غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای غنی و قوی
روز 7سفرنامه
سلام به استاد عباس منش عزیز و خانوم مریم شایسته مهربان و دوستانم
خدایا بینهایت شکرت بابت اینکه به این قسمت هدایتم کردی تا یادم بمونه که فقط هواسم به غذای جسمم نباشه و باید به غذای روحم و اون چیزی که ازش تغذیه میکنه و بزرگتر میشه و باعث خلق اتفاقات میشه باشم
چطوره که اگه تو غذا مویی باشه ویا مزش بد باشه نمیخورم و اگه تازه هواسمون نباشه و بخوریم هم زود یه نوشابه ای چیزی میخوریم که مسموم نشیم و جالبتر اینکه اون احساس بد رو نمیخوایم تجربه اش کنیم پس چطوره که به وردیهای ذهنمون اهمیت نمیدیم چون زمان میبره برای اتفاق افتادنشون و چون زمان میبره و ما نمیتونیم رابطش رو با اون اتفاق ربطش بدیم فکر میکنم دلیلش همین باشه که بهش اهمیت داده نمیشه و فراموش میشه چون باور نکردیم که میتونه تاثیر بزاره و عموم جامعه که از شانسی اتفاق افتادنش صحبت میکنند در حالی که شانسی وجود نداره قانون که داره کار میکنه نه شانس
استاد من از روز اول که صحبت های شما رو مثل وحی منزل قبول کردم سعی کردم تا هر چیز منفی رو از زندگیم حذف کنم.توی طول روز منم و خدا و برنامه ها و دوره های شما
از هر لحظه ام برای بودن تو این مسیر استفاده میکنم این فایل رو تو ماشین دیدم و الانم همکارم با مشتریش اومد برای بازدید ملک من نرفتم و تو کوچه وایسادم سرپا و دارم کامنت مینویسم واینم از فضل خدای وهابم که کمکم میکنه روی تعهدی که به خودم دادم وایسم و عمل کنم از خدا هر روز میخوام ایمانم رو به خودش قویتر کنه و عملگرا تر باشم و فقط حرف نزنم.
واقعا دیگه حوصله حرف های چرت و پرت و بی سرو ته رو ندارم و هر وقت تا کسی میخواد شروع کنه یاد این آیه قرآن در مورد حرف های لغو و بیهوده میفتم و ازشون اعراض میکنم چون روح خودم رو ارزشمندتر از این مباحث میدونم.و فرقی برام نداره که اون شخص کی باشه هر کی باشه ازش اعراض میکنم.
تو دوره عزت نفس متوجه این شدم که کسی ارزشمندتر از من نیست و باید خودم رو دوست داشته باشم و اصل اینه که من هر لحظه با افکارو فرکانسام دارم زندگیم رو میسازم پس من به اصل باید توجه کنم نه به حاشیه ها نه به ناراحتی ها و دلخوریها.
اول با زبون خوش اگه نزدیک باشه در صورت تکرار قیچیش میکنم
قانون با کسی شوخی نداره منم با کسی تعارف ندارم
خدایا شکرت بابت اینکه منو وارد این مسیر کردی
خدایا شکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
در پناه خدا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
روز هفتم
غذای جسم وغذای ذهن
سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته عزیزم
سلام به همهی همراهان عزیز
استاد جان امروز تا سفرنامه روز هفتم را دانلود کردم
و شروع به کار کردن گوش دادن نمودم یادم افتاد به شعری از شعرهای مولانا در دفتر اول بی ربط به سفر نامه امروز نیست
تلخ و شیرین زین نظر ناید پدید
از دریچه ی عاقبت تانند دید
یعنی اهل بصیرت از دریچه عاقبت بینی میتوانند تلخ و شیرین را درک کنند
چشم آخر بین تواند دید راست
چشم آخر بین غرورست و خطا
ای بسا شیرین که چون شکر بود
لیک زهر اندر شکر مضمر بود
یعنی یکسری شیرینی ها در ظاهر شیرین ولی زهر مار در آن شیرینی پنهان شده
آنکه زیرک تر ، به بو بشناسدش
وآن دگر ،چون بر لب و دندان زدش
کسایی که هوشمند هستند و به قول شما استاد عزیز ایست بازرسی دارند و آگاهانه انتخاب میکنند از راه بویایی میفهمند
ولی دیگری که هوشمندی کمتری دارد فقط وقتی که آن را درک میکنه یا با لب و دندان میگیره متوجه میشه
پس لبش ردش کند پیش از گلو
گرچه نعره میزند شیطان کلو
پس لب آن شخص چیزی که زهر داره را قبل اینکه به گلوش برسه نمیخوره هرچی هم که شیطان نعره بزنه بگه بخور
وآن دگر را در گلو پیدا کند
وآن دگر را در بدن رسوا کند
بعضی افراد تا یه خوراک نامناسب میخواد به ذهن بده تا به گلوش میرسه متوجه میشه دیگری تا به داخل بدن میرسه
وآن دگر را در حدث سوزش دهد
خرج آن در دخل ،آموزش دهد
گروهی موقع دفع متوجه میشوند چه چیز وارد بدنشان شده
وآن دگر را بعد ایام و شهور
وآن دگر را بعد مرگ از قعر گور
بعضی پس از گذشت ایام و ماهها متوجه میشن
و بعضی پس از مرگ متوجه میشوند
پس از مرگ که حجابها برداشته میشود حقایق را درک میکنند
وتا امروز فایل خوارک جسم و ذهن را از شما شنیدم
یادم به این شعر افتاد
که ما باید آگاهانه ،آگاهانه مراقب ورودیهای ذهن باشیم
استاد ما حدود 8 سال چیزی به عنوان تلویزیون نداریم
یه موقع اتفاقی که میفته اطرافیان میگن اتفاق به این مهمی را نمیدونی مگه اخبار نمیبینی
من آگاهانه کنترل کردم حتی بچه هام که تو فضای مجازی هستند هیچ خبری را به من مخابره نمیکنند چون من درباره اخبار اتفاقات ناراحت کننده گوش شنوا ندارم
چیزی به عنوان تلفن و درد و دل تو خونه ی ما نیست
جالب اینکه افرادی که تماس میگرفتند و درد و دل میکردند به طور عجیبی چند سالی هست دیگه تماس نمیگیرند
استاد خیلی این جهان هوشمند آفریده شده
بسته به درخواست ما شرایط پیش میاد
باز هم ممنونم از این سفر بسیار دلچسب ،مسرت بخش که روز من آگاهانه با این فایلها برنامه ریزی میشه .
خیلی دوستتون دارم شاد و سلامت و موفق باشید
روز شمار زندگی من روز هفتم
سلام استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی
همانطور ک مراقب ورودی های جسممان هستیم باید مراقب ورودی های ذهنمان هم باشیم
وقتی غذای بد میخوریم همون لحظه تاثیر ان را میفهمیم اما چرا وقتی ب ذهنمان غذای بد میدهیم همون موقع تاثیرشو نمیفهمیم اما توی مداری منفی قرار میگیریم و بعد از مدتی اثارشو میبینیم چون هر روز یک مشت اشغال وارد ذهنمان کردیم
ب چیزهایی توجه کردیم ک حالمونو بد کرده گریه ما رو دراورده
تمام انفاقات بدون استثنا ب واسطه ی ان چیزیست ک داریم ب آن توجه میکنیم
برای اینکه خوشبخت زندگی کنیم باید تمام توجهمان را ب اتفاقات مثبت بدهیم و تعهد داشته باشیم ارزش داره چون هر انچه ک بخاهیم ب ما داده میشود
عشق زیبایی ثروت خوشبختی وارد زندگی من میشود هر روز
سلام استاد خواهش میکنم کلیپی رو تدارک ببینید در مورد اینکه…………………….چگونه خودمان را بشناسیم. . . . . . . . . . . . اصلا ما کی هستیم. . . . . . . . . .این کلیپ همانند کلیپ چگونه به دانسته
هایمآن عمل کنیم.باشد….. به طور ی که تمام دوستان اعضای سایت بتوانندنظرآتی رو در مورد……. چگونه خودمان را بشنایسیم………..بر روی سایت قرار بدهند و بتوانیم بااین کار نتیجه ای بگیریم.
استاد نظرات چگونه به دانسته هایمآن عمل کنیم جواب خیییییییییییییییییییلییییییییی از سوال های من رو داد.پس لطف کنید وهمکاری کنید و کمک کنید…تا بیشتر خودمان را بشناسیم.تا زودتر پیشرفت کنیم.
دوست عزیز پارسا اکبری. خیلی سوال خوبی مطرح کردید
در واقع اینکه انسان کیست چه ویژگیهایی دارد ؟
هستی و کائنات چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
و وظیفه انسان چیست ؟ که پاسخ دادن به سوال اخری مرتبط است با دو سوال بالا.
و پاسخ و درک این سه سوال یعنی فهمیدن توحید .
به نام خداوند بخشنده مهربان
سفرنامه روز هفتم 30/10/97
امروز یه اتفاق عجیبی برای ما افتاد و یک نفر حساب بانکی مارو هک کرد و کل پولشو خالی کرد. صبح که این موضوع رو فهمیدم اولش اروم بودم گفتم حالا میریم بانک ببینیم چی میشه. بعدش که فهمیدم قضیه جدیه و واقعا هک شده و … یکم ذهنم شروع کرد به منفی دادن و نجواهای شیطانی شروع شد: هرچی سنگه مال پای لنگه همه زحماتت به فنا رفت مملکت اصن در و پیکر نداره و … خلاصه تا حدودی سعی کردم با افکار مثبت جلوشو بگیرم و همش یا خودم زمزمه میکردم تو زمان مشکل و گرفتاری و تضاد فرق ادم با ایمان و بی ایمان معلوم میشه من الان باید خودمو نشون بدم الان وقتشه ثابت کنم چند مرده حلاجم. وقت خوبی و خوشی که همه ادم و عالم حالشون خوبه و هیچ غم و استرس و نگرانی هم ندارن اینجور وقتا مشخص میشه ادم چقدر قویه.
غروب که میخواستم نماز بخونم و با خدای خودم راز و نیاز کنم یه دفعه یاد یه ایه ای از قران افتادم که میگفت ما با نقصان جان ها و مال ها و فرزندانتان شما را میسنجیم و امتحان میکنیم. همین که به یاد این ایه افتادم یه ارامش خیلی خوبی در وجودم جاری شد و گفتم خدا منو تست کرده با این مساله منم صبر میکنم و با تمام وجود سعی میکنم مثبت بمونم حالمو خوب نگه دارم و ایمانم رو حفظ کنم که از این امتحان سربلند بیرون بیام همون موقع هم کلی از خدا کمک خواستم که بهم کمک کنه صبر داشته باشم و بتونم قلبم رو اروم نگه دارم.
بعدش به اون ادمی که این کارو کرده بود فکر کردم و با خودم گفتم این بنده خدا خودش به اندازه کافی بدبخت و بیچاره هست که مجبوره با انجام این کارای پست و غیر انسانی پول دربیاره دیگه نیازی به آه و ناله و نفرین من نداره من میبخشمش خدا ایشالا خودش هدایتش کنه به راه درست و کاملا احساسم نسبت به اون فرد خوب شد بدون اینکه کینه و نفرتی ازش داشته باشم.
خلاصه که این تضادها همیشه تو زندگی ادم پیش میاد وقتی میتونی جلوش کم نیاری و مقاومت کنی که از قبلش خودتو ساخته باشی و روی قوی کردن خودت زمان گذاشته باشی. چنین کاری هم فقط با کنترل ورودی های ذهن ممکن میشه. به قول استاد اگر مواظب غذای ذهن و روحت باشی و هر چیز خراب و گندیده ای به خورد ذهنت ندی، موقع مشکل میتونی ارامشت رو حفظ کنی و افکار ناراحت کننده رو از سرت بیرون کنی.
خانم شایسته جان اهرم رنج و لذتی هم که پیشنهاد دادین خیلی جالب و خلاقانه بود. واقعا اگر هیچ وقت این رنج ورودی های بد و منفی و لذت ناشی از ورودی های مثبت و درست فراموش نشه و یادمون بمونه این ورودی های چیکار میکنه با زندگی ما، غیر ممکنه خودمونو با اهنگ و فیلم و سریال و صحبت های مخرب که در جهت ناخواسته هامونه مسموم کنیم.
پیش خودم اینجوری فکر کردم که فرض کن میخوای یه اهنگی گوش بدی اول اهنگ یه پیام هشدار بیاد که: شنونده عزیز این اهنگ درمورد جدایی و خیانته اگر اینو گوش بدی و بهش توجه کنی ممکنه بعدا تو زندگی خودت رخ بده یا اول فیلم بگه: دوست عزیز این فیلم درمورد ورشکستگی مالی و اعتیاد و سخت پول دراوردن و روابط بد خانوادگی است اگر اینو ببینی ممکنه بعدا تو زندگی خودت تجربش کنی. واقعا اگر این هشدارها اول این فایلا باشه عمرا کسی نگاشون کنه منتها چون کسی قانونو نمیدونه اصن به اخر و عاقبت شنیدن و دیدن این چیزها فکر نمیکنه. حتی ماهایی هم که قانون رو میدونیم خیلی وقتا به این موضوع فکر نمیکنیم و دقت کافی روی کنترل ورودی هامون نداریم. اما اگر کسی هر دفعه خواست چیزی در جهت ناخواسته اش بگه یا بشنوه یا ببینه یا فکر کنه، اینجوری به خودش هشدار بده حتما میتونه خیلی راحت تر این موارد رو از زندگیش حذف کنه.
خدایا کمکمون کن که بتونیم این اگاهیارو در زندگیمون عملی کنیم. الهی آمین
نکات بسیار زیبایی را گفتید سپاسگزارم
ممنون از لطف شما اقای حمیدی
به نام خدای مهربان
خیلی خوشحالم که یه بار دیگه این فرصت رو دارم تا به خواستنی ترین چیزای زندگیم توجه کنم.
واقعا دنیای من حاصل چیزی جز توجه ام نیست،بخاطر همین باورِ که من الان تو این سفر زیبا و سرنوشت ساز هستم،چون قبلا خواسته بودم که توجهم رو بتونم بیشتر و بیشتر کنترل کنم و کیفیت شون رو بالا و بالاتر ببرم و آگاهی های این فایل در نتیجه همون خواسته ام بود شکر خدا.
با این آگاهی ها من متعهد میشم که
مهم ترین موضوع زندگیم کیفیت توجهم باشه.
قول میدم که با توجه به اتفاقات و تجربیاتی که بدست آوردم راجع به توجهات قبلیم؛به تاثیر توجهات فعلیم با در نظر گرفتن زمان ایمان بیاورم.
من باور دارم که میگم این دنیا چیزی جز فراوانی نیست،گناه یعنی اینکه شما در حالی که اینقدر فرصت برای انجام کار عالی هست بری کار بد انجام بدی.
من توجه نامناسب با خواسته ام که حسم رو بد میکنه رو گناه میدونم،گناهی که بین من و خدای مهربونی فاصله میندازه.
قول میدم که ایستگاه بازرسی برای کنترل کیفیت توجهاتم ایجاد کنم،چون دیگه به شانس نه شرایط اعتقاد ندارم،و فقط تنها قدرت توجه من هستش،پس فقط همین راه رو ادامه میدم.
متعهد میشم که دائما روی کیفیت ورودی های ذهنم کار کنم،به امید روزی که بتونم هر چیزی رو که میخوام خلق کنم.
قدردانیم از خداوند و شما دستان پرتوانش در کلمات نمی گنجد.
فقط میتونم بگم دوست تون دارم
به نام خدایی که در این نزدیکیست….
۷مین برگ از روز شمار تحول زندگی من با فایل: غذای روح چگونه تامین می شود؟
سلام مریم جان
در توضیحات فایل روز ۷ نوشته بودین که :
در بخش نظرات این فایل، ایدهی خلاقانه خودت را درباره اهرم رنج و لذتی که به این شکل برای کنترل ورودیهای ذهنت ساختهای، بنویس
من این فایل و چند روزه که دانلود کردم و چند مرتبه گوش دادم.
امروز که میخواستم بشینم کامنت بذارم برم فایل بعد یدفعه تو قسمت توضیحات فایل پیشنهاد شما رو دیدم برام چند ثانیه دلم هری ریخت پایین که ای وایی که تو این چند روز حداقل تمرین می کردم بعد کامنت میذاشتم از طرفی هم نمیخواستم دیگه مکث کنم دوست داشتم برم فایل بعدی.
شروع کردم به خوندن کامنت ها از کامنت اعضاء خانواده قشنگمون فهمیدم من هم از اهرم رنج و لذت استفاده کردم ولی نمی دونستم که دارم استفاده می کنم .
من به عنوان یک فرد قانون جذبی از بعد از آشنایی با قانون جذب:
با توجه به ضرر هایی که غیبت رو زندگیمون می تونه بذاره و اینکه چه خوبی هایی رو با غیبت و قضاوت از دست می دم با کمک خواهرام یعنی اینکه اونا هم تصمیم گرفتن غیبت نکنن الان واقعا غیبت بین ما ۳ خواهر به حداقل رسیده البته تو محیط کار هنوز اتفاق می افته که همون لحظه هم خودم میفهمم که چکار کردم و اثرش و کاملا درک میکنم، من خدارو شکر نمیدونم خوبه یا بده اما واقعا دارم قانون جذب و میبینم نمیدونم دیدن و چه جوری توصیف کنم که بفهمید منظورم و اگ حرفم گناه غلط نباشه مثل خدا که نمیبینیش ولی میبینیش
وقتی غیبت میکنم، حس گناه دارم ، واگویه های منفی دارم یا برعکس تمرکز روی نکات مثبت دارم قانون و میبینم درجا میفهمم که کجا چکار کردم که نتیجه اش حالا همون لحظه دیدم یا بعدا مطمیئنم میبینم مگه اینکه سریع یکاری کنم فرکانس برعکس فرکانس اشتباهم و بفرستم
البته تو مواردی که آگاه ی دارم مثل غیبت حسادت قضاوت، تمرکز روی نکات منفی، باورهای محدود کننده در زمینه ثروت، عصبانیت پرخاشگری و ……. روی مواردی که آگاهی ندارم مثل باور های غلطی که ازشون خبر ندارم که خب نمیفهمم که بخوام قانون و ببینم .
خلاصه همین دیدن قانون برام اهرم رنج و لذت شده برام تغذیه روح شده ولی خب تو بحث عمل ضعیفم و اون هم تو محیط های کاری، خداروشکر در منزل و مهمونی های خانوادگی به حداقل رسیده چون به طور جمعی دنبال تغییر هستیم، من و خانواده عزیزم.
خودم و لایق یک تعریف از خودم بدونم و بگم که خانوادم چند بار گفتن که معصومه با خریدن دوره (دوره قبلی) و بعد سایت عباسمنش همه ما رو تغییر داد بعضی وقت ها همسرامون میگن از دست شما زن ها نمیذارین ی غیبت کنیم یا مثلا میگن معصومه خدا چکارت کنه که تو باعث و بانی شدی نمیذاری راحت حرف بزنیم (: (:
خب این یک مورد .مورد دیگه:
من دندون درد داشتم ی مدت بود خیلی روش تمرکز کرده بودم، از وقتی روز شمار تحول و شروع کردم خداروشکر ی ایده به ذهنم رسید که منجر به این شد دندون دردم خوب شد و من که قصد داشتم برم دندونم و درست کنم حالا فعلا تا بهبود وضعیت ویروس کورنا انداختمش عقب آخه واقعا الان دندونم خوبه درد نمیکنه .ایده : نوشیدنی های سرد و که با نی بنوشم و نوشیدنی های داغ هم دیگه نخورم واقعا بذارم خنک بشه و اینکه هر بار که دندونم درد میکرد جمله ایی از یکی از فایل های آرامش در پرتوی آگاهی و میگفتم اینکه : سلول های بدن من خودشون خودشون و ترمیم میکنن تمرکزم روی بقیه دندون های سالمم میذاشتم و اینکه برای سلامتی سایر اندام هام خداروشکر میکردم.
البته گفتم موارد بالا ناآگاهانه انجام شده من واقعا از قبل برنامه ریزی نداشتم براشون الان که دارم فکر میکنم سیر تحول و تغییر و کارهایی که انجام دادم یادم میاد.
ی مورد خیلی مهم :
استفاده از اهرم رنج و لذت در واگویه های ذهنیم
بله !! خداروشکر تا حدی در این زمینه بهبود داشتم
امان از واگویه ها !!!! مریم جان حتما منظورم و میفهمی ؟ واگویه هایی که اگه کنترل نشن مثل موریانه نه تنها تن روح و روانت و بلکه حتی تن جسمت هم رخنه میکنن و میخورن.
بله ی مدت بود دقیقا قبل از شروع روز شمار تحول از سایت فاصله گرفتم به علت یک سریال خارجی چند فصلی که از زمان دانشجویی دوست داشتم یک بار ببینمش تا اینکه خودم و وسط یک عالمه واگویه های منفی ایی که اصلا از ابتدا به خاطر حل اون واگویه ها وارد قانون جذب و ارتعاشات شدم دیدم ):
به قول شما از اهرم رنج و لذت استفاده کردم خداروشکر که از قانون اگرچه ناخودآگاهانه استفاده کردم و به اجازه ندادم ورودی های منفی به ذهنم ادامه پیدا کنه.
اون سریال و قلبا هنوزم دوست دارم اما اصلا اون سریال نبود مشکلم این بود که چون وقتم و دیدن اون سریال میگرفت من دیگه نمیرسیدم وارد سایت بشم و چون از این ورودی های خوب خبری نبود نمی دونم چرا یدفعگی اصلا بی انگیزه شده بودم از کل فعالیت های شکرگذاریم ، حفظ احساس خوب و ……. کلا هیچکاری در زمینه های اینچنینی نمیکردم. و واگویه های منفی ام تو ذهنم برگشته بود.
(-از بعد از ورود به سایت تلویزیون، اخبار، فیلم ها مگر شبهای خاص اون هم فیلم های انتخاب شده و آهنگ های منفی کنار گذاشته شده بود- )
یهو به خودم گفتم چکار داری میکنی معصومه ساعت و ببین الان ۳ ساعت (مثال) داری با فلانی تو ذهنت دعوا میکنی
فلان ساعت داری تجسم منفی میکنی !!!! به فلان موضوع یا فلان افرادی فکر میکنی که این فکر نه تنها فایده برات نداره بلکه ضرر هم برات داره !!! آخه تو داری به اون آم ها فکر میکنی اون ها به دلپیچه و سردرد ساده خودشون اهمیت بیشتری میدن یا مهمترین مشکل زندگی تو !!!! اون آدم ها حواسشون به پیشرفت و زندگی خودشونه اما تو هنوز تو فکر برخورد مدت ها پیش هستی !!!!!!
جالبه این رفتار از تو بعنوان ی فرد قانون جذبی یه فردی که این قوانین و بلده و میدونه چه هااااااااااا که نمیتونه با این قوانین بکنه بعیده !! این قوانین و بذاری خاک بخوره گوشه ذهنت به چیزایی چرت و پرت فکر کنی که هیچ ارزشی برای زندگیت نداره
و از همون موقع شروع کردم به روز شمار تحول زندگیم برای ایجاد ی تمرین که خودم و مجبور کنم فعال توسایت بمونم الان شما رو نسبت به خودم معلم و دانش آموزی تصور میکنم این احساس باعث میشه تکالیفم و انجام بدم
البته که کاش برای خدای مهربون در تمام ابعاد زندگی این چنین احساس های نظاره کننده داشته باشم ان شاالله که همینطور هم هست و همینطور هم میشه و خواهد بود . ان شالله.
و خداوشکر با این حس شاگرد معلمی و انجام تکلیف هام الان واگویه های منفی ام کمتر شده خیلی کمتر از مدت پیش و آرزومه که به صفر برسه
نتیجه اش و تو زمینه بهبود اعتماد به نفس و عزت نفسم و همچنین حس خوب و اتفاقات دائمی خوب دارم میبینم.
خدایا شکرت.خدایا شکرت خدایا شکرت.
خب مریم جان، خانم معلم عزیز امیدوارم تکلیفم و درست انجام داده باشم.
دوستت دارم .
با آرزوی بهترینها برای معلم عزیزم، استاد عزیز جناب آقای عباسمنش و هم خانواده های عزیزم.
شاد پیروز ثروتمند سلامت خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
خداوندا هزاران مرتبه شکرت شکرت شکرت.
به نام خدا
هفتمین روز از سفر شگفت انگیزم
خدایا شکرت بابت ی روز قشنگه دیگه یروز ابری زیبا که قراره با بارش بارون زیباتر بشه
امروز تعهد میدم که مراقب غذای روحم باشم و فقط غذاهایی بهش بدم که باعث بشه زیباتر لطیف تر و شادتر بشه
امروز به خودم تعهد میدم فقط فقط به زیبایی ها توجه کنم و فقط ب چیزی فکر کنم که حالمو خوب میکنه خدایا شکرت که ب ما قدرت خلق زندگی مونو دادی و این عدالت زیبای تو رو نشون میده خدایا کمکم کن تو راه درست بمونم و ب نجواهای شیطانی درونم بی اعتنا بشم کمکم کن قوانین بدون تغییر و البته زیبای تو رو درک کنم و بعد عمل کنم.
در پناه لطف دوست باشید.
سلام به دوستان عزیزم.
سلام به استاد و مریم جانِ قشنگم.
خدارو هزاران بار شکر که به این سفر هدایت شدم.
واقعا این فایلهاو این دوره رایگان نیست.
ارزششون خیلی بالاست.مثل طلای نابن.
واقعا این سیستم دنیا واققعا جالب انگیزه،
الان کلی هم زمانی برای من بوجود اومده،و همشون رو که کنار هم مثل پازل میچینم همه به یک موضوع برمیگرده،به کانون توجه هم.
چند روز بود فقط از خدا هدایت میخواستم که به طور اساسی بتونم رو خودم کار کنم و از این نعمت ها (فایل های استادِجان)استفاده کنم.همش دوسداشتم بیشتر رو خودم کار کنم ،رو ورودی هام کنترل داشته باشم و ….
تو این مدت انقد هم زمانی و نشانه و ایده برام اومد که فقط هرچی یادم میوفته میگم خدایا شکرت،
واقعا این خدای قشنگم هرچی که بخوای بهت میده.
من الان جواب درخواست هامو گرفتم خدا همشون رو داره جواب میده راه حل میده ایده میده راه برام باز میکنه ،حتی بهم وقت بیشتر داده که بیشتر تمرین و کارامو انجام بدم..فقط کافیه ما حرکت کنیم .به ایده ها عمل کنیم ..حررکت کنیم،دستمون رو تو دستش بزاریم تا ببره به اونجا که باید ببره …
از خدا میخوام اراده ای بهم بده ،فولادی .که به همه دانسته هام عمل کنم،و وقتی به فصل دوم رسیدم کلی حرف برای گفتن داشته باشم.
تو همین هفت جلسه کلی اتفاق خوب و تغییرات خوب
تو زندگیم داشتم.همش همزمانی های عالی اتفاقاتِ یک جنس. اونم چ جنسی،از جنس هدایت .جنس نابِ الهی.
به هر فایلی که میرسم کلی ازش درس میگیرم و اتفاقات جالبی راجب به همون فایل برام میوفته.پند ها و درس هایی میگیرم ، و واقعا می خوام به همشون عمل کنم.عمل به همه این پند ها و درس ها میشه کتترل ورودی ها،کنترل ذهن.و با کنترل ورودی ها زندگی هروز به سمت بهبود و احساس خوب و اتفاقات خوب حرکت میکنه.
یک ایده به ذهنم رسیده برای تربیت بهتر ذهنم برای کنترل ورودی،،،
شنیدیم که وقتی بدن کاری انجام بده که درد داشته باشه براش مغز سعی میکنه اون کارو تکرار نکنه، دردِ در لحظه نه دراز مدت.مثلا ما هیچوقت دستمون رو تو اتیش نمیبریم.چون مغزمون اجازه نمیده،با کوچیکترین احساس بد مغز جلومون رو میگیره و مثل جت خودمون رو میکشیم عقب.
برای همین مسئله بوده که قدیما کسی حرف بد یا منفی میزده میگفتن زبونت رو گاز بگیر،که اون درد گاز بشه ی زنگ خطر براای مغز که دیگه از این حرفا نزنه،که دردش نگیره،
حالا این ورودی های نامناسب ما هم خیلی درد داره برامون و لی چون نتیجه و دردش رو بعدا احساس میکنیم مغز کاری باهامون نداره چون یادش نیس و نمیدونه که تقصیر خودش بوده،
ولی خودمون که میدونیم که چقدر درد اورره😑پس وقتی که داره فکر و وردی نامناسبی به ذهنمون وارد میشه باید ی تلنگر بهش بزنیم،که دردش رو همون لحظه احساس کنه،،،
من ی کش پول تو دستم انداختم(:ی طوری که تنگ نباشه که مچ اذیت بشه:)
و هربار که ورودی نامناسب، فکر بد ،توجه به نکات منفی دیگران و افکار بیخود میخواد تو ذهنم بیاد با او کش یدونه محکم رو دستم میزنم،طوری ک بعضی وقتها جاش یروز هست،و مغزم واقعا دیگه نمیزاره راجب اون مسئله فکر کنم ،مخصوصا اگه خیسش کنی کشو کبابت میکنه😂😂😂مغز کلا زبونش بند میره.
.واقعا مغزم بعد چند رو کلی مثبت اندیش میشه😁
من امتحان کردم قبلا ،طوری که سرِ یه هفته کش رو دراوردم ،واقعا ذهنم خودش کنترل میکرد خودشو.ولی خوب ادم باید همیشه و هروز رو خودش کار کنه ،با یروز و دوهفته فکر بیست سی ساله ما عوض نمیشه.
همین الان دوباره ی کش دستم کردم و میخوام واااقعا کنترل ذهنمو دست خودم بگیرم.
میخوام ماهیچه های. کنترل مغزم رو قوی کنم .میخوام بفرستمشون بدن سازی💪💪💪.
امروز کش رو انداختم،جلسه هفتم روز شمارمه.
تو چند روز اینده حتتما نتیجش رو براتون مینویسم.
وقتی موقعیت الان من برای فرکانس های روز های گذشتمه ،پس منی که دوسدارم تغیر کنه زندگیم باید فرکانس هامو تغیر بدم نه بندازم گردن اینو اونو کشورو خوانواده و ملتِ بنده خدا.
امروز ی ایده دیگه هم به نظرم رسید،یه کاغذ بچسبونم ی جایی جلو چشم …و برم شیش قدم قبلی رو باز ی دوره بکنم و نکات کلیدی و اصلی رو خیلی خلاصه ،هرکدوم رو در حد ی جمله کوچیک بنویسم و هر روز بخونمشون و شب ک شد یه دوره از روزم داشته باشم که ایا به اون درس ها و قانون ها عمل کردم یا نه.
خدایا شکرت که به این مسیر هدایت شدم.
خدایا شششششششککککککرررررررر😍😍😍
خدا نگه دارِتون باشه.😘
استاد جونم مرسی که هستی
مریم جونم ممنون که هستی
من عاشق خودتون و سایتتونم😄
💋💋💋💋💋💋
با این فایل یک برنامه برای کنترل ورودیهایم درست کردم که باید با تعهد وایمان
بالایی به ان عمل کنم .
دیدم در گذشته که مدتی که کار نمیکنم روی خودم نتایج از بین میروند ووقتی
دوباره کار میکنم نتایج دوباره پدیدار میشوند .
قشنگ کار کردن روی توحید برایم شده یک مثال که هر روز باید کار کنم .
اگر غفلت کنم شیطان ذهن با نجواهایش مرا عقب میراند.
همانطور که به تغذیه ی بدنم اهمیت میدهم برای ذهنم هم شرطی گذاشتم.
یعنی اگر روز قبل روی خودم کار نکرده باشم هرگز اجازه ندارم غذا به
بدنم برسانم. من مدیریت افکارم را با تمرین به دست میگیرم.
هر ورودی که مرا غمگین میکند یا میترساند قطعا تنها از سوی شیطان است
برای اینکه به من ضربه ای بزند اما وقتی با خداوندهستم و از الهامات
او پیریوی کنم او همه کار برایم میکند.
تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا نتیجه ی فرکانس هایم است
و با این باور هر لحظه باید مراقب ورودیهای ذهنم باشم.
هر لحظه باید ورودی هایی را به ذهنم بدهم که ایمانم را تقویت میکند
احساس بهتری در من ایجاد میکند . به همین منظور تلویزیون را حذف کردم
و از ادم های نامناسب اگاهانه فاصله گرفتم و در خلوت خودم
روی خودم کار میکنم.