فرمان با سرعت 120 تا میری تازه چایی هم میخوری،حرفم میزنی….

    یا ارتباطات یا فروش و یا تلاش برای درک آگاهی های همین سایت که با چندین بار گوش کردن به دست میاد و این چندین بار گوش کردن از صبر و تکرار و ایمان میاد که من همونم نداشتم و اگر الان هست لطف خداست..

    واقعا با تلاش به همه چی میشه رسید،من موقع کرونا مجبور شدم بیام جلوی دوربین و جنسهام رو تبلیغ کنم، یادمه دست و پام میلرزید اولش اما کار به جایی رسید که با تکرار، هر روز میومدم جلو دوربین و جنسام رو تبلیغ میکردم و همه شهر منو یه جورایی میشناختن و میگفتن که چقدر استورهات قشنگه،البته یکمی بلاگری هم میکردم،بماند که هفته پیش کلا اینستاگرام رو پاک کردم به لطف الله

    یا توانایی برگذاری کنفرانس توی دانشگاه که کلا من تجربه ای نداشتم و با توکل به خدا و دعای خیر خودم چندین بار انجامش دادم و هر بار بهتر و بهتر شدم….

    واقعا با تمرین و تلاش و ادامه دادن میشه به هر چیزی رسید،من چندین سال کونگ فو کار میکردم، واقعا روزای اول اصلا پاهام بالا نمیومد که بخوام ضربه های معمولی بزنم ، اما بعد از ماه‌ها و سالها تلاش و ادامه دادن،من ضربه هایی خفن که نیاز به پرش و مهارت و تمرکز بالایی رو داشت به راحتی میزدم بدون هیچ زحمتی و به توانایی بالایی رسیدم در اون ورزش و با اینکه سالهاست ادامه ندادم اما اگر یک ماه برم و شروع کنم،مطمئنم که راحت دوباره اون حرکات رو میزنم که همه این توانایی ها رو الله به من داده است و من هیچم….

    توکل به خدا ،تجربه زیاده انشالله بعدا دوباره میگم

    در پناه الله باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام خدمت دوستان عزیز

    عجب فایل آگاهی بخش و پر ثمر

    چقدر خوب روی نکات اساسی داشت استاد صحبت می کرد

    چقدر این فایل ها دارد شخصیت ما را تغیر می دهد

    چقدر آگاهی و شناخت بیشتری پیدا می کنیم

    چقدر خوب با این فایل ها خود مان. را می شناسیم

    در مورد سوال این فایل

    آیا فکر می کنی که با تمرین و ممارست می توانی در مواردی پیشرفت کنی که حالا در آن مورد توانای ندارد و با استعداد نیستی

    یا اینکه اگر در زمینه استعداد نداشته باشی تمرین و تلاش جواب نمی دهد

    من خودم بشتر در مورد اینکه توانای انجام دادن چی کار های دارم یا ندارم را به نحوی با خودم کنار آمده ام

    قبلا خودم را فرد ضعیف و ناتوان و بی استعداد حساب می کردم

    چون من فرد خجالتی و فاقد اعتماد به نفس بودم

    و همیشه این نگرش در ذهن من بود که من شاید یکسری کار های را بتوانم انجام دهم

    اما در زمینه بهتر شدن وضعیت مالی ام خودم را ضعیف احساس می کردم

    که تا هنوز این نقطه ضعف را دارم

    چون من نگرشم این است که باید یک توانای خاصی داشته باشی تا پول بشتر بدست آوری

    من درس و مکتب را منظم نخوانده و مجبور به کار و کارگری و این جور موارد شدم

    و چند سال هم از این مسیر فاصله داشتم

    موقع که مصمم شدم به ادامه دادن درس و تحصیلات برای خلی از نزدیکانم و دوستانم این کار من غیر ممکن بود

    اما خودم علاقه زیاد داشتم

    من وارد دانشگاه خصوصی شدم و در اوایل سختی های خودش را داشت ولی من بیشتر با عشق ادامه دادم

    در حالیکه خلی فرد خجالتی و بدون اعتماد به نفس بودم

    من در ترم اول دانشگاه نمرات ضعیف گرفتم

    اما بعد ها بهترین نتایج را گرفتم

    و همین دوره باعث شد که من شدیداً علاقمند به سخنران شدن پیدا کردم

    من که حتی حاظر شدن در جمع چند نفر برایم سخت ترین کار بود

    در این بخش وارد شدم آموزش دیدم و تمرین کردم و ادامه دادم

    من اینجا دانستم که استعداد داشتن یا نداشتن خلی مهم نیست اما این عشق و علاقه و ادامه دادن خلی مهم است

    چون من در این دوره ها افراد زیادی را دیدم که می گفتند با استعداد است

    و جالب اینکه اکثریت این افراد کار را نیمه کاره گذاشت و رها کردند

    یا اینکه ادامه دادن اما آن شور و شوق نبود

    من در بخش تحصیلات هم خلی خوب نتایج گرفتم که مورد تحسین خلی از افراد قرار گرفتم با اینکه من خلی دیر شروع کرده بودم

    و در بخش سخنرانی هم نتایج های بسیار گرفتم که زمینه ساز باز شدن خلی از راههای تاثیر گذار دیگر در زندگیم بودند

    مثلاً من بعد از دانشگاه و توانا شدن در بخش سخنرانی وارد کار رادیویی شدم و با ادامه دادن در این بخش تجربیات خلی خوب و مناسب گرفتم که همه اش برایم جذابیت داشت

    و من همه اینها را با حمایت خداوند و تلاش و پشتکار که داشتم بهش رسیدم و تجربه کردم

    و برایم باعث افتخار است

    من علاقمندی فراوان به نویسندگی داشتم

    در این بخش کتاب های زیادی را مطالعه کردم و با تعداد از افراد که در بخش نویسندگی مهارت های داشت هم در ارتباط بودم

    و به نحوی خودم را احساس می کردم که من در این بخش استعداد نویسندگی ندارم

    من می نویشتم و برای خودم می نوشتم و این کار را همیشه و هر شب و هر روز که وقت داشتم یک صفحه را تایپ می کردم

    و جالب اینکه یک روز هم در این بخش غیر حاظری نداشتم

    بعدا ها متوجه شدم من که قبلاً هیچ توانای در این بخش نداشتم حالا دارم قشنگ می نویسم و طولانی هم می نویسم وقتی دیگران نوشته های من را مطالعه می کند لذت می برد و تحسین می کند

    و این نوشتن برای من ساده و عادی شد

    و من فردی را می شناختم که مقاله های خوبی می نوشت و اما خودش از کارهایش ناراضی بود و این نوشته هایش را مهم و مفید حساب نمی کرد

    در حالیکه ما و دیگران خلی دوست داشتیم او نوشته کرده و مطالعه کنیم اما آن فرد خودش هیچ لذت نمی برد از کارش و بعدها کلا فاصله گرفت از این نوشتن

    و من حالا که با فایل ها و آموزه های استاد عباس منش آشنایی دارم استعداد داشتن را زیاد مهم نمی دانم

    چون من در بخش های مختلف تجربه کردم که عشق و علاقه در یک کار می تواند به بهترین سطح شما را برساند

    و من فقط هنوز که هنوز است در بخش کسب در آمد این نگرش را دارم که باید در یک بخشی استعداد داشته باشم تا کسب در آمد کنم

    و می خواهم در بخش شغلی ام یک بخش را برایم کمی در آن بخش کار کنم تا هم باور مندی ام بهتر شود که بله می شود و هم اینکه در آمدم افزایش پیدا کند

    من توی کار رستوران و آشپزخانه هستم

    من در بخش کوبیده سیخ کردن خلی حرفه نیستم

    در حالیکه بخش های دیگر را کمی بهتر هستم و به نحوی آنها برایم ساده تر است

    چون در این بخش خودم کمتر تمرین کردم و کمتر در این بخش وقت گذاشتم

    حالا مصمم شدم که مدتی را در این بخش هم وقت بگذارم و نتایج اش را نگاه کنم

    من از جلسات قبلی یکسری تمرین های برای خودم در نظر گرفتم و ادامه دادم خلی نتایج های قشنگ گرفتم و خود باوری مرا خلی قشنگ ساخت و خلی لذت بردم

    استاد خوبم این فایل های شما واقعا زندگی ساز است

    برای من خلی موثر بوده و می باشد

    من با این فایل های شما خلی خوب خودم و توانای های خودم را می شناسیم

    واقعا از شما ممنون و سپاسگزارم

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 992 روز

    سلام به استاد پر از عشق و اگاهی

    استاد بسیار زیاد ازتون تشکر میکنم به خاطر این فایلهای بی نظیر و ارزشمند که به عنوان فایل دانلودی بر روی سایت قرار میدید و هیچ بهایی پرداخت نمیکنیم و من فکر میکنم این هم به خاطر باورهایی هست که شما ساختین که نعمت و ثروت بی نهایته و از بی نهایت طریق میشه ثروت ساخت و شما این فایل ارزشمند رو نگفتید که نه اینو هم ازش پول بسازم و بیشتر به فکر ما دانشجویان هستید که نتایج بیشتری بگیریم.

    خداراشکر میکنم که همیشه به دنبال پیشرفت حرکت و بهبود خودم هستم.

    قبل از اینکه شغلم رو راهاندازی کنم توی خونه به تضادی برخوردم و اون تضاد رو خودم تولید کردم و حل شد و بهش علاقه پیدا کردم کم کم این محصول رو برای اشنایان تولید کردم و از اون محصولی که اول برای خودم ساختم خیلی بهتر شد چون با هر باری که کار میکردم ایدها میومد که این کار رو انجام بدم بهتر میشه.اینقدر اون کاررو توی خونه تولید کردم (یکی از زیر شاخه های نجاری هست در زمینه تزئینات)که خیلی علاقه مند شدم تو یه مغاذه تمرکزی کار رو ادامه بدم و با هر باری که اون محصول رو تولید میکردن از قبلی بهتر میشد .در صورتی که من این کار رو اصلا تابحال انجام نداده بودم فقط یه پیش زمینه ای توی نجاری داشتم چند سال قبلش .

    وقتی که کار رو تمرکزی ایجاد کردم برای تبلیغ کارم و بهتر شدنم هر سفارش کار و محصولی که مشتری تقاضا میکرد در همون زمینه نجاری من قبول میردم و خیلی راحت با دیدن یه عکس اون محصول رو تولید میکردم .

    و حالا که شما این سوال رو پرسیدید من فکر کردم که این مهارت رو اصلا بلد نبودم و جایی هم ندیده بودم که ازش یاد بگیرم اما علاقه و حرکت و توکل همه این محصولات رو تولید کردو مهارتم هر روز بیشتر و بهتر میشه.

    با این فایل من یه سوالی در ذهنم ایجاد که همه میگن تو که این کارو انجام میدی برو کار ام دی اف هم یاد بگیر و کار کن .من اصلا کار ام دی اف رو دوست ندارم حالا نمیدونم انجام ندادن این کار از روی علاقه نداشتنه یا تر از یاد نگرفتن و مهارت کسب نکردنه

    خداشکرت به خاطر محرم بودن و شنیدن پیغامهای سروش

    خدایاشکرت به خاطر استاد عزیز که هدایتم کردی

    خدایاشکرت به خاطر شناخت ذهن و دانستن قوانین جهان هستی

    در پناه الله یکتا شدو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مرتضی دیندار گفته:
    مدت عضویت: 1074 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا مِّنۡهُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ

    و آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است همگى را برایتان از[لطف و آفرینش خود]مسخّر گرداند بى گمان در این[امر]براى گروهى که اندیشه مى کنند،نشانه هایى است

    سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و

    همه دوستان گلم

    من فکر میکنم انسان توانایی هر کاری رو داره،

    غیر ممکنی وجود نداره، اگه هست محدودیت ذهنمونه

    من تو یه خونواده بزرگ شدم که شدیدا پدر سالاری بود وما حق نداشتیم بدون اجازه حرف بزنیم ،حق نداشتیم دست ب چیزی بزنیم .

    بابای من آدمی بود که هیچ کار فنی بلد نبود، بخاطر این ب ما اجازه نمی داد تو این حوزه حتی حرف بزنیم.

    و من تا جوانی هیچ تجربه فنی نداشتم وپیش هیچ کس شاگردی نکردم تا شغلی یا حرفه‌ای یاد بگیرم

    بابام دوست نداشت ما پیش کسی بریم میگفت هیچ آدم خوبی وجود نداره و همه دشمن هستن.

    با اینکه من خیلی علاقه داشتم شغل آزاد داشته باشم اما این امکان پذیر نبود، چون بابام اجازه نمی داد 10 سالم بود

    چند بار یواشکی رفتم تعمیرات رادیو وتلویزیون و تعمیرات یخچال وآخرین بار تعمیرات ماشین

    اما هر بار که فهمید با یه دست کتک من رو سرکوب‌ میکرد که اولا تو توانایی این کارارو نداری و دوم اینکه همه ی شهر آدمای بدی هستن.

    چند وقتی گذشت و یه ایده به من الهام شد که برو آش دوغ بفروش چون دیگه مستقل‌ هستی و شاگردی کسی رو نمی کنی بابام اجازه نمی داد شاگرد کسی باشم

    رفتم از همسایگانی که گوسفند داشتن دوغ گرفتم ویه کیلو نخود از مغازه

    خلاصه به مادرم التماس کردم که بابامو راضی کنه من آش دوغ بفروشم وبه مادرم گفتم درست کردنش باتو فروختنش با من سودش نصفش برا من ونصفش برا تو.

    خداروشکر بابام راضی شد ومن این کارو انجامش دادم.

    من تا بحال پیش کسی شاگردی نکردم اما استعداد همه کارارو دارم و شغلم هم هیچ کدوم از اینا نیست

    آشپزی میکنم هم تو خونه هم تو میهمانی های بزرگ،

    سیم کشی

    لوله کشی ،نقاشی

    کناف کاری ،کاشی کاری

    تعمیرات آب گرم‌ کن، بخاری،واکثر لوازم برقی

    کاغذ دیواری

    نصب کولر ، شیشه بری، تعمیر تصفیه آب ،نصب انواع پرده ها و در های اتمات

    و خیلی کارای دیگه ک تو هیچ کدومشون شاگردی نکردم واینا همش باور من بودکه می توانم ماشینو می برم تعمیرگاه فقط کافیه یه بار ببینم دفعه دوم بهتر از اون اوستا انجامش میدم الان غیابی دیپلم گرفتم اما

    من نتونستم بیشتر از پنج کلاس درس بخونم .چون علاقه ی به درس خوندن نداشتم

    با این همه محدودیت، همه منو بعنوان‌ یه شخص فنی وبا هوش می‌شناسن

    وخودم هم این رو میدونم.

    همه ما استعداد داریم اما جسارت نداریم ترس ها ما رو محدود کردن، حتی من خودم

    بنابراین من فکر میکنم اشخاص توانایی همه کارارو دارن، و در حوزه ی که علاقه داشته باشن موفق تر وتوامندترن، البته که خودشونوباور داشته باشن وجسارت

    هر فکر و ایده ی به سراغتون اومد قابلیت اجرایی داره حتی خونه ساختن در کهکشان های دور اگه امکان پذیر نبود فکر و ایده هم نمی اومد به سراغتون

    مهم ترین و سخت‌ترین کار حرکت و اقدامه .تداوم و پشت کار ،توکل، ایمان و امیدو جسارت نیرو محرکه استعداده

    چون خداوند گفته اسمانها و زمین رو مسخره ما کرده

    به قول استاد سجده مخصوص خداونده، اگه به همه گفته که به ما سجده کنن این یعنی ما خالق زندگی خود هستیم و توامند ،نمونش هم خیلی از آدمای موفق مثل استاد عباس منش، مثل ایلان ماسک وخیلیای دیگه که به گسترش جهان کمک می کنن چون جسارت بخرج میدن

    همه ی جهان در انسان جا میگیره، اما انسان در این جهان جا نمی گیره

    نصیمی

    یه چند وقتی هست دوست دارم تولید محتوا داشته باشم والان هم به صورت هدایتی یه کانال پیدا کردم که همش تولید محتواست از خونه ساختن تا رانندگی در بیابان ومن می بینم چقدر فرصت هست میشه از هر راهی که دوست داشته باشی موفق شد

    البته که من در این مورد با هیچ کس صحبت نکردم واز نزدیکان خودم هم کسی رو سراغ ندارم که در این حوزه فعالیت کنه این کارو دوست دارم چون آزادی داره و هیچ محدودیت زمانی و مکانی نداره

    به امید پروردگارام هر روز الهامات و نشانه‌های خوبی دریافت می کنم و ایمان دارم که میشود.

    ان شاءالله در زمان و مکان مناسب اون ایده ناب وخالص رودریافت واستارت خواهم زد

    خداروشکر استاد پیشمون هست و هر روز آگاهی بیشتری می گیرم .

    استاد عزیزم

    ازتون ممنونم که هر روز کنارمی ومن رو کمک میکنی تا زندگی رو خوب زندگی کنم

    از خداوند سپاسگزارم از استاد عباس منش سپاسگزارم

    از همه بابت کامنتهای خوبشون سپاسگزارم

    چه عالی در کنار هم رشد میکنیم

    الهی شکرت

    ای مهربان دوست ازت سپاسگزارم که چه زیبا ست اینجا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستان عالیم

    خدایاشکرت بابت روزعالی دیگرکه می توانم ازخوان گسترده آگاهی هادربیانات زیبای استادم بهره برده وازاین بودن کنارایشان که افتخارآن رانصیب من هم تابه امروزکرده ای نهایت استفاده وبهره راببرم وبه خودم افتخارکنم که اینطورگوش کردن وعمل کردن به راهکارهای استادباعث شودعشق به هرچیزی رادرخودشکوفاکرده وامروزبه چشم هدف وانگیزه به آن نگاه کردودراین دنیای جدیدمان زیبابه آن نقش دادتابه شودامیدواری وایمان بیشتربه اینکه خداوندمی بردجایی که بایدومی شودآن استعدادی که روزی عاشقش بودی درمرحله ای که وقتی آزادی رابه تمام معنی تجربه می کنی درمسیردرست وخدایی که هرروزوهرلحظه ازاستادم یادگرفته ام وتمام سعی ام این بودکه عمل کنم به آنها، چون خروجی آن فقط ایمان وتوکل،احساس وآرامش درونی بیشتر بودکه امروزمی توانم به خودم واستعدادهایم نگاه کنم ،هدف گذاری کرده وخودرابرنده واقعی بدانم ،دیگرعزت نفس واطمینان به نفس عجیبی درخوداحساس می کنم شبیه همان کودکی که هرکاری باقدرت ذهن پاک وبازش می تواندانجام دهدوقلبی که ذره ای خدشه دارنشده ومی توانددیواری رافروریزد.

    دنیایمان دنیای زیبایی شده است درهرسنی وجایگاهی، فرصت هازیادوفقط کافیست باهمان قدرت ایمان وتوکل واحساس عالی به پیش رفت ،هدف فقط هدف است اماادامه آن بااین حجم ازآگاهی درکنارحال عالی دروجودمان سازندگی عجیبی ایجادمی کندکه دربیرون نظاره گرنتایج عالی آن می شویم آرام وپیوسته بدون عجله فقط صبوری وهرروزکارکردن روی باورهایمان ،چنان انگیزه ای درما ایجادکرده که تازه می فهمیم زندگی یعنی چه،خدایاشکرت.

    به لطف خداوندوانرژی های مثبتی که هرلحظه ازاستاددریافت کردم، مدتی است شروع به یادگیری زبان انگلیسی نموده وآنقدرلذت می برم وذوق وشوق دارم که نگوونپرس فقط خداروشکرمی کنم که درطول مدت تحصیلم هم نمره زبانم عالی بودوامروزمی دانم که باخودم چه کارکرده ام که خداوندزیباوشیک زمانی مرابه سمت عشق وعلاقه ام هدایتم می کندکه اول حال درونم عالی باشدوحسابی روی خودم عملیات بارمزیامریم راانجام داده وهرروزادامه دهم تاوقتی که اسم یادگیری زبان می آیدبرای تمرین 5روزدرهفته ذوق کنم وازدرون شادباشم به یژه که استادت هم دراین فایل درموردزبان صحبت کنندوانگیزه من عالی ترشود،خدایاشکرت.

    واقعابایدازکاری که انجام می دهم لذت ببرم ،چه بچه هایی که مجبورشدندبرای حرف خانواده، رشته تحصیلی یاکاریادرکل مسیری راانتخاب کنندکه اصلا ازته دل راضی نبوده که متنفربوده اندو باناآگاهی چه خسارت هارامتحمل شده اند.

    خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم وسجده شکرمی گذارم که امروزباتغییربنیادی درآن چیزهایی که موردخواست مان نبود،آنهاراجهت دهی دهیم به سمت مسیرخواسته هاوباآگاهی برای رشدوپیشرفت خودهرروزتمرکزکرده وهرلحظه ازخداوندهدایت بطلبیم .

    آزادی ورهایی ودراین مسیرسرسبزولبریزازتجارب عالی گشت وگذارکردن وآموختن وعمل کردن درکنارچنین الگویی ناب ،مارابه مسیرهایی هدایت می کندکه وقتی به روندزندگیمان نگاه می کنیم نامش رافقط بایدمعجزه گذاشت وهرلحظه شاکربودکه درزمان ومکان مناسب مارادجایی قراردادکه اینطورهرروزدرتمام زمینه هااول عاشق خودمان باشیم وباتوکل به خودش هراستعدادی راکه درشرایطش قرارمی گیریم باعشق ولذت شکوفاکنیم.

    استادجانم عجب فایل بی نظیری ،صوتی آن راهم به لطف خداوندواین گوشی عالیم ،دانلودکردم که درپیاده روی هایم گوش کنم ولذت ببرم وچه استعدادهایی که ازخودم درنکنم ،واااای چقدرانگیزه وهدف دارم که درآینده نزدیک برایتان باعشق می نویسم ،عاشقتونم وبوس به کله همه عزیزان دلم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    سلام به استادخوش تیپ عزیزم ومریم جون عزیز.

    قطعنا در گذشته فک میکردم که باید در زمینه ای استعداد داشته باشی تا بتونی اون کارو درست انجام بدی واگر استعداد وتوانایی خاصی تو خودم نمیدیدم کاملا بیخیالش میشدم.

    اکثر آدما الآنم با همین باور پیش میرن .

    نگاه به استعدادطرف میکنن و وقتی استعدادی تو اون زمینه میبینن بیشتر به اون شخص اعتماد میکنن .

    داشتن استعداد یه باوری شده که همه روی اون حساب میکنن.

    خیلیا هم استعداد تو زمینه ای دارن اما به اون علاقه ندارن.

    البته علاقه نداشتن اونا به افکار وباور های غلطشون بر میگرده.

    یا میگن در آمدش خیلی کمه .

    یا میگن سرمایه ی اولیه زیاد میخاد که ما نداریم .

    یا میگن سخته .خیلی خسته میشیم.

    یا میگن زمان بره وقت زیادی میبره.

    خلاصه به یه دلیلی از اون استعداد خودشون استفاده نمیکنن وترجیح میدن مشغول به کار دیگه ای باشن.

    ولی همیشه پس ذهنشون این هست که کاش از این استعدادمون استفاده می‌کردیم .چون انسانها از استعداد و مهارتهایی که دارن دوس دارن استفاده کنن .چون می‌دونن یه جورایی اعتماد به نفسشونو بالا میبره.

    حالا یا ب خاطر تنبلی یا به هر دلیل دیگه ای که خودشون رو قانع کردن، دست از ادامه دادن میکشن ولی حسرتشم با خودشون دارن.

    واین خیلی بد .هرجا که موفق نشن حتمن به این فکر میکنن که ای کاش دنبال هدف اصلی خودشون که درش استعداد داشتن رو دنبال میکردن .

    انتخابها وهدفگذاری های ما در زندگی خیلی بهمون کمک می‌کنه که بتونیم استعدادوتوانمندیهایی رو در خودمون شکوفا کنیم .

    بنابراین همه ی موفقیت‌ها و عدم موفقیت هامون بستگی به اراده وافکار وباورهای خودمون داره.

    اگه موفق نیستیم دنبال توجیه وبهانه نباشیم .که میتونستیم موفق باشیم ولی موفقیت تو انتخاب ما نبوده !!!!

    من به شخصه خودم قبول میکنم که هرجا که موفق شدم خودم عاملش بودم .هرجا هم که دلم خواسته ونشدم بازم خودم عاملش هستم .حتی این جمله ی استاد را هم قبول دارم که اگه هیچ استعدادی تو اون زمینه نداشتم ولی اگر تلاش میکردم وادامه میدادم ،حتمن بدسش میووردم .

    خیلی از غبطه و حسرت خوردنهای ما سر همین داستانه .که چرا فلانی تونسته ولی من نتونستم ؟

    چرا برای فلانی شد برای ما نشد؟

    فلانی شانس میاره ولی ما بد شانسیم .

    خیلی راحت انگ خیلی چیزا رو به خودمون زدیم که ما نمی‌تونیم .

    وبا همین کلمه ی ما نمی‌تونیم، هدفها وخواسته ها رو تو ذهنمون رها کردیم بدون اینکه تلاشی برای بدست اووردنش بکنیم.

    خیلیامون میخاییم ولی حاضر وآماده ! شسته وروفته !

    خود،من تجربه هایی تو این زمینه داشتم .

    یادم میاد وقتی دخترمو کلاس ژیمیناستیک می‌بردم همون جا دلم خاست منم یاد بگیرم.

    چون هیچ استعدادی تو این زمینه نداشتم میدونستم دوران سختی رو باید بگذرونم و باید تلاش زیادی بکنم .با همین باور ولی اینکه به خودم قول دادم باید یاد بگیرم واینکه خودمو متعهد به یادگیری بکنم تا خسته نشم وخودمو نبازم.

    به همین جهت از مربی اجازه گرفتم وتو کلاس دخترم شرکت کردم.

    قشنگ یادمه مادرایی که میومدن بچه هاشونو نگاه کنن .وقتی منو و تمریناتم رو، تو کلاس میدیدن کاملا مشخص بود تو دلشون دارن یا قضاوتم میکنن یا مسخرم میکنن .

    بارها از این و اون‌ شنیدم‌که میگفتن آخه بابا ! کی تو 40سالگی ژیمیناستیک کار می‌کنه ؟!

    حتی ازم می‌پرسیدن، ب نظرت یادمیگیری ؟

    هر باری که دیگران از این سوال وپرسشها ازم میکردن من بیشتر مصمم میشدم ادامه بدم تا بهشون ثابت کنم که میشود .

    با وجود اینکه هیچ استعدادی تو این رشته ورزشی نداشتم .بدنم کاملا خشک طوری که هیچ انعطافی نداشت.انقد تالاپ تولوپ زمین خوردم .سرم کوبیده شده به دیوار وزمین . اما از اونجایی که به شدت علاقه داشتم هر بار با ذوق بیشترتو کلاس شرکت میکردم.

    نمیدونید چ هیجانی داشتم .3سال تمام کار کردم تا بالاخره تازه بالانس وبالانس قلت، بالانس پل وچرخ وفلک را یاد گرفتم.

    منی که حتی تو دوران کودکیم قلت زدن را هم بلد نبودم .واقعن از قلت زدن میترسیدم .

    به غیر از یادگیری این حرکات ،نمیدونید این 3سال چقد به من خوش گذشت .تو کلاس بچه کوچولو ها بودم .اونا هم ذوق میکردن که من تو کلاسشونم، منم ذوق میکردم که با دخترم وپیش بچه های زیر 10سال بودم .

    حتی اگه یادم نمیگرفتم بازم پشیمون نبودم که وقتمو برای اینکار گذاشتم چون دوران بسیار عالی ای بود.

    مثل بچه ها شده بودم واین برام خیلی لذتبخش بود.

    تازه وقتی از کلاس برمیگشتم وروزایی که کلاس نداشتیم ،بساطی تو خونه داشتیم .

    همسرم میگفت نمیخای تو خونه بیخالش بشی.

    انقد علاقمند شده بودم که پتو وتشک تو خونه پهن میکردم .مبل ها رو کنار میکشیدم که یه قسمت دیوار خالی باشه برای تمریناتم .

    انقدی که من تلاش میکردم دخترم نمی‌کرد.

    همسرم مسخرم میکرد می‌گفت جایزه که نمیخان بت بدن .کسی هم که اینکارتو رو نمی‌بینن، برای چی انقد تلاش میکنی ؟!

    راست می‌گفت من پیش کسی نمیتونستم‌ حرکتی انجام بدم اما خودم برای خودم میخاستم.

    تعهدی که با خودم بسته بودم همیشه تو ذهنم بود.

    می‌دیدم که چقدر با اینکار حالم خوبه همین برام از هرچیزی ارزشش بیشتر بود.

    دخترم رشته ورزشیشو عوض کرد . الان بسکتبال میره .منم دیگه کلاس ژیمیناستیک نمیرم.

    ولی هنوزم که هنوزه بعد از گذشت 5سال ،قبل از اینکه ورزش خودمو تو باشگاه شروع کنم نیم ساعت نرمشها وحرکات ژیمناستیک رو انجام میدم بعد میرم سر ورزش خودم .

    انجام میدم چون می‌دونم اگه انجام‌ندم باز ترسها سراغم میاد وشاید دیگه نتونم .البته طبیعیه که اگه کاریو ادامه ندی ،فراموشش کنی یا از روی ترس نتونی انجامش بدی .

    همه ی دوستامم می‌دونن چرا من قبل از ورزش خودم وقت برای اینکار میزارم.

    استاد جان من عاشق یادگیری زبان هستم .بارها رفتم سمتش اما بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه رسیدم که ولش کن .یادگیری زبان واقعن استعداد میخاد که من ندارم .

    اینم از علایقمه اما وقت زیادی براش نمیزارم چون حس میکنم یاد نمیگیرم .

    در مورد کارای کامپیوتری هم همین طور.

    همیشه همه ی کارامو، داداشم انجام‌میده .و همیشه به خودم میگم کاش خودت بلد بودی به داداشت نمیگفتی برات انجام‌بده .

    خیلی غبطه ی کسانی رو که تو این زمینه ها استعداد وتوانمندی دارن ، میخورم .

    با توجه به صحبت‌های شما ویاد آوری کار قبلی خودم که تونستم باید باورهامو نسبت به خودم تغییر بدم و اقدام کنم .

    البته بیشترین بهونم اینه که وقت نمیکنم .وقت آزاد ندارم.

    چون من تو این زمینه استعدادی ندارم باید بیشتر از کسانی که استعداد دارن وقت بزارم وچون اینو می‌دونم بیخیالش میشم.

    چن تا عبارت تاکیدی الان تو سررسیدم دیدم که با شما عزیزان به اشتراک میزارم.

    «هیچ گاه برای آغاز دیر نیست .همین بس که به خود بگوییم این بار کار ناتمام را،پایان میدهم..»

    «فکر کردن به تغییر ،بدون انرژی برای تغییر ،تنها افراد را دلسرد میکند ».

    «کسی که دارای عزمی راسخ است،جهان رو مطابق میل خویش عوض میکند».

    «به توانایی خود ایمان داشتن نیمی از کامیابی است».

    «بدترین وخطرناکترین کلمه این است که(همه اینجورین) ».

    «99درصدهمه شکستها از آن کسانی است که به آوردن عذر و بهانه خو گرفته اند».

    «همیشه شعله های بزرگ ناشی ازجرقه های کوچک است».

    «راز موفقیت این است که هدف رو بی وقفه دنبال کنید».

    «سختکوشی هرگز کسی رو نکشته است ،بلکه نگرانی از آن ،انسان را از بین میبرد».

    ممنون از استاد که در مورد فرزندانمون هم این یادآوری رو‌کردن که حواسمون به این موضوع باشه که فقط دنبال کشف استعداد نباشیم.

    تو زمینه های دیگه هم اگه تمایل به یادگیری دارن ،بهشون اعتماد به نفس اینو بدیم که میتونن وراحت از این قضیه نگذریم.

    این نه تنها برای سن الانشون خوبه بلکه برای آیندشونم خیلی خوبه چون خیلی بهشون کمک می‌کنه وباورهای خوبی تو ذهنشون ایجاد میکنه که با تمرین وتکرار ومدت زمان حالا کمی بیشتر ولی امکان پذیر و شدنیه .

    ابن نیست که نشه .نشد نداریم .

    فقط کافیه انتخاب کنن ،تلاش کنن ،وقت وزمان بزارن بعد نتیجه حاصل میشه .

    وچقد بعد از بدست اووردن اون چه که میخاستن اعتماد به نفسشون بالا میره.

    انجام‌همین موضوع ینی به چالش انداختن خودت .

    سرگرم شدن و استفاده از وقت وزمان خودت .از اینکه وقت و زمانت به بطالت نگذره .

    مثلا دختر من از بچگیش کاملا مشخص بود رقص فوق‌العاده ای داره.

    از سه سالگی میرقصید.اونم چ رقصایی .عربی ،ترکی ،هیپاپ،شافل ،ایرانی .همه رو با یه نگاه به یه کلیپ یاد می‌گرفت ومیرقصید .از یه جایی به بعد دیگه خودش طراحی میکرد.

    الانم زومش رو رقص کره ایهاس.

    البته دخترم خیلی زرنگه .به خودم کشیده همت وارادش خوبه اما تفاوتی که اون با من داره اینه که من از بچگی حواسم به استعدادوچیزایی که علاقه داره هست ولی دوره ی ما هیچکس هیچ توجهی به هیچ کاری از ما نداشت حداقل برای من که اینطور بود.

    هرچی بود خودمون تو سن نای بیشتر کشفش کردیم.

    الان به آشپزی علاقه داره ،خیاطی وآرایشگری دوس داره ،ورزش که الویتشه .به هنر پیشه شدن علاقه داره .درسشم عالیه بدون اینکه تو خونه وقتی برای درس خوندن بزاره.

    من تو هر زمینه ای که خودش پیشنهاد بده ،ازش حمایت میکنم و همراهش میشم تا موفق بشه .

    پسرم تو زمینه ی فوتبال عجوبه نیست اما از 5سالگی کلاس فوتبال گذاشتیم وادامه داده تا الان که 20سالشه.

    پسرم اگه موفقیتی کسب کنه ب نظرم به خاطرعلاقه و تلاش و استمرارش تو این رشته ورزشی بوده نه استعداد.

    ولی تو رشته روانشناسی می‌دونم خیلی با استعداد چون خیلی خوب ومنطقی وبه جا صحبت می‌کنه .

    شاگرد استاد عزیزم که هست دیگه با توجه به حک کردن قوانین عباس منش وانجامشون ونتیجه گرفتنش ،مطمئنم پیشرفت می‌کنه وموفق میشه .

    رشته دانشگاهی شم همینو بر داشته .

    خداروشکر استاد عزیز هستن که مدام بهمون یاد آوری بشه که باورهای قدرتمند کننده برای هدفهای خودمون وهم برای بچه هامون داشته باشیم .

    فرزندانمون وقتی میبینن بزرگترهاشون کنارشون باورهای قدرتمند کننده دارن ، اونا هم باورشون میشه که میشود.

    نباید با باورهای محدود کننده ،هدفها وخواسته هایی که در درون داریم رو کنار بزرایم .من نمیگم باید برن حتمن موفق بشن اما میتونن تجربه کنن .

    حداقل وقت برای تجربه کردن بزارن تا بعدن مثل ما دلشون نسوزه که چه کارا میتونستن انجام بدن ولی با بی خیالی و بی تفاوتی ازش رد شدن .

    ممنون استاد عزیز که همیشه حرفات طلاس.

    استاد جونم از خدا سپاسگزارم که هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    بِســـــــــــــمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم

    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى ﴿1﴾

    سوگند به شب چون پرده افکند (1)

    وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿2﴾

    سوگند به روز چون جلوه‏ گرى آغازد (2)

    وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿3﴾

    و سوگند به آنکه نر و ماده را آفرید (3)

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾

    که همانا تلاش شما پراکنده است (4)

    فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾

    اما آنکه عطا کرد و ذهنش را کنترل کرد (5)

    وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾

    و نیکی و نکات مثبت را تصدیق کرد (6)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿7﴾

    پس بزودى آسانش کردیم برای آسانی ها (7)

    وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾

    و اما آنکه بخل ورزید و خود را بى ‏نیاز دید (8)

    وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾

    و نکات مثبت را به دروغ گرفت و قبول نکرد (9)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿10﴾

    پس بزودى آسانش کردیم برای سختی ها (10)

    وَمَا یُغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿11﴾

    و چون هلاک شد مال او به کارش نمى ‏آید (11)

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى ﴿12﴾

    همانا هدایت بر ماست (12)

    وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَى ﴿13﴾

    و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست (13)

    فَأَنْذَرْتُکُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿14﴾

    پس شما را به آتشى که زبانه مى ‏کشد هشدار دادم (14)

    لَا یَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿15﴾

    جز نگون‏بخت‏ تر در آن درنیاید (15)

    الَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿16﴾

    همان که تکذیب کرد و رخ برتافت (16)

    وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿17﴾

    و پاک‏رفتارتر از آن دور داشته خواهد شد (17)

    الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى ﴿18﴾

    همان که مال خود را مى‏ دهد پاک شود (18)

    وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزَى ﴿19﴾

    و هیچ کس را به قصد پاداش‏یافتن نعمت نمى ‏بخشد (19)

    إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿20﴾

    جز خواستن رضاى پروردگارش که بسى برتر است (20)

    وَلَسَوْفَ یَرْضَى ﴿21﴾

    و قطعا بزودى خشنود خواهد شد (21)

    =======================================================================================

    سلام استاد عزیزم.

    بینهایت ازتون سپاسگزارم به خاطر این فایل های عالی.

    استاد چقدر این موضوعاتی که صحبت کردید را من از زبان شما شنیدم. اما اینجا انگار دارم دوباره و به شیوه ی دیگه ای می شنوم. خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    بله قطعا استاد عزیزم. یه روزی بود من فکر میکردم سایت ساختن خیلی کار سختی هست.

    ولی من شخصا با تمرکز و بهبود گرایی و علاقه ای توصیف نشدنی به راحتی سایت خودم را ساختم و راه اندازی کردم.

    این نشون میده چقدر راحت هست یادگرفتن و ساختن و عمل کردن. توی مسیر من به راحتی هر آنچه میخواهم را یادمیگیرم. خدایی نبوده چیزی برنامه ای یا مواردی که نیاز داشته باشم یاد بگیرم و من نرم سمتش. به راحتی یاد گرفتم.

    یادمه یه دوست عزیزی یبار رفتم سمتش برای یه کاری، بعد با یه ادعای عجیبی گفت این کار را فقط من بلدم و چند نفر دیگه تو اصفهان. خدا میدونه وقتی اینجوری گفت استادهمون کارا به راحتی با گوشی و لپ تاپم انجام دادم.

    یا یباری یه بنده خدایی اومد بهم گفت من 400 میلیون میگیرم بدون مصالح برات اتاق برق می سازم.

    خودم همونو با 240 تومن ساختم. تازه با مصالح و کارگر و همه چیز.

    میخواهم بگم من اصلا از آموختن و یادگرفتن نمی ترسم. اصلا. خداروشکر. خیلی خوب پیش رفتم این چند وقت وخداروشکر کاری به کار کسی نداشتم. تا اونجایی که تونستم.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر.

    در حقیقت اینوو میخواهم بگم که من معتقدم و باور دارم چیزی نیست که من بخواهم یادبگیرم و نتونم. اما اولویت من اینه که تمرکز کنم روی مواردی که دوست دارم و علاقه بیشتری بهش دارم بذارم. یعنی اون چیزی که همه بهش میگند استعداد برای من این معنی را میدهد:

    استعداد به این معناست که توی یکسری از موارد من توانایی یادگیری بهتری دارم و سریعتر رشد میکنم. بنابراین تمرکزم را میگذارم روی کاری که بیشتر بهش علاقمند هستم.

    در طول روز خیلی وقت ندارم. ولی سعی میکنم از بهبود گرایی استفاده کنم برای رشد. رخداروشکر هنوز در حال رشد هستم و هر روز دارم در تمام زمینه ها بهتر رشد میکنم. خداروشکر.

    عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم به خاطر ین فایل بینظیر.

    استاد یه خبر خوبی امروز شنیدم که باعث شد من امروز ان شالله اگر پولش بیاد تو حسابم دو یا 3 تا دوره بخرم.

    خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    ان شالله هرکجا که هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1087 روز

    درود و سلام فراوان براستاد عزیز وخانم شایسته عزیز وهمه دوستان عزیزم

    چند صباحی است که از نوشتن دیدگاه دور بودم اما همیشه دیدگاه ها ی شما دوستان عزیزم را مطالعه کرده ام

    خدایا سپاس خدایا مچکرم

    استاد چقدر زیبا این فایل برای من امروز با تامل فراوان گوش دادم ولذت بردم

    خیلی سوال درست و کاملی

    من در سال 81گواهینا مه گرفتم ولی چون تمرین و ادامه ندادم تا پنج سال پیش اصلا پشت فرمان ماشین نمی نشستم وفکر نمی‌کردم که با تمرین و تلاش میتونم موفق شوم

    اما اوایل آشنایی با شما بود که در یکی از فایل های عزت نفس فهمیدم که باید وارد ترس های خودم بشوم ویادم که یک روز از مقابل یک مرکز آموزش رانندگی عبور میکردم یه چیزی در وجودم من را به آموزش گاه هدایت کرد و جالب اینکه با یک مربی بسیار موفق چند کلمه صحبت کردم وایشون به من پیشنهاد داد یک جلسه برای تمرین بروم ومن فردای اون روز رفتم وکامل رانندگی کردم آخر تایم ایشون به من گفتند من اصلا نه ترمز گرفتم ونه شما ایرادی داشتید شما با تمرین بهترین هستید یادم من یه ماشین 206دوروز بعد مدل 83رنگ بژ خریدم و دوباره گزاشتم داخل پارک کینگ و چند رو ز گذشت ویک روز شروع کردم تایم ظهر هرروز یک مسیر را رفتم و بعد از دو هفته متو جه شدم که کامل مسیر های زیادی را رانندگی کردم واقعا تمرین باعث شد الان 4سال رانندگی میکنم وعالی واین فقط با تمرین و تلاش

    سخنان شما دقیق و درست در صورتی که من همیشه می گفتم من استعداد رانندگی ندارم

    ولی با این باور توانستم موفق شوم من به سخنان شما ایمان دارم

    از شما متشکرم

    استاد یه معجزه در زندگی من رخ داد

    دوست داشتم این را برای دوستان وشما عزیز دل بنویسم

    من دختری دارم به نام منا ایشون پنج سال پیش درست همان زمان که من با شما ومباحث و فایل های شما آشنا شده بودم با پسر عموی خود قرار شد ازدواج کنند چون رابطه فامیلی بود خانواده پسر عمویش بدلایل بیماری که من نمی دانستم خودشون خیلی به این بیماری باور داشتند مخالفت می کردند اما پسر شان اصرار بر ازدواج داشت ولی گفت من عقیده ندارم خلاصه استاد با از مایش های فراوان باز هم دکتر ها گفتند احتمال خطر هست اما پسرشان قبول دار نبود

    گذشت و دخترم با پسر عمو ش ازدواج کرد

    الان چهار سال است که گذشته و افکار خانواده دامادم بر همان منوال بود من با توجه به فایل های که از شما شنیده بودم در مورد اینکه ما میتوانیم ذهن خودمان را تغییر دهیم و ژنتیک هم یه موضع است که ذهن بیشتر به اون باور کرده من هم دیدگاهم عوض شده بود

    استاد بگذریم دیدگاه من عوض شده بود وتوکلم بر خدا بود استاد اردیبهشت امسال دخترم به من تماس گرفت و گفت مادر من باردارم ومن بسیار خوش حال وایشون نگران وناراحت من بهش گفتم اگر به خدا باور داری خداوند بین هزاران این جنین انتخاب شده و قرار به این دنیا بیاد و زندگی کند دخترم دیدگاه خوبی داری ولی کمی نگران بود استاد ما دراین مدت ده ماهی که گذشت آزمایش وهر کاری که بود انجام دادیم و دقیقا 1402/10/24خداوند دست گلی صحیح و سالم با وزن عالی وچقدر زیبا و دوست داشتنی به ما هدیه داد

    زودتر از اینا میخواستم بنویسم اما مجال نبود ولی استاد من به تک تک کلام شما ایمان آوردم و می‌خوام بگم وقتی همه چیز را میسپاری دست خدا نیازی به هیچ کس نیست و خداوند کار نمی کنه شاهکار می‌کنه نمی دونستم چطور ولی خیلی دلم میخواست عکس دنیز به معنی دریا نوه قشنگم را بفرستم تا به همه بگم به عظمت خداوند من به گفته های شما عمل کردم ولحظه به لحظه معجزه ها را دیدم استاد اون فایل توحید عملی که درباره حضرت موسی بود را من در این نه ماه بارداری دخترم کامل هرروز گوش میدادم و فایل خدا به بزرگی خداوند سوگند زبان شما وکلامتان حق من با تمام وجود به کلام شما ایمان دارم

    از سر شوق نوشتم برای دوستانم که بدانند کلام استاد عباس منش حق ومن پنج سال زندگی به مفهوم واقعی زندگی را درک کردم و زندگی میکنم

    استاد با تمام وجود از شما سپاس گزارم دراین شادی شمارا هم سهیم میدانم

    نوشتم تا دوستانه که تازه وارد هستند بدانند که ما خالق زندگی هودمون هستیم ومن با این معجزه به قانون سلامتی شما صدر صد ایمان آوردم وحتما برای خودم خریداری میکنم

    استاد با تمام وجود از شما سپاس گزارم

    برای دوستانم روزهای زیبا لحظه های ناب وبرای استاد عزیزم عمر طولانی وعزت و سربلندی آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    به نام خدواند جان خرد

    کز این برتر اندیشه بر نگذرد

    خداوند نام و خداوند جای

    خداوند روزی ده رهنمای

    سلام وصدسلام ودرودفراوان براساتید نازنین وهمه سروران گرامی خانواده صمیمی والهی عباسمنش

    امیدورام که حال همگی عالی عالی عالی باشد

    وایام به کام .

    سوال این قسمت:

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    جواب:

    قطعا بله نظرمن این است که هرکاری باتلاش مستمروحرکت کردن درمسیردرست وصحیح نتیجه بخش خواهد بود وبه موفقیت ختم خواهدشد.

    اماشروطی هم دارد اولا بایدعاشق وشیفته آن کاریاان حرفه بود وباعشق وباتوکل به خدای رحمان وباورهای درست درمسیرموردعلاقه مون گام برداریم

    دراین زمینه من دومثال ازخودم می اورم

    مثال اول:

    ازانجایکه من کارمند بودم بیشرسالهای کاری ام روباکارکارشناسی سپری کردم وهمیشه فکرمیکردم که مدیران ومسئولین استعدادخاصی دارند وبقیه نمی تونن مدیرباشند واین تابوهمیشه همراه من بود  وبه همین دلیل هیچ تلاشی برای ارتقا وقبول پستهای مدیریتی نداشتم ویکی ازپاشنه اشیل های من برای عدم پذیرش پست مدیریتی این بود که ازسخنرانی درجمع خیلی هراس داشتم وفکر میکردم به هیچ عنوان آدم سخنرانی نیستم وازعهده اداره جلسات برنمی ایم

    تااینکه سرانجام درسال 94 برترسهام غلبه کردم وباپذیرش پست مدیریتی  واردتجربه وچالش جدیدی شدم

    همانطور که عرض کردم مسله سخنرانی پاشنیه اشیل من بود ومن برای غلبه براین ترس ونقطه ضعفم برای جلسه معارفه  متن سخنرانی آماده کردم  وشاید باورش براتون سخت باشه من حدود یکهفته این متن رابارهاباصدی بلنددریک اطاق دربسته میخوندم وخودم روبه عنوان سخنران درجمع تجسم میکردم تااینکه روزموعودفرارسید من باتوکل برخدای مهربان پشت تریبون قرارگرفتم و متن آماده شده روباخودم بردم

    سخنرانی شروع شد ومن خیلی راحت وروان صحبت میکردم بدون اینکه به متن توجهی کنم و بارها درحین سخنرانی موردتشویق حضارقرارگرفتم بعدازمراسم که فیلم مراسم راتماشا کردم متوجه شدم شایدکمتراز20درصد مطالبی که آماده کرده بودم گفته شد انگارکه خدا انجا بود وداشت همه چیزو مدیریت میکرد البته من آن زمان باقوانین جهان هستی هیچ آشنایی نداشتم اما نصفه ونیمه ونااگاهانه ازقانون استفاده میکردم.

    مثال دوم:

    من بعداز پایان دوران کاراداری واغاز دوران بازنشستگی درسال 99 که مصادف شده بود بااشنایی من باقانون و سایت استادعباسمنش و  باتوجه به علاقه ای که به هنر،شعروموسیقی داشتم  وهمیشه کارهای هنری وصنایع دستی رودنبال میکردم  خیلی دوست داشتم یک حرفه هنری رافراگیرم امابازهم ترس داشتم وفکرمیکردم که افرادهنرمند ازیک استعدادذاتی برخوردارند که اینقدرموفق هستن مثل نقاشان بزرگ موسیقی دانان وغیره

    امامن تصمیم داشتم که خودم رامحک بزنم وتوانایی خودم درهنرراتجربه کنم  ودرهمین راستا هدایت شدم به سمت رشته هنری مسگرتزیینی/ هنربرجسته کاری روی مس واین درشرایطی بود که من هیچ آشنایی بااین حرفه وهنرنداشتم حتی ابزارش رو هم نمی شناختم آماچون عاشق هنر بودم فراگرفتن آموزش هنربرجسته کاری روی مس رادریکی ازآموزشگاههای برتر وبامدیریت مجرب واستاد خوشنام این رشته درشهرمون ثبت نام کردم وطی مدت 3ماه به یکی ازهنرجویان ممتاز آموزشگاه تبدیل شدم  ودر24 ساعت نزدیک به 10الی12ساعت کاروتمرین میکردم ودهها تابلو کارکردم واولین هنرجوی بودم که دردوران 3ماه آموزش موفق شدم چهره استادشجریان بزرگ راکارکنم که یکی ازبهترین کارهای من شد وحتی شبکه تلویزیونی مستند درقالب برنامه همسفر از کارهای هنرجویان اموزشگاه  ازجمله باحضور بنده فیلم مستند زیبایی تهیه کرد وبارها ازشبکه مستند پخش شد.

    این یک تجربه بسیارعالییییی برای من بود که هرکاری شدنی است بشرط اینکه اولا عاشق باشی وبه قول استادعباسمنش نسبت به آن هدفت اشتیاق سوزان داشته باشی هرچه هدف بزرگترباشد وما نسبت به ان اشتیاق  داشته باشیم وعلاقه مند باشیم موفق خواهیم شد برعکس این اگر هدف کوچک داشته باشیم اما عاشقش نباشیم وبابی علاقگی وبابی میلی کارکنیم قطعا موفق نخواهیم شد

    ” اشتیاق سوزان”  کلیدواژه موفقیت  درهرکاری است دقیقا مصداق ضرب المثل معروف است ” خواستن توانستن است”

    نکات مهم وکلیدی صحبتهای استاد:

    * استعداد عامل موفقیت نیست

    بلکه تلاش،باورمناسب ،توکل به خدا ،ایمان ودرمسیردرست بودن است که باعث موفقیت می‌شود.

    افرادی زیادی رابه یادداریم  که یک استعداد ذاتی  دریکی حرفه وهنرخاصی داشته اند اما بدلیل عدم پشتکار وتلاش وتمرین  شکست خورده اند

    برعکس افرادی راداشته ایم  که شایددرنگاه اول هیچ استعدادخاصی نداشته وحرفه وهنرموردعلاقه اش روخیلی دیرشروع کرده اماباتلاش، کوشش، تمرین وپیگیری موفق شده اند نمونه بارزش علی دایی میباشد ایشان ازاول اصلا فوتبالیست نبوده بسکتبال بازی میکرده باتوجه به اینکه مثل اکثرفوتبالی های کشورمان مثل بچه های جنوب که ذاتا استعداد فوتبالی دارند ایشان نداشته اماباتلاش فراوان علاقه وافروحرکت کردن وبهبود بخشیدن خود به موفقیت‌های بزرگی رسیده است مثل بیشترین بازی ملی وآقای گلی جهان دربازیهای ملی درحوزه مالی هم درحال حاضریکی ازثروتمندان بزرگ میباشد

    پس درنتیجه اگرمادرهرزمینه وحوزه ای واقعا باعشق وارد شویم ، حرکت کنیم ،تلاش کنیم وخودمون رابهبود دهیم  بدون درنظرگرفتن استعداد قطعا موفق خواهیم شد.

    * تحت هیچ شرایطی نباید بچه هامون را بواسطه استعدادی  که دارند تحسین کنیم

    مابایدیادبگیریم که بچه هامون رابه این دلیل که دارند درحوزه ای یاکاری حرکت می‌کنند وپیشرفت می‌کنند تشویق کنیم وتحسین کنیم

    بازهم دراینجا من مثال پسرگلم ارمین جان رابرایتان بازگومیکنم

    ارمین گلم درسال اخردبیرستان یعنی سال تحصیلی 1400_1401تصمیم گرفت برای کنکور درس بخونه ( ارمین جان بامن وهمسرنازنینم دراین مسیربود وازبرنامه ها ومطالب سایت مرتب استفاده می‌کرد ) وقبل ازآن بارها به ما گفته بود که علاقه ای به درس خوندن ودانشگاه نداره امابه یکباره تصمیمش عوض شد وشروع به درس خوندن کرد وگفت من باید همین امسال درکنکورموفق شوم وبایددررشته ریاضی ودردانشگاه شریف یاامیرکبیرتهران قبول شوم وماشاهدپشتکار وتلاشش بودیم وبارها اورابخاطر تلاش وجدیتی که داشت تحسین میکردیم وتشویقش میکردیم وبارها هم براش غذاهای خوشمزه وخوراکی های مقوی وباکیفیت به عنوان پاداش وتشویقی  براش تهیه میکردیم

    حتی بکبارهم نگفتیم که تواستعدادش رانداری وخودش هم اصلا به این موضوع استعداد باور نداشت ونتیجه چی شد؟

    دقیقا همونی که می‌خواست به لطف خدای مهربان براش اتفاق افتاد دراولین کنکوربارتبه عالی دررشته فیزیک روزانه دانشگاه امیرکبیر تهران قبول شد والان هم ترم دوم دانشگاه است

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    تمرین این قسمت:

    مرحله اول:

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.

    من بسیارزیاد به کارساخت وساز ساختمان علاقه دارم وقصددارم به لطف  خدای رحمان بزودی کارم راشروع کنم اما ازانجایکه این کارنیاز به تا مین بودجه مالی وهمچنین زمین میباشد درحال مطالعه وبررسی بیشتری هستم البته قدم اول راباموفقیت دربخش تامین منابع مالی برداشتم وبه یاری خدواند رحمان خانه قدیمی سازداشتم که برام حاشیه هم داشت اخیرا باقیمت مناسبی به فروش رفت وتبدیل به احسن شد و ملک مناسبی هم دارم اماازانجایکه قصددارم ساخت وساز رادرمرکز استان شروع کنم  دنبال این هستم تا به لطف خدای بزرگ ملکم رابایک زمین مناسب درکرمان معاوضه کنم.

    هرچند ساخت وساز مسکن حرفه اصلی من نیست  ودراین کارتجربه لازم وکافی ندارم اما  باتوجه به علاقه واشتیاقی که دارم باور وایمان دارم که  به درد این کارمیخورم وموفق خواهم شد وبه خواسته ام خواهم رسید

    وباتوکل به خدای خوبم بزودی ازموفقیتهایم دراین حوزه خواهم نوشت .

    عاشقتونم دوستتون دارم خیلی زیاد

    درپناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: