شیوه مدیریت انتقادات - صفحه 15

414 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    به نام خدا

    سلام

    یک نوع انتقادی که استاد فراموش کردن راجبش صحبت کنن تحمیل هست.

    استاد راجب انواع انتقادات مثل تخریب ، از روی نااگاهی و انتقاد خیر خواهانه و سازنده صحبت کردن و دیدگاه اراعه دادن اما در مورد انتقاد از نوع تحمیل عقاید وسلایق صحبت نکردن. این انتقاد در زندگی ما زیاده

    مثلا بعضی خواهران من از نوع پوشش من خوششون نمیاد وهر کدام جداگانه دارن به صورت مکرر من را مجاب میکنن اون طور که اونها می خوام باشم. در واقع به نوعی اعتراضات شدیدی هم که در این اواخر به استاد شد هم میشه گفت از این جنس انتقاد بود

    به نظر من اونا نمیخواستن مثلا استاد را تخریب کنن اونا فقط دوست داشتن استاد عباسمنش را مجاب کنن به اونا بیپونده

    متعصافه این ویژگی در تفکرات مذهبی مختلف بارزه که یک نوع نژاد پرستی عقیدتی راه انداختن ودوست دارن تحمیل کنن تفکراتشون را. خب بگذیرم از استاد شدیدا به خواطر اگاهی های این فایل به خصوص تکنیک های مدیریت انتقادات مختلف سپاسگزارم وبرای کلیه ی دوستان درسایت ارزوی موفقیت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    سلام عزیزانم

    در مورد انتقاد پذیری

    زمانی که فردی از من انتقاد میکنه من بشدت بهم میریزم و یه جورایی از لحاظ فیزیکی داغ میکنم قلبم تند تند میزنه و به شدت از لحاظ روحی هم بهم میریزم ، یعنی فوق العاده عصبی و پرخاشگر

    البته که سعی میکنم اون انتقاد رو به روش درست پاسخ بدم اما متاسفانه به علت باور های اشتباهم و حرف مردم و اینجور چیزا من از درون احساساتم به هم میریزه و نمیزاره که با آرامش جواب مخاطبم رو بدم .

    اول از همه من اصلا نباید دیگران رو متقاعد بکنم بابت کاری که انجام میدم و سبک زندگی که دارم ، قرار نیست من توضیح بدم عملکردمو به کسی که بد برداشت کرده ، بحثی نداریم ما با هم من به این روش فکر میکنم و رفتار میکنم اون فرد هم به روش خودش ، همینطور که من اون فرد حق اینو داره که انتخاب بکنه چجوری رفتار کنه ،چجور لباسی بپوشه ، از چه الفاظی در کلامش استفاده کنه ، چه بر خوردی کنه ووو منم به همون اندازه این حق دارم .

    اما زمانی مثل امروز با وجود اینکه من اینارو میدونم اما بازهم به هم ریختم ، مثل امروز که رفتم مغازه و مریض بودم اما ماسک زدم و دوره نقاهتم بود اما همکارم برگشت به من گفت که چرا مریض شدی بلند شدی اومدی مغازه برای اینکه مارو مریض کنی …

    این حرفش حسابی اذیتم کرد و چون احساسم بد شد و ناراحت شدم خواستم که اونم همچین احساسی رو تجربه کنه و جواب دادم ، چون دوست داشتم ….

    انقدر شعورم میرسه که وقتی مریضم ماسک بزنم .

    مگه خرجمو تو‌ میدی که نیام سره کاره و…

    من این حرفارو با عصبانیت بهش زدم اما اون خیلی با خنده و شوخی جوابمو میداد .

    متوجه شدم که دلیل احساس بد من رفتار دیگران نیست بلکه باور های بد من هست که با رفتار های دیگران آزارم میده .

    من وقتی برام حرف و نظر دیگران مهم باشه ، انتقادشون و سرزنششون ، نا خودآگاه به هم میریزم در صورتی که اگر باورم درست باشه خیلی راحت میگم …

    الان چند روزه گذشته و من قرص و دارو خوردم و دوره نقاهتمه ، تازه ماسکم زدم برای اینکه شما مریض نشی ، شمام مریض شدی بیا ، اما ماسک بزن من مشکلی ندارم

    اگر باز ازم توضیح خواست یا سکوت میکنم یا میگم اوکی دفعه بعد یادم میمونه یا حق با شماست .

    خیلی ریلس و راحت ، نه کسی ناراحت میشه این وسط و نه شخصیت و رفتار من زیره سوال میره .

    بالاخره ما داریم در اجتماع زندگی میکنیم ، من نمیتونم رفتار دیگران رو کنترل کنم یا همش بگم این رفتارت بده تو نباید اینجوری با من حرف بزنی و…

    من باید بتونم در همچین مواقعی حاله خودم رو خوب نگه دارم چطوری ؟ با تغییر باورم

    که بگم طبیعیه عده ای از رفتاره من خوششون نیاد ، اینکه من نمیتونم رفتار دیگران رو کنترل کنم ، اینکه احساس خوب من دست خودمه نه کسه دیگه ، اینکه حرف مردم مهم نیست اهمیتی نداره ، اینکه من قرار نیست چیزی رو به کسی توضیح بدم که متقاعد بشه ، اینکه هر کسی بر اساس باور هاش رفتار میکنه به خاطره گذشتشه چون اینجوری باهاش رفتار شده چون رفتاری بهتری ندیده رفتارش فلبداعه نیست ، اینکه از چند نفره دیگه بپرسم آیا رفتار اشتباه بود شاید ازنظر اون فرد اشتباهه فقط یا اینکه ازش بخوام بیشتر توضیح بده همین حرفایی که استاد گفتن

    به هر حال نیاز داره که هی تمرین کنم این موارد رو که چجوری انتقاد پذیر باشم …

    دوست دارم استاد

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    محمد منجزی گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    استاد سلام من شاید هشت سال شما رو دنبال میکنم و خیلی از محصولات شما رو خریدم یک انتقاد داشتم من اهل کامنت گذاشتن نبودم ولی وقتی یه انتقادی میکنم نظرم به اشتراک نمیزارید ولی وقتی نظرم گل و بلبل هست به اشتراک میزارید درسته که شما میخواید تمرکزتون روی ویژگی های مثبت باشه ولی اینجور بنده ناراحت میشم که برای نظراتم ارزشی قائل نمی شید و به اشتراک نمیزارید الان چندین کامنت منو به اشتراک نذاشتید من که دشمن شما نیستم من از مشتری ها و طرفدارهای قدیمی شما هستم لطفا تو این موضوع تجدید نظر کنید و فقط به گل وبلبل ها اهمیت ندید و بقیه نظراتم ببینید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      باران بهار گفته:
      مدت عضویت: 508 روز

      سلام دوست عزیز

      اگه انتقادی دارید فکر کنم میتونید ایمیل بزنید و بگید یا از طریق دیگه انتقادتون به استاد بگید

      اما این سایت هدفش انتشار افکار مثبت هست تا بچه هارو وارد مدار مثبت کنه ، اینجا صندوق انتقادات و پیشنهادات نیست .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    سلام و درود

    وقتی می شنویم میگم دقیق مثل اینکه این فایل برای منه

    انتقاد کردن یا ایراد گرفتن

    درست میگی استاد دقت نکرده بودم چه خوب گفتی

    وقتی خودمون با خودمون در صلح نیستیم چرا توقع داریم دیگران با ما در صلح باشند

    وقتی تو افکارمون از خودمون ایراد میگیریم دیگران اون رو بهمون نشون میدن

    من تن صدای بالایی دارم و همیشه بهم میگن بلندگو قورت دادی

    خیلی وقتها با خنده گذراندم ولی چند باری گریه کردم و ناراحت شدم

    الان بهش فکر میکنم اره وقتی به خودم میگم

    دیگران بگن عصبانی میشم

    ولی وقتی با خودم در صلح باشم و خصوصیات خوب خودم رو بازگو کنم پس نتیجه احترام میشه

    این فایل پر از نکته بود

    که هر مرتبه گوش دادن باور مخرب و یا دلیل رفتاری برات نمایان میشه

    خداروشکر بابت این آموزشها و این فایلهای ناب ناب

    استاد از شما و مریم جان تشکر میکنم

    خدایا منو هدایت کن به سمت بهترینها

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    استاد این فایل عالی بود که من بیام و یکی از پاشنه های آشیلم را درست کنم

    چه راه کار های عالی دادین به من و خودم تازه دوباره قانون برام مشخص شد که جهان مثل آینه هست

    من چند وقت پیش هی تو ذهنم به برادرم انتقاد میکردم که چرا این شکلی و چرا اون شکلی بعد چند روز دقیقا همون انتقاد ها از طرف همون شخص به خودم شد

    من تازه قانون درک کردم در این موضوع که بابا جان هر چی بفرستی همون برات میفرستند‌

    و این راه کار هایی که دادین چقدر میتونه به من کمک کنه

    از امروز من این راه کار ها را در دست اقدام گذاشتم و همین امروز مدیریت کردم انتقاد های رئیسم را و چقدر دیدم که حالم خووب و دیگه اون‌ احساس بد نیست برای من.

    سپاس گذار شما و سایت خوبت هستم استادم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    به نام خداوندی که درقلب منه وهمراه منه

    سلام به دوستان عزبزم

    دقیقامتم همین انتقادکردن روباهاش مشکل دارم ولی قبلاخیلی بدتربودولی الان به لطف اموزش های استادعزبزم بهترشدم وقتی کسی ازم انتقادمیکنه چون بایدیادبگیرم که برام مهم نباشه

    وقتی من ناراحت بشم یعنی باخودم درصلح نیستم

    چون دارم خودم به خودم انتقادمیکنم یادارم دیگران رانصیحت میکنم برای این که دارم توجه کنم به این موضوع

    چون جهان مثل اینه عمل میکنه هرکاربکنی بهت برمیگرده

    من هنوزدوره عالی عزت نفس روتهیه نکردم ولی ازاگاهی های رایکان استفاده کردم وخیلی عالی بودوامیدوارم که به زودی دوره روبخرم به لطف الله مهربان

    من اکرقبلاکسی بهم انتقادمیکردخیلی ناراحت میشدم وبه شدت عصباتی میشدم ولی الان نه چون من اون احمدقبلی نیستم وتغییرکزدم وارامشم بیشترشده احساسم بهترشده

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3775 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته و همه عزیزانی که این کامنت رو می‌خونن.

    شنیدن این جلسه برای من در حکم دریافت یک پیغام واضح و مشخص از جانب خداوند بود.

    مدتیه که دارم سعی می کنم روی عصبانی نشدنم کار کنم. خب، من به صورت کلی آدمی بودم که بسیار عصبانی میشدم. بعضی اوقات هم سر چیزهای مسخره و بی دلیل. البته بعضی موقع نه! الان که فکر می کنم می بینم در 100 درصد موارد بدون اغراق، عصبانیتم بی دلیل و الکی بود. چند روزی بود که (مخصوصا بعد از شنیدن فایل استاد در مورد الگوهای تکرار شونده) تصمیم گرفته بودم روی عصبانیتم کار کنم. و اجازه ندم چیزی من رو شدیدا احساسی کنه و عصبانیتمو برانگیزه!

    یکی از چیزهایی که خیلی منو عصبانی می کرد این بود که در حوزه کارم (مشاور تحصیلی هستم) یه دانش آموز با نظرم مخالفت می کرد و میگفت فلان چیز اشتباس. با این که من میدونستم حق با منه اما شدیدا عصبی می شدم و می خواستم بهش بفهمونم چیزی که اون میگه اشتباس. برای همین شروع به بحث و جدل می کردم باهاش.

    تا اینکه یه دانش آموز این شکلی رو خیلی باهاش بحث کردم. همش می خواستم به اون بفهمونم که داره مسیر اشتباهی رو میره و برای همین یکم تن صدام در مکالماتمون بالاتر میرفت. مادر اون دانش آموز بهم گفت شما خیلی عصبی هستین و بهتره روی خودتون کار کنین.

    اولش که اینو شنیدم عصبانیتم صدبرابر شد اما انگار در همون لحظه کلام استاد یادم اومد که گفتن باید بتونی احساستو در این شرایط کنترل کنی. و سعی کردم خیلی اروم صحبت کنم و خلاصه هر طور بود اون مکالمه به پایان رسید.

    بعدش که فکر کردم دیدم این دانش آموز داره منو رشد میده. عدم پذیرشش نباید باعث بشه من عصبانی بشم. بلکه باید باعث این بشه که صبر و تحمل من بره بالا. اشکالی نداره اجازه بدم اشتباه کنه. بعدش به حرف من میرسه که نباید فلان کارو می کرد.

    و از وقتی این تصمیم رو گرفتم خیلی آروم تر شدم. حتی در اتفاق مشابهی امروز خیلی آروم برخورد کردم و می دونم موفقیت حاصل همین کنترل ذهنه.

    از استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که به من یک بار دیگه آموزشی بی نظیر دادن.

    برای همه شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی سلامتی و موفقیت و شادکامی دارم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1770 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به استاد عزیز

    سلام به خانم شایسته مهربان

    سلام به دوستان هم مسیر

    خدایا شکرت بابت خوشگل ترین و خوش تیپ ترین استاد دنیا

    من در مورد انتقادات بله واکنش احساسی دارم

    آن هم در چند دسته

    مثلا در مورد انتقاداتی که از طرف همسر و خانواده همسرم بهم میشه که بیشتر حالت له کردن دارد تا سازنده .و این الگو آنقدر تکرار شده بود که خود من هم باورم نسبت به خودم خراب شده بود و خودم رو یک آدم بی استعداد و کلا خنگ میدیدم.

    البته از وقتی وارد این مسیر شدم و فایل های استاد رو گوش کردم متوجه شدم من بسیار انسان با استعداد و با هوش و زرنگ هستم.

    اما متاسفانه خودم،خودم رو باور نداشتم و با باور بود که ناخودآگاه اجازه میدادم این جوری باهام رفتار بشه.

    واین یکی از پاشنه های آشیل من هست و دارم روش کار میکنم و خیلی بهتر شدم اما هنوز هم در درونم وجود دارد و در مقابل کوچکترین انتقادی از طرف اونا باز عصبی میشم و حالا جالبه اونا خودشون هم ……….

    یکی از کارهایی که انجام دادم از خانواده همسرم یه کم فاصله گرفتم و این خیلی در روند بهبود این باور خود ارزشی به من کمک کرد.

    خوب حالا یه دسته انتقادات دیگر که بیشتر از طرف دوستان و آشنایان هست در مورد مسائل مالی هست که چرا تو خونه تو نساختی چون من چند سال هست که زمین خریدم و تو این چند سال اخیر هم استارت ساخت و ساز رو زدم ولی دیگه متوقف شده. و میگن بابا تو که خودت هم این کاره ای (من در حوزه ساختمان فعالیت دارم و به عنوان پیمانکار جزئ هستم)

    و این در حالیه که اونا می‌بینند تمام همکاران من دیگه خودشون حد اقل خونه دارند.

    و من میدونم که عوامل بیرونی که معمولا مد نظر اوناست کاملا بی اثر هستند در این مورد و در تمام موارد زندگی.وفقط به باورهای من بستگی دارد، ومن دارم روی خودم کار میکنم و دارم از مسیرم لذت میبرم

    و ایمان دارم در زمان مناسب به بهترین شکل ممکن و به راحتی من خونه ام رو میسازم.

    و جالبه میگن چرا وام نمیگیری و…..‌

    و بعضی ها هم میگن بابا بدون وام نمیشه

    و یا اگر بدهکار باشی بالاخره مجبور میشی بیشتر کار کنی و این جوری تو صاحب خونه میشی.

    ومن به خودم میگم بابا من آدم زجر کشیدن نیستم

    من میخوام همه چی رو به راحتی و آسانی بدست بیاورم چون خداوند من وهاب است

    و داری فضل عظیم هست.

    و تازه خودش تو سوره ضحی آیه 5 گفته

    به زودی آنقدر بهت نعمت و ثروت میدهم تا راضی شوی و جالب تر از همه چند روز پیش تو همین افکار بودم و یک هو برگشتم طرف تلویزیون دیدم داره قرآن میخوانه همراه با نشان دادن آیات با معنی فارسی.

    بله درست حدس زدید دقیقا همین آیه بود

    و نشانه از این واضح تر مگه داریم .

    و من چون نمیتونم بهشون توضیح بدم که من توی یک مسیر الهی هستم و………‌

    اون موقع یه کم کنترل ذهن از دستم خارج میشه.

    که اینم براش برنامه دارم دندون رو جگر بزار

    چشم اینم حل میشه.

    همانا من خالق صد در صد شرایط زندگی خودم هستم.

    ممنون استاد عزیزم

    ممنون دوستان عزیزم

    آرزوی شادی،سلامتی،ثروت و آرامش براتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2836 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام به همگی

    انتقاد واژه ای ست هم بسمت سازندگی

    و همچنین بسمت

    نابود کنندگی

    بستگی به ما داره که کجای داستان قرار داشته باشیم

    واقعیت اینه که من خودم از بچگی یه شخصیت زود رنج و عدم انتقاد پذیر داشتم

    و از زمانی که متوجه شدم زودرنج بودن هم قسمتی از عزت نفس پایینه دیگه همیشه دارم روش کار میکنم و هواسم بهش هست و این باعث میشه که آدم چقدر از درون قدرتمندتر و بیشتر با خودش در صلح قرار میگیره

    و همین تمرین باعث میشه که بخش زیادی از عزت نفس و خود ارزشی ساخته میشه

    و باعث ساخته شدن بخش های دیگه هم میشه و…

    اگه میبینی ازت انتقادهای چرت و پرت زیاد میشه به این معناست تو از درون خیلی با خودت مشکل داری و خودتو اونقدر دوست نداری

    ولی اگه انتقادهایی بزرگ که ممکنه بعضی هاشون انتظار هستند ازت میشه به این معناست اکثر اون انتقاد کننده ها بزرگ میبیننت و به همین دلیل هم دوست دارند که تو بزرگتر بشی و همچنان الگوشون باقی بمونی

    *خداروشکر میکنم از وقتی که خداوند با ابزارهایی مثل تضادها و چالش منو مورد عمل و چالش قرار داد تا بهتر درک کنم که قبل از انتقاد کردن از دیگران قبلش مزه مزه اش کنم بعد بر زبان جاری کنم یا حتی قبل از گفتن در ذهن خودم و قبل و مهم تر از اینام اصلا قبل از انجام و نتایج کار خودم قبلش زود خودمو مورد قضاوت قرار ندم

    آخه وقتی ما حتی نمیتونیم‌ خودمون رو قضاوت کنیم چطور میتونیم راحت دیگران که بیرون از ما هستند رو قضاوت کنیم

    به نظر من انتقاد از خودمون یا کسی چگونه و زمانی خوبه که بخواهیم در مسیر سازندگی و با لحن خیلی متشخصانه و نیت خوب به دیگری بگیم ،اونم کی زمانی که خودمون واقعا اون کار یا اون نوع کارهارو انجام دادیم و درک خوبی ازشون داشته باشیم

    همین دیروز بود تو محل حرفه کاریم یه نفر اومد درخواستی ازم کرد و البته پولی براش انجام دادم احساس کردم به خورده ناراضی هست گفتم کار من این نیست اما دیگه شما درخواست کردی به خودم گفتم کار شما رو راه بندازم وقتی اینو بهش گفتم ،گفت دمت گرم همینم لطف کردی

    با احساس خوب ازم تشکر کرد و کلی راضی هم بود،

    پس میشه خیلی از انتقادها رو همون لحظه به سادگی حل کرد هم خودت هم طرف مقابل راضی و خوشحال شود

    استاد وقتی شما این صحبتهای زیاد و بعضا سنگین در این موارد میکنی یسری از مرزهای باریک هم ازشون میشه دید که هرچیزی خیلی از مردم در شبکه های اجتماعی میگن رو میتونه اشتباه باشه

    پس باید همیشه هوشیار باشیم و هر حرفی رو باور نکنیم و بی خود و برا سرگرمی وارد شبکه های اجتماعی نشیم چونکه من خودم قبلا دیدم حتی از بزرگترین و بهترین الگوهای جهان هم هنوز یسری ها هستند که انتقاد میکنند

    چونکه در خیلی از شبکه های اجتماعی یه عالمه آدمهایی هستند که خودشون به جایی نرسیدن.و راحت از دیگران عیب و ایراد میگیرند

    تو تخصص من بعضی از همکاران یا اقوام من ازم ایراد میگیرند اما چیزی که من همیشه فراوانی رو به خودم یادآوری میکنم !؟

    چونکه جهان خداوند فراوان و متنوع است بی نهایت سلیقه ها ،انتخاب ها و دیدگاههای مختلف وجود داره کسانی که باید من و کارمو دوست داشته باشند این اتفاق میفته

    و یه نکته دیگه که بهم احساس خوب میده خیلی از اون آدمهای منتقد ازم ایراد میگرفتند اما الان خیلی وقته که از تجاربم حذف شدند و هرروز افراد بهتری وارد تجاربم میشه البته همچنان انتقاد کننده هایی هم هست اما من هرروز بیشتر در مسیر سازندگی خودم هستم

    *اما در کل هر انتقادی چه مثبت چه منفی ما رو رشد فراوان میده

    بازم برگشتیم سراغ جمله اول

    وقتی نگاه میکنم بیشتر باور میکنم که انتقادهاست که باعث رشد درونی بیشتر در وجود ما میشه چونکه ‌‌باعث بازنگری بیشتر ما به خودمون میشه

    همین چندروز قبل با یکی از دوستان تماس تصویری از خارج از کشور باهام داشت وقتی کناریم بهش گفت سجاد عضو سایت عباسمنش هست اون بنده خدا گفت آقای عباسمنش و امسال ایشون فقط حرفهای تکراری و …میگه اما من اصلا سر سوزنی برام مهم نبود

    چونکه میدونم کانون توجه چه کارهایی و چه قدرتهایی رو داره

    اما بجاش تا میتونم حتی قبل از جمع کردن رخت خوابم تمرین ستاره قطبی بعد سناریو نویسی روزم رو انجام میدم امروز ابتدای صبح درمورد شخصیت زیبای یه فردی که دیروز اولین باهاش برخورد کردم برا دوستان عزیز تعریف کردم درست احساس میکردم که قلبم داره پرواز میکنه بسکه احساس زیبایی بهم میداد

    همگیتون دوست دارم امیدوارم همیشه عالی و عالیتر و انتقادپذیرترین افراد جهان و تاریخ باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1178 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    سلام…

    اولش که فایل رو گوش دادم با خودم میگفتم من این ویژگی هارو ندارم که بخوام از انتقاد کسی ناراحت شم ولی هرچقدر که بیشتر گوش دادم و استاد مثالهای متعدد آورد رو خودم و درونم عمیق تر شدم دیدم که ای دل غافل چقدررر من تو این موضوع ایراد دارم…اینکه چرا مدام تو چرخه ی انتقاد قرار میگیرم برمیگرده به ترمز های من و الگوهام و اینکه ریشه اون انتقاد از کجا میاد باید ببینم آیا انتقادها سازنده است یا مخرب…

    مثلا تو محیط کارم هرچقدر که تلاش میکنم بهتر و بهتر شم صاحب کارم بازم یه ایرادی تو کار پیدا میکنه و انصافا باید بگم ایراد گیری هاش فوق العاده به بهتر شدن من و افزایش مهارتم کمک کرده…چون واقعا انتقادهاش سازنده است…ولی اینو اون لحظه ای که میگه نمیتونم درک کنم و سریع ناراحت و عصبی میشم و کمی زمان میبره تا با خودم خلوت کنم و بگم به این فکر کن که چطور میتونی از این بهتر باشی به این فکر کن یکی دیگه از ایرادات تو کار قراره برطرف شه پس خوشحال باش…هربار که این گفتوگوهارو باخودم میکنم خیلی حالم خوب میشه و بعدش حسابی رشد و پیشرفت رو تو کارم میبینم…

    اما خب باید خیلی کار کنم روی این موضوع که تو لحظه درست برخورد کنم و عصبی نشم…چون این قضیه هر چند روز یکبار داره برام اتفاق میفته و باید ترمزهامو پیدا کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      به نام خداوند توانا و مهربان

      درود به شما خانم کوشککی

      دوست هم مدار

      بهتون تبریک میگم که اینقدر خوب با شجاعت دارید میرید تو دل مسائل و به جای فرار کردن و رد کردن

      می پذیرید و با خودتون گفتگوهای مثبت دارید تا احساس خود سرزنشی رو از خودتون دور کنید و در آرامش الهامات رو برای بهبود خودتون دریافت کنید

      فقط یه شخص قوی و شجاع می توانه انتقاد های سازنده رو بپذیره و شروع کنه به اصلاح کردن رفتارها و باورهاش و پیشرفت کنه

      خانم کوشککی عزیز به شما تبریک میگم بابت این حد از عزت نفسی که برای خودتون ساختید

      خیلی از دیدگاه های شما درس یاد میگیرم سپاسگزارم

      شیوه نگارشتون هم خیلی خوبه و مختصر و مفید نوشتن شما هم تأثیر مثبتی داره برای اینکه من بیشتر ترغیب بشم به خواندن

      سپاسگزارم

      و باز هم به خاطر این شجاعت و شهامتی که برای پذیرش انتقاد های سازنده دارید بهتون تبریک میگم

      خیلی ها جرعتش رو ندارند…

      قدر خودتون رو بدونید :)

      خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

      «این عبارت تاکییدی که تصمیم‌ گرفتم پایین تمام دیدگاه هام بنویسم تا جزیی از‌‌ وجودم بشه»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        صفورا کوشککی گفته:
        مدت عضویت: 1178 روز

        سلام محمد حسین عزیز

        سپاسگذارم بابت کامنت قشنگی که برام گذاشتید و بهم انرژی دادید…قطعا درون زیبایی دارید که میتونید زیبایی رو در کلام دیگران پیدا کنید…همین تایید و تحسین دیگران نشان از اعتماد به نفس بالای شماست…بهتون تبریک میگم

        شما با کامنتتون منو به فکر فرو بردید اون قسمتی که به گفتوگوهای ذهنی اشاره کردید اینکه من باخودم چقدر در صلحم…وااااای خدای منننن…اصلا به این قضیه تا حالا توجه نکرده بودم که تو این مورد چقدررر پیشرفت کردم…من تو گذشته ی نه چندان دور به شدت آدم خود سرزنش گری بودم ..یعنی کوچکترین رفتار و کلام اشتباهم کافی بود تا بدترین گفتوگوهای ذهنی رو باخودم داشته باشم…همین امروز صبح یه موضوعی پیش اومد که به قدری حسم بد شد قشنگ داشت گریم در میومد و ذهنم داشت نجواهارو شروع میکرد که تخریبم کنه…ولی با تمام وجود سعی کردم که گفتوگوهارو مثبت کنم…این کارو ناآگاهانه کردم ..با کامنت شما یاد این موضوع افتادم که چقدررر خودتخریبی میتونه باعث از دست رفتن عزت نفس بشه…

        این روزها دغدغه ام اینه که با دوره ی کشف قوانین ترمز های ذهنیم رو پیدا کنم…البته به دلیل حجم بالای کاریم هنوز شروع نکردم ولی به امید خدا این هفته شروعش میکنم و مطمئنم کلی سرعت پیشرفتم بیشتر میشه…امیدوارم که برای شما هم نتایج عالی اتفاق بیفته و تو این مسیر قشنگ هر روز با سوپرایز های خداوند شگفت زده شید…

        لایق بهترین ها هستید…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: