https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/05/abasmanesh-2.webp8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-05-13 04:40:002025-05-13 04:40:58سریال زندگی در بهشت | قسمت 263
469نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای من چقدر پردایس زیبا و قشنگ و اون نم نم بارون قشنگ تَرش کرده خدایا شکرررررت
استاد جان انشالله به سلامتی برگردین خونه چون پردایس یک دستی میخواد به سر و روش کشیده بشه انشالله که زیبا هست و زیباتر بشه ،خدایا شکررررت که استاد عزیزم در خلوت و تنهایی دوره ی بی نظیر و لذت بخشی رو برامون در حال ضبط کردن هستن،الهی صد هزار مرتبه شکرررررر
الهی بگردم این بچه ی زیبا و خوش خنده رو خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای این مامان صبور و با حوصله که میگه وقتی بچه گریه میکنه سریع شیر بهش نمیده سعی میکنه با بازی سر گرم کنه بچه رو واقعا جای تحسین داره این مامان،چقدر لباش پر خنده هست چه خنده های قشنگی
مریم جون عاشقتم،آخه مگه میشه من سوالی داشته باشم و از طریق این سایت الهی جوابش دریافت نکنم
چند روز قبل از این که این قسمت زندگی در بهشت رو بزارین کلا درگیری ذهنی پیدا کرده بودم
همش میخواستم یک چیزی بخورم
هی گشنم میشد،اینجور که مریم جون صبح هنوز تو خواب و بیداری بودم میگفتم چی بخورم
بخدا تو همون خواب و بیداری تصمیم میگرفتم که الان پاشم سر شیرم بخورم،بعد قهوه،بعد تخم مرغ،بعد آب قلم،بعد گوشت بخورم
بخدا ذهنم شده بود چی بخورم
فایل های هم جهت با جریان خداوند رو من داشتم واو به واو صحبت های استاد رو مینوشتم این چند روز که ذهنم درگیر چی بخورم شده بود با اینکه هندز فری توگوشم بود که صحبت های استاد عزیزم رو گوش کنم و یاداشت کنم باز یک صدایی از اون کنار تو گوشم میگفت خب الان چی بخورم
وای خدای من اگر من روزی هزار مرتبه شکر گزاری کنم بازم کمه،که مریم جان قسمت 263 زندگی در بهشت رو بزارن و دوباره یادآوری کنن به من که حتما فایل های قانون سلامتی رو دوباره برم گوش کنم،و از 2 روزه شروع کردم که دوباره هر روز یک فایل رو گوش کنم و چقدر دغدغه ذهنیم که الان چی بخورم کم شده خدایا شکرررت،و اینکه مریم جان چه قشنگ توضیح دادین که مامان بچه هر موقع بچه گشنش بشه شیر بهش میده،و نمزاره خوردن بشه عادت براش عاشقتم مریم جون و خدا رو هزاران مرتبه شکرررر میکنم که این روزا انقدر قشنگ و واضح هدایت های خداوندم رو دریافت میکنم،منی که زهرای استرسی بودم چقدر الان آروم تر شدم و همه چیو سپردم به خداوند،همین خدایی که یک سال و دوماه کمکم کرده حتی طعم نون و برنج و فست فودی هاو… رو کلا یادم بشه
همین خدایی که انقدر قشنگ کمکم کرده که در دوره هم جهت باجریان خداوند باشم و آرامش رو از این دوره دریافت کنم،زهرایی که قرص معده،قرص کدئین،قرص های دیگه میخوردم که آرم بشه دردام ولی الان مسکن من شده صحبت های قشنگ استادم،عمل کردن تا حدالامکان که انقدر نتیجه های عالی گرفتم خدا روهزارررمرتبه شکررر
وای مریم جون عاشقتم که انقدر آروم و با صلح در خودی،منم همیشه خودمو تصور میکنم و میگم برای مریم جان شده برای منم میشه این همه آرامش و زیبایی
کی بهتر از استاد بزرگوارم و مریم نازنینم برای الگو برداری
عاشقتونم،میبوسمتون،و بدونید زهرا تو یک گوشه ای از مشهد انقدر روی خودش کار میکنه تا هم مدار بشه با شما دو فرشته ی خداوند و از نزدیک دیدار داشته باشم و از نتایج های بزرگم بگم و خداوندم و شما لذت ببرید
البته خداوندم همین الان داره لذت میبره از این همه حال خوب من چون از نتایجی که دارم میگیرم میفهمم که چی حالی میکنه خداوند
شدیم دوتا رفیق ناب از صبح که بیدار میشم تا آخر شب انقدر با هم صحبت میکنیم گاه میخندیم،گاه از حال بسیار خوبمون گریه و گاه میرقصیم و خداوند دستهایم رو میگیره و چه رقصی میکنیم
خدایا هزاران مرررررتبه شکرررررت
خدایا عاشقتمممممم
مریم جان و استاد عزیزم به امید دیدار شما دو عزیز در فلکه مریم
ناگفته نمانه من دوماهی هست که از قسمت اول زندگی در بهشت دارم نگاه میکنم و لذت میبرم.
الان رسیدم قسمت 147،واقعا لذت میبرم و همراه شما شکرگزاری میکنم خدایا شکرررررت
الان ساعت 4:45 دقیقه صبح هست بعد از نماز صبح کلی دعا کردم شکر گزاری کردم با یه حس عالی مستقیم اومدم سمت گوشیم و بلافاصله وارد سایت شدم تا صفحه سایت باز شد عکس یه خانم زیبا و خوشرو با یه فرشته خوشکل و کیوت رو دیدم و گفتم آخ جون!حتما ویدیو جدیده!
چقدر چهره زیبا و خوش انرژیشون به دلم نشست!
ویدیو رو پلی کردم با چه صحنه زیبایی رو به رو شدم! هوای بارونی! هوایی که من عاشقشم و بیشتر از هر چیزی توی دنیا به من انرژی مثبت و حس و حال خوب میده!
خونه شما به معنای واقعی کلمه خود خود بهشته! انگار همه چی سر جای درست خودشه! یه نظم و انرژی عالی جریان داره و زیباییش فقط با کلمه بهشت توصیف میشه!
زندگی در چنین مکان زیبایی یکی از خواسته های من از خداوند بخشنده ست !
چقدر اون حیوونا قشنگن چقدر اون قطره های بارونی که تو دریاچه میریزن زیبان!
البته از صدای زیبا و دلنشین مریم عزیزم نباید غافل بشم!صادقانه هر بار که صداتونو میشنوم دلم میخواد ویدیوها رو دوباره از اول پلی کنم و صدای قشنگتونو بشنوم .
اما اون خانم خوشکل و فرشته ی کوچولو…
چقدررررررررر خانواده ی نازنینی هستن
مامان اون فرشته چقدر با خودش در صلحه! چقدر این خانواده با اعتماد بنفسن ، چقدر باوقار و مثبت اندیشن…بیرون از هیاهوی دنیا فارغ از هر گونه نگرانی و استرس های بیهوده و ترس از قضاوت شدن بابت روش زندگیشون…یاد خودم افتادم که از وقتی که با آگاهی های دوره ی عزت نفس زندگی کردم و در خودم تغییر ایجاد کردم وارد یه دنیای جدید شدم دنیایی که سرتاسر آرامشه و حرف ها و قضاوت های دیگران ذره ای در من تاثیر نمیذاره و من دارم نهایت حس رها بودن و احساس خوب نسبت به خودم رو تجربه میکنم!
زندگی این خانواده چقدر الگوی مناسبی برای همه ی ما هست
وقتی استاد میگن اگه قراره تغییری ایجاد کنید سعی نکنید در دیگران این تغییر رو ایجاد کنید و انرژی و تمرکزتون رو فقط روی خودتون بزارید و روی خودتون کار کنید نتیجه ش دقیقا مثل مامان اون فرشته کوچولو میشه! آدمی که با خودش در صلح و آرامشه آدمی که انقدر ذهن و افکار مثبتی داره نه برای خودش زندگی رو سخت میکنه و نه برای اطرافیانش…تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند اونجایی که استاد گفتن وقتی با کار کردن و تمرکز روی خودتون مثل شمعی میشید که محیط اطرافش رو روشن و نورانی میکنه این خانم هم دقیقا همین قانون رو تو زندگیش اجرا کرده و روی خانوادشم اون تاثیر مثبت رو گذاشته..عاشق شیوه تربیت بچه ها شدم…کاملا میشه اون ارتباط قوی که با طبیعت دارن درک کرد…اون خانم زیبا با وجود شیوه زندگی متفاوتی که داره بدون اینکه خودش رو با نگرانی ها و ترس های خیلی از مادرهای دیگه محدود کنه یه نینی خوشکل هم بدنیا آورده و به روش بسیار عالیِ خودش داره بزرگش میکنه!
وقتی اون بچه رو بدون کفش و دمپایی دیدم داره روی زمین راه میره اولش با خودم گفتم بچه بی گناه کاش یه دمپایی پاش میکردن! اما بعد که مریم جون گفتن اون بچه با کف پاش انرژی زمین رو دریافت میکنه ، یادم افتاد من وقتی بدون دمپایی روی زمین راه میرم و کف پام زمین خاکی ، چمن و شن های ساحل دریا رو لمس میکنه انرژی زمین تا ته قلبم نفوذ میکنه و چقدر انرژی قوی و پاکی وارد بدنم میشه!
طبیعت سرتاسر انرژی مثبته اون فرشته کوچولو خیلی باید از مامانش ممنون باشه که داره اونو با طبیعت آشنا میکنه.
خیلی ویدیو قشنگی بود…
الهی که همیشه در کنار هم سلامت و شاد زندگی کنن واقعا عاشق این خانواده ی زیبا شدم .
مرسی از مریم عزیزم بابت ضبط این ویدیو زیبا واقعا عالی هستین مریم جون عاشقتونممم.
استاد عزیزم با این که ثانیه های کمی داخل ویدیو بودین ولی خیلی از دیدنتون خوشحال شدم من هر بار میبینمتون کلی ازتون انرژی میگیرم.
چقدر به یاد من آورد که سخت نگرفتن در زندگی می تواند زندگی کردن و را حت رسیدن به خواسته ها را آسان کند
استاد جان من الان سه فرزند دارم که بزرگترین آنها 14 سالش است
من از همان اولی که فرزند اولم به دنیا آمد به همراه همسرم اصلا در مورد بچه و نحوه بزرگ شدنش سخت گیر نبودیم
البته که هنوز با استاد و قوانین هم آشنا نبودیم
دختر بزرگم تا سن 7 سالگی اصلا آنتی بیوتیک استفاده نکرده بود
و وقتی که این باورها را هم داشته باشی خدا شرایط و انسانهایی را سر راهت قرار می دهد که هم جهت باشند با باورهای تو
من دکتری بود که فرزندانم همه را پیشش می بردم که خودش هم اصلا به اینکه داورهای زیادی برای بچه ها بنویسد اعتقادی نداشت و می گفت بچه همه چی را باید از طریق مادر و شیر مادر دریافت کند و نیاز او را تامین می کند
یادم هست که اگر فرزندانم سرماخوردگی کوچکی داشتند و پیش این دکتر می بردیم فقط در حد یک تقویتی چیزی می داد و همیشه مشکل من با مادر خدابیامرزم و مادر خانمم این بود که می گفتند این دکتره هالیش نمیشه !!!!! که اصلا دارو نمی دهد. ولی من می گفتم که نه همین درست است و باور ما کلا این بود
از زمانی که باز با قانون سلامتی و اینها نتایج را در زنددگی خودمان دیدیم که دیگه کلا اعتقاد من به دارو و دکتر از بین رفت.
استاد دوره قانون سلامتی یکی از بزرگترین و بزرگترین خدمات پزشکی بود که خداوند از طریق شما به بشریت کرد
این دوره بی نظیره و هرکسی که درست استفاده کرده است قطعا حرف من را تایید می کند.
من خودم در عرض نزدیک به دو ماه حدود 14 کیلو وزن اضافه ای را که داشتم کم کردم و رسیدم به وزنی که زمانی 18 سالگی داشتم ( الان 44 سال سن دارم)
سطح انرژی فوق العاده بالا
و سلامتی که نگم براتون
و از این بابت خدا را بسیار شاکرم
نکته مهم مهم این نتایج از قانون سلامتی:
من چنان اعتماد به نفسی گرفتم وقتی که به راحتی اینقدر وزنم را که برایم سخت شده بود کاهشش و رسیدن به اندام متناسب، که الان می گویم اگر وزنم کم شد و به سلامتی کامل رسیدم بنابراین هر خواسته دیگری برایم رسیدنی است، مهاجرت کردم با همین باور و الان دارم خیلی تمرکزی روی ساخت بی نهایت ثروت کار می کنم و به لطف الله مهربان که قوانینش بدون تغییر است، نتایج خیلی خوبی داریم می گیریم
این فایل زیبا و یاداوری های مریم خانم عزیز به من هم یادآوری کرد نتایج قانون سلامتی را و باز برایم تجدید میثاقی شد که رسیدن به خواسته ها چقدر می تواند آسان باشد اگر از مسیر قوانین الهی باشد
خدایا شکرت
سپاسگزارم ای رب من
چقدر این فایل و باورهای این خانم عالی بود و چقدر برای منی که مهاجرت کرده ام درسهای بزرگی برایم داشت.
رفلاکس نوزادان دل دردهای نوزادان و اکثر بیماریهایی ک نوزادها دارن برای استرس های دوران بارداری مادر هست
یک پزشک مشاور میگفتن بچها در دروان جنینی میشنوند و هر چی بگی
مثلاً اگر بگی وای چقدر سخته چقدر اذیتم هزینه سونو و … چقدر زیاده و … میگفت جنین میشنوه و هر احساسی ک مادر داره تجربه میکنه خب معلومه ک وقتی به دنیا میاد بی قراره پر از ترس بیماره
الهی من فدای شما بشم بانو اونقدر این آگاهی ها برای من جذاب بود و دری رو روی نگاه من گشوده ک توی یک احساس فوق العاده هستم.
ما همین الان هم ک پسرم بزرگ شده میگیم ن پای برهنه نرو توی باغ چیزی میره تو پات چیزی نیشت میزنه
رفتیم لب دریا ی سری موجود عجیبی لب ساحل دیدم اینقدر هی گفتیم وای دیگ ماسه برندار دست نکن توی ماسه های ساحل و….
من کلی از دوره های استاد رو دارم توی دوره قانون سلامتی هم هستم دارم دوره ی هم جهت با مدار خداوند رو هم کار میکنم ولی همینجا اعلام میکنم چقدر نااگاهم چقدر باورهای غلط دارم بخصوص در زمینه سلامتی ک باید تغییر بدم.
خدایا منو هدایت کن منو کمک کن تا بتونم برخلاف خانواده ام و قوانین جامعه و.. فکر کنم و به خداوند اعتماد کنم.
ایشون هنوز به بچشون غذا ندادن خب کی قراره بهشون غذا بدهند خدایا چقدر سوال توی ذهنم هست اینقدر این کلیپ برای من جالب بوده ک دلم میخواد در خصوصش کلی کلیپ دیگ بذارید
این ها الگوهایی هستن برای اینکه میشود آسان زندگی کرد
میشود نوزاد داشت ولی بری روی صندلی ماساژ و با آرامش استراحت کنی میشود نوزاد داشت توی سفر بود و ورزش کرد من همین الان توی سفر نیستم نوزادم ندارم ورزش نمیکنم چرا چون باور کردم من کم خونم من ضعیفم من نمیتونم و…..
تمام رفتارهای خوبی ک در دختر و پسر نوجوان این خانم من دیدم اعتبارش رو میدم به رفتارهای پدر و مادر و اون سبک آسان زندگی کردن آرامش داشتن هدف داشتن خودشون رو دوست داشتن
خیلی خیلی لذت بردم از این قسمت من ی مادرم با دوتا فرزند نوجوان و کودک و این قسمت به من گفت مریم میشود تغییر رو از خودت شروع کن از دوران خودت تو لایق آرامشی تو لایق زندگی آسان و سالمی
الان فصل امتحانات بچههاست و اینقدر از سمت جامعه و مدرسه تحت فشار هستیم ک درس بخونن روخوانی کار کنین املا کار کنین چرا اینجا ضعیفن
دخترم معدلش 19.93بوده چرا 20نشده چرا شاگرد اوله باید ممتاز باشه و هزاران خواسته دیگ که چیزی جز استرس چیزی جز نگرانی نداره
استاد عزیزم من ی مدت روی خودم کار میکنم کافیه چند روز برم مدرسه برای جلسات برای جشن ها و کمک و …. اونقدر شرایط بد نشان داده میشه و از مشکلات صحبت میشه ک چند روز مجدد باید بیام و خودم رو غرق در اموزشها کنم هر چند میتونم بگم من نسبت به گذشته خیلی بهتر شدم الان خیلی راحت تر نادیده میگیرم و سعی میکنم نشنوم و بگذرم و اهمیت ندم
خدایا سپاسگزارم ک هر روز برای من یک روز جدید یک آگاهی جدید و یک تغییر جدید هست
بعد از مدتها یک قسمت جدید از سریال زندگی در بهشت واقعا بهم چسبید.
یه جورایی از خوشحالی چشم اشکی شد.
ازت متشکرم.
دیدن سبک زندگی این خانواده ی دوستداشتنی و در صلح هم خیلی جذاب بود و هم دیدن تفاوت موجود در زندگی رایج و این سبک در صلح با اصل وجودی ما ، منو یاد تجربه های خودم می انداخت.
من سه تا فرزند دارم و کاملا میفهمم که هر حرکتی و هر عادتی که ما در مسیر رشد بچه ها پیش میگیریم ، به شدت در رفتار و روحیه ی اونها مؤثر هست.
بارها شده که من میدونستم که باید از شیوه ی رایج جامعه در تربیت فرزند فاصله بگیرم اما به خاطر بلد نبودن شیوه ای بهتر ، وا دادم ، و نتیجه این میشه که بچه به همون طریقی عمل میکنه که اکثریت عمل می کنند و همون نتیجه رو هم میگیره.
به قول استاد افراد چرا مثل هم نتیجه میگیرن،؟
چون مثل هم عمل می کنن،
چقد دوست داشتم وقتی شیوه ی زندگی این خانم زیبا رو میدیدم،
ارزشی که برای خودش قائل بود، زمانی که صرف ورزش می کرد ، و این که سبک زندگی مورد علاقه ش رو به خاطر فرزندانش عوض نکرده ، بلکه با کنار گذاشتن مقاومت در برابر طبیعت زندگی ، این شیوه رو برای فرزندانش هم جذاب کرده و اونها با اشتیاق همراهی ش میکنند.
چقدر جز ء به جزء این فایل درس داشت،
درسته که مقایسه کردن خودمون با دیگران درست نیست، اما این مقایسه فرق داره،
داره به ما درس میده، ما رو یاد خواسته های قلبی خودمون میندازه،
ما رو به یاد اصل و ریشه و فطرت خودمون میندازه،
ما اینجا هستیم که یاد بگیریم.
یه کوچولو احساس م دربارهی شیوه ی زندگی خودم بد شد،
اما عیبی نداره، عوضش برام باور پذیر شد که زندگی به شیوه ای متفاوت هم امکان پذیره.
دختر کوچیکم وقتی به دنیا اومد ، بسیار خوش اخلاق و به اندازه ی همین نوزاد ، زیبا و دارای چشمان و مژه های بلند بود،
انقد ر خوش اخلاق و آسون گیر بود که من که ظاهرا مادری دست تنها بودم به راحتی از پس کارهایش بر می آمدم ، خیلی راحت تر از دو فرزند دیگرم
کم کم که بزرگتر شد ، به خاطر زندگی به شیوه ی مرسوم ، داره به همان طریقی میره که همه میرن،
تماشای تلویزیون ، بازی با موبایل، خوردن تنقلات و..
و اصلا جای تعجبی نیست که ایشون هم از لحاظ سلامتی و خلق و خو مثل بقیه ی جامعه بشه.
البته من همیشه اعتقاد دارم که کوچکترین قدم مثبتی در روند رشد بچه ، تأثیر ماندگار و بزرگی در اون میزاره،
و تلاش من بر اینه که در کنار این فرزندم آرام تر و خوش خلق تر باشم.
واقعا اگر مادر با خودش در صلح باشه ، این تغییر بزرگی در مسیر زندگی بچه به وجود میاره،
چون اون بچه الگوی یک انسان در صلح رو از کودکی میگیره و چه بسا تا بزرگسالی این تأثیر با اون باشه.
و بالعکس این قضیه هم صادقه.
خدا رو شکر می کنم که روزم رو با این فایل شروع کردم.
مریم عزیزم ، از طرف همه ی دوستانم در سایت ، و در دوره ی هم جهت با جریان میگم که بی صبرانه مشتاقیم دوباره ی شما رو بیشتر ببینیم. واقعا دلمون تنگ شده بود.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی هذا من فضل ربی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
زندگی دربهشت که چقدر دلتنگش بودم چه شکوه و زیبایی و فضل بینهایتی در این بهشت جاریه مریم جانم عاشقتم که تصویر بهشت رو در این ماه بهشتی اردیبهشت ماه تولد من بهمون نشون دادی
پل چوبی جلوی کلبه و این حجم از درختان و چمن های سرسبز دریاچه زلال و جاری نم نم بارون که تو این هوای لطیف بهشت روی آب دریاچه جلوه گری میکرد
براوونی و ململی زیبا و صمیمی باهم در این بهشت با ایمان به فضل و فراوانی جهان که قانون طبیعی زندگی در این دنیاست آسوده و آروم و شاد میخورند علفهای بیشمار این بهشت رو چه جذابتی داره این پرنده های سفید که دور براوونی میچرخند ماهیهای توی دریاچه این همه فراوانی و فضل بینهایت خداوند قلب آدم رو باز میکنه
بهشت میزبان انسانهای بهشتی بود چقدررررررر این پسر بچه نه ماهه زیبا و سالم و پرانرژی و قوی بود در نهایت آرامش و راحتی لباس راحت فضای باز و آزاد و زیبا رو در پارادایس تجربه میکرد عجب بچه پر تجربه ای که از همون ماه اول تولد سفر به دور آمریکا رو تجربه کرده زیباییها و شگفتی ها و قدرت خداوند درونش رو میبینه چقدر به خدای درونش متصل هست
این فایل بسیار با دوره قانون سلامتی و دوره هم جهت با جریان خداوند در هماهنگی بود در عمل گرایی مستند و واضح این خانواده که مهمان شما بودند تلفیق این دوره رو نشونمون داد و نتیجه که بینهایت زیبا بود
چقدر آرامش آزادی و خوشبختی رشد و فضل بینهایت خداوند عشق رو در این خانواده میشد دید
مادری قوی آروم زیبا خوش اندام مستقل و متصل به خدای درونش که براش طبیعی و بدیهی خوشبختی و سلامتی آرامش و فضل و فراوانی و شادی بینهایت رو آورده بوده
چقدر این خانواده در این کشور پر از تکنولوژی و مدرن هماهنگ با طبیعت بودند با یه اتوبوس که خودشون تجهیز کرده بودند و لوازم مورد نیاز زندگی رو در لحظه نیاز از فضل خدا دریافت میکردند
تحصیلات بچه ها در محیط ایزوله خودشون توسط مادرشون آموزش داده میشد و وسایل مورد نیاز حتی برای این نوزاد به اندازه و کاملا طبیعی در زندگیش جاری بود
این همکاری و احترام و عشق و مستقل بودن در بین اعضای خانواده ستودنی بود هرکس داشت دنیای خودش رو به زیبایی تماااام با لذت مدیریت میکرد و رشد میکرد
چقدرررر لباسهای راحت و ساده و زیبا و تمیزی بر تن داشتند
این زن خیلی با خودش در صلح بود با تغذیه ای تقریبا شبیه قانون سلامتی یه بارداری عالی و راحت و زایمان طبیعی و بزرگ کردن بچه همچنان در سفر و طبق روتین قبل خودش بزرگ میشد و برام بسیار تحسین برانگیز بود که بچه نه ماهه فقط با شیر مادر خوردن به این رشد و قدرت بدنی و هوش عالی و سلامتی و رشد میرسه
چقدر تحسین برانگیز بود که این زن قوی همچنان در تمام این زندگی زیبا و سفرهای طولانی با برنامه شخصی خودش با باور لیاقت و ارزشمندی ورزش میکرد ریلکس می کرد به کار و علاقه خودش میرسید اولویت خودش بود و از بچه هاش میخواست که بهش کمک کنند و بچه کوچیک خانواده رو آروم و سرگرم و رسیدگی کنند
اصلا از اون قسمتی که این زن داشت برای کانتر آشپزخونه خودش چوب رو پوش میکرد تا صاف و سیقلی بشه برام تحسین برانگیز بود این حد از استقلال و خودباوری و عزت نفس زندگیش رو مدیریت میکرد
چقدر تحسین برانگیزه برای من این زن بدون کمالگرایی بدون مقایسه کردن خودش با دیگران سبک شخصی زندگیش رو با عشق و لذت سپری میکرد با هدایتهای خداوند در ارامش و احساس خوب رشد میکرد و میافرید میدرخشید دریافت میکرد و هدیه میداد به این جهان با سخاوت خودش چقدر احساس خوب و پاک و انرژی خالص خداوند رو در این خانواده دریافت کردم
خدارو شکر گزارم که من در دوره قانون سلامتی و دوره هم جهت با جریان خداوند حضور دارم و نکته مهمی که مریم جانم فرمودید که دوره قانون سلامتی فقط غذا به سبک سلامتی نیست بلکه یه سبک شخصی و کامل و اصل در تمام جزئیات زندگی هست از خواب آرام و عمیق ،داشتن احساس خوب و آرامش،پیاده روی کزدن ،ورزش کردن ،هدف داشتن برنامه داشتن در زندگی ،کنترل ورودیهای غذایی و همچنین کنترل وردیهای نامناسب در فضای مجازی و افراد ناهماهنگ غیبت و دروغ و تهمت و قضاوت و بحث و جدل که باز خارج شدن از احساس خوب و آرامش است و نداشتن خواب آرام با این احساس بد که باز از فضای قانون سلامتی دور میشی ناسپاسی کردن توجه کردن به بیماریها و کمبودها باز خارج شدن از سلامتی طبیعی بدن هست
دوره هم جهت با جریان خداوند راه را اسان تر کرده برای بودن در احساس خوب و آرامش برای مدیتیشن و مراقبه کزدن سپاسگزاری کردن هدف داشتن برای رسیدن به احساس خوب برای برنامه ریزی ذهن روی فضل خداوند زیبایی ها رو دیدن آراااااامش داشتن به ایده های الهامی عمل کردن نتیجه ها را دیدن و سپاسگزاری کردن رفتن به دل طبیعت دیدن فضل جاری خداوند و دریافت الهامات و هدایتها و ساخته شدن اهرم رنج و لذت درست در دوره سلامتی:و هم جهت با جریان خداوند هماهنگ با طبیعت الهی ما کاملا طبیعی و بدیهی و آسون ایجاد میشه
چقدر این فایل فوق العاده بود و این توصیه که برای مرور آگاهیهای دوره سلامتی که هر چند وقت باید تو برنامه ما باشد تا اصل این دوره رو بارها بهتر و بیشتر درک و عمل کنیم و با ذهنی باز و پاک با ایمان و یقین تا وقتی زنده هستیم متعهدانه عمل کنیم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت این فایل بهشتی رو در این روز بهشتی در این خونه بهشتی دیدم خدایا عاااااااشقتم که عاشقمی
به معنی واقعی کلمه از شدت اگاهی زیاد فقط گریه میکنم و دارم با دست لرزون مینویسم مرسی مریم جان مرسی که این اگاهی رو شیر کردی مرسی مرسی مرسی که روزمونو ساختی، این چهههه فایل عجیب و هیولایی بود.. مگه داریم؟ چه باورایی راجب بچه به خوردمون دادن که وقتی میدیدم چجوری دارن بچه بزرگ میکنن میگفتیم، انقدر سخته که هیچوقت نمیخوایم بچه بیاریم و بیزار میشدیم از بچه دار شدن…
دم اون مادر گرم که داره اینجوری بچه هاشو بزرگ میکنه وقتی نگاه میکنم به اطرافیان که چقدر طبق برنامه های از پیش تعیین شده بچه رو بزرگ میکنن احساس میکنم دارن ربات تربیت میکنن نه بچه…
اما این مادر داره بچه رو با طبیعت هم سو میکنه و بچه های بزرگترشم همینطور بزرگ شدن و این بچه کوچیک، داره خواهر برادرشو میبینه داره پدر مادرشو میبینه و ازشون یاد میگیره… چقدر این اسایش و اسونی زندگی قشنگهه
چقدر این آسایش و آسونی زندگی قشنگه خداااااااااااااا. این زندگیه که از درون ساخته شده نه از دکور خونه و برند لباس بچه! هر ثانیهی این ویدیو برای من یه سیلی بود که بیدار شم، بیدار شم از اون همه ذهنیت قالبی که بدون فکر پذیرفته بودم…
من خودم یکی از اونایی بودم که فکر میکردم بچهداری یعنی بیخوابی، محدودیت، قربانی شدن… اما این ویدیو بهم نشون داد که وقتی از درون آزاد باشی، تربیت بچه میشه یه بخش طبیعی از زندگی نه یه بحران.
از وقتی این فایل رو دیدم، انگار یه فصل جدید تو ذهنم باز شده. یه امید، یه نگاه نو… که بشه یه بچه رو با عشق، با آزادی، با اعتماد بزرگ کرد نه با ترس، نه با دستور، نه با اضطراب. همین الان که دارم اینا رو مینویسم، یه چیزی ته قلبم قلقلکم میده. انگار یکی از اون درهای سنگین ذهنم که سالها قفل بوده، آرومآروم باز شده. تا قبل از این ویدیو، نمیدونستم چقدر تصویر ذهنیم از مادر شدن پر از ترس و سختی و استرسه. اما اینجا… یه مادر رو دیدم که انگار خودش رو گم نکرده، تازه بیشتر از همیشه خودش شده. چقدر با خودش در صلحه، چقدر به بچههاش فضا داده که خودشون باشن، نه یه پروژه برای بقیه!
وقتی نینی کوچولو هویجش میافته و دوباره برش میداره بدون اینکه کسی بترسه یا داد بزنه یا بگه نخووووور کثیفه… قلبم لرزید. چون فهمیدم ما از همون بچگی چجوری یاد گرفتیم که از زندگی بترسیم. از خاک، از آب، از بدنمون، از خودمون… ولی این بچهها، انگار از همون اول دارن با خودشون و با جهانشون رفیق میشن.
و وای از اون لحظهای که مامان خانواده داشت با بچه بازی میکرد، نه از سر وظیفه، نه برای نشون دادن، فقط چون خودش هم داشت لذت میبرد. این لحظهها یه جور صداقت و سادگی داشت که با هیچ پرفکشنی قابل مقایسه نبود. همهچی واقعی بود. نفس به نفس زندگی، بدون ماسک، بدون فیلتر، بدون تایید گرفتن.
راستش الان که خودم هم مهاجرت کردم و دارم تو یه کشور دیگه زندگی میکنم، بیشتر از همیشه میفهمم که وقتی میخوای یه مسیر جدید بسازی، باید اول از توو خودتو آزاد کنی. این فایل دقیقاً همون چیزی بود که قلبم بهش احتیاج داشت. یه تلنگر، یه امید، یه یادآوری که بشه از نو نوشت… از نو حس کرد… از نو مادر شد، زن شد، انسان شد.
مرسی مریم جان، مرسی که حتی وقتی ما از خودمون دور میشیم، تو هنوز با فایلهات به یادمون میاری که یه جایی تو عمقمون هنوز نوری هست… هنوز میشه برگشت… هنوز میشه ساده بود و قوی بود و زندگی کرد. ممنونم ازشما و سایت خوبتون
و ته ته دلم یه چیزی میگه: اگه یه روز خودم مادر شدم، میخوام بچهم یه همچین مادر آرومی داشته باشه. یه مادری که خودشو گم نکرده، یه مادری که بلدِ عشقو بیقید و شرط بده، چون از قبل خودش رو پر کرده.
مرسی که به جای ترس، اینهمه آگاهی ریختی تو دلم باورت میشه فقط اشکاااام گوله گوله میریزن پایین..
مرسی که کمکمون میکنی باور کنیم میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد.
یه جور رها، واقعی، از ته دل، در هماهنگی با خدا…
الهی همیشه با نور دلت بدرخشی مریم جان عزیز.
دوستت داریم خیلی زیاد 🫶 اینم بگممممم که ممنونم که این سبک زندگی رو نشونمون دادی، ممنونم که نشون دادی میشه هم زن بود، هم مادر بود، هم زنده بود… بدون قربانی شدن، بدون حذف شدن، بدون دویدن دنبال تایید بقیه.
واقعاً دستتون میبوسم برای این آگاهی. این سریال زندگی در بهشت فقط یه ویدیو نیست، یه جهانه… یه بهشت درونی که وقتی واردش میشی، دیگه نمیخوای برگردی به باورهای قبلی
الهی که همیشه همینقدر رها، همینقدر زنده، همینقدر الهامبخش بمونید
سلام به دوستان هم مسیرم و استادِجانم و همچنین الگوی عزیزم مریم جان
از وقتی که یادم میاد همیشه دنبال راهی برای رسیدن به ثروت بودم
همیشه فکر میکردم چیکار کنم چه روشی درسته چه کاری منو به پول میرسونه کلی دعای افزایش رزق و روزی خوندم ذکر ونماز ،دعای توسل، گریه زاری و…
تا به این سایت بهشتی هدایت شدم
به تغییراتم که فکر میکردم متوجه موضوع عجیبی شدم که من اخیرا اصلا دنبال پول نیستم اصلا هدفم دیگه ثروتمند شدن نیست خیلی راحت تر پول خرج میکنم و دیدم به پول عوض شده
موضوعی که این مدت اخیر ذهنمو خیلی درگیر کرده و هر وقت تو هر فایلی می شنوم گوشم زنگ میزنه و انگار مغزم روش قفل میکنع
صلح با خوده
اره انگار که من الان دنبال اینم هدفم شده با خودم اشتی کنم
هر وقت این جملرو میشنیدم با خودم میگفتم صلح با خود ینی چی خیلی فکر میکردم بهش
با خودم میگفتم که من که خودمو دوست دارم من که با خودم صلح دارم این جمله چرا واسم انقد عجیبه پس
بعد از خودم پرسیدم واقعا تو با خودت در صلحی
دیدم که نه هزاران بار شده رضایت بقیه تو هر مسئله ای برام مهم تر از خودم بوده مثلا اینکه توی سفری که با اقوامم هستم اونا راضی باشن حتی اگه من تو موضوعی اذیت بشم مهم نیست اگه به بقیه خوش بگذره و راضی باشن اون موقع به من خوش میگذره
یا حتی یه موضوعی که ذهنمو خیلی درگیر کرده من چند ساله که موهای پرپشت و خیلی بلندی دارم و هر وقت اسم کوتاه کردنش میومد میگفتم از مُردنم بگید از کوتاهی موهام نه و حتی چند بار تو خواب کابوس دیدم که بدون اجازه ی من موهامو کوتاه کردن و خدا میدونه که تو خواب و حتی بعدش چه عذابی کشیدم و یادم میاد موهای کوتاه مریم جان و که دیدم با خودم گفتم که موهای بلند تر خیلی بهش میومد چرااا کوتاه کرده ینی حتی راضی نیست یکم به خودش سختی بده تا زیباتر بشه هه واقعا که
بعد از اشنایی با مفهوم صلح با خود
از خودم پرسیدم که دلیل بلند نگه داشتن موهات چیه با اینکه اینقد اذیتت میکنه
شبا تو خواب چقد اذیت شدم چقد گردن درد گرفتم وقتمو که میتونستم صرف رشد و اگاهی بکنم صرف شونه کردن و شستن این موهای بلند و مزاحم کردم و هر چقد فکر کردم فقط به یک جواب رسیدم برای اینکه مردم خوششون بیاد و تحسین کنن
مررردم
چرا انقد مهمن این مردم، اسایش و راحتی خودت مهمه یا اینکه اونا بخوان از موهای تو تعریف کنن ولی من در جهت صلح با خودم میخوام اولین قدمو بردارم و موهام رو کوتاه کنم
به نظرم اگه بتونم فقط تو این مسئله خوب کار کنم و با خودم به صلح برسم دیگه به چیزی نیاز ندارم و من تغییراتمو که میبینم حتی کوچیک خودم رو تشویق میکنم و خدارو هزار بار شکر میکنم که تو یک سال از اون ادمیکه خودمم تو همون روزا از کاراشو رفتاراش حالم بهم میخوردو میدونستم که مسیرم اشتباهه و باز ادامه میدادم تبدیل شدم به یه ادم هدفمند که واس لحظه به لحظش ارزش قاعله صرف کارای بیهودع و بیخود نمیکنه
خدایا شکرت
راجب این پسر کوچولوی شیرین
توی یه کامنتی خوندم که اگه خدا میتونه این حجم از زیباییو خلق کنه پس خودش چققددددررر زیباست
من یک پسر 5 ساله دارم و همیشه دلم میخواست که مادر عالی و خوبی براش باشم و نگاه میکردم به جامعه که به چه مادرایی میگن خوب
مادری که همیشه دنبال بچش میدوعه مواظبه هر چیزی نخوره لباسشو کثیف نکنه هر دقیقه لباس عوض میکنه بچه مرتب باشه
و به اصطلاحی بچه ی پاستوریزه بار میاره
خیلی دوست داشتم اونجوری باشم که به دید بقیه مادر خوبی باشم
ولی برعکس هیچ وقت دنبال بچه نکردم لباس کثیف کردنش دست تو گِل کردنش برام مسئله ای نبوده با اینکه پدرش منو سرزنش میکرد که مریض میشه چرا بیخیالی و…
ولی من اعتقاد داشتم که اتفاقا مادر پدرایی که خیلی حساسا و مواظب تمیزی بچه ان و اینکه چی میخوره چی نمیخوره بچه هاشون همیشه بیشتر از بقیه بچه ها مریض میشن و وقتی این پسر زیبا که اسمش رو اگه اشتبا نگم ثعو شنیدم روی خورده چوب ها و زمین با پای برهنه دیدم چقد حس خوبی بهم دست داد و من خودم چقد عاشق ارتباط با طبیعتم همیشع وقتی به طبیعت و جنگل میریم من تنها راه میوفتم برای دیدن نشونه های خدا و میرم تا جایی از جنگل که میشع رفت و این حسی که اون موقع دارم اون ستایش و عبادتی که تو جنگل تو تنهایی میکنم برام ارزشش از هزار تا نمازی که تند تند میخوندم که فقط خونده باشم که خدا نتونه منو عذاب بده بدون اینکه معنی و مفهومشو بدونم وذره ای احساس خوب به من بده بالا تره
حس میکنم به ذهنم و افکارم یه زلزله ی 8 ریشتری اومده و همه باور ها و افکار مسموم گذشتمو خراب کرده و ریخته
همیشه اسم زلزله که میومد طبق افکاری که از بچگی به خورد ذهنم داده بودن یاد عذاب الهی میفتادم
ولی الان میفهمم که حتی زلزله چقد میتونه مفید باشه
نیاز دارم به تنهایی به فکر کردن برای اینکه بعد این زلزله و خرابی کار زیادی دارم باید بسازم بنای باور هامو به اون شکلی که درسته و من دوسش دارم
خدایا شکرت
الان داشتم فایلی از استاد رو گوش میدادم که میگفتن برای هر کس هر دعایی کنی به خودت برمیگرده
و من از کودکی حتی اگه کسی بهم بدی کرد نمیتونم ناله نفرین کنم و فقط میگم خدا هدایتش کنه
این دعارو از مادرم یاد گرفتم
و متوجه شدم که انقد دعا کردم که خدا هدایت کنه افرادو خودم رو هدایت کرد
خدایا شکرت برای هدایتت که با ارزش ترین چیز تو زندگی من بود
قبل اشنایی با استاد
همیشه میگفتم که مگه نمیگن قبل بدنیا اومدن زندگیرو به ما نشون دادن و خودمون انتخاب کردیم حتما یه چیزی دیدیم که انتخاب کردیم من همیشه برام سوال بود که چی برام جذاب بوده که انتخاب کردم که به این دنیا و این زندگی بیام هیچی برام قشنگ نیست
الان میفهمم که این هدایت قشنگترین اتفاق زندگیم بوده
و یه جمله ی استاد که اوایل خییلی برام عجیب بود و هیچ وقت درکش نمیکردم اینکه اگ همین الان زندگیم تموم شه من از همه ی نعمتام استفاده کردم
من به این جمله رسیدم استاد
اگه همین الان همممین لحظه بمیرم و زندگیم تموم شه من بعد از اشنایی با شما زندگی کردم لذت بردم معنی حال خوب و فهمیدم و هیچ حسرتی تو قلبم نیست و این ارامش برام کافی بوده از زندگی
امروز صبح در جواب سوال همسرم که پرسید مسافرت رو چیکار کنیم بریم یا نه گفتم منتظر نشانه ها باشیم خداوند هدایت میکنه
و چه نشانه ایی از این عالی تر !!!
خدایا شکرت
و اما …
منم بعد از چند ماه به شیوه زندگی با قانون سلامتی فرزند دومم رو بدون آمادگی و برنامه ریزی خاصی ، باردار شدم و بدون ترس ونگرانی به همان شیوه قانون سلامتی دوران بارداری رو گذروندم
اما نتایج :
اول از همه صحبت خانم شایسته عزیزم رو درباره اینکه قانون سلامتی فقط یک تغذیه نیست و میشه گفت یک جهان بینی و نگرش جامعی نسبت به زندگی در ما بوجود میاره و ریشه دار میشه , میتونم بگم :
من در دوران بارداری ام به هیچ پزشکی مراجعه نکردم و تحت نظر پزشک متخصص زنان نبودم چون باور داشتم همون خدایی که فرزندم رو داده حافظ و نگهدارش هست و نیازی به چکاپهای پی در پی و ماهانه و حتی هفته ایی که کلی استرس رو در مادر و جنین بوجود میاره نداره و فقط کافیه ورودیها رو کنترل کنم (تغذیه) بدن اعجاز انگیز است و کار خودش رو بلده
و فقط در مرکز بهداشت محله مون پرونده تشکیل دادم برای وزن و غربالگری همین !
همین طور که مریم عزیزم درباره اندام این دوست عزیز در دوران بارداری توضیح دادن منم دقیقا همین طوری بودم
بدون هیچ مشکلی
پادرد
کمردرد
پف و ورم
اضافه وزن
تنگی نفس
سوزش معده
خوابهای نصفه و نیمه
بیداریهای شبانه و مشکلات خواب
قند بارداری
حالت تهوع
بدون اینکه زیر پوستم حتی آب اضافه باشه
کاملا فیت و فقط شکمم بزرگ میشد
من در کل دوران بارداری ام کوچکترین مشکلی نداشتم ️
و مثل قبل فعالیتهام رو با وجود پسر سه ساله ام داشتم بعلاوه پیاده روی های یک ساعته و ورزشهای بارداری .
برخلاف بارداری اولم که جوان تر هم بودم ولی با کلی مسایل مثل اضافه وزن و کمر درد و گرفتگی پا و سوزش معده و … درگیر بودم .
من تا لحظه تولد دخترم که دقیقا شب تولد پدرش بود احساس سبکی سرزندگی خوشحالی و شعف داشتم .
هفته آخر بارداری ام از مرکز بهداشت به یک ماما در نزدیکی خونمون معرفی شدم و مراجعه کردم و فقط به ایشون گفتم من میخوام تجربه بی نظیری از زایمانم رو داشته باشم و نامه بیمارستان رو گرفتم و وقتی موعدش شد فقط برای زایمان به بیمارستان مراجعه کردم و با کمترین درد و در کوتاه ترین زمان به صورت معجزه آسا که خیلی ها حتی مامام باور نمیکرد که اینقدر راحت و روان فرزندم رو بصورت طبیعی بدنیا آوردم . از بنیه جسمی بالایی برخوردار بودم و خیلی عالی از پسش براومد (مثل خانمهای قدیمی )
(برخلاف فرزند اولم که خیلی درد کشیدم و طولانی بود. )
تا لحظه آخر زایمان عربی میرقصیدم و کلی انرژی داشتم .
دخترم که هانا نامگذاری کردیم( به معنی هدیه خداوند) در سلامتی کامل جسمانی و وزن و قد ایده آل در بیمارستان نیمه دولتی و ساده که مثل باغ بهشت بود بنام مفرح در بهار زیبای طبیعت بدنیا اومد.
وکل دوران بارداری رو با این دعای روزانه که خدایا فرزندم رو در سلامت کامل در بهترین زمان و در بهترین مکان بدنیا بیاور و از خدا یک زایمان راحت و لذت بخش رو طلب میکردم .
در ایام بارداری ام لذت بردم خوب میخوابیدم و فقط مایحتاج ضروری رو خریداری کردیم .دنبال حاشیه ها و فرع نرفتم .
الان که دو هفته دیگه به تولد دو سالگی دخترم مونده در این دو سال مشکل و بیماری خاصی نداشته و سلامت و سلامت هست .
ایشون خیلی خیلی خوش خلق و به گفته خیلی ها بسیار باهوش و داناست و از توانمندیهای فیزیکی و جسمانی و هوشی بالایی برخوردار است .
خیلی زود تر از سنش حرف زدن رو کلمه ها رو شروع کرد که همه رو شگفت زده کرده خیلی از تعاملات اجتماعی بالایی برخوردار است و تجربه گرا و کنجکاو هست .
بعلاوه زیبایی چشمان و چهره اش .
به لحاظ طبع غذایی بصورت کاملا طبیعی و عادی به خوردن غذاهای مطابق با قانون سلامتی علاقه داره و من هیچ تلاشی برای غذا دادن به دخترم نکردم هیچ!
ایشون از اول خیلی راحت میخوابید و ساکت بود و همه چیش روان و ساده و عالی پیش رفته حتی حدود دو ماه پیش به راحتی از شیر گرفتمش که چقدر غذا خوردنش بهش کمک کرد که وزنش خیلی پایین نیاد .
به قدری از وجود و حضورش احساس رضایت ، لذت دارم و احساس آرامش میگیرم که به مومنتوم مثبت برامون تبدیل شده .
به لطف دوره قانون سلامتی و خداوند متعال
پسرم هم از قد و وزن بسیار ایده آلی برخوردار هست درصورتی که کامل قانون سلامتی رو اجرا نمیکنن همین که بعنوان مادر اصل و فرع رو تشخیص و اجرا میکنم واقعا از لحاظ رشد فیزیکی و ذهنی بچه هام رضایت دارم
به لطف آموزه های استادم وخدای مهربان
تمرکزم بیشتر بروی دخترم بود چون از قبل از بارداری با قانون سلامتی پاکسازی کرده بودم و کلی سلامت بودم و در دوران بارداری با وجود کلی مخالفت و نجواها و نداشتن الگو ادامه دادم و نتایج واقعا خیره کننده بود .
🪵🪨️️️️
من هم به نظریه طبیعت گرایانه درباره پرورش کودکان علاقه مندم و با همسرم تصمیم گرفتم از آپارتمان وسط دود و دم های تهران هجرت کنیم و به لطف خدا و هدایتهایش
الان در یکی از خوش آب و هواترین ییلاقات مشهد در طبیعت بکر و روستایی زندگی میکنیم بچه ها مدام در مجاورت طبیعت و گل و گیاه و کوه و صخره و چشمه رو آبشار و رودخانه و باغ و درختان میوه و گیاهان کوهی و … قرار دارند و از آب چشمه تغذیه میشن و با آتیش و هیزم غذا درست میکنیم و طبیعت گردی میکنیم و توجه ونظرشون رو به ظرافتهایی که در طبیعت هست تنوع سنگها و گیاهها و گل ها و برگها و رنگها جلب میکنم
با صدای جیرجیرک و عطر گل شب بو به خواب میروند و با صدای خروس و پرنده های آواز خوان و عطر یاس از خواب بیدار میشن
و روزشون رو توی باغچه ها با آبیاری گل و گیاه و درختان شروع میکنن و بدنبال پروانه ها آزادی رو تجربه میکنن و با چیدن علفهای هرز ذهنشون رو پاک میکنن و با رشد دانه های گل و گیاهی که کاشتن قانون تکامل رو درک میکنن
با وزش باد و لمس روی پوستشون ، نوازش خداگونه رو تجربه میکنن با صدای رعد و برق منتظر رویش قارچ میشینن و هر روز با بزرگ تر شدن میوهای درختان و انتظار رسیده شدن میوه ها ، صبوری رو می آموزند ، باران که میبارد شبنم روی برگها رو دنبال میکنن و با دیدن هر حشره و حلزون و کرم و عنکبوت به وجد می آیند و تفاوتها رو میفهمند . از دیدن عقابی که بدنبال شکار پرنده ای بر فراز پشت بام خانه مان هست قدرت و تسلط و تمرکز رو می آموزند .
و واقعا طبیعت بزرگترین معلم برای همه ماست .
سپاسگزارم از مریم عزیزم که با عشق و نگاه استادانه اش به زیباییها , این مادر پرعشق و محبت رو به ما معرفی کردن و من چقدر از ایشان الهام گرفتم و الگوی خوبی برای ادامه میسرم برای بهتر و بهتر شدن هستن و چقدر مسیر لذت بخشی است با دیدن چنین الگوهای شفا بخش
با قول استاد الگوی خوب ، خوب است .
من خودم چقدر نیاز دارم زندگی رو ساده تر و آسان تر بگیرم تا لذت بیشتری رو تجربه کنم
وقتی دیدم نوشتی بیمارستان مفرح دیگه بقیه رو نتونستم بخونم منم برای ویزیت دکترم بیمارستان مفرح میرم که نزدیک خونمونه واقعا مثل بهشته و من مردد بودم برای زایمان برم اونجا یا بیمارستان خصوصی که دکترم اونجا هم هست همش میگفتم خداهدایت میکنه اخه هدایت ازین واضح تر؟؟؟؟ منم با دوره سلامتی باردار شدم خیلی غیرمنتظره چون ما دوقلوهامون رو ای وی اف کردیم و الان دوماه اخر تصمیم گرفتم دوباره شیوه قانون سلامتی رو اجرا کنم دکترم برای دوهفته دیگه برام سونو و ویزیت نوشته اما من نمیرم چون میدونم با این دوره هیچ مشکلی نخواهم داشت
با سلام به استاد عزیز و گرامی
سلام به مریم بانو
سلام به دوستانم در زندگی در بهشت
خدای من چقدر پردایس زیبا و قشنگ و اون نم نم بارون قشنگ تَرش کرده خدایا شکرررررت
استاد جان انشالله به سلامتی برگردین خونه چون پردایس یک دستی میخواد به سر و روش کشیده بشه انشالله که زیبا هست و زیباتر بشه ،خدایا شکررررت که استاد عزیزم در خلوت و تنهایی دوره ی بی نظیر و لذت بخشی رو برامون در حال ضبط کردن هستن،الهی صد هزار مرتبه شکرررررر
الهی بگردم این بچه ی زیبا و خوش خنده رو خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای این مامان صبور و با حوصله که میگه وقتی بچه گریه میکنه سریع شیر بهش نمیده سعی میکنه با بازی سر گرم کنه بچه رو واقعا جای تحسین داره این مامان،چقدر لباش پر خنده هست چه خنده های قشنگی
مریم جون عاشقتم،آخه مگه میشه من سوالی داشته باشم و از طریق این سایت الهی جوابش دریافت نکنم
چند روز قبل از این که این قسمت زندگی در بهشت رو بزارین کلا درگیری ذهنی پیدا کرده بودم
همش میخواستم یک چیزی بخورم
هی گشنم میشد،اینجور که مریم جون صبح هنوز تو خواب و بیداری بودم میگفتم چی بخورم
بخدا تو همون خواب و بیداری تصمیم میگرفتم که الان پاشم سر شیرم بخورم،بعد قهوه،بعد تخم مرغ،بعد آب قلم،بعد گوشت بخورم
بخدا ذهنم شده بود چی بخورم
فایل های هم جهت با جریان خداوند رو من داشتم واو به واو صحبت های استاد رو مینوشتم این چند روز که ذهنم درگیر چی بخورم شده بود با اینکه هندز فری توگوشم بود که صحبت های استاد عزیزم رو گوش کنم و یاداشت کنم باز یک صدایی از اون کنار تو گوشم میگفت خب الان چی بخورم
وای خدای من اگر من روزی هزار مرتبه شکر گزاری کنم بازم کمه،که مریم جان قسمت 263 زندگی در بهشت رو بزارن و دوباره یادآوری کنن به من که حتما فایل های قانون سلامتی رو دوباره برم گوش کنم،و از 2 روزه شروع کردم که دوباره هر روز یک فایل رو گوش کنم و چقدر دغدغه ذهنیم که الان چی بخورم کم شده خدایا شکرررت،و اینکه مریم جان چه قشنگ توضیح دادین که مامان بچه هر موقع بچه گشنش بشه شیر بهش میده،و نمزاره خوردن بشه عادت براش عاشقتم مریم جون و خدا رو هزاران مرتبه شکرررر میکنم که این روزا انقدر قشنگ و واضح هدایت های خداوندم رو دریافت میکنم،منی که زهرای استرسی بودم چقدر الان آروم تر شدم و همه چیو سپردم به خداوند،همین خدایی که یک سال و دوماه کمکم کرده حتی طعم نون و برنج و فست فودی هاو… رو کلا یادم بشه
همین خدایی که انقدر قشنگ کمکم کرده که در دوره هم جهت باجریان خداوند باشم و آرامش رو از این دوره دریافت کنم،زهرایی که قرص معده،قرص کدئین،قرص های دیگه میخوردم که آرم بشه دردام ولی الان مسکن من شده صحبت های قشنگ استادم،عمل کردن تا حدالامکان که انقدر نتیجه های عالی گرفتم خدا روهزارررمرتبه شکررر
وای مریم جون عاشقتم که انقدر آروم و با صلح در خودی،منم همیشه خودمو تصور میکنم و میگم برای مریم جان شده برای منم میشه این همه آرامش و زیبایی
کی بهتر از استاد بزرگوارم و مریم نازنینم برای الگو برداری
عاشقتونم،میبوسمتون،و بدونید زهرا تو یک گوشه ای از مشهد انقدر روی خودش کار میکنه تا هم مدار بشه با شما دو فرشته ی خداوند و از نزدیک دیدار داشته باشم و از نتایج های بزرگم بگم و خداوندم و شما لذت ببرید
البته خداوندم همین الان داره لذت میبره از این همه حال خوب من چون از نتایجی که دارم میگیرم میفهمم که چی حالی میکنه خداوند
شدیم دوتا رفیق ناب از صبح که بیدار میشم تا آخر شب انقدر با هم صحبت میکنیم گاه میخندیم،گاه از حال بسیار خوبمون گریه و گاه میرقصیم و خداوند دستهایم رو میگیره و چه رقصی میکنیم
خدایا هزاران مرررررتبه شکرررررت
خدایا عاشقتمممممم
مریم جان و استاد عزیزم به امید دیدار شما دو عزیز در فلکه مریم
ناگفته نمانه من دوماهی هست که از قسمت اول زندگی در بهشت دارم نگاه میکنم و لذت میبرم.
الان رسیدم قسمت 147،واقعا لذت میبرم و همراه شما شکرگزاری میکنم خدایا شکرررررت
به نام خداوند مهربان و هدایتگر
الان ساعت 4:45 دقیقه صبح هست بعد از نماز صبح کلی دعا کردم شکر گزاری کردم با یه حس عالی مستقیم اومدم سمت گوشیم و بلافاصله وارد سایت شدم تا صفحه سایت باز شد عکس یه خانم زیبا و خوشرو با یه فرشته خوشکل و کیوت رو دیدم و گفتم آخ جون!حتما ویدیو جدیده!
چقدر چهره زیبا و خوش انرژیشون به دلم نشست!
ویدیو رو پلی کردم با چه صحنه زیبایی رو به رو شدم! هوای بارونی! هوایی که من عاشقشم و بیشتر از هر چیزی توی دنیا به من انرژی مثبت و حس و حال خوب میده!
خونه شما به معنای واقعی کلمه خود خود بهشته! انگار همه چی سر جای درست خودشه! یه نظم و انرژی عالی جریان داره و زیباییش فقط با کلمه بهشت توصیف میشه!
زندگی در چنین مکان زیبایی یکی از خواسته های من از خداوند بخشنده ست !
چقدر اون حیوونا قشنگن چقدر اون قطره های بارونی که تو دریاچه میریزن زیبان!
البته از صدای زیبا و دلنشین مریم عزیزم نباید غافل بشم!صادقانه هر بار که صداتونو میشنوم دلم میخواد ویدیوها رو دوباره از اول پلی کنم و صدای قشنگتونو بشنوم .
اما اون خانم خوشکل و فرشته ی کوچولو…
چقدررررررررر خانواده ی نازنینی هستن
مامان اون فرشته چقدر با خودش در صلحه! چقدر این خانواده با اعتماد بنفسن ، چقدر باوقار و مثبت اندیشن…بیرون از هیاهوی دنیا فارغ از هر گونه نگرانی و استرس های بیهوده و ترس از قضاوت شدن بابت روش زندگیشون…یاد خودم افتادم که از وقتی که با آگاهی های دوره ی عزت نفس زندگی کردم و در خودم تغییر ایجاد کردم وارد یه دنیای جدید شدم دنیایی که سرتاسر آرامشه و حرف ها و قضاوت های دیگران ذره ای در من تاثیر نمیذاره و من دارم نهایت حس رها بودن و احساس خوب نسبت به خودم رو تجربه میکنم!
زندگی این خانواده چقدر الگوی مناسبی برای همه ی ما هست
وقتی استاد میگن اگه قراره تغییری ایجاد کنید سعی نکنید در دیگران این تغییر رو ایجاد کنید و انرژی و تمرکزتون رو فقط روی خودتون بزارید و روی خودتون کار کنید نتیجه ش دقیقا مثل مامان اون فرشته کوچولو میشه! آدمی که با خودش در صلح و آرامشه آدمی که انقدر ذهن و افکار مثبتی داره نه برای خودش زندگی رو سخت میکنه و نه برای اطرافیانش…تو دوره ی هم جهت با جریان خداوند اونجایی که استاد گفتن وقتی با کار کردن و تمرکز روی خودتون مثل شمعی میشید که محیط اطرافش رو روشن و نورانی میکنه این خانم هم دقیقا همین قانون رو تو زندگیش اجرا کرده و روی خانوادشم اون تاثیر مثبت رو گذاشته..عاشق شیوه تربیت بچه ها شدم…کاملا میشه اون ارتباط قوی که با طبیعت دارن درک کرد…اون خانم زیبا با وجود شیوه زندگی متفاوتی که داره بدون اینکه خودش رو با نگرانی ها و ترس های خیلی از مادرهای دیگه محدود کنه یه نینی خوشکل هم بدنیا آورده و به روش بسیار عالیِ خودش داره بزرگش میکنه!
وقتی اون بچه رو بدون کفش و دمپایی دیدم داره روی زمین راه میره اولش با خودم گفتم بچه بی گناه کاش یه دمپایی پاش میکردن! اما بعد که مریم جون گفتن اون بچه با کف پاش انرژی زمین رو دریافت میکنه ، یادم افتاد من وقتی بدون دمپایی روی زمین راه میرم و کف پام زمین خاکی ، چمن و شن های ساحل دریا رو لمس میکنه انرژی زمین تا ته قلبم نفوذ میکنه و چقدر انرژی قوی و پاکی وارد بدنم میشه!
طبیعت سرتاسر انرژی مثبته اون فرشته کوچولو خیلی باید از مامانش ممنون باشه که داره اونو با طبیعت آشنا میکنه.
خیلی ویدیو قشنگی بود…
الهی که همیشه در کنار هم سلامت و شاد زندگی کنن واقعا عاشق این خانواده ی زیبا شدم .
مرسی از مریم عزیزم بابت ضبط این ویدیو زیبا واقعا عالی هستین مریم جون عاشقتونممم.
استاد عزیزم با این که ثانیه های کمی داخل ویدیو بودین ولی خیلی از دیدنتون خوشحال شدم من هر بار میبینمتون کلی ازتون انرژی میگیرم.
الهی بمونید برامون.
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی، خانم شایسته و دوستان همفرکانسی
چقدر این فایل و این هدایت الهی برای من زیبا بود
چقدر به یاد من آورد که سخت نگرفتن در زندگی می تواند زندگی کردن و را حت رسیدن به خواسته ها را آسان کند
استاد جان من الان سه فرزند دارم که بزرگترین آنها 14 سالش است
من از همان اولی که فرزند اولم به دنیا آمد به همراه همسرم اصلا در مورد بچه و نحوه بزرگ شدنش سخت گیر نبودیم
البته که هنوز با استاد و قوانین هم آشنا نبودیم
دختر بزرگم تا سن 7 سالگی اصلا آنتی بیوتیک استفاده نکرده بود
و وقتی که این باورها را هم داشته باشی خدا شرایط و انسانهایی را سر راهت قرار می دهد که هم جهت باشند با باورهای تو
من دکتری بود که فرزندانم همه را پیشش می بردم که خودش هم اصلا به اینکه داورهای زیادی برای بچه ها بنویسد اعتقادی نداشت و می گفت بچه همه چی را باید از طریق مادر و شیر مادر دریافت کند و نیاز او را تامین می کند
یادم هست که اگر فرزندانم سرماخوردگی کوچکی داشتند و پیش این دکتر می بردیم فقط در حد یک تقویتی چیزی می داد و همیشه مشکل من با مادر خدابیامرزم و مادر خانمم این بود که می گفتند این دکتره هالیش نمیشه !!!!! که اصلا دارو نمی دهد. ولی من می گفتم که نه همین درست است و باور ما کلا این بود
از زمانی که باز با قانون سلامتی و اینها نتایج را در زنددگی خودمان دیدیم که دیگه کلا اعتقاد من به دارو و دکتر از بین رفت.
استاد دوره قانون سلامتی یکی از بزرگترین و بزرگترین خدمات پزشکی بود که خداوند از طریق شما به بشریت کرد
این دوره بی نظیره و هرکسی که درست استفاده کرده است قطعا حرف من را تایید می کند.
من خودم در عرض نزدیک به دو ماه حدود 14 کیلو وزن اضافه ای را که داشتم کم کردم و رسیدم به وزنی که زمانی 18 سالگی داشتم ( الان 44 سال سن دارم)
سطح انرژی فوق العاده بالا
و سلامتی که نگم براتون
و از این بابت خدا را بسیار شاکرم
نکته مهم مهم این نتایج از قانون سلامتی:
من چنان اعتماد به نفسی گرفتم وقتی که به راحتی اینقدر وزنم را که برایم سخت شده بود کاهشش و رسیدن به اندام متناسب، که الان می گویم اگر وزنم کم شد و به سلامتی کامل رسیدم بنابراین هر خواسته دیگری برایم رسیدنی است، مهاجرت کردم با همین باور و الان دارم خیلی تمرکزی روی ساخت بی نهایت ثروت کار می کنم و به لطف الله مهربان که قوانینش بدون تغییر است، نتایج خیلی خوبی داریم می گیریم
این فایل زیبا و یاداوری های مریم خانم عزیز به من هم یادآوری کرد نتایج قانون سلامتی را و باز برایم تجدید میثاقی شد که رسیدن به خواسته ها چقدر می تواند آسان باشد اگر از مسیر قوانین الهی باشد
خدایا شکرت
سپاسگزارم ای رب من
چقدر این فایل و باورهای این خانم عالی بود و چقدر برای منی که مهاجرت کرده ام درسهای بزرگی برایم داشت.
در پناه الله یکتا شاد باشید و ثروتمند و سعادتمند
سلام استاد عزیزم.
سلام به هم خانواده های خوبم.
یاد این جمله استاد افتادم و انگار باید بنویسمش.
تفاوت در رسیدن و نرسیدن به خواسته ها.
تفاوت در نوع نگاه ما به خواسته هاست.
نگاه حسرت بار یا نگاه امیدوار.
هر وقت نگاهم به خواسته ای که تو فکرمه تجسمش میکنم یا بهش نزدیکم و برای رسیدن بهش تلاش میکنم آمیخته به حسرت باشه من دارم از اون خواسته دور میشم …
نگاه حسرت بار فرکانسی به جهان میفرسته که منو از خواستم دور میکنه و نگاه امیدوار منو هر لحظه به خواستم نزدیک میکنه.
هر آن چیزی که میبینم و برام جدیده و دوست دارم تجربه کنم کاملا امکان پذیره به شرطی که من با چجوریش کاری نداشته باشم چون اون با خداست.
و اگر بتونم امیدوارانه به خواستم نگاه کنم و اون امید رو در ذهنم زنده نگه دارم اون خواسته قطعا به وقوع خواهد پیوست…
به نام الله مهربان
سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
خدایا سپاسگزارم ک منو در مسیر این آگاهی قرار دادی
مریم عزیز چقدر دلتنگ صدای گرم شما بودیم و چقدر به جا بود امروز داشتم میگفتم دلم میخواد برم سایت و هدایت بشم
و خدا رو شکر هدایت شدم به این قسمت فوق العاده عالی و پر از درس و آگاهی
باور کنین اینقدر برای من جالب بود ک اصلا داشتم میگفتم مگ میشه
من دوتا بچه بزرگ کردم با استرس با نگرانی با ترس
معلومه ک اونها هم آرامش نخواهند داشت اونها هم همین احساسات رو از ما دریافت میکنم
هر چقدر از این پسر زیبا تعریف میکردید من میگفتم بله باید اینجور باشه وقتی چنین مادر آرامی داره
مادری ک خودش رو دوست داره سلامتیش رو دوست داره مادری ک ایمان داره و اجازه میده بچه اش به صورت طبیعی بزرگ بشه
معلومه ک بچه اش آرومه شب راحت میخوابه بی تاب نیست بیمار نیست
رفلاکس نوزادان دل دردهای نوزادان و اکثر بیماریهایی ک نوزادها دارن برای استرس های دوران بارداری مادر هست
یک پزشک مشاور میگفتن بچها در دروان جنینی میشنوند و هر چی بگی
مثلاً اگر بگی وای چقدر سخته چقدر اذیتم هزینه سونو و … چقدر زیاده و … میگفت جنین میشنوه و هر احساسی ک مادر داره تجربه میکنه خب معلومه ک وقتی به دنیا میاد بی قراره پر از ترس بیماره
الهی من فدای شما بشم بانو اونقدر این آگاهی ها برای من جذاب بود و دری رو روی نگاه من گشوده ک توی یک احساس فوق العاده هستم.
ما همین الان هم ک پسرم بزرگ شده میگیم ن پای برهنه نرو توی باغ چیزی میره تو پات چیزی نیشت میزنه
رفتیم لب دریا ی سری موجود عجیبی لب ساحل دیدم اینقدر هی گفتیم وای دیگ ماسه برندار دست نکن توی ماسه های ساحل و….
من کلی از دوره های استاد رو دارم توی دوره قانون سلامتی هم هستم دارم دوره ی هم جهت با مدار خداوند رو هم کار میکنم ولی همینجا اعلام میکنم چقدر نااگاهم چقدر باورهای غلط دارم بخصوص در زمینه سلامتی ک باید تغییر بدم.
خدایا منو هدایت کن منو کمک کن تا بتونم برخلاف خانواده ام و قوانین جامعه و.. فکر کنم و به خداوند اعتماد کنم.
ایشون هنوز به بچشون غذا ندادن خب کی قراره بهشون غذا بدهند خدایا چقدر سوال توی ذهنم هست اینقدر این کلیپ برای من جالب بوده ک دلم میخواد در خصوصش کلی کلیپ دیگ بذارید
این ها الگوهایی هستن برای اینکه میشود آسان زندگی کرد
میشود نوزاد داشت ولی بری روی صندلی ماساژ و با آرامش استراحت کنی میشود نوزاد داشت توی سفر بود و ورزش کرد من همین الان توی سفر نیستم نوزادم ندارم ورزش نمیکنم چرا چون باور کردم من کم خونم من ضعیفم من نمیتونم و…..
تمام رفتارهای خوبی ک در دختر و پسر نوجوان این خانم من دیدم اعتبارش رو میدم به رفتارهای پدر و مادر و اون سبک آسان زندگی کردن آرامش داشتن هدف داشتن خودشون رو دوست داشتن
خیلی خیلی لذت بردم از این قسمت من ی مادرم با دوتا فرزند نوجوان و کودک و این قسمت به من گفت مریم میشود تغییر رو از خودت شروع کن از دوران خودت تو لایق آرامشی تو لایق زندگی آسان و سالمی
الان فصل امتحانات بچههاست و اینقدر از سمت جامعه و مدرسه تحت فشار هستیم ک درس بخونن روخوانی کار کنین املا کار کنین چرا اینجا ضعیفن
دخترم معدلش 19.93بوده چرا 20نشده چرا شاگرد اوله باید ممتاز باشه و هزاران خواسته دیگ که چیزی جز استرس چیزی جز نگرانی نداره
استاد عزیزم من ی مدت روی خودم کار میکنم کافیه چند روز برم مدرسه برای جلسات برای جشن ها و کمک و …. اونقدر شرایط بد نشان داده میشه و از مشکلات صحبت میشه ک چند روز مجدد باید بیام و خودم رو غرق در اموزشها کنم هر چند میتونم بگم من نسبت به گذشته خیلی بهتر شدم الان خیلی راحت تر نادیده میگیرم و سعی میکنم نشنوم و بگذرم و اهمیت ندم
خدایا سپاسگزارم ک هر روز برای من یک روز جدید یک آگاهی جدید و یک تغییر جدید هست
خدایا سپاسگزارم ک هر روز دارم بزرگتر میشم
مریم جانم عزیزم سپاسگزارم ازت
هر جا هستید در پناه الله مهربان باشید.
سلام مریم عزیزم،
واقعا اول صبح دیدن بنر سایت چشمان منو باز کرد.
مثل یه هدیه بود،
بعد از مدتها یک قسمت جدید از سریال زندگی در بهشت واقعا بهم چسبید.
یه جورایی از خوشحالی چشم اشکی شد.
ازت متشکرم.
دیدن سبک زندگی این خانواده ی دوستداشتنی و در صلح هم خیلی جذاب بود و هم دیدن تفاوت موجود در زندگی رایج و این سبک در صلح با اصل وجودی ما ، منو یاد تجربه های خودم می انداخت.
من سه تا فرزند دارم و کاملا میفهمم که هر حرکتی و هر عادتی که ما در مسیر رشد بچه ها پیش میگیریم ، به شدت در رفتار و روحیه ی اونها مؤثر هست.
بارها شده که من میدونستم که باید از شیوه ی رایج جامعه در تربیت فرزند فاصله بگیرم اما به خاطر بلد نبودن شیوه ای بهتر ، وا دادم ، و نتیجه این میشه که بچه به همون طریقی عمل میکنه که اکثریت عمل می کنند و همون نتیجه رو هم میگیره.
به قول استاد افراد چرا مثل هم نتیجه میگیرن،؟
چون مثل هم عمل می کنن،
چقد دوست داشتم وقتی شیوه ی زندگی این خانم زیبا رو میدیدم،
ارزشی که برای خودش قائل بود، زمانی که صرف ورزش می کرد ، و این که سبک زندگی مورد علاقه ش رو به خاطر فرزندانش عوض نکرده ، بلکه با کنار گذاشتن مقاومت در برابر طبیعت زندگی ، این شیوه رو برای فرزندانش هم جذاب کرده و اونها با اشتیاق همراهی ش میکنند.
چقدر جز ء به جزء این فایل درس داشت،
درسته که مقایسه کردن خودمون با دیگران درست نیست، اما این مقایسه فرق داره،
داره به ما درس میده، ما رو یاد خواسته های قلبی خودمون میندازه،
ما رو به یاد اصل و ریشه و فطرت خودمون میندازه،
ما اینجا هستیم که یاد بگیریم.
یه کوچولو احساس م دربارهی شیوه ی زندگی خودم بد شد،
اما عیبی نداره، عوضش برام باور پذیر شد که زندگی به شیوه ای متفاوت هم امکان پذیره.
دختر کوچیکم وقتی به دنیا اومد ، بسیار خوش اخلاق و به اندازه ی همین نوزاد ، زیبا و دارای چشمان و مژه های بلند بود،
انقد ر خوش اخلاق و آسون گیر بود که من که ظاهرا مادری دست تنها بودم به راحتی از پس کارهایش بر می آمدم ، خیلی راحت تر از دو فرزند دیگرم
کم کم که بزرگتر شد ، به خاطر زندگی به شیوه ی مرسوم ، داره به همان طریقی میره که همه میرن،
تماشای تلویزیون ، بازی با موبایل، خوردن تنقلات و..
و اصلا جای تعجبی نیست که ایشون هم از لحاظ سلامتی و خلق و خو مثل بقیه ی جامعه بشه.
البته من همیشه اعتقاد دارم که کوچکترین قدم مثبتی در روند رشد بچه ، تأثیر ماندگار و بزرگی در اون میزاره،
و تلاش من بر اینه که در کنار این فرزندم آرام تر و خوش خلق تر باشم.
واقعا اگر مادر با خودش در صلح باشه ، این تغییر بزرگی در مسیر زندگی بچه به وجود میاره،
چون اون بچه الگوی یک انسان در صلح رو از کودکی میگیره و چه بسا تا بزرگسالی این تأثیر با اون باشه.
و بالعکس این قضیه هم صادقه.
خدا رو شکر می کنم که روزم رو با این فایل شروع کردم.
مریم عزیزم ، از طرف همه ی دوستانم در سایت ، و در دوره ی هم جهت با جریان میگم که بی صبرانه مشتاقیم دوباره ی شما رو بیشتر ببینیم. واقعا دلمون تنگ شده بود.
در پناه الله یکتا باشی.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی هذا من فضل ربی
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم
زندگی دربهشت که چقدر دلتنگش بودم چه شکوه و زیبایی و فضل بینهایتی در این بهشت جاریه مریم جانم عاشقتم که تصویر بهشت رو در این ماه بهشتی اردیبهشت ماه تولد من بهمون نشون دادی
پل چوبی جلوی کلبه و این حجم از درختان و چمن های سرسبز دریاچه زلال و جاری نم نم بارون که تو این هوای لطیف بهشت روی آب دریاچه جلوه گری میکرد
براوونی و ململی زیبا و صمیمی باهم در این بهشت با ایمان به فضل و فراوانی جهان که قانون طبیعی زندگی در این دنیاست آسوده و آروم و شاد میخورند علفهای بیشمار این بهشت رو چه جذابتی داره این پرنده های سفید که دور براوونی میچرخند ماهیهای توی دریاچه این همه فراوانی و فضل بینهایت خداوند قلب آدم رو باز میکنه
بهشت میزبان انسانهای بهشتی بود چقدررررررر این پسر بچه نه ماهه زیبا و سالم و پرانرژی و قوی بود در نهایت آرامش و راحتی لباس راحت فضای باز و آزاد و زیبا رو در پارادایس تجربه میکرد عجب بچه پر تجربه ای که از همون ماه اول تولد سفر به دور آمریکا رو تجربه کرده زیباییها و شگفتی ها و قدرت خداوند درونش رو میبینه چقدر به خدای درونش متصل هست
این فایل بسیار با دوره قانون سلامتی و دوره هم جهت با جریان خداوند در هماهنگی بود در عمل گرایی مستند و واضح این خانواده که مهمان شما بودند تلفیق این دوره رو نشونمون داد و نتیجه که بینهایت زیبا بود
چقدر آرامش آزادی و خوشبختی رشد و فضل بینهایت خداوند عشق رو در این خانواده میشد دید
مادری قوی آروم زیبا خوش اندام مستقل و متصل به خدای درونش که براش طبیعی و بدیهی خوشبختی و سلامتی آرامش و فضل و فراوانی و شادی بینهایت رو آورده بوده
چقدر این خانواده در این کشور پر از تکنولوژی و مدرن هماهنگ با طبیعت بودند با یه اتوبوس که خودشون تجهیز کرده بودند و لوازم مورد نیاز زندگی رو در لحظه نیاز از فضل خدا دریافت میکردند
تحصیلات بچه ها در محیط ایزوله خودشون توسط مادرشون آموزش داده میشد و وسایل مورد نیاز حتی برای این نوزاد به اندازه و کاملا طبیعی در زندگیش جاری بود
این همکاری و احترام و عشق و مستقل بودن در بین اعضای خانواده ستودنی بود هرکس داشت دنیای خودش رو به زیبایی تماااام با لذت مدیریت میکرد و رشد میکرد
چقدرررر لباسهای راحت و ساده و زیبا و تمیزی بر تن داشتند
این زن خیلی با خودش در صلح بود با تغذیه ای تقریبا شبیه قانون سلامتی یه بارداری عالی و راحت و زایمان طبیعی و بزرگ کردن بچه همچنان در سفر و طبق روتین قبل خودش بزرگ میشد و برام بسیار تحسین برانگیز بود که بچه نه ماهه فقط با شیر مادر خوردن به این رشد و قدرت بدنی و هوش عالی و سلامتی و رشد میرسه
چقدر تحسین برانگیز بود که این زن قوی همچنان در تمام این زندگی زیبا و سفرهای طولانی با برنامه شخصی خودش با باور لیاقت و ارزشمندی ورزش میکرد ریلکس می کرد به کار و علاقه خودش میرسید اولویت خودش بود و از بچه هاش میخواست که بهش کمک کنند و بچه کوچیک خانواده رو آروم و سرگرم و رسیدگی کنند
اصلا از اون قسمتی که این زن داشت برای کانتر آشپزخونه خودش چوب رو پوش میکرد تا صاف و سیقلی بشه برام تحسین برانگیز بود این حد از استقلال و خودباوری و عزت نفس زندگیش رو مدیریت میکرد
چقدر تحسین برانگیزه برای من این زن بدون کمالگرایی بدون مقایسه کردن خودش با دیگران سبک شخصی زندگیش رو با عشق و لذت سپری میکرد با هدایتهای خداوند در ارامش و احساس خوب رشد میکرد و میافرید میدرخشید دریافت میکرد و هدیه میداد به این جهان با سخاوت خودش چقدر احساس خوب و پاک و انرژی خالص خداوند رو در این خانواده دریافت کردم
خدارو شکر گزارم که من در دوره قانون سلامتی و دوره هم جهت با جریان خداوند حضور دارم و نکته مهمی که مریم جانم فرمودید که دوره قانون سلامتی فقط غذا به سبک سلامتی نیست بلکه یه سبک شخصی و کامل و اصل در تمام جزئیات زندگی هست از خواب آرام و عمیق ،داشتن احساس خوب و آرامش،پیاده روی کزدن ،ورزش کردن ،هدف داشتن برنامه داشتن در زندگی ،کنترل ورودیهای غذایی و همچنین کنترل وردیهای نامناسب در فضای مجازی و افراد ناهماهنگ غیبت و دروغ و تهمت و قضاوت و بحث و جدل که باز خارج شدن از احساس خوب و آرامش است و نداشتن خواب آرام با این احساس بد که باز از فضای قانون سلامتی دور میشی ناسپاسی کردن توجه کردن به بیماریها و کمبودها باز خارج شدن از سلامتی طبیعی بدن هست
دوره هم جهت با جریان خداوند راه را اسان تر کرده برای بودن در احساس خوب و آرامش برای مدیتیشن و مراقبه کزدن سپاسگزاری کردن هدف داشتن برای رسیدن به احساس خوب برای برنامه ریزی ذهن روی فضل خداوند زیبایی ها رو دیدن آراااااامش داشتن به ایده های الهامی عمل کردن نتیجه ها را دیدن و سپاسگزاری کردن رفتن به دل طبیعت دیدن فضل جاری خداوند و دریافت الهامات و هدایتها و ساخته شدن اهرم رنج و لذت درست در دوره سلامتی:و هم جهت با جریان خداوند هماهنگ با طبیعت الهی ما کاملا طبیعی و بدیهی و آسون ایجاد میشه
چقدر این فایل فوق العاده بود و این توصیه که برای مرور آگاهیهای دوره سلامتی که هر چند وقت باید تو برنامه ما باشد تا اصل این دوره رو بارها بهتر و بیشتر درک و عمل کنیم و با ذهنی باز و پاک با ایمان و یقین تا وقتی زنده هستیم متعهدانه عمل کنیم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت این فایل بهشتی رو در این روز بهشتی در این خونه بهشتی دیدم خدایا عاااااااشقتم که عاشقمی
مریم جانم میبوسمت عاشقتم دل تنگ چهره ماهت هستم عاااااااشقتم
به معنی واقعی کلمه از شدت اگاهی زیاد فقط گریه میکنم و دارم با دست لرزون مینویسم مرسی مریم جان مرسی که این اگاهی رو شیر کردی مرسی مرسی مرسی که روزمونو ساختی، این چهههه فایل عجیب و هیولایی بود.. مگه داریم؟ چه باورایی راجب بچه به خوردمون دادن که وقتی میدیدم چجوری دارن بچه بزرگ میکنن میگفتیم، انقدر سخته که هیچوقت نمیخوایم بچه بیاریم و بیزار میشدیم از بچه دار شدن…
دم اون مادر گرم که داره اینجوری بچه هاشو بزرگ میکنه وقتی نگاه میکنم به اطرافیان که چقدر طبق برنامه های از پیش تعیین شده بچه رو بزرگ میکنن احساس میکنم دارن ربات تربیت میکنن نه بچه…
اما این مادر داره بچه رو با طبیعت هم سو میکنه و بچه های بزرگترشم همینطور بزرگ شدن و این بچه کوچیک، داره خواهر برادرشو میبینه داره پدر مادرشو میبینه و ازشون یاد میگیره… چقدر این اسایش و اسونی زندگی قشنگهه
چقدر این آسایش و آسونی زندگی قشنگه خداااااااااااااا. این زندگیه که از درون ساخته شده نه از دکور خونه و برند لباس بچه! هر ثانیهی این ویدیو برای من یه سیلی بود که بیدار شم، بیدار شم از اون همه ذهنیت قالبی که بدون فکر پذیرفته بودم…
من خودم یکی از اونایی بودم که فکر میکردم بچهداری یعنی بیخوابی، محدودیت، قربانی شدن… اما این ویدیو بهم نشون داد که وقتی از درون آزاد باشی، تربیت بچه میشه یه بخش طبیعی از زندگی نه یه بحران.
از وقتی این فایل رو دیدم، انگار یه فصل جدید تو ذهنم باز شده. یه امید، یه نگاه نو… که بشه یه بچه رو با عشق، با آزادی، با اعتماد بزرگ کرد نه با ترس، نه با دستور، نه با اضطراب. همین الان که دارم اینا رو مینویسم، یه چیزی ته قلبم قلقلکم میده. انگار یکی از اون درهای سنگین ذهنم که سالها قفل بوده، آرومآروم باز شده. تا قبل از این ویدیو، نمیدونستم چقدر تصویر ذهنیم از مادر شدن پر از ترس و سختی و استرسه. اما اینجا… یه مادر رو دیدم که انگار خودش رو گم نکرده، تازه بیشتر از همیشه خودش شده. چقدر با خودش در صلحه، چقدر به بچههاش فضا داده که خودشون باشن، نه یه پروژه برای بقیه!
وقتی نینی کوچولو هویجش میافته و دوباره برش میداره بدون اینکه کسی بترسه یا داد بزنه یا بگه نخووووور کثیفه… قلبم لرزید. چون فهمیدم ما از همون بچگی چجوری یاد گرفتیم که از زندگی بترسیم. از خاک، از آب، از بدنمون، از خودمون… ولی این بچهها، انگار از همون اول دارن با خودشون و با جهانشون رفیق میشن.
و وای از اون لحظهای که مامان خانواده داشت با بچه بازی میکرد، نه از سر وظیفه، نه برای نشون دادن، فقط چون خودش هم داشت لذت میبرد. این لحظهها یه جور صداقت و سادگی داشت که با هیچ پرفکشنی قابل مقایسه نبود. همهچی واقعی بود. نفس به نفس زندگی، بدون ماسک، بدون فیلتر، بدون تایید گرفتن.
راستش الان که خودم هم مهاجرت کردم و دارم تو یه کشور دیگه زندگی میکنم، بیشتر از همیشه میفهمم که وقتی میخوای یه مسیر جدید بسازی، باید اول از توو خودتو آزاد کنی. این فایل دقیقاً همون چیزی بود که قلبم بهش احتیاج داشت. یه تلنگر، یه امید، یه یادآوری که بشه از نو نوشت… از نو حس کرد… از نو مادر شد، زن شد، انسان شد.
مرسی مریم جان، مرسی که حتی وقتی ما از خودمون دور میشیم، تو هنوز با فایلهات به یادمون میاری که یه جایی تو عمقمون هنوز نوری هست… هنوز میشه برگشت… هنوز میشه ساده بود و قوی بود و زندگی کرد. ممنونم ازشما و سایت خوبتون
و ته ته دلم یه چیزی میگه: اگه یه روز خودم مادر شدم، میخوام بچهم یه همچین مادر آرومی داشته باشه. یه مادری که خودشو گم نکرده، یه مادری که بلدِ عشقو بیقید و شرط بده، چون از قبل خودش رو پر کرده.
مرسی که به جای ترس، اینهمه آگاهی ریختی تو دلم باورت میشه فقط اشکاااام گوله گوله میریزن پایین..
مرسی که کمکمون میکنی باور کنیم میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد.
یه جور رها، واقعی، از ته دل، در هماهنگی با خدا…
الهی همیشه با نور دلت بدرخشی مریم جان عزیز.
دوستت داریم خیلی زیاد 🫶 اینم بگممممم که ممنونم که این سبک زندگی رو نشونمون دادی، ممنونم که نشون دادی میشه هم زن بود، هم مادر بود، هم زنده بود… بدون قربانی شدن، بدون حذف شدن، بدون دویدن دنبال تایید بقیه.
واقعاً دستتون میبوسم برای این آگاهی. این سریال زندگی در بهشت فقط یه ویدیو نیست، یه جهانه… یه بهشت درونی که وقتی واردش میشی، دیگه نمیخوای برگردی به باورهای قبلی
الهی که همیشه همینقدر رها، همینقدر زنده، همینقدر الهامبخش بمونید
به نام خالق یکتا
سلام به دوستان هم مسیرم و استادِجانم و همچنین الگوی عزیزم مریم جان
از وقتی که یادم میاد همیشه دنبال راهی برای رسیدن به ثروت بودم
همیشه فکر میکردم چیکار کنم چه روشی درسته چه کاری منو به پول میرسونه کلی دعای افزایش رزق و روزی خوندم ذکر ونماز ،دعای توسل، گریه زاری و…
تا به این سایت بهشتی هدایت شدم
به تغییراتم که فکر میکردم متوجه موضوع عجیبی شدم که من اخیرا اصلا دنبال پول نیستم اصلا هدفم دیگه ثروتمند شدن نیست خیلی راحت تر پول خرج میکنم و دیدم به پول عوض شده
موضوعی که این مدت اخیر ذهنمو خیلی درگیر کرده و هر وقت تو هر فایلی می شنوم گوشم زنگ میزنه و انگار مغزم روش قفل میکنع
صلح با خوده
اره انگار که من الان دنبال اینم هدفم شده با خودم اشتی کنم
هر وقت این جملرو میشنیدم با خودم میگفتم صلح با خود ینی چی خیلی فکر میکردم بهش
با خودم میگفتم که من که خودمو دوست دارم من که با خودم صلح دارم این جمله چرا واسم انقد عجیبه پس
بعد از خودم پرسیدم واقعا تو با خودت در صلحی
دیدم که نه هزاران بار شده رضایت بقیه تو هر مسئله ای برام مهم تر از خودم بوده مثلا اینکه توی سفری که با اقوامم هستم اونا راضی باشن حتی اگه من تو موضوعی اذیت بشم مهم نیست اگه به بقیه خوش بگذره و راضی باشن اون موقع به من خوش میگذره
یا حتی یه موضوعی که ذهنمو خیلی درگیر کرده من چند ساله که موهای پرپشت و خیلی بلندی دارم و هر وقت اسم کوتاه کردنش میومد میگفتم از مُردنم بگید از کوتاهی موهام نه و حتی چند بار تو خواب کابوس دیدم که بدون اجازه ی من موهامو کوتاه کردن و خدا میدونه که تو خواب و حتی بعدش چه عذابی کشیدم و یادم میاد موهای کوتاه مریم جان و که دیدم با خودم گفتم که موهای بلند تر خیلی بهش میومد چرااا کوتاه کرده ینی حتی راضی نیست یکم به خودش سختی بده تا زیباتر بشه هه واقعا که
بعد از اشنایی با مفهوم صلح با خود
از خودم پرسیدم که دلیل بلند نگه داشتن موهات چیه با اینکه اینقد اذیتت میکنه
شبا تو خواب چقد اذیت شدم چقد گردن درد گرفتم وقتمو که میتونستم صرف رشد و اگاهی بکنم صرف شونه کردن و شستن این موهای بلند و مزاحم کردم و هر چقد فکر کردم فقط به یک جواب رسیدم برای اینکه مردم خوششون بیاد و تحسین کنن
مررردم
چرا انقد مهمن این مردم، اسایش و راحتی خودت مهمه یا اینکه اونا بخوان از موهای تو تعریف کنن ولی من در جهت صلح با خودم میخوام اولین قدمو بردارم و موهام رو کوتاه کنم
به نظرم اگه بتونم فقط تو این مسئله خوب کار کنم و با خودم به صلح برسم دیگه به چیزی نیاز ندارم و من تغییراتمو که میبینم حتی کوچیک خودم رو تشویق میکنم و خدارو هزار بار شکر میکنم که تو یک سال از اون ادمیکه خودمم تو همون روزا از کاراشو رفتاراش حالم بهم میخوردو میدونستم که مسیرم اشتباهه و باز ادامه میدادم تبدیل شدم به یه ادم هدفمند که واس لحظه به لحظش ارزش قاعله صرف کارای بیهودع و بیخود نمیکنه
خدایا شکرت
راجب این پسر کوچولوی شیرین
توی یه کامنتی خوندم که اگه خدا میتونه این حجم از زیباییو خلق کنه پس خودش چققددددررر زیباست
من یک پسر 5 ساله دارم و همیشه دلم میخواست که مادر عالی و خوبی براش باشم و نگاه میکردم به جامعه که به چه مادرایی میگن خوب
مادری که همیشه دنبال بچش میدوعه مواظبه هر چیزی نخوره لباسشو کثیف نکنه هر دقیقه لباس عوض میکنه بچه مرتب باشه
و به اصطلاحی بچه ی پاستوریزه بار میاره
خیلی دوست داشتم اونجوری باشم که به دید بقیه مادر خوبی باشم
ولی برعکس هیچ وقت دنبال بچه نکردم لباس کثیف کردنش دست تو گِل کردنش برام مسئله ای نبوده با اینکه پدرش منو سرزنش میکرد که مریض میشه چرا بیخیالی و…
ولی من اعتقاد داشتم که اتفاقا مادر پدرایی که خیلی حساسا و مواظب تمیزی بچه ان و اینکه چی میخوره چی نمیخوره بچه هاشون همیشه بیشتر از بقیه بچه ها مریض میشن و وقتی این پسر زیبا که اسمش رو اگه اشتبا نگم ثعو شنیدم روی خورده چوب ها و زمین با پای برهنه دیدم چقد حس خوبی بهم دست داد و من خودم چقد عاشق ارتباط با طبیعتم همیشع وقتی به طبیعت و جنگل میریم من تنها راه میوفتم برای دیدن نشونه های خدا و میرم تا جایی از جنگل که میشع رفت و این حسی که اون موقع دارم اون ستایش و عبادتی که تو جنگل تو تنهایی میکنم برام ارزشش از هزار تا نمازی که تند تند میخوندم که فقط خونده باشم که خدا نتونه منو عذاب بده بدون اینکه معنی و مفهومشو بدونم وذره ای احساس خوب به من بده بالا تره
حس میکنم به ذهنم و افکارم یه زلزله ی 8 ریشتری اومده و همه باور ها و افکار مسموم گذشتمو خراب کرده و ریخته
همیشه اسم زلزله که میومد طبق افکاری که از بچگی به خورد ذهنم داده بودن یاد عذاب الهی میفتادم
ولی الان میفهمم که حتی زلزله چقد میتونه مفید باشه
نیاز دارم به تنهایی به فکر کردن برای اینکه بعد این زلزله و خرابی کار زیادی دارم باید بسازم بنای باور هامو به اون شکلی که درسته و من دوسش دارم
خدایا شکرت
الان داشتم فایلی از استاد رو گوش میدادم که میگفتن برای هر کس هر دعایی کنی به خودت برمیگرده
و من از کودکی حتی اگه کسی بهم بدی کرد نمیتونم ناله نفرین کنم و فقط میگم خدا هدایتش کنه
این دعارو از مادرم یاد گرفتم
و متوجه شدم که انقد دعا کردم که خدا هدایت کنه افرادو خودم رو هدایت کرد
خدایا شکرت برای هدایتت که با ارزش ترین چیز تو زندگی من بود
قبل اشنایی با استاد
همیشه میگفتم که مگه نمیگن قبل بدنیا اومدن زندگیرو به ما نشون دادن و خودمون انتخاب کردیم حتما یه چیزی دیدیم که انتخاب کردیم من همیشه برام سوال بود که چی برام جذاب بوده که انتخاب کردم که به این دنیا و این زندگی بیام هیچی برام قشنگ نیست
الان میفهمم که این هدایت قشنگترین اتفاق زندگیم بوده
و یه جمله ی استاد که اوایل خییلی برام عجیب بود و هیچ وقت درکش نمیکردم اینکه اگ همین الان زندگیم تموم شه من از همه ی نعمتام استفاده کردم
من به این جمله رسیدم استاد
اگه همین الان همممین لحظه بمیرم و زندگیم تموم شه من بعد از اشنایی با شما زندگی کردم لذت بردم معنی حال خوب و فهمیدم و هیچ حسرتی تو قلبم نیست و این ارامش برام کافی بوده از زندگی
پروردگارا سپاس
یا حق
سلام به استاد دیدن زیبایی ها
و دوستان عزیزم
وای خدای من !!
امروز صبح در جواب سوال همسرم که پرسید مسافرت رو چیکار کنیم بریم یا نه گفتم منتظر نشانه ها باشیم خداوند هدایت میکنه
و چه نشانه ایی از این عالی تر !!!
خدایا شکرت
و اما …
منم بعد از چند ماه به شیوه زندگی با قانون سلامتی فرزند دومم رو بدون آمادگی و برنامه ریزی خاصی ، باردار شدم و بدون ترس ونگرانی به همان شیوه قانون سلامتی دوران بارداری رو گذروندم
اما نتایج :
اول از همه صحبت خانم شایسته عزیزم رو درباره اینکه قانون سلامتی فقط یک تغذیه نیست و میشه گفت یک جهان بینی و نگرش جامعی نسبت به زندگی در ما بوجود میاره و ریشه دار میشه , میتونم بگم :
من در دوران بارداری ام به هیچ پزشکی مراجعه نکردم و تحت نظر پزشک متخصص زنان نبودم چون باور داشتم همون خدایی که فرزندم رو داده حافظ و نگهدارش هست و نیازی به چکاپهای پی در پی و ماهانه و حتی هفته ایی که کلی استرس رو در مادر و جنین بوجود میاره نداره و فقط کافیه ورودیها رو کنترل کنم (تغذیه) بدن اعجاز انگیز است و کار خودش رو بلده
و فقط در مرکز بهداشت محله مون پرونده تشکیل دادم برای وزن و غربالگری همین !
همین طور که مریم عزیزم درباره اندام این دوست عزیز در دوران بارداری توضیح دادن منم دقیقا همین طوری بودم
بدون هیچ مشکلی
پادرد
کمردرد
پف و ورم
اضافه وزن
تنگی نفس
سوزش معده
خوابهای نصفه و نیمه
بیداریهای شبانه و مشکلات خواب
قند بارداری
حالت تهوع
بدون اینکه زیر پوستم حتی آب اضافه باشه
کاملا فیت و فقط شکمم بزرگ میشد
من در کل دوران بارداری ام کوچکترین مشکلی نداشتم ️
و مثل قبل فعالیتهام رو با وجود پسر سه ساله ام داشتم بعلاوه پیاده روی های یک ساعته و ورزشهای بارداری .
برخلاف بارداری اولم که جوان تر هم بودم ولی با کلی مسایل مثل اضافه وزن و کمر درد و گرفتگی پا و سوزش معده و … درگیر بودم .
من تا لحظه تولد دخترم که دقیقا شب تولد پدرش بود احساس سبکی سرزندگی خوشحالی و شعف داشتم .
هفته آخر بارداری ام از مرکز بهداشت به یک ماما در نزدیکی خونمون معرفی شدم و مراجعه کردم و فقط به ایشون گفتم من میخوام تجربه بی نظیری از زایمانم رو داشته باشم و نامه بیمارستان رو گرفتم و وقتی موعدش شد فقط برای زایمان به بیمارستان مراجعه کردم و با کمترین درد و در کوتاه ترین زمان به صورت معجزه آسا که خیلی ها حتی مامام باور نمیکرد که اینقدر راحت و روان فرزندم رو بصورت طبیعی بدنیا آوردم . از بنیه جسمی بالایی برخوردار بودم و خیلی عالی از پسش براومد (مثل خانمهای قدیمی )
(برخلاف فرزند اولم که خیلی درد کشیدم و طولانی بود. )
تا لحظه آخر زایمان عربی میرقصیدم و کلی انرژی داشتم .
دخترم که هانا نامگذاری کردیم( به معنی هدیه خداوند) در سلامتی کامل جسمانی و وزن و قد ایده آل در بیمارستان نیمه دولتی و ساده که مثل باغ بهشت بود بنام مفرح در بهار زیبای طبیعت بدنیا اومد.
وکل دوران بارداری رو با این دعای روزانه که خدایا فرزندم رو در سلامت کامل در بهترین زمان و در بهترین مکان بدنیا بیاور و از خدا یک زایمان راحت و لذت بخش رو طلب میکردم .
در ایام بارداری ام لذت بردم خوب میخوابیدم و فقط مایحتاج ضروری رو خریداری کردیم .دنبال حاشیه ها و فرع نرفتم .
الان که دو هفته دیگه به تولد دو سالگی دخترم مونده در این دو سال مشکل و بیماری خاصی نداشته و سلامت و سلامت هست .
ایشون خیلی خیلی خوش خلق و به گفته خیلی ها بسیار باهوش و داناست و از توانمندیهای فیزیکی و جسمانی و هوشی بالایی برخوردار است .
خیلی زود تر از سنش حرف زدن رو کلمه ها رو شروع کرد که همه رو شگفت زده کرده خیلی از تعاملات اجتماعی بالایی برخوردار است و تجربه گرا و کنجکاو هست .
بعلاوه زیبایی چشمان و چهره اش .
به لحاظ طبع غذایی بصورت کاملا طبیعی و عادی به خوردن غذاهای مطابق با قانون سلامتی علاقه داره و من هیچ تلاشی برای غذا دادن به دخترم نکردم هیچ!
ایشون از اول خیلی راحت میخوابید و ساکت بود و همه چیش روان و ساده و عالی پیش رفته حتی حدود دو ماه پیش به راحتی از شیر گرفتمش که چقدر غذا خوردنش بهش کمک کرد که وزنش خیلی پایین نیاد .
به قدری از وجود و حضورش احساس رضایت ، لذت دارم و احساس آرامش میگیرم که به مومنتوم مثبت برامون تبدیل شده .
به لطف دوره قانون سلامتی و خداوند متعال
پسرم هم از قد و وزن بسیار ایده آلی برخوردار هست درصورتی که کامل قانون سلامتی رو اجرا نمیکنن همین که بعنوان مادر اصل و فرع رو تشخیص و اجرا میکنم واقعا از لحاظ رشد فیزیکی و ذهنی بچه هام رضایت دارم
به لطف آموزه های استادم وخدای مهربان
تمرکزم بیشتر بروی دخترم بود چون از قبل از بارداری با قانون سلامتی پاکسازی کرده بودم و کلی سلامت بودم و در دوران بارداری با وجود کلی مخالفت و نجواها و نداشتن الگو ادامه دادم و نتایج واقعا خیره کننده بود .
🪵🪨️️️️
من هم به نظریه طبیعت گرایانه درباره پرورش کودکان علاقه مندم و با همسرم تصمیم گرفتم از آپارتمان وسط دود و دم های تهران هجرت کنیم و به لطف خدا و هدایتهایش
الان در یکی از خوش آب و هواترین ییلاقات مشهد در طبیعت بکر و روستایی زندگی میکنیم بچه ها مدام در مجاورت طبیعت و گل و گیاه و کوه و صخره و چشمه رو آبشار و رودخانه و باغ و درختان میوه و گیاهان کوهی و … قرار دارند و از آب چشمه تغذیه میشن و با آتیش و هیزم غذا درست میکنیم و طبیعت گردی میکنیم و توجه ونظرشون رو به ظرافتهایی که در طبیعت هست تنوع سنگها و گیاهها و گل ها و برگها و رنگها جلب میکنم
با صدای جیرجیرک و عطر گل شب بو به خواب میروند و با صدای خروس و پرنده های آواز خوان و عطر یاس از خواب بیدار میشن
و روزشون رو توی باغچه ها با آبیاری گل و گیاه و درختان شروع میکنن و بدنبال پروانه ها آزادی رو تجربه میکنن و با چیدن علفهای هرز ذهنشون رو پاک میکنن و با رشد دانه های گل و گیاهی که کاشتن قانون تکامل رو درک میکنن
با وزش باد و لمس روی پوستشون ، نوازش خداگونه رو تجربه میکنن با صدای رعد و برق منتظر رویش قارچ میشینن و هر روز با بزرگ تر شدن میوهای درختان و انتظار رسیده شدن میوه ها ، صبوری رو می آموزند ، باران که میبارد شبنم روی برگها رو دنبال میکنن و با دیدن هر حشره و حلزون و کرم و عنکبوت به وجد می آیند و تفاوتها رو میفهمند . از دیدن عقابی که بدنبال شکار پرنده ای بر فراز پشت بام خانه مان هست قدرت و تسلط و تمرکز رو می آموزند .
و واقعا طبیعت بزرگترین معلم برای همه ماست .
سپاسگزارم از مریم عزیزم که با عشق و نگاه استادانه اش به زیباییها , این مادر پرعشق و محبت رو به ما معرفی کردن و من چقدر از ایشان الهام گرفتم و الگوی خوبی برای ادامه میسرم برای بهتر و بهتر شدن هستن و چقدر مسیر لذت بخشی است با دیدن چنین الگوهای شفا بخش
با قول استاد الگوی خوب ، خوب است .
من خودم چقدر نیاز دارم زندگی رو ساده تر و آسان تر بگیرم تا لذت بیشتری رو تجربه کنم
سپاس سپاس سپاس
سلام زهره ی عزیزم
وقتی دیدم نوشتی بیمارستان مفرح دیگه بقیه رو نتونستم بخونم منم برای ویزیت دکترم بیمارستان مفرح میرم که نزدیک خونمونه واقعا مثل بهشته و من مردد بودم برای زایمان برم اونجا یا بیمارستان خصوصی که دکترم اونجا هم هست همش میگفتم خداهدایت میکنه اخه هدایت ازین واضح تر؟؟؟؟ منم با دوره سلامتی باردار شدم خیلی غیرمنتظره چون ما دوقلوهامون رو ای وی اف کردیم و الان دوماه اخر تصمیم گرفتم دوباره شیوه قانون سلامتی رو اجرا کنم دکترم برای دوهفته دیگه برام سونو و ویزیت نوشته اما من نمیرم چون میدونم با این دوره هیچ مشکلی نخواهم داشت
ممنون زهره ی عزیزم
سلام دوست خوبم زهره جان
آنقدر کامنتت را دوست داشتم که دیدم فقط ستاره دادن کافی نیست
باید برایت بنویسم تا حق مطلب ادا شود .آفرین چقدر تحسینت کردم
اینکه با قانون سلامتی وتعهدی که داشتی یه بارداری عالی را سپری کردی
آن قدر به قانون سلامتی و خداوند اعتماد داشتی که در دوران بارداری به پزشک خاصی مراجعه نکردی
با ایمان و توکل ادامه دادی و یه زایمان را حت را تجربه کردی .
و جالب ترین قسمت کامنتت مهاجرت بود که انجام دادید و به ناحیه ییلاقی رفتید
چقدر حست در مورد زندگی در طبیعت ،در محیطی پر از گل گیاه کوه صدای آب، آهنگ خوش پرنده ها ،وزش باد و پرواز پروانه ها دوست داشتم .
آن قدر قشنگ توصیف کردید که من هم خودم را در آنجا احساس کردم و حس عالی را با شما تجربه کردم.
زهره جان شجاعتت را تحسین میکنم ، من هم عاشق طبیعت هستم وچقدر،انتخابت را ستایش کردم .
بی تردید دو فرزندت بهترین رشد ،تربیت و حال خوب را تجربه خواهند کرد .
زهره جانم از خداوند برای خودت و خانواده دوست داشتنی ات ،شادی سلامتی حال خوب ودل خش آرزومندم.
موفق باشی عزیزم