live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشد - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-02 02:14:202024-10-02 05:37:38live | رعایت قانون تکامل = هموار شدن مسیر رشدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند رهنما و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان گرامی
خداوندا سپاسگزارم بابت قدم به قدم راهنمایی و هدایتگری.
استاد عزیز چقدر دوست داشتم این فایل رو ، اول از همه اون طبیعت بی نظیری که پشت سرتون قرار داشت. احساس میکنم وزش باد ملایمی که موج های کوچکی روی دریاچه ایجاد کرده رو میتونم حس کنم، خدایا متشکرم بابت این همه زیبایی.
قانون تکامل رو بیشتر از هرجایی در تمریناتم حس میکنم. گاهی که جو گیر میشم و فکر میکنم طوطی وار باید تمرین کنم اما کارها خوب پیش نمیره و بعد ذهنم شروع به سرزنشم میکنه که چرا جدی نمیگیری، چرا بیشتر تلاش نمیکنی؛ اینجاست که وقتی یاد قانون تکامل می افتم قلبم آروم میگیره و به خودم میگم هیچ اشکالی نداره، رشد کردن هم قدم به قدم اتفاق میافته.
من وقتی در مدار اول هستم نه تنها نتایجم شبیه مدار دهم نیست بلکه اندازه تمریناتم، مدل فکری ام و میزان جذب خواسته هام و حتی میزان اگاهی به کنترل ورودی های ذهنی ام شبیه مدار دهمی ها نیست.
بله قانون تکامل در تمام امور هستی جاری و ساریه. نیازی نیست من یک شبه ره صدساله برم اما هرچه جلوتر برم راحتتر میتونم گامهای بزرگتر بردارم، مثل الآنم در مقایسه با چند سال پیشم.
چند سال پیش وقتی با مطالب قانون جذب آشنا شدم اولش برام عجیب ، کم کم جذاب و بعد منو به فکر واداشت تا اینکه هر چند روز درمیون سعی میکردم یه کم روی ورودی ذهنم مسلط باشم و خدا میدونه چقدر همون لحظات کوتاه و بریده بریده بودند.
به لطف خدا، با استمرار و تلاشم الان کاملا متوجه ام هرآنچه از خوب و بد در زندگیم تجربه میکنم نتیجه افکار خودمه و دیگه ذهنم مدتهاست دنبال هیچ مقصری نمیگرده.
دیگه ذهنم به طور کامل پذیرفته که من یک موجود کاملا فرکانسی هستم و زندگیم براساس فرکانس های خودم رقم میخوره. برای همینه که الان وقتی از موضوعی ناراحت میشم سعی میکنم ریشه افکارم رو پیدا کنم و فرمون ذهنم رو بچرخونم سمت چیزی که میخوام .
نمیدونید چقدر ذوق دارم برای روزهای آینده ام چون فقط خدا میدونه چه زیبای های بی نظیری پیش روی منه که قراره بهشون برسم و من از همین حالا دارم کیف میکنم که در زندگیم قراره این همه لذت رو تجربه کنم. خداوندا بینهایت از شما سپاسگزارم و متشکرم که منو به مرحله از آگاهی هدایت کردی.
استاد عزیزم و مریم بانو جانم از شما بابت این فایل بینظیر سپاسگزارم که قوانین عالم هستی رو برامون یادآوری میکنید.
ثروت، برکت، شادی، سلامتی و عشق رو برای همه عزیزان آرزومندم ️.
سلام
وقت بخیر
خداروسپاسکهدرحالرشدوموفقیعتهستم.
استاازوقتیمنباقانون آشنا شدم خیلیخونسردشدم
وباحوصلهترشدمقبلاخیلیتویکارهامعجولبودمو
همیشهضررمیکردمخدموخیلیاذیتمیکردم
ووقتیقانونتکاملشما توی یه فایلتوضحدادید
خیلیدرکشکردم والانخیلیموفقیتدارمبهخاطر
قانونتکاملهست
الاسهسالباشمااشناشدموخیلیریلکسبهسویجولو
درحال حرکت هستم روزبهروز بهترشدخدایمنشکرتبهخاطراگاهیها.
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
الان گام 13 هستم ولی از دیروز که گام 12 گوش دادم تصمیم گرفتم این فایل هر روز ببینم
تاجایی که بتونم کامنت بذارم هرچند کار خیلی سختی هست ولی من امروز کنار گام 13 این فیلم گوش دادم یعنی به نوعی هم دیدم هم گوش دادم
از خدا میخوام کمکم کنه این یک هفته ای که قرار هست هر روز این فایل همگام با هر گام ببینم از پسش بربیام
مریم طبیعیه که در مقابل این حرفهای استاد مقاومت داشته باشی چون حتی وقتی میخوام بیام بگم باشه من دیگه از این به بعد میخوام تکامل درنظر بگیرم طبق اون اروم با لذت برم
ذهنم از پشت صحنه بدون اجازه من میاد میگه نه تو میتونی این تکامل انجام بدی اما بخاطر فلان عامل طول میکشه
دقیقا همونجا سعی کردم با چندتا سرچ توی اینترنت چندتا مثال خوب پیدا کنم یعنی از قبل توی ذهنم اومدن
اما این ذهن من اینقدر شنیده و بدون تفکر باور کرده که به این راحتی نمیتونه قبول کنه
همین موضوع داره نشون میده دلیل لذت و راحتی و آسونی مسیری که ما میریم تا به خواسته هامون برسیم ساختن باورهایی که امکان پذیر بودن خواسته هامون بهمون نوید میده،
چیزی که من باید به قوی شدن توش استمرار بخرج بدم یعنی هر روز بدون استثنا متمرکز بشم
استاد من خودم بازی های فرانسه توی جام جهانی 2018 یادمه اتفاقا همون سال هدایت شدم و پیش بینی کردم فرانسه قهرمان میشه
دقیقا یادم همین کلیان امباپه توی بازی با آرژانتین که علیرضا فغانی هم داورش بود با استارت سریعش و رفتن به محوطه جریمه آرژانتین خطری ایجاد کرد که مدافع آرژانتین مجبور شد خطا کنه و پنالتی بده به تیم فرانسه
اون سال خیلیی خوب بود ولی خیلییی به این که چه تکاملی طی کرده فکر نکرده بودم یعنی همونقدر که توجه کردم واقعا اون تایم تکاملم توی فوتسال گذروندم
چه الگوی های خوبی پیدا کردم لوکاکو، لوکا مودریچ،
کاوانی ،پاوارد و تیم فرانسه که عالی بودن
امباپه انصافا نسبت به خیلیایی که توی اروپا فوتبالشون شروع کردن موفق تر بوده
میطلبه که هم روی ساختن یک شخصیت مستقل تمرکز کنم و بخوام بیشتر روی خودم کار کنم
با ایمان
مریم درویشی
1403/7/22
بنام تنها قدرت جهان هستی
سلام ودرود به استاد عزیزم خانم شایسته کاربران عزیز سایت
خدایا شکرت برای این آگاهی وجهانی که همه چیزش بر اساس نظم و تکامله وچقدر شیوا ورسا شما این قانون رو با مثالهای قشنگتون توضیح دادین ومنم یادم افتاد هر جا که قانون رو رعایت کردم چقدر کارها برام روان وراحت پیش رفته اما امان از عجله وثابت کردن خودت به دیگران قشنگ خورد ونابودت میکنه
ویادم افتاد چقدر من خودم رو اذیت میکردم قبلا وجز بیماری درگیری فکری هیچ فایده ایم برام نداشت
اما الان خدارو هزاران بار شکر میکنم از تمام لحظه های زندگیم لذت میبرم وهر کاری رو با عشق وآروم انجام میدم چقد شیرین شده این زندگی برام وچقدر قشنگ همه چی پیش میره
ومن چقدر آروم میبینم دارم رشد میکنم وتجربه میکنم این زندگی رو وقتی تو حالت خوبه این حال خوب مسری به خانوادتم وآدم های که باهاشون سر کارداری سرایت میکنه وبه همین سادگی تو جهان رو قشنگ تر میکنی برای خودت وبقیه باید هر لحظه به خودت بگی آروم باش واین لحظه رو باعشق تجربه کن به قول استاد همیشه این شعر رو میخونن
باید پارو نزد وا داد
باید دل رو به دریا زد
خودش میبردت هرجا دلش خواست
به هرجا برد بدان مقصد همان جاست
واقعا ما اومدیم خودمون رو به خودمون ثابت کنیم نه کس دیگه ای اومدیم عشق وآرامش رو تجربه کنیم نه اینکه مدام سرمون تو کار بقیه باشه ماچیکار داریم بقیه از زندگیشون چی میخوان چقدر این زندگی رو برای من قشنگ تر کردین استاد نازنینم خداحفظتون کنه انشالله خیلی سپاسگزارم ازتون
در پناه خدای مهربانی شاد وسعادتمند باشید
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 18 اسفند رو با عشق مینویسم
امروز آخرین جلسه کلاس رنگ روغنم در سال 1403 بود
صبح وقتی بیدار شدم با عشق و احساس خوب تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم و حاضر شدم تا برم تجریش
مادرم یه عالمه گل سر داد و گفت با گلای سنبل که دیشب درست کرده بودم ،برای همکلاسیام عیدی ببرم
هوا ابری بود وقتی از خونه اومدم بیرون و با بوم تمرینی که داشتم رفتم ، کل مسیر رو با خدا عشق کردیم و کلی لذت بردم
هر روزِ من دیگه داره فرا بهشتی میشه ،آخه هر روز خدا دلبریاشو برای من بیشتر و بیشتر میکنه ،یه وقتایی میبینم نه اصلا فراتر از اون چیزیه که من میگم
فقط دو نفری میخندیم و دونفری کیف میکنیم و بی نهایت لذت بخشه برای من
وقتی رسیدم تجریش هوا بارونی بود و بارون نم نم میبارید ،منم از کنار دست فروشایی که داشتن ماهی عید و سبزه و لباسا و هر چی که برای فروش آورده بودن ،رد میشدم و با لذت نگاه میکردم
خیلی زیباتر شده بود اطراف مترو تجریش
و پیاده رفتن تا سر کلاسم به قدری لذت بخش تر بود که من فقط در بهشت خدا عشق و حال میکردم
اواسط پیاده رو به سمت میدان تجریش یه درخت خیلی خیلی بزرگ هست که از وقتی خدا قلبشو با اون درخت به من نشون داد ،هر بار که میرم نگاه میکنم و عشق میکنم
آخه درخت تنومند ،شاخه هاش به شکل قلب هست و بی نهایت زیباست ،وقتی رسیدم سر کلاسم ، بومم رو گذاشتم سر کلاس و رفتم با همکلاسیم که ماهی یه بار از یزد میاد سرکلاس صحبت کنم و باهم کلی حرف زدیم
وقتی منتظر بودم کلاس قبل ما تموم بشه تا برم جا بگیرم که جلو و نزدیک دست استاد باشم که بتونم راحت تر ببینم ،همین که کلاس تموم شد سریع رفتم
وقتی یکی یکی بچه ها اومدن و جمع شدیم داشتیم صحبت میکردیم که نمیدونم چی شد یکی از بچه ها سوال کرد و من گفتم فرصت نمیکنم و گفتم میرم سرکار
و پرسیدن چه خوب کار جدید پیدا کردی ؟ هی میپرسیدن چی گفتم بذار استاد بیاد اونموقع میگم
یه همکلاسیم که باهم زیاد در مورد نقاشی کلاسیمون صحبت میکنیم گفت چرا به من نگفتی دختر
اونموقع یادم بود ، که از دوره جدید یاد گرفتم که دیگه به کسی نگم و نتیجه رو ببینن
اما به خودم گفتم چرا میخوای به استادت بگی ؟
و فقط یه جواب داشتم برای این سوال
اینکه استادم بارها در ماه های گذشته گفت طیبه اگر تصمیم گرفتی فروش گل سر بافتنی رو که هفته ای 10 میلیون برات درآمد داشت کنار بذاری و از نقاشی درآمد داشته باشی سخت در اشتباهی
کسی نقاشی نمیخره و نمیتونی از نقاشی درآمد داشته باشی
یادمه اون روزا با شنیدن حرفاش کمی روند مومنتوم مثبتم متوقف شد و من حتی باورهای ثروت رو تکرار نکردم
اما تلاشمو میکردم و بعد شروع کردم به تکرار باورها
دلیل اینکه میخواستم به استادم بگم این بود که میگفت باورهای من جا به جا میشه اگر چیزایی که من میگم نمیشه رو ،یکی از هنرجوهام انجامش بده و بشه
یادمه یه بار سر کلاس استادم به یکی از هنرجوها که همیشه میگه نمیشه و کم و بیش کار میکنه و تلاش نمیکنه ،گفت
تو هیچوقت به جایی نمیرسی ،این خط اینم نشون و با یه جدیت خاصی بهش گفت که اگر به من میگفت بهم برمیخرود و جوری تلاش میکردم که انگیزه میگرفتم از صحبت هاش
و بهش گفت تو وسط راه نقاشی رو میذاری کنار
وقتی این حرف استادم رو شنید گفت استاد یعنی چی ،به جای اینکه روحیه بدین برعکس خراب میکنید
استادم یه حرف خوبی زد ،گفت من اینحوری میگم تا اگر حرف من بهت بربخوره بری و انقدر تمرین کنی تا بیای به من بگی ،استاد ،دیدی شد
دیدی تونستم
دیدی حرفی که گفتی درمورد من درست نبود
اما در تو نیست اون روحیه ای که بهت بربخوره
تو باید زرنگ باشی و انقدر طراحیتو قوی کنی و هی نگی نمیشه
همه با تلاش تونستن و منم روز اول طراحی بلد نبودم اما الان استادم و البته بازم هیچی بلد نیستم
همه حرفاشو که یادم اومد ،حرفایی که به من زده بود یادم اومد
یادمه پارسال که سر پاره شدن نقاشیم تو اولین نمایشگاهی که شرکت کردم و تابلوم پاره شد و نمیتونستم خسارت بگیرم ،تصمیم گرفته بودم خودم تابدومو درست کنم و به استادم نشون دادم تا کمکم کنه و به شدت عصبانی شد و به من حرف هایی زد
گفت تو انقدر ضعیفی که نمیتونی حقت رو بگیری تو هیچ وقت نمیتونی حقتو بگیری چون ضعیفی ،و بعدش گفت اگر بتونی حتی یک میلیون ار اینگالری که تابلوتو پاره کرده خسارت بگیری ،من اسممو عوض میکنم اصلا هرچی تو منو صدا کردی و بعد گفت من تا به حال تو عمرم ریشامو با تیغ نزدم ،اما بهت قول میدم طیبه اگر بری و حقت رو بگیری حتی شده یک میلیون ،من ریشامو با تیغ سر کلاس پیش هنرجوها میزنم
از اون روز که به من این حرفو گفت انگار انگیزه گرفتم و برخورد که من ضعیف نیستم و از خدا خواستم وکیلم باشه ،چون هیچ کس رو نداشتم و از روز اول خدا کارای من رو انجام بده و الان 17 فروردین 1404 وقت دادگاه هست
و میدونم طبق آیه و لسوف یعطیک ربک فترضی خدا راضیم میکنه
و بعد که بهم گفت از نقاشی نمیتونی درآمد داشته باشی
گفتم میگی نمیشه و نمیتونم از نقاشی درآمد داشته باشم ؟؟؟
باشه با نتیجه میام
از اون روز 4 ماهی گذشت
و من که باورهای ثروتم رو شروع کردم در کنار جنبه های دیگه ،با صدای خودم ضبط کردم و هر روز دارم گوش میدم ، کم کم خدا به باور های من پاسخ داد
که یکی از نشانه های تغییر باورهام
کار نقاشی دیواری بود
و من تصمیم داشتم به استاد رنگ روغنم بگم تا ببینه که میشه
وقتی استادم اومد و شروع کرد من اول هدیه بچه هارو دادم و به استادم هم گل سر دادم تا بذاره رو میز کارش
استادم خندید و گفت طیبه من دخترم مگه اینارو برای من آوردی
گفتم استاد به استاد طراحی هدیه دادم گفتم به شما هم بدم
دیدم گل سر سنبل رو به موهاش زد و کلی خندیدیم و خودشم خندید
استادم خیلی مردخوبیه ،از سال 96 که من هدایت شدم به تجریش و گفتم نمیتونم شهریه کلاسارو بدم ،حتی نپرسید چرا و گفت بیا رایگان بهت یاد میدم
اما من اون موقع درمدار دریافت یادگیری نقاشی نبودم و فقط 6 ماه کلاس طراحی رفتم و بعد 7 سال وقفه، دوباره اومدم یاد بگیرم ،اما اینبار مصمم بودم ،چون باورهام تغییر کرده بودن که سبب شدن من درمدار حضور در کلاس تجریش رو داشته باشم
وقتی به تک تک روزای قبل آگاهیم هم فکر میکنم میبینم که خدا همیشه خواسته بهم کمک کنه ،این من بودم که با باورهای محدودم مانع از دریافت این هدایای خدا میشدم
وقتی کلاس یکم پیش رفت ،همکلاسیم گفت بگو دیگه طیبه چه کاری پیدا کردی
استادم گفت چی شده طیبه ؟
گفتم استاد کار پیدا کردم
پرسید چی ؟
گفتم نقاشی دیواری
پرسید چجوری؟
در چند جمله گفتم
استاد داشتم تو محله مون راه میرفتم و با خدا صحبت میکردم و گفتم من کار نقاشی میخوام ،یکم جلو تر رفتم و دیدم دیوار محله مونو که یک سال پیش دوست داشتم دیوارشو رنگ کنم ،دارن رنگ میکنن و رفتم صحبت کردم با نقاش ،گفت برو لباس کار بیار و بیا شروع کن
استادم که شنید گفت مگه میشه ؟؟؟
گفت بیا شروع کن ؟
هیچ کس قبول نمیکنه ها طیبه
گفت خداروشکر که کار نقاشی پیدا کردی
یکم که گذشت گفت ولی عجیبه طیبه جور در نمیاد هرچی برای تو رخ میده راحت هست ورفتی و گفتی و شده
طیبه باحاله ، کار پیدا کردن طیبه هم باحاله
عجیبه
و من تو دلم میگفتم عجیب نیست کار خداست
خدا به باورهای من پاسخ داده
مهم تر از همه کار جهان هستی بسیار بسیار ساده هست و خیلی خیلی راحت و همواره و از این به بعد هموار تر هم میشه
کافیه که مومنتوم مثبت در همه جنبه های زندگیم رو حفظ کنم
وقتی حرفای استادم رو یادم میارم ،حرفای استاد عباس منش هم به یادم میاد ،که میگفت وقتی یه نفر میگه نمیتونی
در مورد آمریکا رفتنشون انگیره میگیری تا انجامش بدی
منم یه وقتایی که کسی بهم بگه نمیتونی و بهم بربخوره و انگیزه بگیرم ، میگم انجامش میدم و میبینی که شد
و امروز دقیقا استادم متحیر بود
چند بار گفت چجوریه برای تو همه چی ساده پیش میره
اون از رایگان بوم گرفتنات از پاساژ و اینم از راحت کار پیدا کردنت برای نقاشی دیواری
خلاصه وقتی اینارو میگفت من یاد حرفای دیگه اش هم میفتادم که من یه بار گفتم نقاشی های تصویر ذهنی من میره آمریکا
خندید و گفت طیبه نقاشیای منو که این همه سال کار کردم و شناخته شدم تازه گرفتن، بعد تو رو هیچ کس نمیشناسه
چی داری میگی ؟
تو نقاشی باید شناخته شده بشی تا نقاشیت بره آمریکا و یا باید کاراتو ببینن و بخرن و به قدری مهارتت بیشتر باشه که به راحتی بیان سراغت
الان نمیان
وقتی به حرفاش فکر میکنم یه قسمت هاییش درسته و اون تکامل هست
اما اینکه باید شناخته شده باشی رو نمیتونم قبول کنم ،حداقل الان که دیگه آگاه شدم از قوانین خدا و میدونم که خدا برای من مشتری میشه ، دیگه اون حرف هارو قبول ندارم
و الان روی باورهام کار میکنم و میدونم که تکاملم که طی بشه همه چی در زمان و مکان مناسبش رخ میده
کافیه من به قوانین خدا هر لحظه از روزم رو سعی کنم که درست عمل کنم
خیلی خیلی خیلی خوشحالم چون امروز به یک باره استادم سر کلاس گفت ماه رمضان هست و به یک باره از اکسپلورش که باز کرد قرآن عبد الباسط رو گذاشت و یهویی یه پستی رو باز کرد ،
سوره ضحی بود
وای خدای من
این روزا خدا بارها این آیه رو به من نشونه داده گفت که به زودی انقدر به تو عطا میکنم که راضی بشی
خدایا شکرت
وقتی کلاس تموم شد ،همگی رفتیم کنار سفره هفت سین و درختای زیبای پاساژ که عین بهار چیده بودن ویه گاری پر تنگ ماهی بود و کلی گلدونای گل و حوض و خیلی چیزای بهاری دیگه ،عکس گرفتیم
خیلی حس خوبی بود
جالبه یه وقتایی طیبه دو سال پیشمو نمیشناسم ،با خودم میگم اون من نبودم ،منی که حاضر نمیشدم عکس بگیرم چه برسه تو جمعیت زیاد
منی که خودمو دوست نداشتم و مدام ایراد میگرفتم از عکسام و حاضر نبودم عکس بگیرم چه برسه وسط اون همه جگعیت بخوام سلفی بگیرم ،الان عاشقانه تک تک عکسامو دوست دارم و البته یه وقتایی شده که بگم نه این خوب نیفتاده ،اما سعی میکنم بیشتر روی خودم کار کنم
وقتی برگشتیم به همکلاسیم که اونم شرایطش مثل پارسال پیش من بود و میگفت نمیدونم چجوری شهریه کلاسامو پرداخت کنم
و چون آقای نقاش خداگونه گفته بود که میتونی برای خودت یه تیم خانم بیاری
من تصمیم گرفتم بهش بگم
اما چون دانشجو هست و نمیتونه در هفته بیاد برای کار و قرار بر این شد که بعد خبرش کنم
من وقتی داشتم بهش میگفتم
مدام ذهنم میگفت چرا به همکلاسیت میگی ،اگر بگی و بیاد پولی که بهت میدن نصف میشه
اما به حرفش توجه نکردم و گفتم نصف بشه اشکالی نداره ،عوضش سریع تر کارارو انجام میدیدم و ورودی مالی بیشتری به حسابمون واریز میشه و به قدری فراوانی هست که به همه میرسه
و اینو میگفت که تو خودت هنوز پولی دریافت نکردی چرا میخوای یه نفر دیگه رو بیاری
من دیگه یاد گرفتم که جواب سوالات ذهنم رو چجوری جواب بدم و گفتم ببین همون اولشم نقاش خداگونه گفت که من برای اول کارت شاید پرداخت نکنم اما بعد بهت کار میدم تنهایی انجام بدی
و خدایی که منو هدایت کرد سمت نقاش خداگونه همون خدا هم پول کارم رو بهم میده ،چون اون نقاش فقط یک دستی هست از دستان خدا من حقوقم رو از خدا دریافت میکنم
پس سکوت کن و بشین ببین خدا چی داره برای من آماده میکنه
ثروت بی نهایته
وقتی میخواستم برگردم مادرم سپرده بود سبزی خورد شده بخرم و ببرم خونه ، از وقتی مادرم هم گل سرارو میبره جمعه بازار پل طبیعت و میفروشه و کل هفته مشغول ساخت گل سر هست ،دیگه فرصت نمیکنه سبزی بخره و خودش پاک کنه
مامانم یه روز گفت طیبه چقدر تغییر کرده روند کارای من همیشه سبزی میخریدم تا پاک کنم اما الان دیگه فقط سبزی خورد شده میخریم ، وقتی اینارو گفت خیلی خوشحال بودم چون حرف استا عباس منش یادم میومد که میگفت وقتی شما پیشرفت میکنید ،به گسترش جهان هستی کمک میکنید خدایا شکرت که این روزهای زیبا رو دارم
بعد که خرید کردم ،دستام پر وسیله بود و بوم نقاشیمم گرفته بودم و بارون شدید هم میبارید اما من بسیار بسیار خوشحال بودم
وقتی رسیدم مترو تجریش
از پله برقی پایین میرفتم که شنیدم یه آقا با تلفنش صحبت میکرد گفت زمان زود سپری میشه درست مدیریت کن
جمله اش دقیق یادم نموند اما درمورد زمان و هدف صحبت میکرد
با خودم گفتم این تاکید برای دومین باره
چون استادم سر کلاس اشاره کرد به هدف گذاشتن و پیشرفت کردن در نقاشی ، و گفت که اگر سعی کنید در راستای هدفتون حرکت کنید پیشرفتتون زیاد میشه
و به یه حرف خیلی مهم هم اشاره کرد که برای من دیگه مهم نیست هنرجو بیاد یا نیاد ،چون هر کس داره میاد و نقاشی یاد بگیره از جانب خدا میاد و من فقط کارخودمو میکنم
تابلو کار میکنم و لذت میبرم
وقتی رسیدم محله مون،بارون شدید تر شده بود و منم تو اون هوای بارونی برعکس سال های قبل که اگر بارون میبارید و دیتم وسایل داشتم سریع میدوییدم که برسم خونه
اما من با آرامش راه میرفتم و تجسم میکردم و لذت میبردم و برام مهم نبود نقاشیام خیس بشن
وقتی رسیدم خونه
به قدری حالم خوب بود که تصمیم گرفتم تو هوای بارونی قدم بردارم و راه برم و با خدا صحبت کنم
خیلی لذت بخش بود و من کلی کیف کردم
خیس خیس شده بودم و فقط میخندیدم و با خدا صحبت میکردم و تجسم میکردم
و از اونجایی که یاد گرفتم که حفظ کنم مومنتوم مثبت رو نفهمیدم اما فکر کنم یک ساعت و نیم راه رفتم و خیس خیس شده بودم و خیلی لذت بخش بود
الان یه چیز جالب یادم اومد
من اگر قبلنا زیر بارون راه میرفتم و خیس میشدم سرما میخوردم ،اما الان یکساله که وقتی میرم و با خدا صحبت میکنم حتی در روزهای سرد و هوای سوز دار
کافیه که با خدا حرف بزنم و دوتایی گفتگوی عاشقانه مونو شروع کنیم ،من اصلا متوجه سرمای هوا و یا خیس شدنم نمیشم فقط حالم خوب و عالیه
من تو هوای بارونی به آقای نقاش خداگونه زنگ زدم و گفتم فردا کی بیام برای نقاشی دیواری ، که گفت خبر میده و صبح ساعت 9:30قرار شد بیان دنبالم
و بعد رفتم خونه پر بودم از انرژی زیاد
الان که مینویسم صورتم تماما داره میخنده
من امروز فقط خندیدم خدایا شکرت ،الان که دارممینویسم دو شنبه هست و رد پای روز شنبه رو مینویسم
خدایا شکرت
به قدری انرژیم زیاده که حتی با اینکه از ظهر سرپا بودم بازم انرژی دارم
خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم نمیدونین که ۷مهرم رو فقط با امید دیدن این لایو شروع کردم
و میدونستم جواب کلی از سوالا و دغدغه های ذهنیمو قراره بگیرم اینقد منتظر رسیدن ساعت ۹شب به وقت ایران بودم که اگه بگم ثانیه شماری میکردم اغراق نکردم
اول از همه بگم تحسینتون میکنم بخاطر انتخاب بهترین تصویری که برای ماانتخاب میکنین واقعا لذت میبرم که اینقد حتی لایو فایل رایگانی که برای ما تهیه میکنین به قدری با کیفیت و زیباست که از دیدنش لذت میبریم
استاد مهربانم چقدر دغدغه این روزهایم همین قانون تکامل و فهم عمیقش و مهم تر از همه عمل بهش بود استاد عزیزم بند بند وجودم به لرزه در میومد وقتی میگفتین خیلی ها ممکن است این حرف هارو بشنود بعضی ها درک کننند و عده ی کمی ممکن است عمل کنند
من اینقدر فایلای بی نظیرتون رو با دل وجون گوش میدم و وقتی برای خاهرم یا مادرم توضیح میدم همه تحسینم میکنند که به این درک از قانون رسیدم اما چند روزی بود به خودم میگفتم ….هانیه !!!
این همه جزوه نوشتی این همه مرور این همه تعهد آیا به اندازه یکدهم نه یک هزارم اون تلاش ها عمل کردی؟عملگرا بودی؟اصلا همه ی این حرف هایی که از استاد فهمیدی همش نه به اندازه اینکه اصلا “”در هر لحظه در هر ثانیه جوری به جهان نگاه کنی که احساست خوب باشه””
تونستی عمل کنی!
و هیچ جوابی برای خودم نداشتم که بگم
و همیشه فک میکردم که من حداقل حداقلش قانون تکامل رو فهمیدم و حداقل حداقلش اینکه تونستم مقداری عمل کنم
چند روزی بود توی محل کارم یکم حالم گرفته شده بود به روی خودم نمیاوردم اصلا توجهی نمیکردم و دنبال دلیلش هم نبودم
وای استاد من !
استاد عزیزم
تمام وجودم درک کردن که من فقط به صورت شعار به قانون تکامل اعتقاد داشتم
اما این روز ها که همکار های من اینقدر درامد و ورودی مالی زیادی دارند و من به قول استاد”کنترل ذهنشون”
مدار های فرکانسیشون از همه مهمتر تکاملو تکاملشون رو در نظر نگرفته بودم
که اون ها چقدر سال دارند در آمد در میارند
و من تازه ۸ماهه شروع کردم به سرکار رفتن ……….!!!!!!
و این روزها که کمی نسبت به قبل ورودی های مالیم در ظاهر کمتر شده و حدود ۱ماه پیش درآمدم عالی بود وگ(الان یه دو سه هفته ای هست که به ظاهر کمرنگ تر شدت ولی قلبا باور دارم باید روی فرکانس هام کار کنم و خدا داره ظرف وجودیمو بزرگتر میکنه)اما امان از نجواهای ذهنی…….همش نجواهای ذهنیم میگه که نکنه مدیرمون فک کنه من کارم بده…. اونا کارشون بهتره ……نکنه اونا اینقد خوب کار میکنن توقعش از من بره بالاتر …..هزاران تا شرک دیگه که بخدا مخفی نبود، بخدا واضح واضح بود فقط کور شده بودم همه ی چشام بسته شده بود همه وجودم شرک بود و فکر میکردم من هیچ وقت شرک نمیکنم و من”هیچ وقت بقیه برام مهم نیستن “….”اصلا بقیه ای برام وجود ندارن “….و اما غافل از اینکه توی بیراهه ی بودم که اون سرش نا پیدا
استاد چقد سخته تو تک تک قسمت های زندگیمون تشخیص بدیم که بقیه هستن یا نه و چقددد شیرین وقتی حذفشون کنی همه ی بقیه هارو همه بقیه هایی که تو هر جنبه زندگی هر جنبه ای نقش نداشته باشن اصلا نباشن نباشن
الان دیگه فهمیدم که من برای خودم زندگی میکنم برای خودم کار میکنم برای خودم درامد درمیارم و هیچ کسی دیگه ای نیست که بخاد مهم باشه
خدایا کمکم کن تا بیشتر عمل کنم تا هانیه رو اذیت نکنم کسی که داره تلاش میکنه قانون مهم تو بفهمه و بهش عمل کنه
…………………………….
الان فهمیدم اینکه همه چی این دنیا براساس قانون و قانون خیلی ساده داره پیش میره و هیچ برو برگردی هیچ استثنایی برای هیچ کسی ندارد
و چقدر مهمه و چقد مهمه بیوفتیم توی غلطک عمل به این قانون ساده ولی اساسی
استاد جانم میخام اینقد روی این قانون تکاملم کار کنم اینقدر اینقدر اینقدر که از هانیه از کسی که داره هر روز تلاش میکنه روی باوراش کار میکنه توقع بی جا نداشته باشم
با توقع بی جاهام اذیتش نکنم
مانع پیشرفتش نشم
سنگ جلوی مسیرش نندازمممم
وای استاد چقد اون افسردگی که میگین بدون درک قانون تکامل رنج آوره چقدر درد آوره
و چقد شیرینه درک خودت چقد شیرینه تحسین کردن خودت و اینکه بفهمی باید صبر کنی
خدایا کمکم کن عملگرا بشم
خدایا کمکم کن ایمانم واقعی تر بشه
خدایا کمکم که به جای آموزش بیشتر بتونم عمل عمل عمل کنم
سپاسگذارم از خدای مهربونم که دغدغه های لحظه به لحظه منو پاسخ گو هستش
ازت ممنونم
اینقد حرف توی دلم اینقد فکر توی ذهنم بود امیدوارم منظورمو همون طور شفاف که توی قلبو وجود خودم برام شفاف شده برای بقیه هم قابل درک باشه❤️❤️
یه نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان خیلی خوب
موضوع تکامل
تکامل به معنی صرف زمان طولانی نیست به این معنی است که وقتی ما آماده ی دریافت میشیم دریافت میکنیم
از لحاظ زمانی اولش ممکنه طول بکشه اما وقتی ما آماده بشیم اتفاقات سریعتر میفته
طمع و حرص و عجله بزرگترین اسلحه شیطانه
اگر به دنیای اطرافتون نگاه کنید قانون تکامل رو درک میکنید مثلا به یک گیاه دقت کنید که اول دانه بوده و بعد جوانه زده و ….
حتی پیامبر هم 40 سالگی مبعوث شده و تکاملش رو طی کرده و سالهای اول مخفیانه بوده
اولش سرعت رشد کمه اما بعد از تکامل قانون تصاعد رو هم داریم
آدم ها دوست دارن یک شبه به خواسته هاشون برسن و همین ویژگی باعث ضررشون میشه
یکی از دلایل طی نکردن تکامل و عجله کردن اینه که میخواهیم نظر بقیه رو جلب کنیم خودمون رو بهشون ثابت کنیم و یا برای روکم کنی و …..
و این فضای جلب نظر بقیه و رو کم کنی و اینا باعث میشه کارای احمقانه کنیم
خیلی از مشکلات آدم ها بخاطر درک نکردن قانون تکامله
مثلا میگیم من از همون اول باید مغازه لاکچری و فلان داشته باشم ..
برای هر قدم به این فکر کنید که جایگاه فعلی شما الان کجاست و این چیزی که میخوام براش اقدام کنم با چیزی که قبلا بهش رسیدم و انجامش دادم، چقدر تفاوت داره
مثلا تا حالا ورزش نکردم بعد بخوام حرکات سنگین بزنم
یا یک نفر که مغازه ای داره هنوز یک نیرو هم تابحال استخدام نکرده بخواد بره یه شرکت با کلی پرسنل بزنه شکست میخوره ..اینها مثالهایی هستند که تکاملشون طی نشده
مثال شخصی من برای مهاجرت این بود که درگیر ترفند پانزی شدم
و حتی در استفاده از قانون هم قبلا همینطور بود که میخواستم سریع و تو یه بازه خیلی کوتاه به هدفهای خیلی بزرگ برسم و از همونا هم ضربه خوردم
حتی در شغل کارمندی هم که تجربه زیادی نداشتم از اول وارد یک محیط خیلی بزرگ شدم با ساعات کاری و حجم کاری زیاد و بی تجربگی من و اینکه نمیدونستم چطور این شرایط رو مدیریت کنم باعث شد خیلی بهم سخت بگذره و نتونم ادامه بدم و تازه فوبیای کارمندی هم پیدا کردم
و چون توجهمم رو نکات منفی بود نه تنها نتونستم شرایطم رو بهتر کنم بلکه هی موقعیتم و حجم کارم و استرس کاریمم بیشتر شد
وقتی به سمت هدفی حرکت میکنیم یا کاری رو شروع میکنیم اولش شاید کند پیش بره ولی بعد اینکه تکاملمون رو طی کردیم بعد از اون سرعت رشد خیلی بالا میره
پس باید این حرص و طمع و عجله رو در خودمون کنترل کنیم
وقتی با زجرکشیدن و بدون طی کردن تکامل حتی اگر به خواسته ای هم برسیم بعدش میگیم همش همین
مثال شخصی یادمه من تو دو هفته پایان نامه م رو کامل کردم و یجورایی دقیقه نودی عمل کردم و یادمه دو سه شبانه روز نخوابیدم طوری که بعدش مغزم قاطی کرده بود و خوابم اینجوری شده بود که تمایل داشتم 24 ساعت خیلی کم بخوابم و یک روز کامل و هم اینکه تا حدود سه ماه بعدش هم افسردگی داشتم. هم بخاطر اینکه من تو بازه زمانی کوتاه اون پروژه بزرگ رو انجام دادم البته کارای تایپ و جمع بندی و غیره که بازم حجم کار برای دو هفته بیش از اندازه زیاد بود و هم اینکه شاید به دلیل همون سختی تصمیم گرفتم دیگه ادامه تحصیل ندم حداقل این رشته رو ادامه ندم و عملا بعدش دچار بی هدفی شده بودم.
اگر ما هدف زندگی رو بهتر درک کنیم بهتر تصمیم میگیریم
اگر قانون تکامل رو درک کنیم از مسیر لذت می بریم، در عین حال که به خواسته هامون هم می رسیم، ولی به شرط اینکه با این نیت نباشه که بخواهیم روی دیگران رو کم کنیم یا بخواهیم خودمون رو به بقیه ثابت کنیم،
اکر تکاملمون طی نکنیم اونقدر ضرر میکنیم که میگیم ایکاش برسیم به صفر، مثلا ممکنه بدهکار بشیم و …
انگیزه بالا و هیجان بالا بدون درک قوانین جهان ممکنه باعث بشه عجله کنیم و نخواهیم تکاملمون رو درست طی کنیم و انگیزه به تنهایی کافی نیست باید طبق قوانین پیش بریم
اگر داریم در مسیر رسیدن به اهدافمون زجر میکشیم به این معنیه که قانون رو بدرستی درک نکردیم
وقتی قانون تکامل رو درک کنیم خیلی چیزارو می تونیم پیش بینی کنیم و همین خودش باعث میشه کمتر اشتباه کنیم
باتشکر فراوان برای آموزش های فوق العاده ای که در سایت بمیذارید
خدایا شکرت برای همه نعمتها و برکتها
ما رو به راه راست هدایت کن
به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
بنام خدای مهربان و بخشنده
سلام خدمت استاد عزیزم و بانو شایسته
خانه تکانی ذهن گام دوازدهم
تکامل رو درک کنیم و بفهمیم دیگه حرص و طمع و عجله نمیکنیم ک بخوایم ی شبه به همه چیز برسیم
ی مثال در مورد باشگاه بدنسازی بعضی هاوقتی میرن باشگاه برای اولین بار مربی بهش برنامه میده ک از کجا شروع کنه و چ وزن هایی بزنه طرف اگه قانون رو ندونه نگاه به کسایی میکنه ک اندام خوبی داره و میبینه ی نفر چندین سال از خودش کوچکتره هیکلش خوبه چون با غرور اومده میره تو مقایسه و عجله میکنه ک زود برسه به اون هیکل و یکهفته میاد کلا میره دنبال کارش میگه اصلا من تغییری نکردم و بعضی ها هستن چون برنامه ندارن چندروز میان بعضی وقتها نمیان و اونا هم زود خسته میشن 2 یا 3 ماه بیشتر دوام نمیارن و میرن و بعضی دیگه با برنامه هست و درست وزن میزن و تمرکز دارن و ادامه میدن نتیجه رو میبنن این برمیگرده به اینکه باورهای ما هم همین طور هست باید تکاملی بریم جلو و نخوایم ی شبه باور عوض بشه باید تو سایت باشیم هروز کامنت بخونیم فایل گوش و اون آگاهیها رو تو زندگیمون بیاریم و عمل کنیم
فقط تکامل رو رعایت کنیم راحت تر به خواسته هایی ک داریم میرسیم در مورد خریدن ماشین،خونه،مغازه یا هر چیز دیگه اول باید اینو رو بخودم بگم آیا تکاملت در این مورد طی کردی ؟ اگه ما با کارکردن روی خودمون آماده دریافت باشیم و در مدار بالاتر اون چیزهایی م میخوایم رو دریافت میکنیم
شاد باشین
گام دوازدهم از خانه تکانی ذهن
لایو “رعایت قانون تکامل=هموار شدن مسیر رشد”
وقتی قوانین جهان هستی رو درک کنی، میتونی خیلی از اتفاقات زندگی خودت و دیگران رو پیش بینی کنی چون تمام اتفاقات زندگی بر روی نظم و اصول ثابت و بدون تغییر این جهان هست که رقم میخوره…
مثل همین قانون اصلی و اساسی که؛
احساسات خوب ماست که اتفاقات خوب رو میسازه
پس اگه احساساتمون بد باشه، اتفاقات بد میفته
خود من دو سال و نیم پیش دوره روانشناسی ثروت یک رو به همراه همسرم خریدیم ولی همونطور که استاد فرمودن خیلی ها اصلا نمیشنون یا اگه بشنون نمیفهمن یا اگه بفهمن عمل نمیکنن ،منم به دلیل ضعیف بودن باورهام و ندونستن قوانین، همش در تلاطم بودم که زودتر نتیجه بگیرم، همش به خودم میگفتم خب استاد دارن میگن هر کس این دوره رو شروع کنه همون جلسات اول و دوم نتایج براش اتفاق میفته، پس چرا برای من نمیشه…
یعنی بدون اینکه وقت کافی بذارم برای کار کردن روی باورهام و شناخت بهتر قوانین و تکرار وتمرین بیشتر، توقع داشتم همین که دوره رو خریدم و دارم یبار نگاه میکنمو نت برداری میکنم مثل مدرسه بدون اینکه مطالبو درک کنم، باید نتایج اتفاق بیفته و کلی پول و ثروت تو زندگیم بیاد…
ولی به قول استاد نهههههههههه، قوانین اینجوری کار نمیکنه و جواب نمیده، تا زمانی که ما به معنای واقعی و عمیقا این گفته هارو نفهمیم و درک نکنیم و سعی نکنیم در عمل اجرا کنیم، نباید توقع نتیجه هم داشته باشیم…
منی که هیییییییییچی از قوانین نمیدونستم و باورهای داغون داشتم، توقع داشتم یه ماهه یا نهایتا شش ماهه همه چیز تو بیزینسم زیرو رو شه (پشت سر نذاشتن تکامل) و خیلی با انگیزه هم روی بیزینسم وقت میذاشتم و براش تلاش میکردم ولی نتیجه ای نمیداد چون من تکاملمو طی نکرده بودمو میخواستم سریع نتیجه بگیرم و به بقیه نشون بدم که چقدر من خفنم و تو کاری که هیچ تجربه قبلی نداشتم چقدر عالیم و چقدر زود تونستم زندگیمو از این رو به اون رو کنم…!!!!
درک قوانین اصلی ترین کاریه که ما برای رسیدن به خواسته هامون باید انجام بدیم، و یادمون نره که همیشه در حس و حال خوب باشیم حتی اگه شرایط و اوضاع باب میلمون نیست، قطعا تو همون شرایط سخت هم چیزایی داریم برای قدردانی و سپاسگزاری که باعث بشه حالمون خوب بمونه (مثل سلامتی، دیدن زیبایی های دنیا، شنیدن صداها، خانواده خوب، دوستان خوب، کسب وکار، سقف بالای سر،غذای خوب، آب آشامیدنی، حمام و خیلی چیزای دیگه) و با طی کردن گام به گام تکاملمون بتونیم نتایج دلخواه بزرگترو خلق کنیم بدون اینکه زجر بکشیم یا اذیت بشیم…
پروردگارا سپاس از تو که منو به این مسیر زیبا و این سایت و دوره های الهی استاد عزیزم هدایت کردی و یه دل نه صد دل منو عاشق این مسیر نورانی کردی که هیچ جوره نتونم از این مباحث و آموزشها دل بکنم و تلاش کنم که همیشه به امید تو در این مسیر ثابت قدم باشم…
امید که نور ایمان و آگاهی در دل تک تکمون همیشه روشن و تابان باشه و هرگز از صراط مستقیم منحرف نشیم و در پناه ایزد منان شاد و سلامت و توحیدی و خردمند باشیم…
با عشق سپیده️
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
سلام خدمت فرشته ای ک خدا فرستاده ک مارو اگاه کنه مسیر رو بهمون نشون بده
و سلام به بزرگی وسعت قلبتون ب خاندان وخانواده بزرگ عباس منش
خدا انشالله اگاه ترتون کنه ک قوانین و تجربه هایی ک داشتید رو رایگان در اختیار ما میزارید
واقعا این فایل های رایگان این توضیحات این اگاهیی ها خیلی خیلی خیلی عالین و ادم ک بهشون فک میکنه دقیقااااااا انگار هست واقعیه
مثلا طرف دو ب شک میشه ب بعضی چیزا
ولی این حرفایی ک شما میزنید دقیقااااا اصل جنسه اورجیناله
خیلی میشه درس گرفت خیلی
1.تو هر کاری هر کاری اول باید ریشه شو در بیاری ببینی چجوریه شرایط کار و شرایط تو تموما اطلاعاتشو در بیاری و تلاش کنی ک بهتر بفهمیش بعد شروعش کنی
2.اروم اروم کم کم به سمت هدفت قدم برداری و بزاری همراه با کاره خودتم رشد کنی چون قطعا اگه فقط کاره رشد کنه و تو هیچ تغییری نکنی زورش زیاد میشه درنهایت زمینت میزنه
3.این قانونه هست چه قبول کنی چ نکنی و هیچ راه میانبری وجود نداره باید طی بشه باید طی بشه چون اصلا اینجوریه ک تو به اون درصد ا انتظاری ک ا خودت داری میرسی چون غیر این باشه خسته میشی
4.هرچی کامل تر باشی خیلی لذت بخشتر میشه برات
مثه اون نجاری میمونه ک یه کمد میخاد درست کنه خیلی راحت و با لذت کارشو انجام میده و به ترتیب چوبشو میبره و چوبارو بهم وصل میکنه و اندازه هارو میدونه
ولی کسی ک کامل نشده باشه قطعا این وسط موقع بریدن چوبه دستشم با چوب میبره
خیلی عالیه این قانون تکامل باعث اگاهی بیشتر میشه
باعث انگیزه بیشتر میشه و ادمو ا افسردگی دور تر و دورتر نگه میداره
کسی ک درکش کنه واقعا ب طور خاصی لذت بخشه و ادم لذت میبره و هیچ وقت ا مسیر خسته نمیشه
استاد واقعا ممنونم مرسی ک هستی
مرسی ک خدا روز به روز اگاهی هامونو بیشتر و بیشتر میکنه
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایاشکرت
دوستت دارم اِی خالِقِ زیبایی ها👆🌹