چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 1 - صفحه 6

1158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدعلی خوشدل گفته:
    مدت عضویت: 2630 روز

    به نام خالق مهربان و زندگی بخش

    سلام به خدای عزیزم که تنها یاور من است

    سلام به استاد زیبارو و زیبادل و خانم شایسته عزیز

    و همه بچه های خوب که در مسیر حق قدم بر میدارن.

    از کجا شروع کنم و چه طوری بگم که شاید یکی از بزرگ ترین نمونه های این افراد منم؟!

    به نظرم شناخت مرز باریک بین تلاش کردن و استراحت کردن و تعبیر ساده تنبلی خیلی متفاوته!

    تبنلی از روی از روی ایمان نیست بلکه تنبلی از روی اینه که ما خیلی خوب فهمیدیم دیگه بهتر از این نمیشه!

    من واقعا تو این چند سالی که همش در حال یادگیری و بهبود هستم بسیار مجادله های شیرینی با ذهنم داشتم که دلیل نتیجه نگرفتن یا گرفتن در زندگیت خودت هستی ولی واقعا اینکه صرفا بدونی مقصر خودتی ولی واقعا عامل هاش رو ندونی کافیه؟

    من واقعا نمونه کسی هستم که عاشقانه کار کرده و عاشقانه خیلی جاها با انرژی بسیار زیاد ساعت ها با عشق چسبیده به اینکه مسیر رشدش رو طی کنه و با قدرت میگم روزی 12 ساعت کار حداقل چیزی هست که میتونم تعهد بدم ولی واقعا دلیل اینکه رشدم هیالو نبوده یه چیزه و دقیقا عنوان همین فایله.

    وقتی تلاش گری رو میزاری سر راه خودت و میبینی که خیلی الگوها اینو میگن که اصلا قرار نیست 100 تا ویدئو اولت خوب بشه (‌اینو از زبون موفق ترین آدم تو یوتیوب میشنوی) اونجا وارد این فاز میشی که پس 100 تا اول هیچی و همین باعث میشی یه ویدئو ساده رو تقریبا بعد از یک سال بگیری!

    و همین نگرش که معلوم نیست چی بشه تو رو سوق میده که به جای عمل به هدایتت دست بزنی به کاری که نشانه های خدا توش نیست ولی به نظرت سریع تر به پول میرسی!

    من خدا بسیار عالی به سایت انگلیسیم هدایت کرد و امروز هم تونستم افلییت رو روش فعال کنم ولی از بس ذهنم مریضه میگه حالا فعال کردی که کردی و با روزی 50 دلار مثلا می خوای چه کار کنی؟ یعنی این باور محدود کننده که بزار اول عالی بشه بعد شروع کن یک ریشه عمیق در من داره و همین باعث میشه تو یک مدار ثروت قفل کنی!

    من شاید نزدیک یک سال شده که یک رو عدد درآمدی قفل کردم و دار زور میزنم که برم بالا …

    اوایل گفتم مشکل اینه که کم کار می کنم و دوباره چسبیدم به کار و مثل مرد هر روز تلاش کردم ولی نتیجه نداد

    گفتم شاید توحیدم ضعیفه نشستم مثل مرد رو توحیدم کار کردم و ترس هام کم رنگ شد و زندگی بهبود عالی پیدا کرد و هدایت شدم به یکی از زیباترین سواحل مدیترانه که رویاییه واقعا بهشت مطلقه اونم بدون کولر کل روز از هوا لذت بردن شاهکاره!

    نه اینکه خودت رو گول بزنی – هوا واقعا روی 25 – 28 باشه نسیم خنک بوزه!

    من دیروز بعد از اولین جلسه کشف قوانین متوجه این باگ عظیمم شدم که من به شکل خطرناکی درگیر عجله شدم!

    و فکر میکنم هرچه بیشتر کار کنم بهتر نتیجه میده ولی غافل از اینکه باید عملگرایی در مسیر درست باشه و تو به بی نهایت بودن خدا ایمان داشته باشی و خوشت بیاد از ساده ترین راه پول در بیاری…

    مثلا خیلی جالبه دیروز و امروز کشف کردم من آدمی هستم که خوشم نمیاد برم کنار ساحل و یهو یه تیکه طلا از زیر شن و ماسه بزنه بیرون و بگم به به! خدایا شکرت

    خوشم نمیاد که از گنج های الهی استفاده کنم.

    مثلا اینکه یه معامله ساده جوش بود و بابتش کمیسیون بگیرم! برای همین همیشه ذهنیت منفی نسبت به زمینه املاک داشتم …

    یا اینکه یک نفر بیاد بگه آقا این هدیه برای شما و من مقاومت نکنم! واقعا هنوز تو هدیه گرفتن مشکل دارم و اگر کسی بخواد برای من کاری بکنه نمیتونم تا 5 برابرش رو جبران نکنم بی خیال بشم!

    برای همین همیشه این حس رو دارم که من دهنده هستم و دریافت کننده نیستم!

    و چه قدر ساده میشه فهمید با اینکه خیلی نگرشم به خدا سالم بوده و در فرکانس های عالی بودم و دست رد به سینه خیلی از موهبت های الهی زدم و اصلا نتونستم قبول کنم که به آسانی کارها انجام می تونه بشه …

    حتمای باید بهترین باشه و این کمال گرایی و اصطلاحا روزی حلال ریشه هاش عمیییق تو ذهنمه!

    وقتی که امارات بودم تعجب می کردم که انقدر همه مردم راحت خرج می کنن و چون فکر می کردم خودم فقط توانایی خرج کردن دارم خیلی راحت نمیتونستم درآمدی داشته باشم!

    به نظرم باور ثروت خیلی بازی مهمیه و اینکه هر چه قدر توحیدی باشی بازم کافی نیست مگر در تمام ابعاد به خدا ایمان داشته باشی!

    واقعا پیامبرا چه قدر ثروت بهشون از طرق های مختلف رسید در عین حال کارشون رو هم می کردن!

    غیر از اینه که خیلی از آدم ها میان دوره های استاد عباسمنش رو میگیرن که فقط به نوعی تشکر کرده باشن و شاید حتی اون دوره رو گوش ندن!!

    چرا من حتما ذهنم درگیر اینه که باید 1000 برابر زحمت بکشم

    آقا رها کن و لذت ببر برادر و بزار خدا هدایتت کنه و بدون که به سمت بی نهایت میری اگر بپذیری که هزینه هات خیلی پایین میاد و درآمد میره بالا و این خیلی سادس!

    باور داشتن به دستان خدا بزرگ ترین درد منه!

    یعنی خنده داره ولی اگر یکی بیاد بگه بفرما این ماشین مال خودت اصلا انگار منو آتیش زدی :|

    و این چون تو ذهنمه که حتما باید براش جبران کنم چندین برابر و ناتوانی میبینم تو ذهنم به خاطر همین نمیتونم قبول کنم!

    خیلی باور ساده ایه ولی حداقل کمر من رو خم کرده که مثلا اگر خدا بهت گنجی داد تو باید 50 برابر عبادت کنی و انگار معاملست برای همین جالبه نمیتونم از خدا بیشتر بخوام…

    و انقدر مثال از آدم هایی دارم که اصلا کار نمی کنن! ولی جریان ثروت همینطوری براشون میاد و کیف می کنن…

    حتی در توحید میگن چه قدر پسر تو بی نظیری آفرین بر تو ولی موقعی که میرسه به بخش دریافت نعمات از خدا من یکی باید بگم شرمنده :)))

    ترمز بزرگیه و باید پامو از روش بردارم ولی امیدوارم بتونم با هدایت الله و بهره مندی از این دوره موفق بشم

    خیلی مخلصم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 711 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1861 روز

      سلام

      چه جالب علی جان، فکر نمی‌کردم که شما هم چنین باگ هایی داشته باشید…خیلی مایه تعجب بود.

      درویش مسلک بودن و مناعت طبع داشتن، برای ما در محیطی که رشد میکردیم به عنوان ارزش مطرح بود و خیلی از مشکلات ما به همین خاطر بود و هست.

      این مورد به من گوشزد کرد که شما اگر موفقیتی داشته اید، به خاطر توکل و پشتکار بینظیرتان است ، نه چیز دیگری، بالاتر از قانون جهان‌شمول و ساده خداوند.

      واین که به قول استاد،قبل از این هرچی باشی و هر چقدر دور باشی از حقیقت،از همان لحظه ای که شروع می‌کنی به کار کردن، نتایج تغییر میکنند و این دلیل افعال مضارع در قرآن هست.

      مثل همیشه از خواندن کامنت شما لذت بردم. قطعاً همه چیز برای شما بهتر و بهتر میشود، چون علاوه بر کار و تلاش بینظیر خودتان، من هم که بنده ی کار درست خدا هستم، شما را دوست دارم و برایتان دعا میکنم!

      خوشحال و خوشبخت و پولدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 76 رای:
      • -
        سید سجاد رجبی گفته:
        مدت عضویت: 2309 روز

        سلام به دوست عزیزم

        همیشه انرژی می دید، بسیار ممنون

        کامنتاتون هدایت کنندس همیشه

        من هم تو این زمینه خیلی مشکل داشتم، خدا رو شکر یه زره بهترم.

        شما الان یادم انداختید که من چقـــــدر زور زدم خودم همه کارام و راه بندازم، حتی نمیذاشتم خدا برام کاری بکنه، و افتخارم این بود که من از هیچکس کمکی نگیرم، نکنه برده کسی بشم، نکنه بعدا موفق بشم بگن ما بهش کمک کردیم و… و من چقد زور زدم این غلطم رو حفظ کنم. چقد اذیت شدم و چقد جاها مجبور شدم برای چیزای بی ارزش منت بکشم یا زور بزنم.

        توی منطقه ما هم که زیاد گفتن سیدها دست بگیر دارن و دست بده ندارن بیشتر این باور ریشه داره، هرچند واقعا برای ما اینجوری نبوده.

        یه ماه پیش گفتم خدایا من میخوام اجازه بدم دستات کمکم کنن، جبران و غیره هم پای خودت.

        یه دوستی یه خونه کلید نخورده بهم داد در بهترین نقطه شهر و یه سری مخارج خونه رو انداخت پای من که مجبور بشم یه رهنی جم کنم، همینجوری هم باز یک چهارم قیمت شده برام، یه دوستی هم اومد کابینتارو انداخت و گفت سود کار و قسطی بده، برادرزادمم گفت میخوام از آمریکا فندک زیپوی اصل بیارم، برای خانمم هم عینک دودی

        عالی بود ممنون بابت یادآوریتون

        یه ماه پیش گفتم خدایا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          اعظم گفته:
          مدت عضویت: 2414 روز

          سلام و درود

          چقدر کامنتتون جالب بود. مخصوصا که گفتین میخوام به خدا اجازه بدم دستهات کمکم کنند!

          بزرگترین ترمز من هم همینه که اگه کسی بخواد کمکم کنه اجازه نمیدادم یا خیلی سخت بود و به هر شکلی سعی در جبرانش داشتم.

          اما از امروز به بعد میخوام به خدا و خودم این اجازه رو بدم که دستهای قدرتمندش که برای کمک به سمت من اومدن رو رد نکنم. جبرانش هم پای خودش هر جوری که دوست داره انجام بده و من میشینم و از نعمات بینظیرش نهایت لذت میبرم.

          ممنون بابت کامنت عالیتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            سید سجاد رجبی گفته:
            مدت عضویت: 2309 روز

            سلام اعظـم خانم

            لا اله الا الله

            هیچ چیزی بجز الله وجود ندارد

            لا حول و لا قوه الا بالله

            بجز نیرو و قدرت خـدا هیچ نیرویی وجود ندارد، هیـچ

            به خودم می گم

            این روزا دارم با این نگـاه آشنا می شم که هر وقت از خدا کمک بخوایم از طریق دستاش کمکمون می کنه و اگه مشرک نشیم، هیچ منتی هم توش نیست. ولی وقتی حتی از بهترین و نزدیک ترین کسانمون درخواست می کنیم و انتظار داریم. تهه تهه تهش منت و خواریه، منت سرمون می زارن، زور می زنیم جبران کنیم و…

            ما از خدا درخواست می کنیم ولی بالاخره خدا هم باید یه جوری بهمون برسونه.

            آیه 115 سوره بقـره

            به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده‌اید و خدا محیط و داناست

            اصلا همه چی خداست

            لا اله الا الله

            درود

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام و درود به سید علی بینظیر ،مرد موحد و یکتاپرست. درود به تو . چقدر لذت بردم از باورهای توحیدی کامنتت. پسر تو بینظیری ، داستان هدایتت رو هم خوندم، یبار دیگه هم بینظیری . و هر چقدر تحسین کنم بازم کمه.

      سید علی، دوست عزیزم ، تو اینقدر بینظیری که یکی یکی ترمز ها رو توی کامنتت نوشتی. آقا من هنوز نمیدونم ترمزم چیه ! من چی باید بگم؟

      سید علی جان، از خداوند برات بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی درخواست میکنم. بینهایت ثروت، الهی که همیشه همیشه حال دلت عالی باشه و به درآمدهای چند ده هزار و چند صد هزار و چند میلیون دلاری برسی‌.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
    • -
      سمیرا نوری گفته:
      مدت عضویت: 2104 روز

      سلام بر سیدعلی عزیز و بزرگوار که با دل نوشته هاش و تعهدش باعث رشد من و هزاران نفر دیگه که در فرکانسش باشن میشه.

      چقدر قشنگ دست گذاشتی روی باگ شخصیتی من. برای منم خیلی هدیه گرفتن سخته‌. منم انگار خلق شدم برای دهنده بودن. منم اگه طلایی تو ساحل پیدا کنم اول میگردم دنبال صاحبش حتی صاحبشم بعد 10 سال پیدا نشه نمیتونم ازش بهره ببرم چون اون اصلا موهبت خدا به خودم نمیدونم انگار واسه هرچیزی باید کلی تلاش کنم سختی بکشم تا توی ذهنم تا مالکیتش برای خودم بدونم.

      شاید یکی از دلایلش این باشه که مادرم صبح ها من با شعر “نابرده رنج گنج میسر نمیشود …” بیدار میکرد تا درس بخونم.

      البته از احساس لیاقت من هم سرچشمه میگیره.

      یه چیزی تعریف کنم از احساس عدم لیاقت خودم. سه روز پیش عروسی برادر همسرم بود و ارایشگاه خیلی خوبی پیدا کردم که پولی حدود 1 ملیون میخواست که واقعا برای من اصلا مبلغی نبود ولی عدم احساس لیاقت من بهم اجازه نداد برم اونجا و رفتم جایی دیگه با قیمت 600 هزار تومن. همون روز تو ارایشگاه گوشی از فاصله 20 سانتی از دستم افتاد و دیگه روشن نشد و 400 تومنش خرجش شد درحالیکه گوشی بارها حداقل از فاصله 1 متری از دستم افتاده و هیچی نشده و تو ارایشگاه چندتا اتفاق هم برام افتاد مثلا اومدم سرویس عروسیم بندازم گوشوارم افتاد و کلی گشتیم تا پیداش کردیم یا مثلا موهام درست کرده بود و اگه پیراهنم از تنم در میاوردم موهام خراب میشد و ارایشگر مجبور شد پیراهنم شکاف بده.

      بعد از نوشته شما در مورد اینکه خدا با نشانه هاش با ما صحبت میکنه خییییلی بهتر متوجه نشانه ها و صحبت خدا با خودم میشم و دقیقا خدا با تمام اون اتفاقات داشت با من صحبت میکرد که خود کرده را تدبیر نیست خودت احساس لیاقت نمیکنی پس بکش.

      دمت گرم خدا که بهم فهموندی چقدر احساس لیاقتم پایینه.

      دمت گرم سیدعلی جان که انقدر کمک حالم شدی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 128 رای:
      • -
        شهلا صدوقی گفته:
        مدت عضویت: 1716 روز

        وای وای وای وای وایییییییییی چطور من متوجه این اتفاقات که شما میگی نیوفتادم که همش از نتیجه عدم لیاقت بود چه مثال واضحی بود خدا بازبون تو به من حالی کرد همه ما آدمها هالوییم نمی‌فهمیم از کجا داریم چوب میخوریم وای اصلن فکرش رو نمی‌کردم این از عدم لیاقت وارزشمندیه ممنونم ازت واقعا گل از دهانت جاری شد چقددددر در جان ودلم اثر کرد حتی از نوشته سید علی برام بیشتر تأثیر داشت دختر دمت گرررررررم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امیرحسین خواجوی گفته:
      مدت عضویت: 1696 روز

      سلام به علی اقا سلام گل پسر

      من کلی از کامنتات رو میخونم ولی بجای اینکه بهت پاسخ بدم بیشتر روی کامنت و روی درکی که از خدا و از قوانین داری فکر میکنم و ناخوداگاه (شایدم خود اگاه ) تحسینت میکنم منو شما هم سن هستیم و همیشه میگه علی خوشدل تونسته باید بتونی بایدیه

      علی جان ترمزهایی که گفتی برای من ترمز نیستند و اگر کسی به من محبتی بکنه ازش تشکر میکنم و منم به رسم تشکر جبران میکنم حتی توی قران یادم نیست کدوم ایه که میگه:

      اگر کسی محبتی کرد به تو براش جبران کن .

      فکر کنم موضوع توی اون دوران اگر کسی ، کسی رو کشت ولی خانواده مقتول اونو بخشیدند تو جبران کن با مال (تو همین مایه ها بود ) و برداشتم این بود که اگر امیرحسین کسی بهت خوبی کرد تو هم بهش خوبی کن چون من اون خوبی و تشکر رو از جانب الله میدونم نه از جانب اون شخص از خوده شخص تشکر میکنم ولی میگم خدیا دمت گرم خیلی حال دادی و منم برای تشکر یه هدیه ای یا حتی یه چیز کوچیک واسش میگیرم

      ترمزهای هر کدوم از ما از دیدگاه دیگری کوچیک یا اصلا ترمز نیستند من خودم توی این فایل نوشتم که ترمزم عدم احساس لیاقت هست و میدونم روش کار کنم ایده ها میاد یا اصلا همین کارهایی که میکنم نتایج بزرگ میارن

      در هر صورت ازت تشکر میکنم دیدگاهت رو نوشتی ازت کلی درس میگیرم

      از خدا خواستم هدایتم کنه دوره کشف قوانین رو بخرم یا نه چون دوره 12 قدم رو دارم روش کار میکنم از اون ور دوره عزت نفس هم هست ولی ازش هدایت خواستم

      با اینکه هم کلام شدن تو دوره کشف قوانین با شما و بقیه دوستان که نتایج عالی گرفتند برای من یک موهبت حساب میشه اما از خودش هدایت خواستم که خدیا دوره کشف قوانین رو بخرم یا نه؟

      توکل به خوده الله

      دم شما گرم عاشقانه دوستت دارم علی جان انشاله غرق در ارامش و ثروت و خوشبختی همه چیزای خوبه باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      سلام به آقای خوشدل

      خوشحال شدم کامنتتون و خوندم

      و اما درباره باگی که دارید در وجود منم هست امااگر بخوام به صورت ریشه ای تر به این باگ نگاه کنم

      قضیه ی همون مدارها هست

      در واقع تو یک مداری که هستی اگر بخوای یه چیزی رو به شکل هدیه دریافتش کنی , خوب بیشتر فکر جبرانش هستی

      به نظر من این قانونه قانون پرداخت بها

      مگه ما چیزی به جز آنچه که ارسال کردیم رو دریافت می کنیم ؟

      مگه نه اونکه ما خالق صد در صد زندگی خودمون هستیم

      پس آنچه که دریافت میکنیم هم شکلی از همون انرژی هایی هست که ارسال کردیم

      چیزی جز این نیست حداقل با باورایی که من تا الان تونستم بهشون برسم

      هرچقدر ما تواین مسیر بیشتر حرکت می کنیم انرژی مثبتی که ما به جهان ارسال میکنیم زیادتر میشه بعد خود به خود هدیه ام کسی بهمون بده ماخیالمون راحته که ما بیشترش رو به جهان دادیم

      اینطوری بازم سطح انرژی مثبت ما بالاتره

      بدهکار نمیشیم ، انرژی مون نمیره پایین

      میدونید ….این همون تکامل در مدارهاست

      اون قضیه ی جبران به نظر من همیشه هست

      ولی هرچقدر شخص بالاتر بره دیگه خیالش راحته که من بیش از این هابه جهان دادم

      پس خودتون رو به خاطر داشتن این باگ سرزنش نکنید

      درسته که عجله خوب نیست

      اما جبران کردنه همیشه هست

      فقط اون شکل جبران هست که ممکنه تغییر بکنه

      مثلا شما یک وقت کسی هدیه بهتون میده بعد همیشه وصلید و هدایتو میخواید و اون هدایت به شما میگه مثلا لازم نیست جبرانش رو واسه خود اون فرد بکنید . همین که برفرض فلان کار رو انجام بدید جبران شده

      من الان تو سفر هستم اومدم مشهد

      هدایت بمن گفت دوره روانشناسی ثروت یک رو در این سفر کامل گوش بده تمام فایل هاتم بزار تو یوتیوب ، این میشه عبادت تو و بعد پاداشش هم میشه اون ملک که مدتیه دوست داری مال تو بشه

      به نظر من خیلی خیلی مهمه هر لحظمون هر قدممون رو بپرسیم

      یه اتفاق جالبم افتاد

      ما 19 خرداد راه افتادیم با قطار و 20 ام رسیدیم من عصر رفتم طرف حرم نزدیک های حرم یه آقایی یه میز گذاشته بود من از فایل 1 ثروت 1 شروع کرده بودم از روز قبلش و اون موقع اواخر فایل 3 بودم

      سیم کارت همراه اول رایگان میدادن اونم دو تا با کارت ملی

      واسم نشونه خوبی بود این که دوره ثروت رو شروع کرده بودم تمرکزی گوش دادن

      الانم فایل 11 هستم و تو همین دو سه روز اتفاقای خوبی برام افتاده

      خرید رفتم و کلا همه چیز عالی بوده

      در زمان و مکان مناسب بودم

      مثلا دیروز رفتم حرم . یک دفعه دیدم مراسمی هست که خادم ها با جاروهایی در دست دارن مدح زیبایی میخونن . کلی فیلم گرفتم و تو یوتیوب گذاشتم

      بعد اومدم خونه مادرم گفتن این مراسم صبح ها بود چطور عصر رفتی و مراسم الان بوده؟

      خداروشکر بخاطر همه زیبایی هایی که بهمون نشون میده

      براتون بهترینها رو خواهانم

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
      • -
        سهیلا مقدمی گفته:
        مدت عضویت: 1014 روز

        سلام هم فرکانسی عزیز

        چقدر مطالب شما درباره مدارها با نظر من یکی بود من هم دقیقا به این باورم که ما تنها چیزهایی را تجربه میکنیم که در مدارش هستیم و خودمان با ارتعاش و فرکانس های ارسالی خود را در آن مدار قرار داده ایم و این طوری خیلی اعتبار نمیدهیم به شخص هدیه دهنده و فقط انرا وسیله ای میبینیم برای رسیدن ما به آن هدیه یا ایده یا موقعیت یا شرایط … و هر آنچه متناسب است با جایگاه فرکانسی ما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          سعـید کاکایی گفته:
          مدت عضویت: 1794 روز

          سلام دوست عزیزم احسنت بر شما به نکته خوبی اشاره کردین که جبران کردن این نیست که برا خود اون فردی که به ما لطف کرده باشه جبران کردن می‌تونه از بی نهایت راه های مختلف برای افراد مختلف باشه درود بر تو که اینقدر عالی داری رو خودت کار می‌کنی و به هدایت های دریافتیت عمل میکنی امیدوارم به زودی از نتایج بزرگت بگی و ما هم لذت ببریم .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        میترا رضایی گفته:
        مدت عضویت: 1664 روز

        سلام فاطمه جان عاشقتم چقدرانرژی گرفتم ازکامنتت توفوق العاده گفتی درمورد هدیه هایی که میگیریم جواب فرکانسای مثبتی هست که میفرستادم عاشقتم منم چندروزه دارم ثروت 1رودوره میکنم دقیقا مثل شما چه هدایایی گرفتم خداروشکر دوست دارم عالی بود عالی عزیزم4ستاره دادم البته 5روزدم آغازشد میبوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          Life time گفته:
          مدت عضویت: 1457 روز

          سلام میترا جان عشق جان

          من تحسینت میکنم که انقدر زیبا عشق میورزی تو همین متن کوتاه چقدر عشق دادی منم عاشقتم عزیزدلم

          الان در حال پیاده روی هستم و فایل 26 ثروت یک رو گوش میدم

          یه نگاه کردم به استاد دیدم ایشون هر روز دارن باعشق محتوا تولید می کنند و برروی سایت میزارن

          انرژی میدن به جهان

          بعد پاداش هاش از بی نهایت طریق برمیگرده

          یکی از راه های بازگشت این انرژی

          خرید محصولاته

          و باز باخرید محصولات عشق و انرژی به جهان داده میشه

          و این چرخه ادامه داره

          الهام شد بهم که حساب کتاب نکن و باعشق در مسیر علایقت ، انرژی بده به جهان

          بیحساب کتاب بده تا بیحساب کتاب برگرده

          عاشقتم بوس به خواهر عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سودابه گفته:
        مدت عضویت: 2512 روز

        سلام و درود

        ممنونم از نظرتون چقدر عالی چه نگاه قشنگ و کاملی

        مگه ما چیزی به جز آنچه که ارسال کردیم رو دریافت می کنیم ؟

        مگه نه اونکه ما خالق صد در صد زندگی خودمون هستیم

        پس آنچه که دریافت میکنیم هم شکلی از همون انرژی هایی هست که ارسال کردیم

        واقعا اول با نظر آقای خوشدل موافق بودم که هدیه گرفتن سخته واقعا برای من هم همینطوره

        همه اش در فکر جبران هستم

        مثل قضیه بده بستان

        اول اینطور یاد گرفتیم که بگیریم بعد جبران کنیم

        بعد جواب شما نگاه و ذهنیت اشتباهمو رو به من یادآور شد که شاید اول ما باید عاشقانه ببخشیم تا به ما برگرده

        و در این مورد 2 تجربه ارزشمند دارم

        یادمه در جوانی بعد از دیپلم مدتها یعنی سالها دنبال کار بودم بعد یکشب داوطلبانه از زن عمویم در بیمارستان مراقبت کردم تا صبح دعایم کرد بعد از این اتفاق رفتم سرکار و بعد در مسیر کار ازدواج موفق و بعد دانشگاه و الی آخر

        چند وقت پیش هم اتفاقی برای تدریس داوطلب شدم و چقدر بازخورد خوبی از نظر مالی و برکت برایم فراهم شد

        ممنونم

        سپاسگزارم از خانواده صمیمی ام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیرا سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 1686 روز

      سلام علی آقا چقدر از خوندن کامنتاتون همیشه لذت میبرم ماشالا به باورهایی که ساختین و موفقیت هاتون برای من خیلی درس داره مسیرتون ، حرفاتون امروز چقدر من بودم اشک میریزم و میبینم که واقعاً مشکل منم باور نداشتن به دستان خداونده وای که سالها به خیال خودم ایمان داشتم ولی الان مدت هاست که دارم میفهمم ایمان تو زندگیم جایی نداشته حالا که توی شروع کارم هستم اضطراب ، عجله ترمز اینکه اگه کسی برام کاری کرده باید هر چه زودتر جبران کنم باعث شده تمرکز نداشته باشم و فقط بگم خدایا زودتر پول میخوام یه روز پر از شوق و حال خوبم و آرامش یه روز پر از اضطراب و حال بد امیدوارم این ترمز و بتونم زودتر روش کار کنم و به اون شوق همیشگی برای کارم برسم چون کارم و خیلی دوست دارم براتون آرزوی پیشرفت هر روزه دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محجوبه گفته:
      مدت عضویت: 2134 روز

      سلام علی اقای عزیز

      وااای که چقدر صحبت هاتون از اعماق وجود من بود.از دیشب دارم به این فکر میکنم کجای کارم ایراد داره که نعمتها نمیاد.منم دقیقا عین شمام.چه هم زمانی رخ داد که بیام جلو مدرسه دخترم و منو منتظر بزاره و هدایت بشم به کامنت شما.چه باگ بزرگیه که نمیتونم نه کمک و نه هدیه و حتی پول رو از کسی قبول کنم.همین باور باعث شده احساس عدم لیاقت داشته باشم.خودمو لایق ندونم که تو زندگی بهترین امکانات رو داشته باشم.لایق ندونم که همسرم وظیفه شه وسایل اسایش برا خانواده تامین کنه.در صورتیکه خیلی از دوستامو میبینم به راحتی شوهراشون بهترین وسایل بهترین ماشین بهترین چیز ها رو براشون فراهم میکنن.و من فکر میکنم نباید درخاست کنم نباید هدیه قبول کنم.باید هر چی که میخام خودم بخرم.البته تاحدودی قبول دارم که باید اینجوری باشه ولی در حد نیازهای شخصی نه زندگی مشترک.

      خلاصه که یک دنیا سپاس از شما دوست عزیز.مطمئنم به زودی باز هم از شما خبرهای خوب تری میرسه.

      در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1901 روز

      اقای خوشدل نمیدونید با حرفاتون چه کردین با روح و روانم

      اول اینک باید بگم وقتی فایل روی سایت قرار گرفت به خودم گفتم کامنت این فایل یکی دیگ از ترمز هامو برام اشکار میکنه

      امروز به خودم گفتم چرا من نمیتونم فروش داشته باشم و مشتری تا پای معامله میرسه و اما پس میکشه

      خیلی بهش فکر کردم و بعد به خودم گفتم زور الکی نزن بذار خدا ب وقتش بهت میگ بپرس و رها کن

      تا اینک دیدم استاد کامنت هارو منتشر کرده وااای پسر کامنت شمارو ک خوندم

      خندیدم واقعا خندم گرفت قشنگ اومدی مشکل منو گفتی اره من نمیتونستم بپذیرم ک میتونم از کاری که عاشقشم مثل آب خوردن بدون ریالی هزینه مالی کردن پول بسازم اونم نامحدود یعنی بخدا میگفتم پول لازمم

      مشتری میفرستاد بعد ترمزه میگفت انقدر راحت نه نمیشه و..چقدر من راحت میتونستم پول بسازم و خدا چقدر دهنده و بخشنده بوده برام ومن نتونستم قبول کنم

      ممنونم ازت البته کامنت های شما همیشه کمک کننده س اما ایندفعه واس من فرق میکرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 2031 روز

      سلام دوست عزیز مثل همیشه از کامنتت لذت بردم

      سخت بدست اوردن کلا خواسته هامون یک موضوعیه ریشه ای چون اینو خیلی شنیدیم از بچگی باورش کردیم

      اینا ب عزت نفسم برمیگرده ک کودک درون وقتی با زجر چیزی ک میخاسته بدست اورده وقتی بزرگ بشه هم همین الگو رو دنبال میکنه

      مگر اینکه بیادآگاهانه شروع کنه ب دیدن ادمایی ک راحت مثل اب خوردن ب خواسته هاشون میرسن

      مثلا با یک زنگ چ پول کلانی بدست میارن و حلالم هس

      پولی ک حلاله پولیه ک اسون بدست اومده این یک باور عالیه

      ک متاسفانه برعکسش بما خوروندن

      خداروشکر من در مقابل هدیه گرفتن مقاومت ندارم و خیلی راحت و زود قبول میکنم هرچند خانوادم میگن نگیر و فلان من ک تاحالا تاجای ممکن قبول میکردم و ازین کار لذت میبردم و بهم حس لیاقتم میدادهرچند اینکه بخایم این حس لیاقتو ب هدیه گرفتن گره بزنیم اشتباهه

      در کل بخام بگم ذهن منم در مقابل راه های اسون در نگاه اول مقاومت میکنه ولی چون ادم تنبلیم یا بهتره بگم از بچگی دوس داشتم اسون ترین و سریع ترین راه انتخاب کنم سریع مقاومته میاد پایین و میرم ک امتحانش کنم

      ولی ذهنی ک فقیر باشه این راه ها رو میبینه ولی نتیجه مالی براش نداره

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      اکرم احمدی گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام هم فرکانسی عزیز

      چقدر عالی این ترمز رو پیدا کردید ونوشتید

      وقتی پست شمارو خوندم تازه فهمیدم که من هم چنین ترمزی دارم وازش خبر ندارم

      همیشه باافتخار میگفتم من حتی از بابام یا همسرم هم هدیه دریافت نمیکنم من به کسی نیازی ندارم

      نمیدونستم این خودش ی ترمز ودرواقع من خودم رو لایق هدیه گرفتن نمیدونستم ،

      سپاس فراوان علی اقای توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیمین منصوری گفته:
      مدت عضویت: 991 روز

      سلام به استاد عزیز، مریم بانو و علی آقای خوشدل و همه ی دوستان عزیز خانواده صمیمی عباس منش

      علی آقا قطعااا شما میتونی مثل فامیل زیبات همیشه و در همه ی موارد خوشدل باشی و قطعا این باور که من از کامنت شما برداشت کردم که معتقدین که همه چیز رو باید با تلاش خودتون به دست بیارید و اگر کسی محبتی به شما کرد میخواین چند برابر جبران کنید ، از باورهای توحیدی و ثروت ساز به دور هست ، چرا که تنها قدرت و نیروی خیر دنیا خداوند هست که همیشه پاسخ فرکانسهای ما رو میده و اگر خیری از کسی به شما میرسه یعنی واسطه ای بوده از جانب منبع که همان خدای یکتاست و پاسخ فرکانس خودتون و اگر شما مدام ارتعاش تلاش بیشتر رو ارسال کنید خب طبعااا همون رو دریافت خواهید کرد.

      البته که شما خودتون به همه ی این مسائل کاملا واقفید و من قصد آموزش ندارم و شاید بیشتر در جهت مرور آموزه های خودم بود که خدا رو شکر میکنم که خوبببب یاد گرفتم و قطعااا عمل هم خواهم کرد چون من اشرف مخلوقاتِ رب العالمین هستم.

      امیدوارم همیشه موفق و شاد و سربلند و‌خوشدل باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        عصمت جعفری گفته:
        مدت عضویت: 1741 روز

        سلام خانم منصوری عزیز

        وقت شما به خیر و نیکی

        چقدر با کامنت شما حال کردم و حس خوبی بهم منتقل شد.

        تنها منبع خیر و قدرت در جهان خداونده که همیشه به فرکانس های ما پاسخ میده و اگر کسی به ما محبتی کرد این محبت پاسخ فرکانس های ما هست ک خدا به ما داده پس قبل از اینکه از اون فرد تشکر کنیم باید از خودمون بابت این موضوع تشکر کنیم ک خواسته خدارو اجابت کردیم؟ حالا خواسته خدا چیه؟

        من دارم قران رو خیلی عمیق تر و دقیق تر از قبل مطالعه میکنم و تا به الان رسیدم ب این نقطه که خدا فقط دوست داره در جهانی ک افریده خیر ‌، نیکی و حس خوب گسترش پیدا کنه

        بخاطر همین انقدر ب انفاق چیزهایی ک خودمون کسب کردیم و چیزهایی ک خودش بهمون داده تاکید داره و گفته وقتی انفاق میکنید پاداشتون نزد خداست یعنی چشمتون به انسان ها نباشه و بدونید خدایی ک انقدر رشد و گسترش جهان رو دوست داره قطعا ب شماهایی ک دارید طبق خواستش پیش میرید مزدش رو میده اونم چندین برابر…(الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)

        خب پس منی ک انفاق کردم و کار مثبت انجام دادم(که همون اجابت خواسته خداونده) الان خداوند به واسطه اون فرد داره ب من مزدمو میده از خودم و پروردگارم تشکر کنم و از اون فرد هم بابت اینکه او هم داره خیر رو در جهان گسترش میده تشکر کنم و مطمئن باشم ب وعده خدا ک قطعا نتیجه انفاق اون فرد رو بهش میده حالا یا از طریق من یا از طریق دستان دیگه

        میدونید من فکر میکنم ما نباید زور بزنیم اینکه من هی تلاش کنم تا لطف طرفو جبران کنم انگار ی جور شرکه

        یعنی من فکر میکنم منم ک باید مزد اون طرفو بدم، منم ک قدرت دارم، منم ک زور دارم و گرنه ما چ قدرتی دارم، هرچی ک داریم از خداست و نباید انقدر عجله کنیم.از خدا بخوایم هدایتمون کنه برای انجام کار درست حالا اگه این وسط اون طرف انقدر پرتوقعه ک سریع از ما انتظار جبران داره مشکل از خودش و شرک هاشه نمیخوام قضاوت کنم فقط میخوام بگم ما مسئول این نیستیم ک حالا ب هر طریقی ک شده حتی با اذیت کردن خودمون بخوایم ی جوری لطف طرفو جبران کنیم..

        وقتی ب عمق همه اینا فکر میشه ما میرسیم ب شرک ک چقدر قران قشنگ و منطقی درموردش صحبت کرده..

        و خدا اینارو ب من الهام کرد ک بگم..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سودابه گفته:
        مدت عضویت: 2512 روز

        سلام و ممنونم از یادآوری این نکته

        از باورهای توحیدی و ثروت ساز به دور هست، چرا که تنها قدرت و نیروی خیر دنیا خداوند هست که همیشه پاسخ فرکانسهای ما رو میده و اگر خیری از کسی به شما میرسه یعنی واسطه ای بوده از جانب منبع که همان خدای یکتاست و پاسخ فرکانس خودتون و اگر شما مدام ارتعاش تلاش بیشتر رو ارسال کنید خب طبعا همون رو دریافت خواهید کرد.

        به گفته خود شما دوباره تایپ کردم مروری بشه و بخاطر بیاورم

        بله من اشرف مخلوقات رب العالمین هستم

        سپاسگزارم

        در سلامتی و خیر وبرکت فراوان باشین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهه ساغریچی گفته:
      مدت عضویت: 1697 روز

      سلام خدمت آقای خوشدل عزیز

      وقتی کامنت شما رو خوندم احساس کردم من اینو نوشتم.

      من بارها در مسیر رسیدن به خواسته ام خیلی نزدیک شدم اما وقتی نزدیک شدم احساس عدم لیاقت کردم و گفتم نه نباید اینقدر راحت باشه و بعدش کارهایی کردم که رسیدن به خواستم به تعویق افتاده.

      اصلا آیه ی بخوان و اجابت شو به همین سادگی برای من بی معناست

      انگار در ذهن من اینه بخوان پدرت در بیاد حالا شاید اجابت بشی

      چند وقتیه دارم توی دفترم جاهایی که خدا همین جوری بهم حال میده رو می نویسم تا این کد مخرب رو پاک کنم.

      موفق باشید دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سعيده رضايى گفته:
      مدت عضویت: 2007 روز

      سلام به سید علی عزیز همه ما

      اولا که نوش جونت اون هوای معتدل مدیترانه ای و اون ساحل رویایی

      دوما که بهت تبریک میگم بابت اون تیکه طلایی که زیر شنهای ساحل پیدا کردی. این نعمت و گنج priceless کشف ترمزها و باگ های ذهنیت رو میگم. شما همین الان به یه گنج دست پیدا کردی و بدون شرمندگی اومدی برای همه ما تعریفش کردی. چی بهتر از این؟

      من ایمان دارم این حس نشاط و سبکبالی و ثروتمندی که از پیدا کردن ترمزهات بهت دست داده به مراتب برات شیرینتر و گواراتر از اعداد و ارقام ریالی و دلاریه. و حتی یورویی!!

      وقتی داری آگاهانه عضلات پات رو شل میکنی و با توحید و استمراری که ازت سراغ دارم این کار رو هر روز قویتر ادامه میدی به زودی پات کلا از روی ترمز برداشته میشه و دریاهای مدیترانه ای از نعمتها وارد قلبت میشه.

      داداش لذتشو ببر نوش جوووونت. لیاقتشو داری.

      راستی این حرفت خیلی بهم کمک کرد که حالا نه 100 تا ولی چندتا ویدیوی اول یوتیوب تمرینیه. من حاضرم واسه کار خودم بهای تکاملم رو بپردازم ولی الزاما نه مثل بقیه. شاید من بهتر از هرکسی تونستم راه بیفتم. همیشه راه بهتر و ساده تری هم هست. این منم که تعیین میکنم با تمرین با استمرار و با ذهن هوشیار. چون همونطوری که خودت اشاره کردی وقتی ذهن باور کنه کاری سخته ازش فرار میکنه و خودش رو دست کم میگیره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2066 روز

      سلام پسرعموی پیشتازم

      شاگرد اول کلاس استاد عباس منش

      من مثل بقیه توقع عجیب از خودم و دیگران ندارم که بی نقص باشن و راهشون همیشه هموار باشه

      مسیر تعالی همیشه پر از چالشه و اگر همه چیز ایده آل و در حد اعلای خودش بود دیگه دلیلی نداشت از بهشت به اینجا بیایم

      اومدیم تا تجربه کنیم و دست پر برگردیم و اگر چالشی نبود ، حرکتی هم نبود

      اگر ترمزی نبود سرعت ما از حد فراتر میرفت و قطعا ارابه زندگی از دست و اراده ما خارج میشد

      من معتقدم گاز و ترمز مکمل همند اما بقول استاد نباید ازشون هم زمان استفاده کرد و انرژی تو صرف کنی برای هردو و هم زمان

      من معتقدم درسته تاریکی ها به دلیل نبودن نورند اما نور زمانی ملموس و مانوس میشه که درک درستی از نور داشته باشیم و این ممکن نیست مگر با همون تاریکی یا عدم وجود نور

      لذت های ما از زندگی به خاطر وجود همین تضادهاست

      تضادی نبود، تلاشی هم نبود و تجربه ای حاصل نمیشد.

      اگر بدونیم که دلیل خلقت دقیقا همینه اینکه خداوند روح آدمی رو بصورت جزئی از کل از خودش دور کرد تا اورو از بیرون نظاره کنند

      در واقع این حقیقت خلقت و ماموریت انسانه تا بود خدارو در نبودها جستجو کنه و عظمت خدا رو در حقارت ها ببینه

      نور خدا رو در تاریکی درک کنه و عشق خدا رو در نفرت و حسرت

      آمدیم تا کلیت و یگانگی خدا رو از خیل عظیم اجزاء که همگی به واحدانیت خدا اذعان دارند تجربه کنیم

      روزی که روز

      انا لللٌه و انا الیه راجعون

      فرا رسید

      تجاربی رو که حاصل و بواسطه این تضادهاست به نزد خالق عرضه کنیم

      و این تنها دلیل آمدن ماست به این عالم

      (اقتباس از کتاب «گفتگو با خدا» اثر نیل دونالد والش)

      (در مورد سیادتت هم من حرف دارم

      اونم تو کامنتهای بعدی برات میگم}

      موفقیتت آرزوست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      سیده معصومه هاشمیان رستمی گفته:
      مدت عضویت: 2682 روز

      سلام اقای خوشدل

      کارت درسته برادر من حیرون موندم رو متن شما ،انقدر تمیز انقدر دقیق اشاره کنی به چیزهایی که با هر جملش گفتم یا خدا اینا چین ممن باید هم متوجه این باورها نمیشدم انقدر که در ظاهر باور درستین که یکی برات یکاری کنه باید جبران کنی درستش همینه ولی ای دل غافل نگو اینم یه باور خرابیه باظاهری قشنگ که بقول شما اگر خداهم یه نعمتی داد من باید 50برابر بیشتر عبادتشو،سپاسگزاریشو بجا بیارم،دام میخواد چندبار دیگه کامنتتون رو بخونم .استاد یه حرفی رو میگفتن که از پیامبر بودحالا کاملش یادم نیست که بعضی از باورها مثل مورچه سیاه روی سنگ سیاه توی تاریکی شب پنهانه وبرای پیداکردنشون خیلی خیلی بابد دقیق بشیم.

      شاگرد زرنگ این دانشگاهید شما که حرفاتون باعث تلنگر وتوجه مادر اعمال ورفتار مون میشه

      تشکر از لطف شما اقای خوشدل که برامون باعشق نوشتین️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      نیلوفر آبی گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      سلام دوست عزیز

      کامنتتون چقد قشنگ بود‌ چقدر باورای ریز غلط از ذهنتون بیرون کشیدین.

      پروفایلتونم خوندم و کلی تو دلم تحسینتون کردم، بهتون کلی تبریک میگم. در طول مدت کوتاه اینهمه رشد و تغییر کردین و خواسته‌هاتونو خلق کردین.

      از رشد شخصیتی به ثروت و رابطه دلخواه به طور معجزه‌آسا رسیدین. خوندنش برام خیلی زیبا و لذت‌بخش بود.

      همونجا به خواسته‌های خودم فکر کردم، دیدم منم به همچین رشد سریعی واقعا نیاز دارم و از خدا هدایت و حمایت میخوام.

      دوست عزیز در پناه الله یکتا همیشه شاد، سعادتمند و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زینب مرادی گفته:
      مدت عضویت: 997 روز

      سلام علی اقای عزیز واقعا وقتی پیشرفت شمارو میبینم نمیتونم تحسینتون نکنم از صمیم قلب میخوام بگم تحسینتون میکنم به خاطر این اراده ی که دارین به خاطر ایمانتون اینکه چقد توی زمان کوتاه انقد به موفقیت رسیدین مهاجرت کردین شما بی‌نظیرین اقای خوشدل امیدوارم روز به روز درامد بیشتری داشته باشین رابطتون با همسره عزیزتون عالی باشه ولحظه به لحظه احساس بهتری وخوش بختی بیشتری روتجربه کنید. در پناه الله مهربان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      سلام …دوست داشتم دیدگاه به روز رسانی تر شده ای روی این کامنتتون بنویسم

      وقتی جلسات اول دوره ثروت یک رو گوش میدادم

      به این نتیجه رسیدم که افراد ثروتمندی که از قانون به صورت آگاهانه اطلاع ندارن و استفاده نمی کنند تونستن باور لیاقت رو در خود بسازن و اون حد از ثروت رو دریافت کنند

      و من از درون همین باورهای تکاملم باید طی بشه ، باور جبران حتما به صورت کار فیزیکی ، باور عدم لیاقت ، دارم

      و شماهم به همین اشاره داشتید در کامنتتون

      ما بعد از رعایت اصولی که تعیین کردیم . و باهدایت خداوند برای پرداخت بها ، باید خودمون رو لایق آسانی ، فراوانی و تصاعد بعد از تکامل بدونیم

      مداری بالاتر از مدار قبل

      سپاس از کامنتتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رضوان بنی اسدی گفته:
      مدت عضویت: 1465 روز

      سلام و عرض ادب

      ای خدااااااا

      وقتی امروز صبح این فایل روی سایت اومد فقط از خدا خواستم که به من رهنمود بده کجای راه رو دارم اشتباه میرم،با اینکه ایمان به فراوانی هستی دارم چرااااا انقدر جریان ثروت در زندگیم کمه ،چرا با اینکه روی باورهام دارم کار میکنم باز هم روز به روز دارم بیشتر کم میارم !!!تا اینکه بعد فایل امروز استاد این نوشته شما رو دیدم و عکیقا قلبم و ذهنم پذیرفت و من رو هدایت کرد که پاشنه آشیل من همینه !!!!من خودم رو لتیق دریافت هدیه و یا ثروت نمیدونم و باید اگر کسی کوچکترین کاری برامن کرد هزاران بار جبران کنم تا به خودم اجازه بدم اون هدیه رو بپذیرم …الان که دارم این نوشته رو مینویسم به قول استاد در دوره دوازده قدم ،قدم دوازدهم فایل دوم ،قلبم باز شد و اشک تو چشام حلقه زده

      ممنونم ازتون جناب خوشدل

      ممنونم استاد بابت فایل امروز

      ممنونم از خداوند و هدایت امروزش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1443 روز

      سلام به شما اقای خوش دل که اینقدر قشنگ قانون را باز گو میکنی

      خیلی کامنت های شما تحسین بر انگیزه من هر بار که میبینم کامنت شما محبوب شده و رای بیشتری اوردی هم لذت میبرم و سریع میخونمش

      هم این که میگم خوش به حالش اینقدر تونسته پیشرفت داشته باشه و به خواسته هاش برسه پس منم میخوام این طوری باشم

      من هم می‌خوام راحت مسأله زندگی ام را حل کنم و من هم به تمرینات نوشته شده عمل کنم مخصوصا اون چهل روز سفر توحیدی که ازش گفتید

      خدا رو شکر که تونستید مهاجرت کنید

      واستاد هم کسانی رو تحسین میکنه که تونستن خیلی راحت مهاجرت کنند و در شهر غریب یا کشور غریب زندگی به سبک قانون داشته باشند . از این کامنت خیلی قشنگ دریافتم که چقدر میتونم ترمز های خودم را بشناسم .

      من در کامنت دیگری هر انچه که از صحبت های شما دریافتم. مینویسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1443 روز

      به نام خدا

      سلام به شما دوستان عزیزم

      سلام به شما اقای خوش دل

      واقعا راست نیگید که مرز بین تلاش و استراحت کردن با تنبلی خیلی فرق داره

      یادمه وقتی میرفتم خونه مامانم میگفت دخترم برو فلان چیز از. انباری بردار برا خودت میگفتم نه مامان ممنون نمی‌خوام

      اما تنبلی میکردم که برم ورش دارم اما وقتی مادرم خودش میرفت می اورد برام بلافاصله بر میداشتم میگفت دختر چقدر تنبلی،

      استراحت بعد از تلاش اینه که خیلی کار کردی نیاز داری به یک مقدار استراحت اگر اون استراحت رو انجام ندی شاید خیلی از جاها به مشکل بر بخوری

      اما اساس هر کاری اینه تلاش برای تغییر باور ها در جهت رسیدن به خواسته ها و هدف ها ی مشخص زندگی

      جایی گزین باور های درست

      باور داشتن به نیروی مطلق ایزد لایتناهی

      باورداشتن اینکه اگر خواسته ای به قلب خطور میکنه قطعا یقین بدان که راه رسیدن به ان خواسته بسیار است. به شرطی که به خداوند ایمان داشته باشی .

      به شرطی که تنها روی یک نیرو حساب باز کنی نیرویی که قدرت خلق جهانیان در دست اوست

      یک باور توحیدی عالی بنویسی در یک کاغذ زیبا با خطی خوش و خوانا وبچسبونی به دیوار خونت

      که من فقط روی خدا حساب باز میکنم نه هیچ عاملی دیگری نه قدرت دادن به کسی دیگر

      چرا باید تمام وجودت قدرت دادن به همسر.

      قدرت دادن به صاخب خونه

      قدرت دادن به پدر مادر شوهر و برادر شوهر ها باشه

      قدرت رو از دیگران بگیر تنها قادر مطلق خداوند است

      اوست که هر چه بخواهی و به ان توجه کنی

      وان را در کاغذی بنویسی و تکرار کنی قطعا برایت حاضر و اماده می‌کند

      یعنی وقتی میام می‌نویسم میبینم که چه پاشنه اشیل هاییی را می توانم از رفتار های خود شناسایی کنم

      وترمز های مخفی ذهن رو بشناسم و یکی یکی به بر طرف کردن انها بپردازم

      10ساله که ترمز اصلیم را همسر میدونم بهش قدرت مطلق داده ام که اینه که هر چی بگع باید بگم چشم

      شوهرمه که میگه حنیفه فلان جا برو. فلان جا حق نداری بری فلان چیز رو نخر کی بیاد کی بره .

      پس به قول قانون در زندگی به هر چیزی قدرت دهم همان باعث میشود زندگی ام را بچرخاند من باید تنها به نیروی خلاق درونم و به انرژی مطلق. خدای خودم ایمان داشته باشم

      اما باز هم تا عملگرا نباشم هیچ تغییری در زندگی من ایجاد نمیشود .

      خداوند به من قدرت خلق زندگی ام را داده تا بتوانم هر انچه را که میخواهم به دست اورم . اما چقدر باید در برابر نجواهای فلج کننده ی ذهن که مرا از کاری باز میدارند قوی باشم

      من باید تنبلی را بگذارم کنار در جهت محقق شدن خواسته هایم تلاش کنم

      هر روز باید اهرم رنج از بی پولی را ولذت ثروتمندی را در خودم ایجاد کنم با اجرای باور های توحیدی

      من باید رنج تنبلی کردن را بیشتر کنم در ذهن که اگر تنبلی کنم چه بلاهایی سرم میاد و لذت در حرکت بودن. را بیشتر کنم چه اتفاقات قشنکی در جریان اند اینکه هر روز به قول استاد یه کتاب بیشتر بخونم یه سرچ بیشتر انحام بدم یه قدم بیشتر از دیروز بردارم . تا نتایج به صورت معجزه اسا در زندگی ام رخ دهد قانون اهرم رنح و لذت را باید بیشتر به کار ببرم

      باور های توحید ایجاد کنم

      به خدا اعتماد کنم

      به قدرت های درونیم ایمان داشته باشم

      استمرار داشته باشم

      عمل گرا باشم

      کمال گرا بودن را کنار بگذارم که نه هنوز نتونستم عالی باشم یه خورده دیگه بیشتر عالی بشم بعد انجام میدم را بندازم دور

      اعتماد به نفس م را بالا و بالا تر ببرم چون عزت نفس تکمیل کننده ی انجام هر کاری است

      لایق بدونم که هر چیزی در جهان هست مسخر من است برای پیشرفت من است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1074 روز

      سید علی سلام

      حالت چطوره داداش

      گفتی روی باورهای توحیدی کار کردی و ترس هات کم شد و هدایت شدی به یک جای بی نظیر

      چه کمک بزرگی کردی بهم،من تونستم امشب با کامنت شما یه ترمز رو شناسایی کنم درونم که احتمالا باورهای توحیدیم ضعیفه،چون از نشدن ها میترسم

      از یه طرف میگن خدا دهنده بی منت به من خواسته هام رو میده و از یه طرف ترس میگیرم که نکنه نشه،نکنه اون مسیری که قراره یه پول درشت وارد زندگیم بشه،یه اتفاقی بیوفته و نشه

      اینا شرکِ

      سید یه چند تا از باورهای قدرتمند کننده توحیدی رو بهم بگو،

      که چطوری ترس هات کم شد،با چه کدها و چه نگرش هایی

      ممنون میشم اگه این لطف رو بکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      شقایق مهرابی گفته:
      مدت عضویت: 2115 روز

      سلام به سید علی خوشدل که مثل همیشه کلی از کامنتت لذت بردم ولی این بار اااانقدر برام نشانه بود که وادارم کرد بنویسم و اشک بریزم از دست این خدا و هدایتش، اینکه چرا باید تو دقیقا به ترمزی در خودت اشاره کنی که من هم یکی دو هفته است درگیرش هستم و اصلا به چشم ترمز بهش نگاه نکرده بودم!

      شاید یه روزی میگفتم من اگر 100 میلیون داشتم خیلی بیشتر و سریعتر پیشرفت میکردم و … الان تقریبا دارم 100 برابرش رو از یکی دستان خدا (به بی منت ترین و با عشق ترین حالت ممکن) هدیه میگیرم ولی پسش میزنم! و حالم بده و همش میگم نه این پول مال من نیست درسته بیاد رفاه میده و … ولی مولد بودن رو از من میگیره! نکنه باعث شه من دیگه کار نکنم، نکنه باعث شه اخلاقم عوض شه! و…. پولی که همیشه طلب یک صدمش رو میکردم تا بتونم عالی شروع کنم!

      به نظرم اینا به جز باورهای توحیدی و ثروت که اشاره کردی علی آقا ربط مستقیمی هم به باور لیاقت، به خودباوری داره. من انگار خودم رو لایقش نمیدونم و فکر میکنم اگر بیاد گند میزنم بهش! منی که همیشه مشاور همه خانواده و دوستام بودم که چجوری سرمایه گذاری و … کنن.

      واقعا هم هنوز من هرکسی برام هدیه میخره باااید جبران کنم قبلا که حتما باید یه چیز گرونتر میگرفتم حتی اگر خودم خیلی به سختی می افتادم!

      ای وای خدایا چی گفتی به من چه کردی با من، مررررسی مرسی امروز تو ستاره قطبی نوشتم من واقعا نمیدونم چه کنم تو بگو و اااانقدر روشن و واضح از زبون علی جان گفتی! اشکام بند نمیاد.

      علی جان همیشه و همواره از خوندن کامنت هات لذت میبرم و بدون استثنا تا چیزی مینویسی میام و میخونم حتی اگر اون روز خیلی شلوغ باشم، روند رشدت همواره برای من الگو و نشونه بوده به درست بودن قانون، به اینکه؛ میشود. ممنون که انقدر فعالی توی سایت

      امیدوار به زودی بیای و از تک تک نتایج ریز و درشتت در دوره چهل روزت برامون بیشترم بگی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 1982 روز

      سلام به آقا سید علی عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.

      تحسینتون میکنم که اینقدر قلم زیبایی دارید، اینقدر قشنگ ترمزهای خودتون رو تشخیص دادید، امیدوارم من هم بتونم به خودشناسی برسم.

      درخصوص اینکه پول در اوردن باید سخت باشه، نمیشه راحت و ساده باشه، باید براش زحمت کشیده باشی، یه ترمز مهمیه که درون من هم هست اما درخصوص هدیه گرفتن مقاومت زیادی ندارم. مثلا شده که با وجود اینکه من سی سالمه توی ایام عید از اقوام عیدی گرفتم و تشکر کردم و حتی به بچه های خواهرم هدیه دادم. من خودم خیلی پیش امده که برای تولد دوستام براشون گل خریدم و بهشون تبریک گفتم، یه بار مادرم گفت: تو که اینقدر گل هدیه میدی تا حالا کسی هم تولد تو رو یادش مونده و بهت هدیه داده، من یادم نیست به مادرم چه جوابی دادم، ولی توی ذهنم اینه که من انتظاری از بقیه ندارم، من این کار رو چون دوست داشتم انجام دادم، چون از انجام این کار حس خیلی خوبی میگیرم.

      نکته ای که بهش رسیدم اینه که اون کسی که هدیه میده و اون کسی که هدیه میگیره هر دو نباید خودشون رو به زحمت بندازن. یعنی مثلا من یه هدیه گرفتم برای دوستم، چون به یادش بودم، خودم رو هم اذیت نکردم، اصلا زحمتی هم برام نداشته که مثلا صد هزار تومن (در حد توانم) برای هدیه خرج کنم، انتظاری هم از طرف مقابل ندارم، من با اینکار فقط دارم حس خوب دریافت میکنم و اون طرف هم در حد توانش میتونه جبران کنه، یعنی من الان به یاد اون فایل یه الگوی مناسب برای مهمونی افتادم. طرف مقابل یا مهمون هم وقتی میبینه صاحب خونه خودش رو اذیت نکرده که مثلا سه نمونه غذا بپزه و کلی دسر و پیش غذا آماده کنه و کل مدت توی آشپرخونه باشه، چون میبینه اینطور نیست و به خودش خیلی راحت میگیره، مهمان هم احساس راحتی میکنه.

      حالا توی قضیه هدیه دادن هم این رو ببینید، اون فرد مقابل مطمئنا انتظار نداره که من چند برابر این هدیه رو براش جبران کنم. خیلی جالبه، سید علی جان، شما تصور کن به من یه روان نویس هدیه دادی، چون من رو دوست داری، راضی هستی و احساس راحتی میکنی با این قضیه که: من پنج تا روان نویس به شما برگردونم، اصلا شما با این نیت که یک روان نویس رو به پنج تا روان نویس تبدیل کنی، دست به همچین کاری زدی، مطمئنا نه. اصلا میگی دفعه دیگه به این دوستم فقط تبریک زبانی میگم و هدیه بهش نمیدم که این بنده خدا اینقدر اذیت نشه، من میخواستم حال کنیم، یه بهانه ای داشته باشیم برای شاد بودن، برای با هم بودن، هدف اینه. پس اگر من برای دیگران این نگاه رو دارم، باید به خودم هم ساده تر و راحت تر بگیرم توی زمینه هدیه گرفتن و هدیه دادن. من ماه پیش بود که تصمیم گرفتم برای تولد دوستم هدیه بگیرم، یه تابلو کوچک گرفتم، کاغذ کادوش رو هم توی همون مغازه انجام دادم، بعد که میرفتم به دوستم بدم، یه ایده امد که میتونم یه کاغذ تولد مبارک هم بهش بزنم، پس برم خونه و این کار رو ردیف کنم، درسته کار قشنگ تر میشد، اما من باید زمان و انرژی میذاشتم و خودم رو به سختی مینداختم. همونجا گفتم چه کاریه، حالا کاغذ نداشته باشه، من نمیخوام توی این مورد به خودم سختی بدم، الان میرم کادو رو به دوستم هدیه میدم و تمام.

      ممنون از متن فوق العاده تون.

      خدایا شکرت.

      شاد و سلامت باشی آقا سید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سید سجاد رجبی گفته:
      مدت عضویت: 2309 روز

      سلام به دوست عزیزم علی آقای خوشدل

      این و دیشب نوشتم ولی اشتباه فرستادم، دوس داشتم برا خودتون بنویسم و بخونید

      همیشه انرژی می دید، بسیار ممنون

      کامنتاتون هدایت کنندس همیشه

      من هم تو این زمینه خیلی مشکل داشتم، خدا رو شکر از وقتی اومدم تو این مسیر بهتر شدم

      شما الان یادم انداختید که من چقـــــدر زور زدم خودم همه کارام و راه بندازم، حتی نمیذاشتم خدا برام کاری بکنه، و افتخارم این بود که من از هیچکس کمکی نگیرم، نکنه برده کسی بشم، نکنه بعدا موفق بشم بگن ما بهش کمک کردیم و نکنه مدیون یه آدمه به درد نخور بشم و… و من چقد زور زدم این غلطم رو حفظ کنم. چقد اذیت شدم و بعد هم باعث شد چقد جاها مجبور بشم برای چیزای بی ارزش منت بکشم یا زور بزنم.

      توی منطقه ما هم که زیاد گفتن سیدها دست بگیر دارن و دست بده ندارن من باید تمام سعیم رو می کردم اینجوری نباشم، هرچند واقعا برای ما اینجوری نبوده.

      یه ماه پیش گفتم خدایا من میخوام اجازه بدم دستات کمکم کنن، جبران و غیره هم پای خودت.

      یه دوستی یه خونه کلید نخورده بهم داد در بهترین نقطه شهر و رو به طبیعتی که همیشه می رفتم پیاده روی،فقط یه سری مخارج خونه رو انداخت پای من که مجبور بشم یه رهنی جم کنم، همینجوری هم باز یک چهارم قیمت شده برام، یه دوستی هم اومد کابینتارو انداخت و گفت سود کار و قسطی بده، برادرزادمم گفت میخوام از آمریکا فندک زیپوی اصل بیارم، برای خانمم هم عینک دودی و…

      عالی بود ممنون بابت یادآوریتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهرا محمودآبادی گفته:
      مدت عضویت: 960 روز

      یه جمله هست که خدا میگه همه چیو برای تو آفریدم تو رو برای خودم

      خودت رو بذار جای یک پدر خانواده و ببین میره کار میکنه تلاش میکنه درآمد داره پول داره و درنهایت به جز بخشی که برای تفریح خودش و خودش هست همش رو میذاره برای خانواده اش همش مال اونهاست یا میرن سفر کافه رستوران خریدهای متفرقه و همه و همه

      خدا که مثل آدما نیست واسه خودش چیزی بخواد میگه ببین بنده ی من همش مال تو و تو مال من

      حالا این تو مال من چیه؟ نمیدونم چجوری بگم ولی اینکه خدا از خودش به ما داده یه روحی که در ما دمیده

      یعنی این ماهم نیست یعنی تو هم وجود نداره تو از خدایی دیگه خدا هم میگه تو مال من

      انگار داری خودش رو به خودش برمیگردونی

      این همش مال تو خیلی حرف توشه

      یعنی ببین تو چقدر ارزشمندی چقدر بالیاقتی چقدررمن دوستت دارم خدای به این بخشندگی اول قرآن با چی شروع میشه؟

      به نام خدای بخشنده مهربان

      یعنی ته مرام و معرفت

      ته جبران

      انتهای همه پنج برابر کار کردن ها

      به یه نفر میگن فلانی دیگه تهشه مثلا آخر موفقیتو درآورده هرکاری توی مثلا تدوین بوده این آدم انجامش داده

      حالا خدا ته معرفته ته بخششه ته مهربونیه

      دیگه نقطه آخرشو درآورده

      چجوری میخوای جبران کنی؟

      اصلا مگه میتونی جبران کنی؟

      تنها کاری که میتونی بکنی تاج بندگی بذاری سرت پادشاهی کنی

      چجوری پادشاهی کنی

      ارزشی که خدا بهت داده رو بپذیری

      و اجازه بدی خدا بهت ببخشه

      خدا وایساده تا تو دامنت رو باز کنی تا پر از زرش کنه بعد تو میگی نه من نمیتونم جبران کنم نمیخوام؟

      مگه میگه میدم ولی بجاش …؟

      اصلا ولی تو کارش هست؟

      پادشاهی یعنی احساس لیاقت پادشاه یعنی نهایت قدرت

      فقط این پادشاهی فرقش با همه پادشاهی ها اینه که رب : فرمانروا قدرت مطلق جهان ساپورتت میکنه

      حالا دیگه کی میخواد زمینت بزنه ؟

      کی میخواد از تخت پادشاهی تورو بکشونه پایین؟

      هیشکی هیچکس این قدرتو نداره مگر نجوای ذهن مگر حرفای ریز ریزی که پشت پرده واسمون نشخوار میکنه

      نمی‌دونم چرا با این لحن نوشتم

      معمولا رسمی صحبت میکنم الانم یادم نیست چی نوشتم

      فقط یه چیزی گفت بنویس منم به حرفش گوش دادم

      برقرار و پایدار باشید دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1906 روز

        به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

        سلام زهرا جان.

        عجب جمله ی نابی نوشتی:

        پادشاهی یعنی احساس لیاقت، پادشاه یعنی نهایت قدرت

        بَه بَه

        کیف کردم.

        کامنتت به شدت خوندنیه، فکر کردنیه.

        مرسی که نوشتیش زهرا جان.

        خدایا دوستت دارم

        خدا رو شکر برای همه چیز

        خدا رو شکر برای همیشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 960 روز

          سلام سمانه جان عزیزدلم

          نمیدونم به کامنتی که توی فایل قبلی حرف میزدیم جواب دادم یا به دستت رسیده اما خوشحال شدم که مجدد دایره آبی رو کنار اسمم دیدم خداروشکر

          سمانه جان با این ادامه دادن ها ویس گوش دادن ها و خوندن و نوشتن کامنت ها تغییر باورم تونستم دوره دوازده قدم رو معجزه وار بخرم

          خیلی خدارو شاکرم به این مسیر هدایت کرد

          میدونی دوست خوبم توی همین مدت کوتاه که خریدم چقدر باگ از خودم پیدا کردم

          رسیدم به حس حسادت درونم که الان باهاش در چالشم

          رسیدم به باور فراوانی ، باور لیاقت

          نمیدونم چی باید بگم فقط میگم خدارو هزار بار شکر میکنم که توی این مسیرم

          با یه استادی رفتیم پروژه مستند بگیریم همش از خدا میگفت

          همش از قرآن میگفت

          و انگار اومده بود حرفهای استاد عباس منش رو تایید کنه

          خدایا شکرت

          سمانه جان سپاسگزارم که حست رو باهام به اشتراک گذاشتی دوست خوبم

          و خداروشکر برای این محیط خداروشکر سپاسگزارم دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        محمد هوشمندی گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        به نام خدا

        سلام دوست خوبم

        چقدر قشنگ با چندین جمله احساس لیاقت رو تعریف کردی واقعا بود

        این حس ارزشمندی رو که داری خیلی قابل تحسینه و میشه تا بینهایتم بهتر بشه

        حتما توصیه میکنم دوره عزت نفس رو تهیه کنی که دیگه میترکونی

        از بودن در کنار این همه دوستان عالی و ارزشمند که چقدر راحت باور های درست بهم یاد میدن خدا رو شکر میکنم

        زهرای عزیز با قدرت ادامه بده و منتظر نتایجت هسم

        با آرزوی بهترین ها

        اینم جمله ای که چن روزه که میاد سر زبونم:

        ولله عزه جمیعا (فاطر 10)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 960 روز

          سلام دوست عزیز سپاسگزارم برای کامنتی که برام گذاشتید و دوره عزت نفس رو پیشنهاد دادید ممنونم

          من مدت کمی هست قدم یک دوره دوازده قدم رو خریدم و دارم با این دوره پیش میرم

          و با همین دوره این پاشنه های آشیل رو بهش رسیدم و دارم روی اینها کار میکنم و از خدای مهربون هدایت میطلبم برای ادامه مسیر برای اینکه کدوم دوره رو بخرم و با کدوم فایل پیش برم

          سپاسگزارم از شما دوست عزیزم

          و چقدر آیه ایی که پایان کامنتتون نوشتید چقدر زیبا بود ممنونم از یادآوری این نکته

          سپاسگزارم دوست خوبم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2229 روز

        سلام و درود خدمت شما خانم محمود آبادی عزیز

        خیلی درک زیبایی از خدا دارید

        و خیلی با زبان ساده و قابل فهم و شیوایی نوشتید

        از این منظر تاحالا به خدا نگاه نکرده بودم

        و اینجوری باورش نکرده بودم

        اون جمله «تو مال من» یعنی همون تو فقط بندگی من رو بکن

        یعنی فقط من رو بپرست

        باور کن که تنها قدرت در کل جهان هستی من هستم

        به قول قرآن «یَدُ الله فوقِ ایدیهِم» رو باور کن

        و من کل این کیهان رو بهت میدهم

        زمین و زمان رو مسخر تو می کنم

        خیلی دیدگاه کاربردی و خوبی بود

        سپاسگزارم

        به دستان خدای قدرتمند و مهربان می سپارمتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 960 روز

          سلام و سپاسگزاری از دوست عزیز آقای تجلی

          برقرار باشید

          سوره حمد اول قرآن میگه تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

          این جمله ایی بود که با خوندن کامنتتون به قلبم اومد

          خدای من چقدر این سوره زیباست هرچقدر فکر میکنم میبینم خدای من ،من همینو بتونم درک کنم و انجام بدم میتونم توحیدی بودن خودم رو صد و صد و صد لول ارتقا بدم

          خدایا بهم ایمانی ابراهیمی بده که بتونم نجواهای ذهنم رو قربانی کنم و به جاش ایمان و توکلی که خودت توی سوره حمد یاد دادی رو ایجاد کنم انگار توی سالن دنیا بخواییم امتحانِ لذت زندگی توحیدی رو پاس کنیم اومدی گفتی ببین بنده ی من اول اینکه من هم بخشنده ام هم مهربون

          بعد ببین سپاسگزاری یه اصله که از رب جهان میشه رب اربابه کار ارباب اربابی کردنه کار توهم بندگی حالا یه روش بندگی همین سپاسگزاریه

          باز میگه ببین من بخشنده و مهربونم

          مالک هم منم فرض کن یه صاحبِ کره زمین هست بعد میگه ببین بعداً هم بهت میگم زمین و زمانو مسخرت میکنم ولی گوش کنم ببین چیکار کنی که زمین و زمان به تسخیرت دربیاد

          حالا چیشد؟

          تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم خدای من ته داستان اینه

          حالا گرفتی چیشد ؟ توی یه دونه زمین توی یه دونه قلمرو چندتا فرمانروا داریم؟ آف کورس که یه دونه

          فرمانروا که منم پس راه چیشد؟ تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

          مارو به راه راست ببر

          راه راست چیه؟ راه کسانی که بهشون نعمت دادی مثل کی؟ مثلا استاد عباس منش

          ببین چقدر این بنده ام نعمت داره

          حالا اگه توهم میخوای همین راهی که این بنده ام اومده توهم بیا بهت میدم

          فرض کن داری میری سمت جنگلی که اونجا پر از نعمت و ثروته

          و اون جنگله یه راه آسفالت و خوش آب و هوا داره که میتونی راه بری دوچرخه سواری کنی سوت بزنی و از مسیرت لذت ببری و یهو به خودت میای میبینی عه من رسیدم که اما انقدر توی مسیر کیف کردم که تازه فهمیدم رسیدم به جنگل پر از نعمت و ثروت

          من امروز از خدا دوتا هدایت خواستم و این بود دومینش خدای من سپاسگزارم خدای من سپاسگزارم که هوامو داری

          ممنون از شما دوست خوبم که با کامنتت باعث شدی این کامنت رو بنویسم و هرچی توی قلبم بود رو بگم سپاسگزارم و شما رو به تک فرمانروای جهان هستی میسپارم درود

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سعـید کاکایی گفته:
        مدت عضویت: 1794 روز

        سلام زهرا جان لذت بردم عجب کامنتی بود خدایا شکرت من کجای دنیا می‌تونستم این همه آگاهی ناب دریافت کنم که هر آگاهی ی تیکه کوچیکی از وجودم رو پر می‌کنه تک تک جملاتی که نوشتی هدایت خدا بود برا من این جمله به نظرم کلی جای تفکر داره که خدا همه چی رو برای تو آفرید و تو رو برای خودش ،احسنت به قلم زیبایی که داری امیدوارم همیشه تو این مسیر الهی ثابت قدم باشیم و از همدیگه درس یاد بگیریم براتون بهترین ها رو ارزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
        • -
          زهرا محمودآبادی گفته:
          مدت عضویت: 960 روز

          سلام بر دوست عزیزم سعید جان

          خیلی سپاسگزارم که نظرتون رو برام در قالب کامنت نوشتید

          خدایا ازت سپاسگزارم هرچی که رنگ و بوی تو رو داره لاجرم بر دل مینشینه

          چقدر بچه ها به این کامنتم نظر دادن و در مورد تو گفتن

          خدایا سپاسگزارم ازت

          امروز چقدر پرسیدم چجوری باورت کنم خدایا چجوری اون ایمان ابراهیمی رودر خودم ایجاد کنم

          الان جوابمو گرفتم هیچی فقط رنگ وبوی خدایی داشته باش

          فقط منو یاد کن فقط منو رفیق لحظه لحظه رفیق هر لحظه زندگیت بدون

          این کامنت شما همین بس که منو به جواب این سوالم هدایت کرد

          خدا جون سپاسگزارم ازت و دوست دارم بیشتر این حس هر لحظه همراه تو بودن یعنی تو همراه من بودن رو تجربه کنم

          دوست دارم بیشتر حست کنم

          مثل رفیقی که خارج گود نشسته و تشویقم می‌کنه ولی من میخوام تو بیای وسطِ بازی

          تو بیایی بشی همه کاره زندگی من

          اون جمله که خدایا تو همه کاره زندگی منی رو در عمل ببینم عملی ببینم به چشم ببینم

          خدایا خداوندا عاشقتم سپاسگزارم دوستت دارم

          خدایا شکرت که منو به این آگاهی ها هدایت کردی خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم خدایا دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ندا امیری فر گفته:
      مدت عضویت: 2541 روز

      سلام دوست گرامی

      وارد سایت ک شدم اولین کامنتی ک باز کردم و خوندم کامنت شما بود.

      چقدر زیبا و عالی نوشتید

      چقدر جملاتتون شبیه خودم بود.اینکه دوست دارم برای خودم درآمدی ثابت داشته باشم ولی با همه ی تلاش هام هنوز موفق نشدم وقتی خط ب خط جمله هاتون میخوندم و تصویرسازی میکردم.

      ب ی متن زیبا در کامنتتون رسیدم ک یهو ی پیامک برام اومد واریزی 6 میلیون پول…

      چیزی ک این روزا دلم می خواست اتفاق بیفته.خداروشکر میکنم ک این سایت و کامنتهای دوستان عزیز اینقدر تاثیر گذار هست. ممنون از آگاهی هاتون

      متن کامنت این بود::

      (( بنظرم باور ثروت خیلی بازی مهمیه اینکه هر چقدر توحیدی باشی بازم کافی نیست مگر در تمام ابعاد ب خدا ابمان داشته باشی))

      شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      سلام آقای خوشدل چه فامیلی قشنگی دارید …انشالله که دلتون مثل فامیلتون خوش باشه

      چقدر این کامنت شما به من کمک کرد که ترمزهام رو پیدا کنم چقدر منو به فکر فرو بردید ممنونم از شما

      همین پریشب بود که خونه مادرشوهرم ..همسر عزیزم بقول استادمون عزیز دلم جلوی مادرهمسرم و خواهرای همسرم و بقیه یه بشقاب پر از انواع میوه‌های تابستونی برای من پر کردو داد دست من ..و احساس من اون موقع انگار که پارچ آب یخ ریخته باشن روی سرم از خجالت و سریع دستش رو رد کردم و گفتم وای عزیزم من نمیتونم من اصلا میل ندارم و کلی خجالت کشیدم

      چرا واقعا خجالت کشیدم ؟!چقدر خوبه آدم خودش رو بشناسه …من خودم رو لایق این همه احترام و عزت ندیدم با خودم هزار فکر کردم که الان چه فکری میکنن الان میگن اینهمه پول میوه دادیم این همشو برا زنش گذاشت ..الان میگن چقدر این زنش میخوره …الان میگن چقدر به فکر زنشه به فکر ما نیست !و الان میگن نگا لم داده شوهرش براش میوه جدا می‌کنه ..و خجالت کشیدم و سرخ شدم …دارم فکر میکنم من چقدر اینجوری نعمت های خدا رو پس دادم ؟! خیلی زیاد اینکار کردم ..آخرین‌بار همسرم توی بیزنس خودش به حدی موفق شده بود که به من پول می‌داد که برو آنچنان برای خودت خرید کن و بپوش و پولی که همون لحظه براحتی بدست آورد رو داد به من و من رفتم بیرون برای خودم یه لباس گرون خریدم ولی سریع حس های بد اومدن سراغم که چرا آنقدر راحت ! یعنی آنقدر راحت پولدار شدیم ؟!پس من چی !حالا که پولدار بشیم پس من دیگه چه انگیزه ای دارم که در شغل مورد علاقه م که طراحی طلا هست موفق بشم ! بعد ما پولدار شدیم اونوقت شوهرم موفق شده و فک و فامیل بخصوص خانواده همسر میگن این با پول شوهرش اینطوری موفق شده و می‌خوان با خودشون فکر کنن که هر چی داری از شوهرت داری ووووو..به همین آسانی در نعمت خدا رو به روی خودم بستم !

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سپیده احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1681 روز

      سلااام و صد سلام به همگی

      من یبار دیگه داشتم کامنت ارزشمند شما رو میخوندم برادر یه نکته ای در مورد دریافت کننده بودن و اینکه فرمودین پیامبرا هم درآمدشونو داشتن هم از دستان خدا براشون نعمات میومده منو یاد ترامپ انداخت.

      ترامپ تو کتاب چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنید -چند وقت پیش خوندم شاید دقیقا عبارات اینا نباشن ولی چیزی ک یادم مونده اینه- میگه:

      ما ثروتمندا کمتر خرج میکنیم چون معمولا ما رو مهمون میکنن مثلا اگر بریم رستوران لازم نیست هزینه ای پرداخت کنیم چون ما رو مهمون کردن و ازین دست …

      اون موقع ک خوندم با خودم گفتم خب اونقدر وقتی پول داری خرج کن با عزت!

      عزتت رو هم حفظ کن!

      در حالیکه الان بخصوص بعد از اشاره ی شما تو این کامنت دارم راجع به این مفهوم فکر میکنم بیشتر حرف ترامپو میفهمم.

      وقتی تو در اون مدار ثروت قرار داری تفکرت خیلی فرق میکنه با تفکر فعلی من در این مدار و رابطه ای بین مهمون شدن و کمبود عزت نفس نمیبینی .

      جوری این رو میپذیری که با خودت میگی طبیعیه همه چیز برای من از در و دیوار میباره همه منو دوست دارن و همه دوست دارن یکاری برای من بکنن احتمالا همچین باورایی داری و این فقطم در مورد بحث مالی نیست میتونه در مورد روابطم صادق باشه دریافت عشق از همه حتی غریبه ها و یه لبخند و سپاس و عبور کردن .

      اینجاست که میبینیم مشاهیر وقتی اون همه تشویق میشدن یا جان فدا داشتن چرا نمیرفتن به یک یک هوادارها بگن آقا یا خانم من چطور از این همه محبت شما سپاسگزاری کنم اجازه بدید برسونمتون یا اجازه بدید یه مبلغی بهتون هدیه بدم یا یه چیزی بهتون هدیه بدم نه !اینکارو نمیکردن و عبور میکردن چون بزرگ شده بودن نمیدونم فکرشون چیه تو اون مدار ولی میدونم اگر یک نفر موحد باشه همینطور ک اونا رفتار مسکردن رفتار میکنه چون همه رو دستان محبت خدا میبینه و اگر حتی براش شرایط سپاسگزاری مقدور نباشه عبور میکنه و خودشو “بدهکار” کسی نمیبینه.

      ممنونم ک چشمه ای رو در درون منم جاری کردید.

      سپاس همیشگی از استاد عزیزم و مریم خانم بسیار شایسته ی گل و شما برادر عزیز و همه ی بچه ها

      در پناه رب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      میلاد گفته:
      مدت عضویت: 3814 روز

      سلام به دوست عزیز و پر انرژی علی آقای گل

      دیشب هدایت شدم به کامنت شما و خوندنش و دیدم که منم یه جورایی ترمز شما رو دارم . البته نمیدونم چقد تونسید روش کارکنید و چقد هرس شده این علف هرز … خواستم یه چیزی که خودم گاها اجرا میکنم بگم .

      اونم اینه که اگه قانونو درست بفهمیم و درک کنیم که همه چیز انرژیه و انرژیهای مشابه میرن پیش هم خیلی از باورها و حرفا رو میشه باهمین منطق خورد و خمیر کرد(البته با تکرار)

      حالا اگه بدونیم که اون هدیه یا اون چیزیکه یکی بما میده بخاطر انرژی که ایجاد کردیم چی میشه؟ میگیم خب اگه اونی که این هدیه رو بمن داده هم همین انرژی که من ایجاد کردم رو ایجاد کنه هدیه میگیره . لازم نیس من جبران کنم. همین الان که دارم کامنت مینویسم خدایادم انداخت که بارها خدا به پیامبرمثلا میگه که بهشون بگو من ازشما اجر و پاداش نمیخاد و درواقع پیامبر میدونه که اجر و پاداششو بواسطه فرکانسش میگیره. چقد کامنت خفنی شد واقعا

      درآخر دعوتت میکنم به خوندن آیه 40 سوره نمل که چه ارتباط فوق العاده ای بین شکرگزاری و اون نعمتهایی که سلیمان داره هست .

      ممنون بابت کامنتهای بسیارخوبت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مهربان گفته:
      مدت عضویت: 1424 روز

      سلام وقت بخیر من اومدم سایت دنبال این سوال که چرا نتیجه نمی‌گیرم کامنت شما رو خوندم دقیقا منم همینطوریم فکر میکنم باگ رو پیدا کردم ولی نمی‌دونم راهکار این مسأله چیه لطفا بگین چطور حلش کردین من آرایشگرم گاهی کارم خیلی زود تموم میشه همش با خودم درگیرم این پول بابت همین کار در صورتیکه مهارتم بالاست والان همه همکاران با اینکه من مهارتم وسابقه بالاتری دارم پیشرفت مالی خیلی خوبی داشتند ومن همچنان لنگ هزینه هام هستن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    امیر ارکان فر گفته:
    مدت عضویت: 3919 روز

    سلام ارادت

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    هدف سال های سال هست که در تخصص خودم یک سایت مرجع آموزشی داشته باشم.

    بارها در این مسیر حرکت کرده ام اما نتایج اون چیزی که باید باشه نیست

    این میتونه بخاطر فعالیت بدون پشتوانه من باشه

    چون کلی باورهای محدود کننده در وجودم شناسایی کرده ام.

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)

    خیلی افراد با نیمی از تلاش و شجاعتی که من انجام داده اند نتایج خیره کننده ای کسب کرده اند.یه زمانی فکر میکردم که انگار تمام این اتفاقات برنامه ریزی شده است و من قدرت کمی دارم برای ثبت چیزی که خودم میخواهم . البته که این باور بسیار اصلاح شده و دارم با دوره کشف قوانین زندگی بهتر و بهترش میکنم.

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    باورهایی در ارتباط با عزت نفس

    باورهایی در ارتباط با کمبود

    باورهایی در ارتباط با کنترل نداشتن زندگی

    باورهایی در ارتباط با شکل رفتار خداوند

    باورهایی در ارتباط با توحید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  3. -
    احمد فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    سلام.

    من هنوز تجربه ای در زمینه ندارم، ولی بیست ساله که سنگ کلیه رندگی منو تلخ کرده و الان بعد از عمل TUL درد و خونریزی زیادی دارم.

    با همه ی وجودم میخوام کار درست را انجام بدم تا از این مشکل خلاص بشم.

    راهی که استاد گفتند را طی خواهم کرد و نتایج را با دوستان به اشتراک خواهم گذاشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    به نام خدایی که بی حساب می بخشد

    وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا(3)طلاق

    و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است

    سلام خدای مهربونم

    سلام استاد فرزانه سلام مریم جان یکی یکدانه

    سلام دوستانِ با ایمانم

    سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟

    من در زمینه داشتن یک شغل خوب و پردرآمد راههای مختلفی رو امتحان کردم و هیچکدام نتیجه نداد. آخرین تلاش هم مغازه لباس فروشی بود.که نه تنها سود نکردیم ضرر هم کردم. و ده میلیون که قرض کرده بودم موند رو دستم که بعد با گرفتن وام اون رو پرداخت کردیم. موقعه ای که مغازه داشتم شگردهای معمول بازار رک بکار میبردم، مثلا خوشکل کردن مغازه، قرعه کشی و دادن جایزه، تخفیف بسیار زیاد(در کل هر کاری که با کله من رو می‌برد به شکست) هر چی همسرم میگفت قرضی نده، یکم بیشتر رو جنسات بکش،

    یه گوش من در بود یکی دروازه.

    آخر دست با کلی طلب از این و اون، مغازه رو جمع کردم.

    استاد من مطمئنم که حکمتی در پس این درخواست از ما دارید، آخه وقتی به کارهایی که از نادانی و جهل انجام داده بودم فکر می کنم حالم بد میشه. و دوست دارم فراموششان کنم. و از نو شروع کنم.

    ولی باید تکلیف این آشغال معلوم بشه، تمیز بشه که بشه جای اونها چیز تمیز و بهتری گذاشت.

    سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟

    در این مورد همعروسم رو دارم که قبل از من شروع کرد، ولی با فروش خانگی.

    با همون مقدار پولی که برای عید و همسرش بهش داده بود یه مقدار کم جنس آورد، و به آشنا و فامیل میفروخت. تا بعد که شروع به فروش پلاسکو کرد، و تا حالا هم با همین روش ولی گسترده تر داره کار میکنه تازه لوازم برقی هم میفروشه بدون یه ریال هزینه. چون اول پول رو میگیره بعد سفارش میده و ماشالله کلی درآمد داره که دیگه الان تصمیم داره یه مغازه بزنه.

    سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟

    اول از همه بگم موقعه ای که میخواستم 10 میلیون قزض بگیریم(در واقع قرض نبود پول مامان و بابام بود گذاشته بودند بانک یه سودی از دریافت می کردند) رفتم پیش ملا که ببینم خوبه یا بد(وقتی اون مهره ها رو انداخت، گفت یه چیز عجیب، گفتم چی گفت که من برای کار که طرف کارخانه داره میندازم در بهترین حالت مثلا 20 می‌آید برای شما 30 آمده) منم تو دلم گفتم آخ جون که الان با این پول ها میلیاردر میشم.

    این از اولین باور مزخرف.

    دوم می رفتم جنس نقد میخریدم می موم قسطی اونم با بدون یه ریال اضافه تازه وقتی طرف بعد از چند ماه پولش رو آورده براش کم هم می کردم و دلم براش میسوخت.

    سوم. دلم برای همه میسوخت و دوست داشتم مثلا یه لباسی همین طوری بهشون بدم و میدادم بیشتر اوقات

    چهارم میگفتم مثلا فلانی فازش بالاست، نمی یاد از مغازه من خرید کنه

    لباس های من به تریپ اون نمی خوره.

    بعضی لباس ها را که اینترنتی سفارش داده بودم را دوست نداشتم و فکر می کردم همه این رنگ یا این مدل را دوست ندارند.

    این که خدا روزی رسونه و اون مشتری رو میفرسته فقط شنیده بودم و لفظی به کار میبردم.

    آقا یک کلام گند زده بودم به هر چه معادلات کسب و کار.

    راستی این رو در ادامه بگم پارسال بود که میخواستم یه دفتری رو به همعروسم (همونی که تو کارش موفق است) بدم که تعهد سه برابری درآمدش رو بنویسه، دفتری که براش آوردم، یه نگاهی بهش کردم. دیدیم خدای من خودم سه سال پیش این تعهد سه برابر درآمدم رو داده بودم، دقیقاسه چهار ماه بعد از اون تاریخ من مغازه رو زدم، ولی دیگه اصلا من شما را دنبال نمی کردم، اون فایل ها رو نمیدونم از کدام کامل تلگرام گیر آورده بودم. برای همین هم فقط شروع کسب کار را باعث شده بود. اگه همون سه فایل رو دنبال می کردم مطمئنا به نتیجه عالی می رسیدم.

    خدایا شکررررررررت که ما را با این استاد، این بنده موحدت آشنا کردی، که به ظلم هایمان را نشان دهد و راه توبه را.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
    • -
      خانواده فعال گفته:
      مدت عضویت: 1073 روز

      خیلی عالی بود من هم خیلی مثل شما فکر میکردم کامنت شمارو‌کپی میکنم که همیشه بتونم بخونم ممنون که جسورانه ترمزهاتونو گفتید همین اقرار به نواقص هم کارهرکسی نیست و به نظرم اولین کار در بهتر شدن شناختن ترمزها و نواقص هست وبیان کردن وشرح دادن خودمون همان طور که هستیم نه توهمی توخالی با ترمزهای پوشیده شده با انکار حقایق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    سلام بر عزیزان

    استاد جان من تا حالا خیلی از فایلهای شمارو گوش دادم اما این فایل اولین فایلی هست که وقتی گوش دادم و عمیقا و عمیقا به فکر فرو رفتم

    اولش که به این سوال فکر کردم که آیا هدفی هست که براش تلاش کرده باشم و نتیجه ای نگرفته باشم گفتم بله هدف هست اما من به اندازه کافی تلاش نکردم برای نتیجه، بعد که گفتین نیاز به تلاش سخت نیست تا به هدفت برسی یه تکونی خوردم و متوجه شدم که من الان حدود 10- 12 ساله که میخوام یه رابطه عاطفی معمولی حتی نمیگم رویایی داشته باشم اما هنوز موفق نشدم و این خیلی منو به فکر فرو برد که چرا من نباید به این خواسته م برسم؟ آیا 10 سال کمه؟ آیا من دوباره باید صبر کنم؟ پس چه طور تمام آدمهایی که دورو بر من هستن تونستن یه رابطه ای برای خودشون بسازن اما من هنوزم موفق نشدم واقعا مشکل کار من کجاست که من با وجود 30 سال سن هنوز نتونستم وارد رابطه بشم که بخوام بگم آیا از رابطه م راضی هستم یا نه اصلا استاد من تا حالا در زندگیم کسی رو ندیدم که از لحاظ روابط مثل خودم باشه طوری که به هیچ نتیجه ای نرسه

    استاد جان من 3 سال هست که با شما آشنا شدم و تقریبا 6 ماهه که دارم جدی روی خودم کار میکنم یه عالمه نتیجه کوچیک گرفتم و خدارو شکر میکنم اما درمورد رابطه عاطفی فقط در این حد نتیجه گرفتم که آدمهای نامناسبی که قبلا میومدن سمتم دیگه نمیان و این روند تغیرات من خیلی خیلی کند پیش میره درباره روابط

    قبل از این سه سال خیلی تلاش ها کردم واسه اینکه بتونم یه ازدواج خوب داشته باشم اما اصلا تلاشهام نتیجه ای برام نداشت . اونموقع ها من مذهبی بودم و فکر میکردم رابطه درست فقط اینه که با طرف محرم شی وگرنه دوست پسر دوست دختری حرومه اون موقع که بینهایت شرک در وجود من بود دست به کارهای احمقانه ای میزم مثل دعا گرفتن .نذر کردن. نماز شب خوندن. چله بستن . یه سریا میگفتن تو طلسم شدی و بختتو بستن هیچ وقت نمیتونی ازدواج کنی

    یه مدت هم رفتم توو برنامه های دوستیابی که اونجا اتفاقا بیشتر باعث شد اعتماد به نفسم بیاد پایین ، همه اینا رو گفتم که بگم به اندازه درک و فهمم در اون زمان تلاشمو کردم اما هیچ نتیجه ای نگرفتم اتفاقا ناامید تر و احساس بدبختی بیشتری کردم

    بعد که با شما آشنا شدم فهمیدم دلیل اصلی مشکل من اینه که اعتماد به نفس ندارم و شروع کردم به کار کردن روی خودم خیلی چیزها در من تغییر کرد خیلی اتفاقا تغییر کرد اما من همچنان تنها هستم و نتونستم رابطه دلخواهمو درست کنم

    حالا میخوام صادقانه بگم که چقدر باورهای نادرست درمورد روابط داشتم که هنوز درمن حل نشده

    اول اینکه من در کودکی پدرمو از دست دادم و اصلا رابطه پدرو مادرم رو ندیدم که بخوام اول از اونا الگو برداری کنم بعد که خواهرام ازدواج کردن همه شون ازدواج های ناموفقی داشتن که ذره ای ازش راضی نبودن نه تنها خواهرام بلکه تمام افرادی که دور و بر من بودن هیچ کدومشون از رابطه عاطفیشون راضی نبودن و خیلیاشون حتی جدا شدن

    قسم میخورم توو اینمهمه سال که زندگی کردم حتی یک رابطه خوب هم ندیدم،به جرات میگم حتی یه مورد هم ندیدم، البته به جز رابطه شما با خانم شایسته

    همیشه توو مدرسه وقتی میفهمیدم که هم کلاسی هام دوست پسر داشتن قضاوتشون میکردم و میگفتم اینا هوس بازن و نمیتونن خودشونو کنترل کنن

    به خاطر باورهای مسخره مذهبی که داشتم توو چشمای هیچ پسری نگاه نمیکردم و میگفتم گناهه، اگر پسری هم بهم نگاه میکرد بهش اخم میکردم

    خیلی از دوستام و افرادی که در سن پایین ازدواج میکردن رو قضاوت میکردم و میگفتم اینا چقدر بدبختن که دارن انقدر زود ازدواج میکنن مثل دهاتیا زود میرن خونه شوهر بچه داری کنن ولی من خوشبخترم میرم دانشگاه درس میخونم و حالا حالا هم ازواج نمیکنم

    به خاطر باورهای مذهبیم چون وارد رابطه نمیشدم همه بهم میگفتن تو سرد و بی احساسی تو هیچی از عشق نمیدونی و من اینو پذیرفته بودم

    دقیقا و دقیقا و دقیقا این باورو داشتم که اگر ازدواج کنم از خدا دور میشم اصلا خدا دوست نداره من رابطه عاشقانه داشته باشم اصلا لذتهای جنسی خدارو از یاد من میبره و همیشه و همیشه و همیشه احساسم و نیازهامو سرکوب میکردم انقدر این روند ادامه پیدا کرد که من به افسردگی رسیدم

    به جایی رسیدم که فهمیدم باید ازدواج کنم اونم فقط به خاطر اینکه میگفتن با ازدواج نصف دینت ادا میشه یعنی واقعیت این بود که من با تمام وجودم دوست داشتم یه رابطه عالی با کسی که ایده آلمه داشته باشم اما این آرزومو و درواقع این خواسته رو که خیلی هم خوب و طبیعی بود پست و بی ارزش و غیر انسانی تلقی میکردم همین موقع ها بود که وقتی میدیدم به خواسته م نمیرسیدم عصبانی میشدم و حسادت میکردم وقتی میشنیدم کسی داره ازدواج میکنه و اینطوری هی از خواستم دورتر میشدم

    استاد جان میدونم ترمز اساسی من احساس عدم لیاقته و خیلی دارم روی لیاقتم کار میکنم من تمام تمرینهای های عزت نفسو انجام دادم اما حقیقت اینه که وقتی به گذشته م نگاه میکنم متوجه میشم که احساس لیاقت در من کشته شده بود و زنده کردن این احساس واقعا برای من زمان میبره من یه جاهایی به خودم حق میدم که انقدر از لحاظ لیاقت پایین باشم وقتی که در کودکی میومدم چیزی بردارم بخورم و بهم میگفتن نباید بخوری این واسه مهمونه یا همیشه خونه رو واسه مهمون تمیز میکردیم و هزاران مثال دیگه که این باورو در من ساخته بود که من لیاقت چیزهای خوب رو ندارم و یا چیزهای خوب سخت به دست میان

    حالا من روی این باورهایی که بالا گفتم کار کردم اما هنوزم ترمزهایی دارم مثل اینکه مثلا اگر ازدواج کنم محدود میشم یا مادرشوهرم توو زندگیم دخالت میکنه یا ممکنه ازدواجم به طلاق برسه یا ممکنه ناخواسته بچه دار بشم و من بچه نمیخوام و…. ومطمئن هستم که بینهایت ترمز در ذهن من هست درمورد روابط که این فایل فوق العاده باعث شد خیلی عمیق تر از قبل به خودم فکر کنم

    استاد عزیزم بینهایت از شما و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2149 روز

      یاسمن عزیزم سلام

      کامنت زیبات خوندم

      چ خوب ترمزها رو گفتی

      مثلا اون تمیزی خونه رو من الان متوجه شدم

      ی چیزی هم ک از کامنتتون متوجه شدم اینه که شما اول باید با خودت تنها حالت خوب باشه

      یعنی از بودن با خودت لذت ببری

      برای خودت هدیه بخری

      تنهایی بری کافه

      و کلی کار دیگه

      وقتی از بودن با خودت، تنهاییت لذت ببری

      هدایت میشی ب مدار کسایی که حالشون از بودن با خودشون خوبه و وابسته نیستن

      رابطه آزاد بدون وابستگی

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        یاسمن اسدنژاد گفته:
        مدت عضویت: 1893 روز

        سلام به شما دوست عزیز ممنونم از راهنمایی شما

        از وقتی این فایلو گوش دادم اصلا یه حال عجیبی دارم هیچ کدوم از فایلهای استاد انقدر منو به فکر کردن وانداشته بود این فایل تنها فایلی هست که با اشتیاق نشستم و دارم تک تک کامنتهارو میخونم

        کاملا درسته من در گذشته اصلا خودمو دوست نداشتم و هیچ جایی خودمو آدم حساب نمیکردم انقدر ظلم ها در حق خودم کردم انقدر نعمتها و لطفهای خداوند رو پس زدم که اگر بخوام بگم یه کتاب میشه از وقتی که جدی روی دوره عزت نفس کار میکنم و همه تمرینهاشو انجام میدم خیلی احساسم به خودم عوض شده گاهی وقتا با تمام وجود دوست دارم خودمو بغل کنم و وقتی خودمو درآینه میبینم خیلی خوشحال میشم اینا عین حقیقته خیلی از رفتارهای من تغییر کرده خیلی زیاد و به همون نسبت دارم میبینم که چقدر هم رفتارهای اطرافیانم درباره من تغییر کرده چقدر اتفاقات زندگیم تغییر کرده مثلا نمونه ش رفته بودیم با خواهرم بستنی قیفی بخوریم نمیدونم چرا بستنی فروشه بستنی منو بیشتر از همه ریخت به طوری که هم خواهرم و هم بقیه متوجه شدن که بستنی من بزرگتر از بقیه س یا مثلا رفته بودم نونوایی آقایی که نونارو میداد همینطوری نونارو میذاشت هر کی نوبتشه برداره اما نوبت من که شد با دونا دستش و با حالت احترام انگار که داشت نونو به من تقدیم میکرد و میلیونها اتفاق این شکلی که قبلا در زندگی من نبوده و یا برعکسش بوده اما الان هست به خاطر همین نتایج این سوال برام پیش اومده که چرا در زمینه روابط هیچ اتفاقی برام نمیوفته حتی از لحاظ مالی و سلامتی هم نتایج خیلی کوچیکی گرفتم اما درباره روابط اصلا

        وقتی که برای این فایل کامنت گذاشتم بعدش متوجه یه ترمز دیگه در روابط شدم و اون احساس قربانی شدن هست اینکه فهمیدم من با وجود این همه خوبی و درستکاری و ظاهر خوب چرا هیچ مرد خوبی تا حالا به سمتم نیومده و دوباره یه ترمز دیگه اینکه یه آقایی هست توی محله مون که حدودا 6 سال پیش از من خاستگاری کرد بعد که من فهمیدم این آقا اهل همه جور خلافی هست بهش جواب رد دادم اما اون خیلی خیلی سعی میکرد که راههای مختلف به من نزدیک شه اما من حتی ذره ای تمایل بهش نداشتم و همیشه وجودش حالمو بد میکرد حالا بعد از اینهمه سال که خودم تغییر کردم انقدر همه چیز زندگی من تغییر کرده باز میبینم این آقا توی خیابون که منو میبینه جلب توجه میکنه و من متوجه شدم که این ترسو دارم که نکنه گولشو بخورم و حاضر بشم باهاش ارتباط برقرار کنم نمیدونم احساس میکنم این ترس باعث شده فضای فکریم به جای فرد ایده آلم به این آقا معطوف شه و این خودش عامل بازدارنده س وبعدش به این نتیجه رسیدم که باورهای مخرب من درباره روابط بیشتر از چیزیه که فکرشو میکنم اما در کل خدارو شکر میکنم که حداقل پذیرفتم که مشکل از طرف خودمه و این امیدو دارم که بلاخره به خواسته م میرسم

        به امید الله مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          صالح گفته:
          مدت عضویت: 1243 روز

          سلام به خواهر عزیزم خانم اسد نژاد

          هم کامنت اصلی شما رو خوندم هم جوابی که به اون دوستمون دادین رو

          و یه چیزی بهم گفت براتون بنویسم

          میدونم اون چیز خداونده

          و خداوند از بی نهایت طریق به بنده گانش لطف میکنه

          ما اینجا همه با هم دوست و همکلاسی هستیم باید به هم کمک کنیم اگه از دستمون کاری بر میاد

          منم دقیقا مشکلی که شما دارین رو داشتم

          مهمترین موضوع زندگیم شده بود روابط

          و به قول شما تو کانال های دوستیابی هم رفته بودم و عزت نفسم رو خورد کرده بودم

          خیلی چک و لگد خوردم تا اینکه یه روزی تصمیم گرفتم رها کنم

          تصمیم گرفتم دیگه در موردش نه کاری انجام بدم و نه حتی دعایی بکنم

          اونجا بود که خداوند وقتی تسلیم شدن منو دید دست به کار شد

          و یه شخصی رو وارد زندگیم کرد

          که خیلی راحت دستمو گرفت و منو از باتلاقی که داشتم با دستو پا زدن زیادی خودم رو غرق میکردم نجات داد

          وقتی کامنتت رو خوندم یاد پارسال خودم افتادم که چقدر شبانه روز دعا میکردم یه رابطه عاطفی داشته باشم که شریکم منو بفهمه منو دوست داشته باشه و رفیقم باشه

          امروز با خوندن کامنت شما یادم اومد که این خاسته الان تو زندگیمه گفتم هم از خداوند تشکر کنم

          و هم قوانین رو به خودم یاد اوری کنم که وقتی رها میکنی خداوند دست به کار میشه

          و هم بهت بگم خواهر عزیزم

          از استاد یاد گرفتم که برای رسیدن به خاستم هیچ تکنیک و روش و تمرین خاصی نیاز نیست

          فقط باید برای زندگی شور شوق داشته باشی

          صبح که بلند شدی شروع که لذت بردن

          شروع کن به رهایی و کیف کردن

          خاسته تو خیلی وقته منتظر به دستت برسه

          اما وقتی رها کنی اون میاد

          حتی رهایی هم نباید به این دلیل باشه که خب من رها میکنم تا خاستم بیاد

          بعد شب بشینی حساب کتاب کنی من امروز رها بودم چی شد پس

          رهایی یعنی اصلا دیگه هیچ وقت فکر نکنی بهش

          اصلا با خودت بگی میخوام تنهایی لذت ببرم از عمری که باقی مونده

          میدونم سخته ولی آجی خوبم این تنها راهشه

          باید یه رهایی از جنس تسلیم در تک تک سلول هات اتفاق بی افته تا اجازه ورود نعمت ها صادر بشه

          من نبودم که این کامنت رو نوشت

          این توسط خداوند برای تو بود

          دوس دارم یه روزی یجا یه کامنت ازت بخونم که نوشتی کنار همسر جذابت داری عشق و شادی و ثروت و سلامتی رو هر روز زندگی میکنی

          بدرود..

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            یاسمن اسدنژاد گفته:
            مدت عضویت: 1893 روز

            سلام به شما صالح عزیز

            وای خدای من شاید باورتون نشه همین دیشب داشتم کامنتارو میخوندم و با خودم گفتم خدا کنه به کامنتی هدایت بشم که کسی شرایط مشابه منو داشته و الان به خواسته ش رسیده و الان که کامنت شمارو خوندم این خدای سریع الاجابه رو بیشتر از همیشه باور کردم

            خیلی خدارو شکر میکنم

            بهتون تبریک میگم که تونستین به خواسته تون برسید وقتی که گفتین یاد یک سال پیش خودتون افتادین و الان میبینید که به خواسته تون رسیدید احساس کردم سال بعد همین موقع من هم همچین کامنتی رو برای کس دیگه ای خواهم نوشت

            نور امید خیلی زیادی در دلم روشن شد

            مهم ترین نکته ای که بهش اشاره کردین رهایی هست بله کاملا درسته این هم موضوع مهممیه که خیلی دارم روش کار میکنم و به امید الله که روزی برسه که نتایجم بزرگتر از چیزی باشه که طلب کردم

            بازم از شما ممنونم برای کامنتتون که از خیلی جهات خوشحالم کرد و ممنون از دعای قشنگی که برام کردی

            در این کامنت واقعا احساس کردم که خداوند داره از زبان صالح با من حرف میزنه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            M-A گفته:
            مدت عضویت: 1173 روز

            سلام دوست عزیز من پاسخ شما رو خوندم فقط یک سوال برای من ایجاد شده

            اینکه شما اول باورهاتون اصلاح کردید و بعد رها کردید یا اینکه با همون باور های محدود کنندتون رها کردید و تسلیم شدید؟

            من همیشه فک میکنم رهایی وقتی جواب میده که اول باورهای درست شده باشه؟

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              صالح گفته:
              مدت عضویت: 1243 روز

              سلام دوست خوبم

              بله درسته رهایی زمانی

              جواب میده که ما باور های درستی داشته باشیم

              رهایی برای من امروز در کسب کارم نیازه

              رهایی برای یک فرد بیمار در مورد بیماریش نیازه

              برای شخصی که دوست داره یه رابطه خوب داشته باشه تو اون مورد نیازه

              اگه باور های غلط ترس

              ترمز های سفت سختی داشته باشیم رهایی نتیجه ایی نداره

              رهایی در واقع اجازه دادن به خداونده برای دست به کار شدن

              وقتی ما رها میکنیم خداوند دست به کار میشه

              اما خداوند چه کاری برای ما انجام‌میده؟

              خداوند طبق تضادی که ما بهش بر میخوریم خاسته هامون رو میدونه

              و با توجه به باور های درستی که داریم خداوند به همون اندازه کارگشا میشه

              مثلا در مورد روابط من باور های داغونی دارم و همیشه یا تنهام یا ادم های نا مناسب رو جذب میکنم

              بعد از یه مدت خستگی رها میکنم

              و میگم به درک اصلا نخواستیم

              خب این رهایی در واقع کاری از پیش نمیبره

              خداوند اینجا کاری برای من نمیتونه انجام بده

              چون من ته ذهنم به خداوند نقشه راه ندادم

              و بهش نگفتم برام درستش کن

              من چطوری به خدا نقشه میدم

              با باور هام

              خداوند باور هام رو به من ثابت میکنه

              خودش که برای من خاسته ایی نداره

              بر خلاف گذشته که بهمون گفتن اگه خدا بهت چیزی نمیده چون به صلاحت نیس

              اما ما اینجا یاد گرفتیم که خداوند اینجوری عمل نمیکنه

              خداوند همونجوری شکل میگیره که ما از درون با باور هامون میسازیمش

              حالا رهایی

              وقتی یه باور قدرتمند کننده رو ساختی واقعا ساختی ها

              نه اینکه در موردش اطلاعات کسب کردی

              وقتی واقعا اون باور رو ساختی خود به خود رهایی درونت اتفاق می افته

              مثلا

              تو در مورد وعده بعدی غذاییت

              خیالت راحته که از یه جایی جور میشه نگران نهار امروز یا شام امشب نیستی

              یعنی نسبت به سیر شدن شکمت خیالت راحته رها هستی

              و خیلی اسان این خاستت محقق میشه

              هر وقت در مورد خاسته هات

              چه روابط باشه چه ثروت

              چه سلامتی

              به این حد از رهایی و خیال راحتی رسیدی

              یعنی اون باور در ذهنت نهادینه شده

              و تو اصلا بهش فکر نمیکنی

              و خداوند راحت تورو بهش میرسونه

              من خودم تو زمینه مالی این رهایی رو ندارم و هر روز نگرانم

              و تا زمانی که واقعا رها نکنم

              مثل رهایی که در مورد وعده غذایی گفتم

              ثروت سراغم نمیاد

              میدونم که وقتی یه خاسته ایی رو میخوایم و واقعا بهش نیاز داریم رها کردن سخته

              اما این تنها راه رسیدن به خاستس

              باور ایجاد کنیم

              باور باعث خیال جمعی مون میشه

              و خاسته میاد

              و در نهایت میخوام بگم رویاهامون محقق میشن اگه بیخیالشون نشیم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            محمد کرمی گفته:
            مدت عضویت: 1221 روز

            سلام دوست عزیزم

            آقا صالح عزیز

            چقدر لذت بردم از قانون رهایی که توضیح دادین و چقدر به دلم نشست ..شاید جواب سوال چند دقیقه پیش خودم باشه که داشتم از خدا درخواست کرده بودم

            که چرا من به خواستم نمیرسم و الان فهمیدم باید رها باشم باید لذت ببرم از زندگی ..

            مگه ما از زندگی چی میخوایم اگر ثروت برای حال بهتر برای شوق بیشتر پس باید با شوق بیدار شدن برای چیزی که قراره گیرت بیاد از خواب بلند شی لذت ببری و هر کاری که انجام میدی برای حال بهتر باشه و اون موقست که تو داری انرژی خوب به دنیا میدی و خواسته ما هم چیزی جز اون انرژی خوب نیست چه رابطه باشه چه ثروت

            و طبق قانون بدون تغییر خداوند از جنس همون حال خوب وارد زندگیت میشه

            دوست عزیز من الان پاشنه آشیل خودمو یعنی رهایی متوجه شدم و باید بیشتر روش کار کنم

            ممنونم ازت بابت انتقال این آگاهی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              صالح گفته:
              مدت عضویت: 1243 روز

              سلام به اقا محمد عزیز

              مرسی از توجهت

              و مرسی که گفتی ما باید با شوق ذوق از خواب بیدار شیم و منتظر خاسته هامون با عشق زندگی کنیم

              این جمله نیاز الان من بود دوست خوبم

              و مرسی از استاد که شرائطی فراهم کرد که انسانهای هم فرکانس همدیگرو پیدا کنن و اطلاعاتی بینشون رد بدل بشه که در واقع مهم ترین اطلاعات در کیهانه

              رهایی عجیب جواب میده محمد

              ما وقتی دنبال یه چیزی هستیم و پیداش نمیکنیم و بیخیالش میشیم

              فردا که نشستیم رو مبل داریم چایی میخوریم میبینیم عه اون گوشه افتاده

              این کار جهانه که تو خاستت رو بده و براش زور نزن اینور اونور رو نگرد بشین چاییتو بخور من برات پیدا میکنم

              این کار انرژی هاست

              منتها ما با بزرگ شدن و ذهن منطقی

              همیشه در مورد مسائل مالی یا سلامتی یا روابط

              میپرسیم خب از کجا

              چطوری

              توسط چه کسی

              ما در مورد خاسته های کوچیک رها هستیم

              و راحت بدست میاریم

              اما اگه بتونیم این جنس از بیخیالی به قول استاد علی بی غمی رو همیشه همه جا داشته باشیم جهان اونوقت گوش به فرمان ماست

              ما بچه بودیم یه اسباب بازی رو میدیدیم با تمام وجود میخواستیمش و پدر یا مادرمون دستمون رو میکشیدن و میبردن مارو و میگفتن نه پول ندارم فعلا

              ما چیکار میکردیم

              ما غصه نمیخوردیم

              ما زندگی میکردیم

              ما فراموش میکردیم

              و به طرز جادویی چند وقت بعد اون وارد زندگیمون میشد

              هرچی بزرگتر شدیم و یاد گرفتیم روی خاسته هامون قفلی بزنیم کار رو خراب کردیم

              چسبیدن به خاسته در واقع اعلام این فرکانس به جهانه که من حالم خوب نیس میخوام داشته باشمش تا خوب شم

              جهان هم به کسی که حالش خوب نیس

              حال بد بیشتری عطا میکنه

              رهایی خاسته این فرکانس رو میفرسته که من حالم خوبه من خوشحالم از زندگی و برای خوشحالی بیشتر اون خاستمم میخوام

              و کار جهان اینه که به کسی که حالش خوبه

              خوبی بیشتر عطا کنه

              بدرود دوست خوبم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          نگار گفته:
          مدت عضویت: 2149 روز

          دوست قشنگم

          چ خوب ک ی ترمز دیگه رو پیدا کردی

          این حس قربانی بودن من داشتم و هنوزم ی جاهایی خودش نشون میده

          ولی چون شناختمش میتونم زود مچش بگیرم

          سالها با اینکه ازدواجم با عشق بود

          احساس قربانی بودن داشتم

          که کیلومترها از خانواده ام دورم

          سالی ی بار میتونم برم بهشون سر بزنم

          جون بکنم تا دخل و ب خرج برسونم و قسط رد کنم

          احساس اینکه همسرم قدرم نمیدونه

          و اینقدر ادامه دار شد

          که فرزندم اوند این حس کاملتر کرد

          ی بچه بد قرق

          که مرتب نق میزد

          ساعتها گریه میکرد و من خودم درمونده و قربانی میدیم

          نمیدونستم که با افکارم دارم اینا رو جذب میکنم بیشتر و بیشتر

          و حقیقتا از حس قربانی بودن و دلسوزی و ترحم دیگران لذت میبردم

          ولی الان اگاه شدم

          من خودم زندگیم میسازم

          من قربانی نیستم

          دوست عزیزم

          ی چیزی ک الان ب ذهنم اومد که برات بنویسم اینه

          ب خواسته ات ( داشتن رابطه عاطفی) نچسب

          احساس کردم چسبیدی بهش

          رها کن و از وجود خودت و لحظه حال لذت ببر

          هر روز صب ب خودت بگو

          فقط برای امروز

          میخوام فقط ب زیبایی های خدا، زندگیم، شهرم، مردم…. توجه کنم

          فقط برای امروز

          و فرداش دوباره اینکار انجام بده فقط برای همون روز

          ( جز تمرینات یکی از فایلهای رایگان)

          و اینکه میتونی ویژگی های مدنظرت از فرد مقابل بنویسی

          بابت اونها شکر گزاری کنی

          و البته سعی کنی ویژگی های اخلاقی مثبتت تقویت کنی

          یعنی جوری که خودت لایق تحربه رابطه با فردی بدونی که ویژگی های مورد نظرت داره

          فایل رایگان

          داستان هدیه تولدم

          عالی سرچ کن، پر از نکته اس که بنظرم میتونه کمکت کنه

          خواستم لینک براتون بدارم، متاسفانه لینک اشتراک برام باز نشد

          موفق باشی

          و خبرای خوب ازت بشنویم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            یاسمن اسدنژاد گفته:
            مدت عضویت: 1893 روز

            سلام دوباره به شما دوست عزیز

            صمیمانه ازتون سپاسگذارم که تجربه خودتون رو در اختیار من گذاشتین و فایلهایی که معرفی کردین و راهکارهایی که بهم دادین

            شاید باید بیشتر روی موضوع رهایی کار کنم چون به جز شما هم یک دوست دیگه به این نکته اشاره کردن

            شاید رسیدن به این خواسته خیلی راحتر از چیزی باشه که من فکر میکنم شاید باید به خودم بگم:

            آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

            یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    امیرحسین روشنگر گفته:
    مدت عضویت: 1745 روز

    سلام من قبل گوش دادن به فایل خواستم بنویسم من با درک قانون ورودی مالی قطع وصل میشد و با فکر کردن فهمیدم که من بسیار زیاد این ترمز در ذهن من هست کار پول نیست پول دراودن سخته و این افکار دیدم ارتباط شدیدی داره با نتایج مالی یویوی من و استاد دوره شیوه حل مسله میگه همچی سادس اما ذهن میخواد بیاد سخت کنه کار با ضبط کردن صدای خودم باور درست این موضورو و پیدا کردن نشانها و مثالها دارم روش کار میکنم با تمرکز 2 روزه و از هون روز اول نشانها اومد پولهای کوچیک و خدارو سپاس گزارم کردم که ایرادو پیدا کردم فهمیدم بزرگترین پاشنه اشیل من همین باور فراوانی کار نیست پول نیست هست و وقتی ادم ایرادو پیدا میکنه 90 درصد راهو رفته 10 درصدس تکرار تمرین و استمراره.

    واقعا باور ساختن سخت نیست فقط رازش ادامه و تکرار هروز اون باوره که داری ازش میخوری من واقعا با این نگاه تمام مشکلاتمو حل کردن و خداوندم همیشه هدایتم کرده به جوابهای ساده ک جلو چشمم بوده.من خیلی روابط توی زندگیم مهم بود حتی از پول مهمتر و فهمیدم راز روابط عاشق بودن خودت و خدای خودت هست و دیگ خلا نداری و باعث جذب انسانهای مناسب به زندگیت میشه البته یکسال طول کشید بره توی وجودم ولی هروز کار میکنم روش و الان چند روزه انگیزم برا پول ساختن زیاد شده و با توجه با اموزشهای استاد از خودم سوال کردم و وقتی ادم سوال درستی بکنه قلبش جوابو یهش میگه و با همین تمرین ساده تکرار اون باور و پیدا کردن شواهد اون باور اروم اروم باور عوض میشه البته که در طول مسیرهم نتایج میاد و ادم انگیزش بیشتر میشه ادامه بده…

    واقعا خداروشکر برای اگاهی سپاس گزارم استاد عزیز و مریم عززیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  7. -
    فائزه پیریایی گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    سلام به شما استاد عزیزم و دوستان ارزشمند..

    من با برخورد به تضادهایی مثل اینکه هربار برای بیرون رفتن از خونه و وقت گذروندن با دوستانم علی رغم اینکه 25سالمه و استقلال مالی هم دارم باید کلی با پدر و مادر و برادرهام بحث کنم ک کجا میرم کی میام حق ندارم شب با دوستام بیرون برم مسافرت با دوستام نباید برم و کلی دعوا…

    بالعخره این خواسته در من واضح شد که من باید مستقل بشم

    راستش استاد این فایل امروز و الگویی ک امروز ب ما دادین رو من خیلی بهش نیاز داشتم

    تا حالا چندبار از این قانون گاز و ترمز برای رسیدن به خواسته هام استفاده کردم،

    مثل وقتیکه از شهرستان خاستیم به تهران مهاجرت کنیم،یا مثل زمانیکه من از یک بیمارستان توقف طرح زدم و تونستم با پیداکردن باورهای غلطم(ترمزها) و ساختن باورهای درست بجای اونها به یک بیمارستان عالی برم و اونجا ادامه‌ی طرح پرستاری‌ رو بگذرونم

    چقدرر درست میگین ک وقتی آدم ترمزهاشو پیدا میکنه و پاشو از روی ترمز برمیداره و جای اونها باورهای جدید میسازه چقدررررر راحت به خواسته‌ش میرسه

    من اینو واقعن درک کردم،تجربه کردم

    یادمه چقدر برای هدفهایی ک بالا گفتم نوشتم و فککردم و تونستم اون باورهای غلطی ک داشت مانع رسیدن به خواستم میشد رو پیداکنم و اومدم جلوی هرکدومشون باورهای جدید و درستشو نوشتم و با توجه و تجسم و احساس خوب در زمانی کوتاهتر از اونچیزی ک فکر میکردم و خیلی راحتتر بهشون رسیدم

    خدایاشکرت،اما باز انگار یادم میره ی وقتایی

    الان من خواسته ام مستقل شدنه

    میخام که جدا از خونواده و تنها زندگی کنم

    راستش انقدر تضادهای اخیرم در این زمینه بولد بود ک نمیشد این وضوح خاسته رو نادیده بگیرم

    اما بنظرم ترمزهای من در این زمینه چیاست؟!

    چی باعث شده ک تاالانشم جدا نشم و بخام ی فضای سمی رو تحمل کنم

    1.آیا اینکه آدم از خونوادش جدا زندگی کنه واقعن کار درستیه؟اصن ب صلاحمه؟؟؟

    2.اگه جدابشم میتونم از پس خودم بربیام!

    آیا من انقدر قوی هستم ک تنها بتونم زندگی کنم؟نکنه مامان بابام راست میگن ک من هنوز یه بچه ام ک نمیتونه از پس کارای خودش بربیاد!

    3.اگه جدا زندگی کنم مردم(فامیل) چی میگن!

    میگن وای چ دختری….

    4.نکنه اگه جدا بشم این تهدیدهایی ک خونوادم میکنن مثله اینکه میان محل کارم آبرومو میبرن واقن انجام بشه!اونموقع بقیه چی میگن!

    استاد درست مثله زمانیه که میخای طلاق بگیری ولی ترس‌هات نمیذارن

    و مثل خیلی از آدمها بخاطر بی ایمانی محض،با بهونه بخاطر آبروم،بخاطر بچه‌هام،به خاطر حرف مردم و… سالها توی رابطه اشتباه میمونی

    من میدونم ک اگر میخام به خواسته ام برسم باید از زاویه ای ب شرایط الانم نگاه کنم ک احساس بهتری بهم بده،نباید بجنگم با خونوادم

    خب به طبع کلی خوبی دارن ک میشه به اونها توجه کرد

    باید باورهای درست بسازم

    من یه آدم قوی و مستقلم ک همیشه تحت حمایت و هدایت خدا هستم

    حرف مردم کوچکترین تاثیری در زندگی من نداره

    به صلاحمه یا به صلاحم نیستی باور اشتباهه،من اول به خاسته‌م میرسم،تجربه‌ش میکنم بعد راجب اینکه دوسش داشتم یا نه نظر میدم

    تا وقتی به چیزی نرسی نمیتونی ازش بگذری

    این تجربه باعث میشه من بزرگتر بشم خودم و توانایی هامو بیشتر بشناسم،و قطعن واسه منی که میخام مهاجرت کنم تجربه مدتی جدا زندگی کردن از خانوادم واسم لازمه پس بهش مثله یه فرصت رشد در مسیر تکاملم نگاه میکنم

    استاد ممنون از این موضوع بینظیری ک امروز گذاشتین روی سایت

    کاش یادمون نره این قوانین ثابت خداوند رو ک وقتی بهشون عمل میکنی خیلی آسونتر از چیزی ک آدم فکرشو میکنه بهت نتیجه و جواب میده

    من دارم توی این نتایج زندگی میکنم

    ولی انسان فراموشکاره و این لزوم استمرار در یادآوری قوانین رو نشون میده

    خداروشکر برای این سایت بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    امید آریا گفته:
    مدت عضویت: 2811 روز

    سلام و وقت بخیر احوال شما

    من توی چندتا مسئله دقیقاً به همین نوع مشکلات خوردم

    که یا بیخیال کار شدم – یا به چیزی که میخواستم نرسیدم یا این که خیلی کند جلو رفته خیلی خیلی حلزونی

    اولین و مهم ترین موضوع خواسته و هدف اصلی زندگیم : رپ

    من یه رپکنم یا به اصطلااح خارجی ها رپر، از 13 سالگی هدفم بوده الآن 28 سالمه تو دفترم نوشته بودم با جزئیات و… اما متاسفانه یه سری باورهای غلط داشته م مثلاً نکنه بی دین و ایمون بشم، برم جهنم و… یا مثلاً برای آهنگ خوندن باید با آهنگساز خوب کار کرد و اونم قیمتش بالاست، از رپ فارسی تو ایران نمیشه درآمد به دست آورد، هزینه پخش بالاست نکنه بگن مثل فلان خواننده میخونه و… حالا شما این ها رو ببین با این که دوتا آهنگ هم دادم که بازخورد خوبی داشت مخصوصاً اولی، دومی هم خوب بود ولی باز اولی بهتر بود

    سر همینا رفتم سراغ این که یه جا کار کنم پول دربیارم خرج موزیک کنم

    حالا یه نکته ای هست که یه سریا با بیت (beat) دانلودی آهنگ دادن و پخش کردن و مطرح شدن مثل معین زد

    حالا وارد مئله دوم زندگیم میشیم : درآمد

    اما از نظرم پولی که در میاوردم کم بود وزارت کاری بود و به هیچی جا نمیرسید کلی جا هم کار کردم تا این که پایان سال 99 با یکی از دوستام یه سایت فروشگاهی راه انداختیم (خودم طراحی سایت بلدم) ولی این هم خیلی کند پیش رفت یه تایمی که بابت طراحی رفت که هیچ بعد بحث مجوزها اومد وسط که اینماد و ساماندهی رو راحت گرفتم ولی نماد کسب و کار مجازی (پروانه کسب) به کلی دردسر خوردیم روی سند خونه اگه میگرفتیم بحث مالیات وسط بود و دردسر داشت باید یه جا اجاره میکردیم که از مرکز رشد دانشگاه اجاره کردیم و بعد واحدها کد پستی نداشت 2ماه دوندگی کردیم و آخر گرفتیم و درخواست پروانه کسب دادیم دوباره بعد یه خیلی صبر و دوندگی اونم اسفند پارسال بهمون دادن ولی هنوز نماد سایت رو ندادن میگن سیستم خرابه و الآنم گیر یه مقدار سرمایه اولیه م برای این که راحت تر خرید و فروش کنم

    و متاسفانه یه باور غلطی که داشتم توی این موضوع این بود که من دارم درست کارم رو انجام میدم ولی سیستم اداری نه

    خب من طراحی سایت بلدم و کارم قد خودم خوبه بهتر هم میتونه بشه ولی پروژه نمی تونم خوب بگیرم چون یه سری باور غلط دارم درباره ش مثلاً همه زنگ میزنن قیمت بگیرن و تهش کار رو میدن به یکی ارزون تر، مشتری دنبال کار با کیفیته ولی میخواد براش ارزون دربیاد و پول نمیده حتی مورد هست واسه یکی طراحی سایت کرده بودم 4 ساله دارم پیگیری میکنم پولش رو بده و هنوز نداده

    و مسئله سوم زندگیم – روابط

    مختصر بگم یا یکی رو میخواستم که منو نمیخواست که بلاخره فهمیدم نمی تونم کاری کنم که طرف منو بخواد و باید بیشتر درگیر خودم بشم تا یه آدم مناسب رو خدا سر راهم قرار بده وقتی هم که اون آدم رو سر راهم قرار داد انقدر باور محدود کننده یا ترمز داشتم درباره ش که آخرم نرسیدم بهش با این که همدیگرو دوست داشتیم و قلباً میخواستیم همو 3-4 صفحه ترمز نوشته بودم و هر موقع که میخواستم برم خواستگاری نمیشد

    و متاسفانه کلی در این رابطه باورهای محدود کننده مسخره داشتم مثلاً اگه گیر بده چرا رپ میخونی، تو که درآمدت زیاد نیست کارمندیه، ماشین نداری، فامیلش اینو بگه و…..

    و در آخر من رد شدم و کسی بهش رسید که فقط یه پراید داشت یه سربازی رفته بود و حقوقش 2 میلیون از من بیشتر بود

    این مسئله سربازی هم خیلی رو مخم بود چون پدر دختره رو سربازی حساس بود و من نمیخواستم سربازی برم اصلاً

    به هر حال اینا رو ننوشتم که ناله بزم

    من خیلی از این جور مسائل ضربه خوردم و مثل یه فنری هستم که حسابی فشرده شده زیر یه سنگ و کافیه این سنگ برداشته بشه تا بتونه تا اوج آسمون بپره

    فقط دنبال اینم بتونم سنگ رو بردارم از رو خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    آرزو کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    سلام ب استاد و مریم عزیزم

    خدارو هزاران بار بخاطر وجود پربرکتتون شکر میکنم

    در رابطه با سوال اول باید بگم که هر چی فکر کردم یادم نیومد که هدفی رو میخواستم و براش تلاشم کرده باشم و بهش نرسیده باشم اگرم ب خواسته ای نرسیدم حتما بی انگیزگی و نداشتن شور وشوق بوده

    اما مثالای زیادی دارم از هدف هایی ک با تمام وجود خواهان رسیدن بهشون بودم و بهشونم رسیدم

    اولیش این بود ک من همیشه توی مدرسه جزو شاگردای درس نخون بودم از ابتدایی تا اخرین سال راهنمایی و خیلی حسرت شاگرد زرنگارو میخوردم و فکر میکردم اونا حتما یه فرقی با من دارن یا کلا ذاتا باهوش ترن تا اینکه وارد دبیرستان شدم و سال اول باینکه خیلیم اهل درس خوندن نبودم سرصف اسمم و ب عنوان شاگرد سوم کلاس خوندن اقا مارو میگی یه لحظه زمان و مکان و کامل از دست دادم‌گوشام شروع کرد ب زنگ زدن هرچی صدام میکردن دیگه نمیشنیدم و از اون روز بود ک چنان قدرت و اعتماد بنفس بالایی گرفتم که تا اخرین روز تحصیلم توی دانشگاه شاگرد ممتاز کلاس میشدم و هر کسی هر جای درس رو نمیفهمید میومد پیش من ک براش توضیح بدم و این اتفاق زمانی برای من افتاد ک الگو دیدم بارها و بارها برای خودم شاگرد سوم‌شدنم رو یاد اوری کردم و ازش قدرت گرفتم واسه شاگرد اول شدن واسه فعالیت های دیگه توی مدرسه واسه سرصف رفتن و ب نامه اجرا کردن

    یه هدف دیگه ای ک من تونستم بهش برسم بخصوص با کمک اموزهای شما استاد جان

    رشد عالی پیج اینستگرامم در زمینه کاریم بود

    وقتی همکارای خودمو میدیدم که چقدر معروف و موفقن توی کارشون و همه توی دنیای مجازی میشناسنشون تجسمم میکردم ک اگه منم مثل اینا انقدر توی کارم رشد کنم چقدرررر ادم خفن و موفقیم و همیشه میرفتم پیجاشونو میدیدم و توی دلم تحسینشون میکردم تا زمانی که همراه اشنایی با اموزه های شما تصمیم گرفتم ک منم فعالیتمو توی اینستا شروع کنم استاد اینم بگم قبلش کلی تلاش کرده بودم و ب در و دیوار زده بودم خودمو همه راهای تبلیغاتی و کلیپایی ک ترند میشد و هرچیزی ک میگفتن باعث دیده شدن پیجت میشه رو انجام دادم ولی دریغ از یه پله بالاتر رفتن

    خلاصه فعالیت درست و توحیدی من توی پیجم وتولید محتوا در زمینه ای ک عاشقش بودم (دنس) همراه با کار کردن من روی باورهام شروع شد و کمتر از یک سال پیج من از صفر به 100 رسید با یه رشد تساعدی باور نکردنی مشتری هایی ک از داخل و خارج کشور میومدن از جاهایی ک اصلا ب عقلم نمیرسید و فیلمای توی پیجم بازدیدای میلیونی میخوردن این در حالی بود ک من فقط روی باورهام کار میکردم و اصلا دیگه ب راهای رشد پیج و دیده شدن و معروف شدنه اصلا فکر نمیکردم و برامم مهم نبود خدا خودش شده بود همه کاره کسب و کار من حتی یادمه چند نفری بودن ک همزمان باهم میخواستیم پیجمونو توی اینستا رشد بدیدم و کلی دورها و سمینارای مربوط به اینستگرام رفته بودن بعد از یه مدت ک پیج منو دیدن مبهوت مونده بودن ک تو مگه چیکار کردی ک انقدر رشد کردی ولی ما هنوز همونجوری موندیم

    اما من ک میدونستم از کجا داره اب میخوره

    خدا بود ک داشت همه کارای منو میکرد من ک همون ادم قبلی بودم باهمون فیزیک و توانایی فقط داشتم روی باورهام کار میکردم

    استاااااد یکی دیگه از هدف هایی ک خیلی رسیدن بهش برام مهم بود فعال کردن درامد زایی کانال یوتیوبم بود اونم از ایران ک فیلتره ک باید حتمااااا یا یه دوستی میداشتم خارج از کشور ک زمانی ک شروع کردم ب فعالیت اصلا دوستی نداشتم یا باید میدادی ب یسری شرکت ها ک نصف درامدتو برمیداشتن واسه خودشون خیلی برام مهم بود یوتیوبم ب درامد زایی برسه چون با قانون اشنا شده بودم ومیدونستم ک همه چیز باورهای منه و تحریم بودن و نداشتن دوست خارج از ایران بهانست همه چیز برای من تعقییر میکنه و بطرز راحتی مثل هلو بپر تو گلو این اتفاق برای یوتیوب من افتاد و خداوند منو با یکی از دستانش نیمای عزیز ک ایتالیا زندگی میکنه اشنا کرد و وقتی ازش درخواست کردم با کمال میل و روی باز پذیرفت و همه کارای مربوط ب حساب گوگل ادسنس و یوتیوب منو انجام داد و من یوتیوبرم شدم این در حالی بود ک چندتا از شرکتا ب من میگفتن تو کانالت چون اهنگ کپی رایت داره دیگه نمیشه کاریش کرد و مرده ب حساب میاد

    اما من قانون هارو باور نکردم من خورم دارم میسازم هر چیزی رو ک میخوام با دیدن الگوها و همکارام ک توی زمینه کاری من چقدر موفق بودن یوتیوبر بودن پس منم خواستم و بارها و بارها ب ذهنم نشون دادم ک اگه اون تونسته منم میتونم کلی توی زمینه کاریم رشد کردم گفتن نمیشه توی ایران کارت مجاز نیست میگیرنت نمیذارن فعالیت کنی اما ب قول استاد توی جلسه یک قدم هفت وقتی تو توی مدار خوبی ها باشی اصلا شرایط و اتفاقات و ادمای بد تورو نمیبینن آقا اصلا نمییییییبیننت ب تو دسترسی ندارن

    وخیلی مثالای دیگه دارم ک دیدم ک کسی تونسته و رفتم و انجامش دادم اما این مثالای بالا جزو اتفاقاتی بود ک قبلا برام رویا بود

    و من ب راحتی بهش رسیدم

    خداروهزاران مرتبه سپاس از شما بهترین استاد دنیا و مریم جانم ک چقدر عالی دارید قانون رو ب ما یا میدید

    خیییلی دوستون دارم و مطمعنم ک بزودی از نزدیک کلی بغلتون میکنم

    کلی ماااااااچ وبوس و عشق بهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3818 روز

      آرزوی عزیزِ زیبارو و توانا

      لذت بردم از خواندن کامنتت و اینکه میدونی چراا نتایجت با دیگرانی که با خودت شروع کردند متفاوت

      خداروشکر میکنم که دستای خدا را باز گذاشتی، خیلی چیزها به نام قوانین یوتیوب را باور نکردی هدایت سدی به انجام کار درست در زمان و مکان مناسب و این فوق العاده است باید خداروشکر کرد برای این هدایت برای این درک برای این لحظه.

      میدونی که ؟

      .

      .

      عاشقتومم موو کاکو ( چشمک )

      پیش به سوی شادی و دیونه بازی بیشتر، یوهوووو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1893 روز

      سلام به شما آرزوی عزیز

      خیلی بهتون تبریک میگم به خاطر موفقیتهاتون

      بین کامنتهایی که تا حالا خوندم شما اولین کسی هستین که گفتین به هر چیزی که میخواستین رسیدین به هرچیزی که رویا بوده براتون رسیدین و این در من احساس خوب و امیدهای جدیدی ساخت

      این باور که میشود

      براتون آرزوی موفقیتهای بیشتری میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نیلوفر قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 1142 روز

      آرزو عزیز هروقت ایمیلی دریافت میکنم برای فعالیت شما سریع میپرم تو سایت تا ببینم چی نوشتی

      چون بین تمام دنسر هایی که میشناسم

      شما به ساده ترین شکل داری درامد کسب میکنی

      بهترین باور هارو داری

      و زیبا ترین اندیشه

      چقدر کیف میکنم شما رو میبینم

      گاهی به پیج شما سر میزنم و از سادگیش لذت میبرم

      اونوقت خیلی از دنسر ها گروه میزنن فیلم های انچنانی با نوشتن داستان هزارتا اضافه کاری میگیرن و هزینه میکنن و ویدیو ها در حد تیزر های فیلم های هالییوده

      اما دریغ از کوچک ترین نتیجه مالی با اینکه خیلی هم توانا هستن

      اما شما بی نظیر هستی

      چون هیچکس رو نقد نکردی

      من‌میدونم تفاوت شما با اون هایی که نتیجه نگرفتن مخصوصا تو حوزه رقص و هنر چیه

      شما مثل دیگران کسی رو نکوبیدی و تحسین کردی

      چقدر این اخلاق شما زیباست

      من خیلی تو جمع دنسر ها بودم

      که البته الان نیستم و دیدم چقدر دارن همه رو میکوبن و ایراد میگیرن و مسخره میکنن !!!!

      و با این مقایسه متوجه میشم چقدر قانون درست عمل میکنه

      و نوش جانتون این نتایج شما

      شما دوست داشتنی ترین هنرمند و توحیدی ترین هستی :)

      کامنت های شمارو که میخونم پر از ذوق و انگیزه و امید میشم

      پر از لذت

      چقدر تحسین برانگیز هستید

      خدا موفقیت روز افزون به شما بده

      و به امید روزی که منم بیام راجب اینکه به تمام خواسته هام رسیدم صحبت کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آرزو کریمی گفته:
        مدت عضویت: 1694 روز

        سلام به دختر خوش سیماو خوش انرژی خودم چقدر عکس پروفایلت بهم حس خوب میده

        یکسالگیت رو بهت تبریک میگم نیلوفر جاااان

        و همچنین دوره عزت نفس مبارک باشه ایشالا کلی نتیجه های خفن ازش بگیری

        در رابطه با جو حاکم بین مربیا خب راستش من چون فعالیت کاریمو همزمان با کار کردن روی خودم شروع کردم هیچ وقت بینشون نبودم و همیشه تا تونستم تمام تمرکزم روی خودم بوده فقط و اگه همکاری رو میدیدم ک خیلی از من موفق تره کلی انگیزه میگرفتم و خوشحال میشدم چون اون مربی اینده منی بود ک داشتم روی خودم کار میکردم و یه الگوی خیلی خوب برام ب حساب میومد من همیشه توی دعاهام از خدا میخوام که بهترین هنر جوها و مشتری هو رو برام بفرسته بخصوص از نظری اخلاقی و خوش انرژی بودن خودت از فضای سمی اینستگرام باخبری ک چجوری کامنت تخریب و توهین میزارن

        اما اینو بهت بگم ک همیشه هر کامنتی زیر پست های من اومده فقط تحسین بوده و حال خوب و کلی برای اینکه حالشون و خوب میکنم برام دعا میکنن توی مدار خوبی ها حتی توی فضای اینستا هم ک باشی خوبیاش ب سمتت میاد

        به قول محمد رازی(یکی از دوستای عباس منشیم)میگفت تو حتی کیفیت فیلمایی هم ک میزاری داغونه

        و همه اینا نشون میده ک موفقیت و ثروت چیزی فراتر از شغله جدیدا خیلی دارم این باور رو حس میکنم ک موفقیت مالی و ثروت فقط یه انرژیه هیییییچ ربطی نداره ب اینکه دوربین من ایفون 14 باشه یا فلان لباس تنم باشه موقع ضبط یا حرکت عجیب غریبی برم

        فقط میگم خدایا الان چ اموزشی بزارم گفته میشه و من با ساده ترین لباسام و گوشی دستم و سه پایه قشنگم فیلممو ضبط و پست میکنم و میگم خودت این اموزش رو فقط ب دست اون دسته از ادمایی برسون ک به شادی و حال خوب و یادگیری این حرکت نیاز دارن

        نیلوفر زیبای من ممنون از کامنت پراز عشق و حال خوبت ممنون از اینکه باعث شدی دوباره موفقیت هامو مرور کنم

        کلی بوس و بغل تقدیم تو باد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          نیلوفر قاسمی گفته:
          مدت عضویت: 1142 روز

          ارزوی عزیزم

          چقدر حرفای نوید بخشی به من زدید

          چون من خیلی شک داشتم

          که تو اینستاگرام که انقدر فضای مسمومی داره ادامه بدم یا نه

          اما الان میبینم که شما این حرفارو انقدر قشنگ زدید راجب کارتون تو اینستاگرام قلبم واقعا تپید واسه این باور شما به قانون فرکانس

          و اینکه مرسی به خاطر تمام این حرفای زیباتون من خیلی خوشبخت هستم که تو حوزه کاری خودم با یک فرد موفق مستقیم در ارتباطم و میتونم باور هاش رو شناسایی کنم

          از ته قلبم واست بهترین ها بهتتتترین های بهترین رو میخوام ارزوی عزیز و مهربان :))))

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ایمان بابایی گفته:
      مدت عضویت: 1730 روز

      سلام آرزو ی عزیزم

      اون جمله ی استاد که نوشتی وقتی در مدار درست قرار داشته باشی آدم ها و اتفاقات بد به تو دسترسی ندارن وقعا تکونم داد و سوزنم روی اون جمله گیر کرد و وقتی به خودم اومدم دیدم چندین دقیقه داشتم بهش فکر میکردم .

      تحسینت میکنم تورو و بی شک با همین حس و حال خوب و انرژی عالی اتفاقا و شرایط خوشگلی برات رقم میخوره تو از اون نمونه افرادی هستی که داری سوت زنان تو جاده ای که دورش پره درخته ادامه میدی و کیف میکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3438 روز

      سلام آرزوی عزیز ….تبریک بهت میگم برای موفقیتهات میشه بگی چه باورهاییی ساختی و بیشتر روی چی کار کردی برای رشد پیجت ؟؟؟؟ بیشنر روی چی کاری کردی هم توی پیجت هم یوتیوب چون منم این خواسته رو دارم ولی توش موفق نبودم ….مممنونم عزیزدلم برای پاسخت پیشاپیش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نیلوفر آبی گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جون عزیز.

    سلام به دوستان هم‌فرکانسی عزیز

    استاد جان خیلی ممنون و سپاسگزارم بابت آپدیت این دوره بینظیر‌. دوره کشف قوانین اولین دوره‌ایه که من اواخر سال 1401 تهیه کردم و فقط 5 جلسه اولشو گوش دادم و تا حدی که درک کردم بهشون عمل کردم‌ واقعا تو این مدت دیدم که ذهن من چقدر قدرتمنده و یسری اتفاقات دلخواهمو خلق کردم‌. حتی اتفاقای نادلخواهی که برام مبوفته رو متوجه میشم که خودم خالقشون بودم‌ و این باعث میشه که دیگه سر خدا غر نزنم و کم نیارم.

    استاد جانم و مریم جون عزیز بی نهایت ازتون سپاسگزارم بابت آپدیت این دوره بینظیر.

    من با این دوره فردی که قبل از تهیه این دوره دیده بودم رو جذب کردم، ایشون اوایل سال پیشنهاد آشنایی دادن. با هم آشنا شدیم و حتی اتفاقایی که بینمون میوفتاد رو خودم خلق میکردم و بیشترش مطابق خواسته خودم بود‌. من بابت این رابطه خیلی خوشحال بودم و مدام از خدا سپاسگزاری میکردم تا اینکه همچی فرو ریخت و به دلیل غیرمنطقی(ترس از گذشته‌ش) با اینکه همچنان ایشون ته دلش میل به ادامه داشت، همچی رو خراب کرد و با دوستی کات کردیم.

    اون شب من رشد بزرگی رو درونم حس کردم، اون اتفاق موجب شد من خدارو درونم بیشتر حس کنم که داشت تو قلبم باهام حرف میزد و نشونه‌های خوبی میفرستاد و میگفت نترس به من تکیه کن دست تو دست من بیا ببین برات چیکار میکنم. منو برد به مسیر توحیدی، قرآن دستم داد و الان مدتیه هرشب دو صفحه معنی قرآن میخونم و باهاش عشق بازی میکنم.

    اون اتفاق منو به خواستم نرسوند ولی یه رشد بزرگی درونم ایجاد کرد. که مطمئنم برای رسیدن به رابطه دلخواهم نیاز داشتم اول به خدای خودم نزدیک بشم.

    چند روزیه با آقایی آشنا شدم ویژگی‌های خوبی داره منتها ایشونم با من همراستا نیست دیروز حسی بهم گفت ازش دوری کنم و نشونه‌هایی برام اومد، وقتی اینکارو کردم نشونه‌هاشم دیدم و مطمئنم کار درستی کردم.

    درمورد جذب ایشون هم باید بگم خودم جذبش کردم و خودم فرکانس‌هایی رو ارسال کردم که همچین فردی سمتم اومد‌. و الان میفهمم فرکانس‌های غلط میفرستادم. من تقدس عشق رو فراموش کرده بودم، با اینکه عشق پاک و خالص میخواستم ولی فراموشش کرده بودم و خودمو لایقش نمیدونستم. آشناییم با ایشون به یادم آورد که هدف من از رابطه یچیز دیگه بود ولی من فرکانس‌های غلط میفرستادم!

    بخوام به سوالا پاسخ بدم ؛

    سوال1) جذب رابطه عاطفی عمیق و سرشار از عشق و احترام با وابستگی کم.

    این خواسته چند سالمه، با اینکه خیلی بهش فکر میکنم و خواستمو مشخص کردم و براش انگیزه و ذوق دارم اما هنوز بهش نرسیدم. یه وقتایی هم نسبت بهش کاملا رها بودم ولی باز نتونستم فرد مناسب رو جذب کنم.

    تو این مدت افردا زیادی اومدن سمتم ولی هیچکدوم اونیکه میخواستم نبودن و هرکدوم به دلیلی حذف شدن.

    سوال2) من بیشتر دوستام وارد رابطه دلخواهشون شدن و ازدواج کردن. یکی از دوستامم که تا چند ماه پیش سینگل بود، نامزد کرده. یکی از دوستام از 11 سال پیش وارد رابطه دلخواهش شده، کاملا رها و خیلی بی‌منطق وارد اون رابطه شده بود ولی ته اون رابطه به عشق قشنگی رسیدن و 3ساله باهم ازدواج کردن‌. دوستام انقدر راحت و با همون دومین یا سومین نفری که اومده سمتشون اوکی شدن و رابطه دلخواهشونو ساختن. ولی من تو این چند سال با کلی پسر آشنا شدم ولی همشون درحد آشنایی باقی مونده و هیچکدوم اونی نبوده که میخواستم.

    سوال3) من درمورد رابطه واقعا ترمزهای زیادی داشتم که به مرور ناخودآگاه حذفشون کردم، الانکه تو این مسیر هستم متوجه میشم چقدر ترمز داشتم. اما الانم صددرصد ترمزهایی دارم که منو از رابطه دلخواهم دور کرده.

    یکی از ترمزهام فکر میکنم احساس لیاقته، من باید اول خودمو لایق عشق پاک و خالص بدونم. تا بتونم کسی رو جذب کنم که عاشق خود واقعیم باشه، و خواسته بیجا ازم نداشته باشه. و نباید به هر خواسته‌ای بله بگم و انجام بدم. اگه طرف واقعا منو بخواد(چون من لایق‌ بهترین‌ها هستم) با شنیدن کلمه “نه” از من، نمیذاره بره و درکم میکنه و میمونه و حرفامو میشنوه. من این باورو باید درونم ایجاد کنم و در برابر خواسته طرف راحت کوتاه نیام‌.

    من لایق رسیدن به عشق پاک و خالص هستم چون این رویا رو خدا از سالها پیش به دلم انداخته، منو از مسیرهایی تا اینجا آورده. وقتی اومدم اینجا پس یعنی به خواستم خیلی زود میتونم برسم، پس خودش هدایتم میکنه که ترمزامو بردارم.

    یه ترمزم که الان کمرنگتر شده ولی هنوزم هست، اینه که پسر خوب کمه‌. تازه اگرم خوب و سالم باشه، پسر هم‌انرژی و هم‌راستای خودم کمه. یعنی باور ندارم که بتونم کسی رو پیدا کنم که طرز فکرش مشابه خودم باشه. همین باعث شده که آدمای نامناسب و نامشابه رو جذب کنم. درصورتی که قانون انرژی‌ها میگه آدمای هم‌انرژی همدیگه رو جذب میکنن‌.

    من تو دوستی‌هامم دیدم، الان صمیمی‌ترین دوستم باهام هم‌انرژیه و همیشه کلی حرف داریم باهم و از بودنمون باهم لذت میبریم‌. من این دوستمو زمانی جذب کردم که شخصیت‌هامون خیلی متفاوت بود و دوستیمون آروم آروم شکل گرفت. الانکه فکر میکنم میفهمم که یچیزی یه تشابهی درون ما بوده که مارو به سمت هم جذب کرده.

    پس در مورد رابطه دلخواهمم همین قانون انرژی‌ها صدق میکنه. من میتونم خیلی راحت پسری رو جذب کنم که باهام هم‌راستا و هم‌انرژیه. انقدر باهام هم‌انرژیه که میتونیم ساعت‌ها بی وقفه باهم حرف بزنیم و با حرفامون حسمون بهتر و بهتر بشه و در کنار هم رشد کنیم.

    الان همین دوتا ترمز به ذهنم رسید. نمیدونم چه ترمزای دیگه‌ای درون ذهنم نهفتس.. از خدا میخوام که از طریق‌های خودش هدایتم کنه که ترمزهامو دونه‌دونه شناسایی کنم و پامو ازشون بردارم. تا راحت به خواستم برسم

    استاد جانم میدونم کامنتمو میخونین، ممنون میشم اگه ترمزی بین حرفام بود و متوجهش نشدم، تو یه فایل درمورد اون ترمزا و راه ساختن باورای درست توضیح بدین. مطمئنم این مسئله‌ی خیلی از جووناست.

    سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد، پیروز و سعادتمند باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      amene nasiri گفته:
      مدت عضویت: 3907 روز

      نیلو جان سلام

      دوست عزیزم کامنت زیباتونو خوندم وچون سال های پیش مساله من این بود و الان حل شده خواستم کمکی بهتون کرده باشم.

      عزیزدلم من تک تک لحظات شمارو با پوست و گوشت حس میکنم تمام امید هایی که به خودت میدادی و تمام شروع های مجددی که داشتی اما به نظر خودت بی نتیجه مونده.

      نیلوجانم من هم تو این مسیر بودم و الان با فرد بسیار خوبی به لطف الله عزیزم و آموزه های استادم ازدواج کردم اما اینو از اینور داستان میخوام بهت بگم که همههه چیز ازدواج یا داشتن یک رابطه عالی نیس این فقط یک بخش کوچیکی از زندگی ماس همون طور که استاد بهمون بارها و بارها گفتن.

      راهکاری که برات دارم اینه که سعی کن خودت باشی همینی که هستی همینی که وقتی کنار دوستای هم جنست هستی راحت خودتو ابراز میکنی درست یاغلط خوب یا بد هررر انسانی کلی ویژگی مثبت و منفی میتونه داشته باشه و ماهم انسانیم

      پس فقط سعی کن خودت باشی همین چون این جذاب ترین حالت ممکنه

      دوم اینکه سعی کن همون طور که استاد گفتن روابط سطحی تو بیشتر کنی با افراد مختلف نه به منظور رابطه عاطفی

      مثلا دوست داری سینما بری با اون دوستت که عاشق فیلمه و لذت میبری برو و فقط از اون لحظات لذت ببر

      بعد که دایره دوست هات زیاد شدن به قول استاد نه از این دوستان بلکه از اطرافیانشون کسی میاد سراغت که تا دیدیش میگی خودشه.

      و درنهایت اینو بدون عزیزدلم حتی بعد از ازدواج هم چیزی که برات باارزشتر و پررنگ تر میشه احترامیه که به خودت میذاری رابطیه که با خودت و خدای خودت داری چون این روابط شرط اصلی و واجب تمااااام روابط ما با اطرافیانه چه دوست چه همسر و…..(اگه دوره عشق و مودت رو نداری حتما تهیه کن و حتی دوره عزت نفس عاااالین)

      دوست عزیزم امیدوارم تجربه من کمکی بهت کرده باشه

      شاد و خوشبخت و سلامت و ثروتمند باشی ذوست نازنینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        نیلوفر آبی گفته:
        مدت عضویت: 1053 روز

        سلام به آمنه دوست عزیزم

        خیلی ممنونم از کامنت و پاسخ زیبات عزیزم. حرفات خیلی دلگرمی بود برام و کمکم کرد که بیشتر باور کنم هرآنچه که میخوام، میشه.

        یه حسی گفت بیام اینجا و وقتی اومدم و کامنت شمارو دیدم همون اول چن تا عدد جفت دیدم. همونجا حسم خیلی خوب شد و گفتم نشونشم دیدم صددرصد این کامنت بهم کمک میکنه.

        اینکه گفتی شرایط منو داشتی ولی الان به فرد دلخواهت رسیدی خیلی حس خوبی بود. امیدوارم عشق بینمتون هرروز بیشتر و بیشتر بشه.

        عزیزم ممنونم از راهکاها و راهنماییات، متوجه حرفات هستم و تمام تلاشم اینه که از تنهاییم لذت ببرم و تو این شرایط خودمو رشد بدم.

        اتفاقا همون اتفاق منو هدایت کرد به سمت دوره عزت نفس‌. تازه سه قسمت اولشو گوش کردم و هنوز کلی جای کار دارم.

        تو این اتفاقا بیشتر فهمیدم که عزت نفسم چقدر پایینه، من هنوز خودمو اولویت زندگیم نمیبینم.

        بازم کلی ممنونم ازت دوست گلم.. در پناه الله یکتا شاد، پیروز و سعادتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        amene nasiri گفته:
        مدت عضویت: 3907 روز

        سلام عزیزدل

        خیلی خوشحالم که کامنتم تونسته حس خوبی بهت بده اینها همون نشانه های خدای مهربونمونه که باهامون صحبت میکنه و میگه بنده عزیزم مسیرت درسته همینو برو جلو

        امیدوارم لحظات زندگی تک تکمون مملو از آرامش الهی باشه

        شاد و خوشبخت و ثروتمند باشی دوست نازنینم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          نیلوفر آبی گفته:
          مدت عضویت: 1053 روز

          سلام عزیز دلم

          من کامنت شمارو الان دیدم و این جمله که گفتی ” اینا نشونه‌های خداست و میگه مسیرو داری درست میری” جلو چشام برق زد.

          دو سه روزه اتفاقای ناجالبی افتاده برام که الان میفهمم مقصرش خودم بودم و بخاطر زود اعتماد کردنم بود.

          این کامنت مثل یه انرژی بود برام که بهم این پیامو رسوند که باید اون اشتباهارو میکردی تا درسشو بگیری. جلوتر برای رسیدن به‌موفقیتای دلخواهت به این درسا نیاز داری.

          دقیقا امشب‌ یه حسی منو هدایت کرد به اینجا و گفتم بیام کامنتای اینجارو ببینم که پیام شما عزیز دلو دیدم.

          خدا از طریق پیام شما دقیقا به موقع باهام حرف داره باهام حرف میزنه..

          فقط ازش میخوام هدایتم کنه از اشتباهام واقعا درسامو بگیرم‌‌ و از صراط مستقیمم برم.

          دوست خوبم همیشه شاد و پرانرژی در پناه حق باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      رامین حاتمی گفته:
      مدت عضویت: 973 روز

      سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عزیز دوست داشتنی

      دوست عزیز تو کامنت شما چ قدر حرف های شما حرف های من بود

      من هم با اینکه دوباره درخواست دوستی دادم ی جورابی واقعا دوسش داشتم اما ب مراتب رابطه خیلی کم رنگ شد الان هم چند مدتی دوباره این اتفاق افتاد

      چ قدر دوست داشتم کسی باشه همیشه منو درک کنه بفهمه بهم توجه کنه نمی‌دونم کمبود ک درون خودم هست با اون پر بشه

      اما آدم های ک تو مدار قرار گرفتن باید همه جوره خودشون تغییر بدن

      از لحاظ ما باید روی ورودی ذهن کار کنیم

      یعنی فرکانس ارسال کنیم ک همه جنبه مثبت برای خودمون داشته باشه

      ب درون خودمون نگاه کنیم ببینم کمبود رخ داده چیه چ باورهای محدود و اشتباه داریم چ قدر خودمون دست کم گرفتیم چ قد از تنهایی خودمون لذت می‌بریم چ قدر چیزایی دوست داشتیم اما برعکس فکر کردیم

      ب نظر من ی رابط سالم زمانی رخ می ده ک ما خودمون قبل وارد شدن رابطه باید باورهای ک ما لیاقت این چنین رابطه نداریم رو بشناسیم

      از درون خودمون پیدا کنیم پتانسیل ک باعث رشد خودمو میشه بهش توجه کنیم

      وقتی از خدا بخواهیم ک مارو هدایت کنه ب مسیر درست

      مسیری ک همه جنبه زندگی درون خودشه داشت باشه چ استقلال مالی چ در رابطه چ سلامتی مهم ترین اصل رابطه با خدای خود

      فارغ از این که بقیه چ فکری میکنن قدم قدم هدایت میشیم

      وقتی از خودت لذت بردی خودت دوست داشته باشی مخصوصا تو تنهاست رو خودت کار کردی اون موقع متوجه میشی ک چ قدر آدم باارزشی بودی چ قدر حالت خوبه چون فرکانس عوض شده آدم ک مناسب شما وارد زندگیت میشه ب شرطی ک آگاهانه فرکانس ارسال کرده باشی ما میتوانیم شرایط دلخواه زندگی خودمون رقم بزنیم من ایمان داریم اتفاق میفته

      اگر شما دروه ای کشف قوانین زندگی تهیه

      کردی ب تک تک آموزش ها استاد توجه کن و عمل کن

      من با اینکه هنوز از لحاظ مالی نتونستم دوره ای تهیه کنم

      فقط با مقدمه دوره ک توضیح استاد گوش دادم روند زندگیم تغییر کرده حتی رابطه قبلی کم رنگ شد چون فرکانس من ب زندگی فرق کرد فهمیدم ما میتوانیم شرایط دلخواه زندگی خودمون رقم بزنیم احساس لیاقت احساس ارزشمندی احساس فراوانی

      تنها راهش ما دیدگاه نسبت ب رابطه

      تغییر بدیم و از جنبه های متفاوت نگاهش کنیم اون موقع متوجه میشم آیا لیاقت داریم وارد رابطه بشیم یا این رابطه درسته نه آگاهانه تصمیم بگیریم نسبت ب هر موضوعی ک تو زندگیم رخ میده

      بازم ممنون خدایا بابت این همه نعمت

      واسه وجود این همه دوست که باعث تغییر در زندگی تاثیر خیلی عالی

      خدایا شکرت واسه وجود استاد عزیز و دوست داشتنی

      خدایا شکرت واسه این همه زیبایی

      خدایا شکرت

      در پناه الله یکتا شاد سالم ثروت مند داشته باشی در دنیا آخرت ️️️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        نیلوفر آبی گفته:
        مدت عضویت: 1053 روز

        سلام دوست عزیز

        چقدر این فضا خوبه و میتونیم اینجا به همدیگه کمک کنیم و افراد مشابه خودمونو ببینیم. افرادی که تلاش کردن و به خواسته‌هاشون رسیدن رو ببینیم و بیشتر باور کنیم که میشه.

        دوست عزیز حرفاتون کاملا درسته، منم تمام تلاشم اینه که خودمو از درون تغییر بدم و با خودم به صلح برسم.

        الان هر جا میرم به یه باگ بزرگی میخورم و اون عزت نفسه. فهمیدم عزت‌نفس هم تو روابط و هم تو ارتقا شغلم حرف اولو میزنه. و باید بنیادی روش کار کنم.

        دوست عزیز اگه میتونی و شرایطشو داری دوره عزت‌نفس رو تهیه کن.

        اینکه گفتی همیشه دوستداشتی یکی دوستت داشته باشه، بخاطر کمبود عزت‌نفسه.

        مسیرت روشن و هموار ؛

        در پناه حق شاد، پیروز و سعادتمند باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سودابه گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام و درود

      من در زمینه آزادی مالی حس مشترکی در این مطلب پیداکردم

      یکی از ترمزهام فکر میکنم احساس لیاقته، من باید اول خودمو لایق عشق پاک و خالص بدونم. تا بتونم کسی رو جذب کنم که عاشق خود واقعیم باشه، و خواسته بیجا ازم نداشته باشه. و نباید به هر خواسته‌ای بله بگم و انجام بدم. اگه طرف واقعا منو بخواد(چون من لایق‌ بهترین‌ها هستم) با شنیدن کلمه “نه” از من، نمیذاره بره و درکم میکنه و میمونه و حرفامو میشنوه. من این باورو باید درونم ایجاد کنم و در برابر خواسته طرف راحت کوتاه نیام‌.

      من لایق رسیدن به عشق پاک و خالص هستم چون این رویا رو خدا از سالها پیش به دلم انداخته، منو از مسیرهایی تا اینجا آورده. وقتی اومدم اینجا پس یعنی به خواستم خیلی زود میتونم برسم، پس خودش هدایتم میکنه که ترمزامو بردارم.

      اینکه از خط شروع استارت نمیزنم هی دور خودم می چرخم فک میکنم باید اماده تر بشم و قانون تکامل رو فراموش میکنم و خودتون در سطور بعدی خوب جواب این رو دادین

      من این دوستمو زمانی جذب کردم که شخصیت‌هامون خیلی متفاوت بود و دوستیمون آروم آروم شکل گرفت. الانکه فکر میکنم میفهمم که یچیزی یه تشابهی درون ما بوده که مارو به سمت هم جذب کرده.

      اینکه شاید اولش اون چیزی که میخواهیم نیست ولی این رابطه در هر زمینه ای ساخته میشه

      سالها پیش همسرم نقطه مقابل خواسته ی من بود از نظر تیپ ظاهری و خانواده ولی خودم در زندگی خانوادگی با برادرهایی بشدت وابسته به پدرم از نظر مالی و این بزرگترین تضاد من بود که بدنبال همسری باشم که مستقل باشه و تنها یک جمله اش باعث شد که چشم روی همه چیزهای دیگه ببندم اینکه گفت من به خانواده ام کمک میکنم که کمک نمی گیرم

      البته که این دیدگاه درهای دیگه ای از محدودیت رو و تجربه و تکامل رو به رویم باز کرد که نقطه مقابل تجاربم از زندگی برادرانم بود و همین ها باز باعث اختلافات و از دست دادن بخش مهمی از ثروتی که با هم ساخته بودیم شد. ولی گویا در همین راستا و البته بعد از آشنایی با خانواده صمیمی ام در اینجا بدنبال مشکلات و محدودیت های فکری خودم هستم و دارم به آگاهی های بیشتری میرسم

      اینکه از کودکی خواسته ام استقلال مالی بود و تاز فهمیدم الان آزادی مالی میخواهم نه فقط استقلال و این تجربه و تجربه زندگی برادرانم من را به این مسیر هدایت کرده که وفور و وفور و صاحب ثروت که بی منت می بخشه و من قادر به جبران هیچ چیزی نیستم تنها میتوانم شاکر باشم و با استفاده از نعمات مراتب کمال سپاسگزاریم را بجا بیاورم

      ممنون از مطلبتون باعث هدایت من به این نتایج شد واقعا تا این لحظه از این زاویه به این روشنی مشکلاتم را ندیده بودم

      چه جالب شما در مشکلات رابطه برای همسر

      و من در مشکلات رابطه با مسایل مالی

      سلامت باشین شاد و پرخیروبرکت و پرروزی در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نیلوفر آبی گفته:
        مدت عضویت: 1053 روز

        سلام دوست عزیزم

        خدا چقدر قشنگ پاسخ سوال‌های بنده‌هاشو میده و همه‌ مارو از بینهایت طریق به سمت تکامل هدایت میکنه.

        خوشحالم دستی از دستان خدا بودم در رسوندن این آگاهی‌ها به شما.

        سربلند، پیروز، ثروتمند و سعادتمند باشید دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: