اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهزاد نورانی گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    به نام خدا سلام.

    چند وقت پیش پکیج رادیاتمون یک مشکلی داشت که خیلی داشت مارو در خونه اذیت میکرد. و من همش سعی میکردم از این اتفاق فرار کنم و درست کردنش رو به تعویق مینداختم.و از طرفی هم نمیخواستم دامادمون بیاد درستش کنه.چون خیلی از کارهای فنی مارو ایشون انجام میداد و فنی کار هستند ماشالله.ولی یک روز تصمیم گرفتم و پاشدم درستش کنم.ایده ای نداشتم تا به فکرم رسید در یوتیوب سرچ کنم نحوه ی حل کردن،اون مشکل رو و بعد رفتم،و طبق ویدیو انجام دادم و حل شد و این،اتفاق به ظاهر بد باعث شد کلی اعتماد بنفسم بالا بره. انقدر خوشحال بودم و احساس توانا بودن داشتم و احساس میکردم میتونم همه کارهارو از این،به بعد هم،خودم انجام بدم.انقدر حالم خوب بود که یادمه دنبال مسائل میگشتم تو خونه که حلشون کنم. پا شدم لامپ رو درست کردم که یک مشکلی در سرپیچ داشت. آیفون تصویری خونمون یک مشکل داشت که کم نور بود و واضح نشون نمیداد. اومدم از تنظیمات بغلش نورش رو و رنگ رو درست کردم و اصلا باور نکردنی عالی شد تصویر و همه این مسائل باعث شد احساسم نسبت به خودم و مسائل زندگی عوض شد.

    سپاس گزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته برای این آموزش ها ی بی نظیر که باعث شد من دیدم رو نسبت به مسائل تغییر بدم و نتایج بهتری بگیرم. همگی در پناه خدا و با هدایت خدا در راه تغییر باور ها و حل مسائلمون باشیم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    زینب گنجی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    به نام خدا

    سلام ️

    به نظر من اصلی ترین پیام این ویدیو الخیر فی ما وقع هست.

    یعنی هر اتفاقی که برای ما میوفته خیری توش هست و هیچ اتفاق بدی وجود ندارد ، حتی اگر ظاهر منفی یا دردناکی داشته باشد ، زمینه ی فراهم شدن کلی از اتفاق های خوب هست مثل رسیدن به خودشناسی ، خداشناسی ، قرار گرفتن در موقعیت های بهتر ، قرار گرفتن در کنار انسان های بهتر ، فرصت برای شناختن باگ های خودمون ، ایرادهامون و برطرف کردنشون و…

    داشتن این نگاه ، از نظر من ایمان قوی میخواد ، هرچقدر از شرک دور تر باشیم این نگاه مشهودتره که تو هرچیزی خیر هست و هیچ بدی و اسیب و گزندی وجود ندارد و همه چیز صرفا در جهت بهبود و کمال من اتفاق میوفته ، چه تو زمینه مادی ، چه معنوی ، چه در کار ، چه در رابطه …

    منم خیلی وقتا سعی کردم به موضوعات با این دید نگاه کنم و بگم حتما دلیلی داشته …

    یا خودم شناختم و تونستم بهتر بشم ، یا شرایط قراره بهتر بشه

    از تجربیات خودم بگم:

    در کودکی پدر و مادرم جدا شدند ، با این دید بهش نگاه کردم که با جدایی شون کمتر شاهد دعوا و درگیری تو خانواده هستیم و با ارامش به درس هامون میرسیم ، ظاهر قضیه بده که پدر و مادرت کنار هم نیستن اما در باطن هر زمان میتونستم پیش هر کدوم با ارامش باشم و تمرکزم درگیر محیط متشنج نشه

    یه مثال دیگه اینکه تو دوران دانشجویی ام یک رابطه شروع کردم که خیلی زود هم تمام شد ، ظاهرا قضیه ی بدی داره رها شدن و تنها شدن ، اما از همونجا تصمیم گرفتم خودمو بهتر بشناسم ، بدونم نیاز هام چیه ، از یک رابطه چه چیزهایی میخوام ، چه رفتار ها و باور ها و اخلاقی باید تو خودم درست کنم ، خیلی یادمه مطالعه میکردم ،اصلا از اونجا با مباحث انگیزشی آشنا شدم و رفته رفته رسید به این سایت که کامل ترین و کم نقص ترین محیط برای رشد من در هر زمینه ای هست . (نمیگم بی نقص چون دارم از استادم یاد میگیرم که در این دنیای مادی هیچ کسی و هیچ چیزی به کمال خودش نمیرسه و فقط بهبود پشت بهبود وجود دارد)

    مثال بعدی در زمینه تصادف هست ، ظاهر قضیه اتفاق ناگواریه ، کنترل ذهن هم واقعا مهارت میخواد ، مخصوصا وقتی خانوادگی تصادف کرده باشین و عزیزانت هم اسیب دیده باشن ، اما من نمیگم از هفته اول ، از هفته دوم شروع کردم به دیدن نکات مثبتی که دوسشون داشتم ، به اینکه کسی ازم در اون برهه هیچ انتظاری ازم نداشت ، واسه انجام دادن یا ندادن کاری عذاب وجدان و سختی نمیکشیدم و انگار خیلی راحت و سبک بودم ، کسانی که منو دوست داشتن مدام به دیدنم میومدن و کلی میخندیدیم و فیلم میدیدیم و بازی میکردیم تا دوران بهبودم تموم بشه ، بعد سال های طولانی پدر مادرم تو یک قاب دیدم ، کم کم با خوب کردن احساسم و توجه به نکات مثبت حال جسمیم هم با سرعت بالاییییی شروع کرد به بهبودی ، تو اون دوران و حتی بعدش اصلا غر نزدم ، اصلا خاطرت بد تصادف و پرسنل هیچ وقت تعریف نکردم ، مرور نکردم ، فقط فقط خوب میگفتم و خوب تمرکز میکردم ،فقط قدر دان محبت ها و کمک های اطرافیانم بودم و نتیجه اش هم این شد که دوران استراحت مطلقم سه ماه بود و من سر چهل روز دکترا با تعجب اجازه دادن که رو پام بمونم و راه برم و فعالیت هامو خودم انجام بدم بدون هیچ دردی (اینم اشاره کنم که من جفت لگن و کمر و گردنم اسیب دیده بود و اسیب بقیه از من کمتر بود ) ، در حالی که بقیه اعضا خانوادم تا مدت خیلی خیلی بیشتر از دورانی که گفته شده بود احوال ناخوشی داشتن و دیر هم به سلامت رسیدن ، شاید هنوز هم نرسیدن !

    ضمن اینکه علارغم همه ی صحبت های فامیل و دوستان که دیه دیر میدن یا نمیدن ، دادگاه و پلیس اذیت میکنن و … کارهای دادگامون خیلی روون انجام شد ، و به سال نکشید هممون دیه گرفتیم و ازش استفاده کردیم و میکنیم …

    الانم من اخراج شده کارم هستم … فروردین اخراج شدم ، برای اینکه نرم تو حس بد بلافاصله رفتم مسافرت و پنج روزی تفریح کردم ، بعدش که امدم خونه دیدم باور های خیلی نا مناسبی برای کار و کسب درامد دارم ، خیلی این تنهایی و بیکاری الانم داره منو به خودشناسی و خداشناسی میرسونه ، دارم رو دوره های اصول کسب کار و شیوه حل مسایل کار میکنم … دارم دوباره باور های خوبمو بازسازی میکنم ، باورهای خوب جدید میسازم ، میدونم خیلی کمالگرا و عجول هستم و دلیل اخراجمم فقط طی نکردن تکامل و برعهده گرفتن یه کار سخت بود همین .

    خیلی خوشحالم که همیشه به اینجا سر میزنم و از آموزه های استادم و خانم شایسته عزیز استفاده میکنم و هر روز برای بهبودم تلاش میکنم ، برای بهبود باورهام …

    برنامم اینه که یادبگیرم که خیلی عجله نکنم و تکاملم طی کنم و برای طی کردن هر مرحله کلی خودم تشویق کنم ، شکرگزاری کنم و سرعت پیشرفتم مثل سرعت بهبود جسمم تو دوران تصادفم چند برابر کنم .️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ابراهیم خانلرپور گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    به نام خدا

    سلام

    استار شیپ و جیمز وب جاه طلبی انسان رو در برابر جهان نشون میده واثبات میکنه که انسان نامحدوده اگه خودش بخواد . نوع بشر همواره جهان را مسخر خودش کرده و چون خداوند میدونست که چی آفریده به خاطرش تو قرآن میفرمائید فتبارک الله احسن الخالقین .

    وقتی جیمز وب پرتاب شد احساس شور و شعف وصف ناشدنی ای چند روز تو وجودم بود از اینکه انسان هستم و در عصری که زندگی میکنم همچین حرکتی برای توسعه پیشرفتهای بشری انجام شد افتخار کردم .

    حالا که استار شیپ در مقایسی نظیر جیمز وب در حال وارد کردن انسان در رنسانس جدید تکنولوژی و تسخیر کهکشانه اون حس مجددا در من ایجاد شد . وقتی لحظات استارت راکت نشون داده شد و با جدا شدنش از سکو خیلی خیلی لذت بردم که انسان چقدر می تونه با هدایت الهی از هیچ به دست آوردهایی برسه که اینقدر بزرگ باشه . در حالی انواع دیگران جاندارن در سطح پائین خلقت خودشون از بدو وجود تا امروز موندن و بعضا حتی نتونستن همون را هم حفظ کنن و منقرض شدن .

    این نگاه پر از تحسین و امید کارمندان ومدیران اسپیس اکس و طرز برخوردشون با نا تمام موندن مرحله تست راکت که به قول استاد ” جدا شدن سریع بدون برنامه ریزی قطعات ” گفتن یعنی اینکه از همون جا کارشون رو شروع کردن و دنبال اصلاح و رفع ایراداتی میرن که در مراحل بعدی جبران بشه .

    تجربه من از اتفاقات مشابه ای که برام رخ داد و در ظاهر شکست اما بعدا برام سودمند بود موضوع مسائل مالی ای بود که در آخرین پروژه ام رخ داد . وقتی روی کار تسلط کافی داشتم و از نظر فنی مشکلی نداشتم ولی ورودی مالیم مشکل داشت . من با اینکه کارمو تحویل میدادم ولی چیزی دریافت نمی کردم و روز به روز بدهیم بیشتر میشد تا اینکه به این فکر کردم که چه فرقی بین من و افراد دیگه هست که وقتی حتی از نظر فنی و تلاش از خیلی ها بهترم ولی مشکل مالی دارم ؟

    تا اینکه متوجه شدم که اشکالی در درونم وجود داره و اون رو باید برطرف کنم پس به سمت ثروت 1 هدایت شدم و اونو تهیه کردم و دیدم که خانه از پایبست ویران هست چون باورهای مالیم به شدت ایراد داشته .

    موضوع بعدی ارتباطاتم با اطرافیان و مردم بود که در کمال ناباوری منی که مدتها مورد توجه و احترام همه ی اطرافیانم بود به سادگی ارتباطاتم بهم میخورد و هر روز با اینکه تلاش بیشتری برای بهبود میکردم اما موفق نشدم تا اینکه ریشه اونو تو دوره عزت نفس پیدا کردم .

    موضوع بعدی مشکلی که در بورس پیدا کردم بود و فهمیدم که باید روی آموزشم بیشتر و جدیتر تمرکز کنم وقتی برای سایرین میشه برای من هم باید بشه وقتی نمیشه پس مشکل از خودم هست . پس با جدیدت بیشتری روی آموزشها وقت گذاشتم و متوجه بسیاری از باگهایی شدم که تو این زمینه داشتم .

    اینم بگم که به خاطر مساله ای حالم چند روز بود که گرفته بود و هر چی که سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم باز هم از دستم در میرفت تا اینکه این فایل را امروز دیدم و خداوند با زبان استاد به من گفت تو اگه میری جلوی آینه و میگی ابراهیم :

    خدا عاشق موفقیت توئه

    خدا عاشق پیشرفته توئه

    خدا فراموشت نمیکنه

    خدا ازت حمایت میکنه

    هر اتفاقی بیافته به نفعته

    و ….

    پس به معنی واقعی کلمه باید به الخیرو فی ما وقع باور داشته باشی . من هم چون امسال تعهد دادم تسلیم خواست خدا باشم با تمام وجود میپذیرم و حال و احساسمو خوب میکنم . و اجازه میدم خداوند بزرگ کارشو بکنه .

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    استاد عزیز ممنونم ازت و برای بدن زیبایی که ساختی تحسینت میکنم

    همیشه شاد و سلامت باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2245 روز

      به نام خداوند زیبایی ها

      سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیزم آقای خانلرپور

      سپاسگزارم از خدای مهربانم به خاطر دوست های ارزشمندی همچون شما

      چقدر زیبا نوشتید

      از خواندن دل نوشته‌ی شما خیلی لذت بردم

      و یاد آگاهی های جلسه سوم قدم دوم افتادم

      اونجا استاد توضیح میده که چقدر انسان قدرت داره

      ما در زمینه زور فیزیکی تقریباً از تمام حیوانات ضعیف تریم

      مثال عقاب رو میزنه که چشم های قوی داره

      آهو که سرعت خیلی زیادی داره

      مورچه که می توانه وزن چند برابر وزن خودش رو بلند کنه و حمل کنه!!

      و بعد توضیح میده که ما چقدر از بعد ذهنی قدرتمند هستیم

      استاد میگه

      هیچ حیوانی در هزاران سال گذشته هیچ تغییر در زندگی خودشون ندادن

      ولی انسان ها در پنجاه سال گذشته جهان رو متحول کردن!!

      من اینقدر این جلسه رو دوست دارم و برای من تاثیر گذاره و نکات کلیدی و ارزشمندی رو ازش دریافت می کنم که…

      برای خودم یه بخشی از این جلسه رو برش زدم صوتی کردم و می خواهم بارها و بارها و بارها گوش بدهم تا شکل ذهنم رو و مدل فکریم رو عوض کنه

      حتی از یکی از دوستانم سوال پرسیدم که چطور می توانم آهنگ پس زمینه این صداهای استاد بگذارم

      چون قبلاً یه تیکه از فایل های رایگان استاد رو در حد دو دقیقه براش در تلگرام ویس گرفتم فرستادم

      ایشون همون ویس رو دوباره برای من فرستاد و یه آهنگ بی نظیری هم پس زمینه اش گذاشته بود که خود من خیلی بیشتر از اون صحبت ها تاثیر می گرفتم

      ایشون هم از دانشجو های استاد هستش

      این یه موضوع جالب بود که دوست داشتم بهش اشاره کنم

      موضوع بعدی که دوست دارم به شما دوست عزیزم بگم

      در مورد ماهواره جیمز وب هستش

      در یوتیوب جستجو کنید «شهروز چورکچی»

      یه خبرنگار حوزه تکنولوژی هستش

      که آلمان زندگی می کنه

      چند وقت پیش همون موقعی که تازه جیمز وب رو ناسا فرستاد فضا

      یه ویدیوی فوق‌العاده جذاب ، حالت گزارش طور… درست کرد و گذاشت روی کانال یوتیوب خودش

      باورتون نمیشه من به حدی لذت بردم و به عظمت خداوند پی بردم

      که این ویدیو رو دانلود کردم در موبایلم و بارها دیدمش

      و هنوز هم می بینمش

      حتی همین الان هم که دارم به شما میگم حسم داره بهم میگه برم‌ دوباره ببنمش

      این بار با یک نگاه متفاوت

      هم تحسین کنم شهروز رو به خاطر ساخت این ویدیو

      هم تحسین کنم مهندس های ناسا رو…

      هم تحسین کنم خداوند رو به خاطر این عظمت و بزرگی و زیباییش

      و هم تحسین کنم خودم رو که زمان با ارزشم رو می گذارم برای یادگیری و رشد‌..

      امیدوارم هر جا که هستید حال دلتون عالی باشه و در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ابراهیم خانلرپور گفته:
        مدت عضویت: 2155 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        از ابراز لطف شما سپاسگزارم

        کاملا درسته همانطور که اشاره کردید قدرت ذهن انسان هست که می تونه روی خداوند بزرگ تاثیر بزاره و تجلی دهنده پدیده ها از عدم به هستی باشه .

        ممنونم از اینکه با معرفی شهروز چورکچی و فایل ارزشمندش در رابطه با جیمزوب منو به لذت بردن از پدیده ای دعوت کردی که حتی با خوندن توضیحات شما شیرینیشو در خودم حس کردم .

        آرزوی پیروزی و موفقیت دارم برای شما و همه دوستانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    احسان مجردبهره گفته:
    مدت عضویت: 1157 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم.

    از این دست اتفاقات که یه چیز ناخوشایند پیش اومده اما بعدش گفتیم همچین بدم نشد هااااا…

    من حدودا 5 سال پیش که با این قوانین آشنا نبودم، برای نمایندگی دانش اموزان اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان کشور از طرف استان خراسان برای انتخابات رفتم و اونقدر در مصاحبه قوی ظاهر شدم که مسئولمون بهمون گفت برو رفتی جزو کاندیدا.

    خلاصه گذشت و اتفاقات طوری رقم خورد که من با اینکه طبق گفته مسئولین مصاحبه شایسته ترین فرد بودم، قبول نشدم و رد شدم. حالم یه روز گرفته بود که خب گذشت و من با خودم طبق اموزه های دینی که یادگرفته بودم که حتما خیر بوده قبول نشدنت…

    هفته بعد از برگشتنم دیدم عه استاد عربی اسمم رو تو لیست حضور غیاب نخوند و گفتم چرا گفت بچه ها گفتن دیگه نمیای….

    منم گفتم نه استاد و اینا و اوکی شد و بعد اونجا تا حدی اوکی شد برام چرا قبول نشدم و حکمتش چی بود چرا که باید من هر هفته یا هر دوهفته میرفتم تهران چهارشنبه ها و عملا درس این استاد رو غایب بودم و کلا همه چی بهم میریخت اما تیر خلاص رو موقع دادن کارنامه ها و خب شرایط کنکوری سال بعدش خوردم که فهمیدم با این وضع که چسبیدم فقط به کارای فرهنگی و درس نمیخونم نمیتونم تو کنکور موفق باشم…

    به یک شب بعد از دیدن فیلم در جست و جوی خوشبختی زدم زیر همه چیز و فقط چسبیدم به درس و الان در یکی از بهترین دانشگاه های ایران درس میخونم.

    از این دست موارد اینقدر زیاد بوده که فراموش کردم ولی خب این اتفاق برام به یاد موندنی بوده و شده نقطه عطف زندگی من…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Birdy گفته:
    مدت عضویت: 2059 روز

    سلام :)

    اول از همه استاد تحسین میکنم این اندام عالی ودرجه یک تون رو:)

    خوب من پیارسال کنکور دادم وبا اینکه واقعا شبانه روز و بولدوزر طور تلاش میکردم و ایده های زیادی رو هم امتحان میکردم ولی نتیجه ای که من میخواستم رخ نداد و به جای پزشکی رشته پیراپزشکی قبول شدم و انقدر اون روزا من فشار زیادی رو تحمل میکردم که بیخیال شدم و رفتم به دانشگاه و حتی معدل الف هم اوردم اما دانشگاه و رشته ای که میخونم اون چیزی نیست که من میخوام با این که جز رشته های خیلی خوب و تاپ هست اما شغل ارزوهای من نیست!

    تا اینکه بعد امتحان های ترم تصمیم گرفتم دوباره کنکور بدم ولی دوباره حین درس خوندن همون احساسات منفی همون حال بد و همون افکار منفی دوران پشت کنکوری هجوم اوردن بهم و بقدری فشار اوردن بهم که کارم شده بودم گریه و ناامیدی مطلق! ولی من اومدم و این افکار رو نوشتم ووقتی نوشتم فهمیدم که چقدددررر باورهای زشت مخفیی دارم!از طرفی قسمت عظیمی از وجود من میخواد برسه اما یه قسمت دیگه ای ازوجودم مانع من میشه!درست مثل یه دونه ای که با کلی علف هرز کاشتیش و انتظار داری به ثمر برسه و میوه بده بهت!

    و همین نوشتن افکار باعث شد من بخوام جدی روی قانون کار کنم با اینکه من سه چهار ساله توی سایت هستم و هیچ موقع مثل الان تعهدی جدی نداشتم برای تغییر باورام!

    و الان درسته مدت کمی میشه که شروع کردم به درس خوندن و کارروی قانون اما نتایج از همون روزای اول خودشو بهم نشون داده و من میتونم به وضوح تغییرات درون خودم ببینم و به شدت ایمان دارم که یکسال بعد جایگاهم با من الان خیلیی زیاد فرق خواهد کرد

    عاشقتونم :*

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدارو سپاسگزارم برای بار دیگه شما در فضای پارادایس دیدن از قاب دوربین مریم جان این استاد بی نظیر و این الگوی موفق من…

    استاد جانم وقتی شما گفتید که منتظر این لحظه بودید به خو م گفتم که حتی پیگیری های شما هم با من متفاوته و این چقدر نشون دهندهی تفاوت دیدگاهه

    استاد جانم یه تشکر حسابی بابت دوره حل مسائل دارم البته من هنوز تمامش نکردم ولی خیلی بی نظیره و خیلی رشد کردم با این دوره..

    خب نمونه موردی هایی که باید بگم

    1.تقریبا حدودا بک سالونیم پیش شرایط وحشتناکی بوجود اومد که من از لحاظ روابط ضربه شدیدی خوردم که نه تنها از لحاظ روابط عاطفی بود بلکه روابط دوستانه محیط کاری و همه ی اونارو باهم از دست دادم حتی عزت نفسمم گرفته شد… یادمه که در اون حین چیزی که منو سرپا نگه داشت فایل های شما و صحبت کزدن با خدا بود و بعد دوره عزت نفس اولش خیلی سخت بود که میگفتید هیچ ادمی نمیتونه تاثیر منفی بذاره تو زندگیت و هیچکس نمیتونه به تو ظلم کنه و من اصلا ذهنم قبول نمیکرد حتی نمیتونستم تو ذهنم ادمارو ببخشم ولی خیییلللییی تلاش کردم و از اون حالو هوا خودمو کشوندم بیرون هر چقدر هم سخت بود من تونستم استاد بعد از اون اتفاق من شروع کردم رو دوست داشتن خودم و احساس لیاقتم کار کردن و این موضوع منجر به این شد که حدود یک سال بعد دوستایی که در مدارم نبودن ازم جدا شدن و دوستایی که فایل های شمارو گوش میکنن پیدا کردم و چند وقت بعدش اشنا شدن با پسری که بهتر از تصورات من از یک پسر کامل بود که اونم جزوه شاگردان شماست و هم رشته خودمه و در حال اماده سازی رسمی کردن رابطمون هستیم و کار کردن در شرکتی که جزوه بهترین شرکت های معماری اصفهانه و من اونجا خیلی عالی میتونم تکامل خودمو طی کنم این اتفاق بهترین اتفاق زندگیم بود و شاید بتونم بگم که حتی زندگی قبلیمو کشت و یک زندگی جدید بهم داد…

    اتفاق بعدی سرکارم با تضاد هایی روبه رو شدم که واقعا بار استرسی زیادی داشت و من خیلی سختم بود استاد تو اون شرایط من یادمه زدم روی نشونه و لایو شما گ استاد عرشیان فر اومد و من تو اون لحظات مدام اون فایل ها رو گوش میکردم و تلاشمو میکردم که ذهنمو کنترل کنم بخصوص گفگتو با دوستان قسمت 53استاد اون قسمت بی نظیره شاید بیشتر از ده ها بار گوشش کردم و هر دفعه منو تسلیم تر میکنه بعد از اون اتفاق توانایی کنترل ذهن من شاید بگم چندین پله رشد داشت و چون از پس اون تضاد ها بر اومدم عزت نفسم افزایش پیدا کرد و احترام ها بیشتر شد..

    مورد بعدی من توی دبیرستان شاگرد خوبی نبودم و همین باعث شه بود مدیر مدرسه و معلما با رفتار نامناسب که البته مقصر خودم بوم عزت نفسمو ازم بگیرن و من وقتی رفتم دانشگاه تصمیم گرفتم تا جزوه بهترین شاگردای دانشگاه باشم و همین تلاش هم خدارو شکر نتیجه داد و شاگرد درس خونی بودم و عزت نفسم برگشت…

    تو دبیرستان من دختر تپلی بودم و چون اول فامیلم الف بود همیش برای هر کاری اول صدام میکردن یادمه یه بار میخواستن وزن بچه ها رو بگیرن و طبق معمول من رفتم روی وزنه و وزنمو زد هفتاد کیلو بعد از اون دوستام رفتن و خب همه وزن طبیعی و نرمالی داشتن حدودا پنجاه تا شصت (این یه بار از اون همه ماجراهاییه که برام پیش اومده تو بچگی و باعث شده بود تبدیل بشه به بزرگ ترین رنج تو اون دوران و عزت نفسمو گرفته بود) خب همه دوستام وزنمو دیده بودن و شروع کردن به مسخره کردن و این داستانا ولی به مرور اینفدرررر لاغر شدم که الان همه میگن دیگ کافیه دیگ خیلی داری لاغر میشی و الان تقریبا وزنم از دوستام و اون بچه هایی که بودن کمتره و این یکی از قشنگ ترین لذت های زندگیمه تازه قراره دوره قانون سلامتیو هم شروع کنم که دیگ بدنم خوش فرم تر بشه

    این مواردی بود که یادم اومد. قطعا بازم هست چون من ادم قوی هستم و تلاشم این بوده از تضاد هام پیشرفت بسازم در کل زندگیم ️

    استاد عاشقتم امیدوارم در مدار نزدیک تری بهتون قرار بگیرم و بتونم از نزدیک بغلتون کنم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2040 روز

    به نام خدایی که بهترین شریک زندگی من هست . در همه جا و در هر شرایطی می شه روش حساب کرد و واقعا برای ما کافیست.

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم

    چقدر لذت می برم وقتی این رابطه پر از عشق و رشد در هر لحظه رو می بینم.

    چقدر زیباست که آدم با کسی که با اون زندگی می کنه ارتباط اینقدر نزدیک و این قدر پر از لذت داشته باشه.

    حرف استاد در این فایل این بود که آدمهایی که موفق هستند در زندگی و به موفقیت‌های بزرگ می رسند نه به دلیل هوش بیشتر نه به دلیل شرایط زندگی متفاوت و نه هیچ چیز دیگر نیست .

    بلکه همه آن موفقیتهای و رشد به دلیل شخصیت و نحوه نگرش آنها به موضوعات و آنچه با اون برخورد می کنن هست.

    آدمهایی که در هر شرایط از زاویه ای به موضوعات و مسائل نگاه می کنند که خودشون رو تشویق می کنند و راه رو هموارتر برای ادامه حرکت می بینند.

    خوشبختانه من وقتی با استاد و آموزش ایشون آشنا شدم دیدم خیلی از ویژگی هایی رو که استاد در مورد موفقیت می گن رو دارم. مثلا یکی از اونها زاویه دید من به اتفاقات و موضوعاتی بود که پیش می یومد برام.

    مثلا

    1. یادم میاد که وقتی می خواستم کنکور بدم اون سال چند روز قبل از کنکور اعلام کردند که دیگه نباید سر جلسه ماشین حساب ببرند و این مسئله ذهن خیلی ها رو بهم ریخت ولی من به خودم گفتم این شرایط برای همه یکسان هست و همه کنکوریها با همین سبک که می تونن از ماشین حساب استفاده کنند تمرین کردند و هیچ چیز عوض نشده چون بحث رقابت هست همه باز مثل هم هستند. و با همون اعتماد به نفس کنکور دادم ،خدا رو شکر نتیجه نسبتا خوبی هم گرفتم.

    2. باز یادم میاد یه سال که با دوستانمون رفته بودیم مسافرت توی بازار آستارا پسر 4 ساله من که یه تفنگ اونجا براش خریده بودم و دستش بود و داشت بازی می کرد یه دفعه گم شد. و ما به دنبالش توی اون بازار شلوغ می گشتیم. تنها چیزی که یادم میاد وقتی دیدم فرزندم نیست و دنبالش می گشتم در وجودم چیزی که بود این که فقط خوب گوش کن به صداها یا صدای گریه ش رو می شنوی یا صدای تفنگ رو و پیداش می کنی. همینطور که دنبالش می گشتم خانمی رو دیدم که با زبان ترکی بهم گفت دنبال بچه ت می کردی گفتم بله . گفت یکم برو جلوتر یه بچه رو اونجا دیدم و من رفتم و خیلی راحت پیداش کردم و اومدم پیش همسر و دوستانمون. وقتی خانم دوستمون رو دیدم که با یه حال زار و اشکبار نشسته کف بازار تعجب کردم و گفتم چی شده . دیدم از حال داره می ره و وقتی بعد که حالش جا اومد گفت داشتم با خودم می گفتم چطور بدون بچه برگردیم شهرمون و بچه رو توی این شلوغی دزدیدن و بردن و وقتی رفته بود به قسمت اطلاعات اونجا خبر بده که پشت بلندگو اسم پسرم رو صدای بزنن می گفت اصلا یه لحظه هر چی فکر می کردم اسم امیرعلی یادم نمی یومد و من وقتی این موضوع پیش اومد به خودم گفتم من اصلا یه لحظه هم به این فکر نکردم که بچه ام پیدا نمی شه یا ممکن دزدیده باشن و اون موقع واقعا نمی دونستم اون یکی از ویژگی های خوب من هست و بعضی اوقات به خودم می گفتم دختر چقدر تو بی خیال هستی و اصلا از زوایای دیگه که باید یا احتیاط بیشتر بکنی یا نگران بشی و بیشتر مراقب باشی نگاه نمی کنی و الان می فهمم یکی از دلایلی که آدم به نسبت موفقی بودم توی مراحل زندگی ام همین بوده و خدا رو شکر می کنم که بدون اینکه خودم بدونم و اون رو اون طور که باید بشناسم همیشه در کنارم بوده و هدایتم می کرده و با من حرف می زده . خدایا شکر و سپاسگزارم.

    3. باز یه مورد دیگه یکی از مسائل سر کارم بود که به عنوان کارشناس نرم افزار سیستم باید نرم افزارهای اداری شرکت رو در شرکت‌های مشتری نصب می کردیم و بعد راه اندازی و آموزش می دادیم به کاربر و چک لیست پایان کار رو امضا می گرفتیم و تحویل سرپرست می دادیم تا کارمزد اون رو دریافت کنیم . و بچه های خیلی قدرتر و با اطلاعات و تجربه بیشتر این مشکل رو داشتند که نمی تونستند امضا از کاربر برای چک لیست نهایی رو بگیرند و وقتی من این موضوع رو از اونها شنیدم بدون اینکه مثل اونها بنالم وقتی توی سایت مشتری می رفتم هر دیروز هر آموزش و هر کاری رو که می کردم امضای اون جلسه رو می گرفتم و توی آخرین روز خود به خود کل لیست من امضا شده بود و تازه من چند جلسه بعدش هم با اینکه کارم تمام شده بود و می تونستم نرم می رفتم که مطمئن باشم کار آموزش و راه اندازی کاملا تمام شده باشه. و به این ترتیب حقوق منه تازه کار خیلی بهتر از بچه هی دیگه بود.

    4. یا در همین شرکت یه سری بچه ها بودند که در گروه پشتیبانی بودند و باید ادامه کاری رو که ما راه اندازی کرده بودیم مراجعه می کردند و رفع مشکل می کردند. یکی از بچه هایی که در واقع سیستمی رو که من راه‌اندازی می کردم پشتبانی می کرد بعد یه مدتی فهمیدم پشت سر من می رفت و می گفت این اصلا بلد نیست سیستم راه بندازه و من تعجب کردم از شنیدن این موضوع و به خودم گفتم خدایا ما که با هم دوست هستیم و اون با من خیلی ظاهرا خوبه و چرا در مورد ایراد کارم با من حرف نمی زنه که درست‌تر کار رو بهش تحویل بدم. و واقعا درک نمی کردم رفتار به ظاهر خوبش رو و وقتی ایراد کارم رو فهمیدم که چرا می گه کار رو درست تحویل نداده تا اونجا که می تونستم کاملترش می کردم. تا اینکه بعد از مدتی از خود ریس شرکت شنیدم که به من می گفت طبیعی هست که فلانی زورش بیاد از تو سیستم تحویل بگیره چون اون سابقه کاری بیشتری داره و دوست داشت جای تو توی گروه راه اندازی باشه و توجه نکن . و خیلی جالب بود بدون اینکه من بخوام زور بزنم و چیزی رو درست کنم خود جهان و خداوند کارها رو برام انجام می داد.

    5. یا باز توی یکی از قراردادهای کاری که داشتم یه مشکلی پیش اومد و بدون اینکه من کوتاهی کرده باشم زیر سوال رفتم . همون موقع گفتم ایرادی نداره من کاری رو که فکر می کنم درسته انجام می دم تا این مشکل رفع بشه ، چون من حالم و احساسم خوب بوده و حتما خیری در این رویداد هست. و بعد از مدتی همون مسئول قراردادشرکت مشتری، به دلیل رفتار حرفه ای که در اون مشکل داشتم و پیگیر کارش بودم که به لطف خداوند حل شد با اینکه به شرکت دیگه رفته بود قراردادهای شرکت جدید و شرکت قبلی با من بسته می شد و اینجا بود که فهمیدم نتیجه اون رخداد به ظاهر بد نشان دادن تعهدکاری من مشتری بیشتر را نصیبم کرد.

    خدایا شکرت که حتی وقتی از قانون خبر نداریم هم تو همچنان هدایتگر ما هستی به راه راست و مستقیم. خدایا خیلی دوستت دارم

    بسیار بسیار از استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    کیان فاتحی گفته:
    مدت عضویت: 943 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی شما عزیزان

    چقدر‌این فایل بجا و شیرین بود واسم

    حرفای استاد عزیزم هر کدومش که میفرمودن کلمه به کلمه به دلم مینشستند

    مگه غیر از اینه هرچیز بر زبانت بیاید برجهانت می اید

    خب چرا وقتی قانون اینقدر سادس ما لجاجت کنیم

    همین که کلاممون رو رفته رفته کنترل کنیم بقول استاد درهای بهشته که رومون باز میشه

    مهمترینش هم اینه که اصلا باخودمون تو صلح میمونیم

    حس خوب وجودمون رو احاطه میکنه

    و از همه مهمتر ، اتفاقاتی که به ظاهر بد هستند خیلی راحتو سریع فراموشمون میشند

    و چقدر باز لذت بردم از این فایل اموزشی و پر محتوا که هم انگیزشی بود

    هم محتوایی هم توجه به نکات مثبت و زیبایی ها

    یاد میگیرم اگه جایی اتفاقی به ظاهر شکست جلوی راهم اومد فقطو فقط به این فکر کنم که قطعا به خواستم نزدیکترم چون تو مسیرشم

    پس از این به بعد بجای گفتن شکست یا بدبیاری یا هرچیزی دیگه میگم تفکر بیشتر در جزئیات و دقت بیشتر درکارم و کلا زندگیم

    و مطمنم نتیجه ی فوق العاده ی واسم خواهد داشت

    خداروشاکرم که در این مسیرم و رهنمایی چون اقای عباسمنش و هم مسیرایی چون شما عزیزان رو دارم

    امیدوارم در پناه الله یکتا ثروتمند وسعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    محمدامین و شیما گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خداقوت به مریم جانم

    شیما هستم

    فوق العاده بود چقدر لذت بردم و چقدر همچی برام راحت شد و یاداوری اینکه با عوض کردن نگام به شرایط چه نتیجه های عالی گرفتم و لذت برم تجربه های زیادی کسب کردم

    وقتی تصادف کردم همه میگفتن تو نمیتونی راه بری حتی دکترها من یادمه اصلا حرفشون توجه نکردم هر روز لذت بردم هر روز هدف گذاری میکردم در نهایت خبری حتی از پا درد من نیست

    وقتی امدیم تهران دنبال خونه همه میگفتن با این پول خونه بدون اسانسور و پارکینگ گیرمون میاد حتی خیلی قدیمی یا طیقه4بدون اسانسور ولی من دبال خونه فول بودم و فیو فوق العاده در نتیجه با امین صحبت کردیم و به شرایط توجه نکردیم و الان تهران زیرپامه و یه ساختمان فول امکانات

    وقتی میخواستم کار شروع کنم کسی منو نمیشناخت جایی برا تدریس نداشتم با توجه نکردن و حال خوبم درامدم به ماهی 40تومنم رسید

    یروز رفتم دکتر گفت ذخیره تخمدانهات کم شدن و باید سریع بچه دار شی اونم ایا بشه ایا نشه از تونجایی هنوز بچه نمیخواستم من اونروز خودمو جم کردم فکرمو کنترل کردم هدایت شدم به شرایط عالی که با تمرکز رو اتفاقات عالی و هدایت به قانون سلامتی به حد نرمال رسوندم و همه میگفتن امکان نداره

    از مهاجرت به تهران ترسیدیم ولی امروز که تهرانم هروز شکر گزاری کردم

    و….

    ممنون بابت اگاهی های نابتون

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 670 روز

    سلام و درود فراوان ،،،

    چقدر حس هیجان و شوق خوب و فوق العاده ای داشت این ویدیو مخصوصاً اونجایی که این فضا پیما داشت از زمین بلند میشد حس کردم منم جزوی از تیم سازندشم و همونقدر داشتم ذوق میکردم هزار ماشاالله به این همه اراده و قدرت که انسان از ذات الهی وجود خودش بروز میره و ثابت میکنه که قدر دان پروردگار مهربانِ که زمین و آسمان هارا به تسخیر انسان خلیفه الله در آورده ،، ایووول به دید بی نظیر که استاد به ما دادن و براوو به این انسان های موفق و کوشا ،، تحسین برانگیز واقعاً دمشون گرم ،،

    خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که خداوند در تک تک لحظات چه اون اتفاق های به ظاهر بد چه اتفاق های خوب کنارم بوده و از قلبم منو راهنمایی کرده و هدایتم کرده صد هزار مرتبه شکرت خداجونم ،،

    شاید چندین مورد بوده که برای من اتفاق افتاده توی شکست عاطفی که واقعاً شجاعتم و اراده ام چندین برابر کرده و تونستم تصمیم های مهم زندگیم بعد از اون اتفاق ب ظاهر بد بگیرم تونستم خدمت و برم و اونو بدون مشکل به پایان برسونم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و بعد از اون تونستم مهاجرت کنم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و همینطور شکست مالی که به جرأت میتونم بگم بعد از اون باعث شد نگاهم به خداوند تغییر کنه و تازه بفهمم سخاوت خداوند بی نهایت بی نهایت و بی نهایت و من باید ظرف خودم رو بزرگ تر میکردم و ظرف سالم می‌ساختم برای دریافت از باران رحمت و برکت و رزق پروردگار کریم مطلق ،، و کلی اتفاق دیگه ،، خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که هر قدم توی زندگیم کنارم بوده تا مسیر درست را پیدا کنم خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای هدایت لحظه به لحظه اش ،،

    چقدر لذت میبرم وقتی این زیبایی فوق العاده پارادایس میبینم و توی این کلیپ ی لحظه تصویر قاب نقاشی توی خونه ی پدریم اومد توی ذهنم که چقدر این پارادایس شبیه اون نقاشی قدیمی و خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای این همه حس عالیییی و مثبت که خداوند متعال داره باهام حرف میزنه به وسیله این نشونه ها که درست آره عزیزدلم همین مسیر درست بیا با آرامش ادامه بده تو صاحب تموم خواسته هاتی تو خالق تک تک بی نظیر داشته های زندگیتی عزیزم ،، لبخند بزن ،، شاد باش ،، هر روزت رو با رنگ جدیدی صفحه جدیدی نقاشی کن ،، لذذذذتتتتتتت ببر از تک تک داشته های محصول ذهن و تفکر و احساس خوب خودت ،، لذت ببر و افتخار کن به قدرتی که من خالق کل کائنات و کل هستی بهت هدید دادم ،،

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که ما شاد و تندرست و ثروتمند هستیم ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرضیه ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سلام آقای موسوی عزیز

      این فایل امروز برام نشونه اومد قبل فایل یک نیت کردم و وقتی زدم روی نشانه اولین کامنت، روی صفحه کامنت شما بود و خوندم و تمام حرفی که از خدا می خواستم شنیدم هر چند خود فایل هم کلی جوابم را داد براتون کامنت گذاشتم که یادم بمونه که خداوند هدایتگر از طریق این فایل و کامنت شما چقدر به من زیبا جواب داد و رفتم صفحه پروفایلتون را دیدم چون انگار خدا بهم گفت برو ببین و اونجا اون شعر مولانا دقیقا با من حرف زد و امشب کامل خدا از طریق کامنت شما و این فایل و شعر مولانا با من حرف زد ممنون از کامنت زیباتون

      باز گردد عاقبت این در بلی / رو نماید یار سیمین بر بلی

      ساقی ما یاد این مستان کند / بار دیگر با می و ساغر بلی

      نوبهار حسن آید سوی باغ / بشکفد آن شاخه‌های تر بلی

      طاق‌های سبز چون بندد چمن / جفت گردد ورد و نیلوفر بلی

      دامن پرخاک و خاشاک زمین / پر شود از مشک و از عنبر بلی

      آن بر سیمین و این روی چو زر / اندرآمیزند سیم و زر بلی

      این سر مخمور اندیشه پرست / مست گردد زان می احمر بلی

      این دو چشم اشکبار نوحه گر / روشنی یابد از آن منظر بلی

      گوش‌ها که حلقه در گوش وی است / حلقه‌ها یابند از آن زرگر بلی

      شاهد جان چون شهادت عرضه کرد / یابد ایمان این دل کافر بلی

      چون براق عشق از گردون رسید / وارهد عیسی جان زین خر بلی

      جمله خلق جهان در یک کس است / او بود از صد جهان بهتر بلی

      من خمش کردم ولیکن در دلم / تا ابد روید نی و شکر بلی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: