گفتگو با دوستان 7 | رابطه "امیدواری" با "قانون فرکانس" - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-20 08:30:302024-04-19 06:50:57گفتگو با دوستان 7 | رابطه “امیدواری” با “قانون فرکانس”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربون درونم
همون خدایی که فکر میکردم خیلی غریب و تنهاس روی زمین
همش ناراحت این بودم که چرا کسی عظمت و بزرگیش رو درک نمیکنه
مطمئنا همون مهربون خدای من منو به اینجا هدایت کرد که آروم بگیرم
خیلی خوشحالم که میبینم خیلیا همون خدای بزرگی که براش محال وجود نداره رو میشناسن
خوشحالم که میبینم اون صدای درونی که باهاش حرف میزدم و بهم میگفت که چیکار کنم و چیکار نکنم واقعا درون همه هست
چون همش فکر میکردم شاید دارم خودمو گول میزنم که انگار خدا داره باهام حرف میزنه
تنها چیزی که باعث میشد شک نکنم بهش این بود که هر چی بهم میگفت اتفاق می افتاد و بهترین راه چاره بود برام
خدایا شکرت به خاطر وجودت
شکرت که حست میکنم
تو مهربون خدای من و همه ی مایی
خیلی دوستت دارم
خیلی
وقتی که خیلی کوچیکتر بودم به خدا گفتم خدایا کمکم کن که فقط وقتایی که مشکل دارم به یادت نباشم
کمکم کن که هرلحظه و هرجا به یادت باشم
و الان نمیدونم بگم اگه یه ثانیه هم از یادش غافل نیستم دروغ نگفتم
همتون رو خیلی دوست دارم
آرامش فراوون باشه تو زندگی همتون
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام بر استاد عزیزم
و سلام بر مریم شایسته خوش صدا و مهربانوی همیشه همراه استاد
و سلام بر همه دوستان هم فرکانسی
خانم شایسته چه توی این فایل ها که شمارو از نزدیک نمی بینیم و چه در فایل های دیگر که شما رو می بینیم ، این حس خوب شما همیشه همراه استاد عزیزم هستش .
استاد خوبم ، این اولین بار هست که تصمیم گرفتم احساسم رو به شما به عنوان تشکر از زحماتتون بیان کنم .
واقعا خدارو شاکرم که با شما آشنا شدم و قدم در این راه گذاشتم .
استادخوبم واقعا تا به امروز درک نمیکردم شاید با همین کار ساده میشه احساس خوب خودم رو به شما منتقل کنم و از زحمات شما تشکر کنم .
و دنبال یک اتفاق خوب بزرگ بودم تا براتون بیان کنم و بنویسم .
کاری که امروز انجام دادم برام موفقیت خیلی بزرگی بود و برای همین تصمیم گرفتم براتون احساسم رو بیان کنم .
استاد خوبم ممنون که هستی و برامون فایل های خوب میزارید .
واقعا خداروهزار مرتبه شکر
بابت این حس آرامشی که امروز و الان دارم.
قضیه از جایی شروع شد که من دیروز این فایل رو گوش کردم و اون قسمت که مربوط به روابط رو بیان کردید و گفتین ، کی میخوای به خودت بیا ، جهان یک پتک برداشته داره میزنه توی سرت تا تو به خودت بیا .
من باورم نمیشد تا اینکه یک لحظه به خودم اومدم و تصمیمی سخت گرفتم و الان خواستم نتیجه اون تصمیم و اتفاق رو براتون تعریف کنم .
من الان حدودا ۱۴ روز هستش که بخاطر این بیماری توی خونه هستم .
ولی حتی بخاطر این بیماری هم خداروشکر کردم ، شاید باورتون نشه.
من توی بیمارستان کار میکنم و قبل از اون توی ایام عید هم شیفت بودم بخاطر مسائل عاطفی که در روابطم داشتم ، کار کردن باعث میشد که من کمتر به چیزی فکر کنم و کمتر اذیت بشم .
توی مدت ۵ ماه اخیر روابط عاطفی من با کسی که دوسش دارم یکدفعه خیلی بهم ریخت و اصلا درک نمیکردم که چرا اینجوری شده بود .
من کجا اشتباه کردم !!
به من می گفت تو به من وابسته شدی ولی استاد این وابستگی نبود ، بهش میگفتم من دلبسته تو هستم و این دو تا با هم فرق داره .
میگفتم وابستگی یعنی اینکه من از تو چیزی بخوام من فقط میخوام تو کنارم باشی .
من میگفتم این نهایت دوست داشتن واقعی هستش ولی طرف مقابل من باور نمیکرد .
تا اینکه بهم گفت اگه واقعا دوست داری کنارم باشی باید این دو تا شرط من رو انجام بدی .
دو تا شرط اون مالی بود و خیلی هم زیاد .
من بخاطر بعد مالیش نبود که ناراحت شدم بخاطر این بود که برای دوست داشتن و احساسی که بهش داشتم برام شرط گذاشته بود و با وجودی که میدونست چقدر دوسش دارم ولی باز هم این شرط رو برام گذاشته بود.
من با خودم اول گفتم شاید اون میخواد دوست داشتن من رو بسنجه ، و قبول کردم و حاضر بودم حتی اگه نتونم اون مبلغ رو جور کنم بخاطرش برم زندان و … ولی میخواستم اون باور کنه که چقدر دوسش دارم و برام مهم هستش.
ولی توی این مدت که یکدفعه مریض شدم ، فهمیدم که لطف خدا بوده تا به خودم بیام و بفهمم که کی واقعا دوست داشتنش واقعی هستش !!!
استاد من این مریضی رو به فال نیک گرفتم و خیلی خوشحال هستم از این موضوع.
این مریضی برای من اونقدر سخت نبود به تنگی نفس و .. هم نرسید .
فقط در حدی بود که بفهمم و درک کنم و قدر داشته هام رو بدونم .
قدر مادرم رو که بی دریغ محبت میکنه و توی اون مدت که من حال خوبی نداشتم ، بیشتر از همه مادرم اذیت شد و نمیدونم من چه جوری باید جبران محبتاش رو بکنم .
استاد من تا قبل این بیماری فکر میکردم ، مامانم واقعا برادرم رو خیلی دوست داره و من براش اونقدر اهمیت ندارم ، ولی فهمیدم درسته که در فرهنگ ما بعضی از مادران ، پسر یک جایگاه دیگه ای براشون داره ولی ما رو هم واقعا دوست دارن و تحمل ناراحتی ما رو اصلا ندارن .
واقعا مادران فرشته هستن .
پدر و مادر دو نعمت و موهبت الهی هستن تا زنده هستن قدرشون رو بدونید و بهشون خدمت کنید.
چون ممکنه فردا خیلی دیر باشه .
توی این مدت به خدا خیلی نزدیکتر شدم و هر روز شکرگزار تر بودم و فرصت بیشتری داشتم که فایل های شما رو گوش بدم تا بتونم خودم رو بهتر پیدا کنم و بفهمم که کجای کار هستم
استاد شاید باورتون نشه ، من الان در حسرت این هستم که زودتر حالم خوب بشه و دستان پر از مهر مادرم رو بوسه بزنم .
نمیدونم چه جوری میتونم محبتاش رو جبران کنم ولی میخوام دستاش رو ببوسم و بهش بگم خیلی دوسش دارم و مرسی از خدای خوبم که تو رو برام تا به امروز حفظ کرده .
واقعا خدایا شکرت و ممنونم از این همه محبت و لطف
استاد عزیزم دیروز که فایل شما رو گوش کردم ، تصمیم گرفتم که اون دو تا شرط رو انجام ندم .
با وجودی که خیلی طرف مقابلم رو دوست دارم ولی گفتم من تو رو با شرط نمیخوام کنارم داشته باشم و اول همه چیز تموم شد .
و بهم گفت دیگه حق نداری نه بهم زنگ بزنی و نه پیام بدی .
ولی بعدش من ، تمام احساس درونی خودم رو بهش بیان کردم .
گفتم واقعا دوسش دارم ولی نمیخوام تو رو با پول کنار خودم داشته باشم .
استاد خوب و مهربونم
شاید باورتون نشه ، همه چیز یکدفعه به طور معجزه آسایی تغییر کرد ، من اصلا باورم نمیشد .
ولی بهم گفت من هم دوستت دارم و خواهم داشت .
استاد خوبم واقعا ازت ممنونم .
من تا دیروز افکارم واقعا بهم ریخته بود ، نمیدونستم که باید چیکار کنم ولی با حرف شما تصمیم قاطع رو گرفتم .
استاد خوبم ، الان احساس سبکی و آرامش میکنم .
احساس میکنم خیلی سبک شدم .
من این لطف و مهربونی شما رو هیچ وقت فراموش نمیکنم .
از خدای مهربونم میخوام همیشه سلامت و شاد باشی و به همه آرزوهای قشنگی که دارین درکنار مهربانوی زندگیتون برسی .
از خدای خوبم ممنون که من رو در این مسیر قرار داد تا با شما آشنا بشم .
ارادتمند شما تا زنده هستم .
سلام بر استاد عزیز مریم جان و همه دوستان هم فرکانسی عزیز😍🤩
چقدر شنیدن تجربیات دوستان حس خوبی منتقل میکنه😍🤩
چقدر حرفهای دوستان زیبا و تحسین برانگیزه و مجبور میشم چندین و چند بار گوش بدم و لذت ببرم از این فایل👌
خدایا شکرت چقدر این روزها این فایلها بی نهایت اطلاعات بینظیر و فوق العاده دارند 😍😍😍
چقدر فوق العاده به درخواستهای من زیبا جواب داده میشه😍🤩
خدایا شکرت
واقعا سپاس از دوستان بابت بیان تجربیاتشون😍😍
نکاتی که در این باره این فایل از استاد برداشت کردم و جهت یادآوری به خودم و دوستان قرار میدهم:
بزرگترین گناه ناامیدی است حتی اگر مسیر را گم کردیم و به قهقرا رفتیم نباید ناامید شد و مسیر را پیدا کرد و باید قبل از اینکه دچار تضاد شویم مسیر درست و پیشرفت و بهبودی را پیش برویم
ولی اگر به هر دلیلی از مسیر دور افتادیم و تضاد به سراغ ما آمد نباید ناامید بود و باید این قانون یاد اوری کنیم
👈ما در لحظه در حال ارسال فرکانس هایی هستیم که جهان فرکانسهای ما را دریافت می کند و اتفاقات؛ شرایط؛ موقعیت ها؛ ایده ها و افرادی که هم سنگ؛ هم فرکانس با فرکانس ارسالی وارد زندگی ما می شود ما در هر لحظه اتفاقات آینده را خلق می کنیم هر لحظه اتفاقات لحظه بعد را خلق میکنیم ما چیزی جز زندگی در لحظه حال نیستیم👉
مثال در این رابطه :
به خاطر ترس از حیوانات، خود را از رفتن به دل طبیعت و تجربهی زیبایی محروم میکنیم
به جای اینکه عزت نفس خود را بسازیم و احساس لیاقت بیشتری در خود ایجاد کنیم، از ارتباط باافراد دوری می کنیم
به جای پذیرفتن ایرادهای شخصیتی و باورهای محدودکنندهای که دلیل تجربیات تلخ در روابط عاطفی بوده و تلاش برای تغییر آنها، قید ورود به روابط جدید را میزنیم و …..
اگر به هر دلیل در گذشته مسیر نادرست رفتیم به محض تصمیم بهبود شرایط و از این لحظه شروع به تغییر خودمان تغییر نگاه مان کنترل ذهنمان کانون توجه توجه به نکات مثبت ایجاد باور مثبت از همین لحظه اوضاع بهبود پیدا می کند و این بهبود سریع هم خواهد شد….
✅هیچ وقت اوضاع انقدر بد نیست که نشود کاری انجام داد تا زنده هستیم اوضاع را بهبود بخشید
به این دلیل که جهان در هر لحظه فرکانس لحظه تو را دریافت می کند و اتفاقات را رقم می زند اگر مشکلی هست و ادامه دارد فرکانس گذشته و کانون توجه، رفتار ،باور، افرادی که در ارتباط است
اگر بتوانیم مثل گذشته فکر نکنیم؛ عمل نکنیم ؛ذهن را کنترل کنیم باور کنترل کنیم؛ به همان نسبت که بهتر و بهبود ببخشیم اتفاقات لحظه بعد را رقم می زنیم و این منجر به
👈 امید👉
می شود
باید این باور را بسازیم که نعمت مثل باران جاری است اما این ما هستیم که با باورهای محدودکننده و مقاومتهای ذهنی، مانع ورودشان به زندگی خود شدهایم.
لازمهی داشتن زندگیای باکیفیتتر، تقلای بیشتر نیست، بلکه کنار گذاشتن مقاومتهای بیشتر است.
راه ساختن باورهای قدرتمندکننده، کنار گذاشتن مقاومتهای ذهنی بزرگتر و حل ریشهای پاشنههای آشیل است.
رسیدن به خواسته ها، تو را به احساس خوب نمی رساند اما رسیدن به احساسِ خوب، قطعا تو را به خواسته های بیشتری می رساند.👌
در خصوص تغییر در روابط اشتباه
جهان با نشانه ها مسیر اشتباه را گوشزد می کند ولی فقط به این دلیل که نمی توانی تغییر دهی و احساسات را کنترل کنی
مسیر را پیدا کنی و متوجه نمی شوی که مسیر اشتباه است و ادامه می دهی و ضربه های زیادی از بودن در رابطه اشتباه می خوری در همه ابعاد زندگی
اغلب تا زمانی که حسابی گوشمالی شدیم بعد متوجه اشتباهی بودن ارتباط می شویم و عدم توجه به نشانه ها و عدم باور و شرکی که بوده ذهن کنترل نشده و اعتماد به نفس کم از دلایلش است
و اگر پی به این باور اشتباه نبود این سیکل اشتباه ادامه دار می شود و ارتباط اشتباه ادامه دار….
و زمانی که درس نگیری و تغییر نکنی وارد رابطه بعدی و عین همین سیکل پیش می اید…
جهان به ما نشانه می دهد و برای اینکه تغییر کنیم
اگر تغییر نمی کنیم اوضاع را فقط می توانیم بدتر کنیم و ضربه ها محکمتر می شود و ویرانگرتر می شود
ولی اگر قانون را درک کنیم و در زندگی بکار ببریم در احساس بد نمی مانیم
همانگونه که شما دستت را روی آتش نگه نمی داری چون قدرت آتش را درک نموده ای،
یا خود را از بلندی پرتاب نمی کنی، چون از قدرت نیروی جاذبه آگاهی،
یا اگر شنا بلد نباشی، در آب پر عمق شیرجه نمی زنی،
به همین ترتیب نیز، وقتی قدرت این قانون و نقش آن در تجارب زندگی ات را درک نمایی، قطعا جرأت نادیده گرفتن آن و ماندن در احساس بد را نخواهی داشت.
زیرا می دانی که اگر به هر دلیل، برهان و منطق، در احساس بد بمانی، قطعاً اتفاقات بد را تجربه خواهی نمود.
برعکس، هرچه بتوانی باورهای محدود کننده ات که منشأ ناامیدی، ترس، نگرانی، طمع، خساست، دلهره، خشم و در یک کلام “احساس بد” است را با باورهای متضادشان (باورهای قدرتمند کننده) بپوشانی، زندگی ات در تمام جنبه ها، با کیفیت تر می شود.
ساختن باورهای قدرتمند کننده، شبیه به کشیدن رنگ سفید بر دیوار سیاه می ماند. در واقع رنگ زدن دیوار، به معنی از بین بردن رنگ سیاه دیوار نیست، بلکه پوشاندن رنگ سیاه به وسیله لایه هایی از رنگ سفید است.
باورهای محدود کننده نیز همیشه در وجود ما هستند و منتظر یک فرصت برای فعال شدن دوباره. به محض کوچکترن غفلت، شیطان ذهن دست به کار و آن باورها را فعال می کند.
که کار کردن روی باورها، یک فرایند دائمی است و البته این هم یک مسیر تکاملی است. یعنی همانگونه که نمی توان دیوار سیاه را تنها با یک فرچه از رنگ سفید، تبدیل به دیوار سفید نمود، نمی تواند با ماندن در احساس خوب در کوتاه مدت و تلاشی موقتی و مقطعی برای کنترل ذهن، تغییری ملموس و پایدار در کیفیت اتفاقات زندگی، ایجاد نمود.
اما هرچه روند تلاش برای ماندن در احساس خوب، به کمک ایجاد باورهای قدرتمند کننده، ادامه می یابد، آن باورها قدرت بیشتری یافته و شما را وارد مدارهای بالاتری می نماید که اتفاقات و شرایط با کیفیت تری را تجربه و از اتفاقات و شرایط نادلخواه، فاصله بیشتری می گیرید. همانگونه که هرچه لایه های رنگ سفید، تکرار می شود، پوشش بیشتری از رنگ سفید، روی دیوار ایجاد شده و رنگ سفید خلوص بیشتری می یابد.
بنابراین، افرادی که کنترل ذهن شان برایشان سخت است، افرادی که ماندن در احساس خوب را بهایی گزاف و کاری غیر ممکن برای رسیدن به خواسته هاشان می دانند و قادر به تمرکز بر نکات مثبت هر جنبه ای از زندگی خود نیستند، افرادی اند که هنوز نتوانسته اند این قانون را درک نمایند.
زیرا وقتی به معنای واقعی کلمه درباره این قانون به یقین می رسی که احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد:
اولاً: نگران بودن درباره اتفاقات آینده را کنار گذاشته و به آرامش می رسی. زیرا می دانی نتیجه فرکانس های خوب، قطعا اتفاقات خوب است.
ثانیاً از آنجا که می توانی ارتباط میان میزان باورهای قدرتمند کننده ای که برای غلبه بر نجواهای ذهنت و رسیدن به احساس خوب ساخته ای را با میزان اتفاقات دلخواهی که تجربه می کنی، بیابی. به همین دلیل:
نه تنها می توانی از دیدن نتایج حتی بسیار کوچک شاد و امیدوار شوی و برای ادامه دادن این مسیر انگیزه بگیری، بلکه از اینکه هنوز خواسته های بزرگت محقق نشده اند، نا امید نمی شوی زیرا می دانی این یک مسیر تکاملی است که باید طی شود و هرچه توانایی ات در کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی های زندگی ات بیشتر شود، باورهایت قدرتمند کننده تر شده و تو را وارد مدارهای بالاتری می نماید که زندگی با کیفیت تری را تجربه خواهی نمود.
خداوند به گونه ای این سیستم را طراحی کرده تا به باورها و فرکانس های من واکنش نشان دهد و اتفاقات هماهنگ با آنها را وارد زندگی ام نماید، مثل وحی منزل، فقط آنها را اجرا نمودم.
باید اتفاقات خوب را ببینی، تایید و تحسین شان کنی و آگاه باشی که، همین قانونی که اتفاقات کوچک را برایت رقم زده، اتفاقات بزرگتر را هم رقم می زند اگر با همین احساس رضایتمندی، ادامه داده و اجازه دهی باورهایت قوی تر و تکامل ات طی شود.
رازش دیدن و تحسین نمودن نیکی های اطرافت است، راهش اجرای همه آنچه است که در پاسخ به سوال مسابقه نوشته ای و از همه مهم تر، رازش ادامه دادن به “ماندن در احساس خوب” است.
ایده ها و راهکارهایی که مسائل را حل و خواسته ها را محقق می کند، آنهم نه با سختی بلکه با هدایت مان به چگونگی های ساده و قابل اجرا با امکانات همان لحظه مان و در مسیر مورد علاقه مان، همیشه در ذهنی ساکت و آرام خانه دارد.
آرامش و سکوتی که با ایمان به نیروی پشتیبانی می شود که ما را خلق کرده و هدایت مان را به عهده گرفته است.
هر باور قدرتمند کنندهای که میسازی، یک نهال است که برای درخت شدن به آب، نور و حتی سمپاشی نیاز دارد تا از کرمها و حشراتی که برگهای تازه جوانه زدهی نهال را مورد هدف قرار میدهند، حفظ شود.
مهمترین کاری است که باید برای آن نهال تازه جوانه زده، انجام دهی تا فرصتی برای رشد داشته باشد، این است که:
باید از محیط، حرفها و حتی افرادی دور شوی که دیدگاهی مغایر با آن باور قدرتمند کنندهای دارند که تلاش میکنی آن را بسازی.
👆 چقدر زیبا و کارآمد استاد جان این آموزه ها را در اختیار ما قرار داده اند و چقدر گاهی ذهنمان فراموشکار میشود و ….
استاد جان شما بینظیرید هر آنچه در کامنت گذاشتم از بیانات استاد و نوشته های مریم جان هست و فقط جمع آوری کرده بودم و من هرروز و هر لحظه در حال درک این مسیر و گوش سپردن و عمل کردن و ماندن در این مسیر هستم
ان شالله فقط بودن در مسیر نباشم و عمل هر روز و هرروزه انجام دهم
در پناه رب😍
🧡 به نام آفریدگار شگفتی ها، زیبایی ها و جهان بی منتها 🧡
سلام به استادِ قشنگم، مریم جون مهربونم و همه دوستانِ پر محبت و شگفت انگیزم.💓🙋🏽♀️
من، الیسا هستم البته چون ۱۶ سالم هست و سیم کارتم به نام مادرمه اتاقه شخصیم توی سایت هم به نام مادرمِ😊
این اولین دیدگاهیه که من نوشتم و الان که دارم اینو می نویسم احساس خوبی دارم انگار که دارم روی ابر ها راه میرم ☁️🌝
اول از همه می خوام از خدا جونم که به اندازه ی کله کهکشان ها و کله دنیا عاشقم تشکر کنم و می خوام که بگم خدایا من عاشقتمااا😍💫
بعد می خوام براتون انشایی که چند روز پیش نوشتم با موضوع •سعادت و ثروت• بگم:
سعادت و ثروت، آیا این دو در کنار هم فقط می تواند یک رویا باشد؟ آیا زندگی شاد و پر آرامش تنها مخصوص دسته ای خاص از مردم هست؟ من می خواهم بگویم خیر! زیرا همه ما انسان ها به یک اندازه به منبع انرژی یعنی خداوند نزدیک هستیم.
خواسته ها برای پروردگار جهانیان هیچ وقت بزرگ نیستند پس ما باید به یقین دونبال علایق و خواسته های قلبیمان برویم. ما باید ایمان داشته باشیم و انجامش بدهیم ( زیرا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ). ما، اشرف مخلوقات خداوند به واسطه فکر کردن هستیم؛ می توانیم در هر شرایطی توجه خود را روی نکات مثبت بگذاریم تا “حداقل” حال دلمان خوب باشد. در عین حال، می توانیم داعما ناله و شکایت کنیم تا زمانی که لحظه موعود مرگ فرا برسد و ما پشیمان از این دنیای فانی برویم.
من آمده ام تا به تک تک آرزو های قلبیم برسم و شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشم، تا به خودم افتخار کنم، تا خدا به من افتخار کند.
دوست سپاسگزار شما، اِلا💌
سلام به دوست عزیزم الیسا نازنین
اول اینو بگم که چقدر اسم شما زیباست و من اسمتون رو خیلی دوست دارم و ثانیا باید خیلی شما رو تحسین کنم که توی این سن پایین به مسیر هدایت و عشق خداوند هدایت شدی
این یه نعمت بزرگه، بی اندازه قدرش رو بدون و اینکه چقدر لایق و ارزشمندی که خداوند اینقدر زیبا شما رو به مسیر صحیح هدایت کرده
توی مسیرت برات بهترینها رو آرزو دارم و منتظر خوندن تک تک موفقیتهات هستم نازنینم
همواره شاد سالم آرام و ثروتمند باشیم🧚♀️🧚♀️🌈🌈💝💝💝✌✌✌
… (ادامه صحبت های الیسا🦋) در ادامه می خوام راجبِ قشنگ ترین جمله هایی که از زنان موفق یادداشت کردم براتون بنویسم:👸🏽
• وقتی زنی تصمیم می گیرد تغییر کند، همه چیز در اطراف او تغییر می کند.
• تو باید بخواهی. تو حق درخواست کردن داری. تو باید آرزو داشته باشی.
• وقتی زیبایی از درون بجوشد هیچ کس نمی تواند آن را ندیده بگیرد یا انکار کند.
• از دوران کودکی همیشه فکر می کردم قدرتمندم.
• موفقیت من به این دلیل است که هرگز هیچ بهانه ای نیاوردم و هیچ بهانه ای را قبول نکردم.
• همیشه با خودت رو راست باش و هرگز اجازه نده حرف های دیگران تو را از هدفت منحرف کند.
• در زندگی آن چیزی را بدست می آوری که جرات خواستنش را داشته باشی.
• وقتی به زندگی ام نگاه می کنم شادمان می شوم. همیشه کاری که دوست داشتم انجام دادم و برایم مهم نبود که دیگران چه فکری می کنند.
• ساختن دنیای خودت شجاعت می خواهد. (و به قول استاد خدا به شجاعان پاسخ می دهد)
• مسیر دیگران را دونبال نکن. به جایی برو که مسیری در آن نیست و راه جدیدی ایجاد کن.
• قدرت را کسی به تو تقدیم نمی کند باید آن را بدست بیاوری و فرایند بدست اوردن قدرت به خودیِ خود تو را قدرتمند می کند.
این دیدگاهم رو تقدیم می کنم به مریم بانوی مهربونم💝
ارادتمند شما، اِلا
بنام خداوند روزی رسانم
بنام خداوندیکه هر لحظه در حال استجابت دعاهایم می باشد..
بازم یه روز دیگر و غلبه بر نفس!نفسی که یه عمر مرا به شرک آلوده کرده بود..
شرکی که اختیار زندگیم را ربوده بوده…
من عاشق این خداوند و این روزهایش هستم..
سلام و درود به بهشت زیباییم.بازم امروز میخام صلاتم را در این مکان زیبا بجا بیاورم…
هر چقدر این سپاسگزاری را ادامه میدهم بازم احساس میکنم تشنه این خوشبختی هستم…
تشنه!
روز گذشته یه الگوی تکرار شونده مدام داشت برام تکرار میشد..از روزی که وارد این سایت شدم یه بیماری درونی داشتم.محو شد اینقدر فرکانسم تعقییر کرده بود..بازم یه مدتیه داره برام تکرار میشه تا اینکه..روز گذشته با شدت بیشتری بازم درونمو ریخت بهم…
یه لحظه درونم بهم گفت بلند شو بلند شو قوی باش..تو باید از این مسئله بزرگ باشی..یادمه همیشه برای پنهان کردن این بیماری داشتم آشغالها رو زیر مبل میزدم…
بلند شدم چند تا کار مونده بود بلطف خداوند با حس قوی انجامش دادم..و همون لحظه که بهم الهام شد شروع کردم به سپاسگزاری..و چند تا ایده همون لحظه بهم رسید تو نستم به ارامش تبدیلش کنم..و بهم گفت تو نباید بهش توجه کنی وقتی توجه میکنی داری اونو با ورژن قوی تری به خودت اسیب میزنی.و من با سپاسگزاری و داشتن نعمتهایم و صحبت با خداوند تونستم این بیماری رو همون لحظه از بیین ببرم.
این الگو تکرار شونده..باعث شد تا من…بها به چیزهای بی ارزش ندهم…و خیلی تو اون موقع حساس حالم بد نکنم.با وجودی که میدونستم قانون چیه..که هر لحظه به افکار باورها و کانون توجه من داره پاسخ میده قربون عدل الهی برم..
.
همون لحظه بدون هیچ عوامل بیرونی تونستم به ارامش تبدیلش کنم.آرامشی که دیگه هیچ عوامل بیرونی رو نپسندید…
این فایل برای من فایل نشانها هست…
که بیشتر و با اطمینان بیشتری توی این بهشت الهی ادامه بدم..
1-هیچ وقت هیچ وقت حتی تو شرایطی که هنوز اون خاسته هام انجام نشده…ناامید نشم.بقول خدادند در قرآن…افراد کافر به لقای خداوند ناامید هستند…
پس هیچ وقت ناامید نشیم و ادامه بدییم.
حدودا بعد از یه تضادی که برام پیش اوند بخاطر عجول بودنم که ریشش تو وجودم اگه بهش بها بدم مثل قارچ سمی بالا میاد!
حدورا از اون موضوع درس گرفتم..الان به یه نقطعه ایی رسیدم که بزارم خداوند کارشو انجام بده..درسته من تو ستاره قطبیم مینویسم خدایا من روی دوش تو سوارم باید دیگه دستور بهش ندم کجا میره بزارم خودش زمان و مکانسو بهتر میدونه و اون منو هدایت میکنه اون منو دقیق سرجایم مینشونه..فقط من باید سرتا پام تسلیمش باشم…(در مورد خیلی رهاتر شدم و میدونم خداوند کارش دقیقه)عجله فقط داره منو از وجود خودم و وجود الهیم دور میکنه ..خودش بهترین برنامه ریز..تسلیم بودن یعنی همین…
نکته بعدی….
من قبلا بخاطر یه موضوع نسبت به دیگران خیلی شرک می ورزیدم..دیدم آره اونطرفی که من دارم بهش بها میدم.و این شرک رو من همیشه تو روابطم نسبت به دیگران در تمامی موارد به شکل های مختلف انجام میدادم..که اینقدر فجیع بود که حتی زبان اوردنشم احساس حقارت میکنم…
ولی خوشحالم که در محضر خداوند جز خوشبختی و حال خوب نیست. و زودن درونت به این نقطعه میرسی…
و این ادامه دادن..دیدم طرف فقط داره از من دور میشه..
اتفاقا من قبلا همین مورد شرک …وقتی دیگران خیلی بهم وابسته میشدن..حالم از اونطرف بهم میخورد.خیلی دوست نداشتم علاقمندی دیگران رو بیش از حد..یه احساس خفگی میکردم.
.
و دیدم اره من همین بازی رو نسبت به دیگران انجام میدم.و تونستم با اهرم رنج و لذت این ورژن کثیف درونی رو از بیین ببرم..
و الان بعد از گذشت اون افکار قدیمی مزه این ایمان بخداوند رو بیشتر میچشم..
و میدونم هیچ جیزی مثل درون الهی نیست..این درون الهی هر روز منو بیشتر بخودش وابسته تر میکنه..بیشتر عاشق میشم بیشتر حالم خوبه و همین موضوع باعث شد تا من بیشتر متکی به درون الهیم باشم. تا نسبت به دیگران..
و برای رسیدن به خاسته هام نیازی به شرک ورزیدن نیست مخصوصا رابطه که بسیار ضربان و چک و لگدهای زیادی خوردم و پودر شدم..
من سپاسگزار این قانون بدون تعقییرش هستم که هر لحظه کاری به گذشته من نداره..
هر لحظه من در حال فرکانسهایی بجهان هستیم می باشم.فرکانسهای من نیازی به تمرین داره تمرینی که باورهامو میسازه کانون توجهم.باورهام و وردیام همه اینها رو میپذیره من باید خیلی قوی باشم..
و نکته خیلی بولدتر..من قبلا فکر میکردم حالا که اومدم تو اینراه…باید همیشه زندگیم گل و بلبل باشه هیچ تضادی نیست من دیگه بهترین شدم…حالا اون آشغالهای زیر مبل بودن..و من فکر میکردم دیگه تمامه خدادند خودش برام پول میفرسته و هر چیزی…
وقتی جلو میرفتم تضادی که پیش میومد..میرختم بهم..ولی اینقدر این ایمان قوی بود و ترس از خداوند..میگفتم باید بتونم به احساس خوب برسونمش…
و کم کم حل مسائل برام قوی تر شد…
و تونستم با تکامل این موضوع مهم رو در برابر تضادها و حل مسائل قوی تر باشم..و بتونم با نگرش متفاوت تری اونا رو حل کنم.
به لطف خداوند هر روز دارم قوی میشم.اگه هم تضادی پیش بیاد.چون جهان همواره در حال گستزشه..جهان هر روز تعقییر میکنه من باید قوی باشم و بتونم با جهانم کنار بیام و مسایل بزرگم کنند…مسائل زندگیمو دگرگون کنند…
و به لطف خودش این موضوع داره بیشتر در درونم حل میشه..و بسیار بپذیرفتمش..و در آخر صحبتم…
خداوند خیلی لطفش بهم زیاد بوده..خداوند خیلی بهم کمک کرده تا بتونم این موضوع رو حل کنم ..
الان من یفرد قوی خیلی درها برویم باز شده و من بسیار مطمئن از قوانینش هستم!
استاد عزیزم .من سپاسگزار خداوندم که مرا بجایی هدایت نمود تا بتوانم این ارامش که بقول خداوند در کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم…بیان کردین که پایه تمام موفقعیتها هست…بتوانم در تمامی جنبه های زندگیم از این ارامش استفاده کنم و بدونم تمامی راه های خوشبختیم فقط از همین یه نقطعه میگذره…حالا من باید خودشناسیمو قوی کنم و بتونم از پس مسائلم بر بیام..و اجازه بدم خداوند بهم کمک کنه..
خداوند تو قرآن بهم گفت.بگو موفقعیتم فقط در گرو خداست..من فقط به او توکل میکنم.توکل یعنی من امیدوارم امیدوارم..انشالله که بتونیم این فرکانس رو بیشتر بهش دقیقتر بشیم..و بزاریم تو زندگیم در جریان باشه الهی آمین یا رب العالمین.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان عزیز.
استادجان پنج دقیقه اخر این فایل نکات مهمی داره که هرکدوم یه دوره مفصله و هرکسی توی هر نوع رابطه ای ممکنه کم یا زیادشو تجربه کرده باشه .
یه خلاصه ای میگم برای اینکه به خودم یاداوری کنم.
نشانه ها برای تغییر کردن منه نه اینکه فکر کنم من بدبختم و یا سرنوشتم همینه یا از خدا بخوام منو نجات بده تا دیگه اتفاق بدی رو تجربه نکنم .
وقتی گفتین اینها نشانه هستن وقتی من اینجوری نگاه کنم که جهان هوشمند داره به من نشونه میده خیلی با اشتیاق و انگیزه برای کارکردن روی خودم و حل مسائلم اقدام میکنم . جهان بلندگو دست گرفته جهان داره با من حرف میزنه خدا داره بهم نشونه میده و اگر جدی نگیرم و تغییر نکنم دارم شرایط زندگیمو بدتر میکنم نه اینکه به همین روند بمونم همیشه .
دلایل تغییر نکردن ما / دلایل تکرار اتفاقات مشابه/ دلایل موندن در روابط بد و قربانی شدن
این حد از نشانه ها را نمیفهمم . عزت نفس پایین . احساس ارزشمندی پایین . وابستگی به افراد به هر دلیلی . قربانی بودن . شرک ورزیدن . ناتوانی در کنترل ذهن و احساس که ورودی های نامناسب هم باعث تقویت باورها و افکار شرک الود و ناتوانی بیشتر میشه.
اگر تغییر نکنیم بدتر میشه همینجور نمی مونه
از همه لحاظ هی بدتر میشه . شجاعتمون له میشه . هی اعتماد بنفسمون کمتر میشه . ترسهامون بیشتر میشه. شرک در وجودمون قوی تر میشه. و هربار با عزت نفس پایین تر – احساس ارزشمندی کمتر – ترس بیشتر – شرک بیشتر – وابستگی بیشتر – به روابط و زندگیمون ادامه میدیم و اتفاقات بدتری رو خلق میکنیم .
انقدر نمیتونیم رها کنیم و می مونیم تا در اخر دیگران رها میکنن و باز هم با شرک های درون . قربانی درون . و عزت نفس پایین می مونیم و چون در وجود و افکار و باورهامون هست باز هم همین شرایط و ادمها رو برای خودمون جذب و خلق میکنه و شاید بدتر از قبل چون هربار بیشتر شکسته میشه . کمی از اون اتفاق دور بشیم و یادمون بره به معنای بهتر شدن نیست چون اثارش در وجود ما هست باید ریشه ای درمان کنیم.
جهان و خداوند به ما نشانه میدهد برای اینکه تغییر کنیم اگر نشانه هارا می بینی و تغییر نمیکنی ضربه ها هربار که زمان میگذره و تو درست نمیشی ویرانگر تر و محکم تر و شدیدتر میشه اینو به خودت بگو تا بهت کمک کنه تا تغییر کنی و از اهرم رنج و لذتش استفاده کن.
همین جمله اخر منو تکون داد . توی هرزمینه ای که نشانه دریافت میکنم نشانه به این معنا که زندگیم و خودم اونطور که میخوام نیست و وقتی واضح میبینم ودلایلشو میدونم و تغییر نکنم دارم زندگیمو شرایطمو به سمت اتفاقات و شرایط بدتری سوق میدم.اما وقتی کار میکنم روی خودم اروم اروم خودم و در نتیجه شرایطم بهتر میشه چون درست شدم چون هماهنگ با خداوندو قوانینش هستم چون عزت و نفس و اعتماد به نفسم بالاتر رفته چون ایمانم بیشتر شده چون حرکت کردم تغییر کردم و باز هم با نشانه های بعدی بهتر و بهتر میشم .
(خداوند منو هدایت کرد به من نشونه های زیادی داد اما شیطان با افکار به ظاهر خیر اما شرک الود من را در مسیری که عزت نفسم را مدام کم میکنه نگه داشت . شیطان به من گفت دلسوز دیگران باش. مسئول دیگران باش. از دیگران بترس اگر رهاشون کنی به تو اسیب میزنند. اگر رهاشون کنی و عزت نفس داشته باشی با حسادتشون تو رو نابود میکنن و نمیزارن راحت باشی و تو شکست میخوری . شیطان به من گفت اصلا راهت اشتباهه نباید روابطتو قطع کنی . و من ایمانمو از دست دادم و قدرت رو از خدا گرفتم دادم به بقیه و شجاعتم له شد ترسم بیشتر شد ایمانم ضعیف شد و این افکارشیطانی در من قدرت گرفت و عملکردم را مدیریت کرد و اون موقع فرصتم را سوزاند . فهمیدم که عزت نفسم را باید از ایمان به خدایم شروع کنم که منو حمایت هدایت حفاظت و کفایت میکنه. این چهار کلمه به من قدرت میده ارامش میده لبخند میده شجاعت میده . خدارو شکر که تعدادی از راههای نفوذ شیطان به خودم رو شناختم . هربار ترس سراغمون بیاد یعنی اسلحه شیطان برای گمراه کردن ما . ترس تنها مانع فلج کننده من و همه ادما هست و از خدا خواستم و میخام که ایمانمو قوی کنه که بتونم بر ترسم پیروز بشم و ریشه هاشو بشناسم باورهای زیرین ترسهام رو بشناسم و تغییر بدم با باورهای درست و در ترسم قفل نشم. )
هربار که تمرین میکنم در مواجه با ترسم با شجاعت و ایمان رفتار کنم و عقب نشینی نکنم اتفاقا چقدر شرایط بهتر میشود و ترس من رنگ میبازد به همین سادگی . اما اگر تسلیم ترسم بشم غول بزرگی میشه که چون ایمانم هم سست شده از چیره شدن بر اون عاجز میشوم . من مشتاق تغییر هستم و تغییرم از شجاعت و عشق و ایمان در مواجه با ترسهایم ایجاد میشود . سپاسگزار و گوش به فرمان خداوند قدرتمندم هستم که مرا هدایت حمایت حفاظت و کفایت میکند .
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی (۲۵)
گفت پروردگارا سینه ام را گشاده گردان
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی (۲۶)
و کارم را براى من آسان ساز
وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی (۲۷)
و از زبانم گره بگشاى
یَفْقَهُوا قَوْلِی (۲۸)
[تا] سخنم را بفهمند “سوره طه”
روزی که به سایت عباس منش دات کام هدایت شدم، اونو فقط به عنوان قسمتی از مسیر راهم دیدم!
نه اینکه بخوام تا آخر همینجا باشم! (مثل بعضی از دوستان که تو کامنتاشون میخوندم که میگفتن استاد دیگه پیدات کردیم و تا آخر عمر رهات نمیکنیم، یه جورایی حس و باور ِ شرک آلود ِ مراد و مرید بودن!) که من به شدت ازش پرهیز داشتم! و دارم!
و همیشه تو مسیر زندگی ام، با افراد مختلف روبرو شدم، شرایط و دیدگاه های مختلف را تجربه کردم و بر اساس نیازم در شرایطی که بودم، هدایت شدم به سمت شون و ازشون چیزای زیادی یاد گرفتم!
و این همیشه توی زندگی ام تکرار شده و ادامه داره!
و سعی کردم به فردی خاص، یا دیدگاهی خاص، یا شرایطی خاص، “عادت” نکنم! و اون را تنها راه برای مسیری که میپیمایم، ندونم!
که برای رسیدن به خداوند و توحیدی شدن و موحد بودن، راه ها و مسیرهای بی نهایتی وجود داره!
من توی مدت عمرم (۵۰ سال) فراز و نشیب های زیادی داشتم
ولی چیزی که همیشه یادم میاد این بوده که از بچگی با اینکه توی شرایط خوبی بزرگ نشدم، ولی یه حس جاه طلبی و جسارت و شجاعت و به دل ناشناخته ها رفتن را در وجودم احساس میکردم!
حتی مادرم بهم میگفت تو از همون بچگی زیر بار زور نمیرفتی! و خاطراتی از بچگیم در این زمینه برام میگفت!
ولی چون توی محیطی بزرگ شدم که این باور را داشتن که دختر همیشه باید مطیع باشه، زمان مجردی مطیع پدر و مادر! و زمان متاهلی مطیع شوهر!!
و بر اساس این باور (به شدت اشتباه!) خیلی از چیزایی که در وجودم بود، توسط خانواده، مدرسه و محیط و اجتماع ِ اطرافم به شدت!!! سرکوب شد!
ولی به مرور جاهایی که میشد ( با اینکه ناآگاهانه بود! ) یه جورایی توی اعماق وجودم، این روحیه را نگه میداشتم!
و خداوند همیشه هدایتم میکرد به مسیری که باید توش قرار میگرفتم!
روحیه و طبع لطیف و مهربانی دارم!
ولی چاخان بازی و چاپلوسی و تعریف و تمجید نابجا از افراد هرگز تو کَتَم نرفته و نمیره! هرگز!
و یه جورایی برام عذاب آور و رنج آوره!
و با قرار گرفتن توی محیط هایی با این انرژی، سریع شاخکام تیز میشه و بهم آلارم و هشدار داده میده!
این سایت را دوست دارم و از کامنت های دوستان و تجربه هاشون خیلی استفاده کردم و سعی کردم اونایی که با روحیه ام سازگار بودن، توی زندگیم اجرا و عمل کنم!
از استاد عزیزم هم که هدایت شدم به سمت شون و زندگی ِ پربارشون سپاسگزارم و خدایم را شاکرم برای این هدایت ناب اش!
و با تهیه فایل های ایشون و خرید محصولات و گوش سپردن و عمل کردن به اونها توی زندگی ام نتایج بسیار خوبی گرفتم!
تحسین کردن زیبایی ها و تمرکز بر نکات مثبت و سپاسگزاری کردن از خدای مهربانم و نعماتی که بهم ارزانی داشته، به جرات میتونم بگم سالهاست که بخشی از گوشت و پوست و وجودم شده و جزئی جدایی ناپذیر از شخصیتم !
اینها را گفتم (البته همه اش یادآوری به خودم هست!) که به یه موضوع خیلی مهم برسم البته بازم برای خودم و گوشزد کردنش به خودم،
اینکه به شرک هایی ( چه خفی چه آشکار!) که در وجودم رخنه دارن، حسابی حواسم باشه، که خدای نکرده جا خوش نکنن و من ازشون غافل نشم و هر لحظه روشون کار کنم! و همیشه و هرجا و توی هر موضوعی قدرت مطلق را فقط و فقط، ” خدا” ببینم ولاغیر!!!!!!!
یه چیزی که توی این سایت دیدم، اینه که خیلی از دوستان ( و حتی یه جاهایی خودم)، حواسشون جوری به موضوع ِ تمرکز بر زیبایی ها رفته، که فکر میکنن اگه انتقادی توی این سایت، از عملکرد سایت و عملکرد استاد و خانم شایسته داشته باشن یعنی اینکه به منفی ها تمرکز کردن! و این موضوع، قدرت و جسارت ِ انتقاد و پیشنهاد را ازشون گرفته!
و با توجه به این موضوع، اگر حتی جایی یه موضوع از نظر و دیدگاهشون یه کم اشکال داشته باشه، جرات ندارن به عنوان انتقاد یا پیشنهاد بازگوش کنن! ( البته چیزایی هم که خودم اینجا تجربه کردم این بوده که به انتقادها و پیشنهادها زیاد توجهی نمیشه!!! چندین مورد خودم دیدم و تجربه کردم !!!! البته نمیگم صددرصد )
حالا هم میخوام یه موضوعی رو بگم که شاید بازگو کردنش باعث بشه کامنتم منتشر نشه! ( و البته اگر منتشر بشه، هرگز تایید نشه! ) که برام اصلا مهم نیست! من حرفی که بهم گفته شده اینجا بگم، میگم و ….
اول تشکر میکنم از استاد عزیزم و خانم شایسته که سایت را با فایل های بسیار عالی و کاربری، پربار کردن و باعث ِ هدایت افراد زیادی به مسیر ” توحیدی” شدن!
موضوعی که میخوام بگم اینه که من یه دوچیز از خانم شایسته دیدم ( البته قصد قضاوت ندارم! که سالهاست سعی کردم کسی را قضاوت نکنم و حواسم به عملکردهام در این زمینه بوده و هست!) اینه که ایشون دوتا صفت ِ کمالگرایی و رقابت طلبی، در وجودشون به وضوح در جای جای این سایت، در نوشته هاشون و عملکردشون در فایل های تصویری ِ زندگی در بهشت، دیده میشه که اونا را به فایل ها و خیلی از جاهای سایت هم منتقل کردن!
مثل همین ستاره های طلایی و جام دست آوردها و لیست افراد برتر ِ! سایت، که به شدت یه حس رقابت ( البته رقابت ناسالم) باهاشون تو فضای سایت بوجود آوردن، که با دیدگاهی که من از استاد دیدم که توجهشون همیشه به این بوده که ما خودمون را فقط با قبل ِ خودمون مقایسه کنیم و رقابتی با کسی یا چیزی نداشته باشیم، این یه کار ِ ناجالب و غیرمفید توی این سایت با فضای توحیدی هست!
و باعث میشه اون روحیه صبور نبودن ِ افراد و عجله داشتن برای اینکه از بقیه عقب نیفتن در بین افراد سایت بوجود بیاد!!! ( و در اصل افراد نخوان و نتونن تکامل شون را طی کنن)
شاید هدف این باشه که این عاملی برای تحریک و انگیزه دادن به دوستان در سایت باشه، ولی از نظر من ، راه خوبی نیست!
حرف های دیگری هم داشتم که فکر کنم فعلا تا همینجا سخن را کوتاه کنم بهتر باشه!
خدای مهربانم
تنها تو را میپرستم
و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنان نعمت بخشیدی
و مرا در این راه ثابت قدم بدار
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
ااالللههه اااکککبببررر الله اکبر . «لا اله»،«الا الله»
پاک و منزه است خدایی که جز او خدایی وجود ندارد
تنها و تنها و تنها تو رو می پرستم ارباب همه اربابان و فقط و فقط و فقط از تو یاری می جویم……… بیزارم بیزارم آری به شدت بیزارم از شرک و کفر
بیزارم از هر دیدگاه شرک آلودی، از هر که شرک بورزه از هرکه بت بسازه از هر کسی که از خودش بت بسازه و دیگران رو به خودش وابسته کنه…. بیزارم از هر کسی که غیر خدا رو بُلد و مقصد خودش قرار بده…. بیزارم از جماعتی که به ظن باطل خودشون و فریب های تودرتوی شیطان خیال میکنن که با خدا خدا کردن و حرف های توحیدی زدن، دارن انسان توحیدی و قویتری از خودشون میسازن ولی همین جماعت گدای لایک و امتیاز و تایید و تحسین دیگرانن همین جماعت با صبح تا شب استاد استاد کردن !!چاپلوسی و تملق افراطی از یه نفر بت میسازن قدیسش میکنن!!! اوج آمال و آرزوشون شده همکلامی با “استادشان” در هوس کلاب یا دیدار از نزدیک در پرادایس…… به قدری محتاط و ترسو هستن و از عدم تایید دیگران دلهره دارن که جرات کوچیکترین حرفی مغایر با استاد و مریم جانشان ندارن و به همین خاطر ترجیح میدن که هم رنگ جماعت بشن و به توصیف جلال و شکوه بیکران استادانشان بپردازند تا اندکی احساس مهم بودن و اعتبار کنن
پاک و منزه است خدایی که جز او خدایی وجود ندارد فرمانروای جهانیان است و تنها اوست که شایسته تعریف و تمجید بی نهایت است و تنها اوست که کامل و بی نقص و سلطان بلا منازع جهانیان است
«هیچ وقت چیزی رو از کسی گدایی نکن، که به گدا هیچ وقت چیز خوبی نمیدن»
عزت و احترام میخوای؟ آگاهی ناب الهی میخوای؟پول و ثروت میخوای؟ دوست خوب میخوای؟ عشق و محبت و تحسین میخوای؟ شهرت و محبوبیت میخوای؟ آرامش و صلح درونی میخوای؟ رویا و هدف و خواسته ای داری؟
چرا از خود خودش نمیخوای؟! چرا به غیر خدا متوسل میشی و به غیر خدا میچسبی و وابسته میشی؟
چرا اونقدر احساس پوچی و ضعیفی میکنی که یه نفر دیگه رو به خدا نزدیک تر میبینی و خودت رو نالایق؟! چرا اونقدررر خودتو معتاد و وابسته چیزی میکنی که دیگه نمیتونی ازش دل بکنی؟! چرا اونقدر مصرف گرا شدین که اگه روزی فایل و کامنت یا هر چیزی مصرف نکنین احساس خفگی و کمبود بهتون دست میده؟!
دارم به محمد رسول خدا فکر میکنم که با خلوت و مراقبه و غارنشینی و درستکاری و دل صافی و «اخلاص» و دنبال کردن ندای قلبش به بلندپروازانه ترین پژوه و رسالت تاریخ لبیک گفت و دِین خودش رو به رب جهانیان ادا کرد
دارم به ابراهیم خلیل الله فکر میکنم که از عالم و آدم دل برید و اونقدر با خدا رفیق شد که به حدی از جسارت میرسه که خدا و قوانینش رو به چالش میکشه
دارم به ایلان ماسکی فکر میکنم که اونقدر به خودش باور داره که اگه تمام کسانی که روزی الگو و قهرمان زندگیش بودن ناامیدش کنن و دست رد به سینه اش بزنن تا دلسرد بشه ولی همچنان دیوانه وار رویاشو دنبال میکنه رویای ساختن تمدن بشری در مریخی که شرایط حیات رو نداره…. اون باور داره که هیچ غیر ممکنی وجود نداره
دارم به جماعتی فکر میکنم که حتی شهامت رویا پردازی رو ندارن چه برسه اقدام!! دارم به جماعتی فکر میکنم که تنها دلخوشی زندگیشون شده لایک گرفتن از یک نفر، انگیزه حرکتشون دیده شدن در سایت و بازگو کردن نتایجشون برای استادشون…… تا کی؟! تا زمانی که زنده اند و نفس میکشن…
پس خدا کو؟! پس خدا چی؟! پس خودت چی؟! میخوای تا آخر عمرت ملا شاگردی و مرید و مرادی کنی؟!
خودت از حسین و مریم چی کم داری؟ چرا خودتون رو دست کم میگیرید؟! چرا نمیخواید بزرگ فکر کنید؟! چیکار کنم حد رشدشون همینه و نمیخوان ازین بزرگتر شن
این متن بالا اندکی از انذار و هشدارهای تکان دهنده قلبمه خطاب به همه…. از حسین و مریم بگیر تا خودم و خودت و همه اعضای سایت همه کسانی که سهمی در شرک آشکار و نهان دارن؛
سلام و درود خداوند بلند مرتبه بر شما مهدیه خانم عزیزم سلامی از جنس توحید و یکتا پرستی به شما بانوی عزتمند و دوست داشتنی؛ سلامی که عشق و محبت میاره سلامی که سلامتی و حال خوب میاره
بی مقدمه میگم بدون رودرواسی بدون کش و قوس و توصیفات شاعرانه؛ جانانه بهت تبریک میگم این حد از جسارت و توحیدی بودن رو و دلم میخواد الان پیشت بودم صاف و مستقیم بهت بگم که چقدددررر دوستت دارم و خالصانه از ته دلم بهت عشق میورزم
ای قربون آدم چیز فهم ای قربون آدم با شعور و فهمیده
درک و فهم سنجیده و شعور بسیار بالاتون منو به وجدهااااا آورده!! مهدیه جانم باورررر کن اونقدددددرررر باهات حرف دارم که دلم میخواد تا فردا تایپ کنم ولی همونطور که به زیبا جانم گفتم اصلا توی شرایط نوشتن نیستم ، به زمان و خلوت کردن با خودم و خدای خودم نیاز دارم تا اصلاحات لازم رو کم کم روی خودم اعمال کنم و به اوج انرژی فرکانسی و هماهنگی با خودم برسم؛
خط به خط و تک تک جملاتت حرفای دلم بود بسیار بسیار بسیار بسسسسیییااااررر لذت بردم از دیدگاه توحیدی و نابت…. تو واسم پیغام و نشونه واضح خداوندی، که میلاد هستند افرادی اینچنین فکر کنن….داشتم دیوانه میشدم از دست این جماعت که خدایا یعنی غیر من کس دیگه ای توی این سایت متوجه عمق قضیه نشده چرا اینا همه اینجورین….
اون کامنتی که اخیراً توی قسمت ۱۱۰ برام عاشقانه گذاشتی، اشکمو دراورد و منو غرق خدا کرد.. زیباترین و دلنشین ترین پیغامی بود که تا بحال از طرف یکی از مهربان ترین دستانش دریافت کردم؛ گفت و گویی که اونجا باهات خواهم داشت احتمالا یه چیزایی تو مایه های گفت و گوهایی که با زیبا فتح الهی داشتم، بسیار طولانی و مفصل خواهد شد
از همون شب اولی که شروع کردی همه کامنتای منو بخونی من متوجهش شدم، از فایو استار هات متوجه شدم که داری یکی یکی کامنتام رو میخونی، کاش میشد واکنش و حیرت منو میدیدی …..
کامنتای بینظیرت رو مشتاقانه دنبال میکردم و به خیلی چیزا پی بردم یکی اینکه کامنتای من روی نگرش و رفتار شما خیلی تاثیر گذاشته اینو از چند کامنت اخیرت و قدرت کلام توحیدی و شجاعانه ات به وضوح متوجه شدم….
مهدیه یه چیزی بهت بگم؟! من از دیوار رفتم بالا و چیزایی رو دیدم که منو وحشت زده کرد منو دیوانه کرد،روی دیوار نشستم و زار زار گریه کردم از لمس حقیقت
نمیدونم چرا حس میکنم که تو داری شهامت به خرج میدی و از دیوار میای بالا
بذار این رو بهت بگم….آره همین الان قلبم داره بهم میگه که بهت این نوید و مژده رو بدم؛ به خداوندی خدا قسم داری راه رو درست میری و دقیقا زدی به هدف، داری مسیر درستی رو میری در این شک نکن، آره درک میکنم تو هم مثل من خیلی بهت فشار میاد زور میاد نگرانی و ناراحتی لحظه ای میاد که از که دلسرد و بیخیال بالا رفتن از دیوار بشی ولی من روی دیوار نشستم الان و دارم نظاره میکنم جماعت این ور دیوار رو و گنج های اون ور دیوار رو…. بیا بالا با چشم های خودت ببین که خدا داره فریادت میزنه
این استعاره و تمثیل رمزی – زیر پوستی “دیوار” رو همین الان حین نوشتن بهم الهام شد که بتونم کد های تقلب رو بهت مخابره کنم، اگه خیلی باهوش باشی میتونی بفهمیش
یه نفر داره کامنتا رو منتشر میکنه و شاید اون فرد کارش نگهبانی از دیوار باشه و نذاره برات طناب بفرستم…
کامنتای اخیرم خودش گویای همچیه،همونا رو هم به لطف و کرم خدا و توکل به خودش ارسال کردم که خدا رو شکر تونست از سوراخ و فیلتر محکم سایت و منیجرش عبور کنه
میدونی چیه من دیگه هیچ چشم امیدی به مریم شایسته و حسین عباس منش ندارم، ازشون بریدم و دل کندم….آره یه اتفاقاتی افتاده . تنها چشم امیدم به خداست و فقط روی خودش حساب میکنم
خودت اگه آخرین کامنتام رو با دقت خونده باشی متوجه قضیه میشی
یه جاهاییش سرنخ که چه عرض کنم، رسماً طناب دادم
نترس!!! به ندای قلبت اعتماد کن
برای همه حرفات یه دنیا حرف دارم، آهان بذار اینو هم بگم دقیقا درست فهمیدی راجبه مریم، من همون دو سه ماه اولم فهمیدم که این زن حتی توی بیان و نحوه حرف زدنش« کمال گرایی »داره موج میزنه
اون ایده مزخرف ستاره های طلایی و جام دستاوردها و نمیدونم همین نفرات برتر ماه و سال و این جور چرت پرتا همش فرع مطلقه، جواب سوالاتت همه توی قلب منه، ارباب اربابا جوابشون قبلاً رو بهم گفته…میدونم توی ذهن حسین و مریم و مدیر فنی چی میگذره…. از پشت دیوار خبر دارم
فقط از خود حسین درخواست میکنم که اونقدر جنبشو ببره بالا اونقدر کنترل ذهن و عزت نفس والایی به خرج بده که وقتی من کامنت میذارم بدون قضاوت و سانسور کامل منتشر کنه
همه ما اینجاییم که به رشد و توسعه هم کمک کنیم و عشق و آگاهی هامون رو به همدیگه منتقل کنیم
اگه بدونید که میلاد جلیلی چقدر عاشقانه دوستتون داره و خیر خواه استاد و دوستاشه و خواهان رشد و ارتقاء همه افراد و کیفیت سایته
با به به چه چه کردن بی رویه چیزی رشد نمیکنه پیشنهادات تشویقات و نظرات آزادانه باید توسط افراد رها و جسوری مثل من و شما داده بشه تا هم ما خودمون رو بهتر بشناسیم و رشد بدیم هم اونچه که بهمون گفته میشه رو جاری کنیم تا ایده هامون بهینه و اصلاح بشه
مهدیه دوست داشتنی ام مطمئنم خودت خوب درکم میکنی منم انسانم مثل بقیه فارغ از تمام وجه تمایز ها و تفاوت های منحصربفردم نسبت به بقیه، شاید بپرسید که چرا اینقدر دیر به دیر کامنت میذارم یا با تاخییر زیاد کامنتا رو جواب میدم شاید فکر کنید به خاطر اینکه اتصال ضعیفی دارم و هر لحظه حاضر و آماده جاری کردن ندای درون نیستم….
شاید بگید زیادی مغرور و متکبر شدم شاید بگید بیخیال و بی تفاوت شدم نسبت به دیگران شاید بگید خیلی از خودراضی و نامرد شدم
ولی اصلاً اینطور نیست و اینا همه نجواهای ذهن منفی بافه، آخه کی میدونه که در چه اوضاع و احوالی ام کی از ذات و نیت و افکار و باورهای من خبر داره
واقعاً شرمنده دوستانی ام که هنوز نشد باهاشون درست حسابی حرف بزنم با وجود اینکه کلی اشتیاق دارم که تعامل و ارتباط قوی و سازنده ای باهاشون داشته باشم؛ ولی کسی که فرار نمیکنه به موقعش که بهم الهام بشه میام یه دل سیر حرف میزنیم
لینا سبتاوی عزیزم(اون سوالت زیر اولین کامنتم در سایت برانگیزاننده ترین سوالیه که یه نفر توی زندگی ازم پرسید، به وقتش غافگیرت میکنم)
فوزیه عزیزم ازت مهلت میخام واقعا منو ببخش باور کن اقدام کردم برای پاسخ ولی نشد که نشد، حتما برات پیغام خواهم گذاشت
فرزانه فدایی عزیزم باهات حرف دارم
زهرا حسینی عزیزم من کلی در مورد خودم و خودت حرف دارم،درمورد مورینیو باهام حرف بزنی و من چیزی نگم مگه میشه
الهام طالبی عزیزم، خانمی که خودش رو پرنسس عشق میدونه،توی تلگرام حتی اجازه صحبت کردن بهم ندادی و اون پیغام های آخری رو نخوندی از ترس به خطر افتادن ایمانت، آره چاره ای جز اعراض از حقیقت نداری…. حرفای دلم اونچه که ندای درونم بهم میگه رو برات کامنت خواهم کرد البته اگه کامنتم برات منتشر بشه
مهدیه جانم
زیبا جانم
از ته دلم قدردانتون هستم و عاشقانه دوستتون دارم، به موقعش اونچه که بهم گفته میشه رو باهاتون در جریان میذارم
زیبا جانم کامنتای اخیر مهدیه رو با دقت بخون، برای اهل خرد و هدایت درس های روشنی بخشی داره
راستی مهدیه جان نمیدونم چرا عکس پروفایل گذاشتی ولی بعدش دوباره برداشتی، حواسم بهت هستاااا!!
راستی ازینکه زیر کامنتای جدیدت حتی فایو استار گروه تحقیقاتی عباس منش رو ندیدی چه چیزی فهمیدی؟! مطمئنم به خیلی چیزا پی بردی و متوجه یسری چیزا شدی
همون چیزی که من هم با تجربه بهش رسیدم، حال میکنی جان جانان ارباب اربابا چطور پرده از حقیقت برمیداره وقتی جسورانه و خاشعانه به ندای قلبت گوش میدی و حرف “حق” رو میزنی
(اینو توی پرانتز بگم، احتمالا کامنتای این پست رو تا الان یکی غیر از حسین منتشر کرده، چون حدس میزنم حسین مثل خودم توی این دو روز اخیر پیوسته پیگیر اخبار و نظرات مربوط به سونامی خبر «تشکیل سوپر لیگ اروپا» س … بی نهایت درس توشه این جریان اونایی که پیشرو هستن دارن از لابلای این اتفاقات درس های عملی و کوبنده جهان هستی رو میگیرن و مرور میکنن، خود من تا الان بیش صد خبر و مقاله رو و بیش از دو هزار کامنت رو توی سایت و رسانه مستقل “طرفداری” مطالعه کردم یه چیزایی دست گیرم شد یه چیزایی بهم اضافه شد که تا بحال اینقدر قوی و هوشمندانه از منظر کلان به صنعت فوتبال و بطن و پشت پردش نگاه نکرده بودم، عزت نفس و خودباوری و قاطعیت فلورنتینو پرز و دارو دستش بسیار بسیار تحسین برانگیز و منو به حیرت واداشته
حال و حوصله اینو ندارم که یک کامنت فراتر از کشش مغزی جو حاکم بر سایت بذارم که مثلا بگم خیلی حالیمه، ولی بعدها خود عباسمنش در این موضوع و درس هایی که گرفته اظهار نظر میکنه….
هیچ وقت جهان به دوران قبل از این بیماری برنخواهند گشت…وارد دره های زمانی شدیم ، روز به روز اختلاف فقیر و غنی ، ضعیف و قوی بیشتر میشه، جهان، جهانِ شایسته ها و قویتر هاست… ضعیف ها حذف میشن… انتخاب با شماست که قوی،باهوش، و ثروت مند باشی یا توی طبقه ضعفا حبس و له بشی
هیشکی نمیتونه جلوی رشد و پیشرفت نامحدود اقتصاد آزاد و پول پارو کردن کسی رو بگیره، حکومت های کمونیستی و سوسیالیستی به گمان خودشون دارن عدالت و برابری رو بر اقشار جامعه اعمال میکند ولی جهان هستی اینجوری عمل نمیکنه، یه نگاه به آمریکا و سیستم سیاسی و اقتصادیش بنداز تا پی ببری چی میشه که قدرت اول جهانه و ثروت توش موج میزنه، آره میگن نظام سرمایه داری و ازین حرفا…تا بوده همین بوده اونایی که زرنگ باهوش قوی ترن میرن بالا اونایی هم که ضعیف و ناتوانن میمونن پایین…. ایلان ماسک،بیل گیتس،جف بروس، حقشونه … اگه اینا روز به روز ثروتمند تر نشن پس کی بشه، اینا پیش رو و نوک پیکانن چون لیاقتش رو دارن….. چی میشه که لیگ های معتبر آمریکایی با وجود اینکه مخاطب کمتری نسبت به فوتبال دارن ولی چندین و چند برابر فوتبال درآمد زایی دارن، فلورنتینو و رفیق رفقاش از دست فساد و محدودیت های غلط فیفا – یوفا خسته شدن و میخام مثل فوتبال آمریکایی ، فوتبال اروپا رو به اوج قله تغییرات مثبت برسونن و با تشکیل سوپر لیگ مستقل دنیای جدیدی رو به روی اقتصادی فوتبال و هیجان و رقابتش باز کنن…. من به شدت با این ایده جدید موافقم و همیشه از حرکت های انقلابی سازنده و چالش های مثبت استقبال میکنم
تقابل تاکسیرانی سنتی و اسنپ و اوبر
سینما و تلویزیون در برابر امثال نتفلیکس
مغازه و فروشگاه زنجیره ای در برابر امثال آمازون و دیجی کالا
شکست غولی مثل نوکیا در برابر سامسونگ و اپل
اینا همه داره فریاد میزنه که
بقای اصلح
یا خودت بروز و سازگار میکنی با شرایط یا کنار میری و جا میمونی
میلاد جلیلی هم در حد توانش هم داره همین کارو میکنه، میتونم آینده رو ببینم و قلبم بهم گفت یه سری کارا رو انجام بده تا خودت از بقیه جدا کنی و سبقت بگیری تا آمادگی هر پیشامدی رو داشته باشی)
ضمناً بیخیال این افراد مدار پرتی که برای کامنتت امتیاز منفی میدن، وقتی دست بذاری روی چیزی که نقطه ضعفشونه اون موقعس که خیلیا میسوزن و تحمل شنیدن حرف حق و سخن سدید و سنجیده رو ندارن
رفیق جان بیخیال بیرون،اون بیرون خبری نیست
بچسب به درون، جان جانان الهامات مخصوص بازی زندگی خودت رو بهت میگه
عااااااااشقتم و هیچ وقت سیر نمیشم ازین عشق ورزیدن
جای دوری نمیرم،همین نزدیکی هام بغل دستت دارم قدم میزنم
سلام
سلامی از اعماق قلب و وجودم
سلامی از سر ِ شور و شوق و احساسی ناب و خالص
بر میلادم
میلاد عزیز و دوست داشتنی ام
درست متوجه شدی عزیزم، مهربانم!
کلام الهی ِ تو ( توی همه کامنت های قبلی ات ) که از سوی خدای مهربانم برام بود، باعث شد که خداوند، بازم به درخواستم پاسخ بده و جسارتی که از ایمان به خودش در وجودم قرار داده بود، و مدتی زیر ِ خار و خاشاک های ِ باورهای مخرب ام پنهان و مدفون شده بود، دوباره تقویت بشه!
و من همیشه این نیروی درونی ام (جسارت ِ حاکی از ایمان به خدا) را در درونم احساس میکردم، دوسش داشتم و همیشه در تمام زندگی ام، برام سوخت حرکت بوده به سمت خدا ….!
من یکی دو روز، شایدم روز قبلش ( البته دقیق یادم نیست) قبل از اینکه به کامنت ها و کلام زیبا و توحیدی ِ تو هدایت بشم، احساس کردم دیگه توی این سایت کاری ندارم و قصدم شد که بیام از سایت بیرون و فقط با فایل ها و محصولاتی که خریده بودم و داشتم، به مسیرم ادامه بدم!
برای همین، اسم و عکس و داستان هدایت ام را از توی پروفایلم برداشتم …….!
و برای ادامه راه، رفتم سراغ محصول عزت نفس که خریده بودم و ……
میانه ی گوش کردن به فایل های این محصول بودم که، بهم گفته شد برم توی سایت و کامنت دوستان را روی این محصول بخونم!
توی کامنت های این محصول بودم که ….، نمیدونم چی شد سر از یکی از کامنت های تو درآوردم! ( با اینکه تو، هیچ کدوم از محصولات را نداری، و این به وضوح و آشکارا نشون داد که هدایت ِ هدایت ِ هدایت شدم به سمت تو!)
و با خوندن اون کامنتت، هدایت شدم به پروفایلت و کامنت های ناب و سرشار از آگاهی های الهی و توحیدی ات و …..!
ادامه اش را هم که توی کامنتی که در فایل ۱۱۰ برات گذاشتم، نوشتم و خوندیش و اینجا ازش برام گفتی عزیزدلم!
انگار خدا واضح باهام حرف زد!
و جواب ِ درخواستی که صبح ِ همون روز ِ هدایت شدنم به پروفایل ِ تو عزیز ِ مهربونم، ازش در تمرین ِ ستاره قطبی خواسته بودم به وضوح بهم داد!
برگشتم به سایت!
و دوباره اسم و عکس و داستان هدایت ام (که البته داستان هدایتم دیگه تایید و انتشار داده نشد!!!) را توی سایت گذاشتم!
یه نیرویی در درونم به جریان افتاده بود که ….!
باعث شد با یه جسارت و یه دیدگاه ِ توحیدی تر توی سایت بگردم و کامنت ها را جوری دیگه و با نگاهی تازه تر بخونم!
و اون جسارت و شهامتی که همیشه از بچگی تو وجودم بود، و شاید مدتی بود، گمش کرده بودم، دوباره در وجودم به جریان افتاد و ………!
احساس کردم، رسالتم این بود که برگردم!
(هرچند خیلی خیلی کوتاه و موقتی! حتی اگه فقط به اندازه گذاشتن یکی دوتا کامنتی که “او” گفت و من نوشتم و اینجا ثبت شد !)
و برای افرادی که توی این سایت به آمادگی ِ لازم رسیده بودن ( که مطمئنا یکی از اونا هم خودم بودم)
و نیاز بود یه تلنگری بهم بخوره، از طریق کلام و قلم و دست و کامنت های تو و خودم،
و این جوری خدای مهربانم باهام حرف بزنه!
و بهم آگاهی هایی داده بشه!
و این قدرت ِ نهفته در کلام جسورانه ام ( که البته همه و همه و همه اش کلام خدای مهربانم هست)، سوخت ِ قوی و نیرومند و سکوی پرتاب و پرشی بشه به سمت خودش!
به سمت توحیدی تر شدن! به سمت سعادت و عزّتمندی!
( اینم بگم که من کامنت های اخیرم را به جرات میگم ده ها و ده ها و ده ها بار خوندم! تا با تمام وجودم و با تمام گوشت و پوست و استخونم پیوند بخوره و عجین بشه! چون یقین و باور دارم که هیچ کلمه و حتی حرفی اش از من نیست! بلکه کلام خداست که بر قلم من و دست ِ من جاری شده که بنویسم و تایپ کنم و اینجا به عنوان یه اثر الهی بجا بمونه برای خودم و اونهایی که در مدار ِ درکش هستن و در آینده هم هدایت میشن به سمتش)
میلادم
میلاد دوست داشتنی ام
منم خیلی خیلی حرف برای گفتن دارم برات!
ولی شاید نه دیگه اینجا !!!! (نمیدونم!)
نمیدونم کی و کجا و چه وقتی این امکان فراهم بشه که باهات هم کلام بشم! ( مدت هاست که تسلیم “او” یم و همه چی ِ زندگی ام را به خودش سپردم و هدایتم کرده و هدایتم میکنه به سمت ِ هرآنچه که خیر و صلاحم بوده و هست، چرا که همیشه این کلام الهی بر قلبم حک و بر زبانم جاری است:
” رَبّ ِ اِنّی لِما اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرِِ فَقیر … خدایم، رب من، من به هر آنچه خیر که از جانب تو باشد محتاجم و فقیر! )
ازت ممنونم عزیزدلم که عاشقانه و مهربانانه برام نوشتی!
و سرشارم کردی از عشق ناب خداوندی!
از اول تا آخر کامنت ِ پر از عشق و ایمانت،
( که اونو بارها و بارها و بارها با عشق خوندم)
اشک ریختم … !
شکرگزاری کردم … !
سپاسگزاری کردم … !
از خدای مهربانمون که ما را در مسیر ِ توحیدی، سر راه هم قرار داد و باهم آشنا کرد !
به وجد اومدم … !
از غلیان ِ احساساتی پاک و خالص و ناب!
و قلبم سرشار شد از شور و شعف و نشاطی وصف ناشدنی!
میلاد من!
میلاد بینظیر و دوست داشتنی من!
بینهایت ِ بینهایت تحسینت میکنم ؛
برای قلب ِ زلال و پاک ات!
برای روح ِ خدایی ات!
برای ایمان ِ خالص ات!
برای درون ِ زیبایت!
برای عشق ِ بی قید و شرط ات!
برای مهربانی ِ بی حد و اندازه ات!
برای جسارت ِ ستودنی ات!
برای کلام ِ الهی ات!
برای قلم ِ توانمندت!
برای تاثیر گذاری ِ شگفت انگیزت!
و …………………..!
عااااااااشقانه دوسِت دارم میلادم
عزیز ِ دوست داشتنی من!
در پناه ِ عشق ِ ناب ِ الهی ِ پروردگارم،
همیشه و هر لحظه، سلامت و شاد و خوشبخت و سعادتمند باشی “دُردانه ی خدا” !
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
مریم جان، حسین جان
عزیزانم من تحت هیچ شرایطی قوانین سایت رو نقض نکردم و نخواهم کرد
نمیدونم چه دلیلی داره که با کامنتای من جور دیگه ای برخورد میشه و سخت میگیرید،
لب کلامم این بود که بت نسازیم
موحد و یکتا پرست باشیم
به عیار و گرون بودن خودمون پی ببریم و قایم به ذات باشیم نه قایم به غیر
همونطور به همه الهام میشه و کامنت میذارن منم قلبم بهم امر میکنه و اونچه که بهم الهام میشه رو میگم
حفظ حرمت نفس و احترام هم همیشه سرلوحه زندگیمه
نمیدونم شاید بهتون برخورده و دست گذاشتم روی نقطه حساسی
من که نمیتونم هربار کامنت میذارم نگران این باشم که شما منو تایید کنید و کامنتم منتشر بشه یا نه… بخدا منم از شمام نه بیگانه فقط نگاه و عملکرد مخصوص خودمو دارم…. حق آزادی بیان دارم و نظرم رو محترمانه و مودبانه میگم
این هم کامنت بلندی بود که عاشقانه انرژی و زمان گذاشتم در پاسخ به دوست عزیزم بنویسم و این گپ و گفتی دوستانه و خصوصی بین خودمون بود نه کامنتی مستقل و علنی برای دیده شدن
باز هم بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم از همکاری شما عزیزانم و از ته دلم قدردان زحمات ارزشمندتون هستم
شاید سو برداشت بشه که خدایی نکرده من آدم طلبکاری ام و دنبال بحث حاشیه ای و تفرقه افکنی
نه به قرآن اینطور نیست،شاید به خاطر شخصیت قوی و جسوری که دارم با این لحن حرف میزنم وگرنه از ته دلم عاشقانه وجودم سراسر عشق و لطافت و مهربانیه
به هر حال شما هم انسانید و دارای احساسات و افکار انسانی، ممکنه بنابه هر دلیلی نسبت بهم خوشبین نباشید ولی باور کنید من اگه خود خدا بهم الهام نکنه امکان نداره خودسر و از روی هوا و هوس حرفی بزنم
و ما ینطق عن الهوی
عاشق و دوستدار شما میلاد جلیلی
حسین جانم مریم جانم، همه ما اینجا دور هم جمع شدیم که پیغام ها و آگاهی هایی که خدا بهمون الهام میکنه رو به همدیگه منتقل کنیم و توحید رو گسترش بدیم،
یادمون نره که اصل و هدف چیه
خدایا شکرت الهی شکرت که خودت مدیر و مدبر جهانی
الهی شکرت بین قلب هامون انس و الفت قرار دادی تا بتونیم عاشقانه و در کمال صلح و آرامش زندگی کنیم و در راستای کمک به خودمون و دوستانمون قدمی برداریم
باسلام و عرض ادب و احترام
آیاتی از سوره طه با ترجمه گذاشتین که قابل تامل بود و عالی سپاس فراوان
البته که میشود انتقاد کرد و این هم میتواند موجب تکامل شود ، ولی اینکه اینجا هم مثل دنیای مادی قطعا نقاط قوت و ضعف دارد به جهت اینکه ما انسان هستیم و غیر قابل اجتناب
نظر من اینه که ما خودمون انتخاب میکنیم که در پی اصلاح ساختار وجودی
خودمون باشیم و یا در پی رقابت با دیگران باشیم ، در هرصورت من خود به شخصه سعی دارم که به اصول توجه کنم و توجهی به اینگونه حاشیه ها نداشته باشم و همانطور که شما بانوی گرامی به آن اشاره داشتین توجهم رو به نکات مثبت سوق دهم
بانو توجه نکن به ستاره های طلایی راستش من خیلی جوان هستم ور این راه همش ۳۸ روزه که اینجام اعتراف میکنم که روزای اول بر این باور بودم که حتما و هرجور که شده یه دیدگاه بزارم که در صدر باشم خب این به شکر خدا برام حل شد که هدف چیز دیگریست و مطمئن هستم دیگر دوستان هم اگر در پی هدف واقعی این سایت باشند خودشون کم کم متوجه میشن
و موضوع دیگری که به آن اشاره داشتین بحث شرک بود که فرمودین ما نباید تا ابد دنباله رو استاد باشیم واینکه اهل چاپلوسی نیستین که این قابل ستایش هست ولی خب نظر من اینه که دوستانی وه اینجا هستند متفاوت از دیگر جامعه هستند و اگر هم گاهی با عشق استاد عباس منش رو مورد لطف قلبی خودشون قرار میدهند واقعیه برای من که خدایی اینجوریه و این واقعا شرک نیست که استاد عباس منش رو دستی از دستان خدا بدانیم
در آخر میخوام که ازتون تشکر کنم و بگم که چه خوبه که همه اینجا هستیم و هوای همو داریم که از ریل خارج نشیم و بتونیم از دیدگاه های همدیگه ایده بگیریم و مسیر واقعی رو پیدا کنیم
براتون آرزوی موفقیت دارم
و تشکر ویژه و از صمیم قلب دارم از استاد عباس منش و بانو شایسته که انصافا زحمات ما بدوش ایشان هست
سلام بر دوست توحیدی و عزیزم
خوشحالم از جوابی که دادید
ممنونم ازتون برای کلام سراسر توحیدی تون
ممنونم ازتون که به نکات بسیار عالی اشاره کردید
امیدوارم در این راهی که در پیش گرفتیم، همیشه و هر لحظه هدایت الهی را دریافت کنیم و به یاری خداوند همیشه ثابت قدم باشیم
در پناه الله مهربان همیشه شاد و سلامت و خوشبخت و سعادتمند باشید
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
به خدای غیر ممکن ها
سلام به عزیزترین ها
اگه فقط همین بزرگترین گناه نباشه اما قطعا یکی از بزرگترین گناهانه «ناامیدی»
به گفته ی امام حسین (ع)
بزرگترین گناه ناامیدی ست
خب من ناامیدی رو از دیدگاه خودم توضیح میدم وقتی ما ناامید میشویم به این معناست که داریم این فرکانس رو ارسال میکنیم که یعنی خداوند ناتوانه ،محدوده،کوچیکه ،خسیسه،فقیره، و بااین نوع باور و فرکانسی به خداوند ضربه نمیرنیم بلکه مانند اینه که داریم خودمون رو بجای استفاده های مفید از برق بلکه داریم دستمون رو به یه ترانز برق فشار قوی نزدیک میکنیم و بدلیل برق گرفتگی خودمونو نابود میکنیم،،
وگرنه دیگه برق نه از روی دشمنی ست نه دوستی بلکه فقط این ما هستیم که داریم خودمونو در چه جایگاهی قرار میدیم،،
ممنون از دوست عزیزمون آقا شهسان که اینطور باانگیزه و ایمان گفت اگه من از بدترین شرایط ناامیدی و ته دره این شرایط عالی برسم قطعا همگی شما هم میتونید به شرایط دلخواهتون برسید،،
به گفته ی استاد هم که بهترین حالت اینه که قبل ازاینکه ما به ته دره بریم و سقوط کنیم بهتره اینکه قبلش کاری کنیم که به اون اوضاع نرسیم
پیشگیری بهتر از درمان است
اما اگه به هر دلیلی در شرایط بد قرار گرفتیم نباید دیگه مدام خودمونو سرزنش کنیم
ناامید بشیم یا با افراد منفی گرا و ناامید معاشرت کنیم،
خب خداوند همیشه دست و دلبازانه. یه عالمه راهها و مسیرهای جبران و درمان برامون گذاشته که اگه هرچقدر هم مسیر رو اشتباه رفته باشیم کافیه دور بزنیم و آروم آروم همه چی خوب میشه و تغییر میکنه،،
اگه هرکسی نتایجش مانند قبلا هست نه به این دلیل که دیگه مجبوره و محکومه به اون شرایط بلکه به این دلیل که فرکانس های فعلی ش هم مانند قبلا هست وگرنه زود نتایجش هم دیگه مانند قبل نخواهد شد،،
راستی من در بعضی فایل های قبل میگفتم خدا میدونه که قراره چه تجربه ها و هدایتهای زیبایی برامون رخ بده و در انتظارمون نشسته در این مسیر و مطمئنم بقیه هم مانند من چنین نظراتی رو از قبل داشتند که الان داریم مشاهده شون میکنیم« کلاب هوس»
واقعا چقدر خداوند و روند جهانش داره هممون رو همیشه به سمت زیبایی ها و نعمت های بیشتر سوق میده،،
و خدامیدونه هنوز چقدر زیبایی ها و نعمات و هدایتهای بی انتهایی در انتظارمون نشسته که فعلا ازشون بیخبریم اما بموقع اش رخ میده مانند همین فایل ها
خب یه خورده بگیم از اینکه استاد میگه کسانی که با این همه نشانه و چکش و پتک و پک خوردن توی مغزشون اما هنوز از خواب غفلت بیدار نمیشند
و این دیالوگ و آگاهی که استاد گفت واقعا یه تلنگر شد آویزه گوشم که با هربار ضربه زدن های جهان به ما بدلیل تغییر نکردن ها ضربه هایی ست ویرانگر کننده تر،
یعنی اینکه آقا تغییر کن
کنترل ذهن کن
ایمان بیار
بیدار شو
هوشیار شو
آخه تا کی میخواهی به این مسیر ادامه بدی و هرروز خودتو بیشتر نابود کنی و زندگی جهنم وارتر
پس باید همراه روند طبیعت جهان که تغییره تو هم تغییر کنی وگرنه هیچ تعاروف و دلسوزی ای در کار نیست
چونکه بنده خودم در تضادها و مقاومت های زندگی ضربه خوردم بلکه در بعضی مواقع پک نخوردم بلکه آرپیجی خوردم که دارم اینارو میگم اما فکر میکنید از اون ناحیه هایی که آرپیجی خوردم واقعا از همون اولش خودمم نمیخواستم. راهی براش پیدا کنم نععع
واقعا دنبال راهکار و حل شون بودم اما بدلیل مقاومت ها و باورهای مخربم ذهنم بهم اجازه هدایت رو نمیداد
میبینید چرا میگم این قوانین باهیچکس شوخی نداره چونکه من بااینکه دنبال راهکار و حل اون مسائل بودم اما بدلیل باورهای اشتباهم بسمتشون هدایت نمیشدم و ضربه های جهان هم هی بیشتر و ویرانگر کننده تر میشد و اصلا هم براش مهم نبود که من دنبال حلش هستم یا نه بلکه فقط کار خودشو میکرد و هی نشانه پشت نشانه ،،
تا اینکه بالاخره روزی تسلیم شدم و از اون به بعد روند رفت بسمت بهبودی،،
امیدوارم که هیچ زمان هیچ کدوممون به جایی نرسیم که ضربه های جهان مارو به مرز له کردن رسونده باشه بعد دست از مقاومت ها برداریم
اگه به هر دلیلی هم به عمق دره رفتیم اما از خداوند هدایت بخواهیم و دستمونو بسمتش دراز کنیم و اجازه بدیم تا مارو ببره به مسیر درست زندگی
خداوند پشت و پناه تون باشه،،
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
خداوند به قلبهای قابل هدایت شدن اگاهتر است
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام عاشقتونم😍😍😍😍
خدایا با امید و توکل به تو شروع میکنم به نوشتن برداشتم از این گفتگو رو
💡در نا امیدی بسی امید است // پایان شب سیه سپیده است 💡
دوست خوبمون آقای شهسان دهقان : با لطف خداوند معجزه بزرگ زندگیشون رو آشنایی با استاد عزیزم میدونند و چقدررچقدرررررر فرکانس شکر گزاری و سپاسگزاری از خداوند واز استاد عزیز رو با تمام وجودشون ارسال کردندواقعا از صمیم قلب شکرگزاری میکردند و فرکانسش رو میشد حس کرد استاد جان من هم همیشه و همیشه بودنم در این سایت الهی و هدایت شدنم رو برای آشنا شدن با شما رو جزو معجزات زندگیم میدونم واز خداوند درخواست میکنم که همیشه و تا آخر عمرم در این مسیر الهی باشم و آقای دهقان که ۴سال پیش به واسطه یه اتفاق خیلی بد مالی به قعر دره افتاده بودند در نا امیدی خیلی بدی بودند که توسط دستی از دستان خداوند هدایت شدند به این سایت الهی و با آموزشهای شما تونستند به گفته خودشون از قعر دره از شرایط جهنم وار وبد مالی توانستند خودشون رو پیدا کنند ودر سن ۴۶سالگی به لطف خدا و آموزشهای شما تونستند خودشون رو نجات بدند دارند ادامه میدند تا الان نتایج مالی خوبی هم گرفتند و با قاطعیت گفتند که از جایی بلند شدند که اگر نمی جنبیدند و نشانه ها رو دنبال نمی کردند و خداوند هدایتشون نمی کرد الان حسابشون با کرام الکاتبین بود. و خداوند هر لحظه هدایتگر ماست الله اکبر
💡بزرگترین گناه نا امیدی هست 💡
اگر به هر دلیلی فردی مسیر رو گم کنه اگر حتی رفت ته دره بازهم راه هستخیلی ها میگند اب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب ،خیلی ها میگند دیگه این نا امیدی مطلقه، دیگه نمی تونیم کاری کنیم ،نمی تونیم بلند بشیم، اغلب افراد میگند ما دیگه نمی تونیم شرایط رو تغییر بدیم و مثل یه مرده متحرک داره زندگی میکنه
ما داریم تلاش میکنیم قبل از اینکه بریم ته دره پرواز کنیم 🕊🕊🕊
ولی اگر به هر دلیلی بریم ته دره و تو مسائل روابط عاطفی، مسائل مالی ،مسائل سلامتی جسمانی از مسیر خارج بشیم ما میتونیم اوضاع رو تغییر بدیم تا زمانی که زنده ایم میتونیم زندگیمو ن رو با فرکانسهامون تغییر بدیم
ما در هر لحظه داریم اتفاقات یک لحظه بعدمون رو با ارسال فرکانسهامون رقم میزنیم این یک قانونه ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانسهایی به جهان هستی هستیم و جهان ایده ها،شرایط،موقعیتها،افراد،اتفاقات هم سنگ وهم فرکانس با فرکانس های ارسالی مارو وارد زندگیمون میکنه ما چیزی جز لحظه حال نیستیم
ما گذشتمون نیستیم اگر به هر دلیلی در گذشته از مسیر نادرست رفتیم به محض اینکه تصمیم بگیریم و شروع کنیم به کنترل ذهنمون، شروع کنیم به کنترل کانون توجه مون ،شروع کنیم به توجه به نکات مثبت ،شروع کنیم به ایجاد باورهای مثبت از همین لحظه اوضاع شروع میشه به بهبود پیدا کردن و این بهبود میتونه خیلی سریع باشه و واقعا میتونه مارو از قعر دره به قله برسونه
✔✔نکته مهم اینه که اوضاع هیچ وقت اینقدر بد نیست که نشه کاری کرد اگر زنده ای و تا وقتی که زنده ای میتونی اوضاع رو عوض کنی به یک دلیل ساده چون جهان داره در هر لحظه فرکانس های این لحظه تو رو دریافت میکنه و اتفاقات رو رقم میزنه
دلیل اینکه زندگی خیلی از افراد مثل گذشتشون هست به خاطر اینه که دارندمثل گذشتشون فکر و عمل میکنند ،مثل گذشتشون باورهای نا مناسب دارندوبا افراد نامناسب در ارتباطتند،کانون توجهشون مثل گذشتشون هست به خاطر اینکه دارند مثل گذشتشون زندگی میکنند تا وقتی که افراد تغییر نکنند هم گذشته هم آینده هم حالشون مزخرفه و اوضاع تغییری نمیکنه
اگر بتونیم مثل گذشتمون فکر و عمل نکنیم ،ذهنمون رو کنترل کنیم ،باورهامون رو مثبت کنیم به همون نسبت اتفاقات لحظه بعد رو داریم رقم میزنیم
و اون چیزی که همیشه به من امید میده که اگر به هر دلیلی از مسیر خارج شدم ،گول خوردم ، افتادم تو دام روز مرگی خبر خوب اینه که از همون لحظه که تصمیم بگیرم و شروع کنم به تغییر کانون توجه و فکر و رفتارم و باورهام و توجه به نکات مثبت میتونم شرایط رو تغییر بدم مجبور به تحمل اوضاع بد نیستم تماااام 👌👌👌
✔✔نکته مهم اینه که اگر خیلی باهوش باشیم نمیزاریم که اوضاع خیلی بد بشه ولی به هر دلیلی هم اگر شرایط بد شد باز هم نا امید نمی شیم چون میتونیم اوضاع رو تغییر بدیم چون هر لحظه داریم اتفاقات یک لحظه بعد خودمون رو رقم می زنیم
دوست خوبمون آقا سعید : گفتند که یه رابطه عاطفی خیلی بد داشتند و یه جورایی اسیر این روابط نا دلخواه بودند و چند سالی هم ادامه میدادند که سه سال پیش فایل ۳ دقیقه ای شکر گزاری به دستشون رسید و از اونجا روند تغییراتشون شروع شد و با گوش دادن به این فایل اتفاقات عجیب و غریب و خوشایند طی ۲۴ تا ۴۸ ساعت براشون پیش اومد که میگند تا دو روز از این اتفاقات خوشایند و معجزات خونه نشستند و با خودشون فکر میکردند که چجوری با این سپاسگزاری داره این اتفاقات خوب می افته و سرانجام از همسرشون جدا شدند و گفتند با این که دختر هم دارند و شرایط بعد از جدایی سخته با اتفاقات و چالشهایی مواجه میشند که تونستند با کنترل ذهن و احساس خوب خودشونو با شرایط فوق بدند و عکس العمل مناسبی رو نشون بدند و هرروز معجزات رو تو زندگیشون میبینند و این رشده و از نظر شغلی هم گفتند هنرمند هستندوچهار، پنج تا هنر مختلف رو بلد هستند که دوره روانشناسی ثروت ۱ رو خریدند و سعی کر دند که رو خودشون کار کنند که این دوره خیلی فوق العاده است👌👌👌 و حتما پیشرفت مالی هم به صورت تکاملی رخ میده به زودی زود انشا الله و اینکه خدا رو شناختند و راه ارتباط با خدا رو یاد گرفتند و فرکانس هاشون رو تنظیم میکنند و هر لحظه با احساس خوب و سپاسگزاری دارند تو زندگی رشد میکنند خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد جان از برنامه های حضوریتون تو ایران گفتید که مراجعه کننده هایی داشتید که بیشتر هم خانم ها بودند و تو روابط عاطفی خیلی مشکلات زیاد وعجیب و غریب که با شما صحبت میکردند این خانم ها با مردهایی تو رابطه بودند که به شدت ازشون سوءاستفاده میشده ازنظرمالی،احساسی،جسمی و اونها بازم سعی میکردند به هر قیمتی این رابطه رو حفظ کنند و نمی تونستند بفهمند این حد از نشونه هارو که این مرد مناسب نیست و فقط گریه میکردند شب وروز رو ولی ادامه میدادند و نمی خواستند تغییر کنند و این روند نادرست رو ادامه میدادندوهر چقدر جهان بلندگو دستش میگیره و با چکش و چک و لگد به اینها با نشونه ها میگه مسیر اشتباه اونها تغییر نمیدند مسیر رو و از لحاظ مالی و کاری و اعتباری و جسمی و سلامتی سوءاستفاده میشه ازشون و ضربه های سختی میخورند و این وابستگی شرکه و هیچ عشقی نیست و آنقدر باج میدند تا اون فرد رو نگه دارند و عاقبت در بدترین حالت ممکن اون مرد اونها رو رها میکنه و میره و اون خانم تا مدتها در گیر افسردگی و گریه و بیماری و بیمارستان و…. میشه و بعد از مدتها که کمی بهتر میشه اتفاقی که میافته اینه که چون اون خانم تغییر نکرده و برای خودش ارزش قائل نمیشه رو عزت نفسش کار نکرده و نمیتونه احساسش رو کنترل کنه و درسشو از رابطه قبلی نگرفته این چرخه معیوب ادامه پیدا میکنه و با هر کسی دیگه ای وارد رابطه میشه عین همون رابط قبلی هست و اوضاع بدتر و بدتر از گذشته میشه و باز اون خانم تمام تلاش خودش رو میکنه تا باز اون فرد رو نگه داره ولی در نهایت بعد از کلی سو استفاده شدن ازش در آخر این آقا هست که ترکش میکنه واقعا تا کجا میخواند باج بدند تا کجا میخواند برند؟
خدا داره به ما نشانه میده تا ما تغییر کنیم اگر تغییر نکنیم اوضاع فقط و فقط میتونه بدتر بشه
✔✔اهرم رنج ولذت : اینو باید به خودم بگم اگر داری نشونه ها رو میبینی و تغییر نمیکنی فکر نکنی که میتونی با همین روند پیش میری چون ضربه ها هربار که تو تغییر نمیکنی ویرانگرتر و شدیدتر میشه باید این رو هر بار به خودمون بگیم
استاد و مریم جان عاشقتونم 😍😍😍😍
خدایا عاشقتم که عاشقمی😍😍😍😍😍
سِودا❤❤❤