بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

142 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    zahra hatami گفته:
    مدت عضویت: 2017 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته عزیزم

    واقعا این موضوع حجاب چنان تحولی در من ایجاد کرده که شبانه روز دارم بهش فکر میکنم. قطعا به قول استاد این موضوع اصل نیست و جزو فرعیات هست. ولی بیشتر که فکر میکنم شاید همین فرع باشه که تحولاتی در من ایجاد کن تا اصل ها رو با جون و دل بپذیرم.

    ای خداااااای من….

    یک عمریه که بهمون میگن پل صراط که ضخامتش اندازه موی انسان هست گناه کنی فلان میشه بهمان میشه…..یک عمریه بهمون‌ حق الناس….حجاب…مثل مروارید و صدف و هزاران موضوع دیگه گفتن و ما هم کر و کور بودیم و هر چه گفتن رو با جون و دل پذیرفتیم….یک عمریه خداوند رو توی ذهن ما یک آدم ساختن که داره فقط عذابمون میده و با عذاب دادنمون حال میکنه…یک عمریه این کار گناهه اون کار گناهه…اینکار کنی میری جهنم….الله اکبر از این جماعت ….

    هم ناراحتم که چشم و گوش بسته حرف های رو که پشتش هیچ منطقی نیست باور کردم هم خوشحالم که در سن۲۵سالگی به ابن آگاهی ها رسیدم قبل از اینکه دیر بشه….

    واقعا خدا درست گفته که سرنوشت هیچ قومی رو تغییر نمیده مگر اینکه خودشون بخوان( معلومه که این قوم سرنوشتش روز به روز بدتر میشه. قومی که حتی یکبار هم درباره آیات قرآن اندیشه نکرده قومی که چشم و گوش بسته هر آنچه که انسان ها گفتن و قبول کرده ….)

    ذهنم پر شده از چرا هاااایی که داره منو به حاشیه میکشونه….اما الان یک لحظه به خودم میام و تصمیم میگیرم که دیگه به چرا فکر نکنم…به این فکر کنم که چطور و چگونه با این آگاهی ها زندگیمو هر روز و هر روز بهتر کنم…تصمیم میگیرم که هر چه تا ۲۶دقیقه قبل که هنوز فایل نگاه نکرده بودم هر چه بوده فراموش کنم و به از اینجا به بعد زندگیم فکر کنم که چطور شادتر سالم تر ثروتمند تر زندگی کنم….من هم اکنون به خودم قول میدم که در این مورد با هیچکس صحبت نکنم و سعی نکنم نظرمو و برداشتمو به کسی تحمیل کنم.

    استاد جان بسیاااااار سپااااسگزاااارتم که این آگاهی ها رو بهمون میدی نمیدونم چطور ازت تشکر کنم…خدا رو هزااااران بار شکر میکنم که منو در این مسیر الهی هدایتم کرد…

    وقتی به کلمه اسراف فکر میکنم هزاران بار خودم جزو مسرفین بودم…چه زمان هایی که در هر حالتی خداوند رو میخوندم تا مشکلم حل بشه و وقتی حل شد انگاااار نه انگاااارر….خداجونم تا الان نمیدونستم ولی از این به بعد میدونم و تمام تلاشم میکنم که جزو مسرفین نباشم….خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت همه چیز….طبق معمول نمیدونم چطور سپاسگزاری کنم اما هر بار که این جمله رو میگم یک نیرویی منو به زمین میکشونه و در حالت سجده خودمو میبینم.

    سبحان ربی الاعلی و بحمده

    شکرلله 🙏شکرلله 🙏شکرلله🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  2. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 164

    از قبل خودم میگم در مورد اسراف نکردن

    وقتی وضو میگرفتم با یه لیوان آب که نصفشم می‌خوردم و تأکید فراوان به اینکه اسراف کردن از گناهان کبیره است وچقدر تبلیغ کم مصرف کردن و انجام میدادم و کار روتین هر روزم بوده وقتی مهمونی میرفتم و میزبان دو نوع غذا درست میکرد با اعتراض من مواجه می‌شد و برای ثابت کردن خودم فقط از یک نوع غذا استفاده میکردم که خودمو نشون بدم و دریغ از اینکه میزبان به من ارزش قائل شده و احترام گذاشته ولی با اعتراضی که میکردم نه تنها زحمت میزبان و ضایع میکردم اون حس بده و وارد زندگیم میشد بدون اینکه اطلاعی داشته باشم خودمو به در و دیوار میزدم و همیشه منتظر یه اتفاق ناجالب تو زندگیم بودم چیزی که هر از گاهی تو زندگی من اتفاق میفتاد و یه سوالی برای من شده بود که منی که با خانوادم هیچ مشکلی ندارم و زندگیمو دارم میکنم چرا باید مشکلات و غم و قصه دیگران تو زندگی من باشه و من حلاله مشکلات دیگران باشم و یه جورایی حرف و حدیث از خونه ی من تموم نمیشد و این برای من یه سوالی بی‌جواب بود که چرا اینطوریه و الان با آگاهی از قانون خداوند به این نتیجه رسیدیم که تمام این تضادها رو من وارد زندگیم میکردم با همین دیدگاه کمبود و باورهای صد من یه قاضی ولی الآن به لطف الله یکتا و آگاهی با آموزهای استاد عزیزم دوسالی هست که من سر آروم دارم و زندگیمو دارم میکنم و هیچ کاری به دیگران ندارم و قضاوت و گذاشتم کنار و وقتی هم جایی میرم و پذیرایی میزبان و میبینم عاشقانه تحسینش میکنم و از همه چیزی که تو سفره بیاره استفاده میکنم البته که الان زندگی به سبک قانون سلامتی رو دارم انجام میدم از غذاهایی که مجازه استفاده میکنم و بسیار بابت همین سپاسگزار خداوندم هستم بابت باور فراوانی که تو شخصیتم دارم می‌سازم و چقدر به آرامش میرسه وقتی که آدم می‌دونه که همه چیز تو این دنیا به فراوانی وجود داره و خداوند بی‌نهایت و نعمت‌های خداوند تمام نشدنیه چقدر من و به آرامش رسوندن این باور و با خیال راحت زندگیمو میکنم چون باور دارم که ابن جهان بر طبق فراوانی و ثروت و نعمت در حرکته و همه چیز به وفور هست

    خدایا سپاسگزارم بابت زمان حالی که دارم رد پای امروزم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 901 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جانم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خداروشکر بابت هدیه یک روز زیبای دیگر باانرژی فوق‌العاده بعداز شبی پرسپولیسی وقهرمانی وجشن وپایکوبی که من ومصطفی هم باموتورِ زیبایمان رفتیم وحسابی لذت برده بعد هم هدایت شدیم به یک پارک بی نظیر وزیباازانواع درختان وگلها وبعد هم به لطف خداوند، بسلامتی برگشتیم،

    روز قبل چون نوبت آبِ شهری بود مانتوانسته بودیم منبع راپرکنیم اما خداوند موقع خوابِ دیشب وهنگام مسواک زدن به مصطفی الهام کرده بود که برایتان آب رابه جریان انداخته ام ودرونِ خودم هم یه ندایی می گفت الان آب هست بروید پمپ بزنید وجالب اینکه مصطفی همیشه صبح ها مسواک می زند اما بهش الهام شده بود شب، وااای اشکم درمیاد بابت این موضوع وکلا وقتی داریم هرلحظه به الهامات گوش داده وعمل می کنیم ،خلاصه آب گرفتیم وبشکه های مغازه هم پرکردیم وبه گلها ودرختان هم بایه لذت خاصی آب داده وچقدر آب دادن به این گلها ودرختان یه حسی بی نظیر بهمون میده ،خدایاشکرت.

    صبح هم باعشق وسلام وشکرگزاری بیدار شده وبعدازمراقبه ونوشتن های انرژی بخش روزِ لبریزازخداوند راشروع کرده ،مصطفی مغازه راباز کرد ومشتری پشت مشتری ویه تایمی رفتیم اداره پست ،برنج اعلا شمال که ازدیجی کالا سفارش داده بودیم گرفتیم،سبزی نازه ازمزرعه ای زیبا ویک عدد ماهی تازه براناهاروحرکت به سمت خانه ،من چیزی فریز نمی کنم وکلا به اندازه دونفرمان گرفته وتمام.

    الان هم گوش جان سپردن به این فایل زیبا که خالی ازلطف نبود که همه این روندِ توضیح داده شده دربالا، به این صحبت‌های ناب استادم هم مربوط می شد،درمورد زمین واین همه نعمت وفراوانی که بی نظیر برایمان ازهمه چیز مزین کرده است خداوند ….

    اسب های عیارداری که امامان وپیامبران داشته والان به موتوری که ما داریم تا مازراتی وتیگو 8پرومکس و.‌‌‌هروسیله ای که هرکدام داریم، تبدیل شده ،خدایاشکرت.

    دریای پرعظمت وهمین ماهیِ پرخیروبرکت که ازآن صید می کنند وهمیشه هم هست ،خدایاشکرت.

    این همه سوره وآیه باتفسیر پرمغزوپرمحتوای استادمان ،بعد می بینیم که درخانواده ای، دخترشان به چند هزارتومان نیازدارد اماپدرخانواده صفِ اول مسجدوهی رسیدِ پول پُرکندومبالغ بنویسد وکمک به مسجدوبعد دختر چه سرنوشت عجیب وغریبی پیدا می کند وازچه مسائلی سربلند بیرون می آید والان هم که کلا آن دختر خدایش راپیداکرده وسفت چسبیده به خدایش وخدا هم تمام خانواده اش رامحو کرده ،انگار دختر دردنیای دیگری زندگی می کند،خدایاشکرت.

    چقدر درمورد وسوسه های شیطان شنیدیم اماخدایا یادم می ماند تاابد که چه مسیری راطی کرده تامرابه چنین مسیر نورانی ولبریزازایمان به خودت هدایتم نمودی، پس من هرروز عاشقانه تر این سایت راگشودم وباتمام وجودم دل به دریای معرفتِ استاد توحیدیم سپردم چون این مسیر همه چیز داشت ودارد ….من بایدباشم ودریافت کنم ،وچه عزتمندانه به من عطا کردی مزدِ بودنم وایمان وتوکلم به خودت وباوربه کلام به کلامِ استادم را……

    هرروز وهر لحظه به خانه باغی که به من عطا کرده ای چشم می اندازم وشکرت رامی گویم

    هرروزوهرلحظه به کسب وکاری که به ساده ترین شکل ممکن روزی مان راعطا می کنی چشم می اندازم وباتمام وجودم شکرت رامی گویم .

    هرروز وهرلحظه برای هدایتت به این سایت واستادِ گرانقدری که روزیم کردی باید وباید وحتما ،ارج نَهم وقدربدانم وشکرگزاری کنم.

    هرروزوهرلحظه برای داشتن بدنِ سالمم،رابطه عالیم ،آزادی هایی که دارم،آرامش واحساس عالیم ،دریافت های مالی ومعنوی برای بودن وادامه دادن های هرروزم وذهنی بازوپاک وبی نهایت موارد دیگر که هرچه شکروسپاست رابگویم کم است….

    ودرآخر چیزی نمی ماند ،هرآنچه که دارم ازآنِ توست وفقط درصد ایمانم به یادگار برایم می ماند که چقدر ایمان آورندگانِ بااعمال نیک،حساب ویژه ای نزدِ تودارند……

    درفایل بی نظیر (خداوند رابهتربشناسیم2)که استاد به شیوایی متذکر می شوندکه به قول انیشتین :

    من می خواهم بتوانم فقط فکر خدارابخوانم چون مابقی جزئیات است ….

    چقدر درس ها برایم داشت وداردهرروز وهرلحظه…..

    خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    سلام به استادعزیزوگرامی ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    در گذشته بحث حجاب و زینت چقد پیچیده وگنگ بود برامون .

    من هنوزم خیلی دقیق متوجه نشدم .

    فقط اینو فهمیدم که منظور از زینت خیلی چیزا می‌تونه باشه .

    میشه به هر زیبایی وقشنگی گفت زینت .

    وزینت لزوما چیزایی که به ما گفته بودن نیست.

    موضوعی که تو این فایل برام جالب بود در مورد اسراف کاران بود.

    چون از بچگی اسراف کردن، طوری به ما تفهیم شده بود که سر هر موضوعی، هرچند ازش استفاده میکردیم اما ته دلمون ،حالمون میزون نبود.

    اگه چیزی می‌خوردیم که حس میکردیم بهمون مزه داده ولی بیشتر از حد تعادل خورده میشد عذاب وجدان داشتیم .

    کلا که بهمون میگفتن موقعه خوردن هر چیز لذیذ حتمن یاد مستمندان بیفتید.

    ینی قبل از خوردن باید آگاهانه خودمونو به احساس بد می‌بردیم که به خدا ثابت کنیم بابا حواسمون هس که الان خیلیا از این نعمت بی بهره هستن .پس شکرت که به ما دادی .دمت گرم که ما رو از این نعمتهات محروم نکردی .

    اگه زیادی می‌خوردیم احساس می‌کردیم یه تنبیهی پشت این داستان هس.

    حالا بخور وقتی که سیر شدی بت میگم .

    میدونید این شکل از افکار چون بار منفی داشتن ،ب نظر نجوا بودن .

    میشد برای هر اشتباهی ،مسیر درستی رو بهمون یاد میدادن.

    مثلا میگفتن هروقت از نعمتی برای خوردن برخوردار بودید از خدایی که خالق نعمتهاس ،سپاسگزاری کنید.

    نیاز بدن شما انقدره! بیشترش به معده یا هر جای دیگه بدنتون آسیب میزنه .

    برای داشتن حال خوب، جسم سالم، به اندازه بخورید.

    نمی‌دونم چرا فرهنگ ما اینجور بود که کلا تو همه ی زمینه ها دوست داشتن ما رو بترسونن وبه ما حالی کنن یه نفر با چماق بالا سرتونه ، حواستون باشه !

    موقعه ظرف شستن ،گرفتن وضو،دوش گرفتن یا هر جایی که آب بود وما میخاستیم ازش استفاده کنیم باید شیش دونگ حواسمون میشد که یه وقت زیادی هدر نره که از اسراف کاران قلمداد میشیدیم .

    لباس خریدن وپوشیدن که دیگه نگو….

    شاید ماه پیش من لباسی خریدم که الان دوسش ندارم وبه هر علتی نمیخام بپوشم اصلا بهم نمیاد.

    ولی از روی ترسم خودمو مجبور میکردم ب خاطر اینکه اسراف نکرده باشم با حس بد بپوشمش.

    و کل بیرون رفتن ومهمونی رفتن واومدنم با حال بدی باشه .

    چرا ؟چون میترسیدم اگه گوشه ی کمد بمونه خدا حالمو بگیره.

    الانشم نمی‌دونم درسته یا نه ،میگن لباسایی که تو کمدتونه ودر عرض یکسال پوشیده نشده کفاره داره.

    حالا استاد تو یکی از فایلهاشون گفتن چیزی که نمیپوشید رو بدید بیرون تا جایگزینش چیزای بهتری بیاد.

    کمد باید خالی بشه تا دوباره پر بشه .

    خب گفتن این حرف با اینکه اگه من اینکارو نکردم پام گناه نوشته میشه ومن مستلزم دادن کفاره هستم خیلی فرق داره.

    چیزی که استاد میگن برای رشد خودمونه چیزی که ما شنیدیم یه جور زور گفتنه یا امر کردن تحمیلی که همراه با ترس هستش.

    فن بیان خیلی مهمه .

    یادمه اگه کفشام میشد دو تا ،یه وقت سومی دلم میخاست،دیگه به خودم اجازه نمی‌دادم که یکی دیگه بخرم .

    هر باری که این کتونی ها رو می‌دیدم عذاب وجدان میگرفتم‌ چون باید همیشه گوشه ی ذهنم این می‌بود که بعضیا کیشم ندارن که بپوشن.

    وتو چ خودخواهی که چن تا چن تا داری !

    انگ خود خواهی هم به خودمون میزدیم .

    شایدریشه ی خیلی از حرفهاشون درست بود اما طرز گفتن وافکار وباورهایی که بهمون گفته میشد ایراد داشت چرا چون اکثرشون بار منفی داشتن .

    فک میکردن پرستیدن خدا فقط از طریق ترس میشه .

    تا نترسی نمیتونی حرفای خدا رو درست عمل کنی.

    مثل قدیما که اکثر پدر و مادرها بچه ها رو میزدن تا بچه ها مثلا درست کاراشونو انجام بدن در حالیکه همشون تو خفا یه شخصیت دیگه ای داشتن وپیش پدر ومادراشون با دروغ ودوز وکلک رفتار میکردن که باز کتک نخورن .

    واین بچه ها به جای اینکه تو مسیر درست رشد کنن وبزرگ بشن اکثرشون عقده ای و با صدها کمبود بزرگ شدن که آسیبهای زیادی دیدن و زدن .

    پس باید درس عبرت بشه که هیچ جا هیچ ایده ونظری تحمیلی وبا حس بدی چون ترس نتیجه ی خوبی نمیده حتی برای خدا حتی در مقابل خداوند!

    عجیب بود استاد عزیز ،مسرفان رو افرادی نام بردن که عاجزانه برای حل مسائل سمت خدا میرن وبعد از حل مسئله خدا رو فراموش میکنن.

    بعضا خیلیا حتی حل مشکلشونو به خودشون ربط میدن که خودم فلان کارو کردم که حل شد .

    البته این حسو موقعه ای دارن که اون موضوع حل شده باشه.

    دیگه نمیگن تو که درخاست کردی،خداوند ابزار حل مسئله رو برات هموار کرد.

    مسرفان مثل آدمهای بی چشم و رو میمونن .

    مثل کسانی که یه من ،تو دهنشون عسل کنی بعد انگشتتو گاز بگیرن!

    با این تفاسیر که استاد عرض کردن ،دقیقا همین شکلین ‌.

    آدمای نمک نشناس !

    خود خواهی تو وجودشون موج میزنه .

    انگار خدا رو یه جور ابزار میبینن که بعد اتمام کاراشون میندازشن دور!

    دوباره وقتی لنگ شدن یا محتاج ،باز میان سراغش .

    واز اونجایی که خدای ما خیلی غفور ورحیمه ،ولطف زیادی در مقابل ما بنده های ناسپاس داره، بازم کمکمون می‌کنه .باز هدایتمون می‌کنه .باز کنارمون هس تا آروم بگیریم .

    این افراد به خدا بد نمیکنن در واقع دارن به خودشون ظلم میکنن.

    ما در مقابل خداوندوعظمتش هیچ و پوچیم .

    جایگاه ومنزلت خداوند که همیشه سر جای خودشه این ما هستیم که با شرارتمون، خودمونو به جایگاه پایین میکشونیم.

    خدایا ما رو ببخش وبیامرز ودر هر لحظه هدایتمون کن .

    ما در حق تو ودر حق خودمون خیلی جفا کردیم .

    گاهی نا آگاهانه وگاهی هم آگاهانه تابع نجواهای شیطان شدیم .

    صد البته که چوب کارامونو خوب خوردیم .

    کاش از ضربه هایی که به خودمون زدیم درسهای خوبی گرفته باشیم .

    امروز ب خاطر خوردن ،پوشیدن ،خرید کردن ،برق مصرف کردن واستفاده از هر آنچه در لحظه بهم لذت میده خودمو سرزنش نمیکنم .

    امروز یاد گرفتم که هر جایی که به خودم بها میدم وبا استفاده از هرچیزی که احساسمو خوب می‌کنه ینی دارم برای خودم ارزش قائل میشم .

    ینی خودمو دوست دارم .

    ینی به فراوونی نعمتهای خداوند ایمان دارم .

    در واقع دارم به خودم احترام میزارم .

    دارم به جهان میگم که این منم که از همه بیشتربه خودم اهمیت میدم .

    زاویه ی دیدم رو سمت افکار وباور های منفی نمی‌برم.

    به ناخواسته ها دقت نمیکنم .

    حس دلسوزی نمیکنم .به کسی حس ترحم ندارم .

    محبت ومهربونی وعشق و هدیه دادن رو هر زمانی که حسم خوبه ، نثار بقیه میکنم نه از روی ترسم .

    یا کاری برای کسی نمیکنم یا اگر میکنم با عشق انجامش میدم که هیچ توقعی پشتش نباشه .

    برای خودمم زیاد هدیه میخرم دیگه این نگرشو ندارم که دارم اسراف میکنم .

    انشالله که از اون دسته افراد مسرفی که استاد گفتن ،نباشیم که نیستیم .

    خیلی ساله اعتبار انجام هر کاریو به خدا میدیم .

    ب نظرم ما از اسراف کنندگان نیستیم .

    ما میدونیم‌ وباور داریم ، هرجا تو هر لحظه در انجام هر کاری ،فقط وفقط حضور خدا وهدایت خداس که عامل رشد وپیشرفت وموفقیت ماست.

    ما باور داریم که قدرت محدود ما در برابرقدرت بی نهایت خداوند چیزی نیست .

    یقین داریم که هرچه هستیم وبه هرچی برسیم وجود خداوند عاملش بوده .

    به میزان هماهنگی ذهن وروحمون درک وفهممون از دنیای اطرافمون بالاتر میره . در نتیجه ،به خواسته هامون وآرامش وخوشبختی وسعادت زودتر میرسیم.

    استاد جونم مرسی .

    مرسی که هستی.

    الهی که همیشه باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1023 روز

      سلام دوست همفرکانسی من

      بسیاررر لذت بردم از کامنت زیبا و اثرگذاری که نوشتید و من در فرکانسش قرار گرفتم و واقعا لذت بردم ازش و نکته برداری کردم.

      صحبت هاتون صحبت های از جنسی بود که در زندگی اکثر ایرانی ها بوده و چه بسا باشه حالا یکم کمتر و یا بیشتر و کاملا درست میگید که چقدر مچبا آموزش های حتما انشالله سهوی که جامعه، پدر مادر خواهر برادر دوست آشنا مدرسه فرهنگ و… به ما دادند ما با احساس گناه با احساس آدم خوبی نیستیم اگر هر لقمه ای توی دهانت می آری ولی اگر همسایت گرسنه باشه تو گناهکاری و کلی از این باورهای وحشتناک که فقط بازی با روح روان ما بوده بزرگ شدیم.

      اما خیلی لذت بردم از باورهای زیبایی که نوشته بودید و باورهای توحیدی که در آخر ذکر کردید و سپاسگزارم که حال من رو زیباتر کردید با قلمتون.

      مانا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    سلام به استاد گرامی بخاطر انتشار این حد از آگاهی، آن هم رایگان…

    و سلام به مریم شایسته ی بزرگوار که زحمت این تدوین های عالی رو می کشن…

    توی این سری فایل ها، هدف چی بود و چی شد؟ اومده بودیم باورهای اشتباه حجاب رو پیدا کنیم، بلکه ذهنمون آزادتر بشه و اینقدر درگیر محرم و نامحرم نباشه، اینقدر درگیر مفاهیم بی پایه و اساس نباشه و اینقدر باورهای اشتباه، وزنه های سنگین به پاهامون بسته نباشه تا بتونیم پرواز کنیم…اوج بگیریم…

    اما چه گنجی اینجاست…

    چه اگاهی هایی خدای من…

    خوشحالم که چند وقت پیش یک دور معانی قران رو با تفکر خوندم و تموم شد، و باعث شد کلی سوال های بی جواب توی ذهنم شکل بگیره و درخواستم آگاهی بیشتر بشه و الان با شنیدن و دیدن این قسمت خواسته ام اجابت میشه…

    الان علاوه بر رهایی از مفهوم پوشش، میتونیم ریشه جناح رو پیدا کنیم و از احساس گناه و عذاب وجدان هم رها بشیم…

    احساس گناه نداشتن رو از زبان خود خدا بشونیم تا بازهم قلبمون آروم بگیره و زنجیرهای بسته شده به پاهامون باز بشه تا بیشتر اوج بگیریم… تا عزت نفس که مشکل اصلی هممونه رو تا حد زیادی افزایش بدیم… عزت نفسی که ریشه ی همه ی مسائله…

    علاوه بر پوشش و عزت نفس، چقدر باورهای ثروت سازم بهتر شد با آیه های آورده شده، من دنبال چی بودم توی این فایل ها و چه باورهایی ساخته شد؟!

    فرزندها و مال ها زینت های دنیاست؟ همه اش خوبه، همه اش لطف خداست، به یه چیزی فکر می کردم، وقتی یکی بچه دار میشه، با احساس لطافت بهش می گن: آخی، خدا بهش یه بچه داده، با اون لحن تحسین میگن… اما چرا یکی باکلاس ترین ماشین هارو داره، زیباترین قصرهارو داره، با همون لحن تحسین بهش نمی گن: آخی خدا بهش اینارو داده؟ درحالی که هردو در یک دسته هستند، هردو لطف و نعمت پروردگار هستند، اگر فرزند خوبه پس ما و منال هم خوبه، اگه مال بده، باید فرزندآوری و فرزند داشتن هم بد باشه دیگه!!!! پول و ثروت و خونه و باغ و ویلا و امکانات رفاهی، اخرین مدل ماشین ها، تمام اینها مثل بچه داشتن، لطف و نعمت خداست، زینت این دنیاست، درسته به هرکدوم چه فرزند یا چه دارایی نباید دلبسته و وابسته بشیم، اما دلبسته نشدن خیلی فرق داره با نخواستن، چیزی که من به درکش رسیدم، موهبت ثروت، مثل موهبت داشتن فرزند است… هردوش خوبه، هردوش الهیه…

    یا آیه 32 اعرف، همون آیه اول: که گفته، چه کسی این زینت ها و روزی های خدارو حرام کرده؟ اینها نعمت های خداست که در اختیار بندگان مومنش قرار داده…خدای من چقدر نیاز دارم این قسمت رو گوش کنم…

    در مورد اسراف: استاد یعنی یه کاری می کنید ها، به همه چی شک کنیم، با خودم می گفتم اگه دیگران میگن انسان نفس میکشه من نباید قبول کنم، از کجا معلوم درست می گن! اصلا از کجا معلوم انسان نفس می کشه؟! میدونید استاد، یک سری چیزها اینقدر بدیهی توی زندگیمون بود که اصلا فکر نمی کردیم جای سوالی توش باشه، بخاطر همین قرآن رو هم که می خوندیم ، با همون نگاه می خوندیم…

    اصلا شما معنای اسراف رو کلا عوض کردید و این یعنی وقتی میگید آنچه گذشته ها گفتن پاک می کنید و آماده میشید برای دریافت آگاهی الهی، دارید اونطوری عمل می کنید… و من الان متوجه شدم یعنی چی! من با این ذهنیت که اسراف یعنی خارج از اعتدال چیزی را مسرف کردن، با این ذهنیتی که از قبل شنیده بودم، رفتم برای جستجو و تحقیق ریشه سرف در قرآن، چند هفته پیش، و با همون ذهنیت هم آگاهی هایی دریافت کردم، اون وقت امروز شما می گید اسراف یعنی بی معرفی به خدا!!! و من دیوانه شدم استاد!!!

    در مورد اون آیه که اگر نتیجه ای دریافت می کنیم فکر می کنیم خودمون ساختیمش درحالی که کار خدا بوده: استاد چند وقت پیش من به عجز خودم در این باره رسیدم. در ساختن روابط زندگیم، وقتی با قانون آشنا نبودم، سعی می کردم با کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی، آنچه درمورد مردان باید بدانید، یا سخنرانی هایی در مورد اقتدار مرد بود، طبق اونها زندگیم رو بازهم مثل اولش شیرین کنم و نزارم رو به تباهی بره، یعنی من در تقلا و تلاش بودم، اونها نتیجه نداد، بعد که با قانون و جذب و اینها آشنا شدم، بازهم سعی کردم از این طریق، تجسم و سپاسگزاری و نوشتن خوبی های همسرم، از این طریق زندگیم رو سروسامان دهم، اما این هم میشه گفت نشد!

    بعد استاد یه جایی به بعد واقعا تسلیم شدم، دیدم من اصلا قادر نیستم کاری کنم، من ناتوانم، من عاجزم، و همون روزهایی بود که اون قسمت زندگی در بهشت که تصاویر هوایی پارادایس بود و آهنگ ملکا ذکر تو گویم (که منو دیوانه کرد) رو گذاشته بودید، اون روزهام بود، من کامنتی نوشتم با تمام وجودم که ای خدا، اگه تو نخوای بهم ثروت بدی من قادر نیست بدستش بیارم، اگه تو نخوای روابطم رو درست کنی من عاجز و ناتوانم، نمیدونم میتونم منظورم رو بگم یا نه، منظورم از خواستن خدا یرید نبود، همون توکل و تسلیم من بود و ناتوانی خودم اگر به این نیرو وصل نباشم موفق نخواهم شد…

    اما از وقتی تونستم به این منبع وصل بشم، نتایج داره میاد، و هر روز بزرگتر میشه! چون تسلیم شدم، چون خیلی سال از هر دری رفتم و کلی تقلا کردم، که خودم، خودم بسازم،‌ اما خارج از توان من بود، و وقتی تسلیم شدم، خدا داره برام میسازه!

    استاد با تمام وجودم اینو درک کردم، ولی فقط انسان فراموش کاره، هم توی همون موضوع روابط هی باید یادآوری کنیم، هم در جنبه های دیگه، واقعا به این برسیم که انسان بدون اتصال به خدا و این نیروی پرقدرت، قادر نیست چیزی خلق کنه!

    استاد بارها توی جاهای دیگه مفهمون یشا و یرید رو شنیده بودم، و امشب برام واضح شد، با اینکه توی این قسمت حرفی از این موضوع نبود، ولی من مینویسم برای ردپای خودم. با ذکر یه نمونه این موضوع رو درک کردم، قبلا واقعا میشنیدم و سعی می کردم بفهممش ولی الان انگار دوزاریم افتاد:

    وقتی یک کشاور تصمیم می گیره یه بذری رو بکاره تا درخت بشه، اون کشاور اینو میخواد: پس خواستن سمت کشاور اوکی شده، حالا باید سمت خدا هم اوکی بشه، یعنی مطابق قوانین باشه، اگر مطابق قوانین باشه، اون خواسته اجابت میشه، اون بذر تبدیل به درخت میشه، اما اگه مطابق قوانین خدا نباشه، هرچقدر هم انسان تلاش کنه، تقلا کنه، خدا، قوانین، نمیخواد، مطابق نیست، میشه یشا:

    مثلا اگر اون کشاور بیاد بذر رو داخل خاک یا ماسه خشک بریزه و بزاره داخل کمدش، خاکی که نه آبی بهش برسه، نه نوری، نه کودی، اون بذر سال های سال هم بگذره، هیچ وقت به گیاه و درخت تبدیل نمیشه، چون طبق قوانین و خواست خدا، اون بذر به خاک و آب و نور و کود احتیاج داره، تا رشد کنه،‌ در اصل سمت خدا و جهان و قوانین فراهم نیست! پس خدا نخواست، و اون بذر درخت نشد! یشا.

    اما وقتی اون بذر داخل زمین حاصل خیز باشه، نور و کود و آب کافی بهش برسه، طبق قوانین، طبق خواست خدا، شروع می کنه به تکثیر سلولی و رشد! و اینطوری هم کشاورز خواسته هم خدا… و نتیجه به وجود آمده…

    یشا:خواست خدا: از منظر قوانین شرایط فراهم باشه!

    و با این مثال خداوند مفهوم یشا و یرید رو به قلبم الهام کرد…

    البته بازم اینجا برام یادآوری شد، که حتی اون کشاور نمیتونه بگه من این بذر رو به درخت تبدیل کردم، بلکه خدا کرد، مگه اون کشاورز قدرت داشت تکثیر سلولی انجام بده، اگه داشت همون توی کمدش انجام میداد دیگه، میتونه مگه مدیریت کنه و دستور بده که هر سلول چقدر و کجا و چطور رشد کنن که بعد از مدتی درخت داشته باشیم؟! نه این قدرت و کار خداست، فراتر از قدرت انسان! البته خدا کار مارو راحت کرده دیگه، یه بخشی رو ما انجام میدیم، بخش راحته، (کشاور میره بذر و در جای مناسب میکاره) و مابقیش که تمرکز بیشتری و کارهای بیشتری داره و خدا خودش به عهده گرفته (هدایت سلول ها برای تکثیر و رشد)…

    پس اگر ما هم در کسب و کارمان به جایی میرسیم، این خداست که داره انجام میده، این خداست که حتی علاقه به کارمون رو در دل ما زنده کرده، این خداست که برامون سرمایه گذاری میکنه و هزینه ها و وسایل مورد نیاز رو فراهم میکنه، این خداست که مشتری هارو از شهرهای مختلف به سمت ما هدایت می کنه، خداست که روش حل مسائل رو بهمون الهام میکنه، کلا همه چی خداست، چقدر نیاز دارم خودم که اینا مرور کنم برای خودم…

    مرسی استاد، واقعا ممنونم از شما دو عزیز بزرگوار…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
      مدت عضویت: 2251 روز

      از دیروز که این کامنت رو نوشتم، مدام توی ذهن در حال تفکر از این زاویه ی نگاه هستم…یشاء

      فکر می کردم حالا ما اینجا توی این سایت هستیم که قوانین ثابت و بدون تغییر خدارو بشناسیم، خواست خدا یا همون یشاء رو بشناسیم و درکش کنیم تا بتونیم بصورت قلبی و درونی هماهنگ کنیم خودمونو با خواست خدا (یشاء)…

      ما اینجاییم تا با برداشتن ترمزهای مخفی خواسته هامون، قلباً بخواهیم تا داده شود نه در زبان…

      ما اینجاییم تا باورهای مناسب در راستای خواسته هامون بسازیم تا قلباً بخواهیم تا داده شود…

      الان که داشتم آیه های یشاء رو می خوندم، چقدر گفته شده هرکس را که خدا بخواهد هدایت می کند یا نعمت می دهد و هرکس را بخواهد بی راه می گذارد..

      مثلا این آیه:

      اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿۶۲﴾

      خدا بر هر کس از بندگانش که بخواهد روزى را گشاده مى‏ گرداند و [یا] بر او تنگ مى‏ سازد زیرا خدا به هر چیزى داناست. 62 عنکبوت

      خیلی فرقِ دانستن و درک معنای یشاء با ندانستن آن…

      وقتی درک می کنیم که خواست خدا (یشاء) یعنی قوانین ثابت: خب تلاش می کنیم اون هارو بشناسیم و هم جهت بشیم با قوانین، در مدار دریافت قرار بگیریم..

      وقتی فکر کنیم خواست خدا، به همان معنایی که رایجه با این دیدگاه، وقتی توی قران می خونیم خدا به هرکس که بخواهد بیشمار ثروت می دهد و هرکس که بخواد نه، یا به هرکس که بخواهد نعمت می بخشد به هرکس که نخواهد نمی دهد! اون وقت وقتی به این آیات بربخوریم بدون شک میگیم خب من کلی تلاش کردم پول بسازم ولی مثل اینکه خدا برای من ثروت و پول نمی خواد! این جمله دقیقا جمله ای هستش که از فردی به شدت مقید و مذهبی شنیدم، ایشون که از هزاران طریق برای پول ساختن تلاش می کرد و به بن بست می خورد… و ایشون گفتند: «از من زرنگ تر نیست که، من همه ی راه هارو اجرا کردم، خدا نمی خواد، (خدا)میگه: همینی که داری بس ات هستش، بیشتر از این بدم ممکنه از خود بی خود بشی»

      در تعریف دوم یشاء: احساس عجز و ناتوانی داریم، اینکه مهم نیست چقدر ما تلاش کنیم، مهم اینه که خدا برای ما بخواد یا نه! یوقت دیدی ما کلی تلاش کردیم، ولی خدا نمی خواد!

      برای خیلی هامون من جمله خودم قبلا همان معنای دوم رو در نظر داشتم! و چقدر نیاز دارم کار کنم و تفکر کنم تا درک درست از یشاء رو در ذهنم ریشه ای کنم…

      خیلی فرقِ بین دانستن و درک معنای یشاء با عدم درک این مفهوم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سحر خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1460 روز

      سلام به زلیخای عزیز

      واقعا شما رو تحسین میکنم برای اگاهی هایی که خداوند به شما الهام کرده و اینکه خودتون اهل تحقیق هستید

      خدا رو سپاسگزارم که در مدار هم صحبتی باشما هستم

      چی بگم از این کامنت تون که سرشار از اگاهی بود تفاوت یشا و یرید رو تا حدودی فهمیدم قبلا هر کس را بخواهد نعمت میدهد جور دیگری واسه خودم ترجمه کرده بودم و میگفتم اگر هر کس خودش بخواهد یعنی از خدا بخواهد نعمت میدهد و الان با توضیحات شما فهمیدم حتما باید خدا بخواهد و طبق قوانین عمل کند نعمت بهش داده میشه امیدوارم درست فهمیده باشم

      امروز طبق خواسته ایی که از خدا داشتم دوست داشتم تغییراتی در زندگیم ایجاد بشه و این ایده اومد که تغییر دکوراسیون بدم من از زمانی که ازدواج کردم تغییر دکوراسیون ندادم و همش به همسرم گیر میدادم خونه رو عوض کنیم یا وسایل جدید بگیریم ولی با این ایده خیلی خونمون عوض شد ودستم برای تغییرات بازتر شد و قبلش با خدا صحبت میکردم خدایا بقیه قدم ها رو تو بهم میگی و من انجام میدم و انتظاری از شوهرم ندارم و همینکه شوهرم از سرکار برگشت سر همین تغییرات بحثمون شد و من شروع کردم به گیر دادن به همسرم که تو همکاری نمیکنی و الان فهمیدم من واقعا تسلیم نشدم و هنوز توکل نکردم و مثل کلمه اسراف خیلی بی معرفتم و اون همه تغییر رو که خدا کرد فراموش کردم و ناسپاسی کردم واین دنیا بازیه اگه میخوام مسیر رشد و تکاملم رو برم باید از لحاظ ذهنی شوهرم رو رها کنم و بزارم بقیه ماجرا رو دوباره با خدا برم و عجله نکنم این مسیر منه و اجازه بدم خدا کاراشو انجام بدهد

      امیدوارم با این باور که رها کردن همسر و انتظار رو از همسر صفر کردن سریعتر مارو به خواسته هامون می‌رسونه،بشود لذت تسلیم در برابر خداوند بودن

      کامنتی که نوشتی خیلی جای حرف داره ولی چون دیر وقته ازت خداحافظی میکنم امیدوارم همیشه از اگاهی نابت برامون بنویسی

      دوست دارم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1278 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    امروز هم بار دیگر تکه های پازل کنار هم قرار گرفتند تا منی که 4 روزه به الهام پرودگار بصورت کاملا متفاوت دارم رو خودم کار میکنم به درک و آگاهی و شناخت خداوند و قوانینش برسم؛ این قسمت نشانه های امروزم بوده و من رفتم هر 6 قسمت رو دیدم و بزرگترین درسی که از این 6 قسمت گرفتم اینه که ما یک کتاب راهنمایی داریم به نام قران که میتونیم تموم جنبه های زندگیمون رو توسط دفترچه راهنمای خداوند رشد بدیم در صورتی که بصورت درست و اصولی بتونیم درکش کنیم: که نحوه صحیح درکشو استاد عزیزم با فروتنی در اختیار ما قرار داده؛ استاد عزیزم با تموم وجودم سپاسگذارتم که این کتاب مقدس و الهی رو درک کردین و در اختیار ما قرار دادین و یک زنگی تو گوش من خورده تا بشتابم برای درک این کتاب الهی و چقدر برام جالب بود درک و نظر و باور من در خصوص حجاب و فرموده خداوند در این خصوص؛ دارم فکر میکنم کن این همه باوری که از گذشتگان به امور دارم قطعا تناقض داره با فرموده خداوند و اگر میخوام خدارو بشناسم و درک کنم فرموده هاشو قطعا باید قران رو به شیوه ایی که استاد فرمودن مطالعه کنم؛ امروز قسمت 26 فصل 5 روزشماره تحول زندگی تفسیر زیبای استاد از دعای کمیل بوده و به همین دلیله که میگم تکه های پازل دارن کنار هم قرار میگیرن: چرا که من تو این دعا خییییلی بهتر خداوند رو شناختم به عظمتش پی بردم به اینکه هر چی میخوام فقط باید از خداوند درخواست کنم، پی بردم به کلمه توحید و یکتا پرستی: اینکه قدرت مطلق فقط خداونده: خیییلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و چهارمین روز پرداختن به روحم و ذهنم منجر شده به شناخت بیشتر خداوند تو این چند روز خداوند آرامش عجیبی بهم عطا کرده و تموم وجودم سرشار از شورو شعف و حال خوبه؛ خدایا با تموم وجودم سپاسگذارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  7. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    درود خدا بر استاد عزیزم، چقدر لذت بخشه این ترجمه و تفسیر دقیق قرآن، همیشه قاعده بر این هست که در کلاس دینی وعربی و قرآن دانش آموزان خسته و کوفته و خواب آلود می شدند، همچنین در مسجد و منبر و موعظه هم همینطور، و اغلب افراد این تجربه را داشتند

    مفسران، که قرآن خواندن و ترجمه را می کردند و میکنن، همیشه احساس گناه ایجاد میکنه و یا از عذاب خدا یک ترسی در دل افراد ایجاد میکنند،

    من خودم از زبان این مترجمان و مفسران، همیشه این دو بخش را بیشتر دیدم، (ایجاد احساس گناه و وحشت کردن از خدا)

    لذا بنده همیشه در مجلس تعزیه معنی قرآن را میخواندم، و به هیچ وجه به تفسیر موعظه کنندگان گوش نمی کردم و شدیدا از آنان نفرت داشتم، نمیدونم دست خودم نبود و اونموقع نمیتونستم خشمم را کنترل کنم، و نمیدونستم این حس از کجا برام وارد می شد که، اینها یه جای کارشون ایراد داره، و احساس می کردم، دارند نظر شخصی خود را دیکته می کنن، جالب تر اینکه نطر شخصی خودشون را در قالب قرآن برای مخاطبین اعمال می کردند، و..

    و همیشه برام سوال بود که اینها که اینقدر از قرآن میگویند، چرا رفتارشون با گفتارشون یکی نیست،؟ و..

    خدا را شکر خیلی وقتهاست که قرآن را اگر بخوام بخونم خودم با معنی میخونم، و کاری به مفسران ندارم،

    کار به جایی رسیده بود کسانیکه مکبر مسجد بودند، یک احساس خود برتربینی به دیگران پیدا می کردند وحالا بماند اون افرادیکه مفسر قرآن بودند با چه غضبی به فرض کسیکه ریشش را میزد یا پیراهن آستین کوتاه می پوشید، نگاه می کرد،

    گفتم من از اول با اینها شدیدا مخالف بودم و الان دوری می کنم از آنان، (اعراض)

    خدا را شکر میگویم، از روزیکه وارد سایت استاد عزیزم شدم کلا واقعیت اصلی را در قرآن دیدم، و بحث استاد عزیزم در باره عدم حزن و ترس برای مومنان در قرآن منو زیر و رو کرد،

    و فهمیدم اونچیزیکه این مفسران می گفتن با مخلوطی از نطر شخصی خودشون بوده و یا اینکه توانایی تفسیر آن را نداشتند،

    اری وقتی استاد عزیزم، از قرآن صحبت می فرماید، همه ان صحبتها به دلم می شیند، چون واقعیت همین هست که استادم میفرماید، استاد عزیزم خیلی خوشحالم که هدایت شدم به سایت شما، و خدا را هزاران مرتبه شکر میگویم که این نعمت با شما بودن را برام عطا کرده، که با این دریای معرفت، داری قران را برایمون به بهترین شیوه ترجمه و تفسیر و تحلیل می فرمایید،

    استاد عزیزم، من اوایل که وارد سایت شما شدم، دیدم از همه لحاط متفاوت هستید،

    من همیشه در دانشگاهها با اساتید معارف مشکل داشتم و به سوالم در رابطه با معانی آیات قرآن پاسخ نمیدادند ( بفرص در مورد دین لا اکراه فی الدین را مطرح میکردم و..) و از دست من عصبانی میشدند و منو تهدید هم می کردند، نمیخوام وارد بحث های گذشته شوم و خواستم اینو عرض کنم، مطالب شما تمام سوالات منو پاسخ میده، و هنوز هم متل یک فردیکه سالها تشنه در بیابانها مونده، از شهد سخنان شیرین شما با جان ودلم می نوشم،

    منو سیراب میکنه،

    استاد عزیزم

    آخه من میدونم چقدر واقعیت قران را با زبان ساده بیان میفرمایید،

    خدا را شکر که توانستم مفسران قبلی را از ذهنم دور کنم، و فعلا در وجود من نیستن،

    و اینکه همیشه میفرمایین، از مطالب سایت استفاده کنید و کامنت ها را بخونید،

    من به این ایمان دارم سایت شما اقیانوس بیکران علم، معرفت، آگاهی و خداشناسی هست که میتوان به همه چیز دست یافت

    بخدا قسم من دیشب از خدا یک چیزی را خواستم، امروز صبح دیدم بخش چهارم معنی حجاب را در سایت محبت کردین گذاشتین و من چقدر لذت بردم،علاوه بر اینکه نشانه را از زبان شیرین شما دریافت کردم، یک لذتی در من از تفسیر و تحلیل شما ایجاد شد که وصف ناپذیره،

    چقدر دارم از این تفسیر، و تحلیل علمی شما از قرآن لذت می برم، چقدر در رابطه با زینت، ایات را بهم وصل کردین، و زینت چندین معنی داشته اسراف چی بوده، برای ما چی گفته بودند، گرچه من صحبتهای آنان را قبول نداشتم،

    چقدر زیبا و روان شیوا معنی میفرمایید

    خدا را شکر اولین فایلی را که می بینم در سایت گذاشتین، نکاهم به تایم اون فایل هست هرچقدر تایمش طولانی باشه خوشحالتر میشم،

    من اگر روزانه ۸ ساعت از سایت استفاده نکنم خوابم نمیگیره،

    بخدا من به اقیانوس بودن سایت شما ایمان دارم

    من در این یکسال زندگیم که وارد سایت ارزشمند شما شدم

    ۳۶۰ درجه تغییر کرده، و هنوز در دلم میگم خدایا من اگه به فایلهای اصلی استاد برسم، چی میشه،

    خدایا این بنده ات چیکار میکنه با دل من، که اینقدر منو به شما نزدیک میکنه،

    استاد عزیزم، نمیدونی چقدر دوستتون دارم،

    اینقدر از مطالب سایت لذت می برم، و زمانیکه از خواب بیدار میشم، خدا را سپاس میگویم، که این نعمت با شما بودن را برام عطا کرد،

    اخه این سایت عادی نیست بخدا متفاوته،

    هم اعضایش متفاوته، هم مطالبش

    هم کامنتها، و تمامی آنها معنی داره،

    خدایا شکرت،

    استاد عزیزم، این ترجمه شما، چنان لذتی داره،

    که به هیچ قیمتی ان را نمیتوان معاوصه کرد،

    خداوند به خواهر گلتون عمر باعزت عطا فرماید که بانی اینکار شد، که این توفیق الهی شامل من شود که از ترجمه و تحلیل عالی شما نهایت استفاده را کرده باشم،

    دوستتون دارم، بقول خودت عاشقتم،

    از خداوند همیشه میخوام در این راه مقدس هرروز نیرومندتر باشید و خداوند برای شما هرچقدر نعمت دارد از این فراوانتر عطا فرماید، و ما هم از این نعمت نهایت استفاده را میکنیم، و ثمره ان خیراتی هست که برای تمامی انسانها جاری میشود،

    ارادت قلبی دارم، بهروز علایی❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
  8. -
    امیر حسین ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    سلام استاد عزیز ترجمه وجمع اوری این ایات چقدر جهت دهی منظمی ایجاد کرد بحث مفهوم زینت که زینت میتونه هر عملی که تو خوشت بیاد ازش بستگی به مدار درست وغلط خودت داره زینت تمام زیبایی های روی زمین هست زینت تزیینات وطلا وجواهرات هست زینت مال وماشین هست وفرزندان که باعث افتخار ما میشن هم میتونه باشه وستارها چیزیست که اضافه شده به تاریکی شب زینت اسمان هست

    زینت میتونه زیبا دیدن هدفی باشه که اونو خوب وزیبا ببینیم بستگی به مدار خودمون داره که حالا این زینت از سمت شیطان هست یا زینتی هست که خدا برای ایمان داران خلق کرده که البته باید این فایل بارها شنیده بشه تا درک عمیقتری ایجاد بشه

    در کل دریافت من تا الان از زینت چیزی هست که اضافه میشه به یک زمینه وباعث زیباتر دیدن اون زمینه میشه مثل سرسبزی ومیوه به زمین مثل ستاره به اسمان مثل مال واولاد وجواهرات به انسان مثل نتیجه به عمل

    که در کل اون زمینه با زینت ها هست که زیبا وچشم نواز ودل برانه میشه

    وخیلی جالب هست ایاتی که درباره اسراف هست رو چقدر زیبا معنی اسراف رو مشخص کردید چیزی که من همین چند روز پیش هم ایات اسراف رو تو قران خوندم وجایی که میگفت اسراف نکنید

    مفهومش برای من همون اسراف وزیاده روی در مصرف بود که از بچگی همین معنی رو از اسراف شناختیم والان که شما مشحص معنی اسراف رو به عنوان ناسپاسی کشیدید بیرون چیزی که کاملا واضح بوده ولی ذهن ما طبق اطلاعات قبلی نمیتونست این معنی واین وضوح رو ببینه ومن در مصرف اب وغذا رعایت میکردم که در گروه لایحب المسرفین نباشم در حالی که به قول شما چه بسیار جاها که خدا خدا کردم برای مشکلاتم ووقتی که خداوند اونها رو حل وفصل کرد وقتی خدا منو از وضعیت نجات داد وقتی خداوند به دادم رسید چنان فراموش کردم که گویا همه چیز از اول همین جور بوده وهیچ وقت اون سپاسگذاری واقعی رو با شدت همون درخواست ها انجام ندادم البته احتمالا شکر کردم اما بعد ایون لطف های بزرگ رو فراموش کردم چقدر الان شرکنده ام از تک تکمواردی که یادم میاد خدایا منو ببخش که شدیدا ناسپاس تو هستم

    وراجع به تصمیمات ما فقط باید خدا کمکمون کنه که انگار ادم های خواب بودیم و خدا میدونه چقدر از مسائل دیگه به همین ترتیب اشتباه در اشتباه تعبیر کردیم و باور کردیم وشدیدا چسبیدیم بهش وامید داریم به رستگاری برسیم در حالی که اصلا راه رو از بیراهه تشخیص نمیدیم ویه جورایی تو بیراهه میریم به خیال اینکه راه رو میدونیم فقط خدا رحم کنه وهوشیاری وخرد بهمون عطا کنه وحضور شما با نوع درک وخرد وتفکر تون حتما یکی از رحمت های خدا هست برای بیداریمون

    خدایاا به همه ی ما بصیرت الهی خودت رو عطا کن وما را به راه مستقیم هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادهای نه راه گمراهان و نه راه ظالمان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا»

    ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ ، ﻣﺎ ﻫﻢ [ ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺷﺪﻳﺪ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺳﺨﺖ ] ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ، ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﺗﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ)

    «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا» (ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺁﻳﻴﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ) (إسراء 8-9)

    —————————————————————————

    خدای من ، ارباب من ، از همه جهان رو به سوی تو می آورم که جز تو مرا پناهی نیست. خدایا هدایت و یاری رسان که تو بر بندگانت کافی هستی. بر قلب و زبان من جاری شو و بر بنده ات ببخش از نور خودت تا از تو بنویسم و از تو بگویم. خدایا مرا مورد آمرزش قرار بده ؛ خدایا تو نیازی نداری که من از تو بنویسم ، منم آن بنده محتاج و فقیری که نیازمند توست، نیازمند اتصال به تو ، نیازمند حرف زدن و گفتن و نوشتن از تو. بر من ببخش از نور و علم و آگاهی خودت که «إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» ؛ خدایا چشم امید و طمع به درگاه خودت دارم چون خودت گفتی : «نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»

    «دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید ؛ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید»

    «بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر ؛ کز آتش درونم دود از کفن برآید»

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم. امیدوارم که حال دلتون عالی و مثبت باشه؛ یه حسی منو کشوند برای نوشتن کامنت، تا اینجا رو که نوشتم به الله قسم که هیچی نمیدونم که قراره بقیه اش رو چی بنویسم. تا همینجا رو هم خودش میگفت، فقط بهم گفته بیا بنویس گفتم چشم.

    «بنده همان به که ز تقصیر خویش روی به درگاه خدای آورد ؛ ور نه سزاوار خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد».

    مدت ها گذشت و من روزهای عمرم رو در این سایت (و قبل از این سایت) سپری کردم و اون بیرون دنبال خدا می‌گشتم، ولی بتازگی جریان هدایت میگه حواست به قلبت باشه. قرآن می‌خونی حواست به قلبت باشه، نماز میخوای بخونی متوجه قلبت باش. باورها رپ میخوای تکرار کنی، متوجه درون خودت باش؛ خدا نیازی نداره چیزی رو بگی تا براش ثابت بشه. خدا نیازی نداره بازتکرار آیات و گفته های خودش رو از زبان تو بشنوه. اون خودش همه اینا رو بلده. حمید تو اونی هستی که نیاز داری اینها رو باور کنی، تو اونی هستی که نیاز داری این باورها و این آیات رو قلبی و درونی و حقیقی بپذیری. اون بیرون هیچ خبری نیست.

    چند وقت پیش تصویر چندتا کهکشان رو سرچ میکردم رسیدم به تصویر «کهکشان راه شیری» جایی که خونه مون قرار داره. خب تصاویری که تلسکوپ فضایی هابل و اخیراً تلسکوپ فضایی جیمز وب ثبت کردن از کهکشان ها اکثراً تصاویر بیرونی از کهکشان ها هستن. ولی در مورد راه شیری ماجرا متفاوته. تصویر کهکشان راه شیری تصویری شبیه سازی شده است ، چون بشر هنوز نتونسته از کهکشان خارج بشه. چراش هم به این علت که سرعت حرکت سازه های بشری برای فضا بشدت کنده (حتی اگه به سرعت نور برسیم) دور ترین سازه های دست بشر سفینه های وویجر 1-2 هستن، این دو سفینه 47 سال پیش یعنی سال 1977 پرتاب شدن. که وویجر 1 سال 2012 و وویجر 2 سال 2017 یا 18 از منظومه شمسی خارج شدن و پیش بینی میشه چند هزار سال دیگه به منظومه پروکسیما قنطورس برسه.

    از اینجایی که ما هستیم ( کلاً سیاره زمین ، فرقی نمیکنه اینجایی که من هستم یا اونجا که شمایی) تا مرکز کهکشان خودمون با سرعت نور اگه بخوایم حرکت کنیم 26 هزاااااااااااار سال طول می‌کشه برسیم به مرکز کهکشان خودمون.

    ما توی رهنمون هیچ درکی از عظمت زمین نداریم، تا چه برسه ابعاد کهکشان. ولی یه نیروی گرانشی عظیم در مرکز این کهکشان هست که نه تنها خورشید ما به دورش گردش می‌کنه که سیارات هم با نظمی دقیق به دور خورشید میچرخن، چیزی حدود چندین و چند میلیارد ساااااااال. از فاصله ای 26 هزار سال نوری . این چه گرانشی هست که خورشید و زمین رو در مداری مشخص و منظم نگه داشته؟؟ ذهن من وقتی وارد تصاویر و مقیاس‌های کهکشانی میشه کلا ناک اوت میشه و دیگه نمیتونه ادامه بده. (فکر کنم فیوزهاش میسوزه)

    سوالم اینه که چه لزومی داشت خداوند یه کهکشان خلق کنه با چند تریلیون ستاره اونم نه یکی دوتا، چندین و چند تریلیون کهکشان. مگه نمیشد ما یه سیاره داشته باشیم تک و تنها وسط فضا . شبیه سیاره شازده کوچولو.

    این الگو بارها و بارها تکرار شده. از مقیاس های اتمی و چرخش الکترون ها به دور هسته ، تا گردش ستاره ها به دور هسته کهکشان. و حتی گردش انسانها به دور خانه توحید و یکتاپرستی.

    نظر شخصی من اینه، که این الگوی تکرار شونده برای انسان درس داره و میخواد بهمون بگه که ای انسان تو مرکز جهان هستی خودتی. در جهانی که تریلیون‌ها سیاره و ستاره به دور یک هسته گردش میکنن، در جهانی که صدها الکترون به دور یک هسته می‌چرخه ، همون جهان تشکیل شده از یک من و میلیاردها دیگران.

    «یک خدا» ، «یک من» و 8,118,835,999 دیگران (با تشکر از گوگل بابت ارائه آمار جمعیت سیاره).‌ تمام آیات قرآن رو وقتی سرچ می‌کنی همه شون دارن انسان رو متوجه یک حقیقت درونی می‌کنه. فارغ از اینکه ما اون بیرون چقدر حرف بزنیم و بحث و استدلال کنیم، همیشه مهمه اون قوانین از درون قلب ما باور پذیر بشه. ما اونی هستیم که به خداوند نیازمندیم، به قوانینش نیازمندیم، خداوند نیازی به بنده هاش نداره. اگه همه اون 8 میلیارد و خورده ای انسان برخلاف قوانین حرکت کنند در اصل قوانین هیچ تغییری حاصل نمیشه. خداوند از قوانین خودش عدول نمیکنه.

    توحید همیشه اصله، همون‌جوری که همین الان هم 99,99٪ مردم چسبیدن به حاشیه ( یکیش خود من) ولی اون چیزی که ثابت و پایدار و تغییر ناپذیره، اصل توحید و یکتاپرستیه.

    —————————————————————————

    از استاد عباس منش ممنونم بخاطر این فایلهای بررسی مفهوم حجاب در قرآن ، که البته من بخاطر مقاومت ذهنی مدار گذشته ام هیچوقت بهشون هدایت نشده بودم. ولی الان با توجه به تکاملم بهشون دسترسی پیدا کردم.

    این روش سرچ ریشه ای کلمات قرآن واقعاً شگفت انگیزه ، و من بسیار بسیار از شما ممنونم استاد بخاطر این روش سرچ ریشه ای که بهمون یاد دادین. و خدا رو شاکرم بخاطر این کتابی که مفاهیم اون در اوج سادگی، بسیار زیبا و دلنشین و شگفت انگیزه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهیها و مفاهیمی که از قرآن یاد میگیریم.

    استاد از شما ممنونم که بجای دادن ماهی ، روش درست ماهیگیری رو به دانشجوهاتون یاد میدین.

    چند روز پیش که قسمت اول این فایلها اومد روی سایت به راحتی دیدمش وقتی رفتم سراغ قسمت دوم اینترنت قطع شد. چندبار بین سیم یک و دو شیفت کردم ولی تا فایل میخواست پخش بشه چند ثانیه اش که پخش میشد دوباره قطع میشد. گفتم این قطعی اینترنت دلیل داره. عجول نباش. بذار فایلها یکی یکی بیاد و آروم آروم ببین. خداوند به پیامبرش هم میگه ما قرآن رو آروم آروم به تو نازل میکنیم تا قلبت در دریافت اونها تثبیت و استوار بشه. «کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ» ، هیچی دیگه نامبرده صبر می‌کنه یکی یکی جلسات بیاد روی بنر سایت و ببینه.

    —————————————————————————

    یکی از باورهایی که توی مذهب همیشه به ما گفتن اینه که طلا برای مرد حرامه. من همیشه از بچگی یادمه طلا رو دوست داشتم. یعنی اگه یه چیز طلایی توی خونه میدیدم، برمیداشتم و چند دقیقه فقط بهش نگاه میکردم و ازش لذت می‌بردم، و تمام توجهم معطوف اون رنگ زیبا و اون براق بودنش میشد. (شاید هم کلاغ درونم فعال می‌شده)

    ولی بخاطر باور اینکه طلا برای مرد حرومه هیچوقت حتی کنجکاو نشدم تجربه اش کنم. حتی یه وقتایی در گذشته قیمت طلا رو میشنیدم میگفتم چه جالب فکر میکردم طلا خیلی گرون تر از این مبلغی باشه که میگن. ولی هیچوقت هیچوقت تلاشی نکردم برای خرید طلا. حتی زمانی که شرایطشو داشتم؛ چرا؟ چون همیشه گفتن طلا برای مرد حرومه ، با چه منطقی ؟؟؟؟؟ با منطق هیچ.

    این جلساتی که استاد عباس منش مفهوم زینت در قرآن رو ارائه دادن ، اگه دست جماعت مذهبیون باشه فکر کنم طلا رو برای خانمها هم حروم اعلام کنن. چند بار رفتم سرچ کردم ببینم ریشه حرام بودن طلا برای مرد چیه؟! مخصوصاً طبق قرآن. هیچی نیافتم. و الان با توجه به این سرچ ریشه ای «ز ی ن» در قرآن میگم همه این سالها من خودم با دست خودم درهای نعمت و ثروت رو به روی خودم بسته بودم و نمیذاشتم چیزیو که اینقدر دوستش داشتم رو به زندگیم دعوت کنم.

    —————————————————————————

    ماجرای آیات قرآن ابتدای کامنتم رو براتون بگم.

    صبح حوالی ساعت 4 از خونه زدم بیرون و رفتم ساحل پیاده روی. هوا هنوز تاریک بود. یه جورایی شده که هر وقت میرم پیاده روی خداوند متعال به فرشته هاش میگه باز این اومده نق بزنه. یه چندتا ایموجی با دست تو پیشونی هم می‌ذاره آخر صبحتش. نمی‌دونم چرا منم صداشو با لهجه بوشهری میشنوم که میگه : « ها چنن؟؟ باز اومدی مُونگه بدی ؟؟» گفت برو سراغ قرآن.

    این آیات اومد، عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ ، بینهایت ذوق زده شدم ؛ و در ادامه میگه این کتاب به بهترین اصول هدایت می‌کنه.

    شاید شما بتونی ده ها و صدها اصول پیدا کنی و برای موضوعات مختلف ارائه بدی ولی این کتاب مطلقاً بهترین اصول رو ارایه میده.

    کلمه «اقوم» به معنای قوام و پایداریه. یعنی پایدار ترین اصل . این کتاب هدایت میکنه به چیزی که همون پایدارترین اصله.

    و همواره به مومنان بشارت میده که هر مسیر درستی پایان و نتیجه بزرگی به همراه داره.

    نکته ماجرا به همین‌جا ختم نمیشه، و بعد از نماز ظهر مجدداً همین آیه برام باز شد. قبلاً خیلی شگفت زده میشدم اگه توی یک روز دوبار به یک جا هدایت میشدم ولی الان برام عادی شده. میگم باید درسشو بگیری. این درس امروزته. اینجا این صفحه برگرد و با دقت و تأمل بخونش تا عَسَىٰ رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ باشی.

    —————————————————————————

    اینم از کامنتی که هیچ ایده ای براش نداشتم. و هیچ اعتباری به کلماتش به خودم نمیدم. از درگاه خداوند میخوام تا حقیقت کلمات قرآن رو بر قلبم جاری کنه و منو هدایت کنه به خشوع بیشتر به درگاه خودش. وقتی میخوام باهاش حرف بزنم بدونم که اونیکه نیاز به شنیدن داره خدا نیست ، خودمم، خودمم که از قلبم، از مرکز جهان هستی خودم غافل بودم و نگاهم به بیرون بوده. فکر میکردم خدا یه جایی اون بیرون گم شده بوده که من باید میرفتم پیداش میکردم.

    استاد عباس منش عزیز از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم. استاد شایسته بزرگوار از شما بسیار بسیار ممنونم بخاطر این فایل‌هایی که با تلاش شما روی سایت قرار میگیره. از همه دوستان عزیزم هم متشکرم. در پناه جان جانان ، نور آسمانها و زمین ، نور درون قلبمون ، رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

      وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿٨٣﴾

      و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،

      إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨4﴾

      هنگامی که با قلب سلیم به سوی پروردگارش آمد.

      ========================================================================

      سلام به حمید حنیف عزیزم،این کامنت حاوی بینهایت ذوق زدگی،اشتیاق و عشق و مودت و رحمت الله مهربانم

      و احتمالا کمی طولااانی میباشد قربه الی الله :)

      همون اول کار :)

      حمییید،بالاخره خووووونه گرفتمممممممم پسر!باورت میشه؟؟؟

      انقدر ذوق زده م که خدا میدونه!!!

      دیشب که زیر قرار داد رو امضا زدم،اثر انگشت و تاریخ 15/3/1403!

      چند ثانیه به امضای خودم و تاریخ و قرار داد خیره شدم…با لبخند تا بناگوش…

      گفتم خدایا راضیم ازت…راضی باش ازم…

      چی بگم حمیدجان؟از کجا بگم؟؟؟

      دیدی به خیال خودت یک موضوعی رو به خدا میسپاری ولی هی کرم میریزی وسطش بعد میگی پس چرا کار پیش نمیره؟خو بابا کرم نریز دیگه!کرم نریزی پیش میره!

      کار ساز ما به فکرکار ماست فکر ما در کار ما آزار ماست

      15 روز هرچی خونه دیدم،یا جاش خوب نبود،یا رهن و اجاره ش به دخل و خرج من نمیخورد،یا وسیله نداشت،یا وسیله داشت آسانسور نداشت،یا محله ش خوب نبود!یا صابخونه ش مورد داشت …

      منم هی توی قلبم تکرار میکردم رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ و میگفتم بالاخره درها باز میشه،وعده ی خدا حقه،بالاخره خدا کمک میکنه.

      بِبببببیییییین!!!!

      برام خونه پیدا شد،توی محله ی خوب،با امکانات کامل و مبله،با آسانسور،صابخونه ی عالی،رهن و اجاره ی عالی….شاید باورت نشه که میدونم میشه حتی اون مشاور املاکشم به شدت انسان شریف و آرومی بود،پر از فرکانس مثبت،یعنی همه چیز هماهنگِ هماهنگ

      دیشب با فرشتگان خدا رفتیم برای معامله،بهم گفت اینجا توی کیش باید چندتا چک بابت اجاره هم بدی،من گفتم من دسته چک ندارم،پسرداییم گفت اصلا نگران نباش،من برات چک میکشم ازش تشکر کردم ولی توی قلبم به خدا گفتم خدایا تا اینجاشو خودت درست کردی،میشه اینم خودت هندل کنی؟من نمیخوام کسی جای من چک بده…

      باورت میشه دیگه نه؟

      من فقط به مشاور املاک گفتم من بهتون این اطمینان رو میدم که اجاره ی خونه یک روز به تاخیر نمیفته،حتی اگر بخواید من اجاره ی یک ماه رو از پیش میدم(تو قلبمم میگفتم خدایا روتو حساب کردما،جیب خالی،پز عالی:)) )ولی لطفا اگر میشه چک نگیرید!

      یک چند ثانیه مکث …بعدشم انگار خدا تسخیرش کرد…گفت باشه خانم…حله…

      اینجاست که الله میگه:فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ

      هیچی دیگه…ایزی ایزی تامام تامام:)))

      به امید خدا از هفته ی بعد تو خونه ی خودم مستقر میشم،سرپناهی که خداوند برام فراهم کرد.

      دیشب دخترخاله میگفت الان که دارم فکر میکنم اگر جای تو بودم و تنها میرفتم یک شهر غریب و خونه اجاره میکردم و…حتی فکر کردن بهش برام وحشتناک و ترسناکه…

      بعد چشم های من شده بود مثل همون بزغاله ی پادشاه…که چیش وحشتناکه؟مگه میشه خدا کنارت باشه و از چیزی بترسی؟

      نمیگم من نترسیدم،نگران نشدم اما همیشه ندای امید بخش فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ همرام بود،ترس و نگرانی من برای پیدا نشدن خونه ی مناسب بود،نه اینکه از مسیر بترسم.

      چند روز دیگه فامیلمون برمیگردن شمال برای تعطیلات تابستون و من عملا توی جزیره تنهام،بعد این بندگان خدا همه ش میگن ما دلمون پیش توعه،چه جوری بزاریمت بریم؟

      میگم بااابااا بیخیال …برید به سلامت،من اصلا نه میترسم نه مشکلی با تنهایی دارم.(دیگه نگفتم اتفاقا از تنهایی استقبالم میکنم:))) خیلی هم بهم خوش میگذره :)) )

      راستی یک نکته ی مثبت دیگه درمورد خونه،یک چیزی رو متوجه شدم که اکثر خونه ها اینجا سرویس بهداشتی و حمومش یکیه!حتی همین خونه ی فامیلمون که هم ویلاییه،هم توی یکی از محله های عالی کیش هست،ولی خونه ای که خدا برام پیدا کرد،نتنها این دوتا بزرگوار از هم جدان که اتاق خوابش مستر هست…اینجاست که شاعر میگهههه:کارخوبه خدااا درست کنه،سلطان محمد خر کیه؟؟؟

      ========================================================================

      چقدر حرف دارم بزنم:) انقدر موضوع توی سرم میچرخه که دارم سبک سنگین میکنم مهم ترهاشو بگم :)

      بِبین…خداروصدهزارمرتبه شکر اوضاع داره کم کم تحت کنترل درمیاد.

      هر بار هم میشینم با خدا سر میز مذاکره:

      میگم خدایا فلان موضوع؟ میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا.

      میگم اون یکی چی؟میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا.

      میگم پس اون داستان؟ میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا

      دیگه از بس با این آیه جوابم رو داده که اخر بهش گفتم پسر من موسی نیستما:)اشتباه نگرفتی یک وقت؟

      بعد میگه:قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا

      مدرسان شریفی شده برای خودش :)))

      خلاصه که ارباب همه ش وعده ی اجابت داده،منم میگم چَشم،من با چشمِ سر نمیبینم،اما تو علیم و بصیری و میدونم که وعده ی تو حقه و من بهت اعتماد میکنم و تموم تلاشم رو میکنم در مسیر درست استقامت بورزم.

      راستی یک خبر خوب دیگه اینکه دیشب محل کارم بودم پیش یک خانم بی نهایت ثروتمند و بینهایت مهربون و توحیدی(تو روانشناسی ثروت ازش کامنت گذاشتم کاش بهش دسترسی داشتی و میخوندی)بعد یک بحث درمورد یک موضوعی پیش اومد که شرکت داره یک کار بزرگتر توی کیش انجام میده،ایشون بهم گفت میدونستی آقای ….(مدیرعاملم)داره ی روی شما سرمایه گزاری میکنه برای اون بیزنسش؟منو داااری….گفتم نه…به من چیزی نگفتن،گفت ولی به من گفته…گفتم خیره انشالله…هرچی خدا بخواد.

      توی قلبم به خدا گفتم من میدونم تو همیشه بهترین پلن هارو برام داری،من بهت اعتماد میکنم و اجازه میدم قدم به قدم هدایتم کنی.شنیدن این موضوع خیلی برام ذوق داشت ولی درنهایت مدیرعامل زندگی من تویی،سکان دست تو!ببینم چی میکنی…

      خلاصه که به نظر میرسه اوضاع داره میفته روی غلطک…هروقت نتیجه ی اصلی حاصل شد حتما توی سایت ازش مینویسم،به امید الله مهربانم.

      ========================================================================

      الان حدود یک ساعته نشستم پای لپ تاپ…این همه نوشتم باز انگار هیچی ننوشتم :)

      همین الانم همون خانم ثروتمند بهم مسیج داد صبح فروشگاه نمیام،این یعنی همون دوساعتی که صبح میرفتم سرکار هم امروز نمیرم:))

      صدای من رو میشنوی از مدار آسونی ها…جزیره ی زیبای توحیدی کیش…:)

      حمید پسر،ولی اجازه بده ازت شکایت کنم،شما به عنوان رفیق جنوبی من،باید قبل از اومدنم یک سری اخطارهارو بهم میدادی،این چه وضعیتیه؟

      چند روز پیش لباس شسته هارو پهن کردم توی ذل آفتاب،شب رفتم جمعشون کنم دیدم هنوز خیسند،جیییغ زدم یعنی چییی این آفتاب مغز منو سوزونده،چرا لباس هارو خشک نکرده؟

      بعد فامیلمون گفت خشک کرده بابا:) دوباره شرجی زده لباس ها خیس شدن:)))

      آقااا چه خبرتونه؟؟؟؟چه خبرتووونه؟؟؟

      ما شمالی آدمیم،عادت نداریم به خدا،این چه بساطیه؟

      شما جنوبی هستی یک وساطت کن بلکه خدا یکم شعله ش رو کم کنه!

      این رسم مهمون نوازی نیست به خدا :)))

      ========================================================================

      یک چیز دیگه بگم و بخدا دیگه میرم رد کارم :)))

      وقتی میخواستم برات تلگراف تبریک تولد بفرستم،گفتم اگر بزارم 15 هم،ممکنه کامنت ها با تاخیر تایید بشه،بزار 14 هم بنویسم…15 هم به دستت برسه،بعد چه اتفاقی افتاد؟دوسه ساعت بعد ارسال کامنتم،تایید شد و به دستت رسید!

      گفتم عه،کاش میزاشتم همون 15 هم مینوشتمش،بعد خدا گفت وقتی روی عقل خودت حساب میکنی اینجوری میشه! حتی واسه کامنت نوشتن هم فقط روی من حساب کن!

      از من بپرس کی بنویسی،کی بفرستی.

      دیر و زود برای عقل انسانی توعه!

      من همیشه آنلاین و آن تایمم

      ========================================================================

      به تاریخ 16 خرداد 1403،طومار تلگرافیم رو به امید خدا به پایان میرسونم.

      دیگه اگر وقتتو گرفتم،حوصله ت رو سر بردم،سرتم درد گرفت،همینه که هست :)))یک عدد شمالی در اثر گرمای جنوب فیوز پرونده،شما جنوبی ها باید تحملش کنید:)

      ببین وقتی میخواستم برات بنویسم،آیه ی قلب سلیم ابراهیم اومد،الانم بهش گفتم با کدوم آیه تلگرافم رو تموم کنم که با نور خودت بسته بندی بشه؟سوره ی نسا اومد!!!

      پسر توی کدوم مدار سیر میکنی؟

      باز مثل موشک از کنار ما رد شدی و بوق نزدی؟

      آهاا راستی گفتی موشک ها بوق ندارند:)))

      یادم رفته بود،اوکی حله،توی هرمداری که هستی دعا میکنم غرق نور الله باشی و حال دلت عالیِ عالی.

      و بهترین ها نصیب قلبِ سلیمت.

      به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ازت.

      در پناه خدای نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ

      یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا

      ای مردم! از پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، پروا کنید و از خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ» (ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ که ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ. ﭘﺲ ﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ، ﻭ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﺤﻮ ﻛﻦ، ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺑﻤﻴﺮﺍﻥ)

        «رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﻣﻜﻦ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﻠﻒ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﻤﻰﻛﻨﻲ)

        «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» (ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﻋﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩ [ ﻛﻪ ] ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻋﻤﻞ ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻳﺎ ﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻳﺪﻧﺪ ، ﻭ ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ، ﻗﻄﻌﺎً ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ [ ﻛﻪ ] ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﺳﺖ)

        (193-195 آل عمران)

        ——————————————————

        سلام و درود سعیده جااااااااااااان، بهت تبریک میگم، مبارکت باشه ان شاالله ؛ الهی خونه ای که گرفتی مصداق آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» باشه.

        بسیار بسیار از این خبرت خوشحالم و به شکرانه این اتفاق خوشایند سجده شکر کردم و سوره سجده رو خوندم.

        الحمدلله رب العالمین.

        الهی صد هزار مرتبه شکر.

        بینهایت تحسینت میکنم.

        ان شاالله به لطف و هدایت رب العالمین بزودی خونه شخصی خودتو توی جزیره کیش قولنامه کنی.

        ——————————————————

        تو کامنتت نوشته بودی «یک چیز دیگه بگم و بخدا دیگه میرم رد کارم» ؛ خواستم بگم من چیکار کنم شما بمونی و صدها چیز دیگه از توحید و قرآن و هدایت و معجزات الهی و نتایج برام بگی و نری رد کارت؟؟

        سلام منو به مدیر عامل تون برسون بگو اگه خواست برات راننده شخصی استخدام کنه که بری محل کار و برگردی من رزومه بفرستم، جوون ورزشکار، آتش‌نشان، دست به ابزار و فنی ، دست فرمون عالی و عملیاتی ؛ فقط من بلد نیستم با قوانین کیش رانندگی کنم، استایل آتش‌نشانی رانندگی میکنم. همیشه هم حق تقدم با اورژانس و آتش‌نشانیه، تو قبلاً پرستار اورژانس بودی ، منم آتش‌نشانم، خیلی سریع می‌رسی به محل کارت، هر جا بریم حق تقدم با ماست، خلاصه از ما گفتن .

        در کنار همه شوخیها و دیوونه بازی هام ، سعیده جان بینهایت تحسینت میکنم ، بینهایت بهت افتخار میکنم. دیدی مسیر توحید همیشه جواب میده. دیدی «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» ، دیدی خداوند خلف وعده نمیکنه و چه کسی صادق تر از الله به وعده خودش. وقتی اهل ایمان امید دارن و درخواست میکنن و میگن خدایا ما بهت امید داریم که تو خلف وعده نمیکنی «إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» خداوند هم مهر تایید میزنه پای حرفشون که بله صد البته که «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» . خداوند همواره اجابت می‌کنه. «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» این سند مکتوب خودشه. نکته اش اینکه هر چقدر ما بتونیم بیشتر این آیات رو باور کنیم سطح اجابت های خداوند به درخواست های ما بیشتر و بیشتر میشه. خداوند اصلا نیاز نداره هر روز بازتکرار حرفهای خودشو از زبان ما بشنوه، خداوند فقط میخواد فرکانس حرفهاشو از قلبمون دریافت کنه. (خدا کنه من بتونم به همین جمله ای که نوشتم عمل کنم)

        ——————————————————

        نوشته بودی «کار ساز ما به فکرکار ماست ؛ فکر ما در کار ما آزار ماست» و اینکه ما بعضی وقتا چیز می ریزیم تو کار خدا.

        یاد یه ماجرایی تو زمان بچگی افتادم. نامبرده از بچگی با فیزیک شوخی فیزیکی داشته (ایموجی خنده)

        یادمه از تلویزیون فیلم The Edge با بازی طلایی آنتونی هاپکینز پخش شد ، یه جایی توی یه منطقه برفی گم شدن (فکر کنم آلاسکا یا کانادا بود) و خرس بهشون حمله می‌کنه. یه جایی برای مسیر یابی با گیره کاغذ یه قطب‌نما می‌سازند ولی قطب‌نما بخاطر سگک فلزی کمربند دچار انحراف میشه …

        توی ذهنم این سوال پیش اومد که مگه فلز می‌تونه قطب‌نما رو منحرف کنه؟؟ یه قطب‌نما تو وسایل پدر بود و رفتم این قضیه رو امتحان کردم ، یکبار با فلز یبار با آهنربا. یادم نیست فلز تاثیر داشت یا نه ولی آهنربا رو خوب یادمه. کلاً قطب‌نما رو منحرف میکرد و توی یه زاویه ای عقربه قطب‌نما میشد ملخ هلیکوپتر ، قشنگ دور خودش می‌چرخید.

        اگه من ادعا میکنم که به جریان هدایت وصل هستم وقتی میام پارازیت میندازم توی کار خدا، قطب‌نمای جریان هدایت رو منحرف میکنم ، عملاً ارتباط رو قطع میکنم، از مدار هدایت خارج میشم.

        زمانیکه توی نیروی دریایی بودم از بچه های رادار و عرشه یه سری چیزا رو یاد گرفته بودم. رادار یه نمود عینی از کار بار فرکانس بود. و اگه بهش پارازیت میدادی (بقول راداریست ها جمینگ ) رادار کلا کور میشد.

        افکار ما هم همینه ، افکاری که نجوا و پارازیت میگیره، اون قطب‌نمای درونی رو دچار اخلال می‌کنه. نمی‌ذاره قلب الهام الهی رو دریافت کنه. آره ما فکر میکنیم فرمون رو سپردیم دست خودش ولی هر بار مانع میشیم. من به وضوح یه جاهایی الهام می‌گرفتم که اگه میخوای فلان مسئله حل بشه، دست خدا رو باز بذار، مانع نشو، پارازیت ننداز، همین نگرانی تو خودش پارازیت ماجراست.

        همین چند دقیقه پیش بود داشتم میگفتم خدایا بابت فلان درخواستم یه نشونه بده؛ بعد به خودم گفتم حمییید ، در و دیوار همه و همه نشونه است، لازم نیست خداوند صداقتشو برای تو اثبات کنه، تو باید صداقتت رو در ایمان به خداوند رو به خودت ثابت کنی. (نه به خدا ، که به خودت) وگرنه خداوند که همواره داره اجابت می‌کنه ، تو خودت چقدر توی ایمانت صداقت داری؟؟ تو چقدر باور داری خداوند خلف وعده نمیکنه؟؟ چقدر باور داری کسی صادق تر از الله به وعده اش نیست؟؟ چقدر خودت درخواست خودت رو باور داری و براش احساس لیاقت میکنی؟؟ تو چقدر باور داری که خداوند همواره و هر لحظه و هر ثانیه در حال اجابت درخواست های ماست؟؟

        اگه من بذارم، اگه اجازه بدم.

        ——————————————————

        نامبرده هر سال این ایام منتهی به تاریخ تولد افسردگی میاد سراغش، نمیدونم چرا، از چه باوری میاد و چطوری میشه کنترلش کرد. (تا حدودی هم میدونم ولی نمی‌خوام شخمش بزنم) قبلاً از اول خرداد بود تا آخر خرداد. ولی خدا رو شکر هر بار کم و کمتر شده. ولی این سری از 10-12م بازم سر و کله اش پیدا شد تا 15. نکته اش اینکه میدونستم این موندگار نیست و تموم میشه. (اصلا تعجب میکردم چرا باز پیداش شده)

        تو این مدت ساعتها قرآن گوش دادم، ساعتها فایلهای استاد رو گوش دادم (مخصوصاً قدم نهم) ساعتها و کیلومتر ها پیاده روی کردم. شاید چیزی بیش از روزی 5-6 کیلومتر ، فکر کنم 3-4 بار باک ماشین رو خالی کردم و بی مقصد رانندگی کردم‌. ساعتها خوابیدم.(ایموجی خنده) روزی چندین شات قهوه خوردم…

        و اصل کاری رو بگم ساعتها با کامپیوتر بازی کردم و مهارتم رو در پرواز با جنگنده اف پونزده بالاتر بردم. پرواز ارتفاع پایین و AB Climbم خیلی خوب شده. (خداوند همه دیوونه ها رو شفا بده ؛ نداد هم نداد ، همینجوری خوش میگذره)

        برای کنترل ذهن هر کاری از دستم برمیومد انجام میدادم که توی حال بد نمونم. و میدونستم این وضعیت پایدار نیست. میدونستم درست میشه و سبحان الله از فرکانس مثبت صحبتهای استاد عباس منش توی دوره دوازده قدم. ببین توی روزهای پندمیک که چقدر وحشت تمام وجود ما رو گرفته بود(خود شما خط مقدم ماجرا بودین) استاد توی پارادیس داشته از زندگیش لذت می‌برده و کلی کار مفید می‌کرده و کلی نتایج طلایی کسب کرده. چندین و چند قسمت زندگی در بهشت رو ساختن. این حرف همین 3 سال پیشه. و من الان دارم صحبتهای اون روزهای استاد رو میشنوم.

        تقریباً 3 روز پیش بود که میخواستم قدم دهم رو بگیرم. گفتم چه کاریه 11 و 12 رو هم بگیرم تا زودتر تمومش کنم ، بعد گفتم حمیییییییید قدم دهی خیر سرت، هنوز داری عجله می‌کنی و نمیخوای تکاملت رو رعایت کنی؟ صبور باش و تکامل رو رعایت کن، هنوز کارت با دوازده قدم تموم نیست.

        در مورد کامنت ارزشمندت توی روانشناسی ثروت گفته بودی ، مطمئنم به لطف الهی به زودی وارد مدارش میشم. تکاملمو توی دوازده قدم طی کنم ان شاالله ، به لطف و هدایت رب العالمین وارد مدار روانشناسی ثروت هم خواهم شد.

        ——————————————————

        چقدر از صمیم قلبم تحسینت کردم بخاطر عمل کردن به قانون و ایمان عملیت برای پیدا کردن خونه.

        ببین همین که در هر صورت امیدت به خداوند بوده که درها رو خودش باز می‌کنه ، اینکه دائماً تکرار میکردی «رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» و باور داشتی به این که خود خداست که دستانش سقف بالای سرت میشه، و قلب بندگانش هم بخش از انرژی خودشه و اونها رو مطیع می‌کنه… سبحان الله ، یه زمان وقتی فایل داستان هدایت رو میدیدم استاد ماجرای افسر پلیس مهاجرت پورت میامی می‌گفت که چطوری با استاد برخورد کرده میگفتم چطور ممکنه ، الان میبینم واقعاً ممکنه، هر آدمی قطره ای از اقیانوس رب العالمین خودشه. اراده، اراده اربابه. بقیه هم مطیع اربابن. ما بندگی ارباب رو میکنیم ، اونم اربابی می‌کنه برامون.

        ——————————————————

        لطفاً دیگه موضوعات رو سبک و سنگین نکن، همه رو بگو، کامل و مفصل بگو ، نهایتش مثل کتاب سرزمین موعود باراک اوباما میشه 700 صفحه ، من پرحرفهای اوباما رو خوندم اونوقت اگه فکر کردی بیخیال کامنت شما میشم سعععخت در اشتباهی.

        ——————————————————

        ازت ممنونم بخاطر نوشتن این آیه و این یادآوری ارزشمند.

        «قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»

        خداوند میگه درخواست تون رو اجابت میکنم ، به شرط اینکه توی مسیر استقامت بورزید تا حصول نتیجه ، تا پایان تکامل هر مرحله ، و اینکه مثل آدمهای ناآگاه از قانون عمل نکنیم.

        من لازمه روزی هزار بار اینو به خودم بگم.

        امروز صبح رفتم بیرون، داشتم رانندگی میکردم، گفتم خدایا هدایتم کن به جایی از قرآن که احساسمو خوب کنه.

        سوره یاسین اومد. و گذاشتم تا قرائت کنه و گوش میدادم.

        رسید به این آیات :

        «أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ»

        ﺁﻳﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻄﻔﻪ ﺍﻱ [ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﭼﻴﺰ ] ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻨﻚ ﺳﺘﻴﺰﻩﮔﺮﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ؟

        «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ»

        ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻣﺜﻠﻲ ﺯﺩ [ ﻭ ] ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﻮﺳﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ؟

        «قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ»

        ﺑﮕﻮ : ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ . ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ

        گفتم خدایا ، شیطان که از مدار توحید و بندگیت رانده شد ، بهش نگفتی «خَصِیمٌ مُّبِینٌ» در مورد شیطان میگی «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ» اﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎﺳﺖ . شیطان به عزت خداوند سوگند میخوره. شیطان با خداوند سر جنگ و دشمنی نداره‌، به بندگی خدا باور داره. شیطان فقط با انسان دشمنی داره. ولی من انسان برای خدا میشم «خَصِیمٌ مُّبِینٌ» ستیزه جوی آشکار. درسته من نرفتم استخوان پوسیده دستم بگیرم بیام بگم خدایا تو چطوری میخوای این استخوان پوسیده رو زنده کنی … ولی روزی هزار بار دارم میگم خدایا فلان موضوع، فلان مسئله، فلان خواسته رو چطوری میخوای بهم بدی؟ این چیه؟ این خصومت و لجاجت در مسیر قانون نیست. خداوند همینجا هم جواب داده.

        «قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ» همونی که اول بار زنده اش کرد، همونی که بقیه مسائل رو حل کرد، همونی که درخواست های قبلیتو اجابت کرد. انسان فراموشکار کارش به جایی میرسه برای خدا میشه «خَصِیمٌ مُّبِینٌ».

        کاش من یاد بگیرم کمتر با خدا لجبازی کنم، از سر راهش برم کنار، اگه مراحل تکامل خواسته ام رو نمی‌بینم باور داشته باشم مراحلی در حال انجامه تا من به درخواستم برسم، چطوریشو نمیدونم، ارباب میدونه، یه کم کمتر ستیزه جویی کنم. یه کم بیشتر تسلیمش باشم.

        ——————————————————

        این جمله ات «صدای من رو میشنوی از مدار آسونی ها…جزیره ی زیبای توحیدی کیش» خیلی به جانم نشست، الحمدلله رب العالمین ، الهی صد هزار مرتبه شکر. الهی که کار جدیدت ماشین پولسازی باشه برات.

        میدونی لابلای جملاتت که در مورد مدیر عامل شرکت نوشته بودی ، صدای «رزا» توی گوشم زمزمه میشد (فایل کلاب هوس) ،که می‌گفت: «صاحب شرکت کیه؟! صاحب شرکت خدااااااااست».

        ——————————————————

        از شرجی جنوب لذت ببر ، آهنگ بندری هم گوش بده ، «دوباره یه روز خوب لب دریای جنوب …» لباسها رو تا ساعت 3-4 عصر دیگه باید جمع کنی چون با فروکش کردن دما شرجی غالب میشه.

        نمی‌دونم کلیپ اون بنده خدا رو دیدی که میگه: خورشید پشتش به ماست، اگه برگرده همه درختا و کوه ها رو میسوزونه

        خداییش همین شرجی جنوب خیلی نعمته، اگه این رطوبت دریا نباشه دما وحشتناک می‌ره بالا ، خورشید حتی سنگها رو هم میسوزونه.

        ببییییییییییین ، هنوز خرما پزون نرسیده ، مردااااااد و تو چه میدانی که مرداد چیست …

        مجدداً ازت متشکرم بخاطر کامنت تبریکت ، اینجاست که شاعر میگه «رسوای زمانه منم …» خخخخ

        دارم ذره ذره کامنتتو میخونم و همزمان برات جواب می‌نویسم. اگه میبینی جسته گریخته است به دل نگیر.

        شما در پناه مدار توحید هستی، نگران گرما و فیوز پروندن نباش.

        «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا».

        (راستی الان یادم افتاد بگم ، شاید کامنتم یه کم طولانی بشه، بذار سر فرصت بخونش که وقتت گرفته نشه ؛ اگه با این همه دیوونه بازی های من کامنت تایید بشه)

        ——————————————————

        سعیده جان ، از هدایت پایان کامنت هم لذت ببر ، اعتراف میکنم خودم ناک اوتش شدم.

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» ؛ «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» ؛ «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا»

        (ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ [ ﺁﻥ ] ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ) ؛ (ﻭ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺁﻳﻨﺪ) ؛ (ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ ، ﻛﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﺍﺳﺖ)

        ——————————————————

        الان که اینقدر حرف زدم ، و رسیدم آخر کامنت ، یادم اومد چندتا موضوع دیگه بود که میخواستم بگم ولی الان ساعت 12:30 و من همیشه عادت دارم 10 شب بخوابم. نوشتن این کامنت رو بعد از نماز عشاء شروع کردم و وسطش چندباری وقفه خورد. الان یادم اومد در مورد هدایت ابتدای کامنت هیچی نگفتم، ولی حتماً اینجوری بهتر بوده ، هر چی بشه همون خیره.

        خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت این سایت و این دوستان عزیز و این خانواده توحیدی که میتونم ازشون درس بگیرم و ایمانم قویتر بشه و این مسیر رو ادامه بدم.

        ازت متشکرم سعیده جان. ممنونم که اتفاقات خوب و مثبت و نتایج طلاییت رو با من و بقیه بچه های سایت به اشتراک میذاری تا ما هم ایمانمون قوی تر بشه و مسیر رو ادامه بدیم.

        راستی یادم بنداز هر وقت دیدمت یه دوره چند جلسه ای مباحث آیرودینامیک و هوا فضا رو برات توضیح بدم. که بدونی اساساً چرا موشکها بوق ندارن.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی سعیده جانم، قلب نازنینت نورانی و متصل باشه به ارباب وهاب مون ، هر ثانیه از زندگیت احساست مثبت و عالی باشه. و اینقدر آزادی زمانی و مالی داشته باشی که براحتی برامون از نتایجت بگی.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1282 روز

          بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

          ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ﴿١٠٢﴾

          این است خدا پروردگار شما، جز او معبودی نیست، آفریننده همه چیز است؛ پس تنها او را بپرستید، و او کارساز هر چیز است.

          لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿١٠٣﴾

          چشم ها او را در نمی یابند، ولی او چشم ها را درمی یابد، و او لطیف و آگاه است.

          ==============================================================

          سلام به آتشنشان ابراهیم نشان،برند سایت عباسمنش دات کام،حمیدِ حنیف

          سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت ومودت الله مهربان رو از روشنی قلبم پیچیده در گرما وشرجی جنوب برات میفرستم،قربه الی الله…

          ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و سپاسگزارتم که طولانی نوشتی،قبل اینکه بخونمش یک اسکرول کردم گفتم آخ جون،ازینا که تموم نمیشه :) دنیای دیوونگی هم عالمی داره:)

          اگر به کسی میگفتم الان بخاطر طولانی بودن کامنت ذوق زده م میگفت واقعا گرمای جنوب مغزت رو سوزونده:)

          با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

          تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

          احساسم من رو کشوند سمت نوشتن پاسخ کامنت برات تا تمرین ستاره ی قطبی امشبم به بهترین شکل انجام بشه،از خداوند طلب هدایت میکنم که به خستگی ذهن من بباره تا بتونم تمرین درستی انجام بدم.

          ==============================================================

          یادمه از بچگی خیلی بی دلیل جنوبی ها رو دوست داشتم،همیشه هم شنیده بودم جنوبی ها آدم خونگرمی هستند اما الان دیگه خودم به یقین رسیدم.از لطف و محبت بی دریغت ممنونم برادر عزیزم،اگر لازم باشه یک روزی توی این شرکت توحیدی برای شما کاری پیدا بشه،قطعا شما مشاور اعظم این مدیرعامل توحیدی هستید شایدم جایگزین مدیرعامل،شما با این همه علم و دانش و استعداد وخلاقیت هرجا باشی اون شرکت مثل موشک رشد میکنه میره بالا …

          خلاصه از مودت قلبِ سلیمت بی نهایت ممنونم.در این روزهای پر از نجوا،هر نقطه ی آبی،نور و برکت و رحمتی از سمت الله مهربانمه که گوشه ای از قلبم رو آروم میکنه.

          اصلا اینکه من امشب برخلاف دیشب که فقط با خوابیدن تونستم رشته ی افکار منفی رو قطع کنم،حالم خوبه و به فرکانس کامنت نوشتن برای شما،دسترسی دارم از برکت نقطه های آبی پربرکت امروزه،خداروصدهزااار مرررتبه شکر.

          ==============================================================

          حمید یک جمله ی خیلی قشنگی آقای ظاهری بهم یاد داد که با رسیدن به خواسته شماتکرار میشی،هرچیزی که هستی.امروز رفتم لب ساحل،خدا میدونه چه غروب زیبایی بود…شایدم خودت از یک زاویه ی دیگه ای به تماشاش نشسته بودی….خلاصه من فارغ از آدم های اطرافم نشستم لب ساحل،غرق تماشای غروب آفتاب،همزمان اسماالحسنی گوش میدادم،یاد این جمله افتادم.

          اون موقع که فریدونکنار بودم،همیشه میرفتم لب ساحل و قرآن و اسماالحسنی گوش میدادم،هروقت شیفت بودم میرفتم ته باغِ بیمارستان بازم قرآن گوش میدادم…یادمه سوره ی سجده گوش میدادم بعد برای سجده ش سرمو به یک درختی تکیه میدادم و ذکر سجده با عشق تکرار میکردم.

          وقتی اومدم گرگان هم همین…اون چیزی که حال دلم خوب میکرد و بهم آرامش میداد قرآن بود،شاید دیوونگی بود اما میرفتم ته قبرستون تو تاریکی مینشستم و بازم به سوره ی سجده گوش میدادم.

          وحالا اینجا…توی کیش.

          من همون آدمم…

          هنوز اون چیزی که حال دلم رو تغییر میده و قلبم رو باز میکنه،قرآنه.

          فرقی نکرد:چه تو icuچه تو اورژانس کودکان،چه تو مراکز تجاری کیش،من هنوز تا وقت خالی گیر میارم قرآن میخونم…

          واقعا این قرآن چه معجزه ای که هرچقدر بیشتر میخونیش،بیشتر تشنه میشی؟

          یک وقتایی دلم میخواد با اشتیاق به همه بگم تورو خدا ازین کتاب که مثل شهد عسل شیرینه غافل نشید،ولی باز یاد قانون میفتم و سکوت میکنم.

          نتنها با اونایی که قرآن نمیخونند،که حتی اونایی که به این کتاب اعتقاد دارند هم نمیتونم حرف بزنم،اون شهد شیرینی که من با آموزش های استاد عباسمنش از قرآن دریافت کردم با هیچکس جز بچه های سایت نمیشه حرف زد….

          با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

          تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

          ==============================================================

          امروز با مشاور املاک برای تحویل زودتر خونه صحبت میکردم،میدونی چی گفت؟گفت تا قبل از آشنایی باشما،برام مثل مشتری بودید ولی به خدا الان احساس میکنم دارم به خواهر کوچیکم این خونه رو میدم،من میتونم الان کلید خونه رو بهت بدم اما اجازه بدید همه ی کارهاش رو برات برسم بعد.

          یکسری کارها که واقعا توی شرح وظایفش نیست حمید جان،همیشه اینجور مواقع یاد ایه 96 مریم میفتم:

          إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

          همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.

          اصل و اساس دوره عشق و مودت هم همین آیه ست،خودتو با خدا هماهنگ کن،خدا جهانت رو هماهنگ میکنه…

          من این آقای شریف و توحیدی رو فقط یکبار دیدم،اونم تو جلسه ای که با پسرداییم رفتم،نه حرف خاصی بین ما رد وبدل شد نه من خواهشی ازش کردم،نه ازم چک گرفت برای اجاره،نه هنوز پول رهن رو کامل گرفته،فردای روز معامله بهش گفتیم آقا شماره شبا بده ما پول رهن رو بریزیم،گفت حالا عجله ای نیست،این قوانین مال قبل اشنایی من با شما بود،هروقت کلید رو بهتون تحویل دادم میگم پول رو بریزید.

          این هماهنگی مدار ها کار کیه؟از کی برمیاد به غیر از الله؟

          بعد با این همه فکت،منِ انسان کفورِ لجوجِ عجول…درگیر نجواها میشم و نمیتونم حال خوبم رو حفظ کنم،خدایا منو ببخش و از من بگذر و از رحمت خودت مارو در پناه خدا حفظ کن.

          ==============================================================

          صدای تلویزیون خیلی زیاده،عملا داره تمرکز من رو میگیره،خیلی از چیزهایی که میخواستم برات بنویسم یادم رفت…

          فرشتگان خدا که به کمک من اومدن تا مهاجرت من آسونتر پیش بره،به شدت اهل فیلم و تلویزیون و گوشی و اینستاگرامند…

          من توی این چند روزی که کنارشون هستم تازه دارم متوجه میشم چقدر دنیای من با دنیاشون متفاوته…

          امروز دخترخاله م بهم میگه تو خیلی اراده داشتی اینستا رو گذاشتی کنار،خیلی کار بزرگی کردی،قیافه ی من شده بود همون بزغاله ی معروف پادشاه…

          بهش گفتم ببخشید ولی به نظر من اصلا اینستاگرام بو میده،تو وقتی کنار من نشستی میری تو اینستا،من بوی بدش رو میگیرم،چطور متوجه ی این همه سنگینیش نمیشی؟

          یادمه روز های اولی که اومدم کیش چندتا استوری ازم گذاشت بهش گفتم ازت خواهش میکنم هیچ چیزی از من در اینستا نگو،ببین من نمیدونم چرا انقدر حساسیت من بالا رفته نسبت به اینستا،برام شده حکایت فیلم او یک فرشته بود،یک نور قرمز خفقان آوری داره …

          وای به حال روز اونایی که هنوز اونجا بین استوری ها و پست ها و …دارند وقت میگذرونند…

          خداوند همه رو ازین فضا نجات بده،الهی آمین

          ==============================================================

          خب خداروشکر یک مورد یادم اومد،ضمن اینکه توی کیش رنگ مراکز آتش نشانی و ماشین و لباس فرمشون زرده،چند روز پیش از کنار یک ایستگاه رد شدم دیدم چندتا آتشنشان دارند تو حیاط محوطه با چه انرژی و اشتیاقی ورزش میکنند توی این گرما و شرجی…

          هم ناخودآگاه یاد شما افتادم هم یاد کامنت شما که نوشته بودی با این حجم از کار سنگین،باز هم توی پالایشگاه الحمدلله آتشنشان ها از همه فعال ترند و از نیرو های اداری سالم تر هم هستند..

          خداروصدهزار مرتبه شکر

          ==============================================================

          نجوای ذهنم میگه کلا کامنت رو پاک کنه بره،از بس صدای تلویزیون آزار دهنده ست،احساس آرامشم رو هم از دستم دادم،جریان هدایتم گم کردم ولی واقعا حیفم میاد ….

          تنها خیری که الان میتونم توی تضاد پیدا کنم اینکه،هرگز و هرگز و هرگز نمیخوام به این شیوه ی زندگی برگردم،هرگز و هرگز و هرگز

          انقدر جریان هدایت رو پیگیری میکنم و ادامه میدم و ادامه میدم و ادامه میدم تا بالاخره به سرمنزل مقصود برسم.

          دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

          به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

          در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران

          به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

          ازت سپاسگزارم حمیدِ حنیف عزیزم،رفیق توحیدی کار درست که نزدیک به 2 ساله دارم از کامنت هات درس توحید میگیرم و بیشتر با نورِ قرآن آشنا میشم.

          قانون نانوشته شروع کامنت با هدایت قرآنی،به انتهای کامنت هم رسیده،خیلی هم خوب،تا باشه قرآن،تا باشه هدایت قرآنی…

          دعا میکنم این نقطه ی آبی در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،ببخشید که ناموزون و ناهماهنگ بود،پارازیت ها زیاد بود.

          به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت،درپناه نور باشی همیشه.

          التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

          اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمت‌گزاران، روزه‌داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهی‌اند، و مؤمنان را بشارت ده.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای:
        • -
          سحر براتی گفته:
          مدت عضویت: 1362 روز

          سلام آقا حمید عزیز و بزرگوار

          امیدوارم هرجا و مشغول هرکاری هستین سلامت و ثروتمند باشید.

          بی نهایت از کامنتتون که سرشار از هدایت های و کلام الله بود لذت بردم مخصوصا اینکه گفتین سعی کنیم جلوی جریان هدایت نایسیتیم و خودمون رو تسلیم خدا کنیم بسیار به من ارامش داد و باعث کنترل بهتر ذهنم شد من داخل سایت کامنت زیاد میخونم مخصوصا کامنت شما و سعیده جان رو و خیلی هم یاد میگیرم و لذت میبرم اما نمیدونم چرا از نوشتن و قضاوت شدن ترس دارم ولی اینقدر کامنت شما و کلامی که داشتین بر قلبم نشست که یه نیروی عمیق درونی من رو به سمت نوشتن براتون و سپاسگزاری از شما هدایت کرد.

          براتون از خدای منان بی نهایت خیر پربرکت و ارامش در پرتو حق رو ارزومندم و باز هم سپاسگزارم از اینکه نوشته هاتون و درک بالاتون رو با ما به اشتراک میگذارید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود فراوان به شما خانم براتی بزرگوار، الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و در هر ثانیه از لحظات زندگی تون به رب العالمین وصل باشید.

            سحر خانم ، فرض کنید من الان کلی شما رو قضاوت کردم و کلی به کامنتتون ایراد گرفتم. آیا وهاب و رزاق عالم رزق شما رو از درگاهش قطع می‌کنه ؟؟ مهم نگاه خودتونه، مهم قضاوت رب العالمینه.

            به استاد عباس منش نگاه کنید ، از نظر ما استاد کلی نتیجه طلایی دستشه، ولی بازم یه عده ای هستند که استاد رو مورد قضاوت قرار میدن، انتظار نداشته باشید بی نقص بنویسید و درست و پرفکت باشید. من کامنت هایی نوشتم که استاد عباس منش حذفشون کرده. از بس داغون بوده. من بالای 2000 تا کامنت گذاشتم ولی آیا همه اش خوب بوده؟ نه بخدا بعضیهاش رو خودم میبینم خنده ام میگیره. میگم اینا چی بوده من مینوشتم. فاجعه بوده. ولی یه حسی می‌گفت بنویس ، مینوشتم … این دوتا لینک رو ببینید

            abasmanesh.com

            abasmanesh.com

            این دوتا از کامنت های خنده دار من که خدا شاهده اگه آیکون حذف داشت حذف میکردم یه وقت کسی نخونه شون.

            یه قصه ای رو شنیدم یبار نمیدونم چقدر واقعیت داره، میگن حضرت موسی اواخر عمرش بود از خداوند درخواست می‌کنه میشه بعد از مرگم مردم در مورد من حرف منفی نزنن؟ میشه یه کاری کنی من رو قضاوت منفی نکنن؟؟ خداوند به موسی میگه ، من خالق شون هستم ، هر روز دارم بهشون نعمت و رزق میدم ولی باز هم اینا منو انکار میکنن و مشرک و بت پرست میشن ، موسی نگران قضاوت و حرف مردم نباش.

            اگه حس قلبی تون میگه بنویسید، حتماً بنویسید. نه استاد به کامنت های ما نیاز داره و نه بقیه بچه ها. خودمون نیاز داریم که بنویسیم تا این باورها رو تثبیت کنیم. هر وقت قلبتون راغب به نوشتن بود بنویسید ولی برای نوشتن تقلا نکنید، باید روان و ساده بهتون گفته بشه. از قلبتون بیاد. من همیشه میگم این کامنت ها دفتر مشق منه. من باید بنویسم تا یاد بگیرم.

            بینهایت تحسینتون می‌کنم که همینو توی کامنت نوشتین . و البته تحسین تون میکنم که متعهدانه دارید کار میکنید مخصوصاً دوره دوازده قدم و دوره عزت نفس.

            براتون از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها رو درخواست میکنم. شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
            • -
              الهام رمضانپور گفته:
              مدت عضویت: 1393 روز

              سلاممم حمیدجان عزیز.

              انشالله حال دلتون عالی باشه

              کامنتهای شما یک ماهی میشه که به ایمیلم پیام میاد و از این بابت خوشحالم..واقعاا تحسینتون میکنم که حتی لینک کامنتای به قول خودتون خنده دار رو هم گذاشتین و این ینی عزت نفس شما..ولی خدایی کامنت دوم رو خوندم انگار نه انگار که کامنت شماس ..کلی خندیدم…و یه تحسین دیگه اینکه حتی در کامنت گذاشتن هم تکامل پیدا کردین..خیلی شما دوست داشتنی هستین.

              آقا حمید حالا که فرصت پیش اومد باید بگم که منم تشنه کارکردن روی خودمم ولی هم دانشجوام ، هم کارمندم و هم دو تا بچه دارم…هرچی می دوام کم میرسم فایل گوش و کنم یا روی خودم کار کنم ، راستش ب شما، سعیده، اسدالله و بروبچ شاگرد زرنگ حسودیم هم میشه..و یه نکته دیگه اینکه کارمندی خیلی به من باورای بدی میده هرچی میخوام روی افزایش درامد فک کنم و باور بسازم ،نجوا میاد که بابا تو کارمندی و فقطباید منتظر افزایش بیست درصدی هرساله باشی.

              در این دو مورد راهنماییم کنید حمید حان

              درپناه خدا همیشه همیشه سلامت و سعادتمند باشی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              سحر براتی گفته:
              مدت عضویت: 1362 روز

              سلام آقا حمید بی نظیر و توحیدی

              امیدوارم حالتون عالی و همه چی بر وفق مرادتون باشه.

              سپاسگزارم از شما که به کامنتم پاسخ دادین و دریچه ای از نور خداوند رو برام باز کردین و با اشاره به دوره هایی که دارم انگار زبان خدا شدید که تعهدم و جدیتم رو بیشتر کنم و چقدر دیدگاهتون و داستانی که در مورد قضاوت از حضرت موسی گفتین قلبم رو باز کرد و ناخودآگاه اشک رو بر گونه هام جاری کرد که چقدر خدا دوستم داره که اینگونه زیبا از زبان بنده بی نظیرش من رو هدایت میکنه و راه رو نشونم میده واقعا از صمیم قلبم ازتون سپاسگزارم و عاقبت بخیری در دنیا و آخرت رو براتون از خداوند متعال خواستارم.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
        مدت عضویت: 1312 روز

        سلام و درود به سعیده زیبا ‘دوست هم فرکانسی توحیدی..

        سعیده جان بهتون تبریک میگم.

        بازم سپاسگزارم که از نتایجتون مینویسید مخصوصا کامنتاتتون پر از نور الهیه..

        و شعله های درونمو برانگیخته میکنه.تا مدار به مدار بالاتر برم!….

        بهتون تبریک میگم خونه جدیدتون…رو…

        سعیده جان میخام این نکته طلایی رو بگم.چیزی که همه ما دارییم تو تمام لحظات زندگیمون باهاش زندگی میکنیم..

        بحث تنهایی هست..

        چقدر اون لحظاتی که تنها هستیم و با خودمون و خدای خودمون هستیم..چقدر لحظات شیرین و نابیه….

        بنظرم این مهم ترین هدیه ایی هست که طی سالیان من بدنبالش بودم.

        یادنه قبلانا.یوقتایی خیلی خسته میشدم..تو دلم میگفتم خدا.میخام بیام سجده کنم یه دل سیری باهات صحبت کنم.همیشه همین ،تو وجودم بود!…و هیچ وقت اینکار رو انجام نمیدادم.شرایطش برام پیش نمیومد..

        این از چی منشا میگرفت…از اینکه با خدای خودم دوست نبودم..اینو بگم.عزت نفسم خیلی پایین بود..

        و با گذشت سالها…

        الان به طعمهای مختلف..همون آیه ایی هست که خداوند تو قرآن سوره بقره بیان کرده..

        که هیچ رنگی مانند رنگ خدا نیست..

        دقیقا لحظاتی که با خداوند هستم این طعم رنگها رو از جان و دلم می چشم…

        یه حال و هوای خاصی داره بودن با خداوند مخصوصا تو تنهایی خودمون.

        سعیده جان این بزرگترین نعمته من خیلی سپاسگزار این دانشگاه توحیدیم.که تنهایی با خودمو بهم آموزش داد..تنهایی که جز رستگاری چیزی دیگه !ایی برام..نیست!

        سعیده جان منم بچه جنوب هستم.اینجا تخم مرغ بزاری بیرون ‘پخت میشه بهت تحویل داده میشه ولی..شرجی مثل اون مناطق نداره..

        درخت نخلمون کم کم به ثمر نشسته.اون تصاویر پروفایلم صحنه حیاطمون هست..

        خیلی زیباست و بسیار سرسبز !بهشتی به تمام معنا.. روز و شب ‘نور الهی برام چشمک میزنه..و تایید میکنه حرفهامو!

        و من پیام شما و دوستانمو ‘ تو اون حال هوا میخونم ..چه لحظه نابیه!

        در نهایت!

        دوستتون دارم.بازم بهتون تبریک میگم که خداوند هر روز نعمت و ثروتشو وارد زندگیتون میکنه..

        خدایی که هر لحظه اجابت کننده ماهاست.فقط باید این اعتماد رو نسبت بهش بیشتر کنیم!که باز خودش نیاز به زمان داره..که برمیگرده به خودشناسی عمیق!،،،…

        و کار کردن رو باورامون…که چند روزه تمام وجودمو در بر گرفته!چه آتیشی تو درونم بوجود اومده..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مرجان عرب مختاری سامی گفته:
        مدت عضویت: 2037 روز

        سلام سعیده عزیز. مدتهاست که میخوام برات بنویسم ولی دائم امروز و فردا کردم. دختر به طرز عجیبی با من هم فرکانس میشی.

        بارها شده که در مورد مساله ای قرآن رو باز کردم، و آیه ای توجه ام رو جلب کرد. بعد دقیقا به همان تاریخ ، شما کامنت گذاشتی و دقیقا همون آیه ای که توجه ام رو جلب کرده بود و پاسخ مساله ام بود رو نوشته بودی. و من همین جور با تعجب روی کامتِ تو و تاریخش و آیه میخکوب شده بودم و با خودم میگفتم خدایا مگه میشه این قدر شباهت در اتفاقات زندگی دو آدم که اصلا همدیگر رو نمیشناسن .

        خیلی برات خوشحالم که کارت روی روال افتاده و وقتی دیدم خونه دلخواهت رو اجاره کردی، ذوق مرگ شدم . خدا رو شکر.

        امشب هدایت شدم به گوش دادن جلسه اول از روانشناسی ثروت 2. با اینکه خیلی وقت پیش خریدم ولی تا حالا گوش ندادم. چون در مدارش نبودم و دیدم تو هم روی ثروت 1 کامنت گذاشتی.

        من بعد از 21 سال کارِ اداری از محل کارم اومدم بیرون. یعنی با 21 روز خودم رو مثلا بازنشسته کردم و در حالی این کار رو انجام دادم که در بهترین شرایط کاری بودم. البته منظورم از بهترین شرایط، وضعیت مالی نیست. منظورم مسئولین و آرامشی که داشتم. یعنی دو سال آخرِ کارم با معجزه جابجایی مواجه شدم. اون هم فقط به واسطه حساب کردن روی خدا . در حالیکه قبل از آشنایی با سایت استاد ، خبری از این معجزات نبود و من درگیر ِکار سخت اداری بودم . کاری که هیچ علاقه ای به آن نداشتم. داستانش مفصل هست. امیدوارم یک روز ببینمت و واست تعریف کنم. برنامه ام اینه که اگر خدا بخواد ، برای زمستون چند ماهی رو بیام سمت بندرعباس یا قشم. این روزها خیلی بهش فکر می‌کنم و جالبه که به اجاره خونه مبله فکر میکردم. که کامنت تو رو خوندم و برام نشونه بود. من ساکن سیرجان هستم. تا بندر 3 ساعت و نیم فاصله هست. میخوام چند ماهی جنوب رو تجربه کنم. و برنامه بعدی شمال هست‌. خدا رو شکر که تونستم بالاخره برات پیام بذارم. در پناه خدا باشی هم فرکانسی من . آرزو میکنم هر روزت بهتر از روز قبل باشه و همواره در مسیر نور و آگاهی الهی باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        ماریا کریمی گفته:
        مدت عضویت: 557 روز

        سلام سعیده ی عزیزم

        خیلی بهت تبریک میگم بابت این همه حال خوب

        بایت موفقیتت

        الهی شکر که آنقدر با خدای نور و عشق با خدای صاحب اختیار

        با خدای مهربان و زیبا کانکت ی

        چن وقته کامنت های شما رو می خونم و انگار تمام کلماتش برا کنه

        من یه شاگرد اولیم

        تازه وارد این مسیر شدم

        خیلی نابلدم

        با تک تک کلمات کامنتت اشک میریزم که چرا زودتر با استاد آشنا نشدم و خیلی خوشحالم برات

        ولی ایمان دارم که خدا برا من هم بهترینها رو میچینه

        نمی دونم چجوری بگم ولی خوشحالم که بواسطه استاد عباسمنش عزیز و مریم جانم

        با شما دوستان هم مسیر آشنا شدم

        و ممنونم ازتون بابت کامنتهای زیبا و پر از آگاهیت

        خیلی منتظر روزی هستم که همه در کنار استاد باشیم و از دستاوردهامون صحبت کنیم

        یه حسی بهم گفت براتون کامنت بزارم

        ببخشید اگه به زیبایی کلام شما نبود

        من یه شاگرد اولیم

        در پناه الله یکتا شاد و خوشحال و پر روزی باشی

        ماریا از سنندج زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مرضیه لری پور گفته:
        مدت عضویت: 1791 روز

        سلام سعیده جان

        چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت. چقدر ایمانم و باورم قوی تر شد وچقدر برات خوشحال شدم . ارتقای ورژنت و ارتقای مدارت رو صمیمانه تبریک میگم و واضح تو کامنت هات می بینم مستندات صحبت های استاد رو که شما باید روی خودت کار کنی تا مدارت تغییر کنه و بعد در مداری قرار می گیری که با خوبی ها و نیکی هایی که در اون مدار هست برخورد می کنی. تو هم خود در مسیر توحید گام برمی داری و هم گام های همراهانت رو با کامنت هات مستحکم تر می کنی.

        در پناه الله یکتا شاد، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ماریا کریمی گفته:
        مدت عضویت: 557 روز

        سلام سعیده ی عزیزم

        خیلی بهت تبریک میگم بابت این همه حال خوب

        بابت موفقیتت

        الهی شکر که آنقدر با خدای نور و عشق با خدای صاحب اختیار

        با خدای مهربان و زیبا کانکت ی

        چن وقته کامنت های شما رو می خونم و انگار تمام کلماتش برا منه

        من یه شاگرد اولیم

        تازه وارد این مسیر شدم

        خیلی نابلدم

        با تک تک کلمات کامنتت اشک میریزم که چرا زودتر با استاد آشنا نشدم و خیلی خوشحالم برات

        ولی ایمان دارم که خدا برا من هم بهترینها رو میچینه

        نمی دونم چجوری بگم ولی خوشحالم که بواسطه استاد عباسمنش عزیز و مریم جانم

        با شما دوستان هم مسیر آشنا شدم

        و ممنونم ازتون بابت کامنتهای زیبا و پر از آگاهیت

        خیلی منتظر روزی هستم که همه در کنار استاد باشیم و از دستاوردهامون صحبت کنیم

        یه حسی بهم گفت براتون کامنت بزارم

        ببخشید اگه به زیبایی کلام شما نبود

        در پناه خدای مهربان باشید

        من یه شاگرد اولیم

        ماریا از سنندج زیبا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1078 روز

      سلام داداش حمید عزیزم

      جییییییییغ و دستتتتت وهوراااااا

      تولدت هزاران بار مباررررک باشه

      البته با یه روز تاخیر ….

      چه خوب که دراین بهشت هستی

      و از نعمت وجود نازنینت بهره مندیم

      خداروشکر هزاران بار .

      اینکه چقدر من ورسول جانم و اعضای این سایت دوستت داریم در واژه ها نمی گنجه

      ولی مطمئنم فرکانسی دریافتش میکنی

      اینکه کامنتهات برامون نشانه میشن

      هدایت خدا میشن

      اینکه ایه های نورانی کامنتهات

      خوب تو قلب مون میشینه و درست

      رگلاژ میشیم به مسیر توحیدی

      اینکه بارها از آگاهی و اطلاعاتت تو کامنتها

      باعشق می نویسی با طنازی

      خیلی با اهمیته

      خیلی خفن وخاصه

      خیلی نابه

      خیلی بی نظیره

      خواستم بگم میدونم بازهم با تواضع درونت میخوای بگی همه ش منبع ومنشا کامنتهات از لطف خداست

      اما تحسین من از اینجاست که گوش دل به هدایت خدا ولطف خدا می سپاری و زمان میذاری و برامون می نویسی که خیلی ارزشمنده و قدردانت هستیم .

      خواستم بدونی این تولدت خیلی مهمه

      چون بعداز دوره احساس لیاقت داری تجربه میکنی و همین پذیرش خودت توسط خودت بزرگترین هدیه خداست

      که توسط کلام استاد وارد زندگی مون شده و داره نمه نمه در وجودمون رشد میکنه.

      دوست داشتن خودت

      مهربانی با خودت

      آشتی با خودت

      و دریه کلام

      حال کردن با خودت نوش جونت

      رفیق جان مون .

      سپاسگزارم از سعیده شهریاری عزیزم

      که با کامنتش متوجه تولدت شدم .

      خدا حفظ تون کنه ان شاالله

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» ( [ ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ] ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺮم ﺧﻮﻱ ﺷﺪﻱ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺷﺖ ﺧﻮﻱ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺩﻝ ﺑﻮﺩﻱ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻛﻦ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﻦ ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻲ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ)

        «إِن یَنصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ، ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻴﺮﻩ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ؟ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ) (159-160 آل عمران)

        ——————————————————

        سلام و درود فراوان به شما فاطمه خانم. و همچنین سلام و درود به رسول جان برادر عزیزم.

        الهی که خانه دلتون و خانه محل سکونت تون منور به نور رب العالمین باشه و مصداق آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» .

        بینهایت از لطف و محبت و بزرگواری شما و رسول جان سپاسگزارم. خداوند رو بخاطر نعمت وجود گرانقدر و ارزشمند شما شاکرم. هم از نظر دوستی و محبت و مهربانی شما و هم از نظر یادگیری و الگوبرداری از زندگی توحیدی تون.

        این تبریک بسیار بسیار برام ارزشمند و گرانبهاست و خدا رو هزاران بار شاکرم و از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.

        اتفاقاً شما به موقع تبریک گفتین، دقیقاً 15 خرداد. سعیده جان یه روز زودتر تبریک گفتن بخاطر اون یک روز زمانی که طول می‌کشه کامنت ها تایید بشه. نمی‌دونم کجا توی کامنتم یا شاید توی داستان هدایت قبلیم گفته بودم و الان تقریبا همه بچه های سایت که کامنتای سعیده جان رو دنبال میکنن فهمیدن تولد من کیه؟؟

        از شما متشکرم بخاطر یک یادآوری از دوره احساس لیاقت که بی اختیار من رو بیاد گذشته هم انداخت. از وقتی اومدم توی سایت استاد عباس منش جانم ، دیگه فعالیت توی اینستاگرام رو تقریباً به صفر رسوندم. هر چند ماه یکبار میرفتم اگه چیزی رو نیاز داشتم سرچ میکردم. و دوباره لاگ اوت میشدم. یادمه آخرین باری که کاری داشتم و رفته بودم اینستاگرام دقیقاً خرداد 1402 بود و بعد از خرداد اینستاگرام رو به کل پاک کردم. با اینکه اپلیکیشن رو پاک کرده بودم ولی گوشه ذهنم میگفتم حداقل اکانت اینستاگرامم باشه شاید یه موقع لازمم شد با دوستان یا فامیل در ارتباط باشم.

        دیروز بعد از حدود یکسال دوباره رفتم اینستاگرام. دیدم منی که دوست چندانی نداشتم 20 نفر توی دایرکت پیام دارم از دوستان مدارهای قدیمی. و چیزایی که فرستادن همه اش اخبار منفی. باز هم متوجه شدم که چقدر خداوند بهم لطف داشته و من رو از کجا به کجا رسونده. روزایی که 13 ساعت توی اینستاگرام وقت هدر میدادم و روزی 1,5 گیگابایت بسته مصرف میکردم. اواخر خیلی خوب شده بود شده بود روزی 9 ساعت ، تا 6 ساعت. وقتی از قرآن هدایت خواستم برم اینستاگرام یا نه پاسخ مثبت بود. رفتم و دیدم و درس گرفتم و …

        تصمیمی که مدتها در موردش تردید داشتم رو گرفتم (تردیدی از جنس شرک)

        کلا دیلیت اکانت کردم و پرونده اینستاگرام رو هم به کلی بستم توی ذهنم. اینستا برای من پاشنه آشیل بود که بخاطر دوستان نگه داشته بودم و از طرفی وقتی میرفتم اصلا نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم. با اینکه من مطالب چرت و پرت نگاه نمی‌کردم. همه اش طبیعت بود و زیبایی و کمپر و سفر و مباحث صنعتی ولی پاشنه آشیل کنترل ذهن. باید حذفش میکردم. اگه روزی خواستم با دوستی ارتباط بگیرم قطعاً خداوند خودش ابر و باد و مه و خورشید و فلکش رو برام چیدمان می‌کنه.

        آره اینها از برکات بینهایت دوره احساس لیاقت و خود ارزشمندیه.

        (دیگه نگم تو مدار گذشته، روز تولدم چه پست و استوری هایی میذاشتم اینستاگرام…) فقط خدا رو شکر میکنم که از مدار گذشته ام ، گذشتم. «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ»

        از شما و رسول جان بینهایت سپاسگزارم. و از درگاه ارباب وهاب عالم، بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادی براتون خواستارم.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2194 روز

          با درود و سلام خدمت آقاMaverick عزیز تولدتون مبارکا باشه درسته تولدتون نیمه ی روز 15 خرداد بود ولی

          امروز هدایت شدم به کامنت دوستان که پر از پیام های تبریک برای شما بود .. ماشاالله آنقدر حجم کامنت ها زیاد هست که من روزانه فقط چند تاشو میرسم بخونم چون بیشتر در قسمت سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن دارم کار می کنم

          آقای امیری عزیز ممنونم که هستید .. چون وجود شما سرشار از تلاش و کوشش است که همیشه آگاهی ها و اطلاعات شما رو در کامنت هاتون دریافت می کنم .. اینکه تحقیق و بررسی مطالب ارزشمندتون رو در کامنت هاتون می خونم خیلی خیلی ارزشمندی و من همیشه از مطالب تون استفاده کردم خواستم تشکر قدردانی کنم که با خواندن کامنت های زیبای شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت می شوم ..

          اینجا در مورد حذف اکانت اینستا گفتید که ..همه اش طبیعت بود و زیبایی و کمپر و سفر و مباحث صنعتی دقیقا منم مثل شما بیشتر مباحث آموزشی آشپزی و شیرینی پزی و هنری و طبیعت و سفر و . هست ولی سعی می کنم ذهنمو کنترل کنم و در بعضی مواقع که نیاز داشتم سر بزنم و کلا آنقدر برای خودم برنامه ریزی می کنم که فرصتی برای خودم باقی نمی‌ذارم که برم توی اون فضا .. یعنی می خوام بگم دارم روی کنترل ذهنم کار می کنم که با بودن این فضای مجازی چطوری باید خودمو کنترل کنم که البته در این زمینه موفق بودم یعنی روزها میشه که من از اینا خبری ندارم … یعنی از اکانت اصلیم اصلا استفاده نمی کنم و آنقدر استفاده نکردم که هیچکس از دوستانم از من خبری ندارند .. این اکانت کاری هست که اون هم عکس فروش هست باز هم کسی از آشناها و دوستان ازش خبر ندارند .

          یک نکته ی جالبی که اینجا مطرح کردید این بود که

          اگه روزی خواستم با دوستی ارتباط بگیرم قطعاً خداوند خودش ابر و باد و مه و خورشید و فلکش رو برام چیدمان می‌کنه دقیقا به این حرفتان باور دارم چون برام اتفاق افتاده .. وقتی توی مدار درست و مناسب قرار بگیریم آدمهای درست و مناسب خودشون ما رو پیدا می کنند .. دقیقا یک دوستی که 10 سالی ازش خبر نداشتم یعنی اون شماره ی 0912 مو که فروخته بودم بنا به دلایلی شماره های بعضی ها رو از زندگیم حذف کرده بودم .. ولی اون شخص آنقدر دنبالم گشت که بلاخره پیدام کرد و خواست هلالیت بگیره و حتی اومد حضوری پیشم .. هر چند توی ذهنم مدام بیادش میوفتادم ولی فهمیدم که این قدرت فرکانس اون شخص بود که منو بیادش می انداخت تا اینکه دقیقا یک روز زنگ زد و من با تعجب شماره شو روی شماره ی جدیدم دیدم و بعد فهمیدم منو از طریق یکی از دوستانم پیدا کرد که حتی با اون دوستم هم کات کرده بودم کلا می‌خوام بگم که هیچ چیزی در این دنیا گم نمیشه حتی یک سوزن هم در انبار کاه پیدا میشه

          آفای حمید امیری عزیز بازم تولدتون رو در این فصل زیبای بهاری تبریک میگم و همچنین به همه ی خرداد ماهی های عزیز

          روز و شبت تون بخیریت و خوبی و شادی و ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با عشق و پول و سلامتی

          مبارک مبارک تولدتون مبارک

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سلام و درود خداوند بر آقا حمید گل

      از کامنت سعیده جان متوجه شدم امروز تولدتون است. آقا تولدتون مبارکا باشه خیلی، خیلی خوووووش اومدین، صفا آوردین

      ان شاالله دلتون همیشه شاد باشه و زندگیتون به قشنگی و سر سبزی بهار باشه. درسته که تولدمون تو یه ماه نیست، ولی تو یه فصل هست و مهمتر اینکه تولدمون در این سایت الهی همزمان هست. برایتان بهترینها رو آرزو میکنم دوست عزیزم.برقرار و پاینده و مانا باشید. یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود فراوان به برادر عزیزم. اسداله جان ، بینهایت سپاسگزارم. ازت متشکرم بخاطر تبریک ارزشمندت که برای من یک دنیا محبت ارزش داشت.

        این هم از برکات دوره ارزشمند احساس لیاقته. هر چند خیلی کم به مدار شما دسترسی دارم و شما خیلی عالی داری مدارهای توحیدی رو طی می‌کنی، و الان هم بخاطر محبت و بزرگواری تون برام این کامنت ارزشمند رو گذاشتین ، ولی از خداوند میخوام که بتونم این هم مداری رو نگه دارم و مثل شما بتونم در مدار توحید اوج بگیرم.

        ازت متشکرم اسداله جان، برادر عزیزم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1611 روز

      سلام به حمید خان عزیز

      سلام به این قلم شیوات و ذهن جستجوگرت و اطلاعات فضاییت و البته صد سلام به کودک درونت:)

      ممنون ازت برای این کامنت زیبات و یادآوری های عالی که کردی

      به چه نکات جالبی توجه میکنی، اینکه الگوی مدارها و چرخیدن دور یه هسته ی مرکزی خیلی جاها تکرار شده طبیعتا همه مون دیدیم، ولی خود من تا حالا بهش دقت نکرده بودم، حتی چرخش دور خانه ی خدا

      خیلی جالب بود و خیلی تحسین برانگیزه این ویژگیت که حتما قدرشو بدون:)

      یا اون کامنتی که توش درباره فیلم gravity نوشته بودی، فکر کنم کامنت قدیمی ت بود رو یکی از فایلایی که اخیرا تو روزشمار تحول زندگی من اومده بود، من پنجاه باز این فیلمو دیدم ولی به اون نکاتی که گفتی دقت نکرده بودم… انقدم قشنگ نوشته بودی همون شب نشستم دوباره فیلمو دیدم:) و چقدر بیشتر لذت بردم.

      همین… دوس داشتم برات بنویسم و تحسینت کنم و ازت تشکر کنم:)

      شب و روزت به خیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1268 روز

        سلام و درود فراوان به شما نسیم خانم خواهر بزرگوارم امیدوارم که حال دلتون عالی عالی باشه.

        از لطف و بزرگواری شما بی‌نهایت سپاسگزارم، فیلم Gravity خیلی عالیه، به شخصه فیلم‌هایی که خیلی خوبن رو بالای 10-15 بار نگاه می‌کنم. مخصوصاً اگه با قوانین و آموزش های استاد هماهنگی داشته باشه. اتفاقاً چند روز پیش داشتم به همین فیلم فکر می‌کردم، و این نکته به ذهنم رسید که شاید فکر کنیم توی فیلمی که در مورد فضا و زمین و ماموریت فضایی باشه مفهوم جاذبه، همون جاذبه زمین باشه، اما در واقع جاذبه و میل به ادامه زندگیه. همون نیرویی که در درون انسان، انسان رو هل میده برای تلاش و برای ادامه دادن زندگی.

        کاراکتر رایان استون توی فیلم که با بازی بسیار جذاب و عالی «ساندرا بولاک» انجام شده، تداعی کننده شخصیت انسانیه که تقریباً همه چیزش رو از دست داده و به افسردگی رسیده ولی با عین حال دست از تلاش برای ادامه زندگی برنمی‌داره. خیلی ممنونم از این یادآوری به موقع چون حس می‌کنم توی موقعیتی هستم که نیاز دارم یک بار دیگه این فیلم رو ببینم.

        راستی یه چیزی که یادم رفته بود توی کامنت بنویسم این بود که بیشتر چرخش هایی که گفته بودم چه چرخش الکترون‌ها به دور هسته، چه چرخش بعضی از کهکشان‌ها (نیمی از کهکشان ها) و چه طواف دور خانه‌ٔ کعبه خلاف عقربه ساعت هستند. حتی الگوی پرواز پرنده های مهاجر و جهت چرخش خون در بدن هم خلاف عقربه ساعت هستند. (چراشو هم نمیدونم).

        از درگاه خداوند متعال براتون بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش درخواست میکنم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و متنعم باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        • -
          مجتبی گفته:
          مدت عضویت: 4012 روز

          سلام حمید جان ؛

          با تاخیر تولدت مباررررک کوکا ؛

          این فیلم رو امروز دیدم و یه جاهاییش از عظمت خدا و کهکشان و اون فضا اشکم در اومد یا اون تیکه ای که جورج کلونی حتی در حال مرگ داره از زیبایی فضا و طلوع خورشید فقط حرف میزنه و توی اون شرایط بشدت حساس فقط حالش خوبه و داره به بقیه انرژی میده ؛ دمت گرم بابت این فیلم که از کامنت شما و یه دوست عزیز دیگه رفتم سراغش ؛

          حمید جان آیا فیلمهای دیگه ای هست که بقول شما طبق قوانین باشه و پیشنهاد کنی برای دیدن ؟ اکه هست ممنون میشم اسماشو بگی ؛ مرسی کوکا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1268 روز

            سلام و درود فراوان به شما آقا مجتبی جان ، دوست و برادر عزیزم ،الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی و مثبت و خوب باشه و هر ثانیه به وهاب عالم متصل باشی. ازت متشکرم بخاطر محبتت و بخاطر تبریک ارزشمندت. سپاسگزارم مجتبی جان.

            داداش کاملاً بستگی به خودت داره از هر فیلمی چه درسی رو برداشت کنی و کدوم قسمتش رو باور کنی و کدوم قسمتش رو باور نکنی. در مورد همون فیلم Gravity کلی هم باور منفی توش داره. واقعاً جهان هستی اینجوری ما رو توی منگنه نمی‌ذاره.

            به نظرم میرسه معرفی فیلم اینجا توی سایت و توی کامنت حاشیه باشه. اصلِ آموزش، خود صحبتهای استاد عباس منشه ؛ اصلِ آموزش، مباحث قرآن و توحیده. من الان خیلی کمتر وقت برای فیلم و انیمیشن میذارم، معمولاً فیلمها و انیمیشنهایی رو میبینم که امتیاز Rotten tomatoes بالای 80-90 درصد داشته باشه. یا آثار کارگردان ها و بازیگران معروف. (مثل تام هنکس، کریستوفر نولان ، مثل اسپیلبرگ و … فکر کنم اگر فیلم و انیمیشن بخوام معرفی کنم استاد کامنتم رو حذف کنه ؛ چون تمرکز روی حاشیه است)

            بیشتر سعی میکنم تمرکز و زمان بذارم روی اصل فایلهای استاد. اجازه بدین خود صحبتهای استاد عباس منش خوراک اصلی ذهنتون باشه.

            ازت متشکرم آقا مجتبی ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ان شاالله.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سعیده آیت گفته:
      مدت عضویت: 1045 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام به شما دوست عزیز و توحیدی

      هربارکامنت شما و یکسری ازدوستان مثل خانم شهریاری آقای رضا احمدی اقای مظاهری آقای بایرامی آقای زرگوشی خانم بارکزی آقای تجلی و….. منتشر میشه ته دلم قند آب میشه که رزق الهی در راه است و سعیده قراره اپدیت بشی دوباره

      واقعاسپاسگزارم ازخداوند که بندگانی چون شما رو خلق کرد و هدایتتان کرد به اینهمه آگاهی والهامات وشما عزیزان هم الحق که در زکات این علوم سنگ تموم میزارید

      خیلی لذت بردم از کامنتتون و اینکه اینهمه اهل تحقیق وجستجو هستید وهربار با نوشته هاتون دنیایی از علوم رو برامون باز میکنید.

      سر موضوع حرام بودن طلا

      این مسئله ای است که همه ایرانیان اونو قبول دارن و اینکه ریشه این قضیه به کجا بر میگرده رو من هم نمیدونم

      فقط چند سال قبل که بازم یادم نیست کی و کجا و به چه شکل شنیدم که از لحاظ علمی ثابت شده که طلا برای آقایون مشکل سازه ولی نرفتم حتی یه بارم سرچ کنم

      الان که کامنتتون رو خوندم رفتم سرچ کردم و دیدم تو همه سایت ها رد پایی از این موضوع است

      حالا در بعضیاشون بیشتر و در بعضی کمتر

      ولی موردی که در اکثر سایتها تکراری بود ایحاد کمخونی در آقایونه اونم بخاطر اینکه گلبولهای سفید بیشتر از قرمز میشن .

      نمیدونم این سایتها تا چه اندازه موثق وعلمی هستند ولی میدونم شما اهل تحقیق هستید و اگه از این نظر تاکنون سرچی نکردید پیشنهاد میکنم اینکارو انجام بدید .

      بازهم ازتون سپاسگزارم برا نوشته های زیبا و تاثیرگزارتون مخصوصا در مباحث قرآنی

      امیدوارم همواره در این مسیر استوار بمانید و ما رو هم از آگاهیاتون مستفیذ کنید.

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2194 روز

      با درود و سلام خدمت شما دوست فعال سایت عزیزمون آقا حمید امیری Maverick محقق و پژوهشگر سایت مون

      آقای امیری عزیز امروز به قسمتی دیگر از سری فایل های حجاب هدایت شدم و همچنین کامنت برتر که کامنت بینظیر شما هم جزو کامنت های برتر بود البته باید هم اینطور باشد..

      آقا حمید عزیز آنجایی که در باره ی طلا گفتید برام خیلی جالب بود و سبب شد که حتما بیام براتون کامنت بنویسم اینکه گفتیدبخاطر باور اینکه طلا برای مرد حرومه هیچوقت حتی کنجکاو نشدم تجربه اش کنم

      وقتی این جملات شما رو می خواندم بیشتر از همیشه نسبت به دین و هر مذهبی دیگری گریزان شدم . یعنی آنقدر ماها رو به دین و خرافه و خوزعولات وابسته کرده بودند که حتی جرآت فکر کردن و تحقیق کردن و بررسی برای سوالات و چرایی ها مون رو از ما گرفته بودند و همچون زیبای خفته ای در طلسم جادویی شیطانی به خوابی عمیقی فرو رفته بودیم که با هیچ صدایی بیدار نمی شدیم .. فقط می گفتند حرامه.. همین و بس . چون هیچکس رو آدم حساب نمی کردند و آنچنان اسرار آمیز حرف می‌زدند انگار یک رابطه ی سری از ما بهترون بین خودش و خدا وجود داره که فقط خودشون لایق این ارتباط میدونستند و معنا و مفهوم این کلمات رو پنهان می کردند .. البته پنهان کردن و پنهان کاری برای رسیدن به اهداف و افکار شوم شأن سبب شد هزار و چهارصد سال انسان ها به خوابی عمیق فرو بروند و همچنان تاخت و تازه کنند و بتازند ..حالا بماند و بگذریم که در مورد حجاب و تفرقه انداختن بین زن و مرد و یا تفرقه در همه چیزها هم جزو مهارت شون بود ..و همینطور ادامه دادند … بقول استاد گفته های حضرت محمد در زمان حیات ایشون اعتبار داشت …

      ولی حالا فکرشو بکنید وقتی حضرت محمدی وجود نداشت تمام صحبت ها و گفته های ایشون یک کلاغ و چهل کلاغ شد مثلا شنیدید همیشه میگن پشت سر مرده حرف میزنند .. حالا حکایت این داستان های عجیب و غریبی است که بعد از فوت حضرت محمد هزاران کتاب و حدیث و روایت درست کردند … در صورتی که قرآن کاملا واضح و آشکار همه چیرو در مورد زینت و طلا جواهر و ثروت گفته که البته بلطف آموزه های استاد عزیزم از این خواب خرگوشی بیدار شدیم

      و به مسیر آگاهی بیشتری در هر زمینه ای هدایت شدیم خدا رو شکر من واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که در چنین سایت آگاهانه و آگاهی دهنده ای حضور دارم واقعا خدا رو شکر ما همگی از هدایت شدگانیم

      و در جای دیگر گفتید الان با توجه به این سرچ ریشه ای «ز ی ن» در قرآن میگم همه این سالها من خودم با دست خودم درهای نعمت و ثروت رو به روی خودم بسته بودم و نمیذاشتم چیزیو که اینقدر دوستش داشتم رو به زندگیم دعوت کنم

      بله درسته .. بخاطر اینکه طلا و جواهر جزو ثروت های الهی است و دوست نداشتن مردها قدرتمند بشن و با همین افکار پلید و شیطانی ذهن ها و افکار انسان ها رو محدود و محدود تر و محدودددتتترررررررررر کردند تا مبادا بفکر پول و ثروت و قدرت بیوفتند و می خواستند قدرت و ثروت منحصرا فقط در دست خودشان باشد..

      خب ببینید باورهای کمبود ثروت چقدر ریشه ای در ذهن مون وجود داشت ؟؟؟؟؟

      کلا مغززززم عرورررر داد ..

      چقدر خوب می‌دانستند که ذهن خیلی خیلی قدرت داره و از طریق ذهن بطور ریشه ای راهها رو بر انسان بستند .. خب حالا جاهایی که میشد از طریق ذهن محدودیت ایجاد کردند که فبحااااااا و آنجاهایی که نمیشد از طریق دیگر و غیره….

      حالا آقایون بنوعی و خانمها به نوعی دیگر ..

      آقای امیری عزیز خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای چنین کامنت پر محتوایی که تازه براش هیچ ایده ای نداشتید و اینقدر قشنگ ایده دادید !!! و پر از ایده ای بود که منو بفکر فرو برد تا با جملات شما به یکی از باورهای مخرب کمبود در پول و ثروت پی ببرم .. فکرشو بکنید اگر این خوزعولات رو به خورد آدمها نمی‌دادند با توجه به دور اندیشی آقایون قاعدتآ.. مردها باید گنج ها و انبارها ی طلا و جواهر و پول و ثروت و دیگر چیزهای ارزشمند رو باید بیشتر میداشتند.

      آقای امیری عزیز Maverick برای شما و برای همه مون بهترینه بهترین نعمت و برکت و ثروت و سلامتی و خوشبختی و شادمانی و آگاهی روز افزون رو آرزومندم

      موفق و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زهرا پیروز گفته:
    مدت عضویت: 2357 روز

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم

    و سلام خدمت همه دوستان

    ممنونم بابت تک تک فایل هایی که تهیه میکنید و با عشق منتشر میکنید :)

    من به شخصه واقعا استفاده میکنم و تک تک مطالب رو بررسی میکنم و تفکر میکنم

    استاد جان، از همون روز اولی که با شما آشنا شدم و طریقه هدایت شدنم را هم خدمتتان گفتم شروع کردم به شکل موضوعی قرآن را خواندن و دونه به دونه ریشه های سه حرفی قرآن را بررسی کردن.

    وقتی به آیه ای از قرآن رسیدم که خداوند میفرماید:

    این کتابی که برای یه عده هدایت کننده است، برای یه عده دیگر هم گمراه کننده است. (یهدی من یشاء و یضل من یشاء)

    از طرفی در سوره قیامت (آیات 15 تا 19) خداوند میفرماید:

    با شتاب و عجله زبان به قرائت قرآن مگشای. که ما خود قرآن را مجموع و محفوظ داشته و بر تو فرا خوانیم.

    و آن‌گاه که بر خواندیم تو پیرو قرآن آن باش. پس از آن بر ماست که (حقایق) آن را بر تو بیان کنیم.

    به همین دلیل علاوه براینکه با هدایت خداوند موضوع به موضوع این کتاب را بررسی میکنم، از طرف دیگر مباحث علمی تک تک موضوعات قرآن را نیز مطالعه میکنم، از کتاب های مرتبط با علوم عصب شناسی و ساختار ذهن انسان گرفته تا مقالات علمی موجود در ژورنال علمی Nature.

    من کاری به مباحث مذهبی و تعصباتی که از بچگی شنیدیم ندارم اصلاً، تک تک مباحثی که خداوند در قرآن کریم بیان کرده مرتبط با ساختار ذهن انسان و نحوه عملکرد آن است.

    برای مثال:

    از جمله دستورالعمل هایی که خداوند در قرآن کریم برای کنترل ذهن (تقوا داشتن) ذکر نموده است کنترل زبان است. اگر در آیات مختلف قرآن کریم دقت فرمایید، خواهید دید که خداوند تاکید ویژه ای بر کنترل زبان دارد. منتها این تاکید را با بیان اعمالی انجام می دهد که از طریق زبان انجام میگیرد، مثل: غیبت، تهمت، دروغ، مسخره کردن، دشنام دادن، عیب جویی کردن به القاب زشت خواندن دیگران و …

    این تاکید خداوند بر کنترل زبان، اصلاً جنبه توصیه ای ندارد بلکه دقیقاً مرتبط با کارکرد ذهن انسان است و اگر انسان نتواند زبانش را در موارد فوق کنترل کند، به خودش ظلم کرده است.

    یکی از دلایل عملی این موضوع این است که ذهن انسان به شدت متاثر از آن چیزی است که انسان بر زبان می آورد و آن چه که انسان بر زبان می آورد بر قسمت لوب فرونتال مغز (قشر جلوی پیشانی) تاثیر گذار است. مغز انسان دارای حدود 100 میلیارد سلول عصبی است که با ورودی هایی که از طریق زبان، گوش و چشم وارد مغز میشود، شبکه ای بسیار پیچیده از اتصالات عصبی بین این سلول ها شکل میگیرد.

    سپس با رد و بدل پیام بین این سلول های عصبی امواج الکترومغناطیس از ذهن انسان ساطع میشود که همون فرکانس های ذهن انسان هستند. (در اینجا طبق علم فیزیک کوانتوم و انرژی توضیحات مفصلی وجود داره بین ارسال فرکانس های ذهن انسان و خلق خواسته ها، که ازش گذر میکنم)

    خواستم حسب مطالعاتی که داشتم این نکته رو خدمت دوستان عزیز بگم:

    لطفا برای یک بار هم که شده به خاطر خودتون این کتاب نورانی را به دور از تعصبات و همون طور که استاد گفتن با ذهن خالی مطالعه کنید و فکر کنید و فکر کنید….

    مطمئن باشید کسی که صادقانه بخواد این کتاب رو درک کنه و کلام خداوند رو بفهمه خداوند هدایتش میکنه.

    در پناه خداوند شاد و پیروز باشید. :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 170 رای:
    • -
      فروغ شمس گفته:
      مدت عضویت: 1773 روز

      درود بر زهرای عزیز

      دوست همفرکانسی ام

      بی نهایت از خواندن کامنت شما لذت بردم و شمارو به خاطر این درکی که نسبت به قوانین جهان هستی و علی الخصوص کتاب آسمانی قرآن دریافتی تحسینت می کنم و به شما تبریک میگم.

      خیلی خوشحال شدم و هدایتی رفتم بیوگرافی شمارو مطالعه کردم، و این درخواست های شما از پروردگار در مسیر زندگی تون رو چقدر تحسین می کنم و تایید میکنم و باور میکنم که بقول استاد عزیزمون تضادها چقدر میتونه مثمرثمر در مسیر زندگی مون باشه.

      از کنترل زبان گفتی ذهن منو برد فایلهایی که دیده بودم راجب کنترل ورودی های ذهن و متوجه شدم که با توجه به حرفایی که نوشتی چقدر زنجیروار همه چیز به هم ربط داره و ما چقدر باید حواسمون به کنترل زبون مون باشه ، یاد فرهنگ ارتباطات چینی ها افتادم که اونها زیاد حرف نمیزنن و به جا زبان برای گفتار باز می کنن و اگر دقت کنیم در عمل میتونیم بیشتر شاهد افکار چینی ها باشیم که زبان حرف نمی زند و در عمل میتونی شاهد نتایج باشی.

      با توجه به تجربه مسیر زندگیم من خیلی دیدم آدما غیبت زندگی همو می کنن، خیلی دیدم فضولی زندگی دیگرانو میکنن، خیلی دیدم عیب جویی از همدیگه میکنن و چقدر انسان میتونه کینه ای باشد که چنان شیطان خودش رو زینت اعمال انسان میکنه که طرف رو به تلافی وادار میکنه و چقدر در این رفتارها حس بد موج میزنه و بعد از هدایتم در این مسیر خدا که از قلبم خبر داشت منو از این آدما خیلی دور کرد و خدارو بخاطرش شکر میکنم که الان با خودم در صلحم و روی خودم دارم کار میکنم چون تا ابد این مسیر ادامه داره و بایستی روی خودمون کار کنیم و چالش های زیبارو در تمام جنبه ها سبز کنیم.

      احساس می کنم وقتی قرآن رو به شکل جدی مطالعه میکنیم ، انگار داریم به یک نوعی دیگه تربیت میشیم با دستان سبز رب العالمین و مطهر میشیم از دنیایی که ما رو توش پرورش دادن.

      خیلی حس خوبیه وقتی به این مسئله رسیدم که کلام خداوند رو در کتاب آسمانی بطور کامل میتونی درک کنی و ریشه ای بتونی همه چی شو در بیاری، به نظرم دیگه مثل یک آدم معمولی نیستی خیلی به رب وصل میشی و دنیا دنیا حس خوب رو میتونی تجربه کنی تو این مسیر.

      خدایا شکرت که مارو در این مسیر سبزگونه ات هدایت کردی با دستان زیبایت و بی نهایت سپاسگزارم از استاد که اینقدر ریشه ای و خالصانه فایلهای این چنین عظیمی رو ایجاد میکنن و فرا راه مسیر کسانی که به سایت شان هدایت شدن قرار میدهند. خدایا شکرت

      زهرا جان بینهایت از دستان زیبایت سپاسگزارم که چنین موضوع مهمی رو عنوان کردی که منو یاد کسانی که اهل تقوی هستن انداخت و اونها میتونن کنترل ورودی های ذهن شون رو خوب داشته باشن و این مسئله بازم برمیگرده به مدارهایی که ما در اون قرار می گیریم و با آدم هایی هم مسیر میشیم که مثل خودمون فکر میکنن و میتونیم این مسیر زیبارو با خواسته های زیبامون ، زیبا بسازیم.

      از همه مهمتر یاد این موضوع افتادم که خیلی بهم گفته میشد مراقب کلام تان باشید چون انرژی داره،

      فک میکنم در کتاب فلورا اسکاول شین هم در مورد معجزات کلام مفصل صحبت کرده بودن.

      و زهرا جان این کنترل زبانی که عنوان کردی خیلی ذهن منو به خودش جلب کرد که کار بسیار سختیه چرا؟ چون در محیط اشتباه پرورش یافتیم و از خودمون (اصل مون) خیلی فاصله داشتیم؛

      به همین خاطر کنترل ورودی های ذهن خیلی تمرین میخواد ، خیلی باید روی خودت کار کنی و به خصوص روی خودشناسی که شمارو میتونه در این مسیر حرفه ای کنه.

      با عزمی پولادین در این مسیر ما میتوانیم چنین موضوعی رو در این خانواده بزرگ و دوست داشتنی حلش کنیم؛

      و خیلی خوشحالم که در این جمع هستم و از کامنت های دوستان سپاسگزارم که میتونیم صادقانه همدیگر رو در این مسیر به راه اصلی نزدیکتر بگردانیم.

      خیلی مستفیذ شدم زهرا جان از خوندن کامنت پرمحتوایت و بسیار شادمانم که در این مسیر خداگونه و آخرتی قرار داریم و برایت

      از درگاه رب العالمین (فرومانروای جهان هستی) بهترین هارو خواستارم.

      تو که در محضر ربی

      او که مشتاق نگاهت

      عاشق مستانه ی روح و روانت

      به تو تبریک میگویدت زهرا

      خوش آمدی به جایگاه پر تلولو

      جان زیبایت

      که من دوستت دارم

      بمان باقی

      ای بی نهایت هستی….

      فی البداهه اومد از قلبم برات

      در پناه ا… یکتا شاد، سلامت و رها باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        زهرا پیروز گفته:
        مدت عضویت: 2357 روز

        سلام و عرض احترام خدمت دوست عزیزم

        از اظهار لطف شما صمیمانه تشکر میکنم

        و ممنونم که پیام منو مطالعه کردید. خوشحالم که براتون مفید بوده.

        من یه تعهدی رو به خودم و خداوند دادم و اونم اینه که مباحث علمی تمام موضوعات قرآن رو در بیارم و کنار هم قرار بدم و سپس منتشر کنم و در اختیار همه آدم ها قرار بدم.

        و خداوند به شکل خیلی شگفت انگیزی در این مسیر هم هدایتم میکنه و هم با پیام های قشنگش با من حرف میزنه. درست مثل نوشته ی زیبایی که آخر پیام شما بود.

        من از خداوند طلب یک نشانه کرده بودم که صبح این پیام شما رو خوندم و به شکل ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد.

        از شما بی نهایت سپاسگزارم بابت این قلم زیباتون. جملات شما به قلب من اصابت کرد.

        براتون بهترین ها رو از خدای مهربان آرزو میکنم :)

        با احترام

        زهرا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      حسین رجب پور گفته:
      مدت عضویت: 1967 روز

      سلام ب زهرا خانم …

      بسیار زیبا نوشتی …. خیلی عالی بود از کامنتی که نوشتی لذت بردم …مخصوصا جایی که نوشتی :

      با رد و بدل کردن پیام ها بین سلول های عصبی امواج الکترومغناطیس از ذهن انسان ساطع میشود که همون فرکانس های ذهن انسان هستند….

      نشان از درک بالای شما از قوانین میده این تیکه اش حالم رو خیلی خوب کرد …..عالی بود ….مرسی

      برات بهترینها رو از خداوند مهربان خواستارم …

      امیدوارم در بهترین شرایط روحی روانی و در اوج شادی و سلامتی ب تمام خواسته ها و ارزوهات برسی و از کنترل ذهن بالایی بر خوردار باشی

      تشکر ….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      حسین گرزدین گفته:
      مدت عضویت: 1901 روز

      عالی و بینظیر منطبق کردی قرآن رو با عمل روز و کاملا حق با خودته ما باید زبان حرف زدن خدا با خودمون رو درک کنیم و قول خودت خدا کاملا به صورت روانشناختی حرف میزنه و اگه ما قوانین کیهانی رو نفهمیم نمیتونیم به درک درستی از این قضیه برسیم مرسی که آگاهیمون رو زیاد کردی مرسی ک نتایج مطالعاتت رو با ما ب اشتراک گذاشتی.

      عالی هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1790 روز

      سلام بر شما دوست عزیز خانم پیروز کامنتتون رو با جون دل خوندم از تک تک کلمه هایی که بکار بردین لذت بردم از نظر من این حرفایی که زدین حرف شما نیست و الهامات خداوند بزرگ مرتبست خدا رو صد هزار مرتبه شکر مدتی هست که منم در فرکانس امثال دستان خداوندی چون شما قرار گرفتم و هر روز وجودم سر شار میشه از ایات ملکوتی خدا تمام سوالاتی که شما تو ذهنتون بوده از بچگی توی ذهن منم مدام بالا پایین میشد و همیشه دنبال کسی میگشتم که هادی من باشه و به طور کاملا هدایتی خداوند منو با با این سایت کاملا توحیدی اشنا شدم منی که بی حد تضاد تو زندگیم بوده و هست منی که به خاطر مسایل مالی همیشه درگیر بودم دنبال راهی میگشتم که بتونم ثروت مند بشم وارد این سایت شدم که با قران به صورت اصولی اشنا شدم و فهمیدم که یکی از بزرگترین پاشنه های اشیل من باورهای توحیدیه و بعد از مدتی فهمیدم جایی قرار گرفتم که باید باشم منی که درگیر حواشی زندگی بودم و دنبال راهی میگشتم که به مسایل مالی ام سر و سامون بدم و همیشه خودم رو توجیه میکردم که شرایط من به خاطر عوامل بیرونیه و دنبال مقصر میگشتم مثل خونواده، محل زندگی، کشور، مسولین، و….. اما فهمیدم که خودم دقیقا خودمم که دارم زندگیم رو رقم میزنم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر به این ایمان رسیدم که هر انچه که الان هستم نتایج افکارمه، باورهامه و فرکانسی که ارسال میکنم اوایل خیلی جاها بصورت نا خوداگاه با حرفای استاد مقاومت داشتم ولی الان کاملا برام واضح شده که میتونم هر انچیزی که در زندگی میخوام رو میتونم خودم خلق کنم چندین ساله که من کلاسای مختلفی رفتم با اساتید مختلفی کار کردم کبی هزینه کردم زمان گذاشتم مهاجرت کردم و همیشه احساس بدی داشتم که چرا نتیجه نمیگیریم دریغ از اینکه وقتی بلورهات مخرب باشه هر کاری انجام بدی، هر کجا بری، هر شغلی رو انتخاب کنی بازم همون نتایج خلق میشه خدا رو شکر الان در مسیر درست قرار گرفتم و هر روز تقریبا هفت هشت ساعت زمان میزارم که از درون خودم رو اصلاح کنم خیلی از اوقات روزم رو دارم رو خودم کار میکنم از خیلی ادمهای منفی فاصله گرفتم، کنترل ذهن میکنم، زبانم رو کنترل میکنم از جمعهای منفی فاصله گرفتم که همش بحث های بیخودی در مورد سیاست، گرونی، و غیبت دیگران و…. کلا تی وی رو حذف کردم و هر روز چند صفحه همون جوری که استاد فرمودن قران رو مطالعه میکنم و به لطف خدا و اموزه های استاد خیلی نگرشم تغییر کرده و سرم تو لاک خودمه از تمام کانالهای مخرب لفت دادم و تا اونجایی که در توانم هست دارم اعراض میکنم از نا خواسته ام و خودمو بستم به کتابهای سایت و فایل های رایگان و کلی اگاهی های ناب کسب کردم ارامشم خیلی بیشتر شده خیلی بخدا نزدیک شدم و دارم اروم اروم تکاملم رو طی میکنم و کم کم دارم اموزهامو عملی میکنم و ایمان دارم که خیلی زود نتایج بزرگ پدیدار میشن خیلی خوشحالم که خدا دستمو گرفت و هر روز داره منو هدایت میکنه ب سمت زیبایی های بیشتر بی نهایت ارزو و رویا دارم و ایمان دارم که دونه دونه همشونو تیک میزنم خیلی خوشحالم که هر روز دارم کلی نتایج ناب بچه ها رو میخونم و ایمانم ب این مسیر بیشتر و بیشتر میشه خدا شاهده وقتی پروفایلتون رو خوندم موهای بدنم سیخ شد که شما تو این مسیر با این اموزه ها از کجا ب کجا رسیدین و نتایجتون رو با تمام وجودم تحسین میکنم چون وقتی شما تونستین پس منم میتونم و خیلی خوشحال شدم لذت بردم که خیلی از محصولات استاد رو تونستین تهیه کنین منم زوم کردم که دوره دوازده قدم قدم یک رو تهیه کنم و نتاژجم بزرگ تر بشن هر چند همین فایلهای رایگان هر کدومشون خودشون ی دوره کامل هستن مثل فایلهای توحیدی که هر چقد گوش میدم سیر نمیشم، فایلهای ایمانی که عمل می اورد واقعا بی نظیرن و کلی مدارم با گوش دادن همین فایلها تغییر کردن و منو تو ی سطح بالاتر قرار داده و همین فایلهای حجاب که خیلی از سوالات دیرینم رو داره جواب میده خدا رو شکر میکنم که جزو کسانی هستم که قسمت، و سرنوشت رو نپذیرفتم و نمیتونستم قبول کنم که زندگی من از قبل تعیین شده و همیشه دنبال راهی بودم که جواب بی نهایت سوالای جور وا جور ذهنمو رو پیدا کنم و دقیقا الان دارم تو مسیر درست قدم زنان پیش میرم من تو کامنت نوشتن خیلی مقاومت دارم ولی هر روز کلی کامنتای بجه ها رو میخونم و لذت میبرم ولی امشب با خوندن این کامنت شما دیگه نتونستم ننویسم واقعا از صمیم قلبم لذت بردم امیدوارم شما رو در مدارهای بالاتر ببینم و در اخر از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربون بسیار بسیار سپاسگزارم به خاطر این سایت توحیدی که حضور خدا رو هیچ جا اینقد ندیدم استاد مطمینم که شما این کامنت رو میخونید و خیلی زود میام و از نتایج بزرگی که خلق کردم صحبت میکنم استاد عزیزم با تمام وجودم دوستون دارم خدا رو شکر میکنم بخاطر وجود نازنیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        زهرا پیروز گفته:
        مدت عضویت: 2357 روز

        سلام بر شما آقا سعید عزیز

        از اینکه پیام منو مطالعه کردید، بسیار سپاسگزارم و خوشحالم که براتون مفید بوده

        براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و اطمینان قلبی دارم که خداوند هر لحظه حامی و پشتیبان شماست

        من روی مباحث علمی قرآن به صورت جدی و مداوم دارم کار میکنم و ایمان دارم که اتفاقات بسیار خوبی خواهد افتاد به فضل خدای مهربان. برام دعا کنید که بتونم عالی انجامشون بدم :)

        در آخر آیه از قرآن رو براتون می نویسم. من هر روز از خداوند طلب هدایت میکنم و این آیه برای امروز شنبه ۲۹ آبان ماه اومد، قلبم گفت که برای شما هم بنویسم

        ❣ وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا یَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا

        ❣ و ما چون به هدایت گوش فرا دادیم ایمان آوردیم و هر که به خدای خود همواره ایمان آورد دیگر از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج بر خود هیچ نترسد.

        💢 سوره جن/ آیه ۱۳

        ‌‌╆━━━┅═💖═┅┅──┄

        اگر به خدا همواره ایمان داشته باشید مطمئن باشید درد و رنجی به شما نخواهد رسید :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          سعـید کاکایی گفته:
          مدت عضویت: 1790 روز

          درود بر شما دوست خوبم زهرای عزیز ایمان دارم که هر روز در این مسیر با قدرت بیشتری ادامه میدین چون هر روز با درک قران از لحاظ فرکانسی بالا تر میرین و مسیر براتون راحتتر خیلی خوشحالم که در کنار دوستان خوبی مثل شما هستم و این افتخار رو دارم که هر روز از اگاهی ها و نتابج بر بار دوستان استفاده کنم خدا رو شکر میکنم که منم در کنار شماها دارم این مسیر رو میام خدایا شکرت این ایه واسه من نشونست ممنونم چقد خوشحال شدم از این هدایت الهی براتون از صمیم قلبم بهترین ها رو ارزو میکنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      الناز ذوالفقاری گفته:
      مدت عضویت: 1015 روز

      درود به شما زهرا جانم

      چقدر از خواندن پیام شما لذت بردم.واقعا خوشحالم که اول صبحم رو قبل رفتن به مدرسه، این انرژی عظیم رو از پیام پر محتوای شما گرفتم و روزم رو با آگاهی های فراوان شما شروع کردم. شما معرکه هستی، زهرای عزیزم

      حقیقتا من امروز شروع به اجرایی تصمیمم راجب خوندن نظرات دوستان در سایت کردم و کامنت شما اولین کامنتی بود که من شروع کردم و الحمدلله که یکی از بهترین هاش نصیبم شد. خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم و از شما تشکر میکنم

      روزی سرشار شادی، آگاهی ، ثروت و موفقیت داشته باشید️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: