چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان ارزشمند م

    ای خدای بخشنده چقدر زیبا جواب کسانی را که به دنبال هر خواسته ای باشند میدهی

    استاد عزیزم میگه من از صدای آب خیلی لذت میبرم این خواسته برایش محقق شده همیشه باران بی انتها بر سر این سرزمین بهشتی که استاد انتخاب کردند می‌بارد . حتی با این که استاد عزیز روز های زیادی را از نعمت باران بهرمند است باز هم میخواهد که همیشه صدای آب را با این فواره ی زیبا و پر قدر ت و پر از تکنولوژی بشنود . خدایا بی نظیری که این آدم بی نظیر را برای ما آدم‌های بی نظیر فرستادی تا یاد آور . فراوانی نعمت ها مثل فراوانی شادی خوشبختی . فراوانی سلامتی. فراوانی ثروت فراوانی آب ،باران. هوای عالی ، سرسبزی بی انتها حتی در زمستان، زمستانی که همیشه بهار است برای استاد عزیزم یاد آور باشد

    خدایا استاد از زبان تو به من گفت وقتی یک خواسته ای در دلت شکل میگیره قطعاً یقین بدان و ایمان داشته باش که خدا دوست دارد صد در صد به آن خواسته برسی و قطعا راه بدست آوردن خواسته را برایم هموار می‌کند

    خدایا اینقدر راحت و آسان و بی پرده حرف میزنی که نهایت ندارد

    خدایا یعنی من هر چه که در دلم باشه و بنویسمش. تو مهر تایید به پای محقق شدن آرزویم میزنی

    یعنی اینقدر آسان و بدیهی و طبیعی خدایا واقعا کریم و بخشنده ای. ای بی نهایت

    خدایا من هدف عالیم را می‌نویسم دو هفته ای هم برایش تلاش میکنم اما چرا اینقدر با اینکه نتیجه میگیرم از نوشتن هدف،،، جزو رفتار همیشگی ام نمیشود استمرار ندارم در انجام کاری که درست و آسان است چرا من باید اینقدر سست ایمان باشم

    خدا جون می‌دونی چیه من ارزش خودم رو هنوز درک نکردم

    هنوز خودم رو باور نکردن که خالق تمام اتفاقات زندگی خود هستم

    هنوز نتوانستم قدرتی که در درون من وجود دارد را درک کنم

    هنوز برایم باور پذیر نیست هنوز این پیام های الهی که از زبان استاد عزیزم با من در میان میگذاری را درک نکردم

    آخه چرا اینقدر به خودم صدمه میزنم آخه چرا اینقدر من سست عمل میکنم

    خدای مهربونم این سوالی که از من شده که فکر کنم.

    آیا هدفی داشته ام که برایش خیلی تلاش کرده باشم اما به آن نرسیده باشم ؟!

    آخه هر چی فکر میکنم منی که قانون را میدانم با اینکه اینقدر این آگاهی ها خالصه

    چقدر تونستم تلاش کنم میبینم که تلاش من فقط برای یکی دوروز با شوق و اشتیاق و عشق و علاقه و سر زندگی بوده بعد ه دو سه روز دیگه باد من خوابیده

    ننشستم ببینم این بادی که داره از چرخ محقق شدن آرزویم خارج می شود چه مشکلی دارد چه چیزی است که این لاستیک را پر باد کرده ام اما سریع خارج میشود

    من قطعا باید ببینم که شاید میخی فرو رفته شاید ریزه پارگی داره یا به قول قانون رانندگی یه پام روی گاز. یه پام روی ترمز و دارم باقدرت تمام هر دو مورد رو فشار میدم اما ماشین حرکت نمیکنه

    یه داستان!! پدرم یه موتور ایج داشت که خیلی ازش کار میکشید خیلی هااااااا هر روز هم یه مسافتی را تا زمین کشاورزی طی میکردیم پنج نفر سوارش می‌شدیم به اضافه ی غذاو وسایل خورد و خوراک یک روز کامل

    برای اینکه چند بار پدرم رفت و برگشت نکنه که یه وقت بنزین تموم نشه. که ما پول نداریم بنزین بخریم پس چرا باید من دوسه بار رفت و برگشت انجام بدم

    خلاصه موتور مون بی چاره از بس که بار به اون سوار میشد هر روز پنچر میشد. هر روز باید پیش میکانیک می‌بردیم غیر از اون اون هزینه ای که برای بنزین موتور پرداخت نمیشد به قیمت چند ده برابر به مکانیک محله داده میشد به غیر از اون. کلی تو راه معطل می‌شدیم که بلکم پدرم خودش بتواند درستش کند. چند بار پیاده می‌شدیم که پنچر گیری کند

    اما پدرم اگه این همه بار به این زبان بسته بار نمی‌کرد

    یا چند بار رفت و برگشت انجام میداد هیچ وقت این اتفاقات نمی افتاد

    وچقدر عصبانی میشد و کلی هم بد و بی راه می‌گفت که ای خدا مگه صدای منو نمیشنوی تو که می‌دونی من بد بختم ‌‌‌چرا اینقدر تو کار من لنگ می‌ندازی چرا اینقدر من بدبختی میکشم

    من که دارم برای نون حلال زحمت میکشم

    من که دارم از ریختن عرق بازو ها و پیشونیم نون در میارم پس چرا منو نمی‌بینی

    چرا بد بختی پشت بدبختی برام میاد

    چرا این همه کشاورزی و باغ داری و دامداری میکنم و زحمت میکشم هیچی ته کاسه ام نمی‌مونه چرا بدهکار تر هم میشوم

    دارم فکر میکنم که چرا پدر من اینقدر ساده می‌تونست چند بار رفت و آمد داشته باشه این همه زجر برای خودش به جون می‌خرید چون تنبلی هم بود که چند بار باید این مسافت رو بیاد و بره و هنوز که هنوزه موتورش هر روز روی سر میکانیک چون استفاده درست از وسیله نمیشه چون که اینقدر به بدبختی و مشکلات توجه می‌کنه. هر روز اخبار رو میبینه و اتفاقات بد بیشتری رو جذب می‌کنه

    یادمه بچه که بودیم همیشه سر سفره ی عید دعا میکرد که بچه ها بدهی هایم را پرداخت کنم حتما شما را مشهد میبرم ما هم خیلی برا زیارت ذوق داشتیم

    اما هیچ وقت بدهی پدرم پرداخت نشد اون باور نداشت که میتواند بدهی اش را پرداخت کند برای همین این بهانه را آورد که آره من که نمیتوانم الکی به بچه ها بگم که تا وقتی بدهی پرداخت شد شما را میبرم ما هم چنان که ازدواج کردیم هنوز هم این آرزو به دل مان است که خانوادگی زیارت بریم . پدرم می‌گفت تا سال دیگه اگه بدهیم پرداخت شد شما رو مشهد میبرم نشد که نشد .فقط برای ساکت کردن ماکه آخه بدهی پرداخت نشده

    ما هم در زندگی هیچ وقت برای رسیدن به آرزو های مان تلاش نکردیم تلاش ذهنی چون نمی‌دانستیم

    اما حالا هم که قانون را میدانیم باز هم تلاشی برای تغییر نمی‌کنیم که حداقل ما به پدر مادرمان نشان دهیم که میتوانیم

    چون ما 6تا فرزند هر وقت دور هم جمع می‌شویم به پدر می‌گوییم که این کار درست است. از این روش به ثروت می‌رسی پس انجام بده. اما هر بار پدرم میگوید. این همه دم از قانون میزنید. شما چه گلی به سرتان زده اید. شما که بدبخت تر از من دارید در مشکلات. دست و پنجه نرم میکنید

    گلیم تان را از آب بکشید بیرون ببینم چطور. اما من قطعا به خودم و خانواده ام ثابت میکنم که میشود. من یک تعد واقعی داده ام

    یک تمرین برای خودم ایجاد کرده ام که شکارچی نکات مثبت باشم این تمرین را از 9/3/1402شروع کرده ام به خودم قول داده ام که حتما اتفاقات مثبت هر روز را بنویسم. تا روز تولدم که 26خرداد است و ببینم که با این کار چه موهبت های بیشتری را دریافت کرده ام و چه هدیه های از خداوند گرفته ام تا روز تولدم . یک برگه چسپانده ام به در ورودی خونه که چشمم بخوره و ببینم. وانگیزه و اشتیاق داشته باشم که بنویسم هر چند که گاهی تنبلی میکنم دیر تر می‌نویسم اما باز هم انجام میدهم تا جزو رفتار و عادت من شود به صورت خود کار این کار توسط من انجام شود

    یه نکته ی مهم. وقتی روز تولدم رسید این تمرین را کنار نگذارم به صورت بهتری انجامش بدهم

    استمرار داشته باشم من تاریخ تعیین کرده ام که بدانم در فاصله‌ی زمانی کم هم چقدر میتوانم به نعمت های بیشتری برسم پس باید هدف دیگری را مشخص کنم که انگیزه ام خاموش نشود از بین نرود

    استاد عزیزم من هیچ کامنتی نخونده ام

    خیلی ذوق دارم که مورد تایید شما قرار بگیره. ودرمورد کامنتم صحبت کنید. چون خیلی زیباست برای من که یه آدمی را هزاران نفر به صداقتش ایمان دارن حالا اون آدم برای من ارزش قائل هست و من را خوش حال می‌کند تا بیشتر بتوانم شوق نوشتن داشته باشم

    نمیدانم چقدر توانستم به صحبت ها ی شما اشاره کنم اما خودم رو تقویت میکنم.

    استاد عزیزم جان دل خدا شما رو برای هدایت من فرستاد. من قطعا تلاش میکنم تا ذهن ثروتمند داشته باشم من آدم آرامی هستم. انسان آرام و با آرامش ثروتمند می‌شود نه اینکه انسان. حریص و طمع کار و بی صبر

    به امید موفقیت های خودم.

    از تمامی دوستان عزیز ممنونم که کامنت مرا خواندن و رای دادن الله یارِ وَ به گویش کرمانجی

    اَزز گَرِه بِگیژِمَ آرزویِ خا استادِ مِن خایییی یارِ ته بویَ یعنی من باید برسم به ارزو یم. خدا نگه دارن باشه استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 137 رای:
    • -
      فاطمه ابراهيمي گفته:
      مدت عضویت: 1934 روز

      دوست عزیز سلام . لازم دونستم حتما یه نکته ای رو متذکر بشم به شما . به هیچ عنوان ‌به هیچ وجه تا خودتون نتیجه ای نگرفته اید چه کم چه زیاد اصلا به کسی نگید چیه قانون درسته ، چون بقیه فقط شمارو دلسرد خواهند کرد . نه با پدرتون و‌ نه با هیچ کس دیگه کاری نداشته باشید ، این یک موضوع شخصی بین شما و شماست. هر چند منم اون اوایل اینجوری بودم و از روی ذوق آدم به همه میخواد بگه . ولی نه اینکار غلطه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        hanife sepehri گفته:
        مدت عضویت: 1439 روز

        سلام به شما فاطمه ی عزیز

        خیلی ممنون. که قانون رو برام یاد اور شدید.

        سپاسگزارم دوست عزیزم

        از خدا میخواهم که در این راه ثابت قدم باشیم

        چون هر چه قدر استمرار و تکرار قوانین را در زندگی داشته باشیم قطعا. به نتایج دلخواه میرسیم

        من باید یاد بگیرم و در ذهنم بماند که در مورد قانون به کسی چیزی نگم

        مگر اینکه خودم به نتایج رسیده باشم

        مگر اینکه کسی از من درخواست کند از چه راهی اینقدر ارامش پیدا کردم

        اینقدر علی بی غم اینقدر راحت زندگی میکنم

        اینکه چقدر سلامتی دارم تو زندگیم اینکه چقدر همسرت دوست داره

        این که چه قدر دوتا دختر نازنین و زیبا و دوست داشتنی دارم

        اینکه ادم های دور و ورم چقدر هم فرکانس اند با من و وتحسین میکنند موفقیت هایم را سپاس گزار خداوندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      داریوش طاوسی گفته:
      مدت عضویت: 2774 روز

      سلام به شما دوست عزیزم حنیفه جان. سپاس فراوان بخاطر اینکه وقت گذاشتین و این کامنت رو نوشتین. با خواندن کامنت شما بی اختیار اشکهایم جاری شد. از خداوند عزیزم میخوام که انشالله بزودی به هر آنچه که آرزو دارین برسین. با سپاس فراوان از استاد گرامی و دیگر دوستان. انشالله در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        hanife sepehri گفته:
        مدت عضویت: 1439 روز

        سلام اقای طاوسی عزیز

        ممنون از شما همچنین ارزوی موفقیت روز افزون برای شما خواستارم

        خدا رو شکر شما در مداری قرار گرفتید که این محصول رو از استاد عزیز خریداری کردید

        من تمام کامنت های دوستان رو باید وقت بگذارم اما کسانی که محصول میخرند بیشتر ذوق دارم بخونم چون اینها دارن با قانون حرف میزنند

        قانونی که در زندگی تجربه کرده اند من از خوندن کامنت خودم بعد هفت ماه خیلی لذت بردم چون یه رد پایی از خودم جا گذاشتم

        همیشه با خودم میگم تغییر نکردم اما وقتی الان خودم رو میبینم. چقدر تغییر داشتم و نا دیده گرفتمشون

        خدا رو شکر من کامنت قبل تولد گذاشتم. وبعد تولد به وضوح دیدم که چه موهبت هایی نصیب من شده

        خدا رو شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهره آرزومندی گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته بسیارتوانا

    خدایاشکرت بخاطراین فایل که باعث شد بعداز مدت ها دوباره کامنت بزارم

    بسیارسپاسگذارم ازشمااستادعزیزم و خانم شایسته عزیز برا بروزرسانی این دوره فوق العاده

    استادچقدرلذت بردم از تمرینات این دوره که اینقدر واضح شرح داده شده

    سپاسگذارم ازخانم شایسته عزیز برا واضح کردن تمرینات دوره به این روش

    وجودشما دوعزیزواین سایت بینظیر بزرگترین نعمته برامن و تمام دوستان خدایاشکرت

    واقعیتش استادعزیزم من برااینکه بدونم به چی علاقه دارم یا اینکه تو چه زمینه ای استعداددارم

    ( اومدم ی لیستی از مهارت ها یا چیزایی که فکرمیکردم بهشون علاقه دارم حتی کوچک نشستم به نوشتن وبراساس اولویتی که خودم مشخص کرده بودم )

    پادرچندین مهارت که فکرمیکردم دوسش دارم گذاشتم ولی بعدازمدتی دیدم نه اون حس و اون علاقه وجود نداره و رهاش کردم بااینکه هزینه کرده بودم ولی برامن مهم نبود اون هزینه وزمان به جایی رسید که دیگه نمیدونستم باید چیکارکنم اونجابود که

    تسلیم شدم و از خداوند هدایت خواستم

    واون مثل همیشه خیلی زیبا و آسون منوهدایت کردبه مهارتی که وقتی فکرکردم دیدم اره من از بچگی تواین زمینه علاقه داشتم و بدون اینکه خانوادم بفهمن میرفتم خونه دوستم به تمرین کردن وباهم هماهنگ تو مراسم میرقصیدیم وای خدای من اصلا فکرم به اینجانرسیده بود و خداوند از طریق کامنت یکی از دوستان تو همین سایت منوهدایت کرد به این مسیر

    خدایاشکرت خدایاشکرت

    بعدازاین هدایت اومدم اگاهانه به دیدنه کلیپ رقصایی جدید که همشون تومسکوبودبعدش فهمیدم که تو این هنرمسکوبهترینه

    هرچی میگشتم ومیپرسیدم میگفتن این نوع رقص توایران اصلا نیس که بخواد اموزش داده بشه

    دوباره اینجا بود که از خداخواستم منوهدایت کنه به بهترین مربی که چندین سبک موردعلاقه منو اموزش بده ی فردکه بهترین باشه تواین حوزه

    الله اکبر به این هدایت

    وقتی داشتم استوری ی مربی که تو سبک خودش تودنیا بسیار قوی بودو میدیدم

    خیلی خیلی هدایتی ی فردی که ازایران تو ورکشاب همون مربی تومسکوشرکت کرده بود واستوری گذاشته بود و خود اون مربی استوری اونواستوری کرده بود و به زبان فارسی نوشته شده بود اونجا بود که من خشکم زد

    گفتم خدایاااا اخه چجوری من باید تو همون لحظه این استوری و میدیم تا هدایت بشم به این فرد توایران الله اکبر اینقدر اسون منوهدایت کردی

    خدایاشکرت خدایاشکرت

    اینجابودکه به بهترین فردتو ایران که این سبک وفقط داره اموزش میده هدایت شدم خدایاشکرت

    دیگه نیازی نبود برا اموزش هرسبکی دنبال ی مربی جدا بگردم از خداخواسته بودم و اونم منوبه راحترین روش ممکن هدایت کرد

    به بهترین فرد تو ایران

    خدایاشکرت

    قدم بعدی که باید برمیداشتم این بودکه باید از انچه داشتم شروع میکردم

    و تنهادارایی من النگوتو دستم بود

    وقتی تصمیم گرفتم که اینوبفروشم و شروع کنم به قدم برداشتن

    به خودم تعهددادم که این اخرین چیزی باشه که من میفروشم

    از اونجاکه من ازوقتی که خودموشناختم زندگیم پاخودم بوده و نمیتونم از کسی قرض بگیرم بخاطراین مستقل بودنم

    یعنی اگه پول داشته باشم تهیه میکنم ی چیزی واگر نداشته باشم صبرمیکنم تا پولشوبدست بیارم و بعدش اگرببینم بهش بازم نیازدارم تهیه میکنم

    از گذشته ای خودم واون سختی هاش راضیم یعنی از وقتی استادباشمااشناشدم ونگاهم به زندگیم تغییرکردباعث راضی بودنم شد

    خدایاشکرت به این مسیرالهی

    بعدازفروش النگوم قدمی بعداموزش دیدن وبهتروبهترشدن تواین مهارت بود

    اومدم اول با تاکسی رفتن به تهران بعدازمدتی دیدم هزینه ام خیلی میشه و ی مسئله برام پیش اومد اینکه هزینه داره زیاد میشه

    تصمیم گرفتم با اتوبوس برم بعدش دیدم با اتوبوسم هزینه هام زیادمیشه

    از خداخواستم ی راهی بزارجلوپاهام تا هزینه هام کمتربشه که اونم هدایتی ی خانومی تو اتوبوس نشسته بودکنارم بهم گفت امروز بلیط قطارگیرم نیومدمجبورشدم با اتوبوس بیام چقدرهزینه هابالارفته اونجابود که گفتم

    مگه قم به تهران قطارداره!

    خدایاشکرت

    من هدایت شدم به قطاربرارفتن به تهران خدایاشکرت

    هزینه هام خیلی پایین اومدوکیفیت رفت وامدمم بالارفت

    ولی بازم بعد ی مدت برام خسته کننده بود

    عملاکل روزم میرفت برا ی کلاس دوساعته وحتی نمیتونستم کلاسای تمرینوشرکت کنم چون من از شهرستان میرفتم

    همزمان به چندتا مسئله برخوردم و اومدم تصمیم گرفتم به مهاجرت کردن

    همیشه دوس داشتم مهاجرت کنم حتی اومدم بخودم گفتم برامهاجرتم باید تکاملشوطی کنم

    و اولین قدم مهاجرت من ازشهرستان به پایتخت باید

    اینجوری تمام مسائل حل میشود

    * هزینه ها

    * زمان ازدست رفته

    * تمرکزی که باید میزاشتم براهدفم

    * خستگی مسیر رو اموزشم تاثیرمنفی میزاشت حتی فرداشم خسته بودم

    * باید کارمیکردم درکناراموزشم تا هزینه هاروپرداخت کنم

    * شلوغی مترو خیلی اذیتم میکرد ومن فراری بودم ازاین حجم از ادما

    اینامسائلی بود که با نوشتنش وفکرکردن فهمیدم که باید حل بشه وبااین حل مسئله تمام مسئله هاحل میشود

    خدایاشکرت ازاین همه هدایت خدایاشکرت

    توهمین زماناکه میرفتم تهران برااموزش پرسجومیکردم تا بتونم ی خوابگاه خوب پیداکنم تا بمونم و تمرکزموبزارم روهدفم

    هرچی میپرسیدم قیمتافضایی بود ومن هزینه هاشونداشتم

    اونجابودکه گفتم خدایا من باتوکل بتووایمان و اطمینان بتوتواین مسیرقدم برداشتم هدایتم کن هدایت ازان توست

    ازخداخواستم ی خوابگاه نزدیک به کلاسم جوری که من اصلا ازمترواستفاده نکنم ( من از شلوغی فراریم ) جوری باشه که پیاده برم بیام حتی هزینه برا رفت وامدم نباشه

    ی محیط و محله زیبااروم وافرادموفق باشن

    ازخداخواستم که با پایین ترین هزینه ونزدیکترین مسیروتمیزوزیباواروم وافرادموفق هدایتم کنه

    اونجابودکه استادسوارمتروشدم ی خانومی نشست کنارم نمیدونم چی شد ازش پرسیدم شما دانشجوهستی من دنبال ی خوابگاه عالی ومطمئن ودرستو حسابی هستم با هزینه پایین

    خانومه گفت دانشجوهستم ولی ساکن تهرانم منتهی دوستم تو ی خوابگاهه که خیلی راضیه الان یکسالی میشه اونجاس واز امنیت وتمیزی … راضیه خیلی

    بازم خداهدایتم کرد اتفاقا استاداین خوابگاه سمت شهرک غربه فقط بیست دقیقه به کلاسم پیاده رویی داشت و هزینه اش خیلی خیلی خوب بود

    خدایاشکرت چقدرخدا زیبا و اسون ماروهدایت میکنه فقط باید ازش بخوایی اون بهترین پاسخ هارومیده

    خدایاشکرت

    الان استاد دقیقا تو شرایط مهاجرت هستم وازاین بابت خوشحالم برامنی که تااین سن تمام زندگی پاخودم بوده مهاجرت سخت نیس بلکه خیلی اسونه

    وقتی تصمیم به مهاجرت گرفتم اولین باورمخربی که همه میگفتن تهران همه گرگن مراقب باش …

    خداوندبهترین افرادوبه سمت من هدایت میکنه همنجورکه من خودم بهترینم

    من همیشه تو گوشیم مینویسم قدم هایی که بایدبردارموومسائلی که برام پیش میادوحلش میکنم این توانایی رو دارم خداوند کمکم میکنه کلام خودشه که میگه شمارهاشده دراین جهان نیستید ماوظیفه خودمون کردیم هدایت شمارو

    خدایاشکرت قوت قلبمه کلام خداوند

    خدایاشکرت

    والان تواین بخش از زندگیم به ی مسئله ای برخوردم که بیرونیه و من توانایی حلش ندارم وازخداوندمثل همیشه هدایت میخوام تاکمکم کنه تاقدم بردارم

    خدایاهدایتم کن هدایت ازان توس

    درمورداین فایل استادبسیاربسیارلذت بردم مخصوصا

    اون باران رحمت الهی که بادیدنش واون حس خوب باعث شد تااینجاهم باران بیاد ومن حسش کنم خدایاشکرت به این همه نعمت وثروت

    خدایاشکرت

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    استادعزیزم من باشروع سال جدید وهدفگذاری تازه دارم درمسیرهدفم قدم برمیدارم واصلا به پول فکرنمیکنم میخوام دراین مسیرفقط لذت ببرم ثروت خودش میادعجله ای نیس مهم لذت بردنه

    ومن حالم خیلی خوبه

    میرسم به هدفم عجله ای نیس اصلا

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    دیدنه مربی خودم خیلی تلاش میکنه تمام درامدشوصرف اموزشش میکنه تو بیشترکشورها رفته و خیلی دراین زمینه موفقه

    اینم دختره

    اینم توهمین کشوره

    اینم توهمین محدودیت ها داره پیشرفت میکنه

    ودرامدخیلی بالایی داره

    پس منم میتونم بهترباشم حتی بهترازایشون چون من به قوانین جهان اگاهم میتونم روباورهام کارکنم وعالی وعالی باشم

    اینوتوخودم میبینم استادواقعاتوانایی و لیاقتشودارم خداهم کنارمه

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    واقعیتش استاد نمیدونم هنوز به مسائلی برنخوردم که بگم چرا نمیشه

    ولی قدم بعدی که نوشتم و باید امسال بردارم خرید محصول ثروت 1 هست میخوام درکنار علاقه ام رو باورهام کارکنم تا جلوگیری کنم از خیلی مسائل

    به امیدخدا

    خدایاهدایتم کن به راه راست به راه کسانی که به ان ها نعمت داده ای نه کسانی که مورد خشم وغضب تو قرارگرفتن

    ممنونم ازتمام دوستانی که زمان میزارن و نوشته هایی منومیخونن

    ممنونم ازشما استادعزیزم که شمابرامن ی الگوهستی

    الان یادم اومداستاد من به برادرم گفتم الان میرم تهران براخوابگاه بعدش خونه رهن میکنم بعدش خونه میخرم یعنی حتی استادتکاملودوس دارم تواینجاهم طی کنم یادمه برادرم بهم گفت اینجابسختی خونه میشه گرفت چه برسه تهران مگه میشه براحتی تهران خونه خرید استاد شما اومدید تو ذهنم و به خودم گفتم استادازقم مهاجرت کرد منم میرم استادتوتهران خونه تونست بخره منم میخرم یعنی هرجا که میگن نمیشه ذهن شماروبرامن مرورمیکنه ناخوداگاه

    استادازشماممنونم شما بهترین وزیباترین الگویی زندگی من هستید خدایی شماخدایی منم هست

    استاد برام ارزوی موفقیت درتمام جوانب زندگیوداشته باشید

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 134 رای:
    • -
      مهدی و زهراگائینی گفته:
      مدت عضویت: 2422 روز

      سلام زهره جان

      زهرا هستم

      چقدر قشنگ جالب همشهری هستی

      هم فرکانس

      وهم علاقه

      من 31 سال دارم

      از بچگی عاشق رقص بودم هستم

      مثل شما

      دست به هر کاری میزدم واز خدا میخواستم من به ی کاری که دوست دارم هدایت کنه

      به کاری که اگر ساعت انجام بدم خسته نشم

      ولی چیزی تو ذهنم نمیومد تا اینکه دیروز بعد از چند پاشدم رقصیدم

      من همیشه ناراحت بودم چرا من ی مدته دیگه نمیتونم برقصم حس خوبی که باید داشته باشم نداشتم دیروز که باحس خوب رقصیدم

      خدا الله اکبر از این هدایت

      وقتی حست خوب باشه نشونه ها میاد

      من ساعت30 :3 بلند شدم نماز بخونم بعد تمرین انجام بدم

      گفتم بزار اول برم کامنت بخونم که کامنت شما عزیز دل خدا من هدایت کرد

      من تو رقص فوق العاده هنرمنده هستم این ایمان دارم به خودم هر کسی یه لحظه برام یه حرکت بزنه من به راحتی همون بدون هیچ نقصی براش انجام میدم

      من تاحالا نمیدونستم

      من میتونم تو این حوضه کار کنم موفق بشم

      که شما یکی از دستان خدا شدین کامنت گذاشتین و به من ثابت کردین که می‌شود

      من تو این حوضه نه کسی رو میشناسم که مربی خوب باشه برای رقص؟ نه راهنما دارم ؟

      چون من ی مدت زیاد هست

      همه شبکه اجتماعی رو پاک کردم

      و فقط شبانه روز تو سایت هستم

      راستی زهره جان ی چیز دیگه بگم منم یک سال مهاجرت کردم به کرج همون جای که استاد از درختان زیبا و سرسبزی وقشنگی این شهر میگه خیلی ممنون میشم اگر مربی خوب در این حوضه میشناسی معرفی

      کنی تا منم

      پا رو ترس هام بزارم وهدایت خدا رو واضع تر بشنوم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین توسلی گفته:
      مدت عضویت: 3430 روز

      سلام خانم آرزومندی

      چقدر کامنتتون کامل و درست بود

      چقدر با جزئیات گفتین

      چقدر هدایت رو خوب باز کردین

      و من می خوام از متد شما برای برداشتن ترمزهام استفاده کنم

      و اینکه امشب می خواستم ثروت 1 رو بخرم و این کامنت شما هدایتی بود که این کار رو انجام بدم ، یعنی دنبالش می گشتم و واضح دریافتش کردم

      ممنووونم ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهره آرزومندی گفته:
        مدت عضویت: 1684 روز

        سلام اقای توسلی عزیز

        ممنونم ازشما برا کامنتتون

        واقعیتش من تمام این مراحل هدایت هارو تو گوشیم مینویسم وبه خودم بارهاوبارها یاداوری میکنم این مسیرهدایت هارو

        اینکه از چه شرایطی به اینجارسیدم

        روزایی بودکه من لحظه شماری میکردم تاساعت کاریم تموم بشه ولی الان تواین حرفه موردعلاقه ام اصلا زمان و متوجه نمیشم درلحظه‌زندگی میکنم

        از همه مهمتراینکه حالم خیلی خوبه

        هیچگونه درگیری ذهنی ویا استرس ونگرانی عجله ای ندارم

        فقط میخوام لذت ببرم

        این برام ازهمه چیز باارزشتره

        قبلا باشیفتایی که من داشتم واینکه تلاش میکردم تاکارموبه بهترین شکل ممکن انجام بدم واین تلاش باعث میشود همش استرس ونگرانی داشته باشم تو طول روز ی جورایی اصلاحالم خوب نبود وهمش بخودم میگفتم من جام اینجانیست

        خدایاشکرت ازاین هدایت به این مسیرالهی

        همیشه از خداوندمیخوام جوری باشم تادرهمون لحظه هدایت سپاسگذاری کنم نه اینکه بعدش فکرکنم واونوهدایت الهی بدونم

        نوشتنه این مسیرهدایت ها وقدم هاومرور اینها باعث میشه باورم ایمان قوی تربشه به اینکه خداوندمرا رها نکرده اون منودرتمام لحظاتم هدایت میکنه خدا درون منه و من با ارزشم

        ودیگری باعث میشه که درهمون لحظه زنگی درونم به صدا دربیادوهمون لحظه سپاسگذارباشم با احساس خوب

        خدایاشکرت

        ممنونم ازشما دوست عزیزکه باعث شدتامن دوباره بهم گفته بشه وبااحساس عالی ثبتش کنم

        براتون ارزوی موفقیت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      نگین فلامرزی گفته:
      مدت عضویت: 1698 روز

      سلام به دوست عزیز و توحیدی

      خدای من شکرت شکرت که تو این سایت توحیدی هستم و این کامنت بینظیر زهره عزیز هدایت شدم

      خدایا چقدر زیبا هدایت می‌کنی بندگانت و خدایا شکرت شکرت

      دوست عزیزم تحسینت میکنم بخاطر اینکه برای رسیدن به خواستت قدم برداشتی و استمرار داری

      آفرین که عمل کردی

      ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته

      و تو قدمهات و برداشتی و خدا هم بهت راه را نشون داد

      آسان کرد اسانسهای را برات

      این داداش آدمهای مومنه

      این داداش کس هست که شرک نمیورزه و به خدای خودش ایمان داره

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو هدایت می‌خوام دستم و بگیر

      خدای من من برای فروش خونه قدمم و برداشتم وبقیش و میسپارم به تو تو مشتری خوب براش بفرس و خرید خونه ای باپول فروشش آپارتمان تو تهران برام جور کن

      خدای هدایت گرم هدایتم کن

      مسیر و برام اسان کن

      زهره جان امیدوارم به همین زودی برامون کامنت بنوسی از موفقیت‌های

      سلامت و شاد،ثروتمند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      مهدی و زهراگائینی گفته:
      مدت عضویت: 2422 روز

      سلام زهره جان

      زهرا هستم

      چقدر قشنگ جالب همشهری هستی

      هم فرکانس

      وهم علاقه

      از بچگی عاشق رقص بودم هستم

      مثل شما

      دست به هر کاری میزدم واز خدا میخواستم من به ی کاری که دوست دارم هدایت کنه

      به کاری که اگر ساعت ها انجام بدم خسته نشم

      ولی چیزی تو ذهنم نمیومد تا اینکه دیروز بعد از چند روز پاشدم و رقصیدم

      من همیشه ناراحت بودم چرا من ی مدته دیگه نمیتونم برقصم حس خوبی که باید داشته باشم نداشتم دیروز که باحس خوب رقصیدم

      خدا یا الله اکبر

      از این هدایت

      وقتی حست خوب باشه نشونه ها میاد

      من ساعت30 :3 بلند شدم نماز بخونم بعد تمرین انجام بدم

      گفتم بزار اول برم کامنت بخونم که کامنت شما عزیز دل

      آمد

      خدا من هدایت کرد

      من تو رقص فوق العاده هنرمنده هستم این ایمان دارم به خودم هر کسی یه لحظه برام یه حرکت بزنه من به راحتی همون بدون هیچ نقصی براش انجام میدم

      من تاحالا نمیدونستم

      من میتونم تو این حوضه کار کنم موفق بشم

      که شما یکی از دستان خدا شدین کامنت گذاشتین و به من ثابت کردین که می‌شود

      من تو این حوضه نه کسی رو میشناسم که مربی خوب باشه برای رقص؟ نه راهنما دارم ؟

      چون من ی مدت زیاد هست

      همه شبکه اجتماعی رو پاک کردم

      و فقط شبانه روز تو سایت هستم

      راستی زهره جان

      ی چیز دیگه بگم منم یک سال مهاجرت کردم به کرج همون جای که استاد از درختان زیبا و سرسبزی وقشنگی این شهر

      عزیزم اگر مربی خوب در این حوضه میشناسی معرفی

      کنی تا منم

      پا رو ترس هام بزارم وهدایت خدا رو واضع تر بشنوم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    سلام دوستان.

    حدود سال 97 با همسرم گالری پوشاک راه اندازی کردیم .و دقیقا طبق گفته استاد با وجود تلاشهای زیاد اموزشهایی که دیدیم وقت و انرژی که گذاشتیم ؛ نتیجه خوبی حاصل نمیشد . و این درحالی بود که مغازه روبه رو ما روز به روز بزرگتر میشد و تمام چیزهایی که برای ما ارزو بود اونا به دست میاوردن و جالبش اینا بود هم کار میکردن هم اخر هفته هاشون حسابی تفریح میکردن .

    الان یک سالی هست که ما شغلمون رو عوض کردیم و بعدش کشف کردیم که چرا ما موفق نشدیم و میخوام در ادامه ترمز های ذهنی امون رو بنویسم :

    1. ما هر موقع میرفتیم تهران جنس بخریم از بازار فک میکردیم همه بازاریا گرگن و کلاه بردارن

    2.فکر میکردیم ما مثل خیلیا پارتی نداریم تا یه عمده فروش خوب به ما معرفی کنه

    3. مغازه امون داخل پاساژ بود فکر میکردیم به خاطر مکانمون هست که مشتری ما کمه

    4. کارمون در حوزه پوشاک نیازمند عکاسی مدلینگ بود که با باورهای مذهبی من در مورد پوشش فاصله داشت و همش میگفتم من چون مثل بقیه نمیتونم لباسای تنگ و کوتاه و لخت بپوشم و محتوا قشنگ نداریم مشتری نداریم …

    الان که یک ساله وارد شغل جدید شدیم ، به خوبی درک کردیم که قبل از شروع تمرمزهامون رو انالیز کنیم .

    مثال دوم در حوزه سلامتی :

    من بیماری خودایمنی صدف دارم .بارها دیدم تو قانون سلامتی نتیجه گرفتن و خوب شدن ولی ترمزهای من اینه : میگن ریشه این بیماری ارثیه . میگن استرس برای این بیماری سمه و لکه ها ظاهر میشه . میگن بادمجون حساسیت زا و قهوه ام این بیماری رو تحریک میکنه …! و اشتباه من با تمام تلاشهایی که برای بهبودش دارم باعث شده نتیجه نگیرم .

    مثال اخر در مورد مهاجرت به دبی : برای منی که گیلان زندگی میکنم اب و هوای دبی بزرگترین ترمز ذهنم شده . و هر بار که میام براش زحمت بکشم کاری کنم هی این قضیه بزرگ میشه تو ذهنم و کاملا هم اگاهم که این موضوع ترمز ام شده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 152 رای:
  4. -
    فهیمه مقاتلی گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    به نام خداوند مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم، خیلی ممنون از شما بخاطر تهیه و تدوین این فایل عالی و تشکر میکنم از خانم شایسته که زحمت کشیدن دوربین را گرفتند، نمیدانم مدارم تغییر کرده یا قبلا اینقدر مدارم پایین بود که قدر زحمت های شما را نمیدانستم چون تازه متوجه شدم که فایل های دانلودی که هیچ بهایی رو بخاطرش دریافت نمی‌کنید چنان با عشق قانون را به ما می آموزید که چیزی جدا از محصول نیستند، این چند وقت هر فایل رایگانی که گوش میدم یه نکته های مهمی را می‌شنوم میگم اینا کجا بوده من متوجه نشدم اصلا متعجب میشم میگم الان این جمله خیلی مهمه و استاد توی فایل رایگان گفته، با خودم میگم یعنی استاد الان یادشه همچین جملاتی رو که خدا بهش الهام کرده، بیان کرده

    تازه دارم متوجه میشم از هزاران فایل دانلودی اگه فقط همینا را گوش بدهم و به آگاهی هاشون عمل کنم بسه، به نظر من فایل های دانلودی ارزششون کمتر از محصولات نیست، استاد به این دلیل بابت محصولات هزینه دریافت می‌کنند تا ما قدر اون فایل و آگاهی ها را بیشتر بدونیم، من با اینکه با پروفایل همسرم محصولات رو دارم ولی خیلی دوست دارم بیشتر روی دانلودی ها کار کنم از بس دانلودی ها مهمه نمیتونم به سادگی ازشون رد بشم، یکی از فایل های دانلودی همین فایل امروز که استاد نکات مهمی در مورد رسیدن یا ترسیدن ما به خواسته هامون بیان کردند

    و نکات مهمی را که یاد گرفتم اینه طبق قانون جهان و ساز و کار جهان، ما هر هدف و خواسته ای داریم باید به آن به آسانی و لذت برسیم، کار جهان اینه که به درخواست های من پاسخ بده پس با خیال راحت خواسته ها و درخواست هایم را به خدا و جهان اعلام میکنم

    حالا اگه به خواسته ام نرسیدم، نمیام بگم به صلاحم نبوده یا چشمم زدن که به خواسته ام نرسیدم، چون خداوند طبق سیستم جهانش را ادره میکنه و هیچ احساسی عمل نمیکنه و دلرحمی و عصبانیت نداره و اگه من به خواسته ام نمیرسم ربطی به خدا نداره از سمت خدا نگران نباشم، خداوند همیشه پاسخ می‌دهد، میخواهی و می‌شود، و سمت خودم را باید نگاه کنم و ذهنم را بررسی و کالبد شکافی کنم که دلیل نرسیدن به خواسته ام چیه، چون همه چی به باورها و افکار من برمیگرده و در واقعا همه اتفاقات و شرایط زندگی من با باورها و افکار من رقم میخوره

    حالا به این مرحله رسیدم که من فلان خواسته را دارم مثلا خواسته من رابطه عاطفی خوب در حوضه روابط هست ولی رابطه عاطفی موفقی ندارم و هر چی تلاش می‌کنم به اون خواسته ای که می‌خواهم نمیرسم، و در این مسیر هیچکس را مقصر نمیدونم چون یاد گرفتم که خودم هستم که تمام اتفاقات و شرایط و محیط و آدم های دور و برم را می‌سازم، از اینجا به درون خودم نگاه میکنم و شروع میکنم به کالبد شکافی ذهن و باورها و افکارم، برای خودم یه جدول طراحی میکنم یک سمت هدف یا خواسته ام از اون رابطه عاطفی که میخواهم مینویسم و یک سمت دیگه ترس هایم در مورد رابطه مینویسم که چه نگرانی ها و ترس های در مورد رابطه دارم و وقتی اینا رو نوشتم میبینم که تعداد ترس هایم حتی از ویژگی های که دوست دارم در رابطه تجربه کنم هم بیشتره، تازه دوهزاریم میفته که چرا به خواسته ام نرسیدم، چون یه پام رو گاز بوده و یه پام روی ترمز و ترمز را با شدت فشار میدادم بخاطر همین من را خسته می‌کرد ولی هیچ نتیجه ای نداشت

    یا در حوضه ثروت مثلا یه سمت ثروتمند شدنم را مینویسم و یه سمت دیگه ترس های که از ثروتمند شدن دارم مینویسم مثلا خواسته ام ثروتمند شدن و موفق شدن هست ولی ترس دارم اگه ثروتمند شوم از خدا دور تر می شوم یا همه به چشم یه فرد کلاهبردار یا کار قاچاق یا غیر قانونی کرده و به ثروت رسیده نگاه میکنند یا فامیل از من بدشون میاد می‌گویند ثروتمندان مغرور هستند یا َهزارن دلیل دیگه میارم، اینجاست که متوجه میشوم دلیل ثروتمند نشدم چیه یه پام رو گازه ولی یه سمت دیگه با باور های محدود کننده و مخرب پام رو روی ترمز گذاشتم و نمیزارم ثروتمند شوم، حالا این قانون را در تمام جنبه های زندگی ام میتوانم بنویسم تا در هر خواسته ای که دارم ولی بهش نرسیدم باورهای محدود کننده اش را پیدا کنم

    حتی یه زمانی دارم سمت خواسته ام حرکت میکنم و حرکت میکنم ولی خیلی کند و به صورت لاک‌پشتی حرکت میکنم ، اینجا هم پای باورهای محدود کننده در میان هست چون خواسته ها به محض اینکه بخواهم باید به صورت کاملا طبیعی و بدیهی و آسان به من داده شود،

    حالا که باورهای محدود کننده ام را پیدا کردم حالا چه جوری تغییرش بدم؟ باید باورهای قدرتمند کننده و بهتری ایجاد کنم تا به راحتی به خواسته ام برسم

    برای تغییر باورها باید براش منطق بیارم چون باورها حاصل سال ها افکاری هست که از گذشتگان و خانواده و جامعه و مدرسه و رسانه دریافت کردیم و به همین راحتی تغییر نمیکنه

    و منطقی که مثلا در حوضه ثروت برای خودم میارم اینه که کی گفته اگه من ثروتمند شوم از خدا دور میشوم، بر عکس اگه من ثروتمند شوم و بی نیاز باشم احساس بهتری را تجربه میکنم سپاس گذار تر میشوم و حس سپاس گذاری من را به خداوند نزدیک تر میکنه

    و یه باور دیگه که میگم کی گفته فامیل از من بدشون میاد اگه من ثروتمند شوم، بر عکس اگه من ثروتمند شوم میتوانم به فامیل کمک مالی کنم و آنها خیلی خوشحال می‌شوند که من بهشون کمک کرده ام

    و هزاران باورهای دیگه که به ذهنم با منطق و پیدا کردن الگو ها میفهمانم که داره اشتباه میکنه

    مثلا در مورد مهاجرت که استاد فرمودند خیلی ها خواسته مهاجرت دارند ولی هر چی تلاش می‌کند موفق به مهاجرت نمی‌شوند و با بررسی ترس ها و باورهایم متوجه میشوم چه ترمز ها و کدهای مخرب و باورهای محدود کننده ای در ذهن دارم که به خواسته نمیرسم

    مثلا یه باور محدود کننده که اکثرا دارند، می‌گویند من زبان بلد نیستم و توی کشور غریب چکار کنم، یا می‌گویند خانواده ام چی اونها اینجا هستند من ولشون کنم برم، باید به ذهنم بگویم همانطور که من خدا دارم آنها هم خدا دارند، خدا که مهربان تر از منه همیشه مراقبشون بوده از این به بعد هم مراقبشون هست، یادم حتی استاد در مورد دوستشون گفتند که خواسته مهاجرت داشته ولی سالیان سال تلاش میکرده ولی موفق نمیشده مهاجرت کنه و استاد با صحبت کردن با اون متوجه شدند که اون شخص در مورد دستشویی رفتن در کشور خارج نگرانه که اونجا توالت فرنگیه و شیر آب نیست و بخاطر یه باور مخرب و خیلی پنهان در ذهنش نمیتونسته مهاجرت کنه،

    راستی من امروز خواسته هایم را نوشتم و میخواستم ببینم امروز چقدر میتوانم خالق زندگی ام باشم، صبح نوشتم دوست دارم امروز یه نهار خوشمزه، خداوندبه من الهام کنه یا من را دعوت کنه و اولین خواسته ام صد در صد تیک خورد چون ساعت 10 صبح همسرم زنگ زد و گفت برای نهار جگر و دل و قلوه میاره و ظهر هم خودش زحمت کشید روی منقل گذاشت و خلاصه خداوند امروز من را دعوت به نهار از طرف همسرم کرد و نعمت های خداوند همینطور وارد زندگی ام میشد از قلم گاو خوبی که بخاطر درخواست دیروزم برام آورد و اسپرسو خوشمزه ای که همسرم برام درست کرد، خیلی خوشحالم که استاد عزیز و خانم شایسته الگو خوبی برای من شدند که در رابطه با عزیز دلم بهترین حس و تجربه را داشته باشم و همیشه از بودن هم لذت ببریم، و خواسته بعدی ام یه رابطه ای سراسر عشق و محبت و دوستی با دخترم بود که بهترین حس و لذت رو در کنارش تجربه کردم و همچنین درخواست از خداوند که زمان آزادی برام فراهم کنه تا بتوانم کامنت بنویسم که امشب انجام شد

    خدایا شکرت بخاطر این روز عالی و این روز بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 161 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1901 روز

      سلام فهیمه جان.

      خیلی خیلی لذت بردم از خوندنِ کامنتِ قشنگت.

      خیلی ممنونم ازت که نوشتی.

      در مورد فایلهای دانلودی کاملا باهات موافقم.

      به شدت ارزشمندن.

      یه طوری که نمیتونم از هیچکدومشون بگذرم.

      با ولع و شوق و لذت هر روز میرم سراغشون، از خدا هدایت میخوام چی گوش بدم و بعد که گوش میدم میشه فایل محبوبم.

      همه ی فایلها میشن فایل محبوبم چون هدایتی میان و نیازِ من هستن، جواب من هستن، مستقیم میشینن روی قلبم.

      امروز مجدد رسیدم به فایل عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می‌دهد 2

      شگفت زده شدم از اینکه قبلا گوش دادم بارها و بارها، امروز هم مجدد گوش دادم، و تازه بود برام…

      قبلا، اوایل فکر میکردم تکراری گوش کردن رو دوست ندارم، چون میگفتم بسه دیگه، شنیدم دیگه…

      این 6 ماه اخیر به این نتیجه رسیدم هر چی یه فایل رو بیشتر و بیشتر گوش بدم برام بهتره، درکم بیشتر میشه، تازه بار بعدی که گوش میدم بازم برام نکته و درس جدید داره.

      استاد قبلا گفته بودن دلیلش اینه که چون مدار ما عوض میشه، درک ما هم بالاتر میره.

      من اینو حس کردم، درک کردم …

      هر فایلی رو گوش میدم، تکرارش بازم برام تازگی داره…

      انگار الان تازه دارم میشنوم و انقدر ذوق میکنم موقع شنیدن که نگو و نپرس و قربون صدقه ی استاد میرم که عجب چیزی گفتی استاد جان، زدی به هدف…

      به هر چی توجه کنم، همونا میاد تو زندگیم.

      دیشب دیدم حسم از خوب داره به خنثی نزدیک میشه، سریع رفتم سراغِ سپاس گزاری که سریع حس رو خوب میکنه و خدا رو شکر دوباره حسم افتاد روی ریلِ اصلی یعنی داشتنِ حسِ خوب.

      دارم تمرین میکنم مدت زمانی که حسم خوب باشه رو آگاهانه بالا ببرم در شبانه روز.

      چون درک کردم اگه نرم سراغِ خلق حس خوب، حسم کم کم خنثی میشه و بعد هم میره سراغِ منفی شدن.

      یعنی باید هوشیار باشم و لحظه ای غافل نشم از خلق حس خوب برای خودم.

      تمرین جذابیه، چی بهتر از این که حسم خوب باشه اکثر اوقات…

      حسم خوبه، آرامش دارم، خوشحال ترم، بیشتر لذت میبرم از زندگیم و …

      برای همین آگاهانه دارم مینویسم و میگم تو ذهنم از زیبایی ها.

      برات بهترینها رو آرزو میکنم فهیمه جان.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      امیرحسین خواجوی گفته:
      مدت عضویت: 1691 روز

      سلام خانم مقاتلی

      خیلی خوب نوشتید باورهای قدرتمند کننده و محدود کننده رو

      وقتی باورهای محدود کننده رو توی ذهن مون پیدا می‌کنیم میبینم که چقدر موضوعات ساده و مسخره ای هستند که مارو از شادی ها و خوشبختی های عظیم زندگی دور کرده اند

      توکل به خدا

      در این مسیر خوشبختی ادامه میدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      سلام خانم مقاتلی.

      خداروشکر، چند روزی هست خداوند منو هدایت کرده به کامنت عالی شما و من تنبلی میکردم واسه خوندنش، میدونستم باید بخونم ولی یا کاری پیش می اومد یا گوشیم زنگ میخورد یا میرفتم سراغ کارهای دیگه و….

      خداروشکر که پاسخ سوال چند روز پیشم توی کامنت شما بود و خدای یکتا مرا هدایت کرد. چه راهکار خوبی، کشیدن جدول و نوشتن اهداف و خواسته ها در یک طرف و نوشتن ترمز ها در طرف دیگر. و بعد اصلاح باور ها در طول زمان. این خیلی عالیه. کاملا دسته بندی شده و مرتب و دقیقا آدم میدونه چه کاری باید انجام بدهد.

      بینهایت ازتون بخاطر این کامنت عالی تون سپاسگزارم.

      ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2107 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه عزیزانم و سپاسگذار دوستانی هستم که پیغامهای پر عشقشان هر بار چشمکی از طرف خداست که انگیزه ای مضاعف برای نوشتن و ادامه مسیر در قلبم ایجاد کند.

    عاشقانه سپاسگذار عزیزانی که روز تولدم را با پیغام های پر عشقشان گلباران و به روزی متفاوت تبدیل کردند، هستم.

    بارانی سیل آسا همچون باران پرادایس جاریست. همزمانی باران فلوریدا و آمریکا نشانه ای الهی از در مکان مناسب در زمان مناسب و با افراد مناسب بودنم است.

    چند روزی بود برای ورود به سایت به تضادهایی بر میخوردم، از آنجا که به من آموزش داده اید هر مسیر سخت مسیری اشتباه است، لحظاتی استاپ کرده و به تعقل پرداختم. همان که امریست الهی همان که تو را از گمراهی و جهل نجات می‌دهد.

    همان که تو را به کشف کدهای مخرب و ترمزها میرساند.

    بررسی فرکانس ها همچون نوار ویدیویی در ذهنم میچرخد. به تعهد غیر قابل مذاکره خروج از فضاهای غیر ایزوله رجوع کردم. کانتکت لیستم را بررسی کردم، خیلی ها حتی اجازه بودن در کانتکت لیستم را نیز دیگر ندارند، زیرا به وضوح آن روز ای کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم را در همین جهان تجربه کرده ام.

    اهرم رنج تجربه لحظهیا ویلتی آنقدر در ذهنم مستحکم بنا شده که با نزدیکترین فرد زندگی ام در این مقوله شوخی ندارم.

    سه سال است به صورت متمرکز در حوزه ارتباطات مطالعه و تحقیق و بررسی کرده و در حال کشف قوانین و درآوردن کدهای مخرب و ترمزهای خویش هستم.

    نتایجی عالی چه همان زمان که در زندگی سابقم بودم کسب کرده چه الان که در حال تجربه دنیایی جدید هستم.

    هرجا رفته در نگاه اول همه شیفته و عاشقم می‌شوند. البته باید اقرار کنم محبوبیت همیشه در وجودم بوده است، اینکه چون نگین در هر محفل بدرخشم از فضل الهی در من مأنوس است.

    اما همان باور عدم لیاقت و احساس گناه که چون زالویی به من چسبیده بود و مانع تجربه زیبای رابطه عاطفی عالی ماندگار شده بود امانم را بریده بود.

    خواهران چندسال کوچکتر از خود را میدیدم که چه سهل و آسان در کنار زوج های هماهنگشان از همان ابتدا مسیری راحت، عاشقانه و زیبا را در ارتباطات طی کرده بودند.

    اما من همچنان اندر خم کوچه ای جان کنده تا رابطه ای ناهماهنگ که خدا بارها با چک و لگد به من ناهماهنگی اش را فریاد زده بود به خاطر وابستگی هایم با چنگ و دندان حفظ کنم.

    با کار کردن در این بخش که البته لازم است تا آخر عمر رویش کار کنم همان رابطه به طرز معجزه آسایی رویی دیگر گرفت. رویی که سالها منتظر تجربه اش بودم. اما گویا خدا میخواست قدرت قانون احساس لیاقت و نداشتن احساس گناه را برایم رونمایی کند.

    اگر در همان رابطه من آن معجزات را تجربه نمیکردم، اگر من آن عشق و احترام و محبتی که یکسال آخر در آن رابطه تجربه کردم را نمیدیدم

    تا آخر عمر درگیری ذهنی ام این بود که چرا این قانون در مورد علی کار نکرد ؟ اما خدا با معجزاتی که در آن مدت برایم رونمایی کرد به من ثابت کرد نیاز به هیچ کار خاصی نبود همان کد مخرب احساس گناه و عدم لیاقت کافیست تا معجزه سخر را تجربه کنی.

    من زمانی آن معجزات در روابط را تجربه کردم که هیچ کاری حتی مهم‌ترین کارهای زندگی زناشویی را نیز اجرا نمیکردم و عشق و احترام و محبتی دریافت میکردم که در کل سال‌هایی که تک تک لباسها با ترتیب رنگ چیده شده، غذای رژیمی رأس ساعت آماده سرو بوده همچون پرستاری عاشق در بیماری ها و‌ مصدومیت ها یک تنه همه چیز را مدیریت کرده ، همه چیز از ظاهر و عملکرد و پوشش مطابق میل همسر بوده دریافت نکرده بودم.

    کسی که در طول عمرش به غیر از غذاهای باربیکیویی و نیمرو املت چیزی دیگر درست نکرده بود، صبح ها با چای گل محمدی و دارچین تازه دمش و ظهرها با برنج و ماهیچه لذیذ و مرغ و….

    اتو کشی و انجام کارهای خانه، مرا از معجزه احساس لیاقت و ارزشمندی شگفت زده میکرد.هنوز هم یادآوری و مرور آن روزها برایم زیباست.

    با درک و عمل به قانون رابطه ای خلق کرده بودم که در کل زندگی آرزویش را داشتم.

    کلامتان در و گوهر است زیرا میدیدم اطرافیانم سر سوزنی از کارهایی که من انجام میدادم انجام نداده و عشق و احترام و قدردانی دریافت کرده که مرا بارها به فکر فرو میبرد.

    و اینک منطق این تفاوت ها را درک کرده ام ، اما هنوز نمیتوانم ادعایی در این زمینه داشته ام.

    پاشنه آشیلم است ، جهل در مقابل کسی که دوستش دارم از خودگذشتگی ،گوش خود را پیچانده ام اما هزار گاهی به محض غفلت قد علم کرده و باز مرا به در و دیوار میکوبد.

    گویا تا آخر عمر لازم است چهار چشمی پاییده شود.

    قلبم مرا به تلگرام ارجاع داد ، پیغامی از گروه معماری داشتیم از همان ابتدا هم ناهماهنگی خود با آن افراد را حس میکردم.

    اما احساس میکردم شاید لازم است از غار تنهایی خود بیرون آمده و تشکلی جدید را تجربه کنم، مهارتم در زمینه معماری را تقویت کنم.

    همان دری که روزگاری از تجربه اش محروم شده بودم. پلی نبود که از آن عبور کرده و گذشته باشم.

    بالاجبار و از روی محدودیت آن را کنار گذاشته بودم. واین برایم خوشایند نبود.

    ذهن من از محدودیت بیزار است.دلش میخواهد درختان ممنوعه جلوی دستش باشند اما آزادانه به آن نزدیک نشود. پاداش هایی از این روش دریافت کرده ام که کسر شأن میدانم که چیزی از جلوی دستم برداشته شود.

    اصلا به نظرم این یک قانون است زیرا خدا هم برای آدم و هوا اجرایش کرد.

    همه چیز باید جلوی دستت باشد تا تو تقوا را تمرین کنی تا تو تقوا را درک کنی.

    گوشه ای از ذهنم درگیر تجربه اش بود، آنقدر که حتی وقتی همسر سابقم مدرک ارشد معماری را برایم از دانشگاهی معتبر بین المللی هدیه گرفته و با عشق به دستم داد هم نتوانست آن تکه از وجودم را ترمیم کند.

    به من یاد دادید که چیزی که دوست دارم را تجربه کنم و بعد تصمیم بگیرم آیا میخواهم ادامه دهم با خیر.

    باید در این مسیر قدم میگذاشتم، آزادی تجربه اش را که خلق کرده بودم. اما نشانه ها چیز دیگری میگفت.

    چند وقتی بود که به طور نامحسوسی کندی روند پیشرفتم را حس میکردم، چه زیبا مرا با درک درست کن فیکون آشنا کردید.

    کد ها که درست باشند برنامه لاجرم ران میشود، این کندی پیشرفت ها نشئت گرفته از کدام نشتی انرژی است؟

    لازم بود اره ای تیز کنم و یک پاکسازی دوباره انجام دهم.

    وقتی روند زندگی ام را بررسی کرده بودم به وضوح درک کرده بودم که رفتن در فضای غیر ایزوله و بودن در کنار افراد غیر ایزوله مرا نه تنها از نوشتن و در سایت بودن دور کرده بود ،بلکه به واسطه تخطی از قانون الطیبین لطیبات چک و لگد ها هم نوش جانم شده بود.

    هرگز فراموش نمیکنم که بعد از چند ماه زمانی اجازه نوشتن پیدا کردم که درب کلاس های معماری و بودن در فضای کاری معماری را در بهترین شرایط کاری بستم.

    با وجود انتقادات و سوال جواب‌ها و وعده وعیدهای فریبنده اطرافیان و مجموعه ای که همکاری داشتیم ،عزمی راسخ جزم کرده و در اوج آزادی تصمیم گرفتم تمرکزم را روی نوشتن و درک قوانین الهی بگذارم.

    به محض رفتن در آن مسیر با تضادی در سلامتی زنانگی ام مواجه شده بودم هر ماه میگفتم دیگر این ماه درست میشود ، که سنگینی بارش کنترل ذهن را برایم سخت کرده بود. هر ایده ای که به نظرم میرسید اجرا کردم فایده ای نداشت از یک نعمت الهی محروم شده بودم.

    استاپی کرده و مسیر را بررسی کردم هدایت ها آمد فقط مانده بود تبعیت از هدایت الهی و رسیدن به کد لاخوف و لا یحزنون

    باید در کارهای که به مردان مربوط است را میبستم این هدایتم بود

    من باید همچون صدف در مرواریدم میماندم همان که لازم بود تا بتوانم الهامات را دریافت کنم و بر قلمم جاری شود.

    چقدر دلم برای نوشتن تنگ بود.

    بعد از 5 ماه در اولین هفته بستن آن درها ، آن تضاد سلامتی خود حل شد.به طرفه العینی خانه ای که مدتها منتظر شرایطش برای تجهیز بودم به نیکوترین و بهترین شکل تجهیز شد.

    روند بستن قرار داد اجاره خانه ام با بهترین مستأجرها به آسان‌ترین شکل انجام شد.

    خواسته هایی که طول کشیدن غیر منطقی اش نشان از ترمزها و کدهای مخرب بود.

    نپذیرفتن را چه زیبا در قدم 5 به ما آموزش دادید.

    آن مثال تضاد طول کشیدن یافتن قطعه مورد نظر سیستم برقی آروی و فشار دادن یک دکمه مرا دگرگون کرده است.

    همزمانی حل شدن معجزه آسا و خود به خود آن تضاد سلامتی با استعفا از محل کار در هفته اول و دومین روزی که آگاهانه سر کلاس حاضر نشدم. مرا به درک بهتری از گاز و ترمز رساند.

    آن کار و آن فضاها مال من نبود بودن در آن فضا مناسب من نبود نه اینکه بد باشد نه همه چیز عالی اما هرکسی را بهر کاری ساختن.

    قلبم نوشتن را فریاد میزد، قلبم در خانه بودن و مطالعه و درک قوانین و قرآن و نوشتن را فریاد میزد.

    همچون قوم بنی اسراییلی شده بودم که من و سلوی را رها کرده و دنبال ماش و عدس و پیاز بودند.

    آگاهی ها و درک علوم و قوانین الهی را رها کرده و دنبال درک آگاهی پایین تر بودم.

    دلتنگ بودم برای نوشتن برای شما و عزیزانم.

    نمیدانم شاید از نوشتن برخی حقایق و خودافشایی ها هراس داشتم. و به خاطر فرار از نوشتن به معماری پناه برده بودم.باید بیشتر خود را واکاوی کرده که چرا از نوشتن فرار کردم.

    به استادی فکر میکردم که عاشق نجاری بود و از آن منع شد و همان ممنوعیت گویا بهترین ممنوعیت جهان بود تا استادی باشد که میلیون ها تشنه حقیقت را با خدا و قوانینش آشنا کرده و وعده صدق رسولا یتلو علیکم آیات الله را محقق سازد.

    به مریم شایسته ای فکر میکردم که معماری را رها کرده و با دوربین و قلم شیوایش زیبایی های جهان اطرافش را به اشتراک گذاشته و این فایل ارزشمند و الهی را به ثبت و ضبط رسانده و در حال انجام مقدس ترین رسالت الهیست.

    از گروه تلگرامی دوره معماری نیز لفت دادم هنوز ترس از قضاوت داشتم ، نجوای ذهنم شوق و ذوقم ، شهریه کلاس را به رویم میکوبید و مرا از قطع کامل منصرف میکرد.

    اما دل را به دریا زدم پیغامها مدتی بود که جز لغو و بیهوده چیزی در پی نداشت.

    به سایت برگشتم به راحتی وارد سایت شدم کدش همان بود از آن گروه لفت داده نشتی انرژی پیغام های ارسالی از گروه را بسته ،پا را از ترمز برداشته و آسان به سایت و نوشتن و دریافت این آگاهی های الهی هدایت شدم.

    عاشق وجودتان هستم استاد عزیزم بهترین نعمتهای الهی دنیا و آخرت به همان شکل باران سیل آسا برسرتان نازل شود.

    چه خوب شد که پدرتان مانع نجار شدن شما شد ، شما که با آن عشقتان لاجرم بهترین در آن حوزه در جهان میشدید ، شاید فراتر از ایکیایی در جهان خلق میکردید، اما آیا کسی به زیبایی شما در این زمان میتوانست توحید و درک قرآن را آموزش دهد؟؟؟؟

    کسی به زیبایی شما میتوانست 12 قدم را آموزش دهد؟کسی به زیبایی شما میتوانست عزت نفس را آموزش دهد؟

    کسی به زیبایی شما میتوانست قانون سلامتی را آموزش دهد؟

    کسی به زیبایی شما میتوانست ثروت را آموزش دهد؟

    کسی به زیبایی شما میتوانست عشق و مودت را آموزش دهد؟

    کسی به زیبایی شما میتوانست…….. ؟؟؟؟؟؟

    پاشنه آشیلم است ، احساس گناه و عدم لیاقت اما بکوب رویش کار میکنم.

    باز هم با نتایجش صحبت میکنم.

    ما با خدای سریع الجواب و سریع الحسابی طرف هستیم که کلمح بصر از نشانه های روند اجابت درخواستش است.

    کن فیکون برایش آسان ترین کار جهان است.

    وقتی با خدایی طرف هستی که خواسته تخت کسی دیگر را برای سلیمان در یک چشم برهم زدن موجود میکند، فقط میماند ایجاد باورهای سلیمانی.

    آخ که چقدر همین روند شکل گیری خواسته های سلیمانی حرف برای گفتن دارد.

    وقتی با خدایی طرف هستی که به مریم باکره عیسی می‌دهد کن فیکون

    به من بر میخورد وقتی روند خلق خواسته ای و تضادی کش دار میشود.

    شاید نجوای ذهنی برای گول زدن از یادآوری تکامل استفاده کند و مرا با این حربه گمراه کرده و ادامه همان روش های قبلی را کافی بداند، اما کلافگی ام برای طولانی شدن روند شکل گیری خواسته گواه آن است که لازم است اره ام را تیز کنم.

    می‌توانم تا صبح قیامت از برداشتن پا از ترمز و به طرفه العین خواسته ها را خلق کردن بنویسم.منتظر کامل شدن دیگر نتایج این روند جدیدم هستم تا با عشق برایتان مکتوب کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 165 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2363 روز

      سلام به نفیسه خانم نفیس

      وای که چقدر زیبا از کلمات استفاده کردی چون نویسنده ای که سالها مشغول نوشتن بوده با شیوایی تمام خودت را شخصیت اصلی داستان قراردادی و به واکاوی آنچه که باید میشد با برخوردن به تضادهای آشنا ونا آشنا دست وپنجه نرم کردی تا راه رسیدن به خواسته را به من بیاموزی

      که برای رسیدن به وصال باید ازدرگاه همان به وصال رسید توحید توحید توحید

      واگر توانستم به این درک همچون استاد عزیز عباسمنش برسیم وله کن فیکون

      خانم نفیسه نوشتن نفیست را آدامه بده تا میتوانی بنویس که نوشتن روح انسان را به پرواز در می آورد

      ازدلنوشته ات بسیار آموختم

      شاد وسالم موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2330 روز

      به نام خدای مهربانم

      سلام نفیسه عزیزم

      دختر تو عالی هستی

      اصلا شک نکن که تو از بهترین و لایق ترین انسانهای خداوند بر روی زمین هستی و من هم….

      چقدر مسیر تکاملت رو دوست دارم

      چقدر نوسته هات حالم رو دگرگون میکنه از نوع مثبتش

      در هر فایلی انگار فقط میگردم تا کامنت شما رو پیدا کنم و با عشق و لذت بخونمش و معمولا هم برایت بنویسم تا بدانی و بائر کنی که تو لایقی

      همه ما لایق بهترین ها هستیم

      مینویسم تا بدانی و بدانم و باور کنیم که بدیترین و مخرب ترین و تاثیرگذارترین احساسی که میتونه ما رو از دریافت نعمت ها و ورود هر خواسته ای به زندگیمون جلوگیری کنه، احساس گناه هست

      قطعا شما دوره ارزشمند عزت نفس رو دارید

      این دوره برای من تحولی عظیم رو در زندگیم ایجاد کرد

      دوره ای که من رو از یه قربانی و کسیکه احساس گناه های متفاوت داشت ، به فردی تبدیل کرد که خیلی متفاوت تر از قبلشه

      نمیدونم شاید هنوز اون احساس گناه و اون احساس قربانی بودن و خواستن اینکه دیگران برایم دلسوزی کنند باعث شده که آن عشق واقعی و حس اطمینان و اعتمادی که در زندگی زناشویی دنبالش هستم را بدست نیاورم اما میدانم که بهتر از قبلم هستم

      همین دیروز دوباره در رابطه ام دچار یک تضاد شدم که بارهای بار برایم اتفاق افتاده و میدانم که اگر یک الگوی نامناسب و تکراری به گفته استادم در دوره 12 قدم ودوره ارزشمند عشق و مودت ، برایم رخ میدهد نشان میدهد که من دارم از یک سری باورهای مخرب ضربه میبینم و تا درسم رو یاد نگیرم و تغییر ندهم، اون روند معیوب مدام و مدام تکرار می شود

      بسیار امیدوارم که من هم بتونم درست تر و درونی تر اون باور یا باورهای مخرب در روابطم را پیدا کنم زیرا با وجود اینکه در زمینه کاری و ارتباطات بیرونی بسیار موفق هستم و بارها مورد تحسین دیگران وخودم حتی قرار گرفته ام اما آن شک و تردید از جانب همسرم در مورد من ، بهبود خاصی نیافته و میدانم تا در این زمینه بهبود نیابیم، زندگیم آنی نیست که میخواهم

      برایت نوشتم تا بدانی در این مسیر همه ما در حال رشد و طی تکاملمان هستیم

      قطعا جدا شدن شما از همسر سابقتان یک در جدید بر روی شما باز کرد و این نشان میدهد که شما جسارت هر کار بهظاهر ناممکنی را دارید

      بهقول استاد، باید در عین ترس، قدم برداشت و اون وقته که میبینیم اون ترس، فقط ظاهرش ترس داشته و در درون، فقط خیر و خوبی برای ما داشته دقیقا مثل قضیه راننده شدن من که باع شده بود من سالها از لذت رانندگی کردن محروم باشم

      حرف ها و تجربه ها برای نوشتن زیاد هستند

      دوستت دارم خواهر نازنینم و با عشق فراوان کامنتها و تجربه های شما رو میخوانم

      تحسینت میکنم و برای هممون رشد و بهبود واقعی و مستدام رو در همه جنبه های زندگیمون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2107 روز

        سلام به زهرای نازنینم

        سپاسگذارم برای نگاه پر از عشق و مهربانی ات ، نگاهی که نمایانگر وجود گرانبها و پر از عشقت هست.

        به حضورم در این جمع و کنار الماس هایی چون شما افتخار میکنم، عزیزانی که بخش مهمی از زندگی شان را کارکردن روی خودشناسی قرارداده ، همان اصلی که ریشه خداشناسی را تشکیل می‌دهد.

        همیشه از نگاه و عملکرد مطابق قانونتان لذت برده و برایم قابل تحسین هستی.

        عزت نفس

        نامش را بردی ، همان که کفه سنگین و اصل ترازوی موفقیت در هر زمینه ای را تشکیل داده است.

        همان که هر قسمت لنگان زندگی علی الخصوص روابط را بررسی کنی ردپایش کمبودش را به وضوح میبینی.

        همانکه کافیست لحظه ای خیالت راحت شود که خوب رویش متمرکز شده ای و لحظه ای غفلت کنی، چنان زیر یک خمت را می‌گیرد و خاکت میکند که خودت هاج و واج میمانی.

        شوخی نیست قصه سر درازی دارد ، پای سی و اندی سال کمبودش در بندبند وجودی مان رخنه کرده و نهال وجودش تازه در حال جان گرفتن است.

        راهی دراز در پیش است تا درختی تنومند شده تا بیدی نباشد که به بادی بلرزد.

        جهاد گرچه از دوشمان برداشته شد اما برپاکردن جهاد اکبر برای ساختن عزت نفس تا آخر عمر بر دوشمان است.

        خدا ما را به حزب خودش دعوت کرد ، لبیکش را گفتیم اما همیشه لازم است جلیقه ضد گلوله عزت نفس تنمان باشد تا حزب شیطان بر ما مستولی نشود.

        چه خوب و واضح در رابطه بت همسر نمود پیدا کرده و با یک تضاد و یا یک اتفاق خوب به تو نشان می‌دهد در کجای کار عزت نفس هستی.

        روی خودت کار کن مهربانو ، روی ارزشمندی ات ، روی سوگولی خدا بودنت، روی اینکه خدا گوهری به نام زن خلق کرد و در کل قرآن به پاس 4 مسئولیت عظیمی که بر دوش گرفت که هیچ مردی برعهده نگرفت اهم حدود های الهی را برای آب در دل تکان نخوردن این الماس زمینی قرار داد.

        سپاسگذارم که با دستان طلایی ات این کلمات زیبا را جاری کردی.

        دل‌هایمان را در این بهشت زمینی چه زیبا به هم الفت داد ، چه زیبا گفت اگر تمام آنچه روی زمین است صرف میکردی که میان دل‌های آنها الفت دهی، نمیتوانستی

        ولی خداوند میانمان الفت ایجاد کرد و او توانا و حکیم است

        دوستت دارم و خدا را سپاسگذارم که فارغ از غوغای جهان در این بازی رشد و تعالی هستیم و از سرندهای الهی سربلند بیرون آمده و در مسیر ماندیم.

        برایت بهترین های دنیا و آخرت را از تنها ابر قدرت جهان آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      گل گفته:
      مدت عضویت: 1829 روز

      نفیسه عزیزم برای چندمین بار شاید کامنت شمارو خوندم و هربار بیشتر از قبل تحسینتون کردم

      از زمانی ک سایت باز نمیشد تا زمانی ک ب سایت اومدید ؛؛ چقدرر مساله حل کردین و با نتیجه عالی برگشتید .

      واقعا به عینه قانون رو در کامنت و زندگی شما میشه دید.

      من همیشه کامنتهای شمارو دنبال میکنم . قبل‌تر ک از جریانات عاطفی مفصل مینوشتید من هم در رابطه تصادف داشتم و فکر میکردم بله دگ اینها نشانه هست و .. طلاق من هم حتمی هست و .. با کج فهمی ها چشم بروی حتی قانون بستم و ب نکات منفی توجه کردم و .. خدا چ زیبا گوشمو پیچاند و دستمو گرفت تا آرام بگیرم.

      الان چندین سال هست ک همسر من هم هیچ ربطی ب گذشته نداره و دقیقا چیزای ک گفتید از چای هل و دارچین و غذاهای لذیذ و… خصوصا زمانی ک حتی ب وظایف شرعی هم مایل نیستی ! در کمال احترام و لطف و زیبایی انجام میشه و من اینو ب عینه لمس میکنم

      و البته باز باورعدم لیاقت میخواست کارخودشو بکنه ک مچش گرفته شد …

      و بقول شما تا ابد باید چهارچشمی پاشنه آشیل هارو پایید..

      خداروشکر میکنم برای این کارکردن روی خودمون این قانون های ثابت همانکه گفت آیا ما برنداشتم باری ک خم می‌کرد کمرت را؟ و این بار ها؛ همون باورهای اشتباه هستن..‌

      بارخدایا سینه هامون رو گشاده کن با درک و فهم بیشتر و عمیق تر

      ممنونم نفیسه عزیزم دوست داشتم اینهارو براتون بنویسم بانوی نفیس

      برای دُر گرانبهای وجودت

      و البته چ قلم زیبایی هم داری زیباجان

      استاد عزیزم سپاس برای وجودتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      اکرم مهدی گفته:
      مدت عضویت: 1216 روز

      سلام نفیسه جان

      چقدر از خواندن کامنت شما لذت بردم چقدر زیبا وادیبانه نوشتید واز ترمزها وخواسته هات وآیات زیبای قرآن سخن گفتید ومن در کامنت شما تیکه ای از فایل صوتی خود را یافتم که برای باور سازی مثبت ضبط کرده وگوش می کنم واین را نشانه ای از قوانین خدا می دانم واینکه هرروز بیشتر از قبل دارم به خواسته ام نزدیکتر می شوم امیدوارم هرچه زودتر کامنت های برآورده شدن آرزوهایت را شاهد باشم وشما مصداق

      کن فیکون قران باشی وبیایی وبرایمان بنویسی از باور توحیدیت که چه زیبا نتیجه می دهد .

      دوستت دارم بهترین ها را بر ایت آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      فهیمه و علی دوست داشتنی گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      سلام نفیسه عزیزم چه زیبا نوشتی عزیزم چقدر حرف های گران به و فوق العاده و گهربار در متنت جاری شد منم مثل شما برای بدست اوردن چندر غاز خودم رو مجبور کرده بودم کار کنم و با انسان های مدار پایین سروکله بزنم و وقت گران بهایم را هدر بدم در صورتی که روحم داشت تنهایی را فریاد میکشید ، دوست داشت تنها باشد دوست داشت از ادم ها دور باشد و من چندسال بخاطر ترس از حرف مردم که اینقدر درس خوندی باید سر کار بری باید کاری داشته باشی و فقط بخاطر اینکه ازرافیان به من گیر ندن خودم رو درگیر کارهایی که نو توش عالی بودم و نه پول درستی در میاوردم و نه دوسش داشتم درگیر کرده بودم و خودم رو به رنج و بدبختی انداخته بودم و به تضادهای مختلفی روبرو شدم و سلامتیم دچار مشکل شد اما بالخره با تمام قوا امدم جلو و خداوند هم به بینهایت طریق از طریق دستانش شرایطی را برایمم جور کرد که بدون تلاش من به خواستم رسیدم و در خونه و در تنهایی خودم با خدای خودم دارم عشق و حال میکنم واقعا خدارو از این بابت سپاسگذارم که همچین فضایی رو براهم فراهم کرد، مممنونم که نوشته هات باعث شد به منم یاداوری بشه که کجا بودم و ارزوی الان رو داشتم و الان میتونم بدون دغدغه چیزی ساعت ها بیام توی سایت بچرخم کامنت های بچه ها رو مطالعه کنم و عشق کنم و لذت ببرم از این مسیر زیبا و لذت بخش و به ندای قلبم گوش بدم و اینکه روزی من دست کسی نیس که بخوام اون چیزی که باب میلم نیست انجام بدم بلکه روزی من دست خداست و همه کاره اوست و من فقط با اون کار دارم و همه چیز رو از اون میخوام خودش یه جوری جوور میکنه از بینهایت طریق،ممنون خدای مهربونم

      ممنونم بابت دوستان گلم در این سایت فوق العاده

      ممنونم بابت نفیسه جان عزیزم که حرفاش مثل در بیرون میریزد و من را در راهی که دارم میرم ثابت قدم تر میکند خدایاشکرت خدایا شکرت بابت این زمانی که برای کامنت نوشتن دارم خدایا شکرت خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محمدرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1330 روز

      سلام دوست خوشتیپم

      خیلی خیلی سپاس به خاطر این قلم زیبا و فرکانس الهی که در نوشته هات جریان داشت

      خیلی خیلی سپاس برای وجود انسان هایی مثل شما

      برام افتخار بزرگی بود که کامنت زیبای شما احساسم رو عالی کرد

      که خواستم ازتون بصورت مکتوب تشکر کنم

      نوشته هاتون برام مفهوم نامحدود بودن همه چی رو فریاد میزد

      و احساس قدرت کردن برای بودن در این هدایت الهی

      براتون بهترین حال رو در لحظه به لحظه زندگی تون از خدای مهربون میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهه امینی گفته:
      مدت عضویت: 984 روز

      سلام خانم حاجی محسن عزیز لذت بردم از خواندن پیامتون جسارتتون برای ترک گروه معماری و کار کردن روی خودتون رو تحسین میکنم چندین پیام در فایلهای دیگه از شما مطالعه کردم چقدر روند شما روند توحیدی شدنه واقعا ازتون ممنونم که نوشتید و این حجم از انرژی رو به اشتراک گذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1279 روز

    سلام به روی ماهت استاد قشنگ من

    چقدر دلم برای کامنت گذاشتن برای فایلهای فوق‌العاده شما تنگ شده بود

    حقیقتا اینقدر احساسم خوبه ک حتی فایل رو نشنیدم زدم رو دانلود و ازدیدن عکس زیبای شما اینقدر ذوق کردم ک گفتم باید همین الان کامنت بزارم و بعداز دیدن و شنیدن فایل و اگاهیی های بینظیری ک تو این فایله باز بعدا میام و کامنت میزارم

    استاد من چندروزی بود بسته نداشتم و نمیتونستم کامنت بزارم

    امروز به عشق سایت شما بسته گرفتم و الان خیلی خوشحالم و احساس میکنم بال های پروازم بازه که میتونم تو سایتتون کامنت بزارم

    استاد میخام بگم عاشقتونم خیلیی دوستتون دارم

    خیلی حالم خوبه

    چون چندروزیه ی درخاستی از خداوند داشتم و وعده دادم بهش که هرطور شده نمیزارم نجواها بیان و ذهنم رو به شدت کنترل میکنم و تو احساس عالی میمونم

    امروز صبح زدم رندوم رو سوره بقره ایه 40

    خداوند فرموده بودند :ای بنی اسرائیل نعمتهایی ک به شما دادم رو به یاد بیاوردید و به عهدی ک با من بستید وفا کنید تا من نیز به عهد شما وفا کنم و فقط از خداوند بیم داشته باشید

    ینی واضح تر از این؟

    ینی این نشونه خداوند نیست پس چیه؟

    خداوند به من گفت از اتفاقات قبلی ک خلقش کردی کمک بگیر برای اینکه بتونی کنترل کنی خودت رو و افکارت رو و اگه به تعهدی ک دادی عمل کنی من به تعهدم عمل میکنم و اینم بهم گفت ک فقد از من بخاه

    من عاشق این خدا نشم؟

    این خدای بخشنده لایق عبادت هست

    این خداوند هدایتگر لایق ستایش هست

    این پروردگار من لایق سجده گذاری هست

    من تسلیم این رب قدرتمندم

    من از هرخیری ک از پروردگارم بهم میرسه بهش فقیرم

    پروردگارا اینقدر مطمعنم ک به این خاسته ام میرسم ک دیگه رسیدم به ارامشی عجیب

    ارامشی ک از اطمینان به ربم میاد

    ارامشی ک حاصل نشونه هایی ک بهم داده

    من خوشبخترین دختر زمینم ک خداوندرو تو قلبم حس میکنم

    من قوی و شجاعم چون برترین نیروی جهان پشتمه و هوامو داره

    خدایاااااا ممنونتم ک من رو خالق زندگیه خودم افریدی

    بخدا اینقدر ازین داستان خوشحالم که حد نداره

    چقدر خوبه ک تنها قدرت تو دستای خداییه ک قدرت خلق زندگیم رو به خودم داده

    تنها قدرت از آن اوست و اوست توانا بر هرکاری

    من ناتوانم رب من اما تو توانایی

    من نمیدونم اما تو میدونی

    من نمیفهمم اما تومیفهمی

    من نمیبینم اما تو میبینی

    پروردگارا تو کمکم کن که من تنهای تنها دراین سرزمین زیبا و قشنگ هستم با تو

    هیچکسی نیست فقد خودم و خودتی

    عاشقتم خدای من

    عاشقتم استاد من

    عاشقتم مریم جونم

    عاشقتم فرشته قشنگم

    من زندگیم را میسازم و از صبر و صلات یاری میجویم

    خداوندا سپاسگزارم برای حمایتهایت

    عاشقتونم خانواده بینظیر سایت عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 175 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1901 روز

      سلام فرشته جانم.

      خوندن کامنتت، حس خیلی خوبی بهم داد.

      ازت ممنونم که کامنت به این زیبایی و حس خوب نوشتی و باعث شدی هم حس خودت بهتر و بهتر شه، هم این حس خوب رو برای بقیه هم ایجاد کردی.

      بدون شک، خدا تو رو به خواسته ات میرسونه چون بهش اعتماد داری.

      ممنونم که نشونه ات رو هم نوشتی، برای من هم تبدیل شد به نشونه ای از خدا برای من.

      چون اومدم سایت و کامنتت رو خوندم و مطمئنم که باید میخوندم.

      ازت ممنونم، بهترین ها برای تو.

      ذوق و نشاط ات برای خدا خیلی قشنگ و تحسین برانگیزه.

      هر لحظه داره این نشونه به سمتم میاد که:

      توجه کنم به نکات مثبت و زیبایی ها.

      سپاس گزاری کنم.

      تحسین کنم.

      به هر چیزی طوری نگاه کنم و فکر کنم که بهم حس خوب بده.

      این قوانین معجزه میکنن وقتی تبدیل به برنامه ی روزانه میشن.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        فرشته شریفی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سمانه زیبا و ارزشمندم سلام به روح پاک و خداییت

        چقدر لذت میبرم که در کنار شما هم خانواده ای های عزیزم هستم

        سپاسگزار خداوند مهربانمم که بر دستانم جاری شد و این جملات گوهربار رو نوشتم

        واقعن به خودم افتخار میکنم که اینقدر دختر شاد و پرانرژیی هستم و مطعنن همه از بودن با من لذت میبرن(این باورو جدیدا دارم رو خودم کار میکنم چون واقعا همینه)

        من عاشقتم سمانه عزیزم

        درپناه الله یگانه و بی همتا باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1901 روز

          سلام فرشته جانم.

          ممنونم که برام پیام گذاشتی و این جملات زیبا رو بهم هدیه دادی، انرژیشون رسید دستم.

          باوری که نوشتی عالیه و برای من هم میتونه موثر باشه:

          واقعاً به خودم افتخار میکنم که اینقدر دختر شاد و پرانرژیی هستم و مطعناً همه از بودن با من لذت میبرن

          اتفاقا قبل خوندن کامنت شما، داشتم تو ذهنم در مورد باورها فکر میکردم و اینکه وقتی باورهاتو رو عوض میکنی به سمت چیزهایی که بهت امید و شادی و آرامش میدن، زندگی آدم عوض میشه.

          بلافاصله نمونه های این اصلاح باورها ردیف شدن تو ذهنم:

          نسبت به دریافت هدیه گارد داشتم، یعنی از دست اون آدم میدیدم و به غرورم برمیخورد، هدیه رو از سمت خدا نمیدونستم، دنبال جبران و پرداختش بودم.

          در ظاهر تشکر میکردم از خدا و اون آدم، ولی همش میخواستم جبران کنم.

          تا اینکه به واسطه همین فایلهای اخیر استاد در رابطه با ترمزها، یه روز صبح یهو شفاف و آشکار شد که سمانه داری ترمز میذاری روی ورودِ هدیه به زندگیت…

          عذرخواهی کردم از خدا که هدیه ها رو از طرف اون نمیدونستم و فکر میکردم از طرف بنده های خداست.

          هدیه ها از طرف خدا هستن که با دستِ بنده های خدا به دستمون میرسن، روزیِ غیر حساب هم محسوب میشن.

          اینطوری شد که یه دریچه ی ورود نعمت و ثروت رو که بسته بودم خودم، با شناسایی ترمزم و اصلاح باورم درست کردم.

          من والله یرزق من یشاء بغیر حساب رو تکرار میکردم، داشتم باورش میکردم، یعنی مطمئن بودم که خدا اینکار رو برام انجام میده، ولی متوجهِ ترمزهایی که نمی‌ذارن این روزیِ غیر حساب وارد زندگیم بشه نبودم…

          خداوند شگفت انگیزه.

          عصر همون روز یه تماس داشتم که خبر داد از ورود یه هدیه ی به شدت بزرگ، چیزی که من میخواستم…

          بلافاصله سپاس گزاری کردم اینبار کاملا قلبی و عمیق…

          با عشق پذیرفتمش و لذت بردم.

          تماماً هم متوجه بودم و میگفتم خدایا دمت گرم، نتیجه اصلاح باورم رو چه سریع برام فراهم کردی و بهم نشون دادی.

          از اون روز به بعد ورودِ هدیه به زندگیم برام آسان تر و بیشتر فراهم شد.

          از روی همین مثال، از خدا خواستم که ترمزهامو برام آشکار کنه تا بتونم کد صحیح باور رو براشون اعمال کنم.

          هنوز هم لایه های پنهان داره باورهای محدود کننده ام در رابطه با هدیه، فعلا به موارد آشکار هدیه واقف شدم و دارم لذت میبرم از این خلق، از این بهبود…

          به همسرم گفتم، خدا از بی نهایت راه و روش که من حتی فکرشو نمیکنم هر ثانیه نعمت و ثروت وارد زندگیمون میکنه منتها ما ناآگاهانه مسدود کردیم دریچه های ورود نعمت رو.

          ترمزها دریچه ها رو میبندن.

          جالبه که من درک درستی از ترمز نداشتم، برای همین نمیدونستم چطوری باید روی باورهای محدود کننده یا همون ترمزها کار کنم برای بهبود خودم.

          تا اینکه فایلهای اخیر استاد هدایتم کرد به درک بهتر ترمزها…

          استاد جان سپاس گزارتونم تا همیشه.

          خدایا شکرت که تو زندگیمی، خدایا شکرت که هر لحظه هدایتم میکنی به بهترین ها در بهترین شرایط زمانی و مکانی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1901 روز

          فرشته جانم

          پیام قبلی رو که برات نوشتم، هدایت شدم به گوش دادنِ همین فایلی که کامنت نوشتیم در صفحه اش:

          چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1

          برام جالب بود، دقیقا خود همین فایل و فایلهای دیگه باعثِ شناساییِ ترمزم در رابطه با ورودِ هدیه به زندگیم بود.کاملا سورپرایز شدم از این همزمانی.

          مجدد گوش دادم این فایل رو، چقدر عالی توضیح میدن استاد جان در رابطه با اهداف و ترمزها…

          فرشته جانم، اسم و فامیلی خیلی قشنگی داری، ندیدمت اما میدونم که زیبایی ظاهری و باطنی داری و بسیار دوست داشتنی هستی.

          در پناه خدا باشی همیشه عزیزم.

          امروز و این لحظه باید این فایل رو دوباره گوش میدادم، کاملا متوجه شدم هدایت شدم به این فایل، چیزهایی رو شنیدم که باید یادآوری میشد بهم.

          خدایا مرسی که هر لحظه هدایتم میکنی، عاشقتم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            فرشته شریفی گفته:
            مدت عضویت: 1279 روز

            سلام دوست زیبای من

            تشکر فراوان از وجود شما و بودن در این سایت بینظیر

            من این چند وقت بشدت از خداوند میخام ک دو س تا رفیق عباسمنشی و فوق‌العاده داشته باشم

            حتی به خدا گفتم ک من میخام فقد همسرم عباسمنشی باشه و قشنگ تجسم میکنم ک شبا موقع خاب با همسر عزیزم درحال صحبت کردن راجب زیبایی های روزمون هستیم

            اما هنوز اتفاق نیوفتاده

            ولی به خودم افتخار میکنم ک حداقل تو سایت میتونم با دخترایی مث تو همصحبت بشم و جالبه ک چندوقتیه خیلی فعالیتم زیاد شده و همش تحسین میکنم دختر پسرایی ک تو سایت هستن و با خودم میگم ببین بینهایت انسان تو این سایت هست ک خداوند میارتشون تو زندگی من

            من واقعن لذت میبرم از همصحبتی حتی بصورت کامنت با بچهای این سایت

            در مورد هدایتت به این فایل چقدر خوشحالم ک ترمزتو پیدا کردی دوست نازنینم

            اتفاقن منم هروقت ی فایلی رو بعد از مدتها به سمتش هدایت میشم میفهمم ک چقدر خداوند قشنگ منو هدایت کرده

            الان ک سایتو باز کردم از خداوند خاستم ک هدایتم کنه درباره ی موضوعی ک دیدم برام دیدگاه اومده

            خیلی خوشحال شدم چون دقیقا من ترمزهایی دارم ک قشنگ ورود خاسته هام به زندگیمو گرفتن

            خیلی دوستت دارم عزیزم شماهم بسیار زیبا و ارزشمند هستید دوست من

            بزودی عکسم رو میزارم و چهره زیبام رو شما هم میبنید

            درپناه الله یکتا باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد توقع همدانی گفته:
      مدت عضویت: 1926 روز

      سلام و درود به فرشته عزیز

      پیامت چقدر حس خوبی داشت و من از اولش شروع کردم اشک ریختن چقدر حس خوبی دادی این قدرت خدا چقدر زیاده و ما بی توجهی میکنیم این خدای متعال چقدر بزرگه و ما درکش نمیکنیم

      این صحبت با رب عالی بود انشالله منم بتونم اینطور صمیمی و ساده با ربم ارتباط برقرار کنم

      در پناه خدا شادباشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فرشته شریفی گفته:
        مدت عضویت: 1279 روز

        سلام محمد عزیزم

        حقیقتا خودمم نمیدونستم کامنتم اینقدر زیباست

        وقتی تحسین شما دوست عزیزم رو خوندم رفتم کامنتم رو خوندم و چقدرررر ذووق کردم

        واقعن من چقدر دختر شاد و پرانرژیی هستم خدایا شکرت

        من از شما سپاسگزارم عزیزم ک برام کامنت نوشتی و باعث شدی یبار دیگ برم و کامنت قشنگمو بخونم

        سپاسگزارم از شما

        سپاسگزارم از خداوند که اینگونع جاری شد بر زبانم

        وعده خداوند حق است !

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      mohammadb گفته:
      مدت عضویت: 3994 روز

      سلام به تو فرشته زیبا رو و نازنین

      کامنتت رو خوندم و بعدش رفتم داستانت رو خوندم و لذت بردم، خیلی برات خوشحال که با این سن کمت با این اگاهی ها اشنا شدی و لذت بردم که خدا رو توی زندگیت پیدا کردی و زندگیتو تغییر دادی، همیشه در پناه خدا باشی فرشته عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مجید حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    سلام ب استاد عزیزم و تمامی دوستان عزیز و سپاسگذار خداوندم بابت وجودتون

    امروز روز تولدمه و به سمت این فایل هدایت شدم و میخام بعد از تایمی کامنت بزارم

    در مورد این سوال ک واقعا چن ساله ذهنم درگیرش همین چن وقت پیش هم داشتم بهش فکر میکردم

    من دوسال رو به بیزنس کار کردم بصورت کاملا تمرکزی و با تمام وجودم هم دوسدخترم هم خانوادم هم دوستانم رو کلا بخاطر این کار هیچ گونه ارتباطی نداشتیم صبح زود بیدار میشدم مطالعه میکردم جلسه میذاشتم و خلاصه خیلی کار می‌کردم واقعا از تمام وجودم مایه گذاشتم ولی خب نمیشد انگار رو تردمیل بودم ولی یه نفر دیگه ک ن اصلا سواد درستی داشت ن حرفای خاصی میزد ن کار خاصی می‌کرد مث آب خوردن رشد می‌کرد و من هنگ میکردم خدایا جریان چیه من دارم خودمو ب در و دیوار میزنم نمیشه این چجوریه ک انگار رو سرازیریه شل کرده همینجوری از در و دیوار براش میاد ن اینکه حسادت کنم شایدم میکردم ولی بحث این بود جریان چیه مثلا با همون فرد ی جلسه میزاشتم بعد میبینم این اصا هیچی نمیدونه البته ناگفته نماند اون موقع اصا با شما آشنا نبودم ولی ب لطف خدا و آموزشهای شما الان همه چی عالیه و خیلی خوشحال و سپاسگذارم. و اینکه سوال سوم چ باورهای محدود کننده داشتم ک باعث نشد تلاهاشم جواب نده

    اینکه من در مورد ثروت و ثروتمندان کلا ترمز داشتم و اصا با خداوند رابطه خوبی نداشتم حداقل در مورد ثروت

    دومین باور احساس لیاقت بود ک من خودمو لایق تون جایگاه و اون درآمد نمیدونستم

    باور کمبود داشتم و الانم توش یکم مسعله دارم

    چهارمین باور اینکه پول بسختی بدست میاد هرچقدر بیشتر اذیت بشم و بیشتر تلاش کنم و زجر بکشم بیشتر موفق میشم

    فک میکردم بقیه باید یکاری بکنن ک من موفق بشم و بیشتر تمرکزم روی تغییر دیگران بود

    روی آدما بیش از حد حساب میکردم ن روی خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 175 رای:
  8. -
    ماهان بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1385 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه همکلاسی هایم . به لطف خدا من از وقتی با قانون اشنا شدم و همون یکمی که درکش کردم و به خیلی از خواسته هام به راحتی رسیدم ولی خب خواسته هایی هم هستن که هنوز دست نیافتم بهشون . من برام روابط خیلی مهم بوده و هست و من وقتی عزت نفسم بهتر شد ، روابطم هم بهتر شد ولی باز اونی که میخواستم نبود . یاد اون فایل از استاد افتادم که راجب تضاد روز تولدشون حرف میزدن . من چسبیده بودم به این خواسته و داشتم احساس حسرت رو تجربه میکردم به جای اینکه خوشحال باشم از اینکه من ایمان دارم میشود . خیلی جالبه ، همزمان دوستم رو میدیدم که یک ادم علی بی غمه و اصلا اهمیت نمیده و حساس نیست و چقدر صمیمیت و عشق رو داره تجربه میکنه ! گفتم ای بابا پس ایارد من کجاست ؟ این که اصلا بیخیاله . بعد تر فهمیدم قانون همینه که اسان گیر بر خود کار ها کز روی طبع سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش . هرچقدر که جلوتر میرم و به اگاهی های مخصوصا دورع حل مسایل عمل میکنم ، بیشتر اصول رو از فرعیات تشخیص میدم و همین باعث شده که اون حسرت ها کم کم براورده بشن . وقتی این باور شرک الود چسبیدن به خواسته و گره زدن خوشبختیم به این خواستهه رو فهمیدم ، شروع کردم به ساختن اهرم رنج و لذت که این شخصیت رو تغییر بدم. این ماجرای حسرت صمیمیت در روابط ید طولایی داره در هیستوری کل خانواده ما ولی من گفتم من میام اولین نفری میشم که توی این زمینه روی خودش کار کرده و این مشکل رو حل میکنم . هجده خرداد تولدم بود و دو هفته از اهرم رنج و لذت میگذشت که 4 تا تولد واسم گرفتن ! بدون اینکه من اهمیت بدم . مادرم کلی حساسه سر اینکه چرا فلانی زنگ نزد و فلان چیز رو نگفت ولی من رها بودم و دستم توی دستای ذات الهیم بود و نتیجه هم کاملا معلومه ! هرچه بیشتر میگزره به حرف استاد بیشتر میرسم که جواب همه چیز در باور های ماست نه هیچ عامل بیرونی . من دو دوره شاهکار عزت نفس و حل مسایل رو دارم و خیلی خیلی کار دارم باهاشون ، ولی ایمان دارم در زمان و مکان مناسب به خرید این دوره هدایت میشم همونطور که قبلا شدم . عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 416 رای:
    • -
      عمران نوری گفته:
      مدت عضویت: 1980 روز

      پسر فوق العاده‌ای

      ماهان عزیز تولدت رو بهت تبریک میگم

      یعنی با خوندن کامنتت و این درک فوق العاده‌ات به قانون رو دیدم از اینکه چقدر خوب روی قوانین مسلط هستی نشون از پیگیر بودن و کار کردن روی خودت هست

      چقدر نکته مهمی رو بهش اشاره کردی که ما تو کار و زندگی و حتی روابطمون کمالگرا هستیم

      و همش منتظریم تا نتیجه پرفکت بشه تا ما راضی باشیم

      و خودت همین عامل باعث میشه ما غافل بشیم از نتایج کوچیکی تو زندگیمون داره رخ میده و حواسمون بهش نباشه

      واقعا این نکته و این ترمزی که من ناخوداگاه دچارش میشم و همش بدنبال نتایج بزرگ و چشمگیر هستم مخصوصا از وقتی که دارم با این آگاهی‌ها کار میکنم انتظار دارم یهویی یه تحولی در شرایط مالی من رخ بده

      و همین عامل باعث میشه من نتایج ریز و کوچیکی که تقریبا هر روز داره تو زندگیم و بیزنسم رخ میده رو نبینم و ازش غافل بشم

      و تو حالت بدتر ناامید بشم از ادامه مسیر

      در صورتی که این واقعیت زندگی من نیست که اگر بیام در کل کیفیت زندگی خودم رو بررسی کنم من اصلا هیچ ربطی به عمران 3 سال پیش ندارم

      از لحاظ سلامتی ، از لحاظ ارزشمندی و لیاقتی که برای خودم دارم قائل میشم ، از لحاظ ارتباطم با خودم و خدای خودم ، روانتر شدن زندگیم و ارتباطم با خانواده‌ام ، اسونتر گرفتن زندگی و کلی نتایج فوق العاده دیگه

      اخ اخ از لحاظ اسون گرفتن که من اصلا احساس میکنم خیلی دارم خوب عمل میکنم ( البته باز هم میخوام بهتر بشم )

      در حدی که بعضی اوقات از لحاظ مالی اینقدر اوضاع بحرانی میشه که من اگر عمران 3 سال پیش بودم تمام سیستم عصبی من بهم میخورد و زمین و زمان رو میخوردم که چرا این وضعیت رو دارم و تو حالت بدتر میرفتم پول قرض یا بدهی بالا می‌اوردم تا تو ظاهر شرایط بهتر بشه ولی اوضاع باز بدتر بدتر میشد

      ولی الان کسی منو و شرایط و رفتارهای منو ببینه

      پیش خودش میگه بابا از عمران بیخیالتر ادم نداریم

      دنیا رو اب ببره عمران رو خواب میبره انگار نه انگار

      خیلی به خودم افتخار میکنم که به این درجه از مدار رسیدم

      این نشون از باورهای توحیدی و تسلیم بودن و ایمان من به خداست که میدونم خودش منو هدایت میکنه و خیلی راحت و اسون و نرم و طبیعی منو به خواسته‌ام میرسونه

      کافیه من روی خودم و باورهام کار کنم و الهاماتی که در راستای باورهای درست بمن گفته میشه رو انجام بدم و تمرکزم این باشه که کار سمت خودم رو درست انجام بدم و دیگه نگران نباشم

      خدا خودش ارباب خوبیه و کار خودش رو دقیق و عالی انجام میده

      ماهان جان بینهایت سپاسگزارم از اینکه چه نکته مهم و کلیدی رو بهش اشاره کردی و کمک کردی تا من بیشتر حواسم باشه

      عاشقتم بازم تولدت رو بهت تبریک میگم

      انشالله سال جدید رو با خلق اگاهانه خواسته‌هات و قویتر کردن باورهات پیش رو داشته باشی

      انشالله هر کجا هستی در پناه خدای مهربان شاد ، سالم و خوشبخت و ثروتمند باشی

      فعلا

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        ماهان بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1385 روز

        خیلی سپاسگزارم آقا عمران عزیزم . ممنونم واسه ریپلای عالیتون واقعا به لحظه یه ذوقی درونم اومد که اره این مسیر درسته … تحسینتون میکنم که اینجایین و انقدر دارین پیشرفت میکنین ایشالا که عمل به این آموزه ها براتون میلیون ها دلار ثروت و بی نهایت آرامش و شادی براتون بسازن . شما هم به من یاداوری کردین که زوم اوت کنم و از بیرون نعمت هامو ببینم ! الهی شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      هاجر حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2222 روز

      سلام . تولدتون مبارک . تولدتون مبارک . تولدتون مبارک و تولدتون مبارک ….

      درباره مطالبی که توی اهرم رنج و لذت نوشتین می تونین چند مورد مثال بزنید ساختن اهرم رنج و لذت . من به ذهنم نمی رسه برای این مشکل چیا بنویسم . و دقیقا این ترمز رو دارم . ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        ماهان بختیاری گفته:
        مدت عضویت: 1385 روز

        خیلی ممنونم از شما برای تبریک (:

        این ترمز برای اینه که ما بیش از حد اهمیت میدیم به همه چیز حتی همین کار کردن روی خودمون ! درسته که بالاترین اولویت رو داره ولی ترمز مخفی تری به نام کمالگرایی باعث میشه به خودمون سخت بگیریم . من توی قسمت رنج ها ، از قانون نوشتم که من هرچقدر بیشتر به خودم سخت بگیرم که از کمبود عشق به خودم میاد ، جهان هم همونجوری باهام برخورد میکنه . اگه من حالمو یکم بهتر نکنم و به حال خوبم اهمیت ندم ، نجواها منو به راحتی گیر میندازن و من هرچقدرم کار کنم روی خودم ذهنم پیروز میشه . توی قسمت لذت ها هم از نتیجه ایمانم نوشتم . حتما شما هم تجربه کردین که دست ها میان کمکتون میکنن . یاد آوری اون موقعیت هایی که حالمونو خوب کردیم و خدا دستمونو گرفت بهترین الگوییه که ذهن ساکت بشه . من به شدت پیشنهاد میکنم روی عشق دادن به خودتون کار کنین در کنار دیدن سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت . یعنی هروقت ذهنتون درگیر شد سریع یه قسمت بزارین ببینین و همون لحظه رو زندگی‌کنین واقعا جواب میده . جلسات 4 و 5 و 6 دوره حل مسئله هم به بیماری کمالگرایی میپردازه . اگر دارینش که حتما استفاده کنین ولی اگر ندارین ، یه کتاب خوب هست و بنظر من بهترین کتاب توی زمینه رشد فردی هست به نام چگونه کمالگرا نباشیم اثر استفان گایز . خیلی بهتون کمک میکنه . به قول استاد عزیزم : در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1901 روز

          به نام خداوند هدایتگرم، که هر ثانیه داره هدایتم میکنه به زیبایی ها، به شناختنِ خودم، به نشون دادن مثال ها جلوی چشمم تا بهتر قوانین رو درک کنم.

          سلام به همه ی دوستان عزیزم، یا به قول خودت آقا ماهان عزیز، سلام به هم کلاسی های عزیزم در کلاسِ درسِ خداوند.

          این کلاس، یه سری شاگردِ نمونه داره که علاوه بر کار کردن روی تکالیفِ خودشون و بهبودِ خودشون، دارن به بقیه هم کمک میکنن که تکالیف درسی شون رو بهتر درک کنن و انجامشون بدن.

          دو تا از شاگردهای برتر این کلاس، استاد عباس منش عزیزم و مریم جانِ عزیزِ دلم هستن.

          سلام به همه ی هم کلاسی هام.

          سلام به شاگردهای پرتلاشِ کلاس که با نوشتنِ کامنت، خوندن کامنت، هم به خودشون کمک میکنن برای درکِ بهتر مطالب، هم به بقیه ی دوستان.

          چقدر قشنگ نوشتی ماهان جان، خیلی لذت بردم از این جمله ات:

          این ترمز برای اینه که ما بیش از حد اهمیت میدیم به همه چیز حتی همین کار کردن روی خودمون ! درسته که بالاترین اولویت رو داره ولی ترمز مخفی تری به نام کمالگرایی باعث میشه به خودمون سخت بگیریم.

          برای من یه تلنگر بود…

          دقیقا این جمله برای من بود.

          جالبه که آدم یه چیزی رو در ظاهر میدونه، اما مدام یادش میره.

          من با اینکه میدونم کمال گرایی دارم و البته که دارم روش کار میکنم، باز یه جاهایی از دستم در میره و متوجه نمیشم الان افتادم تو دامش…

          شما اومدی و نوشتی، تازه دوباره یادم اومد وارد بازی اش شدم…

          خوشحالم که تو این سایت هستم، استاد جان و بچه ها هستن و داریم به هم یادآوری میکنیم چی به چیه…

          از همین کمال گرایی، هنوز نرفتم سراغِ نوشتن جواب سوالات این فایل و فقط عبور کردم.

          فقط فایل رو گوش دادم…

          چندین بار اومدم و کامنت هارو خوندم، الان کامنت شما باعث شد با خودم روبه رو شم که چرا نمیشینی پای نوشتن در مورد سوال و ترمزهات؟

          چون میترسم روبه رو شم با خودم، با باورهای معیوبم …

          یه سری هدف دارم که اصلا کار خاصی براشون نکردم، فقط هر سال تکرارشون میکنم تو ذهنم یا مینویسم، اما دریغ از اینکه بخوام برنامه ریزی کنم براشون.

          این به کنار.

          اما اهدافی که براشون برنامه ریزی دارم:

          خب دقیقا به اهدافی میرسم که برنامه ریزی و اجرا و حرکت دارم و ترمز ندارم.

          مثلِ تناسب اندام و سلامتی ام، خلقِ حس خوب و صلحِ بهتر با خودم با انجامِ تکالیفِ روزانه ام.

          حالا برسیم به سوالِ استاد:

          ترمزم در مورد مسایل مالی هست و اینکه چرا در مورد مسایل مالی رشدم مثل مابقیِ مواردی که کار میکنم نیست؟

          دقیقا خوندنِ کامنتِ بچه ها امروز، که به قسمت ثروت و ترمزها اشاره کردن باعث شد بهم تلنگر بخوره که چرا نمیشینی پای تحلیل و نوشتنِ ترمزهات؟

          یه ترمز من اینه که شلوغ میکنم دور و ور ذهن خودمو، یعنی با یه دست ده تا هندوانه بر میدارم، میخوام همزمان رو شونصدتا موضوع با هم کار کنم، که اولش چون هیجان دارم عالیه ولی طبیعیه که بعد چیزی جز سردرگمی برام نداره…

          و اتفاقا این سردرگمی ترمز میشه برام.

          به عبارتی انگار تمرکزم از اصل میره به سمت حاشیه و شلوغ کاریِ ذهنی.

          یکی دیگه از ترمزهام، اینه که نمیخوام با باورهای نادرستم درباره ثروت روبه رو شم، بشینم پای میزِ مذاکره باهاشون. فقط سطحی روبه رو شدم باهاش، نرفتم عمیق لابه های درونیمو بررسی کنم.

          امروز تو کامنت آقا حمید خوندم که از مذهب و خودِ خدا به عنوان ترمز یاد کرد…

          کلا خوندن کامنتها باعث شد بهتر متوجه بشم که ترمزها یا همون باورهای غلط چطوری دارن خودشونو نشون میدن.

          ترمز دیگم، عدم پذیرفتنِ مسئولیت اون مسئله است. یا ترس از خوب نشدن اون مسئله.

          دقیقا از کمال گرایی میاد، از عزت نفس پایین میاد…

          یه ترمز دیگه هم دارم: من هر روز بیشتر عاشق خدا میشم، اما متوجه شدم در زمینه مالی باورهام نسبت به قدرت خدا خیلی ضعیفه، یعنی هنوز نتونستم خدایی که اینهمه دوستش دارم، هدایتهاشو صد قبول دارم، وصل کنم به خدایی که میتونه تو حیطه مالی هم برام صد بذاره…

          یه ترمز دیگه هم همین الان خدا هدایتم کرد به درکش:

          مدتیه دارم سپاس گزاری میکنم، هم کلامی، هم نوشتنی، هم قلبی، هم احساسی…

          اما الان کشف کردم کمه، به اندازه ای که باید برای این همه نعمت و ثروتی که دارم سپاس گزاری نمیکنم، اینا رو بدیهی میدونم و فقط چشمم به دنبالِ خواسته های جدیدمه که باید زود محقق شن، چرا نمیشن؟

          یعنی شکر نعمت، نعمتت افزون کند.

          کفر نعمت از کفت بیرون کند شاید داره برام اتفاق میوفته.

          تو ظاهر امر حس میکنم خیلی سپاس گزارم اما در عمق این اتفاق نمیوفته و یه ترمز خیلی خیلی مزاحمه که خودشو حتی نشون هم نمیده انقدر که قائم شده.

          یه راه حل براش پیدا کردم، اینکه از نعمتهایی که خدا داده استفاده کنم، لذت ببرم در لحظه، که اینطوری عملا دارم سپاس گزاری عملی میکنم برای اون نعمت.

          دارم میگم والله یرزق من یشاء بغیر حساب

          اما ترمزهام نمی‌ذارن ثروت و رفاه بیشتر وارد زندگیم شن.

          مواقعی بوده که ورودیِ مالیم بیشتر بوده تازه مثل الان هم آگاهانه کار نمیکردم روی خودم…

          حتما که اون مواقع ترمزها کنار رفته بودن، باورهای غلط کنار رفته بودن…

          یه چیز دیگه هم هست، اینکه عجله برای من نقشِ ترمز رو بازی میکنه…

          همیشه جاهایی که عجله نمیکنم موفق تر هستم و وقتی عجله میکنم تو در و دیوارم.

          به قول رضوان جان، این سوالات هوشمندانه استاد و فایلها، باعث شده آدم دست بندازه داخل خودش و یه سری نازیبایی ها رو از درون خودمون بیرون بکشیم تا بتونیم خالص تر شیم.

          یه مثال جالب جلوی چشمم قرار گرفت چند روز پیش:

          سر موضوع مشترک مالی بین من و یه بنده خدایی، من به هم ریختم، ایشون خونسرد بود، بعد دیدم چه جالب ایشون که خونسرد بود به سرعت روزی به سمتش اومد، آسانی به سمتش اومد.

          اونوقت من فکر میکردم با به هم ریختن یا ناراحتی مثلا مسئله حل میشه؟

          البته طی مدت کوتاه‌تری نسبت به گذشته ام، به خودم مسلط شدم و کنترل ذهن کردم چون نمیخواستم با بد شدن حسم اتفاقات بد پشتش بیان.

          چقدر با این مثال‌ها بهتر درک میکنم قوانینِ بدون تغییر خداوند رو.

          ممنونم از کامنت های خوبی که نوشتی آقا ماهان.

          و باعث شدی کامنت امروزم، در پاسخ به کامنت شما نوشته بشه.

          برات بهترین ها رو آرزو میکنم شاگردِ خوب و تلاشگرِ کلاس.

          خدایا دوستت دارم

          خدا رو شکر برای همه چیز

          خدا رو شکر برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
          • -
            رضا گفته:
            مدت عضویت: 1165 روز

            درود بر شما و همه دوستان عزیز

            درود بر استاد و خانم شایسته.

            این کامنت در جواب دوستمون بود ولی خیلی آگاهی در خودش داشت. قسمت سپاسگزاری خیلی عالی بود و متوجه شدم منم همینطور هستم. ترمزهای عایی رو شناسایی کردین و باعث آگاهی بنده هم شدین ، وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم احساس میکنیم بدون نقص داریم پیش میریم ولی نتایج نشان میده در چه مسیری هستیم و فایلهایی از این دسته که باعث میشه تلنگر بخوریم قشنگ ذهن رو حلاجی و خوندن کامنت تاثیر فایل و درک فایل رو چندین برابر میکنه و خیلی راحتتر به نتیجه میرسیم .

            بازم از شما و دیگر دوستان سپاسگزارم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
            • -
              سمانه جان صوفی گفته:
              مدت عضویت: 1901 روز

              سلام آقا رضا.

              ممنونم از توجه تون به کامنتم.

              منم همینطور فکر میکنم، گوش دادن به فایلهای استاد و بعد خوندن کامنت بچه ها خیلی مسائل رو واضح تر میکنن تو زندگیِ شخصی خودمون.

              خودِ من هیچ درکی نداشتم از ترمز و گاز، که استاد قبلا بارها و بارها تو فایلهای متفاوت بهش اشاره کرده بودن و شنیده بودم، تازه تو این فایل برام کمی شفاف تر شد که منظور استاد چیه، مخصوصا که کاملا منتظرم بودم کامنتهای بچه ها رو بخونم تا با مثال‌هایی که مینویسن از خودشون، مطلب برام شفاف تر شه…

              خدا رو شکر برای حضور در این سایت ارزشمند با دوستانی ناب و توحیدی.

              در پناه و آغوشِ خدای مهربون باشین.

              خدایا دوستت دارم

              خدا رو شکر برای همه چیز

              خدا رو شکر برای همیشه

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            ماهان بختیاری گفته:
            مدت عضویت: 1385 روز

            سمانه خانوم چقدر کامنت محشری نوشتین واقعا تحسین برانگیز بود . چقدر منو درگیر کرد اونجایی که گفتین زمانی که عجله نمیکنم موفق ترم … واقعا همینه . نکته فوقالعاده دیگه ای که گفتین اینه که واقعا سپاسگزار باشیم . چقدر زیباست این سپاسگزاری عمیق . خیلی خیلی انرژی کامنتتون رو دوست داشتم ایشالا که حال دلتون در پناه الله یکتا عالی باشه .

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              سمانه جان صوفی گفته:
              مدت عضویت: 1901 روز

              سلام ماهان جان.

              ممنونم از کامنتت، حس خوبی بهم منتقل کرد.

              تحسینت میکنم که در مسیر رشد و بهبود هستی و مطمئنم روز به روز بیشتر موفق میشی.

              واقعا تحسینت میکنم که آگاهانه وارد مسیرِ پیشرفت شدی و خیلی خوب جلو میری و قلباً بهت افتخار میکنم.

              برات بهترین هارو آرزو میکنم و اینکه همیشه در آغوشِ گرم و پر از امنیتِ خدا باشی تو ثانیه به ثانیه ی زندگیت.

              خدایا دوستت دارم

              خدا رو شکر برای همه چیز

              خدا رو شکر برای همیشه

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          گلابتون خوشبخت گفته:
          مدت عضویت: 3200 روز

          سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

          و سلام به آقای خوشدل و ماهان عزیزو سایر دوستان به خاطر بیان ترمزهای ذهنیشون

          در پاسخ به سوال استاد که کدام کار هست که شما براش زحمت بسیار کشیدید ولی بهش نرسیدید میتونم قضیه آیلتس گرفتن برای مهاجرت رو بگم که به مدت 2سال هست که معلم گرفتم و زمان گذاشتم و بعداز ظهرها که از سر کار میام خونه فقط زبان میخونم و آخر هفته ها هم جایی نمیرم مگر اینکه کار خاصی پیش بیاد یا مهمون بیاد کلا خودم رو از هر تفریحی محروم کردم و زمانی تفریح میکنم که یکدفعه به شدت مریض میشم و متوجه میشم که دیگه روحم تحمل این فشار رو نداره اونوقت یک برنامه سفر جور میکنم و به این ترتیب استراحت میکنم یعنی اینطوری بگم که 2سال عید ها رو نرفتم مسافرت چون استاد زبانم گفت 3ماه فشرده وقت بزار بخون و پروندشو ببند و من در هر 2تا عید چنان مریضی شدم که یک هفته افتاده بودم و جون هیچ کاری نداشتم نکته جالبش اینجاست که وقتی تصمیم جدی برای خوندن حسابی میگیرم یک بلایی سرم میاد که بشینم سرجام و به آسته آسته رفتن ادامه بدم .کلا من همه زندگیمو waitاین آیلتس کردم حتی وارد هیچ رابطه عاطفی نمیشم یک جورایی پس میزنم افراد رو که نکنه وقت منو بگیرن و من به هدفم نرسم .

          ترمزهای ذهنی من که مانع گرفتن مدرک آیلتس میشود.

          ترمز 1:کمالگرایی که این رو از نوشته های ماهان عزیز دریافت کردم که من هر چقدر بیشتر به خودم سخت بگیرم که از کمبود عشق به خودم میاد جهان هم همونجوری با من برخورد میکنه

          ترمز 2:کفر نعمت از کفت بیرون کند(با تشکر از کامنت سمانه صوفی عزیز)من اصلا سپاسگزار پیشرفت های کوچکی که کردم نیستم بطور مثال یادم رفته که پارسال این طور موقع ها تته پته میکردم تو speaking ولی تو ماکی که دادم نمره 6گرفتم تو مهارتspeakingدر واقع من سپاسگزار نعمت هایی که الان تو زندگیم دارم نیستم و همش منتظرنمره overall و نتیجه ای هستم که در آینده باید بگیرم

          ترمز 3:باور اینکه آیلتس گرفتن خیلی سخته و کار مردونه ای هست و چون ذهن اگر باور کنه چیزی سخته ازش فرار میکنه به وضوح تو رفتارهای خودم میبینم که باید برم زبان بخونم ولی هی طفره میرم و میگم ولش کن فعلا خودشناسی کار کنم و میام مثلا حرفهای استاد رو گوش میدم یک جورایی فرار میکنم ازکاری که باید انجام بدم تا نتیجه بگیرم .

          ترمز4:باید خیلی زحمت بکشم تا موفق بشم مثلا شب بیداری بکشم صبح ها زود بیدار بشم حسابی سختی بکشم و اینکه گاهی که درسته حسابی زبان نمیخونم میگم من که خوب درس نخوندم چرا باید موفق بشم اون پسر داییم که اونجوری با برنامه ریزی و اصولی درس میخوند و 3ماه لیزری درس میخوند موفق میشه نه من که بعضی روزها حال ندارم درس بخونم یکجورایی انگار خودمو لایق نمیدونم برای گرفتن این مدرک

          ترمز 5:باورهای توحیدی ضعیف

          من و مادرو خواهرم تو تهران زندگی میکنیم و هیچ فامیلی تو این شهر نداریم و گاهی فکر میکنم آیلتس بگیرم که چی بشه اینها رو تنها ول کنم برم چه کسی ازشون حمایت میکنه همین الانشم ما تنهاییم

          -من ترس از دست دادن عزیزانم رو هم دارم و گاهی که تلفن جواب نمیدن قلبم میخواد بیاد تو دهنم و بعضی مواقع فکر میکنم خوب حالا اگر اون ور دنیا خدایی نکرده همچین اتفاقی افتاد و تلفن جواب ندادن میخوای چیکار کنی چه کاری از دستت برمیاد

          -خواهرم تنهاست خوب اون اول ازدواج کنه بعد من برم بهتره که یک حامی داشته باشه

          -ترجیح میدم مادرو خواهرم مهاجرت کنن شهرمون شیراز که حمایت فامیل رو داشته باشن بعد من برم از ایران

          -اگر تو یک کشور غریب مریض بشم چی میشه

          -من فوبیای ترس از حیوانات دارم حالا با ترس از سگ و گربه چیکار کنم اونجا

          ترمز6:ما در خانه اجاره ای زندگی میکنیم و یکی از ترمزهام اینه که حتما قبل از رفتنم باید یک خونه برای مامانم بخرم که خیالم راحت باشه موقع رفتن …باور کمبود

          ترمز7:باورهای ناشی از کمبود عزت نفس :

          -من نمی تونم امتحان سختیه من توانشو ندارم و بارها تو این راه ناامید شدم

          -چطوری هزینه هامو بدم

          -چطوری ارتباط برقرار کنم من که تو همین ایران هم مشکل ارتباط برقرار کردن دارم

          گاهی انقدر این افکار احاطم میکنه که فکر میکنم این همه زحمت برای چی ولی توی یکی از فایل های استاد شنیدم که استاد گفتن هر آرزویی داری برو بهش برس بعدش اگر هم راضی نبودی تو یک شخصیت بهتری ساختی و با اعتماد بنفسی که بدست اوردی میتونی راه بعدی رو سریع تر طی کنی

          در پایان سپاسگزارم از خداوند که منو با استاد آشنا کردن و از استاد عزیز بخاطر طرح سوال بجاشون و بخاطر این همزمانی که برای من بوجود اومده بود که خیلی ناراحت بودم چرا 2ساله دارم درس میخونم ولی نتیجه دلخواهمو نمیگیرم

          دوستان اگر من رو برای ساخت باورهای درست و حذف ترمزهای ذهنیم راهنمایی کنید خیلی خوشحال میشم و امیدوارم که این انرژی خوب به زندگی همگی برگرده

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1901 روز

          سلام ماهان جان.

          الان دوباره هدایت شدم به خوندنِ مجددِ کامنتت.

          این نکته برام بولد شد:

          هرچقدر بیشتر به خودم سخت بگیرم، از کمبود عشق به خودم میاد.

          چقدر مهمه که با خودم خوب برخورد کنم.

          دقیقا این روزها یه سری شیطنت هایی انجام دادم که نتایجش رو شاهدم.

          اما کاملا دارم تمرین میکنم که خودمو سرزنش نکنم و با خودم بد برخورد نکنم.

          به خودم این باور رو تکرار میکنم:

          سمانه انتخاب کردی و تصمیماتی رو گرفتی.

          سمانه رو سرزنش نکن.

          مسیولیتِ انتخاب هاتو بپذیر و جلو برو.

          اگه شرایط سختی برات به وجود اومده، حاصلِ انتخابِ خودته و باید بپذیریش.

          بسیار خوشحالم که نوشتی جلسه 4،5 و 6 دوره شیوه حل مسائل به کمالگرایی پرداخته، خوشحالم که این محصول رو تهیه کردم و میتونم روش کار کنم برای بهبودِ بیشتر خودم.

          این نکته هم بسیار جالبه که نوشتی:

          اگه من حالمو یکم بهتر نکنم و به حال خوبم اهمیت ندم، نجواها منو به راحتی گیر میندازن و من هر چقدرم کار کنم روی خودم ذهنم پیروز میشه.

          دقیقا منم به این نتیجه رسیدم:

          آگاهانه باید دائما برم سراغِ خلقِ حسِ خوب برای خودم.

          یعنی دائم باید این قسمتِ خلقِ حسِ خوب رو شارژ کنم و فرصت ندم به نجواهای ذهنی برای نفس کشیدن.

          چون غفلت کنم نجواها بالا میان و برام تولیدِ دردسر می کنن.

          یه چیزی که خیلی برام جالبه اینه که سرزنشِ خود، به شدت نجواهای ذهنی رو بالا میاره و به شدت فعالشون میکنه، یعنی انگار دری رو باز میکنه به روی نجواهای بیشتر و بیشتر و بیشتر.

          و اینکه چقدر کنترلِ ذهن میتونه کمک کنه به آدم برای خروج از نجواهای ذهنی.

          مرسی که دستِ خدا شدی و باعث میشی بهتر فکر کنم، تحلیل کنم، بنویسم برای درکِ بهترِ خودم برای رشد و بهبودِ بیشتر.

          در آغوشِ خدا باشی ماهان جان.

          از خداوند مهربان و هدایتگرم میخوام، که اگه ظرفِ وجودم آماده است برای دریافت دوره ی جذاب کشفِ قوانین زندگی و شناسایی ترمزهام، منو به سمتِ دریافتش هدایت کنه.

          خدایا دوستت دارم

          خدا رو شکر برای همه چیز

          خدا رو شکر برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            ماهان بختیاری گفته:
            مدت عضویت: 1385 روز

            سلام سمانه خانوم خیلی خیلی خوشحالم که کامنتم بهتون کمک کرده . نکته طلایی ای رو گفتید : سرزنش کردن یعنی هیزم خشک برای آتیش نجواهای ذهن . یکی از ترمز های جدیدی که روش کار کردم جدیدا و بهتر شده و خیلی زیرکانه بود این بود که من اومدم گفتم من خالق زندگیم هستم و مسئولیت اتفاقای زندگیم رو چه خوب و چه بد میپذیرم ولی وقتی یه اتفاق به ظاهر بد میفتاد یا مسئله ای پیش میومد ، من میشستم میگفتم وای ماهان چه فرکانسی فرستادی ای وای بدبخت شدیم چرا سر من اومد . در صورتی که مهم نیست چگونه و چرا اینجاست من که اونقدر باهوش نیستم دلیل اصلیش رو الان بدونم ، مهم اینه که بگم خب این اینجاست چطور مدیریتش کنم چطور حالمو خوب کنم چطور ازش بهره ببرم . الان احساس گناه و قربانی بودن بسیار بسیار کمی دارم و هر دفعه که اینگونه رفتار میکنم ، مثالی جدید بدست میارم واسه اینکه تونستم حل مسئله کنم و اعتماد به نفسم میره بالاتر . یکی از کار هایی که در خال حاضر برای حال خوب بیشتر دارم انجام میدم ، اینه که یه سری از سفر به دور امریکا رو انتخاب کردم و گفتم با دقت میشینم میبینم و نکات مثبت رو کامنت میکنم و نمیدونین چقدر باطری هامو شارژ میکنه ! مواظب خودتون باشین و خیلی به خودتون افتخار کنین که دارین روی خودتون کار میکنین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نگین فلامرزی گفته:
      مدت عضویت: 1698 روز

      خدایا هزاران هزار مرتبه شکر که به کامنت ماهان عزیز هدایت شدم

      ماهان عزیز واقعا تحسینتون میکنم تحسینت.ن میکنم که دوره عزت نفس که بی نظیر ترین دوره هست را داریند و و روش کار میکنید و بهش عمل میکنید ،مه عملگرا بودن مهمترین اصله

      واقعا همینه جواب همه چیز در باورهای ماست و نه هیچ عامل بیرونی

      سلامت ،شاد،ثروتمند و سعادتمند در این دنیا و اون دنیا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1786 روز

      سلام ب ماهان عزیز

      افررررین پسرررر دمت گرم خیییییلی لدت بردم ک از این سن شروع کردی و انقدررررر عاااالی و متعهد داری کاررر میکنی

      و چقدرررررر لدت بردم از رها بودنت

      چقدررررر لدت بردم از اینکه انقدر دقیق هستی توی رفتارت و کار میکنی رو خودت

      تحسینت میکنم بینهااااااااایت

      بینهااااایت تحسینت میکنم ماهان عزیزم

      و برات بهترینهارو ارزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رضوان بنی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1460 روز

      تولدتووووووووون مبااااااااارک کل هستی بااااااشه مرسی که بدنیااااااا اومدین و دنیااااااا رو قشنگتر کردین ️️️ من هم امروز دوره کشف قوانین رو خریداری کردم و میخوام با تک تک سلولهای بدنم از راز هستی باخبر بشم … ممنونم از استاد عزیزم جناب عباسمنش .استاد شما فرشته نجات زندگی من شدین و بزرگترین الگوی من در زندگی .خدارو هزاران بار شاکرم بابت داشتنتون و آگاهی هایی که من میدید …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    سلام به استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته مهربون.

    شاید در گذشته یعنی دقیقا تا قبل از آشنایی با شما استاد عزیز من دقیقا جزو گروه اولی بودم که مثال زدید.

    من به دلیل باورهای شدید مذهبی و درک نادرست حدا خودمو یه برگی در باد میدیدم که طبق گفته های مذهبیون خدا واسه یه عده خواسته و واسه یه عده نخواسته بنابراین من با توجه به شرایطم یقینا خودمو جزو اون دسته ای میدیدم که خدا براشون نخواسته.

    و از طرفی باز بخاطر باورهای مذهبی این فقر و بدبختی و مصیبت و بیماری و رنجو برای خودم یه آپشن بحساب می‌آوردم که حمید تو دیگه جزو مقربین درگاهی که خدا انقدر خاص و ویژه داری بهت رنج و بدبختی میده .

    از یه جایی به بعد خودم آگاهانه واسه خودم رنج و فلاکت و فقرو درخواست میکردم.

    و هر روز هم در مذهب بیشتر از قبل غرق میشدم.

    بعد از آشنایی با آموزه های شما دیگه انگار به یک نقطه عطف رسیده بودم‌

    دیگه واقعا کم آورده بودم دیگه خسته بودم از تحمل این هنه رنج دیگه داشتم له میشدم.

    سه سال پیش من یک مورد اکازیون در زمینه تمام بدبختی‌ها بودم.

    از نظر وضعیت عاطفی و روابط ، تو یه زندگی 5 ساله متاهلی بودم که یک جهنم تمام عیار بود.

    از نظر وضعیت سلامتی و جسمی حدود 15 سال بیماری دیابت داشتم که دیگه این آخریا هزاااار تا درد و بیماری جدید هم بهش اضافه شده بود.

    از نظر وضعیت مالی داغون داغون بودم و هییییچی تو زندگیم نداشتم

    از نظر روابطم با بقیه تقریبا به خاطر تمام مساعل و مشکلات تقریبا از جامعه گریز شده بودم و بدلیل حجم بالای عقده ها و حسرت ها و کمبودهایی که توی وجودم داشتم از آدمها فرار میکردم که بیشتر ازین له نشم و یجورایی با هیچکس در صلح نبودم

    از نظر وضعیت تعصبات مذهبی تا بحال توی عمرم کسیو ندیدم که به اندازه من در باتلاق تعصبات فرو رفته باشه.

    خلاصه اینکه کلا یه پکیج کامل از بلاها و مصیبت‌ها و بدبختی‌ها بودم.

    لحظه ای نبود که آرزوی مرگ نکنم.

    چون واقعا هیچ دلیلی واسه این مشکلات پیدا نمیکردم.میگفتم خدا خواسته دیگه کاریش نمیشه کرد.ولی چون دیگه توان مواجه شدن با اون حجم از مشکلو نداشتم میگفتم خدایا دمت گرم که انقدر بدبختم کردی ولی واقعا دیگه کشش ندارم مردمو برسون تا یه نفسی بکشم دیگه جون ندارم دیگه طاقت ندارم.

    تا این که یه روز بعد از کلی کش مکش حاضر شدم به یکی از فایلهای استاد گوش بدم.

    همسر سابقم بیشتر از چهار سال تلاش می‌کرد که منو با استاد آشنا کنه.

    ولی ازون جا که طبق آموزه هلی دینی ما باید تسلیم حکم خدا می‌بودیم اگر کسی میگفت میشه خودمون زندگیمونو تغییر بدیم برای منِ مذهبی این بزرگترین کفر بحساب میومد‌

    که یعنی چی ؟ مگه میشه آدم با امر و تصمیم خدا بجنگه؟ این آدم( استاد عباسمنش ) یه کافر یه بی دین یه آدم شیاد و شیطانیه که میخاد آدمها رو بر علیه خدا تحریک کنه.

    خدا واسه من رنج خواسته ،بعد یه نفر اومده میگه تو خودت میتونی شرایطتو تغییر بدی.

    کفر بزگتر ازین؟

    خلاصه اینکه با همین ذهنیت چهار سال من شنا رو یه کافر یه آدم فاسد کلاهبردار میدیم استاد جان

    که قصد داره با این چرندیات جیب مردمو حالی کنه و ادمهارو از خدا دور گنه.

    6مین جا بابت این جهل و این همه حرفهای نادرستی وه به شما نسبت دادم با تمام وجود عذر میخام.

    آدمی که درگیر تعصب بشه عقلش رو به زوال میره.

    و من هم در واقع ته ته ته تعصب بودم.

    خلاصه اینکه با شما آشنا شدم و زندگیم زیر و رو شد.

    اول از همه بزرگترین رنجی که درگیرش بودم یعنی زندگی با همسر سابقم بود که بسرعت برق و باد تغییر کرد.

    یعنی من شبانه روز یا داشتم فایلهای شما رو گوش میدادم یا داشتم تو عقل کل تمام صفحات مربوط به روابطو میخوندم.

    و فکر می‌کنم در کمتر از سه ماه مم یه آدم دیگه شدم.

    منی که انقدر ضعیف و وابسته و عاشق پیشه بودم.

    منی که با وجود اون زندگی جهنمی حتی اگه دو روز همسرمون نمیدیدم در فراقش اشک میریختم به جایی رسیدم که تصمیم به جدایی گرفتم.

    و استاد بخدا نمیدونید با چه سرعت و چه سهولتی رکورد سریعترین و آسون ترین طلاق رو ثبت کردیم.

    همه چیز بشکل معجزه آسایی رقم خورد.

    این اولین تجربه من از نتیجه گرفتن از قوانین بدون تغییر خدا بود‌

    و من بعد از نزدیک پنج سال تنش به آرامش رسیدم.

    روزهای آخر قبل از جدایی همسر سابقم بهم گفت ترسناک شدی حمید. چطوری انقدر تغییر کردی؟ میگفت کاش با استاد اشنات نمیکردم.همونجا تو دلم گفتم این حرفت که میگی کاش با استاد اشنات نمیکردم یعنی اینکه هیچی از قانون نفهمیدی و فقط ده ساله داری بدون هیچ توجهی به فایلهای استاد گوش میدی.

    استاد من از همون روز اول به آنچه شما گفتید عنل کردم.نمیگم شک و تردید نداشتم ولی واقعا وقتی یقین پیدا میکردم این حرف درسته با دقت صد در صد عمل می‌کردم.

    بعد از جدایی بشدت روی اعتماد بنفس کار میکردم.

    باز به دلایل مذهبی من تا سن سی سالگی یعنی تا قبل از ازدواج با هیچ دختری رابطه نداشتم.

    یعنی تو ذهن من این بزرگترین گناه ممکن بود.

    با این که وضع مالی پدرم بشدت خوب بود و خانواده سرشناسی بحساب میومدیم و دخترها تو دانشگاه یا هر جایی آرزوشون بود با من باشن ولی من بخاطر خدا و از دست ندادن خدا تمام لذت‌های خدارو بر خودم حرام کرده بودم.

    اما الان که فهمیده بودم داستان یه چیز دیگست من گفتم باید یه رابطه جدیدو تجربه کنم.

    کلیییییی قرانو زیر و رو کردم کلی فایلهای شما رو زیر و رو کردم تا به این نتیجه رسیدم که من در مورد بحث روابط اشتباه میکردم و کلا حرف خدا کلا یه چیز دیگست. و فقط داره از رضایت دو طرفه میگه. اون همه چرندیات درمورد گناه و زنا و … همش توهماتی بیش نبوده.

    بنابراین تصمیم گرفتم یه رابطه از جنس دوستی تجربه کنم

    شاید نزدیک به یک ماه یا کمی بیشتر باز به طور تمرکزی و شبانه روزی رو این قضیه کار کردم

    منی که تا قبل از آشنایی با شما خودمو زشت ترین بی‌مصرف ترین داغون ترین و بدردنخورتربن آدم دنیا میدیم تو تنهایی عاشق خودم شده بودم و هر روز نشانه های این عشق درونی به خودمو از دوست و آشنا و خانواده و غریبه و … دریافت میکردم و میگفتم حمیددد داره جواب میده.

    ببین فلانی چی بهت گفت ببین چه حرفی در موردت زد.

    و به شکل معجزه آسایی وازر یک رابطه بهشتی با یه فرشته زیبا شدم.

    استاد باورتون نمیشه یه چیزی شبیه به چک لیست درست کرده بودم در مورد کسی که دوست دارم وارد زندگیم بشه.

    از جزئی ترین ویژگی‌های اخلاقی و ظاهری و …. هم نگذشته بودم و زمانی که این رابطه شکل گرفت دیدم تمام اون چک لیست باز هم با دقت صد در صد تیک خورده.

    و باز ایمانم به قوانین بیشتر شد.

    مساله بعدی که برام اهمیت ویژه ای داشت سلامتی و ثروت بود.

    چون الان دیگه نه تنها از یک رابطه جهنمی بیرون اومده بودم بلکه با سر افتاده بودم وسط بهشت با یک فرشته زیبای تمام عیار.

    پس حالا نوبت سلامتی و ثروت بود.

    من حدود دو سال پیش دوره ثروت یک رو خریدم

    باز هم میتونم بگم واقعا با دقت صددرصد به گفته های استاد عنل میکردم اما هر روز شرایطم بدتر از قبل میشدم واقعا دیگه نمیدونستم دلیل این اتفاقات چیه.

    واقعا مطلبی تو جلسات دوره ثروت نبود که استاد بگه و من بهش عمل نکنم.

    ولی نتیجه چی؟ هیچییی. تازه اوضاع سخت تر هم شده بود‌

    واقعا دیگه خسته شده بودن و 6یچ امیدی به تغییر شرایط نداشتم

    دقیقا یکسال و سه ماه پیش بود که من بشکل بسیار جدی میخاستم سلامتی بدست بیارم.و واقعا هم هیچ ایده ای نداشتم .آخه تمام دنیا میگفت دیابت که درمان نداره.

    ولی من حدود سه ماه شکر گزاری کردم.بخاطر تک تک سلول‌های بدنم واسه جز به جز بدنم شکرگزاری کردم و یه مدت کوتاه گذشت و استاد خبر از دوره سلامتی داد و دقیقا توش اشاره کرد به موضوع دیابت.

    و من پارسال دقیقا در 17 خرداد زندگی به این سلک رو شروع کردم و فقط در نه روز یک بیماری هجده ساله از ریشه از بین رفت. و الان بعد هز یکسال من در بهترین شرایط جسمی هستم.

    خدارو شکر.

    اما همچنان مساعل مالی وخیم‌تر میشد.

    به شکلی که تو همین یکسال بااااااارعا پیش میومد من حتی توانایی خرید مواد غذایی برای اجرای زندگی به سبک قانون سلامتیه نداشتم.

    یعنی واقعا پول خرید غذا رو هم دیگه نداشتم.

    و هر روز بدهکار تر میشدم.

    تمام خواستم این بود که خدایا من تمام زندگیم تو تمام ابعاد زیر و رو شده پس چرا پول وارد زندگیم نمیشه.

    باید چیکار کنم؟

    صبح تا شب هم داشتم رو خودم کار میکردم باز هم با دقت صد در صد به آنچه استاد میگفت عنل میکردم اما دریغ از ذره ای تغییر

    دیگه واقعا خسته شده بودم

    که باز خدا یک دروازه جدید گشود‌

    به لطف اسناد دوره شیوه حل مساعد بروز رسانی شد.

    و بسرعت نشانه ها اومد گه باید این دوره رو بخرم.

    و در حل تمرین جلسه دوم من ریشه تمام ناکامی‌های مالیمو درک کردم.

    خدا. ریشه تمام بدبختی‌هام خدا بود‌

    یک خدای اشتباه که مذهب برام ساخته بود.

    خدایی که از پول بدش میاد. خدایی که باید بین پول و اون یکیو انتخاب کنی.

    ازون جایی که تمام عمر خدا برام تو بالاترین اولویت بود و تمام زندگیمو بخاطر این خدا از دست داده بودم یعتی از تمام لذت‌های دنیا گذشته بودم تا بخدا برسم الان برام غیر ممکن بود که بین خدا و ثروت یکی انتخاب کنم.

    ولی خدارو شکر دوره حل مساعل منو هدایت کرد به قرآن.

    به خودن قرآنی که سه سال استاد گفت و من همین یک مورد عمل نکردم.چون میترسیدم.

    میترسیدم قرآن چیزی بگه که دوست ندارم بشنوم.

    بنابراین من بجای حل مساله داشتم ازش فرار میکردم.

    شروع کردم به خوندن قرآن.و هر چی بیشتر جلو رفتم فهمیدم مذهب چه دروغ بزرگی به ما گفته بود. و این خدا بزرگترین اولویتش ثروته.

    فهمیدم اصلا قرار نبست بین خدا و ثروت بکیو انتخاب کنم. اصلا خدا و ثروت یکی هستند.

    البته اینها رو فهمیدم ولی هنوز دارم با تمرین جلسه سوم هر روز سعی میکنم این بادرهارو برای ذهنم منطقی کنم.

    ولی خیلی خوشحالم که بالاخره دلیل تمام اتفاقات زندگیمو ار این دوره شناختم

    دلیل تمام سعی ها و تلاش‌ها و نتیجه نگرفتنها.

    دلیل تمام ناکامیها.

    اگر بخام مثال بزنم از دوستان و اطرافیانم باید بگم تقریبا نود و نه درصد آدمهایی که میشناسم حتی با وجود باورهای بسیار اشتباه راجع به پول و ثروت و کلا مادیات .اما جون ترمزی به اسم مذهب نداشتن تقریبا به سادگی تمام شرایط مناسب برای یک زندگی نسبتا مرفه رو دارن

    خونه خوب ماشینهای خوب کسب و کارهای پر رونق و …

    تنها دلیلی که میتونم ببینم همین ترمز بزرگه.

    شاید به دلایلی هر کدومشون با یه سری مساعل و مشکلات مختلفی برمی‌خورند اما اون مساعل به دلیل باورهای اشتباهشونه‌ اما به طور کلی همشون شرایط مالی بسیار خوبی دارن .

    به جرات میتونم بگم این دوستان و اطافیان جتی یک هزارم من هم تلاشی نکردند ولی بواسطه افکار و باورهای غالب در خانواده شون براحتی به شرایط فعلی‌شون رسیدن.

    در جواب سوال سوم هم بشکل کاملا خاص و ویژه به ترمزی به اسم باورهای مذهبی رسیدم.

    که با وجود این همه تلاش دوساله این چرخهای زنگ زده یک سانتیمتر هم جلو نرفت‌

    چون یک اهرم پر قدرت به اسم دوری از خدا بواسطه ثروتمند شدن توی ذهنم وجود داشت.

    الانم نمتونم بگم وجود نداره ولی حداقل دلیلشو فهمیدم و باز هم شبانه روزی دارم روش کار میکنم.

    چون تو مساعلی که ترمزی وجود نداشته یا حداقل اون ترمز انقدر بزرگ نبوده یا به سرعت اون نتیجه حاصل شده یا بعد از درک ترمز تونستم بسرعت ترمزی برطرف کنم.

    اما در مورد مساله ثروت چون در ظاهر من تغییر کرده بودم فکر نمیکردم هنوز این ترمز در وجود من انقدر محکم حضور داشته باشه.

    چون ظاهر زندگیم دیگه ظاهر یک زندگی مذهبی نبود فکر میکردم همه چیز درست شده ولی در واقع هیچ تغییری در این زمینه نکرده بود.

    خدارو شکر می‌کنم که به این مرحله از شناخت رسیدم

    استاد عزیز این فایل واقعا ارزشمند بود.

    و باز بیاد ما آورد که زمانی که ترمزی نبوده بشکل معجزه آسایی نتایج رقم خورده

    پس تنها کار ما تو زندگی همین شناخت ترمزها و تلاش در جهت رفع اونهاست‌.

    بینهایت از شما ممنونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 583 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1975 روز

      سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بی‌نظیر و تمام دوستان دوست داشتنی.

      این فایل انقدر پر از در و گوهر بود که از لحظه ای که آوند همینجوری داره ترمز هارو واسم نمایان میکنه.

      واسه همین دوست داشتم بیام و دوباره بنویسم که تو همین دو سه روز چه درهایی برام باز شده.درهایی از آگاهی.

      اینجاست که معنی تمرین‌های دوره حل مساعلو بیشتر فهمیدم. اینجاست که بیشتر فهمیدم تا قدم اولو بر نداری قدمهای بعدی بهت گفته نمیشه.

      قبلا میگفتم ای باباااااا این خدا هم داره اذیت میکنه ها.

      بابا همون اول بگو داستان جیه دیگه .چرا انقدر کشش میدی.چرا انقدر ناااز داری خداااا جان.

      وای غافل ازینکه اولا اینکه تا قدم اولو برندارید قدمهای بعدی بهت گفته نمیشه دوما اگه گفته بشه هم تو نمیفهمی.

      مثال خودمو میزنم تا بهتر متوحه بشید.

      من حدود یک ماهه که فهمیدم دلیل ناکامی‌های مالیم چیه.

      و با اهرم رنج و لذتی که در جلسه سه دوره حل مساعل درست کردم دارم سعی میکنم این اهرمو در جای مناسب قرار بدم تا شرایط خواسته برام رقم بخوره و نه ناخواسته.

      آیا این به این معناست که من همین یه مشکلو دارم و اگر همین یه باور اشتباه در مورد خدا و ثروتو برطرف کنم همه چی حل میشه و یه کوهی از ثروت وارو زندگیم میشه؟

      نهههههه. این یک توهمه‌.

      چرا؟

      چون درسته که ریشه این مساله بوده اما تنها همین نبوده.

      درسته که لازم بوده ولی کافی نبوده.

      بزارید بیشتر بازش کنم:

      من تو همین چند روز فهمیدم که اگر من قدم اولو برنمیداشتم اگر سعی نمیکردم به این ریشه در خاک ، آب مناسب برسونم اصلا متوجه نمی‌شدم که تنه درخت هم کرمو شده.

      اگر من شلنگ ابو به شیر وصل نکنم و آب در شلنگ به جریان نیفته من متوجه سوراخهای ریزی که در طول شلنگ بوجود اومده نمی‌شدم.

      درسته که تا الان کلا این شلنگ از منبع اصلی یعنی شیر آب قطع بوده اما این به این معنا نیست که دیگه هیچ سوراخی و هیچ نشتی تو شلنگ وجود نداره.

      این شلنگ سال‌های ساله زیر آفتاب پوسیده و هر کی اومده یه پایی روش گذاشته و یه لگدی بهش زده

      با ماشین هم از ردش رد شدن لهش کردن.اما فقط دیده نمیشدن.

      ما فکر می‌کردیم شلنگ سالمه و کافیه به شیر وصلش کنیم

      حالا اوکی وصلش کردیم ولی این یعنی اوضاع خوب شد دیگه ‌؟ نه.

      چرا این مثال زدم

      چون من تا قدم اولو بر نمیذاشتم تا اون باور اصلیه اون ترمز اصلیه که خدای اشتباهی بود رو نمیفهمیدم اصلا پول تو این شلنگ جریان پیدا نمی‌کرد که متوجه سوراخهای بشم.

      سالهای سال این شلنگ زندگی من از پول خالی بوده ولی چون سوراخها دیده نمیشدن من فکر میکردم فقط یه مشکل وجود داره اونهموقطعی شلنگ از شیر ابه.

      حالا قدم اولو برداشتم

      پول تو همین یک ماهه هییییی داره میاد سمتم. عددهای خوبی هم میاد.

      عدد های کاملا قابل توجه.ولی سختتتتت میاد.جون میکنه تا بیاد زله ات میکنه تا بیاد

      حالا قدم های بعدی بهم گفته شد.

      تو همین فایل که از خودم سوال پرسیدم هی گفته شد.هی گفته شد‌

      دلایلش هم در ظاهر خیلی مسخره بود ها ولی بالاخره بود‌

      مثل اینه که بگی این سوراخ ریلیز رو شلنگ آب خیلی کوچیک و مسخرستها ولی بهر حال سوراخه

      یه سوراخ اینجاست یه سوراخ دورتر اونورتر .

      نگاه که میکنی میبینی چهل تا سوراخه ریلیز و مسخره اس.

      ولی سوراخه و آب داره هدر میره.

      اکه شلنگ ابو به شیر وصل نمیکردم هیچ وقت نمیفهمیدمشون.

      مثلا چون عملا پولی در زندگیم تو این چند ساله جریان نداشت من باخودم میگفتم دمت گرم حمید همه نشتی ها رو گرفتی همه باورهاتو درست کردی. چون پولی نبود.

      چون عملا این پوله بزور کفاف زندگیمو میداد.

      دیگه عددی نبود که بخام بهش فکر کنم.

      الان که داره میاد هیییی این ترمز ها یکی یکی خودشونو نشون میدن.

      میگم شاید خیلی مسخره هستندها ولی هستند.

      ولی چون تا الان پولی نبوده فقط دیده نمیشدن.

      مثلا.

      یه باور مزخرفی وجود داره که کار هر چی سخت تر باشه پولش حلال تره

      اینو آقای علی خوشدل عزیز که نوشته بودن من درکش کردم.

      مثلا من با خودم میگفتم من که این باور درستش کردم.

      چرا؟ چون عملا خودم داشتم به سخخخخخخخختی پول در می‌آوردم و میگفتم اوکی پس حلاله دیگه

      اما الان که داره بوی پول یکم آسونتر از قبل به مشامم میخوره این ترمزها یکی یکی خودشونو نشون میدن.

      حالا نگاه خدا و قانون چیه؟

      میگه هر کاری سخت پیش می‌رفت یعنی اشتباهه یعنی داری تو تیم شیطان بازی میکنی که کارت سخت پیش میره.

      یا مثلا نکنه اگه من به فلان درآمد برسم اگه فلان چیزو بخرم فلانی دلش بسوزه که جرا من دارم و اون نداره.چرا من این مشکلم حل شده و اون نشده.

      این ترمز به قول خدا از طرف شیطان خیلی هم مزین شده و در یک ظاهر قشنگ به اسم دگر دوستی و هم نوع دوستی و این چرندیات پنهان شده ها. ولی اگه عملا من قدم اولو برنمیداشتم چون پولی نبود موقعیتی نبود دراند خاصی نبود تا قبل ازین اصلا خودشو نشون نمی‌داد.

      الان که یه کم آسونتر داره پوله میاد میگه نکنه مثلا این خواستتو بدست بیاری فلانی که هنوز مشکل داره دلش بشکنه‌

      در صورتی که این از درک نادرست ما از قوانین سرچشمه گرفته.

      مگه من جلوی رشد یا موفقیت یا درامد بیشتر فلانی گرفتم؟

      آخه قبلا باز تو مذهب به ما گفته بودن کاخی ساخته نمیشه مگه اینکه هزار تا کوخ ( خانه های بسیار ضعیف افراد مستمند ) خراب بشه.

      الان هم این نگرانی این ارمزه میاد که نکنه مثلا تو حالا به یه طریقی باعث شدی اون به خواسته هاش نرسه.

      یه مثال واضحش همین الان خواهر بزرگه خودمه.

      خواهر من داره با چشم خودش میبینه من بعد هجده سال دیابت خوب شده تمام بیناریهام محو شده اندامم تغییر کرده ولی اون که دیابت داره همون نگاه سابقه داره.

      میگه ارثیه میگه استرسی و …

      شما فکر کن یه صدم درصد خواسته باشه فکر کنه که مثل من عمل کنه‌هرگزززز.

      حالا ایا سلامتی من به بیماری اون لطمه زده؟

      آیا اگه من سالم شدم جلوی سلامتی اونو گرفتم.

      مثلا سلامتی یه دونه بوده من شانسی دویدم بر داشتم دیگه به اون نرسیده.

      نه اقااا

      این حرفا چیه

      خودش نمیخاد

      صبح تا شبم دنبال دارو و دکتر و انرژی درمانی و داروی امام صادق ( خخخخخ ) و فلان و بیساره ‌

      اگه خودش نمیخاد مگه من مقصرم؟

      در زمینه ثروت هم همینه.

      تازه الگوهای قرآن در خدا واقعا چشم آدمو باز میکنه.

      مگه نوح دلش واسه بچش سوخت؟

      مگه گفت نه خدایا چون بچم داره نابود میشه منم میخام نابود بشم ؟

      تازه اکه میگفت چی میشد؟ مثلا فکر کردیم خدا مثل فیلم هندیا میگفت نههههه لطفا اینکارو نکن نووووح.

      نه آقا خدا میگفت برو عزیزم ‌برو تو هم نابود شو چون لایق همون نابودی هستی.

      میگفت برو که لیاقتت همونیه که خودت میخای.

      یا مگه لوط گفت نهههه خدایا پس همسرم چی ؟ لوط گفت آقا این راه درسته دوست داری با من همراه شو دوست نداری خداحافظ‌

      یا مگه ابراهیم بخاطر پدر یا عموش از راهش دست کشید.

      گفت بمون بابا جان تو همین فضای کفر بمون.

      من قبلا فکر میکردم کفر یه پدیده مذهبیه.

      نه اصلا اینطور نیست

      اگه بی‌پولی یعنی کافری.

      ریشه کفر یعنی پوشاندن حقیقت.

      خدا بوضوح داره میگه فقر یعنی خواری و زبونی. میگه اگر ثروت نداری بخاطر اینه که از من دوری میگه اگه معیشتت سخت میگزره بخاطر اینکه از من دوری.

      حالا یه عده به ما گفتن فقر تو رو بخدا نزدیک میکنه..این یعنی پوشاندن حقیقت دیگه.

      این یعنی خود خود کفر.

      حالا من تو کفر بمونم چون فلانی نمیخاد تغییر کنه؟

      خوب نکنه.ظاخرش شاید خیلی سنگ دلانه باشه. ولی این نگاه عوام.

      میخاد خوششون بیاد میخاد خوششون نیاد.

      من سلامتیمو به لطف خدا بدست آوردم. خواهرم میخاد خوشش بیلد میخاد نیاد.بخدا حتی یکککک بار بهش نگفتم بیا به روش من عمل کن.

      دوسش دارم ولی وقتی خودش خودشو دوست نداره به من چه.

      یا مثلا یه ترمز دیگه اینکه فکر میکردم اینکه آدم سخخخت به خواسته هاش برسه این خیلی مقدسه و نشون دهنده میزان اعتماد و توکل منه.

      در صورتی که باز هم این یه تفکر شیطانیه.

      خدا داره میگه من سریع الجوابم

      اگه سریع جواب نمیگیری یه ترمزی هست، یه کد شیطانی اون وسطا داره کارو خراب میکنه‌.

      تازه خیلی هم باز ظاهرش فریبنده و قشنگه چون همه میگن آدم تو سختی‌ها باید توکلشو حفظ کنه وگرنه تو اسانیها که هنه بلدن.

      بله درسته آدم باید تو هنه حال توکل و اعتماد داشته باشه اما این فرق میکنه با اینکه من آگاهانه سختی بخام که توکل ارزش مند جلوه داده بشه.

      میخام هزاااار سال سیاه نشه.

      مگه من 38 سال خودمو بواسطه افکار مذهبی از همه لذتها و نعمت‌ها و ثروتها محروم کردم بهم مدال افتخار دادن؟

      نه آقا مدال‌ها باشه واسه همونایی که سختی دوست دارن.

      من دیگه فهمیدن در این دنیایی که اصل و اساس بر آسان شدن برای اسانیها بنا شده حماقت محضه که من سختی بخام.

      اگه دارم آسان میشم برای سختی‌ها باز یعنی دارم تو تیم شیطان بازی می‌کنم.

      اینها ترمزهای بود که تک این چند روز دوباره فهمیدم.

      قبلا فهمیده بودم ها ولی چون آبی تو شلنگ نبود فکر میکردم سوراخی هم نیست

      قدم اولو برداشتم قدمهای بعدی بهم گفته شد.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1051 روز

        سلام به روی ماهت حمیدِ عزیز

        عالی نوشتی دم شما گرم

        منم با جلسه دوم میخکوب شدم و خیلی گریه کردم وقتی فهمیدم مشکل اصلی زندگیم چیه

        خدایا بینهایت سپاسگزارم

        چقدر خوشبختیم که در فرکانس خداوند در حرکتیم و هر روز نعمت و آگاهی تو زندگیمون جاریه

        دقیقا ایمان دارم وقتی قدم برمیداریم درها باز میشه

        من خودم از وقتی که مشکل اصلی مو پیدا کردم فکر کنم دو ماهی میشه

        هر ایده یی که اومد اجراش کردم در بعدی برام باز شد و هر روزم سرشار از آگاهی ،خدایا بینهایت سپاسگزارم

        واقعا دارم نهایت لذت و از مسیر رشدم میگیرم و چقدر قرآن صریح و سریع پاسخ سوالات و میده

        اصلا مبهوت میشم

        محاله سوالی داشته باشم و برم سراغ قرآن و جواب نگیرم اونم چه جوابی

        حمید جان با تمام وجودم تحسینت میکنم که داری زندگیت و اون جوری که دوست داری خلق میکنی

        چقدر لذت بردم از تک تک کامنت هات

        خداروشکر بینهایت آسون شدم برای آسونی ها

        اصلا به طرز عجیبی همه چی عالی فوق العاده پیش میره

        اون لحظه رو میبینم که از شادی اشک شوق میریزی برای سلیمان وار زندگی کردنت

        از قلبم از بند بند وجودم ،وجودت و تحسین میکنم و به افتخارات سپاسگزار خداوندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        • -
          حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
          مدت عضویت: 1975 روز

          سلام سارای عزیز.

          یکی از بزرگترین موهبتهای این سایت همین حال خوب بچه هاست.

          کافیه چهار تا کامنت بخونی قلبت باز میشه.از عشق واقعی و بیدریغی که همه به هم نثار میکنن.

          بینهایت از کلام زیبا و پر مِرتون ممنونم و کلی باهاش اشک ریختم.

          یاد حرفهای استاد افتادم که می‌گفت تو بندرعباس راه می فتم و اشک میریختم. که می‌گفت خیلی رقیق شده بودم.

          این روزا همین حالو دارم.

          این خیلی نعمت قشنگیه.

          خدارو شکر می‌کنم واقعا.

          کامنت خانم نفیسه حاج محسن خیلی کامنت زیبایی بود.اونجایی که از کلمح البصر می‌گفت.

          امر قیامت که بزرگترین انر این دنیاست خدا میگه برای من در چشم بر هم زدنی اتفاق میفته.

          پس خیلی به خودمون ظلم کردیم اگر بین خودمون و خواسته مون فاصله ای ببینیم.

          تنها فاصله خودمون و موانع ذهنیمونه .

          که البته شیطان هم خیلی زییا با یه کادوی شیک به اسم عدم تکامل از خواسته هات دورت میکنه.

          میگه فعلا همینجا باش فعلا این رنجو تحمل کن فعلا این بدبختیه رو تجمل کن.

          در واقع مرز باریکی وجود داره بین درک تکامل و پذیرش و تسلیم شدن در برابر نجواها.

          که همش از کمبود عزت نفس میاد.

          برای شما بهترینها رو آرزو میکنم

          که انقدر اشک منو در آوردید ( خخخخخ )

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        عصمت جعفری گفته:
        مدت عضویت: 1736 روز

        سلام اقای نارنجی عزیز

        ممنونم بابت ب اشتراک گذاشتن باورهایی ک دارید و باعث میشید ماهم فکر کنیم و ترغیب بشیم ب درک بیش تر باورهایی ک داریم

        من یکی از باگ هایی که از طریق کامنت شما درونم پیدا کردم این هست ک ما دوست داریم سختی بکشیم و از رنج بردن لذت میبریم چرا؟

        چون ب خاطر خلأ هایی ک درونمون داریم با سختی کشیدن توجه و دلسوزی و ترحم و محبت بقیه رو جلب کردیم. حالا چون یاد گرفتیم نگاه انسان گونه ب خدا داشته باشیم فکر میکنیم با سختی و رنج کشیدن میتونیم ترحم و دلسوزی خدارو جلب کنیم تا مارو ب خواسته هامون برسونه و ما داریم ناخوداگاه این کار رو انجام میدیم.

        بازم از شما ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      رضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1744 روز

      سلام و درود خدا به دوست عزیزم آقا حمیدرضا

      چقدر این نظر شما بوی خدا میداد

      واقعا تحسین میکنم این تغییرات وسیع شما را

      با همین فرمون اگر شما جلو برید در آینده نزدیک یکی از تریلیاردهای این سیاره در عرصه حساب بانکی خواهید بود هرچند که همین الانم تریلیاردر هستین

      مثلا ،377 تریلیارد سلول فوق هوشمند در بدن شما در حال خدمت رسانی به شما هستند و این در حالی است که شما برای این دریافت عظمت هیچ کار نکردید و خدا به آسانی هر چه تمامتر این عظمت را به شما داده

      و…

      مخصوصا الان که دیگه ترمزی بنام “پول و خدا” را شناختید و دارید پا را از روی آن برمیدارید

      وای که این ترمز مذهب با ما ایرانیا چه کرده…

      در واقع ما با خودمون چه کردیم که این حرفا را باور کردیم بدون ذره ای فکر…

      و خوشا به حال ما که الان فهمیدیم و در پی اصلاح هستیم

      کمی در اینجا برایتان از این باور مینویسم تا هم تمرینی برای خودم باشد و هم آگاهی برای شما

      دوست عزیزم در عمق این جمله تفکر کن

      “آدم فقیر بنده نیازهایش است”

      ما فکر میکنیم که فقیر باشیم خدا به ما نگاه ویژه ای داره و آن وقته که بنده واقعی خدا هستیم

      نخیر ، اصلا از این خبرا نیست

      خدا پولدارها را دوست داره ، برای همین حج بر پولدارها واجب شده ، یعنی فقط خدا به پولدارها میگه بیاین سمت خانه فیزیکی من در کعبه

      یک انسان فقیر برای رفع نیازهاش میره سمت خونه خدا

      انسان فقیر خدا را برای خرما میخواد ؛ فقیر که خدا را برای خدا نمیخواد

      ولی وقتی که یک انسان پولدار به سمت خدا میرود ، چه صحنه عاشقانه ای بپا میشود ، میرود به در خانه خدا برای خود خدا

      او خدا را برای خدا میخواهد نه برای خرما

      چونکه پولدار است و اینقدر خرما دارد که سیر شده از خرما و الان بدنبال لذتی هست که سیرمونی نداشته باشد و این لذت همان خداست

      آری ، این یک حقیقته که انسان پولدار خدا را برای خدا میخواد و انسان فقیر خدا را برای خرما

      اصلا خدا خودش توی قرآن گفته

      وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ

      (آیه 10 اعراف)

      او در زمین تو را پادشاه آفرید و همه چیز بپایت ریخت

      خب برای چی؟

      برای اینکه فقط دربند خودش باشی ، نه اینکه دربند نیازهایت باشی

      اما ما چه کردیم؟؟

      گفتیم خدایا آخه پول و تو با هم یکجا جمع نمیشید و…

      و فاصله گرفتیم و فااااااصله…

      اما اشکال نداره

      أستغفرالله ربی و أتوب إلیه

      برمیگردیم به سمت الله

      به صراط مستقیم الله

      همان صراطی که أنعمت علیهم هست

      یک نکته را بدان دوست عزیزم در مورد صراط مستقیم و انعمت علیهم

      یعنی خدا داره تقلب میرسونه به ما که

      ای بندگانم راه مستقیم من راهی هست که باران نعمت بر شما ببارد و گل سرسبد نعمت های من پول است ، چون که با پول است که نعمت هایم در زمین بیشتر میشود

      خدا رو شکر بابت این آگاهی

      واقعا لذت بردم از نظر شما

      شما خیلی گلید آقا حمید رضا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        ممنونم از شما جناب احمدی

        چقدر حس خوبی داشتید

        واقعا همه دوستان اینجا حالشون خوبه و دارن این حال خوبو گسترش میدن

        و واقعا ما چقدر خوشبختیم که تو همچین فضایی هستیم

        بینهایت از شما سپاسگزارم

        چیزی که من بتازگی فهمیدم این بوده

        البته استاد دو مورد مدار ها میگه ولی انگار تازه دارم درکش میکنم

        در واقع انگار یک خدا وجود داره که نقطه مرکز پرگاره.

        این نقطه مرکز عشق سعادت سلامتی ثروت احساس خوب رضایت خوشبختی عدل ایمان بهشت زیبایی روابط زیبا فراوانی راستی و درستی صداقت وفای به عهد سهولت و آسانی و هر آنچه که خدا بهش نیکی گفته هستش و هر چه ازین مرکز دور بشی وارد محوطه شیطان میشی.

        هر جایی بجز اطراف و نزدیک این مرکز پر شده از تنفر از کمبود بیماری زحر فقر ناامیدی ترس کینه ظلم به خود دروغ بدبختی آتش کفر بی ایمانی جهنم و ‌…

        ما در هر لحظه با کانون توجهمون و توسط باورهای غالبمون یا داریم به این نقطه مرکز نزدیک میشیم یا ازش دور میشیم.

        وقتی وارد محوطه خدا بشی آسان شدی برای اسانیها

        و اگر دور بشی آسون میشی واسه سختی‌ها

        چون در محوطه شیطان اصلا به مدار اسانیها دسترسی نداری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        فرنگیس محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2646 روز

        سلام و درود بر آقای احمدی ارجمند،دوست هم فرکانسی ام

        چقدر زیبا نوشتید::

        آدم فقیر بنده نیازها شه

        چقدر این جمله نیاز داره که روش تفکر بشه، بره از نزدیک مصداقهای عینی ش دیده بشه

        آدمایی که صبحشونرو به شب بستن، لحظه وقت نمی کنند،حوصله نمیکنن، آسمان زیبای خدا را ببینند ،به سلامتی شان فکر کنند و فقط بندی نیازهاشون هستند،

        اما وقتی پولدار باشی میشه خلیفه خدا بر روی زمین، پادشاهی می کنی برای خودت ،به خلق خدا کمک می کنی نه برای ثوابش برای این که میخوای مصداق وجه الله باشی ،شبیه خدا باشی

        واقعاً ثروت ستودنی و واقعاً فقیر بودن کار بسیار بسیار سختیه

        باوری که برای خودم ساخته ام : اینه که, ثروتمند شدن آسان ترین کار دنیاست

        فقیر بودن سخت ترین کار دنیاست

        واقعا فقیر بودن سخته ، پر از زجر پر از تحقیر ،پر از حق دست و پا زدن های بی‌حاصل

        صبح و شب دویدن های بی نتیجه

        محروم بودن از نعمت ها از آرامش ،از بندگی کردن

        و ثروتمند شدن یعنی آرامش یعنی پادشاهی کردن بر روی زمین، یعنی مصداق وجه الله شدن و دست بقیه رو گرفتن و خوشحال کردن خانوادت ودیگران، یعنی دیدن زیبایی های خداوند ، یعنی پر شدن از هر چیزی و گذر کردن از اونها،

        قطعا باید که هم خدا رو بخوایم هم خرما رو ، این ذهن کوچیک و ناچیزمون رو رو خاموش کنیم و روی عزت مندمون بیشتر کار کنیم ،و باور کنیم که مالایق بهترینها هستیم

        سپاسگزارم از به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1267 روز

        سلام و درود آقا رضای گل

        لذت بردم از نگاه توحیدیتون؛ باورهای قشنگتان. ممنونم از نکاتی که راجع به ثروت گفتید و آیات الهی ای که اشاره کردید.اینکه بدونیم:

        آدم فقیر؛ بنده نیازهاشه نه بنده خدا.

        آدم ثروتمند تجلی قدرت خدا بر روی زمینه.

        آدم ثروتمند خدا رو واسه خدا میخواد نه واسه خرما زیرا خرما رو داره.

        همه پیامبران و ائمه ثروتمند بوده اند.

        هیچ انسان فقیری راهی به بهشت نخواهد یافت.

        کسی که در این دنیا جهنم را برای خودش خلق کرده؛ در آن دنیا هم در جهنم زندگی خواهد کرد.

        ثروت؛ نعمت خداست. و نعمت؛ نشانه قدرت خداست.

        اگر فقیریم یعنی از خدا دوریم. زیرا فقر نماد خواری و ناتوانیست.

        کسب ثروت؛ اولاتر از حج است. زیرا تا ثروتمند نباشیم خداوند هم ما رو به خانه اش دعوت نخواهد کرد!

        هر چقدر ثروتمندتر باشم؛ بی نیاز ترم.مثل خداوند که بی نیاز مطلق است.

        خیلی به ما کمک می کنند دیدگاه و باورهایمان را در مورد ثروت اصلاح کنیم.در پناه خداوند شاد باشید و ثروتمند. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      میلاد آمای گفته:
      مدت عضویت: 2146 روز

      سلام آقا حمید

      امیدوارم حال دلت عالی باشه

      چقد لذت بردم از کامنتت و بی نظیر بود

      و ازین قسمت کامنتت خیلی حال کردم وقتی گفتی

      (ریشه تمام ناکامی‌های مالیمو درک کردم.

      خدا. ریشه تمام بدبختی‌هام خدا بود‌

      یک خدای اشتباه که مذهب برام ساخته بود.

      خدایی که از پول بدش میاد. خدایی که باید بین پول و اون یکیو انتخاب کنی.

      ازون جایی که تمام عمر خدا برام تو بالاترین اولویت بود و تمام زندگیمو بخاطر این خدا از دست داده بودم یعتی از تمام لذت‌های دنیا گذشته بودم تا بخدا برسم الان برام غیر ممکن بود که بین خدا و ثروت یکی انتخاب کنم.)

      بعد، من به خودم نگاه کردم دیدم دقیقا همینه،

      من در پس ذهنم هنوز این باور خیلی خوب تغییر نکرده

      البته سال اواخر سال 1398 خیلی خوب روی باور کار کردم و منو حسابی به جلو برد که تونستم توی سال 1399 خیلی عالی توی املاک قرارداد بنویسم

      ولی ادامه دار نبود و

      منم این مدت همش دنبال نتیجه بودم و ملا چند تا قرارداد ملکم مونده به امضا شدن میترکید و از بین میرفت و با خوندن کامنتت دیدم عه عه آره خودشه

      اون ته ته های ذهنم هنوز این باور وجود داره که پول و خدا نمیتونه توی یه جا باهم بمونن انگار مثل آب روغن هستن و قاطی میشن و چقد این باور سمی هستش و مونده به اینکه نتیجه پایانی رو بدست بیاری همه چی میترکه

      وای خدای مننن

      چقد این باور های مذهبی ما نسبت بهت ایراد داره و چقد تو لطف داری به ما که ما رو هدایت میکنی به سمت ترمز های ذهنیمون تا برش داریم و چقد قشنگ جواب منو توی کامنت آقا حمید دادی که باور های مذهبی نسبت به پول و خدا رو تغییر بده و

      جالبی اینه که بهم گفت در مورد این موضوع معنوی بودن ثروت استاد عباس منش توی دوره ثروت یک

      در جلسه 16،دقیقه 19:15

      تا دقیقه 31:56

      در مورد این آگاهی صحبت کرده و برو این قسمت رو کات کن و بارها بارها گوشش کن و منطقی کن برای ذهنت و این آکاهی رو بپاش بر روی باور های قدیمی

      و در کنار این آگاهی، پارت اول قدم 8 جلسه 3 هم نیز استاد در مورد معنوی بودن ثروت گفته

      و

      قشنگ حس میکنم کلی نعمت و ثروت پشت این باور مونده و نمیذاره بیاد وارد زندگیم بشه.

      وای خدایا شکرتتتتت که بهم گفتی روی چه چیزی بیشتر کار کنم و ترمزمودوباره به یادم آوردی.

      آقا حمید حتما نتایجتو بهم بگو و منم حتما نتایجمو بهت میگم بعد از تغییر این باور و ورودی مالی که اومدش به زندگیم.

      خدایا عاشقتمممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام میلاد عزیز

        اگر مثل گذشته من آدم مذهبی بودی بهت پیشنهاد میدم قرانو بخون

        بخدا خود خدا لابلای آیاتش دستتو میگیره و از لوس وجود مذهب پاکت میکنه

        یجوری با منطق باورهاتو عوض میکنه که هیچکس قادر به انجامش نیست

        خودش هدایتت میکنه

        دقیقا بمن گفت برو فلان ریشه کلمه رو سرچ کن بعد گفت حالا این ریشه.

        و الان دارم اهرم رنج و لذت جلسه سوم دوره حل نساعلو کار میکنم حدود یکماه شده و من دارم تغییراتی میبینم

        هم نحوه نگاهم به خدا و ثروتو که آروم آروم داره تغییر میکنه

        هم نتایج مالی که تو همین چند روزه نزدیک به دویست میلیون تومن پروژه طراحی قرارداد نوشتم.

        اونهم چه مشتریهایی؟؟؟ انگار خدا قربالشون کرده

        انگار مسخ من شدن

        میگم این کارو میخام بکنم میگن چشم هر چی شما بکی

        میگم مبلغ قرار داد فلان تومن میگن چشم

        میگم پنجاه درصد پیش پرداخت بریز میگن چشم

        بخدا واسع یک میلیون تومنش قبلا التماس باید میکردم

        اصلا جنس اتفاقات داره عوض میشه

        خدارو شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2194 روز

      درود و سلام خدمت آقا حمید رضا نارنجی ثانی..

      ااقا حمید واقعا بهتون تبریک می گم و از اعماق قلبم تحسین تون می کنم واقعا چقدر لطف خدا شامل حالتون شده و شما و همه ی ساکنین این سایت الهی از هدایت شدگان هستیم.. واقعا بهتون تبریک می گم که خودتون رو خوب شناختید و همین طور خیلی عالی روی باورهای محدود کننده تون کار کردید خدا رو صد هزار مرتبه شکر امشب چقدر ذوق کردم چقدر خوشحال شدم بخصوص برای رابطه ی جدیدیدتون که از یک بهشت یک فرشته وارد زندگی تون شده آخه من خیلی روابط عاشقانه رو دوست دارم و همیشه برای عشق فوق العاده ارزش قایل هستم و شما رو تحسین کردم و از اینکه اینقدر قشنگ و زیبا و با شور و شوق زندگی تون رو تعریف کردید و با عمل کردن روی باورهاتون به نتایج فوق العاده خوبی رسید واقعا تحسین برانگیزه بخصوص باور سلامتی رو در وجودتون بطور بنیادین ریشه یابی کردید و با استفاده از قانون سلامتی بهبودی کامل دریافت کردید بهتون یک خدا قوت و تبریک می گم خدا رو هزار مرتبه شکر که در مدار سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح مقدس الهی هدایت شدید خدا رو شکر..

      در مورد باور های محدود کننده مذهبی برای ثروت هم باید خدمت تون عرض کنم که بازم خوبع که شما حداقل این باور رو در خودتون کشف کردید و الان حداقل میدونید موضوع چیع و بلطف قانون تکامل این باور هم اصلاح خواهد شد و این جای شکر گذاری داره . خدارو شکر ولی من هنوز اون باور محدود کننده ی ثروت رو کشف نکردم و فعلا با خواندن کامنت دوستان دارم آگاهی مو بالا میبرم بلکه ترمز های ذهنی مو بشناسم و به امید خدا بعدش راه حل این باورهای محدود کننده هم سر و کله اشون پیدا میشه ..

      آقا حمید رضای عزیز خواستم تشکر و قدردانی کنم از اینکه با خواندن کامنت زیبا و پرمحتواتون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم و دلم نیومد فقط امتیاز پنج ستاره رو تقدیم تون کنم گفتم حتما براتون هم بنویسم که انگیزه ای باشه برای مدار های بالاتر شما و همه مون خدا رو شکر که اینجا تنها جایی هستش که می تونیم موفقیت هامون رو جشن بگیریم و برای هم کف تحسین آمیز بزنیم

      روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامتون شیرین و گوار و وفق مراد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        خیلی خیلی سپاسگزارم از شما

        پیشنهاد من واسه درک ترمز هاتون تهیه دوره حل مساعله

        جلسه دوم یه کاری باهاتون میکنه که هیچ راهی ندارید جز اینکه با خودتون صادق باشید.

        فقط جواب دادن تمرین جلسه دوم برای من حدود سی روز زمان برد

        نصف سررسید جواب سوال جلسه دوم شد

        یه جاهایی انقدر از مواجه شدن با خود واقعیم حالم بد میشد که دیگه توان نوشتن نداشتم

        یه جاهایی انقدر گریه میکردم که دیگه صفحه روبروم نمیدیم

        یه جاهایی انقدر حالم از خودم بهم می‌خورد که پامیشدم میرفتم یه چرخی میزدم.

        جلسه دوم شما رو با خودتون روبرو میکنه

        وااای چه جلسه ای بود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2194 روز

          ممنون حمید آقای گل نمیدونم چرا اینقدر دیر متوجه ی پاسخ ارزشمندتون شدم . امشب هدایتی اومدم قسمت پاسخ ها که یهویی کامنت شما

          رو دیدم انگار آون دایره آبی کنار پروفایل روشن نمیشه و یا حداقل لیست پاسخ ها ایمیل نمیشه در هر صورت ممنون و سپاسگذارم که منو راهنمایی کردید..

          آقا حمید راستش من خیلی وقته که محصول دوره ی حل مسایل رو دوست دارم بخرم و اتفاقا توی سبد خرید قرار دادم ولی هنوز لایقش نشدم به امید خدا راه حل ها از راه میرسند و منو بسمت خرید این محصول هدایت می کنند ..

          ممنون که راجب حل مسعله توضیح دادید

          اینکه خودم رو با خود ه واقعی ام روبرو می کنه..

          اینکه گفتید..

          فقط جواب دادن تمرین جلسه دوم برای من حدود سی روز زمان برد واقعا چقدر این سوال ها عمیقع که می تونیم درون مون رو واکاوی کنیم

          نصف سررسید جواب سوال جلسه دوم شد

          یه جاهایی انقدر از مواجه شدن با خود واقعیم حالم بد میشد که دیگه توان نوشتن نداشتم

          یه جاهایی انقدر گریه میکردم که دیگه صفحه روبروم نمیدیم

          یه جاهایی انقدر حالم از خودم بهم می‌خورد که پامیشدم میرفتم یه چرخی میزدم.

          ممنون و سپاسگذارم بابت این توضیحات تون

          شاد و موفق و ثروتمند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الیاس و فاطمه سادات گفته:
      مدت عضویت: 1366 روز

      فاطمه سادات

      سلام دوست عزیز.

      خیلی خوشحالم براتون بابت زندگی جدیدی که رقم زدید.

      دقیقا من هم کاملا مثل گذشته شما بودم.در یک خانواده مذهبی و متعصب زندگی کردم.

      متن شمارو که خوندم انگار زندگی خودم بود.البته منو همسرم هردو باهم تصمیم به تغییر گرفتیم و از اول مشکلی باهمدیگه نداشتیم.

      خیلی جالب بود اون قسمت ک گفتید ترمزمو پیدا کردم و خدا بود.

      واقعا هنوز یه ترس از خدایی تو وجودم هست که فک میکنم زشته گناهه بگم ترمزم خداس.

      ولی مشکل همین خدای دروغین و باورهای مذهبی اشتباهه.

      بسیار مشتاقم در آینده ادامه ی این روندو بخونم که چطور تونستید باورهای اشتباهتون رو در این باره از بین ببرید.

      در کنار اون دختر زیبا شاد و خوشبخت باشید.

      بسیار ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      RahaRahimi گفته:
      مدت عضویت: 2904 روز

      سلام خدمت عشق خودم

      نهایت لذت و عاشقی کردن در بند بند کلماتت احساس کردم

      ازت تشکر میکنم که این متن فوق العاده نوشتی

      و شما یه نشانه برای من بودی برای ازدواج کردن

      خیلی ذهنم درگیر این بود که من هروز به خودم راجب ویژگی همسرم میگم اما خانواده و اطرافیانم همیشه منو مسخره میکنند

      اما من همیشه به خودم میگم که روی خاکریز باورهام وای میسم و با نجواهای ذهنی مبارزه میکنم

      و خیلی خوشحال شدم که دیدم این قضیه برای شما اتفاق افتاده

      و ایمانی در دل من پر رنگ تر شده

      بابت این قضیه از شما نهایت سپاس گزاری دارم

      و خیلی خوشحالم که به منبع عشق و ثروت و سلامتی وصل شده

      و مثل یه بادبادک داری در آسمان خداوند

      عاشقی میکنی

      خیلی دوست دارم بازم ازت تشکر میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1975 روز

      سلام دوباره به همه عزیزان دل.

      یه کشف جدید در زمینه ترمزهای اساسی در وجود خودم پیدا کردم .

      البته تو این چند روز چندین ترمز دیگه هم پیدا کردم که البته توضیحاتشو دادم.

      اما این یکی مثل بمب تو وجودم صدا کرد.

      تو سوال جلسه دوم دوره حل مساعل در کنار اون ترمز اصلی که پیدا کردم موضوعی بود که کمی ذهنمو مشغول می‌کرد ولی چون تو اون روزها و اون لحظه ها برام اهمیت کمتری داشت سعی کردم خیلی بهش نپردازم.

      به لطف خدا چند روزه که دوره کشف قوانینو گرفتم و امروز روز دومی بود که تمرین جلسه اولو انجام دادم.

      دیروز هنه جیز خیلی عالی و راضی کننده بود البته مساعل کوچک و نشانه های کوچکی هم اومد.

      امروز هم تقریبا هنه جیز مثل دیروز بود‌

      من حدود دویست و پنجاه روزه که هر روز توی گوشیم صبح شکرگزاری میکردم و خواسته های روزمو می‌نوشتم و کم و بیش تیک می‌خورد.

      اما در زمینه مساعل مالی خب خیلی به ندرت تیک می‌خورد.

      امروز و دیروز هم دقیقا همین اتفاق افتاد.

      اما انصافا این تمرین غوغا میکنه.

      یعنی من اتفاقاتیو تو همین دو روز تجربه کردم که انصافا تو تمام اون دویست و پنجاه روز تجربه نکرده بودم.

      یعتی شدت و شفافیت اتفاقاتی که خلق میکردم انقدر متفاوت و ملموس بود که اصلا راهی برای کتمان باقی نمیذاشت.

      دیشب از خدا خواستم که بهم خیلی شفاف بگو ترمزم چیه که خواسته های مالیم رخ نداد.

      البته باید بگم همون دیشب هم حجم زیادی از آگاهی ها برام اومد آنقدری که شگفت زده شدم.

      و در کامنت‌هایی که بهشون هدایت شدم به طرز عجیبی هنه به خلق اشاره کرده بودن.

      دقیقا موضوعی که جلسه اول راجع بهش صحبت میشه.

      اما من خیلی عمق مطلبو نگرفتم.

      تا امروز‌

      اما امروز نزدیکای عصر یکم دلم گرفت.

      گفتم خدایا من فکر میکردم اون ترمز اصلیرو شناسایی کردم و بالاخره باید اتفاقات جدیدی برام بیفته.

      ولی چرا خبری نیست.

      طبق آموزه های استاد تو جلسه اول که گفتن اگر خواسته ای محقق نمیشه بگرد ببین کجای کد ها خطا داره رفتم تو فکر.

      زیر دوش گفتم خدایا دقیقا بهم بگو خطای کدهام کجاست.

      بخدا قسم به نیم ساعت هم نرسید.

      خدا هدایتم کرد به خوندن کامنت خودم. یعنی همین کامنتی که جند روز پیش نوشته بودم.

      یعنی دقیقا این بخش:

      ولی ازون جا که طبق آموزه هلی دینی ما باید تسلیم حکم خدا می‌بودیم اگر کسی میگفت میشه خودمون زندگیمونو تغییر بدیم برای منِ مذهبی این بزرگترین کفر بحساب میومد‌

      که یعنی چی ؟ مگه میشه آدم با امر و تصمیم خدا بجنگه؟ این آدم( استاد عباسمنش ) یه کافر یه بی دین یه آدم شیاد و شیطانیه که میخاد آدمها رو بر علیه خدا تحریک کنه.

      خدا واسه من رنج خواسته ،بعد یه نفر اومده میگه تو خودت میتونی شرایطتو تغییر بدی.

      کفر بزگتر ازین؟

      به این جا که رسیدم اون بمبه منفجر شد.

      کفرررررر ازین بزرگتر؟؟؟؟؟

      ذهن من با خود پدیده خلق مشکل داشت.

      یک عمر در عالم مذهب و مذهبی گرایی گفتن آدم باید مطیع خدا باشه.

      اگه خدا برات فلان چیزو خواست تو باید سرسپرده باشی

      مگه آدم مومن به جنگ خدا میره؟

      یعنی آقا در یک کلام ذهن من میگه تو غلط میکنی تو بیخود میکنی که فکر کردی تو خالقی.

      خالق خداست و تو هییییچی نیستی.

      الان میدونم و با بند بند وجودم دارم میفهمم داره چرت میگه ها ولی باید با منطق برم تو دهنش وگرنه اون برنده اس.

      اول به ذهنم گفتم ببین من با توجه به تجارب ام تو این سه سال شک ندارم که شرایط فعلیمو خودم خلق کردم. اما چطور زمانی که داشتم واسه خودم بدبختی و رنج و بیماری و کینه و نفرت خلق میکردم تو صدات در نمیومد؟ حالا که فرقی نکرده .خلق همون خلقه .فقط قبلی منفی بوده حالا مثبت.

      خداییش میدونم هیچ منطقی نداره و هیچ توجیحی برام نمیتونه بیاره

      چون دیگه دستشو خوندم

      اما بهر حال باید ساکتش کنم.

      خدا رو شکر راهشو بلدم

      باید با استناد به قرآن همونطور که واسه معنویت ثروت دلیل و فکت آوردم اینبار هم با مراجعه به قرآن دلایل محکمی پیدا کنم که من خالق خلق شدم و توسط اهرم رنج و لذت جایگاه این اهرم فعلیو تو ذهنم تغییر بدم.

      اصلا فکرشو هم نمیکردم ذهنم منو محکوم کنه به گردنکشی و طغیان در برابر خدا، که چیه فکر کردی دیگه تو خالقییییی؟

      تو هیچی نیستی.

      خدا بخاد بهت میده نخاد نمیده.

      تو هم غلط میکنی فاز خالقی برداری.

      خیلیییی خوشحالم.خیلی خیلی خوشحالم

      چون فکر می‌کنم اینهم ازون ترمز اصلیهاست.

      ازوناییه که زندگیمو تکون میده.

      خداروشکر میکنم که انقدر ساده و سریع و بدون تقلا خواسته امروزمو محقق کرد.

      یکیش همین رفع ترمزهای مالیم بود.

      یعنی در واقع من این کشفو خلق کردم.

      امروز صبح خواستم

      و عصر خلقش کردم.

      خدایا شکرت

      استاد نمیدونم چطور از شما تشکر کنم که همین دو روز رنگ زندگیمو عوض کرده.

      دو شبه خواب ندارم

      انقدر هیجان دارم که دیر خوابم میبره

      یه چیزی تو وجودم منو سر ذوق آورده

      تو پوست خودم نمیگنجم

      خدایا شکرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1744 روز

        بسم الله الرحمن الرحیم

        آقا حمیدرضا سلام مجدد

        نمیدونم چرا این ایام به کامنت های شما هدایت میشم

        واقعا چه ترمزی بود…

        ترمز منم بوده و هست

        باز هم پای مذهب در میان است…

        من خالق صد در صد زندگی خودم هستم

        مینویسم تا هم تمرینی برای خودم باشد و هم یک منطقی برای شما و سایر دوستانی که این پاشنه آشیل را دارند

        پس بسم الله…

        خودم را تصور میکنم در روز قیامت که در برابر رب العالمین ایستاده ام و خدا از من می پرسد که

        ای رضا ؛ من از روح خودم در تو دمیدم و آسمان و زمین را مسخرت کردم و با انتخاب خودت قدرت اختیار را به تو دادم تا خودت آنگونه که میخواهی زندگی ات را بسازی

        چرا زندگی ات به شایستگی اشرف مخلوقات بودنت نبود؟

        چرا در زندگی ات هشتت گرو نه بود؟

        چرا و چرا…؟؟؟

        اون وقت من در آن جا دو جواب دارم

        اولین جواب اینه که

        خدایا من میخواستم ولی آخه دولار رفت بالا و همه چی خراب شد…

        خدایا من میخواستم ولی فلان دولت اختلاس کرد و حق منو خورد…

        خدایا من خواستم ولی بابام نگذاشت…

        خدایا…

        و در اینجا خدا نگاهی به صورت من میکند و میگوید

        قدرت منی که از وجودم در تو دمیدم تا زنده شوی بالاتر بود یا قدرت فلان دولت؟؟؟

        روزی رسان تو من بودم یا فلان دولت؟؟؟

        آیا من به نرخ دولار نعمت میدهم؟؟؟

        و…

        و من اینجا لال میشوم و بهت الذی کفر میشوم

        چه جوابی دارم به خدا بگویم…

        و اما جواب دوم من که مسئله اصلی اینجاست این است که

        میدونی خدایا من میخواستم ولی آخه تو برام ننوشتی

        تو برام نخواستی…

        تو برای اکبر و حسن و زهرا و…خواستی ولی برای من نخواستی…

        و استناد میکنم به این آیه قرآن که ببین خدایا خودت گفتی آخه

        قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا هُوَ مَوۡلَىٰنَا وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ

        (51؛توبه)

        ببین خدایا خودت گفتی کتب الله لنا یعنی برام ننوشتی

        دیگه خودت بریدی و دوختی و منم تسلیم تو بودم آخه

        دیگه منو بازخواست نکن…

        و تمام مسوولیت را از روی دوش خود بر میدارم و به دوش خدا میندازم

        حالا مثلا خدا میاد میگه

        آخی ، بنده مظلوم من ؛ تو چقدر راست میگی

        عه عه عه ، من اصلا حواسم نبودا ؛ آخه این چه سوالی بود که از این رضا پرسیدم؟؟

        و دستور میده به فرشته هاش که این بنده من را ببرین بهشت و اونجا برایش بهترین پذیرایی ها را آماده کنید

        واقعا اینجوریه؟؟؟

        به قول قرآن کلّا

        هرررررررگزززززز

        اگر که قرار بود خدا اتفاقات زندگی منو بنویسه پس سوال و جواب روز قیامت چیه؟؟؟

        خدایی که خودش بریده و دوخته بیکاره که بیاد مرا مورد بازخواست قرار بده؟؟؟

        اگر قرار باشه که خدا برای من بخواد و نخواد پس

        یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا

        (30،آل عمران)

        و این همه آیا قرآن که اشاره به بما قدمت ایدیهم داره

        چی میشه پس؟؟؟

        حالا بشینیم فکر کنیم

        واقعا برای چه چیزی در روز قیامت مورد سوال قرار میگیریم؟؟

        جواب معلومه

        برای چیزی که فقط مخصوص ما انسانهاست

        نه مخصوص نهنگ ها و شیرها و فیل ها و ابرها و کوه ها و…

        و آن قدرت اختیار است

        اینکه من با اختیار خودم میتوانم انتخاب کنم و توجه کنم و خلق کنم…

        من خالق صد در صد زندگی خودم هستم

        جوهر من و خدا یکیست…

        من میخواهم و خواسته ام را در قالب کد به پرینتر چندبعدی جهان میدهم و جهان دقیقا همان خواسته را در زندگی ام چاپ میکند

        و همه اسناد در این پرینتر جهان ثبت و بایگانی میشود و در روزی که پرده ها کنار رود و به قول قرآن

        یَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَاۤىِٕرُ

        (9،طارق)

        میشود ؛ تمامی این کدها به من نشان داده میشود و میفهمم که هر چه کردم بخاطر خودم و فرکانس هایم بوده

        پس بیاییم این خدایی را که در بین اکثریت ما ایرانیها هست را دور بریزیم

        آره دور بریزیم

        اصلا بریزیم در سطل زباله

        مثل ابراهیم تبر برداریم و بشکنیم چنین خدایی را که در ذهن ما ساخته اند

        و رو آوریم به خدای راستین

        خدایی که

        إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَـٰوَ ٰ⁠تِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِیفࣰاۖ وَمَاۤ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

        (79،انعام)

        و تسلیم او شویم

        تسلیمی نه به این معنا که بگوییم خدایا خودت بریدی و دوختی و ما تسلیم تو بودیم ،چنین معنای تسلیمی شیطانی است…

        تسلیمی به این معنا که خودم را به دستان تو می سپارم و اعتماد میکنم به برنامه ریزی تو تا مرا به خواسته هایم برسانی

        دقیقا مثل بیماری که خودش را با تمام وجود تسلیم دکتر جراح میکند تا جراح بتواند او را به خواسته اش که سلامتی است برساند

        دقیقا مثل شخصی که سر خودش را تسلیم آرایشگر میکند تا آرایشگر بتواند با قیچی و تیغ و شانه و… مدل موی دلخواه سفارشی را برای او در بیاورد و او را خوشگل کند

        دقیقا مثل شخصی که با اعتماد به مهارت یک خلبان خودش را با تمام وجود به آن خلبان می سپارد تا او را به مقصد دلخواهش ببرد

        و…

        تسلیم واقعی یعنی این…

        تسلیم واقعی یعنی مثل موسایی شویم که خواسته اش امنیت است و از ماموران فرعون فرار کرده و آواره بیابان شده و دنبال چاره ای است که پناهی بگیرد

        اما خسته میشود و زیر سایه ای میرود و با تمام وجود میگوید

        رَبِّ إِنِّی لِمَاۤ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ

        (24،قصص)

        و خودش را به دستان الله میسپارد

        و خدا نه تنها او را به خواسته اش که امنیت است میرساند بلکه دو تا آپشن دیگه هم میگذاره روی خواسته اش و به او میدهد

        ازدواج و کار

        و همه این خواسته ها را از طریق یکی از دستانش بنام حضرت شعیب به او میدهد

        آری ، تسلیم راستین کدی است در سیستم خدا که اگر موفق شویم این کد را در خواسته هایمان اعمال کنیم خروجی اش این میشود که علاوه بر اینکه به خواسته ات میرسی بلکه چند آپشن هدیه هم از خدا دریافت میکنی

        تسلیم واقعی یعنی مثل مادر اسماعیل شویم که در بدر دنبال آب برای نوزادش بود و دوید و دوید

        هفت بار فاصله بین صفا و مروه را رفت و آمد اما دریغ از یک قطره آب

        خسته و درمانده برگشت پیش بچه اش

        خستگی و درماندگی اش حکایت از این میکرد که خدایا تو بساز ، تو بسازی قشنگتره

        خواسته ام آب است ، مرا به خواسته ام برسان

        و بعد دید که آب از زیر پای طفلش جوشید

        آن هم کجا؟

        در بیابان سوزان عربستان

        در جایی که به قول قرآن اصلا قابل کشاورزی نبود…

        رَّبَّنَاۤ إِنِّیۤ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ

        (37،ابراهیم)

        و خدا چنان آبی روزی او و طفلش کرد که به برکت آن آب شهر مکه بوجود آمد و هنوز که هنوز است آب این چاه که به زمزم معروف است پربرکت و فراوان در حال خودنمایی است و با زبان بی زبانی به همه ما میگوید

        تسلیم خدا شوید برای رسیدن به خواسته هایتان

        تسلیم او که در حال گردش زمین و ماه و مریخ و…به دور خورشید است بدون کوچکترین خللی ولی شما از اینکه دست راست خود را در جهت عقربه های ساعت و دست چپ خود را در جهت خلاف عقربه های ساعت بچرخانید عاجزید…

        در پناه الله باشید آقا حمیدرضا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
          مدت عضویت: 1975 روز

          سلام آقا رضای نازنین

          هر بار که کامنتی برام میزارید که تماما از سر محبت و بزرگ منشی شماست. در جمله جمله شما هدایت میشم به پاسخ سوالات و ابهاماتی که تو روزهای اخیر دنبال جوابش بودم

          کامنتهای شما همیشه منبعی از خیر و برکت بوده برام.

          خدا بهترینهاشو نصیب شما کنه که انقدر وقت میزارید و منو مورد لطف قرار میدید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      مجتبی گفته:
      مدت عضویت: 4011 روز

      به نام خدا

      سلام حمید جان

      واقعا لذت بردم از کامنتت ، چقدر عالی نوشتی ، چقدر خوب و عالی کار کردی روی خودت که این نتایج خوب رو رقم‌زدی ، چند جا دقیقا اشاره کردی به مشکلاتی که منم داشتم و دارم ، اینکه تمرکزی روی هر خواسته ای که داشتی وقت گذاشتی و بهش رسیدی ، دقیقا ایراد من توی اینه که نمیتونم تمرکزی بچسبم به یه زمینه و یه باور و برم‌جلو ، واقعا ازت ممنونم که با کامنتت تلنگر خوبی بمن زده شد ؛

      حمید جان میشه بگی منظورت از تمرکزی کار کردن دقیقا چیه ؟؟ چه کارهایی چه تمرینهایی چه رفتارهایی رو انجام دادی که بهش میگی تمرکزی کار کردن ؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        ممنون از لطفتون

        من هنوز دوره کشف قوانینو نخریدم و انشالله بعد از اتمام دوره حل مساعل میخام بگیرنش

        ولی فهمیدم که تمرکز غوغا میکنه

        مثلا یکی از تمرینات من اینه که سر هر ساعت آلارم گوشیمو کوک میکنم و در حد ده دقیقه در مورد اون شرایطی که دوست دارم در مورد اون قضیه خاص اتفاق بیفته مینویسم

        یجوری مینویسم که انگار اتفاق افتاده

        نه فقط نوشتن الکیها

        یه جوری مینویسم انگار دارم اون شرایطو دارم زندگی میکنم یحوری که حالم خوب میشه

        یجوری که ناخودآگاه لبخند می نم ناخودآگاه کیف میکنم

        ضربان قلبم تند میشه

        این یک ساعت یک ساعت تمرین مداوم باعث میشه تو ندان تو فرکانس خواستت بمونی.انگار به افکار منفی اصلا فرصت نمیدی وارد مدار بشه

        تمام توجهت میره روی خواستت.

        اگه خونه یا دفتر باشم تو اون لحظه که سریع مینویسم

        اگر بیرون باشم مهمونی باشم به یه بهونه ای مثلا میرم دستشویی که تمرکز کنم.

        خلاصه یه راهی پیدا میکنم

        یجوری این تمرین انجام میدم انگار اگه انجام ندم دنیارو از دست دادم

        چون من از تمرکز نتیجه گرفتم

        واقعا کانون توجه ماست که داره اتفاقاتو رقم میزنه.

        بخدا وقتی یه زره پاتو از رو ترمز بر میداری ماشین پرواز میکنه.

        فقط کافیه خودتو متعهد کنی به تمرکز رو خواستت.

        هی نجواها میاد

        تو باید بتونی آرومش کنی

        واسش دلیل بیار

        میگه تو بی ارزشی تو لیاقت نداری

        بگو عیسی در بدو تولد گفت من مایه خیر و برکت جهانیان ام

        هنوز تازه متولد شده بوداما

        هنوز هیچ کاری نکرده بود گفت من مایه خیر و برکت جهانیان ام

        گفت من بنده پاک و خاص خدام

        به نجواها بگو من با عیسی فرقی ندارم

        آقا خلاصه یجوری دهن اون نجواها رو ببند.

        خیلی سریع جواب میده.

        بخدا تو همین چند روزه که دارم این تمرین دوباره انجام میدم نتایجش متحیر کرده

        دقیقا مثل همون چک لیست میبینم دقیقا خواسته های مالیم که سالهاست تیک نمی‌خورد داره تیک میخوره

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          سعيده رضايى گفته:
          مدت عضویت: 2002 روز

          سلام آقای نارنجی

          واقعا دستخوش دستخوش صد هزار آفرین به شما

          من اولین باره که اسم شما رو می بینم و کامنتتون رو می خونم ولی میخکوب شدم پاش

          امروز توی تمرین ستاره قطبیم درخواست کرده بودم کامنت های عالی بخونم و ازشون آگاهیهای مناسب دریافت کنم که با خوندن کامنت شما و یکی دیگه از عزیزان به بهترین شکل محقق شد. الهی شکر

          نوشتارتون عالی بود و لی بهتر از اون محکم چسبیدن به روند رشد و تغییر بود. اینکه تونستید با این حد از قدرت تیشه به ریشه تعصباتتون بزنید باعث اینهمه شگفتی شده.

          اینکه گفتید ساعتی یک بار خودتون رو موظف کردید که خواسته هاتون رو بنویسید برای من شگفت انگیز بود. یعنی فکر نمی کردم کسی در این حد متعهد باشه. این عالیه و قطعا به زودی نتایج بزرگ و بزرگتر رخ میده. من از شما الگو گرفتم و حتما به این روش عمل می کنم.

          براتون خیر کثیر آرزو می کنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          اسداله زرگوشی گفته:
          مدت عضویت: 1267 روز

          سلام آقا حمید رضای گل

          فکر میکنم اولین کامنت باشه که از شما میخونم و خداوند را سپاسگزارم که من را هدایت کرد و در فرکانس این آگاهی ها قرار داد.

          حمید رضای عزیز کامنت اصلی تون و کامنت های اومده در زیرش سراسر منشاء خیر و برکت و آگاهی بود. ممنونم که وقت گذاشتید و جواب کامنتهای دوستان رو با حوصله و به تفصیل دادید.

          امروز در تمرین کد نویسیم از خداوند خواستم که ایده جدیدی رو برای درک بیشتر و بهتر آگاهی ها و تمریناتم دریافت کنم که خداوند وهاب و سریع الجواب بلافاصله خواسته ام رو تیک زد با دیدن این کامنت و مطمئنم این ایده همانند ایده عارفه عزیز که ایده شکارچی نکات مثبت رو خلق کردند، ایده بسیار موثر و تاثیر گذاریه و من اسمشو گذاشتم ایده ارتباط زنده تصویری با تجربه خواسته ام! . انجام این تمرین هم مقاومت ذهنی و فاصله مداریم رو با خواسته هام کمتر میکنه و هم به کنترل آگاهانه ورودی هامون کمک میکنه و مهمتر از همه باعث میشه احساس خوب بیشتری در روز را تجربه می کنیم.

          ممنونم از آقا مجتبی عزیز که این سوالو پرسیدن و ممنون از شما که اینقدر عالی پاسخ دادید.برایتان بهترینها رو آرزو میکنم دوست عزیز. یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          شیدا جمشیدی گفته:
          مدت عضویت: 3286 روز

          سلام به آقا حمید عزیز،

          چقدر تمرین عالی، من هم تصمیم گرفتم برای خواسته های کوچک این تمرین رو انجام بدم وقتی نتیجه بگیرم ذهن نجواگرم دیگه میبینه که نتیجه اومده به این شکل می‌خوام برای ذهنم منطقی کنم خیلی لذت بردم، به امید خدا و هدایت او، من هم امتحان میکنم. ممنون از اینکه توضیح دادید چطور روی باورهاتون کار می‌کنید. در پناه خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          هلن گفته:
          مدت عضویت: 3997 روز

          سلام اقای نارنجی

          دقیقا کامنتتون مساله منم هس.

          چون در خانواده ای با باورهای مذهبی خفن بزرگ شدم.

          ممنون تمریناتتون گفتین.منم تعهد میدم انجام بدم اگه لطف کنید بازم از این تمریناتی که انجام میدین بگید.ممنون و سپاسگزارم.

          چون این تمرینات و گفتن مثال و مصداق خیلی به ما کمک میکنه مسیر رو راحتتر بریم.

          واقعا اینکه گفتبن تمرکز غوغا میکنه درکش میکنم.

          ولی نمیدونم برای تمرکز روی موفقیت مالی ام و اینکه بپذیرم که خدا نمخاد ازش یه عالمه تشکر کنم که میخاد به من نعمت بده چه تمرینی کنم؟

          یا چه باوری بسازم؟

          ممنون میشم جواب بدین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          ژیلا موسوی گفته:
          مدت عضویت: 1196 روز

          سلام به آقا حمید گل

          یه جورایی درک کردم گفته هاتونو

          منم یه آدم به شدت مذهبی با کلی باورهای غلط بودم و ازبس دوست داشتم بنده خوب خدا باشم زندگی پر از فلاکت رو تجربه و گاها تحمل کردم.حالا که قانون رو میدونم ولی گاهی سخته

          مثلا همین مسئله ای که شما داشتی رو بگم

          منم اوایل آشنایی با استاد از روی شوق و ذوق به همسرم گفتم که عاقا همچین شخصی هست و اینجوری میگه

          حالا بعد از شاید یک سال رابطه سینوسی دارم با همسرم یعنی گاهی اوقات خوب میشه میگه عاشقتم و گاهی اوقات میگه تو خیلی پر رو شدی جواب منو میدی از وقتی که به حرفای این فلانی(منظورش استاده)گوش میدی اینجوری شدی و تهدیدم کرده که دیگه به هیچ عنوان نه فایلی از ایشون تو گوشیت ببینم نه هیچی هیچی

          من دیگه فکرم کار نکرد که چکار کنم

          شما بگید چی شد چطور شد که علی رغم مخالفت اولیه که داشتید و مقاومت میکردید به سمت استاد و برنامه هاشون بیایید الان شاگرد زرنگ این مکتب شدی

          واقعا چی شد

          و من الان چکار کنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            سلام دوست عزیزم.

            میدونید چیه.

            من اصلا اون موقع سعی نکردم همسرمو تغییر بدم‌.

            در طول مدت پنج سال زندگیمون من با التماس و زاری از خدا مدتم میخاستم که خدایا این زندگیو درست کن.

            یعتی بواسطه باورهای اشتباه میگفتم آدم یه بار عاشق میشه و مگه میشه آدم بجز یک نفر عاشق کس دیگه بشه .پس وفاداری چی میشه؟

            واسه همین میگفتم خدا همین زندگیو درست کن.

            ولی نمیشد.

            هر روز هنه جیز فاجعه بار تر میشد.

            بعد از آشنایی با استاد خیلی زود فهمیدم که نباید به جیزی بچسبم

            استاد میگفت شما روی خودتون کار کنید .طرف مقابلتان یا تغییر میکنه یا حذف میشه.

            من هم انقدر رها شده بودم که فقط میگفتم آرامش میخان.هر اتفاقی بیفته من اوکی هستم.

            شما فقط طرف خودتونو انجام بدید و نسبت به نتیجه رها باشید.

            یا همسرتون تغییر میکنه یا از زندگیتون میره

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        • -
          مجتبی گفته:
          مدت عضویت: 4011 روز

          سلام حمید جان

          چه تمرین ساده و خوبی رو گفتی ، حتما ایشالا منم انجامش میدم ؛ خودمم قبلا از نوشتن در مورد خواسته جوری که انگار دارمش معجزه دیدم و توی یه تایم کوتاه جذبش کردم اون خواسته رو ، دمت گرم بابت ذکر این تمرین ، موفق و شاد باشی داداش گلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          مجید عزیزی پیردوستی گفته:
          مدت عضویت: 1489 روز

          به نام خدای مهربان

          سلام به خانواده ی عزیزم

          سلام به حمید عزیزم

          عاشقتم دوست خوبم این تمرین کوک کردن ساعت چه آکاهی و درهای نعمتی را به روم باز کرد که هر ساعت روی خواسته هام و نکات مثبت تمرکز کنم و احساس لیاقتم را یادآوری کنم سپاس از این اشتراک

          من خودم به روش زیر عمل میکنم

          08:08

          09:09

          10:10

          11:11

          12:12

          13:13

          14:14

          15:15

          16:16

          17:17

          18:18

          19:19

          20:20

          21:21

          22:22

          23:23

          00:00

          در این زمانها که زنگ گوشیم هم یکی از فایل های در پرتو آگاهی هست کوک شده و هربار کن فیکون به وجود

          خدایا شکر که تنها هستم و در زمان و مکان آزادم و تازه شب هم با خداجونم مدیتیشن میکنم و زندگیم هر روز بهتر از دیروز میشه و کلی الهام و آگاهی به دست آوردم که کم کم نتایجم مثل همون مباحثی که دارم روشون کار میکنم منفجر میشه و تصاعدم صد پله صد پله رشد می‌کنه چون دارم تک تک درخواست ها و هدایتهامو تائید میکنم و زمین و زمان همه به خدمت من دراومدن تا به اهدافم برسم

          هدفی که من دارم مثل استاد عباسمنش مسائل بسیاری را در جهان حل می‌کنه به خاطر همین تو این امکانات و شرایط دارم رو خودم کار میکنم

          عاشق تک تکتون هستم به زودی از نتایج شگفت انگیزی که خودم هم نمیدونم چطور برام به وجود میاد کامنت میکنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1941 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام حمید عزیز

      فک کنم اولین بار هست که کامنت شما رو میخونم

      اما نمیدونی چقدر خوشحال هستم از این بابت

      چون کانتی نوشتی که خیلی بدرد الان من میخوره و خیلی کمکم می‌کنه که آقا میشود

      میشود که من هم تجربه های مثل شما رو داشته باشم

      چقدر کیف کردم

      آفرین

      آفرین حمید عزیز خدارو شکر میکنم بابت این زندگی خوبی که برای خودت ساختی و باگ هات رو شناختی و بهترشون کردی

      برادر منم خیلی ایراد ها دارم و خیلی ترمز ها رو فهمیدم و تا جایی که تونستم دارم کار میکنم اما نمی‌دونم چرا یکم سرعتم کمه

      که این رو هم می‌دونم که باز هم ایراد از خودمه و تکامل رو نیمخوام طی کنم

      ولی از خدای بزرگ هم برای خودم و هم برای شما و همه دوستان عزیزم هدایت می‌خوام که به خود شناسی بهتر و عالی تر برسیم

      خدایا شکرت

      ممنونم از کامتتی که گذاشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محمد احسان عامری گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      سلام حمید عزیز

      هرچیزی که نوشتی رو کاملا درکش می کنم و تجربه کردم، هم قسمت بدشو و هم قسمت خوبشو. چون توی ی خانواده مذهبی و ی مدرسه بسیار مذهبی بزرگ شدم. ممنون از اشتراک نتایجت با ما.

      کاش اون قسمتی که گفتی قرآنو خوندی و متوجه شدی که “این خدا بزرگترین اولویتش ثروته” رو بیشتر توضیح بدی و بگی به چه آیاتی هدایت شدی. به شخصه به من خیلی کمک می کنه، من خودم حدود 2 ساله که هر روز دارم همین کارو انجام میدم، خیلی نتیجه های خوب گرفتم ولی شاید هنوز 4-5 درصد ذهنم در این رابطه تغییر کرده.

      درود برتو، بهترین هارو برات آرزو می کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام دوست عزیزم

        من توی جلسه سوم دوره حل مساعل یه سری تحقیقات کردم در مورد همین موضوع

        یکی سرچ کلمه الله یحب و الله لا یحب بود. و یکی از سرچ کلمه جناح در قرآن. و بررسی ریشه این کلمات.

        چدن این تحقیق خیلییییی طولانیه فقط یه بخشی که شما خاستید رو براتون کپی میکنم:

        مورد سیزدهم .

        این مورد خیلی خیلی خیلی مهمه.

        و اتفاقا کاملا به کسب ثروت و جایگاه کسب ثروت از نگاه خدا اشاره داره. میگه بر شما گناهی نیست که در زمان حج بخواهید با تجارت و داد و ستد مال و ثروت کسب کنید .میگه بعد از اون خدارو به یاد بیارید که شما را هدایت کرد‌ . میگه یادتون نره که خدا با این هدایت و الهامش القائات شیطانو از شما دور کرد و کسب ثروتو براتون تو اولویت گذاشت. این آیه اتفاقاً ارتباط بسیار مستقیم به موضوع ثروت و کسب ثروت داره. در ابتدای این آیه میگه در ایام حج برای رابطه جنسی حتی به همسرانتان نزدیک نشوید ولی در ادامه میگه کسب مال و ثروت در همه حال حتی در ایام حج مستثناست. و هیچ گناهی نیست باز هم احتمالا عده ای تندرو کسب ثروت در ایام حجو بد یا گناه میدونستن و خدا خواسته که این یک موضوعو استثنا کنه و بگه اتفاقاً این یک مورد فرق داره و انسان در همه حال حتی ایام حج باید پول و ثروت براش تو الویت باشه.

        دنیا برای لذت انسان خلق شده

        سکس جزو بزرگترین لذتهاست

        ولی خدا میگه ساختن زندگیت توسط مناسک حج از سکس هم لذت بخش تره.

        اما بعد میگه ازین لذت و ازین مساله مهم تر پولدار شدن.

        چون تمام لذتها بعد از ثروت اتفاق میفته.

        یعنی ثروتمند شدن بزرگترین هدف این دنیا و خداست.

        چون آنچه گسترش دنیا رو سرعت میبخشه ثروته.

        نکته جالب اینکه تا همینجا اکثر ایات راجع به روابط مرد زن و رابطه جنسی و غیره بود که همه جا هم احتمالاً مردم متعصب اونو گناه می دونستند خدا گفته بود بر شما گناهی نیست . اما در این ایه میگه در ایام حج حتی به همسرانتون برای رابطه جنسی نزدیک نشید .

        اما اما اماااااااااا داستان کسب مال و ثروت فرق داره. این یکیو باید با داد و ستد و تجارت کسب کنییییی. یعنی انگار کسب ثروت برای خدا هم خط قرمزه که در همه حال بایددددددد پول در بیاری.

        من زمان زیادی رو این آیه فکر کردم.و البته در موردش با خواهرم کلی حرف زدیم و به یک درک مشترک رسیدیم. حالا مسئله مهمتر چی بود؟؟؟

        اینکه درک کردیم خدا انگار داره اولویت بندی میکنه.

        که در هر زمانی به جای اینکه به مسائل بی اهمیت بپردازی .به مسائل مهم تر بپرداز .و اونو تو اولویت قرار بده‌ و تمرکزتو رو اون مساله بزار

        چرا خدا میگه در ایام حج به زنانتون هم نزدیک نشوید؟؟؟؟؟ منظورش اینه که در زمان حج به کارهای مهمتر بپرداز .وقت واسه عشق بازی با همسرت زیاده.

        اما الان که در حج هستی بجای پرداختن به اون مساله تمرکزتو بزار روی مناسک حج.

        یعنی در مقایسه بین مناسک حج و عشق بازی با همسر ،میگه کار مهم تر پرداختن به مناسک حجه.

        اما در ادامه همین آیه میگه اما در مورد کسب ثروت قضیه فرق داره ودر ایام حج هم نباید از کسب و کار و تجارت و کسب ثروت فاصله بگیری. داره فریاد میزنه میگه بین مناسک حج و کسب مال و ثروت اونی که مهمتره ثروته، کار مهمتره کسب مال و ثروت مهمتره حتییییییی از حج هم مهمتره.

        یعنی کاملاً داره اولویت بندی میکنه. انگار کسب پول و ثروت برای خدا حتی از پرداختن به مناسک حج هم مهمتره.

        در واقع انگار کاری مهم تر از این در دنیا وجود نداره.

        چیزی که خواهرم بهش اشاره کرد و ذهن منو راجع به مناسک حج باز کرد این بود که به این آیه که فکر میکردم برام سوال بود در این دنیای فرکانسی انجام یسری اعمال و رفتارهای فیزیکی که دقیقا حکم انجام یک سری آیین و سمبل ، بدون هیچگونه تفکر و تمرکز و توجهی بر اصل داره اتفاق میفته ، چه سودی برای انسان داره که صحبت با خواهرم کاملا گره ذهنمو باز کرد.‌ حالا مناسک حج چیه؟

        شاید مردم زمان پیامبر برای رشد برای همفکری برای ارتقا و بهبود و اصلاح ایراداتشون شاید برای درس گرفتن از بقیه یا برای انتقال اگاهیهاشون در زمانی معین دور هم جمع میشدن و چون اینترنت وجود نداشته رودر رو از حل مساعلشون و از درکشون از جهان هستی یا هر چیز دیگه ای حرف میزدن .اما این مناسک برای اون زمان بوده.

        که خدا میگه وقتی تو همچین فضای با ارزشی هستی این چند روزو بیخیال سکس باش.

        به این موضوع مهم بپرداز که زندگیتو تغییر میده.از لحظه به لحظش استفاده کن. این زمان با ارزشو هدر نده.

        حالا واسه من که در این عصر و زمان زندگی میکنم مناسک حج چیه؟

        آیا انجام همون حرکات نمایشی و سمبلیک بدون هیچ تاثیری که بخام صرفا دور یه خانه سنگی بچرخم؟

        ایا این چرخیدن چیزی بجز وقت هدر دادنه؟ چیزی بجز گمراهیه؟ چیزی بجز یک کار بیهوده است ؟

        حالا حج تو چیه حمید؟

        حج من وقت گذاشتن تو سایت استاده

        حج من رسیدن به درک جهان هستی و شناخت خودم و خدای واقعی از طریق مطالب این سایته

        حج من کار کردن روی دوره هاست

        حج من تمرکز روی اصل و پرهیز از فرعیات

        حج من انجام تمرینات دوره هاست

        حج من دریافت آگاهی‌های استاد با توجه و تمرکز بیشتره

        حج من شناخت قوانین کیهانی و ساختن یک زندگی زیباست

        حج من یافتن علم ثروته.

        حج من یافتن قانون سلامتیه

        حج من ساختن عزت نفسمه.

        خدارو شکر که حالا مناسک حج برام معنی پیدا کرد.

        و بابت این درک از خواهرم سپاسگزارم.

        حالا برگردیم به آیه ، خدا گفت در مقایسه بین رابطه جنسی و حج ، اونی که اهمیت داره حجه.

        اما در مقایسه بین حج و کسب ثروت، اونی که اهمیت داره کسب ثروته.

        پس ما فهمیدیم که کسب ثروت اولویت اش برای خود خدا هم در بالاترین نقطه ممکنه. یعنی بالاتر از حج.

        این بخشی از تمرین اهرم رنج و لذت منه که هر روز میخونم

        البته این یک آیتم اش بود.

        کلا در تمام قران به شکل عجیبی تمرکز خدا رو ثروته.

        الان باد یه مورد دیگه هم افتادم که براتون کپی میکنم :

        مورد بیستم.

        در مورد انجام معامله است که اگر پولی از کسی قرض گرفتید حتما شاهد داشته باشید اما اگر معامله نقدی بود و شاهد وجود نداشت بر شما گناهی نیست‌.

        باز این موضوع مسئله بسیار مهم تری داره .

        به نظرم باز هم گناه رو بهتر میشه معنا کرد در واقع خدا اون کاری که به نفع خودمونه میگه انجام بدید اصلاً مسئله مذهب و شرع نیست.

        باز میگه اگه میخوای متضرر نشی شاهد داشته باش. مثلا این مسئله چه فرقی به حال خدا داره که اگر انجامش ندی از نگاه مذهب گناهکار باشیم و در آتش دوزخ بسوزیم؟؟؟؟؟؟ خدا میگه به نفعته واسه اینکه پولتو از دست ندی و متضرر نشی شاهد داشته باشی.

        که بعداً مورد سواستفاده قرار نگیری.

        یعنی باز داره نشون میده که ثروت چقدر مهمه و کاری که باعث ضرر بشه و بتونه پول تو رو کم کنه به ضرر خودته یعنی با نگاه سنتی گناهه. اینکارو انجام نده.

        این آیه هم نشون میده ثروت بسیار ارزشمنده و خواسته جلو ضرر و زیان رو بگیره.

        اصولا هر گونه ثروت و افزایش ثروتی برای خداوند مهم و ارزشمند و مقدسه و هر گونه ضرر مالی و فقر و یا از دست دادن مالی برای خدا ناخوشایند و نادرسته.

        آنقدر ناخوشایند که بهش میگه گناه.

        گفتم که کلا بر عکس حرفهای مذهب خدا به شکل عجیبی تمرکز و توجهش رو ثروت و گسترش ثروته.

        واقعا برام سوال شده.

        که این ثروت چیه که خدا انقدر روش زوم کرده و دقیقا شیطان هم اونور روش تمرکز داره

        انشالله خدا هدایتم میکنه به بهترین جواب.

        امیدوارم این دو مورد کمک کنه بهتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
        • -
          رضا ملتفت گفته:
          مدت عضویت: 1977 روز

          سلام به شما دوست عزیزم، آقا حمید گل، امیدوارم حالتون عالی باشه.

          واقعا تشکر میکنم و تحسینتون میکنم. امروز امدم کامنتها رو بخونم بارها دیدم که شما کامنت نوشتید و عالی به سوالهای دوستان پاسخ دادید.

          پرسیده بودید که ثروت چیه که خدا اونقدر روش زوم کرده؟

          یه جواب همونی هست که در لابه لای متنتون گفته بودید که ثروت عاملیه که جهان رو گسترش میده. یعنی تنها راه گسترش جهان ثروتمند شدنه و خداوند ارده کرده که جهان رو در همه ابعاد گسترش بده اون هم از طریق ما بنده هاش.

          یه جوابی که دوست دارم به این سوال بدم اینه که جهان دو قطب داره و قطب مثبت همون نعمت و ثروت و سلامتیه و خدا همون ثروته، خدا همون سلامتیه، خدا همون عشقه، خدا همون نعمته و خدا بیشتر از خود من میخواد که من ثروتمند بشم، که من خوشبخت و سعادتمند بشم، چون به من نعمت هایی داده که نمیتونم بشمارمشون، چون شیرینی آگاهی هایی که به قلبم الهام میکنه و قشنگ حس میکنم این یه مدار و یه درک جدیده رو چشیدم و قطعا همه دوستان زمانهایی رو تجربه کردن که خدا یه باور قشنگی رو بهشون الهام کرده، یه ترمزی رو بهشون نشون داده، یه آگاهی یا درک قشنگی رو بهشون الهام کرده، هدایتشون کرده که فلان کار رو انجام بدن. این موارد برای من این موضوع رو ثابت میکنه که خداوند بیشتر از من دوست داره که من خوشبخث، ثروتمند و موفق بشم.

          ممنون از شما آقا حمید عزیز.

          براتون بهترینها رو آرزو میکنم.

          شاد و سلامت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            سلام به شما آقا رضای گل

            دیشب کانت شما رو خوندم ولی جایی بودم که تمرکز کافی نداشتم

            بنابراین آنروز دوباره خوندم

            یعنی بهتره بگم چند بار خوندم.چون بار اول یه جرقه ای تو ذهنم زد

            وقتی یک قطب خدا و بهشت و ثروت و سلامتی و زیبایی و فروانی و …. قرار داره، طبق قانون بدون تغییر خدا دو گونه مشابه همو جذب می‌کنند یا بقول استاد سرد سردی راکشید و گرم گرم.

            این میل و این رغبت و این کشش بخاطر مشابهتیه که در ثروت و خدا وجود داره.

            یعنی ازونجایی که خدا و ثروت هم جنس هستند این دو گونه مشابه همو جذب می‌کنند.

            یعنی نمیشه که شما فقیر باشی و نزدیک خدا باشی یعنی جذب خدا بشی.

            این غیر ممکنه.

            طبق درک من از قرآن در حال حاضر و در تایید صحبت‌های شما خدا و تمام نعمت‌ها و ثروتها و سلامتی و عشق و لذت و فراوانی و خلق خوش و وفای بعهد و صداقت و …. همه در یک قطب قرار می‌گیرند و نقطه مقابلش هم شیطانه و جهنمه و آتشه و کفر و بی ایمانی خواری و زبونی و فقر و ذلت و سختی و رنجه

            ازون جا که ما برای گسترش و خلق ، خلق شدیم هر گونه حرکت ما رو به سمت قطب منفی یه عمل خطا بحساب میاد.چیزی که در نگاه سنتی بهش گناه گفته میشه.

            و هر گونه حرکت ما رو به قطب مثبت یه حرکت الهی و مقدس بحساب میاد یا همون که عمل صالح گفته میشه.

            و ازونجایی که در حرکت رو به منفی هیچ رشدی وجود نداره

            و دقیقا خلاف اون یعنی حرکت رو به مثبت باعث رشد و گسترش این جهان میشه لذا مورد حمایت سیستم قرار میگیره و نتیجه ملموسش همونیه که ما میگیم خدا بیشتر از ما میخاد که ما رشد کنیم و ثروتمند بشیم.

            چون از فقر از کفر از بیماری از جهل از قطب منفی هییییچ گسترشی بوجود نمیاد.

            اما در طرف مقابل هر گونه ثروتمند شدن ما هرگونه رصد و رونق کسب و کار ما و …. باعث رشد این دنیا میشه.اول باعث رشد دنیای خود ما و در مقیاس بزرگتر رشد دنیای مادی.

            پس مورد حمایت سیستم قرار میگیره.

            بسیار بسیار از شما سپاسگزارم که کامنتتون باعث ایجاد این جرقه در ذهن من شد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          سعـید کاکایی گفته:
          مدت عضویت: 1790 روز

          سلام آقا حمید وقتت بخیر خدایا شکرت امروز عجب روزی بود کلی باگ ذهنی پیدا کردم که اصلا فکر نمی‌کردم جزو پاشنه های اشیلم باشه واقعا تحسینت میکنم به خاطر درک بالایی که از استفاده دوره های استاد بدست آوردی با تمام وجودم ازت متشکرم که اولا اینقدر رشد کردی ویک الگوی دیگه شدی برای اینکه منم با تمرکز میتونم به این حد از رشد و کمال برسم و دوم اینکه واقعا با تمام وجودم ازت ممنونم که این آگاهی ها و نتایج بزرگت رو با ما به اشتراک گذاشتی ،

          آقا حمید یه سوال دارم ممنون میشم به سوالم پاسخ بدین شما گفتی که من سرچ کردم و از یک آیه اینقدر برداشت عالی داشتین میشه بگین از چه منابعی استفاده میکنیدمن برای درک قرآن ازاپلیکیشن قرآن حکیم دکتر بازرگان استفاده میکنم اما این درک شما خیلی عالیه بارها شده من تو گوگل سرچ کردم و ریشه کلمه ای رو نوشتم جزیی پاسخ گرفتم لطفاً از منابعی که استفاده میکنید هم برای درک آیات قرآن و هم منطقی سازی بیشتر باورهاتون لطفاً انتشار بدین که ما هم استفاده کنیم بی نهایت سپاسگزارم و از استاد عزیزم بی نهایت ممنونم که این آگاهی های بسیار عالی رو بصورت رایگان برای ما تو سایت میزارن استاد بخدا نمی‌دونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم فکر میکنم بهترین تشکر برای شما نتیجه گرفتن ما باشه بهتون قول میدم که به زودی از نتایج بزرگم براتون بنویسم در حال حاضر یکی از نتایج بزرگم از نظر خودم اینه که دارم میرم تو دل یکی ازبزرگترین ترس‌های زندگیم که مهاجرت هست استاد خیلی وقته دارم با فکت و منطق رو ذهنم کار میکنم رو این موضوع که جسارت پیدا کردم که مهاجرت کنم استاد افتخار میکنم که استادی مثل شما دارم عاشقتوووونم و همینجا هم از خانم شایسته عزیز که عاشقشم با تک تک سلولهای بدنم تشکر میکنم که اینقدر برای ما دارن زحمت میکشن خدا خیرتون بده

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          سعـید کاکایی گفته:
          مدت عضویت: 1790 روز

          سلام آقا حمید وقتت بخیر خدایا شکرت امروز عجب روزی بود کلی باگ ذهنی پیدا کردم که اصلا فکر نمی‌کردم جزو پاشنه های اشیلم باشه واقعا تحسینت میکنم به خاطر درک بالایی که از استفاده دوره های استاد بدست آوردی با تمام وجودم ازت متشکرم که اولا اینقدر رشد کردی ویک الگوی دیگه شدی برای اینکه منم با تمرکز میتونم به این حد از رشد و کمال برسم و دوم اینکه واقعا با تمام وجودم ازت ممنونم که این آگاهی ها و نتایج بزرگت رو با ما به اشتراک گذاشتی ،

          آقا حمید یه سوال دارم ممنون میشم به سوالم پاسخ بدین شما گفتی که من سرچ کردم و از یک آیه اینقدر برداشت عالی داشتین میشه بگین از چه منابعی استفاده میکنید بارها من تو گوگل سرچ کردم و ریشه کلمه ای رو نوشتم جزیی پاسخ گرفتم لطفاً از منابعی که استفاده میکنید هم برای درک آیات قرآن و هم منطقی سازی بیشتر باورهاتون لطفاً راهنمایی کنید بی نهایت سپاسگزارام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            سلام دوست عزیزم

            ممنونم از شما بابت لطفتون.

            من برای خوندن قرآن از سایت الکتاب استفاده میکنم

            قابلیت‌های خیلی خوبی داره

            ترجمه های زیادی داره

            و امکان سرچ ریشه کلماتو هم بهتون میده

            حالا اگر کسی از دوستان باز هم منبع یا سایت بهتری داره امیدوارم راهنمایی کنه تا من هم بتونم استفاده کنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              سعـید کاکایی گفته:
              مدت عضویت: 1790 روز

              سلام حمید جان ممنونم که پاسخ دادید من از اپلیکیشن قرآن حکیم تفسیر دکتر بازرگان استفاده میکنم و خیلی عالی تفسیر می‌کنه آیات رو و کلی دبدگاهم به قرآن عوض شد خیلی زیبا در مورد توحید مطلق صحبت میکنن خیلی لذت میبرم که تفسیراشو گوش میدم و تقریبا دیگه سوره های پایانی قرآن رو دارم میخونم توصیه میکنم حتما یه سر بزنین به سایتش شاید بهتون کمک کنه ممنونم منم حتما از سایت الکتاب کمک میگیرم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          عصمت جعفری گفته:
          مدت عضویت: 1736 روز

          سلام اقای نارنجی عزیز

          بابت کسب موفقیت هاتون بهتون تبریک میگم

          درک شما از قران بسیار هوشمندانه و عمیقه و بسیار قابل تامل

          بازهم بابت درکی ک دارید بهتون تبریک میگم و ممنونم ک با ما ب اشتراک گذاشتید

          من رو هم ترغیب کردید بیش تر در قران تامل کنم و بفهمم چرا انقدر ثروت برای خدا مهمه و خیلی مشتاقم درکش کنم. اگر اگاهی ای به دست اوردم حتما با شما ب اشتراک میذارم. ممنون میشم شماهم با ما ب اشتراک بذارید تا درک بیش تری از قران داشته باشیم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      احسان شهرکی گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      ب نام خدا

      سلام حمید عزیز

      خیلی خوشحالم ک ترمزتو پیدا کردی

      چقد خوب بود پسر کامنتی ک گزاشتی اشک از چشام راه افتاد

      واقعا ما ب خاطر باورای اشتباه مذهبی ک داریم چقد پامون سفته رو ترمز

      ب قول استاد برای پیشرفت نمیخواد کار خواصی بکنیم همین ک پامونو از روی ترمز برداریم خودش میره سمت موفقیت

      سپاسگزار خدا هستم ک هر چی دارم ازونه

      سپاسگزار خدام ک عضوی از این اعضای سایت هستم

      سپاسگزار استادم هستم ک ب من راه درست زندگی کردن و نشون داد

      سپاسگزار حمید عزیزم هستم ک با این کامنت پر معنی دوباره ب من تلنگر زد

      موفق باشی حمید عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مهدی یزدانی گفته:
      مدت عضویت: 1322 روز

      بنام خداوند هدایتگر مهربان

      سلام به حمید عزیز … متن شمار رو خوندم و از این که برای رسیدن به خود اینهمه تلاش کردی و با توجه به آموزه های استاد عزیز به این نتایج بزرگ رسیدی و تونستی در این مدت زمان اینهمه تغییر رو در باورهات ایجاد کنی بهت تبریک میگم و از خداوند تشکر میکنم که من رو به متن شما هدایت کرد.وقتی تلاش هایی که برای رهایی از یکسری از آموزه هات کردی رو خوندم به روزهای در پیش رو امیدوارتر شدم که، پس میشه تغییر داد اون چیزهایی رو که سالها اذیتت کردن و میشه به خواسته ها رسید…الان متوجه شدم که میزان تلاشم برای ایجاد باورهای جدید و تغییر کمه…خیلی کمه…پس بارقه های امید در من شکل گرفت و من تلاشم رو میکنم تا بهتر و بهتر کار کنم و از آموزهای استاد عزیزم که خداوند سر راه من قرار داد استفاده کنم تا برسم به آنچه که میخوام..

      ممنون حمید عزیز و بسیار خوشحالم برای تو منتظر روزی هستم که دیدگاه بعدیت رو بخونم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      خوشبخت ترینم گفته:
      مدت عضویت: 787 روز

      سلام به شما دوست عزیز .از خوندن نتایج عالی که از قانون گرفتی واقعا حیرت زده شدم.

      همینطور از تعهدی که به خودت دادی و هی فایل گوش کردی و گوش میکنی بیشتر حیرت کردم آفرین به شما

      و می‌تونم بگم 99 درصد ما انسان ها به خاطر باورهای مخرب همیشه فکر می‌کنیم که ثروتمند شدن با دوست داشتن خداوند در تضاد هست و چقدر به خاطر این باور اشتباه تو زندگی فرصتها رو از دست دادیم من خودم همیشه قبل از اینکه با استاد آشنا بشم فکر میکردم خدا فقیرارو خیلی دوس داره و من باید خیلی خیلی با فقیرا دوست باشم و ثروتمندان خیلی انسان های بدی هستن و جاشون جهنمه و حق آدمای فقیرو خوردن ……

      بعدها فهمیدم این بدترین باوری بوده که من داشتمش و خداروشکر تونستم تغییرش بدم همش فکر میکنم که اگر با استاد آشنا نمی‌شدم معلوم نبود زندگیم چطور میشد

      خدارو هزاران بارکه هدایت شدیم خدارو هزاران بار شکر به خاطر همه چیز .

      موفق باشی دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1342 روز

      سلام ودرودخدمت حمیداقای عزیز واقعاخداقووت بایدگفت بهت دوست عزیز

      چقدلذت بردم ازکامنت زیبایت وچقدکیف کردم ازپیشرفت کردنت

      بانوشتن این کامت بمن هم انگیزه دادی که میشه ازهیچ به همچه رسید براخداکه کاری نداره فقط من باید متعهدبشوم به تغییرشخصیتم

      انشالله که همیشه درحال رشد وپیشرفت باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 1083 روز

      دوست عزیزم هزاران هزار بار خدارو سپاس گذارم برای این همه پیشرفتی که کردی برات از صمیم قلبم از رب العالمین آرزوی موفقیت های بزرگ آرامش شادی وزندگی عزت مندانه در دنیا وآخرت خواستارم خیلی احساس خوبی به من داد این کامنتی که نوشتی خدا خدای مهربانی هاست فقط به شکل دید های ما برامون کار انجام میده وواقعا لذت بردم بخاطر تعقیر باورهایت وپیشرفت هایی که کردی موفق باشی دوس من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرانجفی گفته:
      مدت عضویت: 1562 روز

      سلام خدمت آقای ثانی عزیز

      خیلی خیلی استفاده کردم ولذت بردم ازکامنت بسیارعالی وپربارتون.واقعاصحبت های شماباعث شدکلی ازترمزهام روپیدا کنم وپرده هاازجلوی چشمم کناربره بفهمم که چقدرخواسته هام متضادبوده باباورهام.مثلا تمرکزم رو گذاشتم روی ایجاد ی رابطه عاشقانه وازدواج ولی ازاون طرف ترمزی پیداکردم که من خودم رو انقدردست پایین میگرفتم که دوست داشتم اول ازلحاظ مالی برسم به اون نقطه که همه چی داشته باشم ازدست رنج خودم بعدبا ی شخص ثروتمندازدواج کنم چون نگران این بودم نکنه منوتحقیرکنه به خاطراینکه پولدارنیستم.؟

      یعنی درواقع هم دوست داشتم هرچه زودترازدواج کنم اونم با ی آدم مناسب وثروتمندازطرفی ی حس دلشوره واضطرابی داشتم که نه تحقیرمیشم کاش اول برسم به ثروت که منم حرفی برای گفتن داشته باشم.

      الان به لطف خدای مهربان وآموزش های استادعزیزم وکامنت فوق العاده شماودیگردوستان به درک بسیارعمیقی ازترمزهام رسیدم وهمه رو دارم تغییرمیدم.

      خواهشم ازتون اینه میشه چندتامورد(اگرخصوصی نیست)ازخصوصیات اخلاقی کیس موردنظرتون بفرماییدکه خودتون توی تجسماتتون پرورش دادید وبهش رسیدید؟

      واینکه بنظرشما منی که شدیدا دوست دارم همسرم ازمن بزرگترباشه وهمشهری هم نباشیم این ترمزیاخیر؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام به شما زهرای عزیز.

        با توجه به ترمزهایی که در خودم پیدا کردم و شباهت زیادی به حرفهای شما داره چیزی که مانع رسیدن شما به خواستتون میشه موضوع عزت نفس ، عدم احساس لیاقت و کمال‌گرایی در وجودتون

        طبق صحبت‌های استاد جان و خانم شایسته عزیز و نازنین در دوره حل مسائل بیماری کمال‌گرایی بصورت یک پدیده خیلی شیک و باکلاس خودشو نشون میده اما در واقع این بیماری میتونه مارو نابود کنه‌

        چرا؟

        چون تمام تمرکز کمال‌گرایی بر روی کمبود ها نقص ها کاستی‌ها و در یک کلام ناخواسته هاست‌.

        و من در جلسه پنج فهمیدم من چقدر بیمار بودم

        کمال‌گرایی باعث میشه تمام مدت بجای تمرکز به خواسته تمرکز تون روی ناخواسته هاتون باشه و طبق قانون ناخواسته بیشتری جذب کنید.مثلا من تو طول این سه سال کارهای ارزشمند و تغییرات شگرفی ور خودم ایجاد کردم که واقعا کار هر کسی نیست .اما ذهن کمال‌گرا میگه نهههههه هنوز فلان ایراد و فلان ایرادو داری‌

        پس تو آدم بدربخوری نیستی.

        کمال‌گرایی فقط میگه تو بدی تو کمی تو ناکافی هستی تو ایراد داری.

        اما از وقتی تو این یک هفته دارم جلسه پنجم گوش میدم میبینم واقعا من تغییراتی کردم که حتی یک صدم اش برای بقیه ارزوئه.

        آرزو که چه عرض کنم حتی جرات ندارن بهش فکر کنن که بخان اقدامی انجام بدن.

        کمال‌گرایی باعث شده بود چون من خودمو ناکامل و ناکارآمد میدیدم مدام خودمو قضاوت کنم مقایسه کنم و احساس‌ بد بهم میداد.

        الان آگاهانه دارم روش کار میکنم و هی دارم به خودم یادآوری میکنم همون کسی که داری خودتو باهاش مقایسه میکنی آیا عرضه داره این تغییرو تو خودش ایجاد کنه آیا یه مثقال تونسته رشد شخصیتی داشته باشه. حالا چون صرفا وضعیت مالیش از تو بهتره تو داری خودتو ازون پست تر و ناکارآمد تر میبینی؟ آیا این منصفانست؟

        اما دیدگاه بهبود گرایی واقعا معجزه میکنه. خودتو با خودت به صلح میرسونه. میتونه رشدتو ببینی میتونی تغییراتی ببینی.

        خودتو با گذشته خودت مقایسه کنی.

        بعد این رشد بهت احساس‌ قدرت و احساس‌ لذت میده

        خود شنا همین الان کلی محاسن اخلاقی دارید که کمال‌گرایی باعث شده اونارو نبینید و بت توجه و تمرکز روی ایراداتتون خودتون لایق یک رابطه عاشقانه ندونید.

        ولی اگر شما با خودتون به صلح برسید میتونید عاشق همین لحظه خودتون بشید. و اونجا دنیا عاشق شما میشه.

        چون این وعده حق خداونده.

        در مورد نوشتن خصوصیات شخص مد نظرتون هم کاملا خودخواهانه و کاملا ریییییز و با جزئیات بنویسید.

        اصلا خجالت نکشید.

        چون من دقیقا تجربه کردم

        حتی من از خصوصیات ظاهری و جزئیات هم نمیگزشتم.

        فکر کنید دارید سفارش میدید براتون بسازن.

        در این حد بگم که من حتی از نوشتن جزئیات جنسی هم بسادگی نمیگزشتم.

        مو به مو اتفاق افتاد.

        با دقت صد در صد.

        حتی ازین که در معاشقه دوست دارید چه تجربه ای داشته باشید. درخواست کنید تا خلق بشه براتون.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          زهرانجفی گفته:
          مدت عضویت: 1562 روز

          سلام مجددآقای ثانی عزیز

          بسیاربسیارممنونم بابت پاسخگوییتون.خیلی ازنقاط ابهامم روبرام روشن کردید.درست میفرماییدممکنه این پاشنه آشیل من ازاحساس عدم لیاقت یادوست نداشتن خودم بیاد.الان که فکرش رومیکنم میبینم خیلی احتمالش قویه.

          بایدخیلی بیشترروی خودم کارکنم تااین ترمزرو ازبین ببرم.بایدتوجهم رو ازروی این نقطه بردارم وانقدربهش فکرنکنم.

          بازهم ممنونم ازشماخیلی کمک بزرگی بهم کردید.موفقیتتون آرزومه

          درپناه خداباشیدآمین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهه سادات گفته:
      مدت عضویت: 2388 روز

      سلام دوست عزیز

      بی نهایت از کامنتتون لذت بردم

      بی نهایت سپاسگزارم کامنتی با این همه آگاهی نوشتین

      ترمز هایی که گفتین دقیقاً ترمزهای ذهنی منه

      اولویت زندگی من هم خداست

      دقیقاً با کامنت شما برای من روشنتر شد که ترمز زندگی من چیه

      ترمز زندگی من خدایی که در ذهنم ساختم

      چقدر شیوا واضح و دقیق توضیح دادیم

      چقدر حستون رو میفهمم درک می کنم

      بی نهایت خدا رو شاکرم من رو به کامنت شما هدایت کرد

      من این دوره رو ندارم اما از خدا می خوام این دوره رو برام بخره

      منم همیشه فکر میکردم آدم با خدایی هستم

      سعی می کردم در مذهب متعصب نباشم و فکر میکردم مسیرم درسته

      اما بعد از از آشنایی با استاد فهمیدم چقدر اشتباه فکر میکردم

      الان که باورهامو زیر و رو می کنم میفهمم ترمز اصلی من خداس

      خدایی که خودم برای خودم ساختم

      بی نهایت از شما دوست عزیز برای کامنت تاثیرگذار تان سپاسگزارم

      در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و پر از حال خوب باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام و محمد گفته:
      مدت عضویت: 3076 روز

      سلام

      با اینکه مدتهاست توی سایتم اولین باره توی سایت کامنت میذارم. شما اشک منو دراوردی. نمیدونم چه احساس و باوری توی تک تک کلماتت بود که انقدر منو احساساتی کرد. بهت تبریک میگم. همه حرفاتون کارگشا بود اما این حرف برای من بیشتر که ظاهر زندگیم مذهبی نبود فکر میکردم همه چیز درست شده.

      بشدت ازت ممنونم. خیلی لایک داری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمدرضا قناد باشی گفته:
      مدت عضویت: 772 روز

      سلام حمیدرضا جان

      ممنونم برای کامنت زیبا و مر از محتوی شما

      البته باید بگم که در مورد ثروت

      فقط مسئله خدا نمیتونه به تنهایی

      مانع ثروت بشود

      چون خود استاد هم فرمودن

      هنوز که این همه به ثروت رسیدن

      هنوز باور فراوانی توی بعضی قسمت ها

      مواجه می‌شوند

      این باور کمبود و فراوانی توی هر چیزی

      باید تقویت بشود مخصوصا ثروت

      من خودم وقتی توی یک مسئله به مشکل میخورم راجبه فراوانی

      می روم اون چیز را تکثیر میکنم

      مثلا اگر دستمال کاغذی تموم کنم

      توی خانه و باور من این هست که دستما کمه میروم یک باکس دستمال میخرم نمیدونی چه معجزه ایی مبکنه

      در پناه خدا باشید

      از این به بعد هر پیامی که بگذاری برای من هم میاد چون با کامنت شما خیلی لذت بردم ممنونم عزیز دل

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم

      هزاران هزاران بار خدا را شکر گزاری می‌کنم بخاطر آشنایی م با استاد عزیزم

      اگر تا آخر عمرم سپاسگزاری کنم باز هم حق مطلب را ادا نکردم.

      و سلام به آقا حمید گل

      آفرین احسنت و هزاران آفرین که تونستی این ترمز بزرگ را پیدا کنی.

      خیلی خوشحال میشم که بچه ها متوجه ترمز در باورشون نسبت به خواسته شون میشن.

      حمید جان من هم باورهای مذهبی غلطی داشتم.

      الان خیلی بهتر شدم و همچنان در تلاشم. ولی چیزی که برام عجیبه خصوصا در مورد ثروت، اینه که: من این باور را ندارم که باید بین خدا و ثروت یکی رو انتخاب کنم یا اینکه آدم های پولدار از خدا دورند یا شبیه این باورها….

      هر وقت آدم های پولدار را می دیدم می گفتم اینا کسانی هستند که خدا خیلی دوستشون داره چون پولدارن، هیچ غمی ندارن، به همه کمک می‌کنند چون پول دارن و نگران چیزی نیستن.

      حتی کسانی که حجاب کاملی نداشتن و پولدار بودن پیش خودم میگفتم خدا با اونهاست….

      حتی زیبایی چهره شون را به نزدیکی شون به خدا می دونستم.

      خیلی فکر میکنم ولی نمیتونم چیز بدی در وجودم پیدا کنم نسبت به پول و پولدارها.

      فقط چیزی که هست اینه که خیلی به خانواده م یعنی مادر، برادر و خواهرهام کمک میکنم (چون واقعا نیاز دارن).

      خودم خواسته زیادی ندارم و ..

      (قطعا میگید برای خودم ارزش قائل نیستم که خواسته زیادی ندارم).

      ولی چیزی که در ذهنم هست اینه که خداوند در وجود من این حس رو قرار داده که به خانواده م کمک کنم و اینکه خداوند این توانایی مالی یا … در من قرار داده که به دیگران کمک کنم.

      من دوره حل مسائل زندگی را خریداری کردم ولی حس می‌کنم چیزی نتونستم درک کنم

      نمی‌دونم با این ذهنیت چه بکنم؟

      باورم را چطور درست کنم؟

      ویس های استاد عزیزم را خیلی گوش می‌کنم و لذت می برم ولی نتایج قابل وصفی ندارم.

      از دست خودم خسته شدم.

      یه مثال میزنم: با اینکه چندین ساله که زبان انگلیسی می‌خونم و کلاس رفتم و الان که به لطف خدا به کشور دیگری مهاجرت کردیم نمی توانم حتی یک جمله حرف بزنم،

      هر روز در دفتر ستاره قطبی می‌نویسم که می‌خوام زبانم بهتر بشه و خیلی هم تلاش میکنم ولی به قول استاد، وقتی با علاقه کاری انجام میدی ولی نتیجه خوبی نمیگیری قطعا یه جای کار اشکال داره.

      و منم که نمی‌دونم چه اشکالی دارم.

      لطفاً راهنماییم کن.

      با آرزوی بهترینها برای تک تک اعضای خانواده اسناد عباس منش و همه مردم دنیا

      در پناه خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام دوست عزیزم

        راستش هر کسی به درون خودش اگاهه و باید موشکافانه خودتونو شخم بزنید تا دلیل مساعلتونو پیدا کنید

        اما به چیزی که تو حرفاتون بود کمک کردن به دیگران بود.

        شاید یکی از دلایل عدم پیشرفت شما تمرکز روی بقیه است.

        اگر اواخر سوره آل عمران رو مطالعه بفرمایید تقریبا توضیحات کاملی در مورد انفاق داده.

        انفاق اصلا اونچیزی نیست که فرهنگ و سنت و مذهب برای ما تعریف کرده.

        انفاق یک عمل کاملا خودخواهانه در جهت رشد ظرف وجودی ما برای دریافت بیشتر فراوانیهاست.

        تو بخش فایل های هدیه چندین فایل وجود داره که استاد در مورد عجز و ناتوانی ما در تغییر زندگی دیگران صحبت کرده‌

        ما توانایی تغییر هیچکس بجز خودمونو نداریم

        قرآن میگه انفاق کن تا به خودت کمک کنی.

        میگه اگر بجز این هدف اتفاق میکنی که دیگران یا زندگیشونو تغییر بدی مثل اینه که بزر گیاهی روی سنگی بکاری که با یک بارون اون بزر شسته میشه و میره.

        مثال های قرآن واقعا هوشمندانه

        یعتی میگه داری وقت و انرژی و مالتو بیهوده هدر میدی.

        هر انسان خودش باید بزر خودشو بکاره و از بزر خودش انتظار نتیجه داشته باشه.

        مادامی که شما هواست به بقیه اس یعتی داری واسه دیگران بزر میکاری.

        آیا شما از بزر دیگران میتونی محصولی برداشت کنی؟ هرگز

        چون اون بزر احتیاج به مراقبت و نگه داری داره.

        و در نهایت شما ضرر کردید.

        چون بجای خودت برای دیگران بزر کاشتی.اینجا خدا میگه به خودت ستم کردی

        حالا نه اون محصولی داره و نه خودت

        چون هواست به خودت نبوده.

        تا زمانی که ما دور خودمونو خلوت نکنیم متوجه ایرادات درونی خودمون نمیشیم

        آگاهانه از هنه فاصله بگیرید

        برای خودتون وقت بزارید

        هیچ کس در قبال هیچ کس مسعول نیست

        شما فقط در قبال اهداف خودتون مسعولید.

        تمرکزتونو از بقیه بردارید تا چشمتون بروی نواقص خودتون باز بشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          مریم گفته:
          مدت عضویت: 1535 روز

          سلام به آقا حمیدرضا عزیز

          خیلی ممنون که جواب دادید.

          این ایرادی که به فکر دیگران خصوصا مادر و خواهران و برادرانم هستم کاملا درسته

          چیزی که در وجودمهء اینه که وقتی حقوق می گیرم به جای اینکه پس انداز کنم یا چیز اضافه ی برای خودم بخرم (اگر نیازی داشته باشم که میخرم) را به آنهایی که نیاز دارند مثلا قسط یا کرایه خونه دارن و … میدم.

          همیشه در ذهنم این تصوره که اگر حس کمک کردن (از نظر کمک مالی و حتی فکری) به بستگانم در وجودمه حتما خداوند این را در قلب من قرار داده (چون خیلی از اقوام و خصوصا از طرف همسرم و فامیل های آنها چنین حسی در وجودشان نیست.) پس کار درستیه و مگر نه اینکه خداوند اساس و پایه این جهان را بر دوستی/ محبت\ عشق\ خوبی و کمک کردن به دیگران و همه فضایل خوب گذاشته.

          پس چرا الان که در توانم هست و میتونم به برادرم یا خواهرم که شغل مناسبی نداره و مستاجره یا طلاق گرفته و منبع درآمد کمی داره و … کمک نکنم. این هنوز برای من سواله

          به نظر شما چه باید کرد؟!!!!

          وقتی آنها چیزی از قانون نمی دونند مثل هزاران هزار انسانی که نمیتونه این چیزها را باور کنه و …

          خوب اینجا چه باید کرد؟

          من در توانم هست که کمک کنم البته پولدار نیستم

          و خیلی دوست دارم ثروت را

          خیلی دوسش دارم چون میدونم به خدا نزدیک تر میشم.

          میدونم خدا آدم های پولدار را دوست داره

          و از اینکه بنده های پول دارش هر زمان هر چیزی بخوان و اراده کنند میتونن تهیه کنند قطعا خداوند لذت میبره

          این مشغولی های ذهنم منو کلافه میکنه

          و اینه که همش به فکر آنها هستم البته خودم هم خسته شدم ولی نمی تونم بهشون نه بگم

          آیا نه گفتن به اونها درسته؟

          خداوند که در قرآن گفته دستگیری از ضعیفان و …

          نمی دونم واقعا نمی دونم

          اگر یادتون باشه استاد در چند تا از ویس هاش گفته که «وقتی پولدار شدم تونستم به مادرم کمک کنم حتی به خونه خدا بفرستمش چون خیلی دوست داشت» (بله استاد خیلی پولداره که داره این کارها را میکنه) .

          پولدار نیستم ولی خدا را شکر خونه داریم ماشین داریم زندگی خوبی دارم و دو تا فرزند خوب که در خارج از کشور زندگی می کنند. من با همسرم به تنهایی زندگی می کنیم و دو تا حقوق داریم.

          به همین جهته که زندگی آروم و خوبی دارم خدارو شکر

          حالا به من بگید آیا کارم اشتباهه!!!!!!

          دوست دارم از این سردرگمی بیام بیرون

          لطفا اگر فرصت دارید راهنمایی م کنید.

          اگر محبت کنید و جواب سوال مرا بدهید ممنون میشم.

          با سپاس فراوان

          مریم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            سلام مریم عزیز.

            با توجه به جوابتون احتمال میدم که اصلا اون آیاتی که گفتمو مطالعه نکردید.

            انفاق به اون شکلی که شما مد نظرتون اصلا در قرآن نیومده

            و اون کاری که شما به اسم دوستی و عشق و محبت دارید انجام میدید در واقع ظلم به خودتون و خیانت در حق اونایی که بهشون کمک میکنید.

            بزرگترین خیانت در حق عزیزان اینه که بهشون کمک کنید و باعث بشقد اونها با تضادهاشون مواجه نشن.

            اگر شما پولو دوست دارید ولی عملا با توجه به افکارتون دارید پولتون تو چاه میریزید دارید به دنیا اعلام میکنید من حالم از پول بهم میخوره.

            دقیقا تو جواب قبلی گفتم خدمتتون.اگر با نیت کمک به بقیه دارید انفاق میکنید دارید بزرتونو روی سنگی میکارید که با اولین باد یا باران شسته میشه.

            اینکه شما فرمودید خدا گفته دستگیری از ضعیفان….

            میشه بفرمایید خدا دقیقا کجا و تو چه آیه ای گفته؟

            مشکل اینه که شما و البته همه ما داریم شنیده هامونو به پای خدا و قرآن میزاریم.

            نه دوست من شما اگر میخاید تغییر کنید فقط یک راه دارید:

            اینکه تغییر کنید . همین

            نه اینکه مثل قبل عمل کنید و انتظار داشته باشید نتایجتون تغییر کنه.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سپیده احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1676 روز

        سلام مریم جان

        یه فایلی دارن استاد در مورد ترمزهای مخفی ذهن درمورد ثروت

        که بچه ها یه عااااالمه کامنت گذاشتن در مورد اینکه چه ایرادی تو این درخواست از خداوند وجود داره که میگی : خدایا به من پول بده تا به دیگران کمک کنم.

        فکر میکنم برین کامنتای اون فایلو بخونین خیلی بهتون کمک میکنه .

        صحبت آقا حمیدرضا هم خیلیییییی درسته که یه مدتی برای خودتون خلوت گزینی کنید.

        در پناه هدایت رب

        ماچ

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          مریم گفته:
          مدت عضویت: 1535 روز

          سلام به خانواده بزرگ عباس منش

          سلام به سپیده جان

          خیلی خیلی خوشحال شدم که راهنمایی م کردی

          به چشم حتما این کار را می‌کنم.

          اتفاقا روز گذشته که راهنمایی آقا حمید را خوندم، هم خوشحال شدم.

          باز هم ممنون

          در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت باشید ️️

          خدا نگهدار عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سید سجاد رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2304 روز

      سلام حمید رضا جان

      ممنون بابت کامنت قشنگت

      ممنون بابت وقتی که گذاشتی

      چقد یاد خودم افتادم، چقد منم رو این باور کار کردم، بخدا هنوز هم وقتی تو قرآن در مورد نعمت می خونم یه چیزی تو سرم می گه منظورش نعمت معنویه

      خیلی خوب بود وقتی امیدتون رودبعد از دو سال می بینم، منم روانشناسی و خریدم ولی خیلی ترمز دارم، دیدم عین خودمی خیلی کیف کردم.

      احساس می کنم این دوره می تونه خیلی کمکم کنه

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1069 روز

      سلام

      حمیدرضا عزیزم

      بی نهایت داستانت جالب،آموزنده و زیبا بود

      چه تغییرات شگرفی

      چه سیاه و سفید زیبایی رو تجربه کردی

      چقدر خوب تحولات رو لمس کردی

      و چقدر زیبا کمک من کردی که روی باورهای توحیدیم بیشتر کار کنم

      ممنونم از تک تک کلماتت

      شاد و ثروتمند باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محبوبه نژاد مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1260 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر ا خواندن کامنت شما لذت یردم که اینقدر دقیق و‌با حوصله همه چیز و نوشتید و‌به من یاد اوری کردید

      من اصلا ترمز مذهب ندارم

      و‌همیشه میدونم قران چیز دیگه ای به غیر این اقایون گفته

      ولی انچه که مشکلمه اینکه نمیدونم جرذ به درامد نمی رسم

      یعنی چند‌وقت خوب میشه از اول خراب

      بعد بازنشستگی ام چند‌وقتی بود با خواهرم شریک شدم و تو کار پخش بودم ولی از انجاییکه علاقه نداشتم و عدم لیاقت در خودم میدیدم تمام کارها و به خودش واگذار کردم

      چون هر چی تلاش می کردم ذهن مخزبش و درست کنه که می شود بدون زمین خوردن به ثروترسید نمی شد

      بالاخره تصمیم گرفتم و دیروز بهش گفتم که دیگه نمیخوام به شراکت ادامه بدم‌

      در کنارش چند وقتیه که رو بازارهای مالی کار می کنم و‌کلا صبرم کمه

      و تو این بازار همه چی و از دست دادم

      هی ده تا میرم بالا بیست تا میام پایین

      کلا خیلی بهم ریختم و‌دوسن دارم این ترمز هام و‌پیدا کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام دوست عزیزم

        بنظرم شما دوره ثروت یک رو کار کنید

        چون اقداماتتون در راستای ثروتمند شدن کاملا بر اساس یک ذهن فقیر داره اتفاق میفته.

        طبق آموزه های استاد در دوره ثروت یک ، شریک داشتن یا به دنبال یک شغل خاص رفتن برای کسب ثروت کار ذهن فقیره.

        کار خاص نیست که شما رو به ثروت میرسونه.

        بلکه باورهای خاصه که شما رو ثروتمند میکنه

        این ذهن فقیره که میگه ببینم کجا پول هست منم برم اون کارو انجام بدم

        باز تجربه خودم میگه ،من اگه قرار بود دنبال این باشم که کجا پول هست اصلا متوجه ترنزهام نمی‌شدم.

        تا آخر عمر هی باید شغل عوض میکردم چون فکر میکردم اون شغله قرار منو ثروتمند کنه‌.

        شما ببینید عشقتون و علاقتون تو چه کاریه و واردش بشید و اگر دیدید ثروت خلق نمی‌کنید بدنبال رفع ترمزهای مخربتون در مورد ثروت بشید.

        کم کم اگر ادامه بدید و تمرکزی روش کار کنید ترنزهارو رفع میکنید و ثروت هم آروم آروم وارد زندگیتان میشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      M-A گفته:
      مدت عضویت: 1169 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      ممنون بابت کامنت خوبتون

      من هم دقیقا مشکل شما رو دارم و در یک زندگی متاهلی رنج آور قرار دارم که همسرم راضی به طلاق نمیشه

      خواستم بدونم در زمانی که شما روی خودتون کار میکردید دقیقا چه تغییراتی رو خودتون ایجاد گردید که طلاقتون به راحتی انجام شد؟آیا باور های خاصی درمورد طلاقتون ساختید؟ممنون میشم دقیق من رو راهنمایی بفرمایید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      M-A گفته:
      مدت عضویت: 1169 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      ممنون از کامنت خوبتون من هم مانند شما در یک زندگی متاهلی رنج آور قرار دارم که به هیچ نحوی همسرم حاضر به جدایی نیست

      خواستم بدونم در زمانی که شما روی خودتون کار می‌کردید دقیقا رو چه مواردی کار کردید که طلاقتون به سادگی و راحتی انجام شد؟آیا در مورد طلاقتون باور ساختید؟ ممنون میشم من رو دقیق راهنمایی بفرمایید؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
        مدت عضویت: 1975 روز

        سلام دوست عزیزم

        تو شرایط سخت کنترل ذهن کار راحتی نیست.اما تنها چیزیه که شما رو بسرعت وارد ندار خواسته هاتدن میکنه.

        همسر من میومد خونه یه دعوا راه مینداخت و میرفت.

        و من مثل یه بچه چهار ساله که خودشو به خریت میزنه میشستم فکر میکردم چه جیز قشنگ و مثبتی تو این دعوا میشه پیدا کرد.؟

        میگفتم آها. حالا که این کارو کرد این حرفو زد من فلان موضوعو درک کردم. پس این اتفاق هم خیر بود.و دیگه به اون خیره فکر میکردم و سعی می‌کردم اعراض کنم ار بقیه مساعل.

        کار بجایی رسیده بود که من به جرات نزدیک دوتا دفتر پر کرده بودم و براش آرزوی عشق آرزوی یه ازدواج خوب آرزوی یه زندگی زیبا در کنار کسی که خودش دوست داره داشته باشه میکردم

        بخدا نقش بازی نمیکردمها.

        بخاطر اینکه با سلول به سلول بدنم درک کرده بودم باعث اتفاقات و سختی ها و رنجهای این زندگی خودم بودم نه اون.

        در واقع من نویسنده فیلم بودم و اون نقش اولش.

        من این نقشه نوشته بودم و اون داشت با بهترین کیفیت اون نقش بازی می‌کرد.

        مگه اگر یه بازیگری به شددددددددت نقششو خوب بازی کنه ایرادی بهش وارده؟

        نه .

        اون داره فیلمنامرو بازی میکنه.

        بخدا با درک کمم از قانون فهمیییییده بودم که مقصر منم.

        و این درک منو به نقطه ای رسونده بود که به خود خدا ذره ای کینه و تنفر ازش نداشتم.

        اشک میریختم و براش آرزوی سعادت و خوشبختی میکردم.

        حتی یکسال پیش توی تمرینات کتاب معجزه سپاسگزاری بعنوان یکی از تاثیر گذارترین انسانهای زندگیم باز تو نوشته هام ازش قدردانی کردم.

        با تمام وجودم اینکارو میکردم.

        من فقط سعی کردم خودم رو تغییر بدم و واقعا نمیدونم چطوری ولی به شکل معجزه آسایی هنه جیز سریع اتفاق افتاد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      محمود گفته:
      مدت عضویت: 3996 روز

      سلام دوست عزیز

      من دوست دارم بدونم شما با خوندن کدوم یکی از آیات قرآن به این نتیجه رسیدی که زنا و فحشا و…. توهمه؟؟؟

      کجا نوشته رضایت طرفین مهمه؟؟؟

      شما با این حرفا و با این راهی که در پیش گرفتید هم دنیا رو از دست میدید و هم آخرت…

      هر طور دوست دارید خدا رو میسازید، هر طور به صلاح خودتون باشه و فکر کنید درسته.

      خدا به دادمون برسه.

      خدا کنه همه عاقبت بخیر بشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیدعلی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 2625 روز

    به نام خالق مهربان و زندگی بخش

    سلام به خدای عزیزم که تنها یاور من است

    سلام به استاد زیبارو و زیبادل و خانم شایسته عزیز

    و همه بچه های خوب که در مسیر حق قدم بر میدارن.

    از کجا شروع کنم و چه طوری بگم که شاید یکی از بزرگ ترین نمونه های این افراد منم؟!

    به نظرم شناخت مرز باریک بین تلاش کردن و استراحت کردن و تعبیر ساده تنبلی خیلی متفاوته!

    تبنلی از روی از روی ایمان نیست بلکه تنبلی از روی اینه که ما خیلی خوب فهمیدیم دیگه بهتر از این نمیشه!

    من واقعا تو این چند سالی که همش در حال یادگیری و بهبود هستم بسیار مجادله های شیرینی با ذهنم داشتم که دلیل نتیجه نگرفتن یا گرفتن در زندگیت خودت هستی ولی واقعا اینکه صرفا بدونی مقصر خودتی ولی واقعا عامل هاش رو ندونی کافیه؟

    من واقعا نمونه کسی هستم که عاشقانه کار کرده و عاشقانه خیلی جاها با انرژی بسیار زیاد ساعت ها با عشق چسبیده به اینکه مسیر رشدش رو طی کنه و با قدرت میگم روزی 12 ساعت کار حداقل چیزی هست که میتونم تعهد بدم ولی واقعا دلیل اینکه رشدم هیالو نبوده یه چیزه و دقیقا عنوان همین فایله.

    وقتی تلاش گری رو میزاری سر راه خودت و میبینی که خیلی الگوها اینو میگن که اصلا قرار نیست 100 تا ویدئو اولت خوب بشه (‌اینو از زبون موفق ترین آدم تو یوتیوب میشنوی) اونجا وارد این فاز میشی که پس 100 تا اول هیچی و همین باعث میشی یه ویدئو ساده رو تقریبا بعد از یک سال بگیری!

    و همین نگرش که معلوم نیست چی بشه تو رو سوق میده که به جای عمل به هدایتت دست بزنی به کاری که نشانه های خدا توش نیست ولی به نظرت سریع تر به پول میرسی!

    من خدا بسیار عالی به سایت انگلیسیم هدایت کرد و امروز هم تونستم افلییت رو روش فعال کنم ولی از بس ذهنم مریضه میگه حالا فعال کردی که کردی و با روزی 50 دلار مثلا می خوای چه کار کنی؟ یعنی این باور محدود کننده که بزار اول عالی بشه بعد شروع کن یک ریشه عمیق در من داره و همین باعث میشه تو یک مدار ثروت قفل کنی!

    من شاید نزدیک یک سال شده که یک رو عدد درآمدی قفل کردم و دار زور میزنم که برم بالا …

    اوایل گفتم مشکل اینه که کم کار می کنم و دوباره چسبیدم به کار و مثل مرد هر روز تلاش کردم ولی نتیجه نداد

    گفتم شاید توحیدم ضعیفه نشستم مثل مرد رو توحیدم کار کردم و ترس هام کم رنگ شد و زندگی بهبود عالی پیدا کرد و هدایت شدم به یکی از زیباترین سواحل مدیترانه که رویاییه واقعا بهشت مطلقه اونم بدون کولر کل روز از هوا لذت بردن شاهکاره!

    نه اینکه خودت رو گول بزنی – هوا واقعا روی 25 – 28 باشه نسیم خنک بوزه!

    من دیروز بعد از اولین جلسه کشف قوانین متوجه این باگ عظیمم شدم که من به شکل خطرناکی درگیر عجله شدم!

    و فکر میکنم هرچه بیشتر کار کنم بهتر نتیجه میده ولی غافل از اینکه باید عملگرایی در مسیر درست باشه و تو به بی نهایت بودن خدا ایمان داشته باشی و خوشت بیاد از ساده ترین راه پول در بیاری…

    مثلا خیلی جالبه دیروز و امروز کشف کردم من آدمی هستم که خوشم نمیاد برم کنار ساحل و یهو یه تیکه طلا از زیر شن و ماسه بزنه بیرون و بگم به به! خدایا شکرت

    خوشم نمیاد که از گنج های الهی استفاده کنم.

    مثلا اینکه یه معامله ساده جوش بود و بابتش کمیسیون بگیرم! برای همین همیشه ذهنیت منفی نسبت به زمینه املاک داشتم …

    یا اینکه یک نفر بیاد بگه آقا این هدیه برای شما و من مقاومت نکنم! واقعا هنوز تو هدیه گرفتن مشکل دارم و اگر کسی بخواد برای من کاری بکنه نمیتونم تا 5 برابرش رو جبران نکنم بی خیال بشم!

    برای همین همیشه این حس رو دارم که من دهنده هستم و دریافت کننده نیستم!

    و چه قدر ساده میشه فهمید با اینکه خیلی نگرشم به خدا سالم بوده و در فرکانس های عالی بودم و دست رد به سینه خیلی از موهبت های الهی زدم و اصلا نتونستم قبول کنم که به آسانی کارها انجام می تونه بشه …

    حتمای باید بهترین باشه و این کمال گرایی و اصطلاحا روزی حلال ریشه هاش عمیییق تو ذهنمه!

    وقتی که امارات بودم تعجب می کردم که انقدر همه مردم راحت خرج می کنن و چون فکر می کردم خودم فقط توانایی خرج کردن دارم خیلی راحت نمیتونستم درآمدی داشته باشم!

    به نظرم باور ثروت خیلی بازی مهمیه و اینکه هر چه قدر توحیدی باشی بازم کافی نیست مگر در تمام ابعاد به خدا ایمان داشته باشی!

    واقعا پیامبرا چه قدر ثروت بهشون از طرق های مختلف رسید در عین حال کارشون رو هم می کردن!

    غیر از اینه که خیلی از آدم ها میان دوره های استاد عباسمنش رو میگیرن که فقط به نوعی تشکر کرده باشن و شاید حتی اون دوره رو گوش ندن!!

    چرا من حتما ذهنم درگیر اینه که باید 1000 برابر زحمت بکشم

    آقا رها کن و لذت ببر برادر و بزار خدا هدایتت کنه و بدون که به سمت بی نهایت میری اگر بپذیری که هزینه هات خیلی پایین میاد و درآمد میره بالا و این خیلی سادس!

    باور داشتن به دستان خدا بزرگ ترین درد منه!

    یعنی خنده داره ولی اگر یکی بیاد بگه بفرما این ماشین مال خودت اصلا انگار منو آتیش زدی :|

    و این چون تو ذهنمه که حتما باید براش جبران کنم چندین برابر و ناتوانی میبینم تو ذهنم به خاطر همین نمیتونم قبول کنم!

    خیلی باور ساده ایه ولی حداقل کمر من رو خم کرده که مثلا اگر خدا بهت گنجی داد تو باید 50 برابر عبادت کنی و انگار معاملست برای همین جالبه نمیتونم از خدا بیشتر بخوام…

    و انقدر مثال از آدم هایی دارم که اصلا کار نمی کنن! ولی جریان ثروت همینطوری براشون میاد و کیف می کنن…

    حتی در توحید میگن چه قدر پسر تو بی نظیری آفرین بر تو ولی موقعی که میرسه به بخش دریافت نعمات از خدا من یکی باید بگم شرمنده :)))

    ترمز بزرگیه و باید پامو از روش بردارم ولی امیدوارم بتونم با هدایت الله و بهره مندی از این دوره موفق بشم

    خیلی مخلصم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 711 رای:
    • -
      سمیرا نوری گفته:
      مدت عضویت: 2099 روز

      سلام بر سیدعلی عزیز و بزرگوار که با دل نوشته هاش و تعهدش باعث رشد من و هزاران نفر دیگه که در فرکانسش باشن میشه.

      چقدر قشنگ دست گذاشتی روی باگ شخصیتی من. برای منم خیلی هدیه گرفتن سخته‌. منم انگار خلق شدم برای دهنده بودن. منم اگه طلایی تو ساحل پیدا کنم اول میگردم دنبال صاحبش حتی صاحبشم بعد 10 سال پیدا نشه نمیتونم ازش بهره ببرم چون اون اصلا موهبت خدا به خودم نمیدونم انگار واسه هرچیزی باید کلی تلاش کنم سختی بکشم تا توی ذهنم تا مالکیتش برای خودم بدونم.

      شاید یکی از دلایلش این باشه که مادرم صبح ها من با شعر “نابرده رنج گنج میسر نمیشود …” بیدار میکرد تا درس بخونم.

      البته از احساس لیاقت من هم سرچشمه میگیره.

      یه چیزی تعریف کنم از احساس عدم لیاقت خودم. سه روز پیش عروسی برادر همسرم بود و ارایشگاه خیلی خوبی پیدا کردم که پولی حدود 1 ملیون میخواست که واقعا برای من اصلا مبلغی نبود ولی عدم احساس لیاقت من بهم اجازه نداد برم اونجا و رفتم جایی دیگه با قیمت 600 هزار تومن. همون روز تو ارایشگاه گوشی از فاصله 20 سانتی از دستم افتاد و دیگه روشن نشد و 400 تومنش خرجش شد درحالیکه گوشی بارها حداقل از فاصله 1 متری از دستم افتاده و هیچی نشده و تو ارایشگاه چندتا اتفاق هم برام افتاد مثلا اومدم سرویس عروسیم بندازم گوشوارم افتاد و کلی گشتیم تا پیداش کردیم یا مثلا موهام درست کرده بود و اگه پیراهنم از تنم در میاوردم موهام خراب میشد و ارایشگر مجبور شد پیراهنم شکاف بده.

      بعد از نوشته شما در مورد اینکه خدا با نشانه هاش با ما صحبت میکنه خییییلی بهتر متوجه نشانه ها و صحبت خدا با خودم میشم و دقیقا خدا با تمام اون اتفاقات داشت با من صحبت میکرد که خود کرده را تدبیر نیست خودت احساس لیاقت نمیکنی پس بکش.

      دمت گرم خدا که بهم فهموندی چقدر احساس لیاقتم پایینه.

      دمت گرم سیدعلی جان که انقدر کمک حالم شدی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 128 رای:
      • -
        شهلا صدوقی گفته:
        مدت عضویت: 1712 روز

        وای وای وای وای وایییییییییی چطور من متوجه این اتفاقات که شما میگی نیوفتادم که همش از نتیجه عدم لیاقت بود چه مثال واضحی بود خدا بازبون تو به من حالی کرد همه ما آدمها هالوییم نمی‌فهمیم از کجا داریم چوب میخوریم وای اصلن فکرش رو نمی‌کردم این از عدم لیاقت وارزشمندیه ممنونم ازت واقعا گل از دهانت جاری شد چقددددر در جان ودلم اثر کرد حتی از نوشته سید علی برام بیشتر تأثیر داشت دختر دمت گرررررررم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1856 روز

      سلام

      چه جالب علی جان، فکر نمی‌کردم که شما هم چنین باگ هایی داشته باشید…خیلی مایه تعجب بود.

      درویش مسلک بودن و مناعت طبع داشتن، برای ما در محیطی که رشد میکردیم به عنوان ارزش مطرح بود و خیلی از مشکلات ما به همین خاطر بود و هست.

      این مورد به من گوشزد کرد که شما اگر موفقیتی داشته اید، به خاطر توکل و پشتکار بینظیرتان است ، نه چیز دیگری، بالاتر از قانون جهان‌شمول و ساده خداوند.

      واین که به قول استاد،قبل از این هرچی باشی و هر چقدر دور باشی از حقیقت،از همان لحظه ای که شروع می‌کنی به کار کردن، نتایج تغییر میکنند و این دلیل افعال مضارع در قرآن هست.

      مثل همیشه از خواندن کامنت شما لذت بردم. قطعاً همه چیز برای شما بهتر و بهتر میشود، چون علاوه بر کار و تلاش بینظیر خودتان، من هم که بنده ی کار درست خدا هستم، شما را دوست دارم و برایتان دعا میکنم!

      خوشحال و خوشبخت و پولدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
      • -
        سید سجاد رجبی گفته:
        مدت عضویت: 2304 روز

        سلام به دوست عزیزم

        همیشه انرژی می دید، بسیار ممنون

        کامنتاتون هدایت کنندس همیشه

        من هم تو این زمینه خیلی مشکل داشتم، خدا رو شکر یه زره بهترم.

        شما الان یادم انداختید که من چقـــــدر زور زدم خودم همه کارام و راه بندازم، حتی نمیذاشتم خدا برام کاری بکنه، و افتخارم این بود که من از هیچکس کمکی نگیرم، نکنه برده کسی بشم، نکنه بعدا موفق بشم بگن ما بهش کمک کردیم و… و من چقد زور زدم این غلطم رو حفظ کنم. چقد اذیت شدم و چقد جاها مجبور شدم برای چیزای بی ارزش منت بکشم یا زور بزنم.

        توی منطقه ما هم که زیاد گفتن سیدها دست بگیر دارن و دست بده ندارن بیشتر این باور ریشه داره، هرچند واقعا برای ما اینجوری نبوده.

        یه ماه پیش گفتم خدایا من میخوام اجازه بدم دستات کمکم کنن، جبران و غیره هم پای خودت.

        یه دوستی یه خونه کلید نخورده بهم داد در بهترین نقطه شهر و یه سری مخارج خونه رو انداخت پای من که مجبور بشم یه رهنی جم کنم، همینجوری هم باز یک چهارم قیمت شده برام، یه دوستی هم اومد کابینتارو انداخت و گفت سود کار و قسطی بده، برادرزادمم گفت میخوام از آمریکا فندک زیپوی اصل بیارم، برای خانمم هم عینک دودی

        عالی بود ممنون بابت یادآوریتون

        یه ماه پیش گفتم خدایا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          اعظم گفته:
          مدت عضویت: 2409 روز

          سلام و درود

          چقدر کامنتتون جالب بود. مخصوصا که گفتین میخوام به خدا اجازه بدم دستهات کمکم کنند!

          بزرگترین ترمز من هم همینه که اگه کسی بخواد کمکم کنه اجازه نمیدادم یا خیلی سخت بود و به هر شکلی سعی در جبرانش داشتم.

          اما از امروز به بعد میخوام به خدا و خودم این اجازه رو بدم که دستهای قدرتمندش که برای کمک به سمت من اومدن رو رد نکنم. جبرانش هم پای خودش هر جوری که دوست داره انجام بده و من میشینم و از نعمات بینظیرش نهایت لذت میبرم.

          ممنون بابت کامنت عالیتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            سید سجاد رجبی گفته:
            مدت عضویت: 2304 روز

            سلام اعظـم خانم

            لا اله الا الله

            هیچ چیزی بجز الله وجود ندارد

            لا حول و لا قوه الا بالله

            بجز نیرو و قدرت خـدا هیچ نیرویی وجود ندارد، هیـچ

            به خودم می گم

            این روزا دارم با این نگـاه آشنا می شم که هر وقت از خدا کمک بخوایم از طریق دستاش کمکمون می کنه و اگه مشرک نشیم، هیچ منتی هم توش نیست. ولی وقتی حتی از بهترین و نزدیک ترین کسانمون درخواست می کنیم و انتظار داریم. تهه تهه تهش منت و خواریه، منت سرمون می زارن، زور می زنیم جبران کنیم و…

            ما از خدا درخواست می کنیم ولی بالاخره خدا هم باید یه جوری بهمون برسونه.

            آیه 115 سوره بقـره

            به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده‌اید و خدا محیط و داناست

            اصلا همه چی خداست

            لا اله الا الله

            درود

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سلام و درود به سید علی بینظیر ،مرد موحد و یکتاپرست. درود به تو . چقدر لذت بردم از باورهای توحیدی کامنتت. پسر تو بینظیری ، داستان هدایتت رو هم خوندم، یبار دیگه هم بینظیری . و هر چقدر تحسین کنم بازم کمه.

      سید علی، دوست عزیزم ، تو اینقدر بینظیری که یکی یکی ترمز ها رو توی کامنتت نوشتی. آقا من هنوز نمیدونم ترمزم چیه ! من چی باید بگم؟

      سید علی جان، از خداوند برات بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی درخواست میکنم. بینهایت ثروت، الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی باشه و به درآمدهای چند ده هزار و چند صد هزار و چند میلیون دلاری برسی‌.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1452 روز

      سلام به آقای خوشدل

      خوشحال شدم کامنتتون و خوندم

      و اما درباره باگی که دارید در وجود منم هست امااگر بخوام به صورت ریشه ای تر به این باگ نگاه کنم

      قضیه ی همون مدارها هست

      در واقع تو یک مداری که هستی اگر بخوای یه چیزی رو به شکل هدیه دریافتش کنی , خوب بیشتر فکر جبرانش هستی

      به نظر من این قانونه قانون پرداخت بها

      مگه ما چیزی به جز آنچه که ارسال کردیم رو دریافت می کنیم ؟

      مگه نه اونکه ما خالق صد در صد زندگی خودمون هستیم

      پس آنچه که دریافت میکنیم هم شکلی از همون انرژی هایی هست که ارسال کردیم

      چیزی جز این نیست حداقل با باورایی که من تا الان تونستم بهشون برسم

      هرچقدر ما تواین مسیر بیشتر حرکت می کنیم انرژی مثبتی که ما به جهان ارسال میکنیم زیادتر میشه بعد خود به خود هدیه ام کسی بهمون بده ماخیالمون راحته که ما بیشترش رو به جهان دادیم

      اینطوری بازم سطح انرژی مثبت ما بالاتره

      بدهکار نمیشیم ، انرژی مون نمیره پایین

      میدونید ….این همون تکامل در مدارهاست

      اون قضیه ی جبران به نظر من همیشه هست

      ولی هرچقدر شخص بالاتر بره دیگه خیالش راحته که من بیش از این هابه جهان دادم

      پس خودتون رو به خاطر داشتن این باگ سرزنش نکنید

      درسته که عجله خوب نیست

      اما جبران کردنه همیشه هست

      فقط اون شکل جبران هست که ممکنه تغییر بکنه

      مثلا شما یک وقت کسی هدیه بهتون میده بعد همیشه وصلید و هدایتو میخواید و اون هدایت به شما میگه مثلا لازم نیست جبرانش رو واسه خود اون فرد بکنید . همین که برفرض فلان کار رو انجام بدید جبران شده

      من الان تو سفر هستم اومدم مشهد

      هدایت بمن گفت دوره روانشناسی ثروت یک رو در این سفر کامل گوش بده تمام فایل هاتم بزار تو یوتیوب ، این میشه عبادت تو و بعد پاداشش هم میشه اون ملک که مدتیه دوست داری مال تو بشه

      به نظر من خیلی خیلی مهمه هر لحظمون هر قدممون رو بپرسیم

      یه اتفاق جالبم افتاد

      ما 19 خرداد راه افتادیم با قطار و 20 ام رسیدیم من عصر رفتم طرف حرم نزدیک های حرم یه آقایی یه میز گذاشته بود من از فایل 1 ثروت 1 شروع کرده بودم از روز قبلش و اون موقع اواخر فایل 3 بودم

      سیم کارت همراه اول رایگان میدادن اونم دو تا با کارت ملی

      واسم نشونه خوبی بود این که دوره ثروت رو شروع کرده بودم تمرکزی گوش دادن

      الانم فایل 11 هستم و تو همین دو سه روز اتفاقای خوبی برام افتاده

      خرید رفتم و کلا همه چیز عالی بوده

      در زمان و مکان مناسب بودم

      مثلا دیروز رفتم حرم . یک دفعه دیدم مراسمی هست که خادم ها با جاروهایی در دست دارن مدح زیبایی میخونن . کلی فیلم گرفتم و تو یوتیوب گذاشتم

      بعد اومدم خونه مادرم گفتن این مراسم صبح ها بود چطور عصر رفتی و مراسم الان بوده؟

      خداروشکر بخاطر همه زیبایی هایی که بهمون نشون میده

      براتون بهترینها رو خواهانم

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
      • -
        سهیلا مقدمی گفته:
        مدت عضویت: 1009 روز

        سلام هم فرکانسی عزیز

        چقدر مطالب شما درباره مدارها با نظر من یکی بود من هم دقیقا به این باورم که ما تنها چیزهایی را تجربه میکنیم که در مدارش هستیم و خودمان با ارتعاش و فرکانس های ارسالی خود را در آن مدار قرار داده ایم و این طوری خیلی اعتبار نمیدهیم به شخص هدیه دهنده و فقط انرا وسیله ای میبینیم برای رسیدن ما به آن هدیه یا ایده یا موقعیت یا شرایط … و هر آنچه متناسب است با جایگاه فرکانسی ما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          سعـید کاکایی گفته:
          مدت عضویت: 1790 روز

          سلام دوست عزیزم احسنت بر شما به نکته خوبی اشاره کردین که جبران کردن این نیست که برا خود اون فردی که به ما لطف کرده باشه جبران کردن می‌تونه از بی نهایت راه های مختلف برای افراد مختلف باشه درود بر تو که اینقدر عالی داری رو خودت کار می‌کنی و به هدایت های دریافتیت عمل میکنی امیدوارم به زودی از نتایج بزرگت بگی و ما هم لذت ببریم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        میترا رضایی گفته:
        مدت عضویت: 1659 روز

        سلام فاطمه جان عاشقتم چقدرانرژی گرفتم ازکامنتت توفوق العاده گفتی درمورد هدیه هایی که میگیریم جواب فرکانسای مثبتی هست که میفرستادم عاشقتم منم چندروزه دارم ثروت 1رودوره میکنم دقیقا مثل شما چه هدایایی گرفتم خداروشکر دوست دارم عالی بود عالی عزیزم4ستاره دادم البته 5روزدم آغازشد میبوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          Life time گفته:
          مدت عضویت: 1452 روز

          سلام میترا جان عشق جان

          من تحسینت میکنم که انقدر زیبا عشق میورزی تو همین متن کوتاه چقدر عشق دادی منم عاشقتم عزیزدلم

          الان در حال پیاده روی هستم و فایل 26 ثروت یک رو گوش میدم

          یه نگاه کردم به استاد دیدم ایشون هر روز دارن باعشق محتوا تولید می کنند و برروی سایت میزارن

          انرژی میدن به جهان

          بعد پاداش هاش از بی نهایت طریق برمیگرده

          یکی از راه های بازگشت این انرژی

          خرید محصولاته

          و باز باخرید محصولات عشق و انرژی به جهان داده میشه

          و این چرخه ادامه داره

          الهام شد بهم که حساب کتاب نکن و باعشق در مسیر علایقت ، انرژی بده به جهان

          بیحساب کتاب بده تا بیحساب کتاب برگرده

          عاشقتم بوس به خواهر عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سودابه گفته:
        مدت عضویت: 2507 روز

        سلام و درود

        ممنونم از نظرتون چقدر عالی چه نگاه قشنگ و کاملی

        مگه ما چیزی به جز آنچه که ارسال کردیم رو دریافت می کنیم ؟

        مگه نه اونکه ما خالق صد در صد زندگی خودمون هستیم

        پس آنچه که دریافت میکنیم هم شکلی از همون انرژی هایی هست که ارسال کردیم

        واقعا اول با نظر آقای خوشدل موافق بودم که هدیه گرفتن سخته واقعا برای من هم همینطوره

        همه اش در فکر جبران هستم

        مثل قضیه بده بستان

        اول اینطور یاد گرفتیم که بگیریم بعد جبران کنیم

        بعد جواب شما نگاه و ذهنیت اشتباهمو رو به من یادآور شد که شاید اول ما باید عاشقانه ببخشیم تا به ما برگرده

        و در این مورد 2 تجربه ارزشمند دارم

        یادمه در جوانی بعد از دیپلم مدتها یعنی سالها دنبال کار بودم بعد یکشب داوطلبانه از زن عمویم در بیمارستان مراقبت کردم تا صبح دعایم کرد بعد از این اتفاق رفتم سرکار و بعد در مسیر کار ازدواج موفق و بعد دانشگاه و الی آخر

        چند وقت پیش هم اتفاقی برای تدریس داوطلب شدم و چقدر بازخورد خوبی از نظر مالی و برکت برایم فراهم شد

        ممنونم

        سپاسگزارم از خانواده صمیمی ام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      امیرحسین خواجوی گفته:
      مدت عضویت: 1691 روز

      سلام به علی اقا سلام گل پسر

      من کلی از کامنتات رو میخونم ولی بجای اینکه بهت پاسخ بدم بیشتر روی کامنت و روی درکی که از خدا و از قوانین داری فکر میکنم و ناخوداگاه (شایدم خود اگاه ) تحسینت میکنم منو شما هم سن هستیم و همیشه میگه علی خوشدل تونسته باید بتونی بایدیه

      علی جان ترمزهایی که گفتی برای من ترمز نیستند و اگر کسی به من محبتی بکنه ازش تشکر میکنم و منم به رسم تشکر جبران میکنم حتی توی قران یادم نیست کدوم ایه که میگه:

      اگر کسی محبتی کرد به تو براش جبران کن .

      فکر کنم موضوع توی اون دوران اگر کسی ، کسی رو کشت ولی خانواده مقتول اونو بخشیدند تو جبران کن با مال (تو همین مایه ها بود ) و برداشتم این بود که اگر امیرحسین کسی بهت خوبی کرد تو هم بهش خوبی کن چون من اون خوبی و تشکر رو از جانب الله میدونم نه از جانب اون شخص از خوده شخص تشکر میکنم ولی میگم خدیا دمت گرم خیلی حال دادی و منم برای تشکر یه هدیه ای یا حتی یه چیز کوچیک واسش میگیرم

      ترمزهای هر کدوم از ما از دیدگاه دیگری کوچیک یا اصلا ترمز نیستند من خودم توی این فایل نوشتم که ترمزم عدم احساس لیاقت هست و میدونم روش کار کنم ایده ها میاد یا اصلا همین کارهایی که میکنم نتایج بزرگ میارن

      در هر صورت ازت تشکر میکنم دیدگاهت رو نوشتی ازت کلی درس میگیرم

      از خدا خواستم هدایتم کنه دوره کشف قوانین رو بخرم یا نه چون دوره 12 قدم رو دارم روش کار میکنم از اون ور دوره عزت نفس هم هست ولی ازش هدایت خواستم

      با اینکه هم کلام شدن تو دوره کشف قوانین با شما و بقیه دوستان که نتایج عالی گرفتند برای من یک موهبت حساب میشه اما از خودش هدایت خواستم که خدیا دوره کشف قوانین رو بخرم یا نه؟

      توکل به خوده الله

      دم شما گرم عاشقانه دوستت دارم علی جان انشاله غرق در ارامش و ثروت و خوشبختی همه چیزای خوبه باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      زهرا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1896 روز

      اقای خوشدل نمیدونید با حرفاتون چه کردین با روح و روانم

      اول اینک باید بگم وقتی فایل روی سایت قرار گرفت به خودم گفتم کامنت این فایل یکی دیگ از ترمز هامو برام اشکار میکنه

      امروز به خودم گفتم چرا من نمیتونم فروش داشته باشم و مشتری تا پای معامله میرسه و اما پس میکشه

      خیلی بهش فکر کردم و بعد به خودم گفتم زور الکی نزن بذار خدا ب وقتش بهت میگ بپرس و رها کن

      تا اینک دیدم استاد کامنت هارو منتشر کرده وااای پسر کامنت شمارو ک خوندم

      خندیدم واقعا خندم گرفت قشنگ اومدی مشکل منو گفتی اره من نمیتونستم بپذیرم ک میتونم از کاری که عاشقشم مثل آب خوردن بدون ریالی هزینه مالی کردن پول بسازم اونم نامحدود یعنی بخدا میگفتم پول لازمم

      مشتری میفرستاد بعد ترمزه میگفت انقدر راحت نه نمیشه و..چقدر من راحت میتونستم پول بسازم و خدا چقدر دهنده و بخشنده بوده برام ومن نتونستم قبول کنم

      ممنونم ازت البته کامنت های شما همیشه کمک کننده س اما ایندفعه واس من فرق میکرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      محجوبه گفته:
      مدت عضویت: 2129 روز

      سلام علی اقای عزیز

      وااای که چقدر صحبت هاتون از اعماق وجود من بود.از دیشب دارم به این فکر میکنم کجای کارم ایراد داره که نعمتها نمیاد.منم دقیقا عین شمام.چه هم زمانی رخ داد که بیام جلو مدرسه دخترم و منو منتظر بزاره و هدایت بشم به کامنت شما.چه باگ بزرگیه که نمیتونم نه کمک و نه هدیه و حتی پول رو از کسی قبول کنم.همین باور باعث شده احساس عدم لیاقت داشته باشم.خودمو لایق ندونم که تو زندگی بهترین امکانات رو داشته باشم.لایق ندونم که همسرم وظیفه شه وسایل اسایش برا خانواده تامین کنه.در صورتیکه خیلی از دوستامو میبینم به راحتی شوهراشون بهترین وسایل بهترین ماشین بهترین چیز ها رو براشون فراهم میکنن.و من فکر میکنم نباید درخاست کنم نباید هدیه قبول کنم.باید هر چی که میخام خودم بخرم.البته تاحدودی قبول دارم که باید اینجوری باشه ولی در حد نیازهای شخصی نه زندگی مشترک.

      خلاصه که یک دنیا سپاس از شما دوست عزیز.مطمئنم به زودی باز هم از شما خبرهای خوب تری میرسه.

      در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیمین منصوری گفته:
      مدت عضویت: 986 روز

      سلام به استاد عزیز، مریم بانو و علی آقای خوشدل و همه ی دوستان عزیز خانواده صمیمی عباس منش

      علی آقا قطعااا شما میتونی مثل فامیل زیبات همیشه و در همه ی موارد خوشدل باشی و قطعا این باور که من از کامنت شما برداشت کردم که معتقدین که همه چیز رو باید با تلاش خودتون به دست بیارید و اگر کسی محبتی به شما کرد میخواین چند برابر جبران کنید ، از باورهای توحیدی و ثروت ساز به دور هست ، چرا که تنها قدرت و نیروی خیر دنیا خداوند هست که همیشه پاسخ فرکانسهای ما رو میده و اگر خیری از کسی به شما میرسه یعنی واسطه ای بوده از جانب منبع که همان خدای یکتاست و پاسخ فرکانس خودتون و اگر شما مدام ارتعاش تلاش بیشتر رو ارسال کنید خب طبعااا همون رو دریافت خواهید کرد.

      البته که شما خودتون به همه ی این مسائل کاملا واقفید و من قصد آموزش ندارم و شاید بیشتر در جهت مرور آموزه های خودم بود که خدا رو شکر میکنم که خوبببب یاد گرفتم و قطعااا عمل هم خواهم کرد چون من اشرف مخلوقاتِ رب العالمین هستم.

      امیدوارم همیشه موفق و شاد و سربلند و‌خوشدل باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        عصمت جعفری گفته:
        مدت عضویت: 1736 روز

        سلام خانم منصوری عزیز

        وقت شما به خیر و نیکی

        چقدر با کامنت شما حال کردم و حس خوبی بهم منتقل شد.

        تنها منبع خیر و قدرت در جهان خداونده که همیشه به فرکانس های ما پاسخ میده و اگر کسی به ما محبتی کرد این محبت پاسخ فرکانس های ما هست ک خدا به ما داده پس قبل از اینکه از اون فرد تشکر کنیم باید از خودمون بابت این موضوع تشکر کنیم ک خواسته خدارو اجابت کردیم؟ حالا خواسته خدا چیه؟

        من دارم قران رو خیلی عمیق تر و دقیق تر از قبل مطالعه میکنم و تا به الان رسیدم ب این نقطه که خدا فقط دوست داره در جهانی ک افریده خیر ‌، نیکی و حس خوب گسترش پیدا کنه

        بخاطر همین انقدر ب انفاق چیزهایی ک خودمون کسب کردیم و چیزهایی ک خودش بهمون داده تاکید داره و گفته وقتی انفاق میکنید پاداشتون نزد خداست یعنی چشمتون به انسان ها نباشه و بدونید خدایی ک انقدر رشد و گسترش جهان رو دوست داره قطعا ب شماهایی ک دارید طبق خواستش پیش میرید مزدش رو میده اونم چندین برابر…(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)

        خب پس منی ک انفاق کردم و کار مثبت انجام دادم(که همون اجابت خواسته خداونده) الان خداوند به واسطه اون فرد داره ب من مزدمو میده از خودم و پروردگارم تشکر کنم و از اون فرد هم بابت اینکه او هم داره خیر رو در جهان گسترش میده تشکر کنم و مطمئن باشم ب وعده خدا ک قطعا نتیجه انفاق اون فرد رو بهش میده حالا یا از طریق من یا از طریق دستان دیگه

        میدونید من فکر میکنم ما نباید زور بزنیم اینکه من هی تلاش کنم تا لطف طرفو جبران کنم انگار ی جور شرکه

        یعنی من فکر میکنم منم ک باید مزد اون طرفو بدم، منم ک قدرت دارم، منم ک زور دارم و گرنه ما چ قدرتی دارم، هرچی ک داریم از خداست و نباید انقدر عجله کنیم.از خدا بخوایم هدایتمون کنه برای انجام کار درست حالا اگه این وسط اون طرف انقدر پرتوقعه ک سریع از ما انتظار جبران داره مشکل از خودش و شرک هاشه نمیخوام قضاوت کنم فقط میخوام بگم ما مسئول این نیستیم ک حالا ب هر طریقی ک شده حتی با اذیت کردن خودمون بخوایم ی جوری لطف طرفو جبران کنیم..

        وقتی ب عمق همه اینا فکر میشه ما میرسیم ب شرک ک چقدر قران قشنگ و منطقی درموردش صحبت کرده..

        و خدا اینارو ب من الهام کرد ک بگم..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سودابه گفته:
        مدت عضویت: 2507 روز

        سلام و ممنونم از یادآوری این نکته

        از باورهای توحیدی و ثروت ساز به دور هست، چرا که تنها قدرت و نیروی خیر دنیا خداوند هست که همیشه پاسخ فرکانسهای ما رو میده و اگر خیری از کسی به شما میرسه یعنی واسطه ای بوده از جانب منبع که همان خدای یکتاست و پاسخ فرکانس خودتون و اگر شما مدام ارتعاش تلاش بیشتر رو ارسال کنید خب طبعا همون رو دریافت خواهید کرد.

        به گفته خود شما دوباره تایپ کردم مروری بشه و بخاطر بیاورم

        بله من اشرف مخلوقات رب العالمین هستم

        سپاسگزارم

        در سلامتی و خیر وبرکت فراوان باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه ساغریچی گفته:
      مدت عضویت: 1692 روز

      سلام خدمت آقای خوشدل عزیز

      وقتی کامنت شما رو خوندم احساس کردم من اینو نوشتم.

      من بارها در مسیر رسیدن به خواسته ام خیلی نزدیک شدم اما وقتی نزدیک شدم احساس عدم لیاقت کردم و گفتم نه نباید اینقدر راحت باشه و بعدش کارهایی کردم که رسیدن به خواستم به تعویق افتاده.

      اصلا آیه ی بخوان و اجابت شو به همین سادگی برای من بی معناست

      انگار در ذهن من اینه بخوان پدرت در بیاد حالا شاید اجابت بشی

      چند وقتیه دارم توی دفترم جاهایی که خدا همین جوری بهم حال میده رو می نویسم تا این کد مخرب رو پاک کنم.

      موفق باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2002 روز

      سلام به سید علی عزیز همه ما

      اولا که نوش جونت اون هوای معتدل مدیترانه ای و اون ساحل رویایی

      دوما که بهت تبریک میگم بابت اون تیکه طلایی که زیر شنهای ساحل پیدا کردی. این نعمت و گنج priceless کشف ترمزها و باگ های ذهنیت رو میگم. شما همین الان به یه گنج دست پیدا کردی و بدون شرمندگی اومدی برای همه ما تعریفش کردی. چی بهتر از این؟

      من ایمان دارم این حس نشاط و سبکبالی و ثروتمندی که از پیدا کردن ترمزهات بهت دست داده به مراتب برات شیرینتر و گواراتر از اعداد و ارقام ریالی و دلاریه. و حتی یورویی!!

      وقتی داری آگاهانه عضلات پات رو شل میکنی و با توحید و استمراری که ازت سراغ دارم این کار رو هر روز قویتر ادامه میدی به زودی پات کلا از روی ترمز برداشته میشه و دریاهای مدیترانه ای از نعمتها وارد قلبت میشه.

      داداش لذتشو ببر نوش جوووونت. لیاقتشو داری.

      راستی این حرفت خیلی بهم کمک کرد که حالا نه 100 تا ولی چندتا ویدیوی اول یوتیوب تمرینیه. من حاضرم واسه کار خودم بهای تکاملم رو بپردازم ولی الزاما نه مثل بقیه. شاید من بهتر از هرکسی تونستم راه بیفتم. همیشه راه بهتر و ساده تری هم هست. این منم که تعیین میکنم با تمرین با استمرار و با ذهن هوشیار. چون همونطوری که خودت اشاره کردی وقتی ذهن باور کنه کاری سخته ازش فرار میکنه و خودش رو دست کم میگیره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 2026 روز

      سلام دوست عزیز مثل همیشه از کامنتت لذت بردم

      سخت بدست اوردن کلا خواسته هامون یک موضوعیه ریشه ای چون اینو خیلی شنیدیم از بچگی باورش کردیم

      اینا ب عزت نفسم برمیگرده ک کودک درون وقتی با زجر چیزی ک میخاسته بدست اورده وقتی بزرگ بشه هم همین الگو رو دنبال میکنه

      مگر اینکه بیادآگاهانه شروع کنه ب دیدن ادمایی ک راحت مثل اب خوردن ب خواسته هاشون میرسن

      مثلا با یک زنگ چ پول کلانی بدست میارن و حلالم هس

      پولی ک حلاله پولیه ک اسون بدست اومده این یک باور عالیه

      ک متاسفانه برعکسش بما خوروندن

      خداروشکر من در مقابل هدیه گرفتن مقاومت ندارم و خیلی راحت و زود قبول میکنم هرچند خانوادم میگن نگیر و فلان من ک تاحالا تاجای ممکن قبول میکردم و ازین کار لذت میبردم و بهم حس لیاقتم میدادهرچند اینکه بخایم این حس لیاقتو ب هدیه گرفتن گره بزنیم اشتباهه

      در کل بخام بگم ذهن منم در مقابل راه های اسون در نگاه اول مقاومت میکنه ولی چون ادم تنبلیم یا بهتره بگم از بچگی دوس داشتم اسون ترین و سریع ترین راه انتخاب کنم سریع مقاومته میاد پایین و میرم ک امتحانش کنم

      ولی ذهنی ک فقیر باشه این راه ها رو میبینه ولی نتیجه مالی براش نداره

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2061 روز

      سلام پسرعموی پیشتازم

      شاگرد اول کلاس استاد عباس منش

      من مثل بقیه توقع عجیب از خودم و دیگران ندارم که بی نقص باشن و راهشون همیشه هموار باشه

      مسیر تعالی همیشه پر از چالشه و اگر همه چیز ایده آل و در حد اعلای خودش بود دیگه دلیلی نداشت از بهشت به اینجا بیایم

      اومدیم تا تجربه کنیم و دست پر برگردیم و اگر چالشی نبود ، حرکتی هم نبود

      اگر ترمزی نبود سرعت ما از حد فراتر میرفت و قطعا ارابه زندگی از دست و اراده ما خارج میشد

      من معتقدم گاز و ترمز مکمل همند اما بقول استاد نباید ازشون هم زمان استفاده کرد و انرژی تو صرف کنی برای هردو و هم زمان

      من معتقدم درسته تاریکی ها به دلیل نبودن نورند اما نور زمانی ملموس و مانوس میشه که درک درستی از نور داشته باشیم و این ممکن نیست مگر با همون تاریکی یا عدم وجود نور

      لذت های ما از زندگی به خاطر وجود همین تضادهاست

      تضادی نبود، تلاشی هم نبود و تجربه ای حاصل نمیشد.

      اگر بدونیم که دلیل خلقت دقیقا همینه اینکه خداوند روح آدمی رو بصورت جزئی از کل از خودش دور کرد تا اورو از بیرون نظاره کنند

      در واقع این حقیقت خلقت و ماموریت انسانه تا بود خدارو در نبودها جستجو کنه و عظمت خدا رو در حقارت ها ببینه

      نور خدا رو در تاریکی درک کنه و عشق خدا رو در نفرت و حسرت

      آمدیم تا کلیت و یگانگی خدا رو از خیل عظیم اجزاء که همگی به واحدانیت خدا اذعان دارند تجربه کنیم

      روزی که روز

      انا لللٌه و انا الیه راجعون

      فرا رسید

      تجاربی رو که حاصل و بواسطه این تضادهاست به نزد خالق عرضه کنیم

      و این تنها دلیل آمدن ماست به این عالم

      (اقتباس از کتاب «گفتگو با خدا» اثر نیل دونالد والش)

      (در مورد سیادتت هم من حرف دارم

      اونم تو کامنتهای بعدی برات میگم}

      موفقیتت آرزوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سمیرا سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 1681 روز

      سلام علی آقا چقدر از خوندن کامنتاتون همیشه لذت میبرم ماشالا به باورهایی که ساختین و موفقیت هاتون برای من خیلی درس داره مسیرتون ، حرفاتون امروز چقدر من بودم اشک میریزم و میبینم که واقعاً مشکل منم باور نداشتن به دستان خداونده وای که سالها به خیال خودم ایمان داشتم ولی الان مدت هاست که دارم میفهمم ایمان تو زندگیم جایی نداشته حالا که توی شروع کارم هستم اضطراب ، عجله ترمز اینکه اگه کسی برام کاری کرده باید هر چه زودتر جبران کنم باعث شده تمرکز نداشته باشم و فقط بگم خدایا زودتر پول میخوام یه روز پر از شوق و حال خوبم و آرامش یه روز پر از اضطراب و حال بد امیدوارم این ترمز و بتونم زودتر روش کار کنم و به اون شوق همیشگی برای کارم برسم چون کارم و خیلی دوست دارم براتون آرزوی پیشرفت هر روزه دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      اکرم احمدی گفته:
      مدت عضویت: 959 روز

      سلام هم فرکانسی عزیز

      چقدر عالی این ترمز رو پیدا کردید ونوشتید

      وقتی پست شمارو خوندم تازه فهمیدم که من هم چنین ترمزی دارم وازش خبر ندارم

      همیشه باافتخار میگفتم من حتی از بابام یا همسرم هم هدیه دریافت نمیکنم من به کسی نیازی ندارم

      نمیدونستم این خودش ی ترمز ودرواقع من خودم رو لایق هدیه گرفتن نمیدونستم ،

      سپاس فراوان علی اقای توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سید سجاد رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2304 روز

      سلام به دوست عزیزم علی آقای خوشدل

      این و دیشب نوشتم ولی اشتباه فرستادم، دوس داشتم برا خودتون بنویسم و بخونید

      همیشه انرژی می دید، بسیار ممنون

      کامنتاتون هدایت کنندس همیشه

      من هم تو این زمینه خیلی مشکل داشتم، خدا رو شکر از وقتی اومدم تو این مسیر بهتر شدم

      شما الان یادم انداختید که من چقـــــدر زور زدم خودم همه کارام و راه بندازم، حتی نمیذاشتم خدا برام کاری بکنه، و افتخارم این بود که من از هیچکس کمکی نگیرم، نکنه برده کسی بشم، نکنه بعدا موفق بشم بگن ما بهش کمک کردیم و نکنه مدیون یه آدمه به درد نخور بشم و… و من چقد زور زدم این غلطم رو حفظ کنم. چقد اذیت شدم و بعد هم باعث شد چقد جاها مجبور بشم برای چیزای بی ارزش منت بکشم یا زور بزنم.

      توی منطقه ما هم که زیاد گفتن سیدها دست بگیر دارن و دست بده ندارن من باید تمام سعیم رو می کردم اینجوری نباشم، هرچند واقعا برای ما اینجوری نبوده.

      یه ماه پیش گفتم خدایا من میخوام اجازه بدم دستات کمکم کنن، جبران و غیره هم پای خودت.

      یه دوستی یه خونه کلید نخورده بهم داد در بهترین نقطه شهر و رو به طبیعتی که همیشه می رفتم پیاده روی،فقط یه سری مخارج خونه رو انداخت پای من که مجبور بشم یه رهنی جم کنم، همینجوری هم باز یک چهارم قیمت شده برام، یه دوستی هم اومد کابینتارو انداخت و گفت سود کار و قسطی بده، برادرزادمم گفت میخوام از آمریکا فندک زیپوی اصل بیارم، برای خانمم هم عینک دودی و…

      عالی بود ممنون بابت یادآوریتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      سپیده احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلااام و صد سلام به همگی

      من یبار دیگه داشتم کامنت ارزشمند شما رو میخوندم برادر یه نکته ای در مورد دریافت کننده بودن و اینکه فرمودین پیامبرا هم درآمدشونو داشتن هم از دستان خدا براشون نعمات میومده منو یاد ترامپ انداخت.

      ترامپ تو کتاب چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید -چند وقت پیش خوندم شاید دقیقا عبارات اینا نباشن ولی چیزی ک یادم مونده اینه- میگه:

      ما ثروتمندا کمتر خرج میکنیم چون معمولا ما رو مهمون میکنن مثلا اگر بریم رستوران لازم نیست هزینه ای پرداخت کنیم چون ما رو مهمون کردن و ازین دست …

      اون موقع ک خوندم با خودم گفتم خب اونقدر وقتی پول داری خرج کن با عزت!

      عزتت رو هم حفظ کن!

      در حالیکه الان بخصوص بعد از اشاره ی شما تو این کامنت دارم راجع به این مفهوم فکر میکنم بیشتر حرف ترامپو میفهمم.

      وقتی تو در اون مدار ثروت قرار داری تفکرت خیلی فرق میکنه با تفکر فعلی من در این مدار و رابطه ای بین مهمون شدن و کمبود عزت نفس نمیبینی .

      جوری این رو میپذیری که با خودت میگی طبیعیه همه چیز برای من از در و دیوار میباره همه منو دوست دارن و همه دوست دارن یکاری برای من بکنن احتمالا همچین باورایی داری و این فقطم در مورد بحث مالی نیست میتونه در مورد روابطم صادق باشه دریافت عشق از همه حتی غریبه ها و یه لبخند و سپاس و عبور کردن .

      اینجاست که میبینیم مشاهیر وقتی اون همه تشویق میشدن یا جان فدا داشتن چرا نمیرفتن به یک یک هوادارها بگن آقا یا خانم من چطور از این همه محبت شما سپاسگزاری کنم اجازه بدید برسونمتون یا اجازه بدید یه مبلغی بهتون هدیه بدم یا یه چیزی بهتون هدیه بدم نه !اینکارو نمیکردن و عبور میکردن چون بزرگ شده بودن نمیدونم فکرشون چیه تو اون مدار ولی میدونم اگر یک نفر موحد باشه همینطور ک اونا رفتار مسکردن رفتار میکنه چون همه رو دستان محبت خدا میبینه و اگر حتی براش شرایط سپاسگزاری مقدور نباشه عبور میکنه و خودشو “بدهکار” کسی نمیبینه.

      ممنونم ک چشمه ای رو در درون منم جاری کردید.

      سپاس همیشگی از استاد عزیزم و مریم خانم بسیار شایسته ی گل و شما برادر عزیز و همه ی بچه ها

      در پناه رب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      سلام آقای خوشدل چه فامیلی قشنگی دارید …انشالله که دلتون مثل فامیلتون خوش باشه

      چقدر این کامنت شما به من کمک کرد که ترمزهام رو پیدا کنم چقدر منو به فکر فرو بردید ممنونم از شما

      همین پریشب بود که خونه مادرشوهرم ..همسر عزیزم بقول استادمون عزیز دلم جلوی مادرهمسرم و خواهرای همسرم و بقیه یه بشقاب پر از انواع میوه‌های تابستونی برای من پر کردو داد دست من ..و احساس من اون موقع انگار که پارچ آب یخ ریخته باشن روی سرم از خجالت و سریع دستش رو رد کردم و گفتم وای عزیزم من نمیتونم من اصلا میل ندارم و کلی خجالت کشیدم

      چرا واقعا خجالت کشیدم ؟!چقدر خوبه آدم خودش رو بشناسه …من خودم رو لایق این همه احترام و عزت ندیدم با خودم هزار فکر کردم که الان چه فکری میکنن الان میگن اینهمه پول میوه دادیم این همشو برا زنش گذاشت ..الان میگن چقدر این زنش میخوره …الان میگن چقدر به فکر زنشه به فکر ما نیست !و الان میگن نگا لم داده شوهرش براش میوه جدا می‌کنه ..و خجالت کشیدم و سرخ شدم …دارم فکر میکنم من چقدر اینجوری نعمت های خدا رو پس دادم ؟! خیلی زیاد اینکار کردم ..آخرین‌بار همسرم توی بیزنس خودش به حدی موفق شده بود که به من پول می‌داد که برو آنچنان برای خودت خرید کن و بپوش و پولی که همون لحظه براحتی بدست آورد رو داد به من و من رفتم بیرون برای خودم یه لباس گرون خریدم ولی سریع حس های بد اومدن سراغم که چرا آنقدر راحت ! یعنی آنقدر راحت پولدار شدیم ؟!پس من چی !حالا که پولدار بشیم پس من دیگه چه انگیزه ای دارم که در شغل مورد علاقه م که طراحی طلا هست موفق بشم ! بعد ما پولدار شدیم اونوقت شوهرم موفق شده و فک و فامیل بخصوص خانواده همسر میگن این با پول شوهرش اینطوری موفق شده و می‌خوان با خودشون فکر کنن که هر چی داری از شوهرت داری ووووو..به همین آسانی در نعمت خدا رو به روی خودم بستم !

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      زهرا محمودآبادی گفته:
      مدت عضویت: 955 روز

      یه جمله هست که خدا میگه همه چیو برای تو آفریدم تو رو برای خودم

      خودت رو بذار جای یک پدر خانواده و ببین میره کار میکنه تلاش میکنه درآمد داره پول داره و درنهایت به جز بخشی که برای تفریح خودش و خودش هست همش رو میذاره برای خانواده اش همش مال اونهاست یا میرن سفر کافه رستوران خریدهای متفرقه و همه و همه

      خدا که مثل آدما نیست واسه خودش چیزی بخواد میگه ببین بنده ی من همش مال تو و تو مال من

      حالا این تو مال من چیه؟ نمیدونم چجوری بگم ولی اینکه خدا از خودش به ما داده یه روحی که در ما دمیده

      یعنی این ماهم نیست یعنی تو هم وجود نداره تو از خدایی دیگه خدا هم میگه تو مال من

      انگار داری خودش رو به خودش برمیگردونی

      این همش مال تو خیلی حرف توشه

      یعنی ببین تو چقدر ارزشمندی چقدر بالیاقتی چقدررمن دوستت دارم خدای به این بخشندگی اول قرآن با چی شروع میشه؟

      به نام خدای بخشنده مهربان

      یعنی ته مرام و معرفت

      ته جبران

      انتهای همه پنج برابر کار کردن ها

      به یه نفر میگن فلانی دیگه تهشه مثلا آخر موفقیتو درآورده هرکاری توی مثلا تدوین بوده این آدم انجامش داده

      حالا خدا ته معرفته ته بخششه ته مهربونیه

      دیگه نقطه آخرشو درآورده

      چجوری میخوای جبران کنی؟

      اصلا مگه میتونی جبران کنی؟

      تنها کاری که میتونی بکنی تاج بندگی بذاری سرت پادشاهی کنی

      چجوری پادشاهی کنی

      ارزشی که خدا بهت داده رو بپذیری

      و اجازه بدی خدا بهت ببخشه

      خدا وایساده تا تو دامنت رو باز کنی تا پر از زرش کنه بعد تو میگی نه من نمیتونم جبران کنم نمیخوام؟

      مگه میگه میدم ولی بجاش …؟

      اصلا ولی تو کارش هست؟

      پادشاهی یعنی احساس لیاقت پادشاه یعنی نهایت قدرت

      فقط این پادشاهی فرقش با همه پادشاهی ها اینه که رب : فرمانروا قدرت مطلق جهان ساپورتت میکنه

      حالا دیگه کی میخواد زمینت بزنه ؟

      کی میخواد از تخت پادشاهی تورو بکشونه پایین؟

      هیشکی هیچکس این قدرتو نداره مگر نجوای ذهن مگر حرفای ریز ریزی که پشت پرده واسمون نشخوار میکنه

      نمی‌دونم چرا با این لحن نوشتم

      معمولا رسمی صحبت میکنم الانم یادم نیست چی نوشتم

      فقط یه چیزی گفت بنویس منم به حرفش گوش دادم

      برقرار و پایدار باشید دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        سلام و درود خدمت شما خانم محمود آبادی عزیز

        خیلی درک زیبایی از خدا دارید

        و خیلی با زبان ساده و قابل فهم و شیوایی نوشتید

        از این منظر تاحالا به خدا نگاه نکرده بودم

        و اینجوری باورش نکرده بودم

        اون جمله «تو مال من» یعنی همون تو فقط بندگی من رو بکن

        یعنی فقط من رو بپرست

        باور کن که تنها قدرت در کل جهان هستی من هستم

        به قول قرآن «یَدُ الله فوقِ ایدیهِم» رو باور کن

        و من کل این کیهان رو بهت میدهم

        زمین و زمان رو مسخر تو می کنم

        خیلی دیدگاه کاربردی و خوبی بود

        سپاسگزارم

        به دستان خدای قدرتمند و مهربان می سپارمتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 955 روز

          سلام و سپاسگزاری از دوست عزیز آقای تجلی

          برقرار باشید

          سوره حمد اول قرآن میگه تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

          این جمله ایی بود که با خوندن کامنتتون به قلبم اومد

          خدای من چقدر این سوره زیباست هرچقدر فکر میکنم میبینم خدای من ،من همینو بتونم درک کنم و انجام بدم میتونم توحیدی بودن خودم رو صد و صد و صد لول ارتقا بدم

          خدایا بهم ایمانی ابراهیمی بده که بتونم نجواهای ذهنم رو قربانی کنم و به جاش ایمان و توکلی که خودت توی سوره حمد یاد دادی رو ایجاد کنم انگار توی سالن دنیا بخواییم امتحانِ لذت زندگی توحیدی رو پاس کنیم اومدی گفتی ببین بنده ی من اول اینکه من هم بخشنده ام هم مهربون

          بعد ببین سپاسگزاری یه اصله که از رب جهان میشه رب اربابه کار ارباب اربابی کردنه کار توهم بندگی حالا یه روش بندگی همین سپاسگزاریه

          باز میگه ببین من بخشنده و مهربونم

          مالک هم منم فرض کن یه صاحبِ کره زمین هست بعد میگه ببین بعداً هم بهت میگم زمین و زمانو مسخرت میکنم ولی گوش کنم ببین چیکار کنی که زمین و زمان به تسخیرت دربیاد

          حالا چیشد؟

          تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم خدای من ته داستان اینه

          حالا گرفتی چیشد ؟ توی یه دونه زمین توی یه دونه قلمرو چندتا فرمانروا داریم؟ آف کورس که یه دونه

          فرمانروا که منم پس راه چیشد؟ تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

          مارو به راه راست ببر

          راه راست چیه؟ راه کسانی که بهشون نعمت دادی مثل کی؟ مثلا استاد عباس منش

          ببین چقدر این بنده ام نعمت داره

          حالا اگه توهم میخوای همین راهی که این بنده ام اومده توهم بیا بهت میدم

          فرض کن داری میری سمت جنگلی که اونجا پر از نعمت و ثروته

          و اون جنگله یه راه آسفالت و خوش آب و هوا داره که میتونی راه بری دوچرخه سواری کنی سوت بزنی و از مسیرت لذت ببری و یهو به خودت میای میبینی عه من رسیدم که اما انقدر توی مسیر کیف کردم که تازه فهمیدم رسیدم به جنگل پر از نعمت و ثروت

          من امروز از خدا دوتا هدایت خواستم و این بود دومینش خدای من سپاسگزارم خدای من سپاسگزارم که هوامو داری

          ممنون از شما دوست خوبم که با کامنتت باعث شدی این کامنت رو بنویسم و هرچی توی قلبم بود رو بگم سپاسگزارم و شما رو به تک فرمانروای جهان هستی میسپارم درود

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1901 روز

        به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

        سلام زهرا جان.

        عجب جمله ی نابی نوشتی:

        پادشاهی یعنی احساس لیاقت، پادشاه یعنی نهایت قدرت

        بَه بَه

        کیف کردم.

        کامنتت به شدت خوندنیه، فکر کردنیه.

        مرسی که نوشتیش زهرا جان.

        خدایا دوستت دارم

        خدا رو شکر برای همه چیز

        خدا رو شکر برای همیشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 955 روز

          سلام سمانه جان عزیزدلم

          نمیدونم به کامنتی که توی فایل قبلی حرف میزدیم جواب دادم یا به دستت رسیده اما خوشحال شدم که مجدد دایره آبی رو کنار اسمم دیدم خداروشکر

          سمانه جان با این ادامه دادن ها ویس گوش دادن ها و خوندن و نوشتن کامنت ها تغییر باورم تونستم دوره دوازده قدم رو معجزه وار بخرم

          خیلی خدارو شاکرم به این مسیر هدایت کرد

          میدونی دوست خوبم توی همین مدت کوتاه که خریدم چقدر باگ از خودم پیدا کردم

          رسیدم به حس حسادت درونم که الان باهاش در چالشم

          رسیدم به باور فراوانی ، باور لیاقت

          نمیدونم چی باید بگم فقط میگم خدارو هزار بار شکر میکنم که توی این مسیرم

          با یه استادی رفتیم پروژه مستند بگیریم همش از خدا میگفت

          همش از قرآن میگفت

          و انگار اومده بود حرفهای استاد عباس منش رو تایید کنه

          خدایا شکرت

          سمانه جان سپاسگزارم که حست رو باهام به اشتراک گذاشتی دوست خوبم

          و خداروشکر برای این محیط خداروشکر سپاسگزارم دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سعـید کاکایی گفته:
        مدت عضویت: 1790 روز

        سلام زهرا جان لذت بردم عجب کامنتی بود خدایا شکرت من کجای دنیا می‌تونستم این همه آگاهی ناب دریافت کنم که هر آگاهی ی تیکه کوچیکی از وجودم رو پر می‌کنه تک تک جملاتی که نوشتی هدایت خدا بود برا من این جمله به نظرم کلی جای تفکر داره که خدا همه چی رو برای تو آفرید و تو رو برای خودش ،احسنت به قلم زیبایی که داری امیدوارم همیشه تو این مسیر الهی ثابت قدم باشیم و از همدیگه درس یاد بگیریم براتون بهترین ها رو ارزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 955 روز

          سلام بر دوست عزیزم سعید جان

          خیلی سپاسگزارم که نظرتون رو برام در قالب کامنت نوشتید

          خدایا ازت سپاسگزارم هرچی که رنگ و بوی تو رو داره لاجرم بر دل مینشینه

          چقدر بچه ها به این کامنتم نظر دادن و در مورد تو گفتن

          خدایا سپاسگزارم ازت

          امروز چقدر پرسیدم چجوری باورت کنم خدایا چجوری اون ایمان ابراهیمی رودر خودم ایجاد کنم

          الان جوابمو گرفتم هیچی فقط رنگ وبوی خدایی داشته باش

          فقط منو یاد کن فقط منو رفیق لحظه لحظه رفیق هر لحظه زندگیت بدون

          این کامنت شما همین بس که منو به جواب این سوالم هدایت کرد

          خدا جون سپاسگزارم ازت و دوست دارم بیشتر این حس هر لحظه همراه تو بودن یعنی تو همراه من بودن رو تجربه کنم

          دوست دارم بیشتر حست کنم

          مثل رفیقی که خارج گود نشسته و تشویقم می‌کنه ولی من میخوام تو بیای وسطِ بازی

          تو بیایی بشی همه کاره زندگی من

          اون جمله که خدایا تو همه کاره زندگی منی رو در عمل ببینم عملی ببینم به چشم ببینم

          خدایا خداوندا عاشقتم سپاسگزارم دوستت دارم

          خدایا شکرت که منو به این آگاهی ها هدایت کردی خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم خدایا دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        محمد هوشمندی گفته:
        مدت عضویت: 1264 روز

        به نام خدا

        سلام دوست خوبم

        چقدر قشنگ با چندین جمله احساس لیاقت رو تعریف کردی واقعا بود

        این حس ارزشمندی رو که داری خیلی قابل تحسینه و میشه تا بینهایتم بهتر بشه

        حتما توصیه میکنم دوره عزت نفس رو تهیه کنی که دیگه میترکونی

        از بودن در کنار این همه دوستان عالی و ارزشمند که چقدر راحت باور های درست بهم یاد میدن خدا رو شکر میکنم

        زهرای عزیز با قدرت ادامه بده و منتظر نتایجت هسم

        با آرزوی بهترین ها

        اینم جمله ای که چن روزه که میاد سر زبونم:

        ولله عزه جمیعا (فاطر 10)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 955 روز

          سلام دوست عزیز سپاسگزارم برای کامنتی که برام گذاشتید و دوره عزت نفس رو پیشنهاد دادید ممنونم

          من مدت کمی هست قدم یک دوره دوازده قدم رو خریدم و دارم با این دوره پیش میرم

          و با همین دوره این پاشنه های آشیل رو بهش رسیدم و دارم روی اینها کار میکنم و از خدای مهربون هدایت میطلبم برای ادامه مسیر برای اینکه کدوم دوره رو بخرم و با کدوم فایل پیش برم

          سپاسگزارم از شما دوست عزیزم

          و چقدر آیه ایی که پایان کامنتتون نوشتید چقدر زیبا بود ممنونم از یادآوری این نکته

          سپاسگزارم دوست خوبم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیده معصومه هاشمیان رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2677 روز

      سلام اقای خوشدل

      کارت درسته برادر من حیرون موندم رو متن شما ،انقدر تمیز انقدر دقیق اشاره کنی به چیزهایی که با هر جملش گفتم یا خدا اینا چین ممن باید هم متوجه این باورها نمیشدم انقدر که در ظاهر باور درستین که یکی برات یکاری کنه باید جبران کنی درستش همینه ولی ای دل غافل نگو اینم یه باور خرابیه باظاهری قشنگ که بقول شما اگر خداهم یه نعمتی داد من باید 50برابر بیشتر عبادتشو،سپاسگزاریشو بجا بیارم،دام میخواد چندبار دیگه کامنتتون رو بخونم .استاد یه حرفی رو میگفتن که از پیامبر بودحالا کاملش یادم نیست که بعضی از باورها مثل مورچه سیاه روی سنگ سیاه توی تاریکی شب پنهانه وبرای پیداکردنشون خیلی خیلی بابد دقیق بشیم.

      شاگرد زرنگ این دانشگاهید شما که حرفاتون باعث تلنگر وتوجه مادر اعمال ورفتار مون میشه

      تشکر از لطف شما اقای خوشدل که برامون باعشق نوشتین️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 1977 روز

      سلام به آقا سید علی عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.

      تحسینتون میکنم که اینقدر قلم زیبایی دارید، اینقدر قشنگ ترمزهای خودتون رو تشخیص دادید، امیدوارم من هم بتونم به خودشناسی برسم.

      درخصوص اینکه پول در اوردن باید سخت باشه، نمیشه راحت و ساده باشه، باید براش زحمت کشیده باشی، یه ترمز مهمیه که درون من هم هست اما درخصوص هدیه گرفتن مقاومت زیادی ندارم. مثلا شده که با وجود اینکه من سی سالمه توی ایام عید از اقوام عیدی گرفتم و تشکر کردم و حتی به بچه های خواهرم هدیه دادم. من خودم خیلی پیش امده که برای تولد دوستام براشون گل خریدم و بهشون تبریک گفتم، یه بار مادرم گفت: تو که اینقدر گل هدیه میدی تا حالا کسی هم تولد تو رو یادش مونده و بهت هدیه داده، من یادم نیست به مادرم چه جوابی دادم، ولی توی ذهنم اینه که من انتظاری از بقیه ندارم، من این کار رو چون دوست داشتم انجام دادم، چون از انجام این کار حس خیلی خوبی میگیرم.

      نکته ای که بهش رسیدم اینه که اون کسی که هدیه میده و اون کسی که هدیه میگیره هر دو نباید خودشون رو به زحمت بندازن. یعنی مثلا من یه هدیه گرفتم برای دوستم، چون به یادش بودم، خودم رو هم اذیت نکردم، اصلا زحمتی هم برام نداشته که مثلا صد هزار تومن (در حد توانم) برای هدیه خرج کنم، انتظاری هم از طرف مقابل ندارم، من با اینکار فقط دارم حس خوب دریافت میکنم و اون طرف هم در حد توانش میتونه جبران کنه، یعنی من الان به یاد اون فایل یه الگوی مناسب برای مهمونی افتادم. طرف مقابل یا مهمون هم وقتی میبینه صاحب خونه خودش رو اذیت نکرده که مثلا سه نمونه غذا بپزه و کلی دسر و پیش غذا آماده کنه و کل مدت توی آشپرخونه باشه، چون میبینه اینطور نیست و به خودش خیلی راحت میگیره، مهمان هم احساس راحتی میکنه.

      حالا توی قضیه هدیه دادن هم این رو ببینید، اون فرد مقابل مطمئنا انتظار نداره که من چند برابر این هدیه رو براش جبران کنم. خیلی جالبه، سید علی جان، شما تصور کن به من یه روان نویس هدیه دادی، چون من رو دوست داری، راضی هستی و احساس راحتی میکنی با این قضیه که: من پنج تا روان نویس به شما برگردونم، اصلا شما با این نیت که یک روان نویس رو به پنج تا روان نویس تبدیل کنی، دست به همچین کاری زدی، مطمئنا نه. اصلا میگی دفعه دیگه به این دوستم فقط تبریک زبانی میگم و هدیه بهش نمیدم که این بنده خدا اینقدر اذیت نشه، من میخواستم حال کنیم، یه بهانه ای داشته باشیم برای شاد بودن، برای با هم بودن، هدف اینه. پس اگر من برای دیگران این نگاه رو دارم، باید به خودم هم ساده تر و راحت تر بگیرم توی زمینه هدیه گرفتن و هدیه دادن. من ماه پیش بود که تصمیم گرفتم برای تولد دوستم هدیه بگیرم، یه تابلو کوچک گرفتم، کاغذ کادوش رو هم توی همون مغازه انجام دادم، بعد که میرفتم به دوستم بدم، یه ایده امد که میتونم یه کاغذ تولد مبارک هم بهش بزنم، پس برم خونه و این کار رو ردیف کنم، درسته کار قشنگ تر میشد، اما من باید زمان و انرژی میذاشتم و خودم رو به سختی مینداختم. همونجا گفتم چه کاریه، حالا کاغذ نداشته باشه، من نمیخوام توی این مورد به خودم سختی بدم، الان میرم کادو رو به دوستم هدیه میدم و تمام.

      ممنون از متن فوق العاده تون.

      خدایا شکرت.

      شاد و سلامت باشی آقا سید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1439 روز

      به نام خدا

      سلام به شما دوستان عزیزم

      سلام به شما اقای خوش دل

      واقعا راست نیگید که مرز بین تلاش و استراحت کردن با تنبلی خیلی فرق داره

      یادمه وقتی میرفتم خونه مامانم میگفت دخترم برو فلان چیز از. انباری بردار برا خودت میگفتم نه مامان ممنون نمی‌خوام

      اما تنبلی میکردم که برم ورش دارم اما وقتی مادرم خودش میرفت می اورد برام بلافاصله بر میداشتم میگفت دختر چقدر تنبلی،

      استراحت بعد از تلاش اینه که خیلی کار کردی نیاز داری به یک مقدار استراحت اگر اون استراحت رو انجام ندی شاید خیلی از جاها به مشکل بر بخوری

      اما اساس هر کاری اینه تلاش برای تغییر باور ها در جهت رسیدن به خواسته ها و هدف ها ی مشخص زندگی

      جایی گزین باور های درست

      باور داشتن به نیروی مطلق ایزد لایتناهی

      باورداشتن اینکه اگر خواسته ای به قلب خطور میکنه قطعا یقین بدان که راه رسیدن به ان خواسته بسیار است. به شرطی که به خداوند ایمان داشته باشی .

      به شرطی که تنها روی یک نیرو حساب باز کنی نیرویی که قدرت خلق جهانیان در دست اوست

      یک باور توحیدی عالی بنویسی در یک کاغذ زیبا با خطی خوش و خوانا وبچسبونی به دیوار خونت

      که من فقط روی خدا حساب باز میکنم نه هیچ عاملی دیگری نه قدرت دادن به کسی دیگر

      چرا باید تمام وجودت قدرت دادن به همسر.

      قدرت دادن به صاخب خونه

      قدرت دادن به پدر مادر شوهر و برادر شوهر ها باشه

      قدرت رو از دیگران بگیر تنها قادر مطلق خداوند است

      اوست که هر چه بخواهی و به ان توجه کنی

      وان را در کاغذی بنویسی و تکرار کنی قطعا برایت حاضر و اماده می‌کند

      یعنی وقتی میام می‌نویسم میبینم که چه پاشنه اشیل هاییی را می توانم از رفتار های خود شناسایی کنم

      وترمز های مخفی ذهن رو بشناسم و یکی یکی به بر طرف کردن انها بپردازم

      10ساله که ترمز اصلیم را همسر میدونم بهش قدرت مطلق داده ام که اینه که هر چی بگع باید بگم چشم

      شوهرمه که میگه حنیفه فلان جا برو. فلان جا حق نداری بری فلان چیز رو نخر کی بیاد کی بره .

      پس به قول قانون در زندگی به هر چیزی قدرت دهم همان باعث میشود زندگی ام را بچرخاند من باید تنها به نیروی خلاق درونم و به انرژی مطلق. خدای خودم ایمان داشته باشم

      اما باز هم تا عملگرا نباشم هیچ تغییری در زندگی من ایجاد نمیشود .

      خداوند به من قدرت خلق زندگی ام را داده تا بتوانم هر انچه را که میخواهم به دست اورم . اما چقدر باید در برابر نجواهای فلج کننده ی ذهن که مرا از کاری باز میدارند قوی باشم

      من باید تنبلی را بگذارم کنار در جهت محقق شدن خواسته هایم تلاش کنم

      هر روز باید اهرم رنج از بی پولی را ولذت ثروتمندی را در خودم ایجاد کنم با اجرای باور های توحیدی

      من باید رنج تنبلی کردن را بیشتر کنم در ذهن که اگر تنبلی کنم چه بلاهایی سرم میاد و لذت در حرکت بودن. را بیشتر کنم چه اتفاقات قشنکی در جریان اند اینکه هر روز به قول استاد یه کتاب بیشتر بخونم یه سرچ بیشتر انحام بدم یه قدم بیشتر از دیروز بردارم . تا نتایج به صورت معجزه اسا در زندگی ام رخ دهد قانون اهرم رنح و لذت را باید بیشتر به کار ببرم

      باور های توحید ایجاد کنم

      به خدا اعتماد کنم

      به قدرت های درونیم ایمان داشته باشم

      استمرار داشته باشم

      عمل گرا باشم

      کمال گرا بودن را کنار بگذارم که نه هنوز نتونستم عالی باشم یه خورده دیگه بیشتر عالی بشم بعد انجام میدم را بندازم دور

      اعتماد به نفس م را بالا و بالا تر ببرم چون عزت نفس تکمیل کننده ی انجام هر کاری است

      لایق بدونم که هر چیزی در جهان هست مسخر من است برای پیشرفت من است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      شقایق مهرابی گفته:
      مدت عضویت: 2110 روز

      سلام به سید علی خوشدل که مثل همیشه کلی از کامنتت لذت بردم ولی این بار اااانقدر برام نشانه بود که وادارم کرد بنویسم و اشک بریزم از دست این خدا و هدایتش، اینکه چرا باید تو دقیقا به ترمزی در خودت اشاره کنی که من هم یکی دو هفته است درگیرش هستم و اصلا به چشم ترمز بهش نگاه نکرده بودم!

      شاید یه روزی میگفتم من اگر 100 میلیون داشتم خیلی بیشتر و سریعتر پیشرفت میکردم و … الان تقریبا دارم 100 برابرش رو از یکی دستان خدا (به بی منت ترین و با عشق ترین حالت ممکن) هدیه میگیرم ولی پسش میزنم! و حالم بده و همش میگم نه این پول مال من نیست درسته بیاد رفاه میده و … ولی مولد بودن رو از من میگیره! نکنه باعث شه من دیگه کار نکنم، نکنه باعث شه اخلاقم عوض شه! و…. پولی که همیشه طلب یک صدمش رو میکردم تا بتونم عالی شروع کنم!

      به نظرم اینا به جز باورهای توحیدی و ثروت که اشاره کردی علی آقا ربط مستقیمی هم به باور لیاقت، به خودباوری داره. من انگار خودم رو لایقش نمیدونم و فکر میکنم اگر بیاد گند میزنم بهش! منی که همیشه مشاور همه خانواده و دوستام بودم که چجوری سرمایه گذاری و … کنن.

      واقعا هم هنوز من هرکسی برام هدیه میخره باااید جبران کنم قبلا که حتما باید یه چیز گرونتر میگرفتم حتی اگر خودم خیلی به سختی می افتادم!

      ای وای خدایا چی گفتی به من چه کردی با من، مررررسی مرسی امروز تو ستاره قطبی نوشتم من واقعا نمیدونم چه کنم تو بگو و اااانقدر روشن و واضح از زبون علی جان گفتی! اشکام بند نمیاد.

      علی جان همیشه و همواره از خوندن کامنت هات لذت میبرم و بدون استثنا تا چیزی مینویسی میام و میخونم حتی اگر اون روز خیلی شلوغ باشم، روند رشدت همواره برای من الگو و نشونه بوده به درست بودن قانون، به اینکه؛ میشود. ممنون که انقدر فعالی توی سایت

      امیدوار به زودی بیای و از تک تک نتایج ریز و درشتت در دوره چهل روزت برامون بیشترم بگی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1069 روز

      سید علی سلام

      حالت چطوره داداش

      گفتی روی باورهای توحیدی کار کردی و ترس هات کم شد و هدایت شدی به یک جای بی نظیر

      چه کمک بزرگی کردی بهم،من تونستم امشب با کامنت شما یه ترمز رو شناسایی کنم درونم که احتمالا باورهای توحیدیم ضعیفه،چون از نشدن ها میترسم

      از یه طرف میگن خدا دهنده بی منت به من خواسته هام رو میده و از یه طرف ترس میگیرم که نکنه نشه،نکنه اون مسیری که قراره یه پول درشت وارد زندگیم بشه،یه اتفاقی بیوفته و نشه

      اینا شرکِ

      سید یه چند تا از باورهای قدرتمند کننده توحیدی رو بهم بگو،

      که چطوری ترس هات کم شد،با چه کدها و چه نگرش هایی

      ممنون میشم اگه این لطف رو بکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1452 روز

      سلام …دوست داشتم دیدگاه به روز رسانی تر شده ای روی این کامنتتون بنویسم

      وقتی جلسات اول دوره ثروت یک رو گوش میدادم

      به این نتیجه رسیدم که افراد ثروتمندی که از قانون به صورت آگاهانه اطلاع ندارن و استفاده نمی کنند تونستن باور لیاقت رو در خود بسازن و اون حد از ثروت رو دریافت کنند

      و من از درون همین باورهای تکاملم باید طی بشه ، باور جبران حتما به صورت کار فیزیکی ، باور عدم لیاقت ، دارم

      و شماهم به همین اشاره داشتید در کامنتتون

      ما بعد از رعایت اصولی که تعیین کردیم . و باهدایت خداوند برای پرداخت بها ، باید خودمون رو لایق آسانی ، فراوانی و تصاعد بعد از تکامل بدونیم

      مداری بالاتر از مدار قبل

      سپاس از کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      ندا امیری فر گفته:
      مدت عضویت: 2536 روز

      سلام دوست گرامی

      وارد سایت ک شدم اولین کامنتی ک باز کردم و خوندم کامنت شما بود.

      چقدر زیبا و عالی نوشتید

      چقدر جملاتتون شبیه خودم بود.اینکه دوست دارم برای خودم درآمدی ثابت داشته باشم ولی با همه ی تلاش هام هنوز موفق نشدم وقتی خط ب خط جمله هاتون میخوندم و تصویرسازی میکردم.

      ب ی متن زیبا در کامنتتون رسیدم ک یهو ی پیامک برام اومد واریزی 6 میلیون پول…

      چیزی ک این روزا دلم می خواست اتفاق بیفته.خداروشکر میکنم ک این سایت و کامنتهای دوستان عزیز اینقدر تاثیر گذار هست. ممنون از آگاهی هاتون

      متن کامنت این بود::

      (( بنظرم باور ثروت خیلی بازی مهمیه اینکه هر چقدر توحیدی باشی بازم کافی نیست مگر در تمام ابعاد ب خدا ابمان داشته باشی))

      شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      نیلوفر آبی گفته:
      مدت عضویت: 1048 روز

      سلام دوست عزیز

      کامنتتون چقد قشنگ بود‌ چقدر باورای ریز غلط از ذهنتون بیرون کشیدین.

      پروفایلتونم خوندم و کلی تو دلم تحسینتون کردم، بهتون کلی تبریک میگم. در طول مدت کوتاه اینهمه رشد و تغییر کردین و خواسته‌هاتونو خلق کردین.

      از رشد شخصیتی به ثروت و رابطه دلخواه به طور معجزه‌آسا رسیدین. خوندنش برام خیلی زیبا و لذت‌بخش بود.

      همونجا به خواسته‌های خودم فکر کردم، دیدم منم به همچین رشد سریعی واقعا نیاز دارم و از خدا هدایت و حمایت میخوام.

      دوست عزیز در پناه الله یکتا همیشه شاد، سعادتمند و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رضوان بنی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1460 روز

      سلام و عرض ادب

      ای خدااااااا

      وقتی امروز صبح این فایل روی سایت اومد فقط از خدا خواستم که به من رهنمود بده کجای راه رو دارم اشتباه میرم،با اینکه ایمان به فراوانی هستی دارم چرااااا انقدر جریان ثروت در زندگیم کمه ،چرا با اینکه روی باورهام دارم کار میکنم باز هم روز به روز دارم بیشتر کم میارم !!!تا اینکه بعد فایل امروز استاد این نوشته شما رو دیدم و عکیقا قلبم و ذهنم پذیرفت و من رو هدایت کرد که پاشنه آشیل من همینه !!!!من خودم رو لتیق دریافت هدیه و یا ثروت نمیدونم و باید اگر کسی کوچکترین کاری برامن کرد هزاران بار جبران کنم تا به خودم اجازه بدم اون هدیه رو بپذیرم …الان که دارم این نوشته رو مینویسم به قول استاد در دوره دوازده قدم ،قدم دوازدهم فایل دوم ،قلبم باز شد و اشک تو چشام حلقه زده

      ممنونم ازتون جناب خوشدل

      ممنونم استاد بابت فایل امروز

      ممنونم از خداوند و هدایت امروزش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1439 روز

      سلام به شما اقای خوش دل که اینقدر قشنگ قانون را باز گو میکنی

      خیلی کامنت های شما تحسین بر انگیزه من هر بار که میبینم کامنت شما محبوب شده و رای بیشتری اوردی هم لذت میبرم و سریع میخونمش

      هم این که میگم خوش به حالش اینقدر تونسته پیشرفت داشته باشه و به خواسته هاش برسه پس منم میخوام این طوری باشم

      من هم می‌خوام راحت مسأله زندگی ام را حل کنم و من هم به تمرینات نوشته شده عمل کنم مخصوصا اون چهل روز سفر توحیدی که ازش گفتید

      خدا رو شکر که تونستید مهاجرت کنید

      واستاد هم کسانی رو تحسین میکنه که تونستن خیلی راحت مهاجرت کنند و در شهر غریب یا کشور غریب زندگی به سبک قانون داشته باشند . از این کامنت خیلی قشنگ دریافتم که چقدر میتونم ترمز های خودم را بشناسم .

      من در کامنت دیگری هر انچه که از صحبت های شما دریافتم. مینویسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 992 روز

      سلام علی اقای عزیز واقعا وقتی پیشرفت شمارو میبینم نمیتونم تحسینتون نکنم از صمیم قلب میخوام بگم تحسینتون میکنم به خاطر این اراده ی که دارین به خاطر ایمانتون اینکه چقد توی زمان کوتاه انقد به موفقیت رسیدین مهاجرت کردین شما بی‌نظیرین اقای خوشدل امیدوارم روز به روز درامد بیشتری داشته باشین رابطتون با همسره عزیزتون عالی باشه ولحظه به لحظه احساس بهتری وخوش بختی بیشتری روتجربه کنید. در پناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      میلاد گفته:
      مدت عضویت: 3809 روز

      سلام به دوست عزیز و پر انرژی علی آقای گل

      دیشب هدایت شدم به کامنت شما و خوندنش و دیدم که منم یه جورایی ترمز شما رو دارم . البته نمیدونم چقد تونسید روش کارکنید و چقد هرس شده این علف هرز … خواستم یه چیزی که خودم گاها اجرا میکنم بگم .

      اونم اینه که اگه قانونو درست بفهمیم و درک کنیم که همه چیز انرژیه و انرژیهای مشابه میرن پیش هم خیلی از باورها و حرفا رو میشه باهمین منطق خورد و خمیر کرد(البته با تکرار)

      حالا اگه بدونیم که اون هدیه یا اون چیزیکه یکی بما میده بخاطر انرژی که ایجاد کردیم چی میشه؟ میگیم خب اگه اونی که این هدیه رو بمن داده هم همین انرژی که من ایجاد کردم رو ایجاد کنه هدیه میگیره . لازم نیس من جبران کنم. همین الان که دارم کامنت مینویسم خدایادم انداخت که بارها خدا به پیامبرمثلا میگه که بهشون بگو من ازشما اجر و پاداش نمیخاد و درواقع پیامبر میدونه که اجر و پاداششو بواسطه فرکانسش میگیره. چقد کامنت خفنی شد واقعا

      درآخر دعوتت میکنم به خوندن آیه 40 سوره نمل که چه ارتباط فوق العاده ای بین شکرگزاری و اون نعمتهایی که سلیمان داره هست .

      ممنون بابت کامنتهای بسیارخوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهربان گفته:
      مدت عضویت: 1419 روز

      سلام وقت بخیر من اومدم سایت دنبال این سوال که چرا نتیجه نمی‌گیرم کامنت شما رو خوندم دقیقا منم همینطوریم فکر میکنم باگ رو پیدا کردم ولی نمی‌دونم راهکار این مسأله چیه لطفا بگین چطور حلش کردین من آرایشگرم گاهی کارم خیلی زود تموم میشه همش با خودم درگیرم این پول بابت همین کار در صورتیکه مهارتم بالاست والان همه همکاران با اینکه من مهارتم وسابقه بالاتری دارم پیشرفت مالی خیلی خوبی داشتند ومن همچنان لنگ هزینه هام هستن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: