آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2015/12/عکس-فایل-2.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-02 22:52:422020-08-28 10:14:12آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
چند روز پیش وقتی پیامک واریز حقوق از طرف بانک به دستم رسید متوجه شدم یه مبلغی که بیشتر از نصف حقوقم بود به صورت اضافی برام واریز شده. هر چی فکر کردم دلیلش رو متوجه نشدم چون عیدی رو هم قبل از شروع سال جدید دریافت کرده بودم. من نعمت های خدا رو عاشقانه و با آغوش باز میپذیرم اما در عین حال از استاد یاد گرفتم که هیچ پولی رو که منبعش رو نمیدونم وارد زندگیم نکنم.
به خاطر همین به یکی از همکارانم که موضوعات مربوط به حسابداری رو پیگیری میکنن اطلاع دادم و گفتم که اگر اشتباهی شده من این پول رو برگردونم به حساب اداره. بعد از پیگیری بهم گفته شد که دلیل واریز این پول به حساب شما مشخص نیست اما نیازی به برگردوندنش نیست. فقط اگر خودتون خواستید و اینطوری راحت بودید کافیه این ماه چند ساعت اضافه تر کار کنید.
باورتون نمیشه اون لحظه چه احساسی داشتم. برای من که غیرحضوری و از خونه کار میکنم و کارم رو دوست دارم چند ساعت اضافه تر کار کردن اصلا کار سختی نیست اما اون مبلغ اضافی خیلی برام شیرین بود چون همون روز تقریبا معادل همون پول رو برای رفتن به دندونپزشکی کنار گذاشته بودم.
از همون اداره رفتم دندونپزشکی و بعد از اینکه کارم انجام شد و خواستم برم حساب کنم، دیدم آقای دکتر زودتر از من رفتن با منشیشون صحبت کردن. وقتی رفتم کارت بکشم خانم منشی گفتن که آقای دکتر گفتن به شما دویست هزار تومن تخفیف بدم!
یعنی از خوشحالی نمیدونستم چی باید بگم. این خوشحالی هم به خاطر تخفیف گرفتن نبود چون من اون مبلغ رو از قبل کنار گذاشته بودم و به خودم گفته بودم که باید بهای سلامت نگه داشتن جسمم رو هر چقدر هم که باشه بپردازم. بعد از کار کردن بیشتر روی باورهام هم هیچ وقت از کسی درخواست تخفیف نکردم.
اما قربون این خدا برم که وقتی بهش اطمینان میکنی و اجازه میدی که به شکل ثروت و عشق و کار خوب و احساس خوب و غیره وارد زندگیت بشه، «بغیر حساب» بهت نعمت میده و نه تنها کاری میکنه که پول اضافی به حسابت بیاد بلکه تخفیف رو دنبالت میفرسته! (اونم تو دندونپزشکی که فکر کنم هیچ کس انتظار تخفیف گرفتن نداره!)
خوشحالی منم از این بود که قانون انقدر راحت جواب میده. همونجا به خودم گفتم اگه من با دو سه ساعت کار کردن تو روز روی باورهام و به همین سادگی انقدر تو زندگی جلو میفتم پس حساب کن اگر این وقت رو بیشترش کنم و باورهام رو قدرتمندتر کنم دیگه چه جوری قراره از در و دیوار برام ثروت بباره!!!
این اتفاقات خوب دوباره بهم یادآوری کرد که اگه به خدا وصل بشیم و اجازه بدیم این نیروی هدایتگر راهنماییمون کنه و تو احساس خوب بمونیم، همه حساب و کتاب های ریاضی و استدلال های منطقی بهم میریزه تا ما به خواسته خودمون برسیم.
از پولی هم که بعد از واریز حقوق اضافی و گرفتن تخفیف برام باقی موند، یه عطر عالی سفارش دادم تا باز باور احساس لیاقت و موندن تو احساس خوب رو تمرین کنم.
واقعا کدوم مکتبی جز مکتب الهی هست که بگه برای رسیدن به خواسته هاتون فقط کافیه تو احساس خوب بمونید؟ این فوق العاده نیست؟!!
سلام
واقعا سپاسگذرم استاد.
تفکر به گفته های شما در خصوص نوانای های خودمان در یکی از فایلهای رایگانتان باعث شده امروز یه خلاقیت و فکر نو بیاد سراغم.
من به خودم اعتماد دارم که میتونم تو این کارم موفق بشم.
تشکر فراوان از این متن عالی
واقعا این متن ؛ خلاصه و چکیده ای از همه کتب موفقیت و قرآن کریم و کتب الهی و روایات اهل بیت و روانشناسی و فلسفه اسلامی و عرفان حقیقی بوده و منطبق یر حقیقت و فطرت بشر می باشد .
من مطالعات زیادی در زمینه هایی که نام بردم دارم و می دانم که می توان بعضی کلمات این متن زیبا را ساعت ها شرح داد و کتابها در موردش نوشت .
همه کلمات هوشمندانه و با پشتوانه علمی انتخاب و بیان شده اند و الحق بدون اغراق اسراری الهی درآن نهفته است ؛ من برای یادآوری همه مطالبی که تاکنون مطالعه کرده ام تصمیم گرفتم ؛ هر روز آن را بخوانم.
از بس این متن زیبا بوده و فطرت انسان را بیدار می کند ; نتوانستم جلوی اشک هایم را بگیرم و هق هق کریه کردم.
زمان آفریده شد تا فراموش کنی ابدیت این لحظه را : لیله القدر خیر من الف شهر
شب قدر (شبی که درک شود و از آن استفاده شود) از هزار ماه بهتر است ; یکی از علما در کتابش نوشته است : اگر مردم فهمشان می رسید و تحمل شنیدنش را داشتند ; شاید خداوند می فرمود : لحظه ای که درک شود و از آن استفاده صحیح شود از تمام عمر و تمام ابدیت بهتر است …
مطلب زیاد است که دراینجا نمی گنجد …
خدا خیرت بده …
سلام سلام به همه دوستان
گاهی اوقات من از نظرات دوستان به برخی ترمزهام پی میبرم و با توضیحات کامنت ها بیشتر قانون و درک میکنم. خواستم تجربه خودمو در مورد ترمز کمبود و لیاقت و البته حس خوب که بزرگترین پاشنه آشیل ها م هستن بنویسم شاید کمک کننده باشه.
جدا از بحث کمبود در ثروت، من پی بردم که خیلی اوقات وقتی همه چی خوبه من ذهنم یهو down میشه و هیچ دلیلی هم براش پیدا نمیکنم. کلی باید تلاش کنم تا خودمو دوباره به اوج شادی برسونم و حس خوب و نگاهش دارم.
امروز تمرکز کردم به دلیل این موضوع و تو مراقبه روزانه م جواب و پیدا کردم.
اول اینکه من خودمو لایق خوشی دائمی نمیدونم. اصلا مگه میشه همیشه شاد بود؟ همه چی که باهم نمیشه.چقدر تو زیاده خواهی و زیاده خواهی چه تو ثروت و چه شادی گناه. انگار که کمه ! و اینکه اینهمه کار کردم ولی بازم هنوز پیش زمینه ذهنم هست که غم ارزشه. تو معنویت یه غم زیبایی نهفته ست که انسان و به خودش فرو میبره.
چقدر ترمز نهفته ست در این جملات.
من اصلا یه حس قربانی شدن حتی واسه خدا داشتم که اگر زیادی بخندم و همیشه شاد باشم ازم ناراحت میشه. اینهمه بنده من تو رنج ن و تو شاد هستی! چقدر بی مسئولیتی.
و اینکه بعد هر شادی غم نهفته ست و ما تو دنیای تضادها هستیم و اینا همه باهمن. خوشی و سوی کن که تو دوران ناراحتی دوام بیاری تا خوشی بعدی.
انگار واسه من، دنیای الوهیت با غم نهفته بود و کلی تلاش کردم تا این تصویر و پاک کنم که پیامبران هم تو حزن همیشگی نبودن. اینکه فاطمه زهرا از غم پدر جان داد !! و زینب از غم برادر. و تمام بچگی واسه ما ارزش بود که ماه محرم بلند نخندیم و شاد نباشیم و حتی لباس های رنگی نمی پوشیدیم. حتی دوستانی که کاملا غیرمذهبی بودن هم به اسم احترام اینکارو میکردند.
اینهمه پیامبران واسه هدایت اومدن و کلی ضجر کشیدن و ما همیشه شاد باشیم؟؟! چقدر نمک نشناس.😕
وای که متاسفانه واسه این طرزتفکر و البته هزاربار خوشحالم که پیداشون کردم و هزاربار هم امیدوار برای کنترل و رفعشون!😁
بزرگترین ویژگی که از استاد منو جذب کرد این موفقیت و شادی روزافزون به همراه آزادی زمانی بود. دیدم وای پس میشه . از بچگی به من میگفتن تو زیاده خواهی. همه چی و باهم میخوای و چقدرررر ذوق کردم که میشه هم شاد بود هم کار کرد هم سفر همیشگی. اصلا ایناازهم جدا نیست!
ما لایق خوشی دائم و پایدار هستیم. ما لایق لذت هستیم. لذت ارزشه. خوشی و خنده بلند همیشگی ارزشه. ما لایق استفاده بی حد و نهایت از خزانه جهان هستی در شادی و حس خوب و نعمت و سلامتی و پول و عشق هستیم. 🥳🌟
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
روزپانزدهم روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع!
وقتی فراموش میکنی …….سقوط میکنی!!!!!
چقدر همین یک جمله کوتاه پرمعناست استاد جانم….
وقتی که فراموش می کنیم کی هستیم، چی هستیم، از کجا اومدیم و به کجا باید بریم!!
وقتی که فراموش می کنیم روح ما از روح خداوند هست، خداونی که تنها رب جهانیان است وهمه خیر وخوشی از اوست، گنجهای زمین وآسمان در اختیار اوست، تمام هست ونیست ونفسمان در دستان پرقدرت اوست، اینکه فراموش می کنیم از اول قرار بوده که بیایم توی این زندگی و با همه ی اونچه که از قبل برای طی کردن این سفرزندگانی در اختیارمون قرار داده شده خوش باشیم و لذت ببریم …
اینکه فراموش می کنیم کمتراز ذره بودیم وهنوزم بی قدرت رب، کمتر از ذره هستیم وتمام اصل ونسب و روح وروان وجسم وجان،وهمه ی عواطف واحساساتمون و حتی پلک زدنمون هم نفس کشیدنمون هم در حیطه ی قدرت خالقمون هست واگر مهربانی و بخشندگی اش نباشه، به خاطر ظلمهایی که هربار از روی نادانی ونااگاهی به خودمان می کنیم، تا حالا صدباره نیست ونابود شده بودیم….
اینکه خودمون رو گم می کنیم در کار وبار و کم وزیاد دنیا، در حرص وطمع،در زیاده خواهی ها، در غیبتها وقضاوتها و تهمت ها وحسادتها وکینه ها ودشمنی ها ….
اینکه تمام هم وغممان شده هر روز بیشتر از دیروز مال اندوزی کنیم و باخیره سری و خساست دست بخشندگی نداشته باشیم و با ترس از دست دادنها زندگی کنیم وهمیشه در بیم وهراس باشیم…
وهمه ی اینها باعث میشه که خودمون رو ، خدامون رو، اصل رو فراموش کنیم و انقدر درگیر حاشیه ها بشیم که آرامش وامنیت وشادیمون وسلامتیمون رو به راحتی از دست بدیم..
یه زمانی، سالها نماز میخوندم قرآن می خونوم از روی وظیفه، از روی ترس، از روی اجبار ، نه تنها آرامش نمی گرفتم بلکه بیشتر بهم میریختم،وهمیشه خدا رو جوری تصور میکردم که مثل یه پادشاه تکیه داده بر تخت پادشاهیش و ازم میخواد که با نماز و روزه وتلاوت قرآن و…بهش ادای احترام کنم واگه انجام ندم بدون شک میندازتم توی اتیش جهنم که هیچ، این دنیام بلاء سرم میاره….
خب من اینطوری بزرگ شده بودم مثل98 درصد آدمهای دوروبرم با همین باورها…
خب همیشه دنبال اصل میگشتم دنبال خدایی که خودم پیداش کنم بشناسمش نه خدایی که دیگران بهم معرفیش کردند اونم به غلط!!!!
خب شکرخدا باشما آشنا شدم و در عرض یکی دوسال چنان باورهای من با آموزه های شما دگرگون شد که تمام اون چندین وچندسال زندگی،وعبادت پراز ترس واجبارم از یاد وخاطرم محو ونابود شد، وچنان باورهای من دستخوش تغییرات مثبت شد که دیگه برام مهم نیست تو گذشته چه باوری داشتم نسبت به خدای خودم..
همین بار مهمه وارزشمند که الان مدتهاست نوع عبادتم نوع صلاه(توجه ام) به خداوند به سبک وروشی کاملا پراز عشق ومحبت هست…
نه چند وعده نشانه گذاری شده ومعلوم ومشخص شده وبه شیوه ای که در گذشته بود، بلکه من در هر ثانیه وهر کجا ودر هر شرایطی با فراغ بال رو به سوی معبودم دارم وباهاش حرف میزنم و ازش سپاسگزاری میکنم بابت اینهمه لطف ورحمتش…
اینکه در جایی خاص وشرایطی خاص دنبال خدای خودم نمی گردم بلکه در هرجا که رو کنم به هرچیز که بنگرم وهر چیزی رو که حس کنم برام من تجلی خداست…
واین رابطه بر پایه عشق و مهر ومحبت بنا شده، واین باعث شده که خیلی از چیزهایی که روزی برام مهم وباارزش بودند ولی اصل نبودند حالا بی اهمیت بشن وچیزیهایی که اصل بودند ومن نمی شناختمشون حالا برای من دارای اهمییت هستند وبا ارزش..
حالا میفهمم امام علی، چی گفته بودند، که همیشه جوری زندگی کنید که انگار روز اخر عمرتونه و جوری زندگی کنید که انگار تا ابد قراره زندگی کنید.
این نوع نگاه به زندگی، کمک میکنه نه برای از دست دادنها داغون بشیم و از دست بریم، ونه برای اونچه که داریم وبه دست آوردهامون دلخوش کنیم…
این دیدگاه کمک میکنه که به آرامش درونی برسیم، ارامشیکه همیشه در دسترسمون هست به شرط اینکه یادمون نره در لحظه زندگی کنیم وتمرکزمون روی خودمون باشه و هوشیارانه واگاهانه زندگی کنیم..
واقعا ارامشی رو که بعد درک آموزه های شما استاد عزیزم هر کدوم از ما بعد عمل به قانون در زندگیمون تجربه می کنیم قابل ارزش گذاری نیست، چون از هر دارایی وثروتی باارزشتره این ارامش درونی…
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت تمامی لطف ورحمت ومهربانیش که بر تک تک ما ارزانی داشته..
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خدا هدایتم کرد به این فایل ک درزمان مناسب گوشش کردم و قبلا چندین بار گوشش دادم فقط اینکه با گوش دادن حسم خوب میشد و عمل نکردم ک اگه سکوت کنم لاجرم اتفاقات خوب میفته توزندگی من و اگه جدی بگیرم این تمرین رو در طول روز احساسم خوبه و بیشتر با خدای خودم گفتگو میکنم
و تصمیم گرفتم ک فقط سکوت کنم چون هرموقع سکوت میکنم انگار دست خدا رو باز میزارم ک کارهام رو انجام بده
بنظرم سکوت ی مراقبه هست بین خودت و خدای خودت و هر چقدر این تمرین رو انجام بدم آرامشم بیشتر میشه وقتی آرامشم بیشتر فرکانسم به خدا نزدیکتر میشه و بیشتر اتفاقات خوب رو تجربه میکنم همین تمرین سکوت کردن باعث میشه در طول روز دروغ نگیم ،غیبت نکنیم،تهمت نزنیم
و بخودم گفتم اگه بخوام صحبت کنم فقط تحسین کنم و سپاسگزاری و اگه این عادت رو در خودم نهادینه کنم رفتار و گفتار و عملکردم عوض میشه این صحبت کردن در مورد کسی غیبت کنی باعث میشه کل روز ت تو احساس بد بمونی یا اینکه اگه با صحبت کردن و تحسین کردن و شکرگزاری در طول روز احساست رو خوب نگه داری و اتفاقات خوب رو تجربه کنی
شاد و موفق و ثروتمند و سلامت در آغوش خداوند باشید
سلام به استادم که به الهامش توجه کرده و این فایل بی نظیر رو ضبط کرده
روز سی و پنجم
جسم من روزها در تکاپو است و تلاش می کند برای رسیدن به خواسته هایش تا انجایی که دیگر فراموش می کند به خودش و احساسش توجه کند و فراموش می کند که این دنیا فانی است و اصل او چیست تلاش می کند و هر چه بیشتر تلاش می کند کمتر نتیجه می گیرد و باز هم ناخودآگاه از اصل خویش دورتر میشود .
تا وقتی کم می اورد انوقت رو به اصل خویش میکند می گوید خسته و بی نتیجه ام . اصل او را در آغوش می گیرد و می گوید ای قسمتی ازمن از ابتدا با تو بودم و خواهم بود . اینقدر این اصل بی نظیر است با همه کم محلی ما باز عاشقانه آغوشش را باز می کند و فقط کافی است یکبار این اصل را بخوانی انوقت جوابت میدهد و بهترین ها برایت می شود . یادآوری هر لحظه که ما جزئی از اصل هستیم یکی از ارکان اصلی سعادت در این دنیاست.
تشکر فراوان از استاد عزیزم و خانم شایسته و همه خانواده ام دارم
توی این سفر مخصوصا هر چه بیشتر میگذره کلماتی برای بیان احساسم پیدا نمی کنم و انگار خدا توی چند روز پاکم کرده مثل افراد معتاد که ترک می کنن الان فقط خودش داره تو قلبم حکومت می کنه
هیچ چیز مهمتر از احساس خوب داشتن نیست.
آری هیچ از داشتن احساس خوب مهمتر نیست . همان آرامش و اطمینان قلبی احساس خوب برایم کافیست.
زیرا این احساس برای کسی که در نگرانی و اظطراب است بسیار با ارزش است.
احساس خوب برای من مثل قطره ی آبی است برای کسی که در بیابان است.
احساس خوب برای من تجلی عشق است. احساس خوب برای من تنها چیزی است که می توانم با آن زندگی کنم.
نبودن احساس خوب برای من آسان نیست. احساس خوب برای من حکم زنده شدن را دارد.
احساس خوب برای من حکم متولد شدن از نو را دارد. احساس خوب به من بسیار انرژی می دهد.
زیرا می توانم با خدایم هماهنگ باشم زیرا بیشتر می توانم با خدایم همراه باشم.
مسئله ی بعدی زندگی ام این است که می خواهم مستقل شوم می خواهم از خانواده جدا شوم و تنها زندگی کنم.
همین را می دانم که باید راه را بر ورودی های دیگران ببندم که 99 در صدشان فرکانس های ناخواسته هستند
و تنها باید توکل کنم. زیرا دیگر نمی توانم کنار کسانی زندگی کنم که شرک و فرکانس های منفی کار هر لحظه ی آنان است
زیرا دیگر نمی خواهم و نمی توانم کنار کسانی زندگی کنم که با فرکانس هایشان باعث می شوند خیلی خوب نتوانم احساس خوب را تجربه کنم.
و تا سال دیگر حتما باید این اتفاق بیوفتد.
و رسیدن به احساس خوب کار آسانی نیست. بلکه نیازمند تمرین و مهارت است.
مهارتی که می تواند زندگی را تغییر دهد. من فقط زمان هایی که در احساس خوب هستم فکر می کنم که دارم زندگی می کنم.
«احساس خوب داشتن» فقط یک راهکار برای خلق اتفاقات خوب نیست، بلکه خودش به تنهایی یک پاداش عظیم است.
ذات ما و اصل ما از احساس خوب است. برای همین، تنها راه ارتباط با اصلمان، رسیدن به احساس خوب است. به همین دلیل، وقتی به احساس خوب میرسیم، همه چیزهای خوب راهشان را به سوی ما پیدا میکنند
وقتی که به احساس خوبی می رسم در زندگی ام پیشرفت میکنم و احساس میکنم همزمان با احساسم گشایش رخ می دهد.
احساس میکنم در حال ریشه زدن هستم. اولویت زندگی ام احساس خوب است. راهی که می روم کاری که میکنم نگاهی که دارم فرکانسی که می فرستم
باید همگی به من احساس خوبی بدهند زیرا در غیر این صورت نمی توانم زندگی کنم. نمی توانم نفس بکشم نمی توانم زنده بمانم.
رمز و راز جادوییای که در میان قوانین زندگی به دنبالش میگردی، «احساس خوب داشتن» است.
آری دقیقا همینطور است یعنی احساس خوب جادو می کند جادو . تمام منبع نیروی جهان هستی ربه و راه دسترسی به این نیرو
احساس خوب است. دیگر از خدایی خدا چه می خواهیم؟ وقتی تمام کار زندگی مان این است که به این منبع انرژی دسترسی بگیریم.
هر چند برایم داشتن آن احساس خوب بسیار مهم تر از نتیجه است زیرا می خواهم زندگی کنم با احساس خوب و دوست دارم برایم آن خواسته ها اتفاق بیوفتند
اما ارزششان از داشتن احساس خوب بارها و بارها برایم کمتر است.
جدی گرفتن احساس خوب و ترجیح دادن آن بر هر چیز دیگری، شهامت میخواهد.
سپردن سکّان زندگیات به دست احساس خوب، شهامت و ایمانی قوی میخواهد تا، درک کنی تنها زمانی به خداوند به عنوان منبع همه راهحلّها، نعمتها، فرصتها، عشقها و سلامتیها وصل میشوی و از برکات این منبع بهرهمند میشوی که، به احساس خوب برسی.
خیلی شهامت میخواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» برنامهی خودش را پیش ببرد.
خیلی شهامت میخواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» پزشکت باشد و سلامتی را به جسم و جانت برگرداند.
خیلی شهامت میخواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» همسر عاشق پیشهات بشود و تو را غرق تجربهای عاشقانه نماید.
خیلی شهامت میخواهد تا اجازه دهی «احساس خوب» پدر پولدارت بشود و جوابگوی طلبکارهای عصبانی بشود.
شهامت میخواهد تا به جای استدلالهای منطقی ذهنت، برنامه را به شیوه «احساس خوب» پیش ببری و به شیوه او به مسائل نگاه کنی و به شیوهی او خیلی کارها را انجام ندهی و به شیوه او خیلی از کارها را انجام بدهی.
و این درس ها را گرفتم و اینکه اعتماد به رب.
زیرا اگر نتوانیم به رب اعتماد کنیم نمی توانیم به احساس خوب برسیم و در آن بمانیم.
احساس خوب برایم نهایت آزادی است.
خیییلی ساده و زیبا نوشتین و بسیار هدایتگر بود.ممنونم.
شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت❤
سلام
این متن خیلی عالی بود سپاس از شما
سلام خدمت استاد خوبم
کاملا حس شمارو درک و حس میکنم .اونقدر هم با شما بودم که خودتون و شناختی که از قوانین دارین رو بخوبی بشناسم.
من نوزده سالمه با باور کردن خودم و قانون جهان افرینش و خالق اون… رویاها و اهداف بزرگی رو واسه خودم تعیین کردم و با ایمان و احساس شادی به سمت اون حرکت میکنم.
اونقدر ارامش کسب کردم که حتی در شلوغ ترین مکان و ازار دهنده ترین مکان هم دستامو باز میکنم به اسمون نگاه میکنم و با یه نفس عمیق بهترین حس رو به خودم منتقل یکنم
اول از خدا و بعد از شما که بهترین استاده من هستید سپاسگذارم و براتون ارزوی اگاهی بیشتر ارامش و ثروت را دارم.
در پناه الله یکتا .بدرود.
موفق باشید و به ذات خدا نزدیکتر و آرامش بیشتر .
بنام خداوند بخشایشگر مهربانم
بنام خداوندی که الام علیم است ای داناترین و ای آگاهترین داننده ی رازهای نهان
خداوند امشب دستمو گرفت وصاف آورد روی دکمه نشانه ام..
در پرتو آگاهی
خدایا شکرت .. روزی در این قسمت دست نوشته ای به یادگار بر جای گذاشتم.. اینکه صدای سکوت ترا شنیده بود..
اینکه با نگاه محبت آمیزت من را صدا زدی
اینکه چشم براه من بودی که صدای سکوت ترا بشنوم
اینکه منو آوردی اینجا در جمع خانواده ی الهی ام
اینکه بهم فهماندی من عزیز دوردانه ی ارزشمند تو هستم ..
یادته اون همسایه ی شلوغ کن من… همش حواسمو پرت می کرد؟؟؟
یادته چطوری از یک کاه کوه می ساخت تا منو ببره به قهقراه ؟؟؟
یادته توی همسایگی تو چطوری سر و صدا می کرد که من صداتو نشنوفم؟؟؟
وقتی تو با سکوت و بی سروصدایی ایت و با عشق منو صدا می کردی اون همسایه ی شلوغ کن تو مدام پی بهونه می گشت…
آره همان ذهن نجوا گری که در همسایگی طپش قلب آرامم مسکن گزیده بود..
بازم حواسمو پرت کرد .. بازم موفق شد که صدای زیبای سکوت ترا نشوفم…. البته ایندفع خیلی زود دستشو خوندم..
ایندفع مچ شو گرفتم ..
ایندفع دیگه راهی نداره
چون من هم صدای زبان سکوت رو یاد گرفتم
چون چشمان من به دستان قدرتمند الهی ام خیره است
چون اون ذهن نجواگر من دیگه فرسوده شده و توان آن قیل و قال های سربفلک کشیده رو ندارد
میدونه.. خودش خوب میدونه .. که من صدای معبودم را شنیدم.. از وقتی صدای سکوت را شنیدم ناامید شده
ولی با تمام ناامیدی هاش دشمن قسم خورده ی این قلب الهی من شده تا باز روزنه ای پیدا کند و خودشو به شکل شعبده باز حرفه ای تری نمایان کند..
ولی انگار آن شعبده بازی هایش هم دیگر اثر ندار..
ای همسایه و ای شلوغ کن معرکه ی عزیزم … می خواهم یک سخنی هم با تو داشته باشم و ایندفع سخنان من همچون معبودم با زبان سکوت است… اینکه فقط نگاهت می کنم… می گذارم هر چی کوله بار داری از جلوی دیدگانم عبور کند و من هم نظاره گر تو باشم .. فقط نگاهت می کنم و با سکوتم می نگرم و نظاره گرت هستم.
دیگر ذهن و روح من در هماهنگی و تعادل با یکدیگر در حال مسابقه هستند
اینکه خداوند الهی ام برای تمام موجوداتش اینقدر با ارزش قایل هست که تو را در بالای جسمم نشاند .. ترا بالای سرم نشاند … ترا تاج سرم کرد … و تو بتصور اینکه در بالاترین نقطه ی جسمم مسکن گزیدی صدایت را به عرش اعلا رساندی و هی فریادت را بیشتر و بیشتر می کردی…
ولی ای عزیز ساکن تاج سرم… و ای ذهن نجواگر بر سر نشانده ام …
من دیگر ترا شناختم
من دیگر شعله های صدای بلند نجواگر ترا .. کم سو میبینم
هر از گاهی نگاهی می کنم و بگمانم توهمی بیش نیستی سکوت می کنم
چقدر این زبان جدیدم را دوست میدارم
چقدر این زبان سکوت زیباست
کلا انگار این زبان کته بری خاصی ندارد
انگار صدای سکوت یک زبان بین المللی است
انگار فقط یک کلمه ای بیش نیست ولی هزاران هزار معنا و مفهوم دارد
خدایا ترا چگونه سپاس بگذارم که چنین عاشقانه دستمو گرفتی .. البته بهتره که بگویم … که دستان من همیشه در دستان گرم پر مهرت بود ولی اینبار محکم تر گرفتی و من احساسش کردم … محکمی و پشتوانه ی لطیفی است..
خدایاااا شکرت که همیشه با من بودی و هستی
خدایاااا شکرت چشمان من رو منور به نور الهی خودت کردی
خدایاااا شکرت که برای ساختن آینده ی درخشانم من را همراهی می کنی
خدایاااا شکرت که بشارت های خوب و خوش شادمانی اعظیمم را بوضوح و به روشنی و با صدای بلند الهام و شهودم می شنوم و درک می کنم و آگاه می شوم و بی درنگ اطاعت می کنم
خدایاااا شکرت توانایی شنیدن صدای دانش درونی ام را به من یاد دادی تا تصمیمات درست و مناسب و عاقلانه و سازنده ای را بگیرم در جهت رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهای الهی ام..
خدایا شکرت که تو به تنهایی برایم کافی هستی..
خدایااا شکرت
اگر آگاهی خداوند در من جاری شود دیگر هیچ محدویتی در مورد ثروت ندارم چون منبع این ثروت خودش نامحدود است
خدایا ممنون و سپاسگذارم که با معجزاتت سوپرایزم می کنی
خدایااا ممنون و سپاسگذارم
من از درک هماهنگی ها و همزمانی هایت عاجزم
خدایاااا شکرت چنین استاد بینظیری در این جهان هستی خلق کردی که پرچم دار و علمدار چراغ نور و روشنایی هدایت های الهی تو باشد
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که هدایت ما را بر عهده گرفتی ..
خدایااا شکرت که پشتیبان ومحافظ و حامی و هدایتگر من هستی
ممنونم که باز هم صدای دلنشین زیبایت را شنیدم و اشک ذوق رو در وجودم جاری کردی
امشب هم قدرت خداوند من رو بسمت بهترینع بهترین ورودی ها و زیبایی ها دیده ها و شنیده ها و آگاهی روز افزونم هدایتم کرد..
خدا شکرت که بر من احاطه کرده ای نیکی ها و نعمت ها یت
خدایااا شکرت که من به کمتر از بهترین ها رضایت نمی دهم
خدایااا شکرت فَسَیُنسرُی اللیُسری’… خدایا آسان کرده ای آسانی های نعمت هایت را بر من.. ای خدایی که هدایتمان بر عهده گرفتی.. براستی که خداوند وفاترین عهد کننده است
خدایا شکرت
استاد عزیزم ممنونم که این آگاهی ها برایم آگاه دهنده ای بود که گفتیید..
فقط برای سه روز، هرگاه با مشکلی مواجه میشوی به من بازگرد. به درون و به خاطر بیاور که تو موجودی الهی هستی و همه این زندگی تنها یک تجربه کوچک فیزیکی است در زندگی ابدی و مقدس تو، تجربه ای که بارها و بارها تکرار میشود.
و به خاطر داشته باش که تو لایتناهی هستی.
ارادتمند همیشگی این خانواده ی عزیزم رویا مهاجر سلطانی
2023/5/13 Meh
1402/2/23 اردیبهشت