گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-21 08:21:072024-04-19 06:54:18گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام می کنم خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم جان در حال گوش دادن یک فایلی بودم که تصمیم گرفتم آن را به صورت یک کامنت بنویسم موضوع آن فایل در ارتباط با یک رویا بود رویایی که هیچ کس باور نداشت روزی به حقیقت بپیوندد اما امروز به حقیقت پیوسته سالها پیش پسر اسب چرانی بود که به پدر خود در اصل چرانی کمک میکرد آنها به دلیل شغل پدر مجبور بودند که دائماً در حال مسافرت باشند و از جایی به جای دیگر سفر کنند مدرسه پسر هر شش ماه یک بار عوض می شد یک روز معلم وارد کلاس میشه و از بچهها میخواد که رویایی خودشون رو بنویسن پسر در ارتباط با رویای خودش مینویسه و میگه دوست نداره مثل پدرش یک اسب چران عادی باشه و دوست داره روزی اسب های گران قیمت مسابقه های ورزشی را تربیت بکنه که فقط مخصوص مسابقه است و از این راه پول بسیار زیادی رو بسازه وقتی که معلم رویایی اون رو میخونه به او نمره صفر میده از اون میخواد که به دفتر مدرسه بیاد در آنجا به این پسر میگه که من معلم تو هستم و خوبی تو رو می خوام برای همین می خوام بهت کمک کنم تو باید رویای معقول تر و کوچکتر رو در نظر بگیریی چون اگر این رویا را دنبال کنیی به او نمی رسی و بعداً افسرده خواهی شد واز او میخواد که انشای خودش رو عوض کنه و در اینصورت بهش قول میده که نمره صفر آن را تبدیل به ۱۰ بکنه پسر به پیش پدرش میره و اتفاق را برای پدرش تعریف میکنه پدرش به او میگه که هر کاری که دوست داری بکن ولی این را بدون که هر چیزی که می نویسی در آینده برای تو اتفاق میفته فردای آن روز پسر نزد معلمش میره و بهش میگه این نمره که به من دادی رو پیش خودت نگه دار و من هم رویای خودم را پیش خودم نگه می دارم و آن را عوض نمیکنم و اما امروز اون به رویای خودش دست یافته و فقط تربیت اسب های ورزشی رو به عهده داره و از این راه پول زیادی رو به دست میاره و هم اکنون درآمد خالص این پسر بیش از شش میلیون دلار می باشد
خیلی هدایت وار این داستان را به صورت کامنت نوشتم و خیلی از این داستان لذت بردم 🥰🥰🥰
سلاااااام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان هم فرکانسیم
خداااایااااااا شکرت
چه گفتگوی جذابی ،چه درسهای بزرگی که میشه از این گفتگو گرفت ،چقدر آگااااهی ،خدایاااا شکرت
مررررسی استادجان
تحسین میکنم منصوره جان و که در مسیر علاقه اش قدم برداشت
همون نکته ای که شما استادم همیشه از ما میخواین که در مسیر علاقمون بریم که علاوه بر رشد خودمون جهان هم رشد بهتری میکنه وقتی هر کسی در مسیر علاقش قدم برداره و پیشرفت کنه
واقعاااا خدایااااشکرت که وقتی ماحرکت میکنیم و با شو رو شوق در مسیر علاقمون قدم برمیداریم چه درهایی که نمیگشایی
خداااایا صد هزار بار شکر که همین یه نکته چقدرانگیزه ایجاد میکنه برای حرکت
مثل منصوره عزیز که وقتی تصمیم گرفت و مصمم شد گالری نقاشی خودشو داشته باشه و در مسیر علاقش بره ،با دست خالی مکانی در مسیرش قرار گرفت که بدون پرداخت هزینه برای اجاره بها بتونه کارش و شروع کنه و اونم در بهترین و گرونترین نقطه اصفهان.. الله اااااکبر
استاد جان چه زیبا گفتین
وقتی آدم با ایمان و باور حرکت کنه درهایی به روش باز میشه که ما اصلا نمیدونیم وجود داره
چه سوال خوبی منصوره جان پرسیدن و پاسخ شماآگاهی نابی بود برای ما :
اینکه اکر یه جایی در راه هدفت به ایستایی رسیدی و نتایج stop شد الگوهای قبلی که باعث موفقیتت شده را بارها و بارها با خودت تکرااار کن ، در موردشون بنویس ، با خودت حرف بزن ، تا مجدد برایت تکرار شود
چون همون مسیره فقط باید تکرارش کنی با همون باور و همون شورو شوق
که شورو اشتیاق هم بسیار مهمه
خدااااایا شرت برای بودنم در فرکانس دریافت این آگاهی ها
عاشقتونم الهام
در پناه خداوند سربلند باشید همیشه
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز
چند روزی هست که میخوام بیام و کامنت بنویسم و منتظر یه فرصت بودم که خدا هدایتم کنه برای اینکه جا و زمانش کی هست.
از عید امسال همه چیز تغییرکرد و من با تمام وجودم احساس میکردم امسال یه سال عجیب و عالی و پر ازمعجزه برای منه
حالا میخوام فقط تعدادی از اتفاق های عالی که توی این ماه یعنی فروردین ۱۴۰۰برام افتاده رو بنویسم
۱-توی تعطیلات عید برای اولین بار با کلاب هوس آشنا شدم و از فردای اون روز دیدم استاد یه فایل درسایت گذاشتند با موضوع گفتگو با دوستان درکلاب هوس و من دراون فایل ها تازه معنی هدایت رو فهمیدم.تازه فهمیدم که چطورهدایت رو تشخیص بدم.البته خیلی وقت بودکه دنبال پیداکردن فایلی درمورد هدایت بودم که هدایت رو در مسایل کوچک زندگی چطور استفاده کنم و خداروشکرمیکنم از این فایل زیبا.و از اون به بعد روزی نیست که من هدایت رو نشنوم حالا به هر طریق کلام اطرافیان ،یک نوشته،یه جله از فایل(که در پایین بهش اشاره میکنم)که در اکثر وقتها همون روز دلیل هدایت رو میفهمم ولی در مواردی که نمیفهمم فقط میگم من نمیدونم خدا میدونه واین جمله استاد واقعا عالی بود
به قول جمله یکی از دوستان که میگفت من فایل های استاد رو میبینم تا روش زندگی رو یاد بگیرم و ببینم در شرایط مختلف چطور باید طبق قانون عمل کنم.
۲-توس هفته سوم یه افزایش فرکانسی شدید رو احساس میکردم قشنگ خودم میفهمیدم و مخصوصا یه شب به خودم قول دادم که دیگه سریال نگاه نکنم چون منو از اون حال خوب بیرون میاورد و شب که خوابیدم از تو خواب داشتم در مورد قانون باکسی حرف میزدم.بعد به خدا گفتم خدایا من جدیدا هدایتهای توراهم در بیداری میفهمم و هم در خواب(اینو بگم که خوابهای من هم هدایتی شده از وقتی که ازش خواستم که تو خواب هم هدایتم کنه که اصلا یه چیزهایی و یه نسونه هایی و یه اتفاق هایی رو در خواب بهم میگه که هروقت یادم میوفته واقعا حالم رو دگرگون میکنه)ایا راهم درسته؟
وشاید باورتون نشه که همون موقع الارم موبایلم زنگ خورد و بیدارشدم.موبایلم یه ایفون قدیمی بود که بخاطر حافظه کمی که داشت وقتی فایل گوش میدادم خود بخود میپرید بیرون از برنامه و یک دفعه همون لحظه یه فایل از استاد پخش شد.دقیقا یادمه این جمله که فکرنکن نتیجه رو ۱۰سال دیگه تو زندگی ات میبینی،نه،معجزه همین الان تو زندگیت اتفاق میوفته…..(فایل لایو۲۱)و من همینطور شکه و متت و مبهوت بودم و جلوی اشکام رو نمیتونستم بگیرم.وفقط خداروشکرمیکنم که همه جوره باهام صحبت میکنه از هر طریق و هدایتم میکنه
۳-وهفته اخر فروردین بود که استاد اعلام کرده بود میخواد تو کلاب هوس یه برنامه بزاره و زمانش رو اعلام کرده بود و من روی موبایلم نمیتونستم کلاب هوس رو دانلود کنم چون دیگه اپدیت نمیشد و این برنامه رو روی گوشی همسرم ریخته بودم.یه دفعه خیلی حالم بد شد و گفتم چرانباید گوشی جدید داشته باشم.البته چندماهی بود که این خواسته رو داشتم و داخل اهدافم نوشته بودم ولی از ۲هفته پیش توی ستاره قطبی هرروزم مینوشتم که یه گوشی ایفون ۱۲پرو دوسیم کارته ابی با بالاترین حافظه دارم(تضاد رم پایین گوشی قبلی این خواسته رو در من ایجاد کرد)ودر ستاره قطبی روزتولدم نوشتم که این گوشی رو میخوام و یه سوپرایز عالی میخوام و بهترین تولدی که تا الان داشتم رو میخوام…..
و خداروشاهدمیگیرم تک تک چیزهایی که خواستم انجام شد از شام تولدم از رفتن برق موقعی که ما خواستیم عکس بگیریم که باعث شد یه عالمه عکس عالی بگیریم با نور شمع که معرکه شدند و در نهایت که همسرم یه بار به کادو پول نقدداد و وقتی من شمع تولدم رو فوت کردم با به گوشی ایفون ۱۲پرو با تمام مشخصاتی که خواسته بودم سوپرایزم کرد…
خودش میگفت نمیدونم یه دفعه چی شد(چون همیشه میگفت چرا ادم باید این همه پول گوشی بده)میگفت انگار همه چیز داشت منو هل میداد به جلو تابرات این گوشی رو بخرم.خدایاشکرت
۴-و دیشب در روز اخر فروردین از خدا هدایت خواستم برای کارم و خواب دیدن یه نفر یه مغازه عالی با تمام تجزیهاتش به من رایگان داده تا کار کنم و برند لباسم رو راه اندازی کنم و وقتی بیدارشدم دیدم استاد همون لحظه این فایل رو گذاشت و من بلافاصله گوش کردم و چی میتونم بگم جز اینکه دیدم که خداداره باهام حرف میزنه بازم و میگه ببین برای من کاری نداری تو هم باید مثل منصوره ایمانت رو قوی کنی فقط همیییییین
اون اشتیاق سوزان رو باعث شده تا الان به هرچی خواستی برسی در مورد این موضوع هم داشته باش.
فقط میخوام بگم خدایا عاشقتمممم
امسال یه سال پر معجزه برای منه
ممنونم استاد عزیز با این هفته ایده های عالی برای اموزش قانون به ما و برای اینکه دستی از دستان خداوند برایم هستی
فاطمه عزیزم چزیبا تعریف کردین جزییات رو و من هم حسش کردم . تولدتون مبارک و کادوی فوق العاده تون هم مبارکتون باشه😍😍😍و ان شالله ک به مزون اختصاصی خودتون هم برسید در پناه رب مهربان باشید💐💐💐💐
اکرم عزیزم ممنون از تبریکت💜💜💜وممنونم از ارزوی خوبی که برام کردی🌸امیدوارم شما هم امسال به تک تک اهدافت برسی 🌸
سلام فاطمه خانم کامنت خیلی خوبی نوشتی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم امیدوارم هر چی از خدا بخواهی بهت بده
ممنون از شما.من هم یکی از دلایل افزایش ایمانم را خوندن کامنت های دوستان و شنیدن نتایج اونها میدونم.ولی خیلی خوشحالم که این نتایج روی شما تاثیرگذاشت.امیدوارم که شماهم به تک تک خواسته هاتون برسید
سلاااام
استاد حرفهای منصوره جون ک تموم شد ویدیو رو استاپ کردم بیتم نظرمو بگم برم بعد حرفای شما رو بشنوم و مقایسه کنم
فکر میکنم جهان عاشق اینه ک در راحتترین راه ها و کارها منو و همه ادمها رو برسونه ب رویاهاشون
منصوره جون گفت من ک پول نداشتم ولی میرفتم دنبال ملکی برای گالریم
بعد با جواب منفی پدر رو به روشدن و بعد اون گریه ها رفتن که از طریق وکالت پول جم کنن برای گالری
برداشت من این بود که جهان میگه گالری میخوای؟ اوکی
اول که بهت بگم من دستای بی نهایت دارم برای رسوندن تو به خواسته ات ک به ذهن منطقی تو نمیرسه
ولی برای رسوندن تو ب خواسته ات ی ازمون کوچک میگیرم میگم بابات بهت پول نده ببینم ایا واقعا این خواسته رو میخوای؟؟؟ و وقتی با چشم های گریون میری درس بخونی ک گالریت رو داشته باشی من دیگه نه بهت نمیگم بهترینش رو در لحظه برات فراهم میکنم
در مورد منصوره جون و جریان مهاجرتش برداشتم اینه ک ایشون یکم خودشو و همون خدایی رو که روزی ب ساده ترین و بی هزینه ترین روش ممکن به خواسته اش رسوند دست کم گرفته
چرا اینو میگم؟ چون منصوره جون شما اون روز هنر داشتی پول نداشتی ایمان داشتی رفتی دنبال ملک خداهم گفت چشششششم بهترینشو میدم
امروزم هنر داری حالا ی لول کمتر اما ایمان نداری ک قدم بردار من تو رو اگر لازم باشه که کارت رو ارتقا بدی هدایت میکنم هم اموزش جدید ببینی هم بازم برات هنرجو میفرستم محصولاتت رو میفروشم
البته این برداشت منه ک ایمان داشته باش و حرکت کن
هزار با بگو
خدا من میرم تو راهنمایی کن
خدایا من قدم برمیدارم تو هدایت کن
خدایا من ایمان دارم تو راهنما باش
استاد
قلبم بعد شنیدن حرفای شما داره بی قراری میکنه
امروز جمعه اس منم تنهام
برنامه این بود ک کل روز تو سایت باشم و عبارت تاکیدی بگم و خلاصه خیلی رو خودم کار کنم
فردا روزیه ک قراره من ی محصولی دارم ک یه لار تا الان برای فروش گذاشتمش و هر سه بار خوب فروخته شد یعنی عالی
ولی دفعه ی اول ی چیز دیگه بود
چون شور و شوق من بیشتر بود
استاد بخدا این فایل های گفت و گو با دوستان از روانشناسی ثروت ب نظر بهاش بالاتره واقعا ارزش فروش داره
خدای من چقدر شما سخاوتمندی خدایا از ته دلممممم میخوام برکت و ثروت و سلااامتی سلامنی سلامتی عمر با عزت و طولانی به ایشون بدی که حالا حالاها راهنمای بنده هات باشه. زبان تو باشه برای حرف زدن با ما . اخه خدایا امروز گفتم چ جوری فروش سری اول رو بزنم و الان با کالبد استاد باهام حرف زدی
استاد شما تمرینم میدی حتی تو فایل ها
واقعا شما سخاوتمنذی واقعا
حتمن امروز مینویسم که چه تفاوتی بود بین فروش اولم با الان
تصورش میکنم بهش فکر میکنم
و استاد تارگت فردام 2 برابر تارگت سه ماه پیشه و الان نیرویی در درونم میگه خدا میخواد بهت بده اون تارگت رو چون اگر نمیخواست هدایتت نمیکرد ب این فایل ها
استاد تکراریه ها ولی از ته قلبه
عاشقتمم خیلی دوست دارم
شما پدر برادر پیامبر هادی منی ️️️
به نام خدایی هدایتگر مهربانم
سلام به همه دوستان عزیز
برداشت های خودم رو از این گفتگو می نویسم از استاد عزیز هم تشکر میکنم که گفتگو ها رو جدا کردن از دوستان که هم میشه تعداد بالای گوشش داد و همه راحتتر در ذهن جا میفته چون هرکسی داستان متفاوتی داره
در مورد صحبتی های این دوست عزیزمان منصوره خانم گفتند که من رشته حقوق رو انتخاب کردم اولش بخاطر اون روحیه اجتماعی بودن علاقه داشتم به اون رشته ولی وقتی واردش شدم دیدم نه اصلا اون چیزی نیست که من باش علاقه دارم و منو راضی کنه
اینجا فهمیدم خیلی خوبه که ما وقتی نمیدونم هنوز به چی علاقه داریم بریم وارد اون موضوع بشیم حتی اگه بعدا بفهمیم علاقه نداشتیم باعث شناخت دقیق تری از خودمون میشه نه تنها ضربه نمی زنه بلکه کمک کننده هم هست
پس اشکالی نداره اگه وسط بکاری بودیم با خودمون رو راست شدیم که واقعا بهش علاقه نداریم سعی کنیم مسیر رو به سمت علاقمون کج کنیم و دیگه نگیم از ما که گذشت و من دیگه نمیتونم و فلان
گفتند که من اگه یه وکیل بشیم وکیلی که خیلی هم پول دار هست چه فایده ی داره
به نظرم این جمله رو میشه از دو نگاه بررسی کرد یکی اینکه گاهی اوقات ما حاضریم بخاطر تعریف و تمجید های دیگران شغلی رو انتخاب کنیم که هیچ علاقه ی بهش نداریم اما کلاس کاری داره، اما پدرم میتونه جلو هم سرشو بالا بگیره که آره بچه من وکیل هست، میتونه پزشو بده، فک میکنم این شغل جایگاه اجتماعی بالاتری از سایر شغل ها داره که دقیقا بر میگرده به کمبود عزت نفس
و مورد دوم اینکه ما فکر میکنیم این چیزی که ما باشه علاقه داریم پولی توش نیست و نمیشه باهاش خیلی ثروتمند شد
درحالی که ما باید این باور رو داشته باشیم که همه شغل های جهان پتانسیل یکسانی برای ثروتمند شدن دارند که برمیگرده به باورهای مالی
ایشون میل به پیشرفت داشتن و شور وشوق و عشق به اون گالری و نقاشی کشیدن باعث فراهم شدن یک شرایط ایده آل در چهارباغ اصفهان شده در واقع جهان و خداوند وقتی ایمان مارو می بینه که ما در جهت تحقق خواسته هامون داریم قدم های عملی برمیداریم شرایط مناسبی که حتی بعضا فراتر از انتظار ماست رو برای ما فراهم میکنه ودستان خداوند میرسن و کمک هاشون رو به ما میکنند
و باز هم شرایط ایده آل ایران رو رها کردن اومدن فضای بزرگ تر از لحاظ کاری اینم خیلی عالی بوده که وارد یه چالش جدید شدن اگر با همون خود باوری که تو ایران کارشون رو استارت زدن تو همون میلان ایتالیا هم همین استارت رو بزنن بعد از چند سال خیلی خوب میتونن پیشرفت کنن چون نقاش های قدرتمندی اونجا هستن سبک های متفاوت تری از ایران همین باعث میشه بعد از چند سال از موقع های که ایران بودن هم قوی تر میشن البته به شرطی که خودشون رو با افراد حرفه ی اونجا مقایسه نکنند از اون ها الگو بگیرن و خودشون رو با دیروز خودشون مقایسه کنند و باخودشون بگن که همه اینای که الان اینجا حرفه ی هستند اصلا بلد نبودند نقاشی بکشن آروم آروم کار کردن و حرفه ی شدن
همون جوری که منم تو ایران نقاشی رو بلد نبودم و کار کردم و تو ایران حرفه ی شدم همون الگو رو تکرار میکنم اینجا هم میتونم موفق باشم
طبق قانون هیج تفاوتی نداره چه میلان ایتالیا چه اصفهان ایران
ولی برای ذهن ما ممکن فرق کنه
ما با تکرار کردن این موفقیت های در گذشته خیلی راحتتر میتونیم ذهن منطقی خودمون رو قانع کنیم و باور کنیم که میشود
در پناه الله یکتا
سلام استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز. من و همسرم چند سالی هست که تصمیم گرفتیم قبل از اینکه اوضاع وخیمتر از شرایطی بشه که تغییر سخت تر بشه، این تغییر رو انجام بدیم ، بدون اینکه با شما آشنا بشیم سالها پیش هر دوتامون از کارمندی استعفا دادیم و با هم کاری رو شروع کردیم، بد نبود اما جهش بزرگ مالیی نداشت برامون. اما خیلی خوشحال بودیم که حداقل آرامش بیشتری داریم. بعد از آشنایی با شما شروع کردیم به استفاده از فایل های رایگان که فووووووق العاده عالی بود. خیلی زمان گذاشتیم و سعی کردیم با تغییر باورها به نتایج خوبی برسیم تا اینکه خدا باز هم به ما لطف داشت و هدایت شدیم به سمت اولین قسمت گفتگوی استاد با دوستان در کلاب هاوس، من و همسرم هر دومون پای لب تاپ های خودمون داشتیم قسمت اول این گفتگو رو گوش میدادیم. به محض اینکه تموم شد بلافاصله هر دومون گفتیم که وقتشه دوره 12 قدم رو بگیریم و از آگاهی های محصولات هم استفاده کنیم. شاید قبلا هم میتونستیم همچین کاری رو بکنیم ولی چون تو فرکانسش نبودیم هیچوقت اقدام نکردیم. اما هیجانی که بعد از شنیدن گفتگوی اول استاد با دوستان داشتیم وصف ناپذیر بود. الان 20 روزه که قدم اول رو گرفتیم و هر دومون شدیدا و سخت مشغول گوش دادن و نت زدن و انجام تمریناتش هستیم. نگم براتون از نتایج همین 20 روز !!!! امروز اول اردیبهشت ماهه، من تمام اهداف فروردینمو که تیک زدم بماند، شاید بگم نتایج همین 20 روز سه برابر این تیک خوردن اهداف بود. منی که نمیتونستم حتی تا ماه پیشش یک هدفو به سرانجام برسونم الان با افتخار این پیامو برای دوستای خودم، و برای خودم میزارم که فراموش نکنم اول از همه لطف خداوند بزرگمو ، بعدشم لطف شما دو عزیز بزرگوارو که چطور دارید این آگاهی هارو بدون منت در اختیار انسانهایی قرار میدید که خواهان تغییر شرایطشون هستند. واقعا از استاد ممنونم بابت این گفتگوها و تجربه بچها، این گفتگوها خیلی خیلی به ما کمک کرد و میکنه که مسیر رو درست تر پیش ببریم. سپاسگزار از شما . محمدرضا
بسم رب الرزاق
سلام به بهترین و با ایمان ترین استاد دنیا
به خانوم شایسته ی عزیز و مهربان و به همه ی دوستان گرامی ام
نمیدونم چقدر باید خداروشکر کنم که در ابتدای روز این فایل نشانه ی هدایت من شد تا خدا با زبان بندگانش با من صحبت کنه که به خدا قسم توی بعضی جاهاش اشک توی چشمام جمع شد که من بعضی جاها چقدر بی ایمان بودم به خدا و امیدم رو از دست دادم ولی به گفته ی شما موفقیت های قبلیم رو و مسیرهای رسیدن به خواسته های قبلیم رو باید برای خودم یاد آوری کنیم تا بفهمم بقیه ی خواسته ها هم دقیقاً مثل قبلی ها قابل رسیدنه.
استاد داستان مهاجرت من رو شاید کمترین کسی باور کنه!
من دقیقا 2 سال پیش توی شهر خودمون زندگی میکردم ، یه جوون 23 ساله که بخاطر بدهی های بانکی که با باورهای اشتباه دچار شده بود واقعا تا مرز افسردگی رفته بودم و این توهم رو داشتم که من میشینم تو خونه و خدا یه کیسه پول برام میندازه و من پولدار میشم!!! و هیچ حرکتی هم نمیکردم و همین باعث میشد هر روز اوضاع بدتر و بدتر بشه!
رابطه ام با خانواده به مرز فروپاشی رسیده بود و هر روز جنگ و دعوا! اینم بگم که من عاشق این بودم که بیام تهران زندگی کنم…
استاد اوضاع برای من بسیار بسیار بد شده بود بطوری که من دیگه هزار تومنی هم توی جیبم نبود و کاملا بی پول و افسرده شده بودم ولی کماکان گوش دادن به فایل های شما دوست شبانه روز من بود!
نمیدونم چیشد که یه روز صبح پاشدم گفتم من امروز میرم دنبال کار میگردم!
همون روز پاشدم رفتم توی بوتیک های شهر و دنبال کار گشتن ! چندین جا رو گشتم ( چون من قبلاً فروش کار کرده بودم و تیم فروش داشتم و چندین دوره ی فروش شرکت کردم) ، چون به گفته ی شما با هر انچه که داریم باید شروع کنیم منم گفتم پس برم فروشندگی رو که بلدم امتحان کنم،
استاد چندین مغازه رفتم و آخرین مغازه من رو واقعا خورد کرد و غرور بیجای منو له کرد
من رفتم صحبت کردم که میخوام کار کنم شرایط رو به من گفت و من نابود شدم
گفتم کل 30 روز ماه باید کار کنی از 9 صبح تا 9 شب و فقط عصر جمعه ها بیکاری ؤ فقط هم 2 میلیون تومن بهت میده ( جالب اینه که من ماهانه 2میلیون و نیم قسط وامم بود …)
استاد من وقتی این صحبت ها رو شنیدم خیلی دقیق یادمه تو راه برگشت به خونه به خدا گفتم میخوام مهاجرت کنم ، همین ماه
و برگشتم خونه ، تو راه برگشت به صمیمی ترین دوستم زنگ زدم و داستان رو براش تعریف کردم و گفتم من میخوام برم تهران
دوستم خیییییلی غیر منتظره گفت خب منم میخوام این ماه مهاجرت کنم تهران و من اصلاااا باورم نمیشد!
همون ساعت به یکی دیگه از دوستان صمیمیم زنگ زدم و ماجرا رو تعریف کردم و گفتم من میخوام برم توام اگه دوست داری بیا بریم! اون اولش گفت توی شهر خودمون یه کار خوب پیدا کردم و بعد از چند ساعت بهم زنگ زد که منم میخوام بیام!
استاد باور نکردنی بود که خدا چجور بقول شما تکه های پازل رو کنار هم چید برای من! الان که دارم مینویسم مو به تنم سیخ شده
استاد من درخواست کردم و تصمیم گرفتم که مهاجرت کنم
اومدم خونه و به خانواده م گفتم میخوام برم تهران و با تعجب به من گفتن مگه پول داری؟!
و من گفتم اره! درحالی که بخدا قسم شبی که با کامیون داشتیم وسایل رو میبردم من کل سرمایه ام 5 هزار تومنی بود که روی کارتم داشتم!
استاد من یک هفته بعد از اون صحبت اولیه با دوستم پاشدیم اومدیم تهران!
ما نه کاری داشتیم و نه جایی و نه پولی!
من و یکی از دوتا دوستم پول رهن هم نداشتیم حتی هزار تومن! ولی نفر سوم ما 25 میلیون تومن پول داشت که برای اجاره ی خوابگاه در نظر گرفته بود!
و ماهم اولش با حودمون گفتیم که میایم تهران و یه مدت خوابگاه زندگی میکنیم تا پول جمع کنیم و خونه اجاره کنیم!
استاد خدا بقدری فوق العاده ما رو هدایت کرد که کسی باورش نمیشه !
ما توی راه تهران به این فکر هدایت شدیم که بیایم توی برنامه دیوار با این پولی که دوستمون داره دنبال خونه بگردیم! و وقتی رسیدیم دومین خونه ای رو که دیدیم پول پیشش 50 میلیون تومن بود و ما از صاحبخانه درخواست کردیم که اگر میشه با 25 میلیون خونه رو به ما بده و اون خیلی سریع قبول کرد!!! انگار که خدا بهش دستور داده بود و فقط منتظر بود این حرف رو از ما بشنوه!
استاد رفتیم پای قرار داد و ما تا اون لحظه صاحبخونه رو ندیده بودیم ، داشتیم وارد بنگاه میشدیم و وقتی رسیدیم صاحبخانه گفت من شما رو از دور دیدم و از خدا خواستم که انشاالله شما همون نفراتی باشید که میخواید خونه رو از من اجاره کنید! استاد ما باورمون نمیشد چنین چیزی! انگار که خدا داشت بجای اون فرد با ما صحبت میکرد!
ما خونه رو با معجزه و کمک خدا گرفتیم ، یک خونه ی رویایی بسیار تمیز ، حتی قبل از اینکه ما اسباب کشی کنیم صاحبخانه کا خونه رو بازسازی کرده بود برای ما و خونه بسیار تمیز در یک محله ی خیلی خوب با دسترسی عالی به ما داده شد به لطف الله…
هنوز هم وقتی این داستان رو حتی برای خودم یادآوری میکنم موهای تنم سیخ میشن!
و دقیقا ماه بعدش من به یک کاری هدایت شدم که به لطف الله بعد از گذشت یکسال درآمدم به +40 میلیون تومن رسید و من به لطف الله تمام بدهی هام رو پرداخت کردم و تونستم دوره های شما رو خریداری کنم و روی خودم کار کنم و رابطه م با خانواده م بسیییییار عالی و فوق العاده شد ، رابطه ای که به فروپاشی رسیده بود و مدام دعوا و جر و بحث بود الان به جایی رسیده که مدام من و خانواده م قربون صدقه ی هم میریم و بسیار عالی شده
الان به لطف الله با درآمدم میتونم به خانواده ام هم کمک کنم و اونها رو خوشحال کنم
ولی چند وقتیه درآمدم استپ شده و این بخاطر اونه که من ظرفم رو بزرگ نکردم و از خدا خواستم مثل همون مسیر مهاجرت ، راه رو به من نشون بدم و ظرفم رو بزرگ کنه برای درآمدهای بسیار بالاتر و بیشتر و مطمئنم بسیار سریع جوابش رو به من میده هرچند که الان هم یک مقدار از جواب رو با نوشتن کامنتم به من داد! و اون هم رفتن در مسیر مثل مسیر مهاجرتم هست!
نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم از شما بخاطر این اگاهی های نابی که به ما میدین
به کمک الله بزودی از موفقیت های جدیدم برای شما مینویسم
سپاسگزارم از شما برای تهیه این فایل رویایی
در پناه الله یکتا شاد و تندرست و ثروتمند باشید
بسیار عالی،چقدر جالب بود این هم فرکانسی با دوستان و مسیر پر از نور .ارزش حضور بعضی دوستان را در همین مواقعمی توان فهمید دوستان همراه و موافق
همچنین گفتید برای ایجاد تغییر در زندگی به بوتیک ها رفتید و در واقع از فردی بازخورد منفی گرفتید و ادامه ی مسیر با افزایش برانگیختگی و قدرت اراده برایتان روشن شد.
واقعا از انسان حرکت و از خدا برکت است و غیر ازین نخواهد بود.
حرکت انسان پر از حکمت هاست.
،ان شاءالله در سایه ی لطف الهی به ازدواج عالی و فرزندان عالی هم به زودی دست پیدا کنید. شاید پله ی بعدی برای افزایش رزق و گشایش درهای رحمت خداوند همین باشد. زندگیتان پرنور و پر امید و پر از پیشرفت های مادی و معنوی.
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
سلام به استاد و مریم جانم عاشقتونم 😍😍😍😍
دوستمون منصوره جان : که خیلی صدای زیبا و ارامش بخشی داشتند و خیلی با آرامش و شوق زیبایی صحبت میکردند چه عشق و علاقه ای به نقاشی داشتند که از ۴،۵ سالگی شروع به نقاشی کرده بودند و این عشق و علاقه به هنر نقاشی باعث شد که حتی با وجود لیسانس حقوق انصراف بدند و بیان به سمت کاری که عاشقش بودند مسیری که هر چقدر کار کنی نه خستگی می فهمی نه سختی کار رو می فهمی و با لذت و عشق فقط کار میکنی هدفت در ابتدا پول نیست هدفت کارکردن با عشق ولذت تو مسیر علاقته و ثروت تو این مسیر خیلی بدیهی و طبیعی وارد میشه و واقعا پول دیگه خیلی انگیزاننده نیست وقتی تو مسیر علاقه خودت هستی چون اون پول خیلی طبیعی و بدیهی میاد اون (عشق ولذت که تو مسیر علاقته باعث میشه که ادامه بدی ولذت ببری ) و چقدر این عشق زیاد بود که شما گفتید نمیخوام یک وکیل خوشحال نباشم حتی اگر پولدار بشم و هدایت شدی به مسیر علاقت و پول هم خیلی زیبا و عزتمندانه وارد زندگیت میشه تحسین میکنم اون نگاه توحیدی شما رو که حتی وقتی از سمت پدرتون حمایت مالی میشدید قبول نمی کردید و باور داشتید که خودتون می تونید و توانایی پول سازی دارید و نکته مهمی که گفتی این بود که نمیخواستید به واسطه پولی که پدرتان به شما میداد مجبور بشید افکار و خواسته ایشون رو هم داشته باشید و این نگاه توحیدی و اعتماد به نفس شما رو تحسین میکنم
و چه شوق اشتیاقی تو وجودتون بود و عزت نفس و اعتماد به نفس خوبی داشتید که بدون اینکه حتی پول اجازه گالری رو داشته باشید میرفتید به بنگاه ها و سراغ جایی رو برای گالری زدن می گرفتید این رویا و آرزوی شما و این همه شور وشوق برای مسیر مورد علاقتون جهان رو به حرکت و تکاپو می ندازه تا شما رو در یک همزمانی عالی قرار بده در بهترین زمان و بهترین مکان با فردی ملاقت کنید که دستی از دستان خداوند بشه برای اینکه شما رو به خواستتون برسونه جهان فرکانس و ارتعاش خواسته رو دریافت میکنه و شما رو در مدار دریافت خواستتون به زیبایی هدایت میکنه جهان ایده ،افراد، موقعیتهایی رو به سمتت هدایت میکنه که با شرایط و مدار کنونی تو هماهنگه
و شما رو در کنار فردی قرار میده که ایشون گالری نقاشی در بهترین نقطه اصفهان در چهارباغ با تمام امکانات لازم و اینترنت حتی و دور تا دور دیوار شیشه ای با ویو عالی دقیقا همون چیزی که شما تو رویاهاتون بارها تجسم کرده بودید و حالا کاملا بدیهی و و طبیعی خلق کردید و اون فرد برای تحصیلات برند کیش و اونجا رو بدون نیاز به پیش پول به شما بسپاره و شما با ۵۰ هزار تومنی که داشتی تبلیغات گالری رو انجام بدید خداوند پاسخ میده به درخواستهای ما به شرط باور به شرط ایمان و وقتی خداوند این حد از ایمان و باور و شور وشوق رو در وجود بندش ببینه به سادگی وزیبایی و عزتمندانه خواسته رو وارد تجربه وزندگی تو میکنه
و ۸ سال شما گالری نقاشی رو تو ایران با درآمد عالی داشتید و خیلی با عشق و لذت کار کردید و جالبه گفتید که حتی درامدتون از پدرتون هم بیشتر شده بود و کاملا از نظر مالی مستقل شده بودید که نیاز به تغییر در شرایط ایده آل شرایطی که استاد همیشه میگنند بهترین زمان برای تغییر هست و باید ایستا نبود و افراد باهوش در زمانی که همه چیز عالیه قبل از اینکه به تضادی بخورند حرکت میکنند و خواسته دیگه ای تو وجود شما شکل گرفت که قبل از ۳۵ سالگی تور نقاشی رو راه بندازید ودر سطح جهانی ارائه بدید هنرتونو و بازهم خداوند پاسخ میده و اجابت میکنه درخواست بنده رو به سادگی و بدیهی و آشنایی و ازدواج شما با آقایی که مهاجرت کردند به میلان ایتالیا و شما با ایشون همراه شدید و در اونجا درس خوندید و ادامه دادید هنرتون رو واقعا فوق العاده بودید با ایمان و عمل به الهامات خداوند خیلی خوب پیش رفتید و هدایت پروردگارم خیلی زیبا شما رو به خواسته هاتون رسوند( انا الینا الهدی برماست هدایت شما )
روبرو شدن با تضاد و خیلی ایتالیا در هنر پیشرو بود و شما اعتماد به نفس خودتون رو از دست دادید وقتی این حد از تفاوت در هنر رو دیدید و دچار افسردگی شدید و اون باور و اون شور وشوق رو از دست دادید وقتی که تغییر نمیکنی و حرکت نمیکنی همه چی با تو وایمیسه و این خیلی بده
ولی خوب شما دوسال پیش هدایت شدید به این سایت الهی وبا دوازده قدم شروع کردید و الان تا حدودی پیشرفت کردید و دارید ادامه میدید این مسیر رو و میخوابد که با همون باورها و شور و شوقی که تو ایران داشتید حرکت کنید و حتما اگر ادامه بدید به بهبوددائمی و مستمر نتیجه هم میاد
سوال خوب چی میشه که آدم حرکت میکنه ؟وقتی که باور داره نتیجه میگیره
نکته مهم : وقتی آدم حرکت میکنه با ایمان و باور درهایی باز میشه که شما اصلا فکر نمی کنید دری وجود داشته باشه نباید بگید چطور فقط باید بگید نمیدونم چطور خداوند میدونه و هدایت میکنه
منصوره جان پرسیدند که چطور میشه باز همون شور و شوق و انگیزه و ایمان رو برای ادامه دادن مسیر ایجاد بشه ؟
پاسخ استاد عزیزم : اگر بیاد بیاری که اون گالری تو چهارباغ که اونقدر رشد کرد و پردرآمد شد با چه باورهایی با چه شور وشوقی با چه عزت نفسی وایمانی حرکت کردی حتی بدون داشتن پول پیش به بنگاه ها میرفتید و دنبال اجاره بودید برای گالری اگر بیاد بیارید و بارها و بارها در موردش بنویسید، تایپ کنید، فکر کنید و بیاد بیارید مسیری رو که با شوق و لذت طی کردید بازم می تونید مثل همون موقع ها از نوع شروع کنید چون اون باورها اون نتایج قبلی رو رقم زد
استاد جان شما به آمریکا هم مهاجرت کردید بدون پول و و همون پول کمی رو که داشتیددر ماه اول تموم کردید ولی نخواسنخواستید که اون املاکی که تو ایران داشتید بفروشید و در آمریکا خرج کنید چراااااا چون باور داشتید که می تونید با همون باورها و ایمانی که منجر به عمل شد در ایران به اون حد از ثروت برسید الان هم در آمریکا می تونید با همون باورها و ایمان پول بسازید و ساختید حتی خیلی بیشتر همون مسیری که شما در ایران رفتید و تونستی رشد کنید همون روند و همون مسیر فقط کشور عوض شده البته که خیلی هم تضاد هست از جمله زبان که باید یاد بگیری ووووو ولی با یاد آوری موفقیتهای قبلی خودتون و یاد آوری مسیر وباورهایی که داشتی میتونی بازم موفق بشی
نکته مهم : اگر کسی بتونه همون باورهای قبلی رو به یاد بیاره وبا شور وشوق اون نتایج و موفقیتها رو مرور کنه منصوره جان در میلان هم موفق بشه به راحتی میتونه اگر به آمریکا ویا هر کشور دیگه ای هم بره همون موفقیتها رو تکرار کنه چون باورهاش قویتر شده و ذهن وقتی این موفقیتها رو بهش گوشزد کنی دیگه براش منطقی میشه و میتونی راحتتر به مسیرت ادامه بدی و موفقیتها رو تکرار کنه
خدایا شکر برای الگوهایی که هر لحظه میگه همه چیز باوره و عمل به الهامات فقط باید با ایمان حرکت کرد خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد عاشقتم که پیشنهاد دادی هر کسی تو کلاب هوس با لهجه شهر خودش صحبت کنه و منصوره جان یه جمله اصفهانی گفت خیلی لهجشون شیرین بود 😍😍🤗🤗
خدایااااا عاشقتم که عاشقمی😙😙😙😍😍
به نام خدایی که هرلحظه هرلحظه هدایت میکند دردانه های نابش را
به نام خدایی که با تمام عشقش قدرت خلق زندگی ام را تنها وتنها وتنها در دستان خودم قرار داده
سلام به روی ماه استاد نازنینم
سلام به روی ماه مریم جان پراز عشقم وخانواده ی ناب توحیدی ام
عاشقتونم منن عاشقققتونمم استاد نازنینم 😍😍😍😍😍
خدای من شکرت هزاران بارشکرت که امروز هم با تمام عشق فرصتی دادی که چشمان زیبایم را باز کنم و ببینم این همه نعمت برکت وزیبایییی های بینهایتت رو خدای من شکرت هزاران بارشکرت که هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنی به سمت بینهایت نعمت ها وفراوانی ها و ثروت ها وبینهایت زیبایی های بیشترت هرلحظه هدایتم میکنی خدای من شکرت هزاران بارسپاسگذارم که هرلحظه هدایتم میکنی به سمت درک بهتر وبهتر عمیق تر جای جای قوانین نابت هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنییی بهم الهام میکنییی خدای من شکرت هزاران بارشکرت که یه روز بینطیز دیگه با تمام عشق فرصتی دادی که همسفر وهمقدم این همه اگاهی های ناب وخالصت این همه درس ها هدایت های ناب و این همه نعمت ها وزیبایی ها وفراوانی های ناب همسفر استاد نازنینم و مریم جان قشنگم باشم خدای من سپاسگذارم سپاسگذارم که لایققق شنیدن و بهتر بهتر درک کردن عمیق تررر فهمیدن وغرق شدن بهتر عمل کردن بینهایتتت اگاهی های نابت هستمم خدای من شکرت هزاران بارشکرت
خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای ثانیه ثانیه ی هرلحظه هدایت های ناببب هرلحظه الهامات هدایت های نابت خدای من شکرت که هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنییی هرلحظه هدایتم میکنی برقلبم الهام میکنی خدای من شکرت برای ثانیه ثانیه ی گفتگو های عشقای نازنینمم پاره های وجودمم با استاد نازنینم
استاد استاد دیوانه شدممم برای ثانیه ثانیه ی این گفتگو هرلحظه هدایتتی هرلحظه که خداوند خودش داره هدایت میکنه دیوانه میشم
چقدر چقدر تک تک این فایلهاا از محصول همم شگفت انگیز ترر با ارزش ترینهه نمیشه گفت نمیشه با کلمه گفت به خداا جقدرر جقدرعاشق این عشق نابتونم استاد عزیزم چقدر زیبا عشق میورزین جقدر زیبا تحسین میکنین
چقدرررچقدر سراسرر توحیدد سراسرر اگاهی سراسر به خداا خود خداوند بودد این فایل تک به تک ثانیه ثانیه ی این گفتگوی نابب وهدایتی عزیزان قلبمم عشقای دلم باشما استاد عزیزم خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت جقدر برام.درس داشت الله اکبر چقدر چقدر برام درس داشت استادم چقدر چقدر تک به تک صحبت های نابب منصوره ی نازنینم برام درس داشت که میخوام برای خودم بهتر بهتر بنویسم تا بهتر وبهتر عمیق تر درکش کنمم وجا افتاده تر بشهه در جای حای ذهن ووجودمم خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت که هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنیی به سمت درک بهتر عمیق تر عمل کردننن بینظیرت
چقدر من این درصلح بودن این خودشون بودن منصوره ی نازنینم رو تحسین میکنم خدای من خدای من جقدرتحسینت میکنمم عزیزدلم جقدر این ایمان این ذوق و شوق این مهم تر از همه حرکت کردنت در زمان مناسبش رو چقدرنحسسنت میکنمم عزیزجانم
جقدر جقدر ثانیه ثانیه ی صحبت های منصوره ی نازنینم جقدر برام درس داشتت چقدرر سراسر نکته بود
اول اینکه میخوام بگم استاد عزیزم چقدر چقدر تک به تک این فایل های نابب الماس گونه س گفتگوی شنا با دوستان نازنینن عشقای من چقدر داره برامون الگوهای منطقی تررر برامون بینهایت بینهایا عمیق ترعمیق ترباورسازی میکنه چقدر داره ذهنمون رو نگاهمون رو اگاهی هامون رو بیشتربیشتر میکنه درکمون مهم تر از درکمون رو عمیق تر میکنه چون تا وقتی من بهتردرک نکنمم صحیح ت درست تر قانومندتر درک نکنممم اصلا نمیتونم عمل کنم و من چقدرر چقدرررردارم میبینم که درکم چقدر داره عمیق تر میکنه چقدر داره هدایتم میکنه به سمت پاسخ سوالاتم و برداشتن حتی مقاومت ها ترمزام چقدرر نمیدونم جطور بگم که جقدر زیبا هرلحظه هرلحظه خداوند هدایتمون میکنه هرلحظه داره هدایت میکنه چقدررعاشق این هدایت های ناب خداوندم چقدرر دیوانه ترم میکنه خدای من شکرت هزاران بارشکرتتتت
چقدربرام درس داشت چقدر این عزتدنفس اینن صلح ناب منصوره ی قشنگم.رو چقدر تحسیننش میکنم
چقدرتحسینش میکنم اونجایی که منصوره ی قشنگم گفتن که حتی الان که فهمیدم که مثل قبل رشته ی حقوق رو دوس ندارم و حتی ادامه دادم اومدم از خودم پرسیدم (سوالات خوب) که چه فایده وقتی تو خوشحال نیستی چه فایده حتی اگه پولدارترین باشی چه فایده ایی داره وقتی مسی. عشقق وعلاقه ات که لذت ببری نیست همین پول هم توی نقاشی ام میتونم خلقش کنم چقدرر برام درس داشت این باور و قدم برداشتن ها حرکت کردن هاش به سمت اون چیزی که عاشقشه و حتی حتی ادامه اش داده بود و مهارتش رو بالاتر برده بود چقدرر برام درس داره که اونموقعی که حتی منصوزه ی نازنینمممم شاید اصلا با قانون اشنایی نداشت اما این بود که داشت نا اگاهانه عمل میکردد چقدر زیبا گفتین استاد استاد که دقیقا ادم کع دونه دونه داره نتایج و عمل کردن وحرکت کردن و تجربیات بچه هارو گوش میده واقعاااا چقدر چقدر بهتر عمیق تر درک میکنم و باورررر میکنمم ایماننمم بیشتر قوی تر میشه که ببین قانون چقدررر عالی تراز اینکه فکرشو کنی جواب میده و چقدر بودن نقصه وچقدر یکی عمل میکنه برای همه اون موقعی که درست و طبققق قانون عمل کنیی و حرکت کنی الله اکبر
چقدر چقدر دیوانه ی این هدایت های خداوندم خدای من که هرلحظه هرلحظه به سمت رشد بهتر بیشتر به سمت پروازت هرلحظه هدایتت میکنه
چقدر این ذوق و شوق این ایماننن ایمان ایمان این عشققق و توکل منصوره ی نابم رو چقدر چقدر تحسینشون میکنممم چقدرتحسینشون میکنممم چقدررر سراسر برام درس داشت اونجایی که گفتن وقتی تصمیم گرفتن مهمش اینکه اون باوره اونقدر زیبا کار شده بوده اونقدر زیبا باور داشته منصوره ی نازنینم که قدم درراه گذاشته ومهم تزش تصمیم گرفته دقیقا دقیقا یاد کلام ناب استادمون افتادم که گفتن اصلا چی میشه که افراد موفق پا میشن و یه علمی یه چیزی رو مخترع میکنن چون باور داشتن گه میشودد و راه داره ومیتونه بسازم میخوام بگم که چقدررر زیبا خداوند پاسخ میده چقدر زیبا هرلحظه هراحظه هدایت میکنه الله اکبرررر الله اکبر شاید دقیقا اون موقع منصوره جانممم اصلا با قوانین اشنایی نداشت اما چقدر زیبا خداوند به خواسته ها پاسخ میده از بینهایت طریق هدایت میکنه. و دقیقا دقیقا استاد نازنینم جقدر زیبا گفتین جقدر زیبا گفتین که ببسن چقدر چقدر قانون عالی جواب میده و یکیه ونتایج و حتی عمل کردن هامون چقدرشبیه همه چونننن اصلل یکیه اصل یدونه اس اصل همون ایمانهه که منصوزه ی نازنینم با اون ذوق و شوق عشقییی که داشتن بدون هیچ پولی حتی میرفتن و خودشون رو اماده ی خواسته میکردن که از املاک بنگاه ها جا بپرسن برای گالری که میخواستن بزنن چقدر برای من درس داره که همه چیزززتوکلهه همه چیزایمانه و با توکلل ایمان قدم برداشتنه خدای. من خدای من شکرت اصلاا تک به تکک ثانیه اش رو به خدا باید طلا گرفت استادم باید طلا تراز طلا گرفت از بس که تک تک تجربه ها هدایتتت ها و نتایج عزیزام وعشقاممم گرانیهاترین و اصلااا کلامم خداونده چقدررر زیبا هرلحظه خداوندم هدایتم میکنه چقدر چقدر زیبا هرلحظه هدایتم میکنه به سمت ثانیه به ثانیه پاسخ سوالاتم خدای من شکزت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت چقدر من عاشقق این عشق عاشق این ایمانننن عاشق این توکل و حرکتت منصوره ی نازنینم هستم چقدر زیبا خداوند ازبینهایت طریق هدایت میکنه که همون خانمی که گالری داشته نزدیک خود منصوره بوده ومهمتزش منصوزه جانم چقدر زیبااا باهمون پولی که حتی برای هزینه هاش بودد چقدررر برای من درس داشت که از اون برای بهتر بهتر مسیرش وبال پردازش استفاده کرد نه حتی اینکه هزینه هاش رو بده و نیازاش رو برطرف کنه خدای من خدای مننن چقدررر عاشققتم منن منصوزه ی نازنینم چقدر این عشق و ایمانتتت اینن عشق وذوق و شوقت ایننن ایمان وتوکلت رو جقدر چقدر بینهایت تحسینتت میکنمم چقدزبینهایت تحسینتت میکنم این نکته که حتی چقدر زیبا وقتی وارد عشق علاقه ات میشیی به قول استاد نازنینممم جهانن برات همه چیزفراهم میکنه و به طور عجیبیی چقدر. رشد میکنه جهان چقدرر هم خودت رشد میکنی هم خود مهم تر از همه مهم تراز همه غرق لذت و احساس خوب عشق منی هم با هرلحظه حرکت و انجام دادن اون کار مورد علاقه ات. جهان رو داری گستزش میدی و این نهایت عبادته نهایتتت بندگیه نهایت عشقههه عشقههه که دستان خداوند باشی برای گستزش جهانش چقدر برام درس داشت که منصوره ی قشنگم اونقد که عالی پیشرفت کرده بود. بینهایت فوق العاده گالری ها زده بود گفت باید الان بهتر بهتر باشم بازم بتونم رشد کنمم و قدم بردارم که هدایت شدن به سمت ایتالیا و چقدر جقدر زیبا به سمت رشد بیشتر هدایت شدن
چقدر این قسمتش برام نکته داشت خدای من. چقدررر منصوره ی نازنینم ایمانش رو. چقدر زیبا نشون داد که خداوند برای من کافیهههه از بینهایت طریق ازبینهایت طریق هدایتم میکنه از ینهایت طزیق که حتی وقتی باباشون پول ندادن ایشون ناامید نشدن و ادامه دادن که عیب ندازه خودم پولشو خلق میکنم و دقیقا هدایت شدن با سمت اون گالری
میدونی میخوام اینو برای خودم تکرار کنمم میخوام بینهایت بینهایت بیشتر و بیشتر برای خودم تکرار کنمم که بهتر بهتر درک کنم و بهترررر جا افتاده تر بشه برام که خداوند پاسخ میده خداوند پاسخ میده به اندازه ای که من باورش دارممم کارارو برای من انجام میده
منصورت نازنینم چقدر من با تمام وجودم چقدرتحسینتت میکنم جان من وقتی اونجایی که گفتی جان من که وقتی قدم برداشتم و حرکت کردمم و اون تلقن زده شد و دستان خداوند جاری شدن برای هدایت تو رفتی و توی چهارباغ دیدی که چه فضای بینطیریی درست همونی که تجسم میکردی توی بهترین نقطه و با بهترین امکانات اشکام ریخت از این همه عشق و ایمان که ببین چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه خداوند پاداش میده چقدر زیبا هدایت میکنه وقتی تو با عملت با حرکتت با توکلت با عزت نفست ایمانت رو نشون میدی
استاد استاد من با ثانیه ثانیه ی توضیحات ناب واگاهی هایی خداوند وحی منزل خداوند که بر زبان جاری میکنین در جواب منصوره ی قشنگم تموم شدم تموم شدم
چقدر احساس میکنمم که هر دفعه که دارم بهتر بهتر گوش میدم ثانیه ثانیه ی گفتگو و این همه اگاهی ها هدایت های خداوند رو نمیدونمم الان چندمین باره که دارم از اول گوش میدمم هردفعه به خدا داره بزرگترم میکنه داره ظرفم رو گسترده تر میکنه داره درکم رو عمیق تر عمیق تر میکنه منو بهتر بهتر به فکر فرو میبره چقدررررباورام روقوی تر منطقی تر میکنه که ببین ببین دقیقا دقیقا وقتی هر لحظه با ایمانتتتت با باورت با ایمانت حرکت میکنی و این حرکتت کردن از همون باور کردن ازهمون توکللل از همون باور نابی که وقتی من قسمت خودمو انجام بدممم وقتی من حرکت کنممم وقتی من عزت نفس داشته باشم تنههها وتنها وتنها به او توکل کنممم وتنهااا اورا ببینمم. و مهم تراز همهه با ذوق و شوق و ادامه بدم و قدم بردارم
خداوند بیشتراز اونی که فکرشو کنیی عالی ترین بلده قسمت خودش رو انجام بده و درهایی باز میشه که اصلا خبر نداشتی که وجود داره اخ استاد استاد عاشقتونم من عاشققتونممم الگوی ابراهیمی من الگوی تمام عیار منن یعنی یعنی کلاااا فایل یه طرفف ققط همین صحبت های اخررر فایلل. یه طرف که خود محصوله به خدا خود خداستتت چقدر چقدررر برام درس داشت چقدر برام درس دلشت استاد نازنینم چقدر چقدر زیبا گفتین که
” وقتی ادم حرکت میکنه با ایمان و باور وادامه میدهد درهایی باز میشوددد که اصلا شما نمیدونین وجود داره”” خدای من خدای من چقدر زیبا گفتین استاد نازنینم که همین که درهایی برام باز میشه که نمیدونم وجود داره واز جایی که فکرشو نمیکنم چقدرر خودش ایمانه خودش دقیقا منطقی کردن ذهنه. که ذهن وقتی میاد و به چطورش فکر میکنه بگم که من نمیدونمم چطور من هیچی نمیدونممم چطور منن با ایمانمم با توکلمم با باورممم امیدم قسمت خودمو انجام میدمم وحرکت میکنمم و جهان درهارو باز میکنه وخداوند به زیباترین شکللل قادررره میتونه عالی قسمت خودشو انجام بده خدا تنهاااا اگاهه به همه چیززز خدا تنهاا میددنه اونه که هرلحظه هدایت میکنهه هرلحظه مسیررو برام هموار میکنه اونه که برایمم کافی کافی است
استاد استادد چقدرر این فایل ناب هدایتی منو یاد قدم اول جلسه ی اول انداخت اخ که من الان دارم بهتر بهتر میفهمم به خدا من الان دارم جلسه ی اول خود قدم اول رو بهتربهتر میفهمم استاد قشنگم
چقدر زیبا گفتین چقدر چقدرزیبا گفتین که اگه به یاد بیاریم قکرونیم تک تک اون قدم برداشتن ها وموفقیت های قبلمون رو که اونام با باورر بوده که تونسته نتیجه بده درست مثل کلام نابتون که اصلا چی میشه تو حرکت میکنی وقتی باوررر داشتی که میتونممم میشودد و انجامش میدم هست که تو میتونی حرکت کنی
درست مثل همون حرکت ناب منصوره ی قشنگم اون زمان که دقیقا به خودم بگم اگه همون باورا همون عمل کردن ها همون ایمان و ذوق و شوق و همون طی کردن تکامل رو بازم عمل کنمم همونجوری که اون زمان تونستممم الانم به بهترین شکل وقوی ترش میتونمم استاد چقدرر یاد چکاپ فرکانسی افتادم که. چقدرربا تمام وجودتون داشتین بهمون میکفتین که نتیجه ها دونه دونه اون عمل کردن هاتون روو اون فکت ها ومنظق ها رو بنویسین این نوشتن و بعد رفتن ودیدنش بعد از مدتها دیوونه تون میکنه که همین چه فکت و منطق محکم تر از محکمی میشه برای ادامه ی مسیر برای ذوق و شوق وانگیزه و بیشتر. بال بال زدن برای ادامه ی انچه میخوای خلق کنی
استاددد این کلام واگاهی های نابی که بهتون الهام میشه و جاری میکنین باید با طلا نوشتت چقدر زیبا گفتین که هزاران بار بارها بارها مرور کنیم وهرلحظه بهتر وبهتر به یاد بیاریمم و جوری کنیم که هردفعه بتونیم بهتر تکرارش کنیم که مسیر یکیههه مسیر یدونه اس همون باورا همون ایمان همون توکلل همون توحیدددد وعزت نفس رو میطلبه زمانی که من بتونم به یاد بیارم که وقتی اون موقععع تونستمم با توکل و هدایت خداوندم قدم بردارم وقتی هیچی حتی نداشتم بازم میتونمم محکمتر و قوی تر و توحیدی تر برم جلو و مهم تراز همه اون خدایی که از صفر منو به اینجا رسونده هرلحظه هدایتم کرده وهرلحظه هدایتم میکنه قادرهههه توانااا ترینهه میتونه که از این به بعدم رو مسیر رو بهم نشون بده هرلحظه هدایتم کنه
استاد استاد ثانیه ثانیه ی کلام نابتون داره ذهنم رو اون ترمزام رو میتکونه دارههه کاملا اون ترمزارو میشکونهههه خدای من شکرت هزاران بارشکرت نمیدونم نمیدونم چطور سپاسگذار خداوندم باشم که عاشقانه ی عاشقانه چقدر زیبا چقدر زیبا هرلحظه هدایتتون کرد بهتون الهام کرد برای عمل وحرکت و ضبط این گفتگو ها که چقدر چقدر از گرانبها همم گرانبهاتره اصلا نمیشه با کلمه گفت نمیگنجه تو کلمه عظمت و گستردگی این همه باورای عالیییی این همه ایمان ایمان ایمان این همه اگاهی ها و نتایج فوق العاده خدای من شکرت هزاران بارشکرتتتت هزاران بارشکرت معبود یگانه ی من که هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنی هرلحظخ بهم الهام میکنییی هرلحظه به سمت رشد بیشترر قدم برداشتن توی دل ترسام هرلحظه هدایتم میکنییی وبهم الهام میکنی خدای من شکرت هزاران بارشکرت شکرت
استاد استاد عاشقتونم عاشققتونم مرد عمل درهرلحظه😭😭😭😭 اخ چقدر عاشق این ایمان بینطیزتونم چقدزعاشق این توحیددد نابتونم که تمام تمام زندگی ولحظه لحظه تون برپای همین توحید واصللل بناشده استاد نازنینم چقدر زیبا گفتین ومن چقدربا تمام وجودم این تعهد نابتون رو اونحایی که گفتین با اینکه اینقدر ثروت و بینهایت دارایی داشتمم توی ایران اماا این اصول منههه این همون اصله که برای اینکه بخوای مسئله ات رو خلق کنی نباید چیزی رو بفروشی که مسئله ات رو باهاش حل کنی
من میرم و اونجا پول خلق میکنم و میسازم حتی ازصفر استاددد این چقدر ایمان می خواد چقدر باور می خواد این چقدر عشق عشق عشق میخواد به خدا که این فقط عشققق میخوادد این فقط عشققق میخواد که توحیدد خود خدد نهایت عشقهه ایمان خود عشقه که تنها وتنهاا توکل کنی به اووو تنهاا همه چیززرو بسماری به او ایماننن داشته باشییی باورر داشته باشی که همون خدایی که هرلحظه هدایتم میکنه و هدایتم کرده تا ایمجا همه چیزززاونهه همه چیززاونهه تنها قدرتتت اونهه تنهاا قدرت اونهههه تنهه او کافی ارینههه اخ استاد یعنی این فایل ثانیه به ثانیه اش تمام جلسات قدم اول بودد که چقدر چقدربرام یاداوری کرد اونجایی که گفتین من تنهااا به او وصل میشمم تنهاا بندگیی اون رو میکنم واون برام کن فیکون میکنه اونن برام فراتر از حد تصورم میچینه. خدای منن برای من کارارو انجام میده
الله اکبر الله اکبر
الله اکبر عاشققتونم استاد توحیدی منن
چقدرعاشق این توحیدمممم چقدرمیخوام. چقدر میخوامم بیشتربیشتر غرق ترینن بشمم درونشو دارم میبینمم که دقیقا چطور داره هدایتمم میکنه که بهتر بهتر درعمللل بفهمم وعمل کنممم خدای نازنینم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم که تنههها وتنها توبرایممم کافی ترینی تنها تو برایم کافی هستی وتنهاا وتنهااا تورا میپرستممم من تنهاا تورا نیپرستمم وتنهاا وتنها از توو یاری میجویم تنهاا از تویاری میجویمممم تنهاا وتنهاااا توگلل میکنم به تو تنها توکل میکنمم به تو که چقدرزیبا هرلحظه هدایتم میکنی چقدرزیبا هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنییی خدای من شکرت شکرتتت
استاد نازنینم چقدر زیبا گفتین که یاداوری موفقیت ها
و به یاد اوری مسیری که باعث شد که به ان موفقیت برسیم چقدر چقدر ظرف وجودیمون رو گسترده تر میکنه چقدر چقدر بزرگمون میکنه چقدر کمک میکنه که موفقیت هارو ادامه بدیم و قدرتمون توکلمون و حتی کنترل ذهنموت قوی تر قوی تر بشه چقدر چقدربینطیربود خدای من چقدر میخوام تورار کنمم که چقدررر فوق العاده بود چقدرر شکفت انگیز و دیوانه کننده بودد ثانیه به ثانیه ی این گفتگوهای ناب والهی وهدایت گونه ی عزیزان قلبم. خدای من خدای من این جمله الماس بود الماس اگه اونجا تونستم پس اینحا هر کشوری باشم میتونمم چون همه چیززباورای منه واین باورای منه که داره تنها وتنها کارارو انجام میده و هر چقدر بتونم اون موفقیت های قبلم رو تکرار وتکرار ویاداوری کنمم و بهتر بهتر درکشون کنم میتونم پس اینجام بسازمش به شرطی که همون نگاه ها همون باوررر همون شور و ذوق و شوق انگیزه رو داشته باشممم خدای من خدای من شکرتت هزاران بارشکرت چقدر بینظیربود چقدر چقدربینظیربودد ثانیه به ثانیه ی این فایل هدایتتتی چقدرر خداوندم داشت هرذحظه باهام صحبت میکرد چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه عاشقانه ی عاشقانه خدای من شکرت سپاسگذارم سپاسگذارم که هرلحظه هدایتم میکنی هرلحظه هدایتم میکنی به سمت درک بهتر بهتر عمیق تر جای جای قوانینت ورشد بیشتر درونمم خدای من شکرت هزاران بارشکرت که امروزهم باتمام عشققق این همه اگاهی ها این همه نعمت ها زیبایی ها این همه درس های نابت رو روزی ام کردی خدای من شکرت هزاران بارشکرت که همه توییی همه تویی همه ی مم تویی و من تنها وتنها وتنهاا توکل میکنمم به تو که تنها توبرایم کافی ترین هستی خدای من شکرت مارو به سمت مسیر کسانی که به انان نعمت وبرکت عشق ثروت سلامتی عطا کردی هدایتمان کن
استاد نازنینم عاشققتونم عاشقتونم نمیدونم چطور سپاسگراری کنم ازتون چقدر عاشقتونم سپاسگذارم سپاسکذارن برای این عشق و سخاوت نابتون برای اینکه اینقدررراگاهی ها وحی منزل خداوند رو با تمام عشق با خانواده ی نابتون به اشتراک میذارین عاشقتونم
عاشقتونم
خدای من شکرت شکرت💚💙
به نام یکتای بی همتا
سلام دوست نازنینم
عزیزم هزاران بار تحسین میکنم این نگاه زیبا بین و پر از عشق شما رو
امروز داشتم فایل جدید استاد یعنی توحید عملی 7 رو نگاه میکردم که استاد بارها و بارها درونش تاکید داشتن که از بقیه تشکر کنیم و این هرگز به معنای مشرک شدن نیست و حالا هدایت شدم به سمت این کامنت شما و با خودم گفتم این دوست نازنینم دقیقا نمونه عینی توحید عملی هست چون بی اندازه با عشقو صلح درون تشکر و سپاسگذاری میکنه هم از استاد و هم از بقیه بچه ها و دوستان و گفتم باید برای چندمین بار هم که شده سپاسگذاری کنم و تحسین کنم شما رو پرنسس زیبای من که اینقدر خالصی، اینقدر زیبا و با عشق و از درونت سپاسگذاری و تحسین میکنم و قطعا خودت لایق همه این تحسین ها هم هستی
بازم سپاس و برای همممون بهترینها رو آرزو دارم با عشق
سلام.به روی ماهه عشق خودممم زیبای من
نازنین منن
فرشته ی ناب خداوندم
چقدر ازشماااا نازنینممم صلح میباره چقدر شما پراز عشقییی نازنین زهرای منن چقدر میخواستم بنویسم دذاغ شت بگیزممممم این عشق نابت ذو چقدر من بینهایتت بینهایت تحسینتت میکنممم عشق دلمم چقدر شما بینطیرییی چقدرمرازخدایی چقدربینهایت بینهایت تحسینتت میکنمم عشق دلممم چقدربسنهایت تحسینت میکنمم این اتصاللل نابت این عشقققق نابت رو چقدربینهایت تحسینتت میکنممم قلب ممن چقدر سپاسگذارم برای این همه عشققق نابت که همه خداستتت همه خداستتت همه خداست چقدر خداروهزاران بارشکرمیکنمم کهدهرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه بهمون الهام میکنه هرلحظه باما صحبتت میکنه عاشقتمم زیبای من عاشقققتممم خداروهزاران بارشکرمیکنممم برای هر نفسمون وربینهایت بهشتت ناب خودش چقدر سپاسکذارم وجود ناب وخداییییی الهی تک تکتونمم
چقدربینهایت تحسینتون میکنمم چقدربینهایت تحسینتتون میکنمم چقدرتحسینتتون میکنمم خداروهزاران بارشکر کهدارلحظه هدایتمون میکنه که همه اوستت تنها قدرت اوستتت همه تنهااا از جانبب اوستتت تنهاا او کافی ترین کافی ترین است تنهاا او کافی ترینهه عاشقتمممم نازنین زهرای من عاشققتمم چقد عاشققق این عشق نابتمم الهی که هرلحظه غرق بینهایت عشق ارامش واتصالللل وبینهایت ثروت نعمت وبرکتت باشیی الهی که هر انچه در دل داریییی بینهایتت بینهایتت فراتر وفراترش رو ببینی بینهایتت بینهایتت بهترینن های بهترینن های بهتریننن هارووو برایتت مزخواهممم بهترینن هارو از یگانه قدرتت جهان که تنها قدرت اوست هرلحظه هدایتمون میکنهه همه اوست همهه چیز اوست عاشقتمم عاشقتم💖💖💖💞💞
سلام دوست عزیز و با ایمانم من پارسا هستم و ۱۸ سالمه و به امید خدا ۷۰ روز دیگه کنکور دارم و میخوام پزشکی بخونم و انشالله موفق میشوم و ازمون امروز خیلی خوب بود و شدم ۲۰۰۰ منطقه و راضیم فعلا و این رو میخواستم بهت بگم که من دوست دارم پزشکی رو بخونم ولی یکم باور مخرب دارم و از فرد مثل شما که سریع پیشرفت کرده میخوام کمک بگیرم و چند سوال دارم ممنون میشم جواب بدید و قبلش بگم قبل از اینکه وارد قانون بشم بسیار حالم فوق العاده بود و خیلی بهتر بودم و چیز هایی که استاد الان میگه من در سن حدود ۱۲ سالگی حدود ۷۰درصد به بالاشون رو درک کرده بودن و بسیار رابطه عالی با خود و خدا داشتم و پیشرفت عالییی در هر روز و مقام هایی زیاد درسی از جمله تدر مدرسه تیزهوشان یودن و نفر ۱ نمونه استان و ۲ المپیاد ریاضی مقام و بورسیه از طرف بسجیم که تو ازمونش ۲ استان و مسابقات علمی و…. و کلا در درس بودم و رقابت ولی بیشتر رقابت درسی و زندگیم رو دوست داشتم و همه چیز رو ساده میگرفتم ولی از وقتی وارد قانون جذب شدم حساساساساس شدم شدید و اصلا فکر میکردم دنیایییی عجیب هستش و….. ولی من دیگه میخوام مثل قبل باشم و دوست دارم مثل قبول فکر بکنم و اینم بگم به نظر ۹۵ درصد از افراد سایت بی عرضه ترین مردم ایزان هستن (دور ازجون شما و استاد و امثال شما) چون فقط میگن باور و…. هیچ عرضه عمل ندارند و در صحبت هاشون خیییلیی مسگن ما کار انلاینی میخوایم که ففط روزی ۲ ساعت کار بکنیم ملیاردی بیاد توحسابمون و منم که روزی کلی تلاش و در تکاپو بودم نزدیک بود مثل خودشون بکنن ولی خداوند بسیار زیبا راهنمایی کرد و اینم بگم هرچی به این فایلای اخیر که استاد گفت یکم کم درباره کار فیزیکی حرف زده گوش میدم حالم بهتر میشه و لذت بیشتری میبرم و…. و خودشناسی فوق العاده ای دازم چون اصن از بچگی دنبال پیسرفت بودم و…. و اینکه من به هر دلیلی که نمی دونم ولی خودم نعمت حسابش میکنم صفحات رشدم بسته شد و دیگه قدن از ۱۷۶ رشد نکرد(ارثی بعضیا مثل منن) ولی با ۴ ماه سپاسگزاری با ۳ دکتر آشنا شدم که روش جدید داشتن و یکیشون روشی ابکار کرده که تا ۴۰ سالگی میشه رشد کرد و داره ثبت جهاتیش میکنه و الان قدم رو به ۱۸۳ رسوندم و میخوامتا ۱۹۵ برسونم وثانیه ای به والله نیست که خوشحال نباشم براش و…. و واقعا خوشحالم که به حرف بچه های سایت گوش نکردم که میگفتن اعتماد به نفس و… و واقعا این اولین تجربه خوبم بودم از گوش نکردن به حرف بچه ها ووو و اینم بگم به زبان های خارجی و پزشکی علاقه دارم و این از خودم بود و ممنون میشم به سوالاتم پاسخ بدی و یک دنیا سپاس.
۱. ببین من الان دارم برا کنکور میخونم و خداروشکر از لجن افکار منفی که بچه های سایت به اشتباه گفتن دارم در میام و اینکه من فرض کنیم که به زبان های خارجه علاقه ببشتری دارم ولی به پزشکی هم علاقه دارم و اینکه اصللللااا حاضر نیستم برم توی خط یاد گیری زبان چون دلایل زیادی دارم .۱امنیت شغلی برام مهمه.۲ باور های پولساز برای پزشکی دارم و به قول خانم اندیشه میتونه علاقه رو تحت شعاع قرار بده.۳پرستیج و نوع شغل پزشکی رو دوست دارم و موقعست اجتماعیش.۴ خودم رو بسیار درش ارزشمند میدونم.۵ علم برام مهمه علمی واقعا نه علمی مثل ادبیات و الهایت و…۶.کمک به انسان ها رو ددست دارم و میتونم خودم رو بسیار خوشبخت ببینم و هم دنیا و هم اخرت رو دارم.۷یاد گیری زبان انگلیسی به تنهایی و حتی یادگیری زبان های دیگه کنارس به نظرم هیچچ ارزشی نداره برام و هیچی در مقابل پزشکی نیست برام .۸ من پارسا از اول با تلاش همیشه بهترین هارو خودم ساختم و هیچ وقت حتی ۱ ثانیه حاضر نبودم جای پولدار های مفت خور فامیل باشم و ارث پدر ببرم و این برام ارزش داره خودم کار بکنم و درس سختی مثل پزشکی رو بخونم و کاری که خیلی ها عرضش رو ندارن.
(البته به پزشکی علاقه دارما ولی اگر هیج علاقه ای نداشتم نمی رفتم مثلا هیچ علاقه ای به دندون ندارم و نزد من حتی زبان انگلیسی خالی ارزشمند تره چون اکن چیز که دنبالش و دیدن دنیای جدید و سرگرمی برام نداره ولی پزشکی رو میخونم خیلی جاها غرق میشم مخصوصا در بازه هورمون ها و علاقه زیادی به غدد دارم)
۲.یک الهام به من شد که مثل استاد که کار کلوپ بازی هاش رو جمع کرد تو نرو سمت زبان و راست میگه چون این تا ۱۰ سال دیگه شغل نیست و تا ۲۰ سال دیگه محو میشه و الان همه ی خانواده ها برای بچه هاشون زبان میزارن و پسرم خالم ۴ ساله و چینی و دختر دایی ۷سال انگلیسی و فزانسه بلده و با توجه به علایقی که دارم هیییچچچچ گونه ارزشی با این روند دیگه زبان های خارجه بزام نداره چون خودم رو کامل میشناسم و کاری رو دوست دارم بکنم که خاص باشه مثلا گفتم چون فک و فامیل و اینا ثروتمندیم ولی هیچ عللقه ای مثل بقیه ی هم سن و سال هام که مفت خور هستند (تقریبا ۹۰ درصد فامسل غیر از دختر خالم که پزشکه) هیچ گونه علاقه ای از استفاده از ثروت پدرم ندارم و اصلا دوست دارم همش رو به برادرم ببخشم ارثم رو چون دوست دارم رو پای خودم کاملا واسیم و یا کار و درس بخونم و اصلا و اصلا نمیتونم مفت خور باشم و لطفا به باور لیاقت و عزت نفس ربطش نده چون به نظرم بقیه ببخشید ولی حرف مفت میزنن مثلا یکی سهمسه داشت بهش میگفت که باور خود هدیه ای از طرف خداست ولی هم من و هم شما میدونس که چرته و من تیک سهمیم رو نزدم چون خودم عرضه دارم و دکتری که با تلاش پزشک نشه پزشک نیست و فقط مدرک قاپ میخواد بکنه و هیچ وقتم حاضر به بودن در دانشگاه پردیس با وجود تواناییش نیستم چون دوست دارم خودم تلاش بکنم و خودم ذره ذره ی زندگیم رو بسازم بدون کمک پدر یا هیچ کس دیگه و من بییییسسساااااررر راحت هستم و لذدددتتتت میبرم از زندگیم و از اول همین جور بودم و روزی ۱۰۰۰ بار به خودم لعنت میکنک که وارد این سایت شدم ولی الان راضیم به خاطر مسعله قدم بودکه خییییلیییی برام مهم بود وارد سایت شدم و با ایمان و توکل راهی پیدا شد و خیلی برام مهمه بود و دلیلشم اینه که من لیاقت بهترین هارو دارم و اصلا قبول ندارم که میگن مثلا خودت رو فقط دوست داشته و… و به خانم فرهادی هم زنگ زدم و بسیاز اتفاقا تحسینم کردم و گفت ۱۹۰ شدی خبر بده و من بسیاز تعجب کردم و دیدم برخلاف بقیه و مثل گذشته من صحبت میکنن و به نظرمم استادم مثل من فکر میکنه چون الان فهمیدم قانون جذب هیچ چیز عجیبی نیست و یا حدقل برای من نیست و به نظر شما الهام درست بود و طرزفکرم خوب! باتوجه به قانون جذب(چون الان حساس شده ذهنم یکم و میگه نننهههه طبق قانون جذب اشتباه میگی ولی چون از خودم شناخت دارم یکی بگه نه درست میگس ذهنم راحت قانع میشه و میدونم باید متکی به خودم باشم ولی فعلا تا کنکور یکی دو باز ذهنم ضایع بشه دیگه رام ممیشه و رو پای خودم می ایستم)
۳. به نظرم زیبا ترین نوع زندگی فروتنی در اوج قدرت و دانش است مثل دکتر سمیعی که بسیار خاکیه و منم به خاکی بودم و شهرستانی بودن و کرد بودن و ایرانی بودنم افتخار میکنم (اصلا نژاد پرست نیستم) اشتباه نشه ها خختخخ ولی واقعا لذت میبرم از وصل و نسبم و به خودم و اجداد آراییم افتخار میکنم که مبدا دانش از کشور ما بوده و درستتت ترین حالشتم همینه و من اینطور زندگی کردن رو میخوام ولی بعضی از افراد که عزت نفس و… ربط میدم و آیا اشکالی داره…؟؟
۴. من دوست دارم دکتر زیبایی بشم چون بهش علاقه دارم و اینکه به بحث زیبایی علافه دارم به چند دلیل ۱. تضاد قدم و قدر این نعمت رو دونستن .۲افرادی میان پیشم که از لحاظ فرکانسی بالا هستند و از خوشی اومدن دکتر و من حتی به پول الان انقدر کارم رو خوب انجام میدم که تا مثلا عملی ۳۰ ملیون بگیرم و لذددددتتتت میبرم پول بییار زیاد از مهارتم به دست بیارم و هم هر سال یک عده روکمک بکنم.۴خجالت میکشم از کسانی که مشکلاا قلبی و… دارن پول بگیرم چون اصلا با توجه به شخصیت من جور در نمیاد و قبول این حرف رو ندارم باور بکنم فزد ثروتمند و پول نقد بده بیاد پیشم چون بیل گیتس هم بیاد میگم نه من ازش پول نمیگیرم چون به انسان و انسانیت و مرام و مردانگی عشق دارم و دکتر سمیعی الگوی منه و د اولین فرصت حتی شده خودمم پول بیمار رو میدم ولی یا خدا حساب مسکنم و طرف حسایم خداست یعنی رایگان درمان نمی کنم و تورو خدا این چه مشکلی داره؟ بهم میگن باور لیاقت نداری و همون شخص گفته به اونی که سهمیه داره باورش رو بساز که سهمسه لیاقتته و آیا شما حاضری بری پیش دکتری که ۲۵ درصد سهمیه داره؟ و به نظرت چیزی حالیشه؟ و اگر اینطوره پس مردم اروپا قدیم مستونستن بگم مردم برده افریقا هیه خدان و آیا درست فکر میکنم و اصن میشه با فکر خودم باشه از نظر قانکن جذب؟(چون به قانکن جذب حساس شدم وذهنم میگه این راه موفقسته و نیاید ازش سرپیچی بکنی و…) بگو نه نه دمش رو بزاره رو کولش و بره خخخخخخخ.
۵.من یکی بهم گفت اگر ملیارد بودی آیا بازم پزشک میشدی؟ یا میرم تو نخ زبان و…. من جواب دقیق رو نمی دونم چون خودم ملیارد نیستم و(منظور پولی که بزا خودم باشه نه پدز ومادر) و نمی دونن واقعا ولی به نظرم سوال از بیس اشتباهه چون اگر ما ملیارد بودیم و مثلا خییییللییی زیادد اصلا کار نمیکردیم و هیچ شغلی پدید نمیومد قبول داری؟ اخه کسب و کار ههی انلاین همشون برای پوله دیگه نه؟ برا علاقه که نیست که و اینکه من کاری رو که میکردم فکنم نزدیک ترین جواب اینه که مثلا برم مثلا دنیا رو بگردم چون دوست دارم جهانگردی و برای همین زبان های مختلف رو دوست دارم ولی بازم با توجه از شناختی که از خددم دازم حداکثر ۱۰ تاکشور برم دیگه خسته میشم چون اهل سفر خسلس زساد نیستم و میدونم وقتی مهاجرت کردیم قم چون از تمام ایران اینجا هستن دوست داشتم مردم ایران رو کشف بکنم و با اون مردم در ارتباط باشم و فرهنگ هم رو یاد بگیریم ولی الان دیگه سیر شدم و اهمیتی نداره و الان در حد دنیا میخواشم ولی اینم بعد از ۲ یا حداکثر ۳ سال تموم میشه و دیگه جذابیت نداره و اگر سفر خارجی میرفتمممکن بود برام عادی باشه ولی فکنم بازم در نهایت میرفتم سمت کنکور چون علاقه بزرگیه و عاشق رقابتم ولی بهم گفتن نباید برای رقایت یخوای و… و آیا اشتباه نمیگن؟
۶.دختر خالم گفت قانون جذب رو ۵۰درصد قبول داره و راست میگه و فهمیدست و اینکه گفت هدف اصلی ما از کار کردن پول در آورده ولی باید یک علاقه کوچک یا نسبی مثلا ۵۰ یا ۴۰ درصد باشه تا بیشتر بکنی و بری توش و یک جرقه باشه وگفت انقدر سخت نگیر و اونی که باشرایطط جوره رو برو و منم تک ذهنم همین بودولی فکر میکردم قانون جذب و… و خیلی حساسم کرده بود و شرایطم رو خیلی بهتره برم برا پزشکی و هیچ استرسی ندارم و راحتم ولی اگر برم زبان سختمه و اذیتم میشم و کلی استرط و… ولی تنها مانع ذهنم قانون جذبه که میگه باید بری سمت کاری که حاضری شب و روز یدون خستگی انجامش بدی و درس خوندم اینطور بودولی ۱ سال نتونستم برای قدم که استرس رو داشتم درس بخونم و افت کردم ولی کلاس زیان بعدش رفتم و علاقم زیاد شد چون خارجی میووردن و لذت بخش بود برام و حاضرم ساعت ها انجامش بدم ولی دلیلش فقط یادگیری زیانه و پیشرفته و بعدش حاضر نیستم انجامش بدم و حاضر نیستم مترجم و یا معلم زیان بشم و فقط حاضر معلم دیسکاشن باشم چون اونم دوست دارم فقط صحبت بکنم و بخندیم و فیلم ببینیم و یکی از دلایلا علاقه و وابستگیم به زبان دیدن دخترای خارجی بودکه فهمیدم اشتباه میکنم و این دخترا و روابطشون الکیه و بهتر ایندم رو بزای هوس الکی پر نکنم و همسر ایندم خودش میادو …. و آیا درست میگم؟
۷. اینکه شرای کار و پرطتیج و ارزش کارم خخخخیییلییی بزام مهمه و دوست دارم انقدر خوب باشم که مدل های اروپا بیان بزا ایزان و نام کشورم زو خوب بکنم ولی ذهنم میگه که مثلا بزو ۲۰ تا زبان خارجی رو یاد بگیر و افتخار کشور بشو و…. و بسسسییار میترسوندم ولی ایا نجواست؟ پس چرا میگه برو زبان یاد بگیر اخه خوبه؟ ولی الهایی نجوا باشه چون دوست دارم تو مسیر خودم باشم و.
خخخخخخیییللییی ممنکن که هستی و واقعا من رو کمک بکن تا ۱۰۰درصد ذهنم متمرکز باشه و ممنون میشم دوستم و خوشحالم دوستای خوبی مثل شما دارم 😗❤❤❤موفق باشی
به نام خدای مهربانم
فایل نشانه امروز من: گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار
سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم
یه نکته ای که همون اول صحبتهای منصوره جان به ذهنم رسید این بود که آدما وقتی سنشون پایین تره، بیشتر شبیه به دوران کودکیشون فکر میکنن. چون هنوز از خیلی مسائل و مشکلاتی که برای دیگرانی که همون هدف رو میخواستن پیش اومده، خبر ندارن، بنابراین اون مشکلات هم براشون پیش نمیاد.
یعنی ما هر چقدر ذهنمون نسبت به یه موضوعی پاکتر باشه و ورودی منفی کمتری نسبت بهش داشته باشیم، هم احتمال موفق شدنمون توی اون کار بیشتره، و هم مسیر رو خیلی آسونتر و سریعتر طی میکنیم.
چون از یک طرف، انگیزه زیادی برای انجام دادنش داریم و احتمالا ناخودآگاه چاشنی تجسم رو هم بهش اضافه میکنیم،
و از طرف دیگه باور نامناسبی در ارتباط با اون موضوع نداریم. چون اصولا اطلاعات زیادی نه در مورد خودِ کار، و نه در مورد مشکلاتش اصلا کسب نکردیم.
بنابراین خود به خود تمرکزمون میره روی نتیجه پایانی… روی قله و روی اینکه بالاخره یه جوری جور میشه.
…………………………………………………………………………….
توی ادامه داستان، اونجا منصوره جان گفت اون گالری که دوستش بهش معرفی کرد، همه چیز داشت و چقدر مجهز بود، یاد این جمله آقای عطارروشن افتادم که میگفت: خدا فراتر از انتظار پاسخ میده.
واقعا همینطوره… همون که استاد همیشه میگن: اگر تو 1 قدم برداری، جهان 999 قدم به سمت تو برمیداره و اون 1000 قدم پر میشه…
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی
تو مگو که ارمغانی چه برم پی نشانی
که بس است مهر و مه را رخ خویش ارمغانی
تو اگر روی و گر نی بدود سعادت تو
همه کار برگزارد به سکون و مهربانی
چو غلام توست دولت، کندت هزار خدمت
که ندارد از تو چاره و گرش ز در برانی
تو بخسپ خوش که بختت، ز برای تو نخسپد
تو بگیر سنگ در کف، که شود عقیق کانی
اااا الان دوباره چشمم افتاد به عنوان این فایل. فقط اولین قدم را بردار. واقعا چه عنوان به جایی. چقدر با این ماجرا همخونی داره.
چقدر لذت میبردم که منصوره جان هر بار که سوالش رو مطرح میکرد، میگفت میخوام مثل قبل بشم، «و حتی قدرتمندتر»… این و حتی قدرتمندتر بودن رو خیلی دوست داشتم…..
اینکه موضوع این نیست که من میخوام مثل قبل باشم. من میخوام از قبل هم بهتر و عالی تر باشم… قدرتمندتر باشم.
…………………………………………………………………………….
🟧 چی میشه که آدم حرکت میکنه؟
این خیلی نکته مهمیه…
فقط در صورتی حرکت میکنه که باور داشته باشه به نتیجه گرفتن، که حرکت کنه…
معنی این جمله الان بیشتر از هر زمانی درک میکنم. الان که تازه متوجه یه ترمز در خودم شدم، و میبینم که باور محدود کننده، چطور اجازه حرکت رو از آدم میگیره، حالا عمیقا متوجه این موضوع شدم.
استاد اونجا که گفتین:
«وقتی که آدم حرکت میکنه با ایمان و باور و میره و پیگیری میکنه، (حتی با دست خالی) و باورهایی که باعث میشه حرکت کنی رو ادامه میدی،
و ادامه میدی
و ادامه میدی
درهایی باز میشه، که قبلا اصلا نمیدونستین وجود داشته»،
الان دارم متوجه میشم که باورهای محدود کننده، فضای اطراف ما رو یه فضای بدون در به ما نشون میدن. یعنی من دارم به این نتیجه میرسم که با همون اولین بار که من درخواست میکنم، خداوند به من جواب میده… همون آیه معروفِ «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ»
خواسته من رو میاره میذاره پشت در… اما پشت کدوم در؟
همون دری که باورهای محدود کننده خودم و ترسهام و نگرانی هام اینقدر جلوش روی هم تلنبار شدن، که من اصلا اون در رو تمیتونم ببینم… فکر میکنم که پشت اینا دیواره…. اما دیوار نیست، دره… من نمیبینمش… چرا نمیبینمش؟ چون یه سری ترسها و نگرانیها دارم، که تمام قد جلوم ایستادن و دارن باهام حرف میزنن… اینقدر حرف میزنن و اینقدر توجه آدم رو میگیرن که نکنه یه وقتی پابلندی کنی و از پشت سرشون سرک بکشی و متوجه بشی اون پشت انگار یه دری هم هست…. انگار دارم چارچوب یه در رو میبینم…. اینقدر ادا اطوار در میارن که نکنه یه دفعه به سرت بزنه و بری سمت اون در…. که اگه در رو باز کنی دیگه کار از کار میگذره و متوجه میشی که خواستت از همون لحظه ای که درخواست کرده بودی، حاضر و آماده اونجا نشسته بوده و منتظر بوده که تو بیای درو باز کنی و برش داری…
حالا دارم متوجه میشم که این فضایی که دارم راجع بهش صحبت میکنم، یه اتاقیه با یه دیوارهایی از جنس باورهام…
اگر باورهام قدرتمند کننده باشه، دیوارهاش شیشه ای و من همه نعمتها و فرصتهایی که پشت اونا هست رو به راحتی میتونم ببینم…. فضای داخلش روشن و نورگیر و زیباست… دیوارهاش کوتاه و سبکه، و میتونم هر وقت دوست داشتم یکم هلشون بدم و فضای اون اتاق رو بزرگتر کنم. همه دراش بازن، و به محض درخواست، میتونم برم خواسته ام رو که جلوی در ظاهر شده بردارم بیارم داخل.
اما اگر باورهام محدود کننده باشه، دیوارهاش خیلی به من نزدیکن… احساس خفگی میکنم… پنجره ای چیزی نداره که بتونم نعمتهای اطراف رو ببینم…. این دیوارها رو به همین راحتی نمیشه با هل دادن جا به جا کرد… چون یه عالمه نجوا و ترس جلوی دیوارها رو گرفته و میترسی که دستت رو دراز کنی که دیوارها رو هل بدی…. همون ترسهایی که جلوی در رو گرفتن که نبینیش…
…………………………………………………………………………….
استاد نمیدونم این نشانه سایت، چجوری میفهمه که من دارم چی کار میکنم، که همیشه یه فایلایی میاره که دهن من باز میمونه…
من دیروز توی ورد یه فایل برای خودم درست کردم که بیام داخلش تمام راه حلهایی که برای برداشتن این ترمزم به ذهنم میرسه رو بنویسم. که هم یادم باشه تمام این کارها رو امتحان کنم، و هم اینکه برای ترمزهای بعدیم دیگه نخوام آزمون و خطا کنم و هر روشی برای این یکی جواب داد رو دیگه برای بقیه هم به کار ببرم.
حالا یکی از چیزهایی که توی اون فایل برای خودم نوشتم اینیه که کپیش میکنم اینجا:
«اولین چیزی که به ذهنم میرسه اینه که من یه سری کارها رو اون موقع که توی شهر خودم بودم انجام دادم که منجر شدن به تغییر مدار من و مکان من رو از نظر فیزیکی جا به جا کرد و منو برداشت آورد اینجا… ولی یه اشتباه یا غفلتی که انجام دادم این بود که جوری رفتار کردم که انگار کارهایی که الان اینجا لازم هست انجام بدم، فرق میکنه با کارهایی که اون موقع انجام میدادم. مثلا شاید فکر کردم که باید عبارتهای تاکیدی جدیدی برای خودم پیدا کنم. انگار که اونا ماله اون موقع بودن و الان توی این مرحله از بازی، باید یه چیزهای جدیدی پیدا کنم.
ولی این اشتباهه. همون کارهایی که باعث شد از اونجا به اینجا برسم، همونا هم من رو به مدارهای بالاتر میبرن. پس راه حل اول اینه که:
بیا دوباره از همون روش عبارتهای تاکیدی + قدم زدن و دیدن زیباییها استفاده کن. اگر نیاز بود بهت گفته میشه که یه سری عبارتهای جدید هم ضبط کنی و به قبلیا اضافه کنی در صورت نیاز».
خلاصه نشستم فکر کردم ببینم من اون موقع چه کارهایی انجام میدادم و لیستشون کردم توی اون فایل. از قرآن خوندن و دیدن زیبایی ها گرفته تا دریم برد و بقیه موارد.
حالا به فاصله 1 روز، شما توی فایل نشانه ام بهم میگید:
اگه فکر کنه به اینکه چطور به اونجا رسیده، و چطور اون اتفاق رخ داده، و اگه این داستان رو بارها و بارها و بارها…..
و بارها
بگه به خودش
و بنویسه
و درموردش با خودش صحبت کنه
و بشینه داستان رو تایپ کنه
بشینه نقاشی در موردش بکشه
یا هر کاری که میتونه به یادش بیاره که: آقا تو یک بار از صفر رسیدی به این نقطه،
الان هم همون مسیره….
همون باورها
همون شور و شوق
همون ایمان
همون عزت نفس
همون خودباوری
همون مسیر رو باید تکرارش کنی.
اینا دقیقا همون کارایی بودن که من دیروز انجام دادم.
وقتی این جملات استاد رو میشنیدم، انگار خدا از زبان استاد داشت بهم میگفت داری کار درستی انجام میدی… ادامه بده… همین تو رو به نتیجه میرسونه.
…………………………………………………………………………….
به همین دلیل استاد هم توی این فایل، و هم توی 12 قدم هم میگن که کسی که قبلا توی یه حوزه ای موفق شده، خیلی راحتتر میتونه موفق بشه توی یه حوزه دیگه ای. چون الگو ها رو داره… چون میدونه از چه مسیری حرکت کرده و چه نگاهی داشته.
فقط ما فراموش میکنیم. یادمون میره یا ممکنه تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار بگیریم.
🟧 حالا راه حلش چیه؟
راه حلش خیلی ساده است… باید بیام:
همون داستانها رو هی برای خودم تکرار کنم
و بگم
و بنویسم در موردش…
میلیونها بار این کار رو انجام بدم.
میشه مثل اون کاری که استاد موقع مهاجرت به تهران یا به آمریکا انجام دادن… یعنی هیچ پولی از ایران نیوردن…
و گفتن: «میام از اول میسازم. همون مسیری که من توی ایران رفتم و نتیجه گرفتم، همون مسیر رو میام و بهبودش میدم و کاراشو میکنم».
و مدام با خودشون تکرار کردن:
«همون مسیر رو که من تا اونجا تونستم رشد کنم، الانم همون رونده… فقط کشورش عوض شده… ولی همون رونده… من باید همون کار رو انجام بدم.
همونجوری که اونجا تونستم، اینجا هم میتونم»
یعنی
1- به یاد آوری موفقیتها
2- و به یاد آوری مسیری که باعث شد به موفقیتها برسیم،
خیلی کمک میکنه که موفقیتها رو ادامه بدیم… خیلی کمک میکنه بزرگتر بشیم.
…………………………………………………………………………….
یاد یه مصاحبه ای از سر ریچارد برانسون افتادم…
خبرنگار ازش میپرسه شما قبلا توی حوزه موسیقی کار میکردی، چطور شده که خطوط هوایی ویرجین رو راه اندازی کردی و موفق شدی؟
مضمون جوابش این بود که وقتی که شما بتونی کمپانی موفقی توی یه حوزه ای داشته باشی، دیگه راهش رو یاد میگیری و از همون روش توی بیزنس بعدی استفاده میکنی.
منظورش این بود که دیگه فرق نمیکنه موضوع چی باشه… راه حل یکیه…
فکر کنم این همون کلیده است که استاد میگه: «بعد از یه مدتی متوجه میشید دیگه لازم نیست برای هر موضوعی دنبال یه کلید خاص باشید… چون بعد از یه مدتی متوجه میشید که یه کلیده ولی شاه کلیده… همون، همه قفلها رو باز میکنه».
…………………………………………………………………………….
و حالا اگر توی این مرحله موفق بشی و دوباره بری و وارد یه محیط و شرایط و موقعیت جدید دیگه ای بشی، با این اعتماد به نفسی که توی این مرحله بدست آوردی، کار برات خیلی راحتتره.
باید بتونی به یاد خودت بیاری که:
«قبلا هم میگفتن فلان چیز نمیشه ولی برای من شد… اینجا هم همینه… اینجا هم میتواند بشود»
به شرطی که من بتونم
همون نگاه
همون باور
و مهمتر از همه
همون شور و شوق رو
همون شور و شوق
رو داشته باشم.
همون شور و شوقی که باعث شد اون کارها رو در اون زمان (هر کسی با توجه به مثال خودش) انجام بدم.
به خودت نگاه کن
آیا الان اون شور و شوق رو داری؟
شور و شوقی که باعث بشه با دست خالی بری برای یه سری کارها قدم برداری؟
اینا رو به خودت بگو
اون شور و شوقی که باعث میشه اعتماد به نفس ایجاد بشه
باعث ایجاد حرکت بشه
اون حد از اشتیاق
اون حد از اینکه من میخوام که بشود
اینا رو اگه به خودت بگی و به یاد بیاری، بهت خیلی کمک میکنه
…………………………………………………………………………….
استاد فکر کنم این جمله که منصوره جان آخر صحبتهاش گفت رو از زبون همه ما گفت…
همه ما توی قلبمون هست که یه روزی، یه جایی شما و مریم جان رو از نزدیک میبینیم. فکر کنم مثل داستان هدایت هر کدوم از ما که توی سایت هستیم، اینم برای هر کدوممون یه جوری متفاوت باشه.
برای من که اینجوریه که همیشه تصور میکنم یه روز اتفاقی توی خیابون میبینمتون و از اون دور صداتون میکنم و اول هم میپرم بغل مریم جان…
خدایا شکرت برای فایل نشانه فوق العاده ام
استادجان، خانم شایسته عزیزم، منصوره جان ازتون سپاسگزارم.
سلام به شما مهشید عزیز و قشنگم
امیدوارم همیشه همینقدر سرحال و سرزنده باشی در مسیر درست الهی ت قدم برداری.
چقدر کامنتت فوق العاده بود چقدر همه چیش کامل و درک واضحی بود از فایل.ممنونم ازت بخاطر اینکه تجربیات قشنگ خودتو برامون کامنت کردی اونجایی که اشاره کردی به اینکه ما هرچقدر سن کمتری داشته باشیم ذهن خالص تری داریم و راحترر اقدام میکنیم چقدر درسته
محدودیت باور و ورودی های مخرب خیلی کمتره و به راستی توحیدی تریم و بعدش بزرگتر میشیم و دیوار باورهای محدود رو برای خودمون میسازیم.
و اونجایی که شور و شوقی که استاد گفتن رو شرح دادی به راستی که همینطوریه اون چیزی که ما رسیدنشو تصور میکنیم چقدر شورو شوق در ما به وجود میاره همون مسیر درسته همونجا باید قدم برداریم و دقیقا همونجا برامون سخت ترین کاره چون ترس هایی داریم.حتی این شور و شوق به جرئت میتونم بگم اگه باورم نداشته باشی به اتفاق چیزی اتفاق میفته برات مثل منصوره جان که اصلا باور نداشته به اینکه اون مکان رو بهش بدن اما انقدر اشتیاق و عشق به کارش داشته که محقق شده
خدایا شکرت بابت این اگاهی ها خوشحال میشم مهشید جان اگه روش های رسیدن و نتیجه گرفتن شخصیت رو یاهامون به اشتراک بزاری تا ماهم استفاده ببریم.کامنتت خیلی به من کمک کرد ممنون برای قلم پرمهر و قشنگت همیشه سالم و سلامت در مسیر درست باشی عزیزم.
نگین جان سلام
امیدوارم که خوب و خوش باشی عزیزم
خیلی ممنونم که برام نوشتی دوست من و خوشحالم که کامنتم برات مفید بوده.
عزیزم در مورد روشهایی که من استفاده کردم پرسیده بودی…
من لیستی از کارهایی که انجام دادم رو اینجا مینویسم امیدوارم که برات مفید باشه:
یکی از کارهایی که به اون زمان به روتین برنامه هام اضافه کرده بودم، پیاده روی بود…. مرتب میرفتم پیاده روی و همزمان، یا عبارتهای تاکیدی گوش میدادم یا فایلهای استاد…. یا حتی یه سری کتابهای صوتی مثل کتاب 4 اثر فلورانس رو…
بعضی وقتها هم آهنگهای بی کلام گوش میدادم و باهاشون به خواسته هام فکر میکردم و با خودم صحبت میکردم راجع بهشون.
موقع پیاده روی اگه هر منظره قشنگی میدیدم ازش عکس میگرفتم و این باعث میشد که خود به خود دنبال زیباییها بگردم.
یه سری عبارتهای تاکیدی آماده کردم… که بعضی هاش از آیه های قرآن بود… بعضی هاش از صحبتهای استاد و بعضیاش رو هم خودم در مورد خودم گفته بودم که اونا رو هم مرتب گوش میدادم
برای بکگراند گوشیم، از آیه های قرآنی یا عبارتهای تاکیدی استفاده میکردم.
سعی میکردم هر روز قرآن بخونم… به خصوص صبح زود (بعضی وقتها هم آخر شب)
دریم بوردم رو مرتب نگاه میکردم… و همزمان یه سری آهنگها مثل خدا همینجاست رو پخش میکردم….. بعضی وقتها هم همزمان مدیتیشن هم میکردم.
خیلی کامنت میخوندم و هر جا جمله ای میدیدم که برام خوشایند بود، توی دریم بوردم کپیش میکردم.
ستاره قطبی رو سعی میکردم که هر روز انجام بدم…
برای اینکه یه تنوعی توی انجام کارهام ایجاد بشه و برام یکنواخت نشه، و هفته ای یکی دو بار تنهایی میرفتم یه کافه شیک و خلوت، و لپ تاپ و دفترم رو میبردم اونجا و توی کافه مینشستم و فایل میدیدم. (به خصوص که چون صبح میرفتم، کافه ها خلوت بودن)
سعی میکردم رها باشم نسبت به خواسته هام و هر نشانه ای که میدیدم رو تایید میکردم و توجه میکردم بهش.
و یه نکته مهم هم فکر میکنم: تمرکز روی فایلها بود.
اون زمان من مشغول دوره 12 قدم بودم (هنوز هم هستم). ولی چیزی که نسبت به گذشته ام تغییر کرده بود این بود که، فایلها رو نکته به نکته یادداشت برداری میکردم….
سعی میکردم هر تمرینی که استاد میگفت رو انجام بدم. اگر مثالی از زندگی خودم یادم میومد یادداشت میکردم
و اتفاق مهم دیگه این بود که هدایت شدم به قرآن، و برای صحبتهای استاد توی قرآن دنبال مصداق میگشتم. و این یه جورایی شروع ارتباط من با قرآن بود.
الان هم سعی میکنم ارتباطم با قرآن دائمی باشه و همین ارتباط دائمی و تفکر کردن در قرآن خیلی خیلی مفید و راهگشاست.
اینا یه سری از کارهایی بود که من انجام میدادم.
البته هرکسی باید ببینه، با چه روشهایی بیشتر ارتباط برقرار میکنه….
یعنی خیلی باید به حست موقع انجام این کارها توجه کنی. چون اون احساسه است که باعث ایجاد نتیجه میشه.
لازم نیست همه رو با هم انجام بدیم…. میتونیم بعضیا رو با هم ترکیب کنیم و یه جورایی شخصی سازیشون کنیم برای خودمون
عزیزم امیداورم این روشها برات مفید باشن و به اون نتیجه ای که دوست داری برسی.