پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10 - صفحه 9

426 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    گلاله خسروی گفته:
    مدت عضویت: 880 روز

    با سلام خدمت استادان بزرگ و خانواده عباسمنشی عالی

    من از وقتی وارد این گروه عباسمنشی شدم با کلمه الگو آشنا و برام خیلی جالبه که دیروز داشتم به این فکر میکردم من یه چیز گرون و عالی رو میخرم اما کاملش نمیکنم یعنی مثلاً یک مانتو گرون و با کلاس میخرم اما روسریش یا کفش زیرش رو خیلی دیر که مانتوش دیگه خیلی ازش استفاده شده و اون حس تازگیش رو برام‌نمونده میخرم این رو از خواهرم هم در مورد خودم شنیدم فک کنم باور کمبود و یا ریشه اش احساس عدم لیاقت« من نمیتونم همه چیزای گرون رو باهم داشته باشم ،حالا اگه ارزون باشه یه چیزی»،2_ در مورد زیاد حرف زدن و تعارف کردنه در مواقعی که رودر بایستی زیاددارم اونم ریشه ش بازم باور عزت نفس کمه من دارم روی خودم کار میکنم به امید خدا هم عزت نفسم و هم باور ثروت و فراوانی رو خیلی خیلی افزایش میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    سلام استادان عزیزم. استاد عباسمنش عزیزم و مریم خانم شایسته عزیزم.

    استاد چه سری فایل بی نظیری شد این فایل ها و جالبی اش برای من این هست که چقدر شما مسلط هستید روی این مباحث خودشناسی. روی این الگو ها تکرار شونده. اینکه این همه دسته بندی را حتی قبل از اینکه ما در موردش بنویسیم این برام جالبه.

    بهم این درس را میده که همیشه در راستای متخصص شدن قدم بردارم.

    استاد در مورد سوال این قسمت من باید بگم که حضور ذهن ندارم ولی بازخوردهایی که بیشتر توی ذهنم هست به شرح زیر هست:

    1. چقدر دست خط نازیبایی داری. این بازخوردی هست که همیشه طی سالیان سال خانواده ام به من داده اند. توی یکسال اخیر دیگه واسم مهم نبود تایید ایشان را بگیرم نشنیده بودم تا وقتی که همسرم گفت چه دست خط زیبایی داری.(من خودم گفتم زشته میدونم، ایشان گفت نه به نظرم خیلی دست خطت خوبه. الان که بهش فکر میکنم متوجه می شوم که چقدر تغییر کردم و چقدر چیزی که خودم میدونستم زیباست ولی بخاطر شنیدن زیادش باور کرده بودم زشته.)

    2. چقدر عصبانی هستی: من دو سه باری توی رانندگی توی این دو روز نتونستم خودم را کنترل کنم و از کوره در رفتم. چیزی نیست که بهش افتخر کنم اما اینم موضوعی بوده که دو سه روز هست باهاش درگیر بودم.

    3. یه انتقادی هم که همسرم بهم میکنه اینه که تو خیلی واسه خودت وقت میگذاری، و همش داری روی خودت کار میکنی. که البته پاسخم اینه که خودت تغییرات را داری میبینی توی زندگیمون و بعد ایشون میپذیره.

    4. یکی از تعریف هایی که از من میشه اینه که من توی هر کاری، اون کار را به بهترین روش ممکن پیش میبرم. مثلا من بخاطر این ویژگی مهم ذهنی ام، توی هرکاری طبقه و دسته بندی خوبی انجام میدهم، که البته این به لطف هدایت رب العالمین من هست.

    5.یکی از ویژگی های مثبت دیگه ام اینه که بهم زیاد گفته میشه مهربانی من هست. اینو همسرم خیلی بهم گفته تا الان.

    6.استاد یکی دیگه از انتقاداتی که خیلی بهم می شد این نزدن حرفم به بقیه است. این خیلی واسه خودم سخته درست کردنش و هنوز هم توش ایراد دارم. البته یکم به خودم سخت گیرم چون در کل از 2 ماه پیشم خیلی بهتر شدم به شکر رب العالمین. این مسئله ای است که از کمبود شدید عزت نفس من می آید و با آموزش های شما دارم روش کار میکنم.

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم، این خیلی واسم عالیِ که دارم روی شخصیتم کار میکنم و این خیلی بهتر است که دارم برای تغییرش حرکت میکنم. به لطف رب العالمین و اجابت کردن خواسته هایم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      آقای طاهرزاده اصفحانی عزیز سلام.

      من خییلی تحسین میکنم شمارو به خاطر زمانی که برای کار کردن روی خودتون میذارید .

      خیلی ممنونم ازینکه کامنت مینویسید. من ادلین باری هست که به کامنت شما هدایت شدم اما از ستاره های کنار اسمتون مشخصه که چقدر فعالید . خیلی عالیه واقعا.

      خیلی تحسینتون میکنم با تمام وجودم. چقدر خوبه که آقایون هم روی خودشون کار میکنن.

      من فکر میکنم این باورو دارم که مردا به این مباحث بی اهمیتن. برای همینم هر مردی که تو زندگیم هست و من بیشتر میبینمش قوانینی رو که استاد آموزش میدن رو جدی نمیگیره . الان که هدایت شدم به کامنت شما گفتم ببین این نشونه ست هااا

      خوندن کامنتتون برای من الهام بخش و دلپذیر بود .

      براتون هموار شدن و هم مداری با آسانی هارو آرزو میکنم و خیلی سپاسگزار خداام که منو هدایت کرد به این نشانه عالی ‌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
        مدت عضویت: 1722 روز

        سلام غزال خانم.

        سپاسگزارم ازتون که پاسخ دادید.

        خداروشکر میکنم و سپاسگزار رب العالمین هستم که مرا هدایت کرد به این مسیر عالی. مسیری که دوستان و هم خانواده هایی مثل شما دارم که همه باهم خواستمون این بوده که به هدایت شویم به راه راست، راه کسانی که بهشون نعمت داده و نه کسانی که بهشون غصب کرده و نه گمراهان.

        خدای یکتا را سپاسگزارم که شما هدایت شدید به این‌کامنت و حتما رب العالمین پاسخ سوال شما و درخواست شما را داده است.

        خداروشکر میکنم که این کامنت من واسه شما هم فرکانسی عزیزم الهام بخش و دلپذیر بود.

        این لطف رب العالمین بوده و تعهد من برای تغییر شخصیتم که اون ستاره کنار اسمم قرار گرفته، دقیقا مثل زمانی است که خداوند مردم را درکنار پیامبر جمع کرد.

        تمام این لطف شما و دوستان عزیزم از لطف رب العالمین هست. مثل استاد عزیزم که بدون ریالی تبلیغات؛ من، شما و تمام دوستانمون را در این مکان عالی جمع کرد.

        باورتون‌ میشه که این کامنت شما نیز هدایتی بود واسه من که خدای عزیزم بهم بگه مسیرم درسته. شما دست خداوند بودید برای من که علیرضا طاهرزاده اصفهانی راهت درسته. آرامش داشته باش، لذت ببر و من راه را واست درست میکنم. بینهایتشکر رب العالمین.

        منم تحسین میکنم شما را غزل خانم بخاطر تحسین کردنتون. من خودم واقعا فدرت کلام و توجه به زیبایی ها و تحسین کردنشون را دیدم.

        بی نهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر کامنت زیباتون.

        امیدوارم هر روز اطرافیانتون چه خانمها و چه آقایان همه به این موضوعات باور پیدا کنند و یا شما به مکانی هدایت بشوید مثل همین سایت که از قبل این دست افراد باشند.

        این معجزه تمرکز روی خودتون هست.

        ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حسین یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    به نام خداوند مهربان.

    سلام استاد عزیز.

    استاد تو این مجموعه‌ی الگوهای تکرار شونده من واقعا موندم که چی بگم و روی کدوم قسمت باید وقت بزارم.

    مخصوصا قسمت هدف.

    واقعا بعضی وقتا سردرگم میشم و با خودم میگم خدایا کمکم کن و بهم بگو که روی کدوم موضوع دست بزارم تا بتونم از جام بلند بشم.

    وقتی نگاهی میکنم به تجربیات گذشتم البته از دیدگاه قانون و آگاهی هایی که از شما یاد گرفتم و پی میبرم به نواقص شخصیتی که تو مسیر زندگیم داشتم،

    از یه طرف خوشحال میشم که متوجه کد مخرب شدم و از طرفی هم میمونم که چیکار بکنم با کوله باری از باورهای محدود کننده و ترمزهای زنگ زده.

    استاد از وقتی دوره ی کشف قوانین رو شروع کردم هنوز نتونستم از جلسه سوم جلوتر برم.

    از بس که کدهای نامناسبی رو تو وجود خودم پیدا کردم.

    از خداوند هر لحظه دارم مدد میخواهم که ایمانی بهم بده که بتونم باهاشون رو به رو بشم.

    استاد عزیز من در زمینه های دیگه خیلی راحت کدها رو زدم و ران شده و داره عالی عمل میکنه. فقط با دیدن و الگو گرفتن از شما.

    خدا شاهده استاد این حرفها رو از دیگران می‌شنوم.

    اطرافیان بهم میگن، تو چقدر رابطه ی خوبی با همسرت داری،

    تو چقدر پسرای گلی داری، میگن ما ندیدیم یه همچین رابطه ی پدر فرزندی رو، حداقل با فرزند پسر،

    حتی به همسرم و بچه هام میگن که خدا رو شکر کنید که یه همچین خانواده ای دارید،

    خدا شاهده استاد من برای این رابطه ی زیبا و دوستانه هیچ زجری نکشیدم و خودش درست شده و من اصلا متوجهش نشدم.

    بعضی وقتا که رابطه های داغون بعضی خانواده های اطرافمون رو میبینم میگم خدایا تو چقدر به من لطف داشتی، کی اینا رو برای من ساختی که خودم متوجه نشدم.

    بزرگترین سپاسگذاری من خانوادم هستن.

    یا مثلا توی هزینه های غیر مترقبه من تقریبا صفر هستم، اینم درست از زمانی که با شما آشنا شدم و پیگیر آموزه های شما شدم به راحتی برام اتفاق افتاده.

    تو زمینه ی سلامتی هم خدا رو هزاران مرتبه شکر که سالمیم.

    و برسیم سر اصل مطلب این فایل، در مورد روابط من خارج از خانوادم،

    استاد من تا حالا چندین مورد رو از نزدیکانم و دوستانم و افرادی که حالا به هر دلیلی باهاشون برخورد دارم و رابطه دارم،

    این مورد رو شنیدم که میگن تو آدم خوبی هستی، قلب مهربونی داری، ولی چرا زود با همه رفیق میشی و این باعث میشه که ازت سوء استفاده بشه.

    و این الگوی تکراری هست که خودمم خیلی وقته بهش رسیدم و دلیل تمام تجربه های نادلخواه مالیم طی چندسال گذشته رو همین عامل میدونم و واقعا برام یه معظل شده که چه جوری باید این قسمت از روابطم رو درست کنم،

    و امشب وقتی که داشتم با پسرم در این مورد صحبت می‌کردم رسیدم به بحث عدم عزت نفس و رودربایسی با دیگران و دلسوزی به حال بقیه. (البته اینا رو روشون کار کردم و دلسوزی رو کلا حذفش کردم و رودر بایسی رو هم کمتر کردم) و خیلی دوست دارم اون غدی که شما تو دوره ی روانشناسی ثروت یک توضیح دادید رو در خودم ایجاد کنم، نه برای برخورد با دیگران که برای تغییر شخصیت خودم.

    استاد بازم ازت ممنونم که یه ترمز دیگه رو برام مشخص کردی.

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم جانم و دوستان توحیدی ام در این سایت بی نظیر و الهی.

    استاد جانم خدا رو شاکرم که هدایتم کرد بیام و فایل جدید رو ببینم و گوش کنم و کامنت بنویسم. و از شما و مریم جانم هزاران بار سپاسگزارم که این فایل ها رو آماده می کنید. خیلی عاشقتونم.

    استاد اول بگم که تصمیم گرفتم بیام به سمت عمل‌گرایی و تا جای ممکن کمال‌گرایی رو کنار بذارم. برای همین می خوام کامنت بنویسم و برای نوشتن سخت نگیرم چون گاهی این سخت گرفتن باعث می شه کلاً ننویسم چون عموماً بهترین شرایطی که دنبالش هستم پیش نمیاد.

    استاد درباره این الگوهای تکراری باید بگم که خدا رو صدهزار بار شکر من در یک سال اخیر خیلی تغییر مثبت کردم و دلیلش هم واضحه: گوش کردن و درک کردن نسبی فایل ها و عمل نسبی به مطالب فایل ها.

    اما به طور کلی بازخوردهای منفی یکسانی که معمولاً افراد نسبت به من دارند اینهاست:

    خیلی خودت رو دست کم می گیری

    خیلی سختگیر هستی

    خیلی جدی و خشک هستی

    خیلی کُند کار می کنی و کارها رو طول می دی

    خیلی آروم حرف می زنی

    خیلی خودت رو برای دیگران به زحمت می اندازی

    خیلی رعایت دیگران رو می کنی

    خیلی ازخودگذشتگی می کنی

    خیلی تعارفی هستی

    خیلی کم‌حرف هستی

    استاد یه مورد دیگه که تقریباً تبدیل به الگو شده بود (الان خیلی کمتر شده) و همیشه ازش ناراحت و عصبی می شدم هم این بود که در محیط های کاری یا در کلاس های آموزشی که شرکت می کردم و در جمع های دوستانه همیشه افراد، چه خانم چه آقا، چه هم‌سن چه غیر هم‌سن، همدیگه رو به اسم کوچیک صدا می کردند ولی به من که می رسیدند فامیلیم رو می گفتند. خانم فلانی!

    و نمی دونید من چقدر لجم می گرفتتتت! :(((( انقدر ناراحت می شدم که نگو. احساس می کردم اینطوری باهام صمیمی نیستن. یه جدایی و فاصله ای رو حس می کردم که برام ناخوشایند بود. گاهی می گفتم اسمم رو صدا کنید ولی باز هم نمی گفتند. یه بار اسم می گفتند و باز دوباره فامیلیم رو می گفتند.

    این مورد هم در دو سال اخیر خیلیییی بهتر شده و تقریباً اتفاق نمی افته و حتی اگه به ندرت اتفاق بیفته، دیگه ناراحتم نمی کنه.

    ویژگی های مثبتی هم هست که دیگران در بازخوردهاشون بهش اشاره می کنن، مثلاً می گن خیلی قابل اعتماد هستی، خیلی خوش سلیقه ای، خیلی دقیق هستی، وقتی مسئولیتی رو به عهده می گیری خیال آدم راحته و…

    استاد در دو سالی که من گوشم به شنیدن صدای شما آشنا و محرم شده، با کار کردن روی شخصیتم سعی کردم ویژگی های منفی خودم رو تغییر بدم. مثلاً در مورد ازخودگذشتگی برای دیگران می تونم بگم که بدون هیچ اغراقی من 80 درصد عوض شدم، حتی در قبال فرزند خودم. به هیچ وجه اون فداکاری افراطی قبل رو ندارم، مخصوصاً وقتی مریض می شه، کمتر بهش توجه می کنم.

    یه لحظه یادم اومد که قبلاً چه طوری بودم و چقدر فرزندم رو هم وابسته بار آورده بودم و از بس وقتی سرما می خورد بهش توجه می کردم که بیشتر مریض می شد.

    خدا رو شکر که از اون دوران گذر کردم.‌

    همگی در پناه خداوند وهاب سلامت و در احساس خوب همیشگی باشید و بی‌نهایت نعمت و ثروت به زندگی تون وارد بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    سعيده حسینی اقبال گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    سلام

    تصمیم گرفتم پیام قبل رو ویرایش کنم اما خدا اونقدر در حقم لطف کرد که گفتم نه این لطف شایسته نوشتن یک پیام جدا هست باید حقش رو درست و حسابی ادا کنم!

    فاصله بین پیام قبل و این پیامم هدایت شدم به عنوان نشانه امروزم به فایل “ضرورت نماندن در احساس گناه و عذاب وجدان” هدایت شدم. میخوام بگم خدایا این همه لطف و مرحمت رو چه طور سپاس بگم؟؟ فقط میگم خدایا شکرت که تا صدات میزنم ذره ای درنگ نداری برای هدایتم و من چه خوش شانسم!

    حس خیلی خوبی دارم و احساس میکنم از همیشه به خدای درونم نزدیکتر هستم و بی نهایت سپاسگزارم برای تمام نعمت ها، برای آگاهی، برای هدایت و برای تمام چیزهایی که تا الان سپاسگزارشون نبودم یا حتی نمیدونم که باید سپاسگزارشون باشم هم از خدا سپاسگزارم.

    این فایل میگه من خودم باور کردم که مغرور هستم و اون چیزی که شما باور میکنی درباره خودت (نقل از استاد) همون چیزی هست که تجربه اش میکنی. استاد میگه مهم نیست بقیه درباره تو چی فکر میکنن مهم اینه تو خودت رو چه طور میبینی؟ تو خودت رو مغرور میبینی؟ پس با غرور رفتار میکنی!

    بماند که این باور برمیگرده به ماجراهای متفاوتی اما من به دو موضوع میخوام اینجا اشاره کنم :

    احساس عذاب وجدان و احساس گناه

    احساس عذاب وجدان: یه عادتی که از بچگی باهاش بزرگ شدم اینه که دیدی فلانی این کار و برات انجام داد تو چرا اونجا براش این کارو نکردی! زشت نیست واسه خواهرت این کارو نکنی؟؟ بیچاره خواهرت که این رفتارو باهاش داری؟؟

    اینا مجموعش میشه چی؟ اینکه من وقتی به خودم اهمیت میدم فکر میکنم که دارم بقیه رو له میکنم و ادم بدی هستم و از اونجایی که از بچگی یه جوری بودم که تمرکزم روی خودم بود و از همون موقع هم این بازخورد نسبت بهم وجود داشت، الانم فکر میکنم باید اینجوری باشه این برام شده یه سپر دفاعی برای اینکه نمیخوام احساس عذاب وجدان داشته باشم به جاش تصمیم میگیرم بی تفاوت باشم یا همون مغرور بودن و پذیرفتمش هم که من نمیخوام همش تو فکر این باشم که چی بقیه رو خوشحال میکنه!؟ من مغرورم اکی قبوله! کشف این موضوع برام مثل یه الماس میمونه اما خیلی سنگین و پر از نکته هست!

    احساس گناه: اتفاقی که میوفته بعدش احساس گناه دارم نسبت به این که من اونقدر که باید نسبت به اطرافیانم خوب نیستم و براشون وقت نمیذارم و محبت نمیکنم. اونها این همه با من خوبن اما من نمیتونم مثل اون ها باشم اینقدر این احساس گناه زیاد میشه که ترجیح میدم خیلی با بقیه ارتباط نداشته باشم و میام یه سد بین خودم و اونا میکشم،‌چون نمیخوام توی این سیکل عذاب وجدان و احساس گناه بیوفتم.

    شاید اینجوری به چشمشون مغرورتر هم به نظر بیام!

    اما خودم هم تازه اینو کشف کردم که این الگوی رفتاری رو دارم.

    خوب اینا رو گفتم که برسم به این نقطه:

    احساس عدم لیاقت؟!!!

    حالا چرا این احساس؟؟ چون من توی ذهنم این شکل گرفته اگر بقیه رو راضی نکنم؟ اگر کاری واسه بقیه انجام ندم و مفید واقع نشم نمیتونم احساس لیاقت داشته باشم. الگویی که برام ساخته شده یا غرق میشیم در حمایت و کمک باعث میشه از خودم و اهدافم دور بشم و وارد الگوی بی تفاوتی میشم که برام یه سپر دفاعی شده! بعد دوباره میخوام احساس ارزشمندی رو تجربه کنم دوباره میرم غرق میشم توی کمک به بقیه و توجه بیش از حد که باعث میشه بی ارزشی رو تجربه کنم و تجربه بی ارزشی من رو وارد فاز بی تفاوتی میکنه!!؟؟ این سیکل و این چرخه تا همین امروز ادامه داشته و من نسبت بهش ناآگاه بودم. خدایا من رو ببخش که ناآگاه بودم/ متاسفم که در این چرخه سالیان زندگی کردم. سپاسگزارم که به خاطر آگاه شدنم به این چرخه من رو مورد رحمت خودت قرار میدی و بی نهایت و با همه وجودم دوستت دارم.

    خدایا کمکم کن که من از درک و حل این الگو عاجزم. مرا به هر خیری که برایم بفرستی نیازمندم.

    ممنونم از همه دوستان و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    در پرتو نور الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      سعیده جانم سلام.

      اول از همه ممنونم که به ندای قلبت گوش دادی و یکبار دیگه برامون نوشتی

      البته این اولین پیام شماست که من بهش هدایت شدم .اما به خوب پیامی هوایت شدم و خیلی یادگرفتم .ازت ممنونم عزیزم.

      دیروز خیلی درگیر این بودم که چی میشه که آدم غرور داره ؟ الان خدای بزرگ و بلند مرتبه هدایتم کرد به نوع نگاه و تحلیل جالبی که شما داشتی و من خیلی ازت یاد گرفتم و لذت بردم . ازت ممنونم سعیده جان . خیلی عالی تحلیلی کردی و گفتی که این یه چرخه ست و همین که گفتی شما از چه طریقی وارد این چرخه میشی برای من الهام بخش بود تا منم خودمو بیشتر بشناسم .

      دقیقا منم همینم که خیلی همیشه دلم میخواد به آدما عشق بدم. آدمارو دوست دارم. نه اینکه با احساس نیاز بهشون عشق بدم تا برگرده . اما همیشه این توی ذهنم هست که تو از ارتباط باآدما باید یه چیزی یاد بگیری . همینطوری الکی الکی پیش نرو . برای همین ، اگر کسی باشه که ازش چیزی یاد نگیرم ارتباطم رو باهاش کم میکنم. بعد عذاب وجدان میگیرم که تو چرا قدردان وجود این آدم نیستی . انقدر تورو دوست داره و دوست داره که در کنارش باشی . چرا حرفی برای گفتن باهاش نداری ؟!

      من میخوام از وقتم بهتر استفاده کنم . میخوام بیشتر یاد بگیرم . بیشتر استفاده کنم . بعد از آدما میگذرم یا خیلی غربالشون میکنم ‌. توی ذهنم میگم من نمیخوام بیهوده باشم .ته ذهنم انگار قبول دارم اونی که تلاش نمیکنه و هرروز برا تفریحش میاد تو محوطه و کتاب نمیخونه و روی خودش کاررنمیکنه بیهوده ست و من بهترم و بهتره که ارتباطم رو با ادمای بیهوده کمتر کنم . حالا به این شدت هم فکر نمیکنم اونا بیهوده ن هاا :))) اما اگر برم پیششون خودم احساس بیهودگی میکنم‌چون چیز خاصی یاد نمیگیرم و فقط خوش میگذره ..

      وقتی این باعث میشه که توی جمع ها نرم تا بیشتر تلاش کنم .یا کامنت تشکر ننویسم چون بیشتر میخوام تلاش کنم و از وقتم استفاده کنم ، باعث میشه که یه دیواری رو دور خودم و بقیه میکشم و مغرور به نظر میام . و این یه چرخه ست که من توش گیر میکنم …

      سعیده جانم چقدر زیبا اون تمرین پاکسازیو اینجا انجام دادی.

      خدایا من رو ببخش که ناآگاه بودم/ متاسفم که در این چرخه سالیان زندگی کردم. سپاسگزارم که به خاطر آگاه شدنم به این چرخه من رو مورد رحمت خودت قرار میدی و بی نهایت و با همه وجودم دوستت دارم.

      خدایا کمکم کن که من از درک و حل این الگو عاجزم. مرا به هر خیری که برایم بفرستی نیازمندم.

      عالی بود . ازت ممنونم . تشکر میکنم که درس امروزم رو بهم دادی. عکس پروفایلت هم خیلی زیبا و جذابه گ ازت ممنونم که پروسه انتخاب عکس پروفایل رو انجام دادی و پیش رفتی و ما الان میتونیم ازین همه زیبایی و جذابیت لذت ببریم و وقتی کامنتت رو میخونیم عکست رو هم گوشه ذهنمون داشته باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعيده حسینی اقبال گفته:
        مدت عضویت: 1131 روز

        سلام غزال زیبا

        ممنونم از کامنت زیبات و بسیار تحسینت میکنم که اینقدر عمیق روی خودت کار میکنی. داستان هدایتت رو توی قسمت پروفایل خوندم و چه قدر لذت بردم از این همه تعهد و عزمی که در این مسیر داری و چه قدر زیباست که خانواده ات هم خودجوش کنارت قرار گرفتن، از اشنایی با شما حس خیلی خوبی رو تجربه کردم ممنونم ازت.

        درباره چرخه ای که توضیح دادید برای من هم مشابهش اتفاق میوفته که وقتی چند بار با کسی که ماه ها ندیده بودمش همنشین میشم یا ارتباط میگیرم و اون شخص در روتین زندگی من در اولویت ارتباطاتم نیست این سوال رو از خودم میپرسم: خدا میخواد چی رو در اون ادم بهم نشون بده که انعکاس وجود خودمه. البته صحبتم درباره این نیست که شخصی بالاتر یا پایینتر از دیگری هست چون باور من و صحبت استاد که بارها گفتن هر کسی در هرجایی هست جای درستشه و الان باید همونجا باشه. اما صحبتم درباره اینه که من چرا توی اون مدار یا توی اون نقطه زمانی و مکانی هستم؟

        در سه سال گذشته خداوند از روی لطف و مرحمتش این فرصت رو به من داده که قبل از اینکه الگوهای درونیم اسیبی به من بزنه با منعکس کردن اونها در افراد من رو اگاه کنه که اون الگو در وجودم هست و خداوند با لطف و مرحمتش در تغییر اون الگو من رو یاری و همراهی میکنه.

        امیدوارم که این تجربه در ادامه مسیر برای شما دوست عزیز کمک کننده باشه.

        ممنونم از نظری که درباره عکس پروفایل من دارید. من هم بسیار لذت بردم از تصویر زیبای شما و چشمان پر مهرتون.

        در پناه لطف و مرحمت بی کران رب باشید. آمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          غزل عطائی گفته:
          مدت عضویت: 2402 روز

          سلام به دوست عزیز و ارزشمنم سعیده جان‌

          وقتی که پاسخ شمارو به کامنتم خوندم احساس کردم در یک کلاس درس ارزشمند نشستم . طوری بود که گفتم بذار فردا یبار دیگه با دقت بیشتر بخونم و بیشتر و بهتر درک کنم.

          تصور کردن شخصیت شما توی ذهنم منو با یک دخترخانوم مستقل، دوست داشتنی، محکم، با اراده و متفکر آشنا کرد دقیقا از همون آدمهایی که آدم از همصحبتی باهاش پر از احساس خوبِ بعد از یادگیری میشه.. خیلی ممنونم به خاطر توضیحات ارزشمندی که دادی سعیده جون. واقعا برام الهام بخش و قابل فهم بود .

          حتما ازین شیوه بیشتر استفاده میکنم و آگاهانه به این توجه میکنم که این آدم الان میخواد چه چیزی بهم یاد بده ؟!

          سپاسگزارم ازینکه وقت گذاشتی و برام نوشتی دوست بینظیرم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سعيده حسینی اقبال گفته:
            مدت عضویت: 1131 روز

            سلام به غزال دوست داشتنی

            هر بار که کامنت های شما رو میخونم تعهد شما برای تغییر و رشد رو بی نهایت تحسین میکنم. پیام شما رو به خانم زهرا کرمی عزیز خوندم و چه قدر برای من الهام بخش و پر از آگاهی بود و اینکه عملگرایی شما مثال زدنی هست.

            به محض پیدا کردن الگوها و شناسایی رفتارهاتون دست به عمل میزنید و تغییر رو در رفتارتون ایجاد میکنید و این نشان از شجاعت و تعهد شما برای تغییر در مسیر داره. ایرادگیر بودن رو خیلی عالی شناسایی کردید من خیلی از این کارتون خوشم اومد و میخوام ازش الگو برداری کنم.

            خوندن توصیفی که از من دارید برام خیلی بذت بخش و با ارزش هست. هر آنچه در من میبینید انعکاس نور وجود خودتون هست که در من براتون متجلی شده دوست عزیزم.

            من هم از شما سپاسگزارم به خاطر اینکه آگاهی ها و تجربه های ارزشمندتون رو با ما به اشتراک میذارید و در مسیر با هم قدم هستیم.

            در پناه رب شاد و سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

            یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
            • -
              غزل عطائی گفته:
              مدت عضویت: 2402 روز

              سعیده جانم . دوست ارزشمندم سلام .

              عزیزم خیلی ممنونم به خاطر تحسین ارزشمند و زیبای شما . وقتی داشتم تحسین شمارو میخوندم به این فکر میکردم که چقدر این تحسین کردن خوبه و چقدر احساس فوق العاده ای به اون فردی میده که این تحسین رو میخونه .

              احساس ارزشمند بودن بهترین حسیه که میشه نامگذاریش کرد. و من با خوندن کامنت شما این موضوع برام جا افتاد که منم این کارو ادامه بدم و بنویسم و تحسین کنم و عشق بدم. . چقدر این کار باعث گسترش جهان میشه ‌

              خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم دوست الهام بخش من ‌

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا کرمی گفته:
        مدت عضویت: 2759 روز

        سلام غزل زیبا

        همیشه کامنت های شما برام ارسال می شه و لذت می برم و شما را تحسین می کنم اینکه تلاش می کنید خیلی عالیه چون ذهنتون عادت می کنه ولی تعادل باید. رعایت بشه لذت هم باشه این که گفتید با آدم های الکی نمی شنید کار بدی نیست نه اینکه تو ذهنمان به آنها بی احترامی کنیم چون باعث غرور و سقوط می شه این چند سالی که من با قانون آشنا شدم به گذشته آم فکر می کنم به نظر من درست است چون به مرور زمان باعث می شه آدم بیاد پایین خودش هم متوجه نشه اوایل آشنایی با استاد چون قانون خوب درک نکردم و می خواستم ورودی کنترل کنم فکر تو ذهنم نگرشم نسبت به آدم ها بد عمل کردم در صورتی که من اصلا آدم مغروری نیستم آن هم به خاطر کنترل ورودی بود به لطف الله بیدار شدم به هر حال خیلی مرز باریکی هست خداوند کمکمون کنه دوست عزیزم سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          غزل عطائی گفته:
          مدت عضویت: 2402 روز

          سلام به دوست نازنینم. زهرا جون‌

          امیدوارم که حالتون عالی باشه. خیلی خیلی ممنونم از اینکه تجربه تون رو بامن به اشتراک گذاشتین.

          زهرا جون راستش :))بعد شنیدن فایل گربه چکمه پوش استاد به این فکر کردم که عه .. منم که آدم مغروری هستمم .. همیشه فکر میکردم من اصلا غرور اضافی ندارم و همش دارم با هدایت پیش میرم اما وقتی رفتم و درباره غرور تحقیق کردم و دوستانی که خیلی رشد کردن رو بررسی کردم ، دیدم به بههه غزل خانوم چه کرده ؟؟:)))

          اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که یه لیست درست کنم از افرادی که ذهنم همیشه ناخوداگاه ازشون ایراد میگرفت .. بعدش بهشون پیام دادم و یه عالمه تحسینشون کردم و از دستاوردهاشون گفتم و ازشون تشکر کردم برای این که الگو شدن . همیشه ازین که بهشون بگم شما الگوی منید خیلی خیلی رنج میبردم اما اینبار گفتم .

          حالا اون لیسته تموم نشده و ادامه داره .

          بعدش دیدم من توی سایت تا وقتی یکی برام ننویسه اصلا تشکر نمیکنم و پای کامنت کسی نمینویسم با این فرض که نه من وقت ندارم همینکه امتیاز میدم بسه . یا همین که میگم وای چقدر خوب بود کامنته کافیه. حالا ننویسم هم مسئله ای نیست .

          ولی بعد دوباره دیدم نه اینم بخشی از غروره .

          بنابراین برای هرکی تا الان بهم لطف داشت و برام نوشته بود رو از لیست پاسخ به کامنتهای من آوردم و براش نوشتم . البته هنوز ادامه داره این کار .

          بعدش با خودم عهد کردم که ازینبعد یا ازین منبع فوق العاده از کامنت بچه ها استفاده نمیکنی یا اگر استفاده میکنی بااااید بنویسی براشون ‌و تشکر کنی برای جاری کردن آگاهیهاشون

          تصمیم بعدیم این بود که من چندتا دوست دارم توی همسایگیمون . انصااافا آدمای خوب و مهربون و سطح بالایین . درسته قانونمند نیستن اما خیلی متشخصن . نمیشه گفت ادمای پوچ و بیهوده ای هستن ولی من هیچ وقت تو جمعشون نمیرم به خاطر باورای محدود خودم . و دیدم اینم غروره‌‌.. خلاصه .. تصمیم گرفتم اگر در طول روز برنامه های مدنظرم رو انجام دادم به خودم جایزه بدم و برم پیششون تا این عادت بد رو تغییر بدم .

          از صحبتهای دوست عزیزمون سعیده جان هم خیلی یاد گرفتم و این قطعا لطف خدا بود که هدایتم کرد .

          احساس میکنم آدمی که غرور متعصب نداره توی وجودش یه انرژی خالص فوق العاره جاریه و خیلی انرژیشون سبکه و انگار مثل یه پر سفید قشنگ در پروازن . طبیعیه که نعمتهای بیشتری هم توی زندگیشون جاری باشه

          فقط هم خودمون میفهمیم که اون انرژیه چطوریه توی وجودمون ..

          دقیقا همونطور که شما گفتین منم امیدوارم که خدای بزرگ هدایتمون کنه

          خوشحال و سپاسگزارم به خاطر وجود ارزشمندتون و ممنونم به خاطر این که برای من نوشتین . عاشقتونم ..

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        زهرا کرمی گفته:
        مدت عضویت: 2759 روز

        سلام غزل زیبا

        همیشه کامنت های شما برام ارسال می شه و لذت می برم و شما را تحسین می کنم اینکه تلاش می کنید خیلی عالیه چون ذهنتون عادت می کنه ولی تعادل باید. رعایت بشه لذت هم باشه یک بعدی عمل کردن آدم خسته می کنه این کار اشتباهی که من در مورد قوانین کردم این که گفتید با آدم های الکی نمی شنید کار بدی نیست نه اینکه تو ذهنمان به آنها بی احترامی کنیم چون باعث غرور و سقوط می شه این چند سالی که من با قانون آشنا شدم به گذشته آم فکر می کنم به نظر من درست است چون به مرور زمان باعث می شه آدم بیاد پایین خودش هم متوجه نشه اوایل آشنایی با استاد چون قانون خوب درک نکردم و می خواستم ورودی کنترل کنم با هیچ کسی حرف نمی زدم از همه فرار می کردم چون می خواستم حرف منفی نشنوم فکر کنم نسبت به آدم ها بد عمل کردم در صورتی که من اصلا آدم مغروری نیستم و خیلی هم مهربون هستم آن هم به خاطر کنترل ورودی بود به لطف الله بیدار شدم به هر حال خیلی مرز باریکی هست خداوند کمکمون کنه دوست عزیزم سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 860 روز

      سلام

      بسیار عالی توضیح دادین و موارد را بررسی کردین

      مهم ترین شخص زندگی شما خود شما هستین

      بهترین دوست خودت باش

      زندگی یک رویا نیست بلکه

      یک حقیقتی است که از یک رویا ساخته شده

      رویای من چیست؟!

      تنها کسی که از من ستاره می سازد خود من هستم

      انشاالله بتونیم بیشتر به خودمون اهمیت بدیم و احساس لیاقت شایستگی برازندگی بهبود گرایی خاص بودن و خلاصه زندگی به سبک شخصی خودمون را داشته باشیم.

      موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سعيده حسینی اقبال گفته:
        مدت عضویت: 1131 روز

        سلام محسن جان

        ممنونم از صحبت های زیبا و پر از انرژیت. بله کاملا درست میگید موضوعی که برای ما سخت و گاهی نادرست به نظر میاد اینه که خودمون رو بیشتر از همه دوست داشته باشیم. تصورمون این هست اگر خودمون رو بیشتر از همه دوست داشته باشیم کار اشتباهی انجام میدیم.

        آگاهی تنها راه نجات بخش انسان هست و از خداوند سپاسگزارم هزاران بار سپاسگزارم که این نعمت رو در اختیار ما قرار داد تا با اون بتونیم در مسیر رشد و کمال حرکت کنیم.

        در پناه حق و هدایت رب جهانیان باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محسن فصاحت گفته:
          مدت عضویت: 860 روز

          سلام به سعیده عزیز دوست توحیدی من

          سپاسگزار خداوند هستم که این سایت زیبا و دوستان عزیزتر از جان را به ما هدیه داد تا جهان را جای بهتر و زیباتری کنیم و خالق زیبایی و زندگی زیبای خویش باشیم

          اگر فقط به من بگویی یک کلمه بگو

          به تو می گویم

          به پیام‌ها الهامها نشانه ها و آدم‌های زندگی و خلاصه به جریان هدایت توجه کن

          و بگو خدای من

          من هیچ نمی دانم

          به من بگو ….

          آنوقت از همه جا راهها باز می‌شود

          نظمی در جهان تو به وجود می آید

          که همیشه در زمان عالی مکان عالی مشغول به کاری عالی هستی

          یعنی بهترین ورژن خودت را خواهی داشت

          سعیده درجه یک اون هم از نوع اصل

          موفق باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            سعيده حسینی اقبال گفته:
            مدت عضویت: 1131 روز

            سلام محسن جان

            من با خوندن کامنت شما در جایگاهیک ناظر خودم رو نگاه کردم و متوجه شدم که چه قدر خداوند به من لطف داشته و در تمام طول این مسیر من رو هدایت کرده و همچنان هدایت میکنه.

            استاد یه جمله دارن میگن ” اگر الان شرایطتتون خوب نیست نه به خاطر اینه که خدا کارش رو خوب انجام نمیده چون شما بندگیت رو خوب انجام نمیدی، وگرنه خدا رب بودنش همیشه درست هست”.

            وقتی کامنت شما رو میخوندم یاد این جمله افتادم و یاد خودم. هر وقت من گفتم خدایا هدایتم کن خدایا فقط روی تو حساب باز میکنم خدایی رو در حقم تمام کرد. هر وقتم بندگیش رو نکردم آسیب دیدم. به نظرم خیلی قشنگه این رابطه که ما با خدا داریم و انرژی کامنت شما خیلی من رو به سمت این ارتباط رب و بندگی سوق داد.

            ازتون ممنونم که آگاهی و تجربه هاتون رو با من به اشتراک گذاشتید. برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم.

            در پناه رب شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

            یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              محسن فصاحت گفته:
              مدت عضویت: 860 روز

              سلام به سعیده خوشبخت عزیز و دوست داشتنی سعیده ای که خودش هست و از اینکه خودش هست چقدر احساس آرامش و احساس خوبی داره.

              چه قدر کارها میتونه آسونتر لذت بخش تر راحت تر بهتر با شادی بیشتر زیباتر عزت منشانه ساده تر انجام بشه خدایا شکرت سپاس ممنون

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2759 روز

      سلام سعیده عزیز

      این چرخه را خیلی قشنگ توضیح دادی من خیلی خوب می فهمم با این چند سالی که با استاد آشنا شدم ولی شما از بچگی می دونستی آگاه بودی چون تمرکزت روی خودت بود ولی من بعد از 40سال فهمیدم آنقدر برای این و آن زندگی کردم الان که تمرکزم روی خودم هست خیلی آرامشم بیشتر شده آنقدر باورهای پوسیده تو مغز ما نفوذ داره احساس گناه و عذاب وجدان غیر سراغ من می یاد ولی چون من آنقدر از آن طرف قضیه چوب خوردم با وجود مقاومت ذهنم به روش خودم حرکت می کنم همین آلان که. دارم می نویسم ذهنم می گه حالا این طوری کردی چه چیزی بدست آوردی ولی خیلی جواب درام از نظر شخصیت خیلی خیلی. رشد کردم از نظر توحید خیلی اعمالم تغییر کرده البته هنوزم خیلی جای کار دارم این یک مرز با یک خیلی آدم باید مواظب باشه این مرزها را با هم قاطی نکنه سپاسگزارم دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سعيده حسینی اقبال گفته:
        مدت عضویت: 1131 روز

        سلام زهرا جان

        نگاه شما عمیق و دقیق است چون با خوندن کامنت به همچین نکته ی زیبایی اشاره کردید. من خودم از این زاویه به این آگاهی نگاه نکردم از شما ممنونم که زاویه دید جدیدی با من مطرح کردید.

        شما فرد آگاه و با اراده ای هستید و هیچ چیز بیشتر از تعهد و استمرار در مسیر توسط استاد تاکید نشده است که شما به خوبی این موارد رو رعایت میکنید.

        میدونم که تغییر شخصیت باعث میشه که بعضی از افراد تغییر ما رو مورد قضاوت قرار بدن و گاها از ما دوری میکنن اما شما رو تحسین میکنم که با قدرت و با توکلی که دارید همچنان به رشد و تکامل خودتون ادامه میدید.

        من مطئنم که به زودی از تجربیات زیباتری با ما حرف میزنید و ما رو از آگاهی هایی که به دست آوردید مطلع می کنید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    بنام خدای هدایتگرم

    خدایی که مرا به زیبایی به مسیرهای اسان زندگی هدایت میکند

    و

    سپاس فراوان از صحبتهای آموزنده و اگاهی بخش شما

    از وقتی این سری از فایلهای الگوی تکرار شونده بارگزاری شدن من خیلی به این موضوع فکر میکنم و تلاش دارم الگوها رو پیدا کنم

    و خب پیدا کردن الگوها در دیگزان خیلی راحتتر از پیدا کردن اونها در خودمون هست که همین موضوع هم باعث ایجاد یک رشته افکار مناسب در من شد و در حقیقت به یک خوداگاهی رسیدم خداروشکر.

    .

    دررابطه با این الگو بسیار فکر کردم

    من کلا ادم انتایم هستم و بسیار خوش قول

    همیشه برام قولو قرار خیلی مهم بوده

    و از طرفی هم انسان منظمی که نظم و تمییزی جایگاه ویژه ای براش داشته

    و هر جا باشم فضای اطرافم رو باید نظم بدم اینطوری احساس میکنم ذهنم هم منظم میشه.

    و اون دومورد دیگه هم جز الگوهای من نبود. با اینحال متوجه چیز خاصی شدم

    اونهم اینه که من خیلی چیزها رو جدی میگرفتم

    مثلا چون خودم خوش قولم یا زمان برام خیلی مهمه، انتظار دارم دیگران هم همینگونه باشن

    و حرفاشون رو، قرارهاشون رو جدی میگرفتم.

    و همین باعث میشد که وقتی از سمت اونها بی تفاوتی میبینم ناراحت بشم

    و مثلا میگفتم فلانی شما فلان حرف رو زدی و امروز قرار اینه

    و وقتی طرف میگفت خوب نشد دیگه

    حالا ی وقت دیگه من واقعااا به هم میریختم

    این الگوی جدی گرفتن دیگران اونقدر بود که احساس کردم اصلا داره به عزت نفسم لطمه میزنه

    این الگو رو اوایل که وارد سایت شدم پیدا کرذم و خب خداروشکر تا حد بسیار خوبی تونستم حلش کنم

    .

    الگوها مثل ترمزها که استاد میگن خیلی ریز هستن واقعاا ریز هستن و نیاز به تامل فراوان داره

    بازهم ممنون که با این صحبتهای ارزشمند باعث اندیشیذن و خوداگاهی ما میشوید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 162 رای:
  7. -
    سعيده حسینی اقبال گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    سلام

    سوال جالبی پرسیدید استاد فکر کنم اولین بار هست که این شیوه رو برای خود شناسی مطرح میکنید، چون معملولا ما رو دعوت به تمرکز روی خودمون میکنید ولی این بار بازخورد دیگران رو خطاب قرار دادید که برای من به شخصه جالب و متنوع هست. ممنونم از شما و سپاسگزار خداوند هستم که ما رو در مسیر مستقیم و مسیر آگاهی و نعمت هدایت میکنه.

    بازخوردی که من داده میشه اینه که نسبت به بقیه بی تفاوت هستم و خودم رو مسئول نمیدونم. این رو بهم بگم اگر بهم وظیفه ای داده بشه تمام و کمال انجامش میدم اما خود جوش نیستم که مثلا بگم این با من اون با من!

    چیزی که به ذهنم میاد اینه.

    یه مورد دیگه هم هست که بهم گفته میشه، اینکه مغرور هستم و خودم رو خیلی دست بالا میگیرم و بقیه رو از بالا به پایین نگاه میکنم.

    خودم روی این موضوع تمرکز کردم و متوجه شدم یه الگویی دارم که اگر کسی توی اون چیزهایی که من میخوام به نقطه ای که میخوام رسیده باشه اون رو خیلی مهم و ارزشمند میدونم اما اگر در همه جنبه های زندگیش خوب عمل کرده باشه ولی مثلا از نظر مالی توی سطحی که مد نظرم هست نباشه نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم.

    البته یه چیزی هم بگم به نظرم خدا خودش خوب بلده چه طور به ما بگه توی این لحظه توی این روز باید روی چی تمرکز کنیم. مثلا درباره انمیشن گربه چکمه پوش بخوام بگم، همون روز اولی که استاد این فایل رو گذاشتن من دیدم و رد شدم ازش دو روز بعدش از درونم یه صدایی بهم میگفت این فایل واسه منه!

    رفتم دیدمش و متوجه شدم خدا داره به غرور اشاره میکنه!

    باز این فایل استاد رو امشب دیدم و دوباره یاد این موضوع افتادم پس این نشونه ها یعنی خدا داره بهم میگه غرور اون الگویی هست که باید روش کار کنم چون اون میخواد که توی این مورد هم به صلح با درونم برسم.

    همین جا از خدا میخوام که بهم مسیر رو نشون بده و من رو در مسیر کسایی که به اون ها نعمت داده هدایت کنه و مورد لطف و مرحمت خودش قرار بده. ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.

    در پناه خداوند در مسیر مستقیم و در مسیر نعمت ها باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» «وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» «وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَهً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»

    (ﺑﮕﻮ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥِ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﻛﺮﺩﻳﺪ؛ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻧﺸﻮﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؛ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻭ ﺷﻮﻳﺪ ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻳﺪ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﺸﻮﻳﺪ ؛ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﻲ ﺧﺒﺮﻳﺪ، ﻋﺬﺍﺏ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﺪ؛ سوره زمر آیات 53-55)

    الهی… الهی… تو خود فرمودی که ای مردم همانا شما از هر نظر فقیر و نیازمند به درگاه الله هستید و همانا الله همان غنی ستایش شده است از هر نظر ؛ خدایا بر این بندهٔ از هر نظر نیازمند خود بخشایش کن، از آمرزش و از نعمات و فراوانی ها و علم خودت، که بدون هدایت و حمایت تو‌ حتی قادر به بیان کلمه ای نیست؛ إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم. سلام من رو از گرما و شرجی عسلویه پذیرا باشید. حس استاد عباس منش رو دارم توی بندرعباس و کار با مخازن و کشتیهای نفتی. که تو اوج گرما و شرجی حالش خوب بود و احساس آرامش داشت.

    قبل از هر چیز تا یادم نرفته یه درخواست کنم از استاد عباس منش. استاااااد جاااااااااااااااااااان، اون امتیاز زیر کامنت شاگردان تون، حکم امضا و نمره معلم مدرسه رو داره پای برگه امتحان دانش آموزان. لازم و ضروریه. برگه امتحانی بدون امضا و نمره استاد فاقد اعتباره. میخوام ازتون درخواست کنم مثل گذشته خودتون شخصاً برگه امتحانی شاگردان تون رو تصحیح کنید و نمره بدین (درخواست با عمیق ترین احساسات قلبی)

    صبح توی تمرین ستاره قطبی درخواست بالاتر رفتن در مدار شکرگزاری و حمد و سپاسگزاری و ستایش خداوند رو نوشته بودم و البته دریافت آگاهی های توحیدی و بالاتر رفتنم در مدار توحید. از همون صبح که حرکت کردم به طرف محل کار شروع کردم پشت سر هم فایل گوش دادن. و بعداً که سایت رو چک کردم دیدم فایل جدید داریم، و سوال جدید و کشف پاشنه های آشیل جدید.

    ((در این مرحله نامبرده به استندبای واحد پروپان اعزام شد که تا پایان شیفت ادامه داشت و الان که دارم ادامه کامنت رو می‌نویسم حدود 10:20 شبه و من توی خوابگاه هستم و وقت انجام دادن تمرین شبانگاهی ستاره قطبیه. امروز که گذشت لذت‌بخش ترین روز عمرم بود، روی شونه خدا نشسته بودم. و بینهایت احساس خوشبختی میکنم، حقیقتا احساس میکنم در مدار توحید و شکرگزاری به درگاه خداوند بالاتر رفتم، احساس میکنم ظرف وجودم گسترش پیدا کرد، احساس میکنم آسان شدم برای آسانی ها و …))

    بازم یه فایل بینظیر و یک سوال بینظیر که خیلی هم بهش فکر کردم.

    سوال : چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟

    بیشترین چیزی که من تجربه اش کردم همه اش تعریف و تمجید و بیان نکات مثبت و ویژگیهای خوب شخصیتی من بوده، ولی خب این به این معنی نیست که من یه آدم پرفکت هستم، چون باید به نتایجم نگاه کنم. بقیه تعریف و تمجید کردن اکی ممنون از بقیه ، ولی حمید، نتایج زندگیت چی میگه …؟

    شاید، شاید اونقدری آدم بداخلاق و وحشتناکی بودی که بقیه ترجیح دادن به جای انتقاد کردن فقط به یه تعریف و تمجید اکتفا کنن.

    درسته تحسین ها لذت بخشه، ولی انتقاد هاست که منو میسازه و به انسان بهتری تبدیل می‌کنه.

    یکی از بزرگترین انتقادات اطرافیان من این بود که حمید تو خیلی آدم عصبی هستی و خیلی زود از کوره در میری… نکته جالبش اینکه اینو کسانی به من میگفتن که خودشون هم عصبی بودن، و بر حسب اتفاق بقول آمریکایی ها Short Fuse تر از من هم بودن. یعنی خیلی زودتر از من عصبی میشدن. و امروز نمیگم من دیگه عصبی نمیشم ولی اینقدری که من آرامش دارم و اینقدری که حالم خوبه و اینقدری که صبوری میکنم اصلا هیچ ربطی به اون آدم قبلی ندارم. ولی هنوز هم بهم میگن فلانی تو زودی عصبی میشی.

    بذارید این موضوع رو از یه زاویه دیگه نگاه کنیم. من 4-5 نفر رو میشناسم که آدمهایی هستن که من بهشون میگم محرم اسرار. یعنی میتونم در مورد خداوند و قرآن و توحید باهاشون حرف بزنم و نگران قضاوت شون نباشم. با اینکه شاید عضو سایت هم نباشن. ولی همه این افراد وقتی باهاشون گفتگو میکنم بهم میگن حمید تو بهترین آدمی هستی که ما می‌شناسیم. اینها آدمهایی هستن که مدارشون به من نزدیکه. ولی اونهایی که بهم میگفتن تو عصبی هستی نه تنها مدارشون بهم نزدیک نیست که کیلومترها هم از من دور هستن و خودشون هم پکیجی هستن از نکات منفی و باورهای غلط. اینجا واقعاً من نمیدونم حرف آدمهای هم مدار خودمو باور کنم که هیچوقت اون روی منو ندیدن، یا حداقل رفتاری رو در مورد من انجام ندادن که من عصبی بشم، یا حرف اون افرادی رو بپذیرم که بهم میگفتن فلانی تو عصبی هستی و البته رفتار من یه واکنش بوده نسبت به رفتار خود اونها. درگذشته اگه روزی چندبار عصبی میشدم، الان چند روزی یا هفته ای یکبار‌ هم نیست. (که همش بخاطر آموزه های استاد عباس منشه، همش بخاطر این مدار توحیدی، خدا رو صد هزار مرتبه شکر)

    اما یه چیزی رو که خوب یادمه، هیچوقت توی عصبانیت ها، سعی نکردم با دروغ و بی انصافی و پا گذاشتن روی وجدان، به زور حرفمو به کرسی بنشونم. درسته با منطق غلط عصبانیت برخورد میکردم ولی حقیقت رو میگفتم. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که از اون شرایط گذشته رها شدم.

    یه بازخورد دیگه ای که فقط دو نفر بهم گفتن اینه که فلانی تو همش تو خودتی و با بقیه قاطی نمیشی. منم تایید کردم ولی توضیح ندادم چرا …

    من مدتها بود فکر میکردم درونگرا هستم و شاید هم افسردگی دارم. یه سری تستهای روانشناسی بود که نشون میده آیا شما درونگرا هستین یا برونگرا و اجتماعی (که البته تست روانشناسی هم 100% دقیق نیست ولی خب بر اساس نتایج و تحقیقات علمیه) و بر حسب اتفاق هر بار من تست میزدم نتیجه اش این بود که شما شخصی برونگرا و اجتماعی هستین. و من میگفتم آقااااا این تست ایراد داره، ولی بعد از اینکه توی سایت روی خودم کار کردم و مخصوصاً دوره عزت نفس رو کار کردم و با قانون مدارها آشنایی پیدا کردم، دیدم تست‌ها درست میگفتن، من با بقیه قاطی نمی‌شدم چون هم مدار من نیستن. چون با آدمهای هم مدار خودم که برخورد میکنم اتفاقا من بشدت برونگرا، شوخ طبع و اهل گفتگو میشم.

    من در طول روز نهایتاً 3 بار گوشی تلفنم زنگ میخوره و اونم تمام تلاشم رو میکنم هر چه زودتر قطع کنم … ولی با یکی دو نفر دوستان هم مدار که تلفنی حرف می‌زدیم عجیب مکالمه ما طولانی و لذت‌بخش میشد و از هر دری کلی صحبت میکردیم. پس دیدم اون برچسب درونگرایی و قاطی نشدن با جمع هم درست نبود و من فقط از آدمهای غیر هم مدار دوری میکردم.

    چیز بیشتری یادم نمیاد از بازخوردهای اطرافیان.

    امروز بعد از نماز ظهر هدایت شدم به آیات 6 به بعد سوره زمر ،صفحه 459 و 460 دیدم خیلی وعده‌های الهی شگفت انگیز و دلچسبه، فایل صوتی قرائت سوره رو دانلود کردم و توی اپلیکیشن قرآن گوشی پخش کردم و از هر آیه اش لذت می‌بردم. تا اینکه رسید به آیه 53… من از صبح بی دلیل احساس گناه داشتم با اینکه هیچ خطایی ازم سر نزده بود. همش حس میکردم باید از خداوند درخواست بخشش کنم، با اینکه به خودم یادآوری میکردم که وقتی موسی به خداوند گفت «فغفرلی» خداوند بلافاصله میگه«فغفرله» ولی بازم این احساس گناه بود، هر کاری میکردم نمیرفت، کلی فایل گوش داده بودم ولی هنوز پابرجا بود. وقتی رسیدم به آیه 53 بی اختیار اشکم سرازیر شد. گفتم همینه، ببین خدا چی داره میگه. بعدش گفتم ببین حمید تو امروز از خدا درخواست کردی مدارت بره بالاتر شیطان از صبح الکی بهت احساس گناه میده تا تو بالا نری. این تله شیطانه که ذهنت افتاده توش، بیا این وعده الهی رو ببین. «لا تقنطوا من رحمت الله» خدا همه هر چی گناه کردی رو سریعاً می‌بخشه، کارش اینه، که تو اوج قدرت و اوج فرمانروایی همه عالم، با خطاکار با رحمت و آمرزش و مغفرت برخورد می‌کنه. باورتون میشه آیه رو گذاشتم روی ده بار تکرار و گوش دادم، رفت آیه 54و 55 هر کدوم ده بار تکرار شد و من گوش دادم و سه بار این کار رو ادامه دادم یعنی هر آیه رو 30 بار تکرار گوش دادم تا یادم بمونه هر چقدر گناه کرده باشی خدا بینهایت آمرزش دهنده و بخشایشگره پس لازم نیست توی احساس گناه بمونی چون این احساس سوغاتی شیطانه و محصول احساس گناه ، گناه بیشتره. خداوند بارها و بارها به اهل ایمان وعده مغفرت میده تا توی احساس گناه نمونن.

    «هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار ؛ کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست»

    «پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار ؛ غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟»

    «راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش ؛ ای مدعی نزاعِ تو با پرده دار چیست؟»

    «سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست ؛ معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟»

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 417 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1123 روز

      سلام به برادر توحیدی و بزرگوارم

      حمید عزیز از اونجا که جنس کامتهای سایت همشون فرکانسی هستند و انرژی اونها به همه عزیزان منتقل میشه

      جنس کامنتهای شما هم از فرکانس شکر گزاری و بالا رفتن مدار شما نشات میگیره و همیشه برای شخص من الهام بخش و راه گشا بوده .

      ممنونم که هستی و نفس گرمت به همه ما انرژی میده و ما را آماده قدم گزاشتن در راه توحید و شکرگزاری نعمت‌هاش میکنه.

      حمید عزیز ،من از تک تک دوستانم تو این سایت یادگرفتم

      و از شما خیلی بیشتر ،

      کامنتهات را همیشه دنبال میکنم و شکرگزارم که در مدار خوندن کامنت شما و کامنتهای برگزیده هستم.

      الهی صدر هزار مرتبه شکرت.

      بعد از یک سال در مدار شکرگزاری و رعایت کردن قوانینش ،

      الان منم مانند استادم احساس میکنم که خیلی لطیف شدم و با دیدن هر نعمتش اشکم ناخوداگاه سرازیر میشه ،تو مترو تو خیابون ،سر کار و در خیلی از ساعات روز عشق بازی من و رب ادامه داره.

      الهی صدهزار مرتبه شکر.

      ایشالله همیشه سالم و ثروتمند باشی.

      یا حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود به شما رسول جان برادر عزیزم. الهی که در پناه رب العالمین همیشه حال دلت عالی عالی عالی باشه و شاد و خندان باشی که حال خوبت همیشه اتفاقات خوب رو برات رقم بزنه. بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت و اینکه لطف کردی برام نوشتی‌‌. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1751 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام آقا حمیدعزیز ودوست داشتنی و نازنین

      این خط کامنت شما خیلی خیلی خیلی به دلم نشست

      “وقتی رسیدم به آیه 53 بی اختیار اشکم سرازیر شد”

      خیلی این اشک زیباست ، اینقدر زیبا که من قشنگ با این بعد مسافت از شما احساسش کردم

      یک اشک زیبا از جنس وَأَنَّهُ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ

      واقعا خوش بحالتان

      میدونید آقا حمید نکته کجاست؟

      اینجاست که به قول شما همه ما میدونیم که احساس گناه نباید داشته باشیم و هزار تا منطق از قرآن و..میاریم تا این احساس را پاک کنیم اما اونجوری که باید بشه ؛ نمیشه که نمیشه

      ولی در یک لحظه چنان سیم وجودمان به رب متصل میشه که با اولین اشک میفهمیم که همه چی درست شد

      از این لحظه ها برای خودم و شما و همه دوستان آرزومندم

      از این لحظه هایی که به قول حافظ

      بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند

      باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند

      تبریک میگم این احساس ناب پاکی شما را

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود به شما رضا عزیز. از شما بینهایت سپاسگزارم که لطف کردی کامنتم رو پایه دادین.

        خداوند در قرآن کریم پلن و برنامه شیطان رو علنی بیان کرده و میگه او دشمن آشکار شماست. خب از هر راهی تلاش می‌کنه بهمون احساس گناه بده ولی خود شیطان اعتراف کرده به جز بنده های مخلص خداوند که من حریفشون نمیشم یا خداوند که میگه تو بر بندگان اهل ایمان تسلطی نداری.

        پس طبق آیات قرآن به ما اثبات میشه شیطان شکست ناپذیر نیست. اگر بر خداوند توکل کنیم و ازش درخواست یاری کنیم میتونیم اونقدری در اعمال مون اخلاص داشته باشیم که شیطان دیگه نتونه با احساس گناه ما رو ناک اوت کنه.

        توی دوره عزت نفس استاد عباس منش در مورد احساس گناه صحبت میکنند که ویرانگرترین فرکانسی که می‌تونه به جهان ارسال بشه احساس گناهه. عین یه ویروس ذهنی عمل می‌کنه و خودش رو تقویت می‌کنه.

        امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید و از احساس گناه به دور باشید.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2069 روز

      سلام حمید جان

      شاید بدون اغراق این بهترین کامنتی بود که به دلم نشست

      معمولاً من از سر سپاسگزاری و قدردانی تشکر میکنم اما این تشکر من از شما از همه وجودم میاد

      خط به خطش زیبا بود

      و خصوصاً این شعر پایانی که انگار برای من بود

      منم همیشه داشته و دارم در تمام زندگیم

      به خاطر همون عقاید افراطی مذهبی خانواده حتی از کودکی که هنوز بالغ نبودم به من صفت های زشتی دادند که حتی معنیشو نمیدونستم.

      ما درد های مشترکی داریم که درمان مشترکی داره

      این سایت الهی و توحیدی مثل یک درمانگاه

      مرحم دلهای آزرده ماست و طبیبان حاذقی داره که نظیرشون رو نمیشه جایی یافت و انگشت شمارند

      از شما دوست عزیزم هزاران مرتبه تشکر می کنم.

      برات آرزوی موفقیت و شادکامی و بهروزی دارم.

      درود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود فراوان به شما جناب حافظان گرانقدر. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف شما. باعث افتخاره که از شما کامنت دریافت کنم. واقعاً چقدر از این جمله شما لذت بردم (این سایت الهی و توحیدی مثل یک درمانگاه مرحم دلهای آزرده ماست و طبیبان حاذقی داره که نظیرشون رو نمیشه جایی یافت و انگشت شمارند)

        واقعاً همینطوره ، چقدر بوده اون روزهایی که حالمون خوب نبوده ولی اومدیم اینجا و با یک نشانه دوباره تونستیم برگردیم بالا، به خداوند وصل بشیم.

        جناب حافظان از تشکر و تحسین شما بسیار سپاسگزارم ، اینکه لطف کردین و زمان ارزشمندتون رو برای نوشتن کامنت برای من اختصاص دادین صمیمانه ازتون قدردانی میکنم.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1925 روز

      سلام و درود بر حمید آقا

      کم پیدایی حمید جان،دلمون برای کامنت های زیبا و توحیدیت تنگ شده بود

      منم از اون موقع که استاد دیگه امتیاز نمیدن به نظرات،فکرم مشغول بود که چرا استاد این روند را قطع کردن واقعا همین اسم گروه تحقیقاتی عباسمنش آدم میبینه تو امتیازاتش کلی انرژی میگیره،امیدوارم که استاد دوباره این روند را ادامه بدن،البته هر چی استاد صلاح سایت و بچه ها میدونن الویت داره

      بسیار سپاسگزارم ازت حمید بابت کامنت فوق العاده ات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درووووووود فراووووووون آقا محمد گل . باور کن من کم پیدا نیستم ، شما کارتون عالیه و مدارتون رفته بالا، حمید امیری از شما جا مونده. ان شاالله خداوند هدایتم کنه و من بتونم ایمانم رو اثبات برسونم تا مدارم بیاد بالا و بالاتر تا بیشتر با شما در ارتباط باشم. از شما ممنونم که زمان گذاشتین و برام پاسخ نوشتین. قدرانتون هستم.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نرگس رستمی گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام دوست عزیز

      بسیار از کامنت تون لذت بردم.

      اینکه دیگران در مورد ما چه فکر یا انتقادی می کنم با اینکه در برخورد با دیگران چه باز خوردی می گیریم با هم متفاوت است.

      در مورد بخش اول که کامنت شما هم بیشتر در مورد این مورد بود استاد در قسمت الگوهای تکرار شونده انتقاد توضیح دادن.

      اگر انتقادی واقعا سازنده هست از آن شخص بپذیریم از او تشکر کنیم و روی آن بخش از وجودمان کار کنیم و اگر انتقادی بی مورد هست ازش اعراض کنیم.

      ولی در مورد بازخورد از دیگران؛ نوع گفت و گو و رفتار آنها با ماست.

      یعنی اگر بیشتر افرادی با آن ها هستیم چه در مدار ما باشند و چه در مدار دیگر باشند اگر روی خوششان را به ما نشان میدهند ما در مسیر درست هستیم در غیر این صورت ترمزه که باید روش کار کرد.

      چون به نظرم هر شخص یک بعد از باور من هست که در قالب شخص خودش رو نشون میده. و واکنش من در مورد اون شخص نشان میده که من با خودم در صلح ام با نه.

      یک مثال در مورد خودم:

      همسر من و خود من به شدت از همه لحاظ در مدارهای متفاوت هستیم و آنچیزی تا به اکنون ما را در کنار هم نگاه داشته ترمزه وابستگی ایست.

      یکی از ویژگی های بارز ایشون از دید بقیه اعضای خانواده عصبی بودن و زود از کوره در رفتن و انتقاد ناپذیر بودن ایشون هست به طوری که دوستان همیشه از من میپرسن تو چطور با این شخص زندگی می کنی؟ این در حالی هست که خانواده همسرم هم از این رفتارهای همسرم اذیت میشن و همیشه از او انتقاد می کنن.

      اما تجربه من از همسرم در روابط عاطفی با ایشان یک چیز کاملاً متفاوت است و هنوز بعد از 11 سال زندگی مشترک مثل اینه که ما هنوز نامزد هستیم ایشان همیشه در رابطه با من جنبه مهربانی و محبت و عشق خود را به من نشان می‌دهد از بودن با هم به شدت لذت می بریم .

      این در حالی هست که اصلا اطلاع ندارن من فایل گوش میدم یا با یک استادی کار می کنم همیشه هم وقتی ایشون میخواد وارد خونه میشن با صدای ماشین من فایل رو استوپ میکنم و این شرایط در حالی هست من روزانه فقط در سایت استاد عباس منش مشغول هستم.

      اصلا به این فکر نمی کنم که چون همسرم در مدار دریافت این آگاهی ها نیست پس من هم با انسان های هم مدار خودم صحبت می کنم.

      گفت و گوی ما بیشتر از این که از مباحث قرآنی و قانون جذب و توحید ایمان و عمل صالح باشه ؛ بیشتر تعریف و تحسنین همدیگه و لذت بردن از جوک های که خودمون اختراع می کنیم و یا یاد آوری خاطره های خوب گذشته هست.

      باز خوردی هم که از دیگران میگرم وجه خوش رویی و خود خلقی آن هاست.

      آن هدفی که من رو بیشتر در این سایت نگه داشته بحث مالی و رسیدن به آزادی مالیست و اگر نه به لطف الله مهربان من در حوزه سلامتی ؛ روابط با دیگران و رابطه با خداوند بسیار خوب پیش رفته ام.

      باز خوردی که از رفتارهای دیگران در مقابل خود میگیریم چه خوب و چه نا خوب فقط نشانه‌ای از حضور ما در صراط مستقیم .

      من در این دو سال همیشه در هر کجای سایت کامنت هاتون رو میخونم و فقط تحسین تون میکنم.

      در پناه الله مهربان همیشه سالم باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      مرضیه صبوری گفته:
      مدت عضویت: 1484 روز

      سلام آقای امیری!

      جالب است که همین سوال که شما از استاد پرسیدین برای من هم همینطور صدق میکنه تضاد برخورد رفتاری از دو گروه٬ یک گروه از دوستای نزدیکت که این رفتار و برخورد را دوست دارند ولی از یک گروه دورتر که بازخورد رفتارشان رفتار میکنیم ما میشیم خودخواه و یا هرچی؟ متن شما را که خواندم مشابه کیس خودم هست و خواستم بگم شما تنها نیستین و دیگه این هم برای من سوال برانگیز بود که چطو میشه؟

      ممنون دوست عزیز و همیشه خوب و خوش بمانین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1831 روز

      درود بر شما اقای امیری بزرگوار

      آخ….آخ…آخ…

      عجب نکته ویژه و ریزی رو در این کامنت زیبا بیان کردین…

      ( امروز از خداوند درخواست کردی مدارت بره بالاتر و شیطان داره بهت احساس گناه میده )

      الله اکبر از این آگاهی…

      ممنونم واقعا دوست عزیز

      کامنت تونو که میخوندم این ابیات از غزل ناب حافظ عزیز تو ذهنم می‌چرخید :

      هاتفی از گوشهٔ میخانه دوش

      گفت ببخشند گنه، مِی بنوش

      لطفِ الهی بِکُنَد کارِ خویش

      مژدهٔ رحمت برساند سروش

      جناب حافظ غزل رو ادامه میدن تاااااا این بیت شاهکار:

      لطفِ خدا بیشتر از جرمِ ماست

      نکتهٔ سربسته چه دانی؟ خموش

      اصلااااااااااااا دیوانه میشم گاهی که بعضی ابیات از بزرگان این سرزمین پر برکت رو‌میخونم…

      گاهی چنان در انرژی کلمات این ابیات نورانی غرق میشم که سر درد میشم….

      سبحان الله…

      خدایا شکرت عجب روز پر برکتی شد…

      عجب آگاهی های نابی از دوستان در ظرف وجودیم سرازیر شد…

      الهی شکر…

      ممنونم اقای امیری عزیز

      امیدوارم همیشه سربلند و کامروا باشید و سعادتمند در دنیا و اخرت…

      و سراسر غرق نور و عشق الهی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      طاهره جان گفته:
      مدت عضویت: 2766 روز

      سلا آقاحمید

      لذت بردم از کامنت زیباتون

      تا دیدم نوشتین عسلویه مثل کسی که داهل ی شهر هست یهو ی همشهری میبینه خوشحال و ذوق زده میشه همچین حسی نسبت بهتون داشتم من عسلویه نیستم ولی نزدیکم نیم ساعتی با شما فاصله دارم.

      خوشحالم از بودنتون در این مسیر زیبا

      راستش منم قبلا بیشتر و الان خیلی کمتر ولی هنوز دارم که یهو صدام میره بالا خیلی بهتر شدم ولی هنوز دارم این مورد.

      بازم سپاسگزارم از کامت زیباتون در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتنمد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      لیلی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1863 روز

      سلام حمید جان

      اشک منو هم درآوردید ولی من قبل از شما گریه کردم و از خدا طلب هدایت کردم جواب سوال منو به شما داده بود و من الان خوندم .

      کلمه به کلمه کامنت شما جواب خدا بود به من .

      واقعا عجیبه .

      امروز ستاره قطبی رو یه شکل دیگه انجام دادم . نوشتم فقط هدایت میخوام یقین میخوام ایمان آرامش تقوا و توحیدی که بهم داده بودی رو میخوام .

      دو روز پیش فایل 26 ثروت 1 که راجع به اینه که ذهن فقیر فکر میکنه نباید هیچ خطا و اشتباهی بکنه کار میکردم و واقعا قفل شدم روی اون جلسه نتونستم جلوتر برم .

      الان نمیتونم بیشتر برای شما باز کنم که ماجرام چیه که ازدیشب دارم گریه میکنم الان هم که کامنت شما و جواب خدا…..

      خدایا چقدر باید قویتر باشم .

      پس باز دستمو فشار بده .

      من گاهی کم میارم .

      به یقین نیاز دارم.

      همون یقین قلبی محکمی که با اون با فراغ بال میتونم تا اون دنیا پر بزنم بیام سمتت.

      لطفا خدای خوب من…..

      مرسی که نوشتی آقا حمید .

      گرمای عاشقانه عسلویه گوارای وجودت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      حمید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 1824 روز

      سلام به حمید عزیز

      چقدر دیدگاه عالی و توحیدی قشنگی تو نوشته هاتون موج میزنه، حرفیکه از دل بربیاد لاجرم بر دلها میشینه، اینکه گفتید انسانی درونگرا هستم و اکثرا بهتون گفتند نمیشه دقیق برچسب زد، مثلا هر کسی تو هر مداری باشه دیگران رو قضاوت میکنه، مثل این میمونکه من بیام تو تغذیه فقط یسری غذاهارو تو رژیمم قرار بدم بعد دوستان و اطرافیان بگن ببین حمید چقدر بد غذا شده، چرا این رو میگن بخاطر اینکه اونا دارن نسبت به تغدیه خودشون قضاوت میکنند، یا مثالیکه خودتون زدید که برای ورودی ذهنتون ارزش قائلید با هرکسی همنشین نمیشید ولی با کسایکه تو مدار خودتون هستند ساعتها صحبت میکنید، ولی یسری بازخوردها هستند که میشه با مطابقت دادن نسبت به درون ریشه یابی کرد، مثلا چند نفر بمن بگن خیلی عجولی و تو حرفمون میپری،شنونده خوبی نیستی، من بیام تو رفتارام و برخوردام صحت این گفته رو تایید کنم و ببینم درسته اقدام به حلش میکنم. در کل هیچکس جز خداوند از درون من آگاه نیست و اگه بتونم خودم خودم رو بخوبی کالبدشکافی کنم و رفتارهامو تمیز بدم اونوقت دنیام بهشت تر میشه

      خیلی از دیدگاهتون لذت بردم بهترینهارو براتون از رب العالمین جان آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1255 روز

      سلام حمید جان

      خدا قوت

      لذت بردم از کامنت زیبات در مورد احساس گناهی که گفتی منم چند روزی بود این احساس را داشتم و هر چی فکر کردم چرا؟ به نتیجه ای نرسیدم و فکرم یه سری چیزا را میگفت که درست نبود و منطقی نبود که در مورد اونها احساس گناه کنم ولی بازم به من احساس گناه میداد

      با خوندن کامنت شما به خودم اومدم که اینا حرفای شیطان و من از رحمت و مغفرت خداوند غافل شدم

      ممنون از کامنت خوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 839 روز

      به نام انکه فقط اوست

      یک دانه دلبر در دنیا هست

      یک دانه محبوب در دنیا هست

      یک دانه رزاق در دنیا هست

      یک دانه صاحب جمال در ‌دنیا هست

      یک نفر هست که رفیق حقیقی ما هست

      و او خدا هست

      خدایا شکرت

      سلام برادر عزیزم حمید عزیز الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشد

      الهی همیشه روی شانه های خدا مشغول دیدن زیبایی ها باشی

      الهی همیشه غرق سعادت و خوشبختی باشی

      چقدررر زیبا مینویسی و چقدرر یاد گرفتم که پاکیزه خوشبختی یک حس درونی هست که خودت ایجاد میکنی چقدررر عالی روی خودت کار میکنی تحسین ات میکنم و الگو میگرم که آدم میشود روی شانه های خدا نشست میشود از درون خودت را خوشبخت ترین آدم دنیا حس کرد میشود ارامش داشته باشی میشود با خدا باشی و غرق عشق او باشی

      برادر عزیزم من نی شما را دیدم و نه از اخلاق تان آگاه هستم ولی واقعا از کمنت تان آدم می‌تواند اون انرژی مثبت حس کند او شور شوق که به خدا دارید را حس کند او اخلاق مهربان تان حس کند او خوش قلبی تان را احساس کند احساس من همیشه نسبت به کمنت های شما عالی بود حمید عزیز

      به نظر من شما آنقدر آدم خوش قلب مهربان هستین آینه جمال خداوند هستین که هیچ عصبانیت در وجود شما نیست

      من کمنت شما را تا اخیر نخواندیم ولی خواستم حس عالی که از کمنت های شما از اخلاق مهربان تان از خوشی قلب تان دریافت میکنم برایتان بنویسم

      در پناه تنها فرمانروایی جهان هر روز شاد تر و توحیدی تر شوی دوست عزیز

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      شیرین عبدی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2220 روز

      حمید جان

      دوست عزیزم

      چی بگم از هدایت خدا، چی بگم از اینکه همه کار و زندگیشو گذاشته کنار ( بقول ما ادم های زمینی) فقط و فقط حواسش به منه، که نکند که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من…

      نشسته بودم و فکر میکردم، ذهنم شروع کرد به شلوغ کردن و گرد و خاک کردن! گفتم عمو وایسا چیکار می‌کنی، من دیگه آدم قبل نیستم حتی اگر حالم بخواد یه ذره بهم بریزه و از جاده هدایت و توکل خارج بشم نمیتونم دیگه چون هدایت قلبم به لطف خداوندم داره هر روز قدرتمندتر میشه، و اگاهانه و با لذت گفتم خدایا من توکلم به توعه بقیه دنیا رو کاری ندارم

      شکر خدا

      گفت پاشو بیا کامنت بخونیم

      گفتم چشم

      گفتم کامنت فایل جدید روبخون

      گفتم چشم، و به کامنت شما و این آیه آرامشبخش همون اول کامنت چشمم روشن شد و لذت بردم گفتم آره همینه

      خودسرزنشی من بخاطر خصوصیت کمالگرایی‌م همیشه بوده، ولی این روزها که یاد گرفتم مسئولیت همه چیز رو خودم بپذیرم مورد جدیدی که دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم خودسرزنشی جدیدمه که میگه ببین هست و نیست خودت این نتایج ناخواسته رو خلق کردی، ببین چه ذهن نابکاری داری که ناخواسته‌هات زیاده ولی خدا به من لطف داره همیشه و گفت یادت باشه توی قدم اول چی بهت گفتم، یادت بیاد از کجا به اینجا رسیدی، بازی ذهنتو نخور، منم حواسم بهت هست نگران هیچی هم نباش!.

      خلاصه که کامنت شما رو خوندم و گفتم اوه این جمله عجب مخصوص خودمه، رفتم خط بعدی دوباره همینطور

      و تاج خلقت و اشرف مخلوقات بودنم رو خدا با این بخش گذاشت سرم که لا تقنطوا من رحمت الله

      یعنی من تمام بدنم لرزید از اینکه برای یه لحظه امروز دوباره احساس درماندگی کردم و استغفرا…و اتوب الیه از اینکه یک لحظه فراموشش کنم که به این شب و روز قسم که مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى

      خدا به من لطف کرد و از طریق خلوص نیت و قلب روشن شما منو امروز دوباره از دست نجواهای ذهنی خودم نجات داد و راه رو دوباره برام روشن کرد، و در آخر هم با ابیات زیبا و دلگرم کننده شما منو مورد لطف و محبت خودش قرار داد

      اعوذ بالله از روزی که حمایت و حضور و هدایتش رو فراموش کنم حتی به اندازه یک دم و بازدم

      در پناه خدا باشید و سلامت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1374 روز

      سلام حمید جان مرد بزرگ و دوست داشتنی عجب زیبا نوشتی احسنت.

      در مورد صحبت قشنگی که راجب مهر و امضاء استاد گفتی تایدی میشه برای شاگردش برای رفتن به ی مرحله آموزشی بالاتر باید بگم خیلی زیبا توصیف کردی و این فکر آمد توی ذهنم که در هر کاری در جهان حتما رهبرانی وجود داره که در حوزه کاری خودشون اول هستن و این امید در ما هم ایجاد می کنه که پس منم میتونم در کار مورد علاقه ام بهترین خودم رو ارائه بدم مثل سازندگان گوشی همراه که رهبری به نام استیو جابز هست در کار فروش اینترنتی آمازون جف بزوس در صنعت دنیای اکترونیک و کد نویسی ایلان ماسک و در حوزه موفقیت و شناخت و درک قرآن و قانون خداوند استاد عباس منش که با اختلاف در حرکت هستن و زمانی که ما در هر حوزه ای که میخوایم موفق باشیم باید افراد موفق رو ببینیم و ببینیم چطور شاگردانشان کارمندانشان اون هارو تحسین می کنند و از این افراد می آموزن و این نیست که اون آدم ها نیازی به این تحسین ها داشته باشند نه واقعا این افراد انسان های توحیدی هستند و واقعا به خودشون باور داشتند و یادگرفتن چطور در صلح باشن با خودشون و حاصل این کنترل ذهن شده اینهمه دونباله رو و تشویق و تحسین و اگر من مهدی میخوام در حوزه کاری خودم موفق باشم رهبر باشم باید تحسین کنم و باید یادبگیرم شیوه درست رو از این افراد تا موفقیت طبق قانون خداوند من را در مدارش ببیند این موضوع واقعا پاشنه آشیل من بود و هست که البته کمتر شده توسط آموزه های استاد عزیزم و وقتی دیدم شما گفتین به استاد تاید شما قوت قلبی است برای ما چقدر احساس خوبی بهم دست داد که هم کامنت شما رو تا انتها بخونم و هم هدایت بشم به نوشتن برای شما حمید جان

      من خودم هم مثل شما انسان عصبی بودم و هر کی تا حرف میزد که بر خلاف من بود فورا قاطی می کردم قهر می کردم خیلی سطح مدارم پایین بود البته الانم پایین هست و نه مثل قبل و الان شاید خیلی کم پیش بیاد از کوره در برم و از خدا در لحظات خواص هدایت میخوام و یکی دیگه از کلماتی که به من زده می شد اینکه تو مثل گاو نومن شیرده هستی اون موقع هانمی فهمیدم معنی این کلمه رو اماالان درکش می کنم و سعی می کنم اگر دست خدا میشم بی منت ببخشم یا بی منت کمک کنم چون بر می گرده به زندگی خودم. و در مورد بخشش بسیار سختگیر شدم و به این راحتی ها کاری در هر موردی و زمینه ای مثل قبل انجام نمیدم و سعی می کنم قبلش فکر کنم این کمک من از روی ترهم هست یا از روی مظلوم واقع شدن اون طرف هست یا برای جلب توجه هست و بعد با هدایت خدا کمک می کنم فعلا که توی این درک هستم و در این مدار که از خداوند هدایت می خوام کمکم کنه تا مسیر درست رو از مسیر اشتباه بتونم تشخیص بدم با اینکه میدونم مسیر درست احساس خوبی داره اما بعضی وقت ها وقتی می خوام تصمیمی بگیرم بدجوری از شیطان رکب می خورم به این شکل که مثلا میخوام ی محصولی رو بخرم بعد احساسم خوب نیست همون موقع ی فکری تو سرم میاد میگم نکنه این اخساس بد از روی ترس از دست دادن پول باشه و ی فکر میاد می گه که اگر این ترس هست پس حمله می کنیم به سمتش و وقتی که کار رو انجام میدم بعد متوجه میشم اون احساس بد هدایت خدا بود که نباید اون محصول به طور مثال توسط من خریداری می شد و من این پاشنه آشیلم هست که بعضی مواقع رکب می خورم از افکارم که احساس بد از ترس هام بوده یا هدایت خداوند هست .

      حمید جان عاشقتم پسر من درکت می کنم شرایط آب و هوای جنوب رو چون خودم دو سال اهواز بودم و با هدایت خداوند چند روزی هست مهاجرت دارم می کنم و میخوام برای رشد بیشترم حرکت کنم و لذت ببرم و تجربه های بیشتری داشته باشم از دنیای زیبای مادی خداوند و الان جات سبز پیش پدر مادرم هستم به شکل مهمان در یک منطقه هیولا با صفا در استان مرکزی تا مسیر بعدی روشن بشه برام با هدایت خداوند.

      عاشقتم داداش و به امید خداوند هر روز مدار توحیدیمون بالا و بالاتر بره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      کیمیا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1937 روز

      سلام به آقای امیری عزیز

      چقدر تحسینتون میکنم که در هر شرایطی گرما باشه یا نه شرجی باشه یا نه همچنان اون حس آرامش رو دارید و چقدر تحسینتون میکنم برای این تعهدی که برای انجام تمرین ها دارید و هر زمان که بشه فایل هارو گوش میکنید و خب نعمت و ثروت هم لایق کسی هست که تعهد داره و انجام میده تمرینات رو ناگفته نماند که من هم دارم سعی میکنم که همینطوری با تعهد تمرینات رو انجام بدم و تا الان موفق بودم ، دوست خوبم خیلی خیلی الگو خوبی برای من و هم فرکانسی های من شدی یکی از دستان خدا شدی برامون

      ممنونم از شما برای این کامنت زیبایی که می‌نویسی چقدر با خواندن آیه ای که آوردید اول کامنتتون آرامش گرفتم خداروشکر برای این بخشنده بودنش و رحمان و رحیم بودنش که تا میگیم توبه میکنیم و بخشش اینقدر مهربونه که میبخشه همه بنده ها رو

      خداروشکر برای وجود دوستانی مثل شما در سایت که با کامنت هاشون فقط حس و حال خوب و آگاهی بیشتر میدن بهم و باعث میشن مسیرم روشن تر از همیشه بشه

      امیدوارم همیشه سلامت و شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      علیرضا خشاب نیا گفته:
      مدت عضویت: 1799 روز

      جانِ جهان دوش کجا بوده ای؟

      نی غلطم، در دل ما بوده ای

      آه که من دوش چه سان بوده ام

      آه که تو دوش کِه را بوده ای…

      سلام دوست عزیز…

      چقدر حس خوبی از کامنت فوق‌العاده شما دریافت کردم… و اشک ریختم با این الهاماتتون با چاشنی بی نظیر آیات و ابیات الهی… خدایا شکرت بابت این هدایت و این سایت بی نظیر بابت استاد عزیزم و شاگردان بی نظیری چون شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      میلاد عصمتی گفته:
      مدت عضویت: 821 روز

      با سلام خدمت دوست عزیز و هم فرکانسی ما حمید عزیز

      خیلی لذت بردم از خوندن کامنت عالی و این درک های زیبا از حس لطف و بخشش پروردگار

      واقعا لذت بخش بود این کامنت .

      یکی از نکاتی که توی این چند مدت خیلی کمک کرد تا بتونم نجواهای شیطان رو تا حدی از خودم دور کنم توجه نکردن به نجواها بوده و اینکه اگر یکمی زیاد پا پیچ ذهنم میشده میومدم و با منطق اون رو از خودم دور میکردم واقعا در طول 34 سال زندگی من یکی از مسائلی که باعث شده بود ارتباطم با خداوند و دریافت نعمتهاش ضعیف باشه همین نجواها بود که خیلی جاها باعث ایجاد احساس گناه میشده و خدا را شاکرم که من رو به سمت پیامبر زمانم یعنی استاد عباس منش هدایت کنه و بتونم هر روز بیشتر با خودم در صلح باشم و از هر یک کلمه و هر جمله ای که حتی در فایلهای رایگان استاد بارها و بارها گوش کردم درسهای زیادی از زندگی یاد گرفتم

      یاد گرفتم که چطور از لحظه ها و فرصتهایی که خداوند در اختیارم قرار داده لذت ببرم

      از دیدن زیبایی ها چطور لذت ببرم

      چطور دنیا رو زیبا ببینم

      از دیدن برگ درختان از دیدن پرنده های زیبا از دیدن خودم توی آیینه و اینکه خداوند چقدر به من نعمت داده و من یک هزارمش رو هم شکر نکرده بودم

      و خدا رو شاکرم که بزرگترین درس زندگی یعنی سپاسگذاری رو از آموزه های استاد یاد گرفتم و خدا رو هزار بار شاکرم که من و همه ی عزیزانی که توی این مسیر توحیدی هستن رو از خواب غفلت بیدار کرده و درست زندگی کردن رو هر روز بیشتر از دیروز داره بهمون آموزش میده .

      خدایا سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 818 روز

      بنام خالق یکتا

      سلام و عرض ادب خدمت حمید عزیز و دوست داشتنی

      سلام ما رو به سواحل جنوب برسونید.

      اتفاقا خدمت سربازی من بوشهر بودم و دوتا تابستان اونجا بودم .

      بسیار بچه های مهمان نواز و درستی داره واقعا کلی خاطرات خوب دارم .

      کامنت تو حمید جان خوندم و بازم ازتون ممنونم که نوشتی …

      پسر نمیدونم ماشاءالله همه اطلاعات رو کجای مغزت جا میدی … ایول

      نفسات و حرفات و کلماتت همه و همه بوی عشق به خدا میدن…

      پیگیر کامنتات هستم و به شخصه خیلی دوست تون دارم …

      همه ی بچه های سایت دوستون دارن و اینرو یک نعمت از سمت خدای مهربون بدون…

      حمید عزیز و گرامی

      حقیقت وقتی رو ی خودت کار میکنی کم حرف میشی

      و یه جای که هم مدارتو پیدا

      میکنی …قطعا پر حرفی شروع میشه از نوع خوبش البته…

      هر جا هستی مواظب خودتون باشید .

      به افراد خوبی مثل شما تو جامعه نیازمندیم.

      موقع اذان مغرب نوشتم برات حمیدجان

      دعا گوی شماو دوستان هستم.

      روز گارت شاد شاد

      قلب نارنینت از غصه دور باد

      در پناه الله مهربان باشی .

      مهندس جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام نازنین دوست ارجمندم

      سلام وصد سلام به اون روح بزرگ ونویسنده ات ومن خواننده گرانمایه توام همیشه همیشه مکتوبات رو می‌خوانم به پهنای صورت 40 ساله ام اشک میریزم وکیف میکنم که زلال شده ام تشکر ممنون …

      ووشت خوبم من خیلی نزدیکم گاهی از سرویس پیاده میشم میگم این قد بلنده حتما حمید بزرگوار است ولی نه ….

      در هر صورت کامنت هایت بوی باور های زیبا دارد ومجنون هستم که رو باورهایت کار میکنی واز جنگل وان جاده آسفالت زیبا برامون مینو یسی.

      تشکر وسپاسگذارم‌…

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود به شما جناب خسروی عزیز. الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشید. چقدر خوشحال شدم از دریافت کامنت تون.

        جناب خسروی ما با افراد هم مدار خودمون هم مسیر و همراستا میشیم و اونها رو ملاقات خواهیم کرد. نمیدونم شما کجا تشریف دارید ولی براتون از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم.

        من (Fire Dep.2nd Ref. Ph2-3) کار میکنم.

        از این همه لطف و محبت و بزرگواری شما بینهایت سپاسگزارم.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.‌

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          جمال خسروی گفته:
          مدت عضویت: 1276 روز

          سلام دوست خوبم

          از صبح که کامنت زیبا وپر از عاطفه انسانی ومهربانانه ات رو خودندم خیلی احساسات عالی وبسیار خوبی داشتم وبسیار سپاسگذارم حمید جان براستی در مدار شما بودن برام خیلی قابل احترام وحسین بر انگیز است اول شما رو بعد خودم رو تحسین میکنم .

          سپاسگذارم

          سپاسگذارم

          خوشحالم در این خانواده سبز در میان شما دوستان ارجمندم هستم وهر لحظه بیشتر یاد میاورم که کجایم وبه کجایم ….

          شاد وسلامت باشید .

          از اینکه هستین ومکتوب میکنین وباورهای خود را می‌سازید وراه رفته خود را برای ما هم مکتوب میکنید صمیمانه سپاسگذارم .

          هر روز بیشتر می‌آموزیم بیاد می‌آورم وخوشحال میشوم .واین مسیر بوی رفاقت دوستی وزیبای می‌دهد خوشحالم با شما هستم در کنار شما هستم وهم قطاری. خدایا شکرت

          سپاسگذارم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1303 روز

      برادر خوبم حمید حنیف سلام ،

      چقدر نوشته های شما خوب و عالی است چقدر حال خوب کن أست ، ایمیل شما را برای خودم فعال کردم از همون اول کامنت های شما را می خوندم همیشه این سطح از اگاهی و دانش شما را تحسین می کنم در هر زمینه ای اطلاعات بالا دارید یا سریع میرید تحقیق می کنید . در این کامنت از حال و هوای عسلویه نوشتید شب داشتم فکر می کردم این حال خوب شما این ایمان شما ارزش بیشتری دارد ، من یک بار ماموریت یک روز رفتم عسلویه از حال و هوای اون شهر خبر دارم ، در اون شرایط و در کار حساس و بزرگی که شما دارید و یا این طبع شوخ و ارامشی که با هم فرکانسی های خودتون دارید بسیار ارزشمند و قابل ستایش أست اکثر ما ها شاید در اب و هوای عالی یاد زیر باد کولر یک شکر گذاری دست و پا شکسته داریم ، خیلی خیلی شما را تحسین می کنم . و مورد دیگر این که فکر کنم اکثر کسانی که در این سایت فعال هستند و روی خودشون لیرزی کار می کنند این درون گرایی را در جمع های غیر فرکانسی داریم که دوست نداریم در اون جمع باشیم و ساکت هستیم و نظری نمی دیم ، پس این نمی تونه شخصیت اصلی ما باشه ، من خودم کلا اروم هستم و کم حرف می زنم ( البته گاهی پر حرف میشم مثل این کامنت که طولانی شد) ولی در جمع های معمولی همون دو کلمه را هم نمی گم و سعی می کنم اون حرف ها را نشنوم .

      در این فضای مجازی الهی من که هیچ کدام از دوستان را ندیدم ولی همه برای من عزیز و دوست داشتنی هستند کسانی که هر روز ایمیل انها را می خونم کمی بیشتر مثل شما ، سعیده عزیز ، سید علی عزیز ، اید الله عزیز ، وحید جان ، سودا جان ، مونای عزیز ، عادله جان ، الهه جان . هدیه جان و ….

      ارزو می کنم در اغوش الهی غرق در ارامش و ثروت باشید حال دلتون هر روز بهتر و بهتر باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1908 روز

      سلام آقا حمیدِ عزیز و نازنین.

      بسیار ازتون ممنونم برای کامنت هاتون.

      هر کسی به اندازه ی ظرف و ظرفیت و مدارش از سفره ی اطعامِ این سایت و فایل ها و کامنت ها بهره مند میشه.

      ممنونم که شما هم خوراکی میذارید تو این سفره ی بی نهایت از آگاهی و بهبود.

      بسیار بسیاز از خوندن کامنت هاتون لذت میبرم همیشه، و برام الهام بخش هستن…

      این طعامِ خوشمزه از کلام الله مجید، در کامنتِ شما رسید دستِ روحم امروز و الان:

      (ﺑﮕﻮ: ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥِ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﻛﺮﺩﻳﺪ؛ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻧﺸﻮﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؛ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻭ ﺷﻮﻳﺪ.

      بلافاصله نوشتم تو دفترم.

      تو دفترم دارم باورهای توحیدی رو تفکیک شده و جدا از سایر باورها مینویسم.

      البته شاید اگه دقیقتر بررسی کنیم، کلِ باورها در نهایت زیرمجموعه ای باورهای توحیدی باشن…

      مثلا باورهای عزت نفسی خودشون زیر مجموعه ی توحید هستن…

      از اونجا که میخوام خدا بهم بگه و من کم کم برم جلو که بهتر درک کنم و عمل کنم، فعلا با باورهای توحیدی که خیلی خیلی بولد هستن شروع کردم، مثلاً:

      در محضرِ خداوند همه چیز شفاف، روشن، امن و زیباست.

      یادمه دقیقا زمانی این باور بهم الهام شد که برای اولین بار، ماهِ رمضانِ امسال، شب، تنهایی، رفتم داخل محوطه ی مجتمع مون که پیاده روی کنم…

      خُب من میترسیدم از اینکه شب و تنهایی برم بیرون، از بابِ امنیت و …

      یه خانمِ تنها …

      ولی اونشب خدا بهم گفت بیا مجتمع و پیاده روی در شب و به تنهایی رو، داخلِ مجتمع آغاز کن…

      یه جاهایی نورش کمتر بود…

      یه جاهایی درخت و شمشاد زیاد بودن و نور نداشت، تو روز هیچ مشکلی نیست، تو شب که تاریکه یه مدل دیگه است…

      یه جاهایی چراغ داشت…

      همون لحظه که چراغ رو دیدم خدا انداخت به دلم که:

      در محضرِ خدا همه چیز شفاف و روشن است.

      یعنی تو نگاه به این چراغ نکن یه جا هست یه جا نیست….

      در محضرِ خداوندِ عالم، همیشه و هر موقعی از شبانه روز همه چیز روشن و شفافه.

      خداوند خودش نور هست، پس تاریکی معنایی نداره، حتی تو دلِ شب و سکوت که حتی ستاره ای تو آسمون معلوم نباشه…

      عجب امنیتی…

      و تقابل با ترس من از تاریکیِ شب وقتی تنهام

      پس تاریک نیست.

      پس تنها نیستم.

      انقدر محکم و قوی بود این الهام، انگار به قلبم و پاهام موتور جت و توربو وصل شد…

      خودم کَف کرده بودم در یه لحظه چی شد…

      من از چی به چی تبدیل شدم با یک باورِ توحیدی.

      از فضلِ خودشه، اعتبارش از اللهِ یکتاست که سپاس گزارشم.

      و همین اواخر یه روز باز تو پیاده روی به باور قبلیم اضافه شد، الحاقیه پیدا کرد:

      در محضرِ خدا همه چیز شفاف و روشن و امن است.

      حالا چرا کلمه امن اضافه شد؟

      برای من امنیت مهمه.

      وقتی تنها هستم و جایی میرم، میخوام که در مدار امنیت خداوند باشم و خدا از فضلش منو گذاشته تو این مدار و کاملا راحتم.

      دقیقا دیروز بود اگه اشتباه نکنم یه کلمه ی دیکه به باورم، اضافه شد…

      در محضرِ خدا همه چیز شفاف و روشن و امن و زیبا است.

      خُب تا اینجا، این باور تبدیل شد به یه پکیجِ به شدت آرامش بخش برای من…

      خُب بریم سراغِ داستانِ پشتِ کلمه ی زیبا

      هر روز از خدا هدایت میخوام منو هدایت کنه به یه پیاده رویِ امن و عالی+ دیدن و شنیدن و حس کردن زیبایی های بیشتر و بهتر …

      و دیروز صبح کلمه زیبا اضافه شد به باوری که عینِ بمبِ انرژی میمونه برام…

      باورهای توحیدی معجزه میکنن.

      به شرطی که باورشون کنم.

      اوایل هیچ درکی نداشتم، فقط چون متوجه بودم از سمت خداست، میگفتن خب خوبه دیگه ولی احساسِ خوبِ خاصی توم ایجاد نمیکرد، یعنی باورِ قلبی بهشون نداشتم…

      اما یادمه به باورِ فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین از همون اوایل شروع مسیرم ارادتِ ویژه ی قلبی داشتم و دارم.

      اتفاقا شما تو یکی از کامنتهاتون که نوشتین برای سعیده جان، منم داستانِ خودمو از این باور نوشتم براتون، داستانِ دستبندم که روش نوشته عشق…

      که اینکه چطوری رفت و برگشت بدون اینکه بفهمم رفته…

      نمیدونم چی شد تو این کامنت از باورهای توحیدی و داستانِ تولیدشون برای خودم، به عبارتی باورسازی شون برای سمانه، نوشتم…

      حتما که باید اینجا نوشته میشده، از من نیست …

      اومدم هم عرضِ ادب و احترام کنم بهتون حمید آقای نازنینِ سایت، هم تشکر کنم، هم تحسینتون کنم برای مسیرتون برای رشد و بهبود و خودسازی…

      هم اینکه تحسینتون کنم چقدر قشنگ پاسخ دوستان رو با حوصله میدین، و دعاهای قشنگ میکنین برای بچه ها.

      به شخصه خیلی دوست دارم شما یا هر کدوم از دوستان، تو کامنتهاشون یه داستان یا تجربه از خودتون رو مینویسین، اینطوری سرعتِ یادگیری ام به شدت بالا میره.

      مثلِ عارفه ی نازنینم (بانویِ خلاقِ مبتکرِ بازیِ شکارچیِ نکاتِ مثبت)

      که کامنتش رو امروز خوندم و متوجهِ داستان زیبا و جذابش شدم که روزی اش شد بره مشهد مقدس…

      الان هم حتما رسیده و همه ی ما رو هم برده اونجا با خودش.

      چقدر این قسمت بهم چسبید:

      وقتی موسی به خداوند گفت «فغفرلی» خداوند بلافاصله میگه«فغفرله»

      الله اکبر

      از مهربانیِ خداوند هر چی بگیم کمه.

      الهی شکر.

      صحبت از بروزِ واکنشِ عصبانیت شد، یادِ خودم افتادم…

      واکنشِ سریع یکی از مکانیزمهای بروزِ عصبانیت و خشم بود برام در گذشته.

      به لطف خدا بهبودم در این زمینه رو دارم میبینم و ذوق میکنم.

      یکی دیگه از مکانیزم هام هم، برخوردن بود، بهم برمی خورد، ناراحت میشدم، میرفتم تو قیافه و سکوت و حتی لجبازی..

      به لطف خدا بهبودم در این زمینه رو هم دارم میبینم و ذوق میکنم.

      نمیگم الان سمانه ی پاکِ پاکِ پاک هستمااااا

      نه.

      اما بهبودم رو دارم میبینم و بر خودم وظیفه میدونم از خدا تشکر کنم بابتش، چون اعتبارش از اللهِ یکتاست، از فضلِ خودشه.

      و بعد سمانه رو برای این بهبودهاش تحسین کنم.

      باریکلا دخترِ نازنین، سمانه خانمِ گل و بلبل، آفرین که با حمایت و هدایت خدا تو مسیرِ بهبود هستی، بهت افتخار میکنم سمانه خانم.

      اگه در رابطه با سوال این فایل بخوام بنویسم از خودم:

      انتقادِ دیگران نسبت بهم که بولد هست و متوجهش شدم:

      (مربوط به گذشته ام میشه بیشتر، خیلی کم مربوط میشه به این 11 ماهِ اخیرِ زندگیم، چون پروژه ی بهبودم تحت کنترل و هدایتِ خدا از مهر 1401 آغاز شد برام)

      – رُک بودنم که بعضا باعث تولید رنجش میشد در آدم‌ها …

      قبول دارم بعصیاش با بداخلاقی و زبونِ تلخ بوده و موجب ناراحتی شده..

      برای همینه که الان روزی صد بار میگم خدایا شکرت برای آرامشم،

      برای خوش روتر شدنم.

      چون این آفت کمرنگ تر شده در من.

      – انتقاد دیگران در موردم مبحثِ سلطه گری هست…

      حرف حرفِ من بوده …

      اگه خلافش باشه واکنش میدم، بهم برمیخوره، بعدا بی ادبی و پرخاش و ….

      باقیشو … میذارم که خودم بهتر بفهمم چی بودم چی شدم.

      ظاهرا خیلی خودمو گنده میدونستم…

      هر چند الانم گاهی این شرک و غرور یقه مو میگیره…

      خدا خودش کمکم کنه دور شم ازش، بچسبم به خودش، به توحیدِ ناب.

      خدایا شونصد میلیارد بار، حتی بالاتر شکرت برای ریز به ریزِ بهبودهام…

      اون یه ذره ی کوچولوی بهبودِ داخلم تا بهبودهای بزرگتر…

      مرسی که منو گذاشتی تو مسیرِ بهبود

      مرسی دست های بسیار محترم، ارزشمند و دوست داشتنیتو آوردی سر راهم تا بهم آگاهی بدن…

      گُلِ سر سبدشون استاد عباس منشِ نازنینم، مریم جانِ شایسته جانِ نازنین، سایت، دوستانِ نابِ توحیدیم تو سایت و …

      من تو مسیر معلم های زیادی داشتم و دارم…

      معلمِ اصلیم استاده و تمرکزی با اموزشهای ایشون کار میکنم انحصارا، بعد میبینم مامانم هم حرفی رو میزنه در تایید آموزش‌های استاد اونم میشه معلمم، یه بچه ی نازنین چیزی رو میگه در راستای آموزش های استاد و تاکید روشون، اونم میشه معلمم، میام تو سایت کامنتِ بچه ها رو میخونم در راستا و تایید آموزش های استاد، هر کدومشون میشن معلمم…

      هر لحظه دارم تو زندگیِ شخصیم، تاییدیه های آموزش‌های استاد رو دریافت میکنم.

      الهی شکرت.

      – یه انتقادِ دیگه: سمانه چقدر حرف میزنی (ایموجی غش کردم از خنده)

      البته به قولِ شما، من وقتی تو مدارِ آدم های مناسب باشم نطقم خیلی بیشتر و بیشتر و راحت تر باز میشه…

      نمیدونم بده یا خوبه

      اما راحتم باهاش.

      مخصوصا اینجا که خونه مه…

      البته دارم آگاهانه کنترل میذارم روی صحبت کردن هام، جایی که جاش نیست، فرکانسش سازگار نیست، سکوت بهترین رفتاره برای من، به جهتِ حفظِ انرژی ام و نشتیِ انرژیِ کمتر.

      مخصوصا پیشِ غیر هم فرکانس، باید سکوت کنم.

      حمید آقا، ممنونم که با کامنتِ خوبتون بهم انگیزه دادین که بنویسم.

      بهترینها برای شما و مسیرِ رشد و بهبودتون.

      در پناهِ رب العالمین باشین همیشه.

      الهی شکرت برایِ همه ی روزی های حساب و غیرِ حسابت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1797 روز

      سلام و درود پروردگار یکتا بر حمید حنیف عزیز پسر مثل همیشه گل کاشتی دمت گرم هر وقت کامنتهاتو می‌ بینم ذوق میکنم و به خودم میگم ایول بازم حمید کامنت گذاشته تحسینت میکنم که اینقدر قانون رو عالی درک کردی

      تحسینت میکنم که همیشه از آیات و اشعاری استفاده میکنی که مرتبت با موضوع فایل هستش و افتخار میکنم که دوستانی همچو حمید امیری عزیز رو دارم به نکات بسیار زیبا و کلیدی اشاره کردی چقدر دعای اول کامنتت به دلم نشست

      اونجایی که گفتی تحسین ها لذت بخشن ولی انتقادهاست که منو میسازه وبزرگ می‌کنهو این یک واقعیته خیلی وقتا تحسین کردن باعث میشه انسان غرور بگیره خود من وقتی کسی ازم انتقاد می‌کنه سریعا تمام تلاشم رو میکنم که اون ضعفم رو حل کنم ،

      و اما در مورد برون گرایی و درون گرایی گفتین که من همیشه فکر میکردم درون گرا هستم و همیشه توی جمع سکوت میکنم مخصوصا تو جمع هایی که تو این مسیر نیستن ولی وقتی با کسی که هم مدارم هست کلی لذت می‌بریم چند باری شنیدم که بهم گفتن تو خودتی فکر میکردم به خاطر درون گرا بودنمه که خدا رو شکر فهمیدم که این طبیعیه که با کسایی که تو مسیر من نیستن گرم نگیرم

      آقا حمید عزیز خیلی خیلی از کامنتهات درس گرفتم انشالله هر روز با قدرت بیشتری حرکت کنی و آرزوی رشد روز افزون رو برات دارم

      از استاد عزیزم سپاسگزارم به خاطر مجموعه فایل های الگوهای تکراری که دریایی از آگاهی های ناب رو در اختیارمون قرار میده خدا خیرتون بده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود به شما سعید جان از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون.

        خدا رو شکر که در کنار افراد هم مدار که قرار میگیرد بهتر میتونید خودتون رو بشناسید، آره واقعا نقش بازی کردن توی جمعی که هم مدار نیستن خیلی سخته.

        الهی که همیشه همیشه شاد و سلامت و موفق باشید در پناه رب العالمین. خیلی متشکرم از شما سعید جان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محجوبه گفته:
      مدت عضویت: 2136 روز

      سلام حمید اقا

      احسنت به قلمتون به قلبتون به فکرتون به یکتا پرستیتون

      تحسین میکنم شما رو که اینچنین قران رو میفهمین.

      هر موقع احساس میکنم یکم از توحید دور شدم یا یک خلای احساس میکنم میام زیر فایلا رو که نگاه میکنم میبینم به به حمید اقا کامنت گذاشتن.

      میگم ببین دقیقا همون ایه ای که میخاستی ببین همون چیزی که محتاجش بودی این دست نازنین خدا برات نوشته.

      خیلی وقته میخام از بچه های سایت از اونایی که توحیدی تر هستن یه سوال بپرسم.

      امشب گفتم بزار از شما بپرسم.

      حمید اقا شما بارها ما بین حرفاتون از نماز خوندن گفتین.

      من خودم 25 سال نماز میخوندم ولی اون نماز شاید 10 درصد روی من تاثیر داشت.

      نمیدونم چرا اون نماز رو نمیتونم با دل و جان بخونم‌.اخرم گفتم اخه چه نماز خوندنیه که فکرم هزار جا میره.

      از طرفی تو قران نوشته 3 مرتبه در روز باید نماز بخونیم.هنوز که هنوزه نتونستم نماز درست خودم رو پیدا کنم.فقط یک چیزی رو میدونم وقتی تو طبیعت هستم هر جا هر جا که میگم یعنی کوه دشت بیابون صحرا جنگل دریا هر جا که باشم احساس خوبی دارم و دلم میخاد همش با خدا حرف بزنم.

      از طرفی نمیتونم هر روز برم اینجور جاها.اصلا نمیدونم چه جوری باید نمازمو به جا بیارم که درست باشه و به دلم بشینه.

      با توجه به تجربه زیاد شما در این زمینه و مطالعه قران خوش حال میشم اگه بتوتید کمکم کنید.

      همواره منتظر کامنتهای توحیدی شما هستیم.

      در پناه الله یکتا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اکرم مهدی گفته:
      مدت عضویت: 1223 روز

      سلام خدمت برادر بزرگوار

      واقعا کامنت های شما سطحش خیلی بالاست به خصوص جایی که از قرآن واشعار مثال براش ذکر می کنید بسیار عالی تر میشه .

      این سوال هم توی ذهن من بود گاهی بازخورد افراد نسبت به ما به دودسته آدم ها تقسیم میشه آدم هایی که فرکانس شون با ما مثل زمین تا آسمون و افرادی که به ما تاحدودی شبیه هستند اولی ها شاید بگن بی احساسی وعاطفه نداری ولی گروه دوم شما را مهربان ودلسوز یاد می کنند حالا کی راست میگه کی دروغ نمی دونم؟؟؟

      ولی نتایج زندگی من نشون میده با اکثریت آدم ها رابطه خوب وگاهی میشه گفت عالی دارم مگر در مورد تعداد اقلیتی (گروه اول )استثنا …..

      درهر صورت خیلی ممنون از کامنت های زیبای شما من کامنت های شما رو گاهی دنبال می کنم چون بسیار قلم زیبا وشیوایی دارید

      درپناه خدا شاد وسربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 2958 روز

      سلام و درود برشما

      اول یادم.نره بگم فامیل من شادکام هست و شما و کامتهای در پاسخ به شما برای هم آرزوکردید شادکام باشید و خدارو شکر برای فامیلی خاص و قشنگم

      دوم اینکه خداخیرت بده با این کامنت نورانی ات اقای امیری

      منم به انتقاد بعضی ها ادم عصبی ای هستم اما در مجاورت با ادمهای غلط زندگیم

      باور کنیم نمیشود در کنار ادمهای غلط زندگی کرد و بتوانید خودتان را کنترل کنید نا خود اگاه تمامی نقص ها رو میشود باید دوتا پا هم قرض کرد و از میانشان فرار کرد مگر چند بار زندگی میکنیم باید جایی باشم که حال دلم خوب است چرا زور بزنم برای خوب بودن و طبق میل یک سری ها بودن من باید باور کنم که هم مدار یک سری افراد هر چند آنها از نزدیکانم باشند نیستم

      درقلبم برای آنها طلب خیر میکنم و از دور دوستشان دارم و رهایشان میکنم به خدا میسپارمشان و میروم با ادمهایی که حالم را خوب میکنند و دوستم دارند و هم مسیر من هستند

      خدایا شکرت این بار سنگین و این حس سرزنش گری از دوش من توسط شما برادر عزیز برداشته شد

      من در میان جمعی که هم مسیر من هستند از دید آنها زنی قدرتمند شاد و شادکام و مدیر توانمند و خوش اخلاق و دوست داشتنی ام

      همینجا میمانم به عقب بر نمیگردم که ممکن است سنگ شوم

      باید پیش به سوی حال خوب احساس خوب مدار درست و ادمهای درست و شادکام بودن قدم برداشت

      نرود میخ آهنین در سنگ

      خطاب به خودم

      عزیزم تو هر جور باشی اونا ایراداشون رو میکیرند پس خودت باش شادکام باش و رستگار

      دوست دارم بلند بخندم بلند حرف بزنم شاد باشم بچگی کنم پولامو خرج خوشگذرونیم کنم تجملات رو بیخیال بشم ساده زندگی کنم

      این روش رو دوست دارم

      خودخواهی یعنی بخام جوری باشم که بقیه دوست دارند

      شادکام باشید و خوشنود

      حق یاورتان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود فراوان به شما خانم شادکام گرانقدر، الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی عالی باشه و همیشه شادکام حقیقی باشید مثل فامیلتون. الهی که خداوند دعای منو در حق همه دوستانم به اجابت برسونه. مشتاق دیدن شادکامی اعضای این خانواده ام هستم.

        واقعاً درکتون میکنم، و مطمئنم اگه ازشون بپرسی فلانی شما دوست داری رفتار من چطوری باشه که انسان ایده آلی به نظر برسم در پاسخ قطعاً خواهند گفت : ( چه میدونم… اینجوری نباش…) و این بندگان ارزشمند خداوند خودشون هیچ تعریفی از یک انسان ایده آل ندارن. حاضر به تغییر خودشون نیستن ولی حاضرن به هر قیمتی ما رو تغییر بدن.

        چقدر لذت بردم از قسمت کامنتتون (درقلبم برای آنها طلب خیر میکنم و از دور دوستشان دارم و رهایشان میکنم به خدا میسپارمشان و میروم با ادمهایی که حالم را خوب میکنند و دوستم دارند و هم مسیر من هستند) واقعاً حق با شماست و چقدر تحسینتون میکنم بخاطر جملات طلایی تون.

        این آدم ها بندگان ارزشمند خداوند هستن، انسانهایی با روح خداوند، با شخصیتی قابل احترام، درسته یه وقتایی با ما نامهربانی میکنن، ولی درس‌هایی که بهمون میدن کم از درسهای استاد عباس منش نیست. این بندگان خدا هم توی مسیر تکاملشون هستن، بخشی از تکاملشون هم با ما هم مدار هستن، اینها کارگاه عملی درسهای استاد هستن، که با رفتار و گفتار شون ما رو به مرز توانایی هامون میرسونن، و هل میدن بالاتر. هر بار در برخورد با این عزیزان ما به مرز «از کوره در رفتن» میرسیم و هر بار صبر و استقامت و تلاش و ایمان ما بیشتر و بیشتر میشه. ما از تغییر دادن دیگران ناتوانیم ولی در تغییر و آرامش و کنترل خودمون بسیار توانا.

        منی که اینا رو میگم هنوز یه وقتایی از کوره در میرم و یه وقتایی غیر قابل کنترل میشم، از شدت عصبانیت داد و فریاد میکنم، ولی این درحالیه تا چند دقیقه قبلش تمام تلاشمو کردم بهترین خودمو ارائه بدم. هر بار چند دقیقه و چند ثانیه بیشتر.

        از طرفی این بندگان خداوند و طرز برخورد و رفتارشون بهترین شاخص هستن برای اثبات تغییر کردن ما. گاهی اوقات به زبان خودشون میگن ، فلانی تو دیگه اون آدم سابق نیستی ، خیلی تغییر کردی، طرز برخوردت، شکل حرف زدنت عوض شده. چرا اینجوری شدی…

        آره حق با اونهاست ، مدار ما عوض شده و از اونها دور تر شدیم.

        اینها در مورد اعضای خانواده و همکاره که هر روز میبینیشون. یه سری از دوستان که بلافاصله عوض میشن به سرعتی که خودمون هم تعجب میکنیم.

        (من در میان جمعی که هم مسیر من هستند از دید آنها زنی قدرتمند شاد و شادکام و مدیر توانمند و خوش اخلاق و دوست داشتنی ام) این قسمت کامنتتون هم بسیار تحسین برانگیز بود برام، از یک احساس خود ارزشی و عزت نفس بالا میاد، و صد البته نتایج طلایی که کسب کردین. بسیار تحسین تون میکنم.

        از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      هادی صفدری گفته:
      مدت عضویت: 898 روز

      سلام حمید جان

      چقدر داداش عاشقت شدم چه قدر مطالبی که نوشتی دلنشین بود

      چقدر چراغ تو ذهنم روشن کرد.

      من بعضی اوقات توی تمرینات ستاره قطبی میخواستم که مثلاً امروز به مدارهای بالاتری برسم وهدایت بشم ونتیجه برعکس میشد و میرفتم تو احساس بی ارزشی و هر چقدر زور میزدم وفایل گوش میدادم انگار زورم به شیطان نمی‌رسید واحساس گناه منو رها نمیکرد

      من امروز هدایت شدم به این کامنت زیبای شما وبی اختیار اشکم سرازیر شد جواب سوالم رو گرفتم

      ممنونم حمید عزیز امیدوارم همیشه روبه جلو پیش بری وسعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود فراوان به شما هادی جان. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند و گرانبهای دوستان نازنینی چون شما. بینهایت سپاسگزارم از لطف شما.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خداوند بر سر حمیدش منت گذاشته و از لابلای پرحرفی ها و شیطنتهای من ، پاسخ درخواست و سوال شما رو داده.

        از شما سپاسگزارم هادی جان ، مشتاق خوندن و دیدن نتایج عالی و ارزشمند شما هستم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهراد رستمی گفته:
    مدت عضویت: 847 روز

    سلام و درود به همه عزیزان

    یکی از الگوهایی که در من وجود دارد و دیگران به آن اشاره کرده‌اند ساکت بودن در جمع‌ها هست من معمولا وقتی توی جمعی قرار می‌گیرم به شدت درونگرا و ساکت می‌شوم و حس می‌کنم این ریشه در عزت نفس و اعتماد به نفس داره

    الگوی دیگری که من بازخورد گرفته‌ام از آن این است که من به شدت دم دمی مزاج هستم و هروز میخوام یک کاری انجام بدم و معمولا هم هیچ کدوم انجام نمیدم

    الگو دیگر من ناتوانی در گرفتن تصمیمات زندگی ام است گاهی میشنوم که به من میگویند تو خیلی سخت تصمیم میگیری

    الگو دیگر که بسیار جالب است خندیدن به حرف های بقیه است من وقتی نمی فهمم که منظور طرف مقابل چیه لبخند میزنم در حالی که حرف او اصلا خنده ای نداشته و این موضوع که باز هم ریشه در عزت نفس و اعتماد به نفس داره چون می ترسم بگم متوجه نشدم و لطفاً دوباره بگین الگو من است که حتما باید تغییر کند

    فعلا خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  10. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    به نام خدا

    ردپای 100

    سلام استاد عزیز و دوستای خوبم

    خب راجب الگو تکرار شونده بازخورد !

    بازخوردی که میگیرم معمولا اینکه خیلی ساکت و آرومم

    البته که این بیس رفتاری منه که خیلی پرحرف و شلوغ کن نیستم اما این متناسب با محیط و اطراف تغییر میکنه

    بیشتر سکوت و آرامش و حرف های مهم زدن ترجیح میدم به مدام حرف زدن و از هر دری گفتن تا اینکه آخرسر یکی ناراحت کنیم

    بازخورد دیگه از نزدیکان که میگن من خیلی حساس و زودرنجم

    باید رو خودم کار کنم که کمتر از محیط اثر بگیرم

    متاسفانه خیلیییی ناراحت میشم وقتی بعضی رفتارهارو میبینم !مخصوصا از افرادی که خودشون بزرگ میدونن اما مثل یک بچه رفتار میکنن ،افرادی که حد خودشون نمیدونن ،یا سوالا بیخود میپرسن ،یا زیادی تو همه چی دخالت میکنن

    یا حرف های نسنجیده آدم ها مخصوصا نزدیکان منو عصبی میکنه!یا وقتی ضعف نشون میدن

    البته که این به خودم برمیگرده و حاصل باورهای خودمه:)قبل از هر چیز باید مسئولیت خودم بپذیرم و توقعم از آدم ها بیارم پایین

    البته که آنقدر دنبال اطرافیان آگاه بودم که به این جمع هدایت شدم

    بازخورد بعدی اینکه بی حوصله ام ،اونم باز برمیگرده به اینکه خیلی از محیط تاثیر میگیرم

    مثلا اگه حالم خیلی خوب باشه یک آدم یک رفتار میتونه منو برگردونه به لاک خودم

    مخصوصا این روزها که بسیار میل به تنهایی و دوری از ورودی بد دارم

    حالا بازخورد خودم به خود این روزها و خود افشایی :)

    من خیلی دنبال ویژگی های بد تو آدما هستم !

    مثلا ممکنه آدم خوبی باشه اما چون آن تایم نیست به کل از چشمم میفته

    یا آدم خوبیه ولی خیلی ناآگاه حرف میزنه و اگه تو جمعی باشه 100٪یک نفر تو اون جمع ناراحت میکنه !خیلی دلم میسوزه که آنقدر نااگاهه و مدام از طرف بقیه مورد حمله قرار میگیره ،اما همین رفتارش باعث میشه من همه خوبی های دیگه فراموش کنم

    بازخورد دیگه ای که خودم به خود جدیدم دارم و گفتنش سخته اما میگم ،توجهت رو از روی مردهای نامناسب بردار !

    یک الگو مرد بد در ذهن من هست که مثلا 10 تا ویژگی داره !و همین باعث شده تو مرد های اطراف اون ویژگی پیدا کنم و بعد در ذهنم اونو تو دسته بد ها قرار بدم :)

    ته این ماجرا اصلا خوب نیس ،چون روزی به این نتیجه میرسه که خب مرد خوب نداریم و….

    اما من بارهااااا مردهای خوب دیدم ولی این الگو تکرار شونده باعث میشه خوب هارو نبینم

    فعلا راه حلی براش ندارم جز اینکه دوباره شروع به دیدن سریال زندگی در بهشت و آمریکا بکنم تا ،الگو مناسب در ذهنم دوباره ترسیم کنم

    قبلا این کار کرده بودم و نتیجه اش خوب بود اما چون موضوع مهمی نبود برای ذهنم !باور سازی ادامه ندادم و الگو دوباره تکرار شد

    اینم اهمیت استمرار و اینکه تا زمانی که روی باورها کار میکنیو نتیجه متفاوت میگیرید

    البته که جهان اینه است و اون چیزی نشون من میده که من نشونش دادم

    اشتباه از خودمه و من با سوالات خوب استاد آگاه میشم که بیشتر از قبل به درون خودم رجوع کنم

    از استاد سپاسگزارم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      فررانه فلاح گفته:
      مدت عضویت: 1094 روز

      به نام الله مهربان. سلام به دوست خوبم فاطمه جان…باور میکنی من میخواستم همین چیزهایی رو بیان کردی رو در دیدگاهم بگم؟ یه لحظه حس کردم خودمم.. از بازخوردهای من همین زود رنج بودنه و اهمیت دادن به رفتار دیگرانه و اینکه زوداشکم درمیاد.. حس میکنم کسی به من اهمیت نمیده .و دیگه اینکه رفتار بد مردها رو میبینم..از نظر من هرچند رفتار خوب داشته باشن اما خیلی کمه و باعث شده تنها باشم..البته اینم بگم از تنهایمم لذت میبرم. شما گفتی که سریال زندگی در بهشت و سفربه دور امریکا رو دیدید بهتون کمک کرده ..من هم دنبال باورهای خوبم سپاسگذارم بابت ایده خوبت به امید خدا روی باورهامون کار میکنیم و نتایج عالی رقم میزنیم.‌‌از استاد عزیزمم سپاسگذازم بابت تهیه فایل بسیار زیبا و اینکه ما الگوهای تکرار شونده خودمون رو پیدا میکنیم .. در پناه حق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Fatima گفته:
        مدت عضویت: 817 روز

        سلام عزیزم

        چه جالب !احتمالا تو محیط مشابه بزرگ شدیم

        من چون تک دختر بودم و همه توجه ها داشتم ،تو محیط بزرگ شدم که زودرنجی و اهمیت به حرف بقیه و حساس بودن و زود اشک ریختن ،جز جدایی ناپذیر من شده بود

        البته که الان فوووق العاده بهتر شدم به لطف استاد

        این توجه به رفتار بد افراد هم برای من اونجایی شکل گرفت که مرد های خانواده ما ویژگی های خوب زیادی داشتن و یه دفعه وارد اجتماعی شدم که شبیه زندگی من نبود

        پس حساس تر شدم ،البته که باز هم به خاطر تک دختر بودن محیط جوری بود که انگار مرد ها همه خطرناک و بدن

        و خب باورها دنبال اثبات خودشونن !

        بله واقعا زندگی استاد و مریم عزیز الگو بی نظیر برای من شد

        خوشحالم که کمک کننده بود براتون

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1109 روز

      سلام فاطمه ی عزیزم

      بنظرم برای تمرین ذهنت به دیدن مردهای خوب یه کاغذ و خودکار بردار و یه لیست معکوس بنویس و هر ویژگی مثبتی که یه مرد میتونه داشته باشه رو توش بنویس و حالا دنبال اون ویژگی ها تو اطرافت بگرد

      برای مثال:

      به همسر و فرزند و خانواده احترام بگذاره

      برای خانوادش دست و دلباز باشه

      صبور باشه

      به همسرش محبت کلامی بکنه

      همراه و رفیق باشه

      ثروتمند باشه

      اهل کار باشه

      سالم و اهل ورزش باشه

      توی کارهای خونه کمک کنه

      خانوادشو خرید و مسافرت ببره

      تشکر کردن بلد باشه

      وفادار باشه

      رازدار باشه

      توکارهاش با همسرش مشورت کنه

      و…

      خداروشکر میکنم که این ویژگی هارو با فکر کردن به ویژگی های همسرم نوشتم

      البته تو این یک سالی که با استاد و فوانین و خداوند اشنا شدم این زندگی رو ساختم به کمک خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        Fatima گفته:
        مدت عضویت: 817 روز

        سلام رویا زیبا امیدوارم خوب باشی

        ممنون بابت کامنتتون

        مدتی که این روش شنیدم اما خیلی گارد داشتم برای انجام دادنش !با باور های قبلی من در تضاد بود

        اما این یادواری خوبی بود که من به عنوان خالق زندگی خودم بایدانتخاب کنم علاقه مندم در فرکانس چه افرادی قرار بگیرم

        حتی میتونم از این روش برای موقعیت های مختلف هم استفاده کنم

        مثلا افرادی که در محیط های اداری و دولتی باهاشون برخورد می‌کنیم

        البته که تکمیل کننده این روش ،پیدا کردن چندین الگو تا برای ذهن باور پذیر بشه

        سپاسگزارم بابت یادواری

        خیلی خوشحالم بابت زندگی عاشقانه ای که خلق کردی در پناه خدا شاد و موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: